-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

Posts from Khodnevis for 08/27/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



بشار اسد انگشتان کارتونیست مشهور سوریه را شکاند

علی فرزات، کارتونیست مشهور عرب، توسط نیروهای امنیتی حکومت سوریه در یکی از میدان‌های اصلی دمشق ربوده شد و پس از ضرب و شتم و شکستن انگشتانش، بدن نیمه‌جان وی در حوالی شهر پیدا شد.

علی فرزات، که حدود شصت سال دارد، پنجشنبه‌شب بیست و پنجم اوت در حالی که از محل کار به خانه‌اش بازمی‌گشت توسط چهار تن از افراد «نقاب‌دار» حکومت سوریه ربوده شد.

اين حمله در چندين متری ساختمان راديو تلويزيون دولتی و ستاد نيروهای امنيتی سوريه در محله‌ای از دمشق رخ داد که در آن کنترل شديدی حاکم است.

یک خویشاوند «فرزات» به رسانه‌های غربی گفت مهاجمان تهدید کردند استخوان‌هایش را خواهند شکست و به او هشدار دادند به کشیدن تصویرهای اعضای دولت پایان دهد.

در بيانيه‌ای که از سوی کميته هماهنگی محلی انقلاب سوريه منتشر شده، آمده است: «مهاجمان محتويات کيف او، به‌ويژه طرح‌ها و ديگر وسايل شخصی وی را دزديده‌اند.»

اين بيانيه افزوده است: «آن‌ها به شدت او را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند و دست‌های او را خُرد کردند. رهگذران با يافتن فرزات در کنار خيابان وی را به بيمارستان منتقل کردند.»

گفته می‌شود که مهاجمان پس از شکستن انگشتان علی فرزات به او گفته‌اند که «این هشدار است».

همچنین روز جمعه، ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزار خارجه آمریکا، حمله به این هنرمند سوری را محکوم دانست و در بیانیه‌ای اعلام داشت «مأموران رژیم بشار اسد، یکی از دستان این کارتونیست را شکستند تا به او بفهمانند سزای کسی که در رژیم بشار اسد کاریکاتورهای ضد دولتی بکشد، چیست.»

یک روز پیش از این حمله، علی فرزات با کشیدن کاریکاتوری از بشاراسد، سرنوشت وی را با معمرقذافی دیکتاتورلیبی مقایسه کره بود.

او طی ماه‌های اخیر کارتون‌های جسورانه زیادی را با مضمون انقلاب کشورهای عربی کشیده بود. همچنین علی فرزات در کارتون‌های خود سیاست خشونت‌آمیز بشار اسد در مقابله با معترضان سوری را به نقد کشیده بود.

یکی از کارتون‌های این هنرمند سوری، گلی را نشان می‌دهد که با روییدن زیر چرخ‌های یک تانک، آن را واژگون می‌کند.

طرح‌ها و کاریکاتورهای علی فرزات از آغاز جنبش اخیر سوریه همواره در صفحه‌های فیس‌بوک مخالفان منتشر شده است.

فرزات اکنون در یکی از بیمارستان‌های شهر دمشق بستری است و به نوشته «شرق‌الاوسط» پلیس سوریه گفته است که در حال پیگیری پرونده این حادثه است. این در حالی است که مخالفان حکومت سوریه گفته‌اند که علی فرزات توسط نیروهای امنیتی ربوده شده است.

 


تهدید به مرگ از سوی صدام حسین

علی فرزات، که پیشتر کاریکاتور «صدام حسین» را کشیده بود، توسط دیکتاتور پیشین عراق به مرگ تهدید شده بود.

او در این طرح صدام حسین را کشیده بود که به مردم گرسنه عراق به ‌جای غذا مدال‌های خود را می‌بخشد. این کارتون علاوه بر عراق در کشورهای لیبی و اردن هم ممنوع شد.

همچنین این کارتونیست معروف عرب آثار دیگری را نیز در نقد دیگر دیکتاتورهای عرب کشیده است.

علی فرزات سال 1951 در حما، یکی از شهرهای جنوبی سوریه که اکنون به کانون اعتراضات سوریه تبدیل شده، به دنیا آمده است.

وی پس از طی دوره متوسطه، وارد دانشکده هنرهای زیبای دمشق شد و در سال 1964 تحصیلات خود را در این دانشکده به پایان برد.

او هنرمندی شناخته شده در سطح جهان است که جوایز بین‌المللی بسیاری دریافت کرده است. تاکنون بیش از ۱۵ هزار کارتون‌ از فرزات در نشریات سوری و عربی مختلف به چاپ رسیده است.

آثار فرزات در روزنامه‌هایی چون لوموند فرانسه نیز منتشر شده است.

علی فرزات سال 2000 نشریه طنز «الدومری» را بنیان نهاد. نشریه «الدومری» نخستین نشریه تخصصی خصوصی و غیر دولتی سوریه از سال 1963 تاکنون در زمینه کاریکاتور است. این نشریه از همان ابتدای انتشار تیراژ 60 هزار نسخه‌ای داشت. اما بعد از مدتی، حکومت سوریه مشکلات بسیاری برای آن به وجود آورد و سرانجام در سال 2003 مجوز آن باطل شد.

بعد از آن، فرزات مرکزی برای آموزش کاریکاتور راه انداخت که در واقع دوباره به مقر نشریه الدومری تبدیل شد. جایی که کاریکاتورهایی علیه حکومت و وضعیت سوریه در آنجا کشیده می‌شد.

از جمله جوایز بین‌المللی فرزات می‌توان به جایزه اصلی جشنواره اینترگرافیک برلین در سال ۱۹۸۰، جایزه جشنواره صوفیه بلغارستان در سال 1987 و جایزه شاهزاده کلاوس هلند در سال 2003 اشاره کرد.

فرزات همچنین نمایشگاهی از آثارش را در انستیتو جهان عرب در پاریس در سال 1989 برپا کرد که با استقبال گسترده فرانسوی‌ها روبه‌رو شد. اما یکی از طرح‌های او در این نمایشگاه جنجال به‌پا کرد و موجب تنش‌های دیپلماتیک شد.

علی فرزات، عضو اتحادیه روزنامه‌نگاران و اتحادیه هنرمندان هنرهای تجسمی عرب است و همچنین هدایت انجمن کاریکاتوریست‌های عرب را نیز بر عهده دارد.

 


 


احمد خرم: ترکیه و مالزی بر انتخابات آینده ایران نظارت کنند

احمد خرم، وزیر راه و ترابری دولت محمد خاتمی، روز چهارشنبه گذشته در گفت‌وگو با روزنامه‌ي اصلاح‌طلب آرمان، درباره موضوع اصلاح‌طلبان و انتخابات سخن گفته است.

خرم در پاسخ به این‌که در مورد نظارت بین‌المللی بر انتخابات ایران چه نظری دارد، گفته است: «شنیدم برخی اصلاح‌طلبان و دیگر طیف‌ها از نظارت بین‌المللی صحبت کردند. من فعلا با پیشنهاد یک نظارت بین‌المللی بر انتخابات کشور موافق نیستم.»

وی افزوده است: «من معتقدم این نوع نظارت عملی نیست به لحاظ حیثیتی هم مناسب جمهوری اسلامی نیست. اما دعوت کردن از سه کشور اسلامی توسط جمهوری اسلامی ایران برای نظارت می‌تواند ادعاهایی که جمهوری اسلامی دارد را به جهانیان به اثبات برساند و فضای اجماع علیه ایران را بشکند.»

وزیر دولت اصلاحات از مالزی و ترکیه به عنوان دو کشوری که روابط دوستانه‌ای با جمهوری اسلامی دارند و هم دنیا آن را قبول دارد، نام برد و گفت که این دو کشور باید از این دو کشور به عنوان ناظر بی‌طرف برای انتخابات ایران دعوت شود. او گفت: «می‌شود کشور سوم دیگری را هم انتخاب کرد.»

او در بخش دیگری از این گفت‌وگو گفته است: «مگر دو سال پیش اصلاح‌طلبان چه می‌گفتند، همین حرف‌هایی را می‌زدند که الان طیف مخالف دولت می‌زند. طیف مخالف دولت می‌گوید ما الان اعتمادی به دولت برای برگزاری انتخابات آزاد نداریم، همین حرف‌ها بعد از انتخابات زده شد، اما چه برخوردهایی شد؟»

این سخنان احمد خرم، واکنش بعضی از رسانه‌های محافظه‌کاران را در پی داشته است. به عنوان نمونه، سایت صراط نیوز نوشته است که این اظهارات احمد خرم در جهات «زنده نشان دادن اصلاحات» است.

 

 


 


نقش عمده روحانیون در کودتای بیست و هشت مرداد

توجه: این مقاله به قلم آقای ری تاکیه سال گذشته به مناسبت سالگرد کودتای بیست و هشت مرداد در روزنامه واشنگتن پست منتشر شده است.  به جهت اهمیت محتوای این مقاله و نیز ارتباط مستقیم آن با بحث‌های روزهای اخیر تصمیم به بازنشر ترجمه کامل این مقاله خدمت دوستان گرامی در خودنویس گرفتم.  گفتنی است که محقق تاریخ معاصر ایران، داریوش بایندُر، کتابی در همین زمینه و با عنوان «ایران و سازمان سیا: بازبینی سقوط مصدق - Iran and the CIA: The Fall of Mosaddeq Revisited» منتشر کرده است که به نظر میرسد مرجع مقاله ری تاکیه نیز بوده باشد.

 

 

روحانیون مسئول شکست تلاشهای ایرانیان برای رسیدن به دموکراسی هستند
نوشتهٔ ری تاکیه - Ray Takeyh
روزنامهٔ واشنگتن پست، چهارشنبه ۱۸ آگوست ۲۰۱۰
ترجمه به فارسی توسط صادق رحیمی


این پنج شنبه سالروز یکی از افسانه شده ترین وقایع در تاریخ یعنی کودتای ۱۹۵۳ در ایران است، که نخست وزیر وقت محمد مصدق را سرنگون کرد. همکاری سازمان سیا در آن واقعه مدتهاست که سیاستمداران آمریکائی را به عذر خواهی واداشته است و رژیم مذهبی ایران را به سرزنش و توبیخ.

اما مسئله این حکایتِ آشنا چیست؟ مساله‌اش این است که در عالم واقعیت نقش سازمان سیا در سقوط محمد مصدق ناچیز بود. واقعیت این است که بزرگ‌ترین نقش در سقوط مصدق را جامعه روحانیت ایران ایفا کرد، و نبایستی به جمهوری اسلامی این اجازه داده شود تا گناه روحانیون را به راحتی پنهان کند.

داستان دراماتیکی که در آن امریکائیان بد طینت کودتائی بر علیه مصدق به راه میاندازند، یا همان «عملیات آژاکس» مشهور، آنقدر بی تامل بازگفته شده که به نوعی واقعیت تبدیل گشته است. انصاف بدهیم، لیست بازیگران این حکایت حیرت آور است، «کرمیت روزولت»، برآمده از یکی از مهمترین خانواده های عالم سیاست امریکا، به اوباش و اراذل پول میدهد که بر علیه مصدق از همه جا بیخبر اغتشاش به راه بیاندازند، از آنطرف ماموران امریکائی شاه سرگردان را قانع میکنند که به کشورش برگردد و تاج تختش را پس بگیرد، و در عین حال کمونیست های دو آتشه و اغتشاشگران ناسیونالیست هم از آمریکا پول گرفته اند تا در خیابانها تظاهرات به راه بیاندازند . ادامه داستان هم به این ترتیب است که آنوقت ایران که در ورطه غلطید و از بحرانی به بحران دیگر رفت، روزولت نظامیها را مجبور کرد که بر علیه خواست قلبی شان وارد معرکه بشوند و دولت کوتاه اما پر اهمیت دموکراتیک مصدق را به پایان برسانند.

اما این قصه بخش عمده ای از واقعیت آن چه که در این جریان اتفاق افتاده است را از چشم پنهان میکند. ایران در سال ۱۹۵۳ در دل یک بحران اقتصادی بود. با ملی شدن نفت توسط تهران، انگلیس نفت ایران را تحریم کرده بود، و فشار ناشی از آن بین متحدان دولت مصدق شکاف انداخته بود. طبقه متوسط، که نگران وضع مالی خودشان بودند آرام آرام از کنار مصدق پراکنده شده بودند. بازاریان از مقاومت سرسختانه مصدق در مقابل انگلیس نگران بودند. لایه‌های تحصیلکرده رفته رفته از تمایلات خود محورانهٔ مصدق احساس نگرانی می‌کردند، و زمانی که افسران نیروهای مسلح نیز شروع به صحبت از ناخشنودی خود از مصدق و دخالت در امور سیاسی کردند آن‌وقت شایعات در مورد کودتای نظامی در دهانها افتاد.

این تنها بخت نبود که از مصدق برگشته بود، بلکه گروه‌های زیادی از جامعه ایران هم وی را تنها گذاشته بودند.

و البته در همین گیر و دار سازمان «سیا» در تلاش برای سرنگون کردن مصدق بود. سازمان سیا با شاه ایران، که طبق معمول قادر به تصمیم گیری نبود، و با نظامیان ایرانی تماس برقرار کرد، از جمله با ژنرال فضل الله زاهدی که یک افسر فرصت‌طلب بود وخود چشم طمع به نخست وزیر شدن داشت. روزولت نقشه‌ای کشیده بود که طبق آن شاه با یک «فرمان حکومتی» مصدق را برکنار می‌کرد؛ فرمانی که قرار بود پانزدهم آگوست به او رسانده شود، اما فرمانده ارتشی که قرار بود پیغام را به مصدق تحویل دهد خود دستگیر شد و آن نقشه به سرعت در هم ریخت.

و اینجاست که داستان یک چرخش پیدا می‌کند. با فاش شدن خبر نقشهٔ کودتا، شاه از ایران فرار کرد و زاهدی پنهان شد. اما آنچه حیرت انگیز است این است که مدارک سری امریکائی که در دهه اخیر قابل دسترس شده‌اند نشان می‌دهند که امریکا نقشه دومی برای استفاده در صورت شکست نقشه ابتدائی نداشت، و واشنگتن در حال آماده شدن برای قبول شکست بود. تلگراف‌های وزارت امور خارجه و سازمان سیا حاوی اعلام شکست کامل برنامه‌های مخفی آنها بود.

اما درست در زمانی که امریکائی‌ها امیدهای خودشان را برباد رفته می‌دیدند و برای ترک صحنه آماده می‌شدند، ارتش و روحانیون با هم متحد شدند تا مصدق را سرنگون کنند. مراجع روحانی از آغاز نسبت به بحران ناشی از ملی‌گرائی مصدق ظنین و نگران بودند. روحانیت همیشه در مقابل تلاش‌های سیاست‌مداران سکولار از قبیل مصدق برای مدرنیزه کردن کشور و برای ایجاد یک سیستم جمهوری و ایجاد آزادی‌های مدنی مقاومت کرده بود. ملا‌ها احترامی که شاه با وجود همه کم و کاست‌هایش برای مراجع و روحانیون قائل بود را عمیقا به افکار و برنامه‌های سکولار مصدق ترجیح می‌دادند.

بعد از ناکام ماندن کودتا، روحانیون بلند پایه در قم پشتیبانی تلویحی خود را از آیت‌الله کاشانی که سخنگوی مجلس بود اعلام کردند، و از طریق روابط خود با بازار و نفوذ جدی که بر توده مردم داشتند نقشی مرکزی در ایجاد تظاهراتی که تهران را در خود غرق کرد ایفا کردند. مصدق تنها شده بود، و پس از اینکه با تاثیر روحانیت تظاهرات خیابانی هم به نفع شاه عوض شد، آنوقت ارتش وارد قضیه شد و مصدق را برکنار کرد. و به این ترتیب تنها چند روز بعد از تلاش شکست خوردهٔ سازمان سیا، شاه در میان جشن و هلهله به ایران برگشت.

واقعیت این است که در طی این جریانات، روزولت و هم‌دستان توطئه‌گرش بیشتر نقش تماشاگرانی حیرت زده را بازی کردند تا عاملانی موفق. در حقیقت بزرگترین تاثیر روزولت بر تاریخ ایران این بود که روایتی پر شاخ و برگ و اغراق آمیز از ماجراجوئی های خود را بیش از بیست سال پس از آن کودتا منتشر کند. این حکایت پر خطا سپس تبدیل شد به مرجعی برای تحلیل آن وقایع تاریخی، و دستمایه‌ای برای تخیل عوام، اگرچه واقعیت این بود که واشنگتن در عمل با خامی خاصی در مواجهه با وقایع تهران عاجز مانده بود. پرزیدنت آیزنهاور وقتی حکایت جریان را از روزولت شنید گفت، «من گزارش پر شاخ و برگ روزولت را شنیدم، بیشتر به داستان‌های یک رمان ارزان قیمت می‌مانست تا واقعیت‌های تاریخی.»

سیاستمداران امریکائی علاقه خاصی به قبول تقصیر و عذر خواهی برای بدرفتاری های قدیمی دارند. اما حقیقت این است که مسئولیت خفه کردن امیدهای دموکراتیک مردم ایران در تابستان ۱۹۵۳ در درجه اول بر گردن همان‌هائی‌است که یک حرکت دموکراتیک دیگر را در تابستان ۲۰۰۹ نیز خفه کردند:‌ روحانیون. آنهایند که بایستی از مردم ایران عذرخواهی کنند.


 

 


 


افطار بشار اسد با خون مردم سوریه

امروز، که آخرین جمعه از ماه رمضان بود، همچون جمعه‌های پيشين، مخالفان حکومت بشار اسد دست به تظاهرات زدند و نيروهای دولتی چندين نفر را کشته و زخمی کردند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، رامی عبدل، ديده‌بان حقوق بشر سوريه که دفتر اصلی آن در بريتانيا است در مورد تظاهرات امروز گفت: «دو نفر از معترضان در حالی‌که مسجد علی‌بن ابی‌طالب شهر ديرالزور را پس از نماز جمعه ترک گفته و در تظاهرات شرکت کرده بودند توسط نيروهای شبه‌نظامی طرفدار حکومت که شبيحه ناميده می‌شوند، مورد هدف قرار گرفته و کشته شدند.»

اين فعال حقوق بشر افزود: «نفر ديگری که کشته شد به همراه سه معترض که زخمی شدند پس از نماز جمعه مسجد محمد در شهر نوا مورد هدف قرار گرفتند.»

به گفته ليگ حقوق بشر سوريه يک تظاهرکننده ديگر در شهر کسوه از توابع دمشق با شليک گلوله زخمی شده است.

همچنین تظاهرات مردم معترض در شهرهای ابوکمال، حلب، عين‌العرب، دوما، حمص، قوريه و دو شهر در اطراف دمشق و حمص، به خاک و خون کشیده شد.

این در حالی است که «بشار اسد» در مراسم افطاري سالن الدمشقيه در جمع شماري از علمای اين كشور اعلام كرد كه كشورش به غربی‌ها باج نخواهد داد.


اظهارات تند امیر قطر علیه بشار اسد

امير قطر ساعاتی پس از ترک تهران و ديدار با محمود احمدی‌نژاد رئيس جمهوری ايران، از رژيم سوريه شديدا انتقاد کرد.

شيخ حمد بن خليفه آل ثانی، رويکرد خشونت بار رژيم سوريه را «بی ثمر» توصيف کرد و از این رژیم خواست تا جوابگوی آرزوهای مردمش باشد.

خبرگزاری فرانسه به نقل از امیر قطر نوشت:«همه می‌دانند که راه‌حل‌های امنیتی بی‌ثمر است و به‌نظر می‌رسد مردم سوریه حاضر نیستند بعد از این همه بهائی که پرداخته‌اند از خواست‌های خود صرفنظر کنند.»

این در حالی است که امیر قطر شامگاه پنج‌شنبه برای ديداری با محمود احمدی نژاد، وارد تهران شد و بامداد جمعه اين شهر را ترک گفت.

روابط قطر و سوریه، زمانی به کدورت گرایید که حکومت سوریه از شبکۀ تلویزیونی الجزیره، که مرکز فعالیتش در قطر است، در مورد طرز پوشش اخبار انتقاد کرد.


 


فعالان آذربایجان در مصاحبه با خودنویس: «حکومت هر نوع تجمعی را سیاسی می‌داند»

به گزارش روابط عمومی انجمن دفاع از زندانيان سياسی آذربايجانی در ايران (آداپ)، تعداد نزديک به ۳۰  از فعالان مدنی آذربایجان بازداشت و تعدادی از آنان مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته‌اند.

 

آنطور که آداپ گزارش داده اين بازداشت‌ها در حالی صورت می‌گيرد که فعالان آذربايجانی در شهرهای مختلف طی فراخوان‌هايی مردم را به تجمعات اعتراضی «برعليه سياست حکومت ايران در نابودی محيط زيست آذربايجان» و «بی‌توجهی به وضعيت درياچه اروميه» فراخوانده بودند.

 

اسامی برخی از بازداشت‌شدگان مرتضی عوض‌پور، مصطفی عوض‌پور، محمود فضلی، جليل علمدار ميلانی، تقی سلحشور، يوسف سلحشور، عبدالله صدوقی، مهدی حميدی شفيق، جمشيد زارعی، حسن ارک، مهدی مهاجر، عزيز پورولی، احمد علی‌زاده، ياسر سلمانی رضايی، ايلقار کريمی، مهدی نوری، احمد رياضی مبارکی، فرزاد مهدوی، موسی برزين خليفه‌لو، يعقوب رمضانی، وحيد شيخ‌بگلو، محمدعلی‌مرادی، علی شيرناک، محمد اميری و تقی صوفيانی اعلام شده است.

 

فعالان آذربايجانی در مصاحبه با خودنویس می‌گویند تلاش خانواده های بازداشت شدگان برای کسب اطلاع از دلایل بازداشت و محل نگهداری آنها تا کنون بی‌نتیجه مانده است.

 

یاشار حکاک‌پور، مسول روابط عمومی انجمن دفاع از زندانيان سياسی آذربايجانی در ايران می گوید: «شنیده‌ها حاکی‌است که تعدادی از بازداشت شدگان را به زندان تبریز منتقل کرده‌اند، اما اکثر آنها در بلاتکلیفی به سرمی‌برند».

 

به گفته این فعال حقوق بشر کلیه این افراد در جریان برگزاری مراسم افطاری در ماه رمضان بازداشت شده‌اند و نیروهای امنیتی حتی اعضای خانواده میزبان مراسم را نیز با خود برده‌اند.

 

آقای حکاک پور می گوید: «بازداشت شدگان صرفا در یک مراسم افطاری ساده شرکت کرده‌اند و هیچگونه بحث سیاسی هم در این مراسم مطرح نشده است. اما ظاهرا اعلامیه‌های که در سطح شهرهای آذربایجان در مورد سیاست های حکومت درمورد دریاچه ارومیه پخش شده و و همچنین اعتراض هایی که در این رابطه مطرح بوده باعث شده حکومت به هر نوع تجعمی حساس شود و با سیاسی پنداشتن آن اقدام به دستگیری شهروندان کند».

 

بازداشت اين فعالان پس از مخالفت مجلس با طرح دو فوريتی جلوگيری از خشک شدن درياچه اروميه از طريق انتقال و پمپاژ آب از رودخانه‌های ارس و سيلوه، روی داده است.

 

پيش‌تر نيز در فروردین ماه شماری از فعالان مدنی در رابطه با درياچه اروميه بازداشت شده بودند.

 

در سال ۸۹ نيز شماری از فعالان مدنی آذربايجان بازداشت شدند که برخی از آنان به حبس محکوم و يا با قرار وثيقه آزاد شدند.

 

مسول روابط عمومی، انجمن دفاع از زندانيان سياسی آذربايجانی در ايران می گوید: «فعالان آذربایجانی به صورت کلی معترض هستند که حکومت از طریق مدیریتی که برمنابع آبی آذربایجان دارد به صورت تعمدی در جهت خشک کردن دریاچه ارومیه حرکت می کند. البته این به معنی نادیده گرفتن عوامل طبیعی در خشک شدن این دریاچه نیست».

 

آقای حکاک پور با استناد به اطلاعاتی که از سوی منابع بین‌المللی در اختیار  دفاع از زندانيان سياسی آذربايجانی در ايران قرار گرفته می‌افزاید: «همانطور که در سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم سیاست انتقال آبهای زیرزمنی مناطق غیر فارس در حال اجرا است  و از این طریق در صدد مهار اعتراض های قومیتی در ایران هستند».

 

او یادآوری می کند: «ما در سالهای گذشته شاهد بودیم که درخوزستان و به ویژه شهر اهواز منابع آبی مردم در شرایطی که خود آنها با محدودیت آب آشامیدنی روبرو هستند به مناطق مختلف منتقل شده است.»

 

این در حالی‌است که کار‌شناسان محيط زيست معتقدند به غير از عوامل طبيعی، ايجاد سدهای متعدد روی رودهايی که به اين درياچه منتهی می‌شوند، يکی از عوامل اصلی کاهش سطح آب درياچه اروميه است.

 

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، تاکنون حدود ۳۵ سد در مسير رودهای منتهی به دریاچه ارومیه ساخته شده و ۱۰ سد ديگر نيز در دست ساخت است.

 


 


گلچین روزانه وبلاگستان؛ جمعه ۴ شهریور ۹۰

 

 

هرمز در وبلاگ خودش به نقل مطالبی از کتاب خاطرات خلخالی (قاضی شرع اوائل انقلاب) پرداخته که در آن خلخالی می‌گوید اردشیر زاهدی پسر خاله بنی‌صدر است!

 

حسن آقا وبلاگ نویس به نقد یکی از پوسترهایی که درباره روز قدس در ایران چاپ شده پرداخته و نوشته اسـت:

 

«در این سال‌ها که جنگ خانمان سوز خاورمیانه ادامه داشته، میلیاردها دلار هزینه این جنگ شده، با پولش شما عوام‌فریبان می‌توانستید هزاران زمین فوتبال و محیط تفریحی بسازید تا فرزندانتان مجبور نباشند در صحن مسجد بازی کنند

 

ندای میهن سبز، به انتشار مطلبی طنز پرداخته و نوشته است:

 

«روابط عمومي شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي برای شرکت بیشتر مردم ولایت مدار و انقلابی تصمیم به پخش فیلم‌های پورنو در خیابانهای تهران را گرفته است. پخش فیلم در مراسم راهپيمايي روز  قدس در سراسر ميهن اسلامي و تمامي استان‌ها وشهرستان ها با بيش از یک میلیون ال سی دی انجام میپذیرد. شورای تبلیغات اسلامی ساعاتی خوشی را برای شما ولایت‌مداران روزه بگیر آرزو می‌کند.»

 

وبلاگ خورشید نشان به انتقاد از سخنان واحدی پرداخته است و نوشته است:

 

«ولی‌ انگار واژه "استبداد ضدّ دینی" هم از آن واژگان جدیدی است که توسط ایشان و برای مهجور کردن هر سخنی در حوزه دینی درست شده است!»

 

 

گیله مرد، وبلاگ نویس بسیار قدیمی ایران، شعر سهراب سپهری را تغییر داده و نوشته است:

 

«باید از مردم دانا ترسید!

 

باید از قیمت دانش نالید!

 

وبه آن‌ها فهماند

 

که من اینجا فهم را فهمیدم

 

من به گور پدر علم و هنر خندیدم!

 

 

وبلاگ زیتون، نوشته است:

 

«در خبرها آمده بود که برای نجات دوازده میلیون نفر از مردم گرسنه سومالی از قحطی وحشتناک حاکم بر این کشور، یک ونیم میلیارد دلار (به نقلی دو ونیم میلیارد) پول نیاز است. این در حالی است که خبر دیگری حاکی از این بود در یکی از دویست واندی کشور موجود در جهان که از قضا کشور خودمان ایران است، فردی به نام ا.خ. به تنهایی مبادرت به اختلاس وتحصیل مال نامشروع به مبلغ دومیلیارد وهفتصد میلیون دلار نموده است. کافی است از مقایسه های گوناگون این دوجریان و نمونه‌های مشابه آن در جای جای جهان به این نتیجه برسید که؛ درچه دنیای کثیفی زندگی می‌کنیم

وبلاگ dr3amland ، مطلبی به طنز نوشته که اگر قرار باشد خبرگزاری‌های مختلف، خبر استعفای مدیر اپل را منتشر کنند، هر یک چه می‌گویند. چند‌تایش را بخوانید:

کیهان: موج بیداری اسلامی به اپل رسید. اعلام آمادگی ارتش سایبری برای اداره شرکت اپل!

جرس: دیکتاتور اپل به پایان سلام کرد. کناره گیری استیو جابز از قدرت.

خودنویس: استیو جابز و نقشش در کشتار سال ۶۷. زمان پاسخ دهی فرا رسید.

دکتر نوری زاده: بررسی نقش حماس، ولید”جنب لات” و عروس بیت رهبری در سرنگونی استیو جابز.

خبر ورزشی: فریاد ۷۰ هزار کارمند شرکت اپل علــــــــــــــیه دایـــــــــــــــی .

بی بی سی فارسی: از تایید هرگونه خبری به هر دلیلی معذوریم.

فاکس نیوز: در پی تهدیدات چند تروریست مسلمان و پرتاب کوکتل مولتفهای آتشزا به باغچه استیو جابز، وی به توصیه اف بی آی وانمود به بازنشستگی کرد. ملا عمر با صدور بیانیه ای گفت هیچ آمریکایی از خطر بازنشستگی در سرتاسر دنیا در امان نخواهد بود.

خبرگزاری آریامهر: بزرگ اپل تاران، آیفونمهر کبیر، اعلیحضرت استیو جابز شب گذشته اپل را برای مدتی جهت استراحت ترک فرمودند. والامقام استیو زاده، گیگیلی جابز دوم مسولیت اپل را به عهده خواهند گرفت.

شبکه عمو محسن: استیو جابز در اعتراض به بی شمار بودن مدیران ارشد شرکت اپل، محل کار خود را به عنوان آکسیون برانداز ترک کرد. وی گفت حد اکثر تا فصل سبز بهار استقامت خواهد کرد و پس از آن بادکنکهای سبز در بسته های آیپاد قرار خواهد داد.

تلویزیون سعید سکویی: استیو جابز مادر به خطا مثل یک توله سگ به اپل خیانت کرد. این دیوث بی شرف که مزدور جمهوری اسلامی در لس آنجلس است به دستور مستقیم خامنه ای حرامزاده و برای ضربه زدن به حیثیت خانواده سلطنتی، این حرکت بی ادبانه را انجام داد.

تلویزیون شهرام همایون: استیو رفت ولی مـــــــــــــــــــــا هستیم.

 

وبلاگ مصایب آنا، مطلبی نوشته با این عنوان: «بازخوانی واپسین دیدار با دکتر بشیریه پیش از ترک ایران: متعلق به اینجا هستم، اما هیچ وقت برای رفتن اینقدر بی قرار نبودم

 

 و به شکلی مستند به خروج دکتر بشیریه، استاد شهیر دانشگاه های ایران پرداخته است. شاه بیت این گزارش این است:

 

«حسین بشیریه حتی در این واپسین گفت و گو نیز با شور و شوق، اما نگرانی فزاینده درباره‌ی آینده سخن می‌گوید؛ از دولتی که به مدعای مهرورزی تنها چند صباحی است که بر گرده ی قدرت سوار شده است و اصلاح طلبانی که گرفتار پندارهای تخیلی‌اند… بشیریه در بخشی از این گفت و گو ابراز امیدواری می‌کند که بزودی به کشور بازگردد. از این ابراز امیدواری قریب شش سال می‌گذرد! گزارش فریبا پژوه از روزنامه ی شرق (۱۴ مهر ۱۳۸۴)»


 


سخنان احمدی نژاد در روز قدس، ۴ شهريور ۹۰
 


باهنر: سران فتنه فقط دو نفرند که هم ظالمند و هم رسوا؛ این دو نفر باید توبه کنند

چهره شاخص اصول‌گرایان گفت برخی می‌گویند که «فتنه» سرهای زیادی دارد، اما بدانید این «فتنه» فقط دو سر دارد: موسوی و کروبی

به گزارش خبرگزاری انتخاب محمد رضا باهنر، نایب رییس مجلس شورای اسلامی امروز در استان گلستان گفت «هم اکنون رسوایی میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای همگان نمایان شده است.»

این چهره اصول‌گرا با بیان اینکه موسوی و کروبی ظالمانی هستند که به خودشان، انقلاب و نسل جوان ظلم کرده‌اند اضافه کرد که «برخی سران فتنه را خیلی سر می‌دانند، اما ما دو سر بیشتر نمی‌ببینیم آن هم کروبی و موسوی، که خدا ان‌شالله از سر تقصیرشان بگذرد و توبه کنند.»

ویژه‌نامه خاتون و «جریان انحرافی»

باهنر در بخش دیگری از سخنان خود گفت که وزیر ارشاد بصورت «درد دل» به وی گفته است که «زورش نمی‌رسد» مقابل جریان انحرافی بایستد.

وی اظهار داشت: «وزیر فرهنگ ارشاد در خصوص ویژه‌نامه خاتون ‌در فرودگاه به من گفت زورم نمی‌رسد جلو آنها را بگیرم، او به من گفت مقامات بالا می‌گویند تو چه کار به این کارا داری.»

باهنر با اشاره به اینکه چنین پاسخی از سوی یک وزیر جمهوری اسلامی زیبنده نیست افزود: «ما این پاسخ را پاسخ قانونی نمی‌دانیم، اما وزیر ارشاد به صورت درد دل به من گفت از من کاری بر‌نمی‌آید و مقامات بالا اصرار دارند که یک حرف جدید زده شود بد نیست ببینیم چی‌ می‌شود.»

این چهره اصول گرا در ادامه تصریح کرد: «شنیده‌ام شماره‌های بعدی ویژه‌نامه خاتون مربوط به روزنامه ایران را هم آماده کرده‌اند که از کمیسیون فرهنگی مجلس می‌خواهم این مساله را پیگیری کنند.»

نایب رییس مجلس شورای اسلامی گفت: «ویژه‌نامه‌ای در مورد موسیقی برای شماره آینده روزنامه ایران آماده کردند و حتی مصاحبه‌های آن را تهیه کردند همان داستانی که آقایان گفته بودند آنهایی که موسیقی نمی‌دادند موسیقی نمی‌فهمند دوباره می‌خواهند از این بازی‌ها در آورند.»

باهنر افزود: جریان انحرافی به دنبال این است که پنج شش شماره ویژه‌نامه خاتون در مورد موسیقی، قیام‌های منطقه، ارتباط با آمریکا و ... در آینده به چاپ برساند که باید مراقب بود.

گفتنی است روزنامه ایران که زیرمجموعه خبرگزاری ایرنا و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است چندی پیش ویژه‌نامه‌ای با عنوان «خاتون» منتشر کرد که در آن مقالات، مصاحبه‌ها و کاریکاتورهایی درباره وضعیت حجاب و چادر در ایران به چاپ رسانده بود.

انتشار این روزنامه بویژه مصاحبه با مهدی کلهر، مشاور پیشین محمود احمدی‌نژاد، خشم محافظه‌کاران را برانگیخت و دادستان عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد که پرونده این روزنامه به دادگاه رفته‌است.


 


هفته‌ای که گذشت... از هدفمند کردن ظلم... تا المپیک تل آویو!

 

هدفمندکردن ظلم!

 

کاش می‌فهمیدیم آن شیر پاک خورده‌ای که ایده طرحی که این روزها با نام «سهام عدالت» دولت فخیمه در اجرایش به گِل نشسته است، چه کسی بوده و دقیقاً هدفش از این «مسخره بازی» چه بوده است؟

 

در برخی از روایت‌ها آمده است که شکل‌گیری تفکر واگذاری سهام برای نخستین بار به «پیش از طلوع فجر» و زمان آن «خدا بیامرز» بر می‌گردد، که در قالب طرحی، سهام شرکت‌های تولیدی به کارکنان و کارگران روستایی و شهری، همان شرکت‌های تولیدی واگذار می‌شد، اما ایراداتی که به آن طرح گرفته می‌شود این است که عدالتی در پس آن وجود نداشته و کارکنان شرکت‌های سودده صاحب سهام پربازده شدند و در مقابل، کارگران شرکت‌هایی که سهامشان زیان‌ده بود مالک همان سهام زیان‌ده شدند.

 

از سوی دیگر تا آن جا که سن و سال ما اجازه می‌دهد خاطرمان هست که در دولت‌های پیش از دولت احمدی‌نژاد وعده‌ی اجرای طرحی با عنوان «حذف سوبسیدها» همواره تن و بدن خلق الله را می‌لرزاند و در نهایت هم از خیر اجرای آن گذشتند و عطایش به لقایش سپرده شد تا این که سر و کله‌‌ی احمدی نژاد پیدا شد و این بار مطابق دستورالعمل فرهنگستان زبان و ادب فارسی که گفته بود: «زین پس به جای واژه غریب و نامأنوس "سوبسید" بگویید: یارانه!» طرح هدفمند کردن یارانه ها با آژان کشی اجرا شد.

 

حالا با وضعیتی «هشت‌ الهفتی» که برای «سهام عدالت» پیش آمده است، آدمی می‌ماند که «ترس و لرز» دولت‌های قبلی از اجرای طرح حذف سوبسیدها را دور سرش حلوا حلوا کند یا «کله شقی» دولت احمدی نژاد برای اجرای این طرح را بر سرش بکوبد؟

 

گفته می‌شود که کفگیر دولت برای پرداخت سهام عدالت تقریباً ته دیگ را سوراخ کرده است و دولت، هر ماه این در و آن در می‌کوبد تا پولی جور کند و یارانه ها را به حساب ملت بریزد و خودش را خلاص کند.

 

برخی از نمایندگان مجلس هم از «کسری بودجه ۱۰ هزار میلیارد تومانی دولت در در آمد هدفمندی یارانه‌ها» و ارتباط آن با «افزایش قیمت ارز و سکه توسط بانک مرکزی» سخن می‌گویند و برخی دیگر از تلاش دولت برای برداشت از صندوق ذخیره ارزی (البته اگر چیزی ته‌اش مانده باشد) خبر می‌دهند.

 

محمدرضا خباز سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس هم گفته است: «با این روند اجرایی، دیگر اسم سهام عدالت را عوض کنید؛ یا بگذارید سهام ظلم یا سهام خالی‌، زیرا کلمه عدالت مقدس است.»

 

خباز می گوید: «علاوه بر آنکه از سال ۸۷ سودی به مردم داده نشده، این طرح با بی عدالتی اجرا شده و بعضی از اساتید دانشگاه ها که در آمد یک میلیون و نیمی دارند و یا کارمندان دولت که حقوق خوبی دارند این سهام را دریافت کرده اند و بسیاری از افرادی که مستحقق بودند از این سهام محروم شدند.»

 

 

 

سکه‌هایتان را بفروشید!

 

بفرمایید، شد ۵۶۰ هزار تومان
هفته پیش چند بود؟
۵۱۰ هزار تومان
درسته؟ یعنی به عبارتی می‌کند ۵۰ هزار تومان
حالا تصور کنید اگر به حرف بنده گوش داده بودید و ۱۰۰ تا سکه خریده بودید در عرض یک هفته  ۵ میلیون تومان سود خالص دولُپی! نصیبتان شده بود.

گوش نمی‌دهید دیگه، بعد می‌گویید چرا پسر بزرگه عمه فی فی «ایکس تری» سوار می شود؟

چه قدر آن هفته التماس کردم، قسم تان دادم، که بروید سکه بخرید!
عرض کردم آب دست‌تان است نخورید و بروید سکنه بخرید تا بعدش به جای آب، ردبول بندازید بالا...

گوش نمی‌دهید دیگه...

 

حالا این وسط آقای محمد کشتی آرای، رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر که می‌خواهد ادای ما را در بیاورد و گفته است «با توجه به اوضاع اقتصادی دنیا و پیش بینی رکود اقتصادی، مسلما طلا همچنان روند صعودی خواهد داشت و در آینده نه چندان دور قیمت سکه در بازار داخلی به ۶۰۰ هزار تومان نیز می‌رسد».

اما بنده از همین جا اعلام می‌کنم که با طناب این «کشتی آرای» به داخل دریا نروید که به قول قدیمی‌ها «شتر را کشتند» و خلاص!

 

از بنده می‌شنوید هر چه سکه دارید بروید بفروشید! چون فصل مدارس نزدیک است و وضعیت سهام عدالت و یارانه ها هم تق و توق است و خلاصه بچه‌ها هم که «ندارم» سرشان نمی‌شود!

 

حالا باز من را بر و بر نگاه کنید و بروید دنبال دشت آرای!

 

 

 

احمدی‌نژادِ فوتبالی‌ها

 

فکر نمی‌کنم در هفته گذشته کسی در فوتبال ایران مانده باشد که حاج ممد مایلی کهن با بولدوزر از رویش عبور نکرده باشد.

ابتدای هفته حاجی مایلی و  حاجی فتح الله زاده خویی (دارای مدرک دکترا از دانشگاه های معتبر باکو!) در برنامه ورزش و مردم حسابی از خجالت هم درآمدند، هرچند بنده به همراه خانواده 5 بار فیلم این مشاجره را مورد بازبینی قرار دادیم و دست آخر هم متوجه نشدیم که این دو  سر چه موضوعی یقه هم را گرفته بودند و یکدیگر را مورد عنایت قرار می دادند و تنها چیزی که عایدمان شد تاکید چند باره مدیرعامل باشگاه استقلال به مدرک دکترا از دانشگاه باکو بود که البته موضوع جدیدی هم نبود و پیش از این در انتخابات شوراهای شهر این مدرک در پوسترهای تمام قد تا مدتها از در و دیوار شهر آویزان بود.

 

اما حاجی مایلی که در لیگ یازدهم پس از سالها با سمت مدیر فنی به باشگاه پرسپولیس بازگشته بود پس از سه هفته از سمت خود استعفا داد و با انتقاد شدید از عملکرد حمید استیلی سرمربی، سومدیک مربی و محمود خوردبین سرپرست تیم، دلیل عمده کناره گیری اش را «ناهمخوانی روند کاری در باشگاه با اصولش» اعلام کرد.

 

جالب است که همزمان با استعفای حاجی مایلی، پرسپولیس در یک بازی زیبا موفق شد با سه گل نفت آبادان را در هم بکوبد.

 

مایلی کهن پس از استعفا در گفتگویی این بار یقه اصغر شرفی مربی ایرانی ساکن امریکا که گفته بود «مایلی کهن باید تحت درمان قرار گیرد» را چسبید و گفت: «بنده مشکلی ندارم حالا اگر هم به قول ایشان به درمان نیاز دارم خدمت خودشان می روم تا از چیزهایی که مصرف می کنند به من هم بدهند تا حالم خیلی خوب شود!»

 

حاجی مایلی در بخش دیگری از گفتگوی خود حسن روشن مدیر فنی باشگاه استقلال را آقای شرطه (پلیس) امارات! خطاب کرد و گفت: «یک نفر دیگر که سال‌ها شرطه (پلیس) امارات بوده و بعد از انقلاب می‌دانیم چه کارهایی کرده و در سال های ابتدایی پس از انقلاب به اتفاق بعضی نفرات دیگر چگونه به خانه آدم‌ها می رفتند و ... علیه بنده انتقاد کرده است؛ برایم عجیب است زیرا  این آقا تا 6 ماه قبل علیه آن یکی آقا مصاحبه می کرد و می گفت دکترایش تقلبی است، بیاید در رستوران من کار کند و حتی در جایی مدعی شده بود که فرد مذکور در کرج زمینهایی بنام کمپ استقلال گرفته و به نام معاون خودش زده است و ... حالا چگونه است که اینها در دفاع از یکدیگر ناجوانمردانه مرا می‌زنند؟!»

حرف های جنجالی مایلی کهن البته تنها مختص فوتبالی ها نشد و «صابون حاجی مایلی» این بار به تن عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما نیز خورد.

 

مایلی کهن که حسابی از شوخی «برنامه طنز خنده بازار» با خود شاکی بود در سخنانی علیه مدیریت ضرغامی بر صدا و سیما گفت: «این هم از کرامات آقای ضرغامی است! صدا و سیمایی که به هر حال همه را مورد نقد قرار می دهد تحمل یک نقد ساده مرا که اخیراً در نامه ای مطرح کردم ندارد. البته اینها تبعات انتقاد از پایین دستی هاست، وای به روزی که از خود آقایان بالا دستی انتقاد کنیم.»

 

مایلی کهن که به «احمدی‌نژاد فوتبال» معروف است در ادامه گفته است: «بعد از نامه‌ای که بنده به آقای ضرغامی نوشتم، دوستان در چندین و چند برنامه سعی کردند که مرا بکوبند و حتی دیدیم که برخی افراد را از داخل"لُپ لُپ" درآوردند و به عنوان دکتر و کارشناس فوتبال جلوی دوربین گذاشتند تا مرا بکوبند.»

 

حاجی مایلی با اشاره به تلاش ضرغامی برای شرکت در انتخابات دوره آینده ریاست جمهوری، گفته است: «جالب اینکه دو سه روز قبل گزارشگر برنامه دوربین جنجال ساز، با نشان دادن آقای ضرغامی در حالیکه می خواست  وارد ورزشگاه آزادی شود و بازی استقلال را تماشا کند مدعی شد که ایشان مخفیانه و بین مردم در ورزشگاه حاضر شده و حتی از ایشان وقتی که برای چند تماشاگر بلیت می خرید فیلم گرفتند؛ واقعا که فهمیدیم معنای مخفیانه به ورزشگاه رفتن چیست! بخصوص وقتی که شنیدیم بحث حضور برخی ها در  انتخابات مطرح است و ...» 

 

دست آخر آن که مدیر فنی پیشین تیم فوتبال پرسپولیس در واکنش به حرف های حسن روشن مدیر فنی فعلی استقلال که گفته بود «مایلی کهن برود در ویلای ۸۰۰ میلیونی‌اش بنشیند و قلیانش را بکشد» گفت: «حق با آقای شرطه امارات است، ویلای ۸۰۰ میلیونی من کنار ویلای ۵ میلیارد تومانی آقای ضرغامی است!».

 

جریان فرنود، عامل تفکیک جنسیتی

ظاهراً پس از جریان فرنود، و تاثیر گذاری آن بر بخش‌های عظیم اجتماع، «گروه سنی الف» بدجوری نگاه مسئولین امر را به خود جلب نموده است.

 

تقریبا شش سالی هست که متولیان وزارت علوم دولت‌های نهم و دهم سه پیچ شده‌ بودند تا به هر شکل ممکن طرح تفکیک حنسیتی را در دانشگاههای کشور اجرا نمایند و هربار تا آستانه اجرای آن هم پیش رفته‌اند ولی مخالفت‌ها و اعتراض‌های صورت گرفته باعث شده است تا مدتی عقب نشینی نمایند و دوباره روز از نو و روزی از نو.

 

این اواخر با انتشار نامه محمود احمدی‌نژاد که وزاری بهداشت و علوم دولت مبنی بر توقف اجرای طرح های تفکیک جنسیتی و بازنشسته کردن احباری اساتید دانشگاه، متولیان وزارت علوم که طرح مذکور روی دستشان باد کرده بود تلاش کردند تا به هر شکل ممکن این طرح را در دانشگاهی، کلاسی، آموزشگاهی، بیمارستانی، کارخانه ای، حجره ای، خلاصه در یک خراب شده ای آن را اجرا نمایند تا لال از دنیا نروند اما هر بار با اعتراضاتی روبه رو می‌شدند.

 

سرانجام هفته گذشته و پس از آن که «ماجرای شوشول آقا فرنود» سبب شد تا مسئولان نگاه ویژه‌ای به گروه سنی داشته باشند، با تلاش مسئولان سه پیچ دولت دهم، طرح مذکور در مهدکودک ها به اجرا گذاشته شد.

 

بنا بر گزارش خبرگزاری فارس، «مطابق این دستور العمل، اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاس‌های پیش‌دبستانی ممنوع است و فقط در مراکزی که تعداد نوآموزان به حد نصاب نرسد، این امر با کسب مجوز از آموزش و پرورش منطقه بلامانع است!»

 

امروز هم که در تقویم ایران «روز قدس» نامیده شده است، در راستای همان نگاه ویژه ی مسئولین، مجریان برنامه‌های مختلف کودک و نوجوان صدا و سیما از جمله عمو قناد، عمو پورنگ، خاله شادونه، خاله نرگس، عمه فی فی (ببخشید عمه فی فی مجری نیست، اشتباهی اینجا آورده شد) و چند عمه و دایی دیگر از کله‌ی سحر سه پیچ شده بودند و از بچه‌ها می خواستند تا به همراه «باباها و مامانا» به خیابان بیایند و یک بادبادک هدیه بگیرند!

 

دوستان اسامی این عمو و خاله ها را داشته باشید، جنبش که پیروز شد یَک پدری از این ها در بیاوریم که یک وجب روغن هسته انگور (بعد از پیروزی جنبش وضعمان خوب می شود) رویش نشسته باشد.

 

 

 

با هم دوست باشید بچه‌ها

یعنی این احمدی نژاد حرف که می زند آدم «قند در دلش آلاسکا» می‌شود.

در شرایطی که تا امروز نزدیک به ۲۰۰۰ نفر از مردم معترض سوریه به ضرب گلوله نظامیان بشار اسد کشته شده و زندان های سوریه هم جای سوزن انداختن نیست، احمدي‌نژاد به مردم و دولت سوريه توصیه کرده كه با هم دوست باشند و یک جوری مسئله را، میان خودشان حل و فصل کنند.

احمدی نژاد گفته است: «مردم و دولت سوریه هشيار باشند و تلاش كنند در كنار هم و با تفاهم مسايل را برطرف كنند.»

رئيس‌ دولت ایران، همچنین گفته است که جمهوری اسلامی ایران، به جز اسرائیل با تمام کشورهای منطقه رابطه حسنه دارد و البته افزوده است «كسي نمي‌تواند ادعاي آزادي‌خواهي و عدالت‌طلبي داشته باشد و بگويد مخالف رژيم صهيونيستي نيست.»

حالا این که رحیم مشایی، آزادی خواهی و عدالت طلبی را به شکلی برای احمدی‌نژاد ترجمه کرده است اطلاعی در دست نیست. هر چند وقتی اسفندیار توان مخلوط کردن امام زمان و کوروش هخامنشی را داشته باشد به طور حتما برای این دو عبارت، معانی کاربردی برای داخل و خارج کشور استخراج خواهد کرد.

 

خرج ماتیکِ زلیخا

در شرایطی که مطبوعات معتبر اروپایی، از فیلم «جدایی نادر از سیمین» آخرین ساخته اصغر فرهادی با عناوینی چون «سورپرایز تابستانی» و «یک جدایی شگفت‌انگیز، عامل موفقیت سینمای ایران» یاد می کنند و تنها در فرانسه و آلمان نزدیک به یک میلیون نفر تا امروز به تماشای این فیلم نشسته‌اند و قرار است این فیلم در ۷۰ کشور دنیا از جمله آمریکا به نمایش در آید.

 

اما در ایران آمار فروش فيلم سينمايي يوسف پيامبر به كارگرداني فرج‌الله سلحشور از کارگردانان نزدیک به دولت مهرورزی اشک از دیدگان افراد احساساتی چون بنده سرازیر نمود.

 

غلامرضا فرجي (رئيس سينماهاي حوزه هنري) گفته است: «باتوجه به اينكه فيلم سينمايي يوسف پيامبر داراي داستاني مذهبي و به حال هواي ماه رمضان نزديك است؛ قبل از آغاز ماه رمضان با فرج‌الله سلحشور صحبت كرديم و تصميم گرفتيم كه اين فيلم را در طرح اكران ويژه ماه رمضان به نمايش درآوريم و فيلم در سانس‌هاي ويژه در اين ماه به نمايش درآمد اما تا امروز فقط سه ميليون تومان فروخته است.»

 

خانم والده ما که این خبر را شنید گفت: «خدا باعث و بانی اش را بدتری بدهد، فقط چهار میلیون تومان خرج «بتونه کاری» و «رژ ماتیک» زلیخا خانوم شده»

 

گفته مي‌شود اين فيلم برخي سانس‌هاي نمايش خود را در برخي سينماها بدون تماشاگر سپري كرده! و با درنظرگرفتن بهاي ميانگين بليت اين فيلم که ۳۰۰۰ تومان است با یک حساب سرانگشتی مي‌توان نتيجه گرفت فيلم سينمايي يوسف پيامبر را تنها ۱۰۰۰ نفر (با احتساب خدمه و آپاراتچی های سینما) به تماشا نشسته‌اند.

 

از فضل‌الله تا فاضل

هفته گذشته یک رکورد شکنی هم در عرصه اقتصادی یا بهتر بگویم مفاسد اقتصادی داشتیم.

گفته می شود در حالی که بانک مرکزی از توقف صدور مجوز بانک آریا خبر داده است، مالک اصلی این بانک به اتهام اختلاس سه هزار میلیارد تومان از بانک صادرات ایران دستگیر شده است.

 این فرد که گفته می شود از نزدیکان محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس دولت که پای خودش هم سر این شامورتی بازی ها گیر است، صاحب ده ها شرکت و موسسه اقتصادی زنجیره ای و همچنین مالک یکی از باشگاههای لیگ برتر فوتبال می باشد و با استفاده از شگرد خاصی اقدام به اختلاس از بانک صادرات می کرده است.

 این فرد با تبانی و نفوذ با رییس شعبه بانک صادرات در محل کارخانه فولاد، اقدام به صدور «ال‌سی»های جعلی به مبالغ ده‌ها میلیارد تومانی می‌کرده است و بدون آن که وجه «ال‌سی»های مذکور را به بانک بپردازد، «ال‌سی‌»ها را دریافت و به بانک‌های دولتی و خصوصی دیگر داخلی به قیمتی پایین تر از قیمت رسمی «ال‌سی» می‌فروخته است.

 

سه هزار میلیارد تومان! باور کنید بنده که سالها در رشته ریاضی و فیزیک تلمذ کرده ام و نشان به آن نشان که جبر و احتمال و حسابان را ۱۹ شدم، نزدیک به یک ساعت و نیم وقت گذاشتم تا این رقم را به صورت صحیح بنویسم!

 

 خدا رحمت کند مرحوم فاضل خداداد، از السابقون پرونده های اختلاس، را که برای ۱۲۳ میلیارد تومان چرک کف دست به دار کشیده شد و جان به جان آفرین پرداخت کرد و احتمالا در آینده نامش در کنار شیخ فضل الله نوری بر روی اتوبانی در همان حوالی درج خواهد شد.

 

 

مسابقه‌ی نفرین

اول برای سلامتی علمای اسلام یک صلوات بفرستید...

دوم این که جانم برایتان بگوید که یکی از مراجع تقلید قم با بیان اینکه مباهله (مسابقه نفرین کردن یکدیگر) امروز هم امکان پذیر است تاکیدکرد: اگر مسیحیان آماده باشند حاضریم مباهله کنیم.

آیت الله جعفر سبحانی که تا همین چند ماه قبل تبلیغات گسترده‌ای برای اعلام مرجعیت خود انجام داده و حتی در شهر تهران در کنار بیلبوردهای برنج محسن، برای تبلیغ مرجعیت خود بیلبورد نصب نموده بود، بالاخره خرش از پل گذشت و به این عنوان نائل شد، با بیان اینکه مباهله معجزه ماندگار و باقی اسلام است گفت: «الان هم اگر مسیحیان آماده هستند ما آماده‌ایم مباهله کنیم و این گوی و این میدان.»

 

از المپیکِ تل آویو تا مستراحِ آزادی!

محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین (این «مستضعفین» به عنوان پسوند نهاد تحت حمایت سپاه از آن کلمه‌هایی است که با شنیدنش وسط کله کچل آدم «شِوید باقالی» سبز می‌شود!) پس از آن که هفته گذشته قصد داشت تا گردان های نظامی الزهرا و عاشورا را برای تامین امنیت استان لندن به بریتانیا بفرستد این هفته هم اظهار امیدواری کرده است که جهان اسلام «المپیک ۲۰۲۰ را در مصر و فلسطین آزاد شده» برگزار خواهد کرد.

 

اخوی ما که هم ورزشکاران را دوست دارد و هم برخلاف حضرت امام، خودش هم ورزشکار است موضوع برگزاری المپیک در فلسطین از سوی سردار نقدی را که شنید گفت: «نمی خواهد المپیک برگزار کنند، مرد هستند بیایند  مستراح‌های استادیوم آزادی را درست کنند که هر کس یک بار گذرش به آن جا بیافتد تا ۳ ماه با دیدن مسابقه فوتبال، انفارکتوس می‌زند!» 

 


 


بزرگ‌ترین کتیبه خط پهلوی دنیا در حال محو شدن است

کتیبه باستانی «کردیر» که در مجاورت روستای سرمشهد در ۸۰ کیلومتری کازرون و در ارتفاع ۳۰ متری از سطح زمین قرار دارد؛ در دوران ساسانیان و از زبان کردیر، یکی از برجسته ترین موبدان این دوره تاریخی و در زمان پادشاهی بهرام دوم نوشته شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر این کتیبه‌ی ۱۱ متر مربعی، اکنون در حال از بین رفتن است و هنوز هیچگونه اقدام حفاظتی که بتواند ضامن بقای این خطوط باستانی و حفظ این کتیبه باشد، صورت نگرفته است.

به گفته مسئولین شهرستان کازرون عمده‌ترین دلیل محو شدن این کتیبه، نگهداری غیر اصولی از آن است. همچنین محسن عباسپور، یک عضو شورای مرکزی انجمن هم اندیشان جوان شهرستان کازرون، می‌گوید عمده آسیب‌های که به این کتیبه وارد شده بر اثر یادگاری نوشتن برخی از بازدیدکنندگان و فرسایش‌های طبیعی است.

آقای عباسپور درباره شدت فرسایش طبیعی می‌گوید که این فرسایش در سالهای پیش سبب «ایجاد ترکهایی در کتیبه، جدا شدن بخشهایی از آن و محو شدن برخی از کلمات» شده است و اکنون «ورقه شدن برخی از قسمتهای نقش و احتمال گسترش آن‌ها به سایر قسمت‌ها» این کتیبه را تهدید می‌کند.

عباسپور تاکید کرده که در این راستا اگر حفاظت‌های برخی از اهالی روستا نیز نبود، دامنه صدمات وارد شده به نقش بیشتر از اینها بود.

وی در پایان هم گفته است که اگر اقدامات ریشه ای و علمی از سوی سازمان میراث فرهنگی برای حفاظت از آن صورت نگیرد نمی توان آینده خوبی را برای بزرگترین کتیبه خط پهلوی دنیا متصور شد.

بزرگترین کتیبه خط پهلوی دنیا با نام «کتیبه باستانی کرتیر» از سال ۱۳۱۸ و در ردیف ۳۳۶ فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

مدیریت ناکارآمد بر سازمان میراث فرهنگی باعث شده که در سال‌های اخیر بسیاری از آثار فرهنگی و تاریخی از بین بروند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته