-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

Latest News from Koocheh for 04/27/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شراره سعیدی/ رادیو کوچه

وقتی آقازاده هم باشی، دو حالت دارد، یا بر بخت سواری یا بدبختی .

آقازاده‌ بودن هم به خودی خود نمی‌‌تواند موجب سعادت شود، فرزند «آیت‌‌اله خامنه‌‌ای» را مقایسه کنید با پسر حجت‌‌الاسلام «حسنی»، سنت دیرینه و تبلیغ‌شده فرزندکشی گاهی آن‌‌چنان مخاطبش را تحت تاثیر قرار می‌‌دهد که اسطوره‌‌ای بودن را باور کرده و برای اثبات رستم بودنش در اولین قدم گردن فرزندش را می‌‌فشارد.

بزرگان حکومتی ایران که اتفاقن روحانی نیز بوده‌‌اند، گاهی آن‌‌چنان دچار توهم نوح‌شدن بوده‌‌اند که عنان از کف داده به فرزند جوان‌شان نیز رحم نکرده‌‌اند و جالب آن‌‌که فرزندان این افراد دقیقن مسیر پدران‌‌شان را ادامه داده بودند، آنان که از کودکی شاهد مقاومت والدین‌‌شان مقابل حکومت رسمی و قانونی کشور بودند، یگانه گناه‌‌شان آن بود که مطابق با الگویی اخذ شده، سعی در به کرسی نشاندن تفکرات‌ و گروهی را که به آن مومن بودند، داشتند که متاسفانه این‌‌بار نظام متعلق به پدران‌‌شان بود.

آیت‌‌اله «مشکینی»، آیت‌‌اله «محمد محمدی گیلانی»، حجت‌‌الاسلام حسنی و آیت‌‌اله «جنتی» از موارد بارز این تفکر هستند، البته نباید از شهروندان عادی‌‌ای که به تقلید از آنان در جو احساسی اوایل انقلاب فرزندان‌‌شان را به جوخه اعدام سپردند، گذشت .

حجت‌‌الاسلام حسنی در کتاب خاطراتش نقل می‌‌کند:

پسر بزرگم رشید با رژیم شاه سخت مبارزه می‌‌کرد. دوران ستم شاهی که در دانش‌‌گاه تهران تحصیل می‌کرد، یکی دو بار دست‌‌گیر و زندانی شد، قبل از پیروزی، وقتی به ارومیه و روستا می‌‌آمد، در برگزاری هر چه باشکوه‌‌تر مراسم نماز جمعه بزرگ‌آباد، تلاش می‌کرد و در فعالیت‌های جنبی آن از قبیل: بیل زنی در باغات، شخم زدن، کمک کردن به فقرا و مستمندان می‌‌کوشید.

او پس از پیروزی انقلاب، ناگهان به گروه سیاسی سازمان فداییان خلق پیوست و از سران آن‌‌ها شد، به طوری که مسوولیت شاخه آذربایجان غربی بر عهده او بود. خیلی با او صحبت کردم تا در راهش تجدید نظر کند، ولی قبول نکرد. در همان زمان انشعابی در میان اعضای این گروه پدید آمد و به دو گروه اقلیت و اکثریت منشعب شدند و اقلیت‌ها به جمع گروهک‌های سیاسی محارب پیوستند و جنگ مسلحانه بر ضد حکومت اسلامی آغاز کردند،  الان یادم نیست رشید جز کدام یک از این‌‌ها شد، ولی به هر حال من احساس خطر کردم، تصمیم گرفتم جلوی فعالیت‌‌های او را بگیرم.

نخست چند بار تذکر و تهدید انجام گرفت ولی فایده‌ نکرد، آن وقت نماینده مجلس و در تهران بودم،  یک روز رشید به تهران آمده بود. جایش را شناسایی کردیم…

در کمیته انقلاب تهران با آیت‌اله «مهدوی‌کنی» تماس گرفتم و گفتم یک موردی هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم هست. یکی از محافظان خودم به نام آقای جلیل حسنی را نیز هم‌‌راه آن‌‌ها کردم،  او از بچه‌های کمیته ارومیه بود و الان به تجارت مشغول است گفتم اگر مقاومت یا فرار کرد بزنید نگذرید و اگر هم تسلیم شد، دست‌گیرش کنید و به کمیته تحویل بدهید. آن‌‌ها رفتند و او را دست‌‌گیر کردند. رشید چند روزی در کمیته تهران بود. بعد برای بازجویی و محاکمه به تبریز انتقال‌‌اش دادند. او چون محل فعالیت‌هایش، استان آذربایجان بود در این شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا شد.

در مرحله اول، رشید را به دادستان وقت، حضرت حجت الاسلام «سید حسین موسوی» تبریزی تحویل داده بودند، او نیز وی را به یکی از دامادهایش که او هم قاضی بود، سپرد و حکم اعدام رشید را او صادر کرده بود. حتا بعد از اعدام جنازه‌اش ار هم به ما تحویل ندادند، وقتی خبر اعدام رشید را شنیدم، چون به وظیفه خود عمل کرده‌ بودم هیچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب به هیچ شخصی ولو پسرم باشد، شوخی ندارم و با هیچ احدی در این مورد عقد اخوتی هم نبسته‌ام، هنوز هم اگر یکی از فرزندانم بر ضد انقلاب و رهبری، خدای ناکرده، فعالیت کند، همان کاری را خواهم کرد که با رشید کردم. حقیقت این است که رشید مستحق اعدام نبود، او جنایتی را مرتکب نشده بود، یا کسی را نکشته بود تنها جرمش این بود که گرایش شدید کمونیستی داشت و این هرگز منجر به اعدام کسی نمی‌شود، حداکثر اش این است که باید به حبس ابد محکوم می‌‌شد.

مورد بعدی پسر آیت‌‌اله جنتی «رییس شورای نگه‌بان» حسین جنتی است، او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان حکمت گذراند و هم‌‌زمان وارد فعالیت‌‌های سیاسی شد، پس از دیپلم به‌دلیل فروش جزوه توضیح‌‌المسایل آقای خمینی در قم دست‌‌گیر و به سه ماه حبس محکوم شد ولی شش ماه در زندان به سر برد، طی مدت زندان در جمع اعضای هیئت موتلفه حضور داشت و به پای درس و بحث آقای «عسگر‌‌اولادی» می‌‌نشست، پس از آزادی فعالیت‌‌های خود را از سر گرفت و با عزت شاهی مرتبط شد و به کمک او به توزیع و تکثیر اعلامیه‌‌ها و جزوات سیاسی در قم می‌‌پرداخت، این جوان قد بلند از سال 52 به‌دلیل ارتباط با عزت شاهی و عضویت در سازمان مجاهدین خلق تحت تعقیب بود و با استفاده از اسامی مستعار «عبداللهی» و «احمد زمانی» در زندگی مخفی به سر می‌‌برد تا سرانجام بر اثر اعترافات وحید افراخته در 28 مرداد 54 در محل کارش دستگیر شد و به حبس ابد محکوم شد.

وی در طول زندان به دلیل اختلافاتی که با سازمان مجاهدین خلق داشت حدود 6 ماه در بایکوت به سر برد، اما توانست به مصالحه برسد و بایکوت شکسته شد، او در آبان 57 از زندان آزاد و به فعالیت در سازمان مجاهدین خلق ادامه داد، حسین جننتی مدتی مسوول دفتر جنبش مجاهدین در اصفهان بود و از طرف سازمان به هم‌راه فردی به‌نام «فضل‌اله» تدین نامزد نمایندگی در دوره‌‌ی اول مجلس شد که رای نیاورد، او در  سال 59 با یکی از دانش‌‌جویان دانش‌گاه اصفهان و عضو سازمان به‌نام «فاطمه سروری» ازدواج کرد، حسین پس از اعلام جنگ مسلحانه مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی از سازمان حمایت کرده و فعالیت خود را شدت بخشید و به هم‌‌راه هم‌‌سرش به زندگی مخفی روی آورد . در پاییز 1360 خانه او به محاصره در آمد، «آقای موسوی تبریزی تاریخ این واقعه را 19 بهمن 60 هم‌‌زمان با کشته‌شدن «موسا خیابانی» و «اشرف ربیعی» دانسته است» پس از درگیری‌، حسین خود را از پنجره ساختمان به بیرون پرت کرد تا فرار کند، اما کشته شد، همسر وی برای خرید به بیرون رفته بود، هنگام بازگشت به وضعیت محل مشکوک شده و از آن‌‌جا می‌‌گریزد، او بعدها به خارج از کشور رفت و به فعالیت‌‌های خود ادامه داد و تا رده‌‌های بالای سازمان پیش رفت و در سال 64 مسوول یکی از نهادهای اجرایی سازمان بود ثمره این ازدواج فرزندی بود به‌نام «محسن» که پس از کشته‌شدن حسین به پدر‌بزرگش سپرده شده و در 17 یا 18 سالگی هنگامی که به‌عنوان بسیجی فعال در ستاد امر به معروف و نهی از منکر در حال انجام وظیفه بود در اثر سانحه‌‌ای کشته شد.

«مخمل‌‌باف» نقل می‌‌کند که آیت‌‌اله جنتی «رییس وقت سازمان تبلیغات» روزی به حوزه هنری برای تذکر در باب حرام بودن موسیقی آمد، وقت ناهار بود و او روزه بود، مدیر حوزه علت این روزه بی‌‌مناسبت را چنین گفت: «آقای جنتی نذر کرده بوده که اگر پسرش حسین جنتی که فراری است و روند انقلاب را قبول ندارد، دستگیر یا اعدام شود، ایشان 40 روز روزه شکر بگیرند، دیروز پسر آیت‌‌اله حسین جنتی، در اصفهان کشته شد و این روزه آیت اله جنتی برای شکرگذاری اوست.

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

در روزهای اخیر و بر اساس حکم دادگاه، متین ارجان زندانی سیاسی کرد تبعه ترکیه که از سوی دادگاه انقلاب به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده بود پس از تحمل شش سال حبس به کشور ترکیه استرداد شده است.

به گزارش هرانا، این زندانی ۳۵ ساله که در اردیبهشت ماه ۸۴ در ارومیه به اتهام فعالیت برای یک حزب کردی بازداشت شده است پس از تحمل شش سال حبس در زندان‌های ارومیه، اوین و چوبین قزوین طی روزهای اخیر از این زندان به فرودگاه منتقل و جهت تحمل ادامه حبس به کشور ترکیه منتقل شد.

گفتنی است، وی از سوی دست‌گاه قضایی آن کشور نیز به ۱۳ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

لازم به ذکر است، نام‌برده پس از ۲۲ ماه بازداشت از سوی دادگاه انقلاب به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شد.

بیشتر بخوانید:

«وضعیت جسمی بحرانی متین ارجان »

 


 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

منبع: دیگربان

محمود احمدی‌نژاد بازگشت خود به نهاد ریاست جمهوری را مشروط به انتصاب رحیم‌مشایی به عنوان معاون اول، برکناری سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی و حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات کرده است.

امیرحسین ثابتی از نویسندگان ثابت سایت رجانیوز و از هم‌کاران سازمان اسناد انقلاب اسلامی در یادداشت رمز‌داری که در وبلاگ خود نوشته این ادعا را مطرح کرده است.

وی نوشته که احمدی‌نژاد برای بازگشت به نهاد ریاست جمهوری و شکستن «تحصن» خود سه شرط گذاشته است: «اول این‌که مشایی معاون اول شود، دوم مصلحی وزیر اطلاعات نباشد و سوم سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی برود.»

محمود احمدی‌نژاد در اعتراض به ابقای حیدر مصلحی از سوی علی خامنه‌ای بیش از چهار روز است که از حضور در نهاد ریاست جمهوری خودداری می‌کند.

گروهی از محافظه‌کاران در دیدار‌های خصوصی از وی خواسته‌اند حکم رهبر جمهوری اسلامی را بپذیرد٬ اما احمدی‌نژاد آن‌طور که این وبلاگ‌نویس نوشته است حاضر به پذیرش این حکم نیست و شروط‌ جدیدی را پیش کشیده است.

دفتر علی خامنه‌ای در روز‌های اخیر بار‌ها رسانه‌هایی که اخبار اختلاف رهبر جمهوری اسلامی و رییس دولت دهم را مستقیم و غیر مستقیم پوشش داده‌اند را مجبور به حذف گزارش‌های خود کرده‌ است.

سایت الف٬ آزادی‌نیوز و دولت‌یار از جمله سایت‌هایی هستند که در روز‌های اخیر برخی مطالب آن‌ها در خصوص اختلاف خامنه‌ای و احمدی‌نژاد حذف شده است.

آقای خامنه‌ای در روز‌های اخیر بار‌ها به صراحت از مقام‌های جمهوری اسلامی و رسانه‌ها خواسته که اختلاف‌های پشت پرده را برای مردم فاش نکنند.

خواسته‌های خامنه‌ای مبنی بر پنهان کردن اختلاف‌ها در شرایطی مطرح می‌شود که سایت رجا‌نیوز هم روز گذشته (دوشنبه پنجم اردیبهشت) از انتشار عمومی اخبار محرمانه در سایت‌ها انتقاد کرده بود.

این در حالی است که یکی از نویسندگان این سایت در یادداشتی هرچند رمزدار به افشای اخبار طبقه‌بندی شده‌ای پرداخته که تاکنون در هیچ رسانه‌ای منتشر نشده است.

این وبلاگ‌نویس در یادداشت خود به صراحت نوشته که محمود احمدی‌نژاد «استحاله شده» و در برابر حکم رهبر جمهوری اسلامی ایستاده است.

ثابتی پیش‌بینی کرده که احمدی‌نژاد پس از چند روز قهر به نهاد ریاست جمهوری بازخواهد گشت٬ اما هدف نهایی وی بالا بردن هزینه صدور حکم حکومتی برای خامنه‌ای است.

وی نوشته که «هدف این حرکت دکتر (تحصن) بالا بردن هزینه برای آقاست که در برابر انحرافات بعدی، از حکم حکومتی استفاده نکند.»

امیر‌حسین ثابتی هم‌چنین درباره انتخابات آینده ریاست جمهوری نوشته است: «می‌توانیم برای انتخابات بعدی گزینه‌ای بهتر از دکتر (احمدی‌نژاد) را بیاوریم. حالا از سعید جلیلی بگیرید تا باقری لنکرانی یا صفار هرندی یا هر کس دیگر که الان شاید حتا اسمش را ندانیم.»

وی خطاب به دوستان خود نوشته که «فراموش نکنیم یک نفر مدل احمدی‌نژاد ۸۴ را باید رو کنیم و به کم‌تر از آن هم قانع نباشیم.»

متن کامل یادداشت رمزدار وبلاگ «دست‌نوشته‌های یک دانش‌جو»

۱. وضعیت این روزهای دولت، خطرناک‌ترین وضعیت طی ۶ سال اخیر است. دکتر رسمن قهر کرده است و خود را خانه‌نشین کرده است. از بعد از سفر استانی به کردستان یک راست به منزل رفته و به جز دیدار با یک گروه خارجی که از چین به تهران آمده‌اند، هیچ فعالیت رسمی دیگر نداشته و حتا در جلسه هیت دولت روز یک‌شنبه نیز حضور نیافته و این جلسه با ریاست مفسد اقتصادی بزرگ (آقای معاون اول) تشکیل شده است.

۲. همه ما این روز‌ها از هم می‌پرسیم که چرا دکتر این کار‌ها را می‌کند؟ همه به نوعی به دنبال جواب هستیم و من هم اینجا می‌نویسم چند خطی را که دیگر دارم 100 درصد مطمئن می‌شوم پاسخ سوالات این روزهای همه ماست:

دکتر الان هر چه که هست، دیگر آن احمدی‌نژادی که ما می‌خواهیم و انتظار داشتیم، نیست. بخواهیم یا نخواهیم، خوشمان بیاید یا بدمان بیاید یا هر چیز دیگر، محمود احمدی‌نژاد تغییر کرده است. من به این اعتقادی ندارم که دکتر از ۸۴ در بین ما با شعارهای مختلف و… نفوذ کرد و الان خودش را دارد نشان می‌دهد، بالعکس معتقدم تغییر کرده است و این تغییر آن‌قدر جدی است که امروز علنن در برابر آقا ایستاده است. حکم آقا برای وزارت مصلحی را بر نمی‌تابد و می‌گوید او وزیر رهبری است، نه رییس جمهوری، در جلسات هیت دولت حاضر نمی‌شود و از همه بد‌تر سه شرط برای بازگشت به دفتر کارش گذاشته است: «اول این‌که مشایی معاون اول شود، دوم مصلحی وزیر اطلاعات نباشد. سوم سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی برود.»

دو مورد اول که مشخص است. ایستادن علنی جلوی حکم حکومتی رهبری است. اما مورد سوم هم دست کمی ندارد، چون همه ارادت ویژه آقا به سعید جلیلی را می‌دانیم و از همه بد‌تر این‌که این مورد نیز جزو خواسته‌های دیرین مشایی است. رفتن جلیلی از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی…

نمی‌دانم از کسانی که این مطلب را می‌خوانند، چند نفر برنامه ۴ شنبه هفته قبل دکتر الهام را بودند، آن‌جایی که گفت یکی از شاه‌رگ‌های اصلی جریان مشایی، اشراف بر جای‌گاه‌های اطلاعاتی کشور است. و حالا بهتر می‌شود این پازل را تکمیل کرد: «مصلحی باید از اطلاعات برود، جلیلی از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی. یعنی ۲ گلوگاه حساس اطلاعاتی- امنیتی نظام از وجود دو فرد به شدت مورد اعتماد رهبری خالی شود…»

۳. این روند تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟ خیلی‌ها می‌گویند دکتر آن‌قدر در خانه می‌نشیند و به اصطلاح تحصنش را ادامه می‌دهد تا بحران در کشور فراگیر شود، همه بفه‌مند مشکل جدی‌تر از این‌هاست که آقا هر روز در صحبت‌هایش بگوید اتفاقی نیفتاده و رسانه‌ها شلوغ نکنند، و بالاخره ضربه اصلی را در این موقعیت به نظام بزنند. اما من معتقدم این اتفاق نخواهد افتاد. برعکس، دکتر بعد چند روز دوباره روند کار خود را شروع می‌کند. حالا به چه بهانه‌ای را خدا می‌داند، اما این روند را ادامه نمی‌دهد چون اگر قرار باشد الان همه پتانسیل جریان انحرافی برای ضربه زدن به نظام و رهبری خرج شود، در واقع همه برگ‌های آن‌ها خواهد سوخت. بلکه هدف این حرکت دکتر نیز بالا بردن هزینه برای آقاست که در برابر انحرافات بعدی، از حکم حکومتی استفاده نکند. یعنی این فضا کاملن شکل بگیرد که استفاده از حکم حکومتی حتا در دولت احمدی‌نژاد نیز برای آقا هزینه دارد و ممکن است یک دفعه رییس جمهوری چند روز همه چیز را‌‌ رها کند و در خانه بنشیند، ضمن این‌که همه این‌ها تازه اول کار جریان مشایی است و امیدهای فراوان آن‌ها در انتخابات مجلس نهم است، در ریاست جمهوری یازدهم است، در چالش‌های مقطعی با نهادهای انقلابی مثل شورای نگهبان و سپاه و… است.

فضایی که آن‌ها در چارچوب‌های قانونی و رسمی بیش‌تر می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند. مثلن کافی است برای مجلس نهم که انتخابات آن در اسفند همین امسال برگزار می‌شود، چند کاندیدای منتسب به‌شان رد صلاحیت شود، آن وقت ببینید چقدر حمله به شورای نگهبان را شروع می‌کنند که این یک نوع دیکتاتوری است و چرا آقای خامنه‌ای مثلن در قبال رد صلاحیت‌ها موضع‌گیری نمی‌کند؟ (خط تضعیف رهبری و ضربه زدن به نهادهای انقلابی) و ده‌ها مثال دیگر… کما این‌که همین الان هم اگر دقت کنید، می‌توانید تشابه ادبیات این جریان را با جریان ضد انقلاب ببینید. اگر به سایت‌های این جریان نگاهی بیندازید (تا الان بیش از ۲۰ سایت) یکی از کلماتی که به وفور از آن علیه جریان ارزشی و ولایی استفاده می‌کنند واژه «اقتدارگرا» است، این دقیقن همان ادبیات ضد‌انقلاب است. از تاج‌زاده که الان در زندان است بگیرید تا سایت‌های فیلتر شده کنونی ضد انقلاب و این تشابهات اتفاقی نیست.

یا مثلن روزنامه ۷ صبح که تا الان ۲ شماره‌اش در آمده و منبع مالی آن نیز کاملن غیر‌شفاف است، سردبیرش آرش خوشخو است، از بچه‌های چلچراغ. و این‌ها کم‌ترین نشانه‌هایی است که از تطابق عمل‌کرد و گفتمان جریان انحرافی با جریان ضد انقلاب حکایت دارد.

۴. چه باید کرد؟

به نظرم این روز‌ها سخت‌ترین روزهای بچه حزب‌اللهی‌ها و حتا آقاست. برای این‌که از یک طرف بهترین گزینه انقلاب طی ۳۰ سال گذشته استحاله شده است و در برابر خودمان ایستاده که این خیلی بچه‌ها را سرخورده می‌کند. از طرف دیگر هم جریان‌های موازی اصول‌گرایی که بار‌ها امتحان خودشان را پس داده‌اند مثل لاریجانی، قالیباف، توکلی، مطهری، زاکانی، رضایی و… سعی دارند تا بگویند اگر ما مخالف احمدی‌نژاد بودیم به این خاطر بود که از اول می‌دانستیم که این‌طور می‌شود و…

لذا بچه‌ها باید حواسشان باشد هم سرخورده نشوند و هم به دام این جریان‌های موازی و قلابی هزار بار امتحان پس داده نیفتند. اگر هنوز هم روزهای پر التهاب قبل ۳ تیر ۸۴ را فراموش نکرده باشیم و یادمان باشد خدا چطور نصرتش را شامل حالمان کرد، می‌توانیم برای انتخابات بعدی گزینه‌ای بهتر از دکتر را بیاوریم. حالا از سعید جلیلی بگیرید تا باقری لنکرانی یا صفار هرندی یا هر کس دیگر که الان شاید حتا اسمش را ندانیم، اما فراموش نکنیم یک نفر مدل احمدی‌نژاد ۸۴ را باید رو کنیم و به کم‌تر از آن هم قانع نباشیم، هر چند انشاله که به خرداد ۹۲ هم نرسیم و قبل از آن شاهد ظهور امام زمان (عج) باشیم، اما در هر صورت تا زمانی که دکتر به ظاهر همه اختلافات با آقا را علنی نکرده است، باید از کلیت دولت دفاع کنیم، حمایت از گفتمان کلی دولت و در عین حال ایستادن محکم در برابر انحرافات…

 


 


مهرزاد موسوی/ رادیو کوچه

باز هم این روزها فکرم مشغول مسایلی است که عنوان کردنش در بیرون از چهار دیواری ذهنم، برایم ترسناک است‌. ترسناک از این جهت که متهم شوم و یا مورد قضاوت قرار بگیرم‌. گاهی فکر می‌کنم دنیایی که من می‌بینم چه‌قدر ساده است. زیادی ساده است؟ متفاوت است؟ عقب است؟

یا معیار‌هایی که برای خوب‌بودن و خوب‌نبودن دارم تغییر کرده. سال‌ها با ارزش‌هایی زندگی کرده و بزرگ شده‌ام‌، و حالا دو قدم آن طرف‌تر وقتی از محیط دوستان یک دل و خانواده‌ای که این‌گونه بوده‌اند می‌روم‌، می‌بینم همه‌چیز طور دیگری است‌، نه این‌که ذره‌ای پشیمان و یا ناراحت باشم و یا احساس کم‌بود و عقب‌ماندگی کنم، هرگز. این چیزهایی که دارم به سختی به دست آورده‌ام‌، در تمام دوران نوجوانی و آغاز جوانی برای حفظ همه‌ی آن ها مبارزه کرده‌ام.

اما چیزهایی که یک زمانی در اطرافم مثل قصه‌های تلخ دهان به دهان می‌گشت و یا در مجلات و روزنامه‌ها بود. حالا مانند یک پدیده عادی هر روز در اطرافم می‌بینم‌. انگار ایران که بودم روی تمام این‌ها پرده‌ای از نبودن کشیده بودند. و یا این‌که این روزها که ضربه‌های نهایی به اعتقادات  مذهبی مردم خورده، این ترک‌ها و شکاف‌ها این‌گونه خو د را نشان می‌دهند.

تا مدت‌ها دغدغه بسیاری‌، کم‌رنگ‌شدن و یا از بین‌رفتن اعتقادات مذهبی بود و حالا که فاتحه آن را خوانده‌اند بیش‌تر نگران از بین رفتن اخلاقیات هستند. آن‌چیزی که در اطرافیان و یا شنیده‌ها می‌بینم و می‌فهمم‌، حقیقت تلخی است که در مذهبی‌ترین و معتقد‌ترین خانواده‌های ایرانی ریشه دوانده، لازم نیست هیچ قضاوتی در مورد کسی بکنیم‌، با این همه مدت‌ها با خودم جنگیدم که در این مورد دست به قلم بشوم یا نه. از یک طرف دوست دارم دوستانم این حرف‌ها را بشنوند از یک طرف نه.

عجب ملغمه‌ای شده این ذهنم.

اگر ما خوب و بد دینی را بعد از تمام بلاهایی که سرش آوردند‌، طوری که حالا بدیهی‌ترین چیزهایش را با شک و تردید نگاه می‌کنیم بگذاریم به کنار اصلی به‌نام دین و شرع و… در ما وجود نداشته باشد‌، آیا اخلاقیات را هم می‌توانیم ندیده بگیریم یا هنجار‌هایی را که در همه‌ی دنیا مرسوم است‌، با هر اعتقادی .

آیا خیانت در هر مرام و مسلکی بد نیست؟ آیا پزشکان در بد بودن سیگار با یک‌دیگر هم عقیده نیستند؟

چه کودکانه است که ترک خوردن اعتقادات دینی را بهانه‌ی هر عمل غیر اخلاقی کنیم و سند و مجوز هرکاری را در دست بگیریم. چه غریب می‌شوند آدم‌ها وقتی این حصار‌ها را می‌شکنند. این هشداری بود که سال‌ها پیش دل‌سوزان عرصه‌ی اجتماعی می‌دادند‌، مباد که دین را از مردم بگیرید که در پس آن یک به یک دیوار‌های اخلاق در هم می‌شکند. و حالا که دین به یغما رفت‌. خرد شد و به زمین ریخت‌، هر چیزی با توجیه فردی ممکن می‌شود. خیانت‌، دروغ‌، هرزه‌گی روح و جسم‌، و این نسل حاملان فرزندان فردایند، که چه می‌خواهند بعد از خود برای فرزندان بگذارند‌، از این باور‌هایی که ندارند، خط و حد و مرزی که نمی‌خواستند‌، چه‌طور یقه‌شان را در تربیت بچه‌های‌شان می‌گیرد.

حرف و تمام فکری که می‌ترسیدم بگویم همین است. چه بلایی بر سر نسل ترک خورده آمده که به راحتی با توجیه‌های نخ‌نما‌، دو تخت را برای خوابیدن و عشق انتخاب می‌کنند‌. با دروغ با فریب    این امری نادر نیست‌، این اتفاقی است که در همه‌ی جوامع از ابتدا تا به حال بوده، پدیده عجیبی نیست‌. اما رواج بی‌حد آن ساده‌انگاری زیاد و محق دانستن خود در عملی گناه‌آلود‌، یک امر جدید و زشتی است که به شدت حاکم شده‌، اگر این خیانت‌ها و تن‌فروشی‌ها همیشه بوده‌، مذموم و زشت بوده، پنهان می‌شده‌، خجالت و شرم و پشیمانی داشته‌، این همه نا مردی و دروغ و پستی نداشته‌، که حالا همه را با هم دارد. قبح ندارد، به جایش تا دل‌تان بخواهد رواج دارد.‌

فرهنگ ما مملو از سوز و گداز‌، هجران و وفاداری است‌، عاشقانه‌هایی تک و دل نواز‌، وفاداری‌هایی بی‌حد‌، خویشتن‌داری‌هایی همانند سیاوش و یوسف‌، این‌ها بوده که عشق را و عاشقی را زیبا و جاودان می‌ساخته است‌. به این‌ها هم کاری ندارم‌، اما ترا به خدا دیگر حیوانی نباشید .‌چه بر ما گذشته که مدام خط کشی‌ها را می‌شکنیم و با دوست‌داشتن‌های لحظه‌ای و خود‌خواهی‌های بی‌منطق و اخلاق جلو می‌رویم‌. افسار گسیخته می‌تازیم به هر چه داشته و اندوخته بودیم. بساط دوستی‌های گذرا‌، وصل‌های بی‌سرانجام، به کجا چنین شتابان؟ این هرزگی‌های مدرن را می‌گویم.

چه بد است در جامعه‌ای که آن‌قدر زن و مرد را از هم جدا می‌کنند‌، جدا از هم بزرگ می‌شوند، در مدرسه در بازی در مهمانی‌ها در دانش‌گاه و حتا در اتوبوس‌ها‌، و این دو زمانی که در جایی به هم می‌رسند‌، از فرط نادانسته‌های یک‌دیگر‌، انگار جز زبان هوس و نزدیکی‌، طلب دیگری از هم ندارند. انگار نمی‌توانند بدون جاذبه‌های این چنینی‌، مانند دو انسان‌، دو بالغ‌، و دو نفر که می‌توانند دوستان خوبی باشند‌، طرح آشنایی و دوستی بریزند. رابطه‌های این چنین بی‌پروا‌، دامن مردهای همسر‌دار و زنان شوهردار را عجیب گرفته است.

دوستی برای هم‌زبانی در زبان انگلیسی‌، از اتفاق با هر مردی که در روم چت و طرح آشنایی و دوستی می‌ریخت و یادر محل درس و کار، به دو روز نکشیده‌، پای این مسایل وسط کشیده می‌شده و هرچه اصرار می‌کرده که من خانواده و همسر و فرزند دارم برای طرف مقابل به هیچ عنوان محدودیت و پروایی نبوده‌، و این ماجرا بارها و بارها تکرار شده‌، برای این و برای آن و…. و چه‌قدر می‌تواند شکستن این حریم‌ها زشت باشد‌، بی‌قاعده و قانون‌بودن روابط چه در میان دختران و پسران تنها و چه متاهلین از پیامد‌های این تر ک‌خوردن‌هاست.‌

اگر در جامعه آزاد غربی این قبیل روابط را می‌بینیم‌، در باطن اساس قاعده و قانون‌های نا نوشته‌ای هم هست‌. این نوع زندگی‌های آزاد قوانین و مرام خودشان را دارند. این‌طور هم نیست که در فیلم‌های بی‌پروای هالیود می‌بینیم‌. این سینما نمایان‌گر فضای واقعی جوامع خود نیستند.

واقعن تاسف‌آور است، شنیدن و دیدن و گسترش این نوع تفکر و روابط ، شاید برای عده‌ای عادی باشد‌، اما این عادی‌شدن بسیار بد و خطرناک است‌. باید به حریم خانواده احترام و اعتقاد داشت. این بسیار مهم است که تن و روح انسان‌، وفادار و نجیب باشد‌، این برای انسان واجب است که خود را تمیز و پاک بداند، نه هرزه‌ی آبرومندی که سر در لانه‌ی هرکسی می‌کند تا لقمه نانی را بجوید.‌ نه برای هر دختری که عشق را هزار بار در هزار مرد پیدا می‌کند و نه پسرانی که بی‌قید‌و‌بند و گاه هم‌زمان کتاب عشق برای هر دختری می‌خوانند. نهایت همه‌ی این مغازله‌های ولنگار‌وشلخته چیزی جز آلودگی روح وجسم نیست‌. این بکر نبودن‌، احساس عشق را پیر و کهنه و چرکین می‌کند.  ‌

بگذریم، نهایتن باید بگویم ما انسانیم و برای نیاز‌های طبیعی خود حرمت و احترام داریم‌. همان‌طور که به وقت تشنگی از هر آبی نمی‌نوشیم و هر مرداری را به دندان نمی‌کشیم‌. تن و جسم را هم که هزار‌بار محترم و شریف است به صرف نیاز به هر تنی سیراب نباید بکنیم.  هر مرد و زنی که پیمان و عهد خانواده بردل و جان دارد با اندک تلنگر و سختی‌، آن قدر متعهد و صادق باشند که سایه پنهان کسی را بی‌اجازه وارد حریم خود نکنند‌. این زندگی‌ها‌ی پنهانی و عشق‌های دو ترکه راه به ناکجا می‌برند‌. و وقتی که پای فرزندان هم در میان باشد‌. کیست که زخم دل آنان را مرهم بگذارد‌. زخم خیانت پدر یا مادری که تا پایان عمر سر باز می‌کند و تازه می‌شود. مباد که خانه دل و تنمان داد هرجایی و ناپاکی بزند.


 


افشان برزگر/ رادیو کوچه

ظهر یه روز جمعه است. تمام فامیل دور سفره ناهار نشستن و دارن دست‌پخت مادربزرگ رو نوش‌جان می‌کنن. یه‌دفعه صدای عطسه می‌آد. مامانم می‌گه: ؟«وای سرما خوردی؟ تو خیلی بدمریضی. بدو برو یه قرص ادالت کلد بخور.» خواهرم می‌گه: «یکی فایده نداره‌ها، باید دو تا بخوری که جلوی سرماخوردگیتو بگیره.» عمه خانم از اون ور سفره می‌گه: «آدالت کلد رو حتمن باید با استامینوفن بخوری تا اثر داشته باشه.»

دخترعمه‌ام که تازه رشته پزشکی قبول شده، می‌گه: «گلوت درد نمی‌کنه؟ هر هشت ساعت یه بار یه آموکسی سیلین 400 بخور.» پرنیان هم که تازه شش‌ساله شده و می‌ره پیش دبستانی می‌گه: «فکر کنم باید از این شربت تلخ‌ها هم بخوری. هر وقت مریض می‌شم، مامانم از اونا می‌ده من بخورم.» هنوز نسخه پیچیه فامیل تموم‌نشده بود که مادربزرگم یه کیسه گنده پر قرضای رنگا‌وارنگ گذاشت جلوم و گفت: «خودت قرصاتو پیدا کن، فقط اشتباهی برندار.»

بابا یه لحظه فرصت بدید، من اصلن سرما نخوردم، فلفل رفت تو بینی‌ام، عطسم گرفت، همین.

مشابه این اتفاق برای خیلی از ماها افتاده و حتا در خیلی مواقع خودمون به دیگران تجویز می‌کنیم و دکتربازی در می‌آریم که چه دارویی رو بخورن یا نخورن، حالا می‌خواد طرف سرما خورده باشه، یا کم‌خونی داشته باشه، یا ریزش مو گرفته باشه و خیلی مریضی‌های دیگه. این مسئله باعث‌شده که ما ایرانی‌ها هر کدومون یک داروخانه کاملن مجهز تو خونه‌هامون داشته باشیم و جزو بیست کشور اول دنیا در مصرف دارو باشیم.

البته درباره آمار مصرف دارو در کشور اختلاف نظرهایی وجود دارد، به‌طوری که برخی مسوولان معتقدند که سرانه مصرف داروی برای هر ایرانی چهار برابر میان‌گین جهانی است و هر نفر هر سال 339 عدد دارو مصرف می‌کند. برخی دیگر نیز می‌گویند این نرخ سه‌برابر آمارهای جهانی است و 40 درصد ایرانیان مصرف خودسرانه دارو دارند.

در این میان نیز برخی مسوولان اعلام می‌کنند که نه تنها سرانه مصرف دارو در ایران زیاد نیست، بلکه بسیار پایین تر از بسیاری از کشورهای دنیاست، به‌طوری سالانه هر ایرانی حدود 40 دلار پول خرید دارو می‌دهد در حالی که میان‌گین سرانه مصرف دارو هم اکنون در دنیا 100 دلار است و تنها مصرف آنتی بیوتیک‌ها در ایران بسیار بالاست.

وزارت بهداشت ایران هم اعلام کرده که «دگزامتازون»، «آدالت‌کلد»، «استامینوفن» و «آموکسی‌سیلین»، چهار داروی پرتجویز و پرمصرف در کشور است و نسبت به مصرف بی‌رویه دارو هشدار داده است. البته بیش‌ترین نگرانی این وزارت‌خانه و کارشناسان امر نسبت به مقاومت بیماری‌ها به داروهای ضدمیکروبی است، چراکه مصرف بی‌رویه و اشتباه باعث می‌شود که در طولانی مدت باکتری‌ها و ویروس‌ها نسبت به این داروها مقاوم شده و به دنبال تغییر ژنوم، نمی‌توانند در درمان بیماری‌ها موثر شوند.

بر این اساس به ناچار باید سال به سال، آنتی بیوتیک‌های جدید به کار گرفته شوند، به طوری که بسیاری از بیماری‌های عفونی ساده که چند سال گذشته با پنی‌سیلین درمان می‌شدند، امروزه حتا با آنتی‌بیوتیک‌های گران قیمت نیز قابل درمان نیستند که اگر این روند ادامه یابد در چند سال آینده برای بسیاری از بیماری‌های عفونی دارویی وجود نخواهد داشت که البته این موضوع یک معضل جهانی است، چنان چه مصرف بی‌رویه دارو به پنجمین علت مرگ و میر در آمریکا و اروپا تبدیل شده است.

البته تمام تقصیر مصرف بی‌رویه دارو در کشور را نباید متوجه مصرف‌گنندکان آن یعنی بیماران کرد، چراکه در این زمینه پزشکان نیز مقصرند، به‌طوری که میان‌گین تجویز دارو در ایران دو برابر نرم بین‌المللی است، بدین صورت که میان‌گین اقلام دارویی در نسخ پزشکان در سطح بین‌المللی 1.5 تا دو دارو است، اما این میزان هنوز در نسخه‌های پزشکان ایرانی به زیر چهار دارو نرسیده است.

هم‌چنین تعداد نسخه‌هایی که توسط پزشکان ایرانی نوشته می‌شود، در منطقه بسیار زیاد و غیرمنطقی است، به‌طوری که این رقم سالانه حدود 290 میلیون نسخه است. هم‌چنین به‌نظر می‌رسد برخی پزشکان نیز برای نوشتن نسخه و تجویز دارو به بیماران با یک‌دیگر رقابت دارند، به‌طوری که بر اساس اعلام مسوولان، پزشکانی در کشور فعالیت می‌کنند که هر سال، رقمی تا یک میلیارد و 800 میلیون تومان نیز دارو تجویز کرده‌اند.

موضوع نگران‌کننده آن است که بیش از 60 درصد داروهایی که به بیماران تجویز می‌شود، آنتی‌بیوتیک‌ها هستند که مصرف بی‌رویه آن‌ها بیماری‌ها را در مقابل داروها مقاوم می‌کند. این عوامل باعث‌شده که دولت ایران برای پزشکانی که وظیفه خود را به خوبی انجام داده و داروها را بیش‌تر از حد منطقی تجویز نمی‌کنند، تشویق در نظر بگیرد.

از طرف دیگر نقش داروخانه‌ها را نیز نمی توان در مصرف بی‌رویه دارو در کشور نادیده گرفت. بر اساس قوانین سازمان جهانی بهداشت، فروش آنتی‌بیوتیک در داروخانه‌ها بدون نسخه پزشک ممنوع است. هرچند این قانون در ایران نیز وجود دارد، اما در بسیاری از موارد اجرا نمی‌شود و داروخانه‌ها با کم‌ترین اصرار مشتریان، اقدام به فروش آنتی‌بیوتیک می‌کنند.

حتا در برخی مواقع داروخانه‌ها برای فروش بیش‌تر خود، بیش‌تر از داروی تجویز شده پزشک به بیمار، اقدام به فروش دارو می‌کنند که نمونه این‌گونه تخلفات بنابر اعلام وزارت بهداشت بسیار زیاد است، به‌طوری که پزشک تنها 40 عدد قرص تجویز کرده، ولی داروخانه یک بسته 100 تایی به بیمار تحویل می‌دهد.

در کنار عوامل مذکور، شاید بتوان تولید فراوان و ارزان دارو در کشور را از دیگر دلایل مصرف غیرمنطقی دارو در کشور دانست، به‌طوری که بر اساس اعلام وزارت بهداشت ایران، 97 درصد داروهای مورد نیاز کشور در داخل تولید می‌شود که به‌دلیل پایین بودن هزینه تولید، قیمت فروش آن هم اندک است که در نتیجه باعث افزایش مصرف دارو می‌شود.

البته کارشناسان حوزه سلامت معتقدند که با ادامه اجرای قانون هدف‌مندکردن یارانه‌ها، قیمت دارو در کشور به‌شدت افزایش خواهد یافت، البته هرچند که وزیر بهداشت ایران در اظهارنظرهای مختلف عنوان کرده که دولت با تزریق یارانه، از افزایش قیمت دارو جلوگیری می‌کند، اما نگاهی به پرداختی‌های دولت به بخش دارو در سال‌های گذشته نشان می‌دهد که افزایش قیمت دارو در کشور گریزناپذیر است، به‌طوری که دولت قرار بود سال گذشته 370 میلیارد تومان به این بخش اختصاص دهد، در حالی که تنها 170 میلیارد تومان آن محقق شد.

قیمت پایین دارو در کشور نه تنها باعث افزایش مصرف آن شده، بلکه عرصه را برای قاچاق دارو مخصوصن به کشورهای همسایه را نیز فراهم کرده است، به‌طوری که بر اساس اعلام پلیس ایران سال گذشته میزان قاچاق دارو با افزایش 200 درصدی مواجه بوده، این در حالی است که وزارت بهداشت مدعی شده بود که به‌دلیل سیاست‌های مثبت دولت در چهار سال گذشته میزان قاچاق دارو به زیر 10 درصد رسیده است.

هم‌چنین میزان قاچاق داروهای خارجی به داخل کشور که به گفته پلیس کشور بیش‌تر شامل داروهای تقویتی، نیروزا و محرک جنسی است، در وضعیت بحرانی قرار دارد، چراکه اکثر این داروها تاریخ گذشته و تقلبی بوده و باعث تشدید بیماری افراد می‌شوند.‌

به عقیده کارشناسان، ضعف و گاهی نبود قوانین در واردات رسمی، در دست‌رس نبودن برخی داروها به اندازه لازم، افزایش تقاضا برای مصرف داروهای خارجی و کیفیت پایین برخی داروهای تولید داخل باعث افزایش روند قاچاق دارو به کشور شده است.‌

البته در این میان نیز افرادی هستند که به شدت از کیفیت داروهای ایرانی دفاع می‌کنند، به‌طوری که رییس انجمن علمی داروسازان ایران معتقد است، بیش از 85 درصد داروهایی که در کشور ساخته می‌شود از کیفیت مطلوب برخوردار بوده و براساس معتبرترین استانداردهای داروسازی جهان ساخته می‌شوند.

با این وجود به‌نظر می‌رسد، نبود مدیریت صحیح باعث‌شده که علاوه بر افزایش قاچاق دارو، روند صادارت این کالا نیز به‌شدت روند نزولی خود را طی کند و در مقابل 40 میلیون دلار صادرات دارو به کشورهای همسایه، سالانه 400 میلیون دلار دارو وارد کشور شود.

مسوولان ایرانی، در حالی صادرات دارو به پنج قاره دنیا را نشانه رفته‌اند که داروهای صادراتی آن‌ها به افغانستان و عراق مورد استقبال قرار نمی‌گیرد و برخی محموله‌های دارویی به کشور بازگردانده می‌شود و حتا بسیاری از شهروندان ایرانی نیز تهیه داروی خارجی را با قیمت چند برابری به خرید داروهای تولید داخل ترجیح می‌دهند.

لذا بهتر است مسوولان، برای تامین و تضمین سلامتی شهروندان خود ابتدا اقدام به فرهنگ‌سازی درباره نحوه مصرف، تجویز و فروش دارو در کشور کنند، تا روند رو به رشد مصرف بی‌رویه دارو در کشور کنترل و داروخانه‌های خانگی برچیده شود، چراکه ادامه مصرف این چنینی دارو، کشور را با نسلی مبتلا به انواع و اقسام بیماری‌ها مواجه خواهد کرد.


 


خبر / رادیو کوچه

حکم بیست سال زندان بهنام ابراهیم‌زاده، فعال کارگری و مدافع حقوق کودکان، که در دیوان‌عالی کشور نقض شد، برای بررسی مجدد به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه ارسال شده است.

به گزارش کلمه، پرونده وی که به دلیل اعتراض وکلا به حکم طولانی ۲۰ سال زندان و هماهنگ نبودن اتهامات با این میزان مجازات به دیوان عالی کشور ارجاع شده بود طبق تشخیص قضات دیوان برای دادرسی دوباره به شعبه ۲۸ ارجاع داده شد.

این در حالی است که هنوز زمان دادرسی مجدد تعیین نشده است.

طبق حکم دادگاه قبلی، بهنام ابراهیم‌زاده باید مدت ۱۰ سال را در زندان رجایی شهر کرج و ۱۰ سال دیگر را در زندان اوین می‌گذراند.

ابراهیم‌زاده روز ۲۲ خرداد سال گذشته توسط ماموران امنیتی در تهران بازداشت شده و هم‌چنان در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می‌برد.

گفته می‌شود طبق قوانین با نقض حکم صادره، بهنام باید از زندان آزاد شود اما بازجوهای وزارت اطلاعات مانع آزادی وی شده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«بیست سال حبس محکومیت فعال کارگری»


 


سیمین / رادیو کوچه

simin@koochehmail.com

در این برنامه با هم سری به میان دل‌نوشته‌های یکی از هم‌راهان پرسه‌ای در دیار غربت می‌زنیم.

«تورج عاطف» سال‌هاست که می‌نویسد و به گفته خودش دغدغه نوشتن هیچ‌گاه رهایش نکرده است:

«… سال‌ها است که درد دل‌ها را قلم زدم و اگر توان ابراز خون دل خوردن‌هایم را نداشتم در عو‌ض کیبورد کامپیوترم را خون به دل کردم. نخست الکترونیک خواندم و بعد از اتمام آن تحصیلاتم را در رشته مدیریت بازرگانی ادامه دادم و در حوزه‌های مدیریت و بازرگانی بین‌المللی و آنالیز بازارهای مالی کار کرده‌ام اما نوشتن دغدغه اصلی‌ام بوده است و ماحصل نوشته‌هایم را در شش کتاب: «سولماز» و «عرو‌س قول‌نامه‌ای» و «دختری در قاب پنجره» و کتاب «ذهن قهرمان» و «ترانه‌های بیوه» و «عشق ناخدا» چاپ کرده‌ام.»

«تورج عاطف» در کنار نگارش رمان، مقاله‌ها و نوشته‌های پراکنده اجتماعی، در زمینه روزنامه‌نگاری ورزشی نیز فعالیت داشته است. ‌‌آن‌چه در نوشته‌های او بیش از هر چیزی نمود می‌کند گذشته از لطافت، دل‌بستگی او به تنها دخترش «آیلی» است هم‌چنین علاقه‌مندی او به سهراب سپهری.

برای این برنامه و در روزهای آغازین اردیبهشت‌ماه نوشته‌ای را از او انتخاب کردم با عنوان «چه کسی گفت سهراب؟» که با هم می‌شنویم:

اردیبهشت‌گان آمد

فرشته دوم ایرانیان عطر حضور داد

نفحه پیچ امین‌الدوله و بهار نارنج …

ماه اوج بهار آمد ماهی که سراسر از شادمانی طبیعت است و صد البته غم‌نامه‌هایی دارد. ماه اردیبشهت حکایت تولدها است و حکایت رفتن‌ها است ماهی با سعدی و خیام و امیر کبیر و مصدق و بالزاک و فلورانس نایتینگل و ماندلا و هیچکاک و…

اما ماه اردیبهشت با سر آغازی آید که یاد دوست است، یاد او که چینی تنهایی‌اش را هم شکستند او که به دنیای کویر خود پناه برده بود و شقایق را نظاره می‌کرد او که نقاش بود و شاعر بود و عاشق بود و سهراب بود.

آری سرآغاز اردیبهشتی‌ها سهراب است.

او را چه باید نامم؟ نقاشی که شعر را رسم می‌کرد و یا شاعری که نقاشی می‌سرود؟

حکایت غریبی دارد این  منزوی مردی که روزگار ما مردمان، او را به این دیار کشاند و سهراب نام داشت و ما را چنین پند بداد و به مهمانی‌اش فرا خواند:

«به سراغ من اگر می‌آئید

نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک

بردارد چینی نازک تنهایی من»

و لابد نمی‌دانست که روزی خواهند آمد و چینی نازک تنهایی او که هیچ بلکه سنگ مقبره‌اش را هم خواهند شکست و…

بگذریم روزی است که سهراب هجرت کرده است سهرابی که بهاری بود و سر‌انجام در اردیبهشتی زیبا برفت و  بهاری را بی‌بهار کرد. می‌خواهم در اولین‌روز از ماه دوم بهار از مردی بگویم که بهاری نقاشی کشید بهاری شعر سرود و بهاری زندگی کرد و این‌گونه است که او را می‌خوانم:

سهراب …. سهراب …

و جوابم چنین دهد:

«کفش‌هایم کو

چه کسی بود صدا زد سهراب‌؟

آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ

مادرم در خواب است

و منوچهر و پروانه و شاید همه مردم شهر…»

 

آری او همه را خواب بیند مادر را، «منوچهر»، «پروانه» و همه مردم شهر را خواب‌آلود می‌بیند. خوابی به وسعت ندیدن‌ها و نشنیدن‌ها و…. راستی مردم شهر چه کسانی بودند؟ همین مردمان امروز نبودند که ز سر ریا خندند و به جاهلانه‌ترین‌ها ایمان دارند و بی‌دلیل پرسند و به‌دنبال جواب‌هایی روند که هیچ قفلی را نگشاید و شاید هم قفل‌ها را محکم کند.

اما خود سهراب خود  این گونه پاسخ داد:

«من که از باز‌ترین پنجره‌ها با مردم این ناحیه صحبت کردم

حرفی از جنس زمان نشنیدم

و هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود

کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد

هیچ‌کس زاغچه‌ای را بر سر یک مزرعه جدی نگرفت»

 

جمله‌ها آشنا نیست؟

آری سهراب هم در میان مردمانی بود که فروغ یادآور آنان است. همان‌هایی که هم‌چنان که تو را می‌بوسند در ذهن خویش طناب دار می‌بافند. حکایت بی‌زمانی سهراب و قصه تکرار ندیدن‌ها و نشنیدن‌ها و نبوسیدن‌ها و نخندیدن‌ها و لمس‌نکردن‌ها و نچشیدن‌های طعم آدمی و… حکایت تکراری است قصه همان چشم‌هایی است که نمی‌بیند نمی‌خواهد که بیند و همان چشم‌هایی که عاشقانه نه به زمین که به هیچ‌جا دوخته نمی‌شود همه جا تکراری گفته‌اند انواع شعر و سخن و ادعاهای تو خالی اما کسی افتادن برگ درخت را ندید هیچ کس کلامی ز عشق نگفت و چنین بود که سهراب نیز چون فروغ دریافت که هیچ صیادی در جویی حقیر که به گودالی می‌ریزد، مرواریدی صید نخواهد کرد و او دردانه‌های عشق و انسانیت و مهربانی و بخشش‌های فارغ از ادعاهای پوچ را هیچ‌جا چون فروغ نیافت و چنین بود که تنهایی را برگزید و این گونه قصه تنهایی را بگفت:

«تو تنهاترین «من» بودی

تو نزدیک ترین «من» بودی

تو رساترین «من» بودی

ای «من» سحرگاهی

پنجره‌ای بر خیرگی دنیای سحرانگیز»

 

آری پنجره‌ای که خیرگی دنیای اسرارآمیز را نشان دهد، این همان پنجره‌ای است که فروغ گفت که به ازدحام کوچه خوش‌بختی می‌نگرد اما این «من» که بود؟ این من که سهراب نام بداشت چه تعریفی داشت این «من» را سهراب چنین یافت:

«من کتابی دیدم واژه‌هایش همه از جنس بلور

کاغذی دیدم از جنس بهار

موزه‌ای دیدم دور از سبزه

مسجدی دور از آب

سر بالین فقیهی نومید کوزه‌ای دیدم لبریز سوال»

و سهراب دید همه چیز را بنگریست  چون همان زاغ‌چه سر مزرعه و یا شقایق‌اش که بهر آن زندگی را «باید» دانست و یا غنچه‌ای که حکایت کلام بداشت یا آن آبی که نباید گل می‌کردیم ما تا اندوه سپیدار را حلال باشد و یا طعام درویشی را گوارا سازد و یا روی زنی زیبا را دو برابر نمایان کند و یا مهتابی که بالای تنهایی بود و رسید به شاعری که خود آنان را چنین گوید:

«شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند

 

وارث آب و خرد و روشنایی؟

آری همان خردی که فرق سازد شاعر را ز دیده‌های سهراب

قاطری دیدم بارش «انشا»

اشتری دیدم بارش سبد خالی «پند و مثال»

و او چقدر دید و ترانه خواند:

«من قطاری دیدم فقه می‌برد و  چه سنگین می‌رفت

من قطاری دیدم که سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت

و…»

اما همه حکایت‌های سهراب از این گونه نبود او زندگی را می‌دید زیستن را حس می‌کرد و با زندگی پر می‌شد و این بی‌انتهای مملو از زندگی را که فروغ با لحن «آه ای زندگی با تمام پوچی باز از تو لبریزم» را این‌گونه ترسیم می‌کرد:

«زندگی خالی نیست

مهربانی هست

سیب هست

ایمان هست

آری تا شقایق هست زندگی باید کرد

در دل من چیزهایی است مثل یک بیشه نور و مثل خواب دم صبح

و چنان بی‌تابم که دلم می‌خواهد بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه

دورها آوایی مرا می‌خواند»

 

آری او را دور آوایی نزدیک می‌خواند همان نوایی که از امید می‌گفت از ایمان و از عشق و از دم به دم و لحظه به لحظه زیستن سخن‌ها می‌خواند و چنین بود که شعرهایش را نقاشی کرد و نقش‌هایش را سرود و نیاندیشید که چه‌قدر تنها ومنزوی است او به اندازه خود پر بود از همه سهراب‌‌هایی که اندرون داشت و سر انجام قصه هجرت را در چنین روزی خواند و شاید بهر یادآوری چنین روزی بود که برایمان سرود:

«باید امشب چمدانی را که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بر دارم

و به سمتی بروم

که درختان جهانی پیدا است

رو به آن وسعت بی واژه که مرا می‌خواند

یک نفر باز صدا زد سهراب

کفش‌هایم کو ؟»

و امروز او را صدا می‌زنیم

سهراب … سهراب …

با تو هم نوا می‌شویم به سوی چشم‌هایی می‌رویم که با عشق به زمین چشم دوخته‌اند چشم‌هایی که آب را گل نکنند و سیب را ببینند و مهربانی را باور کنند و ایمان به شقایق‌ها آورند و در دل‌شان بیشه نوری ز عشق و امید و ایمان باشد و بگویند:

سهراب … سهراب

عاشقی باید

عاشقی باید

بهاری باشیم و اردیبشهت‌گان گوارای‌تان»

منبع

ناخدای شاپرکی

 


 


خبر / رادیو کوچه

وصال محبوبی، شهروند بهایی ساکن ساری روز دوشنبه توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شده است.

به گزارش هرانا، این شهروند بهایی صبح روز دوشنبه ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ پس از دریافت احضاریه کتبی و معرفی خود به ستاد خبری اداره اطلاعات ساری در‌‌ همان مکان بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل می‌شود.

قابل ذکر است نام‌برده برادر سارا محبوبی است که در تاریخ ۱۶ فروردین ماه بازداشت شده بود.

در ملاقاتی که چند روز پیش خانواده محبوبی با دخترشان داشتند به‌طور شفاهی از وصال محبوبی خواسته می‌شود که خود را به اداره اطلاعات معرفی کند که به دلیل عدم معرفی، احضاریه‌ای کتبی برای نام‌برده ارسال شده است.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت سارا محبوبی، شهروند بهایی ساکن ساری»


 


پویا‌ / رادیو کوچه

سفر به جنگل‌های «آمازون»، کارناوال در ریو دژانیرو، پرندگان رنگارنگ و موسیقی سامبا و تکنولوژی سه‌بعدی هرکدام به تنهایی نویدبخش فیلمی تماشاگر پسند را می‌دهد. با دیدن فیلم ریو شما قادر خواهید بود تا همه‌ی آن‌ها را یک‌جا داشته باشید.

ریو داستان زندگی طوطی آبی رنگی است به نام «بلو». او در زمانی که هنوز یک جوجه طوطی بود، توسط قاچاق‌چیان پرنده ربوده شد و سر از «مینوستا» در آورد. «لیندا» دختر بچه‌ای است که پس از پیدا کردن بلو او را بزرگ می‌کند. بلو حالا 15 سال است که با لیندا زندگی کرده و کاملن اهلی شده است. او هنوز پرواز کردن را نیاموخته است. همه‌چیز برای بلو و لیندا عالی پیش می‌رود تا روزی که سر و کله‌ی یک پرنده‌شناس در مینوستا پیدا می‌شود. از صحبت‌های او با لیندا می‌فهمیم که بلو آخرین طوطی نر از نوع خود است. او از لیندا می‌خواهد که بلو را برای جفت‌گیری با ماده طوطی‌ هم نژادش به ریو دژانیرو بیاورد. لیندا و بلو به ریو می‌روند. رسیدن آن‌ها به ریو با برگزاری کارناوال مقارن شده است. طوطی ماده که «جوئل» نام دارد، موجودی سر سخت است. او بر خلاف بلو که کاملن اهلی شده است، دایم به فکر فرار و بازگشت به جنگل است. مشکلات بلو با جوئل و ناتوانی‌اش در پرواز هنوز تمام نشده است، که دوباره این دو اسیر قاچاق‌چیان پرنده می‌شوند.‌

Click here to view the embedded video.

کارگردانی ریو را «کارلوس سالدانا»‌ (Carlos Saldanha) بر عهده داشته است. فردی که به‌خاطر کارگردانی مجموعه‌ی «عصر یخ‌بندان»  (Ice Age)‌مشهور شد. او این‌بار شهر زادگاه خود را برای انیمیشن خود انتخاب کرده و نامش را بر اثر خود گذاشته است. شناخت خوب کارگردان از محیط باعث می‌شود تا در ریو به کوچه‌ها و خیابان‌های شهر سرک بکشیم. اگرچه تصویر ارایه شده در فیلم بسیار خوش‌بینانه است، اما مسایلی نظیر فقر و کودکان بی‌سرپرست نیز در حاشیه آن مطرح می‌شوند.

ریو تلفیقی است از رنگ‌های زیبا. شاید ریو را بتوان رنگارنگ ترین انیمیشن تولید شده نامید. اگرچه بسیار از منتقدان معتقدند، که استفاده از تکنولوژی سه‌بعدی، رنگ‌های فیلم را تاریک و خراب می‌کند، اما این اتفاق در ریو نیافتاده است. در صحنه‌هایی که جنگل را به تصویر می‌کشند، شاهد گونه‌های مختلف پرندگان آمازونی و رنگ‌های زیبای آن‌ها هستیم. در زمانی برگزاری کارناوال نیز، کارگردان از این تکنیک بهره جسته است. موسیقی و رقص سامبا، نیز به‌عنوان جزیی جدایی ناپذیر در طی فیلم به چشم می‌خورند.

اگرچه، حضور یک باره‌ی پرنده‌شناس در مینوستا چندان موجه نیست و مشخص نمی‌شود که او چگونه از حضور بلو اطلاع پیدا کرده است، اما در مجموع فیلم‌نامه‌ی آن کم‌ ایراد و قابل قبول است.‌

ریو انیمیشنی است که خردسالان مخاطب آن نیستند و مناسب گروه‌های سنی بالاتر است. ریو انیمیشنی است چشم‌نواز که بزرگ‌سالان نیز از دیدنش می‌توانند لذت ببرند. کسب امتیاز 7.4 از 10 در تارنمای (IMDB) نشان از موفقیت این فیلم دارد.

منابع

http://www.imdb.com/name/nm0757858/

http://www.imdb.com/title/tt1436562/


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

بهزاد جوادیان / گوتنبرگ

اخبار و گزارش‌های مربوط به خیمه‌شب‌بازی اختلافات خامنه‌ای و احمدی‌نژاد آن‌هم در زمانی که  کارناوال انتخابات آتی مجلس و ریاست جمهوری از هم اکنون در حال تجهیز و راه‌اندازی است ،می‌رود تا به یک اشتباه و سو‌تفاهم اساسی از سوی مخالفین نظام تبدیل شود.

نمایشی که پیش‌بینی می‌شود اگر به آن سطحی نگاه کنیم از احمدی‌نژاد یک اصلاح‌طلب‌، از هاشمی و تیم اصلاح‌طلب کنونی‌اش یک منجی و از خامنه‌ای یک سکان‌دار دل‌سوز ارایه خواهد داد در حالی که پشت پرده این نمایش یک چهره بیش‌تر دیده نمی‌شود و آن همان چهره جنایت و تزویر سی و چند ساله حاکم بر نظام جمهوری اسلامی است.

این نمایش همانی است که سر خط اول آن در دوران پس از انتخابات 88 در رسانه‌هایش هاشمی و گروه رو دست خورده انتخابات را نشانه رفته بود و امروز در نهایت تعجب و وقیحانه از این دم می‌زند که‌: «جدا کردن هاشمی از رهبری توسط احمدی‌نژاد باعث شد که امروز رهبری در مقابل تنش‌هایش با دولت تنها باشد.»

اشاره اصول‌گرایان و مافیای نظامی مخالف دولت به فتنه‌ای جدید با ویژگی‌هایی که دولت و هم‌راهان احمدی‌نژاد را هدف گرفته نمونه بارز این واکنش است که میرود تا برنامه خود برای 8 سال آینده کشور به اجرا درآورد‌، برنامه‌ای که بر خلاف تصور غلطی که نیروهای نظامی را در بست در اختیار احمدی‌نژاد و تیمش می‌پنداشت امروز با سخنان فرمانده سپاه که گفته است‌: ‌«آقا فرمودند سپاه صرفن نظامی نیست. بلکه یک سازمان امنیتی، فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و نظامی است. یعنی همه جنبه‌های کارکردی از سازمان‌ سپاه مورد انتظار است تا بتواند آن نقش خود را که حفاظت از انقلاب و دستاوردهای آن است در همه عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ‌امنیتی و اطلاعاتی ایفا کند» ارکان قدرت را به عریانی بیان و رابطه نظام با مهره‌های آن را به روشنی بیان می‌کند و مبین این حقیقت است که مافیای حاکم را بایستس در ظرفی بالاتر از شخص خامنه‌ای‌، احمدی‌نژاد‌، هاشمی یا موسوی و خاتمی و امثالهم دید.

احمدی‌نژاد که تا دیروز نظرش نزدیک‌ترین نظر به ولایت بود و در این 6 سال ذره‌ای از مسیر منحرف نشده در پایان تاریخ مصرف رسمی خود بازی‌گر سناریو جدید خامنه‌ای است سناریویی که نقش اول آن بایستی تمام ناکامی‌های نظام را در سیاست خارجی‌، عدم برنامه‌ریزی درست داخلی‌، نا‌امنی‌، شکست هدف‌مندی یارانه‌ها‌، بحران و اختلاف درونی نظام و در پایان فرو ریختن مشروعیت و پای‌گاه مردمی نظام  را یک‌جا بپردازد.

نباید از نظر دور داشت که تجربه نشان داده‌، راه احمدی‌نژاد و هم‌راهان‌ یا ‌خاتمی و شرکا ‌که تا‌کنون قریب به 16 سال از سکان هدایت دولت در ایران را بر عهده داشته‌اند به خیابان دو طرفه‌ای می‌ماند که مقصدش یکی ولی مسیر ورود و خروج آن متفاوت بوده است یعنی خاتمی این خیابان را «از چپ به راست» احمدی‌نژاد آن‌را از «راست به چپم طی کرده‌اند مسیری که در نقطه طلاقی آن عمارتی جز بیت رهبری و نظام حاکم بر ایران مشاهده نمی‌شود‌، بنابراین نباید نقطه نگاه را از واقعیت موجود که حفظ نظام به حاکمیت به هر قیمتی است دور داشته و دچار توهم و تحلیل احساسی از اوضاع شویم.

جالب است که تا کنون حافظه تاریخی ایرانیان در فراموش کردن گذشته و آن‌چه توسط حاکمان بر آن‌ها می‌رود  مورد انتقاد قرار داشته و منتقدان و تحلیل‌گران سیاسی هر از چند گاهی حوادث گذشته در هر نیم قرن یا ربع قرن را برای درس گرفتن از تاریخ گوش‌زد می‌کنند‌، اما به نظر می‌رسد امروز اختلال در این حافظه برای برخی که پیوسته دچار خلط مبحث و منافع خود در قدرت بوده و افکار بی‌پایه خود را همواره به خورد مردم داده‌اند‌، با  نوسانی بزرگ به دوره‌های 4 تا 8 سال کاهش یافته .

در این میان برکناری صوری وزیر اطلاعات رژیم و عامل اصلی بسیاری از فجایع تولیدی جمهوری اسلامی بوده  و حواشی آن با آن‌چه در سطور بالا ذکر شد حاکی از برنامه و سناریوی جدیدی از نظام حاکم است که می‌توانید آن‌را مثلث رهبری‌، مافیای اقتصاد و مافیای نظامی بخوانید با هدف روشنی که نجات نظام از آن استنشاق می‌شود و باید در مورد آن افشا‌گری کرد.

 


 


خبر / رادیو کوچه

پنج زندانی سیاسی و امنیتی محبوس در سالن ۱۲ بند ۴ زندان رجایی‌شهر از هفته دوم به جمع ۱۱ اعتصابی رجایی شهر کرج می‌پیوندند. بهروز جاوید‌تهرانی، علی عجمی، جعفر اقدامی، رضا شریفی‌بوکانی و خالد حردانی افرادی هستند که در هفته دوم اعتصاب شرکت می‌کنند.

پیش‌تر یازده تن از زندانیان سیاسی رجایی‌شهر در برنامه‌ای مدون و در اعتراض به شرایط، که ناقض اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصول مربوط به حقوق اساسی شهروندان حتا در قانون اساسی ایران است، ضمن اعتراض به روند بازداشت و محاکمه خویش اعلام داشتند تا زمانی که در شرایط حاکم بر جامعه و محدودیت‌های اعمال شده علیه خود و خانواده‌هایشان بهبود اساسی صورت نگیرد و دست‌کم شرایطی که مسوولان جمهوری اسلامی برای مردم منطقه می‌خواهند در ایران نیز حاکم نشود به اعتراضات و اعتصابات مدون خود ادامه خواهند داد.

منصور اسانلو، رسول بداقی، مجید توکلی، عیسی سحر‌خیز، کیوان صمیمی، حشمت‌اله طبرزدی، مهدی محمودیان افرادی از جمله معترضانی هستند که با انتشار بیانیه‌ای خطاب به بان‌کی‌مون دبیر کل سازمان ملل متحد خواسته‌اند که نماینده ویژه‌ای را برای بازدید از شرایط ایران و تهیه گزارش کامل از وضعیت آزادی و حقوق بشر در ایران به‌ویژه وضعیت زندان‌ها و زندانیان سیاسی اعزام نماید.

بیشتر بخوانید:

«به اعتصاب غذای خود ادامه می‌دهیم»

«اعتصاب غذای جمعی از زندانیان سیاسی رجایی‌شهر»


 


خبر / رادیو کوچه

محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری اسلامی روز چهارشنبه برای دومین بار پس از ابقای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات، از سوی رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌اله خامنه‌ای، در جلسه هیت دولت که با حضور آقای مصلحی برگزار شد، حاضر نشده است.

به گزارش فارس، جلسه ۷ اردیبهشت (۲۷ آوریل) هیت دولت جمهوری اسلامی، هم‌چون جلسه سه روز پیش، به ریاست محمدرضا رحیمی معاون اول رییس جمهوری برگزار شده است.

لازم به اشاره است که جلسه روز گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بدون حضور محمود احمدی‌نژاد، رییس این شورا و به ریاست علی لاریجانی رییس مجلس هشتم برگزاری شده است.

در خبری دیگر، علی بنایی نماینده قم در مجلس هشتم اعلام کرد که سفر پیش‌بینی شده محمود احمدی‌نژاد و هیت دولت به این شهر که قرار بود هفته جاری صورت بگیرد، انجام نخواهد شد.

در روزهای اخیر، اخبار حاکی از عدم حضور محمود احمدی‌نژاد در محل کار خود در نهاد ریاست جمهوری، موضوع بحث و گمانه‌زنی رسانه‌های ایران بوده است.

آقای احمدی‌نژاد از شش روز پیش در دفتر ریاست جمهوری حضور نیافته و این کار، منجر به رواج نوعی تلقی در محافل خبری ایران شده که ممکن است غیبت وی، واکنشی اعتراضی به ابقای وزیر اطلاعات باشد.

لازم به اشاره است در پی انتشار خبر پذیرش استعفای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات توسط محمود احمدی‌نژاد، رسانه‌های ایران از مخالفت آیت‌اله خامنه‌ای با این استعفا خبر دادند و دلیل کناره‌گیری آقای مصلحی را اختلاف میان او و محمود احمدی‌نژاد عنوان کردند.

از سویی دیگر ۱۲ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز سه‌شنبه، طرح استیضاح محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهور اسلامی را به علی لایجانی، رییس مجلس ارایه کرده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«ارایه طرح استیضاح احمدی‌نژاد به مجلس»


 


خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه، پرونده علی تاری رییس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در بابلسر که در دادگاه تجدید‌نظر تبرئه شده بود با شکایت دادستان این شهرستان برای ارسال به دیوان عالی کشور به معاونت قضایی استان مازندران ارسال شده است.

به گزارش جرس، چندی پیش شعبه صد و یک دادگاه انقلاب شهرستان بابلسر حکم تبرئه برای پرونده نشر اکاذیب به علت پخش اعلامیه برای علی تاری صادر و این حکم با شکایت مدعی‌العموم (دادستان بابلسر) به دادگاه تجدید نظر ارسال شد.

گفتنی است روز گذشته شعبه یک دادگاه تجدید نظر استان مازندران رای به تبرئه این پرونده را صادر کرد و با شکایت مجدد دادستان بابلسر این پرونده برای ارسال به دیوان عالی کشور به معاونت قضایی استان مازندران فرستاده شد.

علی تاری در تاریخ 14 فروردین 89 توسط اداره اطلاعات بابلسر دستگیر شد و مدت سه ماه بازداشت خود را در زندان متی کلای بابل سپری کرده است. وی مدت به 72 روز از بازداشت سه ماهه خود را در سلول انفرادی بود.

علی تاری از فرماندهان سپاه پاسدارن در دوران جنگ ایران و عراق، مسوول ستاد تبلیغات سپاه پاسداران استان مازندران، معاون اداره آموزش و پرورش شهرستان بابلسر، رییس ستاد انتخاباتی محمد خاتمی در سال‌های 1376 و ۱۳۸۰ و رییس ستاد آیت‌اله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ در مازندران بوده است.


 


خبر / رادیو کوچه

منابع حقوقی از درعا در جنوب سوریه اعلام کردند شام‌گاه سه‌شنبه صدای شلیک گلوله در مناطق مختلف شهر شنیده شد و در عین حال تعدادی از افراد ارتش به معترضان پیوسته‌اند.

به گزارش العربیه، یک فعال حقوق بشر تاکید کرد «مسجد ابوبکر در درعا به شدت مورد هدف تک‌تیراندازان قرار گرفته و برخی از این تک تیراندازان بر بام مسجد بلال حبشی مستقر شده‌اند. تانک‌ها در چند نقطه شهر مستقر شده و راه‌های ورود به شهر به شدت کنترل می‌شود.»

وی افزود: «برخی از سربازان از لشکر پنجم ارتش به ما پیوستند و با نیروهای ارتش که شهر را به محاصره درآورده‌اند درگیر شدند.»

این فعال سوری تاکید کرد لیستی حاوی نام 21 تن از کشته‌شدگان اخیر در دست دارد.

یک سازمان حقوق بشری سوری تاکید کرده است نیروهای امنیتی طی چند ساعت گذشته حدود 500 تن از مخالفان را بازداشت کرده‌اند.

از سویی دیگر ارتش در بیانیه‌ای اعلام کرده است تعدادی از سربازان کشته و زخمی شده‌اند.

در بیانیه ارتش هم‌چنین گفته شد «تعدادی از گروهک‌های تروریستی» در درگیری‌ها کشته شدند.

دولت سوریه اعلام کرده است نیروهای ارتش «به خواست مردم درعا و در پاسخ به درخواست کمک» از سوی مردم وارد این شهر شده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«مدارکی دال بر دخالت ایران در سرکوب‌های سوریه»


 


امیر / عکس / رادیو کوچه

نمایش‌گاه کتاب کوالالامپور در محل نمایش‌گاهای «پی‌دبلیو‌تی‌سی» (PWTC) از تاریخ ۲۲ آوریل لغایت 5 می در حال برگزاری است که در دو بخش کتاب‌های عمومی و کتاب‌های تخصصی است

در حاشیه این نمایش‌گاه سمینار‌هایی در مورد فرهنگ کتاب‌خوانی و مشکلات مربوط به ناشران محلی هم برگزار می‌شود.


 


چهار‌شنبه  7 اردیبهشت  90 /  27 آوریل  2011

note3اجرا: زهره

note3استودیو: اعظم

note3تقویم تاریخ

note3گزیده اخبار مطبوعات  چهارشنبه ایران

note3روزمرگی‌ها – «تن‌های بی‌پروا» – مهرزاد موسوی

note3روزنگاشت – «با جلال تا جزیزه سرگردانی» – محبوبه شعاع

note3بخش اول خبرها

note3گفت‌و‌گوی روز – «حاکمیت به عمد بدنه نظام را از تغییر می‌ترساند» – اردوان روزبه

note3مجله خبری کابل – آرین

note3زخم – «نقل‌و‌نبات‌هایی که مزه دارو می‌دهند» – افشان برزگر

note3بخش دوم خبرها

note3تماشاخانه کوچه – «ریو» – پویا

note3مجله جاماندگان – «آقازاده‌های بدبخت» – شراره سعیدی

note3گزارشی در خصوص تحولات اخیر سوریه

note3پرسه‌ای در دیار غربت‌ –  «چه کسی گفت سهراب؟» – سیمین

note3بخش سوم خبرها


 


شهاب‌الدین شیخی

درست است که مرگ فاجعه‌ای است که هرگونه نگاهش کنی با هیچ منطقی جور در نمی‌آید. اصلن واقعی‌ترین و دقیق‌ترین اتفاق زندگی همان مرگی است که بی‌منطق است. درست است که در جامعه‌ی مردسالار هرکاری هم بکنی باز هم در «‌مرگ یک زن»، معصومیتی نهفته است که غیرقابل انکار است و مرگ را به فاجعه‌ای دوچندان تبدیل می‌کند. درست است که هر کسی مرگ و داغ عزیزش برایش بزرگ‌ترین داغ و باورنکردنی است. این‌ها همه‌اش درست اما خوب دلیل دارد آدم برای بهاره چون بهار بگرید و هنگام نوشتن هم آب چشمان‌اش به او اجازه ندهد که کلمات را درست ببیند. دلیل دارد خواهرم. دلیل دارد عزیزم.

بهاره مصداق بارز و آشکار آن شعر سهراب است که «‌بزرگ بود و از اهالی امروز بود». فکر می‌کنید الان بهاره چند سالش بود که رفت اگر اشتباه نکنم ۲۰ یا ۲۱ سال. خوب فکر می‌کنید بهاره با این سن و سالش چند سال سابقه‌ی کار و فعالیت مدنی و اجتماعی برای جامعه‌ای که در آن زندگی کرده است، داشته است. کمپین یک میلیون امضا دارد ۵ سالش می‌شود و من خبر دارم که از همان آغاز شروع به کار کمپین این دختر مشغول فعالیت بوده با این که سنش زیر ۱۸ بود. دختری که با ۲۱ سال سن سابقه‌ی چندین سال فعالیت آموزشی و گذراندن دوره‌های روزنامه‌نگاری دارد. سابقه‌ی فعالیت در جنبش زنان را دارد. بهاره خیلی هم بی‌سر و صدا کار می‌کرد. بهاره در گروه‌های «علیه خشونت‌های ناموسی‌» هم‌کاری می‌کرد. بهاره با گروهی که روی «ختنه‌ی زنان» مشغول تحقیق بودند هم‌کار بود. بهاره در روزنامه‌ها  و وب‌سایت‌های متعدد می‌نوشت.

بهاره از نسل دختران آفتاب بود خودش نیز اسم وبلاگش را گذاشته بود «‌دختر خورشید». از نسل دختران مدرن کورد. دخترانی که جامعه‌ای نوین و قوانینی نوین و انسانی را برای جامعه‌شان می‌خواستند و البته نه از آن جنس خواستن‌هایی که تنها خواسته باشد بلکه برای خواسته‌شان مبارزه می‌کردند و مشغول فعالیت بود. کسی که نابرابری را برنمی‌تابید و آزادی پوشش را حق خودش می‌دانست و در آخرین پست‌های وبلاگش از رکورد آزادانه پوشیدنش در ایران نوشته است و صادقانه و بی‌ادعا می‌گوید اگر کسی رکورد بهتری دارد من با افتخار در ردیف دوم می‌ایستم.

بهاره در کنار همه‌ی این‌ها دوست من بود. پدرش مرد شریف و بزگواری بود خود تربیت یافتن چنین دختری در چنین خانواده‌ای و اجازه‌ی آزادانه فعالیت کردن بهاره نشانه‌ی نگاه انسانی آقای علوی بود لازم نیست چیز بیش‌تری بنویسم. این که در این جامعه اهل چنین فعالیت‌هایی باشد خیلی امر غریبی نیست اما این‌که چنین دختری با محدودیت خانوادگی حداقل دست به گریبان که هیچ نباشد، بلکه از نهایت هم‌کاری پدر و مادرش برخوردار باشد نشانه‌ی نگاه انسانی خانواده‌اش به خود بهاره و فعالیت‌ها و خواسته‌های بهاره است.

عموی بهاره شاید از سال‌هایی که بهاره هنوز نوزادی بیش نبود دوستم بوده و هست. و من تمام این روزها بیش از هر کس به شاهد فکر می‌کنم که چگونه در این فرصت کوتاه هم داغ برادر را تاب بیاورد و هم داغ برادرزاده را…

این‌همه درد را از این همه اقیانوس و فاصله و قاره چه‌کار می‌کنی شاهد گیان؟

به کاوه کرماشانی… که من هیچی نمی‌توانم به او بگویم. چیزی ندارم بگویم کاوه گیان. به آن‌ها که بهاره را ندیده دوست دارند به آن‌ها که بهاره را دیده‌اند و  در آغوشش فشرده‌اند و سرهابه سر هم گذاشته‌اند و کارهای مشترک بسیار کرده‌اند باهم…

بهاره دختری بود که ما کوردها می‌گوییم «‌الهی نمونه‌ات زیاد شود». دختر نمونه و نمونه‌ها و الگو‌هایی از جنس بهاره برای جامعه‌ی ما غنیمتی بود.

این‌جاست که گفتن «‌طاقت بیاور»  و شنیدنش حتا سخت می‌شود. چگونه می‌شود از مرز این قاره‌ها و این دریا گذشت و  به یاد کل کل‌هایم به این بچه نیافتم. چگونه بگویم من سختم است با آدم‌هایی که سن‌شان کم‌تر از من است دوست شوم یعنی بهتر است بگویم سختم بود. تا این نسل از راه رسیدند.  تا نسل بهاره‌هایی از راه رسیدند که به معنای واقعی بهار زندگی و تحولات اجتماعی بودند. دیگر سخت نبود با بچه‌ای که حدود ۱۰ تا ۱۵ سال از تو کوچک‌تر بود دوست بشوم. زیرا که این ها نه تنها قوانین اجتماعی و عرفی را ‌تغییر می‌دادند بلکه همین قوانین سنی را نیز تغییر می‌دادند. بهاره از تقویم زندگی‌اش بزرگ‌تر بود و سخت نبود با این بچه عین یک آدم بزرگ کل کل کرد. سر هر صحبتی که می‌شد، هرجا که مثلن می‌خواستم بهش زور بگم بهش بگم ببین تو بچه‌ای‌ بهم بگوید ببین ذاتت مردسالاره‌ها… من هم بهش بگویم که ببین جوجه سعی نکن که بری تو قالب فمینیسم قربانی. سر رقصیدن در عروسی بلال و گلاله. سر این که شب دیر وقت می‌خواستیم بازم در عروسی ژینا بمانیم و اون هم به من  و کاوه متلک بپراند و غر بزند سر ما. سر این‌که در مورد نحوه‌ی فعالیت برای آزادی و نجات جان زندانی‌ها دعوایمان بشود. خوب بچه بود که بود بزرگ بود اما…. «به کجای این شب تیره بیاوزم قبای ژنده ی خود را»

برای همه‌ی این‌ها بود که دیشب نوشتم:

دیدی بهاره گیان دیدی گلکم…گلک پژمرده‌ام. بهار عزیزم نازنین شیرین دل نازکم. دیدی جهان کوتاه بود و عادلانه نبود و برابر نبود. دیدی که تو که از سنین کم به مبارزه علیه نابرابری برخواسته بودی، دیدی جهان چه ناعادلانه تو را از ما گرفت.

عزیز جانم. مهربانم. به جان‌ات قسم که جانت جانانه و جاودانه پیش‌مان خواهد ماند، مدت‌ها بود که دیگر تصمیم گرفته بودم در مورد هیچ زندانی، ننویسم، در مورد هیچ جان‌باخته‌ای ننویسم، در مورد هیچ شهید و زنده‌یادی ننویسم. تصمیم گرفته بودم وقتی نوشتن از کسان شده است نام و نان و خود را از تصویر نیک‌شان آویزان کردن برای کسانی که اگر آن‌ها زنده بودند حتا زنده بودن‌شان را نمی‌خواستند‌، پس من در این بازی نابرابر شرکت نکنم و من در میان جمع مرثیه خوانان نباشم. به قول آن آقای بازجو دیگر «‌روضه» ننویسم. اما چه کنم که دست برای نویسنده و شاعر، چشم است و آه است و سینه است. وقتی که تو می‌روی و می‌ریزد خون دل ز مژگان‌مان» دست برای شاعر همان چشمی است که خود به خود شروع می‌کند به باریدن..دیگر اختیارش دست خود آدم نیست و شروع می‌کند به نوشتن.. نوشتن که نه همین مویه‌ی بی سر و ته ناله سردادن ..

بهاره دختری بود که ما کوردها می‌گوییم «‌الهی نمونه‌ات زیاد شود». دختر نمونه و نمونه‌ها و الگو‌هایی از جنس بهاره برای جامعه‌ی ما غنیمتی بود.

بهاره گیان تو که تاب مبارزه داشتی گلم چگونه تاب نیاوردی «‌دختر خورشید».. چگونه دوری پدر را تاب نیاوردی و با این سرعت در پی‌اش دویدی… به کجا آخر چنین شتابان….سینه در این دوری جغرافیایی کدام جواب را به سوال مگر می‌شود از من بپذیرد عزیزم. خوب آخر شرطی شروطی رفاقتی، بهانه‌ای عروسی ژینا، عروسی بلال و گلاله..شانه در شانه رقصیدن‌های مان با کاوه… برگه‌های کمپین یک میلیون امضا، تو سر و کله‌ی هم زدن…یعنی مگر می‌شود این جهان از خنده‌های دختر خورشید…از سبزینه‌ی آن گیاه عجیب که با نام تو می‌روید خالی شود… نه بهاره چرا در بهار؟ چرا در اردیبهشت…با عمو شاهد چگونه صحبت کنم.برایش چه بنویسم..با کاوه کرمانشاهی از کدام خاطره ات حرف بزنیم…چگونه دوره کنیم خود را و روزهای‌مان را و بهار مان را و تابیدن خورشید را وقتی دختر خورشید میان ما نیست..بهاره گیان داغ می شود این سینه، داغ می‌بیند این دل، داخت به جه رگم بهاره

بهار و اردیبهشت بدون «‌بهاره» زهرماری بیش نیست…..داغ می‌شود این صورت از اشک‌هایی که برای نبودن تو می‌ریزم..می‌خواهم نه صورت باشد و نه اشکی که برای تو اشک ریختن و صورت داغ شدن را هم نمی‌خواهم…بهاره‌ی برابری خواه و آزاده‌ی کوردستان من

نه بهاره امان بریدی بهاره امان نوشتن بریدی….

باور کن بهاره درد را ، داغ را نمی‌شود نوشت…. نمی‌شود نوشت

نه عادلانه نه زیبا بود جهان وقتی تو به صحنه آمدی  با این همه سن کم این همه بزرگی کردی و باز نه عادلانه نه زیبا بود وقتی تو از صحنه رفتی و با رفتنت به از اندک زیبایی‌های این جهان نیز کاستی. رفتی و پشت حوصله‌ی نورها دراز کشیدی و ما هم چنان دوره می‌کنیم امروز را و هنوز را بزرگ ماندی و از اهالی امروز و فرداهای ما…


 


انتشارات گل‌آقا در ادامه چاپ کتاب‌های طنز و کاریکاتور اقدام به چاپ دو کتاب با عنوان‌های «شوخی‌های مدرسه‌ای» و «لطیفه‌های ریزه‌میزه» کرده است.

شوخی‌های مدرسه‌ای مجموعه‌ای از لطیفه‌های مدرسه‌ای که زنده‌یاد حسین ابراهیمی گردآوری و ترجمه کرده هم‌راه تصویرگری لاله ضیایی است.‌ حسین ابراهیمی در سال ۱۳۲۰ در گلپایگان به دنیا آمد. او کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی و معلم آموزش و پرورش بود. ابراهیمی بیش از نود کتاب برای کودکان و نوجوانان ترجمه و تالیف کرد. هم‌چنین جوایز متعددی از جمله دیپلم افتخار از موسسه آی‌بی‌بی‌جی در سال‌های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲، جایزه کتاب سال ۱۳۸۰ جمهوری اسلامی ایران، جایزه شورای کتاب کودک به عنوان مترجم برگزیده سال ۱۳۵۷، لوح زرین از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و… را در طی سال‌های فعالیت خود در عرصه کودک و نوجوان کسب کرد.

لاله ضیایی سال ۱۳۶۳ در تهران متولد شد. وی دارای مدرک کارشناسی رشته نقاشی و کارشناسی ارشد رشته پویانمایی است. ضیایی کشیدن کاریکاتور را از کودکی و با نشریات خورجین و هفته‌نامه گل‌آقا آغاز کرد. ضیایی علاوه بر فعالیت مطبوعاتی، جوایزی در مسابقات کاریکاتور داخلی و خارجی کسب کرده است.

لطیفه‌های ریزه‌میزه مجموعه‌ای از لطیفه‌ها برای بچه‌ها است که توسط هادی بنایی گردآوری و ترجمه شده و تصویرگری آن را ناصر پاک‌شیر برعهده داشته است. هادی بنایی سال ۱۳۱۵ در مشهد به دنیا آمد. دوره دبیرستان را در مدرسه دارالفنون تهران گذراند و پس از آن به وین رفته و از دانش‌گاه صنعتی وین موفق به اخذ لیسانس مهندسی شیمی شد. او فوق لیسانس خود را از دانشگاه شیراز گرفت. بنایی از سال ۱۳۷۷ با موسسه گل‌آقا همکاری داشته و آثار بسیاری را از زبان آلمانی ترجمه کرده است. ناصر پاک‌شیر متولد سال ۱۳۱۸، بندرانزلی. تحصیلات ابتدایی را در گیلان  و و تحصیلات عالیه خود را در رشته جغرافیا در دانشگاه تربیت معلم تهران گذراند.

پاک‌شیر از سال ۱۳۳۴ هم‌کاری خود را با مجله توفیق آغاز کرد و پس از آن از سال ۱۳۶۹ کاریکاتوریست نشریات گل‌آقا بوده است. علاوه بر کاریکاتور، پاک‌شیر کتاب‌های متعددی را برای کودکان تصویرسازی کرده است. در سال ۱۳۷۸ برنده جایزه و قلم بلورین از ششمین جشن‌واره مطبوعات کشور در رشته کاریکاتور شد.

انتشارات گل‌آقا هم‌چون سال‌های گذشته در نمایش‌گاه کتاب این کتاب‌ها را ارایه می‌کند.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش خبرگزاری‌های خارجی، یک گروه از بازرسان سازمان ملل متحد روز چهارشنبه، ۲۷ آوریل، وارد طرابلس، پایتخت لیبی، می‌شود تا درباره اتهام‌های مطرح در باره نقض حقوق بشر در جریان درگیری‌های اخیر در این کشور تحقیق کند.

انتظار می‌رود که این گروه سه نفره، تمام اتهام‌های مطرح علیه دولت لیبی، مخالفان دولت و نیز نیروهای نظامی ناتو را در این‌باره بررسی کند.

اعضای این گروه از بازرسان سازمان ملل متحد، به دنبال حمله نیروهای نظامی لیبی به تظاهرکنندگان مخالف دولت و بعد از تشکیل نشست اضطراری شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ماه فوریه، مسئول تحقیقات در باره این اتهامات شدند.

در نشست اضطراری شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد هم‌چنین پیشنهاد شد که عضویت لیبی در این شورا به حالت تعلیق دربیاید که این پیشنهاد از طرف مجمع عمومی سازمان ملل متحد پذیرفته شد.

مقامات دولت لیبی گفته‌اند که با بازرسان سازمان ملل متحد در جریان تحقیقات هم‌کاری خواهند کرد، ولی این تحقیقات باید درباره خشونت‌هایی انجام شود که تمام طرف‌های درگیر در لیبی مرتکب شده‌اند.

این خشونت‌ها ناپدید شدن، شکنجه و قتل تظاهرکنندگان مخالف دولت در لیبی را شامل می‌شود.

اعضای این گروه تحقیقاتی سازمان ملل متحد خواهان دست‌رسی به تمام مناطق و بخش‌های لیبی، از جمله زندان‌های این کشور شده‌اند.

انتظار می‌رود که نتایج بررسی‌های این گروه، در ماه ژوئن (تا دو ماه آینده) ارایه شود.

بیشتر بخوانید:

«حمله هوایی و بمباران موشکی مقر قذافی»


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

صبح امروز، خودروی پلیس در ولایت کنر در شرق افغانستان با ماینی کنار جاده برخورد کرد و دو پلیس کشته شدند.

جنرال خلیل‌اله ضیایی فرمانده پلیس ولایت کنر کشته شدن دو پلیس در این روی‌داد را تایید کرد، اما در مورد جزییات بیش‌تر ارایه نکرد.

طالبان مسوولیت این حمله را به عهده گرفته است.

ذبیح‌اله مجاهد سخن‌گوی طالبان گفت نیروهای آنان این ماین را جاسازی کرده بودند و هدف آن سربازان پلیس بود.

از جانب دیگر طالبان روز گذشته والی پکتیا را نیز مورد حمله قرار دادند، هرچند وی از آن حمله جان به سلامت برد، اما چهار تن دیگر زخمی شدند.

ولایت پکتیا در این اواخر نا‌امن شده و نیروهای امنیتی افغان به هم‌کاری آیساف یک عملیاتی را نیز را راه‌اندازی کرده است.


 


محبوبه شعاع/ رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

هشتم اردیبهشت برابر با نودومین زادروز «سیمین‌‌‌‌دانشور» داستان‌‌‌‌نویس پیش‌‌‌کسوت ایرانی، پژوهش‌‌‌گر، مترجم، و خالق «سووشون» اولین رمان مدرن فارسی است. رمان وی به هفده زبان ترجمه شده است و از جمله پرفروش‌ترین آثار ادبیات داستانی در ایران محسوب می‌شود. دانشور زاده سال 1300 خورشیدی ‌است که از وی همواره به‌عنوان یک جریان پیش‌رو و خالق آثار کم نظیر در ادبیات داستانی ایران نامبرده می‌شود.

«سیمین‌‌‌دانشور» در هشتم اردیبهشت سال 1300 خورشیدی از مادری هنرمند و نقاش با نام «قمرالسلطنه حکمت» در شیراز زاده شد و وی سومین فرزند دکتر «محمدعلی دانشور» است.  سیمین دوره ابتدایی و متوسطه تحصیلات خود را در مدرسه انگلیسی «مهرآیین» در شیراز به اتمام ‌‌‌رساند و در امتحانات نهایی دوره متوسطه، شاگرد اول سراسر کشور شد.

پس از این موفقیت وی در سال 1317 وارد دانش‌کده ادبیات دانش‌گاه تهران شد. او از یک سال قبل از ورود به دانش‌گاه کار و حرفه‌‌‌ی نویسندگی را با چاپ مقاله‌‌‌ی «زمستان بی شباهت به زندگی ما نیست» در یک روزنامه محلی آغاز کرد و در سومین سال دانشجویی‌‌‌اش هم‌کار بخش فرهنگی «رادیو تهران» شد و کار مقاله‌‌‌نویسی در رادیو را با جدیت پی گرفت.

علاقه به نگارش و خلاقیت او در کار نویسندگی، توجه برخی از روشن‌فکران، روزنامه‌‌‌نگاران و سردبیران روزنامه‌‌‌های آن زمان را به نوشته‌‌‌هایش جلب کرد و در نتیجه، کار با «روزنامه ایران» را در سال 1322 و پس از استعفا از رادیو، آغاز کرد که البته فقط به این روزنامه محدود نماند و از 1324 هم‌کاری خود را به وسیله‌‌‌ی نگارش مقالات و ترجمه برخی از متن‌‌‌های کوتاه، با نشریات مختلف، گسترش داد.

در سال‌‌‌های نیمه دوم دهه بیست در فضای باز سیاسی آن دوران، سیمین دانشور که نوشتن داستان‌‌‌های کوتاه را از قبل، آغاز کرده بود، تشویق‌‌‌های مداوم استادش «فاطمه سیاح» و هم چنین پشتیبانی«صادق هدایت» را توشه‌‌‌ی راه خود قرار داد و در  سال 1327 خورشیدی (یک سال مانده به اخذ درجه دکترای ادبیات فارسی‌) کتاب «آتش خاموش» خود را که شامل شانزده داستان کوتاه است، منتشر کرد.

و اولین مجموعه‌‌‌ی ادبیات مدرن داستانی به قلم یک زن ایرانی را به فرهنگ و تاریخ کشور خود تقدیم کرد در همین سال که وی نام خود را در عرصه ادبیات داستانی ایران به ثبت رساند مصادف شد با آشنایی‌‌‌‌اش با همسر آینده‌‌‌اش «جلال آل‌‌‌‌احمد»، که او نیز نویسنده‌‌‌ای توانا و صاحب‌‌‌سبک است.

آشنایی ازدواجش با جلال آل‌‌‌احمد انگار نیروی بیش‌تری  به دست و قلمش داد چرا که در سال 1328 دو اثر ترجمه او با نام «دشمنان» نوشته آنتوان چخوف، و «سرباز شکلاتی»، نوشته برنارد شاو، منتشر شد که هر دو با استقبال خوانندگان مواجه ‌‌‌گردید. شوق لایزال و پایداری و کار شبانه‌‌‌روزی در عرصه‌‌‌ی خواندن، پژوهش کردن و داستان‌‌‌نویسی، سرانجام نام سیمین دانشور را نه فقط در ایران و به عنوان نخستین رییس کانون نویسندگان ایران، بلکه در سطح جهان نیز پر آوازه کرد.

دانشور در سال ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی به دانش‌گاه «استنفورد» (Stanford University)رفت و در آن‌جا دو سال در رشته زیبایی‌شناسی تحصیل کرد. وی در این دانش‌گاه نزد «والاس استنگر» داستان‌نویسی و نزد «فیل پریک» نمایش‌نامه‌نویسی آموخت و در این مدت دو داستان کوتاه به زبان انگلیسی نوشت بود که در آمریکا به چاپ رسید. وی پس از برگشتن به ایران، در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت تا این که در سال ۱۳۳۸ استاد دانش‌گاه تهران در رشته باستان‌شناسی و تاریخ هنر شد.

دومین مجموعه داستان دانشور «شهری چون بهشت» دوازده سال بعد، در زمستان سال 1340 به چاپ ‌‌‌رسید. هر چند که فاصله‌‌‌ای دوازده‌‌‌ساله میان چاپ اولین مجموعه با انتشار دومین مجموعه به وجود آمد  ولی در خلال این سال‌‌‌های تب‌‌‌آور، که مبارزات احزاب سیاسی برای ملی‌‌‌‌‌کردن صنعت نفت جریان داشت سیمین دست از قلم برنداشت و ترجمه‌‌‌هایی به چاپ رساند از جمله: «داغ ننگ»، «بنال وطن» و یک مجموعه داستان با نام «ماه عسل آفتابی».

اما شاید مهم‌‌‌ترین واقعه‌‌‌ی ادبی که به دست توانا سیمین‌‌‌دانشور رقم ‌‌‌خورده باشد، انتشار کتاب معروف و ماندگار «سووشون» است که از قضا در سال 1348 و پس از مرگ همسرش  جلال آل‌احمد منتشر شد. سیمین دانشور پس از انتشار این اثر نزدیک به سی سال صبر و تعمق کرد تا بالاخره در سال 1372 رمان بعدی خود را به نام «جزیره سرگردانی» به چاپ رساند.

این رمان نقدی است به گذشته‌‌‌ی خودش و جلال. این اثر ماندگار ادبی یکی از پرفروش‌‌‌ترین آثار ادبیات‌‌‌داستانی است که به هفده زبان ترجمه شده است. سیمین در سال ۱۳۵۸ از دانش‌گاه تهران بازنشسته شد. این بانوی قدرت‌مند که هم‌واره به‌عنوان یک جریان پیش‌رو و خالق آثار کم نظیر در ادبیات داستانی ایران از او نام برده می‌شود اکنون وارد نودمین سال زندگی خود شده است.

منبع ها:

مدرسه فمینیستی

ویکی‌پدیا

 

 

 


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

افق

منبع: اس‌داوود

قدیم ندیما، وقتی از کسی می‌پرسیدی مثلن اوضاع و احوالت چطوره و زندگی چطوره، اگر طرف برمی‌گشت و می‌گفت که زندگیم شده یه زندگی سگی، می‌شد فهمید که اوضاع خودش و زندگیش خیلی خر تو خر و سگیه، اما از وقتی که اومده‌ام هند قضیه یه جورایی خیلی تغییر کرده. هند محیطیه که در آن هیچ مرز و دیواری بین انسان و حیوان وجود نداره. انسان و حیوان، به‌خصوص سگ، در تمام شئونات!! زندگی، چه در زندگی شهری و چه روستایی، در کنار هم و با هم حضوری فعال و دایمی در صحنه دارند.

در واقع در بسیاری از جوامع، انسان‌ها محیط زندگی را از حیوانات خالی کرده و آن‌ها را از محل زندگی خود به زور اخراج کرده‌اند. یا به عبارت بهتر این‌که انسان‌ها محیط زندگی حیوانات را اشغال و آن‌ها را از جایی که بهش تعلق داشته‌اند بیرون کرده‌اند و اگر حیوانی بخواهد که به آن مکان و محل زندگیش برگرده، با شیش لول و هشت تیر، حیوان بی‌چاره را هزار تکه می‌کنیم. اما در هند قضیه یه جوره دیگه ست.

اولن در این‌جا چون اعتقاد به زندگی دوباره و تناسخ وجود داره ممکن این آقا سگه مثلن در زندگی قبلی یا بعدیش یهو بابای دوست دخترمون و یا حتا بدتر از اون، خود دوست دختر یا دوست پسرمون دربیاد پس عقل حکم می‌کنه که نه تنها بهش شلیک نکنیم بلکه حتا بهشون اجازه بدهیم که در هرجایی که دوست دارند رفت‌وآمد و زندگی کنند. همان‌طور که گفتم سگ جز‌ لاینفک زندگی در هنده (‌البته به هم‌راه میمون که بالاخره خودش کلی خدا هست و میلیون‌ها نفر می‌پرستندشان) و زندگی سگ‌ها چندان تفاوتی با زندگی بیش از شصت درصد مردم نداره (‌اگر بهتر نباشه) و زندگی سگی هم می‌شه یه وضعیت نه چندان بد.

پس تا این‌جا به این نتیجه!!! رسیدیم که زندگی سگی داشتن نه تنها بد نیست که حتا خیلی وقت‌ها از آدم بودن و زندگی آدم‌ها هم بهتره. این‌همه را گفتم تا برسم به سگ‌های کوچه خودم که آزادانه در همه خونه‌ها و مغازه‌های محل می‌چرخند و صفا می‌کنند. در بین این سگ‌ها یه سگ ماده هم هست که تنها‌ترین سگی ست که من در هند دیده‌ام. این سگ ماده هر چندوقت یک‌بار (‌تا الان حداقل سه بار زایمان داشته) چهار تا بچه به‌دنیا میاره که هربار با دیدن بچه‌هایش می‌شه فهمید که باباشون کدوم یکی از سگ‌های محل بوده. اما چه قبل از تولد و چه در طول حاملگی و چه بعد از آن، این ماده سگ، با هیچ سگی هم‌راه و هم‌قدم نشده. من پرس‌و‌جو کرده‌ام و تقریبن همه محل هم می‌گن که این سگ همیشه تنهاست.

این بار هم چهار تا بچه داره اما امشب شده بودند سه تا و خودش هم به شدت لاغر شده. با این‌که گاهی سگ‌ها دعوا و سروصدا می‌کنند اما من ندیده‌ام که سگی سگ دیگری را بکشه یا اعدام کنه یا سگ‌های کوچه پشتی، سگ‌های کوچه ما رو با تیر بزنن و یا حمله هوایی یا زمینی به هم بکنند، برای هم چاقو بکشند و یا نسل‌کشی کنند و یا یکی را زندانی کنند و …اما نمی‌دونم چرا این سگ از بقیه بریده و تنهایی را انتخاب کرده. اگه دلیلش را فهمیدم بهتون می‌گم اما تا این‌جا نتیجه این‌که زندگی سگی خیلی بهتر از زندگی ماست، مایی که مثلن اشرف مخلوقاتیم و خدا وقتی ما را خلق کرد به خودش احسنت هم گفت‌!! جدی چرا خدا به خودش تبریک گفت؟ فکر کنم تنهایی به سرش زده بوده و در اوج دیوانگی انسان را درست کرده تا هرچی بلا که می‌خواد سرش بیاره و تازه بعد از همه این‌ها چوب تو آستینمون کنه و بندازتمون توی جهنم و… عجب‌!! فکر کنم این خدا هم عقلش پاره سنگ برمی‌داشته و شاید هم ما رو خلق کرده تا به سگ‌ها و گرگ‌ها و پشه‌ها نشون بده که اون‌ها چقدر شانس آورده‌اند که انسان نشده‌اند.

خلاصه من‌هم هروقت که دیگه از انسان بودنم خیلی خسته می‌شم (که این روزها تقریبن هر دقیقه‌اش همین‌جوریه) دوتا پاکت شیر می‌گیرم و میرم سراغ اون سگه و بچه‌هایش و کلی باهم بازی می‌کنیم و صفا می‌کنیم و بعد هم که شیرشون را می‌خورن، میرن دنبال کارشون و هی هرچی صداشون می‌کنم که بیایین یه کم دیگه بازی کنیم محل سگ هم بهم نمی‌ذارن.

‌بعد از نشر:

امروز ازش یه چیزی پرسیدم: «گفتم اوضاع و احوالت چطوره؟» سرش و دمش را بالا و پایین کرد، یه نگاهی بهم کرد و گفت: «گند، زندگیم شده زندگی انسانی»، و رفت.


 


این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند.

منبع: العربیه

منابع اصول‌گرایان خبر دادند که محمود احمدی‌نژاد رییس جمهوری اسلامی ایران از مصطفی محمد‌نجار وزیر کشور خواسته است تا از سمت خود استعفا کند.

سایت «فرارو» به نقل از منابع مطلع خود نوشته است که احمدی‌نژاد از وزیر کشور خواسته است وزارت کشور را تحویل دهد و مسوولیتی دیگر اختیار کند.

بنا بر این گزارش، مصطفی محمد‌نجار، مسوولیت‌های پیشنهادی رییس‌جمهوری را هنوز نپذیرفته است.

نجار خارج از حلقه حامیان اسفندیار رحیم‌مشایی رییس دفتر احمدی‌نژاد است و رابطه خوبی با دفتر آیت‌اله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی دارد. وزرات کشور نقش میدانی منحصر به فردی در برگزاری انتخابات دارد.

این در حالی است که به نظر می‌رسد اختلاف میان آیت‌اله خامنه‌ای و احمدی‌نژاد بر سر برکناری وزیر اطلاعات بالا گرفته است.

احمدی نژاد که در روزهای اخیر از حضور در دفتر کار خود در نهاد ریاست جمهوری در اعتراض به تاکید آیت‌اله خامنه ای بر ادامه حضور مصلحی در راس وزارت اطلاعات امتناع کرده دوشنبه با رهبر ایران دیدار کرد اما از نتایج این دیدار خبری منتشر نشده است.

در پی اختلاف‌های داخلی مصلحی از سمت خود استعفا داد که فورن مورد پذیرش احمدی‌نژاد قرار گرفت. بنا بر گزارش‌ها آیت‌اله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی خواستار ابقای مصلحی شد. در سایه اصرار احمدی‌نژاد بر برکناری مصلحی نمایندگان اصول‌گرای مجلس شورای اسلامی با نگارش نامه‌ای به او خواستار تبعیت او از رهبری شدند.


 


خبر / رادیو کوچه

نخست وزیر مصر در اظهار نظری عنوان کرد که روابط احتمالی ایران و مصر موجب تضعیف امنیت کشورهای عرب حاشیه خلیج پارس نمی‌شود. در عین‌حال معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی تاکید کرد که هم‌کاری‌های ایران و مصر «علیه هیچ کشور عربی در منطقه نخواهد بود».

به گزارش خبرگزاری فرانسه، عصام شرف، نخست وزیر مصر، روز سه‌شنبه و در نخستین روز از سفر دو روزه رسمی خود به کویت، با اظهار این‌که باز شدن صفحه جدیدی در روابط میان ایران و مصر در امنیت کشورهای منطقه خلیج پارس خللی وارد نخواهد کرد، گفت: «امنیت کشورهای خلیج پارس برای ما و امنیت ملی مصر حائز اهمیت است.»

پیش از این نیز نبیل العربی، وزیر امور خارجه مصر ضمن حمایت از مواضع کشورهای عضو شورای هم‌کاری خلیج پارس درباره تحولات جاری در بحرین اعلام کرده بود که «ثبات و هویت عربی» کشورهای حاشیه خلیج پارس «خط قرمز» مصر به شمار می‌رود.

به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، محمدرضا شیبانی نیز روز سه‌شنبه در خصوص روابط ایران و مصر گفت: «هم‌کاری‌های ایران و مصر علیه هیچ کشور عربی در منطقه نخواهد بود و این روابط می‌تواند به توسعه هم‌کاری‌های چند جانبه بین کشورهای منطقه از جمله عربستان و حتا ترکیه نیز کمک کند.»

این اظهارات در حالی بیان شده است که به دنبال بالاگرفتن ناآرامی‌ها در بحرین و اعزام نیروهای شورای خلیج به این کشور، جمهوری اسلامی بارها به این اقدام و به ویژه حضور نیروهای سعودی در بحرین انتقاد کرده است.

بیشتر بخوانید:

«آمادگی تهران برای اعزام سفیر به قاهره»


 


رادیو کوچه


1882 میلادی - سال‌روز درگذشت «رالف والدو امرسون» (Ralph Waldo Emerson) فیلسوف و نویسنده آمریکایی است. امرسون را پدیدآورنده مکتب «ترانسندنتال» آمریکا می‌دانند. اولین کتاب او به‌نام «طبیعت»، در سال ۱۸۳۶ منتشر شد. این کتاب مجموعه‌ای از رسالات کوتاه فرهنگی، اجتماعی است که در آن به ‌تشریح و تبلیغ زندگی بی‌آلایش و سازگار با سرشت انسان و محیط زیست او پرداخته است. تدریس رسالات «دانش‌مند آمریکایی» در سال ۱۸۳۷ و «خطاب به‌کالج الهیات» در سال ۱۸۳۸، به‌اخراج وی از دانش‌گاه «هاروارد» انجامید. برکناری وی از دانش‌گاه، سبب شهرت بیش‌تر و افزایش پیروان او شد. امرسن به‌عنوان رهبر ترانسندنتالیست‌ها مورد قبول و احترام طرف‌دارانش قرار گرفت. از جمله آثار وی می‌توان به «طبیعت»، «جامعه و فرد»، «نمایندگان بشریت» و … اشاره کرد.

1978 میلادی - درچنین روزی بر اثر یک کودتای نظامی در افغانستان  «نورمحمد ترکی» قدرت را به دست «مارکسیست‌ها» سپرد‌. افغانستان تا سال 1989 میلادی در تصرف مارکسیست‌ها بود‌. در همین دوره مبارزه مردم مسلمان افغانستان علیه اشغال‏گران ابعاد گسترده‌تری یافت‌. افغانستان به‌عنوان یک منطقه سوق‏الجیشى، از مدت‏ها پیش مورد توجه روس‏ها و پس از آن مد نظر شوروى  بوده است. جلوگیرى از سقوط رژیم دست‏نشانده کابل‌‌، تثبیت نفوذ در افغانستان‌، دست‏رسى مستقیم به آب‏هاى گرم اقیانوس هند و دریاى آزاد بر اساس وصیت «پطرکبیر‌«، ممانعت از نفوذ اسلام  به کشورهاى تحت نفوذ شوروى و موقعیت‏ سوق‌الجیشى افغانستان به‌دلیل قرارگرفتن آن در مجاورت منطقه نفت‏خیز خاورمیانه  از جمله اهداف مارکسیسم و شوروی سابق برای نفوذ در افغانستان بود.

1794 میلادی - سال‌روز درگذشت «سر ویلیام جونز» (William Jones) زبان‌شناس، ادیب و خاورشناس انگلیسی است. جونز نخستین کسی بود که خانواده زبان‌های هند و اروپایی را کشف کرد و متوجه خویشاوندی زبان فارسی با زبان‌های اروپایی شد. او به زبان‌های انگلیسی، یونانی، لاتینی، چینی، سانسکریت، عربی، فارسی، پرتغالی، اسپانیایی، ایتالیایی و … تسلط داشت و این موضوع علاقه شدید او را به فراگیری زبان‌های گوناگون و کشف رابطه میان آن‌ها نشان می‌دهد. او به‌دلیل علاقه فراوانش به ادبیات و شاعران ایران، به جونز ایرانی ملقب شده بود. او هم‌چنین با هم‌راهی چند تن از خاورشناسان انگلیسی، انجمن «آسیایی بنگاله» را که یکی از بزرگ‌ترین انجمن‌های علمی و ادبی جهان است، بنیان نهاد. وی شاعری خوش‌ذوق بود و در منظومه‌سرایی به زبان فرانسوی، انگلیسی و لاتینی استعدادی فراوان داشت. از فعالیت‌های جونز در این‌باره، باید به ترجمه «سیزده غزل» «حافظ» به فرانسوی و انگلیسی برای نخستین‌بار اشاره کرد. ترجمه ابیاتی از مثنوی مولوی به شعر انگلیسی، ترجمه ابیاتی از «خمسه نظامی» به شعر انگلیسی و ترجمه اشعاری از فردوسی به لاتینی از دیگر تالیفات او است.

1961 میلادی‌ - در چنین روزی جنبش عدم‌تعهد تشکیل شد. این جنبش در اوج‌ جنگ‌ سرد‌ و فضای دوقطبی بین غرب و شرق با هدف وحدت میان کشورهایی که نه در اردوگاه کمونیسم‌ و نه‌ در‌ اردوگاه‌ امپریالیسم‌ قرار داشتند، تشکیل شد. هم‌اکنون اعضای این جنبش را اکثرن کشورهای در حال توسعه تشکیل می‌دهند. نخستین تلاش برای ایجاد هم‌گرایی میان کشورهایی که بعدها به غیرمتعهدها معروف شدند، در کنفرانس‌ «باندوگ»‌ از‌ تاریخ‌ 18 تا‌ 27‌ آوریل‌ سال 1955 میلادی انجام شد.‌ روسای وقت حکومت کشورهای‌ هند‌،‌ مصر‌ و‌ اندونزی‌ در این اجلاس ایده تشکیل چنین سازمانی را مطرح کردند‌ و در کنفرانسی که در «یوگسلاوی»‌ برگزار شد، این سازمان موجودیت خود را اعلام کرد.

1521 میلادی - سال‌روز کشته‌شدن «فردیناند ماژلان» دریانورد اروپایی که نام «پاسیفیک» را بر بزرگ‌ترین بدنه آبی جهان گذارد، است. او و هم‌راهانش نخستین اروپاییان بودند که راه عبور از اقیانوس «اطلس» به اقیانوس «آرام» را به‌دست آوردند که بر تنگه مربوط نام «ماژلان» گذاشته شده است. او و هم‌راهانش هم‌چنین نخستین اروپاییان به‌شمار می‌روند که عرض اقیانوس آرام را طی کردند و باقی‌مانده هم‌راهان ماژلان موفق شدند که در همین سفر، گردش خود با کشتی به دور کره زمین را تکمیل کنند.

——————————————-

برخی از روی‌دادهای دیگر

1937 میلادی – سال‌روز در‌گذشت «آنتونیو گرامشی» فیلسوف کمونیست ایتالیایی است.

1737 میلادی - زادروز «ادوارد گیبون» نویسنده کتاب «تاریخ انحطاط و زوال امپراتوری روم» است. این کتاب درچند جلد در دهه‌های آخر قرن 18 نوشته شده و به‌خصوص فصول 15 و 16 آن هم‌واره مورد توجه دولت‌مردان و سیاست‌مداران بوده است، زیرا درس‌های جالبی از آن به‌دست می‌آید. وی در طول سال‌های اقامت خود در فرانسه از معاشران روشن‌فکر این کشور بود.

1791 میلادی – زادروز «ساموئل مورس» نقاش آمریکایی و مخترع «کد مورس» است.


 


خبر / رادیو کوچه

۱۲ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز سه‌شنبه، طرح استیضاح محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهور اسلامی را به علی لایجانی، رییس مجلس ارایه کرده‌اند.

به گزارش پارلمان نیوز، پای‌گاه خبری فراکسیون خط امام، بی‌اعتنایی به قانون برنامه چهارم توسعه، پا‌فشاری بر نظرات شخصی در حد سیاست‌های کلی نظام، ایجاد تعهدات مازاد بر اعتبارات مصوب، بلا‌اقدام ماندن مصوبات مجلس و دولت، عدم ارایه گزارش عمل‌کرد سالانه برنامه، تخلفات عدیده در اجرای قانون بودجه، عدم پای‌بندی به قانون سیاست‌های اصل ۴۴ و استنکاف از ابلاغ برخی مصوبات مجلس از جمله موارد دهگانه تخلفات رییس دولت است که از سوی نمایندگان به آن اشاره شده است.

براساس این گزارش، نمایندگان سوال‌کننده از لاریجانی خواستند تا با توجه به پاره‌ای اشکالات در عمل‌کرد رییس قوه مجریه، عدم تبعیت از قوانین و برخی اظهارات که دال بر تعمد دولت در نادیده گرفتن قانون و مطالبه اختیاراتی فراقانونی است، و هم‌چنین  نقض مکرر سوگند موضوع اصل ۱۲۱ قانون اساسی در خصوص اهتمام به ترویج دین و اخلاق و پرهیز از خودکامگی و حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و به استناد اصول متعدد قانون اساسی و از آن‌جا که ادامه این رویه به دیکتاتوری منجر می‌شود، نسبت به اعمال ماده ۲۳۳ آیین نامه داخلی مجلس را اقدام نماید.

بر اساس این ماده «هرگاه حداقل ده نفر از نمایندگان مجلس و یا هر کدام از کمیسیون‌ها، عدم رعایت شئونات و نقض یا استنکاف از اجرای قانون یا اجرای ناقص قانون توسط رییس جمهوری و یا وزیر و یا مسوولان دست‌گاه‌های زیرمجموعه آنان را اعلام نمایند، موضوع بلافاصله از طریق هیت رییسه جهت رسیدگی به کمیسیون ذی ربط ارجاع می‌گردد.»

این در حالی است که پس از پذیرش استعفای وزیر اطلاعات از سوی محمود احمدی‌نژاد و مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با این استعفا و ابقای وی توسط آیت‌اله خامنه‌ای، تنش‌ها بین رییس جمهوری اسلامی و آیت‌اله خامنه‌ای افزایش یافته و مسئله طرح استیضاح می‌تواند به بخشی از این تنش مربوط باشد.

بیشتر بخوانید:

«‌ما هم نفهمیدیم چگونه و چرا ما را کنار گذاشتند»


 


خبر / رادیو کوچه

سوزان رایس، سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، حکومت جمهوری اسلامی را متهم کرده است که به‌طور فعالانه از سرکوب مردم معترض در سوریه حمایت می‌کند. او روز سه‌شنبه در مقر سازمان ملل متحد گفت: «ما از مدارک دخالت فعالانه ایران و حمایتش از دولت سوریه در سرکوب مردم این کشور کاملن آگاه و نگرانیم.»

خانم رایس از اظهار نظر درباره جزییات این اتهام خودداری کرد.

ایران و سوریه این اتهام که اخیرن توسط باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا نیز مطرح شده را بی‌اساس می دانند.

سوزان رایس بشار اسد، رییس جمهوری سوریه را متهم کرد که به طور «مزورانه» بیگانگان را مسبب ناآرامی‌های جاری می‌داند و در عین حال از ایران برای سرکوب معترضان سوری کمک می‌خواهد.

از سویی دیگر رامین مهمانپرست، سخن‌گوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی سه‌شنبه گذشته با رد اتهامات دولت آمریکا آن‌ها را به «تامل در اظهاراتشان» فرا خواند.

او اتهام وارد شده از سوی باراک اوباما را ادامه «جنگ روانی و رسانه‌ای» علیه جمهوری اسلامی و نشانه تلاش ایالات متحده برای منحرف کردن افکار عمومی از حمایت آن کشور از «رژیم‌های وابسته در منطقه» دانست.

شورای امنیت سازمان ملل متحد بعدازظهر سه‌شنبه جلسه‌ای برای بررسی تحولات سوریه تشکیل داد اما اعضای این شورا بیانیه یا قطع‌نامه‌ای صادر نکردند.

بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، نیز در جلسه شورای امنیت حضور داشت.

او پس از دیدار با نمایندگان کشورهای عضو شورا، در جمع خبرنگاران حاضر شد و سرکوب معترضان در سوریه را محکوم کرد.

بان‌کی‌مون در نیویورک گفت: «من ادامه خشونت‌ها علیه تظاهرکنندگان مسالمت‌آمیز در سوریه را به شدت محکوم می‌کنم، به خصوص خشونت‌های انجام شده با استفاده از تانک و مهمات جنگی که منجر به کشته و زخمی شدن صدها نفر شده است.»

این در حالی است که عملیات ارتش و نیروهای امنیتی سوریه در شهر درعا، کانون اعتراضات، ادامه دارد.

به گزارش رویترز، بیش از دو هزار نیروی پلیس نیز به محله دوما در حومه دمشق اعزام شده‌اند و تدابیر امنیتی شدیدی در این ناحیه به اجرا گذاشته شده است.

سازمان مدافع حقوق بشر سوریه مدعی شده است که بیش از ۴۰۰ نفر طی یک ماه تظاهرات دموکراسی خواهی در سوریه کشته شده اند.

دولت بریتانیا هم‌چنین از تصویب و اعمال تحریم‌های علیه حکومت سوریه خبر داد.

از سویی دیگر فرانسه و ایتالیا در یک بیانیه مشترک از اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد خواستند که حکومت سوریه را برای توقف سرکوب مردم معترض تحت فشار قراردهند.

بر اساس گزارش‌های تایید نشده از روز ورود ارتش سوریه به شهر درعا 35 تن کشته و صدها نفر از شهروندان این شهر بازداشت شده‌اند

بیشتر بخوانید:

«احضار سفیر سوریه در واشنگتن»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

آفرینش

1) واکنش ایران به اخراج دیپلمات ایرانی از بحرین

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=81397

سخن‌گوی وزارت امور خارجه کشورمان در واکنش به خبر خبرگزاری بحرین مبنی بر اخراج دبیر دوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در منامه ضمن رد اتهام به مشارالیه مبنی بر رفتار غیر دیپلماتیک اظهار داشت: «اقدام وزارت امور خارجه بحرین با هدف فرافکنی و بی‌توجه به واقعیات صورت گرفته است.»

2) اوباما زیر پای مرا خالی کرد

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=81398

«محمود عباس» در گفت‌وگو با هفته‌نامه امریکایی به انتقاد از عمل‌کرد «باراک اوباما» پرداخت و گفت که اوباما پیش از ان‌که به ریاست جمهوری امریکا برسد انعطاف بیش‌تری نسبت به فلسطینیان داشت اما پس از عهده‌داری این منصب افراطی‌تر شده است. وی افزود: «اوباما تشکیلات خودگردان را تهدید کرد که در صورت اصرار بر دست‌یابی به محکومیت جهانی تداوم شهرک‌سازی رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و شرط قرار دادن توقف شهرک‌سازی برای ازسرگیری مذاکرات سازش، مجازات‌هایی برای این تشکیلات در نظر خواهد گرفت.»

جام‌جم

1) لیبی کشوری با سه مدعی

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841966824

به گزارش ایسنا، روزنامه لس‌انجلس تایمز با بررسی بن‌بست موجود در لیبی میان نیروهای قذافی، رهبر لیبی و انقلابیون نوشته است: «در لیبی چه رخ می‌دهد؟ اخرین بار شاهد ان بودیم که باراک اوباما، رییس‌جمهوری امریکا اعلام کرد که در طرح منطقه پرواز ممنوع سازمان ملل شرکت خواهد کرد، اما انجام حملات هوایی به‌منظور برکنار کردن قذافی نخواهد بود. شاید اولین هدف منطقه پرواز ممنوع جلوگیری از وقوع فجایع بشری بود. اوباما اذعان کرد که دوست دارد شاهد کناره‌گیری قذافی باشد، اما وی هم‌چنین تاکید کرد که تحت هیچ شرایطی نیروهای زمینی وارد خاک لیبی نخواهند شد.

2) مجلس کلیات بودجه 90 را تصویب کرد

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841945158

نمایندگان مجلس شورای اسلامی کلیات لایحه بودجه سال 1390 کل کشور را تصویب کردند. کلیات لایحه بودجه 90 با 149 رای مثبت، 61 رای منفی و 9 رای ممتنع به تصویب رسید.

تهران امروز

1) رفراندوم عمومی برای حذف صفرها

http://www.tehrooz.com/

حذف 4 صفر از پول ملی، تحولات بازار سکه، نقدینگی، ذخایر ارزی و چند موضوع مهم دیگر از سوی رییس کل بانک مرکزی، مطرح و با شیوه خاصی در مورد آن‌ها سخن گفته شد. رییس کل بانک مرکزی برای نخستین‌بار از برگزاری رفراندوم برای حذف صفرهای پول ملی خبر داد. بهمنی تجربه حذف صفرها از پول در کشورهای دیگر را موفق خواند و از مزایای چاپ اسکناس درشت سخن گفت.

2) صف‌آرایی بودجه‌ای در مجلس

http://www.tehrooz.com/

نخستین جلسه علنی مجلس برای بررسی کلیات لایحه بودجه 90 با صف‌‌آرایی موافقان و مخالفان این لایحه مواجه شد. از یک‌سو «احمد توکلی» به‌عنوان شاخص‌ترین مخالف لایحه بودجه درباره بهم ریختگی لایحه بودجه و کاهش اختیارات مجلس در نظارت بر اجرای لایحه بودجه در صورت تصویب نهایی سخن گفت و در سوی دیگر هم «غلامرضا مصباحی‌مقدم»، نماینده تهران به‌عنوان شاخص‌ترین موافق لایحه بودجه از ان دفاع کرد و درباره دلایل موافقت خود گفت: «قانون سیاست‌های اجرایی اصل 44 و سرعت واگذاری‌ها در این بودجه رعایت شده است که بخش قابل توجه آن مربوط به بدهی‌های دولت است که به‌صورت غیرنقدی واگذار می‌شود.»

رسالت

1) برد سامانه‌های موشکی دریایی افزایش می‌یابد

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=60762

جانشین فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی با بیان این‌که برد سامانه‌های موشکی نیروی دریایی افزایش می‌یابد، گفت: «افزایش برد سامانه‌های موشکی، یک حرکت ملی در نیروهای مسلح است.»

2) تظاهرات ده‌ها هزار نفری مردم اردن علیه دولت

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=60780

ده‏ها هزار نفر از مخالفان دولت اردن در اعتراض به سیاست‏های دولت، تجمع اعتراض‌آمیز برگزار کردند. به گزارش خبرگزاری فارس، در این تجمع که با عنوان «گردهمایی اصلاح و وحدت ملی اردن»   صورت گرفت، اسلام‌گرایان اردن، اعضای اتحادیه‌های صنفی، شخصیت‏های برجسته سیاسی، احزاب مخالف دولت اردن و شهروندان عادی حضور داشتند.

خراسان

1) اظهارات سفیر ایران درباره موافقت‌نامه هم‌کاری قضایی ایران و عراق و اخراج منافقین

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=2&day=7&id=688208

سفیر ایران در عراق با بیان این‌که لیستی شامل اسامی حدود 200 نفر از ایرانیان زندانی در عراق به مقامات این کشور برای موافقت با عفو ارایه شده است گفت: «رییس‌جمهوری عراق نیز نسبت به عفو آنان بعد از ارسال اطلاعات از طرف قوه قضاییه عراق قول مساعد داده است.»

2) رویانیان: سهمیه سوخت تاکسی‌ها منطقه‌ای می‌شود

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=2&day=7&id=687910

به گزارش ایرنا، محمد رویانیان رییس ستاد مدیریت حمل‌و‌نقل و مصرف سوخت کشور دیروز با بیان این مطلب در جمع خبرنگاران افزود: «با توجه به هماهنگی‌های صورت گرفته با شرکت نفت و عدم نیاز به تغییر کارت سوخت تاکسی‌ها به‌دنبال ارایه سهمیه سوخت تاکسی‌ها به‌صورت منطقه‌ای از خردادماه در بخشی از کشور هستیم.» وی افزود: «در تهران و سایر شهرهای کشور، برای اجرایی‌کردن این هدف ضریب مشخص شده است و براساس نیاز به تاکسی‌ها سهمیه سوخت ارایه خواهد شد.»

کیهان

1) اعلام آمادگی انقلابیون یمن برای تصرف مراکز حساس دولتی

http://www.kayhannews.ir/900207/16.htm#other1603

انقلابیون یمنی با اعلام این‌که صبرشان دیگر تمام شده است حمله به مقرهای دولتی برای سرنگونی رژیم حاکم را آغاز کردند. حزب تجمع برای اصلاح یمن، اخوان‌المسلمین و دیگر احزاب مخالف به هم‌راه مردم این کشور خود را برای افزایش دامنه درگیری با رژیم علی عبداله صالح آماده کرده‌اند.

2) طرح جدید پنتاگون برای حضور طولانی مدت در عراق

http://www.kayhannews.ir/900207/16.htm#other1608

در پی مخالفت مردم و مقامات عراقی با ادامه حضور نظامیان آمریکایی در عراق، واشنگتن طرح تازه‌ای را برای ادامه حضور در این کشور به اجرا می‌گذارد. به گزارش خبرگزاری «شین هوا»، دولت واشنگتن طبق طرح جدید خود، قصد دارد حدود 15 هزار دیپلمات و کارمند را برای حفظ منافع ایالات متحده، در سفارت آمریکا در عراق به کار بگمارد. علاوه بر این، تعداد هزاران آمریکایی نیز در قالب ماموران امنیتی شرکت های پیمان‌کار امریکایی در عراق باقی می‌مانند.

دنیای اقتصاد

1) بازار سکه به سوی تعادل

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=251156

توزیع گسترده سکه و شمش از روز گذشته در دونوبت صبح و عصر، بالاخره قیمت انواع سکه را تا سطح قابل انتظار بازار پایین آورد. دبیرکل بانک مرکزی نیز در گفت‌وگویی بر استمرار عرضه سکه تا برطرف شدن حباب قیمت‌ها تاکید کرد. سخن‌گوی بانک ملی نیز از افزایش تعداد 150 شعبه به 300 شعبه عرضه‌کننده سکه خبر داد.

2) برنامه مالیاتی برای سال 90

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=251191

رییس سازمان امور مالیاتی کشور از درآمد 21 هزار میلیارد تومانی مالیات در سال 89 خبر داده است که به گفته وی 83 درصد از ارقام پیش‌بینی‌شده را محقق کرده است. وی تلویحن علت عدم‌ تحقق 100 درصد درآمد مالیاتی را براورد بالای ارقام بودجه 89 دانسته و در عین حال افزوده است که وصول بخشی از مالیات‌ها به سال‌جاری موکول شده است.

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

کلیات بودجه سال ۹۰ در مجلس ایران تصویب شده است. «مشخص نبودن اعتبارات برای ایجاد اشتغال»، «تشویق به واردات»، «سلب اختیار از وزیران و دادن قدرت بیش‌تر به معاونت برنامه‌ریزی رییس‌جمهوری» از جمله دلایل مخالفان عنوان شده است.

به گزارش خانه ملت، کلیات لایحه بودجه سال ۹۰ که با ۷۵ روز تاخیر و در اسفند ۸۹ به مجلس ایران ارایه شده بود، روز سه‌شنبه ۶ اردیبشهت ۱۳۹۰ با ۱۴۹ رای تصویب شد.

احمدی توکلی، از نمایندگان اصول‌گرا و رییس مرکز پژوهش‌های مجلس از جمله مخالفان بودجه سال ۹۰ بود. او گفت بندهای زیادی از بودجه ۹۰ که در تناقض با برنامه پنجم است. به اعتقاد آقای توکلی هر طرح جدیدی که به مجلس می‌آید باید از قبل، تمام اعتبارات آن قابل تامین باشد و دوره اجرای آن طرح نیز معلوم باشد، در حالی که به گفته این نماینده، در بودجه سال ۹۰، صدها طرح آمده بدون آن‌که الزامات مذکور رعایت شود.

«تمرکز قدرت در دست معاونت برنامه‌ریزی رئیس جمهور و سلب اختیار وزیران»، از جمله دیگر دلایل رییس مرکز پژوهش‌های مجلس در مخالفت با بودجه سال ۹۰ بود.

احمد توکی  اتکای بیش از حد بودجه سال ۹۰ به درآمد‌های نفتی را از دیگر معایب آن دانسته است. به گفته احمد توکلی ۸۰ درصد پول نفت ایران با حساب قیمت نفت هر بشکه ۹۸ دلار حدود ۸۰ میلیارد دلار خواهد شد که «تشویق به واردات»، «ایجاد بیماری هلندی» و«رکود اقتصادی» از تبعات تزریق این پول به بازار خواهد بود.

طرح هدف‌مندسازی یارانه‌ها  از دیگر موضوع‌های مورد بحث آقای توکلی در مخالفت با بودجه پیشنهادی سال ۹۰ بود. به نظر وی، «رعایت نکردن افزایش تدریجی قیمت‌ها توسط دولت»، «کشاندن اجرای طرح هدف‌مندسازی یارانه‌ها به ۳ ماه آخر سال»، «تخصیص یک هشتم درآمد حاصل از اجرای طرح هدف‌مندسازی یارانه‌ها به‌جای ۳۰ درصد این درآمد به بخش صنعت و کشاورزی» و… از دیگر اشکالات لایحه بودجه سال ۹۰ است.

بیشتر بخوانید:

«ارایه تن‌خواه به جای بودجه به دولت از سوی مجلس»


 


خبر / رادیو کوچه

مقام‌های امنیتی مصر با اعلام خبری عنوان کردند روز سه‌شنبه، خط لوله انتقال گاز مصر به اسراییل و اردن مورد حمله یک گروه مسلح قرار گرفته و منفجر شده است. این انفجار موجب توقف جریان گاز در این خط لوله شده است.

به گزارش تلویزیون مصر، شعله‌های آتش به هوا برخاسته و ساکنان منطقه مجبور به ترک خانه‌های خود شده‌اند.

طی یک ماه گذشته این دومین باری است که این خط لوله گاز در شهر العریش واقع در 50 کیلومتری مرز اسراییل مورد حمله قرار می‌گیرد.

در عملیات پیشین مواد احتراقی منفجر نشد.

یک مقام امنیتی مصری که از اعلام نامش خودداری کرد گفته است یک گروه ناشناس مسلح به این خط لوله حمله کرده و موجب اختلال در انتقال گاز به اسراییل و اردن شده است.

اردن به گاز مصر وابسته است و 80 درصد از نیروی برق خود را از این راه تامین می‌کند.

سوپاپ‌های کنترل جریان گاز در ترمینال اصلی این خط لوله در پورت سعید واقع در سواحل دریای مدیترانه بسته شده است تا شعله‌های آتش خاموش شود.

مصر به اسراییل، اردن و سوریه گاز صادر می‌کند.

اخیرن انتقاداتی از معاهدات گاز مصر به‌دلیل بهای پایین آن مطرح شده است.

بیشتر بخوانید:

«انفجار در خط لوله انتقال گاز مصر به اسراییل»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته