-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

Latest New from Green Correspondents for 04/28/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

رئيس بيمارستان امام خمينی، با حکم وزارت بهداشت، از کار برکنار شد.
خبرنگاران سبز/جامعه:
شنبه سوم ارديبهشت سايت های اينترنتی با انتشار دو عکس از دو بيمار که يکی از آنها دارای شکستگی پا و عفونت و ديگری دارای سوختگی بودند اقدام کردند که به دليل ناتوانی پرداخت هزينه بيمارستان امام خيمنی در گوشه ای از اتوبان رها شده بودند. حالا بعد از گذشت چهار روز بنا به گفته معاون وزير بهداشت، به دليل رها کردن دو بيمار در بيابان و عدم پاسخگويی و کم توجهی مديريت بيمارستان مربوطه ، رئيس بيمارستان امام خمينی، با حکم وزارت بهداشت، از کار برکنار شد.

به گزارش خبرآنلاين، پس از مقصر شدن ۶ کارمند رده پايين بيمارستان امام خمينی، خبرهايی درباره تغيير مديريت اين مجتمع بيمارستانی به گوش می رسد. گفته شده است دکتر حسن ابوالقاسم گرجی، مدير مجتمع بيمارستانی امام خمينی شده است.

پيش از اين دکتر مهدی فتحی، رييس مجتمع بيمارستانی امام خمينی بوده است. دکتر گرجی، پيش از اين معاون پشتيبانی دانشگاه علوم پزشکی ايران بود.

دکتر حسن امامی رضوی، معاون درمان وزير بهداشت دراين باره به خبرآنلاين گفت: قرار بود تغييراتی در مديريت بيمارستان امام داشته باشيم، اما موضوع بيماران رها شده در بيابان، باعث تسريع در اين تغيير شد. رضوی احتمال تغييرات بيشتر در وزارت بهداشت که مرتبط با رها شدن بيماران باشد را رد کرد.

 
 

حجت‌الاسلام عباس اميری‌فر عضو شورای مرکزی جمعيت وفاداران انقلاب اسلامی به عنوان جانشين حيدر مصلحی به رئيس دولت معرفی شده است
خبرنگاران سبز/سياست:  
طبق اخبار دريافتی با نظر مساعد رحيم مشايی ، حجت‌الاسلام عباس اميری‌فر عضو شورای مرکزی جمعيت وفاداران انقلاب اسلامی به عنوان جانشين حيدر مصلحی به رئيس دولت معرفی شده است. وی امروز در جلسه ای ضمن دفاع از عزل وزير اطلاعات به بازگويی تصميم سازی دوستان خود پيرامون عزل وزير اطلاعات پرداخته است. وی با بيان اينکه وزارتخانه در خصوص تحولات منطقه ای ضعيف عملکرده است و در خط مورد نظر دولت نبوده است، تصميم گرفته شده توسط رئيس دولت را تصديق کرده است.
همچنین سایت صراط نیوز نیز لحظاتی پیش طی خبری کوتاه نوشته است: حجت الاسلام ع الف ف ،خود را تنها گزينه در نظر گرفته شده برای تصدی وزارت اطلاعات معرفی کرده و اين تصميم را غير قابل بازگشت خوانده است!


 
 

حال بيش از ۱۶ ماه است که در زندان به سر می بری ونزديک به چهل روزاست که در اعتراض به عدم توجه به خواستهای قانونيت مجدداً دست به اعتصاب زده ای و از خوردن غذا خودداری می کنی و حاضربه ملاقات نيستی. و تا رسيدن به حق خود به اين روند ادامه خواهی داد. من هم با تو همراهی می کنم و هيچ در خواستی مبنی بر داشتن ملاقات و تماس تلفنی نخواهم داشت…
خبرنگاران سبز/جامعه/از ديگر رسانه ها:
وب سايت محمد نوری زاد اعلام کرده است که آقای نوری زاد چهل روز است که در اعتصاب غذا به سر می برد هر پدری دوست دارد وقتی از سفر برميگردد، دست خالی نباشد. ولی پدری که در سفر زندان است، چه تحفه ای می تواند بياورد؟ و در زندان چه چيزی ميتواند تهيه کند؟ ولی تو بعد از چهار ماه ممنوع الملاقات بودن، زمانيکه در بند ۳۵۰ بودی، بعد از يکی دو ملاقات، دست خالی بودن را تاب نياوردی و تحفه ای را نه تنها برای خانواده ات که برای همه عرضه کردی.

زمانيکه دکمه های روپوش آبی زندان را گشودی، و زيرپوش نقاشی شده ی خود را به همه ی ما نشان دادی، همه سرتاپا پر از شادی شديم. همه ی خانواده هايی که آنجا حضور داشتند متاثر شدند، نوشته بودی: "همه ی شما را يک عالمه دوست دارم" و اين شد که ديگر در ملاقاتهای کابينی برای ديدن اين سوغاتيها صف می کشيديم.

مدت کوتاهی در بند ۳۵۰ بودی و به مرخصی آمدی. برادران آزاديت را تاب نياوردند و اواخر تابستان تو را بازگرداندند. اين بار، نه به بند ۳۵۰؛ که به قرنطينه درکنار آقای تاجزاده. در مدت يک ماه که حق ملاقات نداشتيم و با شروع ملاقاتهای کابينی هفتگی، آن هم در روزهای غيرمعمول خانواده های زندانيان سياسی، من و خانم محتشمی پور و خانواده هايمان، مشتری پروپاقرص کارهای هنری تو بوديم. گاهی تکه چوبی که آيه ای يا شعری را با خط زيبا بر رويش نوشته بودی نشانمان می دادی. گاهی تابلويی پر از گلهای رنگی حياط اوين را .

در يکی از همين ملاقاتهای کابينی، دست در زير لباست بردی و يک حباب سفيد رنگ را نشانمان دادی که در شعاعهای اين حباب دايره ای شکل، شعری از حافظ را با قلم سياه و خطی خوش نوشته بودی.

حال بيش از ۱۶ ماه است که در زندان به سر می بری ونزديک به چهل روزاست که در اعتراض به عدم توجه به خواستهای قانونيت مجدداً دست به اعتصاب زده ای و از خوردن غذا خودداری می کنی و حاضربه ملاقات نيستی. و تا رسيدن به حق خود به اين روند ادامه خواهی داد. من هم با تو همراهی می کنم و هيچ در خواستی مبنی بر داشتن ملاقات و تماس تلفنی نخواهم داشت.

ولی در مورد اعتصاب غذا با تو سخت مخالفم؛ به خصوص باشرايط سست شدن دندانها و بيماری پوستی و سنگ کليه ات. اين قضيه همه ی خانواده را به شدت نگران کرده است و نمی دانيم تا کی هم ادامه خواهد داشت. به هر حال ما همگی آزادی تو و ساير زندانيان بی گناه را به انتظار نشسته ايم. و آزادی، حداقل پاسخ نامردميهاييست که در اين مدت صورت گرفته است

حباب شيشه ای خطاطی شده با شعر حافظ آن روز تو ، زبان حال امروز ماست:

رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس گويی ولی شناسان رفتند از اين ولايت

در زلف چون کمندش ای دل مپيچ کانجا سرها بريده بينی بی جرم و بی جنايت

فاطمه ملکی

۶/ارديبهشت/۱۳۹۰

 
 

سازمان گزارش‌گران بدون مرز با صدور بيانيه‌ای بازداشت محمد سيف‌زاده، وکيل دادگستری و علی‌رضا رجايی روز‌نامه‌نگار را محکوم کرد.
خبرنگاران سبز/ايران در جهان:
سازمان گزارش‌گران بدون مرز با صدور بيانيه‌ای بازداشت محمد سيف‌زاده، وکيل دادگستری و علی‌رضا رجايی روز‌نامه‌نگار را محکوم کرد.گزارشگران بدون مرز در اين بيانيه، بازداشت محمد سيف زاده را نشانگر ادامه‌ی سرکوب در ايران دانسته و گفته است: «قابل پذيرش نيست که مسئولان ايران به شکل منظم وکلا و روزنامه نگاران را دستگير کند ما از همه‌ی انجمن‌های وکلا در سراسر جهان می‌خواهيم خواهان آزادی اين وکلای شجاع شوند.»

در ادامه اين بيانيه با اشاره به بازداشت عليرضا رجايی آمده است: «٤ ارديبهشت علی‌رضا رجايی روزنامه‌نگار و همکار بسياری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب از سوی ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد. علی‌رضا رجايی عضو هيات مديره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران و با بسياری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب از جمله روزنامه‌های جامعه، توس، عصرآزادگان و.... همکاری می‌کرد.»


 
 

پدرم را "شهيد" می کنيد و پدر دوستم را " اعدامی" من را "سهميه دار" می کنيد و دوستم را "ستاره دار" يکی را "درجه دار" و آن يکی را "طاغوتی". چقدر "بی حجاب" و" باحجاب " راه انداختيد. چقدر"ارزشی" و "غير ارزشی" گفتيد، چقدر داد "بی دينی" و "با دينی" سر داديد. چقدر تلاش کرديد بين، محمد ها، فاطمه ها، زهراها و سياوش ها و گلرخ ها و بابک ها جدايی بيندازيد
خبرنگاران سبز/جامعه/از ديگر رسانه ها: 
همين فيس بوکی که پايش نشسته ام، همين کتابی که می خوانم، همين فيلمی که می بينم، همين زندگی که ميکنم همين نسلی که من هستم گواه است که شما آرزوهای خود را به گور خواهيد برد.

نه متاسفم. کلاس های فوق العاده ی قرآن و تواشيح نه به من کمک کرد نه به شما.

آه چقدر غمناک نه نمازهای اجباری هر روز مدرسه، نه مقنعه، نه شعار هفته ها ی سر صف، نه سرودهای مذهبی معلم تربيتی، و نه جشن های دهه ی فجر و دلخوش کنک هايش نه نه هيچکدام ما را نکرد آن چه شما می خواستيد.

 "نل" بی پدر و مادر، "کوزت" فلک زده، "آنت" بدبخت، به خوردمان داديد. شورکودکی مان را با" بی خانمان" و "سيلاس" و "در برابر باد" زهر کرديد. دو کانال تلويزيونی سياه و سفيد و چاشنی اين همه تلخی آژيز اعلام وضعيت قرمز زيرصدای خمپاره و موشک و ترک شيشه زيرزمين خانه پدر بزرگ، ترس ويدئو فيلم کوچک يواشکی، و غم واندوه تلويزيون وطنی با صدای کويتی پور و آهنگران، روايت فتح و برنامه کودکی که" زهره و زهرا " يش چادر به سر جارو می کشيدند و "علی کوچولو"ئی که بابايش رفته بود به جبهه تا خدايش به همراهش باشد.

سرونده ها ی " ديشب خواب بابام رو ديدم دوباره "و "باز هم مرغ سحر" اگر چه فهمی نداريد از غم ما که تمامی ندارد ولی هيچ از اميدمان هم نمی دانيد. شما هميشه پله ها از مردم تان عقب تر هستيد. چه ميگويم ؟ شما ديگر مردمی نداريد.

چقدر امروز دور است از آن زمان که مادرم هميشه با چشمان گريان از آن بنياد کذايی به خانه می آمد و من چقدر از پدرم بدم می آمد. به خاطر جنگ، به خاطر تنهايی مادرم، به خاطر مدرسه ی شاهد، و به خاطر هزاران دست گل ديگری که شما بر آب داديد.

آن شب قبل از انتخابات يکی از شما با داعيه دفاع از خون شهدا و ارزشها من را به جرم فرياد کردن خواسته هايم فاحشه خواند. می بينيد چه قدر ساده لوحانه است. ! شما به ما عناوينی را ميدهيد که هروقت خود خواستيد از ما باز پس بگيريد.

 پدرم را "شهيد" می کنيد و پدر دوستم را " اعدامی"

 من را "سهميه دار" می کنيد

 و دوستم را "ستاره دار"

 يکی را "درجه دار" و آن يکی را "طاغوتی".

 چقدر "بی حجاب" و" باحجاب " راه انداختيد. چقدر"ارزشی" و "غير ارزشی" گفتيد، چقدر داد "بی دينی" و "با دينی" سر داديد. چقدر تلاش کرديد بين، محمد ها، فاطمه ها، زهراها و سياوش ها و گلرخ ها و بابک ها جدايی بيندازيد.

و امروز چقدر مضحک است چهره ی هاج و واج تان: وقتی که ما را کنار هم ميبينيد.

 و از آن مضحک تر اين است که خود را هم رديف پدران ما می خوانيد، پدرانی که اگر امروز بودند روبه روی شما می ايستادند.

 من به اين ايمان دارم. اين را وقتی فهميدم که آن مرد رو به دوربين گفت : مردم بدانيد که من آمده ام تا اين روحيه را عوض کنم. و من برای اولين بار از ته دل به پدرم افتخار کردم.

پدرمن هيچوقت شبيه شما نبود و من اين را نفهميدم تا زمانی که آن مناظره را ديدم. پدر من اگر زنده بود نه در سنگر شما و خنجر به دست رو به مردم، که در سنگر ما در مقابل دشمن مردم ايستاده بود.

 چقدر دل آدم برايتان ميسوزد که اين همه سال تلاش مستمر و البته مذبوحانه تان منجر شد به امروز که ما مردم همه با هم هستيم و شما نامردمان اين قدر ناچيز و و حقيرهستيد که به زودی تمام می شويد.

 صدای شکستن و خداحافظی تان می آيد. ديدار ما به قيامت، قيامتی که از آن قصه ها ی دروغين ساختيد. که گنه کار شماييد. که دست تان به خون برادر و پدران ما آغشته ودامان تان به اشک خواهران و مادرانمان گرفتار است. ديدار مان به روز رستگاری ما مردم.
 

 
 

بنیاد شهید بهشتی اعلام کرد که وزارت ارشاد دولت دهم از شرکت این بنیاد در نمایشگاه کتاب تهران جلوگیری کرده است.
خبرنگاران سبز/جامعه
وزارت فرهنگ و ارشاد دولت کودتایی در ادامه سیاست سانسور صدای مخالفین همانند توقیف و پلمپ دفاتر روزنامه های اطلاح طلب و فیلتر کردن سایت های آنان به علاوه عدم صدور مجوز به آثار فرهنگی آنان، همانند سال گذشته از شرکت بنیاد نشر و آثار آیت الله بهشتی در نمایشگاه کتاب تهران جلوگیری کرده است. همچنین پیشبینی میشود امسال نیز رساله های مراجع تقلید منتقد نظام همچون آیت الله صانعی و آیت الله دستغیب نیز اجازه پخش در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران را نداشته باشند.

کلمه گزارش داده است، بنياد نشر آثار و انديشه‌های شهيد بهشتی در اطلاعيه‌ای اعلام کرد که با وجود اقدام مکرر اين بنياد برای حضور در نمايشگاه بين‌المللی کتاب تهران، همچون سال گذشته از صدور مجوز شرکت اين بنياد جلوگيری به عمل آمده است.

بنياد شهيد بهشتی در اطلاعيه خود اعلام کرده که مسئولان دولتی حتی با اعطای نمايندگی اين بنياد به ناشران ديگر نيز مخالفت کرده‌اند.

بدين ترتيب کتاب‌های شهيد بهشتی در نمايشگاه کتاب امسال عرضه نخواهد شد.

اين بنياد اعلام کرده که علاقه‌مندان به آثار و انديشه‌های شهيد بهشتی می‌توانند همانند گذشته، برای تهيه آثار ايشان به نمايندگی‌های فروش اين بنياد مراجعه فرمايند. بنياد شهيد بهشتی همچنين خبر داده که برای سهولت دسترسی علاقه‌مندان به کتاب‌های شهيد بهشتی، قصد دارد تا نسخه الکترونيکی کتاب‌ها را برای استفاده مخاطبان در سايت خود قرار دهد.

بيست و چهارمين نمايشگاه بين‌المللی کتاب تهران، قرار است از چهاردهم تا بيست و چهارم ارديبهشت‌ماه در مصلای تهران برگزار شود.
 

 
 

بايد گفت قطعا رودرويی دولت با رهبری و سرداران سپاه در آينده نزديک به نقطه بسيار باريک و تاريکی خواهد رسيد و افشاگری های بسياری خواسته يا ناخواسته از هر دوطرف منتشر خواهد شد که پازل پنهان مانده کودتا و تقلب در انتخابات را نمايان خواهد کرد.
خبرنگاران سبز/سیاست/نقد و نظر:
مکروا و مکرالله و الله خير الماکرين. تيم کودتايی جمهوری اسلامی که متشکل از فرماندهان نظامی و روحانيون افراطی نظير جنتی، مصباح يزدی و مجتبی خامنه ای و امثالهم به همراه مشاورين و معتمدين بيت رهبری، با تحليل های توهم زايشان دو اشتباه تاکتيکی و سرنوشت ساز که می تواند حتی کل نظام را نيز به فروپاشی کامل بکشاند انجام دادند .

اولين و بزرگ ترين اشتباه مشاورين معتمد رهبری فتنه و کودتای کثيفی بود که قطعن با ياری خدا به سرنگونی نظام اسلامی ختم خواهد شد. خون های بسياری با توهم مسئولين نظام اسلامی به ناحق ريخته شد. نظام اسلامی با اين کار علاوه بر اينکه حمايت مردمی اش را از دست داد به همگان ثابت کرد برای در قدرت ماندن حتی به ياران سابق خود نيز رحم نمی کند و با برچسب زنی و بازداشت های وحشيانه و تنگ کردن عرصه زندگی بر مردم ،سعی در عميق کردن شکاف بين مردم و نظام دارد.

اما دومين اشتباه تاريخی جمهوری اسلامی در راستای کودتای انتخاباتی، حمايت از محمود احمدی نژاد بود که با تعبيری می توان از آن تــُف سربالای جمهوری اسلامی نام برد که اکنون با گذشت نزديک به سه سال با ايجاد اختلاف بين تيم رهبری و دولت، از طرف حاميان دولت و البته از قول احمدی نژاد، صحبت از حمايت چشم بسته رهبری و اطرافيانش از کودتای انتخاباتی و در قدرت نشاندن رئيس دولت شنيده می شود. اين گفته سپاه پاسداران که احمدی نژاد ناسپاس است نيز مهر تاييدی است بر حمايت آنها از تقلب در انتخابات .

در دیگر سو، گفته فرمانده بسيج که يکی از عوامل سرکوب و کشتار معترضين در دو سال گذشته بوده است نيز گويای این موضوع است که نيروهای نظامی آنچه توقع داشتند، برآورده نشده است. محمدرضا نقدی فرمانده کل بسيج طی اظهاراتی در جمع بسيجيان با اشاره به اوضاع منطقه و ناآرامی ها در کشورهای عربی، بدون اشاره مستقيم به نام و جريان خاصی گفت: "لعنت خداوند بر کسانی که در اين شرايط خطير که ملت‌های مظلوم نيازمند ياری جمهوری اسلامی هستند می کوشند تا ما را به برخی مسائل داخلی سرگرم کنند."

همچنين محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران در مراسم صبحگاه ستاد فرماندهی کل سپاه با اشاره به اينکه صبر سپاه نيز در برابر مسئل داخلی حدی دارد گفته است : "مردم، مسئولان و نيروهای انقلابی به ويژه در سپاه با بصيرت انقلابی و هوشمندی لازم جريان پيچيده نفاق داخلی را بشناسند و آن جايی که بايد صبر انقلابی داشته باشند صبر و آن جايی که نياز به عمل انقلابی است، به آن عمل کنند."

وی در ادامه با لحنی تهديد آميز به دولت دست نشانده و حمايتی نظام گفته است: "جريان انحرافی جديد با سر دادن شعارها و بکارگيری ترفندهای جديد قصد رويارويی با انقلاب را دارد و اين جريان در آينده به طور قطع به مقابله با انقلاب بلند خواهد شد."

او همچنين بدون ذکر نام محمود احمدی نژاد و اسفنديار رحيم مشايی که بسياری از رسانه های جريان حاکم بر کشور او را عامل اختلافات اخير احمدی نژاد و خامنه ای بر سر ماجرای عزل و ابقای حيدر مصلحی می دانند تصريح کرده بود: "جريان انحرافی جديد خودش را پشت يک چهره موجه، مقبول و محبوب مردم پنهان کرده و البته اينکه چطور اين اتفاق افتاده و چرا اين شخصيت‌های اصلی و محبوب اجازه می‌دهند جريان باطل از آنها سوءاستفاده کنند نيز طبيعی نبوده و يک موضوع خارج از روال است."

فرمانده کل سپاه پاسداران دراظهارات ديگری در گفت و گويی با روزنامه همشهری تاکيد کرده است : "سپاه خودش را هزينۀ منافع سياسی اين و آن، فرد يا گروه نمی کند اما طبيعی است کسانی که از امام و رهبری و از هويت انقلابی فاصله بگيرند، چه چپ و چه راست و چه ميانه باشند در واقع، سپاه با آنها زاويه می‌گيرد."

بايد گفت قطعا رودرويی دولت با رهبری و سرداران سپاه در آينده نزديک به نقطه بسيار باريک و تاريکی خواهد رسيد و افشاگری های بسياری خواسته يا ناخواسته از هر دوطرف منتشر خواهد شد که پازل پنهان مانده کودتا و تقلب در انتخابات را نمايان خواهد کرد.

به عنوان يکی از علاقه مندان به ميرحسين موسوی و شيخ مهدی کروبی از حاميان جنبش سبز می خواهيم با هوشمندی کامل به فکر همراه شدن با کارگران زحمت کش و عزيز کشور در روز ۱۱ ارديبهشت باشيم و سعی کنيم از برنامه ريزی در اين روز غافل نشويم چرا که اين ترفند نظام اسلامی است که با خريد وقت و منحرف کردن افکار معترضين مخصوصا قشر جوان و تحصيل کرده کشور، آنها را از اهدافشان دور کنند .

 
 

مملکت قانون ندارد، هر کاری وهر ظلمی می خواهند می کنند، باشد ما خدايی داريم و اينک در سال جهاد اقتصادی، چهاردهمين سال حصر اقتصادی را به جرم انديشه می گذرانيم، روزگار مهاجرانی گذشت و روزگار احمدی نژاد هم می گذرد، ما پيروزيم، شک نکنيد، امسال سال سر نوشت است.
خبرنگاران سبز/سياست:اين بازی سال هاست که جريان دارد، قبل از اولين بازداشت، لا اقل چهار بار با نيروهای امنيتی جلسه داشتم، يکبارش را من در حيان ميزبان بودم، بنا داشتند با نصيحت و تطميع و اگر نشد با تهديد نرم مرا سر جايم بنشانند، من هم که از اول با کسی دعوا نداشتم، فقط از نظام ارزشی اسلام دفاع می کردم و بس! طنز و طنازی را در جلسات بازجويی هم حفظ کرده ام، يادش بخير، آن روزها می گفتند: تو می خواهی دستگيرت کنيم تا قهرمان شوی و ما اين کار را نخواهيم کرد!

گذشت و گذشت و گذشت، تا روز هفتم تير ۱۳۸۸ که به دعوت مدير کل روحانيت وزارت به دادسرای روحانيت رفتم و از آنجا وارد بند ۲۰۹ و سلول انفرادی ۱۲۹ - همان قطعه ای از بهشت - شدم، فردايش آن مقام اطلاعاتی برای بازجويی آمد، با لبخندی معنا دار به او گفتم: " ديدی آخرش مرا گرفتيد! "
مدتی گذشت، بازجويی های فشرده و انفرادی مطلق، ساعت نداشتم،  روز و شب را تشخيص نمی دادم، بدون لحظه ای هواخوری، اجازه اصلاح و گرفتن ناخن نداشتم، از راديو و تلويزيون و روزنامه خبری نبود، از دنيای بيرون کاملاً بی اطلاع بودم، کاغذ و قلم نداشتم، ايام البيض(سيزده و چهارده و نيمه رجب) مفاتيح را نيز گرفتند! بايد می شکستم و تسليم می شدم. تا اين که تصميم گرفتند مرا با کفالت آزاد کنند!

آن روز بازجويم می گفت: تو را آزاد می کنيم تا قهرمان نشوی، با تو برخورد اقتصادی خواهيم کرد، می دانی اگر شش ماه در فشار اقتصادی باشی چه بلايی سرت می آيد، چکهايت برگشت می خورد، به کسب و کارت برس و دور سياست نگرد!  وقتی آزاد شدم شنيدم که پسر عموی اطلاعاتی من به برادرم گفته است: " او می خواهد قهرمان ملی شود و ما از او مفسد اقتصادی می سازيم! "  برايم اين جمله پسر عمو دردناک بود، اما همان روز آزادی ناهار را در محضر پدر بودم، جمله ای از پدر شنيدم که سخت تر و دردناکتر بود، با هيچ ضابطه شرعی و قانونی سازگار نبود، اما پدر آنرا موجه می دانست! ايشان فرمودند: " بار ديگر با تو برخورد سياسی نمی کنند و بنا دارند برخورد اقتصادی کنند! "  عرض کردم: " پدر جان آيا جايز است؟!  مگر در حکومت علی عليه السلام، مخالفان و منتقدان حق حيات و کسب و کار نداشتند؟ مگر قصابی و بقالی يهوديان مدينه را بستند؟ و ايشان فرمودند: " بله اگر مخالفت با نظام اسلامی داشته باشی همه چيزت بسته می شود! "

سال هاست که در شعب ابيطالب و در حصر اقتصادی بسر می برم، پس از آزادی، دو نشريه  پزشکی مرا در يک نامه چند سطری لغو امتياز کردند، به کتاب های پزشکی من هم مجوز انتشار نمی دهند، طب کودکان و طب داخلی و اورژانس و کمک های اوليه و صدها کتاب ديگر منتظر مجوزند، مولفان و مترجمان را عليه ما تحريک می کنند که برويد قرار دادتان را با حيان فسخ کنيد و بياييد تا همين کتاب را به نام خودتان و يا هر ناشر ديگری مجوز دهيم!

ثلث فروش سال ناشران پزشکی در نمايشگاه های استانی است که سال هاست حيان  و اباصالح را محروم کرده اند، نمی دانم ديگر شرکاء و سهامداران چه گناهی کرده اند که بايد به پای ما بسوزند؟ !

ثلث فروش سال ناشر پزشکی در نمايشگاه بين المللی است و سال ۸۸ با جنگ و جدال و در نهايت با دخالت وزير اطلاعات وقت غرفه حيان را حفظ کرديم، سال گذشته غرفه ندادند و حتی اجازه ندادند تا از راديوی نمايشگاه کتاب های پزشکی حيان معرفی شود و می گفتند دستور مقامات عالی است و از ذکر نام مقامات پرهيز می کردند! انتظار داشتند که با اين فشارها کار من تمام و با چکهای برگشتی حيان سقوط کند!

اکثر مشتريان ناشران پزشکی، مراکز آموزشی - درمانی و پزشکی می باشند، که قريب به اتفاق آنها دولتی هستند، آنها هم اجازه خريد از حيان ندارند! و از ناشران ديگر با بهای بالاتر خريد می کنند اما از حيان نه!

بخاطر دارم، نمايشگاه کتب پزشکی در يکی از بيمارستان ها داشتيم، روحانی امام جماعت آنجا وحشت زده از نام من در روی کتاب های سبز( دانستنيهای پزشکی برای همه) دستور داد نمايشگاه را در روز نخست جمع کنند و با آمبولانس بيمارستان و با هزينه خودش به حيان فرستاد، سپس تلفنی از من عذر خواست و گفت به نام شما و رنگ سبز کتاب ها حساسند، مرا ببخشيد، ممکن است برايمان گرفتاری پيش آيد!

دوستی از دبی برای سرمايه گذاری در پروژه توليدی آمد، در مقابل در موسسه کيفش را از صندوق عقب ماشين زدند و از ادامه سفری که به آلمان داشت باز ماند و پس از يک هفته کيف و پاسپورت و تمام مدارکش را به او برگرداندند، او هم ديگر جرات نکرد تلفن مرا پاسخ دهد، سرمايه گذاری در امور فرهنگی پيشکش!

از دوست ديگری که ساکن اروپا بود دعوت کردم، سی سالی می شد که به ايران نيامده بود، روز سوم احضار شد و باز به او توصيه شد که با افراد ضد ولايت فقيه کار نکند که برايش گران تمام می شود، او هم رفت و گفت: "  کلاهش هم ايران بيافتد نمی آيد و حاضر نيست ريالی از سرمايه اش را وارد مرزهای ايران کند!"

امروز دوستی به ديدنم آمده بود، سالها مدير بازرگانی کتاب سفيد بود، قرار بود از بهمن ماه مجدداً مديريت بازرگانی را عهده دار شود -که قطع ارتباط کرد- می گفت بعد از جلسه با شما از يک پرايوت نامبر با من تماس گرفتند و تهديد کردند که با شما کار نکنم!

چند روز پيش با موبايل بهمن دری( معاونت فرهنگی وزير ارشاد) که قبلاً کارمند حيان بوده است، تماس گرفتم که چرا مجوز کتاب های پزشکی حيان را متوقف کرده ايد؟ گفت: " حيان لغو پروانه شده است! " گفتم : " پس چرا ما خبر نداريم؟"  گفت به ما گفته اند!   گفتم کتاب های پزشکی اباصالح چه؟  گفت: " بی اطلاعم! "  اما فردايش دو نفر از معاونت فرهنگی به انجمن ناشران دانشگاهی مراجعه و دستور داده اند که غرفه اباصالح را هم خط بزنيد، نمی دانم، با من سر جنگ داريد به همسر من چکار داريد؟  پيگير شديم، اداره کتاب گفت دستور حراست است که مجوز حيان و اباصالح لغو شود و به حراست مراجعه شد و گفتند دستور وزارت اطلاعات است، ما کاره ای نيستيم!

مملکت قانون ندارد، هر کاری وهر ظلمی می خواهند می کنند، باشد ما خدايی داريم و اينک در سال جهاد اقتصادی، چهاردهمين سال حصر اقتصادی را به جرم انديشه می گذرانيم، روزگار مهاجرانی گذشت و روزگار احمدی نژاد هم می گذرد، ما پيروزيم، شک نکنيد، امسال سال سر نوشت است.

 
 

اکنون با بالاگرفتن اختلاف بين احمدی نژاد و رهبری و رد تصميم رئیس دولت مبنی بر اخراج وزير اطلاعات توسط علی خامنه ای، زمزه هايی شنيده می شود که محمود احمدی نژاد از مصطفی محمد نجار وزير کشور خواسته است وزارت کشور را تحويل دهد و مسئوليتی ديگر اختيار کند. بنا بر اين گزارش، مصطفی محمد نجار، مسئوليت‌های پيشنهادی رييس‌جمهور را هنوز نپذيرفته است.
خبرنگاران سبز/سياست:
در کش و قوس انتخاب وزرای دولت دهم در صحن مجلس شورای اسلامی شنيده شد که تعدادی از وزرا به رئيس دولت تحميل شده است. وزير اطلاعات، که با نظر مستقيم سپاه پاسداران و رهبری برای نظارت بر رفتار و گفتگوهای پنهانی رئيس دولت و اطرافيانش انتخاب شده بود، وزير کشور مصطفی محمد نجار که او نيز باهدف کنترل اعتراضات و درگيری های داخل کشور توسط تيم سپاه پاسدارن بر دولت پيشنهاد و تحميل شدو نهايتا وزيردفاع و پشتيبانی نيروهای مسلح سردار احمد وحيدی . او نيز به دليل دهن کجی به جامعه جهانی و نزديکی اش با تيم جاسوسی سپاه پاسداران در کابينه دولت وارد شد  تا عملا دولت در کنترل و نظارت سپاه پاسداران قرار بگيرد.همچنین احمدی نژاد با انتخاب سعید جلیلی که در کارنامه خود مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری را نیز دارد برای سمت شورای عالی امنیت ملی نیز مخالف بوده است که در ملاقات با رهبری نیز اعلام کرده است برای بازگشت به ریاست جمهوری سعید جلیلی باید برکنار شود.

اکنون با بالاگرفتن اختلاف بين احمدی نژاد و رهبری و رد تصميم رئیس دولت مبنی بر اخراج وزير اطلاعات توسط علی خامنه ای، زمزه هايی شنيده می شود که محمود احمدی نژاد از مصطفی محمد نجار وزير کشور خواسته است وزارت کشور را تحويل دهد و مسئوليتی ديگر اختيار کند. بنا بر اين گزارش، مصطفی محمد نجار، مسئوليت‌های پيشنهادی رييس‌جمهور را هنوز نپذيرفته است.

در اين بين نمايندگان مجلس که حمايت رهبری نظام را نيزبا خود دارند، با اختيار بيشتری نسبت به گذشته به انتقاد از رئيس دولت و وزرايش اقدام کرده اند. بطور مثال، تعدادی از نمايندگان مجلس از لاريجانی خواستند تا با توجه به پاره ای اشکالات در عملکرد رييس قوه مجريه ،عدم تبعيت از قوانين و برخی اظهارات  که دال بر تعمد دولت در ناديده گرفتن قانون و مطالبه اختياراتی فراقانونی می باشد، وهمچنين  نقض مکرر سوگند موضوع اصل ۱۲۱ قانون اساسی در خصوص اهتمام به ترويج دين و اخلاق و پرهيز از خودکامگی و حمايت از آزادی و حرمت اشخاص و به استناد اصول متعدد قانون اساسی و از آنجا که ادامه اين رويه به ديکتاتوری منجر می شود ،نسبت به اعمال  ماده ۲۳۳ آيين نامه داخلی مجلس را اقدام نمايد.

ماده ۲۳۳ آيين نامه داخلی مجلس می گويد: " هرگاه حداقل ده نفر از نمايندگان مجلس و يا هر کدام از کميسيون ها ، عدم رعايت شئونات و نقض يا استنکاف از اجرای قانون يا اجرای ناقص قانون توسط رييس جمهور و يا وزير و يا مسئولين دستگاههای زيرمجموعه آنان را اعلام نمايند، موضوع بلافاصله از طريق هيات رييسه جهت رسيدگی به کميسيون ذی ربط ارجاع می گردد. کميسيون حداکثر ظرف ده روزموضوع را رسيدگی و در صورت وارد بودن با اظهار نظر صريح ، گزارش خود را از طريق هيات رييسه به مجلس ارايه می دهد.

همزمان با انتشار گزارش هايی مبنی بر عدم حضور محمود احمدی نژاد در نهاد رياست جمهوری طی شش روز گذشته، يک نماينده مجلس روز چهارشنبه خبر داد که طرح سوال از رييس جمهور ايران به جريان افتاده و تاکنون ۵۲ نفر آن را امضاء کرده اند.
بی اعتنايی به قانون برنامه چهارم توسعه، پا فشاری بر نظرات شخصی در حد سياستهای کلی نظام،ايجاد تعهدات مازاد بر اعتبارات مصوب،بلا اقدام ماندن مصوبات مجلس ودولت،عدم ارايه گزارش عملکرد سالانه برنامه ، تخلفات عديده در اجرای قانون بودجه،عدم پايبندی به قانون سياستهای اصل چهل و چهارو استنکاف از ابلاغ برخی مصوبات مجلس از جمله موارد دهگانه نمايندگان از تخلفات رييس دولت است.



 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته