-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه

Latest New from Green Correspondents for 04/25/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

«در حال حاضر مهم‌ترین خواسته‌های آن‌ها رسیدگی به وضعیت بهداشتی، بهداری و غذایشان است. آن‌ها کتابخانه یا ورزشگاه هم ندارند. آن‌ها خواستار گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل هستند تا اوضاع زندانیان را ببیند. آن‌ها در خصوص نحوه ملاقات‌ها و اتفاق‌هایی که در این مدت بر سر خانواده‌هایشان نیز آمده معترض هستند.»
خبرنگاران سبز/سیاست:  
به دنبال اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج، علی طبرزدی، فرزند حشمت الله طبرزدی با اشاره به اینکه پدرش در ملاقات اخیر به او درباره پیوستن گروه کثیری از زندانیان سیاسی به این اعتصاب خبر داده است به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفت: «پدرم که پنجشنبه هفته گذشته با او ملاقات کابینی داشتم گفت زندانیان سیاسی در هر سنی به این اعتصاب پیوسته‌اند و آن را به شکل دست جمعی دنبال می‌کنند. او گفت که هفته اول اعتصاب غذا یک روز بوده، هفته دوم دو روز، هفته سوم سه روز، و همین طور هر هفته بر تعداد روزهایش بیشتر می‌شود و این اعتصاب ادامه خواهد داشت تا به تغییر وضعیت آن‌ها در زندان توجه شود.»

به گفته کمیته حمایت از زندانیان سیاسی، حشمت الله طبرزدی در تماسی با خانواده اش گفته است: احتمال دارد که آن‌ها را به بندی موسوم به "جزیره" منتقل کنند، در این بند ارتباط زندانیان سیاسی با زندانیان دیگر زندان قطع خواهد شد و مثل اینکه حتی ارتباط مسئولان زندان نیز به آن بند کمتر می‌شود و یک جور حالت زندان در زندان مضاعف را دارد.»

پسر حشمت الله طبرزدی، در خصوص خواسته‌های پدرش و دیگر زندانیان سیاسی اعتصاب کننده گفت: «در حال حاضر مهم‌ترین خواسته‌های آن‌ها رسیدگی به وضعیت بهداشتی، بهداری و غذایشان است. آن‌ها کتابخانه یا ورزشگاه هم ندارند. آن‌ها خواستار گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل هستند تا اوضاع زندانیان را ببیند. آن‌ها در خصوص نحوه ملاقات‌ها و اتفاق‌هایی که در این مدت بر سر خانواده‌هایشان نیز آمده معترض هستند.»

اعتصاب غذای زندانیان سیاسی رجایی شهر کرج در حالی صورت می‌گیرد که اکثر آن‌ها بارها در طول بازداشتشان دست به اعتصاب زده‌اند، حال جسمی‌شان مناسب نیست و در طول بازداشت نیز غذای مقوی و سالم مصرف نکرده‌اند و به این ترتیب تهدیدی جدی برای سلامتی‌شان است. در میان آن‌ها منصور اسانلو، دچار بیماری حاد قلبی است، عیسی سحرخیز که دیگر قادر به راه رفتن درست نیست، رسول بداقی و مجید توکلی که اخیراً مورد ضرب و شتم مسئولان زندان قرار گرفته‌اند.

علی طبرزدی با اشاره به اینکه در حال حاضر فقط باید حرف زد و خبر رسانی کرد تا مسئولان موظف به تغییر شوند، گفت: ملاقات کابینی کوچک‌ترین روزنه ارتباطی ما با اوضاع زندانیان مان است. پدرم این هفته که به دیدنش رفتم خیلی ناراحت بود چون مادر پیرش را دیده بود که با ویلچر و با وضعیت خیلی بدی به دیدنش رفته است. مادربزرگ من پس از مدت‌ها که به پدرم مرخصی ندادند بالاخره خودش با ویلچر به دیدنش رفت و به تنهایی مسافت طولانی از در ورودی زندان تا محل ملاقات را طی کرده بود. پدرم از این ناراحت بود که چرا به او کمک نشده است، بهر حال شاید مسئولان از دیدن چنین صحنه‌هایی لذت می‌برند.

 
 

يکی ديگر از تبعات منفی گفته های غير مستند برخی مداحان اين است که باعث می شوند عقايد نادرست و خرافی در جامعه ترويج پيدا کند، چرا که بسياری از مردم از دريچه گفته های اين افراد اسلام را برای خودشان بازتعريف می کنند
خبرنگاران سبز/جامعه:
با بالا گرفتن جنگ لفظی مداحان با تيم دولت کودتايی و حاميانش، روزنامه ايران که بعد از کودتای انتخاباتی زير نظر دولت اداره می شود با عنوان اينکه برخی از مداحان دچار مشکلات اخلاقی نيز هستند، گفت: جای ناراحتی بسيار دارد که اين دسته از افراد که می خواهند مروج اسلام باشند خود دچار آلودگی های اخلاقی بوده و باعث نارضايتی همسر و خانواده خود هستند، اتهامی جديد به جامعه مداحان وارد ساخت.

مجيد غفرانی استاد معارف و علوم قرآنی دانشگاه تهران در گفت و گو با شبکه ايران درباره آثار و تبعات اجتماعی برخی گفتمان های مداحان در مراسم های عزاداری گفت: متاسفانه بسياری از مداحان ما در مراسم های عزاداری تنها اقدام به تهييج مردم می کنند بدون اين که گفته های مستندی داشته باشند.

غفرانی با بيان اين مطلب که نظارت بر کار مداحان بهتر است از سوی روحانيت جامعه صورت پذيرد، گفت: به نظر بسياری از کارشناسان دينی بايد سازمان يا نهادی تشکيل شود که بر روی کار مداحان نظارت داشته باشند.

وی در ادامه افزود: يکی ديگر از تبعات منفی گفته های غير مستند برخی مداحان اين است که باعث می شوند عقايد نادرست و خرافی در جامعه ترويج پيدا کند، چرا که بسياری از مردم از دريچه گفته های اين افراد اسلام را برای خودشان بازتعريف می کنند.

عفرانی با بيان اين که برخی از اين مداحان دچار مشکلات اخلاقی نيز هستند، گفت: جای ناراحتی بسيار دارد که اين دسته از افراد که می خواهند مروج اسلام باشند خود دچار آلودگی های اخلاقی بوده و همسران اين افراد از آنها بسياری شاکی هستند.

وی در ادامه گفته های خود افزود: مداحی اين روزها جای منبرهای عالمانه بزرگان دينی را گرفته است، نقل است که مرحوم فلسفی، استاد اخلاق برای اينکه يک ساعت بالای منبر برای مردم صحبت کند ساعت ها مطالعه می کردند، اما برخی مداحان با هدف کسب درآمد بيشتر ساعت ها صحبت می کنند و مردم را تهييج می کنند.

استاد اخلاق دانشگاه تهران گفت: زمانی اين گونه بود که يک طلبه برای نقل يک حديث بالای منبر بايد از يک مرجع موثق کسب اجازه می کرد به همين خاطر معتقدم که اين مداحان نيز بايد از يک مرجع رسمی برای گفته های خود کسب اجازه کنند.

عفرانی با اشاره به ورود برخی مداحان به مسايل شبه سياسی نيز گفت: برخی از مداحان اين روزها خود به رجل سياسی تبديل شده اند و برای خود مريدانی نيز گرد آورده اند، آنها به راحتی در مورد مسايل مهم کشور اظهار نظر می کنند و کسی هم نمی تواند به آنها بگويد که حد و حدود گفته های آنها بايد در چه محدوده ای باشد.

وی همچنين گفت: پيدايی اين افراد در جامعه و رواج گفته های گاه توهين آميز آنها به مسايل ملی و مذهبی آنها ناشی از ضعف اعتقادی خود مردم است، زمانی که مردم به در مورد خود و باورهايشان به خودشناسی نرسيده اند اين اتفاق به راحتی در يک جامعه روی خواهد داد.

عفرانی در توضيح گفته های خود افزود: بسياری از مردم جامعه پای منبر برخی مداحان می نشينند و با گفته آنها با ريختن چند قطره اشک و سينه زنی به سعادت دنيوی و اخروی می رسند، در حالی که فردای مراسم هيچ گونه تغييری در گفته ها و رفتارهای آنها ديده نمی شود، ما با اين شرايط چگونه می توانيم خود را برای ظهور امام زمان ( عج) آماده سازيم.



 
 

 لاله حسن پور، روز گذشته،برای اجرای حکم يک سال حبس صادره در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، به زندان اوين تهرانباز گردانده شد.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر/اخبار زندانيان سياسی:
لاله حسن‌پور نويسنده، وبلاگ نويس و فعال حقوق زنان که در تاريخ ۱۲ خرداد ۸۹، با قرار وثيقه ۱۰۰ ميليونی از زندان اوين آزاد شده بود، در شرايطی روز گذشته برای اجرای حکم يک سال حبس خود به زندان اوين بازگردانده شد که چندی قبل از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجديد نظر تهران، به پنج سال حبس قطعی محکوم شده بود.

به گزارش منابع خبری، خانم حسن پور که بيستم آبان ماه سال گذشته با اتهاماتی همچون «اجتماع و تبانی، و فعاليت تبليغی عليه نظام» توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به رياست قاضی پيرعباسی به يک سال حبس تعزيری و چهار سال حبس تعليقی محکوم شده بود، در پی دريافت احضاريه‌ای مبنی بر اجرای حکم يک سال حبس قطعی خود، به زندان اوين منتقل شد.

خانم حسن پور، بيست و پنجم اسفندماه سال ۸۸ طی يورش گسترده اطلاعات سپاه پاسداران به فعالان حقوق بشر در منزل پدری‌اش در تهران بازداشت و بيش از ۷۰ روز را در انفرادی بند ۲ الف زندان اوين سپری کرد.

 
 

«من بر اين اعتقادم که بادهای سهمگين تغيير به جهان عرب محدود نخواهد شد و به زودی به سوی ايران وزيدن خواهد گرفت.»
خبرنگاران سبز/ايران در جهان:
جنبش سبز با صدور جريان اعتراضی برعليه ديکتاتوری اسلامی آغاز گر مبارزات دموکراتيک در منطقه عنوان گرفت بطوريکه در کوران مبارزات و تغيير و تحولات در مصر، جوانان اين کشور نيز همانند ايران از اينترنت و موبايل برای هماهنگی استفاده کردند. از آن زمان اين خيزش اعتراضی بطور گردشی در تمامی کشورهای عربی و مسلمان ادامه پيدا کرد. با وجود دستاوردهای بزرگ جنبش سبز از قبيل جهانی شدن اين جنبش و مشروعيت زدايی داخلی و خارجی از حکومت جائر جمهوری اسلامی، جنبش سبز در گرداگرد تحولات منطقه در پی يک فرصت برای به چالش کشيدن نظام اسلامی است که شايد بتوان پيشبينی کرد ۱۱ ارديبهشت همراهی جنبش سبز با کارگران شريف کشور، آن فرصت را در اختيار جنبش سبز بگذارد.

عمرو موسی، دبيرکل اتحاديه عرب، در گفت و گو با يک روزنامه فرانسوی گفته است که بادهای فعلی تغييرات به کشورهای عربی محدود نخواهد شد و به زودی به ايران خواهد رسيد.

دبير کل اتحاديه عرب در گفت و گو با روزنامه لوفيگارو، چاپ پاريس، اظهار عقيده کرد: «من بر اين اعتقادم که بادهای سهمگين تغيير به جهان عرب محدود نخواهد شد و به زودی به سوی ايران وزيدن خواهد گرفت.»

عمرو موسی در اين گفت و گو به جزئيات بيشتری اشاره نکرد و توضيحی درباره چگونگی اين تغييرات نداد.

دبيرکل اتحاديه عرب در بخش ديگری از مصاحبه خود با اشاره به قيام های فعلی در جهان عرب گفته است که «شهروندان اين کشورها خواهان مشارکت در تصميم گيری ها هستند.»

آقای موسی تاکيد کرد مسيری که جهان عرب به سوی آزادی برگزيده غير قابل بازگشت است.

عمرو موسی می گويد که «هر کشوری دارای ويژگی ها و خصوصيات مربوط به خود است. ولی محور اين است که کشورهای عرب در حال تجربه نمونه های مشابه خود بوده و بر ضد اقتدارگرايی و فساد در حال مبارزه هستند.»


 
 

عليرضا رجايی با توهم ارتکاب جرايم امنيتی از سوی مامورين بازداشت شد
خبرنگاران سبز/حقوق بشر/اخبار زندانيان سياسی:
به گزارش خبرگزاری های اقتدارگرايان، عليرضا رجايی از فعالان سياسی ملی-مذهبی، که پس از کودتای انتخاباتی در سال ۸۸ نيز بازداشت شده بود، توسط نيروهای امنيتی به اتهام «ارتکاب جرايم امنيتی» بازداشت شده است.

دکتر عليرضا رجايی شايد نادر فعال سياسی و تحليلگری است که اگرچه هيچگاه نماينده مجلس شورای اسلامی‌نشد اما نامش با مجلس گره خورده است؛ از آن زمان که شورای نگهبان با ابطال غيرقانونی و توجيه‌ناپذير بيش از ششصدهزار رأی مردم تهران، از حضور اين فعال ملی-مذهبی در مجلس اصلاحات، مجلس ششم، جلوگيری کرد. ماجرايی که «شکايت بی‌سرانجام» معاون سياسی وقت وزارت کشور از دبير شورای نگهبان را به همراه داشت.

رجايی مدير گروه سياسی هیأت تحريريه روزنامه‌های جامعه، توس و نشاط بود. وی پيش‌تر  و در سال ۱۳۷۹ به همراه جمعی از نيروهای ملی مذهبی با اتهام براندازی بازداشت شد و ماه‌ها در زندان ۵۹ سپاه پاسداران به سر برده بود.

 

 
 

حسین رونقی ملکی صبح امروز یکشنبه، چهارم اردی بهشت ماه در مرکز فوق تخصصی هاشمی‌نژاد واقع در خیابان ونک تهران تحت عمل جراحی کلیه قرار گرفت.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر/اخبار زندانیان سیاسی:
سرانجام با پيگيری های خانواده حسين رونقی وبلاگ نويس زندانی ر(بابک خرمدین) و تقبل پرداخت مخارج عمل جراحی، وی که در زندان به نارسايی کليوی مبتلا شده بود، صبح امروز يکشنبه در مرکز فوق تخصصی هاشمی‌نژاد بالاتر از ميدان ونک ، تحت عمل جراحی کليه قرار گرفت.

حسين رونقی که بر اثر فشارهای وارده در زندان اعم از نگهداری طويل المدت در سلول انفرادی و اعتصاب غذا به نارسايی کليوی مبتلا شده بود، پس از ماه‌ها کارشکنی مسئولان در رسيدگی پزشکی به وی، صبح چهارشنبه سی و يکم فروردين ماه با دست و پابند به بيمارستان منتقل شد.

اين در حاليست که روز پنج شنبه نيروهای امنيتی مستقر در بيمارستان، ضمن ممانعت به عمل آوردن از ملاقات خانوادهٔ حسين رونقی ملکی با اين زندانی سياسی، به شکل تحقير آميزی ايشان را بيمارستان بيرون نموده بودند.

شايان ذکر است، اين وبلاگ نويس و فعال حقوق بشر که از آذرماه سال ۸۸ تاکنون بدون حتی يک روز مرخصی در زندان به سر می‌برد، محکوم به تحمل پانزده سال حبس تعزيری ست.

 
 

در کشوری که می گویند آزادی بیان و انتقادپذیر است، نباید از حرف های من ناراحت شوند.چند ساليست که سياستمداران وارد عرصه ورزش شده اند و برای گرفتن پست و مقام سر و دست می شکنند و حال می بينيد که چه بر سر ورزش ما آمده است.چطور دخالت آنها در ورزش عيب نيست اما صحبت از مشکلات جامعه از يک چهره ورزشی که خود از جنس مردم است و سالها در کنار آنها با عشق زندگی کرده ، ايراد دارد؟
خبرنگاران سبز/سياست:
ناصر حجازی چندی است با راه اندازی وب سايت شخصی خود و بيان انتقاداتی در خصوص مسأله هدفمندی يارانه‌ها، رسانه های اصولگرا را نسبت به خود حساس کرده است بطوريکه سايت رجا نيوز با اين گفته که : به حجازی توصيه می‌‌کنيم پا فراتر از حد خود نگذارد آورده است گويا : اين دروازه بان نيز با رسانه های مخالف نظام همراه شده است.

پيرو بازتاب اين خبر که به سرعت در سطح کشور پخش شد، ناصر حجازی با شنيدن بازخورد انتقادات خود در سايت های طرفدار حکومت مصاحبه ديگری با سايت شخصی خود کرده است و توضيحاتی در گفته هيا قبلی خود خود داده است:

*دوستدارانتان نگران سلامتی شماهستند ، از وضعيت جسمانی و روند درمانتان بگوييد.

۱۰ جلسه راديو تراپی انجام دادم و طبق نظر پزشک معالجم در چند روز آينده شرايط بهتری خواهم داشت و اطمينان دارم با دعای مردمی که نسبت به من لطف دارند ، اين اتفاق خواهد افتاد.دوستدارانم بدانند که من  در مقابل اين بيماری نيز تلاش و مبارزه ام را خواهم داشت ، هر اتفاقی که بيافتد در حيطه اختيار پروردگاريست که هميشه به او توکل داشته ام و پشتيبان من در زندگی بوده است.

عده ای معتقدند که شما از آنجايی که چهره ورزشی هستيد ، نبايستی وارد سياست شويد تا  رسانه های غربی و ...از  شهرت و محبوبيتتان تبليغات سياسی نکنند.نظر شما چيست؟

مگر من حرف سياسی زدم ؟  ديدگاه خودم را  نسبت به  مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور بيان کردم. همه ناصر حجازی را می شناسند ، به هيچ حزب ، گروه و تشکيلاتی وابسته نبوده و نيستم .زمانی که به برنامه صدای آمريکا رفتم ،  با توجه به شرايط کشور، به سوالاتی که مرتبط با سياست بود  ، به شکلی جواب دادم که بهتر است بگويم سکوت کردم و گفتم مشکلات را در داخل ايران به زبان خواهم آورد. فردای مصاحبه روزنامه های وابسته به دولت تيتر زدند که حجازی ، ايران را نفروخت.

حال که در داخل مملکت خودم از درد و مشکلات جامعه صحبت می کنم ، می گويند که حجازی دشمن کشور است.حجازی سکوت کند تا از حرفهايش تبليغات سياسی نشود.در کشوری که می گويند آزادی بيان است ، در کشوری که می گويند انتقاد پذير هستيم ، نبايد از حرف های من ناراحت شوند .در ضمن چند ساليست که سياستمداران وارد عرصه ورزش شده اند و برای گرفتن پست و مقام سر و دست می شکنند و حال می بينيد که چه بر سر ورزش ما آمده است.چطور دخالت آنها در ورزش عيب نيست اما صحبت از مشکلات جامعه از  يک چهره ورزشی که خود از جنس مردم است و سالها در کنار آنها با عشق زندگی کرده ، ايراد دارد؟ بدانيد ناصر حجازی از سياست که چيزی جز دروغ ندارد ، بيزار است و سياست هيچ گاه با روحيات من سازگار نبوده و نيست.

 
 

اگر جنبش سبز مرده است ، چرا کابوس آن، لحظه ای شما را رها نمی‌کند به گونه ای که کيهان نديده عرض می‌کنم شماره‌ای در ماه‌های اسارت اينجانب منتشر نشده است که در آن اتهاماتی متوجه سبزها نشده باشد؟به سرکوب تظاهرات در فرانسه اعتراض می کنيد، در حالی که حتی يک نفر هم کشته نشده، اما خود با ماشين از روی پيکر يک عزادار رد می شويد و ديگری را از پل به زمين پرتاب و فردی را که از نزديکان نامزد رقيبتان است ترور می‌کنيد؟
خبرنگاران سبز/سیاست:
مصطفی تاج زاده در اين نامه، با اشاره به اينکه در طول بازجويی های خود بارها از بازجوها خواسته است تا امکان مناظره بين او و حسين شريعتمداری را به عنوان نماينده جريانی که در صدد است تا تمام دستاوردهای ضد استبدادی و آزادی خواهانه ملت ايران از نهضت مشروطه تاکنون را از بين ببرد، فراهم کنند که تاکنون جوابی داده نشده است.

به گزارش تحول سبز، تاج زاده در نامه سرگشاده خود به شريعتمداری، به طرح سوالاتی چالشی که مسئولان از جواب دادن به آن طفره می روند اشاره کرده است. سوالاتی در مورد توهم فتنه انتخاباتی ، مشکلات اقتصادی، سياسی و اجتماعی و دانشگاهی . همچنين پفته است: پيشنهاد دادم که مناظره مکتوب آغاز شود و يک مقاله من بنويسم ، و کيهان شش روز فرصت برای نقدآن داشته باشد. بعد مقاله دوم و دوباره شش روز فرصت برای نويسندگان آن روزنامه محترم. به اين ترتيب علاقمندان با مطالعه مقالات و نقدها به قضاوت بهتری درباره ادعاهای ما و شما دست خواهند يافت.

تاج زاده در نامه سرگشاده خود به شريعتمداير، به طرح سوالاتی از اين دست پرداخته است:

متن کامل اولين نامه سيد مصطفی تاج زاده به شريعتمداری در ادامه می آيد:

جناب آقای حسين شريعتمداری
نماينده محترم ولی فقيه و سرپرست روزنامه کيهان

با سلام
از آن جا که فکر می کردم ممکن است فرصت کافی در ملاقات های هفتگی نداشته باشم تا نامه های سرگشاده ام را برای همسرم بخوانم که او بنويسد، از مشاراليها خواهش کردم تعدادی از مقالاتم را که در ايام مرخصی از زندان نوشته ام و قصد انتشار مستقل آن ها را داشتم به نامه سرگشاده به جنابعالی تبديل کند تا شايد راه گفت و گوی دوطرفه باز شود.

روشن است که اگر زمان ملاقات های ما اندکی بيشتر بود، می توانستم درباره همه موضوعات مورد نظرم برای مناظره مکتوب که در پايان همين نامه عناوين آن ها را متذکر شده ام، برای شما بنويسم علت انتخاب مناظره مکتوب آن است که من از سه سال پيش تا کنون بارها جنابعالی را به گفتگو و مناظره دعوت کرده‌ام، اما هرگز با پاسخ مثبت آن جناب مواجه نشده‌ام.

مقاله اينجانب با نام "منطق آقای شريعتمداری"، در روزنامه اعتماد ملی يک ماه قبل از انتخابات خرداد ۸۸ نيز نتوانست قلم فعال شما را به يک مناظره مکتوب ترغيب نمايد. با وجود اين، هنگامی که به شکل غير قانونی در سلول انفرادی در بازداشتگاه "۲الف" اوين (قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران) به سر می بردم ، به بازجوی پنجم خود پيشنهاد کردم برای روشن شدن بسياری از مسائل حاد و جاری ، چه خوب است آقای شريعتمداری را دعوت کنيد تا من با وی در حضور شما در همين زندان به گفت و شنودی چند ساعته بنشينم. قضاوت نهايی نيز درباره مواضع و موضوعات به عهده حاضران (بازجويان) باشد که آن پيشنهاد نيز تحقق نيافت.

پس از آزادی موقت از زندان در نشستی با کارشناس ارشد اطلاعات سپاه و مسئول بازجوها، به مناسبت بحثی که بين ما درباره انتخابات رياست جمهوری دهم و تخلف‌ها و تقلب‌ها در گرفت، اعلام کردم من آماده‌ام با هر کسی که آنان معرفی کنند، درباره انتخابات ۸۸ در صدا وسيما به مناظره بنشينم. پيشنهاد من در آن جلسه نيز جنابعالی بوديد، زيرا شما را سخنگوی يک جريان فکری و سياسی می‌دانم که با وجود اقليت بودن ، مقدرات کشور را به طور کامل در دست گرفته و در صدد است تمام دستاوردهای ضد استبدادی و آزادی خواهانه ملت ايران از نهضت مشروطه تاکنون را از بين ببرد. به علاوه جنابعالی به علت سوابق و روابط‌تان، مدعی هستيد که از نيمه پنهان منتقدان و حوادث و صد البته توطئه‌ها آگاهيد و بسياری از وقايع را پيش بينی می‌کنيد. بنابراين مناظره با چنين شخصی می‌تواند رافع بسياری از شائبه‌ها و روشنگر حقايق بسياری باشد.

به هرحال وی در جواب من گفت: آقای شريعتمداری در نوشتن تبحر بيشتری دارد تا در گفت و شنود رو در رو. گفتم: اشکال ندارد، من حاضرم با ايشان به صورت مکتوب مناظره کنم. يک مقاله من می‌نويسم، ايشان آن را نقد کند يا بر عکس. ماحصل هر چه باشد، در روزنامه کيهان، به شرط عدم اعمال سانسور منتشر شود. البته اين نکته را نيز اضافه کردم که آقای شريعتمداری مدت‌هاست اعتماد به نفس خود را از دست داده و من مطمئنم وی پيشنهاد اخير را نيز رد خواهد کرد. کارشناس ارشد اطلاعات سپاه پرسيد: آيا از قول شما اين مطلب را به آقای شريعتمداری بگويم؟ پاسخ من روشن بود: بگوييد، ولی قطعا جواب منفی خواهيد شنيد و افزودم: آقای شريعتمداری هم دانش و قلم خوبی دارد و هم در گفتگو حاضر جواب و مسلط است ، ولی در دو سه سال اخير حاضر نشده است به مناظره با من تن در دهد.

نه اين که مناظره کننده خوبی نيست و نه من فرد عجيب و غريبی هستم و در مناظره هماوردی ندارم. من همان تاج زاده قديمم ، با همان ضعف‌ها و قوت‌هايم، اما آنچه تغيير کرده و موجب شده است آقای شريعتمداری اعتماد به نفس خود را از دست بدهد، اين است که احساس می‌کند که جز ادعاها و اتهام‌های تکراری تهی از حقيقت و غير قابل اثبات ، حرفی برای گفتن ندارد، علاوه بر اين با تناقض‌های زيادی مواجه است که اثبات هر ادعا مستلزم نفی اتهام ديگر اوست. به هر حال آن پيشنهاد نيز مورد استقبال قرار نگرفت.

باری من آمادگی ام را برای مناظره اعلام کرده ام. در زندان باشد يا در هر جای ديگر؛ آزاد يا تحت الحفظ، برايم فرقی نمی کند. به سند و مدرک نيز نياز ندارم. زيرا تقريبا يقين دارم استدلال‌های شما همان‌هاست که هميشه بوده. اگر غير از اين بود در صدا و سيمايی که به ارگان جناح متبوع شما بدل شده و منعکس کننده ديدگاه‌های ملت ايران با همه تنوع و تکثرش نيست، حتما تغييری مشاهده می‌شد و حرف جديدی به ميان می‌آمد.اتهامات بی پايه که از روز اول بازداشت‌ها در ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ متوجه فعالان ستادهای انتخاباتی منتقد نامزد جناح حاکم شد، چنان سست و ناموجه بود که دوستان شما حتی در احکام دادگاه‌های نمايشی خويش نيز حاضر به تکرار آنها نشدند. اصرار معدودی از اصولگراها که هنوز همچون شما فکر می‌کنند – مانند آقايان حسينيان، عباسی، کوچک زاده، رسايی، الله کرم و شجونی- بر تکرار چنين اتهاماتی در صدا و سيما بيانگر آن است که سخن تازه‌ای در کار نيست.

من پيشنهاد دارم که مناظره مکتوب آغاز شود و يک مقاله من بنويسم ، و کيهان شش روز فرصت برای نقدآن داشته باشد. بعد مقاله دوم و دوباره شش روز فرصت برای نويسندگان آن روزنامه محترم. به اين ترتيب علاقمندان با مطالعه مقالات و نقدها به قضاوت بهتری درباره ادعاهای ما و شما دست خواهند يافت. با آنکه پاسخ شما به اين پيشنهاد نيز برای من از پيش روشن بود که استقبال نخواهيد کرد، اما به همان علت پيش گفته (نمايندگی از يک جريان فکری و سياسی مؤثر در سرنوشت کشور) تصميم گرفتم با ارسال اين نامه و تقاضا برای انتشار بدون سانسور آن در کيهان ، مناظره را يک جانبه آغاز کنم. اميدوارم واکنش شما به اين اقدام مثبت باشد.

تنها خواست من انتشار کامل نامه‌هايم، بی کم و کاست است و هرگز گله نخواهم کرد که پس از انتشار يک نامه، هر تعداد مقاله که لازم می‌دانيد در نقد آن منتشر کنيد و هر وقت احساس کرديد که موضوع مورد بحث برای خوانندگان محترم خود کاملا روشن شده است، نامه بعدی را منتشر و سپس آن را نقد کنيد و مطمئن باشيد من حتی اگر در زندان باشم و روزنامه کيهان دراختيار نداشته باشم تا نقدهای نامه هايم را ببينم، باز حاضر به ادامه مناظره خواهم بود، چون متأسفانه يا خوشبختانه، از ديدگاه‌ها و مواضع کليشه‌ای جنابعالی و دوستانتان که از فرط تکرار کهنه می‌نمايد، کم و بيش آگاهم. اميدوارم از انتشار نامه‌های من يا نقد آنها با اين بهانه که فلانی مجرم و زندانی است خودداری نکنيد، چرا که چنين اقدامی به جای آنکه شما را در موضع برتر بنشاند، مبين منطق و ادعاهای سست جنابعالی خواهد بود. به خصوص که من حاضرم بی هيچ پيش شرطی به هر سؤال و ادعای شما- اگر احيانا جنابعالی مايل باشيد که مناظره را آغاز کنيد- پاسخ دهم. متقابلا انتظار دارم درباره نامه‌ها و موضوعات مورد نظر من نيز نظرات صريح خود را بيان نماييد.

جناب آقای شريعتمداری

با کمال تأسف بايد بگويم جنابعالی در دوران سرپرستی خود، در روزنامه کيهان سرنوشت غم بار بزرگترين مؤسسه مطبوعاتی کشور را به جايی کشانده‌ايد که نه تنها پرتيراژترين روزنامه ميهن را منتشر نمی‌کنيد، بلکه در يک قلم تيراژ روزنامه همشهری که در دوره آقای کرباسچی تأسيس شد، به تنهايی ده برابر کيهان است! چنانچه مشتاق برون‌رفت از اين بن بست و وضعيت رو به اضمحلال هستيد، چاره کار رها کردن بولتن نويسی و قرار دادن روزنامه کيهان در جايگاه اوليه خود است. يکی از روش‌های جذاب نمودن کيهان درج همين مناظره‌ها در آن جريده محترم است. افزون بر آن فردی که مواضع و ديدگاه‌های خود را کاملا منطبق بر حق و حقيقت می‌بيند و همه منتقدان را منحرف می‌خواند و شعارش "بصيرت" است، نبايد از گفتگو هراسی داشته باشد. اينگونه نيست؟

جناب آقای شريعتمداری

برای اينکه در آغاز مناظره و در همين نامه، ادعايی غيرمسئولانه درباره تناقض‌های فراوان بين گفتار و رفتار جنابعالی مطرح نکرده باشم و مناظره را عملا آغاز نمايم، به چند تناقض اشاره و سپس موضوعات پيشنهادی خود را برای تداوم مناظره اعلام می‌کنم. هر عنوانی را بپسنديد يا در اولويت قرار دهيد، در همان زمينه با شما مکاتبه خواهم کرد. چنانچه موضوعی را خود جنابعالی پيشنهاد کنيد، به آن خواهم پرداخت. من با هر اما و اگر شما همراهی می‌کنم مگر با سانسور نامه‌هايم. فکر نمی‌کنم اين درخواست نامعقولی باشد، هست؟

برای آغاز مناظره از جنابعالی می‌پرسم که با وجود اعلام مکرر اتکای جناح حاکم به حمايت آگاهانه اکثريت قاطع ملت ايران، چرا رفتارتان درست در نقطه مقابل ادعای مذکور است؟ همچون اقليتی نگران از آينده که از سايه خود نيز می‌ترسيد. اگر ايرانيان را بصيرترين مردم دنيا می خوانيد، چرا همزمان می کوشيد تمام مجاری اطلاع رسانی آزاد و قانونی را به روی آنان ببنديد؟ اگر اين ملت "بصيرترين" است، چرا تا روی کار آمدن آقای احمدی نژاد، به زعم شما به کسانی رأی داده است که يا منحرف بوده‌اند يا جاسوس يا خائن؟

چنانچه دائم تکرار می‌کنيد که حقايق مربوط به انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن کاملا روشن شده است، چرا وقتی را هرچند اندک به منتقدان خود که در حقيقت مخالف تک حزبی و تک صدايی شدن جمهوری اسلامی ايران هستند، اختصاص نمی دهيد تا در صدا و سيما که طبق قانون و عرف عقل بايد ملی باشد، با مردم سخن بگويند؟ اگر مدعی پشتيبانی اکثريت مردم از دولت کنونی هستيد، چرا به منتقدان سياست‌های جاری کشور اجازه نمی‌دهيد که حتی در اتوبان تهران-کرج يک اجتماع مسالمت‌آميز و آرام برگزار کنند؟ در کجای دنيا مخالفان را خس و خاشاک خوانده، اما نسبت آنان با انتخابات آزاد، مانند نسبت جن و بسم‌الله است؟ چرا اين فرصت را برای همگان فراهم نمی‌کنيد تا در يک انتخابات صد در صد آزاد، بی پايگاهی منتقدان روشن شود؟

اگر منتقدان يکه سالاری در ايران فتنه گرند و مستقيم يا غيرمستقيم آلت دست بيگانه، چرا می‌گويند محاکمه آنان موجب قهرمان شدنشان می‌شود؟ بصيرترين مردم جهان، فتنه‌گران درحال محاکمه را قهرمان ملی می خوانند؟ چرا دم از نهضت توليد علم می زنيد و همزمان در صدد مهار کردن و در نهايت تعطيلی علوم اجتماعی و انسانی برآمده‌ايد و برای حدود دو ميليون دانشجو دغدغه و نگرانی ايجاد می‌کنيد؟ اگر نسل جوان کنونی را آگاه تر و مصمم تر و اميدوارتر از نسل انقلاب می‌دانيد، چرا ايران در صدر کشورهای معتاد جهان است و با کمال تأسف جوانان، آسيب پذيرترين قشرها در اين زمينه به شمار می‌روند؟ اگر کشور در حال پيشرفت سريع اقتصادی است، چرا دولت مانع انتشار آمارهای مربوطه می‌شود؟ چرا در زمينه فرار مغزها و سرمايه ها جزو ده کشور اول دنيا هستيم؟

اگر ايرانيان بهترين مردم طول تاريخ اند، چرا روزانه آنان را تحقير می کنيد و چرا آقای مصباح يزدی وضعيت فرهنگی را در جمهوری اسلامی ايران (که آقای احمدی نژاد تشکيل آن را آرزوی همه انبياء و اولياء در طول تاريخ و نتيجه زحمات و مجاهدت‌های آنان می‌خواند که صالحان عالم در آرزوی نفس کشيدن در آن هستند(۲۲/۸/۸۸))، بدتر از زمان شاه می‌خواند؟ چرا در دوره‌ای که از درآمدهای افسانه‌ای فروش نفت بهره‌مند شده‌ايم، بيکاری ، گرانی، رشوه، فسادهای حکومتی و نااميدی نسبت به آينده حرف اول را می زند؟

چرا وقتی به نقض حقوق بشر در امريکا و کانادا و فرانسه اعتراض می‌کنيد، آن را دخالت در امور داخلی آن کشورها نخوانده، اما متقابلا اعتراض آنان را به نقض حقوق بشر در ايران دخالت در امور داخلی کشورمان می‌دانيد و قربانيان را وابسته به بيگانگان می‌خوانيد؟ به سرکوب تظاهرات در فرانسه اعتراض می کنيد، در حالی که حتی يک نفر هم کشته نشده، اما خود با ماشين از روی پيکر يک عزادار رد می شويد و ديگری را از پل به زمين پرتاب و فردی را که از نزديکان نامزد رقيبتان است ترور می‌کنيد؟ اگر جنبش سبز مرده است ، چرا کابوس آن، لحظه ای شما را رها نمی‌کند به گونه ای که کيهان نديده عرض می‌کنم شماره‌ای در ماه‌های اسارت اينجانب منتشر نشده است که در آن اتهاماتی متوجه سبزها نشده باشد؟ راستی چرا رئيس دولت اصولگرا و منصف و متعادل که چندی پيش جايزه برترين منتقد را به شما داد، امسال اعلام کرد: "من کيهان نمی خوانم"؟

جناب آقای شريعتمداری

من به تناسب درباره تک تک موارد فوق نکاتی را متذکر خواهم شد تا معلوم شود که چرا حتی بازجوهايم ، البته پس از طی مراحل اوليه، حاضر نبودند از موضع کيهان دفاع کنند. اکنون صرفا فهرست موضوعاتی را که تصور می‌کنم جنابعالی نيز آنها را ارزيابی می‌کنيد و در هر صورت بحث درباره آنها را برای جامعه مفيد می‌دانم، اعلام می کنم و منتظر نظرات کارشناسانه جنابعالی خواهم ماند:

۱- درباره "دشمن" و "دشمن شناسی" که شاکله هميشگی کيهانيان است.
۲- قانون اساسی و تفاسير "طالبانی" يا «دموکراتيک» از اسلام، حکومت اسلامی و حقوق مردم.
۳- ما و شما و نظام ستم شاهی
۴- انتخابات رياست جمهوری دهم و حوادث قبل از انتخابات، روز انتخابات و پس از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸
۵- ابعاد و نتايج دخالت نظاميان در عرصه های سياسی ، انتخاباتی ، اقتصادی ، فرهنگی ، آموزشی و بين المللی
۶- علل فروپاشی اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی
۷- ما و شما و استانداردهای دوگانه
۸- پيامدهای ملی و بين‌المللی اجرای احکامی همچون سنگسار، قطع يد و پرت کردن از روی کوه برای اسلام و مسلمانان
۹- حجاب اجباری؛ هزينه‌ها و فايده‌ها
۱۰- وعده های امام خمينی قبل از پيروزی انقلاب و وضعيت کنونی ما و آسيب های تهديد کننده نظام سياسی
۱۱- وحدت ملی و راه‌های کسب و تداوم آن

با احترام
سيد مصطفی تاجزاده

 
 

اين درحالی است که آقای خامنه‌ای صبح شنبه در ديدار با جمعی از مردم استان فارس تاکيد کرد که "هرجا که رهبری احساس کند از مصلحت بزرگی غفلت می شود، وارد خواهد شد و رهبری تا زنده است هيچگاه نخواهد گذاشت، در حرکت عظيم ملت ايران بسوی آرمانها، ذره‌ای انحراف ايجاد شود."
همچنین گزارش شده است که احمدی نژاد در جريان ديداری که با برخی مديران خبرگزاری رسمی دولت (ايرنا) داشته، به آنان گفته است "رهبری در سال ٨٨ من را حفظ کرد تا به اين ترتيب نيروهای خودش را حفظ کند چرا که اگر ميرحسين موسوی رييس جمهور می شد، دستگاه وی را برمی چيد."
خبرنگاران سبز/ سیاست:
با بالا گرفتن اختلاف‏ بیت علی خامنه‏ای و هواخواهان احمدی نژاد بر سرماندن و رفتن حیدر مصلحی که با اعلام پذیرش استعفای او از جانب خبرگزاری ایرنا صورت گرفت و با شرح کامل جزییات این اختلافات اطلاعاتی-امنیتی و اقتصادی (تقسیم درآمدهای نفتی) در گزارش کارشناسان ایران سبز که به صورت اختصاصی در خبرنگاران سبز انتشار یافت (اینجا بخوانید) اکنون خبر می‏رسد که احمدی‏نژاد در دیداری که با مدیراین خبرگزاری مذکور (ایرنا) که خبرگزاری رسمی دولت محسوب می‏شود داشته است عملا به نقش مستقیم علی خامنه‌ای در کودتای سال ٨٨ اعتراف کرده و این کار را نه برای احمدی‏نژاد که برای حفظ قدرت خود انجام داده است چرا که وی می‏دانسته در صورت رییس جمهور شدن میرحسین موسوی, دستگاه وی برچیده می‏شود.
متن کامل گزارش جرس در این باره را در زیر بخوانید.

در ادامه چالش‏های رخ داده پيرامون برکناریِ استعفاگونۀ حيدر مصلحی، سايت «الف» گزارش داده است که محمود احمدی نژاد همچنان بر موضع قبلی خود مبنی بر برکناری وزير اطلاعات پافشاری کرده و حاضر نيست با وی همکاری کند و بر خلاف آنچه انتظار می رفت، رئيس دولت با وجود تاکيد و نامۀ رهبری، هنوز از حيدر مصلحی برای حضور مجدد در هيات دولت دعوت نکرده است.

همزمان منابع خبری جرس گزارش داده اند که محمود احمدی نژاد  در جمع گروهی از مديران خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا)، دخالت رهبری برای انتخاب مجدد خود در سِمَتِ رياست جمهوری را تاييد کرده و آنرا جهت "تحکيم و حفظ موقعيت خودش" ارزيابی کرده است.

به گزارش الف، بعد از برکناری ناگهانی وزير اطلاعات و بلافاصله نامۀ رهبری جهت ابقای وی، وزير برکنار شده حتی به سفر استانی هيئت دولت به کردستان نيز دعوت نشد و محمود احمدی نژاد اجازه نداد که تيم مديريتی اين مجموعه با دولت همراه شود، تا عملا نامه و دستور رهبر و حملات اصولگرايان را ناديده بگيرد.

گفتنی است در جريان برکناری استفعاگونۀ حيدر مصلحی از وزارت اطلاعات، طيف گسترده ای از رسانه ها، مقامات و تشکلهای اصولگرا، ضمن حمله به نزديکان و رسانه دولت، اين تصميم را تحت تاثير "جريان انحرافی" نفوذی در دولت ارزيابی کرده بودند.

در همين ارتباط، پيش‌تر احمد توکلی نماينده محافظه کار منتقد دولت در مجلس، با اشاره به لزوم کسب نظر رهبری در هنگام انتخاب يا تغيير وزرای خارجه، دفاع و اطلاعات گفته بود: "احمدی‌نژاد وظيفه داشت از قبل، نظر مثبت رهبر معظم انقلاب را داشته باشد اما اين کار را نکرد."

سايت الف وابسته به توکلی، در خبری در مورد تحولات وزارت اطلاعات، نوشته بود که در گذشته هم رئيس جمهوری تصميم داشته حيدر مصلحی وزير اطلاعات را برکنار کند که با مخالفت رهبری مواجه شده است.

همين سايت روز شنبه (سوم ارديبهشت) گزارش داد که با وجود حمايت رهبر جمهوری اسلامی از مصلحی، احمدی‌نژاد همچنان بر موضع قبلی خود مبنی بر برکناری وزير اطلاعات پافشاری می کند و حاضر نيست با مصلحی همکاری کند.

اين درحالی است که آقای خامنه‌ای صبح شنبه در ديدار با جمعی از مردم استان فارس تاکيد کرد که "هرجا که رهبری احساس کند از مصلحت بزرگی غفلت می شود، وارد خواهد شد و رهبری تا زنده است هيچگاه نخواهد گذاشت، در حرکت عظيم ملت ايران بسوی آرمانها، ذره‌ای انحراف ايجاد شود."

همزمان با اين چالش، منابع خبری جرس گزارش داده اند که احمدی نژاد در جريان ديداری که با برخی مديران خبرگزاری رسمی دولت (ايرنا) داشته، به آنان گفته است "رهبری در سال ٨٨ من را حفظ کرد تا به اين ترتيب نيروهای خودش را حفظ کند چرا که اگر ميرحسين موسوی رييس جمهور می شد، دستگاه وی را برمی چيد."

 
 

باید یاد کرد از آنان که امروز بر سر آرمان های آزاديخواهانه خود محکم و استوار ايستاده اند. در کنار ايشان همپنين بايد يادی کنيم از مهندس ميرحسين موسوی و دکتر زهرا رهنود که آن ها نيز ناجوانمردانه اسير دست استبداد شده اند. آن ها که از حضور در دانشگاه و سر کلاس درس هم مدت ها بود محروم شده بودند. اما با اين وجود آن ها دوشادوش مهدی کروبی و فاطمه کروبی در دانشگاهی به وسعت ايران به ملت درس صداقت، ايثار و ايستادگی آموختند.
خبرنگاران سبز/سیاست/بیانیه ها و مواضع:
دفتر تحکيم وحدت با صدور بيانيه‌ای ضمن محکوم کردن کليه فشارهای وارده بر دانشگاه ها، اعتراض شديد خود را نسبت به تداوم بازداشت و اعمال فشارهای گوناگون به شمار زيادی از دانشجويان در بند اعلام کرد و خواستار آزادی هر چه سريعتر همه دانشجويان و فعالين دانشجويی زندانی شد.

متن اين بيانيه به شرح زير می‌باشد:

در تمام طول عمر دانشگاه در ايران، به جز در دوران کوتاهی، همواره سايه استبداد و حاکميت های اقتدارگرا که دانشگاه را مطيع و فرمانبر خود می خواستند، بر سر اين نهاد علم آموزی و پرسشگری سنگينی کرده است. در هر دورانی که ميزان بيگانگی حاکميت با نقد و پرسشگری بيشتر بوده، دشمنی با دانشگاه و ديگر نهادهای منتقد و آگاهی‌ساز شديدتر شده است. تاسف انگيز اين که در حال حاضر در يکی از بدترين و خردسوزترين دوران به سر می بريم. شرايطی بر دانشگاه ها حاکم شده است که ناميدن "انقلاب فرهنگی دوم" سزاوار آن ست.

اکنون در آستانه سالگرد انقلاب فرهنگی اول و به دنبال آن تعطيلی چندساله و تصفيه گسترده دانشگاه ها در دهه ۶۰ قرار داريم. تصفيه ای که محدود به دانشجو و استاد نماند بلکه همانند امروز به جان علم و دانش هم افتاد. هم اکنون نيز دولت در حال پيشبرد پروژه انقلاب فرهنگی ديگری در دانشگاه هاست. تماميت‌خواهان از علم و دانش هم تاييد اعمال و افکار خود و مدح و ثنای قدرت را می خواهند. چيزی که با ذات علم از اساس بيگانه است. اين گونه است که بر دانشگاه و استاد و دانشجو مغول‌وار هجوم می برند که "اگر دانشگاه ثنای‌گوی ما نيست پس بهتر آن که با خاک يکسان باشد".

روزی نيست که دانشجويی به زندان نيفتند، استادی اخراج نشود، حکم انضباطی دانشجويی را از تحصيل محروم نکند و ستاره جديدی از محروميت و محدوديت بر سينه دانشگاه ننشيند. آمارهايی چون بازداشت نزديک به ۴۰۰ فعال دانشجويی و صدور قريب ۹۰۰ حکم محروميت از تحصيل و ديگر برخوردها با دانشجويان و دانشگاهيان در سال گذشته خود گويای اين امر است. سال گذشته متاسفانه بار ديگر کشته شدن مجدد حداقل ۴ دانشجو در اعتراضات مسالمت آميز، داغی بزرگ بر دل دانشگاه گذاشت. صانع ژاله، دانشجوی کرد و اهل تسنن دانشگاه هنر تهران، محمد مختاری، دانشجوی دانشگاه آزاد شاهرود، حامد نورمحمدی، دانشجوی دانشگاه شيراز، و بهنود رمضانی، دانشجوی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل، از جمله دانشجويان مظلومی بودند که خط استبداد و سرکوب ميان ما و آن ها جدايی افکند.

همچنين پس از اعتراضات مردمی در اواخر سال گذشته بازداشت های گسترده دانشجويان ديگر بار به اوج رسيد که از آن جمله می توان به ياران دبستانی چون علی اکبر محمدزاده، عضو انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه صنعتی شريف، و لقمان قديری، عضو انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه شيراز، و بسياری ديگر که پس از گذشت چند ماه هنوز در بند هستند، اشاره کرد. علاوه بر اين در همين ايام بار ديگر شاهد برخورد غيرقانونی با اندک تشکل های منتقد دانشجويی و تعطيلی اين تشکل ها هستيم. به طوری که همانند روال سابق و بر خلاف نص صريح آيين نامه تشکل های دانشجويی وزارت علوم با اين تشکل ها برخورد و دفترشان تخريب يا به تصرف دانشگاه درآمده است. از آن جمله می تواند به تشکلی با سابقه تاريخی چون انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه صنعتی شريف و تشکلی فعال و منتقد چون انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه آزاد کرج و همچنين انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه صنعت نفت آبادان اشاره کرد. تمامی برخوردهای فوق اما نشان از جريان داشتن زندگی و بالندگی در دانشگاه ها است. به گونه ای که باز از پس برخورد شديد با هزاران دانشجو و استاد در ساليان متمادی گذشته باز شاهد تحرک حق خواهانه دانشجويان، جوانه زدن و بهارانه زيستن در دانشگاه ها هستيم.

در حالی تمام دغدغه و تدبير مديران نالايق دانشگاه ها مشغول و مصروف برخورد و سرکوب دانشجويان و اساتيد شده است که امور جاری و صنفی-رفاهی دانشگاه ها، که اولين وظيفه مديريت در دانشگاه هاست، به حال خود رها شده است. امروز فريادهای متعدد اعتراض دانشجويان را نسبت به مشکلات گسترده صنفی دانشگاه ها می تواند شنيد. اما مديريت دانشگاه ها متاسفانه نه تنها توجهی به اين مشکلات نداشته و تلاشی برای رفع آن ها نمی کنند، که به کارگزاران قدرت بدل شده اند تا به فرموده به هر حربه ای برای تضعيف دانشگاه دست زنند. از آن جمله می تواند به دخل و تصرف های گسترده، بيجا و غير عالمانه در دروس و کتب علوم انسانی و همچنين اهتمام به اجرای طرح های بی ثمری چون تفکيک جنسيتی در دانشگاه ها اشاره کرد. به طوری که ثمره اين گونه سياست ها و عملکردهای بنيان برافکن را در سقوط رتبه دانشگاه های ايران به آخرين جايگاه در ميان دانشگاه های معتبر دنيا می تواند ديد.

در اين ميان اساتيد نيز از تيغ حذف اقتدارگرايان در امان نبودند. از آن جمله می توان به دکتر محمد شريف، استاد برجسته دانشگاه علامه طباطبايی، دکتر حسين سيف زاده، استاد روابط بين الملل دانشگاه تهران، دکتر جلال حجازی، استاد دانشگاه علم و صنعت، و دکتر احسان الله حيدری، استاد دانشگاه آزاد واحد خرم آباد، اشاره کرد. دکتر محمد شريف چهره‌ای نام آشنا برای دانشجويان، دانشگاهيان و جامعه حقوقی ايران است. ايشان علاوه بر کسوت استادی، فعاليت های گسترده ای در دفاع از حقوق بشر و دفاع از حقوق زندانيان سياسی دارد. استقلال شخصيت و پافشاری بر حقوق مظلومان توسط دکتر شريف چيزی نبود که تماميت خواهان بتوانند تحمل کنند. لذا ايشان و همچنين دکتر سيف زاده، دکتر حجازی و دکتر حيدری را بدون هيچ گونه توجيهی اخيرا از دانشگاه اخراج کرده اند. اخراج اساتيد گرانقدری چون دکتر شريف، دکتر سيف زاده، دکتر حجازی و دکتر حيدری به طور قطع حرمان و ضايعه ای بزرگ برای دانشگاه و دانشجويان است.

در اين ميان لازم است ياد کنيم از اساتيد در بندی چون دکتر زيدآبادی، دکتر ميردامادی، دکتر رمضان زاده، دکتر سليمانی، دکتر شعله سعدی و ... آنان که امروز بر سر آرمان های آزاديخواهانه خود محکم و استوار ايستاده اند. در کنار ايشان همپنين بايد يادی کنيم از مهندس ميرحسين موسوی و دکتر زهرا رهنود که آن ها نيز ناجوانمردانه اسير دست استبداد شده اند. آن ها که از حضور در دانشگاه و سر کلاس درس هم مدت ها بود محروم شده بودند. اما با اين وجود آن ها دوشادوش مهدی کروبی و فاطمه کروبی در دانشگاهی به وسعت ايران به ملت درس صداقت، ايثار و ايستادگی آموختند. نمی توان از دانشجويان و اساتيد در بند ياد کرد اما حامی هميشگی و بی پيرايه ای چون مهدی کروبی که برای آزادی تک تک زندانيان بيگناه و احقاق حقوق آن ها از هيچ تلاشی فرو گذار نمی کرد ياد نکرد. امروز اساتيد ما و ياوران و رهبران صديق جنبش سبز اگر چه در زندان هستند و ارتباط شان به ظاهر با بيرون قطع شده است، اما با در بند بودن خويش هم همچنان به همگان درس آزادی و آزادگی می دهند.

دفتر تحکيم وحدت ضمن محکوميت کليه فشارهای وارده بر دانشگاه ها از جمله تداوم بازداشت دانشجويان دانشگاه صنعتی شريف و شيراز، بازداشت اساتيد دانشگاه، برخورد غيرقانونی با انجمن های اسلامی دانشگاه های شريف و آزاد کرج، اخراج دکتر محمد شريف، دکتر حسين سيف زاده، دکتر جلال حجازی و دکتر احسان الله حيدری و... خواستار رفع سريع موانع ايجاد شده بر سر راه علم آموزی نقادانه و دانش اندوزی پرسش گرانه در دانشگاه هاست. دفتر تحکيم وحدت همچنين اعتراض شديد خود را نسبت به تداوم بازداشت و اعمال فشارهای گوناگون به ياران دبستانی دربندی چون بهاره هدايت، ضياء الدين نبوی، مهديه گلرو، مجيد توکلی، عبداله مومنی، علی جمالی، مهدی خدايی، محمد پورعبداله و شمار زياد ديگری از دانشجويان در بند اعلام می دارد و خواستار آزادی هر چه سريعتر اين عزيزان است.

در پايان يادآوری اين نکته ضروری است که فعالان دانشجويی ميلاد اسدی، مجيد دری، حسن اسدی و علی مليحی در روزهای آتی متاسفانه دومين سال‌روز تولدشان را هم بايستی پشت ميله های زندان و در تبعيدگاه و در شرايط سخت و طاقت فرسا سپری کنند. نيکوست که در اين ايام خاصه به ياد آن ها و در کنار خانواده هايشان باشيم و يارانمان را تنها نگذاريم.

به اميد آزادی

روابط عمومی دفتر تحکيم وحدت

ارديبهشت ۱۳۹۰

 
 

ورود سپاه به پروژه‌های کوچک و متوسط و پروژه‌های زير ۱۰۰ ميليارد تومان ممنوع است. سپاه در ابتدا کار خود را با قبول پروژه‌های ريز و درشت شروع کرد، گفت: امروز با گذشت چندين سال ما فقط به پروژه‌هايی ورود پيدا می‌کنيم که يا از حد توان شرکت‌های داخلی بيرون باشد و يا اينکه به دليل قرار گرفتن در مناطق مرزی و جاهايی که به لحاظ امنيتی مشکل دارد، ديگران نتوانند به آن وارد شوند.
خبرنگاران سبز/سیاست:
در سالگرد تاسيس سپاه پاسداران فرمانده کل اين ارگان نظامی که اکنون به بنگاه اقتصادی نيز تبديل شده است، درباره مسائل مهم داخلی و فرامنطقه ای سخن گفته است. سردار عزيز جعفری در حالی سخن از مجوز صادر شده رهبری نظام برای حضور سپاه پاسدارن در حوضه های اقتصادی، فرهنگی سياسی و اجتماعی گفته است که روزی آيت الله خمينی بنيانگذار نظام اسلامی به نظاميان و بلاخص بسيجيان و نيروهای سابق کميته که بعدها به سپاه پاسدارن تغيير نام داد، توصيه کرده بود که برای مصون ماندن از اتهامات و مردمی ماندن، نيروهای نظامی نبايد در مسائل سياسی و اقتصاد دخالت کنند که بعد از کودتای انتخاباتی نظاميان، به وضوح خلاف گفته آيت الله خمينی اجرا شد و ادعای تازه ای از زبان فرمانده سپاه شنيده شد که به دليل دفاع از دستاوردهای انقلاب، طيف ماموريت‌های سپاه نيز گسترده شده و در اين مسير هيچ قيد و محدوديتی برای ايفای نقش يا رسالت سپاه نمی‌توان قائل شد.

سردار جعفری بعد از اينکه انتقاداتی به دخالت سپاه در اموری غير نظامی از اين ارپان شده بود اعلام کرد: حضرت آقا فرمودند درست است که ماهيت سازمانی سپاه يک ماهيت نظامی است، اما سپاه صرفاً نظامی نيست بلکه يک سازمان امنيتی، فرهنگی، عقيدتی، سياسی و نظامی است يعنی همه جنبه‌های کارکردی از سازمان‌ سپاه مورد انتظار است تا بتواند آن نقش خود را که حفاظت از انقلاب و دستاوردهای آن است در همه عرصه‌های فرهنگی، سياسی، اقتصادی، اجتماعی، ‌امنيتی و اطلاعاتی ايفا کند.

جعفری ادامه داد: اين نگاه ما به مأموريت‌ و رسالت سپاه است و انتظار مقام معظم رهبری هم از سپاه همين است نه اينکه صرفاً به ايفای نقش‌های سخت يا فقط در عرصه‌های نظامی و امنيتی بپردازد.

بيشترين نگرانی امام(ره) از دشمنان داخلی نظام بود
سردارجعفری که خود و يگان تحت امرش، يکی از عوامل کودتای انتخاباتی و قهر و دلسرد شدن مردم از نظام بوده است با برشماردن دشمن از نظر آيت الله خمينی گفته است: مخالفت با انقلاب اسلامی و اهداف آن تنها مربوط به دشمن خارجی نيست بلکه ما در حوزه داخلی نيز اين دشمنان را داريم و اگر به وصيتنامه حضرت امام برگرديم می‌بينيم که‌ دغدغه و نگرانی اصلی حضرت امام(ره) از دشمنان خارجی مثل آمريکا و اسرائيل نيست بلکه همه نگرانی‌شان از دشمنان داخلی و از مخالفان انقلاب اسلامی در داخل بود.

مخالفت اصلی جريان فتنه در سال ۸۸ با موضوع ولايت فقيه بود
فرمانده کل سپاه که با همکاری افراطيون اطراف بيت رهبری نظير مجتبی خامنه ای فتنه ۸۸ را منهدسی کرده بودند در مورد جنبش سبز همانند سال گذشته با تعبير فتنه ياد و گفته است: خيلی واضح و روشن است که مخالفت اصلی فتنه ۸۸ با موضوع ولايت فقيه بود و اين را بخوبی در بی‌توجهی آنها به تصميمات رهبری که بايد فصل‌الخطاب باشد، می‌شد ديد.

جعفری با بيان اينکه فتنه ۸۸ پايان خوبی داشت، گفت: مردم در طول اين ۸ ماه مقابله و مبارزه، قدر ولايت فقيه را به خوبی شناختند و اين را در ۹ دی و ۲۲ بهمن ۸۸ ابراز کردند . وی در خصوص پيش‌بينی وقوع اين فتنه نيز اظهار داشت: اين حوادث به صورت کلی قابل پيش‌بينی بود و اين شتاب اخيری که انقلاب اسلامی در طول اين ۵ سال اخير در همه ابعاد گرفته بود و نيز روند جديد يا اصلاح مسير انقلاب نسبت به انحرافات قبلی که وجود داشت و در کنار آن، توقع‌ها يا مخالفت‌هايی که در دوره‌های قبلی بود، طبيعی بود که اين‌ها در يک نقطه به مخالفت‌هايی می‌رسند و اين دو جريان در يک جايی با هم برخورد خواهند کرد که فتنه ۸۸ حاصل اين برخورد بود.
البته اين سخنان سردار جعفری در حالی بيان می شود که از قول نماينده و جانشين ولايت فقيه در سپاه که وی فرماندهی کل آن را برعهده دارد ريزش شديد حاميان رهبری و بی شماری طرفداران جنبش سبز همچنين وجود اختلافات ريشه ای در بين اصولگرايان اعلام شده بود .

ناگفته‌های زيادی از پشت پرده اقدامات سران فتنه وجود دارد

فرمانده کل سپاه نيز همانند سعيدی نماينده علی خامنه ای در سپاه از دشوار بودن برخورد با رهبران جنبش سبز به دليل زنده بودن جنبش سبز يا کرده است . وی با بيان اينکه خاصيت و مدل جنگ نرم همين است . اگر برخورد سخت قضايی با فتنه گران شود، ديگر جنگ نرم نخواهد بود.

وی ادامه داد: در شهری مانند تهران با ميليونها نفر جمعيت، وجود ۲ يا ۳ هزار نفر افرادی که اساساً ضديت ريشه‌ای و مبنايی با انقلاب دارند يا منافق و کمونيست هستند يا باقی مانده‌های آنها هستند يا سلطنت‌طلب‌اند و يا بهائی، چندان عجيب نيست.
عضو شورای عالی امنيت ملی تصريح کرد: به صحنه آوردن اين افراد در کنار عده‌ای اراذل و اوباش چندان سخت نيست اما مسئله مهم، عدم همراهی مردم با آنهاست.

فرمانده کل سپاه همچنين به موضوع ورود به فضای سايبری و اينترنتی اشاره کرد و افزود: سپاه به شدت درگير مقابله با تهديدات سايبری است اينترنت ابزار اصلی سازمان‌دهی اغتشاشات خيابانی در فتنه ۸۸ بود . فضای اينترنت ابزار اصلی سازماندهی، اطلاع‌رسانی و ‌هدايت استکبار برای اقدامات کف خيابانی در فتنه ۸۸ بود.

فرمانده کل سپاه با اشاره به اينکه بايد از همان اول سپاه را واردعرصه سازندگی می‌کردند، اظهار داشت: اين خبط در دوران سازندگی و اصلاحات صورت گرفت و اگر اين کار شده بود امروز پيشرفت‌های بهتری داشتيم اما متاسفانه دير از سپاه خواسته شد.
جعفری افزود: در ابتدای کار برخی معتقد بودند که اين توانايی در سپاه وجود ندارد و بايد تمامی کار را به شرکت‌های خارجی واگذار کرد اما از آنجايی که هدف و باور سپاه، خودکفايی بود، فاز ۱۵و ۱۶پارس جنوبی که سپاه کار طراحی و ساخت آن را با اتکا به خود و نيز استفاده از تجهيزات و مهندسين داخلی کشور شروع کرد، به عنوان يک الگو در خروجی و حتی استانداردهايش شناخته می‌شود.

وی با اعتراف به حضور سپاه در فعاليت های اقتصادی تنها بخشی از فعاليت های بنگاه نظامی - اقتصادی سپاه پاسداران اعتراف کرد که : سپاه در ابتدا کار خود را با قبول پروژه‌های ريز و درشت شروع کرد، گفت: امروز با گذشت چندين سال ما فقط به پروژه‌هايی ورود پيدا می‌کنيم که يا از حد توان شرکت‌های داخلی بيرون باشد و يا اينکه به دليل قرار گرفتن در مناطق مرزی و جاهايی که به لحاظ امنيتی مشکل دارد، ديگران نتوانند به آن وارد شوند.

جعفری ادامه داد: از آنجا که سپاه تنها به دنبال سود مادی در اين پروژه ها نيست و کمک به دولت را هدف اصلی خود قرار داده، در برخی پروژه‌ها تا جايی که در توان باشد کار می‌کنيم و پس از اتمام کار، پول آن را از دولت می‌گيريم چراکه گاهی ممکن است بودجه نباشد و يا دير برسد. در اين صورت شرکت‌های تجاری کار را تعطيل می‌کنند.

جعفری با اعلام اينکه ورود سپاه به پروژه‌های کوچک و متوسط و پروژه‌های زير ۱۰۰ ميليارد تومان ممنوع است، گفت: البته پروژه‌هايی از قبل بوده که هنوز تمام نشده ولی دو سال است که ديگر قراردادی در خصوص قبول اين قبيل پروژه‌ها نداشتيم.
فرمانده کل سپاه يادآور شد: البته اگر پروژه‌ای نيز بالاتر از ۱۰۰ ميليارد تومان باشد ولی شرکت‌های خصوصی بتوانند آن را انجام دهند، سپاه وارد اين پروژه‌ها نخواهد شد مگر آنکه شرکت خصوص بخواهد اجحافی کند که در اين صورت سپاه برای ايجاد رقابت و تعديل قيمت وارد خواهد شد.

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته