-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

Latest News from Koocheh for 04/24/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شراره سعیدی/ رادیو کوچه

در کشور گل و بلبل و شعر که آقای خامنه‌ای هم مانند اسلاف‌اش شعر می‌گوید و بیت :

«یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی / یک عـمـر پـشیـمـان ز پـشیـمانی خویشم» اش در میان بسیجیان بسیار معروف است، اندکی از طبع لطیف و شاعرانه بی‌بهره است، او قادر نیست تا عاشقانش را وفادار نگه دارد، افراد بریده از او بسیارند، اما آنان‌که زبانی و قلمی برای سخن گفتن دارند، در یادها ماندگارتر.

در این برنامه یادی می‌کنیم از «حشمت‌اله طبرزدی»، اولین کسی که این آقا را «امام» خواند و اکنون از جورش به محاکم بین‌المللی شکایت می‌برد، گویی عمر عاشقی آقا کوتاه است و او می‌توانست الگویی برای «نوری‌زاد» باشد.

طبرزدی که روزنامه‌نگار، فعال دانش‌جویی-سیاسی و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی راه ‏و‎ ‎ساختمان از دانش‌گاه پلی تکنیک تهران است، از آغازین سال‌های دهه شصت عضو دفتر تحکیم وحدت بود در سال 63 به هم‌راه برخی دیگر «اتحادیه انجمن‌های اسلامی‎ ‎دانش‌جویان و فارغ‌التحصیلان دانش‌گاه‌ها و ‏مراکز آموزش عالی» را تاسیس کرد، او از هواداران جدی جمهوری‌اسلامی و از جمله علی خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی بود و برای اولین بار از عنوان «امام ‌خامنه‌ای» برای علی خامنه‌ای استفاده کرد و مروج طرح مرجعیت خامنه‌ای بود. اما با آغاز تورم شدید در دوران هاشمی به منتقد وی تبدیل شد و در دوران پس از دوم خرداد نیز به یکی از منتقدان جدی خامنه‌ای بدل گشت. او در سال‌های پایانی دهه هفتاد به چهره شاخص دانش‌جویی مخالف جمهوری اسلامی بدل شد و «جبهه دموکراتیک ایران‎‏» را تاسیس کرد و اکنون خود را یک سکولار می‌داند.

در تاریخ یک‌شنبه  2 آبان 89 مهندس حشمت‌اله طبرزدی، که هم‌اکنون دوران حبس و تبعید خود را در زندان رجایی‌شهر کرج سپری می‌کند، با نگارش شکایت‌نامه‌ای بر علیه رهبر جمهوری اسلامی از وکلای دادگستری و تمامی انسان‌های آزاده خواستار ارایه و پی‌گیری حقوقی این شکایت در دادگاه‌های بین‌المللی شد.

گوشه‌هایی از شکایت‌نامه او را بنگریم:

«وکلای مدافع محترم، بانوان گیتی پورفاضل، نسرین ستوده و آقایان محمد اولیایی‌فرد، خلیل بهرامیان، محمد‌علی دادخواه، جهان‌گیر محمودی درودهای گرم من تقدیم به شما وکلای شریف، با وجدان و آگاه.

شما سروران گرامی به‌تر از من آگاه هستید که مشکل اساسی ما ملت ایران، محرومیت از داشتن قوه‌ی قضاییه مستقل، بی‌طرف و قدرت‌مند است. زیرا رییس این قوه، غیر انتخابی و منصوب رهبر حکومتی است و اختیارات رهبر، با اختیارات همه‌ی ملت برابر و بلکه با تفسیری که از «ولایت مطلقه‌ی فقیه» صورت می‌گیرد، برتر از قوه‌ی انتخاب و اختیارات ملت می‌باشد. رییس منصوب به حاکمیت نه در مقابل ملت بلکه فقط در مقابل رهبر و دسته‌های حکومتی پاسخ‌گو است. ضمن این‌که دخالت در امور قضایی و به ویژه در رای قاضی‌ها به صورت سازمانی، سیستماتیک انجام می‌گیرد.

16 سال است، توسط دست‌گاهی امنیتی-نظامی و قضایی متحمل خسارت‌های فراوان مادی و معنوی شده‌ام.

برای نمونه باید از توقیف و تعطیلی، نشریه‌های پیام دانش‌جو، ندای دانش‌جو، گزارش روز و هویت خویش نام ببرم که سمت مدیر مسوولی یا سردبیری آن‌ها را برعهده داشته و در دوره‌ی 6 ساله از سال 73 تا 79 همگی به صورت غیرقانونی از سوی حاکمیت تعطیل شد و موجبات ضرر و زیان‌های فراوان معنوی و مادی را برای من و هم‌کارانم به وجود آورده‌اند. من را از حقوق اساسی‌ام محروم کرده‌اند و قانون اساسی را زیر پا گذاشته‌اند. زیرا آزادی بیان از حقوق اساسی شهروند آزاد است.

طی 16 سال گذشته بارها و بارها، به صورت غیر‌قانونی و خودسرانه بازداشت شده‌ام و به ویژه از 27 خرداد ماه 78 تاکنون زندانی بوده و تاکنون حدود 11 سال و 8 ماه را در زندان‌های مختلف گذرانده‌ام نزدیک به 33 ماه را در سلول‌های انفرای در بازداشت‌گاه‌های امنیتی و زیر شکنجه بوده‌ام و پس از گذران این مدت حال حکم 9 سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق را در برابر نگاهم قرار دادند.

سلب حقوق، محرومیت‌ها، توقیف و تعطیلی‌ها، تفتیش عقیده، سانسور، شکنجه، ناامنی‌ها و زندان‌ها در طی 16 سال گذشته و در زمان تصدی 3 رییس قوه‌ی قضاییه، آقایان محمد یزدی، محمود شاهرودی و صادق لاریجانی انجام گرفته است اما مسوولیت واقعی بر گردن رهبر مادام‌العمر و غیر پاسخ‌گو با قدرت فراقانون است زیرا همه‌ی قوا و قدرت‌ها، زیر نظر رهبر است.

بر همین اساس، از شما وکلای محترم تقاضامند هستم، به من که اینک با محکومیت غیرقانونی و ظالمانه‌ی جدید، در زندان به سر می‌برم کمک کنید تا بتوانم برای جبران بخشی از این ضرر و زیان‌های معنوی و مادی، از طریق محاکم بین‌المللی درخواست دادخواهی کنم، من ناگزیر از اعلام جرم علیه جمهوری‌اسلامی هستم.

من رسمن شکایت خود علیه آقای علی خامنه‌ای رهبر حکومت جمهوری اسلامی را تقدیم محاکم بین‌المللی نموده از شما وکلای محترم و هر انسان آزاده‌ی دیگر، درخواست کمک می‌کنم تا این دادخواست، مسیر قانونی و حقوقی لازمه را طی کرده و به صورت موثر پی‌گیری شود.

از خانم‌ها مهرانگیز کار، شیرین عبادی و آقایان عبدالکریم لاهیجی، محمد مصطفایی و سایر وکلای بین‌المللی و نهادهای مربوطه و حقوق بشری در این امر مهم استمداد می‌طلبم.

اعلام جرم من علیه آقای علی‌خامنه‌ای به عنوان رهبر حکومت، که دارای قدرت مطلقه، فرا قانون، غیر پاسخ‌گو و مادام‌العمر است، به اتمام موارد و عناوین مجرمانه به شرح ذیل می‌باشد و جبران خسارت‌های معنوی و مادی را خواهانم:

1 – اعمال سانسور و تفتیش عقیده.

2 – توقیف غیر‌قانونی نشریه‌های پیام دانش‌جو، ندای دانش‌جو، هویت خویش و گزارش روز.

3 – سلب حقوقی چون آزادی‌بیان.

4 – ضرب و شتم‌های مکرر توسط نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی.

5 – بازداشت‌های مکرر و خودسرانه.

6 – اعمال شکنجه در بازداشت‌گاه‌های نظامی و امنیتی.

7 – محکومیت‌ها و حبس‌های طولانی از طریق دادگاه‌های غیر‌صالحه‌ی امنیتی و زیر پا گذاشتن اصول قانون اساسی در فصل مربوط به حقوق اساسی ملت و شهروند تحت احکام مختلف. 11سال در گذشته گذرانده‌ام و با این حکم جدید 9 سال و 74 ضربه شلاق باید 9 سال دیگر از عمر خود را در زندان سپری کنم.

8 – تعطیل نمودن همه‌ی فعالیت‌های حزبی، تشکیلاتی و قانونی من از طریق بازداشت و سرکوب وسلب حقوق‌ اساسی در این حوزه.

9 – زیر فشار قرار دادن من از طریق نیروهای امنیتی و ایجاد ترس و ناامنی برای اعضای خانواده‌ام از طریق تهدید تلفنی یا هجوم مکرر به دفتر کار و خانه‌ام.

10 – جلوگیری از میتینگ‌ها و تظاهرات مسالمت‌آمیز که از حقوق قانونی هر شهروند آزاد است. این اقدام‌ها، زیر عنوان: تبانی و تجمع به قصد برهم زدن امنیت ملی، سرکوب گردیده است.

11 – جلوگیری از مشارکت آزاد من در تعیین سرنوشت و از طریق انتخابات آزاد. این اقدام از سوی شورای نگه‌بان صورت پذیرفته است.

شایان ذکر است اسناد و مدارک مربوط به ادعاهای بالا، موجود است و به محض تشکیل محکمه‌ی بین‌المللی برای رسیدگی به جرایم ارتکابی حکومت تحت امر آقای علی خامنه‌ای، تقدیم خواهد شد.»

زندانی سیاسی حشمت‌اله طبرزدی

ایران/ کرج/ زندان رجایی شهر/ 1389 خورشیدی

 

 

 

 


 


تعدادی از پناه‌جویان ایرانی که در پیاده‌روی مقابل اداره مهاجرت در مرکز شهر کرویدون بریتانیا چادر زده‌اند، می‌گویند، در اعتراض‌ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران در سال ۱۳۸۸ خورشیدی شرکت داشته و از سوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مورد ضرب و شتم واقع شده و شکنجه شده‌اند. هم‌چنین یکی از این پناه‌جویان که ۱۷ سال سن دارد، گفته است که در جریان اعتراض‌های سال ۱۳۸۸ در ایران از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و در دوره بازداشت مورد تجاوز نیز قرار گرفته است.

این افراد در اعتراض به رد درخواست پناهندگی از 19 روز پیش تاکنون دست به اعتصاب غذا زده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«اعتصاب‌غذا با دوختن لب توسط چهارپناه‌جوی ایرانی»

Click here to view the embedded video.


 

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

مخالفان دولت لیبی می‌گویند علی‌رغم اعلام دولت در خصوص توقف حملات به مصراته جهت مذاکره با قبایل محلی، نیروهای حامی سرهنگ قذافی سه منطقه مسکونی و مرکز شهر مصراته را هدف حملات شدید موشکی قرار داده‌اند.

به نقل از شاهدان عینی، در طول شب گذشته حملات موشکی به نواحی مسکونی مصراته ادامه داشته است.

روز شنبه مصراته شاهد یکی از خونین‌ترین نبردهایی بود که دست‌کم 24 کشته و 100 زخمی برجا گذاشت.

گروه‌های حقوق بشری می‌گویند که از دو ماه پیش تاکنون بیش از هزار نفر در جریان درگیری‌ها در شهر مصراته خود را از دست داده اند.

از سویی دیگر خبرگزاری دولتی لیبی می‌گوید هواپیماهای ناتو حملات خود به طرابلس، پایتخت، و شهرهای دیگر را افزایش داده اند.

آمریکا تایید کرده است که در نخستین حمله هوایی یک هواپیمای بدون سرنشین یک پای‌گاه پرتاب موشک در نزدیکی مصراته منهدم شده است‌.

لازم به اشاره است پاپ بندیکت شانزدهم رهبر کاتولیک‌های جهان در سخنانی که روز یکشنبه 24 آوریل به مناسبت عید پاک ابراز داشت خواستار حل مناقشه لیبی از طریق مذاکره و دیپلماسی شد.

بیشتر بخوانید:

«ایران دست‌خوش تغییر می‌شود، بحرین یک کشور عربی می‌ماند»

«توقف عملیات نظامی در مصراته»

 


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، تعدادی از معترضان در سوریه توسط نیروهای امنیتی و دولتی ان کشور بازداشت شده‌اند‌. این بازداشت‌ها به دنبال اعتراضات گسترده در دو روز اخیر که به کشته‌شدن بیش از یک صد معترض منجر شد، صورت گرفته است.

به گزارش الجزیره، مرکز حقوق بشر سوریه، بازداشت این افراد را محکوم کرده و خواهان آزادی آن‌ها شده است.

هنوز منبع دیگری در مورد این بازداشت‌ها اظهارنظر نکرده است.

بر اسا برخی گزارش‌ها، امروز  ده گروه حقوق بشری در سوریه از دستگیری دانیل سعود از رهبران اعتراضات در شهر بانیاس خبر داده‌اند.

آقای سعود هدایت کمیته دفاع از دموکراسی، آزادی و حقوق بشر را برعهده دارد.

در همین رابطه ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا گفته است که مقامات سوری باید به خواسته‌های قانونی مردم این کشور پاسخ دهند.

از سویی دیگر، دیده‌بان حقوق بشر از سازمان ملل متحد خواسته است تا در مورد نحوه برخورد نیروهای امنیتی سوریه با معترضان که در دو روز گذشته منجر به کشته شدن ۱۲۰ نفر شده است، تحقیق کند.

این گروه حقوق بشری هم‌چنین گفته است آمریکا و اتحادیه اروپا باید تحریم‌هایی را علیه مقامات سوری که مسوول این کشتارها هستند، اعمال کنند.

هم‌چنین باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، با صدور بیانیه‌ای اقدام تازه حکومت سوریه در سرکوب معترضان را محکوم کرده است.

بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل متحد هم خواستار انجام تحقیقات در مورد حوادث روز جمعه در سوریه شده است.

بیشتر بخوانید:

«ایران دست‌خوش تغییر می‌شود، بحرین یک کشور عربی می‌ماند»

«بیش از ۳۰ کشته در مراسم تشییع کشته‌شدگان سوریه»

 


 


خبر / رادیو کوچه

علی عبداله صالح، رییس جمهوری یمن، نسبت به خطرات افزایش اعتراضات ضد دولتی در کشور هشدار داده است. آقای صالح که در گفت‌وگویی روز یک‌شنبه، از این اعتراضات به عنوان کودتایی علیه کشور یاد کرد.

به گزارش بی‌بی‌سی، رییس جمهوری یمن هم‌چنین اظهار داشت که القاعده به مقر معترضان نفوذ کرده که این باعث بروز مشکلات پیچیده‌ای برای کشورهای غربی خواهد شد.

آقای صالح این سخنان را درحالی بیان کرد که پیش‌تر گزارش ها حاکی از موافقت او با طرح کشورهای عضو شورای همکارخلیج پارس بود.

براساس طرح پیشنهادی‌، آقای صالح موافقت کرده تا سی روز پس از امضای توافق‌نامه، از قدرت کناره‌گیری کند و قدرت را به معاونش واگذار کند و در عوض به او تضمین داده شود که مورد تعقیب قضایی قرار نگیرد.

به گزارش رویترز، یاسین نعمان، رهبر مخالفان، گفته است از خبر کناره‌گیری آقای صالح استقبال می‌کند، اما در دولت وحدت ملی که در طرح پیشنهادی شورای هم‌کاری خلیج پارس ذکر شده، شرکت نخواهد کرد.

مخالفان آقای صالح تاکید دارند که مصونیت او و خانواده‌اش از تعقیب قضایی را نمی‌پذیرند.

بیشتر بخوانید:

«ایران دست‌خوش تغییر می‌شود، بحرین یک کشور عربی می‌ماند»

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

عمرو موسی، دبیرکل اتحادیه عرب، روز ‌شنبه در گفت‌و‌گو با یک روزنامه فرانسوی در خصوص تغییر و تحول‌های سیاسی در منطقه خاور میانه و شمال آفریقا اظهار داشت که «بادهای فعلی تغییرات به کشورهای عربی محدود نخواهد شد و به زودی به ایران خواهد رسید.»

دبیر کل اتحادیه عرب در گفت‌و‌گو با روزنامه لوفیگارو، چاپ پاریس، به جزییات بیش‌تری اشاره نکرد و توضیحی درباره چگونگی این تغییرات نداد.

دبیرکل اتحادیه عرب در بخش دیگری از مصاحبه خود با اشاره به قیام‌های فعلی در جهان عرب گفته است که «شهروندان این کشورها خواهان مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها هستند.»

وی اظهار داشت که اتحادیه عرب مدلی دقیقی برای ارایه به کشورهای عربی به منظور انجام تغییرات ندارد ولی ما بارها هشدار داده‌ایم که نیاز به تغییر وجود دارد.

آقای موسی تاکید کرد مسیری که جهان عرب به سوی آزادی برگزیده غیر‌قابل بازگشت است.

در حال حاضر، کشورهای لیبی، یمن، بحرین و سوریه دست‌خوش نا‌آرامی‌های وسیعی است و در تازه‌ترین روی‌داد، علی عبداله صالح، رییس جمهوری یمن، اعلام کرد که طرح شورای هم‌کاری خلیج پارس را پذیرفته و ظرف یک ماه مقام خود را ترک می‌کند.

عمرو موسی عنوان کرد که «هر کشوری دارای ویژگی‌ها و خصوصیات مربوط به خود است. ولی محور این است که کشورهای عرب در حال تجربه نمونه‌های مشابه خود بوده و بر ضد اقتدارگرایی و فساد در حال مبارزه هستند.»

از سویی دیگر وی در پاسخ به این پرسش لوفیگارو که آیا تصمیم عربستان در اعزام نیرو به بحرین درست بوده است، گفت: «اعزام نیرو قانونی بوده و در راستای معاهده ای است که میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس امضا شده است.»

عمرو موسی می گوید که «وضعیت مثل بلور برای ما شفاف است: بحرین یک کشور عربی است و باید عربی هم باقی بماند. حفظ ثبات این کشور حیاتی است.»

بیشتر بخوانید:

«کناره‌گیری رییس جمهوری یمن از قدرت»

«کشورهای منطقه از سیاست‌های شتاب‌زده پرهیز کنند»


 

 


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

«مملکته داریم‌ها». این جمله را ایرانیان شاید بیش‌تر از هر جمله‌ی دیگری در ماه‌های اخیر خوانده و شنیده باشند. اتفاقات ناخوشایند و دردناک ریز و درشتی که هر روزه و هر لحظه در کشورهای مختلف دنیا پیش می‌آیند کم نیستند، اما چیزی که به‌طور ناخودآگاه مردم ما را در اثر شنیدن وقایع ناگوار، اندوه‌گین و وادار به بیان چنین جمله‌هایی می‌کند، تفاوت ریشه‌ها و علل این پیش‌آمدها و قابل پیش‌گیری بودن بخش فراوانی از آن‌هاست.

شمار قتل‌های فجیعی که در کشورهای پیش‌رفته اتفاق می‌افتند کم نیستند، اما آن چیزی که وجود چنین پیش‌آمدهای مشابهی را در کشور ما ایران، برای مردم دردناک‌تر می‌کند، علل ساده‌ی پشت شمار فراوانی از این وقایع است. دو هفته پیش در خبری تکان‌دهنده شنیدیم که جوانی بیست‌ساله پس از تجاوز به دختر بچه‌ای او را به قتل رسانده و پس از دو روز خود را به نیروی انتظامی معرفی کرده بود. تفاوت این جنایت با نمونه‌های مشابه در دیگر کشورها این است که انسان‌هایی که به‌طور معمول مرتکب چنین جنایاتی می‌شوند، یا به نوعی از مشکلات روانی رنج می‌برند و یا این‌که مجرمین حرفه‌ای و قاتلین سریالی‌اند که با قصد و نیت قبلی دست به چنین اعمالی می‌زنند و در هر دو حالت پس از پی‌گیری‌های فراوان به چنگ قانون گرفتار می‌آیند. اما با کمال تاسف آن‌چه در این مورد ویژه و نمونه‌های فراوان دیگری مانند آن پیش می‌آید، محرومیت‌های ساده‌ای است که انگیزه‌ی چنین جنایت‌های هولناکی می‌شود و به همین سبب به‌طور معمول مرتکبین آن در زمان کوتاهی با احساس عذاب وجدان خود را به پلیس معرفی نموده و پس از چندی به سرعت حکم اعدام برای آن‌ها به اجرا در می‌آید.

 

چنین متهمانی که خود نیز به نوعی معلول شرایط غم‌انگیز موجود در جامعه‌ی ما هستند فقط صورت مسئله را پاک می‌کند و شاید اندکی تسکین برای داغ‌دیدگان فراهم. اما اگر نگاه ساده‌ای به صورت مسئله‌ی همین نمونه‌ی اخیر بیاندازیم به راحتی می‌بینیم که شرایط موجود در جامعه می‌تواند این فرد و امثال او را به آسانی به سمت انجام چنین اعمالی سوق دهد. جوانی از اهالی شهرهای جنوبی استان‌ خراسان‌جنوبی و از طبقه‌ی به شدت محروم فرهنگی و اقتصادی، که به سبب کویری بودن منطقه، به‌طور معمول زودتر از هم سن و سالان خود نیز به بلوغ جنسی می‌رسند، با انبوهی از سال‌ها محرومیت‌های جنسی که در وجودش انباشته شده‌اند، برای کار به شهر مشهد می‌آید و در آن‌جا با دیدن دختران و زنان طبقات متوسط و بالا از یک سو و دس‌ترسی آسان به فیلم‌های پورنوگرافیک از سوی دیگر، هر چه بیش‌تر در معرض تحریک قرار می‌گیرد. به دلیل عدم امکانات مالی برای ازدواج و یا عدم‌توانایی برقراری ارتباط جنسی با جنس مخالف هر روز بر میزان فشارها بر او افزوده می‌شود تا این‌که او را وادار به انجام عمل وحشت‌ناکی می‌کند که حاصل تصمیمی آنی، فیزیولوژیکی و بدون هیچ تفکری بوده است و بقیه‌ی ماجرا را دیگر خودتان خوب می‌دانید.

اگر جمله‌ی مشهور این روزهای مردم ما، «مملکته داریم‌ ها» شده است بدین سبب است که بخش فراوانی از مردم ما به این آگاهی رسیده‌اند که حاکمان می‌توانستند با اندکی تغییرات و اصلاحات در جامعه‌ی ما، جلوی بخش فراوانی از این حوادث دردناک و ناگوار را بگیرند و به همین سبب است که مردم آن‌ها را مسوول مستقیم به‌وجود آمدن چنین پیش‌آمدهایی می‌دانند.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، علیرضا رجایی فعال ملی و مذهبی ایرانی روز یک‌شنبه توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شده است.

علیرضا رجایی از فعالان سیاسی ملی-مذهبی ایران و مدیر انتشارات گام نو است. او مدیر گروه سیاسی هیت تحریریه روزنامه‌های جامعه، توس و نشاط بود که پیش از این توسط دست‌گاه قضایی جمهوری اسلامی تعطیل شده بودند.

به گزارش العربیه، منابع آگاه اعلام کردند ماموران امنیتی هنگام مراجعه برای بازداشت وی اعلام کردند که به اتهام ارتکاب جرایم امنیتی بازداشت شده است.

لازم به اشاره است وی در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 1378 شمسی نامزد ائتلاف نیروهای ملی-مذهبی در تهران بود و بر اساس نتایج انتخابات در رده بیست‌وهشتم قرار گرفته و به مجلس راه یافت، اما پس از بازشماری آرا‌ توسط شورای نگهبان وی از فهرست نامزدهای منتخب خارج شده و جای خود را به غلامعلی حداد عادل داد.

 

 


 


 

سیمین/ رادیو کوچه

simin@koochehmail.com

چند سالی است به بهانه بزرگ‌داشت «شیخ بهایی» که زمانی از ساکنان به نام این شهر بوده و تولد او را روز معمار نام نهاده‌اند، برنامه‌های گوناگونی در بزرگ‌داشت اصفهان از روز 3 اردیبهشت ماه برگزار می‌شود.

گذشته از آن که میان برخی اندیشمندان و اصفهان‌شناسان هم‌چنان در انتخاب روزی برای بزرگ‌داشت اصفهان اختلاف است و عده‌ای روز یکم آذر ماه را با این عنوان برگزیده‌اند و از سویی دیگر معتقدند که انتخاب روز سوم اردیبهشت، بنیان درستی ندارد و روز تولد شیخ‌بهایی سوم اردیبهشت نیست و  بر اساس کتیبه کاشی‌کاری‌های دیوار اتاق مقبره شیخ بهایی، او در روز ۲۶ ذیحجه سال ۹۵۳ هجری قمری برابر با پنج‌شنبه ۸ اسفند‌ماه سال ۹۲۵ هجری خورشیدی در بعلبک لبنان به دنیا آمده است که همین باور اساس انتخاب روز معمار را نیز زیر سوال می‌برد، اما این سه موضوع بهانه خوبی است برا ی آن که اشاره‌ای داشته باشم به اهمیت نقشی که آثار معماری می‌توانند در توسعه گردش‌گری یک شهر ایفا کنند.

بسیاری از شهرهای به نام دنیا، با آثار معماری‌شان در ذهن‌ها ماندگار شده‌اند؛ شیراز را با بنای حافظیه یا پرسپولیس به عنوان یکی از مشخص‌ترین نمایه‌های این شهر به ذهن می‌‌آوریم، نام پاریس، نمای برج ایفل را به یادمان می‌آورد و خیابان شانزه لیزه آن‌قدر در خاطره‌ها ماندگار شده که به صورت ضرب‌المثلی در محاوره‌های ما استفاده می‌شود.

بسیاری از شهرهای به نام دنیا، با آثار معماری‌شان در ذهن‌ها ماندگار شده‌اند؛ شیراز را با بنای حافظیه یا پرسپولیس به عنوان یکی از مشخص‌ترین نمایه‌های این شهر به ذهن می‌‌آوریم، نام پاریس، نمای برج ایفل را به یادمان می‌آورد و خیابان شانزه لیزه آن‌قدر در خاطره‌ها ماندگار شده که به صورت ضرب‌المثلی در محاوره‌های ما استفاده می‌شود.

پکن با آن میدان معروف و شهر ممنوعه و  اصفهان نیز با پل‌ها و بناهای گوناگونش تصویری ماندگار دارند. ‌

چه بسیار گردش‌گرانی که مسافتی بسیار طولانی را برای تماشای هر یک از این شاخصه‌های به یادماندنی پیموده‌اند و عکس یادگاری خویش را در کنار آن اثر تا سال‌ها زینت بخش خانه خویش کرده‌اند و این‌ها همه اهمیت طراحی و توجه به معماری شهری را در توسعه گردش‌گری هرمنطقه بیش از پیش هویدا می‌سازد.

یک معمار می‌تواند با تفکر خلاق خودش اثری را بیافریند که تا سال‌ها و قرن ها دیدنی و ماندگار باشد.

برای مثال در اصفهان که البته از این جهت بسیار شاخص است و ویژگی معماری این شهر نه تنها برای ایرانی‌ها که برای دنیای معماری در سراسر جهان هم‌چنین گردش‌گران جذاب و دیدنی است، رد پای تلاش معماران زیادی دیده می‌شود که از آن جمله می‌خواهم به شیخ بهایی اشاره کنم. اشاره‌ای ساده که شاید نگاه شما را این بار که به اصفهان سفر کردید، متفاوت کند.

آثار معروف شیخ بهایی

بسیاری از آثار معماری را به این دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری که در فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت و در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است، نسبت می‌دهند. به پاس خدمات وی به علم ستاره‌شناسی نیز ، یونسکو سال ۲۰۰۹ را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نام‌گذاری کرد.

حمام شیخ بهایی

یکی از کارهای شیخ بهایی ساختن گرمابه‌ای است که گفته می‌شود از روی ایده‌ی شمع خودکار احمدبن موسی بن شاکر خراسانی ساخته شده‌است. مکانیسم و عمل کار آن هم بدین طریق است: یک سیستم سفالینه لوله کشی زیرزمینی حدفاصل آبریزگاه مسجد جامع و این حمام وجود داشته که با روش مکش طبیعی گاز‌هایی چون متان و اکسید‌های گوگردی به مشعل خزینه حمام هدایت می‌شده و به عنوان منبع گرما در مشعل می‌سوخته و یا این‌که مستقیمن این گازها را از مواد زاید دفع شده در خود حمام جمع آوری می‌کردند و مورد استفاده قرار می‌دادند.

گفته می‌شود که او هم‌چنین از فاضلاب شهر اصفهان که توسط لوله‌های جمع‌آوری فاضلاب وارد خزینه حمام می‌شده بهره برده و با طراحی خاص خزینه، این فاضلاب تبدیل به گاز متان قابل سوختن می‌شده است. لجن‌های ته‌نشینی نیز به عنوان کود آلی مورد استفاده قرار می‌گرفت. گاز تولید شده توسط فاضلاب بوسیله شعله‌هایی که تعبیه شده بود مخزن آب حمام را گرم می‌کرد.

مدرسه چھارباغ

دیگراثر مهم که از جمله کارهای شیخ بھایی به شمار می‌رود بنای مسجد مشھور چھار‌باغ(مدرسه چهارباغ)  است که چون در مسیر یکی از کانال‌ھای آب زاینده رود قرار داشت و امکان پی‌ریزی ساختمان عظیم و سنگی آن مواجه با اشکال می‌شده  و ساختمان مذکورھم نمی‌توانست روی سطح مرداب و لجن‌ھای موجود در اطراف آن قرار گیرد و امکان ھرگونه خطر برای ساختمان و به ویژه ای دیوارھای جانبی گنبد و مناره‌ھا وجود داشت . بنابراین شیخ بهایی دست به یک ابتکار زد. او برای اجرای صحیح این کار پیشنھاد کرد که نخست مقدار زیادی زغال چوب به ضخامت 2 متر در سرتاسر پی ساختمان پراکنده گردد و پس از کوبیدن زغال در کف پی‌ھا روی آن‌را با ساروج و شفته پر کرده و پی‌ھای ساختمان را روی ساروج و شفته مذکور بنا کنند.

از سوی دیگر از آن‌جا که ھر چه ملات بیشتر پا بخورد چسبندگی گل بھتر شده و خوب عمل می‌آید، از این لحاظ به دستور شیخ بھایی ابتکاری برای ھر چه بیشتر پا زدن گل‌ھا بکار برده شد که ملات بنای مسجد ھر روز زیر پای مردم و کودکان اھل اصفھان بدون وقفه پا بخورد و بھم مخلوط و آمیخته شود. ابتکار شیخ بھایی این بود که دستور داد که ھر روز صبح چند سکه طلا را در خاک ملات‌ھا بریزند و سپس گل ساخته و به مردم اطلاع دھند که بیایند و سکه‌ھا را برای خود بیابند. مردم گروه گروه گل ملات‌ھا را از صبح لگدمال کرده و تا غروب آن روز تعدادی سکه برای خود می‌جستند و بدین طریق گل ملات‌ھا کاملن بھم امیخته و به قول معمارھا عمل می‌آمد، یعنی ھمین کاری که امروزه ھم برای گل خاک رس کاشی‌سازی به وسیله ماشین‌ھای مکانیکی مخلوط کن انجام می‌گیرد.

مدرسه چهارباغ که به نام مدرسه سلطانی مدرسه مادر شاه نیز نامیده می‌شد، آخرین بنای تاریخی باشکوه عهد صفویه در اصفهان است.

منارجنبان

شهرت این بنا به سبب تکان خوردن منارهای آن است. با تکان دادن یکی از مناره‌ها مناره دیگر و کل ساختمان نیز تکان می‌خورد.

این راز، این اثر معماری را در هاله‌ای اسرارآمیز فروبرده بود تا این که یک فیزیک‌دان و کارشناس زلزله ایرانی توانست دلیل ارتعاشات منار جنبان اصفهان را با انجام آزمایش‌های دینامیکی بررسی کند.

البته با توجه به این که ایوان منارجنبان یکی از نمونه‌های سازه‌های سبک مغولی ایران است و از آن دوره کاشیکاری‌هایی هم دارد این احتمال را که معماری آن ربطی به شیخ بهایی ندارد را تشدید می‌کند هر چند که گفته می‌شود که مناره‌ها احتمالن در پایان روزگار صفوی به ایوان مزبور اضافه شده است.

به هر روی هر روزه تعداد زیادی گردش‌گر به این مناره‌ها مراجعه می‌کنند تا شاهد نوسان آن‌ها باشند. این مناره ها در طول قرن‌ها جای خود را در فرهنگ و هنر این سرزمین نیز باز کرده‌اند و هم‌چون دیگر آثار معماری اصفهان رد پای آنان را همه جا می‌توان یافت.

البته در زمینه آثار شیخ بهایی باید اشاره کنم که برخی معتقدند که تالیفات شیخ‌بهایی بیشتر شامل فقه و اصول و حدیث، اشعار فارسی و عربی، مجموعه‌های ادبی و مباحثی در نجوم و ریاضیات است و نقش او در معماری بسیار اندک و ناچیز است و بسیاری از آثار معماری که به او نسبت می‌دهند، ارتباطی به او ندارد.

برای نمونه نظام‌نامه تقسیم آب زاینده‌رود در شاخه‌هایی به نام «مادی»، که به اشتباه «طومار شیخ بهایی» نامیده می‌شود، قرن‌ها پیش از او توسط ایرانیان ابداع و اجرا شده است.

حتا برخی اشاره دارند که حمام معروف به «حمام شیخ بهایی» نیز بر اساس «ماده تاریخ» کتیبه نصب شده در ورودی حمام، تاریخ ساخت آن 1065 هجری قمری بوده است که با سال ۱۰۳۰ هجری قمری که تاریخ درگذشت شیخ‌بهایی است 35 سال تفاوت دارد. یعنی این حمام 35 سال بعد از مرگ شیخ‌بهایی ساخته شده است. یا بسیاری از  موارد دیگری از معماری اصفهان که به شیخ بهایی نسبت می‌دهند اما مستند نیست.

به هر روی با وجود تمامی این اختلاف نظرها هم‌چنان روز معمار در روز سوم اردیبهشت با عنوان تولد شیخ بهایی گرامی داشته می‌شود و به این بهانه توجهی ویژه نیز به شهر اصفهان می‌شود.

منبع‌ها

ایران نامه

سیمرغ

معماری ایران و جهان

 

 

 


 


مه‌شب ‌تاجیک/ رادیو کوچه

دیروز در خبرها آمده بود که دو بیمار را با آمبولانس خاکی رنگی در جاده‌ای پیاده کردند، در واقع خالی کردند و رفته‌اند. بیماران که وضعیت مساعد جسمانی هم نداشته‌اند در کنار اتوبان خلیج فارس (تهران) بعد از پل شهید کاظمی و در زمین‌های کشاورزی آن حوالی‌‌ رها شده‌اند. این دو بیمار که یکی از آن‌ها دارای شکستگی پا و عفونت و دیگری دارای سوختگی بوده‌اند، قدرت پرداخت هزینه‌های بیمارستان را نداشته‌اند. بیماران به حالت نیمه‌بیهوش در کنار جاده‌ای مملو از زباله رها شده بودند.

شاید بتوان گفت که هیچ تعریف مشخص، دقیق و به‌طور کامل معینی از رنج وجود ندارد.  تعریف‌های خاصی در این خصوص ارایه شده است. اما می‌شود گفت که انسان هر وقت احساس کند از وضع مطلوبش دور افتاده، آرامش از او سلب می‌شود و به هر حال چه در ساحت جسم و بدن و چه در ساحت روان‌، وقتی انسان در یک وضعیت نامطلوب قرار گیرد و یا از حالت مطلوب به دور افتد، احساسی به انسان دست می‌دهد که از آن تعبیر به رنج می‌شود. و فکر می‌کنم این مسئله یکی از مصداق بارز رنج است برای مردم یک کشور.

انسان برای این‌که در جامعه‌ی خود به آرامش برسد باید وضعیتش در جامعه‌ای که زندگی می‌کند به‌طور نسبی مشخص شده باشد، منظور از  کلمه‌ی مشخص شامل بسیاری از مفاهیم می‌شود منتها به‌طور نسبی منظور امکاناتی است که جامعه در حداقل‌ها برای شما فراهم می‌آورد. در بسیاری از جوامعی که مردم‌سالاری جای‌گاه مخدوشی دارد این آرامش و امکانات کم‌تر در اختیار مردم قرار می‌گیرد. ولی به هررو کشور متعلق به مردم آن‌جاست و دولت موظف است این امکانات را فراهم کند. بسیاری از اتفاقاتی که در این چند وقت در ایران افتاده یک طرف و این موضوع که یک بیمارستان دولتی دو بیمار بسیار بدحال را در زباله‌ها رها می‌کند از قبیل اتفاقاتی است که رنج مضاعف برای یک ملت تعریف می‌شود. در این حال است که باید به حال آن مملکت از ابتدا تا انتها گریست.

تحقیقات آسیب‌شناسی و پزشکی و قانونی سرشار از مثال‌ها و نمونه‌های اوضاع و احوال خاصی است که برای بیمار و شرایطش تعریف می‌شود. اما این روی‌کردهای تعریف گاهی به علل مختلفی تغییر می‌کند. یعنی وضعیت از هر نظر بحرانی می‌شود، بودجه تمام می‌شود، جا برای بیماران نیست و آن‌ها نمی‌توانند هزینه‌های بیمارستان را بپردازند ولی هیچ‌کدام از این شرایط دلیلی موجه و قانع‌کننده نیست تا بیمار را میان زباله‌ها رها کنی، این‌گونه موارد است که قسم‌های پزشکی به شدت به کار می‌آیند حال جدای از تعهداتی که سران مملکت چپ و راست تحویل مردم می‌دهند، مثل کودکستانی که دایم سر بچه‌ها را به اسباب‌بازی‌های شکسته و داغون گرم می‌کنند.

رعایت حقوق بشر باید الزامات اخلاقی و تعهدات اجتماعی هر جامعه و هر فردی باشد. برای مثال در مملکتی که  بودجه برای نگه‌داری از مریضان بی‌بضاعت ندارند، لزومی به کمک‌های میلیاردی به کشورهای همسایه نیست، به‌طور دقیق مصداق عینی «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است»، که البته از این چراغ‌های آویزان شده در مسجد و خانه‌های بی‌نور و سو زیاد به چشم می‌خورد. هر تحول رفتارشناسانه حاصل تحول رفتاری‌ ماقبل آن است  یعنی این نوع برخوردها و رفتارها ریشه در رفتارهای نابهنجار اجتماعی دارد که سال‌هاست در پس و پشت پنهان شده است. امروز به لطف موبایل‌های دوربین‌دار و تکنولوژی به نام اینترنت بسیاری از این آسیب‌ها رو می‌شود و مردم از آن آگاه می‌شوند، این نوع رفتارها به‌طور حتم در گذشته هم وجود داشته که و با پنهان‌کاری رفع و رجوع می‌شده است.

تعهد در ابعاد عاطفی، و هنجارها ‌تعریف شده‌اند. یعنی گاهی عهد شما بر اساس تعهدات رفتاری شماست، گاهی بر اساس عواطف انسانی. نتیجه‌ی بقیه رابطه‌ها در ارتباط با هر‌کدام ازا بعاد تعهد، بدین صورت است که در بعد عاطفی تعهد، متغیرهای حمایت اجتماعی، رضایت‌مندی، هم‌دردی عاطفی، ‌با بعد عاطفی تعهد، رابطه‌ی معنی داری نشان می‌دهد و بیش‌ترین هم‌بستگی را در بین این متغیرها در بعد تعهد عاطفی، درونی‌سازی هنجارهای جامعه و رضایت‌مندی می‌توان دید. یعنی این تعهد و رضایت‌مندی باید در دو طرف ماجرا وجود داشته باشد. بدین معنا که پزشکی هم که بیمار را بدون این تعهدها به خیابان می‌سپارد این رضایت‌مندی از خود و شغلش از بین می‌برد، همین‌طور راننده‌ی آمبولانس و این ‌عدم رضایت‌مندی مصداق پیدا می‌کند به بخش بزرگی از جامعه به دلیل عمل نکردن به تعهدات ساده.

در پایان امیدوارم از کنار این مسئله به همین سادگی نگذرند و تنها با انتقال بیماران به یک بیمارستان دیگر راه را برای این‌گونه فجایع باز نکنند و عاملین این ماجرا هم برای مدتی به حالت تعلیق از کار دربیایند تا برخورد با مشکلات به حالت سرباز کنی درنیاید و هرگاه راه چاره‌ای پیدا نشد افراد را کنار خیابان‌ها رها کنند تا مرگ چاره کار باشد.


 


این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند.

منبع: میزان خبر

شنیده می‌شود محمود احمدی‌نژاد در اعتراض به دخالت رهبری در ابقای حیدر مصلحی در دفتر کار خود حاضر نشده است. بنا به این گزارش رییس دولت دهم از زمانی که از کردستان بازگشته در دفتر کارش حاضر نشده است و چند نماینده حامی دولت هم در این زمینه با وی دیدار کردند.

خبر این دیدار از سوی علی اصغر زارعی در گفت‌وگو با خبرگزاری نیمه رسمی فارس تایید شده است.

هم‌چنین این گزارش افزوده است که امروز احمدی‌نژاد فقط با یک مقام چینی دیداری خارج از دفتر کار خود داشته است.

گفته می‌شود علی لاریجانی و مهدوی‌کنی هم شب گذشته با وی دیدار داشتند و با گوش‌زد کردن خطر واکنش وی خواستار قبول نظر رهبر جمهوری اسلامی شدند که او این خواسته را رد کرده است.

پیش از این خبری مبنی در دعوت مجدد حیدر مصلحی به هیت دولت منتشر شده بود که قرائن نشان از صحیح نبودن خبر دارد.

در همین زمینه خبرگزاری مهر گزارش داد وزیر ارشاد دولت دهم، در پاسخ به سوالی پیرامون ادامه کار و دعوت حیدر مصلحی به هیات دولت پاسخ صریحی نداد و گفت: «باید ببینیم فردا چه می‌شود چون جلسه روز یک‌شنبه است.»

در روزهای گذشته ماجرای قبول استعفای وزیر اطلاعات از سوی رییس دولت دهم به موضوع کشمکش و جنگ رسانه‌ای تیم دفتر احمدی‌نژاد، سپاه و هوادارن لاریجانی شده بود که با دخالت آیت‌اله خامنه‌ای و نامه وی به احمدی‌نژاد انتظار می‌رفت این موضوع ادامه پیدا نکند اما محمود احمدی‌نژاد تا حال حاضر به پذیرش نظر رهبر جمهوری اسلامی نشده و در مقابل آن تمکین نکرده است.

 


 


مهسا / رادیو کوچه

«دیوارهای خوب همسایگانی خوب می‌آفرینند»، این جمله نه تنها بر جنبه‌ی فیزیکی معماری که مصالح است تاکید دارد‌، که شروع بحثی است طولانی درباره جنبه‌های روان‌شناختی معماری و انعکاس فرم‌ها بر روح و جان بینندگان و مالکان‌شان.

در میان روزهای رنگارنگی که برای مشاغل و حرفه‌های گوناگون وجود دارد‌، هنور که هنوز است جای روز معمار در تقویم خالی‌ست‌، هر‌چند که سال‌هاست این روز چون آیینی کهن در میان جامعه معماری ایران سینه به سینه گشته و به گونه‌ای پاس داشته شده است .

در کشور ما، در دو روز جداگانه مراسمی برای معماران و معماری برگزار می‌شود و به‌طور غیر رسمی این دو روز به‌طور مشترک روزهای معماری ایران هستند، سوم اکتبر «روز جهانی اسکان بشر» که از طرف «اتحادیه بین‌المللی UAE  به عنوان «روز جهانی معمار» اعلام شده و سوم اردیبهشت ماه «سال‌روز تولد شیخ بهایی» که از سوی انجمن مفاخر معماری ایران به عنوان «روز معمار و هفته معماری» منتخب شده است.

میس ون دروهه معتقد بود «معماری زمانی آغاز می‌شود که شما دو آجر را با دقت پیش هم می‌گذارید.» اما آغاز گفت‌وگو در رابطه با ثبت «روز معمار» در تقویم رسمی کشور موضوعی است پیچیده که شاید به‌تر باشد در خلوت آرام «کوچه رندان» کلامی از آن گفته نشود که گوش‌مان پر است از قصه‌های بی‌پایان و تکرار مکررات.

بسیاری بر این باورند که روز معمار برای معماری ایران با مسایل و مشکلاتی که دارد آن هم در عصر مرگ مولف امری بیهوده است‌، اما من بر این باورم در عصری که مردم سرتاسر دنیا نام معمارانی چون «لوکوربوزیه‌»، «اسکار نیمایر»، «زاها حدید»، «میس وندروهه» و بسیاری دیگر را می‌شناسند چرا نباید نام معمار سازنده «‌عالی قاپو» یا «مسجد شاه اصفهان» را بدانند و یا اصلن چرا راه دور برویم‌، چرا کم‌تر کسی باید نام « زنده‌یاد سیدهادی میرمیران‌»، دکتر «محمدکریم پیرنیا‌»، «هوشنگ سیحون»، «نادر اردلان» و بسیاری دیگر را شنیده باشد‌، معمارانی که معماری ما به نگاه‌، دیدگاه‌ها و پژوهش‌های آنان وام‌دار است.

در این سال‌های پر از معماری که انواع مجلات و کتاب‌ها با نقش و نگارهایی درباره معماری در گوشه و کنار شهر به فروش می‌رود، شاید باید نام‌گذاری «روز بزرگ‌داشت شیخ بهایی» را به عنوان «روز معمار» به فال نیک گرفت و طلوع دستانی پر‌توان با طرح‌هایی بکر را به انتظار نشست و باز شاید باید به گفته‌ی «هانس هولاین»  بیش‌تر اندیشید که «همه معمارند و همه‌چیز معماری است.»

و به امید آن‌که آوای این موسیقی منجمد‌، این موسیقی خاموش به گفته‌ی «گوته» همیشه در گوش جان‌مان طنین‌انداز باشد. « روز معمار مبارک » و تمام …

 

 


 


یک‌شنبه  4 اردیبهشت 90 / 24 آوریل 2011

note3اجرا: اعظم

note3استودیو: دامون

note3تقویم تاریخ

note3گزیده اخبار مطبوعات یک‌شنبه ایران

note3پس‌نشینی تند- «دردهایی از جنس تکرار»- اکبر ترشیزاد

note3بخش اول خبر‌ها

note3مجله‌ جاماندگان- «عمر کوتاه عاشقی آقا»- شراره سعیدی

note3کوچه‌ی رندان- «همه معمارند و همه‌چیز معماری است»- مهسا

note3گزارش خبری

note3روز‌ نگاشت- «صدایی ماندگار از رادیو»- محبوبه شعاع

note3دایره‌ی شکسته- «آخر دنیا میان زباله‌ها»- مه‌شب تاجیک

note3بخش دوم خبرها

note3پرسه- «جنبون جنبون است این‌جا»- سیمین

note3مجله خبری کابل- آرین

note3«چرایی‌های بازداشت سیف‌زاده وکیل دادگستری در ارومیه»- محمد مصطفایی

note3بخش سوم خبرها

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

شورای هماهنگی راه سبز امید، منسوب به رهبران معترضات به دولت جمهوری اسلامی، ضمن گرامی‌داشت روز جهانی کارگر، با صدور بیانیه‌ای از همه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی خواست به مشکلات اقتصادی و خواسته‌ها و مطالبات کارگران توجه کنند.

به گزارش کلمه، شورای هماهنگی راه سبز امید، هفتمین بیانیه خود را به گرامی‌داشت روز جهانی کارگر اختصاص داد و از همه رسانه‌ها و شبکه های اجتماعی خواست در شرایطی که حاکمیت اجازه طرح هیچ‌گونه انتقادی به این شرایط را بر نمی‌تابد، به مشکلات اقتصادی و خواسته‌ها و مطالبات کارگران و زحمت‌کشان توجه کنند و در بازتاب دادن مصائب غم‌انگیزی که هر روز زندگی را بر اقشار مختلف مردم دشوارتر می کند، همت بگمارند.

این شورا در بیانیه خود با استناد به گزارش‌های رسمی سازمان‌های مانند بانک مرکزی، مرکز آمار ایران و صندوق بین‌المللی پول، نشان داده که «نظامی‌سازی اقتصاد و سیاست در سال‌های اخیر، چگونه اقتصاد ایران را زمین‌گیر کرده و درآمد ۴۳۰ میلیارد دلاری ارزی پنج سال اخیر به جای سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی و ایجاد شغل، صرف واردات افسار گسیخته و بالمال نابودی تولید داخلی شده است.»

شورای هماهنگی راه سبز امید در عین حال تاکید کرده است: «کارگران شریف ما با پوست و گوشت خود شرایط وخیم اقتصادی کشور را احساس می‌کنند و بی‌پایگی آماری که دولت در مورد بهبود شرایط اقتصاری اعلان می‌کند قبل از هر قشر و گروه اجتماعی دیگری برایشان قابل درک است.»

این شورای در بخش دیگری از بیانیه خود، آورده است: «ایرانی، بزرگ‌ترین سرمایه خویش، یعنی امید به آینده بهتر را، برباد رفته و بزرگ‌ترین موهبت الهی‌اش، یعنی کرامت انسانی را، پایمال شده می‌بیند. کارگر و کشاورزی که می‌خواست با دست‌رنج خود، زندگی آبرومندانه‌ای برای خود و خانواده‌اش فراهم کند، اینک باید چشم انتظار مرحمت دولت‌مردانی شود که با تهی کردن خزانه کشور، سعی می‌کنند ندانم‌کاری‌ها و ناتوانی‌های خود را پرده‌پوشی کنند.»

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

امسال در حالی به استقبال بزرگ‌داشت روز کارگر می‌رویم که دو نماد پای‌داری جنبش سبز مردم ایران به همراه همسران همدل و هم‌راهشان در حصر و حبس قرار دارند. دو سال پیش در چنین روزهایی، عزم امواج میلیونی شهروندان، می‌رفت تا سرنوشت کشور را از دست ناکارآمدانی که جز به بقای خود در قدرت به هر قیمت ممکن نمی‌اندیشند و استفاده از هر وسیله‌ای را برای رسیدن به اهداف خود مباح می‌دانند، بگیرد و صالحانی توانمند بر جای آنان بنشاند. آن روزها که اقتدارگرایان فریب‌کار بر طبل‌های میان تهی تبلیغاتی خود می‌کوبیدند و با وعده‌های پوچ و دست‌نایافتنی که به مردمان می‌دادند رای می‌خریدند، کروبی و موسوی از دغل کاری فرصت‌طلبانه دولتیان پرده برداشتند و ناکارآمدی آن را عیان کردند و جوانان هوش‌مند و هوشیار سبز این مرز و بوم، نشان «دروغ ممنوع» را در کوی و برزن برافراشتند تا مبادا دروغ گویان بار دیگر بر سرنوشت مردمان رنج کشیده این دیار حاکم شوند. از جمله نگرانی‌هایی که دو سال پیش از این مردم را به تجدید‌نظر در کناره‌‌گیری از سیاست کشانید خطرات بلندمدتی بود که معیشت محروم‌ترین اقشار جامعه را تهدید می‌کرد. اما به زودی معلوم شد که بدون بازسازی خلل‌های ایجاد شده در نظام سیاسی کشور سخن گفتن از بازسازی اقتصادی ممکن نیست، هم‌چنان‌که بدون بازسازی اخلاقی جامعه، بدون به کرسی نشاندن شعار و شعور دروغ ممنوع، بدون نهادینه کردن رعایت امانت، بدون پایبندی به عهدهای انسانی و ایمانی و میثاق‌های ملی، بدون رو کردن به چهره رحمانی اسلام، بدون به رسمیت شناختن حقوق متفاوت انسان‌ها و …ممکن نیست و چنین شد که اکثریت ایرانیانی که از فریب‌کاری دولتیان خسته شده بودند، ندای آنان را شنیدند و با حضور در پای صندوق‌های رای، به دولت دروغ «نه» گفتند. افسوس که اقتدارگران، رای آنان را هم‌چون سرمایه‌های دیگرشان دزدید وخس و خاشاکشان نامید، به گمان این که می‌توان با تکیه بر زر و زور و تزویر، کشور را اداره کرد.

اگر در آن زمان کسانی بودند که هنوز فریب‌کاری دولتیان را باور نمی‌کردند، امروزه کوس رسوایی دولت دروغ بر سر هر کوی و برزن، چنان بلند نواخته شده که نه کشاورز و دام‌دار و نه کارگر و کارمند، که در هر گوشه و کنار کشوری که با وجود داشتن عظیم‌ترین ذخایر زیرزمینی و سرمایه‌های انسانی، فقر و فلاکت از آن می‌بارد زندگی می‌کنند، دیگر وعده‌های توخالی آنان را باور نمی‌کنند. زحمت‌کشان این سرزمین دیدند که مشکل مسکن و بی‌کاری نه تنها از میان نرفت، که افزایش یافت و پرداخت سهام عدالت و یارانه‌ها، اگر دوام هم داشته باشد، دردی دوا نکرده است. مردمان این دیار دیدند که نه تنها پول نفت بر سر‌سفره‌هایشان نیامد، بلکه سفره‌هایشان روز به روز کوچک‌تر شد. کارگرانی که با تلاش بسیار سعی می‌کردند آینده بهتری برای فرزندانشان فراهم کنند، امروز در برآوردن نیازهای اولیه آنان درمانده‌اند. اعتراض‌ها و اعتصاب‌های کارگری، علی‌رغم برخوردهای خشونت بار، هر روز در گوشه و کنار کشور رخ می‌دهند. اقتصاد صدقه‌ای که منتقدان دولت نسبت به عوارض زیان‌آور و خفت‌بار آن هشدار داده بودند، این روزها، امید کارگران و کارفرمایان را نومید کرده و چرخ‌های صنعت را به سکون کشانده است. درآمد سرشار فروش نفت که طی شش سال گذشته بالغ بر پانصد میلیارد دلار یعنی معادل تمام دوران فروش نفت در دوره پیش از آن بوده، و امانت بزرگ نسل‌ها در دست دولتیان است و کاهش وابستگی به آن از اهداف بارز مبارزات چند دهه اخیر ملت ما بوده، صرف واردات بی‌رویه کالاهای نامرغوب می‌شود، گویی هدف این انقلاب بزرگ صرفن عدم وابستگی از یک ابرقدرت و وابسته شدن به ابرقدرتی دیگر بوده است.

کارگران شریف ما با پوست و گوشت خود شرایط وخیم اقتصادی کشور را احساس می‌کنند و بی‌پایگی آماری که دولت در مورد بهبود شرایط اقتصاری اعلان می‌کند قبل از هر قشر و گروه اجتماعی دیگری برایشان قابل درک است. اما بد نیست با استناد به گزارش های رسمی سازمان های مانند بانک مرکزی، مرکز آمار ایران و صندوق بین‌المللی پول، دروغ بزرگ ایجاد 1.6 میلیون شغل در سال ۸۹ و 2.5 میلیون شغل در سال جاری را به نمایش بگذاریم:

همه می‌دانیم که رشد اقتصاری و رشد سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال لازم و ملزوم یک‌دیگرند. به همین جهت در برنامه چهارم توسعه برای ایجاد ۸۵۰ هزار شغل در سال، رشد اقتصادی سالانه ۸ در صد و رشد سرمایه گذاری 12.4 در‌صد در نظر گرفته شد. اما اکنون به موجب آمارهایی که از نیمه دوم سال ۸۷ اعلان آن‌ها توسط بانک مرکزی ممنوع شده اما توسط صندوق بین‌الملل پول منتشر شده، رشد اقتصادی سه سال اخیر ایران بطور متوسط 0.7 در صد بوده و در سال جاری به صفر خواهد رسید. نرخ رشد سرمایه‌گذاری نیز از حدود ۴ در‌صد فراتر نخواهد رفت. طبیعی است در چنین شرایطی نه تنها ۸۵۰ هزار فرصت شغلی سالیانه برنامه چهارم تحقق نیافته بلکه با افزایش آمار بی‌کاران مواجه شده‌ایم. آیا می‌توان تصور کرد که به عنوان مثال در یک واحد تولیدی که سرمایه‌گذاری جدید در آن نشده و فروش و درآمد آن نیز افزایش نیافته، مدیر آن به استخدام کارکنان جدید دست بزند؟

واقعیت اینست که «نظامی‌سازی» اقتصاد و سیاست در سال‌های اخیر، اقتصاد ایران را زمین‌گیر کرده است. به موجب گزارش سازمان خصوصی‌سازی، از ۶۸ هزار میلیارد تومان واحد‌های واگذار شده از سال ۸۴ تا ۱۵ تیر ۸۹‌، فقط ۲۲هزار میلیارد تومان به بخش خصوصی رسیده است که بسیاری از آن‌ها نیز رانت‌جویان وفا‌دار به دولت هستند و نه کارآفرین. درآمد ۴۳۰ میلیارد دلاری ارزی سال‌های ۸۴ لغایت ۸۸ نیزبه جای سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی و ایجاد شغل، صرف واردات افسار گسیخته و بالمال نابودی تولید داخلی گردید.

دولت به‌جای خصوصی‌سازی، دست به اختصاصی‌سازی زده و شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی دولتی به ثمن بخس در اختیار نهادهای شبه دولتی و نظامی قرار داده می‌شود تا با تمرکز قدرت و ثروت در دستان آنان، یکه‌سالاری خود را تداوم بخشد. امروزه شاهدیم که به دنبال این سیاست‌های از بنیان غلط، هزاران کارگر از کار بی‌کار شده‌اند. طرح‌های بزرگ زیربنایی همانند منطقه عسلویه که می‌رفت تا با ایجاد هزاران فرصت شغلی در سال در حل این معضل بزرگ و ملی نقش داشته باشند، به دلیل کاهش سرمایه‌گذاری‌ها به رکود کشیده شده است. ده‌ها هزار کارگر در سراسر کشور، ماه‌هاست که از دریافت حقوقشان محروم بوده‌اند. حقوق اولیه کارگران مانند حق فعالیت سندیکاها، حق اعتراض به شرایط کار، درخواست افزایش دست‌مزدها بر اساس رشد تورم، تامین معاش با کار در یک شیفت کاری، حق تاثیرگذاری بر اداره سرنوشت خود، با تمسک به انواع حیله‌ها و ابزارها نادیده گرفته می‌شود. ایرانی، بزرگ‌ترین سرمایه خویش، یعنی امید به آینده بهتر را، برباد رفته و بزرگ‌ترین موهبت الهی‌اش، یعنی کرامت انسانی را، پای‌مال شده می‌بیند. کارگر و کشاورزی که می‌خواست با دست‌رنج خود، زندگی آبرومندانه‌ای برای خود و خانواده‌اش فراهم کند، اینک باید چشم انتظار مرحمت دولت‌مردانی شود که با تهی کردن خزانه کشور، سعی می‌کنند ندانم‌کاری‌ها و ناتوانی‌های خود را پرده‌پوشی کنند.

اما آیا این سرنوشت محتوم مردم ماست؟ ما چنین نمی‌اندیشیم، و میلیون‌ها ایرانی آزاده دیگر نیز چنین نمی‌اندیشند. مگر ما و مردمان دیگری که هم‌زمان یا دیرتر از ما در راه آزادی و آبادی گام برداشته‌اند از سرشتی متفاوت آفریده شده‌ایم که این‌گونه حقیرانه تن به ذلت بدهیم؟ مگر نمی‌دانیم که دست‌یابی به زندگی سعادت‌مندانه، نیازمند عزم و اراده برای ایجاد دگرگونی در هر چه نادرست است و جای‌گزین نمودن آن با آن‌چه ما را به فردایی بهتر رهنمون می‌کند می‌باشد؟ مگر ندیده‌ایم که برای رسیدن به جامعه‌ای آباد، آزاد و عادل، ملت‌ها چه رنج‌ها که بر خود هموار نکرده‌اند و چه فداکاری‌ها که در تاریخ خود به ثبت نرسانده‌اند؟ ایران کشوری بزرگ، با سرمایه‌های بزرگ طبیعی و بهره‌مند از خیل کاردانان و کارگران و کارآفرینانی است که اگر حق تعیین سرنوشتشان را به خودشان بازگردانند، می‌توانند در زمانی کوتاه، کشور را به جای‌گاهی که شایسته آن است برسانند. و مردم ما در همین دو سالی که پشت سر گذاشتند، با اهدای ده‌ها شهید، صدها مجروح و هزاران زندانی و از جمله ده‌ها کارگر زندانی، نشان دادند که از چنین عزمی برخوردارند. صبر و استقامت و تلاش این مردم بزرگ، که به‌جای بزرگ فروشی به آنان باید در مقابل بزرگیشان سر تعظیم فرود آورد، آنان را به سر منزل مقصود خواهد رساند.

شورای هماهنگی راه سبز امید از همه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی درخواست می‌کند با توجه به مشکلات اقتصادی و خواسته‌ها و مطالبات کارگران و زحمت‌کشان و در شرایطی که حاکمیت اجازه طرح هیچ‌گونه انتقادی به این شرایط را بر نمی‌تابد، در بازتاب مصائب غم‌انگیزی که هر روز زندگی را بر اقشار مختلف مردم دشوارتر می‌کند همت گمارند. این شورا با تاکید بر حق مسلم کارگران برای طرح مطالبات و حمایت کامل از برگزاری راه‌پیمایی و تجمع آنان به رسم همه ساله، از همه هم‌راهان و تلاش‌گران این جنبش فراگیر مردمی می‌خواهد تا در حمایت از خواسته‌های کارگران غیور این مرز و بوم، از هم‌راهی و هم‌دلی با آنان دریغ نورزند.

شورای هماهنگی راه سبز امید

۴ اردیبهشت ۱۳۹۰


 


خبر / رادیو کوچه

احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در اظهار نظری روز یک‌شنبه، عنوان کرد که با روی‌کرد آرام و آهسته و به اصطلاح کار فرهنگی نمی‌توان جلوی بدحجابی را گرفت و باید برای ریشه‌کن شدن این مسئله، «خون ریخته شود.»

به گزارش جهان نیوز، وی هم‌چنین ادعا کرده که دولت برای جذب آرایی که در انتخابات ۸۸ به کاندیداهای دیگر رای دادند در مسئله حجاب روی به سیاست تساهل و تسامح آورده است.

احمد خاتمی مسئله حجاب در جامعه امروز را یک مشکل و فاجعه فرهنگی توصیف کرده و مدعی شده که در حوزه مسایل فرهنگی و علی‌الخصوص حجاب در کشور اصلن کاری در جامعه صورت نمی‌گیرد.


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

پ. مهرکوهی

ویش، چه بهانه‌هایی می‌گیرند و چه الکی به آدم گیر می‌دن این‌ها‌؟ یارو گوینده هه یک چیزی از من پرسید و من هم یک چیزی به او گفتم، این شد مشکل که همش از من خرده‌گیری می‌کنن برخی‌ها؟ گوینده هه از من پرسید که درسته یک کمی مایه‌های فیمینیستی تو کارهام هست، من برای این‌که دلشو نشکنم گفتم آره فیمینیستی می‌خونم.

خب یکی راک می‌خونه، مثل اون داریوش که بر خورد تو راک از روزی رفت تو موسیقی. یک کسانی پاپ و جاز می‌خونند، مانند اون یغمایی و عباس قادری، برای این که کارشون را از روزی که آغاز کردند افتادند تو اونا. یکی مانند جواد یساری بلوز می‌خونه و شیش و هشت.

من هم فیمینیستی می‌خونم. این کجاش مشکل داره که یکی میگه برای فیمینستی بودن باید کتاب خوند تا آدم یدونه فیمینیستی چی هست؟ من از بچگی می‌خواستم که خواننده بشم. همون موقع‌ها می‌دیدم که گوگوش و چند تای دیگه آواز می‌خوندند ولی صداشون مالی نبود. دلم می‌سوخت برای مردم که می‌بایست به چنان صداهایی گوش بدهند، چون‌که کس دیگه‌ای نبود آهنگ‌ها را می‌دادند به اون چند تا خواننده. من هم که تو یک خانواده‌ی ‌سنتی بودم نمی‌شد که همین جوری برم بگم بدین آهنگ‌ها را من بخونم. پول هم نداشتم که برم کلاس موسیقی و این جور چیزها. تا شد پونزده، شونزده سالم، رفتم شدم هنرپیشه. ازم خواستن که لخت شم، از یارو که می‌خواست فیلم درست کنه پرسیدم که می‌خواهد ببینه که بدنم به درد فیلم می‌خوره یا که می‌خواهد لختی را نشان بده؟ گفت زود باش هرچی تنت داری در بیار که داریم فیلم می‌گیریم که به امید خدا تا دو سه هفته دیگه فیلم باید بره رو پرده. گفتم آخه من از یک خانواده‌ی سنتی‌ام. گفت این که به سنتی بودن کاری نداره. این بدی این سیستمه که می‌خواهد به مردم رویا بفروشه. دیدم راست می‌گه. خب منم لختی رفتم جلو دوربین دیگه. این اشتباه سیستم بود که به من فرصت نداد که کارم را خوشگل‌تر نشون بدم. امروزه فکر می‌کنم اگه می‌گذاشتن که فیلم را خودم کارگردانی کنم کار خیلی زیبا‌تر از کار در می‌آمد.

این را همین تازه‌گی‌ها به یک زنی که به من برای آن فیلم‌ها خرده می‌گرفت گفتم. گفت: «راست می‌گی هنر تو خانواده‌های سنتی یه».

این را همین تازه‌گی‌ها به یک زنی که به من برای آن فیلم‌ها خرده می‌گرفت گفتم. گفت: «راست می‌گی هنر تو خانواده‌های سنتی یه». بعدش هم گفت: «یک آقایی هست به نام مخملباف که از یک خانواده‌ی سنتی میاد. اون هم در آغاز چند تا فیلم درست کرد و پس از اون رفت به سینما تا فیلم ببینه. حیونکی تا زمان دیدن فیلم‌های خودش به سینما نرفته بود. شما هم اگر آن سیستم بد نبود و به شما فرصت می‌داد باید کارگردان هم می‌شدی، چون‌که مایه‌ی این جور چیز‌ها تو خانواده‌های سنتی هست.» من از کارهای هنریه گذشته‌ام پشیمان نیستم. این سیستم گذشته است که باید پشیمان باشه که به من الکی گیر می‌داد و روزنامه‌هاش به من می‌پریدند و می‌گفتند که من بی‌پروا و بی‌هنرم. من لختی می‌رفتم جلو دوربین که داستان فیلم‌ها یک کمی واقعی‌تر بشه. انقلاب که شد دیگه نشد فیلم بازی کنم. نه سیستم می‌گذاشت فیلم بازی کنم و نه شوهرم که امل بود. چند سال بعدش هم که از ایران اومدم بیرون، رفتم که چند تا آهنگ بخرم که بخونم تا یک جوری پول دربیارم که زندگی بچرخه دیگه. آهنگ‌سازه‌ازم پرسید که پیش‌تر آهنگ خوندم؟ منم گفتم تا دلت بخواد، پرسید تو چه سبک‌هایی خوندم.

دیدم که نه اون یارو هم درست مانند این‌هایی که میگن برای فیمینیستی خوندن باید کتاب خوند و از این جور چیزها، به من گیر داده. یک چیزهای سخت سختی ازم پرسید. یه خورده فکرکرد و لبخندی زد، من فکر کردم که شاید یه فکرهای سینمایی تو سرشه. من فکر کردم الان ازم می‌پرسه دوست دارم بازهم لختی بازی کنم. ولی گفت: «خانوم جون نگاه کن، قاسم جبلی اپرا می‌خوند. روحپرور کلاسیک غربی می‌خوند. داریوش راک می‌خونه. عباس قادری جاز می‌خوند، شجریان هم متال اصیل می‌خوته. شما چی میخوندین؟».

موندم که چی بگم. خواستم بگم: «آقا جون آهنگ می‌خواهم و دارم پولش را می‌دم، دیگه چرا گیر می‌دی. ولی گفتم همه جوری خوندم. دیگه روش کم شد و تنها گفت بسیار خوب، من فکر می‌کنم این مهم نیست که آدم تو چه سبکی بخونه. متال اصیل بخونه، فیمینیستی و یا هوی جاز بخونه یا هر چیز دیگه. باید جوری بخونه که مردم بتونند با اون آهنگ‌ها برقصند. اگر رادیو و تلویزیون‌ها هم فرصت بدهند که هنرمندانی مانند من بیایند و حرف دلشون را با مردم بزنند خیلی خوب می‌شه. آخه مردم باید شاد باشند و برقصند.


 


گزارش تصویری از تظاهرات تورنتو و لندن در اعتراض به حکم اعدام و آزادی زندانیان سیاسی در ایران، 22  و لندن در ۲۳ آوریل 2011

تورنتو

Click here to view the embedded video.

لندن


 


 


محمد مصطفایی / وکیل دادگستری

روز گذشته خبری در چند سایت فعال در خارج از کشور،  مبنی بر بی‌اطلاعی دوهفته‌ای از آقای محمد سیف‌زاده وکیل دادگستری منعکس شد. مدت کوتاهی نگذشته بود که وکیل ایشان در مصاحبه‌ای اعلام کردند که آقای سیف‌زاده در زندان ارومیه بازداشت است و به زندان ارومیه رفته و نتوانسته با وی ملاقات کند اما پسرش چند دقیقه‌ای با او ملاقات کرده است. ایشان وضعیت جسمی آقای سیف‌زاده را نامناسب توصیف کرده و گفته است که لاغر شده‌اند و اتهامی که به این وکیل دادگستری منتسب شده است اقدام علیه امنیت کشور از طریق خروج غیرقانونی از مرز اعلام شده است.

در این خصوص ذکر چند نکته ضروری و جای تامل است:

اولن- آقای سیف‌زاده مدت دو هفته ناپدید گشته بود و حال  مشخص شد که ایشان در بازداشت‌گاه وزارت اطلاعات بوده و متعاقبن پس از بازجویی‌های مکرر و نگه‌داری در شرایط سخت، به زندان ارومیه منتقل شده است. به عبارت دیگر آقای سیف‌زاده به نحوی از انحا یا به دلیل انجام امور اداری و وکالتی در ارومیه بوده‌اند و یا قصد خروج از کشور را داشته‌اند و در ارومیه دستگیر شده‌اند اما از کشور ایران خارج نشده بودند که ماموران وزارت اطلاعات وی را بازداشت نمودند.

بازداشت ایشان بنا به چند دلیل غیر قانونی  و خودسرانه است:

1. ‌جرم خروج غیر‌قانونی از مرز زمانی تحقق می‌یابد که مجرم با خروج از کشور به نتیجه مجرمانه دست یافته باشد. ماده 35 قانون مجازات عبوردهندگان اشخاص غیر‌مجاز از مرزهای کشور و اصلاح بعضی از مواد قانون گذرنامه و قانون ورود و اقامت اتباع خارجه در ایران مقرر می‌دارد: ‌«هر ایرانی که از نقاط غیر‌مجاز وارد کشور شده یا از کشور خارج شود به 2 ماه تا یک سال حبس و یا جریمه نقدی از یک‌صد هزار ریال تا ‌پانصد هزار ریال محکوم می‌گردد.» چون آقای سیف‌زاده بر فرض صحت اتهام انتسابی، در ارومیه دستگیر و از کشور خارج نشده بودند لذا این جرم متوجه وی نخواهد بود. در ماده  35 مکرر هم می‌خوانیم:  «هر ایرانی که بدون داشتن گذرنامه یا اسناد در حکم گذرنامه بخواهد از مرز غیر مجاز خارج شود و به هنگام عبور دستگیر گردد، به یک ماه تا یک سال حبس یا پنجاه هزار ریال تا سی‌صد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد و چنان‌چه مرتکب دارای گذرنامه و یا اسناد در حکم‌گذرنامه باشد، به حبس از یک ماه تا شش ماه یا جزای نقدی از پنجاه هزار ریال تا دویست هزار ریال محکوم خواهد شد.» از آن‌جایی که شهر ارومیه تا مرز غیرمجاز کشور فاصله بسیاری دارد این جرم مشمول آقای سیف‌زاده نخواهد بود بنابراین چنین اتهاماتی را به هیچ عنوان نمی‌توان متوجه آقای سیف‌زاده که خود وکیل ممتاز دادگستری است نمود زمانی می‌توان چنین اتهامی را متوجه فردی نمود که درست در زمان عبور از مرز دستگیر نمود که آن هم بر حسب نوع عمل‌کرد فرد قابل سنجش است که در این یادداشت محل بحث نیست.

2. ‌‌چون هنوز مجرمیت ایشان به اثبات نرسیده است لذا نگه‌داری ایشان با قرار بازداشت موقت با هیچ یک از مواد و موازین قانونی، مطابقت نمی‌نماید. رویه قضایی در چنین مواقعی، تنها صدور قرار تامین کیفری اعم از وجه التزام، کفالت یا وثیقه است. موضوع اتهامی تفهیم شده به آقای سیف‌زاده از جمله عناوین مجرمانه‌ای نیست که مشمول صدور قرار تامین کیفری بازداشت موقت توسط شعبه ششم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه باشد. قانون آیین دادرسی کیفری در مواد 32 و 35 ، مصادیق صدور قرار بازداشت موقت را مشخص کرده است که این عنوان مجرمانه‌ای که به آقای سیف‌زاده تفهیم شده است از جمله موارد مندرج در این دو ماده قانونی نیست. بنایراین از این باب نیز صدور قرار بازداشت موقت نسبت به ایشان و نگه‌داری وی در زندان برخلاف قانون است.

3.‌ آقای سیف‌زاده، نزدیک به دو هفته در بازداشت به سر می‌برده‌اند و احدی از بازداشت ایشان اطلاعی نداشته است. سلب برقراری ارتباط با خانواده، سلب داشتن وکیل دادگستری، سلب دفاع، نشان از سلیقه‌ای عمل کردن نسبت به این پرونده و این شخص خاص دارد چرا که همه روزه افراد بسیار در مرزهای ایران بازداشت می‌شوند و با کم‌ترین مجازات و در بسیاری از مواقع بدون مجازات و به دلیل نبود سو‌نیت آزاد می‌گردند. اما این وکیل دادگستری نه تنها برایش قرار تامین کیفری مناسب صادر نمی‌گردد بلکه امکان ارتباط با خانواده‌اش نیز صلب شده و برایش قرار تامین کیفری بازداشت موقت صادر می‌گردد تا نتوانند به راحتی از بازداشت خارج گردد.

ثانین- آن‌چه از وضعیت ایشان توصیف شده است عادی نبوده و نشان از اعمال شکنجه نسبت به این وکیل دادگستری دارد. لاغر شدن ایشان در یک مدت بسیار کوتاه، وجود زخم در پای ایشان بی‌حکمت نیست. به یقین علت پنهان نگاه داشتن محل بازداشت ایشان در این مدت نیز صرفن برای بهبود آثار ضرب و شتم این وکیل 65 ساله و داری سوابق درخشان، بوده است که امیدوارم چنین فرضی صحت نداشته باشد.

ثالثن- وکیل محترم آقای سیف‌زاده، اعلام نموده‌اند که اتهامی که به وی تفهیم شده است «اقدام علیه امنیت ملی از طریق خروج غیر قانونی از مرز است.» تاکنون چنین عنوان مجرمانه‌ای به گوشم نخورده و هر چه در قوانین جزایی به دنبال چنین عنوانی گشتم نوانستم بیابم. چنین عنوان مجرمانه‌ای در هیچ‌یک از مواد قانونی جمهوری اسلامی ایران وجود خارجی ندارد. اقدام علیه امنیت کشور عنوانی مجزا بوده و خروج غیر‌قانونی از مرز نمی‌تواند به خودی خود و فی‌النفسه اقدام علیه امنیت کشور به حساب آید. همان‌طور که توضیح داده شد اگر فرض را بر اتهام خروج غیر‌قانونی از مرز بگذاریم که چنین فرضی به دلیل انکار آقای سیف‌زاده و نبود دلایلی بر انتساب اتهام‌، فاقد وجاهتی است، این عنوان، عمل مجرمانه‌ای مجزاست که مشمول عمل آقای دکتر سیف‌زاده با توجه به آن‌چه مرقوم شد نمی‌گردد. به عبارت دیگر نبود چنین جرمی در قوانین جزایی، نشان از نوعی خصومت و انتقام‌جویی  نسبت به این وکیل دادگستری دارد و چون وکلای دادگستری در چند ماهه اخیر مورد هجمه و حمله شدید دست‌گاه‌های امنیتی و قضایی گردیده‌اند بی‌ربط نیست که بگوییم هدف سلب استقلال وکلا با توسل به قوای قهریه است چرا که پیش‌تر نیز وکلایی قربانی برقرای عدالت توسط جامعه وکالت شده‌اند که قابل توجیه نیست.

متاسفانه در جایی که در بسیاری از کشورهای دنیا وکلای دادگستری آزادانه از موکلین خود دفاع می‌کنند و هیچ نیرو و قدرتی آنان را تهدید به ادامه فعالیت حرفه‌ای خود نمی‌نمایند؛ در ایران شاهد فشارهای روز افزون بر وکلای مستقل و عدالت خواه دادگستری هستیم که امیدوارم با منتفی شدن فشارهای خارجی خودسر، هم‌چنان‌که تاکنون وکلای دادگستری سنگر عدالت را حفظ کرده‌اند، به راهشان در احقاق حقوق موکلینشان، بدون هیچ ترس و واهمه پافشاری نمایند.  بدیهی است چنین حرکات انتقام‌جویانه و برخلاف وجدان نسبت به وکلای دادگستری آنان را در سوگندی که یاد نموده‌اند متعهد و پایبند‌تر از گذشته خواهد کرد.


 


محبوبه شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

چهارم اردیبهشت برابر با هفتادویکمین سال‌روز تاسیس «رادیو» در ایران است اولین فرستنده عمومی رادیو در ایران در چنین روزی و در سال ۱۳۱۹ در تهران با نام «رادیو تهران» آغاز به کار کرد. برنامه‌های رادیو تهران ابتدا تنها چند ساعت در روز بود که روی موج کوتاه پخش می‌شد و شامل اخبار، گفتار، موسیقی اروپایی و موسیقی ایرانی بود.

تاسیس رادیو در ایران در چنین روزی وارد هفتادو یکمین سالگی خود می‌شود. رادیو در طی این مسیر  هفتاد ساله راه‌های پر فراز و نشیبی را گذراند و اگر روزی یک شبکه رادیویی بوده که در طول روز تنها هشت ساعت برنامه داشته است، امروز چندین شبکه رادیویی تاسیس شده که به طور دائم در حال پخش برنامه هستند.

و اما بشنوید سیری که گذرانده شد تا رادیو در ایران تاسیس شود. درسال ۱۳۰۳ وزارت جنگ مقدمات استفاده از بی‌سیم رافراهم کرد و در سال ۱۳۰۵ بی‌سیم به ایران وارد شد. از سال ۱۳۱۱ موسسات بی‌سیم توسعه ‌پیدا کردند، که در نهایت به ایجاد رادیو منتهی شد. هیات وزیران روز دوم مهر ۱۳۱۳ استفاده از رادیو را تصویب کرد و مقرراتی وضع شد که برای نصب آنتن و استفاده از رادیو اجازه وزارت پست و تلگراف و تلفن لازم بود.

‌در سال ۱۳۱۶ مقدمات ایجاد مرکز رادیو به ‌وسیله وزارت پست و تلگراف و تلفن فراهم و به‌دنبال این اقدام در سال ۱۳۱۷ سازمان پرورش‌افکار تاسیس شد. این سازمان دارای‌ کمیسیون‌های مطبوعات، سخن‌رانی، نمایش‌های رادیویی و موسیقی بود.

و سرانجام درچهارم اردیبهشت ۱۳۱۹ اولین فرستنده ‌رادیویی در ایران در محل بی‌سیم در جاده قدیم «شمیران» در تهران افتتاح گردید و اولین برنامه رادیویی با نطق نخست وزیر وقت «احمد متین دفتری» آغاز شد. برنامه‌های رادیو تهران ابتدا تنها چند ساعت در روز بود که روی موج کوتاه پخش می‌شد و شامل اخبار، گفتار، موسیقی اروپایی و موسیقی ایرانی بود.

موسیقی ایرانی در سال اول تاسیس رادیو که آخرین سال حکومت «رضا شاه» بود، برنامه‌های کوتاه مدتی داشت و از شهریور ۱۳۲۰ به بعد، با تغییر سیاست‌های دولت در زمینه موسیقی، برکناری «غلامحسین مین باشیان» از اداره موسیقی کشور و انتصاب «علی‌نقی وزیری» به جای او، برنامه های موسیقی ایرانی نیز در رادیو رونق خاص گرفت و درسال ۱۳۲۲ رادیو تهران بخش دیگری به‌تعداد بخش‌های قبلی خود افزود و صبح‌ها نیز برنامه آن سه ساعت افزایش یافت‌. در سال ۱۳۲۴ برای روزهای تعطیل نیز برنامه‌هایی‌مدون پخش می‌شد.

در بدو تاسیس، رادیو تهران که دارای دو فرستنده یکی برای موج متوسط و دیگری برای موج‌کوتاه بود، برای پخش برنامه‌های خود از یک استودیو در محل اداره بی‌سیم استفاده می‌کرد. در سال ۱۳۲۷ یک فرستنده در اختیار رادیو قرار گرفت و یک استودیوی کوچک در میدان ارگ برای پخش اخبار ساخته شد.

در سال ۱۳۳۶ نام «رادیو تهران» به «رادیو ایران» تبدیل و بعدها در جنب رادیو ایران فرستنده دومی به‌نام رادیو تهران نیز مشغول به کار گردید که در آغاز امر تنها موسیقی از آن پخش می‌شد. اداره رادیو در شروع تاسیس به اداره کل انتشارات و تبلیغات و به مدیریت دکتر «عیسی صدیق اعلم»، استاد دانش‌گاه واگذار شد.

گفته شده: «بخش خبر مسوول تهیه و پخش اخبار رادیو، «خبرگزاری‌پارس» بود، که روزگاری آژانس پارس، نام داشت‌. در ابتدای کار، آژانس پارس اخبار روزنامه‌ها را قیچی می‌کرد و به دست گویندگان رادیو می‌داد. اما رفته رفته، پس از پنج سال این آژانس به یک‌ خبرگزاری جدی تبدیل شد که علاوه بر تهیه و پخش اخبار رادیویی، هر روز چهار شماره بولتن صبح و عصر از اخبار ایران و جهان تهیه می‌کرد و به رایگان در اختیار روزنامه‌ها قرار می‌داد.»

گزارش‌های رادیویی نیز یا از طریق فرستنده سیار به طور زنده پخش می‌شد و یا جریان روی‌داد، روی نوار، ضبط و در بخش اخبار از رادیو پخش ‌می‌شد. اخبار خارجی از طریق تله تایپ (دستگاه خودکار خبرگیری‌) که نقش خبرنگار را بازی می‌کرد، دریافت و سپس توسط مترجمان در مدت کوتاهی ترجمه و برای تنظیم خبر رادیویی تحویل سردبیر اخبار می‌شد و  پس از تنظیم‌رادیویی، توسط مسوولان خبرگزاری کنترل و برای پخش به استودیوی رادیو ایران تحویل می‌شد.

از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۸ نیز به مرور هر استانی برای خود، زیر نظر اداره کل انتشارت و رادیو اقدام به تاسیس رادیو کرد و پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، نام سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران تبدیل به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شد.

امروزه‌ رادیو مانند یکی‌ از اعضا خانواده‌ است. هم‌چون‌ مصاحبی‌ مهربان‌ آن‌چه‌ را که‌ شما می‌خواهید در اختیارتان‌ قرار می‌دهد و اگرنیازی‌ به‌ آن‌ نداشته‌ باشید به‌ سادگی‌ با فشار دگمه‌ای‌ می‌توانید آن‌ را کنار بگذارید. هنگام‌ کارکردن‌ نیازی‌ نیست‌ تمام‌ توجه‌ شما به‌ آن ‌باشد، کافی‌ است‌ گوش‌هایتان‌ را کمی‌ تیز کنید، تاآن‌چه‌ را که‌ دوست‌ دارید بشنوید و لذت‌ ببرید.

و اما رادیو اینترنتی نیز  همانند رادیو معمولی است با این تفاوت که از طریق اینترنت انتشار می‌یابد. با توجه به پیشرفت جوامع در استفاده از اینترنت، رادیو اینترنتی راه حل بسیار مناسبی برای انتشار قوی‌تر اطلاعات به صورت سمعی است.

منبع‌ها:

رادیو ایران

ویکی‌پدیا

تاریخچه رادیو


 


رادیو کوچه


1915 میلادی- همه ساله چنین روزی به عنوان روز کشته‌شدگان در ارمنستان گرامی داشته می‌شود. دولت عثمانی برنامه کشتار ارمنیان حاضر در این کشور را با تبعید شمار کثیری از ارمنیان آغاز کرد‌. و با در نظر گرفتن موقعیت جنگی جهان در دوران جنگ جهانی نخست به  بهانه تامین امنیت و حفظ جان ارمنیان، خواستار تجمع صدها هزار مرد، زن و کودک در نقاطی دور از جبهه‌های جنگ شد‌. تبعید ارمنیان با این شیوه به آوارگی و کشتار  یک ونیم میلیون ارمنی در این کشور انجامید .

1970 میلادی- نظام کشور «گامبیا» به جمهوری تبدیل شد. گامبیا کشوری است در غرب آفریقا که پایتخت آن «بانجول» است. در سال 1455 میلادی پرتغالی‌ها گامبیا را اشغال کردند ولی این کشور در سال 1765 مستعمره انگلستان شد. گامبیا پس از مبارزات طولانی در سال 1965 به استقلال رسید. در سال 1981 کنفدراسیونی از سنگال و گامبیا به نام «سنگامبی‌» تشکیل و مقرر شد رییس جمهوری سنگال به عنوان رییس و هم‌چنین رییس جمهوری گامبیا به عنوان نایب‌رییس این کشور انتخاب شوند ولی در عین حال دو کشور حاکمیت خود را حفظ کنند. این قانون کماکان در گامبیا اجرا می‌شود. «یحیی عبدالعزیز جامه» از سال 1996 تاکنون رییس جمهوری دمکراتیک گامبیا است‌.

1731 میلادی- «دانیل دفو» (Daniel Defoe) نویسنده انگلیسی درگذشت. به خاطر معروف‌ترین اثرش، رمان «رابینسون کروزوئه» به او لقب «پدر رمان انگلیسی» را داده‌اند. وی به غیر از فعالیت در زمینه نویسندگی، یک تاجر، مامور اطلاعاتی و ژورنالیست نیز بود.

دفو در حدود سال ۱۶۶۰ میلادی در لندن و در خانواده‌ای که از مخالفان کلیسای رسمی انگلستان بودند به دنیا آمد. او در سن ۱۴ سالگی در آکادمی منسوب به مخالفان، زبان‌های فرانسوی، اسپانیایی و هم‌چنین تاریخ را آموخت و در درس جغرافیا تسلط یافت. دفو سپس به پیشه تجارت خارجی روی آورد و به فرانسه و اسپانیا سفر کرد.

دفو در سال‌های پایانی زندگی خود، به نوشتن داستان‌های خیالی روی آورد. به‌طوری که بصیرت او نسبت به طبیعت نوع بشر و پرداختن او به جزییات واقع‌گرایانه، داستان‌هایش را حقیقی جلوه می‌داد. علاقه بسیار او به ماجراجویی و مسافرت‌های دوردست در کتاب «تاریخ‌چه حقیقی» دزدان دریایی او و با آمیختن تخیلات به واقعیات تاریخی انعکاس یافته است. آخرین رمان او «رکسانا» (Roxana) نام دارد.

1305 خورشیدی- «رضا پهلوی» طی مراسمی در کاخ گلستان تاج‌گذاری کرد.

نمایندگان مجلس پنجم شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴ خورشیدی ماده واحده‌ای را مطرح کردند که به موجب آن «احمدشاه» از سلطنت خلع شد و حکومت موقت «در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به رضا پهلوی» سپرده و «تعیین تکلیف حکومت قطعی» به مجلس «موسسان» و بعد هم در ۲۱ آذر ۱۳۰۴، سلطنت ایران به «رضا پهلوی» واگذار شد. در بیست و چهارم آذر ۱۳۰۴ خورشیدی، رضا پهلوی در مجلس موسسان حاضر شد و با ادای سوگند به قرآن رسمن به عنوان شاه پهلوی وظایف پادشاهی را به عهده گرفت و مراسم تاج‌گذاری وی در چنین روزی انجام شد.

سلطنت رضا شاه پایان فرمان‌روایی قاجاریان و آغاز دوران حکومت پهلوی بود که با انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ به پایان رسید.

1916 میلادی- در چنین روزی اعتراض گسترده مردم ایرلند برای کسب آزادی از دولت انگلستان پس از جای‏گزینی ارتش جمهوری‏خواه شین فین (Sinn Féin)، به جای نهضت خودمختاری آغاز شد که جنگ‏های شدید فرقه‏ای میان پروتستان‏ها و کاتولیک‏ها را در پی داشت.

شین فین (حزب سیاسی ایرلندی است) با طرح پیشنهادی دولت انگلیس مبنی بر تشکیل دو پارلمان در ایرلند جنوبی و شمالی مخالفت می‏کرد، اما سرانجام در نتیجه مذاکرات نخست‏وزیر وقت انگلستان و رهبران این جنبش، کشور آزاد ایرلند که امروزه ایرلند جنوبی خوانده می‏شود، در ششم دسامبر 1921 اعلام موجودیت کرد و ایرلند شمالی به مبارزه خود برای استقلال از انگلیس ادامه داد. جدایی‌طلبان شین فین خواستار آزادی کامل ایرلند از انگلستان بودند و با دوگانه شدن پارلمان این کشور مخالفت می‌ورزیدند .

———————————————

برخی از روی‌دادهای دیگر

1877 میلادی- روسیه علیه ترکیه از طریق رومانی اعلان جنگ کرد .

1319 خورشیدی- نخستین فرستنده رادیویی ایران درشهر تهران آغاز به‌کار کرد.

منبع‌ها:

ویکی‌پدیا (فارسی و انگلیسی)

راسخون

ریسمون

 


 


خبر / رادیو کوچه

دولت لیبی شام‌گاه شنبه اعلام کرد که عملیات نظامی خود در شهر مصراته را متوقف کرده تا رهبران قبایل محلی فرصت داشته باشند با مخالفان حکومت وارد مذاکره شوند. معاون وزیر خارجه لیبی گفته است که نیروهای حکومتی از مواضع خود در این شهر عقب نشینی نکرده‌اند.

به گزارش منابع محلی، با این حال هم‌چنان در ساعات اولیه روز یک‌شنبه صدای شلیک و انفجار در شهر شنیده می‌شد.

آقای کعیم در یک کنفرانس خبری گفت که قبایل محلی مصمم‌اند که در 48 ساعت آینده مشکل را از طریق گفت‌و‌گو و بدون خون‌ریزی خاتمه دهند و زندگی عادی را به شهر بازگردانند.

به گفته او راه دیگری که رهبران این قبایل پیشنهاد کرده‌اند این است که خود وارد جنگ با مخالفان شوند.

آقای کعیم روز شنبه گفت که رهبران قبایل محلی به دولت اولتیماتوم داده‌اند که اگر نتواند مخالفان حکومت را شکست دهد، خود وارد عمل خواهند شد.

آقای کعیم پیش‌تر گفته بود که در صورتی که قبایل مسلح وارد جنگ با مخالفان شوند، چندان خویشتن‌داری از خود نشان نخواهند داد.

بیشتر بخوانید:

«دخالت قبایل حامی قذافی در درگیری‌های مصراته»


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

وزارت داخله افغانستان اعلام کرد، حملات انتحاری در سال روان در این کشور افزایش می‌یابد.

جنرال بسم‌اله محمدی وزیر داخله افغانستان که بعد از ظهر دیروز به کمیسیون دفاعی مجلس نمایندگان این کشور فراخوانده شده بود گفت، شورشیان در زمستان صدها انتحار کننده را آماده کرده است.

وی افزود شورشیان به دلیل ناتوانی در جنگ جبهه، تمام توان شان را در تربیه و آموزش حمله‌کنندگان انتحاری صرف کرده است.

هم‌چنان جنرال عبدالرحیم وردک وزیر دفاع افغانستان که با وزیر داخله به این کمیسیون حضور یافته بود گفت، تا زمانی که مراکز اصلی تروریزیم در بیرون از افغانستان هدف قرار داده نشود، جلوگیری از حملات انتحاری کار ساده‌ی نیست.

وی گفت باید جاهای این شورشیان آموزش داده می شوند و مغزهای آنان شست‌وشو می‌شود، مورد حمله قرار داده شود، اما متاسفانه به دلیل ملاحظات سیاسی این طور نمی‌شود.

اشاره وزیر دفاع افغانستان به مناطق قبایلی پاکستان است که بر اساس اطلاعات استخباراتی این کشور صدها انتحار کننده در آن مناطق آموزش داده شده و به افغانستان فرستاده می‌شوند.

در سال 2010 بیش از صد بار این مناطق توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی مورد هدف قرار گرفت، اما افغانستان آن را کافی نداسته و می‌خواهد تا مورد حملات زمینی قرار داده شود.


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

رسالت

1) رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردم فارس: نخواهم گذاشت حرکت ملت منحرف شود

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=60423

به گزارش پای‌گاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌اله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم استان فارس در سخنان بسیار مهمی ضمن تبیین شرایط حساس کنونی دنیا و منطقه، با توجه به بیداری اسلامی، همه مردم و مسولان را به حفظ اتحاد و انسجام و کار و تلاش بی وقفه، و بهانه ندادن بدست دشمنان نظام اسلامی توصیه و تاکید کردند: «امروز قوای سه گانه به‌ویژه دولت حقن و انصافن در حال خدمت و تلاش هستند و ملت و رهبری همواره از خط کار و خدمت در کشور حمایت خواهند کرد اما هرجا که رهبری احساس کند از مصلحت بزرگی غفلت می‌شود، وارد خواهد شد و رهبری تا زنده است هیچ‌گاه نخواهد گذاشت، در حرکت عظیم ملت ایران به‌سوی آرمان‌ها، ذره‌ای انحراف ایجاد شود.»

2) 10کشته و 39 زخمی در ناآرامی‌های روز جمعه سوریه

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=60400

منابع رسمی سوریه با صدور بیانیه‌هایی اعلام کردند، نا آرامی‌های روز جمعه سوریه، 10 کشته و 39 زخمی برجای گذاشت.

به گزارش واحد مرکزی خبر از دمشق، وزارت کشور سوریه در بیانیه‌ای اعلام کرد، بر اثر حمله مسلحانه دو گروه ناشناس به گشتی‌های پلیس در شهرهای دمشق و حمص، دو پلیس جان باختند و 11 نفر دیگر از جمله دو افسر با درجه سروانی زخمی شدند.

خراسان

1) وزیر اقتصاد خبر داد: درخواست کشورها برای استفاده از تجربه هدف‌مندی یارانه‌ها

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=2&day=4&id=683440

وزیر اقتصاد گفت: «کارشناسان و مقام‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، به شدت تحت تاثیر موفقیت ایران در اجرای قانون هدف‌مندی یارانه‌ها قرار گرفته‌اند.»

سیدشمس‌الدین حسینی در گفت‌وگو با ایسنا درباره نتایج سفر خود به واشنگتن اظهار کرد: «بسیاری از کارشناسان و مقام‌های کشورهای عضو صندوق بین‌المللی پول خواستار استفاده از تجربیات ایران در زمینه موفقیت هدف‌مندکردن یارانه‌ها بودند و ما هم سعی کردیم تجربیات خود را به آن‌ها منتقل کنیم.»

2) معاون دبیر کل حزب‌اله‌: بان‌کی‌مون صلاحیت ندارد به لبنان بگوید چه بکند

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=2&day=4&id=683417

معاون دبیر کل حزب‌اله لبنان در واکنش به گزارش دبیر کل سازمان ملل علیه حزب‌اله، تصریح کرد، وی که اشغال‌گری اسراییل را نمی‌بیند، بنابراین صلاحیت ندارد به ما بگوید که چگونه از لبنان محافظت کنیم.

«شیخ نعیم قاسم» با انتقاد شدید از بان کی مون تاکید کرد که بان کی مون تحت دیکته‌های دشمن صهیونیستی قرار دارد.

تهران امروز

1) احتمال طرح سوال از رییس‌ جمهوری

http://tehrooz.com/1390/2/4/TehranEmrooz/597/Page/3/

سایت فردا خبر داده که نمایندگان مجلس شورای اسلامی، به زودی طرح سوال از رییس‌ جمهوری را در دستور کار خود قرار خواهند داد. جمعی از نمایندگان اصول‌گرای مجلس، در صورت عدم هم‌کاری شایسته دکتر احمدی‌نژاد در خصوص حکم اخیر رهبر معظم انقلاب به وزیر اطلاعات، «طرح سوال رییس‌ جمهوری» را در دستور کار قرار خواهند داد.

2) البرادعی: بوش جنایت‌کار جنگی است

http://tehrooz.com/1390/2/4/TehranEmrooz/597/Page/5/

به گزارش فارس به نقل از پرس‌تی‌وی، محمد البرادعی مدیرکل پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، خواهان محاکمه جورج بوش و اعضای کابینه وی به اتهام ارتکاب جنایات جنگی در عراق شد.

آفرینش

1) شورای هم‌کاری خلیج فارس علیه ایران به سازمان ملل شکایت کرد

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=81177

سفرای کشورهای عضو شورای هم‌کاری خلیج فارس از آن‌چه دخالت‌‌های ایران در امور این کشورها خوانده شد، به سازمان ملل شکایت کردند.

2) وزیر دفاع: ارتش ایران به پیش‌رفته‌ترین سلاح‌های جنگی و تجهیزات مجهز شده است

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=81170

وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران گفت: «ارتش جمهوری اسلامی ایران با همت و تلاش کارکنان خود به پیش‌رفته‌ترین سلاح‌های جنگی و تجهیزات مجهز شده است.»

جام جم

1) صالحی‌: بحرین به بحران تصنعی پایان دهد

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841701282

وزیر امور خارجه کشورمان با اشاره به تحولات منطقه خطاب به مقامات کشورهای حوزه خلیج فارس گفت: «کشورهای خلیج فارس دچار سیاست‌های شتاب‌زده شده‌اند. من آن‌ها را از سیاست‌های شتاب‌زده برحذر می‌دارم. من به این سیاست‌ها سیاست زودرس می‌گویم که مانند کاشتن صیفی‌جات است. درست است که در زمان کوتاهی محصولی به دست می‌آید اما بیش‌تر آن آب است.»

2) ایرنا از دفتر رهبر انقلاب تذکر گرفت

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841681416

روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری از خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) به دلیل انتشار ناقص سخنان رهبر انقلاب به شدت انتقاد کرد.

دفتر مقام معظم رهبری با انتشار اطلاعیه‌ای در پای‌گاه اطلاع‌رسانی این دفتر با عنوان «تنها مرجع موثق انتشار اخبار رهبر انقلاب اسلامی روابط عمومی دفتر ایشان می‌باشد»، خاطرنشان کرد: «در پی انتشار خبر ناقص سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم شیراز با شماره 30351618 ساعت 12.14، از سوی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری، ضمن ابراز تاسف و غیرمسولانه دانستن این اقدام خبرگزاری ایرنا، از تمام خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری درخواست کرد به هیچ عنوان از این خبر استفاده نکنند.»

کیهان

1) عقب‌نشینی ارتش قذافی از مصراته در پی مقاومت شجاعانه انقلابیون لیبی

http://www.kayhannews.ir/900204/16.htm#other1608

دولت دیکتاتور لیبی پس از شکست ارتش این کشور برای تسلط بر «مصراته»، مبارزه با انقلابیون مستقر در این شهر را به قبایل طرف‌دار قذافی واگذار می‌کند.

2) رایزنی ایران و ونزوئلا برای جلوگیری از خون‌ریزی و کشتار در بحرین و لیبی

http://www.kayhannews.ir/900204/2.htm#other205

وزرای امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا بر ضرورت جلوگیری از خون‌ریزی و کشتار مردم بی‌دفاع در لیبی و بحرین تاکید کردند.

نیکلاس مادورو وزیر امور خارجه ونزوئلا که به تهران سفر کرده است، جمعه شب با علی‌اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان دیدار و گفت‌وگو کرد.

 

 


 


Ardavan Roozbeh / Radio Koocheh

ardavan@koochehmail.com

Translated by Avideh Motmaen-Far

It is almost three months that violent behavior and lack of providing health care to prisoners in Rajaii Shahr, Karaj, have increased. Transfer of some prisoners to the section that has nor facilities, neither telephone, more violence and insulting the prisoners are examples of such behavior.

News from Rajaii Shahr Prison are about the reduced number of allowed visits, search of prisoners personal belongings and insulting the prisoners. Also some prison guards have threatened the prisoners to death. The hall number 12 of the section 4 of this prison is the political prisoners section. Recently, some of the political prisoners go on hunger strike and it is heard that they are going to go on hunger strike again in case their situation is not improved.

This hall has already been searched by the prison guards a few times over the past few days. ”Khalid Hardani”, one of the prisoners in this hall, has been directly threatened. Even recently in this prison officials have tried to install jamming devices in case of the possibility of cell phone data transfer out of the prison.

“Ardeshir Zarezadeh” , the spokesman of the ”Student Committee of Defense of Political Prisoners” SCDPP, especially about the new kind of pressure on political prisoners and the prisoners hunger strike in the prison, in an interview with Ardavan Roozbeh, reports for the audience of Radio Koocheh:

Many civil rights activists have been concerned these days about the published news of the prison Rajaii Shahr, Karaj ”. Creating new sections and contiguous pressure on prisoners here and there. When have these kind of hard and terrible conditions been created it this prison or better said exile prison?

As you correctly stated, the exile prison of Rajaii Shahr, and to quote some prisoners and their families, Rajaii Shahr slaughterhouse. Because Rajaii Shahr prison, in the classification of prisons, belongs to those where crimes such as premeditated crimes, murder and intentional evil happen, but the judicial and security officials intentionally exile political prisoners to this prison to increase pressure and abuse and make them even more suffer compared to places like Evin. Since January 21, they have started a new wave of pressure on political prisoners in Rajaii Shahr prison, and the judicial and security officials have decided to create a new special section in Rajaii Shahr prison and since the very beginning of January, they have transferred more than seventy cases of political prisoners approximately to this section and cut telephones, visits and all communications with outside. They control everything.

Even within the special section with all the security controls, they have put jamming devices to prevent the use of cell phones just in case the prisoners arrived to use a somehow smuggled mobile phone.

Even within the special section with all the security controls, they have put jamming devices to prevent the use of cell phones just in case the prisoners arrived to use a somehow smuggled mobile phone. However, visits also take place, once a week or every two weeks, and still, not for all political prisoners, but for a limited number of them, and are highly controlled. For every two or three prisoners, there is an officer. Also, they impose to the families of prisoners what kind of conversations they should have with the prisoners. This is usually the kind of controls imposed to those who are still in detention and under investigation, not for those who have been already sentenced and are serving after being convicted.

Given the fact that the ”Student Committee of Defense of Political Prisoners” has close relations with the prisoners in Rajaii Shahr in Karaj, are you able to give us additional details regarding the protesting prisoners? What other reactions have the prisoners had on top of the hunger strike?

Yesterday, the Tehran prosecutor in response to one of the journalists in one of the prosecution offices in Tehran during a ceremony regarding the hunger strike said that as far as he knew, there  was no hunger strike because their judges, representatives and agents visit the Prison every day. Indeed, his answer has confirmed indirectly and non specifically this fact. When he said that he did not think so, actually shows that the Tehran prosecutor did not know how to face this question and involve himself. News from prison shows that the hunger strike has started, but we have been very cautious in announcing it. After a full investigation, we made sure that there is a hunger strike. This  symbolic hunger strike takes place every Sundays and more than ten political prisoners are participating. If the political prisoners demands are not respected, until May 22, I think once a week, the hunger strike will continue.

Also, political prisoners have published a letter and stipulated that on the international labour day, the Teachers day and the World Press Day, on Saturday May first, Monday May second and Tuesday May third, to show solidarity with the workers, teachers and journalists, and to protest the pressures on these people, they go on a hunger strike. Then in the next few weeks, on Sundays, and from May 22 on, hunger strike will continue. Political prisoners protest their own issues such as  health problems, lack of hot water, bathrooms and hygiene and lack of medical assistance to them and even refusal of the medications that their families bring for them.

Mr. “Mehdi Mahmoudian” is seriously sick now. Mr. ”Khaled Hardany” is also very sick and still despite his sickness he participates in the hunger strike. As well, several other political prisoners, “Mansour Osanloo”, “Rassoul Boudaghi”, “Majid Tavakoli”, “Issa Saharkhiz”, “Keyvan Samimi, ” “Heshmatollah Tabarzadi”, “Mehdi Mahmoudian”, “Khaled Hardani” and some others want to go on a hunger strike. Also because of their own issue, these political prisoners believe that their convictions are unfair.

Recently, we have heard that some of political activists jailed in Rajaii Shahr prison, have been even threatened to death. Do you confirm the news?

On Monday, April 18th 2011, Rajaii Shahr prison’s officials and the security guards led by “Faraji”,  attacked all rooms of the section 4 of the prison where all the Political Prisoners are held and filmed everyone and when they faced the prisoners resistance, they harassed and assaulted them including Mr. Khalid Hardani who, due to his humanitarian and human rights activities, helping others, informing others and also the interviews outside the prison, has been threatened and beaten again.

Mr Faraji, himself has told Mr. Khalid Hardani that it has been their own fault that they have allowed him to be alive and if he continues his political activities inside the prison, he will have the same fate as other political prisoners who died or were executed. You certainly know that many political prisoners have lost their lives in the past and these threats of death probably are not independent and irrelevant with these issues. Because political prisoners death has become a pretext for threatening other political prisoners and tell them that the same fate will be awaited for them.

For example, Mr. ”Hassan Nahid “, political prisoner, lost his life in the hospital two weeks ago. He was in “Evin” Prison. He had a cancer and during the past six years, he tried hard to be transferred to a hospital outside the prison, but he was not allowed and when he was terminal, they took him to a hospital and it was too late and he lost his life.

Or some time ago Mr. ” Mohsen Dogmehchi ” was in this Rajaii Shahr prison and very suspiciously, like Mr. ”Hassan Nahid” that I mentioned, died. Mr. ” Mohsen Dogmehchi “, had several diseases and the prison authorities in order to harass him, refused medical assistance and even refused to allow him to be transferred to the hospital. Or Mr. ”Amir Saran”, a few years ago similarly suspiciously died in Rajaii Shahr prison, also other political prisoners such as ”Akbar Mohammadi”, ” Alborz Ghasemi “, “Omid Mirsepahi ” who lost their lives in different prisons. Recently,  Mr. ”Farzad Madadzadeh” Shabnam Madadzadeh’s brother who is currently detained in this special section of the Rajaii Shahr prison.  ”Shabnam Madadzadeh” is currently in Rajaii Shahr prison for women in a very difficult situation and has been denied phone calls and even visits.  ”Farzad Madadzadeh” has been taken to the  jail security section and threatened and insulted and told him that he has a contact outside of prison and they are aware of this and that he has to explain what kind of connection it is and stop doing what ever he does.

They interrogated him for several hours and persecuted him. The latest news that has not been published yet, but we will release on behalf of the political prisoners today, is the statement of Mr. Khalid Hardani from the Rajaii Shahr prison. He has announced that the political prisoners go on a hunger strike with the message “No to the dictatorship” and this is while he is suffering from stomach bleeding. Prior to this, in the past years, he has been on hunger strike and suffered stomach ulcers and other problems.

But to protest the repression of the people of Ahwaz, the arrest of political and social activists, the  attack of the security guards and judicial officials on other political prisoners, he will be participating to the hunger strike with  “Big No to the Dictator”.

Farsi


 


خبر / رادیو کوچه

روز شنبه و پس از چندین ماه بحث و تبادل‌نظر در خصوص ناآرامی‌های یمن، علی عبداله صالح با طرح شورای هم‌کاری خلیج پارس برای پایان دادن به بحران موافقت کرده است. بر اساس این طرح آقای صالح تا 30 روز دیگر قدرت را در صنعا واگذار می‌کند.

به گزارش الجزیره، این در حالی است که پس از استعفا قدرت به شکل موقت به معاون وی منتقل می‌شود‌.

علی عبداله صالح پذیرش این طرح را منوط به مصونیت قضایی و حقوقی دانسته بود.

کناره‌گیری به‌سرعت علی عبداله صالح از خواسته‌های معترضان در هفته‌های اخیر بود که با طرح پیشنهادی شورای هم‌کاری خلیج پارس صورت گرفت. یک روز پیش از پذیرش این طرح از سوی رییس جمهوری یمن معترضان طولانی‌ترین صف اعتراض را در پایتخت این کشور تشکیل دادند.

تاکنون بیش از 130 تن در این کشور توسط ماموران امنتی و دولتی در جریان اعتراض‌ها کشته شدند.

سخن‌گوی معترضان در نخستین واکنش به طرح شورای هم‌کاری خلیج پارس آن را مثبت و سازنده خواند. البته در بخشی از این طرح هم برنامه‌ای برای تشکیل دولت ائتلافی ظرف مدت هفت روز پس از رفتن صالح وجود داشت که معترضان با این بند مخالفت کردند.

لازم به اشاره است علی عبداله صالح، پیش‌تر خواسته مخالفانش برای کناره‌گیری هر چه سریع‌تر از قدرت رد کرده بود. آقای صالح با متهم کردن مخالفان به برنامه‌ریزی برای کودتا از آن‌ها خواست به جای اصرار بر برکناری او، در انتخابات پیش رو در سال ۲۰۱۳ شرکت کنند.

بیشتر بخوانید:

«تاکید رییس جمهوری یمن بر عدم کناره‌گیری»

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌‌های خارجی، روز شنبه و در مراسم تشییع بیش از 90 تن از کشته‌شدگان روز «جمعه عظیم» در سوریه دست‌کم 30 تن دیگر در جریان این مراسم و درگیری با نیروهای دولتی سوریه کشته و تعدادی نیز مجروح شده‌‌اند.

به گزارش الجزیره، دو تن از نمایندگان پارلمان سوریه به دلیل کشتار شهروندان این کشور در دو روز اخیر به نشانه اعتراض از سمت‌های خود استعفا داده‌اند. ناصر الحریری و خلیل الرفایی که نمایندگان شهر درعا که بیش‌تر کشته‌شدگان سوریه متعلق به این شهر است روز شنبه اعلام کردند به دلیل کشتار مردم بی‌دفاع و معترض سوریه از سمت خود استعفا می‌دهند.

از سویی دیگر شاهدان عینی می‌گویند که ماموران امنیتی در حومه دمشق و هم‌چنین در روستای ازرع در جنوب سوریه به سوی مردمی که برای برای تشییع جنازه کشته‌شدگان روز گذشته جمع شده بودند، تیراندازی کردند.

گفته می‌شود که ده‌ها هزار نفری که در این تشییع جنازه‌ها حضور داشتند، با سر دادن شعارهایی خواهان سرنگونی حکومت سوریه شدند.

در جریان تظاهرات روز گذشته مخالفان حکومت در چند شهر سوریه که پس از مراسم نماز جمعه آغاز شده بود، ده‌ها نفر کشته شدند.

بیش‌تر تلفات دیروز از روستای ازرع در نزدیکی شهر درعا و منطقه دوما در حاشیه دمشق گزارش شد.

خبرگزاری رسمی سوریه از تجمع تعداد محدودی از مخالفان در چند نقطه کشور خبر داد و اعلام کرد که تیراندازی‌ها برعهده «تبه‌کاران مسلح» بوده است.

بیشتر بخوانید:

«ادامه اعتراض‌ها در مراسم تشییع کشته‌شدگان سوریه»

 

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

روز شنبه، دراویش سلسله نعمت‌اللهی گنابادی از صدور احضاریه برای نورعلی تابنده، قطب این دراویش خبر داده‌اند.

به گزارش بی‌بی‌سی، مصطفی آزمایش، سخن‌گوی دراویش نعمت‌اللهی گفت که این احضاریه را دادستانی گناباد صادر کرده و برای آقای تابنده به تهران فرستاده است.

به گفته او، مقامات قضایی پذیرفته‌اند که با توجه به سن بالا و جای‌گاه آقای تابنده، نماینده‌ای را برای «تفهیم اتهام» نزد او بفرستند.

احضاریه مذکور به موضوع دفن اموات در گورستان مزار سلطانی، مدفن اقطاب و مشایخ دراویش سلسله نعمت‌اللهی در بیدخت گناباد مربوط می‌شود که مقامات آن را ممنوع کرده‌اند و می‌گویند که عملی «غیر‌بهداشتی» است.

هم‌زمان از بیدخت گناباد خبر می‌رسد که انتقال ۸ تن از دراویش به زندان وکیل آباد مشهد اعتراض پیروان سلسله را در پی داشته است.

آقای آزمایش اظهار داشت که حکم محکومیت این افراد پیش‌تر صادر شده بود و اکنون اجرا شده است.

او گفت وکلای دراویش سه روز پیش در محل دادگستری گناباد حاضر شده و با دادستان این شهر گفت‌و‌گو کرده بودند و او ارایه پاسخ را به امروز (شنبه سوم اردیبهشت) موکول کرده بود.

اما مقامات قضایی صبح امروز اعلام کردند که حکم‌های مذکور قطعی و لازم الاجراست.

به دراویش هشدار داده شده است که در صورت هر گونه تجمع یا اقدام اعتراضی، با واکنش قاطع ماموران انتظامی و امنیتی مواجه خواهند شد.

بیشتر بخوانید:

«حل مسئله دراویش بازداشتی در ۷۲ ساعت آینده»

 


 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

روزبه پاکسار

منبع: جمهوری‌خواهی

طرف‌داران دولت دهم کناره‌گیری هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان را پیروزی بی‌چون‌و‌چرای خود به‌شمار آوردند. اما سنجش این واقعه بر پس‌زمینه تنش‌های موجود میان جناح‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی نشان می‌دهد که ترک صندلی ریاست مجلس خبرگان و واگذاری آن به مهدوی کنی، به حضور آشکارتر، مستقیم‌تر و فعال‌تر نیروهایی در صحنه سیاسی کشور خواهد انجامید که در میان مدت حاصلی جز تضعیف شدید حلقه طرف‌داران دولت دهم نخواهد داشت. تحلیل دلایل این تضعیف، شناسایی عواملی که موجب آن خواهند شد و چالش‌هایی که این آرایش جدید نیروها در مقابل جنبش سبز می‌گذارد موضوع این نوشته است.

ارزیابی تاثیرات کناره‌گیری هاشمی از ریاست مجلس خبرگان و از آن جمله موقعیت جدید جنبش سبز پیش از هر چیز به بازبینی نقشی نیاز دارد که هاشمی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در صدد ایفای آن برآمد. سپس مستلزم شناخت ریشه‌های تنش میان نیروهای تشکیل دهنده آن ائتلافی است که باعث می‌شود محمود احمدی‌نژاد و حلقه نزدیکانش علیرغم تمامی لطمه‌هایی که به نظم و نظام سیاسی کشور زده‌اند بتوانند بدون واهمه بر قدرت تکیه کنند.

سیاست هاشمی

سخن‌رانی هاشمی در اولین نماز جمعه‌ بعد از راه‌پیمایی 25 خرداد عده‌ای را متقاعد کرد که از این پس وی در نقش مدافع‌در‌سایه جنبش سبز فعالیت خواهدکرد. همین افراد با توجه به عناد آشکار طرف‌داران دولت با شخص هاشمی، صدور قرار برای مهدی هاشمی و اهانت به افراد خانواده رفسنجانی (که هیچ‌کدام مانع از پشتیبانی تقریبن بی‌قید و شرط خامنه‌ای از رییس دولت دهم نشد)، نتیجه گرفتند که هاشمی از مقام خود در مجلس خبرگان برای عقب‌نشاندن رهبری و وادار کردن وی برداشتن حمایتش از احمدی‌نژاد استفاده کند. باورها و نتیجه‌گیری‌هایی که طرف‌داران دولت را نگران و مخالفان آن‌را امیدوار کرد. نگرانی‌ها و امیدهایی که همگی ریشه در نشناختن میزان تعلق خاطر هاشمی‌رفسنجانی به نظامی که توسط امام‌اش بنیان گذاشته شده‌ یعنی نظام ولایت فقیه دارد.

واقعیت آن است که هاشمی رفسنجانی از همان نمازجمعه تاریخی تا روزی که صندلی ریاست مجلس خبرگان را به مهدوی‌کنی واگذار کرد و مصمم شد که حتا در هیت رئیسه این مجلس نیز نماند یک سیاست بیش‌تر نداشت و آن دفاع خستگی‌ناپذیر از نظامی است که او در زمره بنیان‌گذاران، حامیان طراز اول و میراث‌دارانش به شمار می‌رود.

واقعیت آن است که هاشمی رفسنجانی از همان نمازجمعه تاریخی تا روزی که صندلی ریاست مجلس خبرگان را به مهدوی‌کنی واگذار کرد و مصمم شد که حتا در هیت رئیسه این مجلس نیز نماند یک سیاست بیش‌تر نداشت و آن دفاع خستگی‌ناپذیر از نظامی است که او در زمره بنیان‌گذاران، حامیان طراز اول و میراث‌دارانش به شمار می‌رود. نظامی که او بهتر از هر کس دیگری می‌داند که امروز یک واقعیت مجسم بیش‌تر ندارد: ولی‌فقیه. واقعیت آن است که در ایران امروز، دیگر نه بحث سروری کوخ‌نشینان مطرح است و نه سالاری مستضعفان؛ نه مجلس در راس امور است و نه سپاه به‌دور از سیاست؛ نه مسلمین جهان برای پیش‌برد مسایل‌شان اندک توجهی به «ام‌القراء» دارند و نه این نظام قدرت پشتیبانی از شیعیان بحرین را، چه رسد به کمک‌رسانی به کشمیر و چچن. امروز در جهان اسلام انحصار تمامی طیف‌های انقلابی اسلام سیاسی در اختیار اهل سنت است. اقتصاد کشور در هیچ دوره‌ای تا به این حد وابسته به فروش نفت و محتاج واردات نبوده‌ است. در واقع به غیر از حجاب اجباری، یگانه نشان باقی‌مانده از نظامی که با پیروزی انقلاب به قدرت رسید و در دوران جنگ خود را تثبیت کرد همان ولایت فقیه است و تجسم واقعی آن ولی فقیه. از این رو و از همان روزی که از اواخر سال‌های 86 آشکار شد که محمود احمدی‌نژاد هدفی جز قبضه تمام و کمال قدرت ندارد و در این راه نه موتلفی می‌شناسد و نه پایبند به اصولی خواهد ماند، هاشمی رفسنجانی سیاستی را طراحی و تقریبن به صورت شخصی آن را پی‌گیری کرد: سیاست نزدیک شدن حداکثری به ولی‌فقیه و حفاظت از وی در مقابل هجومی تمام عیار. سیاستی که وی آن را در تمامی این سال‌ها و به زبان‌های مختلف بازگو کرد و در روز وداع با ریاست مجلس خبرگان نیز برای آخرین بار آن را یادآور شد: «مهم‌ترین وظیفه ما به عنوان خبرگان حفظ ولایت و شرایط ولایت است». هاشمی توضیح زیادی در مورد این‌که ولایت را باید در مقابل چه کسانی حفظ کرد و آن شرایط ولایتی که باید حفظ شود کدامند، نداد.

روشن است که منظور هاشمی از لزوم حفاظت از ولایت فقیه، حفاظت از آن در مقابل آن 20 الی 30 درصدی از جامعه نیست که از همان روزهای نخستین تاسیس نظام جمهوری اسلامی با آن و بالطبع با ولایت فقیه مخالف بودند. همین‌طور این حفاظت ناظر بر آن بخشی از نیروهای وفادار به انقلاب و نظام -یعنی به‌عنوان مثال اصلاح‌طلبان‌ـ نیز نیست که اگر چه هیچ‌کس را به جانشینی بنیان‌گذار نظام قبول ندارند اما بر حسب احترام و التزام به قانون اساسی با ولایت فقیه مخالفتی نمی‌کنند. باقی می‌ماند دو گروه عمده: یکی روحانیونی که اصولن از تاسیس نظامی اسلامی دل‌خوشی نداشتند و ندارند، زیرا آن را بدعتی خطرناک در تشیع به‌شمار می‌آورند و دوم نیروهایی شِبه‌فاشیستی‌ای که در حاشیه‌های تاریک همین نظام رشد کردند و با تمامی گروه‌هایی که از بدو تاسیس آن تا به امروز از وجودش منتفع شده‌اند مخالفند. این گروه‌ها همان‌هایی هستند که هاشمی در مصاحبه‌اش با روزنامه خبر -مورخ 25 اسفند 89‌‌- آن‌ها را منشا‌ جدی شدن اختلافات می‌داند و می‌گوید که این اختلافات «محدود به اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان نیست و متاسفانه خوشه‌ها و شاخه‌های دیگر هم سربرآورده‌اند». این گروه‌ها کیستند؟ وجوه اشتراک و افتراق‌شان کدام است، چرا زمانی در کنار یک‌دیگر ایستادند و چه زمانی رویارویی‌شان آشکار و آشتی‌ناپذیر خواهد شد؟

روحانیت سنتی و جریان مهدویت

دو گروهی که برای اختصار آن‌ها را با نام‌های روحانیت سنتی و جریان مهدویت می‌نامیم، دو وجه تشابه مهم و یک تفاوت اساسی‌ با یک‌دیگر دارند.

اولین وجه تشابه آن‌ها بدبینی مشترک‌شان از نظام جمهوری اسلامی است. این بدبینی در مورد روحانیت سنتی ریشه‌ای اعتقادی دارد. روحانیت سنتی تاسیس نظام ولایت فقیه را بدعت بسیار خطرناکی در و برای تشیع می‌داند. در مورد جریان مهدویت این بدبینی عمدتن حاصل تجربه زیستی‌ است. عمده کسانی که امروز تحت لوای مهدویت گرد آمده‌اند معتقدند که نظام جمهوری اسلامی به آن‌ها خیانت کرده‌: به نام مستضعفان و به کام مستکبران بوده‌ و ایمان و اعتقاد و جان فرزندان کوخ‌نشینان را ابزاری برای تسخیر مقام کاخ‌نشینی عده قلیلی قرار داده‌است.

وجه تشابه دوم این دو گروه آن است که هیچ‌کدام و در هیچ دوره‌ای پا را از خط قرمزهای نظام فراتر نگذاشتند. به عبارت دقیق‌تر، هر دوی آن‌ها قوانین، نهادها، زد‌و‌بندها، قوت‌ها و ضعف‌های خودِ نظام را دست‌مایه رشد خویش قرار دادند. یعنی هر دو در درون همین نظام باقی ماندند با این امید که بتوانند روزی به نیرویی فرادست تبدیل شوند. روحانیت سنتی، به دلیل مقام منزلتی‌اش بیش‌تر بر مجلس خبرگان، شورای نگهبان، جامعه وعاظ و نیروهایی از این دست تکیه کرد و گروه دوم به بسیج تمامی به‌حاشیه‌رانده‌شدگان اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی سی‌سال عملکرد نظام جمهوری اسلامی پرداخت. این گروه لبتدا در صدد بسیج برزمین‌ماندگان سیاست‌های اقتصادی دوران بازسازی برآمد و اینک گام‌هایی جسورانه در جهت هم‌راه و هم‌سو کردن کسانی بر می‌دارد که رفتارهای فرهنگی سی‌ساله نظام جمهوری اسلامی، یا باعث مهاجرت آنها از کشور شده‌، یا آن‌ها را از نظر تعلقات فرهنگی و سبک زندگی، به افرادی در حاشیه‌ نظم غالب تبدیل کرده ‌است.

شکست اصلاح‌طلبان فرصتی را برای این هر دو گروه فراهم آورد تا بتوانند با به‌دست گرفتن نهادهای انتخابی نظام، برنامه‌شان را برای تسخیر قدرت آغاز کنند. سیاست ائتلاف علیه اصلاح‌طلبان یعنی تاسیس اصول‌گرایان که از همان گام نخست نیز یک ائتلاف انتخاباتی بود و نه یک جریان سیاسی در این مرحله ظهور کرد. ائتلافی که از ناطق و لاریجانی تا مصباح و حسینیان، از توکلی و باهنر تا موتلفه و حلقه یاران احمدی‌نژاد، از زاکانی و حداد تا مطهری، از قالیباف و محسن رضایی تا جعفری و یارانش در سپاه را به یک‌دیگر پیوند زد. جالب آن‌که تمامی طیف‌های تشکیل دهنده این ائتلاف بر این باور بودند که می‌توانند در آن، نقش اول را ایفا و دیگران را به سربازان صفری تبدیل کنند که برای آن‌ها شمشیر بزنند.

پس از گذشت کم‌تر از دو سال آشکار شد که در این ائتلاف، گروه یاران احمدی‌نژاد به دلیل در اختیار داشتن منابع مالی دولت، بی‌پروایی بی‌حد و مرز و هم‌چنین توان پیش‌بردن سیاستی پوپولیستی دست بالا را دارد. با این‌همه این مطلب نیز روشن بود که این گروه بدون توان تاثیرگذاری بر مهم‌ترین ابزار قدرت‌ در چارچوب نظام جمهوری اسلامی یعنی بدون این‌که بتواند بر ولی‌فقیه تاثیر داشته باشد همواره در تزلزل کامل به‌سر خواهد برد. گروهی می‌توانست در این بازی مدعی پیروزی نهایی شود که بتواند به ولی فقیه از دیگران نزدیک‌تر باشد. و درست در همین مرحله از حیات سیاسی جمهوری اسلامی بود که گروه‌هایی که روی کار آمدن دولت اصلاحات آن‌ها را به متحد عینی یک‌دیگر تبدیل کرده بود وارد مرحله رقابت و سپس خصومت با یک‌دیگر شدند. رقابت و خصومتی که در برخی از اجزای این ائتلاف به رقابت‌های شخصی قابل تخفیف است و در برخی دیگر به رقابت‌ بر سر منافع مالی و مادی. در این میان اما گروه احمدی‌نژاد با انتخاب برچسب مهدویت، هم برای خود تشخصی آفرید و هم نزاعی را آغاز کرد که اینک دیگر شکلی ایدئولوژیک به خود گرفته بود.

شکست اصلاح‌طلبان فرصتی را برای این هر دو گروه فراهم آورد تا بتوانند با به‌دست گرفتن نهادهای انتخابی نظام، برنامه‌شان را برای تسخیر قدرت آغاز کنند. سیاست ائتلاف علیه اصلاح‌طلبان یعنی تاسیس اصول‌گرایان که از همان گام نخست نیز یک ائتلاف انتخاباتی بود و نه یک جریان سیاسی در این مرحله ظهور کرد.

ایدئولوژیک به این معنا که روحانیت سنتی همه چیز را اسلامی می‌خواهد. آن اسلامی که حدود آن را همین روحانیت سنتی تعیین می‌کند. روحانیت سنتی است که باید بگوید چه کسی می‌تواند نماینده شود، روحانیت سنتی است که تعیین می‌کند چه قوانینی قابلیت ابلاغ دارند و روحانیت سنتی است که تعیین می‌کند دولت چگونه باید حدود را اجرا کند. در مقابل، جریان مهدویت کم‌ترین اهمیتی برای اسلام به معنای آن‌چه فقها می‌گویند قائل نیست. برای این جمع، روحانیت سنتی جانشین بلاحق، واسطه بی‌فایده، و نهایتن مانعی برای رؤیت علائم ظهور است. دولت اگر دولت مهدویت باشد، اگر دولت «ظهور» باشد نباید به احدی حساب پس بدهد؛ به‌ویژه به روحانیت سنتی که نبودش راه مستقیم به حق و حقیقت را خواهد گشود.

جالب آن‌که هم برای گروه اول و هم برای گروه دوم هاشمی رفسنجانی مهم‌ترین مانعی بود که باید کنار گذاشته می‌شد. هاشمی به علت دست‌رسی ممتازش به شخص ولی‌فقیه مانع از دست‌یابی و تاثیرگذاری گروه احمدی‌نژاد به ولی‌فقیه بود. و باز هم هاشمی رفسنجانی به علت موقعیتش در مجلس خبرگان مانع تأثیرگذاری و اعمال فشار روحانیت سنتی بود بر ولی فقیه. احمدی‌نژاد و یارانش موفق شدند با زور، تهدید، مشتری‌سازی از طریق پخش پول در میان اقشار حاشیه‌ای و نهایتن وعده سلاح اتمی به نیروهای میلیتاریست نظام، در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و برآمدن جنبش سبز هاشمی را از مقام ممتازش به‌زیر بکشند و در دعوای‌شان با روحانیت سنتی پیش بیفتند. با کناره‌گیری از ریاست مجلس خبرگان و سپردن صندلی ریاست به مهدوی‌کنی که سیاسی‌ترین و شناخته شده‌ترین نماینده روحانیت سنتی به ویژه پس از فوت آذری‌قمی است، رفسنجانی فرصتی را برای رقیب ایجاد کرد تا در انتظار رویارویی سرنوشت‌ساز، عقب ماندن خویش از رقیبش را جبران کند. رویارویی‌ای که امروز در سطح گفتار شکل نهایی خود را یافته است و به احتمال زیاد در جریان انتخابات در سطح عمل به‌وقوع خواهد پیوست.

موقعیت جنبش سبز

هر چند در نگاه اول ممکن است اینطور به‌نظر آید که این رویارویی، جنبش سبز را در شرایط بسیار مطلوبی برای کسب قدرت سیاسی قرار می‌دهد ، اما با توجه به نیروهای تشکیل دهنده این جنبش، این وضعیت می‌تواند به همین میزان نیز به شکنندگی یا فلج شدن آن بینجامد. واقعیت آن است که رویارویی نهایی نیروهای باقیمانده در صحنه سیاسی و ناکارآمد شدن نهادهای تنظیم کننده سیاست در کشور، دو وظیفه هم‌زمان اما متناقض را به دوش جنبش سبز می‌گذارد: یکی وظیفه پایان دادن به بی‌نظمی موجود از طریق دفاع یا دقیق‌تر بگوییم بازسازی منزلت نهادهای نظام سیاسی موجود و دیگری وظیفه‌ گذار از این وضعیت به نظمی دموکراتیک که بتواند خواسته‌های میانگین این جنبش را پاسخ‌گو باشد. مشکل این‌جاست که جنبش سبز، نه در مجموع می‌خواهد وظیفه اول را به دوش بکشد و نه در وضعیت فعلی‌اش می‌تواند وظیفه دوم را به انجام برساند.

1- جنبش سبز در مجموع نمی‌خواهد وظیفه بازسازی نهادهای تنظیم کننده سیاست را به آن صورت که در نظام جمهوری اسلامی تعریف شده‌اند به دوش بکشد زیرا حتا آن بخشی از این جنبش که امیدوار است بتواند با اجرای بدون تنازل قانون اساسی انتخاباتی آزاد، قوه قضائیه‌ای کارآمد و عدالت‌گستر و زندان‌هایی خالی از زندانیان سیاسی داشته باشد باید بسیاری از نهادهای تعریف شده در همین قانون اساسی -‌از جمله مهم‌ترین آن یعنی نهاد انتخابات – را از صفر بسازد تا بتواند قانون اساسی‌اش را بدون تنازل اجرا کند. حتا همین بخش از جنبش سبز نیز باید اول آن دسته از نیروهای مسلح و غیرمسلحی را که بر ثروت کشور و جان مردم چنگ انداخته‌اند ناکارآمد کند تا بتواند همین قانون اساسی را اجرا کند و نظام متکی بر همین قانون اساسی را جایگزین بی‌نظمی موجود کند. پس منطقی است که جنبش سبز در مجموع نخواهد وارد نبرد سنگین و پرهزینه‌ای برای بازسازی سیستمی شود که حاصل عمل‌کرد سی‌ساله‌اش همین بی‌نظمی موجود است و همین حضور فراگیر نیروهای مسلح و غیرمسلحی که بر سرنوشت کشور حکم می‌رانند.

2- جنبش سبز در وضعیت فعلی‌اش نمی‌تواند وظیفه دوم یعنی وظیفه گذار به نظمی دموکراتیک را به دوش بکشد چون علی‌رغم برخورداری از مشروعیت اخلاقی و پشتیبانی گسترده اجتماعی فاقد آن ابزارهای عملی‌ای است که برای انجام این وظیفه لازم دارد. مشروعیت اخلاقی و پشتیبانی گسترده اجتماعی برای تأسیس نظم‌هایی کافی هستند که لزومن دموکراتیک بودن برای‌شان در اولویت نیست. به عنوان مثال نیروهای انقلابی سال 57 علیرغم تمامی مشکلات داخلی و خارجی موفق شدند با اتکا بر همین دو عامل، نظم سیاسی را تثبیت کنند چون وجه دموکراتیک این نظم تازه تاسیس شده برای‌شان اولویتی به‌شمار نمی‌آمد. اما برای جنبش سبز چنین نیست. جنبش سبز هم می‌خواهد به این بی‌نظمی و تبعات مهلک‌اش برای کشور پایان دهد، و هم می‌خواهد نظمی دموکراتیک را تاسیس کند.

نیاز جنبش سبز به یک برنامه سیاسی

برای پایان دادن به بی‌نظمی موجود و تاسیس نظمی دموکراتیک، جنبش سبز پیش از هر چیز به برنامه‌ای سیاسی احتیاج دارد. یعنی برنامه‌ای که بتواند نیروی لازم را برای آنکه این جنبش به اهدافش برسد بسیج کند. علی‌رغم بحث‌هایی که تا امروز در مورد لزوم تدوین یک چنین برنامه‌ای صورت گرفته است، ادعای راقم این است که تدوین آن منوط به تصمیم‌گیری در این مورد نیست که آیا کنش‌گران این جنبش اجرای بدون تنازل قانون اساسی فعلی را می‌خواهند یا تدوین قانون اساسی دیگری را لازم می‌دانند. هم‌چنین تدوین این برنامه به تعیین و تکلیف‌های عقیدتی و اعتقادی کنش‌گران متفاوت این جنبش با یک‌دیگر وابسته نیست. طرح این مباحث و اولویت دادن به آن‌ها نه فقط جنبش را از هدفش دور خواهد کرد بلکه خطر زمین‌گیر شدن آن را نیز به هم‌راه دارد.

دست‌یابی به یک چنین برنامه‌ای منوط به وقوف، اعتقاد و اطمینان‌خاطر کنش‌گران جنبش سبز است از موقعیت منحصر به‌فرد آن در صحنه سیاسی کشور به منزله تنها نیرویی که می‌تواند به بی‌نظمی موجود پایان دهد. به این معنا جنبش سبز باید برای خویش نقشی فعال و مستقل در معادلات سیاسی کشور متصور باشد. فعال به این معنا که هم باید -‌مانند دو سال اخیر- خود در صدد ایجاد فرصت‌های سیاسی برآید و هم خود را در موقعیتی قرار دهد که بتواند از هر فرصت سیاسی‌ای که پیش رویش قرار می‌گیرد استفاده کند. و مستقل به این معنا که نباید در کشمکش‌هایی که میان نیروهای سیاسی حاضر در صحنه در جریان است، جانب یکی علیه دیگری را بگیرد و به دام سیاست دفع افسد به فاسد یا انتخاب میان بد و بدتر بیفتد. جنبش سبز باید به طور مستقل و با استفاده از تمامی فرصت‌های سیاسی موجود در صدد ایفای نقش منحصر به‌فرد خود برای پایان دادن به بی‌نظمی موجود و تاسیس نظمی دموکراتیک بپردازد. اعضا و اجزای آن نیروهای سابقا موتلف هستند که باید میان هم‌راه شدن با جنبش سبز یا ماندن در چنبره حلقه یاران احمدی‌نژاد انتخاب کنند.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته