-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 04/25/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



حکومت سوریه که مدت های زیاد در ساختار قدرتِ خاورمیانه نقشی کلیدی داشت مصمم است جنبشی دمکراتیک را سرکوب کند که به تمامی تونس و مصر را به یاد می آورد. در چندین شهر سوریه هر روز ناکارایی دولت به نمایش گذاشته می شود. اگر بشاراسد نتواند اقتدارش را بازیابد ممکن است زمین لرزۀ سیاسی به دنبال داشته باشد. در این صورت متحدان سوریه – ایران و حزب الله در لبنان و دولت حماس در نوار غزه – زیرفشار قرار می گیرند. برای هر سه از دست دادن حمایتِ سوریه بسیار دردناک خواهد بود.

این روند بی گمان مایۀ خشنودی اسرائیل خواهد بود. این کشور از مدتها پیش می کوشد در محور تهران-دمشق-بیروت-غزه اخلال کند، محوری که قدرت منطقه ای اسرائیل را تهدید می کند و توان بازدارندگی بالقوۀ آن برای این کشور پذیرفتنی نیست. البته ترس اینکه بعد از اسد حکومتی اسلامی سرکار بیاید که از «جبهۀ پایداری» خطرناک تر باشد تا حدی جلوی سرخوشی اسرائیلی ها را می گیرد.

آنگونه که از حرف های وزیر کشور سوریه بر می آید تا کار به اینجا برسد فعلاٌ حکومت سوریه دستکش های مخملی را از دست درآورده است: «اگر بنا باشد قانون را اجرا کنیم دیگر امکان ملاحظه و مسامحه نداریم.» تندروها در دولت از هر نظر دست بالا را در مقابل اصلاح طلب ها به دست آورده اند. اما تظاهرگنندگان نیز خود را با اصل همه چیز یا هیچ چیز تطبیق داده اند و خویشاوندان رئیس جمهوری را جانوران حریص می خوانند: برادر رئیس جمهور ماهر الاسد که فرماندۀ گارد ریاست جمهوری است، یا دایی زادۀ اسد رامی مخلوف که بازرگانی با سرمایۀ میلیاردی است. بسیاری به تغییر از راه اصلاح شک دارند و تغییر حکومت را به سود همه می دانند.

متحدی به نام اردوغان

محل تردید نیست که رئیس جمهور سوریه در سخنرانی ۳۰ مارس – اولین موضع رسمیش تاکنون – این فرصت تاریخی را از دست داد که برای رهبری خود پذیرفتگی ایجاد کند. اگر اعلام می کرد به وضعیت فوق العاده پایان می دهد و دانه درشت های فاسد را دادگاهی می کند و به انحصار حزب بعث پایان می دهد شاید برایش ممکن می بود کشور را همانگونه که متحدش طیب اردوغان توصیه کرده بود با استفاده از الگوی ترکیه در مسیر دمکراسی هدایت کند. اما با تأسف منافع زیاد بهره وران که درست به همین حکومت وابسته اند جلوی چنین چرخش اساسی را می گیرد. به جای آن ممکن است کشور دچار بحرانی خشونت بار شود که در آن توان نظامی حکومت اسد چیرگی می یابد اما پذیرش سیاسی آن همچنان کاهش می یابد.

پوچ تراز همیشه

در نتیجه ممکن است پیمان هایی از هم گسیخته شوند که بیش از سه دهۀ پیش بسته شدند، در زمانی که مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۹ قرارداد صلح امضا کردند و انقلاب اسلامی ایران را زیر- و- رو کرد و سه سال بعد در تابستان ۱۹۸۲ ارتش اسرائیل به لبنان وارد شد و جنوب این کشور را ۱۸ سال در اشغال نگه داشت و به قابلۀ حزب الله تبدیل شد.

مصر بعد از اینکه در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ در کنار سوریه مبارزه کرده بود جبهه را عوض کرد – کاری که حکومت نوپای روحانیون در ایران هم انجام داد، البته در جهت عکس به گونه ای که سوریه احساس کرد از دست دادن متحدش در مصر جبران شده است.

از این تلاش ها چه می ماند؟ ممکن است مصرِ بعد از مبارک باز هم بیشتر از اسرائیل روی گرداند در حالیکه در دمشق، در صورتی که اسد نتواند بحران کشورش را از سر بگذراند، سیاست نزدیکی با ایران که اصولاٌ در بین اکثریت سنی مردم سوریه محبوبیت ندارد باز بینی شود. قدرت متطقه ای ترکیه به عنوان میانگیر و شریک بازرگانی با کمال میل فضای خالی به وجود آمده را پرخواهد کرد. وفتی دود نا آرامی و قیام بخوابد آنکارا با تلاش بیشتر به ارتباط دوستانه با سوریه همچنان ادامه خواهد دهد – صرفنظر از اینکه چه کسی برکشور حکم براند – و خواهد کوشید جای ایران را که اکنون مهمترین شریک تجاری سوریه است بگیرد. این مطلب به نوبۀ خود ممکن است ایران و عراق را که در سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ جنگی ویرانگر با هم داشتند وادارد، حالا که در تهران و بغداد شیعیان برسرکارند، به هم نزدیک شوند. این دو کشور در این صورت می توانند جناح قدرتمندی به وجود آورند که هزینۀ سرسام آور انسانی و مالی آمریکا را در عراق پوچ تر از همیشه جلوه دهد.

* از: پاتریک سیل / در: دِرفرایتاگ

عکس منتشر شده در دِرفرایتاگ


 


اطمینان رئیس جمهور سوریه بشاراسد که اعتراض ها در کشورش نمی تواند خطری متوجه او کند جای خود را به سرخوردگی داده است. وقتی در شروع نا آرامی ها در منطقه، رئیسان جمهور تونس و مصرسقوط کردند اسد سینه جلو داد که در آن کشورها خشم مردم ناشی از حرف شنوی حاکمانشان از آمریکاست. به خود بالید که سوریه برعکس در امان است و اتقاقی نخواهد افتاد. به گفتۀ اسد هرچه باشد سوریه با رهبری او دژ استوار مقاومت علیه منافع آمریکا و اسرائیل است.

واقعیت از او پیشی گرفته است. بسیاری از آنچه در دیگر کشورهای عربی رخ داد اکنون در سوریه نیز تکرار می شود. همانند تونس در سوریه نیز شهرهای دور و نزدیک هم این توان را دارند که مقابل پایتخت و حکومت پلیسی بایستند. در تونس، تحقیر سبزی فروش جوان محمد بوعزیزی در شهری کوچک در جنوب خشم مردم را گیراند، در سوریه دستگیری چند جوان در دارا، شهری کوچک، که به دلیل دیوار نویسی سیاسی به زندان افتادند.

همان اشتباهات مبارک

بعد از این واقعه فروشگاه هایی در دارا در آتش سوختند که به دستگاه عظیم اقتصادی رامی مخلوف تعلق دارند. مخلوف فقط به دلیل خویشاوندی با خانوادۀ اسد و حمایت سیاسی او به ثروتمندترین فرد سوری تبدیل شده است. در تونس رئیس جمهور بن علی تنها به دلیل وحشیگری تشکیلات همه جا حاضر پلیسی نبود که منفور بود بلکه بیشتر از این رو که طرابلسی ها، خانوادۀ همسرش، بی پروا ثروت اندوزی کرده بودند. در تونس و در سوریه حکومت پلیسی و خویشاوند پروری، گروهی اندک را از کسانی جدا کرده که امسال در خیابان خواستار آزادی و حقوق انسانی خود هستند. تقریباٌ به همین شکل، گرچه در شروعِ کار مانند سوریه و تونس نبود، در مصر اتفاق اقتاد که خشم مردم در خیابان بیشتر متوجه جمال مبارک پسر رئیس جمهور و دوستان اقتصادیش بود و همچنان هم هست.

مبارک کوشید خود را نجات دهد، به این شکل که روزهای بهتر را یاد مصری ها آورد، زمانی که وی، در آخرین جنگ با اسرائیل در سمت فرماندۀ نیروی هوایی مصر، سربازی معروف و پیروزمند بود. وی دست کم گرفت که مصری هایی که بیشترشان آن زمان حتی هنوز به دنیا نیامده بودند بیشتر به آیندۀ خود علاقه دارند تا تاریخ معاصرکه بیشتر هم با شکست همراه بوده است. اکنون اسد نیز می کوشد خود را نجات دهد، از این راه که با حسرت از دهه های پان عربیسمِ عبدالناصر مصری و پدرش حافظ الاسد یاد می کند و از اینکه سوریه هنوز قهرمانانه «علیه اشغالگری اسرائیل» مقاومت می کند – همراه با ایران و حزب الله و حماس در کنارش.

اما این سخن پردازی ها دیگر کسی را جذب نمی کند. نه در اعتراض های تونس و مصر و نه حالا در سوریه، اسرائیل هیچ نقشی نداشته است. اما اسد اعتراض ها را «توطئۀ خارجی برای تضعیف سوریه» خوانده تا به باور او «آخرین مانع برای اجرای نقشه های اسرائیل را» از سر راه بردارند. غیر از تشویق کنندگان در داخل و خارج مجلس که پول گرفته اند کسی دیگر حرف او را باور نکرد.

برای امتیاز دادن دیر شده بود

اسد نیز همانند مبارک بیش از حد دیر تصمیم گرفت امتیاز بدهد، و همیشه جز اندکی عرضه نمی کند. اگر همان ابتدا نداده بود به تظاهرکنندگان در دارا شلیک کنند بلکه جوانان دیوارنویس را عفو کرده بود – شهر به احتمال آرام می ماند و به مرکز اعتراض ها تبدیل نمی شد. اگر زودتر تصمیم می گرفت که وضعیت فوق العادۀ برقرار شده از سال ۱۹۶۳ را لغو کند جنبش اعتراضی احتمالاٌ به چندین ده هزار تظاهرکننده گسترش نمی یافت.

اما سخنگویش بوتینا شعبان با توجه به نگرانی های غرب هشدار داد که اعتراض ها «همزیستی مسالمت آمیز در این کشور» را ممکن است از بین ببرد. پیام خانم سخنگو این بود که غرب باید خیلی خوب فکر کند که آیا حکوت اسد را ترجیح می دهد یا قدرت یافتن اسلام گرایان را.

واقعاٌ هم همزیستی مسلمانان و مسیحیان در سوریه در سنجه با بیشتر کشورهای عربی با بحران کمتری روبروست. البته هیچ دلیلی برای نقش عمدۀ اسلام گرایان در اعتراض ها وجود ندارد. و حتی اخوان المسلمینِ پخته تر شده در تبعید لندن بیشتر از حزب عدالت و توسعۀ اردوغان الگو می گیرد تا برنامۀ آشتی ناپذیر گذشتۀ خود. از این گذشته نفوذ این گروه از راه دور بر رخدادهای کشور کاهش یافته است. گرچه مانند مصر در سوریه هم اسلام گرایان از فضای باز بهره می برند اما اکنون آنها فقط یکی از جنبش های جدید هستند.

با این وجود دولت های غربی از سرکوب های خونین اعتراض ها، چه در دارا و بانیاس و چه درحُمس، با ملایمت انتقاد می کنند. این در حالی است که ویدئوهای روزنامه نگاران غیرحرفه ای که در اینترنت قرار می گیرند با به شبکه های خبری عربی فرستاده می شوند، نشان می دهند دستگاه های امنیتی اسد چگونه به تظاهرکنندگان شیک می کنند و حمام خون راه می اندازند.

اما بسیاری در غرب (و نیز در اسرائیل) می خواهند همچنان اسد بماند، می خواهند او را وادار به اصلاحات کنند به جای اینکه خطر شروع تازه رابه جان بخرند. این در حالی است که در زندان های سوریه بسیاری از دمکرات های معتقد حضور دارند مانند ریاض سیفِ تسلیم ناپذیر. در سوریه نیز به اندازۀ کافی فعالان لیبرال وجود دارد، مانند زهیرعطاسی و فائز سره، سلطان العطرش و عارف دلیله.

احمدی نژاد به اسد نیاز دارد

اما ماندن اسد در قدرت به معنای نفوذ پیوستۀ ایران در جهان عرب است. ایران به حکومت اسد نیاز دارد تا به حزب الله در لبنان اسلحه برساند و در نتیجه این کشور را بی ثبات کند. تهران به دمشق به عنوان شریک قوی غربی هم نیاز دارد تا برای اِعمال نفوذ خود تا حدودی پذیرفتگی ایجاد کند. در حالیکه جمهوری اسلامی دربارۀ اعتراض های بحرین که اکثریت آن شیعه است مشروح تراز هر فرستندۀ عربی گزارش کرده بود (با این کار البته جنبش دمکراسی خواهی را در بحرین به خطر هم انداخت) دربارۀ اعتراض های سوریه سکوت می کند.

به جای آن گزارش هایی به گوش می رسد که ایران به شریکش سوریه دستگاه های فنی می دهد تا اعتراض ها را سرکوب کند. ایران تجربۀ این کار را دارد. در تابستان ۲۰۰۹ جوانان ایران علیه حکومتی فاسد به پا خاستند، ۱۸ ماه قبل از اینکه جوانان عرب کار آنها را ادامه دهند. اکنون حاکمان ایران می خواهند که حاکمان سوریه سر قدرت بمانند و تلاش خود را برای این مهم انجام می دهند. زیرا مؤفقیت جوانان عرب تنها حکومت اسد را به خطر نمی اندازد. چنین مؤفقیتی ممکن است الهام بخش مجدد «جنبش سبز» ایران هم بشود.

* از: راینرهِرمان / در: فرانکفورترآلگماینه تسایتونگ


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته