-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

Posts from Khodnevis for 04/27/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



محمود خودسر، سید محمد و اکبر غیر خودسر
 


جرس: احمدی‌نژاد رای خود را ۳۵ میلیونی می‌داند

بر اساس این گزارش که امروز در سایت جرس منتشر شد، احمدی‌نژاد چند بار  در اين ديدار بر آمار ۳۵ ميليوني خود تاكيد داشته و گفته است كه حتي در برابر اعلام آمار كمتر راي واقعي‌اش نيز سكوت كرده است.

همچنین در این گزارش آمده است: «محمود احمدی نژاد همچنين در اين ديدار به اعضاي شوراي شهر گفته است كه پس از ترور دانشمندان هسته‌اي قصد داشته تا سه وزير دفاع، كشور و اطلاعات را بركنار كند اما صبر پيشه كرده و تلاش داشته تا وضعيت را بهبود بخشد.»

به گزارش جرس، احمدی‌نژاد خطاب به اعضاي شوراي شهر كه در اين ديدار بر بازگشت او به جلسه هاي هيات دولت تاكيد داشتند گفته است: «شما چطور از من مي خواهيد كه بيش از اين صبور باشم. اختيارات من در دولت در حد تعيين و تغيير وزير بود كه اين اختيار نيز حالا از من سلب شده است.»

با توجه به سختی کسب خبر از درون اردوی احمدی‌نژاد، ممکن است کسب این خبر با اشکالاتی همراه بوده باشد. معلوم نیست منبع این خبر همان منبع خبر زندان حشمتیه و یا نامه رئیس قوه قضاییه به رهبری باشد یا نه؟


 


کفن‌دزد اولی!

در روستایی یک موجود ناهنجاربه قبرستان ده می‌رفت، گور مُرده‌هارا نبش قبر می‌کرد و کفن آنهارا می‌دزدید. ازاین کار پلید وزشت، اهالی ده هم بشدت نگران بودندو هم منزجر!

لذا اطلاعات مردمی(و ۳۶میلیونی!!!)به کارآمد تا آن فرد معلون دستگیر شود و به سزای اعمالش برسد. فرد کفن‌دزد بالاخره شناسایی و دستگیر و به مجازات عمل خبیث‌اش رسید.

مدتی گذشت، تا آنکه فرد دیگری در همان روستا پیدا شد و همین کار را باز انجام داد. ولی او علاوه بر آنکه کفن مُرده‌ها را می‌دُزدید، یک چوب هم در«ماتحت» مُرده می‌کرد. لذا از آنروز این ضرب المثل زبان‌زد شد که: «صد رحمت به کفن‌دزد اولی»!

مثل همین نقل مکرری که ما همواره در کوچه وبازار از مردم شنیده‌ایم: «صد رحمت به دوره شاه!»

حکایت ۳۲سال  تأسیس ج.ا.ا. حکایت کفن دزد اولی و دومی است!

۳۲ سال است که قدرت و مدیریت و رانت آن در دست اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان(یا همان چپ و راست قدیمی) می‌باشد. اما بالاخره در یک خانواده ممکن است بین پدربا همسر و همسر با شوهر و فرزند با والدین و فرزندان باهم اختلافاتی پیش بیاید و حتی منجربه درگیری لفظی و فیزیکی و جدایی بشود.

حکایت دعوای فعلی اصول‌گرایان و اصلاح طلبان(همان چپ و راست سابق!!) هم ناشی از همین است!

آنها(یعنی جبهه اصول‌گرا و جبهه اصلاح‌طلب)با زاد و ولد و تربیت یافتگان خود، اولا سعی دارند با هزار من سریش به غیر خودی بگویند: «برهم زدن سلسله ریش محال است»

 ثانیا از خودشان در نزد عوام الناس و نسلی که ازاین انقلاب تولید شده چهره‌هایی موجَُه و علیه السلام هم بسازند، تا بتوانند همچنان دو دستی  به قدرت آویزان باشند که منافع ملی شان به خطر نیافتد!

اوضاع فعلی بازار سیاست، یعنی جنگ قدرتی که هست، چه صوری باشد و چه واقعی، تا آنجا پیش رفته که امثال برخی مداحان مثل «منصور ارضی» و برخی از افراد گروه فشار انصارحزب الله مثل«حسین الله کرم»را واداشته تا بشدت از احمدی‌نژاد و مُرادش (اسفندیار رحیم مشایی)انتقاد و با گَزنده‌ترین الفاظ از وی و یارانش یاد کنند.

سال‌های سال است که  سیاست‌های اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی کشور به شیوه«به مرگ بگیریدتابه تب راضی شوند»داردپیش می‌رود...(بخوانیدیادداشتی از همین نویسنده با عنوان:«سی سال است که مردم می دوند»).

یعنی یا باید احمدی نژاد و تیم حمایت کننده‌اش قهرمان و سرفراز از این بازی بیرون بیایند و یا مخالفین صوری و واقعی ایشان.

شخصی که برای رهبری نظام ازهاشمی رفسنجانی به وی نزدیک‌تر بود و برای اصول‌گرایان حامی، شاه مُهره و برگ برنده انتخابات محسوب می‌شد.

یعنی(مخصوصادرفصل انتخابات وبرای گرم کردن تنور آن،که هیزم لازم دارد)وقتی با این مرزبندی های کاذب یا واقعی روبرو می‌شویم متوجه می‌شوید که قرار است از اصولگرایان حامی احمدی نژاد،«نئو اصلاح‌طلب»بسازند! (یاداشت:مُسهل «یُبوست سیاسی»از همین نویسنده را بخوانید)

الان با توجه به جبهه‌گیری‌های صوری یاواقعی، برخی ازاصول‌گرایان(که دراین ۳۰ سال همیشه مدیریت کشور، به اضافه رانت‌های دریافتی دراختیارشان بوده)می‌خواهند پا جا پای اصلاح‌طلبان بگذارند و با خروج اصلاح‌طلبان دولتی و حکومتی از میدان«بازی سیاست»، جانشین آنها شوند.

و هم چنین در این وانفسای جنگ قدرت، برخی از اصلاح‌طلبان(بخوانید یادداشت اصلاح‌طلبان حکومتی از همین نویسنده) که همواره دراین ۳۰ سال یک دست‌شان درجیب عبای ولایت مطلقه فقیه بوده و با دوستان اصولگرای خو دهم پیاله و هم کاسه و هم سفره بوده‌اند و ازناحیه رانت حکومت، انواع جیب یدک برای روز مبادا که الان باشد، دوخته‌اند، می‌بینیم توانسته‌اند با سرمایه آن در داخل و خارج از کشور دکان های چند نبشه باز کنند و با انواع ننه من قریب بازی از خود قهرمان ملی بسازند و به مردم بگویند:«قحط الرجال» است و ما منجی شما!

تاجایی که این قحط الرجالی سبب شده یک فرد بر خلاف اصول علم سیاست، در مرکزیت دو حزب جداگانه عضو باشد و یا یک فرد،سخنگوی دو حزب باشد و سخنگوی‌اش نیز آنچنان از خود و دوستان همفکرش متشکر باشد که  بخواهد ما باور کنیم که منجی و نجات دهنده  این مملکت همین ها هستند و بس...

همانهایی که توانسته اند با کمک همین رانت،با ثبت انواع سایت و وبلاگ و داخل کردن  آدمهای خودشان به عنوان گوینده و مجری و کارشناس در رادیو و تلویزیون های بیگانه درخارج از کشور، به همه ما قصه مکرر کفن دزد اولی و دومی را یادآوری کنند!

انگار نه انگار که  مدیریت سیاسی این مملکت، فقط  دو تا آشپز داشته و البته با یک سرآشپز: «جناح راست»، «جناح چپ» و «ولایت مطلقه فقیه»! هم سرآشپز!

حال اگر  فردی مثل نویسنده این یادداشت،با سوابق کاملا روشن  و شفاف بخواهد مستقل باشد و نخواهد زیر چتر  و عَلَم و  کُتل هیچکدام از این مرز بندی های کاذب و واقعی سینه بزند، آنگاه هزاردستان و مافیای اطلاعاتی و امنیتی کشور تمام امکانات خود را خرج و هزینه می‌کند و به هر حشیشی هم مثشبث می شود تا بتواند یا او را بخرد،یا او را منفعل و فُسیل کند و یا درحبس و حصر نگهش دارد.

مگر آنهمه حصر و آن همه هجمه برای  آیت الله منتظری یک شبه درست شد؟ و تمامی تقصیرها  به گردن دولت فعلی است؟خیر! همانهایی که الان  خودشان هم در حصر هستند، و برخی از همانهایی که اینک برای آیت الله منتظری  زیاد هورا می کشند و سینه چاک می دَرند،مقصرند و الان دارند  تقاص تعلل،بی توجهی،مماشات و شراکت در این جرم را پس می دهند!

بااین حساب، واضح و آشکار است برای افرادی مثل من که هیچ  پشتوانه مالی و حمایتی هم ندارد،تاجایی که  حتی برای معیشت روزانه اش به سختی می گذراند و  از سوی هیچ فرد و گروهی هم ساپورت مالی و معنوی نمی شود،وقتی بخواهد با نوشتن و با قلم خود، موی دماغ برای برخی بشود،دیگرجای خود دارد که چگونه عمل می کنند! لذا اگر عَمله  و عامل هزاردستان نشد،باید با بایکوت صورت گرفته از ناحیه مافیای اطلاعاتی و امنیتی کشور،بدلیل بیکاری ممتد تحمیلی بر وی و«بی پولی»،لاقل اگر بخاطر احتیاج،روباه صفت نشود!و باصطلاح:

«آنچه شیرا ن  را می کند روبه صفت، احتیاج است احتیاج است احتیاج»

لااقل خفه خون بگیرد و بشود یک آدم معمولی،با یک زندگی سگی و به شش و بش گرفتار.

کتاب ننویسدو یادداشت و مطلبی را هم در اینترنت منتشر نسازد و به ثبت نرساند و اگر رساند و کمی هم به قبای آقایان برخورد، از ناحیه «مشترکات خودی ها»،بایکوت شود!

این مافیا بدون آنکه بگوید ماست من ترش است، سعی دارد اتفاقات بوجود آمده را طبیعی و عادی  جلوه بدهد.تا نخواهد و مجبور نشود مسئولیتش را برعهده بگیرد.مگرآنجا که خواست  خدا،آنجاکه می گوید:«الله المنتقم» گریبانش را بگیرد!

مثلا اگر فرضا نتوانستند جلوی مجوز چاپ کتاب را بگیرند،به سفارش هزار دستان  هیچ انتشاراتی آنرا یا با سرمایه خودش و یا به اسم انتشارات خودش کتابش را  چاپ نکند و اگرهم طرف با مجوز ناشر مؤلف آمد جلو،چونکه  می دانندبه نان شبش هم محتاج است و جیبی ازرانت ندوخته،لابد پیش خود فکرمی کنند که  طرف ازخیرچاپ کتابش  می گذرد؛ ولی آنگاه که با هزار مکافات و تحقیر شدن و باقرض و قوله و اینکه همه آدمها بَرده زرخرید هزار دستان نیستند، کتابش را بتواند چاپ کند، آنوقت باتشبث به هرحشیشی سعی می کنند جلوی توزیع آنرا خیلی طبیعی و عادی  بگیرند.ومسئولیت آنرا هم نپذیرند! مثل همین کتاب سه جلدی«همه حرف خدا» از همین نویسنده را که ناشر چاپ کننده اش در پاسخ به پرسش من که چرا کتاب را دراین یک سال توزیع نکرده‌اید می گوید:شرکت توزیع کننده کتاب،مستقل از ناشر است و کتاب شما چونکه می گوید خریدارندارد (در حالیکه مخاطب کتاب عام است) آنرا توزیع نکرده است. اسمش را هم  می گذارند آزادی!! (یادداشت«نان آزادی»از همین نویسنده
را بخوانید)

سالها در مطبوعات اصلاح طلب به هرتوجیه که خودشان می کردند، و داشتند، مرا مجبور می ساختند که مطالبم را با نام مستعار چاپ کنم.و حالا می بینم آن
هزار دستان و مافیای اطلاعاتی و امنیتی در سایت جرس هم خودی نشان می دهدو «سَر خود»برای  یادداشت اینجانب با عنوان«وزیر اطلاعاتی که نقش وزیر را بازی می کند» اسم مستعار «محمد شورجه» را بجای اسم من می گذارد!

سایت جرس می خواهد وانمود کند مستقل است،اما مثل یک حزب  سیاسی عمل   می‌کند و دنبال این می گردد که فقط  از افرادی خاص مطالبی گیر بیاورد و به
عنوان میهمان چاپ کند. وحاضر است هر مطلبی را حتی اگر نامه فدایت شوم وعاشقانه و تعریف از خود و پرادختن به مسائل شخصی هم باشد چاپ کند،ولی مطلبی نباشد که  به قبای آنها  بربخورد و هزاردستان را برنجاند...

تاکه چه شود؟ تا اینکه با کمک همین رانت و ساپورت ها حکایت قحط الرجالی و کفن دزد اولی و دومی همچنان در این مملکت برقرار باشد و این آقایان همچنان در بازار بورس سیاست،مردم روی آنها سرمایه گذاری کنند و سهام بخرند(نگاه به یاداشتی از همین نویسند با عنوان:شرکت سهامی خاص ج.ا.ا.).

ختم کلام اینکه:در این بازار مکاره سیاست که برخی نان را به نرخ روز میخورند و برخی به  هم نرخ یارانه ای!!دزادن نان سعی دارندبا کمک مافیای قدرت، عجوزه صد نقش و نگار  را به اسم«آزادی»،بخورد مردم بدهند...

غلام همت آنم که زیرچرخ کبود/زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است!


 


تنها سینمای یک شهر ایران رستوران می‌شود


تنها سالن سینمای شهرستان دلفان در استان لرستان با جمعیتی نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر، به رستوران تبدیل می‌شود. 
تا کنون نیز، به مدت چهار سال از این سالن سینما به عنوان انبار غلات و علوفه استفاده می‌شده است.


خبرگزاری مهر گزارش داده است که پلاکاردی بر سردر سینما سعید شهر نورآباد، واقع در شهرستان دلفان، نصب شده که در آن عبارت «به زودی سینما سعید تبدیل به تالار پذیرایی سعید می‌شود» نقش بسته است.


مشکل کمبود سالن سینما در ایران بسیار جدی است و این معضل در شهرستان‌ها بیشتر مشهود است. به عنوان نمونه استان کردستان با 10 شهرستان و با جمیعتی بالغ بر یک میلیون 450 هزار نفر در حال حاضر سینما ندارد.


تهران نیز با معضل کمبود سالن سینما مواجه است و این کمبود مخصوصا در نوروز و تابستان بیشتر به چشم می‌خورد.


در بودجه امسال، ۸۰ میلیارد تومان به سینما اختصاص پیدا کرده، اما اگر قرار باشد سالن ساخته شود با احتساب هزینه پنج میلیاردی برای ساخت هر سالن، فقط می‌توان ۱۵ تا ۲۰ سینما ساخت و این با ۴۰۰ سالن که استاندارد مورد نیاز ایران است تفاوت عمده‌ای دارد. ضمن این‌که اگر قرار باشد تمام این بودجه صرف ساختن سالن سینما شود، برای بقیه امور سینمایی بودجه‌ای باقی نمی‌ماند.


 


فالس نیوز: خامنه‌ای در دیداری خصوصی با احمدی‌نژاد آشتی کرد

به گزارش اختصاصی کیهان قهوه‌ای بعد ازاختلاف سلیقه‌ای  که بین دکتر محمود احمدی‌نژاد با خامنه ای رخ عده‌ای از عناصر معلوم الحال وابسته به صهیونیسم خاورمیانه ادعای کذبی پیرامون دعوای شدید بین حاکمان برحق جمهوری اسلامی در رسانه‌های صهیونیستی منتشر کردند که در این دیدار همه خدعه ها و نیرنگ‌ها نقش برآب شد.

 خامنه‌ای در ابتدای دیدار بیان داشت: «مموتی جان شما چرا اینقدر عصبی هستی و جوش میاری حالا یه چیزی گفتیم یه چیزی شنیدی، همین کارها را کردی که باعث شد این صهیونیست‌ها معرکه بگیرند.»

 احمدی‌نژاد دراین دیدار که با ماچ کردن دست مقام عظمی ولایت همراه بود گفت: ‌«به جان عظمی  رفتار شما با من اشتباه بود و باعث شدیه عده معلوم الحال به من تشر بزنند مگر تو ۲۴ میلیون رای نداریکه اینجوری خ.ره به بازی‌ات گرفته و ناسلامتی رییس جمهور هستی و انتخاب وزیر حق رییس جمهوره نه رهبر.»

 خامنه‌ای گفت: «گوشت را به این تفرقه‌اندازها نده و خودت عقلت را به کار بنداز  اخه تو کی ۲۴ میلیون رای داشتی که الان باورت شده ۲۴ میلیون رای داری، حالا مهم نیست به جای اینکه اینجوری آبروی نظام ببری، توبه کن  من پیرمرد را اینقدر اذیت نکن! بنده بدن علیل و ناتوانی دارم بنده حقیر هستم و کاری نکن امام زمان از دست کارهای سید خراسانی و شیعب ناراحت بشه...»

 دراینجا احمدی‌نژاد به پهنای صورت اشک می‌ریخت که در اغوش گرم مقام عظمی ولایت جای گرفت و مقام معظم رهبری در حالیکه ا.ن. را به سینه می فشرد. گفت: «مموتی جان نظر من هنوز به نظر تو نزدیک‌تره ولی نظرم به امام زمان نزدیک‌تره ....»


 


بهاره علوی، فعال حوزه زنان و وبلاگ نویس كرد درگذشت

بهاره علوی وبلاگ نویس و فعال حوزه زنان  و كمپین یک میلیون امضا و فعال حقوق بشر کرد شامگاه روز دوشنبه پنج ادریبهشت درگذشت.


بهاره علوی متولد ۱۳۶۹، که به همره خانواده اش در ۱۰ فروردین  ماه در محور سقز سنندج دچا سانحه راننندگی شده و بعد از ۲۶ روز  به علت شدت آسیب‌دیدگی نخاع و عفونت ناشی از حراحات تصادف در سنندج درگذشت.


اين وبلاگ نویس جوان از فعالان مدنی  كرد بود که در جریان اعتراضات به اعدام حبیب الله لطیفی نقش بارزی ایفا کرد و پس از آن نیز از جمله افرادی بود که به صورت مستمر به پیگیری اوضاع زندانیان سیاسی کرد در مناطق کرد نشین می پرداخت.


بهاره علوی فعالیتهایش را از سن ۱۶ سالگی آغاز کرد و نوشته های خود را در وبلاگ «دختر خورشید» منتشر می‌کرد.


پیکر خانم علوی دوشنبه شب به زادگاهش شهر سقز منتقل و روزهای سه شنبه و چهارشنبه مراسم یادبود وی برگزار خواهد شد.


مرگ این وبلاگ نویس جوان بازتاب وسیعی در شبکه های اجتماعی داشت و تاثر بسیاری از فعالان رسانه ای، حوزه زنان و حقوق بشری به دنبال داشت.


 


وزیر ارشاد به تعداد زیاد ناشران محروم از نمایشگاه اعتراف کرد

 

 

مقام‌های وزارت ارشاد همواره درباره موضوع جلوگیری از حضور بعضی از ناشران در نمایشگاه کتاب، سعی کرده‌اند با سانسور خبری و عدم ارائه آمارهای واقعی، تعداد این ناشران را کم اعلام کنند و به این وسیله این موضوع را کم‌اهمیت جلوه دهند.

 

اما امروز در نشست خبری بیست و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، وزیر ارشاد و معاونش که ریاست این نمایشگاه را بر عهده دارد ناخواسته به ارائه‌ی دو آمار مختلف در این زمینه پرداختند و عملا نشان‌ دادند که تعداد زیادی از ناشران از حضور در نمایشگاه کتاب منع شده‌اند.

 

بهمن دری، رییس نمایشگاه کتاب، امروز بدون اعلام تعداد و نام ناشران و موسساتی که از حضور در این نمایشگاه محروم شده‌اند، گفت: «ناشرانی که نمی‌توانند در نمایشگاه حضور یابند، بسیار قلیل‌اند و تعداد آنها از انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کند.»

 

اما پس از اظهارات دری، وزیر ارشاد وقتی داشت درباره آماده بودن فضای نمایشگاه سخن می‌گفت، ناخواسته اعلام کرد که تعداد ناشران محروم از نمایشگاه بسیار زیاد است.

 

وی گفت: «ناشران از امروز (۶ اردیبهشت) می‌توانند غرفه‌هایشان را در اختیار بگیرند و باید از روز ۱۲ اردیبهشت- دو روز مانده به آغاز بازدید عموم- آماده باشند. اگر برخی از غرفه‌ها آماده نباشد ما لیست بلند بالایی داریم که می‌توانیم ناشران دیگری را جایگزین کنیم.»

 

مشخص نیست این «لیست بلند بالای» آقای وزیر دقیقا چیست، اما آن چه مشخص است افزایش محدودیت ناشران در نمایشگاه امسال است، به عنوان نمونه در آخرین خبری که درباره حذف بعضی از ناشران از نمایشگاه منتشر شده، آمده است که وزارت ارشاد از شرکت بنیاد بهشتی در نمایشگاه کتاب تهران جلوگیری کرده است.

 

به نظر می‌رسد این حذف به علت نزدیکی فرزند آیت‌الله بهشتی به میرحسین موسوی است.


 


هفت نگرانی در مورد نیروگاه هسته‌ای بوشهر در سالروز چرنوبیل

علی واعظ، پژوهشگر دانشگاه جانز هاپکینز به این مساله پرداخته است:


۲۵ سال از شوم‌ترین کابوس اتمی جهان در چرنوبیل می‌گذرد. گرامیداشت یاد قربانیان این فاجعه در سالروز آن در حالی برگزار می‌شود که حادثه راکتور اتمی «دايی‌چی» در فوکوشيمای ژاپن، لزوم بازنگری در ضوابط ايمنی و امنیتی نیروگاه های هسته‌ای را بیش از پیش افزایش داده است. نگرانی در مورد احتمال وقوع چنین سانحه‌ای در نیروگاه بوشهر که به زودی راه‌اندازی خواهد شد، به بحث‌های زیادی در مورد ایمنی و امنیت این نیروگاه در داخل و خارج از ایران دامن زده است. در میان بزرگ‌نمایی مخالفان و کوچک‌نمایی موافقان، تنها بررسی بی‌طرفانه، منصفانه و علمی این موضوع می‌تواند از بروز فاجعه‌ای مشابه در بوشهر جلوگیری کند. اشاره به هفت مورد از نگرانی‌های که در مورد نیروگاه بوشهر وجود دارد شاید سرآغاز گفتمانی در میان جامعه علمی کشور و مردم ایران باشد تا با هشیاری بیشتری خواستار پاسخگویی دولت ایران دراین مورد باشند. سلامت و ایمنی ایرانیان به همان اندازه در زمره حقوق مسلم آنان است که دسترسی به فناوری صلح آمیز هسته‌ای.

    •    سیاست زدگی: سیاسی شدن بیش از حد برنامه هسته ای ایران باعث شده است که جنبه های ایمنی و امنیتی نیروگاه بوشهر در اولویت قرار نگیرند. فشار برای راه اندازی نیروگاه، عدم انتشار برآوردهای مربوط به ضریب خطر و ضریب ایمنی مربوط به نیروگاه، عدم شفافیت در مورد نتایج بازرسی ایمنی آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای، و راه اندازی کارزار تبلیغاتی برای اثبات ایمنی بالای نیروگاه همه نتیجه این سیاست زدگی است.

    •    ماهیت دوگانه (Hybrid)نیروگاه بوشهر: که تلفیقی است از فن آوری آلمانی مربوط به دهه ۱۹۷۰ و روسی مربوط به دهه ۱۹۹۰. دولتمردان ایران این موضوع را یک برتری نیروگاه بوشهر می دانند نه یک کاستی آن. این در حالی است که علت تاخیر اخیر در راه اندازی نیروگاه بوشهر پوسیدگی در سیستم خنک کننده اضطراری بود که شرکت آلمانی زیمنس بیش از سی سال پیش برای بوشهر تهیه کرده بود. یگانگی این نیروگاه از لحاظ فنی باعث می‌شود که از تجارب ایمنی در نیروگاه‌های دیگر نتوان برای بهینه سازی نیروگاه بوشهر استفاده کرد.

    •    زلزله خیزی بوشهر: سه گسل برازجان، کازرون و فیروزآباد از نزدیکی بوشهر عبور می‌کنند. گسل‌های کور و لایه‌های نمکی هم در اطراف خلیج فارس و زیر رشته کوه زاگرس وجود دارند که مورد بررسی دقیقی قرار نگرفته‌اند. افزون بر این عدم شفافیت مسئولین ایرانی در مورد احتمال وقوع حوادث طبیعی و میزان مقاومت نیروگاه بسیار نگران کننده است. به‌زعم مقامات ایران و بگفته خود پیمانکار روسی نیروگاه در مقابل زلزله ای نه با «قدرت» ۸ بلکه با «شدت» ۸ مقاوم شده است. در واقع نیروگاه تنها می تواند زمین لرزه ای با شدت ۸ در مقیاس MSK-64 که برابر با ۶/۷ ریشتر است را تحمل کند.

    •    مدیریت ضعیف بحران: حکومت ایران به کرات نشان داده است در مقابل سوانح و فجایع طبیعی درغایت بی کفایتی عمل می کند. زلزله ۶/۶ ریشتری که در بم، به کشته و زخمی شدن بیش از ۶۰،۰۰۰ نفر انجامید، چندی پیش در کالیفرنیا فقط سه قربانی گرفت. دولت ایران تا کنون هیچ آموزش ویژه‌ای به ساکنان بوشهر برای مقابله با یک سانحه هسته‌ای نداده و هیچ طرحی برای تخلیه اضطراری بوشهر ارائه نکرده است. همچنین هیچ طرح جامعی  برای پيشگيری و مقابله زيان‌های زیست محیطی ناشی از حادثه احتمالی در بوشهر وجود ندارد. همین موضوع در مورد نیروگاه تحقیقاتی تهران هم که بیش از چهل سال عمر دارد صدق می‌کند.

    •    ضریب بالای خطای انسانی: غیر از حادثه اتمی فوکوشیما، دو فاجعه دیگر هسته‌ای که در «تری مایل ایلند» آمریکا و «چرنوبیل» اوکراین روی دادند ناشی از خطای انسانی بودند. اصرار ایران برای در دست گرفتن مدیریت نیروگاه بوشهر پس از دو سال پس از عملیاتی شدن نیروگاه بشدت نگران کننده است. کارکنان ایرانی فاقد تجربه لازم و کافی برای مدیریت نیروگاه هستند و ماهیت یگانه این نیروگاه نیز ضریب خطر را در این مورد افزایش می‌دهد.

    •    آسیب پذیری امنیتی: وقتی دانشمندان هسته‌ای ایران در وسط پایتخت ترور می‌شوند و یا در سفر حج ربوده می‌شوند، وقتی رایانه‌های نیروگاه‌های هسته‌ای آلوده به بد افزارهایی چون «استاکس نت» یا «استارس» می‌شوند، چگونه می‌توان آسوده بود و بیم از قرار گرفتن مواد رادیواکتیو و یا پسماند‌های هسته‌ای در دست عناصر خرابکار نداشت. جنبه‌های امنیتی نیروگاه بوشهر شاید به همان اندازه جنبه‌های ایمنی آن مورد سهل انگاری قرار گرفته‌اند.

    •    عدم استقلال مرکز نظام ایمنی هسته‌ای کشور: با وجود هشدار آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای در مورد وابستگی مرکز نظام ایمنی هسته‌ای کشور به دولت، این مرکز همچنان زیر مجموعه ای است از سازمان انرژی اتمی ایران و از قدرت اجرایی کافی برخوردار نیست. افزون بر این بنابر گزارش آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای این مرکز فاقد نیروی انسانی و تخصص کافی برای رسیدگی به ایمنی نیروگاه‌های هسته‌ای در کشور است. از آنجا که ایران به میثاق بین‌المللی ایمنی هسته‌ای و میثاق مدیریت  ایمنی پسماندهای هسته‌ای نپیوسته است، آژانس نمی‌تواند نظارت دقیقی بر ایمنی نیروگاه بوشهر داشته باشد و فقط نقش‌اش به دادن مشاوره محدود می‌شود.


 


شروط احمدی‌نژاد برای بازگشت به نهاد ریاست‌جمهوری

 

امیرحسین ثابتی از نویسندگان ثابت سایت رجانیوز و از همکاران سازمان اسناد انقلاب اسلامی در یادداشت رمز‌داری که در وبلاگ خود نوشته این ادعا را مطرح کرده است.

 

وی نوشته که احمدی‌نژاد برای بازگشت به نهاد ریاست جمهوری و شکستن «تحصن» خود سه شرط گذاشته است: «اول اینکه مشایی معاون اول شود، دوم مصلحی وزیر اطلاعات نباشد و سوم سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی برود.»

 

پیش از این منابع خبری اعلام کرده بودند که محمود احمدی‌نژاد در اعتراض به ابقای حیدر مصلحی از سوی علی خامنه‌ای بیش از چهار روز است که از حضور در نهاد ریاست جمهوری خودداری می‌کند.

 

برخی از اصول‌گران - علی لاریجانی و آیت‌الله مهدوی‌کنی -  در دیدار‌های خصوصی از وی خواسته‌اند حکم رهبر جمهوری اسلامی را بپذیرد٬ اما احمدی‌نژاد آن‌طور که این وبلاگ‌نویس نوشته است حاضر به پذیرش این حکم نیست و شروط‌ جدیدی را پیش کشیده است.

 

دفتر علی خامنه‌ای در روز‌های اخیر بار‌ها رسانه‌هایی که اخبار اختلاف رهبر جمهوری اسلامی و رئیس دولت دهم را مستقیم و غیر مستقیم پوشش داده‌اند را مجبور به حذف گزارش‌های خود کرده‌ است. سایت الف٬ آزادی‌نیوز و دولت‌یار از جمله سایت‌هایی هستند که در روز‌های اخیر برخی مطالب آن‌ها در خصوص اختلاف خامنه‌ای و احمدی‌نژاد حذف شده است.

 

از سوی دیگر خامنه‌ای در روز‌های اخیر بار‌ها به صراحت از مقام‌های جمهوری اسلامی و رسانه‌ها خواسته که اختلاف‌های پشت پرده را برای مردم فاش نکنند. خواسته‌های خامنه‌ای مبنی بر پنهان کردن اختلاف‌ها در شرایطی مطرح می‌شود که سایت رجا‌نیوز هم روز گذشته از انتشار عمومی اخبار محرمانه در سایت‌ها انتقاد کرده بود.

 

این وبلاگ‌نویس در یادداشت خود به صراحت نوشته که محمود احمدی‌نژاد «استحاله شده» و در برابر حکم رهبر جمهوری اسلامی ایستاده است.

 

ثابتی پیش‌بینی کرده که احمدی‌نژاد پس از چند روز قهر به نهاد ریاست جمهوری بازخواهد گشت٬ اما هدف نهایی وی بالا بردن هزینه صدور حکم حکومتی برای خامنه‌ای است.

 

وی نوشته که «هدف این حرکت دکتر بالا بردن هزینه برای آقاست که در برابر انحرافات بعدی، از حکم حکومتی استفاده نکند.»

 

امیر حسین ثابتی همچنین درباره انتخابات آینده ریاست جمهوری نوشته است: «می‌توانیم برای انتخابات بعدی گزینه‌ای بهتر از دکتر را بیاوریم. حالا از سعید جلیلی بگیرید تا باقری لنکرانی یا صفار هرندی یا هر کس دیگر که الان شاید حتی اسمش را ندانیم.»

 

وی خطاب به دوستان خود نوشته که «فراموش نکنیم یک نفر مدل احمدی‌نژاد ۸۴ را باید رو کنیم و به کمتر از آن هم قانع نباشیم.»

 

 


 


دیدار با عظما در گذر زمان

 

دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت نهم و دهم - ۱۳۸۸/۶/۱۶

 

 


 

 

دیدار رئیس جمهور و هیأت دولت - ۱۳۸۹/۶/۸

 

 


 

دیدار رئیس و اعضای کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی  -  ۱۳۹۰/۲/۵

 

دیدار جمعی از ... با مقام ولایت عظما -  روزی در ۱۳۹۱

 

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته