-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

Latest News from 30Mail for 02/26/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/12/6
  •  

    مصطفا عزیزی
    غوزک پلاتینی

    بُهتان مگوی
    که آفتاب را با ظلمت نبردی در میان است.

    آفتاب از حضورِ ظلمت دلتنگ نیست
    با ظلمت در جنگ نیست.
    ظلمت را به نبرد آهنگ نیست،
    چندان که آفتاب تیغ برکشد
    او را مجالِ درنگ نیست.

    همین بس که یاری‌اش مدهی
    سواری‌اش مدهی. (احمد شاملو)

     کسی نیست که نداند در زنده‌گی ما همیشه روزها و لحظه‌هایی وجود دارد که ناگزیر به انتخاب هستیم. انتخاب‌هایی که به سرنوشت ما شکل می‌دهد. انتخابی خوب و درست ما را در مسیری می‌اندازد که به رشد و شکوفایی‌مان کمک می‌کند و انتخاب نادرست رنج‌های بسیار در پی دارد و گاه به‌تمامی هستی آدمی را نابود می‌کند. ما در انتخاب کردن آزادی مطلق نداریم آزادی ما محدود به امکان‌های پیش‌رو برای انتخاب است و این است که کار را دشوار می‌کند زیرا معمولا یا باید بین «خوب‌های آشتی‌ناپذیر»(۱) یا میان «بد و بدتر» انتخاب کنیم. جوامع بشری نیز از این قاعده مستثنا نیستند. انسان‌هایی که تحت رده‌یی خواص برای مثل شهروندان کشوری رده‌بندی می‌شوند در بزن‌گاه‌های تاریخی انتخاب‌هایی می‌کنند یا وضعیت‌های به آنان تحمیل می‌شود که سرنوشتشان را برای دهه‌ها و سده‌ها رقم می‌زند و یا گاه موجب از بین رفتن کل آن «رده» می‌شود.
    مردم ایران نیز اکنون در چنین وضعیتی قرار دارند. دو ضعیت پیش‌روست. ادامه‌ی وضعیت فعلی و یا تغییر آن. چنان که روزبه‌روز بیشتر نمایان می‌شود ادامه‌ی وضعیت فعلی قحطی براثر تحریم گسترده و سپس اشغال نظامی ست. هیچ سرنوشتی بدتر از این برای مردم کشوری نمی‌شود تصور کرد جز این که کشورشان توسط نیرو یا نیروهایی اشغال شود. وضعیت عراق و افغانستان جلوی چشم‌مان است. برای تغییر وضعیت فعلی اگر می‌توانیم باید همان کنیم که مردم تونس و مصر کردند و اگر آن نمی‌شود راه لیبی و سوریه پیش روست و اگر آن هم نمی‌شود حداقل کاری که می‌توانیم بکنیم این است که شریک جرم حاکمانی نباشیم که دارند کشور را به سوی پرتگاه اشغال نظامی سوق می‌دهند.
    شرکت کردن در انتخابات پیش رو یعنی رای دادن به قحطی و جنگ و این کم مسئولیتی نیست که برای خود می‌خرید. می‌توان درک کرد که نخواهیم به خیابان بیاییم، تا کشته نشویم، می‌توان درک کرد از زندان و شکنجه بترسیم اما هیچ‌جور قابل درک نیست که در این انتخابات شرکت کنیم و با رای خود این قطاری را که با شتاب به‌سوی دره می‌رود سرعت ببخشیم و تقویت کنیم. اگر از ترسی موهوم این کار می‌کنید یا از روی ناآگاهی فرقی نمی‌کند شریک جرم هستید. این مهر که بر شناسنامه‌ی‌تان می‌خورد برای همیشه روی پیشانی‌تان می‌نشیند. حتا شما که به هر دلیل خواهان سرنگونی «جمهوری اسلامی» نیستید با رای ندادنتان یک احتمال گیرم ضعیف ایجاد می‌کنید و پیام خود را روشن به حکومت می‌دهید که تغییر روش دهد و شاید، فرض محال محال نیست، با کمترین خسارت از این دوران عبور کنیم و به جامعه و نظامی مبتنی بر معیارهای انسان‌دوستانه گام برداریم.
    وظیفه داریم در این روزهای تبلیغات انتخاباتی خانه به خانه پیش دوست و فامیل و آشنا برویم و به آن‌ها بگویم اگر در این انتخابات شرکت کنید دارید رای می‌دهید به تحریم، جنگ و فلاکت و شریک جرم می‌شوید هم با کسانی که بهانه‌ی اشغال را فراهم آورده‌اند هم با اشغال‌گران این‌جاست که قاتل و مقتول هر دو مجرم می‌شوند و شما که رای می‌دهید دارید با دست خود فلاکت و بدبختی را برای خود و بقیه مردمی که در آتش جهالت شما می‌سوزند فراهم می‌اورید. این ده روز را جدی بگیریم و باور کنیم تلاش ما بی‌ثمر نیست و حداقل پیش وجدان خود می‌توانیم بگوییم من هر کاری از دستم برآمد انجام دادم.
    روزهای سخت و سرنوشت‌سازی پیش‌رو داریم مانند شب امتحان و کنکور می‌ماند اگر به باری به هر جهتی آن را پشت سر بگذاریم مردود می‌شویم و رنج و سختی‌مان تداوم پیدا می‌کند و اگر کمی تلاش کنیم روزهای بهتری در پیش رو خواهیم داشت. این کارها کمترین کاری ست که می‌توانیم بکنیم. به مردم سوریه نگاه کنیم شاید کمی احساس شرم کردیم و پاشنه‌ها را ورکشیدیم و راهی را که نیمه رها کردیم تداوم دادیم و به دست‌کم به‌اندازه‌ی وسع خودمان کاری کنیم. هر کدام تلنگری بزنیم شیشه‌ی عمر غول شکستنی ست.
    این روزها تولد سهراب اعرابی است. به مادر او فکر کنید و بعد تصمیم بگیرید که چه باید کنید.
    به ندای مادرش خانم فهیمی گوش کنید:

    سهراب آگاهانه به خیابان رفت، خواسته های سهراب نه تنها خواسته های مردم ایرانی بلکه خواسته های همه مردم دنیا از جمله مردم سوریه هم است. خواسته هایی نظیر آزادیِ انتخابات، آزادیِ احزاب، آزادی اقلیت ها، مذاهب، آزادی اندیشه، چرا من نمی توانم بروم صدا و سیما حرفم را بزنم؟ چرا نماینده ی من نمی تواند کاندیدا شود. اینها خواسته هایی است که باید به آن توجه بکنند. (گفتگوی سرخسبز با مادر سهراب اعرابی؛ جنبش سبز احساسی نبود بچه های ما آگاهانه رفتند)

    جستارهای وابسته
    * فهرست نامزدهای انتخاباتی ائتلاف بزرگ جنبش سبز

    پانویس
    ۱) خوب‌های آشتی‌ناپذیر یعنی هر دو موقعیت خوب هستند اما هر دو را نمی‌شود با هم داشت. مثلا «ترمه» در «جدایی نادر از سیمین» باید دست به چنین انتخابی بزند. (انتخاب ترمه در جدایی)


     
     

    1390/12/6
  •  

    مسیح علی‌نژاد

    امروز خبربیاران رسانه ملی ن(باشگاه خبرنگاران جوان) نوشته اند به زودی جزییاتی از اتهامات برخی از خبرنگاران زندانی در رسانه ی ملی پخش خواهد شد… بر چشم های سهام بورقانی، پرستو دوکوهکی و مرضیه رسولی و دیگران چشم بند زده اند و عکس هایشان را منتشر کرده اند و وعده ی برنامه ی «چشمِ روباه» داده اند. پاک ترین و خوش فکر ترین جوان های یک کشور را اسیر می نشانند جلوی دوربین هایشان تا برای مشروعیت از دست رفته ی خود داستان سرایی کند…

    پروژه های اعتراف گیری ها و مستندسازی هاشان چنان نخ نما شده که خودشان هم می دانند افکار عمومی دیگر باورش ندارد. این برنامه ها که البته با نیتِ مچ گیری از بی بی سی و به زعمِ خویش بدنام کردنِ این رسانه در توده مردم صورت می گیرد، تا با پیوند زدن دو واژه ی روباه و جاسوسی یک بار دیگر سوار بر تفکر توده ی مردم و آن بخش ار مخاطبان خود شوند اما به نظرم تنها با دو انگیزه ی جدی کلید می خورد.

    انگیزه ی اول ایجاد یاس و سرخوردگی و تضعیفِ روحیه مخالفان و منتقدان است. یعنی با به تصویر کشاندنِ چهره های دوستان و همکاران و هم اندیشانِ یک جریان تلاش می شود تا موجی از سرخوردگی و یاس را در جریانِ همراه دامن زنند.

    انگیزه ی دوم ایجاد وحشت و در نتیجه قطع هر گونه رابطه های معمولی و دوستانه میان فعالین رسانه ای داخل با فعالین رسانه ای خارج صورت می گیرد. در گذشته معمولا تابو بود که فعالین رسانه های داخل حتی بتوانند به رابطه های دوستانه ی خود با مثلا خبرنگارانی که برای نشریات و رسانه های فارسی زبان خارج از کشور کار می کنند ببالند اما بعد از خرداد ۸۸ و حوادث مربوط به انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری این تابو شکست.

    یعنی فعالان رسانه ای بدون آنکه هیچ گونه روابط کاری داشته باشند روابط عاطفی خود با دوستان مهاجرشان را  انکار نکردند و اینک مستند سازان و اعتراف گیران هم سوار بر همان عواطف و روابطِ صادقانه شده اند تا پروژه های خود را پیش ببرند. به هر حال در تمام این سالها به هر کسی که با واژه های پرطمطراق جاسوسی اتهام زده اند جملگی تبرئه شده اند اما هراسش معمولا نتیجه بخش بوده و آنها هم این را خوب دریافته اند…

     

    پرستوها و رسولان خبر همه آزاد می شوند، رسوایی سهمِ بازداشت کنندگانِ سهام ها و جوان هایی است که نمی فهمند این روزنامه نگارانِ بیگناه و پاک آبرو و اعتبارِ یک کشور اند.


     
     

    1390/12/6
  •  

    آرمان امیری
    مجمع دیوانگان

    «... پیشنهاد من فقط این است که افراد روش‌ها و سیاست‌های عینی ارائه دهند نه این که به کلیات فلسفی و نظرات انتزاعی بپردازند. اما من شک دارم حتی ۱۰ درصد از تحصیلکردگان آمریکایی، بریتانیایی، فرانسوی و…نام افرادی چون برلین، پوپر ، کینز ،‌هایک، راسل و حتی جان استوارت میل را شنیده باشند یا حتی اگر شنیده‌اند بدانند این افراد چه گفته‌اند ...» (از پاسخ دکترهمایون کاتوزیان به پرسش‌های مهرنامه)

    مدت‌ها است که در جریان گفت و گوهای مکتوب و گاه شفاهی، عارضه‌ای به نظرم می‌رسد که توضیح دادنش دشوار است و واژه‌ای هم برای توصیف‌اش پیدا نمی‌کنم. گمان می‌کنم تنها کسی که با مشکلی مشابه مواجه شده باشد قادر است این احساس گنگ را درک کند. مسئله این است که شیوه جدیدی در جریان گفت و گوهای جامعه ایرانی* قابل مشاهده است که بیشتر شبیه جدال دایره‌المعارف‌ها می‌ماند. بارها دیده‌ام و یا خودم برخورد داشته‌ام که دو طرف یک گفت و گو، به جای تبیین نظرات خویش و بازشکافی مسئله مورد بحث، به صورت متقابل ارجاعاتی به اندیشمندان و یا صاحب‌نظرانی می‌دهند که لزوما مورد توافق طرفین هم نیستند. این مشکل گاه آن‌چنان حاد می‌شود که سخنان طرفین از هرگونه تحلیل یا درک و یا تبیین شخصی خالی می‌شود و صرفا با ترکیبی از کنار هم قرار دادن نقل قول‌های اندیشمندان بدل می‌شود. در جای دیگر، اعتبار کلامی که به صورت مداوم به نمونه‌هایی مشابه ارجاع ندهد تقلیل پیدا می‌کند و «غیرمعتبر» فرض می‌شود.

    من دقیقا نمی‌دانم که ادعای آقای کاتوزیان تا چه حد اعتبار دارد. با این حال به شخصه گمان می‌کنم این شیوه نامیمون از ترویج ادبیات «ارجاعی» عارضه‌ای است برگرفته از چند ریشه اجتماعی در جامعه ما. نخست کم عمقی دانش فرد ارجاع دهنده، که ناچار است برای گریز از تبیین نظرات خود و ارایه دلیل در دفاع از آن‌ها صرفا با چنین ارجاعاتی برای کلام خود اعتبار تراشیده و آن را «غیرقابل نقد» جلوه دهد. دومین ریشه از نگاه من تلقی غلط از علم، به ویژه علوم انسانی در میان این افراد است و در نهایت من نگرش ترس‌خورده و نوعی احساس حقارت در برابر اندیشمندان را هم در این عارضه بی‌تاثیر نمی‌دانم.

    در نهایت اینکه استناد به تک گزاره‌های پراکنده از اندیشمندانی که معلوم نیست در چه زمانی و باب چه شرایطی و بنابر چه دلایلی اظهار نظری کرده‌اند و اصلا این اظهار نظرشان را چند نفر نقد، رد یا تایید کرده‌اند، از نظر من به تنهایی هیچ اعتباری ندارند. این شیوه بی‌شباهت به نوعی تقلیدگری در ظاهر و پوسته مدرن نیست. من نمی‌توانم به صرف اینکه فلان اندیشمند برتر و شناخته شده جهانی اظهار نظری کرده‌اند آن را بپذیرم. به باور من این ارجاعات تنها در زمانی قابل اعتنا خواهد بود که مدعی بتواند به صورت شفاف تشابه شرایط و دلایل مسئله را توضیح دهد. خلاصه اینکه «اگر نتوانید مسئله را به زبان ساده توضیح دهید، قطعا آن را به درستی درک نکرده‌اید»**.

    پی‌نوشت:
    * قطعا اشاره من اینجا به گفت و گوهای روزمره شهروندان نیست. بیشتر اشاره‌ام به گفت و گو در مباحث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و یا فلسفی، در بحث‌هایی است که رنگ و بوی آکادمیک یا تحلیلی دارند.

    ** خود این گزاره نیز به گمانم از جناب اینشتین باشد!!!


     
     

    1390/12/6

    فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین شب گذشته توانست جایزه بهترین فیلم خارجی جشنواره "سزار" فرانسه را از آن خود کند.

    فیلم تحسین شده اصغر فرهادی نخستین فیلم سینمایی ایرانی ست که توانسته در تاریخ ۶۹ ساله "اسکار فرانسه" به این جایزه دست یابد.

    این در حالی ست که دو روز دیگر فیلم جدایی نادر از سیمین چشم انتظار مراسم اسکار است.

    این فیلم در دو جازه بهترین فیلم خارجی و بهترین فیلمنامه نامزد دریافت جایزه اسکار شده است.

    فیلم جدایی نادر از سیمین پیش از این، جایزه بهترین فیلم خارجی گلدن گلوب را نیز از آن خود کرده بود.

    منبع: رادیو فردا


     
     

    1390/12/6

    خبرگزاری فعالان حقوق بشر در ایران گزارش داد که کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارگشران حقوق بشر، از سوی دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد.

    اتهام آقای گودرزی در این دادگاه، که به ریاست قاشی پیرعباسی تشکیل شد، «تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه نظام بوده است.

    آقای گودرزی در حالی هفتمین ماه از بازداشت خود را می‌گذراند که حدود سه ماه از محل بازداشت او اطلاعی در دست نبود.

    آقای گودرزی بیش از ۶۰ روز از مدت بازداشتش را در سلول انفرادی سپری کرد.

    همچنین محکومیت ۲۳ ماه حبس مادر آقای گودرزی، پروین مخترع، نیز در دادگاه تجدیدنظر به حبس تعلیقی تبدیل شد.

    خانم مخترع یک روز پس از بازداشت فرزندش به دلیل انجام مصاحبه اعتراضی درباره پرونده پسرش دستگیر شده بود و هم اکنون نیز در زندان به سر می‌برد.

    وکیل خانم محترع گفته که با توجه به بازبودن پرونده دیگری علیه خانم مخترع، قاضی از آزاد کردن خانم مخترع خودداری کرده است.

    منبع: هرانا


     
     

    فدراسیون جهانی کشتی در نامه‌ای به کشورهای عضو:
    1390/12/6

    فدراسیون جهانی کشتی، فیلا، با ارسال نامه‌ای به کشورهای عضو به آن‌ها هشدار داد که از این پس حضورنیافتن در میدان مسابقات رسمی به دلایل سیاسی همانند آنچه که ایران در مسابقات جهانی استانبول انجام داد، محرومیت سنگینی را برای آن‌ها در پی خواهد داشت.

    به گزارش رادیو فردا، رافائل مارتینتی در این نامه گفته است: «نظر به مسائل پیش آمده در مسابقات جهانی استانبول از این پس هر کشتی گیری از مبارزه با رقیب خود امتناع کند و تمارض آن ورزشکار به دلیل مسائل سیاسی باشد، نه تنها خودش بلکه تمام اعضای تیمش نیز از آن مسابقات اخراج خواهد شد.»

    در مسابقات جهانی استانبول، تنها دو مورد امتناع از حضور در میدان مسابقه وجود داشت که هر دو مورد از سوی تیم کشتی فرنگی ایران رخ داده بود.

    محسن حاجی‌پور در وزن ۵۵ کیلوگرم و قاسم رضایی در وزن ۹۶ کیلوگرم در مسابقات جهانی از رویارویی با حریفانی از اسرائیل خودداری کرده بودند.

    پیش از این فدراسیون جهانی کشتی، تنها کشتی گیرانی را که از حضور در میدان مسابقه امتناع می‌کردند را محروم می‌ساخت و محرومیتی شامل کل تیم ورزشی نمی‌شد.

    آخرین باری که یک کشتی گیر ایرانی در برابر کشتی گیر اسرائیلی حاضر شد به مسابقات جهانی کشتی فرنگی ۱۹۸۳ باز می‌گردد که وزارت خارجه ایران پیش از آنکه آزادکاران ایرانی به روی تشک بروند، دستور بازگشت تیم کشتی آزاد و فرنگی این کشور را صادر کرد.

    منبع: رادیو فردا


     
     

    1390/12/6

    روزنامه شرق در گزارشی در شماره روز شنبه خود نوشت که بر اساس اعلام مرکز آمار ایران، تعداد شاغلان در این کشور از پاییز سال گذشته تا پاییز سال جاری بیش از ۸۰۰ هزار نفر کاهش یافته است.

    مرکز آمار ایران، تعداد شاغلان این کشور در پاییز سال گذشته را ۲۰ میلیون و ۹۰۰ هزار و تعداد شاغلان کنونی ایران را ۲۰ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر اعلام کرده بود.

    این در حالی ست که دولت ایران می‌گوید طی شش ماه نخست سال جاری، یک میلیون شغل ایجاد کرده است.

    زهرا کریمی، اقتصاددان و عصو هیئت علمی دانشگاه مازندران، می‌گوید با توجه به کاهش شاغلان اعلام شده اما نرخ بیکاری اعلام شده طی این مدت کاهش نشان می دهد.

    اقتصاددانان ایرانی همواره دولت این کشور را متهم می‌کنند که با تغییر تعاریف اشتغال در تلاش است که از افزایش نرخ بیکاری در ایران بکاهد.

    به گفته خانم کریمی، وضعیت بازار کار در ایران بد‌تر از سال گذشته است و «حتی با تغییر تعاریف و تلاش برای کم نشان دادن نرخ بیکاری نمی‌توان زنگ خطر بازار کار را نادیده گرفت.»

    منبع: شرق

    مرتبط:

    مسجدجامعی: بیکاری در ایران روز به روز بیشتر می‌شود

    «آمار واقعی بیکاری در ایران ۳۰ درصد است»


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته