نبیل العربی، دبیر کل اتحادیه عرب گفته است که ظرف سه روز آینده گروهی متشکل از ناظران وابسته به این اتحادیه به سوریه اعزام خواهد شد.
به گزارش بی بی سی، آقای العربی گفته است که تحریم های اعمال شده علیه سوریه تا زمانی که این کشورهای اقداماتی را برای خاتمه دادن به خشونت ها علیه معترضان انجام ندهد، لغو نخواهد شد.
پیشتر ولید معلم، وزیر خارجه سوریه در بیانیه ای که از تلویزیون دولتی این کشور خوانده شد از امضای توافقنامه ای بین این کشور و اتحادیه عرب خبر داد.
آقای معلم گفت که این توافقنامه پس از آن امضا شد که اتحادیه عرب اصلاحات درخواستی دولت او در طرح اولیه پیشنهادی اتحادیه را پذیرفت.
فاطمه امیرانی همسرشهید باکری درنامه ای به محمد نوری زاد ضمن ستایش شجاعت او انتقادهای خود درباره رخدادهای پس ازانتخابات ریاست جمهوری اشاره کرده است.
وی دربخشی از نامه که خطابش به فرمانده سپاه پاسداران است با اشاره به خاطره ای از شهید باکری زیر گرفته شدن معترضان روز عاشورا توسط ماشین نیروی های امنیتی را یادآور شده و افزوده است:در روز روشن آن هم روز عاشورا ماشین از روی یک انسان بی گناه و فقط معترض دو بار می گذرد. آقایان نه تنها اعتراض نمی کنند و پوزش نمی خواهند بلکه چند روز بعد باید نظاره گر تظاهراتی باشیم که برای دفاع از ظلم پایه ریزی شده است.
همسرشهید باکری دراین نامه همچنین به سخنان جوانفکر مبنی براینکه میر حسین موسوی را در ترشی نگه داشته بودند تا یک روزی او را از ترشی بیرون بیاورند پاسخ داده است.
محمد نوری زاد این نامه را درسایت خود با یک مقدمه منشتر کرده و در تشریح گفتگوی خود با همسر شهید باکری آورده است:او را از اوضاع جامعه سخت گله مند یافتم. تاجایی که گفت: من گرچه سخت معترضم اما خواستار انقلابی دیگر نیستم. همان یک انقلابی که ما مرتکب شدیم برای هفت نسلمان بس است. ما خواستار اصلاح و تغییر هستیم. اصلاحاتی اساسی و تغییراتی بنیادین. ما هنوز امیدواریم عقلانیتی بکار آید و آنان که از مردم روی گردانده اند، به سمت مردم رو بگردانند.
مقدمه محمد نوری زاد و متن کامل نامه همسرشهید باکری درپی می آید
مقدمه محمد نوری زاد
اولین فردی که به تقاضای من پاسخ گفت، خانم امیرانی( همسرشهید باکری) بود. واین برای من بسیار مبارک است. هم از این روی که درخواست من بی مخاطب نماند و از میان آن شانزده نفر، سرانجام یکی سربرآورد و گفت: اینک من! وهم از این روی که این نخستین نفر، یک “بانو”ست. بانویی که دراین سالهای پرآسیب، مشعلی از روشنگری بالا گرفته و به اطرافیان خود راه نمایانده است. والبته عملگان تیرگی نیز، مشعلبانیِ او را برنتافته اند و از حنجره ی کریهِ کیهانیِ خود، او را ، و همراه سرخ زبان او را (همسرشهیدهمت را)به تلخی و تندی اسم برده اند تا مگر خیل خانواده های شهدا به تردید و انشقاق در نیفتند. وحال آنکه این تردید و انشقاق که نه، این نفرت غلیظ، دیرزمانی است از خانه ی شهدا به سمت زشت کاران خیز برداشته است.
نامه را که دریافت کردم، دانستم مخاطب نامه نه شخص رهبر که خود من است. واین از قرار ما به دور بود. با خود وی تماس گرفتم. که: ای گرامی، قرار ما براین بود که نامه را شما رو به رهبر بنویسید! که وی صمیمانه درآمد: نه، من نامه ای به ایشان نمی نویسم.
گفتگوی کوتاهی درگرفت. او را از اوضاع جامعه سخت گله مند یافتم. تاجایی که گفت: من گرچه سخت معترضم اما خواستار انقلابی دیگر نیستم. همان یک انقلابی که ما مرتکب شدیم برای هفت نسلمان بس است. ما خواستار اصلاح و تغییر هستیم. اصلاحاتی اساسی و تغییراتی بنیادین. ما هنوز امیدواریم عقلانیتی بکار آید و آنان که از مردم روی گردانده اند، به سمت مردم رو بگردانند.
اصرار من برای این که عنوان نامه رو به رهبر باشد نه رو به نوری زاد، بجایی نرسید. ازهمان راه دوری که با وی سخن می گفتم، به ارادت سرفرو بردم و گفتم: برسرچشم. من همین نوشته ی شما را منتشر می کنم. واین همان نوشته ی ایشان است:
متن کامل نامه همسرشهید باکری
إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ ( آیه 11 سوره مبارکه رعد)
خدمت برادر بزرگوار جناب آقای نوری زاد:
سلام
با عذر تقصیر از این که در جواب نامه ی شما وقفه افتاد . این روزها آخرهای آذرماه است و نزدیکی امتحانات ترم دانش آ موزان، ومنِ معلم باید جبران مافات کنم تا دانش آموزانم از امتحانات موفق بیرون بیایند . من هر روز با تکرار معادلات و قواعد ریاضی اصرار دارم که دانش آموزانم فکر کردن را یاد بگیرند تا بتوانند هر مسئله جدیدی را بدون کمک دیگران حل کنند.
اما شما، که از اهل قلم هستید ودارای استعداد استفاده بهینه از کلمات و واژه ها برای رسالتتان که قلم زدن است، به هر موضوع درستی و هر راه حل صحیحی که می رسید دست به قلم می شوید و به دیگرا ن تذکر می دهید. و انصافا مثل یک معلم عالی عمل می کنید . بارها درس را تکرار می کنید تا همه آن را بیاموزند و فرا بگیرند.
در ضمن بنظر اینجانب، برای مخاطبان خود دوست و رفیق خوبی نیزهستید . حتی افرادی را که با آنها اختلاف نظر دارید از این قاعده مستثنی نمی کنید . مرتب مثل آینه به مخاطبان محوری نوشته های خود دقیق می شوید و از تمام زوایا اشکالات آنها را تذکر می دهید تا آنها را از مسیر نزولی ای که درآن افتاده اند برگردانید . راستش را بخواهید یک جورهایی دارید کار ریاضی انجام می دهید.
برای این که یک نموداراز سیر نزولی به صعودی تغییر جهت بدهد، لازم است فاصله اش از نقطه مورد نظر کم شود و مشتق آن صفر گردد. تا زمانی که انسانها از موقعیت بالا به اطراف خود نگاه می کنند این تغییر جهت اتفاق نخواهد افتاد. و حال آنکه شما سعی می کنید فاصله ها را کم کنید .من تلاش شما را در همین راستا تحسین می کنم . ولی متاسفانه من مثل شما نیستم و نامه های اینجانب هم با نامه های شما متفاوت است .بنده هر گاه در شرایط خاص قرار می گیرم – چه در جامعه و چه در درون خودم – آنگاه عزم را برای نوشتن جزم می کنم و چیزکی می نویسم. دراین نوشته ها از خودم و نسل خودم که برای خود آرمان هایی الهی و انسانی داشتیم دفاع می کنم و یا به اشتباهاتمان اعتراف می کنم. ترس از آن دارم نسل معترض امروز، اشتباه تاریخی ما را دوباره تکرار کند و همه چیز را سیاه و سفید ببیند.
وقتی به آقای عزیز جعفری – فرمانده فعلی سپاه – نامه می نویسم، از پاسداری برای او می گویم که یک زمانی همسر او بودم و عاشقانه لباس سبز پاسداری اش را دوست می داشتم. پاسداری که دروغ نمی گفت. غیبت نمی کرد. تهمت نمی زد. او و دوستانش مصداق آیه ی شریفه اشداء علی الکفار رحماء بینهم بودند .عاقلانه تصمیم می گرفتند و عاشقانه عمل می کردند . به کسی ظلم نمی کردندو تسلیم ظلم هم نمی شدند. در آن زمان که یک عده از مردم روستای قارنای کردستان خودمان بدست متعصبین بی فکر کشته شدند، آنها برای کمک به مردم ستم دیده آنجا شتافتند و آنقدر عاشقانه در رنج آنان زار زدند و آسیب ها را درحد مقدور خود ترمیم کردند که مردمان کرد، آن پاسداران پاک را باور کردند. و دانستند که می شود پاسدار بود و برای رنج مردم گریست. اینجا چه؟ در روز روشن آن هم روز عاشورا ماشین از روی یک انسان بی گناه و فقط معترض دو بار می گذرد. آقایان نه تنها اعتراض نمی کنند و پوزش نمی خواهند بلکه چند روز بعد باید نظاره گر تظاهراتی باشیم که برای دفاع از ظلم پایه ریزی شده است.
من زمانی به خانم همت نامه می نویسم که قصد دارم گذشته خودمان را مرور کنم و بدانم کجای کار این بنده خدا – خانم همت – با بی بصیرتی همراه بوده است که آماج تهمت ها و افتراها قرار می گیرد؟ ازدواجش با همت؟! صبر او در سال های بعد از همت ؟! همتِ بلند او در اداره زندگی اش و یادگار های همسرش همت؟! ویا نه، کمک های بی ریای او به خلق خدا و به خانواده های شهدا؟!
نمی دانم، شاید جواب دادن به اتهامات، و ترس از دادگاه عدل الهی است که ما را به سمت سکوت برده است!
گاهی اوقات نامه های من متأثر ازسوژه ای است که به آن برمی خورم. مثل جوابی که می خواهم با اجازه شما این جا به آقای جوانفکر بدهم که گفته اند: میر حسین موسوی را در ترشی نگه داشته بودند تا یک روزی او را از ترشی بیرون بیاورند. درجواب ایشان باید عرض کنم: خاصیت ترشی دراین است که مواد را فاسد نمی کند. اتفاقا وقتی که همه چیز باهم قاطی شده باشد . این ترشی خاصیت درمانی دارد و مواد زاید را از مفید جدا می کند. حالا بگذریم از بعضی ها که ترشی را دوست ندارند. چون آنها باید کامشان شیرین باشد. حالا به سر بقیه چه بیاید مهم نیست.
اما آقای جوانفکر، بهتر است برویم سر بحث شیرین خمره که از اول انقلاب بار گذاشتید و هر چه دستتان آمد داخل آن ریختید و منتظر شدید تا وقتش سر برسد. یادتان هست برای ترشی خودتان چه تبلیغی راه انداختید؟ این که چه معجونی است، دوای هر درد بی درمان است، هر نشدنی را شدنی می کند، می شود فرمول آن را به تمام دنیا صادر کرد. تاچه شود؟ تا بنا به تبلیغ شما مردم با این ترشی اصل و اعلاعشق و حال کنند. اما از بخت بد و یا بخاطر نیت های مخرب، وقتی در خمره را بر داشتید معلوم شد زمینه رشد هر باکتریِ مضری مانند دروغ و تفرقه و تهمت و اختلاس و جعل مدرک با چاشنی رمالی در داخل خمره فراهم آمده است. انسانهای عاقل و متخصص متوجه عمق فاجعه شدند و فریاد کردند ولی خیلی ها مست پیروزی بودند و گوش نکردند. تا آنکه فساد به همه جا انتقال پیدا کرد. فسادی که مگر سالها برای از بین بردن آن تلاش کرد . اکنون کسانی که سرِ این خمره آلوده را باز کرده اند، مسئولیت بستن آن را هم باید به عهده بگیرند . دعا می کنیم موفق شوند.
اما برادر بزرگوار، شجاعت شما ستودنی است. بخاطر این که مانند “حُر” انتخاب بجایی کردید. سلامتی و موفقیت شما آرزوی ماست.
خداوند شما را در دو دنیا یاری کند . “ان شاءالله”
فاطمه امیرانی
فاطمه امیرانی 27/9/90
یک عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن البرز گفته است:" وعدههای دولت درباره حمایت از تولیدکنندگان فقط در مورد کارخانههای دولتی محقق شده است."
ابراهیم جمیلی معتقد است که امروز اغلب بنگاههای تولیدی و صنعتی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند و با گذشت یک سال از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها، دستاوردهای مورد نظر این قانون آنچنان که باید و شاید محقق نشده است.
وی در گفتوگو با ایلنا درمورد وعدههای دولت مبنی بر حمایت از تولیدکنندگان بخش صنعت در قالب اجرای قانون هدفمندی یارانهها اظهار داشته که متاسفانه وعدههایی که از سوی دولت در حمایت از بخش تولید و صنعت داده شده بود، در اغلب حوزهها محقق نشده است، کما اینکه سهم تولید و صنعت از درآمد حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانهها نیز با گذشت یکسال هنوز تخصیص نیافته است.
جمیلی با اشاره به اینکه پیش از اجرای قانون قرار بود حمایتهایی در قالب کمکهای بلاعوض به صنعتگران پرداخت شود، هم گفت:" متاسفانه پس از آغاز قانون این وعده به فراموشی سپرده شد و حمایتها تنها به ارائه تسهیلات کم بهره آن هم فقط به گروه خاصی از واحدها محدود شد. تسهیلات اعتباری برای خط انرژی نیز حمایت خاصی محسوب نمیشود و به نوبه خود منجر به افزایش بدهی تولیدکنندگان به سیستم بانکی شد."
به گفته وی اغلب واحدهای کوچک و متوسط صنعتی که بیش از دیگر واحدها نیازمند اعمال حمایتهای مالی هستند، موفق به دریافت تسهیلات حمایتی نشدند. تسهیلات حمایتی اغلب به واحدها و کارخانجات دولتی و نیمه دولتی اختصاص پیدا کرده و بخش خصوصی واقعی از این اعتبارات بینصیب مانده است.
وی با تاکید بر مشکلات صنعتگران کشور در شرایط کنونی هم اظهار داشت:" در حالی که تولیدکنندگان بیش از پیش نیازمند حمایتهای مالی هستند، بانکها ارائه تسهیلات به بخش خصوصی را محدودتر از قبل کردهاند. کوتاهی بانکها در تخصیص اعتبارات منجر به آن شده که تولید بیش از پیش راکد بماند."
اصغر فرهادي، كارگردان سينماي ايران داور شصت و دومين دوره جشنواره فيلم برلين شد.
به گزارش ايسنا، طبق اعلام اسكرين ديلی، مايک لی كارگردان بريتانيايی به عنوان رييس هيات داوران جشنواره فيلم برلين معرفي شده است.
از ديگر داوران ميتوان به «آنتون کوربين» کارگردان هلندی، «فرانسوا اوزون» کارگردان فرانسوي، «بوعالم سانسال» نويسنده الجزايری، «شارلوت گنزبورگ» بازيگر بريتانيايی، «جيک جيلنهال» بازيگر آمريکايی و «باربارا سوکووا» بازيگر آلمانی نام برد.
جشنواره فيلم برلين سال گذشته خرس طلای بهترين فيلم و دو خرس نقرهای بهترين بازيگری را به «جدايي نادر از سيمين» اصغر فرهادي اهدا كرده بود.
امسال جشنواره فيلم برلين،نهم تا نوزدهم فوريه برگزار ميشود.
سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس از حذف بیش از ۳ میلیون خانوار از چرخه دریافت یارانه نقدی در مرحله دوم هدفمند سازی خبر داد.
به گفته موسوی جرف دولت براساس قانون اجازه دارد برای جبران ناشی از ضررهای حاصل از هدفمندی یارانهها کمکهای بیشتری به دهکهای پایین جامعه ارائه دهد. وی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، تاکید کرده که دولت برای مرحله دوم هدفمند سازی یارانهها قصد دارد به دهکهای پایین جامعه یارانه نقدی بیشتری ارائه بدهد لذا حذف و یا تعدیل دهکها براساس قانون یکی از مسوولیتهای دولت است.
سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس همچنین ضمن انتقاد از افزایش قیمت بنزین آن را تخلف از قانون دانسته و گفته است:" براساس قانون باید قیمتها به تدریج و در طول پنج سال واقعی میشدند اما هرچند که در ۱۵ و یا ۱۶ قلم کالا این موارد اتفاق افتاده است اما در مورد بنزین این موضوع رعایت نشده است. "
وی تصریح کرد:" تک نرخی کردن بنزین که در خبرهایی منتشر شده است خلاف قانون هدفمندی یارانههاست چرا که باید به تدریج این امر اتفاق بیفتد. "
سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس در ادامه به تخلف دولت در اجرای قانون هدفمند سازی یارانهها درمورد حمایت از تولید اشاره کرد و گفت:" متاسفانه دولت به دلیل کسری بسیار زیاد درآمدهای ناشی از هدفمندي یارانهها نتوانست در سال اول اجرای این قانون ۳۰ درصد مصوب حمایت تسهیلاتی از تولید را اجرا کند و در سال دوم که ۲۰ درصد است نیز هنوز این امر در هالهای از ابهام قرار دارد. "
به گفته وی، این امر در سال اول منجر به از بین رفتن فرصتهای شغلی و ورشکستگی برخی از واحدهای تولیدی ش
هوای تهران به شرایط ناسالم رسیده است و براساس آخرین اخبار از امروز آلودگی هوا تشدید شده است.
معاون استانداری تهران از تشکیل کمیته کاهش آلودگی هوا در روز دوشنبه خبر داده است.
محمدرضا محمودی به خبرآنلاین گفته است که شاخص آلودگی تهران روز یکشنبه به ۱۳۳ رسیده است و با افزایش میزان آن در روز دوشنبه، عصر امروز جلسهای اضطراری برای بررسی وضعیت آلودگی هوای تهران تشکیل خواهد شد.
به گفته وی پایداری هوای تهران افزایش یافته و اکنون وضعیت هوا ی شهر در آستانه اضطرار رسیده است
وی همچنین از احتمال تعطیلی تهران در روزهای آینده خبر داده است.
هوای تهران از هفته گذشته دچار وارونگی شده و با اینکه به گفته کارشناسان محیط زیست تهران در سال ۱۳۹۰ کمترین هوای پاک راد اشته و اکنون وضعیت هوای تهران بحرانی شده ، اما مسوولان تاکنون لزومی برای تعطیل کردن پایتخت ندیدهاند.
هشدار کارشناسان در روزهای گذشته بیشتر نسبت به افزایش خطر آلودگی هوا برای کودکان و زنان باردار و بیماران قلبی- تنفسی بوده و روز گذشته هم اعلام شد که آلودگی هوای تهران به حدی رسیده که دیگر هوای داخل خانهها هم شرایط مناسبی ندارد.
ضیا به همراه زندانیان بند امنیتی خطاب به رئیس زندان و دادستان نامه ای را نوشته و گفته اند اگر به وضعشان رسیدگی نشود از 28 آذر اعتصاب غذا خواهند کرد. به گزارش کلمه، چند روز پیش ماموران یگان ویژه زندان کارون اهواز با خشونت او و ۶۰ زندانی عقیدتی و سیاسی این زندان را از بند ویزه زندانیان عقیدتی خارج و به بند ۸ این زندان منتقل کرده اند. بندی که در آن زندانیان مرتبط با جرایم مواد مخدر و سارقین نگهداری می شوند و از حداقل شرایط انسانی نگهداری یک زندانی بی بهره است و چندین برابر ظرفیت در آن زندانی نگهداری می شود، تا حدی که زندانیان در حیاط این بند می خوابند.
ضیا نبوی پیش از این در نامه ای به جواد لاریجانی شرایط غیرانسانی این بند را تشریح کرده و وضعیت این بند را “مرز زندگی انسانی و حیوانی” و “ورای حد تقریر” خوانده بود.
در پی اتفاقات این چند روز، زندانیان عقیدتی زندان کارون اهواز به دادستان این شهر نامه نوشته و گفته اند اگر تا دو روز آینده خواسته هایشان از جمله بازگشت به بند قبلی و رعایت اصل تفکیک زندانیان بر مبنای نوع جرم محقق نشود، دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهند زد.
این اتفاق در حالی افتاده است که دوستان ضیا نبوی در آستانه شب یلدا که مصادف با تولد این دانشجوی ستاره دار زندانی است، می خواهند برنامه های ویژه ای را به یاد وی و دیگر دانشجویان محروم از تحصیل زندانی برگزار کنند.
علی تقی پور ازدوستان ضیاءنبوی که خود نیز ستاده دار شده در گفتگو با کلمه به شرایط نگهدرای دوستش اعتراض کرده و خواهان برخورداری وی از حقوق یک زندانی عادی و رسیدگی عادلانه به پرونده وی در دیوان عالی کشور و نهایتا آزادی این عضو شورای دفاع از حق تحصیل شده است.
وی درباره وضعیت جدید زندانیان امنیتی زندان کارون گفت:در مورد وضع زندان باید بگویم جمعیت بیش از حد هر بند که گاهی تا ۳ برابر ظرفیت استاندارد بند میشود بزرگ ترین مشکل بند است، نبود هواخوری و نداشتن آب سالم و بهداشت بسیار بد حمام و توالت زندان و تفکیک نبودن زندانیان از مشکلاتی بوده که ضیا در نامه اش به آن اشاره کرده است.
وی درباره انتقال مجدد ضیاء نبوی به زندان اوین گفت:بارها این درخواست انتقال به اوین به مسئولین داده شده ولی آقای جعفری دادستان تهران با آن مخالفت کرده اند. در مورد مرخصی باید بگویم تا آنجایی که من در جریان هستم اطلاعات سرسختانه مخالفت می کند و دلیل آن را هم هرگز به خانواد ضیا نگفته اند.
فاطمه عرب سرخی، فعال سیاسی و فرزند فیض الله عرب سرخی عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به دادگاه احضار شد.به گزارش کلمه، فاطمه عرب سرخی برای ۲۷ دی ماه به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباس احضار شده است.این فعال سیاسی که سال گذشته در چنین روزی بازداشت و به بند دوالف سپاه منتقل شده بود، پس از دوهفته انفرادی با قرار وثیقه آزاده شد.
متن زیر بخشی از خاطرات بازداشت فاطمه عرب سرخی است
یک سال گذشت! نوشتن و خواندن این جمله بیش از ثانیه ای وقت نمی گیرد. اما یک سال از چه گذشت؟ در یک سال گذشته بر ما چه گذشت؟ مگر می شود حتی لحظه ای از این یک سال را از ذهن خارج کرد؟ با این حال از نظر خیلی ها انگار همین دیروز بود
!روز یکشنبه نهم آذر ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۰ صبح سرگرم تمیز کردن خانه ای بودم که خبر نداشتم قرار است تا دقایقی دیگر شخم زده شود. صدای زنگ در … ساجده سراسیمه پشت در بود. اینکه نگران باشد به خاطر بیماری ام و فوت همزمان مادربزرگم درست در زمانی که در بیمارستان بستری بودم و اینکه می دید به سختی روی پاهایم ایستاده ام، نباید اینقدر باعث تشویشش می شد! گویا مهمان های ناخوانده ای پشت در بودند و ساجده نگران از وضعیت من … گفتم: بگو مهلت بدهند لباس بپوشم. خیلی زود پله ها را دو تا یکی کردند و رسیدند. آماده ی رفتن شدم اما گویا هدف بردن من نبود. حکم احضاریه و تفتیش در دست داشتند و اجازه داشتند هر آنچه می خواهند از منزلمان ببرند.سرگرم تفتیش وسایلم بودند که پدرم رسید. گویا حرفی برای گفتن به آن ماموران معذور نداشت. نگاهی معنی دار … تکان سر به نشانه تاسف … بلند بلند آرزو می کرد: امیدوارم روزی عقلانیت حاکم شود…در نهایت کامپیوتر شخصی همسرم، دست نوشته ها و خاطرات روزانه ام، لپ تاپم، پاسپورتم و … صورتجلسه شد و ماموران رفتند و من ماندم و پدر…
در نگاه پدر حرفهایی خواندم که خیلی بیشتر از ادراکم بود. شاید فکر می کرد امتحانی ابراهیمی برایش رقم خورده. از من خواست تا بنشینم و خوب به تک تک جملاتش گوش کنم. جملاتی که ۲۰ روز بعد در سلول انفرادی لمسشان کردم. کلماتی که از نظر آقای بازجو آموزش ضدبازجویی پدر بوده برای من…
پدر شروع به گفتن کرد و من سراپا گوش بودم: “هر حرکتی که می کنی باید روی خط قانون و اخلاق باشد. قدمی اگر کج گذاشته شود روزی می رسد که از مسیر اصلی خیلی فاصله گرفته ای.
فاطمه جان!
به دادسرا برو و مراحل قانونی را طبق قانون انجام بده. برگه ای که در دست توست برگه ی احضار متهم است. پس تو متهم هستی و حق در خواست تفهیم اتهام داری و قانون به تو این اجازه را می دهد که حتی بعد از تفهیم اتهام هم سکوت اختیار کنی چه رسد به قبل از آن…وقتی تو تقاضای تفهیم اتهام کنی روشی که آنها در پیش می گیرند این است که اگر تفهیم اتهام صورت پذیرد حکم جلب صادر می شود.”
حرف پدر را قطع کردم و گفتم: بازداشت؟ فکر میکردم قرار است یاد بگیرم چطور پیش بروم که بازداشت نشوم!!
پدر ادامه داد: “تو باید مسیر قانونی را طی کنی و اگر بپذیری که تفهیم اتهام نشوی و در ازای آن بازداشت نشوی یعنی تن به بی قانونی سپردی و این می تواند اولین گام کج تو باشد.”با تمام وجود به حرفهایش گوش می دادم. از انفرادی می گفت و خلوتی با خدا که در آن زمان ملموس تر از هر زمانی است.طی روزهای بعد از آن روز ماموری که برای تفتیش آمده بود چند بار تماس گرفت و تاریخ احضار را به زمان دیگری موکول کرد.تا ساعت ۱۰ صبح روز یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۹ که به همراه خانواده به دادسرا مراجعه کردم و متوجه شدم که احضار ما گروهی صورت گرفته.
ورود به دادسرا و عمل کردن به تمام نصایح پدر…
همان طور که گفته بود بازداشت شدم…
اتهام: بلبل زبانی به دلیل تقاضای تفهیم اتهام…
و خاطراتی از ۱۴ روز زندگی در سلول انفرادی بند ۲ الف سپاه…
و امروز سالروز آن روز است برایم…
قسمتی از خاطرات فرزند یک زندانی سیاسی
امام جمعه مشهد که به اظهارات خاص خود مشهور است دراظهاراتی جدید گفت که راه اندازی راهپیمایی دولتی تنها توسط رهبری انجام شده و گروه های سیاسی اصولگرا نیزدراین ماجرا نقشی نداشته اند.
سيداحمد علمالهدي گفت:نميخواهم بگويم اصولگرايان بدنام شدهاند، اما اعتماد مردم از جريانها قطع شده است"، گفت: اين موضوع به خاطر اين است که مردم ديدند رهبري تنها وارد ميدان شدهاند. جريانهاي سياسي را براي اين موضوع ميخواهيم که در عرصه مبارزه و مقابله وارد ميدان بشوند، اگر اينطور نباشد جريان سياسي ميخواهيم چه کار!؟
وي تاکيد کرد: جريانهاي سياسي براي دو کار انسجام نيروها و جنگ سياسي در عرصههاي سياسي و دفاع بايد فعال باشند.
علمالهدي با انتقاد از جريانهاي سياسي، گفت: دشمن در پهنهاي عظيم، دست به فتنه و توطئه زده و سربازگيري و مزدورگيري کرده و به ميدان فرستاده؛ اما آقايان در جريانهاي سياسي حتي جريان اصولگرا، ژست دموکراتيک گرفته، کنار ايستادند و تماشاچي بودند و بياينه ميدادند که در کهريزک و کوي دانشگاه چي شد.جريان سياسي غيراصولگرا هم که با دشمن همدست شدند.
وي با بيان اينکه، "9 دي زلزله در هر دو طرف انداخت"، معتقد است: جريانهاي ارزشي و اصولگرا بعد از 9 دي موقعيت خود را در ميان مردم از دست دادند و مردم به اينها اميد و اعتماد ندارند.
عضو مجلس خبرگان رهبري همچنين با تذکر نسبت به سخنراناني که در مراسم 9 دي استفاده ميشود، افزود: برخي از افرادي که دعوت کردهايد، چهرههاي مسئلهدار در موضوع فتنه بوده و در برخي از محيطها مطرود هستند.دقت کنيد که چهرهساز نشويد و چهرهاي که مسئلهدار بوده، به واسطه شما رو بيايد.
فرزاد فرهنگیان
مدتها بود که میخواستم مطلبی خطاب به شما بنویسم، اما با دیدن این همه رقیمههای دلسوزانه ارسال شده از ناحیه افراد معروف و غیرمعروف به شما و کمترین اعتنایی از سوی شخص شما برای پاسخگویی به آنها و یا از جانب حتی دفترتان، که فقط خدا میداند چند هزار نفر از این محل نان میخورند! به خود بارها نهیب زدهام که نوشتن نامهای از سوی بنده واجد چه فایدهای میتواند باشد!؟ سوارکار مرکب قدرت، چنان شیفتهی اسب راهوار قدرت میباشد، که دیگران را اصلاً به چشم نمیبیند، چه رسد به اینکه بخواهد کلمات و صدای آنها را بشنود!؟
اما با دیدن نامه اخیر استاد نوریزاد این ابرقهرمان و اسطوره مقاومت و آزادگی و خواست ایشان برای نوشتن نامه و ارسال آن به عنوان جنابعالی، بر خود فرض دیدم، به رسم ثبت در تاریخ، من نیز چند سطری را خطاب به شما نوشته و منعکس نمایم.
اولین بار شما را در سال 60 و با شروع حملات هوایی عراق به خاک پاک ایران در اهواز و دبستان تربیت یکی از اولین پایگاههای بسیج شهر اهواز، که به واقع آن بسیج در آن سالها ملجأ و پناهی بود برای مردم بهتزده از حمله هوایی دشمن و مقابله با حملات دشمن بعثی در شهر اهواز، درحالیکه شهید چمران شما را همراهی میکرد، در ساعات اولیه روز ملاقات کردم. درحالیکه بسیج امروزی تحت فرماندهی یک معاود عراقی به یک نیروی سرکوبگر مبدل شده است! آن روزها شما فاقد پست رسمی کشوری و لشکری بودید و فکر کنم امام جمعه تهران بودید. برای یک جوان 18 ساله که تمامی امیدها و آینده روشن کشور را در پیروزی انقلاب اسلامی و شخصیتهای برجستهاش از جمله شما دنبال میکرد، میتوانید تصور کنید تا چه اندازه دیدن شما و شهید چمران میتوانست روحیهبخش باشد و به خود مباهات کند که در آن شرایط وانفسا تنها نمیباشد!
دیدار بعدی من با شما، پس از قبولی در دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه و دیدار جمعی دانشجویان چهار دوره دانشکده در محل ریاست جمهوری و با شما به عنوان رئیس جمهوری بود. آن رویداد هم برای یک دانشجوی روابط بینالملل هم نقطه عطفی به شمار میآمد. شما در آن ملاقات خطاب به ما دانشجویان روابط بینالملل هنر دیپلماسی را به عنوان راهگشای بسیاری از مشکلات عرصه سیاست خارجی معرفی کردید و داشتن یک سیاست خارجی قدرتمند را ملازم با اعمال سیاستهای داخلی قدرتمند، همراه با پشتوانه مردمی آن ارزیابی کردید. اما چه زود تمامی آن باورهای عقیدتی و عملی در سایه اقدامات و سیاستهای تخریبی رهبری شما و به ویژه با برگزاری انتخابات نمایشی سال 88 و حذف آراء مردم برای سپردن امور کشور به شخصیتی همچون میرحسین موسوی، همانند حبابی بر روی آب به سرعت ترکید! هرچند به لحاظ زمانی 23 سال این ترکیدن به درازا کشید.
از طولانی شدن این رقیمه بیم دارم و همین امر موجب خواهد شد تا از بسیاری از وقایع سالهای دوره رهبری شما، که به نظرم به انتهای خود نزدیک میشود، با سرعت عبور کنم. انداختن سایه ترس و اختناق بر سر ایران با داشتن چهرههای امنیتی همچون شریعتمداری و سعید امامی یا اسلامی و روحانینماهایی همچون فلاحیان، حسینیان، طائب و نیازی به ظاهر بیش از دو دهه تداوم رهبری شما را تضمین نموده، اما قطعاً با ظلم نمیتوان برای همیشه بر مقدرات مردمی حکم راند و نهایتاً ظلم و ظالم محکوم به رفتن هستند.
در سالهای تحصیل در دانشکده روابط بینالملل، موضوعات مختلفی از جمله ادامه جنگ در حالی که دشمن بعثی از خاک کشور اخراج و عربستان خواستار ترک مخاصمه و تقبل خسارات دو طرف شده بود، پذیرش قطعنامه 598 در اوج ضعف و خفت از سوی حکام ایران، دوران سازندگی و بازسازی کشور و تاراج منابع کشور و عدم بازسازی مناطق جنگی و ... از جمله مسائل و مباحث برای بحث و فحص میان اساتید و دانشجویان بود و متأسفانه گاه در همان محل علمی با سانسورهای امنیتی و بعضاً اخراج برخی اساتید از دانشکده مواجه میگشتیم.
با ورود به محل کار و محک زدن آموختههای علمی خود با واقعیات در عمل، آموختیم که فاصله زیادی میان شعار و شعور قابل رصد میباشد. از حق و ناحق کردن در مجموعهی اقدامات وزارت امور خارجه واهمیت ندادن به نظرات کارشناسی در برخی موضوعات از جمله فلسطین و مناقشه میان اعراب و اسرائیل، نهضتهای آزادیبخش و حمایت جمهوری اسلامی از آنها بدون کمترین عنایتی به منافع ملی کشور در سایهی نظر جنابعالی در قبال بیتوجهی به نظرات کارشناسی، مناقشهی بی نتیجه و مأیوس کننده با ایالات متحده آمریکا، انجام برخی اقدامات تروریستی در مناطق مختلف و حذف فیزیکی برخی از مخالفین نظام، ایجاد تنش با اروپا و کشورهای منطقه خلیج فارس، بیتوجهی به مقاولهنامهها و کنوانسیونهای بینالمللی امضاء شده از سوی جمهوری اسلامی، بیتوجهی به روابط چندجانبه و به ویژه سازمان ملل متحد، افتتاح سفارتخانههای بیشمار در اقصی نقاط عالم بدون توجه به نظریات کارشناسی و صرفاً با عنایت به نقطه نظرات شما در توجه به برخی مناطق محروم از جمله در آفریقا و آسیا و مجدداً تعطیلی برخی از آن سفارتخانهها در مقاطع مختلف زمانی، بیتوجهی به حقوق اتباع ایرانی در خارج از کشور و همچنین شأن و مقام اتباع ایرانی و گذرنامههای ایرانی و اعطای تابعیت به تعداد کثیری از اتباع عراقی و ورود تعدادی از معاودین عراقی به وزارتخانههای مهم و سپردن مناصب مهم مدیریتی به آنان و... تنها بخشی است از اداره ناکارآمد کشور در بخش سیاست خارجی به شکل هیئتی و با کمترین بهرهبرداری از نظرات کارشناسی در وزارتخانهای که متولی امور خارجی کشور بوده است.
اما چه شد که من و امثال بنده، با داشتن سوابق کاری موفق و طی مراتب حرفهای و داشتن مزایا و امتیازات شغلی و دیپلماتیک و همچنین علیرغم عشق به کار خود، حاضر به ادامه همکاری با نظام مملو از ظلم و تعدی و جنایت تحت زعامت شما نبوده و با استعفا در خارج از کشور و رسانهای نمودن آن در جهت اعلام با همبستگی با خواستههای به حق مردم ایران و نامشروع جلوه دادن نظام نزد مراجع بینالمللی و جامعه جهانی اقدام نمودیم!؟
آنچه به ویژه طی دو سال اخیر در ایران گذشت، چیزی جز ظلم و جنایت در حق مردمی مظلوم و بیپناه نبوده، درست مشابه آنچه امروز در سوریه از سوی بشار اسد بر مردم بیگناه سوریه میرود! لذا همراهی با آن نظام ولو با قلم و یا قدم به طور قطع مساعدت و همراهی در جنایت به وقوع پیوسته در همین دنیا و جهان باقی خواهد بود. اگر امروز با تحمل فشارهای مالی و روحی و روانی در سایه کنوانسیون بینالمللی پناهندگان به سر میبریم، اما خرسندیم از این که در ظلم و جنایات انجام شده به دستور شما و توسط اذنابتان همراه نمیباشیم.
همین امروز بود که خبر غرق شدن یک کشتی حامل پناهجویان ایرانی و دیگر اتباع خارجی را در آبهای اندونزی در رسانههای بینالمللی دیم، بسیار متأسف شدم، چون امروز به واقع خود انگیزه آنها در ترک وطن و پذیرش زندگی پناهندگی در دیگر کشورهای جهان و به دور از ظلم و تعدی شما را حتی به قیمت از دست دادن زندگیشان به خوبی درک میکنم. تک تک ایرانیهای آواره در اقصی نقاط عالم، خانوادههای ازهمپاشیده، به ویژه ایرانیان گرفتار در عراق و ترکیه و همچنین قربانیان زمین لرزهی اخیر در شهر وان و خلاصه تمامی گرفتاریهای ایجاد شده از قبل ترک دیار و وطن متوجه شخص شما و رهبری مخرب جنابعالی طی این بیست و اندی سال گذشته میباشد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر