وزارت جهاد کشاورزی طرح خود برای توزیع یارانه شیر از ابتدای تیرماه را به دولت ارسال کرده است. بر اساس این طرح، پرداخت یارانه نقدی به مردم منتفی میشود، ضمن اینکه هر لیتر شیر به قیمت 550 تومان در اختیار مصرفکنندگان قرار میگیرد.
به گزارش خبرنگار مهر، 24 اردیبهشت ماه سال جاری بود که دولت تصمیم گرفت توزیع شیر یارانهای را برای یک ماه دیگر یعنی خردادماه، تمدید کند تا در این فاصله، برای نحوه توزیع یارانه شیر تصمیمگیری نهایی از سوی ستاد طرح تحول اقتصادی صورت گیرد.
در واقع، در جلسه ستاد هدفمندی یارانهها که حول و حوش 24 اردیبهشتماه برگزار شده بود، برای وزارت جهاد کشاورزی ضربالاجلی یکماهه تعیین شد تا این وزارتخانه با بررسی تمام جوانب کار، زمینهای را برای تغییر در شیوه پرداخت یارانه شیر با لحاظ کردن تمامی جوانب حمایت از تولیدکننده، دامدار و مصرفکننده تهیه و پس از نظرخواهی از دستگاههای مرتبط، طرح نهایی شده را به دولت ارایه کند.
در عین حال، این وزارتخانه هماکنون طرح پیشنهادی خود را به دولت ارسال کرده است، اما در این طرح خبری از پرداخت یارانه نقدی به مردم خبری نیست و تمام یارانه قرار است به بخش تولید و دامداران پرداخت شود.
بر این اساس وزارت جهاد کشاورزی برای پرداخت یارانه به دامداران 200 میلیارد تومان در مرحله اول از دولت طلب کرده است. البته در این طرح، وزارت جهاد کشاورزی قیمت تمام شده هر کیلوگرم شیر را 500 تومان در نظر گرفته که با احتساب خرید 400 هزار تن شیر مازاد، این رقم باید به وزارت جهاد کشاورزی پرداخت شود.
در این میان، وزارت جهاد کشاورزی پیشنهاد کرده است تا کار مربوط به خرید شیر از دامداران به شرکت پشتیبانی امور دام که تخصص و تجربه کافی در این زمینه دارد سپرده شود، ضمن اینکه این شرکت نمایندگیهای متعددی را در استانهای مختلف دارد که میتواند کار خرید شیر را انجام دهد.
به گزارش مهر، دولت سالانه 2.3 میلیون تن شیر توزیع میکرد که به ازای هر کیلوگرم، 250 تومان به مصرفکننده یارانه پرداخت میکرد، یعنی دولت سالانه بالغ بر 480 میلیارد تومان منابع مالی به عنوان یارانه شیر پرداخت میکرد. بنابراین هم اکنون وزارت جهاد کشاورزی 480 طلب کرده است.
بر این اساس، وزارت جهاد در این طرح پیشنهاد داده است که یارانه، تماما به بخش تولید ارایه شود، بر این اساس یک حساب سرانگشتی نشانگر این است که قیمت شیر نیمهیارانهای به ازای هر لیتر 550 تومان بعد از تغییر در نحوه توزیع یارانه شیر، در اختیار مصرفکنندگان قرار میگیرد؛ چراکه تا پیش از این مردم برای خرید هر لیتر شیر یارانهای 300 تومان پرداخت میکردند، دولت هم مدعی است برای هر لیتر شیر 250 تومان یارانه به مصرفکننده پرداخت میکرده است، بنابراین اگر دولت با طرح وزارت جهاد موافقت کند، هم اکنون مصرفکننده باید شیر 300 تومانی را 550 خریداری کند.
این قیمت، مطابق سناریوهایی که در گذشته اعلام شده بود، بالاتر از نرخ شیر یارانهای 300 تومانی و پایینتر از شیر آزاد 850 تومانی است.
مروری بر اطلاعیه ستاد هدفمندسازی یارانهها هم در اردیبهشت ماه سال جاری حکایت از این داشت که از تیرماه، یارانه شیر از طریق وزارت جهاد کشاورزی در اختیار تولید کنندگان یا دامداران قرار خواهد گرفت تا همراه با توزیع نهادههای ارزان نظیر علوفه، قیمت شیر یارانهای با توافق وزارت جهاد کشاورزی و دامداران تعیین شود.
باسمه تعالی
آنقدر محجوب و آرام بود که اصلاً نمی توانم تصور کنم موجودی حتی غیر انسان، اینچنین خشن و بی رحمانه، او را که از درد به خود می پیچید، به تمارض متهم کرده و مورد ضرب و شتم قرار دهد.
هدی صابر را اکثر خانواده های زندانیان سیاسی دو سال اخیر نیز می شناسند بواسطۀ غمخواری ها و دلجوئی هایش از آنان. هرگز نمی توانم فراموش کنم روزی که همسرم با اتمام مرخصی ۵ روزه پس از حدود ۱۰ ماه زندان و انفرادی، به آن عزتکده بازگشت؛ هدی صابر، بی خبر از این بازگشت زودهنگام، با همان تواضع و مهربانی همیشگی به منظور دیدار او به منزل ما آمد؛ گویی همین دیروز بود و هیچگاه از یاد نخواهم برد که چگونه با وجود سعی در فرو خوردن بغض، اشکهایش آرام آرام از دیدگان فرو می ریخت.
همیشه بی صدا و آرام به دیدار خانواده ها می رفت و دلسوزانه با آنها همدردی می کرد و رنج و عذابش از این سوی میله ها بودن، کاملاً آشکار بود و پس از دستگیری بدون دلیلش هنگامی که در ملاقات های کابینی و هفتگی، توفیق دیدار آن بزرگمرد را نیز می یافتیم، رضایت و خوشحالی اش را از بودن با دیگر آزادگان دربند و قهرمان، به وضوح احساس می کردیم.
او که با سربلندی رفت و آزاد شد اما نمی دانم هنگامی که فرزندان آن ضارب سنگدل و بی رحم، روز پدر را به او که نقشی بزرگ در این فاجعه و ستم داشته است، تبریک می گفتند، آیا او از وحشت نفرین فرزندان هدی صابر و همسر مظلوم وی بر خود نلرزید؟
روزت را جشن بگیر ضارب که امروز، زور و قدرتی اگرچه ناپایدار، تقدیرت را بر کتیبۀ ستم، حک کرده است و در جشن پیروزی نفس اماره ات، همسر و فرزندانت را میهمان کن اما امید مبند که خدا رسوا و روسیاهت نفرماید که قطعاً آه مظلومانۀ خانوادۀ شهید هدی صابر به عرش خدا رسیده و اجابت خواهد شد.
آیا آن زمان که فریادش را نادیده گرفته و تهمت تمارض را بر او نثار می کردی و بجای تلاش برای درمانش با ضرباتت بر او هجوم بردی، اصلاً او را دیدی و آیا پس از بازگشت مظلومانه اش به سلول، وجدانت نهیب نزد که به دنبالش رفته و احوالش را جویا شوی؟ آیا پس از مرگ شهادت گونه اش قلبت فرو نریخت که پاسخت در پیشگاه خدا چه خواهد بود؟ و آیا هیچ اندیشیده ای که این دنیا هم دار مکافات است و علاوه بر عقوبت اخروی، عذاب دنیوی را نیز برای خود خریده ای؟
اگرچه در این حادثۀ تلخ و جانگداز، تنها تو مجرم و مقصر نیستی و اگرچه شاید در این زمان و شرایط فعلی، دادگاهی برای رسیدگی به عوامل اصلی همۀ این فجایع و مصائب، تشکیل نگردد، اما اگر خدایی هست که می دانیم هست، و اگر معاد و قیامتی بر پا شود که یقین داریم می شود، و اگر در محکمه ای به نام عدل الهی به تمام ظلم ها رسیدگی می شود که به آن نیز ایمان داریم، پس منتظر می مانیم تا چنانچه ظالمین و بدکاران به مسیر هدایت بازنگردند، شاهد رسوائی و عذابشان باشیم.
دوازده نفر از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین در اعتراض به شهادت دو نفر از زندانیان سیاسی هدی صابر و هاله سحابی از امروز صبح(شنبه) ۲۸ خرداد وارد اعتصاب غذای نا محدودشدند.
آنها در بیانیه ای که بوسیله یاران گمنام جنبش سبز در زندان اوین در اختیار کلمه قرار داده اند، ضمن گرامیداشت یاد همه شهدای راه میهن و آزادی اعلام کرده اند که هم زمان با روزهای گرامیداشت شهدای جنبش از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر، اعتصاب غذای خود را آغاز می کنند.
در بخشی از این بیانیه آمده است:
ملت ما قربانیان و شهدای بسیاری را در همه این سالها در راه دفاع از مهین و آزادی نثار کرده است، اما جنبش سبز ملت ایران نقطه عطف بزرگی در این راه بود که دهها شهید از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر را تقدیم کرد و در کنار آن دهها معلول زمینگیر شده و صدها زندانی بی گناه با احکام ناعادلانه ای مواجه شده اند که در روند صدور این احکام بسیاری از بندهای قوانین اساسی و ایین دادرسی و حقوق شهروندی، نقض شده است.
به گزارش کلمه، متن کامل بیانیه ی اعتصاب غذای ۱۲ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین به شرح زیر است:
باز آمد چون عید نو تا قفل زندان بشکنیم
وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنیم
مردم سربلند ایران
ما و شما فرزندان سرزمین مهر و آیین مهر ورزی هستیم، لیک سالیانی است که در بند جباریتی افتاده ایم که با زبان قدرت و بی قانونی با شهروندان خویش سخن می گویند. شهروندانی که حقوق و آزادی های مندرج در قانون اساسی و نیز اسناد بین المللی را که کشورمان بدان متعهد شده است، می طلبند. و مبلغ مدارا با همه مردم ملتزم به قانون و منافع ملی با گرایش های متفاوت هستند.
هرچند ملت ما قربانیان و شهدای بسیاری را در همه این سالها در راه دفاع از مهین و آزادی نثار کرده است، اما جنبش سبز ملت ایران نقطه عطف بزرگی در این راه بود که دهها شهید از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر را تقدیم کرد و در کنار آن دهها معلول زمینگیر شده و صدها زندانی بی گناه با احکام ناعادلانه ای مواجه شده اند که در روند صدور این احکام بسیاری از بندهای قوانین اساسی و ایین دادرسی و حقوق شهروندی، نقض شده است.
واپسین شهدا، دو نفر از از زندانیان ملی و مذهبی بودند.هاله سحابی فرزند وارسته مردی چون مهندس عزت الله سحابی که در مرخصی از زندان به سر می برد و در مراسم تشییع و تدفین پدرش، با هجوم نابخردانه ماموران به شهادت رسید و هدی صابر هم بندی ما که در اعتراض به این حادثه ناگوار دست به اعتصاب غذای تر و محدود زد اما دست اجل او را از میان ما برد، اما دو مساله شهادت او را به چالش مشروعیتی بزرگ برای نظام کنونی تبدیل می سازد: اول حبس او به مدت ده ماه بدون محکومیت و هر قرار قانونی و کاملا خودسرانه و جبارانه، آن هم در پیش دیدگان دستگاههای مسوول و مدعیان قضاوت و عدالت و دیگری رفتار سهل انگارانه و مغرضانه در برابر آثار اعتصاب غذای او به همراه ضرب و شتم که منجر به شهادت مظلومانه اش شد و شرح چگونگی آن در شهادتنامه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ منعکس شده است.
اینک همزمان با ایامی که مقارن با ۱۳ رجب زاد روز امام عدالت علی (ع)بوده و به یاد شهدای جنبش سبز از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر نامگذاری شده است، ما ضمن اعلام تسلیت و همدردی با خانواده همه ی این شهدا، به ویژه خانواده های هم زندانیان عزیز از دست رفته مان، هاله سحابی و هدی صابر و مردم متین و صبور ایران، از روز ۲۸ خرداد (شنبه)اعتصاب غذای اعتراضی خود را آغاز می کنیم. امید که به مثابه روزه داری، مورد رضایت خداوند و مردم عزیز و بازماندگان همه شهدای جنبش قرار گیرد.
به امید آنکه جنبش مسالمت امیز ایران پویاتر و از تکرار چنان فجایعی پیشگیری شود.
اسامی امضا کنندگان بیانیه
بهمن احمدی امویی-حسن اسدی زیدآبادی-عمادالدین باقی-عماد بهاور-قربان بهزادیان نژاد-محمد داوری-امیرخسرو دلیرثانی-فیض الله عرب سرخی-ابوالفضل قدیانی-محمد جواد مظفر-محمدرضا مقیسه-عبدالله مومنی
زهراصدر:
ما شهادت می دهیم هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود دچار درد در ناحیه سینه و اختلال در سیستم گوارشی شد که در ساعت چهار بامداد جمعه ۲۰ خردادماه برای نخستین بار به بهداری مستقر در زندان اوین جنب بند ۳۵۰ منتقل شد اما دو ساعت بعد در حالی که از درد به خود می پیچید به بند بازگردانده شد و از صدای فریاد او هم اتاقی هایش بیدار شده و دور او حلقه زدند در این هنگام صابر گفت :«در بهداری نه تنها هیچ رسیدگی به وضعیتم نشد بلکه مورد ضرب و شتم و توهین قرار گرفته ام و توسط مامورانی در لباس پرسنل بهداری از اتاق درمان بیرون انداخته شده ام .
ما شهادت می دهیم هدی صابر که از درد به شدت می لرزید و به خود می پیچید در اتاق یک بند ۳۵۰ با صدای بلند اعلام کرد که: «از دست آنها شکایت خواهم کرد.»
ما شهادت می دهیم در این هنگام هدی صابر در حالی که توان ایستادن بر روی پاهای خود را نداشت با برانکارد به خارج از بند منتقل شد در این آخرین ساعت حضور در بند وضع گوارشی او به شدت بحرانی بود و بارها گفت دچار اسهال و حالت تهوع شدید شده است.
***
بیش از شصت زندانی شهادت دادند به آنچه پیش رویشان رخ داد به آنچه چشمانشان دید و قلب هایشان مهر زد. بیش از ۶۰ زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین، شهادت دادند از بیم آنکه روزی دروغ ورزان وارونه بازگو کنند حقیقت را و باز هم افسانه ای بسازند برای فرار از ظلمی که کرده بودند و خونی که ریخته شده بود. شهادت دادند از بیم آنکه روزی در تاریخ شرمنده ی این سوال شوند که در برابر واقعیت چشم بستی یا دهان؟ شهادت دادند از بیم آنکه روزی دیگر نام برادران و خواهران و فرزندانشان در لیست بلند شهیدان مسیر آزادی کشور هک نشود، هرچند باعث افتخار اما جگر خراش.
***
فریده جمشیدی، همسر هدی صابر: نمی توانستند به ما خبر دهند تا دقایق آخر زندگی وی را در کنارش باشیم؟
فریده جمشیدی همسر هدی صابر در گفتگو با خبرنگار کلمه می گوید: "من درجریان بدحالی همسرم نبودم. از دوشنبه که با او ملاقات داشتم مرتب با مسئولان زندان تماس می گرفتم و آن ها مرا مطمئن می کردند که حال ایشان خوب است. حتی یک ساعت قبل از آنکه از طریق سایت ها از شهادت وی خبر دار شوم هم در تماسی تاکید کردند که مشکلی وجود ندارد و جای نگرانی وجود ندارد."
گاهی وقتی بدیهی ترین سوالات پرسیده می شود انسان متعجب می ماند از تفکری که پشت اعمال افراد وجود دارد.
جوابی برای این سوال فریده جمشیدی وجود ندارد که آیا مسئولانی که در جریان بدحالی و اوضاع وخیم همسرم در بیمارستان بودند نمیتوانستند به ما خبر دهند تا دقایق آخر زندگی وی را در کنارش باشیم؟
وی با تاکید بر اینکه کسی با گذشت ۹ روز از آغاز اعتصاب تر خود جان نمیدهد و با اشاره به شهادت زندانیان سیاسی مبنی بر کتک خوردن وی در بهداری اوین می گوید: احتمالا پزشک فکر می کرده می تواند با کتک زدن بیمارش وی را درمان کند.
فریده جمشیدی تاکید می کند که همسرش مظلومانه شهید شده و وی اجازه نخواهد داد خونش پایمال شود.
وی می گوید: من شکایت نامه ای تهیه کردم و از قوه ی قضاییه میخواهم عاملین شهادت همسرم رو معرفی کرده و پیگیر این فاجعه که در زندان رخ داده باشند.
***
دوم خرداد می شود یک سال. یک سال از به اسارت رفتن هدی صابر. یک سال از زندگی در اتاق های بند ۳۵۰ اوین.
زندگی ای که به شهادت همه ی هم بندی هایش به مطالعه کتاب، قرائت قرآن، برگزاری کلاسهای تاریخ و ورزش گذشت. و چه دردناک است زمانی که جوانان مشارکت بخواهند مرور کنند مسابقات ورزشی خود را وقتی هدی صابر هم تیمیشان بوده است.
***
همسر ابوالفضل قدیانی: حاکمیت نباید بیشتر از این به خودش هزینه تحمیل کند
زهرا رحیمی، همسر ابوالفضل قدیانی یکی از امضا کنندگان این شهادت نامه، به خبرنگار کلمه می گوید: این زندانیان در آنجا حضور داشتند طبیعی است که بگویند چه اتفاقی افتاده و چه بر سر شهید هدی صابر آمده است.
وی با اشاره به نامه ی ۲۶ نفر شاکی از وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران که چندی پیش منتشر شده بود، تصریح کرد که همه ی ۲۶ نفر به بازپرسی داخل اوین خواسته شده و تحت بازجویی قرار گرفته بودند اما این فشارها باعث نشد که این بار هم وظیفه ی انسانی خود را فراموش کنند و حقیقتی را که دیده اند اعلام نکنند.
همسر این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تاکید می کند که اگر تدبیری باقی مانده باشد، حکم می کند این ماجرا از طریق مراجع در رده های بالاتر پیگیری شود و خود حکومت جلوی پایمال شدن خون این عزیز را بگیرد. حاکمیت نباید بیشتر از این به خودش هزینه تحمیل کند.
زهرا رحیمی که خود از زندانیان دوره ی ستم شاهی است خاطر نشان می کند: وقتی شهید صابر به بند بازگشته همه چیز را تعریف کرده و حتی اسم کسی که ایشان را کتکش زده برده و گفته که بر سرش کوبیدند. حاکمیت خودش باید خاطی رو مجازات کند.
وی با اشاره به وضعیت نا مساعد زندانیان و مشکلات جسمی آن ها می گوید: به طور مثال شخص آقای قدیانی مشکلات جسمی زیادی دارد. که بعضی از آن ها در درون زندان به وجود آمده است و من سه هفته ی پیش پرونده ی پزشکی ایشان را به اوین دادم اما تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
همسر قدیانی ضمن اعلام حمایت قاطع از شهادتنامه ی منتشر شده تاکید می کند: این ها همه بی گناه هستند و باید آزاد شوند. انتظار ما این است که بی قید شرط تمام زندانیان عقیدتی و سیاسی آزاد شوند . حکومت باید از وجود اینها در اداره ی مملکت استفاده کند نه اینکه مردم را از چنین نعمتی محروم نماید، ما در کشور مشکلات عدیده ای داریم که باید به آن ها رسیدگی شود.
***
این اولین بار نیست که دلسوزانه، نمایش مردانگی می بینیم. یک سال پیش همین ایام بود که شکایت ۷ شاکی از سردار مشفق منتشر شد. ۷ زندانی که در مرخصی به سر می بردند و می دانستند با این شکایت نامه باید آماده ی بالا رفتن از پله های باریک و خاکستری اوین باشند و در کوچک زندان با آن پنجره ی مشبک کوچکش برایشان کشوده خواهد شد. اما شکایت کردند و منتشر شد تا کوس رسوایی آن بخش از حاکمیت که مدعی بود خطایی نکرده و تقلب چیزی جز توهم نیست در همه ی دنیا زده شود.
***
همسر جواد مظفر: هدی صابر مجسمه ی اخلاق بود
خانم انتظار مهدی، همسر جواد مظفر نویسنده دربند، یکی از شاهدین امضا کننده ی این نامه در گفتگو با کلمه ضمن اعلام حمایت و موافقت را با اصل و فلسفه ی وجودی چنین نامه ای می گوید: به جرات می توانم ادعا کنم که همسرم هیچ وقت خلاف واقع نگفته است. اگر او چنین نامه ای را امضا کرده قطعا با چشمانش دیده و نتوانسته در برابر این ظلم خاموش بماند. شهید صابر در ایامی که همسرم زندان بود هفته ای یک بار به خانواده ی ما سر می زد. مجسمه ی اخلاق بود و در درستی و پاکی و مردانگی یگانه ی روزگارش.
وی بدون پنهان کردن نگرانی خانواده ها از عواقب این نامه و با اشاره به قطع بودن هر گونه تماس در طول هفته با زندانیان، می گوید: ما تا دوشنبه که روز ملاقات است به اوین برویم و ببینیم چه بلایی بر سر آن ها آورده اند جان به لب می شویم اما چرا باید این باعث شود که شاهدان این ماجرا حقیقت را نگویند و خون یک ادم بی گناه و پاک پایمال شود؟ این اتفاق هر لحظه ممکن است برای کس دیگری تکرار شود. اگر همه بخواهند سکوت کنند که سنگ روی سنگ بند نمی شود.
***
همین دو ماه پیش بود که ۲۶ زندانی در اوین از وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران شکایت کردند و شهادت دادند به آنجه در بازجویی ها رخ می دهد و کسی جرات بر ملا کردنش را ندارد. ابایی نداشتند از آنکه دوباره به بازجویی فراخوانده شوند و مجازات هایی جدید برایشان صادر شود که دیگر به تجربه دریافته بودند در نظام قضایی این روزها شاکیان قربانی خواهند شد نه مجرمان. اما باز هم ایستادند و از زیر بار مسئولیتشان شانه خالی نکردند.
***
فرزند فیض الله عرب سرخی: کاری کنیم که فردا خجالت زده ی شهیدان و اسیران سبزمان نباشیم
ساجده عرب سرخی فرزند فیض الله عرب سرخی دیگر امضا کننده ی این نامه به خبرنگار کلمه می گوید: هیچ کس نیست که نداند زندانی های سیاسی ما این روزها تحت چه فشارهای روانی و فیزیکی ِ غیر انسانی ای قرار دارند. اما وقتی آنها چنین مردانه به دفاع از حق ضایع شده ی همرزمشان برخواسته اند فکر می کنم کمترین وظیفه ی ما حمایت از این حرکت است که قطعا در ادامه ی همان گامی ست که شهید هدی صابر برداشته.
وی در ادامه می گوید: اعتراض به تضییع حق، اولین شعار جنبش سبز بود که از فردای انتخابات با "رای من کجاست" با شهادت ندا و سهراب آغاز شد و دامنه ش امروز بعد از دو سال به شهادت هاله سحابی و هدی صابر کشیده شده.
فرزند این عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ضمن ادای احترام به زندانیان جسوری که در آن شرایط خطرناک با نام حقیقی خود این شرافتنامه را امضا کردند از همه ی فعالان و روشنفکران و همه ی کسانی که دغدغه ی آزادی کشور را دارند می خواهد: با بالا نگه داشتن این پرچم که برای زمین نماندنش هزینه های زیادی پرداخت شده، کاری کنیم که فردایی را نبینیم که خجالت زده ی شهیدان و اسیران سبزمان باشیم.
***
در این شهادت نامه آمده است: گرچه رسیدگی دقیق به پرونده اغلب زندانیان سیاسی نشان از بی داد و تضییع گسترده حقوق آنان در دادرسی ها دارد اما هدی صابر قریب به یک سال بدون هیچگونه قرار قانونی و محکومیت و به شکلی کاملا خودسرانه با اعمال زور و قدرت نمایی برخی نهادهای امنیتی در برابر چشمان همه دستگاه های مسوول در زندان به سر می برد و هیچکس پاسخگوی این سوال نبود که اصلا او چرا و با کدام توجیه قانونی در زندان به سر می برد و البته که مدت محکومیت او مدتها پیش از دستگیری اخیر منقضی شده بود. حبس خودسرانه و غیر قانونی صابر به تنهایی برای سلب مشروعیت دستگاه قضایی و اثبات عدم استقلال آن و مقهوریت نسبت به نهادهای امنیتی کفایت می کند و در این شرایط نه فقط شهروندان خارج از زندان که بیش از همه زندانیان امنیت حقوقی، درمانی و جانی نخواهند داشت.
***
همسر عمادالدین باقی: نمی توان مسلمان بود و در موقعیت شهادت قرار گرفت و شهادت نداد
فاطمه کمالی همسر عمادالدین باقی، از دیگر امضا کنندگان این شهادت نامه در گفتگو با خبرنگار کلمه می گوید: امضا کنندگان شاهد آن وضعیت بودند و شهادت دادند. ما در ملاقات دیدیم که حرفهای مشابهی زدند و چقدر از این اتفاق به هم ریخته بودند.
وی با تاکید بر اینکه یکی از دلایلی زندانی بودن این افراد روحیه ی حق گویی و حق طلبی آنها بوده است تصریح می کند: این ها خود و خانواده ی خود را از خیلی مواهب زندگی محروم کردند و حرف هایی را که زدن برایشان دردساز بوده و این هم یک تصمیم بوده و آگاهانه این راه را انتخاب کردند پس در چنین موقعیتی هم طبق همان منش و سیره نمی توانند چشم بر هم بگذارند. نمی توان مسلمان بود و در موقعیت شهادت قرار گرفت و شهادت نداد.
همسر این فعال حقوق بشر و محقق معتقد است این برخورد ها گونه ای از اصلاح طلبی است که در وجود این افراد نهادینه شده است.
وی می گوید: کسی که مردانگیِ شهادت دادن را دارد تکلیفش معلوم است. حکومت باید به کسی که چنین مسئولانه برخورد می کند و اجازه نمی دهد حق مظلوم از بین برود پاداش دهد. سازمان زندان ها و قوه ی قضاییه باید پیگیر باشند تا معلوم شود کسی که ملزم به اجرای قانون و مسئول رسیدگی به بیماری ها بوده و حالا در کارش کوتاهی کرده چه کسی بوده است.
فاطمه کمالی که خود نیز از فعالان حقوق بشر است درباره ی نگرانی از عواقب این نامه می گوید: کس دیگری باید بترسد. کسی که خلاف کرده. اگر مردان قانون به موقع به داد مظلوم برسند ظلم کمتر می شود.
وی تاکید می کند: اگر دستور این نیست که با زندانیان اینطور برخورد شود و بنا باشد قانون اجرا شود، من فکر نمی کنم برای خانواده جای نگرانی باقی بماند. اما اگر قرار باشد قانون مدارها و دلسوزان محاکمه و مجازات شوند باید فاتحه ی قانون را خواند. در یک حکومت سالم باید از افرادی مثل امضا کنندگان این شهادت نامه حمایت شود تا این کارها و این احساس مسئولیت ها ادامه پیدا کند و خاطیان جرات نکنند دوباره همان را به شکلی دیگر تکرار کنند.
***
یازده ماه است که تلفن های زندانیان سیاسی اوین قطع است. هفته ای بیست دقیقه ملاقات کابینی اگر به هر دلیل ممنوع الملاقات نشده باشی. ورود کتاب و روزنامه ممنوع. میتوانی چند روزنامه ی محدود انتخاب شده را بخوانی. تلویزیون هم میتوانی شبکه های آزاد و غیرجانبدارانه ی صدا و سیما را ببینی. هنوز هوا خوری هست و اجازه ی تنفس وجود دارد. اما باید مواظب باشی مریض نشوی. خاطره های تلخ زیاد است، از یاد محسن دکمه چی و مشاهده ی زنده ی حسین رونقی که فقط به جرم همکاری نکردن باید از درد کلیه فریاد بزند و دیگران مستاصل به خود دشنام دهند که هیچ کاری برایش نمیتوانند انجام دهند.
خانواده های زندانیان سیاسی همه ی این ها را می دانند. همه را شنیده اند و دیده اند. می دانند امضای چنین شهادتنامه ای چه عواقبی برای زندانی و خانواده اش خواهد داشت. و استوار و صبور، سر تعظیم در مقابل شهامت و صداقت مردان ۳۵۰ فرود می آورند و حمایت می کنند از تصمیم بزرگ آنان و امضا می کنند آنجا را که مردانشان نگاشته اند:
ما به عنوان نخستین گام این روند غیر انسانی در دستگاه قضایی و این نوع رفتار با زندانیان را محکوم و حاکمیت را مسوول آن می دانیم. بنابراین از این پس با توجه به نوع پی گیری موضوع از سوی مسوولان اقدامات بعدی را اتخاذ کرده و برای تحقق حقوق شهروندان و التزام حکومت به قانون تا آخر ایستاده ایم.
منبع : کلمه
خانواده های زندانیان سیاسی از شهادتنامه عزیزانشان می گویند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر