-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

Latest Posts from Tehran Review for 08/28/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



France has urged the European Union to threaten new sanctions against the Iranian regime in the case of a woman sentenced to be stoned to death, in a foreign ministry letter seen by AFP on Friday.

Foreign Minister Bernard Kouchner wrote to European Union foreign policy chief Catherine Ashton to call for all 27 member states to warn Tehran not to execute 43-year-old Sakineh Mohammadi-Ashtiani.

“A joint letter from all EU member states to the Iranian authorities has become necessary, in my view, if we want to save this young woman,” Kouchner wrote, in a copy of Wednesday’s letter released to AFP.

“We must engage the Union in new initiatives to remind Iranian authorities that, just as in the nuclear matter, their isolationist and closed stance will have a cost for them,” he wrote.

Kouchner said that Iran should only escape these new measures if it “chooses a more responsible course that lives up to its international human rights commitments.”

“I would like the European council to re-start its work on these matters to take new measures against all those in Iran who have organised repression,” he said, referring to an EU foreign ministers’ meeting due on September 10.

Mohammadi-Ashtiani, a mother of two, was sentenced to death by stoning in 2006 by an Iranian Islamic court. Iranian officials claim she is guilty of adultery and was an accomplice in the murder of her husband.

Her execution has been put on hold, amid a mounting international outcry over the sentence, but Iranian officials have insisted that justice will run its course.

source: AFP


 


Two Iranian journalists, who fled Iran after the disputed presidential elections of 2009, issued a statement to identify themselves as the first reporters of the controversial news about the arrest and rape of Taraneh Mousavi.

In their separate weblogs, Reza Valizadeh and Leyla MalekMohammadi confirm the account of Taraneh Mousavi's arrest and her eventual death in the post-election crackdown on protesters last year. The first report about Taraneh Mousavi appeared in Zir Zameen and Cherik on line blogs last summer, for which the two said journalists claim to have been responsible. Valizadeh and MalekMohammadi reported that Taraneh Mousavi, a 28-year-old woman was arrested, raped and killed in the post-election events in Tehran.

In their latest statement, the journalists insist that they first heard the story from one of Taraneh Mousavi's inmates. They also claim to have been in contact with the family of the missing girl and add that her father passed away soon after the incident. They add that Taraneh Mousavi's computer was full of pictures from the post-election protests and go on to say that her family did not want them to publish any of those pictures. The family did however provide them with one picture of their daughter which was published on their website last summer, the two journalists maintain.

Last week, Omid Habibinia, another Iranian journalist who published the news of Taraneh Mousavi's death in his Azadi-e Bayan website last year, announced that he was deceived by his two sources and the story of Taraneh Mousavi is a fabrication.

In their latest announcement, Reza Valizadeh and Leyla MalekMohammadi write that "unfortunately there is no doubt about the tragic death of Taraneh Mousavi while she was under arrest."

They also claim that security reasons and possibility of state persecution forbid them from revealing all their sources.

Recently Morteza Elviri, aide to the opposition leader, Mehdi Karroubi also confirmed the arrest of Taraneh Mousavi but maintained that he is unable to give any further information about the case.

source: Radio Zameneh


 


سرآغاز

هنوز میان جامعه‌شناسان در تلقی شبکه‌های مجازی به عنوان بخشی از شبکه اجتماعی اختلاف نظر است و اغلب پژوهشگران حوزه شبکه‌های اجتماعی، در شبکه‌های شخصی افراد جایگاهی برای رابطه‌های مجازی قائل نیستند. بنا بر این، نمی‌توان به سادگی کاربرد و نقش‌های شبکه‌های مجازی را معادل شبکه‌های حقیقی دانست. با وجود این، در موردِ خاصِ جنبش‌های اجتماعی و کنش‌های جمعی، برای شبکه‌های اجتماعی مجازی در داشتن نقش‌هایی مشابه آنچه شبکه‌های اجتماعی حقیقی برعهده دارند تقریبا اتفاق نظر وجود دارد. به ویژه پس از گذراندن تجربه تحولات یک سال گذشته در ایران، نقش اطلاع‌رسانی و در معرض جنبش قرار دادن افراد، بی‌تردید پذیرفته شده می‌نماید.

در نوشته پیشین اشاره شد که تقویت شبکه‌های اجتماعیِ غیررسمی برابر با استحکام بخشیدن یا گسترده کردن رابطه‌ها نیست. بسته به کارکرد شبکه‌های اجتماعی و کاستی‌ها و ضعف‌های موجود در آن، ویژگی و عنصری از شبکه‌های اجتماعی اهمیت می‌یابند که در تقویت آن باید در مرکز توجه قرار گیرند. برای نمونه ادعا شد برای نفوذ جنبش سبز در میان گروه‌های مختلف اجتماعی محتمل است رابطه‌های ضعیف بیش از رابطه‌های مستحکم و قوی نقش بازی کنند. در این نوشته بر آنم بحث چگونگی تقویت شبکه‌های اجتماعی را در فضای مجازی پی بگیرم و به ویژگی‌ها و عناصری از شبکه‌های مجازی اشاره کنم که برای کارآمدی شبکه‌های مجازی در جنبش سبز حائز اهمیت هستند؛ اما عموما مغفول مانده‌اند.

تفاوت افراد و رابطه‌ها در فضای مجازی با حقیقی

شبکه اجتماعی متشکل از «افراد» (یا گِرِه‌ها) و «رابطه»‌های مابینشان است(1) و عموما شبکه اجتماعی به شکل نمادین و سادۀ نقاط و اتصالات نمایش داده می‌شود. به دلیل تفاوت‌های دو فضای حقیقی و مجازی این هر دو عنصر در شبکه‌های اجتماعی حقیقی با شبکه‌های مجازی تفاوت‌های شکلی و ماهوی دارند. همین افتراقات عامل مجزا شدن شبکه‌های اجتماعی مجازی و حقیقی می‌شود و به تبع آن کارکردها و نقش‌های متفاوت این دو بروز می‌کند. پدیدآورندگان شبکه‌های مجازی در سیر پیشرفت و توسعه این شبکه‌ها در راهِ رفعِ تفاوت شکل و جنس رابطه‌ها گام برداشته‌اند. اولین گام ایجاد صورتک‌ها بود که عواطف و احساسات را به شکل نمادین منتقل می‌کنند. در گام‌های بعد عکس و صدا و ویدئو وارد شدند و هم اکنون با رشد تکنولوژی، روابط مجازی شباهت‌های بسیاری با روابط حقیقی پیدا کرده است و همین امر یکی از دلایل افزایش مدافعان تلفیق شبکه‌های مجازی و حقیقی است.

اما عنصر دیگر، یعنی «گِرِه»‌ها همچنان محل اختلاف مانده‌اند. آن چه که به بحث کنش‌های جمعی و جنبش‌های اجتماعی بازمی‌گردد، اتفاقا بیشتر بر تفاوت همین عنصر یعنی افراد (یا گره‌ها) استوار است. در شبکه‌های اجتماعی غیررسمیِ حقیقی چون شبکه خانواده، دوستان، همکاران، همکلاسی‌ها یا شبکه‌های رسمیِ حقیقی چون احزاب سیاسی و تشکل‌های غیردولتی، افرادی که در رابطه با یکدیگر قرار می‌گیرند هویتشان روشن و یگانه است. این برخلاف شبکه‌های مجازی است که هویت کاربران می‌تواند هم در پس فاصله‌ها مخفی و ناروشن باشد و هم یک فرد می‌تواند چندین هویت و شخصیت با نام‌های کاربری متفاوت داشته باشد و اتفاقا می‌تواند هیچ یک از آن هویت‌ها با هویت خودِ شخص خوانا نباشد. بدین ترتیب با داشتن کاربرهای با هویت‌های چندگانه و ناروشن، در شبکه‌های اجتماعی مجازی مشکلاتی افزون بر شبکه‌های اجتماعی حقیقی در حس اعتماد و اطمینان پدید می‌آید.

اعتمادسازی مقدم بر افزایش اعضا

در برخی شبکه‌های اجتماعی مجازی چون اُرکات حس اعتماد با محدودیت دعوت‌نامه بازیابی می‌شود. در اینگونه شبکه‌ها برای ورود به شبکه اجتماعی نیاز به دعوت‌نامه از یک عضوِ شبکه است. بدین ترتیب زنجیروار افراد شناسایی می‌شوند یا به عبارت بهتر این تصور یا حس برای اعضا ایجاد می‌شود که همه افراد به نوعی شناسایی شده‌اند. ولی شبکۀ اجتماعی فیسبوک و برخی دیگر از شبکه‌های اجتماعی محدودیت‌های ورود به شبکه را برداشته‌اند. برخی دیگر از شبکه‌های اجتماعی چون بالاترین نیز با وجود محدودیت دعوتنامه اصولا بر پایه نام مستعار و هویت مجازیِ کاربران شکل گرفته‌اند. این ویژگی‌ها بستری برای بروز و گسترش کاربران با هویت‌های مخدوش فراهم کرده‌اند و به تبع آن چنین شبکه‌های اجتماعی مجازی را اصولا شبکه‌هایی غیرقابل اعتماد ساخته‌اند. شاید این موضوع آسیب و کاستی‌ای جدی برای کاربردهای عمومیِ شبکه‌های مجازی به حساب نیاید؛ ولی این وضعیت، تناقضاتی در کاربرد شبکه اجتماعی مجازی در یک جنبش اجتماعی پدید می‌آورد و یافتن راهکارهایی برای رفع آن را ضروری می‌کند.

در یک شبکه قابل اعتماد و همراه با اطمینان خاطر بالا میزان مشارکت در کارهای جمعی، از خود گذشتگی، استقامت و پایداری بر عهده مشترک بیشتر است. با همین فرض می‌توان ادعا کرد توجه به میزان قابل اعتماد بودن شبکه‌های اجتماعی مجازی برای جنبش سبز حائز اهمیت است

یکی از بااهمیت‌ترین بحث‌ها پیرامون جنبش‌های اجتماعی، بحث مشارکت است. از عوامل افزایشِ مشارکت، می‌توان به میزان اعتماد اجتماعی اشاره کرد. هر چه این اعتماد کمتر باشد مشارکت نیز کمتر خواهد شد. در یک شبکه قابل اعتماد و همراه با اطمینان خاطر بالا میزان مشارکت در کارهای جمعی، از خود گذشتگی، استقامت و پایداری بر عهده مشترک بیشتر است. با همین فرض می‌توان ادعا کرد توجه به میزان قابل اعتماد بودن شبکه‌های اجتماعی مجازی برای جنبش سبز حائز اهمیت است. تقویت شبکه‌های اجتماعی مجازی تنها به گسترده شدن آن و کیفیت آن ختم نمی‌شود. اعتمادسازی در یک شبکه اجتماعی مجازی برای مشارکت بیشتر نیز بسیار اهمیت دارد. غریبه و غیرقابل اعتماد بودن فضای مجازی تنها از طریق افزایش تصور هزینه کنش جمعی، بر مشارکت اثر منفی نمی‌گذارد، بلکه به سبب ایجاد وضعیت ناآگاهی از رفتار دیگران نیز مشارکت را نامحتمل می‌کند. برای تصمیم به مشارکت، احتمال موفقیت در دستیابی به هدفِ مشترک و میزان هزینه محتملِ کنش دو فاکتوری است که آگاهی به آنها ضروری است و این هر دو به پیش‌بینی از کنش دیگران بستگی دارد. با نگاهی دیگر نیز می‌توان ادعا کرد که شبکه مجازی با کاربران مخدوش و مجازی امکان تنبیه اجتماعی را که یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌گیری هنجار اجتماعی است، سلب می‌کند. در چنین شبکه اجتماعی مجازی‌ای، هنجار به نفع مشارکت در جنبش نامحتمل است که شکل گیرد و نهادینه شود.

در تلاش برای رفع این نقیصه در سطح نخست توصیه می‌شود ضریب اعتماد و امنیت شبکه‌های اجتماعی سبز، هم اندازه با گستردگی و اندازه آن مورد توجه پدیدآورندگان این شبکه‌های اجتماعی قرار گیرد. متاسفانه شبکه‌های تازه تاسیس مانند سبزلینک به موضوع مهم قابل اعتماد بودن شبکه‌ها به اندازه نفوذ آنها توجه نداشته‌اند. در سطح دیگر، فعالان جنبش سبز نیز باید در شبکه‌های اجتماعی مجازی به ویژه فیسبوک رویکرد خود را از توجه کامل به گسترده کردن و پرتعداد کردن دوستان به سوی اطمینان بخش کردن شبکه مجازی تغییر دهند. اینکه مخالفان در شبکه‌های مجازی حضور یابند یا بسیاری افراد حقیقی با نام‌های مستعار در شبکه‌های مجازی حضور داشته باشند، مشکل نیست، دشواری از آنجا پدید می‌آید که بسیاری کاربرهای بی‌هویت برای اهداف خاص به این شبکه‌ها رخنه می‌کنند.

لازم به ذکر است، شبکه مجازی مملو از کاربرهای ناشناخته نه تنها از طریق تزریق حس بی‌اعتمادی، میزان مشارکت را در جنبش اجتماعی کاهش می‌دهد، بلکه سر بزنگاه‌ها امکان وارد شدن ضربه‌هایی بر پیکر جنبش را از فراهم می‌کند. اخبار کذبی که در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد یا بهره‌برداری‌های سیاسی که از اطلاعات شخصی افراد می‌شود از آن دست است.

قدرت ارتباط‌های ضعیف

مطابق یافته‌های طرح آمارگیری از کاربران اینترنتی(2) در سال 1387 «از مجموع 18.87 میلیون خانوار کشور در حدود 4.98 میلیون خانوار (26.5 درصد)، [در یک سال منتهی به دی ماه 1387] از اینترنت استفاده کرده‌اند، یعنی حداقل یک عضو خانوارها، کاربر اینترنت بوده است» و در این سال ضریب نفوذ اینترنت در کشور 11.1 درصد برآورد شده است (71840000 نفر جمعیت کشور، 7960000 نفر کاربر اینترنت). اما نکاتی که برای بحث ما قابل توجه هستند آن که: بیشترین ضریب نفوذ اینترنت در کشور به ترتیب مربوط به تهران با 16.4 درصد، استان اصفهان با 15.3 درصد و استان یزد با 14.5 درصد است. البته باید توجه داشت نظر به جمعیت استان‌ها 28.8 کاربران اینترنت کشور در تهران و 8.9 درصد در استان اصفهان و 6.6 درصد در استان فارس زندگی می‌کنند. از مجموع کاربران اینترنت کشور 91.1 درصد در نقاط شهری و تنها 8.9 درصد در نقاط روستایی زندگی می‌کنند. ضریب نفوذ مناطق شهری 15.0 و مناطق روستایی 3.0 درصد بوده است. 69.8 درصد کاربران اینترنت کشور 15 تا 29 ساله هستند و از مجموع کاربران اینترنت 6 سال و بالاتر، 54.5 درصد دارای تحصیلات دانشگاهی بوده‌اند.

با توجه به جمعیت‌شناسی کاربران اینترنت در کشور باید گفت ساده‌انگارانه است اگر تصور کنیم برای گستردگی جنبش سبز، تکیه بر شبکه‌های مجازی کافی است

هرچند تعریفی که در این پیمایش از کاربر اینترنت شده است(3) نتایجی خوشبینانه نسبت به ضریب نفوذ اینترنت در کشور به همراه می‌آورد؛ اما برای استفاده ما این آمار معتبر هستند. به طور خلاصه آنچه که این یافته‌ها به ما نشان می‌دهد را می‌توان چنین خلاصه کرد: کاربران اینترنت در ایران با اکثریت قوی شهرنشین، جوان و تحصیلکرده هستند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت ساکنان شهرهای کوچک و روستانشینان، غیرجوانان و غیردانشگاهیان در شبکه‌های اجتماعی مجازی حضور تقریبا ناچیزی دارند و اتفاقا این گروه‌های اجتماعی در فضای حقیقی نیز در شبکه‌های اجتماعی مجزایی قرار دارند. همانطور که در نوشته پیشین (قدرت ارتباط‌های ضعیف ـ 1) اشاره شد، شبکه‌های اجتماعیِ مجزا، از طریق رابطه‌های ضعیف به یکدیگر متصل هستند و اصولا پل‌های ارتباطی دو شبکه مجزا همین رابطه‌های ضعیف است که اطلاعات و اخبار از آن طریق منتقل می‌شوند. با همین منطق در شبکه‌های اجتماعی مجازی و با تمرکز بر کاربردهای آن در جنبش سبز بار دیگر توجه به قدرت ارتباط‌های ضعیف کلیدی می‌نماید.

اگر یکی از ضعف‌ها در جنبش سبز را عدم مشارکت گروه‌های مختلف اجتماعی بدانیم، باید به این نکته توجه کنیم که شبکه‌های مجازی در شرایط کنونی امکان از بین بردن این ضعف را ندارند، چرا که هر چقدر اخبار و آگاهی در این فضا تولید و پخش شود، امکان سرایت آن به بسیاری از گروه‌های اجتماعی که دسترسی به اینترنت ندارند کم است و بدین ترتیب اصولا این گروه‌های اجتماعی در معرض جنبش از طریق شبکه‌های مجازی قرار نمی‌گیرند و به همین ترتیب شبکه‌های اجتماعی مجازی قادر نیستند انگیزه برای مشارکت این گروه‌های اجتماعی را به حد محسوسی افزایش دهند و امکان شکل‌گیری هنجار اجتماعی به نفع مشارکت در جنبش از طریق این شبکه‌های اجتماعی مجازی فراهم نیست. بنا بر این باید برای ارتباط و تقویت پل‌های ارتباطی چاره‌ای اندیشید و رابطه‌های ضعیف را در مرکز توجه قرار داد. یکی از راه‌های موثر می‌تواند تاکید بر دیوارنویسی، پول‌نویسی، پخش کاغذی اخبار و نوشته‌های اینترنتی(4)، ایجاد رسانه‌های همه‌گیرتر چون رادیو و تلویزیون ماهواره‌ای سبز باشد. ولی این روش‌ها تنها می‌تواند نقش در معرض جنبش قرار دادن شبکه‌های اجتماعی را تقویت کند. راه موثر و مکمل توجه همه فعالان شبکه‌های مجازی جنبش سبز به رابطه‌های ضعیفشان در شبکه‌های حقیقی است که در نوشته پیشین به آن اشاره شد. رابطه‌هایی که می‌تواند پلی باشد بین شبکه مجازی سبز و شبکه کارگران، روستانشینان، بازاری‌ها، افراد مسن و حتی خانواده‌های اقتدارگرایان.

انجام و نتیجه‌گیری

گسترش و نفوذ جنبش سبز، تقویت شبکه‌های اجتماعی مجازی و حقیقی به اقدامات عملی و پایه‌ای همه همراهانِ جنبش سبز بستگی دارد. شبکه‌های اجتماعی مجازی یکی از ابزارها و راه‌های موثر تولید و نشر اخبار و آگاهی‌ها هستند. به علاوه، رابطه‌ها در شبکه‌های اجتماعی مجازی، انگیزه‌های مشارکت را در میان افراد افزایش می‌دهند. اما با توجه به جمعیت‌شناسی کاربران اینترنت در کشور باید گفت ساده‌انگارانه است اگر تصور کنیم برای گستردگی جنبش سبز، تکیه بر شبکه‌های مجازی کافی است. ضمن آنکه اگر این رابطه‌ها و افراد شکلی حقیقی به خود نگیرند، شبکه‌های مجازی کارکردها و نقش‌های یک شبکه اجتماعی حقیقی در جنبش اجتماعی را نمی‌توانند یابند.

برای تقویت این شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی، توجه به دو نکته ضروری است؛ نخست اعتمادسازی و شناسایی افراد در شبکه‌های اجتماعی، دوم توجه به پل‌های ارتباطی فضای مجازی با فضای حقیقی که می‌تواند رابطه‌های ضعیف فعالان شبکه‌های مجازی در شبکه‌های حقیقی نیز باشد. هر کنشگری جدا از شبکه‌ای از دوستان که در شبکه‌های مجازی دارد، درگیر شبکه‌های اجتماعی حقیقی‌ای چون خانواده، هم‌کلاسان، همکاران، همسایه و غیره نیز است که توجه به آنها و یافتن راه‌هایی برای انتقال اخبار و آگاهی‌های فضای مجازی ضروری است.

باز هم باید این نکته را به خود یادآور شویم که: پویایی و پیشروی جنبش سبز مسئولیت‌پذیری، آمادگی برای پرداخت هزینه، صرف انرژی و وقت تک تک کسانی که خود را عضو جنبش سبز می‌دانند را طلب می‌کند.

———————–

پانویس‌ها:

(1) در برخی مواقع جای افراد، سازمان‌ها و حتی کشورها به عنوان گره‌های شبکه تعریف می‌شوند. در شبکه مجازی می‌توان از کاربرها یا نام‌های کاربری به جای افراد استفاده کرد.

(2) چکیده نتایج طرح آمارگیری از کاربران اینترنت در سال 1387 در سایت مرکز آمار ایران قابل دسترسی است.

(3) کاربر اینترنت در این پیمایش کسی است که از دوازده ماه قبل از زمان آمارگیری تا زمان آمارگیری (دی ماه ١٣٨٧) در داخل کشور، با اتصال به شبکه اینترنت به هر مدت، حداقل از یکی از خدمات اینترنتی استفاده کرده باشد.

(4) در این خصوص تلاش‌های ارزنده‌ای شده است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند. از جمله : خبرنامه کاغذی و دیوارنویس


 


یک:

بیست و پنجم خرداد است. ساعت 10 دقیقه به چهار. ما در دانشگاه هستیم. تصمیم خودمان را گرفته‌ایم. همدیگر را بغل می‌کنیم. ترانه‌ی مرا ببوس را می‌خوانیم. عکس دسته‌جمعی می‌گیریم و با یک دنیا دلهره سوار مترو می‌شویم.

تا میدان انقلاب چند ایستگاه بیشتر راه نیست. راه‌پیمایی ساعت 4 شروع می‌شود. همه به هم نگاه می‌کنند. کسی حرف نمی‌زند. چهره‌ها نگران است. گفته‌اند نروید. دوستم چند دقیقه‌ی پیش زنگ زد و گفت زهرا رهنورد گفته ما نمی‌خواهیم ببینیم مادر دیگری داغدار شده است، نروید. دیشب به کوی دانشگاه حمله کرده‌اند. چند نفر را کشته‌اند. خاتمی بیانیه داه که نروید. اما تصمیممان را گرفته‌ایم، باید برویم. باید برویم و رای‌مان را پس بگیریم. به ایستگاه انقلاب می‌رسیم. دست هم را می‌گیریم و از پله‌ها بالا می‌رویم. فکر می‌کنیم که کشته می‌شویم. جلوی در مترو پلیس ضد شورش و لباس شخصی‌ها ایستاده‌اند.

به میدان که می‌رسیم، باورنکردنی است. سیل جمعیت است که زودتر از ما رسیده و دارد حرکت می‌کند. تا چشم کار می‌کند آدم است و آدم. دست‌ها را به نشانه‌ی پیروزی بالا می‌گیریم و در سکوت به سمت میدان آزادی همراه با چند میلیون انسان دیگر روانه می‌شویم و احساس می‌کنیم که بی‌شماریم.

دو:

دوست شاعرم زمزمه می‌کند:

همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می‌افتد
باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم (1)

پکی به سیگارش می‌زند و می‌گوید: این فرصت هم از دست رفت، مثل مشروطه، مثل دوران مصدق، مثل انقلاب 57، مثل اصلاحات. می‌گوید ما رهبری نداریم، تشکیلات نداریم، ما حزب نداریم، سندیکا نداریم، ان جی او نداریم.

دوست دیگرم که تازه مدتی است به قید وثیقه از زندان آزاد شده است، می‌گوید تو واقعا چه فکری می‌کنی؟ مگر اینجا سوئیس است؟ مگر اروپاست؟ ما همیشه همه چیز را ناقص داشته‌ایم، چرا این قدر رویایی فکر می‌کنی؟ گام به گام، مجبوریم که برای آگاه‌سازی مردم هزینه بدهیم.

یکی دیگر از دوستانم که توهم توطئه دارد، می‌گوید باباجون این‌ها به آمریکا و انگلیس وصل هستند. تا آنها نخواهند، اینها از جایشان تکان نمی‌خورند، خودشان اینها را آورده‌اند. خودشان هر وقت لازم دیدند برشان می‌دارند.

اعتراض مردم از بین نرفته و فقط از سطح خیابان‌ها به خانه‌هایشان منقل شده است. مشکلی وجود داشته و به جای اینکه حل شده باشد، سرکوب شده است و خودش نشانه‌ی این است که اعتراض دارد پیوسته تکثیر می‌شود تا در فرصتی دیگر و در ابعادی بزرگ‌تر خودش را نشان بدهد

یکی دیگر از دوستانم که از همه مالیخولیایی‌تر است و به در و دیوار اتاقش عکس‌های موسوی و کروبی و مصدق و بازرگان و شهدای جنبش سبز را زده و همیشه یک دستبند سبز به دستش می‌بندد، می‌گوید: بچه‌ها یاد بیست و پنج خرداد بخیر، یاد 30 خرداد بخیر، یاد ندا، یاد راه‌پیمایی توپخانه که همه سیاه پوشیده بودیم و شمع دستمان بود. یاد روز قدس بخیر 13 آبان 16 آذر، عاشورا. آخر چرا اینطور شد؟ چرا دوباره اینقدر بدبخت شدیم که جرات می‌کنند برایمان گشت ارشاد راه بیاندازند؟

دوست شاعرم می‌گوید: فرصت‌سوزی، فرصت‌سوزی … ما باید همان 25 خرداد کار را یکسره می‌کردیم. اول مردم آمدند بعد موسوی دنبال مردم راه افتاد. آخه این چه نوع رهبریه؟

دوست تازه از زندان آزاد شده‌ام می‌گوید: سرکوب کردند. قدرت سرکوب را نادیده نگیر. مگه خودت ندیدی که سر پیر و بچه و زن و مرد چه آوردند؟ مگه از وضعیت بازداشتگاه‌ها خبر نداری؟ من که تا حالا ساکت بوده‌ام، می‌گویم یک نخ سیگار به من بدهید و با خودم به روزهای باشکوه تظاهرات فکر می‌کنم. به شب‌های الله‌اکبر. به روزهایی که فکر می‌کردیم استبداد چند هزار ساله در حال ترک خوردن است.

سه:

رفته گفته: «ممه رو لولو برده. من که بی‌سوادم و مال 60 سال پیش، با بچه‌ام اینطور حرف نمی‌زنم. آبروی ما رو برده. با همه دشمن هستیم. دوستانمون شدن یک مشت کشور گرسنه‌ی آفریقایی. اقتصاد رو هم خراب کرده. همه چی گرون شده. گوشت کیلویی 15 هزار تومن، بنزین لیتری 400 تومان. خدا به دادمون برسه با این قضیه‌ی یارانه‌ها معلوم نیست چه بلایی قراره سرمون بیاد”.

پیرمرد برنج فروش توی کوچه‌ی ما غرغر کنان صندلی‌اش را جابجا می‌کند. دستش را تکان می‌دهد و به من خیره می‌شود و ادامه می‌دهد «بازار خرابه، کاسبی رونق نداره، از صبح تا حالا یک مشتری نداشته‌ام. آخه این چه وضعیه؟».

می‌گویم: حاج آقا مگه خودت به احمدی‌نژاد رای ندادی؟ می‌گوید من؟ غلط کرده باشم. می‌گویم: خودم دیدم که پارسال عکس احمدی‌نژاد را از دیوار مغازه‌ات آویزان کرده بودی!. مِن و مِن کنان می‌گوید آخر گفتند موسوی اگر بیاید دختر پسرها لخت می‌آیند تو خیابان. فساد زیاد می‌شود. مثل دوران خاتمی. می‌گویم مگر حالا فرقی کرده است؟ به قول خودت فساد کم‌تر شده؟ وضع زندگی‌ات تغییری کرده است؟ می‌گوید: بدتر شده. ¬می‌گویم¬: آخر از چی می‌ترسید؟ مگر زمان شاه دین و ایمانتان را نداشتید؟ هر کسی هم هر جور دلش می‌خواست لباس می‌پوشید و رفتار می‌کرد. می‌گوید راست می‌گویی دینمان به جاش بود عشق و حالمان به جاش. الان هیچ کدامش را نداریم.

به نظر می‌سد که از سه اپیزود بالا قسمت آخر واقعی‌تر باشد. ما روزهای اول آغاز جنبش سبز رویایی فکر می‌کردیم و ریشه‌های عمیقی را که جمهوری اسلامی در باورهای مردم دارد، نادیده گرفته بودیم. به خاطر فشارها و مشکلات همیشگی دوست داشتیم که در کم‌ترین زمان به خواسته‌هایمان برسیم؛ اما واقعیت چیز دیگری بود. سرکوب مداوم و سانسور شدید و تبلیغات همه‌جانبه‌ی حکومت، فضا را به شدت امنیتی و یک‌سویه کرده بود. اواخر،کار به جایی رسیده بود که فقط عضویت در فیسبوک خودش جرم تلقی می‌شد و یا سنگ‌پرانی یک جوان برایش حکم اعدام به همراه داشت. اما ناامید شدن و احساس درماندگی کردن هم منطقی به نظر نمی‌رسد.

این روزها در خیابان به کسانی برمی‌خورم که در خلال صحبت با آنها این جمله را می‌شنوم که «تمام شد آقا، قضیه جمع شد رفت پی کارش». اینها همان کسانی بودند که در روزهای اول جنبش سبز از تغییرات اساسی در رژیم حرف می‌زدند. کارهای خطرناک می‌کردند و آتششان از همه تیز تر بود؛ اما الان ناامید شده‌اند. به نظر من دلیلی برای ناامیدی وجود ندارد؛ چون اعتراض مردم از بین نرفته و فقط از سطح خیابان‌ها به خانه‌هایشان منقل شده است. مشکلی وجود داشته و به جای اینکه حل شده باشد، سرکوب شده است و خودش نشانه‌ی این است که اعتراض دارد پیوسته تکثیر می‌شود تا در فرصتی دیگر و در ابعادی بزرگ‌تر خودش را نشان بدهد.

من فکر می‌کنم پیرمرد برنج فروش کوچه‌ی ما به نکته درستی اشاره کرده است: گرانی. چیزی که همه‌ی مردم با پوست و استخوانشان آن را لمس می‌کنند. همچنین صادقانه دلیل رای دادنش به احمدی‌نژاد را گفته است: نگران از بین رفت ارزش‌هایی است که برایش حیاتی‌تر از هر چیز دیگری است. در واقع تنها دلیلی که قشر سنتی جامعه‌ی ایران به خصوص در روستاها و شهرهای کوچک از محمود احمدی‌نژاد حمایت می‌کنند همین نگرانی آنها نسبت به تضعیف سنت‌های اسلامی است. اما جالب اینجا است که حتی شخص احمدی‌نژاد خودش چندان تعصبی نسبت به این مساله ندارد. این موضوع در روزهای اخیر حامیان او را دچار سردرگمی کرده است. زمان می‌برد که پیرمرد برنج فروش کوچه‌ی ما و امثال او متوجه شوند که اگر هرکس بتواند آن طور که می‌خواهد زندگی کند، چندان مشکلی هم پیش نمی‌آید کما اینکه از حرف‌های اخیرش این طور برمی‌آید که انگار از رایی که به احمدی‌نژاد داده پشیمان شده است.

گذشت زمان به نفع ماست. حضور خیابانی حداقل الان چندان مهم نیست. صدای نفس کشیدن‌های جنبش را می‌توان در دالان‌های اینترنت شنید. چیزی که ما این روزها احتیاج داریم امید است و حفظ روحیه و دل بستن به آینده و روزهایی که دوباره احساس کنیم بی‌شماریم.

—————-

پانویس:

(1) از فروغ فرخزاد


 


سفیر جدید آمریکا در عراق می گوید که به اعتقاد او گروه های مسلح مورد حمایت ایران در عراق مسئول حداکثر یک چهارم تلفات ارتش آمریکا هستند اما افزود که نفوذ ایران در عراق آنقدر که تصور می شود زیاد نیست.

به گزارش خبرگزاری رویترز جیمز جفری روز پنجشنبه گفت: “تخمین شخصی من، فقط بر اساس یک احساس قلبی، این است که تا 25 درصد تلفات سربازان ارتش آمریکا و بعضی از حوادث هولناک دیگری همچون ربودن سربازان آمریکایی…. را بدون شک می توان به گروه های مورد حمایت ایران نسبت داد.”

از زمان شروع جنگ عراق در سال 2003 تحت فرماندهی آمریکا، بیش از 4400 سرباز آمریکایی کشته شده اند.

ارتش آمریکا در این سال ها بارها ایران را به حمایت از گروه های شبه نظامی شیعه در عراق متهم کرده است، اتهامی که ایران رد می کند.

عملیات رزمی آمریکا در عراق رسما در روز 31 اوت – یعنی پنج روز دیگر – پایان می یابد.

سفیر آمریکا همچنین ابراز عقیده کرد که ایران سعی دارد از طریق عوامل خود محیط نامساعدی برای نیروهای خارجی در عراق ایجاد کند.

با این حال او گفت: “اما من تاثیر درازمدتی، که هرچقدر هم بد، بر تحولات سیاسی و اجتماعی عراق نمی بینم.”

جیمز جفری به عنوان نمونه گفت که دولت ایران نتوانسته است نتایج مورد دلخواه خود را بر گفتگوهای مربوط به تشکیل دولت ائتلافی عراق دیکته کند.

جو بایدن، معاون رئیس جمهوری آمریکا نیز روز دوشنبه گفت که در مورد نفوذ ایران در عراق اغراق شده است.

یک عضو ارشد شورای امنیت ملی آمریکا هم به نوبه خود اوایل ماه جاری گفته بود که ایران با اقداماتش در عراق به ضرر خود عمل کرده و از”سرمایه گذاری های سیاسی” خود در آنجا سود نبرده است.

مقام های آمریکایی تاکید کرده اند که عراقی ها نمی خواهند تحت سلطه هیچ کشوری باشند.


 


اولی هاینونن، رییس سابق هیات بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، گفته است: ایران ذخیره کافی اورانیوم غنی شده برای ساخت یکی دو بمب اتمی دارد، اما منطقی به نظر نمی‌رسد که تهران با چنین مقدار ذخیره‌ای بخواهد وارد مرحله ساخت بمب اتمی بشود.

به گزارش رادیو فردا، اولی هاینونن، که مسئول مستقیم بازرسی‌های هسته‌ای ایران و سوریه را برعهده داشت، در اظهارنظری درباره برنامه هسته‌ای ایران، که در روزنامه لوموند فرانسه روز پنجشنبه، ۴ شهریورماه منتشر شد، گفته است: ذخیره اورانیوم غنی شده تهران می‌تواند به عنوان «یک تهدید» تلقی شود.

اولی هاینون ۶۳ ساله مدیریت امور پادمان‌های آژانس را نیز برعهده داشت، که وظیفه راستی آزمایی و نظارت بر برنامه‌های هسته‌ای را برعهده دارد تا هیچ کشوری برنامه اتمی غیرنظامی خود را به سوی کاربردهای نظامی هدایت نکند.

اولی هاینونن اوایل ماه جاری میلادی به دلایل شخصی از سمت خود کناره گیری کرد.

آقای هاینونن که شهروند فنلاند است، در زمان حضور در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و پس از بازرسی‌های متعددش از تاسیسات هسته‌ای ایران، یکی از کارشناسان اصلی برنامه هسته‌ای ایران بود.

رییس پیشین هیات بازرسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مصاحبه‌اش با لوموند که روز پنجشنبه منتشر شد گفته است ایران در حال حاضر در حدود سه تن اورانیوم غنی شده با عیار پایین دارد، که از این میزان می‌توان به عنوان سوخت نیروگاه‌های هسته‌ای استفاده کرد و در صورت افزایش عیار آن، می‌تواند در ساخت بمب هسته‌ای به کار رود.

اولی هاینون گفته است: «چنین ذخیره‌ای در تئوری برای ساخت یک و یا دو بمب اتمی کافی است، اما برای رسیدن به مرحله نهایی، وقتی (کشوری)این مقدار ذخیره دارد، به هیچ وجه منطقی به نظر نمی‌رسد.»

آقای هاینون در بخش دیگری از این مصاحبه گفته است این مقدار ذخیره اورانیوم حتی نمی‌تواند برای ایران اهرمی باشد تا از آن به سود خود در هر مذاکره‌ای استفاده کند.

معاون سابق مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، با اشاره به ذخیره اورنیوم ایران گفت: اما این می تواند یک «تهدید» تلقی شود.

آقای هاینونن با اشاره به گمانه زنی آمریکا مبنی براین که ایران برای تبدیل اوانیوم غنی شده با عیار پایین به اورانیوم غنی شده با عیار بالا به یک سال زمان نیاز دارد، گفت: این برآورد بیراهی نیست.

آقای هاینونن شاید بیشتر برای گزارشی که در فوریه سال ۲۰۰۸ در مورد ایران به دیپلمات های کشورهای عضو آژانس ارائه کرد، معروف باشد. وی در این گزارش به ارتباط بین برنامه غنی سازی اورانیوم، آزمایش مواد انفجاری و ایجاد تغییرات در موشک‌ها به گونه‌ای که برای حمل کلاهک اتمی مناسب شوند، اشاره کرده بود.


 


لطف‌الله فروزنده، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس‌جمهوری ایران از انتقال قطعی شش هزار کارمند و ۱۱۷ دستگاه دولتی یا دفتر اجرایی وابسته به آن‌ها از تهران خبر داد.

به گزارش زمانه به نقل از ایرنا، لطف‌الله فروزنده در این باره گفت: «از ۱۸هزار متقاضی خروج از تهران، تاکنون ۶ هزار نفر از تهران خارج شده‌اند و انتقال بقیه افراد نیز ادامه دارد.»

وی افزود: «با انتقال دفاتر و شرکت‌های دولتی که در تهران هستند، حساب‌های آن‌ها نیز انتقال خواهد یافت.»

فروزنده همچنین گفت دولت در حال برنامه‌ریزی برای انتقال ۱۵۰ موسسه تحقیقاتی و پژوهشی از تهران است.

وی اعلام کرد: «دستگاه‌ها موظف شده‌اند ۴۰ درصد از بخش‌های ستادی و نیروی انسانی خود را از تهران خارج کنند.

خبرگزاری مهر روز یکشنبه گذشته به نقل از نعمت‌الله ترکی، معاونت پشتیبانی و منابع انسانی استانداری تهران نوشته بود: «با پایان مهلت یک ماهه دولت برای خروج ۲۰۰ هزار کارمند دولتی همراه با خانواده‌های‌شان از تهران، تاکنون ۱۰۰۰ کارمند دولت از تهران خارج شده‌اند.»

نعمت‌الله ترکی تعداد شرکت‌های منتقل شده را ۱۰۶ شرکت اعلام کرد و افزود که ۳۸ شرکت نیز تا پایان مردادماه منتقل خواهند شد.

عبدالعلی تاجی، معاون حقوقی معاونت توسعه مدیریت ریاست جمهوری حدود ۱۰ روز پیش از این اظهارنظر اعلام کرده بود که ۵ هزار نفر تا کنون به صورت قطعی از تهران منتقل شده‌اند و انتقال ۱۱ هزار نفر دیگر در دست انجام است.

روز گذشته نیز اعلام شد که دولت برای انتقال کارمندان از تهران تسهیلات تازه‌ای را قائل شده است.

بر اساس مصوبه جدید کارمندان انتقال یافته، ضمن عقد قرارداد با دستگاه اجرایی (مقصد) بر اساس شرح وظایف محول شده، انجام وظیفه می‌کنند و در صورتی که برای این افراد پست سازمانی وجود نداشته باشد، برای آنان پست سازمانی با نام ایجاد می‌شود.

به دنبال ابلاغ طرح انتقال کارمندان دولت در اردیبهشت ماه سال جاری، فهرست ۱۶۳ شرکت و دستگاه‌ دولتی که موظف به ترک تهران شده بودند منتشر شد.

این طرح انتقال زمانی در دولت مطرح شد که محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران در اواخر فروردین‌ماه سال جاری از برنامه دولت برای کاهش جمعیت به دلیل آسیب‌هایی نظیر زلزله خبر داد.

به دنبال ابلاغ این مصوبه و اعلام سازمان میراث فرهنگی مبنی‌بر انتقال کمتر از ۱۰۰۰ نفر از کارمندان این سازمان به خارج از تهران، برخی از کارمندان این سازمان مزبور در اعتراض به این انتقال در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به tehranreview-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به tehranreview@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته