«بالای خندق خونین، نابرادران
از خنده ریسه رفتهاند
از رنج پایان ناپذیر ما»
منوچهر آتشی از مجموعه گندم وگیلاس
با تشدید سرکوبها و ادامه زندانی کردن رهبران و فعالین کارگری و فعالین سیاسی جنبش آزادیخواهانه و جنبش سبز در کشور ما، شرایط کار کارگران و میلیونها مزد بگیر نیز در سالی که گذشت به مراتب بدتر شده است. تصمیمات استبدادی گونه سیاسی و اقتصادی دولت احمدی نژاد که با حمایت کامل بیت رهبری همراه بوده است، شرایط زندگی و کار اکثریت مردم کشور ما را دشوارتر کرده است. به همین علت در سالی که گذشت در نهاد کار، وضعیت بهداشت و ایمنی کارگران نیز بحرانی تر شده است و شاهد افزایش حوادث شغلی و مرگ و مجروح شدن کارگران بودیم.
اگر میگوییم مسولیت مستقیم مرگ کارگران به خاطر حوادث شغلی در کشور ما به عهده حاکمیت است بی جا نگفتهایم. بی شک در یک شرایط عادی میتوان ارزیابی بی طرفانه و متفاوتی از وقوع حوادث شغلی داشت و حوادث مرگ آفرین شغلی را فرضا ناشی از بی احتیاطی کارگر یا خطای انسانی یا فرسودگی دستگاهها و غیر استاندارد بودن آنها یا خطای مدیریت ارزیابی کرد و در جهت رفع خطرات با کمک گرفتن از تمام نیروهای درگیر در نهاد کار در یک شرایط دمکراتیک در جهتایمن شدن محیط کار و کاهش حوادث شغلی کوشید. اما در شرایط ویژه کشور ما با نگاهی عمیقتر به سیاستهای کلی حاکمیت متوجه خواهیم شد که رشد فزاینده آمار مرگ و میر کارگران بر اثر حوادث شغلی و یا مرگ تدریجی کارگران و سایر مزد بگیران جامعه به خاطر انجام مشاغل سخت و زیان آور و بیماریهای شغلی ارتباط مستقیم با تصمیمات نظامیگونه اقتصادی و درجه سرکوبهای سیاسی در جامعه و محیطهای کاری دارد. تا آنجا که به محیط کار و رابطه کار و کارگر مربوط میشود، شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد حاکمیت طی 32 سال گذشته در بحرانی کردن و سختتر کردن شرایط کار، میلیونها کارگر و مزد بگیر درایران نقش مستقیم داشته است و با قدرت رسیدن دولت امنیتی- نظامیاحمدی نژاد وضعیت کارگران و مزد بگیران ما در همه زمینهها به مراتب بدتر شده است. از جمله:
افزایش حوادث شغلی
هر ساله شاهد افزایش حوادث شغلی و افزایش مرگ و مجروح شدن کارگران هستیم، لیکن تاکنون هیچ کدام از مسئولین دولتی پاسخگوی فاجعه انسانی در محیط کار نبودهاند. اقدام عملی برای کاهش حوادث شغلی بهاین بهانه که هزینه تولید بالا میرود و میزان سود دهی کاهش پیدا میکند از جانب مسولین برداشته نمیشود و حادثه پشت حادثه تکرار میشود. بنا به گزارش معاون پزشکی قانونی: "هر ساله مرگ و میر حوادث ناشی از کار در مقایسه با سالهای قبل از آن با افزایش قابل توجهی مواجهه بوده است و از سال 1381 تا 1387 شاهد رشد چهار و شصت و شش درصدی حوادث شغلی بودهایم. در نه ماه سال 1389، 993 تن بر اثر حوادث ناشی از کار جان خود را از دست دادند. این در حالی است که در زمان مشابه در سال 1388، 951 تن در حوادث کاری کشته شدهاند"(1). بهاین ترتیب با توجه بهاین آمار رسمیدولتی که بازتاب تمامیحوادث شغلی درایران نیست درسال 1389 در مقایسه با سال 1388 باز هم شاهد افزایش مرگ کارگران در محیطهای بشدت ناامن کاری درایران هستیم. باید توجه داشت که دراین گزارشات معمولا هیچگونه اشارهای به کارگرانی که به خاطر بیماریهای ناشی از کارهای سخت و زیان آور جان خود را در طی سال از دست دادهاند نشده است. همچنین آمار حوادث بخش وسیعی از کارگران، که در کارگاههای خصوصی و زیر زمینی و خانگی و غیر دولتی کار میکنند و یا زیر پوشش قوانین تامین اجتماعی نیستند و یا کارگران مهاجر و پناهنده در جایی ثبت نمیشود.
حذف قوانین حمایتی و جلوگیری از تشکل یابی مستقل کارگران
رژیم جمهوری اسلامی با وجود افزایش هر ساله حوادث شغلی، به جای دنبال کردن سیاست صیانت و مراقبت از نیروی کار و تنظیم قوانین حمایتی و نظارت دایمی بر اجرایی شدن آنها، ، مسیر خلاف را طی میکند. حاکمیت بطور مدوام اندک قوانین حمایتی از نیروی کار را به بهانههای مختلف حذف کرده است و مانع از اجرایی شدن مصوبات بین المللی کارگری مانند حق تشکل مستقل کارگری و قرار داد دستجعی کار، که برای بهبود شرایط کار کارگران ضروری است، میشود.
سختتر شدن شرایط کار و دستمزد زیر خط فقر
تصمیمات غیر دمکراتیک و استبدادی اقتصادی و سیاسی رژیم مانند حذف یارانهها و مدیریت استبدادی و نظامیگونه نهاد کار و واگذاری صنایع حیاتی نفت و گاز به سرداران سپاه و تعیین سطح دستمزد زیر خط فقر به همراه ساعات کار طولانی، باعث شده است که بخش عظیمی از کارگران به خاطراینکه مشاغل " بخور و نمیر" خود را از دست ندهند بی توجه بهایمنی و بهداشت کار، تن به هرکار پر خطری که بهداشت و ایمنی آنان را در محیطهای کار تهدید میکند، بدهند. ازاین جهت حاکمیت عملا آنان را در دوراهی فقر و مرگ و آسیبهای بدنی و روحی ناشی از حوادث شغلی قرار داده است. به همین خاطر است که با طولانیتر شدن ساعات کارو سختتر شدن شرایط کار، هرسال شاهد افزایش حوادث شغلی هستیم.
سرکوب فعالین کارگری
هرگاه فعالین کارگری یا مزد بگیران درکشور ما خواستهاند که بصورت مسالمت آمیز و با تکیه بر قوانین حقوق بشری و مصوبههای برسمیت شناخته شده بینالمللی در حوزه کار و کارگر برای بهبود شرایط کار اقدام بهایجاد تشکلهای مستقل خود بکنند، حاکمیت با توسل به قوه قهریه و دستگاه قضایی وابسته و دستگاههای امنیتی و سرکوبگری که درهر کارخانه و محل کار وهرمحله ایجاد کرده است به سرکوب و زندانی کردن فعالین کارگری و اخراج کارگران حق طلب پرداخته است و هر تلاشی برای بهبود شرایط کار با اتهامات واهی نظیر" اقدام علیه امنیت ملی" با سرکوب بی امان و زندان طولانی مدت روبرو میشوند. میدانیم که رهبران ارزشمند کارگری کشور ما، مانند منصور اسالو، ابراهیم مددی، رضا شهابی، غلامرضا غلامحسینی و معلمینی نظیر رسول بداغی وعبدالرضا قنبری - که هم برای ساختن زیر بناهای جامعه مدرن و مدنی و هم کمک به بهتر شدن شرایط کار و زندگی کارگران از طریق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و معلمین تلاش کردهاند - هم اکنون در بدترین شرایط در زندانهای رژیم گرفتار هستند.
در چنین شرایطی است که سال گذشته در صنایع متفاوت مانند خودروسازی، نفت و پتروشیمی، ساختمانی، معادن و کشاورزی و غیره صدها تن جان خود را از دست دادهاند و هزاران تن دچار آسیبهای جدی جسمی و روحی و بیماریهای ناشی از مشاغل سخت و زیان آور شدهاند. در زیر به چند مورد از حوادث شغلی و گزارشارت و آماری که در مورد حوادث شغلی طی سال گذشته منتشر شده است میپردازیم.
ایران خودرو
درسال گذشته «شرکتایران خودرو» شاهد یکی از خونین ترین حوادث کارگری بود. به گفته سرهنگ مهرابی رییس پلیس ترافیک شهری اداره راهنمایی و رانندگی،«سه شنبه شب مورخ پنجم بهمن سال 1389 راننده یک کامیون، که خود حدود دوسال پیش قربانی حادثه شغلی و دچار ضربه مغزی شده بود و در طول شبانه روز دارو مصرف میکرده است و همچنین فاقد شرایط لازم برای رانندگی کامیون بوده است، در حال ورود به درب شماره 9 کارخانه ایران خودرو با تعدادی از کارگران برخورد میکند و باعث کشته شدن چهار کارگر به نام ولی رحمانی، مصطفی خضری، سعید شفیع خانی و میرحسین حسینیی، و زخمی شدن 13 نفر شد.»(2) طی گزارشات متعددی که دررسانههای دولتی و رسمی ایران منتشر شده است و بنا به گفته کارشناسان اقتصادی:«یکی از صنایع بحران زده، صنعت خودرو سازیایران ، شرکت ایران خودرو است که بزرگترین واحد صنعتی در خاورمیانه است. دکتر ادیب در نوشتهای که در روزنامه" همشهری" منتشر کرده است میزان بدهیاین شرکت را بیش از ده هزار میلیارد تومان برآورد کرده است و مدیریت نا کارآمد این بنگاه دراین چند ساله اخیر و بخصوص در یکی دو سال گذشته، مزید بر علت شده است».(3) تحت چنین شرایطی که بحران اقتصادی و عدم بهره وری به خاطر سوء مدیریت، ایران خودرو را فراگرفته است، مدیران کارخانه بیشترین فشار برای تولید و سود آوری بیشتر را تحت بدترین شرایط کاری به کارگران منتقل میکنند. بی جهت نیست که کارگران ایران خود رو در چند ساله گذشته به علت شدت کار و حتی اضافه کاری اجباری، شاهد قربانی شدن همکاران خود به علت حوادث شغلی بودهاند. قبل از حوادث اخیر در"ایران خودرو" کارگران دیگری از جمله؛ « " پیمان خسرو زاده رضی لو" ، "امید فولادی" و دوکارگر دیگر به نام "وحید امینی" و نیز "یاسر یوسفی" و همچنین" حسین مویدی" و "محمود محمودی و حسین صادق زاده خانمیری و فریدون گلستانی" در"ایران خودرو" به خاطر حوادث شغلی و فشار طاقت فرسای کار، جان خود را از دست دادند.»(4) به خاطراین حوادث مرگبار تاکنون هیچکدام از مدیریت ایران خودرو، و پیمانکاران مورد تعقیب قانونی قرار نگرفتهاند و"ایران خودرو" به همان شیوه سابق به عنوان یکی از ناامن ترین محیطهای کاری که کارگران آن در محاصره نیروهای حراست و امنیتی رژیم هستند، به کار خود ادامه میدهند.
معادن
معادنایران خصوصا معادن استان کرمان طی سالهای گذشته جزء مرگبارترین محیطهای کاری درایران بوده است. در پژوهش مستقلی که توسط دانشگاه تهران انجام شده است نشان میدهد: «از سال 2003 تا 2008 میلادی در هر 24 ساعت یک حادثه درمعادن کرمان رخ داده است.»(5) از سوی دیگر نماینده "راور کرمان" درمجلس شورای اسلامی طی گزارشی اعلام کرد :«تنها در سال گذشته (1389) نزدیک به سی نفردر اثر ریزش و انفجار معادن جان خود را از دست دادهاند(6)». او در این گزارش هیچگونه اشارهای به هزاران کارگر معادن که سالانه دچار بیماریهای خطرناک تنفسی و آسم شغلی و بیماریهای ریوی مانند آزبستوزیس وسیلکوزیس و سرطانهای شغلی ریه که تدریجا منجر به مرگ کارگران معادن میشود، نمیکند.
کارگران ساختمانی
در گزارشات متعددی که هر ساله در مورد کارگران ساختماتی منتشر میشود، بیشترین حوادث، مربوط به صنعت ساختمان سازی درایران است. در گزارشی میخوانیم: «48 درصد از کارگران ساده ساختمانی که شامل کارگران جوان و یا مسن و یا مهاجر هستند و از آموزش و مهارت فنی برخوردار نیستند، اصلی ترین قربانیان حوادث شغلی دراین صنعت هستند و بیشترین علت مرگ آنان سقوط از ارتفاع و ناامن بودن داربستها، نبود وسایل حفاظت فردی، ریزش دیوارههای گود برداری و نبودن امکانات کمکهای اولیه در محل کار، از جمله دلایلی هستند که باعث مرگ کارگران ساختمانی هستند. بهاین دلایل در سال گذشته فقط 444 تن بر اثر سقوط از بلندی جان خود را از دست دادند.»(7) از سوی دیگر نماینده بجنورد در مجلس شورای اسلامی" محمد مهدی شهریاری" با تاکید براین نکته که حوادث کار در پروژهای ساختمانی بالا است میگوید: «کارگران بسیاری را سراغ دارد که از داربست افتاده و قطع نخاع شدهاند اما به دلیل نبود بیمه مدتهاست در خانه افتاده و با دریافت صدقه امرار معاش میکنند.»(8) با اینکه لایحه بیمههای اجتماعی کارگران ساختمانی بر طبق اصل 29 قانون اساسی**، در سال 1386 به تصویب مجلس رسیده است، لیکن شورای نگهبان جمهوری اسلامی، دولت احمدی نژاد و سرداران نظامی او که اینک به بزرگترین کارفرمایان ایران تبدیل شدهاند و مسئولان شهرداریهای شهرهای ایران و دیگر کارفرمایان ساختمانی به این بهانه که بیمه کارگران باعث افزایش هزینه ساختمان سازی میشود، مانع از اجرایی شدناین قانون هستند. با اینکه فکر بیمههای کارگران ساختمانی از پیش از زمان جنبش مشروطیت از جانب اولین نسل فعالین کارگری وچپ مطرح بوده و جزء یکی از مفاد اعلامیه جنبش مشروطیت ایران بوده است، لیکن هنوز کارگران ساختمانیایران ازاین حق و مطالبه عادلانه محروم هستند. هم اکنون بیش از دو میلیون کارگر ساختمانی که با خانوادهای خود بالغ بر شش میلیون از جمعیت کشور ما را تشکیل میدهند، علیرغم وعدههای مسؤلین رژیم فاقد بیمه هستند و از حقوق بازنشستگی و از کار افتادگی بی بهرهاند.
کارگران کشاورزی
صنعت کشاورزی ایران شامل دامداری و شیلات و جنگلبانی، که کارگران آن عمدتا از زنان کارگر و مهاجر و پناهنده تشکیل شده است در معرض حوادث شغلی و بیماریها شغلی متفاوتی قرار دارند. برای نمونه یکی از موارد بیماری زا و شیوع سرطان در میان کشاورزان استفاده از سموم کشاورزی و مواد شیمیایی صنعتی است که هم در کشاورزی و هم در دیگر صنایع استفاده میشود که در دراز مدت انسان را به بیماریهای خطرناک تنفسی و سرطان مبتلا میسازند. در همایش طب صنعتی بیان شد :«در حال حاضر در کشور ما صد هزار نوع ماده شیمیایی در صنایع استفاده میشود که تنها اثرات هزار وپانصد تا دوهزار آن روی انسان شناخته شده است!»(9)
بنا به گزارشی: «هر سال فقط در استان گلستان500 کارگر کشاورزی به خاطر نداشتن لباس ایمنی و نبود آموزش به خاطر استفاده از مواد سمی دفع آفات، جان خود را از دست میدهند. علت مرگ آنها سرطان معده و سرطان حلق و حنجره و خون گزارش شده است.»(10)
بنا به گزارش یکی از کارشناسان بهداشت حرفهای مرکز استان خراسان جنوبی، «آمار مرگ ومیر حوادث شغلی در کشاورزان با آمار حوادث در معادن زیر زمینی و فعالیتهای ساختمانی برابری میکند و یا گاهی بیشتر از آن است»(11
شواهد و نمونههای بالا بازتاب اندکی از وضعیت غیرایمنی و غیر بهداشتی وغیر قابل قبول در محیطهای کاری در کشور ماست. با نگاهی به گزارشها و دغدغه کارمندان خصوصا زنان کارمند و کارکنان نهادههای مختلف کاری اعم از دولتی وغیر دولتی، بیمارستانها، بانکها، آموزش و پرورش و دیگر محیطهای کاری که آلوده به استرس و یا آلوده به آزار و اذیت جنسی و تبعیض علیه زنان است، گستردگی غیرایمنی و غیر بهداشتی کار بیشتر و بیشتر آشکار میشود.(12) و (13)
شیوه و روندی که در حال حاضر دولت احمدی نژاد و وزیر کارش" شیخ الاسلامی"، در مورد نهاد کار و تولید در ایران در پیش گرفتهاند بی شک سال جاری نیز درکنار رکود و گرانی و بیکاری و تورم که صندوق بین المللی پول، تورم را در سال جاری در ایران بیست ودو نیم درصد اعلام کرده است، سالی سختتر و پر حادثهتر برای میلیونها کارگر و کارمند و مزدبگیر کشور ما خواهد بود.
هم اکنون سیاست حذف یارانه و تعیین دستمزد زیر خط فقر، نه تنها سطح زندگی بخور و نمیر کارگران و اقشار پائین جامعه را تهدید میکند، بلکه زندگی اقشار متوسط جامعه را نیز دچارمشکلات اساسی کرده است. درچنین شرایطی اکثریت مزدبگیران و خانوادهای آنان مجبور خواهند بود که تن به انجام مشاغل دوم و سوم یا هرگونه مشاغل سخت و زیان آوری برای تامین هزینههای زندگی بدهند. بی جهت نیست که سیدعلی خامنه امسال را سال "جها د اقتصادی" (بخوان کار کردن تا حد مرگ) اعلام کرده است.
درسال جاری بی قانونی بیشتری در محیطهای کاری ایران حاکم خواهد شد. حذف تدریجی قانون کار طی سالهای گذشته تاکنون 80 در صد نیروی کار را از زیر اندک پوشش حمایتی قانون کارخارج کرده است. در سال جاری نیز حذف باقی مانده قانون کار بطور جدی در دستور کار دولت احمدی نژاد و وزیر کارش قرار دارد. در آخرین جلسهای که بین وزیر کار و احمدی نژاد مدتی پیش یرگزار شد، وزیر کار اعلام کرد:«از دیگر مصوبات در سال جاری (1390) اصلاح قانون کار( بخوان حذفاندک قوانین حمایتی کارگران) است و نیز مصوب شد نظام استاد و شاگردی احیا شود.»(14) احیاء نظام "استاد و شاگردی" مورد نظر دولت احمدی نژاد و وزیر کارش، در واقع چیزی نیست جز بازگشت به دوران حجره داری و بی قانونی کامل و احیای رابطه نیمه برده داری در محیطهای کاری کشور ما. " نظام استاد و شاگردی" رابطهای پیشا سرمایه داری است که هیج گونه ارتباطی با دوران مدرن ندارد و سابقه آن به پیش از جنبش مشروطیت وایدههای شیخ فضل اله نوری باز میگردد. این رابطه نیمه بردگی همه اختیارات را به کارفرمایان تفویض خواهد کرد. تحت چنین شرایط بی قانونی، کارفرما حرف اول و آخر را میزند و میتواند هر طور که مایل باشد با کارگران و یا شاگردان بی پناه و بی حقوق خود رفتار کند و آنها را مورد بهره کشی و سوء استفاده قرار بدهد. اتخاد چنین سیاستهای غیر انسانی از جانب دولت احمدی نژاد بالطبع کارگران و مزد بگبران کشور ما را در سال جاری در موقعیتی تحقیر آمیزتر و آسیب پذیرتر قرار خواهد داد.
تا زمانیکه شاهد اتخاذ چنین سیاستهای ضد کارگری و خشونت آمیزی در رابطه با میلیونها کارگر و کارمند ومزد بگیر از جانب حاکمیت هستیم و هر گونه تلاش مسالمت آمیز فعالین کارگری و اجتماعی و سیاسی بخاطر بیان ابتدایی ترین مطالبات عادلانه مردم با سرکوب وزندان و شکنجه و حبس روبرو میشود، ما مردم حق داریم که حاکمیت و استبداد حاکم را مسؤل بدتر شدن وضعیت سیاسی و اجتماعی و مسؤل مرگ کارگران و مزد بگیران در محیطهای کاری بدانیم.
اردیبهشت ۱۳۹۰
توضیحات و منابع:
--------------
* پس ازتلاشهای پیگیر اتحادیههای بین المللی خصوصا کنگره کار کانادا، سازمان جهانی کار در سال 2003، روز 28 آپریل (8 اردیبهشت) را روز جهانی بهداشت و ایمنی کار و روز بین المللی گرامیداشت قربانیان حوادث شغلی اعلام کرد.
**اصل بیست و نهم قانون اساسی: برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری از کار افتادگی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی. دولت مکلف است طبق قوانین از محل درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تامین کند..
۱- سایت سازمان پزشکی قانونی کشور. بهمن 13891
2- ایسنا 10 بهمن 1389
3- احمد سیف، "گلستانی که آتش گرفت" آرش 104 ،ص 256
۴- سایت بانک مقالات رایگان مهندسی
Freepaper.blogfa.com
۵- www.ro.uow.edu.au
6- ایلنا 30/9/1389
7- سایت پزشکی قانونیایران
8- ایلنا 11/2/1389
9- ایلنا 29/2 1389
۱۰- www.pan.uk.org
۱۱- http/hanafirmohammad.blogfa.com
12- زنان کارگر قربانیان خاموش حوادث شغلی، م. صقوی- سایت مدرسه فمنیستی
13- خشونت جنسی در محیطهای کاری_ سایت کانون مدافعان حقوق کارگر.
۱۴- پایان بررسی اصلاح قانون کار در هفته جاری- پایگاه اطلاع رسانی وزارت کار جمهوری اسلامی.23/1/13914
بنا به این گزارش رییس دولت دهم از زمانی که از کردستان بازگشته در دفتر کارش حاضر نشده است و چند نماینده حامی دولت هم در این زمینه با وی دیدار کردند.
خبر این دیدار از سوی علی اصغر زارعی در گفتگو با خبرگزاری نیمه رسمی فارس تایید شده است.
همچنین این گزارش افزوده است که امروز احمدینژاد فقط با یک مقام چینی دیداری خارج از دفتر کار خود داشته است.
گفته میشود علی لاریجانی و مهدوی کنی هم شب گذشته با وی دیدار داشتند و با گوشزد کردن خطر واکنش وی خواستار قبول نظر رهبر جمهوری اسلامی شدند که او این خواسته را رد کرده است.
پیش از این خبری مبنی در دعوت مجدد حیدر مصلحی به هیأت دولت منتشر شده بود که قرائن نشان از صحیح نبودن خبر دارد.
در همین زمینه خبرگزاری مهر گزارش داد وزیر ارشاد دولت دهم، در پاسخ به سوالی پیرامون ادامه کار و دعوت حیدر مصلحی به هیات دولت پاسخ صریحی نداد و گفت: باید ببینیم فردا چه میشود چون جلسه روز یکشنبه است.
در روزهای گذشته ماجرای قبول استعفای وزیر اطلاعات از سوی رییس دولت دهم به موضوع کشمکش و جنگ رسانهای تیم دفتر احمدینژاد، سپاه و هوادارن لاریجانی شده بود که با دخالت آیت الله خامنهای و نامهٔ وی به احمدینژاد انتظار میرفت این موضوع ادامه پیدا نکند اما محمود احمدینژاد تا حال حاضر به پذیرش نظر رهبر جمهوری اسلامی نشده و در مقابل آن تمکین نکرده است.
-- میزان
به گزارش خبرنگار جهان چند روز پیش اهالی یک منطقه با اطلاع دادن به کلانتری محل از 2 بیماری خبر دادند که کنار اتوبان خلیج فارس بعد از پل شهید کاظمی و در زمین های کشاورزی آن حوالی رها شده اند.
پی گیری ها از افراد حاضر در محل ، مشخص کرد که یک دستگاه آمبولانس مزدا خاکی رنگ با سه نفر سرنشین، 2 بیمار را با وضعیت کاملا نامناسب در کنار جاده رها کرده اند.
این 2 بیمار که یکی از آنها دارای شكستگي پا و عفونت و دیگری داراي سوختگي بوده اند، در بیمارستان بستری بودند که به علت نداشتن پول کافی برای ادامه درمان به این مکان منتقل شده اند.
در حال حاضر این بیماران با هماهنگی کلانتری محل به بیمارستان فیروز آبادی شهر ری منتقل شده اند.
جوابیه بیمارستان امام خمینی:
سلام علیکم
احتراما به دنبال درج خبری با عنوان رها کردن 2 بیمار در کنار خیابان توسط عوامل بیمارستان در تاریخ سوم اردیبهشت ماه سال 1390 بررسی های به عمل آمده به شرح ذیل اعلام می گردد:
1-هیچ گونه مدرکی دال بر بستری بودن این بیماران در این مرکز وجود ندارد.
2-این بیمارستان بخش سوختگی وآمبولانس مزدا ندارد.
3-این بیمارستان همیشه پذیرای بیماران بی بضاعت و بدحال از اقصی نقاط کشور بوده و می باشد.
پاسخ جهان: ضمن تشکر از مسئولین بیمارستان امام خمینی.
پی گیری های خبرنگار ما از 3 منبع مجزا نشان می داد که این بیماران در بیمارستان امام خمینی بستری بوده اند.
1-خودبیماران مذکور 2-مردم محل و شاهدان عینی که مدارک بیمار را مشاهده کردند. 3-مسئولین انتظامی حاضر در محل.
اما ساعتی پس از انتشار خبر به دلیل تکذیب آن از سوی مسئولین بیمارستان امام خمینی، نام این بیمارستان را از خبر مذکور حذف کردیم.
با این حال آنچه مسلم است اینکه این بیماران توسط آمبولانس و کادر بیمارستان در کنار خیابان رها شده اند پی گیری های خبرنگار ما در این رابطه ادامه دارد و بزودی نام این بیمارستان و مسئولین آن منتشر می شود.
-- جهان نیوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر