-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

Latest News from 30Mail for 04/29/2011

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/2/8

جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامه ای به علی لاریجانی خواستار بررسی تخلفات دولت در عدم اجرای قوانین کشور شدند و شکوائیه ای در ده بند خطاب به رئیس مجلس تنظیم کردند که از افزایش جدیت مجلس در قبال رویکرد دولت نسبت به قوانین مصوب و کیفیت اجرای این قوانین حکایت دارد.

این نامه در ده بند به مواردی که نمایندگان امضا کننده آن را «پاره‌ای اشکالات در عملکرد ریاست قوه مجریه، عدم تبعیت از قوانین و پاره‌ای اظهارات که دال بر تعمد دولت در نادیده گرفتن قانون و مطالبه اختیاراتی فراقانونی» می نامند، اشاره شده و از رئیس مجلس خواسته شده تا بر اساس ماده ۲۳۳ آیین نامه داخلی مجلس آن را به کیمسیون مربوطه برای رسیدگی ارجاع دهد.

در این نامه به استناد گزارش های نهادهای بازرسی و مرکزپژوهش های مجلس نسبت به بدبین شدن مردم و هم چنین افزابش شکاف طبفاتی در کشور با وجود شعارهای عدالت محوری اشاره و در بندهای متعدد بخشی از تخلف های دولت در عدم اجرای قوانین بودجه، برنامه چهارم توسعه و مصوبات قانونی مجلس لیست شده است.

برخی از بندهای این نامه که به تخلفات دولت احمدی‌نژاد اشاره دارد‌ عبارتند از:
* عدم ارائه گزارش عملکرد سال‌های برنامه موضوع ماده ۱۵۷ و نیز ۱۵۸ برنامه چهارم و فاصله گرفتن بیشتر از هدف سند چشم‌انداز.
* تخلفات مکرر و عدیده در اجرای قانون بودجه بر اساس گزارش‌های دیوان محاسبات کشور (از جمله گزارش‌های تفریغ بودجه)
* بی‌اعتنایی و عدم اهتمام به اجرای قانون برنامه چهارم، عدم رعایت چارچوب‌های نظام برنامه‌ریزی کشور
* عدم ارائه به موقع لوایح بودجه سالانه
* دخالت بیش از حد در سیستم بانکی، صرف عجولانه منابع بانکی و بلوکه شدن آنها در طرح‌های حساب‌نشده و بخش‌های دلالی و نتیجتاً کاهش قدرت سرمایه‌گذاری و نیز تامین سرمایه در گردش طرح‌های تولیدی و خدمات

به گفته سید فاضل موسوی نماینده خدابنده و عضو کمیسون اصل ۹۰ مقرر شده بنابر دستور علی لاریجانی این درخواست در دستور کار کمیسیون اصل ۹۰ مجلس قرار بگیرد.

به گفته این نماینده امضا کنندگان نامه درخواست بررسی فوری و قرائت نتایج حاصل ازاین بررسی را در صحن علنی مجلس دارند. بر اساس ماده ۲۳۳ آیین نامه داخلی مجلس اگر کمیسیون مربوطه گزارشی را دال بر تایید موارد مندرج در این درخواست به صحن علنی مجلس ارائه دهد و به تصویب نهایی نمایندگان برسد، گزارش مذکور بدون تشریفات قانونی و بدون قرار گرفتن در نوبت به سرعت باید در قوه قضائیه مورد دادرسی قرار بگیرد.

منبع: کلمه


 
 

همسر علی حسن پور، از جان‌باختگان اعتراصات ایران:
1390/2/8

لادن مصطفایی، همسر علی حسن پور، از جان باختگان اعتراضات مردمی ایران می‌گوید سپاه در نامه ای به دادگاه، قتل علی حسن پور و سایر کشته شدگان روز 25 خرداد 88 را مشروع اعلام کرده است.

علی حسن پور روز 25 خرداد 88 در خیابان آزادی بر اثر اصابت گلوله به سرش کشته شد و خانواده اش 104 روز بعد از این واقعه، پیکر او را تحویل گرفتند و به خاک سپردند.

تصویر پیکر خونین و سر گلوله خورده علی حسن پور از اولین تصاویر جانباختگان بعد از انتخابات بود که منتشر و به یکی از نمادهای اعتراض مردمی تبدیل شد.

خانم مصطفایی گفته است که خبر وصول نامه سپاه را ابتدا از رئیس دادسرای نظامی شنیده و سپس با مراجعه به دادسرا قاضی پرونده دریافت این نامه را تایید کرد.

همسر علی حسن‌پور درباره محتوای این نامه گفته است: سعی کرده اند خودشان را توجیه کنند. در یک بند نوشته اند که "راهپیمایی 25 خرداد مجوز قانونی نداشت" و همراه این نامه، صحبت های آقای تمدن، استاندار تهران را ضمیمه کرده و بعد در بند دیگر نوشته اند که "راهپیمایی کنندگان از میدان انقلاب به سمت آزادی در حرکت بودند و از دماغ کسی خون نیامده علی حسن پور در کوچه صفا در آزادی چه میکرد"؟ من هم به قاضی گفتم  مگر حکومت نظامی بود؟ با این نامه ای که سپاه نوشته یعنی نباید کسی در انقلاب و آزادی می بود؟

وی در ادامه می‌گوید: در یکی از بندها نوشته بودند که "قتل مشروع بوده" که من واقعا خنده ام گرفت گفتم کجای شرع اسلام گفته که شما یک فرد بی دفاع را بکشید و ادعا کنید که مشروع بوده؟ دقیقا کلمه ای که به کار برده بودند این بود که مشروع بوده. گفتم از نظر شرعی چه کسی تایید میکند که چنین قتل هایی در خیابان صورت بگیرد و افراد بیگناه کشته شوند؟

همسر علی حسن‌پور در بخش دیگری از گفتگوی خود با «روزآنلاین» خواهان حضور فرماندهان گردان 117 عاشورا در دادگاه شد. به گفته وی تمام کسانی که در پایگاه بسیج، از اسلحه های آنها در روز 25 خرداد 88 گلوله شلیک شده نیز باید در دادگاه حضور یابند و مشخص شود چه کسی به علی شلیک کرده است.

خانم مصطفایی در ادامه گفت که قاضی پرونده به وی گفته «هر موقع خواستید می توانید دیه بگیرید.» وی در پاسخ به این درخواست قاضی گفته است: «دیه می تواند همسر مرا بازگرداند؟ دردی دوا میکند؟ من یک دیه هم روی دیه تان می گذارم و به شما میدهم قاتل همسرم را معرفی کنید.»

وی در پایان تاکید کرده است: «به قاضی پرونده هم گفته ام که من منتظرم از طریق دادسرا های خودمان اقدام و قاتل همسرم معرفی شود در غیر این صورت به دادگاه لاهه شکایت خواهم کرد.»

منبع: روزآنلاین

 


 
 

1390/2/8

مسئولان یک بیمارستان در مشهد پس از ضرب و شتم بیماران مبتلا به جذام، دستور اخراج آنها را از این مرکز درمانی صادر کرده اند.

روزنامه «قدس» با انتشار این خبر نوشت که درمانگاه امراض پوستی دانشگاه علوم پزشکی در شهر مشهد تصمیم گرفته است 40 نفر از بیماران جذامی بستری در این مرکز را اخراج کند.

روزنامه قدس در گزارش خود نوشته است که این خبر را در پی «تماس های مردمی» به دست آورده و سپس با ارسال خبرنگارانش به مرکز درمانی فوق از صحت آن مطمئن شده است.

در این گزارش نام مرکز درمانی که تصمیم به اخراج بیماران جذامی گرفته، آسایشگاه «محراب خان» قید شده که تقریبا 30 سال پیش از انقلاب 1357 در ایران از سوی فرد خیری به همین نام ساخته و برای درمان بیماران مبتلا به جذام وقف شده است.

علی محمودی، یکی از بیماران بستری با بیان اینکه آسایشگاه محراب خان سال ها قبل برای جذامیان وقف شده است، گفت: «پیش از انقلاب اسلامی این آسایشگاه ساخته شده و کاربری آن ویژه بیماران مبتلا به جذام بوده است. چندی پیش به دلیل اینکه این مکان داخل شهر قرار گرفت، جذامیان را به بیمارستان بوعلی منتقل کردند. پس از مدتی دوباره آنان به بیمارستان طالقانی منتقل شدند.»

به گفته او، نه سازمان بهزیستی و نه کمیته امداد «حاضر به پذیرش بیماران نشدند» و انجمن حمایت از جذامیان حاضر به نگهداری این بیماران شد که «رئیس دانشگاه علوم پزشکی در آن زمان مخالفت کرد.» پس از آن، بیماران مجدداً به این مکان منتقل شدند که همیشه در این جا بمانند، ولی پس از این همه فراز و نشیب، تصمیم جدیدی گرفته شد و تمام وسایل را با چهار کامیون از آسایشگاه خارج کردند.

او می گوید: "معلوم نیست سرنوشت ما چه می شود."

انتشار این گزارش درباره اخراج بیماران جذامی از مرکز درمانی محراب خان تنها چند روز پس از آن صورت می گیرد که اخبار مربوط به رها کردن دو بیمار در کنار جاده به دلیل بی پولی توسط مسئولان و خدمه اجرایی بیمارستان دولتی امام خمینی، جامعه و کاربران اینترنتی را در بهت و تاسف فرو برد.

ماموران این بیمارستان افراد فوق را بدلیل "نداشتن پول درمان" سوار بر آمبولانسی کرده و آنها را در کنار جاده ای در حاشیه تهران و زیر آفتاب رها کرده بودند.

منبع: روزنامه قدس و روزآنلاین

خبرهای مرتبط:
١٥٠٠ جانباز شیمیایی سردشتی بدون پزشک
دو بیمار به خاطر بی‌پولی در اتوبان رها شدند


 
 

مدرسین و طلاب قم و نجف (متقن):
1390/2/8

جامعه مدرسین و طلاب قم و نجف (متقن) در بیانیه‌ای از مراجع تقلید خواسته‌اند که نسبت به «ظلم‌هایی» که در حق مردم ایران روا می‌شود سکوت نکرده و راه خود را از «سلطان جائر» جدا کنند.

در این بیانیه با اشاره به اختلافات اخیر محمود احمدی‌نژاد و رهبر جمهوری اسلامی آمده است: شخصی که آقای خامنه ای 6 سال تمام از آبروی وهمی و امکانات و توانایی‌های غصبی خود برایش خرج کرده است، امروز شمشیر عناد و مخالفت با وی و دهن‌کجی به وی را در دست گرفته است. این خود نشان‌دهنده آن است که ریزش شدیدی در اندک طرفداران رهبری رخ داده است.

این بیانیه می‌افزاید:‌ (امروز) دوره رجزخوانی کسانی که سنگ ولی فقیه و ولایت آقای خامنه ای را به سینه می‌زدند و شخص او را فصل الخطاب می‌دانستند به پایان رسیده و نوبت مقابله با اوامر سلطان شده است.

جامعه مدرسین و طلاب قم و نجف در ادامه می‌افزاید: «سید علی خامنه ای که بعد از کودتای انتخاباتی سال 1388، بخش عظیمی از جامعه را دشمن خود دانست و دستش را به خون مردم آزادی خواه ایران زمین آلوده ساخت، دلسوزان وطن را به زندان انداخت و بذر نفاق و تفرقه را در جامعه کاشت، وانگهان به مقابله با مراجع عظام و روحانیون مستقل سنتی پرداخت، دوستان قدیمی خود را کنار گذاشت و آنان را منزوی کرد، امروز با آن کس که نظراتش را نزدیک‌تر به خود می‌دانست وارد جنگ قدرت شده است.»

به گفته آنها «احمدی نژاد که از حمایت همه‌جانبه رهبری برخوردار بود، از آغاز دوران غصبی ریاست جمهوری خود در دوره دهم، همواره تصمیماتی خلاف نظر رهبری گرفت. این تصمیمات به حدی خودسرانه بود، که دیگر آقای خامنه ای سکوت را جایز ندانست و در قبال استعفای اجباری وزیر اطلاعات دولت کودتا موضع‌گیری نمود و با حکم حکومتی و سلطانی خود، وزیر مستعفی دولت احمدی نژاد را در مقام خود ابقا کرد.»

در ادامه این بیانیه آمده است: «تصمیم گیری های خلق الساعة و نا-کارشناسانه حکومتیان در این دو سال آنقدر خود محورانه بوده است که نه تنها معیشت مردم راحت تر نشده است، بلکه روز به روز به تعداد افرادی که زیر خط فقر قرار دارند اضافه می شود.»

جامعه مدرسین و طلاب قم و نجف در ادامه با اشاره به «سیدخراسانی بودن علی خامنه‌ای» که از سوی تندروها به او اطلاق می‌شود، خاطرنشان کرده است: «در کجای کتب اسلامی آمده است که سید خراسانی قاتل جان و مال و ناموس مردم بوده است؟ کجای تاریخ اسلام آمده است که شعیب ابن صالح، دروغگو بوده است و با سید خراسانی وارد مناقشه و جنگ قدرت می شود؟»

این بیانیه در پایان خطاب به مراجع تقلید تاکید می‌کند: اکنون وقت آن است که راه خود را از سلطان جائر جدا کنید. این سلطان رفتنی است و دین خداست که ماندنی است. راه خود را انتخاب کنید.

منبع: متقن


 
 

1390/2/8

سیمین بهبهانی
مدرسه فمینیستی

نوروز امسال هم به روال سال‌‌‌‌های گذشته به دیدارت آمده بودم. تعطیلات نوروزی، خلوتی پایتخت و سبک بودن ترافیک خیابان‌‌‌ها و هوایی به نسبت پاکیزه. یادم به روزی آمد که برای اولین دیدارمان، آمده بودم پیش تو با چند شاخه گُل و یکی دوتا از کتاب‌‌‌هایم. که خودت گفته بودی: نشانیم انتهای زمین، «بن‌‌‌بست ارض» است. بالاخره رسیدم و در زدم و گشودی. خندان‌‌‌روی و سرشار از مهر. و خنده و خوشامدِ دختری شاد و زیباروی، دلم را پُر از یگانگی کرد، دختری خندان مثل خودت: دخترت لیلی! تداعی لحظات شوق‌‌‌آفرین اولین دیدارمان، خاطرات دیدارهای منظم همه‌‌‌ی آن سال‌‌‌‌ها را برایم زنده کرد، که برادرت هوشنگ، و پسرم علی، پای ثابت دیدارهای‌‌‌مان بودند و لیلی که وجود پُرنشاط اش، به‌‌‌خصوص وقتی که شعرهایش را برای ما می‌‌‌خواند، فضا را از طراوت حضورش، سرشار می‌‌‌کرد.

سیمین‌‌‌‌جانم، هشتم اردیبهشت‌‌‌ماه امسال که آغاز دهه‌‌‌ی 90 خورشیدی است نود ساله می‌‌‌شوی. نسبت به گذشته، لاغرتر شده بودی اما چون همیشه صبور و آرام می‌‌‌‌نمودی. سال‌‌‌ها قبل هم نوشته بودم که «آرامش تو را دوست دارم گرچه خودم نمی‌‌‌خواهم صاحب آن باشم. چرا که من از جوش و خروش‌‌‌ها و ناآرامی‌‌‌ها بارور می‌‌‌‌شوم. شعر من حاصل لحظه‌‌‌های التهاب من است. گُر می‌‌‌گیرم و خاکستر می‌‌‌شوم تا شعری بنویسم...»

و اما، به محض دیدارت متوجه شدم که به لطف حق، از بیماری اخیر "انگار سکته مغزی" (که برخی بی‌‌‌خِردان شایع کرده بودند جان به‌‌‌در نخواهی برد) به سلامت و صلابت، عبور کرده‌‌‌یی. و این برای من جای شکر و خوشحالی دارد. با این حال انگار جسم‌‌‌ات را خسته و ضعیف کرده است که بر خلاف سال‌‌‌های گذشته، به‌‌‌ندرت حال سخن‌‌‌گفتن داشتی و بیشتر شنونده بودی.

در راه آمدن به دیدارت، تجسم خاطرات سال‌‌‌های گذشته و آن فضای صمیمیِ دورهم بودن‌‌‌ها، بار دیگر مرا به یاد «زری» انداخته بود وقتی که «به تلخی اندیشید: فکر کن سووشون است و سوک‌‌‌‌سیاوش را گرفته‌‌‌ایم.» باز هم با خودم تکرار کردم: پایانی چنین غم‌‌‌انگیز برای قصه‌‌‌یی که پُر از ضرب‌‌‌آهنگ پُرهیبت سُم اسب یوسف است! و تو، نام این قصه‌‌‌‌ات را سووشون گذاشته‌‌‌ بودی. از دنیای «سووشون»ات به صحرای ملتهب «جزیره سرگردانی» عبور کردم و یاد گفتاری از تو افتادم که سال‌‌‌ها پیش وقتی در باره‌‌‌ی این رُمان، می‌‌‌نوشتم سخنم را با همین قطعه آغاز کرده بودم که:

... نور تنها یک لحظه پایید: صبحِ اول از دروغ خود سیاهروی شده بود. باید پذیرفت که از آن روز که خورشید بر جهان تابیده است و از آن روز که دو صبح کاذب و صادق از پی هم برآمده‌‌‌اند، حق و باطل با یکدیگر به جدال برخاسته‌‌‌اند. اما صبح کاذب لحظه‌‌‌یی پیش نپاییده است: حق می‌‌‌آید و باطل به‌‌‌درستی رفتنی‌‌‌ست...

مست شده بودم از بوی بهار و یاد تو ، از تَرنّم نغمه‌‌‌ی زیبای همین گفتارت که در جزیره سرگردانی نوشته بودی و من بارها خوانده بودم و حالا در راه آمدن به خانه‌‌‌ات با قلبِ به هیجان‌‌‌آمده‌‌‌ام باز هم «هستی»ات را می‌‌‌بینم که خواب می‌‌‌بیند و در خواب: زن‌‌‌هایی که چانه را خالکوبی کرده‌‌‌اند، گنجشک‌‌‌هایی که مرده‌‌‌اند، درخت‌‌‌هایی که سوخته‌‌‌اند و برگی ندارند، پوکه‌‌‌های فشنگ و استوانه‌‌‌های خالی از باروتی که بر زمین افتاده‌‌‌اند...

سیمین‌‌‌جانم با دیدن این صحنه‌‌‌هایی که آفریده‌‌‌یی چقدر دلم می‌‌‌گیرد. دلم می‌‌‌گرید برای وطنم. چه اشک‌‌‌های داغی دارد دلم. شریان‌‌‌هایم می‌‌‌سوزند...

نزدیک منزل‌‌‌تان رسیده بودیم که به پسرم علی گفتم ای‌‌‌کاش آن چندکلمه‌‌‌ای را که در سال‌‌‌های گذشته برای «سووشون» سیمین گفته‌‌‌ام با خود می‌‌‌آوردم و برایش می‌‌‌خواندم، توشه‌‌‌ی زنده کردن خاطرات سال‌‌‌های دور... آری فراموش کرده بودم با خود بیاورم...

اما حالا همان چندسطر را در این‌‌‌جا به سیمین دانشور تقدیم می‌‌‌کنم. باشد که سال‌‌‌های سال هم‌‌‌‌چنان بماند استوار و پُر امید. و می‌‌‌دانم که: سیمین تاجی است به تارک سرزمین ما ـ ماندگار.

سووشون

سووشون را دخترم ارمغانم کرد
پسین
آغاز کردمش
ــ حکایت درد:
لاله‌‌‌زاران سرخ
آفتابگردان زرد...
زری می‌‌‌اندیشید
به خوانچه‌‌‌ی عقد
و نانی بزرگ
از برگِ گُل:
ــ چند گرسنه را
سیر خواهد کرد؟
شب
از میان می‌‌‌شکست...
یوسف را
هنوز
گرگی ندریده بود
سَحَر
طلایه می‌‌‌بست
اسلحه
آن‌‌‌جا که باید
رسیده بود
نیمروز
چرخه‌‌‌ی زرّین
به سراشیبِ پسین
می‌‌‌پیوست...
عمه
سکه‌‌‌ها را
در آستر کشیده بود
شامگاه
در خون سیاوش
می‌‌‌نشست...
سیاه
بی‌‌‌‌سوار
به ایوان دویده بود.

 تهران. فروردین 1390

  


 
 

1390/2/8

فراکسیون اکثریت اصولگرای مجلس، بعد از ظهر چهارشنبه و صبح پنجشنبه در فاصله کمتر از یک روز دو جلسه فوق‌العاده تشکیل داد که گرچه تا کنون جزئیاتی از آنها منتشر نشده اما به نوشته منابع خبری نزدیک به اصولگرایان، مرتبط با «وضعیت اخیر دولت» بوده است.

به گزارش وب‌سایت خبرآنلاین «مجمع عمومی فراکسیون اصولگرایان» صبح روز پنجشنبه در محل کمیسیون تلفیق نشست فوق‌العاده‌ای برای بررسی اتفاقات اخیر دولت برگزار کرد.

بر اساس این گزارش علی لاریجانی، محمدحسن ابوترابی، مرتضی آقا تهرانی و عزیز اکبریان در این جلسه سخن گفته‌اند، اما خبر آنلاین یادآور شده است که به این دلیل که «بلافاصله پس از این جلسه، نمایندگان به جلسه علنی مجلس رفتند تا به بررسی لایحه بودجه ۹۰ بپردازند»، تا کنون از جزئیات نشست فراکسیون اصولگرایان «خبری منتشر نشده است».

این گزارش در حالی است که بعد از ظهر چهارشنبه نیز نمایندگان اصولگرای مجلس یکی پس از دیگری جلسه علنی مجلس را ترک کردند تا در جلسه فراکسیون خود «برای بررسی وضعیت دولت و شایعات مربوط به آن» شرکت کنند.

خبرآنلاین در این زمینه نیز نوشته که تذکرات محمدحسن ابوترابی فرد، نایب رئیس مجلس، در مورد خروج نمایندگان اصولگرا «افاقه نکرد» و نایب رئیس مجلس هم اعلام کرد که به دلیل برگزاری «جلسه فوق العاده فراکسیون اصولگرایان»، جلسه علنی را تعطیل می‌کند.

محمود احمدی‌نژاد، از یک هفته پیش بر سر کار خود حاضر نشده است و منابع غیر رسمی نزدیک به اصول‌گرایان حامی یا منتقد وی، علت این موضوع را اعتراض به ابقای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات، با نظر آیت‌الله خامنه‌ای می‌دانند.

منبع: رادیو فردا و خبرآنلاین

 


 
 

1390/2/8

منوچهر سخایی، خواننده موسیقی پاپ ایرانی و بازیگر سینما بامداد پنج‌شنبه در سن ۷۶ سالگی به علت بیماری در کالیفرنیای آمریکا درگذشت.

منوچهر سخایی پیش از انقلاب در ایران، یکی از خوانندگان محبوب بود و بویژه ترانه «کلاغ‌ها» بر شهرت او افزود.

او پس از انقلاب سال ۵۷ ایران به آمریکا مهاجرت کرد و در سال‌های بعد به شورای ملی مقاومت از سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی پیوست.

سخایی همچنین در واپسین سال‌های فعالیتش و پس از مدت‌ها سکوت، آلبومی تهیه کرد که در آن از ترانه‌های اجتماعی استفاده کرده و به مضامینی نظیر حقوق بشر پرداخته بود.

سخائی در این آلبوم، سعی کرد تا سبک خود را تغییر داده و نت‌ها و گام‌هایی را اجرا کند که در گذشته به ندرت از آن استفاده می‌کرد.

منوچهر سخایی در سال‌های اخیر نیز مواضع سیاسی خود را نیز در قالب مقالاتی در سایت‌های وابسته به سازمان مجاهدین خلق منتشر می‌کرد.

منبع: رادیو فردا


 
 

هفت تشکل مستقل کارگری در ایران:
1390/2/8

هفت تشکل مستقل کارگری در ایران با انتشار بیانیه‌ای در آستانه روز اول ماه مه، روز جهانی کارگر، خواستار توقف اجرای طرح قطع یارانه‌ها و نیز تعیین دستمزد‌ها توسط نمایندگان واقعی کارگران شدند.

این تشکل‌های غیردولتی کارگری همچنین تعیین حداقل دستمزد ۳۳۰ هزار تومانی در ماه را توهینی به کارگران دانستند.

این بیانیه از سوی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، اتحادیه آزاد کارگران ایران، هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزئینات ساختمان و هیات بازگشایی سندیکای فلزکار مکانیک امضا شده است.

در عین حال، کانون مدافعان حقوق کارگر، کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری و کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری، این قطعنامه ۱۴ ماده‌ای را امضا کرده‌اند.

این هفت تشکل مستقل کارگری طرح هدفمند کردن یارانه‌ها را عامل تباهی زندگی و معیشت میلیون‌ها خانواده کارگری دانسته‌اند.

آن‌ها در این بیانیه نوشته‌اند: «کارگران ایران علاوه بر محرومیت از حقوق اجتماعی خود از قبیل بر پایی تشکل و اعتراضات خیابانی، هر روزه و هر لحظه در معرض شدید‌ترین تهاجمات به زندگی و معیشت خود قرار دارند.»

این تشکل‌های کارگری اعلام کرده ‌ند که به رغم فشار‌ها، کارگران ناظر مرگ تدریجی خود و همسر و فرزندانشان نخواهند شد و در مقابل فقر و فلاکت و بی‌حقوقی اجتماعی تحمیل شده بر خود ایستادگی خواهند کرد.

در این بیانیه به ۱۴ درخواست نیز اشاره شده است که آزادی بی‌قید و شرط برپایی تشکل‌های مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض، راهپیمایی، آزادی احزاب، تجمع و آزادی بیان و مطبوعات نخستین ماده آن است.

لغو مجازات اعدام و آزادی فوری و بی‌قید و شرط تمامی کارگران زندانی و دیگر جنبش‌های اجتماعی از زندان، توقف فوری پیگرد‌های قضایی علیه آنان و بر چیده شدن فضای امنیتی موجود از دیگر خواسته‌های این تشکل‌های کارگری است.

منبع: گویا‌نیوز و رادیو فردا


 
 

سازمان عفو بین‌الملل:
1390/2/8

یک مقام سازمان عفو بین‌الملل اعلام کرد جمهوری اسلامی در سال ۲۰۱۱ میلادی تاکنون ۱۳ نفر را در ملاء‌عام اعدام کرده است.

حسیبه حاج صحرایی گفته که آمار اعدام‌ها در ملاء‌عام در ایران طی پنج ماه اخیر به اندازه کل اعدام‌های مشابه در سال ۲۰۱۰ میلادی است.

حاج صحرایی افزوده که تلاش مقام‌های جمهوری اسلامی برای خلق چنین مناظری با هدف ارعاب مردم صورت می‌گیرد که بسیار آزار دهنده است.

به گفته وی اعدام در ملاءعام «نه تنها از فرد قربانی چهره‌ای غیرانسانی می‌سازد بلکه کسانی را که شاهد چنین صحنه‌هایی هستند را ستمگر و بی‌رحم می‌کند.»

سازمان عفو بین الملل می‌گوید که جمهوری اسلامی سال گذشته دست‌کم ۲۵۲ تن را اعدام کرد که ۱۳ تن از آن‌ها در ملاءعام اعدام شدند.

منبع: رادیو فردا و رویترز


 
 

1390/2/8

یوسف اسلام خواننده مسلمان بریتانیایی از دولت ایران درخواست کرد که دو زندانی آمریکایی متهم به جاسوسی را از زندان آزاد کند.

به گزارش وب سایت شبکه «ای‌بی‌سی» آمریکا، اسلام در یک ویدئو که روی شبکه یوتیوب قرار دارد گفته که «اگر شواهدی مبنی بر جاسوسی این دو آمریکایی وجود نداشته باشد، ایران باید بر مبنای اصول انساندوستانه و عدالت این دو کوهنورد آمریکایی را آزاد کند.»

پیش از این نیز محمد علی کلی با ارسال نامه‌ای به مقامات ایران از آن‌ها خواسته بود تا دو زندانی متهم به جاسوسی را آزاد کند.

جاش فاتال و شین باوئر دو زندانی آمریکایی متهم به جاسوسی ۱۹ ماه است که به اتهام ورود غیر قانونی به خاک ایران و جاسوسی بازداشت شده‌اند.

سارا شورد دیگر زندانی که همراه این دو آمریکایی دستگیر شد بهمن ماه سال گذشته و با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد و به آمریکا رفت.

منبع: آسوشیتدپرس و عصر ایران

پیشینه
سارا شورد به ایران باز نمی‌گردد


 
 

1390/2/8

فاطمه ملکی، همسر محمد نوری‌زاد اعلام کرد که نوری‌زاد، چهل روز است در اعتصاب غذا به سر می‌برد و قصد دارد تا رسیدن به حقوق خود به این کار ادامه دهد.

در این یادداشت که در قالب نامه‌ای خطاب به آقای نوری‌زاد نوشته شده، خانم ملکی خبر داد که محمد نوری‌زاد علاوه بر اعتصاب و خودداری از خوردن غذا، تا قبل از برآورده شدن خواسته‌های قانونی‌اش، حاضر به ملاقات هم نیست.

خانم ملکی نوشته که وی و فرزندانش نگران وضعیت جسمی نوری‌زاد هستند و امیدوارند وی هرچه زود‌تر اعتصاب غذای خود را شکسته و بزودی آزادی شود.

محمد نوری‌زاد به جرم نوشتن چندین نامه انتقادی به علی خامنه‌ای ۱۶ ماه است که در زندان به‌سر می‌برد.

وی پیش‌تر در اعتراض به نحوه برخورد زندانبانان و بازجویان برای مدتی دست به اعتصاب غذا زده بود.

منبع: کلمه


 
 

1390/2/8

حسام الدین آشنا
فرهنگ و ارتباطات

·         دوستانی نگران از وضع کشور دور هم جمع می شدند تا راه چاره ای بیابند؛ کارگر زاده ای به حکیم حاکمی گفت  اگر چه بار سنگین است اما حاضرم نوکری ملت و خادمی دولت کنم تا یار خاطر باشم.

·         ح .ح : ما تابع رای ملتیم . اگر رای مردم را گرفتی خدا پشت و پناهت.

یکسال بعد:

·         ک.ز: آمده ام تا ارزشها را زنده کنم / عدالت را حاکم کنم / کرامت مردم را پاس دارم.

·         ح.ح: به جثه نحیفش نگاه نکنید اراده ای پولادین دارد و مرد میدان است.

·         دوستداران ح.ح در کنار ک.ز قرار گرفتند و به آب و آتش زدند.

چهار سال اول:

·         ک.ز: من تنها نیستم . اگر چه حزبی ندارم اما دوستان همراهی دارم . ما با هم هستیم.

·         ح.ح : دوستانت مانند تو هستند یا تو مانند دوستانت هستی؟

·         ک.ز:  دوستداران شما دوستان من هم هستند . دوستان من هم دوستدار شما هستند . مردم هم دوستدار شما و ما هستند.

چهار سال بعد:

·         ک.ز: من خدمت می کنم / شب و روز ندارم . اما دوستان شما در راه من کار شکنی می کنند . اگر من دوست شما هستم پس مخالفان من مخالف شما هم هستند.

·         ح.ح: من حجتی ندارم تا مخالفان شما را مخالفان نظام بدانم.

·         ک.ز: پس صبر کن و ببین . تق / توق / بنگ / بنگ / آتش و خون / شلیک و مرگ / مرگ و مرگ بر

دو سال بعد:

·         ک.ز: من همه کاره هستم / از قضا مجلس  را هم می خواهم / اگر مرا می خواهید باید دوستانم را هم بخواهید/ مجلس و عدلیه باید با من هماهنگ شوند/ مخالفان من باید به هزینه نظام سرکوب شوند/ کارهای این شش سال همه تدبیر من بوده است / یا من و همه خواسته هایم یا می روم و بحران را مزمن می کنم.

·         ح.ح: این تذهبون ؟ این رفتن از آن رفتن ها نیست/شما به پشتوانه  تبعیت از قانون مورد حمایت بوده اید / نه به حاشیه بروید و نه از حد خود تجاوز کنید.

 

... این داستان کمی ادامه دارد...


 
 

1390/2/8

يک مقام ارشد وزارت خزانه‌داری آمريکا روز چهارشنبه ضمن ابراز نگرانی از گسترش مبادلات تجاری ايران و ترکيه، به بانک‌های ترکيه هشدار داد که با بانک‌های ايرانی مورد تحريم‌ ایالات متحده همکاری نکنند.

ديويد کوهن، کفيل معاونت وزير خزانه‌داری در امور تروريسم و اطلاعات مالی، گفت به آنکار سفر کرده است تا خواستار اجرای «کامل و قاطعانه قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران» توسط ترکیه بشود.

آقای کوهن از ترکيه خواسته است تا تحريم‌های آمريکا عليه سيستم بانکی ايران را در نظر بگيرد و هشدار داد چنانچه بانک‌های ترکیه با بانک‌های ايرانی در فهرست تحريم‌های آمريکا مبادلات عمده‌ای داشته باشند، با خطر قطع شدن روابطشان با سيستم مالی آمريکا مواجه خواهند شد.

ديويد کوهن که در يک کنفرانس خبری پس از سفر دو روزه خود به ترکيه صحبت می کرد، گفت بانک‌های ترکيه می‌بايست مواظب باشند تا ايران نتواند از سيستم مالی آنها برای گسترش برنامه‌های هسته‌ای و موشکی خود استفاده کند.

کفيل معاونت وزير خزانه‌داری در امور تروريسم و اطلاعات مالی آمریکا همچنین تاکيد کرد حمايت ترکيه به عنوان همسايه ايران و يک کشور موثر در منطقه، از تحريم‌ها عليه جمهوری اسلامی، بسيار مهم است.

ترکيه به‌رغم مخالفت با تصويب چهارمين قطعنامه تحريمی عليه جمهوری اسلامی، می‌گويد اين تحريم ‌ها را اجرا می‌کند، اما درباره تحريم‌های يکجانبه آمريکا و متحدانش عليه ايران تعهدی ندارد.

ديويد کوهن در ادامه گفت که درجريان سفرش به ترکيه و مذاکره با مقام‌های اين کشور تصريح کرده است که گسترش مناسبات تجاری با ايران فرصت لازم برای جمهوری اسلامی را فراهم می‌کند تا مبادلات مالی خود را پنهان کند. وی  گفت: «همزمان با گسترش مناسبات تجاری، خطر سوء‌استفاده ايران نيز افزايش می‌يابد.»

منبع: رادیو فردا


 
 

1390/2/8

با گذشت سالها از «اهدای» کلینیک تخصصی جانبازان شیمیایی سردشت از سوی رهبر جمهوری اسلامی به جانبازان شیمیایی، هنوز بخشهای تخصصی این کلینیک راه اندازی نشده و جانبازان سردشتی را برای درمان با اتوبوس به ارومیه منتقل می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، این کلینیک در سال ۷۵ و در پی سفر آیت‌الله خامنه‌ای به استان آذربایجان غربی ساخته شد اما پس از گذشت 15 سال هنوز بخشهایی از این کلینیک مجهز نشده و با مشکل پزشک متخصص روبرو است.

پنج ماه قبل ابوالفضل ملک‌زاده، معاون بهداشت بنیاد شهید و امور ایثارگران از واگذاری کلینیک مصدومان شیمیایی سردشت به شبکه بهداشت استان آذربایجان غربی خبر داد که به گفته وی پیشنهاد این واگذاری 9 ماه پیش در جلسه‌ای با حضور مسئولین مربوطه در استان آذربایجان غربی از سوی معاونت بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران مطرح شد‌.

صالح عزیز پور، رئیس انجمن حمایت از مصدومان شیمیایی از تعطیلی داروخانه سردشت خبر داد و گفت: ای کاش مسئولان پزشک معالج در کلینیک می گذاشتند تا تجهیزات بیخودی خاک نخورد.

وی افزود: پس از بارها مصاحبه و فشار رسانه ای از سوی رسانه‌ها بالاخره بنیاد شهید حرکتی انجام داد و قرار شد دانشگاه علوم پزشکی ارومیه مسئولیت تامین پزشک معالج کلینیک تخصصی جانبازان شیمیایی سردشت را بر عهده بگیرد که بر خلاف تعهدات هنوز دانشگاه پزشکی مستقر نکرده است.

صالح عزیز پور ادامه داد: صحنه زشت و تاسف باری هست وقتی جانبازان شیمیایی را با اتوبوس پس از ساعتها راه برای درمان به ارومیه می برند در حالی که شهر ما سردشت است و کلینیک و درمانگاه هم داریم.

همچنین روشن فکر رئیس بنیاد شهید سردشت در پاسخ به این پرسش که چرا پس از گذشت دو سال هنوز متخصص چشم و ریه جانبازان شیمیایی در این کلینیک مستقر نشده و پس از مدت پنج ماه هنوز دانشگاه علوم پزشکی بر اساس تفاهم نامه، پزشکی به این کلینیک اعزام نکرده است گفت: من پاسخگو نیستم باید از استان پیگیری کنید ولی قرار است کارهایی انجام شود.

منبع: مهر


 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته