شهره شعشعانی/ رادیو کوچه
«بذر خورشید که پاشیده فلک بر سیستان» دومین داستانیست که در این برنامه از «مرضیه ستوده» نویسنده ایرانی ساکن کانادا میخوانیم. او که در رشته خدمات اجتماعی تحصیلاتش را به پایان برده از تجربیات شخصی خود در این زمینه برای بعضی از داستانهایش بهره میگیرد و به شخصیتهایی میپردازد که معمولن مهاجرهای حاشیهای جامعه هستند، کسانی که برای ادغام در فرهنگی تازه با چالشهای ژرف و گاهی بسیار دشوار مواجهاند.
لطف داستانهای مرضیه ستوده به عنوان نویسندهی ایرانی- کانادایی که تجربهی زندگی در این سوی آبها را با پسزمینههای فرهنگ شرقی و یادها و تاثیرهای دوران کودکی و زادگاهش به هم میآمیزد، در باورپذیری شخصیتها، لحن گرم و عاطفی و فضای رنگارنگ آنهاست. در واقع ستوده از آن نویسندگانیست که در پایان هر قصهاش به شناخت ژرفتر و دقیقتری از شخصیتهایی که در زندگی واقعی با آنها مواجه بوده میرسد، و این البته قصد و نیت همهی نویسندهها میتواند باشد، منتها بحث بر سر میزان موفقیت چنین چالشی است، در مورد قصههای مرضیه ستوده میتوان گفت که حاصل تلاش او منجر به آفرینش داستانهایی سهل و ممتنع شده است.
برای آشنایی بیشتر با این نویسنده به لینک رادیو کوچه در پایین مراجعه کنید
http://radiokoocheh.com/article/76918
موسیقی متن:
INDIA Raga Sindhi Bhairavi
Ravi Shankar : Fire Night
وبلاگ نویسنده:
http://chandparpouneh.blogspot.com
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
برای خود یک خانوادهی چهار نفره درست کرده بود که فقط نقش خودش به عنوان مادر و کسی که از بچهها مراقبت میکرد مشخص بود و بقیه شخصیتهای مورد علاقهی او بودند، که برای آنها غذا درست میکرد، آنها را میخواباند و با خود به حمام میبرد و بیشتر وقت خود را با عزیزانش سپری میکرد و زندگی خود را با آنها به جلو میبرد. همیشه در حال صحبت با یکی از آنها بود و حتا گاهی وارد معرکه دعوایشان میشد و آنها را به آرامش دعوت میکرد. دوستان خیالیاش بزرگترین دارایی زندگیاش بودند و همه لحظاتش را با آنها میآفرید.
همهی ما، اگر هم همه نه، اکثریت قریب به اتفاق ما در سنین کودکی شخصیتهای خیالی داشتهایم که زندگی ما را پر کرده بودند و ساعتهای زیادی را با آنها میگذراندیم. گاهی این شخصیتها کودکانی همسن و سال خود ما بودند، گاهی کودکانی کوچکتر که ما نقش پدر یا مادر برای آنها ایفا میکردیم و گاهی شخصیتهای افسانهای که قهرمان ما بودند و ما در لوای آنها خود را قدرتمند و شکستناپذیر میدیدیم. در واقع دوستان خیالی ما عبارت بودند از اشخاص، حیوانات یا چیزهایی که ما در کودکی در عالم خیال میآفریدیم تا نقش دوست را برای ما ایفا کنند. به طور غالب بیشتر کودکان یک همبازی خیالی برای خودشان خلق میکنند. و دورهای از زندگیشان این شخصیت یا شخصیتهای خیالی روی آنها تاثیر میگذارند.
بسیاری از روانشناسان معتقدند کودکان خردسالی که به عللی از داشتن همبازی محروم هستند به طور غالب در خیال خود مجسم میکنند که با موجودی دیگر مشغول بازی هستند. این همنشینهای خیالی در نظر کودک دارای اسم، صفات بدنی و قدرت انجام کارهای متنوع هستند. کودک از بازی با همبازیهای خیالی خود بیاندازه لذت میبرد و این بازی و نشست و برخاست شکافی را در زندگی اجتماعی او پر میکند. اما در واقع ساخت این موجودات در ذهن تنها به تنهایی کودکان برنمیگردد، گاهی کودکان این شخصیت خیالی را برای آرامش و اطمینان خاطر خود میسازند، حتا تعدادی از آنها چنان با این شخصیتها که به طور لزوم انسان هم نیستند، خو میگیرند، که بعد از هر واقعهای آن را با جزییات برای دوست خیالیشان تعریف میکنند. حتا کودکانی که عادت به بازی کردن با همبازیهای خود در کوچه و خیابان را دارند. پس این شخصیتپردازی تنها مختص کودکانی نیست که از شکافی در زندگی خود رنج میبرند. به طور معمول کودکان باهوش بیشتر از کودکان متوسط به بازی با همبازیهای خیالی میپردازند. کودک نام یکی از قهرمانان داستانهایی را که شنیده است برای دوست خیالی خود میگذارد. کودک با همبازی خیالی خود سخن میگوید و گهگاه او را با خود به مهمانی میبرد. اما این همبازی و دوست خیالی پیوسته از کودک حقیقی اطاعت میکند و دستورات او را به کار میبندد.
براساس پژوهشهای انجام گرفته کودکان تا سه سالگی گرایشهای جانبخشی و شخصیتسازی از خود نشان میدهند. براساس همین گرایشهاست که کودکان به اسباببازیها و اشیا جان میبخشند و با آنها گفتوگو میکنند و یا انسانی تخیلی برای خود ساخته، به گفتوگو و یا بازی با او میپردازد. همچنین کودکان در این سنین، اشیا را در نقشی غیرواقعی در نظر گرفته یا بهکار میبرند. برای نمونه، صندلی را ماشین یا قطار یا هواپیما تصور میکنند. گاه نیز حرکات خیالی را واقعی جلوه میدهند، مانند نوشیدن آب از یک لیوان خالی. این تجارب دوران کودکی، بر تمام طول زندگی افراد تاثیر میگذارد. ممکن است در سنین بزرگسالی این عادت از سر افراد بیفتد و وقایع روزمرهی زندگی آنها از زندگی با افراد خیالی خود دور کند، اما گاهی دیده میشود، حتا در سنین بزرگسالی هم بعضی از اشخاص با شخصیت مجازی همنشینی میکنند و در شرایط مختلف او را به عنوان یک دوست کنار خود فرض میکنند و برای او ارزشی به عنوان یک انسان حقیقی قایل هستند و حتا مشکلات پیش آمده را با او مطرح میکنند.
در این رابطه سوالی وجود دارد که ممکن است در روز هزاران نفر آن را بپرسند. آیا این مسئله و حضور این شخصیتها مشکلی است که باید آن را جدی بگیریم و یا اینکه مشکل خاصی برای کودک ما ایجاد نمیکند؟ بلکه به عکس قوهی تخیل و مدیریت او را تقویت میکند و باعث میشود، کودک از همان سنین کودکی بتواند با ایجاد مدیریت رفتاری، رفتارهای اجتماعی خود را تقویت کند؟ پزشکان متخصص پس از مدتها بررسی به این نتیجه رسیدهاند که این دوستهای خیالی به علت آنکه مشکلی به حساب نمیآیند نباید موجبات نگرانی والدین را فراهم آورند. این امر برای کودکان کم سن و سال چیز عادی و معمولی محسوب میشود، به طور معمول کودکان از 2.5 تا 3 سالگی شروع به درست کردن همبازیهای خیالی برای خود میکنند. بیش از دو سوم کودکان به طور معمول به صورت مرتب با دوستان تخیلی خود ارتباط دارند و از بازی با آنها لذت میبرند. کودکانی که هنوز چهار دست و پا حرکت میکنند به طور معمول با موجودات خیالی زیاد سر و کار دارند و به سختی میتوانند واقعیت را از موجودات خیالی جدا کنند، این امر موجب میشود که آنها همبازیهای خیالی بیشتری برای خود درست کنند. در برخی موارد پزشکان میگویند که داشتن دوستانی این چنینی میتواند نتایج مثبتی نیز در پی داشته باشد.
رویای افراد مانند همبازیهای خیالی، فعالیتی است که کودک از پرداختن به آن لذت میبرد. شکلی از بازی ذهنی است که به طور معمول خیالپردازی خوانده میشود تا جلوههای کنترل شده تخیل مشخص شود. به طور معمول کودکان در زندگی خود، یک همبازی خیالی برای خود میآفرینند و همراه با او، از خوشی و لذت سرشار میشوند و حضور این قبیل همبازیها، به خلق و خلاقیت کودک کمک بیشتری میکند و ذهن او را سرشار از لحظاتی میکند تا بتواند به تجربههای عینیتری نیز دست یابد.
علیرضا قولونجو / برگردان
سازمان عفو بینالملل روز ۱۵ دسامبر ۲۰۱۱، با انتشار یک بیانیه مطبوعاتی و یک گزارش مفصل ۴۴ صفحهای با تیتر «اعتیاد به مرگ: اعدام به خاطر جرایم مواد مخدر در ایران»، از ایران خواسته است که به موج اعدامهای مخفی اقشار ضعیف و فقیر به اتهام قاچاق مواد مخدر که اغلب به دنبال محاکمات ناعادلانه صورت میگیرند، پایان دهد. در گزارش این سازمان از اقلیت های اتنیکی و مذهبی همچون بلوچها و سنیهای آذربایجان، و همچنین اتباع خارجی و مشخصن افغانها به عنوان گروههایی که با بیشترین خطر اعدام مواجه هستند نام برده شده است.
در گزارش به قربانیان زن و کودکان زیر ۱٨ سال نیز اشاره شده است.
سازمان عفو بینالملل همچنین از جامعه جهانی دعوت کرده است، در همکاری خود با ایران در خصوص مبارزه با مواد مخدر تجدید نظر کنند و مطمئن شوند کمکهایی که برای مبارزه با قاچاق در اختیار این کشور قرار میدهند، برای نقض حقوق بشر به کار گرفته نمیشود.
تقریبن در تمام موارد حکم اعدام به دنبال محاکمات کاملن ناعادلانه صادر میشود و خانوادهها یا وکلای محکومین به ندرت از دستور اجرای حکم مطلع میشوند. گروههای به حاشیه رانده شده شامل اقشار فقیر و جوامع اقلیت اتنیکی که قربانی تبعیضند و همچنین اتباع خارجی (مشخصن افغانها) بیشتر از همه در خطر اعدام شدن هستند.
بلوچها و کورهسوننیها (ترکهای سنی آذربایجان) اقلیتهای اتنیکی و مذهبی هستند که در گزارش ۴۴ صفحهای عفو بینالملل از آنها به عنوان گروههای اتنیکی مواجه با بالاترین ریسک اعدام نام برده شده است.
این سازمان در گزارش مطبوعاتی خود به محمد جنگلی ٣٨ ساله شاگرد راننده کامیون از اقلیت کوره سوننی- اقلیت سنی مذهب در درون جامعه آذربایجانی ایران- اشاره کرده که در دهم اکتبر ۲۰۱۱ اعدام شده است. او پس از قرار گرفتن تحت شکنجه برگه «اعتراف» اجباری را که توسط اداره اطلاعات تهیه شده بود، امضا کرده است. به خانواده او اعلام شد که فرزندشان تا هشت ساعت دیگر اعدام میشود و اگر خواهان ملاقات با او هستند به (زندان) بروند. تا آن لحظه هیچگونه اطلاعی در مورد پرونده از طرف مقامات به این خانواده داده نشده بود.
بنا به گزارشهایی که عفو بینالملل دریافت کرده، بسیاری از افغانها اساسن بدون هیچگونه محاکمهای به دار آویخته شدهاند.
به گفته خانم «آن هاریسون» مسوول موقت خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان عفو بینالملل، کشورهای و نهادهای بینالمللی که به برای دستگیری عده بیشتری به بهانه جرایم مربوط به مواد مخدر به مقامات ایران کمک میکنند، باید در خصوص تاثیرات سو و عواقب احتمالی حمایتهای خود دقت بسیار داشته، و به دنبال راهکاری برای پایان دادن به موج گسترده اعدامها در ایران باشند. «آنها نمیتوانند خیلی ساده خود را به ندیدن بزنند و سالانه صدها انسان فقیر بدون محاکمه عادلانه کشته شوند و بیشتر آنها تنها چند ساعت قبل (از مرگ) از سرنوشت خود باخبر شوند.»
عفو بینالملل قسمتی از گزارش ۴۴ صفحهای خود به کسانی که در خطر اعدام ناگهانی قرار دارند پرداخته است. سازمان تعداد افغانهایی را که در نوبت اعدام هستند حدود ۴۰۰۰ نفر اعلام کرده است. آنها عمدتن از محاکمه عادلانهای بهرهمند نبودهاند.
محمود اسلامدوست، از جامعه ترکهای سنی مذهب، که پسرش یوسف اسلامدوست به دنبال محاکمه در خطر اعدام قرار گرفته به عفو بینالملل گفته است: «پسر من بیگناه است. قاضی به ما گفته بود که او به شش یا هفت ماه زندان محکوم خواهد شد، ولی اداره اطلاعات حکم اعدام برای او درخواست کرد. پسر من به مدت ۵۰ روز در زندان اداره اطلاعات تحت بدترین شکنجهها قرار داشته است.»
گروههایی که با بلاترین ریسک مواجه هستند:
برادر اله وردی احمد پورآذر از سنیهای آذربایجان که بعد از محاکمه به جرم قاچاق در خطر اعدام ناگهانی قرار دارد.
افغانها:
بنا بر این گزارش، احتمالن حدود ۴۰۰۰ تبعه افغان در نوبت اعدام قرار دارند که بیشتر آنها در جریان محاکمه ناعادلانه به مرگ محکوم شدهاند. مشخص نیست بیشتر افغانهایی که اعدام شدهاند از پناهندگان، دارندگان اجازه اقامت موقت و کارگران مهاجر هستند یا آنهایی که به طور غیرقانونی در ایران زندگی میکنند و اجازه کار ندارند.
بیش از ۱۰۰۰ افغان که جمعی آنها کودک بودهاند مابین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰ کپسولهای هرویین را قورت داده و به ایران منتقل کردهاند که ۶۰ تن از آنها شامل جوانان ۱۵ تا ۲۶ ساله به خاطر باز شدن کپسولها در معدهشان هلاک شدهاند.
با این حال عفو بینالممل گزارشهایی در خصوص دستگیری فلهای و خودسرانه بسیاری از اتباع افغان به بهانه قاچاق مواد مخدر دریافت کرده است. عدهای از آنها بدون حضور دادگاه به محکوم شدهاند. یک افغانی به اسم «محمد» گفته است: «هرگز دادگاه را ندیدهام. با اینحال باخبر شدم که به مرگ محکوم شدهام.»
بلوچها:
بیشتر بلوچهای ساکن ایران در استان سیستان و بلوچستان و تعدادی از آنها در استان کرمان و خراسان رضوی زندگی میکنند. بسیاری از آنها در جستوجوی کار به مناطق دیگر ایران و مشخصن تهران مهاجرت کردهاند. تقریبن تمام آنها سنی مذهب بوده و روابط خانوادگی و قبیلهای مستحکمی با بلوچهای ساکن کشورهای پاکستان و افغانستان دارند. سیستان و بلوچستان یکی از فقیرترین و محرومترین استانهای ایران است. در سالهای اخیر دچار خشکسالی شدید و شرایط بد آب و هوایی بوده که موجب از بین رفتن منابع ناچیز آنها شده است. استان سیستان و بلوچستان در میان استانهای ایران بدترین شاخصها را در رابطه با امید به زندگی، سواد در میان بزرگسالان، درصد کودکان دانشآموز، دسترسی به آب سالم و بهداشت و مرگ و میر کودکان دارد. به عنوان مسلمانان سنیمذهب بلوچها قانونن و عملن به ویژه در رابطه با تحصیلات عالی و مشاغل دولتی با تبعیضهای گسترده روبهرو هستند.
عدهای از بلوچها به جرایمی مانند قاچاق مواد مخدر از کشورهای افغانستان و پاکستان به ایران میپردازند. گرچه قسمت اعظم مواد توسط باندهای سازمان یافته منتقل میشود، اما گزارشها میگویند که در سالهای اخیر بر تعداد اشخاصی که به قاچاق مقادیر جزیی مواد در طول مرزها مشغول شدهاند افزایش یافته است. به گفته فعالان بلوچ، محرومیت اقتصادی جامعه آنها را ناگزیر از پرداختن به قاچاق میکند.
عده زیادی از بلوچها توسط مقامات ایران به قاچاق مواد مخدر متهم میشوند ولی دستیابی به حقیقت موجود در این پروندهها بسیار مشکل است. به عقیده فعالان بلوچ، در برخی از موارد برخی از جوانان بیگناه قربانی انتقام جویی حکومت ایران شدهاند که برای تلافی حملات گروههایی مانند جنداله همه جامعه بلوچ را مورد حمله قرار داده است.
کورهسوننیها (ترکهای سنی)
جامعه سنیهای آذربایجان یا کورهسوننیها، یک اقلیت مذهبی درون یک گروه اتنیکی است، که خود آن گروه نیز علارغم شیعهبودن اکثریت آن تحت تبعیض است. آنها در قسمت غربی دریاچه اورمیه و در شمال شهری که نام خود را از این دریاچه گرفته، همچنین در اطراف شهرهای سلماس، خوی و ماکو در استان آذربایجان غربی ساکن هستند. فقیر و عمدتن ساکن روستاها بوده، و در سالهای اخیر فشارهای اجتماعی بر علیهشان افزایش یافته است. بنابر گزارشهایی که سازمان عفو بینالملل دریافت کرده، در عمل از تحصیلات عالی محروم میشوند و قادر به تاسیس مدارس دینی و سازمان غیردولتی نیستند.
«به دادستان نامه نوشتیم و خواستیم که دوباره به پرونده نگاه کند. اله وردی بیسواد است. ما هیچ آشنایی نداریم. ما فقط میتوانیم از خدا بخواهیم که این را تغییر دهد …»
حداقل ۵ آذربایجان که ٣ تن از آنها کورهسوننی بودهاند، در تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۱ در زندان مرکزی اورمیه اعدام شدند. به گزارش انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ)، رضا علیپور، دهقان سلامت و ٣ کورهسوننی به نامهای محمد جنگلی، فرهاد اسلامدوست و جمال شیخزاده جز اعدامشدگان بودند. هر سه کورهسوننی اهل روستای «ایستی سو» در سلماس بودهاند. همچنین یک کورهسوننی دیگر از ایستی سو و یکی از «گجین» نزدیک اورمیه قبلن اعدام شده بودند. بنابر گزارشها، حکم اعدام تمام آنها در جریان محاکمه ناعادله بر پایه اعترافات گرفته شده تحت شکنجه و پروندههای تشکیل شده توسط وزارت اطلاعات صادر شده است. سه کورهسوننی دیگر از اهالی روستای ایستی سو و قصبات «قولونجو» و «بالوو» در خطر اعدام هستند.
طبق گزارشهایی که عفو بینالملل دریافت کرده، یکی از اعدام شدگان، محمد جنگلی، ٣٨ ساله شاگرد راننده کامیون در سال ۲۰۰٨ به همراه راننده، که به گفته یکی از بستگان به محمد آموزش رانندگی میداده، در نزدیکی اورمیه دستگیر شده بودند. او یک ماه بعد از دستگیری در یک مکالمه تلفنی با خانواده خود گفته بود که از وجود مواد مخدر در کامیون بیخبر بوده است. خانوادهاش با وکیل تسخیری او، که توسط دادگاه تعیین شده بود، تماسی نداشتند. دادگاه سریعن نتیجه را اعلام کرد و او به اعدام محکوم شد. پرونده توسط دادستانی به تهران فرستاده شد و حدود یک سال بعد دیوان عالی حکم اعدام را تایید کرد. خانوادهاش در خصوص بیگناهی او به دیوان عالی در تهران دادخواست فرستادند ولی نه پاسخی برای دادخواست خود گرفتند و نه در عمل هرگونه اطلاعی در مورد پرونده به آنها داده شد. در اکتبر ۲۰۱۱ به خانواده او اعلام شد که فرزندشان تا هشت ساعت دیگر اعدام میشود و اگر خواهان ملاقات با او هستند باید حالا (به زندان) بیایند. او هنگام دیدار خانواده قبل از مرگ بیگناهی خود تاکید کرد و از آنها خواست که برایش گریه نکنند.
اله وردی احمدپور آذر، ٣۴ ساله، متاهل و صاحب دو فرزند، متعلق به جامعه کورهسوننی از قصبه قولونجو در شمال اورمیه یکی از کسانی است که در رابطه با جرم قاچاق مواد مخدر با حکم اعدام روبهروست. او هم اکنون در زندان اورمیه به سر میبرد. برادر او به عفو بینالملل گفت، الهوردی در نیمه اول سال ۲۰۰۹ هنگامی که با یک کامیونت یا ون بوده دستگیر شده است. مشابه مورد محمد جنگلی، الهوردی هم مدعی است که از وجود مواد در کامیون بیخبر بوده است. برادرش میگوید، الهوردی که بیسواد است توسط تنها یک قاضی محاکمه و به اعدام محکوم شده است. به گفته او، وکیل تسخیری تعیین شده توسط دادگاه از برادرش هیچ دفاعی نکرده است. اخیرن به خانواده گفته شده که دیوان عالی نیز حکم اعدام را تایید کرده است.
در گزارش سازمان عفو بینالملل به زنان نانآور خانواده که در انتقال مواد مخدر شرکت کرده و به مرگ محکوم شدهاند هم اشاره شده است. همچنین به گفته این گزارش عده زیادی از کودکان به مرگ محکوم شده و قبل از ۱٨ سالگی اعدام شدهاند. به گفته عفو بینالملل ایران از معدود کشورهایی است که افراد زیر ۱٨ سال را اعدام میکند.
فایل پیدیاف را از اینجا دانلود کنید.
خبر / رادیو کوچه
در درگیریهای بیسابقهای که تا روز شنبه، 17 دسامبر، بین نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان در قاهره به وقوع پیوست دستکم 8 تن کشته و 337 نفر زخمی شدهاند. وزارت بهداشت تاکید کرده است حال برخی زخمیشدگان وخیم است.
به گزارش الجزیره، معترضان در ساعتهای اولیه شب گذشته به ساختمان هیت دولت یورش بردند و به سمت آن بمبهای دستساز پرتاب کردند.
این درگیری ها شب گذشته پس از آن آغاز شد که پلیس تلاش کرد به تجمع معترضان در اطراف ساختمان هیت دولت با خشونت پایان دهد.
برخی شاهدان در گفتوگو با خبرگزاری رویترز، دلیل خشم معترضان را مشاهده تصاویر مربوط به ضرب و شتم یک اعتصاب کننده اعلام کردند که روی اینترنت قرار گرفته بود.
این اعتصاب کننده به نام عبودی ابراهیم در بین دیگر متعرضان شناخته میشد و پس از آن دستگیر شد که برای اعتصاب از دفتر کابینه در مرکز قاهره را خارج شده بود.
بیشتر بخوانید:
«درگیری معترضان مصری با پلیس»
سایه کوثری/ رادیو کوچه
از اواسط قرن دوازدهم میلادی به بعد به تدریج فن حماسهخوانی و حماسهسرایی به سردی گرایید و حماسه به بوته فراموشی سپرده شد، زیرا طبقه اعیان و ممتاز جامعه یعنی صاحبان اراضی و ساکنان کاخهای اشرافی و درباریان به دلیل تحولی که در زندگی و عادات آنان بروز کرده بود از منظومههای حماسی روی گرداندند و به جای توجه به جنگ و اعمال سلحشورانه، بیشتر سرگرم تفریح و عشرت شدند و نظر خود را به سوی آثار و کتبی معطوف داشتند که به طور ویژه برای خوشایند دل و پسند خاطر آنان نوشته میشد.
به دنبال این امر، گروهی از شاعران و غزلسرایان سعی کردند آثاری به وجود آورند که به سلیقه و مذاق اعیان و اشراف نزدیک باشد و خاطر آنان را سرگرم و مشغول سازد، نتیجه آنکه در این دوره انواع تازهای از ادب در فرانسه به ظهور رسید که هم از حیث شکل و قالب و هم از لحاظ مضمون و محتوا با ادبیات حماسی دوره قبل به کلی متفاوت بود، به عبارت دیگر، طبع ظریف درباریان و ذوق لطیف و خوشپسند کاخنشینان مایه و رنگی دیگر به ادبیات داد و تطور خاصی در این زمینه فراهم آورد، یعنی سبب شد که در ادبیات فرانسه نحوه بیان احساس تغییر کند و افسانه عشق، جایگزین سرگذشت حماسی پهلوانان و نقل دلاوریهای آنان شود.
دورهای که به این شکل با خصایص تازه در ادبیات فرانسه پدید آمد دوره کورتوا خوانده میشود و انواع ادبی تازهای هم که در این دوران به ظهور رسید عبارت بود از:
1- رمانهای کورتوا: که فقط برای سرگرمی و نشاط خاطر اشراف به رشته تحریر درآمد و از صفات بارز آن توجه به عشق و دلداگی، آشنایی با اصول دوست داشتن آن هم عشقی مقرون به ادب و ظرافت به شیوه معمول و مرسوم در کاخهای اعیانی و آداب و رسوم متداول در دربارها، احترام به زن و تسلیم در مقابل او و فرمانبرداری از معشوق بود. به عبارت دیگر در این رمانها سلسله جنبان همه ماجراها عشق بود و نویسنده رمان، سرگذشت یک سوار جنگی را بیان میکرد که همه اندیشه و رفتارش متوجه وصال معشوق و بدست آوردن رضای خاطر بانوی خود بود.
کتاب «دن کیشوت» هرچند اثری انتقادی و سخریهآمیز است و نویسنده با نقل حوادث داستان سعی کرده است برخی جنبههای مبتذل نظام پهلوانی را مورد تمسخر و طنز قرار دهد، اما در واقع حکایتی رنگین و نمکین و متنوع است
2- اشعار غنایی: که جنبه غیر دینی و عاشقانه داشت و مضمون آن مانند رمانهای کورتوا به قصه عشق و زن اختصاص داشت، به عبارت دیگر در این اشعار برای زن، جذبه عشق، بیان مضامین عاشقانه و نیز استعمال صنایع لفظی مقام مهمی اختصاص یافت.
ادبیات کورتوا تحت تاثیر و نفوذ سه عامل مهم به وجود آمد، یکی تاثیر و نفوذ ادبیات لاتینی به ویژه سلسله رمانهای اسکندر که در دوران باستان و روم قدیم به رشته نظم کشیده شده بود. دیگر تاثیر و نفوذ ادبیات بریتانیایی و سوم تاثیر و نفوذ ادبیات پرووانسی یعنی آنچه در محافل ادبی و مجالس اشراف و کاخنشینان جنوب فرانسه، در ایالت پرووانس، در آن عصر رواج یافته بود.
ویژگیهای معنوی ادبیات کورتوا:
ادبیات کورتوا متضمن آرمانهای جدیدی است که از هر جهت با آرمانهای سلحشوران حماسههای پهلوانی فرق دارد، زیرا از گرایشها و تمایلات طبقه اعیان و ممتاز و دنیاپرست و خوشگذران جامعه فرانسه مایه میگیرد، به عبارت دیگر تصویر مجسم و دقیقیست از زندگی اشراف و سرکردگان و محتشمان فرانسه در سی ساله آخر قرن دوازدهم میلادی.
اگر سرایندگان حماسههای پهلوانی در منظومههای خود عادات و رسوم شهسواران و جامعه اشراف و ارباب ملک را به نظم میکشیدند، مصنفان و سرایندگان کورتوا نیز به شیوه و روش و ذوق خاص خود جهان دیگری خلق و ابداع کردند که برای عالم تخیل سخت فریبنده و لذتبخش بود و امکان خلق و ابداع حوادث در ان به همان اندازه وجود داشت که برای سرایندگان شانسون دو ژستها در آفرینش حوادث شکوهمند حماسی و شرح احوال و اعمال دلاورانه سلحشوران و جنگاوران در میدانهای نبرد و مصاف با دشمن.
آثار و کتبی که با چنین خصایصی در ادبیات کورتوا پدید آمد بر جامعه آن عصر سخت اثر گذاشت، یعنی فروغ و جلوه آن به حدی بود که داستانهای کورتوا در میان طبقات اعلای جامعه و گروه روشنفکران و اهل ذوق و تمیز و حتا مردم عادی با استقبال روبهرو شد و شهرت و رواج بسیار یافت، و قهرمان رمانهای کورتوا در ادب و ظرافت، خوشپوشی، خوشسخنی، آداب معاشرت، فن عشق ورزیدن و محبت نسبت به محبوب در جامعه آن روز فرانسه نمونه شد و در داستانها و افسانهها نیز رواج پیدا کرد.
این تاثیر به تدریج در سراسر اروپا هم ریشه دوانید و با همان اسلوب و کیفیت فرانسوی در میان ملل مختلف اروپایی منتشر شد، به طوری که از آن پس بیشتر نویسندگان و رجال شعر و ادب اروپا ضمن کوشش در خلق آثار و ابتکار موضوعات گوناگون در مبادی کار خود از ادبیات کورتوا تقلید کردند و قهرمانانی ابداع کردند که از لحاظ ادب و ظرافت و رفتار و آداب معاشرت و شیوه عمل شباهت کامل به شوالیهها و قهرمانان ادبیات کورتوا داشتند و این تقلید به حدی بود که نه تنها آثار ارزندهای در این زمینه در ادب اروپا به وجود آمد که هریک به جای خود در شمار بزرگترین و عالیترین داستانهای جهان قرار دارند بلکه به طنز و تمسخر نیز از ادبیات کورتوا تقلید شد و افسانههای تخیلی نوشته شد که آنها نیز شهرت جهانی کسب کردند. از آن جمله است افسانه طولانی و طنزآمیزی که سروانتس، نویسنده مشهور اسپانیایی در قرن هفدهم با عنوان دن کیشوت نگاشت و در آن چهره طنزآمیز پهلوانی را ترسیم کرد که میخواهد با اجرای دلاوریهای ابلهانه و اعمال و حرکات مضحک خویش شایسته همسری دلبر جانان خود دولسینه دوتوبوزو بشود و این بانوی والاتبار و بزرگوار با نظر لطف و عنایت در وی بنگرد.
کتاب «دن کیشوت» هرچند اثری انتقادی و سخریهآمیز است و نویسنده با نقل حوادث داستان سعی کرده است برخی جنبههای مبتذل نظام پهلوانی را مورد تمسخر و طنز قرار دهد، اما در واقع حکایتی رنگین و نمکین و متنوع است که نویسنده با مهارت و استادی به رشته تحریر کشیده و در زیر حجاب سرگذشت یک نجیبزاده کم خرد، ساده دل و روستایی شرح دلاوریهای خندهآور یک پهلوان لق ملقی، مظاهر پهلوانی ساده و اصیل را که در عین حال باشکوه و عالیست، بیان کرده، به نحوی که در ذهن خواننده نوعی حس احترام و تکریم در حق قهرمان ایجاد میکند و از این نظر این مضحکه در برخی فصول میتواند در حد یک حماسه تلقی شود.
شنبه 26 آذر 90/ 17 دسامبر 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات شنبه ایران
بخش اول خبرها
کرانههای سن- «ادبیات درباری و اشرافی فرانسه»- سایه کوثری
دایرهی شکسته- «همذاتهای کودکیمان»- مهشب تاجیک
بخش دوم خبرها
قصههای ما، از رویا تا واقعیت- «بذر خورشید که پاشیده فلک بر سیستان»- شهره شعشعانی
بخش سوم خبرها
تذکار از رادیو کوچه: یکی از سیاستهای کاری در رادیو کوچه انتشار نظرها و نامه و ایدههای خوانندگان است. بیشک رادیو کوچه تایید و یا تکذیبی بر این مطالب ندارد. اما با توجه به روش این رسانه، اگر منطبق با اصول کاری رادیو باشد -که در بخشهایی به این نکات اشاره شده است- آن را منتشر خواهد کرد. مخاطب اینمطالبدر هر شرایطی حق دارند که نوشتهای در پاسخ به این نامهها به رادیو ارسال کنند. بیشک این نوشته بیکم و کاست در پایگاه اینترنتی رادیو کوچه منتشر خواهد شد. برای هر نوع پاسخ به این نوشته شما میتوانید با آدرس پست اکترونیکی: contact(at)koochehmail.com در تماس باشید.
اکبر ترشیزاد
منبع: وبلاگ بچههای کوچه
سایت «صراط» آگهی راهاندازی خط تولید محصول فوق محرمانه پروژه «Skunk Works» شرکت آمریکایی «لاکهیدمارتین» را از میان هزاران هزار آگهی ریز و درشت روزنامهی «همشهری» گلدرشت کرده بود. با خودم گفتم انشااله که گربه است اما راستش بدجوری مشکوک بودم. سایتی که متعلق به برادران محترم وزارتاطلاعات و انصار حزباله است و گل سرسبد مقالاتش نوشتههای «حسین شریعتمداری»، «پیام فضلینژاد» و دیگر متوهممان روزنامهی «کیهان» است، محض رضای خدا موش نمیگیرد.[1] عنوانی هم که برای مقاله انتخاب شده بود «یک ناشناس کاخسفید را سر کار گذاشت» بودارتر از آن بود که بشود آن را نادیده گرفت. کامنتهای زیر آگهی و ابراز احساسات برادران بسیجی را که دیدم شکام شدیدتر شد اما باز هم منتظر شدم تا اینکه یکی دو روز بعد مصاحبهی خود «فرورتیش رضوانیه» را با سایت «پارسینه» دیدم و همه چیز آشکار شد.
توهم سرکار گذاشتن «کاخسفید» شاید برای جوانان بسیجی، دوستان آقای «فرورتیش» و ذوبشدگان در ولایت خندهدار به نظر میآمد، اما برای من نه. این چند روزه هر چه به خودم فشار آوردم که از سر پاسخ دادن به این مصاحبه بگذرم دیدم نمیشود. لحن مصاحبهی «فرورتیش» با «پارسینه» بدجوری مرا به یاد حکایتی تکراری و آشنا در کودکیام میانداخت. جریان کودک ضعیفالجثهیِ کلهپربادی که بدجوری خیال میکرد برای خودش یلی است و از قضا همیشه هم رندانی پیدا میشدند تا با هندوانه دادن به زیر بغل این متوهم او را به جنگ قلدر محل بفرستند و خود با نیشخندی به تماشای ماجرایی که پایانش را بهتر از هر کسی میدانستند بنشینند. پهلوان پنبهی داستان به پر و بال قلدر محل میپیچید و عاقبت دعوایی سر میگرفت و در پایان نوجوان با سر و کله خونین به خانه بازمیگشت اما اسباب شوخی و خنده لودگان محل را تا چند روزی فراهم میکرد. بزرگتر که شدم دیدم که این ماجرا ریشهای عمیق در تاریخ ادبیات دارد و همان حکایت مشهور «سروانتس» از شوالیهی پوشالی به نام «دونکیشوت» و نوچهاش «پانچو» است. اما اگر خواندن این داستان لبخندی بر لب مخاطبش مینشاند حکایت واقعیت چیز دیگری است. اگر روزی نیرویهای نظامی یک کشور بخواهند نقش «دونکیشوت» ماجرا را بازی کنند و چند قلم به دست «پانچو»وار بر طبل توهماتشان بکوبند عاقبتش خندهدار که نیست هیچ، جنگی خانمان سوز است که به قیمت ریختن خون هزاران هزار زن و کودک و انسان بیگناه ختم میشود و در این میان گناه «پانچو» از «دونکیشوت» متوهم بیشتر است.
جناب «فرورتیش» با شیفتگی از به غنیمت گرفته شدن هواپیمای بیسرنشین دشمن توسط ارتش ایران گفتهاند، بگذریم که باوجود آنکه همه با چشمان خود نیروهای سپاه را در نقش شکارچیان این پرندهی مرده دیدهاند، نام ارتش گذاردن بر آن زیرکی ویژهای میطلبد، گویا ایشان نیز از میزان نفرت مردم از سپاه آگاهند. آقای «رضوانیه»، سخن گفتن از کنترل هواپیما و به زمین نشاندنش هم از آن حرفهاست. گیریم که مردم عادی ندانند که هک کردن چنین هواپیماهایی تقریبن غیر ممکن است چرا که تمام فرامین داده شده به هواپیما و اطلاعات گرفته شده از آن رمزگذاری شده است و هواپیما موقع گرفتن فرمان، هویت ارسال کننده را با سیستم رمز چک میکند و گیرم که خبر خارج شدن هواپیما از کنترل و سقوط آرام آن در کویر شنی و نرم شرق ایران به علت پایداری ذاتی آن هم دروغ باشد و هیچ کس هم تصاویر منتشره شدهی سپاه از صداوسیما را که در آن ارابه فرود هواپیما به عمد در تصویر نشان داده نشد را ندیده باشد. اما آیا لحظهای با خود نیاندیشیدهاید که چیزی به نام اینترنت وجود دارد و مردم در کنار همین خبر و در همان روز میتوانند تصاویر درگیری و لشگرکشی ناموفق دهها نفر از همین نیروهای نظامی تا بن دندان مسلح به تیربار و نارنجک و سلاحهای سبک و سنگین را برای دستگیری دو نوجوان سارق بانک در «کرمانشاه» ببینند؟ آیا جنابعالی فکر نمیکنید که این مردم آنقدر چیزی سرشان میشود که از خود بپرسند چطور است که نیروی نظامی که قادر به نشاندن و هکسایبری هواپیمای بیسرنشین فوق پیشرفتهی «آمریکایی» است چه بر سرش آمده که محلهای را به گلوله میبندد و چند همسایهی بیگناه و از همه جا بیخبر را زخمی کرده و میکشد، اما نمیتواند یک نوجوان را به آسانی دستگیر و یا شکار کند؟ آیا ایشان لحظهای با خود نیاندیشیدهاند که مردم ما هر روزه در روزنامهها و جراید اخبار مربوط به انفجار باک خودروهای تولید وطن را میخوانند و ممکن است با خود فکر کنند این دانش بومی که آقایان از آن دم میزنند کجاست که به کار سیستمهای رادارگریز میآید اما به باک پراید و پژو نه؟ آیا مردم را خر فرض کردهاید؟
آقای «فرورتیش» عزیز آیا همهی اینها را میدانید یا خود را به کوچهی «علی» راست زدهاید؟ نکند فراموش کردهاید که این سپاهیها که شما دو تا دوتا هندوانه به زیر بغلشان دادهاید همانهایی هستند که در تهران معتضران انتخابات را به گلوله بستند و در زندان به دهان امثال «احمد زیدآبادی» و «عبداله مومنی» مشت کوبیدند؟ شجاعت این اسطورههای شما کجاست؟
از «نقد فیلمهای ضدایرانی در خبرگزاریها» گفتهاید و روش سربلند کردن نام ایران و خلیج فارس در جهان را «چاپ و استفاده برچسب لوگوی خلیجفارس برای مرسولههای ارسالی به خارج از کشور» دانستهاید. عجبا! نه آقای «فرورتیش» این روش سربلندی ایران و ایرانی نیست. نام «خلیجفارس» هنگامی پرآوازه میشود که ایرانی داشته باشیم توانا، مقتدر و بناشده بر پایههای دموکراسی، علم و دانش و فن و اگر کسی قادر است تا کشور را به چنان جایگاهی برساند، بدون شک دوستان سپاهی شما نخواهند بود. این کار از دست آن دانشجویان نخبهی دانشگاههای «شریف» و «تهران» و «علموصنعتی» برمیآید که به دست همان سپاهیان یا در بندند و سرشان به دست این اسطورههای شما هر روزه در چاه دستشوییها فرو میشود و یا ممنوع از تحصیل. «ژاپنیها» نامهای ژاپنی را در «آمریکا» و مغرب زمین با ارسال مرسولهی پستی بر سر زبانها نیانداختند، نام امثال «سونی» اگر در جهان بلندآوازه شده از قدر دیدن علم و دانش و جایگزینی عقلانیت به جای ماجراجویی است. ایران اگر در قرون وسطا نامش بلند بود به «بوعلی» و «خوارزمی» و «خیامها» بود نه به انسانهایی همچون قمهکشان و دهان دریدگان بیت رهبری.
در جای دکتر «عباسی» نشستهاید و به نقد «سریال مهیج 24» پرداخته و از توطئههای هالیوود گفتهاید: «از زمان ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، کاخ سفید بارها از طریق هالیوود هشدار داده است که اگر دیگر کشورها قصد دسترسی به تکنولوژی نظامی ایالاتمتحده را داشته باشند، با شدیدترین برخوردها مواجه خواهند شد و این کشور از هیچ شیوهای برای بازپسگیری دانش انحصاری خود کوتاهی نمیکند». به خدا «نوآمچامسکی» که خدای تحلیل پروپاگاندای حاکم بر نظامهای کاپیتالیستی است دچار چنین توهمی نیست که شما هستید. فرمودهاید که «با بررسی اقدامات خودسرانه «جک باور» مانند اعمال خشونت شدید و حتا یورشبردن به داخل ساختمان سفارت یک کشور خارجی، میتوان نتیجه گرفت کاخسفید در مواقعی که امنیت خود را در معرض خطر احساس کند، تمامی قوانین و معاهدات بینالمللی را زیر پا گذاشته و در جهت رسیدن به هدف خود اقدام میکند». خوب گیرم که درست، از این سخنان خود چه نتیجهای میخواهید بگیرید؟ نکند شما هم با منطق برادران «لاریجانی» موافقید که هر نقدی را که بر جمهوری اسلامی میشنوند با مشابه آمریکاییاش جواب میدهند و هرگاه که از شکنجه و نقض حقوقبشر و سرکوب معترضان میپرسند با وقاحت تمام پاسخ میدهند که مگر اینها در آمریکا و اسراییل رعایت میشود که ما چنین کنیم؟ با همین تفکرات نبود که دانشجویان مبارز بسیجی به تسخیر ابلهانهی سفارت «انگلیس» دست زدند؟
آقای «فرورتیش»، اگر شجاعت زندان رفتن را نداریم، اگر چند ماهی طعم هجرت را چشیدهایم و غم غربت برایمان سخت بود و با چشم خود دیدیم که آنجا از کباب خبری نیست بل خر داغ میکنند، حداقل به حرمت همکاران و دوستان سابق در بندتان که میتوانید سکوت کنید. در جملاتی تاکید کردهاید که «آگهی را با نام حقیقی خود به روزنامه همشهری سفارش دادهاید و فرضیه مطرح شده در برخی رسانهها مبنی بر اینکه طنز منتشر شده طعنهای به مسوولان ایرانی بوده را تکذیب کردهاید.» از چه میترسید از اینکه نکند خدای ناکرده کسی فکر کند که شما با نظام مشکلی دارید؟ چه گمان میکنید؟ هدفتان چیست از اینکه یک روز نقش اپوزیسیون را بازی میکنید و روز دیگر با برداشتن عَلَمِ وطنپرستی و ژست ناسیونالیستی به خود گرفتن خود را به حاکمیت نزدیک؟ میخواهید نامتان بر سر زبانها بیافتد؟ گیرم که شد، بعدش چه؟ راهی که شما میروید پیش از این خیلیها پیمودهاند کافیست که نگاهی به سرنوشت «یوسفعلی میرشکاک» و «فرهاد جعفری» بیاندازید، با مردم و در کنار آنها ماندن سخت است. این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست آقای «فرورتیش»، شما در برابر سخنانتان مسوولید. ای کاش زمانی که بر توهم عظمت و قدرت نظامی سپاه دامن میزنید دقایقی هم به جنگ و تبعات آن بیاندیشید. جنگ چه بر سر ما خواهد آورد، میدانید؟ این کج شدن برج «میلاد» نیست که دو سه روزی به آن بخندیم و تمام، در آغوش گرفتن جسد عزیزان سخت است، با چشم خود ویرانی ایران و ایرانی را دیدن و نابودی تمام زیرساختهای مملکت را تجربه کردن آسان نیست، مراقب گفتارتان باشید. نوشتههای شما همچون گردنکشیهای پهلوان پنبههای سپاه، آب به آسیاب همانهایی در آمریکا و اسراییل میریزد که بدجوری سرشان درد میکند تا دعوا آغاز شود. واقعبین باشیم و چشمانمان را باز کنیم. چه داریم که بتوانیم مقاومت کنیم؟ آیا همتی و اتحادی و همدلی را در این مردم زخمخورده از سپاه و سپاهیان میبینید که بخواهند همپای آنان بجنگند؟ گیرم که از برای مام میهن دفاع کردیم، چند روز، چند ماه و بعدش چه؟ وطنپرستی همیشه به سرکشی نیست، بعضی وقتها به سکوت است و دوراندیشی، دوراندیش باشیم آقای «رضوانیه».
مطالب درون گیومه بی کم و کاست از مصاحبهی «فرورتیشرضوانیه» با «پارسینه» نقل شده است.
اصل مصاحبهی «فرورتیش رضوانیه» http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=53982
[1] http://www.seratnews.ir/fa/news/46463/%D8%A2%DA%AF%D9%87%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AE%D8%B7-%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%BE%D9%87%D9%BE%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-+-%D8%B9%DA%A9%D8%B3
خبر / رادیو کوچه
سفارت جمهوری اسلامی در روسیه، روز شنبه، 17 دسامبر، با صدور اطلاعیهای در مورد خبر توقیف مواد رادیواکتیو از مسافری در مسیر تهران-مسکو توضیح داده است.
مقامهای گمرک فرودگاه بینالمللی مسکو روز جمعه، گفته بودند که از یک مسافر راهی تهران محمولهای حاوی مواد رادیواکتیو گرفتهاند، اما به مسافر اجازه داده شده که به سفرش ادامه دهد.
این در حالی است که پس از انتشار خبر مقامهای روسی اعلام کردند که این توقیف زمانی پیشتر روی داده و مربوط به روز جمعه، 16 دسامبر نیست.
اکنون یک مقام سفارت جمهوری اسلامی در مسکو میگوید که حدود یک ماه پیش یک دانشجو برای مصارف دندانپزشکی مواد رادیواکتیو همراه داشت، اما مشکل به سرعت مرتفع شد و از او به خاطر سوتفاهم پیش آمده عذرخواهی شده است.
بیشتر بخوانید:
«توقیف محموله رادیواکتیو مسافر ایرانی در مسکو»
اشکان رضوی
پیش گفتار
بشردرسرآغاز زندگی اطلاعی از همکاری اجتماعی دردست نداشت، و هر کس درمواجهه با مشکلات طبیعی به نیروی بازوان خود پناه میبرد. دردفع پیش آمدهای ناگوار همکاری همگانی امری ضروری جلوه نکرده بود و برای زیست ، تلاش دسته جمعی به کار نمی رفت. هر کسی مجبور بود برای ادامه حیات شخصی و به صورت انفرادی با طبیعت در نبرد باشد. این امر همچنان ادامه داشت تا آنکه به تدریج براثر گذشت زمان همکاری عمومی و همبستگی همگانی و قدرتی که در نهاد اجتماع نهفته است برای انسان آشکار شد. استفاده از نیروی اجتماعی براثر گذشت زمان و به تدریج بهصورتهای گوناگونی جلوهگر شد. درابتدا حملات دسته جمعی به حیوانات و شکار آنان و سپس استفادهی عمومی از آن شکارها مورد توجه قرار گرفت و رفته رفته مسئله بیگاری گرفتن از دیگر هم نوعان ضعیفتر و به تعبیری بردگان و استفاده از نیروهای دسته جمعی آنان موردتوجه واقع شد، تا آنکه بردگان پی بردند اگر همبسته گشته و این نیروی آنان به صورت تشکل و مبارزه جلوه کند قدرتی عظیم برای نجات آنان از وضع دلخراش بردگی است . تاریخ رو به جلو بود و چرخ تکامل در حال پیشرفت، به مرور زندگی انسانها اجتماعی شد و تمدن و شهرنشینی روبه توسعه گذاشت. دهات کوچک به شهرهای بزرگ و صنعتی تبدیل گشت و استفاده از نیروهای اجتماعی به شکل ویژه ای از تکامل خود در آمد در شهرهای بزرگ و صنعتی به طریق دیگری از انرژی افراد بشر استفاده میکردند و نزدیکی افراد محروم در کارگاهها و طبقات زجر دیده به یکدیگر آنان را به قدرت اجتماعی خویش آگاه ساخت.
از آن روزگاران تا به حال مبارزه دسته جمعی بهصورتهای مختلف ظهور و بروز کرده است و موجبات تشکل مردم به تودههای مختلف فراهم شده. گاهی افراد متشکل دارای یک هدف مشترک خاص بدون در نظر گرفتن سایر مسایل اجتماعی و هم فکری در تمام شئون اجتماعی گرد هم جمع شدهاند و به نامهای مختلف مثلا انجمن مبارزه با فحشا و مسکرات، وزمانی نیز این مبارزه و تشکل به یک هدف بزرگتری از لحاظ مادی توسعه یافته و به خاطر منافع یک صنف یا یک طبقه اجتماعی بوده است . دراین هنگام اتحادیهها و سندیکاها به وجود آمدند. دورانی از مبارزات افراد محکوم به صورت مبارزه صنفی گذشت درحالی که مبارزات صنفی و تشکیل انجمنهای مختلف کمکی به مبارزات جمعی بود وسیلهای برای آشنایی به قدرت ثمر بخش مبارزات اجتماعی شد، ولی برای نیل به پیشرفت که ایجاد یک جامعه سعادتمند و مترقی باشد کافی به نظر نیامد، تا اینکه تشکل انسانها به صورت عالیتر ووسیعتری جلوه گرشد و رفته رفته مردم پی بردند که باید با هم اندیشی بیشتری در مسایل اجتماعی دور هم جمع شد ه و قدرت بزرگتری تشکیل دهند تا موجبات ایجاد اجتماعی بهتر فراهم گردد. این اندیشه درباره آینده و طرح نقشه زندگی نوین باعث پیدایش راههای مختلفی در شیوه اداره زندگی شد و هر جمعی دور هم گرد آمدند تا راه ایجاد آیندهای که خواستار آن بودند، کوشش دسته جمعی خود را به کاربرند و این تکامل که به صورت تشکیل احزاب نیرومندی جلوهگری نمود. در تاریخ زندگی ملت ما هم دیده میشود.
«پیدایش و تکامل احزاب»
بیان شد که افراد مختلف پیرامون زندگی وخصوصیات آن و چگونگی بهتر زیستن راهها و پیشنهادهای گوناگون داشتند و هر جمعی برای ایجاد قدرت اجتماعی برمبنای صحیح، فعالیتهای دامنه داری را شروع کردند و این مبارزات از صورت صنفی میرفت به صورت حزبی جلوهگر شود، ولی باز در ایجاد حزب با مشکلات جدیدی روبهرو شدند، افراد با باورهای گوناگون و منافع ناهمگون دور هم جمع شده بوند، بیدهی بود که ادامهی همکاری اینان دشوار و بلکه غیرممکن مینمود، بدین ترتیب احزاب نخستین به مرور محکوم به شکستها و انشعابات و از بین رفتن بودند.
با در نظر گرفتن تعریف حزب که عبارت است: از اتحاد و تجمع افراد هم باور و یک باور که دارای عالیترین هدفهای مشترک و تاکتیک همانند در راه ایجاد اجتماعی که در آن روابط ویژه اقتصادی و سیاسی حکمفرما باشد بهوجهی که برای بهتر زیستن یک فعالیت مداوم سر لوحه کار آنها قرار گیرد
شما اگر تاریخ مبارزات سیاسی کشور خودمان را نیز پس ازشهریور 1320مورد توجه قرار دهید این مطلب برای شما کاملن روشن خواهد شد. ممکن است این شکستها و این درهم ریختن احزاب باعث سرخوردگی و ناامیدی افراد نا آگاه شود ولی برای آنهایی که میدانند تنها راه نجات ما درایجاد یک حزب پرتوان است که از همبستگی ملی الهام گرفته باشد هیچگاه از مبارزه نا امید نشده و همچنان براین باور خواهند بود که آنقدر باید درست کنند و خراب شود تا تشکل منطقی واقعی که برپایه بنیانهای درست مبارزات اجتماعی استوار باشد ایجاد شود.
با در نظر گرفتن تعریف حزب که عبارت است: از اتحاد و تجمع افراد هم باور و یک باور که دارای عالیترین هدفهای مشترک و تاکتیک همانند در راه ایجاد اجتماعی که در آن روابط ویژه اقتصادی و سیاسی حکمفرما باشد بهوجهی که برای بهتر زیستن یک فعالیت مداوم سر لوحه کار آنها قرار گیرد.
لذا باید دانست که تشکیل حزب نباید امری تحمیلی و تابع شرایط باشد. (مانند حزب رستاخیز در رژیم پهلوی که به تحمیل هیئت حاکمه وقت تشکیل شد و احزاب مشارکت و کارگزاران و آبادگران و… پس از انقلاب که تابع شرایط زمان و در هنگامهی انتخابات شکل گرفتند) چو اینکه احزاب تحمیلی و شرایطی در نهایت و به مرور جای خود را به احزاب واقعی (که به نیروی مردم تشکیل میگردد) خواهند داد و دراین جریان است که به تدریج نیروهای واقعی به صورت تشکل منطقی جلوهگر میگردد.
«دورنمایی از چگونگی پیدایش احزاب در ایران»
تا اینجا بیان شد که چگونه بشر در سر آغاز زندگی انفرادی زندگی میکرد و به مرور و گذشت زمان و پیشرفت تاریخ انسانها پی بردند که از نیروی همگانی و اجتماعی، بهتر و بیشتر میتوان استفاده نمود.
سپس گفتوگوی ما بدینجا کشید که مبارزه همچنان ادامه داشت و مبارزات انفرادی تبدیل به دسته جمعی و صنفی گردید و سپس به صورت حزبی جلوهگر شد.
برای آنکه هممیهنان پاک نهادبه این موضوع بیشتر پیببرند از مبارزات سیاسی ملت خود پس از شهریور بیست به این طرف یاد کردیم. شاید عدهای از خوانندگان با خواندن تاریخ به یاد بیاورند که پس از شهریور 1320 مردم براثر چندین سال سابقه دیکتاتوری و فشار طبقه حاکم قدرت اندیشیدن و پویایی سیاسی و اجتماعی خود را از دست داده بودند و حتا آنقدر از اجتماع گریزان بودند که هر روز نامهای در سربرگ خود مینوشت: «این روزنامه به هیچ حزب و دستهای بستگی ندارد.» تا مردم استقبال بیشتری از آن روزنامه بکنند.
این امر همچنان ادامه داشت تا آنکه مبارزات صنفی و سپس تشکیل احزاب گوناگون پیش آمد. باید یادآور شویم تشکیل این احزاب و ایجاد اینگونه اجتماعات در آن زمان امری تصنعی و فرمایشی جلوه میکرد.
اصولن آنها به یک باند بیشتر شباهت داشتند تا به یک حزب و همانگونه که در اجتماع یک پدیده تحمیلی تابع جبر زمان و شرایط سیاسی روز بودند. درداخل این دستهجات نیز به حمایت رژیم حاکم به صورت زنندهای جناب اشرفها، سید ضیاها و جمال امامیها با فشارو قدرت پوشالی و صرف پولهای گزاف همیشه سکاندار بودند. بعضی از آنها که قدرت بیشتری کسب کردند به جای آنکه تاکتیک مبارزه خود را برخواست توده مردم قرار دهند و از ملت الهام بگیرند و از یک منبع غیر همگون و دلسوز به شرایط زندگی ملت و دور از خواست حقیقی مردم ما دستور میگرفتند و با تحمیل و فشار و یا تحمیق و تطمیع میخواستند آقایی خود را حفظ نمایند و دستگاههای رهبری آنان دلخوش بودند که دارو دستهای به نام حزب دارند که برای چاپیدن مردم به کار میرود و در نتیجه دردستگاههای رهبری آنان فقط چاپلوسان و متملقان و عروسکهای خیمهشببازی و افراد کلاش و رشوهخوار حضور داشتند. تاریخ ملت ما را به جلو واداشت و چرخ تکامل اجتماع ما بدون اندک درنگی در تکاپوو پویایی بود. دراین شرایط ملت ما هم جز ملتهای نیمه مستعمراتی بود که میبایست زنجیرهای اسارت را پاره کند و این از راه مبارزه انفرادی ممکن نمیشد. این بود که نهضت ضد استعماری «مردم ایران » متحدن آغاز گردید و این بانگ نخستین بار به صورت اعلام جنگ به کمپانی غاصب سابق نفت که بزرگترین پایگاه استعمار در کشورما بود به رهبری مردی دلسوز و میهن پرست و ملتگرا به نام دکتر محمد مصدق آغاز شد. مردم ما به نیروی خویش پی بردند و عملن تاریخ، ملت ما را به آستانه تحولی عظیم کشانید.
اینجاست که دستهجات وامانده از صفوف ملت کنار زده شدند و آنها که از بیگانگان دستور میگرفتند از همراهی و همگامی با ملت عقب مانند و هر کجا که خواستند ظاهرن با ملت نزدیک شوند مردم آنها را تنها گذاشتند.
در چنین شرایطی احزاب و دستهجات واقعی که متکی به مردم بودند و خواست آنان خواست عموم ملت بود به جایگاه واقعی خود در بین ملت ایران رسیدند و از پایگاه توامان با احترامی برخوردار شدند.
«ملت قیام کرد وسیل احساسات مردم خروشید وپیش رفت»
به آن منطق شکست خورده که توصیه و تفسیر وقایع و حوادث چند سالهی اخیر کشور ما را هم از دریچه عینک کدر مادی مینگرد که در شرایط مبارزه ضداستعماری فقط حزب کبیره خائن پیرو شوروی و واپسگرایان وابسته به استعمار پیر انگلیس نجات دهنده است باید پاسخ داد. اینان هر بار پس از ایجاد مانع در مقابل پیشرفت نهضت ملی شکست خوردند و با شرمندگی دست توسل به دامن ملت ایران دراز کردند و مردم هر بار با رهبری خردمندانه پیشروان خود از آنها گذاشتند، باز آنان برای گول زدن طرفداران خود دست به تئوری بافی زدند وگفتند: «از این نظر ما را قبول ندارند که در شرایط کنونی و به جبر زمان، اندیشه «ناسیونالیستی» پایگاه و خواهان دارد و چون ما انترناسیونالیست و یا مذهبی سنتی هستیم لذا پیشرفت ما کند است. این افسونگران متوهم قرن بیستم نخواستند این موضوع را قبول کنند، این ملت بود که از خیانتهای و روش مزورانه و ریاکارانه آنان بیزار شده و برای همیشه از آنها کناره گرفته و با پیدایش احزاب راستین میهنی که الهام از تاریخ وملت میگیرند برای مردم مجال شنیدن یاوهها و بیهودهگوییهای آنان باقی نمانده است.
در هر صورت اینجا بود که تشکیلات حزبی به صورت منطقی جلوهگر شد و بنیان گرفت و پیشرفت کرد. و وسیله بنیانکنی و استعمارشکنی به صورت مبارزات ضداستعماری جاری ساخت و در هر حال نقشههای خائنانه و مزورانه دشمن را همیشه برای مردم ایران روشن کرد و فرا راه مردم یک نقشه اساسی که در سرلوحه آن یک فعالیت مداوم برای بهتر زیستن خود نمایی میکند قرارداد.
برای تشکیل یک حزب مترقی به معنی وقعی چه مسایلی باید مورد نظر باشد؟
هر پدیدهای در شرایط ویژه مخصوص به خود جلوهگر میشود، ما که میخواهیم چگونگی به وجود آمدن یک حزب را مورد بررسی قرار دهیم باید بدانیم که در کجا زندگی میکنیم، با چگونه مردمی سرو کار داریم و چه شرایطی ما را احاطه کرده، تاریخ ملت ما و تکامل افراد این مملکت و شرایط اقتصادی و تولیدی آن چگونه بوده، وضع آب و هوا و محیط جغرافیایی و خصوصیات نژادی «اخلاق، روحیه، سنن و آداب و رسوم» نیز همه از الزامات تشکیل یک نهاد سیاسی است. رژیمهای حاکم و تاریخچه آن و روابط مردم با سایر ملل نیز از همدیگر جدا نیست و درست است که امروزه باید بسیاری از مسایل بینالمللی را مورد توجه قرار داد ولی ما در ایران زندگی میکنیم و تشکیل حزب را هم برای تمرکز مبارزات (مردم ایران) و برای بهتر زیستن همین ملت میخواهیم. لذا ابتدا باید ملت و تاریخ تمدن خویش را بشناسیم و روی شناسایی این مردم مسایل مورد نظر در بالا را با آن تطبیق نموده و (در هم آمیخته) و به ایجاد یک تشکیلات سیستماتیک دست زنیم. ولی افسوس آنها که بارها امتحان کردهاند که تبعیت یک حزب سیاسی بهطور جاهلانه و کورکورانه از قدرت حاکم و یا بیگانگان جز وسیله قرار گرفتن چیزی نیست باز هم این راه نادرست را همچنان میپیمانند.
ولی صرفنظر از آن عده معدودی که در بساط گسترده شده از طرف «کمینفرم» منافعی دارند، تمام کوشش خود را به کار میبریم تا همچنان که تاریخ ایجاب میکند نهضت ملی ما از جنبهی لیبرالیسم به صورت تشکیلاتی که متکی برخواست و منافع اکثریت مردم ایران ومنافع ملی باشد تکامل یابد. و این تکامل یکی از ضروریات اجتناب ناپذیر تاریخی است.
و در این راه این امید برای ما هست که جوانان روشنفکر و آزادیخواه ما که هنوز ملت برای آنان حسابی دارد و این حساب بسته نشده است بتوانند این رسالت تاریخی را به سر انجام برسانند
و در این راه این امید برای ما هست که جوانان روشنفکر و آزادیخواه ما که هنوز ملت برای آنان حسابی دارد و این حساب بسته نشده است بتوانند این رسالت تاریخی را به سر انجام برسانند.
آنها که با یک تعصب خاصی در مسایل اجتماعی از باورها و نظریات دیگران متابعت میکنند و این نادانی متعصبانه تا اعماق مغز و اندیشه و وجدان آنها دراثر تلقین سورسوخ کرده است آیا هیچ به این مسئله اساسی اندیشدهاند که هر ملتی خود بهتر شرایط مبارزه خویش را تشخیص میدهد و آنها که از دوردستی بر آتش دارند چندان به فکر آنها که میسوزند نیستند و بالاخره هیچ اندیشیدهاند که اصولن یک حزب سیاسی پیشرفته باید تاکتیک خویش را مبتنی بر تغییر وضع اقتصادی و سیاسی و فکری و همچنین اقشاری که در میان آنها پا گرفته و تشکیلاتی به وجود آورده است قرار دهد؟ (دانشجویان وجوانان، کارگران، زنان، روشنفکران و دانشگاهیان، کشاورزان، دانش آموزان، آموزگاران به عنوان گروه هدف)
نه آنکه به وجود آمدن حزب برای آن باشد که حربهای به صورت ستون پنجم دردست یک دستگاه و کشور بیگانه یا اهرم تامین منافع حاکمان بوده که اگر روزی منافع آن دستگاه ایجاب کرد وجهالمصالحه قرار گیرد. مثال زندهای که در تاریخ یکصد سالهی اخیر احزاب میتوان نام برد فرقه دموکرات آذربایجان است که برسر موضوع آذربایجان و تحت تاثیر (قرارداد) آن زمان که مابین کمینفرم و آمریکاییها از طرف دیگر بسته شد و نتیجهی آن برچیده شدن بساط (فرقه دموکرات) از ایران گردید و قلب هزاران جوان آزادیخواه بهوسیله رگبار مسلسل از حرکت باز ماند. همچنین حزب خائن توده که همواره در پی تامین اهداف شوروی بود و ازجریانات وابسته به دستگاه حاکم نیز باید از حزب رستاخیز و سومکا و غیره نام بردم که در تاریخ نام همه این جریانات وابسته موجود است.
مثال عینی دیگر که این دیدگاه را تایید میکند و همه مردم از نزدیک شاهد آن بودند، همان مسئله ملی شدن صنعت نفت بود. ملت ما یک راه را انتخاب کرده بود و حزب خائن توده تحت تاثیر فشار کمینفرم که با امپریالیزم انگلستان از در سازش در آمده بود، راهی جدا از مردم بلکه به عکس آن را انتخاب کرده بود و در نتیجه برای چندمین بارحزب توده در منجلاب بدنامی کشیده شد و شکست خورد. این نه به خاطر آن است که حزب توده به حقانیت راه مردم پینبرده بود، بلکه ناچار بود از مرکز ادارهکننده خودش دستور بگیرد. والا اگر حزب توده از لحا ظ انتخاب تاکتیک مبارزه درست کردار و درست اندیش بود صد در صد و بیگمان از ابتدا با روش شفاف و در راه مردم مبارزه میکرد و با برگزیدن راه تودههای انبوه مردم محروم ایران معلوم نبود که امروز قدرت متلاشی شده آن حزب تا چه حدودی میتوانست دگر باره اوج بگیرد. پس اکنون اینان باز گردند و بدانند که آنها نیز در راه قدرتمند ساختن و به ثمر رسانیدن نهضت ملی میتوانستند سهیم و شریک باشند. امابه دلیل داشتن منش ضد میهنی و مزدوری نتیجه آن شد که روسیاه تاریخ ایران و ملت شدند.
«شرایطی که امکان تشکیل یک حزب نیرومند و ملی را فراهم میسازد»
وقتی امکان تشکیل یک حزب نیرومند و پیشرفته فراهم میگردد که متریال ساختار آن در اجتماع و جامعه در اثر مرور زمان زمینهسازی شده باشد (و مهمترین آن شرایط و زمینهها از این قرار است) :
1 ـ ملتی که از یک دوران طولانی دیکتاتوری و فشاررهایی یافته باشد. دراین شرایط همه تشنه یک مبارزه اصولی برای ایجاد یک جامعه نو هستند.
2 ـ صفوف ملت در اثر مبارزه ضد استعماری بهم نزدیک شده باشد و بخواهند از سلطه امپریالیزم خارج شوند.
3 ـ فکر مردم اززندگی انفرادی خسته شده و از مبارزه بهطور تنها نتیجهای نبرده باشند.
«در مقابل»
1 ـ کادری ورزیده و متحد که دارای یک ایدئولوژی روشن و مشخص بوده و توانایی متشکل ساختن مردم پراکنده را دارا باشند در اثر مبارزات طولانی بوجودآمده باشند.
2 ـ ایده ئولوژی آنان قادر به تجزیه و تحلیل صحیح روابط اجتماعی بوده تضادها و تناقضات موجود در اجتماع حاضر را روشن و معلوم و چگونگی بسط و توسعه آنها را مشخص و آشکار سازد و با استفاده از این تناقضات راه مبارزه و شکل زندگی آینده و روابط اقتصادی و سیاسی را روشن و آشکار سازد.
3 ـ در همه حال یک آرمان و ایدهآل مشخص اجتماعی که محور باورها و نظریات آنان است فرا راه مردم بوده و سعی نمایند با استفاده از نتایج ایده ئولوژی خویش تاکتیک پیروزی بخشی را برای مبارزه در شرایط موجود و آینده انتخاب کنند
4- با انتقاد از کاستیها و اشتباهات سیاسی گذشته خود و دیگر جریانات سیاسی، تشکیلات سیاسی نوینی را مبتنی بر شرایط زمانه کشورش پایه ریزی نماید.
با آنچه که بیان شد و همچنین خلا نبود احزاب منسجم و استوار بر خواستهای آحاد ملت ایران بر فعالان و نیروهای ملی بایسته و تکلیف است که تدبیری اندیشیده و پیش از آنکه این انرژی نهفته ملتگرایی و ناسیونالیسم مبتنی بر عقلانیت ملی مورد بهرهبرداری مهرههای ضدمیهنی قرار گیرد پا به عرصه مبارزه نهاده و به ایفای نقش تاریخی خود به عنوان یک عنصر ملت گرا بپردازند.
بدینسان است که میتوان به آینده میهن امیدوار بود چون در سایه پلورالیسم سیاسی معطوف به دموکراسی، خواستهای ملت بر آورده خواهد شد.
فایل پیدیاف را از اینجا دانلود کنید.
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران، مدیر مسوول روزنامه «اعتماد» را به پرداخت ۱۵ میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس محکوم کرده است.
به گزارش ایسنا، جلسه رسیدگی به اتهامات مدیرمسوول روزنامه اعتماد، سوم مهر ماه سال جاری در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران با حضور هیت منصفه مطبوعات برگزار شد و پس از اعلام نظر هیت منصفه مطبوعات، شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران، مدیر مسوول روزنامه «اعتماد» را در مورد اتهامات نشر مطالب خلاف واقع و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی به پرداخت پانزده میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس محکوم کرد.
این گزارش تاکیده کرده است، حکم صادره بر اساس شکایتی بوده که پیش از توقیف این روزنامه مطرح شده است و این رای ارتباطی با موضوع اتفاقات هفتههای اخیر این روزنامه که منجر به تعطیلی آن شد، ندارد.
بیشتر بخوانید:
«توقیف مجدد روزنامه اعتماد»
Reza Kahlili / a pseudonym for a former CIA operative in Iran's Revolutionary Guards and the author of the award-winning book,A Time to Betray
December 14, 2011
China is circumventing international sanctions against Iran by enlisting North Korea's help in providing the Islamic state with its most advanced intercontinental ballistic missiles and the technical expertise to make those nuclear warhead-capable missiles operational. And now the Communist giant is threatening to come to Iran's defense should the missile or nuclear sites be attacked.
Referring this critical problem to the United Nations won't work because China has veto power in the Security Council.
The United States and the West must therefore bring all the pressure to bear against China they can — and do it immediately.
Time literally is running out.
The Revolutionary Guards, under orders from the Iranian supreme leader, Ayatollah Ali Khamenei, have long been preparing for war, knowing that their nuclear bomb program could invite a preemptive strike by Israel or America.
Media outlets quote Chinese Maj. Gen. Zhang Zhaozhong as warning that in case of attack, China should not hesitate to protect Iran, even if it means launching World War III.
The Iranian-owned state media ran big headlines recently quoting Chinese President Hu Jintao as saying that he has ordered the Chinese Navy to prepare for war and that, in case of an attack on Iran, China will defend Iran.
When Mohammad Ali Jafari was appointed the chief commander of the Guards by Khamenei in September 2007, he formed 31 command-and-control centers in and around Iran that could operate independently in case of war. Each center is authorized to suppress any unrest and to confront any enemy.
Jafari also brought Iran's Basij militia — a group of pro-government vigilantes — under Guard command to ensure greater coordination while at the same time forming thousands of Basij special units to suppress any uprisings that could arise after a possible attack.
Expecting war, Jafari weeks ago ordered the formation of the 32nd command-and-control center just for the security of Tehran, the capital of Iran. Now the Guards have assigned two divisions to protect Tehran.
The Guards at the same time have established hundreds of underground ballistic missile silos across Iran to achieve two goals:
First, these missiles, which have predetermined targets, could be fired from multiple sites toward an enemy.
Second, multiple hidden sites would make it difficult for satellites to pinpoint any launch and therefore lower the possibility of the missiles being taken out prior to launch.
February 2011: Iranian President Mamoud Ahmadinejad, shown in this file photo pumping his fist, reportedly has been butting heads with Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei, in background
The Guards have openly announced that American military bases will be targeted in retaliation for any attack on Iran's nuclear facilities. Sources within Iran reveal that U.S. military bases in France, Hungary, Italy and Germany are among the targets.
As I revealed in May, the Guards possess ballistic missiles capable of carrying nuclear warheads that have a range of over 2,000 miles, which could reach several capitals in Western Europe. The opposition group Green Experts of Iran now reports that the Guards have also obtained intercontinental ballistic missiles from China.
In recent years, the Revolutionary Guards put everything they had into boosting their military capabilities by developing long-range ballistic missiles capable of carrying nuclear warheads.
But they failed.
They then turned to China, which delivered to Iran 11 Dong Feng 3A missiles whose range exceeds 1,600 miles.
By 2009, concurrent with the increased in tensions between Iran and the international community, as well as the intensity of the unrest inside Iran, the Guards began talks with China and finalized an $11 billion deal in which China agreed to provide the Guards with advanced ICBMs, DF-31s, which have a minimum 4,300-mile range and can carry nuclear warheads.
China also agreed to help design several of Iran's missile programs and provide expert training inside Iran. The contract called for delivery of six ICBMs, six mobile units for the missiles and 40 blast chambers to be assembled by the Revolutionary Guards inside a military complex.
Sources reveal that the missiles were delivered about a year ago, but the Guards failed in setting this missile project in motion.
Given the mounting international pressures against Iran's nuclear program, even China announced it cannot further cooperate in Iran's militaristic ambitions — unless sanctions can be circumvented.
According to the Green Experts, in order to resolve the basic problems of the missile project, a joint delegation of Chinese and North Korean experts traveled to Iran. Ultimately it was agreed that in exchange for $7 billion, hardware, installation and launch of the technology and the necessary training for the project would be handled by the North Koreans, since Pyongyang doesn't recognize the U.N. sanctions.
North Korea, for its part, guaranteed that it would do its utmost in bolstering the Chinese-equipped missile project, and eventually situate its experts in Iran so that in critical conditions, the missiles will remain operational.
It is now logical to conclude that the explosions that occurred at the IRGC base 28 miles west of Tehran on Nov. 12 were due to Iranian missile experts working on the Chinese DF-31 missile.
Sources reveal that following the explosions at the Guards' base and the loss of many key commanders running the missile program, a meeting was organized between the Revolutionary Guards and representatives of North Korea. It was agreed at that meeting that North Korea would expedite sending their missile experts to Iran — as of Dec. 10 — to get the missile system up and running.
With the Obama administration and European countries failing to implement crippling sanctions against Iran and openly stating that a military option could be devastating to the global economy, it seems that the radicals ruling Iran will soon not only have nuclear bombs but also the means to deliver them almost anywhere on the globe. There's no time to waste.
Attorney John Hajjar / Tea Party Tribune
Newt Gingrich is a savvy intellectual whose expertise in American history and politics is remarkable, and whose skills in academic debates are well-recognized. But the speaker’s narrative on the jihadi threat is a classical one, certainly ahead of the current White House and of the previous one as well. Gingrich uses “radical Islam” and Islam-related terms unashamedly. He continues the literature of Bush’s speechwriters, who produced great lines on the War on Terror but failed to touch reality — thus crumbled the good intentions of the past president.
Governor Romney doesn’t spend his speeches on Byzantine quarrels over theological verses or the sex of the angels. Scholars in theology can afford that intellectual pleasure, not a contender for the United States presidency. Real experts in Islamic theology would prefer policymakers to focus on the geopolitics of the confrontation and leave verses and chapters to them.
Speaker Gingrich has been well-educated by his own readings and advisers on the jihadi issue. He often shows that he grasps the theological underpinning of the question. Governor Romney is as educated by his own readings and experts about the same matter, but with one difference. He and his team work on effective counter-strategies to the jihadists, not just ruminating about dar el Harb and dar el Islam all day long. Romney’s war of ideas is to analyze the map of the jihadists and identify the appropriate strategies and moves.
Hence, when he states that jihadism does not coincide with Islam, he is more accurate than what the literalists have understood. Jihadism is an ideology born after Islam, and has developed more literature than the initial theological texts. It is articulated by militant forces on the ground with gigantic financial and military resources. Understanding the five tenets of Islam is what one does in middle school, but analyzing and responding to the jihadist strategies is a task at a university level.
If Governor Romney doesn’t spend his speeches on theoretical and theological concepts — which have been addressed for decades, if not for centuries — good for him. A presidential candidate should be in the business of showing the public where the actual threat is, how to confront it, and how to defeat it strategically, not to recite obvious historical information about Mecca and Medina suras.
Newt Gingrich is a great debater and a good candidate to confront Barack Obama intellectually on many issues, including on national security, but he is not more advanced in understanding jihadism than is Mitt Romney. The former governor of Massachusetts is the first candidate who actually understood that the threat is greater and more complex than a mere theological debate — that jihadism, while it emanates from the classical Islamist doctrines, is a living, mutating, and intelligent movement that operates through real forces in international relations, energy, military, propaganda, and civil societies. A president of the United States must understand the roots of a problem, but he also has to focus on solving the problem.
To some literalists, Islam as a whole is the issue, not the forces advancing on the ground and claiming to be its soldiers. By comparison, it would be as if one argued, post-1945, that unless all Marxists denounced Das Kapital by Karl Marx or Dialectical Materialism by Engels, the Cold War couldn’t be won. Well, that wasn’t the case. It took the United States and the West real efforts in the world of geopolitics, while the Catholic Church sustained resistance against the Communists, and dissident forces suffered immense sacrifices under Soviet oppression, to bring the Red Empire down. The Cold War wasn’t won when every Marxist renounced Materialism; it was won when the peoples of Eastern and Central Europe, and the peoples of the Soviet Union, actually rose against Communist oppression. And when the Soviet Union collapsed, and the ranks of the Communist Parties shrank, Marxism continued to be available in books, but history changed its course, and freedom, and NATO alongside, advanced eastward.
The two frontrunners in the battle for the GOP nomination take different approaches to countering worldwide jihad
It is true that the theological concept of jihad is exported from and embedded in Islamic theological texts. It is also true that these texts, as they are written, command believers to religious duties. But between the texts and geopolitical realities there are huge webs of interests, forces, and leaders who are advancing strategic goals in the realm of political and militant realities. Beyond the theological texts, which one can challenge eternally or try to reform, political ideologies were created and are functioning. Even though they claim legitimacy from texts, political ideologies are different — let’s call it additional, compared to the original texts. If one compares the theological references to jihad and the titanic body of ideological production about jihadism, it is almost a thousand to one for ideology versus theology. Theology pales in front of the larger, more sophisticated and lethal creature that is ideology.
Among the most dangerous components of the Islamist and jihadist ideologies are the strategies of the movements and regimes. It is one thing is to spend your day battling theological verses, and something else is to work hard on countering and destroying an aggressive strategy. The literalists believe that by simply stating that a verse of a religion is “wrong,” something is accomplished. This is extremely naive, as peoples have been there and embraced it for centuries. Christians, Jews and Hindus, as well as non-Orthodox or reformer Muslims, have spent thirteen centuries discussing Islam. It didn’t bring down the authoritarian caliphate and free its peoples. It took the combined efforts of the West and Arab Muslim insurgents to end the Ottoman Sultanate. Middle-East Christians and Jews as well as Muslim minorities knows the texts very well and did centuries before modern-day commentators, particularly post-9/11 writers, uttered their eureka about all things Islamic.
Gingrich and Romney are both better than Obama, whose administration is killing any education about the threat to America and the free world. But the difference between the leading contenders has to be clarified, even though it may be minor compared to Obama’s apology for both Islamism and jihadism. Gingrich is fighting against books, and that is necessary but not sufficient. Romney is fighting against strategies, and that’s where the current battle is. In ten years, maybe commentators who are fascinated by what they’ve learned from previous generations of historians will realize that in the end, Americans should defeat strategies to win, while debating books could spill into eternity.
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، 17 دسامبر، شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریمهای اعمال شده بر بانک مرکزی لیبی و بانکهای سرمایهگذاری خارجی این کشور را لغو کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، به گفته دیپلماتهای مقیم نیویورک، این اقدام با هدف کمک به پایان دادن به بحران کمبود نقدینگی در لیبی صورت گرفته است.
آمریکا هم در پی این اقدام شورای امنیت، بیشتر تحریمهای وضع شده علیه لیبی را لغو کرد.
داراییهای بانکهای لیبی در خارج از این کشور در پی سرکوب معترضان به وسیله حکومت سرهنگ قذافی در اوایل امسال و اقدام نظامی علیه این کشور مسدود شده بود.
بیشتر بخوانید:
«بخشش وفاداران قذافی توسط رهبران جدید لیبی»
فرورتیش / رادیو کوچه
این هفته چهار رخداد را بررسی میکنیم:
1) افزوده شدن شیرها به گرگهای مستقر در خیابانهای تهران
2) همسویی فیلم «سعادتآباد» با اهداف شبکه فارسیوان
3) ماجرای پرخاشگری غیردموکراتیک کامبیز حسینی، مجری برنامه پارازیت
4) حمله به اتوبوس حامل زندانیان در کرج به سبک هالیوود اما با خودرو پیکان
رادیو کوچه
روز ملی بوتان- کشور پادشاهی بوتان در مرکز آسیا و در همسایگی هند و چین واقع شده است.
مردم بوتان از قرن شانزدهم میلادی، تحت یک حکومت مذهبی زندگی میکردند. از سال 1907 میلادی، این کشور طبق معاهده سال 1910 زیر سلطه بریتانیا بود. و در سال 1949 به کمک هند به استقلال رسید.در نهایت در چنین روزی نظام سلطنتی موروثی در بوتان برقرار شد. در قرن هفدهم به علت همجواری بوتان با منطقهی تبت و شهر لهاسا (مرکز بوداییان)، بوتان به تدریج تحت تاثیر افکار بودایی قرار گرفت و در این کشور حکومت مذهبی افراطی بودایی ایجاد شد.
1797 میلادی- «جوزف هنری» (Joseph Henry) دانشمند و فیزیکدان آمریکایی در نیویورک متولد شد.
با علاقهای که به تاتر، هنر و ادبیات داشت، وارد آکادمی شد. در سمت استادی ریاضی و فلسفه تدریس میکرد و در کنار آن، کار علمی خود را پیرامون جریان برق متمرکز کرد. یک آهنربای الکتریکی ساخت که قادر بود یک تن بار را بلند کند. هنری از آن پس به فکر تولید برق از مغناطیس افتاد و در این راه موفقیتهایى به دست آورد. در سال 1842 انتقال امواج رادیویى را به ثبت رساند و در اواخر عمر اداره هواشناسی آمریکا را تاسیس کرد. مبحث اندازهگیری مقدار میدان مغناطیسی در الکتریسیته و مقدار جریانی که این میدان را تولید میکند به افتخار این دانشمند، «هنری» نامیده شده است.
1807 میلادی- ناپلئون بناپارت، پادشاه فرانسه فرمان «میلان» را صادر کرد. پس از فرمانروایى ناپلئون بر فرانسه، اختلافات و درگیریهای فرانسه با انگلستان ادامه یافت. پیش از آن، ناپلئون با همکاری روس، اتریش و پرتغال سعی در حذف کشتیها و بازرگانی انگلستان از قاره اروپا داشت و هرگونه تجارت با انگلستان را ممنوع و ورود کالاهای انگلستان به آن منطقه را، به مصادره تهدید کرد. از سوی دیگر انگلستان نیز در واکنش به این وضع، دریافت جواز توسط کشورهای بیطرف برای تجارت با قاره اروپا را الزامی اعلام کرد. ناپلئون بناپارت هم فرمان میلان را صادر کرد که طبق آن، همه کشتیهای بیطرف تهدید میشدند که در صورت پذیرش دستورهای انگلستان، به عنوان اموال انگلستان، مصادره خواهند شد. ناپلئون همچنین از دولتهای اروپایى خواست تا روابط تجاری خود را با انگلیس قطع کنند.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1273 میلادی- «مولانا جلالالدین محمد صوفی»، در قونیه در ترکیه امروز درگذشت. هر سال به این مناسبت مراسمی در کنار مزار او بر پا میشود که یک هفته بهطول میانجامد. «مولانا جلالالدین محمد» متخلص به «مولوی» که بیش از 26هزار شعر عرفانی سروده است بهسال 586 هجری خورشیدی در بلخ خراسان یکی از مراکز بزرگ فرهنگ و ادبیات فارسی و تمدن ایرانی به دنیا آمده بود. مثنوی، وسعت اندیشه و صفای مولانا را منعکس میکند.
1830 میلادی- «سیمون بولیوار» قهرمان ملی و مظهر استقلال لاتینهای قاره آمریکا در 47 سالگی از بیماری سل درگذشت. وی در همین روز در سال 1819 استقلال «گران کلمبیا» را اعلام کرده بود. شهری را که بولیوار در آن استقلال منطقه را اعلام داشت سیوداد بولیوار «شهر بولیوار» نام نهادهاند.
1903 میلادی- در صحرای «کیتی هاک» ایالت کارولینای شمالی آمریکا برادران رایت، هواپیمایی را که در کارگاه دوچرخهسازیشان بر پایه استفاده از مقاومت هوا ساخته بودند به پرواز در آوردند که بهعنوان نخستین پرواز بشر با هواپیما ثبت شده است.
1961 میلادی- ارتش هند بالاخره «گوا» (GOA)و دو منطقه دیگر این کشور «دیو» (Diu) و «دمان» (Daman) را از دست پرتغالیها خارج کرد و به استعمار این کشور کوچک اروپایی بر شبه قاره هند پس از 450 ساله پایان داد.
1967 میلادی- «جیجی دی آگوستینو» (Gigi D’Agostino) دی جی، آهنگساز و بازترکیبکننده ایتالیایی در تورینو زاده شد. او خوانندهی معروف سبک تکنو ترنس است. در سال ۱۹۸۶ او فعالیت آهنگسازی را آغاز کرد و به جهان موسیقی راه یافت و پس از مدتی به لندن رفت.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب، یعقوب ملکی از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در ارومیه، خلبان و شرکتکنندگان در جنگ ایران و عراق به ١٠سال حبس تعزیری محکوم شده است.
آقای ملکی پس از احضار از بند ٣۵٠ زندان اوین به دادگاه انقلاب حکم 10 سال حبس توسط قاضی پیرعباسی رییس شعبه ٢۶ دادگاه به وی ابلاغ شد.
گفته میشود ملکی استاد خلبان هواپیماهای جنگی از مراکز دانشگاهی آمریکا است که با شروع جنگ عراق و ایران به کشور بازگشت و در مدت دوران جنگ، در نیروی هوایی ارتش مشغول خدمت بود.
این زندانی سیاسی به اتهام «همکاری با یک کشور متخاصم» به ده سال حبس تعزیر محکوم شده است.
لازم به اشاره است آقای ملکی پس از اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ بازداشت شده است.
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای خارجی، پس از 18 سال مذاکره، روسیه جهت عضویت در سازمان تجارت جهانی پذیرفته شده است. یکی از دلالیل عدم پذیرش روسیه مخالفت گرجستان بود، که پس از موافقت این کشور عضویت روسیه امکانپذیر شد.
گرجستان به خاطر جنگ تابستان ۲۰۰۸ با روسیه مانع از پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی شده بود.
اما با میانجیگری سوییس، گرجستان مخالفت خود را پس گرفت.
روسیه آخرین کشور عضو گروه ۲۰ است که به عضویت این سازمان بینالمللی پذیرفته میشود.
چین پیشتر در سال ۲۰۰۱ در سازمان تجارت جهانی پذیرفته شده بود.
پارلمان روسیه تا شش ماه دیگر باید عضویت این کشور را تایید کند.
همزمان با پذیرفته شدن روسیه به عضویت سازمان تجارت جهانی، باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا در تماسی تلفنی به همتای روس خود تبریک گفت.
لازم به اشاره است سازمان تجارت جهانی ۱۵۳ عضو دارد.
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، حکم اعدام زینب جلالیان، زندانی سیاسی کرد، از سوی دیوان عالی نقض و وی به اتهام «محاربه» به حبس ابد محکوم شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، محمد شریف وکیل پرونده زینب جلالیان، با اعلام این خبر به اعلام کرد: «پس از پیگیریهای طولانی و عدم پاسخگویی مقامات قضایی در خصوص این پرونده، بالاخره دو هفته پیش دیوان عالی کشور، حکم اعدام وی را نقض کرده و آن را به «حبس ابد» تبدیل کرد.»
زینب جلالیان در آذرماه سال ۱۳۸۸ به اتهام محاربه و همکاری با گروه شبهنظامی پژاک به اعدام محکوم شد.
در ماههای اخیر، جلالیان پس از ۵ ماه حضور در بند ۲۰۹، و پس از ملاقات با دادستان تهران، به زندان کرمانشاه انتقال یافت و هم اکنون در این زندان به سر میبرد.
بیشتر بخوانید:
«به فرجام پرونده جلالیان، خوشبینم»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی، محمد سیفزاده، وکیل و از موسسان کانون مدافعان حقوق بشر که از اواخر اردیبهشت امسال در زندان اوین به سر میبرد، با اتهام تازهای با عنوان «تبانی و اجتماع علیه امنیت ملی» روبهرو است.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، همسر آقای سیفزاده با تایید این خبر اظهار داشت: «همسرم به دلیل نوشتن نامه به سیدمحمد خاتمی رییس جمهوری پیشین ایران و امضا کردن بیانیههای گروهی در داخل زندان مجددن متهم به تبانی و اجتماع علیه امنیت ملی شده است.»
فاطمه گلزار، همسر محمد سیف زاده در خصوص اتهامهای جدید همسرش به گفت: «چند روز پس از اولین نامهای که سیفزاده خطاب به خاتمی نوشت به دادسرای اوین احضار شد، چیزی حدود سه ماه پیش بود. قاضی در ابتدا گفت که اتهام او تبلیغ علیه نظام است و قرار کفالت برای او تعیین کرد اما بعد که امضا بیانیهها هم اضافه شد ظاهرن اتهامش را به تبانی و اجتماع علیه امنیت ملی تغییر دادهاند و قرار کفالت هم به وثیقه ۲۰۰ میلیونی تبدیل شده است. اما ما همه اینها را شنیدیم. نه به آقای سیفزاده و نه به من که کفیل ایشان هستم نگفتند که حکم تغییر کرده و قرار کفالت هم به وثیقه تبدیل شده است. میدانید که اصلن پرونده متهم را برای مطالعه در اختیار ما نمیگذارند.»
محمد سیفزاده، وکیل و از موسسان کانون مدافعان حقوق بشر در آبان ماه سال ۸۹ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر ایران به ۹ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد. وی اواخر فرودین ماه امسال نیز به اتهام «خروج غیر قانونی» از کشور توسط نیروهای امنیتی ارومیه بازداشت شد و پس از دو ماه بازجویی به زندان اوین منتقل شد. در تیرماه امسال دادگاه تجدید نظر حکم او را به دو سال حبس کاهش داد. این وکیل در حال حاضر در انتظار حکم پرونده خروج غیرقانونیش از کشور و پرونده جدیدش است.
بیشتر بخوانید:
«وضعیت وخیم جسمانی محمد سیفزاده، وکیل زندانی»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) ژاک شیراک به اتهام فساد مالی به 2 سال حبس تعلیقی محکوم شد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=26&id=1284642
یک دادگاه فرانسوی ژاک شیراک را به اتهام سواستفاده از اموال عمومی برای تامین غیر قانونی هزینههای حزب محافظه کار خود که مدتها رهبری آن را بر عهده داشت، به 2 سال حبس تعلیقی محکوم کرد.
2) کواکبیان: مطمئن هستم قرار نیست از نظر سیاسی کسی را در انتخابات رد کنند
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=26&id=1284646
به گزارش فارس، رییس شورای عالی جبهه ایستادگی در پاسخ به سوالی درباره شرطگذاری اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات گفت: «اصلاحطلبان به جای تعیین شرط برای نظام باید شرایط نظام را بپذیرند و در چهارچوب نظام حرکت کنند.»
دبیر کل حزب مردم سالاری در پاسخ به سوالی در مورد حضور اصلاحطلبان در انتخابات گفت: «بنای حزب مردمسالاری شرکت در انتخابات است و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در اظهارنظر خود تنها گفته است که ما لیست نمیدهیم و حرفی از شرکت نکردن در انتخابات زده نشده است، عمده نگرانیها از این است که در آستانه انتخابات تخلفاتی رخ دهد که دستگاه قضایی تصمیم به تشکیل کمیتهای در این باره گرفته است.»
دبیر کل حزب مردمسالاری با بیان اینکه «برخی از افراد و احزاب حتا اگر بخواهند هم نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند» گفت: «این اصلن به معنای تحریم انتخابات نیست، به طور مثال حزب مشارکت اگر هم بخواهد در انتخابات شرکت کند به او اجازه داده نمیشود.»
کیهان
1) پایان 9 سال اشغال شکست بزرگ آمریکا
http://www.kayhannews.ir/900926/16.htm#other1604
به گزارش خبرگزاری فارس، «لئون پانتا» طی مراسمی که دیروز در فرودگاه بینالمللی بغداد برگزار شد، پایان حضور نیروهای آمریکایی در عراق را رسمن اعلام کرد و به همین مناسبت، در حضور نظامیان دو کشور پرچم آمریکا را پایین کشید و با پایین کشیده شدن این پرچم، 9 سال اشغالگری و جنایات کور آمریکاییها نیز در عراق پایان یافت.
2) صفآرایی اقلیت مجلس درباره اشباح تحریمچی
http://www.kayhannews.ir/900926/2.htm#other208
روز چهارشنبه گذشته علی محمد غریبانی – که رییس دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات معرفی شده- به ایلنا و ایسنا گفت که این شورا تصمیم گرفته اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نکنند. غریبانی اما توضیح نداد که پس از فروپاشی شورای مذکور، عنوان ادعایی جدید دقیقن شامل کدام گروهها هست و کدام احزاب و گروهها دیگر حاضر نیستند زیر پرچم تندروها فعالیت کنند.
با این حال محمدرضا خباز نماینده کاشمر و عضو فراکسیون اقلیت با رد سناریوی تحریم انتخابات تصریح کرد: «اظهار نظر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، ربطی به فراکسیون اقلیت ندارد و ما در انتخابات شرکت میکنیم.»
مردمسالاری
1) تصویب طرح تحریم بانک مرکزی ایران
http://www.mardomsalari.com/Template1/Article.aspx?AID=19179#122683
دولت اوباما با وجود مخالفت چند هفتهای، در برابر طرحی قانونی تسلیم شد که تحریم بانک مرکزی ایران را خواستار است. به گزارش ایسنا، خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد، ویکتوریا نولانه سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت که مقامات آمریکایی به دنبال بررسی چگونگی اجرای تحریمها به شکلی هستند که «حداکثر فشار بر ایران وارد شود و حداقل اختلال برای دوستان و متحدان آمریکا را به همراه داشته باشد.»
1) ترکیه و ایران نقش مکمل دارند
http://www.mardomsalari.com/Template1/Article.aspx?AID=19179#122685
رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان گفت: «ایران و ترکیه دشمنان مشترکی دارند که خواهان ایجاد اختلاف و سوتفاهم هستند بر همین اساس از افراد حاضر در ایران و ترکیه که اظهارات فاقد صحت بیان میکنند، برادرانه میخواهم به دشمنان دو کشور فرصتی برای ایجاد اختلاف ندهند.»
به گزارش ایسنا، علیاکبر صالحی- وزیر امور خارجه کشورمان- در گفتوگو با خبرگزاری آناتولی درباره روابط ایران و ترکیه افزود: «دو طرف درباره مسایل گوناگون منطقهای با یکدیگر گفتوگوی مستمری دارند. او با بیان اینکه مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران درباره ترکیه بر پایه دوستی و برادری است، افزود: «ایران و ترکیه رقیب نیستند بلکه نسبت به یکدیگر نقش مکمل دارند.»
جام جم
1) نخست وزیر عراق: تعطیلی اردوگاه اشرف برگشتناپذیر است
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100862183147
به گزارش ایسنا، نوریالمالکی روز پنجشنبه در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه ضمن رد درخواستهای سازمان ملل مبنی بر خودداری از بستن اردوگاه اشرف اظهار کرد: «تصمیمی که ما اتخاذ کردهایم برگشتناپذیر است به ویژه به این دلیل که این سازمان (گروهک تروریستی منافقین) از بازدید نماینده سازمان ملل از اردوگاه اشرف سر باز زد.»
2) روش جدید عرضه سکه
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100862180898
در حالیکه تب تقاضا در بازار سکه همچنان بالاست، کشتیبان را سیاستی دگر آمده و بانک مرکزی این بار در نظر دارد با عرضه نقدی سکه در بورس کالا به تقاضای موجود پاسخ داده و قیمتها را کنترل کند.
مقامات بورس کالا دیروز از تشکیل جلسهای مشترک با بانک مرکزی در حضور معاون اول رییس جمهوری خبر دادند که براساس آن توافقاتی جدید برای عرضه سکه طلا در بورس کالا صورت گرفته که شاید به تقویت موقعیت این بورس در ترکیب بازار سرمایه کشور و اقبال بیشتر سرمایهگذاران به آن منجر شود، به جز سایر حاشیههای این جلسه که احتمالن روبوسی و رفع کدورتها بوده است، بورس کالا در تلاش برای تثبیت موقعیت خود و میزبانی برای پذیرش کالاهای باارزشتر و استراتژیکتر از کالاهایی که تاکنون عرضه میکرده، موقعیتی از این جلسه به دست آورده است.
شرق
1) مسوولان کارها را به مخالفان نظام ندهند
http://sharghnewspaper.ir/Page/Paper/90/09/26/2
رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور با بیان اینکه «مخالفان نظام علوی حق ورود به سازمانهای حکومتی را ندارند» گفت: «کسی که معاند و مخالف است یعنی مخالفت را در صحنه عمل آورده است، قطعن چنین افرادی نمیتوانند دلسوز نظام اسلامی باشند. سیره علوی در مخالفت با چهار گروه ذکر شده تفاوت بارزی را قایل است زیرا اولن هیچ کدام از این گروهها حق ورود به سازمانهای حکومتی را ندارند و مسوولان نباید کارهای نظام و مردم را به آنها واگذار کنند.»
2) آمریکا قذافی را کشت
http://sharghnewspaper.ir/Page/Paper/90/09/26/6
نخستوزیر روسیه آمریکا را به کشتن رهبر سابق لیبی متهم کرد. پوتین گفت: «هواپیماهای بدون سرنشین به کاروان قذافی حمله کردند؛ سپس نیروهای ویژه آمریکایی که نباید در آن محل حضور داشته باشند شبهنظامیان را به آنجا برده و بدون محاکمه و تحقیق او را کشتند.»
دنیای اقتصاد
1) تلاش دهلینو برای پرداخت پول نفت ایران از طریق روسیه
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=281982
یک مقام هندی از تصمیم کشورش برای پرداخت پول نفت ایران از طریق بانکهای روسیه خبر داد. این در حالی است که هالدبانک ترکیه از همکاری برای تسهیل مبادلات مالی یک شرکت هندی با ایران خودداری کرده است.
2) تکذیب کشف محموله رادیواکتیو در مسکو به مقصد ایران
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=281994
یک مقام مسوول در سفارت ایران در روسیه اخبار منتشر شده در مورد بازداشت فردی با محموله مواد رادیواکتیو حاوی سدیم ـ 22 به مقصد ایران در فرودگاه این کشور را تکذیب کرد. این مقام مسوول در گفتوگو با «ایسنا» گفت: «حدود یک ماه پیش در مورد یک دانشجو که موادی را برای مصارف دندانپزشکی همراه خود داشته است سوتفاهمی پیش آمده بود که این موضوع به سرعت حل شد و در مورد سوتفاهم پیش آمده از وی عذرخواهی شد.»
خبر / رادیو کوچه
هفته هفدهم مسابقات فوتبال لیگ برتر باشگاههای ایران روز جمعه، 16 دسامبر با پیروزی و صعود سپاهان به رده دوم جدول و توقف تراکتورسازی در انزلی پیگیری شده است.
روز دوم از هفته هفدهم و پایانی نیم فصل اول رقابتهای فوتبال لیگ برتر ایران با برگزاری دو دیدار پیگیری شد که سپاهان اصفهان در کرمان با 2 گل از سد میزبانش مس سرچشمه گذشت.
در ورزشگاه تختی بندرانزلی نیز تیمهای ملوان بندرانزلی و تراکتورسازی تبریز برابر هم به میدان رفتند که این مسابقه با نتیجه تساوی بدون گل به پایان رسید.
با نتایجی که در دیدارهای دو روز نخست لیگ برتر رقم خورد، استقلال با 33 امتیاز و یک بازی کمتر همچنان صدر نشسن است و تیمهای سپاهان اصفهان با 30 امتیاز و تفاضل گل 11+ و نفت تهران با همین تعداد امتیاز اما با تفاضل گل 8+ و یک بازی کمتر در رده دوم و سوم جدول قرار دارند.
ادامه دیدارهای هفته هفدهم روز شنبه، 17 دسامبر با بازی نفت و استقلال از تهران، ادامه میابد و روز دوشنبه، 19 دسامبر، با دیدارهای شهرداری تبریز – داماش گیلان، صنعت نفت آبادان – سایپای البرز، شاهین بوشهر – راه آهن شهرری و پرسپولیس تهران – فولادخوزستان، به پایان میرسد.
بیشتر بخوانید:
«تیم فوتبال پرسپولیس برابر راهآهن متوقف شد»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر