-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

Posts from Khodnevis for 06/16/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



معمای «مدحی» در گفتگو با خوانساری و نوری‌زاده

روز گذشته، امیر حسین جهانشاهی و مهرداد خوانساری از رهبران گروه «موج سبز» در لندن، در جلسه‌ای به رسانه‌ها در باره ارتباط‌شان با «سردار مدحی» توضیح دادند.

امیرحسین جهانشاهی تاکید کردکه: «از سردار مدحی مثل تمام کسانی که از داخل حکومت به ما وصل می‌شوند، امتحانات لازم گرفته شده برای اینکه این افراد جاسوس نیستند و امکاناتی که می گویند دسترسی دارند، گرفته شد. ما امروز سرادر مدحی را به عنوان یک جاسوس یا عنصر نفوذی نمی‌شناسیم.»

در همین رابطه از دکتر مهرداد خوانساری بعد از جلسه در باره مدحی سوال کردیم.

آقای خوانساری گفت که آخرین باری که با «مدحی» دیدار داشته، در هفته اول فوریه ۲۰۱۱ بوده و تا چند روز بعدش هم با او در تماس بوده، اما در هفته بعد از آخرین تماس به او «از داخل» اطلاع می‌دهند که «مدحی در اختیار ایران است.»

از مهرداد خوانساری پرسیدیم که آیا این مساله را با سازمان‌های امنیتی اروپایی در میان گذاشته است؟ وی در جواب گفت: «به ما چه که به آنها بگوییم، مگر ما پیام رسان آنها هستیم؟» خوانساری اضافه می‌کند که به خاطر امنیت شخصی مدحی مساله را عمومی نکرده است.

این در حالی است که بر اساس گزارش‌ها و حتی روایت شاهدان، سردار مدحی در زمان حضورش در فرانسه در زمستان گذشته، محافظ داشته است و حفظ امنیت او برای میزبانانش از «موج سبز» اهمیت زیادی داشته است.

یک تحلیل‌گر مسائل امنیتی* به خودنویس گفت که ممکن است مدحی اطلاعاتی از خوانساری به واسطه دیدارهای خوانساری با عوامل جمهوری اسلامی در اواخر دوران هاشمی رفسنجانی و نیز اوائل دوران خاتمی داشته است و می دانسته چگونه نفوذ کند. خوانساری اما با تایید انجام دیدارها، می‌گوید فکر نمی‌کند مدحی از این طریق با آنها ارتباط یافته باشد.

اما پنهان نگاه داشتن مساله «غیب» شدن مدحی از نظر کارشناس امنیتی* یک اشتباه جبران ناپذیر و غیر مسوولانه است و این امکان را به جمهوری اسلامی داده تا با استفاده از «خلاَ خبری» در آستانه ۲۲ خرداد نهایت استفاده را ببرد.

گفته می‌شود که مهرداد خوانساری و امیرحسین جهانشاهی بر اساس تصوری که از نفوذ و جایگاه امنیتی «سردار مدحی» داشتند، فکر می‌کردند قادر خواهند بود نهایتا با استفاده از «جمع یاران» نظام جمهوری اسلامی را دچار مشکلاتی جدی کنند.

اما خوانساری و جهانشاهی تنها کسانی نبودند که از نزدیک با مدحی دیدار کرده بودند. دکتر علیرضا نوری‌زاده، روزنامه‌نگار ایرانی مقیم لندن نیز رو در رو با مدحی حرف زده و دیدار کرده و حتی در برنامه تلویزیونی خود او را به عنوان منبع قدیمی خود «محقق» معرفی کرده است.

نوری‌زاده تاکید می‌کند که مدحی خود را منبع قدیمی او معرفی کرده بود و او نیز بر همین اساس او را در برنامه همان شاهدی که در گذشته از او نام برده بود به بینندگانش معرفی کرد، اما هیچگاه بعد از تشکیک در هویت مدحی، به بینندگانش نگفت که او نمی‌توانسته منبع‌اش باشد.

نوری‌زاده گفت که مدحی مدعی بود که اطلاعات در باره شکنجه شهرداران را او در اختیارش گذاشته بود و نوری‌زاده نیز به این نتیجه رسیده بود که «محقق» یا زندان است یا همین مدحی است، و باید به او اعتماد کرد. نوری‌زاده اضافه کرد که «محقق» واقعی بعدا با او از آذربایجان تماس گرفته و نشانی‌های لازم را داده است و تا مدت‌ها به مدحی نگفته که می‌داند او «محقق» نیست. علی‌رضا نوری‌زاده می‌گوید که بعد از اینکه به روی مدحی می‌آورد که می‌داند او دروغ گفته، مدحی نیز دیگر با او در تماس نگرفته است.

از نوری‌زاده در باره علل عدم توضیح این مساله به مخاطبانش پرسیدیم. او گفت به خاطر نگرانی‌اش از امنیت افرادی در داخل ایران این کار را نکرده است.

نوری‌زاده همچنین دریافت «جواهر» از مدحی را تکذیب کرد و گفت که او تنها «خرمهره» داشته است و گرفتن «روبی» از سردار مدحی دروغی است که از یکی از نزدیکان این افسر امنیتی نقل شده اما فردی که این گفته به او نسبت داده شده، این مساله را تکذیب کرده است.

نوری‌زاده نیز مانند مهرداد خوانساری، مدحی را جاسوس نمی‌داند و حتی معتقد است که نمایی که از او در سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد احتمالا در «تایلند» گرفته شده است.

 

*کارشناس امنیتی طرف مشورت اتحادیه اروپا در امور ایران


 


ساحل شادى (شعر)

بـــوی گُــل آغشتــه بــا درد مَـــراری می‌رسد

 

عشق آزادی و گُم گشتـه شُمـــاری می‌رسد

 

این همه دل ها بِسان چشمه می‌جوشد ولــی

 

هم چـو لالــه غرق خون‌ها، انتظــاری می‌رسد

 

درس دل زیــر و زِبَــر شُــد در میــــان انجمـــن

 

تا سخن بَـــر زُلف یــار آید، دَمــــاری می رسد

 

آسمــــان در فکــر یک رنگین کمــان بـــا وَقـــار

 

اَبـر می‌غُــرّدَ دمی، یک خـون تَبـاری می‌رسد

 

چشمه می‌خواهد شقـایق‌ها بـه دشت پرنیان

 

تا کـــه گلگونـی ببیند، شــوره‌زاری می‌رسد

 

بَــر وصـال آفتــابان؛ عشـــق می تــازد عجب !

 

هــر طرف را بنگری، کُشته هــزاری می‌رسد

 

گر چه رونق ها گرفته؛ دین‌فروشی در جهـان

 

تا ز فُتـــوا‌ها گُــریـــزی ، حُکـم داری می‌رسد

 

چـــون نبــودیم لایــق بــــازار مکــاران شهـــر

 

از گُـــل روی حقیقت، گُلعــــذاری مــی‌رســد

 

این همـــه دل‌هـــای خــونین و گرفتــــار آمـــده

 

ساحل  شادی بیابــد، غمگسـاری می‌رسـد

 

نــرگس جـــان تو ای ایـــران ســرای فَـــرَهــی

 

می بَرد هوش و حواس و بیقَــراری می‌رسد

 

بـــوی نـــارنج و صـــدای گَـــرم بلبــل در فضـــا

 

مژده می دارد پیــامش، نوبهــــاری می‌رسد

 

شانی در بند امیـــدی این چنین شیــدا شُده

 

دل بخندد، دست او در دست یاری می‌رسد

 

م.ش.شانی

 


 


صخــره...

سر هر چوبه عشقی، دل خود دار زدم

خسته‌ام زین همه مشتی که به دیوار زدم

نهراسیدم از آن موج و از آن صخره سخت

دل به دریای همان هـند جـگرخـوار زدم

دیدن روی تو شد ناب‌ترین خواهش من

بر سر هـر گذری خیمـه دیــدار زدم

عطر یاد تو مـرا برد به دشت گل سرخ

جام خود بر لب آن جام شکربار زدم

سنگ بی مهری تو بال و پرم را بشکست

من که بر سینه خود سنگ تو بسیار زدم

نزدودی ز دلم گرد و غبار غم خویش

شــدم آن آیـنه کهـنه کـه زنگار زدم


 


مستندی از تاریخچه جنبش سبز در تلویزیون آرته

«تاریخچه‌ای از ایران ممنوع» دیروز در صفحه یوتیوب این شبکه تلویزیونی به اشتراک گذاشته شد که گویا تنها برای بازدیدکنندگان اروپایی قابل دسترسی است.

این مستند یک ساعت و بیست دقیقه‌ای از گفتگوهای نسبتا مفصلی با تعدادی شخصیت شناخته شده و چند چهره ناشناس اجتماعی تشکیل شده بود. از جمله «پروین فهیمی» مادر سهراب عربی از جانباختگان پس از انتخابات و «ابراهیم مهتری» وبلاگ‌نویس زندانی که در زندان مورد آزار جسمی قرار گرفته بود. همچنین در این مستند یک دختر خواننده رپ فارسی، یک دختر دانشجو، دو تن از دانشجویان نزدیک به «مجید توکلی» و تعدادی دیگر از شاهدان وقایع پس از انتخابات حضور دارند. در این گزارش تصاویری نیز فعالیتهای گروه مادران عزادار (مادران پارک لاله) گنجانده شده از جمله حضور آنان در جلسه شورای شهر تهران.

در این گزارش کارگردان علاوه از استفاده از تصاویر پیش از این دیده شده جنبش سبز، تصویری را عرضه می کند که تاکنون دیده نشده و بعضی بسیار جالب هستند. از نکات دیگر این مستند عدم استفاده از تصاویر میر حسین موسوی و مهدی کروبی است. احمدی نژاد و آیت‌الله خامنه‌ای نیز حضوری بسیار کوتاه در میان تصاویر دارند.

کارگردان این مستند خبرنگار زن فرانسوی «مانون لوازو» است که پیش از این در سال ۲۰۰۶ موفق شده بود جایزه «آلبرت لاندرس» را برای مستند «نفرین تولد یک دختر» از آن خود کند. لوازو در گفتگویی که درباره این مستند با شبکه آرته داشته می گوید که این تصاویر را از طریق ارتباطاتش با افرادی از داخل ایران به دست آورده. وی همچنین ضمن ستایش شجاعت مردم ایران معتقد است شکل حکومت ایران تفاوت زیادی با دیگر حکومتهای دیکتاتوری مانند مصر و تونس دارد. لوازو همچین گفته است که «امیدوار است الجزیره و بی‌بی‌سی با خرید این مستند و نمایش آن برای مردم داخل ایران به آنان یادآوری کنند که ما هنوز در فکرشان هستیم.»


 


گزارشی از آنکارا؛ لغو مراسم سالگرد انتخابات ۲۲ خرداد

مراسم گرامیداشت یاد و خاطره کشته شدگان سالروز انتخابات در ایران، با لغو مجوز انجمن فعالان تبعیدی از سوی مقامات کشور ترکیه مواجه شد. این مجوز پیش‌تر از سوی پناهجویان مقیم ترکیه برای برگزاری مراسم اعتراضی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی برای روز ۲۲ خرداد درخواست شده بود که به دلیل همزمان شدن با انتخابات پارلمان ترکیه به روز ۲۵ خرداد موکول شد.

این مراسم که می بایست راس ساعت ۱۵ امروز، ۲۵ خرداد در مقابل سفارت جمهوری اسلامی برگزار می‌گردید، یک ساعت قبل از شروع مراسم با لغو مجوز و اعلام این موضوع از سوی مقامات ترکیه مواجه شد.


مقام‌های دولت ترکیه و فرماندار این شهر، علت لغو مجوز از سوی وزارت امور خارجه را بخشنامه ای تازه عنوان کردند که در این بخشنامه هرگونه تجمع اعتراضی در مقابل سفارت کشورها در آنکارا را ممنوع اعلام  کرده است! نماینده پلیس امنیت آنکارا و فرماندار این شهر، با اعلام این موضوع و گرفتن تعهد کتبی از دو مسوول برگزار کننده ی این مراسم جهت عدم برگزاری، خواستار پراکنده شدن جمعیت پناهجویان که تعداد آن بالغ بر دویست نفر می بود، شدند. لازم به ذکر است، مقامات دولت ترکیه با درخواست تجمع در یک خیابان پائین‌تر از سفارت جمهوری اسلامی نیز موافقت نکردند و تنها اجازه ی برگزاری مراسم محدود در پارک  نزدیک به سفارت را دادند. در ادامه و با فشار پناهجویان مقیم این کشور این مراسم در پارکی در نزدیکی سفارت جمهوری اسلامی برگزار شد.

این مراسم که با حضور نزدیک به دویست پناهجوی این کشور که از شهرستان های دور و نزدیک گرد هم آمده بودند با سرود«ای ایران» آغاز و با شعارهای اعتراضی  به مناسبت سالروز انتخابات و کشتار و زندان ِ هموطنان در ایران از سوی نظام جمهوری اسلامی، به مدت یک ساعت ادامه پیدا کرد.

تجمع کنندگان با در دست داشتن پرچم ایران و همچنین پلاکاردهای کشته شدگان ِ انتخابات در دو سال گذشته و همچنین روزنامه نگاران و زندانیان سیاسی، شعارهایی را علیه مقامات جمهوری اسلامی ایران سر دادند.

این شعار ها عبارت بودند از: «از ندا تا هدی، مرگ بر این کودتا»، «مرگ بر این دولت مردم فریب»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «مرگ بر دیکتاتور»، «موسوی، رهنورد، تساوی زن و مرد»، «مبارک، بن علی، نوبت سید علی» و ...

این مراسم در پایان با ادای احترام و شمع روشن کردن در کنار پلاکارد و تصاویر «کشته شدگان راه آزادی» و همچنین تصاویر زندانیان سیاسی و خواندن سرود «ای ایران و یار دبستانی» به پایان رسید.


 


فضای امنیتی تهران در ۲۵ خرداد ۱۳۹۰
 


یک پاسخ به پرسش «چه باید کرد؟»

در هر مقطعی با پرسش «چه باید کرد؟» مواجه هستیم . بسیاری از ما پس از وقایع  ۲۵ خرداد سال ۸۸ و انتخابات  مهندسی شده ی دهمین دوره ریاست جمهوری، بیش از هر زمان  این پرسش را پیش روی داشته‌ایم. پاسخ های بسیار درخور برای این پرسش از دیدگاه‌های گوناگون ارایه شده اما قصد دارم در این یادداشت کوتاه یکی از پاسخ های راهبردی را بسیار ساده با خوانندگان مرور کنم. پاسخی که در صورت درک و عمل کردن به آن بسیار موثر خواهد بود. خصوصا برای بسیاری از دانشجویان و فعالان شبکه‌های مجازی و جستجو‌گران اینترنتی.

 

می‌دانید که یکی از راهبردی‌ترین پاسخ‌ها به پرسش مورد نظر این یاداشت را خانم شیرین عبادی خطاب به ایرانیان خارج از کشور خصوصا دانشجویان و فعالان سیاسی، اجتماعی ارایه کرد . ایشان – نقل به مضمون- تاکید کرد باید نهادهای مدنی جوامع میزبان را در سراسر جهان متوجه وقایع ایران کرد تا آنها دولت‌ها و پارلمان‌های خود را متوجه سازند.

 

راه‌های بسیاری برای عمل کردن به این راهبرد وجود دارد و بدون شک بسیاری از شما به آنها عمل کرده و می‌کنید. اما شاید تا به امروز بسیاری از ما به امکان بسیار آسان و مفیدی که تکنولوژی‌های نوین ارتباطی در اختیار ما قرار داده‌اند توجه جدی نکرده‌ایم. می‌دانیم که رسانه‌های گروهی یکی از نهادهای بسیار تاثیرگزار در جوامع هستند. باز می‌دانیم که یکی از ویژگی‌های رسانه‌های  امروزی «تعاملی» بودن آنها است. اصلی که امروزه جایگاه ویژه ای در هزاره ارتباطات دارد.

 

بازخوردهای ما به  مطالب رسانه‌های گروهی خارجی یکی از راه‌های ساده اما بسیار موثر در عملی کردن راهبرد پیش گفته است. شک ندارم که بسیاری از ما در کشورهای مختلف جهان در دو سال اخیر  محصولات مختلف رسانه‌ای را با موضوع  انتخابات، حوادث پس از آن، جنبش سبز و.... دیده، خوانده و پی گرفته‌ایم. در هفته‌ی گذشته یکی از رویدادهای بسیار تلخ که بازتاب وسیعی در رسانه‌های جهان داشت خبر کشته شدن هدی صابر در زندان اوین در در حال اعتصاب غذا بود. به عنوان مطالعه موردی عرض می‌کنم قریب به اتفاق رسانه‌های گروهی کشور سوئد این خبر را منتشر کردند و اینک با یک جستجوی ساده امکان بازخوانی آن خبر درپایگاه های اینترنتی رسانه های مختلف ممکن است.

 

فعالان رسانه‌های گروهی، مدیران و تحلیل گران این رسانه‌ها  بدون شک با دریافت بازخوردهای مخاطبان اولویت های پرداخت به موضوعات را مد نظر قرار خواهند داد. برای نمونه اگر خبر کشته شدن هدی صابر در زندان اوین از سوی مخاطبان بسیاری مورد توجه قرار گیرد فعالان رسانه‌های منتشر کننده را به تامل وا می‌دارد. تعداد دفعات کلیک شده،تعداد دفعات باز انتشار آن محصول رسانه ای در شبکه‌های اجتماعی، تعداد پیام ها ، محتوای پیام ها و.... مواردی هستند از بازخوردهای مخاطبان نسبت به محصولات رسانه های گروهی. امکانات بسیار ساده‌ای هم در تمامی پایگاه‌های اینترنتی در اختیار شما برای ارسال بازخوردها وجود دارد که با اندک آشنایی می‌توان آنها را به کار گرفت.

 

بر همین اساس به ایرانیان فعال در فضای اینترنت و شبکه‌های مجازی خصوصا دانشجویان و فعالان سیاسی- اجتماعی که دست‌رسی آسان به پایگاه های اینترنتی رسانه های خارجی دارند  و ساعاتی را برای مرور اخبار ایران و جنبش سبز صرف می‌کنند، پیشنهاد می‌کنم از کنار اخبار ایران در رسانه های خارجی به سادگی عبور نکنند و با نشان دادن بازخورد – به هر شکل ممکن - آن رسانه ها و به دنبال آن رهبران فکری جوامع میزبان را متوجه اهمیت موضوعات ایران بکنند.

باور دارم این کار بسیار ساده ، ایمن و موثرتر از حضور های خیابانی در کشور های خارجی است. ادبیات اعتراض در کشور های مختلف متفاوت است. شهادت می‌دهم اعتراض‌های خیابانی ایرانیان خارج از کشور کاملا به ضدِخود بدل گشته و تاکید دارم  طرح ها و روش های مدرن باید مورد توجه قرار گیرد.

 

علاوه بر این شما می‌توانید اخبار منتشر شده‌ی ایران در رسانه‌های معتبر خارجی را در صفحات نهادهای مدنی و حقوق بشری کشور های میزبان باز انتشار دهید. برای مثال با عضویت در صفحات فیس بوکی «عفو بین الملل» کشوری که در آن هستید و  باز انتشار اخبار نقض حقوق بشر در ایران می‌توانید دیگر اعضا و نیز مدیران صفحات را  بیشتر متوجه موضوع کنید.

این تجربه ای است که شخصا به آن پرداخته و نتایج جالب توجه در حد تماس و دیدار های موثرهم کسب کرده‌ام.

 

 با اندک تامل می‌توان راه‌های بسیار موثرتری هم در فعالیت‌هایی از این دست یافت، تجربه کرد و به اشتراک گذاشت تا زمان های مفیدتری در پشت کامپیوترهای خود برای ایران و ایرانیان صرف کنیم.

 

 


 


اینترنت موج کوتاه برای ایرانیان

سابقه حمایت از ملت‌های ستمدیده و به اصطلاح مستضعف به چند هزار سال پیش بر می‌گردد. کورش بزرگ برای یاری ملت‌ها و مردم لشکر کشی می‌کرد و انها را از یوغ حاکمان خونریز نجات می داد سیاست حمایت از ملل منجر به این شد در متون یهودیان از کوروش هخامنشی  به‌عنوان منجی بزرگ قوم یهود یاد شود. این شیوه کمک به ملل ادامه یافت و به سیاست استعماری پرتقالی ها و اسپانیا رسید که در ادامه  کشورهای بلژیک، ایتالیا، آلمان، فرانسه، هلند و اروپای غربی سیاست حمایت از ملل عقب مانده تحت استعمار (نوسازی) را در پیش گرفتند، بخش‌های بزرگی از جهان در تسلط این کشورها قرار گرفت که اوج استعمار در اختیار بریتانیا قرار گرفت تا کشورهای عقب مانده جهان را متمدن کنند.

سیاست استعماری کشورهای جهان بعد از جنگ جهانی دوم رو به افول گذاشت و جایش را به شیوه حمایت‌های پشت پرده و کمک‌های مالی و آموزشی و صنعتی واگاهی رسانی داد.

از سال ۱۹۲۰ میلادی رادیو مهم‌ترین پل ارتباطی کشورهای استعماری برای تسلط بر ممالکت جهان بود که هدف از ارسال امواج  کمک به آگاهی مردم جهان بود.

رادیو رسانه‌ای است  که امواجش سراسر کره زمین را در می‌نوردد. امواج رادیوهای بین‌المللی دردورترین نقاط جهان قابل دریافت است.

هرچند امروزه رادیو های بین‌المللی با توجه به رشد ماهواره‌ها و شبکه‌های اینترنتی مخاطب خود را از دست داده‌اند ولی رادیوهای بین‌المللی کشورهای پیشرفته  تقریبا بمدت ۷۰ سال مهمترین شبکه‌های اطلاع رسانی در جهان محسوب می‌شدند که بیشترین مخاطبانش زبانهای بومی کشورهای استبدادی و جهان سوم بود.

در تحولات صورت گرفته در انقلاب سال ۱۳۵۷ برابر با ۱۹۷۹ ایران که منجر به روی کار آمدن جمهوری اسلامی شد مهم‌ترین رسانه برای کسب اخبار رادیوهای خارجی نظیر بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، صدای آلمان، رادیو فرانسه وصدای اسراییل بودند. بخش فارسی رادیوهای بیگانه نقش مهمی در ادامه حرکت انقلاب در سال  ۱۳۵۷ داشت.

شبکه های ماهواره ای سرویس های دولتی کشورهای پیشرفته بعد از کاهش مخاطب رادیویی به موج دوم پیوستند و شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای را برای جذب مخاطب و با هدف اطلاع رسانی  راه‌اندازی کردند.

صدای امریکا پیشگام بود و تلویزیون بخش فارسی راه اندازی کرد و ساعت پخش موج کوتاه رادیو را کاهش داد. چند سال بعد بی‌بی‌سی برای عقب نماندن بخش تلویزیونی فارسی راه اندازی کرد.

نکته مهم  اینجاست که  میزان تاثیر گذاری  شبکه های ماهواره‌ای (موج دوم) به پوشش رادیو (موج اول) نمی‌رسد نقش رادیو در دوره خودش واقعا طلایی بود. امروز در حدود صد کانال ماهواره ای فارسی زبان  و چند هزار کانال ماهواره ای  در ایران قابل دریافت است. هرچند شبکه های ماهواره ای فارسی زبان کشورهای بیگانه مخاطب زیادی دارند که در برخی از امارهای ارائه شده میلیونی است ولی به پای دوره رادیو در تحریک مخاطب نمی‌رسد. مگر انکه در پی یک رویداد خاص نظیر شعله‌ور شدن انقلاب نقش تاثیر گذاری را مانند رادیو بازی کنند که ارسال پارازیت بروی این ماهواره می‌تواند این نقش را به مخاطره بیاندازد.

 موج سوم شبکه‌های اینترنتی است  که سایت‌های فارسی زبان سرویس‌های بیگانه رقابت سختی در جذب مخاطب با سایت‌ها و وبلاگ‌های فارسی زبان دارند. امروز سایت‌های اینترنتی مهم‌ترین رسانه محسوب می‌شوند. نقش واقعی اینترنت را می‌توان در تشدید انقلاب‌ها و تجمعات در برخی از کشورهای عربی مشاهده کرد. هرچند اینترنت به تنهایی جریان ساز انقلاب نیست ولی نقش مهمی در سازماندهی تجمعات و اعتراضات دارد. اگر جرقه‌ای زده شود اینترنت آنرا شعله ور می‌کند.

رقابت در جذب مخاطب در اینترنت نیز دیده می‌شود. برای مثال  فیلتر شکن‌های ارائه شده توسط سایت صدای آمریکا و سایت  بی‌بی‌سی فارسی محدودیت‌های زیادی دارد. اخیرا فیلتر شکن سایت رادیو فردا چند سایت دیگر را نیز برای کاربران ایرانی باز می‌کند.

سانسور شدید سایت‌ها و وبلاگ‌ها، سرعت پایین اینترنت و قطع اینترنت در زمان‌های بحرانی درایران جریان آزاد اطلاعات برای کاربران ایرانی دردسر بوجود آورده است که هر لحظه ممکن است اینترنت در ایران مختل شود. اینترنت چمدانی نقش موج کوتاه رادیوها را بازی می‌کنند. اینترنت موج کوتاه برای ایفای نقش سنتی کشورهای بزرگ جهانی برای جذب مخاطب به میدان می‌آید.

کشورهای حامی اطلاع رسانی آزاد با گسترش اینترنت موج کوتاه به کشورهای استبدادی  مرزها را بار دیگر فتح می‌کنند. اگر در رادیو (موج اول) و شبکه‌های ماهواره‌ای (موج دوم) این ارتباط یک سویه بود و به ارسال پیام بسنده می‌شد. در  اینترنت موج کوتاه (موج سوم) ناگزیر هستند با مخاطب ارتباط دوسویه ایجاد کنند. در موج اینترنتی انتقال پیام دوطرفه است  و این مستلزم این است که مخاطب ارتباط مستقیمی داشته باشد و بتواند پیام ارسال کند و پیام دریافت کند.

در موج اول رادیویی گوش مخاطب هدف بود و در موج دوم تلویزیونی ماهواره‌ای چشم و گوش و در موج سوم اینترنت چمدانی چشم و گوش و مغز مخاطب هدف است. اگر روزگاری در آلمان هیتلری داشتن رادیو جرم بود از این پس در ایران اینترنت چمدانی جرم خواهد بود.


 


نوری‌زاد خطاب به خامنه‌ای: خودت خوب می‌دانی دلیل خیزش‌های مردم منطقه چیست

به نظر می‌رسد روند نامه‌های انتقادی محمد نوری‌زاد به آیت‌الله خامنه‌ای پایانی ندارد و وی علیرغم تحمل حبس همچنان در نامه‌های سرگشاده‌ای انتقادات تندی را متوجه رهبری جمهوری اسلامی می‌کند.

به نوشته وب‌سایت محمد نوری‌زاد، این روزنامه‌نگار و مستند ساز به مناسبت فرارسیدن ۱۳ رجب، که در ایران به عنوان روز پدر شناخته می‌شود، نهمین نامه انتقادی خود را خطاب به علی خامنه‌ای منتشر کرده است.

نوری‌زاد در این نامه از خامنه‌ای به عنوان «پدر»ی نام برده که به ادعای وی «چه بخواهد و چه نخواهد، پدر این مردم است»؛ از این‌رو این روزنامه‌نگار نوشته است که مردم ایران حق دارند از رهبری رفتاری پدرانه انتظار داشته باشند.

وی با انتقاد از سیاست‌های دوگانه جمهوری اسلامی در برابر حوادث منطقه نوشته است که ایران این روزها «تمام قامت» سرنوشت خود را به سرنوشت بشاراسد «قاتل و سرکوبگر» گره زده است و مردم معترض سوری را فتنه‌گر می‌نامد و در سرکوب آنان نیز با بشاراسد همراهی می‌کند.

آقای نوری‌زاد دلیل این کار جمهوری اسلامی را این می‌داند که سقوط بشار اسد، گریبان جمهوری اسلامی را خواهد گرفت و از این حیث، ایران اخبار سرکوب معترضان را به شدت سانسور می‌کند.

این روزنامه‌نگار در ادامه نامه خود و با مقایسه‌ای تلویحی میان رهبری خامنه‌ای و سایر رهبران کشورهای خاورمیانه که خیزش‌های مردم را به دنبال داشته به آیت‌الله خامنه‌ای نوشته است: «خودت خوب می‌دانی که بدون استثنا، دلیل خیزش‌های مردمی این روزها در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، از کجا ناشی می‌شود. از رهبری‌های طولانی و مبسوط‌الید که یک نفر با قدرتی ماورایی، بر همه‌ی ارکان یک کشور سلطه داشته باشد و به کسی نیز جوابگو نباشد و کسی را نیز حق اعتراض و نقد او نباشد.»

این مستند‌ساز و وبلاگ‌نویس از رهبری خواسته است که صدای اعتراض مردم را بشنود و به آنها بها دهد و اداره‌ی جامعه را به شایستگان و نه به دوستان بسپرد.

وی با انتقاد از اختیارات بلامنازع رهبری و اینکه وی تمام ارکان قدرت در جمهوری اسلامی را در دست خود دارد افزوده است که «وقتی همه‌ی سرنخ‌ها به تو ختم شود، کسی اجازه نخواهد یافت به کارهای خود تو ورود کند و سر از اختفای کارهای تو درآورد و این یعنی ظهور قدرتی مخوف، که بر سر خود خدا را نیز تحمل نمی‌کند.»

نوری‌زاد با اشاره به اینکه مردم  اختیارات و اموال‌شان را به «امانت» به آیت‌الله خامنه‌ای سپرده‌اند نوشته است: «این مردم می‌خواهند بدانند چه پول‌هایی با اشاره‌ی تو به کجاها سرازیر شده است. مردم ما آیا حق ندارند بدانند تو با پول‌شان چه کرده‌ای؟»

این روزنامه‌نگار در پایان هم با اشاره به اینکه اگر آیت‌الله خامنه‌ای اختیارات خود را واگذار کند «در کار رهبری جامعه» موفق‌تر خواهد بود خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشته است که اختیاراتش را واگذار کند و از «همان بالا» مردم را رهبری کند.

محمد نوری زاد که خود نیز به سه سال و نیم زندان محکوم شده و به تازگی از زندان آزاد شده است، همواره با نامه‌هایی انتقادی آیت‌الله خامنه‌ای را خطاب قرار می‌دهد و انتقادهای تندی را از وضعیت و شرایط سیاسی کشور مطرح می‌کند.


 


تعدادی از نمایندگان مجلس خواستار رسیدگی به علل فوت هدی صابر شدند

پس از امضای «شهادت نامه‌ی» ۶۴ نفر از زندانیان در خصوص اینکه هدی صابر در طول یک سال گذشته هیچگونه عارضه و بیماری نداشته، امروز نیز ده تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای به وزیر دادگستری خواهان ابهام‌زدایی از این پرونده شدند.

به گزارش پارلمان نیوز این ده نماینده به مرتضی بختیاری، وزیر دادگستری نوشته‌اند که «در خصوص علل درگذشت هدی صابر ابهاماتی وجود دارد که ضروری است تا دستگاه قضا نسبت به رفع آن اقدام نماید.»

پیش از این نیز ۶۴ نفر از زندانیان سیاسی در زندان اوین با انتشار «شهادت‌نامه‌ای» تاکید کردند که هدی صابر در طول یک سال گذشته هیچگونه بیماری نداشته و در هشتمین روز از اعتصاب غذای خود، پس از انتقال به بهداری اوین مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تصمیم به شکایت از مأموران بهداری را داشته است.

در همین حال روز گذشته دادستان تهران در نشست خبری خود با اشاره به اینکه هدی صابر «بیمار» بوده است، علت مرگ وی را «آنفکتوس قلبی» اعلام کرده و در عین حال گفته است که انتقال وی به بیمارستان «با تاخیر» صورت گرفته است.

عباس جعفری‌دولت‌آبادی با بیان اینکه در بیماری مرحوم صابر تردیدی نیست گفته بود: «هدی صابر روز جمعه اظهار کسالت می‌کند. دو بار به بهداری زندان منتقل می‌شود و بعد به دلیل کسالت بیش از حد از طریق رئیس دادسرای زندان به بیمارستان منتقل می‌شود اما در بیمارستان دچار آنفکتوس می‌شود. آنچه ما در این پرونده به عنوان ابهام مطرح کردیم این است که باید گزارش وضعیت زندانی با سرعت بیشتری به دادستانی منتقل می‌شد. ما در چنین شرایطی به خانواده زندانی اطلاع می‌دهیم و آنها اجازه دارند در هر بیمارستان و با هر پزشکی که مایل هستند صحبت کنند تا بیمار در آنجا تحت درمان قرار گیرد؛ البته این اتفاق با تاخیر رخ داد و امکان انتخاب بیمارستان وجود نداشت.»

این در حالی است که فریده جمشیدی، همسر هدی صابر، به بی‌بی‌سی گفت که در این خصوص به قوه قضائیه شکایت خواهد کرد و اگر مقامات ایرانی به خواسته او توجهی نکنند، از نهادهای بین المللی درخواست کمک خواهد کرد.

خانم جمشیدی اضافه کرده بود که از قوه قضائیه می‌پرسد که چرا به او و فرزندانش اجازه داده نشد در آخرین لحظات زندگی آقای صابر با او ملاقات کنند، چرا از شوهرش مراقبت‌های پزشکی به عمل نیامد و چرا بر اساس شهادت زندانیان، وی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود.

هدی صابر روزنامه نگار و فعال ملی مذهبی جمعه گذشته و در شرایطی که در اعتراض به وقایع منجر به مرگ هاله سحابی در مراسم تشییع عزت‌الله سحابی، در اعتصاب غذای خشک به سر می‌برد درگذشت.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته