-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۲۷, پنجشنبه

Latest News from 30Mail for 02/16/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/11/27
  •  

    مسیح علی‌نژاد

    این صدا را یک سال است که نشنیدیم…بشنوید صدای زهرا رهنورد را که طی چندین تماس تلفنی قطع شده سرانجام فرصت پیدا می کند که بگوید: «خیلی ما الان در فشار و محاصره ایم …» و بعد از آن دیگر امکان هر تماس تلفنی قطع شد و حصر نیز کامل شد…..این هم بخشی از تاریخ ماست که قسمتش می کنم با مخاطبان و قدردانم از همکار گمنام ام «س. دانشی» که در تمام این دو سال برای تدوین صدای مبارزان گمنام و سرشناس به یک اندازه همراهم شد…تنها صداست که می ماند همین صدا ها که در آن هم غم هست هم امید…

     
     

    1390/11/27
  •  

    مخلوق

    این گزارش‌های مسخره‌ی مخلوق باید خیلی پیش‌تر متوقف می‌شد. اینکه سرِ فلان چهار راه و فلان خیابان نیرو زیاد بود و ساعتِ فلان سرِ فلان‌جا یک نفر را دستگیر کردند (البته ساعتِ پنج و نیمِ عصر در سوی راستِ بلوارِ نواب یک جوانِ بیست و پنج ساله را که ژاکتِ سبز پوشیده بود با خشونت دستگیر کردند و در یک ماشینِ قفس‌دار انداختند) و مردم چه متلک‌هایی می‌گفتند و سرکوبگران چقدر شلخته بودند و ... خب! که چه؟ بعدش؟ ما به کجا می‌خواهیم برویم؟ با چه وسیله‌ای؟ با کدامین نقشه‌ی راه؟ خیلی صریح بگویم؛ شُمارِ انبوهِ مردم در پیاده‌روهای انقلاب (به‌ویژه از چهار راهِ ولیعصر تا سرِ خیابانِ دکتر قریب) به‌راستی چشمگیر بود (شاید در قد و قامتِ اعتراضِ اولِ اسفندِ هشتاد و نه) ولی شوربختانه «شورای هماهنگی» با پافشاری بر «سکوت»، این جمعیتِ معترض را از بیخ و بُن اخته کرد. تجربه‌ی من که در بیش‌ترینه‌ی راه‌پیمایی‌های اعتراضی بوده‌ام چنین می‌گوید که شعار سر دادن یا سکوت کردن هیچ اثرِ متفاوتی در گستره‌ی دستگیری‌ها ندارد. چنانکه در دومین سالگردِ کودتا (که بسیار پُر شورتر از دیروز بود) در پایانِ مسیر (میدانِ ونک) مانندِ مور و ملخ مردم را بازداشت می‌کردند تا شیرینیِ آن روز را تلخ کنند. وقتی بنا باشد راه‌پیماییِ اعتراضی با شعار/ابرازِ عقیده همراه شود، همگان فریاد سر می‌دهند و هنگامی که قطعه‌های بی‌شُمارِ پازلِ شعاردهندگان کامل شود، هیچ مامورِ امنیتی‌ای نمی‌تواند به همبستگیِ این اجزاء آسیبی بزند. وقتی همه شعار می‌دهند، هیچ‌کس متهم نیست. نهایت آن است که دستگیری‌ها باز هم بر اساسِ سلیقه و بخت خواهد بود چنانکه در راه‌پیمایی‌های سکوت نیز چنین است. به‌گمانِ من «شورای هماهنگی» بزرگ‌ترین اشتباهِ خود را با «ساکت‌کردنِ معترضان» انجام داد؛ این سکوت بیش از هر چیز ترس‌خوردگیِ مردم را فزون‌تر می‌کند. آمدن و نیامدنِ ما به خیابان با چنین وضعی آنقدرها هم فرقی ندارد.
     
    دوستان! ما داریم درست مانندِ اسبِ عصاری دورِ خودمان می‌چرخیم. این روش به هیچ‌کجا نمی‌رسد. «شورای هماهنگی» گویا در این پندار است که می‌تواند با صرفِ بیانیه مسوولیت‌های سنگینِ خود را انجام دهد و هر از شش ماه یکبار با همین چند خط، مردم را به خیابان بکشد. از دومین سالگردِ کودتا تا امروز درست هشت ماه گذشته است. در این هشت ماه چه کردیم؟ شورای به‌اصطلاح هماهنگی چه کرد؟ چه باید می‌کرد؟ با هم رودربایستی نداریم؛ همان زمان که رهبران آزاد بودند و دیدارهای هفتگی هم داشتند، هیچ برنامه‌ی مدونی برای پیش‌بُردِ جنبش و هیچ عزمِ راسخی برای فلج‌کردنِ ارکانِ حکومت در آنان وجود نداشت. موسوی هر از گاهی به‌مناسبتی یک دیدارِ عمومی داشت و رهنورد هم پاشنه‌ی کفش را کشیده بود و به‌دیدارِ خانواده‌های جان‌باختگانِ پس از کودتا می‌شتافت. اما آیا اینها بسنده بود؟ آیا به این می‌گویند سازماندهی و برنامه‌ی سیاسی برای دست‌یابی به هدف‌های یک جنبشِ ملی؟ هرگز! تازه این که روزگارِ آزادیِ رهبران در میهن بود، وای به حالِ یک «شورا»ی بی‌نام و نشان که در بیرونِ مرزهاست!
     
    پس‌نوشت:
    موسوی و کروبی با بیست و پنجِ بهمنِ واقعیِ پارسال (نه کاریکاتورِ امسالش) نشان دادند که اگر بخواهند، سرنوشتِ ایران را می‌توانند تغییر بدهند اما افسوس که تا پیش از این تظاهراتِ به‌راستی باشکوه، هیچ طرحی جز «سیاستِ صبر و انتظار» نداشتند! موسوی (که به‌راستی در قد و قامتِ یک رهبرِ ملی ست) شاید تنها کسی بود که به خواسته‌های جنبشِ کارگری بها می‌داد و کوشش داشت به بدنه‌ی جنبشِ سبز بفهماند که گرانیگاهِ دگرگونیِ اوضاع گاه تنها در دستانِ خسته‌ی این گروه از جامعه‌ی ایران است. اما باز هم کار تنها به «پیامِ روزِ کارگر» و «بیانیه‌» ختم می‌شد. می‌توان پرسید که مگر موسوی (به‌لحاظِ تشکیلاتی) چه می‌توانست بکند؟ مگر همان دیدارهای عمومی و دفترِ کارش را اندک اندک از او نگرفتند تا اینکه بهانه‌ی بسنده پیدا شد و به‌کل از دیدگانِ ملت ناپدیدش کردند؟ صد البته که محدودیت‌ها روز به روز بیش‌تر شد اما مساله بر سرِ مسوولیتِ رهبری ست و همه می‌دانیم که موسوی به‌لحاظِ کارکردِ سیاسی هرگز صرفِ یک «همراهِ جنبش» نبود بلکه کاریزمای یک راه‌برِ سیاسی را داشت که هرگز نخواست به‌طور سیستماتیک از این نفوذِ ملیِ خود بهره‌ی سرنوشت‌سازی ببرد. اما همان موسویِ عزیز هم نسبت به اقلیت‌های قومی و به‌ویژه دینی گاه با لکنتِ زبان سخن می‌گفت. این سرامدانِ بیرونِ مرز که دیگر شاهکارند! امیرارجمند در تمامیِ گفتگوهایش رفسنجانی‌گریِ آغازِ دهه‌ی هفتاد را از نو زنده کرده و هیچ پرسشی نیست که او سرراست پاسخی به آن داده باشد. بدبختانه از صداقتِ انقلابیِ موسوی نشانی در این دوستان نیست. به‌گفته‌ی درستِ «میخک» آیا خنده‌دار نیست که پس از یکسال فعالیتِ «شورای هماهنگی» این آقایان هیچ توجهی به شهرستان‌ها ندارند تا جایی که مانندِ افلیجانِ سیاسی‌ای که بخواهند نقصِ حرکتیِ خود را پنهان کنند، کلِ راه‌پیماییِ دیگر شهرهای بزرگ و کوچک را به چیزی مجعول با نامِ «فعالانِ محلی» واگذار می‌کنند؟ من جان‌م آتش می‌گیرد وقتی که آنهمه شور، انرژی و امیدِ مردم را در سالِ سیاهِ هشتاد و هشت به‌یاد می‌آورم! ما داریم در-جا می‌زنیم و گویا در نهایت سرنوشتِ این کشور را خامنه‌ای، نتانیاهو و اوباما تعیین خواهند کرد نه جنبشی که با ندانم‌کاری‌های گاه آگاهانه به فرسودگی و سرگردانی کشانده شده است.
     
    دیگر مطالب را «میخک» به بهترین زبان و استوارترین بیان نگاشته است و نیازی نیست که من با زیاده‌گویی چیزی به تحلیل‌های ارزشمندِ او بیفزایم:

    تحلیلی در آستانه‌ی بیست و پنجِ بهمن / میخک


     
     

    1390/11/26
  •  

    آرش آبادپور
    کمانگیر

     

    شان استون، پسر الیور استون ِ کارگردان، مسلمان شده‌است. فارس‌نیوز یک‌بار ۱۵ عکس و یک‌بار ۱۹ عکس از مرد ِ موبور و چشمان ِ میشی‌اش منتشر کرده‌است. زیر عکس‌ها نوشته‌اند «علی استون». «شان» داخل پرانتز رفته‌است. این علی است. «شان» دیگر اینجا نیست. علی موهای بور دارد. علی فتوژنیک است. علی زیر شال ِ قرمزش گردن‌بند ِ ذوالفقار دارد. علی با مردان موسیاه گرم خنده است.

    مردی دین‌اش را عوض کرده‌است. این به‌خودی ِ خود اتفاق ِ نادری نیست. پدر ِ «علی» هم زمانی از مسیحیت دست برداشت و بودایی شد. اما آن‌چه برای شان اتفاق افتاده است، از یک منظر اتفاق ِ بسیار ویژه‌ای است؛ مرد ِ‌ موبور ِ چشم‌میشی که هنرپیشه‌است و پدرش معروف است، ایمان ِ مرد ِ موسیاه را پذیرفته‌است. و خبرگزاری موسیاه این اتفاق را چند بار بر سردرش می‌زند. شمایل ِ مومن ِ تازه به راه آمده، سند ِ حقانیت ِ دین ِ جدید او است.


     
     

    1390/11/26

     

    سازمان میادین میوه و تره‌بار اعلام کرده که با هدف «تنظیم و تعدیل بازار» توزیع گوشت منجمد وارداتی را در میادین و بازارهای شهرداری آغاز کرده است.
     
    به گزارش خبرگزاری فارس قیمت هر کیلوگرم گوشت منجمدی ۸۸۰۰ تومان است.
     
    بر اساس این گزارش این توزیع و عرضه بصورت مستمر بوده و محدودیتی از لحاظ عرضه در میادین و بازارها وجود ندارد و در صورت تداوم تقاضا برای گوشت منجمد، این محصول توزیع و عرضه خواهد شد.
     
    چند روز قبل روزنامه شرق در گزارشی اعلام کرده بود که قیمت یک کیلو گرم راسته گوسفندی درشمال تهران به ۴۰۰۰۰ تومان رسیده است. 
     
    به نظر می رسد افزایش قیمت گوشت به دنبال گمانه زنی ها درمورد کمبود مواد غذایی درآینده رخ می دهد.
     
    منبع: فارس
     
     

     
     

    1390/11/26

     

    دفتر تحکیم وحدت (شاخه علامه) با صدور بیانیه‌ای، انتخابات پیش رو مجلس ایران را "فرمایشی، غیر آزاد، ناعادلانه و غیر رقابتی" دانست.
     
    در این بیانیه با اشاره به اینکه فضای سیاسی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ به کلی با پیش از آن تفاوت کرده، آمده است: "با سیر روند رویدادهای دو سال گذشته روشن شد که فعلا جز افرادی که دقیقا راه و مسیر دیکته شده از سوی نهادهای نظامی و امنینی و در راس آن بیت رهبری را در پیش نگیرند، مجالی برای حضور دیگران در ساختار قدرت در جمهوری اسلامی وجود ندارد."
     
    این بیانیه می‌افزاید: "بر این مبنا، همان‌گونه که تاکنون نیرهای سیاسی مختلف اذعان کرده‌اند، اساسا دل بستن به سرانجام چنین انتخاباتی و شرکت در آن بلاموضوع است."
     
    این سازمان در پایان «ضمن تجلیل از مقاومت و ایستادگی زندانیان سیاسی» اعلام کرده که از هر تلاشی برای آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر خانم رهنورد و آقایان کروبی و موسوی حمایت می‌کند.
     
    منبع: کلمه
     
     
     

     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته