گزارشهای خودمانی شهروندان از حضور مردم در خیابانهای تهران متنوع و گرم و امیدوارانه است. همه آنها می گویند مردم زیاد بودند و دستگیری ها هم زیاد بود. نیروهای امنیتی تلاش می کردند مردم را به واکنش تحریک کنند اما پیاده روی 22 خرداد با سکوت برگزار شد. منتخبی از روایتهای شاهدان عینی را می خوانید:
این مسیر جدید خیلی مناسب بود
من الان رسیدم خونه. یک ربع به شش بود که زدم بیرون. هفت تیر پر از نیرو بود . موتوری بیشتر. سوار تاکسی شدم تا ولیعصر ترافیک بود شدید. ولی عصر پیاده شدم . نیروها سر میدون بودن و لباس شخصی ها بیشتر از گاردی ها از اونجا راه افتادم به سمت بالا .مغازه های دور میدون را تعطیل کرده بودن اما بالاتر از سر زرتشت مغازه ها باز بود. خیابان مانند شب عید شلوغ بود . انقدر که شک داشتم از خودمان باشند . مجبور شدم به داخل مغازه ای بروم و خرید کنم. همین جا بگم این مسیر جدید خیلی مناسب بود. وجود همین مغازه ها سینما ها و کوچه های فرعی و پارک ها کمک خیلی خوبی بود. ضمن اینکه مردم بی خبر هم دراین مسیر بیشتر تردد دارند تا در جریان قرار بگیرند.
مغازه دارها هم خوشحال بودند
از سر عباس اباد به بعد ماجرا از خرید شب عید جدی تر شد. جمعیت بیشتر و بیشتر می شد و یک طرف خیابان داشت پر می شد. پیرمرد نفرینشان می کرد که الهی دستتان تاول بزند که دست روی مردم بلند می کنید. عده ای داشتند تکراری می شدند از بس مسیر را بالا وپایین می رفتند. مغازه دار ها خیلی خوشحال بودند و تلفن بدست ماجرا را به دیگران گزارش می داند. جلوی یک هتل مسافری حیرتزده بیرون امده بود و اخر طاقت نیاورد و یکی را از جمعیت بیرون کشید و یواشکی از او می پرسید که جریان چیست. مردم به دلیل لباس شخصی ها جرات نداشت کامل توضیح دهد. یکی دو نفر را سوار ماشین کردند مرد می خندد و می گفت برای خرید اومدم. مامور می خندید می گفت بابا این بهانه قدیمی شده که.
زن خیلی زیاده ها...
لباس شخصی ها در حال بیسیم زدن بودند و گزارش می دادند: مردم به ارامی در حال حرکت هستند. یکی از انها با ناراحتی به دیگری می گفت: زن خیلی زیاده ها
جلوی پارک ساعی جمعیت هر دو طرف زیاد بود. موتورهای در پیاده رو با سرعت می رانند و فریاد می زدند و مجبور شدیم بپریم در جوی آب و درباره به خیابان برگردیم.
خسته شده بودم به داخل پارک رفتم. فکر میکردم ما راه می رویم و زندان می کنند ما راه می رویم و ما را می کشند ما راه می رویم و راه می رویم
نیرو ها داخل پارک هم بودند اما نه زیاد و زیر درختان استراحت می کردند. دوباره برگشتم به خیابان تشنج شده بود و چند نفر را گرفتند سوار کردند. به نظر می رسید می خواستند ترس ایجاد کنند واگرنه کسی شعار نمی داد. هر وقت که جمعیت زیاد می شد موتوری ها وارد می شدند.
بسیجی متلک گو
این ترافیک سبز خیلی خوب بود. ماشینهایشان فلج شده بود و موتوری ها هم نمی توانستد جابجا شوند و سر چهار راهها متوقف بودند. مردم دیگر پنهان کاری نمی کردند و سر چهارراهها عمدا می ایستادند تا حجم جمعیت بیشتر شود. خسته شدم از یک فرعی خود را به خیابان خالد اسلامبولی رساندم که صدای شعار دادن را از پشت سرم شنیدم و داد و بیداد موتوری ها را اما جان برگشتن نداشتم. منتظر تاکسی بود جلوی بسیجی ها که ارزشی که متلک می انداختند به خانمها ی رهگذر. ساعت هفت و نیم بود که سوار ماشین شدم راننده پرسید شلوغ بود؟ مردم بودن؟ گفتم اره ،گفت الحمداله.
جنبش حی و حاضره
جمعیت واقعا خوب بود.....کاملا سکوت و با آرامش یه چیزی بیشتر از سه شنبه های اعتراض و کمتر از 25 بهمن.
اما همونطور که گفتم راضی کننده و روحیه بخش....
هنوز هستیم. این تجمع نشون میده، تعداد کم نشده و نیروی انسانی و به اصطلاح جسم جنبش حی و حاضره، گیر همون گیر نظریه و الا ملت آماده هزینه هستن.
جلوی پارک ساعی واقعا حضور امنیتی ها چشمگیر بود. قیافه ها عجیب و غریب، آدمو به یاد «اُرگ ها» در ارباب حلقه ها می انداخت.
سر تقاطع زرتشت ترافیک امنیتی بود....حضور شدید نیروها با ون و مینی بوس که مردم رو منحرف می کردند
به نظرم کارکرد نشاط بخشیدن و تزریق روحیه رو واقعا داشت این تجمع، خصوصا آرامش ملت بعد از این همه فاجعه.
همه خوشحال بودند
از چارا ولیعصر تا میرداماد
انواع و اقسام مامور در طرحها و رنگهای مختلف وایساده بودن
مردم خیلی زیاد بودن
برا خودشون را میرفتن
یه خانومایی کنار خیابون نشسه بودن تخمه میشکوندن
یه عالمه پیرزن پیرمرد دیدم
که برا خودشون نشسه بودن رو نیمکتای ولیعصر
سر زرتشت چنتا ماشین پارک بود
آدمارو بیخود سوار میکردن
سر فاطمی یه پسره رو کتک زدن و سوار ماشین کردن
نزدیکای ونک هم یه خانومه مسن رو گرفتن با یه پسره جوون
برگشتنی تو اتوبوس پر از خانومایی بود که الکی اومده بودن بیرون ببینن چه خبره
همه خوشال بودن که انقد آدم تو خیابونه
موتورسواران با پرچم یا ابوالفضل
با لباس سیاه عزا رفتم، همه بودند، کوچه های منتهی به گاندی را هم بسته بودند، آدم ها همه خوشحال بودند، خانم مسنی نان سنگگ تعارفمان می کرد، گاردی ها برای خودشان بستنی می خوردند، چپ چپ نگاهمان می کردند، لباس هایشان امروز عجیب بود، سوار بر موتور در خیابان ولیعصر پرچم یا مهدی و یا ابوالفضل بالای سر می چرخاندند و عده ای هم فیلم برداری می کردند، زیاد بودیم، مثل روزهای اول، مثل روزهایی که هنوز امیدوار بودیم...
به اسم بدحجابی دستگیر می کردند
امروز حجم دستگیری ها خیلی بالا بود. بیشتر دستگیر شدگان هم خانم بودن- لااقل اونائی که من دیدم. پلیس امنیت اورده بودن و خانم ها رو به خاطر " بدحجابی" بازداشت می کردند. ون بود که پر میشد. حتی با مینی بوس های معمولی هم دستگیرشده ها رو منتقل می کردن. نیرو زیاد بود، مردم هم زیاد بودن. اما بی هدف ونک رو به سمت ولیعصر، ولیعصر رو به سمت ونک بالا پائین میرفتن
حزب الله ویراژ می داد و تصادف می کرد
راننده تاکسی از یکی از رهگذرا پرسید امروز مگه خبریه؟
رهگذره گفت: اینهمه نیرو مثل مور و ملخ ریختن تو خیابون یعنی پس خبری هست. یعنی می ترسند که خبری بشه
موتورهای برادرای ارزشی خط بی آر تی رو قرق کرده بودن. بچه های کم سن و سالی که هنوز تسلط به موتورهاشون نداشتن و با هم تصادف می کردن. ویراژ میدادن. ماشالله حزب الله می گفتن
نمی گذاشتند بایستیم
کمی بالاتر جلوی پارک ساعی شلوغ تر بود و انگار درگیری شده باشد. خودم دیدم که دو نفر را گرفتند و با خشونت به سمت ماشین بردند. نمی گذاشتند بایستیم که بپرسم چه شده است، اما پرس و جو که کردم ظاهرا آن ها کاری نکرده بودند.با این حال مردم آرام بودند و جوان های بازداشت شده هم آرام بودند.
بالاتر از عباس آباد مغازه ها باز بود. البته بالاتر از فاطمی هم بعضی مغازه ها بود و بازار بستنی فروش های مسیر پر رونق بود. مردم در طول مسیر ، به خصوص پیرترها نشسته بودندروی جدول . رو به روی پارک ساعی بالای پله های منتهی به یوسف آباد هم مردم بودند، اما بالاتر پله ها را کنترل کرده بودند .و نمی گذاشتند مردم بروند.
نیروهای متلک انداز
در تقاطع ها نیروهاشون خیلی زیاد بود. گاهی نیروهای جوان ترشان مردم را تحریک می کردند. مثلا من یک پژوه 206 دیدم بالاتر از خیابان عباس آباد که تو پیاده رو بود و وقتی دخترخانم ها رد می شدند از توش متلک می گفتند و می خندیدند.
سکوت و آب معدنی
آقا ملت خیلی زیاد بودن خیلی
من فقط یه جا دیدم آدم می گرفتن یه ذره پایین تر از مطهری
در یه ون باز بود رندوم آدم می بردن توش
ولی عجیب که اونم با سکوت
ینی چن نفرو سوار کردن بقیه همین طوری را می رفتن
اصن درگیری ندیدم
فقط یه عالم آدم
یه عالم بطری آب معدنی
و سکوت
منبع: گودر
پیشینه:
حضور دوباره معترضان در سالگرد 22 خرداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر