-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 10/05/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ویروس استاکس‌نت تعداد قابل توجهی کامپیوتر را که زیرساخت‌های کشور را کنترل می‌کنند، از جمله مرکز تحقیقات اتمی نطنز را آلوده کرده است. تهران به ایالات متحده و اسرائیل مظنون است.

تاکنون تنها تهدید خارجی‌ای که موجب ترس جمهوری اسلامی شده بود، حمله هوایی اسرائیل به مراکز هسته‌ای ایران بود، مساله‌ای که پخش بودن این مراکز و خواست تهران برای دست‌یابی به هر قیمتی (737 میلیون یورو) به سیستم‌های بسیار پیچیده موشک‌های اس- 300 روسیه را توجیه می‌کند. اما خطر از اف -15 و اف-16 های اسرائیلی ناشی نشد. حمله با بمب‌های مجازی یا همان ویروس انفورماتیک از طریق یک نرم‌افزار خراب‌کار بسیار پیچیده انجام گرفت. این نرم‌افزار خرابکار با نام استاکس‌نت، هم به سیستم‌های کامپیوتری حمله کرد و هم خسارت‌های مکانیکی ایجاد و کل سیستم تاسیسات را نابود کرد. این آشفته بازاری است که در تهران به راه افتاد و احتمال یک «جنگ الکترونیک» از سوی غرب را مطرح کرد که هنوز هم ادامه دارد.

خسارات

اگر بخواهیم حرف‌های یک مسئول ایرانی را باور کنیم، تاکنون حدود سی‌هزار آی پی- کامپیوتر- به این ویروس آلوده شده‌اند. آقای محمود لیایی، مسئول فن‌آوری های اطلاعاتی در وزارت‌خانه صنایع اضافه می‌کند: «به احتمال زیاد یک دولت خارجی منشا این ویروس بوده است.»

وی تاکید می‌کند: «ویروس هنوز نتوانسته در دستگاه‌های حکومتی نفوذ کد و به آنها خسارت جدی وارد کند.» اما به قول حمید علی‌پور، نایب رئیس شرکت دولتی فن‌آوری‌های انفورماتیک، «حملات هم‌چنان ادامه دارند و نسخه‌های جدیدی از ویروس در حال پخش شدن هستند. ما می‌خواستیم آن را دوماهه حذف کنیم اما این ویروس پایدار نیست. سه نسخه جدید از آن از ابتدای زمانی که ما عملیات پاکسازی را شروع کردیم، پدیدار شده‌اند.»

استاکس‌نت در ماه ژوئن از سوی یک شرکت متخصص درباره مسائل امنیتی انفورماتیک بلاروس کشف شد. این ویروس به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده که در کامپیوترها به دنبال برنامه‌ای خاص می‌گردد؛ برنامه‌ای که از سوی شرکت آلمانی زیمنس تولید شد و لوله‌های انتقال نفت، پالایشگاه‌های نفتی، مراکز تولید الکتریسیته و بقیه تاسیسات صنعتی را کنترل و آن برنامه رو آلوده می‌کند. آوی وایزمن، رئیس اسرائیلی گروه «سی سکوریتی» که یک شرکت مشاوره است توضیح می‌دهد: « اسکادا، سیستم کنترلی که زیمنس برای به کار انداختن سانتریفوژها طراحی کرده، هدف اصلی این حمله بود. ویروس تنها به کنترل کامپیوتر و نابود کردن داده‌ها بسنده نکرده است. بلکه ویروس کنترل اسکادا را با دادن اطلاعات غلط به سانتریفوژها به صورت انتخابی دست گرفته است. لازمه این مساله شناخت انفورماتیک و همین‌طور اطلاعات دقیق برنامه‌نویسان این ویروس برای کنترل اسکادا بوده است.»

استاکس‌نت به طرز ویژه‌ای ایران، و شاید به طور تصادفی اندونزی، هند و پاکستان را هدف قرار داده بود. با وجود آن‌که هیچ مقام ایرانی اشاره‌ای به آلوده شدن تاسیسات هسته‌ای نکرده است، این مرکز هسته‌ای نطنز با داشتن 8000 سانتریفوژ، هدف اصلی این حمله سایبری بوده است. مارک فیتزپاتریک، متخصصی که دیروز از وی در فاینانشال تایمز نقل قول می‌شد، تاکید می‌کند: «نصب 8000 سانتریفوژ به صورت پشت سرهم در نطنز یک عملیات پیچیده است که نیاز به برنامه‌ریزی‌های انفورماتیک دارد، من تعجب نمی‌کنم اگر این مونتاژ پیچیده، آسیب‌پذیر هم بوده باشد.» همین نشریه منکر نمی‌شود که مرکز هسته‌ای بوشهر در کنار خلیج فارس هم احتمالا با همین ویروس آلوده شده، حتی اگر حمله‌ای این چنینی معنایی ندارد. زیرا در آنجا تنها راکتوری با فعالیت صلح‌آمیز وجود دارد که خوراکش از مواد هسته‌ای از سوی مسکو فراهم می‌شود.

بعد از این حمله کامپیوتری با شدتی بی‌سابقه، نگاه‌ها به سمت واشنگتن و تل آویو برگشته که دشمنی‌شان با برنامه هسته‌ای ایران واضح است. دولت ناتانیاهو جنگ سایبری را اولویتی ملی خوانده و ارتش اسرائیل هم یک گروهان متخصص دارد. یوسی ملمن، متخصص مسائل فن‌آوری و نظامی روزنامه هاآرتص تصریح می‌کند: «این گروهان نامش 8200 است که ممکن است که از کمک آلمان هم برخوردار شده باشند. زیمنس فراهم‌کننده سیستم‌های کنترل تاسیسات هسته‌ای ایران بوده است. و در واقع هم بعد از پخش خبر کار نکردن نطنز، یک متخصص آلمانی بود که داستان را رو کرد.»

راند اول

مایکل ماکینسکی، متخصصی فرانسوی درباره مسائل ایران هم تصریح می‌کند: «مسئولیت اسرائیل در این قضیه هنوز معلوم نشده است. اما چیزی که واضح است این است که اسرائیلی‌ها بیشتر از واشنگتن حاضر هستند هزینه سیاسی این چنین عملیاتی را بپردازند. با این حال می‌توانیم تصور کنیم که امریکایی‌ها به پخش این ویروس چراغ سبز نشان داده‌اند و در مقابل اسرائیلی‌ها هم از حمله هوایی صرفنظر کرده اند.»

وی ادامه می‌دهد: «ما شاهد اولین مرحله یک جنگ انفورماتیک هستیم. از این به بعد یک سوال مطرح است: ایرانیان به چه روش‌هایی برای ضد حمله دسترسی دارند؟ ما می‌دانیم که یک ارتش سایبری تحت‌نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وجود دارد.» این گروه به علاوه، مظنون به خرابکاری در موتورهای جستجوی چین بعد از اختلاف ایران و پکن است.

بعد از این «راند زیرنظر گرفتن»، بسیار سخت است که گستردگی خسارات تحمیل شده به پتانسیل هسته‌ای ایران را تخمین زد. ما از طریق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌دانیم که تنها نیمی از 8000 سانتریفوژ ایران کار می‌کند. آیا این به دلیل همان «خرابکاری انفورماتیک» است و یا به دلیل تاخیر تکنولوژیک تهران؟

اما با وجود آن‌که لازمه این جنگ سایبری تکنولوژی‌های پیشرفته است، نیروی انسانی در قلب این عملیات قرار دارد. کامپیوترهای حساس ایران، مانند کامپیوترهای دیگر کشورها به اینترنت وصل نیستند و نیاز به یک «دست کوچک» برای قرار دادن ویروس در قلب برنامه هسته‌ای وجود داشته است. به همین دلیل هم سرویس‌های مخفی ایرانی مشغول دست و پنجه کردن با این ویروس هستند.

* از: ژان-پیر پرن / در: لیبراسیون

عکس از: AFP


 


دربارۀ این پرسش که پیامدهای سرکوب خونین مخالفان در ایران در بعد از انتخابات سال گذشته در دراز مدت برای ثبات حکومت جمهوری اسلامی چه خواهد بود در حال حاضر پژوهشگران را باورهای مختلفی است. اما در این مورد هم رأیند که در بین رهبران ایران جابجایی گستردۀ قدرت در جریان است که نیروی محرکۀ آن احمدی نژاد است و نیز اینکه این جابجایی قدرت دست کم موقتاٌ موضع رئیس جمهور را تقویت کرده است.

برای نمونه جامعه شناس ایرانی سعید امیرارجمند رخدادهای بعد از انتخابات را – وی از «کودتای انتخاباتی» صحبت می کند – شروع دوران کاملاٌ جدیدی در تاریخ جمهوری اسلامی می بیند.(«انقلاب ایران در دوران جدید»، در: گرایش های کنونی در ایدئولوژی اسلام گرایان، شمارۀ 10 تابستان 2010 مؤسسۀ هادسن، واشینگتن)

گرچه درگیری ها بین مخالفان و حکومت باعث شد که بخش هایی از روحانیت محافظه کار از نو شور و شوق اولیه را نسبت به اصل جمهوری اسلامی درخود کشف کنند. اما اینان به دلیل ادامۀ سرکوب حکومت که دامن روحانیت را هم گرفته است گروهی از روحانیت را در مقابل خود می بینند که پیوسته بیشتر و منسجم تر می شوند و اصل نظری حکومت اسلامی یعنی «ولایت فقیه» و نیز اجرای عملی آن را مورد تردید قرار می دهند.

اگر در گذشته تنها برخی از روحانیون با دولت مخالف بودند امروز به گفتۀ امیرارجمند برای اولین بار از سال 1979 باید از پیدایش تدریجی طیفی از روحانیت مخالف صحبت کرد که برای آنها اصول حکومت جمهوری بیش از اسلامی وزن دارد.

سیاست دین جدا خواهیِ احمدی نژاد

در این میان از دو قطبی شدن روحانیت ایران در درجۀ اول نیروهایی بهره می برند که دور احمدی نژادی را گرفته اند که برخلاف رئیسان جمهور ایران از سال 1981 به این طرف روحانی نیست. احمدی نژاد قادر است نیروهایی را از وزارتخانه ها و سپاه که به او وفادارند گرد خود جمع کند و به آنها سمت های کلیدی بدهد. اگر از قبل از سال 2009 هم نفوذ فزایندۀ این قشر خوشایند روحانیت محافظه کارِ منتقد حکومت نبود چنین می نماید که این ناخشنودی از بعد از انتخاب دوبارۀ احمدی نژاد زیادتر شده باشد؛ بویژه که احمدی نژاد دورۀ دوم ریاست جمهوریش را وامدارحامی سنتی خود رهبرانقلاب آیت الله خامنه ای است.

به گفتۀ ارجمند وجهۀ خامنه ای با این کار در نزد بخشی از روحانیت بنیادگرا آسیب جدی دیده است. حسّ اعتماد به نفسِ روز افزون احمدی نژاد و یارانش هم ناشی ازهمین امر است، اینان به گفتۀ جمشید چاکسی از ایندیانا که ایران شناس است در اصل کاری نمی کنند جز پیشبرد سیاست دین جدا خواهی. آنچه در اوضاع و احوال کنونی ایران غریب می نماید ممکن است به باور نویسنده در آیندۀ نه چندان دوری پایان «جمهوری اسلامی» به شکل فعلی آن باشد. («چرا حکومت اسلامی ایران درحال فرپاشی است»، درهمان شماره.)

کارهای جدید در سیاست مربوط به زنان

احمدی نژاد به روش خاص مردم پسندِ خود از انتقاد فزایندۀ روحانیون اصلاح طلب از خامنه ای سود می جوید تا قدرت روحانیتِ حاکم را تضعیف کند. درسخنانش از این عادت انتقاد می کند که قبل از هر تصمیم «به قم بدوند» تا در آنجا تأیید روحانیت را بدست آورند. نیز پیوسته از هوادارانش می خواهد خود در فکر کارهای حکومتی باشند و ادارۀ آن را به روحانیون نسپرند.

نظیر این حرف را اسفندیار رحیم مشایی زد که از تابستان 2009 معاون احمدی نژاد (تنها بعد از چند روز وادار به کناره گیری شد و اکنون رئیس دفتر و مشاورِ رئیس جمهوراست- م) و دخترش همسر پسر رئیس جمهور است. وقتی مشایی گفت حکومت اسلامی قادر نیست کشوری بزرگ و پرجمعیت مانند ایران را به درستی اداره کند آگاهانه اطرافیان خامنه ای را هدف گرفت. احمدی نژاد با وجود مخالفت روحانیت ابتکارهای جدیدی در سیاست مربوط به زنان زد. گرچه نتوانست برای هرسه زنی که بعنوان وزیر معرفی کرده بود از مجلس رأی اعتماد بگیرد اما توانست وزارت بهداشت را به مرضیۀ دستجردیِ پزشک بدهد که از یکسالِ پیش اولین - گرچه بسیار محافظه کار – وزیر زن در تاریخ جمهوری اسلامی ایران است.

احمدی نژاد این شکست موضعی را در این فاصله با دادن سمت های مهم اداری به چندین زن از جمله در حد استانداری جبران کرده است. در ژوئن گذشته همکاران مردِ دولت خود را که از کارشان راضی نبود تهدید کرد جای آنها را به زنان بدهد. در بین این وزیران، این نکته هم قرینه برای کاهش نفوذ روحانیت است، تنها فقط یک روحانی وجود دارد – در دورۀ اول ریاست جمهوری آحمدی نژاد سه وزیر روحانی در دولت بودند.

مستبدانِ دین جدا خواه

از مدتها پیش نغمه هایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به گوش می رسد که چندان پرهیزگارانه هم نیست، سپاه بعلت همکاری نزدیک با دولت احمدی نژاد از طرح خصوصی سازی بهره می برد و قدرت اقتصادی خود را هر چه بیشتر می گستراند. این خود فرماندۀ سپاه محمدعلی جعفری بود که گفت بسیار مهم تر است که حکومت ایران را حفظ کنیم تا عبادتهای روزانه را به جا آوریم. چاکسی به این مناسبت خاطر نشان می کند سپاه تازگی شروع به زیر نظرگرفتن خطیبان و تجمعات مذهبی کرده است. وقتی سپاه در ژوئن انجام برگزاری مراسم سالگرد آیت الله خمینی را به دست گرفت که همواره توسط خانواده اش انجام می شد تابویی شکسته شد.

دلیل این کار احتمالاٌ این بود که نوۀ خمینی حسن از انتخابات ریاست جمهوری به این سو جانب مخالفان را گرفته است. نویسنده می گوید روحانیون سنتی تنها این امید را دارند که در سال 2013 برای همیشه گریبان خود را از دست رئیس جمهور رها کنند زیرا طبق قانون اساسی ایران وی تنها می تواند دو دوره این مقام را داشته باشد. البته به باور نویسنده دلایلی در دست است که نشان می دهد احمدی نژاد و «مستبدانِ دین جدا خواه» که هم پیمان اویند تا آن موقع قدرتمند تر می شوند و ممکن است بکوشند مانع قانون اساسی را که اجازۀ دورۀ سوم را نمی دهد از سر راه بردارند. چاکسی برآن است که این موضوع ممکن است بزرگترین چالش برای روحانیت باشد: «بعد ممکن است در ایران یزدان سالاری جای خود را به شیوۀ حکومتیِ دین جدا خواهانه بدهد که اما کمتر خودکامه نخواهد بود.»

* از: یوزف کرویتُورو / در: فرنکفورتر آلگماینه تسایتونگ


 


هفته غریبی بود برای دیوانه قدرتمند ایرانی. مدت هفت روز که رییس جمهور محمود احمدی نژاد در نیویورک اقامت داشت در دیدارهای پنهانی با لویس فرخان، ستیزه جوی سیاه پوست و نماینده تشکیلات «جهان اسلام» مهمانسرای یک هتل را به زحمت انداخت در حالی که ترس رییس جمهور از کشته شدن به مرز دیوانگی رسید.

وی روز سه شنبه غذای خود را دزدانه و بی سر و صدا با عضو حزب جدید پلنگ سیاه، لویس فرخان، در هتل وار ویک واقع در خیابان 54 غربی صرف کرد. دیدار پر از «ملچ و ملوچ» آن ها در اتاق محفوظ از دید انجام شد، جایی که احتمالا تئوری های رهبران تندخو رد و بدل می شود که بر سر دنیا چه آمده است.

در روز پنج شنبه، هنگامی که دیپلمات سودانی تلاش می کرد احمدی نژاد را در هتل هیلتون مانهتن شرقی خیابان 42 ببیند، توسط محافظان وی محاصره و بیرون انداخته شد، ولی دو خانم خوش پوش چهل و چند ساله به درون هتل راه یافتند و در مهمانسرای هتل نوشیدنی سفارش دادند.

توجه یکی از محافظان احمدی نژاد که در در لابی هتل پست مراقبت ساخته بود به یکی از آن دو جلب شد. دیری نگذشت که هشت مرد خشمگین خانم را محاصره کردند و به وی دستور دادند بیرون برود که وی نپذیرفت.

مدیری تلاش کرد که اوضاع را آرام کند. ناگهان زن بلند شد و رو به ایرانی ها فریاد کشید: «شما خواهرم را سنگسار کردید! شما قاتلید!» هتل هیلتون زمان ورود رییس جمهور در روز شنبه، 18 سپتامبر شاهد لحظات جنون آمیزی بود: هیات همراه وی شش طبقه با مجموع 90 اتاق را در برج جنوبی با چشم انداز رو به شهر تودور به خود اختصاص دادند.

هرچند احمدی نژاد همان لباس چسبناک روز اول را برای تمام هفته به تن داشت ولی تمام پیشگیری ها را لحاظ کرد. حتا یک بار هم در لابی هتل چیزی نخورد. به پنجره اتاق وی شیشه های ضد گلوله نصب شد. در تمام این مدت هرگاه لازم بود که برای دیداری سیاسی در خیابان سوم هتل را ترک کند، محافظینش فاصله را تا خودرو پر می کردند و وی را از درون تونل-چادر پارچه ای سفیدی عبور می دادند. سرش با پارچه سفیدی پوشانده می شد. هیچ کسی وی را در خیابان ندید.

همراهان وی درون هتل غذا خوردند و از پذیرفتن خدمات اتاق خودداری کردند. وعده های غذایی بیشتر شامل گوشت بود: کباب ترکی، کوبیده و برنج باسمتی که یک رستوران ایرانی تهیه می کرد و به وسیله ماموران مخفی به محل اقامت وی می فرستاد. یکی از منابع حاضر در محل می گوید که با بوی آبگوشتی که برای ایشان آورده بودند هتل بوی نامطبوع جهنمی گرفته بود.

* توضیح عکس: آیا رییس جمهور احمدی نژاد چمدانش را گم کرده بود؟ وی از زمانی که گفته های برخورنده اش را در سازمان ملل ایراد کرد تا روز آخر همان یک دست لباس و پیراهن را برای 6 روز پوشید.

از:براد هامیلتن/ در: نیویورک پست


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته