شراره سعیدی/ رادیو کوچه
سیاست اگرچه هرگز مقولهای ساده و سرراست نبوده، اما گاهی هستند کسانی که فهم این علم پیچیده را غامضتر نیز نمودهاند. یکی از این افراد که به راستی جز پرچمداران مستان مورد بحث ماست، «احسان نراقی» است. احسان نراقی به عنوان استاد حسن حبیبی، ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده یکی از تاثیر گذارترین سیاستورزان ایرانی است که در دو دوره پیوسته پهلوی و جمهوری اسلامی حضوری فعال و بعضن بسیار منعطف داشته است. او جز افراد منحصر به فردی است که در دو حکومت توانسته، آنگونه رفتار کند که مورد اعتماد و وثوق دو دستگاه امنیتی ساواک و اطلاعات باشد. گرچه، در هنگام آشفتگی ابتدایی وقوع انقلاب او جمعن سه بار دستگیر، زندانی و سپس آزاد شد. منش و رفتار او که دوبار نشان لژیون دونور را از روسای جمهور فرانسه، شارل دوگل و فرانسوا میتران دریافت کرده حکایتی مفصل است. در این برنامه تنها به معرفی او خواهیم پرداخت.
احسان نراقی استاد دانشگاه و جامعهشناس ایرانی، فرزند حسن نراقی و نوه ملااحمد نراقی و نتیجه ملاهادی نراقی «معروف به فاضلیین نراقیین» در سال 1305در شهر کاشان تولد یافت، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در کاشان به اتمام رسانید و در سال 1326 جهت ادامه تحصیل به سوییس در دانشگاه ژنو عزیمت نمود و در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداخت. پس از آن دکترای جامعهشناسی را در دانشگاه سوربن فرانسه اخذ نمود. در مدت تحصیل و اقامت در سوییس به عنوان یکی از عناصر فعال در فعالیتهای کمونیستی شهرت یافت. وی در سال 1328 در فستیوال جوانان کمونیست در بوداپست شرکت نمود و در سال 1320 نیز ریاست هیت ایرانی شرکتکننده در برلین شرقی را به عهده داشت. او پس از فراغت از تحصیل، به عنوان کارشناس خاورمیانه و ایران در یونسکو مشغول کار شد و ضمن اعلام انزجار از نظرات و عقاید تودهای و کمونیستی خود، اعلام کرد که ترویج مرام کمونیستی در ایران ممکن نیست و بهترین حکومت در ایران مشروطه سلطنتی است. نراقی پس از مراجعت و اقامت در کشور به تناوب در اداره آمار عمومی، شورای عالی فرهنگی، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، دانشسرای عالی، شورای عالی اقتصاد، کمیته عالی انقلاب اداری اشتغال داشت و نیز عضو انجمن بینالمللی جامعهشناسی و انجمن بینالمللی مطالعات علمی در ایران بود و همچنین در سال 1344 در ساواک به تدریس اشتغال داشت.
او همچنین در داخل کشور با اعضا حزب ملت ایران و در خارج با عناصر جبهه ملی سوم در ارتباط بود. در اسناد ساواک در سال 1352 چنین آمده است: «نامبرده فردی است شهرتطلب که دارای زیربنای فکری متمایل به چپ بوده و احتمالن از طرف یکی از کشورهای غربی تقویت و مورد استفاده واقع میشود و تلاش دارد برای به دست آوردن مشاغل بهتر در آینده خود را به مقامات موثر کشور نزدیک کند… تمجید از نامبرده زیانی نخواهد داشت و میتواند بلندگوی تبلیغاتی موفقی باشد.»
نراقی از نظریهپردازان حزب رستاخیز بود و به عنوان مشاور ساواک با نصیری و پاکروان همکاری میکرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و پس از چندی از زندان آزاد شد و به خارج از کشور رفت. بعد از فراغت از تحصیل مدتی در یونسکو مامور مطالعه در علوم اجتماعی خاورمیانه و ایران شد. بعد به دانشیاری و استادی دانشکده ادبیات برگزیده گردید و موسسه تحقیقات اجتماعی را بنیاد نهاد و خود به مدیریت آن انتخاب شد.
احسان نراقی علارغم داشتن خانوادهای سرشناس از جهت مذهبی و انتساب به عالمان بزرگ شیعه و از سویی نسبت فامیلی با فرح پهلوی درباره زندگی خود چنین میگوید: «بعد از ظهرها ساعت چهار به خانه میآمدم و با دختران مدرسه مادرم والیبال بازی میکردم، اصلن تیپ زندگی من، زندگی فرنگی بود. با دخترها و پسرها بزرگ میشدم. در مدرسه مادرم با دختران آن مدرسه والیبال و پینگپنگ بازی میکردم و از جهت رابطهام با دختران بسیار طبیعی و متعادل بودم و آن حالتی که اکثر مردان ایرانی دارند در من نبود. با دخترها خیلی آرام و ساده بازی میکردم و آنان هم با من خیلی راحت بودند…»
احسان نراقی که جوانی تحصیلکرده بود، به خاطر شهرت خانوادگی و ارتباط خانوادگی با آیتاله کاشانی در مسئله ملی شدن صنعت نفت ایران ورود کرد و در جریان ملی شدن صنعت نفت روابط خود را با آیتاله کاشانی «که از اقوام وی بود» گسترش داد و پس از آن به نوعی عامل دولت دکتر محمد مصدق در سوییس شد. حتا با گزارشهای او سفیر ایران در سوییس تعویض شد. احسان نراقی همکاری خود را با سازمان جهانی یونسکو از سال 1336 و در قالب فعالیتهای پژوهشی آغاز کرد که ابتدا طرح استقرار موسسات علوم اجتماعی را در کشورهای خاورمیانه مورد، بررسی قرار داد. پس از آن، در سال 1346 گزارش فرار مغزها را در سطح جهانی برای سازمان ملل متحد و سازمان یونسکو به انجام رسانید. به دنبال انجام چنین همکاریی بود که وی با پیشنهاد «رنه مائو» رییس وقت یونسکو به عنوان اولین ایرانی ریاست بخش جوانان یونسکو انتخاب گردیده و مشغول به فعالیت شد.
در میان نظریهپردازان عصر پهلوی احسان نراقی چهرهای آشناست. وی از معدود اندیشمندانی محسوب میشود که به رغم برخی انتقاداتاش از روش سیاسی حاکم تا واپسین ماههای حضور شاه در ایران، چندین بار با او ملاقات کرد.
وی که به گفته خویش در سال آخر حیات حکومت پهلوی هشت مرتبه با شاه دیدار و گفتوگو میکند. و در قسمت اول کتاب از «کاخ شاه تا زندان اوین» دلیل ملاقاتها و گفتوگوهای خود با شاه را سعی در مجاب ساختن شاه درباره اقدام به پارهای اصلاحات و گردن نهادن به قانون اساسی میداند و در ضمن آن به گوشزد نمودن نقاط ضعف حکومت در زمینههای عدم شناخت صحیح جامعه و نیروهای تشکیلدهنده آن به ویژه قدرت و نفوذ روحانیت، ترویج فرنگیمابی، فقدان فضای باز سیاسی، دادن امتیازهای گوناگون به غربیها خصوصن به آمریکاییها، حیف و میل بیتالمال در اموری همچون جشنهای دو هزار و پانصد ساله، گسترش فساد و رشوهخواری در اطرافیان شاه و بنیاد پهلوی، عدم توجه به آرا و نظریات روحانیون و… میداند.
طرفداران نراقی مدتها برای رسیدن وی به وزارت تلاش کردند، لیکن هر بار به عللی این کار منتفی میشده است. نراقی ارتباط بسیار وسیعی و صمیمانهای با عناصر و عوامل حکومت پهلوی داشت که این ارتباط شامل روسای ساواک و نخستوزیران حکومت پهلوی نیز میشد، به گونهای که برخی وی را دولت در سایه ایران عصر پهلوی نامیدهاند. ابراهیم نبوی در کتاب در خشت خام، به نقل از کارل مارکس در مورد احسان نراقی گفته است: «او یک بورژوای تمام عیار بود، نیمی از وقت او به سلطنت و نیم دیگر وقتاش به تحقیقات اجتماعی میگذشت.»
وی همچنین ارتباط بسیار گرم و صمیمی با علی امینی داشت و دیدارهای بسیاری با او داشت و گاه این دیدارها به صورت مستمر و مداوم صورت میپذیرفت که در طی آن به اظهار نظر در مورد مسایل کشور و مشکلات داخلی پرداخته میشد که البته هیچگاه از دید ساواک پنهان نماند. احسان نراقی بارها در جلسات حزب مردم شرکت مینمود که یک مورد از آن در مورد مطالبات کارگرانی بود که از حزب داشتند و در جلسهای با حضور احسان نراقی به مشکلات آنها رسیدگی شد.
یکی از اقدامات حکومت پهلوی در سال 1353 تاسیس حزبی به نام رستاخیز ملت ایران بود که برای نخستین بار در تاریخ سیاسی ایران، نظام تکحزبی بر مردم تحمیل شد و شاه خود در مصاحبهای تهدید کرد که هر کس وارد حزب نگردد، دو راه بیشتر ندارد. این فرد یا وابسته به یکی از سازمانهای غیرقانونی میباشد و به بیان دیگر، یک خاین است و جایاش در زندان است. راه دیگر اینکه، بدون پرداخت عوارض خروج از کشور، کشور ایران را ترک کند، زیرا او ایرانی محسوب نمیشود.
از همان نخستین روزهای آغاز فعالیت حزب رستاخیز، گروهی از اندیشهپردازان مدافع حکومت پهلوی در نشریات مختلف کشور به انحا مختلف کوشیدند از منظر سیاسی، اجتماعی و نیز فلسفی علت وجودی و ضرورت تاریخی تاسیس حزب رستاخیز را تئوریزه کنند. در میان این نظریهپردازان نام احسان نراقی نیز به چشم میخورد. هنگامی که حزب رستاخیز به یکباره جانشین احزاب سیاسی پیشین شد، احسان نراقی از جمله افرادی بود که به این پدیده روی خوش نشان داد و آن را در راستای پیشبرد اهداف حکومت پهلوی مفید ارزیابی کرد. همچنان که در روزنامه آیندگان، مطلبی به نقل از وی به چاپ رسید که اقدام شاه در تاسیس حزب رستاخیز را به فال نیک گرفته بود. وی از اعضای اصلی دادگاه حزبی حزب رستاخیز نیز بود که وظیفه داشتند اعضای فعال و منظم حزب را مورد تشویق قرار دهند و کسانی را توبیخ و تنبیه کنند که از دستورهای حزبی سرپیچی کنند و وظایف خود را به نحو کامل انجام ندهند.
خبر / رادیو کوچه
منابع مخالفان در سوریه اعلام کردند روز پنجشنبه، 29 دسامبر، دستکم 41 تن از معترضان به دست نیروهای دولتی کشته شدهاند. همزمان ناظران اتحادیه عرب در سوریه از بازرسی شهرکهای اطراف دمشق، حمص، ادلب و درعا خبر دادند.
به نقل از الجریره و بر اساس گزارش کمیتههای محلی 6 نفر از افرادی که امروز جانباختند هنگام حضور در تظاهراتی که همزمان با ورود ناظران اتحادیه عرب در حاشیه دمشق برگزار شده بود به دست نیروهای امنیتی کشته شدند.
درهمین حال محمد الدابی رییس کمیته ناظران عرب تاکید کرد اعضای این کمیته از مناطق درعا، ادلب و حماه بازدید خواهند کرد.
مخالفان در ادلب، درعا و دمشق همزمان با ورود ناظران دست به اعتصاب عمومی زدند.
محمد الدابی اعلام کرده است 16 ناظر دیگر به کمیته اتحادیه عرب پیوسته است و قرار است به تدریج نمایندگان این سازمان همه مناطق سوریه را پوشش دهند.
اتحادیه عرب اعلام کرده است کمیته ناظران به یک هفته مهلت نیاز دارد تا موضع خود را نسبت به تعهد بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، به عقب نشینی تانکها و نیروهایش و آزاد سازی زندانیان و آغاز گفتوگو با مخالفان اعلام کنند.
تعداد ناظران اتحادیه عرب 150 نفر اعلام شده است و قرار است تا پایان این هفته وارد سوریه شوند.
بیشتر بخوانید:
«روز سهشنبه، حمص آرام بود و اثری از درگیری دیده نمیشد»
بهنام / رادیو کوچه
behnam@koochehmail.com
«همسر آرنولد بر سر دوراهی طلاق یا ماندن»
«ماریا شیریور»، همسر «آرنولد شوارتزینیگر»، اعلام کرد که هنوز تصمیم به جدایی از آرنولد را نگرفته است.
برخی منابع آگاه اعلام کردند که شیریور به دلیل اینکه در خانواده مذهبی بزرگ شده و اعتقاداتی دارد که هرگز نباید طلاق بگیرد بر سر دو راهی مانده است.
این منابع اضافه کردند یکی دیگر از دلایل عدم طلاق داشتن چهار فرزند این زوج است که تصمیم را برای شریور سخت کرده است.
از سویی دیگر آرنولد نیز به بازگشت ماریا به خانه ابراز امیدواری کرده و اظهار داشته به شدت به ماریا نیازمند است.
……………………………………………..
«کریستیانو رونالدو و مخارج سنگین داشتن دوستدختر»
ستاره رئال مادرید اسپانیا و تیم ملی پرتقال «کریستیانو رونالدو» و دوست دختر 25 سالهاش «ارینا شایک» تعطیلات آخر سال خود را در جزایر مالدیو و دبی میگذارنند.
رونالدو و ارینا در یکی از مجموعه ویلاهای ویژه که هزینه اقامت یک شب آن 19 هزار یورو میرسد، تعطیلات آخر سال خود را میگذرانند.
هر یک از این ویلاها دارای یک ساحل اختصاصی است.
همچنین این نوع ویلاها دارای امکانات رفاهی ورزشی از جمله زمین تنیس، استخر و جکوزی باز است.
رونالدو پس از پایان تعطیلات چند روزهاش به همراه دوست دختر خود راهی اسپانیا خواهد شد تا در تمرینات تیم رئال مادرید شرکت کند.
……………………………………………..
«چهرههای سرشناس فقط دنبال لخت شدند نیستند»
هفته گذشته فهرستی از اسامی چهرههای سرشناسی که در میان هنرمندان بیشترین کمک را به نیازمندان کرده منتشر شده است.
در این لیست اسامی همچون «جاستین بیبر، جورج کلونی، مت دیمون، لئوناردو دیکاپریو، آنجلینا جولی و برد پیت، شکیرا، آشتون کاچر و دمی مور» به چشم میخورد.
اما نکته قابل توجه این است که در صدر فهرست اسم «لیدی گاگا» قرار دارد. وی در سال 2011 بیشترین کمک و حمایت را از همجنسگرایان و بیماران مبتلا به ایدز را داشته است.
……………………………………………..
«وقتی پدربزرگ و مادربزرگ یاد جوونیا میکنن»
پدربزرگ و مادربزرگ «جاستین بیبر» روز دوشنبه، که در یک تصادف رانندگی دچار سانحه شده و به بیمارستان منتقل شده بودند روز چهارشنبه، از بیمارستان مرخص شدند.
این در حالی است که پلیس محلی در تورنتو اعلام کرد این دو هنگام رانندگی با خودروی خود در یک حفره فرو رفته و سپس خودرو چپ کرده است. البته خودروی آنها با یک گردش 360 درجه مجدد بر روی چرخها فرود آمد.
……………………………………………..
«وقتی آشتون عاشق ایتالیاییها میشود»
«آشتون کاچر» همسر دمی مور اینبار در تعطیلات کریسمس، به ایتالیا سفر کرده و این در حالی است که عکسی از خودش، «لورنه اسکارفیا»، نویسنده ایتالیایی و همکاری تجاریش در کنار «برج پیزا» و نزدیک یک «پیتزافروشی» را در توییتر با این تیتر قرار داده و نوشته: «تعطیلاتی رمی با محلیها، یک سال خوب پیشرو».
این در حالی است که منابع اعلام کردند که وی با لورنه یک ظرف اسپاگتی را به صورت اشتراکی خوردند و پول آن را آشتون پرداخت کرده است.
از سویی دیگر دمی مورد تعطیلات خود را با خانواده خودش در پاروت کی میگذراند و یکی از نزدیکان گفته است که حال دمی خیلی خوب است.
……………………………………………..
«جیم کری هم به دنبال دختران روسی است»
پس از گذشت چند هفته، بلخره دختری که با «جیم کری» کمدین معروف آمریکایی دیده شده بود، شناسایی شد.
«آناستازیا ویتکینا»، دانشجوی روسی در حال گذراندن دوران تحصیل خود در آمریکاست. این در حالی است که منابع پاپاراتزی از داغ شدن این رابطه خبر دادهاند.
لازم به اشاره است این نخستین دوست دختر جیم پس از جداشدن وی از «جنی مککارتی» مدل و هنرپیشه آمریکایی پس از 5 سال رابطه عاشقانه است.
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
سال 2011 رو به اتمام است. در این سال رشتههای ورزشی برای کشور ایران افتخار آفریدند که برای هیچکدام از آنها بودجههای میلیاردی هزینه نشده بود. کشتی که مدالآورترین ورزش ایران در تاریخ بازیهای المپیک است، موفق شد در مرحلهی نخست مسابقات گزینشی، نیمی از سهمیهها را در رقابتهای کشتی آزاد و فرنگی کسب کند. ما امیدواریم که در این رشته و در رقابتهای گزینشی پیشرو، سهمیههای کامل المپیک را کسب کنیم. سال گذشته در سیزدهمین دوره از رقابتهای دو و میدانی قهرمانی جهان که به میزبانی «کرهجنوبی» برگزار شد، «احسان حدادی» به مدال برنز ماده پرتاب دیسک دست یافت. این نخستین مدال جهانی در تاریخ دو و میدانی ایران محسوب میشود.
————————————————————
بیستوششمین دوره جامملتهای آسیا و مسابقات گزینشی بسکتبال برای المپیک «لندن»، برخلاف انتظارات و پیشبینیهای قبلی به ناکامی تیم ایران انجامید. ایران در این رقابتها توانست با پیروزی بر «کرهجنوبی» و «لبنان» به یک چهارم پایانی برسد. صدرنشینی در گروه باعث شد مطابق مقررات، ایران مقابل ضعیفترین تیم گروه مقابل یعنی «اردن» قرار بگیرد که در گروه خودش چهارم شده بود. ایران نیمه نخست را با نتیجه ۳۶ بر ۳۵ با پیروزی پشت سر گذاشت. کوارتر سوم نیز با برتری ایران به پایان رسید اما کوارتر آخر با شگفتی بزرگی برای بسکتبال آسیا همراه بود. «اردن» که پیش از برگزاری این رقابتها در جام «ویلیام جونز» با یک امتیاز اختلاف به ایران باخته بود و در رقابتهای ۲۰۱۱ غرب آسیا هم فقط با اختلاف یک شوت، شکست را مقابل ایران پذیرفته بود، در جام ملتهای آسیا انتقام گرفت و با پیروزی خیرهکننده مقابل ایران، به رغم سه شکستی که در این رقابتها متحمل شده بود، به نیمه نهایی رسید و ایران نیز از راهیابی به نیمهنهایی باز ماند.
————————————————————
دوازدهمین دوره رقابتهای جامجهانی والیبال با برگزاری شصتوشش مسابقه در «ژاپن» به پایان رسید و تیم «روسیه» موفق شد در پایان با ده پیروزی و تنها یک شکست و کسب ۲۹ امتیاز قهرمان شود. این تیم همراه با «لهستان» و «برزیل» جواز حضور در رقابتهای المپیک را کسب کردند. ایران و سایر تیمهای مدعی نیز باید برای کسب سهمیههای باقی مانده، اردیبهشت ۱۳۹۱ در مسابقات انتخابی المپیک شرکت کنند. تیم ملی والیبال ایران نیز که در پنج مسابقه نخست خود موفق به کسب چهار پیروزی شده بود همگان را غافلگیر کرده و در پایان با ثبت پنج پیروزی مقابل تیمهای «ژاپن»، «صربستان»، «لهستان»، «آرژانتین» و «مصر»، شگفتیساز این رقابتها لقب گرفت. نتایج ایران در طول رقابتها بارها با تحسین سایت رسمی فدراسیون جهانی والیبال و سرمربیان و کاپیتانهای دیگر تیمها در کنفرانسهای خبری پس از مسابقهها مواجه شد.
————————————————————
همچنین در سال قبل مرحله نخست از مسابقات تکواندوی انتخابی المپیک در جمهوری «آذربایجان» برگزار شد و با کسب دو سهمیه برای مردان تکواندوکای ایرانی به پایان رسید. در سال ۲۰۱۱، مرحله آخر مسابقات گزینشی المپیک در قاره آسیا نیز به میزبانی «تایلند» به انجام رسید. «سوسن حاجیپور» تکواندوکای شصتوهفت کیلوگرم ایران در این مسابقات توانست سهمیه حضور در «لندن» را کسب کند.
————————————————————
در مسابقات جهانی وزنهبرداری «پاریس» که هفتادونهمین دوره این رقابتها بود، تیم ملی ایران با 5 طلا، 2 نقره و 4 برنز پس از «چین» و «روسیه» در رده سوم ایستاد تا هر شش سهمیه المپیک لندن را نیز کسب کند. اوج درخشش ایران توسط وزنهبرداران فوق سنگین و در شب پایانی رقم خورد. «بهداد سلیمی» ضمن تکرار عنوان قهرمانی خود، موفق شد رکورد حرکت یکضرب جهان را که در اختیار «حسین رضازاده» بود، پس از هشت سال فرو بریزد. «بهداد سلیمی» با کسب ۳ مدال طلا و «سجاد انوشیروانی» با دو نقره و یک برنز، شب پایانی رقابتهای قهرمانی جهان را عرصه قدرتنمایی ملیپوشان ایران کرده بودند.
————————————————————
و حالا برگردیم به اتفاقات هفتهی گذشتهی ورزش ایران. سرانجام پس از کشمکشها و حرف و حدیثهای فراوان «مصطفی دنیزلی» سرمربیگری تیم فوتبال بحرانزدهی «پرسپولیس» را بر عهده گرفت. «دنیزلی» سه عنوان قهرمانی لیگ و جام حذفی ترکیه با «فنرباغچه» و «گالاتاسرای»، ده بازی ملی، رساندن تیمملی «ترکیه» برای نخستین بار در تاریخ فوتبال این کشور به یک چهارم نهایی جامملتهای اروپا و هدایت تیم «گالاتاسرای» تا مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان باشگاههای اروپا و یک چهارم نهایی جام یوفا را در پروندهی خود ثبت کرده است. او همچنین در ایران از دی ماه 83 و به مدت هفده ماه مربیگری تیم فوتبال «پاس» تهران را بر عهده داشت.
این تیم با حضور «دنیزلی»، نایب قهرمان لیگبرتر ایران شد و برای نخستین بار به مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا راه یافت. وی سال 85 در جام حذفی در سمت مربیگری «پرسپولیس» با شکست مقابل «سپاهان» نایب قهرمان شد. البته اگر در آن دیدار، داور بازی، «مسعود مرادی» پنالتی آشکار به سود قرمزها را نادیده نمیگرفت، جام حذفی به سرخها میرسید. اما همهی این افتخارات تضمینی برای موفقیت این مربی ترک در ایران نخواهد بود، چرا که شرایط کنونی ورزش و فوتبال ما به مراتب آشفتهتر و بیبرنامهتر از سالهای پیش است و حضور روزافزون مافیای نظامیان در لیگ برتر شرایط را دشوارتر هم کرده است. به هر روی گرچه که «دنیزلی» حاضر نشده است تا میزان قرارداد خود با این باشگاه را اعلام کند ولی گویا این رقم آنقدر بالا بوده است که حضور او در ایران اگر برای «پرسپولیسی»ها آب نداشته باشد برای «دنیزلی» نان فراوانی خواهد داشت.
————————————————————
«فرهاد مجیدی» که چندین ماه مشکلات خانوادگیاش را بهانهای برای ترک «استقلال» کرده بود بالاخره لب به سخن گشود و در گفتوگو با خبرنگاران اعلام کرده که او در حقیقت با مسوولان باشگاه «استقلال» به توافق نرسیده بوده است. او اضافه کرده که ادامهی بازی در آن تیم برایش سخت شده بوده است به حدی که نمیتوانسته به خوبی در آن تیم بازی و انتظارات و بلند پروازیهای هواداران پرشور این تیم را برآورده کند. «مجیدی» در نهایت تصمیم به ترک ایران و پیوستن به لیگ «قطر» را گرفت.
————————————————————
و نکتهی پایانی افشاگریهای است که در برنامهی «نود» درباره مافیای فوتبال ایران، دستهای پشتپرده و دلالیهای پنهان و آشکار صورت گرفت. گرچه که «فردوسیپور» پای خیلیها را به میان کشید اما نتوانست از خطوط قرمز عبور کند. اگر مخاطبین برنامهی «شادوتندرست» به خاطر داشته باشند من چند ماه پیش از چنین روابطی و دستهایی در فوتبال ایران گفته بودم و اظهار کرده بودم که دامنهی این ماجراها به سطوح ملی و انتخاب بازیکنان تیمملی جوانان نیز میرسد.
اگر «عادل» واقعن بخواهد عدالت را رعایت کند باید به سراغ بازیکنانی برود که با رابطه و نه بر مبنای شایستگیهای لازم و به قیمت حذف جمعی جوان بااستعداد و نجیب اما محروم و بیکس و کار، خود را به سطوح بالای فوتبال باشگاهی ما رساندند و سالها قراردادهای میلیونی بستند و جا را برای آنانی که واقعن حقشان بود تنگ کردند. باید یقهی مسوولان، اربابجراید و مربیانی را گرفت که همهی این چیزها را دیدند و باز چشم خود را بر روی حقیقت بستند چرا که خود نیز در این میان منافع مالی هنگفتی نصیبشان شد. به هر روی باید گفت که «خانه از پای بست ویران است.»
خبر / رادیو کوچه
جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به بیانیه ناوگان پنجم دریایی آمریکا در خصوص تنگه هرمز، روز پنجشنبه، 29 دسامبر، اظهار داشت که هرگاه منافع حیاتی جمهوری اسلامی به هر قیمتی تهدید شود، ایران تهدید را با تهدید جواب میدهد.
به گزارش ایسنا، جانشین فرمانده سپاه اعلام کرد: «آمریکا در شان و مقامی نیست که اجازه دهد یا نه و این را تاریخ منازعات دو کشور نشان داده است. همه اقدامات ایران از ابتدای انقلاب با وجود مخالفتهای آمریکا با موفقیت انجام شده است.»
به گفته آقای سلامی ایران برای اعمال استراتژیهای دفاعی خود از هیچ کشوری اجازه نمیگیرد.
همزمان محمود موسوی، سخنگوی مانور نظامی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی که نزدیک تنگه هرمز برگزار میشود، از شناسایی یک فروند ناو هواپیمابر آمریکایی توسط یک هواپیمای گشت شناسایی این نیرو خبر داد.
به گفته آقای موسوی، «این بیانگر این است که ما کلیه تحرکات منطقه را زیر نظر داشته و رصد میکنیم.»
فرمانده نیروی دریایی ایران پیش از این گفته بود که کشورش توانایی بستن تنگه هرمز را دارد، اما تصمیمگیری در این مورد به عهده آنچه وی «بزرگان کشور»خوانده، است.
لازم به اشاره است روز گذشته و یک روز پس از تهدید ایران به بستن تنگه هرمز در صورت اعمال تحریمهای نفتی، ناوگان پنجم نیروی دریایی ارتش آمریکا اعلام کرد که اجازه نخواهد داد رفتوآمد کشتیها در تنگه هرمز با اختلال روبهرو شود.
بیشتر بخوانید:
«آمریکا رفتوآمد در تنگه هرمز را تضمین میکند»
خبر / رادیو کوچه
علی مطهری نماینده منتقد دولت جمهوری اسلامی در مجلس روز پنجشنبه، در ستاد ثبتنام نامزدهای انتخابات مجلس حضور یافته بود درباره گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در خصوص وقابع پس از انتخابات ریاست جمهوری تصریح کرد: «این گزارش یک طرفه بود»
به گزارش رسانههای داخلی ایران، آقای مطهری که جهت ثبتنام برای نامزدی انتخابات مجلس در جمع خبرنگاران حضور داشت در ادامه افزود: «همین که ما به طرف مقابل اجازه پاسخگویی نمیدهیم دلیل این است که این گزارشات از اتقان کامل برخوردار نیست.»
وی تاکید کرد: «اگر قرار باشد این گزارش ها را بپذیریم باید گزارش احمد شهید درباره حقوق بشر ایران را نیز بپذیریم در حالیکه ما نسبت به گزارش احمد شهید انتقاد داریم.»
بیست نماینده اصلاحطلب مجلس شورای اسلامی روز چهارشنبه، 28 دسامبر، در نامهای به رییس مجلس گزارش کمیسیون اصل نود این نهاد از حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ را «تحلیل محفلی» توصیف کرده و آن را «فاقد هر گونه اعتبار حقوقی» دانستند.
حسین فدایی در گزارشی که در مجلس قرائت کرد میرحسین موسوی را «دارای بیشترین نقش در آنچه «اجرای فتنه» خوانده و مهدی کروبی را «از جمله بازیگران اصلی فتنه ۸۸»، اما نه از «طراحان اصلی آن» معرفی کرد.
حامیان رهبر جمهوری اسلامی از اعتراضات مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ که محمود احمدینژاد پیروز آن اعلام شد به عنوان «فتنه ۸۸» یاد میکنند و آن را نقشه موسوی و کروبی به پشتیبانی قدرتهای غربی برای ضربه زدن به آیتاله خامنهای میدانند.
علی مطهری در واکنش به قرائت این گزارش در مجلس گفت: «وقتی ما به طرف مقابل اجازه پاسخگویی نمیدهیم، منجر میشود که این گونه گزارشها تهیه شود.»
۲۰ نماینده عضو فراکسیون اقلیت مجلس نیز در اعتراضیه خود به علی لاریجانی که روز پنجشنبه در وبسایت خبرآنلاین منتشر شد این گزارش را بیشتر به «یک تحلیل محفلی از حوادث و مسایل پس از انتخابات» شبیه دانستهاند.
این نمایندگان معترض در نامه خود به رییس مجلس گزارش کمیسیون اصل نود از حوادث انتخابات را «فاقد هرگونه اعتبار حقوقی و مبانی استدلالی» و «مغایر با قانون اساسی» دانسته و گفتهاند که اساسن «ارزش اظهار نظر ندارد».
در گزارش کمیسیون اصل ۹۰ از حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ بدون اشاره و استناد به آمارهای رسمی و ارایه مدارک و مستندات لازم از جمله به «مسافرتهای خارجی محمد خاتمی»، رییس جمهوری پیشین ایران، اشاره و این مقام سابق جمهوری اسلامی به «ترغیب خارجیها برای حمایت از موسوی» متهم شده است.
در این گزارش همچنین به نقش بنیادهای خارجی از جمله بنیاد سوروس و فریدم هاوس، خانه آزادی، به عنوان «حامی براندازی» اشاره شده است.
در گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، تمامی محدودیتها و فشارهایی که بعد از سال ۱۳۸۴ و به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد از سوی جامعه بینالملل علیه جمهوری اسلامی اعمال شده و حتا «تصویب قطعنامههای تحریمی سازمان ملل» به فعالیتهای اعتراضی اصلاحطلبان در داخل ایران نسبت داده شده است.
بیشتر بخوانید:
«احمد شهید مامور تخریب ایران است»
«ثبتنام نزدیک به چهارهزار نفر برای نامزدی انتخابات مجلس»
«وضعیت پدرم نسبت به گذشته بهتر شده است»
«دیدار موسوی و رهنورد با خانواده»
خبر / رادیو کوچه
وزارت کشور جمهوری اسلامی در آخرین گزارشهای روز پنجشنبه، 29 دسامبر اعلام کرده است که طی شش روزی که از آغاز ثبت نام داوطلبان عضویت در نهمین دوره مجلس شورای اسلامی گذشته است، نزدیک به چهار هزار نفر برای نامزدی در انتخابات ثبت نام کردهاند.
به گزارش فارس، ثبتنام از داوطلبان نمایندگی انتخابات مجلس از ساعت هشت صبح شنبه سوم دی ماه آغاز شده و تا پایان روز جمعه نهم دی ادامه خواهد داشت.
مصطفی محمدنجار، وزیر کشور اظهار داشت از سه هزار و نهصد و چهل نفری که برای نامزدی در انتخابات ثبت نام کرده اند، 256 نفر زن هستند.
تعداد کرسیهای نمایندگی در پارلمان ایران در حال حاضر ۲۹۰ کرسی است.
با پایان مهلت ثبت نام در انتخابات، کار شورایهای نظارت برای بررسی صلاحیت نامزدها آغاز خواهد شد.
بررسی نهایی صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس در ایران با شورای نگهبان است. ناظران و سیاستمداران منتقد در ایران از جمله طیفهای مختلف اصلاحطلبان شیوه عمل شورای نگهبان را دخالت در امر انتخابات توصیف میکنند.
رد صلاحیت جمعی از اصلاحطلبان در دوره هفتم و هشتم انتخابات مجلس، مانع حضور این طیف سیاسی در رقابتهای انتخاباتی شد.
قرار است نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی دوازدهم اسفندماه برگزار شود.
طیفهای مختلف اصلاحطلبان در اعتراض به شرایط کشور از جمله زندانی بودن شماری از چهرههای این طیف و تردید نسبت به آزادی و سلامت برگزاری انتخابات، از عدم شرکت در انتخابات خبر دادهاند.
همچنین مهدی کروبی، از رهبران مخالفان در ایران، انتخابات پیش روی مجلس را «فرمایشی» خوانده و گفته است که حکومت میتواند به جای برگزاری انتخابات، نمایندگان مجلس را منصوب کند.
بیشتر بخوانید:
«ثبتنام مهدی خزعلی و علی لاریجانی برای نامزدی مجلس»
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
دولت تاجیکستان اعلان کرد که در روزهای تجلیل از سال نو میلادی محدودیت انتقال نیروی برق به منازل ساکنان را لغو میکند. این تصمیم در حالی گرفته شده است که ساکنان مناطق تاجیکستان در شبانهروز تنها چهار یا اینکه شش ساعت برق دریافت میکنند و تمام.
تاجیکستان به کمبود شدید برق روبهروست و این مشکل در فصلهای پاییز و زمستان باز هم داغتر میشود. مقامهای این کشور میگویند تنها در صورت بنیاد نیروگاه برق آبی «راغون» ساکنان تاجیکستان از چنگال بیبرقی رها خواهند شد. اما ساختمان این نیروگاه هنوز آغاز نیافته و با مخالفت شدید «ازبکستان» همسایه مواجه شده است. گذشته از این کارشناسان بانک جهانی هم تشخیص فنی و اقتصادی نیروگاه را تا حال به پایان نرساندهاند.
با اشاره به این همه مخالفتها و به درازا کشیدن آغاز ساختمان نیروگاه «راغون» ساکنان تاجیکستان هم میگویند که از سرنوشت آینده این طرح نگرانند. این است که آنها دیگر منتظر نمیماند و منازل خود را در بناهای بلندآشیانه با هیزم گرم میکنند تا طفلشان سرما نخورد. اگر در چند سال پیش از منازل ساختمانهای بلندآشیانه دود بیرون نمیآمد حالا آن به یک کار معمولی تبدیل شده است.
اما اکثر صاحبنظران شرکت «برق تاجیک» و دولت این کشور را متهم میکنند که در ده سال آخر با بهانه بیبرقی مردم را در تاریکی نگاه میدارند ولی برق را به کشور افغانستان انتقال میدهند. ادعایی که مقامهای دولتی آن را بارها رد کردهاند. خود مقامات میگویند پیشتر ازبکستان به برخی از مناطق تاجیکستان برق انتقال میداد و مردم در فصل زمستان با برق تامین میشدند. اما به گفته آنها ازبکستان در حال حاضر به تاجیکستان نه برق و نه گاز میدهد تا مردم بتوانند در فصل سرما از بند سردی رها خورند.
با این حال رسانههای دولتی تاجیکستان سالها است که درباره پیشرفتها در بخش انرژی کشور حرف میزنند. این رسانهها ساختمان نیروگاههای «سنگتوده ۱» و «سنگتوده ۲» را نتیجه تلاشهای حکومت تاجیکستان برای کسب استقلال انرژی میدانند. در حالی که این دو نیروگاه با سرمایههای روسیه و ایران بنیاد شده هفتادوپنج درصد سهمیه اولی مال مسکو میباشد و ایران هم گفته که پس از دوازده سال استفاده از «سنگتوده ۲» آن را در اختیار «دوشنبه» خواهد گذاشت.
حالا روسیه یک بخش برق نیروگاه «سنگتوده 1» را به افغانستان انتقال میدهد. ولی نیروگاه «سنگتوده ۲» هنوز برق تولید نکرده است و روشن نیست که در صورت تولد برق آن را به که خواهد داد، تاجیکستان یا افغانستان و آن هم به چه قمتی.
با توجه به این همه ساکنان تاجیکستان میگویند از سرمایی که همیشه به مشکل آنها خواهد افزود دلگیرند و میخواهند که «صد بار بهار آید و یک بار زمستان.»
اشکان منفرد / رادیو کوچه
«تولید ناخالص ملی» یکی از پرکاربردترین واژههای عرصه اقتصادی و سیاستگذاری دولت در بخش عمومی است. اما منظور از «تولید ناخالص ملی» چیست؟ مفهوم این واژه در اقتصاد خانواده کجاست؟ درصد میزان رشد و رکود آن چه تاثیری در درآمد سرانه سالانه دارد؟ این میزان از چه عواملی تاثیر پذیر است و اصولن اقتصاد امروز جامعه ایران متاثر از تولیدات ناخالص داخلیست یا ملی؟ تفاوت تولید ناخالص ملی و داخلی در چیست و کدام یک از هزینههای زندگی در خانوار ایرانی، بیشترین سهم را در برداشت از رقم تولید ناخالص ملی و داخلی دارد؟
این گزارش به بررسی درآمد تولید ناخالص ملی از سال 80 تا پایان سال 88 میپردازد. میزان رشد و رکود تولید ناخالص ملی و تاثیر آن در درآمد سرانه سالانه هر ایرانی و متعاقب آن در اقتصاد خانواده و جامعه، از جمله مواردی ست که در این گزارش به آن اشاره میشود.
طبق گزارش بانک مرکزی، هزینه تولید ناخالص ملی سالانه در یک خانوار شهری، در سال 80 حدود 35038 هزار ریال، ماهانه معادل 2920هزار ریال بود که نسبت به سال 79، 15.8 درصد افزایش داشته است.
Click here to view the embedded video.
این آمار در سال 81 با رشد 25.2 درصدی نسبت به سال قبل به میزان 43876 هزار ریال و سهم در آمد ماهانه 3656 هزار ریال رسید.
در سال 82 این میزان با رشد 12.9 درصدی به رقم 49515 هزار ریال رسید که سهم هر ماه معادل 4126 هزار ریال می باشد.
سال 83 با 60344 هزار ریال درآمد ناخالص ملی، نسبت به سال 82 به میزان 22.4 درصد رشد داشته است که سهم درامد ماهانه 5029 هزار ریال افزیش داشته است.
سال 84 با 13.9 درصد رشد و میزان 68753 هزار ریال درآمد که سهم هر ماه معادل 5728 هزار ریال بود، به پایان رسید.
تولید ناخالص ملی در سال 85 با میزان 15.9 درصد رشد نسبت به سال 84 به رقم 79685 هزار ریال رسید که 6641 هزار ریال معادل سهم هر ماه از سال بود.
شاخصهای آماری در سال 86 با 27.2 درصد رشد به میزان سال قبل رشد مناسبی را داشت که سهم این تولید به رقم 101298 هزار ریال رسید که معادل سهم ماهانه برابر بود با 8442 هزار ریال.
روند رو به رشد تولید ناخالص ملی در سال 87 نسبت به سال 86 و سالهای قبل تر با رشد کندتری مواجه بود که این میزان به رقم 115445 هزار ریال رسید که تنها نشان از 16.8 درصد رشد دارد که سهم هرماه از این تولید معادل 9620 هزار ریال میباشد.
سال 88 کمترین درصد رشد درآمد ناخالص ملی در طی سالهای 80 تا 88 را دارا بود. 1/10 درصد رشد در این سال و رسیدن به رقم 127139 هزار ریال و سهم ماهانه 10595 هزار ریال، شاخص آماری ایران از درآمد ناخالص ملی بود.
نمودار زیر میزان تولید ناخالص ملی از سال 80 تا پایان سال 88 را نشان میدهد
نمودار زیر میزان سهم ماهانه از تولید ناخالص ملی از سال 80 تا پایان سال 88 را نشان میدهد
مخارج زندگی در خانوادهها شامل موارد متعددی است که هر کدام از این موارد سهمی را در برداشت و مصرف از رقم تولید ناخالص ملی دارند. هزینههایی چون: خوراکیها- آشامیدنیها و دخانیات، مسکن و انرژی، پوشاک، لوازم خانگی، بهداشت و درمان، حمل و نقل و ارتباطات، خدمات فرهنگی- تحصیل و تفریح و همچنین خدمات متفرقه، از مهمترین و اصلیترین مخارج زندگی در خانوادهها میباشد. هر کدام از این موارد بسته به میزان تعداد جمعیت، موقعیت شهری، موقعیت اجتماعی و تعداد افراد شاغل در یک خانواده، هزینههای متفاوتی دارد. در بخشهای دیگری در ادامه این گزارش به بررسی سطح و میزان هزینه در هر یک از موارد در گروه های مخارج در یک خانواده شهری میپردازیم.
منبع: مرکز آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، فرهاد توحیدی، رییس هیت مدیره خانه سینما در ایران روز پنجشنبه، 29 دسامبر، اعلام کرد: «در پی شکایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از خانه سینما، دادگاهی در ۲۱ دیماه تشکیل میشود.»
به گزارش ایسنا، آقای توحیدی با اشاره به اینکه علاوه بر خانه سینما، وزارت ارشاد از اداره کل ثبت شرکتها نیز شکایت کرده است، گفت که «وزارت ارشاد خواستار صدور دستور موقت مبنی بر جلوگیری از فعالیت موسسه خانه سینما به خاطر اساسنامه غیرقانونی شده است.»
به گفته آقای توحیدی، مسوولان وزارت ارشاد از محاکم قضایی خواستهاند که اداره کل ثبت شرکتها را موظف کند تا اساسنامه فعلی خانه سینما را ابطال کند.
رییس هیت مدیره خانه سینما همچنین اظهار داشت: «خانه سینما خودش را موظف میداند از اساسنامهای که اجماع اصناف و مصوب مجمع عمومی فوقالعاده است دفاع کند.»
تنش میان وزارت ارشاد و خانه سینما پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و تغییرات در وزارت ارشاد وارد مرحله جدیدی شد و در اولین اقدام وزارت ارشاد از شروع به کار شورای عالی سینما خبر داد.
شورای عالی سینما نهم دی ماه سال ۱۳۸۹ با حضور محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی، تشکیل شد. به گفته محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی، اعضای این شورا شامل معاونت سینمایی، وزیر ارشاد، نماینده رییس جمهوری اسلامی، رییس سازمان تبلیغات اسلامی، رییس صدا و سیما، نماینده اصناف مربوط به سینما و ۵ سینماگر هستند.
تشکیل این شورا در میان اهالی سینما نگرانیهایی را در زمینه دولتی شدن سینما و موازی کاری با نهادهای دیگری همچون خانه سینما را بر انگیخت.
از جمله منتقدان این شورا مهدی کلهر، مشاور سابق محمود احمدینژاد در امور رسانهها بود.
آقای کلهر با انتقاد از سیاستهای سینمایی دولت محمود احمدینژاد گفت: «سینمای دولتی یعنی تعطیل کردن شعور ۷۰ میلیون و دادن اختیار آن به دست ۷ نفر که آنها قابل خرید هستند.»
اما جواد شمقدری، معاونت سینمایی وزارت ارشاد، خانه سینما را به دلیل تغییرات ثبتنشده اساسنامه در وزارت ارشاد «قانونی» ندانسته و گفته که «نمیتوانیم بودجه دولتی را به بخشی اختصاص دهیم که به صورت غیرقانونی کار میکند.»
خانه سینما بزرگ ترین نهاد صنفی سینمای ایران است که در سال ۱۳۷۲ تاسیس شد.
در سایت خانه سینما اهداف تاسیس این خانه «حفظ و صیانت از حقوق مادی و معنوی دستاندرکاران سینما»، «ایجاد امنیت شغلی و تامین اجتماعی» و «ارتقای سطح آموزشی و مهارت حرفهای» سینماگران ذکر شده است.
خانه سینما مجموعهای از نهادهای صنفی سینما مانند کارگردانان، تهیهکنندگان، بازیگران و فیلمنامهنویسان است.
این نهاد از آن رو اهمیت دارد که در برخی از نهادهای تاثیرگذار مانند شورای صنفی اکران نماینده دارد و همچنین میتواند با دولت در زمینه مسایل سینما تعامل داشته باشد.
پنجشنبه 8 دی 90/ 29 دسامبر 2011
اجرا: اعظم
استودیو: سیاوش
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات پنجشنبه ایران
شاد و تندرست- «خانه از پایبست ویران است»- اکبر ترشیزاد
بخش اول خبرها
مجله جاماندگان- «سرگذشت آقای استاد»- شراره سعیدی
اینجا آسیا است- «دیکتاتورها نمیمیرند»- سحر بیاتی
دایره شکسته- «کدام نوع فقر»- مهشب تاجیک
پاپاراتزی- «جیم کری هم به دنبال دختران روسی است»- بهنام
گزارش روز تاجیکستان- «صد بار بهار آید و یک بار زمستان»- کیومرث
بخش دوم خبرها
اشکان منفرد / ویدئو/ رادیو کوچه
«تولید ناخالص ملی» یکی از پرکاربردترین واژههای عرصه اقتصادی و سیاستگذاری دولت در بخش عمومی است. اما منظور از «تولید ناخالص ملی» چیست؟ مفهوم این واژه در اقتصاد خانواده کجاست؟ درصد میزان رشد و رکود آن چه تاثیری در درآمد سرانه سالانه دارد؟ این میزان از چه عواملی تاثیر پذیر است و اصولن اقتصاد امروز جامعه ایران متاثر از تولیدات ناخالص داخلی ست یا ملی؟ تفاوت تولید ناخالص ملی و داخلی در چیست و کدام یک از هزینه های زندگی در خانوار ایرانی، بیشترین سهم را در برداشت از رقم تولید ناخالص ملی و داخلی دارد؟
این گزارش به بررسی درآمد تولید ناخالص ملی از سال 80 تا پایان سال 88 میپردازد. میزان رشد و رکود تولید ناخالص ملی و تاثیر آن در درآمد سرانه سالانه هر ایرانی و متعاقب آن در اقتصاد خانواده و جامعه، از جمله مواردی ست که در این گزارش به آن اشاره میشود.
ویمو
Click here to view the embedded video.
یوتیوب
Click here to view the embedded video.
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، یکی از زنان حامی گروه «مادران عزادار ایران» که در اعتراض به قتل یا بازداشت فرزندانشان در جریان اعتراضهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در پارک لاله تهران دست به تجمعهای اعتراضی میزدند، بازداشت شده است.
ژیلا کرمزاده مکوندی بهمن سال ۱۳۸۸ نیز بازداشت شده و حدود یک ماه زندانی بود. او فروردین ماه امسال در دادگاه بدوی به چهار سال زندان محکوم شد.
بنا به گزارشهای رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی، خانم کرمزاده، زمانی که روز سهشنبه، 27 دسامبر، برای گرفتن گذرنامه به اداره گذرنامه مراجعه کرده بود بازداشت شده و برای اجرای دوره محکومیتش به زندان اوین منتقل شد.
دادگاه تجدید نظر مدت محکومیت ژیلا کرمزاده و یک فعال دیگر به نام لیلا سیفالهی را به دو سال حبس تعزیری و دو سال حبس تعلیقی تغییر داده است.
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
سیر قیمتها در کشور ایران در سالهای اخیر به گونهای بوده است که اینک به طور تقریبی همهی مردم از تورم و شاخص هزینه زندگی صحبت میکنند و گاه تعبیرات و تفسیرات بسیار آگاهانهای از آن به عمل میآورند. این امر بیشتر ناشی از این واقعیت است که برخورد با تورمهای سالانهی بین 20 تا 30 درصد، مردم را با واقعیت مسئله تورم با پوست و استخوان آشنا کرده است. مفهوم اساسی تورم همان است که احساسش میکنیم: «ما با پولی که در دست داریم هر روز مقدار کمتری کالا میتوانیم بخریم». حالا برای میزان خرید ما سبد کالایی است که اقلام مورد نیاز خود در این سبد جایدهی میکنیم که به «سبد خانوار» معروف است. این سبد در بسیاری از مواقع و با توجه به بسیاری از فاکتورها، از شرایط کشور گرفته تا خانواده و حتا شرایط بومی اقلام متفاوتی را در خود جای میدهد، که در بسیاری از مواقع نیز این تقسیمبندی هیچگونه عدالتی را شامل نمیشود.
رتبهبندی و خرید در اولویت سبد خانوار همیشه در شرایط خاص، جای خود را تغییر داده است. به طور مثال گاهی در شرایط مطلوب اقتصادی لباس و پوشاک در اولویت خرید بوده است اما در سالهای جنگ جای خود را با مواد غذایی اولیه تعویض کرده است. تفاوت ایجاد شده در ارجحیتهای آشکار شده و تغییر در فرهنگ انتخاب در دورههای مختلف در کشور، روند تغییرات را به طور متوسط در سبد خانوار به نمایش میگذارد. آنچه به نظر بیشتر برجسته میآید، تغییراتی است که علاوه بر اینکه در الگوهای این سبد ایجاد شده است، در میزان و اقلام مصرفی خانواده نیز ایجاد شده است. با بررسی تحلیلی تحولات فرهنگ مصرفی خانوارها و مقایسه خانوارهای شهری و روستایی میبینیم که تا چه میزان تفاوت در اولویت خرید و ترجیحات یک خانوادهی شهری به نسبت یک خانوادهی روستایی موجود است.
همیشه از منظر اقتصاددانان بحثهای مختلفی بر سر سبد کالای خانواده در جریان بوده است. برای مثال یکی از معضلات در کشور ما همیشه عدم وجود محصولات فرهنگی در سبد کالای خانوادهها بوده است. اقلام فرهنگی همیشه در آخرین اولویتها بودهاند. اما در سالهای اخیر با رشد بیسابقهی تورم و تفاوتهای آشکاری که در سبد هزینههای خانوادههای مرفه و فقیر به وجود آمده، اقلام فرهنگی در آخرین اولویتها در این دستهبندی قرار گرفتند. سبد خوراکی خانوارهای مختلف به غلات، گوشت دام، سایر گوشتها و تخم پرندگان، میوهها، سبزی و حبوبات، فرآوریهای شیر، انواع نان، آرد و رشته و فرآوردههای آن، بیسکویت و کیک، ماهی و میگو و فرآوردههای آن، شیر، خشکبار، مرباها و شرینیها، قند و شکر، ادویه و چاشنیها، نوشابه، چای و قهوه وکاکائو و دخانیات تقسیم میشود. حال با توجه به این تقسیمبندی و یک نگاه اجمالی خواهیم دید که چگونه این مواد در سبدهای خانوارهای مختلف تقسیمبندی میشود و چگونه با این نرخ بیسابقهی تورم، فقط اقلام اولیه هم در بسیاری از سبدها یافت نمیشوند و بسیار از خانوادهها از داشتن ابتداییترین این اقلام محروم هستند و چگونه در طرف دیگر خط عدهی معدودی هر روز وضعیت مناسبتر و پایدارتری پیدا کرده و اقلام لوکس و فانتزی را به سبد خانوار خود میافزایند.
در هر سال پایهی قیمت یکایک کالاها و خدماتی که در سبد هزینه خانوار منظور میشود، تعیین میشود و نسبت هزینه صرف شده برای هر کالا و هر خدمت نسبت به کل هزینه یک خانوار سنجیده میشود. یعنی اینکه به طور مثال چند درصد از بودجهی یک خانوار صرف خرید گوشت، چند درصد صرف خرید نان، چند درصد صرف ایاب و ذهاب و مابقی اقلام مورد نیاز خانواده میشود. این نسبت ضریب اهمیت کالاهای مصرفی خانوار نامیده میشود. تعیین این ضریب به آن جهت است که تغییرات شاخصهای واقعیتر نشان داده شود. حال در بعضی از خانوادهها به طور مثال گوشت به طور کلی حذف شده است و بسیاری از خانوادهها از برآوردن ابتداییترین نیازهای خود عاجز هستند، و اکنون جای این سوال است که چگونه، نرخ تورم، به روی سبد کالای خانوادهها تاثیر نمیگذارد؟
همچنین میزان بهرهمندى خانوارها از امکانات زندگى و خدمات زیربنایى اقتصادى و اجتماعى و کالاهاى عمومى در سبد هزینه وى منعکس نمىشود. از حجم و ترکیب هزینههاى خانوار، میزان دسترسى و استفاده خانوار از تسهیلات و امکاناتى از قبیل برق، آب آشامیدنى سالم، خدمات بهداشتى و درمانى اولیه، حمل و نقل خصوصى، رسانهها و وسایل اطلاعرسانى، خدمات آموزشى اساسى و پایه، خدمات حمل و نقل عمومى نمیتوان به سادگی این مسئله را استنباط کرد، که میزان نیاز خانواده و اولویتبندی آنان در جهت ارضای نیازهایشان بر اساس چه معیارهایی است و آیا این معیارها نیازهای واقعی آنان است یا خیر؟
در یک نگاه ابتدایی، فقر به حالتى در انسان اطلاق مىشود که در آن فرد قادر به اداره یک سطح قابل قبول و مناسب زندگى نباشد. فقر با هر تعریفى که شناخته شود در هیچ مکتب و نظامى پسندیده نیست و باید در جهت محو و تخفیف آن کوشید. در فاصله زمانى که فقر در جامعه رخ مىنماید و آثار نامطلوبش لمس مىگردد تا آن هنگام که تلاش براى محو آن عملن آغاز مىشود، فرصتى است که محققان و پژوهشگران عرصه علم و نیز برنامهریزان اقتصادى گامهاى اولیه را بردارند تا این حرکت در فقرزدایى تداوم یابد و به مطلوب نزدیک شود. میزان عدم بهرهمندی یکسان و یا در یک حد متعادل در یک کشور بین افراد، فقرى را بهوجود میآورد که به واسطه دارا نبودن حداقل امکانات تعریف شده حادث مىشود. اما از سوی دیگر دومین مسئله این عدم تعادل و نرسیدن به سطح معمول و متعارف جامعه است. کسانى که از سطح متعارف جامعه پایینتر باشند، در اصطلاح دچار یک «فقر نسبى» شدهاند. و مسئله دیگر هم فقر ذهنی است که پدید میآید، هر سه نوع این پدیده جامعه را دچار نقصان میکند، فقری که به واسطهی نبود امکانات بهوجود میآید که به طور حتم آسیبهای مشخص و معلومی دارد اما دو فقر دیگر هم بهواسطه عدم تعادل در یک جامعه و انتشار این بیماری بهوجود میآیند که علاوه بر اینکه جامعه را دچار یک مصرفگرایی بیرویه میکنند، باعث ناخرسندی و عدم بهرهمندی از یک شرایط مطلوب در افراد میشوند که خود این حالات پیامدهای سنگینی را در بر خواهد داشت.
خبر / رادیو کوچه
روز پنجشنبه، 29 دسامبر، مقامات محلی در منطقه کردنشین جنوب شرق ترکیه گفتهاند که در عملیات نیروی هوایی ارتش ترکیه در این منطقه، دستکم سی نفر در یک روستای واقع در نزدیکی مرز با عراق کشته شدهاند و تاکنون اجساد تعدادی از قربانیان به دست آمده است.
یکی از مقامات محلی گفته است که این حمله زمانی صورت گرفت که ظاهرن گروهی از قاچاقچیان سوخت و شکر در حال گذر از مرز عراق و ورود به خاک ترکیه در منطقه ارتاسو در استان سیرواک بودند و ممکن است هواپیماهای نظامی ترکیه آنان را به اشتباه، از چریکهای حزب کارگران کردستان، پ.کا.کا، تصور کرده و هدف قرار داده باشند.
لازم به اشاره است در ماههای اخیر، بین ارتش ترکیه و شبهنظامیان پ.کا.کا. درگیریهای سنگینی در منطقه روی داده است.
پیشتر در اثر این حملات بیش از دهها نفر کشته و مجروح شده و صدها نفر نیز محل سکونت خود را ترک کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«حمله ارتش ترکیه به پ ک ک درعراق»
محمد مصطفایی
الف – مقدمه:
روز بیست و ششم آذرماه سال ۱۳۹۰ وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، طی اطلاعیه ای از شناسایی و دستگیری یک جاسوس! سازمان سیا در ایران خبر داد. در این اطلاعیه که تقریبا در تمام خبرگزاری های ایران منتشر گردید و بازتاب بسیار گسترده ای در رسانه های ایرانی و حتی خارجی داشت آمده بود؛ سازمان سیای آمریکا با «سرمایهگذاری سنگین و طراحی پیچیده و گستردهای» با هدف «نفوذ در تشکیلات اطلاعاتی جمهوری اسلامی» به امیر میرزایی حکمتی مأموریت محول کرده و او را عازم ایران کرده بود. این شخص «سوابقی همچون فعالیت در واحدهای اطلاعاتی ارتش آمریکا و حضور در پایگاه نظامی این کشور در افغانستان و عراق دارد.» اطلاعیه وزارت اطلاعات این مأمور را «ایرانی تبار» نامیده و افزوده است که وی «پس از گذراندن آموزشهای پیچیده اطلاعاتی در چند مرحله و ورود به منطقه … مأموریت خود را آغاز کرد» اما به محض «ورود به پایگاه بگرام افغانستان مورد شناسایی قرار گرفت و جاسوسی نامبرده و مأموریتهای محوله به وی آشکار شد». وزارت اطلاعات مینویسد که مأموران اطلاعاتی ایران این شخص را پس از شناسایی و ورود به خاک ایران تحت نظر قرار داده و «همزمان با آغاز مأموریتش» وی را دستگیر کردند.
البته بعدها مشخص می گردد که در حقیقت امیر میرزایی حکمتی شخصاخود را به مامورین وزارت اطلاعات معرفی کرده است و به گونه ای نبوده است که ماموران وزارت اطلاعات وی را تحت نظر داشته باشند و جالب تر اینکه امیر حکمتی قصد همکاری با جمهوری اسلامی را داشته است نه جاسوسی برای امریکا …
روز بیست و هشتم آذر ماه خانواده امیر حکمتی برای اولین بار پس از انتشار خبر بازداشت امیر بیانیه ای صادر کرده و اتهام جاسوسی را رد کرده و اعلام نمودند که امیر بی گناه است. آنها در بیانیه خود نوشته اند: “از آخرین باری که با پسر و برادر خود صحبت کرده ایم بیش از ۱۰۰ روز می گذرد. امیر حکمتی روز ۱۴ اوت ۲۰۱۱ به ایران سفر کرد. امیر برای اولین بار به ایران سفر می کرد تا با مادربزرگ پیر و اقوامش دیدار کند. در ادامه این بیانیه آمده است: “امیر از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ در سپاه تفنگداران دریایی (آمریکا) خدمت می کرد. امیر با اجازه دفتر حافظ منافع ایران در واشگتن دی سی به این کشور رفت. دولت ایران امیر را روز ۲۹ اوت ۲۰۱۱ بدون اتهام بازداشت کرد و خانواده ما را با این قول که او نهایتا آزاد خواهد شد ترغیب کرد سکوت اختیار کند.” آنها گزارش اخیر تلویزیون ایران که در آن “اعترافات” امیر حکمتی پخش شد را تکان دهنده خواندند و گفتند که این اعترافات “اجباری” و اطلاعات ارائه شده در آن را “نادرست” بوده است. خانواده حکمتی در مورد ادعای دولت ایران دایر بر همکاری امیر حکمتی با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا نوشتند: “امیر هرگز هیچ همکاری ای با سی آی ای نداشته است، و این ادعاها نادرست است. خانواده امیر امیدوار است که بتوان این سوءتفاهم را به طور مسالمت آمیز با ایران حل کرد، و امیر بتواند به خانواده و دوستانش در آمریکا که شدیدا برای او دلتنگ هستند بپیوندد و برای بازگشت او در سلامت دعا می کنند.” ویکتوریا نولاند سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم گفت که این کشور خواستار دسترسی به امیر میرزای حکمتی از طریق سفارت سوئیس شده است. در غیاب روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا، سوئیس به امور دیپلماتیک واشنگتن رسیدگی می کند. او گفت: “ما از دولت ایران می خواهیم به سوئیس که حافظ منافع ماست اجازه دسترسی فوری به او را بدهد و بدون معطلی او را آزاد کند.” خانم نولاند گفت که خانواده حکمتی ابتدا بازداشت او را در ماه سپتامبر گزارش کردند و وزارت خارجه به بستگان او کمک کنسولی ارائه کرده است. او روز سه شنبه گفت که آمریکا اتهامات علیه امیر حکمتی را نادرست می داند و تاکید کرد که ایران هنوز اجازه دسترسی کنسولی به او را نداده است.
تلویزیون دولتی ایران نیز در ادامه اطلاعیه منتشر شده، ویدیوی موسوم به “اعترافات” امیر میرزای حکمتی است پخش کرد. در گزارش تلویزیون ایران آمده بود که آقای حکمتی در سال ۲۰۰۱ به ارتش آمریکا پیوست و پیش از ورود به ایران آموزش های ویژه دریافت کرد. تلویزیون ایران گفت که امیر میرزای حکمتی قصد داشت با نفوذ به وزارت اطلاعات ایران، اطلاعات غلط در اختیار مقام های ایران قرار دهد.
دادسرای شهید مقدس مستقر در زندان اوین تهران، که قضات آن تحت نظر وزارت اطلاعات، سپاه و بیت رهبری فعالیت می کنند، پس از گذشت حدود چهار ماه از بازداشت امیر حکمتی به اتهام همکاری با دولت متخاصم ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی و اقدم علیه امنیت ملی ماده ۵۰۲ همان قانون قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر و پرونده طبق معمول همیشگی جهت صدور حکم محکومیت به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی که این شهبه هم زیر نظر دستگاههای امنیتی است، ارجاع گردید و در نهایت روز ششم دی ماه جلسه رسیدگی به این پرونده به ریاست آقای صلواتی برگزار شد.
ب – جلسه رسیدگی به پرونده امیر حکمتی
پس از برگزاری جلسه رسیدگی به پرونده امیر حکمتی، گزارشی تهیه و عینا همین گزارش در خبرگزاری های مختلف منتشر شد، تجزیه و تحلیل حقوقی فوق صرفا بر اساس اخبار و گزارش های منتشر شده، در خبرگزاری هاست و بدیهی است دسترسی به پرونده ما را با واقعیت های دیگری که پشت پرده رخ داده است آشنا می کند و چون این امکان به دلیل امنیتی بودن پرونده حتی بر وکلای دادگستری شاغل در داخل ایران میسور نیست، می توان از روح کیفرخواست و اظهارات متهم در پرونده و دفاعیات وکیل ایشان و انطباق آنها با قانون کنونی جمهوری اسلامی، به واقعیت هایی دست یافت.
در زیر به قسمت هایی از کیفرخواست، اظهارات متهم، دفاعیات وکیل مدافع متهم و انگیزه جرم، نحوه بازداشت متهم اشاره نموده و سپس به بررسی قانونی موضوع می پردازم.
۱- قسمتی از کیفرخواست؛
کیفرخواست صادر شده علیه امیر حکمتی متکی به گزارش مدیرکل حقوقی قضایی معاونت جاسوسی وزارت اطلاعات است. در کیفرخواست که بدون استدلال های حقوقی و قانونی صادر شده و جنبه سیاسی – امنیتی دارد؛ آمده است: حکمتی با هدف نفوذ اطلاعاتی به سیستم اطلاعاتی کشور وارد ایران شده و با بررسی دقیقتر مشخص شد که هدف وی متهم سازی ایران به دست داشتن در تروریسم است. در این کیفرخواست همچنین آمده است که متهم از ماه می 2009 میلادی توسط سازمان جاسوسی آمریکا CIA استخدام شده و مأموریتهایی را برای جاسوسی در ایران داشته است. در این کیفرخواست با اشاره به اعزام حکمتی به پادگان بگرام افغانستان و دسترسی وی به اسناد سری و سپس اخذ مأموریت برای حضور در ایران و سپس مراجعه به وزارت اطلاعات و برقراری رابطه با کارشناسان این وزارت به عنوان مراحل انجام مأموریت متهم ، آمده است. اقرار صریح و مقرون به واقع متهم، ارتباط با سازمان سیا و اقدام علیه امنیت کشور بوده و انگیزههای همکاری با سیا محرز است؛ از این رو تقاضای اشد مجازات برای متهم امیر حکمتی شده است.
توضیح: در کیفرخواست خوانده شده عنوان مجرمانه و ماده قانونی به صورت منجز مشخص نیست. اما ادعاهای مطرح شده، حکایت از استناد دادستان به مواد ۵۰۲ و ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی دارد و علت اصلی عدم ذکر مواد قانونی به دلیل آن است که صغری و کبری موضوعات و مسایل بیان شده تحت الشعاع مواد قانونی قرار گرفته و ذهن ها به موضوعات انحرافی جلب گردد.
۲- دفاعیات امیر حکمتی:
پس از اینکه کیفرخواست توسط نماینده دادستان خوانده شد، آقای امیر حکمتی ۲۸ ساله در دفاع از خود گفت: سال 2001 برای تأمین هزینههای دانشگاه وارد ارتش آمریکا شدم و قصدداشتم چندسال سربازی کنم تا هزینههای دانشگاهم فراهم شود چراکه پدرم نمیتوانست هزینههای دانشگاهم را پرداخت کند. من ۴سال سرباز بودم و ۹ ماه در عراق حضور داشتم. بعداز سربازی در یک سازمان پژوهشی برای وزارت دفاع آمریکا استخدام شدم که کارم ترجمه و پژوهش فرهنگ و زبان عربی بود. بعداز آن برای یک شرکت به منظور آموزش زبان و فرهنگ عربی و اسلامی استخدام شدم. من به سربازان آمریکایی یاد میدادم که چطور با مردم عرب رفتار کنند ضمن اینکه یکسری تاکتیکهای سربازی را نیز به آنها آموزش میدادم. سال 2009 مصاحبهای با سازمان جاسوسی آمریکا CIA داشتم؛ بعداز این مصاحبه به من زنگ زدند و گفتند که میخواهیم رزومه شما را ببینیم؛ بعد از ارائه رزومه و چند مصاحبه دیگر با من تماس گرفتند و من برای همکاری با DAE درنظر گرفته شدم که در این شرکت ۵ماه آموزش اطلاعاتی داشتم و پس از آن به عراق رفتم و ۹ ماه آنجا بودم؛ در این مدت کارم این بود که نحوه رفتار با سربازان عراقی را به سربازان آمریکایی یاد میدادم. بعداز عراق به مدت دو سه ماه در پادگان بادران افغانستان به عنوان تحلیلگر اطلاعات مشغول شدم. به من گفتند یکسری اطلاعات را به ایران ببر و به وزارت اطلاعات بده و پول هم بگیر. این اطلاعات البته اطلاعات درستی بود. من هم فکر کردم که هیچ ضرری به ایران از این ناحیه وارد نمیشود و من نیز قصد نداشتم که ضرر بزنم. من فریب خوردم و قصد خودم این بود که در ایران زندگی کنم و به آمریکا برنگردم.
قاضی صلواتی از متهم پرسید: میزان حقوق دریافتی شما از ارتش آمریکا چقدر بود؟ متهم گفت: مبلغ دوهزار دلار در ماه
حکمتی ادامه داد: در واشنگتن در مصاحبهای که با مأمور CIA داشتم به بنده آموزش دادند که از کجا و چگونه وارد ایران شوم و چه اطلاعاتی بدهم و چگونه فعالیت کنم.
قاضی صلواتی به متهم گفت که به شما نقشه وزارت اطلاعات و خیابانهای اطراف آن و همچنین نحوه برخورد با کارشناسان وزارت اطلاعات را نیز آموزش داده بودند که حکمتی پاسخ داد: به من نقشه ای که گفتید را نشان داده بودند و گفته بودند که از دبی با هواپیما به ایران بیایم و اطلاعاتی که داده بودند را به مأموران وزارت اطلاعات ایران تحویل دهم.
قاضی صلواتی به متهم گفت که به شما نقشه وزارت اطلاعات و خیابانهای اطراف آن و همچنین نحوه برخورد با کارشناسان وزارت اطلاعات را نیز آموزش داده بودند که حکمتی پاسخ داد: به من نقشه ای که گفتید را نشان داده بودند و گفته بودند که از دبی با هواپیما به ایران بیایم و اطلاعاتی که داده بودند را به مأموران وزارت اطلاعات ایران تحویل دهم.
توضیح: این سوال کاملا تلقینی بوده و نشان می دهد متهم سوالاتی که از پیش تنظیم شده است را بنا به نظر کارشناس ضد جاسوسی پاسخ می دهد!
حکمتی د رپاسخ به سؤال قاضی صلواتی مبنی بر مدت حضورش در بگرام افغانستان ، مدت زمان دو ماه حدواسط ژوئن 2001 تا آگوست 2001 را میزان اقامتش در بگرام افغانستان ذکر کرد و در پاسخ به این سؤال که در بگرام چه میکردی؟ گفت: من تحلیلگر اطلاعات بودم و تخصصم طالبان بود. بیشتر گزارش میخواندم و مینوشتم و خودم نیز به گزارشهای جاسوسی درباره ایران دسترسی داشتم.
متهم در پاسخ به این سؤال که آیا شما به اطلاعات محرمانه درباره ایران دسترسی داشتید، با تأیید این موضوع گفت: از طریق سیستم محرمانهای که وجود دارد میتوانستم درباره تمام کشورهای دنیا گزارشهای سری را بخوانم. یکی از منابع این سیستم سازمان CIA بود همچنین از طریق منبع NSA شماره تلفنهایی که شنود میشوند را میتوانستم مکالماتشان را بخوانم؛ بیشتر از منبع NSA و CIA گزارشات را میخواندم و یادداشت میکردم و بخشی از آنها را به ایران آوردم.
حکمتی همچنین گفت: قبل از استخدام در سازمان CIA سه مصاحبه داشتم که اولین آنها با آقای مارک بود که درباره شخصیتم و علاقهام به کار اطلاعاتی پرسید؛ مصاحبه دومم در واشنگتن بود که به دروغ سنج نیز متصل شدم و از نظر روانی من را آزمایش کردند؛ مصاحبه سومم نیز در واشنگتن بود که درباره کار در CIA و حقوق و بیمه و مزایای کارمندان آن با من صحبت شد.
متهم همچنین در پاسخ به سؤال قاضی صلواتی مبنی بر اینکه طبق گزارشات و اسناد شما با شرکت پژوهشی اطلاعاتی کوبیک CUBIC از سال 2008 تا 2010 همکاری داشته و سالانه 85هزار دلار دریافت کردهای، گفت: شرکت کوبیک یک شرکت خصوصی دفاعی است. من کارم در این شرکت معلمی آموزشی برای سربازان آمریکایی بود که خود این سربازان مربی سربازان عراقی و افغانی میشدند. مسئولیت من این بود که از نظر فرهنگی و زبانی به آنها آموزش دهم که چطور با سربازان عراقی و افغانی ارتباط برقرار کنم.
قاضی صلواتی به متهم گفت که شما در شرکت بای سیستم(BAESYSTEMS) انگلیسی نیز دوره ۵ماهه آموزشی طی کردی؛ حکمتی جواب داد: من ۵ ماه دوره آموزشی در شعبه آمریکایی این شرکت داشتم. کسی که تجربهای در تحلیلگری اطلاعات ندارد این دره را می گذراند و من نیز در این دوره یاد گرفتام که چگونه با سیستمهای محرمانه کار کنم و چگونه گزارش بنویسم و تخلیه اطلاعاتی کنم.
حکمتی در پاسخ به این سؤال که در این شرکت چه آموزش هایی در رابطه با ایران به شما داده شد گفت: درباره ایران هیچ آموزشی در این شرکت نداشتم و فقط یک دوره تحلیلگری گذراندم؛ بعد از اتمام این دوره آموزشی ۹ ماه به عراق رفتم و در آنجا کارم تحلیلگری و مصاحبه با سربازان عراقی بود.
متهم همچنین در پاسخ به این گفته قاضی صلواتی که شما به دستور CIA در شرکت X3 که در ساخت تجهیزات نظامی فعالیت دارد استخدام شدی، گفت: این شرکت یک شرکت خصوصی دفاعی است که با نیروهای آمریکایی در افغانستان قرارداد دارد و خدمات اطلاعاتی به آنها ارائه میدهد و من نیز به عنوان تحلیلگر در این شرکت استخدام شدم.
حکمتی در پاسخ به این سؤال که از چه زمان مأموریت ایران به شما داده شد گفت: وقتی از عراق برگشتم از CIA با من تماس گرفتند و گفتند که به هتلی در واشنگتن میرود تا با آنها ملاقاتی داشته باشم؛ در این هتل بامأموران CIA سه روز جلسه داشتم و هر جلسه چندین ساعت طول کشید. آنها به من گفتند که میخواهیم شما بروی در بگرام اطلاعات جمع کنی و سپس به ایران رفته و آنها را به وزارت اطلاعات بدهی و پول هم بگیری و وقتی برگشتی بیشتر توضیح میدهیم و مأموریت دیگری میسپاریم.
۴- انگیزه متهم
وقتی قاضی صلواتی پرسید انگیزه شما از این مأموریت و اقدام علیه مملکت خودت چه بود؟ حکمتی پاسخ داد: من نمیخواستم کاری علیه ایران انجام میدهم؛ من نیاز به کار داشتم؛ آنها به من گفتند برو اطلاعات بده و من هم دیدم این چیزی نیست که به ایران ضرر بزند ضمن اینکه پول هم میگیرم. البته قصدم این بود که در ایران ادامه زندگی بدهم و به آمریکا برنگردم چرا که من ایران را دوست دارم. اگر به من میگفتند مثلا برو و یک نفر را در ایران ترور کن هیچ وقت این کار را نمیکردم. حکمتی در پاسخ به این سؤال که در قبال این مأموریت چقدر پول به شما پیشنهاد شد گفت: 500 هزار دلار به من پیشنهاد کردند اما گفتند این پول را موقع برگشتن به من میدهند. متهم در پاسخ به سوال قاضی صلواتی مبنی بر اینکه در قبال اطلاعات چقدر از مأموران وزارت اطلاعات پول درخواست کرده بودی؟ گفت: من اول نصف مدارک را دادم و گفتم پول نمیخواهم. اگر راضی بودید بقیه را هم میدهم و ۵۰۰هزار دلار میگیرم اما اگر هم پولی به من نمیدادند مشکلی نبود چرا که هدفم نبود. خودم قصدم این بود که پول در ایران بماند و خودم هم در ایران بمانم و برنگردم.
متهم در پاسخ به این گفته قاضی صلواتی مبنی بر اینکه اگر دستگیر نمیشدی همه مراحل مأموریتت را انجام میدادی؛ گفت: اگر دستگیر نمیشدم یک پولی میگرفتم و در ایران زندگی میکردم.
۵- سووالات غیر قانونی و القایی قاضی صلواتی
امیر حکمتی در پاسخ به این سؤال قاضی صلواتی مبنی بر اینکه آیا قرار بود در ازای پولی که از وزارت اطلاعات دریافت میکنی مدرکی هم بگیری تا پس از آن هیئت حاکمه آمریکا از این مدارک علیه ایران استفاده و جو سنگینی علیه کشورمان راه بیندازند و ایران را به ارتباط با تروریسم متهم کنند گفت: قرار بود در ازای این کارم صورتحسابی از وزارت اطلاعات دریافت کنم.
اگر دقت نمایید ملاحظه خواهید فرمود که بسیاری از سوالاتی که از متهم پرسیده می شود تلقینی است…
۶- نحوه بازداشت امیر حکمتی
حکمتی در پاسخ به این سؤال که چند جلسه با مأموران وزارت اطلاعات داشتی گفت: سه جلسه با مأموران وزارت اطلاعات برقرار کردم در اولین جلسه یکسری اطلاعات دادم؛ در جلسه دوم از من یکسری سؤال پرسیدند که از کجا آمدهام و چه کسی هستم و من گفتم که رزومه ارائه کنم. در جلسه سوم به من گفتند رزومه خود را بنویس و امضا بده و پس از اینکه امضا دادم از آنجا که متوجه مأموریت من شده بودند گفتند یا صادقانه با ما همکاری کن یا می فرستیمت زندان.
حکمتی برخلاف اطلاعیه هایی که از سوی وزارت اطلاعات صادر شده بود، با شناسایی ماموران و از طریق تجسس های پلیسی و امنیتی و قضایی بازداشت نشده بود و ایشان شخصا خود را در معرض خطر و همکاری با جمهوری اسلامی قرار داده بودند.
۷- دفاع وکیل مدافع
اینکه وکیل مدافع امیر حکمتی را خودش انتخاب کرده است یا اینکه وکیل دولتی است، مشخص نیست. اما دفاع ایشان از موکلشان نشان می دهد که وکیل وابستگی خاصی به حکومت داشته و در کنار اینکه از موکلشان دفاع ناشیانه و برخلاف اخلاق حرفه ای می کرده است، منافع حکومت و به صورت خاص وزارت اطلاعات را هم به خوبی تامین کرده است، ایشان در دفاعیات خود می گویند: شنیده دارم که شیطان دشمن قسم خوردهای است برای اغوای انسان و در محضر رب العالمین قسم خورده به عزت و جلالش که همه را فریب میدهد مگر عدهای خاص که مخلص هستند و الا هیچ انسانی از وسوسههای شیطان نمیتواند دوری کند. امام خمینی (ره) در یک کلام زیبا ، ظریف و بیبدیل گفتند که آمریکا شیطان بزرگ است. آمریکا ، این روباه مکار و این عقرب جرار، فریب میدهد و موکل من هم میگوید که فریب خوردهام. الان هم جایی نیست که بخواهد حقایق را کتمان کند؛ اینجا محضر دادگاه عدل اسلامی است و همه چیز بر مبنای موازین قانونی و اصول است. امثال موکل من را آمریکایی ها به دام می اندازند اما وقتی پرنده تیزپرواز هزارچشم هزار گوش مستور و پوشیده از انظار را مأموران ما ، جوانان ما و چشم و گوش های ما صید میکنند آمریکا در تلاش برای چه چیزی است؟ جایی که عقاب پر بریزد، از پشه لاغری چه خیزد؟ موکل من چطور میتوانسته در سیستمی نفوذ کند که هیچ احدی راه به آنجا ندارد. میکده حمام نیست، سرزده وارد نشو.
این جملات بیش از هر چیز به مثابه کیفرخواست علیه متهم می متند تا دفاع از یک موکلی که هیچ پشت و پناهی به غیر از وکیل ندارد و حال تصور کنید وکیلی را که کار دادستان را می کند و به جای لایحه دفاعیه، کیفرخواست می نویسد و می خواند. این گونه اعمال بدترین نوع خیانت به موکل است.
آقای وکیل در ادامه برای اینکه نشان دهد نقش وکیل را هم ایفا کرده است می گوید: در گزارش وزارت اطلاعات میگوید حکمتی جاسوسی آمریکاست که با قصد نفوذ در سیستم اطلاعاتی کشور و با هدایت مستقیم CIA وارد ایران شده است. در بحث اقرار قابلیت تجزیه وجود ندارد نمیشود آنچه به نفع متهم است را رها کنیم و آنجا که علیه اش است را بچسبیم. متهم میگوید اصل مأموریتش نفوذ در سیستم اطلاعاتی ایران و تبدیل شدن به منبع اطلاعاتی CIA بوده و انگیزهاش این بوده که پول بگیرد تا بتواند زندگی کند.
آقای وکیل در ادامه برای اینکه نشان دهد نقش وکیل را هم ایفا کرده است می گوید: در گزارش وزارت اطلاعات میگوید حکمتی جاسوسی آمریکاست که با قصد نفوذ در سیستم اطلاعاتی کشور و با هدایت مستقیم CIA وارد ایران شده است. در بحث اقرار قابلیت تجزیه وجود ندارد نمیشود آنچه به نفع متهم است را رها کنیم و آنجا که علیه اش است را بچسبیم. متهم میگوید اصل مأموریتش نفوذ در سیستم اطلاعاتی ایران و تبدیل شدن به منبع اطلاعاتی CIA بوده و انگیزهاش این بوده که پول بگیرد تا بتواند زندگی کند.
صمدی با طرح این پرسش که آیا قصد جرم ، جرم است؟ گفت: اگر تهیه مقدماتی انجام داد برای اینکه موصله متصله به ارکان جرم باشد، آیا میتواند جرم تلقی شود؟ خیلی ها خیلی قصد میکنند اما در اینجا قصد ایشان برای نفوذ در وزارت اطلاعات، جرم محال است؛
او تنها چند جمله برای دفاع از موکلش می گوید و باز در ادامه کیفرخواست خود می گوید< مگر میشود در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران که مأموران زبده و کارشناسان ورزیده دارد نفوذ کرد؟ وزارت اطلاعات ایران هزاران فیلتر دارد وگرنه با این سیستمهای متخاصم در جهان اساس کشور بر باد میرفت. در هرکجا جنبدهای علیه نظام جمهوری اسلامی وجود دارد و توطئه میکند توسط سربازان و جان برکفان خوشنام پوشیده مرام بسیار خوش مرام کشف میشود. لذا آیا میتوان در چنین سیستمی نفوذ کرد؟
و باز از موکل دفاع می کند و می گوید: لذا اینجا فقط صرف قصد جرم مطرح است و ارتکاب این جرم به نظر من جرم محال است. آموزش هایی که موکلم دیده نیز جرم نیست؛ آیا میتوان آموزش دیدن برای جرم را جرم تلقی کرد؟ موکل من غافل از این بوده که از بدو ورود تحت نظر بوده و شناسایی شده بود. طبق تبصره یک ماده ۲۴۱ مجرد قصد ارتکاب جرم و عملیات اقدام که فقط مقدمه جرم است و ارتباط مستیم با وقوع جرم نداشته جرم نیست. وقتی هنوز نفوذ نشده و قط با کارشناسان حرف زده شده این شروع جرم نیست. وی با بیان اینکه آمریکایی ها موکل من را فریب دادهاند و خود او را قربانی و نابود کردهاند اظهار داشت: موکلم ده ها بار گفته فریب خوردهام و اظهار ندامت و توبه کرده و ماده قانونی 508 هیچگونه تطابق و تناسبی با اعمال موکلم ندارد.
وکیل محترم چنان ترس و واهمه از دستگاه امنیتی دارد که جرات دفاع از موکل خود را ندارد. او با ترس و لرز دفاع می کند و نمی داند چه بگوید و چه کند که به مامورین امنیت و قاضی برنخورد که اگر چنان شد احتمال بازداشت خودش نیز وجود دارد!
۸- حاشیه دادگاه
تقریبا در تمام خبرگزاری ها بدون تغییر خاصی گزارش واحدی از دادگاه منتشر شده است و جالب اینکه در انتهای گزارش آمده است: قاضی صلوتی در انتهای این دادگاه گفت: برخود لازم میدانم که از زحمات و تیزهوشیهای سربازان گمنام امام زمان بویژه معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات تشکر کنم. همانطور که مرقوم نمودم و دلایل و شواهد نشان می دهد ماموران وزارت اطلاعات کوچکترین تلاشی برای تجسس از متهم پیش از اینکه ایشان خود را معرفی و رزومه خود را ارایه دهند نکرده بودند و بنابریان نیازی هم به تشکر و سپاس و… نبود.
گفتنی است، در پایان این دادگاه، وکیل مدافع متهم از قاضی صلواتی به دلیل آزادی کامل در دادگاه برای ایراد دفاعیات تشکر و همچنین امیر میرزایی حکمتی نیز از دفاعایت وکیل ابراز رضایت کرد.
متهم بی چاره در اصل نمی داند که در دامی ناخواسته گیر افتاده و بی گناه است و برای خلاصی از این وضعیت حاضر است، ناخواسته ابراز رضایت کند.
ج- بررسی حقوقی محاکمه و حواشی آن
۱- در روزهای گذشته به صورت گسترده ای رسانه های حکومتی به انعکاس این خبر پرداختند. اعلام شد که سربازان گمنام امام زمان با تیزهوشی و دقت یک جاسوس آمریکایی را که برای جاسوسی به ایران آمده بود را بازداشت کردند. غافل از اینکه همانطور که مرقوم گردید و حال تاکید می شود؛ امیر حکمتی که جوانی بیست و هشت ساله است، خود برای اینکه اطلاعاتی را به وزارت اطلاعات بدهد، وارد این ماجرا شده و نه تنها قصدش جاسوسی برای آمریکا نبوده است بلکه می خواسته اطلاعاتی از محل خدمت خود به وزارت اطلاعات ایران بدهد و در قبالش مبلغی وجه دریافت کند. او در وضعیت مالی خوبی نبوده و گمان می کرده که می تواند از فرصتی که برایش پیش آمده و در ایران است استفاده کند و اطلاعاتی را در قبال تحصیل مبلغی واگذار کند. به همین دلیل سه بار با ماموران وزارت اطلاعات ملاقات نموده و مامورین برای تخلیه اطلاعات بیش تر او را بازداشت نموده و مدت یکصد روز در سلول انفرادی و تحت شکنجه قرار داده و در نهایت هم از این جوان سو استفاده کرده و استفاده ابزاری در سطح بین الملل می نماید هر چند این سرباز و کارمند آمریکایی هیچ اطلاعات محرمانه ای هم نداشته است که ارایه دهد والا حتما کمیته ضد جاسوسی برای رسوایی آمریکا هم شده از آن استفاده می کرد.
۲- در کیفرخواست تنظیم شده، دو عنوان مجرمانه مطرح شده است که هیچ کدام از عناوین یاد شده با آنچه در شکل و محتوای رسیدگی قضایی به پرونده، با وجود فشارهایی که بر متهم وارد شده است مطابقت نمی کند و البته جای تعجب است که چرا باید این جوان مورد عفو و رحمت قرار گیرد در حالی که مرتکب هیچ جرمی نشده است.
ماده ۵۰۲ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: هر کس به نفع یک دولت بیگانه و به ضرر دولت بیگانه دیگر در قلمرو ایران مرتکب یکی از جرایم جاسوسی شود به یک تا پنج سال حبس محکوم خواهد شد.
توضیح اینکه: جرم جاسوسی یک جرم سازمان یافته و فراملی است که هر کس مرتکب این جرم شود، اطلاعات مهم، حساس و حیاطی یک کشور در زمینه های امنیتی، نظامی و سیاسی از طریق یک نظام سازمان یافته و با استفاده از نیروی انسانی در اختیار یک کشور یا کشورهای دیگر قرار می گیرد، به عبارت دیگر اگر فردی به کشورش طبق آنچه مرقوم گردید خیانت کند، جاسوس به حساب می آید. جاسوسی دارای مصادیق احصا شده در قوانین جمهوری اسلامی است از جمله؛ مطلع کردن اشخاص فاقد صلاحیت از اسرار، ورود به اماکن ممنوعه جهت کسب اطلاعات، جمع آوری اطلاعات، بی مبالاتی در حفظ اطلاعات طبقه بندی شده از مصادیق جاسوسی است.
امیر حکمتی از بدو دستگیری تا زمان محاکمه اعلام و اظهار کرده است که قصد داشته اطلاعاتی را به دولت ایران دهد و قصد کسب اطلاع و جمع آوری اطلاعات نداشته است. مضاف به اینکه قید صدمه به امنیت ملی در این ماده قانونی حکایت از آن دارد که چنانچه صدمه به امنیت ملی احراز نگردد، این جرم نیز تحقق نخواهد یافت. نه در کیفرخواست تنظیمی و نه در اظهارات متهم، نشانی از ورود صدمه به کشور وجود ندارد و مهم اینکه امیر حکمتی در اصل می خواسته که به نفع کشور عملی را انجام دهد نه به زیان کشور جمهوری اسلامی. بنابراین از این لحاظ به هیچ عنوان نمی توانیم عنوان جاسوسی را به این جوان منتسب نماییم چرا که نه عنصر مادی جرم و نه عنصر معنوی جرم جاسوسی در خصوص پرونده امیر حکمتی وجود ندارد.
ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: هر کس یا گروهی با دول متخاصم به هر نحوی علیه جمهوری اسلامی ایران همکاری نماید، در صورتی که محارب شناخته نشود به یک تا ده سال حبس محکوم می گردد.
در این خصوص لازم به ذکر است:
اولا- اولا تعجب می کنم از وکیل مدافع آقای امیر حکمتی که برخلاف نظر قضات دادگاه تجدیدنظر استان تهران، به زیان موکل خود آمریکا را در دادگاه دولتی متخاصم معرفی می کند و قسمت عمده دفاعیات خود را به موضوعات بی ربط اختصاص می دهد و می گوید: شنیده دارم که شیطان دشمن قسم خوردهای است برای اغوای انسان و در محضر رب العالمین قسم خورده به عزت و جلالش که همه را فریب میدهد مگر عدهای خاص که مخلص هستند و الا هیچ انسانی از وسوسههای شیطان نمیتواند دوری کند. امام خمینی (ره) در یک کلام زیبا ، ظریف و بیبدیل گفتند که آمریکا شیطان بزرگ است. آمریکا ، این روباه مکار و این عقرب جرار، فریب میدهد و موکل من هم میگوید که فریب خوردهام. الان هم جایی نیست که بخواهد حقایق را کتمان کند؛ اینجا محضر دادگاه عدل اسلامی است و همه چیز بر مبنای موازین قانونی و اصول است. امثال موکل من را آمریکایی ها به دام می اندازند اما وقتی پرنده تیزپرواز هزارچشم هزار گوش مستور و پوشیده از انظار را مأموران ما ، جوانان ما و چشم و گوش های ما صید میکنند آمریکا در تلاش برای چه چیزی است؟ جایی که عقاب پر بریزد، از پشه لاغری چه خیزد؟
بیان اینگونه موارد و تجزیه و تحلیل کینه جویانه از یک کشور زمانی که به نفع موکل نباشد، نیاز به بیانش در دادگاه نیست. اگر به یاد داشته باشید در پرونده رکسانا صابری دو عنوان مجرمانه امنیتی و جاسوسی به وی منتسب شد. آقای صالح نیک بخت به عنوان وکیل رکسانا دلایل بسیاری قوی در رد اتهام موکلشان ارایه داده و اثبات نمودند که دولت امریکا دولت متخاصم نیست. ایشان در مورد دفاعیات ارائه شده در دادگاه تجدید نظر به دویچهوله گفتند: « اعلام کردم که اولا هیچ دلیلی وجود ندارد که خانم صابری با دولت آمریکا همکاری کرده باشد. دوما در حکم اولیه، دولت آمریکا متخاصم معرفی شده، اما چنین چیزی در عرف بینالملل وجود ندارد. در دادگاه گفتم که آقایان عباس عبدی و حسین قاضیان هم در پروندهی موسوم به "نظرسنجی"، به اتهام همکاری با دولت متخاصم محکوم شده بودند، اما از طرف دیوانعالی کشور حکم آنها نقض شد. هم رونوشت حکم آنها را ارائه کردم و هم رونوشت نامهی وزارت خارجه را که اعلام شده بود به هیچ وجه ایران با هیچ کشوری در حالت مخاصمه نیست. وزارت خارجه هم این را دوباره تایید کرد که ایران و آمریکا دو دولت متخاصم به معنای متعارف در حقوق بینالملل نیستند. زیرا دولت متخاصم به دولتهایی گفته می شوند که یا در حال جنگ، یا در مرحلهی توقف جنگ باشند.» حال این سووال مطرح می گردد که آیا وکیل به جای این همه گفتار به زیان موکل خود نمی توانست به پرونده های یاد شده به نفع موکلش استناد کرده و دفاعی در خور یک وکیل مدافع نماید؟
ثانیا- حتی اگر فرض را هم بر متخاصم بودن دولت امریکا بگیریم که نیست، بر اساس ماده قانونی فوق متهم می بایست علیه دولت جمهوری اسلامی ایران یا دولت متخاصم همکاری کند در حالی که در این پرونده، امیر حکمتی به نفع دولت جمهوی اسلامی ایران همکاری کرده است نه علیه این دولت! دولت جمهوری اسلامی به جای آنکه این فرد را بازداشت و محاکمه کند می بایست به او پاداش هم بدهد که اطلاعاتی از ارتش امریکا و موضوعات امنیتی امریکا در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار داده است. امیر حکمتی زمانی مستحق مجازات می گردد که علیه جمهوری اسلامی با دولت متخاصم همکاری کند، در حالی که محرز و مسلم است، نه هنگامی که در خارج از کشور بود علیه جمهوری اسلامی اقدامی نموده است و نه زمانی که داخل بود دست به چنین عمل مجرمانه ای زده است. پرونده امیر حکمتی روشن و واضح است و انتشار محاکمه ایشان جای هیچ تردیدی برای بی گناهی وی نمی گذارد.
ثالثا- ملاحظه می نمایید که آقای امیر حکمتی مرتکب هیچ جرمی نشده و بی گناه است، صرف نظر از این موضوع با توجه به اینکه ایشان متهم به محاربه نشده اند و تنها به اتهام اقدام علیه امنیت کشو و جاسوسی بازداشت هستند می بایست برای وی قرار تامین کیفری مناسبی صادر گردد که بتوانند تا تصمیم دادگاه خارج از زندان باشند. نه اینکه ایشان را با قرار بازداشت موقت در بازداشت نگه داشته و او را تحت شکنجه قرار دهند.
۳- هدف اصلی از بازداشت و محاکمه امیر حکمتی، صرفا سو استفاده سیاسی بوده است چرا که از لحاظ حقوقی و قانونی امیر حکمت بر اساس آنچه مرقوم گردید حتی اگر تمام مطالبی که ایشان عنوان کردند صحت داشته باشد، عنوان مجرمانه ای برای عملکرد ایشان که به نفع دولت ایران کار کرده است نمی توان یافت. اینکه گفته می شود اگر ایشان به امریکا بر می گشت قصد جو سازی به زیان ایران را داشته است و می خواسته جمهوری اسلامی را تروریست معرفی کند. نیز اظهاری بی پایه و اساس است چرا که در مواد قانونی یاد شده، نتیجه مجرمانه شرط تحقق جرم است و نمی توان با احتمال، حکم به محکومیت یک فرد داد. اینگونه اظهارنظر ها از مقام قضایی که واقف می بایست واقف و مسلط به قانون باشد بعید و بلکه بچه گانه است.
به هر تقدیر آقای امیر حکمتی در حال حاضر همچون بسیاری از بازداشت شدگان دیگر در بازداشتگاه امنیتی زندان اوین هستند و امیدوارم که روزی دادگاههای ایران منافع افراد دیگر را فدای عدالت نکرده و به نوعی مبادرت به صدور رای و محکومیت افراد کنند که مستند به دلایل محکمه پسند و قانونی باشد نه متکی به سفارش و منافع سیاسی….
————————————–
این متن به صورت مستقیم و بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است.
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، ۵۰۰ کارگر مجتمع کشت و صنعت روغن نباتی ماهیدشت کرمانشاه (نازگل)( با لغو قرارداد از کار بیکار شدهاند. این در حالی است که بنا به گزارشها، روند بیکاریها در این استان از آذرماه شروع شده است..
به گزارش کرمانشاه پست، کارگران بیکار شده در گفتوگویی ضمن اعتراض به اوضاع بحرانی شغلیشان خواستار رسیدگی فوری به وضعیت کاری خود شدند. آنها نسبت به قراردادهای کاری و نبود امنیت شغلی خود ابراز نگرانی کردند.
یکی از کارگران اظهار داشت: «بیکار شدیم. سفرهمان خالی شد. نمیدانیم با دست خالی به فکر اجارههای آخر ماه باشیم یا دفترچههای قسط؟ این است امنیت شغلی ما؟ لبخند فرزندانمان جای خود دارد.»
کارگر دیگری گفت: «قرادادها ضمانت فردای ما را نمیکند. اختیار با کارفرماست. هر وقت اراده کند بیکار میشویم.»
وی ادامه داد: «چه کسی پاسخگوی ماههای آینده کاگران کارخانهای است که بیشترشان سوابقی بالای ۵ سال دارند؟»
گزارشهای رسیده از تجمع و حضور کارگران در اداره کار استان در روزهای گذشته خبر میدهد.
محمد قنبری مدیر اداری و پرسنلی نازگل با تایید لغو قرارداد ۵۰۰ نفر از کارگران اعلام کرد: «هر چند کارخانه تعطیل نشده و کارگری هم اخراج نگردیده اما بعلت عدم تامین مواد اولیه بهدلیل شرایط بینالمللی علیه کشورمان فعلن قادر به ادامه راه نیستیم و قراداد کارگران را لغو کردهایم. هرچند در حال رایزنی با مقامات برای حل مشکل هستیم. وی افزود اگر مشکلات مرتفع شود کارگران به کار بازخواهند گشت. قنبری زمان مشخصی را برای بازگشت کارگران اعلام نکرد.»
در حالی که مدیر اداری نازگل در پاسخ به اعتراض کارگران زمان قرادادها را با توجه به تبصره ۱ ماده ۷ قانون کار از اختیارات کارفرما دانست؛ داوود یاوری معاونت روابط کار اداره کار و امور اجتماعی اما با رد این گفته تصریح کرد: «مدت قرارداد به موافقت طرفین بستگی دارد. یاوری همچنین از رسیدگی به پرونده کارگران بیکار شده نازگل در آن اداره خبر داد و گفت: فعلن ۴۰۰ نفر از کارگران فرمهای بیمه بیکاری را تکمیل تا از مزایای این قانون بهرهمند شوند. مطابق قانون یادشده پرداخت تا حداکثر ۱۸ ماه مستمری ماهانه برابر مقررات قانون کار قابل پرداخت است.»
از سوی دیگر محسن رستمی رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان در گفتوگویی با تایید سخنان مدیر اداری نازگل عدم واردات مواد اولیه بدلیل شرایط بینالمللی حاکم بر کشور را علت اصلی تعلیق فعالیت روغن نباتی نازگل میداند.
همچنین خبرهایی مبنی بر عدم گشایش ارزی از سوی بانک مرکزی و بالارفتن هزینه تولید و مالیات نیز از عوامل تعلیق فعالیت نازگل و بیکاری کارگران تایید شده است.
مجتمع کشت و صنعت روغن نباتی ماهیدشت پیشتر با ۷۴۰ پرسنل در منطقه دشت ماهیدشت فعالیت میکرده است.
محمد ایرانی
کارگران ایرانی که اگر کارکنان مزد بگیر نیز به آنها اضافه گردند با خانوادههایشان بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، اما همواره نه به عنوان بخش زحمتکش جامعه، بلکه همچون نیروی سیاهی لشگر مورد سو استفاده جناحی قرار میگیرند. اگر منابع طبیعی یک کشور به همه افراد کشور و بطور مساوی تعلق دارد، چرا حتی حقوق کارکرد کارگران طوری تعیین نمیگردد که کفاف زندگیشان را بدهد، چنانچه این روزها به دلیل تبلیغات انتخاباتی از دهان بعضی از مسولان رژیم نیز درمیآید که ۷۰ درصد کارگران زیر خط فقر گذران میکنند. قانون کاری که در زمان سلطنت سابق حق داشتن سندیکای مستقل و اعتصاب را از کارگران دریغ میکرد، توسط مسولان نظام اسلامی مدام در حال تغییر به زیان کارگران است، در حالیکه مسولان دولتی چه شاه سابق و چه ۲ ولایت نافقیه در ۳۳ سال گذشته، قوانین کارگری بینالمللی و اصول حقوق بشر را امضا کردهاند. اگر بحث بر سر انتخابات و یا جنگ است، کارگران همچون نیروهای چند میلیونی باید که برای حفظ نظام در آنها شرکت کنند، در حالیکه برای تنظیم و یا اصلاح قانون کار نیازی به شرکت نمایندگان کارگری نیست! کارگران نه از سهیم شدن در سهام و سود کارخانهها در سلطنت قبلی بهرهای بردند و نه از عدالت اسلامی این رژیم که قراردادهای موقت و سفید امضا و سایر قوانین ضد کارگری را به کارگران تحمیل و به قانون کار افزودند..
کارگران اتوبوسرانی شرکت واحد تهران و حومه که پس از سالها تحمل انجمنهای زرد کارفرمایی و دولتی، سختی کار را را تحمل کرده و طی روزهای بیاد ماندنی نمایندگان مستقل و زحمتکش خود را انتخاب کردند، توانستند در مدت کوتاهی ثمره تفاوت این نمایندگان را با منتخبین وابسته دولتی درک کرده و به یکسری از خواستههای خود برسند. مسولان امنیتی و سپاهی که از دامنه کار در جنبش کارگری واهمه داشتند، دست بکار شده و نتیجه اخراج، تعلیق، بیکاری، زندان، شکنجه و دربهدری در بیدادگاههای اسلامی را برای این نمایندگان رقم زدند، در حالی که خانوادههای آنها علاوه بر از دست دادن نان آورشان، میبایست اسیر پروندههای عزیزانشان و هزینه سرسام آورش گردند. کارگران نیشکر هفت تپه نیز که برای تحقق درخواستهای صنفی خود، سندیکای مستقلی را ایجاد کردند، با وجودیکه به بخشی از آن خواستهها رسیدند ولی تاوان سنگینی همچون از دست دادن آن نمایندگان دادند که به سرنوشت کارگران اتوبوسرانی گرفتار شدند. سالها پس از غیر قانونی شدن این دو سندیکا از نظر دولت و با وجود جو خفقان و سرکوب، بخشی از بازماندگان نمایندگان و سایر فعالین تلاش دارند که این سندیکاها را زنده نگاه دارند تا کارگران آنها و سایر بخشهای کشور دریابند که سندیکای مستقل مهمترین حربه در مقابل کارفرمایان و دولت برای گرفتن خواسته های صنفی آنهاست.
اخیرن بیانیه مضحکی درآمده مبنی بر اینکه بهمنظور دفاع از حقوق کارگران؛ خانه کارگر در انتخابات مجلس نهم شرکت میکند، تا احتمالن محجوب و کمالی و یا سایر مسولان خانه کارگری و سایر نهادهای وابسته به جناحهای حکومت در مجلس متعلق به خود نشسته و از رانتهای موجود استفاده کنند. این وابستگان حکومت فراموش کردهاند که در ۳۳ سال گذشته تمام تلاششان این بود که قوانین کار را که از ابتدا نیز ضد کارگری بود، بهسود کارفرمایان و دولت و سپاه که امروزه کارفرماهای اصلی هستند، اصلاح کنند. دولتی که با نمایندگان مجمع عالی و سایر نهادها و مسولان اصلاح قانون کاری را که قراردادهای موقت را رسمی نموده، بیمه بیکاری را محدود کرده، حق اخراج را بهعهده کارفرمایان میگذارد و مواردی دیگر تصویب کرده تا موجب گردد قانون کار کشور بعنوان یکی از ضد کارگریترین قانون کار در جهان گردد، در مرحله انتخابات هوادار کارگران گشته است. منتخبین خانه کارگر که اخیرا در مقابله با سایر جناحهای حکومتی و تبلیغات انتخاباتی، سنگ کارگران را بر سینه زده و بهمنظور انتخاب مجدد خود از بعضی از مفاد اصلاح قانون کار انتقاد میکنند، کارگران را به شرکت در انتخابات فرا میخوانند، تا پس از اینکه انتخابات پایان پذیرفت، همین قانون کار را در این مجلس و یا مجلس آینده تصویب کنند. کارگران آگاه باید ترفندهای وابستگان حکومتی را به کارگران نشان دهند که چگونه وعدههای اصلاحات و تغییر زندگی کارگران فریبی بیش نبوده و این حکومت در پی چنین امری نیست و لذا بایستی به تحریم گسترده انتخابات کوشیده و پیگیر مشکلات خود باشند..
اخیرن بیانیه مضحکی درآمده مبنی بر اینکه بهمنظور دفاع از حقوق کارگران؛ خانه کارگر در انتخابات مجلس نهم شرکت میکند، تا احتمالن محجوب و کمالی و یا سایر مسولان خانه کارگری و سایر نهادهای وابسته به جناحهای حکومت در مجلس متعلق به خود نشسته و از رانتهای موجود استفاده کنند.
شعار خانه کارگر در بیانیه پیوست چنین است: خانه کارگر حامی تمام کارگرانی است که دارای شرایط و صلاحیت لازم برای کسب کرسی نمایندگی در مجلس شورای اسلامی هستند تا انشاء الله با حضور آنان زمینه بسط و توسعه عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت در جامعه فراهم گردد. در ۳۳ سال گذشته که این منتخبین وابسته در مجلس حضور داشتند، نتیجه برای کارگران بیکاری، قراردادهای سفید امضا و موقت، عدم دریافت حقوق، عدم امنیت جانی و ایمنی کار، مشکلات بیمه بیکاری و بازنشستگی، حداقل حقوقی که ۱/۳ خط فقر است و موارد دیگر شده است. در حالیکه همین منتخبینی که نگرانند در مجلس آینده حضور نداشته باشند به همراه سایر مسولان دولتی و سپاهی و روحانی و سیاسی وابسته به جناحهای نظام که صاحب کارخانهها، منابع طبیعی و اقتصادی کشور گشتهاند و جنگ تبلیغات انتخاباتی آنها همه بر سر تصاحب آینده منابع کشور و کنترل بر اجتماع و امنیت و حفظ نظام است. آیا این دوستان به ظاهر نماینده کارگر یادشان هست که چگونه به ضرب و شتم نمایندگان اتوبوسرانی پرداخته و تلاش نمودند سندیکاهای مستقل پا نگیرند؟ آیا تابهحال دیده شده که این مسولان خانه کارگر بیانیهای داده باشند که چرا هنوز آقای مددی و نجاتی باید در زندان باشند و چرا آقای شهابی با وجود مشکلات بدنی مورد تایید دکترها باید در زندان بهسر برده و یا به تخت بیمارستان زنجیر شود، آیا برای آزادی آقای شهابی که خود مسبب دستگیریش شده دلی سوزاندهاند و آیاهای دیگری که همه از آنها آگاهی دارند؟ آقای مددی چه آرمانی از کارگران را نمایندگی میکند که در مراسم فوت برادرش نیز نباید حضور داشته باشد و چرا آقای شهابی برای تعیین تکلیف پروندهاش باید سلامتی نداشتهاش را بخطر بیاندازد؟ پس این دفاع از حقوق کارگران و بسط توسعه عدالت اسلامی که در بیانیه ذکر شده، چیست که آنان میخواهند برای محقق شدنش، زحمت کشیده و به مجلس بروند!
کسانی همچون محجوب و کمالی که مسولیت دبیر کلی خانه کارگر و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس و ریاست حزب کار اسلامی را مدیون اصلاح طلبان هستند، حتی از آنها بیشتر کاسه گدایی برای انتخاب شدن در مجلس نهم را در دست گرفتند که روز آخر پس از ناامید شدن از بخشش توسط اصولگرایان تندرو، اعلام کردند که در انتخابات شرکت نمیکنند! مرزهای شرعی و قانونی و خطوط قرمزی که در بیانیه ذکر شده چیست که این وابستگان حکومتی از آن عبور نمیکنند، آیا بخشی از این مرزها حق تشکیل سندیکای مستقل و اعتصاب نیست که تثبیت نظام را به خطر میاندازد؟ آیا رعایت این مرزها جز به مفهوم تصویب همین قوانین ضد کارگری، همین بیکاری، همین اقتصاد از هم گسیخته، همین واردات قاچاقی و تعطیلی واحدهای تولیدی، همین یارانهای که بزودی کم و کمتر شده و حذف خواهد شد، همین عدم پرداخت حقوق، همین کشتار کارگران در معادن و کورهها (۱۸ کشته اخیر در یزد) و سایر کارگاهها براثر نبودن ایمنی کار، همین اصلاحاتی که در بیمه بیکاری قبلی و حذف صندوق بیکاری در دست است و یا تصویب استاد شاگردی و کارت اعتباری که کاملا مشکوک بوده و حتمن به زیان کارگران تمام خواهد شد و همینهای دیگری که کتابها لازم دارد، نیست که از کارگران شریف! دعوت به شرکت در انتخابات میکنند! میلیاردها اختلاس از بانکها، میلیاردها اختلاس از سازمانهای تامین اجتماعی که از سهم پرداخت بیمه کارگران و کارکنان به شرکتهای بزرگ تبدیل شده و حتی سهم بیمه کارگران را به درستی نمیپردازد، کارخانههایی که پس از فروش مواد اولیه و دارایی شرکت توسط وابستگان نظام، برای ساخت مسکن و سود بیشتر تعطیل میگردند و مواردی که اینروزها بهدلیل جنگ تبلیغات انتخابات افشا میگردند، چرا باید کارگران با حفظ وحدت و یکپارچگی و انتخاب امثال شما در انتخابات شرکت کنند و چرا این نصرتالهی همیشه شامل حال شما و جناحهای حکومت میگردد که در بیانیه تاکید شدهاند؟
کارگران مبارز با همه تلفاتی که دادهاند آگاهند که برای گرفتن حقوق صنفی خود میبایست سندیکاهای مستقل خود را ایجاد کنند و حکومت با جناحهای مختلفش از لیبرال، جنگ طلب، سازندگی، اصلاح طلب و اصولگرا در ۳۳ سال گذشته نیز نشان دادهاند که جلوی ایجاد تشکلات کارگری را گرفتهاند. کارگران باید آگاه گردند تا زمانیکه جنبش کارگری خود را سازماندهی و گسترش ندهند، همواره بهعنوان سیاهی لشگر جناحهای حاکم و یا گروههای سیاسی برای انتخابات، جنگ و غیره قرار میگیرند. کارگران آگاه باید درک کنند که شرکت در انتخابات حکومتی، تنها دادن تیغ به دست زنگی مست خواهد بود و لذا باید هم خود را در ایجاد سندیکاهای مستقل و سایر نهادهای کارگری بنمایند و تا زمانیکه اینکار صورت نگیرد همواره با مسابل و مشکلاتی که شمرده شد، درگیر خواهند بود. کارگران اتوبوسرانی شرکت واحد و هفت تپه خوب بیاد دارند که سندیکاهای مستقل آنها چگونه قادر بود کارفرماها را مجبور به دادن خواستههایشان بنمایند و نمایندگان منتخب آنها برای تحقق آن خواستهها چه دلاورانه ایستادگی کردند. اکنون کارگران قراردادی پیمانکاریهای پتروشیمیها درک نمودهاند که خواستههای آنها عملی نخواهد گردید و دولت به وعدههای خود عمل نخواهد نمود، مگر اینکه سندیکای مستقلشان را برای تداوم و پیگیری خواستهها ایجاد کنند. کارگران خودرو سازیها میدانند تنها زمانی قادر خواهند بود، قراردادهای خود را تغییر داده و از حوادث کار جلوگیری نمایند، در صورتی که تلاش آگاهان آنها به تاسیس سندیکای مستقل منجر گردد . کارگران کارخانههایی که ماهها حقوق نگرفتهاند، یا کارخانههایشان تعطیل شده است، یا فاقد قراردادهای رسمی بوده و بیمه ندارند و دیگر موارد را زمانی میتوانند جبران کنند تا پس از ایجاد سندیکای مستقل هر واحد و صنف به تاسیس نهادهای سراسری پرداخته تا قادر باشند دولت را مجبور به اصلاح قانون کار و حداقل حقوق مکفی و سایر موارد مورد نیاز کارگران بنمایند .
تا زمانیکه وضع کارگران بر چنین منوالی است، جناحهای حاکمه و گروههای سیاسی قادر خواهند بود از آنها بعنوان سیاهی لشگر در انتخابات و جنگ و درگیری جناحی و سیاسی استفاده نمایند. البته جناح بندی حکومت حتما تلاش خواهد کرد تا برای پیشبرد انتخابات، ترفندهایی بصورت پرداخت پول و غیره کارگران و سایرین را به رای دادن وادارند تا انتخابات خود را پرشور و مورد تایید داخلی منظور نمایند. متاسفانه کارگران نه تنها از حمایت سازمانهای حقوق بشری محرومند، بلکه از پشتیبانی درست و مداوم اتحادیههای بین المللی کارگری نیز برخوردار نیستند، کما اینکه با تبلیغات وسیعی خود را در آزادی آقای مددی موثر دانسته ولی پس از برگشت به زندان ایشان تنها اظهار شوک و تعجب نمودند. از طرف دیگر همین مجمع عالی کار وابسته به دولت نیز جای خود را در اتحادیههای بین المللی کارگری باز کرده و با وجودی که وابسته بودنش به دولت و حکومت مسجل است، از طرف آنها به رسمیت شناخته شده است. طبیعی است که حمایت از کارگران از طریق فشار سازمانهای بین المللی بر دولت و حکومت میتواند فضای مناسبتری برای حرکت کارگران ایجاد نماید و کسی منکر تاثیر پشتیبانی سازمانهای بینالمللی از کارگران نیست ولی این حمایت در مورد کارگران زندانی و حق تشکیل سندیکای مستقل تنها با ارسال نامههایی که بسنده میگردند، تحقق نمیپذیرند. کارگران نیاز دارند که با وجود سرکوب و مواظبت مسولان امنیتی به ایجاد نهادهای مستقل خود بکوشند و در اینراه میبایست افراد و گروههای سیاسی چه آنها که برنامه خود را رهبری کارگران گذاشته و چه سایرینی که پیگیر حکومت سکولار دموکرات هستند، باید به دلیل نیازی که به کارگران برای تحقق آرزویشان دارند، پشتیبان کارگران باشند. اگر چه سازماندهی و گسترش جنبش کارگری در ابتدای راه خویش است، اما به همین نسبت گسترش جنبشهای دموکراتیک و یا ایجاد وحدت در گروههای سیاسی در خارج کشور نیز چندان جلو نیست و به اندازه آنها و شاید بیشتر شانس گسترش دارد. آنچه اهمیت دارد اینکه اصل حرکت خود کارگران و درک آنها از وجود نهادهای مستقل است که تا پا نگیرند، کارگران نخواهند توانست ابتدا به حقوق صنفی و سپس به حقوق اجتماعی و سیاسی خود دست یابند .
پیوست بیانیه خانه کارگر
سحر بیاتی/ رادیو کوچه
اینجا آسیاست، آسیایی که در سال 2011 شاید بتوان آن را خبرسازترین قاره جهان نامگذاری کرد. در روزهای پایانی سال 2011 بد نیست نگاهی داشته باشیم بر اخبار مهم این قاره پهناور. در ابتدا اخبار کشورهای آسیایی و سپس در فرصت بعدی اخبار مهم ایران را مرور خواهیم کرد.
بهار عربی
در روزهای آغازین سال 2011 ادامه خیزش مردم تونس، مصر و کشورهای عربی شمال آفریقا به کشورهای عربی آسیا نیز رسید.
همزمان با آغاز اعتراضات مردمی در «لیبی» که در 11 ژانویه آغاز شد مخالفتها در کشورهای آسیا از جمله «بحرین» هم به شدت خود رسید و مخالفان خواهان سقوط حکومت یا مشروطه کردن پادشاهی آن شدند و در «عربستان» هم مخالفان با تظاهراتی نمادین خواهان آزادیهای مدنی بیشتر و مشروطه شدن پادشاهی عربستان شدند.
اعتراضات در «سوریه» نیز از ماه ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد که در جریان آن بیش از پنج هزار نفر از معترضان سوری، توسط نیروهای نظامی و امنیتی دولت بشار اسد کشته شدهاند حدود چهارده هزار نفر در این کشور دستگیر شدهاند و دوازده هزار و چهارصد نفر هم از سوریه گریختهاند. این آمار همچنان رو به افزایش است.
یازدهم مارس جمعه خشم مردم معترض در کویت، یمن، بحرین و عربستان بود که تظاهرات مخالفان حکومت عربستان با برخورد و سرکوب شدید حکومت مواجه شد و دو نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند. و در یمن چهار نفر کشته شدند. در پانزدهم مارس همزمان با ورود وزیر دفاع آمریکا «رابرت گیتس» به عربستان نیروهای نظامی عربستان و پس از چند روز نیروهای نظامی اماراتی راهی بحرین شدند و مسوولیت سرکوب اعتراضات مسالمتآمیز مردم در بحرین را برعهده گرفتند که در این سرکوبها ده کشته و صدها زخمی بهجا ماند. دولت بحرین بنای میدان لوءلوء (مرکز اعتراضات مردم) بحرین را تخریب کرد و آن را خاطره بدی برای مردم دانست. با وجود این سرکوبها «ناتو» و شورای امنیت در جهت تنبیه دیکتاتور بحرین هرگز اقدامی درخور توجه انجام ندادند. در هجدهم مارس جمعه خونین یمن پنجاهودو نفر از معترضین کشته و دویست و چهل نفر مجروح شدند. با شدت گرفتن اعتراضات در یمن نیروهای نظامی عربستان با ورود به این کشور مسوولیت سرکوب معترضین را برعهده گرفتند. به دنبال اعتراضات در یمن تعدادی از سفرای یمن در کشورهای مختلف برکناری خود را اعلام کردند و یکی از استانها یمن به کنترل مخالفین درآمد.
درگیریها در سوریه و برخی دیگر از کشورهای خاورمیانه ادامه دارد. یکی از ویژگیهای منحصر بهفرد این اعتراضات که از شمال آفریقا آغاز شد وقوع خودسوزیهای با انگیزهی سیاسی بوده است. پس از آنکه خودسوزی «محمد بوعزیزی» دستفروش تونسی اعتراضاتی را برانگیخت و این اعتراضات رفته رفته به یک اعتراضات بزرگ سیاسی تبدیل شد که سقوط حکومت را در پی داشت، در کشورهای دیگر نیز افرادی برای تحریک مردم به خودسوزی دست زدند.
بزرگترین زلزله قرن
تنها خاورمیانه نبود که در سال 2011 تیتر یک خبرگزاریهای رسمی جهانی شد بلکه حادثهای تلخ و دردناک در خاوردور نیز مدتها تیتر اول رسانههای رسمی جهان بود، یازدهم مارس 2011 زلزلهای به بزرگی 9 ریشتر ژاپن را لرزاند پس از آن سومانی عظیمی به ارتفاع حدود دوازده متر مناطق وسیعی از سواحل این کشور را به زیر آب برد و موجب انفجار نیروگاه هستهای «فوکوشیما» شد. که این حادثه نیز با تلفات جانی بسیاری همراه بود.
بن لادن کشته شد، نشد
و اما کشته شدن «اسامه بن لادن» در ماه «می» خبری بود که تیتر اول رسانههای جهان را به خود اختصاص داد. او یکی از اعضای خاندان بن لادن و بنیانگذار و رهبر گروه تروریستی «القاعده» بود.
«اسامه بن لادن» در ارتباط با حملات تروریستی بسیاری در سرتاسر جهان از جمله بمبگذاریهای هفتم اوت ۱۹۹۸ در سفارتخانههای آمریکا در دارالسلام (تانزانیا) و نایروبی (کنیا)، حمله به کشتی جنگی «یواساس کول» و حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به مرکز تجارت جهانی و «پنتاگون» تحت تعقیب پلیس فدرال آمریکا قرار داشت.
در تاریخ دوم مه (به ساعت محلی پاکستان) ۲۰۱۱ میلادی، «باراک اوباما»، رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا اعلام کرد که یک گروه کوچک از یگان فوق ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا طی عملیاتی «اسامه بن لادن»، بنیانگذار و رهبر گروه «القاعده» و عامل حملات یازده سپتامبر را در یک ویلا در پاکستان کشتهاند. اوباما، در کنفرانس خبری خود گفت که نیروهای آمریکا مراقب زخمی نشدن مردم غیرنظامی بودند. همچنین کشته شدن سه مرد و یک زن همراه بن لادن در خبرها تایید شد. این زن در حالی کشته شده بود که توسط ستیزهجویان مرد به عنوان سپر انسانی استفاده میشد. دیانای جسد بن لادن با نمونهی گرفته شده از جسد خواهر وی مقایسه شد. این آزمایش هویت وی را تایید کرد. به گفته مقامات آمریکایی جسد بن لادن پس از انتقال، با رعایت سنتهای اسلامی به دریا انداخته شد. یکی از مقامات آمریکا در این زمینه گفت: «پیدا کردن کشوری که مایل به پذیرفتن باقیماندهی این تروریست تحت تعقیب باشد، کار دشواری بود» ولی این دلیل از سوی بیشتر صاحبنظران پذیرفته نشد و هنوز به کشته شدن او شک دارند.
مالاییها هم معترض شدند
از دیگر اخبار مهم سالی که به آسیاییها گذشت می توان به اعتراضات بیسابقه مردمی در مالزی اشاره کرد که در تابستان 2011 توسط گروه مخالفان دولت فعلی مالزی صورت گرفت که منجر به امنیتی شدن پایتخت این کشور و دستگیری تعدادی از معترضان در ماه جولای شد که خیلی هم زود به مذاکره موافقان و مخالفان ختم شد.
هر چند در آستانه انتخابات پیش روی مالزی زمزمههای اعتراض همچنان شنیده میشود و شاید سال 2012 سال تعیین کنندهای برای این کشور اسلامی باشد.
اخبار دیگر
بارانهای موسمی جنوب شرق آسیا نیز در اکتبر سال 2011 تعداد زیادی از مردم تایلند، کامبوج و لائوس را آواره کرد.
مردم روسیه به انتخابات ریاست جمهوری با این باور که در انتخابات تقلب شده است معترض شدند.
بلاخره آخرین گروه از سربازان آمریکایی در آخرین هفتههای سال 2011 پس از 9 سال خاک عراق را ترک کرده و به خانه بازگشتند.
دیکتاتورها نمیمیرند
و در نهایت در نوزدهم دسامبر «کیم جونگ ایل» رهبر کره شمالی در اثر سکته قلبی درگذشت و یازده روز پس از آن طی مراسمی با شکوه و تقریبن نظامی جسد او دفن شد. خبرگزاری بی بی سی در این باره نوشت: «جنازه کیم جونگ ایل روی سقف یک اتومبیل دیده میشود که پشت تصویر عظیمی از او و همراه با چندین خودرو حامل گارد تشریفات در زیر بارش برف از خیابانهای «پیونگ یانگ»، عبور میکند صدها تن که بسیاری از آنان نظامی هستند، در برابر دوربین تلویزیون آشکارا گریه میکنند.
از هیچ مقام و هیت خارجی برای شرکت در این مراسم دعوت به عمل نیامده است و به گفته ناظران، یکی از هدفهای برگزاری چنین مراسم مفصلی، تثبیت موقعیت «کیم جونگ اون»، پسر «کیم جونگ ایل»، به عنوان جانشین پدر و رهبر جدید کره شمالی در اذهان مردم این کشور است.»
درگذشت دیکتاتور کره شمالی و جانشینی پسر وی از سویی، اخبار منتشر شده از وضعیت مصر و ادامه کشتار معترضان در سوریه شاید دلیل این مدعا باشد که «دیکتاتورها نمیمیرند»
خبر / رادیو کوچه
همزمان با بازدید ناظران اعزامی اتحادیه عرب از سوریه، خشونتها همچنان در این کشور ادامه دارد و به گفته فعالان سیاسی، طی روز چهارشنبه، 28 دسامبر، بیش از 13 تن از معترضان در حمص، درعا و ادلیب به دست نیروهای دولتی کشته شدهاند.
به گزارش الجزیره، یکی از مخالفان حکومت سوریه گفته است که دسترسی به ناظران اتحادیه عرب بدون نظارت و آگاهی دستگاههای امنیتی سوریه تقریبن ناممکن است هر چند نباید نسبت به موفقیت ماموریت آنان کاملن ناامید بود.
این در حالی است که وجود حضور دستگاههای امنیتی سوری، ناظران توانستهاند بدون همراهی ماموران دولتی از چند نقطه از حمص که شاهد شدیدترین عملیات ارتش علیه مردم بوده است برای دو روز متوالی دیدن کنند.
به گزارش رویترز، ژنرال مصطفی الدابی که سودانی است، اظهار داشت که وضعیت بعضی از نقاط شهر خوب نیست اما افزود وقتی که ناظران در روز سهشنبه از شهر بازدید میکردند، آرامش برقرار بود و اثری از درگیری دیده نمیشد.
این واکنش رییس هیت ناظران، عدهای از فعالان سوری و ناظران غربی را نگران کرده است.
فعالان سوری حتا ابراز نگرانی کردهاند که حضور ناظران از بار خشونتهای دولتی علیه آنها نکاسته است.
در همین حال، دولت سوریه هم ۷۵۵ نفر از معترضان را که در زندانها بودند را آزاد کرده است. تلویزیون دولتی سوریه گفته که این افراد کسانی هستند که «دستشان به خون آغشته نیست.»
بیشتر بخوانید:
«افزایش آمار کشتهشدگان در سوریه با تجمع دهها هزار نفری»
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، 28 دسامبر، به وقت واشینگتن، مادر امیر میرزاییحکمتی، فرد متهم به جاسوسی برای آمریکا در ایران، با صدور بیانیهای اعلام کرد فرزندش «زیر فشار» اعتراف کرده است. این بیانیه همزمان با برگزاری دادگاه آقای حکمتی منتشر شده است.
به گزارش اسوشیتدپرس، بهناز حکمتی، در این بیانیه گفته که پسرش امیر، برای «دیدن مادربزرگهایش» به ایران رفته است.
خانم حکمتی همچنین گفته که اتهامهای وارد شده به فرزندش «بیپایه» است.
در این بیانیه خانم حکمتی از مقامهای جمهوری اسلامی خواست است تا با فرزندش «عادلانه و بر اساس موازین» برخورد شود.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی حدود ۱۰ روز پیش، خبر بازداشت یک جاسوس ایرانیتبار آمریکایی را منتشر کرده بود و یک روز بعد تلویزیون ایران «اعترافات» امیر حکمتی را پخش کرد.
خانواده آقای حکمتی اتهامات مطرح شده علیه او را رد میکنند و میگویند که او روز ۱۴ اوت سال جاری با اجازه دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن برای دیدار با بستگانش به ایران سفر کرده است و روز 29 اوت، بازداشت شده است.
آمریکا از ایران خواسته تا این شهروند آمریکایی را زودتر آزاد کند. همچنین آمریکا از ایران خواسته تا امکان دسترسی کنسولی به امیر حکمتی را داشته باشد.
نخستین جلسه دادگاه امیر میرزایی حکمتی روز سهشنبه در تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد.
دادستان برای آقای میرزایی حکمتی تقاضای اشد مجازات را کرده است.
پیشتر خانواده آقای حکمتی گفته بودند که فرزندشان در ارتش آمریکا به عنوان مترجم زبان عربی کار میکرده است.
امیر حکمتی از سال ۲۰۰۱ میلادی تا ۲۰۰۵ در ارتش آمریکا خدمت میکرده و پس از آن در مشاغل دیگری بوده که به نحوی با ارتش آمریکا در تماس بوده است.
به گفته پدر امیر حکمتی، او به عنوان پیمانکار برای شرکتی که «به تفنگداران دریایی خدمات میداد» کار میکرد، اما جزییات بیشتری ارایه نکرد.
امیر حکمتی همچنین برای شرکتی به نام «بیایای سیستمز» کار میکرده است.
به گزارش اسوشیتدپرس، برایان رورکاس سخنگوی این شرکت گفت که امیر میرزاییحکمتی از مارس تا اوت ۲۰۱۰ برای این شرکت کار میکرد.
بیشتر بخوانید:
«وزارت اطلاعات ایران حمام نیست که هرکسی وارد شود»
خبر / رادیو کوچه
روز پنجشنبه، 29 دسامبر، مریم رجوی، رهبر مجاهدین خلق، از آماده شدن ۴۰۰ نفر از ساکنان اردوگاه اشرف برای نقل مکان کردن به مکانی جدید خبر داده است. خانم رجوی این تصمیم را «نشانهای از حسن نیت» گروهش خوانده است.
این در حالی است که دولت جدید عراق که بعد از صدام حسین روی کار آمده، مدتهاست که از اعضای این سازمان خواسته تا این محل را ترک کنند. خواستهای که تا مدتها با مخالفت سازمان مجاهدین خلق روبهرو میشد.
دولت عراق اعلام کرده که خاک این کشور نباید پایگاه گروههایی باشد که علیه همسایگانش اقدام میکنند.
مجاهدین خلق در زمان جنگ ایران و عراق همراه با نیروهای عراقی، عملیاتی را علیه ایران انجام داده بودند.
هر چند دولت عراق تا پایان سال ۲۰۱۱ میلادی به مجاهدین فرصت داده بود که اردوگاه اشرف را تخلیه کنند، اما با رایزنیهای انجام شده بین سازمان ملل و دولت عراق، این کشور پذیرفت که ساکنان تا شش ماه دیگر در اردوگاه اشرف ساکن باشند و پس از آن به کشورهای دیگری پناهنده شوند.
لازم به اشاره است دو خمپاره در روز یکشنبه به سوی اردوگاه اشرف شلیک شده است. ساکنان اشرف، مدعی شدهاند که حامیان جمهوری اسلامی این کار را انجام دادهاند.
مریم رجوی، اظهار داشت که اولین گروه از مجاهدین «داوطلبانه» این محل را «در اولین فرصت» ترک خواهند کرد و به یک پایگاه سابق نیروهای آمریکایی در خارج از عراق به نام «اردوگاه آزادی» میروند.
خانم رجوی میگوید که هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا به آنها اطمینان داده نیروهای آنها ایمن خواهند بود و راهحلی دایمی برای آنها پیدا خواهد شد.
سازمان ملل اعلام کرده است با ورود مجاهدین به اردوگاه جدیدشان، کارهای اداری مربوط به پناهندگی آنها به کشورهای دیگر آغاز میشود.
بیشتر بخوانید:
«اردوگاه اشرف مورد اصابت خمپاره قرار گرفت»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی، ابوالفضل قدیانی، عضو زندانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، به اتهام آنچه توهین به رهبر جمهوری اسلامی خوانده شده، روز چهارشنبه، 28 دسامبر، یکبار دیگر با محکومیت حبس مواجه شده است.
به گزارش کلمه، آقای قدیانی باید چهارم آذر سال جاری پس از گذراندن محکومیت یک سال زندان آزاد میشد.
هماکنون او با اتهام توهین به آیتاله خامنهای، رهبر جمهور اسلامی، با سه سال حبس مجدد روبهرو شده است.
بنا به این گزارش، آقای قدیانی، ۶۶ ساله، مدتی را در وضعیت نامناسب جسمانی بهسر میبرد.
او نخستین بار در دی ماه دو سال پیش در جریان بازداشتهای پس از تظاهرات روز عاشورا، به اتهام توهین به محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی، به زندان افتاد.
آقای قدیانی در مصاحبهای گفته بود: «احمدی نژاد دروغگو، ریاکار، مستبد، قانونگریز و قانونستیز است و اینها صفات حقیقی اوست. اینها را در دفاعیهام و در دادگاه گفتم. من به احمدینژاد فحش ندادم، فقط صفتهای او را برشمردم و مواردی که من گفتم توهین نبوده انتقاد بوده است.»
بیشتر بخوانید:
«وضعیت وخیم جسمانی شعلهسعدی و قدیانی، از زندانیان سیاسی»
رادیو کوچه
1937 میلادی- قرارداد استقلال ایرلند به امضای رهبران جمهوریخواه ایرلند و دولت انگلیس رسید، اما به دلیل آغاز جنگ جهانی دوم، دولت انگلیس از اجرای این قرارداد خودداری کرد. پس از جنگ جهانی دوم، جمهوری ایرلند جنوبی، در سال 1949، استقلال خود را از انگلیس اعلام کرد. در سالیان قبل از آن، دولت انگلیس، اختیاراتی در زمینه اداره امور داخلی به کاتولیکهای جمهوریخواه ایرلند داد.
1996 میلادی- دولت گواتمالا و چریکهای اتحاد انقلابی ملی گواتمالا توافقی را به منظور برقراری صلح امضا کردند. امضای این توافق به سیوشش سال جنگ داخلی گواتمالا پایان داد. گفته شده ریشه جنگ داخلی گواتمالا به علت فرهنگ نژادپرستی حاکمان اسپانیایی تبار و سفیدپوست این کشور بود. در طول جنگ بسیاری از بومیان قوم مایا و نیز دورگهها کشته شدند.
پس از این توافق صلح بود که دولت گواتمالا خصوصیت چند قومی و چند زبانی را در این کشور به رسمیت شناخت و فرهنگ نژادپرستی از بین رفت.
1285 خورشیدی- نخستین قانون اساسی ایران با نام «نظامنامه سیاسی» به تصویب رسید. متن قانون اساسی تنظیم شده در چنین روزی از طرف مظفرالدین شاه قاجار امضا شد و وی ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت. بعدا اصلاحیههایی به نام «متمم» بر این قانون اساسی اضافه شد و سال بعد به امضای محمدعلی شاه قاجار رسید. با تاسیس چنین قانونی در کشور، تفکیک قوا مورد لحاظ قرار گرفت.
قانون اساسی مشروطه در زمان حکومت پهلوی، تغییر و تحولاتی یافت.
1357 خورشیدی- «غلامحسین صدیقی» جامعهشناس، استاد دانشگاه تهران و آخرین وزیر کشور در حکومت دکتر مصدق که پس از 28 مرداد مدتی را در زندان بهسر برده بود، پیشنهاد «محمدرضا پهلوی» مبنی بر قبول سمت نخست وزیری را رد کرد. محمدرضا شاه همان روز از «شاپور بختیار» یکی دیگر از همکاران پیشین دکتر مصدق خواست که کابینه غیرنظامی تشکیل دهد. بختیار چند روز بعد زمام امور را به دست گرفت.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1313 خورشیدی- امروز زادروز «فروغ فرخزاد» شاعر معاصر ایرانی است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونههای قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ با مجموعههای «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد.
1890 میلادی- کشتاری معروف به زانوی زخمیکه (The massacre of Wounded Knee) یک واقعه در تاریخ آمریکا است، روی داد. گردان هفتم سوارهنظام ایالات متحده در محل زانوی زخمی در داکوتای جنوبی چهارصد تن از مردان، زنان و کودکان سرخپوستان آمریکایی را قتلعام کرد. این کشتار آخرین ستیز مسلحانه بزرگ میان قبیله «سو لاکوتا» و ایالات متحده آمریکا بود. از این واقعه فیلمی نیز در سال ۲۰۰۷ ساخته شد.
1940 میلادی- در یک حمله لوفت وافه (نیروی هوایی آلمان) به لندن، در این شهر بیش از سه هزار تن کشته و هزاران تن دیگر مجروح شدند.
1986 میلادی- «آندری آرسن یویچ تارکوفسکی» (Andrei Arsenyevicv Tarkovsky) کارگردان و فیلمساز برجسته روسی درگذشت. پدرش شاعر برجسته «آرسنی تارکوفسکی» و مادرش «ماریا ایوانووا ویشنیاکووا» بود. پیش از نامنویسی در مدرسه فیلم در دو رشته موسیقی و عربی تحصیل میکرد. در هنگام تحصیل دو فیلم کوتاه ساخت. «امروز مرخصی در کار نیست» و «غلتک و ویولن»، که فیلم پایاننامهاش بود و در جشنواره نیویورک برنده جایزهای شد. تارکوفسکی با ساخت اولین فیلم بلند خود با عنوان «کودکی ایوان» در سال ۱۹۶۲ موفق به دریافت پانزده جایزه بینالمللی از جمله شیر طلایی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز و جایزه بزرگ جشنواره «سان فرانسیسکو» شد.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
نیویورک تایمز
تحلیل وقایع نوشیروان کیهانیزاده
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) تهدید ایران به مسدود کردن تنگه هرمز بهای نفت را به بالای ۱۰۰ دلار رساند
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=10&day=8&id=1317593
جعفر قنادباشی، کارشناس مسایل بینالمللی در گفتوگو با خراسان در پاسخ به این سوال که آیا افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی پس از تهدید جدید ایران به بستن تنگه هرمز، با راهکارهایی مانند استفاده از ظرفیت تولید عربستان توسط کشورهای غربی قابل مهار کردن است، گفت: «افزایش بهای نفت پس از تهدید جدید ایران نشان داد که آسیبپذیری جدی در این زمینه، در بازارهای نفت جهان وجود دارد.» به گفته کارشناسان مسایل نفتی، اگر ایران تهدید خود به بستن تنگه هرمز را عملی کند، انتظار افزایش بهای نفت به ۳۰۰ دلار درهر بشکه وجود دارد.
2) جزییات جدیدی از حذف یارانه پردرآمدها
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=10&day=8&id=1317613
رییس جمهوری روز گذشته در جمع مردم ایلام از دهکهای بالای درآمدی (دهکهای ۹ و ۱۰) دعوت کرد از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند تا مبالغ پرداختی یارانه به این دو دهک بین طبقات درآمدی پایینتر توزیع شود، واحد مرکزی خبر گزارش داد رییس جمهوری تصریح کرد: «اگر ۲ دهک بالای درآمدی از دریافت یارانه اعلام انصراف کنند پولشان را در چهار دهک تقسیم میکنیم که ۴۰ درصد جمعیت کشور را شامل میشود در آن صورت به هر فرد در این دهکها ۴۰ تا ۹۰ هزار تومان بیشتر میرسد.»
این در حالی است که خبرنگار خراسان از ایلام گزارش داد که رییس جمهور گفته است به هر خانوار ۴۰ تا ۹۰ هزار تومان بیشتر میرسد. از سوی دیگر علی آقامحمدی، معاون اقتصادی معاون اول رییس جمهوری با اشاره به حذف ۱۵ میلیون نفر از دریافت یارانه در مرحله دوم گفت: «یارانه افرادی که میزان دریافتی آنها از محل یارانههای نقدی مرحله دوم به اندازه ۵ تا ۱۰ درصد حقوقشان باشد قطع خواهد شد.» این در حالی است که فرزین سخنگوی ستاد هدفمندی یارانه ها روز گذشته از حذف یارانه نقدی خانوارهایی خبر داده بود که یارانه دریافتی آنها بین ۵ تا ۱۰ درصد درآمد ماهانه آنها باشد که این اظهارات ابهامات زیادی ایجاد کرده بود، چرا که با این ملاک بسیاری از خانوارها از دریافت یارانه محروم میشوند ولی با توضیحات آقامحمدی افراد کمتری مشمول حذف از فهرست یارانه میشوند.
رسالت
1) ترکیه 15میلیارد دلار ذخایر خود را از فرانسه خارج میکند
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=87886
به گزارش خبرگزاری شین هوا از آنکارا، رسانههای ترکیه به نقل از اقتصاددانان این کشور اعلام کردند در چارچوب مجازاتهای ترکیه علیه فرانسه که به پیشنویس قانونی درباره نسلکشی ارامنه رای داده است، بانک مرکزی ترکیه احتمالن بیستوهشت میلیارد و هشتصد میلیون لیر ترکیه معادل پانزده میلیارد و سیصد میلیون دلار آمریکا از ذخایر ارزی این کشور را از فرانسه به یک کشور اروپایی دیگر انتقال خواهد داد.
2) رضایی مطرح کرد: ایران باید جای پای خود را در سوریه حفظ کند
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=87878
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به تحولات منطقه گفت: «باید نگاه ویژهای به تحولات منطقه داشته باشیم البته باید جای پای خود را در سوریه و لبنان حفظ کنیم.»
آفرینش
1) کردها خروج طارقالهاشمی را از کردستان عراق ممنوع کردند
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16405#93910
یکی از رهبران دولت کردستان عراق در سخنانی تاکید کرد: «دولت کردستان به طارق الهاشمی اجازه خروج از این منطقه را نخواهد داد.»
2) صالح برای همیشه به امارات میرود
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16405#93900
منابع مطبوعاتی یمن اعلام کردند که علی عبداله صالح پس از پایان دوره درمانش در آمریکا، برای همیشه به امارات میرود.
جام جم
1) انتقال زندانها از شهر با فروش زندانهای کنونی
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100863216568
مرتضی بختیاری، وزیر دادگستری دیروز اعلام کرد که اگر قرار است زندانهای 7 شهر بزرگ کشور به خارج از شهرها منتقل شوند، باید اعتبار 500 میلیارد تومانی آن تامین شود.
او میگوید: «تاکنون سازمان زندانها جابهجایی 40 زندان را تصویب کرده؛ اما هنوز امیدوار است تا 500 میلیارد تومان مورد نیاز انتقال 7 زندان بزرگ کشور بزودی تامین شود.» وزیر دادگستری یادآور میشود از دولت قول گرفته تا این مبلغ را تامین کند و پس از انتقال زندانها به خارج از شهر با فروش زندانهای فعلی، مبلغ قرض گرفته شده دوباره به خزانه دولت بازگردانده شود.
2) دانشگاه بینالمللی چابهار منحل شد
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100863217021
مدیرکل شورای گسترش وزارت علوم با اشاره به لغو پذیرش دانشجو در واحد دانشگاهی بینالمللی چابهار گفت: «دانشگاهی تحت عنوان دانشگاه غیرانتفاعی بینالمللی چابهار دیگر وجود ندارد و در دفترچه کنکور سال آینده، نام این دانشگاه وجود نخواهد داشت.»
دنیای اقتصاد
1) اعتراض به پست جدید داماد احمدینژاد
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=283733
تذکر کتبی 42 نماینده مجلس به رییس جمهوری در اعتراض به انتصاب مهدی خورشیدی، داماد احمدینژاد به ریاست موسسه استاندارد، در جلسه علنی روز گذشته مجلس قرائت شد.
به گزارش مهر، این نمایندگان به رییس جمهوری درباره سپردن کارها به افراد شایسته تذکر کتبی دادند.
در این تذکر خطاب به محمود احمدینژاد آمده است: «موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران از جمله تخصصیترین سازمانهای دولتی است که برای فرآیند تولید، تجارت، توزیع و مصرف طیف گستردهای از کالاها و خدمات مقرراتگذاری میکند و خود مسوول نظارت بر اجرای آن مقررات نیز هست. هیچکس نمیپذیرد که موسسهای با این پیچیدگی فنی و علمی به جوان بیتجربهای که پزشک عمومی است، سپرده شود. جوانی که تنها تجربهاش این است که داماد رییس جمهوری است.» این نمایندگان میافزایند: «آقای رییس جمهوری، این کار شما اولین مورد از این دست نیست، ولی تعارض این مورد با شعارها و وعدههای جنابعالی از همیشه آشکارتر و تاسفبارتر است. لغو این حکم از نظر ما نمایندگان ملت ضروری است که باید بدون فوت وقت صورت گیرد.»
2) وزیر راه و شهرسازی: در فاز دوم هدفمندی، بلیت هواپیما دوباره گران میشود
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=283791
وزیر راه و شهرسازی ضمن اشاره به برگزاری جلساتی پیرامون تعیین قیمت جدید بلیت هواپیما متناسب با افزایش نرخ سوخت در فاز دوم هدفمندی یارانهها، از احتمال خرید سوخوهای روسی خبر داد.
خبر / رادیو کوچه
یک روز پس از تهدید جمهوری اسلامی مبنی بر مسدود کردن تنگه هرمز در صورت اعمال تحریمهای نفتی، ناوگان پنجم نیروی دریایی ارتش آمریکا اعلام کرد که اجازه نخواهد داد رفتوآمد کشتیها در تنگه هرمز با اختلال روبهرو شود.
به گزارش بیبیسی، سخنگوی این ناوگان در پاسخی کتبی درباره احتمال بستن تنگه هرمز توسط ایران در بیانیهای نوشت: «جریان آزاد جابهجایی کالا و خدمات از طریق تنگه هرمز برای رشد اقتصادی جهان و منطقه حیاتی است.»
وی در ادامه آورده است: «هر کشوری که آزادی تردد در یک تنگه بینالمللی را تهدید کند، به طور حتم جایی در جامعه بینالملل ندارد و هیچ گونه اختلالی در این زمینه تحمل نخواهد شد.»
در این بیانیه همچنین گفته شده که نیروی دریایی آمریکا نیرویی «انعطافپذیر با توانی بالاست که متعهد به برقراری امنیت و ثبات در منطقه است و برای اطمینان از آزادی رفتوآمد، همواره آماده برخورد با اقدامات بدخواهانه است.»
در واکنشی دیگر دولت فرانسه هم از جمهوری اسلامی خواست تا به حقوق بینالملل و حق رفتوآمد آزاد احترام بگذارد.
برنار والرو، سخنگوی وزرات خارجه فرانسه گفت: «علاوه بر مسایل مربوط به حقوق بشر و برنامه هستهای، به مقامهای ایران گوشزد میکنیم که به حقوق بینالملل، به ویژه حق رفت وآمد در آبها و تنگههای آزاد احترام بگذارد.»
اتحادیه اروپا در هفتههای اخیر از بررسی توقف خرید نفت از ایران خبر داده بود و دیپلماتهای این اتحادیه به همراه دیپلماتهای آمریکایی، ژاپنی، کره جنوبی و بعضی کشورهای عربی حاشیه خلیج پارس، در نشستی در رم به بررسی این موضوع و روشهای دیگر تشدید تحریمها علیه ایران پرداختند.
بیشتر بخوانید:
«با افزایش تحریمها تنگه هرمز بسته میشود»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر