-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه

Latest New from Green Correspondents for 04/22/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

همان افرادی که دستور سرکوب مردم را می دهند اين سازماندهی ها رو هم انجام می دهند.مگه با حادثه کهريزک با اون همه تبليغات برخورد شد؟ مگه با آمران و عاملان حمله به کوی دانشگاه و مجتمع سبحان عليرغم آنهمه محکوم کردن ماجرا، برخوردی صورت گرفت؟ قضيه حمله به ما هم شبيه همين هاست. به رغم اين همه محکوميت از بالاترين مقام کشور تا افراد ديگر همه و همه در اين باره صحبت کردند، باز می بينيم سعيد تاجيک به اين راحتی حرف می زند، همان حرفها و ادبياتش رو تکرار می کنه.

خبرنگاران سبز/سياست:
از بين فرزندان هاشمی رفسنجانی تنها دختر ايشان يعنی فائزه هاشمی بی پروا در باره امور سياسی و اجتماعی مملکت اظهار نظر گرده است به همين دليل نيروهای تند رو و لباس شخصی تمام عقده ها و ناراحتی های سياسی خود از خانواده هاشمی را بر سر فائزه هاشمی و مهدی هاشمی خالی می کنند. فائزه هاشمی در ميان افکار عمومی به چهره ای اصلاح طلب محسوب می شود. او که در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی با رای بالايی نماينده مردم تهران شده بود، از بعد از سرکار آمدن محمود احمدی نژاد، يکی از مخالفين جدی رئيس دولت کودتا بوده است.

فائزه هاشمی که در اعتراضات پس از انتخابات رياست‌جمهوری ۱۳۸۸ حضور فعالی داشت و در تظاهرات روز ۳۰ خرداد و  روز ۱ اسفند ۱۳۸۹،  برای مدت کوتاهی شده بود، در ۳ اسفند ۱۳۸۹ وقتی برای تشييع جنازهٔ يکی از بستگانش به حرم عبدالعظيم در شهر ری رفته بود، مورد حملهٔ گروهی از طرفداران حکومت قرار گرفت. انتشار فيلمی از اين ماجرا که در آن يک نويسندهٔ شناخته‌شدهٔ لباس شخصی فائزه هاشمی را «فاحشه» می‌خواند جنجال زيادی برانگيخت. حتی احمد خاتمی در نماز جمعهٔ تهران از طرفداران حکومت خواست از فحاشی و کاربرد کلماتی که مشمول حد قذف است خودداری کنند.

پس از اين اتفاقات، فائزه هاشمی در مصاحبه ای در مورد مسائل سياسی کشور، وضعيت اقتصادی کشور با تعبير همه چيز گل و بلبل و عالی است ياد کرده است.

يعنی همه چيز به همين خوبی و خوشی است؟

نه اينها رو که برای مسخره کردن وضعيت کشور گفتم. در واقعيت، شرايط سياسی، آزادی ها و حقوق بشر در ايران شرايط بسيار اسفناکی دارند. وضعيت اقتصادی هم چون طرح هدفمند کردن يارانه ها بر اساس قانون انجام نمی شود بلکه به صورت سليقه ای و بدون توجه به نظرات کارشناسان اجرا می شود، تا الان نتايج خوبی نداشته. اين طرح، طرح خوبی است و حيفه که اينجوری نابود بشه. در عرصه سياست خارجی هم که روز به روز به شرايط بدتری می رسيم. اختلافات با کشورهای همسايه و با بيشتر کشورهای دنيا متاسفانه شرايط بدی رو هم برای کشورمان و هم برای ايرانيان ايجاد کرده. من چيزی نمی بينم که بخوام به عنوان نکته مثبت از آن ياد بکنم.

خود شما چطور؟ خانواده آقای هاشمی؟ پدر، مادر، برادران و خواهرتون. کلا خانواده آقای هاشمی روزها و ماه های اخير رو چگونه می گذرونند؟

ما هم مثل همه ملت هستيم. حال خانواده ما هم شبيه حال همه مردم ايران است. متاسفانه شرايط برای ما هم همان شرايط پليسی و امنيتی است و فشارهايی که بر روی تمام ملت وجود دارد بر روی ما هم وجود دارد. همين اخباری که می شنويد درباره اين خانواده هم حقيقت دارد.

به فشارها عليه خانواده خودتان اشاره کرديد، منابع حکومتی که برخوردهای اخير با شما از جمله آنچه در شاه عبدوالعظيم اتفاق افتاد را محکوم می کنند، می گويند اين مسائل کار افراد خودسر است. شما فکر می کنيد اينها خودسر هستند يا نيروهای سازماندهی شده از طرف ارگان ها يا محافل خاصی؟

مشخص است که اينها خودسر نيستند. اين مسائل نه تنها درباره ما بلکه درباره همه، کاملا با برنامه ريزی انجام ميشه و اين تز رو دنبال می کنه که يا با ما باشيد، يا ساکت باشيد يا نباشيد. اين کاريه که دارند با همه مخالفان و منتقدان خودشون انجام می دهند؛ فرقی هم نمی کنه کی باشه.

اين سازماندهی که شما می گوييد توسط چه نهادها يا احيانا محافلی صورت می گيره؟

همان افرادی که دستور سرکوب مردم را می دهند اين سازماندهی ها رو هم انجام می دهند. يعنی بخش های درون حاکميت.

حادثه ای که برای شما، برادر و برخی اعضای خانواده تان در شاه عبدوالعظيم رخ داد واکنش های زيادی رو در محکوميت برانگيخت که بخش عمده اون از طرف بلندپايه ترين مسئولان حکومت و اصولگرايانی صورت گرفت که جناح حاکم در جمهوری اسلامی هستند. آيا شما در پس اين مسئله، اراده ای هم برای برخورد با اين قبيل رفتارها مشاهده کرديد؟

نه مگه با حادثه کهريزک با اون همه تبليغات برخورد شد؟ مگه با آمران و عاملان حمله به کوی دانشگاه و مجتمع سبحان عليرغم آنهمه محکوم کردن ماجرا، برخوردی صورت گرفت؟ قضيه حمله به ما هم شبيه همين هاست. به رغم اين همه محکوميت از بالاترين مقام کشور تا افراد ديگر همه و همه در اين باره صحبت کردند، باز می بينيم سعيد تاجيک به اين راحتی حرف می زند، همان حرفها و ادبياتش رو تکرار می کنه. خودش هم گفته که زندان نيست. معلوم نيست اصلا جريان چيه... (خنده)

در زمان شاه اين شعبان بی مخ و دار و دستش بودند که مثل همين اراذل و اوباش با رفتار وحشيانه و جمع کردن رجاله ها و لات ها (البته نمی دونم کلمه لات برای اين افراد مناسب هست يا نه؟) با مخالفان خودشون برخورد می کردند. حالا هم متاسفانه همون ادبيات و همون روش با نام اسلام، انقلاب، دفاع از ارزش ها و اين حرفها انجام ميشه. اداره مملکت الان با همين رجاله ها و اراذل و اوباش است. آدم چی ميتونه به اين جريان بگه و چه انتظاری ميتونه داشته باشه؟ با اين تفاوت که شعبون بی مخ يه نفر بود با يه دسته اراذل اما اينها الان شبکه ای هستند و با تعداد زياد در همه شهرها و گسترده عمل می کنند. چون من ابتدای سخنانم هم گفتم که اين کارها همه سازماندهی شده هستند و خودسر نيستند. اختصاص به منم نداره، تو اين چند سال با خيلی ها از همين برخوردها صورت گرفته. حمله به من استثنا نبوده، اين جريان حاکم است که به اعتقاد من سازماندهی شده است و محکوميت آن هم فيلم است.

ولی در هر صورت واکنش ها به اين اتفاق لااقل به صورت علنی خيلی زياد بود. پدر شما هم همين ديروز از نامه ای خبر دادند که رهبر جمهوری اسلامی به رئيس قوه قضائيه نوشته  و در آن خواستار پيگيری برخورد با بزرگان شده. شما اين مسائل رو تا چه اندازه موثر می دونيد؟

واقعيت اينه که فيلم فحاشی سعيد تاحيک به من اينقدر قبيح بود که آقايون تشخيص دادند که بايد لااقل به صورت ظاهری اتفاق رخ داده رو محکوم کنند. انتشار فيلم هم خيلی عجيب و غريب بود. نمی دونم از دستشون در رفته بود، نفوذی ها پخشش کرده بودند، خودشون فکر می کردند سند افتخارشونه؟ نمی دونم... اما در هر صورت اين فيلم اونقدر زشت و غير قابل دفاع بود که مجبور شدند در برابر افکار عمومی عکس العملی داشته باشند. به همين خاطر من اين محکوميت ها رو خيلی جدی نمی بينم. اصلا موضوعاتی خيلی بدتر و جدی تر از حمله به من؛ مثلا ماجرای کهريزک که آقايون اون رو محکوم کرده بودند، چی ديديد؟ چه اتفاقی افتاده؟ کی مجازات شد؟

بعد هم وقتی موقع محکوم کردن از ادبياتی که استفاده می کنند امثال سعيد تاجيک را به عنوان افراد مخلص و متعهد و نمی دونم جوانان دلسوز نام می برند، خب اينها با هم در تناقض است. نميشه محکوم کردن حمله رو باور کرد. بعد اصلا فقط همين يک مورد که نيست؛ حالا با اين برخورد کردند بقيه موارد که گفتم چی؟

مقداری از ماجرای فيلم معروف سعيد تاجيک بگوييد. شما اون روز در شاه عبدوالعظيم چيکار می کرديد؟

ما اون روز رفته بوديم مراسم تشييع جنازه  زن عموی خودم که تو صحن شاه عبدوالعظيم دفن شده است. تعداد ما زياد بود و اينها ما رو ديدند. من، ياسر، محسن، عموم، عمو محمد و... فهميدند مراسم متعلق به خانواده هاشميه...

يعنی از اول نمی دونستند که شما قراره به شاه عبدوالعظيم بيايد؟

نمی دونم ولی چيزی نشون نمی داد که خبر داشته باشن. بالاخره اين لباس شخصی ها قيافشون تابلوئه و ما می ديديم که دارن همديگرو خبر می کنند. برنامه که تموم شد، من صحن رو ترک کردم که اون آقا اومد دنبالم. تيکه اول البته اون فيلمی هست که اهانت به محسن در اون مشخصه.

کل ماجرا حدود ۲۰ دقيقه. تا پارکينگ دنبال ما اومدند و همون صحنه ها و دشنام ها که ديديد و شنيديد. بعد برمی گردند و به خانواده متوفی هم اهانت می کنند و آنها رو کتک می زنند. حتی دو روز بعد که خانواده عموم، برای فاتحه به اونجا رفته بودند دوباره بهشون حمله می کنند و پسرعمو، شوهر دخترعمو و... رو حسابی کتک می زنند و فحش های بسيار رکيک و زشت ميدن که در روزنامه ها هم نوشته شد.

موقعی که به شما حمله شد ماموران هيچ کدام از نهادهای مسئول مثلا از پليس يا وزارت اطلاعات در انجا حضور نداشتند که مانع اونها بشوند؟

تا زمانی که ما بوديم هم ماموران اطلاعات بودند که می گفتند برای حفاظت هم اونجا هستند، هم پليس بود هم حراست شاه عبدوالعظيم که دور ما پر بودند. ميگم که اينها يک جريانی رو راه انداختند که خودشون هم نمی تونند بهشون بگن بالا چشمتون ابروئه. فيلم اول در صحن اتفاق افتاده و نيروهای انتظامی و امنيتی هم حتما می ديدند که چه اتفاقی داره ميفته. چون موقعی که فحاشی و حمله شروع شد حال من طوری بود که ديگه متوجه نبودم چه افرادی دور و بر من هستند. اما اينها جرئت ندارند چيزی به اين جماعت بگن. نيروی انتظامی هم نمی تونه به وظيفش عمل کنه.

با عرض پوزش از شما، آقای تاجيک به خانم نوشابه اميری گفتند که اون فحش ناموسی انتهای فيلم رو ايشون بيان نکردند. شما متوجه شديد که چه کسی اون حرف رو زده؟

نه منم متوجه نشدم ولی به نظرم اصلا اهميتی نداره که کی اون حرفو زده چون قبل از اينکه فيلم ضبط  بشه حرفهايی مثل همون حرف و حتی زشت تر از اون رو هم زده بود.

خانم هاشمی؛ شما موقعی که در برابر اون دشنام ها و حمله فيزيکی قرار گرفتيد چه حسی داشتيد؟ احساس درونيتان چه بود؟

(مکث) نمی دونم... آدم که اينجور مسائل رو می بينه فقط تاسف می خورم به حال جمهوری اسلامی که مثلا مدعيان دفاع از اسلام و انقلاب به چه کارهايی دست می زنند. در اون موقع تنها احساسم اين بود که اينها مسلمان نيستند، چون نميشه کسی مسلمان باشه و دست به چنين کارهايی بزنه.

و الان که به اون ۲۰ دقيقه فکر می کنيد چه احساسی داريد؟

تنها چيزی که الان به ذهنم می رسه اينه که اينها چنان به بن بست خورده اند و چنان تحت فشار افکار عمومی قرار دارند که به ناچار دست به اين کارها می زنند.

شما اگر الان سعيد تاجيک را ببينيد بهش چی ميگيد؟

هيچی؛ به نظرم به اين آدم زياد بها داده شده. در حالت عادی هم حرفی برای گفتن به اينجور آدمها وجود ندارد.

ولی آقای تاجيک و همفکرانشون خود رو معتقد به جمهوری اسلامی و ولايت فقيه می بينند...

ممکنه درصد اندکی از اين افراد واقعا اين کارها رو اعتقادی انجام بدهند که اونها هم بايد به اعتقاد خودشون شک بکنند. اين چه اعتقاديه که به آدم اجازه ميده کارهای خلاف اصول همون اعتقاد رو انجام بده؟ هدف که وسيله رو توجيه نمی کنه. نميشه که من کار خلاف اسلام انجام بدم برای رسيدن به اسلام. اين در هيچ کجای دين نيومده است. يک موقعی درباره مجاهدين می گفتند اينها التقاطی شدند به همين خاطر يعنی همچين ايرادی ازشون گرفته می شد. ولی از اين درصد کم که ممکنه شستشوی مغزی شده باشند، يا واقعا به کارهايی که می کنند اعتقاد دارند، درصد عمده اين جماعت تنها به خاطر منافع خودشون اين کارها رو می کنند.

چجوری شستشوی مغزی می دهند؟

مثلا سپاه کلاس هايی داره به نام دشمن شناسی که سپاهی ها مجبورند در اونها شرکت کنند چون اگه شرکت نکنند خبری از درجه و رتبه نيست. تو اين کلاس ها فکر می کنيد چه کسی به عنوان دشمن معرفی ميشه؟ آقای هاشمی و خانواده ش. تو ادارات و ارگان ها و آموزش و پرورش و خيلی جاها جلساتی می گذارند و يک مشت دروغ کلاس های سپاه رو مدام تکرار می کنند. يا دفعه قبل که دستگير شده بودم و دو سه ساعت تو خيابون چرخونده شدم، متاسفانه اون جوان هايی که با من بودند همين حرفها رو تکرار می کردند. کاملا ميشه فهميد مغزشون رو با دروغ پر کردند. اين دروغ ها رو با چنان خشم و کينه و عقده ای بيان می کردند که من هم تعجب می کردم. ولی عمده اين برخوردها و رفتارها فقط برای حفظ منافع هست.

چه جور منافعی؟ بيشتر توضيح می دهيد؟

الان چند ساله که اينجور آدم ها رو با پول می خرند. يا با پست و مقام...  مثل شرکت های اقتصادی. اينها می دونند که اگر مردم پيروز بشوند منافع اينها هم نابود ميشه بنابراين برای حفظ منافع اين کارها رو می کنند نه به خاطر اعتقاداتشون. شما نگاه کنيد الان مناصب مملکت همه دست اين آدمهاست. اقتصاد هم همينطور. شرکت های بزرگی که زير سايه اصل ۴۴ واگذار شدند اکثرا به اين آدمها واگذار شد نه به بخش خصوصی. پول هايی که بذل و بخشش می کنند تا اين جماعت به خيابان ها بيايند و مردم رو قلع و قمع کنند. امتيازات و مزايای فراون ديگه مثلا برای ورود به دانشگاه، تامين امورات زندگی. اگر پيروز نهايی روند موجود در کشور مردم باشند اين رفتارها و آدمها ديگه جايگاهی نخواهند داشت و منافع خودشون رو از دست ميدن. اگه اينطوره که به ولايت فقيه اعتقاد دارند مگه ولی فقيه محکوم نکرد؟ پس چرا دوباره حرفاشو تکرار کرد؟ اينا همه دروغ و بازی با اعتقادات مردمه.

به جز پدرتون که به گفته شما در سيبل اين برخوردها قرار داره، آيا افراد بانفوذ ديگری در حکومت که سابقه سالها دوستی با پدرتون رو دارند و الان هم از نفوذ در قدرت برخوردارند، تلاش ها و رايزنی هايی برای پايان دادن به اين روند انجام دادند يا نه؟

فکر می کنم بله. از پارسال بعد از انتخابات تلاش ها و رايزنی های زيادی از جانب خيلی ها انجام شد ولی نتيجه ای نداشت. الان مسئله پول و قدرت و ثروت و اينجور چيزهاست وگرنه نميشه من به اسم اسلام و قرآن و جمهوری اسلامی بيام تهمت بزنم، تخريب بکنم، کتک بزنم، آدم بکشم که بخوام اسلام رو حفظ کنم. شما خودتون اسلام رو نابود کرديد.

خانم هاشمی؛ شما از حاميان جنبش اعتراضی پس از انتخابات بوديد و چند باری هم به اين خاطر دستگير شديد (و البته فورا آزاد شديد) و مورد حمله قرار گرفتيد و... آيا اين رفتارها باعث شده که از حمايتی که از جنبش سبز داشتيد پشيمون بشيد؟

همانطور که گفتم تز الان آقايون اينه که يا با ما باشيد، يا ساکت باشيد يا اصلا نباشيد. چون جنبش سبز، من و ديگران با آقايان همراه نيستيم بلکه منتقد و مخالف وضع موجوديم، اين فشارها رو می آورند. شرايط کشور در همه زمينه ها پليسی و امنيتی است. در دانشگاه ها، ادارات، رسانه ها، همه جا همينجوريه.

و در مورد خود شما؟

اين رفتارها نه تنها آدم رو در اعتقاداتش سست نمی کنه بلکه باعث ميشه به راهی که رفتی ايمان بياری و بدونی درست عمل کردی. هم اسلام، هم جامعه مدنی، هم حقوق بشر و هم ايران هم اکنون در معرض خطر هستند و همه بايد بجنبند که ايران رو نجات بدهند.

چه اتفاقی بايد بيفته که شما از اين راه پشيمون بشيد؟

پشيمان که نميشم ولی برای کوتاه آمدن بايد افکار عمومی را نسبت به اتفاقات ناصواب دو سال اخير قانع و آنها را جبران کرد، تکليف انتخابات معلوم بشه، کسی که به مردم ظلم کرده و متخلفان مجازات بشوند. و تمام اتفاقات لازم برای اينکه اين احساس به وجود بياد که جمهوری اسلامی به مسير اصلی خود برگشته است.

به انتخابات اشاره کرديد. آيا بعد از دو سال ابهامی که درباره نتايج انتخابات ۲۲ خرداد داشتيد برطرف شده يا نه؟

مشخص است که نه.

به نظر مياد اين ابهام هنوز در بخش عمده ای از جامعه و نيروهای سياسی و اجتماعی ايران وجود داره و بسياری کماکان معتقدند که در آن انتخابات تقلب يا کودتا شده اما در هفته های اخير رفته رفته بحث انتخابات مجلس نهم که قرار است زمستان پيش رو برگزار شود. فکر می کنيد نگاه جنبش سبز و اصلاح طلبان به اين انتخابات بايد چگونه باشه؟ آقای خاتمی هم شروطی را مطرح کردند. به نظر شما در شرايط کنونی آيا اساسا می توان با باقی ماندن ابهام ها درباره انتخابات گذشته، بحث انتخابات آينده رو مطرح کرد؟

من فکر می کنم با توجه به شرايط فعلی نه، نميشه. به هر حال در آخرين انتخاباتی که برگزار شده افکار عمومی از سلامت اون قانع نشده و اين احتمال وجود داره که در انتخابات های بعدی هم همان اتفاقات تلخ تکرار بشوند. تا زمانی که ابهامات و مشکلات اون انتخابات به صورت قانع کننده و مستدل برطرف نشوند، شرايطی برای فکر کردن به انتخابات آينده وجود ندارد. شروطی که آقای خاتمی گذاشتند شروط خوبی هستند البته بايد اقناع افکار عمومی درباره انتخابات قبلی هم به آنها اضافه بشه. من فکر نمی کنم شرايط مناسبی برای حضور معترضان در انتخابات آينده و حتی فکر کردن به اون هم وجود داشته باشه. اين کار يعنی تمام اتفاقات دو سال اخير و مظالمی که به مردم رفته، بلاهايی که سرشون اومده، کشته ها و زندانی هايی که دادند، همه هيچ...

به نظر شما دولت و شورای نگهبان فعلی می تونند برگزار کننده يک انتخابات سالم در آينده باشند؟

با توجه به وقايع گذشته نمی توان اين مسئله رو باور کرد.

جنبش سبز اين روزها به سومين سالگرد تولد خود نزديک می شود و بعضی ها اين جنبش را يک جنبش مرده می دانند. دستگيری آقايان موسوی و کروبی هم به ابعاد اين تحليل اضافه کرده. شما دورنمای اين جنبش را چگونه می بينيد؟

من بسيار اميدوارم. به اعتقاد من جنبش سبز زنده و فعال به پيش ميره و روش ها و استراتژی های خود را در مقاطع مختلف تغيير ميده و اين اتفاق هم بايد بيفتد. ظلم پايدار نمی مونه شايد دير و زود داشته باشه ولی سوخت و سوز نداره. فقط اميدوارم مردم با کمترين هزينه بتونند به آرمان هاشون برسند.

آقای هاشمی رفسنجانی به تازگی از رياست مجلس خبرگان رهبری کنار گذاشته شدند يا کنار رفتند. الان هم زمزمه هايی درباره برکناری ايشون از رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام وجود داره. فکر می کنيد اين اتفاق هم رخ خواهد داد؟

کاری که آقای هاشمی در ماجرای مجلس خبرگان انجام دادند، درس بزرگی برای خيلی ها بود اما درباره مجمع تشخيص اين مسئله باز هم به همون سياست و تز مربوط ميشه که گفتم. اينها با همه همين کار رو می کنند و هيچ فرقی هم نمی کنه که اون فرد چه جايگاه و سابقه ای داره. سياست آقايون حذف همه منتقدان است.

فکر می کنيد آقای هاشمی کدوم راه رو انتخاب کنند؟

نمی دونم بزاريد برای همون موقع (خنده)

 
 

مصاحبه رسا با امیر ارجمند درباره نقض حقوق بشر در زندان ها
خبرنگاران سبز/حقوق بشر/مشاوران رهبران سبز:
امیرارجمند مشاور ارشد میرحسین موسوی پس از چندی سکوت در مورد مسائل کشور و جنبش سبز، در مصاحبه با تلوزیون رسا در مورد نقض گسترده حقوق بشر در زندان های جمهوری اسلامی ایراد نظر کرده است.



 
 

احتراماً به نمايندگی از طرف دولت و مردم ژاپن از تمامی ايرانيان و ژاپنيهای مقيم ايران که همدردی خود را نسبت به قربانيان و حادثه ديدگان زلزله و سونامی اخير ژاپن در تاريخ ۱۱ مارس ۲۰۱۱، با ارسال پيامهای تسلــــيت و يادداشت در دفتر يادبود و همچنين کمکهای نقدی و تجهيزات امدادی، ابراز داشته اند، تشکر و قدردانی می نمائيم.
خبرنگاران سبز/سياست/از دیگر رسانه ها:
جنبش سبز يک جنبش آزادی خواهی وصلح طلب است که به دنبال ايجاد دوستی بين ملت ها است. حاميان جنبش سبز و به طبع آن رسانه های سبز و فعالين سايت ها از بعد رسانه ای توانسته اند صدای حق طلبی مردم ايران را به سراسر جهان مخابره کنند.

با عنايت به همت تک تک حاميان جنبش سبز، تا کنون شخصيت های شناخته شده گوناگونی در عرصه های مختلف نظير مقامات سياسی، حقوق بشری و سينمايی جامعه جهانی همانند اوباما، سران اتحاديه اروپا، دبيرکل سازمان ملل متحد و آخرين آن نيز حمايت حاميان جنبش سبز از انقلاب مردم مصر و درخواست مشاور ارشد ميرحسين موسوی از رئيس جمهور ترکيه برای پيوستن به راهپيمايي حاميان جنبش سبز در تهران بود که در پاسخ به اين نامه ها برای توجه به مسائل ايران، بازخورد و پاسخ مناسبی دريافت شده است.

اما در ادامه اعلام همدردی و همراهی جنبش سبز با اتفاقات جهانی، در پی ارسال نامه ای از طرف تعدادی از سايت های سبز به دولت و مردم ژاپن و ابراز همدردی با آنان، مرکز اطلاع رسانی و فرهنگی اين کشور در تهران با ارسال نامه ای از همدری اين رسانه ها با دولت و مردم ژاپن قدردانی نمود.

به گزارش ندای آزادی متن کامل اين نامه بشرح زير است :

احتراماً به نمايندگی از طرف دولت و مردم ژاپن از تمامی ايرانيان و ژاپنيهای مقيم ايران که همدردی خود را نسبت به قربانيان و حادثه ديدگان زلزله و سونامی اخير ژاپن در تاريخ ۱۱ مارس ۲۰۱۱، با ارسال پيامهای تسلــــيت و يادداشت در دفتر يادبود و همچنين کمکهای نقدی و تجهيزات امدادی، ابراز داشته اند، تشکر و قدردانی می نمائيم.

درحال حاضر دولت و مردم ژاپن با هم متحد شده اند تا با بهره گيری از کمکهای ديگر کشورهای دنيا، ويرانی های حاصل از زلزله را بازسازی نمايند. و همچنين در ارتباط با مساله هسته ای نيز با تمام قوا برای حفظ امنيت عزم خود را جزم نموده اند.

مردم ژاپن با بهره گيری از همدلی و حمايتهای به عمل آمده، تمامی سعی خود را برای فائق آمدن بر اين شرايط دشوار و مصيبت بار تاريخی خواهد کرد.

مجدداً از ابراز عواطف و همدلی صميمانه جنابعالی سپاسگزاری می نمائيم.

مرکز اطلاع رسانی و فرهنگی سفارت ژاپن

تهران- ايران

 
 

بیانیه روشنفکران، هنرمندان و برندگان جوایز علمی اسرائیل می‌گوید که «بدین ترتیب ما یهودیان سرزمین اسرائیل، استقلال کشور فلسطین در مرزهای سال ۱۹۶۷ با پایتختی شرق اورشلیم (بیت‌المقدس) را اعلان می‌داریم».
خبرنگاران سبز/سیاست:
روزگاری آیت الله خمینی با شعار جنگ جنگ تا آزاد سازی بیت المقدس، خط نشانی برای اسرائیل کشید. از آن روز سی و چند سال می گذرد و مردم فلسطین و اسرائیل در طول این مدت، با شیرینی و تلخی توانسته اند وجود یکدیگر را در کنار خود بپذیرند. با این حال جمهوری اسلامی که گویی باید دایه مهربان تر از مادر برای فلسطین باشد، اوضاع فلاکت بار مملکت را به بهانه حمایت از مردم فلسطین به امان خود رها کرده و آشکارا و مخفیانه با کمکهای مالی هنگفت و غیر قابل باور، سرمایه های کشور را به تروریست های دست نشنده خود، به دست یغما داد.

در این مدت تلاش های بین المللی برای شناسایی کشور مستقل فلسطین با برگزاری اجلاس های گوناگونی نظیر:اجلاس چهارجانبه حامی صلح خاورمیانه صورت پذیرفت که جمهوری اسلامی هر بار برخلاف نظراکثریت مردم فلسطین که به فکر استقلال کشورشان هستند، با دخالت در امور فلسطین سعی در جنجال و ابطال هر نوع بیانیه موافقتی که ماه عسل اینگونه اجلاس ها بود شده است.

بطور مثال: رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی تأکید کرد که علیرغم سرخوردگی  فلسطینی‌ها، وی با از سرگیری انتفاضه و عملیات خشونت‌بار مسلحانه علیه اسرائیل به شدت مخالف است و همچنان معتقد است که باید از راهکارهای مسالمت‌جویانه و مقاومت  به دور از خشونت، موجب  استقلال کشور فلسطین شد.

در ادامه تلاش ها برای برقراری صلح و اعلان استقلال فلسطین و اسرائیل برای کمک به حل این بحران، دها ده‌ها تن از روشنفکران اسرائیلی، با ابراز حمایت از استقلال هرچه زودتر کشور فلسطین، بعد از ظهر پنجشنبه، در اقدامی نمادین با حضور در برابر محل تاریخی اعلام استقلال اسرائیل در تل‌آویو، بیانیه «استقلال فلسطین» را قرائت می‌کنند.

«بیانیه استقلال کشور فلسطین» قرار است توسط خانم خانا ماروم، از بازیگران پرآوازه تئاتر اسرائیل، در برابر ساختمانی تاریخی قرائیت شود که ۶۲ سال پیش استقلال اسرائیل از سوی داوید بن‌گوریون در آنجا اعلام شده بود.

بیانیه روشنفکران، هنرمندان و برندگان جوایز علمی اسرائیل می‌گوید که «بدین ترتیب ما یهودیان سرزمین اسرائیل، استقلال کشور فلسطین در مرزهای سال ۱۹۶۷ با پایتختی شرق اورشلیم (بیت‌المقدس) را اعلان می‌داریم».

این جمله، برگرفته از جمله مشهور داوید بن‌گوریون است که شامگاه چهاردهم ماه مه سال ۱۹۴۸، در نشست سران یهودی حامی استقلال اسرائیل، در تالار شهرداری تل آویو اعلام شد. وی در این نشست گفته بود که «بدین ترتیب، ما استقلال کشور اسرائیل را اعلان می‌کنیم؛ کشور یهودی که کشوراسرائیل خوانده می شود».

به گزارش " رادیو فردا " 47  نفر از روشنفکران اسرائیلی که مبتکر این اقدام بوده‌اند، از جمله شامل عاموس عوز نویسنده سرشناس، الف.ب. یهوشواع، و داوید گروسمن هر سه از نویسندگان مشهور، شولامیت الونی فعال صلح و رهبر پیشین حزب چپگرای «مرتص»، پروفسور یهودا باوئر تاریخ‌شناس مشهوری که خود بازمانده هولوکاست بوده، مناخم یائاری پایه‌گذار آکادمی مشهور علوم اسرائیل و شماری از برندگان اسرائیلی جوایز صلح نوبل هستند.

آنها تأکید می‌کنند که یهودیان در اسرائیل نیز حامی تلاش‌های جامعه جهانی برای استقلال کشور فلسطین هستند، و استقلال یافتن چنین کشوری یک امر اجتناب‌ناپذیر است و بیش از این نباید تحقق این هدف، با تعویق روبه‌رو شود.

روشنفکران اسرائیلی همچنین در بیانیه خود تصریح کرده‌اند که «پایان کامل اشغال، شرط  بنیادین برای آزادی هر دو قوم اسرائیلی و فلسطینی است»، و افزوده‌اند که «ما بی صبرانه در انتظار اعلام رسمی استقلال کشور فلسطین هستیم و پیشاپیش حمایت خود را از این کشور، در جوار اسرائیل، بیان می‌کنیم».

نویسندگان این بیانیه همچنین تأکید کرده‌اند که برای این اقدام خود، روزهای جاری را در عید «پسح»، جشن آزادی یهودیان، که یادآور خروج بنی‌اسرائیل از سرزمین بندگی مصر در ایام فرعون مصر است، انتخاب کرده‌اند تا بگویند که  بدون رهایی فلسطینی‌ها از اشغالگری، آزادی ملت یهود کامل نیست.

روشنفکران اسرائیلی که همواره از بهبود مناسبات با فلسطینی‌ها حمایت کرده‌اند، در بیانیه خود تأکید کرده‌اند که اسرائیل باید آخرین کنترل‌های خود بر بخش‌هایی از کرانه باختری را رها کند و اختیارات اداره این مناطق کرانه را هم به تشکیلات خودگردان فلسطینی واگذار کند زیرا این «تنها راهکار اجرای قطعنامه سازمان ملل متحد است».

اقدام این روشنفکران اسرائیلی در حالی است که ده‌ها نفر از راستگرایان افراطی نیز روز پنجشنبه با حضور در همین محل، روشنفکران حامی استقلال کشور فلسطین را «خائنان به کشور اسرائیل و ملت یهود» نامیدند و از اقدام آنها ابراز «انزجار» کردند.

قطعنامه سازمان ملل متحد که در روز ۲۹ نوامبر سال ۱۹۴۷ به تصویب رسید، رأی به برپایی دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائیل در جوار یکدیگر در این سرزمین داده است.

اما درحالی که یهودیان این را پذیرفتند و شش ماه بعد، استقلال کشور خود را اعلام داشتند فلسطینی‌ها، با رد آن قطعنامه، وارد نبردی خونین با اسرائیل شدند که در طول دهه‌ها ادامه یافته است. با این همه فلسطینی‌ها در سال‌های اخیر تلاش‌ها برای استقلال کشور خود را از سر گرفته‌اند.

محمود عباس که برای پیشبرد تلاش‌های فلسطینی‌ها در راه کسب استقلال در روزهای اخیر سفرهایی به تونس داشته و اکنون تور اروپایی خود را با حضور در فرانسه آغاز کرده، روز چهارشنبه گفت که ۱۳۰ کشور دنیا پیشاپیش کشور مستقل فلسطین را به رسمیت می‌شناسند و این شمار به زودی به ۱۴۰ تا ۱۵۰ کشور خواهد رسید.

رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی تأکید کرد که علیرغم سرخوردگی  فلسطینی‌ها، وی با از سرگیری انتفاضه و عملیات خشونت‌بار مسلحانه علیه اسرائیل به شدت مخالف است و همچنان معتقد است که باید از راهکارهای مسالمت‌جویانه و مقاومت  به دور از خشونت، موجب  استقلال کشور فلسطین شد.

این درحالی است که روزنامه لس‌آنجلس‌تایمزاین هفته نوشته بود که آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل، اعضای کمیسیون چهارجانبه حامی صلح خاورمیانه، به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل هشدار داده‌اند که اگر خود به زودی مبتکر تلاش‌های تازه‌ای در راه صلح نباشد، این گروه نیز به سوی شناسایی کشور مستقل فلسطین گام برمی‌دارد.

در همین حال هیلاری کلینتون، وزیرخارجه آمریکا روز چهارشنبه تأکید کرد که کشورش به فشار برطرفین برای ازسرگیری مذاکرات مستقیم صلح ادامه خواهد داد.

 
 

کارگردان فيلم «موج سبز» همچنين اواسط فروردين ماه امسال، مورد تحسين دست‌اندرکاران سينما و تلويزيون آلمان قرار گرفت و جايزه‌ بخش اطلاعات و فرهنگ "گريم" را از آن خود کرد.گفته بود که جايزه خود را به نسرين ستوده، وکيل دادگستری دربند در ايران و جعفر پناهی و محمد رسول‌اف دو همکار فيلمسازش تقديم کرده است.
خبرنگاران سبز/ایران در جهان/فرهنگ و هنر:
مستند موج سبز که در مورد اعتراضات مردمی پس از انتخابات جنجالی رياست جمهوری و حوادث پس از آن با آميزه ای از انيميشن و تصاوير واقعی ضبط شده با دوربين های تلفن همراهِ هزاران شهروند ايرانی و يادداشت های وبلاگ نويسان ساخته شده است، توانسته است در بيست و پنجمين فستيوال فيلم واشنگتن در ايالت متحده، با رکورد بی سابقه ای از بُعد فروش تمامی بليط های نمايش اين فيلم، توجه علاقه مندان به سينما را به خود جلب کند و دگربار يادآوراتفاقات تلخ کودتای انتخاباتی و خواست جوانان ایران برای دستيابی به آزادی را به تصوير بکشد.

اين فيلم که با خوش سليقگی کارگردان اين فيلم يعنی « علی صمدی احدی » توانسته است اميدها، سرخوردگی و زخم های مردم در قبل و بعد از انتخابات را به خوبی به تصوير بکشد، به تازگی برنده جايزه محبوب ترين و بهترين فيلم مستند «جشنواره بين المللی فيلم واشنگتن» سال ٢٠١١ شد.

در اين مستند، وظيفه روايت داستان به عهده‌ دو دانشجوی زن و مرد، بهه نام های مستعار« آزاده و کاوه » واگذار شده است. اين دو به شکل تک‌گويی‌هايی درونی و بازگشت به گذشته، چگونگی شرکت در تظاهرات و دستگيری و شکنجه‌شدن خود را بازگو می‌کنند.

به نقل از وب سايت اصلی اين فيلم « علی صمدی احدی » گفته بود که جايزه خود را به نسرين ستوده، وکيل دادگستری دربند در ايران و جعفر پناهی و محمد رسول‌اف دو همکار فيلمسازش تقديم کرده است.


در اين مستند هشتاد دقيقه ای که در آلمان ساخته شده است، دست اندرکاران اين فيلم با گردآوری تصاويرعظيم هواداران جنبش سبز و شور و اشتياق مردم سبز شده در خيابان های شهرهای ايران، برباد رفتن اميد و اعتراض های آنها در پس از اعلام نتايج انتخابات و پيروزی تقلبی محمود احمدی نژاد، سرکوب شديد و نااميدی و سرخوردگی طرفداران رهبران جنبش سبز می پردازد و در نهايت اين مستند در نقطه ای به پايان می رسد که نيروهای بسيج و لباس شخصی جوانان ايرانی معترض را مورد ضرب و شتم قرار می دهند، ده ها تن از آن ها را به ضرب گلوله به قتل می رسانند و جوانانی همچون ندا آقا سلطان روی سنگفرش خيابان های ايران جان می بازند.

گفتنی است صمدی احدی، ماه گذشته نيز در سيزدهمين جشنواره حقوق بشر، برنده جايزه بهترين کارگردانی در پراگ شد. وی همچنين جايزه فيلم مستند در نورنبرگ آلمان را نيز از آن خود کرد.

کارگردان فيلم «موج سبز» همچنين اواسط فروردين ماه امسال، مورد تحسين دست‌اندرکاران سينما و تلويزيون آلمان قرار گرفت و جايزه‌ بخش اطلاعات و فرهنگ "گريم" را از آن خود کرد.

هيئت داوران، درباره‌ی دلايل گزينش اين مستند نوشته بود "علی صمدی احدی، واژه‌ها و عکس‌هايی که در باره‌ی روزهای پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ ايران در شبکه‌های اجتماعی يافت می‌شد، به تصوير کشيده است؛ فيلم‌های ويدئويی، وبلاگ‌ها و فيسبوک از منابع صمدی احدی هستند. او اين رويدادها را در سرگذشت دو دانشجوی خيالی متبلور ساخته است. اين دو با نام‌های آزاده و کاوه، هولناکی جريان انتخابات تابستان ۲۰۰۹ را به ما منتقل می‌کنند."

هيئت داوران جايزه‌ی آدولف گريم، درباره‌ی نقش اين دو راوی در فيلم همچنين نوشته بود: "اين دانشجويان، جامعه‌ی بسيار جوان جمهوری اسلامی را نمايندگی می‌کنند. جامعه‌ای که به گفته‌ی آزاده، به زندان آنان تبديل شده است."

به گزارش خبرگزاری آلمان، فيلم اخير سومين ساخته‌ علی صمدی احدی می باشد، چرا که پيش از اين دو فيلم "بچه‌های از دست‌رفته" و "سالامی عليکم" را کارگردانی کرده بود.



 
 

طبق برنامه پيشبينی شده، امسال قرار است در تاريخ ۱۲ ماه می، برابر با ۲۲ ارديبهشت مراسم اهدای اين جايزه توسط «انجمن فيلم‌سازان» فرانسه برگا و به جعفر پناهی اهدا بشود.
خبرنگاران سبز/ایران در جهان:
پس از اينکه ۱۷ هزار دست اندرکار سينمای جهان در نامه ای به مقامات قضايی و امنيتی ايران خواستار لغو حکم جعفر پناهی و محمد رسول اف شدند و با قرار دادن نام جعفر پناهی در ليست هیئت داوران اين جشنواره حمايت خود را از اين کارگردان خوش آوازه و مطرح کشورمان اعلام نمودند، به نقل از سايت « هاليوود ريپورتر» جشنواره فيلم کن، جعفر پناهی، کارگردان ايرانی که به شش سال حبس تعزيری و ۲۰ سال محروميت از ساختن فيلم، نوشتن هر نوع فيلمنامه و مسافرت به خارج از کشور محکوم شده است را به خاطر « شهامت و استقلال فکر »، به عنوان برنده جايزه «کالسکه طلايی» سال ۲۰۱۱ معرفی کرد.

جايزه کالسکه طلايی سال هر ساله از سوی جشنواره فيلم کن به فيلم‌سازی اهدا می‌شود که از خود شهامت و استقلال فکر نشان داده است . طبق برنامه پيشبينی شده، امسال قرار است در تاريخ ۱۲ ماه می، برابر با ۲۲ ارديبهشت مراسم اهدای اين جايزه توسط «انجمن فيلم‌سازان» فرانسه برگا و به جعفر پناهی اهدا بشود.

اين انجمن در بيانيه خود با اشاره به اين‌که هيچ فيلم‌ساز و نويسنده‌ای نمی‌تواند نسبت به حکم جعفر پناهی بی‌تفاوت بماند، افزوده است: «به همين خاطر انجمن فيلم‌سازان سوگند ياد کرده است تا به خاطر آزادی بيان، سکوتی را که بر پناهی تحميل شده است، بشکند.»

«انجمن فيلم‌سازان» در بيانيه خود آورده است: «با انتخاب پناهی، ما می‌خواستيم به تمام فيلم‌سازان ايرانی که چه در تبعيد و چه در داخل کشور خود، هم‌چنان به فيلم‌سازی ادامه می‌دهند، ادای احترام کنيم.»


 
 

در صورت عدم توقف فعاليت‌هايش در زندان و همچنين اطلاع رسانی در خصوص رويدادهای داخل بند، وی را به کام مرگ خواهند فرستاد.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:  
پس از اينکه جمعه گذشته هفت زندانی مطرح زندانی رجايی شهر در پی پايان اعتصاب غذای تعدادی از زندانيان سياسی اين زندان در نامه‌ای به بان کی‌مون، دبيرکل سازمان ملل متحد، اعلام کردند که در صورت تحقق نيافتن خواسته‌هايشان و ادامه احضارها، بازداشت‌ها، تهديدها و فشار بر خانواده‌های زندانيان صنفی، سياسی و حقوق بشری، مجددا  دست به اعتصاب غذا خواهند زد،  کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی گزارش داده است : سالن ۱۲ بند چهار زندان رجايی شهر کرج، محل نگهداری زندانيان سياسی اين زندان، روز دوشنبه ۲۹ فروردين مورد هجوم مأموران زندان قرار گرفت، که در پی آن مقامات زندان با اقدامات زننده ای ضمن بدرفتاری با زندانيان، اتاق‌های اين بند را مورد تفتيش قرار داده و اقدام به فيلم‌برداری از بند و وسايل شخصی ساکنين نمودند.

از دلايل اين اقدام اطلاعی در دست نيست، ولی بنا به گزارشات دريافتی از زندان رجايی شهر کرج، بعضی از زندانيان ساکن در سالن ۱۲ بند چهار را با لحن تندی تهديد کرده‌اند. در همين ارتباط رضا حردانی، زندانی سياسی تهديد شده است که در صورت عدم توقف فعاليت‌هايش در زندان و همچنين اطلاع رسانی در خصوص رويدادهای داخل بند، وی را به کام مرگ خواهند فرستاد.

اين برخوردها در راستای افزايش فشار بر زندانيان سياسی ارزيابی می‌شود که از مدت‌ها قبل هم در جريان بوده است. پيش‌تر هم با انتقال زندانيان سياسی به بندهای نامناسب، عدم رسيدگی پزشکی به بيماران و قطع تلفن، زندانيان سياسی را با شرايط سختی روبرو کرده بودند.

 
 

فعالين دانشجويی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل با پخش اطلاعيه و نصب عکس های شهيد بهنود رمضانی بر در و ديوارهای دانشگاه، دانشجويان را دعوت به شرکت در اين مراسم نموده اند.
خبرنگاران سبز/جامعه:
همراهی جوانان و دانشجويان مازندرانی با جنبش سبز را می توان از بعد از ۲۵ بهمن امسال در حرکت اعتراضی سبزها به خوبی ديد. شاهد اين گفته پخش گسترده ويراست دوم منشور جنبش سبز در دانشگاه مازندران توسط فعالين دانشجويی است که هوشيارانه در تلاش برای اطلاع رسانی هستند.

در ادامه حمايت دانشجويان مازندرانی از جنبش سبز، جمعی از فعالين دانشجويی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل به مناسبت چهلمين روز درگذشت بهنود رمضانی دانشجوی جانباخته اين دانشگاه در حوادث چهارشنبه سوری، با صدور اطلاعيه از عموم مردم سبز و دانشجويان خواسته اند تا در اين مراسم شرکت کنند.

به گزارش دانشجونيوز، در روزهای اخير فعالين دانشجويی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل با پخش اطلاعيه و نصب عکس های شهيد بهنود رمضانی بر در و ديوارهای دانشگاه، دانشجويان را دعوت به شرکت در اين مراسم نموده اند.

بر اساس اين گزارش، حراست دانشگاه نوشيروانی روز گذشته اقدام به پاره کردن و جمع کردن اطلاعيه ها و عکس های بهنود رمضانی نموده است و چند تن از فعالين اين دانشگاه نيز به حراست احضار شدند.

بهنود رمضانی، ۱۹ ساله و دانشجوی سال اول رشته مکانيک دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل روز ۲۴ اسفند ماه در ميدان ۲۲ نارمک جان باخت.

 

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته