ندای سبز آزادی: علی جمالی، عضو شورای مرکزی سازمان دانشآموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) ساعتی قبل (عصر روز شنبه ۲۸ خرداد) به مرخصی آمد.
به گزارش بامدادخبر، اجازهی مرخصی آقای جمالی به مدت سه روز و برای شرکت در امتحانات پایان ترم دانشگاه صادر شده است.
روز ۳۱ مردادماه سال ۸۹، از محل کار خود ربوده و به زندان اوین منتقل شد و پس از مدتی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به چهار اتهام «توهین به رهبری»، «توهین به رئیس جمهور»، «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت داخلی»، مجموعا به چهارسال حبس تعزیری محکوم گردید که بر اساس گزارشها نیمی از این محکومیت بخشیده شده و به دو سال زندان کاهش یافته است.
مسوول کمیته سیاسی سازمان دانشآموختگان ایران پیش از این نیز در ایام نوروز از حق مرخصی برخوردار شده بود.
پس از انتشار جرئیات فاجعه تجاوز گروهی به جمعی از زنان در خمینی شهر اصفهان، این بار خبر از تجاوز گروهی دیگری در روستای قوژد (ghoojd) از توابع کاشمر واقع در استان خراسان رضوی می رسد. گفته می شود در این ماجرا، بیش از ۱۰ نفر به زنی در اراضی اطراف روستای قوژد از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشمر، به صورت گروهی، تجاوز به عنف کرده اند.
به گزارش خبرآنلاین و به گفته ضابطان قضایی این شهرستان، هم اکنون بیش از ۱۰ نفر از متجاوزان، در زندان وکیل آباد مشهد، در بازداشت به سر می برند و قاسم یعقوبی، امام جمعه این شهر نیز روز گذشته، از دستگاه قضایی و نیروی انتظامی، درباره روند رسیدگی به این پرونده، انتقاد کرده است. امام جمعه کاشمر و نماینده ولی فقیه در این شهر در خطبه های نماز جمعه دیروز خود گفت: “تجاوزات دسته جمعی و سازماندهی شده به نوامیس مردم در شهر دارالمومنین مایه تأسف است .”
خباز، نماینده این شهرستان نیز در گفتگو با خبرآنلاین از وقوع تجاوز جمعی در یکی از روستاهای حوزه انتخابیه خود خبر داد و به ذکر این توضیح کلی بسنده کرد که :”جزئیات این تجاوز را نپرسیده ام و در جریان موضوع نیستم.”
فاجعه روستای قوژد
هر چند هیچ یک از مسئولان شهرستان کاشمر حاضر به اطلاع رسانی دقیق در این باره نیستند و تنها به ذکر جملات کلی در بیان این جرم، اکتفا می کنند، ولی یکی از ضابطان قضایی سپاه پاسداران، در گفتگو با خبرآنلاین، جزئیات پرونده روستای قوژد را بیان می کند.
مصطفی قریشی می گوید: “یک ماه و نیم پیش، مردم روستای قوژد در تماس تلفنی با ضابطان قضایی، خبر از یک تجاوز جمعی در اراضی اطراف این روستا به یکی از زنان اهل روستا می دهند. نیروهای بسیج به محل اعزام می شوند و تعدادی از متهمان را بازداشت و به کلانتری مربوطه ارجاع می دهند. ولی به دلیل اینکه فرد مورد تجاوز، توسط متجاوزان از محل، دور شده بود، شاکی خصوصی حضور نداشت و به همین دلیل، اراذل و اوباش دستگیر شده، آزاد می شوند.”
هر چند وی از برخورد مقامات قضایی با نیروهای بسیج به دلیل آنچه “فقدان شاکی خصوصی در پرونده” گفته شد، خبر داد، اما در تشریح نحوه دستگیری مجدد متجاوزان توضیح می دهد: “پس از یکی دو روز و درمان خانم مورد تجاوز، وی با مراجعه به دادسرا، طرح شکایت می کند و به دلیل اینکه پرونده مربوط به شکایت “تجاوز به عنف” بوده، در صلاحیت دادگاه کیفری استان در مشهد قرار می گیرد. با هماهنگی دادستان استان، اکیپی از نیروی انتظامی، وارد روستای قوژد می شود و تعدادی از متهمان را دستگیر و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل می کند.”
گفته می شود بیش از ۱۵ نفر از متجاوزان در بازداشت به سر می بردند که تعدادی از آنها آزاد شده اند. مظلومی دادستان کاشمر حاضر نشد به خبرآنلاین درباره جزئیات این پرونده، چیزی بگوید و به ذکر این نکته بسنده کرد که : “پرونده در اختیار دادستانی استان است و قرار شده از طریق اداره کل روابط عمومی استان، اطلاع رسانی شود.”
گلایه های امام جمعه
شاید به دلیل آزادسازی ابتدای وقوع جرم و پس از آن، دستگیری مجدد متهمان و گذشت بیش از یک ماه از دستگیری این افراد است که قاسم یعقوبی، امام جمعه کاشمر این چنین به نیروی انتظامی و قوه قضائیه، از تریبون نماز جمعه انتقاد می کند: “دستگاه قضایی و نیروی انتظامی باید به موقع وارد عمل شوند زیرا اگر مردم ببینند دستگاه قضا و نیروی انتظامی توان و فرصت این کار را ندارند خود وارد عمل خواهند شد. ”
وی با اشاره به اینکه اگر مردم ببینند در روز روشن به ناموسشان تجاوز میشود و کسی نیست که برخود کند، افزود: “در این شرایط هرج و مرج به وجود می آید که اثرات آن بدتر است .”
یعقوبی در نماز جمعه گذشته کاشمر گفته است : “کسانی که به صورت گروهی ، سازماندهی شده و با سلاح به نوامیس مردم تجاوز میکنند مصداق روشن مفسد فیالارض هستند .”
امام جمعه کاشمر، مجددا گلایه های خود را از دستگاه قضایی مطرح کرد: “هنوز هیچ کاری برای پرونده نشده و نظرم، همان است که در نماز جمعه گفتم.”
در روزهای اخیر، اخباری از تجاوز جمعی اراذل و اوباش به مردم، در کشور منتشر شده. در آخرین این موارد، گروهی از اراذل خمینی شهر به باغی در حومه این شهر حمله کردند و با بستن دست مردان، به صورت گروهی، زنان را مورد اذیت و آزار قرار دادند. در این پرونده، ۱۲ متهم مورد شناسایی قرار گرفته اند که با اقدام پلیس، ۸ تن دستگیر شده و بقیه، فراری هستند.
سید محمد خاتمی هفته ی گذشته به دیدار خانواده ی سحابی و شامخی رفت.
به گزارش کلمه، رییس جمهور سابق کشورمان در این دیدار که در منزل مرحوم سحابی انجام شد خانواده سحابی و شامخی را اهل بیت صبر و مقاوت خوانده و تاکید کرده: یقینا شما با سابقه ای که از خود بر جا گذاشته اید از طرف ما نیاز به تسلیت ندارید. توکل و ایمان شما تسلی بخش شماست.
سید محمد خاتمی ضمن ابراز همدردی با این خانواده ی داغدار گفته: امید است که فقدان تاسف بار مهندس سحابی و حادثه ی تلخی که برای هاله خانم پیش آمد الطاف خفیه ای باشد که نتیجه ی آن شامل حال مردم و کل کشور شود و ماشاهد گشایش بیشتر در تمام عرصه ها باشیم.
روزنامه اعتماد که چندی پیش توقیف شده بود از امروز با بر طرف شدن موانع قانونی منتشر شد.
به گزارش کلمه ، در صفحه اول این روزنامه پیامی از سوی سید محمد خاتمی به مناسبت بازنشر این روزنامه درج شده است.
این پیام به شرح ذیل است:
بسمالله الرحمن الرحیم
ستاره «اعتماد» هرچند زمانی دراز در محاق تعطیلی افتاد اینک باز آغاز به درخشش میکند و چون در باور مردم و ارزشهای انقلاب اسلامی که بر مدار ایمان به خدا و حرمت انسان میگشت ریشه داشت در یادها و خاطرهها ماند. و خدا را سپاسگزاریم که شاهد طلوع دوباره «اعتماد»یم به این امید که بر پیمان خود با مردم که صاحب اصلی انقلاب و کشورند پا برجا بماند و اطلاعرسانی درست و بیداریگری را همچون گذشته وجهه همت خود قرار دهد.
من به همه عزیزانی که دامن همت را برای نشر دوباره «اعتماد» به کمر زدهاند درود میفرستم و کامروایی همه را در این امر از خداوند منان خواستارم.
سیدمحمد خاتمی ، خرداد۱۳۹۰
گفتگوی اختصاصی روزنامه اعتماد با چامسکی:
اين گفتوگو با چامسكي در دفتر كارش دانشگاه امايتي شهر بوستون قبل از سفر او به لبنان صورت گرفته است. نظريات نوام چامسكي در رسانههاي جهان از اهميت زيادي برخوردار است و يكي از پرمشغلهترين روشنفكران و پژوهشگران جهان است و به همين سبب ديدار و گفتوگو با وي و نظرخواهي از او درباره سياست جهان چندان امري ساده و ميسر نيست. بارها براي سفر به ايران دعوت شده است اما گويا هنوز مردد است و منتظر و مترصد فرصتي مناسب. روزنامه اعتماد از آقاي عرفان قانعيفردـ محقق تاريخ معاصر، نويسنده خاطرات جلال طالباني ـ براي در اختيار گذاشتن اين گفتوگوي اختصاصي از ايشان سپاسگزار است.
شايد هر دو كشور ايران و امريكا، نوعي تفاهم درست نسبت به هم ندارند و هر كدام ديگري را متهم ميكنند؛ روابط ايران و امريكا آنچنان متلاطم بوده كه رابطه آنها از هم گسيخته شده و براي يافتن رويكرد مناسب، همچنان بر فلسفه سياسي و حفظ منافع اصرار و الحاح دارند كه به كلاف سردرگمي مبدل شده كه تحليلي درست و آرام، ثبت نشده است درحالي كه در گفتوگويم با اردشير زاهدي، گفت كه ابزارهاي نخستين مرتبط با انرژي اتمي را خود شاه از امريكا خريداري كرد و آن موقع هيچ اعتراضي هم نسبت به اين مساله وجود نداشت. حتي در دوران جرالد فورد، امريكا ميخواست هشت رآكتور برق هستهيي در ايران بسازد اما امروز انگشت اتهام به سوي ايران است كه در جهت دستيابي به بمب اتمي قدم برميدارد.
ايران پس از انقلاب 1979، براي ايالات متحده يك كشور غيرقابل پذيرش و يك دشمن محسوب ميشود، زيرا دستورات امريكا را زير پا گذاشت. ايالات متحده چنان كه ميدانيد در 1953 يك رژيم قانوني مورد تاييد پارلمان را سرنگون كرد و شاه را به كشور بازگردانيد و تا زماني كه شاه بر سر قدرت بود ايران براي ايالات متحده معضلي محسوب نميشد. حتي همين دانشگاه MIT بنا به درخواست هنري كيسينجر، ديك چني، پل ولفويتز و دونالد رامسفلد، مهندسان هستهيي ايران را آموزش ميداد. يعني آنها ميخواستند ايران انرژي هستهيي و حتي سلاح هستهيي داشته باشد. به نوعي اين تعليم هديهيي از طرف MIT به شاه بود براي مبالغ قابل توجهي كه شاه به آنها ميپرداخت، جاي تعجب نيست؛ وقتي كه ايالات متحده با قصد كودتا دولت قانوني را در ايران سرنگون ميكرد صدام حسين درست در همسايگي ايران حكومت ميكرد. آن زمان كارتر رييسجمهور بود. او ژنرال هايزر را به ايران فرستاد تا ظاهرا يك گروه نظامي متشكل از نيروهاي ارتش ايران تشكيل بدهد. مقامات نظامي ايران به دليل رابطه خوب شاه با ايالات متحده كاري نكردند و تلاش هايزر شكست خورد. قدم بعدي كه آنها تقريبا بلافاصله به عنوان راهحل دوم به آن روي آوردند تلاش براي جابهجايي حكومت و انتقال قدرت بود. براي از ميان برداشتن يك حكومت غيرنظامي است كه شما ارتش را تجهيز ميكنيد.
هراس امريكا از به قدرت رسيدن ايران، و جسارت سياسي آن است و شايد قبلا تصور بر اين بود كه آلمان يا روسيه حامي ايران ميشوند و فاشيسم يا كمونيسم در منطقه رشد ميكند و اسراييل، عرصه را براي امريكا فراهم كرد كه هم ناسيوناليسم عرب را كنترل بكند و هم ايران را واسطهيي براي كنترل كمونيسم در اختيار داشته باشد و مهار قدرت را در منطقه زير نام ايران از دست انگلستان و روسيه بربايد.
در آن زمان ايران يك سيستم ديكتاتوري خشن داشت كه از فرامين ايالات متحده اطاعت ميكرد. اين حمايت بخشي از سيستمي است كه سيستم ترجيحي ناميده ميشود. قطعا براي ايالات متحده تنها منابع انرژي منطقه مهم است؛ سيستميكه ميتواند براي دست يافتن به اين هدف، راهگشا باشد. از قدرتهاي حاكم مثلا عربستان سعودي در منطقه حمايت ميكند و آنها هم اطاعت ميكنند. انگار بايد از رهبران مستبد در مقابل مردم كشورشان محافظت كنند تا مقابل ناسيوناليسم سكولار بايستند. آن چيزي كه دولت نيكسون به آن لقب «پليس يا ژاندارم منطقه» داد: ترجيح دادن كشورهايي غيرعرب (زيرا در آن صورت آنها ميتوانند عربها را نابود كنند) با يك حكومت مجهز و قدرتمند به لحاظ نظامي. تركيه كشور اصلي در اين سيستم بود و پس از آن، ايران تحت حاكميت شاه قرار ميگرفت. اين نقشي است كه كمي بعد اسراييل در 1963 به عنوان كشور سوم پيدا كرد. وقتي اسراييل توانست با حمايت ايالات متحده بر ناسيوناليسم سكولار موجود در جهان عرب كه توسط نخبگان حاكم بر عربستان سعودي حمايت ميشد فايق بيايد وارد اين گروه شد. در واقع ايران تحت حاكميت شاه نيز با اسراييل روابط بسيار خوبي داشت.
اما امروزه، اسراييل اندوختن ثروت خودش را از لابيگري و واسطهگري ايران قبل از انقلاب و امريكا فراموش كرده و مرتب با زبان تهديد – مانند بمباران - با ايران سخن ميراند و گاه در آستانه تحولات سياسي امريكا، مساله تهديدها جديتر و خشنتر ميشود و بالطبع درمقابل، ايران هم تغيير تاكتيك سياسي و مهار زمان به نفع خود را پي ميگيرد.
اقتصاد اسراييل با ارتباط بسيار نزديكي كه با ايالات متحده دارد. ميتواند به خوبي بر منطقه چيره شود، تنها كشور منطقه را كه نميتوانند كنترل كنند ايران است. در نتيجه امريكا سعي ميكند اين كار را براي آنها انجام دهد. البته اسراييل براي سلطه بر ايران تلاش كرده ولي احتمالا به اندازه كافي براي اين امر قدرتمند نبودهاند. شايد دليل اينكه حمله به عراق براي اسراييل چندان اهميت نداشت همين موضوع باشد، چون صدام حسين بسيار ضعيف بود در حالي كه ايران به هيچوجه ضعيف نيست، كشوري بزرگ است با بيش از 75 ميليون جمعيت و منابع بسيار و نيروي نظاميمدرن و عظيم.
عدم رابطه بيشتر مثلث ايران – امريكا – اسراييل به صورت صوري؛ به نفع لابيهاي فعال در اين ميان است و همينها مانع مفاهمه و توافق ايران و امريكا شده است. البته مساله استقبال از تغيير حكومت در ادبيات سياسي امريكا مشاهده نميشود.
من تصور ميكنم ايالات متحده و اسراييل ميخواهند رژيميشبيه به رژيم شاه در ايران روي كار بيايد، البته نه خود شاه، رژيميكه تابع ايالات متحده باشد.
ايران و امريكا كه با هم رابطه خوبي داشتند و اسراييل در سايه قرار داشت و فقط منتفع از دلالي اين دو كشور بود. شاه هم زمينه زيادهخواهي اسراييل را فراهم كرد، اما شاه گاهي به نوعي خودنمايي ميكرد و رياستجمهوري امريكا هم با كمك مشاورانشان اين مساله را خوب درك كردند. در حالي كه سيستم فعلي سياسي ايران پيچيدهتر از امريكاست. حتي شاه در سال 1355 كمپين كارتر را جدي نگرفت، گرچه پرويز ثابتي – رياست داخلي ساواك – به شاه هشدار داده بود.
من هم كاملا موافقم، او تنها و منحصرا از فرامين ايالات متحده اطاعت نميكرد و كارهايي هم انجام ميداد كه آنها نميپسنديدند. اما او يك مشتري تاثيرگذار بود، در نتيجه آنها حمايتش ميكردند، همچنان كه از اسراييل حمايت ميكنند. اگر اسراييل كاري خلاف منافع ايالات متحده انجام بدهد عكسالعمل امريكا برانگيخته خواهد شد. روابط بينالملل شباهت زيادي به مافيا دارد. پدرخوانده اطاعت زيردستانش را ميخواهد، شايد نه اطاعت كاملا مطلق ولي در هر حال انتظار اطاعت دارد. پس اگر كسي كاري غير از اين انجام بدهد بايد تنبيه شود و ايران نيز كشوري مستقل است.
اما يك نوع نگاه هم وجود دارد كه شايد امريكا و ايران براي داشتن مذاكره چندان نيازي نميبينند، وگرنه ميتوانند سطح مذاكرات را فراتر ببرند اما احساس تمايلي ندارند و هر بار چيزي را بهانه ميكنند. و اين تكراري شده و ايران هم طبعا براي آرام كردن حساسيتها گاهي يك قدم به پس را انجام خواهد داد تا طرف روبرو مهرهچيني جديد يا سياست نويني را در نظر بگيرد.
در 2003 ايران پيشنهاد مذاكره در تمام زمينههاي اصلي را مطرح كرد؛ مسائل اتمي، اسراييل، فلسطين و... دولت بوش نسبت به ديپلمات سويسي كه حامل اين پيشنهاد بود عكسالعمل نشان داد. آنها حاضر به صحبت كردن با او نشدند. در واقع آنها كماكان حاضر به صحبت كردن نيستند. تنها چيزهايي كه ايالات متحده مايل است با ايران درباره آنها صحبت كند دو چيز است: اول نقش ايران در مساله عراق و دوم غنيسازي هستهيي ايران. ايران سوالات ديگري دارد كه مايل است درباره آنها گفتوگو كند، مانند تضميني براي امنيت منطقه، مذاكرات ايران با اتحاديه اروپا. ايران غنيسازي را طي مذاكراتي براي چند سال معلق كرد. اما اين روند متوقف شد، زيرا اتحاديه اروپا متعهد شده بود كه امنيت شركتها را در مقابل متوقف شدن غنيسازي در ايران تضمين كند، در حالي كه چنين نكرد.
اما ايران درخودش نياز به مذاكره را نميبيند و بخشي از بدنه قدرت ايران از اينكه نام ايران هنوز در ليست تروريسم قرار دارد گلهمند است اما ايران هر از گاهي جريان اتميخودش را متوقف كرده است. و شايد امريكا بدون هيچ پيششرطي بهتر بتواند گفتوگو بكند.
ايالات متحده مايل به گفتوگو درباره مسائل خودش است. ايالات متحده تنها در صورتي مايل به گفتوگوست كه ايران غنيسازي را متوقف كند و دست ايالات متحده را براي اقداماتش در عراق باز بگذارد. اينها شروط ايالات متحده هستند. ايران مايل به مذاكره درباره امنيت عمومي منطقه است. اين چيزي است كه ايران ميگويد. موضع رسميايران اين است كه منطقه بايد تماما از سلاحهاي اتميپاك شود.
اما اين نظريه وجود دارد كه ايران و تركيه در آسيا ميتوانند قدرت بزرگي بشوند، هرچند چين و ژاپن را نميتوان انكار كرد، اما بوش ميداند كه ايران براحتي ميتواند از كمك روسيه يا چين برخوردار بشود.
دولت بوش بشدت به ايالات متحده آسيب وارد و آن را ضعيف كرد، در اين مورد هيچشكي وجود ندارد اما كماكان ايالات متحده قويترين كشور جهان است. هزينهيي كه ايالات متحده صرف مسائل نظامي - تسليحاتي ميكند بسيار زياد است. اين كشور ثروتمندترين كشور جهان است و منابع بسيار عظيمي دارد. ديگر قدرت مسلط در آينده نيز چين خواهد بود. در گروه كشورهاي عضو همكاري شانگهاي كه شامل چين و ديگر كشورهاي آسياي مركزي ميشوند، ايران ناظر است و ايالات متحده نيز مايل است كه ناظر باشد اما كشورهاي عضو، اين درخواست را رد كردند. عربستان اكنون حجم زيادي از نفت خود را به شرق صادر ميكند. اروپا از ايالات متحده به نوعي حساب ميبرد، در نتيجه وقتي ايالات متحده از كشورها ميخواهد كه در ايران سرمايهگذاري نكنند، اروپا اين كار را ميكند اما چين نه. هند نيز اين كار را نميكند. هند و ايران در حال حاضر در حال مذاكره درباره خطوط لوله صلح هستند. در نتيجه درگيري اصلي به نظر من بين امريكا و اروپا در يك طرف (اروپا تابع امريكاست) و مجموعه كشورهايي كه محوريتشان با چين است (از جمله روسيه با منابع غنياش) است. پس بازي پيچيده است. ايران و تركيه ممكن است در منطقه قدرتمند و مهم باشند. انگار ايالات متحده «خارجي» محسوب نميشود. اگر ايالات متحده وارد كانادا شود و كاناداييها مقاومت كنند آنها مجرم محسوب ميشوند. آنها ميگويند ايران در امور عراق دخالت ميكند و اين درست مثل اين است كه بگوييم چرا متحدين در طول اشغال اروپا در امور آن دخالت ميكردند. در تفكر امپرياليستي غربي، ما در جايي دخالت نميكنيم بلكه همه جا متعلق به ماست، پس هميشه حق با ماست و اگر مقاومتي در مقابل ما وجود داشته باشد، او در اشتباه است. من درباره ايران ميتوانم چيزي بگويم اما رهبران ايالات متحده و سران سياسي امريكا كاملا بر اين باورند كه ما مالك جهان هستيم و هركسي كه در كار ما دخالت كند اشتباه ميكند. اگر ما كشور آنها را تصرف كنيم و آنها مقاومت كنند، آنها مجرم هستند.
شايد قدرت فعلي ايرانيان كه اينقدر بر اوضاع استراتژيك خود مسلط هستند بالطبع زمينه حمله امريكا را فراهم نكند و در صحنه سياسي به سادگي شاه، افسار قدرت را از كف ندهند.
اكثريت مردم امريكا، حدود سه چهارم آنها معتقدند ايران حق داشتن انرژي اتمي را دارد اما سلاح اتمي، نه. آنها يك منطقه عاري از سلاحهاي هستهيي را ترجيح ميدهند و خواهان قطع فشارها به ايران هستند. اين سخن اكثريت مردم ايالات متحده است و خبري نيست كه مخابره شود يا هيچ يك از كانديداهاي رياستجمهوري آن را به زبان بياورند و رسانهها آن را منتشر كنند، اما چيزي است كه مردم ميخواهند و در اينترنت يا نظرسنجيها به وضوح مشخص است. پس اين راهحلي ممكن است و منطقهيي عاري از سلاحهاي اتمياز اين راه قابل حل است.
روزنامه اعتماد در اولین شماره خود پس از رفع توقیف پیرامون اختلافات دولت و مجلس نوشت:
اگر احمدينژاد تا روز يكشنبه به تماسهاي تلفني لاريجاني براي مذاكره درباره ادغام وزارتخانهها، جواب ندهد، 200 نماينده عزم كردهاند كه فردا طرح ادغام وزارتخانهها را به كل پس بگيرند و آن را به رييسجمهور بعدي ايران بسپارند تا اجرايش كند. به همين دليل حاميان دولت نگران هستند كه طرح پس گرفتن را امكاني كردهاند تا مجلس به پشتوانه آن احمدينژاد را تحت فشار قرار دهد كوتاه بيايد تا اتفاقي كه تا حالا نيفتاده با اين تاكتيك عملي شود. تصميمي كه دولت را به دردسر جديدي مياندازد؛ چون 3 وزيرش را با اين اميد كه وزارتخانههايشان منحل شده، عزل كرده و حالا بايد در يك عقبنشيني تمام عيار وزارتخانههاي منحل شدهاش را دوباره احيا كند و 3 وزير جديد معرفي كند كه به يقين راي گرفتن براي اين وزرا حاشيههاي جديدي را به دنبال خواهدداشت. لاريجاني و نمايندگان حامياش البته به روي خودشان نياوردهاند كه آن طرح برايشان شده ابزار تهديد براي كوتاه آمدن احمدينژاد از مواضعي كه تا الان يكتنه ايستاده و گفته حاضر نيست تفسيرش از قانون را با تفسير شوراي نگهبان و مجلس عوض كند. اما نمايندهها پيشبيني ميكنند طرح 200 نماينده براي پس گرفتن قانون ادغام تهديدي جدي است كه ميتواند دولت را وادارد پس از دو ماه كوتاه بيايد و به بگو مگوي دو ماهه بين بهارستان و پاستور پايان دهد.
طبق آنچه اعضاي هياترييسه مجلس ميگويند لاريجاني روز سهشنبه هفته گذشته، اعلام وصول طرح 200 امضايي براي پسگيري ادغام را به تاخير مياندازد اما چون احمدينژاد به قزاقستان رفته بود نميتوانست با او مذاكره كند.
حسين سبحانينيا عضو هياترييسه مجلس به فارس گفته «بنا بود لاريجاني و احمدينژاد به صورت تلفني با هم صحبت كنند كه نشد و اين هفته حتما لاريجاني و احمدينژاد با هم درباره ادغامها مذاكراتي خواهند داشت و موضوع توقف ادغام وزارتخانهها از محورهاي اصلي مذاكره احمدينژاد و لاريجاني خواهد بود. آن طرف طيفي از اصولگرايان بدون آنكه اشارهيي كنند به اينكه لاريجاني دارد چه مذاكراتي ميكند، مدام مصاحبه ميكنند و ميگويند چرا درخواستشان كه دو سوم مجلس امضايش كرده اعلام وصول نميشود. حتي سروري موضوع را جديتر كرده و گفته وقت كشي هيات رييسه خلاف قانون است.
وي به مهر گفته طرح دو فوريتمان را با 200 امضا دادهايم و سهشنبه يا چهارشنبه بايد در دستور كار قرار ميگرفت اما لاريجاني اصرار دارد فعلا سكوت كنيم و موضوع را به حاشيه نبريم. از آنطرف وزير ارتباطات هم از طرف رييسجمهور به مجلس آمد و به آنها هشدار داد كه در مورد ادغام وزارت ارتباطات، عجله كردند. مگر ميشود وزراتخانهيي را كه در اتفاقات دو سال اخير در صف مقدم بوده به همين راحتي منحل كرد و حتي ستاد كل نيروهاي مسلح و پدافند غيرعامل قائل به ادامه كار اين وزارتخانه هستند. به هميندليل هم حاميان احمدينژاد فعلا تلاش دارند هم طرح دو فوريتي لغو ادغامها را منتفي كنند و هم تصميم ادغام وزارت ارتباطات در دو وزارتخانه مسكن و راه؛ به همين دليل، بايد منتظر ماند و ديد فردا لاريجاني ميتواند با احمدينژاد به توافقي برسد كه به استناد آن بتواند دو سوم مجلس را راضي كند كه افتخار ادغام وزارتخانهها را از دولت دهم نگيرد. ادغامي كه دولت دهم حاضر شد هزينههاي زيادي برايش بدهد و حتي با اين اتهام مواجه شود كه شيوهيي بوده براي پاكسازي كابينه از وزرايي كه با مشايي همسو نبودند.
ندای سبز آزادی: کمپین اعتراض سبز در دومین اطلاعیه خود حمایت قاطع خود از زندانیان معتصب در زندان اوین را اعلام کرد.
در این بیانیه آمده است «از روز یک شنبه 19 ژوئن به مدت یک هفته اعلام روزه سیاسی کرده و در تاریخ شنبه 25 ژوئن با به حرکت دراوردن موج سیاه در شهر های مختلف دنیا ، در میادین اصلی شهرها به تحصن می نشیند»
متن کامل اطلاعیه این کمپین که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:
اطلاعیه شماره 2 کمپین اعتراض سبز
بنا بر گزارش های رسیده 12 تن از زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین ، از صبح امروز شنبه 18 ژوئن، در اقدامی اعتراضی نسبت به شهادت هاله سحابی و هدی صابر دست به اعتصاب غذای نامحدود زده اند.
از همین روی، کمپین اعتراض سبز در محکومیت شهادت هاله سحابی و هدی صابر و همچنین حمایت قاطع از زندانیان سیاسی معتصب در زندان اوین ، از روز یک شنبه 19 ژوئن به مدت یک هفته اعلام روزه سیاسی کرده و در تاریخ شنبه 25 ژوئن با به حرکت دراوردن موج سیاه در شهر های مختلف دنیا ، در میادین اصلی شهرها به تحصن می نشیند
بدین وسیله از همه ایرانیان دعوت می کنیم تا با شرکت در تحصن روز شنبه 25 ژوئن ، اعتراض خود را نسبت به شهادت هاله سحابی و هدی صابر به گوش جهانیان رسانده و همبستگی خود را با زندانیان اعتصاب کننده در بند350 زندان اوین اعلام کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر با ما از طریق ادرس های زیر در تماس باشید.
ای میل : eteraaz.sabz (at)gmail.com
وبلاگ: http://www.eteraazsabz.wordpress.com
و فیس بوک : اعتراض سبز، http://www.facebook.com/eteraazsabz
ندای سبز آزادی: محسن میردامادی، از شاکیان سردار مشفق، برای رسیدگی به امور پزشکی، در مرخصی به سر می برد.
به گزارش ندای سبز آزادی، محسن میردامادی دبیر کل جبهه مشارکت ایران اسلامی، چندی پیش برای درمان و پیگیری وضعیت پزشکی خود به مرخضی آمده و در حال حاضر در مرخصی پزشکی به سر می برد و به گفته مسئولین زندان اوین پس از اتمام دوران درمان، محسن میردامادی به زندان اوین باز خواهد گشت.
محسن میردامادی، دبیر کل جبهه مشارکت ایران اسلامی در تاریخ ۳۰ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شده بود، میردامادی در تاریخ ۲۷ اسفند ماه با تودیع وثیقه ۴۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شده و در تاریخ سوم خرداد ماه در پی تماس از زندان اوین او خود را به زندان معرفی کرده بود.
ندای سبز آزادی: مراسم بزرگداشت مرحوم عزتالله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر، عصر روز جمعه در شهرستان رضوانشهر برگزار شد.
به گزارش ندای سبز آزادی، این مراسم که از سوی اصلاحطلبان گیلان و در ارتفاعات شهرستان رضوانشهر تدارک دیده شده بود، با حضور اعضای شورای منطقه جبهه مشارکت ایران اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و تنی چند از اصلاحطلبان استان گیلان در ارتفاعات منطقه درّان و قرائت قرآن و فاتحه آغاز شد و سپس با برگزاری مراسم کوهپیمایی، یادبود مرحوم عزتالله سحابی، هاله سحابی و هدی صابر خاتمه یافت.
ارسلان آزاده
بنده مرحوم هدی صابر را چند باری بیشتر زیارت نکردم. یک بار در تابستان سال 86 که مراسمی توسط شاخه دانشجویان جبهه مشارکت در محل این حزب برگزار شد و مراسمی در اعتراض به بازداشت دانشجویان متحصن در مقابل دانشگاه امیرکبیر بود.
در این مراسم دو شخصیت دعوت شده بودند که مورد احترام جنبش دانشجویی واصلاحطلبان بودند. یکی از این بزرگواران مرحوم صابر بود که مانند همیشه با لحن شاعرانه و ادبی به ایراد سخنرانی خود پرداخت.
بار اول که ایشان را دیدم به شهریور ماه سال 84 برمیگشت که مراسم یادبود آیتالله طالقانی قرار بود در حسینه ارشاد برگزار شود که هدی صابر هم از سخنرانان آن بود. آن روز به همراه یکی از دوستان خبرنگار که فیالحال در خارج کشور به فعالیت میپردازد به آن مراسم رفتیم. آقای صابر هم سخنرانی خود را در وصف آقای طالقانی همراه با شعر و ادب آغاز کرد و در میان مطالب خویش شعری را سرود که مصراع دومش چنین بود: «هر شب تا به سحر استاره شمارم».
از آن روز به بعد همواره این مورد در ذهنم بود که روزی حتماً مصراع اول آن را از آقای صابر بپرسم.
مجدداً وی را در تابستان سال 88 دیدم. در آن روز مراسمی در منزل دکتر میردامادی مقارن با تولد وی برگزار میشد و میردامادی و دیگران را چند ماهی بود که بازداشت کرده بودند. دوستان برای زنده نگه داشتن یاد دکتر میردامادی در حیاط منزل وی بودند و البته آقای صابر هم آمده بود. از آن جایی که وی فردی بسیار محجوب و سر به زیر بود تنها در گوشهای از حیاط غریبانه ایستاده بود. تصمیم داشتم نزد وی بروم و عرض ادبی کنم که متأسفانه مجالش فراهم نشد ولی پس از مدتی او را مشغول گعده و مصاحبت با دکتر خاتمی و چند نفر دیگر دیدم. در نظر داشتم که حتماً قبل از پایان مراسم مصراع اول همان شعر را از ایشان بپرسم که باز نشد...
ظاهراً مرحوم صابر در آن ایام مشغول تحقیق بر روی پروژهای در سیستان و بلوچستان بود و کمتر در تهران حضور داشت و شاید همین مقوله باعث شده بود تا وی از گزند محتسبان حکومتی در امان بماند.
ایشان تا اوایل سال 89 هم آزاد بود ولی پس از آن توسط مأموران اطلاعات سپاه بازداشت و به بند 2الف اوین برده شد. ظاهراً انسانی همانند صابر به هیچ بهانهای نباید خارج از محبس باشد. پس از چند ماه که حبس در 2الف در پی محکومیتی که چندین سال قبل داشت به بند 350 منتقل شد تا ادامه دوران حبس خود را بگذراند و متأسفانه شد آنچه نباید میشد صابر از میانمان برای همیشه رفت.
به نظر نگارنده از آقای صابر مظلومتر، خیرخواهتر و مهربانتر کمتر کسی را میتوان در اپوزوسیون قانونی حکومت ایران پیدا کرد. ایشان همیشه به دنبال حل مشکلات بود و حتی دلیل سفر وی به سیستان این بود که دلایل عدم توسعهیافتگی آنجا را بررسی کند. در یک حاکمیت صالح به چنین مخالفینی دفتر و دستک و امکانات و امنیت میدهند که ایرادات را بررسی کنند و ارائه دهند چون برونداد این افراد قطعاً به نفع کشور و حتی به نفع حاکمیت هم خواهد بود. در حالی که مرحوم صابر به امکانات هم نیاز نداشت و فقط خواهان عدم سنگاندازی بود. اما دریغ و صد دریغ که این گلها پشت سر هم پرپر میشوند و کاری از دست ما برنمیآید و فیالواقع ما هیچ، ما نگاه!
خداوند هدی صابر را با بزرگان و فرزانگان درگذشته این آب و خاک محشور گرداند.
دوست دارم تصور کنم که وارد مکانی شدهام که در آن عالمانی چون مهندس بازرگان، دکتر سحابی، عزتالله سحابی و هدی صابر دور هم نشسته و در حال اختلاط با یکدیگر میباشند. به سوی تکتک این بزرگواران میروم و دست آنها را میبوسم و در نهایت از جناب صابر مصراع اول آن شعر را سؤال میکنم و او با گشادهرویی پاسخ مرا میدهد.
هر شب تا به سحر استاره شمارم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر