-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

Latest News from Emrooz for 04/26/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



بخش نخست: شبانی برای سلطان

یادم میآید وقتی که روند اعلام نتایج انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری تدریجاً به مرحله ائی رسیده بود که فرد برنده اعلام شده توسط ستاد انتخابات تدریجاً قطعیت می یافت , همه متحیّر بودند , حتی دوستان ما در ستادهای سایر نامزدهای انتخاباتی و میتوانم به جرأت بگویم که در سطوح پائینتر ستادهای فردی که برنده اعلام شد نیز میزان تحیّر کمتر از ما نبود و یا اینکه حداقل تصور چنین رقمی از آرا در مخیّله شان نمی گنجید. بگذریم از اینکه انگار بعضی از بزرگترهاشان چیزهائی میدانستند و قبل از انتخابات ارقام عجیبی را اعلام کرده بودند (1).

مشکلی در انتخابات دور هفتم و هشتم ریاست جمهور منتخب برای حضرات برگزار کننده دور دهم واقع شده بود و آن از این قرار بود که منتخب مردم در آن دو دوره علیرغم همه دسیسه های صورت گرفته توصط مخالفینش آنچنان آرای بالائی را بدست آورده بود که برای شکاندن رکورد افسانه ائی ایشان در دور دهم نیاز به عدد بسیار بزرگی می بود که در صورت برنامه ریزی برای تأمینش خودبخود رأی چندانی برای سایر نامزدها باقی نمیماند , که البته نماند, مگر اینکه ظرف مدت کوتاهی جمعیت کشور را دوبرابر میکردند و یا اینکه از لشکر غیبی و فرشتگان هاله بسر در ملکوت فرضی خودشان که ظاهراً حشر و نشری با شورای نظارت بر انتخابات داشتند , استمداد میطلبیدند . که البته دومین راه را برگزیدند ومعاذالله از غیب کمک گرفتند و منتخب خدا از صندوقها در آوردند (2) . بهرحال موضوع این بود که ملتی گیج شده بود ( چه آنان که خودی خوانده میشدند و چه ناخودی ها به زعم تقسیم بندی حضرات ) , بخصوص شخص خودم که در بدترین وضعیت تصور میکردم که اگر دستبردی در آرا زده شود برای کشاندن انتخابات به دور دوم و تکرار سناریوی انتخابات دور نهم باشد . اما الحق که خوب جرأتی کردند و تصمیم گرفتند که اگر قرار بر دست بردن و زمینه چیدن باشد خوب بگذار تا که به مفرق ببرند و کار را یکسره کنند و ضمناً طومار افسانه ها و حماسه های قبلی را هم در هم بپیچند و همه دیدیم که چه شد و چه بر ایران و مردمش گذشت .

همانوقت در لحظات پایانی اعلام نتایج که هر کسی چیزی میگفت و گاهی پیش بینی هم میکرد , یک دوستی از من پرسید که " یه چیزی بگو؟ بنظرت چی میشه؟ "

چیزی به نظرم آمد که نمیدانم از دل برآمد و یا از فکرم. گفتم " نمیدانم چرا حس میکنم این آقایی که امروز رئیس جمهور خوانده شده , سرنوشت خوبی نخواهد داشت و بنظرم عاقبت شومی در انتظارش هست و چه بسا فرجامی دلخراش ". گفتم مرا به یاد داستان سلطان و شبان میاندازد که سلطانی در عصر قدیم قصد داشت برای خلاص شدن از سرنوشت شومی که خوابش را آشفته کرده بود شبانی را برای چند صباحی بر جایگاه حکومت بنشاند و وقتی کارش تمام شد او را هم از سر وا کند که البته همانطور که همه در سریالش که از تلویزیون سالها پیش پخش شد دیدیم که آنطور نشد که سلطان میخواست .

بعضی ازدوستان گفتند : " ای بابا , طرف میخواد فردا بیآد برای این ارقام نجومی که براش اعلام شده جشن بگیره وتو میگی بد به حالِ طفلکی ".

گفتم فعلاً از من دلیل نخواهید که چندان ندارم و بیشتر یک حسّی دارم که ناشی از شناختی است که از شخصیت این فرد پیروز خوانده شده و افراد مافوقش که چنین برنامه ائی را چیدند پیدا کرده ام , بعلاوه کمی اطلاعات قبلی که از اتفاقات مشابه تاریخی که عبرت برانگیزند داشتم . اصولاً اعتقاد من این بود که چنین کسی در قواره آنچه برایش دوخته بودند نبود و بزودی تیغ آرای نجومی ائی که ساختند و به دست این زنگی که مست از پیروزی بود دادند کار به دست همه میداد , که البته همینطور هم شد و دیگران را خس خواند و خود را خاصّ و آشوبی بپا کرد که همه نتیجه اسفناکش را بخاطر داریم. واقعاً که قبای پیروزی چشمگیری که برایش تدارک دیده بودند نه تنها بر تن او گریه میکرد بلکه گریه ملتی را درآورد و نهایتاً هم اگر اقبال با وی نباشد بر چشم خودش هم اشک خواهد آورد .

البته برای آن نظر و احساسی که داشتم بعداً و تدریجاً دلایلی رخ نمود که اینروزها آنچنان بر همگان بارز و نمایان هست و نقل همه رسانه شده که دیگر مسجل است که بین تقسیم کنندگان قدرت در روز بیست و دوم خرداد هشتادو هشت تنازع سختی درگرفته و آن زنگی مست با تیغی که به دستش دادند بر لشگر خودی هایشان زده و در میدانی که به او سپردند هل من مبارز می طلبد .

شاید بعضی بپرسند که سلطان داستان ما را چه نیازی به چنین شبانِ دریده صفتی بود که هنوز چیزی نگذشته با سلطان خویش چنین بداخلاقی میکند . آنچه مسلم است حضرت سلطان و مشاوران پس از تحمل هشت سال دوره اصلاحات نیاز مبرمی به خلاص شدن از شرّ دگراندیشان و اصلاح طلبانی که بحث بهسازی ساختار قدرت را مطرح میکردند و همچنین برخی از قُدَمای انقلاب اسلامی که به جرگه منتقدین قدرت پیوسته بودند را حس میکردند , اما از طرف دیگر حمله مستقیم کسانی که اکثرا چهره های ریشه دار و شناخته شده انقلاب بودند را از جانب خود صلاح نمیدیدند چون پس از دو دوره حاکمیت اصلاح طلبان که منجر به گسترش فرهنگ نقد شده بود میدانستند که مردم آنطور که آنها میخواهند قضاوت نخواهند کرد . بخصوص اینکه حمله به برخی از یاران سابق از طریق بکار بردن روشهای سخیف سیاسی و دسیسه های دروغپردازانه ظاهراً دونِ شأن حضرات والا مقام و انصارشان می بود فلذا امر تخریب مخالفین و منتقدین نیاز به شبانی داشت که نه همانند شبانِ داستانهای قدیم از نوع ساده لوح بلکه میبایست جسور , دریده خو و دسیسه باز باشد و ضمناً از ظاهر و کلامی شبان گونه و ساده زیست و گوسفند پسند برخوردار باشد . و اینگونه بود که شبان داستانِ ما از بین بسیاری که ممکن بود چنین شرایطی را داشته باشند انتخاب و متعاقباً در روندی از پیش تعیین شده در قالب و ظاهر انتخابات در دو دوره مجزا انتصاب شد .

اما چیزی نگذشت که اختلافات بر سر قدرت و محدوده هایش بزودی با تعیین معاون اولی بحث برانگیز برای رئیس جمهور شدت یافت و من بعد از آن طرفین مترصد آن شدند که از هر فرصتی برای گرفتن امتیاز از دیگری استفاده ببرند . اکنون با آنچه که گذشت و آنچه پیش بینی میشود , شبانِ داستانِ سلطان و شبان سیاست ما باید خیلی خوش اقبال باشد تا بتواند از مهلکه ائی که برایش تدارک میبینند جان سالم بدر ببرد .

امروز دو رأس ظاهری قدرت در کشور در حال معامله ائی هستند که همیشه پشت پرده انجام میشده اما امروز دیگر برون افتاده . طرفین بشدت اصطکاک منافع پیدا کرده اند و همچنین یک سمت این معامله قدرت میخواهد تدریجاً برتری جوئی و صاحب الاختیار بودنش را به دیگری انشأ کند . البته آنانی که صحنه گردان اصلی غائله انتخاباتی بودند و برای طرح و اجرای آن بازی خطرناک سالها برنامه ریزی کرده بودند میخواستند کسی بر جایگاه قوه مجریه بنشیند که مطیع اوامر بوده و پادوی داخلی و خارجی سیاستهای بفرموده عالیجنابانِ بیت نشین باشد . کما اینکه این نیّت بارها در کلام حضرات آمده که مثلاً " فلانی نظرش به ما نزدیکتر است" (3) ((که البته در خصوص این جمله باید گفت که نوعی مصادره آرای مهندسی شده به نفع خود بوده تا جبران شکست انتخابات دور هفتم و هشتم که مردم صراحتاً به کسی رأی دادند که نظرش نزدیک نبود بشود )) و " از باب هماهنگی اش با ما نگرانی نیست" (4) و یا " وقتی به سفر فرنگ میرود میدانیم جز آنچه مدّ نظر ما ست چیز دیگری نخواهد گفت" (4) و الخ ... که میتوانید سوابق این بیانات را در همه رسانه هائی که انعکاشان دادند جستجو کنید.

اما از بد حادثه , فرد منتخب که فقط ظاهری شبیه شبانِ داستان سلطان و شبان داشت و باطنش پیچیده تر از این حرفها بود , ظرفیت آن رقم بالای رأی مهندسی شده را نداشت و دست بر قضا دوستان نابابی هم بر دورش جمع شدند که شاید بهتر از خودش معنی و کاربرد آن رقم نجومی آرای انتخاباتی را میفهمیدند و میدانستند پس از آنهمه درگیری و تشنج سیاسی و اجتماعی که در کشور پیش آمد و خیلی ها چشمشان به حقیقت افراد مدّعی تقوی و زعامت دینی آگاه شد , برای سلطان جز حمایت بی چون و چرا از شبان منتخب خود باقی نمی ماند . کما اینکه دست مجلس خودساخته را هم در بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی در روزهای پر التهاب پس از انتخابات بستند تا هرچه زودتر دولت انتصابی تشکیل شده و به خیالشان امید معترضین به هرگونه تغییر یا بازبینی اشکالات نابود گردد (5). اینان یا تاریخ کم میدانند و یا شاید خوانده اند اما عبرت نگرفته اند که همیشه بر این روال بوده که دو قلندر در یک گلیم و دو سلطان در یک اقلیم محال است که بگنجند . فلذا دست یاری سلطان و شبان تا جائی در دست همدیگر بود که مجبور نشدندن برای بقای خویش و تعمیق نفوذشان هر دو دستشان را به سوی کرسیهای قدرت دراز کنند .

در حال حاضر قسمت قابل توجهی از مجلسیان , بخشی ازفرماندهی ارشد نظامی , مجموعه ائی از روحانیون سیاسی و سرشناس که بقایشان بر اصل وجود فصل الخطاب هست و مواردی از رسانه های پا به امر تبدیل به اهرمهای فشاری شدند که رئیس جمهور منتصب مجبور است در مقابل فشار و دسیسه های متناوب ایشان متقابلاً دست به دسیسه و سیاست بازی بزند و در نهایتاً اینکه مجموعه پر نیرنگ و دروغ حامی وی در این منازعه انچنان فعال شده اند که جز سیل احکام حکومتی هیچ احد دیگری نمیتواند مانع اهتمام ایشان در فتح سنگرهای قدرتی که همیشه در دست اصولگرایان سنتی بوده بشود . امروز کوچکترین حق قانونی یک رئیس جمهور (( هر چند که منتصب باشد )) قبول استعفای وزیرش میباشد که توسط حکم حکومتی نسخ و مسخ میشود (6 و7 و8) و این بیانگر جدالی است که از غرشهای پنهان در بیشه پشت صحنه قدرت به درگیری سرپنجه ها رسیده است.

باید هشیار باشیم که این نزاع به مرحله ائی رسیده که نمیتواند بدون پیروزی یکطرف ختم شود و در این بین پیروزی ائی واقع نمیشود مگر یکی از این مدعیان حذف و یا کاملاً فشل شود . صبر یکطرف بر به پایان رسیدن دوره قانونی دیگری و یا صبر دیگری بر به پایان رسیدن عمر آن یکی دیگر کارساز و راه گشا نیست و ظاهرا مصالحه هم از طرف سلطانی که خود را برنده این میدان میبیند ممکن نیست و از طرف شبان گه گمانش در مورد آرای نجومی اش به یقین بر موفقیتش در این جدال تبدیل شده. البته مدتی است که عامه مردم هیچ وقعی به چنین درگیریهائی نمی گذارند چون خود درگیر معاش ضنک خویش اند و هزار بدبختی دارند که روز افزون است و آنچنان گریبانشان را گرفته که نور امید به تغییر و اصلاح را در نظرشان به کورسوئی مبدّل ساخته که امید داریم هرگز خاموش نگردد .

در این بین حذف و حصر سران جنبش سبز و در بند کردن متفکرین دگر اندیش و اصلاح طلب وحتی ستاندن آخرین مناصب رسمی حکومت مثل کرسی ریاست مجلس کم بنیه و عمیقاً خفته خبرگان که تا بحال در دست یاران غار دیروز اما غیر قابلِ اعتماد امروز بوده فی الجمله نشانه آن است که طرف قَدَر قدرت نمیخواهند در تنازعی که بزودی عیان میشود و شاید انتخابات مجلس در پایان سال جاری زمان اوجش باشد , کسی خارج از دو جبهه موجود بتواند سردمداری میدان کند و خارج از معادلات ایشان نمایندگی و هدایت مردم را به دست گیرد. تفرعن حاکم اجازه نمیدهد تا ببینند که بدور از تنازع قدرتخواهان جنبش سبز در تنور اعتراضات مدنی چون آتش زیر خاکستر مترصد بروز و لهیب کشیدن است. ایام سختی در پیش است که با عمیق شدن درگیریها همراه است چون از هم اکنون با کوفتن بر کوس فتنه جدید ( 9 و 10 و 11) که قرار است بدتر و خونریزتر از سایر فتنه ها باشد آتش تهیّه درگیری را فراهم میکنند و ,سران نظامی حکومت نیز پیشاپیش شیپور جنگ را نواخته اند (12 و 13) .

اما چه باید کرد تا جنبش مردمی ایران بتواند در این وقایع حداکثر بهره را برده و از قدرت اصلاحی که حضور مردم دارد برای فرونشاندن آتشی که قدرت طلبان بدون ملاحظه کردن منافع ملی برافروخته اند برای به حداقل رساندن آسیبهای ممکن به ملک و مردم استفاده بهینه نماید . ادامه مبحث در بخش دوم سلطان و شبان بحث خواهد شد.

به امید ایرانی آباد و آزاد که سایه خدا و رآی مردمی آزاده بر سرش باشد


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته