-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

Latest news from Jaras for 28/08/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اقلیتهای ایران از حقوق برابر بهره مند نیستند

جرس: يک کميته سازمان ملل متحد با ابراز نگرانی از تبعيض عليه اقليت های قومی و اقليت های مذهبی در ايران از دولت جمهوری اسلامی خواسته است تا اقدامات بيشتری برای حفاظت از حقوق اين اقليت ها انجام دهد.


کميته حذف تبعيض نژادی سازمان ملل متحد، که متشکل از ۱۸ کارشناس است، می گويد: به رغم سرشماری سراسری در ايران در سال ۲۰۰۷، آماری از جمعيت اقليت های قومی در دست نيست. اين در حالی است که حضور و مشارکت اين اقليت ها در عرصه سياسی و اجتماعی کمتر از آنچه که انتظار می رود است.

در گزارش کميته حذف تبعيض نژادی سازمان ملل متحد تصريح شده است:«اين کميته از برخورداری کمتر اعراب، آذری ها، کردها و گروههايی که شهروند (ايران) نيستند، از حقوق سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ، ابراز نگرانی می کند.» 


به گزارش رادیو فردا، کمیته همچنین از محروميت اقليت های قومی ايران همچون عرب، آذری، بلوچ، کرد، و اقليت مذهبی همچون بهايی از امکانات مسکن، آموزش، بهداشت و اشتغال ابراز نگرانی کرد.

کمیته حذف تبعیض از جمهوری اسلامی ايران خواست تا ضمن برخورد قاطع با تبعيض قومی- نژادی و تبعيض مضاعف عليه زنان و اقليت ها، از ابراز سخنان تحريک آميز توسط مقام های رسمی ايران نيز جلوگيری شود. 


ديليپ لاهيری، از اعضای کميته حذف تبعيض های نژادی سازمان ملل متحد، به خبرنگاران گفت: هيئت داوران اين کميته معتقد  است که تبعيض، به ويژه تبعيض عليه بهاييان در ايران بسيار شايع است.

وی افزود: گرچه ابتدا اين بحث در گرفته بود که مسئله بهاييان يک مساله مذهبی است و خارج از حيطه تخصصی کميته، اما، پس ازمطالعه اندکی خلاف آن اثبات شد.


کمیته حذف تبعیض سازمان ملل متحد در نشست روز جمعه خود اعلام کرد: گزارش ها حاکی از تبعيض در همه زمينه های زندگی روز مره در ايران است و تبعيض و تحريک و ادبيات نفرت که در بيانيه هايی صادره از سوی مقامات کشوری به چشم مي خورند، همگی موجب نگرانی عميق است.

اعضای اين کميته در بخش ديگری تاکيد کرده اند: گرچه ما از اقدام دولت ايران در خصوص فراهم کردن زمينه های مشارکت زنان استقبال می کنيم ولی  این کميته در همين حال از تبعيض مضاعف عليه زنانی که وابسته به اقليت های گوناگون هستند، نگران است.


کميته حذف تبعيض سازمان ملل  متحد در بيانيه خود آورده است: ما پيشنهاد می کنيم که ايران گام هایی در جهت رفع این نارسايی ها که تبلور آن در رسانه ها و درعرصه زندگی روزانه به چشم مي خورد بردارد تا از تعصبات قومی و نژادی که می تواند به تبعيض تبديل شود، جلوگيری کند.

 لاهيری،  که سابقه حضور در دستگاه دیپلماسی هند را در کارنامه خود دارد، می گويد: ايران پيش از انقلاب اسلامی، کنوانسيون بين المللی ضد نژاد پرستی را امضا کرده است ولی واقعيت اين است که اکنون ايران دارای يک حکومت مذهبی است و کنوانسيونی که صرفا سکولار است،  باعث بروز چالشی در این زمینه شده است.

 کمیته حذف تبعیض  سازمان ملل متحد همچنین گفته است: مقام های ايرانی ضمن خودستايی از اقدامات خود  به کمیته سازمان ملل گفته اند که تهران همواره از تفاوت های قومی و فرهنگی استقبال کرده و افزوده اند، همه شهروندان ايران در برابر قانون برابرند و دولت مصمم است که فقر و بيچارگی را به ويژه در مناطق محروم ريشه کن کند.

کميته حذف تبعيض نژادی و قومی سازمان ملل در پايان نشست خود ازايران خواست تا بهبود شرايط جاری و اقدامات اتخاذ شده خود را در سال ۲۰۱۳ طی گزارشی به اين کميته ابلاغ کند.


 


جرس: سید علیرضا حسینی بهشتی ادعاهای اخیر مشاور احمدی نژاد را تکذیب کرد و با ارائه‌ توضیحاتی مشخص کرد که مهدی کلهر واقعیت‌های جلسه‌ خود با مشاور مهندس موسوی را به کلی تحریف کرده است.



مهدی کلهر دو روز قبل در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر ادعا کرد که با علیرضا حسینی بهشتی به عنوان نماینده‌ میرحسین موسوی مذاکره کرده و ایشان نیز مرتبا مباحث را به مهندس موسوی گزارش می‌داده است.
 

به گزارش کلمه، متن کامل توضیحات آقای حسینی بهشتی در این باره به شرح زیر است:
 

در جراید روز پنجشنبه ۴/۶/۸۹ به نقل از خبرگزاری مهر در مصاحبه‌ای از آقای مهدی کلهر مطالبی به اینجانب نسبت داده شده که با حقیقت فاصله‌ای بسیار دارد و لازم می‌دانم روایت واقعی آن را به آگاهی برسانم:
 

در آذرماه ۱۳۸۸ (نزدیک به سه هفته پیش از بازداشت من)، یکی از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات به نام آقای سعید صادقی که پس از آزادی‌اش سعی فراوان در تماس با مسئولین نظام و انتقال اخبار مربوط به رفتار غیرانسانی که به او روا داشته شده بود داشت، با من تماس گرفت و از تمایل آقای کلهر برای دیدار با من خبر داد. من تا آن زمان ایشان را ندیده بودم و به دو دلیل تمایلی برای این ملاقات نداشتم: نخست به خاطر سمت رسمی که ایشان داشتند، و دیگر به خاطر وضعیت خود آقای کلهر که در آن زمان دستخوش بحران خانوادگی بودند و علی‌القاعده در وضعیت مناسبی نبودند. از همین رو به آقای صادقی گفتم اگر آقای کلهر مطلبی دارند، به شما بگویند تا منتقل کنید. اما اصرار برای ملاقات به طور پیگیر مطرح می شد. پرسیدم آیا از طرف کسی نمایندگی دارند؟ پاسخ این بود که انگیزة ملاقات، علاقة شخصی است. بالاخره گفته شد که ایشان به دفتر بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید آیت‌الله دکتر بهشتی خواهند آمد. هنگامی که ایشان به دفتر آمدند، نزدیک به دو ساعت از خاطراتشان با شهید بهشتی، سوابق کاری خود و مسائل خانوادگی که اخیراً برایشان اتفاق افتاده بود، سخن گفتند و در آخر، نظراتشان را دربارة حوادث پس از انتخابات مطرح کردند. من در پاسخ گفتم که هیچ‌گونه نمایندگی از کسی برای صحبت در این باره ندارم و ایشان را هم به نمایندگی از کسی به رسمیت نمی‌شناسم. بعد از آن ملاقات هم، علی‌رغم تماس‌های مکرر ایشان، ضرورتی برای تجدید دیدار ندیدم.
 

بنابراین، ادعاهای ایشان دربارة اینکه برادرم با ایشان تماس گرفته، اینکه گفته‌ام من تنها ایشان را قبول دارم، اینکه هر ۴۰ دقیقه به آقای مهندس موسوی گزارش می‌دادم و ایشان هم می‌گفتند ادامه بده، و اینکه برادرم محمدرضا در آن جلسه حضور داشته و صحبتی دربارة بازدید به میان آمده، سراپا کذب بوده و ساختة قوة تخیل آقای کلهر است. اینکه انتشار این‌گونه اخبار با چه اهدافی صورت می‌گیرد، از چشمان تیزبین مردم ما پنهان نیست. اما با این همه، در صورت اقتضا، تمامی آنچه را که در آن جلسه گفته شده، گرچه حائز اهمیت چندانی هم نیست، به اطلاع خواهم رساند.

سید علیرضا حسینی بهشتی


 


جـــرس: در پاسخ به نامه وزیر خارجه فرانسه به کشورهای اتحادیه اروپا پیرامون "ضرورت اقدام عاجل جهت برطرف ساختن وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران"، مسئول سیاست خارجی خاطرنشان کرد او هم در دغدغه های فرانسه درباره مسائل مربوط به حقوق بشر در ایران شریک است.

 


به گزارش رادیو فرانسه، روز جمعه پنجم شهریور ماه (٢۷ اوت)، وزیر امور خارجه فرانسه، از ٢۷ کشور عضو اتحادیه اروپا خواسته بود تا طی اقدامی مشترک، تدابیری جدید علیه نقض حقوق بشر در ایران اتخاذ کرده و در صورت لزوم، از ابزار مجازاتهای بین المللی علیه دولت جمهوری اسلامی استفاده نمایند.
برنار کوشنر طی این نامه که به نمایندۀ عالی سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا نیز ارسال شده، خواستار بررسی تدابیر لازم برای واداشتن حکومت ایران به توقف نقض حقوق بشر شده است.


به گزارش یورو نیوز، کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز، در پاسخ به نامه وزیر خارجه فرانسه نوشته است که او هم در دغدغه های کوشنر درباره مسائل مربوط به حقوق بشر در ایران شریک بوده و معتقد است زمان آن فرار رسیده که اعضای اتحادیه اروپا بطورجمعی مجازاتهای قرون وسطایی در ایران را رد کنند.

 

کاترین اشتون همچنین خاطرنشان ساخته است "مقامات اتحادیه اروپا بی سرو صدا در حال اقداماتی در این زمینه در تهران هستند" که اگر نتیجه بخش نباشد، نوشتن نامۀ جمعی از طرف دول اروپایی به مقام های ایران توصیه می شود. خانم اشتون همچنین گفته است در مورد چنین موضوعی مهم، لازم است اتحادیه اروپا استراتژی موثرتری اتخاذ کند.


 وزیر خارجۀ فرانسه در نامه خود به نمایندۀ عالی سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا، یادآور شده است که از یک سال پیش هزاران نفر در ایران تنها به خاطر شرکت در تظاهرات خیابانی، نوشتن و ابراز عقیده، دستگیر و زندانی و شکنجه و در مواردی حتی اعدام شده اند و طی همین مدت، روشنفکران، روزنامه نگاران و هنرمندان ایرانی ناگزیر از ترک کشورشان برای مهاجرت به اروپا بوده اند و اینک انتظار دارند که اروپا واکنشی بسیار قوی تر علیه ستم هایی که به آنان شده از خود نشان بدهد.

کوشنر در نامۀ خود پیشنهاد کرده است که اجلاس وزرای خارجۀ کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا در دهم و یازدهم سپتامبر، فرصتی برای مباحثۀ فراگیر دربارۀ اقدامات اروپا در دفاع از حقوق بشر در ایران باشد.


 


 


  Get the Flash Player to see this rotator. var s1 = new SWFObject("http://www.rahesabz.net/picstories/image/88/tir/Base/simpleviewer.swf","flashContent", "600", "600", "9.0.124"); s1.addParam("allowfullscreen","true"); s1.addVariable("galleryURL" , "http://www.rahesabz.net/picstories/image/88/shahrivar/salgard mohamad javad/gallery.xml"); s1.addVariable("width","600"); s1.addVariable("height","600"); s1.write("container");

 


آخرین خبر از زمین لرزه شنبه صبح

جـــرس: طبق آخرین اخبار و گزارش ها، میزان تلفات زمین لرزۀ بامداد شنبه ششم شهریورماه استان سمنان، دو کشته و ١۵ زخمی اعلام گردیده، که حال عمومی ده تن از مصدومان وخیم گزارش شده است. در این رابطه، چهار روستای استان سمنان نیز بطور کامل تخریب شده اند.


زمین لرزه ای متوسط به بزرگی ۵.۹ در مقیاس ریشتر، در ساعات اولیه بامداد شنبه (به وقت محلی)، به مدت کمتر از یک دقیقه بخش هایی از استان سمنان را لرزاند، که بدنبال آن بخش هایی از شهر تهران نیز دچار لرزش خفیف شد.


فرماندار شهرستان دامغان، كانون دقیق زمین لرزه را حوالی منطقه طرود دامغان اعلام كرده است.


به گزارش فارس، تا آخرین لحظۀ تنظیم گزارش، ١۵ نفر زخمی شده اند، که حمیدرضا داوودیان، رئیس جمعیت هلال احمر شهرستان دامغان، با بیان اینکه اوضاع عمومی ده نفر از آنان وخیم می باشد، خاطرنشان کرد "دو كودك چهار ساله و زیر دو سال، طی این حادثه در روستای كوه زر جان باخته‌اند. "


رئیس جمعیت هلال احمر شهرستان دامغان همچنین ادامه داد "بقیه مصدومانی كه از اوضاع عمومی بهتری برخوردار هستند، توسط تیم پزشكی هلال احمر به صورت سرپایی در حال مداوا در منطقه زلزله‌زده هستند. "


گفتنی است مرکز زمین لرزه بامداد شنبه، ٢۸۵ کیلومتری شرق تهران، ١۰۵ کیلومتری شرق سمنان و ١۵۵ کیلومتری جنوب گرگان، به ثبت رسیده است.


بنا به گزارش شاهدان عینی، شدت این زمین لرزه را تهرانی های ساکن شرق و جنوب شرقی بیشتر احساس کرده اند.


هنوز خبر نهایی از تلفات به بار آمده از زمین لرزه انتشار نیافته است.


 


عباس عبدی

وقتی که امسال هم طرح از "اذان تا اذان" مطرح شد، برخی از آقایان علما نسبت به آن معترض شدند، و یکی از آنان صریحاً اعلام کرد که چنین طرحی موجب خلوت شدن مساجد در ماه رمضان می‌شود و حتی بعضاً گفته شد که این طرح با هدف ممانعت از رفتن مردم به مساجد طراحی شده است. دقت در این خبر و تجزیه و تحلیل آن نکات زیادی را روشن خواهد کرد که این یادداشت می‌کوشد بطور خلاصه برخی از این موارد را توضیح دهد.


- اولین نکته این است که آقایان حتماً متوجه خلوتی مساجد شده‌اند و بطور ناخواسته به آن اقرار می کنند، و لذا در پی کشف علت آن برآمده‌اند و دم دست‌ترین علت نیز اجرای طرح از اذان تا اذان بوده‌ است.

- تصور آنان این است که اگر کسی سینما نرفت حتما به مسجد می‌آید، در حالی که در صورت بسته بودن سینماها مردم انواع و اقسام اماکن را برای رفتن و انواع شیوه‌ها را برای دیدن فیلم در اختیار دارند که می‌تواند آن‌ها را انتخاب کنند و این تصور غلط است که با بستن سینماها مردم رو به سوی مسجد خواهند آورد. بویژه که این دو مکان جانشین یکدیگر نمی شوند یکی برای عبادت است و دیگری برای گذران اوقات فراغت. اگر بپذیریم که این دو مکان قابل جایگزینی هسنند در این صورت یا سینما هم مثل مسجد محل عبادت است یا مسجد هم مثل سینما محل گذران اوقات فراغت.


- فرض معترضین به طرح این است که بسیاری از مردم در میان دو گزینه‌ی رفتن به مسجد و سینما، دومی را انتخاب می‌کنند، و مسجد خلوت می‌شود و لذا به جای آن که جذابیت‌های مسجد را برای حضور در آن بالا ببرند، راحت‌ترین کار که حذف امکان انتخاب است، یعنی بستن سایر راه‌ها را پیشنهاد می‌کنند، و توجه نمی‌کنند که علت کم شدن افراد مسجدرو اجرای همین شیوه‌ها و حذف دیگران بوده است. زیرا با بستن سایر راه‌ها، انحصار خود را تقویت می‌کنند. انحصار موجب کاهش کیفیت خدمات ارائه شده از سوی انحصارگر می‌شود و انحصارگر در موقع مقتضی متضرر اصلی خواهد‌ بود.

- اشتباه گوینده این است که نمی‌داند پیش از انقلاب نه تنها سینما‌ها، بلکه ده‌ها مکان دیگر هم باز بود، اما مردم مساجد را انتخاب می‌کردند و نه فقط شب‌ها، که ظهر‌های ماه رمضان هم این مساجد شلوغ بود و اگر الان حتی شب‌ها هم دچار مشکل کمبود جمعیت شده اند، ناشی از آن است که مردم کالای مطلوب (خواهم گفت که آن کالا چیست) خود را در آن‌جا کمتر به دست می‌آورند.
- اشتباه دیگر این ادعا در این است که توجه نمی‌کنند بیشترین سینما‌ها در تهران است که اگر هر شب همه‌ی آن ها هم پر شود در مقایسه با جمعیت 7 میلیونی تهران عددی بسیار کوچکی خواهد بود. و اگر مساجد هم مثل اماکن دیگر جذابیت‌های خود را داشته باشند، هیچ گاه کم جمعیت نخواهند ماند.


- اگر دنبال علت کم شدن جمعیت مساجد هستیم، باید آن را در جای دیگر جستجو کرد و نه در باز بودن سینماها. اتفاقاً طرح از اذان تا اذان نکته‌ی بسیار جالبی دارد. سینما که در فرهنگ کشور ارتباط چندانی با مذهب نداشته و حتی در گذشته مذهب با آن مخالف بوده، اکنون برای جذب مخاطب از ادبیات مذهبی «اذان» نیز استفاده می‌کند و به نوعی خلاقیت خود را برای جذب مخاطب نشان می‌هد. اما مساجد از این حیث هر روز فقیرتر شده‌اند و قادر به جذب مخاطب نیستد، چرا؟


- اولین علت آن از میان رفتن استقلال مساجد در برابر سیاست است. چند شب پیش یکی از روحانیون را دیدم که گفت مرا از مسجدی که خودم هم ساختم بیرون کردند و فرد دیگری را در آن‌جا قرار دادند. خب! کسانی که چنین می‌کنند، تصور کرده‌اند مسجد، سنگ و آجر و آهن است و هر جا ساختمانی را مسجد نام نهادند، مردم به آن‌جا سرازیر می‌شوند. در حالی که اصل اساسی مساجد، امام جماعت و مردم مومن است که حاضر نیستند استقلال خود را از دست بدهند و هنگامی که استقلال این نهاد از میان رفت، باید فاتحه‌ی حضور در آن را خواند. مسأله فقط به تعداد اندک افراد مسجدرو ختم نمی شود، بلکه مهم‌تر از آن کیفیت و میزان مشارکت آنان است که اگر این مورد بررسی شود، وضعیت خیلی بدتر از آن خواهد بود که در ظاهر دیده می‌شود.


- علت دوم این است که مهم‌ترین کالایی که در مساجد باید عرضه شود، یعنی اخلاق و معنویت دچار مشکل شده است. چگونه؟ وقتی از پیامبر خدا خواستند که کودکی را نصیحت کند تا کمتر خرما بخورد، نصیحت کردن خود را به روز بعد ارجاع داد، زیرا در آن لحظه خرما خورده بود و نصیحت خود را مؤثر نمی‌دانست. امروز هم مشکل این است که برخی از آموزه‌ها و گزاره‌های دینی چنان مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد که اثرگذاری آن را مخدوش می‌کند. نمونه‌ی کوچک آن اخراج یک بازیکن به اتهام روزه‌خواری است، در حالی که هم‌تیمی‌های وی مدعی‌اند همان روز با یکدیگر ناهار خورده‌اند!! و همه هم می‌دانند که ماجرا به اختلافات مدیریتی مربوط است. وقتی که از دین در تسویه حساب‌های شخصی هزینه کنیم، و آب هم از آب تکان نخورد، چه انتظاری از مردم برای حضور در مهم‌ترین محل مذهبی یعنی مسجد باید داشت؟ آموزه‌های دینی و اخلاقی وقتی مؤثر است که به یک واقعیت خارجی و در متن اجتماع ارجاع داده شود. وقتی که دروغ و ریا و هتک حیثیت و ... در پوشش دین خود را پنهان کنند و گفتن دروغ مجاز، بلکه واجب اعلام شود، دیگر چه جایی برای این مباحث می‌ماند؟ 

*وبسایت عباس عبدی
* جرس: طرح "اذان تا اذان" که بر اساس آن سینماها در شب های ماه مبارک رمضان تا سه و نیم بامداد با بلیت نیم بها، نمایش فیلم دارند، مورد اعتراض شدید برخی از محافل مذهبی قرار گرفته است.


نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست


 


سید ابراهیم نبوی

 

کروبی اسنادش را ارائه کرد

 

در حالی که ریاست مجلس شورای اسلامی پیش از اینکه هیچ تحقیقی کند، اظهارات کروبی را مبنی بر تعرض و تجاوز به زندانیان رد کرده بود، مهدی کروبی یکی از شاهدین اصلی خود را که بعدها در مقابل دوربین نیز قرار گرفت، معرفی کرد. هوای تهران گرم تر و شدت برخوردها با سبزها کمی ملایم تر شد. معرفی کابینه جدید باعث اعتراض دولت آرژانتین به سردار وحیدی، به عنوان عامل ترور و انفجار مرکز آمیا در آرژانتین شد. میرحسین موسوی " راه سبز امید" را آغاز کرد و با نزدیک شدن روز قدس مقدمات برگزاری یک روز باشکوه برای سبزها شکل گرفت.

 

محمد ملکی بازداشت شد

 

31 مرداد، همزمان با بازداشت محمد ملکی، حسین کروبی و محمدجواد حق‌شناس مدیر مسئول روزنامه اعتماد ملی به دادگاه احضار شدند. نیرو‌های امنیتی صبح امروز محمد ملکی را در منزلش بازداشت کردند و وسایل شخصی وی را به همراه خود بردند. ماموران با بازرسی کامل منزل وی، کامپیوتر، دفترچه یادداشت، مدارک شخصی و ده‌ها جلد کتاب وی را به مکانی نامعلوم منتقل کرده‌اند. علت بازداشت محمد ملکی اعلام نشد. همچنین شعبه ۱۳ بازپرسی کارکنان دولت، حسین کروبی و محمدجواد حق‌شناس مدیر مسئول روزنامه اعتماد ملی را به دادگاه احضار کرد. علت احضار این دو نفر نیز اعلام نشد.

 

واکنش آرژانتین به وزیر دفاع پیشنهادی

 

31 مرداد، آرژانتین نسبت به معرفی احمد وحیدی به عنوان وزیر دفاع پیشنهادی احمدی‌نژاد به مجلس، به اتهام دست داشتن وی در حمله به مرکز یهودیان این کشور در سال ۱۹۹۴، واکنش نشان داد. در این حمله تروریستی به مرکز یهودیان آرژانتین در بوئنس آیرس، 85 نفر کشته و ۳۰۰ تن زخمی شدند. آقای احمد وحیدی، به عنوان یکی از متهمان این پرونده از سوی پلیس بین‌الملل تحت تعقیب است. پلیس بین‌الملل، اینترپل نیز تحت تعقیب بودن وی را تائید و اعلام کرده است که از دو سال پیش برای بازداشت وحیدی " اعلان قرمز" صادر شده است. " اعلان قرمز" به این معنی است که اینترپل به کشورهای عضو خود درباره این متهمان اطلاع‌رسانی می‌کند تا دستگاه قضایی آنها به بازداشت متهمان کمک کنند. در همین حال، علی‌اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی محمود احمدی‌نژاد، واکنش آرژانتین به معرفی وحیدی برای تصدی پست وزارت دفاع را توطئه‌ای صهیونیستی خواند.

 

هوشیاری مردم نبود، اوضاع بدتر می‌شد

 

31 مرداد، میرحسین موسوی گفت که اگر هوشیاری و حق‌طلبی مردم نبود، اوضاع کنونی ایران از این هم بدتر می‌شد. وی که در دیدار با خانواده چند تن از زندانیان سیاسی در منزل محسن میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی گفت اگر هوشیاری مردم نبود، اقتدارگرایان در تدارک ریشه‌کن کردن اصلاح‌طلبی و حرکت‌های مستقل با اتهام‌تراشی و انگ‌زنی بودند. موسوی دستگیری میردامادی و گروه دیگری از فعالان سیاسی به اتهام انقلاب مخملی را هزینه‌ای سنگین دانست که بر نظام جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد. وی گفت: " ماهیت این اقدامات برای قدرت‌طلبی است و آن دسته از محافظه‌کارانی که وجدان بیدار دارند با درک این واقعیت در حال تصحیح مسیر خود هستند." میرحسین موسوی گفت برای مبارزه قانونی خود با دولت برآمده از انتخابات ریاست جمهوری دهم، قصد دارد تشکلی با نام " راه سبز امید" راه‌اندازی کند. به گفته علیرضا بهشتی از مشاوران موسوی، محمد خاتمی و مهدی کروبی از اعضای شورای مرکزی این تشکل هستند. راه‌اندازی این تشکل با واکنش منفی گروهی از محافظه‌کاران و استقبال جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب مواجه شد.

 

قرار بازداشت موقت برای سران اغتشاش‌ها

 

31 مرداد، محمود سالارکیا معاون دادستان تهران از صدور قرار بازداشت موقت ۱۶۰ تا ۱۷۰ نفر از کسانی که وی آنها را سران اغتشاش‌ها معرفی کرد ، خبر داد. آقای سالارکیا گفت که تصمیم‌گیری درباره تمدید قرار بازداشت موقت یا تخفیف این قرار و تبدیل آن به وثیقه برای بازداشتی‌ها، به عهده دادگاه رسیدگی ‌کننده است. او افزوده که برای برخی از این افراد " قرار بازداشت موقت صادر شده که سنگین‌ترین قرار است و برای برخی از آنها نیز، قرارهای تامین وثیقه یا کفالت صادر شده است."

 

حمایت کارگزاران از کروبی

 

31 مرداد، حزب کارگزاران سازندگی، نسبت به گسترش حوزه نفوذ گرو‌ه‌هایی که آنها را بی‌ریشه و مرموز نامید، هشدار داد. در بیانیه ‌‌این حزب نامی از این گروه‌ها نیامده است، اما اعلام کرده که آنها ام‌الفساد مشکلات جاری هستند و سرگرم گسترش حوزه نفوذ خود و فتنه‌انگیزی هستند. با وجود نام نبردن این حزب از جریان مرموز، معلوم است که کارگزاران نسبت به جریان حامیان احمدی نژاد هشدار داده اند. حزب کارگزاران استفاده از " سرمایه بزرگ خرد و خردورزی نظام، صرف‌نظر از حضور آنان در حاکمیت یا تعلق ایشان به جمع گسترده منتقدان" را گام نخست برای برخورد عاقلانه با چالش‌های موجود دانست. در بخش دیگری از این بیانیه از برخورد‌ها با مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی به خاطر انتشار نامه‌ای که در آن به موضوع تجاوز‌ در زندان‌ها اشاره شده، اظهار تاسف شده است. این حزب اقدام آقای کروبی را برخوردی دلسوزانه، با شهامت و شجاعت دانست که برای ریشه‌‌کن کردن پاره‌ای از مفاسد موجود در سیستم امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی، صورت گرفته است.

 

درخواست رفع توقیف روزنامه اعتماد ملی

 

اول شهریور، گروهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه، خواستار رفع توقیف از روزنامه اعتماد ملی شدند. این نمایندگان از خواسته‌اند که به زیر مجموعه خود دستور دهد تا روزنامه اعتماد ملی را رفع توقیف کنند. نمایندگانی که این نامه را امضا کرده‌اند، روزنامه اعتماد ملی را روزنامه‌ای منتقد معرفی کرده که تلاش داشته تا همراه با پیشبرد فضای نقد، از مسیر انصاف خارج نشود. آنها از دست‌اندرکاران این روزنامه خواستند که "بسان گذشته مراتب علاقه‌مندی و پایبندی خود را به جمهوری اسلامی، مردم و قانون اساسی" نشان دهند.

 

زید‌آبادی در شرایط دشوار زندان

 

اول شهریور، سازمان‌ گزارشگران بدون مرز گفت که نگران وضعیت احمد زید‌آبادی است که از هفته‌ها پیش در زندان به سر می‌برند. این سازمان به نقل از خانواده آقای زیدآبادی اعلام کرده که وی به مدت ۱۷ روز دست به اعتصاب غذا زده بود و ۳۵ روز را در سلولی قبر مانند سپری کرده است. پزشکان به این فعال سیاسی گفته‌اند که " هیچ‌کس از تو و اعتصاب غذای تو خبر ندارد." احمد زید‌آبادی از ۲۴ خرداد ماه تاکنون در زندان به سر می‌برد و خانواده وی نگران سلامتی‌اش هستند.

 

طرح مجلس ایران برای مقابله با آمریکا

 

اول شهریور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی به یک فوریت طرحی رای دادند که براساس آن برای افشای نقض حقوق بشر توسط آمریکا، ۲۰ میلیون دلار از محل حساب ذخیره ارزی تخصیص می‌یابد. علاء‌الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و از امضا‌کنندگان این طرح، در دفاع از آن گفته است: " ما وظیفه داریم که نسبت به دخالت‌های آمریکا و تصویب بودجه علیه ایران اقدامات لازم را انجام دهیم." بروجردی افزود که بی‌تفاوتی در برابر جنایت‌های آمریکا در زندان‌های گوانتانامو، ابوغریب و زندان‌های محرمانه در اروپا ظلمی نسبت به ملل اسلامی و ملت جمهوری اسلامی ایران است. این نماینده مجلس اظهار داشت که باید در قبال این بی‌عدالتی‌ها و ظلم‌های آمریکا و دخالت‌های این کشور در ایران، اقدام متقابل انجام دهیم. البته مجلس هیچ بودجه ای برای مقابله با نقض حقوق بشر در چین و سودان که بیشترین موارد نقض حقوق بشر در آنجا صورت می گیرد، تصویب نکرد.

 

سمیه توحیدلو آزاد شد

 

اول شهریور، سمیه توحیدلو، روزنامه نگار و از فعالان ستاد انتخاباتی موسوی پس از ۷۰ روز بازداشت، با قرار وثیقه آزاد شد. وی ۳۲ ساله و دانشجوی دکترای جامعه شناسی از دانشگاه تهران است. توحیدلو ۲۴ خرداد، دو روز پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران بازداشت شد.

 

مقابل کودتاگران متحد شوید

 

اول شهریور، گروهی از روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و مدنی از رهبران جریان اصلاحات و مراجع تقلید شیعه خواستند با اتحاد و اقدامی عملی  در برابر کودتاگران ایستاده و مانع از ویرانی کشور شوند. این نامه که نزدیک به ۳۰۰ امضا دارد، امروز در برخی وب‌سایت‌های اصلاح‌طلب منتشر شده است. روزنامه‌نگاران و فعالانی که این نامه را امضا کرده‌اند، خطاب به این افراد و مراجع شیعه‌ای که در دو ماه اخیر نسبت به برخورد‌ها با معترضان به نتیجه انتخابات اعتراض کرده‌اند، نوشته‌اند: " در غیبت تدبیر عالیه، تنها شما هستید که می‌توانید با هم‌دلی و اتحاد و بهره جستن از تمامی امکان‌ها و ابزارها، مردم را تا پیروزی در جنبش سبز هدایت و راهبری" کنید. آنها اعلام کردند که مدارا با قانون‌شکنان و کودتاگران علیه قانون اساسی و جمهوری اسلامی کافی است و برای نجات کشور باید پیشروی اقتدارگرایان متوقف شود. امضاکنندگان ابراز نگرانی کرده‌اند که روند برنامه‌ریزی شده‌ کنونی، از سطح چند روزنامه‌نگار یا فعال سیاسی و اجتماعی فراتر رفته و آشکارا مقام‌های شناخته شده‌ پیشین را هدف قرار دهد.

 

هشدار درباره اعتراف‌گیری‌ها از زنان

 

دوم شهریور، جبهه مشارکت ایران اسلامی نسبت به اعتراف‌گیری اخلاقی از زنان پاکدامن و برگزاری دادگاه‌های ضربتی چند دقیقه‌ای برای گروهی از فعالان سیاسی هشدار داد. در بیانیه مشارکت اعلام شده که گروهی قلیل با تمرکز بر دو شیوه تفتیش عقاید و اجبار بازداشت‌شدگان، به خصوص زنان پاکدامن و نستوه اسیر، به اعترافات ساختگی در خصوص مسائل اخلاقی باب جدیدی را در روند نجات کودتا آغاز کرده‌اند. در این بیانیه آمده که " دستگیری برخی از زنان در حوادث اخیر، تنها و تنها بدین منظور انجام شده است تا با فشار طاقت فرسای روحی و جسمی به حریم خصوصی و خانوادگی آنها، آنان را مجبور به اعتراف اخلاقی علیه خود و افراد دیگر کنند." جبهه مشارکت همچنین خبر داد که در یکی از جلسات محاکمه قرار است متنی از قول سعید حجاریان قرائت شود که معلوم نیست به لحاظ جسمانی و روحی در چه شرایطی به سر می‌برد.

 

روایت مشایی از کودتای انتخاباتی

 

دوم شهریور، رحیم‌مشایی مخالفان احمدی‌نژاد را متهم کرده که در این انتخابات با تغییر شکل مدیریت نظام جمهوری اسلامی، قصد ساقط کردن رئیس جمهوری و رهبری را داشتند. وی، رقبا و مخالفان احمدی‌نژاد را همچنین به داشتن رابطه با سرویس‌های جاسوسی اروپا متهم کرد و افزود که آنها یک سال پیش از برگزاری انتخابات، پروژه حذف احمدی‌نژاد را آغاز کردند، چرا که می‌دانستند " رقابت با او شدنی" نیست. به اعتقاد مشائی، در تاریخ ایران، قبل و بعد از انقلاب " یک چنین دولتی، یک چنین رئیس دولتی با این محبوبیت وجود ندارد که هم در کشور این همه انسجام را سازمان داده باشد، هم امید آفریده باشد و این همه احساس عزت ایجاد کرده باشد." وی اظهار داشت که در نتیجه تلاش‌های دولت نهم، هم‌اکنون ایران در بسیاری از صحنه‌های جهانی حضور دارد، به گونه‌ای که " در زمره ۱۰ کشور اول دنیا است و این، خیلی مهم است." او در بخش دیگری از سخنان خود از اقدامات هاشمی و خاتمی در سال‌های اخیر انتقاد کرد و آقای هاشمی را متهم کرد که با تحت فشار قرار دادن خامنه‌ای، قصد داشته تفکر مدیریتی خود را در کشور به کار گیرد.

 

محسنی اژه‌ای دادستان ایران شد

 

دوم شهریور، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه غلامحسین محسنی اژه‌ای را به سمت دادستان کل کشور منصوب کرد. اژه ای روز سوم مرداد ۱۳۸۸ از سمت خود به عنوان وزیر اطلاعات برکنار شده بود. محسنی اژه‌ای جانشین قربانعلی دری نجف‌آبادی می‌شود که از سال ۱۳۸۳ دادستان کل کشور بود. آقای لاریجانی در حکم دیگری، آیت‌الله محسنی گرگانی را به عنوان رئیس دیوان عالی کشور منصوب کرده است.

 

هرندی: برخی روزنامه‌نگاران محاکمه شوند

 

دوم شهریور، محمدحسین صفارهرندی، وزیر ارشاد خواستار دستگیری و محاکمه برخی از روزنامه‌نگاران که آنها را قلم‌ به دست روزنامه‌های زنجیره‌ای خواند، شد. صفار هرندی در واکنش به انتشار مطلبی مبنی بر حلالیت‌طلبی وزیر ارشاد از روزنامه‌نگاران، اعلام کرد: " اگر بنا به حلالیت طلبیدن باشد، نه تنها از شما حلالیت نطلبیده‌ام، بلکه معتقدم برخی از شما باید محاکمه شوید." صفارهرندی افزود " از همکاران و دوستان خود، بابت چهار سال تلاش صادقانه تشکر کرده و به خاطر قصورهایم از آنان حلالیت طلبیدم، نه از شما."

 

ممد دوزاری با شلیک ۸۰۰ گلوله 9 نفر را کشت

 

دوم شهریور، مردی با تیراندازی ۸۰۰ گلوله به سوی اعضای خانواده و همسایگان، ۹ تن را از پای درآورد. این پیرمرد با شلیک گلوله کلاشینکف در شهر قدس شهریار در حومه تهران، ۱۳ نفر را نیز زخمی کرد. در میان کشته‌شدگان چند کودک نیز گزارش شده است. همسر اول این مرد و دو فرزندش نیز جزو جان‌باختگان هستند. سردار اکبرشاهی، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ گفته که از این مرد، یک قبضه اسلحه کلاشینکف و دو قبضه کلت کمری شاه‌کش به همراه تعدادی تیر جنگی ضبط شده است. این فرد که " محمد- الف" نام دارد، ۶۵ ساله و به "ممد دوزاری" معروف است. وی که دارای سابقه شرارت نیز بوده، انگیزه خود از این اقدام را اختلافات خانوادگی اعلام کرد. دستگیری قاتل پس از ساعتها در شرایطی صورت گرفت، که سه ماه قبل در جریان انتخابات، نیروی انتظامی قبل از هرگونه اقدام دویست نفر را دستگیر کرد بدون اینکه کوچکترین اسلحه ای داشته باشند.

 

جزایری: خائنان به نظام محاکمه شوند

 

دوم شهریور، یک فرمانده سپاه پاسداران خواستار دستگیری و محاکمه کسانی شد که به گفته او خائن به انقلاب و نظام هستند و در راه‌اندازی کودتای نرم و ایجاد آشوب و بلوادست داشتند. سردار مسعود جزایری، معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح افزود که امنیت ملی ایران اقتضا می‌کند که " در اسرع وقت آشوب‌گران به سزای اعمال خائنانه خود برسند." خبرگزاری ایسنا امروز دوشنبه به نقل از آقای جزایری گزارش کرده که " هرگونه سهل‌انگاری و نپرداختن به آنچه رئوس سازمان کودتا است، جفا به انقلاب بزرگ اسلامی ایران" محسوب می‌شود. به گفته این فرمانده سپاه، " لایه‌های اصلی کودتای نرم تا حدی هنوز دست‌نخورده باقی مانده‌اند" و نمی‌توان خوش‌بین بود که جمهوری اسلامی از سوی این جریان دچار تهدید نشود. سردار جزایری بدون اشاره به نام میرحسین موسوی که قصد دارد تشکلی با نام " راه سبز امید" راه‌اندازی کند، گفته که " گروه‌سازی‌هایی که اخیرا صحبت‌هایی از آن به میان می‌آید، پرده دیگری از طرح کودتا" است.

 

روایت یک قربانی تجاوز در حوادث اخیر

 

مهدی کروبی نامزد معترض به نتیجه انتخابات، متن اظهارات فردی که گفته شده پس از بازداشت در زندان مورد تجاوز قرار گرفته را منتشر کرد. متنی که مهدی کروبی منتشر کرده است، مربوط به روایت یکی از بازداشت‌شدگان حوادث اخیر از نحوه برخورد ماموران قضایی با وی است. این فرد نوشته که به دستور آیت‌الله هاشمی شاهرودی رئیس سابق قوه قضائیه، با نماینده قربانعلی دری‌نجف‌آبادی دادستان سابق ایران دیدار کرده و جزئیات رفتاری که با او در یکی از بازداشتگاه‌ها شده را تشریح کرده است. او همچنین افزود که ۲۹ مرداد ماه در دفتر کروبی از سوی سه مامور قوه قضائی بازجویی شده است و در جریان بازجویی سه ساعته، از وی درباره نحوه رابطه با مهدی کروبی و حزب اعتماد ملی سئوال‌های گوناگونی پرسیده‌اند.

 

این فرد نوشته که ماموران قضایی هزاران سئوال غیر مرتبط با موضوع " تجاوز" از او پرسیده‌اند که منجر به تخریب بیش از پیش روح و روانش شده است. آن‌طور که این فرد نوشته است، ماموران از او سئوال کرده‌اند که دخول تا کجا بوده و آیا آن شخص ارضا شده است یا نه؟ به روایت این فرد بازداشت شده، ماموران پس از پرسش‌های فراوان به وی گفته‌اند که" ما نمی‌دانیم تو راست می‌گویی یا نه. تو ادعای سنگینی می‌کنی. کل نظام مقدس را زیر سئوال بردی. ما از کجا بدانیم که تو را تطمیع نکرده‌اند؟" این فرد همچنین نوشته که پس از پایان سئوال‌ها، با ماموران به پزشکی قانونی رفته است و در میانه راه، بحثی با یکی از ماموران در خصوص انتخابات داشته که این مامور، در دفاع از صحت انتخابات گفته است: " وقتی رهبری فرمودند انتخابات درست بوده، یعنی بوده."

 

این فرد اضافه کرده که مامور مذکور پس از گرفتن نامه پزشکی قانونی به وی گفته است: " اگر اتفاقی هم افتاده نباید می‌گفتی، باید به خدا واگذار می‌کردی. الان ببین آبروی خودت و خانواده‌ات را برده‌ای." وی در پایان اظهارات خود خطاب به سه ماموری که نامی از آنها نبرده، نوشته است: " من زندان بودم چشمان و دستهایم بسته بودند؛ به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همه کاری با من کردند که نزد تمام بی‌دینان و بت‌پرستان مذموم است و من تنها جرات این را داشتم که آقای کروبی را از این موضوع مطلع کنم. من از شخص حقیقی شاکی نیستم چرا که می‌دانم متاسفانه همیشه در کشورمان گناه به گردن یک شخص رده پایین یا یک گروه پایین رتبه می‌اندازند و هیچ‌وقت با مسببین اصلی برخوردی درخور انجام نمی‌شود."

 


 


نیلوفر زارع
جرس: وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در یکی از آخرین اظهارنظرهای خود مدعی  کمک های چند میلیارد دلاری غرب به رهبران جنبش سبز شده و گفته که برای این ادعا اسنادی در دست دارد اما نمی خواهد فاش کند. اظهارات او در همسویی با ادعاهای "احمد جنتی" دبیر شورای نگهبان است که حدود سه هفته پیش برای نخستین بار مساله کمک یک میلیارد دلاری آمریکا به رهبران جنبش سبز را طرح کرد و سخنانش موجی از واکنش های چهره ها و احزاب اصلاح طلب را در پی داشت. در مهم ترین واکنش به این اظهارات، "مهدی کروبی" و "میرحسین موسوی" با ارسال نامه ای به مراجع تقلید از آنها تقاضا کردند که برای حفظ آبروی اسلام و روحانیت از  "احمد جنتی بخواهند" اگر سندی در دست دارد ارایه کند. دبیرشورای نگهبان از آن زمان تاکنون سندی درباره ادعاهای خود ارایه نکرده است و سخنان اخیر وزیر اطلاعات نیز حاوی سندی مبنی بر دریافت کمک های مالی غرب از سوی رهبران جنبش سبز نبوده است . در اظهارات او تنها سخن از اعتراف های فردی به میان آمده که هنوز نه هویت اش فاش شده و نه مشخص است که تحت چه شرایطی بازجویی شده است.  

 

در جستجوی دشمن

 

سناریوهایی که بنیان آن بر ادعای کمک مالی غرب به اصلاح طلبان ایران قرار دارد کلیشه ای و تکراری شده اند. از زمان روی کار آمدن محمد خاتمی در سال 76 محافظه کاران این حربه را به کار برده و تاکنون از آن دست نکشیده اند. هدف آنها از این اتهام زنی ها، بدنام کردن اصلاح طلبانی است که به دلیل تلاش برای تغییر وضع موجود محبوبیت فراوانی میان افکار عمومی پیدا کرده اند. در دوران دولت اصلاحات شاخص ترین ادعای مربوط به کمک مالی غرب را "محمد تقی مصباح یزدی" بیان کرد و هم زمان با  شکوفایی رسانه های اصلاح طلب  مدعی شد که رییس سابق سازمان سیا با چمدانی پر از دلار به ایران آمده و در میان رسانه های اصلاح طلب این دلار ها را تزریق کرده است. " حتی رهبر جمهوری اسلامی نیز زمانی که به طور تلویحی فرمان توقیف مطبوعات را در بهار 79 صادر کرد این رسانه ها را پایگاه دشمن نامید و گفت که "من دست دشمن را در برخی از اين روزنامه‌ها می‌بينم." پس از این اظهارات روزنامه های اصلاح طلب به شکلی فله ای به محاق توقیف رفتند اما هرگز نه دستی از دشمن افشا شد و نه کسی که به ادعای مصباح یزدی چمدان‌های پر از دلار را به ايران آورده و بين اصلاح‌طلبان توزيع کرده بود شناسايی و دستگير شد.

 

استناد به اعتراف!

 

دادگاه های فرمایشی و دسته جمعی بازداشت شدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته یکبار دیگر نشان داد که محافظه کاران هنوز به سناریوهای قدیمی برای حذف اصلاح طلبان دل خوش کرده اند. در کیفرخواست این دادگاه انبوهی از اتهام های بدون سند برای وابسته نشان دادن رهبران و احزاب اصلاح طلب طرح شده بود. نمایش اعتراف گیری برخی از بازداشت شدگان نیز حاوی ادعاهایی مربوط به وابستگی اصلاح طلبان به غرب بود اما همان طور که انتظار می رفت گزارش نهادهای مستقل نشان داد که اعتراف های تلویزیونی همگی تحت شدیدترین فشارها در بازجویی ها انجام شده است. برای نمونه در اعتراف های تلویزیونی توجه زیادی به نقش "مهدی هاشمی" فرزند "آیت الله هاشمی رفسنجانی" به عنوان فردی می شد که پشتیبانی مالی از اعتراض های عمومی پس از انتخابات را به عهده داشته است. "حمزه کرمی" یکی از این اعتراف کنندگان اخیرا تمام آن چه در دادگاه به آن اقرار کرده را نتیجه شکنجه های فراوان  روحی و جسمی دانسته که طی جلسات بازجویی بر او وارد شده است. با این حال بر مبنای همین اعتراف ها دادگاه وی را به 11 سال زندان محکوم کرده است.

 

در سخنان "سردار مشفق" مقام ارشد قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران که انتشار آن شکایت هفت چهره سرشناس اصلاح طلب را به دنبال داشته نیز سناریوی وابسته نشان دادن مخالفان حکومت به غرب تکرار شده است. سردار مشفق در این سخنرانی ابتدا مهدی هاشمی را فردی دانسته که وابستگی او به سرویس های جاسوسی غرب محرز است و سپس مدعی شده که او برای اعتراض های خیابانی پس از انتخابات مبالغ هنگفتی هزینه کرده و به کسانی که اتوبوس ها یا مراکز دولتی را آتش می کشیدند شبی هشتصد تا یک میلیون تومان به صورت نقدی پرداخت می کرده است. استناد این سردار سپاه برای ادعاهایش نیز اعتراف های برخی از بازداشت شدگان پس از انتخابات است و هیچ سند دیگری در این باره از سوی او ارایه نشده است.

 

اجرای شلخته یک سناریو

 

اظهارات اخیر احمد جنتی دبیر شورای نگهبان و حیدر مصلحی وزیر اطلاعات درباره کمک غرب به اصلاح طلبان ایران جزئی از قاعده بازی همیشگی محافظه کاران است. تجربه نشان داده که آنها برای اثبات ادعاهای خود چیزی در چنته ندارند و سرانجام ناگزیر از تکرار سناریوی اعتراف گیری می شوند. به عقیده برخی از ناظران هدف از این سناریو نویسی ها در حال حاضر می تواند پرونده سازی برای رهبران جنبش اعتراضی باشد با این حال بعید است که وضعیت شکننده جناح حاکم امکان پذیرش چنین ریسک بزرگی را به آنان بدهد. علی رغم همه خط و نشان هایی که طی ماه های پس از انتخابات از سوی نهادهای قضایی و امنیتی حاکم برای بازداشت رهبران جنبش سبز کشیده شده است احتمال کلید خوردن چنین پروژه ای در حال حاضر کمرنگ تر از همیشه است و بنابراین بعید است که ادعای کمک مالی غرب به رهبران جنبش با هدف زمینه سازی بازداشت آنان انجام شده باشد.

 

فرضیه دیگر این است که محافظه کاران احتمالا با هدف توجیه سرکوب هواداران جنبش سبز و طرد رهبران آن دست به چنین سناریوهایی زده اند و قرائنی که نشان دهد آنان از این سناریو به دنبال اهداف استراتژیک یا بلند مدتی بوده اند وجود ندارد. تجربه های قبلی نیز گویای آن است که جناح حاکم همواره ادعای وابستگی اصلاح طلبان به غرب را به عنوان یک تاکتیک مرحله ای اتخاذ کرده و حساب چندانی نیز روی موفقیت آن باز نمی کند. به همین جهت اتهام های آنها در این زمینه غالبا فاقد یکدستی و گرفتار شلختگی است. چنان که در ادعای احمد جنتی دبیر شورای نگهبان سخن از کمک یک میلیارد دلاری آمریکا به رهبران جنبش به میان آمده است، در سخنان وزیر اطلاعات این کمک بیش از یک میلیارد عنوان شده و "حمید رسایی" نماینده هوادار دولت در مجلس گفته است که یک میلیارد دلار فقط سهم "محمد خاتمی" بوده است.

 

استفاده ناشیانه از روشهای گوبلزی

 

سناریو ساخته و پرداخته محافظه کاران برای وابسته نشان دادن رهبران جنبش سبز به بیگانگان تحلیل های قابل تاملی از سوی ناظران اصلاح طلب را به دنبال داشته است. به عقیده برخی از ناظران وقتی جناح حاکم با بی پروایی مدعی کمک های میلیارد دلاری غرب به اصلاح طلبان می شود دیگر جای تردید باقی نمی ماند که آنان برای تغییر نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته نیز هر اندازه که خواسته اند با اعداد بازی کرده اند. در همین رابطه یکی از روزنامه نگاران که به تازگی از زندان آزاد شده به جرس می گوید:" بازی با اعداد تبدیل به یک قاعده برای حکومت شده است. همان طور که در مناظره های انتخاباتی نیز دیدیم، محمود احمدی نژاد برای نشان دادن موفقیت دولت خود هر طور که می خواست با اعداد بازی می کرد و اتفاقا اعتراض میرحسین موسوی را به دنبال داشت که خطاب به مردم گفت فریب این آمار را نخورید. اینها نقش مار می کشیدند و می گویند آمار است. حالا هم ظاهرا در بر همان پاشنه می چرخد. سخن از یک میلیارد و 17 میلیارد و 50 میلیارد کمک غرب به اصلاح طلبان می شود و انگار نه انگار که این اعداد چه معنایی دارند."

 

 ناظران همچنین معتقدند که هدف حکومت از وابسته معرفی کردن اصلاح طلبان، ریشه در مقاومت آنان برای به رسمیت نشناختن هویت بومی معترضان دارد. بنابراین تحلیل، محافظه کاران حاکم از آنجا که می کوشند به هر طریق ممکن هویت مستقل معترضان داخلی را نفی کنند راهی جز وابسته نشان دادن آنان نمی بینند و در بازی با ارقام بزرگ دست به سناریو سازی می زنند. این شیوه ای است که در تاریخ معاصر به نام گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی ثبت شده است. عقیده او بر این بود که "دروغ هر چه بزرگ تر باشد فریبنده تر است." اما اکنون نزدیک 70 سال از زمانی که گوبلز این تئوری را عملی کرد می گذرد و از دید کارشناسان روابط بین الملل گسترش خیره کننده ابزارهای ارتباطی روش های گوبلزی را منسوخ و بی اعتبار کرده است. شاید به همین دلیل هم سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در واکنش خود به ادعای کمک یک میلیاردی آمریکا خطاب به نویسندگان این سناریو آورده بود که "گرچه به گفته گوبلز، دروغ هرچه بزرگتر باشد مردم فریب تر است، اما "دروغ وقتی از حد لازم بزرگتر شد، به ضد خود تبدیل می شود."

 


 


حسین جعفری

 

درنشریه اینترنتی جرس مقاله ای خواندم با عنوان "من نگران مرتضوی هستم!" بادیدن نام "سعید مرتضوی" بلافاصله یاد "سعید" دیگری افتادم که گاه "امامی" می نامیدندش وگاه "اسلامی" ویاد آن بلاهایی افتادم که بسر او آوردند، به ویژه کارهایی که با همسر اوکردند که تازه این زن از قرار با همسر مقام معظم، روابط تنگاتنگی داشت وسفری هم با هم به سوریه کرده بودند و با بیت رهبری رفت و آمد داشت و به اصطلاح از "خواص" به شمار میرفت. گیرم شوهر او گناهگار بود، با این زن چرا آن رفتارحیوانی و ددمنشانه را کردند و آن سوالات رکیک را پرسیدند که البته اگر کسی طالب دیدن و شنیدن آن "استنطاق" باشد، میتواند به "یوتیوب" مراجعه کند و پی به میزان پست فطرتی و وقاحت و بیشرمی این آقایان اطلاعاتی ها ببرد که چگونه به بهانه بازجویی و ایجاد و حفظ امنیت، عقده های جنسی سرکوفته خود را تشفی داده، انتقام از صغیر و کبیر می کشند.

 

آیا درآن لحظه ای که سعید امامی آن "جام زهر" مملو از داروی نظافت را سرمی کشید، لمحه ای با خود اندیشید که این جنایات شنیع را من برای چه کسانی کردم و این کاسه لبالب پاداش من بود؟

 

آن بیچاره اگر دیو آز و فزون خواهی و شهوت ترقی یک شبه را در دل خود کشته و بر دیو زیاده خواهی خود غالب آمده بود، اکنون شاید درگوشه ای ازدنیا زندگی راحت توام با احترامی داشت. اما امروزه، نام او یادآور کسی است که زبان حالش اینست: "نه درغربت دلم شاد و نه رویی دروطن دارم".  هم ازچشم ملت افتاده وهم حاکمان و حامیانش آن بلا را بر سر او و همسرش آوردند. مردم هنگامی که از او یاد می کنند، موجودی درنظرشان مجسم می شود که با فراموش کردن انسانیت وپاگذاشتن روی تمام عواطف، تبدیل به مزدور حاکمیت شده بود تاجایی که نامش تا ابد با بدنامان تاریخ گره خورده است.

 

او را همان کسان که وی را بازیچه دست خود قرارداده بودند، با داروی نظافت ازصحنه هستی زدودند و به خدمتش رسیدند. اینها باکسانی که روزی خودی بودند وبعدها نیزبا تغییر جو، باز جزو خودی ها شدند، هنگامی که آن کارها را کرده وآن بلاهارا برسرشان می آورند، ببینید با این عزیزان دربند ما چه رفتار ناشایست وحیوانی دارند که پاره ای از آنان پس از آزادی از بند و زندان این ددمنشان، دست به خودکشی میزنند، وعده ای نیز دچار روان پریشی می شوند.

 

آقای مرتضوی! از تو می پرسم، راستی اکنون که کار به اینجا رسیده و احساس می کنی مانند آن شترقربانی، همان حامیان دیروزت ترا برای نجات خود، قربانی می کنند ومانند دستمال یک بارمصرف به زباله دانی میندازندت، آیا هرگز کلاهت را قاضی کرده و به دادگاهی که درون ذهن هرانسانی، ولو ازجنس مرتضوی ها واسلامی وامامی ها هم باشد، برپاست رفته ای؟ از خود پرسیده ای که از ابتدا خودفروخته به دنیا آمده بودی یا حب جاه ومقام و آن منصب دو روزه، چشمانت را کور کرد و دست به آن همه جنایات زدی؟

 

--یادت می آید که چگونه آن ضربه هایت خانم کاظمی را برای ابد ساکت کرد؟

 

--یادت می آید چه خانواده هایی را با تعطیل فله ای نشریات، به خاک سیاه نشاندی؟

 

--یادت می آید به آن بانوی گرامی، وقتی پرسید چراشوهرم را آزاد نمیکنی. من قادربه اداره زندگی و تامین هزینه بچه هایم نیستم، چگونه با وقاحت پاسخ دادی" تو که بر و روی خوبی داری چرا به خیابان نمی روی و کاسبی نمی کنی؟"

 

گول این حرفها را میخوری که این و آن میگویند، یا پیغام برایت می فرستند که نترس، شجاع باش، روحیه ات را مباز، همانگونه که خانواده سعید امامی را تنها نگذاشتیم وحمایتش کردیم و حمایتش می کنیم، با تو نیزکاری نخواهند کرد، برای آرام کردن خشم مردم و افکار عمومی است، چند روزی از انظار دور میشوی و بعد کاری بی درد سر به تو ارجاع خواهیم کرد تا مزد و پاداش کارهایت را، خدماتت را بچشی وتا آخر عمر آسوده زندگی کنی. اما فراموش نکن روزگار، سخت انتقام می گیرد. اگرمعجزه ای هم روی دهد و اینان مدتی دیگربرسرکاربمانند ومدتی هم درامان باشی، اما تازمانی که هستی، باعذاب زندگی خواهی کرد وخانواده وفرزندانت نیزبه سبب جنایاتی که توکرده ای سرافکنده بوده، اخلاقا تاوان پس خواهند داد.

 

هنگامی که حسن جعفری به تحریک حزب توده، به دفتراحمددهقان رفته وباگلوله ای اورا کشت وهمانجا دستگیرشد. حزب توده که ازابتدا به او قول داده بود بیم نداشته باش، دستگاه ما بقدری قدرت وتوان دارد که ترا، حتی اگربالای چارپایه دارهم ببرند، نجات خواهیم داد وبعدازاین واقعه نیزمرتب برایش پیام می فرستادند که مبادا لب گشوده مطلبی علیه حزب برزبان آوری که ما بزودی ترا نجات خواهیم داد. میدانی چه سرنوشتی پیدا کرد؟ جواد جعفری برادرحسن جعفری می نویسد، برادربیچاره من گول این حرفهاراخورد وتاآخرین لحظه ای که چهارپایه را اززیرپایش کشیده واعدامش کردند، چشمانش بانگاهی جگرسوز، به راست وچپ میچرخید ومنتظرآن بود که تشکیلات حزبی اورا درآخرین لحظه نجات دهند. گمانم سرنوشت تونیز بهترازحسن جعفری قاتل احمددهقان نباشد.

 

نه تنها سرنوشت تو، بلکه سرنوشت تمام کسانی که با شیطان قراردادبسته وخودرا به شیطان فروخته اند وبا زیرپاگذاشتن انسانیت، عطوفت وبا فراموش کردن وجدان، اینگونه به جان خواهران وبرادران خود افتاده و در زندان هایی نظیرکهریزک آن بلاها را سرجوانان دلیرما می آورند، همین گونه است. تاریخ بسیاربی رحم است وروزگار را قلم ودفتری است دیگر.

 

آیا سرنوشت افرادی چون پزشک احمدی، نعمت الله نصیری، سعید امامی، سعید مرتضوی و.... برای سایرکسانی که هنوز دست دردست شیطان دارند، واسیر پنجه های دیو آزشده اند، درسی خواهد آموخت و چشمان آنان را بازخواهدکرد؟

  من دلم برای فردای همسر سعید مرتضوی می سوزد.

 

 

  *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 


 


جـــرس: در واکنش به بازداشت رئیس اسبق دانشگاه جندی شاپور دزفول، جمعی از دانشگاهیان استان خوزستان، ضمن هشدار نسبت به شرایط امنیتی حاکم بر دانشگاههای کشور و ابراز نگرانی از ادامه روند فعلی، از مسئولان عالی، روحانیون برجسته و نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستند تا برای پایان دادن به فضای ناامید کنندۀ کنونی حاکم بر دانشگاهها کوشش نموده و بسترهای لازم را برای امنیت محیط های علمی فراهم آورند.


گفتنی است دکتر امیر حسین شیروی، رئیس اسبق دانشگاه جندی شاپور دزفول و عضو هیت علمی آن دانشگاه، بامداد یکشنبه ٣١ امرداد ماه ۸۹ در منزلش در شهر دزفول بازداشت شد.


بنا به گزارش منابع خبری جرس، دانشگاهیان خوزستان در بیانیه اعتراضی خود، که روز پنجشنبه چهارم شهریور ماه ۸۹ آن را صادر نموده اند، متذکر گردیده اند:


"امسال در حالی به پیشواز سال جدید تحصیلی می رویم که فضای عمومی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در نامطلوبترین وضعیت خود در طی سالیان گذشته قراردارد.


مجموعه ای از سیاست های غلط و برخاسته از اغراض خاص سیاسی که با انتقال دکتر کامران دانشجو از ستاد انتخابات کشور به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری قابل پیش بینی بود اکنون به شکل گسترده ای محیط های دانشگاهی را تهدید می کند.


دخالت های نهادهای غیر دانشگاهی در امور داخلی دانشگاه ها و سپردن اداره دانشگاه ها به افراد فاقد پیشینه مثبت و کارآمد اجرایی، بازنشسته نمودن اجباری اساتید متعهد و کارآمد، مانع تراشی در فعالیت های علمی بعضی اساتید، دست به دست هم داده و امروز موجب حاکم شدن فضای دلسرد کننده و یاس آمیزی بر محیط های دانشگاهی گردیده است.


از سوی دیگر امنیتی شدن دانشگاه ها در یک سال گذسته که به پُر خطر شدن فعالیت سیاسی و حتی اظهار انتقاد ساده و سازنده منجر شده است، فضا را به گونه ای برای رواج دروغ، تظاهر، ریا، فریب و انجام گسترده تبلیغات تو خالی و پرهزینه فراهم آورده است که نمونه آن در سال های پس از انقلاب اسلامی در دانشگاه ها دیده نشده است.

 

افزون بر این انتشار هر از گاه اخبار تاسف آور مانند احضار و بازداشت شدن برخی از اعضای هیئت علمی دانشگاه های استان خوزستان که دارای پیشینه درخشانی در امور علمی، اجرایی و انقلابی می باشند، از جمله بازداشت اخیر جناب آقای دکتر امیر حسین شیروی عضو هیئت علمی و رئیس سابق مجتمع آموزش عالی جندی شاپور دزفول، موجب شده است تا در آستانه بازگشایی دانشگاه ها چشم انداز تاریکی پیش روی دانشگاهیان قرار گیرد.


اینجانبان گروهی از اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی استان خوزستان، در راستای تلاش برای تحقق فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم تحکیم وحدت میان نیروهای وفادار به انقلاب برای فائق آمدن بر دسائس دشمنان قسم خورده نظام اسلامی، با ابراز نگرانی از ادامه این روند و اعلام خطر نسبت به پیامدهای ناگوار علمی، اقتصادی و فرهنگی این وضعیت برای آینده کشور، از مسئولان عالی، روحانیون برجسته و نمایندگان مجلس شورای اسلامی می خواهیم تا برای پایان دادن به فضای نا امید کننده کنونی حاکم بر دانشگاه ها کوشش نمایند و بستر های لازم را برای با نشاط و امن کردن محیط های علمی فراهم آورند."


امضا کنندگان بیانیه فوق الذکر را، جمعی از اعضاء هیئت علمی دانشگاه های استان خوزستان، شامل بر
- مجتمع آموزش عالی جندی شاپور دزفول
- دانشگاه شهید چمران اهواز
- دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین
- دانشگاه پیام نور خوزستان
- دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
- مجتمع آموزش عالی خاتم الانبیاء بهبهان

امضا نموده اند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته