-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ تیر ۶, دوشنبه

Posts from Khodnevis for 06/27/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



از «قتل» مشایی و ظهور امام زمان، تا مزایده «دروغین» خودروی احمدی‌نژاد

جدال مابین یاران احمدی‌نژاد و اصول‌گرایان حامی آیت‌الله خامنه‌ای هر روز ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد.

به گزارش آفتاب، پس از سخنان جنجالی روز گذشته مجتبی ذوالنور، جانشین سابق نماینده ولی فقیه در سپاه که مطالبی را درخصوص اسفندیار رحیم مشایی بازگو و اظهار داشته بود که «رأی به احمدی‌نژاد، انتخاب بین افسد و فاسد بود» خبرگزاری فارس نیز اولین اعترافات یاران احمدی‌نژاد را منتشر کرد که طی آن این خبرگزاری نزدیک به سپاه مزایده خودرو قدیمی محمود احمدی‌نژاد را اقدامی «صوری و نمایشی» دانسته و آن را در راستای «چپاول بیت‌المال توسط جریان انحرافی فعال در منطقه آزاد اروند رود» قلمداد کرده است.

مزایده خودروی احمدی‌نژاد نمایشی بود

چندی قبل خودروی احمدی‌نژاد در یک مزایده به قیمت دو نیم میلیارد تومان فروخته شد، این خودرو قدیمی که در اواخر سال گذشته در نمایشگاه خودروهای کلاسیک در منطقه آزاد اروند «به مزایده» گذاشته شده بود، در اوایل اسفند ماه به یکی از شرکت‌کنندگان ناشناس این مزایده فروخته شد که بعدها رسانه‌ها خریدار آن را «بزرگترین بدهکار بانکی» کشور اعلام کردند.

اما تنها چند روز پس از بازداشت علی‌اصغر پرهیزکار، مدیر عامل منطقه آزاد اروند، و علیرضا مقیمی، مدیر منطقه آزاد ارس خبرگزاری فارس نوشت که این مزایده «یکی از شاهکارهای جریان انحرافی» بوده است.

فارس نوشت: «برگزاری نمایشگاه خودروهای مدرن و کلاسیک با برگزاری مزایده نمایشی فروش خودروی شخصی رئیس‌جمهور یکی از شاهکارهای جریان انحرافی در منطقه آزاد اروند بود، به طوری که طبق برآوردهای به عمل آمده برای اجرای این پروژه تقریباً اعتبارات پنج پروژه عمرانی کلیدی منطقه آزاد اروند به طور کامل تعطیل شد، تا امکان تامین هزینه‌های هنگفت این نمایشگاه مسئله‌دار فراهم شود.»

کشف کیف حاوی اسناد متعلق به شاه، طرح بقایی بود

در حالی که علی‌اصغر پرهیزکار، مدیر عامل منطقه آزاد اروند، و علیرضا مقیمی، مدیر منطقه آزاد ارس در بازداشت ماموران امنیتی بسر می‌برند، فارس اعترافات دیگری را نیز از این یاران احمدی‌نژاد منتشر کرد.

خبرگزاری فارس امروز فاش کرد که این دو مدیر نزدیک به حمید بقایی گفته‌اند «کشف اسناد از کیف شاه در کاخ نیاوران با طراحی حمید بقایی برای انحراف افکار عمومی از سخنان جنجالی وی درباره ترکیه صورت گرفته است.»

سال گذشته خبری مبنی بر اینکه چمدانی حاوی اسناد محرمانه جنگ جهانی دوم و برخی نامه‌نگاری‌های وزارت خارجه مربوط به قبل از انقلاب در خودروی رولزرویس شاه ایران پیدا شده، توسط علیرضا مقیمی مدیر وقت کاخ موزه نیاوران اعلام شد.

در آن زمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی و نیز رسانه‌های حکومتی از جمله خود خبرگزاری فارس مانور رسانه‌ای گسترده‌ای روی این خبر دادند. اما اینک و در ادامه مبارزه دولتیان و اصول گرایان فارس به نقل از نسیم گفته است که مدیر بازداشت شده اعتراف کرده که این مساله هم «دروغ بوده و برای انحراف افکار عمومی از سخنان بقایی» توسط خود حمید بقایی طراحی و به اجرا گذاشته شده است.

قتل مشایی یا «نفس زکیه امام زمان» به منظور ظهور

روز گذشته مجتبی ذالنور، نماینده پیشین ولایت فقیه در سپاه در ادامه حملات بی‌وقفه خود به تیم احمدی‌نژاد مدعی شد که آقای مشایی، چند روز قبل از ۱۴ خرداد گفته بود که «اتفاقی در چهارده و پانزده خرداد روی خواهد داد که دهان منتقدین بسته می‌شود.»

ذوالنور گفت که منظور مشایی این بود که در «چهارده خرداد شهید می‌شود و روحش عروج پیدا خواهد کرد و در پانزده خرداد نیز امام زمان ظهور می‌کند.»

آفتاب در تحلیلی که با استناد به روایات شیعه از «نشانه‌هایی برای ظهور» ارائه داده نوشته است که «آیا مشایی همان نفس زکیه در آستانه ظهور است؟»

منظور از «نفس زکیه»، انسان بی‌گناه است که علاوه بر «عادل، متقی، مومن، و از یاران خاص امام زمان» بودن، قرار است نامه امام زمان را هم پس از ظهور در کعبه قرائت کند.

مطابق گزارش آفتاب اسفندیار رحیم مشایی تصور کرده همان «نفس زکیه» است که با قتل وی ظهور امام زمان نیز آغاز خواهد شد.

ذوالنور در پایان سخنانش هم گفته است که بسیاری از هواداران مشایی روزهای منتهی به ۱۴ خرداد در تکاپو بوده‌اند تا ویزای عربستان بگیرند و به مکه بروند تا هنگام ظهور در کنار امام زمان باشند.


 


صریح و بی پرده با خاتمی (۲)؛ مشاطه‌گری بس است!

جناب آقای خاتمی صحبت‌های اخیر جنابعالی در دیدار با تنی چند از نخبگان و فعالان سیاسی – فرهنگی و جوانان استان گیلان را به مورخ ۴ تیر ماه ۱۳۹۰ مورد بازبینی چندین و چند باره قرار دادیم. اگرچه مواضع اخیر شما نسبت مواضع جنجالی حضرتعالی در طلب عفو از رهبری، پیشرفت‌های شگرفی را نشان می‌دهد ولی صحبت‌های شما حاوی نکاتی است که بر خود لازم دیدیم صمیمانه و از دیدگاه تعدادی از فرزندان همین انقلاب با شما مطرح کنیم، مگر گشایشی در کار این سرزمین حاصل گردد.

شما فرموده‌اید:

«انسان‌ها بخصوص جوانان، ایده‌های بلند و زیبا دارند و به ویژه در این مرحله حساس تاریخی که جامعه بسیار روشن‌تر و بیدارتر شده است. ولی همیشه زمینه تحقق همه ایده‌ها فراهم نیست. زیرا ممکن است که احیاناً بعضی ایده‌ها توهمی باشد نه عقلانی و نیز اگر عقلانی است شرایط عملی شدن همه آنها به سرعت فراهم نباشد. انسان باید بکوشد اولاً: به ایده های معقول برسد. ثانیاً بدون اینکه از آنها دست بردارد همواره با توجه به امکانات و اقتضائات و اولویت‌ها در پی آنهایی باشد که قابل تحقق است و راه و روش کم هزینه تر و پربازده تر را بیابد و انتخاب کند. رهبران و مسؤولان مؤثر و موفق اجتماعی کسانی هستند که همه اینها را در نظر می گیرند. بنابراین ناکامی های مقطعی به هیچ وجه نباید موجب یأس شود. مهم این است که راه گم نشود

سپس بیان می دارید که «ملت ایران، ملتی سرافراز و بزرگ و با سابقه درخشان است که در مرحله اخیر تاریخ پیشتاز در استقرار جامعه مدنی بالندۀ سازگار با موازین دینی و فرهنگی در منطقه و جهان اسلام بوده است.»

سپس اضافه می کنید که «من به همگان بخصوص نسل‌های سوم و چهارم عرض می کنم مگر می‌شود به سادگی از این واقعه سرنوشت ساز دست برداشت. انقلاب تجلی ایمان و خواست تاریخی یک ملت بزرگ است و حرکتی علیه استبداد و استعمار با مدنی ترین روش‌ها و اخلاقی‌ترین شیوه‌ها. مگر می‌شود آن را نادیده گرفت؟»

و سپس شروع به بازتعریف جمهوری اسلامی می نمایید که جمهوری اسلامی ایده آل کدام است وکدام نیست و ....

و دست آخر برای برون رفت کشور از بحران، راهکار ارائه داده و دوباره دست به دامن فرعون زمان شده اید و خطبه‌های ۱۴ خرداد را مبنای حرکتی قرار داده‌اید. چقدر جالب است که چند روز بعد از این خطبه‌های درخشان شهید هدی صابر به طرز دردناکی به دیدار حق شتافت و در چنین شرایطی شما باز هم نسنجیده چنین راهکاری معرفی نموده‌اید. جناب آقای خاتمی نمی‌دانیم چه بگوییم که  زبان ما از مخاطب قرار دادن شما قاصر است.

جناب آقای خاتمی! اکنون حدود ۱۴ سال است که شما بر صندلی‌های نرم، همچنان مشغول وعظ برای ملت شریف ایران هستید و همچنان از جمهوری اسلامی ایده آل سخن رانده و یک سری حرف‌های تکراری و ناشدنی را به خورد ملت می‌دهید. هرچه سعی نمودیم، اینگونه رفتار شما را برای خود توجیه نماییم، نتوانستیم! به راستی آیا فکر نمی‌کنید این شما هستید که راه را گم کرده‌اید؟! صریح و بی‌پرده از شما می‌پرسیم کارکرد جنابعالی در این ۱۴ سال به جز مشاطه‌گری برای استبداد ولایت فقیه و نشان دادن چهره‌ای زیبا از ماهیت پلید و آدم خوار دستگاه ارتجاعی ولایت فقیه چه بوده است؟

جناب آقای خاتمی! راه  چیزی جزء حق‌طلبی و حرکت بر محور حقیقت نیست! همان که دو اسطوره استواری میرحسین موسوی و مهدی کروبی انتخاب نمودند و نشان دادند. حق‌طلبی، قطب‌نمای حرکت ما است و راه را این قطب نما به ما نشان می‌دهد نه اسم ها و تعریف‌ها و ایده‌ال‌ها.   

 

جناب آقای خاتمی، ای کاش در این صحبت‌های قشنگ در باز تعریف جمهوری اسلامی، اشاره می‌فرمودید که این جمهوری اسلامی ایده ال در تاریخ پر از ننگ و سیاهی سی و دو سال گذشته، چه موقع بروز عملی پیدا نموده است؟ و چند صد سال دیگر باید سرمایه‌های ملت به دست دزدان و غارت‌گران به چپاول رود و چندین ده هزار کودک کار را در خیابان‌های شهرهای کشور عزیزمان به نظاره بنشینیم و شاهد چه جنایات و کشتارهای انسانی باشیم؟ و جامعه ما تا کجا به سقوط اخلاقی کشیده شود تا تعریف شما از نظام جمهوری اسلامی محقق گردد و به وقوع بپیوندد؟

 

جناب آقای خاتمی! در وادی ذهن، اندیشه آزاد است که به جولان بپردازد و ایده‌آل‌هایی را خلق کند، آن‌چه راه را به ما نشان می‌دهد، این ایده آل‌ها نیستند واقعیاتی عینی هستند که در زندگی روزمره با آن دست به گریبان هستیم. نظام کمونیستی در شوروی سابق هنوزهم بر روی کاغذ قابل دفاع است، ولی عرصه عمل چیز دیگری را نشان داد. نظام جمهوری اسلامی نیز از این امر مستثنی نیست. نهاد ولایت فقیه شاید در ذهن شما هنوز هم قابل دفاع باشد ولی واقعیت جامعه و حقیقت تلخ این است که دستگاه ارتجاعی ولایت فقیه وقاحت را از حد گذرانده و به درجه‌ای از انحراف رسیده است که مرگ برای آن بهترین دواست.

 

جناب آقای خاتمی! صمیمانه از ما بپذیرید که ما در ذهن شما زندگی نمی‌کنیم، ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که گمان نمی‌کنیم درد مردمان آن گوشه‌ای از ذهن شما را اشغال کرده باشد. برای ما و نسل ما، حفظ نظام از آب بینی بز هم بی ارزش‌تر است. برای ما کارکرد ها و عملکرد‌ها مهم  است، از خواب برخیزید!

 

به امید ایرانی، آباد، آزاد وسربلند و برای تمامی ایرانیان


 


خاتمی: راه حل باز شدن فضای کنونی مبنا قرار دادن سخنان مقام معظم رهبری است

به گزارش «روزگار» خاتمی دیروز در یک صحبتی با «تنی چند از نخبگان و فعالان سیاسی-فرهنگی و جوانان استان گیلان» به موضوع انتخابات آینده در جمهوری اسلامی پرداخت و در مورد شرکت اصلاح‌طلبان در این انتخابات نکاتی را بیان کرد. این روزنامه که بخش اصلی صفحات اول و دوم خود را به انعکاس موضع‌گیری اخیر خاتمی در قبال انتخابات پیش رو اختصاص داده است در تیتر صفحه اول خود میگیود «سید محمد خاتمی راه حل باز شدن فضای کنونی را مبنا قرار دادن سخنان مقام معظم رهبری دانست»، و در کنار عکس بزرگی از خاتمی که دست خود را برای دوستی و فشردن دراز کرده است فرازهائی از سخنان خاتمی را ذکر کرده است، و سپس در صفحه دوم به جزئیات بیشتری از این سخنان پرداخته است.

گزیده‌هائی از سخنان سید محمد خاتمی در جمع فوق که توسط «روزگار» منتشر شده را در زیر می‌خوانید:


  • نمی توان دست از جمهوری اسلامی برداشت و آرمان هائی که برای آن این همه فداکاری شده است را رها کرد. باید جمهوری اسلامی را درست فهمید و بر آن پافشاری کرد...




  • نباید جوانان از انقلاب و جمهوری اسلامی رویگردان شوند بلکه باید بکوشیم و به توافق برسیم که جمهوری اسلامی به جایگاه خود برگردد و از گزند افکار انحرافی و رفتارهای نادرست مصون بماند . . . آنچه اصلاحات همواره بر آن تاکید کرده است این است که نظام باید تقویت شود و تقویت نظام از جمله با اصلاح روش ها و سیاست هاست و اینکه نگذاریم ناروایی ها و نارسایی ها به نام اسلام تمام شود...


  • قانون اساسی تامین کننده حقوق اساسی جامعه، مردم و گرایش‌هاست و حرکت به سوی انتخابات سالم و مطلوب شاه بیت مردم سالاری است. بهره تحقق این امور بیش و پیش از همه به نظام می رسد و حاکمیت و مردم هم از آن بهره می برند...


  • انقلاب ما تجلی ایمان و خواست تاریخی یک ملت بزرگ است و حرکتی علیه استبداد و استعمار با مدنی ترین روش ها و اخلاقی ترین شیوه ها، مگر می‌شود آن را نادیده گرفت؟ از دل این انقلاب «جمهوری اسلامی» بر آمد. جمهوری به تعبیر امام به همان معنی که در همه جا هست، و اسلامی یعنی ارزش‌ها و احکام روزآمد اسلامی مبنای اهتمام و عمل باشد. خب مگر مردم چه می‌خواستند؟
  • بیانات رهبری در ۱۴ خرداد می‌توانست و می‌تواند روزنه امیدی به آینده بگشاید، بیاناتی که موید سیاست درست جذب حد اکثری و دفع حد اقلی است. همین ها اگر به درستی مورد اهتمام عملی قرار گیرد بسیاری از مسائل و مشکلات حل خواهد شد.


  • انتخابات پیش رو متعلق به کل جامعه است، نه در اختیار یک جناح و سلیقه، و شرط برگزاری درست آن این است که همگان با اطمینان خاطر بتوانند در آن حضور یابند و برای این کار باید شرایط لازم فراهم شود.

 


 


نامه‌ی سرگشاده به خامنه‌ای در اعتراض به تخريب بافت‌هاي تاريخي

غلامحسين معماريان، به نمايندگي از جامعه دانشگاهي ایران این نامه را نوشته و خبرگزاری CHN آن را منتشر کرده است.

 

این استاد رشته‌ی معماري ايراني- اسلامي، با تاکيد به اين‌که تخريب‌هاي صورت گرفته به دور از استدلال‌هاي علمي دانشگاهي و استانداردهاي جهاني درحال اجرا است، خواستار جلوگيري از تخريب‌ها به‌ خصوص طرح ۵۷ هكتاري شيراز شده است.

معماريان در اين نامه به طرح بين‌الحرمين در شيراز که ۱۰ها خانه تاريخي و بخش بزرگي از بافت ۱۴۰۰ ساله شهر را تخريب کرد و جاي آن را مراکز خريد گرفت، اشاره کرد و ادامه داد: «در اين طرح پيرامون مدرسه خان شيراز (مدرسه محل تدريس ملاصدرا بزرگترين عالم اسلامي) به بهانه بازسازي در حال حاضر تبديل به پاركينگ شده و مدرسه نيز به‌طور شايسته مرمت و نگهداري نمي‌شود.»

وي در ادامه افزوده است: «همين اتفاق براي ديگر شهرهاي تاريخي ايران نيز در حال وقوع است و اين واهمه وجود دارد که تا چندي ديگر فقط چند بناي تاريخي بزرگ از اين شهرها باقي بماند و بافت‌هاي مسکوني تاريخي نابود شده و ساختمان‌هاي جديد فاقد هويت معماري اسلامي ايراني جاي آنها را بگيرد و رابطه نسل‌هاي جديد ما با گذشته خود از طريق مشاهده مستقيم، کاملاً از بين برود و در نهايت فضا براي معماري هجو بازتر شود.»

 

 


 


آگهی تبلیغی برای پهلوی در کنار حذف اخبار اعتصاب کنندگان

بعد از دستگیری موسوی و کروبی چنان شوری در اپوزوسیون خارج از کشور افتاد که خیلی هایشان عنان دریدند. از شهوت فرصت بوجود آمده به یکباره تمام آنچه دلسوزی برای ایران و عشق وطن و ... می‌خواندند در فحاشی و کوبیدن همه گاه موسوی و کروبی و دیگر اصلاح طلبان و زندانیان سیاسی خلاصه شد.کسانی که قبل از انتخابات حتی نامی هم از خاوران نمی‌آوردند، به یکباره از خود گروه مجاهدین خلق کاسه داغ‌تری شدند. و مبارزان سیاسی در ایران به ناگهان از دو طرف مورد حمله قرار گرفتند. حکومت ولایت فقیه و خارج نشینان دندان تیز کرده.

در این میان سایت خودنویس و آقای نیک آهنگ کوثر هم با شعار اینکه خبرنگار باید پرسشگر باشد، و سایت های جنبش سبز انتقادات را سانسور میکنند، تلاش مضاعفی را براه انداخت برای طرح این مساله که موسوی قاتل است و دیگر اصلاح طلبان هم که اکنون در زندانند، دست در جنایات بسیار دارند. در این میان دیدن مصاحبه ای از نیک آهنگ کوثر با رضا پهلوی که بیشتر شبیه آگهی انتخاباتی بود موید این نکته بود که تمام ادعاهای خبرنگار حرفه‌ای و آزادی بیان و چه و چه، کشک است. به این جملا ت توجه کنید:

-وقتی از او درباره کاریکاتورش می‌پرسم، استقبال می‌کند؛ درست برخلاف سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید... تفاوت جالبی است.

- خیلی راحت با تو می‌نشیند و حرف می‌زند و از موضع بالا هم نگاه نمی‌کند. بعضی از مسوولان جمهوری اسلامی که با آنها حرف زده‌ام و گفتگو کرده‌ام، اینچنین نبوده‌اند. 

دلیلی برای یاداوری خوبی و بهتر بودن رضا پهلوی وجود ندارد، خواننده می‌تواند همه اینها را اگر صحیخ باشد خود برداشت کند.

در این میان نیک آهنگی که ادعا می‌کند حقوق بشر برایش خیلی اهمیت دارد و دلیل اینکه به یکباره از دو سال پیش هر روز یک مطلب در مورد خاوران می‌نویسد، از رضا پهلوی نمی‌پرسد که برای خانواده کشته شدگان به دست پدرش چه دارد بگوید، شاید آنها بشر نبودند و شاید گفتنش مقاصد سیاسی مان را تامین نمی‌کند.

هجده زندانی سیاسی در اعتصاب غذا به سر می‌برند و سایت حقوق بشر نیک آهنگ با فحاشی در کامنت‌ها به استقبالشان می‌رود، و خبر اولش رپرتاژ آگهی برای سلطنت است. همه اینها را که کنار هم بگذاریم بیش از همه ادعای خبرنگار حرفه‌ای بودن نیک آهنگ کوثر خنده دار به نظر می‌آید.


 


اکبر گنجی: وضعیت زندانیان و اعتصاب غذای آنان
 


میر حسین ما را ببخش
میرحسین به ما نگاه می‌کرد وقتی که دیگر در خیابان تجمع کردیم، میر حسین هم بدون هیچ چشم‌داشتی از ما حمایت کرد و ما به جای اینکه میرحسین را یاری کنیم، نشستیم می‌گیم چرا هر چند ماه یک دفعه بیانیه و یادداشت می‌ده یا ایراد می‌گیریم چرا بیانیه و یادداشت نداده، چرا کم نوشته، چرا زیاد نوشته، چرا سید علی را محکوم نکرده، چرا به جای اینکه بنویسد  سید علی نوشته فرعون، چرا ۲۰ خط نوشته، چرا میگه دوره طلایی امام رحمت الله، چرا نمی‌گه امام شریر  و سفاک بود، چرا اعدام‌ها را محکوم نمی‌کند، چرا ...

 

عده ای خارج نشین مرفه که درد نان ندارند، کسانی که دل در گرو همین بیانیه‌ها و یادداشت ها را دارند و شب ها خواب همین بیانیه  می بینند را مسخره می کنند و می گویند سبز الهی و در کمال وقاحت به میر عزیزمان می گویند میر بیانیه نویس  ولی زهی خیال باطل  , آری من سبز هستم ولی تو چه کرده ای !

 

اگر مثل روزهای  اول پشت میرحسین بمانیم باور کنید از حضور متحد معنوی مجازی ما در اینترنت  ما خیلی می‌ترسن، ولی عوامل اطلاعاتی رژیم  که بدنبال تفرقه هستند. ایرادهای بنی‌اسراییلی  برای حضور سبز میر ما می‌آورند  و هرچه میرحسین ما می‌گوید ایراد و یهانه می‌آورند، ولی میر عزیز ما بدون اعتنا به هوچی گران خارج نشین مرفه که با هیچ چیز راضی نمی‌شوند، همچنان از ما حمایت کرده و هر چند ماه یکبار با یاد آوری بیانیه‌هایش، امید را در ما زنده نگه می‌دارد. امیدی که بالاخره مزد زحمات جنبش را با انتخاب میرحسین عزیزمان در انتخابات  مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه سال ۱۳۹۰ پس می‌گیریم  و اگر رای ما را دزدیدند، این بار اجازه نمی‌دهیم رای ما را بدزدند.

میرحسین ما را ببخش!

 

اگر تحت تاثیر القاعات غلط شایعه پردازان خارج‌نشین قرار می‌گیریم  ولی تا اخر این بازی پا به پای تو می‌آییم و قول می‌دهیم حمایت معنوی تو بی‌پاسخ نمی‌ماند و تو رییس جمهور اسلامی ما هستی و مطمئنا اینده از ان اصلاح‌طلبان است.

هرچند که اینک تو در حبس هستی و ما عرضه نداشیتم قیامت کنیم ولی قول می‌دهیم در همین فضای مجازی سایبری بزیم تو دهن یاوه گویان مجازی خارج‌نشین. میرحسین بهت قول می‌دهیم اگر خدای نکرده ...کنند در فضای مجازی اینترنتی سایبری برایت چنان مراسم عزاداری ترتیب دهیم که در تاریخ مجازی اینترنتی ماندگار شود. میرحسین فکرشو بکن حتی نلسون ماندلا، مارتین لوتر کینک و انگ سان سوچی هم اینقدر طرفدار مجازی سایبری در اینترنت نداره.

میرحسین  باور کن دیروز در فضای حقیقی ترس را کنار گذاشتم و به احمدی‌نژاد جلوی همکارانم فحش دادم به خدا راست می‌گم.

میر حسین ما را ببخش نتوانستیم رای دوره پیش را پس بگیریم و پست ریاست جمهوری از دست ا.ن. پس بگیرییم ولی قول می هیم اجازه ندهیم در انتخابات مجلس شورای اسلامی دراسفند ماه رایمان را بدزدند و نمایندگان اصلح و شایسته را انتخاب کنیم .



 


رییس قوه قضاییه: برخی قضات رشوه می‌گیرند

رییس قوه قضاییه با اشاره وجود معضلات و مشکلاتی که پرسنل شاغل در قوه قضاییه دارند گفت برخی قضات و کارکنان دادسراها رشوه می‌گیرند که این مساله موجب «خدشه‌دار شدن» دستگاه قضای جمهوری اسلامی می‌شود.

به گزارش ایسنا آيت‌الله آملي لاريجاني در همايش سراسري قوه‌ قضائيه با بیان اینکه باید کاری کنیم که پرسنل قوه قضاییه و قضات تامین باشند تا به‌سراغ چنین مسائلی نروند افزود وقتی فردی از قوه قضاییه رشوه می‌گیرد، این موضوع موجب «بدنامی» سایر قضات می‌شود و نگاه مردم را تغییر می‌دهد.

آملي لاريجاني در ادامه سخنان خود با حمله به «اراذل و اوباش» گفت که تهدیدات جمهوری اسلامی برای مقابله با «متجاوزان به نوامیس مردم» و مجرمان جرايم خاص، قاچاقچيان مواد مخدر «تهديدات توخالي» نبوده و اشرار ديده‌اند و قاچاقچيان مواد مخدر می‌دانند كه «چوبه‌هاي دار» در انتظارشان است.

وی با بیان اینکه بسیاری نيز اعدام‌ها را با چشم خود ديده‌اند اضافه کرد که این اقدامات دستگاه قضايي «آثار خوبي» داشته و مردم نیز احساس خوبی از این مجازات‌ها داشته‌اند.

آقای لاریجانی همچنین اشرار را مورد خطاب قرار داد و گفت: «بار ديگر به اشرار اخطار مي‌دهم كه مسيرتان را تغيير دهيد. ما در اجراي شرع هيچ ترحمي روا نخواهيم داشت. اقدامات ما در سال جاري جدي‌تر هم مي‌شود.»

در ماه‌های گذشته وقوع سه تجاوز گروهی در شهرهای مختلف ایران انعکاس رسانه‌ای گسترده‌ای پیدا کرد و پس از آن بسیاری از مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی از سخت‌تر شدن مجازات‌ها برای «اشرار» سخن گفتند.

رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنان خودبا اخطار به دولت محمود احمدی‌نژاد گفت که این دولت «باید اعمال خود را با قانون تطبیق دهد.

وی اظهار داشت: «دستگاه اجرایی بداند تخلفات آنها در مرئا و مسمع قوه قضائیه است و احدی به خود جرات ندهد حقوق مردم را پایمال کند.»

آملي لاريجاني در پایان هم از فعاليت‌هاي ستاد حقوق بشر قوه قضاییه که مسئولیت آن با برادرش است تمجید کرد و خدمات این ستاد را بسیار ارزشمند توصیف کرد.


 


حمله فارس و کیهان به داریوش شایگان

خبرگزاري فارس در خبری به همین مناسبت، با ادبیاتی «ابتدایی»، داريوش شايگان را «مشاور دفتر فرح پهلوي»، «عضو كد‌دار ساواك» و «مسئول دفتر رضا پهلوي در آمريكا» خوانده و وی را «يكي از اميدهاي اپوزيسيون» معرفی کرده است.

پيام فضلي‌نژاد، از اعضای مؤسسه كيهان، درباره داریوش شايگان و رامین جهانبگلو نوشته است: «تا سال ۱۳۸۶ خانه هنرمندان به پاتوق تئوريسين‌هاي كودتاي مخملي معروف بود و در واقع يك "لانه جاسوسي " براي سفارتخانه‌هاي لهستان، آلمان، فرانسه، هلند، انگلستان و . . . محسوب مي‌گشت، چنانكه رهبران فروپاشي اروپاي شرقي مانند آدام ميچنيك، آگنش هلر، الكساندر اسمولار و . . . به دعوت رامين جهانبگلو، «داريوش شايگان» و كيان تاجبخش با ميزباني خانه هنرمندان به ايران مي‌آمدند تا كارگاه‌هاي براندازي نرم را راهبري كنند. در كتاب "شواليه‌هاي ناتوي فرهنگي " به شرح مشروح اين پروژه پرداخته‌ام.»

حسين شريعتمداري مدير مسوول روزنامه كيهان نيز درباره اهداي يك جايزه ديگر به شايگان نوشته بود: «اهداي اين جايزه قبل از آن كه نشانه شايستگي‌ها و امتيازات دريافت كننده جايزه در موضوع مورد اشاره باشد، نشانه شكست سنگين توطئه اخير آمريكا و متحدانش عليه ايران اسلامي است و از اين روي اهداي اين جايزه به داريوش شايگان- يكي از مهره‌هاي شناخته شده و تابلودار در ضديت با اسلام و انقلاب اسلامي- بي آن‌كه اهداكنندگان خواسته يا متوجه باشند، اعتراف به اقتدار جمهوري اسلامي ايران و پايبندي نظام به آموزه‌هاي اسلامي و انقلابي و اقرار به ناتواني آمريكا از مقابله با آن است.»

به نوشته روزنامه‌ی کیهان «داريوش شايگان به فحاشي عليه حضرت امام(ره) معروف است».

این اولین بار نیست که روزنامه‌ها و رسانه‌های جمهوری اسلامی از اهدای جایزه‌های معتبر غربی به نخبگان ایرانی عصبانی می‌شوند. اهدای جایزه جشنواره برلین به اصغر فرهادی نیز، سرنوشتی مشابه برای این کارگردان ایرانی به ارمغان آورد.

 


 


بکوشیم تا انسان بمانیم


به اعتقاد این‌جانب، بخشی از انسان بودن ما، به پرهیز از ظلم و بیداد و حمایت مستقیم و غیرمستقیم از ظالم و بیدادگر و به استخدام او درآمدن باز می‌گردد. این پرهیز نه‌تنها در عرصه‌ی سیاست بل‌که در عرصه‌ی قلم نیز معنا دارد، به عبارتی قلم ما، هرگاه به نفع ظالم و برای پاک و منزه نشان دادن او بچرخد، معنی‌اش با ظالم همراه شدن و تن به ظلمِ او دادن است. هرگاه قلم ما در جهت تثبیت و تحکیم پایه‌های ظلم و یا توجیه آن به کار رود، یا میان جنایت با جنایت فرق بگذارد و یکی را خوب و دیگری را بد بداند، دیگر نمی‌توان انسان بود و انسان مانْد و به صفت انسان بودن مفتخر شد. به عنوان مثال اگر قلم ما موقع نوشتن از جنایت‌های حکومتی، به طرف اعدام‌ها و کشتارهای سال ۳۳ و ۳۷ و ۵۲ و ۵۴ و ۵۷ و ۵۸ و ۶۰ و ۶۷ برود، ولی به دلایل مختلف در باره‌ی آن‌ها سکوت کند، یا بدتر از آن به دلیل علاقه به برخی نظام‌های سیاسی و شخصیت‌ها به توجیه و تفسیر آن‌ها بپردازد، نمی‌توان بر چنین صاحب‌قلمی نام انسان نهاد.

بهای انسان بودن و انسان ماندن البته گزاف است: انزوا و تنهایی است؛ زیر ضرب دائم دوست و دشمن بودن است؛ سختی کسب معیشت و تنگ‌دستی است... و هر یک از این‌ها کافی‌ست تا اهل قلم انسان و شرافتمند را در دورانِ غلبه‌ی استبداد از پا بیندازد.

ولی سرافرازان عرصه‌ی قلم نیز کم نیستند. نویسندگانی که قلم و انسانیت خود را حتی به بهای گزاف به اهل ظلم نمی‌فروشند و در صدد توجیه و تفسیر ظلم بر نمی‌آیند. امیدواریم در رسانه‌هایی مانند «خودنویس» شاهد حضور بیش از پیش چنین نویسندگانی باشیم.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته