خبر / رادیو کوچه
به گزارش برخی رسانههای وابسته به دولت جمهوری اسلامی، مسوولیت حملهای به یک پاسگاه مرزی نیروی انتظامی در منطقه مرزی مریوان، استان کردستان که منجر به کشته شدن چهار مامور مرزی شد را گروه شبهنظامی پژاک بر عهده گرفته است.
هرچند تاکنون هیچ فرد یا گروهی بهطور رسمی مسوولیت این حادثه تروریستی را بر عهده نگرفته اما شبکه تلویزیونی پرستیوی (Press TV) به نقل از یک منبع خود در منطقه که از معرفی وی خودداری کرده بود، گروه پژاک را مسوول این حمله اعلام کرد.
به گزارش مهر،عزتاله رشیدیان فرمانده مرزبانی استان کردستان اظهار داشت: «در این حادثه که شامگاه جمعه صورت گرفت سه سرباز وظیفه و یک نفر از پرسنل فرماندهی مرزبانی استان کردستان کشته و پنج نفر نیز زخمی شدهاند.»
از ابتدای سال جاری تاکنون سه اقدام مسلحانه دیگر در داخل شهر سنندج نیز صورت گرفته است که طی آن دو نفر از پرسنل فرماندهی انتظامی استان کردستان کشته و چهار نفر زخمی شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«عوامل اقدام تروریستی اخیر سنندج کشته شدند»
شراره سعیدی/رادیو کوچه
«احمدینژاد» دارای لحن و ادبیاتی عجیب برای هر شخصی، بهخصوص برای یک مقام دیپلماتیک است، سخنانی چون: آن ممه را لولو برد، آب رو بریز اونجات که میسوزه، چرا جای دیگه میریزی، 4 تاکه نه 4000 تا قطعنامه بدهید، یک مشت خرفت، یک مشت گلهدار، با چاقوی زنجان، دشمنان این مملکت را به دو نیم میکنیم، برخلاف نظر بقیه، من معتقدم زنان گیلانی در کنار کار و تلاش روزانه، حریم عفاف و ناموس خود را هم حفظ میکنند، آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان بترکد، سران کشورهای دنیا برای نزدیکی با کشور ما صف کشیدهاند، مثل این پیرزنها که در صف زنبیل میگذارند.
او سخنانی را به کار میبرد که شاید توده نیز برای استفاده از آن مردد میشود، نه تنها کارشناسان حوزه سیاست و دیپلماسی استفاده از این ادبیات را صحیح نمیدانند بلکه این سرزنش از سوی اقشار عادی نیز فراگیر شده است، همچنین علاوه بر تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه نیز از طرز گفتار او انتقاد کرده است.
همهاش کشک است، طرف راه میرفت میگفت ابرقدرت، قدر قدرت… آی زکی. این بخشی از سخنان محمود احمدینژاد رییس دولت ایران در واکنش به سخنان وزیر خارجه فرانسه است. آقای احمدینژاد در مصاحبهها و سخنرانیهایش بارها از ادبیاتی استفاده کرده که به اعتقاد کارشناسان متناسب با شان رییس دولت ایران نیست.
آقای احمدینژاد همچنین در مورد سخنان «باراک اوباما» رییسجمهوری آمریکا نیز از ادبیاتی استفاده کرد که آقای اوباما اعلام کرد به این سخنان پاسخی نمیدهد. «آقای اوباما، شما تازه از راه رسیدید، یک مقدار صبر کن تا عرقت خشک شود، یک مقدار سرد و گرم را بچش، یک مقدار مراقبت کن، هر کاغذی که جلویت گذاشتنن دلیلی ندارد که آن کاغذ را بخوانی هر حرفی که بهت توصیه کردند، دلیلی ندارد که آن حرف را تکرار بکنی، بدان گندهتر از تو، بزرگتر از تو آن گردن کلفتتر از تو نتوانستند از این غلطها بکنند. تو که جای خود داری.»
آقای احمدینژاد همچنین در مورد سخنان «باراک اوباما» رییسجمهوری آمریکا نیز از ادبیاتی استفاده کرد که آقای اوباما اعلام کرد به این سخنان پاسخی نمیدهد. «آقای اوباما، شما تازه از راه رسیدید، یک مقدار صبر کن تا عرقت خشک شود، یک مقدار سرد و گرم را بچش، یک مقدار مراقبت کن، هر کاغذی که جلویت گذاشتنن دلیلی ندارد که آن کاغذ را بخوانی هر حرفی که بهت توصیه کردند، دلیلی ندارد که آن حرف را تکرار بکنی، بدان گندهتر از تو، بزرگتر از تو آن گردن کلفتتر از تو نتوانستند از این غلطها بکنند. تو که جای خود داری.»
استفاده از این الفاظ هم مورد انتقاد «مهدی کروبی» قرار گرفت. آقای کروبی در دیدار با اعضای سازمان مجاهدین انقلاب گفته است: «دشمن تراشی هنر نیست. هنر آن است که به تهدیدات، پاسخی مستدل و منطقی داده تا اذهان عمومی ملتها و دولتها به سوی حقیقت نیل یابد، به نحوی که تهدیدات مرتفع و به فرصتها بدل شوند.»
«مهرداد درویشپور»، جامعهشناس ایرانی در سوئد میگوید: «استفاده از این زبان پرخاشگرایانه به معنای دور شدن از متانت و ادب است. اصولن ادبیات سیاسی در نزد تمام سیاستمداران جهان حتا اگر کینهتوزانه باشد، با گستاخی همراه نیست. اما زبان آقای احمدینژاد برای تهاجمیتر شدن، عرف بین المللی گفتوگوهای سیاسی را به کنار میگذارد و به گستاخی در کلام بدل میشود.»
«رسول نفیسی» جامعهشناس در آمریکا نیز از منتقدان این نوع ادبیات سیاسی است. آقای نفیسی با ابراز تعجب از این مسئله که چرا کسی این رفتار را در ایران کنترل نمیکند، میگوید: «از لحاظ عرف دیپلماتیک وقتی نامهای نوشته و اظهار نظری میشود اما به آن پاسخ داده نمیشود، این نوع رفتار معنا دارد، یعنی بهطور کلی شما را جز جامعه متمدن به حساب نمیآورند. کسی دقت نمیکند که از لحاظ کاهش حیثیت بینالمللی ایران این تا چه اندازه اثر دارد.» او اضافه میکند که «اگر کسی به این افراد بگوید که یک زبان دیپلماسی در جهان وجود دارد، پاسخ آنها این است تمام اینها ساخته غرب است و ما به آنها اعتقادی نداریم.»
آقای احمدینژاد در سفری به سوریه و در مصاحبه مطبوعاتی با حضور «بشار اسد» در واکنش به سخنان «هیلاری کلینتون» نیز از ادبیات غیر دیپلماتیک استفاده کرد. «ما یک ضربالمثل در فارسی داریم و کسی که حرف بیجا میزند و خارج از قد و قواره خودش صحبت میکند، به آن میگوییم یک کلام از مادر عروس.»
رسول نفیسی این مسئله را با نگاهی تاریخی تحلیل میکند و میگوید: «در 100 تا 120 سال اخیر روحانیت در ایران و عراق یک سپاه غیررسمی داشتهاند که از همین اقشار دور شهری امثال آقای احمدینژاد تشکیل میشده و اینها زبان و ادبیات مخصوصی دارند و احمدینژاد این زبان را امروز وارد دیپلماسی جهانی کرده و البته از کیسه ملت بزرگ ایران خرج میکند و باعث بیحیثیتی جامعه ما میشود.»
صاحبنظران معتقدند ادبیات آقای احمدینژاد تنها محدود به حوزه دیپلماتیک و بینالمللی نیست و این سخنان علیه معترضان و منتقدان داخلی نیز استفاده میشود. محمود احمدینژاد در جلسهای با انتقاد از مخالفان خود گفته است: «قیافه روشنفکری میگیرند به اندازه یک بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند.»
آقای درویش پور در این خصوص میگوید:«این زبان آقای احمدینژاد تلاشی است برای اینکه او نشان دهد از گروههای محروم جامعه برخاسته و به یک معنی خود را به عوام نزدیکتر کند. زبان آقای احمدینژاد روزبهروز عامیانهتر میشود، به این معنی که تلاش این است که چنین جلوه داده شود نخبگان سیاسی ربطی به توده مردم ندارند.»
آقای «نفیسی» نیز نظری مشابه دارد و معتقد است لحن و ادبیات آقای احمدینژاد در دوره جدید ریاست دولت تندتر شده است. او میگوید: «استفاده از این لحن، در واقع باعث پایین رفتن سطح اخلاق میشود و باعث از بین رفتن حدود بین ادبیات و جامعه غیر ادیب میشود. آقای احمدینژاد زبانش به دو دلیل تندتر شده، نخست اینکه تحت فشار از سوی نیروهای ملی است و دیگر اینکه ممکن است بخواهد مقابل یک جهان که یکپارچه علیه ایران میشود، اعتمادبهنفس نشان دهد. اینکار را آقای احمدینژاد با استفاده از زبان خاصی که به آن زبان لاتی گفته میشود، نشان میدهد.»

آقای احمدینژاد در نخستین روز اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران نیز از ادبیاتی استفاده کرد که مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت. «در انتخابات چهل میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیینکننده اصلی بودند، حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشهها یه کاری میکنند، بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.» «مهرداد درویش پور» این لحن را متعلق به گروه خاصی از جامعه میداند و ادامه میدهد در ادبیات سیاسی از نوعی گروه و زبان بهنام «لمپن پرولتاریا» نام برده میشود.
او میگوید: «این گروهها نه فقط محرومترین گروهها، بهدلیل در حاشیه ماندن هستند، بلکه هیچ قانونی و عرفی را به رسمیت نمیشناسند و از خشنترین و بیادبانهترین ادبیات و لحن در جامعه برخوردارند. به گمان من اگر به زبان، ادبیات و لباس آقای احمدینژاد نگاه کنیم، باید گفت جمهوری اسلامی ایران روزبهروز بیشتر به سوی حکومت لمپنها سوق پیدا کرده است.»
نمایندگان اصلاحطلب در مجلس ایران نیز از ادبیاتی که محمود احمدینژاد بهکار میبرد، انتقاد میکنند. یکی از این نمایندگان در نامهای به «مرتضا آقاتهرانی» استاد اخلاق کابینه محمود احمدینژاد که در پارلماننیوز به چاپ رسیده، این چنین مینویسد: «ادبیات آقای احمدینژاد در شان مقام ریاست جمهوری نیست. شاگرد خود را تادیب کنید یا کرسی درس اخلاق کابینه را ترک کنید.»
اردوان روزبه / ویدئو / رادیو کوچه
گروهی از فعالان مدنی و دانشجویی برای گرامیداشت تولد بهاره هدایت فعال زندانی و در بند مراسمی در رستوران قدیمی ایرانی در واشینگتن به نام «نیبرز» برگزار کردند که در این مراسم دعوتشدهگان با یک کیک تولد و یاد آوردن تلاش و سعی این فعال مدنی خاطرهاش را گرامی داشتند.
در این مراسم که در روز یکشنبه سوم آوریل برگزار شد تعدادی از دوستان او به ذکر یاد و خاطره او پرداختند.
بنا است روز دوشنبه چهارم آوریل نیز به پاس تلاش وی نیز در پارکی در واشینگتن به یاد او درخت کاشته شود.
Click here to view the embedded video.
مهرآفرین بهرامی/ رادیو کوچه
دبیر ستاد تحول اقتصادی سیاست دولت در سال 90 را تجمیع بانکها و استقرار نظام قرضالحسنه درآنان با هدف پاسخگویی به نیازهای خرد مردم عنوان کرده است و وزیر امور اقتصاد و دارایی نیز از کاهش سود بانکی برای سپردههای سال جاری از 14 به 12.5 درصد خبر داده است.
این درحالی است که عدم رشد نرخ سود بانکی متناسب با تورم، فشار برای اعطای تسهیلات قرض الحسنه به مردم و رقم بدهی 40 تا 48 هزار میلیارد تومانی بانکها به بانک مرکزی، از سوی اقتصاددانان مخالف دولت، تلاش برای انحراف مسیر بانکی، تبدیل بانکها به صندوق قرضالحسنه و حتا ورشکستگی بانکها تحلیل شده است.
«محمدرضا فرزین» در گفتوگو با خبرگزاریهای داخلی مرحله دوم اجرای طرح تحول اقتصادی را در بخش بانکی ذکر کرده و گفته است: «در وضعیت فعلی چند نقد بر سیستم بانکی کشور حاکم است و نکته اول این است که نظام بانکی باید علاوه بر تامین نیاز سرمایهگذاری کشور، پاسخگوی نیازهای خرد مردم نیز باشد، مثلن اگر کسی برای درمان فرزند خود نیاز به چند میلیون تومان تسهیلات داشت، نظام بانکی پاسخگوی آن باشد.»
وی افزوده است: «نظام بانکی باید به سمت و سویی حرکت کند که هزینه تامین مالی در کشور کاهش پیدا کند زیرا هزینه تامین مالی در کشور ما بالاست و بار آن هم نه تنها بر دوش بانکها که بر کل نظامهای مالی کشور است و ما باید به سمتی برویم که این هزینهها کاهش یابد.»
از سوی دیگر سید «شمسالدین حسینی»، وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز درباره سیاستهای بانکی سال 90 اظهار داشته است: «بر اساس تصمیم شورای پول و اعتبار، نرخ سود یکساله سپردهگذاری در شبکه بانکی برای سال جدید از 14 به 12.5 درصد کاهش یافت و متناسب با آن سود سایر بخشها نیز تعدیل خواهد شد.» وزیر اقتصاد کاهش هزینه تامین مالی تولید در کشور در بخش بانکی و در نتیجه کاهش نرخ سود سپردههای بانکی را یکی از سیاستهای اصلی دولت در سال جدید اعلام کرد.
وی تصریح کرده است: «در بسته سیاستی، نظارتی پولی و بانکی سال جدید تسهیلات رشد خواهد کرد و تلاش عمده سیاستگذاران پولی کشور این است که نقش بیشتری به بازارهای موازی و مکمل اختصاص دهند و رابطه بازار پول و سرمایه احیا شود.»
اما یکی دیگر از اقتصاددانان در اینباره به رادیو کوچه گفت: «بانک واسطه میان سپردهگذار و گیرنده تسهیلات است اما نمیتوان به طور مشخص گفت که با اجرای سیاستهایی که منجر به کاهش سپردهگذاری در بانکها میشود، الزامن تسهیلات اعطایی کاهش مییابد و به تبع آن تولید کاهش و تورم افزایش مییابد.»
حسینی ادامه داده است: «در سال 89 فرابورس به عنوان یکی از نهادهای بازار مالی به خوبی قابلیت هایش را نشان داد به نحوی که امروز برای تجار و صنعتگران این امکان به وجود آمده است که علاوه بر بخش بانکی از دیگر نهادهای بازار سرمایه مانند بورس و فرابورس استفاده کنند.»
یک اقتصاددان و عضو هیت علمی دانشگاه اصفهان در اینباره به رادیو کوچه گفت: «کاهش نرخ سود سپردهگذاری در بانکها بدون توجه به نرخ واقعی تورم، انگیزه سپردهگذاران را کاهش میدهد و منجر به خروج سرمایه مردم از بانکها میشود و از طرف دیگر فشار دولت بر بانکها برای پرداخت تسهیلات قرضالحسنه، مشکلات مالی آنان را تشدید خواهد کرد.»
وی افزود: «با توجه به رقم حدود 40 هزار میلیارد تومانی بدهی بانکها به بانک مرکزی در مقابل دارایی 12 هزار میلیارد تومانی هفت بانک دولتی، باید شرایط برای جذب سرمایه در آنان بهوجود آید که آنها بتوانند بدهیهای قبلی خود را بپردازند در غیر اینصورت و با تداوم روند سیاستهای این چنینی، بانکها ورشکسته خواهند شد، کما اینکه خبرهایی مبنی بر ورشکستگی بانک ملی شنیده شد که مسوولان سعی در پوشاندن ابعاد خبر کردند.»
اما یکی دیگر از اقتصاددانان در اینباره به رادیو کوچه گفت: «بانک واسطه میان سپردهگذار و گیرنده تسهیلات است اما نمیتوان به طور مشخص گفت که با اجرای سیاستهایی که منجر به کاهش سپردهگذاری در بانکها میشود، الزامن تسهیلات اعطایی کاهش مییابد و به تبع آن تولید کاهش و تورم افزایش مییابد.»
وی ادامه داد: «تسهیلات بانکی در ایران عمدتن به واجدین شرایط واقعی اعطا نمیشود و در بسیاری از موارد، تسهیلاتی که برای امور تولیدی گرفتهشده بود یا از کشور خارج شد یا در امور واسطهگری به کار گرفته شد که خود با افزایش نقدینگی به افزایش تورم دامن زد.»
این عضو هیت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: «اما نکته قابل بحث اینجاست که از سال 84 و با شعار بازگردان سرمایههای ملی به دست دلسوزان انقلاب توسط محمود احمدی نژاد، صندوقهای قرضالحسنه نهادهای خاص تشکیل شدند که پس از مدتی با تبدیل شدن به موسسات اعتباری و مالی بهنظر میرسد قصد جایگزینی با سیستم بانکی را دارند.»
این اقتصاددان هشدار داد: «آنچه در این تحولات سیستم مالی و بانکی کشور مشاهده میشود، روند تضعیف فعالیتهای بانکی است که متعلق به عموم مردم است و درمقابل موسسات مالی و اعتباری نهادهای خاص در حال تقویتشدن است، و شاید دولت جایگزینی جایگاه بانکهای ملی و موسسات مالی و اعتباری را در سر میپروراند تا سرمایههای ملی رابیش از قبل وارد کانال نهادهای خاص و بنیانگذاران این موسسات کند.»
اکبرترشیزاد/ رادیوکوچه
روز گذشته در کنار خبرهای مربوط به خشونتهای معترضین به سوزاندن قرآن در افغانستان، خبر دیگری در خبرگزاریها اننتشار یافت که چکیدهی آن چنین بود:
«وزارت دادگستری افغانستان ماده قانونی را در مورد چگونگی برگزاری مراسم عروسی در این کشور و حد میانگین هزینه برگزاری آن در دست برررسی دارد. به گفته مسوولان این وزارتخانه، این قانون که شامل برنامهی کاری حکومت افغانستان در سال گذشته بود، بهزودی تکمیلشده و به شورای وزیران فرستاده خواهد شد. یکی از مواد شامل در این قانون حکم میکند که برای زنان و مردان محافل جداگانه برگزار شده و عروس باید لباسی مطابق با شریعتاسلامی به تن کند. از دیگر مواد شامل در این قانون، وضع محدودیت بر تعداد مهمانانی که برای مراسم عروسی دعوت میشوند و محدود کردن هزینهی برگزاری این مراسم است.»
با حضور نیروهای غربی در افغانستان، این کشورها همواره سعی کردهاند با ابزارهای نرم و سختافزاری به گسترش لیبرالیسم در این کشور کمک کنند. یکی از ایدههای اساسی در لیبرالیسم و آزادیخواهی کلاسیک، کمک دولت به حفظ حریم خصوصی اشخاص است. لیبرالیستها معتقدند از ویژگیهای یک جامعهی لیبرال این است که شهروندانش این امکان را دارند که زندگی خویش را بر اساس آرمانهایی که خود برای خیر و سعادت شخصی خویش تعریف میکنند، سامان دهند. ممکن است این نکته را روح و منشا جوامع متجدد و مدرن بدانیم، اما ریشهی این نظر عبارت است از آزادی فردی برای سبکی از زندگی به نحوی که خود فرد گزینش کرده است. این نوع آزادی مستلزم یک نوع خودمختاری در عمل و ارتباط مستقیم افعال هر فرد با خود آن فرد و منافع وی است، تا جایی که به آزادیهای دیگران لطمهای وارد نکند.
وزارت دادگستری افغانستان ماده قانونی را در مورد چگونگی برگزاری مراسم عروسی در این کشور و حد میانگین هزینه برگزاری آن در دست برررسی دارد
اما واقعیت این است که تصویب چنین قوانینی قرونوسطایی در افغانستان نشان از آن دارد که لیبرالیسم را نمیتوان به مانند یک قانون در جوامعی مانند افعانستان اجرا کرد. به نظر نگارنده ریشهی این امر در آن است که احترام به حریمخصوصی افراد پیش از آنکه در ارتباط حکومت با شهروندان خود قابل گسترش باشد، باید به یک فرهنگ عمومی در میان خود شهروندان و در روابط تکتک افراد جامعه با یکدیگر شکل گرفته باشد. در جوامعی همچون ایران و افغانستان، پرسشهایی همچون نمونههای زیر امری رایج و پذیرفتنی است. کجایی؟ مدتی است که از تو خبری نیست؟ در انتخابات پیشرو به چه کسی رای خواهی داد؟ درآمدت چهقدر است؟ چرا ازدواج نمیکنی؟ خانهداری؟ چندتا بچهداری؟ چرا اینقدر کم؟ چرا اینقدر زیاد؟
همهی آنهایی که در جوامع آزاد و لیبرال زندگی کردهاند به خوبی میدانند که در چنین کشورهایی در بیشتر موارد پرسیدن سوالاتی مانند اینها از یکدیگر، دخالت آشکار در حریم خصوصی دیگران و به نوعی توهین به آنها پنداشته خواهد شد.

واقعیت این است که تا تکتک افراد یک جامعه به چنان سطحی از فرهنگ و درک و آگاهی نرسیده باشند که به حریم خصوصی دیگران احترام بگذارند و این در جامعه به یک رفتار عمومی تبدیل نشود، نمیتوان انتظار داشت که نهادهای قدرت همچون حکومت و روحانیت به خود اجازهی دخالت در امور خصوصی مردم را ندهند. یادمان نرود که همواره بهانههای به ظاهر عامهپسند و دهانپرکردنی مانند «حفظ نظم و امنیت جامعه و شهروندان و پاسداری از اخلاقیات دینی و عرفی» وجود دارند، تا این توجیه را به قدرتمندان بدهند، که حد و مرزهایی را برای شخصیترین امور مردم تعیین کنند.
اگر بهعنوان نمونه افراد یک جامعه در گام نخست بیاموزند تا به گرایشهای اخلاقی و رفتاری و جنسی یکدیگر احترام بگذارند، در مرحله بعدی میتوان این پرسش را بهطور عمومیتر عنوان کرد، که چگونگی برگزاری یک مجلس عروسی چه ربطی به دیگران دارد و کم و کیف آن چه لطمهای را میتواند به آزادیها و حقوق دیگران وارد کند.
نباید فراموش کرد که مفاهیمی چون لیبرالیسم و دموکراسی چیزهایی نیستند که بتوان با زور و سلطهی خارجی آنرا به ملتی تقدیم کرد، بلکه این تکتک افراد آن جامعه هستند که باید به چنان رشدی رسیده باشند تا زمینههای گسترش این امور را فراهم کنند. این نوشته به هیچگاه بدان مفهوم نیست که در جوامع غربی و لیبرال این مشکل به تمامی حلشده و دولتها و یا رسانههای جمعی بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم در حریمخصوصی مردم دخالت نمیکنند، بلکه آنها بهطور نسبی به سطح بالاتری از این آزادیها رسیدهاند. شاید به همین علت است که بزرگترین منتقدان همین جوامع، هم چون «نوآمچامسکی» نیز زندگی در این جوامع را به دیگر کشورها ترجیح میدهند، زیرا هنوز میزان بالاتری از آزادیهای سیاسی و اجتماعی را در آنجا پیدا میکنند.
خبر / رادیو کوچه
قاسم شعلهسعدی، حقوقدان و نمایندهی پیشین مجلس شورای اسلامی، روز دوشنبه توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شده است. بر اساس گزارش نزدیکان، او که از شیراز به تهران رفته بود، پس از ورود به فرودگاه مهرآباد بازداشت شد.
به گزارش رادیو فردا، آقای شعلهسعدی هم اکنون در زندان اوین در بازداشت است اما از دلایل این بازداشت اطلاعی در دست نیست.
این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی پیش از این نیز یکبار بازداشت و پس از ۳۶ روز و به دلیل مشکلات جسمانی به قید وثیقه آزاد شده بود.
منبع: هرانا
گزارشات سالانه از نقض حقوق بشر در ایران فرصتی برای یادآوری وضعیت نگرانکننده حقوق بشر در ایران است، همینطور یادمانی برای قربانیان نقض این حقوق. لازمه تهیه این گزارشات دسترسی مدافعان حقوق بشر به منابع یا مستندات است.
به دلیل عدم اجازه دولت ایران به مدافعان حقوق بشر جهت فعالیت به خصوص در حوزه گزارشگری نقض حقوق بشر و همینطور ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و بالطبع به رسمیت نشناختن حوزه مستقل اجتماعی از سوی دولت ایران، در حال حاضر امر گزارشگری امری دشوار و خطیر در ایران محسوب میشود
به طوری که برخلاف تمام معاهدات و مقاوله نامههای حقوق شهروندی و همینطور اعلامیه سازمان ملل متحد در رابطه با حمایت از مدافعان حقوق بشر، در ایران امروز، گزارشگر نقض حقوق بشر باید خطرات فعالیت خود از جانب حکومت را بشناسد و برای آن آماده باشد.
در چنین شرایطی بدیهی است مدافعان حقوق بشر علیرغم دشواری بسیار تنها میتوانند حجم بسیار اندکی از نقض حقوق بشر در ایران را که در نوع خود یکی از رکوردداران محکومیت از سوی جامعه بینالملل است، رصد کرده و یا امکان تحقیق و مستند کردن در رابطه با گزارشات را بیابند. با این حال و با تمام دشواریهای مورد اشاره مدافعان حقوق بشر از پای ننشستهاند و همواره برای بالابردن توان دیده بانی خود کوشیدهاند. این مسئله در حدی است که سازمان ملل متحد با اطلاع از محدودیتهای مدافعان حقوق بشر در ایران، دولت ایران را با استناد به گزارشات مدافعان ایرانی حقوق بشر محکوم کرده و طی ماه جاری درخواست اعزام گزارشگر ویژه به ایران برای بررسی وضعیت حقوق بشر را تایید کرده است.
آنچه که در پیخواهد آمد بخش کوچکی از نقض حقوق بشر از سوی دولت ایران در طی یکسال گذشته است که توسط گروهها و مدافعان حقوق بشر و سایر منابع موثق منتشر و به همت نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران گردآوری و تجزیه و تحلیل شده است.
این گزارشات با جمعن ۱۰۶۱ صفحه آمار، نمودار و تفصیل در دستهبندیهای مختلف استخراج شده از مجموع کمتر از پنج هزار مورد گزارش و حاصل ماهها تلاش شبانه روزی بخشهای مختلف مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با برآورد حداکثر ۱ تا ۳ درصد خطا است. از این رو میتوان عنوان کرد که این گزارشات به لحاظ جامعیت، مستند بودن و معتبر بودن در نوع خود کم سابقه است.
بهصورت کلی این گزارش ۶۳۱۶۳۶۰ مورد نقض حقوق بشر را در طی یکسال گذشته ارایه میکند. به دلیل حجم بالای گزارشات و عدم امکان ارایه آن در یک گزارش ناچارن گزارش به بخشهای مشخصی جهت سهولت دسترسی هموطنان تقسیم شده است که در ذیل توضیحات مربوطه به گزارشات میآید:
گزارش آماری:
[گزارش آماری] در این گزارش که در نوع خود بیسابقه است، تلاش شده است در کنار اعلام آمارها و استفاده از اشکال برای بیان میزان ثبت شده نقض حقوق بشر در ایران به توانمندیهای گروههای مدافع حقوق بشر بر اساس حوزه کاری یا جغرافیایی نیز پرداخته شود.
بنابراین فرد مطالعه کننده متوجه خواهد شد گروههای مدافع حقوق بشر در چه مناطقی از کشور فعالتر هستند یا در چه مناطقی ضعیف هستند و همینطور در چه حوزههایی گزارشگری فعالانه صورت میگیرد. این مهم میتواند با ایجاد امکان تجزیه و تحلیل بیشتر برای مدافعان حقوق بشر به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران کمک کند.
در این گزارش بالغ بر ۳۸ صفحه از ۴۸ نمودار و دهها صفحه آمار استفاده شده است. برای دانلود گزارش اینجا کلیک کنید.
اسامی بازداشت شدگان سال ۱۳۸۹:
[اسامی بازداشت شدگان سال ۱۳۸۹] در طی یکسال گذشته نیروهای امنیتی ۵۴۸۵ شهروند را بازداشت نمودهاند که از این تعداد ۸۵۶ مورد آن به صورت موردی و ۴۶۲۹ مورد آن به صورت بازداشت فلهای یا بدون مشخص شدن هویت بازداشت شده بوده است.
در گزارش پیش رو اسامی و مشخصات ۸۵۶ شهروند بازداشت شده سال ۱۳۸۹ که هویت آنها از سوی گروههای مدافع حقوق بشر مخابره شده و توسط نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران گردآوری شده میآید.
این گزارش بالغ بر ۲۲ صفحه است، برای دانلود گزارش اینجا کلیک کنید.
مجموعه احکام دادگاههای انقلاب در سال ۱۳۸۹:
[مجموعه احکام دادگاههای انقلاب در سال ۱۳۸۹] مراجع قضایی حکومت ایران اعم از بدوی و تجدید نظر، در طی سال گذشته اقدام به صدور ۲۵۹۷۵ ماه حبس (تعلیقی و تعزیری) نمودهاند، این احکام برای ۵۲۶ شهروند در سال گذشته صادر شده است.
در این گزارش تمامی احکام حبسهای تعزیری و تعلیقی و همینطور دادگاههای تجدیدنظر که از طریق منابع موثق اعلام شدهاند بهصورت موردی گردآوری شده است.
این گزارش بالغ بر ۲۶ صفحه است، برای دانلود گزارش اینجا کلیک کنید.
گزارش سالانه بر پایه تفکیک بر اساس ماهها:
۱۲ گزارش ماهانه نقض حقوق بشر که بصورت آماری و تفضیلی به ارایه آمار نقض حقوق بشر در طی ماههای مختلف سال ۱۳۸۹ میپردازند در این عنوان گردآوری و لیست شدهاند.
مجموع ۱۲ فایل گزارش بالغ بر ۳۸۰ صفحه است، برای دانلود کل گزارش اینجا کلیک کنید.
[گزارش تفصیلی فروردین ماه] [گزارش تفصیلی اردی بهشت ماه] [گزارش تفصیلی خرداد ماه]
[گزارش تفصیلی تیر ماه] [گزارش تفصیلی مرداد ماه] [گزارش تفصیلی شهریور ماه]
[گزارش تفصیلی مهر ماه][گزارش تفصیلی آبان ماه] [گزارش تفصیلی آذر ماه]
[گزارش تفصیلی دی ماه] [گزارش تفصیلی بهمن ماه] [گزارش تفصیلی اسفند ماه]
گزارش سالانه بر پایه تفکیک بر اساس موضوعات:
در این مجموعه، گزارشات نقض حقوق بشر در ایران بصورت مجزا در یازده دستهبندی اصناف، اعدام، اقلیتهای مذهبی، اقلیتهای ملی، اندیشه و بیان، دانشجویان، زنان، زندانیان، فرهنگی، کودکان و کارگران بهعنوان عمده محورهای گزارشگری نقض حقوق دستهبندی و تبیین شدهاند.
هر گزارش بر اساس دسته، مجموع گزارشات حول محور خود در محدوده زمانی یکساله را در بر میگیرد.
مجموع ۱۱ فایل گزارش بالغ بر ۲۸۶ صفحه است. برای دانلود کل گزارش اینجا کلیک کنید.
[اندیشه و بیان] [دانشجویان] [اعدام]
[کارگران] [فرهنگی] [کودکان]
[حقوق ملی] [اقلییت های مذهبی] [زنان]
[زندانیان] [اصناف]
گزارش تفصیلی نقض حقوق بشر در سال ۱۳۸۹:
[گزارش سالانه]
این گزارش بهعنوان کاملترین گزارش سالانه که تمامی دسته بندیهای ماهانه و موضوعی را بصورت تفصیلی دارد مرجع سایر گزارشات محسوب میشود.
این گزارش بالغ بر ۲۹۷ صفحه است و برای دانلود اینجا کلیک کنید.
گزارش قتل شهروندان مرزنشین در مناطق کردنشین:
[کولبران]
این گزارش به همت بخش کردستان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهیه شده است که بصورت موضوعی به قتل شهروندان مرزنشین بدست نیروهای مرزی یا انتظامی در طی یکسال گذشته میپردازد.
این گزارش بالغ بر ۱۲ صفحه است و برای دانلود گزارش اینجا کلیک کنید.
امیر و کاملیا / رادیو کوچه
«سیزده به در» سیزدهمین روز فروردینماه و آخرین روز از جشنهای سال نو است. در تقویمهای رسمی ایران این روز «روز طبیعت» نامگذاری شدهاست و از تعطیلات رسمی است. برخی بر این باورند در این روز باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. عدد سیزده نیز چنین سرنوشتی دارد. دوازده را «دوجین» میگفتند و چون پس از آن را نمیشناختند، روی آن نام «دوجین شیطانی» گذاشتند. از اینجا، عدد سیزده نحس شد، چراکه پس از دوازده برای آنها ناشناخته بود و خبر از ابهام و تاریکی میداد. البته پیش آمدها یا روایتهایی هم به نحسی سیزده کمک کرد، مانند روایتی که در شام آخر، نفر سیزدهم به عیسای مسیح خیانت کرد و او را لو داد، وگرنه عدد ۱۳ با عددهای دیگر هیچ تفاوتی ندارد. در کتابهای تاریخی پیش از قاجار اشارهای بهوجود چنین مراسمی نشده است. مهرداد بهار در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» خود اشارهای کوتاه به جشن و پایکوبی مردم در اماکن عمومی و حتا بیروپوش و روبنده در خیابان آمدن زنان در دوران صفوی میکند.
در فرهنگ ایرانی، هیچیک از روزهای سال «نحس» و «بدیمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه چنانچه میدانیم هر یک از روزهای هفته و ماه نامهایی زیبا و در ارتباط با یکی از مظاهر طبیعت یا «ایزدان» و «امشاسپندان» داشته و دارند، و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز «تیر روز» نام دارد که از آن ستارهی «تیشتر»، ستارهی بارانآور است و نیاکان فرهیختهی ما از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کردهاند.همچنین در هیچیک از متون کهن و هیچ دانشمند و نویسندهای، از این روز به بدی یاد نکردهاند بلکه در بیشتر نوشتارها و کتابها، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام بردهاند. برای نمونه کتاب «آثار الباقیه» جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم نوروز کلمهی «سعد» به معنی نیک و فرخندهآورده شده است.
اما پس از حملهی تازیان به ایران از اینرو که اعراب هفت روز در هر ماه را نحس میدانستند و سیزدهمین روز از هرماه نیز جز این روزها بوده، روز سیزدهم فروردین را هم به اشتباه نحس خواندند. برای مثال دو بیتیای از «ابونصر فراهی» هست که نحوست روزهای هر ماه را بیان میکند :
هفت روزی نحس باشد در مهی زان حذر کن تا نیابی هیچ رنج
سه و پنج و سیزده با شانزده بیست ویک وبیست وچهار وبیست وپنج
از سویی دیگر پس از نفوذ فرهنگ سامی نوبت به رخنهی فرهنگ اروپایی در زمان حکومت صفویان رسید که در این فرهنگ نیز عدد 13 را نحس میدانستند، و هنوز هم با پیشرفتهای علمی و فنآوری پیشرفته اروپا، این خرافات عمیقن در دل بسیاری از اروپاییان وجود دارد که در مقایسه با خرافات شرقی، شمارگان آنها کم نیست و مثالهای بسیار دیگری مانند «داشتن روزی بد با دیدن گربهی سیاه رنگ»، «احتمال رویدادی شوم پس از ردشدن از زیر نردبام» یا «شومبودن گذاشتن کلید خانه روی میز آشپزخانه»، «خوش شانسی آوردن نعل اسب» و بسیاری موارد خرافی دیگر که خوشبختانه تاکنون وارد فرهنگ ما نشدهاند و برای ما خندهآور هستند.
اما تنها چیزی که در فرهنگ ایرانی میتوانیم دربارهی عدد سیزده پیدا کنیم، «بد قلق» بودن عدد 13 به خاطر خاصیت بخشناپذیری آن است. (این خود نشانهای از دانش بالای ایرانیان از ریاضی و به کارگیری آن در زندگی روزمره است.) اما وقتی دربارهی نیکویی و فرخندگی این روز بیشتر دقت میکنیم منابع معقول و مستند با سوابق تاریخی زیادی را مییابیم. همانطور که گفته شد سیزدهم فرودین ماه که تیر روز نام دارد و متعلق به فرشته یا امشاسپند یا ایزد سپند (مقدس) و بزرگواری است که در متون پهلوی و در اوستا «تیشتر» نام دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه که جشن تیرگان است بهنام او میباشد. فروردین ماه نیز که هنگام جشن و سرور و شادمانی و زمان فرودآمدن فروهرها است. و تیر روز از این ماه نخستین تیر روز از سال است در میان ایرانیان باستان بسیار گرامی بوده و پس از دوازده روز جشن که یادآور دوازده ماه سال است، روز سیزدهم را پایان رسمی روزهای جشن نوروز میدانستند و با رفتن به کنار جویبارها و باغ و صحرا و شادی کردن در واقع جشن نوروز را با شادی به پایان میرساندند و به قول امروزیها «حسن ختامی بود بر بزرگترین جشن سال».
در کتاب « المحاسن و الاضداد » گفته شده : «… در صحن کاخ سلطنتی دوازده ستون از خشت خام برپا میکردند که در هریک از آنها یکی از حبوبات دوازدهگانه را میکاشتند و کشتی که از پشم گوسفند بافته میشود، شش قسمت است که هر قسمت دوازده رشته میشود که بهطور مجموع هفتاد و دو نخ میشود، میبستند.» عدد شش اشاره است به شش گاههنبار و عدد دوازده به یاد دوازده ماه است و هفتادودو هم به هفتادودو فصل یسنا اشاره است.»
تاریخچه سیزده بدر
همانطور که پیشینهی جشن نوروز را از زمان جمشید میدانند دربارهی سیزده به در (سیزده بدر) هم روایت هست که: «جمشید، شاه پیشدادی، روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرم خیمه و خرگاه بر پا میکند و بارعام میدهد و چندین سال متوالی این کار را انجام میدهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین بهصورت سنت و آیین درمی آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در کنار چشمه سارها و دامن طبیعت برگزار میکنند…» اما برای بررسی دیرینگی جشن سیزده بدر از روی منابع مکتوب، تمامی منابع مربوط به دوران قاجار است و گزارش به برگزاری سیزده به در در فروردین یا صفر دادهاند، از همین رو برخی پژوهشگران پنداشتهاند که این جشن بیش از یکی دو سده دیرینگی ندارد اما با دقت بیشتر در مییابیم که شواهدی برای دیرینگی این جشن وجود دارد.
همانطور که پیش از این گفته آمد، تنوع و گوناگونی شیوههای برگزاری یک آیین، و دامنهی گسترش فراختر یک باور در میان مردمان، بر پایهی قواعد مردم شناسی و فرهنگ عامه، نشاندهندهی دیرینگی زیاد آن است. همچنین مراسم مشابهای که به موجب کتیبههای «سومری» و «بابلی» از آن آگاهی داریم، آیینهای سال نو در سومر با نام «زگموگ» و در بابل با نام «آکیتو» دوازده روز به درازا میکشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت برگزار میشده. بدین ترتیب تصور میشود که سیزدهبدر دارای سابقهای دست کم چهار هزار ساله است.
شیوههای برگزاری و مراسم سیزده بدر
شیوههای برگزاری این جشن و همچنین مراسم و آداب این روز بسیار متفاوت و گسترده میباشد که در اینجا به تفصیل نمیتوان به آنها پرداخت، سیزدهم فروردین تیشتر روز است و آغاز نیمسال دوم زراعی، و مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت تیشتر، ایزد بارانآور و نوید بخش سال نیک به کشتزارها و مزارع خود میرفتند و در زمین تازه روییده و سرسبز و آکنده از انبوه گل و گیاهان صحرایی به شادی و ترانهسرایی و پایکوبی میپرداختند و از گردآوری سبزههای صحرایی و پختن آش و خوراکیهای ویژه غافل نمیشدند. بخشی دیگر از آیینهای سیزده بدر را هم باورهایی تشکیل میدهند که به نوعی با تقدیر و سرنوشت در پیوند است. برای نمونه فالگوش ایستادن، فالگیری (به ویژه فال کوزه)، گرهزدن سبزی و گشودن آن، بخت گشایی (که درسمرقند و بخارا رایج است).
بازیهای گروهی، ترانهها و رقصهای دسته جمعی، گردآوری گیاهان صحرایی، خوراکپزیهای عمومی، بادبادک پرانی، سوارکاری، نمایشهای شاد، همآوردجویی جوانان، آبپاشی و آببازی بخشی از این آیینهاست که ریشه در باورها و فرهنگ اساطیری دارند. از جمله شادیکردن و خندیدن به معنی فروریختن اندیشههای پلید و تیره، روبوسی نماد آشتی، به آب سپردن سبزهی سفرهی نوروزی نشانهی هدیهدادن به ایزد آب «آناهیتا» و گرهزدن علف برای شاهد قرار دادن مادر طبیعت در پیوند میان زن و مرد، ایجاد مسابقههای اسب دوانی که یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشک سالی است.
آیینهای سیزدهبهدر
این رویداد دارای آیینهای ویژهای است که در درازنای تاریخ پدید آمده و اندکاندک چهره سنت به خود گرفته است. از آن جمله: سبزه به رود سپردن، گره زدن سبزه، کاهو و سکنجبین، آش رشته، علف گره زدن نام برد. افسانه ی آفرینش در ایران باستان و موضوع نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهی «کیومرث» دارای اهمیت زیادی است، در «اوستا» چندین بار از کیومرث سخن بهمیان آمده و او را نخستین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفتههای «حمزهی اصفهانی» در کتاب «سنی ملوک الارض و الانبیا» صفحه های 23 تا 29 و گفتههای «مسعودی» در کتاب «مروج الذهب» جلد دوم صفحههای 110 و 111 و «بیرونی» در کتاب «آثار الباقیه» بر پایهی همان آگاهی است که در منبع پهلوی وجود دارد که:

«مشیه» و «مشیانه» که دختر و پسر دو قلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین با هم ازدواج کردند. آن دو به وسیلهی گره زدن دو شاخه ی «مورد»، پایهی ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز به خوبی آگاهی داشتند، آن مراسم را به ویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند، امروزه نیز دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی، نیت میکنند و علف گره میزنند. این رسم از زمان «کیانیان» تقریبن فراموش شد و در زمان «هخامنشیان» دوباره آغاز شد و تا امروز باقی مانده است. در کتاب «مجمل التواریخ» چنین آمده است : «… اول مردی که به زمین ظاهر شد، پارسیان آن را «گل شاه» نامیدند، زیرا که پادشاهی او الا بر گل نبود، پس پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزده نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند، جهان نود و چهار سال بیپادشاه بماند.»
جشن زنانهی سیزده بدر
این نوشتار برگرفته از نشستهای پرسش و پاسخی است با «رضا مرادی غیاث آبادی» در بنیاد جمشید، انجام شده است. شواهد مردمنگاری و منابع مکتوب در یکی، دو سدهی پیشین، جای تردید کمی درباره جشن زنانه سیزدهبهدر میگذارد. «ادوارد پولاک»، پزشک اتریشی «ناصرالدین شاه» و معلم مدرسهی «دارالفنون» در سفرنامهی خود به سال 1243 خورشیدی (1865 میلادی) گزارش کرده است که زنان تهرانی در روز سیزدهبدر، به آیینی کهن به دشت و صحرا میروند و دولت وقت برای جلوگیری از اینکار، عوارضی وضع کرده و مبلغی از زنان دریافت میکند.
«ماری شیل»، همسر وزیر مختار بریتانیا در ایران در سفرنامهی خود به سال 1228 خورشیدی (1850 میلادی) نقل کرده است که زنان برای سیزدهبدر به سنت قدیم به باغ سفارتخانهی بریتانیا میآیند و به جز باغبانها، هیچمرد دیگری در آنجا نیست. همچنین «قهرمان میرزا عین السلطنه» در روزنامهی خاطرات خود شرح میدهد که هنگام عزیمت به شمیران در سال 1287 خورشیدی (1326 قمری) دیده است که زنان به سیزدهبدر آمده بودند و سبزیهای صحرایی را میچیدند در حالیکه مردان به زراعت رفته بودند. به جز اسناد مکتوب، توجه به باورهای مردم شناختی نیز از زنانه بودن سیزدهبدر حکایت میکند.
در افغانستان، روز سوم و یا سیزدهم فروردین را «نوروز زنان» مینامند. در آسیای میانه و نواحی ورارود، برخی از روزهای نوروزی به «هوروزا» ایزدبانوی سغدی آبها وابسته است و زنان برای بزرگداشت او به دشت و طبیعت میروند. در بسیاری نواحی، مراسم فالگیری سیزدهبدر، منحصرن بدست زنان انجام میشود. در سنگسر سمنان، زنان آش مخصوصی به مناسبت اینروز میپزند. در میان ارامنهی فریدن، تازه عروسان با جامه اروسی (عروسی) خود در مراسم حاضر میشوند. در «سنگسر» و نیز در «تبرستان» و مازندران، پسران جوان به نامزدها و دلدادههای خود هدیههایی پیشکش میکنند. همهی این شواهد که بهطور خلاصه گفته آمد، بر زنانه بودن جشن سیزده بدر دلالت میکنند که بعدها مردان نیز خود را از آن بیبهره نکردهاند.
هر چند فراگیرترین شکل برگزاری این جشن در سیزدهمین فروردین ماه است اما گونههای دیگری از آن نیز شناخته شده است. در برخی نواحی استان سمنان، خوزستان و بختیاری، در چهاردهم فروردین و بهنام «چارده بدر» برگزار میشود. در باختر افغانستان، در نخستین چارشنبهی سال و در نواحی استان کرمان در نخستین شنبهی سال نو انجام میشود. ارمنیهای مقیم ایران در سیزدهمین روز ژانویه، و ارمنیان فریدن اصفهان در سیزدهم ماه فوریه چنین جشنی را با نام «درن دز» یا «دریانداراج» برگزار میکنند. البته روحانیت مسیحی برای این آیین کهن، توجیهی دینی نیز پدید آورده و سیزدهم ژانویه را روز نامگذاری عیسا نامیده است. مراسم روز «کیپور» در نزد یهودیان نیز شباهتهایی با سیزدهبدر دارد.
برگزاری سیزده بدر در سیزدهمین روز ماه قمری صفر نیز در نواحی گوناگون و در منابع مکتوب سدههای اخیر دیده شده است. همچنین از گفتارهای «ابوریحان بیرونی» در «آثارالباقیه» چنین برمیآید که گویا در زمان او، آیینی شبیه به سیزده بدر در ششم فروردین ماه برگزار میشده است.
برگزاری سیزده بدر در سیزدهمین روز ماه قمری صفر نیز در نواحی گوناگون و در منابع مکتوب سدههای اخیر دیده شده است. همچنین از گفتارهای «ابوریحان بیرونی» در «آثارالباقیه» چنین برمیآید که گویا در زمان او، آیینی شبیه به سیزده بدر در ششم فروردین ماه برگزار میشده است. به گمان من، وظیفهی پژوهشگران و رسانهها است که در شرح و گزارش آیینهای ملی، تنها به شیوهی رایج در تهران، بسنده نکنند و آن را گونهی اصیل و باستانی هر آیینی ندانند. وظیفهی بزرگ ما برای دوری جستن از تفرقههای قومی و ایجاد همبستگی ملی، توجه و احترام به تمامی شیوههای گوناگون برگزاری آیینهای ایرانی در همهسرزمینها و بازگو کردن آنها است.
شاید کوتاهیهای رسانههای دولتی و تلویزیون داخلی ایران در این زمینه توجیهپذیر باشد، اما برای دوستداران و دلسوزان فرهنگ ایران، بخشودنی نیست. در بررسی دیرینگی جشن سیزده بدر، یک خلا درازمدت در منابع و اسناد مکتوب وجود دارد. از همین روی، برخی پژوهشگران بر این گمانند که این جشن دیرینگیای بیش از یک یا دو سده ندارد. تمامی منابع مکتوبی که به گزارش صریح سیزده بدر (در فروردین یا صفر) پرداختهاند، متعلق به عصر قاجاریه هستند. اما دو شاهد دیگر نشاندهندهی دیرینگی بسیار زیاد این جشن است :
یکی آیینهای بسیار گسترشیافته و متنوع و گوناگون سیزدهبدر است که بر پایهی قواعد مردم شناسانه و فرهنگ عامه، هر چهقدر دامنهی گسترش باوری فراختر و شیوههای برگزاری آن متفاوتتر باشد، نشاندهندهی دیرینگی بیش تر آن است. و دیگری، مراسم مشابهای است که به موجب کتیبههای باستانی سومری و بابلی (اکدی) از آن آگاهی داریم. به موجب این گزارشهای مکتوب، آیینهای سال نو در سومر با نام «زگموگ» و در بابل با نام «اکیتو»، دوازده روز به درازا میکشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت میآراستهاند. بدین ترتیب تصور میشود که سیزدهبدر دارای سابقهای دستکم چهارهزار ساله است.
در باورهای ایرانی هر یک از روزهای ماه خورشیدی از آن یکی از ایزدان و مینویان است و تمامی روزهای سال خجسته و فرخنده هستند. نحس بودن عدد سیزده، ارتباطی با فرهنگ ایرانی ندارد و متعلق به جوامع غربی و اروپایی است و پس از آشنایی و گسترش روابط ایرانیان با اروپاییان از عصر صفوی به بعد، به ایران راه یافته است. میدانیم که باور به نحس بودن عدد سیزده، علیرغم پیشرفتهای همه جانبهی علمی و تکنولوژیکی هنوز هم عمیقن در غرب متداول است و ایرانیان با اینکه سخنان فراوانی دربارهی نحس بودن عدد سیزده را شنیدهاند، اما میدانیم که چنین باوری در نزد عموم مردم رواج گسترده ندارد و اگر دایما در رسانهها تبلیغ نشود، خواهیم دید که چنین اعتقادی کمتر از زبان مردم شنیده میشود.
اما از سوی دیگر، عدد سیزده در نزد ایرانیان و جوامع کهن، بهخاطر خاصیت بخش ناپذیری آن، عددی «بد قلق» دانسته میشده است. در حالیکه عدد دوازده از قابلیت بخشپذیری بسیار بالایی برخوردار بوده و به پنج مقسوم کامل و چهار مقسوم با خارج قسمت غیر گنگ، قابل تقسیم است. البته سخن دربارهی ویژگیهای خاص و جالب اعدادی همچون سه، پنج، هفت، دوازده، سی، چهل، هفتاد و دو، بسیار است که باید در فرصت دیگری به آنها پرداخت.
اما انتخاب سیزده برای این جشن ایرانیان، نه بهدلیل نحس بودن آن، بلکه از آن روی است که روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماریهای ایرانی از آن ایزد «تیشتـر»، ایزد آورندهی باران و سال خوب، است. (در گاهشماری سیستانی «تیرکیانوا»، در سغدی «تیشیج»، در خوارزمی «چیریج») ایرانیان این روز را برای خجستگی بسیار آن انتخاب کردهاند و اینکه در برخی نواحی نیز که سیزده بدر را در روز چارشنبه برگزار میکنند هم به همین سبب بوده است. چرا که روز چارشنبه در ایران باستان با نام «تیشتـر شید» شناخته میشده و در نتیجه پیوندی میان چارشنبه و روز سیزدهم وجود دارد.
سیزده بدر، سه دلیل شناخته شده دارد :
یکی اینکه آخرین روز جشنهای نوروزی است و همانگونه که پیش از این گفته شد، سابقهای دستکم چهار هزار ساله دارد. دلیل دوم در ایناست که در این روز عملن نیمسال دوم زراعی آغاز میشده است. سومین دلیل چنین است که سیزدهم فروردین، نخستین «تیشتر روز» سال است. در این روز، مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت تیشتر، ایزد باران آور و نوید بخش سال نیک، به کشتزارها و مزارع خود میرفته و در زمین تازه روییده و سرسبز و آکنده از انبوه گلها و گیاهان صحرایی، به شادی و ترانه سرایی و پایکوبی میپرداختهاند و از گردآوری سبزهای صحرایی و پختن آش و خوراکیهای ویژه (در افغانستان به نام «آش ابودردا») غافل نمیشدند. به سخن دیگر، سیزده بدر از نسخههای جشنهای تیرگان و آبریزگان است.
آیینهایی مشابه با سیزده بدر بر بنیاد گاهشماریهای دیگر برگزار میشود. «جشن تیرگان» در سیزدهمین روز تابستان، بازماندهی نخستین تیشتر روز سال در کهنترین گاهشماری شناخته شده ایرانی، یعنی گاهشماری گاهنباری است که در آن سال، از ابتدای تابستان آغاز میشده است. «آیین قالیشویان» اردهال کاشان در سیزدهمین روز پاییز (امروزه در دومین آدینه ی مهرماه) بازماندهی جشن ستایش و نیایشی برای این ایزد بزرگ ایرانیان است و میدانیم علیرغم اینکه به این آیین رنگ مذهبی دادهاند، اما هنوز هم پیوندی ژرف با مراسم نیایش آب و آب بازی تیرگانی دارد و تنها مراسم مذهبی است که با گاهشماری خورشیدی سنجیده میشود. هم میهنان گیلانی و مازندرانی بر بنیاد گاهشماری کهن دیلمی و طبری، آیینهایی شبیه به این را در سیزدهمین روز تیرماه خود (برابر با بیستوهفتم و دوازدهم آبان ماه) به نامهای «گالشی جشن» و «تیر ماه سینزده»(sinzdah) انجام میدهند. اما سیزدهمین روز سالی با مبدا آغاز زمستان، امروزه در میان هممیهنان ارمنی در روز سیزدهم سال نوی میلادی برگزار میشود.

بخشی از آیین سیزدهبدر را، باورداشتهایی تشکیل میدهد که بهنوعی با «تقدیر و سرنوشت» در پیوند است. نمونهی اینها عبارت است از فالگوش ایستادن، فالگیری (به ویژه فال کوزه)، گرهزدن سبزه و گشودن آن، بختگشایی (که به ویژه در سمرقند و بخارا رایج است) و نمونههای پرشمار دیگر. چنین اعتقادهایی تنها منحصر به سیزده بدر نیست بلکه با «آغاز یک مرحله ی جدید» در پیوند است. و در اینجا آغاز سال نو، آن مرحلهی جدید است.
چنین باورهای مرتبط با بخت و تقدیر، از اعتقادهای بسیار کهن و همچنان زنده و پایدار «زروانی» ایرانیان سرچشمه میگیرد. همهی مردمان در آغاز هر مرحلهی جدید در زندگی و روزگار خود، به نوعی در جستوجو و گمانهزنی برای آینده هستند. بسیارند کسانی که یک واقعهی نیک یا بد در بامداد یک روز، در نخستین روز هفته، در نخستین روز ازدواج، در نخستین روز شغل جدید و در بسیاری هنگامهای دیگر را به کل آن روز یا واقعه تعمیم میدهند و به «فال نیک» یا بد می گیرند. حتا عبارتهای تهنیتآمیز و نیک خواهی که مردمان در آغاز روز یا سال به یکدیگر میگویند نیز گونههایی از همین باورها است.
چنین مراسمی که عمومن به «پیش بینی آینده» یا «تاثیرگذاری بر آینده» مربوط است، تنها متعلق به سیزدهبدر نیست و در چارشنبهسوری و دیگر مناسبتهای نوروزی نیز دیده میشوند. علاوه بر این، آیینهای سیزدهبدر بمانند چارشنبهسوری و نوروز، بسیار پرشمار، زیبا و دوستداشتنی هستند. بازیهای گروهی، ترانهها و رقصهای دسته جمعی، گردآوری گیاهان صحرایی، خوراکپزیهای عمومی، بادبادکپرانی، سوارکاری، نمایشهای شاد، هماوردجوییهای جوانان و آبپاشی و آب بازی (که این آخری در میان «پارسیوان» های پاکستان سخت رایج است) بخشی از آن آیینهاست.
همانگونه که شباهتی بین چارشنبهسوری و نوروز امروزی متداول در تهران و شهرهای بزرگ، باشیوههای اصیل و کهن آن وجود ندارد، سیزدهبدر امروزی نیز تنها نامی از یک جشن کهن را برخود داشته و هیچ شباهتی به آیین کهن و یادگار نیاکان ما ندارد. نحوهی اجرای این جشن، مانند بسیاری از دیگر آیین ای ایرانی، عمیقن از شیوهی اصیل و باستانی خود دور شده است و به شکل فعلی آن، دارای سابقهی تاریخی در ایران نیست.
منابع
گاهشماری و جشنهای ایران باستان، نوشته و پژوهش هاشم رضی
جهان فروری، دکتر «بهرام فره وشی»
زندگی ایرانیان در خلال روزگاران، «مرتضا راوندی»
جستاری چند در فرهنگ ایران، دکتر «مهرداد بهار»
تاریخ و فرهنگ ایران، دکتر «محمد محمدی ملایری»
نوروز جمشیدی، دکتر «جواد برومند سعید»
تقویم و تاریخ در ایران، استاد «ذبیح بهروز»
آیین ها و جشنهای کهن در ایران، دکتر «محمود روحالامینی»
ویکی پدیا
خبر / رادیو کوچه
در هفتههای اخیر، حکم اعدام یک شهروند به نام «ابوالحسن.ر» به اتهام محاربه در زندان شهرستان بهبهان اجرا شده است.
بنا بر اعلام روابط عمومی دادگستری کل استان خوزستان، صبح روز چهارشنبه ۲۵ اسفندماه ۸۹ حکم یکی از محکومان به اعدام در شهرستان بهبهان اجرا شد.
براساس این گزارش نامبرده به اتهام محاربه (سرقتهای مسلحانه به عنف) از سوی دادگاه انقلاب ماهشهر مستقر در بهبهان به اعدام محکوم شد که این حکم مورد تایید محاکم مراجع عالی رتبه قضایی نیز قرار گرفت.
دوشنبه 15 فروردین 90/ 4 آوریل 2011
اجرا: زهره
استودیو: اعظم
تقویمتاریخ
گزیده اخبار مطبوعات ایران
پارسنامه – «سیزده به در، بزرگترین جشن سال» – امیر و کاملیا
روزنگاشت – «هدف، مخفف هنر، دانش و فرهنگ» – محبوبه
بخش اول خبرها
«کردستان، قربانی یک گروه قاچاقچی مواد مخدر و تروریست» (بخش اول) – عرفان قانعی فرد
پسنشینی تند – «گامهای کوچک برای موفقیتهای بزرگ» – اکبر ترشیزاد
«کردستان، قربانی یک گروه قاچاقچی مواد مخدر و تروریست» (بخش دوم) – عرفان قانعی فرد
بخش دوم خبرها
اقتصاد کوچه – «تلاش برای تبدیل بانکها به صندوقهای قرضالحسنه» – مهرآفرین بهرامی
مجلهی جاماندگان – «آقای رییسجمهور، بیادب است» – شراره سعیدی
بخش سوم خبرها
آنچه در این بخش میآیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: دویچهوله
با گذشت دو هفته از آغاز اعتراضات خونین مردم سوریه، سرانجام دولت ایران سکوت خود را شکست و از زبان سفیرش در دمشق اعلام کرد که این اعتراضها را طرح دشمن و شبیه فتنهای میداند که در ایران اتفاق افتاده است.
سفیر جمهوری اسلامی در دمشق، موضع رسمی دولت ایران درباره حوادث سوریه را اعلام کرد. به گزارش رسانههای دولتی ایران، روز یکشنبه ۳ آوریل احمد موسوی، سفیر ایران در دمشق، حوادث جاری در سوریه را ساخته و پرداخته دشمن و نسخه دوم فتنه در ایران دانست.
وی با حضور و سخنرانی در سمینار «بررسی بیداری اسلامی و مبارزه با فتنه» که توسط دولت سوریه برگزار شد گفت: «دشمن، امنیت و آرامش سوریه را هدف قرار داده است.»
سفیر ایران در دمشق، اعتراضات مردم در شهرهای درعا و لاذقیه سوریه را «فتنهای که از سوی دشمن طرحریزی شده» توصیف کرد و گفت: «این حوادث، نسخه دوم فتنهای است که پیش از این، توسط دشمن در ایران طرحریزی شده بود». وی افزود: «دشمن در فتنه سال ۸۸ در ایران شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» را سر داد و اکنون در حوادث درعا، شعار «نه حزباله و نه ایران» سر دادند و این امر نشان میدهد که منبع این شعارها یکی است».
موسوی که پیش از مقام سفارت ایران در دمشق، معاونت پارلمانی محمود احمدینژاد را بر عهده داشت گفت: «کسانی که شعار «نه حزباله و نه ایران» در درعا سر دادند مزدوران خارجی بوده که از دشمن و از صهیونیستها خط میگیرند.»
به گزارش رسانههای ایرانی و عربی، هفته گذشته، همزمان با انتشار اخباری مبنی بر همکاری ایران و حزباله لبنان در سرکوب معترضان سوری، تظاهرکنندگان در شهر درعا شعار «لا حزباله، لا ایران» سر دادهاند. در اعتراضات دو هفته گذشته در سوریه بین ۶۰ تا ۱۳۰ نفر کشته و صدها نفر بازداشت شدهاند، اما مقامات سوری شمار کشتهشدگان را نزدیک به ۳۰ نفر گزارش کردهاند.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
سیدحسین جاودانی
یوانی سانچز بانوی 35 ساله کوبایی وقتی که در هاوانا قدم میزند این پلیس مخفیهای رژیم برادران کاسترو هستند که او را تعقیب میکنند تا ببینند امروز مقصدش کدام هتل است تا بتواند از اینترنت آن بهره ببرد و نسل Y را به روز شده به دیدگان انبوه مخاطبانش برساند.
حتمن آنان که دستی در دنیای وبلاگ نویسی دارند میدانند که یک میلیون بازدید کننده در ماه یعنی چه و این که وبلاگی به 22 زبان ترجمه بشود در چه جایگاهی قرار دارد.
مفهوم مبارزه با رژیم توتالیتر از منظر سانچز و نسل Y البته به همین آسانی است.
او مینویسد از هاوانا و الکلیهایش و از طلاق و فحشایش، از کاستروها، فیدل ریشو و رائول سبیلو و از وعدههای بیهوده، از خانوادهاش، دوستانش و البته پدرش که وقتی برادر بزرگتر هاوانا (شوروی) در 1991 دیده از جهان فرو بست او را که شغلش را در راه آهن از دست داده بود مجبور کرد که به دوچرخهسازی روی آورد تا یوانی و برادران و خواهرانش گرسنه نخوابند.
مینویسد از آزادی و فقدانش در نظام کاستروها و مینویسد از مصائب حاکمیت ایدئولوژی.
نسل Y که نام وبلاگ پر بازدید اوست امروز صدای مردمی است که سالها کاسترو میخواست مفسر سخنان نگفته آنان باشد و بغضهای فروخوردهی ایشان را تفسیر کند.
دوشیزهای نه چندان زیبا اما جسور و شجاع و تنها در هاوانا همهی این بازی را به سخره گرفته است.
یوانی تنها نمونهی این انقلاب رسانهای نیست، چند صد مایل بالاتر از هاوانا و در کشور امپریالیستهای آدمکش (به تعبیر سفسطهآمیز کاستروها)- آمریکا- جوانی باهوش و فراست بالا نبض دنیا را در دست گرفته است، مارک زوکربرگ، بنیانگذار فیس بوک.
درکشاکش انقلاب کبیر فرانسه و در میانه قرن 18 و آن هنگام که تالارهای کاخ لویی شانزدهم در نگرانی از فریادهای ستیزهجویانهی انقلابیون بر خود میلرزید همه میدانستند که سرآغاز این فریادها کوشش نام آورانی چون روسو و ولتر و متفکرانی موسوم به اصحاب دایرهالمعارف فرانسه بود که آنروزها صدای بلند آزادی در اروپا بودند.
اما بیتردید در روزگار آینده مورخان از نقش مارک زوکربرگ و شبکه فیسبوک و میلیونها کاربر آن که من متسامحانه آنها را اصحاب زوکربرگ میخوانم در تحولات دموکراسیخواهانه قرن 21 همپایه تلاش روسو و اصحاب دایرهالمعارف فرانسه در میانهی انقلابکبیر فرانسه به نیکی یاد خواهند کرد.
آن جوانک تحصیل کردهی بیکار تونسی که خود را به آتش کشید (محمد بوعزیزی) نمیدانست که اصحاب زوکربرگ در تونس و قاهره و صنعا و بحرین زبانههای آتش را به آسمان خواهند برد.
کیست که نداند وقتی که ژنرالهای تهران انتخابات را آنگونه که امر مطاع بود پیش بردند سهراب و ندا و محمد ابتدا در دیوار صفحهشان در فیسبوک نوشتند تا بعد بر دیوار سلولهایشان بنویسند در کهریزک و اوین و دیزل آباد و یا مردم بنویسند بر مزارشان در گورستان.
و چه معنادار بود که محمد مختاری (همان شهید 25 بهمن) در فیسبوکش از رفتن گفته بود.
این بیهوده نیست که فیلتر فیسبوک، رمز مشترک همه نظامهای سیاسی منطقه است، فقط زبانش فرق میکند، تهران و قاهره ندارد.
من البته با شباهتسازیهای بیمبنا که از قضا مورد علاقه نظامهای بسته سیاسی است چندان همدل نیستم اما نباید از ظرفیتهایی که عمدتن موهبت تکنولوژی دنیای مدرن و از خجستگیهای هزاره سوم است غافل بود.
این بار باید دموکراسی را حتا برای کارگر رنجیده کوره آجرپزی اطراف ورامین نیز ترجمه کرد.
اگر روزگاری آیتاله خمینی به مدد نوار کاست سخنان آتشین نجف را به ساعتی به تهران و مشهد و اصفهان و تبریز میرساند تا نظامی مطلوب را جایگزین نظم مستقر کند این بدسلیقگی است که اگر میدانیم کاستیهای آن نظام مطلوب چه بر سر هواداران آن آورد از نوشتن و گفتن آن باز مانیم.
چه میشود اگر همگی فرصت را در به سوال کشیدن نظم غیردموکراتیک ظالمانه مغتنم شماریم؟
این نوشتنها و گفتنها البته نباید و لزومن مستقیمن ساختار کلان سیاسی را هدف قرار دهد تا هزینهای سنگین فاعل آن را هدف قرار دهد.
اما نکته در این است که در حقیقت همه ما در نظمی زندگی میکنیم که عوارض طبیعت غیر دموکراتیک آن همه ساحتهای زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده است.
بنابراین فرصت بهرهمندی از فناوری را باید به همه سطوح و همه طبقات گسترش داد تا عمق استراتژیک آگاهی بخشی ژرف یابد.
این بار باید دموکراسی را حتا برای کارگر رنجیده کوره آجرپزی اطراف ورامین نیز ترجمه کرد.
او اگر بداند که حق دارد با داشتن سندیکایی از حقوق قانونی خود دفاع کند احتمالن فرصت و موهبت گرانقدری را در اختیار جنبش دموکراسی خواهی ایران قرار داده است.
البته همه میدانند که کنش سیاسی آنهم در نظامی بدین پایه بسته و تمامیت خواه بیهزینه نیست، اما مگر کدام تحول و تغییر در فرایند زندگی ملتها بدون این هزینه انجام شده است؟
نباید بیهوده هزینه داد اما نباید با کلبی مسلکی و ترس بیهوده ناشی از اعتماد به نفس جمعی پایین از فرصتهایی بدینسان ارزشمند و البته اندک نیز برای تغییر استفاده نکرد.
میلیونها نفر در ایران با آنچه بر سر رهبران جنبش سبز آمده است موافق نیستند اما فقط صدها نفر در این باب سخن گفتهاند و فقط دهها نفر در این موضوع نوشتهاند و این معادلهای ناموزون است.
در قضاوت تاریخی کسی ما را به خاطر نادیده گرفتن فرصتهای مناسب جهت تاثیربخشی ستایش نخواهد کرد.
زوکربرگ و اصحابش بسان قرن 18 در فرانسه موهبتی را فراهم کردهاند.
یوانی سانچز کوبایی، مارک زوکربرگ آمریکایی و حتا راشد الغنوشی تونسی با همه ی تفاوتها در نگرش و با استفاده از این موهبت در خدمت تغییر جدید جهان هستند.
ما نیز این تغییر را در خدمت آزادی و دموکراسی در ایران قرار دهیم.
خبر / رادیو کوچه
صبح روز دوشنبه، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، از کشتهشدن دو تن از عوامل درگیری نیروی انتظامی و افراد مسلح در تاریخ 4 فروردین ماه در سنندج، خبر داده است.
به گزارش ایرنا، سرتیپ محمد پاکپور با اشاره به این خبر افزود: «پس از اقدامهای تروریستی اخیر گروهکهای تروریستی وابسته به استکبار جهانی در 4 فرودین ماه جاری در شهر سنندج که به شهادت دو تن از کارکنان خدوم و شجاع فرماندهی انتظامی کردستان منجر شد نیروهای قرارگاه حمزه سید الشهدا(ع) نیروی زمینی سپاه طی یک عملیات دقیق اطلاعاتی عوامل اصلی این جنایت را شناسایی و با اجرای کمین، آنان را به هلاکت رساندند.»
این در حالی است که شامگاه جمعه نیز، در درگیری میان نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی و برخی افراد مسلح در منطقه مرزی مریوان در استان کردستان 9 نفر از نیروهای انتظامی کشته و مجروح شدهاند. از تعداد کشته یا مجروحان و همچنین هویت افراد مسلح خبری تاکنون منتشر نشده است.
بیشتر بخوانید:
«۹ کشته و مجروح در منطقه مرزی مریوان»
عرفان قانعیفرد/ محقق تاریخ معاصر/ رادیو کوچه
7 سال پیش، در اولین روزهای فروردین 1383- نوروز سال 2003- واژه پژاک پا به عرصه اخبار سیاسی درباره کردستان نهاد. با 300 نفر کادر، کارش را آغاز کرد و 20 شهریور همان سال بود که تشکیل گروه مسلح پژاک رسمن اعلام و کمکم لای خبرها این اسم برای کردها تکرار شد و انگار به پسوند کرد و کردستان نیاز داشت که مطرح شود. و امروز محال است در میان خبرهای مثلن رادیوهای آلمان، بیبیسی ، آمریکا، فردا و… واژگان ترور، اعدام، بمب با پژاک، همنیشین نباشد، و آیا در کرد و کردستان، حرکتی جنجالی مانند گروه مسلح پژاک تا این لحظه وجود داشته است؟ گروه مسلح پژاک که بنا به نوشته لوموند، در جهان به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شده.
کسی منکر نوآوری نیست، خاصه در دنیای سیاست و دیپلماسی، اما بعد از اینکه حزبهای کومله و دمکرات از کردستان ایران خارج شدند، در ابتدای امر هنوز طرفدارانی سینهچاک داشتند و هوادارانی حرمتگذار، مخالف یا موافق بودنشان با جمهوری نوپای اسلامی در اواخر دهه 50، شاید چندان مهم نبود اما وقتی که صدام حسین آتش جنگ را شعلهور ساخت و در میان این احزاب سیاسی کرد، برادرکشی در گرفت و کردها به روی همدیگر تفنگ نشانه گرفتند و این بار اوضاع در افکار عمومی کردستان، تفاوت داشت و هنوز هم – بعد از سالیان – کومله و دمکرات – که رسانههای داخلی ایران آنها را گروهک نامیده است- در این باره، ترس و توهم دارند، توهم از پرنفوذ بودن در داخل جامعه و ترس از پذیرفتن خطا و جنایت و آن هنگام که به دامان بعث رفتند، دیگر احترامی باقی نماند و روز به روز راه اضمحلال را پیمودند، اما آیا گروه مسلح پژاک خبری نو برای کردها داشت؟ آیا همه این خبرها درباره گروه مسلح پژاک، دروغ است؟
در قدم اول میگویند که «نیاز جامعه کردستان، موجب پیدایش پژاک شد»، اما کردها به خون و خوشکشی چه نیازی دارند؟ عمری چکمه و پوتین و نیزه دیدهاند، امروزه هم ترقهبازی پژاک را، هویت و فرهنگ و زبانشان را میخواهند پاس بدارند بهدور از نگاه امنیتی و حضور نظامی، خواهان مشارکت سیاسیاند و رفع محرومیت و فقرزدایی و نیز مشارکت سیاسی و رشد فرهنگی، اما حرکت مسلحانه بیهدف و بیبند و بار را چه سود؟ حزب گروه مسلح پژاک یا حیات کردستان، آیا به پرورش و باز رشد کردستان انجامید؟ یا گروه ضدحیات و زیستن سیاسی کردستان شده است؟ عامل نظامی امنیتی شدن منطقه کردستان نشده است؟
جامعه کردها هم مانند دیگر بخشهای جامعه ایران، دورانهای پرنشیب و فراز سالهای دهه 60-70 را پیمودند و بیشترین هزینه را به خاطر وجود کومله و دمکرات، پرداخت کرد هرچند این حزبها بعد از جنگ عراق و ایران، یا بیخاصیت شده بودند و یا شاید پیامی و فکری برای مناطق کردنشین نداشتند، در اوایل دهه 70، میخواستند که خودی نشان دهند که «اندک شرری هست هنوز»، اما اتحادیه میهنی کردستان عراق، نیروهای سپاه پاسداران را به نزدیکی کویه هدایت کرد تا به بمباران مراکز حزب دمکرات کردستان ایران، بپردازد که شاید پس از ترور شدن مبهم قاسملو، بقایای حزب دیگر هوس مخالفت نکنند و این حزب هم با جمهوری اسلامی ایران، قراردادی امضا کرد که از ان به بعد، هرچه ایران بگوید اینها انگشت اطاعت بر چشم نهند و از عبداله رمضانزاده میپرسم که در پاسخ اظهار داشت که «رابطه کومله و دمکرات با استانداری کردستان و اداره اطلاعات، دور از چشم مردمان منطقه، آغاز شد.» بعدها محسن رضایی هم در گفتوگویم با او، قضیه را کاملن لو داد، حسنزاده و گادانی- همنشین قبلی مجاهدین خلق و منشعب شده از قاسملو- گفتند که «ما با اتحادیه میهنی کردستان، توافقی را امضا کردهایم»، اما با این حزب کرد عراقی که جنگی در میان نبود.
ر قدم اول میگویند که «نیاز جامعه کردستان، موجب پیدایش پژاک شد»، اما کردها به خون و خوشکشی چه نیازی دارند؟ عمری چکمه و پوتین و نیزه دیدهاند، امروزه هم ترقهبازی پژاک را، هویت و فرهنگ و زبانشان را میخواهند پاس بدارند بهدور از نگاه امنیتی و حضور نظامی، خواهان مشارکت سیاسیاند و رفع محرومیت و فقرزدایی و نیز مشارکت سیاسی و رشد فرهنگی، اما حرکت مسلحانه بیهدف و بیبند و بار را چه سود؟
به هر حال ، کومله و دمکرات در دهه 80 دچار انشقاقها و انشعابهای پیدرپی شدند و ناگاه گروه مسلح پژاک سبز شد، آنهم در ایامی که دوران جمهوریخواهان آمریکا و نئوکانها و راستهای اسراییلی بود و از دستگیری اوجالان هم مدت زیادی نمیگذشت،.. در اوایل که بنا به گفته یکی از مقامات امنیتی ایران «هم جمهوری اسلامی ایران با بیاعتنایی به آن مینگریست و آن را خطری برای امنیت ملی نمیدانست که ارزش مقابله داشته باشد» اما مدت طولانی نگذشت که ایران به بمباران نوار مرزی کردستان عراق- از حاج عمران تا پنجوین- روی آورد و آن را تهدید رسمی امنیت خود دانست و حتا افراد دستگیر شده را با اتهام محاربه، یکی پس از دیگری به جوخه اعدام سپرد…هرچند اعدام نوباوگان سادهدل این مرز و بوم هم چاره درد نیست و تنها داغی بر دل مردمان میافزاید… مثلن اواخر سال 87 نوار مرزی را گلولهباران کرد که مقامات امنیتی عراقی ضمن اعتراض شدید به عملکرد ایران، اعلام داشتند ایران وارد خاک عراق شده است که سفیر ایران در پاسخم اظهار داشت «ما وارد خاک نشدهایم» و امروزه در ادبیات سیاسی ایران میتوان فهمید که گروه مسلح پژاک در کردستان و جنداله در سیستان و بلوچستان را، به خاطر تحرکات درون مرزی، خطرساز و دردسری جدی میداند که البته تحلیلهایی متضاد هم هست که میشود شنید، مثلن در مصاحبهام با یکی از ماموران امنیتی فرانسه «از اشتیقاق ایران برای حضور گروه مسلح پژاک در منطقه نام میبرد و آن را مشابه تمایل ارتشیهای ترکیه برای ادامه بقای پکک میدانست، که هر دو با استفاده از این دو پتک هدایت شده، میتوانند بر سر مخالفان خود بکوبند «اما این تحلیل شاید مطرح کردنش، برای مقامات ایران و ترکیه، چالش برانگیز باشد و چندان خوشایندشان نباشد…گرچه ژنرال ترک، باش بوغ، گفته بود که ایران و ترکیه علیه این حزب، همکاری میکنند، و کارشناس امنیت مرزی در وزارت کشور ترکیه اظهار میدارد «محور دیپلماسی- امنیت میان ایران و ترکیه، برخورد با گروه مسلح پژاک شد و هر دو کشور گاهی مقامات اقلیم کردستان را متهم ساختهاند که نسبت به پکک و گروه مسلح پژاک بیتفاوت است اما بارزانی هر از گاهی وعده همکاری میدهد اما حکایت پشت پرده این است که پکک و گروه مسلح پژاک، خارج از توان و سلطه اوست. گاردین هم نوشت که هدف ایران از بمباران و درگیر نظامی و آتش بار توپخانه و … شاید مقابله با حزب پژاک است و میداند عواقب تحریک همسایگان را اما میخواهد به مقامات اقلیم که سر و سری هم با اسراییل دارند، هشدار دهد که همکاریاش برای مقابله با پژاک ضروری مینمایاند و یکی از مقامات ارشد کشور عراق چنین پاسخی برایم دارد «پکک و پژاک، دو روی یک سکه است اما شاید بدون مجوز دولت اقلیم، فعالیت دارند و ما هم از حضور اسراییل در کردستان، بیخبر نیستیم اما چه باید کرد؟»
شاید ماهیت گروه مسلح پژاک هرگز شفاف و روشن برای مردم کردستان و یا جامعه رسانهای، تشریح نشد و انگار این ابهام ضروری است اما هر از گاهی فعالیتهای عملیاتی گروه مسلح پژاک علیه نیروهای نظامی و امنیتی ایران، در رسانهها مطرح میشود که به انفجار مین، کشته و مجروح ساختن پاسداران و حتا جنگل بان، پلیس، سرباز انتظامی، مامور راهنمایی و رانندگی و… مرتبط است
تفکر گروه مسلح پژاک، شبه نظامی چپگرا، آپوگرایی مطلق و منحط است که به ترویج پیروی از افکار اوجالان میپردازد. گروه مسلح پژاک، شاخه ایرانی پکک مائوئیست، در بخش شرقی کوهستانهای قندیل، فعالیت دارد که شاید 5 ساعت پیاده از مرز ایران فاصله دارد. فعلن که مسوول گروه مسلح پژاک را عبدالرحمن حاج احمدی معرفی کردهاند، مشهور است که با وجودی که بارها انشعابهایی رخ داد و افرادی که صلاحیت و مشروعیت این شخص را به چالش میکشند، از پکک جدا میشوند و بعد در شرایطی نامعلوم و مکشوک، کشته میشوند و انشعابهای درونی مانند شبکهای مافیایی، مطرح نمیشود و یا در نطفه خفه میشوند…
شاید ماهیت گروه مسلح پژاک هرگز شفاف و روشن برای مردم کردستان و یا جامعه رسانهای، تشریح نشد و انگار این ابهام ضروری است اما هر از گاهی فعالیتهای عملیاتی گروه مسلح پژاک علیه نیروهای نظامی و امنیتی ایران، در رسانهها مطرح میشود که به انفجار مین، کشته و مجروح ساختن پاسداران و حتا جنگل بان، پلیس، سرباز انتظامی، مامور راهنمایی و رانندگی و… مرتبط است و یا هر از گاهی کمپینهای رسانهای، برای جلوگیری از اعدام یکی از افراد گروه مسلح پژاک در دنیای مجازی اینترنت و یا روزنامههای خارج از کشور، ایجاد میشود و برای تهییج افکار عمومی و مظلومنمایی، این افراد را اکثرن معلم، روزنامهنگار، فعال حقوق بشر، دانشآموز، دانشجو و… نامیدهاند و کمترین مخالفتی هم با بیشترین هجمه فحاشیهای رسانهای مواجه بوده است اما آیا از این القاب و عناوین فرهنگی و نهادهای مدنی سواستفاده نمیکند؟… از ماجرای شوانه قادری (کمال اسفرم) که در سالروز ترور دکتر قاسلمو در مهاباد، کشته شد، و بعد آن را قهرمان نامیدند اما افکار عمومی کردستان، نظری خلاف آن داشت، و یا حکایتهای افسانهای درباره زندانیان پژاک و این حکایت همچنان باقی است …
گروه مسلح پژاک از روز اول شعارهای بزرگ و گاه غیرعملی و متفاوتی را مطرح و رسانهای کرده است ، مانند «مسئله کرد در چهارچوب تحرکات دمکراتیک ایران» اما شاید بتوان این پرسش محترمانه و ساده را مطرح کرد که تحولات مسالمتآمیز و سیر جریان دمکراسی در جامعه ایرانی، چه سنخیتی با ترور دارد ؟… در چه بسیاری از مصاحبههایی با افراد گروه مسلح پژاک ، این جملات تکرار شده است «میخواهیم در ایران دمکراسی بیاوریم، ما قویترین اپوزیسیون در ایران هستیم، ما آزادی فکری و سیاسی میخواهیم و …» اما کدام دمکراسی در جهان از ماشه تفنگ و میدان مین میگذرد؟ اپوزیسیون در داخل منازعه سیاسی کنار مردم جامعه دارای ارزش است یا بیرون از مرزها؟ اپوزیسیونی که ابزارش تولید فکر و ممارست سیاسی و شیوه دیپلماتیک در رفتار با حکومت را در نظر دارد موفق میشود یا آنکه به ترور 2 مامور نگهبانی در یک روستای دور افتاده دست مییازد؟ و ….از طرفی ابراز میدارند که کشور مستقل کردستان نمیخواهیم و از طرف دیگر مشهور است که نقشه کردستان بزرگ را منتشر و توزیع میکنند …گروه مسلح پژاک معتقد است که میان روشنفکر و دانشجو و هنرمندان کردستان، محبوب قلبها است اما کدام انسان اهل فکر مدافع ترور است و سواستفاده از کرد و کردستان در زیر لوای تروریسم و ضدامنیتی رفتار کردن؟

راقم این سطور یک بار در سال 1386 به شمال حاج عمران و نزدیکی اردوگاه گروه مسلح پژاک رفت، مسوول رسانهای سفارت آمریکا در بغداد هم همراه ما بود، آن روز سرکشی یک نیروی نظامی به داخل قندیل بود و اجازه ورود ما ممکن نشد (آنکس که پرسوجو کرد و پاسخ منفی به ورود ما، بیان داشت از کردهای سوریه بود و همکار مسلحش نیز کرد ترکیه و هر دو دارای 18-20 سال سن… کرد ترکیه و سوریه و حضور در حزبی مدعی ایرانی بودن برایم جالب بود و سال بعد از آن- بهار 2008- فرمانده پژاک، چیا- از کردهای ترکیه- در مریوان کشته شد) وقتی ماشین نظامی آمریکاییها از کنار پست بازرسی عبور میکرد بادی از غرور به غبغب انداخته بودند و به ما تذکر میدادند که زودتر از آنجا عبور کنیم و دور شویم، اما ماشین حامل ما هم مربوط به سفارت آمریکا در عراق بود، اما برای ما قضیه متفاوت بود، انگار اسم آمریکا برایشان نوعی اطمینان و تکیهگاه بود. یکی از ماموران امنیتی آمریکا در عراق شب آن روز از تردیدهای زیاد آمریکا نسبت به این گروه مسلح پرده برداشت که کمک فعالی ندارند و بعدها سیمور هرش در مجله نیویورکر نوشت که گروه مسلح پژاک از آمریکا و اسراییل کمک دریافت میکند و 23 اکتبر 2007 بود که نیویورک تایمز گزارش ویدئویی از گفتوگو با یکی از اعضای گروه مسلح پژاک را منتشر کرد که «ما با آمریکا رابطه داریم» و یکی از مقامات گروه مسلح پژاک هم در بولتن آتلانتیک اظهار داشت که «ما با مقامات آمریکا گفتوگو کردهایم» اما آنچه از لفافه سخنان کارشناسان سیا مشخص شده است، برخی از افراد نئوکان و تندرو آمریکایی هستند و سازمان سیا در گزارش محرمانه خود به ریاست جمهوری، نظر مثبتی را درباره این گروه اظهار نداشته است و حتا ژنرال پترائوس در گفتوگویم با او، اظهار داشت که «ایران بارها گفته است که بریتانیا و آمریکا از اینها حمایت میکند، من درباره بریتانیا حرفی ندارم،خودشان اعتراف کنند، اما ما نظر خود را قبلن اظهار کردهایم و نیازی به تکرار نیست» و شاید منظورش همان گزارش شرقالاوسط از سخنان معاون خزانهداری آمریکا، استوارت لوی در اواخر 87، باشد که گروه مسلح پژاک را تروریست نامید، ما مدتی بعد، از م.س. کارشناسان پنتاگون سوال کردم و مرا به سخنان علی باباجان، وزیر خارجه ترکیه، حواله داد که به آسوشیتد پرس گفته بود «ترکیه و آمریکا در مبارزه با پکک همکاری میکنند»، این کارشناس گفت «گروه مسلح پژاک با آب و تاب از حمله نظامی ما به ایران دفاع میکند و توان خود را چند برابر نشان میدهد اما براندازی کشوری مانند ایران با مجاهدین خلق و گروه مسلح پژاک و جنداله ممکن نیست، یک پروژه سنگین نظامی-سیاسی است و ما آنها را تشویق به حمله نکردهایم، بلکه کاملن برعکس بوده است. شاید در زمانهای جداگانه کمکهایی توسط دوستان ما شده باشد اما چندان قابل توجه نیست و از وسعت و میزان نفوذ انها هم در جامعه کردستان اطلاع داریم، آنها حتا خواهان کمک ما به پژاک برای انفجار مراکز هستهای و تاسیسات فنی ایران بودهاند که نپذیرفتهایم «روزنامه لوموند هم بعدها نوشت که گروه مسلح پژاک از کشورهای غربی مخالف برنامه هستهای ایران خواستهاند که آنها را کمک کنند تا از لیست تروریستها بیرون بیایند.»
با عثمان اوجالان-برادر عبداله (آپو)- دیدار میکنم، در برابر خبر لبخندی بر لب داشت اما چیزی مطرح نکرد، شاید آن تبسم تایید رابطه گروه مسلح پژاک با آمریکا بود و تابستان 1387 که حاج احمدی در آمریکا از دیدارهای خود نام برد اما کارشناس اینترپرایز انستیتو اظهار میدارد که «این دیدارها را دوستان اسراییلی ما تهیه و تدارک دیدهاند، ما حرفهای گروه مسلح پژاک را شنیدیم اما دلیلی ندارد که اسم آنها را از فهرست تروریستها حذف کنیم.» و کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ناتو و ایران، هنوز هم گروه مسلح پژاک را تروریست میدانند البته مبرهن است که در دستگاه دیپلماسی آمریکا همیشه این نوع رفتار دوگانه و متضاد، وجود داشته است و به هر حال در جامعه چند صدایی، چنین امری غیر عادی نیست، در اواخر 2007 هم اردوغان در سفر به آمریکا و دیدار بوش خواست که آمریکا از سیاستش رفع ابهام کند که از سویی با پکک مخالف است و از سوی دیگر با پژاک همکاری میکند که بازوی ایرانی پکک است.
ژنرال پترائوس اظهار داشت که «ایران بارها گفته است که بریتانیا و آمریکا از اینها حمایت میکند، من درباره بریتانیا حرفی ندارم،خودشان اعتراف کنند، اما ما نظر خود را قبلن اظهار کردهایم و نیازی به تکرار نیست»
اما آمریکاییها چندان تمایلی به ایجاد رابطه ندارند و از افشا وجود هر رابطهای با گروه مسلح پژاک پرهیز دارند، اما خود افراد گروه مسلح پژاک با اغراق سعی در افشای این قضیه دارند، و آن را کاملن رابطهای جدی و تنگاتنگ میدانند. علی لاریجانی در سال 86 آمریکا را متهم کرد که گروه مسلح پژاک را تقویت میکند و یکی از مقامات امنیتی ایران اظهار میدارد که «همانطور که ما پرهیزی از کمک علنی به نیروهای حزباله لبنان نداریم، اسراییل هم برای مقابله با ما از این گروه حمایت میکند» و البته برخی از روزنامهنگاران عرب هم در سال 2007 ضمن اشاره به جاسه اسراییلیها و آمریکاییها با گروه مسلح پژاک در کرکوک، اظهار داشتند که اسراییل حامی مالی گروه مسلح پژاک است و یکی از مقامهای امنیتی یونان هم در گفتوگویم ابراز داشت که «آمریکا سعی در دخالت قومیتی و شاید خلق نوعی گسست قومی در ایران باشد.» اما در گفتوگویم با وزیر خارجه اسبق آمریکا اظهار داشت که «آرامش و صلح در منطقه در اولویت سیاست آمریکا قرار دارد و گروه مسلح پژاک اولین حربه و دستآویزش بازی با الفاظ و فریب افکار عمومی کردستان است وگرنه برنامهای روشن و مشخص نه در دیپلماسی خارجی و نه در رفتار با مردم کردستان ندارد»، آیا حق با اوست؟. ترور را به حقوق بشر چهکار؟
گروه مسلح پژاک در اوایل، به عنوان یک ناشناس مدعی، مورد استقبال کومله و دمکرات قرار نگرفت و حسن شرفی در گفتوگویی با بیبیسی، گروه مسلح پژاک را غیرشناسنامهدار و غیرجدی نامید اما امروزه گروه مسلح پژاک برای خود در ظاهر امر «رسالتی تاریخی متصور است و خود را منجی کردستان و مبارز جدی احقاق حق ملت کرد میداند و نماینده اکثریت کردهای ایران و نشانه بارز آرمان کردها»، اما واقعیت امر این است؟ آیا حقیقت مسلم کردستان امروز، گروه مسلح پژاک است؟
گروه مسلح پژاک خود را شاخه کردی پکک مینامد، از حمید درویش در سوریه شنیدهام که «اوجالان به کمک اداره امنیت سوریه، بیش از 11000 جوان کردستان سوریه را به خاطر آرمانی موهوم، گوشت دم توپ کرد و کردستان سوریه را خالی از نسل جوان و پتانسیل مخالفان کردها کرد» و امروزه هم گروه مسلح پژاک در روستاهای کردستان سعی در جذب نیرو دارد اما با استقبال و مقبولیتی روبهرو نشده است. اوجالان در ابتدا سعی در تسلط بر هر 4 منطقه کردنشین در کشورهای ترکیه و سوریه و ایران و عراق داشت اما سخن عدنان مفتی جالب توجه است که «اول با ایران همکاری داشت و در عراق هم علیه صدام، 1 گلوله شلیک نکرد» و اوجالان پس از حمایت سوریه، پشتیبانی نظامیان تند رو ترکیه- و طرفدار اسراییل-را به دستآورد و وقتی سخنان حاجاحمدی منتشر شد، کسی نمیدانست که شاخه کردستان ایران، یعنی چه؟ کردستان ایران چرا باید طرفدار و پیرو اوجالان باشد؟ آنهم کسی که موقع دستگیریاش در برابر دادگاه ترکیه، گفت: من ترکم.
مسعود بارزانی اما سخنان او و حمایت اسراییل از گروه مسلح پژاک را جدی گرفت، که بنا به ذهنیت او، شاید در خاورمیانه جدید مورد نظر آمریکا، پکک و گروه مسلح پژاک حائز اهمیت باشند، حزبهای اقماری خهبات را زیر چتر گرفت و بعد هم PAK تاسیس شد که علی قاضی- بورسیه و همکار اسبق ساواک ایران- بر کرسی آن تکیه زد و هر دو حزب ضمن مداحی اغراقآمیز و دور از واقعیت بارزانیها، مترصد آن فرصت موهوم نشستهاند که اگر در ایران فردا روز اتفاقی رخ دهد، کدخدا و صاحبی برای کردستان ایران در آستین پرورده شده باشند، و بعد پاراستن- نیروهای امنیتی حزب دمکرات کردستان عراق- سعی در تشویق و ترغیب انشعابهای مکرر درون دمکرات و کومله داشت و به ملعبگان دست بارزانی، مبدل شدند.
بیبیسی اعلام کرد که در 8 مارس 2010 حاجاحمدی در آلمان دستگیر شد و ایران میخواست پس از ماجرای ریگی، دومین موفقیت اطلاعاتی خود را تبلیغ رسانهای کند، اما آلمان خواسته ایران را نپذیرفت و پس از چند روز وی را آزاد کرد. در گزارشهای امنیتی ایران و ترکیه و بلژیک و سویس و یونان، حضور فعال برخی از کردها- مانند پکک و گروه مسلح پژاک- در ترانزیت از مناطق کوهستانی و پخش مواد مخدر مورد توجه کارشناسان سیاسی و امنیتی قرار گرفت که برای تامین مالی عملیات نظامی و رسانهای خود از آن سود میجویند. محمد مشتاق، سرپرست سابق بخش فارسی رادیو ترکیه در مصاحبه با دویچهوله آلمان گفت «یکی از عناصر تامین هزینه سازمان تروریستی پژاک و سازمان تروریستی پکک، قاچاق مواد مخدر است» و کارشناس امنیتی یونان در این باره اظهار میدارد که «گروه مسلح پژاک و پکک از نوار مرزی کردستان ایران تا ترکیه و سوریه و قبرس و یونان و سپس آلمان، مافیای عجیب و غریبی دارند که قبلن از الفتح فلسطینیها، دیده بودیم و مواد مخدر فعالیت مرموز این گروهها است» و همچنین کارشناس سیا در مصاحبه با راقم این سطور در سفارت آمریکا، ضمن تایید هشدار کشورهای عضو ناتو به ترویج تروریسم پکک و گروه مسلح پژاک در برخی از جاهای اروپا، به قاچاق مواد مخدر توسط این افراد تاکید داشتند و بسیاری از افراد اینها در آلمان حضور دارند. همانطور که بارزانیها در ترکیه و یا کشورهای دیگر مافیای اقتصادی برای خود تهیه و تدارک دیدهاند، این گروههای مسلح کرد هم خرج ترقه بازی خودشان را معمولن از اینگونه راهها، تامین میکنند، همیشه میخواهند در کردستان جنجال و ناامنی باشد، که خود منتفع شوند و این ربطی به مسایل سیاسی ندارد و ما از تروریسم و مافیای مواد مخدر که حمایتی نمیکنیم.» و البته توماس رنار هم در مقالهای اشاره داشت که «درآمد پکک از مواد مخدر 640 تا 800 میلیون دلار در سال است»، چه شغل شرافتمندانهای.
در این 7 سال، چه دستآوردی برای مردم شریف و نجیب کردستان داشتهاید؟… هر تهمتی میزنید، مهم نیست دیگر…در عین احترام و ادب و کرنش به مردمان سرزمین مادریام، حق دارم از شما مغولهای تاراجگر و پر فریب سرزمینم، پرسش کنم.
بهراستی هنوز هم نمیشود درباره گروه مسلح پژاک نوشت؟، با وجود این اخبار رسانهای، چه سخنی برای نسل جوان کردستان امروزه روز دارند؟ قندیل آرمانهایش فرو میریزد؟ شاید برگهای تاریخ، سخنی دیگر بگویند، حاجاحمدی برای کردستان، سخنی تازه دارد و یا اینکه کردستان و آرامش و امنیت آن را فدای هوس قدرت و ماموریت مافیایی خود میکند؟ بهراستی چه باید گفت؟ آیا مطرح کردن این پرسشها، دشمنی با کرد و کردستان است؟ اما این همه شتاب و خشونت و شعار برای اثبات چیست؟ 2 دهه هزینه دادن مردم کرد به خاطر متهم شدن به همکاری با کومله و دمکرات کافی نیست، که امروزه هم ترقهبازی گروه مسلح پژاک برای مردم کردستان، این تهدید امنیتی را به ارمغان بیاورد؟ الان که نسل قبل از ما میگویند شانس آوردیم که چپها و کمونیستها در ایران، قدرت را به دست نگرفتند، آیا نسل جدید کردستان هم میتواند بگوید که شانس آوردیم گروه مسلح پژاک اختیار کنترل کردستان را در دست نگرفته است؟ حال کاری به بودن یا نبودن جمهوری اسلامی نداریم، فرضا دوران هخامنشی است یا نادر شاه افشار و یا کریم خان زند و یا رضا شاه اول، آیا امنیت و آرامش کردستان، قربانی مافیای گروه مسلح پژاک نشده است؟ بودن گروه مسلح پژاک- جز منافع خودشان- چه سودی برای کردستان دارد؟ این همه استعدادهای جوان آرمانگرا و احساسی، چرا باید قربانی گروه مسلح پژاک شود ؟ و یا مادرانی که منتظر اعدام جگرگوشههای فریبخوردهشان هستند نمیتوانند در بغض گلویشان فریاد برآورند که عملیات ایذایی و نظامی برای آزاد کردن کردستان است یا کسب سود قاچاق مواد مخدر در پناه ترور؟…نسل جوان هوشمند و فرهیخته و صادق، آیندهسازان چرا هزینه شما را بدهد؟ هزینه کوتولههایی که از کرد و کردستان سواستفادهها میکنند، هجری، شرفی، حسنزاده، گادانی، برادران مهتدی، علیزاده، ایلخانیزاده، قطبی، حاج احمدی، علی قاضی، پزدانپناه و … سمهای تاریخ معاصر کرد و کردستان نیستند که جریان فکری نسل جوان کرد را در جهت مطامع شان مسموم میکنند؟ مثل بارزانی در جهت مطامع اسراییل کار کنند و خود را عین کرد و کردستان بنامند، یعنی کردستان اینقدر سرزمین کوتولهها شده است و نسل جوان مردگانی بیتحرک ؟ … اما یقین دارم که نیک میدانند «فریبت میدهند این سرخی بعد از سحرگه نیست.»
و چه کسی بهتر از حاجاحمدی و مافیایش، که آرام و بدون غلیان احساسات و آسمان و ریسمان بههم بافتن و توهم، پاسخگوی این پرسشهای ابتدایی در هر ذهن پرسشگر کرد و کردستان باشند؟ نه آنکه هوادارانش را مانند سگ هار در رسانههای مجازی رها کند که تا پاسی از نیمه شب واق واق کنند، من مامور وابسته به ناکجا آباد هم نیستم آقا، هنوز همکار نشدهایم و جان کسی را هم نستاندهام، این مطلب ساده هم در سایت همدمی اسراییل منتشر شود یا سایت پنتاگون و یا سایت ایرنا، مهم نیست، مهم شک کردن و پرسشگری است… دنیای امروز، دنیای ترساندن و فحاشی و اتهام زنی نیست، دنیای منطق است و گفتوگو و من مورخ درباره گروه مسلح پژاک در آینده چه بنویسم؟ شما هم مثل جمهوری اسلامی ایران و هر حکومتی و هر حزب و گروه و سازمان دیگری در جهان، میهمان تاریخ هستید، دیر یا زودش مهم نیست، درباره گروه مسلح پژاک چه باید نوشت؟ چه گفت؟ در این 7 سال، چه دستآوردی برای مردم شریف و نجیب کردستان داشتهاید؟… هر تهمتی میزنید، مهم نیست دیگر…در عین احترام و ادب و کرنش به مردمان سرزمین مادریام، حق دارم از شما مغولهای تاراجگر و پر فریب سرزمینم، پرسش کنم.
***
در نوشتن این مطلب با این افراد مصاحبه شده است: عبداله رمضانزاده ، مقام امنیتی عراق، سفیر ایران در عراق، مامور امنیتی فرانسه، کارشناس امنیت مرزی در وزارت کشور ترکیه، عثمان اوجالان، مامور امنیتی آمریکا در عراق، ژنرال پترائوس، م. س. کارشناس پنتاگون، مقام امنیتی یونان، مقام امنیتی ایران در شورای عالی امنیت ملی، وزیر خارجه اسبق آمریکا، حمید درویش، کارشناس سیا در سفارت آمریکا- ترکیه ، حسنزاده و گادانی، کارشناس اینترپرایز انستیتو.
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، در صحن علنی مجلس، علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی پیام تبریک باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، به ایرانیان را مضحک خوانده و آن را مورد انتقاد قرار داده است.
به گزارش خانه ملت، علی لاریجانی، در سخنانی در آغاز جلسه علنی روز دوشنبه، 15 فروردین، در مورد اقدام آقای اوباما گفت: «به نظر میرسد وی لباس رییس جمهوری یک کشور بزرگ را از تن در آورده و در حد رییس حزب سبز شعبه یکی از شهرهای دور افتاده اروپا سخن رانده است.»
این در حالی است که وی دلیل نامناسب بودن اقدام رییس جمهوری آمریکا در مخاطب قراردادن مردم ایران را توضیح نداد.
آقای لاریچانی افزود که «همان مقدار که این اقدام برای رییس جمهوری یک کشور مضحک بود، برای ایرانیان درسآموز بود که پشت صحنه دغلکاری یکی دو سال گذشته آنان در پیگیری گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران را بهتر بشناسند.»
رییس جمهوری آمریکا امسال نیز، مانند دو سال پیش از آن، به مناسبت فرا رسیدن نوروز و سال جدید شمسی، پیامی خطاب به ملت ایران فرستاد و گفت که حکومت ایران نخواهد توانست با ایحاد رعب و سرکوب منتقدان و معترضان، آینده را شکل دهد.
در حالیکه آقای اوباما در پیام نوروزی نخستین سال ریاست جمهوری خود، رهبران جمهوری اسلامی را مخاطب قرار داده و از آنان خواسته بود برای بهبود روابط دو کشور تلاش کنند، بخش عمدهای از پیام سال جاری خود را به اطمینان بخشی به ایرانیان در مورد دستیابی به آزادی و استقرار حکومتی پاسخگو و مورد نظر آنان اختصاص داد.
بیشتر بخوانید:
«دولت آمریکا همراه جوانان ایرانی است»
خبر / رادیو کوچه
انتشارات گلآقا کتاب «بابا باتریدار میشود» را به قلم رضا ساکی منتشر کرده است. این کتاب مجموعه داستان طنزی درباره رویارویی اعضای یک خانوده با بیماری پدرشان است. نویسنده با نگاهی طنازانه از تلاشهای پدرش برای مقابله با بیماری میگوید.
وی با پرداختی ظریف از این واقعه نشان میدهد که با لبخند و شادمانی میشود هر مسیر دردناکی را با آرامش گذراند. تصویرگری این کتاب را سلمان طاهری انجام داده است. رضا ساکی از طنزنویسان جوان و باذوق است که سابقه همکاری با نشریات گلآقا و رادیو را دارد.
رضا ساکی متولد ۱۳۵۹ در خرمآباد است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است. او همچنین دبیر نشست دگرخند حوزه هنری است که هرماه به معرفی و نقد یکی از آثار طنز منتشره میپردازد.

سلمان طاهری متولد سال ۱۳۵۸ در اهواز است. تحصیلات خود را در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت پایان برد و از سال ۱۳۷۶ همکاری خود را با نشریات گلآقا آغاز کرد. ویرایش کتاب توسط رضا شکرالهی انجام شده و امیرحسین داودی مدیریت هنری آن را به عهده داشته است.
کتابهای گربه با کلاه نوشته عمران صلاحی، شوخیهای مدرسهای نوشته حسین ابراهیمی، گزیدهای از داستانهای کوتاه منوچهر احترامی و لطیفههای ریزه میزه نام برخی از عناوین دیگر کتابهای تالیفی طنز گلآقا هستند که منتشر خواهند شد.
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
چهاردهم فروردین برابر با سالروز درگذشت «احمد بیرشک» نویسنده، ریاضیدان و پژوهشگر تاریخ علم ایرانی است. وی زاده سال 1285 بود و در سال 1381 یک هفته پس از آنکه نشان دولتی درجه یک دانش را از دفتر ریاست جمهوری دریافت کرده بود در سن 96 سالگی درگذشت. از وی آثار و تعلیفات بسیاری به جای مانده است.
«احمد بیرشک» در چهارم بهمن سال 1285 در «باجگیران، خراسان» زاده شد. وی در دوران کودکی به دلیل شغل پدرش در همانجا پرورش یافت و نزد پدر خود آموزشهای پایه و همچنین زبان فرانسوی را فرا گرفت. سپس به همراه پدر به مشهد رفت و در مدرسه «احمدیه» به تحصیل پرداخت و از کلاس هفتم در مدرسه فرانسوی «آلیانس» در تهران تحصیل را ادامه داد.
در سال 1306 در آزمونی که زیر نظر «سفیر فرانسه» برگزار میشد و گواهینامه آن از «پاریس» صادر میشد، شرکت کرد و از میان 57 دانش آموز، رتبه اول را کسب کرد و در سال 1307 نخستین مقاله خود را با زبان فرانسوی به نگارش درآورد.

پس از پایان دوره دبیرستان به دارالمعلمین عالی در رشته ریاضیات وارد شد و پس از آن به خدمت وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در آمد. وی مدتی نیز رییس اداره استخدام شهرستانها در کارگزینی وزارت فرهنگ و مدتی رییس کارگزینی دانشگاه تهران بود.
در سال ۱۳۲۱ پس از آنکه دانشگاه تهران از وزارت معارف جدا شد وی به عنوان رییس دانشگاه تهران برگزیده شد. احمد بیرشک در سال ۱۳۲۲ مقاله معروف «نقد قانون دانشگاه» را به نگارش درآورد که بازتاب زیادی در بین شخصیتهای علمی و دانشگاهی آن زمان داشت. در سال ۱۳۲۴ پس از آنکه دانشگاه تهران دوباره به وزارت معارف بازگردانده شد «منوچهر اقبال» ریاست دانشگاه را برعهده گرفت و استاد بیرشک از شغل اداری دانشگاه تهران کنارهگیری کرد و به تدریس در «پلی تکنیک» و «دانشسرای عالی» مشغول شد.
در این دو دانشگاه وی به مدت هجده سال تدریس کرد و چندین بار برای مطالعه در مورد سیستم آموزشی به فرانسه، انگلستان و آمریکا اعزام شد. بیرشک در سال ۱۳۴۱ در زمان وزارت «دکتر پرویز ناتل خانلری» به معاونت «وزارت فرهنگم رسید. وی همچنین با دانش گاه صنعتی شریف در ویرایش متون ریاضی و فیزیک همکاری داشت.
یکی از بزرگترین خدمات استاد احمد بیرشک به جامعه فرهنگی ایران بنیانگذاری «مدارس هدف» بود. او به همراه «احمد دیانی»، «احمدرضا قلیزاده»، «سیدمحمد قاضی نوری»، «علی متمدن»، «تقی هورفر» و «احمد انواری» در تاریخ دوم خرداد ۱۳۲۷ با سرمایهای اندک اولین «مدرسه هدف» که مخفف هنر، دانش و فرهنگ بود را بنیان نهادند. گروه فرهنگی هدف، متشکل از چهار دبستان دخترانه و پسرانه و چهار دبیرستان که تا سال منحل شدنش یعنی سال ۱۳۵۸ بیش از شانزده هزار دانش آموز دیپلمه تربیت کردند.

از دیگر افتخارات بیرشک این بود که در سال ۱۳۷۰ بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی را بنیانگذارد و تا سال ۱۳۷۷ ریاست آن را برعهده داشت. در سال 1376 برای دومین بار برنده جایزه کتاب سال شد و در سال بعد به عنوان «استاد نمونه» شناخته شد و ضمن دریافت لوح تقدیر از ریاست جمهوری، از «دانشگاه شهید بهشتی» نیز «دکترای افتخاری ریاضیات» دریافت کرد.
وی علاوه بر دانشنامه بزرگ فارسی، در تالیف «دانشنامه ایرانیکا»، «فرهنگ کامل انگلیسی، فارسی» تالیف «عباس آریان پور» و «منوچهر آریان پور» و «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» و «دانشنامه ایران و اسلام»، هم کاری داشته است.
سرانجام «استاد احمد بیرشک» در عصر روز چهارشنبه چهاردهم فروردین سال ۱۳۸۱ در تهران و در سن 96 سالگی درگذشت. وی در هفتم فروردین همان سال نشان دولتی درجه یک دانش را از دفتر ریاست جمهوری دریافت کرده بود. از این استاد تالیف و ترجمههای متعدد و متنوعی در حوزه ریاضیات، اقتصاد، هندسه، زندگینامه مشاهیر علم و ادب ایران، جهان اسلام و غرب به جای مانده است.
منبعها:
گوگل
ویکیپدیا
باشگاه اندیشه
سایت سرمایه
اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
بهاره هدایت از اعضای دفتر تحکیم وحدت و فعال زنان که از دهم دی ماه ۱۳۸۸ پس از حوادث پس از انتخابات برای پنجمین طی سالهای اخیر توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد.
وی با حکم دادگاه انقلاب به 9 سال حبس محکوم شده است.
بهاره هدایت با ارسال نامههای به مناسبت روز دانشجو با اتهام و پرونده تازهای نیز روبهرو است.
همچنین وی از لحظه بازداشت تاکنون از داشتن مرخصی محروم بوده است.

از سویی دیگر گروهی از فعالان مدنی و دانشجویی برای گرامیداشت تولد این دانشجوی زندانی و در بند مراسمی در رستوران قدیمی ایرانی در واشینگتن به نام «نیبرز» برگزار کردند که در این مراسم دعوتشدهگان با یک کیک تولد و یاد آوردن تلاش و سعی این فعال مدنی خاطرهاش را گرامی داشتند.
در این مراسم که در روز یکشنبه سوم آوریل برگزار شد تعدادی از دوستان او به ذکر یاد و خاطره او پرداختند.
بنا است روز دوشنبه چهارم آوریل نیز به پاس تلاش وی نیز در پارکی در واشینگتن به یاد او درخت کاشته شود.
گالری:
«یاد بهاره هدایت در روز تولدش در آمریکا»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش خبرگزاریهای داخلی ایران، روز یکشنبه ابراهیم یزدی دبیرکل سابق نهضت آزادی ایران که اخیرن از زندان آزاد شده در مصاحبهای با این رسانهها علیه مواضع سابق خود اظهارنظر کرده است.
او پیش از این همزمان با آزادی از زندان از طریق همین خبرگزاری استعفای خود را از دبیرکلی نهضت آزادی اعلام کرده بود.
به گزارش ایرنا، ابراهیم یزدی در این گفتوگو با تاکید بر این که نباید هر منتقدی دشمن تلقی شود گفت: «من با نظام هیچ مسئلهای ندارم فقط با برخی از رفتارها، که خلاف قانون اساسی است، مشکل دارم.»
آقای یزدی دلیل استعفای خود از دبیرکلی نهضت آزادی را مشکلات جسمانی اعلام کرد و گفت: «بنده طی سال گذشته با مشکلات جسمی خاصی روبهرو بودم و مجبور به عمل جراحی قلب شدم و با توجه به عوارض آن، پزشکان معالج توصیه کردند که باید به دور از استرس باشم و حتا گفتند که خبرها چه خوب و یا چه بد برای من اثر منفی دارد.»
دبیر کل سابق نهضت آزادی ایران در بخش دیگری از مصاحبه خود در خصوص حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران، اظهار داشت: «تاکید میکنم که هیچ تغییری از بیرون برای ایران پایدار نیست. راهپیمایی آزاد است به شرطی که مخل نظم عمومی نباشد. اگر چه قانون اساسی میگوید مشکلی برای راهپپیمایی نیست اما مصلحت ایجاب میکند قبلن هماهنگیهای لازم با مبادی ذیربط انجام شود زیرا وقتی بدون هماهنگی راهپیمایی انجام شود، تنها هواداران شما به خیابان نمیآیند، بلکه گروههای معاند هم میآیند.»

ویزر امور خارجه جمهوری اسلامی در دولت موقت پس از انقلاب این کشور درباره شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» که در تظاهرات اعتراض آمیز پس از انتخابات سر داده شد خاطرنشان کرد: «مسئله غزه فقط یک مسئله عربی-اسلامی نیست بلکه یک مسئله انسانی است و هیچ انسانی نمیتواند نسبت به این جنایات بیتفاوت باشد. در آن زمان نقدی به موسوی کردم که شما یا نباید مردم را به حضور در خیابانها دعوت میکردید، یا اگر اعلام میکنید مردم بیایند، بدیهی است همه آنان که میآیند هوادار شما نیستند و شعارهای خود را میدهند و ساختارشکنی میکنند.»
این در حالی است که یزدی در بخشی از این مصاحبه میگوید که دیداری با میرحسین موسوی نامزد معترض به نتایج انتخابات ایران و از رهبران معترضان این کشور نداشته است.
در حالی که نهضت آزادی در انتخابات ریاست جمهوری از میرحسین موسوی حمایت کرده بود، یزدی در این مصاحبه خود گفت: «موسوی چندین سال سابقه مدیریت دارد منتها من با کاندیداتوری او مخالف بودم. پذیرفتنی نیست که کسی رییس جمهوری شود و با رهبری مشکل داشته باشد. اگر موسوی انتخاب میشد برای کشور فاجعه بود، زیرا رهبری و رییسجمهوری باید با هم هماهنگ باشند.»
آقای یزدی در آخرین دوره بازداشت خود به همراه تنی چند از اعضای نهضت آزادی، به اتهام آن چه «شرکت در نماز جمعه غیر قانونی» خوانده شد، توسط نیروهای امنیتی در شهر اصفهان دستگیر شد. او پیش از این 7 دسامبر 2009 بازداشت و 8 ماه را در زندان سپری کرده بود.
بیشتر بخوانید:
«دبیر کل نهضت آزادی، از زندان آزاد شد »
خبر / رادیو کوچه
صبح روز دوشنبه، 15 فروردین، نماینده سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی، برای یافتن راه حل بحران کنونی با مقامات یونان دیدار کرده و همچنین نخستین گروه از زخمیهای جنگ داخلی لیبی برای درمان به ترکیه منتقل خواهند شد.
وزیر امور خارجه یونان اظهار داشت که فرستاده ویژه قذافی، با جورج پاپاندرئو، نخست وزیر یونان ملاقات کرده و تمایل دولت خود به حل بحران کنونی این کشور از راههای مسالمتآمیز را به آگاهی او رسانده است.
یونان از کشورهای عضو پیمان ناتو و عضو اتحادیه اروپا است و رهبر لیبی در نظر دارد پیام او از طریق یونان در اختیار جامعه جهانی قرار گیرد.
پس از ملاقات فرستاده ویژه رهبر لیبی با نخست وزیر یونان، وزیر خارجه یونان گفت که مقامات لیبی درصدد یافتن راهی برای خاتمه داده به جنگ کنونی در این کشور هستند.
قرار است آقای العبیدی روز دوشنبه برای دیدار و گفتوگو با مقامات ترکیه به این کشور عزیمت خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
«رد پیشنهاد آتشبس مخالفان از سوی دولت لیبی»
خبر / رادیو کوچه
با بروز درگیری و بحران در سوریه، دولت آمریکا از شهروندانش در سوریه خواسته است با توجه به احتمال ادامه تظاهرات ضددولتی در این کشور، خاک سوریه را ترک کنند.
وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد از شهروندان آمریکایی خواست تا با توجه به تظاهرات ضددولتی اخیر در سوریه که به کشتهشدن دهها نفر منجر شد، شرایط امنیتی خود و اعضای خانوادهشان را در نظر گرفته و خاک سوریه را ترک کنند.
در دو هفته گذشته این سومین بار است که دولت آمریکا در مورد سفر به سوریه به شهروندانش هشدارهای امنیتی میدهد.
در هفتههای اخیر عده زیادی از مردم سوریه که به حکومت بشار اسد، رییس جمهوری این کشور اعتراض داشتهاند به خیابانها آمدهاند و در چندین مورد نیروهای دولتی با آتش گشودن به روی مخالفان این اعتراضات را سرکوب کردهاند.
گروههای حقوق بشر میگویند که بین ۶۰ تا ۱۳۰ نفر در برخوردهای دو هفته گذشته کشته شدهاند، اما مقامات سوری شمار کشتهشدگان را نزدیک به سی نفر گزارش کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«دستکم هفت کشته از معترضان در سوریه»
رادیو کوچه
1332 خورشیدی - در چنین روزی «جان فاستردالس» (John Foster Dulles) وزیر امور خارجه وقت حکومت حزب جمهوریخواه آمریکا که از آغاز کار آن تنها ده هفته میگذشت اعلام کرد که آن دولت پیشنهاد تازهای برای حل اختلاف ایران و انگلستان ندارد. سیاستمداران داخلی متمایل به آمریکا برای کاهش خشم ایرانیان از این عمل دولت «آیزنهاور»، گفته بودند که واشنگتن تحت فشار چرچیل نخست وزیر انگلستان چنین تصمیمی را گرفته است. در برابر، روزنامههای چپگرای تهران نوشته بودند که جمهوریخواهان پیش از بر سر کار آمدن، به دولت محافظهکاران انگلستان (دولت چرچیل) قول همکاری برضد ایران را داده بودند.
1979 میلادی - سالروز کشتهشدن «ذوالفقار علی بوتو» است. او دو سال سمت ریاست جمهوری، چهار سال نخستوزیر و سالها وزیر امور خارجه پاکستان و بهعلاوه دبیرکل حزب مردم این کشور بود. وی متهم شده بود که نقشه قتل پدر رقیب انتخاباتی خود را کشیده بود. بوتو با این که یک اعیانزاده بود افکار سوسیالیستی داشت و پس از جداشدن قسمت شرقی پاکستان (بنگلادش) از آن، دست به اصلاحات ارضی و محدود کردن مالکیت زمین و ملی کردن کارخانهها زد که پاکستان آمادگی قبول این تحول را نداشت و غرب (متحد پاکستان) نیز از این وضعیت راضی نبود. وی زمانی اعدام شد که دبیرکل سازمان ملل و سران چندین کشور خواستار لغو مجازات اعدام او شده بودند.
1949 میلادی - در چنین روزی سازمان پیمان «آتلانتیک شمالی» یا «ناتو» (North Atlantic Treaty Organization) با هدف دفاع جمعی در «واشینگتن دی.سی.» پایهگذاری شد و هماکنون ۲۸ عضو دارد. قلب پیمان ناتو ماده پنج آن است که در آن کشورهای امضاکننده توافق کردهاند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را بهعنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند. مطابق ماده ۱۴ و پایانی این پیمان، متون انگلیسی و فرانسوی آن هر دو معتبر هستند، پیمان نزد دولت ایالات متحده آمریکا سپرده میشود و مطابق وظیفه دولت ایالات متحده نیز نسخههای مورد تایید آن را برای دولتهای امضا کننده پیمان میفرستد.
1320 خورشیدی - سالروز درگذشت «رخشنده اعتصامی» مشهور به «پروین اعتصامی» از زنان شاعر ایرانی است. یوسف اعتصامی، پدر پروین از نویسندگان و مبارزان دوران مشروطه بود. پروین اعتصامی از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و استادانی چون «دهخدا» و «ملکالشعرای بهار» آموخت. در دوران کودکی، زبانهای فارسی و عربی را زیر نظر معلمان خصوصی در منزل و زبان انگلیسی را در مدرسه آمریکاییها فراگرفت. پروین به تشویق ملکالشعرای بهار در سال ۱۳۱۵ دیوان خود را منتشر کرد. اشعار پروین اعتصامی بیشتر در قالب قطعات ادبی است. درون مایه اشعار او بیشتر غنیمت داشتن وقت و فرصتها، نصیحتهای اخلاقی، انتقاد از ظلم و ستم به مظلومان و ضعیفان و ناپایداری دنیاست. در شعر پروین استفادههایی از سبک شعرای بزرگ پیشین نیز شده است.
1944 میلادی - در چنین روزی «مارشال دو گل» (Marshall de Gaulle) دولت در تبعید خود را به همراه کمونیستها تشکیل داد. دوگل بین سالهای 1959 تا 1969 بر کشور فرانسه حکومت کرد. پدرش مدرس فلسفه و ادبیات بود. ژنرال «شارل دوگل» سیاستمدار برجسته فرانسوی نقش حساسی در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم برای کشورش ایفا کرد. او علاوه بر خدمات سیاسی خود توانست با برخورد واقعبینانه مسئله الجزایر را حل کند. دو گل در انتخابات سال 1965 میلادی دگرباره به ریاستجمهوری فرانسه برگزیده شد و با وجود پیروزی سال 1968 بر مخالفان خود و با همه محبوبیتی که در میان هموطنان خود داشت در اثر شکست در همهپرسی معروف سال 1969 از ریاستجمهوری کنارهگیری کرد.
1914 میلادی - زادروز «مارگریت دوراس» (Marguerite Duras) نویسنده و فیلمساز فرانسوی است. برخی از منتقدان ادبی لقب «بانوی داستاننویسی مدرن» را به او دادهاند. دوراس جایزه ادبی «گنکور» را در سال ۱۹۸۴ بهدلیل نوشتن رمان «عاشق» دریافت کرد. رمان «عاشق» او بسیار پرفروش شد و به دهها زبان زنده دنیا ترجمه شد. از برخی آثار او میتوان به «آگاتا»، «جنگ»، «درد» و .. اشاره کرد.
—————————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1320 خورشیدی – زادروز «رضا شفیعیان» نوازنده سنتور است.
1322 خورشیدی – «الهیار صالح» وزیر دارایی وقت به نشانه اعتراض به اختیارات فراوانی که مجلس به دکتر «میلسپو» مستشار مالیه ایران داده بود و به روش کار او، از سمت خود کنارهگیری کرد و پس از رسیدن این خبر به بازار تهران، بازاریها و کسبه پایتخت دست از کار کشیدند و در میدان بهارستان اجتماع کردند و نمایندگان خود را برای مذاکره با مجلسیها معرفی و خواهان لغو اختیارات میلسپو شدند و تهدید کردند که تا اینکار صورت نگیرد و صالح اعلام رضایت نکند بازار و مغازهها را باز نخواهند کرد.
1973 میلادی - روز گشایش رسمی مرکز تجارت جهانی است.
خبر / رادیو کوچه
وزیران خارجه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس روز یکشنبه پس از نشست اضطراری ریاض با صدور بیانیه مشترکی از آنچه دخالت ایران در امور داخلی و توطئهچینی علیه امنیت ملی خود خواندند، به شدت انتقاد کردهاند.
به گزارش العربیه، بهدنبال انتقاد مقامهای جمهوری اسلامی از اعزام سربازان عربستان سعودی برای مقابله با ناآرامیهای شیعیان بحرین، شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس از «ادامه دخالتهای» ایران در امور داخلی بحرین عمیقن ابراز نگرانی کردند.
در این بیانیه آمده است: «(نشست وزرای خارجه) دخالت ایران در امور داخلی بحرین را که ناقض معاهدات بینالمللی است به شدت محکوم میکند.»
شورای همکاری خلیج فارس متشکل از کشورهای عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین، عمان و امارات متحده عربی است که سه دهه پیش بهدنبال انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق تشکیل شد.
این بیانیه «اتهامهای بیپایه در بیانیه غیرمسوولانه مجلس ایران درباره عربستان سعودی را محکوم میکند و آن را اقدامی خصمانه و دخالتی تحریکآمیز میداند.»

نشست شورای همکاری خلیج فارس همچنین «دخالت آشکار ایران در کویت از طریق ایجاد شبکههای جاسوسی در خاک این کشور را محکوم کرد.»
جلسه ریاض به ریاست شیخ عبداله بن زیاد آلنهیان، وزیر خارجه امارت متحده عربی برگزار شد.
شیخ عبداله به روزنامه کویتی القبس گفت: «من به برادران ایرانی توصیه میکنم که اساسنامه شورای همکاری خلیج فارس را پیش از آنکه در امور داخلی هر یک از دولتهای عضو دخالت کنند، به دقت بخوانند.»
وی افزود: «شورای همکاری یک تشکیلات ادغام شده است که امنیت هر یک امنیت بقیه تلقی میشود. شورای همکاری در مواجهه با تهاجم عراق به کویت، متحد بود و در مقابل هر تهدید دیگری علیه مردمش باید متحد باقی بماند. موضع شورای همکاری در قبال وقایع بحرین بسیار روشن است و باید یک درس تلقی شود.»
بیشتر بخوانید:
«ایران خطری جدی برای امنیت کشورهای منطقه»
خبر / رادیو کوچه
شامگاه یکشنبه، بر اثر انفجار دو بمب در نزدیکی یک زیارتگاه صوفیان در منطقه دیر غازیخان ایالت پنجاب پاکستان دستکم چهل و یک تن کشته و تعداد زیادی نیز مجروح شدهاند.
به گزارش الجزیره، این بمب همزمان با مراسمی که همه ساله در این ایام برگزار میشود منفجر شد.
تاکنون هیچ شخص یا گروهی مسوولیت این حمله را به عهده نگرفته است. اما یکی از مقامات پاکستان گفته است که این انفجارها کار بمبگذاران انتحاری بوده است.

سال گذشته هم یکی دیگر از مکان های مذهبی صوفیان مورد حمله شبهنظامیان قرار گرفت که در نتیجه آن شش تن کشته شدند.
تاکنون طالبان مسوولیت حمله به تعدادی از اماکن متعلق به صوفیان را بر عهده گرفته و دلیل این حملات را مغایرت اعتقادات و مراسم صوفیان با استنباط خود از موازین و مناسک اسلامی قلمداد کردهاند.
خبر / رادیو کوچه
صبح روز دوشنبه، کارلوس کیروش با حضور در فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی قرارداد خود را برای سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران در محل این فدراسیون امضا کرده است.
به گزارش ایسنا، کیروش امروز با حضور در دفتر علی سعیدلو رییس سازمان تربیت بدنی قرارداد خود را برای هدایت تیم ملی فوتبال ایران تا پایان جام جهانی 2014 برزیل امضا کرد.
دراین جلسه که علی کفاشیان رییس فدراسیون و عباس ترابیان سرپرست کمیته بینالملل فدراسیون هم حضور داشتند کیروش برای 3.5 سال هدایت تیم ملی ایران را برعهده گرفت.
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
آفرینش
1) تغییرات در وزارت خارجه در آیندهای نزدیک
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=79863
سخنگوی وزارت خارجه ایران از تغییر ساختار در این وزارتخانه در آیندهای نزدیک خبر داد. وی گفت که دستگاه دیپلماسی در سال 89 حضور فعال و موثری داشت و ابراز امیدواری کرد که در سال 90 با تلاش بیشتر اهداف مورد نظر کشور محقق شود. او خاطرنشان کرد: «در اوج فشارها و تحریمها ریاست جمهوری طرح هدفمندکردن یارانهها را به اجرا در آورد و مردم بهخوبی همراهی و همکاریکرده و این طرح به بهترین شکل ممکن در حال اجرا است.» وی افزود: «در سال 90 دستگاه سیاست خارجی برای پیشبرد جهاد اقتصادی برنامههای جدی را در دستور کار دارد که یکی از مهمترین اقدامات، تغییر در ساختار این وزارت خانه است تا تواناییهای بخشهای اقتصادی دستگاه سیاست خارجی چند برابر شود.»
2) فوکس : ایران در منطقه مشکل ساز است
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=79867
لیام فوکس در گفتوگو با شبکه العربیه اظهار داشت: «ایران تلاش میکند بهطور غیرمستقیم و با استفاده از گروههایی در آژانس بینالمللی انرژی هستهای و دو گروه حزباله لبنان و حماس، بر حوادث منطقه تاثیر بگذارد.» وزیر دفاع انگلیس با اعلام نگرانی کشورش از دخالتهای ایران در منطقه از طریق گروههایی که آنها را مورد سو استفاده قرار میدهد گفت: «از خود حکومت ایران نگران هستیم.»
جامجم
1) صادرات غیرنفتی، رکورد شکست
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100840013946
نگاهی به آخرین آمار منتشره درباره وضعیت تجارت کشور در سال 89 علاوه بر این که بیانگر رشدی بیسابقه و بینظیر در تاریخ اقتصاد کشور است، نشان از بیاثر بودن و ناکارآمدی تحریمها بر علیه اقتصاد ایران دارد.
2) نامه معاون امور مطبوعاتی به اصحاب رسانه
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100839983228
معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای رفع برخی سوالات و ابهامات جامعه رسانهای کشور نامهای با مضمون یادآوری برخی مقررات و قوانین مبتلا به مطبوعات، خطاب به مدیران مسوول نشریات، چاپ خانه داران و مدیران شرکتهای توزیع منتشر کرد.
تهران امروز
1) اعتراض واشنگتن به سیاست جدید قاهره
http://www.tehrooz.com/
به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه مصری «الاهرام»، «مارگارت اسکوبی» سفیر آمریکا در قاهره روز شنبه خواستار دیدار فوری با وزیر امور خارجه مصر شد تا توضیحات وی را درباره اظهارات اخیرش در خصوص رابطه با ایران بشنود. روزنامه الاهرام با اشاره به نارضایتی آمریکا ادامه میدهد:« بسیاری از روزنامههای آمریکایی و اسراییلی با تلخکامی از تحولات مثبت در روابط ایران و مصر سخن به میان میآورند.»
2) دیدارهای پرشمار قالیباف در استانبول
http://www.tehrooz.com/
تجربه مدیریتی تهران از آنجا مورد توجه شهرداران کلانشهرهای آسیایی حاضر در اجلاس استانبول قرار گرفت که زمستان 89 شهر تهران بهعنوان یکی از 5 شهر برتر جهانی در حوزه گسترش حملونقل عمومی و توسعه شهری از سوی سازمان ملل متحد انتخاب شد. کما اینکه در اجلاس شهرداران آسیایی هم همین انتخاب باعث شده بود تا شهرداران آسیایی در دیدارهای دوجانبه خود در روز یکشنبه 13 فروردین با قالیباف جویای مدل مدیریتی اداره شهر تهران شدند و در عین حال بر تبادل تجربیات خود با مدیران شهرتهران تاکید کردند.
رسالت
1) کشتار مردم در حمله ناتو به لیبی
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=58067
حمله هوایی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» به لیبی که برای عقبراندن نیروهای وابسته به معمر قذافی صورت گرفته بود، به کشتهشدن 13 تن از انقلابیون انجامید. به گزارش ایرنا، روزنامه «یو اس ای تودی» روز گذشته نوشت، این حمله که روز شنبه انجام شد، چالشهای جدی ناتو در تشخیص هدفها بدون هماهنگی با رزمندگان زمینی را نشان میدهد. کشتهشدگان پس از آن مورد اصابت بمبهای ناتو قرار گرفتند که تلاش میکردند برای بازپسگیری شهر نفتی البریقه، پیشروی کنند. افزون بر کشتهشدگان، هفتتن از نیروهای مخالف قذافی نیز مجروح شدند.
2) تظاهرات مردم در یمن به خاک و خون کشیده شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=58068
نیروهای امنیتی و نظامی عبدالهصالح دیکتاتور یمن با حمله به تظاهراتکنندگان یمنی در شهر «تعز» دهها نفر را قتل عام کردند که برخی خبرها از کشته و زخمیشدن 250 نفر در این حمله حکایت دارد. به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، نیروهای امنیتی و نظامی رژیم علی عبداله صالح دیکتاتور یمن ساعاتی پیش با حمله به تظاهرکنندگان یمنی در شهر تعز در جنوب این کشور که شعار سرنگونی رژیم صالح را سرمیداند، دهها نفر را کشته و مجروح کردند.
خراسان
1) اظهارات معاون امنیتی وزیر کشور درباره جزییات حادثه تروریستی مریوان
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=1&day=15&id=640687
عبداللهی: گروههای تروریستی از سوی سرویسهای جاسوسی رژیم صهیونیستی در منطقه اقلیم کردستان عراق پشتیبانی میشوند.
2) شورای نگهبان طرح نظارت بر رفتار قضات را مغایر قانون اساسی اعلام کرد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=1&day=15&id=640689
کیهان
1) تلاش بحرین برای اخلال در پرس تی وی
http://www.kayhannews.ir/900115/3.htm#other306
منابع خبری از تلاش رژیم آل خلیفه در بحرین برای اخلال در پخش شبکه بینالمللی انگلیسی زبان «پرس تی وی» ایران از ماهواره «نیل ست» خبر دادند. در پی پوشش کامل خبری شبکه پرس تی وی از تحولات اخیر بحرین و پخش اخبار و تصاویر خیزش اخیر مردم و اقدامات سرکوبگرانه رژیم بحرین، سیگنالهایی از سمت بحرین دریافت شده است که با ایجاد تداخل از تلاش برای اخلال در پخش برنامههای این شبکه خبری حکایت دارند.
2) بهره برداری از 6طرح بزرگ پتروشیمی در سال90
http://www.kayhannews.ir/900115/3.htm#other321
معاون وزیر نفت از بهرهبرداری رسمی 6طرح بزرگ پتروشیمی در سال90 خبر داد. عبدالحسین بیات در گفتوگو با مهر با اشاره به افتتاح 12طرح جدید پتروشیمی در سال گذشته، گفت: «سال گذشته علاوه بر افتتاح و راهاندازی طرحها و پروژههای مختلف پتروشیمیایی حدود 6میلیارد دلار قرارداد جدید برای توسعه این صنعت استراتژیک امضا شد.
همشهری
1) شورای عالی نظامی مصر سفر مبارک به آلمان را تکذیب کرد
http://www.hamshahri.net/news-131330.aspx
شورای عالی نظامی مصر خبر شبکهالجزیره را که گفته بود حسنی مبارک راهی آلمان شده است را تکذیب کرد. به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از «رویترز»، یک منبع شورای نظامی که حاکمیت مصر را در اختیار دارد در مورد سفر مبارک به آلمان گفت که این خبر درست نیست. حسنی مبارک رییسجمهوری سابق مصر پس از کنار گذاشتهشدن از قدرت که در پی قیام مردمی صورت گرفت از سوی مقامهای رسمی به اقامت اجباری در شرم الشیخ مجبور شده است.
دنیای اقتصاد
1) وام خرید مسکن: 20 میلیون تومان
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=247705
تسهیلات 18 میلیونی خرید مسکن بعد از ارایه طرح پیشنهادی از سوی بانکمرکزی برای افزایش آن تا سقف 27 میلیون و سپس موضعگیریهای متعدد مسوولان بخش مسکن مبنی بر تاثیر منفی این افزایش بر روی قیمت مسکن، سرانجام با تفاهم مشترک بین دو طرف، به 20 میلیون تومان تبدیل شد. به این ترتیب، پیشنهاد افزایش 5/1 برابری وام برای سال90 منتفی شده و با ابلاغ این تصمیم قطعی در روزهای آینده، متقاضیان میتوانند فقط از یک بانک دولتی نسبت به دریافت تسهیلات جدید که آنچنان هم موثر در تقویت قدرت خریداران نیست، اقدام کنند.
2) آخرین وضعیت سهمیه و قیمت بنزین
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=247801
محمد رویانیان در گفتوگو با خبرگزاری مهر درباره احتمال اعمال تغییرات جدید در قیمت و میزان سهمیه فرآوردههای نفتی همچون بنزین و گازوییل در سال 1390 با بیان اینکه در حال حاضر هیچگونه تصمیمی در سطح دولت برای تغییرات قیمتی یا میزان سهمیه حاملهای انرژی گرفته نشده است، گفت: «در صورت هرگونه تغییرات، ستاد هدفمندی یارانهها بهصورت گسترده اطلاعرسانی خواهد کرد.» بر اساس این گزارش، با موافقت دولت برای فروردین ماه در مجموع 120 لیتر سهمیه بنزین عادی و نوروزی به خودروهای شخصی اختصاص یافته است که با وجود افزایش سهمیهها، مصرف این حامل انرژی از ابتدای فروردینماه تاکنون افزایش قابل توجهی نیافته است.
خبر / رادیو کوچه
طی یک جراحی که در بیمارستان ابنسینا در پاریس انجام شد، تومور بدخیم یک پیرمرد 78 از ریه و راههای هوایی او برداشته شد و سپس برای اتصال قسمتهای باقیمانده سیستم تنفسی از نایژه مصنوعی استفاده شد.
نایژه مصنوعی به کار رفته در این پیوند از بافت رگ آئورت بهعلاوه یک لوله مصنوعی نگهدارنده (استنت) تشکیل شده است. با وجودی که این عمل در پاییز 2009 انجام شده بود اما پزشکان بیمارستان ترجیح دادند به جای ایجاد هیاهوی کاذب، اعلام خبر را تا حصول نتیجه قطعی و اطمینان از موفقیت عمل به تعویق بیندازند.
حالا که بعد از حدود یک سال و نیم بیمار بدون هیچ عرضه خاصی از طریق این نایژه تنفس میکند و حال عمومی خوبی دارد، این خبر را در سالنامه جراحی توراکس منتشر کردهاند.
لازم به توضیح است که بیمارستان اویسن (ابن سینا Avicenne) در پاریس یکی از مراکز پیشرفته درمانی کشور فرانسه است.
شامگاه یکشنبه روی داد،
«بیش از چهل کشته در انفجار زیارتگاه صوفیان پاکستان»
خبر / رادیو کوچه
شامگاه یکشنبه، بر اثر انفجار دو بمب در نزدیکی یک زیارتگاه صوفیان در منطقه دیر غازیخان ایالت پنجاب پاکستان دستکم چهل و یک تن کشته و تعداد زیادی نیز مجروح شدهاند.
این بمب همزمان با مراسمی که همه ساله در این ایام برگزار میشود منفجر شد.
تاکنون هیچ شخص یا گروهی مسوولیت این حمله را به عهده نگرفته است. اما یکی از مقامات پاکستان گفته است که این انفجارها کار بمبگذاران انتحاری بوده است.
سال گذشته هم یکی دیگر از مکان های مذهبی صوفیان مورد حمله شبهنظامیان قرار گرفت که در نتیجه آن شش تن کشته شدند.
تاکنون طالبان مسوولیت حمله به تعدادی از اماکن متعلق به صوفیان را بر عهده گرفته و دلیل این حملات را مغایرت اعتقادات و مراسم صوفیان با استنباط خود از موازین و مناسک اسلامی قلمداد کردهاند.
……………………………………………………..
در بیمارستان ابنسینای فرانسه صورت گرفت،
«اولین پیوند نایژه مصنوعی جهان»
خبر / رادیو کوچه
طی یک جراحی که در بیمارستان ابنسینا در پاریس انجام شد، تومور بدخیم یک پیرمرد 78 از ریه و راههای هوایی او برداشته شد و سپس برای اتصال قسمتهای باقیمانده سیستم تنفسی از نایژه مصنوعی استفاده شد.
نایژه مصنوعی به کار رفته در این پیوند از بافت رگ آئورت بهعلاوه یک لوله مصنوعی نگهدارنده (استنت) تشکیل شده است. با وجودی که این عمل در پاییز 2009 انجام شده بود اما پزشکان بیمارستان ترجیح دادند به جای ایجاد هیاهوی کاذب، اعلام خبر را تا حصول نتیجه قطعی و اطمینان از موفقیت عمل به تعویق بیندازند.
حالا که بعد از حدود یک سال و نیم بیمار بدون هیچ عرضه خاصی از طریق این نایژه تنفس میکند و حال عمومی خوبی دارد، این خبر را در سالنامه جراحی توراکس منتشر کردهاند.
لازم به توضیح است که بیمارستان اویسن (ابن سینا Avicenne) در پاریس یکی از مراکز پیشرفته درمانی کشور فرانسه است.
……………………………………………………..
شورای همکاری خلیج فارس:
«دخالت ایران در امور داخلی بحرین ناقض معاهدات بینالمللی»
خبر / رادیو کوچه
وزیران خارجه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس روز یکشنبه پس از نشست اضطراری ریاض با صدور بیانیه مشترکی از آنچه دخالت ایران در امور داخلی و توطئهچینی علیه امنیت ملی خود خواندند، به شدت انتقاد کردهاند.
به گزارش العربیه، بهدنبال انتقاد مقامهای جمهوری اسلامی از اعزام سربازان عربستان سعودی برای مقابله با ناآرامیهای شیعیان بحرین، شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس از «ادامه دخالتهای» ایران در امور داخلی بحرین عمیقن ابراز نگرانی کردند.
در این بیانیه آمده است: «(نشست وزرای خارجه) دخالت ایران در امور داخلی بحرین را که ناقض معاهدات بینالمللی است به شدت محکوم میکند.»
شورای همکاری خلیج فارس متشکل از کشورهای عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین، عمان و امارات متحده عربی است که سه دهه پیش بهدنبال انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق تشکیل شد.
این بیانیه «اتهامهای بیپایه در بیانیه غیرمسوولانه مجلس ایران درباره عربستان سعودی را محکوم میکند و آن را اقدامی خصمانه و دخالتی تحریکآمیز میداند.»
نشست شورای همکاری خلیج فارس همچنین «دخالت آشکار ایران در کویت از طریق ایجاد شبکههای جاسوسی در خاک این کشور را محکوم کرد.»
جلسه ریاض به ریاست شیخ عبداله بن زیاد آلنهیان، وزیر خارجه امارت متحده عربی برگزار شد.
شیخ عبداله به روزنامه کویتی القبس گفت: “من به برادران ایرانی توصیه میکنم که اساسنامه شورای همکاری خلیج فارس را پیش از آنکه در امور داخلی هر یک از دولتهای عضو دخالت کنند، به دقت بخوانند.»
وی افزود: «شورای همکاری یک تشکیلات ادغام شده است که امنیت هر یک امنیت بقیه تلقی میشود. شورای همکاری در مواجهه با تهاجم عراق به کویت، متحد بود و در مقابل هر تهدید دیگری علیه مردمش باید متحد باقی بماند. موضع شورای همکاری در قبال وقایع بحرین بسیار روشن است و باید یک درس تلقی شود.»
……………………………………………………..
ابراهیم یزدی:
«اگر موسوی رییس جمهوری میشد فاجعه رخ میداد»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش خبرگزاریهای داخلی ایران، روز یکشنبه ابراهیم یزدی دبیرکل سابق نهضت آزادی ایران که اخیرن از زندان آزاد شده در مصاحبهای با این رسانهها علیه مواضع سابق خود اظهارنظر کرده است.
او پیش از این همزمان با آزادی از زندان از طریق همین خبرگزاری استعفای خود را از دبیرکلی نهضت آزادی اعلام کرده بود.
به گزارش ایرنا، ابراهیم یزدی در این گفتوگو با تاکید بر این که نباید هر منتقدی دشمن تلقی شود گفت: «من با نظام هیچ مسئلهای ندارم فقط با برخی از رفتارها، که خلاف قانون اساسی است، مشکل دارم.»
آقای یزدی دلیل استعفای خود از دبیرکلی نهضت آزادی را مشکلات جسمانی اعلام کرد و گفت: «بنده طی سال گذشته با مشکلات جسمی خاصی روبهرو بودم و مجبور به عمل جراحی قلب شدم و با توجه به عوارض آن، پزشکان معالج توصیه کردند که باید به دور از استرس باشم و حتا گفتند که خبرها چه خوب و یا چه بد برای من اثر منفی دارد.»
دبیر کل سابق نهضت آزادی ایران در بخش دیگری از مصاحبه خود در خصوص حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران، اظهار داشت: «تاکید میکنم که هیچ تغییری از بیرون برای ایران پایدار نیست. راهپیمایی آزاد است به شرطی که مخل نظم عمومی نباشد. اگر چه قانون اساسی میگوید مشکلی برای راهپپیمایی نیست اما مصلحت ایجاب میکند قبلن هماهنگیهای لازم با مبادی ذیربط انجام شود زیرا وقتی بدون هماهنگی راهپیمایی انجام شود، تنها هواداران شما به خیابان نمیآیند، بلکه گروههای معاند هم میآیند.»
ویزر امور خارجه جمهوری اسلامی در دولت موقت پس از انقلاب این کشور درباره شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» که در تظاهرات اعتراض آمیز پس از انتخابات سر داده شد خاطرنشان کرد: «مسئله غزه فقط یک مسئله عربی-اسلامی نیست بلکه یک مسئله انسانی است و هیچ انسانی نمیتواند نسبت به این جنایات بیتفاوت باشد. در آن زمان نقدی به موسوی کردم که شما یا نباید مردم را به حضور در خیابانها دعوت میکردید، یا اگر اعلام میکنید مردم بیایند، بدیهی است همه آنان که میآیند هوادار شما نیستند و شعارهای خود را میدهند و ساختارشکنی میکنند.»
این در حالی است که یزدی در بخشی از این مصاحبه میگوید که دیداری با میرحسین موسوی نامزد معترض به نتایج انتخابات ایران و از رهبران معترضان این کشور نداشته است.
در حالی که نهضت آزادی در انتخابات ریاست جمهوری از میرحسین موسوی حمایت کرده بود، یزدی در این مصاحبه خود گفت: «موسوی چندین سال سابقه مدیریت دارد منتها من با کاندیداتوری او مخالف بودم. پذیرفتنی نیست که کسی رییس جمهوری شود و با رهبری مشکل داشته باشد. اگر موسوی انتخاب میشد برای کشور فاجعه بود، زیرا رهبری و رییسجمهوری باید با هم هماهنگ باشند.»
آقای یزدی در آخرین دوره بازداشت خود به همراه تنی چند از اعضای نهضت آزادی، به اتهام آن چه «شرکت در نماز جمعه غیر قانونی» خوانده شد، توسط نیروهای امنیتی در شهر اصفهان دستگیر شد. او پیش از این 7 دسامبر 2009 بازداشت و 8 ماه را در زندان سپری کرده بود.
……………………………………………………..
وزارت امور خارجه آمریکا:
«شهروندان آمریکایی خاک سوریه را ترک کنند»
خبر / رادیو کوچه
با بروز درگیری و بحران در سوریه، دولت آمریکا از شهروندانش در سوریه خواسته است با توجه به احتمال ادامه تظاهرات ضددولتی در این کشور، خاک سوریه را ترک کنند.
وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد از شهروندان آمریکایی خواست تا با توجه به تظاهرات ضددولتی اخیر در سوریه که به کشتهشدن دهها نفر منجر شد، شرایط امنیتی خود و اعضای خانوادهشان را در نظر گرفته و خاک سوریه را ترک کنند.
در دو هفته گذشته این سومین بار است که دولت آمریکا در مورد سفر به سوریه به شهروندانش هشدارهای امنیتی میدهد.
در هفتههای اخیر عده زیادی از مردم سوریه که به حکومت بشار اسد، رییس جمهوری این کشور اعتراض داشتهاند به خیابانها آمدهاند و در چندین مورد نیروهای دولتی با آتش گشودن به روی مخالفان این اعتراضات را سرکوب کردهاند.
گروههای حقوق بشر میگویند که بین ۶۰ تا ۱۳۰ نفر در برخوردهای دو هفته گذشته کشته شدهاند، اما مقامات سوری شمار کشتهشدگان را نزدیک به سی نفر گزارش کردهاند.
……………………………………………………..
همزمان با انتقال مجروحان جنگ لیبی به ترکیه،
«پیام رهبر لیبی تسلیم نخست وزیر یونان شد»
خبر / رادیو کوچه
صبح روز دوشنبه، 15 فروردین، نماینده سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی، برای یافتن راه حل بحران کنونی با مقامات یونان دیدار کرده و همچنین نخستین گروه از زخمیهای جنگ داخلی لیبی برای درمان به ترکیه منتقل خواهند شد.
وزیر امور خارجه یونان اظهار داشت که فرستاده ویژه قذافی، با جورج پاپاندرئو، نخست وزیر یونان ملاقات کرده و تمایل دولت خود به حل بحران کنونی این کشور از راههای مسالمتآمیز را به آگاهی او رسانده است.
یونان از کشورهای عضو پیمان ناتو و عضو اتحادیه اروپا است و رهبر لیبی در نظر دارد پیام او از طریق یونان در اختیار جامعه جهانی قرار گیرد.
پس از ملاقات فرستاده ویژه رهبر لیبی با نخست وزیر یونان، وزیر خارجه یونان گفت که مقامات لیبی درصدد یافتن راهی برای خاتمه داده به جنگ کنونی در این کشور هستند.
قرار است آقای العبیدی روز دوشنبه برای دیدار و گفتوگو با مقامات ترکیه به این کشور عزیمت خواهد کرد.
……………………………………………………..
معرفی مربی فوتبال ایران پس از هفتهها انتظار،
«کارلوس کیروش سرمربی جدید تیم ملی فوتبال ایران»
خبر / رادیو کوچه
صبح روز دوشنبه، کارلوس کیروش با حضور در فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی قرارداد خود را برای سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران در محل این فدراسیون امضا کرده است.
به گزارش ایسنا، کیروش امروز با حضور در دفتر علی سعیدلو رییس سازمان تربیت بدنی قرارداد خود را برای هدایت تیم ملی فوتبال ایران تا پایان جام جهانی 2014 برزیل امضا کرد.
دراین جلسه که علی کفاشیان رییس فدراسیون و عباس ترابیان سرپرست کمیته بینالملل فدراسیون هم حضور داشتند کیروش برای 3.5 سال هدایت تیم ملی ایران را برعهده گرفت.
همچنین قرارداد سه دستیار کیروش نیز به امضا رسید.
……………………………………………………..
رییس مجلس شورای اسلامی:
«ارسال پیام نوروزی اوباما مضحک بود»
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، در صحن علنی مجلس، علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی پیام تبریک باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، به ایرانیان را مضحک خوانده و آن را مورد انتقاد قرار داده است.
به گزارش خانه ملت، علی لاریجانی، در سخنانی در آغاز جلسه علنی روز دوشنبه، 15 فروردین، در مورد اقدام آقای اوباما گفت: «به نظر میرسد وی لباس رییس جمهوری یک کشور بزرگ را از تن در آورده و در حد رییس حزب سبز شعبه یکی از شهرهای دور افتاده اروپا سخن رانده است.»
این در حالی است که وی دلیل نامناسب بودن اقدام رییس جمهوری آمریکا در مخاطب قراردادن مردم ایران را توضیح نداد.
آقای لاریچانی افزود که «همان مقدار که این اقدام برای رییس جمهوری یک کشور مضحک بود، برای ایرانیان درسآموز بود که پشت صحنه دغلکاری یکی دو سال گذشته آنان در پیگیری گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران را بهتر بشناسند.»
رییس جمهوری آمریکا امسال نیز، مانند دو سال پیش از آن، به مناسبت فرا رسیدن نوروز و سال جدید شمسی، پیامی خطاب به ملت ایران فرستاد و گفت که حکومت ایران نخواهد توانست با ایحاد رعب و سرکوب منتقدان و معترضان، آینده را شکل دهد.
در حالیکه آقای اوباما در پیام نوروزی نخستین سال ریاست جمهوری خود، رهبران جمهوری اسلامی را مخاطب قرار داده و از آنان خواسته بود برای بهبود روابط دو کشور تلاش کنند، بخش عمدهای از پیام سال جاری خود را به اطمینان بخشی به ایرانیان در مورد دستیابی به آزادی و استقرار حکومتی پاسخگو و مورد نظر آنان اختصاص داد.
……………………………………………………..
فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران:
«عوامل اقدام تروریستی اخیر سنندج کشته شدند»
خبر / رادیو کوچه
صبح روز دوشنبه، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، از کشتهشدن دو تن از عوامل درگیری نیروی انتظامی و افراد مسلح در تاریخ 4 فروردین ماه در سنندج، خبر داده است.
به گزارش ایرنا، سرتیپ محمد پاکپور با اشاره به این خبر افزود: «پس از اقدامهای تروریستی اخیر گروهکهای تروریستی وابسته به استکبار جهانی در 4 فرودین ماه جاری در شهر سنندج که به شهادت دو تن از کارکنان خدوم و شجاع فرماندهی انتظامی کردستان منجر شد نیروهای قرارگاه حمزه سید الشهدا(ع) نیروی زمینی سپاه طی یک عملیات دقیق اطلاعاتی عوامل اصلی این جنایت را شناسایی و با اجرای کمین، آنان را به هلاکت رساندند.»
این در حالی است که شامگاه جمعه نیز، در درگیری میان نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی و برخی افراد مسلح در منطقه مرزی مریوان در استان کردستان 9 نفر از نیروهای انتظامی کشته و مجروح شدهاند. از تعداد کشته یا مجروحان و همچنین هویت افراد مسلح خبری تاکنون منتشر نشده است.
……………………………………………………..
به اتهام محاربه،
«اجرای حکم اعدام یک نفر در زندان بهبهان»
خبر / رادیو کوچه
در هفتههای اخیر، حکم اعدام یک شهروند به نام «ابوالحسن.ر» به اتهام محاربه در زندان شهرستان بهبهان اجرا شده است.
بنا بر اعلام روابط عمومی دادگستری کل استان خوزستان، صبح روز چهارشنبه ۲۵ اسفندماه ۸۹ حکم یکی از محکومان به اعدام در شهرستان بهبهان اجرا شد.
براساس این گزارش نامبرده به اتهام محاربه (سرقتهای مسلحانه به عنف) از سوی دادگاه انقلاب ماهشهر مستقر در بهبهان به اعدام محکوم شد که این حکم مورد تایید محاکم مراجع عالی رتبه قضایی نیز قرار گرفت.
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
برای ما ایرانی ها همیشه دیدار با افراد غیر هموطنی که از کشورمان دیدار کردهاند جالب است. از اون ها میپرسیم که برای چه علاقهمند شدند تا به ایران سفر کنند و ایران را چطور دیدند و کلی سوالهای دیگر. تا به حال با خیلی از این افراد روبرو شدم از ملیتهای مختلف و با تجربههای گوناگون اما تمامی آنها در یک حس از ایران مشترک بودند؛ این که ایران با آنچه دربارهاش شنیده بودند تفاوت دارد و مردم بسیار خونگرم و مهمانپذیر هستند.
خلاصه گفت و گوی من با ازلان هاشم را از اینجا بشنوید و برای شنیدن گفت و گوی کامل به انتهای متن مراجعه کنید.
از طریق یکی از دوستان با یک مالزیایی آشناشدم که یازده بار به ایران سفر کرده بود. دیدن عکسهای زیبایی که از ایران گرفته بود و این تعداد سفر، به اندازه کافی کنجکاویام را برانگیخت تا بیشتر با او آشنا شوم.
در یکی از نخستین روزهای بهار دیداری با «ازلان هاشم» (Azlan Hashim)، آرشیتکت مالایی در منزل او داشتم. دوست من اصرار داشت که دیدار حتمن در منزل او انجام بشود و زمانی که وارد خانه شدیم پی به اصرار زیاد او بردم. خانهای کوچک اما با دیدنیهایی به وسعت جهان. از هر جا یادگاری بردیوار و گوشه و کنار خانه خودنمایی می کرد و از همه دیدنیتر پوستری از فردوسی بود که در مقابل در ورودی جای گرفته بود.

ازلان، یک معمار علاقهمند به عکاسی است. او به همان اندازه به سفر هم علاقهمند است. خیلی راحت زندگی میکند؛ مدت کوتاهی کار میکند و بعد به سفر میرود. تابه حال از بسیاری از کشورهای دنیا دیدن کرده است.
او سفرش هایش به ایران را از سال 2003 آغاز کرده و تا به حال او یازده بار به ایران سفر کرده است.
از او درباره این که چگونه برای نخستین بار برای رفتن به ایران تشویق شده پرسیدم:
ازلان که بیش از سفر به ایران سفرهای بسیاری به امریکا و اروبا داشته ، تصمیم میگیرد به کشف کشورهای خاورمیانه بپردازد که برای او ایران مهمترین آنها بوده است. ضمن این که در دوران دانشجویی زمانی که به مطالعه معماری اسلامی میپرداخته بسیار از معماری ایران شنیده است که این هم انگیزه اور ابرای سفر به ایران بیشتر کرده است. خیلیها به او گفتند که چرا خاورمیانه را نتخاب کردی؟ خطرناک است و امن نیست اما او راهی میشود.
اولین سفرش یک هفتهای بوده و آنچنانکه میگوید زمان کافی نداشته است. او درباره معماری اصفهان مطالعاتی داشته و حالا دراین زمان کوتاه تنها فرصت دیدار از تهران و اصفهان را پیدا کرذه. ازلان میگوید: «این دیدار خیلی بیش از دیدار از آثار معماری بود این سفر خیلی حس خوبی به من داد از اولین دیدار از یک کشور در خاورمیانه. تهران با ویژگیهایش و اصفهان هم به خاطر معماریاش اما در این سفر تنها بودم و قادر نبودم تابلوها را بخوانم. استفاده از سیستم حمل و نقل برایم مشکل بود هر چند که کمی عربی میدانستم اما در کل به دلیل این که تمام اعلانات به زبان فارسی بود کمی سخت بود ضمن این که به غیر از مکانهای توریستی در سایر منطقهها کمتر کسی قادر بود انگلیسی صحبت کند هرچند که مردم با من همراهی میکرذند و مرا راهنمایی می کردند.»
او تهران را یک شوک بزرگ برای خودش میداند چراکه هر چیزی بدون نظم هر جا هست،«وقتی به شمال شهر میروی مقدار ی منظمتر و سبزتر است. اما من تنها برای معماری به این کشور سفر نکرده بودم مردم هم برایم مهم بودند.»
در دهمین سفرم به ایران مشاهده کردم که «فست فود»ها مثل قارچ در سراسر ایران به خصوص شمال ایران رشد کرده در صورتی که غذاهای ایرانی از کیفیت خوبی برخوردار هستند و رستورانها هم غذاها با کیفیتی ارائه میدهند
ازلان در مورد غذاهای ایرانی میگوید: «به عنوان فردی از کشوری با غذاهای پرادویه؛ برای علاقهمندشدن به غذاهای ایرانی که خیلی طعم متعادلی از این نظر دارند باید خودم را تطبیق میدادم و عادت میکردم به خوردن آنها. در ایران باید زمانی بگذرد تا با خوردنیها ارتباط برقرار کنی و حالا پس از گذشت زمان من به خوردن آنها عادت کردم و غذاهای ایرانی را دوست دارم.»
او از این که شانس زیادی برای امتحان کردن غذاهای خانگی ایرانی نداشته متاسف است اما از آب گوشت، قرمه سبزی، چلو کباب و کباب کوبیده به عنوان غذاهایی که به یاد دارد نام میبرد همچنین میگوید که عاشق زیتون پرورده است که متاسفانه در مالزی نمیتواند بیابد همچنین از پیتزاهای ایرانی خیلی تعریف میکند.
اما ازلان در این زمینه به نکته جالبی اشاره میکند. او میگوید: «در دهمین سفرم به ایران مشاهده کردم که «فست فود»ها مثل قارچ در سراسر ایران به خصوص شمال ایران رشد کرده در صورتی که غذاهای ایرانی از کیفیت خوبی برخوردار هستند و رستورانها هم غذاها با کیفیتی ارائه میدهند. اما این جای تاسف دارد که مردم به سوی فست فود جذب شدهاند شاید باید روی غذاهای ایرانی تبلیغات بیشتری بشود و قیمتها کاهش بیدا کند.»
گفت وگوی من با ازلان کمی طولانی شد او از مردم ایران گفت و تعجبشان از این که او چرا سفر به ایران را انتخاب کرده است. او درباره مردم ایران میگوید: «ایران مهماننوازترین مردم دنیا دارد. آنها مرا به خانههایشان دعوت کردند و بسیار به من کمک کردند. مردم گیلان و مازندران، تبریز را خیلی دوست دارم همچنین مردم شیراز و البته باید بگویم که تمامی مردم ایران رفتاری دوستانه دارند.»

ازلان از صنایع دستی ایران گفت و یادگارهایی که از ایران با خود به همراه آورده است. همچنین از مشکلاتی که گردشگران در ایران با آن روبرو هستند. او مشکل ویزا را یکی از اساسی ترین مشکلات گردش گران خارجی در ایران میداند همچنین تاکید میکند که زیرساختهای گردشگری در ایران باید برای گردشگران بهبود یابند تسهیلاتی که اکنون در پائینترین حد خود قرار دارند. هر چند که او این کمبود تسهیلات را شانسی برای خود میداند که توانسته با دیگران ارتباط برقرار کند.
او همچنین میگوید که ایران کشوری است که دیدنیهای زیادی دارد و مسوولان گردشگری ایران باید درزمینه توسعه گردشگری و معرفی ایران به جهان تلاش زیادی بکنند هرچند که به نظر میرسد سیاستهای دولت چندان بر این مبنا قرار نگرفته است.
او همچنین از این که تعداد کمی در ایران میتوانند به زبان انگلیسی صحبت کنند یا بنویسند و این مساله ارتباط برقرار کردن و حفظ ارتباط را مشکل میکند سخن میگوید و نیز از محدودیت استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و همچنین از علاقهاش به فیلمهای ایرانی. او به خوبی با سینمای ایران آشناست؛ مجید مجیدی را به خوبی میشناسد و فیلمهای کیارستمی و مخملباف را دیده است و کلی فیلم ایرانی با زیرنویس دارد که به داشتن آنها میبالد.
ازلان میگوید: «اگر بخواهم مقایسهای داشته باشم با سینمای مالزی، اینجا بسیاری از کارگردانان هستند که از محدودیتهای حاکم بر فضای ساخت فیلم اینجا (منع بوسیدن و …) گله دارند و میگویند که نمیتوانند مثل فیلمهای هالیوود پیشرفت داشته باشند اما اگر به فیلمهای سینمای بینالملل ایرانی نگاه کنیم میبینم که آنها محدودیتهای بیشتری دارند و در فیلمها حتا در خانهها باید زنان روسری به سر کنند و مردان و زنان هیچ تماسی نمیتوانند با هم داشته باشند اما آنها این شرایط را مدیریت میکنند و از همه این محدودیتها عبور میکنند بنابراین اگر خلاقیت وجود داشته باشد این محدودیتها تاثیری ندارد.»
او میگوید که جهانیان از این سبب فیلمهای مستقل ایرانی را دوست دارند که با توجه به درهای بسته ایران، زندگی درون ایران را به آنها مینمایاند هرچندکه ممکن است همه واقعیت نباشد اما بخشی از زندگی ایرانی است.

و وقتی از موسیقی ایرانی از او پرسیدم گفت که آثار شادمهر عقیلی را خیلی دوست دارد چون وقتی ایران بوده مدام آن را میشنیده و برایش خاطرهانگیز است.
برای ازلان تبریز یکی از دیدنی ترین شهرهای ایران بوده است و می گوید اگر باز به ایران برود هرگز دیدن این شهر را از دست نمیدهد. هوای مطبوع و خنک تبریز، بازار بزرگ آن همچنین غذاها و شیرینیهای ویژه این شهر از جاذبههای تبریز برای این معمار مالزیایی بوده است.
او میگوید که باز هم علاقهمند است که به ایران سفر کند و از شهرهایی مثل کاشان و همدان که قرار بوده دیدن کند اما نتوانسته، دیداری داشته باشد.
با ازلان بسیار از ایران سخن گفتیم و من در پایان گفت و گو بار دیگر چشمانم از شوق داشتن چنین سرزمینی اشکالود شد، سرزمینی که بسیاری از غیر هموطنان این گونه عاشقانه دوستش دارند.

عکس های ازلان از ایران که در مجلات و مسابقات بین المللی شرکت کرده است
به او میگویم که او سفیر خوبی برای تبلیغ ایران به هموطنانش و جهانیان است و او پاسخ میدهد که بسیاری با دیدن عکسهای او به سفر به ایران علاقهمند شدهاند.
ازلان می گوید: «من تلاش دارم که چشم مردم را باز کنم تا درست قضاوت کنند. من این حق را دارم که راجع به کشورها چیزی بگویم چون در آن کشورها به عنوان گردشگر بودهام یا زندگی کردهام اما این که با خواندن یک مطلب از روزنامه بگویم این کشور بد است یا خوب است قضاوت درستی نیست.»
گفت و گوی کامل با ازلان هاشم، آرشیتکت مالزیایی را از اینجا بشنوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر