-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

Latest News from 30Mail for 02/27/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/12/7
پیمان معادی در فروشگاه صنایعی، برای پرو و اندازه گیری نهایی، کت و شلوار و جلیقه طراحی شده Zegna را می‌پوشد. ویدئو از کافه سینما دات کام.

 
 

1390/12/7

 

حامد اسماعیلیون
گمشده در بزرگ‌راه

من از اتفاقاتی می‌نویسم که خود شاهد آن بوده‌ام. مثلن سه استیضاح تاریخی عبدلله نوری، عطا مهاجرانی و علی کردان در مجلس.

"این رفتن از آن رفتن‌ها نیست". جمله‌ای بود که ناطق‌نوری بعد از دفاع آخر عبدلله نوری و پایین آمدن‌اش از پشت تریبون مجلس ادا کرد قبل از این‌که آرای استیضاح خوانده شوند. البته بعدها گویی تکذیب کرد که قصد کنایه زدن داشته است. واقعن همین هم شد. رفتن عبدلله نوری از آن رفتن‌ها بود. یا "آقای حسینیِ اخلاق در خانواده" و "آقای حسینیِ رفسنجان" که از دهان مهاجرانی بیرون آمد وقتی می‌خواست این دو نفر موافقِ استیضاح‌اش با هم قاطی نشوند. "آیا با جمعیت ۶۰ میلیونی تیراژ ۲۵۰۰ یا ۳۰۰۰ تایی کتاب قابل قبول است؟" انگار مهاجرانی روزهای تیراژ هزارتایی و جمعیت هفتاد و پنج میلیونی را پیش‌بینی نمی‌کرد. او متهم شده بود به میدان دادن برای اشاعه‌ی فحشا از طریق مطبوعات. یا "به خدا شرم دارم سینه‌ی تاول‌زده نشان شما دهم. شما با کدام ارزش بازی می‌کنید؟" که بیژن نوباوه خطاب به کردان فریاد می‌کشید. هرکدام از این اتفاقات که در مجلس رخ داد می‌توانند فصلی از یک قصه باشند. قصه‌ای از رقابت‌های گروهی، بیرون فرستادن آدم‌ها، شرمنده کردن، تخطئه کردن، شادیِ دوباره وزیر شدن برای مدتی و اندوه وزیر نماندن که سرطان خون را پشت‌بندش بیاورد.

باری در این میان استیضاح مهاجرانی - هرچند بعید است امروز آب‌مان توی یک جوی برود- به نظرم حکایتی یگانه و شاهکار بود. روز قبل‌اش با ممد حرف زده بودم. او می‌گفت مهاجرانی رای می‌آورد من می‌گفتم "نخیر آقا. رفتنی است." و غصه‌دار بودم. صبح روز استیضاح به در و دیوار می‌زدم تا ماوقع را از رادیو مجلس بشنوم. بقیه‌ی دانشجوها هم دست‌کمی از من نداشتند. اما حضور در بخش‌های درمانی دانشکده الزامی بود و فرار کردن بعید به نظر می‌رسید هرچند بچه‌های انجمن اسلامی یواشکی در دفترشان به رادیو گوش می‌کردند. در میان بقیه تنها من بودم که موفق شدم دل دکتر.ت را به دست بیاورم و رادیوی یدک انجمن‌اسلامی را قرض بگیرم و سیم‌اش را دور مچ‌ام بپیچم و رادیو را فرو کنم زیر روپوش و بدو بدو بروم در اتاق استادان بخش ... و به اتفاق دکتر.ت که تمایلات مذهبی داشت، آدم بامعرفتی بود و مهاجرانی را دوست داشت استیضاح را کامل بشنوم. در تمام ساعات طولانی استیضاح دکتر.ت دست می‌برد سیگار روشن کند بعد انگار یادش می‌آمد که توی بخش است. هرچه بود سکوت بود و سکوت. نتیجه‌ی استیضاح و رای آوردن دوباره‌ی مهاجرانی از میدانی که برای‌اش تدارک دیده بودند ما را مبهوت کرد. اتفاقی که افتاد البته فقط و فقط به نطق استادانه‌اش مربوط می‌شد (و به پیش‌بینیِ ممد!). درست است که مهاجرانی از مسعود بهنود و بهرام بیضایی دفاع کرد اما نطق‌اش بیش از آن‌که پاسخ به سوالات و رفع اتهامات باشد، محفلِ به رخ کشیدن دانسته‌های او شد آن‌جا که گفت وزارت از ریشه‌ی "وزر" است و وزر بار بردن است و این‌جا در وزارتخانه نشد خب جای دیگر. (نقل به مضمون) و بر پایه‌ی هر آن‌چه که نماینده‌گان "عربی" می‌دانستند به مبارزه رفت و پیروز بیرون آمد. همان پیروزی شفاهیات بر مکتوب که پیش از این گفتم. بعدها که مهاجرانی رمان نوشت نقطه‌ضعف‌ها بیرون آمدند.

یادم هست که جلسه‌ی رای اعتماد وزرای خاتمی و وزرای احمدی‌نژاد را هم دنبال می‌کردم. ساعت‌ها نشستیم و در واحد چهارصد و خرده‌ایِ خوابگاه شایانمهر تبریز رای آوردن وزرای خاتمی را دیدیم. تخمه هم می‌شکستیم سیگار هم دود می‌کردیم."بی‌خود دل‌تان را خوش نکنید. چار تا کتاب بیشتر منتشر می‌شه چار تا فیلم هم درمیاد. فقط همین". ممد بود که این حرف را زد و تا همیشه یاد من ماند. به خاطر همین تحلیل تک‌جمله‌ای‌اش و پیش‌بینی‌های عجیب‌اش بود که پیش از هر انتخاباتی به او زنگ می‌زدم و تحلیل‌اش را می‌پرسیدم. ممد مکثی می‌کرد و به سرعت با ته‌لهجه‌ی مازندرانی‌اش اوضاع را سبک‌سنگین می‌کرد و گروه‌های سیاسی را می‌ریخت توی دایره و یکی را بیرون می‌کشید و می‌گفت چه کسی پیروز انتخابات خواهد شد. اغلب هم دعوامان می‌شد. من رویاهای خودم را داشتم و او واقعیت پرزور و ترسناک را در مشت‌اش داشت. من می‌گفتم نه بابا این‌طور نیست. فلانی وزنه‌ای نیست. او می‌گفت شک نکن. همین است که من می‌گویم. من می‌گفتم روزنامه‌ی فلان این‌طور نوشته. فلانی گفته اگر روز جمعه همه نیایند این‌طور می‌شود آن‌طور می‌شود. ممد جواب آماده داشت. "فلانی توی روزنامه نوشته. کی روزنامه می‌خواند؟" نمی‌دانم ممد روزنامه می‌خواند یا نه.

معمولن مردِ پیروز بعد از انتخابات ممد بود. یعنی مردِ پیروز انتخابات ممدی بود که پیروز را می‌شناخت اما تمایلی به او نداشت و آخرین بار که همدیگر را دیدیم شمردیم که سال‌های متمادی است داریم در انتخابات شکست می‌خوریم.


 
 

1390/12/7

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دو کلیسای مسیحی در تهران را از ارائه خدمات به زبان فارسی به مراجعه کنندگان در روز جمعه منع کرد.

به گزارش رادیو فردا، کلیسای پروتستان "امانوئل" و کلیسای انجیلی "پطرس مقدس" تا پیش از دریافت این ابلاغیه تنها کلیساهایی بودند که هر هفته در روزهای جمعه پاسخگوی مراجعان به زبان فارسی بودند.

مراسم روزهای جمعه این کلیسا‌ها به محلی برای گرد هم آمدن نومسیحیان و مسلمانان علاقمند به مسیحیت می‌شد.

بر اساس این گزارش، وزارت اطلاعات ایران حدود دو هفته پیش این دستور را صادر کرده است.

پیش از این نیز در دسامبر سال ۲۰۰۹ کلیسای مرکزی تهران ابلاغیه‌ای مشابه دریافت کرده بود.

وزارت اطلاعات ایران در این ابلاغیه آورده است که این کلیسا‌ها می‌توانند خدمات خود به زبان فارسی را به جای روز جمعه در روز یکشنبه ارائه کنند.

در ایران روز جمعه تعطیل رسمی به شمار می‌رود و بیشتر ایرانی‌ها نمی‌توانند در روز یکشنبه در مراسم این کلیسا‌ها شرکت کنند.

منبع: رادیو فردا

مرتبط:

بیش از ۶ هزار جلد کتاب مقدس مسیحیان در ایران توقیف شد

بیش از ۲۰۰ کلیسای خانگی در مشهد فعالیت می‌کند


 
 

1390/12/7

تصرف ۷۴۰ هکتار از زمین‌های منطقه حفاظت‌شده جاجرود و حریم پارک ملی خجیر در همسایگی تهران به بهانه ساخت مسکن مهر با اعتراض دوست داران محیط زیست در ایران مواجه شد.

منابع خبری محیط زیست ایران روز چهارشنبه گزارش داده بودند که شرکت پردیس عمران با فرستادن چندین دستگاه ماشین راه سازی خود به منطقه حفاظت‌شده جاجرود در حال ساخت جاده‌ای برای عبور و ساخت خانه‌های ویلایی مسکن مهر است.

این اقدام شرکت پردیس عمران، با واکنش منفی فعالان محیط زیست روبرو شد چرا که در نظر آن‌ها اقدام شرکت عمرانی برای تصرف مناطق حفاظت‌شده، غیرقانونی بوده است.

آن‌ها می‌گویند با توجه به حفاطت شده بودن منطقه جاجرود، شرکت پردیس عمران باید علاوه بر مجوزهای کنونی، از سازمان حفاظت محیط زیست کشور و شورای عالی محیط زیست نیز مجوز دریافت کند که اقدام به این کار نکرده است.

روزنامه شرق نیز در شماره روز یکشنبه خود از انتشار بیانیه فعالان و دوستداران محیط زیست در مخالفت با این اقدام خبر داد.

به گزارش روزنامه شرق، در این بیانیه که به امضای ۸ گروه و انجمن دوستدار محیط زیست رسیده، آمده است که شرکت پردیس عمران «با تخریب غیرقانونی اراضی حفاظت‌شده و با وارد کردن ۱۰ دستگاه لودر، بولدوزر و سایر ماشین‌آلات سنگین، جاده‌ای به طول ۱/۵ کیلومتر به عنوان جاده دسترسی شهرک‌سازی آتی احداث شده است.»

دوستداران محیط زیست در این بیانیه به نقل از شاهدان عینی می‌افزایند که با وجود ممانعت محیط بانان از ورود دستگاه‌های راه سازی به ماطق حفاظت‌شده، «کارکنان شرکت عمران پردیس با مجوز مدیریت خود با باتوم و سایر ادوات» به محیط بانان حمله کردند.

آن‌ها این بیانیه در پایان از مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و اداره کل محیط زیست استان تهران در خواست کردند که «هرچه سریع‌تر و قبل از آنکه ابعاد تخریب فاجعه‌بار‌تر شود، با طرح موضوع در محاکم قضایی قاطعانه از این اقدام غیرقانونی جلوگیری و ممانعت به عمل آورند.»

منابع: سبزپرس و شرق


 
 

1390/12/7
  •  

    آرش آبادپور
    کمانگیر

    در ویدیویی که از داریوش جلالی در یوتیوب منتشر شده‌است، او با یک پتو روی دوشش کنار یک نرده‌ی سفید دیده می‌شود. روایت‌ها می‌گویند او در اعتراض به رفتار حراست دانشگاه یاسوج خودش را به نرده‌های دانشگاه زنجیر کرده‌است. لب‌های داریوش جلالی به هم کوک خورده‌است.

    دختری که دوربین را در دست دارد، پسر را به سوال گرفته‌است. وقت نیست. می‌خواهد ازش چند جمله بگیرد و برود. «آقا، یک لحظه این ور رو نگاه کن» داریوش جلالی دو انگشتش را به علامت پیروزی بالا می‌گیرد. «برا چی این‌کار رو کردی؟» باز دو انگشت ِ بالا. «برا چی این‌کار رو کردی؟» یک نفر از پشت صحنه می‌گوید «دهنش بسته‌است خب». داریوش جلالی به لب‌هایش اشاره می‌کند. بعد سرش را برمی‌گرداند. صدای ِ پشت دوربین می‌گوید «تعلیقی ِ کُرده، واسه اعتراض». «واسه اوضاع دانشگاه‌ه؟ مشکل داری؟» داریوش جلالی سرش را تکان می‌دهد. چند بار. یک نفر با کارت شناسایی جلو می‌آید و می‌پرسد «آقا، می‌تونم یک مصاحبه باهاتون بکنم». ویدیو تمام می‌شود. ۲۳ ثانیه.

    ویدیو بی‌محابا و تصادفی گرفته‌شده‌است. یا دلیلی نداریم فکر کنیم این صحنه کارگردانی شده‌است. ویدیو اما چیزی کم ندارد. فاجعه، استیصال، و طنز ِ‌تلخ ِ‌ موقعیت. از دیروز که ویدیو را دیده‌ام دارم فکر می‌کنم کسی اگر می‌خواست، بهتر از این نمی‌توانست وضعیت را به‌تصویر بکشد.

     

    (لینک مستقیم ویدیو)


     
     

    1390/12/7

    رستوران زنجیره‌ای "کی اف سی" که در فروش مرغ‌های سوخاری شناخته شده است، افتتاح هرگونه شعبه خود در ایران را تکذیب و اعلام کرد که علیه افرادی که از نام و نشان این شرکت در ایران سوء استفاده کنند، برخوردی قانونی خواهد کرد.

    روز جمعه خبرگزاری‌های داخل ایران گزارش داده بودند که نخستین شعبه رستوران‌های زنجیره‌ای کی اف سی قرار است در شهر کرج افتتاح شود.

    امیرحسین علیزاده، مدیر شرکت «کیهان افتخار سینا»، که مخفف آن می‌تواند نام کی اف سی باشد، از تلاش و رایزنی ۵ ساله برای «خرید امتیاز از شرکت مادر» برای بازگشایی کی اف سی در ایران خبر داده بود.

    اگرچه آقای علیزاده گفته بود که کی اف سی ایران یک شرکت آمریکایی نیست اما شرکت او از نشان تجاری شرکت کی اف سی آمریکا استفاده کرده است.

    لوگوی کی اف سی آمریکایی، تصویری از هارلند سندرز، بنیانگذاز این رستوران‌ها ست، که در لوگوی کی اف سی ایرانی نیز به چشم می‌خورد.

    البته در لوگوی کی اف سی ایرانی، پاپیون آقای سندرز حذف شده است.

    منابع: رادیو فردا و بی‌بی‌سی


     
     

    مادر سهام بورقانی:
    1390/12/7

     

     
    مادر سهام‌الدین بورقانی در واکنش به اطلاعیه مرکز جرایم سازمان یافته سپاه پاسداران، از فشار بر فرزندش برای اعترافات دروغین خبر داده است.
     
    روز شنبه مرکز بررسی جرائم سازمان‌یافتهٔ سپاه پاسداران با انتشار اطلاعیه‌ای در سایت گرداب، وابسته به سپاه، بی‌بی‌سی فارسی را متهم به ایجاد شبکه‌ا‌ی سری در ایران کرد و از بازداشت ۵ نفر و تشکیل پروندهٔ قضایی برای ۲۴ نفر خبر داد.
     
    در واکنش به این اطلاعیه، همزمان فاطمه هادی، مادر سهام‌الدین بورقانی نیز در گفت‌و‌گو با سایت کلمه با ابراز نگرانی از وضعیت فرزندش از تحت فشار بودن این روزنامه‌نگار برای اعترافات دروغین خبر داده است.
     
    مادر سهام‌الدین بورقانی  با رد اتهامات سپاه، گفت: «این اتهامات به پسر من نمی‌چسبد و صرفا ساخته و پرداختهٔ ذهن‌های خلاقی است که می‌خواهند از آن در هفته‌ای که به انتخابات منتهی می‌شود استفاده کنند.»
     
    سهام‌الدین بورقانی، روزنامه‌نگار که در اطلاعیهٔ اخیر سپاه پاسداران از او با نام اختصاری یاد شده است، اوایل دی‌ماه سال جاری بازداشت شد و هنوز در زندان به سر می‌برد.
     
    مادر این روزنامه‌نگار زندانی تصریح کرد: «سهام در همان روزهای اول بازداشتش در تماسی کوتاه با خانواده گفت که "حرف‌های من را در روزهای آینده باور نکنید" و چون تلفن روی بلندگو بود، همه اعضای خانواده این جمله پسرم را شنیدند.»
     
     
    مرتبط:

     
     

    آیت الله دستغیب:
    1390/12/7

     

     
    آیت الله دستغیب، در نامه‌ای به اعضای مجلس خبرگان از اینکه آنها به سوالاتی نظیر اعترافات ساختگی در زندانها، آزار خانواده زندانیان و حصر موسوی و کروبی پاسخ نمی‌دهند اعتراض کرده است.
     
    در این نامه آمده است: «گفته شده که اعضای خبرگان نباید در کارهای جزئی، دخالت کنند. گفتند اگر سؤال شود که چرا متّهمین در زندانها بدون محاکمه به سر می‌برند و با اکراه و اجبار از آنها اعتراف می‌گیرند و برای خانوادهٔ زندانیان، رعب و وحشت ایجاد می کنند، و چرا مردم به راحتی نمی‌توانند مطلب حقّشان را بیان کنند، و چرا مسؤولین قانون اساسی را به طور کامل اجراء نمی‌کنند؟ این طور جواب داده می‌شود که: اعضای خبرگان نباید در کارهای جزئی دخالت کنند.»
     
     آیت‌الله دستغیب ادامه داد: «این سخن که گفته می‌شود نباید در جزئیات دخالت کرد، به علت عدم منطق و این که این افراد احکام خدا را نمی‌فهمند، است. :"آیا نیمه شب و با رعب و وحشت به منزل افراد مشکوک الاتّهام وارد شدن، شرعی است؟ آیا بیان این حرف که چرا جناب آقای مهندس میرحسین موسوی و حجة الاسلام و المسلمین کروبی در حصر می‌باشند، دخالت در اُمور جزئی است؟»
     
    در ادامه این نامه آمده است: «اصل نظام زیر سؤال رفته، مردم از دین خدا فاصله گرفته‌اند و نسبت به آن بدبین شده‌اند؛ عدّه‌ای مسیحی شده‌اند و عدّه‌ای دیگر اصلاً اعتقادی به اسلام ندارند؛ در صورتی که قبل از انتخابات ۸۴، مسألهٔ حادّی نبود، آنچه بود فقط از ناحیهٔ مدّاحی عدّه‌ای بود و به طور آشکار حقّی ضایع نشده بود، امّا بعد از انتخابات ۸۴، در اثر سُو‌ء مدیریّت و تحکّمِ عدّه‌ای غیر متخصّص، نظام دچار خدشه شده است.»
     
    آیت‌الله دستغیب در پایان این نامه تاکید کرده است: «اینجانب امیدوارم که اعضای شورای نگهبان و اعضای مجلس خبرگان، به وظیفه اصلی خود که ابلاغ احکام اسلام و جلوگیری از خلاف شرع‌هایی که گفته شد، عمل کنند که در این صورت است که مردم آنان را همراهی می‌کنند چون مردم به دنبال حقّ و عمل به احکام اسلام و قانون اساسی هستند.»
     
    منبع: جرس
     

     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته