-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ فروردین ۱۶, سه‌شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 04/05/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



تعداد اعدام هایی که عفو بین الملل در سال ۲۰۱۰ ثبت کرد همچنان کاستی می یابد: از ۷۱۴ در سال ۲۰۰۹ به ۵۲۷ در سال ۲۰۱۰. البته آمار و ارقامِ پنهان با وجود کشورهایی مانند چین که حکم های اعدام را محرمانه نگاه می دارند بسیار بالاست. تعداد اعدام ها در ایران افزایش زیادی داشته است. فقط در ژانویه و فوریه ۲۰۱۰ دست کم ۱۲۰ نفر اعدام شدند. عفو بین الملل روز دوشنبه در چهارچوب یک گردهمایی در بِرن از این موارد یاد می کند.

«تسوانتیش مینوتن آنلاین» از خانم آنتونیا برچینگِر هماهنگ کنندۀ ایران در عفو بین المللِ سوئیس دربارۀ علت افزایش اعدام ها و اینکه چرا افشای نام محکومان به مرگ می تواند ضرر هم داشته باشد و نیز به چه سبب اعدام در ایران موضوعی همیشگی است، پرسید.

برچینگر از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ مشاور امور حقوق بشر سفارت سوئیس در تهران بود.

عفو بین الملل امروز در چهارچوب یک گردهمایی در برن به مجازات مرگ در ایران پرداخت. چرا این کشور کانون توجه است؟

آنتونیا برچینگر: ایران بعد از چین بیشترین انسان ها را اعدام می کند، سال گذشته بیش از ۵۰۰ نفر بودند. بدین ترتیب این کشور با توجه به جمعیتش مقام اول را در جهان دارد. به علاوه از دسامبر گذشته افزایش تصاعدی را شاهد بوده ایم. چنین می نماید که رهبری ایران واقعاٌ در حالت جنون کشتن به سر می برد.

دلایل این افزایش چیست؟

به نظر ما دو دلیل وجود دارد: مجلس ایران در سال ۲۰۱۰ قانون مبارزه با مواد مخدر را تشدید کرد، که اکنون موادی مانند اسپید و اکستازی و ال اس دی را هم در بر می گیرد. داشتن ۳۰ گرم از این مواد طبق قانون مجازات اعدام را در پی دارد. دلیل دوم اینکه هرچه بیشتر مخالفان به علت «دشمنی با خدا و رسول» اعدام می شوند.

در سنجه با چین به چشم می آید که ایران پروایی ندارد خبر اعدام ها را بدهد. انتقاد گستردۀ غرب رهبری ایران را ناراحت نمی کند؟

چرا، اتفاقاٌ خیلی. از طرف دیگر نیز رهبری ایران اهداف داخلی دارد یعنی سیاست قدیمی ترساندن مخالفان. با ناآرامی ها در جهان عرب رهبران ایران هم پی برده اند که چه موقعیت متزلزلی دارند.

سال گذشته حکم مرگ سکینۀ آشتیانی افکارعمومی غرب را متأثر کرد. این موارد برای کار شما تا چه حد مهمند؟

برای بسیج افکارعمومی این موارد بسیار مهم هستند. به رهبری ایران نشان داده می شود اعدام انسان ها مورد توجه افکارعمومی قرار می گیرد و پیامد دارد.

بخشی از مخالفان در ایران در برخورد با این موارد احساس دوگانه ای دارند. برخی گله دارند این ماجرا همۀ توجه را به خود جلب می کند و بدین ترتیب دیگر سرنوشت ها را از نظر دور می دارد.

البته چنین کمپین هایی معایبی هم دارد. تماس با مطبوعات غربی برای یک متهم فوری اتهام جاسوسی را هم در پی دارد. ما از مورادی خبر داریم که وکیلان مدافع مشخصاٌ خواستار سکوت شده اند تا موکلانشان به خطر نیفتند. دستگاه قضایی ممکن است در این حالت با تخفیف مجازات مخالفت کند تا مبادا اینگونه به نظر آید که تسلیم فشار غرب شده است. با این وجود فکر می کنم منافع بر معایب می چربند.

اطلاعات تازه ای از سرنوشت سکینۀ آشتیانی دارید؟

سکینۀ آشتیانی در سال ۲۰۰۶ به زنای محصنه متهم و محکوم به سنگسار شد، اما سال گذشته مقام های ایران سنگسار را بعد از اعتراض جهانی متوقف کردند. وی البته همچنان در زندان و در معرض تهدید مجازات اعدام با طناب دار است. همینطور وکیل او جواد هوتن کیان در زندان است و گزارش می شود وی را شکنجه کرده اند.

مجازات اعدام در ایران موضوع همیشگی در غرب است. چرا دیگر کشورهای اسلامی مانند عربستان سعودی و پاکستان در مقایسه با انتقاد کمتری روبرویند؟

علت این است که ایران از دیگر کشورها بیشتر اعدام می کند و موارد اعدام در ایران به نسبت خوب ثبت می شوند. فکر می کنم انتظار غرب از ایران هم چیز دیگری است. گزارش مفصل دربارۀ جنبش مخالفان در ایران و انعکاس گستردۀ فیلم های ایرانی از چند دهه قبل و شاید یاد آوری زمان شاه – که آنقدرها هم بهتر نبود – برداشت کشوری در حد خود پیشرفته را از ایران به دست می دهد. به همین نسبت گزارش اعدام ها و بویژه سنگسارها وحشت آفرین است.

عفو بین الملل کامیابی کمپین های خود را چگونه می سنجد؟

سکینۀ آشتیانی یک نمونۀ آن است: بدون کمپین جهانی علیه سنگسارش وی کشته شده بود. سازمان ما در طول سال ها شعاع عملش را پیوسته افزایش داده است. در گذشته فقط به زندانیان سیاسی پرداخته می شد، امروز تمام گسترۀ حقوق بشر را می پوشانیم. اینکه به چه مواردی به صورت ویژه پرداخته شود تصمیمش با مرکز اصلی در لندن است. در کل برآنیم کمپین های ما در نیمی از موارد اثر می گذارند.

* در: تسوانتیش مینوتن آنلاین/ گفتگو را امید مریوانی انجام داده است.

عکس از: Keystone/Abedin Taherkenareh


 


برنامه اتمی ایران نه ارزش خطر انسانی، نه هزینه اقتصادی آن را ندارد. هرقدر هم که انرژی تولید کند. در حالی که ژاپن برای جلوگیری از فاجعه اتمی تلاش می کند، جهان بر روی بیش از ۴۰۰ نیروگاه فعال در دیگر کشورها متمرکز شده است که ایران هم میزبان یکی از این نیروگاه های اتمی است.

ایران نه تنها در ساخت تاسیسات اتمی ایمنی لازم کافی ندارد، که به دلیل موقعیت توپوگرافی و لایه های زمین با امکان وقوع زلزله های سنگین هم روبرو است که به مراتب موقعیت بدتری از نیروگاه فوکوشیما را ممکن است به وجود آورد. مخلوطی از احساس ملی گرایی نادرست هدایت شده با اطلاعات غلط و پروپاگاندای نظام باعث شده توجیه استفاده از انرژی اتمی جا افتاده شده و از آن به عنوان «حق مسلم» یاد شود.

از زمان بروز فاجعه در ژاپن، شمار رو به رشدی از تحلیلگران، کارشناسان و وبلاگرها در نوشته ها و اظهارنظرها هشدار می دهند که انرژی اتمی در خدمت منافع اقتصادی و امنیتی و شهروندی مردم ایران نیست. ولی آیا وضع عوض می شود؟

مقامات ایرانی البته در مورد امنیت تاسیسات اتمی همیشه غلو می کنند. محمود احمدی نژاد که «قطار هسته ای ایران را بدون ترمز» خوانده بود، یک بار گفته بود که یک دختر دبیرستانی شانزده ساله در آشپزخانه شان انرژی هسته ای تولید کرده است. وی در یکی از آخرین گفت وگوهای خود گفت که «امنیت نیروگاه بوشهر از بالاترین ها در جهان است و حتی از نیروگاه های ژاپنی هم بیشتر» است.

احمدی نژاد با اشاره به این که فناوری اتمی ژاپن قدیمی بوده، مدعی شد که زلزله ای به این سنگینی در ایران، هیچ مشکل خاصی ایجاد نخواهد کرد.

ولی در واقع، نیروگاه اتمی بوشهر محصول فناوری دهه ۱۹۷۰ میلادی آلمان و بعد ترکیب آن با فناوری روسیه و شبکه قاچاق عبدالقدیر خان است که روی نقطه تلاقی سه لایه متحرک و زلزله خیز واقع شده است.

این پروژه در سال ۱۹۷۴ با خرج میلیون ها دلار بودجه ای که شاه ایران اختصاص داده بود، راه اندازی شد و تاکنون دوران جنگ، سوءمدیریت و تحریم ها را پشت سرگذاشته و هنوز هیچ نوع برق و الکتریسیته ای تولید نکرده است. مشکلات اخیر در این نیروگاه باعث شد حتی روسیه نسبت به وقوع چرنوبیلی دیگر، هشدار دهد.

جمهوری اسلامی علاوه بر مدیریت و اجرای نادرست فناوری اتمی، سابقه بد و ضعیفی در حل بحران و مدیریت دولتی دارد و حتی در برابر بلایای طبیعی از آمادگی لازم برخوردار نیست.

زمین لرزه شش و شش دهم ریشتری که در سال ۲۰۰۳ بم را لرزاند، بیش از ۶۰ هزار کشته و ۱۰۰ هزار بی خانمان در پی داشت. ۸۵ درصد از خانه ها و تاسیسات در بم با خاک یکسان شد که هنوز ترمیم نشده است. در برابر آن، زلزله شش و پنج دهم ریشتری چندی پیش در «سن سیمیون» در کالیفرنیا آمار سه تن در تلفات و خسارت به ۴۰ ساختمان را داشت.

در حالی که نظام جمهوری اسلامی فناوری اتمی را برابر با فرستادن انسان به ماه عنوان کرده است، هنوز نتوانسته موارد امنیتی و حفاظتی را به جا آورد و برای مثال برای مردم بوشهر هنوز یک تمرین تخلیه شهر در صورت بروز حادثه را نه تدوین و نه اجرا کرده است.

خطر ذوب شدن نیروگاه اتمی و پراکندگی امواج رادیواکتیو به ایران محدود نمی شود. خطر بوشهر برای کویت و بحرین و عربستان سعودی و استان های نفت خیز جنوب کشور خیلی بیشتر از تهران است.

با این حال ایران بدون هیچ گونه صحبت از نگرانی ها و خطرها، کمپین تبلیغاتی را هدایت کرده که بگوید فعالیت اتمی باعث پیشرفت علمی و برای زمانی است که ایران باید بدون نفت زندگی کند.

منافع اقتصادی ایران در برنامه اتمی هم قابل توجیه نیست چرا که در مقابل هزینه بسیار سرسام آوری که می پردازد، منابع بسیار اندکی به دست می آورد. سرمایه از دست رفته ایران در امر سرمایه گذاری انرژی به حدود ۶۰ میلیارد دلار رسیده آن هم در حالی که می خواهد از بوشهر حدود دو درصد برق مصرفی کشور را تامین کند. ضمن این که باید گفت حدود ۱۸ درصد از تولید برق ایران به دلیل فرسودگی و مشکلات فنی در سامانه های انتقال، هدر می رود.

حرکت ایران به سمت منابع اروانیوم و استفاده از سانتریفوژهای غیرمجاز و غیراستاندارد در ایران نشان می دهد هزینه های این برنامه اتمی و غنی سازی هیچ گاه به نفع اقتصادی نخواهد رسید. حتی در خوش بینانه ترین حالت، ایران می تواند با سوخت و غنی سازی که انجام داده، ذخیره سوختی یک رآکتور برای کمتر از یک دهه را تولید کند.

فرانک فون هیپل، فیزیکدان و استاد دانشگاه پرینستون می گوید محاسبات نشان می دهد وارد کردن اورانیوم کمتر غنی شده برای ایران از خارج از کشور، ۱۰ درصد کمتر از بهایی است که ایران در حال حاضر برای غنی سازی هزینه می کند. یا به زبان دیگر، هزینه فعلی که ایران در برنامه اتمی می پردازد، برابر با ساخت و مونتاژ هوندا سیویک در کشور برای ۱۵۰ هزار دلار هزینه برای هر ماشین است. به جای این که هوندا سیویک را به قیمت ۱۵ هزار دلار برای هر ماشین، وارد کند.

برای آن هایی که می گویند ایران برای ورود به عرصه مدرنیسم باید به خودکفایی برسد، باید مثال سوئد و بلژیک را آورد. هر دو کشور بیشتر منابع انرژی خود را از انرژی اتمی تولید می کنند، هر دو کشور خیلی خوب می دانند چطور باید غنی سازی کرد ولی هر دو آن را به دلیل بررسی هزینه و فایده، وارد می کنند چون برای آن ها به صرفه تر است.

منطق جمهوری اسلامی این است که به دلیل مسائلی مشابه با واردات بنزین، نمی خواهد خود را به دلایل امنیتی به بیرون از کشور وابسته کند. اتحادیه اروپا و آمریکا و متحدان در چند مقطع تلاش کردند به ایران بسته های پیشنهادی در حد چند سال ذخیره اورانیوم کمتر غنی شده عرضه کنند که ایران فقط آن ها را رد کرده است.

با این حال تمامی فناوری با همه بحث ها، با توجه به هزینه فاجعه انسانی آن بررسی می شود. هرچند مقامات جمهوری اسلامی از مسئله بحران اتمی ژاپن درس نمی گیرند، اما استادان و دانشمندان و روشنفکران و بازرگانان و روشنفکران دینی درباره مزایای این برنامه تردیدهایی را مطرح کرده اند و دیدگاه خود از ملی گرایی و مدرنیسم را به گونه ای دیگر بیان می کنند. (آن را منوط به دستیابی به انرژی اتمی نمی بینند.)

رهبران جمهوری اسلامی در ظرف سه دهه گذشته به اسم «شهادت» صدها هزار تن از جوانان ایران را خرج حوادث ترافیک، بلایای طبیعی و هشت سال جنگ ایران و عراق و سوءمدیریت دولتی کرده اند.

در ایران قرن بیست و یکم که بزرگی معیار است و نه شهادت، فاجعه ای مانند نیروگاه فوکوشیما در ژاپن باعث می شود شماری از اندیشمندان ایرانی راه دیگری را برای رسیدن به بزرگی انتخاب کنند. ملی گرایی به معنای خودسری و لجبازی نیست و مدرنیسم را نمی توان با فرهنگی که مرگ و نیستی را جشن می گیرد پیوند زد آن هم در حالی که این مرگ ها قابل حذر و پرهیز است. آن هم در برابر برنامه غنی سازی و حق مسلمی که نباید به قیمت دیگر حقوق مسلم چون آزادی، امنیت و شادی تمام شود.

* از: کریم سجادپور، علی واعظ و فریبرز قدار / در: آتلانتیک

کریم سجادپور، کارشناس موسسه صلح کارنگی است، علی واعظ دانشمند ایرانی در دانشگاه مطالعات بین المللی جان هاپکینز است. فریبرز قدار هم پایه گذار و موسس مرکز مطالعات تجارت جهانی پن استیت، دانشگاه پنسیلوانیا است.

عکس از: رویترز


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته