-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

Latest News from Koocheh for 04/20/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

فرزان فرامرزی / روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس

منبع: ایران گلوبال

در چند روز گذشته ادعای آیت‌اله سعیدی مبنی بر یا علی گفتن آقای خامنه‌ای در لحظه تولد، باعث ایجاد بحث‌ها و ارایه نظرات گوناگونی در جامعه ایرانیان، داخلی و خارجی، شده است. از مقالات مستدل و تحلیلی گرفته تا مقالات و حتا ویدئوهای طنز، همگی کوشیده‌اند که به گونه‌ای با این مسئله برخورد کنند.

داستان آیت‌اله سعیدی امام جمعه قم، در مورد تولد آیت‌اله خامنه‌ای، چنین است: «آقای خامنه‌ای هنگام تولد، زمان خروج از بدن مادر یا علی گفت و قابله در جواب او گفت علی یارت.»[1] آن‌چه مسلم است و تازگی ندارد و در این داستان و داستان‌های مشابه هم قابل تشخیص، عزم جدی‌ای است که برای ایجاد هاله‌ای از تقدس برای رهبر جمهوری اسلامی وجود دارد و گاهن به‌صورتی مزحک و ناشیانه از زبان برخی اشخاص روایت می‌شود.

این داستان، ما را به یاد معجره‌ی حضرت مسیح می‌اندازه که می‌گویند در گهواره لب به سخن گشوده است، حال آن‌که بنابر ادعای آقای سعیدی، آقای خامنه‌ای حتا قبل از رسیدن به گهواره لب به سخن گشوده. جالب است که ابوترابی، در یک برنامه تلویزیونی مدعی شد که آقای خامنه‌ای تمام خصوصیات مسیح را دارد.[2]

جالب این‌جاست که عمال حکومت اسلامی، گاهی حرف‌های خود را از قول دیگران، یعنی همان دیگرانی که همیشه به دسیسه و نیرنگ متهم هستند، می‌زنند. در یکی از این اظهار‌نظرها مسوول موسسه فرهنگی موعود عصر ادعا کرد: «طبق تحقیقات موساد و سیا آیت‌اله خامنه‌ای سید خراسانی است.[3]»

آن‌چه که واضح است، تا به امروز و طبق اخبار رسانه‌های داخل ایران، موساد و سیا، همواره در کار براندازی اسلام و جمهوری اسلامی، دشمنی با امت اسلام و ملت ایران و … بوده‌اند؛ حال چه شده است که این دو دست‌گاه اطلاعاتی، برای یافتن امام زمان شیعیان ایرانی دست به‌کار شده‌اند، سوالی است که بی‌جواب مانده و خواهد ماند. این اظهار نظرات که جدای از کابرد اولیه آن که همان ایجاد هاله تقدس برای رهبر جمهوری اسلامی و بزرگ کردن ایشان در اذهان است، به ترویج خرافات و فلج کردن عقل و منطق و استدلال نیز اختصاص دارد.

کلمه خرافات همواره با زمینه سیاسی و اجتماعی هر کشور پیوند دارد به همین جهت ارایه تعریف دقیق از آن به سختی امکان‌پذیر است. خرافه را هر نوع عقیده نامعقول و بی‌اساس تعریف کرده‌اند. حقوق‌دانان نیز برای تمایز قایل شدن بین خرافات از دیگر باورها به مفهوم انسان معقول متوسل می‌شوند و بر این اساس خرافه را چنین تعریف می‌کنند: «هر عقیده و عملی که آدم‌های معقول و تحصیل کرده آن را خرافی می‌شناسند.»[4]

یکی از معروف‌ترین این اظهار نظرات خرافی، که در زمان خود بسیار خبرساز شد و البته تا کنون نیز به مانند یک فکاهه، نقل مجالس است، همان داستان هاله‌ی نور آقای احمدی‌نژاد می‌باشد. این داستان هرچند که بعدها توسط ایشان تکذیب شد اما فیلمی از بازگویی این ماجرا توسط آقای احمدی‌نژاد موجود است که جای هیچ‌گونه بحثی را باقی نمی‌گذارد.[5]

اما به‌راستی سوال اصلی این است که هدف از این سیاست، سیاست قدیس‌سازی، چیست؟ شاید گوشه‌هایی از این جواب را در «مستند به‌سوی ظهور» بتوان پیدا کرد. در این مستند نفس زکیه با مرحوم آیت‌اله محمدباقر حکیم که در نجف اشرف به شهادت رسید، شعیب ابن صالح با محمود احمدی‌نژاد، سید یمانی با سید حسن نصراله، سفیانی با ملک عبداله پادشاه اردن و… تطبیق داده شده است.[6] هر چند که با بالاگرفتن اعتراضات نسبت به ساخت و پخش این مستند، کارگردان آن بازداشت[7] و امام جمعه مشهد سخنان نسبت داده شده به ایشان را در این مستند تکذیب کردند و اعلام کردند که: «بنده نگفتم مقام معظم رهبری سید خراسانی است و آن‌چه در آن سی‌دی آمده است را تکذیب می‌کنم.»[8]

حال آن‌که سال‌ها قبل از ساخته شدن این مستند، آقای خامنه‌ای شخصن داستانی را تعریف کردند که شخصن فکر می‌کنم نه تنها از سید خراسانی این کار برنمی‌آید، بلکه تا کنون هیچ پیامبری مشابه چنین حرکتی را انجام نداده و نخواهد داد، داستان پریدن آقای خامنه‌ای از قطار در حال حرکت آن هم برای خواندن نماز[9]، داستانی است که هیچ عقل سلیمی باور نخواهد کرد.

آن‌چه به‌نظر می‌آید در دستور کار مقامات جمهوری اسلامی قرار دارد، تحمیق توده‌ها به‌وسیله نشر خرافات مذهبی است. پشت همه خرافه‌ها میل به داشتن کنترل و قطعیت بیش‌تر است.

احساس امنیت و اعتماد مهم‌ترین فوایدی است که از افکار یا رفتارهای خرافی حاصل می‌شود. به‌نظر می‌‌آید در شرایط کنونی که شرایط ایران به لحاظ تعامل و ارتباط با کشورهای خارجی حتا در منطقه خلیج فارس، چندان مساعد نیست، سران جمهوری اسلامی قصد دارند حس اطمینان و امنیت را بوسیله رواج خرافات و قدیس‌سازی در خود به‌وجود آورند. کاملن منطقی است که حاکمی که حتا در نزد ملتش نیز، مقبولیت ندارد، شبانه‌روز با احساس عدم امنیت، چه جانی، چه مالی و چه اقتصادی، دست و پنجه نرم کند. در چنین شرایطی رو آوردن به خرافات، آن هم خرافات مذهبی، کارآمدترین حربه‌ای است که می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.

نمونه این خرافات که گاهی به تملق و چاپلوسی می‌مانند، متاسفانه کم نیستد و گویا روحانیون و برخی شخصیت‌های حکومتی، بر سر این موضوع با یک‌دیگر به رقابت پرداخته‌اند. مصباح یزدی روحانی تندروی حکومتی، در دیدار با جمعی از طلاب و فضلای لبنانی در مورد آقای خامنه‌ای چنین می‌گوید: «… ویژگی‌های امام خامنه‌ای چنان است که یافتن مشابهی برای ایشان عملن در حد محال و ناممکن است.»[10]

در علم روان‌شناسی و روان‌پزشکی، اختلال شخصیت اسکیزوتایپال تشخیصی است که برای افرادی که خرافاتی هستند یا به این حرفه اشتغال دارند گذاشته می‌شود. این افراد به سحر و جادو اعتقاد دارند، وضع ظاهری آن‌ها عجیب و نامتعارف است. مدعی غیب‌بینی و داشتن بصیرت‌هایی ویژه هستند. ادعا می‌کنند که می‌توانند حوادث آینده را پیش‌بینی کرده و بر آن‌ها اثر بگذارند. تکلم آن‌ها مبهم، حاشیه‌پردازانه، استعاره‌ای با شرح و تفصیل مفرط یا قالبی است. این‌ها اغلب ادعای رابطه با موجودات عینی و یا حتا امام زمان را در جامعه‌ی ما دارند[11].

باورهای خرافی به این افراد توهم حس کنترل بر روی‌دادهایی را که نمی‌فهمند می‌دهد. افراد با باورها و اعمال خرافی خود تلاش می‌کنند که روی‌دادها را کنترل کرده و آن‌ها را قابل پیش‌بینی‌تر کنند. ۱۰ نفر آدمی که دچار نا‌امنی درونی هستند ممکن است بیش‌تر، افکار و اعمال خرافی داشته باشند چرا که ایجاد یک ایمنی و اطمینانی است برای آن‌ها.

وضعیت کنونی جامعه ایران نیز همین‌طور است؛ نامطمئن و ناامن. هم برای حاکمان و هم برای مردم. مردم احساس امنیت و اطمینان نمی‌کنند. این احساس عدم امنیت را می‌توان در محیط‌های کاری و اجتماعی به‌راحتی حس کرد. عدم اطمینان، را شاید اقلیت‌های مذهبی بهتر درک کنند، زیرا که هر لحظه ممکن است، نیروهای اطلاعاتی بادلیل یا بدون دلیل، قانونی یا غیرقانونی، به منزل آن‌ها حمله کرده و جوان خانواده یا پدر و مادر خانواده را با خود ببرند؛ که البته نمونه‌هایش هم زیاد است.

در چنین فضایی حاکمان برای اطمینان بخشیدن به خود و ایجاد حاشیه امنیت، دست به ایجاد و رواج خرافات می‌زنند. از آن طرف مردم نیز که با این دو احساس آشنا هستند، به‌طور کامل آمادگی قبول این خرافات را دارند، زیرا فکر می‌کنند این‌ها برایشان، آرامش و اطمینان می‌آورد.

بازیچه قرار دادن احساسات مذهبی مسلمانان توسط روحانیون حاکم بر ایران نیز به‌طور کامل با این فرمول انطباق دارد. اطرافیان رهبر می‌خواهند، با القای این امر که رهبر فعلی، همان موعود اسلام است، قشر مذهبی را مطیع و منقاد خود سازند و این وعده را بدهند که در آینده‌ای نزدیک و با اعلام ظهور ایشان، تمامی مشکلات حل خواهد شد.

منابع:

[1] http://www.youtube.com/watch?v=3w_VocORRPg&feature=player_embedded

[2] http://www.youtube.com/watch?v=4UfiKS3tSMI&feature=player_embedded

[3] http://www.irdc.ir/fa/content/8629/default.aspx

[4] http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C+

%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA&SSOReturnPage=Check&Rand=0

[5] http://www.youtube.com/watch?v=zdgv2vludQU

[6] http://khatnews.com/news/2674.html

[7] http://www.seratnews.ir/fa/news/19710/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA

%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D8%AC%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B3

%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%AF

[8] http://www.khabaronline.ir/news-139207.aspx

[9] http://www.youtube.com/watch?v=oA1rKwTEXKk

[10] http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=35613

[11] http://www.mehrcc.com/persian/index.php?option=

com_content&task=view&id=92&Itemid=118

 


 


سیمین/ رادیو کوچه

simin@koochehmail.com

زندگی در غربت لحظه‌های تلخ و شیرین زیادی دارد که شاید بشود از کنار بعضی از تلخ‌هایش به راحتی عبور کرد و با کمی صبوری آن را به جان خرید اما گاهی لحظه‌های بسیار تلخ‌تری هم دارد که به سختی می‌توان آن را تحمل کرد.

در کنار لحظه‌هایی که فکر می‌کنی الان نوروزه و تمامی فامیل دور هم جمع‌اند و تو نیستی یا غایب آیین ازدواج تنها خواهرت تو هستی‌. یا زمانی که نیستی تا بزرگ‌شدن و مرد‌شدن برادر کوچک‌ترت رو ببینی یا از به حرف درآمدن برادرزاده‌ات لذت ببری، یک زمان‌هایی هست که غمش به عمق جان آدمی نفوذ می‌کنه،.. وقتی یکی از عزیزانت می‌آد و می‌ره و تو نمی‌دونی چه‌طوری جای خالیش رو تحمل کنی… وقتی دلت هوای اونارو می‌کنه ولی هوایی این‌جا نیست که بوی اون‌ها رو بده … وقتی فکر می‌‌کنی چه لحظه‌هایی را دور از اون‌ها هستی …  این‌ها از همون لحظه‌هاست که دستت به هیج‌جا بند نیست و تنها چاره کار مزه‌مزه کردن درده…

اما بازهم از این شرایط سخت‌تر هست. چند‌روز پیش دوستی در یادداشتی با عنوان «غربت» این‌طور نوشته بود: «امروز وقتی خبر فوت ناگهانی پدر همسرم به ما رسید مزه غربت را به گونه‌ای دیگر چشیدم … وقتی توی ایرانی و خبر از دست‌دادن عزیزی رو می‌شنوی‌، اشک می‌ریزی، افسوس می‌خوری و سوگواری می‌کنی ولی احساس می‌کنی کسانی رو داری که هم‌درد تو هستند و می‌دونی کجا باید بری، سر‌در‌گم نیستی، می‌دونی دیگرانی هستند که مثل خودت در حالی که غم همون عزیز رو به دل دارند. همه به سوی مقصدی مشخص در راه‌اند و می‌دونی که دست‌کم تا رسیدن به این باور که او برای همیشه از کنارت رفته تنها نخواهی بود‌، ولی در غربت حتا مرگ هم به گونه‌ی دیگری است، انگار دنبال چیزی می‌گردی برای چنگ‌زدن‌، دنبال جایی برای رفتن‌، دنبال کسی برای حرف زدن…همسرم رو می‌دیدم که با همین حال از اتاقی به اتاق دیگر می‌رفت، غافل از این‌که آن‌چه او در جست‌جویش بود فرسنگ‌ها با ما فاصله دارد و غافل از این‌که این‌جا باید تنها گریست …»

سینا مسیح آبادی

با خواندن این نوشته به واقع با خودم فکر کردم که این همان لحظه‌های دردناک غربت است و بعد از اون شنیدن خبر دیگری از یک دوست این حس را در من تقویت کرد.

«سینا مسیح آبادی»، دانش‌جوی ایرانی دوره دکترای دانش‌گاه تگزاس آمریکا، پس از دو سال دوری از مادرش، هنگامی که برای استقبال از او به فرودگاه می‌رفت، در راه دچار سانحه رانندگی شده و در سال‌روز تولدش جانش را از دست می‌دهد. دوستان سینا در وبلاگ‌هاشون نوشته‌های خواندنی دارند از درد از دست‌دادن در غربت، که حیفم آمد که شما را در آن سهیم نکنم:

دو تا چمدون بیست کیلویی

یکی از دوستان او مطلبی نوشته با عنوان «دو تا چمدون بیست کیلویی»

«بعد از شنیدین این خبر تصویرهایی مدام جلوی چشم‌هایم می‌آیند و می‌روند. می‌نویسم‌شان شاید‌‌ رهایم کنند…

‏‏‏‏۱ – دست یک زن را می‌بینم که گوشی تلفن را به گوشش چسبانده و می‌گوید: «امروز پولیورتو تموم می‌کنم.»

-  دستت درد نکنه مامان، ولی این‌جا هوا سرد نمی‌شه، خودتونو به زحمت نندازین.

-  چه زحمتی، هر چیزی هم لازم داری زود‌تر بهم بگو که واست بخرم.

‏‏‏‏‏۲- چشم‌های زن را می‌بینم که اشک ازشان جاری شده است. کم‌کم صورت زن و بعد دست‌هایش… حالا تصویر زن کامل شده که در آشپزخانه نشسته است و پیاز خرد می‌کند. دخترش وارد می‌شود.

- آخه مامان، فکر کردی داداش من آشپزی بلده که داری واسش پیاز سرخ کرده درست می‌کنی؟

لبخند رو صورت زن نقش می‌بندد.

‏‏‏‏‏‏۳- دست‌های زن را می‌بینم که سبزی پاک می‌کند، تصویر محو می‌شود، دوباره دست‌های زن را می‌بینم که سبزی‌ها را با یک چاقو بزرگ خرد می‌کند. تصویر کم کم کامل می‌شود. زن در آشپزخانه نشسته است، دخترش می‌گوید: «مامان یه کم هم به فکر من باش، همه فکر و ذکرت شده این خان داداش.»

- به جای این حرف‌ها بیا بهم کمک کن.

‏‏‏‏‏‏‏۴- مرد روی یک پارچه سفید نشسته است و با قند شکن کله قندی را تکه تکه می‌کند. زن قندهای شکسته شده را تو پلاستیک می‌ریزد، چسب می‌زند و کناری می‌گذارد.

دختر کتابی به دست وارد صحنه می‌شود، پدر و مادرش را می‌بیند، سرش را تکان می‌دهد، لبخندی می‌زند و از تصویر خارج می‌شود.

‏‏‏‏‏‏۵- زن بولیز و شلوار گرم کنی را کادو پیچ می‌کند. دختر چسب تکه می‌کند و به دست مادرش می‌دهد.

-  مامان، آخه این همه چیز میز واسش می‌بری، این دیگه چه کاریه؟

- روزی که می‌رسم تولدشه، می‌خوام کادوی تولدش رو جدا بهش بدم.

‏‏‏‏‏‏‏۶- زن یک بسته پسته، یک بسته بادام، یک بسته تخمه، یک بسته بادام زمینی و یک بسته فندق به دست گرفته و در صف ایستاده تا نوبتش شود و حساب کند…

‏‏‏‏‏‏‏‏۷- زن چند بسته زرشک و لیمو عمانی را جلوی آقای فروشنده می‌گذارد…

‏‏‏‏‏‏‏۸- زن با لبخندی که از لبانش محو نمی‌شود، نشسته است و با وسواس جعبه‌های شیرینی و بسته‌های نبات را کنار بقیه چیز‌ها در چمدان می‌چیند. دختر روی چمدان می‌نشیند تا مادرش در چمدان را ببندد. مرد چمدان را بلند می‌کند و روی ترازو می‌رود. دختر وزن چمدان را حساب می‌کند.

- این یکی چمدون که از اون یکی سنگین‌تره

- اشکالی نداره، اضافه بارش رو می‌دیم.

- مادر من، چمدونات که نمی‌شه بیش‌تر از ۳۵ کیلو باشه.

زن ساک دستی‌اش را باز می‌کند، چندتا از لباس‌هایش را از ساک دستی بیرون می‌آورد و چند بسته کشک و زعفران به جایش می‌گذارد…

‏‏‏‏‏‏‏‏۹- زن پاسپورتش را از کیفش در می‌آورد و به مامور سیاه پوست و قوی هیکل آمریکایی نشان می‌دهد. مامور او را به اتاقی برای مصاحبه راه‌نمایی می‌کند. شکسته بسته به سوال‌ها جواب می‌دهد. دیگر انرژی در بدنش باقی نمانده. تنها نیرو‌یی که بعد از ساعت‌ها سفر سرپا نگه‌‌اش می‌دارد تصور به آغوش کشیدن پسرش بعد از یک و نیم سال است. دو تا مامور چمدان‌هایش را وارسی می‌کنند. یکی از آن‌ها بسته زرشک را بیرون می‌آورد و به زن نشان می‌دهد و می‌گوید که نمی‌تواند این را با خودش ببرد. بسته‌های لیمو عمانی و تخمه هم به دنبال زرشک داخل سطل آشغال می‌افتند. زن آن‌قدر خسته است که فقط به در آغوش کشیدن پسرش فکر می‌کند.

‏‏‏‏‏‏‏‏‏۱۰- زن روی صندلی نشسته است. چمدان‌ها را کنارش گذاشته. به ساعت روی دیوار فرودگاه نگاه می‌کند. هنوز لبخند روی لب‌هایش هست. گاهی از خستگی چشمانش بسته می‌شود. سعی می‌کند چشم‌هایش را باز نگه دارد. دلش نمی‌خواهد وقتی پسرش می‌رسد خواب باشد.

‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏۱۱- سه تا از دوست‌های پسرش به هم‌راه یک پلیس کنارش ایستاده‌اند. پلیس به انگلیسی چیزهایی می‌گوید. یکی از دوست‌های پسرش ترجمه می‌کند که پسرش تصادف کرده و در بیمارستان است. خستگی مجالش نمی‌دهد. نمی‌تواند بایستد، روی صندلی می‌نشیند.

‏‏‏‏‏‏‏‏‏۱۲- زن مبهوت روی صندلی نشسته است. دوست‌های پسرش یکی یکی می‌آیند، تسلیت می‌گویند، اشک می‌ریزند و می‌روند. زن گاهی آرام آرام اشک می‌ریزد، گاهی به دیوار خیره می‌ماند، گاهی حرف‌های اطرافیان را می‌شنود، گاهی هم صدای پسرش را…

‏‏‏‏‏‏‏‏۱۳- زن روی تخت دراز کشیده است، ملحفه را روی صورت‌اش می‌کشد. دوربین بالا می‌رود. آخرین تصویری که می‌بینم تصویری زنی است که در غربت، روی تخت، زیر ملحفه دراز کشیده و آرام آرام اشک می‌ریزد که کسی صدای هق هقش را نشنود. دوتا چمدان باز نشده هم کنار تخت دیده می‌شود…»

تلخ‌ترین صحنه‌ای که به عمرم دیده‌ام

و دوست دیگری که چنین می‌نویسد:

«یکی از دوستان ایرانی‌مون در کالج «استیشن» روز جمعه تصادف کرد. این تلخ‌ترین صحنه‌ی زندگی‌ام نبود. تصادف شدید بوده و ظاهرن دوست ما در جا کشته شده. خیلی تلخ بود، اما این هم تلخ‌ترین صحنه‌ی زندگی‌ام نبود. این تلخ بود که در راه «هیوستون» کشته شد. داشت به فرودگاه می‌رفت که دنبال مادرش بره، که بعد از یک و نیم سال از اومدن دوست ما به آمریکا، برای اولین‌بار هم‌دیگه رو ببینن. مادر وارد سالن فرودگاه شده و به دنبال پسرش گشته و پیداش نکرده. منتظر مونده و پسرش نیومده….

در دو سه روز گذشته مادرش رو دیدیم. این تلخ بود که جلوی پای تک‌تک مهمون‌ها بلند می‌شد و از اومدن‌شون تشکر می‌کرد. این تلخ بود که هر از گاهی از حضار عذرخواهی می‌کرد که گریه‌های بی‌صدای گاه‌گاهی‌اش باعث ناراحتی‌شون شده. این تلخ بود که شنیدم وقتی چند تا از بچه‌ها همون شب از هیوستون به کالج استیشن رسونده بودنش، ازشون عذرخواهی کرده که سفرشون رو خراب کرده.

ولی تلخ‌ترین صحنه‌ای که به عمرم دیده‌ام هیچ‌کدوم این‌ها نبود. چیزی که توجه من رو جلب کرد، انگشت‌های دست این مادر بود. وقتی بین یک جمع نا‌آشنا بود و سکوت حاکم شده بود، به آرومی با انگشت‌اش دسته‌ی صندلی رو فشار می‌داد. با چین‌های لباسش بازی می‌کرد. به‌وضوح می‌دیدم که انگشتش بیش از هر چیز نشون‌دهنده‌ی دردشه. نشون‌دهنده‌ی استیصالشه. این که دست‌اش به هیچ‌جا بند نیست. هیچ‌کس رو نمی‌شناسه. به نیت دیدن پسرش اومده و حالا جسد پسر در شهر آستینه و خودش کالج استیشنه، در بین صد نفر نا آشنا که همه رو برای اولین‌بار می‌بینه. درد وجودش رو در سر انگشتانش می‌دیدم که به‌دنبال راهی می‌گرده که بیرون بره. ولی درد همون‌جا هست و جایی نمی‌ره.

تا حالا پیش اومده از شدت استیصال و ناراحتی و درد به اشیا بی‌جان پناه ببرین؟ در اشیا بی‌جان به‌دنبال یک روزنه باشین و این اشیا هم هیچ کاری برای شما نکنن؟ من همین رو در انگشت‌های این مادر دیدم. چهره‌اش آروم بود، زیاد اشک نمی‌ریخت، شیون نمی‌کرد، آداب معاشرت رو تمام و کمال به جا می‌آورد، به همه توجه می‌کرد و چیزی از دردش رو نشون نمی‌داد.

اما احساس می‌کردم دردش به وضوح جلوی چشمم هست. انگشت‌هاش که با اشیا بازی می‌کردن داشتن حرف می‌زدن. نهایت درماندگی یک انسان از زمین و زمان رو فریاد می‌زدن. درد این مادر رو ناله می‌کردن و داشتن می‌گفتن که یک انسان این جا هست که از درد به خودش می‌پیچه و هیچ‌راه فراری نداره. یک انسان این جا هست که داره عذاب می‌کشه و هیچ‌کس نمی‌تونه به دادش برسه. این انگشت‌ها (که شاید در این سه روز بیش از قبل چروک شده بودن)، تلخ‌ترین صحنه‌ای بود که به عمرم دیده بودم.»

با آرزوی آرامش برای سینا مسیح آبادی و صبوری برای خانواده داغ‌دار او

به‌خاطر داشته باشیم که همیشه لحظه‌های سخت‌تری هم هست

به نقل از وبلاگ‌های

زمرد

کروسان با قهوه

 

 

 


 


کنگره دموکراسی‌خواهان سبز ایران که با هدف تحقق دموکراسی در ایران با تاکید بر محوریت اعلامیه جهانی حقوق بشر و تمامیت ارضی ایران و جدایی دین از حکومت تشکیل شده است و رسیدن به مقصود را از راه انتخابات آزاد و احترام به رای مردم قابل تحقق می‌داند لازم می‌داند تو‌ضیحاتی پیرامون چیستی و چرایی‌‌ این کنگره ‌جهت شفاف‌سازی و تنویر افکار عمومی ارایه نماید‌.

کنگره مطابق منشور اعلام شده تاکید می‌نماید به هیچ دسته‌، حزب و گروه سیاسی وابستگی ندارد و چشم‌انداز و اهداف و نظرات گروه در منشور بیان شده و دارای شخصیتی مستقل از کلیه جریان‌های سیاسی موجود است‌. ضمن آن‌که در میان اعضا افراد دارای تعلقات مختلف سیاسی از جمله جبهه ملی، جمهوری‌خواه‌، طرف‌داران مهدی کروبی و میر‌حسین موسوی و مشروطه‌خواه و دیگر گرایشات سیاسی و حتا فعالان حقوق بشر‌ هستند‌، اما همه با شخصیت حقیقی خود در این هم‌اندیشی شرکت کرده و پیرامون‌ اهداف کنگره گرد هم جمع شده‌اند و کلیه  اعضا در طول 10 ماه گذشته و در طی جلسات بر این استقلال اصرار و اهتمام ورزیده و از آن حراست کرده‌اند.

‌بسیاری از اعضا کنگره که به تازگی و پس از حوادث انتخاباتی طعم تلخ زندان و خشونت را چشیده‌اند‌‌ بر اساس ضرورت اتحاد برای تسهیل دوران‌گذار به دموکراسی همان‌گونه که در جنبش سبز و در جریان حرکت مردمی ایران به چشم می‌خورد به وجود چند صدایی و تکثر برای تشکیل این کنگره تاکید ویژه داشتند و بر این باورند که در این مسیر نمی‌توان هیچ عقیده سیاسی را حذف و تکفیر نمود و ادعای دموکراسی در ایران داشت‌. اعضا نه بر مبنای این‌که چه کسی هستند بلکه بر مبنای این‌که برای فردای ایران چه ایران می‌خواهند گرد هم جمع شده‌اند و جنبش سبز را متعلق به آحاد ملت ایران با همه تفاوت‌ها و عقاید و باورها می‌دانند‌. چرا که همه شهروند ایران هستیم و هیچ ایرانی به واسطه جنس و دین و قومیت و نژاد بر دیگری ارجحیت ندارد‌.

هر چه امروز در میان خود رفتار دموکراتیک را تمرین نماییم در فردای تحقق آزادی در ایران بیش‌تر می‌توانیم به دموکراسی پای‌بند بوده و از آن حفظ و حراست نماییم.

هم‌چنین کنگره لازم می‌داند که اعلام نماید نه تنها رقیب هیچ گروه سیاسی نیست بلکه بر این باور است که میبایست با همه احزاب و گروه‌ها گفت‌وگو نمود و در این مسیر نیز حرکت می‌نماید و به شکل شفاف  درباره همه این نشست‌ها و دست‌آوردهای آن اطلاع‌رسانی خواهد نمود و از ابتدا به الزامات دموکراسی  پایبند خواهد بود .

متاسفانه کم‌تر از یک ساعت پس از اعلام موجودیت کنگره عده‌ای ما را به جمهوری اسلامی و عده‌ای به جریان مشروطه‌خواهی و هر گروه سیاسی دیگری منتسب نمودند و هر کدام به فراخور سلیقه‌ها و به دلیل وجود افراد مختلف که تعلقات فکری مختلف دارند مارا زیر سایه گروه‌های مختلف جلوه دادند‌. بعضی حتا بیان نمودند که این‌ها اشخاص معروف و مشهوری نیستند و محکوم به شکست خواهند بود.

اما اعضای کنگره که در طول 10 ماه گذشته ده‌ها جلسه پیرامون تهدیدها و فرصت‌ها تشکیل داده به‌خوبی آگاه است که حذف میراث شوم جمهوری اسلامی است تا هیچ جریان و گروه تاثیر‌گذاری توان سر بلند کردن نداشته باشد‌. البته باید اعلام نماییم که بسیاری افراد تشکیل دهنده این گروه به زعم ادبیات جنبش سبز همان بچه‌های کف خیابان هستند که به‌خوبی می‌دانند قدرت در دستان جمع است‌. افرادی که مطالبات مردم را می‌شناسند و از میان همان مردم به تبعید اجباری آمده‌اند .

در پایان کنگره دست خود را به سوی همه اندیشه‌ها و گروه‌های سیاسی موجود که درد وطن دارند دراز می‌کند و تقاضا می‌نماید که به جای قضاوت و حذف دست یک‌دیگر را بفشاریم.

هر چه امروز در میان خود رفتار دموکراتیک را تمرین نماییم در فردای تحقق آزادی در ایران بیش‌تر می‌توانیم به دموکراسی پای‌بند بوده و از آن حفظ و حراست نماییم.

 


 


خبر / رادیو کوچه

برخی از رسانه‌های منسوب به اصلاح‌طلبان روز چهارشنبه از تماس تلفنی میرحسین موسوی، از رهبران معترضان به دولت و همسرش، زهرا رهنورد با خانواده‌هایشان پس از چندین روز بی‌اطلاعی، خبر داده‌اند.

به گزارش روزآنلاین، میرحسن حبیبی‌موسوی، همسر خواهر میرحسین موسوی، گفته است که آقای موسوی و خانم رهنورد روز دوشنبه با خانواده خود تماس گرفته‌اند.

آقای حبیبی‌موسوی گفته است که میرحسین موسوی و همسرش در این تماس تلفنی، تنها به احوال‌پرسی با خواهر و بستگان خود پرداخته‌اند و هیچ صحبت دیگری مطرح نشده است.

آقای حبیبی‌موسوی وضع روحی آقای موسوی و خانم رهنورد را «عالی» توصیف کرده و گفته است «تا جایی که ما می‌دانیم سالم هستند.» به گفته آقای حبیبی موسوی آقای موسوی و خانم رهنورد کماکن در خانه خودشان زندانی هستند.

به گفته آقای حبیبی موسوی آخرین دیدار میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با اعضای خانواده‌شان به زمانی برمی‌گردد که این دو بعد از فوت پدر آقای موسوی و پیش از خاک‌سپاری او، در خانه پدری آقای موسوی حاضر شدند.

میرحسن حبیبی موسوی پدر علی حبیبی‌موسوی، خواهرزاده میرحسین موسوی، است که در روز عاشورای ۸۸ در خیابان‌های تهران و به ضرب گلوله کشته شد.

بیشتر بخوانید:

«ابلاغ پیام تسلیت آیت‌اله خامنه‌ای به خانواده موسوی»

 


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

مهرداد نصرتی (مهرشاعر)

کاربر آگاه حوزه ادبیات سیاسی ،همواره مجموعه واژگانی خود را با توجه ویژه بر بازخورد معنایی آن کلمه یا عبارت نزد مخاطب چینش می‌کند و بی‌وقفه تمرکز بر تغییرات کاربردی واژگان و عبارات (‌که روندی عادی است‌)‌ را مد نظر دارد تا بدینوسیله تاثیر مطلوب خویش را در مخاطب ایجاد نماید‌.

پر واضح است که اصطلاح «فتنه» در طول یک‌سال و نیم اخیر ذیل  استفاده افراطی جناح قدرت از این کلمه، عملن کارکرد معنایی خود را از دست داده و به واژه‌ای تبدیل شده است که دیگر معنای لغت‌نامه‌ای سابق از آن استنباط نمی‌شود بلکه امروزه در جامعه  ما، مخاطب با شنیدن این کلمه‌، خصوصن از مجرای رسانه‌های تحت امر حاکمیت‌، تعبیر به «اعتراض» کرده ، آن‌چنان‌که از عبارت «فتنه‌گر» تعبیر به «معترض» می‌کند‌. معنایی مصطلح که قطعن باید به معانی سابق موجود در لغت‌نامه‌ها افزوده گردد………

‌در عین حال شاهدیم سیاسیونی که هم‌چنان در میدان قدرت ترک‌تازی می‌کنند کاربران اصلی این واژه هستند‌، به صورتی که تغییرات قابل پیش‌بینی در آینده سیاسی نزدیک در ایران را با استفاده از همین واژه به هم‌راه صفت «جدید» نام‌گذاری می‌کنند‌.

عبارت «فتنه جدید» اصطلاحن به تغییراتی اطلاق می‌شود که بی‌هیچ شبهه‌، حاصل ‌از عرصه راندن رقیب قبلی اصلاح‌طلب است‌. رقیبی که در طی نزدیک به سی و دوسال عمر نظام اسلامی حاکم بر این کشور‌، همواره دوشادوش سایرین‌، هم‌کار پرتلاشی برای حفظ اصل این نظام بوده است‌.

منظور سیاسیون از «فتنه جدید» یا همان «تغییرات پیش رو»‌، سر باز کردن زخم چرکینی است که تا کنون به هم‌راه پادزهر «ترس از رقیب واقعی» پانسمانی بر آن می‌نهادند تا مانع از ظهور آن باشند‌، ولو آن‌که درد و سوزش درونی این زخم‌، چیزی نبود که با کمک این پانسمان التیام یابد‌. اما اینک این پانسمان از روی زخم کنار رفته است و دیگر دلیلی برای فرو خوردن فریاد از درد و سوزش دیده نمی‌شود.

اگرچه هنوز هم به‌طور عمده تلاش می‌شود تا وحدت شیشه‌ای بین این دوجناح‌، حداقل در محافل عمومی و در خروجی‌های رسانه‌ای حفظ شود اما با نزدیک شدن به دوره‌های جدید انتخابات‌، رفته رفته باید تشخص هر جناح مستقلن آشکار گردد‌.

مقصود از تعبیر فوق، اختلافات ژرف و غیر قابل انکار در درون جامعه‌ای است که خود را اصول‌گرا می‌نامد‌. این جماعت اگرچه در ظاهر همگی این اتیکت را بر یقه دارند اما تعارضات در باورها‌، مسیرها و اهداف آنان‌، چنان مختلف است که عملن امکان هم‌سویی را زایل کرده است‌. از سوی دیگر شرایط به سمتی می‌رود که پوشاندن این اختلاف دقیقن به معنای فرصت دادن به رقیبی است که دیگر رعایت دوستی‌های سابق و منافع مشترک را نمی‌کند‌، بلکه تنها به باور‌، مسیر و اهداف خود می‌اندیشد‌. رقیبی که تعارف را کنار نهاده است و از هر تریبونی برای ابراز تفاوت خود با جناح رقیب جدید بهره می‌گیرد‌. این‌چنین است که طرف دیگر این ماجرا هم دلیلی نمی‌بیند تا دست روی دست بگذارد و شاهد فرو ریختن متواتر استحکامات در جبهه خود باشد‌. به عبارتی دیگر‌، هر یک از دو جناح درونی زمان را مستلزم آن می‌بینند که بدون اغماض با یک‌دیگر روبه‌رو شوند.

اگرچه هنوز هم به‌طور عمده تلاش می‌شود تا وحدت شیشه‌ای بین این دوجناح‌، حداقل در محافل عمومی و در خروجی‌های رسانه‌ای حفظ شود اما با نزدیک شدن به دوره‌های جدید انتخابات‌، رفته رفته باید تشخص هر جناح مستقلن آشکار گردد‌. گذشته از این سوال که آیا هیچ یک از این دوجناح ظرفیت آن را دارد تا قشر عظیم مردم معترض را که هر روز و هر ساعت بر جماعتشان افزوده می‌گردد جذب نماید‌، اما از منظر درونی هر یک از این دو جبهه‌، کسب کرسی‌های قدرت تعیین‌کننده است‌.

باید توجه داشت که این دو‌، از قبل در دست‌یابی به قدرت تشریک مساعی داشته‌اند و لایه‌های پنهان انتخاباتی را به‌خوبی می‌شناسند و در آن سهم دارند‌، خصوصن در مورد مسایل پشت پرده  انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی که‌ اثرات آن نه تنها فروکش نکرده‌، بلکه به مدعای به‌اصطلاح خودی‌ها‌، آتش زیر خاکستر گشته و هم‌چنان رو به افزایش است‌.‌حداقل مستند مکفی آن هم‌، این است پس از گذشت نزدیک به دوسال از آن انتخابات‌، اینان تازه مجبور شده‌اند تا دو تن از چهار نفر کاندیدای‌ آن انتخابات بحث برانگیز را بازداشت کنند.

هم‌دستی در این لایه‌های عمل‌کردی پنهان‌، اگرچه می‌‌توانست موجب وحدت میان این دو باشد اما از سویی این ظرفیت را دارد تا ابزار تخریب رقیب امروز و هم‌سنگر دیروز باشد و از سوی دیگر مانع خواهد بود تا هریک از طرفین این سلاح را برعلیه شریک قبلی خود استفاده نماید‌. این‌جاست که در می‌یابیم چرا این دو جناح از هم‌اکنون تصمیم گرفته‌اند تا این وحدت شیشه‌ای مصلحتی را به تلنگری بشکنند و حساب خود را از دیگری جدا نمایند.

بحث در مورد مختصات این دو جناح را به بخش دوم این گفتار وا می‌گذاریم اما اجازه بدهید تا مختصر و مکفی‌، شواهدی از سخنان جناب آقای باهنر دبیر‌کل جامعه اسلامی مهندسین و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را به گزارش سایت خبرگزاری کار ایران (ایلنا ) مرور کنیم که فی‌الواقع مستندات سناریوی فوق است‌. مستنداتی که با کمی تیزهوشی هریک از شما می‌توانید در جملات تک‌تک نقش‌آفرینان دو جبهه مذکور بیابید‌.

ایشان در اجلاس دبیران استان‌های سراسر کشور حزب موتلفه اسلامی می‌گویند‌:

«فتنه آینده که در حال اوج‌گیری است فتنه‌ای است که می‌خواهد از درون اصول‌گرایی درآید و بگوید اصول‌گرا است اما حوزه‌های علمیه و شریعت را قبول ندارد. این فتنه عظیم در حال شکل‌گیری است، بیان مکتب ایرانی و تفکر لیبرال در مسایل فرهنگی در همین راستا است.»

همان‌گونه که می‌بینیم‌، ایشان به صراحت رفیقان سابق خود را در جبهه مقابل خویش قرار داده است و از آنان تعبیر به «فتنه‌گر» می‌نماید‌. توجه داشته باشیم که در این‌جا عبارت «فتنه‌گر» نزد امثال جناب آقای محمدرضا باهنر‌، هم‌چنان متضمن معنای مخالفت است اما ظاهرن ایشان این مخالفان جدید خود را بسی ذی نفوذتر و محل آنان را در نظام بسی مستحکم‌تر از رقیب قبلی می‌داند‌. عبارت «فتنه عظیم» ظاهرن ناظر بر قیاسی است بین شدت تاثیر مخالفت این  جبهه جدید نسبت به تاثیر عمل‌کرد جبهه معترضان به انتخابات شک‌برانگیز سال هشتاد و هشت‌.

در ضمن می‌بینیم که ایشان سعی دارد تا سنگرنشینان آن جبهه را از زیر چتر اصول‌گرایی بیرون انداخته و آنان را در مقابل روحانیت و حتا شریعت و دین قرار دهد‌. جالب آن‌که این روزها هر کس به هر نحوی مخالفتی رابا کسی دیگر بروز می‌دهد نه تنها فورن توسط رقیب‌،‌ از اتیکت «فتنه‌گر» نصیب می‌برد‌، بلکه کافر و ضد دین می‌شود ولو آن‌که این مخالف هم‌چنان‌، تا امروز و حتا تا  این ساعت هم‌چنان شریک او در ارثیه قدرت باشد‌.

ایشان در همان مراسم طی سخنانی تلاش می‌کند تا سنگر خود را در جبهه حق نشان داده‌، خود را متعادل و سایرین را افراطی قلمداد نماید‌، لذا می‌فرمایند‌:

«اصول‌گرایی نیز دامنه وسیعی دارد که برخی با تندروی و پرخاش خود را اصول‌گرا می‌دانند و عده‌ای نیز که می‌خواهند مکتب ایرانی را جای‌گزین مکتب اسلام کنند نیز خود را اصول‌گرا می‌دانند باید اصول‌گرایی تعریف می‌شد که در این راستا منشور اصول‌گرایی که توسط جامعتین تدوین شد.»

وی می‌افزاید: «افتخار ما این بوده است که حرکت‌های سیاسی خود را با روحانیت اصیل تنظیم کرده و در عمل نشان داده‌ایم که افتخارمان به تبعیت از روحانیت است.»

ایشان سعی می‌کنند تا واحد سنجشی تعریف نمایند که به‌وسیله آن بتوانند هر رقیبی را مخالف «اصول‌گرایی» بنامند‌. در این تلاش ایشان به مکتوبه‌ای متمسک می‌شوند که چندی پیش جهت تعریف «اصول‌گرایی» صادر گردید  و می‌گویند‌:

«منشور اصول‌گرایی باید‌ها و نباید‌های اصول‌گرایی است و مشخص می‌کند چه کسی اصول‌گرا بوده و چه کسی اصول‌گرا نیست.»

مکتوبه مذکور که البته باید طی مبحثی مستقل به نقد نقاط ضعف و قوت آن پرداخت و از ابعاد مختلف آن را مورد کنکاش قرار داد اما به‌طور مجمل باید گفت آن‌قدر دچار کلی‌گویی است که عملن خاصیت «متر»بودن را در خود ندارد‌، اما قطعن این تنها دست‌آویز این جبهه فکری برای اثبات موقعیت خود در قدرت نیست و از این پس شاهد تلاش‌های بی‌پپایانی خواهیم بود که هر جبهه بدان‌ها متوسل خواهد شد تا با کمک همه  امکانات  موجود و با هزینه‌کردن از هرچه که هست‌، بی‌رقیب بماند . نوعی رقابت که بی‌توجه به هر ارزش اخلاقی تنها و تنها به ابقای خود و نابودی جناح مقابل می‌اندیشد‌. نوعی رقابت که بی‌ملاحظه بودن خود را در رقابت قبلی نیز به اثبات رسانده است و اینک این روش باز هم بخشی از اعضای این حاکمیت را از کشتی پیاده خواهد کرد تا روزی که دیگر کسی بر عرشه آن باقی نماند.

 


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

ما هنوز در امتداد راهی طولانی، از ابتدای ورود آیین اسلام به کشورمان و متعاقب آن پدیده‌ای به‌نام آخوند، هستیم، با بررسی برنامه‌های قبلی، به جرات می‌توان گفت که در هیچ دوره‌ای تا به این زمان این قشر به چنین مرتبه اجتماعی‌ای دست نیافته بودند، پی‌گیری اعتراض‌های انتخابات سال 88 در راستای شناخت مکفی از نوع حکومت‌داری این گروه است، باید به یاد داشته باشیم که آن‌ها، آن‌گونه که تاریخ گواهی می‌کند، آن‌چنان که باید محترم و مهربان در زمام‌داری نبوده‌اند و گویی خوی‌شان برای نوع دیگری از امرار معاش سازگاری مناسب‌تری داشته است.

در هفتم تیر به دعوت خانواده سید محمد‌ بهشتی و سایت‌های طرف‌دار میرحسین موسوی و به مناسبت سال‌گرد انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، حدود سه ‌هزار نفر از هواداران وی در مسجد قبا تجمع کردند و 8 ‌کارمند ایرانی سفارت «بریتانیا» در تهران بازداشت شدند، اتحادیه اروپا جمهوری اسلامی ایران را به دادن «پاسخی محکم و جمعی» در صورت آزار و ارعاب دیپلمات‌ها در تهران تهدید کرد، در هشتم تیرماه «احمد جنتی»، دبیر شورای نگهبان، روز دوشنبه در نامه‌ای به وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد که صحت دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تایید می‌شود، در روز 15 تیر اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های اروپا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را از نشست خود در «دانمارک» حذف کرد، در 18 تیر هزاران معترض در سال‌گرد هجده تیر  راه‌پیمایی کردند و 26 تیرماه نماز جمعه جنجالی به امامت «هاشمی رفسنجانی» و تظاهرات قبل و بعد از نمار جمعه شکل گرفت، که رفسنجانی پس از آن تاکنون نیز هیچ نماز جمعه‌ای را اقامه نکرده است.

در هشتم مردادماه تجمع معترضان در بهشت زهرا و مصلای تهران به خشونت کشیده شد. پلیس ایران از حضور «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» بر مزار کشته‌شدگان حوادث اخیر جلوگیری کرد و در بهشت‌زهرا و مرکز تهران با معترضان درگیر شد. در ادامه اعتراضات گسترده مردم به نتایجی که از سوی وزارت کشور در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری و نحوه برگزاری این انتخابات و در شرایطی که هم‌چنان عده کثیری از رهبران اصلاحات در بازداشت و تحت شکنجه قرار داشتند، استراتژی معترضان مبنی بر استفاده از تظاهرات‌ها و تجمعات قانونی و مذهبی جمهوری اسلامی جهت اعلام حضور و بیان دیدگاه‌های‌شان، برنامه‌ریزی و فراخوان‌های مختلفی برای حضور مردم در تظاهرات روز قدس در 27 شهریور انجام شد.

در هشتم مردادماه تجمع معترضان در بهشت زهرا و مصلای تهران به خشونت کشیده شد. پلیس ایران از حضور «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» بر مزار کشته‌شدگان حوادث اخیر جلوگیری کرد و در بهشت‌زهرا و مرکز تهران با معترضان درگیر شد.

این استراتژی پیش از این نیز در نمازجمعه 26 تیر که به امامت «هاشمی رفسنجانی» اقامه شد با موفقیت انجام شده و میلیون‌ها نفر از مردم در بزرگ‌ترین نمازجمعه تاریخ ایران منتهی گشت.

رسانه‌های حکومتی و نزدیک به دولت احمدی‌نژاد و خامنه‌ای اقدام به تهدید معترضان کرده و خامنه‌ای نیز نسبت به استفاده از این روز برای بیان دیدگاه‌های معترضان هشدار داده بود، امامت نماز جمعه تهران برخلاف سنت سی‌ساله پس از انقلاب به جای هاشمی رفسنجانی به احمد خاتمی محول شد و محمود‌احمدی‌نژاد نیز سخن‌ران پیش از خطبه بود، ولی با این وجود در روز قدس صدها هزارتن از گروه‌های طرف‌دار جنبش سبز در تظاهراتی در تهران شرکت کردند در تظاهرات‌های مشابه در شهرهای شیراز، اصفهان، اهواز، مشهد، تبریز، کرمان‌شاه و رشت، شعارهایی به نفع میرحسین موسوی و مهدی کروبی سر داده شد.

هواداران جنبش سبز در آغازین روزهای سال تحصیلی 88 چندین تجمع و راه‌پیمایی اعتراضی را در دانش‌گاه‌های ایران بر پا کردند که برخی از آن‌ها به خشونت کشیده شد. در 13 آبان 88 در نقاط مختلف ایران تظاهرات‌هایی صورت گرفت، مخالفان دولت احمدی‌نژاد که در این تظاهرات شرکت کرده‌ بودند، با برخورد شدید نیروهای امنیتی مواجه شدند و نیروهای امنیتی با باتوم و گاز اشک‌آور به تظاهرات‌کنندگان هجوم بردند و معترضان شعارهای علیه دیکتاتوری و روسیه سر دادند، هم‌چنین تظاهراتی اعتراضی در 16 آذر 88 در روز دانش‌جو در ایران با حضور ده‌ها هزار نفر از مردم و دانش‌جویان برگزار شد، گزارش‌ها از تهران حاکی از برگزاری تظاهراتی از سوی صدها دانش‌جو «در هر یک از دانش‌گاه‌های تهران» بود، نیروهای امنیتی و نظامی با هزاران معترضی که در بیرون از دانش‌گاه تهران شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دادند درگیر شدند، آن‌ها در تظاهرات روز دانش‌جو با باتوم مردم را می‌زدند و گاز اشک‌آور شلیک می‌کردند.

این تجمع بزرگ‌ترین تظاهرات در ماه‌های اخیر بود، که توانست ده‌ها هزار نفر را برای راه‌پیمایی در بیش از دوازده دانش‌گاه در سرتاسر کشور و نیز در چندین میدان تهران، با نقش‌آفرینی دانش‌جویان به‌عنوان حامی اصلی جنبش اصلاح‌طلبی به بیرون بیاورد، در تهران، درابتدا هزاران تن از نیروهای پلیس ضد شورش وسپاه پاس‌داران دانش‌گاه تهران را محاصره کردند، سپس نیروهای امنیتی وبسیج به هزاران تظاهرات کننده با باتوم و گاز اشک آور حمله کردند، در جریان این تظاهرات بیش از 200 نفر بازداشت شدند، این تظاهرات در بیش از دو هزار رسانه جهانی بازتاب یافت.

و اما اتفاق مهم دیگر، «حسین‌علی منتظری» ساعت 1 بامداد صبح روز یک‌شنبه 29 آذر سال 88 درگذشت. به گفته «ناصر منتظری»، یکی از نوادگان او به آسوشیتدپرس وی در خواب فوت کرده و به مرگ طبیعی درگذشت، واکنش‌های فراوانی در پی این مرگ شکل گرفت. شخصیت‌های گوناگون و احزاب مختلف این درگذشت را تسلیت گفتند، میرحسین‌موسوی و مهدی‌کروبی، از رهبران جنبش سبز نیز در بیانیه‌ای مشترک روز 30 آذر را عزای عمومی اعلام کردند و از مردم خواستند که در مراسم تشییع شرکت کنند، برآوردهای اولیه از مراسم تشییع پیکر حکایت از حضور «صدها هزار نفر» از مردم در این آیین داشت، که برخی منابع نیز حضور مردم را «میلیونی» اعلام کردند، در مراسم درگذشت منتظری اعتراضات و تظاهراتی صورت گرفت. این مراسم با حضور مردمی که از سراسر ایران به قم آمده بودند برگزار شد، از ساعت 9 صبح تمامی خیابان‌های منتهی به بیت «آیت‌اله‌منتظری» و آرام‌گاه «فاطمه معصومه» مملو از جمعیت شده بود. سیل جمعیت به حدی بود که پس از گذشت حدود سی دقیقه از خروج جنازه از خانه منتظری فقط 200 متر پیش‌روی کرده بود. جمعیت عزادار با حمل نمادهایی سبز شعارهایی اعتراضی سر دادند، به گزارش حاضران، «حضور نیروهای امنیتی» بسیار چشم‌گیر بود.

بعد از دفن پیکر منتظری در «حرم فاطمه معصومه» جمعیت در خیابان‌های اطراف به ویژه خیابان ارم مشغول راه‌پیمایی و سردادن شعارهای تند سیاسی بودند، نیروهای امنیتی و انتظامی پس از پایان مراسم تشییع پیکر منتظری با مردم درگیر شدند. ساعتی پس از دفن ، گروه‌هایی از بسیجیان وطلاب با شعارهایی درحمایت از رهبری و علیه معترضین به سمت بیت آیت‌اله منتظری حرکت کردند. از سوی دیگر معترضان و و هواداران منتظری متقابلن شعارهایی دادند. در این میان طرفین اقدام به پرتاب اشیا به سوی یک‌دیگر کرده که با دخالت پلیس به قصد جدا کردن، دو طرف به شعارهای خود ادامه دادند. این مراسم با حضور برخی چهره‌های سیاسی و مذهبی برگزار شد.

 


 


 

مجید محمدی / جامعه‌شناس

پس از برکناری منوچهر متکی وزیر سابق امور خارجه، علی خامنه‌ای که خود را در برابر کار انجام یافته می‌دید از رییس دولت به تصریح خواسته بود که تغییرات اعضای کابینه متوقف شود. (به گفته علی مطهری، خبر آنلاین، ۱۶ دی ۱۳۸۹) اما محمود احمدی‌نژاد همانند انتقال سازمان حج و زیارت (به عنوان حوزه‌ای که رهبر و دولت در آن تداخل ساختاری دارند) به میراث فرهنگی یا تعیین مشایی به عنوان معاون رییس دولت با علم به عکس‌العمل خامنه‌ای تلاش کرد امتیازی در برابر خامنه‌ای با سبک مدیریت خردش کسب کند.

این امتیاز خواهی که ناشی از توهم رای ۲۴ میلیونی و احساس اتکا بر نیروهای نظامی و درآمدهای سرشار نفتی است بلافاصله با واکنش خامنه‌ای روبه‌رو شد اما خبرگزاری دولت که نمی‌توانست این عکس‌العمل را باور کند اصل درخواست خامنه‌ای را مورد تردید قرار داد و آن را توطئه‌ عوامل پشت پرده‌ [بیت] علیه رییس جمهوری و شایعه‌سازی رسانه‌های حکومتی خواند: «عوامل پشت پرده این ماجرا که مدیریت فضای رسانه‌ای را تحت کنترل خود دارند، به صورت فراگیری در محافل رسانه‌ای شایع کرده‌اند که نظر مخالف مقام معظم رهبری درخصوص کناره‌گیری آقای مصلحی به رییس‌جمهور ابلاغ شده است و این در حالی است که بر اساس اطلاعات واصله به خبرنگار ما، تا ساعات پایانی یک‌شنبه شب، رییس جمهوری هیچ پیامی که منعکس‌کننده نظر مقام معظم رهبری در این خصوص باشد، دریافت نکرده بود. «(شایعه، سانسور و ادعاهای خلاف واقع، ارکان سناریوی تازه علیه دولت، ایرنا، ۲۹ فروردین ۱۳۹۰)

پس از دوره اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و بسط حوزه‌های نفوذ خامنه‌ای در حکومت، وزارت‌خانه‌هایی مثل اطلاعات، خارجه، کشور و ارشاد تحت سیطره رهبر بوده است تا رییس جمهوری.

این‌که خبرگزاری رسمی دولت و پای‌گاه اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری نظر شفاهی ولی فقیه را علی‌رغم نشر در خبرگزاری‌های دولتی و شبه‌دولتی دیگر (مهر، فارس، و ایسنا) منعکس نمی‌کنند و از برداشتن خبر استعفا علی‌رغم دستور دفتر خامنه‌ای سر باز می‌زنند از چه حکایت می‌کند؟ تقابل میان خامنه‌ای و احمدی‌نژاد به عنوان روسای کشور و نمایندگان منافع دو بخش از قشر حاکم به کجا رسیده است؟

هم‌آوردی احمدی‌نژاد و خامنه‌ای

پس از دوره اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و بسط حوزه‌های نفوذ خامنه‌ای در حکومت، وزارت‌خانه‌هایی مثل اطلاعات، خارجه، کشور و ارشاد تحت سیطره رهبر بوده است تا رییس جمهوری.

تعیین عبداله نوری توسط خاتمی به وزارت کشور بدون رضایت خامنه‌ای در ‌‌نهایت به کتک خوردن وی در نماز جمعه به دست انصار حزب‌اله، استیضاح و زندانی شدن وی انجامید.

در دوره اول دولت احمدی‌نژاد نیز وضع به همین روال بود. اما احمدی‌نژاد با برکناری متکی بدون هماهنگی با خامنه‌ای روال دو دهه گذشته را تغییر داد.

برکناری مصلحی از وزارت اطلاعات که تحت عنوان صوری استعفا و قبول استعفا انجام شده (و در واقع برکناری بوده، جهان نیوز، ۲۹ فروردین ۱۳۹۰) مرحله‌ای دیگر است از هم‌آوردی دولت احمدی‌نژاد با رهبری کشور که موجب عکس‌العمل سریع خامنه‌ای در درخواست ابقای وزیر اطلاعات شده است.

دو رییس و یک گلیم

تنازع قدرت میان دو نهاد ریاست جمهوری و رهبری در جمهوری اسلامی ساختاری و ذاتی است چون با به تاریخ پیوستن نظریه نظارت فقیه و تبدیل ولی فقیه به قدرتی با مدیریت خرد و دخالت هر روزه در همه نهادهای کشور هر روزه ولی فقیه و رییس دولت می‌توانند سر شاخ شوند.

در دوره‌هایی با نوعی تقسیم قدرت در قوه مجریه این تنش به حداقل رسیده است. اما این سر شاخ شدن‌ها در شرایط حساس سیاسی (مثل دوره‌های قبل از انتخابات و مهره چینی برای پیروزی) و با افزایش بی‌ثباتی سیاسی در دولتی مثل دولت احمدی‌نژاد افزایش و شدت می‌گرفته است.

قوه مجریه در جمهوری اسلامی گلیمی است برای رهبری و رییس دولت که این دو همیشه بر آن با صلح و آرامش نمی‌گنجند.

ارشادی- مولوی

جناح راست سنتی برای مخالفت با نظر خمینی در دهه شصت خورشیدی به یک تفکیک زیرکانه دست زد. بنا به این تفکیک، همه دستورات ولی فقیه جنبه مولوی ندارند و لازم‌الرعایه و لازم‌الاطاعه نیستند بلکه بخشی از آن‌ها صرفن جنبه ارشادی دارند و نهاد‌ها (مثل دولت و مجلس) و افراد مخیر‌اند به نظر ولی فقیه عمل کنند یا نکنند.

بحث اخیر جوانفکر در موضوع احکام ارشادی و مولوی رهبری در موضوع عدم برکناری مشایی پس از گذشت یک هفته از بیان نظر خامنه‌ای (الف، ۲۳ فروردین ۱۳۹۰) بازگشتی دوباره به‌‌ همان تفکیک است برای امتیازگیری دولت در برابر دخالت‌های هر روزه خامنه‌ای که در دو دهه اخیر روال جاری در اداره کشور بوده است.

در موضوع وزرا و معاونین رییس‌جمهوری نیز احمدی‌نژاد و هم‌کارانش تعیین و برکناری آن‌ها را حق رییس دولت می‌دانند و نه ولی فقیه.

این تفکیک زمینه نظری لازم برای پیشروی تیم احمدی‌نژاد در برابر تیم خامنه‌ای است اما زمینه واقعی را عده و عده دو طرف رقم می‌زند.

خامنه‌ای عقب‌راندنی شده است

این‌که احمدی‌نژاد علی رغم نظر خامنه‌ای مبنی بر توقف تغییر در کابینه به برکناری مصلحی اقدام می‌کند نمایان‌گر تغییر موازنه در قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی است.

در این میان اهمیت زیادی ندارد که خامنه‌ای تغییر مصلحی را متوقف کرده باشد یا نه. مهم آن است که قدرت و حیطه رهبری به چالش کشیده شده است و به چالش کشیدنی به نظر (احمدی‌نژاد) می‌آید.

این‌که احمدی‌نژاد علی رغم نظر خامنه‌ای مبنی بر توقف تغییر در کابینه به برکناری مصلحی اقدام می‌کند نمایان‌گر تغییر موازنه در قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی است.

احمدی‌نژاد و تیم وی منابع لازم قدرت را برای چالش خامنه‌ای و دستگاه رهبری در اختیار خود می‌بینند که به این رفتار پر هزینه دست می‌زنند. حتا اگر در موردی موفق نشوند (مثل مصلحی) این امر مانع از پیش‌روی آن‌ها در آینده نخواهد شد چنان که در مورد متکی اقدام کرده و موفق بودند.

فعلن آن‌ها هستند که پیش می‌روند و خامنه‌ای است که سعی می‌کند مواضعش را با چنگ و دندان حفظ کند. در مسابقه دو تیم مهم‌تر از نتیجه آن است که یک تیم بیندیشد از تیم مقابل می‌تواند امتیاز بگیرد و آن را در موضع دفاعی قرار دهد.

فعلن این احمدی‌نژاد و تیم وی هستند که در زمین خامنه‌ای بازی می‌کنند و نه بالعکس و خامنه‌ای مجبور است از کارت حکم حکومتی (به دلیل غیرقانونی بودن اقدام وی در باز گرداندن وزیر اطلاعات) برای نگاه داشتن مواضعش استفاده کند. استفاده مکرر از این کارت از تأثیر آن در تنازع قدرت خواهد کاست.

«تنازع با خامنه‌ای» با «منش خامنه‌ای»

محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی علی‌رغم اتکای بیش‌تر بر رای عمومی نسبت به رهبری، قدرت ایستادگی در برابر خامنه‌ای را نداشتند. خاتمی نمی‌خواست ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی به سرنوشت دور اول (برکناری بنی صدر بواسطه اختلاف با ولی فقیه) منجر شود.

در دوره خاتمی و هاشمی این خامنه‌ای و بیت بودند که پیش می‌آمدند و آن دو بودند که مرتبن عقب‌نشینی می‌کردند. اما احمدی‌نژاد همانند خامنه‌ای بر آرای عمومی متکی نیست و نمی‌خواهد با بسیج عمومی از رهبری امتیاز بگیرد.

او هم‌چنین در پی عدم مشکل‌زایی برای جمهوری اسلامی و ساختار‌هایش نیز نیست. او نیز مانند خامنه‌ای بر نیروی نظامی و اطلاعاتی و درآمدهای نفتی متکی است و هر دو با یک منطق بر سر قدرت به تنازع پرداخته‌اند. خامنه‌ای پس از دو دهه با نیرویی بسیار شبیه به خودش درگیر شده است.

 


 


مهیار فراورده / رادیو کوچه

اصغر سرش را از توی مخزن زباله در می‌آورد و با خوش‌حالی به فریدون که آن‌طرف کـپه زباله‌ها در حال کاوش است می‌گوید: «ببین چی گیر اوردم» و سپس ماشین اسباب‌بازی را که یافته بالا می‌گیرد تا در تاریک و روشن خیابان نشان فریدون دهد.

فریدون دستش را از داخل زباله‌ها بیرون می‌کشد: «آخ… لعنتی…»

«چی شد؟» اصغر پرسید.

فریدون چهار انگشت دست راست را در زیر بغل سمت چپش فشار می‌دهد: «انگار یه چیزی انگشتمو برید.»

اصغر ماشین اسباب‌بازی را در کیسه خود می‌گذارد و به‌سمت فریدون می‌رود: «ببینم.»

ساعت 9 شب که مردم زباله‌های‌شان را بیرون خانه می‌گذارند، صدها کودک و نوجوان به امید یافتن روزی برای خود و شاید برای خانواده هم، به مخازن و تل‌های انباشته از زباله روی می‌بردند. برخی از صبح در جست‌وجوی چیز با ارزشی از پلاستیک و یا آلومینیوم، مخازن خاکستری رنگ زباله را چون تخم‌مرغ شانسی زیر و رو می‌کنند. اصغر و فریدون یک هفته است که روزی خود را در زباله‌دانی‌های کوچه‌های اطراف میدان انقلاب جست‌وجو می‌کنند.

چه تضاد زننده‌ای. کودکان پس از انقلاب، نان خود را از درون زباله‌های اطراف میدان انقلاب بیرون می‌کشند! چه انقلابی! به نام مستضعفین پا گرفت، اما به قدرتی مطلقه در دست ولایت فقیه تبدیل شد و پس از نوشیدن زهر توسط خمینی، آن‌چه از انقلاب باقی ماند زیر چکمه نظامیان له شد و کودکان که بی‌پناه‌ترند، له‌تر و فشرده‌تر شدند.

اصغر زخم انگشت فریدون را با یک دستمال کاغذی مچاله شده‌ای که در جیب دارد می‌بندد، سپس یک کش نازک از جیب دیگر شلوار گشاد خود بیرون می‌کشد و دورش را کش می‌اندازد: «اما نباید تو آب بزنی.»

اگر‌چه چادر سیاه شب نمی‌گذارد این کودکان دیده شوند، اما هستند چشم‌هایی که در تاریکی نیز می‌بینند.

«دستت چی شده پسر جون؟»

فریدون سر بلند می‌کند و چشمان عسلی‌اش از میان چهره سیاه و دودی شده او به خانم میان‌سالی می‌افتد که یک کیف چرمی قدیمی در دست دارد.

فریدون در حالی‌که انگشت زخمی دستمال پیچیده شده را در مشت دیگرش گرفته، با بی‌اعتنایی جواب می‌دهد: «برید». فریدون انتظار ندارد کسی برای بریده شدن انگشت او کنجکاو شود.

اگر کسی نداند گمان می‌کند او ذغال‌فروش است. شلوارش حداقل سه سایز بزرگ‌تر از اندازه اصلی‌اش می‌زند، از دمپا چند تای بزرگ خورده و پیراهن بلندش تا نزدیک زانو می‌رسد.

«خب، چرا حداقل دستکش دستت نمی‌کنی؟» خانم میان‌سال پرسید.

فریدون نگاهی به اصغر می‌اندازد و سپس با پوزخندی رو به آن خانم می‌کند: «می‌دونی چند کیلو پلاستیک و ضایعات باید بفروشم تا بتونم یه دس‌کش 1500 تومنی برا خودم بخرم؟»

اصغر که کیسه خود را به دوش گرفته نزد آن‌ها بر‌می‌گردد: «فریدون بریم؟»

فریدون خم می‌شود تا گونی خود را بردارد: «بریم، این تو دیگه چیز بدرد بخوری نیس.»

خانم میان‌سال بازوی فریدون را می‌گیرد: «صبر کن یه دیقه.» و کیفی را که در دست دارد به‌سمت او دراز می‌کند: «ببین این به‌دردت می‌خوره؟»

فریدون کیف را از زن گرفته و نگاهی به آن می‌اندازد. «لازمش نداری؟»

«نه. قدیمی شده، ولی چرمش اصله.»

«دس شما درد نکنه.» فریدون کیف را در کیسه‌اش می‌گذارد.

زن می‌پرسد: «مدرسه نمی‌ری؟»

فریدون که کیسه‌اش را بدوش گرفته با بی‌میلی پاسخ می‌دهد: «نه» و به‌همراه اصغر از زن دور می‌شوند.

فریدون و اصغر هم‌چون ده‌ها هزار کودک دیگر نه به مدرسه می‌روند و نه هیچ‌گونه تفریحی دارند. صبح با زباله آغاز می‌کنند و شب هم با کوله‌بار سنگین چیزهایی که در زباله‌ها یافته‌اند به خانه یا جایی که شب‌ها را به صبح می‌رسانند پناه می‌برند.

ماشین بیمار تولید اقتصادی در ایران هم‌چون در برزیل، افغانستان و هندوستان، هر روزه کودکان کار را بازتولید نموده و بر ابعاد این فاجعه می‌افزاید. اما زباله‌گردی و جمع‌آوری زباله از مخازن و امرار معاش از راه فروش آن‌ها، کثیف‌ترین و بدترین نوع کار کودکان است که از کار در سر چهار‌راه‌ها، کارخانه و کارگاه‌ها خطرناک‌تر است. به‌ویژه شرایط بسیار بد بهداشت بدنی و روانی باعث می‌شود تا کودکان در معرض همه‌گونه آسیب‌های شدید از جمله تجاوز، قتل و نقص عضو نیز قرار گیرند.

پدیده مهاجرت و در کنار آن وجود هزاران هزار کودک مهاجری که هم‌راه خانواده و یا تنها از روستاها و شهرهای کوچک به کلان‌شهرها روی آورده‌اند، چالشی بزرگ در راه تربیت کودکان به‌وجود آورده، و کمبود یا فقدان سازمان‌های مسوول، باعث هر‌چه عمیق‌تر شدن این معضل اجتماعی می‌شود.

اصغر که از نظر جثه از فریدون کوچک‌تر است، کیسه‌اش را از دوش بر زمین می‌گذارد. «یه دقه وایسیم خسسگی در کنیم.»

فریدون هم کیسه خود را جلوی مغازه‌ای که کرکره‌اش پایین کشیده شده بر زمین می‌گذارد. «بیا بشینیم رو این پله.»

ساعت از ده شب گذشته و عبور و مرور در خیابان‌ها کم‌تر شده است. فریدون از اصغر می‌پرسد: «داداشت پیدا شد؟»

«آره»

«چطوری؟»

«تو مشد پیداش کردن.»

«ا … از این‌جا تا مـشد؟»

اصغر تکه‌ای نان از جیب در‌آورده و نیمی از آن را به فریدون می‌دهد. «بیا بخور یه خورده جون بگیریم تا بقیه راهو بتونیم بریم.»

فریدون نان را از او می‌‌گیرد و تکه‌ای از آن را با دندان جدا کرده و در حالی‌که می‌جود از اصغر می‌پرسد: «حالا چیکار می‌کنه؟»

اصغر لقمه داخل دهان را قورت می‌دهد. «کی؟»

«مـنور، دادشت دیگه.»

«هیچ چی، ول می‌‌گرده، ولی بعضی موقع‌ها کلی پول تو جیبشه.»

«از کجا می‌آره؟»

اصغر جواب می‌دهد: «نمی‌دونم. هر چی ازش می‌پرسم، می‌گه یه کارایی می‌کنم.».»

«چند ساله شه، نکنه رفته باشه تو کار خلاف؟»

«چهارده، یه سال از من بزرگ‌تره. می‌گه اگه می‌خوای یه روز باهام بیا، ولی من باهاش نمی‌رم.»

فریدون لقمه دیگری نان به دهان می‌گذارد و در حین جویدن می‌گوید: «خوب کاری می‌کنی. آدم یه لقمه نون حلال بخوره به‌تره تا بره کار خلاف بکنه.»

«مادرم چن‌بار با زنجیر بسسش، ولی فایده نداشت. یه دفه نگه‌بان پارک به من گفت مـنور این‌جا کار می‌کنه روزی هزار تومن می‌گیره. اما هزار تومن پول یه ساندویچه.»

فریدون در حین جویدن می‌گوید: «معلومه.»

«دفه اول که فرار کرد دو سال پیش بود. وختی پیداش کردیم مادرم بردش تو محله مون خانه کودک.» سپس از فریدون می‌پرسد: «خانه کودک که میدونی چیه؟»

«آره، یه چیزایی شنیدم. خوب… چی شد؟»

«مـنور اون‌جا گفته بود ما توی خونه تلویزیون نداریم. بعد کمکمون کردن یه تلویزیون کوچیک خریدیم، اما مـنور بازم از خونه فرار می‌کرد.»

«را بیفتیم؟» فریدون پرسید.

«آره، دلم برای یه خواب درس حسابی تنگ شده.»

 

 

 


 


پویا‌ / رادیو کوچه

در مورد توان بی‌پایان مغز انسان زیاد شنیده‌ایم و این را نیز می‌دانیم که در زندگی روزمره ما تنها از بخش ناچیزی از این توانایی استفاده می‌کنیم. حال اگر ما می‌توانستیم از حداکثر این توان در کارهای‌مان استفاده کنیم، زندگی ما چکونه دست‌خوش تغییر می‌شد؟ فیلم «بی حد و مرز‌» (Limitless) پاسخی است به این پرسش.

«ادی» (Eddie) (با بازی بردلی‌کوپر) نویسنده‌ای گم‌نام و ناموفق است. با ادامه‌ی روند ناکامی‌هایش و اصرار وی بر ادامه‌ی کار نویسندگی، با مشکلات جدی روبه‌رو می‌شود. نامزدش «لیندی» (Abbie Cornish)  خسته از این رفتارها، وی را ترک می‌کند. ادی در جست‌وجوی راه‌حلی برای پایان دادن به مشکلات‌اش است، که برادر زن سابق‌اش برای او پیشنهادی دارد. وی که توانسته به یک داروی سری دست‌رسی پیدا کند، قرص‌هایی را در اختیار ادی می‌گذارد که توانی جادویی دارند. انسان در حالت عادی حداکثر از 20 درصد توانایی‌های مغز اش استفاده می‌کند، در حالی که با مصرف این قرص‌ها او می‌تواند از حداکثر توان مغز بهره بگیرد.

ادی شروع به مصرف قرص‌ها می‌کند و راه‌های موفقیت در برابر او باز می‌شود. رمان‌اش را در طی 4 روز می‌نویسد و روی میز ناشر می‌گذارد. ریاضیات و زبان می‌آموزد و با سرمایه‌گذاری در بازار بورس طی مدت کوتاهی، سرمایه‌اش را چند برابر می‌کند. حتا نامزد سابق‌اش نیز دوباره عاشقش می‌شود. موفقیت‌هایی که همه را مدیون قرص‌های جادویی است. اما این وضعیت پایدار نیست. با پایان گرفتن قرص‌ها، ادی دوباره همان انسان قبلی خواهد بود. او باید راهی برای دست‌رسی به منبع قرص‌ها پیدا کند، چرا که برادر زن سابق‌اش دیگر به آن‌ها دسترسی ندارد. از طرف دیگر او از سوی کارل فان وون ( با بازی رابرت دنیرو) تحت فشار است. کارل که یکی از ثروت‌مندترین مردان آمریکا است ادی را به‌عنوان مشاور سرمایه گذاری استخدام کرده است، اما با پایان گرفتن قرص‌ها دیگر ادی توانایی‌های قبلی حود را ندارد.

Click here to view the embedded video.

«بی‌حد و مرز» فیلمی است به کارگردانی «نیل برگر».  (Neil Burger )‌‌او که قبلن خود را با فیلم مصاحبه با «آدم‌کش» و «شعبده‌باز»  (Illusionist)‌‌خود را مطرح کرده، این‌بار با روایتی متفاوت و طنزگونه به میدان آمده است. فیلم شعبده باز این کارگردان در سال‌های نه چندان دور در برخی از سینماهای تهران اکران شده بود. استفاده‌ی کارگردان از جلوه‌های تصویری خلاقانه، و بازی خوب بردلی کوپر در هر دو ورژن ادی به موفقیت فیلم کمک زیادی کرده است.

نکته‌ای که فیلم‌نامه به آن بی‌توجه بوده، تفاوت هوش و حافظه است. ادی در تمام مدت از حافظه‌ی خود کمک می‌گیرد. او قادر است هر چیزی را به ذهن بسپارد و در موقع نیاز آن را به‌خاطر بیاورد. در حالی که تکنولوژی مدرن امروزی انسان‌ها را از  فرآیند به ذهن سپاری اطلاعات تا حد زیادی بی‌نیاز کرده است.

در واقع آن‌چه که می‌تواند فردی را موفق کند قدرت حافظه نیست، بلکه بهره‌ی هوشی اوست. «بی‌حد و مرز» شاید فیلم فوق العاده‌ای نباشد اما فیلم خوبی است. بازی خوب بازی‌گران و حضور «رابرت دنیرو» بهانه‌ی کافی برای دیدن فیلم خواهند بود. کسب امتیاز 7.4 از 10 در تارنمای IMDB حکایت از موفقیت فیلم در جلب نظر مخاطبان دارد.

منابع

http://www.imdb.com/title/tt1219289/

http://www.imdb.com/name/nm1139726/

http://rogerebert.suntimes.com/apps/pbcs.dll/article?AID=/20110316/REVIEWS/110319983/1023

 


 


افشان برزگر/ رادیو کوچه

پله‌ها را تند و تند بالا می‌رم، ذوق دارم و دست‌پاچه‌ام. جلوی در که می‌رسم، یه نفس عمیق می‌کشم و تو دلم می‌گم، می‌شه امروز…. فکرم هنوز نیمه کاره مونده که یکی از پشت بهش می‌گه: «آقا زود باش، چرا وایستادی؟» از جلوی در می‌رم کنار. پسره یه راست می‌ره سر میزی که روش نوشته «ثبت نام». منم راهمو می‌کشم می‌رم طرف همون میز.

- سلام خانم، خسروی هستم. امروز برای ساعت 4 وقت داشتم.

-  منتظر باشید، صداتون می‌کنم.

امروز هم مثل همیشه این‌جا شلوغه. یه صندلی خالی پیدا می‌کنم. چند دقیقه بعد همون پسری که پشت سرم سبز شده بود، می‌آد و پیشم می‌شینه.

- این فروم رو شما قبلن پر کردید؟ چه‌قدر سخته. خیلی باید دقت کنم و گرنه بدبخت می‌شم.

با سر حرفشو تایید می‌کنم. ای بابا چرا نوبتم نمی‌شه؟ دست‌هام یخ کرده. بلند فکر‌کردن این غریبه هم رو مخمه، داره اعصابمو بهم می‌ریزه.

- موهاش چه رنگی باشه، بهتره؟

- قدش 160 تا 170 سانت باشه خوبه.

- دیگه….

- آقا ببخشید، چی می‌تونم صداتون کنم؟

- خسروی.

- آهان، آقای خسروی امروز اومدید «کیستونو» ببینید؟ می‌خوام ببینم اینا واقعی‌ان؟ چه‌قدر طول کشید تا براتون پیدا کردن؟ این چندمین کیستونه؟ از قبلی‌ها خوشتون نیومد؟

از ته سالن صدا می‌آد.

- آقای خسروی. آقای خسروی. نوبت شماست. بیاید لطفن

این سناریوی است که هر روزه بارها و بارها در مراکز همسریابی تکرار می‌شود. مراکزی که نوید یافتن همسر مناسب را به مشتاقان ازدواج می‌دهند. اگر شما جزو این دسته از افراد هستید، کار سختی پیش رو ندارید. فقط باید آدرس یکی از این مراکز را که برخی از آن‌ها وب‌سایت نیز دارند را پیدا کنید.

سپس باید یک قطعه عکس تمام قد بدون رتوش با اصل شناس‌نامه را به مرکز ببرید و درخواست پر‌کردن فرم ثبت‌نام را بدهید. در این فرم اطلاعاتی مانند وزن، قد، رنگ چشم و مو، تحصیلات، وضعیت خانوادگی و ده‌ها مورد دیگر درباره خود و همسر مورد نظرتان را باید قید کنید. خانم‌ها هم علاوه بر پر کردن اطلاعات شخصی باید به سوالاتی هم چون، میزان تاکیدشان بر ادامه تحصیل و شاغل‌بودن بعد از ازدواج و حجاب مطلوب مورد نظرشان پاسخ دهند.

نرخ ثبت‌نام و عضویت در این موسسات بر اساس سال تولد متقاضیان تعیین می‌شود، به‌طوری که متولدان سال 57 تا 68 باید 30 هزار تومان و متولدان سال 56 و پیش از آن باید 40 هزار تومان به حساب موسسات واریز کنند. در این میان، اگر کسی سابقه نامزدی، عقد یا ازدواج داشته باشد باید 40 هزار تومان حق عضویت پرداخت کند. در همین حال، هزینه انجام خدمات کارشناسی برای معرفی هر گزینه به متولدان سال 57 تا 68‌، هفت هزار تومان و برای متولدان سال 56 و پیش از آن یا افرادی که دارای سابقه نامزدی، عقد و ازدواج هستند 12 هزار تومان است، البته این نرخ در موسسات مختلف متفاوت بوده و ارقام از 30 تا 60 هزار تومان برای عضویت شش ماهه تا یک ساله متغییر است.

کارشناسان مراکز همسریابی نسبت به یافتن همسر مناسب برای متقاضیان بسیار خوش‌بین هستند. حتا برخی موسسات ضمانت می‌دهند که گزینه مورد‌نظر را ظرف 48 ساعت به اعضا معرفی کنند. اما روند معرفی خواستگاران کمی پیچیده است، به‌طوری که پس از انطباق مشخصات افراد توسط مشاوران، موسسه موظف است به افراد انتخاب شده اطلاع دهد تا برای دریافت اطلاعات فرد متقاضی به موسسه مراجعه و با یکی از مشاوران مشورت کند که در صورت موافقت با فرد متقاضی ملاقات صورت گیرد.

پس از آن موسسه، ملاقات‌های دوم را در صورت موفقیت‌آمیز بودن ملاقات اول تنظیم و زمینه خدمات مشاوره را مهیا می‌کند. سپس با توافق دو طرف، ملاقاتی در خارج از موسسه صورت می‌گیرد که متقاضیان موظفند گزارش کامل ملاقات خود را به مشاور ارایه دهند.‌ سپس خانواده‌های دو طرف برای آشنایی با یک‌دیگر به هم معرفی و با توافق خانواده‌ها، متقاضیان برای انجام آزمایش و عقد معرفی می‌شوند. هم‌چنین در اغلب این موسسات ارتباطی نیز میان عروس و داماد‌ها و موسسات خیریه برقرار می‌شود تا در صورت نیاز، تسهیلات مربوط به ازدواج شامل حال آنان شود.

البته اگر فردی در یکی از این مراحل از تصمیم خود منصرف شود، می‌تواند با ارایه دلیل منطقی و موافقت مشاور، مورد درخواستی خود را منتفی اعلام کند. البته در این صورت هزینه‌های مربوط به حق عضویت، حق مشاوره، ملاقات و جلسات گروهی به افراد بازگردانده نمی‌شود.

در این میان نیز برخی مراکز همسریابی خلاقیت به خرج داده و هر هفته همایش‌های ویژه‌ای برای دختران و پسران جوان عضو این موسسات با عناوینی چون ازدواج موفق، همسریابی آسان و ازدواج عاشقانه و عاقلانه برگزار می‌کنند. البته این کار میانبری برای متاهل شدن است، چرا که خیلی از دختر‌ها و پسر‌ها در این همایش‌ها با یک‌دیگر آشنا می‌شوند. در واقع این همایش‌ها به حضار اجازه می‌دهد، یک‌دیگر را ببینند و در صورت تمایل برای آشنایی بیش‌تر اقدام کنند.

البته انجام این فعالیت‌ها در حالی صورت می‌گیرد که قانونی‌بودن اعتبار این موسسات زیر علامت سوال قرار دارد و سازمان ملی جوانان که متولی صدور مجوز برای ایجاد چنین مراکزی در کشور است، اعلام کرده که تاکنون این سازمان، مجوزی در کشور برای راه‌اندازی مراکز همسریابی صادر نکرده و فعالیت کلیه این دسته از مراکز در کشور غیرقانونی است و هیچ نظارتی بر عمل‌کرد آن‌ها وجود ندارد. قوه قضاییه هم اعلام کرده که با دفاتر و سایت‌های همسریابی برخورد جدی و شدید خواهد کرد و این موضوع در دستور کار دادسرای ویژه رسیدگی به جرایم رایانه ای قرار دارد.

مسوولان امر معتقدند که مراکز همسریابی با دید سوداگری وارد میدان شده‌اند و در واقع این مراکز مانند مراکز کاریابی و بنگاه‌های مسکن صرفن به‌‏دلیل مسایل مالی شکل گرفته‌اند. در حالی که فعالیت مراکز همسریابی در کشور اساسن غیرقانونی است، در این میان مدیران برخی مراکز به انتقاد از عمل‌کرد مراکز دیگر می پردازند، به‌طوری که برخی از مدیران معتقدند که رقیبان آن‌ها به جای همسریابی، دوست‌یابی می‌کنند، چراکه برخی از موسسات همسریابی خدمات روان‌شناسی، روان‌کاوی، پزشکی، آموزش مسایل زناشویی و مشاوره خانواده را انجام نمی‌دهند و فقط به‌دنبال کسب درآمد بیش‌تر هستند.

کارشناسان نیز عمل‌کرد مراکز همسریابی را به‌شدت زیر سوال می‌برند، چراکه بسیاری معتقدند که در این مراکز از متخصصان امر ازدواج استفاده نمی‌شود، لذا واسطه‌گری‌های غیرمسوولانه در امر ازدواج به ازدواج‌های ناآگاهانه بر اساس معیار و ملاک‌های نادرست و در نهایت طلاق و جدایی می‌انجامد. هم‌چنین آسیب‌شناسان معتقدند که تست‌های شخصیتی که در این مراکز از افراد به منظور اندازه‌گیری میزان نزدیکی شخصیت متقاضیان به یک‌دیگر گرفته می‌شود، نادرست و غیرکارشناسی است، چراکه چهره واقعی هر کس در زندگی مشخص می‌شود.

حتا برخی کارشناسان اعلام می کنند که نبود نظارت بر عمل‌کرد مراکز همسریابی باعث شده که بعضی از این مراکز اقدام به شناسایی دختران و بانوان آماده ازدواج کرده و با پی بردن به خصوصی‌ترین اطلاعات افراد درصدد سواستفاده از آن‌ها برآیند. با وجود این شرایط، از دید کارشناسان و جامعه‌شناسان بهترین روش همسریابی در کشور، شیوه سنتی آن، یعنی یافتن همسر توسط خانواده است، چراکه هیچ‌کس مانند والدین به خصوصیات فرزندش واقف نبوده و از آن‌ها مطلع نیست.

اما در حال حاضر، تکلیف جوانانی که به دلایل مختلف از خانواده‌های خود دور شده و یا روش‌های سنتی ازدواج را نمی‌پسندند، چیست؟

در شرایط فعلی، یکی از راه‌کارهای عملی با توجه به استقبالی که صورت‌گرفته، می‌تواند همین مراکز همسریابی باشد که البته شرط استفاده از این روش این است که قوانینی سفت و سخت برای تاسیس و نظارت بر عمل‌کرد این مراکز تصویب شود، به‌طوری که آن‌ها در قبال عمل‌کرد خود پاسخ‌گو بوده و به‌طور ماهانه و یا سالانه آماری از تعداد ثبت‌نامی‌ها و تعداد ملاقات‌هایی که به ازدواج ختم شده است را به مراکز قانونی ارایه دهند که این امر می‌تواند جلوی سواستفاده‌های احتمالی را تا حدود زیادی بگیرد.‌

دولت نیز باید خود را ملزم به سامان‌دهی مراکز فعلی بداند و تنها با غیرقانونی اعلام کردن فعالیت این مراکز، مسوولیت عواقب و پیامدهای ناشی از عمل‌کرد مراکز همسریابی را از سر خود باز نکند، چراکه آسیب‌هایی که از این طریق ایجاد می‌شود، نه تنها گریبان‌گیر خانواده‌ها خواهد شد، بلکه اشکال دیگر جرم و جنایت در کشور را شکل خواهد داد.

 

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

رامین پرچمی، بازی‌گر سینما و تلویزیون طی حکمی از سوی 13 دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی اسلامی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهامات وی اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمع غیرقانونی، اقدام به فیلم‌برداری و نیز اخلال در نظم عمومی عنوان شده است.

به گزارش کمیته گزارش‌گران حقوق بشر، این بازی‌گر سرشناس چهارشنبه هفته گذشته، ۲۴ فروردین ۹۰ به دادگاه انقلاب تهران برده شده بود. انتقال این بازیگر تحت تدابیر امنیتی انجام گرفت و رامین پرچمی با وضعیتی نامناسب به هم‌راه چندین مامور در دادگاه انقلاب حاضر شد. وی یک شب پیش از دادگاه از قرنطینه‌ی اندرزگاه 7 زندان اوین به بند 350 زندان اوین منتقل شده بود.

رامین پرچمی، کارشناس ارشد کارگردانی و بازیگری تئاتر از دانش‌گاه آزاد ۲۵ بهمن سال گذشته در راهپیمایی اعتراضی مخالفان در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. پرچمی علاوه بر بازیگری، کارگردان فیلم کوتاهی با عنوان راه حل بوده است. وی برای مدتی سردبیر هفته‌نامه فرهنگی هنری نقش‌آفرینان بود.

بیشتر بخوانید:

«انتقال رامین پرچمی، بازی‌گر سینما به دادگاه انقلاب»


 


منبع: سایت ناصر حجازی

ناصر حجازی در گفت‌و‌گویی با وب‌سایت شخصی خود از اوضاع اقتصادی مردم‌، لب به انتقاد گشوده است. ستاره در بستر بیماری فوتبال ایران می‌گوید حالش خوب نیست چون تاب دیدن شرایط سخت زندگی مردم را ندارد.

او در این گفت‌و‌گو با وب‌سایت شخصی خود هم از هدف‌مندی یارانه‌ها و هم از فرار مغزها انتقاد کرده است.

شکست استقلال مقابل پاختاکور را چطور ارزیابی می‌کنید‌؟

استقلال می‌توانست بازنده نباشد‌، پاختاکور قدرت چندانی نداشت، نمی‌خواهم ایراد بگیرم اما‌ گل برهانی یکی از بهترین گل‌های تاریخ زندگی‌اش بود‌، برهانی بسیار با‌هوش و حرفه‌ای عمل کرد و روحیه بالایی گرفت‌. دیدگاه فنی من اینست که عدم تعویض برهانی با آن شرایط روحی و سرعت بالا و همین‌طور فرهاد مجیدی که کماکان معتقدم نباید تعویض شود مگر دچار مصدومیت گردد‌، می‌توانست کمک بیش‌تری به استقلال کند. با این حال 2 بازی دیگر باقی مانده است و استقلال کماکان شانس صعود دارد. بایستی به کادر فنی و بازیکنان دل‌گرمی و امیدواری داد تا در 2 بازی آتی با همت و یک‌دلی صعود از این مرحله را جشن بگیرند و به آن‌چه استحقاقش را دارند‌، دست یابند. در ضمن بایستی به محمدی این تذکر را بدهم که توپ‌هایی که از فاصله دور به سمت دروازه ارسال می‌شود، گلر بایستی از دروازه خارج شود و توپ را دفع کند‌. دلیلی ندارد در مواقع ارسال چنین توپ‌هایی روی خط دروازه ایستاد. البته نا‌گفته نماند محمدی چندین موقعیت خطرناک را از حریف گرفت.

امروز بذر‌پاشی چمن طبیعی کمپ اختصاصی استقلال با دستان شما انجام گرفت‌، روند ساخت کمپ را چطور دیدید؟

فتح‌اله‌زاده  کار خود را بلد است و استقلال را علی‌رغم شرایط سختی که ابتدای فصل داشت، به‌خوبی جمع و جور کرد. روند ساخت کمپ نیز  به‌خوبی پیش می‌رود‌. با ساخت کمپ هزینه‌های استقلال نیز کاهش پیدا می‌کند و حتا باش‌گاه می‌تواند با برنامه‌هایی که فتح‌اله‌زاده دارد، ‌درآمدزایی خوبی داشته باشد و از سازمان کم‌تر کمک گیرد. امروزه از تیمسار خسروانی به‌دلیل ساخت مجموعه های ورزشی بسیار برای استقلال و مردم به نیکی یاد می‌شود. فتح‌اله‌زاده نیز با پی‌گیری و اقدام در جهت نهایی شدن ساخت کمپ می‌تواند بیش‌تر از گذشته در یاد و قلب هواداران استقلال باقی بماند‌، هر چند امیدوارم اجازه دهند تا او به‌خوبی کارهایش را پیش ببرد. معمولن عادت کرده‌اند کسانی که قصد خدمت به مردم را دارند‌، بر‌کنار کنند و من شخصن امیدوارم این اتفاق برای فتح‌اله‌زاده نیفتد. در ضمن از سعیدلو می‌خواهم اجازه دهد تا فتح‌اله‌زاده به تنهایی استقلال را مدیریت کند‌. همان‌طور که تا به امروز موفق بوده است. استقلال نیازی به هیت مدیره ندارد. در ایران ‌رسم بر این است که یک عده بی‌کار که دوست و رفیق مقامات هستند‌، به‌عنوان اعضای هیت مدیره انتخاب می‌شوند وگرنه در تیم‌های مطرح دنیا اعضای هیت مدیره بر اساس تخصص و توانایی‌هایشان انتخاب می‌گردند و از هیچ کوششی برای موفقیت تیم دریغ نمی‌کنند. اگر بر اساس قوانین کنفدراسیون آسیا ‌در انتخاب اعضای هیت مدیره اجباری است‌،  اجازه دهید فتح‌اله‌زاده این انتخاب را انجام دهد تا در کارش دخالت نشود و در غیر این صورت‌، عده‌ای را به‌صورت صوری انتخاب نمایید‌، رستورانی خوب را هر از گاهی برایشان انتخاب کرده تا آن‌جا چلوکبابشان را صرف کنند و بروند دنبال زندگی‌اشان و در کار مدیرعامل و زیر مجموعه وی دخالت نکنند.

علی کریمی در متنی احساسات خود را همان‌طور که حتمن می‌دانید نسبت به شما بیان کرده است‌، در این ارتباط صحبت خاصی دارید.

علی کریمی بازیکنی مردمی است که هم‌سو بودنش با مردم را اثبات کرده است‌. فقط می‌توانم از این بازیکن که در دل مردم جای دارد و از راه دور احساسات خود را صادقانه نسبت به من ابراز داشته است‌، قدردانی کنم و برای وی در تمامی مراحل زندگی آرزوی موفقیت نمایم.

در مراسم‌هایی از شما تجلیل و قدردانی کردند و هنرمندان، اهالی فوتبال و مطبوعات با شور و شوق خاصی در این مراسم شرکت کردند‌، از پوری بنایی گرفته تا مدیران استقلال و پرسپولیس علی‌رغم مشغله‌های کاری بسیار. دلیل محبوبیت و توجه توده مردم به ناصر حجازی را در چه می‌دانید؟

مردم نسبت به من لطف دارند‌، ناصر حجازی همواره سعی کرده تا از مردم جدا نباشد‌، همیشه با مردم بوده‌ام و هر چه دارم از خدا و سپس لطف و محبت مردم است. من و امثال من مدیون مردم هستیم. آن‌ها مرا حجازی کردند. این‌ها شعار نیست یا از روی تظاهر نمی‌گویم. خوش‌بختانه همه مرا به صراحت لهجه می‌شناسند. این که از مردم می‌گویم حرف دلم است. از این‌که می‌بینم بعضی‌ها با زدن چند گل یا مورد توجه قرار گرفتن توسط مردم‌، از همه طلب‌کار هستند‌، ناراحت می‌شوم.

متاسفانه این‌ها وقتی‌ توسط همین مردم بزرگ می‌شوند ادا در می‌آورند و فراموش می‌کنند که از کجا و چطور به چنین جای‌گاه‌هایی رسیده‌اند‌. نمی‌دانند که فقط مشهور هستند و با این خصوصیات ا‌خلاقی محبوبیتی بین مردم ندارند. تختی به دلیل مدال‌ها و قهرمانی‌هایش تختی نشد که اگر این طور بود، موحد یا حبیبی مدال‌های بیش‌تری داشتند. تختی به‌دلیل مردمی بودنش تختی شد. از قدیم گفته‌اند که درخت هر چه پربارتر، افتاده‌تر. وقتی بیش‌تر مورد توجه قرار گرفتیم‌، باید سر‌به‌زیر‌تر شده و ادبیات و رفتارمان را بهتر کنیم.

بعد از مبتلا شدن ناصر حجازی  به بیماری، ‌روند مناسبی در راستای بهبودی شما می‌دیدیم اما به‌یک‌باره در طی 2-3 ماه اخیر افت و ضعف بدنی واضح و مشخصی را در شما شاهد هستیم‌، توضیح می‌دهید؟

به من می‌گویند عصبانی نشوم‌، مگر بی‌غیرتم وقتی درد و مشکلات مردم را به چشم می‌بینم‌، با بی‌تفاوتی از کنار آن بگذرم. آمده‌اند و یارانه‌ها را قالب کرده‌اند. زندگی مردم‌ بهتر نشده  که بدتر هم شده است‌. خدمت به مردم یعنی فراهم کردن رفاه و آسایش آن‌ها اما متاسفانه شاهد نداری و سختی زندگی مردم هستیم. دولت می‌گوید ‌چهل هزار تومان در ماه به مردم کمک می‌کنیم‌، مگر مردم گدا هستند‌؟ مردم ایران روی گنج خوابیده‌اند‌، نفت، گاز و… دولت حق ندارد به مردم کمک کند، دولت‌ باید کار کند، خدمت کند و زحمت و دست‌رنج مردم‌ را دودستی تقدیم آن‌ها نماید. چهل هزار تومان در ماه به مردم می‌دهند و بعد ….

برای من قبض گاز می‌آمد چهل هزار تومان و حالا می‌آید یک میلیون تومان‌. گاز به کشور همسایه با مبلغی به‌مراتب کم‌تر از آن‌چه از  مردم می‌گیرند‌، صادر می‌شود. با دیدن این شرایط نباید عصبانی شوم‌؟ نباید حرص بخورم و شرایط جسمانی‌ام مثل امروز شود.

من این حرفها را برای خودم نمی‌زنم. به هر حال از آن‌جایی که چهره شناخته شده‌ای هستم و مردم به من لطف دارند‌‌، زندگی‌ام می‌گذرد حتا با این‌که بیماری‌ام بسیار پر هزینه است با لطف مسوولین بیمارستان کسری، مالک گسترش فولاد تبریز و اندوخته پس‌اندازم روزگار سپری می‌شود اما اگر مردم عادی شرایط امروز من را داشتند و با یک بیماری پر هزینه روبه‌رو شوند‌، چه باید بکنند؟ بروند بمیرند؟ من ناصر حجازی هستم‌، سرد و گرم روزگار را چشیده‌ام‌. عمری از من گذشته است. هیچ ابایی هم ندارم که اگر من را ببرید و با شلیک 2 تیر به زندگی‌ام خاتمه دهید. حرف‌هایم از سر دل‌سوزیست. کمی مراعات مردم را کنید. مردم را دوست داشته باشید تا آن‌ها هم شما را دوست داشته باشند. مردم معنای خدمت را می‌دانند و اگر آن را احساس نمایند پا به پای دولت می‌ایستند و اگر نمی‌توانید رفاه مردم را فراهم سازید‌، بروید‌. من 4 سال قبل و در اواسط فصل وقتی دیدم ‌اعضای هیت مدیره با دخالت‌هایشان اجازه نمی‌دهند تا در تیم مردمی استقلال علی‌رغم توانایی‌ام کار کنم و ماندنم فایده‌ای ندارد به‌خاطر مردم در حالی که مرا می‌خواستند‌، رفتم تا شاید دیگران بتوانند موفق باشند. مردم ایران قدرشناس هستند. قدر این قدرشناسی را بدانید.

اما دولت در ارتباط با بحث یارانه‌ها حتما از نظر کارشناسان بسیاری استفاده کرده است‌.

اتفاقن برای من هم جای سوال است که مگر این‌ها کارشناس ندارند؟ از کجا این یارانه‌ها را آورده‌اند. اگر کشور‌های دیگر چنین کاری انجام دادند‌، ابتدا شرایط و بستر کار را فراهم کردند و بعد اجرا نمودند. آیا در ایران این بستر فراهم بود؟ این‌که بگوییم مصرف نکنید‌، فلان چیز را نخرید‌، هزینه نکنید تا برایتان پس‌انداز شود‌، هنر است؟

آخر یک کارگر که ماهی سیصد-چهارصد هزار تومان حقوق می‌گیرد و کرایه خانه، خرج زندگی و…دارد و حال باید سه برابر مبلغی که دولت می‌دهد‌، به آن‌ها برگرداند، چطور زندگی کند؟ نتیجه‌اش می‌شود فقر و فقر یعنی فساد‌، فحشا‌، طلاق و…از کدام کارشناس صحبت می‌کنید؟ کارشناسی فقط بازی با آمار و ارقام و زندگی در برج نیست. کارشناسی یعنی زندگی با مردم و لمس کردن درد و مشکلات آن‌ها از نزدیک.

کارشناسی یعنی به‌دنبال پیدا کردن راهی جهت مقابله با ورود کالاهای چینی و رونق بخشیدن به تولیدات داخلی. امروز شاهد هستیم که کارخانه‌های ما یا ورشکسته هستند‌ یا صاحبان آن‌ها جهت جلوگیری از ورشکستگی، کارخانه‌هایشان را تعطیل می‌کنند و نتیجه آن بی‌کاری و دربه‌دری کارگر‌ها است و این مشکلات در پایان باعث ‌از هم پاشیده شدن کانون خانواده‌ها و ایجاد مشکالات اجتماعی و اخلاقی می‌شود.

ما کارشناسان واقعی و افراد تحصیل‌کرده و با دانش کم نداریم. حتا در مسافرت‌های خارج از ایران وقتی با این افراد روبه‌رو می‌شوم‌، می‌گویند حاضریم با رقمی نصف آن‌چه در خارج از ایران به ما می‌دهند در خاک خودمان کار کنیم‌، به عشق ایران اما امکانات و شرایط برای ما فراهم نیست.

می خواهم از دولت بپرسم که اجرای طرح یارانه‌ها اهمیت دارد یا یافتن راهی جهت جلوگیری از فرار مغز‌ها. هر چند مغزها بایستی فرار کنند که اگر باشند بسیاری از افرادی که به نا حق و بر اساس زدوبند در راس کارند‌، خانه‌نشین خواهند شد. ‌همان‌طور که سطح علمی دانش‌گاه‌ها را پایین آوردند تا افرادی که سلیقه‌ای وارد دانش‌گاه شده بودند، بتوانند فارغ‌التحصیل شوند.

اینکه وضعیت جسمانی‌ام شرایط امروزی را دارد‌، به‌دلیل شرایطی است که می‌بینم و نمی‌توانم در قبال این مسایل و مشکلات مردم بی‌تفاوت باشم. به قول گاندی که می‌گوید‌: «درد من تنهایی نیست‌، بلکه مرگ ملتی است که برایشان گدایی را قناعت‌، بی‌عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب‌، این حماقت را حکمت می‌نامند.»

از این بحث خارج شویم و به‌عنوان آخرین سوال این‌که از امیر رفیعی به‌عنوان مدیر برنامه‌های شما در برخی محافل یاد می‌شود‌، این‌طور است؟

من هیچ‌گاه مدیر برنامه نداشته و نخواهم داشت. خودم قدرت و توانایی فکری جهت انجام کارهایم را داشته و دارم. امیر رفیعی مثل پسرم‌ است و فردی با شخصیت و تحصیل‌کرده که در بسیاری از موارد با هم مشورت می‌کنیم. به رفیعی اعتماد دارم و او نیز به دلیل علاقه و رفاقت با من‌، مدیریت پرتال شخصی‌ام را بر عهده گرفته است. در ضمن ایشان مشاور فتح‌اله‌زاده و دست‌یار من در کمیته فنی باش‌گاه استقلال است.

و حرف پایانی.

یا رب روا مدار که گدا معتبر شود

گر معتبر شود ز خدا بی‌خبر شود


 


مهرزاد موسوی/ رادیو کوچه

از مالزی و از اقوام مختلف نوشتم‌. از مالایی‌ها و صحنه‌ها و چیزهایی که در بدو ورود ممکن است توجه هرکس را به خود جلب کند و بیش‌تر از خلقیات و نوع پوشش زنان مالایی پیش‌تر گفتم.

از دیگر اقوامی که ساکن مالزی هستند نژادی از هندی‌ها هستند که در کنار مالایی‌ها جز ساکنین اصلی محسوب می‌شوند که خواهان امتیازان برابر با مالایی‌ها هستند و گویا هنوز در این مورد تنش‌های کوچکی برای تصویب قوانین وغیره هم دارند.

هندی‌ها به‌گواه بیش‌تر ایرانی‌ها و گروه‌های دیگری که شنیده‌ایم از نامحبوب‌ترین ساکنین مالزی هستند. که بیش‌تر مدارس بین‌المللی انگلیسی‌زبان سطح متوسط این‌جا تا جایی که می‌دانم توسط آن‌ها اداره می‌شود‌. مردمی که برخلاف مالایی‌ها‌، بیش‌تر عبوس و اخمو هستند‌. و غالبن مشاغل سطح پایین را بر عهده دارند‌، کارگر‌ها‌، رانند‌گان تاکسی‌‌ها و کارهای خدماتی سطح پایین مختص هندی‌هاست.

زنان هندی با موهایی بافته بلند و سیاه که تا به حال ندیده‌ام  رنگ دیگری به خود گرفته باشند‌، و در این مورد نکته زنانه‌ی مهمی که باید اضافه کنم این است که تا به‌حال پدیده مش و های‌لایت و …. را در این‌جا من به هیچ عنوان ندیده‌ام‌. چیزی که در ایران به حد وفور  وجود دارد.

برخلاف خود هندی‌ها‌، لباس‌های‌شان جز دوست‌داشتنی‌ترین لباس‌هایی است که می‌پسندم و مانند خیلی دوستان دیگر‌م.

همان‌طور که قبلن گفتم‌، لباس‌های مالایی‌ها به‌دلیل تفاوت فاحش در انتخاب رنگ و جنس لباس‌های‌شان با سلیقه ما هم خوانی ندارند اما هندی‌ها‌، به‌دلیل پیشینه‌ای که در صنعت پارچه از زمان گاندی کسب کردند‌، در این مورد بسیار پیش‌رفته و صاحب سبک وسلیقه هستند .‌هنوز بسیاری از زنان  هندی لباس‌های معروف سنتی خود‌، ساری را می‌پوشند و مدل‌های دیگری از لباس‌های سنتی خود که شامل‌، بلیز تونیک و شلوارهایی مانند شلوار کردی‌های ما با برش متفاوت و یا با شلوارهایی تنگ که در پایین پا چروک می‌شوند.

به علاوه شالی که بر روی دوش می‌اندازند‌. ویژگی مهم این لباس‌ها از نظر من‌، رنگ‌بندی‌های متنوع و تر‌کیبات زیبای آن در لباس‌ها و هم‌چنین نوع و جنس پارچه‌ها که نخی است و مناسب برای این نوع آب و هوا‌ست‌. زنان و دختران هندی اغلب این نوع لباس را تن می‌کنند و مثل همیشه یک گروهی هستند  که لباس‌هایی را که بین ملیت‌ها دیگر  مشترک است‌، همان تی‌شرت‌ها و جین‌های متداول را می‌پوشند .‌

تنها قومی که اهل زیور‌آلات هستند و استفاده می‌کنند‌، هندی‌ها هستند‌، برخلاف فیلم‌های‌شان چندان در سرخاب سفیداب صورت خود را غرق نمی‌کنند‌، بسیار معمولی هستند.

هندی‌ها از جهت سبک و نوع غذا‌ها و تنوع نان‌های‌شان به سلیقه ما نزدیک‌ترند‌. البته اگر کمی بیش‌تر به تمیزی رستوران‌های خود اهمیت بدهند.

یکی از راحت‌ترین آدم‌هایی که در نوع لباس پوشیدن تا به حال دیده‌ام چینی‌ها هستند‌، چینی‌ها مردمانی تمیز‌، جدی و دقیق هستند‌. مردمانی نه به مهربانی مالایی‌ها که مدام لبخند به لب دارند و نه به عبوسی هندی‌ها‌، شغل‌ها و کارهای دقیق و مهم را بیش‌تر در قبضه خود دارند.  و تا آن‌جایی که متوجه شده‌ام جز ساکنین مرفه مالزی هستند .البته نکته مهم این است که استخدام در  ادارات دولتی مخصوص خود مالایی‌هاست‌. و شغل‌های آزاد را ملیت‌های مختلف با شرایط و قوانینی خاصی در اختیار دارند.

زنان چینی دارای جثه‌های ریز هستند که به‌دلیل نوع تغذیه و نژادشان است. و عدم ممنوعیت‌های مذهبی و عرفی باعث‌شده که از حداقل لباس در اجتماع این کشور استفاده می‌کنند‌. از لباس‌های سنتی و بومی‌نشانی در پوشش آن‌‌ها نیست و اغلب به تاپ و شلوارکی قناعت می‌کنند هم‌راه با صندل‌های لا‌انگشتی خود‌. کفش مقوله‌ای است که در مالزی به نسبت صندل کم‌تر مورد استفاده قرار می‌گیرد‌. زنان چینی هم اغلب اهل زیور‌آلات چندان نیستند و به ساده‌پوشی و راحتی در نوع لباس عادت دارند‌. البته علاقه به برند و مارک در چینی‌‌ها خیلی بیش‌تر دیده می‌شود‌. بسیار کم اهل آرایش هستند‌. و به تیپ ولباس خود اهمیت زیادی می‌دهند.

چیزی که در چینی‌ها باعث حسرت همه ماست و بین مردم دیگر این جا منحصر به فرد است‌، پوست‌های عالی زنان و مردان چینی است‌. به‌دلیل نوع تغذیه‌، مردمش بهترین و صاف‌ترین پوست را دارند‌. برخلاف هندی‌ها و مالایی‌ها که دارای  پوست‌هایی تیره و پرلک و جوش هستند .تنها رستوران‌هایی که بدون تحقیق نمی‌شود رفت‌، از ترس نوع غذاهای‌شان و مطالب و‌حشتناکی که می‌شنویم، رستوران چینی‌هاست اغلب غذا‌های‌شان با مذاق بد‌عادت سرخ کرده و پر چرب ما سازگار نیست ..

از متداول‌ترین چیزهایی که در بین چینی‌ها دیده‌ام‌، که در اقوام دیگر هنوز ندید ه‌ام‌، استفاده از پرستار بچه است‌، که اغلب آن‌ها اندونزیایی هستند‌‌. خیلی پیش آمده که مرد خانواده هم‌راه با پرستار بچه‌اش خرید‌، رستوران و… برود و یا هم‌راه خانواده که در مردم دیگر این‌جا هنوز ندیده‌ام. از تفاوت‌های دیگر این‌که تعداد فرزندان خانواده‌های این‌جاست که هندی‌ها و مالایی‌ها بسیار پر زاد و ولد هستند‌. صحنه‌های عادی که همیشه می‌توان دید‌، عبور پدر مادری کم سن وسال با دو سه بچه کوچک و یک تو راهی دیگر است. و اگر پای حرف پیش بیاید با تعجب از ما می‌پرسند شما فقط یک بچه دارید؟ باورشان نمی‌شود ایرانی‌ها اغلب یک یا دو بچه دارند. خوب جدای همه مسایل دیگر ترس از آینده‌، بی‌اعتمادی به شغل و شرایط جامعه و بسیاری عوامل دیگر ایرانی‌های نسل جدید را بسیار محتاط کرده بر خلاف  آرامش و اطمینانی که در مردم این‌جا موج می‌زند.

چه‌قدر زیباست که در یک کشور می‌بینم مردم با نژاد و و مذهب و فرهنگ‌های بسیار متفاوت در کنار هم بدون کم‌ترین تنش‌، زندگی می‌کنند یکی به مسجد یکی معبد می‌رود‌. یکی از نوک پا تا فرق سر خو را می‌پوشاند‌، آن‌یکی با حداقل پوشش‌، یکی بت می‌پرستد‌، یکی الله‌‌. کشوری که بزرگ‌ترین قمارخانه‌ها را دارد‌. محله‌های مخصوص‌، بارها‌، کلاب‌ها‌، سالن‌های کنسرت را دارد و هر نژادی با محدودیت‌ها و آزادی‌های مخصوص خود زندگی می‌کند‌. و همه این‌ها به‌دلیل روحیه تساهل و تسامح مردم و دولت این‌جاست.

همه کسانی که این‌جا هستند‌، می‌دانند که وجود این آزادی‌، البته نه به آن آزادی کشوری مانند فرانسه‌، اما به آزادی کشوری مذهبی و سنتی‌، مکان ایده‌آلی است‌. و مردمی مهمان‌پذیر‌، همه این‌‌ها باعث شده کشوری بدون منابع و ذخایر نفتی و معدنی‌، تنها با میزبانی و باز‌کردن در‌های کشور خود‌، در عرض چندین سال این‌گونه پله‌های پیش‌رفت و ترقی را طی کرده و به‌شدت از اعمال و کارهایی که مغایر با این سیاست کلی است برخورد کنند‌. مخالفت با هرنوع تظاهرات و گرد‌همایی و کارهای سیاسی از این نوع محدودیت‌هاست. درست است که این قوانین و محدودیت‌ها آزار‌دهنده است و هست.

اما ما که از کشوری با دیوار‌های آهنین و به‌شدت کنترل‌شده از موی سر و درس و کتاب و فیلم و دین و مذهب و رنگ و جشن و هرچه تصور بکنید و همه می‌دانیم‌، آ‌مده‌ایم و تمام تلاش‌مان کسب اندکی از این آزادی‌هاست‌، این کشور و سیاست آن آزار‌دهنده نیست. همه ما در حالی که به تاریخ و تمدن گذشته خودمان بسیار مغروریم‌، در نهان و آشکار‌، پیش‌رفت و ترقی سریع این کشور با مردمان ساده‌اش را تحسین می‌کنیم‌. و چه به خواهیم و نخواهیم باید به قوانین و محدودیت‌های‌شان احترام بگذاریم.


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

najib@koochehmail.com

وزارت دفاع افغانستان اعلام کرد جنرال عبدالرحیم وردک وزیر دفاع این کشور استعفا نمی‌دهد، زیرا با استعفای وی تروریستان به هدف می‌رسند.

شماری از سناتوران افغانستان روز گذشته با انتقاد در مورد ورود یک مهاجم به وزارت دفاع این کشور، خواهان استعفای وزیر دفاع شده بودند.

سناتوران هشدار دادند زمانی که وزارت دفاع نمی‌تواند امنیت خود را تامین کند چگونه می‌توانند امنیت کشور را تامین کند.

هم‌چنان این سناتوران در مورد برنامه انتقال که قرار است تا چند ماه دیگر امنیت برخی مناطق از نیروهای بین‌المللی به افغان‌ها سپرده شود، اظهار نگرانی کردند.

اما جنرال محمدظاهر عظیمی سخن‌گوی وزارت دفاع افغانستان امروز در یک نشست خبری ضعف در تامین امنیت وزرارت دفاع را پذیرفت، اما گفت ارتش ملی این کشور به هیچ صورت ضعیف نمی‌باشد.

به گفته آقای عظیمی ارتش ملی افغانستان در حال حاضر در عملیات‌های بزرگ سهم گرفته، نقش اساسی را بازی می‌کند و ارقام آن نیز به 164 هزار رسیده است.

وی افزود تروریستان می‌خواستند با ترور- وزیر دفاع افغانستان را حذف کنند، اما برخی‌ها می‌خواهند با استعفای وزیر دفاع، یک شخص موثر از آن وزارت حذف شود.

وی هم‌چنان به حملات تروریستی بر وزارت دفاع پاکستان که هشت ساعت را در بر گرفت، بر حمله بالای وزارت دفاع عراق اشاره نموده گفت این حمله کننده بر وزارت دفاع افغانستان در دو دقیقه از پا در آمد، این صحنه در کمره‌های آن وزارت ثبت شده است.

به گفته آقای عظیمی عکس‌العمل سربازان ارتش به حدی سریع بود که این شخص حتا موفق نشد دکمه واسکت انتحاری‌اش را فشار داده و انفجار بدهد..

هم‌چنان جنرال عظیمی گفت تحقیقات ابتدایی آنان نشان می‌دهد که مهاجم با لباس نظامی وارد وزارت دفاع شده است، اما کارمند آن وزارت نمی‌باشد.

وی افزود تا کنون روشن نیست که این شخص چگونه وارد وزارت دفاع شده است، اما خود را تا منزل دوم که دفتر وزیر در آن قرار دارد رسانده بود، چون وزیر در دفترش حضور نداشت تا منزل سوم نیز رفته بود و در آن‌جا توسط سربازان از پا در آمد.

وی گفت تحقیقات در زمینه جریان دارد و برخی از نتایج ابتدایی نیز مشخص شده است.

این در حالی است که در میان نگرانی‌های امنیتی قرار است جشن هشتم ثور که دو سال پیش به دلیل حمله مخالفان مختل شده بود، امسال بار دیگر تجلیل شود.

 

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در نامه‌ای به حیدر مصلحی از ادامه کار وی در وزارت اطلاعات حمایت کرده است. سایت‌های نزدیک به دولت پیش‌تر خبر داده بودند که حیدر مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نیست و محمود احمدی‌نژاد سرپرستی این وزارتخانه را برعهده گرفته است.

رهبر جمهوری اسلامی در نامه خود که روز چهارشنبه خطاب به حیدر مصلحی و نه به محمود احمدی‌نژاد نوشته شده است، از وزیر اطلاعات خواسته تا «بیش از پیش در انجام ماوریت‌های مهم داخلی و خارجی وزارت اطلاعات اهتمام به خرج دهد.»

آیت‌اله خامنه‌ای افزوده است: «با حمایت دولت خدمت‌گزار و هم‌کاری سایر نهادهای اطلاعاتی اجازه ندهید کوچک‌ترین فترت و سستی در انجام وظائف قانونی آن دست‌گاه مهم پیش آید.»

پیش از انتشار نامه رهبر جمهوری اسلامی برای ادامه کار حیدر مصلحی، سایت «دولت‌یار» که دیدگاه‌های هواداران دولت را منعکس می‌کند، شام‌گاه سه‌شنبه در خبری به نقل از محمود احمدی‌نژاد اعلام کرد که «مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نیست.»

این سایت به نقل از یک «منبع آگاه» در دولت و به نقل از رییس جمهوری اسلامی نوشته بود: «دکتر احمدی‌نژاد ساعتی پیش با اشاره به جلسه بسیار خوبی که در محضر رهبر انقلاب اسلامی داشته‌اند و دلایل خود را در خصوص پذیرش استعفای جناب آقای مصلحی، وزیر محترم اطلاعات، بیان کرده‌اند اعلام داشت که ایشان دیگر وزیر اطلاعات نیست.»

این پایگاه اینترنتی گفته که وزیر اطلاعات در جلسه روز چهارشنبه هیت دولت حضور نخواهد داشت و «بر این اساس، رییس جمهوری هم اکنون شخصن سرپرستی وزارت اطلاعات را بر عهده دارد.»

بر اساس برخی گزارش‌های تایید نشده، سایت دولت‌یار پس از انتشار این خبر از سوی مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی فیلتر شده است.

هم‌چنین صبح روز چهارشنبه، ۲۱۶ نماینده مجلس بیانیه‌‌ای را امضا‌ کردند که در آن گفته شده است: «از نظر مجلس آقای مصلحی هم‌چنان وزیر است و انتظار می‌‌رود رییس جمهوری در تبعیت از رهبر انقلاب با موضع‌گیری صریح در حمایت از وزیر اطلاعات به سو‌استفاده دشمنان پاسخ دهد.»

در این نامه با لحنی متفاوت خطاب به رییس جمهوری اسلامی آمده است: «جناب دکتر احمدی‌‌نژاد برادر ارجمند، تغییر وزیر اطلاعات که در طول مدت وظایفش به خوبی عمل کرده در وضعیت حساس کنونی به هیچ وجه به مصلحت کشور نیست.»

بیشتر بخوانید:

«باقی ماندن مصلحی در پست وزیر اطلاعات»


 


چهار‌شنبه  31 فروردین  90 / 20 آوریل  2011

note3اجرا: زهره

note3استودیو: اعظم

note3تقویم تاریخ

note3گزیده اخبار مطبوعات  چهارشنبه ایران

note3داستان کوتاه  - «کودکی‌ام از پشت زباله‌ها»-  مهیار فراورده

note3بخش اول خبرها

note3روزنگاشت – «پاز شاعر عشق و دوستی» – محبوبه شعاع

note3روزمرگی‌ها – «مالزی نشین‌ها» – مهرزاد موسوی

note3 گزارش روز کابل - «با استعفای وزیر دفاع، تروریستان به هدف می‌رسند» – آرین

note3زخم – «همسر دلخواه خودتان را از ما بخواهید، صد در صد تضمینی» – افشان برزگر

note3بخش دوم خبرها

note3تماشاخانه کوچه – «بی حد و مرز» – پویا

note3مجله جاماندگان – «در امتداد راه طولانی ما» – شراره سعیدی

note3پرسه‌ای در دیار غربت‌ – «این جا باید تنها گریست…» – سیمین

note3بخش سوم خبرها


 


خبر / رادیو کوچه

سازمان عفو بین‌الملل روز سه‌شنبه در بیانیه‌ای کشته‌شدن شماری از تظاهر‌کنندگان عرب ایران یدر استان خوزستان واقع در جنوب غرب ایران را محکوم و خواستار آزادی هر چه سریع‌تر بازداشت‌شدگان حوادث اخیر این استان شده است.

در بیانیه سازمان عفو بین‌الملل که در سایت این سازمان درج شده آمده است: «در روزهای اخیر نیروهای امنیتی با تظاهر‌کنندگان عرب در شهر اهواز واقع در استان خوستان در جنوب غرب ایران درگیر شدند که این درگیری به کشته‌شده دست‌کم سه نفر و زخمی شدن ده‌ها نفر دیگر انجامید.»

در این بیانیه آمده است نیروهای امنیتی برای مقابله با تظاهر‌کنندگان، از اسلحه گرم و گاز اشک‌اور استفاده کرده‌اند.

این بیانیه که آن را حسیبه حاج صحراوی مسوول برنامه‌های سازمان عفو بین‌الملل در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا منتشر کرده افزوده است: «مقام‌های ایرانی در حالی که نسبت به قلع و قمع تظاهرات مردمی توسط حکومت‌ها اعتراض می‌کند، خود همان رفتارها را در مقابله با تظاهرات مسالمت‌آمیز در ایران تکرار می‌کنند.»

سازمان عفو بین‌الملل هم‌چنین خواستار اجرای تحقیق مستقل و بی‌طرف در حوادث اخیر خوزستان و کشته شدن شهروندان عرب این استان شده است.

سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه خود با ابراز نگرانی از دستگیری بیش از 200 نفر در روزهای پیش از تظاهرات اظهار داشته است: «هر شخصی که به دلیل استفاده کردن از حق تجمع مسالمت‌آمیز یا اظهار نظر مسالمت‌آمیز دستگیر شود، باید فورن و بدون قید و شرط آزاد شود.»

سازمان عفو بین‌الملل هم‌چینن خواستار آن شد که هیچ کدام از دستگیر‌شدگان مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار نگیرند و حق تماس با خانواده، تعیین وکیل و دست‌رسی به امکانات لازم پزشکی را داشته باشند.

این بیانیه افزوده است که دست‌رسی به جزییات آن چه که در اهواز روی داد به دلیل اقدام نیروهای امنیتی برای بستن راه‌های ارتباطی میان داخل و خارج منطقه بسیار دشوار است اما بنا بر گزارش‌های دریافتی، کشته‌شدگان حوادث اخیر عبارتند از: «محمد 30 ساله که 16 آوریل در اهواز کشته شد، عبد‌الرحمن پسر قاسم آل بداویی 37 ساله که 14 آوریل در شهرک حمیدیه کشته شد و فردی به نام عبیات که 15 آوریل در شهرک حمیدیه کشته شد.»

این در حالی است که رسانه‌های دولتی ایران مدعی شدند که خوزستان شاهد تظاهراتی در حمایت از اکثریت شیعه بحرین بود. سازمان عفو بین‌المللی در بیانه خود تاکید کرده است: «مقام های ایرانی به جای این که تلاش کنند تظاهرات را به سود خواسته‌های خود در بحرین مصادره کنند، اعتراض‌ها در اهواز را باید به رسمیت بشناسند و برای پاسخ‌گویی به خواسته‌های اقلیت عرب ایران اقدام کند.»

بیشتر بخوانید:

«بیش از ۳۰ کشته و مجروح در حوادث اخیر اهواز»

 


 


خبر / رادیو کوچه

روز چهارشنبه، یک مقام جمهوری اسلامی اطمینان داده است که فاجعه زیست محیطی ناشی از آسیب‌دیدگی نیروگاه‌های اتمی در ژاپن و اوکراین در ایران تکرار نخواهد شد.

به گزارش فارس، ناصر راست‌خواه، رییس مرکز نظام ایمنی هسته‌ای جمهوری اسلامی، در مصاحبه‌ای با اشاره به عواقب زیست‌محیطی حادثه آسیب‌دیدگی نیروگاه فوکوشیما در پی زلزله و سونامی اخیر در ژاپن، گفته که حساسیت مردم نسبت به ایمنی نیروگاه بوشهر نباید به وسواس تبدیل شود و تاکید کرده است که «نیروگاه اتمی بوشهر قابل مقایسه با نیروگاه اتمی فوکوشیما نیست.»

روز 11 ماه مارس سال جاری، وقوع زمین‌لرزه شدید و سونامی در سواحل شرقی ژاپن باعث آسیب رسیدن به نیروگاه اتمی واقع در استان فوکوشیما و نشت مواد رادیو اکتیو از این نیروگاه شد که آلودگی زیست محیطی مناطق نزدیک به آن را در پی داشته است.

در پی بروز این حادثه، کشورهای مختلف جهان به بررسی ایمنی نیروگاه‌های اتمی و در مواردی بازنگری سیاست خود در زمینه تولید انرژی هسته‌ای مبادرت کردند.

لازم به اشاره است قرار داشتن ایران در منطقه‌ای زلزله‌خیز و احداث نیروگاه بوشهر در سواحل دریا به نگرانی در این مورد افزوده است.

بیشتر بخوانید:

«مهار بحران اتمی فوکوشیما تا ۹ ماه آینده»

«هم‌کاری زیمنس در حمله ویروسی به نیروگاه بوشهر»


 


عباس معروفی / نامه وارده

تذکار از رادیو کوچه: یکی از سیاست‌های کاری در رادیو کوچه انتشار نظرها و نامه و ایده‌های خوانندگان است. بی‌شک رادیو کوچه تایید و یا تکذیبی بر این مطالب ندارد. اما با توجه به روش این رسانه، اگر منطبق با اصول کاری رادیو باشد -که در بخش‌هایی به این نکات اشاره شده است- آن را منتشر خواهد کرد. مخاطب این مطالب در هر شرایطی حق دارند که نوشته‌ای در پاسخ به این نامه‌ها به رادیو ارسال کنند. بی‌شک این نوشته بی‌کم و کاست در پا‌یگاه اینترنتی رادیو کوچه منتشر خواهد شد. برای هر نوع پاسخ به این نوشته شما می‌توانید با آدرس پست اکترونیکی: contact(at)koochehmail.com در تماس باشید.

«عباس معروفی» در ۲۷ اردیبهشت  سال ۱۳۳۶ در تهران متولد شد. او  نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی است. نخستین مجموعه داستان او با نام «روبه روی آفتاب» در سال ۱۳۵۹ در تهران منتشر شد. او در دهه شصت با چاپ رمان «سمفونی مردگان» در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید

بیژن عزیزم، سلام

هرچه کردم نتوانستم نامه‌ای غریبانه و رسمی به تو بنویسم، اگر یادت باشد در همان اولین روزهایی که هم‌دیگر را دیدم گفتم که چقدر به ایرج من شباهت داری. ایرج «فریدون سه پسر داشت» را می‌گویم. پیش از آن شنیده بودم که تو بدون وابستگی سازمانی و حزبی با انقلاب مسخره‌ی فرهنگی و تعطیل شدن دانش‌گاه‌ها سخت مخالف بوده‌ای، و سربند همان مخالفت زندان جمهوری اسلامی را هم به جان خریده‌ای، بعدها به هلند آمده‌ای پزشک موفقی شده‌ای؛ دکتر بیژن مشاور.

این‌ها را شنیده بودم تا این‌که دیدمت. از همان وقت ارادتم به تو صد چندان شد و با چنین احترام همواره‌ای حالا به دادخواهی آمده‌ام، می‌خواهم به حرف‌هام گوش دهی، حتا اگر هیچ اقدامی صورت ندهی، و پرونده را به «مصلحتی» ببندی.

اگر به یاد داشته باشی من هم مثل خیلی‌های دیگر با اسم و اعتبار و حیثیتم از اولین روز «زمانه» کارم را آغاز کردم. از زمانی که هنوز «زمانه» وجود نداشت، من هم جزو آن هشتاد نفری بودم که مهدی جامی برای کارگاه‌های ساختار رادیو زمانه دعوت کرده بود. دوره‌ای بود که کارهای دیگر را زمین گذاشتیم و هفته‌ای چند برنامه برای زمانه تولید می‌کردیم.

چهار سال و اندی بدون هیچ تعطیلی و مرخصی، بی‌وقفه برای «زمانه» نوشتم و برنامه ساختم. در موارد بسیاری آن نوشته‌ها و برنامه‌ها آب‌روی من بود، تجربه‌ی یک عمر نویسندگی‌ام بود، چیزهایی که فقط برای «زمانه» نوشتم، همان چیزهایی که بسیاری از جوان‌های مملکتم هر روز دنبال لینکش می‌گردند و پیدایش نمی‌کنند. و من کارم شده این که برنامه‌های قدیمی زمانه را برای آن‌ها ای‌میل کنم.

زمانه این مجال را ایجاد کرده بود که ابتکارمان را خرج کنیم. باید فضا را عوض می‌کردیم، کلاس داستان‌نویسی، مرور داستان‌های نویسندگان نوپا، جایزه‌ی ادبی قلم زرین، آن‌همه شور، آن‌همه بده‌بستان، زمانه فضایی شد برای بالیدن نویسندگان جوان، انصافن چنین دوره‌ی درخشانی در فضای هیچ رسانه‌ای وجود نداشته است، و دیدی که کیهان تهران ما «ناتو فرهنگی» نامید و تهدیدمان کرد.

بعدها مواردی پیش آمد که از من خواستی به هلند بیایم و نقشی به عهده بگیرم، و خودت شاهدی که من بر پرنسیپ‌های حرف‌های پای فشردم، طرف رفاقت یا مصلحت را نگرفتم، بلکه از حق و عدالت دفاع کردم.

حالا هم همان آدمم، و می‌خواهم بی‌دغدغه این نامه را خطاب به تو پایان دهم‌.

سردبیر جدید آمد، ما از سوابق حرفه‌ای‌اش کوچک‌ترین اطلاعی نداشتیم. می‌گفتند هم‌راه یکی از جریان‌های سیاسی مدتی در روسیه بوده، از کانادا آمده، قدبلند و چهارشانه است، مغازه‌ی موبایل فروشی داشته، عینک «ری‌بن» میزند، ستاره‌ی اقبالش بلند است، خب، سوابق کار مطبوعاتی؟

هیچ‌کس چیزی نمی‌دانست. گفتیم خب عیبی ندارد، جوان است کمکش می‌کنیم راه می‌افتد. علاوه بر آن بورد زمانه آن‌جا با دقت مراقب همه‌ی ماست. مراقب اعتبار و کار و آثار ماست.

حق‌التحریر به بادرفته

اولین کاری که سردبیر جدید کرد این بود که با پاس‌کاری‌هایی که بین او خانم رییس برقرار بود حقوق یک ماه کار تمام‌وقت مرا بالاکشیدند و خوردند. آن‌هم به شکلی توهین‌آمیز. نامه نگاری‌ها کردیم، آن خانم می‌گفت من برای زمانه دردسرهای فراوان ایجاد کرده‌ام. و من مانده بودم کی؟ کجا؟ و لحن نامه‌هایش توهین‌آمیز بود. و عاقبت آقای سردبیر، با تهدید و ارعاب طی نامه‌ای این باب را بست، یعنی دهن مرا بست.

در اروپایی که بهترین قانون مطبوعات وجود دارد، آن‌ها با قانون مندرآوردیشان حقوق هم‌کاران را بالا می‌کشیدند. آن‌هم در مطبوعات، نه در نانوایی نورآباد ممسنی.

من یکی دوتا از آن نامه‌ها را برای شما هم فرستادم، و آقای سردبیر، با لحنی توبیخ‌آمیز برای من نوشت که چرا وقت انسان‌های «شریف» را می‌گیرم و نامه را برای شما فوروارد می‌کنم؟ اما من هرگز نفهمیدم منظورش از این کلمه‌ی شریف چی بود؟ آیا آدم‌ها در ذهن او دو دسته‌اند؟ شریف و بی‌شرف؟ یا این‌که ایشان تازه با تو آشنا شده، و شرافت تو را تازه کشف کرده؟

دومین کارش این بود که برنامه‌های مرا به یک چهارم تقلیل داد، گفت که بودجه نداریم، هفته‌ای یک برنامه، و حقوق؟ 150 یورو. من پذیرفتم. چون زمانه را دوست دارم. از این‌که مردم هلند بودجه‌ای فراهم کرده‌اند تا ما رسانه‌ای در شان فرهنگ خود برپا کنیم و به تمرین آزادی و دموکراسی بپردازیم، احساس خوبی دارم توام با احترام. در چنین فضایی به نقشی می‌اندیشم که می‌توانم ایفا کنم، هرچند این نقش بسیار کوچک باشد، به مجموعه‌ای فکر می‌کنم که می‌تواند حاصل خرد جمعی ما باشد.

من یکی دوتا از آن نامه‌ها را برای شما هم فرستادم، و آقای سردبیر، با لحنی توبیخ‌آمیز برای من نوشت که چرا وقت انسان‌های «شریف» را می‌گیرم و نامه را برای شما فوروارد می‌کنم؟ اما من هرگز نفهمیدم منظورش از این کلمه‌ی شریف چی بود؟ آیا آدم‌ها در ذهن او دو دسته‌اند؟ شریف و بی‌شرف؟

«خیلی خوبه» یعنی ولش کن!

سومین شاه‌کار آقای سردبیر! به درد موزه‌ی مطبوعات می‌خورد. و واقعن تاسف‌انگیز است. سال گذشته من برای شرکت در دو فستیوال بین‌المللی عازم ایتالیا بودم. پیش از سفر هم به‌وسیله‌ ای‌میل و هم تلفنی به آقای سردبیر گفتم: «من مهمان فستیوال بین‌المللی آزولو هستم، خودم هم کنار چند نویسنده‌ی آمریکایی و ایتالیایی و آمریکای لاتینی سخن‌رانی دارم. برنامه‌های دیگر هم هست، می‌خواهید برای «زمانه» گزارش یا خبر یا مصاحبه‌ای تهیه کنم؟»

آقای سردبیر گفت: «خیلی خوبه. اگه لازم شد تلفن می‌زنم.»

دو روز بعد در فستیوال بین‌المللی فیلم ونیز به عنوان مهمان حضور داشتم. از قبل با آقای سردبیر! تماس گرفتم و گفتم که من مهمان آقای احمد رافت هستم، برای زمانه خرجی ندارد، می‌خواهید گزارشی خبری مصاحبه‌ای تهیه کنم؟

آقای سردبیر گفت: «خیلی خوبه. اگه لازم شد تلفن می‌زنم.»

و هرگز تلفن نزد.

دوبار، دو سال پیاپی در نمایش‌گاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت از قبل برایش ای‌میل زدم و تلفن کردم که من با هزینه‌ی خودم هرسال به نمایش‌گاه کتاب می‌روم. از این نمایش‌گاه ما هرساله برای زمانه گزارش و برنامه‌هایی تهیه می‌کردیم، می‌خواهید امسال هم گزارش و مصاحبه و خبر تهیه کنم؟

آقای سردبیر! گفت: «خیلی خوبه! اگه لازم شد زنگ می‌زنم.»

هردو سال به من گفت: «خیلی خوبه! اگه لازم شد زنگ می‌زنم.» جالب است که امسال از یک ماه قبل برایش نوشتم و تلفن زدم که کارت خبرنگاری من مهلتش تمام شده، یا یک کارت برای من تهیه کنید یا یک معرفی‌نامه بدهید که من برای ورود مشکلی نداشته باشم.

بیژن عزیز، باور می‌کنی دو هفته پس از خاتمه‌ی نمایش‌گاه کتاب فرانکفورت به من نوشت: «شما این کارت را برای چی لازم دارید؟»

توی دلم گفتم برو بابا. حالم از این رسانه و سردبیری و رابطه به هم می‌خورد. آخر این چه آدمی است؟ از کجا پیدایش کرده‌اید؟ آدمی که فستیوال فیلم ونیز، و مهم‌ترین نمایش‌گاه بین‌المللی کتاب دنیا برایش مهم نیست، آدمی که‌ نه نویسندگان مملکت را می‌شناسد، نه روزنامه‌نگارانش را، نه منتقدانش را، و نه هیچ. هیچ چیز «زمانه» برایش اهمیت ندارد، و اصلن چکار می‌کند؟ جز این است که با دروغ و ارعاب و تهدید یکی از مهم‌ترین رسانه‌های ما تبعدیان را در کنترل گرفته؟ آدمی که زمانه را اداره نمی‌کند، بلکه کنترل می‌کند.

سردبیر دروغ‌گو!

اما چهارمین و آخرین دسته گل آقای سردبیر! قراردادی بود که در دسامبر گذشته برای من فرستاد. قراردادی که از زمان آمدن خودش آغاز می‌شد و به دسامبر 2011 ختم می‌گردید. قرارداد را امضا کردم و فرستادم، دو روز بعد برایم یک ای میل فرستاد با قراردادی دیگر. این یکی از زمان آمدنش آغاز میشد، و به پایان ژانویه 2011 ختم می‌گردید. برایم نوشته بود که ببخشید، اشتباه شده.

تلفن زدم گفتم برای این یک ماه باید این قرارداد را امضا کنم؟ چرا؟ چرا حقوق دوسال نوشته‌ها و برنامه‌هام را به این یک‌ماه بفروشم؟

ولی شنوندگان و خوانندگان «زمانه» از چندصدهزار به یکی دو هزار رسیده‌اند. چه پیش آمده؟

به دروغ برایم نوشت: «شما این را امضا کنید، قرارداد بعدی عنقریب ارسال می‌شود.» و به دروغ گفت: «با همه همین‌جور قرارداد امضا کرده‌ایم.» و باز به دروغ گفت: «خانم مدیر جدید چنین دستوری داده.»

همان لحظه می‌دانستم که دارد دروغ می‌گوید. گفتم بگذار بگوید، این میراثی است که رییس جمهوری فعلی مملکتمان در بسیاری به ودیعه نهاده، کسانی که کارشان بی‌نقاب و بی‌دروغ پیش نمی‌رود، و فرصت کافی هم برای راست کرداری و راست پنداری راست گفتاری ندارند، دیر رسیده‌اند و فرصت ندارند بیاموزند، دیگران را می‌آزارند و خودشان را پیش می‌برند. اما این مسوولیت آگاهی و معرفت و انسانیت می‌طلبد.

به نام ما، به کام آقا

و تو می‌بینی که حاصل دست‌رنج مردم هلند به «نام» تولید و خلاقیت و هم‌گرایی، به «کام» یک آدم سرازیر می‌شود که نویسندگان و برنامه‌سازان و دوست‌داران زمانه را بزند و بیرون بریزد و در حد دشمن تنزل شان بدهد، و کرامت انسانی و حرفه‌ای را نشانه بگیرد.

اعضای بورد که باید مراقب کرامت انسانی باشند، فضا را آرام می‌بینند، بله. صدای کسی درنمی‌آید، فکر می‌کنند همه چیز امن و امان است، رسانه در حد مطلوب پیش می‌رود، صفحات پر و خالی می‌شود، و ظاهرن همه هم هستند.

ولی شنوندگان و خوانندگان «زمانه» از چندصدهزار به یکی دو هزار رسیده‌اند. چه پیش آمده؟ راستش فضا را خالی کرده‌اند، کوچک‌ترین انتقادی را برنمی‌تابند، و با کم‌ترین اعتراضی موقعیت موبینگ و ارعاب می‌سازند، و یکی یکی برنامه‌سازان و دوست‌داران زمانه را دور می‌ریزند.

هی‌چوقت آقای سردبیر! مستقیم با برنامه‌سازان حرف نمی‌زند، از طریق واسطه حرف‌هاش را می‌فرستد که بگویند «اینو این‌جوری نگاش نکن، توی روسیه آموزش دیده، با همون شیوه‌ی روسی دخل آدما رو میاره. پشتش به کوه دماونده، ازش بترس، بهش زنگ نزن، براش ای‌میل نفرست، هرچی گفت بگو چشم. جواب نده، ازش سوال نکن. اصلن! برو، برو یه رسانه‌ی دیگه…»

آخرین بار که داشتم برنامه‌ام را ارسال می‌کردم در همین ماه فوریه، یک‌ساعت پیش از پخش برنامه یک‌باره تلفن‌هایشان از هلند و فرانسه به راه افتاد که آقا نفرست. دست نگه‌دار. نفرست. گفتم چی شده؟

عاقبت خود آقای سردبیر! واسطه‌های خودش را دور زد و شخصن به من تلفن زد که بله، ما خیلی عاشق برنامه‌های شما هستیم، ولی بودجه نداریم. و با این‌که پنج برنامه ادبی به او پیشنهاد داده بودم، گفت که خانم مدیر جدید باید تصمیم بگیرد، من کاره‌ای نیستم.

هر روز برنامه‌های مرا از رادیو پخش می‌کنند، آن هم برنامه‌هایی که جزو ادبیات خلاقه است. من آن‌ها را از جایی کپی نکرده‌ام، آن‌ها آثار من است .آثاری که از تو می‌خواهم جلو پخش همه‌شان را بگیری. دیگر نمی‌خواهم در فضایی که با دروغ و دبنگ دست مرا از رسانه‌ام کوتاه کرده‌اند، برنامه‌های قشنگ مرا پخش کنند و به ریش من بخندند.

اعتماد بین نویسنده و خواننده، اعتماد بین رسانه و مردم، و این اعتمادی که زمانه را به یک رسانه‌ی مهم تبدیل کرد، ارزان و ساده به دست نیامده که بدین ارزانی و سادگی به باد رود. باور کن، و از دیگران بپرس تا ببینی که «زمانه» فعلی ساختار حرفه‌ای ندارد.

این رسانه هم‌کاری همه‌ی ما را داشت که «زمانه» شد، و حالا می‌بینی چطور همه‌ی سازندگان و دوست‌دارانش توسط همین فرد زخمی و رانده شده‌اند، و تو فکر می‌کنی بدون حمایت ما این رسانه به جایی خواهد رسید؟

آدمی که با نویسندگان و برنامه‌سازانش چنین رفتاری می‌کند، تو فکر می‌کنی آیا برای خوانندگان اهمیتی قایل است؟ در تمام سال‌های عمرم که سی و پنج سالش به نوشتن و انتشار گذشته تا کنون چنین «پدیده‌ای» ندیده بودم. این‌ها چند نمونه از وضعیت ما بود که نوشتم تا بدانی رفتار استثمارگرانه و دروغ‌آلود و ارعاب‌آمیزش نسبت به من که عمرم به نوشتن و انتشار سپری شده چگونه بوده، و وای به حال دیگران! عجیب نیست که مدام نگران روزنامه‌نگاران و نویسندگان جوان وطنم باشم. این آدم چه بلایی سر استعدادهای نوشکفته و آثارشان می‌آورد؟

آرشیو از بین رفته، لینک‌هایی که کار نمی‌کند!

می‌پرسیم: آرشیو گران‌قیمت و ارزش‌مند زمانه چه شد؟ کجا رفت؟ می‌گویند: «این آقا مثل خلخالی افتاده به جان قبر رضاشاه.‌»

می‌گوییم: «ردم چگونه مطالب قبلی را پیدا کنند؟» می‌گویند: «یک سایت درست کن، همه‌ی مطالبت را بکش آن‌جا. زودتر هم این کار را بکن تا هنوز باقیست.»

می‌پرسیم: «چطور می‌توان به آرشیو دست یافت؟» می‌گویند: «آرشیو مثل یک کتاب‌خانه‌ی کلاسیک و قدیمی است که برای سردبیر کلی هزینه داشت. روی دستش مانده بود که باهاش چه کند. عاقبت تصمیم گرفت آرشیو و لینک‌هایش را رفته رفته بفرستد هوا، و یک کتاب‌خانه‌ی جمع و جور با هزینه‌ی مناسب از زمانه‌ی دوره‌ی خودش راه بیندازد.»

فریاد می‌زنم: «مگر چکاره است که بخواهد به هر دلیلی آرشیو ارزش‌مند و غنی زمانه را زیر خاک پنهان کند؟ این رسانه‌ی جمعی است، و اگر قرار باشد هرکه از راه رسید من باب سلیقه‌های ادواری یا بهانه‌های دیگر کوچک‌ترین بلایی سر آرشیو و لینک‌هایش بیاورد، دیگر چرا عرب‌ها و مغول‌ها را لعن و نفرین می‌کنیم؟ چرا هرکس از راه می‌رسد می‌خواهد قبر رضاشاه را خراب کند؟ این کار فاشیستی است، و اگر اتفاقی برای آرشیو و لینک‌ها و دست‌آورد ما بیفتد باید این آدم را به محاکمه کشاند.»

این رسانه هم‌کاری همه‌ی ما را داشت که «زمانه» شد، و حالا می‌بینی چطور همه‌ی سازندگان و دوست‌دارانش توسط همین فرد زخمی و رانده شده‌اند، و تو فکر می‌کنی بدون حمایت ما این رسانه به جایی خواهد رسید؟

همین حالا هم لینک‌های زمانه کار نمی‌کند. علاقه‌مندان به آرشیو سرگردان شده‌اند، و سردبیر آتی باید لطف کند و این بی‌مبالاتی را جبران کند. کدام رسانه را می‌بینی که لینک‌هایش این‌همه دربدری ایجاد کند؟ لینک بی‌بی‌سی از چهارده سال پیش دقیق کار می‌کند، پس چرا لین‌ک چهارساله‌ی ما مدام می‌خورد به دیوار؟ کی اجازه داده؟ مگر هرکس سردبیر شد چنین حقی دارد؟ و مگر ما می‌گذاریم که حاصل کار جمعیمان را بریزند توی سطل آشغال؟

بیژن عزیز،

حتمن یادت هست که به خودت گفتم من زمانه را بیش‌تر از گردونم دوست دارم. گردون همه‌اش مال من بود، آرزوی کودکی‌ام بود، رژیم جمهوری اسلامی آن را از من گرفت.

زمانه مال همه‌ی ما بود. همه‌ی ما با نام و کار و اعتبارمان آن را ساختیم، یک سردبیر تحمیلی آن را از ما گرفت. سردبیر بی‌کفایتی که بلد نیست یک گزارش یا خبر یا مقاله بنویسد.

حیفت نمی‌آید رسانه‌ای که تا دوسال پیش یکی از سه رسانه‌ی مهم خارج از کشور بود امروز تبدیل به یک سایت سوخته شده که به اندازه‌ی یک وبلاگ شخصی هم کلیک نمی‌خورد؟

حیفت نمی‌آید هم‌کاران و دوست‌داران زمانه یکی یکی زده شوند؟ و ناراحت نمی‌شوی ببینی یک باند که تحمل کوچک‌ترین انتقادی را ندارند، همه‌ی دوستان زمانه را بزنند و در هر فرصتی از آنان انتقام بگیرند؟ یاد دولت فعلی ایران نمی‌افتی، که تحمل منتقدان داخلی خودش را هم ندارد؟

ویژگی زمانه به همان پنجره‌اش بود که دیگران نظر بنویسند، ولی حالا بیش‌تر نظرها حذف می‌شود. بی‌توجهی به نظر خوانندگان و کامنت‌ها هم از پدیده‌های نوظهور اوست. آخر آقای سردبیر! حساس است و تحمل انتقاد و نظر خوانندگان را ندارد؟

برائت ازدانش و کارایی این آقا در  همان سه ماه نخست شروع به کارش به سمع و نظر بورد رسید و ما اعلام کردیم که در پایان موعد شش ماهه‌ی دوران آزمایشی لطفن قراردادش را تمدید نکنید که متاسفانه هرچه داد زدیم و التماس کردیم اهمیتی ندادند. به جای آن هم‌کاران کلیدی ما و کسانی که در ساختن زمانه نقش داشتند نظیر پرویز جاهد، رضا جمالی، اردوان روزبه، نیک‌آهنگ کوثر،  و خیلی‌های دیگر از زمانه کنار گذاشته شدند.

پافشاری اعضای محترم بورد برای نگه‌داشتن این سردبیر! ما را یاد پافشاری مقام رهبری برای نگه داشتن احمدی‌نژاد دروغ‌گو در پست ریاست جمهوری می‌اندازد. ما نویسندگان و روزنامه‌نگاران و برنامه‌سازان که «زمانه» حاصل تلاش و کار جمعی ماست، از بورد زمانه می‌خواهیم که این فرد را از سردبیری زمانه برکنار کند. زیرا او کفایت و لیاقت فرهنگی، سیاسی، اخلاقی، و حرفه‌ای ندارد. لطفن او را برکنار کنید تا فرد شایسته‌ای زمانه را از این سقوط وحشتناک نجات دهد.

حالا که مدیر جدید آمده و دارد به امور اداری سامان می‌دهد، فرصت را غنیمت بشمریم و فرد شایسته‌ای انتخاب کنیم که غم ایران داشته باشد، نه غم نان.


 


محبوبه شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

نوزدهم آوریل برابر است با سال روز درگذشت «اکتاویو پاز» (Octavio Paz) شاعر، نویسنده، دیپلمات و منتقد مکزیکی. او زاده سال 1914 میلادی بود و در چنین روزی در سال 1998 درگذشت. از او آثار و اشعار بسیاری به جای مانده است. مقاله‌های پاز با نثر شاعرانه‌شان هنر، ادبیات، فرهنگ، زبان و ایدئولوژی را با هجوهای هوش‌مندانه و مکاشفه‌های متفکرانه تجزیه و تحلیل می‌کند.

«اوکتاویو پاز» در سی ‌و یکم مارس سال ۱۹۱۴ در «مکزیکوسیتی» زاده شد. او در هفده سالگی به نویسندگی و شاعری پرداخت. پدرش وکیل بود و پدر بزرگش، داستان نویس سرشناس، این دو در رشد و پرورش ذوق و استعداد پاز، تاثیر به سزایی داشتند. در حقیقت پاز در جوانی ارزش‌های اجتماعی را از پدر و ادبیات را از پدر بزرگ خود آموخت و سرانجام شاعری را به جای وکالت برگزید.

او در سال ۱۹۳۷ به والنسیا در «اسپانیا» سفر کرد تا در دومین کنگره جهانی نویسندگان ضد فاشیست شرکت کند. در سال ۱۹۴۳ با استفاده از کمک هزینه «بنیاد گوگنهایم» به آمریکا رفت. در این کشور بود که مطالعه دامنه‌دار و عمیق خود را درباره هویت مکزیک آغاز کرد که حاصل آن کتابی شد به نام «هزار توی تنهایی».

در سال ۱۹۶۲ پاز به سمت سفیر مکزیک در «هند» گماشته شد و به آن‌جا رفت. تاثیر تمدن هند را می‌توان در کتاب‌های متعددی که طی مدت اقامت خود در آن‌جا نوشته، به ویژه در کتاب «پرتوی از هند»، به خوبی مشاهده کرد. اوکتاویو در سال ۱۹۶۸ در اعتراض به سرکوبی خونین تظاهرات آرام دانش‌جویان در مکزیک، از مقام خود کناره‌گیری کرد و از آن پس تا واپسین سال‌های زندگی خود، سردبیری و نشر چند مجله معتبر ویژه هنر و سیاست را عهده دار شد.

در سال ۱۹۸۰ دانش‌گاه هاروارد به او دکترای افتخاری اهدا کرد و در سال ۱۹۸۱ مهم‌ترین جایزه ادبی اسپانیا یعنی جایزه «سروانتس Cervantes» (جایزه‌ای در حوزه ادبیات اسپانیایی است که هر ساله توسط وزارت فرهنگ اسپانیا به نویسندگان برگزیده اعطا می‌شود) نصیب او شد.

در دهه‌ی ۱۹۸۰ پاز در سراسر جهان به تدریس و سخن‌رانی پرداخت و به طور مداوم در تلویزیون مکزیک برنامه داشت. در همین ایام کتاب قطوری درباره‌ی سورخوانا دلاکروس، شاعر مکزیکی قرن هفدهم، سه مجموعه مقاله، کتابی سه جلدی درباره‌ی تاریخ، هنر و ادبیات مکزیک و تفسیری درباره‌ی سیاست بین‌المللی معاصر به نام «زمانه‌ی ابری» منتشر کرد.

در سال ۱۹۹۰ نیز آکادمی ادبیات سوئد، جایزه نوبل ادبیات را به اوکتاویو پاز شاعر سرشناس مکزیکی به پاس نیم قرن تلاش در زمینه شعر و ادبیات مکزیک اهدا کرد و سرانجام اوکتاویو پاز در نوزدهم آوریل سال ۱۹۹۸ بر اثر بیماری سرطان درگذشت.

اما جوهر نظریه پاز درباره شعر در قالب رشته‌ای عبارات متناقض‌نما خلاصه می‌شود که بدین ترتیب گفته شده است: شاعر برای دلش شعر می‌گوید، اما باید با مخاطبش ارتباط برقرار کند. شعر سری است که آفرینش آن را، هرگز دقیقن نمی‌توان وصف کرد، اما در عین حال نمی‌توان بی‌آن‌که به روال آفرینش آن اندیشید، به درک آن نایل شد. زبان ابزاری ناقص، اما اجتناب‌ناپذیر برای القای بیان نشدنی‌هاست. شعر وجدی است که واقعیت را نفی یا دگرگون می‌کند.

پاز هرگونه تحلیل و تبیین شعر معاصر را به قصد فهم آن عبث می‌داند. او هم‌چنین معتقد است که عشق و زبان می‌توانند ابزاری را برای کسب یگانگی و یک پارچگی در انسان پدید آورند. شعرهای او به منزله دریچه قلب انسانی است پاک و بی آلایش که بر روی انسانیت و قلم‌روهای نا‌شناخته هستی گشوده می‌شود، از این رو می‌توان پاز را شاعر عشق و دوستی نامید.

به نظر پاز آزادی بدون برابری و برابری بدون آزادی محقق نمی‌شود و از راه عشق و دوستی می‌توان به هر دوی آن‌ها دست یافت. پرسش پاز از خود و دیگران این است که «آیا بهتر نیست که زندگی را به صورت شعر درآوریم تا از زندگی شعر بسازیم؟ آیا شاعر نمی‌تواند به جای آفریدن شعر، خلق لحظه‌های شاعرانه زندگی را هدف اصلی خود قرار دهد؟»

مقاله‌های پاز با نثر شاعرانه‌شان هنر، ادبیات، فرهنگ، زبان و ایدئولوژی را با هجوهای هوش‌مندانه و مکاشفه‌های متفکرانه تجزیه و تحلیل می‌کند. مجموعه‌ی کامل اشعار پاز، تحت عنوان «سنگ خورشید»، در دو جلد، با ترجمه‌ی «ابوالقاسم اسماعیل‌پور» و به همت نشر «اسطوره» در سال ۱۳۸۷ خورشیدی منتشر در ایران شده است.

منبع‌ها:

ویکی‌پدیا

مجله الکترونیکی شعر وازنا

سایت انسان شناسی و فرهنگ

 

 


 


دبیر کل ائتلاف بین‌المللی برای مشارکت شهروند که یک ائتلاف بین‌المللی جامعه مدنی است در روزهای اخیر نامه‌ای را خطاب به علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی در خصوص نظارت برسازمان‌های غیر‌دولتی منتشر کرده است.

متن این نامه در پی می‌آید:

مقام محترم، جناب آقای علی لاریجانی

من به‌عنوان دبیر کل سی‌آی‌وی‌آی‌سی‌یو‌اس؛ ائتلاف بین‌المللی برای مشارکت شهروند که یک ائتلاف بین‌المللی جامعه مدنی است و در بیش از یک صد کشور عضو دارد،‌ این نامه را برای شما می‌نویسم.

سی‌آی‌وی‌آی‌سی‌یو‌اس از شنیدن خبری مبنی بر این که مجلس شورای اسلامی بررسی طرح ناظر بر تاسیس و نظارت برسازمان های غیر‌دولتی را برای مدت سه ماه متوقف کرده و آن را برای بررسی بیش‌تر به کمیسیون اجتماعی مجلس ارجاع داده است، ابراز خوشحالی می‌کند. ما ضمن استقبال از این اقدام از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و دولت می‌خواهیم که از این فرصت موقتی استفاده کرده و موادی در طرح بگنجانند تا هم‌سو با میثاق بین‌المللی حقوق سیاسی و مدنی که ایران عضو آن است، و همان‌طور  که در قانون اساسی ایران تصریح شده آزادی‌های بیان، تجمع و تشکل تضمین شوند.

ما هم‌چنان نگران هستیم که علی‌رغم اعتراضات شدید جامعه مدنی در ایران بخش‌هایی (از جمله ماده ۶ و قسمت‌هایی از ماده ۱۲) از این طرح که به اجرا گذاشته خواهد شد در کمیسیون اجتماعی مورد بازبینی قرار نمی‌گیرد. ماده ۶ این طرح  برای نمونه تشکیل یک هیت عالی را مصوب می‌کند  که مرکب از نمایندگان اطلاعاتی و سایر بخش‌ها از جمله قوه قضاییه، وزارت اطلاعات و نیروهای مقاومت بسیج است که قدرت تصویب و رد مجوز سازمان‌های غیر‌دولتی را دارد. این هیت عالی ‌قدرت نظارت بر انتخاب هیت مدیره سازمان‌های غیر‌دولتی، فعالیت‌های آن‌ها و تصمیماتشان را نیز دارد. ما هم‌چینن عمیقن نگران این هستیم که سازمان‌های غیر‌دولتی فقط یک نماینده در این هیت عالی خواهند داشت.

بخش‌هایی از ماده ۱۲ این طرح ملزم می‌کند که همه راه‌پیمایی‌ها فاقد وابستگی‌های سیاسی باشند و فقط زمانی یک راه‌پیمایی قانونی تلقی خواهد شد که هیت عالی مجوز آن را صادر کند. اگر این طرح تصویب بشود، هیت عالی قانونن دارای قدرتی برای تایید هر نوع ارتباط و هم‌کاری سازمان‌های جامعه مدنی ایران و سازمان‌های بین‌المللی، از جمله شرکت در کنفرانس‌ها و همایش‌ها و عقد توافق‌نامه‌ها و قرارداد‌ها، است.

ما بر این باوریم که تلاش‌هایی که در این طرح صورت گرفته تا تضمین شود که فعالیت‌های سازمان‌های غیر‌دولتی تحت کنترل دست‌گاه‌های امنیتی قرار می‌گیرند در شکل فعلی آن‌ یک تهدید اساسی برای جامعه مدنی در ایران به‌وجود می‌آورد. ماده ۶ به‌ویژه نظارت و کنترل نظامی و راه‌بردی بر فعالیت‌های سازمان‌های جامعه مدنی ایجاد می‌کند و به‌طور خاص تعامل سازمان‌های غیر‌دولتی را با سازمان‌های بین‌المللی از جمله آژانس‌های سازمان ملل محدود می‌کند.

مقام محترم،

قوانین مناسب جامعه مدنی باید فعالیت‌های آن‌ها را تقویت کند و فضای مناسب برای آن‌ها فراهم سازد تا فعالیت کنند. ما فکر می‌کنیم و تقاضا داریم که طرح نظارت بر تاسیس و نظارت بر سازمان‌های غیر‌دولتی باید به گونه‌ای بازبینی شود تا این شرایط را برای سازمان‌های غیر‌دولتی فراهم کند.

اینگرید اسرینات

دبیر کل

سی‌آی‌وی‌آی‌سی‌یو‌اس، ائتلاف بین‌المللی برای مشارکت شهروند


 


رادیو کوچه


1802 میلادی - با قدرت یافتن «وهابیون» در «حجاز»، مناقشات و درگیری بین آنان و دیگر مسلمانان به ویژه شیعیان روی می‏داد که یکی از این موارد، حمله وهابیون به شهرهای «نجف» و «کربلا» در چنین روزی است. در پی این درگیری وهابیان به قسمت‏هایى از شهر نیز آسیب وارد کردند.

1889 میلادی - زادروز «آدولف هیتلر» (Adolf Hitler) رهبر حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان است. او بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ صدراعظم آلمان، و بعد از ۱۹۳۴، رییس کشور آلمان رسید. هیتلر به‌عنوان یک کهنه‌سرباز نشان‌دار جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۲۰ (میلادی) به حزب نازی پیوست و در سال ۱۹۲۱ به ریاست آن رسید. او پس از زندانی‌شدن به‌خاطر شرکت در کودتای نافرجام در سال ۱۹۲۳، با ترویج ایده‌های ناسیونالیستی، ضد کمونیستی و یهودستیزی و ایراد سخن‌رانی‌های پرشور، حامیانی در سطح کشور آلمان به‌دست آورد. هیتلر در سال ۱۹۳۳ به مقام صدراعظمی رسید   هیتلر سیاست خارجی خود را با هدف تصرف فضای حیاتی بیش‌تر دنبال کرد و یکی از دلایل اولیه و عمده وقوع جنگ جهانی دوم الحاق «اتریش» و تهاجم به «چکسلواکی» و «لهستان» در ۱۹۳۹ توسط او بود که در نتیجه بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت محور و متفقین درگرفت و در طی این مدت اروپا و هم‌چنین سایر نقاط دنیا شاهد ویرانی‌ها و تلفات بسیار بود.

1368 خورشیدی - پس از بی‏نتیجه ماندن مذاکرات سه جانبه در بهمن 1367 در «نیویورک» و بیانیه دبیر کل، وزرای خارجه ایران و عراق برای مذاکرات سه جانبه در «ژنو» دعوت شدند و این مذاکرات با عنوان دور پنجم مذاکرات در چنین روزی، شروع شد. بحث پیرامون تبادل اسرا و خروج نیروهای نظامی عراق از خاک ایران از مباحث اصلی این دور مذاکرات بود. در این دور مذاکرات، دو طرف بر اجرای مفاد قطع‌نامه تاکید داشتند ولی به تصمیمی قاطع و صریح دست نیافتند. لذا قرار بر این شد که مذاکرات بعدی در ماه‏های آینده صورت گیرد.

1745 میلادی - زادروز «فیلیپ پینل»  Philippe Pinel از پیش‌گامان درمان بیماران روانی است. وی هنگامی که به طبقه‌بندی بیماری‌ها می‌پرداخت، به امراض روحی علاقه‌مند شد. او در کتاب خود موسوم به «بیماری‌های روانی» چنین متذکر شد که دیوانگی هم نوعی بیماری است، منتهی بیماری از نوع روان، که  باید مداوا شود. و همیشه همان توجهی را که نسبت به مداوای مبتلایان به امراض جسمی به عمل می‌آورد، نسبت به آنان نیز معمول می‌داشت به علاوه وی نخستین کسی بود که گزارش‌های مربوط به بیماران روانی را ثبت می‌کرد. گرچه در آن عصر روش وی مورد قبول قرار نگرفت، لیکن نیم قرن بعد جای خود را در علم پزشکی باز کرد.

1814 میلادی - پس از شکست سنگین «ناپلئون بناپارت» از «روسیه» و نیز شکست از کشورهای دیگر اروپایى، وی از امپراتوری فرانسه استعفا داد و در چنین روزی به جزیره «الب» در «دریای مدیترانه» تبعید شد. ناپلئون حدود ده ماه به حالت تبعید، محترمانه در این جزیره زندگی کرد و در این مدت، با موافقت فاتحین، اداره امور جزیره نیز به وی سپرده شد. در این میان سران دول متفق با به قدرت رساندن «لویى هجدهم»، حکومتی دست‏نشانده در فرانسه ایجاد کردند. در زمان لویى هجدهم، به ظاهر، فرانسه، سیاست سازش با انقلابیون فرانسه را در پیش گرفت و فرمان سلطنت مشروطه را صادر کرد، ولی در اصل، این مقدمه‏ای برای حکومت استبدادی بود. از این رو مردم در گوشه و کنار شورش‏هایى برپا کرده و زمزمه‏هایى برای بازگشت ناپلئون صورت گرفت. ناپلئون نیز با آگاهی از این وضعیت، تصمیم گرفت یک‌بار دیگر بخت خود را بیازماید. از این رو در 28 فوریه سال 1815  باچند تن از نزدیکان خود از جزیره الب گریخت و روز اول مارس در سواحل فرانسه پیاده شد. طرف‌داران ناپلئون قبلن مقدمات حرکت او از این نقطه تا پاریس را فراهم کرده بودند و با استقبال پرشوری که در بین راه از او به عمل آمد، لویى هجدهم و اعضای دولت او پیش از ورود ناپلئون به پاریس، از پایتخت گریختند و ناپلئون، پیروزمندانه وارد پاریس شد.

1389 خورشیدی - سال‌روز درگذشت «حمیده خیرآبادی» معروف به «نادره»، بازیگر سینمای ایران است. در سال ۱۳۲۶ وارد تاتر و در سال ۱۳۳۲ با فیلم « میهن‌پرست» وارد سینما شد. از جمله مجموعه‌های تلویزیونی خیرآبادی می‌توان به «پدرسالار»‌، «تلخ و شیرین»‌، «خانه سبز»‌، «همه فرزندان من» و «پدر خوانده» اشاره کرد. او هم‌چنین در بیش از ۲۰۰ فیلم ایفای نقش کرده و سه‌بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل از جشنواره فیلم فجر شد. وی ملقب به مادر سینمای ایران است.

———————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1902 میلادی - «پیر و ماری کوری» زن و شوهر فیزیک‌دان موفق شدند که عنصر رادیواکتیو رادیوم را ایزوله کنند.

1366 خورشیدی - سال‌روز درگذشت استاد «محمدتقی شریعتی» مفسر قرآن کریم و اندیش‌مند عالی‌قدر اسلامی است. او در سال 1286 خورشیدی در مزنیان سبزوار متولد شد و علومی چون منطق، فلسفه، فقه و اصول را در مشهد مقدس فرا گرفت. استاد محمدتقی شریعتی کانون نشر حقایق اسلامی را در مشهد بنیاد نهاد و جلسات سخن‌رانی و تفسیر قرآن را به‌طور مستمر در این شهر برپا می‌کرد.

1999 میلادی - در چنین روزی کشتار دبیرستان «کلمباین»، تیراندازی دو دانش‌آموز در دبیرستان کلمباین در یکی از ایالات آمریکا و کشتار ۱۲ نفر اتفاق افتاد.

 


 


خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه، احمد الطیب شیخ الازهر مصر از مقام‌های جمهوری اسلامی خواست در امور داخلی بحرین و دیگر کشورهای عربی دخالت نکند و آن چه را که در کشورهای عربی روی می‌دهد به عنوان مسایلی داخلی بنگرد.

وی در این خصوص ادامه داد که ملت‌ها و فرهیختگانشان مسایل داخلی را حل خواهند کرد تا بدین ترتیب از خون‌ریزی جلوگیری شود، روابط حسن هم‌جواری حفظ شود و گفت‌و‌گو میان پیروان مذاهب شیعه و سنی که ایران و الازهر در پی آن هستند پابرجا بماند.

او هم‌چنین ابراز امیدواری کرد که وحدت مسلمانان در شرق و غرب جهان محقق شود.

احمد الطیب افزود: «الازهر در بیانیه‌های پیشین خود هم‌بستگی با ملت‌های مظلوم و تحت ستم عرب را اعلام کرده بود و از سردمداران خواسته بود که از سمت‌های خود برای حفظ جان شهروندانی که روز و شب برای اعتلای میهنشان قربانی می‌دهند کناره‌گیری کنند و پاسخ‌گوی خواست‌های شهروندان باشند زیرا آن‌ها سال‌های درازی است که رای اعتماد خود را به این رهبران داده بودند و بسیار صبر کردند و انتظار کشیدند.»

شیخ الازهر مصر هم‌چنین از وجود اقداماتی برای آزادی عمر عبد‌الرحمن که در ایالات متحده آمریکا زندانی است پرده برداشت و تاکید کرد که روزهای آینده شاهد پیش‌رفتی در این خصوص خواهد بود.

او درباره دودستگی در مصر در خصوص محاکمه محمد حسنی مبارک رییس جمهوری پیشین این کشور گفت که شایسته نیست در باره کسی که قوه قضاییه هنوز نظر خود را درباره او نداده است سخن بگوییم و حکم خود را صادر کنیم.

بیشتر بخوانید:

«تا زمان وجود تهدید از سوی ایران، نیروهای خارجی می‌مانند»

«آمادگی تهران برای اعزام سفیر به قاهره»


 


خبر / رادیو کوچه

عبد‌العاطی العبیدی، وزیر امور خارجه لیبی، هشدار داده است که اعزام مشاوران نظامی بریتانیا به شهر بنغازی، جنگ داخلی لیبی را طولانی‌تر خواهد کرد. از سویی دیگر وزیر امور خارجه بریتانیا می‌گوید که این گروه از نظامیان آموزش نظامی به مخالفان مسلح سرهنگ قذافی خواهند داد.

به گزارش بی‌ی‌سی، به احتمال ۱۰ نظامی بریتانیایی در کنار ۱۰ نظامی فرانسوی در این ماموریت شرکت خواهند کرد.

عبد‌العاطی العبیدی اظهار داشت که دولت لیبی خواهان آتش‌بس و نیز برگزاری انتخابات تحت‌نظر سازمان ملل متحد پس از حدود شش ماه از پایان درگیری‌ها است.

او گفت: «به نظر ما هرگونه حضور نظامی یک گام به عقب است.»

وی افزود که اگر بمباران‌های ناتو متوقف و آتش‌بس «واقعی» برقرار شود، طرفین درگیر از امکان گفت‌وگو درباره انتخابات و اصلاحات سیاسی برخوردار خواهند شد.

خالد حکیم، معاون وزیر امور خارجه لیبی، هشدار داده است که اعزام مشاوران نظامی بریتانیایی اقدامی «تحریک آمیز» خواهد بود و آن‌ها هدف قرار خواهند گرفت.

وزیر امور خارجه بریتانیا می‌گوید که اعزام مشاوران نظامی به لیبی برای حفاظت از غیرنظامیان ضرورت دارد و تاکید کرد که آن‌ها اقدامی در جهت آموزش و یا مسلح کردن نیروهای مخالف دولت لیبی انجام نخواهند داد و با نیروهای سرهنگ قذافی هم درگیر نخواهند شد.

بیشتر بخوانید:

«تشدید عملیات ارتش قذافی برای تصرف مصراته»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

آفرینش

1) نیروهای عربستان و امارات در بحرین می‌مانند

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=80954

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری رویترز، «آل خلیفه» گفت: «نیروهای عربستان سعودی و امارات عربی متحده که برای کمک به فرونشاندن قیام‌های خیابانی بحرین به این کشور فراخوانده شده‌اند تنها زمانی خارج خواهند شد که هر‌گونه تهدید خارجی مرتبط با ایران وجود نداشته باشد. این در حالی است که تظاهرات کنندگان بحرینی هر گونه ارتباط با جمهوری اسلامی ایران را رد کرده‌اند.»

2) رییس‌جمهوری ونزوئلا: به خواست «احمدی‌نژاد» پیشنهاد خود برای برقراری صلح در لیبی را مجددن مطرح می‌کنم

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=80958

رییس‌جمهوری ونزوئلا در جریان یک مراسم مذهبی در کلیسایی در ونزوئلا اظهار داشت: «احمدی‌نژاد از من خواست تا بار دیگر پیشنهاد 2 ماه گذشته‌ام را برای پایان دادن به تهاجم جنون‌آمیز در لیبی مطرح کنم.»

جام‌جم

1) افشای ناکامی سران عرب

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841398707

سفر کاترین اشتون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، برگزاری نشست مشترک اتحادیه اروپا و شورای هم‌کاری خلیج فارس در امارات، برگزاری نشست شورای امنیت با درخواست اعضای اروپایی برای بررسی تحولات یمن سندی بر روی‌کرد همه جانبه اروپا به تحولات خاورمیانه است. این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که عمل‌کردهای اروپا در قبال قیام‌های منطقه صرفن در حد نگاه از بیرون و سانسورهای رسانه‌ای برای حمایت از سرکوب توسط سران عرب بوده است.

2) نفت دلیل پنهان آغاز جنگ عراق

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841362139

پیش از حمله سال ‌٢٠٠٣ به عراق وزیران و شرکت‌های نفتی انگلستان درباره طرح‌های استثماری خود برای ذخایر نفتی عراق به رایزنی پرداختند.

تهران امروز

1) سه پیشنهاد برای عدم افزایش کرایه‌ها

http://www.tehrooz.com/

معاون شهردار تهران در توضیح این سه راه‌کار می‌گوید: «همان‌طور که پس از هدف‌مند‌سازی یارانه‌ها مقرر شد یارانه بسیاری از اقلام، مستقیم به حساب مردم واریز شود، دولت می‌تواند یارانه بخش حمل‌ونقل، ما به التفاوت افزایش قیمت سوخت و هزینه‌های سفر را مستقیم به حساب مردم پرداخت کند. راه‌کار دوم پرداخت ما به‌التفاوت قیمت سوخت به حساب راننده‌ها است تا با پرداخت یارانه به راننده‌ها نرخ کرایه‌ها تغییری نکند و راه‌کار سوم هم این است که دولت یارانه‌های این بخش را به شرکت پخش فرآورده‌های نفتی بپردازد تا حمل‌ونقل عمومی سوخت مورد نیاز خود را به قیمت گذشته دریافت کند و دیگر نرخ کرایه‌ها در این بخش افزایش نیابد.»

2) جدیدترین تغییرات معافیت سربازی

http://www.tehrooz.com/

مدت خدمت محققان فوق‌لیسانس و بالاتر به ازای تحقیق یا اختراعی که در خصوص مسایل نیروهای مسلح و انرژی اتمی ارایه می‌کنند براساس ضوابط ابلاغی از سوی ستاد کل دو ماه تا پایان خدمت کسر می‌شود و مدت خدمت مشمولان لیسانس یک‌ماه، فوق لیسانس دو ماه، دکترا سه ماه و فوق دکترا چهار ماه کسر می‌شود.

رسالت

1) بودجه 90 سه‌شنبه آینده وارد صحن مجلس می‌شود

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=59960

کوچکی‌نژاد در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در رشت با اشاره به آخرین وضعیت بررسی بودجه 90 کشور در کمیسیون تلفیق اظهار داشت: «بررسی بودجه کشور در کمیسیون تلفیق دو ماه طول کشید.» وی با بیان این‌که بودجه آماده ورود به صحن علنی مجلس است، تصریح کرد: «سه‌شنبه آینده بودجه وارد صحن مجلس می‌شود و در دو شیفت کاری مورد بررسی قرار می‌گیرد.»

2) اقدام دولت در ادغام برخی وزارت‌خانه‌ها مطلوب است

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=60005

عضو کمیسیون عمرانی مجلس گفت: «اقدام دولت در ادغام برخی وزارت‌خانه‌ها بسیار مطلوب و سنجیده است.» حجت‌الاسلام محمدعلی رضایی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در مشهد اظهار داشت: «دولت با این اقدام راه را برای رسیدن به اهداف مشخص شده برنامه پنجم توسعه کشور آسان‌تر کرده است.»

خراسان

1) نظارت برعمل‌کرد وزارت نفت به هیتی متشکل از نمایندگان قوای سه‌گانه واگذار شد

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=1&day=31&id=676244

2 ) نایب رییس مجلس افغانستان: «چیزی تحت عنوان موافقت‌نامه امنیتی با آمریکا را قبول نداریم»

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=1&day=31&id=676222

در حالی که این روزها بحث امضای پیمان استراتژیک میان آمریکا و افغانستان مطرح است، نایب رییس مجلس سنای افغانستان در دیدار با هیت ایرانی شرکت‌کننده در اجلاس مجمع بین‌المجالس پاناما با بیان این‌که هرجا نیروهای ناتو و طالبان حضور دارند، ناامنی و موادمخدر گسترش بیش‌تری دارد، تصریح کرد: «افغان‌ها در طول تاریخ مخالف حضور قدرت‌های خارجی بوده‌اند و چیزی تحت‌عنوان موافقت‌نامه امنیتی آمریکا و افغانستان را قبول ندارند.»

کیهان

1) وزارت خارجه مصر: دشمنی با ایران به نفع اعراب نیست

http://www.kayhannews.ir/900131/2.htm#other203

معاون وزیر امور خارجه اسبق مصر اعلام کرد کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هیچ منفعتی در دشمنی با ایران ندارند و تنش پیش آمده بین طرفین مسئله‌ای موقتی است که باید از طریق گفت‌وگو حل شود.

2) رژیم سعودی در توفان انقلاب‌های منطقه محاصره شده است

http://www.kayhannews.ir/900131/2.htm#other206

رژیم عربستان سعودی با کشورهای دست‌خوش انقلاب محاصره شده است. هفته‌نامه آلمانی فرایتاگ در ارزیابی این تحلیل نوشت: «در حالی که سران حکومت سعودی با سرآسیمگی به تحولات منطقه نگاه می‌کنند، در داخل نیز شکاف بین حاکمیت محافظه کار و واقعیت‌های جامعه ملتهب عربستان شدت می‌گیرد. به همین دلیل هم حکومت سعودی، اوضاع را نامناسب تلقی می‌کند.»

همشهری

1) بلژیک رکورد بی‌دولتی را زد

http://www.hamshahri.net/news-132806.aspx

این خبر را ناشر کتاب رکوردها در بروکسل اعلام کرد. بلژیک از 30 مارس توانست عراق را که تاکنون طولانی‌مدت‌ترین دوره بی‌دولتی را به مدت 289 روز تجربه کرده بود، پشت سر گذارد. امروز بلژیک 310 روز است که توسط دولت موقت به ریاست نخست وزیر برکنار شده اداره می‌شود. قوی‌ترین احزاب به‌ویژه ملی‌گرا و فرانسوی‌زبانان سوسیالیست، نتوانسته‌اند از انتخابات 13 ژوئن 2010 تاکنون بر سر تشکیل دولت ائتلافی توافق کنند.

2) آمادگی تهران برای اعزام سفیر به قاهره

http://www.hamshahri.net/news-132874.aspx

سخن‌گوی دست‌گاه دیپلماسی درباره سفر محمد خزاعی سفیر و نماینده دایم ایران در سازمان ملل به مصر و اخبار مطرح شده درخصوص تعیین سفیر ایران در مصر که سوال یکی از خبرنگاران بود نیز اظهار داشت: «در پی تحولات مصر و روی کار آمدن دولت مورد حمایت مردم این کشور، استقبال از برقراری رابطه از طرف مقامات مصری و ایرانی اعلام شد.»

دنیای اقتصاد

1) رونمایی از طرح بازار اجاره

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=250108

بسته سامان‌دهی اجاره‌بهای مسکن بعد از ماه‌ها طراحی و نظرخواهی از کارشناسان اقتصادی، سرانجام هفته گذشته نهایی شد، محتوای بسته اجاره از یک سو تحول در رابطه بین مستاجر و موجر را دنبال می‌کند و از سوی دیگر به صورت غیرمستقیم تعدیل نرخ اجاره‌ را هدف قرار می‌دهد.

 

2) ‌30درصد سود ربع سکه در یک هفته؟

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=250158

حباب بازار سکه طلا دیروز به اندازه هشت‌هزار تومان دیگر برای سکه تمام و 10‌هزار تومان برای ربع سکه بزرگ‌تر شد و قیمت ربع سکه با 40 هزار تومان افزایش در یک هفته اخیر به 163 هزار تومان رسید که بیش از 30 درصد بازدهی در همین مدت را به نمایش می‌گذارد، در پی افزایش غیرمتعارف قیمت انواع سکه در بازار، رییس‌کل بانک مرکزی خبر داد: «این بانک برای نخستین‌بار از شنبه هفته آینده شمش 12 کیلویی طلا در بازار عرضه خواهد کرد.»

 

 

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

اعتراض نمایندگان مجلس شورای اسلامی و انتقاد مقامات قضایی از دولت جمهوری اسلامی در مورد تاخیر در تاسیس وزارت ورزش هم‌چنان ادامه دارد. در تازه‌ترین اظهارات، صبح روز سه‌شنبه 30 فروردین ماه در صحن علنی مجلس، مصطفی کواکبیان، نماینده مردم سمنان، عزل و نصب‌های حوزه ورزش را خلاف شرع دانست.

به گزارش ایسنا، ناصر موسوی، نماینده فلاورجان هم با توجه به اتمام مهلت قانونی، نسبت به لزوم معرفی هر چه سریع‌تر وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان به رییس جمهوری تذکر داد.

قانون تبدیل دو سازمان تربیت بدنی و ملی جوانان به وزارت ورزش و جوانان، در جلسه علنی دوازدهم دی ماه ۱۳۸۹ به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید و شورای نگهبان نیز این قانون را تایید کرد، اما دولت می‌گوید که اجرای این قانون را به مصلحت نمی‌داند و تاکنون در این مورد اقدامی نکرده است.

در این حال ابراهیم رییسی، معاون اول قوه قضاییه با اعلام این‌که «تخلف و نقض قوانین از هیچ مقامی پذیرفته نیست» تاکید کرد: «نامه ارسالی از سوی رییس مجلس شورای اسلامی مبنی بر عدم اجرای قانون وزارت ورزش و جوانان توسط دولت، با جدیت رسیدگی خواهد شد و در این راستا پرونده آن به واحدهای قضایی مربوطه ارجاع شده است.»

آقای رییسی هم‌چنین گفت که سازمان بازرسی کل کشور با توجه به وظایف نظارتی‌اش، موظف به بررسی این موضوع شده است.

مصطفی پور محمدی، رییس سازمان بازرسی کل کشور روز گذشته گفته بود: «مهلت قانونی تشکیل وزرات‌خانه ورزش و جوانان گذشته است و تصرفات قانونی و عزل و نصب‌ها خارج از مهلت قانونی اشکال شرعی و قانونی دارد.»

آقای پور محمدی هم‌چنین گفت: «مجلس شورای اسلامی تشکیل این وزارت‌خانه را تصویب و شورای نگهبان نیز آن را تایید کرد. نمی‌‌توان با عناوینی چون به صلاح نیست و یا درست نیست، تشکیل این وزارت‌خانه را به تاخیر انداخت.»

مصطفی پور‌محمدی هم تاکید کرد که سازمان بازرسی کل کشور به عنوان یک دست‌گاه نظارتی ناچار به پی‌گیری است و گفت: «در مرحله اول تذکر می‌‌دهیم. در مرحله دوم پی‌گیری می‌‌کنیم و در مرحله سوم اعلام می‌‌کنیم. اگر موثر واقع نشد تعقیب قانونی خواهیم کرد.»

در روزهای گذشته اسفندیار رحیم مشایی، مشاور و رییس دفتر محمود احمدی‌نژاد گفته بود که رییس جمهوری اسلامی مخالف تاسیس وزارت ورزش است و دولت و رییس جمهوری تشکیل وزارت ورزش را به صلاح ورزش کشور نمی‌دانند.

آقای رحیم مشایی هم‌چنین گفت: «نظر دکتر احمدی‌نژاد و دولت این است که ورزش برخوردار از جای‌گاه بالایی است و قدرتی که معاون رییس جمهوری در پیش‌برد اهداف ورزش کشور دارد چه بسا از قدرت وزیر مربوطه نیز بالا‌تر است.»

ماده ۵۳ قانون برنامه پنجم توسعه، دولت را موظف به کاستن از تعداد وزارت‌خانه‌های موجود و رساندن آن‌ها به ۱۷ وزارت‌خانه می‌‌کند. با این‌همه، مجلس در ۱۲ دی‌ماه سال ۱۳۸۹ پس از بحث‌هایی طولانی، طرح ادغام سازمان تربیت بدنی در سازمان ملی جوانان و تشکیل یک وزارت‌خانه جدید به نام وزارت ورزش را تصویب کرد. این طرح از همان آغاز با مخالفت مسوولان تربیت بدنی و رییس دولت روبه‌رو بود.

محمود احمدی‌نژاد با تاکید بر این که سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان با یک‌دیگر هم‌خوانی ندارند، گفت که این تصمیم‌گیری عجولانه است و دست مدیران بخش ورزش را می‌بندد. به تصریح او، ورزش یک امر مردمی است و دخالت قوه مجریه در آن به ضرر ورزش کشور تمام خواهد شد.

رییس جمهوری ایران در حالی با دولتی شدن ورزش در ایران مخالفت می‌کند که سرپرست تربیت بدنی ایران همواره توسط رییس دولت منصوب شده است. فدراسیون‌های ورزشی موجود نیز هرچند از نظر اداری، زیر مجموعه‌‌های تربیت بدنی به شمار نمی‌روند اما جهت‌گیری و عمل‌کردی مستقل از سیاست‌های دولتی ندارند.

انتقاد به دولت دهم به خاطرمقاومت در تشکیل وزارت ورزش و کشمکش میان قوه مجریه و مقننه تنها یک روز پس از آن بالا گرفت که حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات به دلیل مخالفت آیت‌اله خامنه‌ای، استعفای خود را پس گرفت و در مقام خود ابقا شد. رسانه‌های ایران نوشته‌اند که دلیل استعفای آقای مصلحی، اختلاف میان رییس دفتر احمدی‌نژاد و وی بر سر یکی از معاونان این وزارت‌خانه بوده است.  روزنامه کیهان در سرمقاله روز سه‌شنبه ۳۰ فروردین خود نوشته است: «رهبر به دولت اجازه نداد مصلحی را عزل کند.»

ادامه اختلاف بر سر وزارت ورزش در ایران

 


خبر‌ / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه و در ادامه دیدارهای لیگ قهرمانان آسیا، با پیروزی یک به صفر مقابل الریان قطر، تیم فوتبال ذوب آهن به یک امتیازی حضور در مرحله حذفی لیگ قهرمانان آسیا رسیده است. تنها گل این بازی را که در اصفهان برگزار شد، اسماعیل فرهادی در دقیقه ۲۲ به ثمر رسانده است.

در دیگر بازی گروه D، تیم الامارات ۲ به یک الشباب عربستان را شکست داد.

ذوب آهن اکنون با ۱۰ امتیاز از ۴ بازی، با نزدیک‌ترین رقیبش در جدول گروه ۴ امتیاز فاصله گرفته و برای صعود به مرحله حذفی تنها یک امتیاز از دو بازی آینده می‌خواهد. الامارات ۶، الشباب ۵ و الریان تنها یک امتیاز دارد.

در دیگر دیدارهای روز گذشته استقلال با شکست مقابل پاختاکور ازبکستان، شانس صعود از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا را تقریبن از دست داده است.

پاختاکور این بازی را ۲ به 1 برد. در بازی رفت استقلال ۴ به ۲ پیروز شده بود.

پاختاکور با این پیروزی به مانند استقلال ۴ امتیازی شد و با توجه به قانون نتایج بازی رودررو، در جدول پایین‌تر از استقلال قرار گرفت.

در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا، تیم‌های اول و دوم گروه D، با تیم‌های دوم و اول گروه B که استقلال در آن حضور دارد- بازی می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

«استقلال آسیا را متعجب کرد»


 


هشدار لیبی درباره اعزام مشاوران نظامی،

«هر حرکت نظامی در لیبی جنگ را طولانی می‌کند»


خبر / رادیو کوچه

عبد‌العاطی العبیدی، وزیر امور خارجه لیبی، هشدار داده است که اعزام مشاوران نظامی بریتانیا به شهر بنغازی، جنگ داخلی لیبی را طولانی‌تر خواهد کرد. از سویی دیگر وزیر امور خارجه بریتانیا می‌گوید که این گروه از نظامیان آموزش نظامی به مخالفان مسلح سرهنگ قذافی خواهند داد.

به گزارش بی‌ی‌سی، به احتمال ۱۰ نظامی بریتانیایی در کنار ۱۰ نظامی فرانسوی در این ماموریت شرکت خواهند کرد.

عبد‌العاطی العبیدی اظهار داشت که دولت لیبی خواهان آتش‌بس و نیز برگزاری انتخابات تحت‌نظر سازمان ملل متحد پس از حدود شش ماه از پایان درگیری‌ها است.

او گفت: «به نظر ما هرگونه حضور نظامی یک گام به عقب است.»

وی افزود که اگر بمباران‌های ناتو متوقف و آتش‌بس «واقعی» برقرار شود، طرفین درگیر از امکان گفت‌وگو درباره انتخابات و اصلاحات سیاسی برخوردار خواهند شد.

خالد حکیم، معاون وزیر امور خارجه لیبی، هشدار داده است که اعزام مشاوران نظامی بریتانیایی اقدامی «تحریک آمیز» خواهد بود و آن‌ها هدف قرار خواهند گرفت.

وزیر امور خارجه بریتانیا می‌گوید که اعزام مشاوران نظامی به لیبی برای حفاظت از غیرنظامیان ضرورت دارد و تاکید کرد که آن‌ها اقدامی در جهت آموزش و یا مسلح کردن نیروهای مخالف دولت لیبی انجام نخواهند داد و با نیروهای سرهنگ قذافی هم درگیر نخواهند شد.

……………………………………………….

احمد الطیب شیخ الازهر مصر:

«ایران در امور داخلی کشورها دخالت نکند»

خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه، احمد الطیب شیخ الازهر مصر از مقام‌های جمهوری اسلامی خواست در امور داخلی بحرین و دیگر کشورهای عربی دخالت نکند و آن چه را که در کشورهای عربی روی می‌دهد به عنوان مسایلی داخلی بنگرد.

وی در این خصوص ادامه داد که ملت‌ها و فرهیختگانشان مسایل داخلی را حل خواهند کرد تا بدین ترتیب از خون‌ریزی جلوگیری شود، روابط حسن هم‌جواری حفظ شود و گفت‌و‌گو میان پیروان مذاهب شیعه و سنی که ایران و الازهر در پی آن هستند پابرجا بماند.

او هم‌چنین ابراز امیدواری کرد که وحدت مسلمانان در شرق و غرب جهان محقق شود.

احمد الطیب افزود: «الازهر در بیانیه‌های پیشین خود هم‌بستگی با ملت‌های مظلوم و تحت ستم عرب را اعلام کرده بود و از سردمداران خواسته بود که از سمت‌های خود برای حفظ جان شهروندانی که روز و شب برای اعتلای میهنشان قربانی می‌دهند کناره‌گیری کنند و پاسخ‌گوی خواست‌های شهروندان باشند زیرا آن‌ها سال‌های درازی است که رای اعتماد خود را به این رهبران داده بودند و بسیار صبر کردند و انتظار کشیدند.»

شیخ الازهر مصر هم‌چنین از وجود اقداماتی برای آزادی عمر عبد‌الرحمن که در ایالات متحده آمریکا زندانی است پرده برداشت و تاکید کرد که روزهای آینده شاهد پیش‌رفتی در این خصوص خواهد بود.

او درباره دودستگی در مصر در خصوص محاکمه محمد حسنی مبارک رییس جمهوری پیشین این کشور گفت که شایسته نیست در باره کسی که قوه قضاییه هنوز نظر خود را درباره او نداده است سخن بگوییم و حکم خود را صادر کنیم.

……………………………………………….

ادامه اختلاف بر سر وزارت ورزش در ایران

«وزارت ورزش، اهرم فشار بر احمدی‌نژاد»

خبر / رادیو کوچه

اعتراض نمایندگان مجلس شورای اسلامی و انتقاد مقامات قضایی از دولت جمهوری اسلامی در مورد تاخیر در تاسیس وزارت ورزش هم‌چنان ادامه دارد. در تازه‌ترین اظهارات، صبح روز سه‌شنبه 30 فروردین ماه در صحن علنی مجلس، مصطفی کواکبیان، نماینده مردم سمنان، عزل و نصب‌های حوزه ورزش را خلاف شرع دانست.

به گزارش ایسنا، ناصر موسوی، نماینده فلاورجان هم با توجه به اتمام مهلت قانونی، نسبت به لزوم معرفی هر چه سریع‌تر وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان به رییس جمهوری تذکر داد.

قانون تبدیل دو سازمان تربیت بدنی و ملی جوانان به وزارت ورزش و جوانان، در جلسه علنی دوازدهم دی ماه ۱۳۸۹ به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید و شورای نگهبان نیز این قانون را تایید کرد، اما دولت می‌گوید که اجرای این قانون را به مصلحت نمی‌داند و تاکنون در این مورد اقدامی نکرده است.

در این حال ابراهیم رییسی، معاون اول قوه قضاییه با اعلام این‌که «تخلف و نقض قوانین از هیچ مقامی پذیرفته نیست» تاکید کرد: «نامه ارسالی از سوی رییس مجلس شورای اسلامی مبنی بر عدم اجرای قانون وزارت ورزش و جوانان توسط دولت، با جدیت رسیدگی خواهد شد و در این راستا پرونده آن به واحدهای قضایی مربوطه ارجاع شده است.»

آقای رییسی هم‌چنین گفت که سازمان بازرسی کل کشور با توجه به وظایف نظارتی‌اش، موظف به بررسی این موضوع شده است.

مصطفی پور محمدی، رییس سازمان بازرسی کل کشور روز گذشته گفته بود: «مهلت قانونی تشکیل وزرات‌خانه ورزش و جوانان گذشته است و تصرفات قانونی و عزل و نصب‌ها خارج از مهلت قانونی اشکال شرعی و قانونی دارد.»

آقای پور محمدی هم‌چنین گفت: «مجلس شورای اسلامی تشکیل این وزارت‌خانه را تصویب و شورای نگهبان نیز آن را تایید کرد. نمی‌‌توان با عناوینی چون به صلاح نیست و یا درست نیست، تشکیل این وزارت‌خانه را به تاخیر انداخت.»

مصطفی پور‌محمدی هم تاکید کرد که سازمان بازرسی کل کشور به عنوان یک دست‌گاه نظارتی ناچار به پی‌گیری است و گفت: «در مرحله اول تذکر می‌‌دهیم. در مرحله دوم پی‌گیری می‌‌کنیم و در مرحله سوم اعلام می‌‌کنیم. اگر موثر واقع نشد تعقیب قانونی خواهیم کرد.»

در روزهای گذشته اسفندیار رحیم مشایی، مشاور و رییس دفتر محمود احمدی‌نژاد گفته بود که رییس جمهوری اسلامی مخالف تاسیس وزارت ورزش است و دولت و رییس جمهوری تشکیل وزارت ورزش را به صلاح ورزش کشور نمی‌دانند.

آقای رحیم مشایی هم‌چنین گفت: «نظر دکتر احمدی‌نژاد و دولت این است که ورزش برخوردار از جای‌گاه بالایی است و قدرتی که معاون رییس جمهوری در پیش‌برد اهداف ورزش کشور دارد چه بسا از قدرت وزیر مربوطه نیز بالا‌تر است.»

ماده ۵۳ قانون برنامه پنجم توسعه، دولت را موظف به کاستن از تعداد وزارت‌خانه‌های موجود و رساندن آن‌ها به ۱۷ وزارت‌خانه می‌‌کند. با این‌همه، مجلس در ۱۲ دی‌ماه سال ۱۳۸۹ پس از بحث‌هایی طولانی، طرح ادغام سازمان تربیت بدنی در سازمان ملی جوانان و تشکیل یک وزارت‌خانه جدید به نام وزارت ورزش را تصویب کرد. این طرح از همان آغاز با مخالفت مسوولان تربیت بدنی و رییس دولت روبه‌رو بود.

محمود احمدی‌نژاد با تاکید بر این که سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان با یک‌دیگر هم‌خوانی ندارند، گفت که این تصمیم‌گیری عجولانه است و دست مدیران بخش ورزش را می‌بندد. به تصریح او، ورزش یک امر مردمی است و دخالت قوه مجریه در آن به ضرر ورزش کشور تمام خواهد شد.

رییس جمهوری ایران در حالی با دولتی شدن ورزش در ایران مخالفت می‌کند که سرپرست تربیت بدنی ایران همواره توسط رییس دولت منصوب شده است. فدراسیون‌های ورزشی موجود نیز هرچند از نظر اداری، زیر مجموعه‌‌های تربیت بدنی به شمار نمی‌روند اما جهت‌گیری و عمل‌کردی مستقل از سیاست‌های دولتی ندارند.

انتقاد به دولت دهم به خاطرمقاومت در تشکیل وزارت ورزش و کشمکش میان قوه مجریه و مقننه تنها یک روز پس از آن بالا گرفت که حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات به دلیل مخالفت آیت‌اله خامنه‌ای، استعفای خود را پس گرفت و در مقام خود ابقا شد. رسانه‌های ایران نوشته‌اند که دلیل استعفای آقای مصلحی، اختلاف میان رییس دفتر احمدی‌نژاد و وی بر سر یکی از معاونان این وزارت‌خانه بوده است.  روزنامه کیهان در سرمقاله روز سه‌شنبه ۳۰ فروردین خود نوشته است: «رهبر به دولت اجازه نداد مصلحی را عزل کند.»

……………………………………………….

لیگ قهرمانان آسیا،

«تثبیت صدرنشینی ذوب آهن در لیگ قهرمانان»

خبر‌ / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه و در ادامه دیدارهای لیگ قهرمانان آسیا، با پیروزی یک به صفر مقابل الریان قطر، تیم فوتبال ذوب آهن به یک امتیازی حضور در مرحله حذفی لیگ قهرمانان آسیا رسیده است. تنها گل این بازی را که در اصفهان برگزار شد، اسماعیل فرهادی در دقیقه ۲۲ به ثمر رسانده است.

در دیگر بازی گروه D، تیم الامارات ۲ به یک الشباب عربستان را شکست داد.

ذوب آهن اکنون با ۱۰ امتیاز از ۴ بازی، با نزدیک‌ترین رقیبش در جدول گروه ۴ امتیاز فاصله گرفته و برای صعود به مرحله حذفی تنها یک امتیاز از دو بازی آینده می‌خواهد. الامارات ۶، الشباب ۵ و الریان تنها یک امتیاز دارد.

در دیگر دیدارهای روز گذشته استقلال با شکست مقابل پاختاکور ازبکستان، شانس صعود از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا را تقریبن از دست داده است.

پاختاکور این بازی را ۲ به 1 برد. در بازی رفت استقلال ۴ به ۲ پیروز شده بود.

پاختاکور با این پیروزی به مانند استقلال ۴ امتیازی شد و با توجه به قانون نتایج بازی رودررو، در جدول پایین‌تر از استقلال قرار گرفت.

در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا، تیم‌های اول و دوم گروه D، با تیم‌های دوم و اول گروه B که استقلال در آن حضور دارد- بازی می‌کنند.

……………………………………………….

سازمان عفو بین‌الملل:

«کشتار عرب‌های ایرانی محکوم و خواستار پی‌گیری هستیم»

خبر / رادیو کوچه

سازمان عفو بین‌الملل روز سه‌شنبه در بیانیه‌ای کشته‌شدن شماری از تظاهر‌کنندگان عرب ایرانی در استان خوزستان واقع در جنوب غرب ایران را محکوم و خواستار آزادی هر چه سریع‌تر بازداشت‌شدگان حوادث اخیر این استان شده است.

در بیانیه سازمان عفو بین‌الملل که در سایت این سازمان درج شده آمده است: «در روزهای اخیر نیروهای امنیتی با تظاهر‌کنندگان عرب در شهر اهواز واقع در استان خوستان در جنوب غرب ایران درگیر شدند که این درگیری به کشته‌شده دست‌کم سه نفر و زخمی شدن ده‌ها نفر دیگر انجامید.»

در این بیانیه آمده است نیروهای امنیتی برای مقابله با تظاهر‌کنندگان، از اسلحه گرم و گاز اشک‌اور استفاده کرده‌اند.

این بیانیه که آن را حسیبه حاج صحراوی مسوول برنامه‌های سازمان عفو بین‌الملل در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا منتشر کرده افزوده است: «مقام‌های ایرانی در حالی که نسبت به قلع و قمع تظاهرات مردمی توسط حکومت‌ها اعتراض می‌کند، خود همان رفتارها را در مقابله با تظاهرات مسالمت‌آمیز در ایران تکرار می‌کنند.»

سازمان عفو بین‌الملل هم‌چنین خواستار اجرای تحقیق مستقل و بی‌طرف در حوادث اخیر خوزستان و کشته شدن شهروندان عرب این استان شده است.

سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه خود با ابراز نگرانی از دستگیری بیش از 200 نفر در روزهای پیش از تظاهرات اظهار داشته است: «هر شخصی که به دلیل استفاده کردن از حق تجمع مسالمت‌آمیز یا اظهار نظر مسالمت‌آمیز دستگیر شود، باید فورن و بدون قید و شرط آزاد شود.»

سازمان عفو بین‌الملل هم‌چینن خواستار آن شد که هیچ کدام از دستگیر‌شدگان مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار نگیرند و حق تماس با خانواده، تعیین وکیل و دست‌رسی به امکانات لازم پزشکی را داشته باشند.

این بیانیه افزوده است که دست‌رسی به جزییات آن چه که در اهواز روی داد به دلیل اقدام نیروهای امنیتی برای بستن راه‌های ارتباطی میان داخل و خارج منطقه بسیار دشوار است اما بنا بر گزارش‌های دریافتی، کشته‌شدگان حوادث اخیر عبارتند از: «محمد 30 ساله که 16 آوریل در اهواز کشته شد، عبد‌الرحمن پسر قاسم آل بداویی 37 ساله که 14 آوریل در شهرک حمیدیه کشته شد و فردی به نام عبیات که 15 آوریل در شهرک حمیدیه کشته شد.»

این در حالی است که رسانه‌های دولتی ایران مدعی شدند که خوزستان شاهد تظاهراتی در حمایت از اکثریت شیعه بحرین بود. سازمان عفو بین‌المللی در بیانه خود تاکید کرده است: «مقام های ایرانی به جای این که تلاش کنند تظاهرات را به سود خواسته‌های خود در بحرین مصادره کنند، اعتراض‌ها در اهواز را باید به رسمیت بشناسند و برای پاسخ‌گویی به خواسته‌های اقلیت عرب ایران اقدام کند.»

……………………………………………….

رییس مرکز نظام ایمنی هسته‌ای جمهوری اسلامی:

«نیروگاه بوشهر با فوکوشیما و چرنوبیل تفاوت دارد»

خبر / رادیو کوچه

روز چهارشنبه، یک مقام جمهوری اسلامی اطمینان داده است که فاجعه زیست محیطی ناشی از آسیب‌دیدگی نیروگاه‌های اتمی در ژاپن و اوکراین در ایران تکرار نخواهد شد.

به گزارش فارس، ناصر راست‌خواه، رییس مرکز نظام ایمنی هسته‌ای جمهوری اسلامی، در مصاحبه‌ای با اشاره به عواقب زیست‌محیطی حادثه آسیب‌دیدگی نیروگاه فوکوشیما در پی زلزله و سونامی اخیر در ژاپن، گفته که حساسیت مردم نسبت به ایمنی نیروگاه بوشهر نباید به وسواس تبدیل شود و تاکید کرده است که «نیروگاه اتمی بوشهر قابل مقایسه با نیروگاه اتمی فوکوشیما نیست.»

روز 11 ماه مارس سال جاری، وقوع زمین‌لرزه شدید و سونامی در سواحل شرقی ژاپن باعث آسیب رسیدن به نیروگاه اتمی واقع در استان فوکوشیما و نشت مواد رادیو اکتیو از این نیروگاه شد که آلودگی زیست محیطی مناطق نزدیک به آن را در پی داشته است.

در پی بروز این حادثه، کشورهای مختلف جهان به بررسی ایمنی نیروگاه‌های اتمی و در مواردی بازنگری سیاست خود در زمینه تولید انرژی هسته‌ای مبادرت کردند.

لازم به اشاره است قرار داشتن ایران در منطقه‌ای زلزله‌خیز و احداث نیروگاه بوشهر در سواحل دریا به نگرانی در این مورد افزوده است.

……………………………………………….

دولت جدید سوریه اعلام کرد،

«لغو قانون وضعیت فوق‌العاده تایید شد»

خبر / رادیو کوچه

بعدازظهر روز سه‌شنبه، دولت سوریه با لغو قانون وضعیت فوق‌العاده در این کشور موافقت کرده است.

به گزارش خبرگزاری رسمی سوریه،سانا، دولت جدید این کشور، در نشست خود طی لایحه‌ای، لغو این قانون را تایید کرده است.

دولت سوریه هم‌چنین دادگاه امنیت کشور را منحل کرد.

مشاور حقوقی ارشد بشار اسد، رییس جمهوری سوریه گفته است که بشار اسد برای اجرایی شدن این لایحه، باید آن را امضا‌ کند.

لغو این قانون به یکی از خواسته‌های اصلی مخالفان طی هفته‌های اخیر تبدیل شده بود.

طبق این قانون، دولت می تواند به راحتی مخالفان سیاسی و فعالان حقوق بشر را زندانی کند.

این در حالی است که از روز دوشنبه، فعالان سیاسی در سوریه اعلام کردند هزاران معترض حکومت بشار اسد در میدان اصلی سومین شهر بزرگ این کشور، حمص، تجمع و پس از آن معترضان ضددولتی در این میدان تحصن کرده‌اند.

……………………………………………….

روز سه‌شنبه روی داد،

«یک کشته و چند مجروح در درگیری‌های تازه یمن»

خبر / رادیو کوچه

گزارش‌های رسیده از یمن حاکی است که در نتیجه تیراندازی نیروهای پلیس به سوی معترضان مخالف دولت در شهر تعز یک تن کشته و چندین نفر مجروح شده‌اند. این واقعه به دنبال درگیری‌های روز دوشنبه در شهر حدیده رخ می‌دهد که در جریان آن ده‌ها تظاهر کننده مجروح شدند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه و به نقل از سازمان‌دهندگان تظاهرات روز سه‌شنبه، گزارش داد که نیروهای امنیتی یمن چهار نفر از جمله یک عکاس خبری را بازداشت کرده‌اند.

از دو ماه پیش که اعتراضات ضد دولتی در یمن آغاز شد تا‌کنون بیش از ۲۰۰ نفر کشته شده‌اند.

با این حال درخواست مخالفان دولت هم‌چنان کناره‌گیری علی عبداله صالح، رییس جمهوری یمن از قدرت است.

قرار است شورای امنیت سازمان ملل متحد امروز برای بررسی بحران در یمن برای نخستین بار تشکیل جلسه دهد.

هم‌زمان انتظار می‌رود که امروز هیتی از نمایندگان دولت یمن برای گفت‌وگو با مقامات کشورهای عضو شورای هم‌کاری خلیج پارس به ابوظبی سفر کنند.

این گفت‌وگو‌ها حول طرح شورای هم‌کاری خلیج پارس برای پایان دادن به بحران در یمن خواهد بود که در آن پیشنهاد شده که آقای صالح قدرت را به معاون خود انتقال دهد.

……………………………………………….

به اتهام تظاهر به بی‌حجابی،

«جریمه نقدی محکومیت دیگر نسرین ستوده»

خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه، دادگاه انقلاب تهران نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشری را به دلیل حضور بدون حجاب در یک پیام ویدیویی که برای مراسم جایزه حقوق بشر ایتالیا فرستاده بود، به پرداخت ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم کرده است.

خانم ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، پیش تر به جرم «اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده بود.

لازم به اشاره است وی درخواست تجدیدنظر را نیز در خصوص حکمش رد کرده است.

او چندی پیش برنده جایزه آزادی قلم انجم قلم آمریکا معرفی شد.

……………………………………………….

رهبر جمهوری اسلامی:

«آقای مصلحی به حمایت دولت به کار خود ادامه دهد»

خبر / رادیو کوچه

آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در نامه‌ای به حیدر مصلحی از ادامه کار وی در وزارت اطلاعات حمایت کرده است. سایت‌های نزدیک به دولت پیش‌تر خبر داده بودند که حیدر مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نیست و محمود احمدی‌نژاد سرپرستی این وزارتخانه را برعهده گرفته است.

رهبر جمهوری اسلامی در نامه خود که روز چهارشنبه خطاب به حیدر مصلحی و نه به محمود احمدی‌نژاد نوشته شده است، از وزیر اطلاعات خواسته تا «بیش از پیش در انجام ماوریت‌های مهم داخلی و خارجی وزارت اطلاعات اهتمام به خرج دهد.»

آیت‌اله خامنه‌ای افزوده است: «با حمایت دولت خدمت‌گزار و هم‌کاری سایر نهادهای اطلاعاتی اجازه ندهید کوچک‌ترین فترت و سستی در انجام وظائف قانونی آن دست‌گاه مهم پیش آید.»

پیش از انتشار نامه رهبر جمهوری اسلامی برای ادامه کار حیدر مصلحی، سایت «دولت‌یار» که دیدگاه‌های هواداران دولت را منعکس می‌کند، شام‌گاه سه‌شنبه در خبری به نقل از محمود احمدی‌نژاد اعلام کرد که «مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نیست.»

این سایت به نقل از یک «منبع آگاه» در دولت و به نقل از رییس جمهوری اسلامی نوشته بود: «دکتر احمدی‌نژاد ساعتی پیش با اشاره به جلسه بسیار خوبی که در محضر رهبر انقلاب اسلامی داشته‌اند و دلایل خود را در خصوص پذیرش استعفای جناب آقای مصلحی، وزیر محترم اطلاعات، بیان کرده‌اند اعلام داشت که ایشان دیگر وزیر اطلاعات نیست.»

این پایگاه اینترنتی گفته که وزیر اطلاعات در جلسه روز چهارشنبه هیت دولت حضور نخواهد داشت و «بر این اساس، رییس جمهوری هم اکنون شخصن سرپرستی وزارت اطلاعات را بر عهده دارد.»

بر اساس برخی گزارش‌های تایید نشده، سایت دولت‌یار پس از انتشار این خبر از سوی مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی فیلتر شده است.

هم‌چنین صبح روز چهارشنبه، ۲۱۶ نماینده مجلس بیانیه‌‌ای را امضا‌ کردند که در آن گفته شده است: «از نظر مجلس آقای مصلحی هم‌چنان وزیر است و انتظار می‌‌رود رییس جمهوری در تبعیت از رهبر انقلاب با موضع‌گیری صریح در حمایت از وزیر اطلاعات به سو‌استفاده دشمنان پاسخ دهد.»

در این نامه با لحنی متفاوت خطاب به رییس جمهوری اسلامی آمده است: «جناب دکتر احمدی‌‌نژاد برادر ارجمند، تغییر وزیر اطلاعات که در طول مدت وظایفش به خوبی عمل کرده در وضعیت حساس کنونی به هیچ وجه به مصلحت کشور نیست.»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

۱ نظر:

  1. آیا می خواهید کلیه بخرید یا می خواهید کلیه خود را بفروشید؟ آیا به دنبال تجزیه و تحلیل اقتصادی به دنبال فرصتی برای فروش کلیه خود برای پول هستید و نمی دانید چه باید بکنید ، سپس با ما تماس بگیرید و ما مبلغ خوبی را به شما داده ایم تا 500000 دلار برای کلیه شما. نام من دکتر MAXWELL من متخصص مغز و اعصاب در بیمارستان BILL ROTH HOSPITAL هستم. بیمارستان ما در جراحی کلیه تخصص دارد و ما همچنین با خریدن و پیوند کلیه ها با یک اهدا کننده زنده متقاضی سروکار داریم. ما هستیم
    واقع در هند ، ایالات متحده ، مالزی ، سنگاپور. جاپان

    اگر علاقه مند به فروش یا خرید کلیه هستید ، دریغ نکنید
    برای تماس با ما از طریق و از طریق ایمیل.
    ایمیل: birothhociation@gmail.com
    شماره برنامه وات: +33751490980

    با احترام
    مدیر پزشکی
    DR MAXWELL

    پاسخحذف

خبرهاي گذشته