-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

Latest Posts from Tehran Review for 06/14/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



Iranian security forces held up the burial of Reza Hoda Saber this morning, surrounding the family and mourners in anticipation of outbursts of protest against the death of the jailed activist, an opposition website reports.

Kaleme writes that the funeral and burial of Hoda Saber, the jailed journalist and Nationalist-Religious activist, was supposed to be held this morning at 7:30 AM. Instead it was carried out at noon while "family and mourners were completely under siege by security forces."

Kaleme reports that a large contingent of security forces threatened and verbally abused funeral attendees.

Hoda Saber died on Saturday following a nearly 10-day hunger strike to protest the death of activist Haleh Sahabi at the funeral of her father, Ezzatollah Sahabi, who led the Nationalist-Religious Coalition of Iran.

The Saber family has told the media that Reza began feeling a severe pain around 4PM on Friday, but prison authorities ignored his condition and waited more than two hours before transferring him to hospital. Family members maintain that the delay was instrumental in causing his death and say they have filed a legal complaint against authorities, both for that delay and for failing to immediately inform the family of his death.

The Coordination Council for the Green Path of Hope issued a statement today condemning the government's role in bringing about the death of Hoda Saber. It declared that the government's "negligence" in protecting fundamental civil rights and the rule of law is creating a "new disaster every day" in the Islamic Republic.

Yesterday, Reporters Without Borders issued a statement accusing the Islamic Republic government of causing the death of Hoda Saber by neglecting his medical needs and by arbitrarily arresting him in the first place.

Hoda Saber had been arrested twice before his final arrest on August 2, 2009.

source: Radio Zamaneh


 


زیر این نقاب چیزی است بیش از گوشت و پوست. زیر این نقاب، اندیشه‌ای هست [...] و اندیشه‌های رویین‌تن‌اند» – از فیلم «الف مثل انتقام»

در تابستان سال ۲۰۱۰، جوانان فیس‌بوک (شباب الفیس بوک)، حرکتی را در دفاع از نافرمانی مدنی از طریق صفحه‌ی هواداران «ما همه خالد سعید هستیم» در فیس‌بوک به راه انداختند. موفقیت «مواضع خاموش» آن‌ها در سراسر کشور، به جوانان چهره‌ای رسانه‌دوست به عنوان گروهی داد که مروج صورت‌های غیرخشن و صلح‌آمیز نافرمانی مدنی برای مبارزه با ظلم و استبداد هستند. سرمشق و الگوی الهام بخش صلح‌طلب جنبش از منابع مختلف و متضادی برگرفته شده بود. تحلیل‌گرانی که در مطبوعات غربی می‌نوشتند تمایل داشتند که به تأثیر چهره‌های مشهور و نام‌آور غیرخشنی مانند گاندی،‌ مارتین لوتر کینگ، جین شارپ و جهت‌گیری حقوق بشری این حرکت اشاره کنند. اشتهار جوانان به مهارت و استادی در نافرمانی مدنی غیرخشن به راستی به‌حق بود و مواضع خاموش آن‌ها دست‌آورد همبستگی گروهی، کنش‌گرای خودجوش جوانان و هنر بسیج‌گرای آنلاین و آفلاین آن‌ها بود.. اما در واقعیت، جنبش جوانان در جبهه‌های متعددی پیش رفته و از راهبردهای متنوعی بهره‌ جسته است. خودِ صفحه‌ی مزبور بین استفاده از زبان و تصاویری ستیزه‌جو هنگام سخن گفتن از موضوع خشم‌شان – مثلاً نسبت به پلیس یا وزارت کشور – و توصیه‌ی جامعه به راهبردهای غیرخشن صلح‌آمیز در نوسان است. این دو رهیافت رابطه‌ی همزیستیِ درهم‌تنیده‌ای دارند. روی دیگر هر نقاب صلح، اغلب نقابی از خطر هست.

 

نقاب گای فوکْس که از سلسله‌ی کتاب کمیک و فیلم «الف مثل انتقام» گرفته شده است، از همان ابتدا به این صفحه و این جنبش ضمیمه شده است. «الف مثل انتقام» در میان بخش‌های خاصی از شباب الفیس بوک، جایگاهی آیینی پیدا کرده است و این گروه ذیل عناوین مختلفی چون چپ‌گرا، آنارشیست، مدافعان محمد البرداعی، اسلام‌گراها و پسااسلام‌گرایان قرار دارند – که به هیچ وجه مقوله‌بندی‌هایی کاملاً مستقل از یکدیگر نیستند. تصویرگری‌های قدرت‌مند و عبارات و جملات برجسته‌ای که از فیلم نقل می‌شوند در صدر صفحات فردی فیس‌بوک و صفحه‌ی هواداران «ما همه خالد سعید هستیم» به صورت پُست، سلسله‌ی گفت‌وگوها، کارتون‌ها، لینک‌های ویدیویی و عکس‌های دیوار فیس‌بوک قرار دارند.

 

[کارتونی که در صفحه‌ی عربی «ما همه خالد سعید هستیم» در روز ۲۹ جولای ۲۰۱۰ در دیوار این صفحه آمده است. متن بالا این است: «در برابر شقاوت از خدا یاری می‌جوییم»]

این فیلم که توسط اندی و لری واکوفسکی نوشته و کارگردانی شده است و از شخصیت‌های کتابِ کمیک آلن مور و دیوید لوید اقتباس شده است، در آینده‌ای تاریک و نگون‌بخت در بریتانیایی تمامیت‌گرا اتفاق می‌افتد. داستان هشداری است به دولت‌ها که زیاد به مردم‌شان فشار نیاورند و به مردم یادآوری می‌کند که اگر یاد بگیرند چگونه قدرت‌شان را مهار کنند، نیروهایی مهیب و عظیم دارند. حرف «الف» (1) که تا به حال، به جای انتقام، انتقام‌جویی، قربانی، اهریمن، پیروزی، خشونت و «نشان صدای مردم» به کار می‌رفت، هم‌چنین نشان‌دهنده‌ی «راستی» و صداقت نیز هست. الف از دشواری‌های اسارت و شکنجه جان به در می‌برد و زندگی‌اش را وقف انتقام گرفتن از به اسارت‌گیرندگان خود و بیدار کردن همشهریان‌اش در برابر ستم آن‌ها می‌کند. او از سیستم رسانه‌ای سراسری، دستگاه تبلیغاتی دولتی، برای فرستادن پیام‌اش استفاده می‌کند. او اعلام می‌کند که:

«واقعیت این است که در این کشور، چیزی بدجوری می‌لنگد؛ نه؟ ستم و بی‌عدالتی … بی‌تحملی و ظلم. بر عکس زمانی که آزادی امتناع کردن، اندیشیدن و سخن گفتن به هر شکلی که مناسب می‌دیدید، داشتید؛ اکنون سانسور دارید و سیستمی برای نظارت، تحکم، سازگاری شما با نظام و انقیاد و تسلیم طلبیدن از شما. چطور این اتفاق افتاد؟ مقصر کیست؟ خوب، یقیناً کسانی هستند که از بقیه مسؤول‌ترند و آن‌ها پاسخگو خواهند بود. اما باز هم، راست‌اش را بخواهید … اگر در پی مقصر می‌گردید، فقط کافی است نگاهی به آینه بکنید».

این سخنرانی ادامه پیدا می‌کند:

«می‌دانم چرا این کار را کردید. می‌دانم که می‌ترسید. هر کس دیگری جای شما بود، این کار را نمی‌کرد؟ جنگ، وحشت، بیماری؛ مشکلات عدیده‌ای دست به دست هم دادند تا خرد شما را تباه کنند و عقل سلیم را از شما بربایند. ترس بر شما غلبه کرد و در وحشتی که بر شما مستولی شده بود، به صدر اعظم بزرگ فعلی آدام ساتلر روی کردید. او به شما وعده‌ی نظم داد. او به شما وعده‌ی صلح داد و در ازای آن فقط از شما سکوت و رضایتِ مطیعانه خواست. دیشب، در پی شکستن این سکوت بر آمدم. دیشب، اولد بیلی را نابود کردم تا به این کشور آن‌چه را از یاد برده بود، یادآوری کنم. بیش از ۴۰۰ سال پیش، شهروندی بزرگ [گای فوکْس] خواست که چهارم نوامبر برای همیشه در حافظه‌ی ما ثبت شود امید او این بود که دنیا یادآوری کند که انصاف، عدالت و آزادی چیزهایی هستند بیش از کلماتِ محض – این‌ها منظرها و چشم‌اندازهایی برای ما هستند».

الف نه تنها درباره‌ی همدستی افراد در استمرار این نظام راست می‌گوید، بلکه آن‌ها را آگاه می‌کند که آن‌ها قدرت سرنگون کردنِ آن را هم دارند. او به همشهریان‌اش یادآوری می‌کند:

«شما هر کدام‌تان یک فرد بیشتر نیستید. چطور می‌شود کمترین تأثیری در این وضعیت بگذارید؟ افراد در این جهان مدرن هیچ قدرتی ندارند. این همان چیزی است که به شما یاد داده‌اند چون این چیزی‌ست که نیاز دارند شما به آن باور داشته باشید. اما این سخن درستی نیست. اما به همین دلیل است که آن‌ها هراس دارند و به همین دلیل است که من این‌جا هستم: که به شما یادآوری کنم که همیشه این افراد هستند که قدرت دارند. قدرت واقعی. افرادی مانند من و افرادی مانند شما.»

روز ۱۴ ژوئن ۲۰۱۰، هشت روز پس از قتل خالد سعید به دست دو مأمور، فیلم کوتاه «خالد مثل انتقام» روی یوتیوب آپلود شد و لینک آن در صفحه‌ی فیس‌بوک قرار داده شد. فیلم دوم «خالد انتقام» به دنبال آن در ۲۹ جولای ۲۰۱۰ ظاهر شد. فیلم پنج دقیقه‌ای «خالد مثل انتقام»، که محمد علم الهدی (استودیوی ماتریس ۲۰۰۸) آن را نوشته و کارگردانی کرده است، با مهارت و زبردستی مشابهت‌های میان جامعه‌ی تمامیت‌گرای «الف مثل انتقام» و جامعه‌ی مصر دوره‌ی قانون شرایط اضطراری (2) را تصویر می‌کند.

Click here to view the embedded video.

فیلم با موسیقی شومی از فیلم «الف مثل انتقام» آغاز می‌شود و سپس تصویر خالد روی پس‌زمینه‌ای سیاه ظاهر شده و محو می‌شود. در تصویر، برشی از جلسه‌ی مجلس الشعب در تاریخ ۱۱ می ۲۰۱۰ ظاهر می‌شود که در آن نخست‌وزیر، احمد نظیف، تجدید قانون شرایط اضطراری را به مدت دو سال دیگر اعلام می‌کند. او می‌گوید که این قانون تنها برای مبارزه با مواد مخدر و تروریسم به کار خواهد رفت. اعضای مجلس تشویق می‌کنند. کلمات «مواد مخدر و تروریسم» بارها و بارها تکرار می‌شوند.

الف اولین قطعه‌ی دومینو را زمین می‌زند.

صحنه‌ی بعدی با فیلمی خانگی از خالد آغاز می‌شود که در اتاق خواب‌اش است و لبخندی به لب دارد، و به دنبال آن، عکس مشهوری از او با چهره‌ای درهم‌شکسته در سردخانه ظاهر می‌شود. به روایت یک متن، خالد سعید به دست دو مأمور پلیس با لباس شخصی که زیر پوشش قانون شرایط اضطراری کار می‌کردند، مضروب شده است.

مردِ نقاب‌دار، قطعات دیگری از دومینو را روی هم می‌چیند.

تصویر به صحنه‌ای دیگر از فیلم اصلی می‌رود، گفت‌وگویی میان دو مفتش پلیس که می‌گویند همه چیز به هم ربط دارد:

فینچ: ناگهان حس کردم که همه چیز به هم مرتبط است. انگار کل ماجرا را داشتم می‌دیدم؛ سلسله‌ای دراز از اتفاقات را که به عقب کشیده می‌شدند [...]. انگار هر چه را اتفاق افتاده بود و هر چه را قرار بود اتفاق بیفتد، می‌توانستم ببینم. مثل الگوی کاملی بود که جلوی من باز شده بود و فهمیدم که همه‌ی ما بخشی از آن هستیم و همه در آن به دام افتاده‌ایم.

دومینیک: پس می‌دانی که چه اتفاقی قرار است بیفتد؟

فینچ: نه. فقط حس من بود. ولی می‌توانم حدس بزنم. با این همه آشوب و هرج و مرج ممکن است کسی کار احمقانه‌ای بکند. و موقعی که چنین اتفاقی بیفتد، اوضاع خیلی بی‌ریخت می‌شود. و آن وقت، ساتلر [رهبر] مجبور می‌شود تنها کاری را که بلد است انجام دهد. در این لحظه، الف تنها کافی است سر حرف‌اش بایستد. و آن وقت …

در همین حال، الف مشغول طراحی الگوی پیچیده‌ای از دومینوها به شکل یک الف دایره‌وار است. او اولین قطعه‌ی دومینو را می‌اندازد و صحنه‌هایی از خشونت، آشوب، ویرانی، آتش‌سوزی، اعتراض‌ها، فریاد و هرج و مرج آغاز می‌شود.

فیلم با دو تصویر پایان می‌گیرد. نخستینِ آن‌ها، تصویرِ شمارِ بی‌تناسب و زیادی از افراد پلیس است که گروهی اندک از تظاهرکنندگان را محاصره کرده‌اند. تصویر پایانی، جمله‌ی مشهور فیلم را منتقل می‌کند: «مردم نباید از دولت‌هاشان بترسند. این دولت‌ها هستند که باید از مردم‌شان هراس داشته باشند».

در ژوئن سال ۲۰۱۰، پس از این‌که فیلم آپلود شد، تعدادی از بینندگان، نظرهایی فرستادند که حکایت از جنبشی درون این جنبش داشت.

«یک فیلم عالی … شاید دکتر البرادعی این‌جا در مصر «الف» ما باشد و ما را نجات دهد … این فیلم را به همه توصیه می‌کنم، انگار آینه‌ای است از وضعیت فعلی ما در مصر … خدا عوض‌تان بدهد»

«زیر این نقاب چیزی است بیش از گوشت و پوست. زیر این نقاب، اندیشه‌ای هست،‌ آقای عدلی و اندیشه‌های رویین‌تن‌اند»

«اشک‌ام را در آورد. به چشم می‌بینم که ان شاء الله همه‌ی این‌ها اتفاق می‌افتد. دیگر این خالد مثل انتقام نیست … این مصر مثل انتقام است. ممنون محمد به خاطر این ویدیوی عالی».

با سقوط زین العابدین بن علی، رییس جمهور تونس در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱، یکی از عکس‌هایی که به سرعت در فیس‌بوک منتشر شد، تصویر مردی نقاب‌دار بود که در پس‌زمینه‌اش پرچم تونس دیده می‌شد. با آغاز انقلاب مصری‌ها، تصویر ساده‌ای الف نقاب‌دار دست به دست می‌شد.

 

پدیدار شدن این نقاب نشانه‌ی این بود که جوانان فیس‌بوک ناآرام و بی‌قرار شده بودند. راهبرد سکوت آن‌ها، حتی سکوت کرکننده‌شان، دیگر برای دستیابی به آن تغییر سیاسی که با تشویش خواهان آن بودند،‌کافی نبود. و آن‌ها به تغییر دست یافتند.

در این دوره‌ی پسا انقلابی، پسا-مبارک، نقاب و روحیه‌ی الف کمابیش خفته باقی ماند. اگر اوضاع از این که هست بدتر شود، اگر سرکوب نیروهای نظام غیرقابل تحمل شود یا یک ضد-انقلاب مخوف رخ دهد، الف بار دیگر ممکن است ظاهر شود. اما فعلاً چنین امری نامحتمل می‌نماید چون جوانان ائتلافی ساخته‌اند برای تدوین راهبردهای سیاسی مدنی برای پاسخ‌گویی به اوضاع تغییر. آن‌ها راه‌هایی را برای پیگیری تغییر دموکراتیک، و تحقق جامعه‌ای که به مردم عزت و کرامت و معاشِ درخورِ آن‌ها را بدهد، دنبال می‌کنند. اما هم‌چنان خیلی چیزها مبهم‌اند. آن‌چه که محرز است اینکه اندیشه‌ی تغییر به قوت ریشه دوانیده است و نمی‌توان آن را ریشه‌کن کرد. بالاخره، اندیشه‌ها، چنان‌که الف می‌گوید، رویین‌‌تن‌اند. مبارزه هم‌چنان ادامه دارد.

 

———————————

 

پانویس‌ها:

(1) عبارت «الف مثل انتقام» در این متن، ترجمه عبارت V for Vendetta است و هر جا که از «الف» استفاده شده به مفهوم استفاده از نماد V به نشانه پیروزی است.

(2) قانون شرایط اضطراری (شماره 162) مصوب سال 1958 است که از سال 1967 و زمان ریاست جمهوری جمال عبدالناصر به اجرا درآمد. بر اساس این قانون، فعالیت احزاب مخالف، ممنوع است و هرگونه مخالفتی بلافاصله با سرکوب مواجه می‌شود. انور سادات در سال 1980 این قانون را لغو کرد، اما لغو آن تنها 18 ماه دوام آورد و بلافاصله بعد از ترور سادات، حسنی مبارک آن را بار دیگر به اجرا درآورده و تا زمان سقوط دولتش در زمستان 2011 به اجرای آن ادامه داد.


 


بنا به اظهارات حاضران در راه‌پیمایی ۲۲ خرداد، با تاریک شدن هوا این راه‌پیمایی پایان یافته است. میدان‌های ونک و ولیعصر در اختیار نیروهای امنیتی بوده و جلوی پارک ساعی تهران، درگیری بین راه‌پیمایان و پلیس به‌وجود آمده است.

به گزارش دویچه‌وله، در دومین سالروز انتخابات ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸، “راه‌پیمایی سکوت” در تهران برگزار شده است. بنا به اظهارات شاهدان عینی حضور چشمگیر نیروهای امنیتی در میدان‌های ولیعصر و ونک مانع از شکل گیری تجمعات اعتراضی در این اماکن شده اما در اطراف پارک ساعی تهران درگیری بین پلیس و راه‌پیمایان به‌وجود آمده است. طبق گفته شاهدان عینی با تاریک شدن هوا، راه‌پیمایی ۲۲ خرداد پایان یافته است.»

در روزهای گذشته، شورای هماهنگی راه ‌سبز امید با انتشار “فراخوان راهپیمایی سکوت ۲۲ خرداد” از شهروندان خواسته بود، ظهر ۲۲ خرداد از ساعت ۶ تا ۸ در پیاده‌روهای خیابان ولیعصر، حد فاصل میدان ولیعصر تا میدان ونک در سکوت مطلق راه‌پیمایی کنند.

یکی از حاضران در این راهپیمایی مسیر طی شده و مشاهدات خود از راه‌پیمایی ۲۲ خرداد را این‌گونه برای دویچه ‌وله بازگو می‌کند: «امروز از ساعت ۶ بعداز ظهر، میدان ونک و میدان ولیعصر رسما در اختیار ماموران امنیتی و لباس شخصی بود. نزدیک به هم در این میدان ها ایستاده بودند. ترافیک خیابان ولیعصر خیلی سنگین بود. تظاهرکنندگان آرام در پیاده‌روها راه می‌رفتند. به نظرم نیروهای امنیتی از راه‌پیمایی مسالمت‌آمیز و سکوت عصبانی شده بودند چون جلوی پارک ساعی یک‌باره نیروهای پلیس و لباس‌شخصی، یک موتور سوار را دوره کرده و او را زدند. جمعیت شروع به هو کردن پلیس کرد. هم مردمی که در پیاده‌روها بودند و هم مردمی که در ماشین‌ها بودند، پلیس را هو می‌کردند. پلیس به مردم حمله کرد. لباس شخصی‌ها چند پسر را مقابل پارک ساعی دستگیر کرده و روی زمین نشانده بودند. دیدم چند نفر را نیز از ماشین‌ها پیاده کرده و دستگیر کردند. به محض تاریک شدن هوا مردم در خیابان‌ها نماندند.»

یکی دیگر از شاهدان عینی که در چهارراه ولیعصر و مسیری غیر از مسیر اعلام شده برای این راه‌پیمایی حضور داشته به حضور آرام راه‌پیمایان اشاره می‌کند و می‌گوید: «ساعت ۷ بعد از ظهر در محدوده میدان انقلاب بودیم که دوستان به ما گفتند چهارراه ولیعصر شلوغ است. هر چهار طرف چهارراه ولیعصر جمع زیادی حضور داشت و پر از جمعیت بود. بخشی از نیروهای ضد شورش در چهارراه ولیعصر حضور داشتند و شندیدیم که بسیجی‌ها در پارک دانشجو جمع شده‌اند و به آن سمت نرفتیم. در محدود پارک دانشجو دستگیری یا حمله به مردم ندیدیم. با توجه به این که چهارراه ولیعصر جزو محدوده راه‌پیمایی نبود، حضور مردم خوب بود.»

در روزهای گذشته اردشیر امیرارجمند مشاور ارشد میرحسین موسوی و سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در گفت‌و‌گو با دویچه وله، برگزاری راهپیمایی ۲۲ خرداد را باعث حفظ شور و هیجان جنبش سبز دانسته و از اعلام دیگر برنامه‌های شورای هماهنگی راه سبز امید برای خرداد ماه خبر داده بود. مجتبی واحدی مشاور ارشد مهدی کروبی نیز به دویچه وله گفته بود: «اگر امروز آقایان کروبی و موسوی حضور داشتند، به همان دلیل که در آستانه ۲۵ بهمن درخواست راه‌پیمایی کردند، در آستانه ۲۲ خرداد نیز درخواست راه‌پیمایی می‌‌کردند.»


 


سازمان گزارشگران بدون مرز که مقر آن در پاریس است، طی بیانیه ای مقام های حکومت ایران را مسئول مرگ رضا هدی صابر، روزنامه نگار و فعال ملی – مذهبی دانسته است.

به گزارش بی‌بی‌سی، هدی صابر که در اعتصاب غذا بسر می برد، روز شنبه در بند ۳۵۰ زندان اوین دچار عارضه قلبی شد و در بیمارستان مدرس تهران درگذشت.

گزارشگران بدون مرز به خانواده آقای صابر تسلیت گفته و اعلام کرده است: “ما مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران را نخست به دلیل دستگیری خودسرانه این روزنامه ‌نگار و سپس عدم کمک ‌رسانی پزشکی به موقع و مناسب، مسئول مرگ هدی صابر می‌دانیم.”

این سازمان می افزاید: “گزارشگران بدون مرز از اقدامات دادخواهانه خانواده‌ حمایت می‌کند. همه‌حقایق در باره قتل‌های پی در پی روزنامه‌ نگاران و زندانیان سیاسی باید روشن شود”.

هدی صابر سومین چهره برجسته در بین فعالان سیاسی منتقد و مخالف جمهوری اسلامی ایران است که ظرف روزهای گذشته از دنیا می رود. مرگ عزت الله سحابی و سپس مرگ هاله سحابی در جریان مراسم آقای سحابی التهاب گسترده ای در سطح افکار عمومی ایران ایجاد کرد.

این در حالیست که خبرگزاری های نزدیک به حکومت ایران، علت مرگ آقای صابر را “نارسایی مزمن قلبی” ذکر کرده اند.

رامین طلایی، رئیس بیمارستان مدرس به خبرگزاری فارس گفت آقای صابر روز جمعه “هنگام انجام آنژیوگرافیی دوم در بیمارستان ناگهان دچار افت فشار خون و ایست قلبی شد.”

مقام های حکومت ایران مرگ هاله سحابی را نیز ناشی از عارضه قلبی دانستند.

شورای هماهنگی راه سبز امید، یکی از تشکل های اصلاح طلبان طی بیانیه ای که در سایت کلمه منتشر شده است هدی صابر را “از صادق ترین ظلم ستیزان و یاوران مخلص ستم دیدگان ایران” نامیده که در پی “اهمال ماموران امنیتی و مسئولان قضایی” زندان اوین درگذشت.

این شورا گفته است مرگ آقای صابر “جدیدترین سند مظلومیت ایرانیان و فرعونیت حاکم بر کشور” است.

هدی صابر در اعتراض به مرگ هاله سحابی که در حین شرکت در مراسم تشییع جنازه پدرش عزت الله سحابی و بدنبال درگیری با مامورین امنیتی دچار ایست قلبی شد و در گذشت، اعتصاب غذا کرد.

او هفته پیش همراه با امیر خسرو دلیر ثانی، زندانی دیگر بند ۳۵۰ اوین طی بیانیه ای گفت در اعتراض به مرگ هاله سحابی و برای جلوگیری از “تکرار این بیدادگری ها علیه انسانهای بی دفاع” دست به اعتصاب غذای تر می زند. این دو زندانی ملی مذهبی در آن بیانیه گفتند که هیچ “مطالبه و خواسته شخصی” ندارند.

شاخه خارج از کشور سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم طی بیانیه ای “شهادت” هدی صابر را تسلیت گفته و نهادهای امنیتی و حکومت ایران را مسئول مرگ او دانسته است.

به گزارش جرس، در این بیانیه آقای صابر “یکی از دلیر مردان راه آزادی ایران زمین” خوانده شده که در اعتراض به کشته شدن هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش عزت الله سحابی دست به اعتصاب غذا زد.

در بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آمده است: “مسئول مرگ هدی صابر، مسئولان زندان، نهادهای امنیتی دخیل در پرونده این زندانی سیاسی و فراتر از آن حاکمیت جمهوری اسلامی است که باید نسبت به اینگونه رخدادهای ننگین و ضدبشری در محضر ملت پاسخگو باشد.”

احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری نیز گفته است: “اگر مسببان درگذشت هاله سحابی مجازات شده بودند، زمینه چنین مرگ دلخراشی برای هدی صابر به وجود نمی آمد.”

وی طی بیانیه افزود: “گناه این فاجعه بزرگ به عهده کسانی است که آن عزیز را به بهانه های واهی به زندان افکندند، آزادی اش را سلب کردند و خانواده و دوستان را از فیض وجودش حتی در آخرین لحظات حیاتش محروم نمودند.”

در نخستین واکنش ها به مرگ هدی صابر، محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران در پیام تسلیتی به فیروزه صابر خواهر هدی صابر درگذشت او را تسلیت گفت و از آن به عنوان رویدادی “تلخ و سنگین” یاد کرد.

در ابتدای پیام رییس جمهوری پیشین ایران خطاب به خانواده هدی صابر گفته شد: “خبر تلخ و سنگین بود. هدی صابر به دیدار معشوق و معبود خود شتافت. انسانی که با ایمان زندگی کرد و بندگی خدا را با دلسوزی نسبت به همه بندگان خدا و خدمت به آنان و نگاهداشت حق و حرمتشان پاس می داشت و از تحمل رنج و محرومیت در جهت باورهای خود ابا نداشت.”

آقای خاتمی با انتشار این پیام به خانواده آقای صابر، فریده جمشیدی همسر او و همچنین فرزندانش تسلیت گفت.

فیروزه صابر در گفت و گو با بی بی سی فارسی از عدم رسیدگی به بیماری آقای صابر در زندان بشدت انتقاد کرد و گفت که شکایت خانواده به این مساله به مقام قضایی که در بیمارستان حاضر شده بود ابلاغ شده است.

علی شکوری راد هم ضمن تائید این خبر به بی بی سی فارسی گفت: “پس از انتقال ایشان به بیمارستان مدرس اقدامات درمانی انجام شد و رگ را باز کردند اما متاسفانه این اقدامات نتیجه بخش نبود.”

آقای شکوری راد همچنین اعلام کرد با اینکه آقای صابر روز شنبه درگذشته، اما خانواده وی تا ظهر امروز (یک شنبه) از خبر درگذشت این فعال ملی – مذهبی بی خبر بوده اند.

سایت تحول سبز، نزدیک به مخالفان دولت ایران، از قول برخی پزشکان بیمارستان مدرس علت درگذشت آقای صابر را “سهل انگاری” مقامات زندان در انتقال به موقع به بیمارستان ذکر کرده و افزوده است که اگر انتقال وی به موقع انجام می شد از مرگ نجات می یافت.

هدی صابر دوم مرداد ماه سال گذشته بازداشت شد و از آن زمان به بعد در زندان اوین محبوس بود.


 


شماری از نماینده مجلس ایران در حال آماده کردن طرحی هستند تا ادغام وزارت‌خانه‌ها در دولت محمود احمدی‌نژاد متوقف شود.

به گزارش زمانه، جواد جهانگیرزاده نماینده مجلس در صورت تصویب این طرح، ادغام وزارت‌خانه تا سه سال عقب می‌افتد.

وی افزود: «در این طرح مقرر شده است که دولت باید در سه ‌سال اول، برنامه اقدامات و برنامه‌های کارشناسی لازم را برای ادغام وزارت‌خانه‌ها انجام دهد و بعد از اتمام سال‌ سوم، شرح وظایف وزارت‌خانه‌ها را به مجلس ارائه کند تا بعد از موافقت مجلس، دولت وزیر پیشنهادی خود را برای وزارت‌خانه ادغام‌شده به مجلس معرفی کند.»

اما محمدرضا میرتاج‌الدینی، معاون پارلمانی رییس‌جمهور ایران می‌گوید تأخیر در ادغام وزارت‌خانه ها باعث «منتفی‌شدن ادغام‌ها» می‌شود.

وی افزود: «نمایندگان مجلس برنامه پنجم توسعه را مصوب کردند و تغییر در این برنامه (تاًخیر در ادغام وزارتخانه ها) به دلایل محکم و رأی دو سوم نمایندگان، نیاز دارد.»

میرتاج‌الدینی گفت: «بررسی‌ها در ادغام وزارت‌خانه ها نتیجه ۱۵ سال کار کارشناسی و چکیده آن در ماده ۵۳ لحاظ شده است.»

به گفته وی «در صورتی که ادغام وزارت‌خانه‌ها که در برنامه پنجم توسعه به آن تأکید شده است در دولت دهم انجام نشود، در آن صورت ادغام وزارت‌خانه‌ها سرانجامی نخواهد داشت.»

روزنامه دولتی ایران نیز دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۰ تصمیم احتمالی نمایندگان مجلس را برای تأخیر در ادغام وزارت‌خانه‌ها، «ایستادگی» مجلس در برابر قانون برنامه پنجم توسعه توصیف کرد.

قانون برنامه پنجم توسعه ایران می‌گوید که تعداد وزارت‌خانه‌های ایران باید به ۱۷ وزارت کاهش پیدا کند.

هیأت دولت ایران نیز بر اساس این قانون، اردیبهشت ۱۳۹۰ به ادغام وزارت‌خانه‌های «نیرو و نفت، کار و رفاه، بازگانی و صنایع و معادن و همچنین مسکن و راه» رأی مثبت داد.

اما این تصمیم دولت واکنش تند نمایندگان مجلس را به دنبال داشت. علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی گفت ادغام وزارت‌خانه بدون تصویب مجلس و رأی اعتماد به وزیران، «غیرقانونی» است.

محمود احمدی‌نژاد نیز علی لاریجانی را مورد انتقاد قرار داد و گفت رئیس مجلس فکر می‌کند «عین قانون» است.

با بالاگرفتن اختلافات مجلس و دولت، در نهایت شورای نگهبان اعلام کرد ادغام وزارت‌خانه‌ها نیازمند تصویب مجلس است.


 


Iranian security forces attacked and arrested pro-reform demonstrators in Tehran on Sunday, as protesters tried to mark the anniversary of the disputed presidential election of 2009.

Iranian opposition groups report that hundreds of security forces were deployed on the city's major artery, Vali Asr Street, and the streets leading to it. Eyewitnesses report that forces mounted on bikes were on the streets armed with weapons and stun batons. Kaleme reports that the security forces continually tried but failed to provoke demonstrators, who continued to march in silence, as opposition organizers had requested.

The report describes two vans marked with the Tehran City Hall logo that were under the control of plainclothes forces. The vans where filled with people who had been marching in silence, Kaleme writes.

Kaleme adds: "One of the vans was filled with men and the other with women. Both were stuffed to capacity with no room to sit or stand."

Another opposition website, Jaras, reports that some people attempted to gather near silent demonstrators at Vali Asr Square at 7PM. But they were immediately arrested by plainclothes forces, who transferred them to nearby vans.

Official state media have completely denied the presence of any demonstrators. IRNA only reported that security forces arrested a number of people who were trying to disturb the public order and provoke passersby.

The Coordination Council of the Green Path of Hope had called on Iranians to join a March of Silence on June 12 to mark the anniversary of the controversial 2009 election. They were supposed to march in silence from Vali Asr Square to Vanak Square from 6 PM to 8 PM.

source: Radio Zamaneh


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به tehranreview-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به tehranreview@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته