-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبه

Latest New from Green Correspondents for 12/21/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 



 
 





اما شما، که از اهل قلم هستيد ودارای استعداد استفاده بهينه از  کلمات و واژه ها  برای رسالتتان  که قلم زدن است، به هر موضوع درستی و هر راه حل صحيحی  که می رسيد دست به قلم می شويد و به ديگرا ن تذکر می دهيد. و انصافا مثل يک معلم  عالی عمل می کنيد . بارها درس را تکرار می کنيد تا همه آن را بياموزند و فرا بگيرند .


خبرنگاران سبز/جامعه/بیانیه ها و مواضع:
همسر مکرم شهيد باکری به عنوان يکی از افراديکه محمد نوری زاد از آنان تقاضای نامه نگاری به رهبری کرده بود در نوشته اش خطاب به جوانفکر مشاور رسانه ای رپيس دولت کودتا که چندی پيش ماموران امنيتی قصد بازداشت وی را داشتند گفته است:گاهی اوقات نامه های من متأثر ازسوژه ای است که به آن برمی خورم. مثل جوابی که می خواهم با اجازه شما اين جا به آقای جوانفکر بدهم که گفته اند: مير حسين موسوی را در ترشی نگه داشته بودند تا يک روزی او را از ترشی بيرون بياورند. درجواب ايشان بايد عرض کنم: خاصيت ترشی دراين است که مواد را فاسد نمی کند. اتفاقا وقتی که همه چيز باهم قاطی شده باشد . اين ترشی خاصيت درمانی دارد و مواد زايد را از مفيد جدا می کند.  حالا بگذريم از بعضی ها که ترشی را دوست ندارند. چون آنها بايد کامشان شيرين باشد. حالا به سر بقيه چه بيايد مهم نيست .



همسر شهيد باکری همچنين خطاب به سردار عزيز جعفری نوشته است:وقتی به آقای عزيز جعفری – فرمانده فعلی سپاه –  نامه می نويسم، از پاسداری برای او می گويم که يک زمانی همسر او بودم و عاشقانه لباس سبز پاسداری اش را دوست می داشتم. پاسداری که دروغ نمی گفت. غيبت نمی کرد. تهمت نمی زد. او و دوستانش مصداق آيه ی شريفه اشداء علی الکفار رحماء بينهم  بودند .عاقلانه تصميم می گرفتند و عاشقانه عمل می کردند . به کسی ظلم نمی کردند و تسليم ظلم هم نمی شدند.  در آن زمان که يک عده از مردم روستای قارنای کردستان خودمان بدست متعصبين بی فکر کشته شدند، آنها برای کمک به مردم ستم ديده آنجا شتافتند و آنقدر عاشقانه در رنج آنان زار زدند و آسيب ها را درحد مقدور خود ترميم کردند که مردمان کرد، آن پاسداران پاک را باور کردند. و دانستند که می شود پاسدار بود و برای رنج مردم گريست. اينجا چه؟  در روز روشن آن هم روز عاشورا ماشين از روی يک انسان بی گناه و فقط معترض دو بار می گذرد. آقايان نه تنها اعتراض نمی کنند و پوزش نمی خواهند  بلکه چند روز بعد بايد نظاره گر تظاهراتی باشيم که  برای دفاع از ظلم  پايه ريزی شده است.


متن اين نامه که در وب سايت محمد نوری زاد آورده شده است بدين شرح است:


نامه را که دريافت کردم، دانستم مخاطب نامه نه شخص رهبر که خود من است. واين از قرار ما به دور بود. با خود وی تماس گرفتم. که: ای گرامی، قرار ما براين بود که نامه را شما رو به رهبر بنويسيد! که وی صميمانه درآمد: نه، من نامه ای به ايشان نمی نويسم.


اولين فردی که به تقاضای من پاسخ گفت، خانم اميرانی( همسرشهيد باکری) بود. واين برای من بسيار مبارک است. هم از اين روی که درخواست من بی مخاطب نماند و از ميان آن شانزده نفر، سرانجام يکی سربرآورد و گفت: اينک من! وهم از اين روی که اين نخستين نفر، يک "بانو"ست. بانويی که دراين سالهای پرآسيب، مشعلی از روشنگری بالا گرفته و به اطرافيان خود راه نمايانده است. والبته عملگان تيرگی نيز، مشعلبانیِ او را برنتافته اند و از حنجره ی کريهِ کيهانیِ خود، او را ، و همراه سرخ زبان او را (همسرشهيدهمت را)به تلخی و تندی اسم برده اند تا مگر خيل خانواده های شهدا به ترديد و انشقاق در نيفتند. وحال آنکه اين ترديد و انشقاق که نه، اين نفرت غليظ، ديرزمانی است  از خانه ی شهدا به سمت زشت کاران خيز برداشته است.


نامه را که دريافت کردم، دانستم مخاطب نامه نه شخص رهبر که خود من است. واين از قرار ما به دور بود. با خود وی تماس گرفتم. که: ای گرامی، قرار ما براين بود که نامه را شما رو به رهبر بنويسيد! که وی صميمانه درآمد: نه، من نامه ای به ايشان نمی نويسم.


گفتگوی کوتاهی درگرفت. او را از اوضاع جامعه سخت گله مند يافتم. تاجايی که گفت: من گرچه سخت معترضم اما خواستار انقلابی ديگر نيستم. همان يک انقلابی که ما مرتکب شديم برای هفت نسلمان بس است. ما خواستار اصلاح و تغيير هستيم. اصلاحاتی اساسی و تغييراتی بنيادين. ما هنوز اميدواريم عقلانيتی بکار آيد و آنان که از مردم روی گردانده اند، به سمت مردم رو بگردانند.


اصرار من برای اين که عنوان نامه رو به رهبر باشد نه رو به نوری زاد، بجايی نرسيد. ازهمان راه دوری که با وی سخن می گفتم، به ارادت سرفرو بردم و گفتم: برسرچشم. من همين نوشته ی شما را منتشر می کنم. واين همان نوشته ی ايشان است:

إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ  ( آيه ۱۱ سوره مبارکه رعد)


خدمت برادر بزرگوار جناب آقای نوری زاد :
سلام
با عذر تقصير از اين که در جواب نامه ی  شما وقفه افتاد . اين روزها آخرهای آذرماه است و نزديکی امتحانات ترم دانش آموزان، ومنِ معلم بايد جبران مافات کنم تا دانش آموزانم از امتحانات موفق بيرون بيايند . من هر روز با تکرار  معادلات و قواعد رياضی  اصرار دارم که دانش آموزانم فکر کردن را ياد بگيرند تا بتوانند هر مسئله جديدی را بدون کمک ديگران حل کنند .


اما شما، که از اهل قلم هستيد ودارای استعداد استفاده بهينه از  کلمات و واژه ها  برای رسالتتان  که قلم زدن است، به هر موضوع درستی و هر راه حل صحيحی  که می رسيد دست به قلم می شويد و به ديگرا ن تذکر می دهيد. و انصافا مثل يک معلم  عالی عمل می کنيد . بارها درس را تکرار می کنيد تا همه آن را بياموزند و فرا بگيرند .
در ضمن بنظر اينجانب، برای مخاطبان خود دوست و رفيق خوبی نيزهستيد . حتی افرادی را که با آنها اختلاف نظر داريد از اين قاعده مستثنی نمی کنيد . مرتب مثل آينه به مخاطبان محوری نوشته های خود دقيق می شويد و از تمام زوايا اشکالات آنها را تذکر می دهيد تا آنها را از مسير نزولی ای که درآن افتاده اند برگردانيد . راستش را بخواهيد يک جورهايی داريد کار رياضی انجام می دهيد.


برای اين که يک نموداراز سير نزولی به صعودی تغيير جهت بدهد، لازم است فاصله اش از نقطه مورد نظر کم شود و مشتق آن صفر گردد. تا زمانی که انسانها از موقعيت بالا به اطراف خود نگاه می کنند اين تغيير جهت اتفاق نخواهد افتاد. و حال آنکه شما سعی می کنيد فاصله ها را کم کنيد .من تلاش شما را در همين راستا تحسين می کنم . ولی متاسفانه من مثل شما نيستم و نامه های اينجانب  هم با نامه های شما متفاوت است .بنده هر گاه در شرايط خاص قرار می گيرم –  چه در جامعه و چه در درون خودم – آنگاه عزم را برای نوشتن جزم می کنم و چيزکی می نويسم.  دراين نوشته ها از خودم و نسل خودم که برای خود آرمان هايی الهی و انسانی داشتيم دفاع  می کنم و يا به اشتباهاتمان اعتراف می کنم. ترس از آن دارم نسل معترض امروز،  اشتباه تاريخی ما را دوباره تکرار کند و همه چيز را سياه و سفيد ببيند .


وقتی به آقای عزيز جعفری – فرمانده فعلی سپاه –  نامه می نويسم، از پاسداری برای او می گويم که يک زمانی همسر او بودم و عاشقانه لباس سبز پاسداری اش را دوست می داشتم. پاسداری که دروغ نمی گفت. غيبت نمی کرد. تهمت نمی زد. او و دوستانش مصداق آيه ی شريفه اشداء علی الکفار رحماء بينهم  بودند .عاقلانه تصميم می گرفتند و عاشقانه عمل می کردند . به کسی ظلم نمی کردند و تسليم ظلم هم نمی شدند.  در آن زمان که يک عده از مردم روستای قارنای کردستان خودمان بدست متعصبين بی فکر کشته شدند، آنها برای کمک به مردم ستم ديده آنجا شتافتند و آنقدر عاشقانه در رنج آنان زار زدند و آسيب ها را درحد مقدور خود ترميم کردند که مردمان کرد، آن پاسداران پاک را باور کردند. و دانستند که می شود پاسدار بود و برای رنج مردم گريست. اينجا چه؟  در روز روشن آن هم روز عاشورا ماشين از روی يک انسان بی گناه و فقط معترض دو بار می گذرد. آقايان نه تنها اعتراض نمی کنند و پوزش نمی خواهند  بلکه چند روز بعد بايد نظاره گر تظاهراتی باشيم که  برای دفاع از ظلم  پايه ريزی شده است.


من زمانی به خانم همت نامه می نويسم که قصد دارم گذشته خودمان را مرور کنم  و بدانم  کجای کار اين بنده خدا – خانم همت – با بی بصيرتی همراه بوده است که آماج تهمت ها و افتراها قرار می گيرد؟ ازدواجش با همت؟!  صبر او در سال های بعد از همت ؟! همتِ بلند او در اداره زندگی اش و يادگار های همسرش همت؟! ويا نه، کمک های بی ريای او به خلق خدا و به خانواده های شهدا؟!


نمی دانم، شايد جواب دادن به اتهامات، و ترس از دادگاه عدل الهی است که ما را به سمت سکوت برده است!
گاهی اوقات نامه های من متأثر ازسوژه ای است که به آن برمی خورم. مثل جوابی که می خواهم با اجازه شما اين جا به آقای جوانفکر بدهم که گفته اند: مير حسين موسوی را در ترشی نگه داشته بودند تا يک روزی او را از ترشی بيرون بياورند. درجواب ايشان بايد عرض کنم: خاصيت ترشی دراين است که مواد را فاسد نمی کند. اتفاقا وقتی که همه چيز باهم قاطی شده باشد . اين ترشی خاصيت درمانی دارد و مواد زايد را از مفيد جدا می کند. حالا بگذريم از بعضی ها که ترشی را دوست ندارند. چون آنها بايد کامشان شيرين باشد. حالا به سر بقيه چه بيايد مهم نيست .


اما  آقای جوانفکر،  بهتر است برويم سر بحث شيرين خمره  که از اول انقلاب بار گذاشتيد و هر چه دستتان آمد داخل آن ريختيد و منتظر شديد تا وقتش سر برسد. يادتان هست برای ترشی خودتان چه تبليغی راه انداختيد؟ اين که چه معجونی است، دوای هر درد بی درمان است، هر نشدنی را شدنی می کند، می شود  فرمول آن را  به تمام  دنيا صادر کرد. تاچه شود؟  تا بنا به تبليغ شما مردم با اين ترشی اصل و اعلاعشق و حال کنند.  اما از بخت بد و يا بخاطر نيت های مخرب، وقتی در خمره را بر داشتيد معلوم شد زمينه رشد هر باکتریِ  مضری مانند دروغ و تفرقه و تهمت و اختلاس و جعل مدرک با چاشنی رمالی در داخل خمره فراهم آمده است. انسانهای عاقل و متخصص متوجه عمق فاجعه شدند و فرياد کردند ولی خيلی ها مست پيروزی بودند  و گوش نکردند.  تا آنکه فساد به همه جا انتقال پيدا کرد. فسادی که مگر سالها برای از بين بردن آن تلاش کرد . اکنون کسانی که سرِ اين خمره  آلوده را باز کرده اند،  مسئوليت بستن آن را هم بايد به عهده بگيرند . دعا می کنيم موفق شوند .


اما برادر بزرگوار، شجاعت شما ستودنی است. بخاطر اين که مانند "حُر" انتخاب بجايی کرديد.


سلامتی و موفقيت شما آرزوی ماست . 

 
 




 به گزارش خبرگزاری آلمان، ايران کوشيد تا مانع رای گيری در خصوص اين قطعنامه درصحن مجمع عمومی شود. اما اين تلاش ايران نتيجه ای در بر نداشت و مجمع عمومی  با ۱۰۰ رای مخالف و  ۳۵ رای موافق به همراه ۴۲ رای ممتنع رای به مطرح شدن اين قطعنامه رای داد.

خبرنگاران سبز/ایران-و-جهان:

 مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز دوشنبه برای چهارمين بار طی ماه های گذشته با تصويب قطعنامه ای ضمن «ابراز نگرانی عميق» از تداوم شکنجه و نقض حقوق بشر در ايران، سرکوب شهروندان توسط جمهوری اسلامی را با تعداد موافق بيشتر نسبت به سالهای پيش محکوم کرد.اين قطعنامه که پيشتر درکميته سوم سازمان ملل متحد در سی ام آبانماه با ۸۶ رای مثبت به تصويب رسيد بود به عنوان بخشی از روال قانونی، اين قطعنامه می بايست در مجمع عمومی سازمان ملل نيز به تصويب می رسيد.

 اين قطعنامه که با ۸۹ رای موافق، ۳۰ رای مخالف و ۶۴ رای ممتنع تصويب شد، پيشتر در  ۳۰ آبان ماه سال جاری درکميته سوم سازمان ملل متحد تصويب شده بود.

 به گزارش خبرگزاری آلمان، ايران کوشيد تا مانع رای گيری در خصوص اين قطعنامه درصحن مجمع عمومی شود. اما اين تلاش ايران نتيجه ای در بر نداشت و مجمع عمومی  با ۱۰۰ رای مخالف و  ۳۵ رای موافق به همراه ۴۲ رای ممتنع رای به مطرح شدن اين قطعنامه رای داد.

در  اين قطعنامه از شلاق و قطع عضو، و اجرای مجازات مرگ برای جرايمی که فاقد تعريف دقيق و صريح مانند محارب، يا جنگ با خدا، هستند، به عنوان نمونه های نقض حقوق بشر در ايران ياد شده است.

در مهرماه سال جاری نيز بان گی مون، دبير کل سازمان ملل متحد، در گزارشی نسبت به روند فزاينده نقض حقوق بشر از جمله اعدام ها، موارد قطع عضو، بازداشت های خودسرانه، محاکمه های غيرعادلانه، شکنجه و سرکوب فعالان حقوق بشر، وکلا، روزنامه نگاران و فعالان مخالف  به شدت ابراز نگرانی کرده بود. 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته