ندای سبز آزادی: در حالی که مقام رهبری در سخنان روز شنبه خود، بار دیگر از رئیس دولت حمایت کرد و انتقاد خود از او را نیز بسیار نرم بیان کرد، سایت الف در خبری که پس از چند ساعت از سوی این سایت حذف شد، از پافشاری احمدی نژاد بر موضع خود مبنی بر برکناری مصلحی از وزارت اطلاعات خبر داد. یک سایت نزدیک به مشایی هم تهدید کرد که احمدی نژاد با روحیه خاص خود، کشور را صحنه یک رویارویی بزرگتر از اعتراضات سال ۸۸ کند.
این سایت وابسته به احمد توکلی، نماینده مجلس، با اشاره به اینکه احمدی نژاد از مصلحی برای حضور در سفر استانی دولت به کردستان دعوت نکرده، نوشت: محمود احمدی نژاد همچنان بر موضع قبلی خود مبنی بر برکناری وزیر اطلاعات پافشاری کرده است و حاضر نیست با وی همکاری کند.
سایت الف همچنین نوشت: انتظار می رود پس از سخنان امروز رهبر انقلاب در جمع مردم استان فارس احمدی نژاد به وظیفه قانونی خود عمل کرده و وزیر اطلاعات را به همکاری دعوت کند.
این خبر در حالی بر روی سایت الف منتشر و کمی بعد حذف شد که ساعتی قبل از آن، دفتر رهبری در اطلاعیهای غیرمنتظره، انتقاد خود از عملکرد خبرگزاری ایرنا را علنی کرده بود. گفته میشود که اعتراض دفتر رهبری، متوجه ذکر جملهای از سخنان رهبری در خبر ایرنا بود که در آن به تفکیک مسئولیتهای رهبر و رئیسجمهور در قانون اشاره میشد.
این جمله، در خبر تنظیم شده از سوی روابط عمومی دفتر رهبری سانسور شد، اما صداوسیما در پخش مشروح سخنان رهبری، آن را پخش کرد.
همزمان با انتشار و حذف سریع خبر مذکور از سایت توکلی، سایت «دولت یار» که منتسب به مشایی است، در یادداشتی عجیب، باهنر و «حلقه مجلس» را به تلاش برای کودتا علیه دولت متهم کرد و احتمال داد که: با توجه به روحیه خاص احمدی نژاد احتمال دارد به زودی کشور صحنه یک رویارویی حیرت آور شود، معرکه ای که فتنه ۸۸ در برابر آن همچون بازی بچه گانه خواهد بود.
ادبیات این یادداشت، بسیار شبیه ادبیات اظهارات دیروز جوانفکر مدیرعامل ایرنا است که مخالفان را به تلاش برای براندازی دولت احمدی نژاد متهم کرده بود.
ندای سبز آزادی: نورعلی تابنده، قطب دراویش نعمت اللهی گنابادی، به دادگاه احضار شد.
به نوشته سایت مجذوبان نور، دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه) قطب دراویش طریقت نعمت اللهی گنابادی، از سوی دادسرای شهرستان گناباد احضار شده است. این احضار در روز ۲۴ فروردین ماه با نیابت اعطایی دادسرای شهرستان گناباد به دادسرای تهران، و به اتهام معاونت در تهدید علیه بهداشت عمومی از طریق دفن اموات در مزار سلطانی بیدخت، از سوی شعبه دوم بازپرسی دادسرای ناحیه ۲۳ تهران (ویژه نیابت) صورت گرفته است.
این گزارش حاکی است که در روز ۲۸ فروردین ماه، غلامرضا هرسینی، وکیل مدافع وی، به دادسرای تهران مراجعه کرده، اما مقامات قضایی بر حضور نورعلی تابنده در دادسرا برای تفهیم اتهام اصرار داشتهاند. در جلسه روز سی ام فروردین ماه نیز تنی چند از وکلای دراویش با دادستان و فرمانده انتظامی شهرستان گناباد، موضوع احضار قطب دراویش نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته و دادستان فعلی گناباد نظر بر عدم انتساب اتهام به وی داشته و قول مساعد داده که ظرف مهلت ۷۲ ساعت نسبت به حل قانونی این پرونده اتهامی اقدام نماید؛ اما روز شنبه سوم اردیبهشت ماه که مجدداً وکلای دراویش برای پیگیری این امر به این مقام قضایی مراجعه کردند، با تغییر موضع وی و اصرار بر رسیدگی قضایی به پرونده اتهامی نورعلی تابنده مواجه شدهاند.
سایت مجذوبان نور گزارش داده که شبکه بهداشت شهرستان گناباد در اسفند ماه ۱۳۸۷ با فشار و اصرار نهادهای امنیتی، دفن اموات در مزار سلطانی بیدخت را ممنوع اعلام کرده و از آن زمان تاکنون همواره با گزارشهای اداره اطلاعات و شکایت شبکه بهداشت، اعضای خانواده متوفیان و متصدی این مکان به دادگاه احضار و احکام زندان دریافت کرده اند. قطب سلسله نعمت اللهی گنابادی، تولیت این مکان زیارتی موقوفه را عهده دار است.
همزمان از بیدخت گناباد خبر می رسد که انتقال ۸ تن از دراویش به زندان وکیل آباد مشهد، اعتراض پیروان سلسله را در پی داشته است. سخنگوی دراویش نعمت اللهی به بی بی سی فارسی گفت که حکم محکومیت این افراد پیش تر صادر شده بود و اکنون اجرا شده است.
به گفته او، وکلای دراویش سه روز پیش در محل دادگستری گناباد حاضر شده و با دادستان این شهر گفت و گو کرده بودند و او ارائه پاسخ را به امروز (شنبه سوم اردیبهشت) موکول کرده بود. اما مقامات قضایی صبح امروز اعلام کردند که حکم های مذکور قطعی و لازم الاجراست. همچنین به دراویش هشدار داده شده است که در صورت هر گونه تجمع یا اقدام اعتراضی، با واکنش قاطع مأموران انتظامی و امنیتی مواجه خواهند شد.
فشار بر دراویش گنابادی در سال های اخیر در ایران افزایش یافته و حسینیه آنها در شهرهای قم، بروجرد و اصفهان تخریب شده است.
ندای سبز آزادی: آیت الله العظمی وحید خراسانی در درس خارج فقه امروز خود، بی احترامی به خلفای اهل سنت را مردود دانست و از شاگردان خود خواست از این گونه اعمال خودداری کنند.
سایت روات حدیث، که فعالان مستقل حوزوی تعلق دارد، گزارش داد که صبح امروز در حاشیه برگزاری درس خارج فقه آیت الله العظمی وحید خراسانی، ایشان با نهی از بی احترامی به خلیفه دوم اهل سنت، از شاگردان خود خواست همانند گذشته، از توهین به خلفای اهل سنت پرهیز کنند.
بر اساس گزارش این سایت، ماجرا از آنجا آغاز شد که آیت الله العظمی وحید خراسانی در حین درس، روایتی از کتاب تفسیر کبیر امام فخر رازی را قرائت کردند و در حین قرائت این روایت، درباره خلیفه دوم اهل تسنن، عمر بن خطاب، پس از نام ایشان، عبارت (رضی الله عنه) را به کار بردند. پس از این عدهای از طلاب با صدای بلند کلماتی را خطاب به خلیفه دوم بیان کردند که این عمل با واکنش صریح حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی روبهرو شد.
خبرنگار روات حدیث، گزارش کرده است که در همان هنگام، این مرجع تقلید شیعیان، با عصبانیت خطاب به طلاب توهین کننده فریاد زدند: مگر نگفته بودم سر درس من از این گونه کلمات به کار نبرید!
ندای سبز آزادی: پس از گذشت بیش از سی و پنج روز محمد نوری زاد هیچ گونه تماسی با خانواده نداشته و از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.
به گزارش کلمه، ۵شنبه گذشته، معاون دادستان تهران، آقای نبوی طی تماس تلفنی خانواده ی محمد نوری زاد را به ملاقات حضوری در روز جمعه فراخواند. روز جمعه، خانواده ی محمد نوری زاد پس از دوساعت معطلی پشت در زندان اوین، متوجه شدند آقای نوری زاد به عنوان اعتراض به عدم رسیدگی مسئولین مربوطه به مطالبات و شکایت او از توهین کنندگان به وی، از ملاقات امتناع ورزیده اند. این درحالیست که در طی این سی و پنج روز وی حتی یک تماس تلفنی با خانواده ی خود نداشته است. شنیده ها حاکی از آن است که وی از خوردن غذا هم امتناع می ورزد.
محمد نوری زاد پیش از این در سال گذشته نیز در اعتراض به اهانت بازجویان اطلاعات به همسر و فرزندانش، دست به چنین اعتصابی زده بود. همسر نوری زاد به خبرنگار کلمه می گوید، خانواده ی او نیز پابه پای محمد نوری زاد هیچ خواسته ای را جز آزادی بی قید و شرط ایشان مطالبه نمی کنند.
محمد نوری زاد پیش از این در نامه ای خطاب به دادستان تهران از توهین های یکی از بازجویان خود، موسوم به “کریمی” در بند دوالف، خبر داده و به این برخورد و نیز حضور غیر قانونی در بند دو الف اعتراض کرده بود.
نوری زاد به دادستان تهران نوشته بود: آقای کریمی ، با الفاظی چون: منافق، منافق مدرن، منافق تر از مسعود رجوی، و با اتهام به من که: بیش از دومیلیارد پول سپاه را بالا کشیده ام، و بازگویی شنودهایی از مکالمات و مسائل خصوصی من و خانواده ام، مرا مخاطب قرار داد.
وی خطاب به دادستان تاکید کرده بود :من، مرده یا زنده، خواهشمندم شکایت رسمی مرا از این فرد، به خاطر اطلاق یک چنین توهین هایی، پیگیری بفرمایید. گرچه خود می دانم نگارش این نامه، مثل دل بستن به آب یک سراب، راه به جایی نخواهد برد. با اینهمه، برای اتمام حجتی که این روزها کسی خریدارش نیست، به جایگاه قانونی شما متوسل می شوم. خود دانید و خدا و فردای قیامتی که در راه است.
ندای سبز آزادی: زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین همبستگی شان را با زندانیان زندان رجایی شهر اعلام کردند . چندی پیش زندانیان سیاسی رجایی شهر طی نامه ای به دبیر کل سازمان ملل خواستار اعزام نماینده ویژه سازمان ملل جهت بازدید از زندانهای جمهوری اسلامی شدند. آنها همچنین اعلام کردند که تا رسیدن به خواسته های به حق و قانونی شان هر هفته و در مناسبتهای مختلف دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اعلام کرده اند: خبر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر و نامه شان به دبیر کل سازمان ملل برای رسیدگی به خواسته های بحق و قانونیشان، هر انسان آزادهای را به تأمل وامیدارد تا دریابد تحقق آزادی و عدالت جز از راه ایستادگی و مقاومت در برابر زیاده خواهی های حاکمان مستبد میسر نیست.
آنها تاکید کرده اند: ما زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، ضمن اعلام همبستگی با زندانیان رجایی شهر، یادآور میشویم خواسته های آنها، در زمره حقوق اولیه هر زندانی سیاسی است و در صورت عدم پاسخگویی از جانب مسئولان ذیربط، مسئولیت آسیب به این زندانیان متوجه حاکمیت است.
متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر است :
بیش از یکصد سال است که از مبارزات مردم ایران برای دستیابی به آزادی و عدالت میگذرد و هر بار به نحوی از انحاء این مبارزات با ناکامی مواجه گشته است. اما به گواه تاریخ گفتوگو دربارهی دموکراسی و حاکمیت قانون و همهی پدیدههای مدرنی که جامعهی ما حداقل در خلال یکصد سال گذشته با آنها روبرو بوده است – از مواجهه با دنیای جدید و به دنبال آن مشروطه و انقلاب ۵۷ و اصلاحات و مفاهیم نوین معرفتی به دنیای مدرن – همچنان دغدغه و مسئلهی اصلی روشنفکران و فرهیختگان ایران امروز بوده است.
با پایان یافتن انتخابات ۸۸فصل نوینی در تاریخ معاصر ایران رقم خورده است و تمامیت خواهان ناگزیر برای بقای حکومت خود، اقدام به سرکوب شدید مردم و زندانی کردن غیر قانونی صدها نفر از نمایندگان جنبش سبز کردهاند و در طول بازداشت نیز غیرانسانیترین رفتارها را با معترضان و نخبگانی که خواستهای جز تحدید قدرت و حفظ و تقویت سازوکارهای دموکراتیک نظام نداشتهاند، اعمال کردهاند. در همین راستا خبر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر در اعتراض به این که خواستههای بحق و قانونیشان پاسخ داده نشده است، هر انسان آزادهای را به تأمل وامیدارد تا دریابد تحقق آزادی و عدالت جز از راه ایستادگی و مقاومت در برابر زیاده خواهیهای حاکمان مستبد میسر نیست .
بنابراین ما جمعی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، ضمن ابراز همدردی با زندانیان شریف زندان رجایی شهر، اقدام هوشمندانه این زندانیان، در پایان بخشیدن به اعتصاب غذا و به دنبال آن، نامه ای خطاب به بان کی مون، دبیر سازمان ملل، که در آن خواستار اعزام نماینده ویژه سازمان ملل جهت بازدید از زندانهای جمهوری اسلامی شده اند، را تأیید و تحسین می کنیم . همچنین به حاکمیت گوشزد میکنیم تا هرچه سریتر به خواستههای بر حق این زندانیان پاسخ دهد و سعی نکند که تمامی روزنهها را به روی خود ببندد.
در پایان ما زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، ضمن اعلام همبستگی با زندانیان رجایی شهر، یادآور میشویم خواسته های آنها ، در زمره حقوق اولیه هر زندانی سیاسی است و در صورت عدم پاسخگویی از جانب مسئولان ذیربط، مسئولیت آسیب به این زندانیان متوجه حاکمیت است.
سرچشمه شاید گرفتن به بیل *** چو پر شد نشاید گرفتن به پیل
ندای سبز آزادی: مهدی ظهوری راد دبیر بازنشسته دبیرستان های قوچان و استاد دانشگاه ها و آموزشکده های قوچان، بعد از چهار روز بازداشت با قرار وثیقه آزاد شد .
به گزارش جرس، این استاد ضمن خدمت فرهنگیان درگز و قوچان به دلیل اینکه در کلاس های درس ضمن خدمت فرهنگیان درگز به معلمین توصیه کرده بود “کودکان را از جهنم نترسانید و به جای ترساندن از جهنم، زیباییهای بهشت را برای آنان توصیف کنید”، متهم به “توهین مقدسات” و هفته گذشته توسط دادستان درگز روانه زندان شده بود.
همچنین آمده است اظهارات وی توسطمحمدعلی باقریان، مدیر آن مرکز به مقامات ارسال و مدعی العموم حکم جلب وی را صادر نموده بود.
لازم به ذکر است که مهدی ظهوری راد نویسنده کتاب “پیامبر اعظم” ویژه کودکان پیش دبستانی بوده که با قرائت رحمانی از اسلام کودکان را به دین اسلام علاقمند نموده است. وی همچنین برادر شهید بوده و از موسسان گروه ٨٨ شهرستان قوچان و از امضا کنندگان درخواست صدها روزنامهنگار و فعال سیاسی از خاتمی و موسوی بوده است و به نظر می رسد که بازداشت وی نوعی برخورد با مواضع سیاسی وی بوده است.
ندای سبز آزادی: کمپین نامه نویسی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با رونمایی وب سایت این کمپین آغاز به کار کرد.
به گزارش کلمه، در فراخوانی که به همین مناسبت از سوی این کمپین منتتشر شده، آمده است:«همین حالا قلم و کاغذ بردارید و برای رهبران جنبش اعتراضی خود نامه بنویسید، آن را در پاکت قرار دهید و روی آن آدرس خانه موسوی را بنویسید : خیایان پاستور، کوچه اختر، پلاک ۲۶، برسد به دست موسوی و رهنورد.»
در همین فراخوان آمده است که « ما امیدواریم که این نامه ها نه در فضای مجازی که در فضای واقعی و به آدرس خانه موسوی و رهنورد ارسال شود. ما می دانیم که به احتمال نزدیک به یقین این نامه ها به دست گیرندگان اصلی اش یعنی موسوی و رهنورد نخواهد رسید و دولت ایران نامه ها را بلوکه خواهد کرد.ما حدس می زنیم که سیستم امنیتی ایران این نامه ها را به مراکز خود ببرد و آنها را بخواند.حتی اگر این اتفاق هم بیفتد،چه باک!ما با هزاران نامه ای که به آدرس موسوی و رهنورد پست خواهیم کرد، نامه هایی که ممکن است به جای اینکه روی میز این رهبران قرار بگیرد، روی میز ماموران امنیتی قرار بگیرد، لرزه بر اندام اقتدارگرایان در ایران خواهیم انداخت.»
پایه گذاران این کمپین در گفت و گو با کلمه خبر داده اند که به زودی کمپینی نامه نویسی به مهدی و فاطمه کروبی نیز راه اندازی می شود.
متن کامل فراخوان کمپین نامه نویسی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به این شرح است :
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، از رهبران جنبش اعتراضی سبز در ایران،اکنون بدون محاکمه و هیچ گونه حکم قضایی در زندان خانگی به سر می برند. کمپین نامه نویسی به موسوی و رهنورد از همه کسانی که در ایران و جهان به نقض حقوق آنها و در بند کشیدن شان معترض اند درخواست می کند که برای این رهبران جنبش اعتراضی ایران نامه بنویسند.
ما امیدواریم که این نامه ها نه در فضای مجازی که در فضای واقعی و به آدرس خانه موسوی و رهنورد ارسال شود. ما می دانیم که به احتمال نزدیک به یقین این نامه ها به دست گیرندگان اصلی اش یعنی موسوی و رهنورد نخواهد رسید و دولت ایران نامه ها را بلوکه خواهد کرد.ما حدس می زنیم که سیستم امنیتی ایران این نامه ها را به مراکز خود ببرد و آنها را بخواند.حتی اگر این اتفاق هم بیفتد،چه باک!ما با هزاران نامه ای که به ادرس موسوی و رهنورد پست خواهیم کرد، نامه هایی که ممکن است به جای اینکه روی میز این رهبران قرار بگیرد، روی میز ماموران امنیتی قرار بگیرد، لرزه بر اندام اقتدارگرایان در ایران خواهیم انداخت.
همین حالا قلم و کاغذ بردارید و برای رهبران جنبش اعتراضی خود نامه بنویسید، آن را در پاکت قرار دهید و روی آن آدرس خانه موسوی را بنویسید : خیایان پاستور، کوچه اختر، پلاک ۲۶، برسد به دست موسوی و رهنورد
ما با تعداد زیاد نامه هایمان که از هر گوشه به این آدرس ارسال خواهیم کرد،ادارات پست ایران را در قبضه پیام های آزادی خواهی مان در خواهیم آورد و پیام روشنی به حکومت خواهیم داد:رهبران ما را آزاد کنید.
شما می توانید از نامه های خود و مراحل پست آن فیلم و یا عکس تهیه کنید و به آدرس کمپین ارسال کنید.شما می توانید نسخه ای از نامه تان را نیز برای ما بفرستید.ما تا تعدادی از این نامه ها را انتخاب و در وب سایت این کمپین منتشر می کنیم.
ما تاکید می کنیم هدف اصلی از این کمپین به پرواز درآوردن نامه ها در فضای واقعی است و نه در فضای مجازی اما حتما تعدادی از این نامه ها را نیز در وب سایت کمپین منتشر خواهیم کرد.
ما به هم وطنان عزیز داخل کشور توصیه می کنیم جهت رعایت نکات ایمنی از درج آدرس صحیح پستی خود خودداری کنند
ما از همه ایرانیان و غیرایرانی ها ی آزادیخواه در سراسر جهان درخواست می کنیم که نامه های خود را علاوه بر آدرس منزل موسوی به آدرس سفارت خانه های ایران در کشور محل سکونت خود نیز ارسال کنند.
آدرس ایمیل : nemehnevisi@gmail.com
آدرس وب سایت :http://namehnevisi.info/
.
ندای سبز آزادی: دکتر عبدلله رمضان زاده عضو دربند جبهه مشارکت ایران اسلامی، با دعا نویسی گمنام هم سلول است.
به گزارش کلمه، پس از آنکه به مدت بیش از دو ماه دکتر رمضان زاده، سخنگوی دولت سید محمد خاتمی، به صورت انفرادی در بند ۲ الف محبوس بود، به تازگی فردی که ظاهراً دعا نویس است و بنا به علتی نا معلوم دستگیر شده به سلول وی منتقل شده است.
به نظر می رسد این موضوع نیز با هدف تحت تاثیر قراردادن دکتر رمضان زاده یکی از هفت شاکی پرونده سردار مشفق، برای همکاری با بازجویان انجام گرفته است.
بنا به گزارش ها و اخبار، این شیوه در مورد مصطفی تاج زاده که هفت ماه است در بند قرنطینه اوین بدون کمترین امکانات محبوس است به کار گرفته می شود. به طوریکه تاج زاده در ملاقات با خانواده اش در خصوص هم اطاقی اش گفته برایش فقط دعا کنید.
دکتر رمضان زاده قائم مقام دبیر کل جبهه مشارکت ایران اسلامی یک روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ دستگیر شده و هماکنون در حال گذراندن دوران محکومیت در بازداشتگاه سپاه پاسداران است.
وی در دوره اخیر به علت آنکه حاضر به امضای اعلامیه مورد نظر بازجویان در خصوص ۲۵ بهمن نشد به زندان فراخوانده شد. در ایام عید پس فوت پدر همسرش به مرخصی یک هفته ای آمد. اما وی نیز همزمان با مراسم تشییع پیکر میر اسماعیل موسوی، پدر مهندس موسوی به همراه چهار شاکی دیگر پرونده مشفق، میردامادی، امین زاده و عرب سرخی به اوین بازگردانده شد.
ندای سبز آزادی: نمایندگان مجلس شورای اسلامی در ادامه بررسی جزئیات طرح اصلاح قانون نفت و گاز به نظارت سه قوه بر اعمال حق حاکمیت و مالکیت عمومی بر منابع نفتی رای مثبت دادند.
طبق مصوبه مجلس نظارت بر اعمال حق حاکمیت و مالکیت عمومی بر منابع نفتی بر عهده "هیئت عالی نظارت بر منابع نفتی" است.
به موجب این قانون، اعضای "هیئت عالی نظارت بر منابع نفتی" عبارتند از: وزیر نفت به عنوان دبیر هیئت؛ معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور؛ وزیر امور اقتصادی و دارایی؛ رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران؛ رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی؛ رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی؛ دادستان کل کشور؛ مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران؛ یکی از معاونان وزارت نفت به انتخاب وزیر نفت.
و براساس تبصره (1) این ماده، همه اعضای هیئت عالی نظارت بر منابع نفتی حق رای دارند.
همچنین بر اساس تبصره (2) این ماده، جلسات هیئت عالی با حضور حداقل هفت نفر از اعضا رسمیت می یابد و حضور دادستان کل کشور و یکی از رؤسای کمیسیونهای یاد شده الزامی است.
در تبصره (3) این ماده نیز آمده است: تصمیمات این هیئت با رای اکثریت مطلق حاضران قطعی است.
افزایش سازوکارهای نظارتی بر عملکرد وزارتخانهای که به طور ویژه زیر نظر دولت کار میکند چندان به مذاق احمدینژاد خوش نخواهد آمد. در واقع این اصلاحات با مخالفت قاطعانه دولت صورت گرفته است.
این موضوع چنان به مذاق دولتیان خوش نیامده که در همان جلسه معاون پارلمانی احمدینژاد آن را قفلی بزرگ بر فعالیتهای نفتی کشور خواند و یادآوری کرد که تصویب این طرح ممکن است به دلیل ایجاد تداخل قوا باعث بروز چالش دیگری بین دولت و مجلس شود.
محمدرضا میرتاجالدینی كه معتقد بود، نمايندگان به تازگي قانون برنامه پنجم را تصويب كردند و بررسي قانون بودجه 90 را در دستور كار دارند كه در آن احكام مشخصي براي شفاف شدن روابط مالي دولت و وزارت نفت آمده، دولت را بينياز از اين طرح دانست.
معاون احمدینژاد اين طرح را باعث تداخل كار ميان دو قوه دانست كه چالشهاي جديدي ميان دو قوه ايجاد ميكند و گفت: نگذاريد سرنوشت اين مساله به اساسنامه بانك مركزي و مسايل پس از آن تبديل شود.
ميرتاجالديني تاكيد كرد: با اين طرح هيچ گامي هم براي توسعه صنعت نفت و گاز در سال جهاد اقتصادي برداشته نميشود. وي افزود: نميشود كه در هر قراردادي روساي كميسيونهاي برنامه و بودجه و انرژي يا دادستان حضور داشته باشند! شما خودتان را در اين مجلس نبينيد و به فكر اين باشيد كه در مجالس بعدي ممكن است چه كساني جايگزين شما شوند.
این اقدام مجلسیان که اصلن باب میل دولت نبود و با وجود لابیها و مخالفتهای بسیار احمدینژاد و وزیر نفت صورت گرفت نشان از چالش عمیق و عدم وجود اعتماد نه تنها میان قوه مجریه و مقننه بلکه ناشی از فقدان اعتماد همه قوا و حتی رهبری به اقدامات و تصمیمگیریهای احمدینژاد دارد تا جایی که نمایندگاه طبق این طرح دولت را موظف کردهاند که به این قانون جدید سربسپرد و از این پس هیأت نظارت بر منابع نفتی همه وقایع نفتی کشور را در نهایت به اطلاع آیتالله خامنهای میرساند و از سویی هیچ قراردادی بسته نخواهد شد و هیچ تصمیمی اتخاذ نخواهد شد مگر آنکه حداقل هفت نفر از اعضای این هیأت حضور داشته و به آن رأی مثبت بدهند.
این اقدام بیشتر از آنکه نشان از تلاش دیگر قوا برای سهم بردن از ثروت ملی داشته باشد بلکه به معنی بستن دست احمدینژاد برای تصمیمگیری در مورد مسائل نفت و گاز کشور است.
اما شاید ماجرا به همین هم ختم نشود. به زودی احمدینزاد دیگر مختارانه در مورد قراردادها و پروژههای نفتی تصمیم نخواهد گرفت و برای واگذاری آنها به سپاه در این هیأت تصمیمگیری خواهد شد. هیأتی که ممکن است برای بدست آوردن سهم بیشتر کار را به جایی بکشاند که بسیاری از مسائل تاکنون پنهان مانده از افکار عمومی در مورد پروژهها و قرادادهای نفتی و گاز در همین بحث و جدلها و رقابتها روشن شود. باید ایستاد و نگریست.
ندای سبز آزادی: موضوع سیستم ناقص توزیع کتاب در ایران، یکی از موضوعاتی است که همواره در حوزه کتاب مطرح بوده است، اما دولت احمدینژاد فقط میخواهد با برگزاری نمایشگاه کتاب این مشکل را حل کند که موفق به آن نخواهد شد.
در برخی از موارد، برگزاری نمایشگاه کتاب نه تنها کمکی به توزیع و فروش کتاب نکرده است، بلکه باعث اعتراض ناشران و کتابفروشان شده است.
ضمن آنکه گزینش کتابها برای نمایشگاهها هم یکی از معضلاتی است که در حوزه توزیع کتاب وجود دارد، به این معنی که بعضی از کتابهای منتشر شده گاهی امکان عرضه پیدا نمیکنند.
افت فروش کتاب در کتابفروشیها
در گزارشی که پس از تعطیلات نوروز در یکی از خبرگزاریهای داخلی ایران منتشر شد، آمده است که اولین هفته رسمی فروش کتاب بعد از عید، در مقایسه با اسفند 89 اوضاع چندان جالبی ندارد و به نظر منحنی فروش کتابفروشیها یک مسیر نزولی را در پیش گرفته است.
اوضاع فروش کتاب در هفته اول و دیگر هفتههای بعد از عید، به شدت دچار رکود بود. برخی از کتابفروشان نیز چون از این رخوت آگاهی دارند تا هفته دوم کار خود را آغاز نکردند.
گزارشگر این گزارش نوشته است: «ساعت 11 صبح روز پنجشنبه 25 فروردین ماه ، بازارچه کتاب تقریبا خالی از جمعیت است. وارد فروشگاه ققنوس که میشوم، فروشنده را تنها پشت پیشخان میبینم. درباره فروش این هفته میگوید: بازار از اول هفته خراب بود. نمی دانم شاید دلیلش نمایشگاه کتاب باشد. فروش خوبی نداشتیم. بیشتر عنوانهایی هم که فروختیم، از موضوعات علوم سیاسی و اجتماعی بود. کتاب " مبانی و مفاهیم نظریه فرهنگی" فروش بدی نداشت و قفسههایش خالی و پر شد.»
این کتابفروش درباره فراز و فرود میزان فروش در طول سال میگوید: چند سالی است که وضع فروش به این منوال است که از مهر تا شب عید فروش رشد دارد و شب عید به بالاترین نقطه منحنی میرسد. اما از عید تا نمایشگاه کتاب که در اردیبهشت برگزار میشود، فروش افت میکند. اوج فروش در نمایشگاه است و دوباره تا مهرماه و شروع دانشگاهها، بازار دچار رخوت و رکود میشود.
این گزارش میافزاید: افت فروش در کتابفروشیهای کریمخان نیز محسوس است. به عنوان مثال "قلابی و چند داستان دیگر " پرفروشترین کتاب چشمه که پیش از عید 204 نسخه بود در حال حاضر جای خود را به کتاب "تهران در بعد از ظهر" نوشته مصطفی مستور با فروش 55 نسخهای داده است. این کتاب در این هفته با فروش 51 جلدی در جایگاه دوم پرفروشهای چشمه قرار گرفت.
نمایشگاه عاملی برای افت فروش
اما وضعیتا فت فروش در هفتههای بعد نیز ادامه داشت و میزان فروش کتابفروشیهای تهران کاهش محسوسی داشت.
اغلب کتابفروشان تهرانی، برگزاری نمایشگاه کتاب را عاملی برای افت فروش خود میدانند.
یکی از کتابفروشان به خبرگزاری مهر گفته است که وقتی مردم متوجه میشوند در نمایشگاه هستیم، میگویند: "در نمایشگاه میبینمتان"!
به عنوان نمونه کتابفروشی مولی هم رفت و آمد هفته گذشته را ندارد و گردانندگانش از یک افت فروش نامحسوس در این هفته میگویند. فروشنده این فروشگاه، افت فروش را 10 درصد عنوان میکند و یکی از علت اصلی آن را نزدیک شدن به زمان برگزاری نمایشگاه کتاب میداند.
تقریبا اکثر کتابفروشان ایران از میزان فروششان راضی نیستند و به گفته کتابفروشها و به احتمال قوی این افت تا زمان برپایی نمایشگاه کتاب ادامه خواهد داشت.
آیا نمایشگاه کتاب جای سیستم توزیع را میگیرد؟
اما آیا برگزاری نمایشگاههای کتاب از سوی دولت، چه نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و چه نمایشگاههای استانی، میتوانی خلأ سیستم خوب توزیع در ایران را پر کند؟ به نظر میرسد جواب این سوال منفی است، زیرا حتا مقامات دولتی هم از این سیستم توزیع شکایت دارند.
به عنوان نمونه مدير كل امور فرهنگي نهاد كتابخانههاي عمومي كشور به تازگی با بيان اينكه متأسفانه هنوز در توزيع كتاب به خصوص در شهرستانها با مشكل مواجه هستيم، گفت: مشكلات توزيع كتاب همچنان در نظام نشر كشور حل نشده است.
مجدالدين معلمي، در گفتوگو با یکی از خبرگزاریهای ایران گفته است: در برخي از شهرستانها فقط يك كتابفروشي وجود دارد و گاهی علاقهمندان به کتاب براي مطالعه كتاب مورد نظر خود بايد به كتابخانه مركز استان مربوطه و يا به شهر تهران مراجعه كنند كه اين امر براي نظام فرهنگي كشور وضعيت خوبي نيست.
به نظر میرسد دولت اهتمام جدی به امر توزیع کتاب در ایران ندارد، و فقط تلاش میکند تا این بخش را از اختیار بخش خصوصی بگیرد تا بتواند کتابهای مورد نظر خود را وارد سیستم توزیع کتاب کند.
ندای سبز آزادی: در سالهای اخیر برنامهها، جشنوارهها، کتابها، و بودجههای دولتی بسیاری به «ادبیات انقلاب» اختصاص داده شده است؛ حتا اگر ادبیات جنگ را که از سوی مسؤولان حکومتی به «ادبیات دفاع مقدس» تعبیر میشود جزوی از ادبیات انقلاب ندانیم و بودجههای کلانی را که در این حوزه هزینه میشود جزو بودجههای ادبیات انقلاب به شمار نیاوریم، باز به تنهایی «ادبیات انقلاب» بخش مهمی از هزینههای وزارت ارشاد، حوزهی هنری، سازمان تبلیغات اسلامی، صدا و سیما، نهاد کتابخانهها و کتابخانه ملی و دیگر نهادهای حکومتی در حوزه فرهنگ را به خود اختصاص داده است.
به تازگی فرهنگستان ادب و زبان فارسی هم به خیل نهادهایی پیوسته است که سعی دارد ذیل عنوان «ادبیات انقلاب اسلامی» به صرف هزینه و انجام برنامههایی بپردازد.
با دستور غلامعلی حداد عادل، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گروه «ادبيات انقلاب اسلامي» در این فرهنگستان تشکیل و با حکمی از سوی حداد عادل، محمدرضا تركي به مديريت اين گروه منصوب شده است.
اما ادبیات انقلاب چیست؟ و این همه تلاش برای زنده نگاه داشتن آن با چه انگیزهای صورت میگیرد؟
اما نکتهای که شاید مهمتر از این سوال است این است که اغلب نویسندگانی که جزو نسل اول نویسندگان انقلاب 57 ایران هستند، اکنون از با محدودیتهایی در حوزه نشر مواجه هستند و از وضعیت موجود انتقاد میکنند و یا سکوت را بر هر گونه اظهار نظر ترجیح میدهند.
اعتراض نویسندگان انقلابی به وضعیت موجود
داوود غفارزادگان، که اولین برگزیدهی دولت احمدینژاد در سال 1385 در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود، و از اطمینان و اعتماد دولت احمدینژاد برخوردار بود، به تازگی از عملکرد وزارت ارشاد انتقاد کرده است.
او گفته با روند فعلی اعطای مجوز کتاب از سوی ارشاد، حوزه نشر کتاب به تعطیلی نزدیک میشود.
غفارزادگان گفت: «با توجه به وضعیتی که وزارت ارشاد برای اعطای مجوز به کتب پیش آورده است میتوان گفت حوزه نشر کتاب به تعطیلی نزدیک میشود. متاسفانه یک اثر برای تجدید چاپ، گاهی یک سال در ممیزی ارشاد می ماند که این اتفاق ظاهرا گسترده است و بدترین اتفاق حوزه نشر است. این وضعیتی که ارشاد ساخته باعث ایجاد فضای عدم اعتماد و ناامیدی شده است.»
به گفته وی مهمترین رویداد سال89 این بوده که ادبیات تعطیل شده است: «امیدوارم مسئله ممیزی که این روزها گریبان برخی از کتابها را گرفته است، به نوعی حل بشود. در حال حاضر یکسال است که رمان «کتاب بی نام اعترافات» را برای تجدید چاپ به ارشاد ارائه دادهایم اما هنوز جوابی نگرفتهایم کاری که میتواند در عرض یک روز یا حداکثر یک هفته انجام گیرد.»
غفارزادگان که سال گذشته با رمان «کتاب بی نام اعترافات» جایزه متفاوتترین رمان سال 88 موسوم به جایره ادبی «واو» را از آن خود کرد، درباره سرنوشت این کتاب گفت: «اگر می خواهند کتاب تجدید چاپ نشود رک و راست به آدم بگویند تا تکلیفش را بداند که بگذارد در اینترنت یا جایی دیگر چاپ کند این بهتر از آن است که آدم را سرگردان نگه دارند و جواب درست و حسابی ندهند.»
وی با اعلام نارضایتی از وضعیت ادبیات در کشور نیز تصریح کرد: «همه مسائل پیش روی حوزه نشر باعث شده ادبیات این روزها حال و روز خوشی نداشته باشد. در حالی که بعید می دانم کسی از این مسائل سود ببرد الان اتفاق ها طوری رقم خورده که اصرار به تعریف جایگاه برای نویسنده دارند؛ فرقی نمی کند در حیطه جوایز خصوصی هم این موارد وجود دارد و این وسط چیزی که از بین می رود فرهنگ و ادبیات این کشور است.»
همچنین سید مهدی شجاعی، نیز که یکی از نویسندگان انقلابی به شمار میآید، در انتقادی تند گفت که سانسورچیان وزارت ارشاد درک و شعور ندارند.
شجاعی گفت: «قبلیها برنامه داشتند و ما به برنامهشان اشکال میگرفتیم و میگفتیم که این دیکته ۴ جایش غلط است. اما الان دیکتهای نوشته نمیشود که ما غلط بگیریم. یعنی سیاست حذف و فقدان برنامه است. اصلا برنامهای در عرصه فکر و فرهنگ وجود ندارد. توقع ما از شما خیلی بیشتر از آنها بود. شمایی که مدعی بودید که اگر دست ما باشد چه و چهها میکنیم، ببینید در این سالها چه کردید؟»
نویسنده رمان «طوفان دیگری در راه است» با اشاره به حوزه کتاب خاطر نشان کرد: «من فقط در بحث کتاب دوست دارم که شما مواردی که در کتابهای نیستان ممیزی شده را ملاحظه کنید. ببینید این ممیزی ها از کمترین درک و شعور برخوردار نیستند. کسانی که آنجا دارند این ممیزی را انجام می دهند، چه کسانی هستند؟»
وی ادامه داد: «ما رمانی داشتیم که در یک قسمت یکی از دانشجوها جمله ای دارد و میگوید “وقتی که آمریکا بیاید در جهان سوم خوب است از دست استبداد ما را نجات میدهد” این ۲ جمله را میبینند و می گویند حذف شود . در حالی که کل کتاب جواب این ۲ جمله را میدهد. یعنی آن طرح اشکال به بهترین نحو و هنریترین شکلش بیان شده است. آقایان ممیز ارشادی میگویند آن ۲ جمله را بردار! میفهمید یعنی چی؟ آدم با اینها چه کار کند؟»
سیدمهدی شجاعی در گفتوگو با خبرآنلاین به نمونه دیگری اشاره کرد و گفت: «به من گفتهاند در یک کتاب جمله فرعون را بردار. میپرسم چرا؟ میگویند چون ضدتوحیدی است. می پرسم خب پس فرعون باید در یک نوشته جمله توحیدی بگوید؟»
احمد دهقان نیز، که یکی از نویسندگان «ادبیات دفاع مقدس» به شمار میآید اخیرا انتقاداتی را متوجه محدودیتهای این حوزه کرده است.
وی گفته است:در داستان جنگ به هر موضوع که نگاه میکنی میبینی که نمیتوانی خیلی از چیزها را بنویسی و چون نمیتوانی بنویسی سعی میکنی به کل وارد این ماجرا نشوی. ولی این حرف شما کاملا دغدغه خود من هم هست و معتقدم باید وارد این عرصه شد و داستان جنگ را از نگاه آدمهای امروز نوشت و این چیزی است که داستاننویسی ما از آن غافل مانده است.
دهقان درباره بعضی از کسانی که در حوزه ادبیات دفاع مقدس قلم میزنند اظهار داشت که بعضی از آنها حتا یک عکس با لباس خاکی ندارند.
ادبیات انقلاب و دفاع مقدس؛ دکانی برای برخی از نویسندگان
به نظر میرسد ادبیات انقلاب و دفاع مقدس، صرفن به دکانی برای برخی از نویسندگان و شاعران حکومتی نظیر محمدرضا سرشار و علیرضا قزوه تبدیل شده است و گرنه دولت اگر نیت ارتقای ادبیات را داشت مشکلات همه نویسندگان و شاعران از جمله نویسندگان و شاعران انقلابی را حل میکرد.
تا زمانی که تیغ سانسور در ایران آثار ادبی را مثله میکند و حتا اجازه ظهور و بیان حرفهای متفاوت در حوزههای دینی و انقلابی را نمیدهد، نمیتوان از ادبیات انقلاب و دفاع مقدس سخنی به میان آورد و هر آن چه هست صرفا برای صرف بودجههای دولتی است.
ندای سبز آزادی: بدهکاران بانکی به تازگی و در طرح جدید دولت برای کاهش مطالبات و معوقات بانکی ممنوعالخروج میشوند.
از چندین ماه پیش احمدینژاد زمزمه مبارزه با مفاسد اقتصادی را آغاز کرد که این مفاسد بدهکاریهای بانکی را هم دربر میگرفت.
ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی سال گذشته در حالی لیست جدیدی از اسامی بدهکاران بدحساب بانکی را در دست تهیه داشت که رقم مطالبات معوق بانکی به 42 هزار میلیارد تومان رسیده بود.
مطالبات معوق نظام بانکی کشور یکی از معضلاتی است که گریبانگیر این سیستم شده است اما به گفته کارشناسان همچنان که این مسأله یک شبه به وجود نیامده است با اقدامات سریع و در زمان کوتاه هم نمیتوان آن را حل کرد، بلکه نیاز به زمانی برای ریشهکن کردن اساسی این مشکل و تغییر زیربناییست.
در نخستین روزهای فروردین ماه امسال ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی اعلام کرد که محرومیتهای جدیدی برای بدهکاران بانکی تصویب شده است.
یک عضو این ستاد در گفوگو با خبرگزاری دولتی ایرنا با ابراز تاسف از اينكه بخشي از نقدينگي كل كشور دراختيار افرادي خاص قرار دارد و آنان از پرداخت بدهي هاي خود به بانكها طفره مي روند، افزود: در جلسه گذشته ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي كشور كه با حضور تمامي اعضا ومديران بانك ها برگزارشد، ستاد محروميت هاي جدي براي بدهكاران و كساني كه به شكلي بدهي مشكوكالوصول دارند، تصويب كرد.
اما وي در پاسخ به اين پرسش كه، چرا اسامي بدهكاران بانكي اعلام نشده است،گفت: براي رسيدگي به مساله معوقات، ستاد مراحلي را پيش بيني كرده است كه در مرحله اول مذاكره با بدهكاران بود و عده زيادي از آنان نيز به ستاد آمدند.
عضوستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي كشورخاطرنشان كرد: در اين مذاكرات عده اي بدهكاران بانكي حاضر به پرداخت شدند و پرداخت هايي نيز صورت گرفت.
يوسفيان ملا ادامه داد: برخي از بدهكاران بانكي هم به محاكم قضايي معرفي شده اند و هم اكنون در زندان بسر ميبرند.
پس از آن روند ممنوعالخروج کردن بدهکاران بانکی هم به تازگی آغاز شده که بلافاصله واکنشهایی را هم در پی داشته است.
رييس اتاق بازرگاني ايران در نامه اي مفصل به رييس قوه قضاييه با ابراز گلايه هايي نسبت به ممنوع الخروج كردن اشخاص حقيقي و مديران شركت ها به درخواست بانك مركزي نوشته است:" رابطه مشتريان با بانكها رابطه اي مدني و تابع قرارداد في مابين است. منع خروج بدهكاران، اعمال محدوديت خارج از قرارداد منعقده است كه جوازي ندارد."
محمد نهاونديان همچنین در اين نامه اين اقدام بانك مركزي را مصداق تحريم مضاعف به دست مديران بانك مركزي دانست.
از سویی روند ممنوعالخروج کردن بدهکاران بانکی در حالی آغاز شده است که مهرماه سال گذشته مجلس اعلام کرد که دستگاههای دولتی و خود دولت از بدهکاران اصلی بانکها هستند، از این رو اگر دولت بدهیاش را به بانکها پرداخت کند، منابع این بنگاههای اقتصادی افزایش خواهد یافت و گردش مالی آنها بهبود مییابد.
به گفته مخبر کمیسیون اقتصادی مجلس دستگاههای دولتی وام های کلانی را دریافت کرده اما آن را پرداخت نکردهاند و این عدم پرداخت باعث شده است که ۶ درصد جریمههای بانکی از جیب دولت پرداخت شود.
خباز گفت:"حدود چهار سال پیش که معوقات بانکی ۱۱ هزار میلیارد تومان بود، هشدار داده شد که باید در نحوه دادن تسهیلات و وامهای بانکی به افراد حقیقی و حقوقی دقت بیشتری شود که متاسفانه این امر اتفاق نیفتاد و با دادن تسهیلات بانکی شاهد آثار نامطلوب آن هستیم که ۵ برابر شدن معوقات بانکی مهمترین تاثیر آن است."
وی پیشبینی کرد که اگر روند اعطای تسهیلات به این شیوه باشد، قطعن معوقات بانکی تا پایان سال به مرز ۷۰ هزار میلیارد تومان خواهد رسید.
اما دولت در پاسخ به اخبار مربوط به بدهکاریهای خود به بانکها با نادرست خواندن آن ادعا کرد که دولت نه تنها به سیستم بانکی بدهکار نیست بلکه بیش از 10هزار میلیارد تومان طلبکار هم هست.
در صورتی که براساس آمار اعلامی بانک مرکزی، در پایان بهمن ماه سال 1388 بدهی دولت به سیستم بانکی کشور 24 هزار و 588 میلیارد تومان بوده که نسبت به بهمن ماه یکسال قبل از آن،18.6 درصدرشد نشان میداد و این رقم در سال 89 افزایش یافت.
همچنین در حالی دولت بر افزایش فشار بر بدهکاران بانکی مصر است که بسیاری از این بدهکاران در پنج- شش سال گذشته و به دلیل سیاستهای غلط دولت به چنین وضعی دچار شدهاند.
بسیاری از آنان تولید کنندگان و صاحبان کارخانهها و واحدهای تولیدی بودهاند که تحریمها و بدهیهای دولت نه تنها به بانکها حتی به خود آنها سبب ورشکستگیشان شده است.
جالب اینجاست که پس از خرید خودروی پژوی احمدینژاد از سوی یک ایرانی مشخص شد که وی نیز از بدهکاران بانکیست. حال باید دید اگر روند مبارزه ضربتی با بدهکاران ادامه یابد آیا دوستان احمدینزاد را نیز در برخواهد گرفت نه؟ و آنچنان که عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی اعلام کرد به زندان افکنده خواهند شد؟
ندای سبز آزادی: نارضایتی معلمان حق التدریس چندیست که به طور مرتب در اخبار رسانهها تکرار میشود.
این نارضایتیها که در اعتراض به عدم دریافت خدمات و حقوق تعریف شده در قانون برای فرهنگیان، بیمه و مزایا و بازنشستگی است، چندین نوبت معلمان را به تجمعات اعتراضآمیز کوچک و بزرگ کشاندهاست. از سویی معلمان حقالتدریس وضعیت ویژهای دارند. این افراد معمولن در مناطقی درس می دهند که معلمان رسمی حاضر به تدریس در آن مناطق نیستند.
تدریس معلمان حق التدریسی در مناطق صعب العبور منجر به مرگ برخی از این معلمان شده است اما دولت تاکنون نه تنها برای استخدام بلکه برای پرداخت به موقع حقوق آنها نیز قدمی برنداشته است.
سال 88 میتوانست نوید بخش اتفاقات خوبی برای معلمان حقالتدریس باشد. در مرداد ماه آن سال نمایندگان مجلس شورای اسلامی، دولت را موظف کردند تا پنج سال آینده معلمان حق التدریس،آموزشیاران نهضت سوادآموزی و مربیان پیش دبستانی را تا سقف 60 هزار نفر در وزارت آموزش و پرورش استخدام کند.
معلمان حق التدریس دارای مدرک کارشناسی و بالاتر با چهارسال سابقه حق التدریس مستمر و شاغل بودن تا پایان سال تحصیلی 88 -1387 و داشتن میانگین حداقل 12 ساعت تدریس در هفته در 4 سال گذشته به استخدام رسمی درمی آیند.
همچنین نمایندگان مجلس مقرر کردند: معلمان حق التدریس وزارت آموزش و پرورش دارای مدرک کاردانی با 5 سال سابقه حق التدریس مستمر و شاغل بودن تا پایان سال تحصیلی 88 - 87 و داشتن میانگین حداقل 12 ساعت تدریس در هفته در 5 سال گذشته به صورت پیمانی استخدام می شوند .
علاوه بر این نمایندگان مجلس تصویب کردند: مشمولین استخدام به اساسنامه نهضت سوادآموزی جمهوری اسلامی ایران و تعیین ضوابط بکارگیری آموزشیاران نهضت سوادآموزی مصوب 8/8/1380 که در زمان تصویب این قانون در نهضت سوادآموزی شاغل بوده و دارای مدرک کارشناسی و بالاتر هستند به صورت رسمی و همچنین دارندگان مدرک کاردانی به صورت پیمانی استخدام می گردند.
اما هیچکدام از این مصوبات اجرا نشد. اندکی بعد مجلس اعلام کرد:" در خصوص استخدام معلمان حق التدریس نمی توان شتابزده عمل کرد و به همین دلیل اجرای مصوبه مجلس را به سال آینده موکول کرده ایم."
نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت: آموزش و پرورش هیچ معلم حق التدریسی را امسال استخدام نمی کند و استخدام نیروها بر اساس مصوبه مجلس از سال آینده انجام خواهد گرفت.
هرچند از سال 88 تاکنون که تقریبن دو سال از آن مصوبات میگذرد اقدامی برای استخدام معلمان حقالتدریس صورت نگرفته است و به دلیل ناتوانی دولت ا زاجرای این طرح و مخالفت شورای نگهبا نبه دلیل هزینهبر بودن آن هنوز به مرحله اجرایی درنیامده است.
اکنون چند ماهیست که معلمان حقالتدریس با تجمع مقابل مجلس خواستار رسیدن به حقوق خود هستند. این حقوق به جز استخدام که وعدهای محقق نشده است، شامل موارد دیگری از جمله بیمه معلمان حقالتدریس هم میشود.
در اواخر دولت نهم خبر منتشر شد مبنی بر اینکه معلمان حقالتدریس بیمه میشوند.
این خبردر واقع برای تسکین دل معلمان حق التدریسی که از استخدام خود ناامید شده بودند مطرح شد اما فعلاً خبری از اجرای آن نیست.
علیرضا علی احمدی وزیر سابق آموزش و پرورش در راستای مخالفت جدی و عزم راسخ خود برای جلوگیری از استخدام معلمان حق التدریس در آموزش و پرورش، پیشنهادهای متعددی را برای خروج این افراد از مدارس ارائه کرد تا شاید به قول خود این وزارتخانه را سبکبال کند اما اوضاع راکد بازار کار در کشور و بیکاری عده زیادی از جوانان، باز هم مانع خروج معلمان حق التدریس شد و آنها ماندن را بر رفتن ترجیح دادند.
این در شرایطی بود که پرداخت حقوق معلمان حق التدریسی با سوابقی بیش از پنج سال و حتی 10 سال هر 6 ماه یکبار اتفاق می افتاد و وزیر آموزش و پرورش وقت صریحا به آنها اعلام کرده بود که جایی در نظام آموزشی ندارند و باید بروند.
در حالیکه معاون وزیر آموزش و پرورش و سرپرست این وزارتخانه از بیمه شدن معلمان حق التدریس از ابتدای مهرماه دو سال پیش خبر داده بودند اما با گذشت ماهها هنوز این طرح به اجرا در نیامده است و هیچ کدام از مسئولان وزارتخانه حاضر به پاسخگویی در این زمینه نیستند.
گرچه بلاتکلیفی معلمان حق التدریس در استخدام و عدم قرار گرفتن آنها تحت پوشش تامین اجتماعی موجب بی انگیزگی آنها در انجام وظایف شان شده است با این همه به دلیل رکود بازار کار و مشکلات معیشتی بسیاری از آنان همچنان ماندن در آموزش و پرورش را به رفتن ترجیح می دهند و شانه های ضعیف نظام آموزشی ما همچنان مجبور به تحمل بار سنگین 110 هزار معلم حق التدریسی بلاتکلیف مانده است.
از دو سال پیش که دولت در روزهای پایانی اسفند ماه تصویب کرد که عده زیادی از معلمان حقالتدریس اخراج شوند و بقیه نیز با نصف حقوق قبلی کار کنند. این اقدام در واقع تیشهای به ریشه آموزش و پرورش بود چون با خروج معلمان حقالتدریس این وزارت مجبور میشود از همان معلمان رسمی و پیمانی خود کاربیشتری بخواهد و در واقع فشار مضاعفی به آنان وارد کند بیآنکه خرجی برای او داشته باشد.
ندای سبز آزادی: محمدعلی جعفری فرمانده سپاه پاسداران با «خوارج» نامیدن تیم محمود احمدینژاد اعلام کرد این تیم «در آینده به طور قطع به مقابله با انقلاب بلند خواهد شد.»
به گزارش روز شنبه (سوم اردیبهشت) خبرگزاری فارس٬ جعفری گفته که در آینده زاویه این جریان انحرافی محافظهکاران با مسیر اصلی انقلاب اسلامی ایران بیشتر شده و شکافها نمایانتر خواهد شد.
این فرمانده سپاه بدون آنکه به طور مستقیم نامی از تیم احمدینژاد ببرد٬ هشدار داده که این «جریان انحرافی جدید با سر دادن شعارها و بکارگیری ترفندهای جدید قصد رویارویی با انقلاب را دارد.»
جعفری افزوده که تیم احمدینژاد پیچیدگیهای خاص خود را دارد و «البته اینها در آینده حتما شکست خواهند خورد اما اینکه این اتفاق چطور و با چه حوادثی همراه باشد، معلوم نیست.»
وی همچنین گفته که «این جریان انحرافی امروز پشت سر برخی افراد محبوب {احمدینژاد} در جریان اصولگرایی مواضع خود را دنبال میکند.»
این برای نخستینبار است که سپاه پاسداران به صراحت وارد دعواهای حامیان آیت الله خامنهای و محمود احمدینژاد میشود.
حامیان آیت الله خامنه ای در ماههای اخیر اعلام کردهاند که تیم احمدینژاد قصد دارد در آیندهای نزدیک علیه جمهوری اسلامی فتنهای عمیق به راه بیندازد.
تنشها میان دولتیها و بخشهای نزدیک به حاکمیت (رهبری) در هفتههای اخیر افزایش چشمگیری داشته است و آنطور که طرفین اعلام کردهاند این تنشها در آینده گسترش خواهد یافت.
به نظر میرسد سپاه پاسداران همچنان که پیشبینی میشد در دعوای حاکمیت و دولت٬ به طرفداری از حاکمیت برخواسته است.
ندای سبز آزادی: فاطمه کروبی بعد از 71 روز تحمل بازداشت و حبس خانگی جهت پیگیری امور درمانی از حبس خارج شد.
به گزارش سحام نیوز، فاطمه کروبی که مدت هاست با ممانعت نیروهای امنیتی برای پیگیری درمان خود روبرو بوده است، سرانجام پس از 71 روز توانست برای انجام معاینات پزشکی از حبس خانگی خارج گردد. وی به همراه همسرش مهدی کروبی از تاریخ 21 بهمن 1389 در جبس خانگی قرار گرفته اند.
لازم به ذکر است بدنبال درخواست مشترک آقایان کروبی و موسوی برای انجام راهپیمائی در جهت حمایت از قیام های مردمی آزادیخواهان مصر و تونس، نیروهای امنیتی از صبح 21 بهمن زهرا رهنورد و فاطمه کروبی را در کنار همسرانشان در حبس خانگی قرار دادند .
حضور پرشور مردم در تجمع 25 بهمن موجب خشم حاکمیت و یورش نیروهای امنیتی به منزل دو رهبر معترض شد و حصری که از روزها قبل از آن آغاز گردیده بود به بازداشت و زندان خانگی تبدیل شده است.
ندای سبز آزادی: در آستانه روز و هفتۀ بزرگداشت معلم و در حالیکه تعدادی از معلمان کشور در زندان به سر می برند، تعدادی از فعالان صنفی معلمان در ادامه دادرسی ها به دادگاه فرا خوانده شدند.
به گزارش جرس به نقل از منابع نزدیک به تشکل های صنفی معلمان از همدان، علی نجفی، محمد خانی و سعید جهان آرا از فعالان صنفی حوزه معلمان در همدان که سال گذشته همزمان با انتشار بیانیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به اتهام تبلیغ علیه نظام بازداشت شده بودند، بار دیگر در آستانه هفته بزرگداشت مقام معلم برای پنجم اردیبهشت نود به شعبه اول دادسرای انقلاب دادگستری همدان احضار شدند.
لازم به ذکر است این منبع خبریِ وابسته به دانشجویان دانشگاه بوعلی همچنین اعلام داشت با گذشت یکسال از بازداشت نامبرگان هنوز برای ایشان حکمی صادر نگردیده و این سه فعال صنفی معلمان در همدان با قید وثیقه آزاد بودند.
طی دو سال گذشته گروه زیادی از معلمان و فعالان فرهنگی، به عناوین مختلفی و بویژه بعد از انتخابات ریاست جمهوری مورد بازداشت قرار گرفتند، که تعدادی از آنان کماکان در زندان به سر می برند.
ندای سبز آزادی: چطور مطمئن باشیم که این دولت انتخابات مجلس را به سلامت و درستی برگزار خواهد کرد؟ این جمله را یک چهره اصلاحطلب نگفته است.
به گزارش خبر آن لاین، این بخشی از سخنان یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس هشتم است. نورالله حیدری نماینده اردل و فارسان اظهار داشت «وقتی بخشی از بدنه دولت، خواسته یا ناخواسته سهوا یا عمدا برخلاف قانون عمل میکند، چطور مطمئن باشیم که انتخابات درستی را برگزار خواهند کرد؟»
او یکی از نمایندگان منتقد دولت است که پس از اظهارات برخی مراجع و علما، از شکلگیری یک فرماسونری جدید در درون دولت ابراز نگرانی کرده و از تریبون مجلس به آن هشدار داد. او هرچند تمایلی به افشای اعضای این باند منحرف ندارد اما از رویکردهای انتخاباتی و غیرقانونی آنها پرد برداشت. پخش پول با عناوین مختلف اعم از کمک به مناطق محروم و توسعه ورزشگاهها، تامین اعتبار برخی پروژهها از سوی برخی دولتمردان به برخی نمایندگان مجلس، پروژهای است که به گفته وی، میتوان به آن «انگ سیاسی» زد.
این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات که میگوید مستنداتی هم برای اثبات سخنانش دارد و از مراجعی همچون دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور، نهادهای منتسب به مقام معظم رهبری، کمیسیون اصل نود مجلس و هیات رئیسه مجلس در حال پیگیری تخلفات مالی دولت با شائبههای سیاسی است.
در ادامه مشروح مصاحبه نسرین وزیری در خبرآنلاین با نورالله حیدری درباره اقدامات شائبه برانگیز بخشی از بدنه دولت در آستانه انتخابات را بخوانید:
در یکی از تذکرات شفاهیای که اخیرا در مجلس مطرح کردید، به پرداخت وجوهی از سوی برخی دولتمردان به بعضی از نمایندگان خبر دادید که ضابطهمند نیست. موضوع از چه قرار است؟ این وجوه با چه اسمی به نمایندگان پرداخت میشود و مشخصا از سوی چه کسانی در دولت به چه کسانی در مجلس؟
متاسفانه این رویه به شکلهای گوناگون در حال انجام است که اغلب خارج از بعد قانونی و بیضابطه صورت میگیرد. البته اینگونه نیست که بیحساب و کتاب باشد. این مبالغ در قالب کمک برای تکمیل یا احداث پروژههای منطقهای در حوزههای انتخابیه نمایندگان یا مواردی از این دست از سوی مجاری خاص خودش به نمایندگان پرداخت میشود تا در محل تعیین شده [همان پروژههای مدنظر] هزینه شود.
معمولا هم این مبالغ را برخی وزرا از جمله وزیر سابق راه و یا معاونت راهبردی رئیس جمهور به نمایندگان می دهند. البته نه به همه نمایندگان! بلکه بنا به سخنان خودشان به برخی نمایندگان این مبالغ را میدهند که با آنها مکاتباتی دارند و یا جلساتی برای حل مشکلات حوزه انتخابیهشان برگزار میکنند.
چنین مکاتباتی و یا جلساتی برای رفع و رجوع کارهای حوزه انتخابیه، اغلب عادی و در حیطه وظایف نمایندگان به شمار میرود، اینطور نیست؟
اگر مکاتبات یا جلسات برای بازگویی کلی مشکلات فراروی انجام پروژهها در حوزههای انتخابیه باشد، حرف شما درست است. اما اینکه در این موارد درخواست مبلغ یا اعتباری برای حل مشکلات شود، دیگر عادی نیست.
اساس این کار چه درخواست وجه از سوی نمایندگان باشد و چه پذیرشش از سوی مقامات دولتی، مشکل دارد. البته نمایندگان متعددی ممکن است چنین درخواستی داشته باشند اما تنها به برخی از آنها پاسخ داده میشود. یعنی برخی از این نامهها تامین اعتبار میشود ولی به برخی پاسخ داده نمیشود. در این میان یا دولتیها نامههای نمایندگان را گزینش میکنند که به یکی پاسخ بدهند یا به یکی ندهد یا اینکه ممکن است دولتیها بگویند به نامه نمایندگانی پاسخ میدهند که سماجت و پیگیری بیشتری میکنند و مثلا پاشنه در اتاق مسئولان را کندهاند و به همین دلیل میتواند اعتبار بگیرند.
البته این گمانهها بسیار خوش بینانه است و در شرایطی حادث است که نخواهیم انگ سیاسی بزنیم! اما همین رویکردهای خوشبینانه هم غلط است. همه مناطق کشور، مردم محروم دارند ولی کمک به مردم و مناطق محروم باید ضابطهمند باشد. حتی اگر نخواهیم انگ سیاسی به این مسائل بزنیم باید بگوییم که نوعی معاملهگری در این موارد دیده میشود که غیرقانونی است. چون بر اساس هیچ قانونی نمیتوان چنین مبالغی را از دولت به نمایندگان مجلس داد. هر پروژهای در لوایح بودجه سنواتی و در قوانین برنامه ردیف مشخصی دارند و در این قوانین آمده است که این مبالغ در چه زمینههایی و از سوی چه مراجعی باید هزینه شود. البته بعید میدانم که گوش شنوایی برای این حرفهای من باشد.
تا کنون مستندات خود در این زمینه را به هیات رئیسه مجلس یا شخص رئیسجمهور گفتهاید؟
سال قبل طی نامهای به هیات رئیسه این موضوع را گفتم. نامهای هم به رئیسجمهور و معاون برنامهریزی ایشان نوشتم. هر بار به بنده قول رسیدگی دادند اما تذکرات من و دیگر نمایندگان سبب مخفیتر شدن این مسائل میشود.
پاسخ رئیسجمهور به این تذکر شما چه بود؟
آقای احمدینژاد که اصل قضیه را نمیپذیرد و به کل رد میکند که چنین مناسبات مالیای در دولتشان باشد. ایشان اینگونه موارد را تقبیح کرده و میگویند اگر هم باشد باید جلویش گرفته شود و به دور از نظر ایشان چنین کارهایی صورت میگیرد. ادبیات ایشان همیشه همینطور است. البته بنده مستنداتم را هم برای ایشان فرستادهام اما مطمئن نیستم که به سمع و نظر وی رسانده باشند.
مثلا چه مستنداتی؟
مثلا همین هزینههایی که در اختیار عوامل فرهنگی دولت است و میلیاردی و میلیونی دارد هزینه میشود. پولهایی که تحت عنوان جشن نوروز و هدیه رئیس دفتر رئیس جمهور در مهمانیها و شبنشینی با هنرمندان و هنرپیشهگان صرف میشود یا تحت عنوان کمک به این و آن خرج می کنند! چرا تا کنون برای رئیسجمهور و دیگر مسئولان سوال نبوده که این پولها از کجا آمده؟ در چه ردیفی از قانون بودجه سنواتی بوده که اینچنین ریخت و پاش میکنند؟
متاسفانه ما اسنادی داریم که در سفرهای استانی و در موارد غیر سفرها، ضوابط بودجهای کشور رعایت نمیشود. باید جلوی این بدعت را گرفت تا این سنت بد در دولتهای بعد ادامه پیدا نکند.
تا جایی که میدانم ردیفی به عنوان «بودجه در اختیار» برای دولت و شخص رئیسجمهور در لوایح بودجه سنواتی دیده میشود. ردیفی که بنا به تذکر آقای مویدحسینی صدر نماینده خوی بالغ بر ۳۰۰ میلیارد تومان بودجه را در خود گنجانده و مجلس هم نظارتی بر هزینهکرد آن ندارد. گویا دولت نیز به استناد همین ردیف است که برخی از این هزینهها را میکند. این ردیف در بودجه سال ۹۰، چقدر بودجه دارد؟
قیمت ردیف بودجه در اختیار دولت را برای اسل ۹۰ نمیدانم. اما این کمکها و پرداخت ارقام کلان به عنوان هدیه به این و آن نباید به دور از نظارت مجلس باشد. دولت که راسا نمیتواند تصمیم بگیرد که چه پولی را کجا هزینه کند. هر پرداختی باید بر اساس قانون بودجه و برنامه پنج ساله و با سند مشخص باشد. اما متاسفانه اینگونه نیست.
بحث من بر سر این است که هر مبلغی و با هر هدفی حتی کمک به محرومین و نخبگان، باید بر اساس قانون تخصیص یابد وگرنه پرداخت آن غیرقانونی است. اینگونه پرداختهای بی حساب و کتاب و خارج از چهارچوب قانون، مثل کسی است که دور از جان دولت و شما و بقیه، دزدی میکرد و پول آن را به فقرا میداد! کار خلاف قانون، ولو به اسم کمک به مردم غلط است. چون خارج از نظام بودجه و قانونی کشور است.
در سوالات قبلی اشاره کردید که بخشی از این تخلف مالی از سوی معاونت برنامه ریزی رئیسجمهور و وزیر سابق راه به برخی نمایندگان صورت میگرفته و میگیرد. اگر ممکن است شفاف تر بفرمایید که دیگر کدام یک از دولتمردان به پخش وجوهی خارج از قانون میپردازند و به چه کسانی آن را پرداخت میکنند؟
بنای ورود به ذکر اسامی افراد را ندارم. از مجاری خاص قانونی در حال پیگیری این موضوع هستم. همین قدر به شما بگویم که در حوزه انتخابیه من، در پرداخت اعتبارات معاونت راهبردی، اختلافات فاحشی هست. مثلا در مورد بودجههایی در قالب مساعدتهای ورزشی به بخشهای مختلف استان. این بودجه در چهار شهرستان حوزه انتخابیه من به شکل نامتوازنی توزیع شده که دلیل آن مشخص نیست. به یکی از چهار شهرستان، مبلغ بیشتری دادهاند که دور از عدالت است. وقتی هم میگوییم که چرا در دولتی با مشی عدالتمحوری و شعار مهرورزی، اینگونه اعتبارات خارج از رویه و ضوابط توزیع میشود، میگویند شما پیگیری نکردهاید که بودجه بیشتری بگیرید!
این که نمیشود جواب. همانطور که گفتم این یک توجیه غیرقانونی است چون ردیف اعتبارات در بودجه آمده است و نباید به هیچ محلی یا شخصی، بودجه بیشتری بدهند. اما حتی اگر توجیه دولت را هم بپذیریم، باید بگویم که اگر بنا به عدم پیگیری هم باشد، نباید حق مردم را نادیده بگیرند و بی ضابطه و ملاک پول پرداخت کنند. گیرم من نماینده کم کاری کرده باشم و تامین اعتبار پروژهای را دنبال نکرده باشم. گناه مردم حوزه انتخابیه ام چیست که باید در فقر به ادامه زندگی بپردازند؟ اصلا این در شان دولت عدالت محور هست که به دلیل عدم پیگیری یک نماینده، به مردم حوزه انتخابیه او کمک نکند؟ این کار وجدانا مشکل دارد که با دوستی و رفاقت و هوا و هوس پولی به کسی پرداخت کنند و دیگران محروم باشند!
فرمودید از مجاری خاص در حال پیگیری پرداخت وجوه غیرقانونی به برخی افراد هستید. این مجاری خاص کجاست؟
دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور، نهادهای منتسب به مقام معظم رهبری، کمیسیون اصل نود مجلس و هیات رئیسه که مستنداتم را به تمامی آنها ارائه داده و میدهم. البته بیان این مسائل در رسانهها هم کمک شایانی میکند. فشار رسانهای و افشای این تخلفات منجر به فشار افکار عمومی به متخطیان میشود. قدرت نظارت مردم را هم بیشتر میکند. فشار افکار عمومی باعث محدودتر و مخفیتر شدن این رفتارهای غیرقانونی میشود. من اطمینان دارم که ظرفیت بالای نظارتی مردم، برخی مسئولان خاطی را از پیمودن راه کج منع می کند.
آقای حیدری! این تخلفات مالی در حالی در دست انجام است که زمان کوتاهی تا انتخابات مجلس شورای اسلامی داریم. فکر نمی کنید در تقسیم وجوهی میان برخی نمایندگان خاص آن هم از سوی دولتمردان، با هر عنوانی که باشد -اعم از کمک به مناطق محروم، تاسیس مسجد یا ورزشگاه یا هر چیز دیگری- شائبه انتخاباتی بودن و سوء استفاده از منابع عمومی و اموال بیتالمال وجود دارد؟
تا کنون ممکن بود که به این موارد انگ سیاسی نزنند. اما همانطور که گفتید اگر از این به بعد هم این روال ادامه یابد، این ظن و گمان قویتر میشود که با رویکرد سیاسی خاصی در حال تداوم است. گروههایی از درون دولت به دنبال ریاست جمهوری آینده و مجلس بعد هستند. آنها حتی فراتر از بحث زمان باقی مانده تا انتخابات، مشغول اقداماتی هستند. کسانی که به اسم خدمت به مردم در پی آنند که تا این دولت هست، وزیر و یا معاون بمانند و برای بعدش هم زودتر دست به کار شوند.
خدا شاهد است رویکرد من در بیان این مسائل، نصیحتگری به دولت است نه کینه ورزی. البته اگر لازم باشد، دشمنی هم میکنیم. اما فعلا به عنوان یک نصیحتگر دلسوز نصیحت میکنیم تا آینده ببینیم که بدنه انحرافی دولت چه میکند و خودی است یا غیر خودی؟ الان برادرانه میگوییم تا رویکردشان را اصلاح کنند اما اگر این کمکهای مالی مشکوک قطع نشود و کنترل و نظارتی بر آن اعمال نشود، با توجه به ایدههایشان برای تصاحب قوه مقننه و مجریه، من اعلام خطر میکنم.
این بدنه انحرافیای که در دولت به آن اشاره کردید، این روزها بارها وبارها مورد عتاب و خطاب قرار گرفته. اگرچه کم و بیش منظور گویندگان مشخص است که به چه کسانی در دولت اشاره دارند، اما لطفا کمی بیشتر توضیح دهید که فعالیتهای این بدنه انحرافی، چه عواقبی دارد؟
اقدامات آنها با قانون مغایرت دارد. آغاز حرکتهای انتخاباتی زود هنگام است و در شرایط نابرابر با سوء استفاده از اموال بیتالمال، آینده خوبی را پیش روی ما به تصویر نمیکشد. چون کسانی که الان در حکومت نیستند ولی قصد نامزدی برای انتخاباتهای بعدی را دارند، توان رقابت با آنها در شرایط نابرابر را نخواند داشت.این پولها بیت المال است و نباید با مقاصد سیاسی خاص هزینه شود.
این حرکتها از سوی دولت عدالتمحور و اصولگرا خیلی غلطتر است. متاسفانه این ایده منحرف در دولت، با این حرکتهای مالی خارج از قانون، تقویت هم میشود. البته این حرکات باعث ایجاد شبهاتی در مردم میشود که از خود میپرسند «آیا واقعا دولت از اینها حمایت میکند؟ یا اینکه منتقدین دولت راست میگویند؟»، «وقتی هم دولت اصولگراست و هم منتقدینش اصولگرا هستند، کی درست میگوید؟»
این کارها بدعتی است که در آینده اگر ادامه بیابد یک سیئهای برجای میماند که در دنیا و آخرت، عقوبت دارد. حضور در قدرت آزمونی است که باید مراقب باشیم خطایی در آن صورت نگیرد. وقتی بخشی از بدنه دولت، خواسته یا ناخواسته سهوا یا عمدا برخلاف قانون عمل میکند، بعد چطور مطمئن باشیم که انتخابات درستی را برگزار خواهند کرد؟ این رفتارهای انحرافی گمانههای فتنه سبز را تقویت نمیکند؟
ما از یک انسان لاابلی که مناسبی هم در دولات دارد، انتظاری نداریم. اما از چهره موجه رئیس جمهور چنین انتظاری نیست که به عملکرد این افراد لاابالی بی توجه باشد. من این دولت را دولت مبارز با فساد میدانم. اما الان آقای بقایی یک مهمانی، ۵۰ میلیونی برگزار میکند و پول پخش میکند! یا آقای مشایی هدیه های میلیونی به برخی به اصطلاح هنرمندان میدهد! اگر فساد بد است، برای همه بد است. نباید همواره انگشت اتام را به سوی دیگران گرفت. چرا در خود دولت افراد فاسد شناسایی نشوند؟
البته به عنوان یک نماینده اصولگرا میگویم که خدمات دولت قابل قبول ست اما انتقاداتی جدی هم به آن وارد است. بویژه آنکه این حرکتهای زودهنگام، برای دولت و آینده نظام آثار بدی دارد.
ندای سبز آزادی: دفتر رهبری با صدور اطلاعیهای، از انتشار خبر ناقص سخنان رهبری در خبرگزاری رسمی دولت احمدی نژاد (ایرنا) به شدت انتقاد کرد، این اقدام را غیر مسئولانه خواند و نسبت به آن ابراز تأسف کرد.
به گزارش خبرگزاریها، در این اطلاعیه آمده است: در پی انتشار خبر ناقص سخنان مقام معظم رهبری در جمع مردم شیراز با شماره ۳۰۳۵۱۶۱۸ ساعت ۱۲٫۱۴، از سوی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری، ضمن ابراز تأسف و غیرمسئولانه دانستن این اقدام خبرگزاری ایرنا، از تمام خبرگزاریها و سایتهای خبری درخواست کرد به هیچ عنوان از این خبر استفاده نکنند.
خبر مورد اشاره، مربوط به دیدار امروز صبح آیتالله خامنهای با جمعی از مردم استان فارس است که به تهران آمده بودند. مقام رهبری نسبت به بروز اختلاف و شکاف در نظام هشدار داد و ضمن حمایت دوباره از رئیس دولت، او را متهم کرد که در ماجرای برکناری مصلحی از وزارت اطلاعات، از مصلحت بزرگی غفلت کرده است.
خبرگزاری فارس هم امروز مصاحبهای از رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس گرفت که سمت و سوی آن آشکارا علیه ایرنا بود. آرین منش در این مصاحبه، ضمن انتقاد از عملکرد ایرنا، اعلام کرده که کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم به بررسی وضعیت و عملکرد ایرنا خواهد پرداخت.
مدیریت ایرنا در حال حاضر با جوانفکر است که از نزدیکان و حامیان اسفندیار رحیم مشایی در دولت به شما میرود.
ندای سبز آزادی: رییس سازمان بازرسی کل کشور نسبت به شیوع قانون گریزی در مسئولان به بهانه جهاد اقتصادی هشدار داد و تصریح کرد: رسیدن به جهاد اقتصادی از راههای غیرقانونی، عقیم است.
به گزارش خبرگزاریها، پورمحمدی گفت: در مورد اینکه گفته میشود «برای جهاد اقتصادی، نباید به قوانین و مقررات پاییبند بود»، همینجا اعلام میکنم که جهاد اقتصادی یعنی حرکت با برنامه، ضابطه و قانون. جهاد اقتصادی از بزرگراه برنامه، انضباط و شفافیت میگذرد. رسیدن به جهاد اقتصادی از راههای غیرقانونی، پنهان، پستوها و خروج از برنامه، عقیم است و به مقصد نمیرسد.
مصطفی پورمحمدی، در جمع دبیران شورای دستگاههای نظارتی استانها گفت: مقام معظم رهبری دههای را که در آن هستیم بهعنوان دهه «عدالت و پیشرفت» نامیدند. عدالت ناظر به حاکمشدن قوانین و محترم داشتن حقوق مردم است و پیشرفت، ناظر به توسعه تمدنی و تکنولوژی اقتصادی، صنعتی و رفاه است.
پورمحمدی در بخش دیگر سخنان خود با اشاره به نامگذاری امسال بهعنوان سال جهاد اقتصادی، گفت: در سال جهاد اقتصادی باید از همه ظرفیتهای پیشرفت استفاده کرد. سازمان بازرسی کل کشور و شورای دستگاههای نظارتی هم در بخش عدالت و هم در بخش پیشرفت باید هدفهای اصلی و شاخصهای توسعه و پیشرفت را رصد کنند.
رییس سازمان بازرسی کل کشور تصریح کرد: در سال جهاد اقتصادی تکلیفمان این است که در نظارت بر اجرای قانون و برنامه، جهادی عمل کنیم. پس سال جهاد اقتصادی یعنی حرکت جهادگونه بر ضد فساد و این را شرع، قانون و مقام معظم رهبری از ما خواسته است. نظارت بر اجرای قانون و جلوگیری از فساد و حرکت بر اساس برنامه از اصول مهم آن است.
ندای سبز آزادی: دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین با بیان اینکه افرادی تحت عنوان اصولگرایی حرفهای غیراصولگرایانه میزنند، گفت: ما از توطئهها و سخنانی که منجر به ضربه زدن به جریان اصولگرا میشود غافل نخواهیم شد و اگر نیاز باشد آنها را افشاء خواهیم کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، محمد رضا باهنر با اشاره به آغاز اقداماتی در جریان اصولگرایی برای مقابله با جریانهای انحرافی خواند، اظهار داشت: روحانیت کاملا آگاه است، اقداماتی نیز برای شناسایی توطئهگرانی که در جهت شکاف و انحراف در جریان اصولگرا فعالیت میکنند، شروع شده و به صورت جدی پیگیری خواهد شد.
وی اضافه کرد: افرادی تحت عنوان اصولگرایی حرفهای غیر اصولگرایی میزنند بنابراین از توطئهها و سخنانی که منجر به ضربه زدن به جریان اصولگرا میشود غافل نخواهیم شد به طوری که اگر نیاز باشد آنها را افشاء خواهیم کرد.
این فعال سیاسی در ادامه به وحدت و همدلی در جریان اصولگرا اشاره کرد و افزود: همه اصولگرایان تلاش میکنند که ظرفیت اصولگرایی افزایش یابد زیرا افزایش این ظرفیت به نفع جریان اصولگرایی است، ضمن اینکه جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) بایدها و نبایدهای اصولگرایان را اعلام کرده است بنابراین کسانی که مدعی اصولگرایی هستند باید التزام خود را به این بایدها و نبایدها که در قالب منشور اصولگرایی منتشر شده است اعلام کنند.
ندای سبز آزادی: امام جمعه یزد گفت: آمارهای ارائه شده توسط برخی مسئولان در زمینه اشتغال دور از ذهن است و لازم است به منظور عدم سلب اعتماد مردم، مسئولان در ارائه این آمار صادق باشند.
به گزارش مهر، حجت الاسلام محمدعلی صدوقی در خطبههای این هفته نمازجمعه با بیان این مطلب، افزود: برای ایجاد هر شغل در کشور بین ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان باید هزینه شود بنابراین با انجام محاسبات ساده میتوان دریافت که با هزینههای انجام شده در زمینه اشتغال نمیتواند تا این میزان اشتغالزایی کرده باشد.
وی خاطرنشان کرد: ارائه چنین آمارهایی در مردم ایجاد بیاعتمادی نسبت به مسئولان و آنها را دلسرد میکند.
صدوقی با اشاره به سوم اردیبهشت ماه، روز ملی کارآفرینی اظهار داشت: از آنجا که امسال از سوی رهبر معظم انقلاب به نام سال جهاد اقتصادی نامگذاری شده است، برای اینکه بتوانیم در اقتصاد کشور جهش و جهاد داشته باشیم راهی به جز برنامهریزی صحیح و هدایت درآمدهای نفتی به سوی کارآفرینی نداریم.
خطیب جمعه یزد با تاکید بر اینکه دروازههای کشور نباید به سوی کالاهای وارداتی باز شود، افزود: بزرگترین ضربههای اقتصادی به تولیدکنندگان و کارآفرینان توسط کالاهای وارداتی به ویژه کالاهای قاچاق وارد میشود.
وی با تاکید بر جذب سرمایهگذاریهای خارجی برای ایجاد اشتغال عنوان کرد: در صورتی که زیرساختهای جذب سرمایهگذاری خارجی نظیر خطوط انتقال آب، برق، گاز، راه و … تامین شود، سرمایه گذاران خارجی میتوانند کمک بسیار خوبی برای ایجاد اشتغال باشند.
ندای سبز آزادی: آیتالله دستغیب، در جلسه تفسیر قرآن خود با تاکید بر اینکه ستمگران عالم و فرعونهای هر زمان حاضرند همه مردم را بکشند تا خودشان باقی باشند، خاطرنشان کرد: اگر در هر زمان و هر مکانی بساط ظلم ظالمی برچیده شد، به جهت خواست مردم ستمدیدهای بود که از همه جا منقطع شدند و روی تضرّع به درگاه پروردگار آوردند.
ایشان در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: هدف امام حسینعلیه السلام این است که مردم را متوجّه خدای تعالی کند و از بند هوای خود و دیگران آزاد سازد و تحقّق این هدف در روز عاشورا کاملاً مشهود است و تأثیر این اتفاق در همه قیامهایی که در هر کجای عالم توسط افراد یا تودههای عظیم مردم علیه ظلم و استبداد رخ میدهد، ظاهر است.
این مرجع تقلید مقیم شیراز در پایان جلسه تفسیر خود، بار دیگر خواستار آزادی موسوی و کروبی و همسران آنها شد و برای این منظور و نیز برای آزادی همه زندانیان سیاسی دعا کرد.
به گزارش حدیث سرو، مشروح سخنان آیتالله دستغیب در آخرین جلسه تفسیر قرآن ایشان که به تفسیر آیات ۴۹ و ۵۰ سوره غافر اختصاص داشته، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ قالَ الَّذینَ فِی النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنّا یَوْماً مِنَ الْعَذابِ«۴۹»قالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا بَلی قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إلاَّ فی ضَلالٍ«۵۰»
ترجمه : و آنها که در آتشند به مأموران جهنم گویند: از پروردگارتان بخواهید تا یک روز از عذاب ما بکاهد. آنها پاسخ دهند: آیا پیامبران شما با دلایل روشن نزد شما نیامدند؟ گویند: پس هر چه میخواهید دعا کنید اما دعای کافران جز در گمراهی نیست.
وَ قالَ الَّذینَ فِی النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ؛ پس از آنکه در جهنّم، مستضعفین از مستکبران و سردمداران کافر خود قطع امید کردند، رو به نگهبانان جهنّم کرده، از آنها برای تخفیف در عذاب خود استمداد میطلبند. همچنانکه مؤمنین در بهشت ملائکه و ولدانی دارند که مأموران و کارگزاران آنها در بهشتند، اهل دوزخ نیز مأموران و نگهبانانی دارند که بر عذاب آنها نظارت دارند و خود در آتش نمیسوزند.
هر دو گروه مأموران بهشتی و جهنّمی، همچون عذابهای جهنّم و نعمتهای بهشت، ماحصل اعمال خود انسانهایند و هر کس به مقتضای آنچه در دنیا پیش فرستاده علاوه بر بهشت و جهنّم، مأمورین و مراقبین خود را نیز تعیین میکنند.
ادْعُوا رَبَّکُمْ؛ خدای تعالی ربّ همه موجودات و مخصوصاً مربّی تمام انسانهاست اما این کافران بجای آنکه خدای تعالی را ربّ خود بدانند و او را بخوانند، به مأمورین جهنّم میگویند: «از پروردگارتان بخواهید». این تعبیر، اشاره لطیفی است به روش و سیره کافران در دنیا؛ یعنی آنها در همه عمر بجای آنکه در پی شناخت پروردگار خود باشند و راهی برای تقرّب به او بجویند، همواره از او روی میگرداندند و تن به ربوبیّتش نمیدادند. در عوض، بتها و صاحبان زر و زور را ربّ و خدای خویش میگرفتند لذا این خدایان باطل، ملکه الوهیتشان گشت و به همین جهت ابتدا رو به آنها کردند و پس از ناامیدی از یاریشان، از پروردگار یکتایی که با او بیگانه بودند استمداد جستند.
اهل جهنّم از طریق خزنه دوزخ از خدا میخواهند که اندکی از عذابشان را کم کند. این درخواست بخاطر آن است که آنها حاضر نیستند بپذیرند که عذاب امروزشان صورت همان اعمال دنیایشان است. به همین جهت بسیاری از آنها در شقاوت خویش، خود را مجبور و خدای تعالی را مقصّر میدانند. همچون شیطان رجیم که خدای تعالی را اغواکننده خود خواند. در حالی که شخص مؤمن نعمتها و توفیقات خود را از پروردگار یکتا میبیند و مصائب و گرفتاریهایش را کفّاره گناهان و لغزشهای خویش میشمارد و علاوه بر استغفار، شکرگذاری نیز میکند.همچنین میداند بعضی از دردسرها و ناراحتی هایش بخاطر عمل به تکلیف است مانند آنجا که امر به معروف و نهی از منکر میکند و متحمّل برخی آزارها میشود لکن میداند که اینها نشانه قبولی عمل او است و در این شدائد رشد خود و فیوضات خدای تعالی را حس میکند و با آغوش باز آنها را میپذیرد و به هیچ وجه آزردهخاطر و ناراحت نمیشود.
قالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّناتِ؛ «بیّنات» یعنی دلایل منطقی که مطابق فطرت است. نگهبانان دوزخ، رسل الهی را با ضمیر «کُم» (شما) همراه میکنند تا اولاً بیان کنند این پیامبران از جنس همان مردمان بودند. ثانیاً یکرنگی و صفا و صداقت آنها را نشان دهند. گویی این رسولان از آن همین مردم کافر بودند.
قالُوا بَلی؛ این اعتراف کافران به آمدن پیامبران الهی، در واقع اعتراف به کوتاهی خود در اجابت دعوت آنها و پاگذاشتن بر فهم خویش است. اعتراف به این است که با وجود درک حقانیت انبیاء، در مقابل آنها تکبّر کردند و بجای سرنهادن به فرمان خدا و اطاعت از دستورات ایشان، راه نفس و منیّت را پیش گرفتند و مال و مقام دنیا را بر بندگی خدا ترجیح دادند. بجای اطاعت از رسولان الهی از کسانی تبعیت کردند که میدانستند دروغگو و خائن و ظالمند. امام حسینعلیه السلام را میدیدند و یزید را هم میشناختند اما به جای یاری مظلوم، به کمک ظالم میرفتند و جرثومه پلیدی و رذالت را «امیرالمؤمنین» میخواندند!
قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إلاَّ فی ضَلالٍ؛ مأمورین جهنّم به اهل جهنّم گویند: پس خدا را بخوانید. اما خواندن شما کافران جز در تباهی و گمراهی نخواهد بود و حاصلی برایتان ندارد. این در حالی است که خدای تعالی بیهیچ قید و شرطی فرموده: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم». (غافر/۶۰) لکن این کافران تا در دنیا بودند خدا را نخواندند حتی اگر گرهی در کارشان میافتاد به سراغ اسباب ظاهری میرفتند و ایمان و اعتقادی به گرهگشایی پروردگار نداشتند.
به همین جهت در آخرت نیز این ملکه بیایمانی و شرک را با خود همراه دارند و حتی در این زمان که همه اسباب از آنها منقطع و حقیقت آشکار شده نمیخواهند و نمیتوانند به مؤثّریت پروردگار تن دهند حتی اگر شرایطی پیش آید که از روی اجبار خدا را بخوانند باز هم حاضر نیستند دست از منیّت خود بردارند و لذا اگر باز هم به دنیا باز گردند، گمان میکنند آنچه دیدهاند خوابی وحشتناک و پریشان بوده و به همان روال سابق باز میگردند؛ «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ» (انعام/۲۸)
این وضع همه ستمگران عالم و فرعونهای هر زمان است. آنها حاضرند همه مردم را بکشند تا خودشان باقی باشند. محمّدرضا شاه وقتی که ناچار شد از ایران برود، اشک ریخت اما اگر کمی با خدا آشنا بود و این اشک را به درگاه پروردگار میریخت، اندکی برایش بهتر بود، هرچند جبران آن همه ظلم و ستمی که به ملّت کرده بود نمیشد، اما آن منیّتی که موجب آن ظلمها شد، فطرتش را چنان خاکمال کرده بود که دیگر هیچ جای دسترسی به پروردگار برایش نمیگذاشت و اجازه رجوع به حضرت ربّ العالمین به او نمیداد.
إنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا؛ یاری و کمک خدای تعالی به انبیاء و مؤمنین این است که آنها را به تقاضا و طلبی که دارند، میرساند البته به شرط استقامت و ایستادگی آنها. اگر در هر زمان و هر مکانی بساط ظلم ظالمی برچیده شد به جهت خواست مردم ستمدیدهای بود که از همه جا منقطع شدند و روی تضرّع به درگاه پروردگار آوردند. در هر زمان که امّت پیامبری به یاری پیامبر خود برخواستند و به دستوراتش عمل کردند، خداوند یاریشان کرد و عزّت دنیا و آخرتشان بخشید؛ همچون مسلمانان دوران پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه. بنابراین دنیا دار اسباب است و هرگز سنّت خداوند بر این نیست که پیامبری را به سوی قومی بفرستد و مردم آن قوم او را حمایت نکنند و او بیهیچ سببی و صرفاً با کمک خدای تعالی پیروز شود.
مولا علیعلیه السلام بعد از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله کسی را نداشت و جز عده قلیلی، هیچکس یاریش نکرد لذا سکوت کرد و خانهنشینی اختیار نمود. علت این امر آن است که انبیاء و اوصیای الهی هدفشان آشناکردن مردم با خدای تعالی است، نه حکومت و ریاست بر آنها. پس اگر مردم نخواهند به سوی خدا هدایت شوند و خواهان ولایت غیر خدا باشند، مختارند و اجباری به پذیرش سعادت و رستگاری ندارند. به همین جهت وقتی همان مردم از ظلم و ستم عثمان به تنگ آمدند و به سوی امیرالمؤمنینعلیه السلام رو کردند، حضرت خلافت بر آنها را پذیرفت اما پس از گذشت اندک زمانی چون دیدند رویه مولا، رویه پیامبر اکرم است و با سیره شیخین مطابقت ندارد، طلحه و زبیرها سر بر آوردند و به مخالفت برخاستند و شد آنچه شد.
پیروزی امام خمینیرحمه الله در نهضت انقلاب اسلامی نیز به دلیل خواست و همراهی مردم بود که اگر چنین نبود ایشان نیز مانند دیگر مبارزان پیش از خود محکوم به شکست بودند.
سنّت دیگر خداوند در نصرت حق
نوع دیگری از نصرت خدای تعالی همانند آن چیزی است که برای امام حسینعلیه السلام پیش آمد. بسیاری از کسانی که در زمانهای مختلف در راه خدا قیام کردند، بهرهمند از نصرت پروردگار شدند لکن این نصرت، نه به شکل پیروزی ظاهری بلکه از جنس غلبه حق بر باطل بود به همین جهت است که نام آنها در تاریخ ماندگار شد و هدفشان اعتلا یافت. عزاداریهای باشکوه هر ساله مردم شیعه و حتی دیگر مسلمانان عالم برای حضرت سید الشهداءعلیه السلام و توجه قلوب همه انسانها به ایشان، نصرت خدای تعالی برای ایشان است.
فراموش نکنیم که هدف امام حسینعلیه السلام این است که مردم را متوجّه خدای تعالی کند و از بند هوای خود و دیگران آزاد سازد و تحقّق این هدف در روز عاشورا کاملاً مشهود است و تأثیر این اتفاق در همه قیامهایی که در هر کجای عالم توسط افراد یا تودههای عظیم مردم علیه ظلم و استبداد رخ میدهد، ظاهر است. اگر خیزش امروز جوامع اسلامی برگرفته از قیام امام خمینیرحمه الله است، قیام امام خمینی، خود متأثّر از قیام و حرکت حضرت اباعبداللَّه الحسینعلیه السلام است. آنکه دین پیامبر را زنده نگه داشت حسینعلیه السلام بود به همین جهت درروز قیامت پیامبرصلی الله علیه وآله مردم را به امیرالمؤمنینعلیه السلام و ایشان به امام حسنعلیه السلام و ایشان به امام حسینعلیه السلام حواله میدهند و آنکه به اذن اللَّه و به اذن پیامبر و مولا علی و امام مجتبیعلیهم السلام شافع روز محشر است، حضرت اباعبداللَّه الحسینعلیه السلام است و چون مختار با قیام خود از امام حسینعلیه السلام خونخواهی نمود و با این کار موجب خنکای دل شیعیان و دوستان حضرت گشت، حتی اگر خلل و نقصی هم در کارش باشد، مورد عنایت امام حسینعلیه السلام قرار میگیرد.
بنابراین خدای تعالی امام حسینعلیه السلام را نصرت داد و به وسیله ایشان پیامبرصلی الله علیه وآله و مولا علیعلیه السلام و همه ائمه اطهارعلیهم السلام را نصرت فرمود حتی قیام مهدی (عجل اللَّه تعالی فرجه) با زمینه قیام حسینعلیه السلام تحقق مییابد و بوسیله ایشان مردم آماده پذیرش مصلح میگردند پس حضرت سید الشهداءعلیه السلام ناصر مولانا صاحب الزمان (عجل اللَّه تعالی فرجه) نیز هستند.
از خدای تعالی میخواهیم که این وضع بحرانی به پایان برسد و همه مردم ایران شاهد آزادی آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان و همه زندانیان سیاسی باشند. احکام اسلام به صورت عادلانه و یکسان برای همه اجرا شود تا همه مردم از لطافت و زیبایی دین اسلام بهرهمند گردند. به راستی اگر به همه احکام اسلامی مو به مو عمل میشد و قانون اساسی بیهیچ توجیه و تبعیض به اجرا در میآمد، جمهوری اسلامی تبدیل به بهشت میشد و طراوت تازهای به همه انسانها میداد چرا که اسلام و احکام اسلام مطابق با فطرت بشر است و هر کس در هر کجای عالم، اسلام واقعی را ببیند، خواه ناخواه شیفته آن میشود.
ندای سبز آزادی: دو سال قبل، در چنین روزهایی بود که میرحسین موسوی نسبت به گسترش خرافهگرایی با پشتوانه دولتی و حکومتی هشدار میداد و مردم و سیاسیون را از عوامگرایی و فریبکاری برحذر میداشت. این موضوع یکی از دغدغههایی بود که مهندس موسوی را به شکستن سکوت خود واداشت و اکنون پس از دو سال، بسیاری از فعالان فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دارند به دغدغههایی میرسند که دو سال قبل میرحسین درباره آنها هشدار داده بود و حالا رفته رفته در کنار دیگر هشدارهای آن روز میرحسین و حامیانش، نمونههایی از صحت نگرانی او درباره گفتارها و رفتارهای عوامفریبانه نیز دیده میشود.
یکی از این نمونهها که در محافل سیاسی و رسانهای به عنوان مصداقی آشکار از دروغپردازی و عوامفریبی ارزیابی شده، سخنان امام جمعه موقت قم درباره یا علی گفتن آیتالله خامنهای در لحظه تولد است که در اینترنت و محافل خصوصی، اسباب تمسخر و مضحکه این ادعا را فراهم ساخته است. اما سعیدی بدون آنکه از اظهارات دردسرسازش عذرخواهی کند، در توضیحی که به تازگی در این باره منتشر کرده، صرفا از حساسیتها تشکر کرده است!
این در حالی است که بسیاری دلسوزان و دغدغهداران نسبت به دین و ایمان مردم و آبروی میهن و آیین، نسبت به این سنخ اظهارات نگران شده بودند؛ و البته سکوت کسانی که در برابر چنین سخنان بیپایه و اساسی باید فریاد بزنند و یا در برابر ادعاهای مخربی که در سیدی “ظهور نزدیک است” و برخی محافل خاص مطرح شده و میشود واکنش نشان دهند، از جمله شخص رهبری که قبل از همه باید نسبت به رواج خرافات درباره خود حساس باشد، بر نگرانیها افزوده بود.
اکنون حجتالاسلام محمد سروش محلاتی در یادداشتی به این موضوع واکنش نشان داده، از پذیرش مدعیات خلاف عقل و رواج نسبت دادن امور خارقالعاده به افراد غیر معصوم انتقاد کرده و هشدار داده که: این نقل ها در حوزه و از حوزویان علامت آن است که خطر و آفت عوام زدگی تا قلب حکومت دینی پیشرفت کرده و مرکزی که باید با کمال عقلانیت و با نهایت شجاعت و حریّت در برابر اینگونه خطرات بایستاد، متأسفانه در بخش هائی، خود آفت زده است.
وی همچنین تاکید کرده است: این نقل ها، علامت آن است که ما هر روز از اندیشه های حضرت امام خمینی و شاگردان واقعی اش مطهری و بهشتی، بیشتر فاصله می گیریم و تریبون های رسمی که دیروز در اختیار برجسته ترین شخصیت های فقهی، تفسیری، فلسفی حوزه مانند آیت الله جوادی آملی بود و در برابر چنین جریانات انحرافی مقاومت کرد، امروز وضع دیگری پیدا کرده است.
متن یادداشت تأملبرانگیز این پژوهشگر حوزوی را در ادامه بخوانید:
شناخت و آگاهی ما از پدیده ها همیشه مستقیم و بدون واسطه نیست، مثلاً وقتی کسی را به «عدالت» توصیف می کنیم، از رفتار و گفتار او این صفت را در جان او کشف می کنیم، هم چنین داوری ما دربارهی «علم» یک شخص، مستند به علائمی است که از راه آن، پی به «علم» او می بریم. اینگونه شناخت که به وسیله ی «نشانه ها» بدست میآید، همان شناختی است که تعبیر قرآنی آن معرفت «آیه ای» است. آیهها و نشانهها ما را به «واقعیت های پنهان» می رسانند و از حقیقت هائی که مستقیماً در قلمرو شعور و ادراک ما قرار ندارند، پرده بر می دارند و بر شعاع معرفت ما می افزایند.
یکی از نمونه های این نوع معرفت، دریافتی است که با تأمّل در پدیده های اجتماعی و حوادث تاریخی، می توان بدان رسید، البته این معرفت نصیب کسی می شود که بتواند از «ظاهر» پدیده ها و حوادث، «عبور» کرده و ماوراء آنها را درک کند. واژه «عبرت» هم گویای همین «عبور» از سطح به عمق است که باید قصه ها را با این نگاه مرور کرد: «لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب» (سوره یوسف، آیه ۱۱۰) پس کسی که فقط «نقل ها» را می خواند و نمی تواند از آن ها عبور کرده و به ریشه ها برسد، از «صاحبان خرد» و اولی الالباب نیست!
به خاطر دارم یک روز در محضر حضرت آیة الله العظمی سیستانی بودم و ایشان دربارهی برخی از جریانات تاریخی سخن می گفتند و در ضمن آن فرمودند: «تاریخ آن چیزی نیست که مورخان در کتاب ها نوشته اند، تاریخ آن چیزی است که آن ها را ننوشته اند و در کتاب ها دیده نمی شود.»
هنر یک انسان هوشیار و متفکر آن است که «دلالت» نقل ها را پی گیری می کند و «مدلول» های ناگفته را از آن در می یابد. مثلاً وقتی از یک «قابله» پس از گذشت ده ها سال، مطلبی خارق العاده و غیر عادی نقل می شود و همین «نقل» مثل وحی، شمرده شده و مبنای یک استنتاج دینی و سیاسی قرار می گیرد، واقعیت های زیادی را می توان از آن کشف کرد. به تعبیر دیگر، اولوالالباب می توانند علائم و نشانه هائی را در آن شناسائی کرده و از راه آن ها، به واقعیت هائی از این قبیل دست یابند:
۱ـ این گونه نقل ها علامت آن است که ما برای «اقناع» به چه ابزارهائی روی آورده ایم، ابزارهائی که در گذشته برای اثبات حقانیتمان، از آن ها استفاده نمی کردیم!
۲ـ اعتماد به این نقل ها نشان می دهد که ما به آنچه در فقه به عنوان شرایط شاهد گفته ایم، التزامی نداریم، آنجا می گوئیم «قابله» اگر مورد اطمینان و «عادل» است، گواهیاش مورد قبول قرار می گیرد و شیخ اعظم انصاری روایت نقل می کند که اگر قابله موصوف به عدالت نباشد، سخنش اعتباری ندارد و سخن «مجهول الحال» را نباید پذیرفت (القضا و الشهادات، ص۱۲۸) ولی در اینجا استناد به سخن فرد مجهول، مانعی ندارد!
۳ـ این نقل ها علامت آن است که بین شریعت ما و سیاست ما، فاصله و جدائی افتاده است، چون در شریعت، فقها فرموده اند که در امور غیر عادی و خارق العاده، خبر واحد حتی از شخص ثقه، «حجت» نیست و اعتباری ندارد، به فرموده ی امام خمینی «انّ المحسوسات الغریبة الغیر العادیه لا یکتفی فیها باخبار واحد» (محمد فاضل لنکرانی، معتمد الاصول، ج۱، ص۴۵۴)، ولی ما امور «غریبه» و غیر عادیه را با خبر واحد ثابت می کنیم!
۴ـ این نقل ها علامت آن است که شأن والای ولایت معصومان در انجام امور خارق العاده را به راحتی به افراد دیگر هم سرایت می دهیم و همان منزلت استثنائی را برای آن ها هم اثبات می کنیم، پس دیگر امتیازی برای حضرت حجت سلام الله علیه نیست که وقتی به دنیا آمد شروع بخواندن آیه قرآن کرد: «و نرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا… »
۵ـ این نقل ها علامت آن است که ما «ولایت» در عصر غیبت را از یک «منصب اعتباری» بالاتر می بریم و می خواهیم برای آن پشتوانه «قرب معنوی» و کمال حقیقی ولایت باطنی قرار دهیم، در حالی که امام خمینی در بحث های ولایت فقیه خود اصرار داشت که «ولایت» به معنای حکومت و اداره کشور است و تصریح می کرد که «نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیر عادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد.» (ولایت فقیه، ص۴۰)
۶ـ این نقل ها در حوزه و از حوزویان علامت آن است که خطر و آفت عوام زدگی تا قلب حکومت دینی پیشرفت کرده و مرکزی که باید با کمال عقلانیت و با نهایت شجاعت و حریّت در برابر اینگونه خطرات بایستاد، متأسفانه در بخش هائی، خود آفت زده است.
۷ـ این نقل ها، علامت آن است که ما هر روز از اندیشه های حضرت امام خمینی و شاگردان واقعی اش مطهری و بهشتی، بیشتر فاصله می گیریم و تریبون های رسمی که دیروز در اختیار برجسته ترین شخصیت های فقهی، تفسیری، فلسفی حوزه مانند آیت الله جوادی آملی بود و در برابر چنین جریانات انحرافی مقاومت کرد، امروز وضع دیگری پیدا کرده است.
و به هر حال این علائم به ما می گوید: ارزش های دینی، فهم دینی، رفتار دینی، و الگوهای دینی در جامعه ما در حال تغییر است، ولی سؤال اساس این است که این تغییر به کجا خواهد انجامید؟!
منبع: کلمه
ندای سبز آزادی: دفتر تحکیم وحدت با صدور بیانیهای ضمن محکوم کردن کلیه فشارهای وارده بر دانشگاه ها، اعتراض شدید خود را نسبت به تداوم بازداشت و اعمال فشارهای گوناگون به شمار زیادی از دانشجویان در بند اعلام کرد و خواستار آزادی هر چه سریعتر همه دانشجویان و فعالین دانشجویی زندانی شد.
متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح زیر است:
در تمام طول عمر دانشگاه در ایران، به جز در دوران کوتاهی، همواره سایه استبداد و حاکمیت های اقتدارگرا که دانشگاه را مطیع و فرمانبر خود می خواستند، بر سر این نهاد علم آموزی و پرسشگری سنگینی کرده است. در هر دورانی که میزان بیگانگی حاکمیت با نقد و پرسشگری بیشتر بوده، دشمنی با دانشگاه و دیگر نهادهای منتقد و آگاهیساز شدیدتر شده است. تاسف انگیز این که در حال حاضر در یکی از بدترین و خردسوزترین دوران به سر می بریم. شرایطی بر دانشگاه ها حاکم شده است که نامیدن "انقلاب فرهنگی دوم" سزاوار آن ست.
اکنون در آستانه سالگرد انقلاب فرهنگی اول و به دنبال آن تعطیلی چندساله و تصفیه گسترده دانشگاه ها در دهه 60 قرار داریم. تصفیه ای که محدود به دانشجو و استاد نماند بلکه همانند امروز به جان علم و دانش هم افتاد. هم اکنون نیز دولت در حال پیشبرد پروژه انقلاب فرهنگی دیگری در دانشگاه هاست. تمامیتخواهان از علم و دانش هم تایید اعمال و افکار خود و مدح و ثنای قدرت را می خواهند. چیزی که با ذات علم از اساس بیگانه است. این گونه است که بر دانشگاه و استاد و دانشجو مغولوار هجوم می برند که "اگر دانشگاه ثنایگوی ما نیست پس بهتر آن که با خاک یکسان باشد".
روزی نیست که دانشجویی به زندان نیفتند، استادی اخراج نشود، حکم انضباطی دانشجویی را از تحصیل محروم نکند و ستاره جدیدی از محرومیت و محدودیت بر سینه دانشگاه ننشیند. آمارهایی چون بازداشت نزدیک به 400 فعال دانشجویی و صدور قریب 900 حکم محرومیت از تحصیل و دیگر برخوردها با دانشجویان و دانشگاهیان در سال گذشته خود گویای این امر است. سال گذشته متاسفانه بار دیگر کشته شدن مجدد حداقل 4 دانشجو در اعتراضات مسالمت آمیز، داغی بزرگ بر دل دانشگاه گذاشت. صانع ژاله، دانشجوی کرد و اهل تسنن دانشگاه هنر تهران، محمد مختاری، دانشجوی دانشگاه آزاد شاهرود، حامد نورمحمدی، دانشجوی دانشگاه شیراز، و بهنود رمضانی، دانشجوی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، از جمله دانشجویان مظلومی بودند که خط استبداد و سرکوب میان ما و آن ها جدایی افکند.
همچنین پس از اعتراضات مردمی در اواخر سال گذشته بازداشت های گسترده دانشجویان دیگر بار به اوج رسید که از آن جمله می توان به یاران دبستانی چون علی اکبر محمدزاده، عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، و لقمان قدیری، عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز، و بسیاری دیگر که پس از گذشت چند ماه هنوز در بند هستند، اشاره کرد. علاوه بر این در همین ایام بار دیگر شاهد برخورد غیرقانونی با اندک تشکل های منتقد دانشجویی و تعطیلی این تشکل ها هستیم. به طوری که همانند روال سابق و بر خلاف نص صریح آیین نامه تشکل های دانشجویی وزارت علوم با این تشکل ها برخورد و دفترشان تخریب یا به تصرف دانشگاه درآمده است. از آن جمله می تواند به تشکلی با سابقه تاریخی چون انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف و تشکلی فعال و منتقد چون انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد کرج و همچنین انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعت نفت آبادان اشاره کرد. تمامی برخوردهای فوق اما نشان از جریان داشتن زندگی و بالندگی در دانشگاه ها است. به گونه ای که باز از پس برخورد شدید با هزاران دانشجو و استاد در سالیان متمادی گذشته باز شاهد تحرک حق خواهانه دانشجویان، جوانه زدن و بهارانه زیستن در دانشگاه ها هستیم.
در حالی تمام دغدغه و تدبیر مدیران نالایق دانشگاه ها مشغول و مصروف برخورد و سرکوب دانشجویان و اساتید شده است که امور جاری و صنفی-رفاهی دانشگاه ها، که اولین وظیفه مدیریت در دانشگاه هاست، به حال خود رها شده است. امروز فریادهای متعدد اعتراض دانشجویان را نسبت به مشکلات گسترده صنفی دانشگاه ها می تواند شنید. اما مدیریت دانشگاه ها متاسفانه نه تنها توجهی به این مشکلات نداشته و تلاشی برای رفع آن ها نمی کنند، که به کارگزاران قدرت بدل شده اند تا به فرموده به هر حربه ای برای تضعیف دانشگاه دست زنند. از آن جمله می تواند به دخل و تصرف های گسترده، بیجا و غیر عالمانه در دروس و کتب علوم انسانی و همچنین اهتمام به اجرای طرح های بی ثمری چون تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها اشاره کرد. به طوری که ثمره این گونه سیاست ها و عملکردهای بنیان برافکن را در سقوط رتبه دانشگاه های ایران به آخرین جایگاه در میان دانشگاه های معتبر دنیا می تواند دید.
در این میان اساتید نیز از تیغ حذف اقتدارگرایان در امان نبودند. از آن جمله می توان به دکتر محمد شریف، استاد برجسته دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر حسین سیف زاده، استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران، دکتر جلال حجازی، استاد دانشگاه علم و صنعت، و دکتر احسان الله حیدری، استاد دانشگاه آزاد واحد خرم آباد، اشاره کرد. دکتر محمد شریف چهرهای نام آشنا برای دانشجویان، دانشگاهیان و جامعه حقوقی ایران است. ایشان علاوه بر کسوت استادی، فعالیت های گسترده ای در دفاع از حقوق بشر و دفاع از حقوق زندانیان سیاسی دارد. استقلال شخصیت و پافشاری بر حقوق مظلومان توسط دکتر شریف چیزی نبود که تمامیت خواهان بتوانند تحمل کنند. لذا ایشان و همچنین دکتر سیف زاده، دکتر حجازی و دکتر حیدری را بدون هیچ گونه توجیهی اخیرا از دانشگاه اخراج کرده اند. اخراج اساتید گرانقدری چون دکتر شریف، دکتر سیف زاده، دکتر حجازی و دکتر حیدری به طور قطع حرمان و ضایعه ای بزرگ برای دانشگاه و دانشجویان است.
در این میان لازم است یاد کنیم از اساتید در بندی چون دکتر زیدآبادی، دکتر میردامادی، دکتر رمضان زاده، دکتر سلیمانی، دکتر شعله سعدی و ... آنان که امروز بر سر آرمان های آزادیخواهانه خود محکم و استوار ایستاده اند. در کنار ایشان همپنین باید یادی کنیم از مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنود که آن ها نیز ناجوانمردانه اسیر دست استبداد شده اند. آن ها که از حضور در دانشگاه و سر کلاس درس هم مدت ها بود محروم شده بودند. اما با این وجود آن ها دوشادوش مهدی کروبی و فاطمه کروبی در دانشگاهی به وسعت ایران به ملت درس صداقت، ایثار و ایستادگی آموختند. نمی توان از دانشجویان و اساتید در بند یاد کرد اما حامی همیشگی و بی پیرایه ای چون مهدی کروبی که برای آزادی تک تک زندانیان بیگناه و احقاق حقوق آن ها از هیچ تلاشی فرو گذار نمی کرد یاد نکرد. امروز اساتید ما و یاوران و رهبران صدیق جنبش سبز اگر چه در زندان هستند و ارتباط شان به ظاهر با بیرون قطع شده است، اما با در بند بودن خویش هم همچنان به همگان درس آزادی و آزادگی می دهند.
دفتر تحکیم وحدت ضمن محکومیت کلیه فشارهای وارده بر دانشگاه ها از جمله تداوم بازداشت دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف و شیراز، بازداشت اساتید دانشگاه، برخورد غیرقانونی با انجمن های اسلامی دانشگاه های شریف و آزاد کرج، اخراج دکتر محمد شریف، دکتر حسین سیف زاده، دکتر جلال حجازی و دکتر احسان الله حیدری و... خواستار رفع سریع موانع ایجاد شده بر سر راه علم آموزی نقادانه و دانش اندوزی پرسش گرانه در دانشگاه هاست. دفتر تحکیم وحدت همچنین اعتراض شدید خود را نسبت به تداوم بازداشت و اعمال فشارهای گوناگون به یاران دبستانی دربندی چون بهاره هدایت، ضیاء الدین نبوی، مهدیه گلرو، مجید توکلی، عبداله مومنی، علی جمالی، مهدی خدایی، محمد پورعبداله و شمار زیاد دیگری از دانشجویان در بند اعلام می دارد و خواستار آزادی هر چه سریعتر این عزیزان است.
در پایان یادآوری این نکته ضروری است که فعالان دانشجویی میلاد اسدی، مجید دری، حسن اسدی و علی ملیحی در روزهای آتی متاسفانه دومین سالروز تولدشان را هم بایستی پشت میله های زندان و در تبعیدگاه و در شرایط سخت و طاقت فرسا سپری کنند. نیکوست که در این ایام خاصه به یاد آن ها و در کنار خانواده هایشان باشیم و یارانمان را تنها نگذاریم.
به امید آزادی
روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت
اردیبهشت 1390
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر