-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه

Posts from Khodnevis for 04/22/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سبز بودن یا خود بودن


سبز بودن، یک خط سیاسی مشخص است که می‌تواند در زمان‌های مختلف دچار تغییر و تحول شود. این تغییر و تحول می‌تواند برای ما قابل قبول یا غیر قابل قبول باشد. ما پیش از آن‌که سبز باشیم، خودمان هستیم، یعنی مجموعه‌ای از فکرها و نظرها و خواسته‌ها و دیدگاه‌ها، در زمینه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و امثال این‌ها. سبز بودن، خطی سیاسی و موقت است، که ما احساس می‌کنیم بخشی از خواسته‌های ما را تامین می‌کند. شاید هم این فعل را باید به شکل گذشته‌اش صرف کنیم و بگوییم سبز بودن می‌توانست بخشی از خواسته‌های ما را در دوران انتخابات ریاست جمهوری تامین کند.

اما مجموعه‌ی خواسته‌های ما، گسترده‌تر از آن چیزی‌ست که جنبش سبز به تنهایی قادر به تحقق آن باشد. جنبش سبز، حرکتی‌ست که وضع ما را شاید یک درجه بهتر کند، ولی این «بهتر» به معنای «خوب» نیست بل‌که تنها امکان موجود است برای رسیدن به شرایط مطلوب‌تر. همراهی ما، همراهی خردمندانه با جمعیتی‌ست که برای رسیدن به فردای بهتر، تنها مسیر موجود، یعنی مسیر منتهی به مهندس موسوی را از طریق عبور از احمدی‌نژاد و خامنه‌ای انتخاب می‌کنند.

در این میان، باید مراقب بود که این خط موقت، در ذهن ما تبدیل به هدف اصلی نشود، و در مقابله با کسانی که خود را سبز و ما را غیر سبز می‌دانند، وضعیتی به وجود نیاید که خود و خود بودن را برای اثبات سبز بودن‌مان فراموش کنیم. ما، ما هستیم، با تمام خواسته‌های دور و نزدیک و قابل دسترس و غیرقابل دسترس‌مان. این خواسته‌ها می‌تواند صد و هشتاد درجه با آن‌چه میراث‌خواران جنبش سبز در ذهن دارند متفاوت باشد. ما باید بر این تفاوت‌ها صحه بگذاریم و حتی اگر از جمع سبزها رانده شویم، بر خودْ بودن‌مان تاکید کنیم. طبیعی‌ست ما بر خلاف میراث‌خواران جنبش سبز، در تمام حرکت‌ها و فعالیت‌هایی که وضع خودمان و مردم‌مان را اندکی بهبود ببخشد حضور می‌یابیم و شرکت در انتخابات نیز –بدون این‌که کسی آن را سازمان‌دهی کرده باشد یا ما از فرمان کسی اطاعت کرده باشیم، چنان‌که این روزها مرتب فرمان‌های مختلف صادر می‌شود و کسی آن‌ها را اجرا نمی‌کند- حضوری خردمندانه و داوطلبانه بوده است.

در این ارتباط، رسانه‌ها نیز به دو گروه تقسیم می‌شوند: رسانه‌هایی که خودشان هستند، و دیدگاه "خود"های مختلف را منعکس می‌کنند؛ رسانه‌هایی که دنباله‌روِ میراث‌خواران جنبش سبز هستند و هر آن‌کس را که خود است، با طعنه و تحقیر از خود می‌رانند.

خودنویس مکانی‌ست برای از خود نوشتن. خودی که ضمن اعتقاد به فردیّت، حاضر به همراهی با جمعیتی‌ست که در جهت دست‌یابی به کسری از خواسته‌های او تلاش و فعالیت کند. خودی که با خود و کسانی که مانند او نمی‌اندیشند صادق و روراست است و تاکید می‌کند که همراهی او با جمع به معنای تائید تمام و کمال حرکت جمع و تفکرات حاکم بر آن نیست.


 


جهانی شدن، مخلوق اجتناب‌ناپذير نوآوری


از نظر من، هر تغيير مهم فن آورانه نه تنها موجب پيدايش دگرگونی هائی در حوزهء زندگی روزمره می شود بلکه رفته رفته تأثير خود را بر حوزه هائی که ممکن است بطور بلافاصله با آن نوآوری مرتبط نباشند نيز می گذارد و، در نتيجه، در يک روند تدريجی، کل زندگی آدمی را دگرگون می سازد و ما و زندگی مان ديگر نه آنی خواهد بود که پيش از شکل بستن آن نوآوری فن آورانه بوده و نه ما می توانيم به آن صورت پيشين برگرديم.

امروز هم ما در بطن نوآوری های فن مدارانهء جديدی قرار داريم که، لامحاله، هم ما و هم جهان ما را بصورتی بنيادين تغيير خواهند داد و تعاريف و برداشت های ما از مفاهيمی چون حاکميت، قانونيت، استقلال، آزادی و بسياری ديگر را دگرگون خواهند ساخت. براستی که، در همين دو دههء اخير، ظهور اينترنت، ساخته شدن وسائل نقليهء سريع، ماهواره ها، و ماشين های قدرتمند جنگی جهان ما را به همان «دهکده»ی کوچک جهانی که «مارشال مک لوهان» می گفت تبديل کرده و شرايطی را بر آن تحميل نموده که ديگر نمی توان از دست شان بجائی گريخت.

و اين همان روند جهانی شدنی است که، بنظر من، از هزاران سال پيش، با همان کشف آتش و اختراع چرخ و رام کردن اسب و ساختن پارو و بادبان آغاز شده و اکنون به اوج خود رسيده است.

از يک نمونهء اوليه آغاز کنم. جوامع ابتدائی بشری هر يک جغرافيای کوچکی داشته اند که طول و عرض اش را شرايط اقليمی و توان حرکت آدميان تعيين می کرده اند. حال فکر کنيم که در يکی از اين جوامع «چرخ» اختراع می شود و وقتی دو يا چند چرخ بهم بسته شدند وسيلهء نقليه ای ابتدائی بوجود می آيد. حال چشم بر هم بگذاريم و وضع آن قبيله را در ارتباط با اين اختراع فن آورانه مجسم کنيم. حداقل اينکه توان حرکت افرادی که می توانند بر آن ارابهء اوليه بنشينند و حرکت کنند (منتزع از اينکه آن وسيلهء نقليه را آدميانی برگزيده و قوی می کشند يا، بقول شاعر، گاو نر) چندين برابر می شود و همين امر موجب فراخ شدن جغرافيای قبيله می گردد. آنگاه، فراخ شدن جغرافيا به معنای آن خواهد بود که افراد متحرک قبيله به جغرافيا (ها) ی قبايل ديگر نزديک و يا حتی به آن ها وارد شوند. همين واقعيت گريزناپذير می تواند، از يکسو، هوس دست اندازی به مايملک قبايل ديگر را در افراد قبيلهء صاحب چرخ برافروزد و، از سوی ديگر، موجب شود که قبايل ديگر نيز در برابر اين ميهمانان ناخوانده واکنشی تدافعی نشان دهند. می تواند جنگ درگيرد و عدهء زيادی کشته شوند، خود اين جنگ برآمده از آن نوآوری می تواند موجب تقسيم کار جديد در قبايل شود. مردان قوی از کار روزانه معاف و خورد و خوراک شان تأمين شود تا اسلحه به دست گيرند و در راه تجاوز به قبايل ديگر و يا در راه تدافع در مقابل تجاوز بجنگ بپردازند. در پايان هم جنگ با هر نتيجه ای که به پايان رسد قبيله نه آن خواهد شد که بود. مثلاً، و به احتمال زياد جنگجويانی که مزهء کار نکردن و در مقابل جنگيدن تأمين شدن زندگی شان را چشيده اند، در زمان صلح نيز ديگر تن بکار نخواهند داد واسلحه شان را به روی خودی ها خواهند گرفت. پس مراکز قدرت جديدی بوجود می آيند و تمهيداتی برای موروثی شدن قدرت در نظر گرفته می شود. اينها که گفتم از نخستين درس های تفهيم اصول جامعه شناسی است.

مهاجرت های سريع آريائی ها به چهار گوشه جهان مسکون را همين فن آوری ها تسهيل کردند. همين تسهيلات راه را بر پيدايش امپراتوری ها گشودند و پديده هائی همچون برده داری و استثمار را در مقياس های گسترده موجب شدند. استعمار نيز قدم بعدی در کوچک شدن جهان مسکون بود. کشف قارهء آمريکا، دور زدن دماغهء اميد در افريقا، چپاول ثروت مردم آسيا و افريقا همه بخاطر همين نوآوری ها ممکن شد.

اختراع ماشين چاپ به گسترش عصر روشنگری کمک کرده است و اختراع ماشين بخار عصر استعمار و  انقلاب صنعتی را با خود آورده. در اين روند در مناسبت اجتماعی نيز تغييراتی ژرف رخ داده و نگاه به ساختار و منشاء قدرت عوض شده است.  و عاقبت جهان پا به دوران مدرن نهاده؛ دورانی که عصر حاکميت ملت ها، عصر دموکراسی، عصر و آزادی هائی است که منجر به تدوين حقوق بشر شده اند. و اکنون ما با پردهء تازه ای از همان روند جهانی شدن روبروئيم که به تأسی از آن فاصله ها در مکان و زمان از هميشه کمتر شده اند.

حال بايد از خود پرسيد که اگر اختراع چرخ می توانسته چنان اثرات شگرفی در ساختار جامعه و آگاهی و انديشهء انسان داشته باشد اختراعات همين بيست سالهء اخير چگونه اثری بر ما و جهان ما خواهند گذاشت؟

من از خود می پرسم که آيا من کنونی شباهتی با آدمی دارم که به هنگام تولد من در کشور من می زيست؟ من در اواخر جنگ جهانی دوم به دنيا آمده ام و در اين 68 ساله چنان زندگی کرده ام که گوئی مرا با سفينه ای به کرهء ديگری پرتاب کرده باشند. آن شب را به ياد می آورم که پدرم راديوی «آندريا»ی کوچکی را بخانه آورد و ما پيام شاه را، که از بيمارستان و پس ار سوء قصد به او پخش می شد، شنيديم. راديوی کوچک جهان را به خانهء آورده بود و ما ديگر همانی نبوديم که ديروز بوديم. سی و دو سال پيش را نيز به ياد دارم، که نوار سخنان خمينی در ايران تکثير می شد و راه انقلابی به ارتجاع کشيده را هموار می ساخت. آن صبح روز دوازدهم بهمن را نيز به ياد دارم که خواب آلوده در لندن راديوی موج کوتاهم را به گوش چسبانده بودم تا جريان بازگشت خمينی به ايران را بشنوم. صدا را به سختی می شد شنيد. راديو را بايد در جای خاصی قرار می دادی که بتواند موج آمده از آن سوی کوه ها را دريافت کند. دو سال بعد، عصری در گورستان پرلاشز، کنار قبر هدايت، با چند آشنا نشسته بوديم و رفيقی يک راديوی موج کوتاه را با خود آورده بود که می شد با آن امواج آمده از ايران را گرفت. خمينی داشت خطاب به نمايندهء پاپ، که آمده بود شفاعت گروگان های امريکائی را کند، سخنانی می گفت. حوادثی بزرگ دور از ما جريان داشت اما وسائل ارتباطی ما را از آنچه می گذشت با خبر نگاه می داشتند. و آن روز فکر می کردم که هدايت بايد در گور گريخته از وطن اش از شنيدن صدای يک آيت الله از پاريس برگشته از اين دنده به آن دنده شود و بر خود بلرزد.

ما ديگر حتی آدم های سی سال پيش نيز نيستيم. جلوی کامپيوتر می نشينيم و با فشار دادن تکمه ای به همه جای جهان سرک می کشيم. حتی می توانيم مدعی شويم که اگر همت کنيم قادريم از همين راه دور در سرنوشت کشورمان اثرگذار باشيم. و می دانيم در جهانی زندگی می کنيم که نه تنها پردهء آهنينی که بخش عمده ای از جهان را از بقيه جدا می ساخت فرو ريخته و امپراتوری بزرگ آن پشت فروپاشيده و تجزيه شده است، بلکه در تلويزيون ديده ايم که هواپيماهای امريکا چگونه عراق و افغانستان را بمباران می کنند و سربازان اش صدام حسين را از سوراخ اش بيرون می کشند و به طناب دار می سپارند.

هميشه خيال می کنم که جهان ظرف بزرگی است که قاشق عظيم تکنولوژی همواره مشغول هم زدن محتويات آن است. فاصله ها را بر می دارد، مالکيت ها را نابود می سازد، بازارهای يک کشور را پر از کالاهای ساخت کشوری بسيار دور از آن می کند. نفت کشوری را از زمين می مکد و در تانکرهای بزرگ می ريزد و به سرزمين های دور می برد. در ليبی شورش می شود و من در دنور مجبورم بنزين ماشينم را گران تر بخرم.

و در اين ميانه، در اين روزها که بيشتر وقتم در حشر و نشر با اهل سياست می گذرد می بينم که بسياری شان هنوز متوجه مقتضيات روند «جهانی شدگی ِ» زندگی و اقتصاد و انديشه و جامعه نيستند. می بينم که، مثلاً، وقتی در جهانی که آدميان را به سرعت در خود می چرخاند و به مفهوم «هويت» نيز معنائی تازه می بخشد و خرده هويت ها را به سرعت در پديده های بزرگ تر از خود جذب و حل و نابود می کند،  ما هنوز از مبارزان بخش های مختلف کشورمان می شنويم که بجای «حق طلبی» از «هويت طلبی» سخن می گويند، به «انزوای ملی» خويش می انديشند، و به اينکه زمين را برحسب خون و زبان و مذهب تکه تکه کنند. از برخی ديگر از نخبگان می شنوم که هنوز به «استقلال ناشی از انزوا»ی کشور باور دارند و می خواهند مفهوم های دورهء زنده ياد مصدق را زنده کنند. می خواهند در چاه نفت را ببندند و توی دهان شير پير بريتانيا و برادرخوانده هايش بزنند؛ شرط اتحاد را همين «استقلال طلبی» عجيب می گذارند؛ می گويند در خارج کشور به فکر ايجاد سازمان سياسی گسترده ای که بتواند ايرانيان سکولار را نمايندگی کند نبايد بود چرا که ممکن است اين نهاد مجبور شود با مقامات کشورهای ديگر «مذاکره» کند. هنوز اينگونه نجس و پاک کردن های عتيقه در ذهن ما جائی خوش دارند.

اما، در واقع اگرچه چنين بنظر می رسد که تغييرات دهکدهء جهانی ذهنيت برخی از آدم ها را دگرگون نساخته است اما اثر منفی اش را می توان براحتی در خيلی ها ديد. اين موش خرمائی های کوچک دم بلند را ديده ايد که وقتی احساس خطر می کنند خشک شان می زند و توان گريختن از آنان سلب می شود؟ برخی از ما دچار همين خشک شدن ناشی از ترسيم. نه خود کاری می کنيم و نه می گذاريم ديگران دست به کاری بزنند. تنها امر بی خطر برايمان آن است که کاری صورت نگيرد. اينگونه آدميان طالب مدرسه و کلاسی هستند که مشق اش نانوشته بماند و «وضع ايستای موجود» را حفظ کند. کار اينها جلوگيری از آشفتن وضعيت جاری است و نتيجه اش هم غير فعال ساختن افراد و کشتن انرژی هائی است که می توانند رها و سازنده شوند.

آنها دائماً آدميانی را که سودای برآشفتن وضع موجود در سرشان می پرورد به قدرت طلبی و لطمه زنی به «جنبش سبز ملت ايران» متهم می سازند و هرگز نيز قادر نيستند راه حلی عملی را پيش پای ما بگذارند. کاری می کنند که گورستان بر جهان زندگان چيره و حاکم شود. در اين وضعيت شب ها که هوا ملايم تر و مطبوع است می شود از قبرهای خود بيرون آمد و همراه صرف چای و شيرينی به مباحثه های پوچ و دور از زندگی نشست.

اما روند جهانی شدن همان کاری را می کند که سونامی ماه پيش با ژاپن کرد. سازندگان نيروگاه های اتمی بيشترين تمهيدات را برای حفظ وضع عادی در نيرو گاه فوکوشيما بکار برده بودند. اما سونامی که آمد همه چيز تخته پاره ای شد که حتی نمی شد برای نجات جان خويش به آن آويخت. سونامی دستگاه های خنک کننده را خاموش کرد، ميله های سوخت را واداشت تا در گرمای متراکم ذوب شوند، سرپوش های بتونی را ترکاند و گازهای سمی را وارد محيط زيست کرد.

در برابر روند جهانی سازی هم هر آن تمهيدی که برای حفظ وضع موجود (بخصوص در ساحت تعاريفی که کارمايهء انديشه اند) پرورانده باشی بر باد فنا می رود. بزودی آن «قاشق بزرگ» جمعيت های ساکن در فلات ايران را چنان در هم خواهد ريخت که بلوچ از کردستان و عرب از ترکمن صحرا سر در آورد. اين بار چادر را نه پاسبان رضا شاهی که دست بلند روند جهانی سازی به ملايمت از سر زنان برخواهد داشت، حکومت را از اشرافيت (از آن هر طبقه ای که باشد) خواهد گرفت و بر تن انديشهء جوانان مان همان لباسی را خواهد پوشاند که جوانان ديگر دنيا می پوشند.

من با خوب و بد روند جهانی شدن کاری ندارم و به جبری برخاسته از قوانين طبيعی اشاره می کنم. و می دانم که آدمی به غايت خوشبين و اميدوارم فکر می کنم که جنبه های بد جهانی شدن هم خود عاقبت به زادن جنبه های نيک تن خواهند داد. مگر مارکس پيدايش بورژوازی و سرمايه داری را (که نکوهيدهء مارکسيست ها است) به انقلابی تعبير نمی کرد که جهان نوين از شکم آن زاده شده است؟

و، در اين ميانه، چقدر کودکانه است نقشه های سر دم داران حکومت اسلامی که تصور می کنند می توانند از ابزارهای ارتباطی کلانی که دست ساختهء تکنولوژی جهانی و مددکار روند جهانی سازی هستند به نفع خود استفاده کند، «يا علی» گفتن رهبر معظم را به هنگام تولد با راديو و تلويزيون و ماهواره و يوتيوب بخورد عوام دهد و بر رابطهء او با امام زمان تأکيد کند و برنامه ای بسازد و پخش کند که مژده می دهد ظهور آن امام نزديک است و سيد خراسانی و احمدی نژاد هم ياران وردست اويند. اما آنان نمی فهمند که وسائل ارتباطی جهانی در سير تحولات تاريخی مادر و مؤيد روند جهانی سازی اند و به تدريج منطق ساختاری خود را در مخاطب خويش نيز می پرورانند؛ منطقی که روز برور بيشتر از جادو زدگی جهان و خرافات مربوط به آن تهی می شود و (چه خوب و چه بد) به سوی خردپذير کردن امور عالم گام بر می دارد.

روند جهانی سازی تابع قوانين عام طبيعت است؛ قوانينی که خود از خرد بر می خيزند و فقط در پرتو خرد معنا می يابند. شطح و طامات و خرافهء جن گيران در آفتاب اين روند ذوب می شوند و تنها آنچه هائی پايدار و فرازنده باقی می مانند که خرد بتواند پذيرای آنها باشد.

و در اين روند جهانی «خردپذير شدن» است که آدمی بايد در تعريف ها و روش ها و مبانی انديشه های خود تجديد نظر کند. فردای ايران، در سايهء اين خرد منتشر، به دست تجزيه طلبان قومی و زبانی و مذهبی ساخته نمی شود و همانگونه که تمرکز حاکميت در مرکز يک کشور بی منطق و خردناپذيز و حتی ناممکن می نمايد، خط کشی های قومی و زبانی نيز ديروزی و منسوخ می شوند.

آيندهء ايران نه در تکه تکه شدن که در شراکت اش در پيمان های منطقه ای و عهده دار شدن نقشی سازنده و يگانه ساز در ميان همسايگان است.

آيندهء ايران نمی تواند از آن رهبرانی باشد که يک قشر اشرافی نوين را بوجود آورده و می کوشند منافع حاصل از اعمال ظلم و تبعيض و چپاول اين قشر را طولانی کنند.

روند جهانی سازی، در تازش بی محابای خود، مرزها را بر داشته و يا منطقی می کند و در بازخورد خويش واحد ها و نهادهائی سرزمينی و حکومتی را می آفريند که بر اساس نيازهای انسانی و امکانات منطقه ای ِ واقعی بنياد گرفته باشند.

باری، هميشه آدميانی بوده اند که در برابر تازش تحولات تاريخ يا مقاومت کرده اند و يا آچمز شده اند اما، در اين نوع واکنش ها، بازندهء قطعی نيز هم آنان بوده اند. فردا هميشه از آن کسانی بوده است که «روح زمانه» را ـ که زادهء روند تاريخی و دائمی جهانی شدن است ـ دريافته، مبانی انديشهء خود را با آن «روح» هماهنگ ساخته و، بجای غرقه گشتن در موج و خفه شدن در اعماق آن، سوار بر انرژی موج به دور دست ها رفته اند تا به دميدن روز نو و عصر نو سلام بگويند.

و اگر هيچ نوآوری ويژه ای نيست که به تدريج ما و جهان مان را کلاً تغيير ندهد، پرسش اصلی ما از خودمان آيا نبايد اين باشد که ما تا چه حد با ملزومات نوآوری های کنونی و تصوير آينده ای که آنها در زهدان تاريخی خويش می پرورند آشنا هستيم؟


 


شیرین عبادی و تحریم  به خاطر نقض  گسترده حقوق بشر و اعتراض‌های خوزستان
 


شیرین عبادی: ایران آتش زیر خاکستر است

در بخش اول برنامه امروز، کریم سجادپور به بحث در باره کتاب جدید او، «قفس طلایی» پرداخت:

کریم سجادپور: خانم عبادی ایده نوشتن کتاب از کجا آمد؟

شیرین عبادی: خواندن کتاب‌های حقوقی و تاریخی برای خواننده‌های زیادی سخت است و مردم دوست ندارند کتاب خالص بخوانند و دوست دارند تاریخ را از خلال سرگذشت‌های واقعی مردم بخوانند. بر همین اساس تصمیم گرفتم که قسمتی از تاریخ ۳۲ ساله ایران را از خلال سرگشت یک خانواده بیان کنم. تمام وقایع این کتاب واقعی است و تخیلی نیست و من شاهد همه‌اش بوده‌ام، منتهی برای آنکه به شکل داستانی در بیاید، در اسامی و جاها تغیراتی داده‌ام، اما کلیت داستان واقعی است.

هدف اصلی همانی است که در ابتدای کتاب نوشته‌ام که بگویم چه بی‌عدالتی بر مردم رفته و با خواندن کتاب می‌توانید ریشه‌های ناراحتی‌های مردم را بدانید که بسیاری از مسائل هنوز هم ادامه دارد. به عنوان مثال در ۱۳۶۷، تعدادی از کمونیست‌های ایران را تیرباران کردند و در بیابانی به نام خاوران در جنوب تهران دفن کردند، خانواده‌هایی که بستگانشان تیرباران شده بودند سالی ۲ نوبت در عید و سالگرد اعدام‌ها به آنجا می‌روند، و هر بار مورد حمله پلیس قرار می‌گیرد که کتک می‌خورند و چند نفری هم دستگیر می‌شوند. حتی در نوروز گذشته یعنی چند هفته پیش  همین اتفاق افتاد و گروهی دستگیر شدند. این مربوط به زمان گذشته نیست و خیلی از وقایع درزمان حال نیز اتفاق می‌افتد.

- یکی از کاراکترهای کتاب که منطقی‌تر به نظر می‌رسد یک زن است، و امروز بسیاری از شخصیت‌های منطقی در ایران نیز زن هستند. مردان ایرانی چه  مشکلی دارند؟

به نکته درستی اشاره کردید! پری، عاقل‌ترین و منطقی‌ترین شخصیت داستان است، و  شخصی است از زنان ایران. ما دیدیم که در اعتراضات مردمی بعد از جون ۲۰۰۹ چطور زنان پیشگام بودند و چه تعدادی زنان به خیابان آمدند. جنبش زنان در ایران قوی‌ترین جنبشی است که در ایران وجود دارد. علت تقویت این جنبش این است که سطه فرهنگی زنان ایران خیلی بالا است. بیش از ۶۵٪ دانشجویان دانشگاه‌های ایران دختر هستند و بسیاری از اساتید دانشگاه زن هستند. زنان در کلیه مشاغل حساس اجتماعی حضور فعال دارند. متاسفانه علیرغم وضعیت بالای زن ایران، بعد از انقلاب قوانین تبعیض‌آمیز زیادی علیه زنان تصویب شد. مثلا طبق قانون ارزش جان زن، نصف ارزش مرد است. یک مرد می‌تواند ۴ زن بگیرد و به راحتی طلاق بدهد اما زن نمی‌تواند به راحتی این کار را بکند. یک زن متاهل اجازه کتبی همسرش را نیاز دارد. خیلی طبیعی است که زنان تحصیل کرده با این قوانین مخالفند و به این علت مخالف این قوانین هستند.
دموکراسی با دستان توانای زن ایرانی خواهد آمد.

‫-‬ وقتی به گذشته نگاه می‌کنید، آیا انقلاب اشتباه بزرگ بود یا یک نیاز دردناک بود. اگر شیرین عبادی ۲۰۱۱ به عقب برگردد، به شیرین ۱۹۷۹ چه می‌گوید.

شعار انقلاب استقلال و آزادی بود که هنوز به دنبالش هستم. به ما وعده می‌دادند که در حکومت جمهوری اسلامی هر دو را می‌دهند، آقای خمینی هم پیش از رفتن به ایران گفته بود که همه آزادند و حتی کمونیست‌ها می‌توانند فعالیت کنند.‌آیت الله خمینی در بهشت زهرا گفت اگر پدران ما به قانون اساسی مشروطه رای دادند، حالا ما می‌خواهیم دولت خودمان را انتخاب کنیم. همین حرف را جوانان ما دارند می‌زنند که پدران ما به جمهوری اسلامی رای دادند و ما نمی خواهیم. جوانان ما اگر همان حرف خمینی را تکرار کنند، سال‌ها در زندان می‌مانند.

من دنبال استقلال و آزادی هستم و دنبال حکومتی که هر دو را بیاورد. من خواهان تغییری بدون خونریزی و خشونت هستم و امیدوارم همه چیز مسالمت آمیز باشد. ما ازاد نیستیم که حتی یک نماینده انتخاب کنیم. هر انتخاباتی در ایران صلاحیت نماینده‌ها باید به تایید شورای نگهبان برسد تا مردم به آنها رای بدهند.
شورای نگهبان منتخب مردم نیستند. ۶ نفر مستقیما و ۶ نفر به شکل غیر مستقیم انتخاب می‌شوند. هر کس کوچکترین اعتراضی به حکومت داشته باشد توسط آنها رد صلاحیت می‌شود. با این ترتیب نه تنها آزادی‌های سیاسی را به دست آوردیم، که آزادی‌های فردی دوران حکومت شاه را از دست دادیم. حد اقل در دوره شاه آزادی بودیم که روسری سر کنیم یا نکنیم، یا خیلی آزادی‌های دیگری که داشتیم. ملتی که آزاد نباشد، نمی‌تواند استقلال داشته باشد. ما هیچ نظارتی بر حکومت داشته باشیم. چرا ما باید به بولیوی کمک کنیم؟ یا دولت چرا  پول نفت را برای فرستادن اسلحه به فعالان سنگال از طریق نیجریه خرج می‌کند؟

‫- آیا فکر می‌کنید جمهوری اسلامی قابل اصلاح است یا باید سرنگون شود؟

جنبش سبز یک جنبش دموکراتیک است نه ایدئولوژیک که چند نفر آن بالا حرف بزنند و بقیه اطاعت کند. گستره آن افقی است.

موسوی و کروبی رهبران جنبش نیستند اما قدم‌هایی برمی‌دارند برای تقویت آن. درون جنبش دو طرز تفکر وجود دارد. در حقیقت عده‌ای معتقدند که قانون اساسی را باید دور بیاندازیم و حکومتی با قانون جدید ایجاد کرد. و این ممکن است یک آرمان همگانی باشد اما می‌دانیم که به راحتی تحقق پذیر نیست و مستلزم خونریزی زیادی است چون حکومت به راحتی کنار نمی‌رود و به همین دلیل عده‌ای معتقدند که باید از قانون اساسی که همین رژیم به آن معتقد است و موادی آن از هرگز اجرا نشده، مثل اصلی که به آموزش زبان هر قوم در منطقه خویش ازادی می‌دهد، یا آزادی اجتماعات و ازادی تجمع‌های مسلامت آمیز که الان اجرا نمی‌شود.

بعد از اینکه مردم حقوق خود را به دست آوردند و پایگاه مردمی بدست آورد، می‌توان به دنبال تغییر قانون اساسی رفت. هر دو طرز تفکر در درون جنبش وجود دارد. متاسفانه حکومت تا این لحظه حکومت نرمشی در برابر خواست مردم انجام نداده، این که کدام طرز تفکر پیروز می‌شود و به چه قیمتی، تعیین کننده است.

اما همه افرادی که در داخل جنبش سبز هستند و از اکثریت ایرانی‌های خارج و داخل هستند معتقدند که شیوه حکومت درست نیست و باید تغییر کند و خواسته مشترک همه دموکراسی و حقوق بشر است، اما استراتژی‌ها فرق می‌کند.

- عده‌ای معتقدند که اعتراض مسالمت آمیز در برابر حکومت‌های تمامیت خوه اثر ندارد

متاسفانه تا امروز اثری نکرده و حکومت خشن‌تر شده. حکومتی که خشونت می‌کند پایه‌هایش ضعیف‌تر می‌شود. هر یک نفر را به به جرم بیان عقیده زندان می‌رود یا کشته می‌شود، حداقل ده نفر از فامیل‌هایش مخالف حکومت می شوند. حکومت‌هایی که به حر مردم گوش نمی‌کنند حتما سقوط می‌کنند. درست مثل کشورهای اسلامی، بن علی، حسنی مبارک و …این سرنوشت حکومت‌هایی است که  می‌خواهند با زور حکومت کنند.

- آمار می‌گوید ۱۴ هزار نفر در ایران به خاطر عقیده‌شان اعدام شده‌اند. این ها در حکومت بعدی چگونه محاکمه خواهند شد؟ آیا سیاست اعتراف کن و بخشیده شو کارگر خواهند بود؟

یکی از سوالات بسیار مهم که همیشه مطرح می‌شود، مقدم بودن صلح است یا عدالت. در آفریقای جنوبی، کمیته‌های حقیقت یاب تشکیل شد و کسانی که اعتراف می‌کردند بخشیده می‌شدند. و یا نلسون ماندلا رفت به زندانی که سال‌ها شکنجه شده بود، رئیس زندان را نگاه داشت و گفت کارش را بکند. این بخشش عمومی باعث شد که آفریقای جنوبی منتهی به عدم جنگ داخلی شد. این راه حل در بعضی جاها جواب نداد. به عنوان مثال در کشورهای آفریقایی که قبایل با هم می‌جنگیدند، دسته پیروز «عفو» دادند به قبیله‌های مجرم، و بعد از آنکه همان قبیله‌ها به قدرت رسیدند، مجددا جنایت پیشه کردند.
اینکه صلح مقدم است یا عدالت، بستگی به شرایط زمان  و مکان دارد. همچنین اجرای عدالت بستگی به زمان دارد. مثلا وقتی انتخابات ازاد در شیلی برگزار شد، پینوشه تبدیل شد به سناتور چون مردم از کودتای نظامی می‌ترسیدند. بعد از آنکه مردم قوی شدند و خطر کودتا از بین رفت، به سراغ پینوشه رفتند. بنابراین در مورد ایران باید ببینیم که چه شرایطی پیش می آید و آن موقع ببینیم چه پیش می‌آید.

پرسش و پاسخ:

پس از پایان این بخش، شیرین عبادی به پرسش‌های خبرنگاران و حاضران جواب داد.


شیرین عبادی در باره سازمان مجاهدین خلق و اینکه تروریست است یا نه گفت قاضی نیست که در این باره چیزی بگوید، اما حمله به پادگان اشرف و کشته شدن ۳۲ نفر در آنجا یک عمل غیر انسانی بود و مخصوصا بدانیم که این حمله چه زمانی اتفاق افتاد. وقتی سازمان مجاهدین اعلام کرد که یک کارخانه‌ای در کرج ابزارآلات هسته‌ای می سازد و ۳۶ ساعت بعد پادگان اشرف مورد حمله قرار گرفت و این مساله بحث برانگیز است و من این حمله را محکوم می‌کنم. کسانی که در اشرف هستند باید مورد حمایت به عنوان پناهنده باشند و عراق نباید آنها را به ایران بازگرداند چون جانشان در خطر قرار می‌گیرد

در مورد تحریم‌ها علیه ایران، شیرین عبادی گفت که هر کشوری در مرزهای خود قوانینی وضع می‌کند. به عنوان مثال برای فروش پنیر در سوپر پارکت‌های فرانسه،     ۱۵-۱۶ قانون هست و فرانسه اجازه واردات پنیر را محدود می‌کند برای حمایت از محصولات خودش. یا بعضی از کشورهایی که تولید کننده قهوه هستند، مازاد تولید را دور می‌ریزید. آیا می‌توان گفت کشوری که قهوه‌اش را دور می‌ریزد شما را تحریم کرده؟ آمریکا آمده برای کار کردن شرکت‌ها درون مرزهای خود قانون گذاشته، و گفته شرکت‌هایی که بیش از یک میلیون دلار معامله دارند با ایران،  ممنوعیتی دارند. این اسمش تحریم نیست. شرکت‌های بزرگ باید انتخاب کنند که در ایران می خواهند فعالیت کنند یا  در آمریکا، در نتیجه به عنوان فعال حقوق بشر نمی‌توانم چیزی بگویم، اما  شرکت‌ها باید پاسخگو باشند.

شیرین عبادی در ارتباط با شباهت‌ها و تفاوت‌های جنبش اعتراضی منطقه گفت: «علت اینکه مصر و تونس توانستند دیکتاتور را برکنار کنند و در ایران عملی نشد، عدم دخالت نظامی‌ها بود. در ایران حکومت دست سپاه پاسداران است و اینها مردم را سرکوب می‌کنند اقتصاد و امنیت دست‌شان است. ایران آتش زیر خاکستر است.»

او در باره مساله انرژی هسته‌ای و اینکه «غرور ملی» است گفت: «فریب دولت احمدی‌نژاد را نخورید. مردم ایران درگیر پرداخت قبض گاز هستند و به چیز دیگری نمی‌رسند و می‌دانند که اصرار بر سر این مساله چه آسیبی به آنها آورده. عبادی افزود: «مردم ایران فوکوشیمای دیگری نمی خواهند».

عبادی همچنین ایده «اینترنت حلال» ایران را خنده‌دار دانست و گفت مردم ایران به اطلاع‌رسانی آزاد نیاز دارند.

 


 


درگیری در سنندج همزمان با سفر احمدی‌نژاد

نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی با افراد مسلح ناشناس در پنج کیلومتری شهر سنندج درگیر شدند. خبرگزاری مهر به نقل از مسوولان نیروی انتظامی استان کردستان گزارش داده که این درگیری در روستای حسن‌آباد در پنج کیلومتری شهر سنندج بعد از ظهر امروز رخ داده است.


 معاون اجتماعی و ارشاد فرماندهی انتظامی كردستان نیز به خبرگزاری فارس گفته است: «گروه‌هایی برای بررسی موضوع به محل درگیری اعزام شده‌اند.» ابراهیم كاظمی‌ن‍ژاد افزوده است: «تا این لحظه هیچگونه جزئیاتی از این درگیری اعلام نشده است.» این خبرگزاری‌ها اشاره‌ای به جزییات این درگیری نکرده‌اند. تا این لحظه هیچ شخص یا گروهی مسوولیت این عملیات نظامی را به عهده نگرفته است.

این درگیری همزمان با سفر محمود احمدی‌نژاد  و هیات همراه او به سنندج مرکز استان کردستان صورت می‌گیرد. احمدی‌نژاد عصر امروز، پنجشبنه سنندج  را به منظور افتتاح یک هزار و ۶۱۲ واحد مسکونی مسکن مهر در استان ایلام ترک کرده بود، پس از شرکت در مراسم بهره برداری این واحدها، ‌به تهران بازگشت

 

به گزارش رسانه‌های حکومتی ایجاد ناآرامی و درگیری بین افراد مسلح ناشناس و نیروهای انتظامی  در مناطق کردنشین طی یک ماه گذشته افزایش یافته است. در آخرین مورد دوشنبه شب، ۲۹ فروردین ماه، دو بمب صوتی در دو نقطه متفاوت در ایلام منفجر شد؛ فرمانده نیروی انتظامی ایلام ادعا کرده علت انفجار نخست «اختلافات خانوادگی» بوده و علت دومین انفجار نیز در دست بررسی است.


پیش از این نیز در ۱۳ فروردین ماه، بر اثر حمله افراد مسلح به یک پاسگاه مرزی نیروی انتظامی در شهر مریوان در کردستان ایران، ۴ نفر کشته و دو نفر دیگر زخمی شدند. درگیری نیروهای انتظامی با افراد مسلح ناشناس، ششمین تحرک نظامی در مناطق کردنشین ایران طی یک ماه گذشته است.


 


مصباح یزدی: برخی مسوولین می‌گویند به روحانیون بودجه بدهیم تا صدایشان در نیاید

به گزارش خبرگزاری مهر، آیت‌الله مصباح یزدی روز پنج‌شنبه در همایش سیاست‌گذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی گفت: «من زمانی با گوش‌های خودم از برخی مسوولین چنین سخنانی را شنیدم. حتی شنیدم که می‌گفتند ما امام را می‌خواستیم تا شاه را بیرون کند وگرنه ما به افکار آقای خمینی کاری نداریم و حالا اداره جامعه باید بر عهده متخصصان باشد. حالا هم درباره روحانیت می‌گویند بودجه‌ای در اختیار آنان قرار دهیم تا صدایشان در نیاید.» وی در ادامه به نقش ولی‌فقیه اشاره کرد و گفت که برخی اعتقاد دارند چنان‌چه ولایت‌فقیه را حذف کنند مشکلی پیش نمی‌آید.

مصباح یزدی اظهار داشت: «برخی گستاخ‌اند و این موضوع را برزبان می‌آورند اما برخی دیگر منافقانه می‌گویند ما تابع ولایت فقیه هستیم. اما در عمل به گونه‌ای دیگر رفتار می‌کنند.»

رییس موسسه امام خمینی با اشاره به اینکه این تفکر در بین نسل سوم انقلاب هم وجود دارد گفت که یکی از سیاست‌های آشکار «دشمنان خارجی» ضربه زدن به انقلاب از درون است.

آیت‌الله مصباح یزدی در بخش دیگری از سخنان خود به وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران هم اشاره کرد و گفت: «فکر نکنید که سران فتنه تنها‌ همان چند نفر بودند، برخی از افراد نیز وجود دارند که با شدت و ضعف‌ همان گرایش‌ها را دارند.»

 


 


جعفر پناهی، برنده جایزه «شهامت و دلاوری جشنواره کن» ۲۰۱۱ کن شد

جشنواره فیلم کن، جعفر پناهی، کارگردان ایرانی را به خاطر شهامت و استقلال فکر، به عنوان برنده جایزه جایزه شهامت و دلاوری جشنواره کن سال ۲۰۱۱ معرفی کرد.

این جایزه توسط «انجمن فیلم‌سازان» فرانسه به جعفر پناهی، کارگردان محروم ایرانی اهدا می‌شود.

به گزارش گاردین، انجمن فیلم‌سازان فرانسه در بیانیه‌ای که به این منظور منتشر کرده، با اشاره به اینکه هیچ فیلمساز و نویسنده‌ای نمی‌تواند نسبت به حکم جعفر پناهی بی‌تفاوت بماند نوشته است «می‌خواستیم به تمام فیلمسازان ایرانی داخل کشور و تبعیدی که همچنان به فیلم‌سازی ادامه می‌دهند، ادای احترام کنیم.»

همچنین در فرازی از این بیانیه آمده است: «انجمن فیلم‌سازان سوگند یاد کرده است تا به خاطر آزادی بیان، سکوتی را که بر پناهی تحمیل شده است، بشکند.»

جشنواره فیلم کن همه ساله جایزه «جایزه شهامت و دلاوری» را به فیلم‌سازی اهدا می‌کند که از خود «شهامت و استقلال فکر» نشان داده باشد. این جایزه که قرار است در تاریخ ۱۲ ماه مه سال جاری طی مراسمی به جعفر پناهی اهدا شود، در سال‌های پیشین برندگانی چون کلینت‌ ایستوود، جیم جارموش و نانی مورتی داشته است.

جعفر پناهی، کارگردان فیلم‌هایی چون آفساید، دایره و طلای سرخ در دهم اسفندماه سال ۱۳۸۸ توسط نيروهای امنيتی دستگير شد، و پس ازسه ماه بازداشت و اعتصاب غذا، نهایتا با قرار وثيقه دويست ميليون تومانی آزاد شد.


‏ساخت فيلمی درباره انتخابات رياست جمهوری مهمترین اتهام وی بود که دادگاه انقلاب تهران براساس همین موضوع، آقای پناهی را به شش سال حبس تعزيری و ۲۰ سال محروميت از ساختن فيلم، نوشتن هر نوع فيلمنامه و مسافرت به خارج از کشور محکوم کرد.


 


فائزه هاشمی: در کلاس‌های دشمن‌شناسی سپاه، پدرم سوژه اصلی است

فائزه هاشمی در گفتگو با روزآنلاین با اشاره به حمله کلامی چندی پیش یکی از لباس شخصی‌ها به وی گفت که لباس شخصی‌ها تیپ‌های مختلفی هستند. برخی از آنها برای حفظ منافع اقتصادی کلان‌شان دست به این کار می‌زنند و برخی نیز شستشوی مغزی می‌شوند.

دختر هاشمی رفسنجانی در توضیح نحوه شستشوی مغزی این افراد به روزآنلاین گفته است: «مثلا سپاه کلاس‌هایی دارد به نام دشمن شناسی که سپاهی‌ها مجبورند در آنها شرکت کنند، چون اگر شرکت نکنند خبری از درجه و رتبه نیست. در این کلاس‌ها فکر می‌کنید چه کسی به عنوان دشمن معرفی می‌شود؟ آقای هاشمی و خانواده‌اش.»

خانم هاشمی با اشاره به اینکه مملکت در حال حاضر توسط اراذل و اوباش اداره می‌شود، گفته است حاکمیت جریان لباس شخصی‌ها را بوجود آورده «ولی الان اینقدر قدرتمند شده که دیگر خودشان هم نمی‌توانند با آن برخورد کنند.»

چندی پیش سعید تاجیک، یکی از لباس شخصی‌ها در شاه عبدالعظیم فائزه هاشمی را مورد هتاکی قرار می‌دهد که فیلم آن بلافاصله بصورت گسترده روی یوتیوب منتشر می‌شود. فائزه هاشمی در خصوص انعکاس این واقعه می‌گوید «انتشار گسترده این فیلم هم مشکوک است و مشخص نیست که فیلم را خودشان بیرون داده‌اند، از دستشان در رفته بود، نفوذی ها پخشش کرده بودند، یا شاید هم خودشان فکر می کردند سند افتخارشان است؟»

وی اضافه می‌کند که محکومیت این واقعه هم کاملا صوری است و با پدیده‌هایی بدتر از این همانند ماجرای کهریزک برخورد قاطعی صورت نگرفت و کسی مجازات نشد.

دختر هاشمی رفسنجانی در مورد محکومیت این اقدام لباس شخصی‌ها هم می‌گوید: «وقتی برای محکوم کردن امثال سعید تاجیک از ادبیاتی [خاص] استفاده می کنند و این اشخاص را افرادی مخلص و متعهد و جوانان دلسوز نام می‌برند، خب اینها با هم در تناقض است.»

اشاره فائزه هاشمی به محکومیت این اقدام توسط آیت‌الله خامنه‌ای است که دقیقا همین ادبیات را بکار برد و از این افراد با عناوینی چون «جوانانی دلسوز، مخلص و متعهد» یاد کرد.

فائزه هاشمی در بخش دیگری از گفتگویش با اشاره به اینکه شرایط برای خود و خانواده‌اش، «شرایطی پلیسی و امنیتی» است اضافه می‌کند: «حال خانواده ما هم شبیه حال همه مردم ایران است. متاسفانه شرایط برای ما هم همان شرایط پلیسی و امنیتی است و فشارهایی که بر روی تمام ملت وجود دارد بر روی ما هم وجود دارد.»


فرزند هاشمی رفسنجانی با اشاره به شرایط کشور هم می‌گوید وضعیت آزادی و حقوق بشر و همچنین وضعیت اقتصادی در حال حاضر بسیار بد است و جمهوری اسلامی شرایط بسیار اسفناکی دارد.


 


فرمانده بسیج: بصیرت‌ها را افزایش دهید، فتنه بزرگ‌تری در راه است

به گزارش ایسنا، محمدرضا نقدی، رئيس سازمان بسيج مستضعفين در همایش جهاد فرهنگي كه با حضور بسيجیان برگزار شد، با اشاره به فتنه‌های بسیار پیچیده‌ی آتی خطاب به بسیجیان گفت که بصیرت‌تان را افزایش دهید و به دقت حوادث را رصد کنید. وی اظهار داشت «پیچیدگی فتنه‌ آینده حتی با فتنه عميق ۸۸ هم قابل قياس نيست.»


جمهوری اسلامی اعتراضات گسترده مردم به انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ را «فتنه» می‌نامد. 

رئیس سازمان بسیج مستضعفین در ادامه افزود: «پیچیدگی فتنه‌های آینده و شباهت بسیار زیاد آنها با جریان حق، قدرت بصیرت بسیار بیشتری می‌خواهد، لذا برای پیروزی بر فتنه‌های آخرالزمان باید بصیرت کسب کنیم.»

آقای نقدی همچنین درخصوص «فتنه‌ی جدید» و تمایز آن با «فتنه ۸۸» به ماجراهای اعتراض مخالفان دولت در روز قدس اشاره کرد و گفت «در فتنه ۸۸ در صحنه عمل ما با كساني مواجه بوديم كه آشكارا در روز قدس روزه خواري مي كردند، با كفش نماز مي خواندند و در ايام سوگواري به شادي و پايكوبي مي پرداختند و شناخت ماهيت آن ها كار سختي نبود، اما در فتنه بعدي شرايط بسيار غبار آلود و تشخيص حق از باطل بسيار دشوار تر خواهد بود.»

در ماه‌های اخیر گروه‌ها و شخصیت‌های اصولگرا بارها درباره‌ی «فتنه جدید» در میان اصولگرایان هشدار داده و در این زمینه حملات خود را معمولا متوجه اطرافیان محمود احمدی‌نژاد، به ویژه اسفندیار رحیم مشایی می‌کنند.


در روزهای اخیر هم تنش میان دو گروه یاد شده در موضوع «استعفا و ابقای وزیر اطلاعات» نمود بیشتری یافته است.


 


وزیر امور خارجه کویت: دیپلمات‌های ایرانی را با اردنگی بیرون انداختیم

در ادامه تنش‌های دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی و کشورهای منطقه، وزیر امور خارجه کویت اخراج دیپلمات‌های ایرانی از کویت را تایید کرد و گفت که دیپلمات‌های ایرانی جاسوس بودند و «ما آن‌ها را با اردنگی بیرون انداختیم.»

به گزارش شبکه العربیه، شیخ محمد السالم الصباح، وزیر امور خارجه کویت روز چهارشنبه ۲۰ آوریل، در حاشیه نشست سالانه وزیران شورای هماهنگی خلیج فارس و اتحادیه اروپا در ابوظبی، اعلام کرد که دیپلمات‌های ایرانی، به دلیل ارتباطشان با یک شبکه جاسوسی اخراج شده‌‌اند.

وزیر خارجه کویت نام این دیپلمات‌ها را فاش نکرد، اما یکی از شبکه‌های تلویزیونی جمهوری اسلامی اعلام کرد که افراد اخراج شده از کویت، سه دیپلمات و یک کارمند سفارت بودند.

همچنین پس از اخراج سه دیپلمات ایرانی از کویت، ‌ایران هم در اقدامی تلافی‌جویانه از سه دیپلمات کویتی خواسته است تا حداکثر ظرف ۱۰ روز خاک ایران را ترک کنند.

کویت پیش از این نیز سه عضو مرتبط با یک شبکه جاسوسی در ایران را به اعدام محکوم کرده بود. دولت کویت این افراد را متهم کرده بود که برای سپاه پاسداران از پایگاه‌های کویتی و آمریکایی در خاک کویت اطلاعات جمع‌آوری می‌کرده‌اند.

بحرین نیز ۱۲ آوریل اعلام کرد که دو شهروند ایرانی و یک تبعه بحرین را به اتهام جاسوسی برای سپاه پاسداران محاکمه کرده است.

جمهوری اسلامی این اتهام‌ها را رد کرده و آنها را عاری از صحت دانسته است.

اقدام کویت در اخراج دیپلمات‌های ایرانی و پاسخ متقابل ایران، از افزایش تنش میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس حکایت می‌کند.

این اختلاف‌ها از زمانی شدت گرفت که جمهوری اسلامی دولت بحرین را برای سرکوب مخالفان به باد انتقاد گرفت و به حضور نیروهای نظامی شورای همکاری خلیج فارس در این کشور اعتراض کرد.
شیخ خالد بن حمد آل خلیفه، وزیر خارجه بحرین، با اشاره به تبلیغات منفی ایران علیه بحرین و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس چندی پیش گفت «که تا پیش از این، ایران معمولا برای مدتی کوتاه دست به این اقدامات می‌زد و سپس عقب می‌نشست، اما این‌بار قضیه متفاوت است.»

وزیر خارجه بحرین همچنین گفته بود که شورای همکاری خلیج فارس تمامی شواهد موجود در مورد تهدیدات ایران را برای دبیر کل سازمان ملل ارسال کرده ‌است. 

اگرچه ایران خود متهم است که پس از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری دهم، مخالفان را به شدت سرکوب کرده و بسیاری از فعالان سیاسی را به بند کشیده است، اما همواره از سرکوب مخالفان در برخی از کشورهای عربی که رابطه خوبی با آنها ندارد به شدت انتقاد می‌کند. همچنین این درحالی‌ست که جمهوری اسلامی متهم است در سرکوب معترضان سوری به دمشق کمک می‌کند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته