
در ادامه انتقادها به نزدیکان احمدی نژاد در مجموعۀ دولت، دادستان کل کشور، با روایت چگونگی برکناری خود از وزارت اطلاعات (دولت نهم) از اقدام دولت در برکناری حیدر مصلحی به عنوان اقدامی بدون توجیه یاد کرد و در شرح نحوۀ برکناری خود نیز، با بیان اینکه خودمان هم نفهمیدیم چطور ما را کنار گذاشتند و معاونم خبر را به من داد، گفت که مشایی حتی برای خداحافظی هم به جلسه دولت راهمان نداد.
به گزارش وب سایت «باشگاه خبرنگاران»، وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی، غلامحسین محسنی اژه ای در همایش “ولایت فقیه استمرا حرکت انبیا” که در خرم آباد برگزار شد، طی سخنانی با اشاره به وقایع اخیر رخ داده در کشور و برکناری وزیر اطلاعات اظهار داشت: گاهی احمدی نژاد کارهایی انجام می دهد که هیچ توجیهی برای آنها پیدا نمی شود.
سخنگوی قوه قضاییه با تاکید بر اینکه کنار گذاشتن وزیر اطلاعات در این شرایط توجیهی نداشت، گفت: از سوی دیگر “چگونه کنار گذاشتن” وزیر اطلاعات به عنوان یکی از وزارتخانه های کلیدی مهم است.
وی با بیان اینکه وقتی می خواهند وزیر را کنار بگذارند باید یکسری زمینه چینی ها صورت گیرد، خاطر نشان کرد: باید طوری در این رابطه عمل شود که سیستم اطلاعاتی کشور ضربه نخورد و حداقل زمانی برای معرفی فردی که می خواهد به جای وزیر گذاشته شود مدنظر قرار گیرد.
محسنی اژه ای با تاکید براینکه کنارگذاشتن وزرا جزء اختیارات رئیس جمهور است ادامه داد: ولی حقیقتا نحوه عملکرد درمورد برکناری وزیر اطلاعات توجیه پذیر نیست.
وی با اشاره به واکنش رهبری به برکناری مصلحی گفت: ایشان در نامه ای خطاب به رئیس جمهوری عنوان کردند که کنار گذاشتن مصلحی در شرایط کنونی نه به مصلحت کشور و نه به مصلحت شماست.
محسنی اژه ای در ادامه سخنان خود به نحوه برکناری خود در زمانی که بر مسند وزارت اطلاعات قرار داشت، اشاره کرد و گفت: من وصفارهرندی را دوهفته مانده به پایان دوره وزارتمان کنار گذاشتند که حتی اگر فرض هم کنیم که ما “آدم های بدی” هستیم بازهم این برخورد درست نبود.
وزیراطلاعات دولت نهم با بیان اینکه “ما خودمان هم نفهمیدیم چگونه و چرا ما را کنار گذاشتند” یادآور شد: بسیاری از مسئولین از برکناری من هیچ اطلاعی نداشتند.
وی ادامه داد: اطلاعی ندارم که در آن زمان رهبری از روند برکناری من مطلع بود یا نه، ولی ایشان از برکناری مصلحی اطلاعی نداشتند.
محسنی اژه ای در ادامه روایت خود از برکناری اش در دولت نهم گفت: بعد از نماز ظهر روزی که من را برکنار کردند مانند همیشه قرار بود تا قبل از پایان وقت اداری یک جلسه ای بگذاریم که وقت هم فوت نشود که در حال رفتن به اتاق کارم بودم که یکی از معاونین من سراسیمه به استقبال من آمد و خبر عزل من را داد و گفت که به وی پیشنهاد سرپرستی وزارت اطلاعات داده شده است.
وی با اشاره به شوکه شدن همراهانش پس از شنیدن خبر عزلش از وزارت اطلاعات دولت نهم، بیان داشت: ولی خود من چون شناخت داشتم خیلی شوکه نشدم!
دادستان کل کشور با اشاره به اطلاع از خبر برکناری اش چند دقیقه مانده به پخش اخبار ساعت ۱۴ یادآور شد: پس از شنیدن خبر عزلم در پاسخ به مشورت معاونم برای پذیرفتن سرپرستی وزارت اطلاعات به او گفتم که اگر من برکنار شدم که دیگر نمی توانم نظری داشته باشم ولی اگر از من مشورت می خواهی من می گویم حتما قبولت داشته که به عنوان سرپرست شما را معرفی کرده است.
محسنی اژه ای با بیان اینکه این به صلاح نبود که دو هفته مانده به پایان دوره دست به برکناری وزرا بزنند عنوان کرد: به هر حال ما با یکی دو نفر مشورت کردیم که در مقابل این موضوع چه واکنشی نشان دهیم.
وی با اشاره به اینکه روز برکناری اش از وزارت اطلاعات مانند همه یکشنبه ها قرار بود جلسه دولت ساعت چهار برگزار شود، افزود: اتفاقی که برای ما رخ داد مانند همین اتفاقی بود که برای مصلحی رخ داد.
دادستان کل کشورادامه داد: ابتدا قصد داشتم با توجه به برکناری در جلسه دولت حضور پیدا نکنم که در نهایت با توجه به اینکه این موضوع به صورت رسمی به ما اعلام نشده بود تصمیم به حضور در جلسه دولت گرفتیم.
محسنی اژه ای با بیان اینکه گاهی وقت ها یک “استعفای زوری” از آدم می گیرند، گفت: ولی متاسفانه در این خصوص هیچ حرفی به ما گفته نشده بود.
وی ادامه داد: در نهایت تصمیم گرفتیم خودمان را “به آن راه بزنیم” که از موضوع برکناری خبر نداریم و برای رفتن به جلسه دولت سوار ماشین شدم که راننده ماشین به من یادآوری کرد که آقای محسنی، گفته اند شما جلسه دولت نروید و به دفتر ریاست جمهوری مراجعه کنید.
دادستان کل کشور افزود: پس از رفتن ما به دفتر ریاست جمهور، شیخ الاسلامی که آن زمان رئیس دفتر رئیس جمهور بودند به ما اطلاع داد که من و صفار هرندی عزل شده ایم.
محسنی اژه ای در ادامه روایت خود از برکناریش گفت: من در نهایت به رئیس دفتر رئیس جمهور گفتم خب ایرادی ندارد ما به جلسه دولت می رویم تا حداقل با دوستانی که چهار سال با هم بودیم خداحافظی داشته باشیم که ایشان به ما گفتند شما نروید!
وی با بیان اینکه هرقدر اصرار کردیم اجازه خداحافظی به من ندادند، گفت: رئیس دفتر رئیس جمهوری ضمن مخالفت با حضور من در جلسه دولت عنوان کردند که به وی گفته شده است از ورود من به جلسه ممانعت کند.
وزیر سابق اطلاعات با اشاره به عزل دیگر وزیران دولت نهم گفت: در نهایت من هنگام خداحافظی به رئیس دفتر رئیس جمهور یادآوری کردم که با توجه برکناری من و صفار هرندی دولت از حد نصاب می افتد.
محسنی اژه ای ادامه داد: اینقدر شتاب زده در مورد برکناری وزرا عمل شده بود که حتی به این موضوع هم فکر نکرده بودند که با عزل ما دولت از رسمیت می افتد و باید برای ادامه کار دوباره از مجلس رای اعتماد بگیرد.
وی افزود: بعد از یادآوری من رئیس دفتر رئیس جمهور همانجا به دولت زنگ زدند و موضوع را عنوان کردند که در نهایت تصمیم گرفتند حکم صفار هرندی را فعلا ابلاغ نکنند تا دولت از رسمیت نیفتد.
سخنگوی قوه قضاییه با اشاره به سختی کار رهبری در ایجاد تعامل میان مسئولان گفت: اگر هدایت های وی نبود مسلما دشمن در بسیاری از صحنه ها نتیجه می گرفت.
جبار کوچکینژاد از بررسی نهایی لایحه بودجه ۹۰ در نشست امروز (اول اردیبهشت ماه) کمیسیون تلفیق بودجه ۹۰ خبر داد و گفت: مهمترین موضوع نشست امروز کمیسیون تلفیق بررسی چگونگی حل مشکل فاصله ۹ هزار میلیارد تومانی درآمدهای دولت در سال ۹۰ و هزینههای آن بود.
عضو کمیسیون تلفیق بودجه ۹۰ همچنین از احتمال پایان بررسی لایحه بودجه ۹۰ تا پایان امروز پنجشنبه اول اردیبهشت خبر داد و گفت: موارد درآمد و هزینه لایحه بودجه تقریبا به اتمام رسیده و درصورت حل مشکل تراز مالی بودجه کار کمیسیون تلفیق برای ارائه گزارش نهایی بودجه به صحن علنی مجلس، تمام میشود
تشکیل کمیته ویژه برای حل مشکل تراز مالی بودجه
نماینده رشت در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اعضای کمیسیون تصمیم بر حل مشکل کسری ۹ هزار میلیارد تومانی بودجه با همکاری دولت و هیأت رئیسه تلفیق گرفتند، افزود: در نشست امروز(اول اردیبهشت ماه) نمایندگان عضو در کمیسیون تلفیق بودجه پس از بررسی کسری بودجه ۹ هزار میلیارد تومان دولت در سال آینده به پیشنهاد یکی از نمایندگان، هیأت رئیسه این کمیسیون را مأمور تشکیل نشستهای مشترک با دولت برای حل مشکل کسری بودجه کردند.
وی همچنین افزود: این پیشنهاد پس از طرح در کمیسیون تلفیق به رأی گذاشته شد و نمایندگان با اینکه هیأت رئیسه تلفیق در نشست مشترک با نمایندگان دولت مشکل کسری بودجه ۹ هزار میلیارد تومانی دولت را حل کنند، موافقت کردند.
کاهش هزینههای جاری و عمرانی یا افزایش درآمدهای مالی
عضو کمیسیون برنامه و بودجه با اشاره به تصمیم کمیسیون تلفیق برای واقعی کردن درآمدهای نفتی کشور در لایحه بودجه ۹۰، گفت: یکی از دلایلی که موجب کسری بودجه ۹ هزار میلیارد تومانی بودجه سال جاری شده است، بالا در نظر گرفتن میزان درآمد نفت کشور و برخی درآمدهای دیگر دولت بود که واقعی کردن این درآمدها از سوی کمیسیون تلفیق موجب بروز فاصله ۹ هزار میلیاردتومانی بین درآمدها و هزینههای دولت شد.
کوچکی نژاد با بیان اینکه هیأت رئیسه کمیسیون تلفیق در نشست با نمایندگان دولت، تلاش میکنند این فاصله ۹ هزار میلیارد تومانی را پر کنند، تصریح کرد: نمایندگان مجلس و دولت در این نشستها برای حل مشکل تراز مالی بودجه، یا باید درآمدهای مالی دولت را افزایش دهند یا اینکه هزینههای جاری و عمرانی را کاهش دهند که از نظر کمیسیون تلفیق کاهش هزینههای جاری و عمرانی مصلحت اندیشانه تر است.
قبل از هرگونه برداشتی از درآمد نفت باید سهم صندوق توسعه ملی پرداخت شود
عضو کمیسیون تلفیق یکی دیگر از تصمیمات اخیر این کمیسیون را تأکید بر واریز سهم ۲۰ درصدی صندوق توسعه ملی از فروش نفت خام، اعلام کرد و گفت: بر اساس مصوبه کمیسیون تلفیق دولت موظف است قبل از هرگونه برداشت از درآمدهای نفتی ابتدا سهم ۲۰ درصدی صندوق توسعه ملی از درآمدهای نفتی را به این صندوق واریز کند و سپس برای موارد دیگر از درآمد نفت برداشت کند.
کمیسیون تلفیق پس از برگزاری حدود ۴۰ نشست تخصصی با حضور ۵۰ عضو این کمیسیون، امروز (اول اردیبشهت)آخرین نشست خود را برای بررسی لایحه بودجه ۹۰ برگزار میکند.
خبرگزاری میراث فرهنگی در گزارشی کوتاه، آمار خروج گردشگران ایرانی در نوروز ۹۰ را اعلام کرده، طبق این آمار، گردشگران ایرانی که قصد کردند نوروز خود را در خارج از مرزها بگذرانند، بیش از ۴ میلیون نفر بوده اند.
این خبرگزاری وابسته به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اعلام کرده ” اگر از تبعات اقتصادی متفاوت سفرهای داخلی و خارجی در حد کلان صرف نظر شود، باز هم کشش و سمت و سوی بیشتر مردم به هر یک از آنها از جنبههای گوناگون برای پژوهشگران و برنامهریزان گردشگری با اهمیت است.”
برآوردهای سرسام آور اولیه
با نگاهی به لیست تورهای ارزان قیمت کشورهای همجوار از ۳۰۰ هزار تومان گرفته تا گردشگری در آن سوی جنگلهای آمازون که قیمتی بالاتر از ۴ میلیون تومان دارند، می توان با ساده ترین برآوردها، کمترین میزان خروج هر یک از این گردشگران از کشور را یک هزاردلار (یک میلیون تومان) محاسبه کرد. هر چند اگر قیمت برآوری بر مبنای دو میلیون تومان (دو هزار دلار) با هزینه رفت و برگشت و سوغات و … نیز لحاظ شود، خیلی بیراه نرفته. با این حال، با احتساب قیمت یک میلیون تومان برای هر گردشگر، میزان خروج سرمایه گردشگران از کشور برای تعطیلات نوروز امسال، ۴ هزار میلیارد تومان یعنی ۴ میلیارد دلار قابل شمارش است.
شاید با نگاهی به عدد برآوردهای اولیه این خروج عظیم اینطور برآورد شود مردمی که برای گذراندن تعطیلات خود در خارج از کشور، این هزینه را متحمل شده اند، قیمتی بیش از حد معمول را پرداخته اند، ولی بررسی های کارشناسان نشان می دهد این مبلغ، چندان هم به ضرر و زیان گردشگران نبوده است.
در حالی که تور هوایی کیش با ۳ شب اقامت، حدود ۶۰۰هزار تومان قیمت دارد و یا تور هوایی شیراز بیش از ۴۵۰هزار تومان تمام میشود با همان شرایط یعنی سفر هوایی و ۳ شب اقامت، تور دبی ۴۵۰ هزار تومان و تور ارمنستان ۶۰۰هزار تومان قیمت دارد و این در حالی است که تور زمینی همین کشور کمی بیش از ۳۰۰هزار تومان میشود و این یعنی مسافر بسته به بودجه خود امکان انتخاب در سفر خارجی را هم دارد.
محدودیتها و نیاز سنجی
کارشناسان صنعت گردشگری می گویند کشورهای رند اطراف ایران، با استفاده از شناسایی نیازهای گردشگران ایرانی و برداشتن برخی از محدودیتها، توانسته اند بیش از ۶ درصد جمعیت کشور را در ایام نوروز به سمت خود جذب کنند.
یکی از عوامل بحث قیمت تورهای داخلی و خارجی است. در حالی که تور هوایی کیش با ۳ شب اقامت، حدود ۶۰۰هزار تومان قیمت دارد و یا تور هوایی شیراز بیش از ۴۵۰هزار تومان تمام میشود با همان شرایط یعنی سفر هوایی و ۳ شب اقامت، تور دبی ۴۵۰ هزار تومان و تور ارمنستان ۶۰۰هزار تومان قیمت دارد و این در حالی است که تور زمینی همین کشور کمی بیش از ۳۰۰هزار تومان میشود و این یعنی مسافر بسته به بودجه خود امکان انتخاب در سفر خارجی را هم دارد.
یک استاد دانشگاه در این باره می گوید: «قیمت قطعاً یکی از عوامل است اما در کنار آن باید سایر متغیرها از جمله کیفیت خدمات را نیز در نظر گرفت. مقاصدی مثل ترکیه، ارمنستان، مالزی یا امارات روی بازار ایران کار میکنند. نیازهای مسافر ایرانی را میشناسند و در جهت رفع نیازها سرمایهگذاری میکنند.»
به گفته اسماعیل قادری توریستی که به خارج از کشور میرود، برخی محدودیتها را دیگر احساس نمیکند. کشورهای همسایه نیز بر این نقطه ضعفها کار میکنند. به نظر میرسد که این عامل قویتر و مهمتر از قیمت باشد. شما تور مالزی را مقایسه کنید. قیمت تورهای نوروزی مالزی خیلی بیشتر از سایر مواقع بود و از طرف دیگر سطح خدمات پایین آمده بود. وعده هتل ۴ ستاره داده و مسافر را به هتل ۳ ستاره برده بودند اما باز هم ایرانیان زیادی به مالزی رفتهاند.
کارشناسان حوزه گردشگری بارها هشدار داده اند کشورهایی مانند ارمنستان و یا کردستان عراق نیازهای مسافران ایرانی را میشناسند، از طریق اینترنت و نشریات و در سطح بینالمللی به معرفی جذابیتهایی مانند کنسرتهای موسیقی میپردازند. به این ترتیب برای تعطیلات نوروز و تابستان ایرانیان سرمایهگذاری میکنند.
خروج ناآگاهانه گردشگران ایران
جدای از موضوع جذابیتهای گردشگری و برنامهریزی کشورهای همسایه برای جذب گردشگر ایرانی، آیا تفاوت خدمات نیز نقشی در این زمینه ایفا میکند، اسماعیل قادری معتقد است: «اگر نگوییم همه ولی بخشی از آنها که میروند سفر، فرق هتل ۴ ستاره و ۵ ستاره و تفاوت خدماتشان را نمیدانند. در این که سطح خدمات گردشگری در ایران پایین است شکی نیست اما این تفاوت نقش بسزایی در انتخاب مقصد ندارد و به نظر میرسد خیلی از مسافران آگاهانه و براساس کیفیت خدمات، مقصد را انتخاب نمیکنند.»
به بیان دیگر، مسافران ترجیح می دهند تنها به هوای تبلیغاتی که درباره برخی موارد خاص به آنها داده می شود در مکانهایی اقامت کنند که مطابق وعده داده شده نباشد، ولی به آنچه می خواهند، دسترسی داشته باشند.
از سوی دیگر، ضرر فاحش صنعت گردشگری ایران در نوروز ۹۰ به اندازه ای عظیم به نظر می رسد که تنها دست بر پشت دست کوبیدن به دیدن آمار نجومی خروج ۴ میلیون نفر گردشگری ایرانی، کافی نیست.
این حجم عظیم از گردشگران در بازه زمانی ۱۴ روزه تعطیلات، به اندازه ای پتانسیل تغییر در زیرساختار گردشگری ایران را دارند که محاسبه آن، کار سختی نیست. با وجود این، گران بودن مسافرت در داخل، برخی محدودیتها که بارها به آن اشاره شده و تبلیغات پررنگ تورگردانان خارجی، کار خود را می کند و سونامی خروج سرمایه های ملی از کشور به دلیل گردشگری ضعیف مالی، همچنان ادامه خواهد یافت.
بد نیست برای درک فرصتی که از دست رفته و فرصتهای عظیمتر آینده به این مسئله اشاره شود که فعالان حوزه گرشگری ۱۴ روز تعطیلات نوروز و ۳ ماه تابستان را به عنوان اصلی ترین فصول گردشگری ایرانی می دانند و هنوز ۳ ماه پر مسافرت آینده در راه است و سرمایه های گردشگری ایرانی مترصد فرار به سوی مقصدهای خارجی.
در پی ارسال نامه ای از طرف تعدادی از سایت های سبز به دولت و مردم ژاپن و ابراز همدردی با آنان، مرکز اطلاع رسانی و فرهنگی این کشور در تهران با ارسال نامه ای از همدری این رسانه ها با دولت و مردم ژاپن قدردانی نمود.
به گزارش ندای آزادی متن کامل این نامه بشرح زیر است :
احتراماً به نمایندگی از طرف دولت و مردم ژاپن از تمامی ایرانیان و ژاپنیهای مقیم ایران که همدردی خود را نسبت به قربانیان و حادثه دیدگان زلزله و سونامی اخیر ژاپن در تاریخ ۱۱ مارس ۲۰۱۱، با ارسال پیامهای تسلــــیت و یادداشت در دفتر یادبود و همچنین کمکهای نقدی و تجهیزات امدادی، ابراز داشته اند، تشکر و قدردانی می نمائیم.
درحال حاضر دولت و مردم ژاپن با هم متحد شده اند تا با بهره گیری از کمکهای دیگر کشورهای دنیا، ویرانی های حاصل از زلزله را بازسازی نمایند. و همچنین در ارتباط با مساله هسته ای نیز با تمام قوا برای حفظ امنیت عزم خود را جزم نموده اند.
مردم ژاپن با بهره گیری از همدلی و حمایتهای به عمل آمده، تمامی سعی خود را برای فائق آمدن بر این شرایط دشوار و مصیبت بار تاریخی خواهد کرد.
مجدداً از ابراز عواطف و همدلی صمیمانه جنابعالی سپاسگزاری می نمائیم.
مرکز اطلاع رسانی و فرهنگی سفارت ژاپن
تهران- ایران
دو عکاس مطبوعاتی برتانیایی و آمریکایی در شهر مصراته در غرب پایتخت لیبی کشته شده اند.
به گزارش بی بی سی، یکی از کشته شدگان، تیم هترینگتن عکاس مطبوعاتی و فیلم ساز متولد بریتانیا است که به خاطر یکی از آثار مستند خود درباره سربازان آمریکایی در افغانستان برای دریافت جایزه اسکار نامزد شده بود.
هترینگتن روز چهارشنبه به همراه کریس هوندروس، عکاسی مطبوعاتی موسسه گتی جان خود را در اثر انفجار خمپاره از دست داد.
وی که برنده جایزه بین المللی عکاسی مطبوعاتی در سال ۲۰۰۷ بود، برای تهیه مجموعه ای از عکس های خبری از نبرد میان ارتش لیبی و مخالفان سرهنگ قذافی برای مجله ونیتی فئر به این کشور رفته بود.
خانواده تیم هترینگتن با انتشار بیانیه ای در این مجله گفتند او به لیبی رفته بود تا طرح چندرسانه ای خود درباره موضوع های بشردوستانه در جنگ و شرایط بحرانی را ادامه دهد.
گزارش ها همچنین بیانگر مجروح شدن یک روزنامه نگار دیگر به همراه با هترینگتن است.
این افراد در جریان حمله آتش باری ارتش لیبی در یکی از خیابان های اصلی مصراته هدف قرار گرفتند.
ارتش لیبی در روزهای گذشته بر حجم حملات خود علیه مصراته برای پایان دادن تسلط مخالفان بر این شهر افزوده است.
سازمان ملل متحد از شلیک خمپاره های خوشه ای به این شهر گزارش و منابع دیگر از گلوله باران شهر به وسیله تانک و موشک های کاتیوشا خبر داده اند.
مناطق مسکونی مصراته که در دو ماه گذشته در محاصره بوده است، به طور مرتب مورد هدف قرار گرفته است.
به گفته منابع بیمارستانی، شش نفر در حملات روز چهارشنبه در مصراته کشته و ۶۰ نفر دیگر مجروح و حداقل سیصد غیرنظامی در محاصره این شهر بندری کشته شده اند.
آقای هترینگتن در یکی از آخرین پیام های خود در شبکه اجتماعی توئیتر از گلوله باران بی امان مصراته به وسیله هواداران سرهنگ قذافی خبر داده بود. به نوشته او خبری از نیروهای ناتو نیست.
کلمه-سارا پردیس :افزایش فشارها به دانشجویان و استادان دانشگاه های کشور هر روز ابعاد تازه ای به خود می گیرد، تا جایی که دانشجویان و استادان دانشگاه های مختلف کشور با صدور بیانیه های مختلف به این شرایط اعتراض می کنند.
چند روز پیش باز هم خبر برگزاری محاکمه دانشجویان در دادگاه نظامی منتشر شد. همچنین هر روز خبر تازه ای از بازنشستگی و اخراج استادان دانشگاه و هچنین احضار دانشجویان به کمیته های انضباطی و محروم کردن آنان از تحصیل به گوش می رسد.
دکتر محمد شریف ، حقوقدان نیز همین تازگی ها از دانشگاه اخراج شد . اما این همه ماجرا نیست و فشارهای سیاسی تنها فشارهای وارد به دانشجویان در این روزها نیست و فضای دانشگاه ها نیز هر روز برای دانشجویان نا امن تر و امنیتی تر می شود.آنچنان که استادان و دانشجویان می گویند محیط دانشگاه کاملا پلیسی و نظامی شده است .
نصب دوربن های مداربسته و دستگاه های شنود در دانشگاه های کشور
البته دانشجویان معتقدند که این شرایط فقط مختص آنان نیست و حتی استادان دانشگاه های کشور نیز تحت فشارهای شدید امنیتی قرار دارند و به محض اینکه صحبتی در کلاس می کنند این صحبتها به بسیج دانشگاه و حراست منتقل می شود. آنها همچنین از وجود دستگاه های شنود در قسمتهای مختلف دانشگاه و حتی اتاق استادان خبر می دهند، تا جایی که استاد ودانشجو در این محیط آموزشی هم به راحتی نمی توانند با یکدیگر گفتگو کنند. نصب دوربین های مدار بسته در همه قسمتهای دانشگاه ها نیز بر این جو پلیسی و امنیتی افزوده است .
افزایش انواع تفکیک های جنسیتی در محیط دانشگاه ها نیز هر روز نمود بیشتری پیدا می کند، چند روز پیش دانشجویان دانشگاه تهران از اجرای “قانون تفکیک جنسیتی” در سرویسهای ایاب و ذهاب کوی دانشگاه تهران خبر دادند.
هر چند خبرگزاری های دولتی مدعی می شوند که این تفکیک ها به درخواست دانشجویان انجام می شود اما دانشجویان بارها اعلام کرده اند که با این تفکیک ها مخالفند و آن را توهین به شخصیت دانشجو عنوان می کنند. آنها در اعتراض به این کار حتی روز ۲۹ فروردین در ایستگاه سرویس های این دانشگاه در تقاطع خیابان طالقانی و قدس دست به تجمع اعتراض امیز زدندو به صورت نمادین به صورت مختلط سوار سرویس های دانشگاه شدند، اما ماموران حراست با دانشجویان برخورد کرده و حتی کارت دانشجویی تعدادی از دانشجویان دختر را گرفتند .
دانشجویان اعلام کرده اند اگر این تفکیک های جنسیتی پایان نیابد به اعتراض های خود ادامه می دهند اما تاکنون مسوولان در پاسخ به این اعتراض ها جز پاسخ های خشن کار دیگری نکرده اند. گفته می شود این تفکیک های جنسیتی به دستور فرهاد رهبر رییس این دانشگاه انجام می شود .
افزایش تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها
بحث تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها در سال های اخیر از سوی مسولان وزارت علوم به صورت جدی دنبال شده است تا جایی که اواخر سال گذشته کامران دانشجو، وزیر علوم دولت احمدی نژاد در یکی از سخنرانی هایش گفته بود که هیچ دانشگاهی حق برگزاری اردوهای مختلط دانشجویی را ندارد.
این موضوع بارها مورد اعتراض دانشجویان در دانشگاه های مختلف قرار گرفت، چندی پیش دانشجویان دانشگاه کاشان به این برخوردها اعتراض کردند .در این دانشگاه مسوولان در اقدامی که با همکاری معاونت فرهنگی و حراست این دانشگاه انجام گرفت با برخی از دانشجویان دختر و خانوادههای آنها تماس گرفته و از دانشجویان خواستند که در یک جلسه مشاوره گروهی حاضر شوند و سپس با عباراتی توهین آمیز اقدام به تهدید دانشجویان کردند که در صورت عدم حضور با آرای سنگین کمیته انضباطی مواجه خواهند شد .
تدوین منشور پوشش دانشجویی، احضار گسترده دانشجویان دختر به حراست و تهدید آنها و در مواردی صدور احکام کمیته انضباطی و همچنین تفکیک جنسیتی برخی از کلاسهای دروس عمومی و ممانعت از برگزاری تئاترهای دانشجویی به علت احتمال اختلاط بازیگران دختر و پسر در هنگام ایفای نقش، از دیگر اقدامات مسوولان دانشگاه کاشان بوده است .
با شروع کار احمدی نژاد، در دولت نهم همواره عزم وی و همکاران او را در جداسازیهای جنسیتی شاهد بوده ایم . که تدابیری چون تفکیک کتابهای درسی برای دختران و پسران، کوتاه کردن طول مدت تحصیل دختران، سهمیه بندی و بومی سازی جنسیتی و جداسازی ها فیزیکی از این جمله بوده است.
شاید کمتر کسی بتواند اظهارات محمد تقی مصباح یزدی را در این باره فراموش کند .وی را پدر معنوی دولت نهم و دهم نام داده اند. او می گوید از انقلابی که بر اساس اسلام و قران شکل می گیرد، انتظار می رود بیشترین اهمیت را به اخلاق نسل جدید بدهد اما در سی سال گذشته این کار به نتیجه مطلوب نرسیده است و بعد وی در یکی از سخنرانی هایش می گوید که دانشگاهی راه اندازی شود که مربی پرورشی تربیت کند و ده درصد بودجۀ ورزش را از دانشگاهها بگیرند و به این دانشگاه اختصاص دهند. تا جائی که سالی ۵۰ هزار فارغ التحصیل پرورشی داشته باشیم. مصباح یزدی همچنین معتقد است که اختلاط دانشجویان مجرد دختر و پسر در محیط های اجتماعی موجب افزایش فساد شده است.
تعداد دیگری از روحانیون طرفدار دولت هم بارها به این موضوع اشاره کرده و خواستار تفکیک و جدایی کلاس های درس دختران و پسران در دانشگاه ها شده اند.
دانشجویان دانشگاه تهران : به سیستم های نظارتی و امنیتی در دانشگاه پایان می دهیم
دانشجویان مستقل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز چند روز پیش در بیانیه ای به این فشارها اشاره کرده و نوشتند :که حضوز نیروهای امنیتی و حراست در دانشگاه شان افزایش یافته است . آنها همچنین به نصب دوربین های مدار بسته در دانشگاه شان اشاره و گفتند که فضای این دانشگاه به شدت امنیتی شده است.
دانشجویان همچنین در این بیانیه به رفتار توهین آمیز ماموران حراستی دانشگاه در هفته ی گذشته با دختران دانشجو و تهدید در مورد نوع پوشش آنها، اشاره کره اند.
دانشجویان در این بیانیه شان نوشته اند : عادت کردنِ ما به سیستمهای نظارتی و کنترلیِ تحقیرآمیز، خیالی خام خواهد بود. ما در برابر روند توهین آمیز نسبت به ساحت دانشگاه و دانشجو سکوت نخواهیم کرد و تا پایان دادن به این روند، بر راه خویش استوار خواهیم ماند
آنها در این بیانیه همچنین تاکید کرده اند: حضور نیروهای امنیتی و حراست دانشگاه در جریان صنفیترین و مدنیترین اعتراض دانشجویان به یکی از ابتداییترین خواستههایشان نیز در ادامه ی این روند، مهر تاییدی بود بر تلاش برای تبدیل کردن دانشگاه به پادگانی برای تمامیتخواهان در تمامی حوزهها.
فریدون صیدی راد، یکی از بازداشت شدگان تجمع دهم اسفند در تهران که در حمایت از رهبران جنبش سبز، برگزار شده بود به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد .
به گزارش کلمه ، وی که این مدت را تحت بازجویی و در بند دو الف زندان اوین که متعلق به سپاه پاسداران است نگهداری می شد سرانجام به بند ۳۵۰ منتقل شد . او به زودی در دادگاه انقلاب محاکمه می شود .
وی در این روز به همراه مهسا امرآبادی، فخرالسادات محتشمی پور و شهین جهادی بازداشت و به بند دو الف سپاه پاسداران در زندان اوین منتقل شد، اکنون این سه نفر از زندان آزاد شده اند اما صیدی راد همچنان در بازداشت به سر می برد .صیدی راد از اعضای ستاد مهدی کروبی در اراک بوده است.
قاسم شعله سعدی، نماینده سابق مجلس به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
به گزارش کلمه، قاسم شعله سعدی روز یکشنبه ۱۴ فروردین امسال در راه بازگشت از سفر در فرودگاه دستگیر و به زندان شیراز منتقل شد، وی سرانجام چند روز پیش به بند ۳۵۰ زندان اوین که در آن ۱۷۵ زندانی سیاسی نگهداری می شوند منتقل شد .قاسم شعلهسعدی نماینده مردم شیراز در دوره های سوم و چهارم مجلس بوده است .
وی همچنین برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دهم ( در سال ۱۳۸۸) ثبت نام کرد که توسط شورای نگهبان در کنار برخی دیگر از چهرههای شناخته شده طیف اصلاحات رد صلاحیت شد.
معاون وزیر بازرگانی از تصویب قیمت ۳۶۰ تومانی هر کیلو گندم در کارگروه تحول اقتصادی خبر داد.
حمید علیخانی افزود: در جلسه کارگروه تحول اقتصادی تصویب شد، قیمت گندم به هر کیلو ۳۶۰ تومان افزایش یابد.
وی تصریح کرد: تعیین قیمت جدید آرد و نان بر عهده استانداریها است و زمان اجرای افزایش قیمتهای جدید را نیز کارگروه تحول اقتصادی تعیین میکند.
رئیس موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث گفت: عقب ماندگی اقتصادی از عوامل ایجاد کننده فقر دینی و فرهنگی در جامعه است.
به گزارش مهر، آیت الله محمد محمدی ریشهری در ابتدای جلسه شورای عالی فرهنگی آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع) با استناد به روایتی بیان کرد: گرانی و تورم قیمتها در جامعه، موجب بروز بد رفتاری می شود و همچنین امانتداری را در جامعه از بین برده و مسلمانان را به ستوه می آورد.
وی افزود: بنابر این روایت و روایات متعدد دیگری که تائید کننده این موضوع است، جهاد اقتصادی با جهاد فرهنگی ارتباط مستقیم دارد و به تعبیر دیگر، جهاد اقتصادی، جهاد فرهنگی نیز به شمار می رود و توسعه اقتصادی موجب رشد فرهنگی و بلکه رشد دینی جامعه خواهد شد.
وی با استناد به روایتی از حضرت امام صادق (ع) افزود: امام صادق در موضوع سپاهیان عقل و سپاهیان جهل می فرمایند: «یکی ازسپاهیان عقل، غنا و یکی از سپاهیان جهل، فقر است.» بنابر این فقر اقتصادی، زمینه ساز فقر فرهنگی است.
نماینده تفت و میبد در مجلس، با اشاره به اجرا نشدن برخی مصوبات مجلس توسط دولت از جمله تشکیل وزارت ورزش، اعلام کرد که دیگر جای مدارا با دولت وجود ندارد.
سید جلال یحییزاده در گفتگو با اعتدال، افزود: بازرسی قوه قضاییه و هیت رییسه مجلس در تخلفات قانونی که از سوی قوه مجریه صورت گرفته، محکم تر و شفاف تر ورود پیدا کرده است.
وی در ادامه با اشاره به ورود مجلس به سال پایانی خود، گفت: یکی از علت های تغییر رویکرد مجلس هشتم در دقیقه ۹۰ با دولت، اتمام این دوره است.
یحیی زاده تصریح کرد: مجلس نمی خواهد در سطح جامعه قضاوت شود که مجلس نسبت به مصوبات خود بی تفاوت است و نسبت به حق و تکلیف نظارتی خود نسبت به دولت استفاده نکرده است .
محمدحسین فرهنگی عضو هیأت رئیسه مجلس نیز درباره چگونگی مواجه مجلس با عدم اجرای برخی قوانین توسط دولت گفت: عدم اجرای برخی قوانین مصوب مجلس توسط دولت، شیوه نو ظهوری است.
وی ادامه داد: البته دولت خیلی از قوانین را اجرا کرده و میکند، اما در مواردی خاصی این مشکل وجود دارد و باید رفع شود.
وی تصریح کرد: قانون مسیرهای اجرایی را در این زمینه مشخص و پیشبینی کرده است و اگر رییس جمهور قوانین را ابلاغ نکرد، رییس مجلس ابلاغ می کند.
فرهنگی درباره تمکین نکردن دولت از قانون وزارت ورزش و جوانان گفت: در وزارت ورزش و جوانان هر گونه تصرفی که توسط افراد غیر مسول صورت میگیرد، مشمول تصرفات غیر قانونی در اموال عمومی محسوب میشود و مجازاتهای سنگینی در قوانین دارد که تبعا اجرایی میشود.
مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان گفت: گرد و غبار روز گذشته خوزستان که به تعطیلی مدارس نوبت عصر و دانشگاهها در برخی شهرهای استان انجامید، ۶۰ برابر استاندارد جهانی و ۱۲ برابر استاندارد منطقهای بود.
به گزارش ایسنا، تورج همتی اظهارکرد: بر اثر گرد و غبار روز گذشته، میزان ذرات معلق در آسمان اهواز به هزار و ۶۸۰ میکروگرم بر مترمکعب رسید؛ موج گرد و غبار روز گذشته در میانه روز به اهواز رسید و این در حالی است که میزان گرد و غبار آبادان در ساعات اولیه صبح روز گذشته، ۶ هزار میکروگرم بر متر مکعب بود.
وی افزود: با توجه به اینکه حرکت این توده غبارآلود از جنوب غرب به شمال شرق استان بود، پس از اهواز به تدریج شهرهای شمالی استان را هم تحت تاثیر خود قرار داد.
همتی تصریح کرد: به دلیل رطوبت موجود در هوای اهواز و برخی شهرهای خوزستان، ذرات گرد و غبار سنگین و مرطوب میشوند و به همین دلیل تنفس این ذرات بسیار خطرناک است.
خوزستان در حالی نخستین ماه فصل بهار را پشت سر گذاشت که تقریبا یکسوم روزهای آن غبارآلود بوده و به دلیل شدت گرد و غبار، سه روز (۶، ۲۴ و ۳۱ فروردینماه) تعطیل و نیمه تعطیل را هم تجربه کرده است.
کلمه: شاید جوانان تازهوارد به فعالیت سیاسی، کمتر به خاطر داشته باشند که رهبری در روز دوم خرداد ۷۶ پای صندوق رای گفت که «هیچکس برای من هاشمی نمیشود.» اما از یاد کسی نرفته و نخواهد رفت آن روزی که ایشان در سخنانی درباره احمدینژاد، گفت که «نظر بنده به نظر ایشان [نسبت به هاشمی رفسنجانی] نزدیکتر است»؛ همان سخنانی که سرآغازی شد برای سرکوب شدید معترضان.
از آن زمان به بعد، بسیاری از کسانی که حتی در کوچکترین انتقاد به رهبری هم جانب احتیاط را رعایت میکردند، و حتی بسیاری از حامیان جناح محافظهکار و رایدهندگان به همین رئیس دولت در دورههای نهم و دهم، این سخنان آیتالله خامنهای را مصداقی از عدم رعایت انصاف و عدالت، و عدول از موضع فراجناحی تلقی کردند. در بسیاری از بحثهای سیاسی رایج آن روزها در افواه عمومی، دیده میشد که کمتر کسی – حتی از مخالفان اعتراضات – حاضر بود از مواضع رهبری در آن نماز جمعه، و به خصوص از اینکه شأن خود را در حد بهنفعگیری از یک طرف دعوا پایین آورده، دفاع کند و کم نبودند کسانی که میگفتند اگر رهبری آنگونه تخممرغهای خود را یکجا در سبد احمدینژاد نمیگذاشت، بحران آنگونه عمیق نمیشد و به نقطه غیر قابل بازگشت نمیرسید.
اما نه نامه ۱۹ خرداد هاشمی رفسنجانی توانست این جانبداری را تغییر دهد، نه دلسوزیهای چندباره کسانی همچون خاتمی شنیده شد، نه به هشدارهای امثال کروبی برای تغییر این موضع غیرموجه توجه شد و نه پیشنهاد چند ماه بعد میرحسین برای اینکه نهادهای نظام از حمایت دوپینگی از رئیس دولت دست بردارند و بگذارند دولت دهم بدون پشتیبانیهای فراقانونی در آزمون کارآمدی قرار گیرد، با پاسخ مسئولانهای مواجه شد.
برخی رخدادهای اخیر، خاطره گفتارها و هشدارهای دلسوزانه کسانی چون میر و شیخ محصور جنبش سبز را در اذهان زنده میکند و صحت پیشبینیها و صداقت نگرانیهای آنها را با زیبایی دردناکی به نمایش میگذارد. آیا بهتر نبود که این هشدارها پیش از آنکه سراپای حاکمیت به چنین موقعیت ناعادلانهای آلوده و دستها به ظلم و ستم آغشته شود، شنیده میشد؟
با این مقدمه، خوانندگان و همراهان عزیز کلمه را به مطالعه یادداشتی از یک روزنامهنگار اصولگرا دعوت میکنیم که به مصادیق متعددی از تمردهای احمدی نژاد از نظرات رهبری اشاره میکند. علی شکوهی در نوشته خود اذعان میکند که معتقد به لزوم اطاعت محض از رهبری نیست، به زیادهخواهی قدرت باور ندارد و برای سنجش همگان به ملاکهای مستقل باور دارد. او البته در یادداشت خود، صداقت مدعیان حمایت از رهبری را آشکارا زیر سؤال میبرد و یادداشت خود را نیز با فرض قبول اینکه نظر رهبری معیار حق و باطل است، نوشته است.
در این یادداشت اگرچه به قانونشکنیهای مکرر و پیاپی رئیس دولت دهم اشاره نشده، و باز اگرچه حمایتهای بیوقفه و بیشائبه رهبری از احمدی نژاد و سکوت ایشان در برابر تخلفات پیاپی او در شش سال اخیر به عنوان یکی از عوامل زمینهساز وضعیت بحرانی اخیر یادآوری نشده، و نیز اگرچه از سوء تدبیرهای مقامات عالی در مقاطع مکرر قبل و بعد از انتخابات دهم سخن گفته نشده، و هرچند اذعان نشده که حتی در برخی از موارد ذکر شده نیز احمدی نژاد با همراهی یا دستکم سکوت رهبری روبهرو بوده؛ اما نویسنده سعی کرده به اصولگرایی واقعی پایبند بماند و از این رو مجموعه نکات قابل توجهی را در کنار هم گردآورده که دستکم برای «احمدینژادیها» عبرتآموز است و شاید – در صورت کاربرد صداقت – این سؤال را در ذهن برخی از آنها کند که: مگر میرحسین و دیگران از رسیدن به همین وضعیت نگران نبودند و نسبت به فرجامی اینچنین و آیندهای بدتر از این هشدار نمیدادند؟!
یادداشت این روزنامهنگار اصولگرا را به نقل از وبسایت شخصیاش بخوانید:
اگر روسای جمهور دیگر، این همه «تمرد» میکردند!
تصور کنید در دوره نخستوزیری میرحسین موسوی یا ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی یا سیدمحمد خاتمی هستید و اتفاقات زیر میافتاد. شما هم یک نیروی انقلابی هستید که تمام شاخص حق و باطل خود در عرصه سیاسی را در شخص رهبری خلاصه کردهاید یا دستکم معتقدید که نظر رهبری باید مبنای عمل قرار بگیرد ولو آن که صحیح نباشد. در آن صورت در مورد آنان اگر کارهای زیر را انجام داده باشند، چه قضاوتی خواهید کرد؟
- علیه دولت قبلی تبلیغات کنند که چرا شهردار تهران را به هیئت دولت دعوت نمیکنید ولی وقتی خودشان رییس دولت میشوند از شهردار بعدی دعوت به شرکت در جلسه هیئت دولت نکنند در حالی که با آنها در یک جبهه هم قرار دارند. جالب این که علیرغم تاکید چندباره مقام رهبری به شرکت دادن شهردار تهران در جلسات هیئت دولت، باز هم حاضر به دعوت از وی نشوند.
- نامه به رهبران جهان بنویسند و از موضع رهبری ایران و جهان، مواضع خود را منعکس کنند و در مقابل تذکر رهبری که نامه به پاپ را نفرستید، نافرمانی کرده و بعد از مدتی آن را هم ارسال کنند.
- رهبری در چند سال پیاپی در هفته دولت، درباره ضرورت توجه به نظر کارشناسی و رجوع به متخصصان و رعایت قانون مجلس و توجه به سند چشمانداز و برنامههای پنجساله تاکید کنند اما جمله این تذکرات نادیده گرفته شده و این شاخصهها هر ساله، کمرنگتر هم شود.
- رهبری به آنان بگوید که در تبلیغات انتخاباتی اسم افراد را نبرید و آنان را به صورت کلی مورد نقد قرار دهید ولی آنان پس از مشورت با دوستان، به این جمعبندی برسند که بدون اسم بردن از برخی افراد و فضاسازی علیه آنان، رای نمیآورند. بنابراین نظر رهبری را زیر پا بگذارند و با اسم بردن از افرادی خاص، فتنهای را آغاز کنند که بیشترین بازنده آن کلیت انقلاب و نظام و رهبری بوده است.
- به نمایندگان مجلس نامه بنویسند و در آن، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه را به توطئه علیه دولت و رئیس جمهوری متهم کنند. رهبری به آنان پیام دهد که این نامه بدی است و نباید منتشر شود. بعد از دو روز آن نامه منتشر شود و پیامدهای سیاسی تندی را به همراه آورد و جنگ قدرت مسئولان را به دنیا القا کند. رهبری در جلسهای به بیتوجهی آنان به نهی خود اعتراض کند و آنها هم پاسخ دهند که این، آن نامه نیست و ما تغییرش داده بودیم و رهبری هم تاکید کند که: نخیر! همان نامه بود.
- شعار مبارزه با فساد اقتصادی و تبعض بدهند اما برخی از دارندگان پروندههای فساد مالی را تحت پوشش بگیرند و حتی در پستهای حساسی بگمارند و از محاکمه و پیگیری قضایی آنان جلوگیری کنند.
- کسی را به عنوان معاون اول خود برگزینند که مورد اعتراض مجلسیان و بسیاری از محافل مذهبی و سیاسی قرار گیرد و مداخله رهبری برای کنار گذاشتن وی را نیز برنتابند و بر تصمیم خود در مقابل رهبری اصرار بورزند و در نهایت به گونهای عمل شود که همگان بفهمند که او از تصمیمش در مقابل رهبری هم عقب ننشسته است.
- وزرای خود را به صرف مخالفت با برخی از نظرات رئیس جمهوری برکنار و فضایی را در هیئت دولت ایجاد کند که آنان نتوانند در هیچ زمینه کارشناسی و مدیریتی، حتی نظری خلاف نظر رئیس جمهوری داشته باشند.
- با اهانت عملی به مجلس، اجازه ندهد که وزیر مورد استیضاح به مجلس برود و از خود دفاع کند به گونهای که برای اولین بار، یک جلسه استیضاح بدون حضور وزیر برگزار شود.
- قوانین مصوب مجلس را به دلیل مخالف بودن، اجرا نکنند و رسما اعلام کنند که الان دیگر مجلس در راس امور نیست و دولت در راس امور قرار دارد و بنابراین، مجلس باید تابع دولت باشد و اساسا برخی از مصوبات مجلس، قانون نیست چون دولت آن را قبول ندارد. بهانه هم بیاورند که چون شورای نگهبان آن قانون مجلس را رد کرد، ما آن را قانون نمیدانیم ولو آن که مجلس بر مصوبه خود در مقابل شورای نگهبان، اصرار کرده باشد و آن قانون، با ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت، قانون شده باشد.
- بارها و بارها رهبری به آنان برای شرکت کردن در مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرده باشد ولی آنان با این بهانه که ما با ترکیب کنونی مجمع مخالفیم، از شرکت در جلسات مجمع، خودداری کرده و این روش را وسیلهای برای فشار بر رهبری قرار دهند تا ایشان ترکیب مجمع را تغییر دهد.
- دبیر شورای امنیت ملی را به خاطر اختلاف نظر، وادار به استعفا کنند و عملا رهبری را در شرایط تحمیلی قرار دهند که نتواند دیگر کاری برای بازگرداندن فرد مذکور انجام دهد.
- با تعیین نماینده ویژه، در حوزه وزارت امور خارجه وارد شوند و بعد از تذکر رهبری و کار موازی دانستن این اقدام، نماینده ویژه را به مشاور تبدیل کنند و سرانجام در یک اقدام استثنایی، وزیر امور خارجه را به هنگام حضورش در ماموریت خارج کشور عزل کنند تا نشان دهند که از موضع خود عقب ننشستند و وزیر مخالف خود را از کار برکنار کردند.
- برای کنترل یک وزارتخانه حساس، معاونان وزیر را خود بگمارند و در صورت اقدام وزیر برای تغییر معاونان خود، وی را وادار به استعفا کنند و مخالفت رهبری با این استعفا را نپذیرند و با مقاومت خود، انتظار داشته باشند که رهبری، دخالت در این زمینه را کنار بگذارد.
- بودجه مصوب مجلس برای کمک به مترو تهران را نادیده بگیرد و رسما اعلام کند که آن را اجرا نخواهد کرد و تاکید مجدد نمایندگان برای اجرای قانون مذکور را نادیده بگیرد.
- عمدا بودجه کل کشور را دیر به مجلس ارائه کند تا فرصت بررسی دقیق و همهجانبه نمایندگان موجود نباشد و به دلخواه دولت، بودجه به تصویب برسد.
- میلیاردها دلار بدون مجوز از حساب ذخیره ارزی برداشت شده و خلاف قانون، هزینه شود.
- عمدا تشکیل یک وزارتخانه جدید که مصوبه مجلس را دارد، اجرا نشود و اعلام کنند که ما با تشکیل وزارت ورزش و جوانان مخالفیم و آن را علیرغم تصویب مجلس، تشکیل نمیدهیم.
- ….
این قصه سر دراز دارد و اگر بخواهیم میتوانیم دهها مورد دیگر را جستجو و فهرست کنیم که نشاندهنده تمرد عملی رئیس جمهور از نظرات رهبری است که ظاهرا خود به اطاعت از ایشان، اعتقاد دارد.
من به اطاعت صرف روسای جمهوری از نظرات رهبری اعتقاد ندارم و به توزیع قانونی قدرت معتقدم و زیادهخواهی قدرت را از سوی هر کسی باشد، نفی میکنم و ملاکهای مستقلی را برای سنجش همگان، معتبر میدانم ولی صحبت من با کسانی است که جز شاخص رهبری، به چیز دیگری برای ارزشیابی عملکرد دیگران اعتقاد ندارند اما باز هم خود را مدافع رئیس جمهوری کنونی معرفی میکنند که میزان تمرد وی از نظرات رهبری، قابل مقایسه با روسای جمهوری قبلی نیست. آیا اگر این موارد را در دوره آن سه رئیس قبلی دولتها شاهد بودند، در مورد آنها هم به همین سان قضاوت میکردند؟
رجانیوز، سایت حامی دولت در یادداشتی با عنوان “همراهی ناصر حجازی با رسانههای مخالف نظام”، نوشت: ناصر حجازی؛ همان دروازهبان اسطورهای فوتبال ایران که به دلیل بیماری این روزها خانه نشین شده، به تازگی وبسایت خود را راهاندازی کرد تا از این پس هرآنچه دوست دارد را از طریق این درگاه اینترنتی به اطلاع اهالی فوتبال برساند، روزی که وی در مراسمی پرطمطراق با حضور اهالی هنر و ورزش به طور رسمی فعالیت این وبسایت اینترنتی را آغاز کرد، آن دسته از افرادی که ناصر حجازی را به خوبی میشماختند پیشبینی کردند از این پس دروزاهبان خانه نشین استقلال تمام درگیریهای خود با اهالی فوتبال را از طریق این وب سایت منتشر خواهد کرد تا دیگر نگران انتشار مطالب تند و تیزش درباره افراد نباشد.
در ادامه این یاداشت آمده است: ناصر حجازی در تازهترین مصاحبه خود، پا را فراتر از حد خود نهاده و در خصوص مسأله هدفمندی یارانهها اظهارنظر کرده،وی که خود در مقام یک تحلیلگر اقتصادی قرار داده با لحنی کاملا نامتعارف دولت را به دلیل اجرای قانون هدفمندی سرزنش کرده تا همه به این واقعیت پی ببرند که برای ناصر حجازی مهم نیست درباره چه مسألهای اعتراض کند بلکه او فقط به این میاندیشد که ساز مخالف بزند حالا درباره فوتبال باشد یا درباره هر مسائله غیر تخصصی!
نویسنده ی این مقاله با عصبانیت از انتقاد چند روز گذشته ی ناصر حجازی درباره ی قیمت ها نوشته است: عدهای میگویند ناصر حجازی دچار توهم شده است، همانگونه که سالیان پیش متصور بود که میتواند سیاستمداری حاذق باشد اما حقیقت موجود درباره او این گونه است که حجازی در این ایام همانند سالهای قبل تکلیف با خودش روشن نیست، کسی که روزی نیت میکند رئیسجمهور شود اما فردای آن روز برای رسیدن به مربیگری استقلال دستوپا میزند شاخصههای لازم برای اظهارنظر در خصوص مباحث کلیدی این چنینی را ندارد پس باید او را به سکوت دعوت کرد چرا که اگر غیر از این باشد جامعه درباره او فکرهای بدی خواهد کرد. از این رو به دروازهبان اسطورهای سالهای دور استقلال توصیه میکنیم در چارچوب خود حرکت کند و پا فراتر از حد خود نگذارد چون مردم طاقت همراهی او با دشمنان کشورشان را ندارند.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در بیانیه ای خطاب به ملت ایران گفته اند: سال جدید را با امید به رحمت بی کران خداوند متعال آغاز می کنیم که از او جز عزت و جمال ندیدیم پس به او پناه می بریم و از این ظلم به درگاهش لب به شکوۀ ناشکری نمی گشاییم، خداوند بزرگ و محکم کاری که به شهادت قرآن کریم «لا یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ». ما به رغم این همه بد سگالی و بی رسمی که به ناحق در حق مان رفته است، بیش از آن که از او انتقام عزیزانمان را طلب کنیم، دست دعا به درگاهش بلند می کنیم که به قدرت طلبان مغرور و بی خبر ما، بصیرت و عقلانیتی عطا کند تا در پرتو آن به عمق فاجعه ای که در راه است پی برند و برای دستمال قدرت چند روزه قیصریه ای را به آتش نکشند.
متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
سال جدید را همچنان در فراق عزیزانمان صبورانه اما با دلی استوار و قلبی پر امید به آینده روشن ایران عزیز و ملت بزرگ و مقاوم آن آغاز می کنیم.
اکنون نزدیک به دو سال از فاجعۀ ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ که طی آن با نادیده گرفته شدن رأی ملت، دولت نظامی امنیتی به جای دولت عشق و امید بر مقدرات کشور حاکم شد، می گذرد.
طی این مدت خون مظلومان بسیاری به ناحق و تنها به جرم مطالبه بدیهی ترین حقوق انسانی بر زمین ریخت، افراد بی گناهی نیز بدون کمترین مستند قانونی و تنها با هدف ایجاد رعب و وحشت در جامعه به طناب دار سپرده شدند. صدها تن از بهترین فرزندان این مرز و بوم که بهترین سال های عمر خود را در مبارزه با استبداد پهلوی یا در زندان های ستمشاهی و یا در جبهه های جنگ تحمیلی سپری کردند و یا طی سی سال گذشته در عرصه های مدیریت و سازندگی منشاء خدمات بزرگی برای این ملت شدند، در پی محاکمات نمایشی و رسوا به جرم های ناکرده و تنها به خاطر اعتراض و یا حتی عدم موافقت با روند استحاله نظام به حکومت غیر مردمی به حبس های طولانی محکوم شدند. آن چه تحمل این محنت طاقت فرسا و این بی مروتی و ناجوانمردی آشکار را بر ما آسان می کند علاوه بر امید به قدرت و حکمت پروردگار مقتدر که به شهادت قرآن همواره در کمین ستمگران است، افتخار و غروری است که آن حکیم یکتا نصیب ما فرموده و اقتدارگران تازه به دوران رسیده را از آن محروم کرده است. پس از بیش از سه دهه خدمت عزیزانمان در حساس ترین و مهم ترین مناصب، از نمایندگی مجلس گرفته تا وزارت و مدیریت های کلان اقتصادی و اجرایی ، اقتدارگرایان کینه توز به رغم تلاش های گسترده و نبش قبرها و بیرون کشیدن پرونده های غبار گرفته در جریان بازجویی ها و محاکمات اخیر حتی یک دلیل و مدرک دال بر خیانت در امانت این ملت در کارنامه پرافتخار این پاکان سرفراز نیافتند که اگر می یافتند با استفاده از انحصار رسانه ای گوش فلک را از آن کر می کردند. و این طنز تلخ زمانه است که در تاریخ آینده این کشور لبخند تلخ افسوس بر لبان خوانندگان آن خواهد نشاند که روزی با بی انصافی تمام و با هدف ایجاد ابهام و انکار سلامت و پاکی دست عزیزانمان ادعا می شد «با دستمال کثیف نمی توان شیشه را تمیز کرد»، اما امروز این سرفرازان برای تضمین قدرت و حفظ موقعیت کسانی باید محروم از بدیهی ترین حقوق حتی یک زندانی در گوشه سلول های زندان به سربرند، که طی سی سال گذشته یا با استفاده از رانت ها و فرصت ها به انباشت ثروت مشغول بوده اند و یا صدها نقطه ابهام و تاریک در کارنامه خود ثبت کرده اند، که تنها یکی و پیش پا افتاده ترین آن ها فضاحت اختلاس چند صد میلیارد تومانی است که رسیدگی به آن،غوغایی در پشت پرده قدرت برپاکرده و ترس از افشاگری های متقابل و رسوایی و فضاحت بیشتر، قدرت پرستان را در رسیدگی به آن دچار تردید کرده است.
اکنون ما خانواده های آن اسوه های پاکی و صداقت مانده ایم و فرزندانی که درباره جرم ناکرده پدر یا مادر می پرسند که به کدامین گناه سزاوار چنین مجازاتی شده اند و به جای یافتن پاسخ این سؤال، در دل های پاک خود آتش خشم و نفرت را شعله ور می یابند. بدا به حال نظامی که با مخلصان صدوق و خدوم خود چنین کند که با دیگران چه ها کند!
سال جدید را با امید به رحمت بی کران خداوند متعال آغاز می کنیم که از او جز عزت و جمال ندیدیم پس به او پناه می بریم و از این ظلم به درگاهش لب به شکوۀ ناشکری نمی گشاییم، خداوند بزرگ و محکم کاری که به شهادت قرآن کریم «لا یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ». ما به رغم این همه بد سگالی و بی رسمی که به ناحق در حق مان رفته است، بیش از آن که از او انتقام عزیزانمان را طلب کنیم، دست دعا به درگاهش بلند می کنیم که به قدرت طلبان مغرور و بی خبر ما، بصیرت و عقلانیتی عطا کند تا در پرتو آن به عمق فاجعه ای که در راه است پی برند و برای دستمال قدرت چند روزه قیصریه ای را به آتش نکشند.
علی مزروعی
دولت احمدی نژاد از زمان روی کارآمدن در سال ۱۳۸۴ تاکنون الگو و برنامه ای برای اداره کشور نداشته است ،و در عین حال وعده های بسیاری در قالب بردن درآمد نفت به سر سفره های مردم داده و اجرای نوعی سیاست های مردم گرایانه را در پیش گرفته است . دراجرای این سیاست می باید بازار مصرف کشور را از التهابات اقتصادی مصون نگه می داشت و از اینرو تمام درآمد و سرمایه نفتی کشور را دراین سالها صرف واردات کرده است . در این نوشته با تکیه بر آمار رسمی منتشره بانک مرکزی به بررسی این موضوع می پردازیم تا معلوم شود که این دولت چه بلایی را بر سر اقتصاد ایران آورده است .
یاد آور می شود نظریه توسعه یک بخشی و تبدیل کردن مزیت های اقتصادی یک بخش به موتور توسعه اقتصادی از زمان پایان جنگ تحمیلی در ادبیات اقتصادی کشور به اشکال گوناگون مطرح و برای اجرای آن برنامه های توسعه طرح ریزی شد که آخرین آن قانون برنامه توسعه پنج ساله چهارم بود که قرار بود از سال ۱۳۸۴ الی ۱۳۸۸ به اجرا درآید و برمبنای تبدیل درآمدهای نفتی به سرمایه های پایدار در کشور برای تحقق توسعه اقتصادی و اجتماعی عمل نماید.
برنامه چهارم توسعه ، که برپایه انباشت دانش وتجربه های اجرایی برنامه های توسعه قبلی و با درس و عبرت آموزی از آنها توسط دولت و مجلس اصلاحات تدوین و تصویب شده بود ، پس از روی کارآمدن دولت احمدی نژاد و با نگاهی سیاسی به کناری نهاده شد و این دولت بدون داشتن هیچگونه برنامه ای یا به تعبیر اصولگرایان همفکرش در مجلس بدون داشتن قطب نما و استراتژی اقتصادی دست بکار اداره اقتصاد کشور شد و درنتیجه دو محور اصلی این برنامه را که عبرت بود از اول ایجاد انضباط مالی در دولت با هدف کاهش اتکا به درامدهای نفتی ،و دوم تاکید بر سرمایه گذاری شفاف و گسترده منابع حاصل از فروش نفت در بخش های مولد اقتصادی کشوربود، به فراموشی سپرد. در این باره می توان به تمرکز بر صنایع پتروشیمی برای تبدیل کردن سرمایه نفت به موتور توسعه دیگر بخش های اقتصادی کشور اشاره کرد که در سال های اجرای قانون برنامه سوم توسعه در دستور کار دولت خاتمی قرار گرفت و منطقه ویژه عسلویه به عنوان نماد و جلوه این حرکت در دل بیایان های داغ جنوب پایه ریزی شد تا در مقابل قطبهای صنعت نفت در آنسوی آبهای خلیج فارس به پایه محکمی برای جهش اقتصاد ایران تبدیل شود، اما متاسفانه در دولت احمدی نژاد ادامه اینراه رو به سستی نهاد وکارگاه بزرگ صنعتی منطقه ویژه عسلویه که در سال ۸۳ تا حدود ۶۰۰۰نفر را بکارگرفته بود در سایه سیاست های داخلی و خارجی این دولت به کمتر از ۱۰۰۰۰نفر تقلیل داد و تقریبا این کارگاه را تعطیل کرد.
قانون برنامه چهارم توسعه به رغم تمامی ضعفها و قوتهایی که می توان از دیدگاههای مختلف برایش برشمرد به دلیل آنکه متری برای سنجش عملکرد دولت به همراه داشت می توانست راهنمای عمل دولت در اجرا باشد چراکه با تاکید بر شاخص های کمی جهت حصول به اهداف کیفی خود گامی در جهت دوری کردن از شعارهای کلی مدیران اقتصادی در کشور محسوب می شد و در تمامی ارکانش با هدف گذاریهای ملموس امکان ارزیابی را برای ناظران فراهم می کرد اما چون دولت احمدی نژاد اسیر شعارها و وعده های مردم گرایانه خود شده و نمی خواست زیر بار هرگونه سنجش و ارزیابی و محاسبه رود لذا از اجرای برنامه چهارم توسعه با ایرادگیری و طرح بهانه های مختلف سر باز زد تا پاسخگوی عملکرد خود نباشد . ازاینروست که برپایه گزارش منتشره توسط مجلس همسو با دولت اصولگرا اعلام می شود که در خوشبینانه ترین برآورد و به رغم استفاده دو و نیم برابری منابع مالی طی اجرای این برنامه از سوی دولت ، حداکثر نیمی از اهداف کمی این برنامه تحقق یافته است ، و این درحالی است که دولت خاتمی با هزینه نیمی از این منابع توانست بیش از ۹۰ درصد اهداف کمی برنامه سوم را محقق سازد.
حال با در نظر گرفتن این مقدمه می بینیم با خروج قانون برنامه چهارم از گرونه اجرایی توسط دولت احمدی نژاد و پشت کردن به مفهوم توسعه به عنوان تعریفی وارداتی ، درعمل دستاوردهای عملکرد اقتصادی دولتش این شده است که طی سالهای ۸۴ تا۸۹ به ازای ۴۴۲ میلیارد دلار درآمد نفتی معادل ۳۵۲ میلیارد دلار واردات کالا به کشور داشته ایم ( البته بدون منظور داشتن رقم واردات کالای قاچاق به کشورکه رقمی بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در این شش سال تخمین زده می شود ) . به عبارتی برپایه آمار رسمی منتشره بانک مرکزی در این شش سال به ازای هر یک دلار حاصل از فروش نفت خام ۸۰ سنت آن صرف کالاهای وارداتی به کشور شده است. و اوج این وضعیت نابسامان مربوط به سال ۸۸ است که میزان واردات به کشور به ۶۶ میلیارد دلار رسیده و نزدیک به ۶۹٫۸ میلیارد دلار صادرات نفتی بوده است. معنای روشن چنین عملکردی این است که در سایه سیاست های مردمگرایانه احمدی نژاد درآمد نفت بجای اینکه در کشور سرمایه گذاری شود و اشتغال و تولید را بالا برد در کشورهایی که واردات از آنها انجام شده ، ایجاد اشتغال و تولید کرده است ، و این در حالی است که کشور در همه این سال ها با نرخ بیکاری دو رقمی دست و پنجه نرم کرده و نرخ بیکاری از ۱۲٫۳ درصد در سال ۸۳ به حدود ۱۵ درصد در سال ۸۹ افزایش یافته است .
در مورد ترکیب کالاهای وارداتی نیز دراین دوره سهم واردات کالاهای مصرفی و واسطه ای به ضرر واردات کالاهای سرمایه ای افزایش داشته است بگونه ای که سهم ۴۳ درصدی واردات کالاهای سرمایه ای در سال ۸۳ به حدود ۱۸ درصد کاهش یافته ، ودر عوض سهم واردات کالاهای مصرفی و واسطه ای از ۵۷ درصد به ۸۲ درصد افزایش داشته است و اینهم شاهد و دلیل دیگری براثبات اینکه دولت احمدی نژاد بجای استفاده از درآمد نفت برای سرمایه گذاری در داخل آنرا صرف واردات وتولید واشتغال در خارج کرده است . به واقع می توان از این عملکرد اینرا نتیجه گیری کرد که دولت احمدی نژاد برای جلب رضایت مردم از درآمد نفت برای پرکردن بازارمصرف کشوراستفاده کرده است و به جای اینکه برای مردم اسباب توربافی فراهم سازد و ماهیگیری را بدانها بیاموزد به آنها ماهی برای خوردن امروزشان داده است و همچون افراد معتاد به آنها مواد رسانده تا امروز دلخوش باشند و در واقع تمام ناکارآمدی هایش در اداره کشور را با پول نفت پوشانده است اما براستی تکلیف فردای کشور و نسل بعد چه می شود؟ به خصوص اگر درآمد نفت به هردلیل کاهش یابد یا با ادامه روند کنونی دیگر نفتی برای صادرات و درآمد فردا نماند؟ ظاهرا احمدی نژاد و دولتش کاری به فردا ندارد و نوید می دهند که بزودی شاهد ظهور امام زمان خواهیم بود واز اینروست که به تازگی لقب ” دولت انتظار” را برخود نهاده است اما با استناد به عملکرد و کارنامه اقتصادی این دولت قطعا لقب” دولت واردات ” زیبندگی بیشتری برای آن دارد .
در اینجا باید اشاره شود که با این واردات بالا در این شش سال ، رقم صادرات غیر نفتی از ۱۰٫۵ میلیارد دلار در سال ۸۴ به بیش از ۲۰ میلیارد دلار در سال ۸۹ افزایش یافته است ولی اینکه اقلام صادراتی تا چه حد شامل تولیدات اقتصادی غیر وابسته به نفت بوده است جای بحث و تامل دارد.البته دولتمردان حاکم با استناد به این افزایش رقم صادرات غیرنفتی ادعا می کنند که توان صاداراتی کشور رشد داشته است اما دقت در آمار منتشره رسمی دراین باره نشانگر واقعیت دیگری است و آن اینکه به رغم افزایش اسمی رقم صادرات غیرنفتی ، شاهد کاهش ارزش کالاهای صادراتی ایرانی بوده ایم یعنی در حالی که در سال ۸۵ هر تن کالای صادراتی ایرانی با قیمتی معادل ۴۶۸ دلار در بازارهای جهانی به فروش رفته است در سال ۸۸ می بینیم هر تن کالای صادراتی به قیمتی معادل ۴۵۹ دلار رسیده است ، و این در حالی است که طی همین دوره ارزش کالاهای وارداتی به کشور از ۹۵۹ دلار در هر تن به ۱۰۶۴ دلار افزایش یافته است ، البته بر اثر رشد چشمگیرقیمت نفت در سالهای ۸۶ به بعد شاهد رشد قیمت کالاهای صادراتی و وارداتی بوده ایم ولی در عمل در سال ۸۸ می بینیم که به رغم افت ارزش کالاهای صادراتی نرخ کالاهای واراتی به کشور بیش از سال ۸۵ یعنی قبل از اوج گیری قیمت نفت باقی مانده است در حالی که کالاهای ایرانی با قیمتی ارزان تر از ان زمان به فروش رفته اند،واگر چه افزایش حجم کالاهای صادراتی در این سالها باعث شده رقم کلی صادرات غیر نفتی افزایش پیدا کند ولی در عمل با افت ارزش هر واحد کالای صادراتی از کشور مواجهیم که بازتاب آن در داخل کشور کاهش درآمد و توان اقتصادی تولید کنندگان بوده است .
از سوی دیگر این ارقام نشان می دهد که به رغم کاهش نرخ تورم در سطح کشورهای جهان ارزش کالاهای وارداتی به کشور گران باقی مانده است و بر تورم وارداتی به اقتصاد ایران در مرزهای کشور دامن زده است . یکی از عوامل این رخداد ادامه تحریمهای اقتصادی است که با تشدید آن بدلیل سیاست خارجی تهاجمی دولت احمدی نژاد به ویژه در ارتباط با پرونده هسته ای به اقتصاد ایران تحمیل شده و به بخش وارداتی تورم در اقتصاد ایران افزوده است ، وهرچند سهم تورم وارداتی در مقایسه با تورم داخلی ناشی از سوء مدیریت دولت و سیاست غلط اقتصادی اندک است ولی کاملا قابل لمس می باشد.
عملکرد دولت احمدی نژاد درعرصه تجارت خارجی در این دوره برپایه گران وارد کردن و ارزان صادر کردن بوده است و در قبال انضباط مالی نیز کافی است به مناظره فرهاد رهبر با محمد ستاریفر دو رئیس سابق و اسبق سازمان منحل شده مدیریت و برنامه ریزی کشور اشاره شود که رهبر در پاسخ اعتراض ستاریفر به بی انضباطی مالی دولت جمله ای نزدیک به این بیان کرد که دولت پول دارد هرطور که بخواهد خرج می کند.
دولت احمدی نژاد در حالی که عنوان می کند رشدهای بالایی در قبال طرحهای عمرانی در کشور داشته است آمارهای بانک مرکزی نشان می دهد در سالهای ۸۴ تا ۸۹ میزان بودجه عمرانی به قیمت های ثابت سال ۷۶ رقمی تقریبا ثابت داشته و در مقابل ، هزینه های جاری دولت از ۳۶ میلیارد دلار در سال ۸۴ به رقمی بیش از ۷۰ میلیارد دلار در سال ۸۹ رسیده است ،و این در حالی است که کل بودجه عمرانی از ۱۳ میلیارد دلار در سال ۸۴ به حدود ۲۳ میلیارد دلار در سال ۸۹ رسیده است. و جالب اینکه دولت مستقر با یک چنین عملکردی مدعی است موفق ترین عملکرد را در قبال کوچک سازی خود داشته و توانسته بخش عمده ای از واگذاری ها را به نتیجه برساند.
برپایه آنچه آمد در این دوره تنها سیاست روشنی که توسط دولت در عرصه اقتصاد بیان و اجرا شده است تلاش برای حمایت از مصرف کننده و اشباع بازار به هرقیمتی بوده است یعنی تنها سیاستی که به نوعی توضیح دهنده حجم عظیم واردات و ریخت و پاشهای دولت در بودجه جاری است ولی نتایج چنین سیاستی که وزرای بازرگانی دولت های نهم و پس از آن بر روی آن مانورهای تبلیغاتی فراوانی داده اند و مدعی اند با تکیه بر همین سیاست و ایجاد ذخایر استراتژیک کالا در کشور توانسته اند از نوسان و افزایش قیمت ها جلوگیری کنند بدلیل ناهماهنگی و عدم انسجام سیاست های اقتصادی دولت شاهدیم که نرخ تورم و شاخص قیمت کالاها در این دوره همواره دورقمی و روند آن دارای فراز و نشیب بوده و از میانه سال ۸۹ دوباره روند افزایشی پیداکرده است.
شاخص قیمت مواد خوراکی و آشامیدنی در سالهای ۸۴ تا ۸۹ بیش از ۱۰۰درصد رشد داشته است و جمع نرخ رشد شاخص کل کالاهای مصرفی در این دوره (نرخ تورم) معادل ۹۱ درصد است.
به عبارتی ساده تر در حالی که دولت مستقر مدعی است توانسته است در سالهای ۸۴ تا ۸۹ دستاوردهای اقتصادی درخشانی داشته باشد آمارهای رسمی منتشره در باره شاخصهای اقتصادی نشان می دهد عملکرد دولت نه تنها درخشان نیست بلکه اوضاع اقتصادی به حدی افتضاح و غیر قابل دفاع است که حتی بانک مرکزی اجازه انتشار نرخ رشد اقتصادی سال های ۸۷ به بعد را نداشته و گزارش نماگرهای اقتصادی اش را با جای خالی این مهمترین شاخص اقتصادی آنهم با تاخیر زیاد منتشر می کند.
در پی پاسخهای کوتاه و گویای ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام به سوالاتی پیرامون چگونگی نگارش و مضامین نامههای سالهای ۵۸ و ۸۸ به محضر امام (ره)و رهبری؛ پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی بر آن گردید که با انتشار همزمان این دو نامه فرصت بررسی مضامین هر دو نامه را بصورت یکجا فراهم آورد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی متن کامل این دو نامه بدین شرح است:
متن کامل نامه سال ۱۳۵۹ به محضر امام(ره)
بسماللهالرحمنالرحیم
امام و رهبر و مرجع تقلید عزیز و معظم
به نظر میرسد در ملاقاتهای معمولی، به خاطر کارهای زیاد و خستگی جنابعالی، فرصت کافی برای طرح و بحث مطالبی اساسی که داریم به دست نمیآید، ناچار چیزهائی که تذکرش را وظیفه تشخیص میدهم تحت عنوان: «النصیحه لائمه المؤمنین» در این نامه بنویسم؛ خواهش میکنم توجه فرمائید و در ملاقات بعدی جواب لطف کنید:
۱- یکسال پیش پس از انتخابات ریاستجمهوری نامهای به خدمتتان نوشتیم که نسخهای از آن ضمیمه این نامه است. شما در بیمارستان قلب بستری بودید و ملاحظه حال شما مانع تقدیم نامه گردید، خواهش دارم، اول نامه را ملاحظه نمائید و سپس این یکی را.
۲- احساس میکنم که روابط و ملاقاتهای ما با جنابعالی، صورت تشریفاتی به خود میگیرد و محدودیتهایی در طرح و بحث مطالب –منجمله خوف از اینکه جنابعالی موضعگیری سیاسی و رقابت تلقی کنید- به وجود آمده و من خائفم که این حالت خسارتبار باشد.
۳- تبلیغات متمرکز مخالفان –که از مقام رسمی و تریبونهای رسمی در رُل مخالف و اقلیت سخن میگویند- و نصایح کلی و عام جنابعالی و سکوت و ملاحظات ما که علل موضعگیریها را روشن نکردهایم، وضعی به وجود آورده که خیلیها خیال میکنند ما و طرف ما بر سر قدرت اختلاف داریم و دو طرف را متساویاً مقصر یا قاصر یا … میدانند. ما برای حفظ آرامش نمیتوانیم مطالب واقعی خودمان را بگوئیم و جنابعالی هم صلاح ندانستهاید که مردم را از ابهام و تحیر درآورید.
خود شما میدانید که موضع نسبتاً سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولاً ما مسامحههائی در اینگونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیلهائی اجرا میکردیم؛ شما اجازه ورود افراد تارکالصلوة یا متظاهر به فسق را در کارهای مهم نمیدادید، شما روزنامه آیندگان و … تحریم میکردید، شما از حضور زنان بیحجاب در ادارات مانع بودید، شما از وجود موسیقی و زن بیحجاب در رادیو تلویزیون جلوگیری میکردید؟ همینها موارد اختلاف ما با آنها است.
آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بیطرف بگیرید؟ آیا بیخط بودن و آسایش طلبی را میپسندید؟ البته اگر مصلحت میدانید که مقام رهبری در همین موضع باشد و سربازان خیر و شر جریانات را تحمل کنند، ما از جان و دل حاضر به پذیرش این مصلحت هستیم، ولی لااقل به خود ما بگوئید.
آیا رواست که همه گروه دوستان ما به اضافه اکثریت مدرسین و فضلاء قم و ائمه جمعه و جماعات و … در یک طرف اختلاف و شخص آقای بنیصدر در یک طرف و جنابعالی موضع ناصح بیطرف داشته باشید؟ مردم چه فکر خواهند کرد؟ و بعداً تاریخ چگونه قضاوت میکند؟
۴- ما جایز نمیدانیم که میدان را برای حریف خالی بگذاریم و مثل بعضی از همراهان سابق، قیافه بیطرف بگیریم و به اصطلاح جنت مکان و بیآزار و زاهد جلوه کنیم، به خاطر حفاظت از خط اسلامی انقلاب در صحنه میمانیم و از مشکلات، مخالفتها و تهمتها نمیهراسیم و به صلاحیت رهبری جنابعالی ایمان داریم، ولی تحمل ابهام در نظر رهبر برایمان مشکل است. مگر اینکه بفرمائید، همین ابهام صلاح است.
احتمال اینکه این ابهام در رابطه با خطوط سیاسی و فکری جاری و خطی که در ارتش تعقیب میشود، آثار نامطلوبی در تاریخ انقلابمان بگذارد، وادارم کرد به عنوان وظیفه روی این مطالب، صراحت و تأکید داشته باشم و امیدوارم مثل همیشه این جسارت را ببخشید.
۵- قبل از انتخابات ریاستجمهوری، به شما عرض کردیم که بینش آقای بنیصدر مخالف بینش اسلام فقاهتی است که ما برای اجرای آن تلاش میکنیم و اکنون هم بر همان نظر هستیم و شما فرمودید ریاست جمهوری مقام سیاسی است و کاری دستش نیست؛ امروز ملاحظه میفرمائید که چگونه در کار کابینه و … میتواند کارشکنی کند و چگونه با استفاده از مقام، مجلس و دولت و نهادهای انقلابی را تضعیف میکنند و ما فقط میتوانیم دفاع کنیم؛
چون تضعیف متقابل را با گفتن نواقص رئیسجمهور صلاح نمیدانیم و همان دفاع هم مشاجره تلقی میشود و بحق مورد مخالفت جنابعالی قرار میگیرد و آتشبس میدهید و خودتان هم دفاع لازم را نمیفرمائید که: اختلاف دو بینش است که یک طرف مصداق اسلامش غضنفرپور و سلامتیان و سعید سنجابی و طرف دیگر رجائی و گنابادی و منافی و موسوی و … میباشند.
۶- در خصوص جنگ و فرماندهی ارتش، مطالب و احتمالات زیادی داریم. فرماندهی به خاطر ناهماهنگی و وحشت از نیروهای خالص اسلامی، مایل است نیروهای غیراسلامی را در ارتش حاکم کند –که منافع مشترک پیدا کردهاند- و نیروهای خالص دینی را یا منزوی و یا منفصل نماید.
خلبان شیرودی که سمبل ایمان و شجاعت و تلاش است، در پادگان ابوذر به من میگفت که امروز ایمان میجنگد نه تخصص و میخواهند دست مؤمنان را کوتاه کنند، ایشان همراه و همرزم خلبان شهید کشوری و خلبان شهید آشوری است. وحشت داشت و به من گفت پیامش را به شما بگویم و ضبط هم شده؛ احتمال اینکه مدیران جنگ به علل سیاسی طالب طولانی شدن جنگ باشند، وجود دارد و این احتمال تکلیفآور است.
احتمالاً آقای بنیصدر به منظور تضعیف دولت و شاید –بعضیها هم باشند- برای اجرای منویات آمریکا و … مخصوصاً کمبود مهمات و اسلحه قابل توجه است. در این مورد لازم است، جنابعالی سریعاً فکری بفرمائید و بهتر است در یک جلسه طولانی و محرمانه با دوستان مورد اعتماد ارتشی نظیر صیاد شیرازی، نامجو، سلیمی، شیرودی و … با حضور ماها در خدمتتان بحث و تصمیمگیری شود.
۷- ما «حزب جمهوری اسلامی» را با مشورت با شخص جنابعالی و گرفتن قول مساعدت و تأیید غیر مستقیم –من شخصاً در مدرسه علوی با شما در این باره مذاکره کردم- تأسیس کردیم و با توجه به اینکه قانون اساسی، تعداد احزاب را پذیرفته فکر میکنیم یک حزب اسلامی قوی برای تداوم انقلاب و حکومت اسلامی ضرورت دارد و جنابعالی هم روزهای اول در تهران و قم مکرراً تأیید فرمودید –ممکن است فعلاً فراموش کرده باشید- و اکنون اعتبار حزب از نفوذ شما تغذیه میشود –غیرمستقیم- ولی رنگ حمایت از روزهای اول کمتر شده.
میل داریم لااقل در جلسات خصوصی نظر صریحی بفرمائید. اگر مایلید ما حزب را کنار بگذاریم، ما را قانع کنید و اگر لازم میدانید که حزب بماند باید جور دیگری عمل بشود و اگر همینگونه که عمل میفرمائید، مصلحت است ما را قانع کنید تا ما هم دوستان حزبی را قانع کنیم.
۸- اینجانب که جنابعالی را مثل جانم دوست دارم و روی زمین کسی را صالحتراز شما سراغ ندارم، گاهی به ذهنم خطور میکند که تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را –که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوقالذکر ضعیفتر از گذشته نشان میدهید، بسیاری از مردم هم متحیریند که چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشتساز صراحت ندارد.
خدای نخواسته اگر روزی شما نباشید و این تحیر بماند، چه خواهد شد؟ واقعاً و حقاً ما انتظار داریم در مقام رهبری و مرجع تقلید اگر تعدیلی در شیوه حرکت ما لازم میدانید صراحتاً امر بفرمائید که مطیعیم؛ ما انتظار نداریم که نصایح ذووجوهی از رسانههای جمعی بشنویم، احضار کنید و امر بفرمائید.
۹- آخرین مطلب –که در ترتیب مطالب جایش اینجای نامه نیست- اینکه ما پس از پیروزی آقای بنیصدر برای اینکه ایشان خیالش از جانب ما راحت باشد، ایشان را به ریاست شورای انقلاب برگزیدیم و به جنابعالی پیشنهاد نیابت فرماندهی کل قوای ایشان را دادیم که سریعاً تصمیم بگیرند و کار کنند، اما ایشان به اینها هم قانع نشد و مرتباً کمبودها را متوجه ما میکرد و میگفت: « من میخواهم کار کنم ولی نمیگذارند»، در مرکز قدرت بود و دیگران را مقصر معرفی میکرد و امروز هم میبینید نقش اقلیت مخالف را. پس چه باید کرد؟ با سپاس و معذرت.
اکبر هاشمی
۱۳۵۹/۱۱/۲۵
***
متن کامل نامه ۱۳۸۸ به آیت الله خامنه ای
بسم الله الرحمن الرحیم
متأسفانه اظهارات عاری از حقیقت و غیرمسئولانه آقای احمدینژاد در جریان مناظره با مهندس موسوی و مقدمهچینیهای قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهکهای ضدانقلاب در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب و نیز تهمتزدنها در انتخابات ۸۴ و انتخابات مجلس ششم و لجنپراکنیهای باند پالیزدار که در دادگاه محکوم شده را به نمایش گذاشت
و از آنجا که بخشی از این اظهارات قبلاً در رسانههای دولتی و آتش تهیه آن در سخنرانی مشهد مقدس مطرح شده، ادعای اینکه مطالب او تحت تأثیر فضای مناظره گفته شده و فاقد برنامهریزی قبلی است، پذیرفتنی نیست و گویا برای تحتالشعاع قرادادن گزارشهای مستند و مکرر دیوان محاسبات در خصوص مفقودالاثر بودن یک میلیارد دلار و ارتکاب چند هزار تخلّف در اجرای بودجهها میباشد و شاید هم رقیب اصلی خود را افتخارات ربع قرن انقلاب اسلامی میداند.
دهها میلیون نفر در داخل و خارج ناظر دروغپردازیها و خلافگوییهایی بودند که برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلامیمان را نشانه گرفته بود.
زیر سئوال بردن تصمیمات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و تلاشهای امام راحل و مردم مسلمان و متعهد و روحانیت عظیمالقدر که در نیم قرن گذشته با مجاهدتهای خویش توانستند بنای باشکوه نظام اسلامی را ایجاد و مستقر و بالنده کنند، از این بدتر نمیشد.
دوران مشعشعی که خود شما پشت سر امام(ره) در قامت مجاهد پیشتاز، رئیسجمهور و نهایتاً رهبری نظام نقش و مسئولیتهای ممتازی بعهده داشتهاید..
نقطه قابل توجه دراین تهمتها این است که غیرمستقیم، مقام ولایت در زمان رهبری امام راحل و جنابعالی که هادی دولتها بودهاید و با اظهارات صریح، مدیریتها را مورد تأیید و تحسین قراردادهاید، نشانه گرفته است.
* * *
بعد از جریان شوم ۱۴ اسفندماه ۱۳۵۹ با ارشاد امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی، شهید مظلوم دکتر بهشتی و جنابعالی و اینجانب که در شعارهای مردمی به عنوان «سه یاور خمینی» شناخته شده بودیم، با همراهی نیروهای انقلابی و بخصوص نمایندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوری اسلامی توانستیم در جهت زدودن غبارهای ابهامات و سمپاشیها اقدامات مؤثری انجام دهیم و امام راحل دردآشنا با تشکیل گروه حقیقتیاب و داور، بخشی از حقایق را آشکار کردند.
نتایج آن، آگاهی بیشتر مردم و رسوایی فتنهگران و در نهایت نجات کشور از خطری بود که دشمنان استکباری و ضدانقلاب طراحی کرده بودند.
البته اینجانب قصد ندارم که دولت موجود را مثل دولت بنیصدر معرفی کنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد.
* * *
اینجانب برای پرهیز از آلودهشدن فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات به تشنجات بیشتر، از عکسالعمل فوری که مورد انتظار ملت است، خودداری کردم.
در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقای احمدینژاد گفتم که در اظهارات او خلافگوییهای فراوانی وجود داشته و ادعای کذب تماس تلفنی من با یکی از سران عرب و ادعای کارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبا و اتهامات ناروا به جمعی از بزرگان نظام، از جمله جناب آقای ناطق نوری و فرزندان من و بدتر از همه زیرسئوال بردن اقدامات امام راحل را یادآوری و پیشنهاد کردم با صراحت اتهامهای نادرست را پس بگیرد که نیازی به اقدامات قانونی افراد و خانوادههایی که ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تیرهای ناسزاگویی قرار گرفتهاند، نباشد.
از صدا و سیما هم خواسته شد که فرصتی در اختیار طرفهای ذیحق براساس مقررات سازمان قرار دهد که از خود دفاع نمایند. گرچه در گذشته به بخشی از این اتهامات پاسخ داده شده و رئیس قوه قضاییه وقت جناب آقای یزدی در پایان کار ریاست جمهوری اینجانب، در عمل به اصل ۱۴۲ قانون اساسی رسماً اعلام پاکی و منزّه بودن خانواده رئیسجمهور و حتی کمشدن داراییها در دوران مسئولیت را نمودند، ولی تکرار اتهام تکرار جواب را میطلبد.
معالاسف، این دو پیشنهاد خیرخواهانه عملاً پذیرفته نشده و رهبر هم صلاح را در سکوتشان دیدند و بیشک جامعه و بخصوص نسل جوان نیازمند اطلاع از حقیقت است. حقیقتی که با اعتبار نظام و همدلی ملت ارتباط جدّی دارد و اگر محدود به حق چند نفر بود؛اقدام به نوشتن چنین نامه ای نمی کردم.
معتقدم شما بخوبی میدانید که اینجانب و بسیاری از بزرگان تأثیرگذار انقلاب و حتی خود شما از دوران مبارزه و سالهای اول انقلاب و در تعدادی از مقاطع مورد تهاجم افراد لاابالی و ضدانقلاب بودهایم و همیشه صبورانه تهمتها و اهانتها را پشت سر گذاشتهایم و در دور جدید تهمتها و هجمهها هم از حدود ۵ سال پیش تاکنون دندان روی جگر دارم و بخاطر خداوند و مصالح انقلاب و کشور اندوه خویش را مکتوم میدارم و از این جهت هم مورد گلایه بسیاری از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار میگیرم و مهم این است که اینبار این تهمتها توسط رئیس دولت و در رسانه ملی مطرح شده است.
البته در موقع مناسب انحرافات و حقکشیهای ناگفته انتخابات و اعمال دولت نهم در اختیار مردم و تاریخ قرار خواهد گرفت.
تاریخ گواه است که اکثریت مردم متعهد و انقلابیمان کمتر تحت تأثیر خلافگوئیها قرار میگیرند و دلیل آن آراء افتخارآمیز مردم به اینجانب در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری است و نیز خوب میدانید که در جریان انتخابات جاری، تاکنون به خاطر مسئولیتهای رسمیام در رسانهها مطلبی به نفع یا ضرر افراد و جریانهای درگیر در انتخابات نگفتهام و در موراد ضروری به کلیاتی مبتنی بر حضور حداکثری مردم در پای صندوقها و سلامت انتخابات اکتفا کردهام و رسماً گفتهام برنامه شرکت در انتخابات ندارم.
۴ نامزد موجود برای آمدن به صحنه با اطلاع از نظر و سیاست اینجانب از من نظر نخواستهاند و بعد از نامزدی هم از اینجانب درخواست حمایت نکردهاند و اگر هم در جلساتی بهم رسیده باشیم، چیزی جز همان کلیات فوقالذکر را از من نشنیدهاند و اگر حزب یا گروهی در مورد جهتگیری در انتخابات نظر خواستهاند، گفتهام براساس آییننامه خود عمل کنند و حقیقتاً آنها با تصمیم خودشان و همکارانشان در صحنهاند و عمل میکنند و انصافاً تهمت دستنشانده بودن آنان ستم و بیحرمتی غیرقابل توجیه است.
بجاست که به این حقیقت هم توجه شود که احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمیدانم و خود جنابعالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم میدانید. ولی این نظر را رسانهای نکردهام و خود عوامل دولت در این مورد بزرگنمایی کردهاند که هدف بزرگنمایی در آن مناظره روشن شد.
با اینهمه بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده میکنیم.
اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیدههای زشت و گناهآلودی مثل تهمتها؛ دروغها و خلافگوییهای مطرح شده در آن مناظره برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّفهای صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاستجمهوری بدون مراعات شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاقشکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه میتوانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟
آیت الله خامنه ای،
اکنون که امام راحل (ره) آن پیر فرزانه و حلّال مشکلات و ملجاء همه و یار صبور و دیرینه هر دوی ما آیتالله شهید مظلوم دکتر بهشتی و بسیاری از همسنگران قدیم که یا به فیض عظمای شهادت رسیدند و یا به دیار باقی شتافتند؛ در بین ما حضور ندارند، شما ماندهاید و من و معدودی از یاران و همفکران قدیم. از شما با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح میدانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.
لذا در فرصت باقیمانده ضروری به نظر میرسد خواسته حق شما و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداکثری تحقق یابد. کاری که میتواند عامل نجات کشور از خطر و باعث تحکیم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنهگران نتوانند با حدس و گمان نصّ پیامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحریف کنند و با نادیده گرفتن قانون، بنزین بر آتشافروخته بریزند.
سرچشمه شاید گرفتن به بیل چوپر شد نشاید گرفتن به پیل
دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان
تاریخ انتشار: ١ اردیبهشت ١٣٩٠
در واکنش به تعطیلی سفارت ایران در منامه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در واکنش به تصویب طرح تعطیلی سفارت ایران در بحرین، از بررسی تعطیلی سفارت بحرین در تهران در کمیسیون متبوعش خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، حسین سبحانینیا ، در واکنش به تصویب طرح تعطیلی سفارت ایران در منامه از سوی پارلمان بحرین، گفت: در صورتی که بحرین، این طرح را اجرایی کند، بدون شک عکسالعمل حداقلی ایران، مقابله به مثل خواهد بود.
نماینده مردم نیشابور با تأکید بر این موضوع که ایران باید عکسالعملی مناسب و جدی علیه این اقدام بحرین داشته باشد، تصریح کرد: در صورتی که بحرین چنین اقدامی را به دلیل فشارهای آمریکا و کشورهای غربی عملی کند، دست به اشتباه جبران ناپذیری زده است.
وی در رابطه با واکنش دستگاه دیپلماسی نسبت به تصویب طرح تعطیلی سفارتخانه ایران در منامه، گفت: دستگاه دیپلماسی باید عکس العمل مناسبی را برای برخورد با این گونه حرکتها داشته باشد تا بتواند از منافع کشور در شرایط کنونی منطقه، به خوبی دفاع کند.
عضو هیئت رئیسه مجلس، گفت: بحرین و برخی دیگر از کشورهای عربی باید بدانند که تأثیر گرفتن از آمریکا و کشورهای غربی، منفعتی برای آنها به همراه نخواهد آورد.
وی با اشاره به این موضوع که آمریکا و کشورهای غربی در تلاش هستند تا منافع کوتاه مدت خود را در منطقه تأمین کنند و به منافع کشورهای عربی توجهی ندارند، افزود: مصلحت این است که بحرین، خودش را با همگرایی منطقهای تطبیق دهد و از وابستگی به غرب پرهیز کند، به عبارت دیگر بحرین تنها در صورتی که به آمریکا و انگلیس وابسته نباشد، امکان حفظ و تأمین منافع خودش را خواهد داشت.
به دنبال اعتراض مقامات بحرین به مداخله ایران در اعتراضات خیابانی، پارلمان بحرین روزسه شنبه ۳۰ فروردین- طرحی را مبنی بر تعطیل کردن سفارت ایران در این کشور به تصویب رسانده که براساس آن خواستار بازپس گیری زمین این ساختمان از ایران شدهاند.
محمد صابر عباسیان نایب رییس شاخه جوانان مشارکت شیراز و رییس ستاد ۸۸از سوی دادگاه انقلاب به ۵سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش تحول سبز، پس از تحمل نزدیک به یک سال و دوماه بازداشت موقت! و برگزاری ۱۵ جلسه دادگاه، و تمدید های مکرر قرار بازداشت موقت ایشان از سوی مراجع قضایی امروز رای دادگاه ایشان صادر و به وی ابلاغ گردید.
به موجب این حکم، این فعال سیاسی و رییس شاخه جوانان جبهه مشارکت شیراز از سوی دادگاه انقلاب به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وی در تاریخ ۱۷ اسفند ماه ۱۳۸۸ بازداشت شده بود و تا کنون نیز در بازداشت موقت به سر می برد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر