مردمک: همزمان با اعلام تصمیم صنایع لبنی به افزایش ۱۰ درصدی قیمت شیر و فرآوردههای آن از امروز، سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان از عدم موافقت خود و برخورد با افزایش قیمت خبر داد.
مدیرعامل اتحادیه لبنی شنبه، سوم دی اعلام کرد که این تصمیم در پی آن گرفته شد که بارها از سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان «به دلیل پایینبودن قیمت شیر گله کرده و درخواست افزایش قیمت داشتیم، اما عملی نشده بود».
البته مجید علیداد با تاکید بر اینکه این سازمان «هنوز افزایش قیمت را تائید و تصویب نکرده» افزود که تولیدات لبنی کارخانهها در ماههای گذشته، تنها بخشی از هزینهها را پوشش داده اما بیش از این میزان آنها تحمل ضرر اقتصادی را ندارند.
در واکنش به این خبر، رئیس سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان گفت که این سازمان با افزایش قیمت لبنیات موافقت و آن را تائید نکرده و با این افزایش قیمت برخورد میکند.
به گفته محمدحسین نکوییمهر، اتحادیههای لبنی با این سازمان توافقنامهای داشتند که نباید قیمت شیر و فرآوردههای لبنی را افزایش میدادند و برای افزایش قیمت، نیاز به یک توافقنامه جدید است.
این سومینبار در سالجاری است که پس از افزایش ۱۸ درصدی نرخ محصولات لبنی در دو مرحله، ۱۰ درصد بر قیمت شیر و فرآوردههای لبنی افزوده شده و از امروز با افزایش ۲۸ درصدی نسبت به ۹ ماه گذشته، قرار است به فروش برسد.
به گفته آقای علیداد افزایش ۱۸ درصدی گذشته قیمت شیر ۱۰ درصد به خاطر هدفمندی یارانهها بوده و تنها ۸ درصد با مجوز رسمی برای افزایش قیمت شیر بوده است.
همچنین این مدیرعامل اتحادیه لبنی افزود که در حال حاضر میانگین خرید شیر از دامدار ۶۵۰ الی ۶۸۰ تومان است که برای صنایع لبنی توجیه اقتصادی ندارد.
او تصریح کرد که به دلیل کمبود شیر خام و تبدیل این محصول به شیر خشک، افزایش ۵۰ درصدی نرخ شیر خام برای کارخانههای لبنی بوده که تولید محصولات برای صنایع غیراقتصادی کرده است.
در همین حال، به گفته رضا باکری، دبیر انجمن صنایع لبنی ایران، پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، ۳۵۰ واحد تولید لبنیات از ۸۵۰ واحد تولیدی ایران به ورشکستگی رسیدند و سایر واحدهای کوچک تولیدی نیز در بحران به سر میبرند.
دولت دهم امسال یارانه شیر را حذف کرد در حالی که بر اساس قانون هدفمندی یارانهها، یارانه شیر نباید تا پنج سال قطع و یا کاهش مییافت.
پیشتر به دلیل عدم پرداخت بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان بدهی معوق دولت به صنایع لبنی و وعدههای مکرر برای پرداخت آن، در تابستان نمایندگان کارخانههای لبنی سه بار مقابل وزارت صنعت، معدن و تجارت تجمع کردند.
از طرف دیگر، با وجود این شرایط مصرف شیر در ایران، بین ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش یافته و از جمله با وجود گذشت سه ماه از آغاز سال تحصیلی، وضعیت توزیع شیر در مدارس تهران روشن نیست.
به گزارش خبرگزاری مهر، با وجود وعده مقامهای آموزش و پروزش مبنی بر توزیع شیر از ابتدای آذر ماه در مدارس، شیر هنوز به برخی از مدارس راه پیدا نکرده است.
پیشتر علی اکبر حامدی، قائم مقام مدیرکل آموزش و پرورش تهران از عدم اختصاص اعتبار برای تهیه و توزیع شیر در مدارس خبر داده و گفته بود هدفمندی یارانهها یکی از دلایل توزیع نشدن شیر در مدارس است.
این سخنان موجب برکناری او شد و مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران با رد اظهارات او، بدون اعلام تاریخ مشخصی برای آغاز توزیع شیر در مداس، تاکید کرد و گفت که این طرح حتما اجرا میشود.
مردمک: شبکه خبری بلومبرگ جمعه، دوم دی ماه، گزارشی را منتشر کرد که در آن از فروش تجهیزات شنود موبایل و کنترل اینترنت به ایران توسط یک شرکت اسرائیلی با واسطه شرکتی دانمارکی خبر داد.
مقامان شرکت اسرائیلی «الوت» این اتهام را رد میکنند و میگویند چیزی به ایران نفروختهاند. از آن سو، شرکت دانمارکی «رتنک» نیز فروش هرگونه وسیله شنود به دولت ایران را رد کرده است.
گزارش بلومبرگ میگوید که این تجهیزات مدرن کامپیوتری ویژه شنود در طول سالها از طریق یک شرکت خصوصی اسرائیلی به دانمارک فروخته میشده است.
خبرگزاری شبکه اقتصادی بلومبرگ همچنین نوشته است که شرکت دانمارکی همه نشانههای اسرائیلی را از روی تجهیزات این کشور پاک میکرده و علامت دانمارک را روی آن حک کرده و به خریداران ایرانی منتقل میکرد.
به نوشته این خبرگزاری، چنین معاملاتی مطابق قانون دانمارک جرم نبوده است. و همچنین از فردی به نام حسین که «خریداری با رفتار دلپذیر و مسلط به زبان انگلیسی» معرفی شده، یاد میشود.
براساس این گزارش، تجهیزات یاد شده به حکومتهای «خودکامه» ازجمله ایران و حکومت پیشین تونس فروخته میشده است.
این تجهیزات در شنود، ردگیری، فیلترینگ پیامکها و دستکاری آنها، تلفنهای همراه و فعالیت از راه این تلفنها استفاده میشود.
در همین حال، نخمان شای، یک نماینده حزب مخالف دولت، «کادیما» خواستار تحقیق پارلمان درباره فروش احتمالی تجهیزات کنترل اینترنت توسط یک شرکت اسرائیلی به دولت ایران شد.
او اعلام کرد که این هفته از وزارت امورخارجه و کمیته دفاع خواهد خواست که درباره گزارش سایت بلومبرگ پیرامون فروش تجهیزات کنترل اینترنت توسط شرکت ارتباطات آلوت، یک شرکت اسراییلی از طریق یک شرکت دانمارکی به خریداری ایرانی دفاع کنند.
آقای شای در یک گفتوگوی تلفنی گفت: مشخص است که دست راست نمیداند دست چپ چکار دارد میکند. کنست (پارلمان اسرائیل) باید تحقیق کند که چطور اطلاعاتی با این اهمیت از رادار وزارت دفاع رد شده است.
در نتیجه این خبرها سهام شرکت آلوت در بازار بورس لندن ۵.۱ درصد کاهش یافت. پیش از این نیز ۱۳ درصد از ارزش سهام آلوت کم شده بود.
یک قانون سفت و سخت اسرائیل، «تجارت با دشمن» از جمله ارسال محموله به ایران را قدغن کرده است. در همین رابطه؛ مقامات بازرگانی و دفاعی اسرائیل میگویند که دایرههای آنها از این فروش بیخبر بودهاند.
وزارت دفاع اسراییل در بیانیهای گفته است که «بررسی گزارش منتشر شده در این زمینه آغاز شده و دولت اسرائیل با اطلاعات و جزییاتی که به دست میآورد، تصمیم خواهد گرفت که چه کار کند.»
همزمان با به راه افتادن خیزشهای مردمی در منظقه خاورمیانه و شمال آفریقا، شواهدی مبنی بر فروش تجهیزات شنود از طرف شرکتهای غربی به دولتهای خودکامه منطقه به دست آمد.
در سال ۲۰۰۹ پس از آنکه زیمنس افشا کرد که تجهیزات پیشرفته شنود مکالمات و ردیابی تلفنی را به شرکت دولتی مخابرات ایران فروخته، نوکیا زیمنس با انتقاد شدید فعالان حقوق بشر روبهرو شد.
عیسی سحرخیز، روزنامهنگار و فعال سیاسی که در جریان رویدادهای پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، دستگیر شد، مردادماه سال گذشته از شرکت نوکیا-زیمنس شکایت کرد.
او طی دادخواستی از شرکت نوکیا-زمینس به دلیل فروش و ارایه فنآوری و تجهیزات لازم برای شنود ومونیتورینگ هوشمند شبکههای بیسیم، اطلاعاتی و اینترنت در ایران که موجب دستگیری و سپس شکنجه او و دیگر شهروندان ایرانی شده است، به دادگاه فدرال آمریکا شکایت کرد.
در همین رابطه، ۱۰ روز پیش نوکیا زیمنس که دومین شرکت مخابراتی در سطح جهانی محسوب میشود با صدور بیانیهای اعلام کرد که قرارداد جدیدی با ایران نخواهد داشت و بهتدریج سطح تعهدات خود در این کشور را کم خواهد کرد.
پیش از این، پارلمان اتحادیه اروپا در قطعنامهای از شرکتهای اروپایی درخواست کرده بود تا از فروش فنآوری و خدماتی که مقامهای ایران میتوانند از آنها برای سانسور اطلاعات و نظارت بر مردم استفاده کنند، خودداری کنند.
دویچه وله: در جریان معاملات صبح روز شنبه (۳ دی / ۲۴ دسامبر) در بازار آزاد، قیمت ارز به ۱۴۰۰ تومان کاهش یافت. به گزارش سایت خبرآنلاین، هر سکه بهار آزادی طرح جدید نیز به قیمت ۵۹۸ هزار تومان به فروش رفت. در همین حال گزارش شده است که بانک مرکزی قیمت رسمی دلار را صبح روز شنبه ۱۱۱۰ تومان اعلام کرده و به این ترتیب به بالاترین رقم تاریخی افزایش داده است.
پیشتر رئیس کل بانک مرکزی ایران از رسانهها خواسته بود تا پرسشهای خود را در مورد بالا رفتن قیمت ارز مطرح نکنند. شماری از کارشناسان بر این باورند که بالا بردن قیمت ارز از سوی دولت تعمدی است تا از این طریق کسری بودجه خود را جبران کند.
بی بی سی فارسی: ثبت نام داوطلبان نمایندگی نهمین مجلس شورای اسلامی امروز، سوم دیماه، آغاز شد.مصطفی محمد نجار، وزیر کشور ایران و صولت مرتضوی، معاون سیاسی وزیر کشور، آغاز ثبت نام داوطلبان نمایندگی را اعلام کردند.
آقای مرتضوی ریاست ستاد انتخابات را بر عهده دارد.
داوطلبان نمایندگی علاوه بر ستاد انتخابات وزارت کشور در تهران می توانند در محل فرمانداری های سراسر ایران و همچنین نمایندگی های سیاسی و کنسولی ایران در دیگر کشورها ثبت نام کنند.
مهلت ثبت نام داوطلبان تا پایان روز جمعه، نهم دیماه است.
انتخابات نهمین مجلس شورای اسلامی روز جمعه، دوازدهم اسفند برگزار می شود.
داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس باید دارای تابعیت ایران باشند. اعتقاد و التزام عملی به اسلام و جمهوری اسلامی ایران و وفاداری به قانون اساسی و اصل ولایت مطلقه فقیه از شرایط اولیه نامزدی در انتخابات مجلس ایران است.
داوطلبان نمایندگی اقلیت های دینی مصرح در قانون اساسی از التزام عملی به اسلام مستثنی هستند و باید در دین خود ثابتالعقیده باشند.
دارندگان مشاغل و سمت های رده بالای دولتی برای ثبت نام به عنوان نامزد انتخابات باید شش ماه پیش از شروع ثبت نام از سمت خود استعفا داده باشند.
معاونان رئیس جمهور، وزرا، سفرا، استانداران، شهرداران، مشاوران رده بالای دولتی، قضات و روسای بخش های مختلف قوه قضائیه، روسای رده بالای صدا و سیما، اعضای شوراهای شهر و روستا و نمایندگان و ناظران شورای نگهبان از جمله افرادی هستند که باید برای ثبت نام در انتخابات از سمت خود استعفا کنند.
بر اساس قانون انتخابات ایران، شورای نگهبان باید صلاحیت داوطلبان نامزدی انتخابات را تایید کند و اسامی نامزدهای تایید صلاحیت شده توسط این شورا، هشت روز پیش از برگزاری انتخابات در فهرست وزارت کشور اعلام می شود.
پس از آن، نامزدها می توانند تبلیغات انتخاباتی را آغاز کنند.
احزاب اصلی اصلاح طلب ایران گفته اند به دلیل نبود شرایط اصلی و اولیه برای یک انتخابات آزاد و عادلانه، در این انتخابات شرکت نخواهند کرد.
در غیاب اصلاح طلبان، رقابت اصلی برای احراز ۲۹۰ کرسی مجلس ایران، میان هواداران و مخالفان محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری، خواهد بود.
مهر: مشاور نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: امروزه جریان انحرافی واقعیت است ولی باید نگاه به آن در حد خودش باشد و من آن را در حدی نمی بینم که در دستور کار سپاه قرار بگیرد.
سردار یدالله جوانی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تلاش کشورهای غربی برای اتهامی زنی و سپاه هراسی در منطقه گفت: امروزه پروژه سپاه هراسی از سوی امریکا و صهیونیست ها کلید خورده است اما این که آیا سپاه مخوف است که آنها این پروژه را کلید زده اند جای سوال دارد.
وی با اشاره به پروژه اسلام هراسی که از سوی غرب به راه افتاده است گفت: این پروژه در حالی کلید خورده است که اسلام دین رحمت است ولی واقعیت این است که اسلام هراسی برای تخریب و ستیز با دین به راه افتاده است زیرا غرب به شدت نگران تجدید حیات اسلام و شکل گیری تمدن نوین اسلامی بوده و بر آورد آنها این است که چنانچه تمدن نوین اسلامی شکل بگیرد تمدن غرب از صحنه خارج و جابجایی تمدنی رخ خواهد داد.
مشاور نماینده ولی فقیه در سپاه همچنین به پروژه سپاه هراسی اشاره کرد و گفت: غرب در هر صحنه ای که در 32 سال گذشته ورود پیدا کرده ، شکست خوره و سپاه پاسداران نقش عمده ای در شکست دادن آنها داشته است.
وی ادامه داد: آنها برای این که با سپاه پاسداران مبارزه کنند یک چهره خشن از این نهاد معرفی کنند و اینجاست که یک سناریو تعریف می کنند و ادعا می کنند قرار بوده در امریکا یک اقدام تروریستی اتفاق بیفتد و پشت سر آن سپاه قرار گرفته است.
جوانی در عین حال تاکید کرد: البته امریکا با این اقدامات موفقیتی به دست نمی آورد زیرا با وجود هزینه های هنگفتی که امریکا در منطقه انجام داده است چنانچه نظر سنجی از مردم منطقه به عمل آید مشخص می شود که 80 درصد مردم منطقه از این کشور و سیاست هایش در خاورمیانه بیزار هستند.
وی در خصوص میزان دروغ پردازیهای غرب بر علیه سپاه گفت در این که سپاه واقعیتی با قدرت بوده و سیاست های امریکا را در در منطقه با شکست مواجه کرده است تردیدی نیست ولی اتهاماتی از جنس سناریو تروریستی طراحی شده از سوی دولتمردان امریکایی واقعیت ندارد.
جوانی همچنین در پاسخ به این سوال که چرا نگاه به شرق در فعالیت های بین المللی سپاه کمتر از نگاه به غرب است تصریح کرد: اقدامات سپاه در قالب و چارچوب اولویت های نظام قرار داشته و بر اساس آن طراحی می شود.
مشاور نماینده ولی فقیه در سپاه همچنین در خصوص اولویت فعالیت های داخلی امسال سپاه با توجه به انتخابات پیش رو نیز گفت: نظر به تجربیاتی که در فتنه سال 88 داشته ایم و تلاش دشمنان انقلاب در جبهه جنگ نرم علیه نظام جمهوری اسلامی ایران ، اولویت سپاه بصیرت افزایی افکار عمومی از طریق نیروی مردمی بسیج است.
وی با تاکید بر این که سپاه هیچ گاه مثل حزب فعالیت سیاسی نمی کند گفت: اگر ما مکتب امام راحل و رهنمود های رهبر انقلاب را به درستی تبیین کنیم در صورت بروز انحرافات بصیرت بوجود آمده در نزد مردم آنها را اصلاح خواهد کرد.
معاون سیاسی سابق سپاه پاسداران انقلاب درباره بحث بروز جریانی تحت عنوان جریان انحرافی در انتخابات پیش رو و احتمال ورود سپاه برای برخورد با این جریان نیز گفت: ما جریان انحرافی را آنقدر برجسته نمی بینیم تا در اولویت برنامه های ما قرار گیرد.
وی با اعلام این که موضوع جریان انحرافی با فتنه 88 متفاوت است افزود:امروزه جریان انحرافی واقعیتی است ولی باید نگاه به آن در حد خودش باشد و من آن را در حدی نمی بینم که در دستور کار سپاه قرار گیرد.
مهر: رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه 99 مقاله برای کنگره ملی علوم انسانی نهایی شده گفت: برآیند مقالات ارائه شده به این کنگره به صورت یک بیانیه ارائه میشود که مبین آسیبهای علوم انسانی کشور و راهکارها خواهد بود.
حمیدرضا آیت اللهی رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس دومین کنگره ملی علوم انسانی در خصوص دلایل و ضرورتهای برگزاری کنگره ملی علوم انسانی در دیماه امسال به خبرنگار مهر گفت: در سال 1385 کنگرهای در مورد علوم انسانی برگزار شد، در آن سالها در مورد علوم انسانی سخن زیادی گفته نمیشد، بسیاری از مقالات آن کنگره چاپ شد ولی برخی مقالات ارائه شده کیفیت بالایی نداشت. این مقالات را میتوان به عنوان مجموعهای از دیدگاههای مختلف در مورد علوم انسانی در نظر گرفت.
وی افزود: بعد از آن کنگره قرار شد کنگره دوم راه اندازی شود. کنگره دوم توسط شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی طراحی شد. این شورا حدود 15 سال پیش به دستور مقام معظم رهبری تشکیل شد و از تمام اساتید دانشگاهی برای همکاری بهره میبرد و با آنها توانست ارتباط برقرار کند. این شورا توانسته جریان نقد کتابهای علوم انسانی را ایجاد کند.
وی با اشاره به اینکه کار این شورا نقد و تحلیل کتابهای علوم انسانی است، گفت: این شورا 12 گروه دارد و از تمام اساتید کشور بهره میبرد و تنها متمرکز بر تهران نیست.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: لذا تجربه ای 15 ساله در خصوص نقد و بررسی کتب علوم انسانی را از رهگذر این شورا داریم. باید توجه داشت نگاه این شورا به کتابها و آثار نگاهی آکادمیک است. کار این شورا به صورت نقد در مجله شورا و برخی دیگر به صورت نقدنامه منتشر میشود. برخی نقدها نیز به نویسنده و ناشر ارسال میشود.
وی تصریح کرد: بر اساس تجربهای که این شورا در اختیار داشت از دو سال پیش قرار بر برگزاری کنگره دوم شد. نهایتاً سال گذشته در این شورا برگزاری کنگره به تصویب رسید تا مسائل موجود در علوم انسانی کشور مورد بررسی قرار گیرد و برای آنها راهکار نیز ارائه شود.
این استاد دانشگاه در ادامه یادآور شد: این کار قبل از شورای تحول در علوم انسانی صورت گرفت که البته به این شورا نیز برگزاری این همایش اطلاع داده شد.
نهایی شدن 99 مقاله برای کنگره ملی علوم انسانی
وی با اشاره به اینکه امسال این کنگره 14 و 15 دیماه برگزار میشود، گفت: برای این همایش 350 چکیده مقاله ارسال شد. این چکیده مقالات داوری و 250 چکیده مقاله مورد پذیرش قرار گرفت. بر این اساس 160 مقاله کامل ارسال شد که مورد داوری قرار گرفت و در نهایت 99 مقاله مورد پذیرش قرار گرفت که بصورت مجموعه منتشر می شوند.
رئیس دومین کنگره ملی علوم انسانی افزود: یکی از نقدهای وارد به برگزاری کنگرهها در ایران این است که کنگرهای برگزار میشود و در نهایت در همان روز به اتمام میرسد و خروجی ندارند.
وی تصریح کرد: لذا تلاش این است در این کنگره مقالات زود چاپ شود تا در اختیار علاقمندان و مشتریان اصلی خود قرار گیرد. از سوی دیگر تلاش است تا بیانیهای در اختیار کنگره قرار دهیم. باید توجه داشت قصد این نیست که بیانه ای مشخص و به یک معنا از پیش تعیین شده ارائه شود بلکه هدف این است در این بیانیه دیدگاههای مختلف ارائه شده در حوزه علوم انسانی لحاظ شود.
آیت اللهی یادآور شد: این بیانه بر اساس آنچه در کل مقالات آمده تهیه خواهد شد. هر مقاله ایده و رویکرد جدیدی دارد، این رویکردها استخراج می شود و مجموعه آنها به عنوان مجموعه رویکردهای مختلف در کشور در خصوص علوم انسانی مورد اهتمام قرار خواهد گرفت.
این استاد فلسفه تصریح کرد: در واقع برآیند مقالات ارائه شده به این کنگره به صورت یک بیانیه جدی ارائه میشود. در واقع بیانیه مبین وضعیت علوم انسانی کشور در حال حاضر از یک سو و آسیبهای متوجه آن از سوی دیگر است. علاوه بر این دو سو، راهکارهایی نیز برای مشکلات علوم انسانی کشور ارائه میشود.
وی افزود: با صحبتهایی که با برخی مسئولان شده قرار بر این است تا این راهکارها مورد پیگیری نیز قرار گیرند تا بتواند منشأ اثر در این حوزه باشد. لذا امید است کنگره علاوه بر ثمره علمی، ثمر اجرایی نیز داشته باشد. در این کنگره سند علوم انسانی که توسط دانشگاه شهید بهشتی تهیه شده نیز ارائه میشود، برای علاقمندانی که برای این کنگره ثبت نام کنند بستههای فرهنگی که مشتمل بر کتاب و مقالات ارزشمند است نیز تدارک دیده شده است.
آیت اللهی در پایان تصریح کرد: یکی از کارهای این کنگره نقد 100 نظریه مهم جهانی در حوزه علوم انسانی است. از سوی دیگر 500 کتاب مهم داخلی در عرصه علوم انسانی نیز مورد نقد قرار میگیرند.
مهر: در چهار روز نخست اجرای طرح پیش فروش سکه توسط بانک مرکزی، بیش از 550 هزار قطعه سکه تمام بهار آزادی پیش فروش شده که باعث جمع آوری 3 هزار میلیارد ریال نقدینگی سرگردان از بازار - حداقل برای مدت 4 ماه - شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، در 3 روز ابتدای اجرای طرح پیش فروش سکه ( سه شنبه، چهارشنبه و پنج شنبه هفته گذشته) تعداد سکههای طرح جدید پیش فروش شده با قیمت 546 هزار تومان به 423 هزار و 505 قطعه رسید. برآوردهای اولیه مهر نشان میدهد که در روز جاری تعداد سکه های پیش فروش شده از مرز 130 هزار قطعه فراتر رود.
با یک حساب سرانگشتی مشخص میشود که در 4 روز ابتدای اجرای طرح پیش فروش سکه توسط بانک مرکزی برای تعادل قیمتها در بازار سکه، بیش از 550 هزار قطعه سکه پیش فروش شده که باعث جمع آوری بیش از 300 میلیارد تومان نقدینگی سرگردان از بازار - حداقل برای مدت 4 ماه - شده است.
خبرنگار مهر مینویسد: اگر به طور متوسط روزانه 100 هزار قطعه سکه طرح جدید پیش فروش شود، ظرف یکماه معادل 3 میلیون قطعه به ارزش حدود یکهزار و 638میلیارد تومان پیش فروش خواهد شد که 4 ماه طول می کشد که دوباره این مبلغ از بانک خارج شود.
عبدالله رفعت دبیرکل اداره اسکناس و اوراق بهادار بانک ملی ایران در گفتگو با مهر با اعلام تعداد سکه های پیش فروش شده در بانک ملی ایران در سه روز ابتدای اجرای طرح، گفت: در اولین روز پیش فروش سکه در روز سه شنبه هفته گذشته تاریخ 29 آذرماه سال جاری تعداد 92 هزار و 536 سکه طرح جدید ( تصویرامام ) با قیمت واحد 546 هزار تومان به متقاضیان فروخته شد.
وی با اعلام اینکه تنها سکه های با تصویر امام(ره) پیش فروش می شود و سایر سکه ها در این طرح نمی گنجد، افزود: براساس بخشنامه بانک مرکزی، مالیات 4 درصدی هر قطعه سکه فروخته شده در زمان تحویل از مشتری اخذ میشود.
این مقام مسئول، رقم 4 درصد مالیات بر ارزش افزوده سکه 546 هزار تومان را معادل 21 هزار و 840 تومان اعلام کرد و اظهارداشت: پیش فروش سکه ها به هر فرد محدودیتی ندارد.
رفعت تعداد سکه های پیش فروش شده در دومین روز اجرای طرح در روز چهارشنبه 30 آذرماه سال جاری را 176 هزار و 219 سکه و در سومین روز فروش را 154 هزار و 750 قطعه سکه طرح جدید اعلام کرد.
مدیرکل اداره اسکناس و اوراق بهادار بانک ملی ادامه داد: هنوز تعداد سکه های پیش فروش شده در روز جاری مشخص نشده و تاکنون آمار 3 استان با تعداد پیش فروش 5 هزار و 200 قطعه سکه بدست آمده است.
نحوه استرداد مبالغ سکههای پیش فروش شده درصورت انصراف متقاضیان
وی با اعلام اینکه زمان پیش فروش سکه بر اساس بخشنامه بانک مرکزی تا اطلاع ثانوی در شعب بانک ملی ادامه دارد، افزود: در صورتی که مشتری از خرید خود پشیمان شود، استرداد مبلغ با هماهنگی های لازم با بانک مرکزی صورت میگیرد.
رفعت مدت زمان تحویل سکه را 2 تا 4 ماه عنوان و بیان کرد: اگر مشتریان نسبت به خرید پشیمان شده اند باید ظرف 2 ماه آن را به بانک ملی اطلاع دهند، مکان تحویل سکه ها نیز همان شعبه ای است که پیش فروش در آن برای مشتری انجام شده است.
این مقام مسئول در بانک ملی ایران با ذکر این مطلب که پیش فروش سکه ها با ارائه کارت ملی انجام می شود، افزود: مبالغ دریافتی از قبل پیش فروش سکه ها باید به حساب بانک مرکزی واریز شود، زیرا این سکه امانی است و قانونا باید طی سرفصلی به حساب بانک مرکزی برود.
مدیرکل اداره اسکناس و اوراق بهادار بانک ملی با اشاره به مشکلاتی که پیش از این در شعبات بانک ملی در زمان فروش نقدی سکه ایجاد شده بود، گفت: در آن زمان هجمه کاری برای شعبات مذکور ایجاد می شد.
وی خاطرنشان کرد: مبلغ فروش سکه ها به هر تعداد که توسط مشتریان پیش خرید شده باشد به صورت کامل توسط بانک در زمان درخواست، دریافت می شود.
يلنا: روزنامه وال استريت ژورنال كه يكي از مهمترين و پرنفوذترين روزنامههاي شناخته شده در دنيا محسوب ميشود؛(ديروز 23 دسامبر؛ 2دي) اسامي بهترين توليدات سينمايي جهان در سال 2011 را منتشر كرد كه در آن نام فيلم «جدايي نادر از سيمين» ساخته اصغر فرهادي در صدر قرار گرفته است.
جو مورگنسترن؛ گزارشگر وال استريت ژورنال در مورد فيلم تحسين شده اصغر فرهادي اينطور نوشته است:«از آنجا كه اين فيلم از 30 دسامبر بر روي پرده خواهد رفت ممكن است زياد درباره آن نشنيده باشيد. بعد از آنكه فيلم اصغر فرهادي را ديدم لقب «شاهكاري جهاني» را براي توصيف آن مناسب دانستم. اين فيلم به دلايل مختلفي شگفتي بزرگي در عرصه سينماست و به عنوان نماينده رسمي ايران در مراسم اسكار محسوب ميشود.»
بعداز فيلم «جدايي نادر از سيمين»؛ فيلم سياه و سفيد هنرمند ساخته ميشل هازانويسيوس قرار دارد و فيلمهاي «ساقدوشها»، «فرزندان»، «نيمه شب در پاريس»، «ماني بال»، «از خدايان و آدمها»، «درخت زندگي»(برنده نخل طلا از جشنواره كن سال 2011) و «بزرگسال جوان» در رتبههاي بعدي قرار گرفتهاند.
ایلنا: سخنگوی کمیسیون انرژی با اشاره به امکان اجرا شدن سناریوی حذف سمیه بندی بنزين در اجرای فاز دوم هدفمندی گفت: خود بحث سهمیه بندی در اجرای قانون هدفمندی دیده نشده بود ولی در بالا و پایین بردن قیمت ها تاثير دارد البته دولت راه 5 ساله براي افزايش قيمت بنزين را در طول يك سال هدفمندی اجرا کرد.
عماد حسینی در گفتوگو با ایلنا افزود:اگر دولت سهمیه بندی را حذف و بنزین را تکنرخی کند خلاف قانون عمل کرده و در نهایت باید منتظر ایجاد تورم ناشی از آن والبته مشکلات جانبی باشد.
وی تاکید کرد: دولت زمانی که قیمت بنزین را به 700 تومان رساند برای تعدیل قیمت، سهمیه بندی را باقی گذاشته و قیمت را به 400 تومان رساند.
حسيني ادامه داد: در شرایط فعلی، سهمیه بندی بنزین برای تعدیل قیمت لازم بوده و به نظر میرسد با حذف آن قیمت ها به یکباره بالا خواهد رفت.
ایلنا-آبادان: عليرضا محجوب گفت: سازمان تامين اجتماعي از زمان تصویب استفساریه بند ب تبصره ۲ ماده ۷۶ اصلاحیه قانون تامین اجتماعی درباره مشاغل سخت و زیانآور، به طور سلیقهای عمل کرده است و این به معني تخطی از قانون است.
به گزارش خبرنگار ایلنا از آبادان، علیرضا محجوب در همایش دبیران اجرایی خانه کارگر سراسر کشور كه در خوزستان برگزار شد، با بیان اینکه در نظر گرفتن ۲۰ روز حقوق برای کارگران مشاغل سخت و زیانآور ظلم به کارگر به شمار میرود، افزود: 4هزار کارگر شاغل در صنعت نفت که عمده آنان نیز خوزستانی بودند و در شرایط دشوار فعالیت میکردند، با تفسیر ساختگی سازمان تامین اجتماعی از قانون و به صورت ناعادلانهاي بازنشسته شدند.
رئيس فراكسيون كارگري مجلس تاكيد كرد: در استانهایی همچون خوزستان و بوشهر که دارای شرایط آب و هوایی نامطلوب هستند، حتی کارمندان نیز بايد مشمول قانون مشاغل سخت و زیانآور قرار گيرند و بتوانند با سابقه ۲۰ سال بازنشسته شوند.
وی افزود: متاسفانه تاکنون سازمان تامین اجتماعی طبق قانون رفتار نکرده و باعث تضییع حقوق کارگران نفت شده است.
محجوب با اعلام انجام تخلف در اجرای قانون سخت و زیان آور توسط سازمان تامین اجتماعی، به تصویب استفساریه بند ب تبصره ۲ ماده ۷۶ اصلاحیه قانون تامین اجتماعی درباره مشاغل سخت و زیانآور اشاره كرد و گفت: این سازمان از زمان تصویب این قانون همواره به طور سلیقهای عمل کرده است و این به معني تخطی از قانون است.
محجوب با بيان اينكه مجلس تنها واضع اين قانون است و نه مفسر آن، تصریح کرد: طبق قانون سابقهی کاری افراد شاغل در مشاغل سخت و زیانآور می بایست بر اساس 2۰ سال سابقه متوالی یا ۲۵ سال سابقه متناوب و به ازای هر یک سال کار، یک و نیم سال سابقه محاسبه شود.
وی یادآور شد: بر اساس این قانون فرد بیمه شده میتواند بازنشستگی زودتر از موعد داشته باشد، اما سازمان تامین اجتماعی به كارگران تکلیف میکرد که پیش از موعد بازنشسته شوند و متاسفانه این مساله سبب شده بود تا سنوات آنها نیز به درستی محاسبه نشود.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ادامه داد: قانون هرچند زشت یا زیبا بایستی به خوبی به مرحلهی اجرا در آید و در اجرای آن هیچ تخلفی صورت نگیرد و این در حالیست که سازمان تامین اجتماعی با تدوین آیین نامهای برای مشمولان این قانون حدود تعیین کرده است و این نمونهی بارز تخلف از قانون به شمار میرود.
وی در ادامه به اعتراض سازمان تامین اجتماعی نسبت به طرح استفساریه این قانون نیز اشارهای کرد و گفت: سازمان تامین اجتماعی معتقد است که مجلس با این طرح مرتکب ظلم شده است و این در حالی است که در حقیقیت این سازمان تامین اجتماعی است که با اجرا نکردن صحیح قانون به مردم ظلم میکند.
محجوب افزود: در مراحل تحقیق و تفحص نتوانستیم تخلفات این سازمان را نادیده بگیریم و در واقع این سازمان به محل صدور قانون تبدیل شده و هر آن برای خود آیین نامه و قانون تدوین و اجرا میکند.
به عقیدهی وی گم شدن پروندههای بیمه شدگان در سازمان تامین اجتماعی از جمله مواردی است که این سازمان میبایست جوابگوی آن باشد.
دبیرکل خانه کارگر در خاتمه افزود: در چنین شرایطی سازمان تامین اجتماعی بایستی خود را مسوول هزینهی مفقود شدن اسناد بداند نه اینکه آن را به گردن کارگران بیندازد.
خبرگزاری فارس: رزمایش بزرگ "ولایت 90" نیروی دریایی ارتش صبح امروز به فرمان امیر دریادار سیاری آغاز شد.
به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، رزمایش بزرگ "ولایت 90" نیروی دریایی ارتش صبح امروز شنبه به فرمان امیر حبیبالله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش آغاز شد.
رزمایش بزرگ نیروی دریایی ارتش با نام "ولایت 90" در منطقهای به وسعت دریای عمان تا اقیانوس هند به مدت 10 روز برگزار میشود.
این رزمایش از نظر جغرافیا در منطقهای به وسعت حدود 2 هزار کیلومتر از شرق تنگه هرمز تا خلیج عدن برگزار میشود.
در این رزمایش جدیدترین تجهیزات، دستاوردها و تاکتیکهای نیروی دریایی به نمایش گذاشته میشود.
خبرگزاری فارس: رئیس مرکز پژوهشهای مجلس تأکید میکند که فتنهگران صلاحیت نمایندگی در مجلس را ندارند. فتنهگران و وابستگان آنها در صف اپوزیسیون نظام قرار گرفتهاند و راهی برای حضور در انتخابات ندارند.
به گزارش خبرگزاری فارس، احمد توکلی نماینده مردم تهران و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی تفصیلی با نشریه پنجره به بحث انتخابات آینده پرداخت که در ادامه به آن اشاره میشود:
وی در این گفتوگو تصریح میکند که فتنهگران و وابستگان آنها در صف اپوزسیون نظام قرار گرفتهاند و راهی برای حضور در انتخابات ندارند.
_با نزدیک شدن به نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، بحث شرکت یا عدم شرکت جبهه اصلاحات در انتخابات از سوی چهرههای مختلف اصلاح طلبان مطرح است. وضعیت فعلی اصلاح طلبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصلاح طلبان را نباید یک گروه مشخص دید بلکه آنها را باید یک طیف گسترده شامل رفتارهای مختلف در نظر گرفت. در طیف گسترده اصلاح طلبان دستهای وجود دارد که در چارچوب نظام فعالیت میکند.
این گروه در اواخر 88 اگرچه دیر بود، موضع خود را درباره فتنهگران تحت حمایت غرب مشخص کرد و از آنها نیز فاصله گرفت. این دسته قطعا میتواند در انتخابات پیش رو، به عنوان کاندیدا شرکت کند و هیچ کسی نمیتواند مانع شرکت آنها شود.
دسته دیگری هم هستند که در خارج از چارچوبهای مشخص نظام و قانون اساسی فعالیت کرده و میکنند. در ماجرای فتنه 88 شاهد بودیم که در رأس این دسته دو نفر از سیاستمداران سابق قرار داشتند و آن را رهبری میکردند. بماند که چه قدر از سوی اطرافیان خود مدیریت شدند ولی طیف عمدهای از سیاستمداران را هم به سمت خود کشاندند و دچار مخمصه کردند و اقلیت مجلس را هم از نظر سیاسی از حیز انتفاع انداختند.
این دسته در فتنه 88 به صورت مشخص وارد شدند و مقصر اصلی اتفاقاتی بودند که رقم خورد. این بخش از اصلاح طلبان قطعا صلاحیت خود را برای فعالیت در نظام به عنوان نماینده مردم از دست دادهاند. به همین دلیل در انتخابات پیش رو این دسته حق نامزد شدن برای تصدی نمایندگی مردم را ندارند ولی حق رای دادن به عنوان یک شهروند را خواهند داشت.
_این روزها در بین رسانههای به ظاهر اصلاح طلب، بحثی مطرح است مبنی بر اینکه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی را تحریم کنند و در آن شرکت نکنند. این ادعا را چگونه میبینید؟
اصلاح طلب واقعی انتخابات را تحریم نمیکند چرا که میداند تحریم انتخابات آینده و هر انتخابات دیگری به ضرر خودش خواهد بود. وقتی طبق قانون اساسی، بستری فراهم شده که تمامی گروههای معتقد به چارچوبهای نظام میتوانند با استفاده از آن در انتخابات شرکت کرده و خود را در معرض رأی مردم قرار دهند، هر گروهی که در رقابت شرکت نکند قطعا اشتباه کرده و خودش ضرر کرده است.
_ منظور من بیشتر معطوف به آن دستهای از طیف اصلاحات بود که در چند سال اخیر به خارج از کشور رفتهاند و در چارچوب نظام هم فعالیت نمیکنند؟
این دسته که وضعشان کاملا مشخص است. فتنهگران و وابستگان آنها در صف اپوزیسیون نظام قرار گرفتهاند و همانطور که گفتم راهی برای حضور در انتخابات ندارند پس جز این که انتخابات را تحریم کنند گزینهای ندارند.
آقای سیدمحمد خاتمی اخیراً دو نظر متناقض درباره انتخابات اظهار کردهاند. در جایی گفتهاند که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نمیکنند و در جایی هم گفتهاند که اصلاح طلبان انتخابات را تحریم نمیکنند. این دو اظهار نظر متناقض را چگونه ارزیابی میکنید؟
البته من پرسیدم وموضوع دقیقا این گونه نیست که مطرح شده است. آنها انتخابات را تحریم نمیکنند ولی مدعی هستند که نمیخواهند به اسم اصلاح طلبان، لیست سراسری در کشور و در حوزههای انتخابیه بدهند.
_ برخی معتقدند که دلیل اصلی این که اصلاح طلبان نمیخواهند لیست سراسری بدهند به عدم موفقیت احتمالی آنها در انتخابات مجلس نهم و عدم اقبال مردم به آنها برمیگردد. آیا میتوان این فرضیه را دلیل اصلی عدم شرکت به صورت فهرست نام و نشاندار دانست؟
این که اصلاح طلبان لیست سراسری نمیدهند، بیشتر به عدم توانایی آنها در دادن فهرست انتخاباتی وابسته است چرا که به نظر میرسد آنها بین خودشان اختلاف هم دارند و نمیتوانند بر یک لیست واحد اجماع کنند. ولی قطعا برنامه و تصمیم آنها این است که هر یک از چهرههای اصلاح طلبان میتوانند به صورت فردی در انتخابات مجلس نهم شرکت کند.
به نظرم اگر اصلاح طلبان در حوزه انتخابیه؛ افراد خوشنام، خدوم و مدیر معرفی کنند قطعا این شانس را خواهند داشت که موفقیت هم کسب کنند.
_ ترکیب آینده مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا اصلاح طلبان مجلس نهم ترکیبی شبیه به ترکیب اصلاح طلبان مجلس هشتم خواهند داشت؟
قضاوت درباره آینده مجلس خیلی زود است. پیشبینی آینده هم سخت است و من نمیتوانم به صورت مشخص وارد آن بشوم.
خبرگزاری فارس: مصباح یزدی گفت: «اول اطاعت مطلقه از رهبری، دوم مبارزه با فتنه جویان، سوم مبارزه با خط انحرافی که در کنار دولت تشکیل شده.» این موارد، مورد تاکید ماست.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، مصباح یزدی در مصاحبه ای مشروح با هفته نامه 9دی درباره مسائل جاری روز، جبهه پایداری انقلاب اسلامی، جبهه متحد اصولگرایان، فتنه، نقش خواص و انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ... سخن گفته است که در ادامه متن کامل منتشر میشود:
خیلی متشکریم که حضرتعالی لطف کردید و وقت گرانبهایتان را در اختیار هفتهنامه 9 دی قرار دادید تا در خصوص موضوعات مهم روز و از جمله در خصوص روز با ارزش 9 دی که به سالگردش نزدیک هستیم با شما به سخن بنشینیم و از رهنمودهای حضرتعالی بهره ببریم. البته ما سال گذشته هم این توفیق را داشتیم که در سالگرد 9 دی خدمت شما باشیم و برای هفته نامه 9 دی این یک افتخار و ارزش است که یکی از چند رسانه ای است که چنین فرصتی را پیدا می کند تا در خدمت یکی از یاران بابصیرت و شجاع مقام رهبری باشد. امیدواریم که ما لایق این توجه شما باشیم و بتوانیم تا آن روزی که این هفته نامه منتشر می شود، رسالت های 9دی را که خیلی مورد توجه مقام رهبری هم هست، پیگیری و خط درستی را دنبال کنیم و البته نیاز به توجه و تذکر بزرگانی مثل حضرتعالی هم داریم که به آن دل هم بسته ایم.
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین؛ انشاءالله که در این مسیر موفق باشید. البته برداشت ها و قضاوت های دیگران درباره اشخاصی مطرح هست که شاید قضاوت آدم از خودش همیشه با قضاوت های دیگران وفق نداشته باشد؛ این عناوین اعم از حوزوی و غیر حوزوی و بسیاری از امور دیگری که گفته می شود، هیچکدام از اینها بنده لایقش نیستم. بنده خودم را یک طلبه ساده ای می دانم که از سال های دور دغدغه دینی و فرهنگی دارد، همین. بنده بیشتر از این چیزی ندارم.
*به هر حال ما از شما متشکریم. اگر اجازه دهید ما اولین سئوال را از اینجا شروع کنیم که خیلی ها مصباح را با وجهه علمی و شأن علمی شان می شناختند. هر چند ما که کتاب زندگانی حضرتعالی را در دفتر جریان شناسی چاپ کرده ایم، اطلاع داریم که این شخصیت هم قبل و هم بعد از انقلاب در بزنگاه های مختلف به ویژه در حوزه فرهنگ، حضور داشتید و مؤثر بوده. اما دوره اصلاحات یک ویژگی خاصی داشت؛ که شما خیلی صریح تر وارد میدان شدید و با حضور در شهرها برخی از انحرافات موجود شخصیت های آن روز را تبیین کردید؛ من می خواهم درباره همین مورد سئوال کنم که واقعا چه شد و چه ضرورتی آن روز حس شد؟
همانطور که گفتم بنده خودم را لایق این عناوین نمی دانم. ما یک طلبه ای بودیم درس می خواندیم و در سال 31، 32 هم به قم آمدیم. یکی از نعمت های بزرگی که خدا نصیبمان کرد، حضور در درس حضرت امام، آشنایی با افکار و منش و شخصیت ایشان و البته در کنارش هم آشنایی با مرحوم علامه طباطبایی و بعضی از بزرگان دیگر بود.
از همان وقت یاد گرفتیم که باید نسبت به مسائلی که به نحوی ارتباطی با دین دارد و ممکن است لطمه ای به دین بزند حساس باشیم. حالا شاید با توجه به یک سری عوامل فرهنگی، تربیتی، فرهنگی، خانوادگی زمینه اش فراهم شده بود؛ خود طلبگی هم که به عنوان خدمتگذاری مقدس حضرت ولی عصر ارواحنافداه هست،
یک چنین مسئولیتی را ایجاب می کند که انسان نسبت به خطرهایی که متوجه دین می شود، حساس باشد. این بود که ما هر وقت احساس می کردیم که در بین مسائل اجتماعی سیاسی فرهنگی کشور چیزی در معرض این هست که خطری را متوجه دین کند، حساسیت خاصی پیدا می کردیم؛ تحلیل روانشناختی این را الان درست نمی توانم بگویم که چه عواملی موجب شده بنده این طور بشوم ولی این یک واقعیتی است.
بالاخره طولی نکشید که در سال 40 به بعد، خود حضرت امام وارد میدان سیاست شد. زمان مرحوم آیت الله بروجردی شاید ایشان صلاح نمی دانستند یا شرایط طور دیگری بود که خود ایشان مستقلا و مستقیما وارد عرصه سیاست نمی شدند اما بعد از رحلت حضرت آیت الله بروجردی، حضرت امام وارد عرصه سیاست شدند و محوریت پیدا کردند. یکی از نتایج حرکت ایشان این بود که یک عده از فضلای جوان به فکر این افتادند که برای حمایت از دین و اسلام، باید فعالیت جمعی کرد، با کارهای فردی و نوشتن یک مقاله و یک سخنرانی، این مشکل حل نمی شود، مخصوصا با اوامری که امام می فرمودند. این بود که بالاخره یک عده ای تصمیم گرفتند یک جمعیتی از فضلای آن روز را تشکیل دهند. از شانس خوب ما و خواست خدا یا از سوء انتخاب آقایان، به هر حال ما هم جزء این جمعیت انتخاب شدیم و یک گروه 11 نفری تشکیل شد که چند تن از آنها مرحوم شدند.
* اسامی این گروه یازده نفره را می توانید بفرمائید؟
مرحوم آقای ربانی شیرازی، آقای منتظری، آقای مشکینی، آقای حائری تهرانی، آقای امینی اصفهانی، آقای قدوسی، مقام رهبری، آقای سیدمحمد خامنه ای، آقای هاشمی و آقای آذری قمی؛ حقیر هم خدمتگذارشان بودم. خب وظایف مختلفی برای این جمع مطرح بود، بعضی ها سیاسی خالص بودند، بعضی ها عناوین فرهنگی داشتند، بنده بیشتر توجهم به مسائل دینی بود. همان زمان ها در بین طرفداران مبارزه و مخالفین رژیم زمینه یک انحراف و التقاطی مطرح بود. خب برخی دوستان دیگر، این انحراف و التقاط را خیلی جدی نمی گرفتند یا توجیه می کردند؛ گاهی حتی از آن اشخاص منحرف به خاطر اینکه فعالیت های چشمگیری در آن زمان انجام می دادند، حمایت هم می کردند. بنده نسبت به مسائل دینی خیلی حساس بودم که نکند این زمینه یک انحراف دینی و مذهبی را به وجود بیاورد. شاید زحمت برخی از فعالیت ها در این عرصه از عرصه سیاسی و غیر سیاسی دیگر کمتر هم نبود ولی دغدغه شخصی خودم از همان ابتدا مسائل دینی بود.
* یعنی شما به نوعی مسائل دینی و اعتقادی را ریشه فعالیت های دیگر می دانستید و انحراف در آن را موجب انحراف در مسائل سیاسی و فرهنگی دیگر می دیدید؟
این طور فکر می کردیم، تا دیگران چگونه قضاوت کنند. به همین جهت حتی در درس و بحث و جلسات هم محور اصلی بنده دفاع از حقائق اسلام و مبارزه با انحرافات بود. حتی در مدرسه حقانی و جاهای دیگر، درسی را که انتخاب می کردیم در کیفیت القاء درس و پیگیری اش همین جهت را دنبال می کردیم.
این را هم عمدتاً از حضرت امام یاد گرفته بودیم، حالا نمی گویم منحصرا از ایشان، اما عامل محرک و قوی اش فرمایشات ایشان، خط مشی زندگی ایشان و سیره ایشان بود. تا اینکه انقلاب پیروز شد. در اوائل انقلاب انتظار اینکه یک نظام ثابت جاافتاده ای که همه جهات اسلامی در آن رعایت بشود و یک نظام ایده آلی باشد، خیلی توقع بی جایی بود، فکر نمی کنم که هیچ عاقلی چنین توقعی داشت. آن وقت سعی بر این بود تا آنجا که ممکن است مسئله اسلام جدی گرفته شود، لااقل اسم اسلام همه جا برده شود تا این مفهوم زنده شود.
حتی هرجا انجمنی تشکیل می شد، یک پیوند اسلامی هم برای آن می گذاشتند. انقلاب هنوز به خود نیامده بود که جنگ عراق شروع شد و هشت سال وقت ملت و دولت و رهبری را اشغال کرد. خب درست است که در آن وقت نیروی کشور صرف دفاع شد و خیلی قربانی دادیم اما همین ها خود یک عاملی بود برای تقویت دین و اسلام و توجه به معنویات و فداکاری در راه دین و شهادت طلبی؛ اینها ارزش های بسیار بزرگی بود که بدون برنامه ریزی پیدا شد و رشد کرد، البته برنامه ریزی اش را خدا بوسیله امام رحمت الله علیه و با پافشاری ایشان بر اصول انجام داد. اما بعد از دوران تمام شدن جنگ، زمینه انحرافات فراهم شد، به صورت های مختلفی که بنده نه در صدد هستم الان بیان کنم و نه مصلحت و نه وقتش هست.
* آن ایام هم حضرتعالی این هشدارها و انذارها را در برابر انحرافات ایجاد شده بیان می کردید؟
بله، هرجا به اندازه ظرفیت خودم حضور پیدا کرده ام، یک وقت با چهار تا طلبه صحبت کردیم، یک وقت سخنرانی کردیم که جمعی بودند، یک وقت هم به رسانه ها می رسید؛ ولی در طول مدت این عمر که شصت سال تمام را مصروف می کند، همیشه دغدغه اصلی بنده همین بوده. اگر راجع به مسائل اقتصادی بحث می کردم از این جهتی که با دین مشکل دارد، اگر از مسائل سیاسی بحث می شد باز از آن جهت که با اسلام و نظام اسلامی ارتباط دارد و یا در هر صحنه دیگری. حتی در حوزه هم وقتی فعالیت هایی می کردیم همه جهت دار بود، برای اینکه مبانی اسلام تقویت شود و راه های دفاع با اینها بیشتر آموزش داده شود.
*با این حساب حضرتعالی آغاز بسیاری از انحرافات را از دوره مدیریت پس از جنگ می دانید؟
حتی امروز هم با مرور آن ایام به همین نتیجه می رسیم. پس از رحلت حضرت امام، گرایشات انحرافی شروع به خودنمایی کرد و زمینه آن فراهم شد؛ اختصاص به سطوح پایین هم نداشت، تا سطوح بالایی کشور را این انحرافات و التقاطات کم یا زیاد دربرگرفت. طولی نکشید که مسئولین سطح بالای کشور اعلام کردند که فرهنگ دوره جنگ برای دوره سازندگی کارساز نیست حتی برخی آن روز برای حذف اسم شهید تلاش کردند، هنوز از جنگ زمانی نگذشته بود که به صورت های مختلفی گفته می شد که مثلا ما در جنگ اشتباهاتی کردیم.
به خصوص که جریان نهضت آزادی و طرفدارانشان مثل جبهه ملی بعد از فتح خرمشهر می گفتند که ما باید صلح را می پذیرفتیم و دیگر به جنگ ادامه نمی دادیم. اینها آن روز در مراکز فرهنگی و دانشگاهی نفوذ داشتند و این مباحث را در بین جوانان رواج می دادند. هرچند توده مردم به خاطر عشق و علاقه به امام امت و مسائل انقلابی به این زودی ها دست از ارزش ها برنداشتند.
*حضرت استاد! ریشه انحرافات در دوره مشهور به اصلاحات از کجا آغاز شد؟
اینها همه مقدمه بود برای این که اشاره کنم دوره اصلاحات چگونه شکل گرفت. زمینه های گرایش به ملی گرایی و لیبرالیسم و سکولاریسم از قبل هم در کشور بود، منتهی در دوران جنگ اینها محکوم بودند و جرأت ظهور و بروز نداشتند اما بعد از جنگ، برخی سیاست ها این زمینه را ایجاد کرد. در حقیقت انحراف اصلی این بود که بخشی از حاکمیت برای اداره کشور، نقش جدی ای برای دین قائل نبودند یا اعتقاد عمیقی به این نداشتند و فقط در ظاهر چنین نقشی را پذیرفته بودند.
معنایش همین است که آن کسانی که سردمدار مسائل سیاسی کشور بودند - غیر از آنهایی که واقعا تابع حضرت امام بودند و به مبانی اسلام باور داشتند - بقیه متاسفانه دارای تفکرات التقاطی بودند. یعنی امور دینی مربوط به حاکمیت را می گفتند اما چندان اعتقاد نداشتند، بعضی چیزها را به نحوی تأویل می کردند یا می گفتند که این امور تاریخ دارند ولی الان وقتش گذشته یا می گفتند مسائل سیاسی از دین جداست. به صورت های مختلفی، انواع التقاط هایی که پیدا شد، ریشه همه آنها همین بود که برای اداره کشور معتقد به اجرای کامل دستورات دینی نبودند و در حقیقت اعتقادی به اصل اجتماعی اسلام نبود بلکه تلفیقی بود از اسلام و برداشت های خودشان که متاثر از مدل های غربی بود.
*قبلا هم حضرتعالی اشاره کرده اید که مهمترین مشکل کشور این است که بخشی از مدیران کشور اعتقاد قلبی به ولایت فقیه ندارند.
بله در این دوران سی و چند سال وقتی ما دقت می کنیم در عقاید اشخاص، آنجایی که امکان ظهور پیدا کرده و جرأت کردند ابراز کنند، اعتقاد واقعی خودشان را نشان داده اند. همیشه اشکالات اصلی کشور از مدیرانی بوده که اینطور بوده اند. الان شما می بینید کسی را که در زمان امام امت (ره) از طرف شخص ایشان مسئولیت داشت، امروز صریحا می گوید من آن روز هم معتقد به ولایت فقیه نبودم و این ولایت فقیه را به عنوان یک نظریه به امام نسبت می دهد و می گوید این فتوای امام بود و صریحا می گوید من آن روز هم به ولایت فقیه معتقد نبودم، این کسی است که از طرف خود امام مسئولیت مستقیم داشت.
*اما حضور شما در دوره اصلاحات خیلی علنی تر بود آیا این دوره را خطرناک تر می دیدید؟
خوب اینها در این دوره بیشتر مجال پیدا کردند که حرف های ته دل شان را بزنند، تا آن وقت هنوز ظهور و بروزی نداشتند، کسانی هم اگر حرفی می زدند با یک پوشش دینی و لعاب مذهبی حرفشان را می زدند ولی بعدا سرفصل ها را جدا کردند، کتاب نوشتند درباره لیبرالیسم که این معبود نسل جدید بشر است، این آخرین نقطه اوج فکری است، خب برخی از همین مسئولین کشور مستقیماً در مورد این امور انحرافی کتاب نوشتند. برای همین هر چه اینها صریح تر و شفاف تر سراغ مبانی دینی ما رفتند، بنده هم صریح تر به سراغشان رفتم و موضع گرفتم.
*حاج آقا اگر اجازه بدهید من از همین جا وارد بحث دیگری می شوم. بعد از دوره اصلاحات، انتخابات سال 84 پیش آمد که به نوعی صحنه سیاسی کشور مجددا داشت به همان وضع قبلی برمی گشت؛ در آن موقع بر خلاف انتظار، خیلی ها فکر نمی کردند حضرتعالی ورود پیدا کنید؛ شما البته سال 84 هیچ وقت به صراحت از آقای احمدی نژاد اسم نبردید ولی شاخصه هایی که در سخنرانی هایتان بیان کردید، نشان می داد که مصداق این شاخصه ها شخص احمدی نژاد است البته با مرور سخنان رهبری هم به همین نتیجه می رسیم. من به یاد دارم در همان ایام، گویانیوز (یکی از رسانه های ضد انقلاب اینترنتی) با عصبانیت تیتری زده بود که مصباح و شاگردانش یک هفته مانده به انتخابات، نتیجه آراء را عوض کردند؛ یعنی روی افکار عمومی تاثیرگذاری کردند. سؤالم این است که آیا واقعا آن روز نگاه حضرت عالی این بود که این شاخصه ها در چنین شخصیتی وجود دارد؟ خب چرا بعدا این اتفاقات افتاد؟ آیا این شاخصه ها تغییر می کنند یا افراد نسبت به شاخصه ها تغییر می کنند؟
این فرمایش شما در واقع منحلّ به دو سوال است. یکی اینکه در آن موقعیت چطور شد که توجه متدینین و علاقمندان به ارزش های اسلامی معطوف به یک گروه خاصی شد؟ جوابش خیلی روشن است، آن روز با اینکه کاندیداهایی بودند که از لحاظ اسلامی و سوابق سیاسی و انقلابی شناخته شده بودند اما همان روز وقتی در شعارهایشان دقت می کردید - لااقل به عنوان تاکتیک - از شعارهای غیر اسلامی استفاده می کردند. بنده در آن دوران یادم نیست که یکی از این کاندیداهای متدین، اسمی از اسلام و ارزش های اسلامی به زبان آورده باشد. فکر می کردند که اسم آوردن از این امور موجب ریزش برخی از آرا می شود. هدف شان این بود که از هر طریقی شده آراء بیشتری را به سمت و سوی خودشان جلب کنند.
*آیا این نگاه از نظر دینی قابل پذیرش است؟ یعنی رسیدن به قدرت حتی با نیت خدمت ولی با این شعارها، آیا این قابل پذیرش است؟
از نظر بنده نه؛ زیرا این فرد بعداً هم برای حفظ قدرتش هم همین روال را ادامه خواهد داد. آن روز تنها کسی که در نطق هایش از ارزش ها سخن می گفت، آقای احمدی نژاد بود. پس علت اینکه ما ایشان را بر دیگران ترجیح دادیم این بود که حداقل این جرأت را داشت که بیاید شعارهای اسلامی را اصل قرار دهد و مطرح کند. دیگران از ترس از دست دادن آرای بخشی از مردم، این جرأت را نداشتند، می ترسیدند رأی نیاورند؛ خب طبیعی است که این ترس باید در هر کس دیگر هم باشد.
احمدی نژاد آن روز هم می خواست رأی بیاورد، خیلی دوست داشت که افکار عمومی را جلب کند اما به هرحال ایشان شعارهای انقلابی می داد، چیزی که نمونه اش در شعارها و نطق های دیگران دیده نمی شد. اشخاصی را من می دانم که متدین بودند - الان هم آنها را متدین می دانم - اما سال 84 نام اسلام در شعارهایشان هم نبود! بالاخره نمی شود که آدم یک مجموعه نطق های انتخاباتی داشته باشد ولی تلاشش این باشد که اسمی از ارزش های اسلامی نبرد؛ خب چنین آدمی چطور این امور را در برنامه عملی اش رعایت خواهد کرد؟ طبعا از این فرد هیچ امیدی نیست؛ حداقل کسی اگر بخواهد از کسی امید اجرای این امور را داشته باشد، از آدمی امید خواهد داشت که سابقه درستی دارد و سرتا پای نطق هایش ارزش های اسلامی و انقلابی باشد.
*برخی ها این رویکرد گذشته آقای احمدی نژاد را ظاهر سازی می دانند، آیا شما نشانه ای از ظاهری بودن این شعارها داشتید؟
حالا هرچه بود، طرح این شعارها به نفع جامعه بود؛ شما فرض کنید که گوینده اش از روی سیاست این حرف ها را گفته باشد، خب این فرد نسبت به بقیه، سیاست عاقلانه تر مبتنی بر دین را در پیش گرفته بود، چون هم جامعه این چیزها را می خواست و هم ما وظیفه داریم این امور را ترویج کنیم. البته بنده باور نمی کنم که مجموعه آن سخنرانی ها و افکار احمدی نژاد ظاهرسازی بوده باشد.
بالاخره این شخصیت با سوابق و رفتاری شناخته شده بود. وقتی که فرماندار بود، استاندار اردبیل بود، در بسیج اساتید بود بعدها در مسجد رسالت که ما برنامه داشتیم، شرکت می کرد. نمونه های خوبی از رفتارهای اخلاقی و پاکی رفتار در زندگی اش بود. بعد هم در عمل ثابت شد که ایشان امتیازاتی دارد که دیگران نداشتند. پرکاری ایشان، صلابت ایشان و خیلی چیزهای دیگر که بارها مقام رهبری روی آن تأکید فرمودند، تشویق کردند، اینها ثابت کرد که واقعا ایشان نسبت به دیگران اصلح است؛ این یک مورد است که ما چرا مایل بودیم ایشان انتخاب شود.
و اما اینکه بگوییم این ویژگی های مثبت، معنایش این است که ایشان هیچ نقصی ندارد؟ چنین تصوری برای هر کسی از اینجا ناشی می شود که آدمیزاد را درست نشناسد. هیچ آدمیزادی نیست که تمام ابعاد وجودیش منسجم و همیشه صددرصد در یک جهت صحیح باشد، غیر از معصومین؛ یا کسانی که 30، 40 سال در مکتب معصومین ریاضت کشیده باشند، از یک دانشجویی که بعد از انقلاب فرماندار و بعد استاندار شده، توقع نمی رود که مثل امام امت تزکیه شده باشد و هیچ هوای نفسی هم نداشته باشد و یا هیچ انحرافی در فکرش پیش نیاید، این توقع بی جایی است. چیزی که آن وقت از این شخص در مقابل رقیب هایش انتظار می رفت، این بود که بتواند شعارهای انقلابی و اسلامی را زنده کند و کرد.
در عمل هم برنامه هایی را که پیشنهاد کرده بود اقدام کرد، اقدامات دلیرانه و شجاعانه ای هم کرد. اما این معنایش این نیست که هیچ اشتباهی نداشته باشد. بعضی از اشتباهاتش را که از همان اوایل متوجه شدیم سعی کردیم تا از ظهورش جلوگیری بشود ولی تأثیری نداشت. عمده چیزی که مانع از اصلاح آن اشتباهات شد، دلبستگی ایشان به یک شخص خاصی بود، که هنوز هم برای بنده این یک معمایی است که این چنین آدمی با این فراست با این هوش با این کارآمدی، چطور شیفته یک نفری می شود که از خودش ضعیف تر است و صدها نقطه ضعف در آن قابل رؤیت است. برای بنده هنوز این معما باقی است! اما به هر حال یک واقعیتی است.
* نامه مقام رهبری در ابتدای شروع به کار دولت دهم درباره معاون اولی مشایی را در همین راستا ارزیابی می کنید؟ یعنی تلاش برای جلوگیری از تکرار اشتباهات.
شاید مقام رهبری برای دوره دوم ریاست ایشان وقتی متوجه شدند که می تواند این فرد (مشایی) یک منشأ خطری شود، خواستند جلو آن را بگیرند؛ نامه ای که نوشتند برای معاون اولی در واقع معنایش همین بود و این برخورد رهبری خیلی چیز عجیبی بود! سابقه ندارد که ایشان مثلا برای یک پستی که وزارت هم نیست - پست وزارت را که مجلس باید رأی اعتماد بدهد - چنین اظهار نظری کرده باشند.
*به عقیده شما این نامه بیشتر برای حفظ خود احمدی نژاد بود؟
البته اول حفظ اسلام و انقلاب، بعد ایشان به عنوان خادم اسلام و انقلاب باید حفظ می شد و الّا ایشان عاشق شخص خاصی نیستند. هدف ایشان حفظ اسلام و انقلاب است منتهی کسی که متصدی این کار بود و توان این کار را داشت که انجام بدهد و این مسئولیت را برای خدمت بپذیرد احمدی نژاد بود؛ خب ایشان هم باید حفظ می شد. ولی با اینکه صریحا آن نامه را نوشتند و بعدش هم جریانات دیگری اتفاق افتاد که همه می دانیم، تأثیر مطلوبی نبخشید و ایشان همچنان روی گرایشی که داشت اصرار کرد و عمده این اشتباهات از همین جا ناشی می شد.
*حاج آقا چه کار کنیم این ریزش ها و تغییر مسیرها به آن شعارها آسیب نزند؟ چون با این اتفاقات یک نگرانی ای که در بین متدینین و مردم هست، این است که دلزدگی به بعضی از شعارها ایجاد شود.
بله، چیزهایی که در عالم ممکن است واقع شود زیاد است، ما از یک طرف باید سعی کنیم که سطح فرهنگی جامعه را هرچه بیشتر بالا بیاوریم؛ الحمدالله سطح فرهنگی کشور و سطح سیاسی و دینی مردم بیش از آنچه انتظار می رفت بالا هست، بهترین نمونه اش همین داستان 9 دی است که یکی از تاریخی ترین روزهای تاریخ این کشور است؛ هنوز اهمیتش آن طور که باید شناخته نشده است.
در حالی که اتفاق این روز نشانه درک صحیح مردم و رشد سیاسی مردم، همت، پایداری و استقامت مردم بود و خیلی معنا داشت. وجود اینها خیلی امیدبخش است البته بعد از لطف خدا و عنایت آقا امام زمان(عج) این استقامت مردم خیلی امیدبخش است. «هوالذی أیّدکَ بنصره و بالمومنین» خود قرآن هم با اینکه همه چیز را منسوب به نصر الهی می داند در عین حال اینجا را تأکید می کند «و بالمومنین».
و الحمدلله مقام رهبری علاوه بر آن نصرت های الهی و الهامات الهی، از این نعمت عظیم حمایت مردمی، حمایت آگاهانه و هوشیارانه و در عین حال عاشقانه برخوردار هستند و از این جهت ما هیچ نگرانی ای نسبت به آینده نداریم. کسانی که غفلت می کنند خودشان اشتباه می کنند از گردونه خارج می شوند.
*من به یاد دارم در سال های اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بود که هنوز خیلی ها موضوع مشایی و انحرافات فکری این فرد و تأثیرگذاریش را درک نکرده بودند و نمی دانستند، چون هنوز چیزی در ظاهر پیدا نبود اما شما همان زمان هشدارش را به حلقه ای از شاگردان و دوستانتان داده بودید؛ بعد که کم کم این انحرافات ظهور کرد، حضرتعالی هم خیلی صریح به میدان آمدید؛ مانند انحرافات در دوره سازندگی و اصلاحات که حضور شما در مقابله با انحرافات دوره اصلاحات بیشتر از سازندگی بود به این دلیل که حملات به مبانی دینی در دوره اصلاحات صریح تر شده بود با این تفاوت که آنجا شما از روی کار آمدن کسی حمایت نکرده بودید ولی در اینجا شما در پیروزی آقای احمدی نژاد نقش داشتید. برای همین بعضی ها این توقع و انتظار را نداشتند که در خصوص رفتارهای این دولت شما اینقدر صریح موضع بگیرید.
بله، شاید علت اینکه من از اول از شخص حمایت صریح نکردم، تجربه ای بود که راجع به اشخاص گذشته داشتم که وجود یک صفات مطلوب در فردی، معنایش این نیست که هیچ عیب و نقصی در کار نیست؛ آدم باید در حمایت از اشخاص محتاطانه برخورد کند. باید از کار تعریف کرد. تا کار، کار خوبی است آدم تعریف می کند، حمایت می کند، کمک می کند؛ اگر رفتار غلطی شد با همان رفتار مخالفت می کند، انتقاد می کند.
این که برخی می گویند نباید آن روز حمایت می کردیم، چنین انتظاری مبتنی بر اصول نیست. چون وقتی کسی کار خوبی انجام می دهد و ما هیچ نشانه ای بر این نداریم که او نیت خیانت دارد، عقل و دین می گوید از چنین فردی باید حمایت کرد و البته هر جا انسان متوجه شد که این فرد پایش را از اصول و مبانی کج گذاشته، باز تکلیف دینی و عقل می گوید که باید برای جلوگیری از انحراف در برابرش ایستاد تا اصول حفظ شود.
* ما می بینیم که شخصیت های سیاسی وقتی از یک فرد یا جریانی حمایت می کنند، معمولا به اشتباهاتش که می رسند در صدد توجیه برمی آیند تا به نوعی خراب تر نشود و به اصطلاح، جریانشان را حفظ کنند. نمونه بارزش حمایت برخی افراد از سران فتنه است که حتی تا امروز هم برخی چهره ها حاضر نشدند واژه فتنه را در مورد آنها بکار ببرند. این روحیه شما برای برخی که اینطور نیستند، گران آمد، چون افکار عمومی مقایسه می کند؛ البته همین ها در رسانه هایشان نوشتند که آیت الله مصباح حق انتقاد از انحراف را ندارد بلکه باید بیاید جواب هم بدهد که چرا روز اول حمایت کرد. حالا سئوال این است که چه اتفاقی افتاد که شما صراحتاً علی رغم اینکه قبلا حمایت کرده بودید - هرچند اسم نیاورده بودید - اینجا به میدان آمدید و با همان صراحت نقد کردید و هشدار دادید؟ البته این روحیه خودش یک شاخص است تا ما بتوانیم راحت تر افراد را به عنوان چراغ و الگوی خودمان انتخاب کنیم.
اینکه چرا اشخاص در این برخوردها مختلفند، قابل بررسی است. حالا من نمی خواهم در مورد دیگران قضاوت کنم اما تحلیلی وجود دارد که اگر انگیزه آدم در فعالیت های اجتماعی و سیاسی، پیروزی سیاسی باشد، لوازمی دارد. حالا ممکن است کسانی پیروزی سیاسی را وظیفه شرعی خودشان بدانند، آن هم یک مبنایی است! اینکه این مبنا درست است یا نه یک حرف دیگری است. ولی به هر حال دو جور برخورد داریم.
یک کسی که وارد فعالیت های سیاسی اجتماعی می شود مثلا حزبی تشکیل می دهد یا عضو حزب یا جمعیتی می شود این فرد بنا را بر این گذاشته که این حزب یا جمعیت را پیروز کند؛ خب ممکن است انگیزه اولیه اش هم حمایت از دین بوده اما به هر حال حفظ این شخص یا گروه برایش اصالت پیدا می کند. آن وقت لازمه اش این است که وقتی محبوبش اشتباهی هم مرتکب می شود، توجیه کند. چون حفظ این شخص یا حفظ این گروه برایش اصالت دارد. حتی در مقابل همه می ایستد می گوید همه اشتباه می کنید من درست می فهمم.
این کار درست است یا نادرست؟ بنده اینطور نبودم و الان هم نیستم. بنده هیچ وقت نه عضو گروه و حزبی بودم حتی در حزب جمهوری اسلامی افتخار نداشتم که عضویت پیدا کنم؛ و نه عضو هیچ جمعیت سیاسی دیگری. این است که انگیزه ای هم ندارم به شخص یا گروهی اصالت بدهم، ملاکم این است این رفتاری که دارد انجام می گیرد، این جریان به نفع اسلام است یا به ضرر اسلام. تا آنجایی که به نفع اسلام است، ما هم فداکاری می کنیم از آبرویمان هم مایه می گذاریم؛ اما آنجا که حس می کنیم دارد به ضرر اسلام رفتار می شود، هیچ وجهی ندارد که آدم ادامه دهد.
چرا اینطور؟ اولا خود شخص ممکن است تغییر کند، ثانیاً ممکن است من اشتباه کنم! من که معصوم نیستم. ممکن است آن وقت که حمایت کردم بی جا بوده ولی الان می فهمم که نباید حمایت کنم. شاید هم آن شخص تغییر کرده، مگر ما در تاریخ کم داریم اشخاصی که یک دورانی را با یک روش صحیحی زندگی کردند، بعد منحرف شدند. تاریخ صدر اسلام پر است از این شخصیت ها، این تعجبی ندارد. بنابراین برای ما تعجبی ندارد که یک نفر آدم خوبی باشد مسئولیتی هم قبول کند بعد اشتباهی مرتکب شود.
حالا یا اشتباه قابل گذشت باشد و قصور داشته باشد از فهمش یا نه توأم با نوعی لجاجت باشد. این تعجب آور نیست ما وظیفه مان این است که از اسلام حمایت کنیم هرجا ببینیم به نفع اسلام است نوکرش هم هستیم، از جان و مال و آبرویمان هم مایه می گذاریم؛ هرجا دیدیم از اسلام دارد انحراف پیدا می کند، به همان دلیل مخالفت خواهیم کرد و این چیز روشنی است.
*حضرت استاد؛ یوم الله 9 دی نزدیک است، مقام رهبری هم چند روز قبل در دیدار با ستاد بزرگداشت این روز، تعابیر مهمی درباره بزرگداشت این روز داشتند، این تاکید ویژه ایشان برای چیست؟
همانطور که همه می دانیم و به خصوص مقام رهبری تأکید فرمودند، حادثه 9 دی یکی از عظیم ترین روزهای تاریخی جامعه ما است و اهمیتش به قدری است که باید سال ها کسانی در مورد آن بیاندیشند و تحلیل کنند. همه باید از اسباب و عوامل بوجود آمدنش بحث کنند، باید از اهمیت نقش مردم در این جریان و تأثیری که بر جامعه ما می تواند داشته باشد بحث شود و البته در خصوص کیفیت ادامه بهره برداری از این حادثه و تقویت عواملی که آن روز را به وجود آورد باید تدبیر درستی شود تا این روز فراموش نشود. به نظر بنده تاکید ویژه رهبری در خصوص این روز حکایت از تاثیری دارد که این روز در آینده انقلاب اسلامی داشت و دارد مانند یوم الله 22 بهمن و مناسبت هایی مانند 12 فروردین یا 15 خرداد که آینده انقلاب را به نوعی تضمین کرد.
* ما سال گذشته به مناسبت 9 دی افتخار داشتیم که در خصوص فتنه 88 و تحلیل رونشناختی سران فتنه گفتگوی تفصیلی با شما داشته باشیم، اما الان می خواهیم در خصوص عملکرد برخی از خواص در جبهه ولایت که انتظار حمایت از ولایت و همراهی با ولایت از آنها می رفت ولی کوتاهی کردند، سکوت کردند و حتی حمایت از فتنه کردند، بپرسیم. چطور برخی نتوانستند این فتنه را ببینند؟
بنده گمان نمی کنم هیچ کس حقیقت این فتنه را مثل مقام رهبری شناخته باشد. ما روزی هزاران بار باید خدا را شکر کنیم که به ما رهبری عنایت فرموده که این فراست های فوق عادی را دارند و مطالبی را درک می کنند که دیگران باید با گذشت زمان های طولانی و ظاهر شدن شواهد و دلائل فراوان به زحمت باور کنند ولی ایشان گاهی قبل از وقوعش پیش بینی می کنند و بعد هم قاطعانه برخورد می کنند. اینکه این مسئله در سال 88 فتنه بزرگی بود من هیچ شکی ندارم.
هنوز هم اهتمامی که ایشان به این مسئله دارند و خطری که از فتنه احساس می کنند فکر نمی کنم هیچ کس دیگری آن طور احساس کند. الان هم در مقطع فعلی مهمترین خطر برای آینده ما از همین فتنه و سران فتنه است ولی فتنه منحصر به این نیست، خطرات دیگری هم هست که شاید در درازمدت بسیار مهم باشد ولی مهم ترین خطر فعلی از همین هاست.
* سئوال ما در خصوص رفتار برخی خواص است، خواصی که رهبری در باره عملکرد آنها واژه ساکتین فتنه را بکار بردند و این واژه را در ادبیات سیاسی کشور وارد کردند و بعد هم فرمودند که نحوه برخورد خواص، موضعگیری بهنگام یا سکوت آنها برای تصمیم گیری ها یک شاخص است؛ متأسفانه الان حدود دو سال است که از فتنه 88 گذشته ولی خیلی از همین اصولگرایان در این دو سال تلاش کردند تا فتنه فراموش شود با اینکه رهبری بارها در سخنانشان فتنه را یادآوری کردند که آخرین بارش دو ماه قبل در کرمانشاه بود ولی بعضی ها هنوز اکراه دارند واژه فتنه را بکار ببرند و برخی هم می گویند ما با سکوتمان در حال مدیریت فتنه بودیم! سئوال این است که چرا این افراد این گونه موضع گرفتند؟ چرا حاضر شدند در برابر درخواست رهبری سکوت کنند؟
اینکه دیگران چرا در مقابل این فتنه این طور برخورد نکردند؟ دلیل کلّی آن یکی از این دو چیز است؛ یا فهمشان ضعیف تر از مقام رهبری است، یا نیتشان مثل ایشان نیست. مراتب دارد؛ کسانی هستند که فهمشان واقعا اینطور دوراندیشی، تیزبینی، درون کاوی مسئله را مثل ایشان ندارند، اما کسانی هم هستند که فهمشان قاصر نیست، این امور را می فهمند ولی انگیزه های دیگری دارند که آن انگیزه ها کمک می کند به اینکه خیلی موضع شفافی نگیرند و سکوت کنند یا دوپهلو موضع بگیرند. شاید بعضی از کسانی که در مقام رقابت در بعضی پست ها هستند، انگیزه پیروزی در انتخابات و به دست آوردن آرای مختلف جامعه حتی آرای آنهایی که با فتنه گران همسو هستند، اینها را وسوسه کند که اینطور موضع بگیرند تا در بزنگاه ها از این رفتارها استفاده کنند.
* تکلیف مردم با این دسته از خواص چیست؟ آیا اگر امروز مواضع انقلابی داشتند، ما باید رفتار اینها را در دوره فتنه فراموش کنیم؟ باید دوباره به اینها اعتماد کنیم و اینها را خواص قابل مشورت خودمان بدانیم؟ سئوال اصلی این است که اساسا ما باید با اینها وحدت کنیم، چه تکلیفی داریم؟
برخورد با این مساله وجوه مختلفی دارد. در حد اینکه کسی اعتراف کرد که من پشیمان شدم ما باید از او بپذیریم و این را حمل بر صحت کنیم و بگوییم ان شاءالله پشیمان شده؛ اما مسئله این است که حالا که پشیمان شد و توبه کرد توبه اش هم قبول شد، معنایش این است که ما او را مثل آن کسی که بصیرت داشت و فتنه را شناخت و فریاد زد و به کمک رهبری آمد، حساب کنیم و آن اعتمادی که به او داشتیم، به این فرد هم داشته باشیم، یا نه؟ این را گاهی در عرایضم عرض کرده ام که اگر ما یک امام جماعت عادلی داشتیم و مدت ها پشت سرش نماز خواندیم، بعد فاسق شد، بعد از فسقش توبه کرد، قبول می کنیم توبه کرده و دیگر هم ما غیبتش را جایز نمی دانیم اما معنایش این نیست که به او اعتماد کنیم و کارهایمان را مجددا به دست او دهیم.
پس نمی توانیم همان جایگاه قبل را به او بدهیم تا مطمئن شویم که واقعا همه چیزش تغییر کرده. هر وقت تشخیص دادیم و واقعا ثابت شد که تصمیم دارد جبران کند، آن وقت البته این شخص می شود یک فرد صالحی که می توان به او اعتماد کرد و الّا تا این ثابت نشده به صرف توبه کردن یا اظهار پشیمانی، معنی اش این نیست که ما بتوانیم در پست های حساس به او اعتماد کنیم و اختیارمان را به دست او دهیم و به او رأی دهیم.
* شاید همانطور که فرمودید یکی از دلایل تغییر مواضع این افراد و موضع گیری های دو پهلوی این افراد در مقاطع مختلف همین مسائل سیاسی و به دست آوردن نتایج انتخابات باشد، حالا مردمی که 9 دی را آفریدند و در تمام شهرها حضور خیابانی داشتند و برای مقابله با فتنه خون دل خوردند، می بینند که همین خواص ساکت و همسو با فتنه پشت تابلوی وحدت قرار گرفته اند تا کسی مواضع آنها را یادآوری نکند. البته برخی از بزرگان با رویکرد خیرخواهانه و مصلحت جویانه، بحث وحدت را مطرح می کنند ولی بعضی ها آن نیت مصلحت جویانه را ندارند بلکه به این اعتبار پشت این تابلوی وحدت ایستاده اند تا به نوعی فراموش شوند و عملکردشان یادآوری نشود، اینها در ظاهر هم ادعا می کنند که طرح آن مباحث برخلاف وحدت است، خب الان این موضوع به عنوان یک شبهه عمومی برای متدینین و مردمی که 9 دی را خلق کردند، بوجود آمده که ما باید با این افراد وحدت کنیم یا نه؟
مسئله وحدت و استفاده کردن از شعار وحدت در مواقع مختلف یک بحث گسترده ای دارد و مجال بیشتری می خواهد که اطراف آن سنجیده شود؛ گاهی کسانی از شعار وحدت استفاده می کنند، معنایش این است که هرچه من می گویم همه قبول کنید تا وحدت ایجاد شود. این نوع وحدت می شود عین دیکتاتوری.
چون اگر این کاری که می گویم قبول نکنید من می روم کنار، دیگر وحدت نمی شود، شما تابع من شوید تا وحدت شود. گاهی وحدت را کسانی مطرح می کنند که شکست خورده اند و از چشم مردم افتاده اند، مردم به آنها اعتماد و اصلا توجهی ندارند. اینها برای اینکه بیایند خودشان را مطرح کنند با شعار وحدت می آیند، برای اینکه در جامعه اصلا جای پایی پیدا کنند، بتوانند حرفی بزنند. گاهی طرح شعار وحدت از طرف منافقین است تا بتوانند در صفوف مؤمنین رخنه کنند و عامل نفوذی شوند و البته گاهی ، وحدت روی اغراض صحیحی است و منظور وحدت با کسانی است که دلائل عقلی و شرعی ایجاب می کند که ما با آنها وحدت و هماهنگی داشته باشیم، این شکل از وحدت هم عقلی است و هم شرعی.
خب آنهایی که فراست دارند، باید ببینند مدافعان شعار وحدت چه کسانی هستند و با چه انگیزه ای این موضوع را مطرح می کنند، چون شاید انگیزه همه آنها یکی نباشد. این یک مسئله مهمی است و البته مسئله طولانی است و به این آسانی در چند کلمه همه جوانب آن را نمی توان بررسی کرد.
*حاج آقا الان متاسفانه برخی تلاش می کنند تا القا کنند که مرزبندی بین جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان وجود دارد. اتفاقا در رسانه های همین جریان ساکتین در فتنه هم تلاش می شود تا اینگونه القا شود که هر کس به جبهه وحدت با ما نپیوندند، در حال مرزبندی با اصولگرایان است!؟
من این تعبیر مرزبندی بین جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان را اصلا نمی پسندم. تا آنجایی که بنده اطلاع دارم و اعضای جبهه پایداری را می شناسم، اینها از اول به عنوان دایره ای در درون جبهه اصولگرا متولد شدند و هیچ وقت خودشان را از جبهه اصولگرا جدا نمی دانند. تعبیری هم که بنده در روز اعلام موجودیت این جبهه بیان کردم و همه جا پخش شد این بود که: «ما دوایر متحدالمرکزیم» در درون یک دایره بزرگ دایره کوچکتری رسم می شود. کسانی افکارشان به هم نزدیکتر است، سلیقه شان به هم نزدیکتر است و این معنایش این است که خارج از دایره بزرگ اصولگرایان نیستند؛ بنابراین مرزبندی ای وجود ندارد. بله اگر مرزبندی به این معنا باشد که این دایره کوچکتر، ویژگی هایی دارد و حساسیتش نسبت به بعضی از خطرها بیشتر است، این درست است.
*خیلی ها نظر حضرتعالی برایشان مهم است. خب برخی از نزدیکان و شاگردان شما در این جبهه هستند، تعریف شما از این دایره که فرمودید چه چیزهایی است؟ ویژگی اعضای جبهه پایداری را حضرتعالی در چه چیزی می بینید؟
آن اندازهای که بنده احساس کردم، ویژگی اینها در حقیقت این است که نگران هستند افراد نفوذی ای در جبهه اصولگرایان وارد شوند و از موقعیت نام اصولگرایان و از سوابق درخشانی که داشته اند و از شخصیت های ارزشمندی که در بین آنها وجود دارند، سوء استفاده کنند و خودشان را مجددا به مکان مهمی چون مجلس برسانند در حالی که آن اعتقاد لازم را به موضوع حساسی مانند ولایت ندارند که نمونه اش در فتنه 88 دیده شد.
کسانی بودند که در فتنه شریک بودند، حمایت کردند، حالا یا با مواضع دوپهلوی شان یا با سکوتشان و در این باره سوابقی دارند، درک من از اعضای جبهه پایداری این است که اینها نگرانند که چنین چیزی شود و یک عده هم برای حفظ وحدت، آنها را بپذیرند و بعد در لیست هم وارد شوند و مردم عادی هم به عنوان اینکه این لیست اصولگرایان است به اینها اعتماد کنند. نگران این هستند که اگر چنین چیزی شد ما جواب خدا را چه بدهیم. به چه دلیل بگوییم این کسانی را که یا اطمینان داریم یا ظن این را داریم که اینها در فتنه سهیم بودند، ما چطور به اینها مجال بدهیم که بیایند سرنوشت مردم را تعیین کنند؟! نگران این هستند، برای همین آمدند یک مثلثی را تعریف کردند: «اول اطاعت مطلقه از رهبری، دوم مبارزه با فتنه جویان، سوم مبارزه با خط انحرافی که در کنار دولت تشکیل شده.» و این چیز خوبی است که باید در این مقطع شکل می گرفت.
* اتفاقا برخی از این افراد روی همین ضلع اول مثلثی که شما نام بردید، دست می گذارند و می گویند مگر شما نمی خواهید مطیع رهبری باشید، وحدت و حضور در ترکیبی که ما تعیین کرده ایم، امر رهبری است.
ما هم همین را می گوییم که نظر رهبری برای ما مهم است. بنابراین اگر جایی اختلافی باشد باید به بیانات صریح ایشان استناد کنیم حتی به عنوان سربازان ایشان باید سعی کنیم نظر مقام رهبری را به دست بیاوریم. بله قطعا رهبری در خصوص انتخابات فرمایشاتی خواهند داشت که ان شاءالله برای همه روشنگر و سرنوشت ساز خواهد بود.
*همه ما شما را از یاران نزدیک و مورد اعتماد رهبر انقلاب می دانیم و نظر حضرتعالی برای بسیاری از خواص جامعه می تواند یک شاخص باشد، آیا حضرتعالی قرینه ای یا اشاره ای از طرف رهبری برای تنازل از پافشاری و پایداری بر این اصول و الزاما یکی کردن سلیقه ها در جریان اصولگرایی دارید؟
من به حضرت آقا چیزی نسبت نمی دهم و هیچ وقت مایل نیستم از جیب ایشان برای تشخیص خودم سوء استفاده کنم. ولی اعتقاد شخصی خودم این است و دوستانی هم که در جبهه پایداری هستند و من آنها را می شناسم، صریحاً گفته اند که آقا هرچه بفرمایند ما اطاعت می کنیم؛ اگر گفتند جبهه پایداری فردا منحل شود ما بلافاصله آن را منحل می کنیم، اگر تشخیص ایشان یکی شدن جریانات بود، ما هم همان را اطاعت می کنیم؛ چون هم ایشان حاکم شرع و نائب امام زمان(عج) است و اطاعتش واجب است، و هم تجربه نشان داده است که تشخیص ایشان از همه صائب تر است. به این دلیل، ما هم اگر چیزی از ناحیه ایشان بفهمیم هیچ وقت مخالفت نخواهیم کرد. اما اینکه ما بگوییم تا الان هر کاری کرده ایم ایشان مشخصا فرموده اند، چنین ادعایی را نمی کنیم ولی این ادعا را داریم که بر اساس تشخیص خودمان در جهت اهداف و منویات ایشان حرکت می کنیم.
*ما البته می دانیم که حضرتعالی از هیچ فرد یا جریانی به صورت مطلق و همیشگی حمایت نمی کنید حتی از جبهه پایداری و در ابتدای همین مصاحبه هم به خوبی این موضوع را تبیین فرمودید، اعضای جبهه پایداری هم چنین ادعایی ندارند که خودشان را مطلق بدانند برای همین هم آنها شما و برخی از علمای بابصیرت و خوشنام دیگر را به عنوان راهنمای خود پذیرفته اند تا اگر در فعالیت های سیاسی دچار انحراف شدند با هشدار شما به خود بیایند. البته برخی هم تلاش می کنند که ثابت کنند هیچ ارتباطی بین این جبهه و حضرتعالی وجود ندارد و حتی برخی در رسانه هایشان یا درگوشی به این و آن می گویند که آیت الله مصباح بارها عنوان کرده که من کاری با جبهه پایداری ندارم. با این همه، امروز نام جبهه پایداری به نوعی با نام آیت الله مصباح پیوند خورده و شما را به عنوان بزرگتر این جریان که تاکید هم دارد یک حزب سیاسی نیست، می شناسند.
بنده هیچ وقت نگفتم که با جبهه پایداری کاری ندارم؛ چیزی که گفتم این بود که من لیدر اینها نیستم بلکه لیدر همه ما رهبر انقلاب است. من نه یک آدم سیاسی به معنای رایج اهل سیاست هستم، نه ایجاد حزب کردم، نه کسی به من سر سپرده و نه من توقعی از کسی دارم که سرسپرده من باشد. دوستانی هم که در جبهه پایداری هستند و من می شناسم شان از خیلی دوستان دیگری که آنها را می شناسم، افکارمان به هم نزدیکتر است؛ خب این دوستانی که اسم جریان فکری خودشان را گذاشته اند جبهه پایداری گاهی با من مشورتی می کنند، چیزی می پرسند و من هم چیزی که در نظرم هست به آنها می گویم.
با اینها ارتباط داریم و این افرادی که بعضی از آنها را می شناسم و امروز به عنوان چهره های شاخص جبهه پایداری مشهورند را از خیلی ها سالم تر می دانم. اما این به معنای آن نیست که اینها همیشه اینطور بمانند و من هم همیشه همین نسبت و رابطه را با آنها داشته باشم. در حال حاضر جهتگیری درستی دارند، من هم حمایتشان می کنم ولی در آینده آنها چطور می شوند، من درباره امروزشان قضاوت می کنم و الا احتمال خطا و تغییر درباره همه و از جمله دیگر افرادی که امروز به عنوان جبهه پایداری شناخته نمی شوند هم هست.
ولی من نه حزبی دارم و نه آنها از من توقعی دارند و نه من از آنها توقعی دارم که حرف مرا گوش کنند و نه آنها تکلیفی دارند که هر چه من بگویم عمل کنند. ما با اینها دوستیم، رفیقیم، اصل مسئله این است که دخالت من در کارهای سیاسی به خاطر مسائل دینی و فرهنگی است؛ اصلا حمایت بنده هم از جریان جبهه پایداری به خاطر مبارزه اینها با فتنه و مبارزه با خط انحرافی است و نگرانم مبادا همراهان فتنه، نفوذی هایی در مجموعه اصولگرایان بفرستند و ما را در مقابل خطر بزرگتری قرار دهند، در بین افرادی که به عنوان اصولگرا مشهورند، بنده افرادی با این تفکر که روی اصول پافشاری بیشتری دارند را بیشتر قبول دارم.
* بالاخره جامعه و بدنه جریان اصولگرایی حضرتعالی را به عنوان یک شاخص می شناسد ولی برخی از افراد و برخی از رسانه های آنها تلاش می کنند تا موضوع را طور دیگری القا کنند و این رابطه منطقی و حمایت دلسوزانه و البته مشروط شما از شاخصه های موجود در دوستان جبهه پایداری را طور دیگری تفسیر کنند. حتی برخی از آنها می گویند جبهه پایداری متصل به حلقه انحرافی است! نشانه این اتصال به انحراف را هم حمایت های مستدل و منطقی اعضای شاخص جبهه پایداری از خدمات دولت می دانند در حالی که این حمایت همسو با حمایت هایی بود که رهبری از شاخصه های مثبت در دولت داشتند و هنوز هم ما احساس می کنیم آن جاهایی که دولت در مسیر حق و رهبری باشد، وظیفه داریم از آن حمایت کنیم و آنجاهایی که انحراف باشد، صراحتاً در برابرش می ایستیم ولی عده ای همین ویژگی را دست مایه تخریب این جبهه می کنند.
من اول عرض کردم، که از منحرفین در انواع و اقسام آن، نباید هیچ توقع صفا و صمیمیت و درست اندیشیدن داشته باشیم. یک مثل معروفی هست که یک نفر بار باروتی داشت و می خواست از گمرک عبور بدهد که جلوی او را گرفتند و گفتند تو الان داری باروت می بری؟ گفت نه این سیاه دانه است، گفتند سیاه دانه نیست، این باروت است! گفت نه، نیست سیاه دانه است! یک مقدار از باروت را ریختند کف دست خودش و آتش زدند، آتش گرفت و دستش سوخت. باز هم طرف گفت: دیدید سیاه دانه بود! حالا شما هزار بار بگویید این جبهه اصلا برای مبارزه با خط انحراف به وجود آمده، خب آن کسی که نمی خواهد بپذیرد یا به نفعش نیست که بپذیرد، می گوید: دیدید سیاه دانه بود!
* البته حاج آقا برخی از شخصیت های موجه که رأی و نظرشان برای بخشی از جامعه قابل اعتماد است، ادعای یکی بودن جبهه پایداری با حلقه انحرافی را مطرح می کنند بعد هم همان ها برای درست کردن ادعای خودشان می گویند مصباح هم اعلام کرده که با این جبهه کاری ندارد!
خب آدم های موجه هم گاهی در اظهار نظرشان دقت نمی کنند، یا به برخی اظهار نظرهای اطرافیان اعتماد می کنند، گاهی هم ممکن است هوای نفسانی بر این افراد غالب شود.
* وظیفه جبهه پایداری در برابر این تخریب ها با توجه با هجمه ای که الان هست چیست؟ آیا باید میدان را خالی کنیم؟
ما باید هر کاری که انجام می دهیم برای خدا باشد. وظیفه همه ما انجام تکلیف است و برای انجام تکلیف باید در برابر برخی تخریب ها هم پایداری کرد.
خیلی ممنون از اینکه وقت شریفتان را در اختیار ما گذاشتید.
خبرگزاری فارس: فائزه هاشمی رفسنجانی صبح امروز به اتهام تبلیغ علیه نظام در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی محاکمه شد.
غلامعلی ریاحی وکیل فائزه هاشمی فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی در خصوص جلسه رسیدگی به اتهامات موکل خود به خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس گفت: جلسه دادگاه در موعد تعیین شده تشکیل شد و در ابتدای جلسه، نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد.
وی افزود: پس از تفهیم اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به خانم هاشمی پاسخهای لازم از طرف وی و بنده به دادگاه ارائه شد.
وکیل فائزه هاشمی با بیان اینکه دادگاه موکل وی غیرعلنی بوده و اجازه ندارد درباره جزئیات آن سخن بگوید، گفت: در مجموع بعد از لایحه تکمیلی که ظرف سه روز آینده به دادگاه خواهیم داد، دادگاه تصمیمگیری خواهد کرد.
ریاحی در پایان متذکر شد که وی و موکلش به عنوان آخرین دفاع، از دادگاه فرصت خواستند که ظرف سه روز لایحه دفاعی خود را تقدیم کنند.
به گزارش فارس، پیش از این قرار بود نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات فائزه هاشمی صبح روز یکشنبه 23 مرداد ماه در شعبه 15 دادگاه انقلاب برگزار شود که به دلیل درخواست استمهال وکیل پرونده و برای تدارکات دفاع و موافقت دادگاه با این درخواست، جلسه دادگاه به تاخیر افتاد و وقت رسیدگی نیز تجدید شد.
پرونده فائزه هاشمی که در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در اغتشاشات خیابانی سال 88 حضور یافته بود، با اعلام جرم دادستانی تهران و به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" تشکیل شده و اتهام انتسابی به فائزه هاشمی نیز به دلیل مصاحبه او با سایت روزآنلاین بوده است.
جمعی از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی خارج از کشور در باره اینکه: «چرا در انتخابات نهمین دوره مجلس شواری اسلامی نباید شرکت کرد؟» بیانیه ای بشرح زیر صادر کردند :
مردم آزاده و شریف ایران
اصلی ترین دستاورد جنبش مشروطیت به رسمیت شناختن رأی و نظر مردم برای تشکیل «مجلس شورای ملی» به عنوان خانه ملت برای قانونگزاری و نظارت بر اجرای آن در کشور بود. متأسفانه پس ازانقلاب مشروطه این حق مقدس بیش ازهر حق دیگری مورد تجاوز و تعدی حکام مستبد، که در صدد غصب حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود بودند، قرار گرفت. و علت اساسی نهادینه نشدن ثبات و امنیت و آرامش در کشور ما و شکوفا نشدن کلیه استعداد ها و توانایی های ملت کهنسال ایران در جهان مدرن و اشغال و جنگ داخلی و سرکوب و تنش و آشوبهایی که در دوران پس از مشروطه میهن ما را هدف قرارداد، ناشی از همین عدم رعایت حق حاکمیت مردم و حقوق اولیه مربوط به آزادی ملت در برگزیدن نمایندگان وا قعی شان بوده است. اما مردم ما هرگز تسلیم این وضع نشدند و در هر فرصتی که یافتند در صدد احقاق حق تعیین سرنوشت خود برآمدند و رخداد انقلاب اسلامی تلاشی چند باره برای استیفای این حق بود که نماد بارز آن تبدیل نظام سلطنتی به جمهوری با خواست و رأی مردم بود.
انتخابات حق پایه شهروندی است و مردمسالاری با هر عنوانی جز در وفاداری به این حق تحقق نمی یابد چرا که حق شرکت در انتخابات چه برای رأی دهنده و چه برای نامزد و انتخاب شونده ابزار اصلی و محوری حق مردم در تعیین سرنوشت خود و اعمال حق حاکمیت ملی به شمار می رود. حقی که صریحا در اصول متعدد قانون اساسی مشروطه و متمم آن و در اصول سوم، ششم ، نهم، نوزدهم ، بیستم، پنجاه و ششم، پنجاه و هشتم، پنجاه و نهم و شصت و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شنا خته شده است و اصول متعدد دیگر در این قوانین در باره حقوق و آزادیهای ملت در اساس برای تمهید و تدارک مقدمات این حق ویژه و ممتاز تدوین شده اند.
در نظام جمهوری اسلامی تعریف شده در قانون اساسی همه قوا و نهادهای حاکم به طور مستقیم یا غیر مستقیم برآمده از انتخابات و رأی مردمند و مشروعیت حاکمیت خود را از مردم می گیرند و باید پاسخگوی ملت باشند و در واقع شکل گیری قدرت مطلقه فردی و نهادی غیر پاسخگو و مستبد می تواند طاغی و فتنه گر واقعی و اصلی کشور ما باشد که با آن جز از طریق کوشش برای نهادینه کردن حق رأی و آزادی انتخابات مقابله جدی نمی توان کرد. و این امر بیش از هر چیز در گروی گسترش مبارزات مدنی و سیاسی در دفاع از حق پایه انتخاب کردن و انتخاب شدن و استمرار ورزیدن در مطالبه آن و تیدیل فضای سیاسی کشور به میدان تمرین بر گزاری انتخابات هرچه بیشتر سالمتر و آزادتر و رقابتی¬تر و منصفانه نیست.
اینکه از میانه مجلس سوم شورای اسلامی استبداد کهن ایرانی در قالب نهاد شورای نگهبان پشت واژه «نظارت بر انتخابات» سنگر گرفته و با ابداع بدعت «نظارت استصوابی» شروع به غربال کردن نامزدهای نمایندگی با لحاظ معیارهای عقیدنی و سیاسی مورد نظر این شورا کرده و عملا حق رأی و انتخاب مردم را مخدوش و دو درجه ای نمودند و بدین وسیله همه اصولی را که در قانون اساسی در باره حقوق ملت و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن آمده است پایمال و دراین مسیر به حاکمیت قدرت مطلقه و نهاد های امنیتی و نظامی یاری رساندند؛ به گونه ای که در گذر زمان شاهد مداخله هرچه بیشتر این نهادها درامرانتخابات بودیم که اوج آن رخداد کودتای انتخاباتی در انتخابات دهم ریاست جمهوری و پیامدهای فاجعه بارآن برای کشور و مردم بود.
در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری مردم تلاش کردند با تمسک به شیوه¬ای کاملا قانونی و مدنی و مسالمت آمیز و با استفاده از حق رأیشان رئیس جمهوری را بر سرکار آورند که کشور را از وضعیت بغرنج و بحرانی برآمده از عملکرد حاکمیت یکدست اقتدارگرایان رهایی بخشد اما حاکمیت با اعمال تقلب در شمارش آراء دست به کودتا زد و در برابر اعتراض میلیونی مسالمت آمیز مردم به جای پاسخگویی و گفتگو با معترضان به داغ و درفش و کشتار و زندان و شکنجه متوسل شد و جنبش سبز ملت ایران را که در طریق مطالبه ابتدایی ترین حق خود یعنی صیانت از آرای خود و سلامت انتخابات با شعار «رأی من کو» به خیابانها آمده بود با زور و ارعاب به خانه راند اما ایرانیان سبز همچنان بر خواسته خود پایدار مانده وفریاد دادخواهی آنان همچون کلیه مردم گرفتار در چنگال استبداد های گونا گون در گلوله مانده و منتظر فرصتی برای فریاد کردن است و انتخابات پیشارو فرصت مغتنمی است برای جنبشی که از دل یک انتخابات برآمده و هدف غایی اش دستیابی به سازوکار انتخابات آزاد، سالم، رقابتی و منصفانه برای اعمال حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و اداره کشور است.
برای ما که هر یک در زمانی و شرائط ویژه ای مفتخر به عنوان نمایندگی مردم و وامدار آنها شده ایم و در خانه ملت سوگند یاد کرده ایم که «همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پای بند با شم. از قانون اساسی دفاع کنم و در گفته ها ونوشته ها و اظهار نظر ها استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنها را مد نظر داشته باشم» دعوت به عدم شرکت مردم در بهره گیری از والاترین حق آنان، یعنی حق انتخاب کردن و انتخاب شدن اقدامی بس سخت و استثنایی است اما حاکمیت اقتدارگرا با تهی کردن محتوای انتخابات و تمسک شکلی و نمایشی بدان هیج راه و امکان دیگری را برای مشارکت باقی نگذاشته است. و این درست در زمانی است که مسأله رأی مردم و حق انتخاب آنان تبدیل به مسأله محوری مطالبات اجتماعی و فراگیر مردم در همه کشورهای منطقه و گره مرکزی پایان عمر نظام های استبدادی و نوید بخش آزادی مردم شده است.
در سایه چنین وضعیتی است که به اذعان حاکمیت و دست اندر کاران امنیتی جمهوری اسلامی و به رغم ادعای آنان در داشتن پشتوانه مردمی، مسأله انتخابات به طور کلی و انتخابات مجلس آینده به طور اخص برای آنها بدل به مهمترین چالش امنیتی شده است. به راستی اگر قصد و نیت مصادره آرای مردم وامحای آزادیهای آنان در تدارک این امر در بین نبود، آیا دلیلی دیگری وجود دارد که حاکمیت سی و دو سال پس از تأسیس نظام جمهوری اسلامی و در سالی که به ادعای حاکمانش جنبش بیداری اسلامی سراسر منطقه را فراگرفته است و درتونس و مصر بدنبال سرنگونی دیکتاتورها و برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه، اسلامگرایان از صندوقهای رأی پیروز درآمده اند از انجام انتخاباتی که از حد اقل معیار های ازادی رأی و سلامت شمارش آرای برخوردار باشد، پرهیز دارد؟ و آیا اینان از کارگزارانی انتخاباتی در حد باز مانده هایی از بن علی و نظامیان مبارک نیز بر خوردار نیستند که این گونه از برگزاری یک انتخابات آزاد و منصفانه وحشت زده اند؟
در واقع حاکمیت بیش از هر زمان از حضور مردم در میدان مبارزه مدنی و مسالمت آمیز و قانونی برای استیفای حق رأی خود وحشت زده است و به خوبی می داند که اگر انتخابات آزاد و سالم و منصفانه برگزار شود چه نتیجه ای به بار می آید و از اینروست که عزم خود را برای برگزاری انتخاباتی نمایشی جزم کرده و انتظار دارد که مردم در آن تنها نقشی تزیینی و سیاهی لشگر را داشته باشند و با بازیگری در رأی ریزی به صندوقهایی شرکت کنند که نتیجه اش بیرون کشیدن ذوب شدگان در ولایت مطلقه و نه نمایندگان واقعی ملت باشد. روشن است که اصرار حاکمیت در تعدی و تجاوز به حقوق و آزادیهای مردم امکان هر نوع استفاده ملت از حقوق حقه خود را بلاموضوع کرده است. در این و ضعیت نمایندگانی که باید در این شرایط حساس ملی، منطقه ای و بین المللی متکی به آرا و پشتبانی مردم بوده و باز دارنده تعدیات و تجاوزات و خوابهای تیره بیگانگان برای کشور باشند، بدل به مترسکهایی می شوند که در هیچ معادله و محاسبه داخلی و بین المللی به حساب نخواهند آمد، و این سخت ترین جفا در حق دوستداران استقلال ایران و آزادی مردم آن است که امروز بیش از هر زمان دیگر آماج سیاست های سوء استبداد داخلی و مطامع خارجی شده و صدالبته شرکت در چنین نمایش مضحکی سخت ترین توهین ها به شعور و آگاهی و بلوغ ملت ماست.
با توجه به این ملاحظات جمع ما در همراهی با اعلامیه شماره 18 مهندس موسوی وگفته های مهدی کروبی و شرایط حد اقلی سید محمد خاتمی، که کف خواسته های مردم برای شرکت در انتخابات و تعیین سرنوشت خود می باشد، و در همگامی با تصمیم «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» و بیانیه های «شورای هماهنگی راه سبز امید» و«زندانیان سیاسی»، اعلام می داریم که شرکت در این انتخابات نمایشی و فرمایشی هیج فایده ای برای ملت ایران از هر جنس و قوم و طبقه و دین و مشی سیاسی وتعلق فکری ندارد و از مردم آزادیخواه و سبزمان می خواهیم که با عدم حضور خود دراین انتخابات آن را به عرصه اثبات عدم مشروعیت حاکمان اقتدارگرا تبدیل نمایند.
به یاد می آوریم که انگیزه ما در این فراخوان چیزی جز ادای وظیفه و وفاداری به سوگند خود در برابر ملت شریف و بزرگ ایران نیست .
جمعی از نمایندگان اداور مجلس شورای اسلامی خارج از کشور: نورالدین پیرمؤذن، فاطمه حقیقت جو، احمد سلامتیان، اسماعیل گرامی مقدم، احمد مرادی، علی مزروعی، علی اکبر موسوی (خوئینی)، حسن یوسفی اشکوری
2/9/1390
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی همزمان با آغاز ثبت نام نامزدهای انتخابات نهم مجلس با صدوربیانیه به تشریح مواضع خود نسبت به این انتخابات پرداخت. متن این بیانیه به شرح زیر است :
بسم الله الرحمن الرحیم
اصلاح طلبان در شبه انتخابات فرمایشی، نه نامزد میشوند و نه شرکت می کنند
زمان ثبت نام نامزدهای انتخابات مجلس نهم در حالی شروع شده است که پس از گذشت بیش از دو سال از کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد۸۸ ، همچنان:
اول- رهبران جنبش سبز آقایان مهندس میرحسین موسوی و حجة الاسلام مهدی کروبی در حبس خانگی به سر میبرند. و سایر شخصیت های اثرگذار اصلاح طلب نیز از بیان آزادانه نظرات و اعتقادات خود در رسانه ها منع شده و محروم اند و غالب آنها در زندان بسر می برند.
دوم- صدها نفر از جوانان، دانشجویان، کارگران، معلمان، وکلا، هنرمندان، زنان، فعالان حزبی و شخصیتهای سیاسی و اصلاح طلب در زندان به سر میبرند.
سوم- دو حزب عمده اصلاح طلب، جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به طور غیرقانونی و حتی بدون رعایت ظواهر قانونی آیین دادرسی منحل و سایر احزاب و گروههای اصلاح طلب نیز زیر انواع فشارهای سیاسی-امنیتی قرار داشته و از کوچکترین امکان لازم برای فعالیتهای سیاسی- اجتماعی حتی در حد برگزاری گردهماییهای داخلی محرومند.
چهارم - سایتهای اینترنتی متعلق به اصلاح طلبان فیلتر شدهاند و روزنامههای مستقل و اصلاح طلب به محاق توقیف رفتهاند و معدودی هم که امکان انتشار مییابند با اقسام سانسورها و اعمال ترس و وحشت از توقیف دست به گریباناند.
پنجم- رسانه ملی و سایر رسانههای جمعی بهره مند از بودجه ملت در انحصار نیروهای امنیتی- نظامی حاکم قرار داشته، و به طور شبانه روزی مشغول دروغ پراکنی، اتهام زنی و جنگ روانی علیه جنبش سبز و اصلاح طلبان هستند.
ششم- فضای کشور همچنان امنیتی، نظامی و پلیسی بوده و عملا نوعی حکومت نظامی غیر رسمی و اعلام نشده بر جامعه حاکم است، به طوریکه حتی از برگزاری جلسات محدود و خانگی دعا و قرآن خوانی و تشییع و ترحیم منتقدان و فعالان اجتماعی جلوگیری به عمل می آید.
هفتم- قوای سه گانه کاملا در انحصار باندهای حاکمیت است و نهادهای نظارتی و اجرایی انتخابات تحت فرمان نهادهای امنیتی و نظامی عمل میکنند. مقامات امنیتی و نظامی نه تنها این واقعیت را انکار نمیکنند بلکه علناً برای گروهها و احزاب سیاسی جهت شرکت درانتخابات تعیین تکلیف کرده و خطوط قرمز انتخابات آینده را ترسیم میکنند.
هشتم- تلاشها،توصیههاوپیشنهادهای نجیبانه ومشفقانه چهرههای برجسته و خیرخواه نظام نظیرآقایان خاتمی وهاشمی رفسنجانی برای برگزاری انتخاباتی سالم و منصفانه وپرشور و در نتیجه نجات کشور از بحرانهای بنبست آفرین کنونی نه تنهابه نتیجه مثبتی نینجامیده بلکه باواکنشهای هتاکانه وپاسخهایی ازسرغروروتکبرواستغنااز سوی حاکمیت مواجه شدهاست.
این وضعیت به تمامی روشن میسازد آنچه قرار است در اسفندماه اتفاق بیفتد نه یک انتخابات واقعی بلکه نمایشی مهندسی شده با نتایج از پیش معین برای تشکیل مجلسی مطمئن! فرمایشی و در اختیار است. مجلسی که از پیش سهم هر یک از باندهای حاکمیت در آن مشخص شده و البته به منظور نمایش آزادی و دموکراسی کرسیهای انگشتشماری نیز به برخی افراد مورد اعتماد اختصاص خواهد یافت. وبا توجه به این که هیچ امیدی به برگزاری انتخاباتی سالم و آزاد و منصفانه و التزام حاکمیت به رأی ملت در انتخابات آینده مجلس وجود ندارد، از این روثبت نام و شرکت در چنین نمایش شبه انتخاباتی مصداق بارز تعاون بر اثم و کمک به ستمی خواهد بود که بر ملت ایران میرود.
در چنین شرایطی هیچ اصلاح طلب مسؤل و متعهدی حاضر نخواهد شد در توجیه خدمت به موکلان خود در روستا و شهر حوزه انتخابیه خویش، بازیگر نمایش دموکراسی دروغینی شود که صحنهگردانان آن از قبل پایان آن را رقم زده و تشکیل مجلسی مطیع و گوش به فرمان را تقدیر کردهاند، مجلسی که به قول برخی از نمایندگان فعلی، چشم و گوش به بیت رهبری دوخته و به گفته رئیس مجلس کنونی مصوبات خود را تابع منویات شخص رهبر کرده و به جای آن که وکیل ملت باشند فرمانبردار قدرتاند. واقعیاتی که برشمردیم گویای این حقیقت است که منتخبان واقعی مردم و کسانی که درد ملت دارند و میخواهند به طور مستقل و آزاد صرفا زبان گویای موکلان خود باشند، راهی به مجلس آینده نخواهند داشت و با فرض بعید راهیابی چند فرد مستقل و ناشناخته، همانند آن چه در مجلس کنونی مشاهده میکنیم، سیستم امنیتی- پلیسی حاکم اجازه کمترین خدمت واقعی و مؤثر به آنان نخواهد داد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به عنوان بخشی از جنبش اصلاح طلب و سبز ایران اعلام میکند که در این شبه انتخابات فرمایشی نه نامزدی دارد و نه به نامزدی رأی خواهد داد و از همه نیروهای اصلاح طلب میخواهد تسلیم فشارهای روانی و تطمیعها و تهدیدهای حاکمانی نشوند که در طول دو سال و چندماه گذشته جز به زبان زور و تزویر با مردم سخن نگفتهاند، و با امتناع از ثبت نام نامزدی،مبارزه مدنی و منفی خود را تداوم بخشند و بدین وسیله وفاداری خویش را به آرمانهای مردم و همدردی خویش را با مادران و پدران و همسران و فرزندان رنج دیده و شهیدان، مجروحان و اسیران جنبش ضد استبدادی و آزادی خواه سبزایران ابراز دارند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران(شاخه خارج از کشور)
سوم دیماه ۱۳۹۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر