
خبرهای رسیده از زندان اوین حاکی از وضعیت جسمانی نگران کننده ی سید مصطفی تاج زاده است.
به گزارش خبرنگار کلمه، سید مصطفی تاج زاده، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، که ۹ ماه پیش در پی شکایت ۷ نفر از سردار مشفق دوباره به زندان اوین برگردانده شد، اکنون در شرایط جسمی نا مساعد به سر می برد.
وی که در ظاهر برای اجرای ۶ سال حکم تغزیری خود به اوین بازگردانده شده بود، از همان ابتدا با دخالت اطلاعات سپاه، به جای بند عمومی سیاسی به سلول متعلق به حفاظت اطلاعات زندان منتقل شد.
معاون سیاسی وزارت کشور دولت سید محمد خاتمی، در سلول دوالف مدتی را با محمد نوری زاد گذراند. اما پس از عاشورا و در پی اعتصاب غذای نوریزاد و انتقال وی به بیمارستان، دوباره مدت ها به صورت انفرادی در سلول نگهداری شد.
بر اساس گزارش های منابع موثق از سوی سبزهای گمنام در زندان، تاج زاده چند ماه نیز با یکی از محکومان که به ناراحتی روانی دچار بود هم سلول شد. اقدامی که از نظر زندان بان ها و زندانیان به مراتب از سلول انفرادی دشوارتر است و برای تشدید شکنجه و اعمال فشار بیشتر به زندانی سلول انفرادی تلقی می شود.
بنا بر این گزارش، در روزهای اخیر زندانیانی که سید مصطفی تاج زاده را به صورت اتفاقی هنگام جابجایی دیده اند به شدت از وضعیت وی ابراز نگرانی کرده اند.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب، در ۲ سال گذشته حداقل ۱۵ ماه در سلول انفرادی و ۲ نفره نگهداری شده که ۱۱ ماه آن مصداق روشن شکنجه سلول انفرادی و یا شکنجه ی تشدید شده ی سلول انفرادی بوده است.
به گفته ی کارشناسان و فعالان سیاسی، رفتار ماموران سپاهی مراقب تاج زاده نیز با وی بسیار بد است و شیوه برخورد اطلاعات سپاه با این چهره ی شناخته شده ی سیاسی کاملا جنبه ی انتقام گیری پیدا کرده است.
دیپلماسی ایرانی در یادداشتی به قلم سارا معصومی، به ارزیابی بحران شکل گرفته در روابط ایران و اعراب پرداخت و نوشت:
سناریوی رویارویی ایران و اعراب این روزها پررنگتر از گذشته شده است. از محافل خصوصی اعراب تا نشستهای رسمیشورای همکاری خلیج فارس همه جا از نقش ایران در ناآرامیهای منطقه ای بخصوص بحرین سخن میگویند. نیروهای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به بحرین قشون کشی کرده اند و این در حالیست که رابطه دیپلماتیک میان تهران – منامه به پایینترین حد خود رسیده است.
وقتی زخم کهنه سرباز میکند
سابقه رابطه میان ایران و اعراب همواره دارای دو بعد در عیان و در خفا بوده است. بازیگرانی که در نقش سیاستمداران جهان عرب با لباسهای سنتی خود در تهران حاضر شدند و مقابل دوربینها دست دولتمردان ایرانی را در دست گرفته و از تعمیق روابط سخن گفتند، در پشت پرده سودای نابودی ایران را در سر داشتند. افشاگریهای ویکی لیکس تنها یکی از آینههای تمام نمای خصومتی بود که اعراب در پشت پرده با ایران داشته و دارند.
این بار اما موج تحولات در خاورمیانه و کشورهای شمال آفریقا به گونه ای پیش رفت که اعراب تصمیم گرفتند شمشیر پنهان شده در غلاف را عیان کنند. روزی که در تونس جرقه خیزشهای عمومی به ظاهر و در شکل نمادین آن با خودسوزی یک فروشنده دروه گرد به نشانه اعتراض به سیستم حکومتی زده شد هیچ کس باور نمیکرد که حتی این اعتراضهای عمومی در تونس به وداع بن علی از قدرت منتهی شود. بن علی رفت اما شیطنتهای الجزیره تا بدانجا تب انقلاب را در دل چوانان عرب زنده کرد که دومینوی تغییرات در خاورمیانه شکل عملی به خود گرفت.
بازی به مصر که رسید نفس اعراب بخصوص خاندان سعود در عربستان در سینه حبس شد. حسنی مبارک به دلیل موافقت با طرح آشتی با اسرائیل و البته مخالفت عیان با ایران برای اعراب که ماسک دوستی با تهران بر چهره داشتند، قهرمانی بود خوش قد و بالا.
در کمال ناباوری حمایت رفیق شفیق و استراتژیک مصریها یعنی ایالات متحده از حسنی مبارک تنها چند روز طول کشید و باراک اوباما دموکرات که جمعیت را در میدان تحریر قاهره دید به این باور رسید که باید پشت مبارک را خالی کرده و تخم مرغها را از سبد وی خارج کند.
خاندان سعود که با بهت این معامله بی سابقه واشنگتن با قاهره را به نظاره نشسته بودند گمان میکردند که بازی در مصر به پایان خواهد رسید. ناگهان اما زنگها در بحرین و البته شرق عربستان به صدا درآمد. خاندان سعود این بار منتظر ناز و کرشمه پردازیهای ایالات متحده نماند و نیروهای خود را در قالب عضو شورای همکاری خلیج فارس به منامه فرستاد.
این بازی درست در زمانی به نیمه دوم و این بار در زمین منامه رسید که آمریکاییها در لیبی در حال بمباران طرابلس و تلاش برای بیرون راندن قذافی بودند. شبکه الجزیره تصاویر کشتار مردم بنغازی و معترضان در لیبی را بیست و چهار ساعته پوشش داد اما دریغ از پوشش خبری در خور این شبکه از حوادث بحرین.
شیعیانی که در بحرین اکثریت را در اختیار دارند اما عملا به عزلت نشینی در بعد سیاسی و اقتصادی گرفتار آمده اند، ابتدا بر لزوم اصلاحات تاکید داشتند جنایت خاندان آل خلیفه تا بدانجا بالا گرفت که اکنون اعضای اپوزیسیون داغ عزیزان خود را بر سینه دارند و نمیتوانند حاکمیت قاتلان قربانیان بر خود را تحمل کنند.
در این میان عربستان سعودی برای توجیه حضور در بحرین دست به دامان ایران شد. ایران، بهانه ای بود خوب تا حضور نیروهای نظامی دیگر کشورهای عربی در منامه توجیه شود. اعضای شورای همکاری خلیج فارس در چند نشست چندین بار بیانیههای شدید اللحن در خصوص ایران صادر کردند. تهران به دخالت در امور داخلی بحرین متهم شد و البته شوراندن شیعیان عربستان سعودی. این اتهامزنیها تنها در حد جدال لفظی باقی ماند و هیچ گاه خاندان سعود نتوانستند با مدارک مستدل دخالت نظامی یا راهبردی ایران در ناآرامیهای بحرین را اثبات کنند.
تنش در رابطه میان ایران و عربستان به بالاترین حد خود رسیده است. در هر دو کشور دو گروه در خصوص این ناآرامیها اظهارنظر میکنند. طیفی که خواهان در روز شمشیر کشیدن بر هم هستند و حتی تهدید به جنگ میکنند و گروه میانه رویی که بر لزوم عقلانیت سیاسی در مواجهه دو همسایه و برادر دینی تاکید دارند. کم نیستند تحلیلگرانی که ادعا میکنند ایران با دور نگاه داشتن دست نظامی خود از ماجراها در منامه در دراز مدت برنده این میدان خواهد بود و ریاض با آلوده کردن دست خود به خون مسلمانان در منامه تنها و تنها شکست را تجربه خواهد کرد.
جاخالی آمریکا و ترس اعراب
رهبری جبهه عربی تازه شکل گرفته مقابل ایران را این بار عربستان سعودی در اختیار دارد. کشوری که با افول شاید موقت مصر در صحنه راهبردی جهان عرب به نوعی حرفی برای گفتن و نقشی برای ایفا کردن برای خود تعریف کرده است. اگر تا دیروز پشت خاندان سعود در ریاض و آل خلیفه در بحرین به روسای جمهوری آمریکا گرم بود اکنون در کاخ سفید مردی نشسته است که برای پیروزی در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری کشورش دورخیز بلندی دارد و نمیتواند با حمایت از دیکتاتورهای جهان عرب کارنامه خود را با دستان خود سیاه کند.
آنچه در قاهره حسنی مبارک مصری تجربه کرد درس عبرتی بود برای خاندان سعود. مبارک به دست نیروهای انقلابی سپرده شده و این روزها خبر بیهوشی او در حین بازجوییهای فشرده و انتقالش به بیمارستان در صدر اخبار بین المللی قرار دارد. در این فضا ملک عبدالله از عربستان سعودی چون بید بر سر قدرت خود میلرزد . واشنگتن دیگر آن دو دو تا چهارتاهای استراتژیک قبلی را ندارد.
در لیبی آمریکاییها دست در دست اروپا حمله به کشور معمر قذافی را آغاز کردند. این حمله با آنچنان پوشش خبری استراتژیکی همراه شد که آنچه در بحرین گذشت به چشم نیامد. کشورهای حاشیه خلیج فارس همچنان پرونده ایران را باز نگاه داشته اند. اعراب به خوبی دریافته اند که ایران ۳۲ سال است رگ خواب امریکاییها در دنیای سیاست به حساب میآید.
شورای همکاری خلیج فارس که تا چندی پیش بیشتر نقش نمادین و سفره ای برای گپ و گفتگوهای اعراب را بازی میکرد این بار تبدیل به دایره ای بسته برای اجماع اعراب بر سر ایران شده است. ۴۸ ساعت پیش بود که تازه ترین بیانیه این گروه باز بر محور ایران چرخید. اعراب ایران را به انجام “اقدامهای تحریک آمیز” متهم کردند و از ایران خواستند که به این روند پایان دهد.
تعلل آمریکا، تعجیل بحرینیها
پس از بیانیههای متداوم شورای همکاری خلیج فارس وزیر امور خارجه بحرین در تازه ترین موضعگیری خود باز ایران را در راس هرم تقسیم تقصیرها قرار داد.
شیخ خالد بن احمد آل خلیفه این بار هم تاکید کرد که نیروهای عربستان سعودی و امارات عربی متحده که برای کمک به فرونشاندن قیامهای خیابانی بحرین به این کشور فراخوانده شدهاند تنها زمانی خارج خواهند شد که هر گونه تهدید خارجی مرتبط با ایران وجود نداشته باشد.
گفت و گو با خبرنگاران در حاشیه کنفرانسی در امارات عربی متحده بهانه ای شد تا شیخ خالد باز هم بحث ایران را پررنگ کند: نیروهای سعودی در بحرین حضور ندارد، آنها نیروهای شورای همکاری خلیج فارس هستند و هنگامی بحرین را ترک میکنند که کاری در خصوص تهدید خارجی نداشته باشند. تهدید خارجی ما هم یک کشور منطقهای است و یک سوءتفاهم کامل بین شورای همکاری خلیج فارس و ایران است. این یک تهدید است.
وزیر خارجه بحرین ادامه داد: من در اینجا انگشت اتهام به سوی کشوری نمیگیرم، اما آنچه ما از جانب ایران میبینم علیه بحرین، عربستان سعودی، کویت، اشغال جزایر امارات، اوضاع را مثبت نمیکند. این کشور تهدید مداوم خود را حفظ میکند و در حال پیشرفت آن است.
بحرینیها در حالی بر دخالت ایران اصرار دارند که سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در تازهترین کنفرانس خبری خود زمانی که از وی در خصوص نقش ایران در مناقشه داخلی بحرین سوال شد، ترجیح داد عنان کلام را به میانه روی بسپارد و تاکید کرد که نقش ایران در این کشور “کمتر سازنده” است. این اختلاف در رویه منامه و واشنگتن در مواجهه با ایران حاکی از احتمال تلاش آمریکا برای کاستن از تنش و خودداری از ورود به جنگ چهارم در منطقه پس از افغانستان، عراق و لیبی است.
شورای امنیت قضاوت کند
البته بازی واژگانی اعراب به این هشدارهای تکراری ختم نشد. این بار در این بیانیه پای شورای امنیت سازمان ملل متحد هم به بازی باز شد. اعراب خواهان ارجاع پرونده دخالتهای ایران در بحرین و دیگر کشورهای عربی به شورای امنیت شدند.تهران از منظر اعراب نگران کرسی تاج و تخت کشوری است که برای ایجاد نفاق میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از هیچ تلاشی فروگذار نیست.
در سکوت کاخ سفید نشینها، اعراب خود فرمان بازی را در دست گرفته اند. همزمان با انتشار بیانیه جدید شورای همکاری خلیج فارس خاندان سعود مستقیم و جدا از این ساختار واحد عربی بر ایران تاختند.
قطع رابطه دیپلماتیک با ایران و فراخواندن سفرا از تهران نخستین هشدار رسمی و مستقیم ریاض به دولتمردان ایرانی است. تظاهرات معترضان به دخالت نظامی عربستان در بحرین مقابل سفارتخانه این کشور در تهران در حقیقت کاسه صبر خاندان سعود را لبریز کرد.
اگر تا دیروز این دومینوی خیزشهای مردمی در خاورمیانه و جهان عرب بود که به راه افتاده بود این بار دومینوی ایران گریزی در کشورهای حاشیه خلیج فارس به نوبت تکرار میشود. همزمان با آغاز ناآرامیها در بحرین، کویت هم شیطنت خاص خود در مواجهه با ایران را آغاز کرد. انهدام شبکه جاسوسی ایران در کویت برای چند روز بر اخبار جاری در بحرین و مشارکتهای اعراب سایه انداخت.
تب پایان دادن به روابط دیپلماتیک با ایران در کشورهای حاشیه خلیج فارس به شدت بالا گرفته است. کویت نیز به نوعی تهدید به استفاده از این ابزار کرده است. اعراب با توجه به اعتراضهای عمومی در ایران به دخالتهای این کشورها در بحرین و سرکوب شیعیان داعیه دار عدم تامین امنیت سفارتخانههای خود از سوی ایرانیان هستند.
در این فضا گویا دولتمردان ایرانی هم در کنترل تنش با اعراب چندان موفق عمل نکرده اند. در شرایطی که محمود احمدی نژاد امریکا را مسبب این تنش و عامل اختلاف افکنی میان ایران و اعراب میداند، روح الله حسینیان نماینده مجلس ایران از الزام بررسی گزینه حمله نظامی به عربستان سخن گفته است. رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه ایران هم در سخنانی به منظور کاهش تنش با همسایگان عرب تاکید کرد که اختلاف میان ایران و اعراب در حقیقت آرزوی دیرینه آنهایی است که به دنبال ایجاد نفاق در جهان اسلام هستند.
ایران نیز در پاسخ به پیشنهاد اعراب به شورای امنیت برای بررسی پرونده دخالتهای ایران در کشورهای عربی ، بیکار ننشست و توپ اعتراضهای خود را در زمین این شورا انداخت. ایرانیها نیز در این مقام تاکید کردند که اکنون وظیفه شورای امنیت است که مانع از کشتار بیشتر معترضان یمنی شود.
سوریه نیز به تنور داغ بحث میان ایران و اعراب افزوده است. سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده، مارک تونر، هفته گذشته تاکید کرد که اسناد و مدارکی وجود دارد دال بر کمک ایران به دولت سوریه در سرکوب معترضان.
پیش از این اظهارات هم رابرت گیتس در جامه وزیر دفاع دولت ایالات متحده در تور خاورمیانه ای خود نسبت به قدرت گیری القاعده و ایران در منطقه هشدار داده بود. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز نتوانست دل نگرانیهای خود را از پررنگتر شدن نقش ایران پنهان نگاه دارد و ابراز امیدواری کرد که بهار دموکراسی در جهان عرب به معنای زمستان ایران باشد.
سعد حریری نخست وزیر سابق لبنان هم که از ابتدای امر مهره عربستان سعودی در بیروت بود نسبت به دخالتهای تهران در بیروت هشدار داده بود. با وجود فضای مسموم حاکم بر روابط ایران و اعراب بسیاری از تحلیلگران احتمال جنگ میان این دو را بسیار دور از ذهن میدانند. آغاز این جنگ برای هر دو طرف تبعاتی دارد که مهار آن در توان هیچ کدام نیست.
نماینده محلات و دلیجان با بیان اینکه ۱۳ هزار کارگر شهرستان دلیجان از خدمات درمانی و بیمه تامین اجتماعی محروم هستند، گفت: متاسفانه با وجود گفت وگوهای زیاد با مسئولان ذیربط هنوز اقدامی در این باره صورت نگرفته است.
به گزارش خانه ملت، علیرضا سلیمی گفت: محرومیت طبقه گارگران و طبقه ای که توان پرداخت هزینه درمان را ندارد، از خدمات درمانی مشکلات فروانی برای این قشر ایجاد کرده است، به طوری که کارگران ما مجبور هستند به بیمارستان دلیجان مراجعه کنند و هزینه بالاتری را پرداخت کنند.
وی ادامه داد: ما در شهرستان محلات در تمامی روزهای هفته پزشک متخصص نداریم ، البته وزیر بهداشت دراین باره قولهایی داده است که امیدواریم هرچه سریع تر محقق شود.
نماینده محلات و دلیجان در مجلس گفت: در طی سفرهای دولت به محلات، قول احداث مجتمع رفاهی برای آبگرم محلات داده شد، ولی در حال حاضر فقط چند سوئیت توسط وزرات رفاه ساخته شده است، امیدواریم با توجه به قولهایی که هیات دولت برای احداث این مجتمع داده است احداث این مجموعه رفاهی نیز تکمیل شود.
سلیمی افزود: آب شرب محلات و روستاها با مشکل جدی روبهروست که امیدواریم هرچه سریعتر این مشکلات رفع شود.
یکی از خوانندگان کلمه با ارسال مطلبی درباره پشت پرده افزایش قیمت طلا و سکه؛ مدعی شده که هیچ کس به اندازه بانک مرکزی از گرانی طلا سود نمیکند. او نوشته است:
در روزهای اخیر شاهد افزایش بی سابقه قیمت سکه طلا بودیم. اما سوال اینجاست که این افزایش قیمت از کجا سرچشمه میگیرد و چرا مهار نمی شود؟ سعی می کنم که به زبان ساده دلایل این افزایش قیمت را توضیح دهم:
در سالهای اخیر، حکومت ایران و در راس داستان، بانک مرکزی، به دلیل مواجه شدن با تحریم ها و خطر بلوکه شدن دارایی های ارزی، اقدام به تبدیل ارزهای ذخیره کشور به طلا نموده است. به صورتی که در طی دو سال اخیر ذخایر ارزی از ۱۰۰ میلیارد دلا به ۶۴ میلیارد دلار کاهش پیدا کرده و در عین حال ذخایر طلای بانک مرکزی افزایش چشمگیری داشته است. به گونه ای که تنها در سال گذشته ۳۰۰ تن طلا وارد ایران شده است. در واقع نظام پولی ایران از یک نظام شناور، تبدیل به یک نظام پایه طلا تبدیل شده است. نکته جالب چنین نظامی این است که این نظام باید قیمت طلا را ثابت نگه دارد. چیزی که در ایران اصلا دیده نمی شود.
اما دلیل این قضیه چیست؟ بانک مرکزی به عنوان بازیگر اصلی بورس طلای ایران در دو سال گذشته، در واقع با بالا بردن ناگهانی قیمت طلا به وسیله عدم عرضه آن و فروش ناگهانی طلای خود، علاوه بر ایجاد نواسانات شدید در بازار طلا، سود قابل توجهی را نیز به جیب زده.
در واقع این ارگان، با حمایت مستقیم دولت، اقدام به افزایش دارایی خود از طریق کاهش دارایی مردم نموده است. به زبان ساده بانک مرکزی با گول زدن مردم از طریق افزایش تدریجی قیمت سکه و کاهش ناگهانی قیمت آن، از مردم کنده و به خود رسانده است.
بانک مرکزی تا کنون حداقل سه بار از این حیله استفاده نموده است. در پایان کار هم سکه های ذخیره شده خود را با عنوان سکه های جدید به خورد بازار می دهد تا از این طریق حداکثر سود خود را رقم بزند. امیدوارم مردم از افتادن مجدد در این دام بزرگ اجتناب کنند و گول سودهای اندک ابتدای کار را نخورند، زیرا ضرر هنگفتی در پی این سودهاست.
آیتالله جوادی آملی با هشدار نسبت به اینکه مساجد به جای حل اختلاف، خود منشأ اختلاف شوند، تصریح کرد: نباید مسجد را به سمتی هدایت کرد که آسیب ببیند. کار مسجد این است که مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کند اما این که به چه کسی رای بدهیم، کار مسجد نیست. اگر در مسجد گفته شود که به فلان شخص رای دهید، جایگاه واقعی مسجد دچار آسیب میشود. آن وقت مسجدی که برای حل اختلاف نقش موثری دارد، زمینهای برای بروز اختلاف میشود.
به گزارش ایسنا به نقل از بنیاد علوم وحیانی اسراء، این استاد حوزه علمیه در دیدار دستاندرکاران، مشاوران و پیمانکاران سازمان عمرانی مناطق شهرداری تهران، محراب را چشم مسجد عنوان کرد و گفت: به این دلیل برای مسجد، رو به روی کعبه، محراب درست میکنند زیرا این محراب به منزله چشم آن بناست و بر اساس آن، چشم نمازگزاران هم متوجه کعبه است.
وی اولین دشمن انسان را خودخواهی دانست و با ذکر مثالی در این زمینه افزود: سالانه حدود هشت میلیون پرونده در مراجع قضایی تشکیل میشود که هفت میلیون آن مربوط به خودخواهی و غرور و رعایت نکردن آداب و حقوق است.
جوادی آملی محراب مسجد را مکانی برای جنگ با دشمن درون و بیرون دانست و تصریح کرد: اولین دشمن ما، درون ماست و اگر از شر خودمان نجات یافتیم، از دشمن بیرونی در امان هستیم.
این استاد حوزه تاکید کرد: وقتی خودمان را ساختیم، اگر بیگانه خواست به مرز و بوم ما حمله کند، دفع او آسان است و هیچ راهی برای نفوذ بیگانه وجود نخواهد داشت.
وی گفت: جامعه باید به سمتی حرکت کند که وقتی انسان وارد مرکزی میشود که محراب دارد، هم با دشمن درون خود بجنگد و هم با دشمن بیرون.
جوادی آملی با طرح این سوال که چرا محراب که چشم مسجد است به طرف کعبه بنا میشود؟ اظهار کرد: خدای سبحان کعبه را بیت عتیق معرفی کرد و فرمود «وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیق». معنای عتیق هم «آزاد» است؛ یعنی مسجد مکان آزادی است.
این مفسر قرآن کریم یادآور شد: وقف در اسلام دو قسم است؛ یک قسم آن این است که اصل ملکیت محفوظ است و اگر ضرورتی رخ داد می توان این ملک را فروخت و جای دیگر خرید اما مسجد از قسم دوم وقف است که تحریر رقبه است و کسی که زمین را برای مسجد وقف میکند، این زمین را آزاد کرده است. برای اینکه چشم این مسجد به کعبه است و کعبه هم آزاد است.
وی تاکید کرد: کسی که در عمره یا حج دور این بیت عتیق میچرخد، درس آزادی یاد میگیرد وگرنه به مکه نرفته است.
جوادی آملی ادامه داد: محور اصلی مسجد آن است که چشمش به سمت بیت عتیق است و خود مسجد هم ملک کسی نیست و آزاد است؛ کسی که آزاد باشد، مسجدی است و کسی که مسجد میسازد، در حقیقت بیت آزادی میسازد.
این استاد حوزه در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به یک جریان تاریخی از دوران حکومت مغول بر ایران، بر ناکارآمدی مکتب ایرانی تاکید کرد و افزود: ما در ایران دوران فراز و فرود را پشت سر گذاشتهایم. هیچ دورهای بدتر از دوره مغول نبوده است. در همان دوران مرد بزرگی همچون خواجه نصیر در ایران بود. او توانست در مراغه رصدخانه بسازد و دانشمندان علوم عقلی را شناسایی کند که در کنارایشان گروه دوم شکل گرفت و جناب خواجه آنها را در رصدخانه مراغه مستقر کردند. گروه سومی هم وجود داشتند؛ بردگانی بودند که برای مختصر مطامع دنیا، خودشان را به حکومت آدمکش مغول نزدیک کردند.
وی تصریح کرد: این همان دوران مکتب ایرانی بود که چیزی برای مردم نداشت اما این اسلام بود که شرف و عظمت و جلال و شکوه به ایران داده است.
جوادی آملی گفت: برای این که اگر لااقل نظیر خواجه طوسی نشدیم، نظیر گروه دوم شویم و به چاه گروه سوم نیفتیم، به یک پایگاهی نیاز داریم. مسجد همان پایگاه است و باید این گوهر اصیل را حفظ کنیم و آن را به راحتی از دست ندهیم.
این استاد حوزه با توصیههایی به دستاندرکاران امور مساجد برای حفظ جایگاه واقعی مسجد، تاکید کرد: نباید مسجد را به سمتی هدایت کرد که آسیب ببیند. کار مسجد این است که مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کند اما این که به چه کسی رای بدهیم، کار مسجد نیست.
وی افزود: برای این که خصوصیت مسجد باقی بماند، باید حرفهایی که در مسجد بیان میشود، در رابطه با حفظ نظام و مملکت و اسلام باشد ولی اگر در مسجد گفته شود که به فلان شخص رای دهید، جایگاه واقعی مسجد دچار آسیب میشود. آن وقت مسجدی که برای حل اختلاف نقش موثری دارد، زمینهای برای بروز اختلاف میشود.
جوادی آملی یادآور شد: مسجد برای تامین اخلاق و عقاید مردم است و نباید کاری کرد که این عقیده و اخلاق را اگر ارتقا نمیدهد، تنزل دهد.
این استاد حوزه گفت: کعبه با اینکه چهاردیواری ساده است ولی با بهترین نیت ساخته شده و دو پیغمبر کارگری آن را به عهده گرفتند و تکتک سنگها و گلها را با این جمله قرآنی «وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا» روی هم گذاشتند؛ لذا مساجدی که چشمشان به طرف کعبه است باید با زمزمه «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا» ایجاد شود تا ثمربخش باشد.
وی با یادآوری این نکته که انسان باید جایی نماز بخواند که او را از زر و زیور باز دارد، افزود: مسجد جایی است که به انسان درس آزادگی و شرف و کرم و تقوا عطا میکند و وسیله حرب با دشمن درون و بیرون است.
دبیر اجرایی خانه کارگر استان قزوین فاش کرد که به دلیل مشکل نقدینگی و تولید، بیش از ۱۰۰ واحد صنعتی در استان با مشکل جدی رو به رو هستند.
به گزارش مهر، عیدعلی کریمی عصر سهشنبه در جمع خبرنگاران رسانههای گروهی با اشاره به مشکلات واحدهای کارگری استان، گفت: در سالهای اخیر بدلیل بیتوجهی مسئولان مشکلات واحدهای صنعتی هنوز به طور کامل حل نشده و حدود ۱۰۰ واحد با مشکلات پرداخت حقوق و کاهش تولید مواجهند.
کریمی خاطرنشان کرد: بدلیل ورود دان آلوده متاسفانه ۲۰ واحد مرغداری در استان تعطیل شده و بیش از ۲ هزار نفر کارگران شاغل در این واحدها بیکار شدهاند که جای نگرانی دارد.
وی گفت: از مجموع ۱۰۰ واحد مشکلدار استان حدود ۲۰ واحد با عدم پرداخت حقوق کارگران از ۲ ماه تا ۲۴ و۴۰ ماه حقوق روبروست و برخی واحدها نیز نیمهتعطیل و بلاتکلیف و برخی هم تعطیل شده است.
کریمی در خصوص تناقض در آمار واحدهای مشکلدار از سوی مسئولان استان گفت: از نگاه ما وقتی یک واحد نتواند ۳ ماه حقوق کارگران خود را پرداخت کند بحرانی و مشکلدار است اما برخی مسئولان این موضوع را قبول ندارند.
این فعال جامعه کارگری تصریح کرد: واحد بزرگ لوازم خانگی با ۸۰۰ کارگر و شرکتهای بزرگی مانند تاژ، مهرام و اشکان چینی با مشکلات جدی مواجهند و اگر مسئولان در این مسأله تصمیمگیری نکنند تعطیلی آنها جدی است.
وی گفت: در سال جدید حدود ۲۰ هزار کارگر به کارهای قبلی خود بازنگشتهاند که حدود ۳ تا ۴ هزار نفر آنها بدلیل تعطیلی کورههای آجرپزی بیکار شدهاند.
۳۰۰ واحد صنعتی در استان مشکل نقدینگی دارند
دبیر اجرایی خانه کارگر استان قزوین گفت: حدود ۳۰۰ واحد صنعتی در استان مشکل نقدینگی دارند و برخی نیز با تعدیل نیرو ادامه کار میدهند و برخی بدلیل مدیرت نامناسب با بحران روبرو شدهاند.
کریمی نوع واگذاریها را غیراصولی دانست و افزود: واگذاری برخی واحدها به افراد غیرمتخصص موجب بروز برخی مشکلات در سالهای اخیر شده بطوری که مجتمع بزرگ گوشت زیاران که اخیرا دوباره به سازمان خصوصیسازی عودت داده شد نه تنها مشکل کارگران را حل نکرده بلکه فقط دنبال بازخرید کردن کارگران است.
وی گفت: چگونه واحدی که قادر به پرداخت حقوق کارگران خود به مدت ۲ سال نشده است بیش از۴۰ میلیارد تومان برای بازخرید کردن ۱۱۶ نیرو هزینه میکند اینها مسائلی است که مسئولان کشوری و استانی باید به آن رسیدگی کنند.
وی تصریح کرد: زیاران از بزرگترین و بهترین واحدهای صنعتی ایران و خاورمیانه و تنها واحدی بود که ضایعات نداشت و محصولات آن پیشفروش میشد اما امروز به این وضعیت دچار شده و تعطیل است.
کریمی اضافه کرد: برخی مدیران واحدها خودشان تجمعهای کارگری را هدایت میکنند تا به مسئولان بگویند مشکل دارند و بتوانند وامهای کلان بگیرند اما بطور ریشهای نمیخواهند مشکلات حل شود.
دبیر اجرایی خانه کارگر استان برای حل مشکلات واحدهای صنعتی استان هم راهکاری ارائه کرد و گفت: باید کمیتهای در استان تعیین و تشکیل شود تا با بررسی مشکلات از وقوع بحران در واحدها پیشگیری شود و نیز واحدهایی که دچار بحران شدهاند با دادن راهکار اجرایی نسبت به حل مشکلات مدیریتی و نقدینگی و یا تولید اقدام شود.
افزایش حقوق کارگران متناسب با تورم نیست
این فعال کارگری گفت: تورم واقعی بیش از ۱۲ درصد است اما حقوق کارگران ۲۷ هزار تومان اضافه ضده و با این روند کارگران امسال فقیرتر از سال قبل میشوند و درآمدهای آنان پاسخگوی مخارج نیست و مجموعههای شورای عالی کار شرمنده کارگران هستند..
وی در خصوص مشکلات برخی واحدهای صنعتی پس از هدفمندی یارانهها هم اظهارداشت: اگر ۳۰ درصد نقدینگی پیشبینی شده برای واحدها به صنعت تزریق نشود با ۱۰ برابر شدن هزینه گاز و افزایش قیمت برق خیلی از واحدها مجبور به افزایش قیمت کالا و یا تعدیل نیرو خواهند شد و روند تولید آنها با مشکل جدی رو به رو میشود.
ایجاد اشتغال با واردات ممکن نیست
کریمی به اعلام ایجاد دو میلیون و ۵۰۰ هزار شغل در سال جاری اشاره کرد و گفت: با واردات بیرویه تحقق این میزان شغل مشکل است در صورتی که باید واردات تنها در بخش کالاهای اساسی صورت گیرد تاذ بیکاری بیشتر نشود.
دبیر خانه کارگر استان در خصوص ایجاد ۶۰ هزار شغل در استان قزوین در سال گذشته خاطرنشان کرد: این که استاندار گفته با اجرای طرح مسکن مهر زمینه تحقق ۶۰ هزار شغل ایجاد شده کمی غیرمنطقی است چون اشتغال کارگران فصلی فقط آماری است و اشتغال پایدار و شناسنامهدار نیست.
وی افزود: در بخش صنعت فقط ۵ هزار شغل در استان ایجاد شده و شغل موقت هم در زمره مشاغل ثابت دیده شده است.
کریمی میزان بیکاری استان را بیش از ۱۵ درصد اعلام کرد و یادآورشد: مسئولان کارگری نرخ بیکاری را ۱۱٫۲ درصد اعلام کردهاند که با آمار ۱۰ هزار نفری دریافت کننده بیمه بیکاری این آمار هم جای تامل دارد.
کریمی گفت: در استان تنها ۱۷۰۰ واحد فعال داریم که ۵۰ درصد آنها با کمتر از نیمی از ظرفیت خود فعالیت میکنند که با پیگیری استاندار قزوین قرار است مسئولان آمار دقیقی واحدهای فعال، دارای مجوز و شاغلان را استخراج و اعلام کنند.
تیراندازی نیروهای پلیس یمن به سوی معترضان مخالف دولت در شهر تعز، یک کشته و چندین زخمی بر جا گذاشت.
به گزارش بی بی سی، این واقعه به دنبال درگیری های روز دوشنبه در شهر حدیده رخ می دهد که در جریان آن دهها تظاهر کننده مجروح شدند.
خبرگزاری فرانسه به نقل از سازمان دهندگان تظاهرات امروز گزارش داده که نیروهای امنیتی یمن چهار نفر از جمله یک عکاس خبری را بازداشت کرده اند.
لوموند فرانسه هم گزارش داده که شاهدان عینی گفتهاند امروز بار دیگر مخالفان حکومت علی عبدالله صالح در شهر تعز، واقع در جنوب صنعا، پایتخت این کشور به خیابانها آمدند اما مأموران امنیتی حکومت در محله القدحی، با گشودن آتش به روی آنان یک نفر را کشته و چندین نفر را مجروح کردند.
از دو ماه پیش که اعتراضات ضد دولتی در یمن آغاز شد تا کنون بیش از ۲۰۰ نفر کشته شده اند. با این حال مخالفان دولت همچنان پافشاری می کنند که علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری یمن باید از قدرت کناره گیری کند.
علی عبدالله صالح پیش از این گفته بود که برای انتقال مسالمتآمیز قدرت آماده است اما تنها در چارچوب قانون اساسی یمن؛ در حالی که نیروهای مخالف حکومت معتقدند کنارهگیری صالح شرط لازم برای هر راه حلی است.
قرار است شورای امنیت سازمان ملل متحد امروز برای بررسی بحران در یمن برای نخستین بار تشکیل جلسه دهد. همزمان انتظار می رود که امروز هیاتی از نمایندگان دولت یمن برای گفتگو با مقامات کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به ابوظبی سفر کنند.
این گفتوگو ها حول طرح شورای همکاری خلیج فارس برای پایان دادن به بحران در یمن خواهد بود که در آن پیشنهاد شده که آقای صالح قدرت را به معاون خود انتقال دهد. نمایندگان مخالفان دولت یمن هم روز یکشنبه گفتوگوهای مشابهی را در عربستان سعودی انجام دادند.
به عقیده کارشناسان، ابتکار شورای همکاری خلیج فارس برای یافتن راه حل مسالمتآمیز در یمن آخرین شانس و امکان برای جلوگیری از یک جنگ داخلی خواهد بود.
به دنبال تشکیل سه جلسه دادگاه برای نسرین ستوده به اتهام تظاهر به بی حجابی سرانجام شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب رای به محکومیت نسرین ستوده داد و او را مجرم شناخت.
به گزارش تغییر برای برابری، بر اساس حکم صادر شده وی به پرداخت جمعا ۵۰۰ هزار ریال معادل پنجاه هزار تومان محکوم شده است که براساس ابلاغیه ارسالی از طرف دادگاه قابل اعتراض است.
اتهام تظاهر به بی حجابی به دلیل عدم رعایت حجاب رسمی نسرین ستوده در پیام ویدئویی او اعلام شد. نسرین ستوده به دلیل ممنوع الخروجی نتوانسته بود در مراسم اهدای جایزه حقوق بشر ایتالیا حاضر شود و به همین دلیل پیام ویدئوی اش را برای پخش در مراسم ارسال کرده بود.
پیش از این در برخی خبرها به اشتباه پنج سال از ۱۱ سال حکم زندان برای نسرین ستوده را به اتهام اخیر او در مورد بی حجابی نسبت داده بودند در حالی که اساسا حکم آن اعلام نشده بود.
یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، کاهش ساعت اداری کارکنان دولت را برخلاف نص صریح قانون مدیریت خدمات کشوری و براساس نظرات شخصی و فردی دانست و از بررسی این موضوع در کمیسیون اجتماعی خبر داد.
صمد فدایی در گفتوگو با خانه ملت، با بیان اینکه معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهوری باید دلیل ابلاغ مجدد کاهش ساعت اداری را تشریح کند، اظهار کرد: این ابلاغیه خلاف نص صریح قانون مدیریت خدمات کشوری است که طبق آن ۴۴ ساعت کار موظف باید برای کارکنان دولت در نظر گرفته شود.
نماینده سنقر و کلیایی در مجلس، افزود: تنها در موارد استثنا مانند آلودگی هوا و یا ماه رمضان دولت این اختیار را دارد که ساعتهای ادارای را کاهش دهد، در غیر این صورت دلیلی نمیبینیم که دولت در این مسئله ورود پیدا کند.
مجلس مخالف کاهش ساعت اداری است
وی با تاکید بر اینکه کاهش ساعت کار اداری برخلاف قانون است، تصریح کرد: مجلس نیز با این قضیه مخالف است و کمیسیون اجتماعی به عنوان کمیسیون اصلی بررسی کننده این طرح به طور قطع این موضوع را بررسی خواهد کرد.
فدایی ادامه داد: کمیسیون اجتماعی نیز با کاهش ساعت اداری مخالف بود، چراکه معتقد است کاهش ساعت اداری با کار و نظرات کارشناسی باید صورت بگیرد و به تصویب مجلس برسد، در غیر این صورت اعمال نظر شخصی و فردی است ساعت اداری کم یا اضافه شود و به طور قطع دلیل قانعکنندهای پشت این تصمیم نیست.
معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس دولت به تازگی در بخشنامهای اعلام کرده است: نظر به نتایج مثبت حاصله از اعمال سیاستهای کاهش تردد وسایط نقلیه و به تبع آن کاهش آلودگی هوای تهران و تدام این رویه در جهت تضمین بهداشت و سلامتی شهروندان ساکن در کلانشهر تهران ساعات کار کارکنان همه دستگاههای اجرایی مستقر در کلانشهر تهران تا اطلاع ثانوی با رعایت نکات زیر از ساعت ۸ صبح تا ۱۴:۳۰ تعیین می شود.
این در حالی است که روز گذشته سازمان بازرسی کل کشور خواستار بازگرداندن ساعات کار کارکنان دولت به وضعیت قبل از آلودگی هوا شد. مصطفی پورمحمدی رییس این سازمان اعلام کرده که از دیوان عدالت اداری خواسته است مصوبه دولت برای تغییر ساعت کار ادارات دولتی را لغو کند.
خبرگزاری دولتی سوریه (سانا) دقایقی پیش از لغو حالت فوق العاده در این کشور خبر داد.
خبرگزاری رسمی سوریه اعلام کرد که کابینه این کشور، پس از حدود ۴۰ سال حالت فوق العاده در این کشور را لغو کرده است.
بدین ترتیب حکومت سوریه، به مهمترین عقبنشینی ممکن تن داده و خواسته اصلی معترضان را برآورده کرده است.
این موضوع، در هفتههای اخیر بارها در شعارهای تظاهرکنندگات مخالف دولت در سوریه مطرح شده بود. بشاراسد، رئیس جمهوری سوریه، نیز وعده لغو حالت فوق العاده با هدف پاسخگویی به خواسته های مردمی را مطرح کرده بود.
عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات، برای دومین بار اتهامات معاون اول احمدینژاد را رد کرد و تبرئه شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، در پی شکایت محمدرضا رحیمی، معاون حقوقی سابق و معاون اول فعلی احمدینژاد، از عبدالله رمضانزاده در دادگاه قم، دادگاه تجدیدنظر استان قم آقای رمضانزاده را از اتهام وارده تبرئه و برای او قرار منع تعقیب صادر کرد.
این شکایت رحیمی، به یک سخنرانی در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۷ در قم بر میگشت که رمضانزاده در آن گفته بود: «میخواهند کشور را با دروغ اداره کنند.» رحیمی این عبارت را مصداق توهین به رئیسجمهور دانسته بود که که دادگاه این اتهام را رد کرد.
قابل توجه است که رمضان زاده پیش از این هم به خاطر یک شکایت دیگر رحیمی در خصوص سخنرانیهایش درباره دولت احمدینژاد در شعبه ۱۰۸۳ دادگاه کارکنان دولت محاکمه شده بود که در آن پرونده نیز دادگاه ضمن رد اتهام، برای وی قرار منع تعقیب صادر کرد.
رمضان زاده در هنگام محاکمه در شعبه ۱۰۸۳ مطالب فراوانی در مورد سوء رفتار بازجویان و ضرب و شتم هنگام دستگیری بعد از انتخابات بیان کرده بود.
در محافل سیاسی گفته میشود که رمضانزاده مدارک فراوانی از تخلفات رحیمی در زمان استانداری کردستان در اختیار داشته که آنها را به رئیسی، معاون اول قوه قضاییه، تحویل داده است. رحیمی نیز که از این موضوع مطلع بوده، تهدید کرده که به هر نحو ممکن از رمضانزاده انتقام خواهد گرفت.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، منشأ تحولات اخیر منطقه را رشد آگاهی جوامع دانست و این آگاهی را نیز محصول ابزارهای اطلاعرسانی مدرن و جدّی گرفتن تحصیلات و کسب علم در دنیای امروز دانست. وی تاکید کرد که مسئولان در مسیری متناسب با این تحولات و با درک تغییرات در جامعه و تقویت اعتماد ملی، حرکت خود را تنظیم کنند.
به گزارش آفتاب، جمعی از نمایندگان دورههای پیشین مجلس شورای اسلامی صبح سهشنبه با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار کردند. آیتالله هاشمی رفسنجانی در این دیدار با اشاره به تحولات اخیر در منطقه، منشاء آن را رشد آگاهی جوامع عنوان کرد و گفت: این آگاهی که اکنون مشاهده میشود محصول ابزارهای اطلاعرسانی مدرن و جدّی گرفتن تحصیلات و کسب علم در دنیای امروز است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: جمهوری اسلامی ایران نیم قرن پیش این مرحله را پشت سر گذاشت.
ایشان با اشاره به تحولات در جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب تأکید کرد: با توجه به تجارب گذشته و همچنین اهدافی که برای آن انقلاب کردیم و با توجه به شرایط جدید در منطقه باید مسئولان بهتر از قبل در مسیری متناسب با تحولات و درک تغییرات در جامعه و تقویت اعتماد ملی حرکت خود را تنظیم کنند.
در ابتدای این دیدار چند نفر از نمایندگان پیشین مجلس در سخنانی به بیان مطالب روز و دغدغههای خود در خصوص نحوه اداره کشور پرداختند.
در ادامه بررسی و کارشناسیِ بودجه سال جاری، رییس کمیسیون تلفیق بودجه مجلس شورای اسلامی در اعتراض به روند بررسی غیر کارشناسی بودجه و همچنین فشارهای دستگاهها و لابی آنها برای تغییر در ارقام مصوب بودجه، برای کناره گیری اعلام آمادگی کرد.
به گزارش پارلمان نیوز، این اقدام که با مخالفت برخی نمایندگان و دلجویی و تلاش ابوترابی فرد برای انصراف از آن روبهرو شد، در اعتراض به فشارهای صورت گرفته از سوی دولت و حامیان آن برای تغییر جهت دادن ردیف های بودجه صورت گرفته بود.
بر پایه این گزارش، کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی در جلسه عصر دوشنبه خود مصوب کرد در صورت افزایش درآمد حاصل از فروش نفت خارج از آنچه در لایحه بودجه پیش بینی شده، دولت بتواند چهارده میلیارد دلار از این محل برداشت و صرف تقویت اعتبارات حوزه بهداشت و درمان وتقویت بنیه دفاعی و برخی امور دیگر کند.
به گزارش این منبع، کمیسیون تلفیق مجلس همچنین در مصوبه ای، بودجه مرکز رسیدگی به امور ایرانیان خارج از کشور را حذف کرد.
بر اساس این گزارش، دولت برای این مرکز در سال جاری ۱٨ میلیارد ریال اعتبار جاری و سیصد میلیارد ریال اعتبار عمرانی در نظر گرفته بود.
مرکز رسیدگی به امور ایرانیان خارج از کشورکه توسط اسفندیار رحیم مشایی تاسیس و اداره می شود از جمله مراکزی است که عملکرد آن مورد اختلاف مجلس و دولت بوده و طرح تحقیق و تفحصی نیز از سوی نمایندگان در مجلس تحت بررسی است.
گفتنی است روز گذشته در جریان بحث های کارشناسی بودجه، مسعود پزشکیان نماینده اصلاح طلب تبریز، با اشاره به عملکرد دولت در تخصیص بودجه به مراکز و افراد نامعلوم و متفرقه گفته بود: “آیا بودجهای که ۶۰ هزار میلیارد آن متفرقه است در جهت برنامه توسعه کشور است یا خیر؟”
سعید لیلاز، روزنامهنگار و کارشناس مسائل اقتصادی، معتقد است که اقتصاد ایران در حال تجربه کردن طولانیترین دوران رکود در تاریخ خود است. وی پیشبینی میکند که غیر از بخش مسکن و شاید صنعت که شاید رشد اندکی داشته باشد، بقیه بخشهای اقتصاد ایران در سال آینده، رشد صفر و یا رشد منفی خواهند داشت.
بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۱ به صفر درصد تنزل خواهد داشت. برخی احتمال میدهند آنچه در کشورهای خاورمیانه شاهد هستیم تاثیری بر روند اقتصاد ایران گذاشته است. اما سعید لیلاز بر این باور است که این تحولات نه تنها تاثیر منفی بلکه تاثیرهای مثبتی نیز بر اقتصاد ایران داشته است. گفتوگوی لیلاز با دیپلماسی ایرانی را بخوانید:
صندوق بینالمللی پول اعلام کرده که رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۱ به صفر خواهد رسید؛ این رکود اقتصادی را با توجه به اینکه بانک مرکزی آن را منکر شده، چگونه ارزیابی میکنید؟
بانک مرکزی این پیش بینی را رد نکرده است، بلکه اذعان داشته است که این پیش بینی بدبینانه است. اگر آنچه که سه سال قبل اعلام شد درست بوده و بانک مرکزی تایید کرده است، احتمال آن وجود دارد که این ادعای صندوق بینالمللی پول هم درست باشد. من هم رشد اقتصادی ایران را بین صفر تا یک پیش بینی کرده بودم. ممکن است بدبینانه بودن از نظر رییس بانک مرکزی این باشه که صندوق بینالمللی پول اعلام نکرده که بین صفر و یک است و فقط اعلام کرده که صفر است.
آنطور که از قرائن و شواهد برمیآید این است بخش مسکن تحرکات بسیار اولیهای از خود نشان میدهد و بر همین اساس ممکن است که ما دچار رونق مختصری در بخش مسکن شویم، اما دیگر بخشهای اقتصادی حتما راکد خواهند بود. رشد بسیار اندکی در صنعت رخ خواهد داد که در واقع کاهش رشد و یا رشد منفی ان را جبران میکند. بخش خدمات نیز اگر رشد منفی نداشته باشد، صفر خواهد بود و بخش نفت نیز به نظر میرسد که منفی باشد.
بنابراین به نظر میرسد که این رکود اقتصادی که برای چهارمین سال متوالی گریبان اقتصاد ایران را گرفته است، تبدیل به طولانیترین رکود اقتصادی در تاریخ ایران میشود. به عبارت دیگر در کنار رکود اقتصادی در سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۱ ما شاهد طولانیترین رکود در اقتصاد ایران هستیم.
آیا این رکود اقتصادی ایران را میتوان به تحولات منطقه مربوط دانست؟
این رکود اقتصادی را نمیتوان مربوط به تحولات منطقه دانست به این دلیل که ارتباط و اتصال اقتصادی ایران به کشورهای منطقه بسیار اندک است. به معنای دیگر به جز عراق و افغانستان که دو وارد کننده اصلی از ایران هستند و همچنین امارات عربی متحده که به عنوان واسطه مالی و صادرات مجدد به ایران عمل میکند، ما با هیچ کشور دیگری در منطقه خاورمیانه تماس اقتصادی چشمگیری نداریم.
بنابراین با توجه به این امر که در این سه کشوری که نام برده شد، هیچ تحول خاصی رخ نداده، حوادث منطقه خاورمیانه هیچ تاثیر منفی بر اقتصاد ایران نداشته است. برعکس من بر این باورم که این حوادث از چند جنبه به سود ایران است.
اساسیترین سود این تحولات برای ایران، افزایش قیمت نفت است، چرا که قیمت نفت بر اثر تحولات خاورمیانه به طور چشمگیری افزایش یافته است. البته عامل اصلی افزایش قیمت نفت در دنیا، رشد اقتصادی کشورهای غربی و چین و هند است. یعنی دلیل افزایش قیمت نفت در وهله اول رشد اقتصادی بالای جهان است و در وهله دوم تضعیف ارزش دلار در برابر یورو و سایر ارزهای معتبر جهان است. عامل دیگر افزایش قیمت نفت که عامل گذراتر و ناپایدارتری است، تحولات خاورمیانه است.
هر یک دلار افزایش در قیمت نفت ۸۰۰ میلیون دلار به درآمد نفتی ایران در طول یک سال اضافه میکند. به معنای دیگر اگر ما فرض کنیم تحولاتی که در لیبی و یا در عربستان و یا نگرانی که در کل منطقه با توجه به تحولات خاومیانه وجود دارد، تنها ۵ دلار به قیمت جهانی نفت خام که در حدود ۱۱۰ یا ۱۱۵ دلار است، اضافه کرده باشد معنی آن این است که اگر این نرخها تداوم پیدا کند، ایران حدود ۳٫۵ تا ۴ میلیارد دلار در طول یک سال درامد اضافی از محل صادرات نفت خام کسب خواهد کرد.
بنابراین من بر این باورم که تحولات منطقه نه تنها به ضرر ایران نیست، بلکه به سود ایران هم بوده است. علاوه بر این، تحولات خاورمیانه از یک جنبه دیگر نیز به نفع ایران است که آن جنبه اقتصادی نبوده و از نظر سیاسی بوده است. این تحولات موجب میشود که توجه جهان از مساله هستهای ایران به تحولات منطقه معطوف شود و اولویت بودن ایران را در سطح بینالمللی تضعیف میکند. به عبارت دیگر این امکان را به غرب نمیدهد که ایران را تبدیل به تضاد اصلی منطقه کنند و تدارکات فشارهای بعدی را از جمله تدارکات نظامی علیه ایران انجام دهند.
تحولات دموکراسی خواهی مردم در منطقه چه تاثیری بر اقتصاد خود این کشورها داشته است؟
به طور کلی میتوان گفت که این تحولات اثرات منفی بر اقتصاد این کشورها داشته است. به عنوان مثال مصر که طی سالهای اخیر رشد اقتصادی خوبی را تجربه کرده بود، شاهد یک دوره رکود اقتصادی خواهد بود. به نظر میرسد که با توجه به وابستگی اقتصاد مصر به توریسم، مصریها نباید انتظار داشته باشند که رشد اقتصادی ۵ تا ۶ درصدی را که در طی سالهای گذشته داشتهاند، از سال ۲۰۱۱ به بعد داشته باشند. تا زمانی که جریان اصلی اوضاع اقتصادی و سیاسی ارامی در مصر برقرار شود نمیتوان انتظار رونق اقتصادی سابق را در این کشور داشت. کشورهای دیگر هم به همین شکل است.
در تونس نیز همانند مصر این تحولات تاثیر منفی جدی داشته است. همینطور این تحولات اثرات منفی بر اقتصاد سوریه که رشد اقتصادی خوبی در این سالها داشته، گذاشته است.
لیبی تا حد زیادی دچار این رکود خواهد شد، با وجود اینکه غربیها تلاش کردهاند تا زیرساختهای این کشور اسیب جدی نبیند، اما میتوان گفت که صادرات نفت این کشور اسیب جدی دیده و رشد اقتصادی منفی خواهد داشت.
اگر چه با توجه به افزایش شدید قیمت نفت خام، رشد اقتصادی عربستان، کویت و امارات عربی متحده نیز بهتر خواهد شد، اما در مجموع باید در حالت انتظار، بیثباتی و عدم اطمینان از اوضاع اینده به این کشورها نگاه کرد که منجر به کاهش رشد اقتصادی هرکدام از این کشورها خواهد شد. با این وجود باید ذکر کرد که این مسئله در مورد همه کشورها یکسان عمل نخواهد کرد، در مورد برخی کشورها شدت بیشتر و برای برخی دیگر با شدت کمتری اتفاق خواهد افتاد.
همانطور که اشاره کردید این تحولات باعث افزایش قیمت نفت شده است، این افزایش را تا چه اندازه میتوان وابسته به تحولات یا پایدار دانست؟ آیا تحولات لیبی یکی از تاثیرگذارترین تحولات بر این بازار بوده است؟
من معتقد نیستم که لیبی با عرضه تنها ۲ درصد نفت جهان و تامین ۰٫۷ درصد انرژی جهان، تلاطم جدی را در قیمت نفت ایجاد کرده باشد و یا آسیب جدی به آن بزند. بلکه معتقدم عوامل اصلی پایدارتر افزایش قیمت نفت، همان عواملی است که قبلا ذکر شد، که در وهله اول رشد اقتصادی بالای جهان که بین ۴ تا ۵ درصد برآورد میشود و این امر قابل مقایسه با ۴ تا ۵ درصد منفی سال ۲۰۰۹ است. یعنی در کمتر از دو سال اقتصاد جهانی نه تنها ۵ درصد رشد منفی نداشته بلکه ۵ درصد رشد اضافی هم داشته است.
عامل دوم افزایش قیمت نفت، تغییرات و نواسانات شدید قیمت ارزهای معتبر جهانی در قبال یکدیگر است. در طول همین سه هفته اخیر افزایش قیمت یورو در مقابل دلار امریکا بیش از ۱۰ درصد بوده است. اگر این افزایش را به قیمت نفت بیفزاییم میبینیم که حدود ۱۰ تا ۱۵ دلار این افزایش ناشی از افزایش قیمت یورو در طی سه هفته اخیر است.
بنابراین ۱۱ دلار از قیمت فعلی نفت باید کم کنیم، چرا که تضعیف قیمت دلاری خود را در برابر یورو جبران کرده است. هر مقداری که قیمت نفت افزایش پیدا کرده است مرتبط با رشد اقتصادی جهان است و به صورت بسیار جزیی وابسته به تحولات لیبی و احتمالا تحولات عربستان است.
مقصود فراستخواه
زخمهای جهان ما؛
از دنیای استعماری عصر «سید جمال» تا دنیای مابعد صنعتی امروز
جوامع نامنظم ؛ گفتمانهای نامنظم
برخی محققان جدّیِ تاریخ معاصر ایران ضمن توصیف کوششها ، تکاپوها ، مبارزات وآراء «سید جمال» گفته اند که «افکار و کارنامۀ سیاسیاش انضباط درستی ندارد» (آدمیت،۱۳۳۵ :۳۲). در نوشته حاضر می خواهم درنگی در این قول محققانه بکنم. به نظر بنده این امر که کارنامه سید جمال نا منظم بود ، بازتاب جوامع نامنظمی بوده است که سید در آنجاها دست به عمل زد. مراد بنده در این استدلال بیش از هرجای دیگر ، جامعۀ ایران است.
«وبر» از تفاوت جوامع «نامنظم» و «مولّد» بحث کرده است. در جوامع مولد، تغییرات تا حدی منظم پیش می رود وحتی تعارضهایش به صورت قاعده مند سربر می آورد و رفع ورجوع می شود. نتیجه اش این است که در آنها نوعی تداوم و انباشت و توسعه اتفاق می افتد و پیشرفتی صورت می گیرد اما در جوامع نامنظم ، شرایط بیش از اندازه ناپایدار است ، میدان نیروها وتعارضها در وضعیت هرج ومرج است ، گسستها زیاد و تغییرات، بی قاعده و غیرقابل پیش بینی است. در نتیجۀ این ناپایداری سیاسی و اجتماعی است که تغییر و تداوم وتوسعه و تولید وپیشرفت، دشوار(اگر نگوییم ممتنع) می شود.
برخی نظریه پردازان ایرانی از این، به جامعۀ کوتاه مدت وکلنگی تعبیر کرده اندکه یک ویژگی عمده اش سیکل معیوب استبداد وهرج ومرج است(کاتوزیان، ۱۳۸۱). جامعۀ ایران چنین وضعی داشت . به تعبیر حافظ «چو پرده دار به شمشیر میزند همه را، کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند» ودر نتیجه تنها پایداری در اینجا ناپایداری است! باز به بیان حافظ؛ «چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند» و « معامله تا صبحدم نخواهد ماند». به جای رقابت ، غارت است. مدعیان، قصد نابودی حریفان می کنند وطبعا خود نیز در معرض زوال اند ؛ « من ار چه در نظر یار خاکسار شدم، رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند». سیدجمال نیز در جامعۀ ایران نتوانست مقیم حریم حرم بشود وفعالیت سازنده و مؤثری برای کشور بکند. در بقیه جوامع اسلامی هم وضع برای او ، چندان بهتر از ایران نبود.
دربیشتر جوامع ، این لایه های دومِ قدرت(مانند تک وتوک صدر اعظمها ونخبگان اصلاح طلب پیرامونی و…) بودند که به قصد تغییرات از سید جمال استقبال می کردند. اما هستۀ اصلی قدرت و عوامل محافظه کار نزدیک به آن، این مرد را اصلا برنمی تافتند. طرفه اینکه قدرتهای خارجی نیز به رغم تعلقشان به جوامع مدرن با همۀ دعاوی اومانیستی ودموکراتیک، در هیچ کجای کشورهای اسلامی، مایل به برقراری شرایط پاکیزه ای از سیاست ورزی ملی در این کشورها نبودند . گویا همۀ ارزشهایی همچون « ابراز وجود بشر و آزادی و برابری و خرد ورزی و دانایی و پیشرفت وشکوفایی انسانها» مختص چند جامعۀ مرکزی غرب هستند ونه زیبندۀ جوامع پیرامونی! اکثر این دولتهای خارجی همواره منافع یکجانبه و مداخله جویانۀ خود را اصل قرار می دادند، کمتر رعایت حال مردمان ملل دیگر می کردند ومقتضیات وشرایط آنها را نادیده می گرفتند. همین دولتها، در آوارگی ودر به دری سید جمال نقش مؤثری داشتند.
سید جمال با اینکه به افغانی واسد آبادی مشهور است در افغانستان وبویژه در ایران، کمتر از جاهایی مانند مصر وترکیه فرصت پیداکرد تا کاری از پیش ببرد ونهادسازی پایدار و مؤثری انجام بدهد. در افغانستان درگیر نفوذ ومداخلات انگلیسی بود(تقی زاده،۱۳۴۸ :۹)و «در ایران هیچکدام از جنبههای مقام فکری و سیاسی سید نه جلوه درخشانی نمود و نه تأثیر ژرفی نهاد»(آدمیت،۱۳۳۵ :۳۲). در هیچ کجای سرزمینهای اسلامی دیگر نیز سید نتوانست به مدت کافی اقامت پیدا بکند و در هرکدام یک مشکل ، عمده تر از بقیه بود. اکنون اندکی توضیح داده می شود:
چرا کنشگر تحول خواه دربه در می شود؟
۱٫افغانستان آن روز
کل زندگی سیّد حدود شصت سال بود. اگر کارنامه اش را از اواخر دهۀ دوم و اوایل دهۀ سوم عمراو در نظر بگیریم حدود چهاردهه ؛ مقارن دهه های ۶۰ تا ۹۰ قرن نوزده را دربرمی گیرد. از اینها دهۀ ۶۰ را پس از تحصیلات و رشداولیه، خواست که در ایران اقامت وفعالیت بکند ولی اوضاع آشفته استبداد زده ومحیط پر مخاطره ونامساعد مانع می شد و او به افغانستان رفت. در آنجا پنج شش سالی باهدف اصلاحات در دولت و قشون وایجاد نهادهای نوین در زبان ملی و در حوزه سلامت و ارتباطات و آموزش مردم، کوشش هایی به عمل آورد اما به شدت تحت فشار نفوذ ومداخلات نظامی وغیر نظامی انگلستان بود و عاقبت رانده شد (تقی زاده،۱۳۴۸ :۹)
۲٫ترکیۀ آن روز
در دهۀ ۷۰ ، ابتدا به ترکیه و سپس به مصر رفت. در ترکیه با اینکه اصلاح طلبان دولتی دورۀ تنظیمات جدید عثمانی (مانند عالی پاشا و فؤاد پاشا) برای پیشبرد تحولات جدید آموزشی واجتماعی از سید استقبال می کردند اما به دلیل «ساخت خلافتی ِحکومت» و نفوذ شیخ الاسلام ها ، بهانۀ یک تعبیر تازه از نبوت کافی بود که برای حفظ ریاست وانحصارات خودشان بر ضد او تحریک بکنند و عاقبت سید به اشارۀ سلطانی از آنجا اخراج شد.
۳٫مصر آن روز
بیشترِ دهۀ ۷۰ (حدود هشت سال ونیم ) در مصر گذشت . درآن دیار نیز هرچند ریاض پاشا(صدر اعظم وقت ) موجبات اقامت او را فراهم آورد و سید در آنجا فعالیتهای فکری، آموزشی، فرهنگی وسیاسی اثرگذاری داشت. اما شرایط سیاست خارجی مصر و نفوذ ومداخلات انگلیسی به علاوۀ ناکارامدی ملّی ِدولت، منشأ تنشهای سیاسی و مبارزات استقلال طلبی ونهضت ملی شد که سید نیز به دلیل آمال و روحیاتش در مرکز ماجراهای آن بود و در ایجاد حزب وطنی نقش مؤثر داشت . درنتیجه سرانجام با فشار انگلیسی و به دستور خدیو مصر، توفیق پاشا، از آنجا هم اخراج شد.
۴٫ایران آن روز
دهۀ ۸۰ با ادامۀ آوارگیها در هند و لندن وپاریس و بقیه جاها آغاز شد والبته در این اثنا وی به فعالیتهای روزنامه نگاری وفکری وسیاسی دست زد (مانند انتشار عروه الوثقی و گفتگوهایش با متفکرانی همچون ارنست رنان ونیز با کنشگران سیاسی …) وسپس به دعوت نخبگانی مانند اعتمادالسلطنه و حاج سیاح محلاتی و حاج امین الضرب برای کمک به پروژۀ اصلاحات در این کشور به ایران آمد ولی خیلی زود تحت فشار عوامل توبرتو و محافظه کار قدرت ونفوذ وسعایت ، عذرش خواسته شد و او در بیم وامید به کشور رقیب انگلیس یعنی روسیه رفت.
در عین حال آوازۀ او در اروپا سبب شد که بار دیگر بر اثر مساعی نخبگان اصلاح طلب، نظر ناصر الدین شاه بعد از سفر اروپایی اش ، برای دعوت سید به ایران جلب شد و این اواخر دهه ۸۰ وآغاز دهه ۹۰ بود. اما این بار نیز اقامت بیش از شش ماه دوام نیاورد . به روایت مخزومی از مهمترین عوامل تبعید او این بود که وی در طرح ضرورت قانون اساسی برای ساختار سیاسی ایران سهم مهمی داشت وخود نمونه ای نیز به دست داد(فراستخواه، ۱۳۷۳ : ۱۸۰). قدرت استبدادی تحمل شنیدن بیان صریح او در انتقاد از امور را نداشت و دوباره پس از تحصن و باقی مصائب ، آوارۀ خارج شد. با وجود این همچنان به ارتباطات و نقدهایش ادامه داد .
مشهور است که وقتی شاه با ناراحتی از او پرسیده بود که از جان من چه می خواهید گفت گوشی برای شنیدن (لوشانی، ۱۳۵۰ :۱۱۶). پس از اخراج از ایران در نامه ای به امین السطان ، بیانی بسیار در خور تأمل با این مضمون داشت که برای مدعیان دین در ایران از روح دیانت به همین یک جزء پایبندی آنها به حقوق عامه و عدالت قناعت می کنیم. نکتۀ بدیع در این نامه آن است که سید ، خواهان موجبات والزاماتی نهادمند شده است تا مدعیان دین به خاطر خدا هم که شده همین مقدار التزام به حقوق عامه را تحفظ بکنند و باقی خود دانند وخدایشان! عین عبارت در متن نامه در این سند چنین است: « … میخواهم که جمیع کافران عالم را برانگیزانم و بر این ]وا [ دارم که این متلبّسین به لباس اسلام را مجبور کنند که اقلاً در یک جزء از دین که متعلق بحقوق عامه است که میزان عدل و قانون حق باشد، مسلمان باشند و در جزء دیگر، باشند آنچه باشند؛ الی نارِ جهنم، چون از خاصۀ خود آنها است و ضررش به خود آنها راجعاست ومرا جزاین مقصدی نیست!...».(http://bidargar.ir/archives/61).
5.باردیگر ترکیه آن روز
سرانجام در دهه ۹۰ برای بار دوم به ترکیه دعوت شد ولی در آنجا نیز فکر اصلاحات نخبگان جدید دولتی با «پان اسلامیسم عثمانی» (در دورۀ عبدالحمید) به هم آمیخته شده بود ، کسانی تغییر وتجدد و مشروطیت و عدالت و قانون و پیشرفت می خواستند اما مرکز خلافت به فکر زیاده خواهی وگسترش حوزۀ قدرت بود وهمه چیز را در این جهت مصادره به مطلوب می کرد. در نتیجه، عملکرد سید مقبول نیفتاد و او مغضوب ومحصور شد و غریبانه جان سپرد.
مهمترین مسائل آن روزی این چهار جامعه چه بود؟
می توان سه عامل مهم را در دربدری سید و عدم امکان اقامت وفعالیت منظم و اثر بخش او در دنیای استعماری آن روز به طور خلاصه چنین توصیف کرد:
یک.خودکامگی و ناکارامدی توأمان دولت ها؛ که خود سبب می شد گروه هایی غیر رسمی و جرگه هایی در حواشی آنها به صورت یک قدرت سایه تشکیل بشوند و ارتباط وتعامل دولت با جامعه وحوزۀ عمومی را مختل بکنند (بویژه در ایران ونیز در مصر ) .
دو.نفوذ و مداخلات قدرتهای خارجی که جریان تعاملات چند جانبه ، عادلانه و راحت وبه دور از تنش بین المللی را با اختلال مواجه می ساخت وطبعاً قبل از هرچیز به زیان منافع ملی کشورهای پیرامونی و جنوبی، و به ضررسخنگویان فکری وسیاسی این گونه جوامع مانند سید تمام می شد(بویژه درافغانستان ومصر ).
سه.تمامی خواهی ومحافظه کاری سازمانهای مذهبی که میدان را برای حوزۀ عمومی عرفی وگفتمانهای جدید معطوف به عقلانیت وتغییر وآزادی وحتی برای درک های تازه ومتفاوت ومتکثر از دین تنگ می کرد (بویژه در ترکیۀ عثمانی ونیز در ایران ). این سه عامل که البته بازتاب مناسبات ثروت وقدرت ومنزلت ، و منشأ ناپایداری ملی بودند ، اجازه نمی دادند تا آنچه سید جمال (مانند عقلانیت، تغییر ، تجدد ، قانون ، مشروطیت ، عدالت ، پیشرفت ، عزت وهویت ) کم وبیش در سر داشت به طور منظم ومؤثر دنبال بکند.
مشابهتها وتفاوتهای چهار جامعه چه بود؟
متجاوز از یکصد سال پیش، سید جمال در چهار حوزۀ افغانستان،ایران، ترکیه ومصر ، دست به عمل سیاسی واجتماعی وفکری زد. عبرت آموز است که این چهار کشوربا وجود شباهتهایی که در آغاز راه ونیز در دوران سید جمال با هم داشتند ، چهار مسیر گوناگون در این مدت طی کرده اند و در چهار وضع کاملا متفاوت در پایان راه به سر می برند. وجوه شباهت تاریخی اینها نیز بسیار است.
هر چهار کشور ، پس زمینۀ تاریخی در خور توجهی دارند. قدمت ریشه های تمدن باستانی مصر وایران وافغانستان ونیز پیشینه های تمدن روم بیزانس در آسیای صغیر(ترکیه) برای مردمان هر چهار جامعه ، ذخائر تاریخی عظیمی است. البته تاریخ وتمدن دراز یک جامعه فقط از نوع امکانات نیست بلکه مسأله های آن جامعه را نیز افزایش می دهد و گرانبارش می کند. اسلام نیز در تاریخ هرچهار کشور ، در بحبوحۀ حملۀ نظامی وارد شده است که از نوع اشاعۀ آن در کشورهایی مانند مالزی متفاوت است(در آنجا اسلام عمدتا توسط بازرگانان اشاعه یافت ومدل مسلمانی وتاریخ اسلامی متفاوتی شکل گرفت). البته دراین میان ، ترکیه نیز تفاوتی با سه کشور دیگر دارد. زیرا ورود اسلام به این سه در همان ابتدای عصر خلافت ویا نهایتا در قرن اول هجری(۷ میلادی)اتفاق افتاد در حالی که ترکیه تا سدۀ ۱۱ میلادی(۵ هجری)قلمرو بیزانس بود وحتی بخش غربی آن تا سده های ۱۴ و۱۵ (قرن ۸ و۹ هجری) همچنان جزو حوزۀ رومی ومسیحی بود. تنها در قرن پانزده بود که سلطان محمد فاتح عثمانی بیزانس را شکست داد واستانبول، اسلامبول شد.
هرچهار کشور با مظاهر مدرنیتۀ غربی نیز ابتدا وبیش از هر ساحت دیگر، در میدانهای جنگ تماس یافتند و نمود دانش وتکنیک جدید را در توپ وتفنگ ومدیریت نوین نظامی و تنظیمات دولتی تجربه کردند واین تقریبا پایان قرن ۱۸ وآغاز ۱۹ بود. ناپلئون مصر را در ۱۷۹۸ فتح کرد، سلطان سلیم سوم برای مقابله با مقاصد قوای روس واتریش مبنی بر الحاق بخشهایی از عثمانی به قلمرو خود بود که در اوایل قرن ۱۹ به تجهیزات وفنون جدید نظامی احساس نیاز کرد وبه فرانسه روی آورد. در همان اوان، قائم مقام وعباس میرزا نیز کارایی دانش جدید را در جنگ های ایران وروس دریافتند وبه فکر نوسازی افتادند و همان دوره بود که افغانستان هم در چنبرۀ میان دو قدرت مداخله جوی مدرن یعنی روس وانگلیس گرفتار بودند وشواهد کافی وجود دارد که هیچ یک از این دو، دغدغۀ تماس وتعامل با رهبران واقعی افغان نداشتند وبا حاکمان سر سپرده ای مانند شاه شجاع و یعقوب خان ، اهداف خود را دنبال می کردند.
بنابراین قابل پیش بینی است مدرن شدن وهمراهی با غرب از همان ابتدا در این جوامع ؛ هم به شدت بحث انگیز بود وهم مستعدّ تحویل پروسۀ مدرنیتۀ عمیق ودرونزای اجتماعی به پروژۀ مدرنیزاسیون عاریتی وآمرانۀ دولتی.
آیا در فکر سید، دلالتی برای تحولات بعدی هست؟
سیدجمال در متن این سوء تفاهمات ومناقشات قدیم وجدید تاریخی و بر زمینه ای از تعارض منافع وعلایق بود که می اندیشید وعمل می کرد. به گونه ای که از آرا واعمال او هر دو روایت بنیادگرا واصلاح طلب به عمل آمده است. به نظر نویسنده ، قرائت دوم از سازگاری درونی وبیرونی بیشتری برخوردار است .در آرای سیّد وتجربۀ فکری وعملی او ، دلالتهایی برای توضیح شرایط کنونی این چهار حوزۀ اسلامی هست. برای این کار ابتدا لازم است دعاوی پنهان یا صریح موجود در پس پشت کارنامه فکری و سیاسی سیدجمال به روش تحلیل محتوای کیفی(QCA )شناسایی بشود. نویسنده مطالعه ای در این زمینه داشته است. شرح آن در این نوشتۀ مختصر نمی گنجد. نمونه ای از دعاوی ضمنی وآشکار موجود در گفتمان سید که با روش یادشده به دست آمده ، مختصراً از قرار زیر است:
۱٫مسألۀ فرمانروایی و استبداد
فرمانروایی چنانکه خود لغت نیز شهادت می دهد به معنای اعتبار وروایی«فرمان» و حقانیت قدرت واختیارات سیاسی است. استبداد و خود کامگی حاکمان این حقیقت را نادیده می گیردو از مهمترین اسباب انحطاط جوامع است (سید جمال به نقل از عنایت،۱۳۶۳:۷۹؛ آدمیت،۱۳۳۵، :۳۲؛ اسدآبادی،۱۳۴۸ :۵۵) .برای رفع این خطر، لازم است موجبات نهادمندی برای مشارکت واقعی ومؤثر مردم در سرنوشت اجتماعی خودشان فراهم بشود ودولت وجامعه با هم حرکت بکنند. سید در آن دوره، نظام مشروطه وقانون اساسی وپارلمانی (نه البته تحت کنترل حاکمان) را ساز وکار مناسبی برای مصونیت نهادمند جامعه از استبداد وخودکامگی می دانست(فراستخواه،۱۳۷۳: ۱۸۰).
مهمتر از همه این است که سید دریافته بود که حکومت مطلقه بر اثر فرایند جهانگیر تجدد، به لحاظ ساختی و کارکردی ،در حال زوال است« سیل تجدد بهسرعت بطرف مشرق جاری است، بنیاد حکومت مطلقه منعدم شدنی است »( سید جمال به نقل از فراستخواه،۱۳۷۳: ۱۸۳).
۲٫مسألۀ سیاست ورزی و خشونت
سیاست ورزی به قلع وقمع اشخاص وتعویض صورت رژیمها وآدمها نیست، بلکه نیازمند اصلاح عمیق نهادها وساختارهاست و مهمتر از آن تحول در رفتارها وعادتواره هاست. به جای خشونت ونفرت نسبت به صاحبان عادات و افعال، باید موجبات رشد آن عادات واعمال در جامعه از بین برود. این فرهنگ و مناسبات وکدهای عمیق ساختاری است که استبداد را در اشکال مختلف بازتولید می کند وتحول آن موکول به کار فکری گسترده وعمیق و عمل اجتماعی دراز مدت است.
در متن آخرین نامه سید از زندان عثمانی چنین آمده است:« ...شماها تا میتوانید در خرابی اساس حکومت مطلقه بکوشید، نه به قلع و قمع اشخاص، شما تا قوه دارید در نسخ عاداتی که میانۀ سعادت و ایرانی، سد سدید گردیده کوشش نمایید نه در نیستی صاحبان عادات. هرگاه بخواهید اشخاص ]را [ مانع شوید وقت شما تلف میگردد. اگر بخواهید به صاحب عادت سعی کنید ، باز آن عادت، دیگران را بر خود جلب میکند…»( سید جمال به نقل از خسروشاهی،۱۳۵۴: ۲۲۳)
۳٫ مسألۀ فرهنگ وارزشهای بومی
تغییر و پیشرفت در یک جامعه به آن نیست که انتظار داشته باشیم مردمان دست از فرهنگ خود بشویند. بلکه به این است که درک معقولی از فرهنگ خویش به دست آورند. این امر نیازمند فرآیندی درونزا و دراز مدّت است. تحمیل ارزشهای متفاوت یا جدید به یک جامعه از طریق حذف و تخریب ارزشهای محلّی و بومی آنها، نه درست است و نه اثر بخش و پایدار. فرهنگ های مختلف تنها در اثنای گفتگوهای افقی و مبادلات منصفانه و توأم با احترام متقابل است که بر همدیگر تأثیر گذارند و هم افزایی و تنوع و توسعه پیدا می کنند(سید جمال به نقل از فراستخواه، ۱۳۷۳ : ۱۶۲-۱۶۳).
۴٫ مسألۀ سیاست بین المللی وهویت
در همة فرهنگ ها و جوامع، میل به استقلال و هویت وجود دارد. پیشرفت جوامع مرکزی غرب و پس افتادگی جوامع پیرامونی، دلیلی نمی شود که انتظار داشته باشیم این گروه دوم، از هرگونه حسّ خودبودگی یکسره چشم بپوشند. تا زمانی که دولتهای قدرتمند خارجی، در رابطه خود با این کشورها، راه مداخلات یکجانبه و تفوق جویانه در پیش می گیرند و استقلال و غرور ملّی و فرهنگی و تمدنی آنها را ملاحظه ومراعات نمی کنند وضعیت بین الملل، پرتنش ومناقشه آمیز خواهد ماند و صلح و یکپارچگی بشری دست نیافتنی خواهد شد (سید جمال به نقل از همان : ۱۷۵-۱۷۷).
۵٫ مسألۀ دین ورزی
وقتی درک مردمان از ارزشهای قدسی یا اخلاقی، جای حقیقت آن ارزشها می نشیند ، به جزمیاتی مقدّس و غیر قابل نقد بدل می شوند و سلامت حیات فردی واجتماعی را از بین می برند . درک ما از ارزشها، نیازمند نقد و بررسی مداوم ، و مشمول تغییر و تحوّل است (سید جمال به نقل از شرابی،۱۳۶۸ :۳۱) .
دینداری بنا به سرشت خویش، مستعدّ در آمیختن با تحجّر و تعصب و تجزم و تقلید کورکورانه است ، انسان نیازمند مراقبتی درونی است تا حس دینداری او از این معرض ها به دور و برکنار بماند. فرهنگ دینی با روح آزاد اندیشی شکوفا می شود. سید در پاسخ به ارنست رنان گفت: «من نمیخواهم در قبال استاد رنان از اسلام موجود دفاع کنم… غالب ادیان موجوده گرفتار اوهام و خرافات هستند….» (سید جمال به نقل از فراستخواه، ۱۳۷۳: ۱۶۸ ).
در سخنان سید نمونه هایی را می بینیم که نشان از بذر آگاهی های ضمنی معرفت شناسی دین می دهند .برای مثال آنجا که می گوید « چه بسا بعضی از اصول خیر و قواعد کمال در تعلیم و تربیت یا تبلیغ شریعت بر نفس عرضه گردد و مورد اشتباه شنونده قرار گیرد و با صفات ناپسند و معتقدات غلط در آمیزد… و عقیده خیر و اصل کمال تغییر شکل میدهد و گاهی نیز در نتیجه اشتباه در فهم موجب پیدایش افکار فاسدی میگردد»(اسدآبادی،۱۳۴۸: ۱۳۰). بسط این رهیافت ، امکان نقد معرفت دینی در حوزۀ عمومی را به مثابۀ معرفتی بشری تسهیل می کند و مانع از تبدیل آن به ابزار سرکوب می شود.
۶٫ مسألۀ معرفت وزبان
آدمی واجد ساحاتی مختلف و متنوع است. فدا شدن یک ساحت در پای ساحتی دیگر ، یکپارچگی و کلیت بشری را برهم می زند. خردورزی انتقادی و شک منظم علمی نمی تواند یکسره جایگزین گرایش های دینی و میل به اسطوره در مردمان بشود. عقلانیت هر چه هم مهم باشد، برخی علایق روحی ، باطنی و شهودی را منتفی نمی کند. هر یک از این ساحات، منطق ودستور زبان خاص خود را دارند . تنوّع سطوح و ساحات ذهن و زبان بشری ، انکار ناشدنی است. یکی ابزاری برای دیگری نیست. مبادلات رضایتبخش میان آنها ، مبادلاتی دوجانبه و افقی است(عنایت،۱۳۶۳: ۱۰۷ ؛ اسدآبادی،۱۳۴۸: ۵۳-۷۵).
با این ترتیب می توان به چهار مسیر متفاوت و چهار مدل تغییر در ایران ، افغانستان، مصر وترکیه طی یکصد سال پس از سید نگاه کرد ودلالتهای دعاوی او را در هریک به محک زد. این دلالتها گاهی صریح وگاهی ضمنی هستند ، هرچه از زمان سید فاصله می گیریم ، سرمشقها وموقعیتها ومسأله ها دگرگون می شوند و دلالتها رنگ می بازند یا در ابهام فرو می روند و ظرفیتهای گفتاری وعملکردی سید برای توضیح تحولات فروکش می کند. ولی هیچوقت کارنامۀ فکری و سیاسی سید از دلالت هرچند فی الجمله وضمنی برای مسائل نسلهای بعدی تهی نمی شود.
یک. سرگذشت بعدی ایران
مسألۀ فرمانروایی در ایران پس از سید ، با مشروطیت به راه حل رضایتبخشی نشست اما پایدار نماند(مسألۀ ۱). چون از یکسو هم پایه های سیاست ورزی خودمان مشکل داشت(مسألۀ ۲) و هم با کژتابی های دین ورزی دست به گریبان بودیم(مسألۀ ۵)، از سوی دیگر بازیگران بین المللی نیز میدان بازی وخود بازی را به هم می زدند(مسألۀ ۴). ظهور خودکامگی در دورۀ پهلوی به شکست مدرنیزاسیون دولتی منجر شد و عقده های تاریخی را بازکرد و هزینه های تجدد ما را بالابرد(مسألۀ ۱)، دولت می خواست ارزشها را از بالا و یکشبه زیر و رو بکند(مسألۀ ۳) ودر نتیجه، مناقشات وتعارضهای مذهبی را شعله ور می ساخت(مسألۀ ۵). در نهضت ملی؛ خودکامگی با مشکل سیاست ورزی در آمیخت وبا رفتار نامسؤولانۀ دولت آمریکا به دور دیگری از اقتدارگرایی دولتی انجامید(مسأله های ۱ و۲ و۴) الگوی نوسازی دولتی ما با فرهنگ وارزشهای بومی آشنا نشد(مسألۀ ۳)جنگ زرگری کهنه ونو ، کمتر حظّی از گوهر معرفت شناسی داشت(مسألۀ ۶) وبازتاب آن اصرار بر اسلامی سازی دولتی بود(مسألۀ ۵ و این بار آن سوی مسألۀ ۶ ). انقلاب بهمن ۵۷ محصول «مسألۀ ۱ » و معروض «مسألۀ ۲ »بود. هنوز قلمرو های علم ودین ودولت وغیر آن به طرز نادرستی در هم آمیخته می شوند (مسائل ۵ و۶) و هنوز فاقد ساختارها و ساز وکارهای عادلانۀ نهادینه وکارامد برای حل رضایتبخش اختلافات ومناقشات خود هستیم؛ یعنی به یک حساب گویا به آن سوی نقطۀ اول پرتاپ شده ایم (مسائل ۱ و۲)!
دوم. سرگذشت بعدی افغانستان
در افغانستان مسألۀ ۱ با ۲ به هم آمیخت ، با مسألۀ ۳ و۴ تشدید شد و به مسألۀ ۵ و۶ دامن زد . مردم نگونبخت ،یک روز با ارتش مجری سوسیالیسم دولتی و روزی دیگر با ارتشهایی متعلق به دولتهایی با دعاوی دموکراسی لیبرالی دست به گریبان بودند و گرفتار طالبانیسم شدند. گویا هنوز هم صدای سید از کوچه های کابل به گوش می آید که به تجدد خواهی و اصلاحات درونزای توأم با عزت نفس و حس استقلال ملت افغان نظر داشت. بازهم در سفر قندهار با احساس سنگینی از بیحاصلی تاریخی دست به گریبانیم.
سوم.سرگذشت بعدی مصر
مصر نیز با هردو مسألۀ ۱ و ۴ به علاوۀ مشکل اسرائیل دست به گریبان شد واز این فضا بود که اسلامیسم بنیادگرا سربرآورد(مسائل۳ و ۵ و۶). ترکیب دولتهای خودکامه و فساد پذیر با سیاستهای منطقه ای نادرست دولتهای آمریکایی واروپایی، منشأ عقده های توبرتویی شدکه دیرهنگام با تحولات اخیر در منطقه سرباز زد تا نیاز سراسیمۀ گروه های جدید اجتماعی را به تراز های نوینی از زندگی عیان وبیان بکند والبته مصائب زیادی در پیش دارد.
فکر سید در نهضتهای ملی ضد استعماری مصر همچنان حاوی دلالت کم وبیش آشکاری بود اما مسائل پیچیدۀ مصر دنیای مابعد صنعتی را به سختی می تواند توضیح بدهد. با وجود این، هنوز می شد در میدان تحریر و در پس پشت فریاد جوانان مصری پس از ۱۱۵ سال ، صدای خاموش سطوری از این نامۀ آخر سید را گوش داد که با حسرت نوشته بود«… افسوس میخورم از اینکه کِشتههای خود را ندرویدم، به آرزوئی که داشتم کاملاً نائل نگردیدم، شمشیر شقاوت نگذاشت بیداری ملل مشرق را ببینم، دست جهالت فرصت نداد صدای آزادی را از حلقوم امم مشرق بشنوم»(کرمانی،۱۳۶۳ :۶۸).
چهارم.سرگذشت بعدی ترکیه
ترکیه البته با صرف هزینه هایی، خوش شانس تر از بقیه شد. در همان ابتدای کار ، خود طرفی از تعارضهای زیانبار قدرت در عرصه بین المللی بود(مسألۀ ۴). وجود ساختار سیاسی ِ خلافتی، مسألۀ۱ با ۵ را به طرز بدی برای ترکها درمی آمیخت . نسل جدید بعد از جنگ جهانی هرچند گریبان خود را از این وضعیت رها کردند ولی جامعه نه تنها با مسألۀ ۱ آنهم در شکل خشن «نظامی سالار» دست به گریبان شد، مسألۀ ۳و ۶ نیزهنوز در آن حل نشده بود.
اسلام گرایی نخست از نوع اربکان ، واکنشی دربرابر لائیسیتۀ آمرانه بود. خوب شد که در ادامۀ کار عواملی مانند زمینه های تاریخی، میراث قانون اساسی و پارلمان ومجاورتهای جغرافیایی و مقتضیات بازار رقابتی به علاوۀ فرایند جذب شدن طیفی از دینگرایان درجامعۀ جدید ، صورت معتدلی از اسلام خواهی را در فتح الله گولن و اردوغان به میان آورد. شاید نشان کم رنگی از الگوی فکر وعمل سید در حزب اصلاح طلب عدالت وتوسعه ، البته با ویراستهای جدیدتر وخلاق تر امروزی به چشم می خورد؛ چون اسلامگرایان فعلی ترک، هم درکی معقول از مسلمان بودن خود در جامعۀ جدید جهانی طلب می کنند(مسألۀ ۵ ) هم به مناسبات میان دین با سایر سطوح وساحات ذهن وزبان بشر التفات دارند(مسألۀ ۶ ) و هم به افقی واقع بینانه تر در باب تغییرات درونزای جامعه وفرهنگ ترکیه چشم دوخته اند (مسألۀ ۳ ) ودر ضمن مراقب هویت خود در دیپلماسی بین الملل نیز هستند(مسألۀ ۴ ) البته می کوشند تفاوتهای دنیای استعمارزدۀ سید جمال با جهان مابعد صنعتی متفاوت و چند قطبی امروزی را به جا بیاورند.
منابع
- آدمیت،فریدون(۱۳۳۵) ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران. تهران: انتشارات پیام.
- اسدآبادی،سیدجمالالدین(۱۳۴۸) درباره اسلام و علم، مقدمه از دکتر محمد حمیدا… حیدرآبادی، میرزاعباسقلی واعظ چرندابی، ترجمه و توضیح از سیدهادی خسروشاهی. تبریز: علمیه.
- تقیزاده، حسن (۱۳۴۸)سیدجمالالدین اسدآبادی، رهبر نهضتهای آزادیخواهی ایران. مقدمه سیدهادی خسروشاهی، قم: شفق.
- خسروشاهی،سیدهادی (۱۳۵۴)نامهها و اسناد سیاسی سیدجمالالدین اسدآبادی. قم: انتشارات دارالتبلیغ اسلامی.
- سایت بیدارگر: http://bidargar.ir/archives
- شرابی،هشام (۱۳۶۸)روشنفکران عرب و غرب. ترجمه عبدالرحمن عالم، تهران :دفتر مطالعات سیاسی، .
- عنایت،حمید (۱۳۶۳)سیری در اندیشه سیاسی عرب از حمله ناپلئون به مصر تا جنگ جهانی دوم. تهران .
- فراستخواه، مقصود(۱۳۷۳) سرآغاز نواندیشی معاصر . تهران: انتشار(چاپ اول).
- کاتوزیان، محمدعلی همایون (۱۳۸۱) تضاد دولت وملت، نظریه تاریخ وسیاست در ایران. ترجمه علیرضا طیب، تهران:نشر نی.
- کرمانی، ناظمالاسلام(۱۳۶۳) تاریخ بیداری ایرانیان. تهران: امیر کبیر.
- لوشانی، پرویز (۱۳۵۰ )مبارزات ضداستعماری سیدجمالالدین اسدآبادی. مقدمه سیدهادی خسروشاهی، قلم: دارالعلم.
نقل از: مهرنامه، ویژهنامه نوروز ۱۳۹۰
حجت الاسلام سید ابوالفضل موسویان معتقد است که در فرهنگ دینی همان طوری که عقلا هم به آن رسیده اند استبداد به رای امری مذموم است. بنابراین کسی که فکر کند که او می فهمد و دیگران نمی فهمند چیزی جز استبداد رای نیست لذا باید به افکار و اندیشه های دیگران نیز مراجعه کند تا استبداد به رای به وجود نیاید.
موسویان از استادن حوزه و دانشگاه است که سال ها در زمینه مسائلی همچون فقه و اصول، علوم قرآنی، علوم سیاسی پژوهش و تحقیق کرده است. وی از اوائل سال ۱۳۵۲ درس خارج اصول و فقه را نزد آیات عظام وحید خراسانی، شیخ جواد تبریزی و عمدتا نزد مرحوم آیت الله منتظری گذرانده است. در کنار فقه و اصول، به فراگیری فلسفه نیز مشغول و از اساتید بزرگوار “انصاری” و “جوادی آملی” استفاده وهمچنین نزد آیت الله حسن زاده آملی نیز تلمذ کرد.
وی پس از چند سال تحصیل، همانند دیگر حوزویان، درسهای پائین تر را به دیگران آموزش داده و از حوزه علمیه مشهد تاکنون به تدریس اشتغال داشته و دروس عمومی را در دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه مفید تدریس کرده است و اکنون عضو هیات علمی دانشگاه مفید درآمده است. در باب مساله مشورت و وجود آیات و روایات همچنین توصیه بزرگان در مورد این موضوع روزنامه مردمسالاری گفت وگویی با حجت الاسلام موسویان انجام داده که در ادامه می خوانیم:
نگاه اسلام به قدرت چگونه است و آیا در این باب راهکارهایی برای کنترل آن توصیه کرده است؟
اسلام به دو شکل کنترل قدرت را در نظر گرفته ، یکی این که قدرت در یک جا متمرکز نشود و این از طریق اصل شورا است . لذا دستور داده حتی شخص پیامبر ملزم است که در غیر دستورات الهی در بقیه امور با مردم مشورت کند بنابراین وقتی قدرت در یک جا متمرکز نشود آن مفاسدی که بر قدرت مطلقه مترتب می شود به وجود نخواهد آمد.
نکته دوم: اینکه با قرار دادن دو وظیفه امر به معروف و نهی از منکر وظیفه آحاد مردم دانسته شده که در مقابل انحرافات و اشکالاتی که مشاهده می کنند ایستادگی کنند. از رجوع به روایات به دست میآید که اتفاقا امر به معروف و نهی از منکر دو وظیفه ای است که بیشتر در رابطه با حکومت مطرح شده گرچه می تواند به مسایل فردی هم ناظر باشد اما عمدتا مربوط به حکومت است به چند دلیل: اولا عمده ترین مفاسد و به عبارتی مفاسد کلان در بین حاکمان به وجود می آید زیرا افراد معمولی هر چه قدر هم کارهای خلاف فردی داشته باشند، اثر زیادی در جامعه نخواهد گذاشت، اما وقتی مسوولا ن یک جامعه ای مرتکب خلاف شدند به شعاع قدرت و حیطه قدرتی که دارند انحراف و فساد ایجاد می کند. مثلا اگر یک کسی با گران فروشی یا احیانا برخی مسائل اقتصادی نادرست ثروتی بخواهد بیاندوزد آن قدر نیست که یک مسوول که با هر امضای او ممکن است میلیاردها جابه جا شود قابل قیاس باشد. یعنی اساسا این دو با هم فرق می کند. در مسائل اخلاقی و تربیتی هم همینطور; خلاف یک فرد و انحراف یک فرد غیر از انحراف و خلاف یک مدیر و مسوولی است که تعدادی زیردست او کار می کنند پس از این نظر این دو را باید از هم متفاوت دانست و لذا امر به معروف و نهی از منکر را باید بیشتر متوجه حاکمان دانست.
از سوی دیگر در روایات بر این نکته تاکید شده است که اگر مردم این دو نکته یعنی امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند اشرار بر آنها مسلط می شوند و حتی اگر خوبان آنان از خداوند رفع شر آنان را بخواهند، خداوند اجابت نمی کند. این امر نشان می دهد که در نگاه امامان و پیشوایان دین عالی ترین و بهترین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی حاکمان بوده است و علاوه بر این در تعبیری که از پیامبر عظیم الشان اسلام وارد شده ایشان می فرمایند: افضل جهاد کلمه حق عند حاکم جائر . یعنی ” بالاترین جهاد گفتن کلمه حق است در نزد حاکم ظالم ” پس بنابراین اسلام با قرار دادن دو وظیفه امر به معروف و نهی از منکر جلوی زیاده روی ها و طغیان حکومت را گرفته است.
نسبت حکم اسلا می و چارچوب های شرعی با مساله نظارت چگونه ارتباط پیدا می کند؟
اولا از نگاه انسان شناسی اسلام، انسان ها همواره در معرض امتحان و آزمایش و تغییرند، همان طور که ممکن است یک انسانی از بدی ها به سوی خوبی ها گرایش پیدا کند، ممکن است یک انسان هم از خوبی ها به بدی ها گرایش پیدا کند پس چون هر کس در معرض خطر انحراف و کجی هاست، بنابراین باید نظارت وجود داشته باشد. ثانیا از دیدگاه شیعه به جز چهارده نفر که معصوم از خطا و گناه هستند دیگران ممکن است دچار خطا و اشتباه شوند، لذا حتی اگر کسی عمدا هم کار خلافی انجام ندهند و نداشته باشد در عین حال این به معنای مصون بودن او از خطا و اشتباه نیست و ممکن است دچار خطا و اشتباه شود. لذا مردم به عنوان خیرخواهی موظفند آن چه را درست تشخیص می دهند به حاکم گوشزد کنند یا اگر خلافی از او می بینند او را متوجه اشتباهش بنمایند. شاید تعبیر ” نصیحت به ائمه مسلمین ” ناظر به همین جهت باشد که مردم به عنوان خیرخواهی باید آن چه به نظرشان می آید را به حاکم توجه دهند.
اصولا شورا در اسلام از چه جایگاهی برخوردار است ؟
شورا از نظر اسلام به دلایل مختلف مورد توجه قرار گرفته که یک بعدش همان است که در ابتدا توضیح دادم یعنی توزیع قدرت و نظارت بر آن. نکته دیگر این که در روایات به این که افراد دارای فهم ها و نظرات مختلف هستند و طبعا این نظرات مختلف وقتی در کنار هم دیگر قرار گیرند و در یک جا جمع شوند ما را به حقیقت نزدیک تر می کنند شناختن آرا و نظرات دیگران به ما در رسیدن به حقیقت کمک می کند. حضرت امیر المومنین علی (ع) می فرماید: هر کس با دیگران مشورت کند با عقل آنها شریک شده است. پس از این جهت می توان از افکار و اندیشه های دیگران استفاده کرد و به حق پی برد.از همه مهم تر این است که اساسا در فرهنگ دینی همان طوری که عقلا هم به آن رسیده اند استبداد به رای امری مذموم است. بنابراین کسی که فکر کند که او می فهمد و دیگران نمی فهمند چیزی جز استبداد رای نیست لذا باید به افکار و اندیشه های دیگران نیز مراجعه کند تا استبداد به رای به وجود نیاید. در روایات استبداد را در مقابل مشورت قرار داده اند ” من استبد برایه هلک و من شاور الرجال شارکها فی عقولها ”
شورا در اسلام چه ویژگی ها و چارچوب هایی دارد ؟
در مشورت کردن اگر مسایل تخصصی باشد، طبعا باید با اهل آن مشورت کرد. لذا در روایات به ویژگی کسانی که با آنان می شود مشورت کرد اشاره شده مثلا در کارهای عمومی و عام المنفعه با افراد بخیل نباید مشورت کرد، چون او مانع می شود که شما در راه خیر مال خود را صرف کنید ویا در باب جهاد گفته شده با افراد ترسو مشورت نکنید چون ترس آنان مانع می شود که شما را درست راهنمایی کنند.
پس اولا باید با افراد شایسته در این امور تخصصی مشورت شود اما مسایلی که مربوط به عموم مردم می شود از جمله تعیین حاکم، این جا نظر همه مردم باید مورد توجه قرار گیرد نه یک گروه خاص ، این که در برخی روایات آمده است که امیرالمومنین فرموده اند شورا از مهاجر و انصار است و یا در بعضی از روایات از بدریون نظر خواسته شود این به چند دلیل است. اولا به خاطر شرایط زمانی آن حضرت بوده است. در سیستم آن روزگار مردم نظام های به اصطلاح قبیله ای نظر بزرگان آن ها نظر مردم تلقی می شده است، مثلا اگر روسای قبایل به کسی نظر داشتند، مردم هم همان نظر را می پذیرفتند و درصدر اسلام با توجه به ویژگی خاص آن روزگار مهاجر و انصار از جایگاه بالایی در بین مسلمانان برخوردار بودند و لذا اگر نظر آنان بر کسی تعلق می گرفت، همه آن نظر را می پذیرفتند. نکته دوم این که شرایط آن روزگار اجازه رجوع به تمام مردم را نمی داد. امکان نداشت تمام مردم در سرزمین های پهناور اسلامی بتوانند بلافاصله پس از وفات حاکم، حاکم بعدی را تعیین کنند حتی چه بسا اطلاع از مرگ حاکم برای برخی از نقاط ماه ها طول می کشید. در واقع شرایط امروز فراهم نبود که بتوان در یک لحظه خبری را از این طرف جهان به آن طرف جهان مخابره کرد و مردم در جریان تمام مسائل قرار گیرند. لذا تصمیم گیری در این گونه موارد به عهده بزرگان آن قوم گذاشته می شد، فلذا حضرت امیر فرمودند: اگر حکومت نباید شکل بگیرد تا همه مردم حاضر شوند، ما راهی به آن نداریم . پس معلوم می شود از نظر ایشان نظر عموم مردم مورد قبول بوده است، ولی در آن روزگار امکان آن فراهم نبوده اما در شرایط فعلی که این امکان فراهم شده است باید همه مردم در تعیین سرنوشت خود و حاکم برخود دخالت داده شوند.
آیا شورا امری استحبابی است یا نه امری واجب است ؟
از تعبیر ” وشاورهم فی الامر ” که خطاب به پیامبر بزرگوار اسلام است و با تعبیر ” امر ” که ظهور در وجوب دارد، آمده است، مفسران وجوب مشورت را برداشت کرده اند و هنگامی که بر پیامبر بزرگوار اسلام واجب باشد بر دیگران به طریق اولی مشورت واجب است.
شورا در چه اموری صلاحیت ورود دارد؟
همان طور که پیشتر نیز گفتم اصل شورا مورد تایید و تاکید اسلام قرار گرفته و از حکومت استبدادی منع شده، اما این که شورا به چه صورت در جامعه تحقق پیدا کند در هر زمان متفاوت است و در هرجایی ممکن است به شکلی عملی گردد. مثلا در نظام جمهوری اسلامی انتخاب رهبری به شورای خبرگان واگذار شده، به نمایندگان مردم و مجلس شورای اسلامی اجازه قانون گذاری ، تایید وزرا و سوال از همه امور اجرایی کشور داده شده است یا فی المثل در بعضی از کشورها مانند پاکستان حتی انتخاب رئیس جمهور با مجلس است در حالی که در ایران انتخاب رئیس جمهور با رای مستقیم خود مردم انجام می شود. به طور کلی می توان گفت نظر اسلام این بوده که از استبداد و دیکتاتوری جلوگیری شود و هر چه که این شائبه را به وجود آورد که حکومت به رای و نظر مردم کاری ندارد و تصمیمات فردی گرفته می شود باید از آن پرهیز کرد.
در مورد ترکیب اعضای شورا آیا اسلام نظر خاصی دارد؟ مثلا آیا برای عضویت اعضا در شورا شروطی قائل شده است؟
این را جامعه تعیین می کند که اعضای شورا چگونه تعیین شوند. گاهی مستقیم به وسیله مردم انتخاب می شوند مانند نمایندگان مجلس شورای اسلامی و گاهی هم مثل حقوقدانان شورای نگهبان از میان جمع خاصی که معرفی می شوند به وسیله نمایندگان مجلس انتخاب می شوند.
آیا شورا در ذیل جایگاه حاکم اسلامی قرار دارد یا در صدر آن است؟
این بستگی دارد به این که آن شورا را چه بدانیم. اگر منظور از شورا عموم مردم باشند خب عموم مردم تصمیمشان مقدم بر تصمیم حاکم است همان طوری که رسول اکرم(ص) در برخی از موارد که نظر اکثریت جامعه آن روز مغایر با نظر ایشان بود حضرت نظر آنان را بر نظر خود ترجیح می دادند مانند قضیه جنگ احد که در تاریخ اسلام معروف است.
آیا می توان قدرت شورا و حدودش را کنترل یا محدود کرد؟
اگر شورا زیر نظر حاکم اسلامی باشد، بله اما اگر شورا قبل از حاکم باشد مثل مجلس خبرگان در این صورت نمی تواند حدود اختیارات آنان را محدود کند و شرایطی برای آنان قرار دهد.
در شورا تصمیمات چگونه باید اتخاذ شود؟ آیا اجماع نیاز است یا نظر اکثریت کافی است؟
اجماع و اتفاق آرا در تاریخ به ندرت رخ داده است . معمولا در مسائل مختلف اختلاف نظر و رای وجود دارد و بزرگانی که در این زمینه صحبت کرده اند گفته اند نظر اکثریت ملاک خواهد بود.
منبع: روزنامه مردم سالاری / مصاحبه از: مهدی قوامی پور
حسین زمان، هنرمند سبز، در یادداشتی با عنوان “آزادی ، آی آزادی” در وبلاگ شخصی خود نوشت:
یادم می آید اوایل دهه پنجاه بود من تازه وارد دبیرستان شده بودم و کم کم نظرم به اطراف خودم و شرایط اجتماعی بیشتر جلب میشد . رو آورده بودم به مطالعه کتاب و گاهی هم بحث با دوستان . بعضی اوقات که در مدرسه و یا منزل حرفها رنگ و بوی خاصی میگرفت خیلی با دلهره و نگرانی توأم بود چرا که به شدت این ترس در دل مردم افتاده بود که ساواک حتی در منازل دستگاه شنود کار گذاشته و در هر محله ای تعدادی از افراد خودش را ساکن کرده تا مردم محله را تحت نظر داشته باشه . یکی میگفت این بقال محل یا خواربار فروش ( آن زمان کمتر سوپر مارکت گفته میشد و سوپر مارکتها متعلق به شمال شهر بود ) خیلی مشکوکه باید مواظبش بود ، گاهی حتی رفتگر محله هم مورد سوء ظن قرار میگرفت . طوری جا افتاده بود که بعضا افراد به خویشان و نزدیکانشان هم شک میکردند ، خلاصه بد جوری ترس و وحشت تو دل مردم لونه کرده بود . البته حاصل و نتیجه این جوسازی ها و این اختناق را بهمن سال ۵۷ دیدیم و ثابت شد که وقتی ظلم و جور و جنایت ، بی عدالتی و تحدید آزادی مردم ، زندان و شکنجه کارد را به استخوان برساند ، ترس و وحشت دیگر کارساز نخواهد بود .
همیشه این باور را داشتم که نظام سلطه بر جبر و سلب آزادی و فشار بر مردم سوار است و اساس و بنیان آن بر زور و قلدری است و طبیعی است نظامی که از مشی و مرام خود نتواند با منطق دفاع کند دست به چماق و اسلحه میبرد و زندان و شکنجه را همچون شبحی وحشتناک برای خاموش کردن مخالفین بر فضای قلمرو خود به نمایش میگذارد .
شاید بتوان گفت اصلی ترین شعار مردم در انقلاب ۵۷ آزادی بود و آزادی بود و آزادی. در ابتدا شعار اکثریت مردم بدون تعارف و با نگاهی واقع بینانه این بود : استقلال ، آزادی ، حکومت اسلامی که کمی بعد شد جمهوری اسلامی اما اگر خوب به عمق این شعار توجه کنیم میبینیم که باز هم همه چیز در طلب آزادی خلاصه میشد . استقلال یعنی آزاد شدن از سلطه بیگانگان و متکی شدن به خود ، آزادی یعنی داشتن حق انتخاب و رهایی از قید و بند های نظام سلطه یعنی اینکه من بعنوان یک انسان بتوانم حرفم را بزنم و عقیده ام را بیان کنم و از حاکمیت انتقاد کنم و هر گاه حقوقم داده نشد ، در چارچوب قانون اعتراض کنم . حکومت و یا جمهوری اسلامی را طلب کردیم چون اکثریت مردم مسلمان ایران بر این باور بودند که این دین کامل الهی میتواند ضمانت کند حکومتی را که از آزادی ما حمایت میکند و از آزادی ما پشتیبانی میکند و بر آزادی ما اصرار میورزد . پس خواسته اصلی همه ما آزادی بود و آزادی بود و آزادی .
نمیتوانستیم تحمل کنیم تعداد زیادی انسان بخاطر داشتن نظر مخالف و اعتراض به شرایط حاکم در زندان باشند . نویسنده بخاطر نوشتن کتاب ، روزنامه نگار بخاطر نوشتن مقاله ، دانشجو بخاطر مخالفت با پاره ای قوانین و مقررات مغایر با حقوق شهروندی، فعالین اجتماعی بخاطر ایجاد تشکل هایی که گاهی زبان به اعتراض میگشودند و دلسوزانی که گاهی به طرق مختلف بخاطر رفتارهای ناشایست مسئولین مثل رانت خواری و ثروت اندوزی به ناحق ایشان ،لب به شکایت میگشودند . بسیاری از این افراد و باید گفت اکثریت قریب به اتفاق ایشان نه وابسته به بیگانه بودند و نه خرابکار و نه فتنه گر بلکه تنها جرمشان فهمیدن بود و اعتراض ،آن هم نه به نفع بیگانه که از روی دلسوزی برای ایران و ایرانی و به حکم وظیفه انسانی .
من همه این خاطرات را برای فرزندانم بارها تعریف کرده ام و هر بار با این سؤال مواجه شده ام که آیا پس از سی و دو سال که از انقلاب سال ۵۷ گذشته رسیده ای به آن آزادی که در طلبش بودی ؟ و من هیچ چیز جز سکوتی تلخ ندارم تا پاسخشان دهم .
واحدهای سنگبری استان قم از هفته گذشته به دلیل چند نرخی بودن و افزایش تعرفه برق، قطعی برق به علت بدهی و نیز گرانی بیش از انتظار آن، مجبور به تعطیلی کارگاههای خود شدهاند.
به گزارش مهر، از روز پنج شنبه گذشته تا کنون صاحبان و کارکنان واحدهای سنگبری در قم دست از کار کشیدهاند اما به دلیل داشتن دپو سنگ در انبارها، کارخانههای سنگبری باز است و فروش سنگ در این واحدها طی چند روز گذشته همچنان انجام میشود.
تمامی واحدهای سنگبری در این شهر از افزایش دفعی نرخ قبوض برق واحد خود بعد از اجرای هدفمندسازی یارانه ها و کم توانی در پرداخت آن گله مندند. یکی از سنگبران استان قم گفته است که نرخ قبض برق او از ۶۰۰ هزار تومان در گذشته به بیش از ۴ میلیون تومان در حال حاضر افزایش یافته است.
دبیر انجمن صنفی سنگبران استان قم هم میگوید: بر اساس اطلاعیه هدفمندسازی یارانه ها در مورد قبوض برق، قرار بود آیتم های آبونمان، دیماند و قدرت از قبوض حذف شود که این کار صورت نگرفت و در پی اعتراضات، گزینه سومی نیز به آن اضافه شد که مطابق آن قیمت هر کیلو وات ساعت برق مصرفی از ۳۹ به ۴۳ تومان افزایش یافت. همچنین بنا بود در صورتحسابهای صنعتی، میانگین قیمت پیش بینی شده با هماهنگی میان وزارتخانههای نیرو و صنایع و معادن تغییر کند و قیمت های تبعیضی- حمایتی منظور شود، به نحوی که کارخانجات و تولیدکنندگان که نیاز به کمک و مساعدت دارند، مورد حمایت جدی قرار گرفته و میانگین نرخ آنها محفوظ بماند و میانگین برق مصرفی آنها ۴۰ تومان در نظر گرفته شود.
وی در ادامه با اشاره به این که در حال حاضر قیمت تعرفه برق در سه زمان، طول روز، شب و ساعات پیک مصرف با افزایش چشم گیری نسبت به گذشته برای واحدهای سنگبری همراه بوده است، خاطرنشان کرد: بر اساس نرخ های جدید، قیمتها برای ما در طول روز نسبت به گذشته ۲٫۲ برابر، در طول شب ۵ برابر و در زمان اوج بار، ۲٫۵ برابر شده و عملا میانگین برق مصرفی ما در طول ۲۴ ساعات روز، هر کیلو وات ۷۰ تومان شده است.
به گفته او، اگر چه بعد از اجرای قانون هدفمندسازی یارانه دولت بستههای حمایتی برای صنعتگران و از جمله این قشر، مبنی بر پرداخت مازاد بر قیمت ها نسبت گذشته، در قالب شارژ کارت های اعتباری در نظر گرفته است اما این امر فقط به صورت مقطعی مشکل را حل می کند و در طولانی مدت سبب ایجاد مشکلاتی می گردد چرا که مبلغ این کارت ها باید با سود ۳ یا ۴ درصد بازپرداخت شود و در پرداخت آنها نیز تاخیری وجود نداشته باشد.
بر اساس آمارها، در کل کشور بیش از ۵ هزار و در استان قم ۲۲۰ واحد سنگبری فعال هستند.
دیپلماسی ایرانی در یادداشتی به قلم امیر موسوی، کارشناس مسائل استراتژیک، خواستار تلاش ایران برای آرام شدن فضای پر تنش سیاسی در خلیج فارس، با هدف خروج سریع تر آمریکا از منطقه شد و نوشت:
برخوردهایی که در حال حاضر شاهد هستیم کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با ایران میکنند، که سه کشور جلودار این موضوع هستند، با تحریک آمریکا و تشویق اسرائیل صورت میگیرد. آنها از یک نکته که برای کشورهای عربی به خصوص عربستان سعودی در حال وقوع است سوء استفاده میکنند. آن نکته این است که کشورهای عربی بعد از سقوط صدام حسین و حسنی مبارک احساس میکنند تنها شده اند. عراق زمان صدام و مصر زمان حسنی مبارک بازوهای حفاظت از منطقه عربی حوزه خلیج فارس بودند. صدام سالها حامی این کشورها بود، هرچند در اواخر کار منقلب شد. این کشورها صدام را تحریک کردند، امکانات در اختیار ش گذاشتند تا حدود ده سال جمهوری اسلامی ایران را گرفتار کند.
پس از صدام، حسنی مبارک این نقش را به عهده گرفت. حسنی مبارک به دلیل ارتباطاتی که با آمریکا و رژیم صهیونیستی داشت حامی این کشورها بود. علاوه بر این مصر در جهان عرب و جهان اسلام دارای وزنه ای بود و این وزن و قدرت مصر به نوعی از این کشورها پشتیبانی میکرد.
بعد از سقوط حسنی مبارک و بالا گرفتن اعتراضات و آشوبها در یمن و بحرین و این مسئله که این اتفاقات به نفع جمهوری اسلامی ایران در حال وقوع است نگران شده اند. وقتی سقوط سعد حریری و پیروزی حزب الله در جریان ۱۴ مارس و همچنین پیشرفتهای تکنولوژیک، صنعتی، نظامی و هسته ای را در کنار این لیست بگذاریم مشاهده میکنیم که این کشورها چقدر احساس ضعف و نگرانی میکنند.
از سوی دیگر این کشورها ملاحظه میکنند که آمریکا به دلیل مشکلات داخلی که با آن مواجه است، خیلی برخورد شدیدی با ایران نمیکند. آنها میبینند که نه تحریمها و نه فشارهای غرب بر جمهوری اسلامی ایران تاثیری ندارد و ایران علیرغم تمام این فشارها برنامههای خود را به پیش میبرد. این وضعیت برای عربستان سعودیها سنگین تمام شده است. هیبت و اقتدار این کشور در منطقه شکسته شده است. عربستان سعودی چند ماه پیش تلاش کرد که در تشکیل دولت عراق نقش بازی کند و گروههای عراقی را در محور خود جمع کند ولی در این قضیه نیز شکست خورد و جز ایاد علاوی بقیه گروهها دست رد به سینه این کشور زدند.
عربستان تلاشهایی ر در رابطه با بحران یمن آغاز کرده اند ولی این تلاشها نیز چندان با موفقیت روبرو نبوده است و به نظر میرسد در این موضوع نیز شکست میخورند. از سوی دیگر عربستان تلاش کرد که در راستای عدم محاکمه حسنی مبارک اقداماتی انجام دهد ولی با وجود پیغامهای تهدیدآمیزی که برای نظامی ان و سیاسیون مصری فرستادند و سفر سه روزه سعود الفیصیل به مصر نتوانستند موفقیتی به دست آوردند و مصریان را راضی کنند که کاری به حسنی مبارک نداشته باشد و او را مورد محاکمه قرار ندهند.
علاوه بر اینها بحران بحرین موضوع جدی و مهمیبرای عربستان محسوب میشود. مردم بحرین با تمام قدرت قیام کردند و این خیزش یک حرکت استثنایی بود. در این کشور مخالفان اکثریت بزرگی را تشکیل میدهند و حرکت آنها به شدت عربستان را نگران کرد.
در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران آرامش خاصی دارد. ارتباطات بسیار گسترده ای دارد. این تحولات نیز در این مسیر به سود ایران تمام شده است. مصر نگاه خود نسبت به ایران بازبینی و تعدیل کرد. جمله ای که طنطاوی گفت کمر سعودی را شکست که گفت جمهوری اسلامی ایران دشمن اعراب نیست بلکه دوست مردم عرب است. این جمله همه نقشههای آمریکا و عربستان را بر آب کرد. کاملا مشخص است که عربستان سعودی واهمه دارد که ایران در رقابت منطقه ای جلو افتاده است. علاوه بر این عربستان دچار مشکلات داخلی نیز هست. رقابتهای داخلی آل سعود نیز مسئله دیگری است.
این مسائل موجب ترس و نگرانی این کشور از آینده شده است. لذا به آمریکا متوسل شده اند و به سمت برخورد با جمهوری اسلامی حرکت کرده اند. جنجالی به راه انداخته اند و بحث شیعه – سنی را مطرح کرده اند. اینها پرچم طایفه گری را بلند کرده اند تا بتوانند مردمان کشورهای عربی را به خود جلب کردند. لذا من فکر میکنم این مواضه و بیانیهها برای این است که منطقه را شلوغ کنند و جنجال به پا کنند. میخواهند اعلام وجود کنند و بگویند در مقابل جمهوری اسلامی ایران میایستند. ولی به نظر من اینها صدای طبل است و فقط تهدیدهای توخالی است. آنها نگران هستند و در هراس از شرایط کنونی و آینده هستند.
با این وجود به نظر من دیپلماسی جمهوری اسلامی باید فعالتر شود. ما باید رفتار و برخورد اطمینان بخشی در مقابل این کشورها در پیش بگیریم. خصوصا بین ایران و کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس باید اعاده اعتماد و اطمینان صورت گیرد و نگرانی آنها را برطرف یا حداقل کمتر کند. دستگاه دیپلماسی ما باید به آرام سازی فضا اقدام کند.
به نظر من دستگاه دیپلماسی ما در این مرحله و در این کار مشکل دارد. هرچه سریعتر باید بازنگری در این امر صورت گیرد و وزارت خارجه تحرک جدی از خود نشان دهد. علاوه بر این صحبتهای رئیس جمهور هم در این زمینه میتواند موثر باشد. یعنی رئیس جمهور میتواند درسخنرانیها و مصاحبههای خود میتوانند جملاتی بیان کنند که حاوی پیامهایی برای این کشورها باشد.
جملات و سخنانی که فضا را آرام کند و نگرانیها را کاهش و اعتماد را به منطقه باز گرداند. چرا که به هر حال این کشورها در شرایط کنونی احساس ضعف میکنند، توانمند نیستند، مشکلات داخلی جدی دارند و مشاهده کردن که آمریکا به راحتی پشت متحدان خود نظیر مبارک و بن علی را خالی کرد. به این دلایل هراس مقامات این کشورها را فرا گرفته است. من فکر میکنم با یک تحرک دیپلماتیک قوی میتوان این مشکل را کاهش داد. در کنار این لحن و بیان دیپلماتیک ما نیز باید به نحوی باشد که دیگر کشورها احساس کنند جبهه جدید ی در مقابل آنها در حال شکل گیری است. آنها از تشکیل محور جدیدی در منطقه نگران هستند. این محور از ترکیه، ایران، مصر، سوریه و لبنان جدید که حزب الله در آن حضور دارد، تشکیل میشود. در آینده و پس از خروج نیروهای آمریکایی، عراق نیز میتواند یکی از اعضای این محور باشد. تشکیل چنین محوری برای کشورهای عربی خلیج فارس هم از لحاظ شرایط داخلی و هم از لحاظ وضعیت منطقه ای نگرانی فوق العاده ای ایجاد کرده است.
من فکر میکنم با پیامهای خصوصی، فرستادن نمایندههای ویژه، دیدارهای رسمیو صحبتهای علنی مقامات کشورمان میتوانیم این نگرانی را کاهش دهیم. ما در حال حاضر در ارتباط با بحرین نگرانی داریم. ولی به نظر من ما میتوانیم از طریق ارتباط با پادشاه و ولی عهد بحرین به رایزنی برای حل مشکل اقدام کنیم. ما ارتباط دیپلماتیک با این کشور داریم باید با مقامات بحرین تماس گرفته شود. پادشاه بحرین نیز گفته است که ایران دخالتی در این اعتراضات نداشته است. این مسئله میتواند صفحه جدیدی در روابط دو کشور ایجاد کند. در شرایط کنونی ما نیاز به درگیری در منطقه نداریم.
ما باید جبهه منطقه را تقویت کنیم و فضای منطقه را آرام کنیم تا شرایط برای خروج آمریکا از منطقه آماده باشد. این وضعیت به هیچ طرفی در منطقه کمک نمیکند.بلکه تنش و درگیری حضور آمریکا را تقویت میکند. ما برای کمرنگ کردن حضور آمریکا در منطقه باید مراودات و تعاملات میان کشورها را جدی تر بگیریم و آن را گسترش دهیم. قطعا این کشورها نیز از این اقدام خشنود میشوند. قطعا سعودیها دربحرین گیر کرده اند و نیاز دارند که کسی به آنها کمک کند که از این شرایط خارج شوند. لذا ما به عنوان یک کشور پرقدت و با نفوذ در منطقه میتوانیم به این کشورها کمک کنیم که این مسئله هم به نفع مردم بحرین هم در جهت روی کار آمدن دولتهای معتدل در منطقه خواهد بود.
بنابر این ما در حال حاضر به یک ابتکار سیاسی فوق العاده نیاز داریم و امیدوارم مقامات ما ابتکار را به دست بگیرند و در راستای حل مشکلات شروع کننده باشند. چرا که آنها در حال حاضر در موضع ضعف هستند و ما باید ابتکار خود به آنها کمک کنیم . امیدواریم این حرکت در آینده نزدیک شروع شود و آرامش در منطقه حاکم شود.
به زودی قیمت هر کیلوگرم گندم از ۲۵۰ به ۳۵۰ تومان افزایش مییابد، ضمن اینکه احتمال افزایش هر قرص نان سنگک به ۵۰۰ تومان، تافتون به ۲۵۰ تومان، بربری به ۴۰۰ تومان و لواش به ۱۵۰ تومان وجود دارد.
به گزارش مهر، خبرهای رسیده از کارگروه طرح تحول اقتصادی حکایت از بررسیهای نهایی در مورد افزایش ۱۰۰ تومانی قیمت ملی هر کیلوگرم گندم دارد که بر این اساس، احتمالا قیمت هر کیلوگرم گندمی که در اختیار کارخانجات آرد قرار میگیرد، از ۲۵۰ تومان به ۳۵۰ تومان افزایش خواهد یافت.
بر این اساس، آنالیز قیمتها حکایت از آن دارد که احتمالا قیمت هر قرص نان سنگک با ۱۰۰ تومان افزایش به ۵۰۰ تومان، قیمت هر قرص نان تافتون از ۲۰۰ تومان به ۲۵۰ تومان، قیمت هر قرص نان بربری از ۳۰۰ تومان به ۴۰۰ تومان و قیمت هر قرص نان لواش از ۱۰۰ تومان به ۱۵۰ تومان افزایش مییابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر