-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

Latest News from Koocheh for 01/15/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، سه نامزدی که ابتدا توسط هیت اجرایی انتخابات تهران رد صلاحیت شده بودند، در لیست نهایی وزارت کشور جمهوری اسلامی، به عنوان نامزدهای تایید صلاحیت شده به شورای نگهبان ارسال شد.

به گزارش خبرآنلاین، نام علی مطهری، علی عباسپور‌تهرانی و حمیدرضا کاتوزیان در میان 858 نامزدی است که از سوی وزارت کشور برای بررسی صلاحین نهایی به شورای نگهبان ارسال شده است.

پیش از این هیت اجرایی انتخابات تهران، افراد مذکور را به دلیل نداشتن التزام به «اسلام یا ولایت فقیه» رد صلاحیت کرده بود.

پیش‌تر، علی مطهری و حمیدرضا کاتوزیان، دو نماینده اصول‌گرای مجلس شورای اسلامی و از منتقدان دولت به رد صلاحیتشان برای شرکت در انتخابات مجلس این کشور توسط هیت‌های اجرایی وزارت کشور اعتراض کرده‌ بودند.

بیشتر بخوانید:

«هرکس می‌تواند نظر بدهد حتا خلاف نظر رهبر»


 


اردوان روزبه / رادیو کوچه

ardavan@koochehmail.com

اگر در محله‌های مرکزی شهر کوالالامپور چرخی بزنید ممکن است خیابان «اصفهان» را در مرکز این شهر ببینید. این خیابان که به نیت خواهر خوانده‌گی با این شهر نام‌گذاری شد در واقع به هدف نشان دادن سطح مناسبات دو کشور تابلویش نصب شد.

بسیاری معتقدند ایران و مالزی از سطح ارتباطات بالایی برخوردارند. ایران به نوعی همیشه سعی کرده است این موضوع را در تمام فرصت‌هایی که در چند سال گذشته دست داده نشان بدهد.

حجم معاملات مالی، حضور ده‌ها هزار ایرانی در مالزی و هم‌چنین گاهی شایعات و حرف‌های غیر‌رسمی در خصوص روابط پشت‌پرده نشان از این داشته که ایران و مالزی ارتباط تنگانگی داشته و دارند. اما شاید اگر شما هم ساکن این کشور باشید. البته به عنوان یک ایرانی. خواهید دید شدت این ارتباط به آن اندازه‌ای نیست که تصور می‌شود. با افزایش میزان تحریم‌ها بر علیه ایران و شرایط بحرانی که ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم با آن درگیر شد در عمل به مرور بر روی ارتباط ایران و مالزی نیز تاثیر خود را گذاشت. چرا که مالزی اگر چه از سویی سعی در حفظ رابطه با دولت ایران دارد اما نگاهی نیز به جامعه جهانی و جهان اقتصاد نیز و شاید این همان تعریف منافع ملی است که در ایران امروز رعایت آن زیر سوال است.

افزایش حضور ایرانی‌ها در این کشور هم‌چنین افزایش موج اعتراض‌های پس انتخابات که به خارج از ایران نیز کشیده شد در این کشور نیز خود‌نمایی کرد. از سویی سهل بودن ورود به این کشور برای شهروندان ایرانی که این روزها خود کیمیایی است و از سویی دیگر حجم ایرانی‌های جوان که بیش‌تر با هدف تحصیل در این جا آمده‌اند هم‌راهی ایرانی‌های مالزی را در اعتراض‌های داخل بروز داد.

تجمع در برابر سفارت ایران و یا اعتراض در برابر دفتر سازمان ملل در آن زمان و پس از آن برگزاری جلساتی در محیط‌های سر بسته از کارهایی بود که ایرانی‌های طرف‌دار جنبش موسوم به جنبش «سبز» در این کشور داشتند.

اگر چه احضار و طرح پرسش‌هایی از سوی «پلیس دیپلماتیک» این کشور برای تعدادی از فعالان رخ داده اما در هیچ موردی جز ارتباط محترمانه و یا حتا درخواست برای رعایت قوانین این کشور درخواست دیگری مطرح نشده است

با همان ذهنیت که به نظر برخی از فعالان مدنی ایرانی در مالزی دست‌پخت حاکمیت در ایران است، سعی شد تا از فعالیت‌های اعتراضی ایرانی‌ها در این کشور کاسته شود. گروه‌هایی نگران احضار و یا توقیف فعالان مدنی و سیاسی ایرانی در مالزی بودند. بارها شایعه‌هایی هم در این زمینه شنیده شد اما به نقل گروهی از فعال سبز مالزی که «رسام» خوانده می‌شوند، هیچ ایرانی فعال سیاسی و مدنی تاکنون از مالزی دیپورت یا اخراج نشده و یا حتا دستگیر هم نشده است.

اگر چه احضار و طرح پرسش‌هایی از سوی «پلیس دیپلماتیک» این کشور برای تعدادی از فعالان رخ داده اما در هیچ موردی جز ارتباط محترمانه و یا حتا درخواست برای رعایت قوانین این کشور درخواست دیگری مطرح نشده است.

به نوعی مالزی بیش از آن که نگران شرایط در ایران باشد، نگران رخداد‌های مشابه در کشور خود است. نکته‌ای که به دلایل مختلف همیشه سعی شده است به آن دامن زده شود.

گروهی معتقدند این حرکت‌ها و تهدید‌ها بیش‌تر از سوی داخل شکل می‌گیرد و هدف آن است که موجب کاهش فعالیت ایرانی‌های معترض در این کشور باشد. چیزی که به نظر می‌رسد خود ایرانی‌ها با طرح شایعات به آن دامن می‌زنند.

رادیو کوچه در میز‌گردی شرایط فعالیت‌های سیاسی و مدنی را با سه تن از ایرانیان که سابقه فعالیت مدنی در مالزی دارند مورد بررسی قرار داده است. حسین سبحان‌اللهی از فعالان رسام در مالزی، علی طباطبایی فعال مدنی و از معترض‌های بعد انتخابات و آقای اکبر روزنامه‌نگار و پناه‌جوی سیاسی در مالزی در میزگردی با عنوان شرایط فعالان مدنی و سیاسی در مالزی در این میزگرد کوچه شرکت کردند.


 


سیمین/ رادیو کوچه

Simin@koochehmail.com

    این روزها کسانی که در اطرافشون چینی‌ها زندگی می‌کنند میون کلی هیاهوی اون‌ها برای سال نوشون گم شدند. از یک طرف حراج‌ها و بازارهای ویژه قبل از سال نو با اون فانوس‌های قرمز و اژدهاهای طلایی و نارنگی‌های جعبه جعبه، از این طرف هم خانه‌تکانی و چیدن خانه براساس قوانین فنگ‌شویی و  آماده شدن برای اجرای آداب سال نو.

   این سال‌ها که بیش‌تر با این مردمان در تماس هستم و در مجاورت آن‌ها زندگی می‌کنم بیش‌تر از حال و احوال و آداب زندگی آن‌ها سر درآوردم.

   شاید از سال‌ها پیش که اغلب ما اطلاع چندانی از این مردم نداشتیم – البته سوای این که چین کشوری است با فرهنگی کهن – و تمامی دانشمان بازمی‌گشت به چند تا فیلم انقلابی چینی اوایل انقلاب که از تلویزیون پخش شده بود با آن لباس‌های یک شکل و مبارزات پارتیزانی به سبک شرقی یا فیلم‌های «بروس لی» و بعد هم «جکی چان»، نگاه چندان وسیع و جالبی به این مردم نداشتیم. آن‌ها فرصت این را نداشتند که آن موقع‌ها مثل هندی‌ها، ژاپنی‌ها و بعد از اون کره‌ای‌ها سریال و فیلم‌های خانوادگی و فرهنگی‌شون بشه برنامه‌های هفتگی تلویزیون ما و مردم دیگه حتا از تک تک اسامی متداول در اون کشورها سر در بیارن و بدونن فلان غذای کره‌ای چه طوری درست می‌شه و مادر بهمان امپراطور چه بلایی سر عروسش آورد و قهرمانشون بشه فلان سردار جنگی کره‌ای یا مهمونی‌هاشون با رقص هندی شادمانه‌تر برگزار بشه …

از طرفی از وقتی که سوغاتی‌هامون چه از کانادا می‌آمد یا از سفر عتبات، علامت «مید این چاینا» روش خورده بود و بعد از اون هم کم‌کم بازار پرشد از اجناس در جه چندم چینی و کار به اون جا رسید که پای سبزه چینی هم توی سفره‌های هفت سین مون باز شد، و بعدش هم خدا می‌دونه شاید بریم تو کار این که سفارش تولید بچه بدیم به چین یا عروس چینی وارد کنیم، چیزی که از این کشور بیش‌تر در ذهنمان هست یه تصور منفی است که به طور عموم با جنس بی کیفیت همراهه و حالا هم با این قراردادهای چپ و راست دولتی ترکمانچایی که انگار داره ایرانو می‌کنه یکی از استان های چین، بیش از پیش شدت گرفته.

اما همیشه با خودم فکر کردم که چطور شده این جماعت تونستند این طوری خودشونو تو دنیا مطرح کنن و اغلب کشورها خواسته یا ناخواسته بازارشون، صنعتشون و حتا برخی فرهنگشون تحت سیطره اون‌ها بشه. چطوره که تو خیلی از شهرهای بزرگ جهان یک محله چینی‌ها هست با همون رنگ و لعاب اصلی خودشون که هر چند که ممکنه پاتوق باندهای تبهکاری هم باشه اما بالاخره یه محل هست پابر جا و زنده. چطوره که خوراکی‌های چینی که به خصوص برای خاورمیانه‌ای‌ها اصلن قابل خوردن نیست و به قول خودشون شامل هر چی موجود زنده در زمین و هوا و آب هست می شه،جاشو تو کشورهای غربی حسابی باز می‌کنه و تو کم‌تر فیلم هالیوودی و غیر هالیوودی است که رد پای یک فست فود چینی یا رستوران چینی رو  نبینی. چطوره که آداب و سنن اون‌ها سال‌های سال است در هر جای دنیا که باشند پابر جاست و جذاب و این مردم هم چنان به عنوان پای بندترین به خانواده مطرح هستند.

اگر بخواهیم تمامی پیش داوری هامون رو کنار بگذاریم و از اون جبهه‌ای که خیلی وقت‌ها در برابر خیلی از کشورها داریم دست برداریم و  کمی هم به چرایی این سلطه جهانی چینی‌ها فکر کنیم شاید به نکات جالبی بربخوریم.

باید دید که این مردمان واقعن چه خصلت‌هایی دارند یا از چه قوانینی پیروی می‌کنند که این طور سخت کوش و موفقند؟

این که آن‌ها جماعتی رمز آلود هستند یا سخت‌کوش هستند کم‌تر به دنبال آسایش تن هستند و بیش‌تر بر مبنای یک فلسفه کلی زندگی می‌کنند و هر هدفی به جز تن پروری دارند و …

البته با وجود این که این نگاه ما بر می‌گرده به چینی‌هایی که در کشور مالزی زندگی می‌کنند و به قول تمام چینی‌ها با چینی‌های خود چین تفاوت‌های اساسی دارند اما به هر حال یه سری ویژگی‌های مشترک می‌شه در اون‌ها یافت: پای‌بندی به آداب و آئین‌ها، توجه سنتی به حفظ خانواده با وجود زندگی مدرن، سخت‌کوشی، پیروی از شیوه غذایی که بر اساس یک فلسفه کهن طراحی شده، انجام ورزش و حرکت‌های جمعی به صورت روزانه و مستمر،  احترام به بزرگ‌ترها در خانواده و آموزش آن به نسل جوان و توجه به فلسفه هر چیزی و از همه مهم تر دانستن اصول زندگی جمعی و حمایت از یک دیگر در برابر مشکلات یا دیگر ملیت‌ها را می‌توان از بارزترین ویژگی‌های مثبت این مردم نام برد که شاید همین‌ها سبب شده تا با وجود جمعیتی برابر با یک پنجم جمعیت جهان، موقعیتی مناسب برای خود فراهم آوردند.


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

از درگیری‌ها و تبانی‌های قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری اول گفتیم، اتفاقاتی که در ‌‌نهایت منجر به پیروزی «ابوالحسن بنی‌صدر» به عنوان اولین رییس جمهوری اسلامی با کسب 76درصد آرا شد. نفر دوم این انتخابات «احمد مدنی» و نفر سوم «حسن حبیبی» بود. به این ترتیب، با توجه به تمامی آن رقابت‌های پشت پرده این انتخابات تاثیری بسیار عمیق‌تر از آن که در آن موقعیت پیش‌بینی می‌شد، در تاریخ جمهوری اسلامی گذاشت.

انتخابات بهمن 58 نه تنها به کاهش تنش، درگیری و تقابل در ساختار قدرت منجر نشد، بلکه به آتش اختلاف‌های جناحی در درون ساختار قدرت افزود. از طرف دیگر نحوه کنار گذاشتن و گزینش نیروهای خارج از حاکمیت از روند انتخابات به رادیکال‌تر شدن مجاهدین انجامید که این خود یکی از عوامل درگیری‌های خونین در تابستان 60 بود. آیت‌اله‌ خمینی در اول بهمن 58 در قم سکته کرده بود و او را در روز دوم بهمن برای معالجه به بیمارستان قلب تهران منتقل کردند. خمینی پس از معالجه در بیمارستان قلب دیگر به قم بازنگشت و در جماران، اقامت گزید. اقامت در جماران زمینه‌ای شد که آیت‌اله خمینی بعد از آن خیلی بیش‌تر در امور اجرایی کشور درگیر و دخیل شود.

مراسم تنفیذ و انتصاب برای اولین دوره رییس‌ جمهوری در غروب روز 15 بهمن 58 «ده روز بعد از انتخابات» در محل بیمارستان قلب تهران صورت گرفت. آیت‌اله خمینی در حکم تنفیذ و انتصاب ابوالحسن بنی‌صدر نوشت: «بر اساس آن که ملت شریف ایران با اکثریت قاطع جناب آقای دکتر سیدابوالحسن بنی‌صدر را به ریاست جمهوری کشور جمهوری اسلامی ایران برگزیده‌اند، برحسب آن که مشروعیت آن باید به نصب فقیه جامع‌الشرایط باشد، این‌جانب به موجب این حکم رای ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم. لکن تنفیذ و نصب این‌جانب و رای ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسی اسلامی ایران.»

آیت‌اله خمینی در روز 30 بهمن 58 دو هفته بعد از روز مراسم تنفیذ، بنی‌صدر را از طرف خود به فرمان‌دهی کل نیروهای مسلح «ارتش و سپاه» منصوب کرد

از سویی با وجود این‌که آقای بنی‌صدر در انتخابات ریاست‌‌جمهوری بازی قدرت را از آیت‌اله بهشتی برده بود، ولی آیت‌اله بهشتی در داخل شورای انقلاب هنوز رهبری اکثریت را در دست داشت و رییس ‌جمهوری برنده تنها مانده بود. به این ترتیب رقابت بر سر قدرت بین آیت‌اله بهشتی و ابوالحسن بنی‌صدر از نیمه دوم بهمن 58 در داخل شورای انقلاب ادامه پیدا کرد. این درگیری‌ها در خفا و به دور از چشم مردم، به صورت مخفی در درون ساختار قدرت صورت می‌گرفت. در هر صورت درگیری پنهان در ساختار قدرت از جانب هر دو طرف ادامه یافت و هر طرف در پی بی‌آبرو کردن طرف دیگر بود. در این دوران 12 نفر اعضای شورای انقلاب را تشکیل می‌دادند. آقایان مهدی بازرگان، محمدجواد باهنر، ابوالحسن بنی‌صدر، حسین بهشتی، حسن حبیبی، علی خامنه‌ای، عزت‌اله سحابی، علی شیبانی، صادق قطب‌زاده، علی‌اکبر معین‌فر، عبدالکریم موسوی اردبیلی و علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی. بررسی فهرست اعضای شورای انقلاب نشان می‌دهد که در این دوران شورای انقلاب ترکیبی از چند گروه بود. گروه اول شامل افرادی بود که عضو رسمی حزب جمهوری اسلامی بودند یا به آن تمایل داشتند. گروه دوم افرادی بودند که عضو رسمی نهضت آزادی بودند یا به آن تمایل داشتند. گروه سوم شامل افرادی می‌شد که دو گروه دیگر آن‌ها را به درون خود نپذیرفته بودند، و یا به هیچ یک از دو گروه سیاسی اتصال درازمدت نداشتند و جهت رای خود را با توجه به شرایط موجود عوض می‌کردند. بنی‌صدر، قطب‌زاده و گاهی شیبانی و حبیبی به این گروه سوم متعلق بودند.

با بررسی فهرست بالا دیده می‌شود که افراد عضو حزب جمهوری یا متمایل به آن، به طور معمول، اکثریت رای شورای انقلاب را در اختیار داشتند. با بررسی دقیق‌تر این فهرست دیده می‌شود که در این دوران ابوالحسن بنی‌صدر در اقلیت بوده است. در بهمن 58، با توجه به تسلط حزب جمهوری بر شورای انقلاب، امکان اجرایی برای تشکیل کابینه بسیار محدود بود، و به این دلیل او از معرفی نخست‌وزیر، هیت وزیران و تشکیل کابینه خودداری کرد و برای بهره‌برداری اجرایی از منصب رییس ‌جمهوری باید تا زمان تشکیل اولین دوره مجلس صبر می‌‌کرد، زیرا اعضای کابینه نیازمند تایید شورای انقلاب بودند، ولی کنترل شورای انقلاب در اختیار حزب جمهوری اسلامی بود. با توجه به رقابت شدید در درون ساختار قدرت امکان توافق سیاسی بین این دو جناح وجود نداشت. به این ترتیب بنی‌صدر، در انتظار تشکیل مجلس اول، سیاست صبر و انتظار در پیش گرفت. او امید داشت که در پی تشکیل مجلس وضعیت جناحش در ساختار قدرت بهبود پیدا کند. شورای انقلاب که در مرحله قبلی دولت را در داخل خود جذب کرده بود تا تشکیل مجلس اول هم‌چنان ساختار قدرت را در سلطه داشت. این وضعیت تا آخر تیر 59 دوام یافت، به این ترتیب برای مدت بیش‌تر از شش‌ماه وضعیت رییس‌ جمهوری بدون کابینه ادامه داشت. این هم بخشی از موازنه بود. حتا در این مرحله هم که یک سال از تشکیل حکومت جدید گذشته بود جلسه‌های شورای انقلاب هم‌چنان به صورت مخفی برقرار می‌شد. شورای انقلاب بعد از فوت آیت‌اله طالقانی در شهریور 58 به طور رسمی رییسی نداشت، ولی آیت‌اله بهشتی بعد از فوت آیت‌اله طالقانی اداره شورای انقلاب را در عمل در اختیار داشت، بدون آن‌که به طور رسمی رییس شورا باشد.

شورای انقلاب در نیمه بهمن 58 تصویب کرد که عنوان سازمانی ابوالحسن بنی‌صدر به «رییس شورای انقلاب» تغییر یابد. مذاکرات قبل از این تصمیم هم مثل بقیه مذاکرات شورای انقلاب در خفا صورت گرفته است. خبر «بنی‌صدر رییس شورای انقلاب شد» برای اولین بار در روزنامه کیهان روز سه‌شنبه 16 بهمن 58 چاپ شده است. متن کامل خبر این‌چنین بود: «علاوه بر مقام ریاست جمهوری، بنی‌صدر رییس شورای انقلاب شد. دکتر ابوالحسن بنی‌صدر نخستین رییس ‌جمهوری اسلامی ایران به تصویب شورای انقلاب رییس این شورا شد. ظهر امروز در تماس خبرنگار کیهان با منزل دکتر بنی‌صدر یکی از نزدیکان وی این مطلب را تایید کرد و گفت در جلسه دو شب قبل شورای انقلاب موضوع اداره کشور تا تشکیل مجلس مطرح شد و تصمیم گرفته شد که برای هماهنگی بیش‌تر امور کشور ریاست شورای انقلاب نیز به آقای بنی‌صدر واگذار شود.» البته با توجه به رقابت قدرت بین بهشتی و بنی‌صدر علت آن‌که چرا در این مقطع زمانی خاص، اعضای وابسته به حزب جمهوری، در شورای انقلاب که اکثریت شورا را در اختیار داشتند، به رییسی بنی‌صدر بر شورای انقلاب رضایت دادند می‌تواند تنها به علت خواست آقای خمینی باشد.

اما به دست آوردن عنوان ریاست شورای انقلاب، با وجود تمامی این تمهیدات، در عمل تغییری در موقعیت بنی‌صدر در رقابت درون ساختار قدرت به وجود نیاورد، او در داخل شورای انقلاب هم‌چنان در اقلیت رای قرار داشت و آیت‌اله بهشتی، با توجه به ترکیب اعضای شورای انقلاب در این دوران، هم‌چنان رهبر جناح اکثریت در این شورا بود و از این موقعیت در جهت اهداف حزب جمهوری استفاده می‌کرد.

آیت‌اله خمینی در روز 30 بهمن 58 دو هفته بعد از روز مراسم تنفیذ، بنی‌صدر را از طرف خود به فرمان‌دهی کل نیروهای مسلح «ارتش و سپاه» منصوب کرد. اقدامی که دیگر هرگز تکرار نشد. بعد از آن تاریخ نه آیت‌اله خمینی و نه آیت‌اله خامنه‌ای اختیارهای رهبری در فرمان‌دهی کل قوا را هیچ‌گاه به رییس‌ جمهوری وقت منتقل نکرده‌اند. در این دوران آیت‌اله خمینی در راس ساختار قدرت و با فاصله زیاد از جناح‌های درگیر قرار داشت. آیت‌اله خمینی در جهت موازنه تقابلی در ساختار قدرت در اسفند 58 طبق حکمی آیت‌اله بهشتی را به ریاست دیوان عالی کشور منصوب کرد.

اگرچه در همان زمان افرادی آشنا به رویه‌های قضایی انتصاب رهبر یک حزب سیاسی را به چنین مقام مهم قضایی را، موافق با رویه‌های معمول این قوه ندانستند. به این ترتیب از اول اسفند سال 58 مرحله اول ستیز برای قدرت، به سود بنی‌صدر به پایان رسید و مرحله دوم زورآزمایی بر پایه موازنه تقابلی میان او و آیت‌اله بهشتی آغاز شد.


 


اکبر ترشیزاد/رادیو کوچه

«سید محمود دعایی» را خیلی‌ها به خوبی می‌شناسند، از مدافعان حکومت شاهنشاهی گرفته تا انقلابیون میانه‌رو، گروه‌های موسوم به ملی‌-مذهبی، لیبرال‌ها، گروه‌های چپ، کمونیستی و حتا آن‌هایی که خط‌مشی مسلحانه داشتند. «دعایی» با وجود هم‌راهی طوالانی با «روح‌اله خمینی» و برعهده‌ داشتن وظیفه‌ی رابطه‌ی دیگر گروه‌ها با او، هیچ‌گاه مواضع تند و رادیکالی نداشته و همواره انسان میانه‌رویی باقی مانده است. پس از انقلاب هم با وجود مرزبندی‌های آشکار سیاسی  و عقیدتی که با گروه‌هایی هم‌چون جبهه‌‌ی‌ملی و نهضت‌آزادی داشت رابطه‌ی هم‌راه با احترام، تساهل و تسامح خود را با سران آن‌ها حفظ کرده و همیشه سعی می‌کرد تا تنش میان آنان و روحانیون حاکم را به حداقل ممکن برساند.

«دعایی» فردی است که هیچ‌گاه مسایل اخلاقی و انسانی را با سیاست درنیامیخته و به همین سبب بوده که او جزو کم‌شمار روحانیونی است که در بیش‌تر مراسم خاک‌سپاری و ترحیم سران اپوزیسیون جمهوری‌اسلامی در داخل کشور شرکت کرده است. «سید محمود دعایی» علاوه بر برعهده داشتن مسوولیت نمایندگی ولی‌فقیه در روزنامه‌ی اطلاعات برای سه دهه، رابطه‌ی بسیار خوبی نیز با اهالی فرهنگ و هنر داشته و متقابلن از محبوبیت بالایی در میان این اقشار برخوردار است. «دعایی» در سرنوشت‌سازترین پیش‌آمدهای پس از انقلاب همواره سعی در کم کردن تنش‌ها و برقراری آرامش و دوستی در میان نیروهایی وفادار به انقلاب و دل‌سوز ایران و ایرانی داشته است. او در برخی از موارد این کار را آشکارا انجام داده است و در بسیاری از موارد با رایزنی و گفت‌وگوهای پشت پرده با طرفین ماجرا موضوع را حل و فصل کرده است. او این رویه را در روزنامه‌اش نیز دنبال کرده است و همیشه تلاش کرده تا از تشنج‌های حاکم بر فضای جامعه بکاهد که از نمونه‌های مشهورش چگونگی برخورد او با ماجرای دادگاه «غلام‌حسین کرباسچی» بود، به نحوی که روزنامه‌ی اطلاعات تا نهایی نشدن رای دادگاه هیچ چیزی را از روند جلسات گزارش نکرد.

درست است که «دعایی» از پایه‌گذاران مجمع روحانیون مبارز است اما همواره رابطه‌ی حسنه‌ای با سران جناح راست داشته است. از سویی دیگر سال‌هاست که رابطه‌ی «دعایی» و «هاشمی‌رفسنجانی» یک رابطه‌ی دوستانه، نزدیک و خلل‌ناپذیر بوده است. از آن‌جایی که سرنوشت انقلاب اسلامی و هم‌چنین رابطه‌ی نظام با مردم از مهم‌ترین موضوعات و دغدغه‌ها برای «دعایی» است او در جریانات پس از انتخابات تمام تلاش خود را کرد که کار با میانجی‌گری و کدخدامنشی به پایان برسد اما هنگامی که دریافت عمق شکاف میان مردم و نظام آن‌قدر زیاد است که با این چیزها پر نمی‌شود به نوعی سکوت را برگزید. شاید این مقدمه برای گرفتن یک نتیجه‌ی ساده بسیار طولانی باشد اما برای فهمیدن عظمت اتفاقی که چند روز پیش افتاد و به نظر ساده می‌آمد ضروری به نظر می‌رسد. هفته‌ی گذشته روزنامه‌ی اطلاعات مقاله‌ای به قلم «حسین‌علایی» از سرداران خوش‌نام و پرسابقه‌ی سپاه چاپ کرد که اکنون همه از محتویات آن و هم‌چنین مواضع حکومت در برابر آن آگاهند اما به گمان من آن چیزی که از خود مقاله مهم‌تر به نظر می‌رسد این است که این نوشته در روزنامه‌ای چاپ شد که در تمام سی و اندی سال گذشته تمام تلاش خود را کرده بود که هیچ انتقاد تند و مستقیمی از رهبری نظام صورت نگیرد و اکنون «سید محمود دعایی» با جمع‌بندی و تحلیل شرایط موجود درونی و بیرونی نظام ناامیدانه به جایی رسیده است که چاره‌ای به جز نادیده گرفتن این سنت کهنه و ایستادگی در برابر اصل و منشا این انحرافات و مشکلات موجود نمی‌بیند. شاید بتوان به اطمینان گفت که اکنون «دعایی» به عنوان فردی که خود از پایه‌گذاران انقلاب‌اسلامی بوده و در تمام این سال‌ها از موجودیتش دفاع می‌کرده است به روشنی می‌بیند که این نظام در حال طی کردن همان مسیری است که به سرنگونی حکومت شاهنشاهی در ایران منجر شد و اکنون لازم دیده است تا برای پیش‌گیری از این اتفاق قریب‌الوقوع آستین بالا بزند. «دعایی» البته هنوز سکوت خود را نشکسته و خود کلامی بر زبان نرانده است اما از ظواهر امر پیداست که با روند موجود دیری نخواهد پایید که سکوت این یار دیرین انقلاب نیز شکسته شود، البته اگر «علی خامنه‌ای» پیش دستی نکرده و او را به هم‌راهی با فتنه متهم نکرده و از او سلب مسوولیت نکند، چیزی که اصلن بعید به نظر نمی‌رسد.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، روز یک‌شنبه، 15 ژانویه، حکم اعدام ۱۲ نفر که از سوی دادگاه به اتهام «آدم‌ربایی، تجاوز به عنف، قتل و سرقت مسلحانه» محکوم و مجرم شناخته شده بودند به اجرا درآمده است.

به گزارش مهر، هفت نفر از این افراد «قاچاق‌چی مواد مخدر» عنوان شده که در زندان شیراز اعدام شدند.

حکم اعدام پنج نفر دیگر در ملا‌ عام اجرا شد. این افراد متهم به «آدم ربایی، تجاوز به عنف، قتل و سرقت مسلحانه» بود‌ه‌اند.

این در حالی است که نهادهای مدافع حقوق بشر نسبت به افزایش تعداد اعدام‌ها در ایران ابراز نگرانی کرده‌اند.

اخیرن عفو بین‌الملل گزارشی منتشر کرده و در آن نوشته که تا زمان تهیه گزارش اخیرش در سال ۲۰۱۱ میلادی، ۴۸۸ نفر در ایران به اتهام جرایم مربوط به مواد مخدر اعدام شده‌اند که به گفته آن‌ها «بیش‌ترشان فقیر» بوده‌اند.

عفو بین‌الملل گفته است که دو سال پیش در ایران دست‌کم ۱۶۶ نفر به دلیل این جرایم اعدام شدند که این رقم تا امسال تقریبن سه برابر شده است.

بیشتر بخوانید:

«با اعدام مشکل مواد مخدر در ایران حل نمی‌شود»


 


خبر / رادیو کوچه

روز یکشنبه، 15 ژانویه، دولت چین از تحریم یک شرکت نفتی این کشور از سوی آمریکا به دلیل صادرات فرآورده‌های نفتی به ایران انتقاد کرده و مجازات این شرکت را «نامعقول» خوانده است.

روز پنج‌شنبه گذشته، دولت آمریکا شرکت دولتی ژوهای ژنرونگ را به دلیل آن که «در نیمه دوم سال ۲۰۱۰ بیش از ۵۰۰ میلیون دلار بنزین به ایران صادر کرده» مورد تحریم قرار داد و فعالیت تجاری این شرکت را در آمریکا ممنوع کرد.

سخن‌گوی وزارت خارجه چین با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد: «اعمال تحریم علیه یک شرکت چینی بر اساس قوانین داخلی آمریکا، کاملن غیرمعقول است و با روح و محتوای قطع‌نامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد در ارتباط با برنامه هسته‌ای ایران سازگار نیست.»

در این بیانیه دولت چین «نارضایتی عمیق و مخالفت شدید» خود را با این اقدام آمریکا اعلام کرده است.

دولت آمریکا شرکت‌ها و شهروندان کشورهای ثالث را در صورت تخطی از قوانین مربوط به تحریم ایران در معرض مجازات‌هایی شامل محرومیت از دریافت اجازه صدور کالا و خدمات به آمریکا و استفاده از تسهیلات اعتباری از موسسات مالی این کشور قرار می‌دهد.

چین که از اعضای دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد است تا‌کنون با هیچ یک از قطع‌نامه‌های شورای امنیت علیه برنامه هسته‌ای ایران مخالفت نکرده، اما تحریم‌های یک جانبه غرب علیه ایران را رد کرده است.

ایالات متحده هفته گذشته اعلام کرد که اعمال تحریم علیه شرکت چینی ژوهای ژونرونگ و دو شرکت دیگر از سنگاپور و امارات متحده عربی، بخشی از تلاش‌های گسترده برای هدف قرار دادن بخش انرژی در ایران و وادار کردن این کشور به تن دادن به قطع‌نامه‌های شورای امنیت است.

در بیانیه وزارت خارجه چین آمده است که این کشور «مانند بسیاری از کشورهای دیگر در بخش انرژی، اقتصاد و تجارت هم‌کاری‌هایی در سطحی عادی با ایران دارد.»

چین که بزرگ‌ترین واردکننده نفت خام ایران است، به‌طور رسمی با تشدید تحریم‌های تجاری علیه ایران از جمله ممنوعیت خرید نفت از این کشور مخالفت کرده است.

 بیشتر بخوانید:

«عدم اجرای تحریم‌های آمریکا علیه ایران از سوی ترکیه»

«نزدیک شدن قایق‌های ایرانی به ناوهای آمریکایی»


 


رضا حاجی‌حسینی/ رادیو کوچه

من قصد دارم در رادیو کوچه با شما بازی کنم. شاید هم شما را به بازی بگیرم. البته چون در این زمینه خیلی با‌استعداد نیستم، احتمال می‌دهم که خیلی زود، شما من را به بازی بگیرید. نگویید نمی‌شود که نمونه زیاد دارد این‌طور جابه‌جایی‌ها. در قدرت، سیاست،‌ اقتصاد، فرهنگ،‌ ورزش، …. تایید موسیقایی‌اش هم همین ترانه «بازی عوض شده» از «علی‌رضا عصار» که حتمن شنیدید: «…بازی عوض شده و همان هم‌قطارها/ از داخل قطار به ما سنگ می‌زنند…»

به بازی گرفتن هم‌دیگر اما در کل کار زیاد خوبی نیست و کاش می‌شد جهانی داشت که در آن کسی، دیگری را به بازی نگیرد. حالا و در همین لحظه، با این جمله‌ی آخر، یاد ترانه‌ای افتادم از «سوزان روشن» که از به بازی گرفتن سرنوشت می‌خواند. داشتم فکر می‌کردم که این ترانه چه ربطی دارد به موضوع و چه‌طور می‌شود یک جور ناجوری وصلش کرد به قضیه، که دیدم اتفاقن اصل جنس است و از اساس درباره‌ی بازی است: «یه آسه، یه شاهه، یه سرباز/ قماربازه قماربازه قمارباز/ ده و ده، نه و نه، یه هشتو/ گرفتن به بازی سرنوشتو….»

گفتم که می‌خواهم با شما بازی کنم. دیدید چه بازی جالبی شد؟ تا این‌جا که شد قمار‌بازی و ترانه‌بازی و خاطره‌بازی. این‌که ترانه و خاطره هم هر دو دختر هستند، هیچ ربطی به من ندارد. اصلن چه معنا دارد آدم ‌(در این‌جا یعنی همان پسر)، با دخترها بازی کند؟ حالا که شما جنبه‌تان را این‌‌طوری نشان دادید، من هم فقط درباره‌ی بازی با شما صحبت می‌کنم. تازه درباره خیلی از بازی‌ها از جمله خاله‌بازی و دکتر‌بازی و … حتا همان صحبت را هم نمی‌کنم. گرچه شاید هم در ادامه و در روزهای آینده نظرم عوض شد. باید دید چه پیش می‌آید و بازی، به کجا می‌کشد….

اما من از بازی با شما خواهم گفت تا شاید شما را به عالم کودکی یا نوجوانی ببرم و خاطره‌‌های تلخ و شیرینی را برای‌تان زنده کنم. خاطره‌هایی مثل همین که برخی بزرگ‌ترها، دخترها و پسرها را در سال‌های کودکی دعوا می‌کنند تا با هم بازی نکنند. این دعوا و جداسازی جنسیتی در سال‌های اخیر شدیدتر هم شده و‌ کار را به جایی رسانده که عده‌ای، طرح تفکیک جنسیتی مهدکودک‌ها را مطرح کرده‌اند. اتفاقی که، بسته به حساسیت‌های شخصیتی یک کودک، ممکن است تاثیر عمیقی بر ناخودآگاه او بگذارد.

کوچه می‌‌تواند یادآور «بازی» باشد و «هفت‌سنگ»، برنامه‌ای است که از «بازی» با شما خواهد گفت و تلاش خواهد کرد تا از این ره‌گذر، نگاهی به وضعیت سرزمین‌مان، ایران، داشته باشد. … هفت‌سنگ، وسطی، قایم‌موشک، زوو…. یاد روزهای کودکی به خیر

معصومه ابتکار، عضو شورای شهر تهران در همین رابطه در وبلاگ خود نوشته: «آن‌هایی که بر تفکیک جنسیتی پافشاری دارند، البته با نگاهی خیرخواهانه و با تمسک به فرهنگ دینی آن را دنبال می‌کنند، اما این‌که این روش در دوران کنونی راه‌حلی منطقی و دارای آثار مثبت فرهنگی و اخلاقی است، جای سوال فراوان دارد. بی‌شک کسی نمی‌تواند اثبات کند که مثلن آسیب‌های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی در مدارس دخترانه و پسرانه که سال‌هاست تفکیک شده، کاهش یافته یا این‌که متاثر از مسایل خانوادگی، اجتماعی و حتا سیاسی، طی این سال‌ها افزون شده است. کارشناسان علوم رفتاری و تربیتی هشدارهای فراوانی طی سال‌های اخیر داده‌اند ولی هرگز گوش شنوایی در بخش‌های فرهنگی مشاهده نشد.»

برگردیم سر بازی خودمان. می‌بینید که یک بازی ساده چقدر داستان دارد؟ حالا جدای از این همه داستان، اصلن خود بازی یعنی چه؟ به عبارت کتابی‌‌تر، بازی چیست و چه بازی‌هایی می‌توان با آن کرد؟ حتمن مستحضر هستید که در لغت‌نامه دهخدا درباره‌ی بازی آمده است: «هر کار که مایه‌ی سرگرمی باشد»، بازی است. «رفتار کودکانه و غیر جدی برای سرگرمی» و «کار تفریحی» هم بازی دانسته شده. جالب این‌که از گذشته تا امروز، شعرهای زیادی هم با بازی سروده شده. به‌عنوان مثال «فردوسی» در «شاهنامه»، چنین با بازی، بازی کرده:

«سر شهریاران به رزم اندر است / تو را دل به بازی و بزم اندر است»

حالا شما پیدا کنید شهریار را.

یا مثلن «سعدی» در «بوستان» خود گفته:

«بسا اهل دولت به بازی نشست/ که دولت به بازی برفتش ز دست»

که نتیجه می‌گیریم دولت‌ها از قدیم مشغول بازی بوده‌اند و به بازی گرفتن مردم، فقط کار این دولت آخر نبوده. دوباره بی‌دلیل یاد «سوزان روشن» افتادم که می‌خواند: «گرفتن به بازی سرنوشتو…»

آن‌چه خواندید، اولین بخش «هفت‌سنگ» بود از رادیو کوچه که قصد دارد با شما بازی کند و از بازی بگوید. تا «هفت‌سنگ» بعدی یادتان باشد که شما در بازی‌ها، آموزه‌های غلط کودکی خودتان را دوباره بازتولید نکنید. مثلن چه در بازی و چه بیرون از بازی، به بچه‌ها «نگویید» که پسر گریه نمی‌کند، دختر با ماشین بازی نمی‌کند. پسر با عروسک بازی نمی‌کند. دختر تعمیرکار ماشین نمی‌شود. مردها احساسات خودشان را آشکار نمی‌کنند. زن‌ها پارک کردن بلد نیستند و …. بدانید و آگاه باشید که دخترها و پسرها باید با هم بازی کنند. حرف آخر هم این که «حسین پناهی» درباره بازی‌ می‌گوید:

تازه حکمت بازی‌های کودکی‌ام را می‌فهمم…

زووووووو…

تمرین این روزهای نفس‌گیر بود…


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، 15 ژانویه، بر اثر یک انفجار در مرکز استان پنجاب در پاکستان که در منطقه شیعه‌نشین و هنگام برگزاری مراسم مذهبی روی داد، دست‌کم 18 تن کشته و 20 نفر دیگر زخمی شدند.

به گزارش الجزیره، این انفجار که در منطقه رحیم‌یار خان در منطقه شیعه‌نشین استان پنجاب روی داد، هم‌زمان با برگزاری مراسم عزاداری برای سومین امام شیعیان صورت گرفته است.

مقام‌های پلیس اعلام کردند: «بر اساس گزارش‌های اولیه در این افنجار‌ 18 تن کشته و 20 نفر دیگر زخمی شدند.»

پلیس افزود که مجروحان به یک بیمارستان محلی اعزام شدند.

این در حالی است که یکی از افسران پلیس از سنگ‌پرانی عزاداران به سوی ماموران پس از این انفجار خبر داده است.

گفته می‌شود شیعه‌های پاکستان که 20 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند همواره از سوی سنی‌مذهبان پاکستان مورد حمله قرار گرفته‌اند.

بیشتر بخوانید:

«بیش از بیست کشته و مجروح در انفجار انتحاری پاکستان»


 


مهشب تاجیک/ رادیو کوچه

در جامعه‌ی امروز کسانی‌ که به صورت روش‌مند بیاندیشند و با روح فهم و شک و منطق اندیشه، مسایل را بکاوند و به بسط اندیشه بپردازند و یا تئوری‌ها و نظریه‌های جدید را عرضه کنند زیاد نیستند. مابقی کل عظیمی هستند که کم‌تر می‌اندیشند و تفکر می‌کنند. آیا بلوغ فکری هم مانند حواس پنج‌گانه در افراد متفاوت است و هرکس سهم مجزایی از این مسئله دارد؟ آیا بلوغ فکری و اجتماعی پدیده‌های انضمامی است یا ایجابی و هر یک با آن یکی گره خورده است؟ در اجتماع انسانی افراد متفاوت از یک‌دیگرند، همان‌طور که یکی حواس لامسه‌ی قوی‌تری دارد و دیگری بینایی واضح‌تری، فهم  درک و اندیشه‌ی افراد نیز با یک‌دیگر متفاوت است، عده‌ای بهره‌ی بیش‌تری بردند و عده‌ای کم‌تر. ولی آیا این ویژگی با هوش فردی افراد هم در ارتباط است؟ آیا می‌توان ادعا کرد که جامعه افراد با درک و درایت را زودتر به بلوغ اجتماعی می‌رساند و سهم جامعه در بلوغ اجتماعی کجاست؟

در سال‌های اخیر جامعه‌شناسان اهمیت خاصی به نقش اجتماع در تکوین شخصیت آدمی قایل شده‏اند تا جایی که صاحب‌نظران شخصیت را «کفایت اجتماعی» تعریف کرده‌اند. در اصل چگونگی تکوین فرد و تشکیل عقاید، خصوصیت و یادگیری بر اساس تجارب و قضاوت بر پایه این تجارب و این‌که فرد چگونه به طور مستقل بیندیشد و از لحاظ روانی به بیش‌ترین رشد و تکامل برسد. اما پرسش این‌جاست که آیا دلیل عدم بلوغ‏ فکری مردم و فهم و درک آنان انحصار‌طلبی جامعه و اصرار بر دانایی است که مردم را از این بلوغ دور نگه می‌دارد؟ یعنی جامعه‌ای که خط‌مشی فکری افراد را بدون روشن‌گری تنها تعیین می‌کند و به آن‌ها اجازه نمی‌دهد که خود وارد این کارزار شوند و تنها راه‌نمای آن‌ها باشد‌. و دیگری تصمیم‏گیری‌ها و تغییرات پی در پی در خط‌مشی‏های فکری یک جامعه است که هر روز تغییرات بنیادین جدیدی ایجاد کرده و گروه‌های انسانی درون خود را دچار یک نوع تعارض سیستمی تفکر و سردرگمی می‌کند؟

چه بسا با گرایش به روشن‌گری و تفکر سیستماتیک، درک عمیق اجتماعی به‌وجود بیاید و قلمرو بلوغ اجتماعی افراد یک جامعه بیش از پیش گسترده شود. و در چنین جامعه‌ای ادراک برتر و دست یافتن به فهم و اندیشه فراهم می‏آید. و در آن زمان تلاش مولفان فکر محدود نمی‏شود و با معرفت‌شناختی، اندیشه‏ها را به آزمودن مداوم مبانی و مبادی بر می‌انگیزانند. و سپس افراد در زمان مناسب و آن‌چنان که در خور یک تفکربالغ است با نحله‏های فکری و چالش‌های زمانه‌ی خود رودرو می‌کنند‌. از رفتارهای ساده‌انگارانه به شدت پرهیز کرده و با قوه‌ی درایت تمیز را از ناتمیز تشخیص می‌دهند.

دیدن روی‌دادهای اجتماعی از منظر خود اجتماع‌، ممکن است معیارهای اشتباهی برای درک و فهم و بلوغ عرضه کند. چرا که شاید جامعه بخواهد به صورت فله‌ای تفکر تولید کند که تنها همان تفکر از یک مجرا جریان پیدا کند. شاید مجریان یک جامعه به ندرت دانش نوین را جای‌گزین دانسته‌ها و آموخته‌های قبلی خود بکنند و بر اندوخته‌های پیشین جامعه بیفزایند. نو بودن و جالب بودن و چند بعدی بودن اطلاعات و داده‌ها در جامعه شاید باعث شود که اطلاع و داده قبلی از ارزش و اعتبار ساقط شده و جای خود را به اطلاعات جدید بسپارد‌. در حالی‌که این «نو بودن» رسیدن به بلوغ را از منظر دیگری ارایه می‌کند که شاید سال‌ها طول بکشد تا افرادی با شکل‌های متفاوت خود را با آن تطبیق دهند، این برای مجریان یک جامعه هزینه‌بر است و شاید شکل عوض شدن این بلوغ حتا نشانه‌های از سرکشی را داشته باشد. پس ممکن است همیشه هم راه برای رسیدن به بلوغ و تفکر نو هموار نباشد.

نکته با اهمیت در بلوغ اجتماعی یک جامعه این است که هر آن‌چه جامعه ارایه می‌دهد هم‌زمان برای همه ارایه می‌شود‌.گروه‌بندی و طبقات اجتماعی و سنین متفاوت و تفاوت‌های درک و شعور سلیقه انسان‌ها در شکل و محتوای تفکرات ارایه شده تاثیری ندارد و به علت این‌که اغلب عامه نیز باید این تفکرات را درک کنند، فاصله و مرز میان عالم و جاهل و دارندگان فرهنگ و شعور برتر با افرادی عامی از میان برداشته نمی‌شود، در حالی‌که با ارایه یک دانش طبقاتی بر اساس نیازها و بدون هیچ‌گونه منعی  بر قدرت فهم و اطلاعات افراد جامعه افزوده می‌شود درست مانند این‌که افرادی با حس لامسه‌ی قوی‌تر به اموری گذاشته شوند که این قدرت آن‌ها را به چالش کشده و ورز دهد نه این‌که جای افراد مختلف در جامعه جابه‌جا شود، افرادی با قوه‌ی بینایی ضعیف‌تر به امور دیدن گذاشته شوند و افراد با چشایی قدرت‌مند به امور حس کردن. به همان نسبت افراد با فهم بالاتر در فرودست نگه داشته شده و افراد با قدرت تفکر کم‌تر در راس امور گذاشته شوند.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اثر حملات انتحاری و خودروهای بمب‌گذاری شده در شهر رمادی عراق، در غرب بغداد، پایتخت این کشور، دست‌کم 13 تن کشته و 10 نفر نیز زخمی شده‌اند.

به گزارش الجزیره، پلیس عراق می‌گوید مردان مسلح پس از انفجار چندین بمب در خارج یک مرکز پلیس در شهر رمادی که در خودرو جاسازی شده بود‌، به این ساختمان حمله کرده و جلیقه‌هایی که حاوی مواد منفجره بوده را در آن‌جا منفجر کردند.

هم‌چنین انتحارکنندگان دو خودروی دیگر را برابر یک مسجد در مرکز رمادی منفجر کردند.

شهر رمادی، مرکز استان انبار از شهرهای سنی‌نشین عراق به‌شمار می‌رود.

این در حالی است که روز گذشته نیز در شهر بصره بر اثر حمله انتحاری نزدیک به 200 زائر شیعه کشته و زخمی شده‌اند.

بیشتر بخوانید:

 «کشته و زخمی شدن نزدیک به ۲۰۰ زائر شیعه در بصره»


 


یک‌شنبه  25 دی 90 / 15 ژانویه 2012

اجرا: اعظم

استودیو: دامون

تقویم تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات یک‌شنبه ایران

پس‌نشینی تند- «کوچه‌ی بن‌بست سکوت»- اکبر ترشیزاد

بخش اول خبر‌ها

هفت‌سنگ- «بازی بی‌قاعده»- رضا حاجی‌حسینی

پانوراما- «ساختار اقتصادی- اجتماعی ایران در عصر قاجار»(بخش دوم)- پیمان عابدی

مجله جاماندگان- شراره سعیدی

بخش دوم خبرها

دایره‌ی شکسته- «تنفس در هوای اندیشه»- مه‌شب تاجیک

گفت‌وگوی روز- اردوان روزبه

پرسه- «مردمی که باید از آن‌ها آموخت»- سیمین

بخش سوم خبرها


 


پیمان عابدی/ رادیو کوچه

در قسمت قبل درباره‌ی شیوه‌ی تولید آسیایی مطالبی بیان شد. در ایران نیز به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و قرار گرفتن در منطقه‌ای خشک و بی آب، شیوه تولید آسیایی را می‌‌توان مبنای فهم و تحلیل مسایل و تحولات آن قرار داد. «مسئله مهم در ایران آب است‌، ایران جزو آن بخش عظیم کم آب جهانی است که از صحرای آفریقا گرفته تا صحاری چین ممتد است. بنابراین برای حفظ کشاورزی باید شبکه منظم آبیاری مصنوعی ایجاد کرد و آن هم کار روستاییان فقیر و حتا تیول‌داران و بازرگانان نبود. برای این کار می‌بایست مشاعات بزرگی از کارگران با انضباط سخت بکوشد سدها‌، آب‌دان‌ها‌، کاریزها بسازد و قنات‌ها و جوی‌های بسیاری حفر کند. علت رشد تکنیک کهن آبیاری در ایران همین ضرورت عینی است. اسناد متعددی از مداخله مستقیم دوران هخامنشی‌، اشکانی و ساسانی برای ساختن سامانه آبیاری مصنوعی (قنات) در دست است. رسم سدسازی در دوران پس از اسلام نیز از طرف شاهان ایرانی دنبال شده است.» [1]

هم‌چنین «کاظم علمداری» در کتاب «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش‌رفت» می‌نویسد که «جامعه ایران از ویژگی‌هایی برخوردار بوده است که در مجموع آن را به الگوی شرقی یا آسیایی نزدیک‌تر می‌کند. شکل مالکیت در ایران به دلیل کمبود آب، جمعی بوده است…» [2] هم‌چنین نهاد قدرت، بسیار متمرکز و از انواع ظل الهی و یا پدرسالارانه (پاتری‌مونیال یا شه پدری) بوده است، به طوری که شاه، پدر ملت و ملت رعیت (فرمان‌بردار) شاه محسوب می‌شد.

ایران به مراتب بیش‌تر نزدیک به نظام آسیایی بوده است تا فئودالیسم اروپایی، که اساس آن بر مالکیت خصوصی زمین، استقلال فئودال‌ها، اجرای قوانین حفظ مالکیت در مقابل تجاوزات احتمالی دولت، حضور فئودال‌ها در قلمرو املاک خود و ایجاد حکومتی زیر قانون دولت مرکزی و رعایت آن از دو طرف و سرانجام وجود قدرت کلیسای کاتولیک به عنوان رقیب دولت بوده است. این رابطه و این شکل مناسبات با ادغام دین و دولت در یک نهاد در ایران متفاوت بوده است. «در مناسبات شیوه تولید آسیایی، برخلاف فئودالیسم اروپایی، هم‌کاری داوطلبانه مفهومی ندارد. در‌‌ این‌جا فقط اجبار دولتی در کار جمعی و قهر طبیعی به چشم می‌خورد. در این نظام دولت نقش پدر خانواده، صاحب کار و فرمان‌ده را دارد..» [3]

در واقع نوعی سیستم تیول‌داری وجود داشته و شاه، زمین، مقام و منزلت را به افراد و فرمان‌دهان نظامی به صورت تیول و اقطاعات می‌داده و هر زمان هم اراده می‌کرده می‌توانسته پس بگیرد. بدین ترتیب، هر‌گونه انگیزه برای کار و تولید در تولید کنندگان از بین می‌رفته و مازاد حاصله به غارت می‌رفته و انباشت سرمایه صورت نمی‌گرفته است؛ و هرج و مرج، بی‌ثباتی و نا‌‌امنی ناشی از حاکمیت ایلات و عشایر از طریق کاربرد زور و خشونت و نظامی‌گری، مانع از ثبات و پای‌داری و قانون‌مندی در نظام سیاسی جامعه و کشور ایران می‌شد. به قول یکی از ایران‌شناسان غربی، تمام سلسله‌های مهم ایرانی از زمان آل‌بویه تا قاجاریه «یا اجداد و دودمانی قبیله‌ای داشته‌اند و یا آن‌که برای رسیدن به قدرت‌، به نظام‌های قبیله‌ای تکیه کرده‌اند.» [1]

1- طبری، احسان ، شیوه تولید آسیایی در ایران

2- علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش‌رفت، تهران‌، توسعه،1380، ص173

3- علمداری،1380، پیشین، ص53

4- آرکدی، نیکی، ریشه‌های انقلاب ایران، عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1375، ص57

*سیستم پاتریمونیالیسم (Patrimonialism) یا شه‌پدری، سیستمی سنتی با ساختار بزرگ اجتماعی است که به مناسبات بروکراتیک و سلسله مراتب قدرت برای اجرای فرامین فرمان‌روا، مانند شاه، نیازمند است. کارکنان دست‌گاه دولتی از جمله نیروی نظامی‌، خدمه شخصی قدرت رهبری محسوب می‌شوند. این نظام از محدودیت‌های سنت قبیله‌ای خارج می‌شود و سلطان قدرتی نامحدود‌‌ می‌‌یابد. (نک. علمداری، 1380، پیشین، ص202)


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب، علی‌اکبر جوانفکر مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، و مشاور رییس جمهوری اسلامی به اتهام توهین به آیت‌اله خامنه‌ای به یکسال حبس محکوم شده است.

 به گزارش مشرق، جوانفکر که در حال حاضر مسوولیت سرپرستی موسسه ایران را برعهده دارد و رییس جمهوری نیز چندی پیش وی را به عنوان نماینده دولت در شورای نظارت بر عمل‌کرد صدا و سیما منصوب کرد، به اتهام توهین به رهبر جمهوری اسلامی به یک‌سال حبس و پنج سال محرومیت از عضویت در احزاب‌، گروه‌ها، انجمن‌ها و فعالیت‌های رسانه‌ای و مطبوعاتی محکوم شد.

پیش از این نیز دادگاه کیفری استان تهران علی‌اکبر جوانفکر را به اتهام انتشار مطالب خلاف موازین اسلامی به تحمل یک سال حبس و سه سال محرومیت از هرگونه فعالیت مطبوعاتی محکوم کرد.

براساس این حکم‌، جوانفکر به اتهام انتشار مطالب خلاف موازین اسلامی در ویژه ‌نامه‌ای با عنوان خاتون به 6 ماه حبس و در مورد اتهام انتشار مطالب و تصاویر خلاف عفت عمومی در این ویژه‌نامه به 6 ماه حبس محکوم شده است.

این حکم پس از اعتراض آقای جوانفکر به دادگاه تجدید نظر ارسال شده است.

بیشتر بخوانید:

«پیش‌تر به جوانفکر هشدار داده بودیم»


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، 15 ژانویه، بشار اسد، رییس جمهوری سوریه طی فرمانی، عفو عمومی اعلام کرده است. صدور فرمان عفو عمومی در سوریه در حالی صورت گرفته که بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل که به لبنان سفر کرده از بشار اسد خواسته تا کشتار مردم را متوقف کند.

به گزارش خبرگزاری رسمی سوریه، این عفو عمومی برای تمامی جرایمی است که طی ماه‌های گذشته از ۱۵ مارس ۲۰۱۱ تا ۱۵ ژانویه ۲۰۱۲ روی داده است.

هنوز جزییات فرمان رییس جمهوری سوریه منتشر نشده است.

تحلیل‌گران می‌گویند این اقدام بشار اسد، تلاش جدیدی از سوی دولت سوریه برای آرام کردن اوضاع است. این اولین بار نیست که آقای اسد در کشور فرمان عفو عمومی صادر می‌کند.

بنا بر گزارش‌ها، این عفو شامل سربازانی هم می شود که از خدمت فرار کرده بودند.

فرمان عفو عمومی زمانی صادر شده است که امیر قطر خواهان اعزام نیرو توسط کشورهای عربی برای متوقف کردن سرکوب غیرنظامیان در سوریه شده است.

از سویی دیگر بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل که هم‌اکنون در لبنان به‌سر می‌برد، اظهار داشت انقلاب‌ها در جهان عرب نشان داد که مردم دیگر حکومت‌های خودکامه را قبول نمی‌کنند.

قرار است آقای بان فردا در ترکیه با احمد داوود اغلو، نخست وزیر ترکیه ملاقات و با وی در خصوص اوضاع سوریه گفت‌وگو کند.

هم‌چنین فهد المصری مشاور کانون سوری‌های مقیم خارج هم‌زمان اعلام کرد افسران برجسته جدا شده از ارتش سوریه خود را برای تشکیل شورای فرماندهی نظامی آماده می‌کنند‌.

به گزارش تلویزیون العربیه، ژنرال مصطفی احمد الشیخ که یکی از ژنرال‌های برجسته و معروف سوری است با هماهنگی ارتش آزاد سوریه به رهبری سرهنگ ریاض الاسعد فرماندهی این شورای را به عهده خواهند گرفت.

بر اساس این گزارش مقر نیروهای شورای فرماندهی نظامی سوریه در ترکیه خواهد بود.

بیشتر بخوانید:

«اعزام نیروی نظامی برای پایان دادن به خشونت در سوریه»


 


شلی سولومون

شیرین بهرامی‌راد/ برگردان

منبع: مدرسه فمینیستی

مقاله حاضر نوشته شلی سولومون، مدیر پروژه‌ی شبکه‌ی سرویس‌دهی به فرزندان زندانیان با همکاری هشت سازمان اجتماعی، دینی و حرفه‌ای برای پشتیبانی از کودکانی است که والدین‌شان زندانی هستند. این شبکه رسیدگی به بیش از ۱۴۰۰ کودک را برعهده دارد، ملاقات‌های فصلی برای پیوند دادن کودکان و والدین زندانی‌شان در نه زندان ایالت فلوریدا برگزار می‌کند و کمپین‌های حمایتی به راه می‌اندازد. در کنار این پروژه، شلی سولومون به عنوان محقق حاضر در محل برای واحدهای رسیدگی به جرایم اعطای وام و کانون وکلای ایالت میامی-دید مشغول به کار است. همچنین مدیر مطالعاتی است با استفاده از حمایت مالی سازمان سرپرستی کودکان و موسسه‌ی ملی دادگستری در میامی درباره‌ی تأثیرات جمعی مرتبط با خشونت‌های همسایگی انجام می‌شود. علاوه بر پروژه‌های میامی، خانم سولومون با دپارتمان پلیس لس‌آنجلس در تحقیقات مربوط به شیوه‌های قابل پیش‌بینی کنترل و نیز مطالعات تکنولوژی‌های جایگزین برای تست موادمخدر در زندان‌ها همکاری می‌کند. پیش از این، خانم سولومون پروژه‌هایی را در باب کنترل‌های جمع‌ها، پیاده‌سازی ۳-۱-۱، خشونت‌های خانگی و فعالیت‌های ضد‌تسلیحاتی مدیریت کرده است. شلی در ضمن یکی از اعضای هیئت مدیره‌ی مرکز بهداشت جسی ترایس است و پیش از این از اعضای هیئت مدیره‌ی انجمن آمریکایی صندوق حمایتی حقوقی زنان دانشگاهی بود. شلی مدرک کارشناسی ارشدش را از دانشگاه راچستر در رشته‌ی تحلیل سیاست‌های مردمی و مدرک کارشناسی‌اش را از دانشگاه اوکلاهما در رشته‌ی اقتصاد دریافت کرده است. برگردان این مطلب، توسط «شیرین بهرامی راد» برای ویژه نامه مدرسه فمینیستی با نام «کودکان زندانیان در سایه» انجام گرفته است:

بیست و دومین سالگرد کنگره‌ی حقوق کودکان: کودکان خانواده‌های زندانی

الف. مقدمه

طبق ارزیابی دیوان عالی کشور آمریکا در سال ۲۰۰۸، حدود ۸۰۹۸۰۰ زندانی، پدر یا مادر ِ ۱۷۰۶۶۰۰ کودک زیر ۱۸ سال بودند. این رقم نشان‌دهنده‌ی افزایشی برابر با ۷۶۱۰۰۰ کودک از سال ۱۹۹۱ بود (گلازه و ماروشاک، ۲۰۰۸). فلوریدا در سال ۲۰۰۸ سومین ایالت در آمریکا با ۱۰۰۰۰۰ زندانی بود؛ امری که زندگی حدود دویست هزار کودک را تحت‌تأثیر قرار می‌داد. پانزده‌هزار نفر از این کودکان در ناحیه‌ی میامی دید در ایالت فلوریدا زندگی می‌کردند. رفتارهای مشترک در این کودکان شامل تعارض با قانون، خشونت، افسردگی، عملکرد ضعیف درسی و انزواطلبی احساسی بود. دو تن از استادان دانشگاه کمبریج در تحقیقات‌شان نشان دادند که کودکان پدران و مادران زندانی دو برابر کودکان دیگر در معرض بیماری‌های روانی قرار دارند و خطر رفتارهای غیراجتماعی در آن‌ها سه برابر کودکان دیگر است (مورای و فارنیگتون، ۲۰۰۸). نتیجه‌ی تحقیقاتی دیگر نشان داد که احتمال زندانی شدن کودکان زندانیان سه تا نه برابر کودکان دیگر است. (اچ‌اچ‌اس ۲۰۰۵: بنیاد دفاع از کودکان، ۲۰۰۷) در بیشتر جوامع هیچ تلاش جدی برای کمک به این جمعیت در خطر انجام نمی‌شود.

در سال ۲۰۰۶ “شبکه‌ی خدمات به فرزندان زندانیان” با همکاری ده سازمان اجتماعی، دینی و حرفه‌ای در منطقه‌ی میامی دید در ایالت فلوریدا شروع به کار کرد. همکاران این شبکه‌، فرزندان و خانواده‌های زندانیان را به منابع کسب نیازهای پایه، خدمات سلامت روانی، آموزش مهارت‌های زندگی، پشتیبانی تحصیلی و دیگر خدمات مورد نیاز متصل می‌کردند. برای تقویت پیوندهای خانوادگی بین کودک و والدین زندانی، این شبکه ملاقات‌هایی کودک‌محور را برای والدین زندانی فراهم می‌کند. شبکه همچنین آموزش‌هایی برای آشنایی جامعه با نیازهای فرزندان زندانیان فراهم می‌سازد. در چهار سالی که از شروع کار آن گذشته، این شبکه به بزرگترین تأمین‌کننده‌ی خدمات مورد نیاز فرزندان زندانیان در کشور تبدیل شده است. به دلیل پیچیدگی و سختی کار با این گروه از شهروندان در خطر، یک سازمان که تأمین‌کننده‌ی این نیازهاست تنها می‌تواند پاسخگوی ۱۰۰ تا ۲۵۰ متقاضی در سال باشد. از سال ۲۰۰۷ این شبکه تعداد ۲۶۰۰ درخواست از پدران و مادران زندانی و دیگر منابع دریافت کرده که با ۲۰۰۰ نفر از آن‌ها تماس برقرار کرده و برای ۱۵۰۰ کودک و خانواده‌های آن‌ها مراقبت‌های ویژه فراهم می‌کند.

برای اندازه‌گیری بازده و فواید کاری‌مان، مطالعات منظمی برای تعیین نیازهای کودک/خانواده و خطرات احتمالی انجام می‌دهیم و نظرسنجی‌هایی از خود کودکان، مراقبان آن‌ها و والدین زندانی‌شان در مورد پیوند بین کودک و پدر و مادر و رفتارهای غیراجتماعی کودک اجرا می‌کنیم. از این نظرسنجی‌ها ما پی برده‌ایم که بیشتر از ۹۰ درصد کودکان شرکت‌کننده و مراقبان‌شان از این خدمات استفاده می‌کنند، تقریباً ۹۰ درصد کودکان شرکت‌کننده پیوند عمیق‌تری با والدین و مراقبان‌شان برقرار کرده‌اند، بیشتر از ۷۰ درصد از کودکان رفتارهای خوب اجتماعی از خود بروز داده‌اند و رفتارهای اجتماعی تقریباً ۵۰ درصد از آنان بهبود یافته است.

 ب. روایت‌هایی از کودکان زندانیان

سوزان زمانی که چهار سال پیش وارد برنامه‌ی شبکه خدمات رسانی کودکان زندانیان ([1]COI) شد، دختر ۱۴ ساله‌ی عصبانی و بددهنی با حکم تعلیقی بود. پدر سوزان به جرم قاچاق مواد مخدر در زندان بود. در نظر سوزان او پدری مهربان بود که تمام نیازهای او را برطرف می‌کرد و او را به طور کامل می‌فهمید. سوزان از زمانی که پدرش زندانی شده بود، بارها از خانه فرار کرده بود و دو سال از دبیرستانش عقب مانده بود. در ضمن رابطه‌ای هم با مردی ۲۵ ساله آغاز کرده بود. در طول چهار سال گذشته سوزان به دوره‌های درمانی فردی و خانوادگی فرستاده شده بود و با گروهی از مشاوران در ارتباط بود. او در اردوی یک‌روزه‌ی تابستانی شرکت کرد و در«انجمن مشاوره‌ای جوانان» سازمان «سرپرستی کودکان» ناحیه‌ی میامی‌دید در فلوریدا به عضویت پذیرفته شد. با استفاده از برنامه‌ی تحصیل در خانه که توسط سیستم مدرسه‌های عمومی اجرا می‌شد، سوزان به درس‌اش ادامه داد و قرار است که در بهار ۲۰۱۲ فارغ‌التحصیل شود و در حال حاضر برای ورود به کالج آماده می‌شود.

فرانکلین سه سال پیش وارد شبکه شد. در هفت‌سالگی با مادربزرگ‌اش، شوهر الکلی و آزاردهنده‌ی او و خواهر کوچک‌اش زندگی می‌کرد. مادرش به جرم حمله به یک افسر پلیس در زندان بود و پدرش را هیچ‌وقت ندیده بود. در واقع مادرش به او گفته بود که او هم نمی‌داند پدر فرانکلین کیست. فرانکلین فوتبالیست بسیار خوبی بود اما با توجه به خشونت‌های پدربزرگ الکلی‌اش در تمرین‌های فوتبال و عادت‌اش به مشت زدن به دیگر بازیکنان، از تیم کنار گذاشته شده بود. در مدرسه هم در معرض اخراج بود و مادربزرگ‌اش به او گفته بود که بالاخره او هم به زندان خواهد رفت. فرانکلین کودک غمگین و عبوسی بود. از دو سال پیش کارکنان شبکه به صورت فشرده با خانواده‌ی فرانکلین کار می‌کنند تا به رفتارهای او و محیط زندگی خانواده‌اش بپردازند. اخیراً مادرش از زندان آزاد شده است. کارکنان شبکه به او در پیدا کردن کار، بازگشت به جامعه و به عهده گرفتن نقش مادری‌اش کمک کرده‌اند. تابستان گذشته فرانکلین با خوشحالی در اردوی یک‌روزه‌ی تابستانی شرکت کرد و یکی از دانش‌آموزان نمونه بود.

ملودی و ملیندا دوقلوهایی هستند که چهار سال پیش به شبکه خدمات رسانی به کودکان زندانیان پیوستند. در هشت سالگی به مدت پنج سال به همراه خواهر یک سال و نیمه‌شان پیش مادربزرگ‌شان زندگی می‌کردند. مادرشان زندانی بود. ملودی صرع داشت و ملیندا سردردهای مزمن و هر دو به ناتوانی شدید در یادگیری دچار بودند. در اولین جلسه‌ی شبکه با مادرشان، مادرشان گفت که نگران ملیندا است. ملیندا در نامه‌ای به تصمیم‌اش برای خودکشی اشاره کرده بود. زمانی که مشاوران ما این مسئله را با مادربزرگ و خود او در میان گذاشتند هر دو آن را انکار کردند. مشاوران کماکان خانواده را زیر نظر داشتند و سعی کردند که به آن‌ها نزدیک شوند. در این مدت متوجه شدند بچه‌ها هیچ تختی برای خوابیدن ندارند، اغلب غذایی برای خوردن ندارند و از مراقبت‌های پزشکی مناسب بی‌بهره‌اند. و علاوه بر این‌ها زمانی که بچه‌ها به اندازه‌ی کافی به مشاوران اعتماد کردند معلوم شد که ملیندا واقعاً از بیماری روانی رنج می‌برد و فعالیت‌های غیرقانونی‌ای نیز در خانه‌ی آن‌ها انجام می‌شد. همچنین بچه‌ها به ما گفتند که دفتر حمایت از کودکان و خانواده‌ وضعیت آن‌ها را بررسی کرده نتوانسته به آن‌ها کمکی کند هرچند بارها بچه‌ها مستقیماً از آن‌ها درخواست کمک کرده بودند. بچه‌ها کاملاً اعتمادشان را به سیستم و بزرگتر‌ها از دست داده بودند. شبکه خدمات رسانی به کودکان زندانیان بعد از این‌که از نزدیک با مادر بچه‌ها کار کرد، به او کمک کرد که حق سرپرستی بچه‌ها را بگیرد. در ضمن شبکه به آن‌ها در تهیه‌ی تخت‌خواب و کمک‌های مالی دولتی برای غذا و مراقبت‌ها پزشکی مناسب کمک کرد. با این‌که ملیندا هنوز از افسردگی رنج می‌برد، یاد گرفته است که با آن به درستی برخورد کند و قبول کرده زمانی که افسردگی به سراغ‌اش آمد و احساس کرد که تعادل‌اش را از دست داده کمک بخواهد. ملودی هم با موقعیت کنار آمده و ماه‌هاست که حمله‌ی صرع نداشته است. مدرسه‌ی جدید هم با پشتکار با بچه‌ها کار می‌کند تا مشکلات یادگیرشان را برطرف کنند.

. چالش‌ها و درس‌هایی که آموختیم:

 ۱- مشارکت با سازمان زندان‌ها:

در همان ابتدای کار متوجه شدیم که کودکان زندانیان منزوی‌اند و دیده نمی‌شوند. هیچ سیستمی این کودکان را شناسایی نمی‌کند و به دلیل بی‌آبرویی اجتماعی کودکان نیز هویت خود را آشکار نمی‌کنند و بنابراین پیدا کردن‌شان بسیار مشکل بود. برای رفع این مشکل، ما از سازمان زندان‌های فلوریدا و میامی‌دید خواستیم که با ما مشارکت کنند. هیئت‌های اجرایی از ما استقبال کردند و قرارهای رسمی گذاشته شد. رئیس یکی از زندان‌ها در تنظیم برنامه‌ای برای مشارکت زندانیان و جلب اعتمادشان به کمک کرد. در سطح محلی هم سازمان زندان‌های میامی‌دید پرستاری را به ما معرفی کرد که مورد اعتماد زندانیان بود و مکانی را برای او در زندان فراهم کردند تا به زندانیان در مشارکت‌شان کمک کند و مراجعان را بپذیرد. با این کار از وضعیتی که در یک ماه حتا بیست کودک هم پیدا نمی‌کردیم به وضعیتی رسیدیم که دویست کودک در یک ماه به ما مراجعه می‌کردند. با فهم بهتر از نیازها و نگرانی‌های زندانیان تحت نظر سازمان زندان‌های فلوریدا، توانسته‌ایم هشتاد و دو ملاقات مخصوص برای پیوند کودکان و پدران و مادران زندانی‌شان برای حدود ۷۰۰ کودک فراهم کنیم. الآن زندانیان به اعتبار نام ما به ما اعتماد دارند و ما را به زندانیان دیگر برای کمک به کودکان‌شان معرفی می‌کنند.

۲- مشارکت و ایجاد حسی جمعی:

داشتن مراجعان، تنها اولین قدم در این فرایند است. «یافتن» خود این کودکان چالش بزرگی است. بسیاری از زندانیان رد کودکان و خانواده‌هایشان را گم کرده‌اند. علاوه بر این، از ترس این‌که سیستم کودکان‌شان را از آن‌ها بگیرد، این خانواده‌ها هم خودشان را قایم می‌کنند. تنها با مشارکت زندانیان، با گروه‌های شناخته‌شده، مذهبی یا با مراجعان‌مان است که می‌توانیم خانواده‌های زندانیان را در این کار مشارکت دهیم. ما یک سری روش‌های امدادرسانی برای جذب کردن خانواده‌ها و جلب اطمینان آن‌ها به کار می‌گیریم که اغلب از صحبت اعضای کنونی انجمن با خانواده‌های موردنظر قبل از این‌که به ما بپیوندند شروع می‌شود.

علاوه بر این ما در تلاش برای پیاده‌سازی تئوری کارآیی گروهی و برپایی یک جمع بین خانواده‌ها هستیم. اگر خانواده‌ها بتوانند در گروه‌های پشتیبانی و ملاقات‌های ارتباطی با یکدیگر انس پیدا کنند، می توانند حسی تعلق ایجاد کنند. در این صورت احساس انزوای کمتری خواهند کرد و احساس می‌کنند که پیوندهای مشترکی دارند. هم اکنون در شبکه خانواده‌هایی داریم که داوطلب کمک‌رسانی هستند، موادغذایی برای مسافرت‌های گروهی تهیه می‌کنند و در نگه‌داشتن کودکان به یکدیگر کمک می‌کنند. ما کودکانی داریم که داوطلبانه در تهیه‌ی اسباب‌بازی و دیگر مواد مورد نیاز سفر به ما کمک می‌کنند. این کودکان دارند شبکه را از آن خود می‌کنند و حتا شروع به صحبت با سیاست‌گذارانی کرده‌اند که منابع مالی ما را تأمین می‌کنند. این خانواده‌ها از اعضای منزوی و بی‌اعتماد جامعه به شرکت‌کننده‌های فعال جامعه‌ی خود تبدیل شده‌اند.

۳- فعالیت بر اساس تحقیق به همراه استفاده از مدل‌های حقیقت‌مدار

ما به سرعت فهمیدیم که کودکان و خانواده‌های زندانیان با مشکلات چندجانبه‌ای روبه‌رو هستند که غالباً ماه‌ها طول می‌کشد تا بروز کند و شناسایی شوند. دریافتیم که این کودکان در تأمین کفش، لباس، خوراک، مراقبت‌های روانی، ارتباط با والدین، منابع آموزشی و خیلی چیزهای دیگر دچار کمبود هستند. برای برطرف کردن این مشکلات نیازهای آنها را ارزیابی کردیم و بر اساس آن مشکلاتی را که سربرمی‌آورد رفع می‌کردیم و به صورت پیوسته در جهت پایدار کردن خانواده‌ها قدم برمی‌داشتیم. ضمناً متوجه شدیم که زمانی که مشکلات زندگی نظیر از کار برکنار شدن مراقبان کودکان، بارداری نوجوانان و دوباره زندانی شدن والدین پیش می‌آید، خانواده‌ها ممکن است دوباره ناپایدار شوند و نیاز به ارزیابی نیازها و سایر خدمات داشته باشند. دانش زیادی درباره‌ی این‌که چه روشی به کودکان زندانیان بیشتر کمک می‌کند وجود ندارد. در ایالت متحده، دولت فدرال برنامه‌‌ای برپایه‌ی مستندات برای فراهم کردن مشاور برای فرزندان زندانیان به اجرا درآورد. ما تلاش‌مان را بر این اساس شروع کردیم اما به زودی متوجه شدیم که با این‌که فراهم کردن مشاوره برای این کودکان بسیار مفید است، نقطه‌ی شروع مناسبی نیست. همان‌طور که در بالا به آن اشاره شد، این کودکان با مشکلات پیچیده‌ای از نیازهای اولیه گرفته تا مشاوره‌های روانی فشرده درگیرند. بدون پرداختن به این نیازها، مشاوران به سرعت از پا درمی‌آمدند و کودکان ناامید و افسرده به حال خود رها می‌شدند. در حالی که در سال ۲۰۱۰ اصطلاح «مبتنی شواهد» ورد زبان‌ها بود، متوجه شدیم که «فرزندان زندانیان» گروهی همگن نیستند و روشی که «مبتنی شواهد» بنا شده باشد لزوماً نمی‌تواند برای بیشتر از یک گروه خاص از مراجعان کاربرد داشته باشد.  برای موفقیت در پرورش فرزندان زندانیان باید رویکرد فردی در پیش گرفت. هر کودک و خانواده با ترکیب خاصی از مشکلات دست به گریبان است. در حالی که ممکن است مدل‌های متکی بر شواهد برای روبه‌رو شدن با برخی مشکلات به کار رود، این مدل‌ها باید با یکدیگر ترکیب شده و بر اساس آن مشکل خاص تغییر کنند تا بتوانند تأثیرگذار باشند.

 ۴- انتظار موفقیت برای همه:

یکی از درس‌های مهمی که آموخته‌ایم این است که اگر انتظارات مثبتی از کودکان، مراقبان، پدران و مادران زندانی و خودمان داشته باشیم و اگر در راستای رسیدن به این انتظارات عمل کنیم، در بیشتر موارد به آن‌ها دست‌ می‌یابیم. اگر به کودکی بگوییم «تو باهوشی»، آن کودک در همین جهت حرکت می‌کند و می‌کوشد هوش‌اش را نشان بدهد. زمانی که به والدین زندانی می‌گوییم که «تو ممکن است که زندانی باشی ولی کماکان یک پدر یا مادر هستی»، آن‌ها سعی می‌کنند که بیشتر به وظایف پدر-مادری خود عمل کنند و در مهارت‌های ارتباطی خود پیشرفت کنند. زمانی که به مراقبان و مشاوران خود می‌گوییم «شما بزرگسالان مسئول‌» زندگی این کودکان هستید، در جهت بهینه‌کردن زندگی کودکان بیشتر تلاش می‌کنند.

ت. به کارگیری پیمان نامه حقوق کودک (CRC):

 در مقدمه‌ی پیمان نامه حقوق کودک آمده است: «معتقدیم که باید برای خانواده به عنوان پایه‌ای‌ترین گروه جامعه و محیط طبیعی پرورش و سلامت اعضای آن به‌خصوص کودکان، حمایت و پشتیبانی لازم را فراهم کنیم تا بتواند مسئولیت‌های خود را به‌طور کامل درون جامعه به‌درستی برعهده بگیرد.»

تحقیقات اولیه‌ی شبکه نشان داد که خانواده‌های بیشتر کودکان این جمع، از ساختاری برخوردار نیستند که با ایده‌آل‌های مقدمه‌ی پیمان نامه حقوق کودک همخوان باشد. کودک در غیاب والدین زندانی در خطر نداشتن حمایت‌های جامعه یا خانواده، منابع سلامتی و یا آموزشی برای آماده شدن برای زندگی فردی در جامعه خواهد بود. برنامه‌های شبکه روی دو ماده پیمان نامه حقوق کودک متمرکزند. ماده ۲۷ بر نیاز کودک به داشتن سطح معینی از زندگی برای پرورش اجتماعی، اخلاقی، روحی، روانی و فیزیکی مناسب تأکید می‌کند. در اکثر خانواده‌های تحت‌نظر شبکه خدمات رسانی به کودکان زندانیان منابع مالی کافی وجود ندارد. کودک عموماً با یکی از والدین، یا با مراقبی زندگی می‌کند که درآمد کافی برای نگهداری از فرزندان زندانیان ندارد و در ضمن واجد شرایط برای دریافت کمک‌های مالی دولتی نیز نیست. شبکه بخش بزرگی از تلاش‌اش کمک به خانواده‌ها در گسترش شبکه‌ی حمایت اجتماعی شامل کمک در پیدا کردن شغل، حمایت‌های فامیلی و حمایت‌های دولتی برای بالا بردن سطح زندگی‌شان است. ماده ۳۳ پیمان نامه تأکید می‌کند که کودکان نباید به هیچ عنوان درگیر استفاده، تولید و یا قاچاق مواد مخدر شوند. متأسفانه، تعداد زیادی از کودکان تحت‌نظر شبکه در محله‌هایی زندگی می‌کنند که استعمال، تولید و قاچاق مواد مخدر بسیار عادی است. بیشتر والدین آن‌ها هم به یکی از همین دلایل در زندان هستند. این روش می‌تواند یک راه کوتاه و سودآور برای تأمین نیازهای مالی خانواده‌ای بدون حمایت‌های مالی کافی باشد. و کودکانی که برای یکی از این خلاف‌ها دستگیر می‌شوند دوران زندانی کوتاه‌تری خواهند کشید و بنابراین «کارمندان» جذاب‌تری برای بزرگسالانی هستند که درگیر مواد مخدر هستند. در حال حاضر ما خانواده‌هایی را در شبکه تحت‌نظر داریم که در آن‌ها کودکان توسط مراقبان‌شان مجبور به قاچاق مواد مخدر شده‌اند تا بتوانند هزینه‌ی زندگی خود را «بپردازند». مشاوران ما در شبکه در تلاش‌اند تا این خانواده‌ها را پیدا کنند و با این مشکل به صورت مناسبی برخورد کنند.

ث. توصیه‌نامه:

همکاری اصولی و بازده‌محور: ما از مشاغل تجاری شناخته شده به عنوان چارچوبی برای کارهای غیرانتفاعی خود استفاده می‌کنیم و بر اصول‌گرایی، بازده‌محوری و داده‌محوری تمرکز کرده‌ایم. ساختار مدیریتی ما متکی بر برابری، شفافیت، و اعتمادی قانون‌مند است. زمانی‌که همکاری را شروع کردیم، مقالات مدیریتی موفق را مطالعه کردیم و متوجه شدیم که «از خوب به فوق‌العاده»ی جیم کالینز بهترین چارچوب را برای کار ما را تعریف می‌کند. با استفاده از این چارچوب، اساس‌نامه‌ و انتظارات‌مان از یکدیگر مشخص شد. دیدگاهمان نیز مشخص شد: «مطمئن شویم بزرگسال مسئولی در زندگی کودک وجود دارد و از زندانی شدن نسل در نسل این خانواده‌ها جلوگیری کنیم.» توافق‌نامه‌های رفتاری وضع کردیم: برای مثال حضور در جلسات ماهیانه اجباری بود و قوانین عضویت را ما تعیین می‌کردیم. فرآیند تصمیم‌گیری را مشخص و مشکلات مالی را به صورت واضح مطرح کردیم: کمک‌های مالی به اشتراک گذاشته و در مورد بودجه به طور شفاف مذاکره می‌شد. در پنج سال گذشته جلسات ماهیانه طبق اساس‌نامه هر پنج‌شنبه‌ی اول ماه به مدت دو ساعت برگزار می‌شود.

انسجام: زندگی فرزندان زندانیان اغلب بی‌نظم و آشفته است. تعداد زیادی از این کودکان بین خانواده‌های مختلف پاس داده می‌شوند؛ چون مراقبان‌شان برای نگهداری از آن‌ها مستأصل شده‌اند. بیشتر آن‌ها به جای این‌که مهارت‌های زندگی مانند برنامه‌ریزی کردن را بیاموزند یاد می‌گیرند چه طور هرروز را زنده بمانند و از سربگذرانند. علی‌رغم بی‌ثباتی این خانواده‌ها در شرکت در جلسات، در رفتارشان و حتا در ساختارشان، آموخته‌ایم که باید در تلاش‌مان منسجم باشیم. برای مثال ما ملاقات‌های فصلی برای پیوند خانواده‌ها برگزار می‌کنیم. این سفرهای ملاقاتی بدون توجه به تعداد خانواده‌هایی که به ما می‌پیوندند هر فصل برقرار می‌شود. بعضی از سفرها بسیار کم‌جمعیت و برخی بسیار شلوغ است. در طول زمان کودکان و خانواده‌هایشان فهمیده‌اند که می‌توانند روی این سفرها حساب کنند و با توجه به آن برنامه‌ریزی می‌کنند.

ملاقات‌های کودک‌محور: ساختار این ملاقات‌ها که توسط شبکه‌ی اجتماعی برگزار می‌شود با همکاری رئیس روشن‌فکر سازمان زندان‌های فلوریدا طراحی شده است. این ملاقات‌ها بر تعامل بین کودکان و والدین زندانی، آشنایی‌شان با یکدیگر و پیوند بین‌شان تأکید دارد. تا به امروز بیشتر از ۸۲ ملاقات بین ۲۵۰ پدر یا مادر زندانی و ۷۰۰ کودک برقرار کرده‌ایم. در حدود ۴۰ درصد از کودکان‌مان گزارش داده‌اند که بعد از چهار سال با والدین‌شان «ملاقات» می‌کنند. بیشتر از ۹۰ درصد کودکان از بهبود روابط‌شان با پدر و مادرشان حکایت کرده‌اند.

گروه‌های پشتیبان: در دو مرکز همکاری، شام‌های هفتگی و جلسات گروهی پشتیبانی برای کودکان و مراقبان‌شان برگزار می‌شود. کودکان و مراقبان‌شان در شام خانوادگی بدون تلویزیون و هیچ عامل مخل دیگری شرکت می‌کنند. مطالبی به آن‌ها داده می‌شود که درباره‌ی آن‌ها بحث کنند و تشویق می‌شوند که داستان زندگی خود را برای دیگران تعریف کنند. بعد از شام، کودکان به سه دسته‌ی سنی تقسیم می‌شوند تا مشکلاتی که با آن‌ها درگیر هستند با یکدیگر درمیان بگذارند و مراقبان‌شان نیز به هم می‌پیوندند و مشکلات‌شان را به اشتراک می‌گذارند. در گروه‌های پشتیبانی کودکان اجازه دارند تا درباره‌ی حبس والدین‌شان نقاشی بکشند، صحبت کنند و یا حتا عصبانیت خود را بروز دهند. این گروه‌های پشتیبانی توسط کارآموزان اجتماعی گردانده می‌شود. آن‌ها از کاردستی یا دیگر تمرین‌ها برای کمک به کودکان در نشان دادن احساسات‌شان استفاده می‌کنند. گروه‌های پشتیبانی مراقبان توسط مشاوران ارشد مدیریت می‌شود. این گروه با مشکلاتی چون گرفتن گواهی تولد تا تبدیل یک بازنشسته به پدر یا مادر برخورد کرده است. ما دریافته‌ایم که این مراقبان فایده‌ی زیادی از به اشتراک گذاشتن تجربیات‌شان می‌برند و بهتر از هر کس دیگر می‌توانند مشکلات زندگی‌شان را برطرف کنند.

کارهای دفاعی: ما یک رویکرد «بیان حقیقت» در پیش گرفته‌ایم و خود را شبکه‌ی خدمات فرزندان زندانیان می‌نامیم. همواره دریافته‌ایم که با گفتگو درباره‌ی فرزندان زندانیان آن‌ها را معذب می‌کنیم اما ضمناً می‌دانیم که با پرهیز از گفتگو‌ی مستقیم درباره‌ی این کودکان هرگز طرف دیگر این حبس را مخاطب قرار نداده‌ایم. از زمانی که شروع کرده‌ایم، تلاش کرده‌ایم که این قضیه را پیش ببریم و به مردم نشان دهیم که این گروه از کودکان با چه مشکلاتی دست به گریبان هستند. در گروه‌های اولیه معلم‌ها و مشاوران مدارس از ما تشکر می‌کردند چون قبل از ورود ما آ نمی‌دانستند چه‌گونه با کودکی که به آن‌ها می‌گوید «مادر یا پدرش در زندان است» رفتار کنند. ما از وب‌سایت‌مان، روزنامه‌ها، رادیو، تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنیم تا این قضیه را پیش ببریم. شبکه‌ی ما، رسانه‌های خبری را درگیر این ماجرا کرده است همان‌طور که از سه مقاله‌ی میامی هرالد در مورد فرزندان زندانیان. چهار برنامه‌ی تلویزیونی و برنامه‌ی «به من بیشتر بگو» در رادیوی ملی که ژانویه‌ی ۲۰۱۰ درباره‌ی کارهای ما پخش شد مشخص است.

پانوشت:

 [1] Service Network for Children of Inmates

—————————————-

مطلب بالا به صورت مستقیم و بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است.


 


خبر / رادیو کوچه

محمد البرادعی، رییس پیشین آژانس بین‌الملیی انرژی اتمی و از افراد مطرح برای پست ریاست جمهوری مصر، گفته است که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نخواهد کرد.

به گزارش منا، آقای البرادعی که در زمان ریاست آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برنده جایزه صلح شد، گفت مصر برای برقراری دموکراسی هنوز راه درازی در پیش دارد.

او با انتقاد از شورای نظامی حاکم بر مصر گفت این شورا به شیوه‌ای مصر را اداره می‌کند که انگار سال گذشته هیچ انقلابی برای سرنگونی حسنی مبارک، رییس جمهوری پیشین، رخ نداده است.

این در حالی است که دولت نظامی مصر تاکنون تاریخی برای انتخابات ریاست جمهوری تعیین نکرده اما گفته است که تا آخر ماه ژوئن، یک رییس جمهوری جدید در راس کار خواهد بود.

خبرنگاران می‌گویند محمد البرادعی به این دلیل که با مردم عادی مصر تماس نداشته، مورد انتقاد است.

 بیشتر بخوانید:

«برگزاری دومین روز مرحله پایانی انتخابات پارلمانی مصر»

«من با هیچ رسانه‌ای در داخل ایران مصاحبه نکردم»


 


رادیو کوچه

1559 میلادی- «ملکه الیزابت اول» (الیزابت تودور) به عنوان ملکه کشور انگلستان و ایرلند تاج‌گذاری کرد‌. پدرش هنری هشتم نیز پادشاه انگلستان بود‌. ملکه الیزابت تا سال 1603 میلادی سلطنت کرد‌. وی «ماری استوارت» (ملکه اسکاتلند) را پس از نوزده سال به قتل رساند .انگلستان در دوره فرمان‌روایی او توانست نیروی دریایی اسپانیا را شکست داده و با افزایش توان خود در آب‌های جهان بسیار قدرت‌مند شود. هم‌چنین رنسانس در دوران حکومت الیزابت بر انگلستان رخ‌داد.

1909 میلادی- «جین کروپا» (Gene Krupa) نوازنده درام سبک جاز آمریکایی در شیکاگو زاده شد. در یازده سالگی درام را انتخاب کرد و پس از نواختن در چند گروه و با کسانی چون «تامی دورسی» به ارکستر «بنی گودمن» پیوست. نوازندگی در گروه‌های متفاوت را در اواسط سال 1920 در ویسکانسین به صورت حرفه‌ای آغاز کرد. در 1927 به گروه موسیقی «تلما تری» (“Thelma Terry) پیوست. کروپا کارهای اولیه خود را در 1927 با گروه موسیقی به رهبری نوازندگان جاز مانند «ادی کاندون» (Eddie Condon) و «رد مکنزی» (Red McKenzie) به ثبت رساند.

تک‌نوازی او را در اجرای «سینگ، سینگ، سینگ» در سال ۱۹۳۸ اولین تک‌نوازی درام در سبک جاز می‌دانند.

1919 میلادی- «رزا لوکزمبورگ» (Rosa Luxemburg) انقلابی و رهبر سوسیالیست و کمونیست آلمانی و لهستانی‌تبار در این روز کشته شد. او از مهم‌ترین چهره‌های سوسیالیستی در آغاز قرن بیستم و از اصلی‌ترین بنیان‌گذاران حزب سوسیال دموکرات پادشاهی لهستان و اتحادیه حزب کمونیست آلمان محسوب می‌شود. وی برای استقرار نظام سوسیالیستی در یک جامعه معتقد به قیام مسلحانه بود و تغییر اوضاع از طریق اصلاحات اداری و وضع قوانین پارلمانی را باور نداشت. او چند کتاب از جمله کتاب «انباشتن سرمایه» را منتشر کرد.

رزا لوکزمبورگ در پی یک شورش ناموفق، توسط دولت آلمان دستگیر و در چنین روزی به هم‌راه دیگر رهبران حزب کمونیست آلمان از جمله «کارل لیب‌نکت» (Karl Liebknecht) تیرباران شد. در واقع قیام مسلحانه کمونیست‌های آلمان با قتل این دو رهبر اصلی، شکست خورد. در آغاز قیام، اسپارتاکیست‌ها موفق به تصرف بسیاری از سازمان‌های دولتی آلمان شدند. اما از روز چهارم پس از برکناری رییس پلیس برلن که یک سوسیالیست بود قدرت‌شان رو به کاهش گذارد و تا 15 ژانویه به شکست کامل انجامید.

1943 میلادی- بنای ساختمان «پنتاگون» در چنین روزی پیاده شده‌ است. پنتاگون مقر فرمان‌دهی وزارت دفاع آمریکاست. این ساختمان توسط «جان مکشین» (John McShain) پیمان‌کار فیلادلفیایی ساخته شده‌ و دارای بالاترین ظرفیت در بین ساختمان‌های اداری در دنیا است و یکی از بزرگ‌ترین ساختمان‌های دنیا از نظر مساحت طبقات است.

بخشی از این ساختمان در حادثه 11 سپتامبر 2001 میلادی با برخورد یک هواپیمای بویینگ 757 به آن تخریب شد.

——————————————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1622 میلادی- «ژان باپتیست پوکلن»  (Jean-Baptiste Poquelin)که با نام «مولیر» (Molière) شناخته می‌شود، در چنین روزی زاده شد. او را یکی از سه درام‌نویس برتر قرن هفدهم فرانسه و بزرگ‌ترین کمدی‌نویس تاتر اروپا و هنرپیشه‌ی تاتر می‌دانند .

«بیمار خیالی» ‌(Le Malade Imaginaire)، «خسیس» (L' Avare)، «تارتوف» (Tartuffe) از جمله آثار او هستند.

1929 میلادی- «مارتین لوتر کینگ جونیور»  (Martin Luther King, Jr.) رهبر سیاه‌پوست جنبش حقوق مدنی ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد.

1973 میلادی- «ریچارد نیکسون» رییس جمهوری وقت آمریکا قطع هر‌گونه حمله نظامی به شمال ویتنام را خواستار شد‌. وی را‌ه‌حل را در گفت‌وگو‌های صلح جست‌وجو می‌کرد‌.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

نیویورک تایمز


 


In an interview on Fox radios affilates on WRPW Bloomington, IL, KFAB Omaha, NE, WILS Lansing, MI, WHAS Louisville, KY and WSYR Syracuse, NY, Professor Walid Phares author of ‘The Coming Revolution: Struggle for Freedom in the Middle East’ said “there is no other alternative to stop Iran’s regime aggressive behavior in the region and their dangerous nuclear program, than supporting the opposition seriously to achieve that change from the inside.

The Obama Administration missed an opportunity in June 2009, it must seize the next coming opportunity when the people of Iran will rise again. Today it must be clear, as the regime is mobilizing for confrontations, supporting the Iranian opposition is the best alternative to avoid War.”


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

شهریار رستمی

ایران در حال فرو رفتن به کام جنگی ویران‌گر است.

چرا صدایی از رهبران یا شورای هماهنگی جنبش سرکوب شده  و ناکام  سبز بلند نمی‌شود‌؟

خطر جنگ را جدی نمی‌بینند؟

 پیامدهای چنین جنگی را برای ملت ایران قابل توجه نمی‌دانند؟

یا خود را ملزم به آگاهی‌رسانی به مردم و نمایندگی عقیده آن‌ها نمی‌دانند‌؟

دلیل چنین انفعال مخربی چه می‌تواند باشد؟

حقیقت اینست که جمهوری اسلامی با  تمام توان برای پنهان کردن هدف حقیقی ماجراجویی‌های اتمی‌اش از ملت ایران و جامعه جهانی تلاش کرده و در عین حال سعی می‌کند با عوام‌فریبی و بی‌اهمیت جلوه دادن تحریم‌ها و خطر جنگ‌ و تحریک احساسات ملی‌گرایانه مردم‌ با علم کردن سیاست خارجی دوگانه ایالات متحده‌، بخشی از جامعه ایران را به حمایت از سیاست‌های اتمی خود وادارد‌.

 این در حالیست که عظمت‌طلبی‌های علی خامنه‌ای و برتری جویی‌های  اسراییل در منطقه که مورد حمایت ایالات متحده و کشورهای غربی نیز می‌باشد، دست به دست هم داده و گام به گام در حال کشاندن ایران به جنگی ویرانگرند ‌که هیچ  بعید نیست به تجزیه‌ی کشور منتهی شود‌.

آیا وجود چنین خطرات‌ بزرگ و هراس‌انگیزی کافی نمی‌باشد تا رهبران یا ‌شورای هماهنگی پنهانی جنبش سبز را به آگاهی رسانی رسمی به ملت ایران در باب «همه» ی واقعیت‌ و خطراتی که مردم و کشور ایران را تهدید می‌کند و نتیجه‌ی ویران‌گر جنگ احتمالی واداشته و به این ترتیب در جهت جهل و انفعال زدایی از جامعه ایران تلاشی کنند‌؟

بر خی از دوستان که اساسن سخن گفتن با ملت ایران و دولت جمهوری اسلامی را فراموش کرده و بی‌توجه به واقعیت مشغول انتشار بیانیه‌های‌ بی‌اثر و ثمر برای جلوگیری از حمله‌ی آمریکا به ایران  هستند، بدون در نظر گرفتن این حقیقت‌ که این ترکیبی از‌ منافع ملی و منافع سیاست‌مداران ایالات متحده و کشورهای غربی‌ است که سیاست خارجی آن‌ها را تعیین می‌کند‌، نه بیانیه‌های ناپیدای ما‌.

اگر هم هدف از این بیانیه‌ها اثر گذاشتن بر افکار عمومی ‌این کشور‌ها و از این راه اثر‌گذاری بر سیاست خارجی این دولت‌ها‌ی دموکراتیک است، فکر می‌کنم بهتر است یقین داشته باشیم بیانیه‌های افرادی ناشناس که در افکار عمومی جهان دارای هیچ‌ پای‌گاه قابل توجه و اثر‌گذاری نیستند‌، در مقابل دست‌گاه عظیم تبلیغاتی این کشورها که با تمام توان در حال «عادلانه» و «ضروری» جلوه دادن این جنگ می‌باشند‌، دارای اثری در حد «بی‌اثری» است.

متاسفانه در این اثنا اصلاح‌طلبان هم که از همان ابتدای شکل‌گیری جنبش سبز خواهان محدود ساختن آن به چهارچوب همین نظام‌، حتا به قیمت فروکش کردن و خاموشی آن بودند و از جنبش سبز و اصلاحات چیزی جز چرخش قدرت در درون همین ساختار و انتقال قدرت از اصول‌گرایان به خط امامی‌های سابق را آرزو نمی‌کردند، با تکرار مداوم این ادعا که در صورت حمله‌ی آمریکا همه در کنار نظام خواهیم بود، به نوعی مشغول  قوت قلب دادن به سلطان جهت پیگیری سیاست‌های جنگ افروزانه‌اش به عنوان روشی برای جلب حمایت داخلی و رفع خطر خارجی از راه دست‌یابی به تسلیحات اتمی بوده و به این ترتیب از مردم می‌خواهند که 30 سال جنایت و تجاوز و تباه‌کاری این رژیم را نادیده گرفته و دیوانه‌وار خود را فدای عظمت‌طلبی‌های «سلطان» کرده و با دست خود برای کره شمالی شدن ایران تلاش کنند‌.

چنان که من می‌فهمم به عنوان آخرین تلاش برای جلوگیری از «عراق» یا «کره شمالی» شدن ایران بهتر است با نقد هم زمان عظمت‌طلبی اتمی جمهوری اسلامی و سیاست‌های دوگا‌نه‌ی ایالات متحده و کشور‌های غربی، سعی کنیم با روشن کردن افکار عمومی ملت ایران در باب خطراتی که آن‌ها را تهدید می‌کند‌، مردم را به عنوان نیرویی سوم وارد‌ این بازی اتمی کرده و به این ترتیب تلاش نماییم ‌سرنوشت ملت و کشور ایران را از دستان نتانیاهو و علی خامنه‌ای خارج کنیم‌.

این تلاش برای «وارد بازی کردن ملت ایران» در جهت اثرگذاری بر سرنوشت خویش ‌در چنین هنگامه‌ی سرنوشت‌سازی، می‌تواند به شکل درخواست رسمی و تلاشی عملی  برای راه‌اندازی یک «راه‌پیمایی سراسری ضد جنگ» باشد‌.

مخالفت احتمالی جمهوری اسلامی با چنین پیشنهادی ما را مجبور خواهد کرد که برای اجرای آن به نافرمانی مدنی متوسل شویم‌.

اما حتا اگر موفق به ایجاد حرکتی قانونی و عملی در این راستا نشویم‌، همین مخالفت جمهوری اسلامی با یک «راه‌پیمایی سراسری‌ ضد جنگ» ‌بیش از پیش ماهیت جمهوری اسلامی را مشخص کرده و ثابت می‌کند ‌که این حکومت‌ به دنبال منافع ملی نبوده و سردمداران آن برای دست‌یابی به اهداف پلید خود حاضرند کشور را به ورطه‌ی جنگی هولناک کشانده و در عین حال  برای ممانعت  ازعیان شدن اراده ملت ایران و بلند شدن صدایشان مانع تلاش آن‌ها برای جلوگیری از تهاجم خارجی به کشورشان شوند.

نمی‌دانم در چنان شرایطی اصلاح‌طلبانی که از مردم انتظار دارند یک بار دیگر هم‌چون گذشته، خود را  فدای جنگ‌افروزی‌های الیگارشی روحانی حاکم بر ایران کنند، باز هم به خود این اجازه را خواهند داد که از لزوم فراموش کردن اختلافات داخلی و قرار گرفتن در کنار حکومتی دم بزنند که حاضر نیست صدای ملت ایران را ‌بشنود، حتا هنگامی که قرار است این صدا برای دفاع ازوطنشان در مقابل دشمنان خارجی و برای جلوگیری از تجاوز آن‌ها به کشورشان بلند شود.

فکر می‌کنم شکست چنین تلاشی به این معنی باشد که ‌تنها راه پیش رو این است که در خانه نشسته و دست روی دست بگذاریم و منتظر رقم خوردن سرنوشتمان توسط نیروهایی خارج از اراده مان باشیم‌.


 


خبر / رادیو کوچه

علی مطهری و حمیدرضا کاتوزیان، دو نماینده اصول‌گرای مجلس شورای اسلامی و از منتقدان دولت به رد صلاحیتشان برای شرکت در انتخابات مجلس این کشور توسط هیت‌های اجرایی وزارت کشور اعتراض کرده‌اند.

هفته گذشته هیت‌های اجرایی در نخستین مرحله بررسی صلاحیت نامزدهای نمایندگی دوره بعدی مجلس شورای اسلامی، صلاحیت تعداد زیادی از نمایندگان منتقد فعلی مجلس را رد کرده‌اند.

علی مطهری در نامه‌ای به وزارت کشور دلایل اعلام‌شده برای رد صلاحیت خود از جمله عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و عدم وفاداری به ولایت فقیه را رد کرده است.

او در بند مربوط به «عدم اعتقاد به اسلام» نوشته است: «وارد نیست زیرا: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله.»

علی مطهری هم‌چنین دلیل «عدم وفاداری به قانون اساسی» را وارد ندانسته و نوشته: «مگر این که مقصود برخی اصول قانون اساسی باشد که کلن در کشور فراموش شده و وفاداری به آن وجود ندارد، مانند برخی اصول فصل سوم قانون اساسی که مشتمل بر حقوق ملت است.»

آقای مطهری عدم وفاداری خود به ولایت فقیه را نیز رد کرده و نوشته است که برداشت او از اصل ولایت فقیه این است که «در احکام حکومتی باید اطاعت محض باشد اما در سایر امور هر کس آزاد است که نظر خود را ابراز کند هر چند که مخالف نظر رهبر باشد.»

او در نامه خود با استناد به سخنان آیت‌اله خامنه‌ای نوشته «ولی فقیه، انتقادپذیر و در مقابل مردم پاسخ‌گوست» و «از برداشت غلط برخی دوستان نادان انقلاب» از مفهوم ولایت فقیه انتقاد کرده است.

این نماینده اصول‌گرای مجلس که از منتقدان عمل‌کرد دولت محمود احمدی‌نژاد است، در بخش دیگری از نامه‌اش نوشته است: «البته وفاداری و التزام عملی این‌جانب به اصل ولایت فقیه به آن شدت نیست که یازده روز در مقابل حکم ابقای وزیر اطلاعات مقاومت و خانه‌نشینی کنم.»

اشاره آقای مطهری در این بخش از نامه به غیبت ۱۱ روزه محمود احمدی‌نژاد بعد از مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با استعفای وزیر اطلاعات است.

علی مطهری در انتهای نامه خود روش هیت‌های اجرایی در تایید صلاحیت‌ها را یادآور «نوع برخورد کلیسای کاتولیک در قرون وسطی با مردم» دانسته که به نوشته او «منجر به روی‌گردانی مردم اروپا از دین و ایمان شد.»

حمیدرضا کاتوزیان، علیرضا محجوب، علی عباسپور تهرانی، فاطمه آجر‌لو، عباسعلی‌ نورا، پیمان فروزش، قدرت‌اله علیخانی و داریوش قنبری از جمله رد صلاحیت‌شدگان هستند.

آقای کاتوزیان گفته است که در ابتدا قصد کناره‌گیری از حضور در انتخابات مجلس نهم را داشته، اما با درخواست علی لاریجانی، رییس مجلس به رد شدن صلاحیتش توسط هیت‌های اجرایی اعتراض کرده است.

آقای کاتوزیان که از نمایندگان اصول‌گرای مجلس است، روی‌کرد دولت در رد صلاحیت‌ها را «تنگ‌نظرانه» خوانده و «پی‌گیری مسایل بعد از انتخابات ۸۸» را دلیل رد صلاحیت شدنش دانسته است.

آقای کاتوزیان از اعضای کمیته تحقیقی بود که مجلس برای رسیدگی به حوادث و اعتراض‌های بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در ایران تشکیل داد.

بیشتر بخوانید:

«علی مطهری، نماینده تهران رد صلاحیت شد»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

خراسان

1) روسیه: حمله به ایران تهدید مستقیم امنیت ماست

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=10&day=25&id=1369310

مقام‌های روسیه در دو موضوع تهدید نظامی و تحریم نفتی ایران هشدارهایی شدیداللحن و کم‌سابقه به آمریکا و اتحادیه اروپا دادند. دیمیتری راگوزین، نماینده روسیه در ناتو و معاون ولادیمیر پوتین، نخست وزیر این کشور در کنفرانسی خبری تصریح کرد که مسکو هرگونه اقدام نظامی در قبال ایران را تهدیدی برای امنیت خود می‌داند.

2) معاون نظارتی بانک مرکزی: برخورد نیروی انتظامی با دلالان ارز از امروز آغاز می‌شود

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=10&day=25&id=1369304

معاون نظارتی بانک مرکزی از آغاز جمع‌آوری دلالان خیابانی ارز و افرادی که ارز بدون فاکتور داشته باشند از امروز خبر داد و تصریح کرد: «ارز بدون فاکتور کالای قاچاق است و اگر دست افرادی باشد که با فاکتور و برگه از صرافی مجاز و یا بانک خریداری کرده‌اند مشکلی ندارد ولی در غیر این صورت قاچاق انجام شده است.»

آفرینش

1) ژاپن: واردات نفت از ایران را کاهش می‌دهیم

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16544#94858

وزیر دارایی ژاپن اعلام کرد که کشورش واردات نفت خود از ایران را کاهش می‌دهد. به گزارش عصر ایران جون آزومی وزیر دارایی ژاپن روز پنج‌شنبه پس از دیدار با تیموتی گایتنر هم‌تای آمریکایی خود در توکیو ضمن اعلام این مطلب گفت که این اقدام در راستای حمایت توکیو از تحریم‌های آمریکا علیه ایران بر سر موضوع هسته‌ای صورت می‌گیرد .

2) رییس جمهوری: سهم مردم از اجرای مرحله دوم تا قبل از پایان سال به حساب آن‌ها واریز می‌شود

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16544#94846

به گزارش ایسنا، احمدی‌نژاد پس از بازگشت از سفر، در جمع خبرنگاران خبر داد که سهم مردم از اجرای مرحله دوم هدف‌مند کردن یارانه‌ها تا قبل از پایان سال به حساب آن‌ها واریز می‌شود.

ابتکار

1) انتقاد جمعی از فرمان‌دهان سپاه از مواضع حسین علایی

http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=20496#93186

جمعی از فرمان‌دهان و سرداران سپاه پاسداران با انتشار نامه سرگشاده‌ای به انتقاد از مواضع اخیر حسین علایی، در مقاله اخیر منتشر شده از وی در روزنامه اطلاعات پرداختند.

2) ادامه صف‌آرایی بر سر دانش‌گاه آزاد

http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=20496#93188

آن‌گونه که گفته می‌شد، جلسه روز چهارشنبه 21 دی ماه برای تعیین رییس جدید دانش‌گاه آزاد، پایان کار نبوده‌است. اگرچه در پایان آن جلسه نام «فرهاد دانشجو» به‌عنوان جانشین عبداله جاسبی اعلام شد، اما کمی پس از پایان جلسه عبداله جاسبی به میان خبرنگاران آمد و گفت که از طرف آیت‌اله هاشمی رفسنجانی رییس هیت امنای دانش‌گاه، ماموریت دارد که غیر قانونی بودن این مصوبه (انتخاب رییس جدید) را اعلام کند. موضوعی که سبب شد تا این جلسه که گفته می‌شد، پایانی بر مناقشات چندسال اخیر بر سر دانش‌گاه آزاد است، هم‌چنان خبرساز باشد.

رسالت

1) رهبر انقلاب: از مجازات چشم‌پوشی نمی‌کنیم

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=89638

به گزارش پای‌گاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، در پی ترور دانش‌مند نخبه جوان شهید احمدی روشن، حضرت آیت‌اله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی مهم، با اشاره به این‌که ملت بزرگ ایران بر خلاف تلاش اردوگاه استکبار راه پیش‌رفت را با قوت و اراده راسخ دنبال می‌کند، تاکید کردند: «از مجازات مرتکبان این جنایت و عاملان پشت صحنه آن چشم‌پوشی نخواهیم کرد.»

2) جواد لاریجانی خواستار تعیین گزارش‌گر ویژه برای بررسی ترور دانش‌مندان ایران شد

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=89641

دبیرستاد حقوق بشر ایران در نامه‌ای به «ناوی پیلای» کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل از انفعال و سکوت مجامع جهانی در قبال ترور دانش‌مندان ایرانی انتقاد کرد و خواستار تعیین گزارش‌گر ویژه برای بررسی ترورها شد.

دنیای اقتصاد

1) نامه اوباما درباره تنگه هرمز

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=286166

خبرگزاری فارس به نقل از روزنامه نیویورک تایمز از ارسال نامه‌ای توسط باراک اوباما، رییس‌ جمهوری آمریکا به رهبر ایران حضرت آیت‌اله سید علی خامنه‌ای خبر داد. به نوشته این روزنامه آمریکایی، مضمون این نامه که متن آن هنوز منتشر نشده است، مربوط به هشدارهای ایران نسبت به انسداد تنگه هرمز است و این‌که این اقدام ایران می‌تواند اقتصاد جهانی به‌ویژه غرب را با بحران روبه‌رو کند.

2) رییس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی: یارانه 21 میلیون نفر باید قطع شود

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=286172

غلامرضا مصباحی مقدم با بیان این‌که ۲۱ میلیون نفر جزو سه دهک بالایی جامعه به شمار می‌آیند، گفت: «مرکز آمار می‌تواند به‌راحتی این افراد را شناسایی و دولت هم یارانه آن‌ها را قطع کند.» رییس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی مجلس در گفت‌وگو با سایت خبری خانه ملت درباره میزان افرادی که یارانه نقدی به آن‌ها تعلق می‌گیرد، گفت: «سه دهک معادل ۲۱ میلیون نفر، کسانی هستند که در شرایط کنونی نباید یارانه نقدی بگیرند.»

مرد‌م‌سالاری

1) آمریکا و انگلیس دخالت در ترور احمدی روشن را تکذیب کردند

http://www.mardomsalari.com/Template1/Article.aspx?AID=19538#124896

وزیر امور خارجه آمریکا و یک مقام عالی رتبه وزارت امور خارجه انگلیس دخالت در ترور دانش‌مند هسته‌ای ایران را تکذیب و این حادثه تروریستی را محکوم کردند.

2) تحریم نفت ایران 6 ماه به تاخیر می‌افتد

http://www.mardomsalari.com/Template1/Article.aspx?AID=19538#124903

شبکه خبرگزاری بلومبرگ به نقل از دو مقام اتحادیه اروپا گزارش داد: «تحریم نفت ایران توسط اتحادیه اروپا احتمالن شش ماه به تاخیر می‌افتد تا به کشورهایی نظیر یونان، ایتالیا و اسپانیا اجازه داده شود تامین کنندگانی جای‌گزین را پیدا کنند.»

همشهری

1) مهمانپرست مطرح کرد، افرادی به نام بازرسی برای شناسایی دانش‌مندان هسته‌ای به ایران آمده‌اند

http://www.hamshahrionline.ir/news-157123.aspx

سخن‌گوی وزارت امور خارجه تاکید کرد: «افرادی به نام بازرسی به کشور ما سفر می‌کردند و با شناسایی دانش‌مندان هسته‌ای اسامی آنان را در اختیار گروه‌های تروریستی قرار می‌دادند که ما این موضوع را از مجامع بین‌المللی پی‌گیری و آنان را رسوا خواهیم کرد.»

2) التزامم به اصل ولایت فقیه به آن شدت نیست که 11 روز خانه‌نشینی کنم

http://www.hamshahrionline.ir/news-157105.aspx

علی مطهری در نامه‌ای به وزارت کشور نسبت به رد صلاحیتش اعتراض کرد و عدم التزامش به اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه را رد و تاکید کرد: «البته وفاداری و التزام عملی این‌جانب به اصل ولایت فقیه به آن شدت نیست که یازده روز در مقابل حکم ابقای وزیر اطلاعات مقاومت و خانه‌نشینی کنم و یا بر تعبیر «بیداری انسانی» در مقابل «بیداری اسلامی» درباره نهضت‌های اجتماعی منطقه اصرار بورزم.»


 


۲۴ ساعت بعد از واژگون شدن یک کشتی تفریحی ایتالیایی در سواحل غربی این کشور، گروه‌های نجات موفق شدند دو مسافر را نجات دهند.

به گفته مقام‌های مسوول هنوز از سرنوشت حدود چهل نفر از مسافران و خدمه این کشتی که با بیش از چهار هزار سرنشین دچار حادثه شد، اطلاعی در دست نیست.

عملیات نجات در طول شب نیز به صورتی گسترده در جریان بود و غواصان اطاق‌های نیمه غرق شده کشتی کوستا کونکوردیا را جست‌وجو می‌کردند.

یکی از سخن‌گویان گارد ساحلی ایتالیا می‌گوید که ممکن است هنوز کسانی درون کشتی باشند.

این کشتی در فاصله ۲۰۰ متری جزیره گیگلیو به گل نشست و عده‌ای از نجات یافتگان آن با قایق‌های نجات یا شنا خود را به این جزیره رساندند.

عده‌ای از سرنشینان کشتی هم با هلیکوپتر از عرشه کشتی منتقل شدند.

تاکنون مرگ دو مسافر فرانسوی و یک خدمه پرویی کشتی تایید شده است.

رییس خطوط کشتیرانی جیانی اونوراتو که این کشتی به آن تعلق داشت می‌گوید که شواهد اولیه حاکی از برخورد کشتی با صخره است.

به گفته او، کاپیتان کشتی بلافاصله پس از برخورد، روند آمادگی برای تخلیه کشتی را آغاز کرده بود، اما کج شدن ناگهانی کشتی، عملیات تخلیه را با مشکل مواجه کرد.

Click here to view the embedded video.

نجات یافتگان می‌گویند که عملیات تخلیه کشتی با بی‌نظمی هم‌راه بوده است.

بعضی گزارش‌ها حاکی از آن است که دادستان‌ها کاپیتان کشتی را پس از بازجویی، بازداشت کرده‌اند.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس برخی گزارش‌های منتشر شده، یک مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا که از اعلام نامش خودداری کرده، در مصاحبه‌ای، تایید کرد که قایق‌های تندروی ایرانی اخیرن مزاحمت‌هایی برای ناوهای آمریکایی در خلیج پارس به‌وجود آورده‌اند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه‌، هفته گذشته، سه قایق تندروی ایرانی، به سرعت به ناو آمریکایی «نیو اورلئان» در تنگه هرمز نزدیک شدند و تا فاصله ۵۰۰ متری آن پیش رفتند.

هم‌چنین یک قایق تندرو ایرانی، در نزدیکی سواحل کویت، به یک ناو آمریکایی نزدیک شد.

به گفته ملوانان آمریکایی، «سرنشینان قایق ایرانی مسلسل‌های سبک و سنگین خود را سردست بلند کرده و تکان می‌دادند.»

این در حالی است که تنش در منطقه خلیج پارس و تنگه هرمز پس از برگزاری مانور ارتش جمهوری اسلامی و تحرک ناوگان پنجم دریایی آمریکا و هم‌چنین اعزام یک ناوشکن از بریتانیا به این منطقه افزایش یافته است.

روز گذشته نماینده روسیه در ناتو هشدار داده بود که هرگونه درگیری در خلیج پارس با امنیت روسیه در ارتباط مستقیم است که واکنش این کشور را در پی خواهد داشت.

بیشتر بخوانید:

«حمله به ایران، تهدید مستقیم روسیه است»


 


خبر / رادیو کوچه

بنا بر گزارش رسانه‌های مخالفت دولت جمهوری اسلامی، مهدی خزعلی، وبلاگ‌نویس منتقد دولت جمهوری اسلامی، فرزند آیت‌اله خزعلی، عضو مجلس خبرگان رهبری و مدیر انتشارات حیان، از روز بازداشت خود در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

به گزارش کلمه، این نویسنده و فعال سیاسی که روز دوشنبه به گفته همسرش با ضرب و شتم توسط ماموران امنیتی بازداشت شده بود، پس از انتقال به سلول انفرادی در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

فرزند آیت‌اله خزعلی پیش از این احضاریه‌ای برای حضور در شعبه نهم دادسرای انقلاب دریافت کرده بود، اما پیش از برگزاری این جلسه ماموران وی را دستگیر و در محل زندان تفهیم اتهام شد.

هم‌چنین بر اساس گزارش‌ها، محمد‌صادق هنرور شجاعی که از روز دوشنبه و در پی بازگرداندنش به زندان اوین علارغم نظر پزشکی قانونی مبنی بر ادامه درمان در خارج از زندان دست به اعتصاب غذا زده است.

به گزارش کمیته دانش‌جویی دفاع از زندانیان سیاسی، این روحانی منتقد پیش‌تر در بند 350 و در میان سایر زندانیان سیاسی نگه‌داری می‌شد که مهرماه گذشته به بند روحانیت منتقل شده است.

لازم به یادآوری است که آقای هنرور شجاعی از روز دوشنبه این هفته، نوزدهم دی‌ماه و در اعتراض به «عدم تمدید مرخصی‌اش توسط دادستان ویژه روحانیت برای تکمیل روند درمانی خود» وارد اعتصاب غذا شده است.

این در حالی است که وی در پی انتشار یک نامه سرگشاده در دوره مرخصی، صبح روز دوشنبه به زندان بازگردانده شد.

بیشتر بخوانید:

«سازمان ملل به مقا‌م‌های جمهوری اسلامی تذکر دهد»


 


خبر / رادیو کوچه

در پی انتشار مقاله نوزده دی ماه حسین علایی در روزنامه اطلاعات و انتقاد محافل سیاسی، رسانه‌ای‌، امنیتی به او و پس از تعرض روز گذشته برخی افراد موسوم به لباس شخصی به منزل وی، نام‌برده با انتشار یادداشتی به ارایه توضیحاتی در این ارتباط پرداخته است.

به گزارش تابناک، حسین علایی که در روزهای اخیر، هم‌چنین با انتشار بیانیه اعتراض‌آمیز جمعی از فرماندهان سپاه روبه‌رو بوده است، اظهار داشت که قصد مقایسه جمهوری اسلامی و نظام پهلوی را نداشته است.

این در حالی است که برخی گمانه‌زنی‌ها از هم‌زمان بودن این مقاله و نامه‌های اعتراضی اخیر محمد نوری‌زاد و عبدالکریم سروش به آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی حکایت دارد و این‌که وی در این مقاله به صورت تلویحی به انتقاد از وضعیت موجود نظام جمهوری اسلامی و اعترضات داخلی پرداخته است.

متن نوشته وی بدین قرار است:

بسم الله الرحمن الرحیم

در پی برداشت‌های متفاوت از «مقاله‌ی 19 دی از نگاه دیگر» و انعکاس گسترده‌ی آن در رسانه‌ها نکات ذیل را به اطلاع خوانندگان محترم این مقاله و به خصوص رزمندگان و فرماندهان عزیز دوران دفاع مقدس که همیشه مورد لطف و محبت آن‌ها بوده‌ام می‌رساند:

1- هدف از نگارش این مقاله صرفن بیان رفتار استبدادی و دیکتاتوری رژیم ستم شاهی محمدرضا پهلوی در مقابل اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم مسلمان ایران در روز نوزدهم دیماه سال 1356 و قیام‌های مردمی پس از آن بودکه خوش‌بختانه منجر به سرنگونی آن پادشاهی در 22 بهمن سال 57 گردید و قطعن مقایسه نظام ستمشاهی با نظام جمهوری اسلامی ایران قیاسی مع‌الفارق بوده و به هیچ وجه مورد نظر نویسنده مقاله نبوده است.

2- این‌جانب معتقدم که از مهم‌ترین ویژگی‌ها و مشخصه‌های انقلاب اسلامی مردم ایران مخالفت با «استبداد و دیکتاتوری»، «وابستگی رژیم شاه به آمریکا» و «فساد دست‌گاه سلطنت» بوده است که امروزه به عنوان الگویی موثر در بیداری اسلامی و سرنگونی دیکتاتورهای کشورهای عربی مورد استقبال مردم خاورمیانه و شمال آفریقا قرار گرفته است.

3- نظام جمهوری اسلامی که با هدایت و رهبری‌های حضرت امام خمینی قدس سره و آرای قاطبه مردم ایران به عنوان مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی پدید آمد هم‌چنان با دنبال کردن این سه مولفه‌ی اساسی است که به راه خود ادامه می‌دهد.

4- متاسفانه بعضی از رسانه‌های داخلی با ارایه برداشت‌های خاص خود، فضای مناسبی را برای رسانه‌های خارجی فراهم کردند تا آن‌ها هرچه می‌خواهند بگویند و از ظن خود به تفسیر و تحلیل این مقاله بپردازند.

5- بدیهی است همان‌طور که تا‌کنون تمام عمر خود را در راه مخالفت با استبداد و برپایی نظام مردمی جمهوری اسلامی و دفاع از ماهیت انقلاب اسلامی و مقابه با سلطة استکبار به ویژه در دوران جنگ تحمیلی صرف کرده‌ام انشا‌اله هم‌چنان بر این صراط مستقیم استوار خواهم بود و معتقدم پشتبانی از ولایت فقیه موجب می‌شود تا مملکت ما آسیبی نبیند.

حسین علایی

اربعین حسینی

بیشتر بخوانید:

«تجمع برابر منزل علایی، از فرماندهان پیشین سپاه»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته