-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

Latest News from Emrooz for 10/04/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



"مرده شور خودتان، چهره اتان و میزتان که دنیا را به لجن کشیده‌اید ببرد"، "بساط خود را جمع کرده و از منطقه بروید"، "اشغالگران منطقه اگر با پای خود از منطقه خارج نشوید، ملت‌های منطقه شما را با اردنگی از منطقه خارج خواهند کرد"، "آنها یک سگ وحشی را در منطقه رها کرده و به بهانه آن می‌خواهند ملت‌های منطقه را بچاپند" (۱)

اگر ۳ سال پیش می‌خواستیم چنین نوشتاری را بنویسیم قطعاً با این جمله آغاز می‌کردیم که "اشتباه نکنید، این صحبت‌های سیاسی رفته در یک تاکسی نیست" یا شاید با این جمله "شاید دور از ذهن باشد که این سخنان را به رئیس دولت یک کشور نسبت دهیم"، ولی‌ اکنون، بعد از پنج سال از آغاز ریاست آقای احمدی نژاد و انتشار صد‌ها سخنرانی‌ نه دیگر کسی‌ شکی‌ میبرد و نه اصلا برای کسی‌ دور از ذهن است که این ادبیات هرزه (۲) و دور از شان متعلق به کسی‌ است که از بد روزگار رئیس دولت یک کشور است، مقامی که در ابتدا به سبب تشتّت و قهر غیر مسئولانه ما کسب کرد و در ادامه با کودتای مسلم و دست زدن به جنایت خیابانی آن را استمرار داد. (۳)

ظهور احمدی‌نژاد، در کنار سایر شگفتی ها، ناظر با سر بر آوردن یک نوع رفتار جدید و بالطبع آن ادبیاتی نو بود که انعکاس آن نه فقط ایران که تمام دنیا را به شگفتی واداشت، نوعی از گفتمان که در آن نه ادب مرسوم در دنیای سیاست (و معمول جامعه) لحاظ میشود و نه وسواس‌های کلامی و استدلالی یک سیاست مدار، نوعی از شلختگی پیش رونده تا جاییکه گاهاً کلمات و عبارت بکار رفته حتا در مقام مقایسه با نازل‌ترین طبقات جامعه بی‌ادبی محسوب میشود (۴) و جالب است که تنها ادبیات نیست که چنین دستخوش تغییر میشود که نوع استدلالات بکار رفته نیز از جنسی‌ دیگر است، نوعی که شاید بیشتر بتوان آنها را عوام گرایانه نامید تا آنچه که بین متخصصین یک عرصه در جریان است. ایراد اتهامات غیر اخلاقی‌ دور از‌شان یک رئیس دولت و یا ادعا‌هایی‌ که نه اثبات شدنی است و نه اصلا پذیرفتنی (۵)

در تحلیل چگونگی‌ پیدایش چنین رویکردی و اصلا چرائی اصرار بر استفاده از آن می‌توان چندین نظر مختلف و تحلیل‌های متفاوتی نگاشت که شاید مهمترین آن هول این محور بچرخد که: دولت به این نوع ادبیات به عنوان یک اسلحه برای برقراری هر چه راحت تر ارتباط با عامه مردم که منبع رای و بالطبع آن مشروعیت نگاه می‌کند (اگر مشروعیت از درون صندوق‌های رای جستجو شود)، این نوع ادبیات همذات رئیس دولت و مجموعه زیر نظر ایشان نیست که فقط یک ابزار است، آلتی که در صورت نیاز به کناری نهاده خواهد شد و با جایگزینی بهتر مبادله خواهد شد. دلایلی که با توجه به علاقه‌ و همبستگی‌ که احمدی‌نژاد با دیگر رهبران پوپولیست هم عصر در آمریکایی جنوبی و آفریقا و موفقیت‌های مقطع آنها نشان داده منطقی‌ مینماید و به نوعی افزایش اقبال عمومی‌ در سطوحی از جامعه در مرحله ماقبل انتخابات نهم ریاست جمهوری و ماه‌های ابتدایی دوران ریاست جمهوری کارایی‌ آن را تا حدودی تایید کرد. اصطلاحاتی که در میان بهت نخبگان مورد استقبال بخش‌هایی‌ از جامعه واقع میشد (۶). ولی‌ با گذشت زمان و با از دست دادن تازگی این نوع گفتار، از کارایی تبلیغاتی آن کاسته شد، تا جاییکه از یک نقطه‌ای به بعد می‌توان با یقین ادعا کرد که هم از نقطه نظر داخلی‌ و هم در بعد جهانی‌، مضرات استفاده از این نوع ادبیات بر فواید آن چربید و در این نقطه است که ضعف استدلال انتخاب اختیاری این نوع رفتار و منش خود را نمایان ساخت؛ حاکمیت و دولتمردان قادر به تغییر رفتار و منش خود نبودند و این خود دلیلی‌ بود برای پر رنگ شدن مدعای دوم.

در استدلال دوم این نوع ادبیات و استدلال اتفاقا همذات حکومت و دولتمردان فعلی‌ کشور است که فارغ از نتیجه عینی و عملی‌ آن در جامعه یا در بعد جهانی‌ از آن استفاده میشود، نه به عنوان یک ابزار در خدمت که اتفاقا به عنوان یکی‌ از ویژگی‌‌های این نسل باید آن را به رسمیت شناخت، ویژگی‌ که حاکمیت نه قادر است از آن دل بکّند و نه در صورت دل کندن قادر است در رفتار و گفتار آن را اعمال کند. همگونی که این نوع صحبت و اخلاق با عملکردهای دیگر دولتمردان نشان میدهد خود مدعایی است بر این استدلال؛ نوعی شلختگی کلامی و رفتاری و گفتاری که در همه شئون دولت و حاکمیت فعلی‌ قابل مشاهده است، از اقتصاد بگیرید تا فرهنگ و آموزش که شاید در برهه‌ای و در بخشی بتوان به عنوان ابزار مورد استفاده قرار داد، ولی‌ قطعاً سقوط آزاد با شدت فعلی‌ در بخش‌های مختلف نمیتواند خودخواسته باشد، مگر آنکه قائل به این امر شویم که دولت در پی‌ یک خودکشی‌ است. از طرفی‌ بحران مشروعیت ناشی‌ از ناآرمی‌های بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم خود منجر به شدید تر شدن این رفتار شده و حکومت نامشروع به هر وسیله‌ای قصد بسط و القا این عدم مشروعیت به همه نهاد‌ها و کشور‌ها را دارد که در فقدان وجود دلیل مستحکم، ایراد اتهام است که بکار میرود. (۷)

چه همذات حاکمان فعلی‌ و چه انتخابی، منش و ادبیات هرزه فعلی‌ احمدی‌نژاد و دیگر دولتمردانی که به ناحق صندلی نمایندگی‌ ایران را در اختیار دارند موجب خسران عظیمی چه در بعد اقتصادی، چه در حفظ شانیت ملی‌ شده و میشود، تهدید‌هایی‌ که هر روز رنگی‌ جدید به خود می‌گیرد و دوستانی که هر روز از تعداد اندک آنها کاسته میشود (و بالطبع آن نگهداری آنها برای دولتی که دوستی‌ را میخرد گرانتر میشود). امید زیادی نمی‌توان داشت که دوربینی بخشی از حاکمیت این معضل را تعدیل کند که وزن کشی‌‌های انجام شده وزن هر بخش را تا حدودی مشخص کرده و برعکس، هر روز بخشی جدید از حاکمیت آلوده به این مریضی میشود. شاید باید منتظر ماند و فرجام را نگریست که حاکمیت وامانده از کسب مشروعیت و درمانده در میان بحران‌های اقتصادی و سیاسی چه می‌کند.

پی نوشت:

۱- مجموعه همه این گفتار‌ها تنها از یک سخنرانی‌ احمدی‌نژاد استخراج شده، خطابه‌ای که در میان دیگر خطابه‌ها چندان بی‌ ادبانه محسوب نمی‌شود. سخنرانی‌ احمدی‌نژاد در مراسم افتتاحیه مسکن مهر، ۱۱ مهر ۱۳۸۹.

۲- در لغتنامه دهخدا واژه هرزه به بیهوده و یاوه معنا شده و هرزه زبان به آنکه که سخنان یاوه و بیهوده بکار میبرد.

۳- اشاره به اتفاقاتی است که بعد از انتخابات هادث شد که منجر به شهادت جمع از هموطنان گردید.

۴- نقطه اوج آن را شاید بتوان به اصطلاحات بکار رفته در سومین همایش ایرانیان خارج از کشور دانست که آقای احمدی‌نژاد از اصطلاحاتی استفاده کرد که فارغ از مقام ایشان، با هنجارهای روز ایران هم نمیخواند. اصطلاحاتی همانند "ممه رو لولو برد"

۵- ادعا هایی‌ همانند ساخته شدن "اتم" توسط دانش آموز ۱۶ ساله، یا اتهاماتی که آقای رئیس دولت در آخرین مسافرت خود به آمریکا و در حین سخنرانی‌ در مورد حوادث ۱۱ سپتامبر بکار برد.

۶- مناظراتی که قبل از انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم اتفاق افتاد نمونه‌ای از آن است که هر روز مردم بیشتر تحت تاثیر سخنانی قرار می‌گرفتند که بطور مثل وعده آزادی بازگشت خوانندگان و آزادی اجتماعی کشور را میداد. سخنانی که دور از تکلف‌های مرسوم سیاسی میرفت و وعده‌هایی‌ که فارغ از غیر قابل اجرا بودن، جمع زیادی را با خود همراه ساخت. در دوره دهم تا حدودی کارکرد این اتهامات وارونه شد، اتهامات و تهمت‌ها و وعده‌ها محلی شدند برای پدید آمدن فضای هر چه بهتر برای قضاوت دولت،.

۷- شاید بتوان آن را در این بیت موجز خاقانی خلاصه کرد: مشنو ترهات او که بیمار پر گوید هرزه روز بحران .


 


سید علیرضا بهشتی شیرازی ساعتی پیش به قید وثیقه آزاد شد.

به گزارش خبرنگار کلمه مشاور ارشد میرحسین موسوی که از دیماه سال گذشته در بازداشت موقت به سر می برد پس از تحمل هفته ها زندان انفرادی و ماهها بازداشت در بند عمومی ساعتی پیش با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

بهشتی شیرازی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و دبیر هیات دولت در دوره میرحسین موسوی بود. وی در دوره بیست ساله سکوت و سانسور موسوی به فعالیت های فرهنگی پرداخت. بهشتی شیرازی با بازگشت موسوی به عرصه انتخابات در قامت مشاور وی به عرصه سیاست بازگشت.

alireza_beheshti_shirazi_azadi.jpg


 


امروز: درآستانه روز جهاني معلم ( 13 مهر/5 اكتبر ) و در هفته دوم از آغاز سال تحصيلي،كانون صنفي معلمان بیانیه ای را صادر کرد.

متن این بیانیه به نقل از هرانا به شرح زیر است:


به نام خداوند جان و خرد

بيانبه كانون صنفي معلمان به مناسبت روز جهاني معلم ( 13 مهر/5 اكتبر/2010)

بهسازي با معلمان آغاز مي گردد*

درآستانه روز جهاني معلم ( 13 مهر/5 اكتبر ) و در هفته دوم از آغاز سال تحصيلي،كانون صنفي معلمان به عنوان يك نهاد صنفي،وظيفه ي خود مي داند ديدگاه ها و انتقادات خود نسبت به روند كلي آموزش و پرورش را با همكاران،مسئولان آموزش و پرورش و كشور در ميان گذارد. از نگاه ما آموزش و پرورش و مسائل آن فراتر از محدوده ي يك وزارت خانه است وحل مشكلات روز افزون آن نياز به عزمي ملي دارد . تنها در چنين شرايطي است كه معلمان،جايگاه و منزلتي مي يابند درخور مسئوليت سترگي كه بردوش گرفته اند. با آغاز هرسال تحصيلي،ميليون ها كودك و نوجوان به مرحله ي نويني از زندگي خود پا مي گذارند. به ويژه نوباوگاني كه براي نخستين بار آكنده از هيجان ، هراس و اميد از محيط كوچك و مآنوس خانواده به فضاي بزرگتر و ناشناخته مدرسه گام مي گذارند. از شادباش هاي رسمي و رسانه اي كه بگذريم به عنوان دست اندركاران تعليم و تربيت كشور،فعالان صنفي و البته والديني كه در تلاشند تا اندكي ژرف تر به شرايط آموزش و پرورش كشور بينديشند،نمي توانيم نگراني خود را از سرنوشت اين كودكان ابراز ننماييم.

به عنوان معلم متاسفيم از اينكه در سامانه اي آموزشي فعاليت مي كنيم كه رشد و شكوفايي همه جانبه ي انسان را به فراموشي سپرده است و فرصت هاي آموزشي نه براساس برابري انسان ها كه بر مبناي موقعيت و طبقه اقتصادي و اجتماعي در اختيارشان قرار مي گيرد. آموزش و پرورشي كه نقش محوري معلم را ناديده مي گيرد و با نگاهي بخشنامه اي و يك سويه معلمان را در پايين ترين سطح هرمي قرار مي دهد كه در راس و سطوح مياني آن مديران عموما سياسي،پياپي در حال رفت و آمدند.

نيز متاسفيم كه در يك نظام آموزشي متمركز و متكي به كتاب درسي واحد،كتاب هايي را تدريس مي كنيم كه سال به سال القائات ايدئولوژيك و سياسي - جناحي خاص،در آن ها رخنه بيشتري مي يابد و ذهن كودكان ما را با تفكر علمي و انتقادي بيگانه مي سازد. با حجم بالاي مطالب و تكيه صرف بر حافظه،توان تجزيه و تحليل،ارزشيابي و نوآوري را از آن ها مي گيرد. كتاب هايي كه نه تنها يكي از زيبايي هاي جامعه ايراني يعني تنوع فرهنگي،قومي،زباني و ... در آن ها ديده نمي شود بلكه به نقش موثر زنان در جامعه كنوني ايران بي اعتنا مي ماند و يا كم ترين اهميت را به آن مي دهد.
به عنوان فعالان صنفي و مدني براين باوريم آموزش و پرورش ما به دليل ضعف و بي ثباتي مديريت،كسري بودجه مزمن و بي توجهي به برنامه اي بلند مدت،رسالت خود در تربيت اجتماعي دانش آموزان را به فراموشي سپرده است،ارتباط سازنده اجتماعي،اقتصادي و فرهنگي خود با جامعه را از دست داده و از همگامي با تحولات جهاني آموزش و پرورش بازمانده است. نظام آموزشي ما نقش موثر و از پيش انديشيده اي در آموزش مهارت هاي زندگي،چگونگي مقابله با آسيب هاي اجتماعي،آموزش حقوق شهروندي و سياسي به جوانان كشور ندارد. فارغ التحصيل آن،نه تنها مهارت هاي اجتماعي لازم را ندارد بلكه آمادگي براي ورود به بازار كار را نيز كسب نمي نمايد. با كاركردهاي نوين آموزش و پرورش جهاني مانند آموزش محيط زيست،حقوق شهروندي و مردم سالاري و استفاده از فن آوري هاي نوين اطلاعات و ارتباطات در آموزش نيز بيگانه است. بي سبب نيست كه علي رغم همه ي آسان گيري هايي كه براي عبور دانش آموزان از مقاطع تحصيلي مختلف در نظر گرفته مي شود،ميزان افت تحصيلي همواره رو به افزايش بوده و مدرسه به محيط كسالت باري براي دانش آموزان تبديل شده است كه بيشتر آن ها در پي گريز از فضاي بسته آن مي باشند. ناچاريم جملاتي را كه دست كم در يك دهه ي گذشته بارها تكرار كرده ايم بار ديگر بيان نماييم: نگاه مديران ارشد كشور به آموزش و پرورش به عنوان يك دستگاه مصرفي،قرار دادن آن در رده هاي آخر از نظرتخصيص بودجه و بي توجهي در به كارگيري نيروهاي متخصص در سطوح مختلف آن،پيامدهاي منفي گسترده اي را در سطح جامعه ايجاد نموده و خواهد نمود. پيامد هايي مانند افت تحصيلي و ترك تحصيل گسترده،ضعف مهارت هاي اجتماعي كه نتيجه آن آسيب هاي اجتماعي از قبيل گسترش خشونت،اعتياد، طلاق در خانواده هاي جوان،بزهكاري به ويژه در ميان نوجوانان و جوانان،رشد پديده اي به نام كودكان كار،احساس ناكامي و افسردگي تنها بخشي از آن هاست. ناگفته پيداست هزينه هاي مادي و معنوي رويارويي با چنين آسيب هايي ده ها و شايد صدها برابر بودجه اي است كه بايد به آموزش و پرورش اختصا ص داده شود. نگرانيم عليرغم پيشرفت فن آوري هاي نوين ارتباطي و ورود مستقيم و غير مستقيم آن ها به عرصه آموزش كه تاثير گذاري و انتقال ارزش ها به مردم سراسر جهان به ويژه كودكان و نوجوانان را درپي دارد،دستگاه تعليم و تربيت كشور ما همچنان ساختار سنتي خود را حفظ نموده است. از تعاملي پويا و سازنده با جامعه ي ايراني و جهاني بازمانده، روز به روز در تربيت نسل هايي كه بناست حافظ فرهنگ و هويت ملي اين كشور باشند،نقش حاشيه اي تري ايفا مي نمايد. نتيجه ديگر اين شرايط مي تواند كاهش شديد شوق يادگيري وعلم آموزي و تمايل به گريز هرچه بيشتر از محيط هاي آموزشي و تلاش براي كسب مدرك به هر وسيله ي ممكن باشد. ما ايمان داريم راه برون رفت كشور از بسياري مشكلات فرهنگي،اجتماعي و اقتصادي كه هم اكنون درگير آن است پرداختن به آموزش و پرورش در يك چارچوب ملي و ايجاد تحولات ساختاري و محتوايي بنيادي در آن است. بديهي است انجام كارهاي عامه پسند مانند تغيير نام مقاطع تحصيلي،افطاري دادن وتكريم هاي كلامي تكراري از معلمان،مشكلات آموزش و پرورشي را كه دانش آموزان،معلمان و به عبارتي بخش هاي گسترده اي از جامعه از آن ناراضي اند را حل نخواهد نمود. به طريق اولي سركوب نهادهاي صنفي منتقد و بازداشت معلمان معترض چاره ي دردهاي آموزش و پرورش نيست،سهل است حضور معلمان دلسوزي همچون رسول بداقي ، هاشم خواستار،محمد داوری،عبداله مومنی و... در زندان در روزي كه به نام معلمان جهان نام گذاري شده است برجان و روان فرهنگيان اندوهي گران،همراه با حسي از نارضايتي و ناامنی شغلی برجای می گذارد.
سخني با وزير محترم آموزش و پرورش:

"من امروز آمده ام تادر اين وزارت خانه دست معلم را بگيرم و او را به قله برسانم"
در مدت ده ماهه ي وزارت شما،بارها شاهد و شنونده جملاتي از اين دست بوده ايم؛اما در راستاي عملي نمودن آن ها كار موثر و برجسته اي نديده ايم . در ميان اقدامات شما دراين مدت شايد بتوان تنها از بيمه طلايي نامي به ميان آورد كه تا حدودي رضايت خاطر نسبي فرهنگيان را درپي داشته است. اما رسيدن به اهداف بلندي كه بسيار عنوان نموده و مي نماييد راهكارهايي بنيادين و ساختاري مي خواهد كه در آموزش و پرورش نهادينه گردد و با تغيير وزير يا دولت به دست فراموشي سپرده نشود. در زير چند نمونه از پيشنهاداتي كه در قوانين و آيين نامه هاي فعلي موجود است اما توجهي به آن ها نمي شود را مطرح مي نماييم:

1. طرح مديريت انتخابي مدرسه و مناطق آموزش و پرورش: همان طور كه مي دانيد براساس اين طرح مدير مدرسه با راي معلمان انتخاب مي شود. بنا بر اين بود كه طرح،گسترش يافته تا انتخابي شدن مسئولان مناطق نيز پيش برود. با روي كار آمدن دولت نهم اين برنامه كنار گذاشته شد و وزيران مختلف اين دولت هيچ گونه تمايلي به اجراي آن نداشتند چه رسد به گسترش آن. اگرچه اين طرح به تنهايي تغييري اساسي در آموزش و پرورش ايجاد نمي نمايد ليكن تا حدودي بر جايگاه آموزگاران و ارزش و انگيزه آن ها مي افزايد . اكنون كه وزير محترم دغدغه ي جايگاه معلمان را دارد مي تواند اين طرح را احيا نموده و به طور جدي به اجراي آن اهتمام نمايد.

2. تقويت جامعه مدني و تشكل ها : سند ملي آموزش و پرورش كه شما نيز بارها از آن سخن گفته ايد، نقش برجسته و قابل تاملي براي جامعه مدني فرهنگيان در نظر گرفته است . از سياست گذاري و برنامه ريزي در آموزش و پرورش گرفته تا نظارت بر امور و ارزشيابي عملكرد مسئولان: "مشاركت معلمان در توليد طرح ها و برنامه هاي تربيتي و اصلاحي،توليد محتوا،تصميم گيري ها در سطح مدرسه،مناطق و كشور از طريق تشكل ها و انجمن هاي علمي و حرفه اي" در اين كه وجود جامعه ي مدني نيرومند،مبناي افزايش جايگاه فرهنگيان است،شكي وجود ندارد. بنابراين،چنان چه به راستي دغدغه ي بالا بردن جايگاه معلمان وجود دارد يكي از بهترين كارها،تقويت اين گونه نهادها و انجمن ها مي باشد.
3. تقويت شوراي معلمان: در حال حاضر شوراي معلمان مدارس به شكل كاملا نمايشي و بي اثر در هر سال تحصيلي حدود سه يا چهار جلسه برگزار مي كند كه به دليل بي انگيزگي شركت كنندگان،فاقد هرگونه كارآيي است. به نظر مي رسد مشكل اساسي اين شورا،نداشتن جايگاه در ساختار مديريتي مدرسه باشد. به عبارت ديگر براي نظرات و تصميمات احتمالي معلمان در اين شورا،هيچ گونه ضمانت اجرايي وجود ندارد. پيشنهاد مي شود در چارچوب قوانين موجود،مصوبات اين شورا جنبه اجرايي يافته و افزون براين،با گسترش و تقويت شوراهاي معلمان در سطح مناطق،استان ها و كشور،اين نهاد مهم آموزش و پرورش از محاق بيرون آيد و جايگاه واقعي خود را بيابد. نبايد فراموش كرد كه شوراي معلمان مي تواند و بايد در برنامه ريزي هاي آموزشي و تربيتي مدرسه،تصميم گيرنده اي مهم باشد.

4. مقابله با تضعيف نقش پرورشي معلمان : بي ترديد هر معلمي داراي دو نقش آموزشي و پرورشي است و مستقيم و غير مستقيم بر شكل گيري انديشه و شخصيت دانش آموز تاثير مي گذارد. مدت هاست با پا فشاري بر پديده اي به نام مربي تربيتي و به تازگي،حضور روحانيون در مدرسه،به نظر مي رسد معلمان را فقط براي ارائه ي آموزش هاي تخصصي مي خواهند. وزير محترم مي تواند با موضع گيري در مقابل اين روند و با دستورهاي روشن،اين تصور درست و ارزشمند خود را جامه ي عمل بپوشاند كه : "تحول واقعي در آموزش و پرورش با محوريت معلم شكل مي گيرد،همه چيز فرع است."

كانون صنفي معلمان
11 /7/1389

*شعارEI(سازمان آموزش جهانی)برای روز جهانی معلم سال 2010


 


صبح روز شنبه 3 مهر ماه يك شهروند بهايي ساكن يزد به نام " وحيد قدرت " (54 ساله ) توسط ماموران امنيتي دستگير شده كه پس از چهار روز بازداشت درروز چهارشنبه 7 مهر ماه به زندان عمومي يزد منتقل مي گردد .

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مسئولين ذي ربط تاكنون دليل مشخص و روشني براي اين بازداشت ارائه نداده اند فقط يكي از مسئولين اينگونه عنوان كرده كه نامبرده داراي شاكي خصوصي است.

قابل ذكر است كه " وحيد قدرت " پيش از اين در سال 84 به يك سال حبس تعليقي محكوم شده بوده است .

يادآوري مي شود در حال حاضر يك شهروند بهايي به نام سهيل روحاني فرد در حال گذراندن دوران محكوميت در زندان يزد مي باشد همچنين مهران بندي شهروند بهايي ديگر اهل يزد نيز محكوميت 3 ساله خود را به شكل تبعيد در زندان زابل مي گذراند .


 


دادگاه مهندس عماد بهاور، به ریاست قاضی صلواتی صبح روز یک شنبه برگزار شد.

به گزارش «میزان خبر» اولین دادگاه رییس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران،پس از سه بار تعویق زمان دادگاه، در شعبه ی 15 دادگاه انقلاب، امروز و با حضور قاضی صلواتی و نماینده دادستان برگزار شد.

نماینده دادستانی اتهامات بهاور را "اقدام علیه امنیت ملی"، "تبلیغ علیه نظام" و "شرکت در اجتماعات بعد از انتخابات" عنوان کرد که این فعال سیاسی به طرح دفاعیات خود در این خصوص پرداخت.

تاریخ دادگاه بعدی این زندانی سیاسی هنوز مشخص نشده است.

گفتنی است عماد بهاور از اسفند ماه سال گذشته در بازداشت موقت به سر می برد و هم اکنون در بند 350 زندان اوین است.


 


خانواده های اعضای نهضت آزادی ایران که روز جمعه و به اتهام برگزاری نماز جمعه "غیر قانونی" بازداشت شده اند در مصاحبه با "روز" اعلام کردند "باعث تاسف است که در جمهوری اسلامی، برای اقامه نماز جماعت باید مجوز گرفت در حالیکه در هیچ کجای دنیا، نماز جماعت مجوز نمی خواهد."

خانواده دکتر غروی از تماس تلفنی روز گذشته او خبر دادند اما خانواده های دکتر یزدی و آقای فرزدی به "روز" گفتند در بی خبری از وضعیت بازداشت شدگان به سر می برند.

ابراهیم یزدی، دبیر کل و هاشم صباغیان، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی به اتفاق علی اصغر غروی، غفار فرزدی و احد رضایی، مسولان شاخه های اصفهان، تبریز و زنجان این تشکل سیاسی، ظهر جمعه پس از اقامه نماز و به اتهام برگزاری نماز جمعه غیر قانونی در شهر اصفهان بازداشت شدند.

آقایان ورپایی، عباس مصلحی و حقیقی از دیگر اعضای بازداشت شده نهضت آزادی هستند.

خبرگزاری ایرنا بلافاصله در خبری مدعی شد که این فعالان سیاسی به دلیل شرکت " در نماز جمعه غيرقانونی يکی از عناصر سابقه‌دار وهابی در اصفهان" بازداشت شده اند.

واکنش خانواده ها و آخرین وضعیت بازداشت شدگان

غفار فرزدی، مسول شاخه تبریز نهضت آزادی یکی از بازداشت شدگان است که خانواده اش از وضعیت او بی خبر هستند.

امین فرزدی، فرزند غفار فرزدی به "روز" می گوید: متاسفانه از روز جمعه هیچ اطلاعی از پدرم نداریم و نمیدانیم کجا و در چه شرایطی به سر می برد.

او می افزاید: پدرم دچار بیماری پروستات است و ما به شدت نگران ایم که داروهای ایشان به موقع نرسد. ایشان برای یک مجلس ترحیم رفته بودند و اکنون ما در بی خبری و نگرانی به سر می بریم.

خلیل یزدی، فرزند ابراهیم یزدی نیز به "روز" می گوید: هیچ خبری نداریم و فقط در سطح همین خبرهایی که در سایت ها منتشر شده اطلاع داریم.

آقای یزدی می افزاید: این اولین بار است که می شنویم نماز جماعت یا نماز جمعه را غیر قانونی کرده اند ما تا به حال نماز غیر قانونی نداشتیم و باعث تاسف است که در جمهوری اسلامی، نماز خواندن هم نیاز به مجوز دارد. در هیچ کجای دنیا چنین نیست؛حتی در امریکا و اسرائیل هم نماز خواندن نیازی به مجوز ندارد. در روسیه هم مسلمانان به راحتی نمازشان را اقامه می کنند.

فرزند دکتر یزدی با سپس با ابراز نگرانی از وضعیت پدرش می گوید: این بزرگترین ظلم است و دولت شرم هم ندارد بگوید که برای نماز بدون مجوز بازداشت کرده ایم. این بحث ها هیچ وقت در کشور ما نبوده و من متاسفم.

آقای یزدی می افزاید: فشار آوردند و پدر من فعالیت های سیاسی اش را کنار گذاشت؛ حال نمی گذارند نماز بخواند. متاسفم از اینکه اسلامی که آمد تا مردم را آزاد کند در کشور ما برای اسیر کردن مردم از آن استفاده میکنند.

آقای یزدی برای سومین بار است که بعد از انتخابات مخدوش 22 خرداد بازداشت می شود.

طاهره علیزاده، همسر دکتر غروی اما در مصاحبه با "روز" از انتقال ابراهیم یزدی و هاشم صباغیان به تهران خبر میدهد و می گوید: بعد ازاینکه بازداشت کردند ما به اتفاق آقای وحید صباغیان به ستاد خبری وزارت اطلاعات مراجعه کردیم؛ منتظر بودیم کسی پاسخی بدهد که دیدیم در یکی از اتاق ها باز است و آقای صباغیان در اتاق است. با ایشان حرف زدیم حالشان نسبتا خوب بود. آقای غروی را هم دیدیم که پرسنل آنجا آمدند و اجازه ندادند صحبتی بکنیم گفتند بروید خبر میدهیم و ما برگشتیم؛ تا دیروز که از اداره اطلاعات زنگ زدند و از من پرسیدند از دکتر چه خبری دارید؟ من هم گفتم دست شماست از من می پرسید؟ گفتند ما به او اجازه تلفن داده ایم اما خودش تمایلی ندارد به شما زنگ بزند... دوباره به دادگاه انقلاب و ستاد خبری رفتیم و گفتند که آقای صباغیان و آقای یزدی را به تهران منتقل کرده اند و بقیه در اصفهان در بازداشت هستند.

همسر دکتر غروی می افزاید: شب دکتر غروی زنگ زد و با پسرم صحبت کرد و گفت داروهایش را به اتفاق یک چهارپایه برای او ببریم. آقای غروی دیسک کمر شدیدی دارد و اصلا نمی تواند بنشیند و راه برود. به پسرم گفته در زندان هستم و کمرم خیلی درد میکند و پاهایم بی حس است،یک چهارپایه برای من بیاورید و به ستاد خبری بدهید. من امروز به ستاد خبری میروم تا داروها و چهارپایه را بدهم و بگویم که ایشان استراحت مطلق بودند وآوردید زندان حالا یک چهارپایه هم ندارید به او بدهید؟

نماز و امنیت جامعه

طاهره علیزاده، همسر دکتر غروی در خصوص بازداشت همسرش و سایر اعضای نهضت آزادی نیز به "روز" می گوید: دختر آقای مسکین، یکی از اعضای نهضت آزادی فوت کرده بود و همه برای شرکت در مجلس ختم ایشان و عرض تسلیت به آقای مسکین به اصفهان آمده بودند. بعد از اتمام مراسم ختم در مسجد قرار بود همه برای صرف ناهار به منزل آقای مسکین بروند،اما به علت بیماری برخی از مهمانان از جمله دکتر یزدی و آقای فرزدی و دکتر غروی،قرار شد آنها به منزل دیگری بروند. رفتیم دقیقا موقع اذان بود و نماز را خواندیم که یکباره ریختند و گفتند نماز جمعه غیرقانونی برگزار کرده اید.

همسر دکتر غروی می افزاید: نماز از پیش تعیین شده ای نبود چون آقای غروی سه ماه است که استراحت مطلق هستند؛به ماموران اطلاعات هم گفتیم که دکتر در طی سه ماه، فقط روز خاکسپاری مهسا، دختر آقای مسکین و روز ختم ایشان از منزل خارج شدند اما خب بازداشت کردند و بردند.

مهدی صفری مقدم، داماد دکتر غروی نیزاز برخورد خشن ماموران با اعضای نهضت آزادی به "روز" می گوید: لباس شخصی بودند و هیچ حکم و کارت شناسایی ارائه ندادند. وقتی سئوال کردیم، گفتند از وزارت اطلاعات هستند؛ برخی هم خود را بسیجی معرفی کردند. همه را داخل خانه محبوس کردند و برگه های بازجویی را دادند که پر کنید و بعد از چند ساعت آقایان یزدی، غروی، صباغین، فرزدی و رضایی را با خود بردند.

آقای مقدم می افزاید: رفتارشان با خشونت همراه بود و چون حکمی ارائه نداده بودند و مشخص هم نبود از چه ارگانی هستند همه مقاومت کردند که تا حکم ارائه ندهید نمی آییم اما خب با خشونت بردند و افرادی راکه مانع می شدند مورد ضرب و شتم قرار دادند.

به گفته آقای مقدم، ماموران گفته اند که "به صورت غیرقانونی نماز جمعه برگزار می کردید و ما مسئول هستیم که جلوی نماز جمعه را بگیریم چون امنیت جامعه را به خطر می اندازد".

خانم علیزاده، همسر دکتر غروی نیز با تاکید بر اینکه نماز قانونی و غیرقانونی ندارد می گوید: ما به وجوب نماز جمعه اعتقاد داریم. براساس آموزه های اسلام 5 نفر هم باشیم می ایستیم و نماز جماعت را می خوانیم به آقایان اطلاعاتی هم گفتم که یکی حکم خداست که واجب است و دیگری حکم شماکه غیرقانونی میدانید. ما کدام را اجرا کنیم؟ حکم خدا را زمین بگذاریم به خاطر اینکه شما قبول ندارید؟

به خانم علیزاده می گویم خبرگزاری ایرنا نوشته است: " نماز جمعه مزبور پيش از اين تعطيل شده بود اما يزدی و صباغيان با حضور خود، عناصر وهابی را برای برگزاری نماز جمعه تشجیع کرده اند"

همسر دکتر غروی در پاسخ به سابقه برگزاری نماز جمعه توسط دکتر غروی اشاره می کند و می گوید: پیش از این نماز جمعه توسط آیت الله غروی به طور مرتب برگزار می شد؛ پس از فوت ایشان هم دکتر غروی به طور مرتب نماز جمعه را اقامه میکردند تا اینکه یک بار ماموران حمله کردند و آن روز دکتر غروی نبود سپس احضارش کردند و گفتند باید تعهد دهید که دیگر نماز جمعه نخوانید. بعد از آن این نماز تعطیل شد؛ بخصوص با شدت گرفتن بیماری آقای غروی و استراحت مطلق بودن ایشان عملا نمازی اقامه نشد تا روز جمعه که اصلا بحث نماز جمعه و چیز از پیش تعیین کننده ای نبود اما ریختند و بازداشت کردند.

از خانم علیزاده می پرسم چرا حکومت در خصوص برگزاری این نماز جمعه حساسیت دارد؟ پاسخ میدهد: شاید ترس از تجمع باشد بالاخره یک عده ای دور هم جمع می شوند و نماز میخوانند؛اما واقعا نمیدانیم قضیه چیست.

منبع:روزآنلاین / فرشته قاضی


 


با تصمیم مستقیم فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران، دکتر عباس کاظمی عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران از دانشگاه اخراج شد. دانشجویان در آغاز سال جاری با تعجب مشاهده کردند که واحدهای درسی ایشان حذف شده و در دانشکده حضور ندارند. پيش از این نیز عبدالرضا سیف رئيس دفتر فرهاد رهبر خبر بازنشسته شده تني چند از اساتید دانشگاه تهران را اعلام کرده بود.


 


دادسرای انتظامي نیروهای مسلح نیز اقدام به احضار مجدد تعدادي از دانشجویان به اتهام مشارکت در اغتشاشات کوی دانشگاه تهران در سال گذشته نموده و برای برخي از آنان اقدام به برگزاری جلسات دادگاه نموده است. جلساتی که در طول هفته جاری و هفته های آینده برگزار خواهد شد.

پیش از این نیز جمعي ديگر از دانشجویان دانشگاه تهران به اتهام مشارکت در اغتشاشت کوی محاکمه و احکام زندان دریافت نموده اند که از آن جمله باید به نام عباس کاکایی دانشجوي دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اشاره کرد که به اتهام شرکت در اغتشاشات کوی مدت 10 ماه است در زندان به سر می برد.

احکام زندان برای جمعی دیگر از دانشجويان نیز صادر شده که هنوز اجرایی نشده است. این ها همه در حالي است که کمیته انضباطي دانشگاه تهران خود نیز راسا اقدام به صدور احکام طویل المدت محروميت از تحصیل برای دانشجويان در واقع کوی دانشگاه نموده است.

به نظر می رسد شکاف میان قوه قضاییه و وزارت اطلاعات سبب شده تا وزارت اطلاعات با مطرح کردن مداوم پرونده کوي دانشگاه و نامهای دانشجویان ، فضا را به نفع نیرویهای خود موازنه کند و برخورد با عوامل اصلی حادثه کوی از جمله صادق محصولی که مسئول اصلی انتقال دانشجویان به منفی چهار وزارت کشور بوده است را ناممکن نماید به هر حال جای این سوال مطرح است که پس از 15 ماه از واقعه کوی دانشگاه، دستورات رهبری و ادعای نظام برای پیگیري ماوقع ، آیا این دانشجویان بوده اند که به خود حمله کرده اند و خود را زده اند و خود را به وزارت کشور برده اند !!!!!!

بسياری از دانشجویان معتقدند با توجه به سمت سابق فرهاد رهبر به عنوان معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات هیچ یک از اين اقدامات بدون هماهنگی او انجام نمی شود.


 


امروز:عضو فراکسیون خط امام(ره) در تذکری از انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت انتقاد کرد.

به گزارش ایلنا، مصطفی کواکبیان نماینده سمنان در پایان جلسه علنی امروز طی اخطاری با استناد به اصل ۷۰ قانون اساسی اظهار داشت: در صورتی که نمایندگان لازم بدانند وزرا باید در مجلس حاضر شوند. اما متاسفانه در زمینه قانون هدفمند کردن یارانه‌ها کسی جوابگوی نمایندگان نیست. همه این موضوع را به احمدی‌نژاد ارجاع می‌دهند و برخی می‌گویند ستادی علیه هدفمند کردن یارانه‌ها ایجاد شده و برخی دیگر در مورد مبالغ یارانه‌ها و مبالغ حامل‌های سوخت حرف‌های متناقضی می‌زنند.

این نماینده مجلس یادآور شد: ما نمایندگان مجلس که خودمان قانون را تصویب کردیم، نمی‌دانیم که شرایط اجرای آن چگونه است. به همین دلیل پیشنهاد می‌دهم رئیس‌جمهور یا یکی از وزرا در جلسه علنی و یا حتی در جلسه غیر علنی مجلس حضور یابند و توضیحاتی را در مورد شیوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها ارائه دهند.

دبیر کل حزب مردم سالاری همچنین با استناد به اصل ۷۱ قانون اساسی اظهار داشت: مجلس بر عموم مسائل حق ورود دارد و من از آقای احمدی‌نژاد و وزراء درخواست دارم که یک روز به جای اتومبیل شخصی با مترو به محل کار خود بروند تا مشکلات مردم را متوجه شوند.

کواکبیان یادآور شد: پیش از ۹ ماه از تصویب قانون اهدای تسهیلات به مترو می‌گذرد اما هنوز این قانون به اجرا در نیامده است.

این عضو فراکسیون خط امام همچنین با استناد به اصل ۱۶۸ قانون اساسی خاطرنشان کرد: برای جرایم سیاسی و مطبوعاتی باید دادگاه علنی با حضور هیات منصفه تشکیل شود. اما سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد که حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب منحل شده است. من درخواست دارم که وی توضیح دهد این انحلال در کدام دادگاه و با حضور کدام هیات منصفه صورت گرفته است؟


 


امروز:آیت الله سید علی‌محمد دستغیب با اشاره به اینکه سایت اینترنتی دفتر وی برای پاسخگویی به سؤالات شرعی مردم راه‌اندازی شده است، از فیلتر شدن این سایت انتقاد کرد و ضمن اشاره به ادعای مسئولان در خصوص وجود آزادی بیان در ایران، تصریح کرد: ما که نمی‌توانیم همراه آنها بر این مرکب دروغی که درست کرده‌اند سوار شویم. خوب اگر به قول خودتان آزادی است که ما طبق معلوم خود صحبت کرده‌ایم و نزاعی هم با کسی نداریم؛ بلکه به دنبال این هستیم که واقعیات گفته شود و آن چیزی را که در قرآن و سنت آمده است، بیان شود.

این مرجع تقلید منتقد دولت که در جلسه تفسیر قرآن کریم در مسجد قبا سخن می‌گفت، در تفسیر آیات ۴ و ۵ از سوره حجر گفت: «اگر مردم حرف امام صادق (ع) را می‌شنیدند و تفحص می‌کردند تا حق را متوجه شوند، اگر مردمی که متوجه بودند به دیگران هم گزارش می‌دادند و جامعه خود را نسبت به حقایق آگاه می‌ساختند، بنی عباس به اسم دین نمی‌توانستند بر آنها حاکم شوند و مردم گرفتار حکام ظالم بنی عباس نمی‌شدند».

آیت‌الله دستغیب تاکید کرد: دسته‌ای از ملت‌ها و قوم‌هایی که هلاک شدند حکومت‌های ظالمی هستند که هلاک شدن آنها به جهت خواست باطنی مردم برای نجات پیدا کردن از ظلم بوده است. مانند حکومت شاه که همراه اطرافیان و طرفدارانش خود یک قوم و ملت بودند و چون مردم خواستند، مؤمنین خواستند، بساط ظلم آنها را خدای‌تعالی از بین برد. بنابراین همیشه از بین رفتن یک قوم و گروه به جهت عذاب و در خواست انبیا نیست بلکه اگر مردم هم (حال یا مؤمنین و حتی غیر آنها) از خدا بخواهند که از ظلم رها شوند این آیه آنها را هم شامل می‌شود.

آنچه در ادامه می‌آید، خلاصه‌ای از سخنان ایشان در جلسه تفسیر قرآن است که در سایت حدیث سرو منتشر شده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ مَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ إِلَّا وَ لهَا کِتَابٌ مَّعْلُومٌ (۴) مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَ مَا یَسْتَاخِرُون (۵)

ترجمه: ما هیچ ملت و ملکی را هلاک نکردیم جز به هنگامی معیّن. هیچ امتی از اجل خویش نه پیش می افتد و نه پس می ماند. و کافران گفتند: ای مردی که قرآن بر تو نازل شده، حقّا تو دیوانه ای. ما فرشتگان را جز به حق نازل نمی کنیم و در آن هنگام دیگر مهلتشان ندهند.

وقتی در تاریخ اقوام گذشته و گزارشی که قرآن از آنها داده است نگاه شود، این هلاک شدن ملت‌ها و اقوام مختلف در طول تاریخ مصادیق گوناگونی دارد که می‌توان آن را به دو دسته کلی تقسیم نمود: یا آن قوم و ملت هلاک شده افرادی بودند که در مقابل انبیا و اولیا الهی ایستادند و دست از پرستش غیر خدا برنداشتند و البته با فرستادگان الهی هم به صورت قهر و غلبه برخورد نمودند. نمونه آنها قوم نوح است که بعد از سالها ارشاد و هدایت حضرت نوح (ع) فقط عده کمی ایمان آوردند و بقیه خواستند که در همان وضع مادی و حیوانی خود بمانند. خوب وقتی انبیا از هدایت شدن آنها ناامید شدند، از خدا عذاب آنها را خواستند که می‌دانید در بعضی موارد حتی زمینی که این قوم در آن زندگی می‌کرد بعد از عذاب هم صلاحیت زندگی مؤمنین را نداشت؛ مانند زمین قوم لوط و قوم شعیب. این یک دسته.

دسته دوم از ملت‌ها و قوم‌هایی که هلاک شدند حکومت‌های ظالمی هستند که هلاک شدن آنها به جهت خواست باطنی مردم برای نجات پیدا کردن از ظلم بوده است. مانند حکومت شاه که همراه اطرافیان و طرفدارانش خود یک قوم و ملت بودند و چون مردم خواستند، مؤمنین خواستند، بساط ظلم آنها را خدای‌تعالی از بین برد. بنابراین همیشه از بین رفتن یک قوم و گروه به جهت عذاب و در خواست انبیا نیست بلکه اگر مردم هم (حال یا مؤمنین و حتی غیر آنها) از خدا بخواهند که از ظلم رها شوند این آیه آنها را هم شامل می‌شود.

در آیه بعد خدای‌تعالی می‌فرماید که برای اقوام، حکومت‌ها، ملت‌ها، و جمعیت‌ها هم مانند یک فرد از انسان، اجل و مدت معینی در علم خدایتعالی معلوم شده است. این طور نیست که مثلاً بنی امیه حالا که به حکومت رسیده‌اند، برای همیشه باشد. بلکه برای حکومت آنها یک مدتی معین بوده است (همان هزار ماه که اهل بیت (ع)‌ از آن خبر داده بودند). به همین ترتیب برای بنی عباس هم مدت و اجلی مشخص شده بود. البته یکی از علت‌هایی که باعث شد حکومت بنی امیه یا بنی عباس این مقدار طول بکشد، مسامحه خود مردم بود. اگر مردم بعد از رسول خدا (ص) دنبال حق بودند، این گونه مبتلا به حکومت ظالم بنی امیه نمی‌شدند.

در مورد حکومت بنی عباس هم باز یکی از دلایل ظلم آنها خود مردم بودند. اگر مردم حرف امام صادق (ع) را می‌شنیدند و تفحص می‌کردند تا حق را متوجه شوند، اگر مردمی که متوجه بودند به دیگران هم گزارش می‌دادند و جامعه خود را نسبت به حقایق آگاه می‌ساختند، بنی عباس به اسم دین نمی‌توانستند بر آنها حاکم شوند و مردم گرفتار حکام ظالم بنی عباس نمی‌شدند. به هر حال این‌گونه شد که این حکام جور که خود را خلیفه و نایب رسول خدا (ص) هم می‌خواندند با استفاده ابزاری از دین مخالفین خود را به شدت سرکوب و مجازات می‌کردند.

نکته ای در پایان عرائض خدمت برادران عزیز عرض می کنم. برای اینکه مردم از سراسر دنیا، سؤالاتی در زمینه‌های مختلف به خصوص شرعی داشتند، دوستان تصمیم گرفتند که سایتی را برای این جهت درست کنند که ضمن پاسخگویی به این سؤالات در دسترس بیشتر مردم نیز باشد. در مجموع سؤالات خوبی مطرح می‌گشت و جواب داده می‌شد که مورد استقبال هم قرار گرفته است. اما قریب به یک ماه است که این سایت را بسته‌اند و به اصطلاح امروز فیلتر کرده‌اند. وقتی دوستان طی نامه نگاری حقیقت امر را جویا شدند در پاسخ گفته شده است: «آقای دستغیب در ارتباط با مجلس خبرگان صحبت کرده و از اشخاصی مانند موسوی و کروبی حمایت کرده است و باید این سایت بسته باشد»!

بنده خدمت شما دوستان عزیز عرض می‌کنم : خوب خود این آقایان در آن طرف دنیا مدعی می‌شوند که ایران کشوری آزاد است و هر کسی می‌تواند حرف خودش را بزند و هیچ اتفاقی نمی‌افتد؟! درست است این افراد بر مرکب دروغ سوار هستند ولی ما که نمی‌توانیم همراه آنها بر این مرکب دروغی که درست کرده‌اند سوار شویم. خوب اگر به قول خودتان آزادی است که ما طبق معلوم خود صحبت کرده‌ایم و نزاعی هم با کسی نداریم؛ بلکه به دنبال این هستیم که واقعیات گفته شود و آن چیزی را که در قرآن و سنت آمده است، بیان شود.

متأسفانه در مقابل (بنا بر نقلی که شده است) سایت‌هایی وجود دارد که وسوسه‌هایی را نسبت به دین و احکام ایجاد می‌کند، که آنها باز می‌باشد و هرکسی می‌تواند به آنها رجوع کند. خلاصه این هم یک وضعی است که با حرف این افرادی که ادعای آزادی دارند در تضاد است. یعنی فیلترینگ را نمی‌شود با ادعای آزادی جمع کرد


 


امروز: محمد علی الهی روحانی مقیم آمریکا در نشست احمدی نژاد با ایرانیان مقیم آمریکا پشت تریبون رفت و از احمدی نژاد پرسید:" چگونه است که شما درخواست ملاقات و مذاکره با بوش و اوباما می کنید ولی هرگز چنین در خواستی از مخالفان داخلی خود نکرده اید؟" این روحانی که موسوی و هاشمی و خاتمی و کروبی را در حضور احمدی نژاد نیروهای دلسوز و اصیل جمهوری اسلامی معرفی کرد و از او خواست تا زندانیان سیاسی را آزاد کند ، البته از احمدی نژاد همان حرفهایی شنید که خبرنگاران غربی شنیده بودند، او به وضوح همه چیز را وارونه کرد و باز هم مدعی شد که همه آزادند و کسی در زندان نیست .

پنجمین سفر احمدی نژاد و سخنرانی چندین باره اش در سازمان ملل متحد که رکوردی برای مقامات ایرانی به حساب می آید با دست و دلبازی ویژه ای برای خبرنگاران غربی همراه بود . احمدی نژاد که در تمام سالهای به قدرت رسیدنش تن به مصاحبه با روزنامه و رسانه منتقدی در داخل کشور نداده است در همین یک هفته ای به آمریکا دوازده بار به مصا حبه با خبر نگاران غیر ایرانی نشست . جالب اینجاست که احمدی نژاد در همین سفر های برون مرزی هم از مواجهه با خبرنگاران ایرانی مشغول در رسانه های خارجی بیم دارد.آنچنان که خبرنگار بخش فارسی بی بی سی این روحیه احمدی نژاد را به طعنه از او پرسید که چرا از رودرویی با خبرنگان ایرانی هراس دارید؟

احمدی نژاد تا به امروز ۶۱ مصاحبه با خبرنگاران خارجی انجام داده است که خبرنگاران رسانه های آمریکایی با ۱۸ مصا حبه در صدر این فهرست هستند، شمار گفت و گو های مفصل احمدی نژاد با خبرنگاران غربی که بی اعتنا به منزلت مقام سیاسی یک کشور انجام می شود و اشتیاق احمدی نژاد برای قرار گرفتن در کادر شبکه های بین المللی، آنچنان وضعی ساخته است که خبرنگاران غربی در مصاحبه با احمدی نژاد فرصت طبع آزمایی و آزمون و خطا پیدا کرده اند. پیش از سفر اخیر احمدی نژاد به آمریکا جزوه هایی از سوی خبرنگارن آمریکایی منتشر شده بود با این عنوان که:" با احمدی نژاد چگونه مصاحبه کنیم ." می توان گفت که برای خبر نگاران غربی احمدی نژاد به یک سوژه همیشه در دسترس تبدیل شده است. و خبرنگاران آمریکایی با دانستن اشتیاق او حتی به زحمت در انتظار بودن هم نمی افتند.

منوچهر متکی وزیر خارجه هم با علم به خصوصیت روانی آقای احمدی نژاد پیش از آغاز مارتن مصاحبه های رییس متبوعش گفته بود که احمدی نژاد امسال هم به خبر سازترین فرد حاضر در اجلاس سازمان ملل تبدیل خواهد شد. جالب اینجاست که شور و شوق احمدی نژاد در مصاحبه با خبرنگاران اجازه نداد تا همراهان او فرصتی برای نطق و گفت و گویی پیدا کنند و تنها مشایی با گفت و شنید خیابانی با چند تن از مخالفان دولت موفق شد در کنار احمدی نژاد چند خبری را به خود اختصاص دهد.

اما با این همه چهره بشاش احمدی نژاد در برخورد با رسانه های داخلی به کلی متفاوت است. احمدی نژاد که با کریستین امان پور خبرنگار ایرانی الاصل شبکه سی ان ان ، بارها به گفتگو نشسته است. حاضر نشده است تا با روزنامه های ایرانی که منتقد دولت او هستند هیچ گونه گفتگویی داشته باشد. علاقه وافر احمدی ن‍‍ژاد به گفتگو با شبکه های آمریکایی نشان دادن این نیز هست که می خواهد برای خود شخصیتی مستقل در دیدگاه سیاستمداران غربی دست و پا کند. شخصیتی که مستقل از رهبری نظام است. احمدی نژاد در مصاحبه با چارلی رز از عدم پاسخ اوباما به پیام تبریک و نامه اش گلایه کرده است و به صراحت گفته است که او به اوباما پیام تبریک داده و اوباما باید پاسخش را به احمدی نژاد می داده است و نه آیت الله خامنه ای. در این گفتگو چارلی رز به بی پاسخ گذاشتن نامه اوباما به رهبری ایران اشاره کرده بود.

به نظر می رسد گفتگو با رسانه های ایرانی گویا برای احمدی نژاد یک خطر به حساب می آید و همین طور گفتگوی منتقدان و مخالفان دولت با رسانه های خارجی برای دولت خطری بزرگتر به شمار می رود . اگر چه هیچ قانونی مصاحبه با جراید و رسانه های خارجی را جرم ندانسته است، سال گذشته وزارت اطلاعات در بیانیه ای که قانونگذاری به شمار می رفت، بسیاری از موسسات و رسانه های غربی را به عنوان خط قرمز دولت اعلام کرد و مصاحبه کنندگان و نویسندگان ایرانی که با این رسانه ها همکاری کنند را مجرم دانست.

اگر چه احمدی نژاد آزاد است تا با هر شبکه خارجی به گفت و گو بنشیند و جدای از رسانه پر هزینه صدا و سیما که دربست در اختیار پخش نظرات و گفتگو های اوست از امکانات بین المللی هم استفاده کند. اما مخالفان احمدی نژاد حق هیچ استفاده ای از هیچ رسانه ای چه داخلی و چه خارجی را ندارند. بسیاری از زندانیان در بند و محکومین دادگاههای فرمایشی یکی از جرمهایشان انتشار مطالب در سایت های خارج از کشور و احیانا مصاحبه با شبکه های خارجی است. از طرف دیگر روزنامه های منتشره در ایران هم حق ندارند صدای مخالفان را منعکس کنند و وزارت ارشاد در بخش نامه ای دستور داده است تا رسانه ها از انتشار هر گونه خبری از رهبران جنبش سبز خودداری کنند. بگذریم از اینکه وزیر ارشاد همراه نبودن با خواسته های دولت را هم از موجبات قطع یارنه دولتی به نشریات دانسته است.


 


باعمادالدین باقی در بند ۲۴۰ زندان اوین آشنا شدم. پیش از آن ملاقات‌هایی که در حیاط زندان و در وقت هواخوری صورت می‌گرفت (زمستان ۸۸) وی را از نزدیک ندیده‌بودم، گرچه آثار وی را دنبال می‌کردم. عمادالدین باقی را از هیچ جهت نمی‌توان با مصدرنشینان فعلی مقایسه کرد. صرفاً از این روی که مصدرنشینان فعلی، صد‌یک از خصائل پاک و شریف وی را دارا نیستند. وی یک پاک بزرگ است. یک درستی افراخته، و یک صداقت جاری است. این سه دارایی او یعنی پاکی و درستی و صداقت، نه چیزی‌ست که من بنا به ضرورت معرفی او دست به تعاریف این‌چنینی برده باشم، بلکه اولین تراشه‌های نورانی شخصیت وی است که در همان نخستین دقایق آشنایی از وی ساطع می‌شود؛ و من به درستی این سه دارایی وی، در پیشگاه خدای متعال سوگند می‌خورم: سه گوهر نایاب و اکسیر دست‌نیافتنی. البته بلافاصله پس از این سه برازندگی، باید "علم" او را متذکر شد، و "غیرت" او را، و "ایمان" او را.

آن روزها مرا با دو زندانی "مالی" هم‌سلول کرده‌بودند. آنها به هواخوری می‌رفتند و من نمی‌رفتم. در اعتراض بودم؛ متعمدانه. به خاطر توهینی که بازجوی اصلی و بازجوی کمکی او به خانواده‌ام کرده‌بودند. یک روز که هم‌سولی‌های من از هواخوری بازگشتند، از باقی گفتند؛ که چنین فردی را با چنین اسمی در هواخوری دیده‌اند. دانستم که او نیز در بازداشت به‌سرمی‌برد. به یک اتهام امنیتی لابد. هفته‌ی بعد، زندانبان که کمی متفاوت می‌نمود، از من خواست که به اعتراض خود پایان بدهم و بعد از نود و چند روز، هم به خانواده‌ام تلفن بزنم و هم به هواخوری بروم. از این دو هواخوری را پذیرفتم، به شرطی که هواخوری‌ام با "باقی" تلاقی کند. ابتدا نپذیرفت . هم‌سلولی‌های مرا برد و مرا جا گذارد؛ که نمی‌شود! اما آخرسر همه را که برد، مرا به همراه جمعی دیگر پایین برد. طبقه به طبقه، و راهرو به راهرو، و سرانجام در یک فضای کوچک، آسمان را دیدم. آفتاب را دیدم. باقی را دیدم ...

رفاقت من با عمادالدین باقی از همان ملاقات کوتاه آغاز شد. او را به‌خاطر مصاحبه با آیت‌الله منتظری و پخش این مصاحبه از شبکه‌ی بی‌بی‌سی فارسی بازداشت کرده‌بودند. می‌گفت: "مرا گرفتند و به یک سلول انفرادی انداختند. چهل و پنج روز تمام از من سراغی نگرفتند، و حتی یک جلد قرآن را از من دریغ کردند..." آن ملاقات شیرین در آن چند روز باقی‌مانده به نوروز ۸۸، مرا با همان خصلت‌های ناب آشنا کرد. برای من عمادالدین باقی، گمشده‌ای بود که گویا سال‌ها در پی او بوده‌ام و هم‌چنان در افسوس بزرگم که چرا سال‌های سال، من در کنار باقی زیسته‌ام و از او و امثال او، بی‌دلیل، بی‌بهره بوده‌ام. او برخلاف بسیاری از صاحب‌نامان و مصدرنشینان، هیچ کیسه‌ای از این انقلاب پر نکرد. او علاوه بر تحصیلات دانشگاهی، در تحصیلات حوزوی نیز تا به مراتبی پیش‌رفته‌است. در سال‌های دفاع مقدس، در خطوط مقدم حضور داشته‌است. می‌گوید: "فقط یک‌بار، آن‌هم در جبهه لباس روحانی به‌تن کردم و همان روز برای همیشه از تن به‌درآوردم. دلیلش این بود که بی‌لباس روحانی من با سایرین یکی بودم. اما به محض فرورفتن در لباس، دیدم که را‌ه‌ها بر من گشودند و درهای بسته را بازکردند؛ و بی‌دلیل، و بی‌آنکه مرا، مراتب علمی مرا و درستی و نادرستی مرا بدانند، عزت و احترامم کردند. هول و هراس این تقدس کاذب مرا بر آن داشت که برای همیشه، پوشیدن این لباس را کنار بگذارم؛ تا کسانی این لباس را بپوشند که از تقدس بی‌دلیل، و گشوده‌شدن‌های بدون پشتوانه‌ی درهای بسته، باکی ندارند ..."

عمادالدین باقی، خیلی زود به وادی پرمخاطره‌ی "حقوق" علاقه‌مند شد. به جرئت می‌توان گفت که او امروز یکی از حقوق‌دانان باسواد کشور ماست و فراتر از بسیاری از قضات پوک دستگاه قضایی، با زیر و بم حقوق آشناست؛ و هم‌او به همین دلایل و بی‌هیچ دلیل حقوقی، بارها به زندان افتاده و چندسالی را در زندان گذرانده است.

بعدها که ما را از طبقه‌ی چهارم بند ۲۴۰ به طبقه‌ی اول منتقل کردند، سلول من و او مقابل هم شد. من هر از گاه صدای او را می‌شنیدم که با زندان‌بان درباره‌ی "چشم‌بند" بحث می‌کند. او، عمادالدین باقی، تنها کسی است که در سال‌ها و دفعات بازداشتش، نه چشم‌بند به چشم بسته و نه دست‌بند به دست. چرا که این هردو را غیرقانونی می‌داند و می‌گوید: "منی که مدعی دفاع از حقوق زندانیان سیاسی‌ام، نباید تن به بی‌قانونی بدهم." اما مگر بازجوها و زندان‌بان‌ها زبان قانون سرشان می‌شود؟ او را به زور از پشت سر دست‌بند زدند و به زور بر چشمش چشم‌بند نشاندند. او را به سلول بازجویی بردند و او، به محض اینکه دستش را گشودند، چشم‌بند را برگرفت و به زیر پا انداخت. او را به جرم این اهانت بزرگ! به سلولش بازآوردند. سلولی که دست‌شویی نداشت و متعمدانه به درخواست‌های او برای رفتن به دست‌شویی، وقعی ننهادند. خودداری از ادرار و بازگشت ادرار از مثانه به کلیه‌ها او را به بیماری سختی درانداخت... چندی بعد مرا از بند ۲۴۰ به بند ۷ بردند، و شنیدم که او را به بند ۳۵۰ منتقل کرده‌اند. بند سیاسیون؛ با محدودیت‌های خاص. چیزی نگذشت که مرا نیز به همان‌جا بردند و من خیلی‌ها را با باقی، در آن‌جا یافتم. بودن در کنار گل‌هایی چون باقی، زندان را به شریف‌ترین مکان‌ها بدل می‌کرد. تا اینکه هر دو به فاصله‌ی یکی دو روز به مرخصی رفتیم و موقتاً آزاد شدیم.

اکنون این نوشته را به یاد باقی عزیز می‌نویسم. او، موقتاً آزاد است. و من به‌دلیل نگارش آخرین نامه‌ام به رهبر، مجدداً به زندان بازگشته‌ام. در این مدت با گل دیگر زندان؛ مصطفی تاجزاده، هم‌نشین بوده‌ام. تا زمانه، و تمایل زندان‌بانان و متصدیان امر عدالت و قضاوت، صلاح ما را در چه بینند ...

* * *

عزیزان من، هر که هستید، در هرکجا، عمادالدین باقی را بشناسید و از گل وجود او رایحه‌ای استنشاق کنید. او صاحب قلم است، و قلمش تاکنون جز به راستی و درستی و انصاف نچرخیده‌است. عماد باقی نویسنده است. آثار قلمی او که عمدتاً به مسائل حقوقی و اجتماعی مربوط است، منتشر شده و در دسترس است. کتاب‌های متعدد او، اگرچه ما را به خود او اشارت می‌دهند، اما هم‌نشینی با شخص وی حلاوت دیگری دارد. روی گشاده و ادب فراوان او، پذیرای هر تازه‌واردی است. من معتقدم حضور او در زندان به هر دلیل، گرچه جامعه‌ی ما را از او بی‌نصیب می‌کند، اما این معنا را توأمان منتشر می‌کند که: حاکمیت از "فهم" او در رنج است؛ و در حقیقت، فهم او را به زندان در انداخته و نه خود وی را، و من می‌گویم: در این قحطستان مردی و مردانگی، ما مگر چند عماد باقی داریم که زندان‌هایمان را از امثال او پر کنیم؟ حاکمیتی که قدر عدالت و قانون را نداند، و عدالت‌خواهان و قانون‌مداران خود را به زندان بیفکند، تفاوت چندانی با مسرفان و تباه‌کنندگان نعمات خدا ندارد؛ و اسراف، همان صفت ناروایی‌ست که ورشکستگان، در چندقدمی فروپاشی بدان دست‌می‌برند.

عماد باقی گلی‌است در پس سیم‌خاردارهای زندان انقلابی که یک‌روز، مدعی احقاق حقوق معوقه‌ی نسل‌های خویش بود. دریغ ... آیا صبح نزدیک نیست؟

محمد نوری‌زاد - ۲۰/۶/۸۹ - ناکجاآبادی در زندان اوین


 


امروز:دادگاه احسان عبده تبریزی ، دانشجوی دربند، هشتم آبان ماه سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباس برگزار می شود .

به گزارش کلمه ، وی که یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات محسوب می شود نه ماه قبل و هنگام بازگشت از انگلستان ، کشور محل تحصیلش ، در فرودگاه بین المللی امام بازداشت و روانه زندان اوین شد .وی اکنون۹ ماه تمام است که بلاتکلیف در زندان اوین به سر می برد .

احسان عبده تبریزی پس از دستگیری حدود ۵۰ روز را در سلول انفرادی گذراند و دوبار نیز در اعتراض به بلاتکلیف بودنش دست به اعتصاب غذا زد .او سه ماه پیش در پی آخرین اعتصاب غذایش از بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به بند ۳۵۰ زندان اوین انتقال یافت .

احسان عبده تبریزی دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه دورهام انگلستان است . مسولان این دانشگاه نیز به تازگی در نامه ای به رهبر انقلاب خواستار آن شدند که هرچه زودتر وضعیت وی را مشخص کنند چرا که تحصیل او ناتمام مانده است .

حسین عبده تبریزی، پدر احسان یکی از منتقدان سیاست های اقتصادی دولت احمدی نژاد و دبیر اسبق بورس تهران بوده است. وی بارها با نقدهای جامع اقتصادی در روزنامه سرمایه واکنش های دولتیان را برانگیخته بود. او از جمله ۷۰ اقتصاد دانی بود که در نامه هایی سرگشاده رفتار و عملکرد اقتصادی دولت را به نقد کشیده بودند.

خانواده احسان امیدوارند که با برگزاری دادگاه فرزندشان و تبدیل قرار بازداشت به وثیقه شرایط آزادی پسرشان که مدتی طولانی در بلاتکلیفی به سر می برد، روشن شود .


 


امروز:نشستی با حضور جمعی از فعالان جنبش زنان، در اعتراض به ترویج چندهمسری در قالب لایحه حمایت از خانواده ، هفته گذشته در تهران برگزار شد.

به گزارش سایت" تا قانون خانواده برابر" در این نشست که مدافعان حقوق زنان از طیف های مختلف حضور داشتند، در مورد فرایند تصویب لایحه حمایت از خانواده، و مواد مربوط به تعدد زوجات در این لایحه، بحث و تبادل نظر صورت گرفت. کنشگران حاضر در این جلسه، ضمن ابراز نگرانی نسبت به عواقب تصویب ماده ۲۳، مخالفت صریح خود را با ترویج چندهمسری عنوان داشتند، و تاکید کردند که با بهره گیری از شیوه های مدنی به اعتراض علیه تصویب ماده ۲۳ ادامه دهند.

این نشست در حالی برگزار شد که در روز چهارم مهرماه جمعی از فعالان جنبش زنان ۵ هزار بیانیه امضاء شده در مخالفت با چندهمسری را به کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس ارائه دادند و خواستار ممنوعیت چندهمسری به جای ترویج و تثبیت آن شدند.

در ابتدای این نشست، خدیجه مقدم، فعال حقوق زنان و از مادران کمپین یک میلیون امضاء، گزارشی از ارائه بیش از پنج هزار نامه اعتراضی به نمایندگان مجلس ارائه داد: «همه ما می خواهیم چند همسری دائم یا موقت ممنوع شود. می دانیم که دوستان دیگر هم دارند تلاش های خود را می کنند، اما می توانیم در همین جهت مجموعه فعالیت هایی را به طور هماهنگ از سوی همه گروه های زنان انجام دهیم. ما هم به زعم خود تلاش کردیم تا بیانیه ای را تنظیم و مسئله را در میان عموم مردم طرح کنیم. پس از جمع آوری بیش از ۵ هزار امضاء در طول یک هفته این امضاها را روز یکشنبه به مجلس بردیم. پس از ثبت امضاءها در دفتر آقای لاریجانی از کمیسیون قضائی مجلس وقت ملاقات گرفتیم تا نظرات عموم مردم را به سمع و نظر آنها هم برسانیم. در این ملاقات با آقای شاهرخی و غضنفرآبادی و خانم الهیان، از اعضای کمیسیون صحبت کردیم. جالب است که خانم الهیان به من گفتند "من صد در صد مخالف تعدد زوجات هستم و گفتند بگذارید این امضاء ها در کمیسیون باشد تا بدانند مردم مخالف این لایحه اند"، به گفته ایشان نظر رهبری هم بر تک همسری است».

شهیندخت مولاوردی، از اعضای مجمع زنان اصلاح طلب و ائتلاف اسلامی زنان، نیز در مورد اقدامات ائتلاف اسلامی زنان گزارش مختصری ارائه داد: «قرار بوده سه شنبه ۶ مهر جلسه کمیسیون با حضور آقای لاریجانی برگزار شود و خانم بهروزی هم از ائتلاف برای ارائه پیشنهادات ما شرکت کنند. اما گویا این جلسه به تعویق افتاده است. ولی پیشنهادات برای اعضای کمیسیون ارسال شده است. احتمالاً طی این جلسه کمیسیون می خواهد آخرین اصلاحات را انجام بدهد و لایحه را در جلسه علنی آینده مجلس طرح کند. اصرار ما به حذف ماده ۲۳ با برگشت به قانون خانواده ۱۳۵۳ است. در واقع، نظر ائتلاف اسلامی زنان این است که وضع موجود همانطور دست نخورده باقی بماند و ما به شرایط سال ۱۳۵۳ باز گردیم».

در ادامه، مینو مرتاضی لنگرودی، از مادران صلح و فعال حقوق زنان، اظهار داشت: «موضوع چندهمسری به دلیل عوارض آن در جامعه از چند منظر قابل بررسی است. از زاویه نگاه دولت، دولت خواسته بار مسئولیتی را که برای تأمین شغل و کاهش معضل طلاق دارد را از دوش خود بردارد. از سوی دیگر نگاه سنتی در موضوع چند همسری را داریم که به نوعی حکومت می خواهد آن را تقویت کند. اما دولت دچار سوء مدیریت است و نمی تواند مسائل اجتماعی را حل و فصل کند، اما انگار با این لایحه می خواهد نوعی بازی را در پیش بگیرد تا زنان یا جامعه را دلمشغول این موضوع نگاه دارد. در حالی که از زاویه دید مردم نوعی بی اعتنایی عمدی نسبت به این موضوع وجود دارد. گویی که مردم فکر می کنند این مسئله، مسئله آنها نیست. زاویه دیگر، نگاه فعالان جنبش زنان است. که به نظر من این لایحه نقطه مثبتی است به این دلیل که منجر به ایجاد نوعی وحدت نظری و عملی در میان همه گروه های زنان شده است. از این ائتلاف به وجود آمده استفاده کنیم تا مطالبات کلان و گسترده تر زنان را با عمق بیشتری مطرح کنیم. چند همسری فقط یک موضوع حقوقی نیست بلکه همانند سایر مسائل دیگر زنان با همه مسائل اجتماعی مرتبط است. اشتغال زنان، فحشاء، اعتیاد و بیشتر از همه نابرابری».

همچنین، شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، با یادآوری تجربه ای اظهار داشت: «یکی از کارهایی که ما در مجلس پنجم انجام دادیم، استیضاح وکلای زن مجلس بود. ما کاندیداها را دعوت کردیم و گفتیم که حق تبلیغ برای خودشان را ندارند به این دلیل که قوانینی را علیه زنان به تصویب رسانیدند. امروز هم، نمایندگانی که این قوانین را تهیه، توجیه یا تشویق کنند و به تصویب آن بپردازند، باید بدانند که دیگر حمایت مردم را نخواهند داشت. ما باید به طور علنی از این که زنان نماینده اجازه می دهند چنین قوانینی تصویب شود، ابراز تاسف کنیم. ما باید مثل دوره پنجم مجلس آنها را مورد مواخذه قرار دهیم. نه تنها در این مورد که در همه موارد قوانین تبعیض آمیز».

در ادامه این نشست، بحث هایی در مورد راهکارهای مدنی و مسالمت آمیز اعتراض به ترویج چندهمسری مطرح شد. در این رابطه، ستاره هاشمی، از فعالان کمپین یک میلیون امضاء اظهار داشت: «ممکن است درصد کمی از خانواده های ایرانی درگیر تعدد زوجات باشند، اما حساسیت اغلب زنان به این مسئله بالاست. ما این موضوع را در جریان جمع آوری امضاء به وضوح شاهد بودیم. یعنی واکنش سریع زنان نشان می دهد که این مسئله دغدغه آنهاست. بنابراین به نظر من واکنش فعالان زن نسبت به این موضوع باید قاطع باشد».

سرانجام، در پایان این نشست بر تدوام اعتراضات به ترویج چندهمسری تاکید شد، و جمع آوری تعداد بیشتری امضاء در مخالفت با تصویب مواد مربوط به چندهمسری برای ارائه به نمایندگان مجلس مورد توافق قرار گرفت.


 


امروز:نماینده بوشهر، گناوه و بندر دیلم از عدم اجرای مصوبات استانی در حوزه انتخابیه‌اش انتقاد کرد.

به گزارش خانه ملت، "غلامعلی میگلی نژاد" نماینده بوشهر، گناوه و بندر دیلم در پایان جلسه علنی امروز ـ یکشنبه ـ مجلس شورای اسلامی در اخطاری با استناد به اصل ۷۱ و ۸۴ قانون اساسی به سفرهای استانی دولت اشاره کرد و گفت: سفرهای استانی ضمن این که خوب است اما هزینه هایی هم دارد که انتظار می رود که دولت در این سفرها یا وعده ندهد یا اگر وعده داد، آنها را اجرا کند.

عضو کمیسیون انرژی مجلس با اشاره به گذشت بیش از ۳ سال از سفر استانی دولت به بوشهر، خاطرنشان ساخت: اکثر مصوبات سفر استانی دولت به این استان اجرا نشده است.

وی با اشاره به یک مصوبه دولت که براساس آن حداقل ۵۰ درصد فرصت های شغلی در استان بوشهر باید به نیروهای بومی اختصاص یابد، افزود: الان سهم استان بوشهر در استفاده از فرصت های شغلی کمتر از ۱۰ درصد است.

نماینده بوشهر در بخش دیگری از تذکر شفاهی خود به انتقاد از عدم تکمیل جاده ساحلی بوشهر پرداخت و گفت: این جاده که با ماهیت امنیتی شروع شده؛ به دلیل مخالفت معاون محیط زیست دولت که اجازه ادامه کار نمی دهد، نیمه کاره رها شده که ضرورت دارد، تکمیل شود.


 


امروز:برخلاف ادعای احمدی‌نژاد که در نیویورک گفته بود کسی در ایران به خاطر شرکت در تجمع بازداشت نمی‌شود، صبح روز یکشنبه دادگاه عماد بهاور، به همین اتهام و دو اتهام دیگر، به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد.

به گزارش میزان خبر، اولین دادگاه رییس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران،پس از سه بار تعویق زمان دادگاه، در شعبه ی ۱۵ دادگاه انقلاب، امروز و با حضور قاضی صلواتی و نماینده دادستان برگزار شد.

نماینده دادستانی اتهامات بهاور را "اقدام علیه امنیت ملی"، "تبلیغ علیه نظام" و "شرکت در اجتماعات بعد از انتخابات" عنوان کرد که این فعال سیاسی به طرح دفاعیات خود در این خصوص پرداخت.

تاریخ دادگاه بعدی این زندانی سیاسی هنوز مشخص نشده است.

گفتنی است عماد بهاور از اسفند ماه سال گذشته در بازداشت موقت به سر می برد و هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین است.


 


امروز:در حالی که امروز محسنی اژه‌ای خبر از بازداشت عاملان حادثه کوی دانشگاه داد، در خبر است که طی چند روز گذشته، دادسرای انتظامی نیروهای مسلح اقدام به احضار مجدد تعدادی از دانشجویان به اتهام "مشارکت در اغتشاشات کوی دانشگاه تهران در سال گذشته" کرده و برای برخی از آنان جلسات دادگاه ترتیب داده است. جلساتی که در طول هفته جاری و هفته‌های آینده برگزار خواهد شد.

به گزارش جرس، پیش از این نیز جمعی دیگر از دانشجویان دانشگاه تهران به اتهام "مشارکت در اغتشاشات کوی" محاکمه و احکام زندان دریافت کرده‌اند که از آن جمله عباس کاکایی دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است که با همین اتهام، مدت ۱۰ ماه است در زندان به سر می‌برد.

احکام زندان برای جمعی دیگر از دانشجویان نیز صادر شده که هنوز اجرایی نشده است. این‌ها همه در حالی صورت می‌گیرد که کمیته انضباطی دانشگاه تهران خود نیز راسا اقدام به صدور احکام طویل المدت محرومیت از تحصیل برای دانشجویان کوی کرده است.

گفته می‌شود شکاف میان قوه قضاییه و وزارت اطلاعات سبب شده تا وزارت اطلاعات با مطرح کردن مداوم پرونده کوی دانشگاه و نام‌های دانشجویان، فضا را به نفع نیروهای خود موازنه کند و برخورد با عوامل اصلی حادثه کوی از جمله صادق محصولی که از نظر برخی، مسئول اصلی انتقال دانشجویان به "منفی چهار" وزارت کشور بوده است را ناممکن کند.

بسیاری از دانشجویان معتقدند با توجه به سمت سابق فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران، به عنوان معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات هیچ یک از این اقدامات بدون هماهنگی او انجام نمی شود.

اما از سوی دیگر غلامحسین محسنی اژه ای امروز با اعلام اینکه پلیس مقصران حوادث کوی دانشگاه و کوی سبحان را شناسایی کرده گفت: تعدادی از این افراد بازداشت شده و پرونده آنان به دادگاه رفته است که پس از قطعی شدن حکم آنان اعلام می شود.

به گزارش مهر، دادستان کل کشور گفت: نیروهای پلیس در حال حاضر آمادگی صد درصدی برای برخورد با هر موضوع و مشکلی دارند.


 


امروز:نماینده مجلس در خصوص افزایش قیمت بنزین یادآور شد: در بودجه سال ۸۹ مالیات بر درآمد از فروش بنزین ۴۰۰ تومان در نظر گرفته شده و این قانون است و قیمت بنزین کمتر از ۴۰۰ تومان نخواهد بود.

به گزارش سایت شفاف، ارسلان فتحی‌پور، رئیس کمیسیون اقتصادی با بیان اینکه باید مردم را نسبت به اجرای هدفمند کردن یاران‌ها و افزایش قیمت‌های ناشی از هدفمند کردن یارانه‌ها توجیه کرد، گفت: دولت و صدا و سیما باید مردم را بیشتر از هدف هدفمند کردن یارانه‌ها مطلع کنند و این وظیفه بیشتر بر عهده صدا و سیما است.

وی با بیان اینکه آگاه شدن مردم از هدف و روند اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها موجب کاهش شوک ناشی از اجرای این قانون خواهد شد، خاطرنشان کرد: صداو سیما، مطبوعات و رسانه‌ها باید با دعوت مسئولان، کارشناسان و نمایندگان مجلس مردم را آگاه کنند تا مانع از سواستفاده‌های احتمالی برخی از اشخاص در اجرای این قانون شود.

این نماینده مجلس در خصوص افزایش قیمت بنزین گفت: در بودجه سال ۸۹ مالیات بر درآمد از فروش بنزین ۴۰۰تومان در نظر گرفته شده و این قانون است و قیمت بنزین کمتر از ۴۰۰ تومان نخواهد بود.

فتحی‌پور از احتمال تک نرخی شدن بنزین خبر داد و اظهار داشت: از نرخ بنزین سهمیه‌بندی هیچ‌کس خبر ندارد اما زیر ۴۰۰ تومان نخواهد بود وبنزین آزاد طبق قانون ۱۰ درصد زیر قیمت فوب خلیج فارس است.

وی همچنین در خصوص افزایش قیمت دلار و ارز اظهار داشت: دولت و بانک مرکزی اعلام کرده که ارز مورد نیاز بانک‌های عامل و صرافی‌ها را بدون هیچ محدودیتی با قیمت دولتی در اختیار آنها قرار خواهد داد و هیچ‌گونه محدودیتی در خرید و فروش ارز وجود ندارد.

وی مدعی شد که اگر مشکلی پیش آید به دلیل وجود دست‌های پنهانی است که قصد دارد به اقتصاد کشور لطمه وارد کند.


 


امروز:فرمانده سپاه محمد رسول‌الله با انتقاد از مطلبی که روزنامه کیهان از شهید همت منتشر کرده بود، گفت: «چندی پیش دیدم کیهان تیتر زده که شهید همت به یک بسیجی می‌گوید: پوتین خود را دربیاور و وقتی آن بسیجی پوتین خود را در می‌آورد، شهید همت آب داخل پوتین را می‌خورد. باید پرسید این چرندیات چیست و اساساً این چه حرفی است؟»

به گزارش ایلنا، سردار حسین همدانی در اولین همایش پیشکسوتان جهاد و شهادت روحانیون رزمنده سپاه محمد رسول‌الله تهران بزرگ طی سخنانی به دستاوردهای دفاع مقدس اشاره کرد و اظهار کرد امروز هر کسی و در هر سطری می‌تواند بدون نیاز به هیچ گونه تحلیل سند و مدرکی دستاوردهای دفاع مقدس را با مقایسه شرایط فعلی عراق و کشورمان ببیند.

فرمانده سپاه محمد رسول‌الله تهران در ادامه با طرح این سوال که چه وظیفه‌ای بر دوش مسئولین قرار دارد؟، تصریح کرد اگر نتوانسته‌ایم ارزش‌های دفاع مقدس را منتشر کنیم، آیا جز هنرمندان، خطبا، منبری‌های ما مسئول هستند؟ در این خصوص حتی مقام معظم رهبری نیز فرموده‌ بودند که روحانیون در سخنرانی‌های خود باید به رشادت‌ها و حماسه‌های دفاع مقدس اشاره کنند.

همدانی با بیان خاطراتی از سال‌های دفاع مقدس، عنوان کرد که فضای جبهه و جنگ، به گونه‌ای بود که هر آن کس که از ارزش‌های دینی فاصله داشت و به جبهه‌ها می‌آمد جبهه او را می‌ساخت. زیرا در جبهه غیبت و تهمت نبود، خدا، علی، فاطمه، ایثار و شهامت بود. هر کسی که غیبت می‌کرد به عنوان جریمه ده روز از ماندن در جبهه محروم می‌شد. تهمت در جبهه‌ها معنا نداشت پول و دنیا نیز ارزشی نداشت.

فرمانده سپاه محمد رسول‌الله در پایان از مطلبی که روزنامه کیهان از شهید همت منتشر کرده بود، انتقاد کرد و گفت: «چندی پیش دیدم کیهان تیتر زده که شهید همت به یک بسیجی می‌گوید: پوتین خود را دربیاور و وقتی آن بسیجی پوتین خود را در می‌آورد، شهید همت آب داخل پوتین را می‌خورد. باید پرسید این چرندیات چیست و اساساً این چه حرفی است؟ زیرا ما خاطرات بسیار زیادی را از دوران مقدس داریم.»


 


امروز:با تصمیم مستقیم فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران، دکتر عباس کاظمی عضو هیات علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران از دانشگاه اخراج شد.

به گزارش جرس، دانشجویان در آغاز سال جاری با مشاهده کردند که واحدهای درسی این استاد حذف شده و وی در دانشکده حضور ندارد.

پیش از این نیز عبدالرضا سیف، رئیس دفتر فرهاد رهبر، خبر بازنشسته شده تنی چند از اساتید دانشگاه تهران را اعلام کرده بود.

موج بازنشستگی اجباری و اخراج اساتید منتقد، از یک سال و نیم پیش در میان دانشگاه‌ها آغاز شده است و تاکنون بسیاری از اعضا هیات علمی دانشگاه‌ها را از فضای دانشگاه دور کرده است.


 


امروز:عضو فراکسیون خط امام در مجلس در نطق امروز خود‏، انتقادات صریحی را به دولت و مجلس در حفظ جایگاه قوه مقننه مطرح کرد.

به گزارش خبرآنلاین‏، جمشید انصاری با بیان اینکه احمدی نژاد سخنان جاودان امام را مربوط به زمان گذشته قلمداد کرده و با استدلالی غیر حقوقی تاکید کرده مجلس در راس امور نیست، اظهار داشت: نیازی به استدلال برای رد سخنان ایشان و درگیر شدن به این مسائل که مشکلی از مشکلات مجلس را حل نمی‌کند، نیست.

وی در ادامه با طرح این سوال که آیا طی دو سال گذشته مجلس در راس امور بوده است؟ به انتقاد از عملکردهای مجلس و نمایندگان پرداخت که به زعم وی جایگاه مجلس را زیر سوال برده است.

انصاری گفت: زمانی که شورای عالی انقلاب فرهنگی به جای مجلس قانونگذاری می‌کند، آیا می‌توان گفت که مرکز همه قانونگذاری‌ها مجلس است؟ وقتی استیضاح‌ها با پادرمیانی هیات‌رئیسه عقیم می‌ماند، این تصور ایجاد می‌شود که مجلس هیچ وزیری را استیضاح نمی‌کند.

به گفته وی، وقتی تعدادی افراد فریب خورده با تحریک مقامات محلی به دفتر محلی نمایندگان حمله می‌کنند و هیچ اقدامی از سوی هیات رئیسه و مقامات امنیتی در دفاع از جایگاه صورت نمی‌گیرد‏، باز هم می‌توان گفت که موضع امام در مورد مجلس جاری و ساری است؟ امام گفته است که هیچ کس حق اهانت به مجلس را ندارد اما جمع سازمان دهی شده‌ای در مقابل مجلس تجمع کرده و به رئیس و نمایندگان مجلس جسارت می‌کنند و حتی وزیرکشور از توضیح در این خصوص خودداری می‌کند! انعکاس این مسائل در فضای عمومی کشور، وادادگی مجلس در مقابل برخی فشارهای خارجی است.

نماینده زنجان همچنین با طرح این سوال که دلیل کوتاه آمدن مجلس در مقابل حادثه وحشیانه حمله به کوی دانشگاه چیست؟، ادامه داد: سکوت و بی تفاوتی مجلس در مقابل جسارت به خانواده‌های شهدا نیز غیرقابل چشم پوشی است.

انصاری بر این اساس گفت: به نظر می‌رسد مجموعه این موارد مصداق حفظ حرمت امامزاده از سوی متولی آن است.‏ مجلس باید نسبت به ارتقای جایگاه خود بیش از این عمل کند.

وی در بخش پایانی نطق خود از ارائه آمارهای غیر واقعی از سوی دولت و بی تدبیری وزارت علوم در تغییر رئیس دانشگاه زنجان نیز انتقاد کرد.


 


امروز:رضا خندان بازیگر نقش «سنان بن انس» در سریال «مختارنامه» شامگاه شنبه ۱۰ مهر بر اثر شدت گرفتن بیماری کلیوی در ۵۷ سالگی از دنیا رفت.

به گزارش واحد مرکزی خبر، او همچنین در فیلم‌هایی مثل «رأی باز»، «رؤیای جوانی»، «شور عشق» و «دو زن» ایفای نقش کرد.

رضا خندان متولد سال ۱۳۳۲ در شوشتر و فارغ‌التحصیل هنرهای نمایشی از دانشکده‌ هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران بود.

او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۸ آغاز کرد و سال ۱۳۶۶ به عنوان اولین تجربه‌ سینمایی‌اش در فیلم «گمشدگان» به کارگردانی محمدعلی سجادی به ایفای نقش پرداخت.


 


امروز:سایت اینترنتی دفتر آیت‌الله بیات زنجانی، آیت‌الله صانعی و بخش فارسی سایت "ویکی پدیا" فیلتر شد.

به گزارش جرس، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله بیات زنجانی از ساعتی پیش به دلایلی نامعلوم مشمول فیلترینگ شد و هم‌اکنون دسترسی کاربران شهرهای مختلف ایران به این وب‌سایت مسدود شده است.

این وب‌سایت، فتاوا و دیدگاه‌های این مرجع تقلید را منعکس می‌کرد.

همچنین از روز گذشته، وبسایت خبررسانی آیت‌الله صانعی فیلتر شده و دسترسی کارکنان و گردانندگان سایت به ایمیل‌هایشان نیز مختل شده است.

از سوی دیگر بخش فارسی سایت "ویکی پدیا"، هفتمین سایت پرمخاطب جهان فیلتر شد.

به گزارش تابناک، سایت ویکی پدیا را می توان دائره المعارف اینترنتی نامید که در زمینه های گوناگون و متنوع، اطلاعاتی را به ۲۷۲ زبان در اختیار کاربران قرار می دهد.

انتشار مطالب در این سایت که هفتمین سایت پرمخاطب جهان است نیز برعهده کاربران است.


 


امروز:یکی از نمایندگان مجلس در اعتراض به اعطای اختیارات متمادی به دولت‏‏، این مساله را به منزله نادیده گرفتن اختیارات مجلس دانست.

به گزارش خبرآنلاین، نادر قاضی پور نماینده ارومیه در قالب بررسی طرح جامع انرژی در مجلس در واکنش به تدوین چندین آیین‌نامه و تشکیل کارگروه‌هایی به دولت واگذار شده بود، گفت: چرا همه چیز را به دولت واگذار می‌کنید؟ چرا تکلیف این موارد را در خود مجلس تعیین نمی‌کنید که بعدها در اجرا هم کمتر مشکل ایجاد شود؟

وی با بیان اینکه مجلس به این ترتیب بخشی از اختیار قانون گذاری خود را به دولت واگذار می‌کند، ادامه داد: خب یکباره بیایید مجلس را تعطیل کنید دیگر! چرا این همه به هیات وزیران اختیار می‌دهید؟

به گفته وی، مشکل اصلی ایجاد کارگروه‌ها و شوراهای پیاپی‌ای است که معمولا با حضور وزرا باید تشکیل شود ولی به دلیل مشغله زیاد آنها تشکیل نمی‌شود و کارها روی زمین می‌ماند.


 


امروز:براساس بخشنامه رئیس سازمان هواپیمایی کشوری، قیمت بلیت هواپیما از ۱۵ مهرماه جاری ۳۰ درصد افزایش می‌یابد.

به گزارش مهر، یکی از مدیران شرکتهای هواپیمایی گفت: رضا نخجوانی رئیس سازمان هواپیمایی کشوری در بخشنامه ای به شرکتهای هواپیمایی داخلی دستور افزایش ۳۰ درصدی قیمت بلیت هواپیما از ۱۵ مهرماه جاری را صادر کرده است.

وی افزود: رونوشت این بخشنامه به وزارت راه و ترابری و کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی نیز ارسال شده است.

کارگروه حمل و نقل کشور به ریاست معاون اول رئیس جمهور مردادماه موضوع افزایش قیمت بلیت هواپیما را بررسی کرده بود.

پیش از این گزارش شده بود: وزارت راه و ترابری با محوریت سازمان سازمان هواپیمایی کشوری بحث افزایش قیمت بلیت هواپیما در فاز اول و آزادسازی قیمت آن در مرحله دیگر ( همزمان با اجرای هدفمندی یارانه ها در کشور) را پیگیری می کند.


 


امروز:جانشین فرمانده نیروی انتظامی گفت: اعتراض برخی از کسبه بازار در واکنش به اجرای طرح مالیات بر ارزش افزوده بوده و ارتباطی با فتنه اقتصادی ندارد.

به گزارش مهر، سردار سرتیپ احمدرضا رادان در حاشیه رزمایش یگان امداد افزود: اعتقاد داریم موضوع اخیر بازار ربطی به جریان فتنه اقتصادی ندارد و به عنوان یک ایرانی باید قانونمند باشیم و در همه امور قوانین را رعایت کنیم.

وی با بیان اینکه اقدام برخی از بازاریان را فتنه اقتصادی تلقی نمی‌کنیم، تصریح کرد: با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، افرادی درصدد برپایی فتنه جدید هستند ولی این دسته از افراد بدانند پلیس با اقتدار در کنار دولت ‌ایستاده است.

رادان با بیان اینکه شاید عده‌ای دنبال بر هم زدن امنیت در زمان اجرای این قانون باشند تاکید کرد: پلیس باید پویا باشد و تمهیدات خاصی را برای پیشگیری و پیش‌بینی هرگونه اتفاقی در جامعه انجام دهد.


 


امروز:دادستان تهران چندی پیش در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که یک زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین، با جاسازی دفترچه خاطراتش در یک قوطی شیر ،تلاش کرده که از طریق یکی از هم بندانش که ملاقات حضوری داشته ،آن را به دست خانواده اش برساند اما زندانبانان متوجه این ماجرا شده و دفترچه خاطرات زندانی را گرفته اند. پس از این اتفاق به دستور دادستان تهران محدودیت ها برای زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ چند برابر شده است.

به گزارش خبرنگار کلمه ،صاحب آن دفترچه خاطرات که دادستان در مصاحبه مطبوعاتی اش از آن سخن گفت مجید دری ،دانشجوی ستاره داری است که پس از انتخابات پرمناقشه سال گذشته بازداشت شد و تاکنون در زندان اوین است.دری در نامه ای خطاب به دادستان تهران در باره دفترچه خاطراتش و دلیل نگارش خاطراتش در زندان برای وی توضیح داده است .نامه مجید دری با وجود همه محدودیت های تازه که بر زندانیان اعمال می شود ،با کمک یاران گمنام جنبش سبز در اوین به بیرون راه یافته و در اختیار کلمه قرار گرفته است.

متن کامل نامه مجید دری به جعفری دولت آبادی ،دادستان تهران به این شرح است :

دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران

با سلام

دو هفته ی پیش طی یک کنفرانس خبری عنوان داشتید که به زندانیان مرخصی و ملاقات داده می شود اما یکی از زندانیان دفتر خاطرات ۱۰۰ صفحه ای خود را در پاکت شیر جاسازی کرده بود و قصد انتقال به بیرون زندان را داشت.با توجه به اینکه مورد یاد شده مربوط به من می شد موارد ذیل را به اطلاع می رسانم:

۱٫شخص بنده آخرین ملاقات حضوری که با خانواده ام داشتم ، شش ماه پیش بود و در این چند ماه فقط ملاقات کابینی داشتم و جالب اینکه ملاقات حضوری را منحصر به یکی از اعضای خانواده کرده اید.آیا این درست است که حتی اعضای درجه یک نتوانند به ملاقات حضوری زندانی خود بیایند؟آیا این درست است که پدر،مادر،خواهر،برادر،و یا همسر و فرزند-در صورت ترتیب ماهی یکبار ملاقات حضوری-هرکدام جداگانه بدون حجاب شیشه ملاقاتی داشته باشند؟اکنون ۱۵ ماه است که بدون مرخصی در زندانم و با حکمی نا عادلانه روبرو. آیا قطع کردن تلفن و عدم امکان شنیدن صدای دوستان و اقوام،محدودیت در ملاقات حضوری و عدم استفاده از مرخصی فشار بر زندانیان سیاسی تلقی نمی شود؟

۲٫حال با توجه به این محدودیت ها که هرروزبیشتر و شدیدتر میشود،تنها راه مقابله با این فشارها را نوشتن خاطرات دانستم،خاطرات شخصی و روزانه و برای جلوگیری از تعرض به این حریم-که هر کس به هر دلیل وعنوان حق ورود به آن و تفتیش را برای خود مجاز می شمرد- وحفظ ونگهداری روزهایی که هرروزش ماههاست،تصمیم به انتقال آن به بیرون را گرفتم.از آنجاییکه هر نوشته ای بخواهد از زندان بیرون رود مورد تفتیش واقع میشود و نظر به این امر که ۶ماه است ملاقات حضوری نداشته و امکان اینکه به دست خانواده ام برسانم نیز فراهم نبود پس جهت اطمینان بیشتر و اینکه کسی آنرا باز نخواهد کرد،پنهان کردن و شخصی ماندنش اهمیتی بیشتر برایم داشت.

۳٫ جهت اطمینان بیشتر دفتر را بر چسب زده ، بر صفحه ی اول آن خطاب به کسی که دفترچه را در بیرون زندان دریافت می کرد، نوشته بودم که این دفتر به صورت امانت نزد شما بماند و تا تحویل به خودم حق باز کردن آن را ندارید.پس آنقدر شخصی بوده است که نخواهم کسی غیر از خودم آن را بخواند و به طریق اولی روشن می شود که قصد انتشار هم به هیچ عنوان نداشته ام.چیزی نبود جز خاطرات کاملاً شخصی وثبت روزهایی که در زندان بودم پس تنها به من مربوط می شد نه دیگری.

لذا با توجه به مطالب بالا و با عنایت به اینکه جنابعالی گفته بودید که نوشتن خاطرات جرم نیست خواهشمندم دستور فرمایید این دفتر که بخشی از زندگی روزانه ی من و خاطرات و نوشته هایم می باشد به من بازگردانده شود.لطفا حریم شخصی افراد را محترم بشمارید.

مجید دری -بند۳۵۰ زندان اوین

مهرماه ۱۳۸۹


 


امروز:کلمه :جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ چند روز قبل برای چندمین بار در ماه های گذشته به دادستانی تهران مراجعه کردند و خواستار دیدار با دادستان تهران شدند تا بدانند چرا تلفن های بند ۳۵۰ بیش از سه ماه قطع است و مسوولان آن را وصل نمی کنند.اما دادستان تهران بازهم ازدیدار با خانواه ها خودداری کرد و پاسخی هم درباره قطع تلفنهای این بند به خانواده ها نداد .

به گزارش کلمه ، سه ماه است که از قطع تماس های تلفنی زندانیان این بند که بیشترشان از زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات هستند می گذرد. این قطع تماس همزمان با انتقال ۱۷ زندانی سیاسی این بند که به خاطر اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران و شرایط نامناسب این بند به سلول انفرادی منتقل شده و دست به اعتصاب غذا زده بودند رخ داد و تاکنون نیز ادامه دارد.

این بار خانواده ها با نوشتن در خواستی کتبی خطاب به دادستان تهران ، جعفری دولت آبادی و تحویل آن به مسوولان دفتر وی خواستار این شدند که دادستان هر چه زودتر امکان تماس تلفنی زندانیان را باخانواده هایشان فراهم کند.

مسوولان دادستانی پس از هر بار مراجعه و اعتراض خانواده ها مبنی بر قطع تماس تلفنی پاسخ های متناقضی در این باره به آنها می دهند .

مسوولان گاهی به خانواده ها وعده می دهند به زودی تلفن ها وصل می شوند و بار دیگر هم بهانه هایی دیگر می آورند مثلا به خانواده ها می گویند مشکل مخابراتی وجود دارد و به زودی رفع می شود یا اصلا قطع تماس ها یا وصل شان به دادستانی تهران ارتباطی ندارد .

خانواده های زندانیان سیاسی معتقدند که فضای امنیتی شدیدی بر بند ۳۵۰ حاکم شده است و عزیزان آنها در شرایطی بسیار بدتر ازبند ۲۰۹ اطلاعات به سر می برند .چرا که لااقل در بند۲۰۹ زندانیان اجازه دارند هفته ای یک بار با خانواده هایشان تماس تلفنی برقرار کنند ودر بندهای عمومی هم زندانیان به صورت نامحدود از حق تماس تلفنی بهره مندند .

اکنون ارتباط خانواده با زندانیان به ملاقات های هفتگی محدود شده است و زندانیان شهرستانی و یا اتباع خارجی محبوس در این بند حتی این امکان را هم ندارند و بنابراین خانواده و زندانی تا ماه ها از هم بی خبرند . درباره زندانیان بیمار شرایط سخت تری هم وجود دارد و خانواده آنها همیشه در بیم و نگرانی به سر می برند و برخی با دلهره در روزهای دوشنبه به ملاقات عزیزان شان می روند .

زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ نیز بارها به قطع تماس تلفنی شان اعتراض کرده اند. اما هربار پاسخ متفاوتی را از مسوولان بویژه بزرگ نیا ،رییس بند ۳۵۰ شنیده اند . آنها گاهی رو به زندانیان می گویند که وزارت اطلاعات اجازه وصل مجدد تلفن ها را نمی دهد. گاهی هم پاسخی متفاوت به زندانیان می دهند و از آنها می خواهند که طی تعهد نامه ای کتبی از رفتارهای گذشته شان مثل اعتراض به شرایط نامناسب زندان و اعتصاب غذا عذر خواهی کنند تا تلفن ها وصل شود اما تاکنون درخواستهای مکرر آنان برای وصل تلفن و همچنین پی گیری های مکرر خانوده هایشان بی نتیجه مانده است .

در این بند بیش از یکصد و پنجاه زندانی سیاسی از جمله محسن امین زاده ، محسن میردامادی، بهمن احمدی امویی ، عبدالله مومنی ، حسین مرعشی ، محسن صفایی فراهانی ،علی تاجرنیا ، میلاد اسدی ،علیرضا بهشتی شیرازی ، علی ملیحی ، حسن اسدی زید آبادی ، کوهیار گودرزی ،علی زاهد ، کیارش کامرانی ،نظام حسن پور،علی جمالی ،حسن اسدی زید آبادی ،علی داشاب ,علی پرویز ،حمید رضا محمدی ،غلامحسین عرشی ،نادر بابایی ، احسان عبده تبریزی ،مجید دری و تعداد دیگری ازبازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات نگهداری می شوند .


 


امروز:حبیب فرحزادی، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه تهران، روز شنبه دهم مهرماه، در حالیکه برای ثبت نام مجدد به دانشگاه مراجعه کرده بود، در مقابل درب دانشگاه توسط نیروهای لباس شخصی ربوده شد.

به گزارش جرس، فرحزادی که به دلیل فعالیتهای سیاسی و اعتراضی، به مدت سه ترم از تحصیل محروم شده بود، با توجه به اتمام دوران محرومیتش، برای ثبت نام در ترم جدید مراجعه کرده بود، که پس از خروج از درب غربی دانشگاه، در خیابان ١۶ آذر در مقابل چشمان نیروهای حراست دانشگاه تهران مورد حمله و ربایش نیروهای امنیتی لباس شخصی قرار گرفت .

این منبع خبری خاطرنشان کرد ماموران که سوار بر یک دستگاه اتومبیل پژو بودند، این دانشجو را با خشونت سوار بر خودرو نموده و بلافاصله محل را ترک نمودند.

از نهاد دستگیر کننده، دلیل دستگیری و محل نگهداری حبیب فرحزادی تا لحظه انتشار خبر، اطلاعی در دست نیست


 


امروز: درحالی که برخی از فعالان بخش خصوصی بازار‌ کار و تولید کشور از مبهم بودن برنامه پنجم توسعه و نامشخص بودن سیاست‌های دولت درقبال واردات بی‌رویه ابراز نگرانی می‌کنند؛ عبدالرضا شیخ الاسلامی، وزیر کار و امور اجتماعی دولت دهم نظر دیگری دارد و معتقد است که حمایت از تولیدکنندگان داخلی در اولویت برنامه‌های دولت محمود احمدی‌نژاد قرار دارد. عبدالرضا شیخ‌الاسلامی در کسوت وزیرکار و اموراجتماعی دولت دهم از قصد دولت برای حمایت از تولیدکنندگان داخلی و اشتغال پایدار خبرمی‌دهد.

رییس دفتر رییس دولت نهم که هم اینک به کرسی وزارت کار و اموراجتماعی تکیه زده است به طرح مدیریت واردات دولت اشاره کرده و می‌گوید: قصد داریم ازورود کالاهای غیرضرور و مشابه داخلی به کشور جلوگیری کنیم و برهمین اساس هم وزارت صنایع و جهاد کشاورزی موظف به شناسایی وتشخیص کالاهای مصرفی غیرضروری و مشابه داخلی صنعتی و کشاورزی شده‌اند.

اما این اولین باری نیست که این دولت و دولت‌های گذشته درکلام از تولید ملی حمایت جدی می‌کنند. نکته‌ حائز اهمیت اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها است که اگر به درستی اجرا نشود اولین قربانیان این طرح کارگران و کارفرمایان خواهند بود و طبق معمول واردکنندگان درحاشیه‌ امن قرار خواهند داشت.

در تحولی دیگر وزیر کار در گفت گو با خبرآنلاین در پاسخ به این پرسش که برای مهار بیکاری از فردای هدفمند سازی یارانه ها برنامه شما چیست، می گوید: «ممکن است به دلیل شوکی که به بازار وارد و وضعیت جدیدی که ایجاد می شود، یک نوساناتی در بازار داشته باشیم اما این بسیار زودگذر خواهد بود.علاوه بر این، مسئولان دولتی رصد، نظارت و مراقبت می کنند که اتفاق سوء و ناگواری رخ ندهد و اگر چنانچه در جایی نبود تعادلی به وجود آمد، دخالت و تلاش می کنند که این نابسامانی برطرف شود.»

او در پاسخ به اینکه این زودگذری که به آن اشاره کردید، منظورتان چیست و این مدت چند ماه یا چند سال است، می‌گوید: «نه، کوتاه است. ببینید مثال آن را در بازار کار چون مقداری پیچیده و غیرقابل پیش بینی است نمی گویم اما فرض کنید به دلیل اجرای طرح هدفمندکردن یارانه ها مثلا شکر در بازار نایاب شود، یعنی فرض کنید یک عده سودجو و فرصت طلب شکر را از بازار جمع کنند، در این شرایط دولت سریع انبارهایش را تخلیه می کند، واردات انجام می دهد و از مکانیزم ها و اهرم هایی که دارد استفاده و بازار شکر را اشباع می کند. در نتیجه آن که شکر را به انباری برده متضرر می شود.»

این قیاس مع الفارق در حالی است که موضوعی مثل توزیع کالاهایی چون شکر و دیگر کالاهای اساسی مردم در زمره اقتصاد خرد است و بیکاری و رشد اقتصادی در حوزه اقتصاد کلان است. وزیر کار با خلط مباحث وبرای فرار از پاسخگویی به این مثال ها روی می آورد، در جایی دیگر از این مصاحبه وی می‌گوید: الان اگر این دستگاه ضبط صوت شما خراب شود، چه می کنید؟ آن را تعمیر و دوباره از آن استفاده می کنید دیگر. الاخره تمام دولت اکنون تمام قامت بلند شده؛ رییس جمهوری، وزرا و معاونان همه بسیج شده اند که این کار را انجام دهند، شما حالا اصرار دارید که این طرح موفق نمی شود، ما می گوییم اگر اشکالی به وجود بیاید، برطرف می شود.

خبرگزاری ایلنا نیز گزارش داده است که بر همگان روشن است که توسعه صادرات غیرنفتی می‌تواند سطح اشتغال کشوررا افزایش دهد اما گفته‌های مسئولان ارشد کشور از جمله محمد رضا رحیمی، معاون اول رییس‌جمهور بیانگر این است که کشور ما ایران هنوز در زمینه صادرات از جایگاه قابل قبولی در دنیا برخوردار نیست.

شاید یکی دیگر از دلایل این مهم عملکرد ضعیف شورای توسعه صادرات غیرنفتی کشور باشد ، شورایی که معاون اول رییس‌جمهور، وزیرجهاد کشاورزی، وزیر تعاون، وزیر راه و ترابری، رییس اتاق بازرگانی ،رییس اتاق تعاون و رییس کل گمرک درآن عضو هستند. شورایی که صحبت‌های کلی مطرح شده درآن درپایگاه اطلاع‌رسانی دولت منتشرمی‌شود اما درخصوص مصوبات آن تنها با بیان اینکه «دراین جلسه مصوباتی در راستای بهبود و توسعه صادرات غیرنفتی به تصویب رسید»، اطلاع‌رسانی نمی‌شود تا حداقل جامعه مطبوعاتی ونخبگان وکارشناسان اقتصادی برنحوه اجرای این مصوبات نظارت داشته و به بیان احتمالی کم و کاستی‌ها و ضعف در اجرای آن بپردازند.

البته بدون تعارف باید گفت که نقش وزارت بازرگانی در واردات بی‌رویه پررنگتر از سایر وزارتخانه‌ها و نهادهاست و بی‌دلیل نیست که غضنفری، وزیر بازرگانی دولت دهم درتیرماه سال جاری با کارت زرد نمایندگان مجلس شورای اسلامی مواجه می‌شود، کارتی که درصورت تکرار آن می‌تواند به استیضاح و برکناری وزیر بازرگانی دولت دهم منجر شود.

این‌ها درحالی است که به گفته برخی نمایندگان مجلس واردات کشور در۹ ماه اول سال ۸۸ نسبت به مدت مشابه سال ۸۷ از نظر ارزشی از۶۶ درصد رشد برخوردار بوده است. اما تازه‌ترین آمار گمرک حاکی از واردات ۲۴ میلیارد و ۲۴۰ میلیون دلاری در پنج ماهه سال جاری است که نسبت به مدت مشابه سال قبل از نظر ارزشی ۲۲٫۲۱ درصد افزایش داشته است.

اما علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی نیز از منتقدان جدی دولت در زمینه واردات بی‌رویه است و به صراحت می‌گوید «مشکل اقتصاد کشور با واردات حل نمی‌شود و تنها راه حل مشکل اقتصاد کشور تولید است.»

البته درخصوص نرخ تورم و بیکاری فقط کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس نیستند که اظهارنگرانی می‌کنند وحتی مراجع تقلیدی مثل آیت‌الله مکارم شیرازی وآیت‌الله امینی نیز به صراحت ازآمارهای تورم و بیکاری دولتمردان اظهار نگرانی می‌کنند و از دولتی ها می‌خواهند که به فکر چاره اندیشی باشند.

به هرحال آمارها افزایش نرخ بیکاری را در ایران تایید می‌کنند؛ اتفاقی که نمی‌توان آن را معلول واردات بی رویه ندانست. مرکز آمار ایران در تازه‌ترین گزارش خود نرخ بیکاری را بیش از ۱۴ درصد اعلام کرده است و اکونومیست نیز می‌نویسد که در بهترین حالت برای سال ۹۲ این نرخ به ۱۵ درصد نزدیک می‌شود.

با این حال عبد الرضا شیخ السلامی، وزیر کار و امور اجتماعی دولت دهم نظر دیگری دارد و معتقد است که نرخ بیکاری کشور درپایان برنامه پنجم توسعه به ۷ درصد کاهش خواهد یافت. بنا به گفته شیخ‌الاسلامی برای تحقق عدد ۷ درصدی نرخ بیکاری باید سالانه یک میلیون و ۱۰۰ هزارفرصت شغلی درکشور ایجاد شود، اما آیا با افزایش سالانه میزان واردات به کشور، تحقق نرخ بیکاری تک‌رقمی رویایی دست یافتنی خواهد بود یا کلامی شیرین؟


 


امروز: پس از حدود 8 ماه وقفه، دور تازه فعالیت سایت تحلیلی - خبری آینده آغاز گردید.

به گزارش پايگاه خبري فراكسيون خط امام(ره)مجلس «پارلمان‌نيوز»‏، در اطلاعیه این سایت خبری آمده است:

با توجه به متوقف شدن فعالیت سایت آینده در 22 بهمن ماه سال گذشته كه با نظر مسئولان امنیتی و پس از بازداشت فواد صادقی انجام شد، این سایت از دهم مهر ماه مجددا فعالیت خود را از سر می گیرد.

گفتنی است توقف فعالیت سایت آینده دو ماه پس از فیلتر شدن آن انجام شد و حتی پس از آن كه صادقی در اسفندماه سال گذشته با قید وثیقه آزاد شد نیز با نظر دستگاههای امنیتی ادامه یافت.

با این وجود سرانجام كمیته تعیین مصادیق پایگاههای غیرمجاز اینترنتی در جلسه مورخ 13مرداد با رفع فیلتر این سایت موافقت كرد و پس از اجرای این حكم در شهریور ماه مسئولان سایت آینده تصیم به راه اندازی مجدد آن گرفتند.

در اطلاعیه آغاز به كار این سایت خبری، فعالیت در جهت اطلاع رسانی سالم و درچارچوب موازین اخلاقی و قانونی، و تاكید بر وحدت و همگرایی در شرایط حساس فعلی و تهدیدات خارجی كشور به عنوان رویه این رسانه اعلام شده است.


 


امروز:سخنگوي كميسيون قضايي و حقوقي با تاكيد بر مراجعه مجدد مسئولان به قانون اساسي گفت: اين مجلس است كه مي‌تواند براي تمام امور كشور قانون تصويب كند و اين مجلس است كه به وزراي پيشنهادي راي اعتماد مي‌دهد و اين مجلس است كه مي‌تواند از هر يك از وزراء سوال كرده يا آنها را استيضاح يا عزل كند و اين مجلس است كه مي‌تواند از رييس‌جمهور سوال كند يا او را استيضاح و عدم كفايت سياسي را اعلام كند.

به گزارش خبرگزاري‌ها، امين‌حسين رحيمي در بخشي از نطق ميان دستور خود گفت:در خصوص اظهارات رييس‌جمهور و برخي مسوولان دولتي در مورد جايگاه مجلس يادآور مي‌شوم اولا در جمهوري اسلامي ايران وظايف و اختيارات هر يك از قواي سه گانه در قانون اساسي مشخص شده است. ثانيا نظام جمهوري اسلامي ايران نه نظام پارلماني است و نه نظام رياستي؛ بلكه نظامي منحصر به فرد است كه قواي سه گانه با داشتن اختيارات مشخص زير نظر ولايت فقيه انجام وظيفه مي‌كنند و مشروعيت اقدامات آنان منوط به اجازه‌ي ولي فقيه است.

رحيمي تصريح كرد: اين‌كه برخي تصور كرده‌اند قبل از اصلاح قانون اساسي، نظام حكومتي ما شبيه نظام پارلماني بوده و پس از حذف پست نخست‌وزيري گونه‌اي ديگر شده است؛ سخت در اشتباهند. نظام جمهوري اسلامي ايران نظام ولايت فقيه است كه تمام اركان حكومت به طور مستقيم يا غيرمستقيم از طرف مردم انتخاب مي‌شود و اتفاقا پس از اصلاح قانون اساسي، اختيارات رييس‌جمهور محدودتر اما اختيارات مجلس تغييري نكرده است.

سخنگوي كميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي، با تاكيد بر مراجعه مجدد به قانون اساسي گفت: اين مجلس است كه مي‌تواند براي تمام امور كشور قانون تصويب كند و اين مجلس است كه به وزراي پيشنهادي راي اعتماد مي‌دهد و اين مجلس است كه مي‌تواند از هر يك از وزراء سوال كرده يا آنها را استيضاح يا عزل كند و اين مجلس است كه مي‌تواند از رييس‌جمهور سوال كند يا او را استيضاح و عدم كفايت سياسي را اعلام كند.

وي افزود: از طرفي اين فرمايش گوهربار كه مجلس در راس امور است متعلق به امام عظيم‌الشان و مقام معظم رهبري است. بنابراين به رييس‌جمهور و افرادي كه اين موضوع را مطرح كرده‌اند، پيشنهاد مي‌كنم يكبار ديگر قانون اساسي و اظهارات مبارك حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري در خصوص جايگاه مجلس را دقيقا مطالعه كنند. آن‌گاه ضمن تجديدنظر در اظهارات خود كه موجب نگراني براي تضعيف مردم‌سالاري ديني شده، زمينه را جهت ايجاد وحدت و همدلي بيشتر در خدمت‌رساني به مردم عزيز فراهم كنند.

نماينده‌ مردم ملاير در خانه‌ ملت، در ادامه به عملكرد مجلس شوراي اسلامي اشاره و خاطرنشان كرد: به راستي آيا مجلس توانسته است وظيفه‌ي خود را در بعد قانون‌گذاري و نظارت بر اجراي قانون به درستي انجام دهد؟ اگر پاسخ منفي است علت آن چيست؟ واقعيت اين است كه به نظر مي‌رسد مجلس شوراي اسلامي در ادوار مختلف نتوانسته است وظيفه‌ي خود را به درستي انجام دهد و متاسفانه موانع ايفاي وظيفه‌ي نمايندگي در هر دوره از دوره‌هاي قبل بيشتر شده است كه اين موانع زياد است.

وي در پايان گفت: لذا از تمامي نمايندگان ملت انتظار مي‌رود در اين خصوص همكاري جدي‌ مبذول دارند.


 


امروز:تركيب شوراي مركزي فراكسيون خط امام(ره)مجلس نهايي شد.

به گزارش پايگاه خبري فراكسيون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نيوز»،در جلسه عصر امرز فراكسيون خط امام تعداد ديگري از اعضاي شوراي مركزي اين فراكسيون انتخاب شدند.
همچنين در اين جلسه داريوش قنبري مجددا به عنوان سخنگوي فراكسيون انتخاب شد.

اسامي 13 عضو شوراي مركزي فراكسيون خط امام (ره)بدين شرح است:

هاشميان(رئيس شوراي مركزي)‏،تابش(دبيركل)قنبري(سخنگو)ترابي(كارپرداز)‏،انصاري(رئيس كميته روابط بين الملل)كواكبيان(رئيس كميته اطلاع رساني)،نصيري(رئيس كميته فرهنگي-اجتماعي و منشي)سازدار(رئيس كميته طرح و برنامه و منشي)مقيمي(رئيس كميته امور زيربنايي)اوليا(رئيس كميته اقتصادي)عليخاني،خباز،كريمي


 


امروز: احمدی نزاد طی سخنانی‏، رژیم صهیونیستی را سگی دانست که از سوی آمریکا در منطقه رها شده تا به بهانه او ملت‌های منطقه را بچاپند.

به گزارش خبرآنلاین، وی در در مراسم افتتاح 1002 واحد مسکونی در قالب پروژه مسکن مهر، هم از برنامه‌های دولت برای پایین‌ آوردن قیمت مسکن سخن گفت و هم از سیاست‌های آمریکا در منطقه انتقاد کرد و سخنان شدیدالحنی را خطاب به آنها مطرح نمود.

گزیده سخنان وی را در ادامه می خوانید:

* در یک دوره طولانی از این حقیقت غفلت کردیم. چرا که اساتید، مدیران اجتماعی و برنامه‌ریزان اقتصادی کشور تحت تاثیر اندیشه‌های سرمایه‌داری که تمام علوم را برای پرکردن جیب‌های سرمایه‌داران می‌دانند قرار گرفتند.

* باید شتاب و سرعت ساخت مسکن را حفظ کنیم. باورم این است که اگر تولید مسکن را صنعتی و انبوه کنیم، قیمت مسکن از قیمت هم اکنون مسکن مهر نیز پایین‌تر خواهد آمد.

* آرزوی من این است که هر ایرانی یک خانه ویلایی ولو نقلی داشته باشد. می‌ارزد که دولت کمک کرده تا هر خانواده‌ای یک فضای انسانی و مستقل داشته باشد.

* برخی ، سال‌ها نگران بودند که اگر بنزین تحریم شود، چه خواهد شد؟ زمانی که کشورهای غربی خواستند صادرات بنزین را قطع کنند، ما از این موضوع استقبال کرده و اعلام کردیم که آرزوی ما این است که بنزین قطع شود. اما آنها باور نکردند ولی زمانی که بنزین را قطع کردند، راه برای متخصصان داخلی باز و در طول یک هفته توسط دانشمندان و متخصصان داخلی بنزین را تولید و جایگزین کردیم و توانستیم دو محموله آن را هم بفروشیم. بعد آنها آمدند و گفتند اشتباه شده و ما بنزین را به شما می‌فروشیم.

* سنگین‌ترین خفقان در آمریکا وجود دارد. آنها با جنجال رسانه‌ای و تبلیغاتی کارهای خود را مثبت و صحیح جلوه می‌دهند. در آنجا اعلام کردم که کجای دنیا به خاطر اظهارنظر اخراج می‌شوند. امروز استکبار جهانی شکست‌های خود را از حرکت و مقاومت ملت ایران می‌داند و به همین دلیل به شدت عصبانی بوده و هر کاری که از دستش بر می‌آید انجام می‌دهد.

* از 60 سال پیش به بهانه هولوکاست ،ملت فلسطین، اردن، لبنان، سوریه، مصر و حتی ایران را تهدید می‌کنند. آنها یک سگ وحشی را در منطقه رها کرده و به بهانه آن می‌خواهند ملت‌های منطقه را بچاپند. امروز نیز ماجرای یازده سپتامبر را آغاز کرده‌اند که اگر دیر اقدام می‌کردیم این مساله نیز مقدس‌ترین مساله جهانی شده و دیگر کسی نمی‌توانست در رابطه با آن اظهار نظر کنند.

* آنها به خونخواهی یازده سپتامبر جنایت‌های فجیحی را در منطقه انجام داده و سوال‌های بسیاری را بی‌پاسخ گذاشتند.

* فکر کرده‌اند دنیا بی‌صاحب است و به بهانه آن هرگونه که بخواهند می‌توانند بازی کنند. بعد به خود جرات داده و ملت ما را تهدید می‌کنند و می‌گویند راه حل‌ها روی میز است، مرده شور خودتان، چهره اتان و میزتان که دنیا را به لجن کشیده‌اید ببرد. دوره شما تمام شده و جنایت‌هایی که می‌خواستید انجام دهید، انجام داده‌اید. بساط خود را جمع کرده و از منطقه بروید. چرا فکر می‌کنید قیم منطقه هستید؟ البته ما می‌دانیم که شما به دنبال نفت و ثروت منطقه ما هستید.

* آنها خیال کردند با چهار تا تهدید و اخم کردن، ملت‌های منطقه ترسیده و عقب نشینی خواهند کرد. به آنها می‌گویم که در اشتباه به سر می‌برید و باید از ملت‌های منطقه عذرخواهی کنید.

*اشغالگران منطقه اگر با پای خود از منطقه خارج نشوید، ملت‌های منطقه شما را با اردنگی از منطقه خارج خواهند کرد.


 


امروز: سخنگوي فراكسيون خط امام از تحريف متن برخی تذكرات كتبی به دولت در هيأت‌رئيسه انتقاد كرد.

به گزارش ایلنا، در جلسه علنی امروز مجلس داريوش قنبری نماينده ايلام طی تذكری با استناد به ماده 77 آيين‌نامه داخلی مجلس، اظهار داشت: متن تذكر من به وزير بهداشت مورد تحريف قرار گرفته بود و بخشی كه مربوط به خلف وعده‌های وزير بهداشت بود قرائت نشد.

وی ادامه داد: ظاهرا متن تذكرات در هيأت رئيسه مجلس ويرایش می‌شود اما بهتر است هيأت‌رئيسه در ويرايش تذكرات اين دقت را داشته باشد كه متن آن تحريف نشود.


 


امروز:خبرگزاری دولتی به نقل از یک مقام آگاه در اصفهان، از انتقال ابراهیم یزدی و صباغیان به تهران خبر داد. این فرد ناشناس، هویت اعضای دستگیر شده نهضت آزادی را اعلام و علت دستگیری ابراهیم یزدی را نیز سفر بدون هماهنگی به اصفهان ذکر کرد!

این مقام آگاه اصفهانی که نخواست نامش فاش شود، به ایرنا گفت: ابراهیم یزدی(تهران) ، هاشم صباغیان(تهران)، علی اصغر غروی(اصفهان )، وحید حقیقی(اصفهان)، عباسعلی مصلحی(اصفهان)، احمد میرمحمد رضایی(زنجان )، رسول ورپائی(نائین) و غفار فرزدی(تبریز) عصر جمعه گذشته در اصفهان دستگیر شدند.

وی توضیح داد: ابراهیم یزدی که به خاطر ابتلا به بیماری پرستات و قلبی به صورت موقت از زندان آزاد شده بود بدون هماهنگی، به اصفهان سفر کرده بود.

ایرنا از قول این مقام آگاه نوشته است: وی همچنین پس از شرکت در نماز جمعه ی محفلی و غیرقانونی علی اصغر [غروی] قصد داشت تا یک جلسه خصوصی با سایر اعضای این گروهک غیرقانونی در اصفهان برگزار کند که دستگیر شد.

وی تصریح کرد: ابراهیم یزدی و هاشم صباغیان بدلیل داشتن پرونده با حکم قضایی به تهران انتقال یافتند و مابقی افراد دستگیر شده نیز هم اکنون در بازداشت بسر می‌برند.


 


امروز:عضو کمیسیون تلفیق مجلس با اعلام خبر تشکیل نشدن جلسه کمیته ۶ نفره دولت ومجلس برای رفع ایرادات مد نظر دولت، گفت: رئیس جمهور که قرار بود سه نفر از اعضای این کمیته را معرفی و موارد را کتبا به رئیس مجلس اعلام کند، نه نامه ای فرستاد و نه اعضا معرفی کرد.

احمد توکلی در گفتگو با مهر، درخصوص ادامه کار کمیسیون تلفیق مجلس و کمیته ۶ نفره مجلس و دولت برای رفع ایرادات مد نظر دولت در مصوبات کمیسیون تلفیق مجلس، اظهارداشت: طبق تصمیم مشترک مجلس و دولت مقرر شد موادی که از نظر دولت در برنامه پنجم گنجانده شده و با امکانات دولت برای اجرا سازگار نیست کتبا به کمیته ۶ نفره مشترک دولت و مجلس ارائه شود.

رئیس مرکز پژوهشهای مجلس افزود: قرار شد پس از آن کمیته ۶ نفره موارد را مورد بررسی قرار داده و به کمیسیون تلفیق ارائه دهد تا طبق آئین نامه کمیسیون تلفیق برای مواد مورد تفاهم، تقاضای تجدید رای شود.

عضو کمیسیون تلفیق مجلس تصریح کرد: اما این اتفاق نیفتاد و نامه ای از سوی رئیس جمهور به رئیس مجلس نوشته نشد. همچنین آقای احمدی نژاد سه نفری را که قرار بود برای این کمیته معرفی کند ، تا کنون معرفی نکرده است و این علت تاخیر بررسی برنامه پنجم توسعه در کمیسیون تلفیق است.

وی گفت: از طرف مجلس آقایان باهنر، عبداللهی و ابوترابی فرد رئیس کمیسیون تلفیق و نواب رئیس کمیسیون برای کمیته مشترک انتخاب شده اند.

به گفته توکلی طبق قرار قبلی جلسه کمیسیون تلفیق بعد از ظهر فردا یکشنبه تشکیل می شود .

گفتنی است کمیسیون تلفیق در آخرین مراحل بررسی برنامه پنجم توسعه قرار دارد و تنها ۱۰ درصد از کار این کمیسیون باقی مانده است. اما برای جلب نظر دولت، از سه هفته پیش کار بررسی لایحه برنامه پنجم توسعه متوقف شده است.


 


امروز:سایت اینترنتی دفتر آیت‌الله صانعی فیلتر شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله یوسف صانعی ساعتی پیش به دلایلی نامعلوم مشمول فیلترینگ شد و هم‌اکنون دسترسی کاربران شهرهای مختلف ایران به این وب‌سایت مسدود شده است.

این وب‌سایت، فتاوا و دیدگاههای این مرجع تقلید نواندیش را منعکس می‌کرد.


 


امروز: "درباره انحلال دو حزب قانونگرا" عنوان یکی از نوشته های تاجزاده از مجموعه مقالاتی است که وی در دوران مرخصی نگاشته است و در آن به بحث انحلال دو حزب اصلاحطلب از سوی کودتاگران می پردازد. این مقاله زمانی به رشته تحریر درآمده است که کمیسیون ماده ده احزاب وزارت کشور دولت کودتا در فروردین ماه امسال در اقدامی غیرقانونی فعالیت این دو بزرگترین حزب اصلاحطلب را ممنوع اعلام کرد. مصطفی تاجزاده در این نوشته تحلیلی ضمن بررسی تفکر حاکم بر اردوگاه اقتدارگرایان و خصوصا "حزب پادگانی"، نسبت به روند تک حزبی و تک صدایی کردن جامعه توسط کودتاگران هشدار می دهد. وی بر این باور است که : "اراده اقتدارگرایان به این تعلق گرفته است که حزب­ غیر قانونی و مخفی پادگاني جاي همه احزاب را بگيرد چون فقط يك برداشت صحیح از امام و انقلاب و نظام وجود دارد که رهبری نظام آن را اعلام می کند. پس نیازی به احزابی همچون "جبهه مشارکت"و "مجاهدین انقلاب اسلامی"نیست." متن کامل این مقاله در پی می آید:

تقدیم به شهید آیت الله دکتر بهشتی که حزب را عبادتگاه می خواند.

مرزبان اصلی

رهبر فقید انقلاب هوشیارترین سیاست مدار ایرانی حافظ مرز بین امور سیاسی و امور نظامی بود. به همین دلیل حتی در شرایط جنگی نیز ورود احزاب را به پادگان ها ممنوع كرد و ورود نظاميان را به فعاليت‌هاي سياسي و حزبي همچون مصرف "هروئین" ‌ناميد و "سم مهلک" براي كشور خواند(1). وي در وصیت نامه خود از رهبران ومسئولان پس از خود خواست با قاطعيت از دخالت نظامیان در عرصه فعالیت های سیاسی وحزبی و اتخاباتی جلوگیری کنند، چرا که اقدام مذکور را باعث "آسيب ديدن كشور" و "تباه شدن نيروهای مسلح" می دانست.(2) به رغم ممنوعيت واضح قانوني و با وجود هشدارهای صريح و تکان دهنده رهبر فقید انقلاب که بین"سیاست ورزی" و"سلاح بندی" مرز روشنی ترسیم کرد،درسال های اخیر بخش هایی از فرماندهان نظامی به سیاست ورزی به ویژه به دخالت در امر انتخابات معتاد شده اند. مداخله گران نظامی به این پرسش پاسخ نمی دهند چنانچه به شغل اصلی خود بی علاقه‌اند يا شیفته فعالیت‌های اقتصادی سیاسی،انتخاباتی،اقتصادی و اجتماعی شده‌ اند، چرا لباس نظامی و در واقع سلاح و پادگان را کنار نمی نهند و جامه علنی سیاست ورزی نمی پوشند یا در بخش خصوصی و دیگر بخش‌های جامعه مدنی و در شرايط برابر با ديگران به رقابت نمي‌پردازند؟(3)در عصر اطلاعات وجهانی شدن که چيرگي گفتمان دموکراسی و حقوق بشر ، نظامیان را از امریکای لاتین تا کشورهای همسایه ما در ترکیه و پاکستان مجبور کرده است عرصه انتخابات و مدیریت کشور را به جامعه مدنی و رأی مردم واگذار کنند، چه رخ داده است كه بعضي فرماندهان نظامي ايراني به دخالت در تمام عرصه‌هاي اجتماعي و سياسي ترغيب یا مجبور شده‌اند؟به عبارت دیگر در دورانی كه دموکراسی خواهی و حقوق شهروندی به چنان درجه ای از توسعه و اقبال نایل آمده است که حتی صهیونیست ها نیز در خط کشی میان" شهروند خودی" و" شهروند عرب و غیرخودی" ساکن تل آویو دچار سختی و مشقات عدیده شده اند، چرا گروهی از نظامیان ایرانی به مقابله با حقوق شهروندی پرداخته اند و می کوشند کنترل تمام کانون های سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و مدیریتی کشور را در اختیار و بلکه در انحصار خود بگیرند؟(4)


تعریف "پادگانی" از " حقوق شهروندی"

پارلمانتر شجاع مجلس اسرائیل در صحن پارلمان، جنایت دولت اسرائیل در تهاجم خشونت بار و خونين به کشتی سازمان های مدنی را نوعی "راهزنی دریایی" نامید . به همین دلیل از سوی صهیونیست ها تهدید به اخراج، نه فقط از پارلمان، بلکه از اسرائیل شد. پاسخ این خانم آزاده و عرب شهروند اسرائیل (در مصاحبه با تلویزیون الجزایر) آن بود که صهیونیست ها از مفهوم "شهروندی" تعریفی سیاسی (مرامی) ارائه می‌دهند و دایره شهروندی را بر دایره عضویت در مرام صهیونیستی منطبق می دانند. بر این اساس افراد "غیرصهیونیست" را "غیرشهروند" می شمارند. پاسخ فوق هنگامی که به گستره معنایی آن توجه شود، افشاگر انواع تعاریف مرامی و در واقع تعاریف بسته و پادگانی از مقوله شهروندی است. هم محمد رضا شاه که در سالهای آخر عمر رژیم خود شهروند ایران بودن را منطبق بر رستاخیزی بودن یعنی عضویت در حزب رستاخیز خواند و به مخالفان خود خروج از ایران را پیشنهاد کرد و هم کسانی که امروزه می کوشند پهنه وسیع ایران بزرگ را با همه تنوعات سياسي، ديني، مذهبي، قومي، زباني، فرهنگي، منطقه ای و ... تا مرتبه عضويت در حزب پادگانی تنزل دهند و قلمرو چکمه و سلاح را به ساختارها و نهادهای غیرنظامی و در واقع به همه عرصه های حیات فردی و جمعی ایرانیان تعمیم دهند و انبوه میلیونی منتقدان و معترضان را "خس و خاشاک" می خوانند که "هیچ"اند و"ناموجود"، از همان منطق تبعیت می کنند؛ هر سه گروه دایره شهروندی و حقوق شهروندی را بر دایره طرفداران خود منطبق می کنند و برای "دیگران" هیچ حقی به رسمیت نمی شناسند.

علت سقوط شاه

حزب پادگاني در دوره ای به مقابله با انتخابات آزاد پرداخته است و آقای احمدی نژاد درزمانی از روش انقلابی اداره جامعه در برابر مدل دموکراسی دفاع می کند که مشارکت خواهی در جامعه ما چنان گسترده شده که حتی بخش هایی از سلطنت طلبان معروف، عناصری از دموکراسی و حقوق بشر رابه لحاظ نظری ودر شعارهای سیاسی خود پذیرفته اند و از گذشته دیکتاتوری خود فاصله گرفته اند. یعنی مجموعه ای از عوامل و عناصر عینی و ذهنی به ویژه توسعه شتابان وسایل ارتباط جمعی و افزايش سطح مشارکت جویی در جهان و ايران معاصر چنان شرایطی ایجاد کرده است که حتی" رضا پهلوی" نیز نمی تواند از دموکراسی سخن نگوید و ناگزیر به دفاع نمادین و سمبلیک از سلطنت اکتفا می کند و نقطه انحراف حکومت پدرش را در این می داند که: «اوخر سال‌های شصت و اوایل دهه هفتاد [میلادی] ... هرچه بیشتر امکان دستیابی مردم به آموزش افزایش می یافت، به همان اندازه بیشتر خواهان آزادی می شدند. از آنجا که این خواست‌ها به جایی نمی رسید، به دلسردی جامعه می انجامید و در بطن آن ناآرامی ها را می انباشت».(5) وی با مشاهده رشد مطالبات آزادی خواهانه نسل جدید تلویحاً اعتراف می کند که فضای دیکتاتوری شاهانه نتوانست متناسب با گسترش آموزش عمومی و عالی توسعه یابد و پاسخگوی نیازهای جدید نسل جوان شود.(6)

در چنین ایامی آقای احمدی نژاد به نمایندگی از جریان اقتدارگرایی اعلام می کند"احزاب حق دخالت در امور کشور را ندارند"،"نظام ولایی یک حزب بیشتر ندارد و آن حزب ولایت است"،"از روزی که جناح بندی درست شد،فاتحه برخی از آرمان ها خوانده شد" و "جامعه انقلابی را نمی توان با مدل دموکراسی اداره کرد".(7) به بیان دیگر اقتدارگراها با نفی عملی و نظری "دموکراسی، جامعه مدنی و حقوق بشر" می کوشند روابط و مناسبات سیاسی درجمهوری اسلامی ایران را به دوران پیش از انقلاب و بلکه به دوران ماقبل قانون اساسی برگردانند و در این مسیر از به عاریت گرفتن توجیهات ضد دموکراتیک سلطنت‌طلبان نیز ابایی ندارند.غافل از آنکه آنان که رقبا را "خس و خاشاک" می خوانند و"هیچ " می دانند ، ادبیات خود را تا مرتبه ادبیات رستاخیزی شاه و بلکه پایین تر تنزل داده اند. زیرا سخنشان در معنای دقیق کلمه "مادون" حرف محمدرضا پهلوی وبیان غیر مودبانه سخن اوست وقتی تصمیم گرفت تنها به حزب خود ساخته "رستاخیز" حق و اجازه فعالیت دهد.غافل از آن که رستاخیز واقعی ملت ایران کمتر از پنج سال بعد رخ خواهد داد و این خود اوست که مجبور خواهد شد با خانواده اش ایران را برای همیشه ترک کند و در غربت جان دهد.

استصواب سلطنتی، استصواب فقاهتي

محمدرضا شاه در توجيه اينكه دموكراسي و حق تظاهرات و اعتصاب يك پديده غربي است و با اصالت ملت ايران همخواني ندارد، غرب و جنبش هاي اجتماعي دهه 60 و 70 ميلادي را تحقير مي كرد و مي گفت آن آزادي ها راهگشاي "بين الملل تبهكاران" خواهد شد؛ "يك پديده نامطلوب ديگر به وجود آوردن "بين المللي" به نام معتادان مواد مخدر، هيپي ها، منحرفان جنسي و نظاير آنها است. اين پديده كه قربانيان خود را از نسل جوان بر مي گزيند، چه ارمغاني براي بشريت همراه آورده است؟"(8) منطق شاهانه مطبوعات و احزاب و تجمعات آزاد و نیز حل و فصل اختلاف ديدگاه ها در انتخابات آزاد را به عنوان يك پديده غربي نفي مي کرد. اوگذار از دموكراسي نسبي و وضعيت چند حزبي دهه بيست خورشيدي و انحلال احزاب مستقل را در دهه چهل و پنجاه چنين توجيه مي كرد:‌ "در كشور ما عملاً تعداد احزاب محدود مي شود. زيرا در چهارچوب انقلاب شاه و ملت مگر چند نوع برداشت مي تواند وجود داشته باشد ؟... چون برداشت ها محدود است فقط دو چيز باقي مي ماند: يك درجه لياقت و شايستگي در اجراي اصول و صحيح ترين برداشت از آن؛ ديگري تغيير قيافه مسؤولان امروز"(9). بديهي است چنين ديدگاهي در ادامه منطقي خود نمي توانست به تك حزبي منتهي نشود، چون "صحیح ترين" برداشت از آنچه او "انقلاب شاه و ملت" مي ناميد، نمي توانست "دو برداشت" باشد و لاجرم يكي از دو حزب باقي مانده بايد حذف مي‌شد. قيافه مقامات نیز می توانست در درون یک حزب واحد تغییر یابد.

از طرف دیگرسخنان پیش گفته رضا پهلوی همچنین اعترافی است به این نکته که هرچه از عمر دیکتاتوری پدرش می گذشت دایره محدودسازی مشارکت و رقابت سیاسی تنگ تر و تنگ تر می شد. چه می توان گفت درباره کسانی که امروزه در جهتی کاملاً مخالف با سیر رشد جامعه، دایره نظارت استصوابی را روز به روز گسترده تر می کنند، به طوری که هرچه سطح آموزش در کشور گسترش می یابد و جامعه آگاه تر می شود، و هرچه شهرنشینی و وسایل ارتباط جمعی توسعه می یابد و طبقه متوسط بزرگتر و مشارکت جوتر می شود و در عین حال هر چه بی‌کفایتی و فساد و ناکارآمدی مديريت كشور به ویژه در قوه مجریه بیشتر می‌شود، نظارت حكومت بر مردم نظامی تر و امنیتی تر می شود. به این ترتیب استصوابیون به جای افزایش ظرفیت سیاسی و تسامح بیشتر حکومتی می کوشند دایره رقابتهای نخبگان را محدودتر وامکان حضور نظامیان را درتمام عرصه ها بیشتر کنند. به همین دلیل به این فکر افتاده اند که دو حزب منتقد یکه سالاری و توسعه دهنده مشارکت شهروندان در سیاست را منحل و حزب مافیایی-پادگانی را به تنها حزب کشور تبدیل کنند.

تک حزبی یا دیکتاتوری

سی سال پس از استقرار جمهوری اسلامی، باکمال تأسف باید گفت نظاميان مداخله‌گر در عرصه سياست و انتخابات انقلاب اسلامي را با "انقلاب شاه و ملت" همسان گرفته اند و استدلال شاهانه را به تکرار می کنند كه مي‌گفت: "به هر صورت تجزيه وتحليل اصول انقلاب [شاه] و مسائل مملكتي آنقدرها نمي تواند با هم متفاوت باشد تا لازم شود ده تا بيست حزب سياسي با عقايد مختلف داشته باشيم". همچنان كه سخن فوق نتیجه منطقي خود را در بستر زمان آشكار كرد و به حزب واحد رستاخيز منتهي شد، اكنون نيز اراده اقتدارگرایان به این تعلق گرفته است که حزب غیر قانونی و مخفی پادگاني جاي همه احزاب را بگيرد چون فقط يك برداشت صحیح از امام و انقلاب و نظام وجود دارد که رهبری نظام آن را اعلام می کند. پس نیازی به احزابی همچون "جبهه مشارکت"و "مجاهدین انقلاب اسلامی"نیست. اين در حالي است كه انقلاب اسلامي که در 22 بهمن ماه پیروز شد و جمهوری اسلامی که در 12 فروردین رسمیت یافت و قانون اساسی آن که در دو همه پرسی در سال های 1358 و 1368 به تصویب رأی دهندگان رسید، نگاه تك حزبي و تك صدايي را بر نمی تابند و آن را توجيه "اسلامی" یا "انقلابي" نمی كنند. افزون برآن جمع خدا باوري و مردم باوري در بالا و درسطح رهبري فقيد انقلاب و خودباوري فردی و ملي در سطح افقي و مناسبات اجتماعي و سياسي ميهن، قدرت تحمیل نظام تک حزبی و تک صدایی و نفي تكثر و قرائت های گوناگون را به بهانه "وحدت اسلامی و انقلابي جامعه" از حاكمان گرفته است و اجازه نمی دهد که اصل رقابت سیاسی و انتخاباتی را منتفي کنند (10).

نکته بسیار مهم آن که رهبر فقيد انقلاب به رغم آن كه بيشترين چالش را با دولت‌هاي آمريكا داشت و آن‌ها را مسبب اصلي توطئه‌ها عليه جمهوري اسلامي ايران مي‌خواند، در عین حال نظام رقابتي و دو حزبي آمريكا را نه تنها قابل مقايسه با نظام تك حزبي "شوروي سوسياليستي" نمي دانست، بلکه دومی را"بدترین ديكتاتوري تاريخ" مي‌نامید. رهبر فقید انقلاب آگاه بود که "انتخابات"با یک حزب علنی و قانونی ،چه رسد به حزب مخفی ونظامی پادگانی و بدون جناح بندی و رقابت جدی اقدامی رسوا به شمار می رود و دوره آن سپری شده است.به همین دلیل با وجود تأکید فراوان بر وحدت همه قشرها، به ویژه روحانيون ،آنان را در دو تشكل مستقل و رقيب سامان داد،زیرا "نظام ولايي" را هرگز "نظام تك حزبي" كه اسم رمز "نظام ديكتاتوري" است، نمی دانست.

دوگانه "دوست-دشمن" و نفی رقابت

تقسيم نيروهاي سياسي درهر کشور به "دوست" يا "دشمن" جايي براي سياست‌ورزي قانوني ورقابت های انتخاباتی باقي نمي گذارد .به بیان دیگر نظام هاي سياسي تك صدا و تك حزب در نگاهي ريشه دارد كه در آن اشخاص و گروهها به دودسته"دوست" یا "دشمن" تقسیم می شوند و گروه سوم به رسمیت شناخته نمی شوند.مطابق این دیدگاه افراد و احزابی که منتقد یا مخالف برخی سیاست ها و برنامه های گروه حاکم اند، حتی اگر از پاک ترین و با سابقه ترین و مدیرترین شهروندان باشند"دشمن"تلقی می شوند و باید تسلیم ، ساکت یا سرکوب شوند. در انی اندیشه بین منتقد،مخالف و معاند تفاوت وجود ندارد. اين نگرش تداوم ديدگاه خوارج در جهان معاصر است كه "هر كس با ما نيست، بر ماست". طرفداران چنين نگاهي به شكل اجتناب‌ناپذير یک فرقه را تشکیل می دهند و به تكفير و تفسيق همه منتقدان و مخالفان خود می پردازند. چرا كه دو" اردوگاه" بیشترنمی بینند؛ هر كس "دوست" نیست،" دشمن" است. اين نگرش نه فقط احزاب مستقل، بلكه مطبوعات و انتخابات آزاد را نيز برنمي‌تابد زيرا انتخابات در جايي معنا می یابند كه "ديدگاه‌ها، برنامه ها، تيم ها و نامزدهاي گوناگون" برای مدیریت کشور صالح تلقی شوند و بتوانند با يكديگر به رقابت بپردازند. گروه پیروز نیز مادام العمر در قدرت نمی ماند و پس از مدتی جاي خود را به ديگري می سپارد(11).

کودتای 88 و تیر خلاص به دموکراسی

در روزگاری نه چندان دورآقای داریوش همایون که در مقام تئوریسین حزب رستاخیز، تیغ استصواب شاهانه را بر احزاب شاه ساخته می کشید و دو حزبی گری ظاهری وقت را، که مهم ترین تفاوتشان در «غلام» یا «چاکر» خانه زاد بودن شاه بود، منافی "وحدت ملی" می خواند، اکنون از دموکراسی سخن می‌گوید و از "دگرگونی گفتمان" نسل جدید مشعوف می شود، آيا جاي تاسف نيست كه سي سال پس ازاستقرار نظام"جمهوری"و سقوط رژیم "سلطنت" و در عصر گفتمان دموكراسي كه كشور وارد دوره تثبیت خود شده است،درگیر جنگ نیست و از تروريسم رنج نمي‌برد، گروهی قصد دارند با پرواز از عصر انقلاب و اصلاحات به عصر شاهنشاهی(پهلوی واگربتوانند قاجار) رجعت کنند و به فکر انحلال احزاب افتاده اند و تبدیل "نظام حزبی" را به" نظام هیأتی" پیشنهادمی کنند؟(12) درواقع اقتدارگراها پس از انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی در دولت،درصدد برآمده است نهادهای مدیر پرور ، برنامه ریز ،سازمان ده و ناظرحوزه جامعه مدنی را منحل کنند.تا زمینه برای یکه تازی مطلق حکومت آماده شود. البته اين‌كه حزب پادگانی یک سال پس از سرکوب اعتراضات آرام مردمی و در سایه عبور نه چندان خاموش و نه چندان آرام و خزنده از قانون اساسی، اکنون در صدد برآمده است دو حزبی را که اعضايش سهم زیادی در پيروزي انقلاب، دفاع مقدس و عصراصلاحات داشتند و در مشارکت جویی مردم در انتخابات اخیر نيز نقش مهمي ايفا كردند در معرض تعطیلی و انحلال استصوابی و امنیتی قرار دهد (13)و هم زمان نیز آقای احمدی نژاد سخنانی می گوید که در سی سال گذشته هیچ مقامی به دلیل ارتجاعی بودن آن سخنان ،به آن ها نزدیک نشده است ،پرده از ابعاد و اهداف کودتای انتخاباتی سال گذشته برمی دارد و به این سوال جواب می دهدکه چرا اکثریت قاطع ایرانیان در داخل و خارج از کشور دربرابر این روند ارتجاعی به پا خواسته اند و جنبش سبز را خلق کرده اند .جنبشی که به یاری حق تا تحقق کامل "حق حاکمیت ملی"یا همان"حق تعیین سرنوشت" ادامه خواهد داشت(14).

رفتار ضد انقلابی چیست؟

آیا ضد انقلابی گری نام چند نفر یا چند گروه است که برای همیشه قالبی ثابت دارند و در پیکر آنها تبلور می یابد؟ اگر شعارهای اصلی انقلاب از جمله تأمین حقوق و آزادي هاي مدني و سياسي مردم را جزو آرمان های اصلی انقلاب ومردم بدانیم، ضدیت با آنها نیز باید در چارچوب ضد انقلابی گری تعریف شود. بنابراين اگر شکنجه در زندانها، بستن روزنامه‌هاي منتقد، انحلال احزاب مستقل، سرکوب تظاهرات آرام مردمی، ورود خشونت بار پلیس به دانشگاه و کوی آن، تحمیل یک سبک زندگی به شهروندان، اهانت به مراجع تقلید و تعرض به بيت آنان، سياست زده شدن قضاوت و نقض استقلال قضات، تفتیش عقاید و سانسورکتب، ايجاد محدوديت هاي غيرقانوني براي هنرمندان ، بر پايي انتخابات نمايشي و تشكيل مجلس فرمايشي و تلاش برای یک صدا کردن حکومت و جامعه را از ویژگی های رفتاری رژیم ستمشاهی بدانيم كه بارها توسط امام خمینی و دیگر انقلابیون محکوم شد، پس امور فوق باید به عنوان رفتارهایی ضد انقلاب نام گذاری شود و هرکس در صدد احيا و انجام آن رفتارها یا روش ها برآید، به عنوان مخدوش کننده مرز خود با "رفتارهاي ضد انقلابی" محکوم شود. حال آنکه یکه سالاران می کوشند با فاصله گرفتن از گروه های ضد انقلاب و برانداز و محکوم کردن آنان،تمسک خود به روش های ضد انقلابی ر ا پنهان کنند. من مرز بین اهداف جنبش سبز ونگاه آزادیخواهانه و عدالت‌طلبانه اش را با منش اشخاص و گروه های قدرت طلب و دیکتاتور زده‌ در اين مسأله خلاصه مي كنم : مردم را صغیر و محتاج قيم ندیدن، از آزادي آنان نترسيدن، از مشارکت شان در عرصه تعیین سرنوشت خود احساس نگراني نکردن و دریک کلام خود را در جای خدا ننشاندن(15).

"سبزها"؛ مخالفان و معاندان

سبزها ضمن دفاع ازحقوق همه ایرانیان و همه احزاب و تشکل که خواهان فعالیت در چارچوب قانون اند، مخالف رفتار و گفتار هر فرد و گروهی که ترور و خشونت را تقدیس می کند،درپی تجزیه کشور است یا حقوق دیگران را نقض می کنند. به عبارت دیگر سبزها هر رفتار و گفتار ضد حقوق بشر را از سوی هر فردی در داخل و خارج از حکومت و در داخل و خارج از کشور محکوم می کنند و معیارشان در تایید هر شهروند یا تشکلی ،آن است که آنان آنچه برخود نمی پسندند،برای دیگران هم نپسندند و ازکاربرد ملاک های دوگانه پرهیز کنند. درجانب مقابل اقتدارگراها اشخاص و تشکل هایی را که منتقد یا مخالف سیاست هاو عملکردهایشان هستند،اعم از منتقدان و مخالفان قانونی و معارضان خشونت ورز محکوم می کنند. معیار حزب پادگانی حفظ قدرت به هر قیمت است .بنابراین نمی پذیرند که کسی به آنان انتقاد کند و قدرت و اعتبارش را به چالش کشد.به همین دلیل حتی منتقدان قانونگرا را "برانداز" و"فتنه گر"می خوانند.مهم نیست که متهمان قانونی عمل می کنند و سوابق و خدماتشان به اسلام و ایران و مردم و حتی به جمهوری اسلامی بیش از اقتدارگرایان است. "برانداز" خوانده می شوند زیرا که از دموکراسی و حقوق بشر دفاع مي‌کنند و ایران را برای همه ایرانیان و همه اقوام ایرانی می خواهند. درواقع سبزها به دليل عدم اعتقاد به "خودی" و "غیرخودی" کردن شهروندان از منظر قانونی و حقوقی، به برآمیختن مرزهای انقلاب با ضدانقلاب و سلطنت طلبان و کمونیست ها و غیرکمونیست ها متهم می شوند. حال آنکه طبق قانون وعقل ،اعتقاد و باور اشخاص و احزاب از حقوق آنها کاملاً جداست.به همین دلیل می توان و باید حقوق همه افراد و احزابی را که خواهان فعالیت در چارچوب قانون هستند،‌ به رسمیت شناخت بدون آنکه لزوماً با عقاید و سلایق آنها موافق بود(16).البته سبزها می توانند وعنداللزوم بایدبه رقابت فکری و سیاسی با منتقدان و مخالفان دموکراسی دردرون حکومت و نیز در درون اپوزیسیون بپردازند .ولی در هر حال لازم است از حقوق قانونی همه شهروندان دفاع کنند(17).آنان می دانند پاسخ کسانی که با زبان سلاح با حکومت و جامعه سخن می گویند،جز دادگاه نیست اگر چه آنان را نیز دعوت می کنند با زمین گذاشتن اسلحه ،امکان فعالیت و رقابت مسالمت آمیز و مدنی را گسترش دهند و از هزینه سیاست ورزی بکاهند.

انتخابات نمایشی و سقوط محتوم

تجربه تلخ نمایشی شدن انتخابات و فرمایشی شدن مجلس در دوره رضا شاه و عبور وی از مشروطه نشان می دهد که تیغ استصواب از هر زاویه ای که فرود آید (چه استصواب طلبی شرعی شیخ فضل ا... و نیز بعضی روشنفکران صدر مشروطه، چه استصواب خواهی نظامی رضاخانی و چه استصواب گرایی نظامی- فقاهتی کنونی) نهایتاً به نظامی و پادگانی شدن نظام سیاسی و بی خاصیت شدن نهادهای انتخاباتی وغیر مردمی و فاسد شدن حکومت منجر می شود. نتیجه بی کفایتی، ناکارآمدی و فساد حکومت نارضایتی و اعتراض روز افزون قشرهاي مختلف و در نهایت سقوط است (18). بی باوری به جامعه و نیز نگاه به شهروندان به عنوان کسانی که هنوز از صغارت خارج نشده اند وبنابراین نیازمند قیمومیت نظامی و امنیتی هستند و تلاش برای مقابله با حقوق و آزادی های مدنی و سیاسی شهروندان و منتقدان به منظور حذف آنان از حکومت و نیز از جامعه مدنی،درست است که در کوتاه مدت راه را برای انحصار قدرت در دستان اقتدارگراها باز می کند، اما سر انجام راه را برای شكست جمهوري اسلامي ،ایجاد هرج و مرج عمومی و در نهایت قیمومیت دولت آمریکا می گشاید. این نکته ای است که رهبر فقید انقلاب از همان ماه های نخست پیروزی انقلاب اسلامی بر آن تأکید داشت و در ذم قیم مآبان زمانه خود می گفت صغیر دیدن ملت یعنی آنکه امریکا بر ما حکومت کند. تجربه افغانستان و عراق گواهی آشکار بر این مدعاست.

جمهوری اسلامی و کمونیست ها

با توجه به عملكرد جمهوري اسلامي و مخالفانش در سال های ابتدایی، جفا به رهبری انقلاب می دانم که بگوییم وي از همان ابتدا آمده بود که همه احزاب مخالف را سرکوب کند. برعکس، فضای ماه های نخست انقلاب چنان دموکراتیک بود که حتی اعضای ساواک در مقابل نخست وزیری دست به تظاهرات زدند و حقوق معوقه خود را طلب کردند. یعنی برخلاف آنچه امروزه اقتدارگراها درصدد اثبات آن هستند، فضای دموکراتیک ماه هاي نخست پيروزي را رهبر فقید انقلاب به هم نزد و دولت موقت و شورای انقلاب آغازگر درگیری ها نبودند(19). همچنان كه بنيانگذار جمهوري اسلامي با فعاليت‌ کمونیست ها نیز به علت مشارکت جویی آنها در انتخابات یا روند سازندگی کشور مخالفت نكرد. ارائه چنین تصویری از دافعه نامستدل امام صورت مسئله داستان دهه نخست انقلاب را تحریف می کند و تصویر نادرستی از چالش های آن دوران به دست می دهد. رهبر فقید انقلاب به گواهی آنچه در پاریس بیان کرد و اتفاقاً در پاسخ خبرنگاران غربی که علت حمایت کمونیست ها را از انقلاب اسلامی و رهبری آن جویا می شدند، گفت، من حرف ملت را می زنم و آنان نیز بخشی از مردم هستند. بنابراین طبیعی است که از این سخنان استقبال کنند. ایشان حتی در وصیت نامه خویش گروه های مارکسیست را با نام رسمی خودشان (دموکرات، کومله، چریک های فدایی خلق و...) مخاطب قرار داد و آنها را به "تشریک مساعی" با دولت و سازندگی کشور فراخواند و مشفقانه از دست بردن به اسلحه یا امید بستن به قدرت ها بیگانه و الگو گرفتن از" نظام های جنایتکار غربی و دیکتاتوري های شرقی" بر حذرشان داشت(20). در واقع این خود گروه ها بودند که در ابتداي انقلاب یا دست به اسلحه بردند(پادگان مهاباد در 26 اسفند 1357 یعنی 34 روز پس از پیروزی مردم خلع سلاح شد) و حاضر نشدند با تحویل سلاح از حقوق احزاب قانونگرا که اطلاعیه 10 ماده ای دادستانی کل کشور در سال 1360 بر آن مبنا صادر شد، بهره مند شوند، یا به بیگانه دل بستند و از مردم گسستند. اگرچه نمی توانم سهم حکومت را در مواجهه نادرست با آن دسته از گروه‌هاي قانونگرا، اعم از ماركسیست يا غير آن منکر شوم که حاضر بودند در چارچوب قانون فعالیت کنند، اما با انحلال حزبشان وبه زندان افتادن اعضا و رهبرانشان مواجه شدند(21).

رویای ایران سبز

انحصارطلبان حاکم درحالی براي انحلال احزاب و تک حزبی کردن نظام سیاسی تلاش می کنند كه به برکت جنبش سبز شرایطی فراهم آمده است که طرف های درگیر منازعه های دهه نخست انقلاب مي‌توانند حوادث آن دوره را با رویکرد انتقادی مورد بررسی قرار دهند. همچنان كه در"پدر،مادر،مابازهم متهمیم!" گفتم، خوشوقتم از اینکه بسیاری به این نتیجه رسیده اند که آن همه آشوب، خشونت و خونریزی "ضرورت تاریخ" نبود و می شد از درصد عظیم و قابل توجهی از رخدادهای تلخ دهه اول انقلاب اجتناب کرد. بر اين اساس اگر بتوانيم به جاي تلاش براي حذف مخالفان فضای بررسي انتقادی را توسعه دهيم، انرژی فوق العاده ای آزاد خواهد شد که قادر است شکوفایی ایران و رهایی آن را از سیطره تنگ نظری ها، خشونت‌ورزي و عقب‌ماندگی ها رقم زند. در آن صورت خواهيم توانست "گذشته را چراغ راه آینده سازیم". به نظر من وقت آن رسیده است که از فرصت طلايي جنبش سبز که مردم خالق آنند به بهترین نحو استفاده كنيم واز "مطلق نگری و تمامیت خواهی" دست بکشیم و بانفی انحصارطلبی" حقوق دیگران را، به اندازه حقوق خود، محترم بشماریم" و با یکدیگر به "گفت و گو" بنشینیم تا رویای تک حزبی شدن نظام حکومتی و تک صدا شدن جامعه را زودتر از آنچه استبدادطلبان تصور می کنند پشت سر بگذاریم و"ایران"به لطف خداوند و همت مردم"برای همه ایرانیان" بشود.

پانوشت ها

[1] صحیفه نور، جلد 14، ص44.

بازگشت

[2] رهبر فقيد انقلاب در وصيت نامه خود هشدار داد: «وصيت اكيد من به قواي مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام، عدم دخول نظامي در احزاب و گروه ها و جبهه ها است به آن عمل نمايند؛ و قواي مسلح مطلقاً، چه نظامي و انتظامي و پاسدارو بسيج و غير اين ها، در هيچ حزب و گروهي وارد نشده و خود را از بازي هاي سياسي دور نگه دارند. در اين صورت مي‌توانند قدرت نظامي خود را حفظ و از اختلافات درون گروهي مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمايند و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است،‌دولت و ملت و شوراي دفاع ومجلس شوراي اسلامي وظيفه شرعي و ميهني آنان است كه اگر قواي مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، بر خلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملي انجام دهند يا در احزاب وارد شوند كه - بي‌اشكال به تباهي كشيده مي شوند- و يا در بازي هاي سياسي وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند و بر رهبر و شوراي رهبري است كه با قاطعيت از اين امر جلوگيري نمايد تا كشور از آسيب در امان باشد.»

بازگشت

[3] اعترافات آقاي مشفق از مسئولان اطلاعاتي قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران در آذر ماه 88 که مهم ترين سند دخالت نظاميان در انتخابات است، هوشياري و تلاش همه دلسوزان كشور و حتي فرماندهان نیروهای مسلح را می طلبد تا مانع تداوم دخالت نظاميان در انتخابات شوند.به این ترتیب هم كشور آسيب نخواهد دید و هم نیروهای مسلح به تباهي كشيده نخواهند شد.

بازگشت

[4] علت اصلي دخالت دادن نظاميان در انتخابات و دیگر عرصه ها به این تحلیل برمي گردد كه «روحانيون» و «سياسيون» (دانشگاهيان) قدرت اداره صحيح كشور و مواجهه با مشكلات اجتماعی را ندارند.چراکه اهل بحث اند و از فرمانده بی چون و چرا تبعيت نمي‌كنند. به عكس نظاميان كه بهترين قشر براي مديريت كشورند. جالب آن که رفتار و گفتار حزب پادگاني در ایران، بر خلاف ترکیه و پاکستان بیانگر تناقض بزرگی است.آنان از يك سو وضعيت كشور را چنان تثبيت شده تلقي و تهديدات قدرت هاي بزرگ، به ويژه دولت آمريكا را چنان سست و تو خالي ارزيابي مي كنند كه تعجب انسان را از اين خوش بيني ظاهری و عمیقا غیرمسئولانه برمي انگيزد. از سوي ديگر در چنين شرايطي یکه سالاران مي كوشند تمام عرصه هاي حيات جمعي (و بعضا فردي) را زير قلمرو چكمه و پادگان درآوردند! و به اين سوال جواب نمي دهند كه اگر نظام صددرصد تثبیت شده است و مردم کاملاً بصیرشده اند و خطر نظامی كشور را تهديد نمي كند، چرا چنين عجولانه درحال واگذاری تمام عرصه های جامعه مدني به نظامیان هستند؟ چنانچه ميهن با مخاطرات جدی مواجه است و همين مساله دخالت روز افزون نظاميان را در همه عرصه هاتوجيه مي كند، چرا منتقدان را سرزنش می کنند که تهديدات دولت امریکا را مهم می خوانند؟همین تناقض نشان می دهد که حزب پادگانی در واقع "دموکراسی و جامعه مدنی" و نه" دولت های اسرائیل و امریکا" را دشمن اصلی خود می داند.

بازگشت

[5] مصاحبه با اشپیگل آلمان، ترجمه الهه بقراط، گويا نيوز،20/1/89 .

بازگشت

[6] رضا پهلوی این سخن را درباره جامعه ای می گوید که شمار دانشجویانش در سال پایانی عمر رژیم سابق از یکصد و پنجاه هزار نفر تجاوز نمی کرد. چه می توان گفت درباره ايران کنونی که شمار دانشجویانش به مرز دو میلیون نفر مي رسد و سخنگوی گفتمان "خس و خاشاک"، به رغم ادعای آرای 24 میلیونی، جز با ورودی مخفیانه، امنیتی و نظامی نمی تواند در دانشگاه حاضر شود!؟

بازگشت

[7] جراید از21/04 تا 9/05/89 . بسیاری از سیاستمداران و صاحب نظران ادعای اخیر آقای احمدی نژاد را مبنی بر "تک حزبی بودن نظام ولایی" بازگشت به سال 1353 خواندند که در آن محمد رضا پهلوی دستور داد آخرین احزاب حکومتی منحل و حزب واحد رستاخیز تأسیس شود. به نظر من نگاه تحلیلگران فوق به مسئله خوشبینانه است چرا که حزب پادگانی هرگز به حزبی علنی با مرام نامه و اساس نامه و دبیرکل منتخب و کادر رهبری و کنگره و.. .مانند حزب رستاخیز تبدیل نخواهد شد. منظور آقای احمدی نژاد از یک حزب "حزبی پادگانی" است که از منافع کنترل قدرت بهره مند است اما حاضر نیست مسئولیت های آن را بپذیرد.در واقع حزب مورد نظر او نه مطابق مدل محمد رضا شاهی"حزب رستاخیز" که الگوی "رضا شاه" را دنبال می کند که در آن هیچ حزبی جز باندی که مجری منویات او بود، جانداشت. اقدام پهلوی دوم در تاسیس حزب رستاخیز به نسبت روش پدر خود یک گام به پیش بود،اگر چه هم چنان مناسبات استبدادی باقی ماند. این که آقای احمدی نژاد می گوید:"احزاب نباید در حکومت دخالت کنند" نشان می دهد که وی اساساً جایگاهی برای احزاب در حکومت قائل نیست. او فقط از حزبی دفاع می کند که آقای مشفق عملیات آن را در انتخابات اخیر شرح داد و بازوان اجرایی آن لباس شخصی ها هستند.دقت شود که آقای احمدی نژاد"جناح بندی"یعنی دو یا چند حزبی را نابودکننده آرمان ها می خواند.یعنی در درون اصول گراها نیز اختلاف نظر و جناح بندی پذیرفته نیست. چراکه اسلام و حقیقت یکی است و حقانیت خود را نیز منحصرا بر جماعتی برگزیده و مستثنا از قانون و نقد آشکار می کند. ولی فقیه نیز به عنوان نایب امام معصوم حی و حاضر است و دین و سیاست را تبیین و رهنمود های لازم را ارائه می کند. می ماند عده ای مدیر سخت کوش که باید آن اوامر را اجرایی کنند.بنابراین احزاب حتی احزاب اصول گرا محلی از اعراب ندارند.این دیدگاه نه فقط حزب ،بلکه مطبوعات و صدا و سیما نیز باید"تک صدا" باشند یعنی فقط صدای ولایت را منتشر کنند.به این ترتیب در هرم اجتماع " صدا و انتخاب واحد دربالا" جایگزین "صداها و انتخاب های متنوع در پایین"می شود."قانون اساسی " نیز دریک اصل خلاصه می شود. در چنین شرایطی است که دفاع رهبران جنبش سبز از"اجرای بدون تنازل قانون اساسی"را فقط دفاع از جمهوری اسلامی ایران نمی دانم،بلکه دفاع از تمام دستاوردهای آزادی خواهانه ایرانیان از مشروطه تا کنون می دانم و معتقدم در این مرحله همه کسانی که دل در گرو حاکمیت قانون دارند، باید از راهبرد فوق حمایت کنند تا شاهد استقرار قانون و دموکراسی در کشورمان شویم.

بازگشت

[8] محمدرضا پهلوی،به سوي تمدن بزرگ، ص72.

بازگشت

[9] محمدرضا پهلوي، مجموعه تأليفات، جلد 8، ص 7033.

بازگشت

[10] رهبر فقيد انقلاب حتی در دوران جنگ هم که همه شرایط و بهانه ها برای استقرار دیکتاتوری تمام عیار آماده بود، اجازه نداد رهبران نهضت آزادی که رسماً و علنا با ادامه جنگ و سیاست های کلان نظام مخالفت می کردند، دستگیر شوند. ولی امروز در دوره صلح و تثبیت نظام سیاسی، نه تنها اعضا و رهبران نهضت آزادی بازداشت می‌شوند و تحت فشار قرار می‌‌گیرند که فعالیت‌های خود را متوقف کنند، بلکه فرزندان معنوی امام را نیز به بند می کشند واحزابشان را هم به انحلال و تعطیل تهدید می کنند.

بازگشت

[11] مگر اين سخنان از امام خميني نيست كه مي گفت: "ملت الآن بايد همه شان ناظر امر باشند. اظهار نظر بكنند در مسائل سياسي، در مسائل اجتماعي، در مسائلي كه عمل مي كند دولت. انتقاد بكنند، اگر يك خلافي ديدند" (صحيفه نور،جلد 13،ص192 (.

بازگشت

[12] پيشنهاد سرمقاله روزنامه رسالت، 27/3/89 . بر اساس اين پيشنهاد که نخستین بار آقای مصباح یزدی آن را مطرح کرد، "نظام هياتي" باید جايگزين «سيستم حزبي» شود و هیأت های مذهبی جای احزاب را بگیرند!

بازگشت

[13] کاش همه اصولگرا ها به اندازه آقاي همایون با و با انحلال احزاب و بازداشت اعضا و رهبرانشان مخالفت می کردند و اجازه نمی دادند مرزهای انقلاب این سان با آنچه انقلاب علیه آن برپا شد، مخدوش شود و ای کاش تهمت زنندگان به جنبش سبز برای یک بار هم که شده اقدام های غیردموکراتیک و سرکوبگر اقتدارگراها، به ویژه در یک سال گذشته را اعم از بگیر و ببند ها و دادگاه های نمایشی و احکام سنگین و ظالمانه علیه فعالان انتخاباتی را محکوم می کردند.

بازگشت

[14] سی سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در زمانه رقابت آزاد احزاب در انتخابات سالم و شفاف حتی در فلسطین و عراق و افغانستان اشغالی، در ايران فقط حزب پادگانی حق مداخله در همه امور از جمله در عرصه مديريت كشور را دارد. از ديد اقتدارگراها احزاب مدنی حتی از نوع اصول گرای آن موجوداتی نا مشروع اند و تنها حزب اسلامی، حزب پادگانی است!؟

بازگشت

[15] به نظر من بالندگی جریان موسوم به "خط امام" محصول پیوندشان با مردم و احترام به انتخاب آزاد آنان است. همین پیوند این امکان را فراهم کرده است که جناح خط امام به جناح اصلاح طلب تبدیل شود و اکنون پرچم سبز امید را در دست بگیرد. با کمال تأسف باید گفت به علت آن که اقتدارگراها در لاک قدرت خزیده‌اند و از مردم فاصله گرفته اند، به صورت روز افزونی مجبور به اتخاذ روش ها و رفتارهای ضد انقلابی شده اند و وفاداری سرسختی فقط به خطاهای دهه اول انقلاب نشان می دهند.

بازگشت

[16] وقتی شاه مردم را به عضویت در حزب رستاخیز یا ترک ایران دعوت کرد، رهبر فقید انقلاب در این باره گفت:"آزادی!آقا هی دم از آزادی می زند؛تو راجع به حزب رستاخیز در نطق هایت مکرر گفتی که باید اینها وارد بشوند در این حزب؛ هر کس وارد نشد در این حزب،اگر سوء قصد دارد اورا می کوبیم،می زنیم،چه می کنیم؛و اگر این هم نیست ]گذرنامه[ به او می دهیم که برود بیرون،بیرونش می کنیم.آزادی؟در کجای این مملکت ما آزادی هست؟آزادی قلم دارند مردم؟آزادی بیان دارند مردم؟ کجا آزادی دارند که ایشان دم از آزادی می زند؟"(صحیفه نور،جلد3،ص491).منطق آزادی خواهی و نوع آزادی هایی که در سخنان فوق به چشم می خورد،مردم را به حرکت درآورد و امروز نیز جنبش سبز آزادی بیان،قلم وانتخابات و ...را مطالبه می کند.این منطق از حمایت اکثریت قاطع ایرانیان بهره مند بود ،هست و خواهد بود.

بازگشت

اتهامات علیه سبزها به هر شکلی که مطرح و متناسب با اوضاع و احوال روز نامگذاری شود، درجوهر و اساس خود به همان اتهام نابخشودنی یعنی دفاع از حقوق شهروندی همه ایرانیان مستقل از مرام و عقیده سیاسی، نژاد، زبان، دین و مذهب، جنسیت، موقعیت شغلی و اجتماعی و ... آنان برمی گردد.

بازگشت

[18] به علت این که نقض حقوق شهروندان و مخالفت با آزادی های اساسی به نام "اسلام" توجیه می شود،دین گریزی و حتی بعضاً دین ستیزی بخش هایی از شهروندان وبه ویژه جوانان را در پی دارد.

بازگشت

[19] رهبر فقید انقلاب در حالی بر تأسیس نهادهای دموکراتیک و ضرورت مشروعیت بخشی به نظام اسلامی از مجرای رفراندوم و انتخابات تأکید می کرد که تقریبا هیچ یک از احزاب مطرح، دموکراسی را به عنوان یک پروژه سیاسی در دستور کار خود نداشتند و بسیاری نیز نظیر اقتدارپرستان امروز، دموکراسی و حقوق بشر را ارمغان استعمار و آمریکا می دانستند. در چنان شرایطی، یعنی در شرایط حاکمیت سرمشق و پارادایم "خلق گرایی و مردم گرایی منهای آزادي هاي مدني و سياسي و بويژه منهاي انتخابات آزاد "امام خمینی از رقابت سیاسی و انتخاباتی دفاع کرد.

بازگشت

[20] بنیان گذار جمهوری اسلامی در وصيت نامه خود خطاب به ماركسيست ها نوشت: «وصيت من به چپگرايان، مثل كمونيستها و چريك‌هاي فدايي خلق وديگر گروه‌هاي متمايل به چپ، آن است... شما مي‌بينيد كه از اول پيدايش كمونيسم مدعيان آن ديكتاتورترين و قدرت‌طلب ترین و انحصارطلب‌ترين حكومت هاي جهان بوده و هستند... ملت روسيه، مسلمانان و غير مسلمانان، تاكنون در زير فشار ديكتاتوري حزب كمونيست دست و پا مي‌زنند و ازهرگونه آزادي محروم و در اختناق بالاتر از اختناق‌هاي ديكتاتورهاي جهان به سر مي‌برند... من به شما احزاب و گروه ها ... مثل حزب «دموكرات» و «كومله» وصيت مي‌كنم كه به ملت بپيوندند. ...مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است كه با دولت تشريك مساعي نموده و از ياغي‌گري و خدمت به بيگانگان و خيانت به ميهن خود دست بردارند و به ساختن كشور بپردازند و مطمئن باشند كه اسلام براي آنان هم از فطب جنايتكار غرب و هم از قطب ديكتاتور شرق بهتر است و آرزوهاي انساني خلق را بهتر انجام مي‌دهد.»

بازگشت

[21] خوشبختانه برخی از این گروه ها آنقدر درایت داشتند که اشتباه حکومت را با خطای دست بردن به سلاح و ترویج خشونت جبران نکنند. از این منظر باید قدرشناس آنان بود و امکان فعالیتشان را در چهارچوب قوانین فراهم کرد، نه اینکه كوشيد احزاب مسلمان و قانونگرای "مجاهدین انقلاب اسلامی" و "جبهه مشارکت ایران اسلامی" را منحل كرد و در عین حال ایران را آزادترین و دموکراتیک ترین کشور جهان خواند!"نظام ولایی" مورد نظر امام حتی روحانیت را به دوگروه تقسیم کرد تا انتخابات معنا یابد نه اینکه نظامهای کمونیستی را توجیه "ولایی" واز تک حزبی دفاع کند.

بازگشت


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته