-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

Posts from Khodnevis for 08/26/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



از وبلاگستان چه خبر؟

 

ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و همسر بهمن احمدی امویی (که او نیز روزنامه نگار است ولی در بند رژیم) ، وبلاگش را بعد از مدت‌ها به روز کرده و یادی از شوهر در بندش کرده است.

 

اندیشه، وبلاگ‌نویسی که بعد از چند ماه غیبت، باز به عرصه وبلاگ نویسی بازگشته است، نوشته تازه‌ای انتشار داده و خواستار توافق فعالین سیاسی بر اشتراکات شده است. او نوشته است: «این نوشته تلاشی است به منظور استفاده از شرایط طلایی که در حال حاضر برای دلسوزان واقعی ایران و انسانیت به‌وجود آمده است. این شرایط عبارت است از: “وجود فضای مناسب برای بحث در مورد شکل‌گیری اتحاد بین اپوزیسیون ایران به منظور رسیدن به فردایی بهتر برای جامعه ما که به نظر من بزرگترین دست‌آورد جنبش سبز است.” به نظر من وقت آن رسیده است که از تک‌نوازی‌ها فاصله بگیریم و به جای برخوردهای احساسی، تلاش کنیم تا یک جریان محکم پیش‌رونده که از زیربنای فکری قوی و دورنمای دقیقی از اهداف کلان و میانه بهره می‌برد، شکل بگیرد. به این منظور، لازم است که برسر این دورنما و وضعیت موجود و چالش‌های عمده توافق شود

 

آرش بیخدا، وبلاگ‌نویس قدیمی و آته‌ایست، در جواب یکی از خواننده‌های خود مطلبی نوشته و به تشویق خواننده‌گان خود پرداخته که زودتر دست به قلم شوند. او نوشته است: «نوشتن اعتماد به نفس زیادی نمی‌خواهد، مهمترین چیز برای نوشتن این است که شروع کنید به نوشتن، تجربیاتی که از منتقدان و مخالفان و البته موافقان خود بدست می آورید به تدریج کیفیت تفکر و نوشتار شما را بالا خواهد برد. گفته اند اگر میخواهید چیزی را خوب یاد بگیرید در موردش کتابی بنویسید، برای اینکه وقتی چیزی مینویسید بارها به آن فکر میکنید و همه اینها باعث رشد شما خواهند شد. همیشه برای شروع به نوشتن کردن دیر است. بنابر این تنها توصیه جدی من به شما این است، دست به قلم شوید همین امروز! از اینکه اشتباهی کنید هم ترس نداشته باشید، اگر اشتباهی کردید خوب آنرا خواهید پذیرفت! با نوشتن چیزی از شما کم نمیشود و چیزهای بسیاری بدست می آید

 

 

سخنان اخیر مجتبی واحدی (مشاور کروبی که ساکن آمریکا است )، در وبلاگستان سر و صدایی به پا کرده است، واحدی از استبداد ضد دینی انتقاد کرده و درخواست کرده که نقد مذهب را به مذهبیون بسپارند. پارسا ایرانی  و  حوضچه و گمنامیان نیز به انتقاد از آقای واحدی پرداخته‌اند و معتقدند که او در صدد سانسور منتقدین است.

 

وبلاگ آنور دنیا، به گزارش ماجرای محاکمه چهار پناهنده ایرانی در دانمارک می‌پردازد، این پناهندگان به ورود غیر مجاز به سفارت ایران متهم هستند و  دادستان از دادگاه تقاضای چهل هزار دلار خسارت و چهار ماه زندان برای آنان داشته است.

 

عبدالقادر بلوچ در نوشته‌ای کوتاه به انتقاد پرداخته است از قانون جدید تفکیک جنسیتی در نظام آموزشی که اکنون شامل حال خردسالان نیز شده است! او نوشته است: «باید هم ممنوع بشود فکرش را بکنید پسر بچه چهارساله یکهو به همکلاس دخترش که پنجسال دارد بگوید: خواهر مدادتراش‏ات را بده! چه می‏ماند از دین و ایمان؟ فکر می‏کنید دختر بچه‏های پنج ساله کم ورپریده هستند؟ حالا اگر فقط از همکلاسی‏های پسر  پاک کن می‏خواستند کراهت شرعی نداشت. چرا که کلمه پاک در آن هست و همان باعث تطهیر است و خداوند هم بخشنده و مهربان است اما چه تضمینی هست که دخترک  یکهو بر نگردد و از پسربچه، مدادش را طلب نکند؟


دکتر احمد سیف نیز به ماجرای بحران مالی در اروپا پرداخته است.

 

وبلاگ چهاردیواری نیز، یک متن از روزنامه ای اتریشی در باره بحران لیبی ترجمه کرده است.

 

 


 


اقليت‌های دينی و سکولاريسم

اين نکته اکنون بديهی شده است که حکومتی استوار بر يک مذهب (يا ايدئولوژی ِ) معين، طبعاً و خود بخود، مزاحم معتقدان به مذاهب (يا ايدئولوژی های) ديگر می شود و آنان را به انواع مصيبت ها دچار می سازد. در تاريخ اسلامی شدهء ايران اين وضعيت همواره برقرار بوده است و مذهبی که پايهء حکومت را می ساخته افراد جامعه را به گروه هائی با حقوق متفاوت تقسيم کرده و با معتقدان به ديگر اديان و مذاهب با شدت بسيار عمل می کرده است.
تا زمانی که ايران دارای مذهب سنی بود و تسنن به عنوان مذهب رسمی حکومت های سلاطين مختلف شناخته می شد، شيعيان (با انواع نام ها و مذاهب گوناگون) دچار ايذاء و آزار بودند و چون، با شروع دوران صفوی، نوبت به رسمی شدن مذهب شيعهء دوازده امامی رسيد ورق برگشت و سنيان به مخاطره افتادند. در عين حال، در هر دو دوره، پيروان ساير اديان همواره مورد آزار و اذيت بودند.
در مورد نگاه فقهای تشيع دوازده امامی (که اکنون نه تنها مذهب رسمی و پايهء قانون اساسی حکومت اسلامی است بلکه فقهای اين مذهب را بر مسند قدرت نشانده و نهاد ولی فقيه اختراعی آن را نمود رسمی خود کرده است) آقای محسن کديور در مقالهء مطولی با عنوان "حقوق بشر و روشنفکر دینی" درجه بندی انسان ها در فقه شیعه را مورد بررسی قرار داده است. او معتقد است که: «در احکام اسلام سنتی تبعیض غیر قابل انکاری بین معتقدان ادیان مختلف وجود دارد» و انسان ها در فقه شیعه به  چهار درجه یا طبقه تقسیم می شوند:
۱- انسان های درجهء یک: مسلمانان «فرقهء ناجیه» (مسلمانان شیعه اثنی عشری)

۲- انسان های درجهء دو: مسلمانان سایر مذاهب اسلامی.

۳- انسان های درجهء سه: اهل کتاب، یعنی مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان (البته در صورتی که شرایط «اهل ذمه» را بپذیرند و تبديل به اهل ذمهء متعهد و خراج پرداز شوند).

۴- انسان های درجهء چهار، که شامل دیگر انسان ها، یعنی کافران حربی و کلیهء غیر مسلمانان غیر اهل ذمه و یا اهل ذمهء غیر معاهد می شوند.(۱)


بر اين اساس کليهء مسيحيان و يهوديان و زرتشتيان معاهد، شهروند درجه سه محسوب می شوند و اگر متعهد نباشند جزو شهروندان درجه چهار اند و در رديف مرتدها و «کافران حربی» (کافرانی که بايد با آنها جنگيد) قرار می گيرند. بدينسان می توان دريافت که چرا هم ميهنان بهائی و شيخی و ازلی ما تا اين حد دچار سرکوب و اجحاف هستند و احکام آن درجه بندی فقهی هنور به قوت خود باقی است و هرکجا که امکان اش باشد اول کافران حربی (همچون بهائيان و کمونيست ها) و سپس اهل ذمه (يهوديان و...) مورد آزار و کشتار قرار می گيرند. مثلاً، ببينيد که ولی فقيه کنونی چگونه حتی زرتشتيان را کافر خوانده و منکر حقی برای آنان است. از او پرسيده اند که: «اگر در یک خانوادهء زرتشتی که در نظام جمهوری اسلامی ایران زندگی می کنند، فرزندی از این خانواده به دین اسلام مذهب شیعه جعفری مشرف شده باشد، پس از فوت والدین آن خانواده که به دین زرتشتی می باشند، مساله تقسیم ارث بین وراث با توجه به مسلم بودن یکی از وراث، چه حکمی دارد؟» و او این گونه پاسخ داده است که: «با وجود وارث مسلمان، ارث به کافر نمی رسد!»(۲)


در واقع، تاريخ سی و دو سالهء اخير کشور ما بازگويندهء اجحاف آشکاری است که بر هموطنان غير شیعی ما رفته است و می رود: مسلمانان سنی حق داشتن مسجد ندارند، خانقاه های دارويش شيعی مذهب و قبرستان های بهائيان در سراسر کشور ويران می شوند، و رهبران دينی بهائی و برخی از يهوديان ايران به زندان می افتند.


در اين ميان، پرسشی که پيش می آيد آن است که اين اقليت ها در ايران کنونی برای تخفيف ظلمی که بر آنان می رود چه می کنند و در آيندهء ايران چه وضعيتی خواهند داشت؟ بديهی است که در وضعيت فعلی اين بخش از هم ميهنان ما اغلب از سر ناچاری دست به سازش هایی می زنند.


چند سال پيش که محمد خاتمی بعنوان رئيس جمهور حکومت اسلامی به نيويورک آمده بود، ديديم که دکتر فرهنگ مهر، رئيس سابق دانشگاه پهلوی شيراز و از بزرگان زرتشتيان ايران، به ديدار او رفت تا شايد بتواند راضی اش کند که حقوق بازنشستگی معوقهء زرتشتيان کشور را بپردازد. خيلی ها به دکتر مهر اعتراض کردند که «اگر زرتشتيان داخل کشور به ناچار راه سازش را پيش می گيرند، شما چرا در خارج کشور با رفتن و ديدار کردن با خاتمی، رژيم اسلامی را برسميت شناخته ايد؟ و استدلال او هم لابد از اين قرار بوده که بهرحال اينها در مسند قدرت نشسته اند و زرتشتيان ايران نمی توانند به بهانهء فقدان حقانيت (يا حتی مشروعيت ِ) اين حکومت از مذاکره با سران آن خودداری کنند.


اين نکته يک واقعيت مهم را در مورد وضعيت رفتاری اقليت های گوناگون در برابر حکومت های ايدئولوژيک استبدادی آشکار می سازد: معمولا و در بیشتر موارد آنان، در سلسله مراتب اولويت های خود، منافع اقليتی خود را بر منافع عموم مردم تحت ستم (که خود جزئی از آن بشمار می آيند) مرجح می دانند و، برای تأمين منافع اقليتی خود، در مبارزه با هر حکومت سرکوبگری که مدعی نمايندگی دينی ـ ايدئولوژيک اکثريت است شرکت نمی کنند و می کوشند خود را گروه هائی «غيرسياسی» معرفی کنند. از اين بابت حکم منع شرکت در سياست از طرف رهبران ديانت بهائی نمونه ای معاصر است که به داتسان دلخراش کشتارهای وسيع آنان به فتوای آيت الله ها در دوران ناصرالدين شاه بر می گردد.


نکتهء ديگری که در مورد اقليت های دينی و مذهبی قابل توجه است به کوشش آنان برای دريافت حقوق بيشتر از اپوزيسيون يک حکومت ايدئولوژيک ـ مذهبی مربوط می شود. هنگامی که روند تشکل اپوزيسيون و ساختن بديلی برای يک حکومت مذهبی آغاز می شود، اقليت های مذهبی از يکسو می کوشند «غيرسياسی» باقی بمانند و، از سوی ديگر، تلاش می کنند تا از اين اپوزيسيون تعهداتی را در مورد حقوق خود دريافت کنند. بديهی است که اين وضعيت دوگانه، بصورتی گريز ناپذير، به زد و بندهای غيرشفاف می انجامد.


اما، در اين ميان، و در مورد کشور ما، يک وضعيت خاص نيز وجود دارد که به وجود اپوزيسيون های چندگانه بر می گردد و اقليت های مذهبی را وا می دارد که در ميان آنها دست به انتخاب بزنند. من برای ساده کردن مسئله تنها به دو نوع اپوزيسيون اشاره می کنم؛ يکی اپوزيسيون «دولت» اسلامی (اصلاح طلبان دينی) و ديگری اپوزيسيون «حکومت» اسلامی (انحلال طلبان سکولار). به نظر من می رسد که، لااقل در خارج کشور، هر يک از دو گروه سوم و چهارم در طبقه بندی آقای کديور دارای گرايش هائی متخالف با هم هستند. بدين معنی که «اهل ذمه» (یعنی پيروان ادیانی که به رسمیت شناخته می شوند) بیشتر به انحلال طلبان سکولار متمايل اند و «مرتدين و کافران حربی» (یعنی کسانی که دین شان به رسمیت شناخته نمی شود) به اصلاح طلبان مذهبی. و اين، البته، يک ترکيب عجيب است که بايد در مورد آن به تعمق نشست.


من برای توضيح نظرم در اين مورد مثالی می زنم که به یکی از مذاهبی مربوط می شود که پيروان اش در ردهء مرتدين و کافران قرار دارند و شنیده ام که گروه کوچکی از آنان در خارج کشور در کنار اصلاح طلبان قرار گرفته اند. منظورم بخشی از بهاییان است که در میان اقلیت های مذهبی بیشترین ستم های مالی و جانی را از جانب جکومت اسلامی متحمل شده اند.


اين امر، در بادی امر، اعجاب انگيز است چرا که، از يکسو، اصلاح طلبان (که قصد حفظ حکومت اسلامی و تعمير آن را دارند) متعلق به مذهب شيعه دوازده امامی بوده و معتقدند که دوازدهمين امام شان در دوران غيبت کبرا به سر می برد و روزی به عالم ظهور باز خواهد گشت و مذهب آنها را به سلطنت جهان خواهد رساند و، از سوی ديگر، بهائيان اگرچه در اصل از بستر همين مذهب شیعه دوازده امامی برخاسته اند اما کارشان پايان دادن به اين «انتظار» بوده است، نخست در شکل ظهور «باب» (سيد عليمحمد شيرازی) که ابتدا مدعی شد با امام غايب ارتباط دارد و سپس اظهار داشت که خود امام غايب است و، سپس، در شکل قائل شدن به نوعی «نبوت» برای ميزا حسينعلی نوری (بهاء الله) که از پيروان باب بود. به عبارت ديگر، باب و بها و معتقدان شان همگی بخاطر اعلام پايان دوران غيبت و انتظار بلافاصله در ليست «مرتدان و کافران حربی» قرار گرفته و دچار کشتاری وسيع شدند.


در واقع، در ۱۵۰ سال گذشته روحانيت شيعه همواره نشان داده است که هيچ نوع ادعای ظهوری را نمی پذيرد و پوست مدعيان پايان انتظار را می کند. پس چه دلايلی می توانند باعث شوند که بهائيان در ميان دو اپوزيسيون، که يکی خواستار غيرمذهبی شدن حکومت و آزادی اديان است (انحلال طلبان سکولار) و اپوزيسيونی که خواستار حفظ حکومت اسلامی شيعی امامی است (اصلاح طلبان مذهبی)، اين دومی را انتخاب کنند؟


من معتقدم که سه دليل می تواند این بخش کوچک از بهاییان را وادار به این موضع گیری کرده باشد:


يکم. با این که بهائيان در دوران حکومت نيمه سکولار پهلوی ها در رنج و ستم مالی و جانی نبوده و از امکانات تحصیلی و شغلی و غیره برخوردار بودند اما همچنان در نزد روحانیون به عنوان کافر شناخته می شدند و هر گاه که این روحانیون می توانستند به حکومت فشار آورند حکومت نسبت به بهائيان واکنشی (بگیریم به ظاهر) خصمانه نشان می داد که مشهورترین موردش در افتادن آیت الله کاشانی با آن ها در قبل از بیست و هشتم مرداد و کلنگ بدست گرفتن تیمسار حاکم نظامی پس از بیست و هشتم مرداد و تخریب مرکز بهائيان (موسوم به حضيرة القدس) بود. يعنی، بعلت نهادينه نشدن حقوث بهائيان در دوران پهلوی ها، بلافاصله با سقوط حکومت پهلوی دوران عسرت بهائيان ايران نيز آغاز شد. اين تجربيات به برخی از آنان این درس نادرست را آموخته است که بهائيان مشروعیت و رسمیت یافتن خود را تنها می توانند از یک حکومت مذهبی دريافت کنند. 


دوم. این گروه کوچک بهایی ها می اندیشند که آن بخش از اصلاح طلبان مذهبی که در پيوند با نوانديشان دينی هستند می توانند از نفوذ خود در روحانيت وابسته به اردوگاه اصلاح طلبی استفاده کرده و درجهء بهائيان را از چهار به سه ارتقاع داده و آنها را نيز جزو «اهل ذمه» قرار دهند. ما همگی در خرداد ماه 1387 با خبر شديم که آيت الله منتظری (از مراجع تقليد مهم و مجتهد اهل فتوای مورد نظر اصلاج طلبان مذهبی) در مورد بهائيان فتوای مهمی صادر کرده و گفته است که بهاييان از «حقوق شهروندی» برخوردارند و بايد از رافت اسلامی که مورد تاکيد قرآن و اولياء دين است، بهره مند باشند. او در پاسخ به سوالی تصريح کرده بود که: «فرقهء بهاييت چون دارای کتاب آسمانی همچون يهود، مسيحيان و زرتشتيان نيستند، در قانون اساسی جزو اقليت های مذهبی شمرده نشده اند اما از آن جهت که اهل اين کشور هستند، حق آب و گل دارند.» احمد قابل، کارشناس مسايل فقهی و اسلامی، هم معتقد است که به طور خاص تا کنون درباره بهاييان به اين صورت از سوی مراجع تقليد شيعه در ايران اظهار نظر نشده است و «مطلبی که آيت الله منتظری فرموده اند در ارتباط با مبنای فقهی ايشان است که در رساله ايشان و در کتاب "اسلام دين فطرت"، ايشان آن را به صراحت توضيح داده اند. اصلاً حکم مرتد مربوط می شود به صدر اسلام و آن دوره که توطئه می شد که جلوی ايمان مردم به اسلام را بگيرند و همراه با اقدامات عملی عليه اسلام و مسلمانان همراه بود. به همين خاطر چنين حکم شديدی صادر شده بود. آيت الله منتظری معتقد است کسانی که هيچ گونه اقدام تند و خشنی انجام نمی دهند و توطئه ای در کار ندارند و فقط به صرف اعتقادی از اسلام برمی گردند، ايشان معتقد است که اينها مرتد شناخته نمی شوند.»(3) بدينسان، بهائيان می توانند اميدوار باشند که اصلاح طلبان، به مدد روحانيون خودی شان، شرايط فقهی ممنوعيت ايذاء آنها را فراهم کنند.


سه. در عين حال، آن ها تصور می کنند که در شرايط فعلی و فقدان يک اپوزيسيون متشکل سکولار، و با توجه به حمايت برخی از قدرت های خارجی از اصلاح طلبان در پی پیدایش جنبش سبز، امکان آنکه آنها بتوانند جانشين حکومت ولی فقيه شوند بيش از امکان پيروزی سکولار ها است.


پس، در ذهنيت اين دسته از بهائيان اين امکان وجود دارد که اگر بکوشند تا با قدرت های مادی و معنوی بين المللی خود از اصلاح طلب ها حمایت کنند، در عوض خواهند توانست از آنان تعهد بگيرند که در زمان پیروزی شان روحانيت وابسته به آنان بهائيت را از ردهء کافران حربی و مرتدين خارج کرده و با برسميت شناختن حقوق شهروندی آنان در آينده زندگی بهتری برای اين هموطنان فراهم آورند.


اما، در عين حال، می شناسم گروه های دیگری از بهاییان را که اتخاذ چنين سياستی را سخت نادرست و برای آيندهء بهائيان ايران خطرناک می دانند. برخی از دلايل اين گروه چنين اند:

الف – حکومت پهلوی ها و اصولاً قانون اساسی مشروطه (بخصوص بخاطر متمم هايش) يک حکومت سکولار نبود و بر اساس اعتقاد به مذهب تشيع اثنی عشری اداره می شد و روحانيون طراز اول اين مذهب (بخصوص بخاطر پيش بينی های قانون اساسی) دارای نفوذ فراوانی بودند و پادشاه نير بايد در قسم خود در برابر نمايندگان ملت متعهد می شد که پاسدار اين مذهب باشد. بنابر اين، کوشش آنان برای استقرار آزادی های مذهبی نيز يکی ديگر از «تخطی های آنان از قانون اساسی» محسوب می شد. حال آنکه يک حکومت سکولار، بر بنياد يک قانون اساسی فاقد مذهب رسمی، می تواند آزادی همه اديان و عقايد را تأمين کند و از اين بابت دچار پنهانکاری و اعمال خلاف قانون هم نشود.


ب – اصلاح طلبان حکومت اسلامی به مذهبی اعتقاد دارند که پايه هايش بر اصول «تقيه» و «مصلحت» گذاشته شده است و در سی سالهء گذشته نيز شاهد کاربرد اين دو اصل برای فريب مردم ايران بوده ايم. بعبارت ديگر، آنها نشان داده اند که نمی توان به قول و عهدشان مطمئن شد و می توانند بر اساس تقيه دروغ بگويند و بر اساس مصلحت سنجی حرف و قول خود را عوض کنند. آنان با چشمداشت به امکانات بهائيان در خارج کشور و حمایتی که قدرت های جهانی از آنها، به عنوان یک اقلیت مذهبی زیر ستم، می کنند می توانند وعده های شيرينی را عرضه بدارند اما (درست مانند رهبرشان آیت الله خمینی) به محض اينکه خرشان از پل گذشت همچنان تابع مصلحت و تقيه بوده و هرکجا که لازم شود سخن خود را عوض خواهند کرد.


باری، عطف به نکات بالا، و در مجموع، من اعتقاد دارم که هیچ يک از معتقدان به مذاهب مختلف، با هر قدرت و امکانی، در زیر سلطهء یک حکومت مذهبی و ایدئولوژیک (چه منتقم و خونريز و چه رحمانی) روی آرامش و آسایش نخواهد دید و تنها يک قانون اساسی مبتنی بر حقوق بشر و يک حکومت سکولار برخاسته از آن می توانند بطور اصولی آزادی بيان و عقيده را در ايران جاری ساخته و تضمين کنند و لذا اقليت های مذهبی چاره ای ندارند جز اينکه به تقويت اپوزيسيون انحلال طلب و سکولاری که می رود تا در برابر حکومت اسلامی قد علم کند همت گماشته و امکانات خود را در اختيار آن قرار دهند.


 


انصاریان اظهاراتش را تکذیب کرد: از انقلاب پشیمان نیستم

واعظ مشهور تهران اظهاراتش را تکذیب کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس شیخ حسین انصاریان در گفتگو با این رسانه گفت «دليل عذرخواهي بنده از مردم، بحث بي‌حجابي‌ها و جريان‌ انحرافي در باطن دولت بوده است نه انقلاب اسلامي.»

وی با اشاره به اینکه سخنانش توسط سایت‌های ضد انقلاب تحریف شده اضافه کرد: «من شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان مطالبي را درباره روز قدس، فلسطين و شهدا گفتم اما نمي‌دانم چرا اين سايت‌ها كه به تحريف بخشي از سخنانم پرداخته‌اند، مطالب ديگر را منتشر نكرده‌اند.»

این در حالی است که در سخنان منتشر شده از آقای انصاریان وی صراحتا به بحث انقلاب پرداخته و گفته بود: «مایی که شعار دادیم، منبر رفتیم، بیانیه دادیم، شما رو فرستادیم جلو که انقلاب کنید، دنبال میز و پست نبودیم و نیستیم. ‫مردم، ما رو ببخشید؛ ‫ما به شما وعده‌هایی دادیم که نشد. نمی‌خواستیم شما تو فشار باشید نمی‌خواستیم گرونی باشه.»

انصاریان در بخش دیگری از سخنرانی خود گفته بود که غیر از امام زمان نباید به کس دیگری امید داشته باشیم.

پس از اظهارات انصاریان بلافاصله سایت محرمانه آنلاین با اشاره به اینکه «این انقلاب با رهبری آیت‌الله خامنه‌ای همچنان در مسیر اعتلا و پیشرفت قرار دارد» از آقای انصاریان پرسیده بود: «شما از کدام و فساد دم می‌زنید؟ آنچنان در مورد وجود فساد و گرانی بزرگنمایی کرده‌اید که انگار تنها در ایران اسلامی گرانی و فساد وجود دارد؟»

«محرمانه‌آنلاین» همچنین این پرسش را از انصاریان مطرح کرده که «آقای شیخ عزیز شما در قسمتی در اظهارات خود فرموده‌اید که غیر از امام زمان نباید به کس دیگری امید داشته باشیم. این مهم چه تفسیری می‌تواند داشته باشد؟ آیا شما به مدیریت الهی و توانمند حضرت آقا اعتقادی ندارید که اینگونه با معنا تاکید می‌کنید که به غیر از امام زمان نباید به کس دیگری امید داشت؟»


 


اعضاء شورای هماهنگی که توی ایران هستن رفتن تکبیر بگن؟!

شورای هماهنگی پس از تلاوت آیاتی چند طی بیانیه‌ای از عموم آحاد ملت ایران قویاً خواست تا پنجشنبه شب، سوم شهریور با حضور در پشت بام‌ها به مناسبت اینکه فردا روز قدس است صدای تکبیر خود را احتمالاً به گوش میرحسین موسوی برسانند . این بیانیه که مثل همیشه از توی ایران صادر شد فوراً مورد استقبال تمام احزاب و گروه‌ها و سازمان‌ها و چندتا های دیگر که ارتباط تنگاتنگشان با شورای هماهنگی بخوبی نشاندهنده اینست که آنها هم همه‌شان توی ایران هستند قرار گرفت و هر کدام به نحو جداگانه‌ای به تبلیغ و انعکاس صدارسانی به گوش سران فتنه پرداختند. این دعوت به حدی جدی، موثر، کارآمد و خصوصاً هماهنگ بود که گروه زیادی از فعالین مستقر در اینترنت نیز با انتشار مطالبی از همه خواستند که دقیقاً همانطوریکه شورای هماهنگی خواسته بود همه با سوت، جیغ، هوا کردن فشفشه، مرگ بر شاه، مرگ بر استیلی و خلاصه با هر صدائی جز تکبیر به پشت بامها بیایند. از مجموع این تحولات عظیم در منطقه که در تهران اتفاق افتاد ولی احتمالاً در بیانیه‌ی بعدی شورا همین امر باعث سقوط معمر قذافی در لیبی معرفی خواهد شد ما چندتا سوال برایمان پیش آمد که آنها را از هیچکسی نمی‌پرسیم:

 

۱.      شورای هماهنگی برای اینجور کارها از مردم دعوت می‌کند یا از گروه‌های سیاسی که همگی با هم توی ایران هستند؟

 

۲.      خود اعضاء شورای هماهنگی که چون توی ایران هستند هیچکس اسمشان را نباید بداند چونکه خطرناکه حسن چرا بعنوان یک حرکت سمبلیک نرفتند پشت بام تکبیر بگویند از طاق آسمان هم فیلم بگیرند که ما لااقل دلمان خوش باشد یک صدائی از تهران بلند شده؟

 

۳.      شورای هماهنگی واقعاً اینهمه هماهنگی را از کجایش درآورده که از اینطرف به ملت می‌گوید بروید تکبیر بگوئید از آنطرف خود ملت می‌گویند برویم سوت بزنیم؟

 

۴.      از نظر شورای هماهنگی سوت زدن در اسلام حرام است یا کلاً چه ربطی به تکبیر گفتن دارد؟

 

۵.      شورای هماهنگی دقیقاً نماینده‌ی چه کسانی است که هیچکس به دعوتش گوش نمی‌دهد؟

 

 

 

شعر سپید :

 

دست بردار اسدلله! ملت بخاطر تو تکبیر هم حاضر نیستن برن بگن، بجای سفرهای استانی اروپا و امریکا که پولش را عمه‌ی من می‌دهد برو بین مردم انگیزه ایجاد کن اسدلله!

 

نتیجه‌هائی که دوباره حتماً از سوالات من می‌شود گرفت:

 

۱.      بیرون گود نشستی می‌گی لنگش کن.

 

۲.      اگه راست میگی خودت بیا ایران برو تکبیر بگو.

 

۳.      اصلاً همه چی به تو چه مربوطه سیبیل؟!


 


مرجانه ساتراپی و گلشیفته فراهانی بر سر سفره  «مرغ با آلو»

 

فیلم "مرغ با آلو" که به کاگردانی مشترک ساتراپی و ‌«وینست پارانو» در حال ساخت است، برگرفته از کتابی به همین نام است که در سال ۲۰۰۴ در فرانسه به چاپ رسیده است. این کتاب نیز مانند بیشتر آثار مصور ساتراپی به صورت سیاه و سفید تصویرسازی شده است. قرار است این فیلم ۲۶ اکتبر ۲۰۱۱ به اکران عمومی در آید.

شهرزاد نیوز درباره داستان این فیلم نوشته است که این فیلم تراژیک - کمدی داستان زندگی ناصرعلی خان، یک نوازنده تار است و داستان در سال ۱۳۳۷ در ایران اتفاق می افتد. در این داستان ناصرعلی خان در خیابان با زنی به نام ‌«ایران» روبرو می شود اما آن زن او را به جا نمی‌آورد. به دنبال این روبرویی، ناصرعلی‌خان با همسرش یک درگیری لفظی پیدا می‌کند و در جریان این مشاجره، تارش می‌شکند. ناصرعلی خان به دنبال تار دیگری می‌گردد، اما جایگزینی برای تارش پیدا نمی یابد. تصمیم به مرگ می گیرد. فیلم ماجرای هفت روز آخر زندگی این نوازنده است.

گفته می شود «گلشیفته فراهانی» در این فیلم نقش «ایران» را بازی می‌کند.

مرجانه كه هم اكنون در پاریس زندگی می‌كند، نوشته‌های‌اش را در سراسر جهان از جمله در نشریات معتبر جهانی همچون نیویوركر، و نیویورك تایمز منتشر می‌كند. چند سال پیش در زمان انتشار کتاب «مرغ با آلو» ساتراپی در گفتگو با نشریه ‌سالن دات كام» درباره احتمال دخالت نظامی امریکا در برقراری دموکراسی در ایران گفت: «بر خلاف آن كه آنها سعی می كنند به ما بگویند، دموكراسی كاغذ نیست كه آن را به دیوار آویزان كنند و سپس بگویند، شما دموكراسی دارید. دموكراسی یك تحول اجتماعی و یك مقولۀ فرهنگی است. درست است كه ایرانیان، خیلی بیشتر غیرمذهبی شده اند و برای دموكراسی آمادگی بیشتری دارند، اما باید خودشان برای به دست آوردن دموكراسی مبارزه كنند. تنها كاری كه كشورهای دیگر می‌توانند انجام دهند، این است كه این مبارزه را بفهمند و به آنها كمك برسانند.»


 


سایت محرمانه آنلاین: توبه‌نامه مهدی کروبی منتشر می‌شود

سایت محرمانه آنلاین که از ناحیه اصول‌گرایان متهم به وابستگی به «جریان انحرافی» یا همان تیم احمدی‌نژاد است ادعا کرد: «تا ساعاتی دیگر توبه نامه مهدی کروبی خطاب ملت ایران به طور رسمی از سوی وی منتشر خواهد شد.»

این سایت ادعا کرده که در این توبه نامه کروبی خواستار آزادی خود و همسرش شده است.

این وب‌سایت افراطی افزوده است که قرار است کروبی در این نامه پشت پرده برخی از ادعاها و اتهاماتش به نظام را افشا کند و از اهدافش برای افعال ضد دینی خود پرده بردارد.

گفتنی است سایت «محرمانه آنلاین» در کنار سایت «صراط نیوز» از سایت‌های افراطی هستند که علاقه‌ی وافری برای شایعه سازی علیه رهبران سبز دارند.

اگرچه مشخص نیست شایعات این دو سایت علیه میرحسین موسوی و مهدی کروبی براساس دستورات از پیش تعیین شده است یا افراطی بودن خود آنها باعث انتشار این اخبار دروغ است؛ اما نکته قابل توجه این است که هر دو وب‌سایت فوق با تقسیم کاری مشخص هفته‌ای یک بار به انتشار خبری دروغ علیه رهبران در حصر سبزها اقدام می‌کنند.

گفتنی است آخرین مورد از این شایعات را هفته گذشته صراط‌نیوز منتشر کرد که طی آن نوشت «وضعیت جسمی میرحسین موسوی وخیم است». خبری که بلافاصله از سوی سایت کلمه، وبسایت نزدیک به میرحسین موسوی تکذیب شد.


 


پدرخوانده اصلاح‌طلبان حکومتی: اعلام انزجار از دولت غاصب اسرائیل یک وظیفه اسلامی است

مدیر مسوول روزنامه تعطیل شده سلام و رئیس اسبق مرکز تحقیقات استراتژیک که بسیاری او را به عنوان پدرخوانده  اصلاح‌طلبان و دعوت کننده اصلی سید محمد خاتمی به نامزدی در سال ۱۳۷۵ می‌شناسند، در روزهای اخیر پس از غیبتی طولانی وارد صحنه شده است.

موسوی خوئینی که بسیاری از اعضای موسس جبهه مشارکت کارمندان او در روزنامه سلام بوده‌اند اخیرا گفته بود که هدف اصلاح‌طلبان را «حفظ جمهوری اسلامی»است و اصلاح‌طلبان نه تنها با شعار علیه رهبری مخالفند بلکه آنان در چارچوب نظامی دست به کار سیاسی زده‌اند که تمام اصول قانون اساسی آن و از جمله «اصول مربوط به رهبری» همگی یک کل منسجم را تشکیل می‌دهند و از یک اعتبار برخوردارند.

دبیر مجمع روحانیون مبارز در وب‌سایت خود به سوالی در باره «روز قدس» پاسخ گفته که می‌تواند مبنای نگاه مجمع و اصلاح‌طلبان حکومتی به مسال فلسطین نیز باشد. موسوی خوئینی نوشته است: «راهپیمایی روز قدس که به دستور حضرت امام خمینی (ره) پایه گذاری شد (گویا به پیشنهاد آقای دکتر یزدی وزیر امور خارجه وقت بوده است، البته اطمینان ندارم، از آقای دکتر یزدی باید پرسیده شود) حداقل کاری است که ملت ایران در حمایت از مردم مظلوم فلسطین انجام می دهند. اعلام انزجار از دولت غاصب اسرائیل یک وظیفه اسلامی است، زیرا عدّه ای صهیونیست با طراحی و دسیسۀ انگلستان و با حمایت دیگر غربیان دهها هزار مسلمان را از خانه و کاشانه شان بیرون راندند و از سرزمینشان به دیگر کشورها آواره کردند و برای ماندگار شدن در این سرزمین در طول تقریباً هفتاد سال به جنایاتی دست زدند که روی تاریخ را سیاه کردند؛ قتل عام های فجیع در صبرا و شتیلا نمونه ای از این فجایع است. صهیونیست ها بر روی اجساد قربانیان این جنایات کاخ دولتی نامشروع بنام دولت اسرائیل را برپا کردند، و با خون این مظلومان آن را رنگین ساختند. دهها سال است که آمریکا از این جنایت آشکار با تمام توان حمایت می کند. مصرِ سادات و مبارک هم این مردم مظلوم را در چنگال اسرائیل رها کرد. مَلِک های سعودی یک پس از دیگری غرق در دلارهای نفتی، دوستی با آمریکا را با همه چیز معامله کردند و تسلیم مطامع اسرائیل شدند. شیوخ خلیج فارس هم در حدّ و اندازه ای نیستند تا در برابر آمریکا و اسرائیل از فلسطینیان دفاع کنند، تنها پناهگاه این مردم، ملّت های منطقه هستند و روز قدس در حال حاضر تنها حرکت نمادینی است که ملّت ها در ایران و غیر ایران می توانند به این وسیله اتّحاد و یکپارچگی خود را در برابر دولت نامشروع اسرائیل و جنایات آن اعلام کنند. سرانجام بخواهیم یا نخواهیم، آمریکا رضایت بدهد یا ندهد، دولت اسرائیل از میان خواهد رفت. دولت اسرائیل وصله ناجوری است که هرگز جزئی از کشورهای اسلامی منطقه نخواهد شد. یا تمام کشورهای اسلامی و همسایه فلسطین باید تسلیم مطامع اسرائیل شوند که اتّفاق نخواهد افتاد یا دولت اسرائیل باید از میان برود که این حادثه رخ خواهد داد. سخنی که می خواهم بگویم این است که هرگز در برابر غصب و تجاوز به حقوق دیگران سکوت نکنید تا به هنگام مظلومیت شما که مورد تجاوز قرار می گیرید دیگران سکوت نکنند.»

 


 


مهندس احمد زیرک زاده
 


نقدی: المپیک ۲۰۲۰ را در فلسطین آزاد شده برگزار می‌کنیم

 

به گزارش خبر آن‌لاین، نقدی در سالن همایش‌های بین المللی صدا و سیما با اشاره به گفته های آیت‌الله خامنه‌ای در خصوص محاصره رژیم صهیونیستی، گفت: «همان طور که ایشان فرمودند رژیم صهیونیستی در محاصره مجاهدان اسلام قرار دارد. به صهیونیست ها توصیه می‌کنیم اثاثیه منازل‌شان را برداشته و به کشورهای خود برگردند و اگر خیلی بر ماندن اصرار دارند، باید بدانند زمانی فرا خواهد رسید که حتی فرصت جمع کردن چمدان‌هایشان را هم نخواهند داشت.»

 

رئیس سازمان بسیج به سران رژیم صهیونیستی توصیه کرد از سرنوشت شاه مخلوع ایران، مبارک، بن علی و قذافی عبرت گیرند.

 

به گزارش نسیم آنلاین سردار نقدی در خصوص روبرو نشدن ورزشکاران ایرانی با همتایان اسراییلی خود گفت: «حرکت ورزشکاران ما الهام بخش ورزشکاران کشورهای اسلامی است. امروز تیم‌های ورزشی رژیم صهیونیستی نمی‌توانند در هیچ یک از کشورهای اسلامی حضور یابند و این رژیم با یک تحریم گسترده ورزشی از جانب کشورهای اسلامی و برخی کشورهای مستقل مواجه است.»

 

این گفته‌ها در شرایطی بیان می‌شود که در چند سال گذاشته بسیاری از ورزشکاران ایرانی به علت عدم مواجه با حریفان اسراییلی علاوه بر از دست دادن شانس گرفتن مدال در خطر محرومیت قرار گرفته اند. به گونه‌ای که این دسته از ورزشکاران ناچارند با بهانه‌های واهی مانند مصدومیت و مسمویت از زیر بار مبارزه شانه خالی کنند.


 


دولتی که رؤیای خودکفایی بنزین داشت کارش به واردات کشید

دولت ایران که  قرار بود با شعار خودکفایی، بنزین ایرانی تولید کند و جشن خودکفا شدن در زمینه بنزین را چند ماه پیش برگزار کرد، کارش به واردات این محصول نفتی از کشورهای دیگر کشیده شد.

نایب رییس کمیسیون انرژی مجلس ایران روز دوشنبه ۳۱ مرداد از آغاز دوباره واردات روزانه ۱۴ میلیون لیتر بنزین به ایران خبر داد.

این در حالی‌ست که مقام‌های ایران چندی پیش اعلام کردند که کشور در زمینه تولید این محصول به خودکفایی رسیده است.

دومین کشور نفتی اوپک قادر به تولید بنزین نیست

هرچند که سودانی تاکید کرد که واردات بنزین به ایران موقتی خواهد بود و تنها تا پایان امسال ادامه خواهد یافت، اما به نظر می‌رسد واردات بنزین به ایران بیش از اینها ادامه خواهد یافت چون با وجود آنکه ایران بیش از 10 درصد از نفت خام جهان را در اختیار دارد و دومین تولید کننده نفتی اوپک محسوب می‌شود، قادر به تامین بنزین مورد نیازش نیست.

همچنین مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشمی ایران گفت: با درخواست شرکت ملی پخش و پالایش فرآورده‌های نفتی تولید بنزین در واحدهای پتروشیمی متوقف شده، اما همچنان تولید ماده اکتان افزای بنزین در واحدهای پتروشیمی ادامه دارد.

عبدالحسین بیات گفت: با درخواست شرکت ملی پخش و پالایش فرآورده های نفتی تولید بنزین در واحدهای پتروشیمی متوقف شده، اما همچنان تولید ماده اکتان افزای بنزین در واحدهای پتروشیمی ادامه دارد.

کاهش استخراج نفت، نتیجه تحریم‌های بین‌المللی

واقعیت این است که هشتاد درصد میدان‌های نفتی ایران نیمه‌ی دوم عمر خود را می‌گذرانند و «پیر» محسوب می‌شوند. بازدهی چنین میدان‌هایی مدام کاهش می‌یابد و استخراج نفت از آن پرهزینه‌تر می‌شود. صنعت نفت ایران محتاج سرمایه‌گذاری‌های کلان و تجهیزاتی است که تشدید تحریم‌های غرب فراهم کردن آن‌ها را مدام دشوارتر می‌کند.

طبق گفته‌های هرمز قلاوند، مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب متوسط تولید نفت ایران سالانه حدود ۳۰۰ تا ۳۳۰ هزار بشکه کاهش می‌یابد. هرچند وی ا ین موضوع را با توجه به پیر بودن میدان‌های نفتی ایران طبیعی عنوان کرده است.

به گفته وی شرکت ملی نفت ایران امسال برای طرح‌های نگهداشت توان تولید نفت خام و گاز طبیعی به حدود پنج میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد.

روند رو به کاهش استفاده از منابع نفتی نشان‌دهنده ناتوانی ایران در جذب سرمایه‌گذاری‌ها در این بخش است.  آنچنانکه ایران در سال ۲۰۱۰ حایگاه خود را به عنوان دومین صادرکننده نفت خام جهان به نیجریه واگذار کرد.

عقب افتادن از کشورهای منطقه، در جشن صدسالگی نفت

از سویی سال گذشته در حالی که وزارت نفت مشغول برگزاری سوروسات جشن یکصدمین سال کشف نفت بود، همسایگان عرب ایران با سرعت بسیار در حال استفاده هرچه بیشتراز منابع نفتی مشترک خود با ایران بودند. در حالی که ایران در صحنه بین المللی مشغول بحث و جدل با کشورهای دیگر بود و به یمن این بحث‌ها و دشمنی‌ها در طی سی سال گذشته مدام در حال تحریم بوده است  کشورهای منطقه از ثروت ایران که در برخی میادین به صورت مشترک قرار گرفته است برداشت کرده‌اند.

اکنون نیز در حالی که کارشناسان نفتی ایران مدام از برداشت بی‌رویه همسایگان ایران از ذخایر نفتی و گازی در میدان‌های مشترک خبر می‌دهند مسوولان این کشور که اکنون از این منابع به میزان بسیار کمی برداشت می‌کنند به جای استفاده از تمام امکانات برای جبران خسارت از دست رفتن این ثروت ملی درگیر ستیز با دنیا هستند. ستیزی که به تحریم‌های مختلف علیه ایران انجامیده و روند حفاری در این میدان‌ها را بیش از پیش کند کرده است؛ تا جایی که کار را به واردات بنزین به ایران کشانده است. کشوری که تا چندی پیش مقام دوم صادرات نفت خام را در دنیا داشت.

تخلف دولت در کاهش تولید روزانه نفت

پیش از این نیز کمیسیون انرژی مجلس در اسفند سال گذشته در گزارشی از کاهش ۷۲ هزار بشکه‌ای تولید روزانه نفت در ایران خبر داده و آن را جزو تخلفات دولت و انحراف از بودجه ۱۳۸۹ دانسته بود.

در این گزارش علاوه بر اشاره به واریز نشدن بیش از ۱۱ میلیارد دلار مازاد فروش نفت‌خام به حساب ذخیره ارزی، آمده بود که «فقدان سرمایه‌گذاری شرکت نفت و تامین‌نشدن منابع مورد نیاز» از دلایل اصلی کاهش تولید نفت در ایران است.

در مورد واردات بنزین هم رستم قاسمی، وزیر نفت ایران می‌گوید که کشور در تولید بنزین به مرحله خودکفایی رسیده و خبرهایی مبنی بر واردات ۱۴ میلیون لیتر بنزین صحت ندارد. اما پیشتر خبرگزاری‌ها درباره از سرگیری واردات بنزین و دستور واردات روزانه روزانه ۱۴ میلیون لیتر بنزین توسط وزارت نفت ایران، منتشر کرده بودند.

آنچنانکه ناصر سودانی، نایب رئیس کمیسیون انرژی مجلس یک روز بعد، ضمن تایید خبر واردات بنزین، در گفت‌وگو با خبرگزاری خانه ملت تاکید کرد که این واردات موقتی است و تا پایان سال به طول می‌انجامد.

حمیدرضا کاتوزیان، رئیس کمیسیون انرژی مجلس نیز پس از او از کمبود بنزین در کشور خبر داد و گفت که چون ماه شهریور، ماه پر سفری برای مردم است و پالایشگاه‌های کشور نیز توان تولید مشخص و محدودی دارند، دولت مجبور است که مقداری بنزین وارد کند.

هرچند سودانی حادثه پالایشگاه آبادان و کاهش تولید این پالایشگاه را نیز دلیل دیگری برای واردات بنزین اعلام کرد و توضیح داد:حادثه‌ای که در پالایشگاه آبادان روی داد، موجب کاهش تولید بنزین در این پالایشگاه شد و این موضوع واردات دوباره بنزین به کشور را به دنبال داشت اما به نظر می‌رسد علت اصلی این امر تحریم‌های بین‌المللی برای متوقف ساختن برنامه اتمی جمهوری اسلامی و عدم ظرفیت پالایشگاه‌های ایران، از دلایل اصلی واردات بنزین است.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته