
ندای سبز آزادی: یکی از شهروند خبرنگاران، گزارش خود از روز 22 خرداد ماه را برای صفحه فیس بوک 25 بهمن ارسال کرده است که به شرح ذیل است:
ساعت 6 میدان ونک: حضور 3 تیپ از نیرو های گارد در کنارنیروهای بسیج و حضور غیر عادی مردم در مقایسه با روز های دیگر کاملا نمایان و مشهود بود.
داخل اتوبوس های بی آر تی مملو از جمعیت بود ..از میدان ونک به سمت پایین رفته رفته جمعیت افزوده می شد .. در ساعت 6/45 اوج ازدحام جمعیت در مقابل پارک ساعی در دو سوی پیاده رو ها باعث دستپاچگی نیرو های امنیتی شد.
در همین حین به سمت یک اتوبوس بی آر تی حمله شد و با شوکر به مردم یورش اند. مورد حیرت آوری که مشاهده کردم این بود که یک تاکسی که حامل چند خانم بود در مقابل بیمارستان مهرگان متوقف شد و راننده خطاب به نیروهای ام نیتی حاضر در آن محل گفت : اینها (4 مسافر زن درون تاکسی) را تحویل بگیرید.
به رغم حضور بسیارانبوه نیروهای امنیتی حاضر که از لحاظ تعداد نیروهای مستقر در خیابان قابل قیاس با راهپیمایی روز 10 اسفند ( فردای دستگیری موسوی ) بود ، میزان برخورد با مردم به نسبت تجمعات پیشین بسیار کمتر بود.
در 3 مورد نیز شاهد برخورد لفظی شدید بین نیروهای لباس شخصی و نیروهای ویژه سپاه ( لباس پلنگی ها ) بودم که در یک مورد به برخورد فیزیکی منجر شد.
شاید یکی از علل عدم برخورد شدید نیروهای امنیتی با معترضان ، راهپیمایی آنها در سکوت کامل بود.
از ساعت 7 به بعد میزان جمعیت حا ضر در پیاده رو ها حد فاصل بیمارستان مهرگان تا ونک بسیار زیاد شده بود ، به طوری که در برخی موارد حرکت مردم به علت ازدحام زیاد به کندی انجام می گرفت.
افزایش جمعیت به وضوح در هر دو سوی پیاده رو ها قابل مشاهده و تا حدی دور از انتظار حاضران بود.
با افزایش جمعیت عده ای از مردم سر کوچه ها و در کنار پیاده رو ها تجمع کردند . به وضوح میشد رضایت ناشی از انبوه جمعیت را در چهره حاضران مشاهده کرد.
در طول مسیر هیچ شعاری از طرف مردم داده نمی شد. امروز در بین نیروهای بسیجی افرادی با تیپ های خاص و درسنین بین 18 تا 22 سال حضور داشتند که بیشتر از اینکه به بسی جیان شباهت داشته باشند به اراذل و خلافکاران شباهت داشتند.
میزان حضور زن ها به نسبت مردها بیشتر بود ، همچنین حضور میانسال ها بسیار چشمگیر بود. حدود ساعت 8 شاهد انتقال 2 مینی بوس حامل دستگیر شدگان بودم.
حضور لباس شخصی ها در بین مردم زیاد بود و گاها دستگیری هایی صورت می گرفت اما حمله علنی به عموم مردم ( جز در یک مورد ) در محدوده ای که من مشاهده کردم صورت نگرفت.
اما در مجموع میزان برخورد با مردم به نسبت سایر تجمعات کمتر بود، از ساعت 8 به بعد آرام آرام از میزان جمعیت کاسته شد و نکته آخر اینکه امروز امکان فیلم گرفتن بسیار سخت بود. شاید اگر این راهپیمایی در سکوت نبود ، میزان برخورد ها بسیار شدید تر از این می شد
ندای سبز آزادی: فرمانده نیروی انتظامی تلویحا دولت را متهم کرد که در روز بیست و دوم خرداد با پلیس همکاری نمی کرد.
سردار احمدی مقدم در صفحه شخصی خودش در فیس بوک ضمن بیان این مطلب مدعی شد که نیروی انتظامی حوادث روز ۲۲ خرداد را مدیریت کرده است.
احمدی مقدم مصداق های عدم همکاری دولت با نیروی انتظامی را بیان نکرده است، اما به نظر می رسد اشاره وی به اختلافات درون حکومت در مواجه با جنبش سبز باشد. بخشی از دولت که امروز جریان انحرافی نامیده می شود ترجیح می دهد سبزها با اعتراضات خود شکاف های موجود در حکومت را افزایش دهند تا آنها از فرصتی که بدست می آورند به نفع خودشان استفاده کنند
ندای سبز آزادی: امروز مردم رشت نیز مانند مردم سراسر کشور به خیابان آمدند و طبق خواسته شورای هماهنگی آرام و بدون شعار در مسیرهای تعیین شده حضور پیدا کردند.
به گزارش جنبش سبز گیلان، نیروهای امنیتی نیز خیابان مطهری را با موتورهای خود قرق کرده بودند و سردرگم به این سو آن سو می رفتند، زیرا هیچ بهانه ای برای درگیری با مردم نداشتند، چند دستگاه اتوبوس و مامورین یگان ویژه نیز در شهرداری و همچنین جلوی زندان شماره 2 مستقر بودند، حدود 200 موتور سوار نیز در خیابان ها بطور منسجم مشغول مانور بودند و انگار می خواستند این نکته را یادآور شوند که حکومت غیر مردمی حتی از راه پیمایی سکوت مردم هم میترسد.
بر اساس گزارش ات مردمی حدود ساعت 8:30 نیروهای امنیتی در چند نقطه از خیابان مطهری با مردم درگیر شدند.
ندای سبز آزادی: جوانان اصلاح طلب با صدور پیامی در گذشت هدی صابر را تسلیت گفتند.
در گوشه ای از این پیام آمده است «مردم عزیز ایران ما مسئولیم، مسئولیم که در برابر این خفقانی که هر روز عزیزی را به خشونت از ما می گیرد بی تفاوت نباشیم، مسئولیم که پیام این شهادت را بشنویم و به گوش همگان برسانیم، ما مسئولیم که پیام هدی صابر و دیگر شهیدان را که با رفتن خود شهادت دادند که این حاکمیت همه چیز یعنی سیاست و اقتصاد و مذهب و اخلاق و انسانیت و آزادگی را ابزاری برای مطامع خود می دادند و همه را به پایگاهی برای ظلم و جور و جنایت خود تبدیل کرده است به گوش جان بشنویم و به همگان برسانیم. ما مسئولیم که به ندای هل من ناصر ینصرنی زندانیان و شهیدانمان لبیک بگوییم.»
متن کامل این پیام که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:
انا لله و انا الیه راجعون
همه از خداییم و به سوی خدا بازمی گردیم
هدی صابر، فعال ملی مذهبی، قرآن پژوه،......در زندان اوین دار فانی را وداع گفت و داغی سنگین در دل های ما بر جای گذاشت. او رفت و بر پایه های صبری که دمادم در فراز و نشیب این روزهای تلخ از آن محافظت می کنیم ضربه ای سنگین وارد کرد و لرزه ای سخت بر پیکره صبرمان انداخت.
هدی صابر، مرد صبوری که سال های بسیار ازعمربا عزت خود را صرف رشد و تعالی و آبادانی فردای ایران کرد، امروز در سن 51 سالگی در اثر حمله قلبی ناشی از اعتصاب غذا و فشارهای سخت زندان و عدم توجه ماموران زندان جان به جان آفرین تسلیم کرد. هدی صابر که به همراه امیرخسرو دلیر ثانی در پی اعتراض به فاجعه تهاجم منجر به شهادت هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زده و هیچ مطالبه دیگری جز اعتراض برای افشاگری این جنایات بزرگ انسانی که در کشور و در سکوت رسانه ای در حال وقوع است نداشت، اینک خود به شهادت رسیده است.
هدی صابر در زمانی که هیچ ابزاری برای رساندن صدا و اعتراضش در برابر این رفتارهای غیر انسانی نداشت از تنها سرمایه و دارایی خود بهره گرفت و در راه آرمان خود به مقابله با ظلم برخاست و از دادن جان خویش نیز ابایی نکرد، آری او شهید است چرا که همچون همه شهیدان تاریخ با مرگ خویش میآموزد و پیام میدهد که در برابر ظلم و ستم، نتوانستن از جهاد معاف نمیکند و در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن، با مرگ خویش بر دشمن پیروز میشود و اگر دشمنش را نمیکشد، رسوا میکند.
مردم عزیز ایران ما مسئولیم، مسئولیم که در برابر این خفقانی که هر روز عزیزی را به خشونت از ما می گیرد بی تفاوت نباشیم، مسئولیم که پیام این شهادت را بشنویم و به گوش همگان برسانیم، ما مسئولیم که پیام هدی صابر و دیگر شهیدان را که با رفتن خود شهادت دادند که این حاکمیت همه چیز یعنی سیاست و اقتصاد و مذهب و اخلاق و انسانیت و آزادگی را ابزاری برای مطامع خود می دادند و همه را به پایگاهی برای ظلم و جور و جنایت خود تبدیل کرده است به گوش جان بشنویم و به همگان برسانیم. ما مسئولیم که به ندای هل من ناصر ینصرنی زندانیان و شهیدانمان لبیک بگوییم.
ما به همه کسانی که می توانند قدمی برای جلوگیری از این جنایت های پی در پی در کشور بردارند می گوییم اگر دین دارید، "دین" و اگر ندارید "آزادگی" مسؤولیتی بر دوش شما نهاده است که به عنوان یک انسان دیندار، یا انسان آزاده، سکوت خود را بشکنید و چشم بر این جنایات نبندید.
ما از مراجع معزز می خواهیم که بخاطر دین که مبلغان آن هستند - و بیش از همه ما می دانند که نسبت به هیچ ظلمی به اندازه ظلم به انسان های بی گناه بی تاب و نگران نیست- در برابر این جنایاتی که به نام دین و به دست حکومتی دینی انجام می شود بیش از این سکوت نکنند.
ما جوانان اصلاح طلب ضمن تسلیت این فاجعه دردناک انسانی به خانواده صبور و رنج دیده شهید هدی صابر و همچنین به همه مردم ایران ، از همگان می خواهیم که این خانواده رنج دیده را که بخاطر ایران، به خاطر انسانیت، بخاطر افشای جنایت و ظلم، چنین در غم و رنج فرو رفته اند تنها نگذارند و با همراهی خود مرحمی بر دل رنج دیده شان باشند و اعلام کنند که پیام این شهید را دریافته اند.
جوانان اصلاح طلب
22/ 3/1390
روز جمعه هدی صابر فعال ملی مذهبی در اثر شوک قلبی ناشی از اعتصاب غذا در اعتراض به فاجعه جانباختن هاله سحابی به شهادت رسید. این در حالی است که علت اصلی درگذشت این روزنامه نگار برجسته، بی توجهی مسئولان زندان نسبت به رسیدگی پزشکی فوری به او بوده است و به گفته پزشکان اگر زود به بیمارستان منتقل می شد نجات وی از مرگ حتمی بوده است.
فیروزه صابر در خصوص اعتراضات خانواده صابر می گوید: “ما می خواهیم بدانیم چرا باید برای هاله این اتفاق بیافتد و ایشان در اعتراض به این برخوردها دست به اعتصاب بزند؟ و چرا زمانیکه دچار ناراحتی قلبی می شوند سریع ایشان را به بیمارستان منتقل نمی کنند؟ که به گفته پزشکان اگر زود به بیمارستان منتقل می شد الان برادرم در میان ما بود. اینها اعتراضاتی است که خانواده صابر از بازپرسی که به بیمارستان آمده بود مطرح کردند تا ببینیم به این اعتراضات پاسخ و رسیدگی می کنند ؟ هر چند که می دانیم رسیدگی نمی شود اما به هر حال وظیفه خانواده است که به این اتفاقات اعتراض کند.”
احمد منتظری در پیامی به مناسبت درگذشت هدی صابر تاکید کرده است:”گناه این فاجعه بزرگ به عهده کسانی است که آن عزیز را به بهانههای واهی به زندان افکندند، آزادیاش را سلب کردند و خانواده و دوستان را از فیض وجودش حتی در آخرین لحظات حیاتش محروم نمودند. پرواضح است که اگر هدی صابر عزیز ما زندانی نمیشد چنین مرگی برای او رقم نمیخورد و اگر مسبّبان درگذشت هاله سحابی مجازات میشدند، زمینه چنین مرگ دلخراشی برای هدی صابر به وجود نمیآمد.”
همچنین سیدمحمدخاتمی در پیام تسلیتی به مناسبت شهادت هدی صابر این رویداد را “تلخ” و “سنگین” توصیف کرد.
گفتنی است هدی صابر روزنامه نگار، مترجم، و فعال ملی مذهبی و از گردانندگان مجله توقیف شده “ایران فردا” بود که به همراه خسرو دلیرثانی از اعضای شورای فعالان ملی-مذهبی در پی شهادت مظلومانه هاله سحابی، از دوازده خرداد ماه در اعتصاب غذا بود. هدی صابر در بیانیه ای بهمراه دلیر ثانی اعلام کرده بود: “ما دو عضو خانواده فکری – سیاسی ملی – مذهبی در اعتراض به فاجعه روز چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۰ و تهاجم منجر به مرگ فرزند اول سحابی بزرگ که مادرصفت و خواهرگونه در خدمت مردمان و آسیب دیدگان وقایع دو سال اخیر میهن بود، از گاه غروب پنجشنبه ۱۲ خرداد ماه در بند ۳۵۰ زندان اوین بدون طرح هیچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای تر می زنیم.”
متن گفتگوی “جرس” با فیروزه صابر خواهر هدی صابر در پی می آید:
خانم صابر، ضمن تسلیت به شما، دقیقا شما چه زمانی از خبر درگذشت برادرتان با خبر شدید؟
ما امروز از طریق سایت ها و دوستان با خبر شدیم که برادرم در بیمارستان مدرس است و بعد از اینکه به بیمارستان مراجعه کردیم به ما گفتند که جسدش در سردخانه بیمارستان است.
لطفا از علت انتقال ایشان به بیمارستان بگویید؟
برادرم به خاطر فاجعه و شهادت هاله سحابی از پنج شنبه گذشته دست به اعتصاب غذا زده بود و روز جمعه که روز نهم اعتصابش بود ساعت چهار و نیم بامداد دو بار دچار حمله قلبی می شود و به زندانبانان از درد خود گفته است اما زندانبانان توجهی به او نکرده اند و پنج – شش ساعت بعد از حمله قلبی برادرم را به بیمارستان مدرس رسانده اند و در آنجا آنژیوگرافی کردند و دو بار انژوکت شده و تلاش می شود تا رگهایش باز شود اما متاسفانه چون فشارشان پایین افتاده بود و تورم ریوی داشته درمان پزشکی اثر نکرده و برادرم فوت کرد. اما در حالیکه برادرم روز جمعه درگذشته است اما خبر فوت ایشان از دیشب در سایت ها آمد و امروز همه مطلع شدند.
خبر شهادت آقای صابر از چه طریقی به سایت ها رسیده است؟
یکی از دوستانمان دیروز در بیمارستان مدرس بوده و بطور اتفاقی شنیده که هدی صابر در سی سی یو آنجا تمام کرده است و اگر این دوستمان آنجا از جریان با خبر نمی شد اخبارش منتشر نمی شد.
آیا زمانیکه ایشان را به بیمارستان منتقل کردند به شما خبر دادند؟
نخیر، هیچ اطلاعی به ما ندادند و ما از سایت آقای نوری زاد خبر را شنیدیم و اگر در سایت این خبر نمی آمد اصلا هیچ اطلاعی به ما نمی دادند. حتی همسر برادرم که با کارشناس پرونده تماس گرفته اما او گفته که چیزی نیست نگران نباشید.
می توانید اعتراضات خانواده صابر را نسبت به درگذشت آقای صابر بفرمایید؟
ما می خواهیم بدانیم چرا باید برای هاله این اتفاق بیافتد و برادرم در اعتراض به این برخوردها دست به اعتصاب بزند؟ و چرا زمانیکه دچار ناراحتی قلبی می شوند سریع ایشان را به بیمارستان منتقل نمی کنند؟ که به گفته پزشکان اگر زود به بیمارستان منتقل می شد الان برادرم در میان ما بود.
اینها اعتراضاتی است که خانواده صابر از بازپرسی که به بیمارستان آمده بود مطرح کردند تا ببینیم به این اعتراضات پاسخ و رسیدگی می کنند هر چند که می دانیم رسیدگی نمی شود اما به هر حال وظیفه خانواده است که به این اتفاقات اعتراض کند.
شما همیشه نسبت به حبس آقای صابر در زندان اعتراض داشتید آیا هیچوقت پاسخی به این مسئله از سوی مسئولین قضایی دریافت کردید؟
برادرم از دوم مرداد ماه بدون هیچ حکمی در زندان نگهداری می شده است که گفته بودند بازداشتشان به علت حکم ده سال پیششان بوده که از نظر وکیل این مسئله منتفی بوده و بارها از طرف آقای شریف اعلام شده بود. در هر حال از طرف خود ایشان و خانواده و وکیل همیشه اعلام شده که نگهداری ایشان در زندان هیچ دلیل قانونی نداشته است و پاسخی هم نگرفتیم.
آخرین باری که آقای صابر را ملاقات کردید چه زمانی بوده است؟
ما دوشنبه هفته گذشته با ایشان ملاقات داشتیم که در اعتصاب غذا بودند….
آیا پیکر آقای صابر را به شما تحویل داده اند؟
بله، جسدشان را به پزشک قانونی بردند تا آنجا کالبد شکافی شود و الان در سردخانه بهشت زهرا است.
آیا اجازه برگزاری مراسم تشیع آقای صابر را داده اند؟
به ما گفته اند که صبح می توانید پیکر برادرم را تحویل بگیریم و مراسم را به جا بیاوریم.
الان وضعیت روحی فرزندان و همسر ایشان چطور است؟
بالاخره یک شوکی بود که به همه بخصوص به فرزندان ایشان وارد آمد و همه ناراحت هست
هدی صابر، فعال ملی مذهبی و روزنامهنگار، پس از ۱۰ روز اعتصاب غذا در زندان اوین و بر اثر سکته قلبی درگذشت. اعتصاب غذای وی در اعتراض به وقایعی بود که منجر به درگذشت هاله سحابی، از دیگر فعالان ملی مذهبی، شده بود.
رضا علیجانی، روزنامهنگار، فعال ملی مذهبی و سردبیر نشریه توقیفشده "ایران فردا" است. وی یکی از دوستان و همرزمان هدی صابر است.
دویچهوله: آقای علیجانی، آیا از جزییات درگذشت آقای هدی صابر باخبر هستید که به ما اطلاعی بدهید؟
رضا علیجانی: ایشان در حال اعتصاب غذا بوده است. حالش بههم میخورد و ظاهراً ۲۴ ساعت درد میکشید، به مسئولین اطلاع میدهد و خیلی دیر به بیمارستان اعزام میشود. در بیمارستان با مشکلات قلبی و مشکلات دیگری مواجه میشود. متأسفانه درمان نتیجه نمیدهد و چون دیر به بیمارستان رسانده میشود، فوت میکند.
از آنچه در حال حاضر در ایران، در رابطه با تحویل جنازهی ایشان به خانواده، میگذرد اطلاعی دارید؟
هنوز جزییات آن را نمیدانم، چون خانواده بسیار ناراحت هستند. ظاهراً مسئولین نمیخواستهاند خبر پخش بشود و میخواستند بعد از ۲۲ خرداد، ماجرا را به خانواده اطلاع بدهند.
من صبح که به یکی از نزدیکانشان زنگ زدم، اصلاً اطلاعی نداشتند. ایشان در مسیر بیمارستان و خیلی آرام بودند. در تلفن بعدی، ایشان در سردخانه بود و بسیار نگران بود و هنوز جسد را ندیده بود. در تلفن سوم، اصلاً جواب نداد و در تلفن چهارم، یکی از همراهانشان، در حالیکه به شدت ناراحت بود و گریه میکرد، پاسخ تلفن را داد. متأسفانه به علت بیتوجهی و اهمال صددرصد مسئولین زندانی یا مقامات امنیتی، هدی صابر فوت میکند.
در حالیکه همهی کسانی که تجربهی زندان را دارند؛ چه زندانی، چه زندانبان، چه مسئولین امنیتی و چه بازجو و شکنجهگر، همهی اینها میدانند که زندانی در دوجا بهشدت جاناش در خطر است، یکی زندانیای که کابل میخورد و ممکن است دیالیز بشود و باید به شدت از او مراقبت بشود و زندانیای که اعتصاب غذا میکند، جاناش به شدت در خطر است. به گمان من، این اهمال عمدی بوده و خواستهاند از شر هدی صابر راحت بشوند و اخطاری هم به بقیهی زندانیها داده باشند که پایان اعتصاب غذا این است.
هدی صابر ورزشکار بود. الان گفته میشود که بیمار بوده و ناراحتی داشته است، اما او هیچ بیماری و ناراحتیای که حاد باشد نداشت. هدی ۵۲ سال و نیم سن داشت و هیچ بیماری حادی که او را تهدید بکند، نداشت. در زندان آخر، روزی بیش از یک ساعت، یک ساعت و نیم ورزش میکرد. کسانی که هدی صابر را از نزدیک میشناختند، میدانند که او ورزشکار بود، ویژهنامهی تختی را منتشر کرد و راجع به سنت پهلوانی کتاب دارد.
او چند ماه پیش میخواست اعتصاب غذا کند، مهندس سحابی به خانوادهاش گفت: «به او بگویید که بههیچوجه اینکار را نکند، چون من هدی را میشناسم، تا آخر خطش میرود و آنها هم جلویاش را نمیگیرند که هدی بمیرد». مهندس سحابی به شدت به خانوادهی هدی صابر هشدار داد و خواست از طرف او به هدی بگویند که اعتصاب غذا نکند. حال میبینیم که پیشبینی مهندس سحابی به تحقق پیوست.
آقای هدی صابر را اینبار آخر به چه اتهامی دستگیر و زندانی کردند؟
هدی صابر را در خیابان گرفته بودند. حکم چندین روز قبل را به او نشان داده بودند و او را به اتهام اختفا گرفتند. در حالیکه هدی را جلوی دفتر کارش در خیابان دستگیر کرده بودند. گفته شد که او دارد حکم زندان قبلیاش را میکشد، در حالیکه هیچگاه چنین حکمی به رؤیت هدی نرسید و خانواده و وکیلاش نیز چنین حکمی را ندیدند. بعداً شنیدیم که گفتهاند ما پیشگیرانه، هدی صابر را گرفتهایم.
هدی صابر یک پروژهی اقتصادی در زاهدان داشت و به شدت در آنجا، در یک منطقهی فقیر نشین مشغول بهکار بود و به این نوع کارهای اجتماعی معتقد بود. نمیدانم آنها چه تصوری داشتند. بعداً هم که هدی را گرفتند، گفته بود که من حاضرم به هزینهی خودم شماها را (یعنی بازجوها) را به منطقه ببرم که ببینید این یک کار خدماتی و ملی بوده و در ارتباط با وزارتخانههای رسمی کشور است.
من فکر میکنم دید توهم و توطئهای که اینها داشتند و نگاهی که به هدی داشتند، که فردی بسیار باانرژی و باانگیزه است، این توهم و بدبینی دست بهدست هم داد و هدی را به زندان انداختند. به تعبیر خودشان، میخواستند روی او را کم کنند. به تعبیر خودشان، فکر میکردند هدی که ظاهراً فعالیت علنیای ندارد، احتمالاً دارد کارهای مخفی پنهانی انجام میدهد. او را از زمین بیرون کشیدند که ریشههایاش خشک بشود و قطع بشود.
هدی صابر را بار آخر، بدون اینکه هیچ حکم رسمی و قانونیای به خودش، وکیل و یا خانوادهاش بدهند، گرفتند.
نقش آقای صابر را در جریان ملی- مذهبی، به لحاظ نظری و عملی، چگونه میبینید؟
هدی صابر فردی تقریباً همه جانبه بود. او کارشناس اقتصاد بود، در حوزهی ورزشی کار کرده بود، در رشتهی تاریخ تحقیق کرده بود و کلاسهای تاریخ داشت، با جنبش دانشجویی نیز ارتباط خیلی نزدیکی داشت. اکثر بچههای نسل ۱۸ تیر، هدی صابر را میشناسند. او در کنگرهها و اجلاسهای تحکیم، معمولاً یکی از اعضای ثابت و یکی از سخنرانهای ثابتاش بود. او در مجلهی "ایران فردا" مسئول سرویس اقتصادی ما بود. ویژهنامهای به مناسبت پنجاهمین سال برنامه و بودجه داشتیم که سردبیری آن بر عهدهی هدی بود. به بنیانگذاران مجاهدین خلق، از جمله حنیفنژاد و… علاقهی ویژهای داشت. ضمن اینکه مشی سیاسی کنونی مجاهدین خلق را قبول نداشت و با آنها مرز داشت، اما در عین حال، به بنیانگذاران مجاهدین علاقهی ویژهای داشت. کتابی به نام "سه همپیمان عشق" را در همین سالهای اخیر کار کرده بود که منتشر شد. ویژهنامهای برای تختی منتشر کرد و همچنین در بارهی دکتر مصدق تحقیقی کرده بود که به صورت کتاب و شکلهای دیگر رسانهای منتشر کند.
هدی واقعاً یکنفره، یک لشکر بود. یعنی خیلی بیشتر از تواناش، خیلی بیشتر از آنچه از یک نفر توقع میرود، فعالیت میکرد. این را همهی کسانی که از نزدیک با صابر سروکار داشتند، تأیید میکنند. او انسان ویژهای بود، اگر برای دیگران سختگیر بود، برای خودش، به صورت مضاعفی سختگیر بود. خیلی منظم بود، نظم زندگی شخصیاش زبانزد بود. سر قرار آمدنهایاش، سر ساعت آمدنهاش و دقتاش در کارها، زبانزد همهی دوستان بود. واقعاً من نمیدانم این فاجعه را چگونه میتوان هضم کرد.
این خرداد، برای ما خرداد شومی شده است. سه کشته و سه مرگ؛ عزتالله سحابی، هاله سحابی و حالا هدی صابر. من را یاد ۱۶ آذر میاندازد که سه شهید دانشگاه، پای کودتای ۲۸ مرداد، کودتای استبدادی و استعماری قربانی شدند و حالا این سه قربانی ما هم سه قربانی مردم ایران پای کودتای سال ۸۸ هستند. آقای مهندس سحابی که در پایان عمر زجرکش شد، هاله سحابی که با رنج و درد و زیر ضرب مأمورین وحشی کشته شد و حالا هدی صابر که در زندان، به نوعی اعدام نامرئی شد.
همانگونه که گفتید، به نظر میآید این روزها و در این خرداد ماه، ضربههای جبران ناپذیری به جریان ملی- مذهبی وارد آمده است. چشمانداز این جریان و جنبش را چطور میبینید؟
جامعهی ایران، یک جامعهی متکثر است. افراد مذهبی، غیرمذهبی، مذهبی سنتی، مذهبی مدرن در آن هستند. ملی- مذهبیها هم بخشی از این جامعهی متکثر هستند. در اینجا دیگر هدی صابر یا هاله یا عزتالله سحابی، تنها متعلق به جریان ملی مذهبی نیستند. اینها متعلق به ملت ایران هستند. اینها هدیهی ملت ایران، قربانیهای این جامعه در مقابله با کودتای ۸۸ هستند. ما هم، همانطور که دوستانمان در بیانیهشان گفتهاند: "ما همه سحابی هستیم، ما همه هاله هستیم"، امیدواریم مشی و منش و روحیه و دقت و نظم هدی صابر را همه ادامه بدهند.
جدا از تشکل ما، این تفکر جوانههایی هم در جامعه خواهد داد، در کنار دیگر طیفها و جریانها. امیدواریم این، (شاید نشود گفت مرگ، به قول یکی از دوستان که گفت یک حماسه است) حماسه، روحیه و انگیزهی جنبش دمکراسیخواهی و جنبش سبز را در ایران آبیاری کند و روحیهی همگرایی ملی را در میان منتقدین و تحولخواهان افزایش بدهد و انرژی بیشتری آزاد کند، برای غلبه بر مشکلات و موانع بزرگی که در سر راه وجود دارد.
واقعاً هضم این فاجعه برای من خیلی سخت است. من احساس میکنم، در ایران ما دیگر حکومت ولایت نداریم، به نوعی حکومت وقاحت داریم، وقاحتی که به سرانجام و اوج خودش رسیده است.
کیواندخت قهاری
تحریریه: شیرین جزایری
در پی جانباختن هدی صابر، روزنامه نگار، فعال ملی – مذهبی و زندانی سیاسیِ اعتصابی در زندان اوین، خانواده امیر خسرو دلیرثانی نیز، نسبت به تداوم اعتصاب غذای این فعال ملی- مذهبی زندانی، ابراز نگرانی شدیدی می کنند.
به گزارش جرس، طی سه روز گذشته خبری مبنی بر وضعیت وخیم این دو زندانی سیاسی اعتصابی یعنی هدی صابر و امیرخسرو دلیرثانی منتشر گردید، که روز یکشنبه خبر جانباختن صابر تائید شد ولی هنوز خبری از وضعیت حال امیر خسرو دلیرثانی در دست نمی باشد.
امیر خسرو دلیرثانی از اعضای شورای مرکزی جنبش مسلمانان مبارز و از فعالان ملی مذهبی در بند اوین می باشد که پس از به شهادت رسیدن هاله سحابی و بی احترامی ماموران حکومتی به تشییع جنازه مهندس عزت الله سحابی دست به اعتصاب غذا زدند.
دوستان این فعال ملی – مذهبی و عضو جنبش مسلمانان مبارز، از شخصیت ها، گروهها و سازمانهای بین المللی خواستار اقدامی عملی برای نجات جان امیر خسرو شده و خاطرنشان می کنند که بیم آن می رود که حکومت توسط عواملی و یا به طریقی سبب مرگ هدی صابر بوده اند.
در حالی که امروز سراسر خیابان ولیعصر از ونک تا میدان ولیعصر شاهد حضور امیدوار کننده و توام با آرامش مردم ، تعطیلی مغازه ها و حضور انبوه نیروهای امنیتی بود سایت خبرآنلاین در خبری نوشت:
بعدازظهر روز یکشنبه خیابان ولیعصر حدفاصل میدان ولیعصر تا میدان ونک خیلی متفاوت از روزهای گذشته نبود.
این سایت همچنین در ادامه آورد: تا ساعت ۲۱:۳۰ یکشنبه شب خبری مبنی بر تجمع و یا درگیری در محدوده میدان ولی عصر تا میدان ونک مخابره نشده و گزارش خبرنگاران خبرآنلاین آن تایید نمی کند.
ندای سبز آزادی: مراسم تشییع پیکر شهید هدی صابر، روزنامه نگار زندانی و فعال ملی -مذهبی که پس از ده روز اعتصاب غذا صبح امروز جان سپرد، فردا دوشنبه، ساعت هفت صبح از مقابل غسالخانه بهشت زهرای تهران تشییع می شود.
به گزارش کلمه، این مطلب را خانواده صابر اعلام کرده و از دوستداران وی و هواداران جنبش سبز برای حضور در این مراسم دعوت به عمل آورده اند.
رضا هدی صابر روزنامه نگار، و فعال سیاسی که از زندانیان پس از انتخابات بود در پی اعتصاب غذا و حمله قلبی به شهادت رسید.
ماموران روز جمعه وی را به دلیل عارضه قلبی ناشی از اعتصاب غذا از زندان اوین به بیمارستان مدرس منتقل می کنند، اما سنگینی آسیب قلبی ناشی از اعتصاب غذا چنان بوده است که وی تحمل این آسیب را نداشته و برای همیشه آزاد شد.
پزشکان بیمارستان مدرس معتقدند علت مرگ وی علاوه بر اعتصاب غذا سهل انگاری مقامات زندان در انتقال به موقع به بیمارستان بوده است.
هدی صابر و امیرخسرو دلیر ثانی دو فعال ملی – مذهبی در پی شهادت هاله سحابی اعلام کرده بودند که در اعتراض به فاجعه روز چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۰ و تهاجم منجر به مرگ فرزند اول سحابی بزرگ که مادرصفت و خواهرگونه در خدمت مردمان و آسیب دیدگان وقایع دو سال اخیر میهن بود، از غروب پنجشنبه ۱۲ خرداد ماه در بند ۳۵۰ زندان اوین بدون طرح هیچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذایتر میزنیم.
ندای سبز آزادی: شورای هماهنگی راه سبز امید به مناسبت شهادت هدی صابر زندانی سیاسی که بر اثر اعتصاب غذا جان باخت پیام تسلیتی را صادر کرد.
این شورا در بخشی از پیام خود شهادت هدی صابر را جدیدترین سند مظلومیت ایرانیان و فرعونیت حاکم بر کشور برشمرد و گفت: ﺍﻗﺘﺪﺍﺭﮔﺮﺍﻳﺎﻥ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﮐﺸﻭﺭ چه توضیحی برای جان باختن مظلومانهی نخبگان و فرزندان صالح این سرزمین دارد؟
متن کامل این پیام به شرح زیر است:
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍلرحیم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
اى کسانى که ایمان آورده اید، صبر کنید و ایستادگى ورزید و مرزها را نگهبانى کنید و از خدا پروا نمایید امید است که رستگار شوید. (آل عمران- ۲۰۰)
هموطنان عزیز
سالروز ۲۲خرداد با خبر بس ناگوار شهادت یاور مومن و آزادهی جنبش دموکراسیخواهی و حقطلبی مردم ایران همراه شد. هدی صابر، از صادقترین ظلمستیزان و یاوران مخلص ستمدیدگان ایران، از جمع آزادگان میهن پرکشید و رفت. این فعال ملی-مذهبی، روزنامهنگار، قرآن پژوه و فعال جامعه مدنی، از مبارزانی بود که دغدغه آزادی و آبادی و عزت ایران داشت و در این راه جان داد.
هدی صابر که از ۱۲ خرداد و «در اعتراض به شهادت هاله سحابی»دست به اعتصاب غذا زده بود، روز گذشته و در پی اهمال ماموران امنیتی و مسئولان قضایی مسلط بر زندان اوین، مظلومانه جان باخت. آن آزاده تاکید کرده بود که شاید اعتصاب غذای اعتراضیاش، «مانع از تکرار بیدادگریها علیه انسانهای بیدفاع شود.»
ﻣﺘﻮﻟﻴﺎﻥ ﻣﺴﺘﺒﺪ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﻱ ﺍمنیتی ﻭ فضایی با بیاعتنایی به حقوق اساسی شهروندان ﻭ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﺟﺎﺭﻯ، هر روز فاجعهای جدید میآفرینند. شهادت هدی صابر جدیدترین سند مظلومیت ایرانیان و فرعونیت حاکم بر کشور ماست. ﺍﻗﺘﺪﺍﺭﮔﺮﺍﻳﺎﻥ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﮐﺸﻭﺭ چه توضیحی برای جان باختن مظلومانهی نخبگان و فرزندان صالح این سرزمین دارد؟
شورای هماهنگی راه سبز امید ضمن عرض تسلیت صمیمانه به خانواده و همفکران زندهیاد هدی صابر، آیهی صدر این اعلامیه را –که بسیار مورد توجه آن شهید عزیز بود – به همراهان جنبش سبز یادآور میشود، و ﺍﺯ ﻫﻤﮕﺎﻥ میخواهد در بزرگداشت شهید جدید جنبش سبز به قدر توان بکوشند و راهش را ﺑﺎ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻭ پایداری ادامه دهند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۲۲ خرداد ۱۳۹۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر