در حالی که هنوز سازمان میراث فرهنگی آمار سال جدید را نگفته اما در همین حال رییس سازمان راهداری و حملونقل جادهای اعلام کرده است که از جابهجایی ۴۰میلیون مسافر در ایام نوروز از طریق جادهای، هوایی، دریایی و ریلی خبر داده است.
این در حالی است که به نسبت سال گذشته در ایام نوروز تعداد گردشگرانی که از خدمات ما در هتل استفاده میکردند حدود ۳۰ تا ۴۰درصد کمتر شده بود و به همین دلیل به همین میزان از اتاقهای ما در این روزها خالی بود. در حالی که در سالهای گذشته در ایام نوروز به ندرت چنین اتفاقی رخ میداد.
شرق می نویسد: تعطیلات تمام شد و همه گردشگران نوروزی به خانه بازگشتهاند، اما این پایان تازه شروع یک داستان پردامنه است؛ اعلام آمار مسافران نوروزی سال ۹۱٫ اگرچه اسفند گذشته معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گفته بود واحد نفر سفر برای محاسبه و اعلام آمار این گردشگران لحاظ نمیشود اما از نوروز ۸۵ تا نوروز ۹۰ معیار شمارش گردشگران نوروزی همین واحد نفر سفر بود.
تعداد نفر سفر گردشگران نوروزی از همان ابتدا که توسط سازمان میراث فرهنگی تحت ریاست اسفندیار رحیممشایی اعلام شد تا نوروز سال گذشته همیشه مورد انتقاد رسانهها و کارشناسان گردشگری بود. دلیل منتقدان نیز غیرواقعی و عجیب بودن آمارهای اعلامشده بود. نگاهی به آمارهای اعلامشده در این شش سال تعجببرانگیز بودن آنها را اثبات میکند.
براساس آمارهایی که مسوولان این سازمان منتشر کرده بودند در نوروز ۸۵، ۳۵میلیون، نوروز ۸۶، ۵۵میلیون، نوروز ۸۷، ۷۱میلیون، نوروز ۸۸، ۹۹میلیون و در نوروز ۸۹، بیش از ۱۲۰میلیون و در نوروز سال ۹۰، ۱۶۲میلیون نفر سفر در کشور انجام شده است. این آمار حاکی از رشد ۴۶۰درصدی آمار گردشگران نوروزی کشور طی این سالها بوده است.
در همین حال شهباز یزدانی معاون وقت گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری فروردین سال گذشته در گفتوگو با شرق در رابطه با شیوه بحثبرانگیز «نفر سفر» که مبنای محاسبه تعداد گردشگران نوروزی کشور است، گفته بود: «ما در محاسبات خود برای تعیین تعداد گردشگران عبور هر نفر از مرز یک استان را یک نفر سفر محاسبه کردهایم.» او همچنین مدعی شد مرجع ما برای این نحوه محاسبه اطلاعات سازمان جهانی گردشگری است.
در عین حال اما منوچهر جهانیان جانشینی که هماکنون و درست یکسال پس از آن گفتوگو بر صندلی او در سازمان تکیه زده اعلام کرده است شیوه نفر سفر برای محاسبه آمار گردشگران نوروزی سال ۹۱ محاسبه نمیشود. اگرچه جهانیان دلایل لغو این شیوه محاسبه را نگفت اما ناگفته پیداست دلیل اصلی انتقادات پرشماری است که از این شیوه میشد.
در همین حال اردشیر عروجی استاد دانشگاه گردشگری و مدیرکل دفتر برنامهریزی و آمار سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اینباره به شرق میگوید: پایه اصلی سیاستگذاری در حوزه گردشگری هر کشوری دسترسی به آمار صحیح و دقیق و به هنگام از وضعیت گردشگران آن کشور است، بر همین اساس هم در برنامه پنجساله چهارم قرار بر این شد برای تنظیم و تهیه آمار گردشگری کشور و جلوگیری از تناقض آماری، طرح جامع آماری گردشگری کشور پایهگذاری شود. برای حل این مشکل هم مجلس مصوب کرد در هر سال اعتبارات مشخصی در بودجه برای این کار لحاظ شود. به عنوان مثال بودجه این کار برای سال ۹۰ دومیلیارد تومان اعلام شد، در سالهای قبل از آن هم در هر سال یکمیلیارد اختصاص داده شد، با این حال اما تاکنون خبری از آمارهای دقیق و صحیح وضعیت گردشگری کشور نشده است.
این کارشناس میافزاید: آمار گردشگران کشور ما هم در بخش خارجی و خروجی و هم در بخش داخلی هنوز نامشخص است و هر منبعی یک آمار بیرون میدهد، که اکثر این آمارها متناقض و غیرواقعی است. در صورتی که در همه کشورهای توسعهیافته دنیا در زمینه گردشگری وضعیت بر این روال است که وبسایتی مختص این کار وجود دارد که آمارهای خود در همه زمینهها را هر ماه بهروز میکند. این آمار هم برای پژوهشگران و رسانههاست و هم برای سازمانهای اقتصادی و جهانی.
طبق گفتههای این کارشناس براساس محاسبات و تایید و اعلام مراجع معتبر جهانی تراز گردشگری ایران هماکنون بین ۷۵ تا ۷۹درصد منفی است. او میافزاید: تراز گردشگری مانند تراز بازرگانی معیاری برای سنجش وضعیت و افق گردشگری کشورهاست و براساس نسبت میان ورود و خروج گردشگر از یک کشور محاسبه میشود. این وضعیت نشان میدهد ما در میان کشورهای گردشگر فرست دنیا قرار داریم و در مقابل تواناییمان برای جذب گردشگر به داخل هم به شدت اندک است.
عروجی همچنین در رابطه با شیوه محاسباتی نفر سفر برای اعلام تعداد گردشگران داخلی کشور در ایام نوروز نیز به شرق میگوید: شیوه نفر سفر هیچ سنخیت و جایگاهی در عرصه گردشگری ندارد و بیشتر برای حملونقل جادهای به کار گرفته میشود، با این حال اما در چندین سال گذشته مسوولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از آن برای اعلام آمار گردشگران نوروزی استفاده میکردند.
هنوز سازمان میراث فرهنگی آمار سال جدید را نگفته است اما در همین حال در جدیدترین آمارهای اعلامشده و مرتبط با این موضوع میتوان به آمارهای رییس سازمان راهداری و حملونقل جادهای اشاره کرد که از جابهجایی ۴۰میلیون مسافر در ایام نوروز از طریق جادهای، هوایی، دریایی و ریلی خبر داده است.
شهریار افندیزاده رییس سازمان راهداری و حملونقل جادهای گفت: ۳۳میلیون نفر از طریق حملونقل عمومی جادهای، سه میلیون و ۸۰۰هزار نفر از طریق حملونقل دریایی، یکمیلیون و ۴۰۰هزار نفر از طریق شبکه ریلی و بقیه با حملونقل هوایی جابهجا شدهاند. وی افزود: دستگاههای تردد شمار این سازمان در ۳۲۵ نقطه از جادههای اصلی و ۲۲۷ دوربین تردد ۱۵۰میلیون وسیله نقلیه را ثبت کردهاند که در مقایسه با مدت مشابه پارسال ۱۵ تا ۱۷درصد رشد داشته است.
افندیزاده همچنین گفت: پیشبینی میکنیم تا پایان نیمه فروردین تعداد جابهجایی مسافر در کشور به ۵۵میلیون نفر برسد. باید منتظر ماند و دید مسوولان کنونی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور چه آماری از تعداد گردشگران نوروزی امسال اعلام خواهند کرد، آن هم در شرایطی که به گفته بسیاری از فعالان عرصه گردشگری به دلیل وضعیت نامساعد اقتصادی و تورم به شکل چشمگیری از تعداد گردشگران نوروزی کشور کاسته شده بود.
بهروز طاهری مسوول پذیرش یک هتل در کیش در اینباره به شرق میگوید: به نسبت سال گذشته در ایام نوروز تعداد گردشگرانی که از خدمات ما در هتل استفاده میکردند حدود ۳۰ تا ۴۰درصد کمتر شده بود و به همین دلیل به همین میزان از اتاقهای ما در این روزها خالی بود. در حالی که در سالهای گذشته در ایام نوروز به ندرت چنین اتفاقی رخ میداد.
او میافزاید: افزایش قیمت تورها و بقیه خدمات باعث شده است بسیاری از شهروندان قید سفر به کیش را بزنند و محلهای ارزانتری برای گذران تعطیلات نوروز انتخاب کنند، اگرچه براساس اطلاعات من وضعیت هتلها در اغلب شهرهای توریستی ایران به همین شکل بوده است. با این همه رونق سفرهای نوروزی همچنان پابرجاست و بسیاری از هموطنان نوروز امسال را هم در سفر گذراندند، فقط باید دید آمارهای مراجع رسمی در اینباره چیست.
کلمه: حزب لیگ ملی دموکراسی، از احزاب مخالف دولت در برمه از پیروزی آنگ سان سوچی، رهبر و نامزد این حزب در انتخابات میان دوره ای پارلمان این کشور خبر داده است.
این اولین بار از سال ۱۹۹۰ میلادی است که حزب وابسته به خانم سوچی در انتخابات این کشور شرکت می کند.
حزب اتحاد ملی برای دموکراسی، حزب مخالف در برمه به رهبری آنگ سن سوچی در این انتخابات اجازه یافت تا مجددا به عنوان یک تشکل سیاسی ثبت نام کند.
پس از آن که این حزب انتخابات نوامبر سال پیش را تحریم کرده بود، دولت برمه آن را غیرقانونی اعلام کرد.
نحوه برگزاری انتخابات سال پیش برمه به طور گسترده هدف انتقاد قرار گرفت و جامعه بین المللی آن را ناعادلانه و غیر دموکراتیک خواند.
تحلیلگران از انتخابات امروز به عنوان آزمونی برای عملی شدن اصلاحات سیاسی وعده داده شده در کشور یاد می کنند، هر چند که حزب حاکم که از حمایت نظامیان برخوردار است، همچنان قدرت را در اختیار خواهد داشت.
اتحادیه اروپا پیشتر گفته بود در صورتی که این انتخابات در جوی آرام و عادلانه برگزار شود، در تحریم های اعمال شده علیه این کشور بازنگری می شود.
انتخابات میان دوره ای پارلمان برمه برای خانم سوچی که در ۲۰ سال گذشته در حبس خانگی بود، رویدادی مهم بشمار می رود.
خانم سوچی که برنده جایزه صلح نوبل سال ۱۹۹۱ است، پس از لغو حصر خانگی، فعالیت سیاسی را از سر گرفته و امیدوار بود در پارلمان جدید کرسی های بیشتری برای حزب خود کسب کند.
آنگ سن سوچی که ۶۶ سال دارد، چند سال پیش برنده جایزه نوبل شد و پانزده سال از مجموع بیست و یک سال گذشته را در حبس گذرانده است.
خانم سو چی در انتخابات عمومی سال ۱۹۹۰ برمه پیروز شد ولی رهبران نظامی برمه این انتخابات را باطل اعلام کردند و از آن هنگام تا روز آزادیش در سیزده نوامبر ۲۰۱۰، او در ارتباط با اتهامات مختلف در بازداشت بود.
او معتقد است که “برای رسیدن به دموکراسی پیش از همه چیز، به “نظم، اتحاد و عشق” نیاز است”
خانم سوچی بارها گفته بود: رسیدن به دموکراسی، تمرین می خواهد و شرکت در انتخابات، یکی از همان تمرین هاست. با وجود این تصمیم، زیاد امیدوار نبودیم که بتوانیم از پس حاکمیت بر بیاییم. وقتی انتخابات برگزار شد، مطلع شدیم که برنده انتخابات ما بودیم اما حاکمیت نمی خواهد قدرت را واگذار کند.”
هر چند نتایج این رای گیری موازنه قدرت را در برمه بر هم نخواهد زد، اما می تواند زمینه ای برای بیان نظرات مخالفان در کشور ایجاد کند.
آنگ سان سوچی در ۱۹ ژوین ۱۹۴۵ در رانگون، پایتخت سابق برمه، به دنیا آمد. در خانواده ای اهل سیاست. برمه درگیر استقلال از بریتانیا بود و پدر آنگ سان سوچی از رهبران جنبش استقلال. برمه در سال ۱۹۴۷ از بریتانیا مستقل شد اما پدر آنگ سان سوچی در همان سال ترور شد.
در آستانه برگزاری اجلاس ۵+،۱، موسوی عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای ایران با پیشنهاد ۴ فاز برای حصول توافق بین ایران و ۱+۵ در مذاکرات نوشت که غرب باید از موضع توقف غنیسازی ایران عقبنشینی کند.
به گزارش فارس، “حسین موسویان”٬ از اعضای سابق تیم مذاکرهکننده هستهای ایران که به عنوان محقق مهمان در دانشگاه “پرینستون” آمریکا مشغول فعالیت است، سرمقالهای را در روزنامه آمریکایی “بوستون گلوب” تحت عنوان “راهحلهای واقعی برای بنبست هستهای با ایران” منتشر کرد.
وی که در زمان خاتمی عضو تیم مذاکره کننده بود، در این مقاله که در آستانه مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ منتشر میشود راهکارهایی را برای توافق بین تهران و طرفهای مذاکره آن در گفتگوهای ۲۵ فروردین ارائه میکند.
وی در این مقاله نوشته است که در شرایط کنونی دستیابی به توافق بر سر برنامه هستهای ممکن است.
موسویان مینویسد که جمهوری اسلامی قصد دارد یک راهحل بادوامی را برای بنبست سیاسی درباره برنامه هستهای خود پیدا کند.
وی شرط لازم حصول توافق بین طرفین را این میداند که آمریکا و همپیمانان اروپاییاش حق غنیسازی ایران در خاک این کشور را به رسمیت بشناسند و نشان دهند که تهدید و جنگ٬ تنها گزینههای روی میز جامعه جهانی نیستند.
موسویان مینویسد: برای درخواست توقف غنیسازی دیگر خیلی دیر است و ایران از سال ۲۰۰۲ به قابلیت آستانه هستهای دست یافته است.
وی این فرآیند را برگشتناپذیر میداند و برای بازگرداندن پرونده هستهای به وضعیت عادی راههایی پیشنهاد میکند.
موسویان مینویسد که مذاکرات پیشرو در استانبول فرصت مناسبی برای برونرفت از بنبست ۹ ساله در زمینه هستهای ایران است.
عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای ایران افزود: جمهوری اسلامی موضع توقف قطعی غنیسازی گروه ۱+۵ را نخواهد پذیرفت و لازم است که قدرتهای غربی از مواضع پیشین خود عقبنشینی کنند.
حسین موسویان با انتقاد از رویکرد “تغییر رژیم” آمریکا و متحدانش٬ مینویسد: آمریکا باید به رهبران جمهوری اسلامی ثابت کند که سیاستهایش معطوف به تعامل است و نه تغییر رژیم در ایران.
وی میافزاید: واقعیت این است که تحریمهای فلجکننده٬ عملیات پنهان و حمله نظامی٬ برنامه هستهای ایران را کند خواهد کرد٬ اما در متوقف کردن آن ناکام خواهد بود.
موسویان در ادامه ۴ فاز را برای حصول توافق در مذاکرات ایران با ۱+۵ را توصیه میکند که در فاز اول آن ایران غنیسازی ۲۰ درصد را متوقف کند و در نقطه مقابل و به طور همزمان ۱+۵ میلههای سوخت را به ایران داده و تحریمهای نفتی و بانک مرکزی تهران را تعلیق کند.
در فاز دوم وی پیشنهاد میکند که ایران کد ترتیبات اجرایی ۳٫۱ را اجرا کرده و به سوالات آژانس درباره ابعاد نظامی را پاسخ دهد. در نقطه مقابل هم ۱+۵ باید حق ایران برای داشتن انرژی هستهای تحت پادمان انپیتی را به رسمیت شناخته و تحریمهای سازمان ملل مرتبط با امور هستهای را تعلیق کند.
در فاز سوم وی پیشنهاد میکند که ایران اجازه بازرسی کامل به بازرسان آژانس از سانتریفیوژها داده و غنیسازی خود را محدود به تاسیسات موجود کند. ایران به عنوان گام اعتمادساز، سوختی را برای مصارف داخلی استفاده نمیکند، در اختیار نداشته باشد. در عوض ۱+۵ تحریمهای یکجانبه در زمینه امور هستهای را تعلیق کرده و کالاهای غیرنظامی (نظیر کالاهای صنعت هواپیمایی) را رفع تحریم کند و با ایران در زمینه صنعت هستهای همکاری کند.
وی در فاز چهار پیشنهاد میکند به به منظور تضمین شفافیت بادوام، ایران پروتکل الحاقی و کد ترتیبات اجرایی ۳٫۱ را مصوب کرده و همکاری خود را با آژانس به حداکثر رسانده و تا زمانی که ابهامات آژانس رفع نشده، ساخت تاسیسات جدید غنیسازی را متوقف کند. در مقابل ۱+۵ تمام تحریمهای سازمان ملل و یکجانبه علیه ایران را بردارد.
رئیس پلیس فتای استان اردبیل از دستگیری گردانندگان یک سایت شرطبندی مسابقات فوتبال خبرداد.
به گزارش ایسنا، سرهنگ امینی در اینباره گفت: درپی گزارش اخذ شده مبنی بر فعالیت سایتی شرط بندی مسابقات فوتبال، ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند و مشخص شد که مشخصات اولیه جعلی بوده است.
وی افزود: در ادامه کارشناسان طراح سایت را شناسایی کردند که وی بیان داشت این سایت را طراحی و به صورت اینترنتی به شخصی فروخته است که در بررسیهای نهایی توسط پلیس متهم شناسایی و طی عملیاتی وی دستگیر شد.
امینی با بیان اینکه متهم پس از رویت مدارک و مستندات موجود به جرم خود اعتراف کردند گفت: از طریق سایت شرطبندی فوتبال مبلغ دو میلیارد و ۶۵۹ میلیون ریال از کاربران کلاهبرداری کرده است.
وی ضمن هشدار به افراد عنوان کرد که به هیچ عنوان به سایتهای شرطبندی اعتماد نکرده زیرا این سایتها صرفا برای کلاهبرداری از شما دایر گشته و در اکثر این سایتها فردی که هویت خارجی ندارد به عنوان برنده اعلام شده و تنها شما مورد ضرر قرار گرفتهاید و از نظر قانونی دایرکنندگان این سایتها مجرم تلقی میشوند و با مدیران اینگونه سایتها برخوردی قانونی و قاطع خواهد شد.
همزمان با نهایی شدن دو سناریوی نهایی دولت برای افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۱ احتمال افزایش ۲۰ تا ۴۰درصدی بهای این فرآورده پرطرفدار نفتی در بهار سالجاری قوت گرفته است.
در آغاز سال نو دولت در اقدامی ناگهانی با واریز ۲۸هزار تومان مابهالتفاوت فاز اول و دوم یارانهها به ازای هر ایرانی به حساب سرپرست خانوار، گام اول برای اجرای فاز دوم قانون هدفمندسازی یارانهها را برداشت.
بر این اساس در فاز دوم اجرای این طرح اقتصادی پیشبینی میشود حداقل قیمت حاملهای مختلف انرژی همچون بنزین، گازوییل، برق، گاز طبیعی و آب بین ۲۰تا۴۰درصد افزایش یابد. در این بین افزایش قیمت بنزین به عنوان یکی از استراتژیکترین کالاهای اقتصادی که حتی از آن به عنوان دماسنج اقتصاد کشور یاد میکنند بیش از سایر گزینهها مورد توجه قرار گرفته است.
به گزارش مهر، از سوی دیگر در ماه پایانی سال ۱۳۹۰، در مجموع حدود یک میلیارد و ۸۷۴ میلیون لیتر بنزین مصرف شد، این در حالی است که میانگین مصرف بنزین در اسفندماه ۴/۶۴ میلیون لیتر در روز بود که در مقایسه با میانگین مصرف ۵۷ میلیون لیتری مدت مشابه سال ۸۹ از رشد ۵/۱۱ درصدی مصرف بنزین در اسفند ۹۰ حکایت میکند.
پیگیریها از ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور نشان میدهد که با برگزاری جلسات متعدد در شرایط فعلی دو سناریوی حذف نظام سهمیهبندی و عرضه بنزین تکنرخی یا حفظ شرایط موجود با احتساب افزایش قیمت بنزین نیمه یارانهای و آزاد در دستور کار دولت قرار گرفته است.
محمد رویانیان با بیان اینکه تاکنون هیچ سناریویی برای تعیین قیمت یا نحوه عرضه بنزین در فاز دوم هدفمندی نهایی و قطعی نشده است، گفت: عرضه بنزین تکنرخی را هم میتوان یکی از گزینههای بنزینی دولت در فاز دوم هدفمندی یارانهها نام برد.
این عضو کابینه دولت با اعلام اینکه افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۱ قطعی است، تصریح کرد: اما تاکنون درباره میزان افزایش بهای این حامل انرژی توافقی حاصل نشده است.
رییس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور در پاسخ به این سوال که دولت برای سال ۹۱ افزایش ۲۰ یا ۴۰درصدی قیمت بنزین را در دستور کار قرار داده است، بیان کرد: افزایش ۲۰درصدی قیمت بنزین هم یکی از سناریوهاست اما این احتمال هم وجود دارد که به جای افزایش قیمت بنزین، بهای کل سبد انرژی کشور افزایش یابد.
معاون مالیات بر ارزش افزوده سازمان امور مالیاتی با اعلام اینکه تمام معاملات و درآمدهای سال ۹۱ مشمول نرخ مالیات بر ارزش افزوده ۵ درصدی میشود، گفت: فرصت ارائه اظهارنامههای مالیات بر ارزش افزوده فصل زمستان گذشته تا ۳۱ فروردین ماه جاری تمدید شد.
محمدقاسم پناهی در گفتگو با مهر از تمدید مهلت تسلیم اظهارنامه های مالیات بر ارزش افزوده فصل زمستان سال ۹۰ تا پایان فررودین ماه جاری خبرداد و گفت: فرصت تسلیم اظهارنامه های مالیات بر ارزش افزوده هر فصل به موجب قانون تا پانزدهم ماه اول فصل بعد است.
معاون مالیات بر ارزش افزوده سازمان امور مالیاتی کشور افزود: با توجه به اینکه فرصت ۱۵ روزه مقارن با ایام تعطیلات نوروزی بود، بنابراین سازمان مالیاتی تصمیم گرفت که این مهلت را تا ۳۱ فروردین ماه تمدید کند.
وی خاطرنشان کرد: پیش بینی می شود که تسلیم اظهارنامه های مالیاتی به روزهای پایانی فروردین ماه موکول شود، بر این اساس از مردم درخواست می شود که تسلیم اظهارنامه های خود را با توجه به تمدید ۱۵ روزه مهلت به روزهای پایانی موکول نکنند.
به گفته پناهی، افرادی که می خواهند اظهارنامه های مالیات بر ارزش افزوده خود را به سازمان تسلم کنند می تواند از طریق الکترونیکی نسبت به این کار اقدام کنند، به عبارت دیگر با توجه به اینکه تسلیم اظهارنامه ها الکترونیکی است، افراد از اول فروردین ماه می توانستند در هر زمان اظهارنامه خود را ارائه نمایند که این روند همچنان پا برجاست.
این مقام مسئول در سازمان امور مالیاتی کشور عنوان کرد: به موجب قانون برنامه پنجم توسعه هر ساله یک درصد به نرخ مالیات بر ارزش افزوده اضافه می شود که طبق آن نرخ مالیات بر ارزش افزوده از ابتدای سال ۹۱ معادل ۵ درصد خواهد بود.
معاون مالیات بر ارزش افزوده سازمان امور مالیاتی کشور اضافه کرد: از رقم ۵ درصد ۲.۱ درصد مربوط به عوارض ۲.۹ درصد مربوط به مالیات است که عوارض به حساب شهرداری و مالیات به حساب درآمد عمومی واریز می شود. پناهی خاطرنشان کرد: کل معاملات، درآمدها و فروش فصل زمستان سال ۹۰ معادل همان ۴ درصد نرخ مالیات بر ارزش افزوده است.
محمدصالح نقره کار:
“قرآن کریم “حیف و میل کردن مواهب الهی را محکوم دانسته و شاخصه بندگان صالح را سکنی در “بلد امین” می داند.بدین دلالت که هر موهبتی در قرارگاه امن مستقر شده و از تعدی و تفریط و تضییع مصون است.”تبذیر”مرادف با ضایع نمودن امکانات و داشته ها ،از صفات شیاطین و تبار ایشان تلقی گردیده و اکیدا منع می گردد که:
ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین
در زمره مهمترین این نعمالت بی بدیل الهی محیط زیست موجودات است که محضر الهی و متعلق به همه ذی وجودهاست.
پیوند ناگسستنی ما با محیط زیست در افق مسئولیت انسانی و تعهد الهی،مجابمان خواهد ساخت که پاسداری از مواهب طبیعت را جدی بگیریم.
انگاره اخلاق مند و خدا مدار تقید به تکالیف و حقوق زیست محیطی را در صدر فهرست مطالبات حقوق بشری می بیند.
مگر نه اینکه تالاب ها،دریاچه ها،رود خانه ها،پارک های ملی ،مناطق حفاظت شده ،گونه های نادر ،آب ،هوا ،جنگل ها،کرانه دریاها ،اراضی زراعی و باغات ،درختان و…هر یک امانتی است در دستان نسل امروز که باید به امتداد حیات بشریت مورد صیانت قرار گیرد.
بلوغ جامعه بشری در طول هزاران سال راهپیمایی تاریخی،ما را بدان جا رسانده که دلواپس محیط پیرامون خود باشیم و قلبمان برای محیط بتپد.لذا در هزاره معاصر در کنار ارزشهای بنیادینی چون حقوق بشر، صلح و امنیت بینالمللی ،پاسداری از محیط زیست به عنوان چهارمین ارزش بنیادین جهان نوین تلقی میشود.
در کشور ما نیز این مهم از مصادیق حقوق اساسی شهروندان و به دلالت اصل ۵۰ قانون اساسی، مورد حمایت و صیانت مقامات حوزه عمومی است.
گذشت آن دورانی که محیط زیست ،طی سیاست های دستوری به نام توسعه و عمران ،لگدمال شود و چشمی آنرا در زمره اولویتها رصد نکند.فریاد ها بر می خیزد اگر جایی حقوق محیط زیست – که نه فقط حق الناس بلکه حق الله- و نه فقط متعلق به شهروندان امروز -که میراث برگشت ناپذیر نسل های آتی است،ضایع و زایل شود و عده ای بخواهند از سر قهر و غلبه در مصاف آن قد علم کنند.
مساله محیطزیست دیگر حیاط خلوت پیمانکاران یا ملک طلق سیاستگذاران توسعهخواه نیست؛ دهها سازمان و ارگان و تجمع دولتی و غیردولتی و ملی و فراملی، قدر آن را دانسته و در صدر مینشانند. اقتدار قانونی و ضمانت اجرای کیفری و انضباطی و میلیونها چشم و زبان مدعی، نخواهد گذاشت محیط زیست احساس بیپناهی کند.
این مهم آنجا اهمیت مضاعف می یابد که اقلیم و مقدرات طبیعی نیز بخواهد بر مردمان ما تنگ بگیرد و با بروز خشکسالی ها و تنگناهای اکوسیستمی ،مآلا فرصت آزمون و خطا و مماشات در استیفای حقوق زیست محیطی را سلب نماید.
در کشور ما خساست های اقلیمی با نا مهربانی های بشری همداستان شده و لاجرم دلواپسی نسبت به محیط زیست را دو چندان می کند.
کدام دلی است که تاب اورد اغمای دریاچه پریشان و کمای تالاب انزلی و نفس های به شماره افتاده جنگل ابر و گلستان و فنای دریاچه مهارلو و رودخانه زاینده رود و بختگان و…و نخروشد و خون نگردد؟!
از همه دردناک تر دریاچه ارومیه که دومین دریاچه شور دنیا پس از بحر المیت و دومین دریاچه بزرگ کشور پس از خزر ،چونان گوهر تابناکی بر تارک تاریخ و جغرافیای این کشور می درخشد.و مع الاسف امروز کور سویی از آن مشاهده می شود.
از خشکسالی و تحمیل مشیت الهی که همواره این دریاچه در دورههای متناوب ۲۰، ۳۰ساله به خود دیده بگذریم، عامل انسانی دخیل در به قهقرا رفتن این دریاچه را چگونه میتوان توجیه کرد؟!
انفعال ،فرافکنی،دست چندم دیدن مسائل زیست محیطی،جدی نگرفتن برگشت ناپذیری تخریب محیط زیست و در ذیل توسعه تعریف کردن الزامات آن،عملکرد بخشی نگر و غیر مسئولانه ،دغدغه های صرفا جیرینگی اقتصادی و دلال مسلکی حسابگرانه و سودا منشانه نمی تواند راه حل تلقی شود.هر چند جیب پیمانکاری را آباد ،تباری را سود مند یا حتی با فرض نیت خیری ،جاده ای را بمنظور تسهیل آمد و شد و توسعه و بهره وری ایجاد کند و اسباب برخورداری منطقه محرومی از نعمت جاده ایمن به عنوان بستر پیشرفت گردد.
اگر ما با حقوق زیست محیطی ملی خود بر سر مهر و آشتی باشیم می توانیم کشور اسلامی را که نظام ارزشی آن تا این حد تاکید بر حفظ محیط زیست به عنوان حق الله و امانت الهی و در مرتبه بعد به عنوان حق الناس و فریضه واجب الاداء دارد،در ردیف کشورهای مخرب محیط زیست دنیا ببینیم؟
آیا کارنامه دوستداران پیامبر و آل البیت که طراز اول در پاسداشت محیط زیست بوده اند و نیز نسل تبارمند و اصیل ایران متمدن،باید استمرار سوختن پارک ملی گلستان-تهدید خشکی دریاچه اومیه و پریشان –تعرض به پوشش گیاهی جنگل ابر-بی مهری به گونه های نادر جانوری چون گوزن یا دلفین های جنوب-در معرض خشک شدن تالاب هایی چون شادگان،هور الهویزه، هامون، میقان، انزلی، گاوخونی ،بختگان –تصرف مالکانه حریم دریای خزر –گسیل پساب های خطرناک به آب های شیرین و شور-آلوده ترین هواها در جهان-به جان درختان افتادن در این جنگل و آن منطقه و حتی تراکم فروشی بی ضابطه و دلال مآبانه در ازای چشم بستن به تخریب بی محابای کوچه باغ های زیبای پایتخت که محتاج دانه دانه درخت های تنومند آن است یا جاده سازی بدون توجه به ملاحظات زیست محیطی در راههای منتهی به شمال و… باشد؟
در مورد دلواپسی های اکولوژک فرامرزی و مرزی نظیر امتناع افغانستان از ادای حقابه ۲۰ درصدی دریاچه هامون بنا بر توافق نامه ۱۳۵۰ -هجوم ریز گردها از عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس-ورود آبهای آلوده به دریای خزر توسط کشورهای مرزی شمال و تصرفات غیر قانونی آنها-ساخت غیر قانونی جزایر اماراتی در محدوده آبهای مشترک حوزه خلیج فارس بر خلاف پیمان نامه حفاظتی زیست محیطی ۱۹۷۸ خلیج فارس نیز مسئولیت های جدی وجود دارد که نباید فاقد متولی تلقی شود{ چنانچه وزارت خارجه ما اقداماتی را معمول داشته است}
با این مقدمه دردمندانه لازم به ذکرست:
۱-سخن از فقد قانون و نقصان مقررات گذاری موجه نیست.معطل گذاشتن این حقوق بنیادین تا زمانی که ما به ازای بایسته قانونی بیابیم ،ظلم به مردم و همدستی و مباشرت در تاراج حقوق ایشان است.کمتر کشوری است که موضوع محیط زیست را در قانون اساسی خود دیده باشد .اصول ۳و ۵۰ صراحت دارد و کسی حق ندارد از زیر بار مسئولیت ناشی از این اصل شانه خالی کند.عمومات قانون این صلاحیت را برای مقامات متولی حوزه عمومی قائل شده که در راستای تضمین حقوق عامه خلع سلاح نباشند.مسئولین اعم از ضابط خاص {سازمان حفاظت محیط زیست و جنگل بان و…}یا ضابط عام {ناجا}در مقام رصد جرم مشهود و غیر مشهود و نیز مقامات دادسرایی خصوصا دادستان که ابتکار عمل در تعقیب و کشف جرم دارد به دلالت ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی دال بر اینکه مقامات و مامورین وابسته به نهاد ها و دستگاههای حکومتی اگر افراد ملت را بر خلاف قانون از حقوق مقرر در قانون اساسی محروم نمایند به حبس و انفصال و …محکوم می شوند ،می توانند قویا ایفای نقش کنند.
۲-درک روح حاکم بر قانون و مقتضای ضوابط موضوعه که تامین و تنظیم و تضمین حقوق عمومی است ایجاب می کند در مواقع خلاءقانونی ضمن تلاش برای رفع نقیصه از مجاری تقنینی مقتضی ،از ملاک دیگر قوانین در این زمینه بهره جست.اصل لا ضرر و قوانین موضوعه راجع به موات وکاربری اراضی و کنترل و مهار آلودگی هوا و کلی قوانین ریز و درشت به ما معیار می دهد.
۳-گاهی دیده می شود خیلی جاها کار گزاران اجرایی جلو تر از قانون می دوند اما چرا به محیط زیست و الزامات آن که میرسیم آسمان می تپد!تعلیق تکالیف زیست محیطی گاهی چنان خسارت بار است که شاید موکول کردن اقدام به موعد رفع خلاء قانونی دیگر سالبه به انتفاع موضوع گردد!لذا باید دست مقام اجرایی در مراقبت از حریم محیط زیست و پاسداشت حقوق بر خاسته از آن باز باشد {البته با لحاظ عمومات قانون و اصل قانونی بودن اقدام مقام حوزه عمومی}
۴-واکنش کیفری به مجرمین زیست محیطی باید چنان مقتدرانه و باز دارنده باشد که امکان تکرار پذیری جرم به حداقل ممکن برسد.این موضوع در قوانین ما کمرنگ و آبکی می نماید .قانون گذار رویکردش را باید به محیط زیست تغییر دهد و اهمیت و اولویت فرابخشی ارتقای زیست بوم ها و مدیریت صحیح منابع طبیعی را درک کند.
۵- حمایت از محیط زیست در عرصه بین الملل امروز یکی از ارزش های بنیادین حقوق بشری و شاخص های کلیدی تحقق حکمرانی شایسته است.بازیگران غیر دولتی و کارگزاران حکومتی در این عرصه باید پایبند به موازین حقوق بشری –زیست محیطی باشند.حق بر محیط زیست سالم و امن را به رسمیت شناخته و لوازم آن را تامین کنند.سلامت انسان به عنوان هدف اولیه حمایت از محیط زیست و حق حیات نقطه تلاقی حقوق بشر و حقوق محیط زیست است.اسناد بین المللی-میثاقین –کنوانسیون های خاص صحه بر این مدعا می گذارند.به طور خاص ماده ۶و۱۲ میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی اجتماعی و فر هنگی تفسیر کمیته حقوق بشر سازمان ملل از حق حیات۱۹۹۷و-کنوانسیون استکهلم و …
۶-حق بر اطلاعات زیست محیطی نیز مقدمه واجب حق بر محیط زیست است.ماده ۱۰ اعلامیه ریو به این موضوع اشاره دارد.حق مشارکت عموم در تصمیمات زیست محیطی و حق بر خورداری از جبران خسارت نیز در زمره حقوق موضوعه بین المللی جای دارد.ماده ۱۰ اعلامیه ریو مشارکت طبقات مختلف در حمایت از محیط زیست و تصمیمات متخذه و نیز دسترسی موثر به رسیدگی قضائی و اداری شامل جبران خسارت و تظلم خواهی موید این امر است.
۷-علیرغم آنچه مستمسک برخی اهمال ها شده قوانین زیادی در مورد محیط زیست در داخل داریم که با فرض تقید جدی مجریان می توان حداقل این شرایط غیر رضایت بخش را تغییر داد.قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست ۱۳۵۳ تا قانون ۲و۳و۴ و۵ توسعه تا اسناد فرادستی چشم انداز و …قابل توجه می نماید.اراضی و جنگل ها و مراتع م باغات و شهرداری ها و …هم انبوهی از قوانین را به نمایش می گذارند.اما اجرای آن مهم است که بنظر نیم بند بوده است!
۸-جرایم زیست محیطی جرم عمومی تلقی می شود و باید مدعی العموم از حبث جنبه عمومی جرم وارد صحنه شود.متاسفانه در این موضوع انفعال محسوسی را شاهد هستیم که توجیه بر دار نیست.نهادهای نظارتی چون سازمان بازرسی و وضابطین عام و خاص هم نمره قابل قبولی ندارند.هر چند بعضا خود در سنگر مدعی قرار می گیرند اما باید پاسخگو باشند.
۹- مواد ۵۷۵-۶۷۹-۶۸۰-۶۸۶- ۶۸۹ و ۷۲۲ قانون مجازات اسلامی به ذکر برخی جرایم زیست محیطی پرداخته .اقدام علیه بهداشت عمومی و آلوده کردن محیط زیست عنوان کلی است که تفسیر بر دار بوده و مصادیق زیادی بر آن مترتب است.عنصر مادی این جرم هر فعل یا ترک فعلی خواهد بود که مضر برای محیط زیست باشد.لذا دادستان ها باید از ملاک این مواد برای تشخیص قابلیت تعقیب مجرمین بهتر و هدف مند تراستفاده کنند.
۱۰-بالاتر از قانون انسانهای عاشق حقوق انسانها و محیط زیست هستند که می توانند کاری از پیش ببرند.مردم مطالبه کنند.تشکل های حامی محیط زیست فریاد بر آورند.نمایندگان مجلس جیغ سبز بکشند.رسانه ها در صدر اخبار خود بدان بپردازند.بالاخره محیط زیست مال همه ما و نسل های آتی و امانت الهی است.حمایت از آن قابل تعلیق و تحریم و تعطیل نیست.آسیب شناسی به جای فرافکنی باید وجهه همت مسئولین باشد.به طور خاص رفتارهای پیشگیرانه ضعیف است .دادستان ها و واکنش مقامات عمومی کمرنگ و نامحسوس است.باید فرهنگ محیط زیست داری ما در سطح مسئولین و به تبع مردم عوض شود.این هشدارها شوخی بردار نیست.
منبع: وبلاگ نویسنده
لیس روسیه ۷۵ نفر از مخالفان را که روز شنبه بر علیه ولادمیر پوتین نخست وزیر این کشور دست به اعتراض زدند دستگیر کرد.
این تجمعات در شهرهای مسکو و سن پترزبورگ رخ داد.
گروههایی از مخالفان در روسیه در روز ۳۱ هر ماهی که این تعداد روز داشته باشد تجمع می کنند و خواهان به اجرا درآمدن اصل ۳۱ قانون اساسی کشورشان می شوند.
این اصل به مردم روسیه اجازه تجمعات آزاد می دهد، اما معترضان می گویند دولت مکررا این اصل را زیر پا می گذارد.
اغلب در این تجمعات سران معترضان و مخالفین بازداشت می شوند، و روز شنبه نیز، ۷۵ نفر دستگیر شدند.
تجمعات برای به اجرا درآمدن اصل ۳۱ قانون اساسی در روسیه از دو سال پیش آغاز شد، اما نسبت به دیگر تظاهرات علیه دولت این کشور افراد کمتری در آن حضور پیدا می کنند.
پس از دو سال کش و قوس، سرانجام نام رشته کتابداری به مهندسی ناوبری اطلاعات تغییر یافت.
به گزارش مهر، در آخرین جلسه سال ۱۳۹۰ شورای برنامه ریزی و توسعه رشتههای دانشگاهی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، نام جدید رشته کتابداری با اکثریت قاطع آراء اعضای شورا به تصویب حاضران رسید.
در این جلسه که در تاریخ ۲۸/۱۲/۱۳۹۰ برگزار شد، نام جدید رشته با اکثریت قاطع آراء اعضای شورا با عنوان «مهندسی ناوبری اطلاعات» به تصویب حاضران رسید.
این نام از بین ۳۳ پیشنهاد انتخاب شده است که از جمله آنها میتوان به علوم اطلاعات، دانش شناسی، مدیریت اطلاعات و دانش ناوبری اطلاعات و ارتباطات اشاره کرد.
نام جدید رشته کتابداری برای تصویب نهایی به شواری عالی انقلاب فرهنگی ارسال شده و در صورت تصویب نهایی در این شورا، سازمان سنجش آموزش کشور موظف خواهد بود برای سال تحصیلی آینده با عنوان جدید یعنی «مهندسی ناوبری اطلاعات» در مقاطع مختلف تحصیلی ظرفیت اعلام کند.
«مهر» حدود ۲ سال پیش از تغییر نام رشته کتابداری خبر داده و تاکید کرده بود که کمیته کتابداری و اطلاع رسانی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مسیر ایجاد تحول در این رشته، در آینده نزدیک اقدام به تغییر نام آن خواهد کرد.
رحمتالله فتاحی، رئیس وقت انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران از گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی مشهد فرستاد درباره تعیین نام این رشته نظرخواهی کرده بود.
این در حالی است که برنامه نهایی و بازنگری شده دوره کارشناسی رشته کتابداری حدود ۲ سال پیش در جلسه کمیته برنامه ریزی کتابداری و اطلاع رسانی که با حضور مهراد، حری، فرج پهلو، شعبانی، حسن زاده، فتاحی و برادر تشکیل شد، به تصویب رسید.
فتاحی در آن زمان سه نام «مدیریت اطلاعات و علوم کتابداری»، «علوم کتابداری و مدیریت اطلاعات» و «علوم اطلاعات و کتابداری» را برای رشته کتابداری پیشنهاد کرده بود.
شهردار منطقه ۶ با اعلام اتصال چهار سوی چهارراه ولیعصر(عج) به وسیله احداث زیرگذر تا تیرماه سال جاری، گفت: تردد سواره و پیاده با احداث این زیرگذر از یکدیگر جدا خواهد شد و عابران در زیر زمین تردد خواهند کرد.
سلیمانی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه پیش از این قرار بود پلهای عابر در چهارسوی چهارراه ولیعصر(عج) نصب شود، اظهار کرد: این در حالیست که با احداث زیرگذر، نیازی به پل عابر نیست و از سیما و منظر شهری این محوطه نیز صیانت میشود.
وی با بیان اینکه زیرگذر چهارراه ولیعصر(عج) به دو خط سه و چهار مترو متصل میشود، افزود: علاوه بر این، این زیرگذر در سه ایستگاه بیآرتی واقع در حریم چهارراه، دارای ورودی و خروجی خواهد بود و به این ترتیب، زیرگذر چهارراه ولیعصر(عج) دارای یازده ورودی و خروجی خواهد بود.
شهردار منطقه ۶ خاطرنشان کرد: این زیرگذر به نحوی اجرا میشود که هیچ حجم بیرونی حتی در مبادی ورودی و خروجی نداشته باشد و پوشش حجیمی در ورودیها نصب نخواهد شد.
سلیمانی از نصب ۱۴ دستگاه پله برقی در مجموع مبادی ورودی و خروجی این زیرگذر خبر داد و ابراز امیدواری کرد که طی چهار ماه آینده، عملیات اجرایی تکمیل و این پروژه، تا پایان تیرماه به بهرهبرداری برسد.
وی خاطرنشان کرد: فضای این زیرگذر یک فضای زنده شهری خواهد بود و صرفا یک تونل ارتباطی نخواهد بود تا به این ترتیب از آسیبهای اجتماعی در آن جلوگیری شود.
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی:
سرخپوستی می گوید: «عمل انسان سفیدپوست روح و بدن را خشن می گرداند. این درست نیست که مانند سفیدپوستان، زمین را پاره پاره کنیم و آن را ویران سازیم … ما صرفا هدیه ای را که از روی اختیار به ما داده می شود، قبول می کنیم. ما بیش از مقداری که انگشتان طفل به پستان مادر صدمه می زند به زمین صدمه وارد نمی کنیم» M.Hopfe, Lewis, Religions of the World, p.36
و دیگری می گوید: «ما دوست نداریم که به درختان صدمه وارد کنیم. ما همیشه هرگاه برایمان ممکن باشد قبل از قطع درختان به آنها تنباکو پیشکش می کنیم. ما هرگز چوب را تلف نمی کنیم بلکه هر چه را قطع کرده ایم مصرف می کنیم. اگر ما احساسات درخت را در نظر نگیریم همه درختان دیگرِ جنگل گریه می کنند و این قلب ما را نیز غمگین خواهد کرد» (همان).
همان طور که این سرخپوستان بدوی آمریکا از اعمال و کردار انسان های مدرن سفیدپوستی که به قاره آمریکا رفته اند و نیز از طرز برخورد آنان با طبیعت شگفت زده شده اند، انسان های مدرن به این سخنان سرخپوستان درباره طبیعت می خندند. در واقع دو نگرش به طبیعت، که بسیار با هم متفاوت است، این اختلاف عمیق را به وجود آورده است. انسان های مدرن طبیعت را مِلک خود می انگارند و به بهره کشی هر چه بیشتر از آن می پردازند. اما انسان بدوی سرخ پوست طبیعت را مادر خود می انگارد و به او احترام می گذارد و تنها از پستان این مادر مهربان شیر می نوشد. هرچند طرز سخن او اساطیری است اما مهم، پیام و معنایی است که در پس این زبان اسطوره ای نهفته است.
به هر حال این طرز نگرش انسان مدرن باعث شده است که از طبیعت بی رویه و بدون حساب و کتاب بهره کشی کند و آن را نابود سازد و در واقع محیط زندگی و خانه خود را ویران کند. او خود را با شعور و عاقل و عالم و فهیم می شمارد و انسان سرخپوست بدوی را وحشی و نفهم و بی عقل و غیر متمدن می انگارد. شگفتا! انسانی که حتی به خود رحم نمی کند و حتی هوایی را که از آن استنشاق می کند و فضایی را که در آن زندگی می کند از بین می برد و آینده خود را به خطر می اندازد خود را عاقل و زرنگ و زیرک و متمدن می شمارد و دیگران را وحشی و غیر متمدن!
یکی از پیامدهای اعمال انسان مدرن نابودی طبیعت و محیط زیست است. اکنون این انسان مدرن متوجه شده که چه خطای بزرگی انجام داده است. در میان همین سفید پوستان مدرن، طبیعت و محیط زیست طرفدارانی پیدا کرده است. نویسنده ای مسلمان نگاه انسان مدرن به طبیعت را به نقد می کشد. او می گوید انسان باید طبیعت را به مثابه همسر خود بیانگارد که از او لذت می برد و البته در قبال او مسئولیت نیز دارد. اما برای انسان مدرن طبیعت به صورت فاحشه ای در آمده که از آن بهره کشی می کند ولی مسئولیتی در قبال او ندارد. این فاحشه کم کم به صورتی در می آید که این بهره کشی و تلذذ هم از او دیگر مقدور نیست (نصر، سید حسین، انسان و طبیعت، ص۹).
به نظر می رسد مثال فوق نتواند آنچه را که سرخپوست می گفت بیان کند. طبیعت مادر انسان است و نه همسر او؛ و رابطه انسان با طبیعت قراردادی و قابل فسخ نیست. هرچند به هر حال خود این سخن ارزشمند است اما شاید همه مطلب نباشد. برخی، طرفداران محیط زیست را به دو دسته سطحی نگر و ژرف نگر تقسیم می کنند. دسته نخست می گویند که انسان می تواند از طبیعت بهره کشی کند و خود را مالک آن بداند. اما باید در این بهره کشی حدودی را رعایت کند تا دیگران نیز بتوانند از آن استفاده کنند. در واقع اینان می گویند انسان محور است و همه چیز برای انسان است ولی برای همه انسان ها؛ و اخلاق حکم می کند که انسان حقوق دیگر انسان ها را رعایت کند و به آنان اجازه دهد که از طبیعت استفاده کنند. اما دسته دوم، که ژرف نگر خوانده می شوند، می گویند خود طبیعت و حیوانات و گیاهان ذی حق هستند و جدای از منافع انسان ها باید با آنها اخلاقی برخورد کرد. همان طور که انسان حق حیات و حقوق دیگر را دارد، حیوانات و گیاهان نیز از همین حقوق برخوردارند و باید با آنها اخلاقی برخورد کرد (کلارک، استیون، «اخلاق زیست محیطی» در فصلنامه هفت آسمان، ش ۲۶، ص۱۲۵-۱۲۶).
اما سوال این است که متون دینی ما چه پاسخی برای پرسش های فوق دارد. آیا حق با آن انسان سرخ پوست است که طبیعت را مادر خود می انگارد یا با انسان مدرن است که آن را ملک خود می شمارد؟ آیا با طبیعت باید به خاطر انسان ها درست و اخلاقی برخورد کرد یا به خاطر خود طبیعت؟ شاید نقل چند حدیث به روشن شدن مطلب کمک کند.
پیامبر خدا(ص) می فرماید: «تحفَّظوا من الارض فانها امُّکم، و انه لیس من احد عامل علیها خیرا او شرا الا و هی مُخبرةٌ به؛ از زمین مراقبت کنید، زیرا که او مادر شماست. و هر کس بر روی زمین خوب یا بد عمل کند، زمین از آن خبر می دهد» (کنز العمال، ۴۳۶۷۳). و می فرماید: «تمسَّحوا بالارض فانها بکم برةٌ؛ زمین را نوازش کنید زیرا نسبت به شما نیکوست» (همان، ح۱۹۷۷۸).
در دو حدیث فوق با زمین به مثابه یک شخص برخورد شده است. این شخص که در واقع مادر انسان هاست بدی و خوبی را می فهمد و شهادت می دهد و شایستگی نوازش کردن دارد. اگر پاسخ نیکی های زمین را باید با نوازش کردن آن داد پس باید با خود او اخلاقی برخورد کرد.
آن حضرت در احادیث پرشماری سخن از حقوق حیوانات و لزوم برخورد اخلاقی با آنان به میان می آورد. آن حضرت می فرماید: «به صورت حیوانات نزنید، زیرا آنها حمد و تسبیح خدا می گویند» (الکافی، ج۶، ص۵۳۸) و می فرماید: «اگر ستمی که به حیوانات می کنید بر شما بخشیده شود، بسیاری از گناهان شما بخشوده شده است» (کنز العمال، ح۲۴۹۷۳) و می فرماید: «نفرین خدا بر کسی که حیوانی را مثله کند» (همان، ح۲۴۹۷۱) و می فرماید: «از کشتن هر جانداری بپرهیزید، مگر آنکه آزار برساند» (همان، ح۳۹۹۸۱). و می فرماید: «اگر به گوسفند رحم کنی، خداوند به تو رحم خواهد کرد» (مسند احد ابن حنبل، ج۳، ۴۳۶) و می فرماید: «هر حیوان پرنده و غیر پرنده ای به ناحق کشته شود، روز قیامت با قاتل خود مخاصمه می نماید» (کنز العمال، ح۳۹۹۶۸) و می فرماید: «هر کس بیهوده گنجشکی را بکشد، روز قیامت می آید و نزد عرش فریاد می زند: پروردگارا! از این بپرس که چرا بی فایده مرا کشت» (مستدرک الوسایل، ج۸، ص۳۰۳).
پیامبر خدا به سرنوشت دو زن اشاره می کند که یکی به حیوانی خدمت کرده و دیگری ظلم؛ زن بدکاره ای سگی را بر لب چاه آبی یافت که از تشنگی در حال هلاکت بود. پس کفش خود را در آورده سرپوش خود را به آن بسته از چاه آب کشید و سگ را سیراب کرد. خدا به خاطر این خدمت، او را بخشید (کنز العمال، ح۴۳۱۱۶؛ صحیح بخاری، ج۴، ص۱۰۰) و زن دیگری به خاطر اینکه گربه ای را بسته بود تا از تشنگی به هلاکت رسید داخل آتش گردید (همان؛ مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۸۰).
آن حضرت درباره قطع درختان می فرماید: «لا تقطعوا شجرا الا ان تضطروا الیها؛ تا ناچار نشوید درختی را قطع نکنید» (کافی، ج۵، ص۲۷). آن حضرت درباره قطع درخت سدر، که در حجاز زیاد بود، فرمود: «من قطع سدرةً صوب الله رأسه فی النار؛ هر کس درخت سدری را قطع کند، خداوند او را با سر در آتش خواهد افکند» (سنن ابو داود، ج۴، ص۳۶۱). همچنین آن حضرت کسی را که درخت سدری را قطع کند لعنت کردند (همان) همچنین آن حضرت از قطع درختان مدینه منع فرمود (همان). آن حضرت حتی در جنگ، که چه بسا وضعیت غیر عادی است و برخی از اعمال جایز می گردد، اکیدا از قطع درختان نهی فرمودند (بحار الانوار، ج۲۱، ص۹۰). امام علی(ع) قطع نکردن درختان سبز را باعث طولانی شدن عمر می شمارد (همان، ج۷۶، ص۳۱۹). آن حضرت کسی را که درختی را قطع کرده بود یا زراعتی را از بین برده بود یا چاهی را پر کرده بود یا نهری را خراب کرده بود علاوه بر اینکه محکوم به پرداخت خسارت می کرد، مجازات اضافه نیز می نمود (مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۹۵). البته این منع از قطع درخت درباره درختان میوه دار با تاکید بیشتری بیان شده است و کسی که چنین کند به عذابی دردناک تهدید شده است (کافی، ج۵، ص۲۶۴).
این احادیث درباره نهی از قطع درختان و از بین بردن آنها بود. احادیث متعدد دیگر بر کاشت و حفظ و نگهداری درختان و گیاهان تاکید می کند. پیامبر خدا(ص) می فرماید: «مسلمانی نیست که بذری بیفشاند یا نهالی بنشاند و از حاصل آن بذر و نهال پرنده ای یا انسانی یا چرنده ای بخورد، مگر آنکه برای او صدقه محسوب شود» (کنز العمال، ح۹۰۵۱) و می فرماید: «هر کس درختی بنشاند و در راه نگهداری و رسیدگی به آن صبر کند تا میوه دهد، در قبال هر میوه ای که از آن بخورند، یک صدقه نزد خدا برایش منظور می شود» (همان، ح۹۰۸۱).
آن حضرت برای تاکید بر اهمیت درختکاری می فرماید که اگر قیامت فرا رسد و در دست کسی نهالی باشد اگر می تواند آن نهال را بکارد (همان، ح۹۰۵۶).
همان طور که از این احادیث بر می آمد کاشت درخت نیز تنها از این جهت ارزشمند نبود که انسان ها از آن سود می برند، بلکه حتی سود بردن پرندگان و چرندگان نیز موضوعیت دارد.
علاوه بر آنچه ذکر شد، این موضوع را از جنبه دیگری می توان مورد بررسی قرار داد. آیات و روایات فراوانی تمام زمین و هر آنچه را که در آن است نعمت الهی شمرده است. از یک سو نعمت الهی احترام دارد و باید از آن درست استفاده کرد و از سوی دیگر استفاده نادرست از نعمت های الهی تحت دو عنوان اسراف و تبذیر قرار می گیرد که در آیات و روایات به شدت از آنها نهی شده است.
پس مطابق متون اسلامی طبیعت احترام دارد و به مثابه مادر انسان است و حیوانات و گیاهان نیز حقوقی دارند و باید با آنها اخلاقی برخورد کرد. هر چند استفاده انسان از طبیعت امری طبیعی و جایز است، اما این استفاده باید درست و صحیح و با رعایت اصول اخلاقی نسبت به طبیعت انجام گیرد. انسان می تواند از طبیعت استفاده کند، اما این هرگز بدین معنا نیست که انسان مالک طبیعت است و حیوانات و گیاهان حقی ندارند؛ بلکه آنها دارای حقوقی هستند که در برخی از روایات تعدادی از این حقوق برشمرده شده است (مستدرک الوسائل، ج۸، ص۲۵۸).
منبع: وبلاگ نویسنده
حسین سلیمی *
جهان امروز ما به گونه ای شکل یافته است که نمی توان یک چشم انداز قطعی و حتمی برای تحولات تصور کرد، چرا که عوامل موثر در فضای جهان امروز آنقدر متعدد و گوناگون هستند که نمی توان با درنظر گرفتن یک یا دوعامل وضعیت آینده را به روشنی پیش بینی کرد. اما شاید بتوان با تکیه بر برخی واقعیت ها چند سناریوی محمتل برای آینده خاورمیانه در سال ۱۳۹۱ در نظر گرفت که در اینجا به دو سناریو اشاره می شود.
سناریوی اول که به نظر محتمل تر می رسد و نشانه هایی از آن دیده می شود این است که نظام های حکومتی جدید که ترکیبی از اسلام گرایی و دموکراسی خواهی هستند در اکثر جوامع خاورمیانه ای شکل بگیرند. در واقع به رقم چالش ها و فراز و نشیب هایی که در مسیر وجود خواهد داشت به گونه ای اسلام خواهان و اسلام گرایان را با شرایط جدید جهانی پیوند بزند.
با نگاهی به تاریخ معاصر خاورمیانه قابل درک است که جریان های سنتی، نژادی و دینی در شکل گرفتن دولت – ملت های جدید در خاورمیانه نقش جدی بازی نکرده اند. از این رو همواره چالشی دائمی بین این جریان ها و دولت های این کشورها قابل مشاهده بوده است. چالش بین جریان های موجود در بطن جامعه خصوصا اسلام گرایان با ساختار دولت مدرن بخشی مهم از تاریخ این قسمت از جهان محسوب می شود.
با این وجود تحولات سال ۱۳۹۰ نشان داد که اسلام گرایان جدید در خاورمیانه از گرایش های نوین اخوان المسلمین و شعب متفاوت آن گرفته تا گروههای دیگر اسلام گرا، به درک و فهم جدید والایی رسیده اند که این درک جدید و شرایط تحول نظام جهانی امکان آن را به وجود آورده که برای اولین بار در تاریخ، اسلام گرایی و دولت های مدرن با هم پیوند بخورند و این پیوند شرایط ورود آنها به جامعه جهانی را فراهم کند.
البته در ارزیابی این سناریو نمی توان گفت که همه چیز به خیر و خوشی خواهد گذشت چرا که در این راه مشکلات بسیار زیادی به وجود خواهد آمد. مثلا در جامعه ای مثل مصر که گام هایی موثری در این راه برداشته است جمعیتی در حدود ۲۰ درصد از نیروهای سلفی وجود دارند که سازگاری با جهان مدرن را برنمی تابند و حتی تاب هم سازی و مدارا با اسلام گرایان دیگر و جریان های دیگر مسلمانان را ندارند. بنابراین به نظر می رسد که سلفی ها که جایگاهی هم در نظام سیاسی مصر پیدا کرده اند چالشی عمده برای این رویکرد جدید در مصر باشند. همچنین در لیبی سهم خواهی گروههای متفاوت در درون قدرت و نفوذ گرایشات سلفی در درون نظام تازه تاسیس لیبی دیده می شود. برای سیاستمداران لیبیایی که به دلیل نبود ساختارهای سیاسی و مدنی در این کشور باید روند دولت سازی را از نقطه صفر آغاز کنند، چنین چالش هایی می تواند نزاع ها و حتی درگیریهایی را به دنبال داشته باشد.
در یمن نیز به دلیل ترسی که از فروپاشی و تجزیه این کشور و همچنین نفوذ بنیادگرایی و القاعده در بخشی از جامعه وجود دارد حالت بیم و امید و خوف و رجایی بین پیروزی دموکراسی و اسلام گرایی از یک سو و گسترش االقاعده و بنیادگرایی از سوی دیگر وجود دارد.
در کنار این شاهد تحولات مثبتی در کشوری نظیر تونس هستیم که می تواند به شکل الگو در بقیه کشورها مورد استفاده قرار گیرد. همچنین در اردن و مراکش شاهد اصلاحاتی از درون ساختارهای فعلی این کشورها هستیم که سعی می کنند با هزینه های کمتری به این سمت گام بردارند. همچنین تاثیرات این رویکرد جدید در خاورمیانه را می توان در سازگاری بین گروهای متفاوت فلسطینی هم مشاهده کرد.
بنابراین به طور کلی می توان در این سناریو جهت تحولات را مثبت ارزیابی کرد و نوید بخش آینده ای با ثبات تر و منازعات و چالش های کمتر در خاورمیانه است.
اما در سنارویی دیگری که احتمال آن کمتر است ولی به هر شکل محتمل است، گونه ای از افزایش تنش ها و دور جدیدی از تنش ها ممکن است در صحنه خاورمیانه در سال آینده قابل مشاهده است. ریشه این تنش ها می تواند از درگیری های داخلی و منازعات قدرت مخصوصا در کشورهایی مثل مصر شکل بگیرد. احتمال وقوع مناقشه گسترده و یا جنگ داخلی و یا مداخله خارجی در سوریه و همینطور افزایش تنش ها و سرکوب در کشورهای کوچک و کلیدی مثل بحرین نیز می تواند ریشه های دیگر این منازعات باشد. همینطور اختلافات داخلی که در کشورهایی مثل عراق در حال بروز است می تواند نگران کننده ب اشد. بعضی معتقدند این شکاف ها و منازعاتی که از کشورهای کلیدی مثل مصر، عراق و سوریه ممکن است نشات بگیرد اوضاع خاورمیانه را بی ثبات نشان می دهد. علاوه بر این اگر بحران در مورد مسئله هسته های ایران افزایش پیدا کند زمینه دیگری برای ناآرامی و عدم ثبات شکل می گیرد. همه این مسائل ممکن است آتش التهاب در خاورمیانه را شعله ور کند و رسیدن به ثبات سیاسی در خاورمیانه را به تاخیر بیندازد و دوباره منطقه را به منطقه ای پر آشوب تبدیل کند.
با این وجود، حتی در سناریوی دوم نیز، آشوب ها و نا آرامی ها در نهایت ممکن است به سمت سازگاری بیشتر پیش روند، چرا که به نظر می رسد در جهان جدید هیچ کس از آشوب و درگیری و مناقشه سود نخواهد برد و حتی طرف های درگیر و متخاصم هم در پی سازگاری با وضعیت جهانی خواهند بود.
* استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
منبع: دیپلماسی ایرانی
کلمه: همزمان با حضور نمایندگان بیش از هشتاد کشور در اجلاس “دوستان مردم سوریه” در ترکیه، معاون ستاد کل نیروهای مسلح “نیروهای خارجی دخیل در آشوبهای سوریه” را به “گوشمالی” تهدید کرد.
بر اساس گزارشی که سایت فرهنگ آشتی امروز – سیزدهم فروردین – منتشر کرده، سردار جزایری گفته است: ارتجاع عرب و سایر کشورهایی که در نا آرامی های سوریه نقش داشته اند باید تنبیه شوند.
وی همچنین افزوده است: آمریکا و انگلیس به خاطر به آشوب کشانیدن سوریه مجازات خواهند شد.
این مقام بلندپایه نظامی کشور در حالی زبان به تهدید کشورهای مختلف گشوده است که در اجلاس اخیر بسیاری از طرف های حاضر خواستار دعوت از ایران برای مشارکت در روند حل دیپلماتیک بحران سوریه شده بودند.
نشست اخیر در ترکیه با هدف پایان دادن به خشونت ها در سوریه و وادار کردن حکومت بشار اسد به اجرای طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان برگزار شده است.
این نشست یک روزه که به میزبانی ترکیه برگزار شد، با سخنرانی رجب طیب اردوغان، نخست وزیر این کشور آغاز شد. اردوغان در سخنان خود ضمن مخالفت با هر طرحی که به بقای رژیم فعلی سوریه کمک کند، تصریح کرد که «اگر شورای امنیت از برعهده گرفتن مسئولیت خودداری کند، جامعه جهانی چارهای جز این ندارد که حق دفاع شخصی مردم سوریه را به رسمیت بشناسد.»
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا نیز در این نشست گفت: «نزدیک به یکهفته از پذیرش طرح صلح کوفی عنان از سوی حکومت سوریه میگذرد و ما باید نتیجه بگیریم که رژیم سوریه نیز به فهرست بلندبالای پیمان شکنان افزوده شده است.»
طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان شامل آتش بس فوری، آغاز مذاکرات حکومت و مخالفان، تضمین دسترسی کمکهای انساندوستانه به مناطق بحرانی و خروج جنگ افزار سنگین و سربازان رژیم از شهرها و روستاها است.
رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه گفته است که اگر شورای امنیت سازمان ملل متحد نتواند به درگیریها در سوریه پایان دهد، جامعه بینالملل چارهای نخواهد داشت جز اینکه حق مردم این کشور را برای دفاع از خود به رسمیت بشناسد.
آقای اردوغان روز یکشنبه اول آوریل (۱۳ فروردین) در دومین نشست “دوستان سوریه” در شهر استانبول ترکیه گفت: “اگر دولت سوریه همکاری لازم را از خود نشان ندهد، این، به عهده شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهد بود که از اختیارات خود برای پایان دادن به رنجها و کشتاری که در سوریه در جریان است، استفاده کند.”
به گزارش بی بی سی، او گفت: “اگر شورای امنیت سازمان ملل متحد دوباره از عمل به مسئولیتش خودداری کند، هیچ راهی نخواهد ماند جز آن که به مردم سوریه حق مشروعشان برای دفاع از خود، داده شود و دیگر هیچکس نمیتواند مانع از استفاده دیگری از این حق قانونی شود.”
وزیران امور خارجه بیش از ۷۰ کشور جهان در دومین نشست “دوستان سوریه” در استانبول حضور دارند تا راههای پایان دادن به خشونتها در سوریه را بررسی کنند.
بر اساس گزارشها از استانبول، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا نیز در این نشست خواهان اعمال تحریمهای سختتر علیه دولت سوریه شده است.
در آستانه برگزاری این نشست در استانبول، مخالفان دولت سوریه خواهان حمایت کشورها از درخواستهایی شدند که برای ارائه تسلیحات به گروههای مسلح مخالف دولت مطرح شدهاند.
اعضای شورای ملی سوریه (مجلس الوطنی) برای اولینبار از کشورهای همسایه سوریه خواستهاند تا اجازه دهند تدارکات و تسلیحات مورد نیاز ارتش آزاد سوریه به دست نیروهای این گروه برسد.
ارتش آزاد سوریه از گروههای مسلح مخالف دولت این کشور است.
گفته میشود که چند کشور عربی از درخواست مشابهی اعلام حمایت کردهاند، اما بیشتر کشورهایی که نمایندگان خود را به نشست “دوستان سوریه” در استانبول فرستادهاند، از چنین طرحی حمایت نمیکنند.
این نگرانی وجود دارد که در صورت ارسال تسلیحات به سوریه، جنگ فرقهای داخلی در این کشور به راه بیافتد.
همچنین برهان غلیون، رئیس شورای ملی سوریه در سخنانی در نشست استانبول، از کشورهای جهان خواست تا این شورا را به عنوان تنها نماینده مشروع مردم سوریه به رسمیت بشناسند.
دولت سوریه روز شنبه ۳۱ مارس (۱۲ فروردین) اعلام کرد که در مقابله با شورشیان در این کشور به پیروزی رسیده است.
اما مخالفان دولت اعلام کردهاند که در خشونتهای روز شنبه، دستکم ۲۵ نفر جان خود را از دست دادهاند و نیروهای امنیتی، شهر حمص را همچنان زیر آتش دارند.
گروه دیدهبان حقوق بشر سوریه تأیید کرده است که دستکم ۲۵ نفر در روز شنبه ۳۱ مارس در درعا، ادلب و حمص کشته شدهاند.
کمیته هماهنگی ملی نیز که یک گروه دیگر مخالف دولت سوریه است، گزارش داده که ۳۶ نفر به دست نیروهای امنیتی کشته شدهاند که ۹ نفر از آنها در ادلب و ۸ نفر در حمص بودهاند.
رسانههای خبری بینالمللی محدودیت زیادی برای فعالیت در سوریه دارند و تایید این دادهها به طور مستقل، امکانپذیر نیست.
سازمان ملل متحد اعلام کرده است که از زمان آغاز اعتراضات ضددولتی در سوریه از سال گذشته تاکنون، حدود ۹ هزار نفر در این کشور جان خود را از دست دادهاند.
بدنبال گسترش تحریم ها علیه ایران، اروگوئه، جمعه اعلام آمادگی کرد که در برابر دریافت نفت خام از ایران، برنج تحویل دهد.
پیش از این هند پیشنهاد داده بود در برابر نفت به ایران گندم تحویل دهد.
به گزارش رویترز، تاباره آگوئره، وزیر کشاورزی اروگوئه اظهار داشت: «اگر ایران مایل به معامله پایاپای نفت در برابر برنج باشد ما هم مایلیم و بدون ارز این کار را خواهیم کرد.»
به گزارش رادیو فردا، اروگوئه بزرگترین صادرکننده برنج کشورهای آمریکای لاتین و از کشورهای دوست ایالات متحده در این منطقه است.
برپایه گزارشهای منتشر شده، ایران همچنین درصدد بوده که در برابر نفت از روسیه و پاکستان گندم وارد کند.
به دلیل تحریمهای وضع شده ایران اعلام کرده که به جای ارز، طلا هم برای صادرات خود دریافت میکند.
انجمن ارتباطات مالی میان بانکی که به سوئیفت مشهور است، در ماه مارس بانک مرکزی و بیش از ۲۰ بانک ایرانی دیگر را از تسهیلات خود محروم کرد. تحریمهای آمریکا، اتحادیه اروپا و نیز حذف شدن از سوئیفت، انتقال وجوه قابل توجه ارز را برای ایران بسیار مشکل کرده است.
به گفته کارشناسان همین دشواریها بر روی صادرات نفت ایران اثر گذاشته است.
شماری از کارشناسان میگویند بزرگترین برنده این شرایط، چین و هند هستند؛ چراکه این کشورها به جای پرداخت پول نقد که ایران بدان شدیدا نیازمند است، کالاهای خود را در اختیار ایران میگذارند.
کنث کاتزمن، کارشناس تحریمهای ایران در بخش تحقیقات کنگره آمریکا، به بلومبرگ گفته است شرایطی که برای ایران پیش آمده «نفت در برابر آت و آشغال» است.
بنا بر آمار گمرگ چین، صادرات این کشور به ایران در سال ۲۰۱۱ به رقمی بالغ بر ۱۴.۸ میلیارد دلار رسیده است؛ این رقم در سال ۲۰۰۱ تنها ۹۰۰ میلیون دلار بود. چین در سال ۲۰۱۱ از ایران ۲۱.۷ میلیارد دلار از ایران نفت وارد کرده است.
در همین حال بنا بر اعلام وزارت بازرگانی هند، این کشور در سال گذشته (سال مالی هند که در ماه مارس ۲۰۱۱ پایان یافت) ۲.۷ میلیارد دلار به ایران صادرات داشته است.
امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبههای نماز جمعه این هفته زاهدان از اِعمال محدودیت های حکومت برای اهل سنت در ایران شدیدا انتقاد کرد.
به گزارش سنی آنلاین، مولوی عبدالحمید تاکید کرد که هیچ قوم، جناح و مذهبی حق ندارد سلیقه خود را در اداره کشور اعمال کند و هیچ اکثریتی نباید حقوق قانونی اقلیت را نادیده بگیرد.
مولوی عبدالحمید در ادامه گفت: “گزارشهای فراوانی از کلانشهرهای کشور که اهل سنت در آنجا در اقلیت هستند به دست ما میرسد که اهل سنت نه تنها اجازه اقامه نمازهای جمعه و عیدین را ندارند بلکه حتی جرات اقامه نمازهای روزانه را بهصورت جماعت ندارند.”
به گزارش سنی آنلاین، مولوی عبدالحمید با اشاره به فرارسیدن سالروز جمهوری اسلامی گفت: جمهوری اسلامی که مردم به آن رای دادند به معنای مردمسالاری و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و حق انتخاب آنان است. در دنیا نیز جمهوریت به مفهوم انتخاب آزاد و حق پرسش مردم از حاکمان است. تشکیل مجلس خبرگان پس از برگزاری این همه پرسی برای تدوین قانون اساسی بر مبنای جمهوریت و اسلامیت نظام انجام گرفت و علیرغم برخی اشکالات در آن از جمله رسمی بودن مذهب شیعه اثنی عشری که مورد اعتراض و انتقاد بسیاری قرار گرفت و حضرت مولانا عبدالعزیز نیز در یک سخنرانی تاریخی در مجلس خبرگان که شیعه و سنی را متاثر کرد، نسبت به این اصل اعتراض کرده و اظهار داشتند همین که دین رسمی کشور اسلام است کفایت می کند و نباید مذاهب اسلامی را از یکدیگر جدا کرد ، این قانون با اکثریت آرا به تصویب رسید و در همین اصل نیز آزادیهای اساسی دیگر مذاهب اسلامی مانند تعلیم و تربیت و آزادی های دینی و مذهبی مورد تاکید قرار گرفت.
امام جمعه اهل سنت زاهدان افزود: ملت ایران با رای اکثریت قاطع و قریب به اتفاق به جمهوری اسلامی به کرامت انسانی، آزادی و نفی استبداد و دیکتاتوری رای دادند. رای مردم ایران به آزادی بیان و عقیده و آزادی قلم بود و این آزادیها در قانون اساسی نیز مورد تاکید قرار گرفتند. وظیفه مسئولان حفظ این دو دستاورد بزرگ انقلاب یعنی جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن است. ما نیز معتقدیم که در قانون اساسی ضعفها و اشکالاتی وجود دارد و اخیرا نیز تعدادی از نمایندگان مجلس در نامه ای به رهبری خواستار اصلاح برخی بندهای قانون اساسی شده اند و دیگران نیز اصلاحاتی در برخی موارد را خواستار شده اند، اما آنچه حیاتی است این است که قانون اساسی باید اجرا شود و جمهوریت و اسلامیت نظام حفظ شود.
مولوی عبدالحمید در ادامه گفت: هیچ قوم، جناح و مذهبی حق ندارد سلیقه خود را در اداره کشور اعمال کند، بلکه آنچه ملاک عمل همه جناحها و مذاهب و اقشار است، قانون اساسی است. هیچ اکثریتی نباید حقوق قانونی اقلیت را نادیده بگیرد. حقوق اساسی اقلیتهای قومی و مذهبی و دینی که در قانون اساسی آمده است باید رعایت شود و کسی حق ندارد بگوید که این کشور از آنِ شیعه و یا سنی است، بلکه این کشور متعلق به همه ایرانیان از همه اقوام و مذاهب است.
مولوی عبدالحمید گفت: بی انصافی بزرگی در حق مکتب تشیع و نظام جمهوری اسلامی است که در این نظام که وظیفه اش اقامه نماز است، به اهل سنت در هر جایی که باشند اجازه اقامه نماز داده نشود. اگر یک فرد سنی مذهب در روستا یا منطقه خود از ساخت مسجد اهل تشیع جلوگیری کند در حق خود و اهل سنت ستم کرده است. اهل سنت در همه صحنه های نظام از جمله راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات اخیر حضور داشتند. اهل سنت برانداز و مخالف نظام نیستند، بلکه خواستار رعایت حقوق قانونی خود اعم از آزادی مذهبی، آزادی اقامه نماز، اجرای عدالت، برابری و مساوات هستند. خواستار این هستند که شایسته سالاری جایگزین مذهب سالاری و قوم سالاری و جناح سالاری باشد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: ما خیرخواهانه همه را به قانون مداری و اجرای قانون فرا می خوانیم. کسانی که قدرت بیشتری دارند اعمال سلیقه نکنند. اصرار ما برای مشارکت اهل سنت در نیروهای انتظامی و نظامی به دلیل این است که ما می خواهیم نگاه یکسان و توام با احترام نسبت به همه مردم ایران وجود داشته باشد و عدالت اجرا شود. وقتی یک قوم در جایگاهی قرار بگیرد و اقوام دیگر نادیده گرفته شوند عدالت نمی تواند معنا پیدا کند. گاهی می بینیم که افرادی بخاطر حمل گازوئیل مورد هدف قرار می گیرند و خود و ماشینشان در آتش می سوزند. مگر گازوئیل چقدر منفعت دارد که افرادی بخاطر آن مورد هدف قرار بگیرند و کشته شوند! من به تسلیت خانواده ای رفتم که دو برادر در آتش گلوله ماموران بخاطر حمل گازوئیل سوخته بودند و بسیار متاثر شدم. وظیفه شورای تامین استان بسیار سنگین است. مسئولان استان باید در بارگاه خداوند جوابگو باشند. ماموران نباید حق تیراندازی به کسانی را داشته باشند که کالای مشروعی را و لو به صورت قاچاق حمل می کنند. اگر کسانی اسلحه قاچاق کردند و امنیت منطقه در خطر بود آن بحث دیگری است. ولی در شرایط اقتصادی فعلی و با وجود تحریمهای شدید کنونی، افرادی که فقط بخاطر امرار معاش و از سر ناچاری کالای مشروعی را قاچاق می کنند، نباید مورد هدف گلوله قرار بگیرند.
کوروش (مهدی) کوهکن زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین سومین نوروز خود را در زندان سپری می کند.
به گزارش ندای سبز آزادی، کوروش کوهکن، ۱۱ بهمن ماه سال ۸۸ دستگیر و زندانی شد.شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی، پیشتر کوروش کوهکن را به سه سال و شش ماه حبس تعزیری و تحمل ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد و وی در حال حاضر دوران محکومیت خود را در بند ۳۵۰ زندان اوین سپری می کند.
وی خردادماه امسال به دلیل حاد شدن شرایط جسمانی اش تحت تدابیر شدید امنیتی در بیمارستان طالقانی جراحی شد اما پیش از پایان یافتن مراحل درمان دوباره به زندان بازگردانده شد مساله ای که موجب شد همچنان درد زانوی او ادامه داشته باشد.
خانواده کوهکن در شهرستان فیروز آباد فارس ساکن هستند و مادر او به دلیل بیماری قلبی امکان ملاقات با فرزندش به صورت منظم را ندارد.
مادر این زندانی سیاسی برای فرزند خود از دادستان تهران درخواست مرخصی کرده اما دادستان تهران هیچ پاسخی به این درخواست نداده است.
کلمه- فخرالسادات محتشمی پور:
روز سیزدهم باید در زندان و سلول انفرادی برایم متفاوت باشد. این تفاوت را خودم باید ایجاد کنم! تصمیم می گیرم روز سیزده به در را روزه نباشم. یادم نیست این را شب قبل به مراقب می گویم یا نه. چه اهمیتی دارد مراقب بداند من روزه دار هستم یا نه؟
روز سیزده را می شود با استحمام آغاز کرد. نوبت حمام خیلی سهل تر است برای تنها زن زندانی مقیم دو الف حالا که همه به مرخصی نوروزی رفته اند و تنها همسر تاجزاده برای تأدیب خودش و همسرجانش لابد، مانده در انفرادی که حالیش بشود نباید سخن از ظلم بگوید و فغان از استبداد و دیکتاتوری کند. بلکه باید روزی چندصدبار شکرانه مراحم ملوکانه را به جای آرد. مراحم و الطافی که از سرش هم زیاد است!
روز سیزدهم می شود کمی خوراکی هایی را که خانواده گرامی شب عیدی آورده اند تا زندانی شان جانی بگیرد، بعد از شکستن اعتصاب غذا، دوباره به سلول راه پیدا کرده و در فاصله افطار تا سحر نمی شود خورد و در واقع باد کرده روی دست صاحبش، تناول نمود.
دردانه خانم خوب وارد شده در این دو سال و اندی به خیلی چیزها. از جمله این که باید تنقلاتی را برای مادرش بیاورد که او را سرگرم کند در روزهای تعطیل عید!!! وقتی قرار است از صبح تا شام با خودش و در و دیوار سخن بگوید و خود تنها مخاطب گفته هایش باشد!
حالا در روز سیزدهم می شود با بخشی از این خوراکی ها سرگرم شد. دخترک سلول روبرویی، که چند روزی فقط میهمان دو الف بود، انگار مریض است. از مراقب خواهش می کنم که مقداری از میوه و تنقلات را به او بدهد از طرف من که خواهرش باشم! مراقب اجازه می گیرد و این کار را انجام می دهد و حالا من احساس خوبی دارم.
از بامداد صدای بلند آهنگ های شاد از بیرون زندان در گوش من است. انگار در همین حیاط است که ترانه سرایی می کنند و کف می زنند و شادی می کنند. من چشم ها را می بندم و از دیوارهای زندان فاصله می گیرم و خود را در جمع خانواده و دوستان تصور می کنم. صدای بازشدن دریچه سلول که رشته افکار مرا پاره کرده نوید رسیدن وقت هواخوری را می دهد.
بیرون هوای بهاری هدیه ای الهی است که خالق به تساوی به بندگانش هبه کرده. من با ولع دانه دانه جوانه های بوته های رز را می شمرم و گیاه های خودرو را که کنار تنه های تنومند درختان روییده اند می شمرم و برگ های خشک ریخته شده بر روی زمین را. کاش یک جارو به من می دادند. به مراقب می گویم با افسر نگهبان کار دارم می گوید کارت چیست؟ می گویم یک جارو به من بدهند حیاط را تمیز می کنم. بهار است. سراسر عید که نظافت نشد اقلا روز سیزده کثیفی ها به در شود از این حیاط شاید به در شود از کل زندان و شاید …
به خودم وعده داده ام که پس از بیش از یک ماه وعده ای غذای گرم می خورم اما ظاهرا قرار نیست این اتفاق بیفتد و معده طفلکی ما باید عادت کند به این سردی و ماسیدگی و از دهن افتادگی غذاها چه هنگام افطار و پس از آن چه هنگام ظهر. نهار و چای بعد از آن که هدیه مراقب است، این روز را متفاوت. همه چیزهایی که می شود در روز سیزده به در خورد، دیگر برای من هیچ لطفی ندارد. آن چه مرا شاد می کند روزنامه ای است که چند روزی است به طور غیر منظم به دستم می رسد و مطالبش مانند مائده آسمانی روحم را تغذیه می کند. هنوز در روز سی و سوم بازداشتم از هیچ کتابی خبری نیست و نهج البلاغه را هم هنوز باید با سماجت تمام طلب کنم!
روز سیزدهم روز متفاوتی است با افزایش زمان هواخوری بعد از ظهر در حیاط دوم دو الف که بزرگ تر است و باغبان پیر به سختی تمام آن را جارو کرده و حالا دارد برگ های خشک را می ریزد داخل باغچه و لابد باید یک شستشو هم بکند خاک های باقی مانده بر روی سنگفرش حیاط را. مورچه ها راهشان را گم کرده اند. من مواظب هستم که بررویشان پای نگذارم. تسبیح در میان دستان من حمدهای خوانده شده را شماره می کند. همسرجان لابد کمی آن سوتر دارد از نسیم روز سیزدهم بهار متنعم می شود. دخترک لابد با خاله ها سیزدهمین روز بهار را ا همه تلخی ها و بدی هایی که پشت سر گذاشته، به در می کند. همه لابد این روز را سبزتر از همیشه می گذرانند. من به مراقب، شکلات تعارف می کنم. او قاعدتاً نباید هدیه ای از سوی زندانی بپذیرد. حتی اگر این هدیه کتابی باشد که روز زن بعد از آزادی برایش ارسال شده باشد! من به او لبخند تعارف می کنم و او پاسخ می دهد. روز سیزدهم من و او یکسان می گذرد با گره زدن علف های داخل باغچه که ریشه های سستی دارند و باید با احتیاط گره زده شوند. من و او محیط زیست را در روز آشتی با طبیعت پاس می داریم. حیاطِ تمیز، جان می دهد برای ورزش اما زن های زندانی امکان ورزش ندارند. من از تبعیض جنسیتی حتی داخل زندان شکایت دارم اما بازجو می خندد و می گوید: حالا دیگر فمینیست بازی را بگذار برای بعد. من قبل و بعد از زندان فمینیست می مانم چون براساس آیات قرآنی زن و مرد در خلقت برابرند و تنها ملاک برتری آدم ها تقوای آنان است. بازجوی زن از من انتظار احترام بیشتر دارد اما این جا دیگر تخصص و تبحر مهم است و من حاضر نیستم سهمیه بندی جنیستی را بپذیرم! داستان دارد بیخ پیدا می کند. روز سیزدهم روز متفاوتی است. همه رفته اند تفریح به جز افسر نگهبان و چند مراقب که لابد خوش شانس نبوده اند. من دیگر به این حیاط خو گرفته ام و حالا که تمیز شده و پاشنه پای من کمتر ترک می زند و آسیب می بیند، بیشتر می شود قدم رو کرد در آن. صدای موسیقی و آهنگ های شاد آن چنان نزدیک است که انگار از بلندگوی زندان پخش می شود. انگار شهروندان تهرانی همه در روز سیزدهم کنار اوین بساط شادی را گسترده اند تا بگویند آهاااااااااااای زندانی بدان که زندگی جریان دارد. من در روز سیزدهم حالم خوب است اما هنگام غروب سخت دلتنگم دلم برای روزه داری های هرروزه تنگ شده است و برای شهیدانی که روزه هایم را تقدیمشان می کردم و یادشان می آوردم که نزد پروردگارشان چقدر عزیزند و چه کارهای بزرگی از دستان پرتوانشان برمی آید در این زمانه پرآشوب و پربلا!
روز سیزدهم پایان تعطیلات است و حالا باید حضرات در مورد همسر تاجزاده تصمیمشان را بگیرند بعد از آخرین دفاع که بازپرس می گیرد و رأیش را می دهد تا تکلیف یک معترض دیگر تاحدودی روشن شود.
روز سیزدهم تمام می شود. زندگی جریان دارد. من به بیرون رفتن فکر نمی کنم بلکه دارم برنامه از سرگیری اعتصاب غذایم را تدارک می کنم اگر باز هم سرسختی نشان بدهند در دادن یک ملاقات با همسرجان که حق طبیعی من و اوست. من باید همسرجان را ببینم و خواسته دیگری ندارم. دیدن همسرجان حق من است و منع از این دیدار ظلمی است که هیچ کس نمی تواند منکر آن شود. هیچ کس! روز سیزدهم تمام می شود و من فردا را انتظار می کشم. و نیک می دانم که فردا روز دیگری است!
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفت: واردات بیرویه قطعات خودروی چینی مشابه، چه به صورت رسمی و چه غیررسمی؛ ضربه مهلکی به قطعهسازان خودروی داخلی وارد کرد.
سید مهدی صادق در گفتوگو با خانه ملت، با تاکید براینکه تعطیلی کارخانه قطعات خودرو یک فاجعه است افزود: تنها بخش فعال و پویا در حوزه صنعت، بخش خودرو بود، که متاسفانه با مشکلات زیادی مواجه شد و در برخی موارد به تعطیلی کارخانهها انجامید.
نماینده مردم آستانه اشرفیه و بندر کیاشهر در مجلس یادآور شد: خودرو حدود ۲-۳ هزار قطعه منفصله دارد که باید به هم متصل شوند و علاوه بر هر قطعه منفصله، بخشهای دیگری وجود دارد که این قطعات منفصله بر روی آنها وصل می شوند و به خودرو تبدیل میشوند.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس هشتم تاکید کرد: طی سالها تلاش و کسب تجربه در زمینه قطعات فنی و تکنولوژیکی خوب رشد کرده بودیم و صاحب برند و نظر شده بودیم و بخشی از این تولید را به خارج از کشور صادر میکردیم ولی متاسفانه با ورود بیرویه قطعات مشابه چینی چه به صورت رسمی و چه غیررسمی با مشکل عدیدهای مواجه شدیم.
صادق افزود: سال گذشته در صحن علنی مجلس تذکردادم که مراقب باشیم قطعات منفصله خودرو کاهش نیابد؛ ولی متاسفانه واردات بیرویه ضربه مهلکی به قطعهسازان خودرو وارد کرد.
نماینده مردم آستانه اشرفیه و بندر کیاشهر در مجلس، گفت: البته عدم مطالبات شرکتهای خودروسازی از دولت و عدم پرداخت مطالبات قطعه سازان از سوی شرکت های خودرو سازی، از جمله مشکلات دیگری است که قطعه سازان نتوانستند با آن همراه و همسو شوند.
وی یادآور شد: علیرغم افزایش نرخ تورم وقیمت حاملهای انرژی، اجازه افزایش قیمت به قطعهسازان داده نشد از این رو قطعهسازان با مشکلات بزرگی مواجه شده و کارخانههای آنها تعطیل شد.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس تاکید کرد: در صورتی که این روند ادامه داشته باشد به طور یقین اشتغال صنعتی ۳۰ درصدی خودروسازی، با مشکل جدی مواجه خواهد شد لذا از دولت توقع داریم با پرداخت سهم صنعت از درآمد هدفمندی یارانهها به این صنعت اشتغال زا کمک کند و مانع از تعطیلی جدی آن شود.
حسین اخترزند از شهدای سبز اصفهان پس از انتخابات سال ۸۸ است که بعد از ضرب و شتم از طبقه سوم ساختمانی که مردم از دست ماموران امنیتی به آنجا پناه برده بودند به پایین پرتاب شد. اما پس از انتقال او توسط مردم به بیمارستان ساعاتی بعد جان داد.
این در حالی است که نیروهای امنیتی در اظهاراتی متناقض در جایی مدعی شده اند که او به علت سهل انگاری خود از طبقه سوم افتاده است و در جایی دیگر گفته اند که اختر زند معتاد بوده و در اثر مصرف مواد مخدر از ساختمان پرتاب شده است.
برادر این شهید جنبش سبز در واکنش به این اظهارات به جرس می گوید: “واقعا اینگونه اظهارات برای ما خنده آور است، زیرا در محیط کاری که خیلی کارها انجام می شد اما حسین حتی سیگار هم نمی کشید. من نمی دانم اینها که این حرفها را می زنند چطور می خواهند جواب پس دهند؟ کسانی که این حرفها را می زنند، بیایند رو در روی ما بگویند، تا ببینیم واقعا رویشان می شود این دروغها را بگویند؟ آخر با استناد به چه مدرکی چنین تهمتهایی را می زنند؟ وقتی فهمیدیم که این اتفاق برای حسین افتاد و پیکرش را دیدیم باورمان نمی شد تا ماهها در شوک بودیم.”
او با اشاره بر بی نتیجه بودن پیگیری های قضایی، می افزاید: “در پزشک قانونی هم به ما اعلام کردند علت مرگ برخورد جسم سخت به سر بوده است. جالب است که در برگه پزشک قانونی یک خط در میان نوشته اند که ضرب و شتم نیست اما پایش از سه جا شکسته، ضرب و شتم نیست اما کمرش خرد شده، ضرب و شتم نیست اما فلان جای بدنش داغون شده….سوال ما این است که حسین چه جوری افتاده که یک جای سالم در بدنش نبود. نخاعش از چند جا، گردنش شکسته، دست و پایش خرد شده، یک زخم عمیق روی دستش ، چشمش ورم کرده و کبود و خونین بود….بارها برای پیگیری مراجعه کردیم اما هیچ پاسخی نگرفتیم و از نظر آنها پرونده مختومه است.”
اخترزند با تاکید بر معترض بودن برادرش ادامه می دهد: “اینکه در تظاهرات بود یا نه را ما واقعا اطلاع نداریم اما مثل همه جوانان معترض بود. او نزدیک دروازه شیراز بود که این اتفاق برایش افتاد و ما فکر می کنیم به علت اینکه دندان درد داشت و محل اتفاق مجتمع پزشکی بود آنجا رفته بود. بعد از حمله نیروهای امنیتی او بهمراه مردم به آن ساختمان پناه می برند. حتی یک جوان دیگری را ماموران پرچم دورش می پیچند و با خودشان می برند و حسین هم که اینچنین به شهادت می رسد. من و مادرم به روحانی بزرگ شهرمان هم مراجعه کردیم اما هیچکس دست ما را نگرفت و شانه خالی کردند. انصافا فقط مردم همدلی و همراهی مان کردند و در این سالها در کنار ما بودند.”
وی با اشاره به سختی هایی که مادرش در این سالها متحمل شده، خاطر نشان می کند: “ایمان قوی مادرم تا الان باعث شده این غم و رنج را تحمل کند. هر کس دیگری جای مادرم بود از پا درآمده بود. خیلی درد در دلش دارد و ضربه خیلی سنگینی برایش بود. حتی برادر دیگرم هم تصادف کرد و واقعا برای مادرم سالهای سختی بود. او واقعا اسطوره است و علی رغم تمام این مسائل با ایمان قوی که دارد سعی می کند تحمل کند. اما خب از نظر روحی شرایط خوبی هم ندارد و دکتر اعصاب می روند. در هر جمعی یاد حسین را می کند و واقعا سخت است خیلی سخت! فکر کنید فرزندتان را بدون پدر با هزار آرزو بزرگ کنید، بعد این بلا را سرش بیاورند. حسین برنامه ازدواجش داشت درست می شد تا جاییکه قوم و خویش ها لباس برای مراسم عروسی حسین تهیه می کردند وقتی خبر را شنیدند آنها هم مثل ما باور نمی کردند. از دردی که در این سالها مادرم کشید هر چه بگویم کم گفته ام، دلی پر از خون دارد و فقط دعا می کند عاملین به سزای اعمال خودشان برسند و اینکه اگر بچه های خودشان را اینطور ضرب و شتم می کردند و به پایین پرت می کردند، چکار می کردند؟”
برادر شهید حسین اخترزند با دلتنگی اضافه می کند: “این سومین عیدی بود که بدون حضور حسین سال را تحویل کردیم و اساسا برای ما دیگر عید معنایی ندارد. خاطرات حسین در این روزها و دلبستگی که به این آیین و سنت ها داشت هر لحظه برایمان تازه می شود. یادش بخیر هر سال عید چند تا کوزه گل و گیاه برای سر سفره هفت سین می خرید و می گفت باید سبز و پر باشد. واقعا جالب است که مزارش همیشه سبز و پر از گل است، خیلی از گل ها را هم ما نمی دانیم چه کسانی بر سر مزارش می گذارند، اما همیشه پر از گل است. خوش به سعادتش که اینچنین رفت که همه قدردان او هستند و برای گرامی داشتش مزارش را گل باران می کنند.”
اخترزند سپس از ویژگی های و خصوصیات برادرش می گوید: “او خیلی آرام و صبور بود هر کس هر چه به او می گفت آرام فقط گوش می کرد. ما سالهاست که پدرمان را از دست داده بودیم همه در سن نوجوانی بودیم من نه سال بیشتر نداشتم و حسین هفده سالش بود که درسش را رها کرد و در کارگاهی مشغول به کار و نان آور خانه شد. او خیلی زحمت کشید تا ما را به سر و سامان برساند و همیشه در کنار مادرم بود. ازهمه چیز خود برای ما گذشت و در آخر هم بخاطر همین از خودگذشتگی جان خود را فدا کرد.”
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا که به عربستان سعودی سفر کرده است، گفت که گروه ۱+۵ با ایران توافق کرده اند که دور بعدی گفت و گوها در مورد برنامه اتمی ایران روز ۲۵ فروردین در استانبول انجام شود.
خانم کلینتون گفت که زمان برای دست یافتن به راه حل صلح آمیز برای مسئله هسته ای ایران رو به پایان است و “پنجره فرصت ها همیشه باز نخواهد ماند”.
به گزارش بی بی سی، خانم کلینتون همچنین گفت که آمریکا با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برای تقویت توان دفاعی مشترک این کشور ها علیه هرگونه تهدیدی از جمله از سوی ایران، همکاری خواهد کرد.
پیش از این ایران از میزبانی ترکیه برای مذاکرات هسته ای با ۱+۵ استقبال کرده بود
چین تصمیم باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر موافقت با اجرای تحریم های مصوب کنگره این کشور علیه نظام مالی و صنعت نفت ایران را رد کرده است.
مصوبه کنگره آمریکا به دولت این کشور این امکان را می دهد که بانک های خارجی طرف معامله با بانک مرکزی ایران را مجازات کند.
به گزارش بی بی سی، در همین رابطه چین شنبه ۳۱ مارس (دوازدهم فروردین) در واکنش به این تصمیم گفته است که آمریکا حق ندارد به بطور یکجانبه سایر کشورها را مجازات کند.
این در حالی است که چین واردات نفت خود را از ایران کم کرده است.
در بیانیه صادر شده از سوی کاخ سفید آمده بود که آقای اوباما به این نتیجه رسیده که عرضه جهانی نفت به اندازه ای است که تحریم نفتی ایران به تامین نیازهای متحدان آمریکا آسیب نخواهد زد.
آمریکا نتوانسته چین، بزرگترین خریدار نفت ایران را به طور کامل با خود همراه کند، اما کره جنوبی به عنوان چهارمین کشور وارد کننده نفت ایران، امروز اعلام کرد که برای شدیدتر کردن تحریم ها علیه ایران با آمریکا همکاری می کند.
دولت آمریکا پیش از این ژاپن و ده عضو اتحادیه اروپا را به دلیل کاهش قابل توجه واردات نفت خام از ایران از مجازات مستثی کرده بود.
علیرغم موضع گیری امروز چین درباره تصمیم آمریکا، این کشور تاکنون در قبال تحریم های اعمال شده علیه ایران سیاستی دوگانه داشته است.
مقامات این کشور تاکید می کنند که چین این حق را دارد که از ایران و یا هر کشوری دیگر نفت خریداری کند، اما در عین حال به آرامی اقدام به کاهش واردات نفت از این کشور کرده اند.
مقامات چینی دلیل کاهش میزان واردات نفت خام از ایران را اختلاف بر سر قیمت عنوان کرده اند، نه حمایت از تحریم های آمریکا علیه ایران.
فریدون خاوند، استاد اقتصاد دانشگاه رنه دکارت در پاریس درباره سیاست دو گانه چین گفته است که این کشور می خواهد روابط خوب خود را با هر دو کشور آمریکا و ایران حفظ کند.
مسعود باستانی، روزنامه نگار در بند در زندان رجایی شهر در گزارشی شب و روز سال تحویل را با زندانیان سیاسی این زندان تشریح کرده است.
این روزنامه نگار زندانی در گزارش خود به تلاش زندانیان سیاسی برای ایجاد فضایی شاد و پر امید اشاره کرده و در بخشی از آن نوشته است: آن شب همه سرحال بودند و از فردای آن روز دید و بازدیدهای نوروزی شروع شد. دید و بازدیدهایی که در آنها علاوه بر آرزوی سلامتی، آرزوی آزادی زندانیان و آزادی میهن نیز به چاشنی تعارفات اضافه شده بود.
به گزارش کلمه، مسعود باستانی از تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به شش سال زندان محکوم شده است. وی تا بهمن ماه ۱۳۸۸ در زندان اوین به سر میبرد، اما در تاریخ پنجم بهمن ماه ۱۳۸۸ در اقدامی خلاف قانون و بر خلاف اصل تفکیک و طبقهبندی زندانیان از زندان اوین به زندان رجاییشهر که محل نگهداری مجرمین خطرناک است، منتقل شده و اکنون در این زندان نگهداری می شود.
همچنین همسر این روزنامه نگار، مهسا امرآبادی، خرداد سال ۸۸ و تنها دو روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت و پس از دو ماه و نیم با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. وی به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام از طریق مصاحبه و گزارش از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اشد مجازات، یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
متن گزارش نوروزی مسعود باستانی از زندان رجایی شهر که در اختیار کلمه قرار گرفته را با هم می خوانیم:
آمار عصر روز دوشنبه که تمام شد بچهها کار عید را شروع کردند. تا قبل از آن به جز بحث درباره احتمال مرخصی های نوروزی و تلاش چند نفر که دنبال برگزاری جشنی برای سال نو بودند خبری از حال و هوای مراسم عید نوروز به چشم نمیخورد.
آن شب با کمک خالد حردانی که حالا وکیل بند سالن سیاسیست بچهها بزرگترین میز سالن را به وسط آوردند و هرکس با آوردن سبزهای که برای مراسم سال نو در زندان تدارک دیده بود در پی آراستن سفره هفتسین رجاییشهر میکوشید.
سبزه های مستطیلی، گرد و ششگوش
سبزهها عمدتا از عدس تهیه شدهاند، عدسهای خامی که به عنوان جیره خشک به بعضی از زندانیان بیمار تعلق میگیرد حالا سبز شدهاند و به شکل ظرفهایی درآمدهاند که در آنها رشد کردهاند. مستطیلی، گرد و ششگوش. هرکس سبزهاش را بر روی میزی که حالا با پارچهای بنفش رنگ تزیین شده بود، آورد. سعید رضایی مشغول چیدن سفره هفتسین بود. آیینه، گلدان، سنجد، سکه و سرکه. تنها یک نفر در سالن یک شیشه سرکه سیب داشت که آن را به امانت سپرد تا پس از مراسم سال تحویل دوباره پس بگیرد.
سعید ماسوری هم از من دیوان حافظ خواست. وقتی دیوان حافظ را به سفره رساندم همه چیز بود. اما بیشتر از همه تخممرغها توجهم را جلب کرد. تخممرغهایی که به شکل رنگ پرچم ایران رنگآمیزی شده بودند و روی یکی از آنها با مداد علامت کمرنگ شیر و خورشید کشیده شده بود.
مهدی محمودیان و احمد آقای زیدآبادی در انتظار مرخصی
مهدی محمودیان و احمد آقای زیدآبادی بیشتر از همه منتظر مرخصی بودند. روز گذشته دکتر سلیمانی به مرخصی رفته بود و مهدی که قرار بود برای اولین بار به دیدن خانواده و دختر کوچکش برود هنوز هم امیدوار بود. او از شاهین زینعلی شنیده بود که سال گذشته دادسرای اوین در روز ۲۹ اسفند هم به تعدادی از زندانیان بند ۳۵۰ مرخصی داده و بچهها آخر شب رفتهاند. اما ساعت که از ده گذشت تقریبا همه ناامید شدیم. مهدی به سراغ کارهای نیمه تمام ناهار روز عید رفت و مشغول خرد کردن تیکههای مرغ و پیاز شد. قرار است بچهها ناهار روز اول فروردین را دور هم باشند اما چون امسال برخلاف سال گذشته در فروشگاه از ماهی خبری نبود، سبزی پلو با ماهی شب عید به پلو و مرغ روز عید تبدیل شد. کار آشپزی و مقدمات آن را مهدی و سینا آذر -جوانی که به تازگی از بند ۳۵۰ به اینجا منتقل شده است- به همراه تعدادی از زندانیان بهایی انجام دادند. آن شب آنها مشغول شستن و خیس کردن برنج ناهار ۵۳ نفره بودند. بچههای دیگر هم دنبال آب گرم برای حمام بودند که تا صبح خبری از آب گرم نشد. آب حمام از دیروز به شکل ناگهانی سرد شد و هنوز هیچ کس نتوانسته درست و حسابی دوش بگیرد و خود را برای عید آماده کند. همیشه همین طور است. نمیدانم چرا همیشه اتفاقات خاص و خرابیها در بند، در اوقات تعطیلی رخ میدهد. مثلا در طول سال گذشته سقف دستشویی و حمام به شکل کاملا عجیب و اتفاقی عصر روز پنجشنبه شروع به چکه کردن میکرد و صبح شنبه به طور خودکار درست میشد.
دوش نوروزی با آب سرد
حالا از عصر روز بیست و هشتم آب حمام سرد شده است. وکیل بند میگوید تانکر آب گرم سوراخ شده و تا بعد از تعطیلات نمیشود کاری کرد. بچهها اصلاح کردند و ریش تراشیدند و با آب سرد دوش فوری گرفتند. عدهای هم بیخیال دوش گرفتن شدند. افراد مسنتر به امید مراسم سال تحویل زود خوابیدند و به جز آنهایی که مشغول کار آشپزی بودند، بقیه زندانیها شب را با گپ زدن و تماشای برنامه تلویزیون گذراندند. سر شب بحث بر سر این بود چرا امشب جشن را برگزار نکردند.
سرود ای ایران زندانیان خواب را هم بیدار کرد
صبح روز عید، حدود یک ربع قبل از تحویل سال احمد آقا بیدارم کرد و گفت همه جمعاند. با عجله بلند شدم و به داخل سالن رفتم. همه لباسهای نو پوشیده بودند و بعضیها هم به امید اینکه نزدیک صبح آب حمام گرم میشود، نخوابیده بودند. وقتی به جمع رسیدم شمارش معکوس برای لحظه تحویل سال آغاز شده بود. صدای کف زدن و پس از آن خواندن سرود “ای ایران” چند نفر از زندانیانی را که هنوز خواب بودند، بیدار کرد. روبوسیها شروع شد و خیلی عجیب بود تصویر جمع ۵۰ نفرهای که دائم در یک محیط کوچک دور هم می چرخند و همدیگر را میبوسند.
برای همه آنانی که بند ۲۴۰ زندان اوین را دیدهاند، تصور اینجا کار سختی نیست. یک راهروی بلند که در دور طرف آن سلولهایی به اندازه یک و نیم در سه متر قرار دارد و به جای در سلول بچهها با یک پارچه اتاق خود را جدا کردهاند. در هر اتاق یک تخت سه نفره قرار دارد که دو نفر در آن ساکن هستند و در یک تخت اضافه هم وسایل خود را گذاشتهاند.
سفره نهار و پلو و مرغ و ته دیگ
سفره ناهار روز اول سال در طول سالن انداخته شد و قرار شد هرکسی بشقاب و قاشق خود را بیاورد. پلو را مانند غذای نذری در هر بشقاب میکشیدند و تکهای مرغ روی آن میگذاشتند. فرزاد مددزاده هم تهدیگ را میچرخاند و هر کس تکهای برمیداشت، اما از سالاد و نوشابه خبری نبود.
با اینا زمستونو سر میکنم
مراسم جشن که شروع شد، هرکسی صندلی کوچک پلاستیکی خود را آورد و دو طرف سالن پر شد. سعید رضایی مجری مراسم بود. این مراسم با کمک او، جعفر اقدامی، رسول بداقی، رضا بوکانی و هادی امینی تدارک دیده شده بود و قرار بود هرکس هنرش را عرضه کند. متن ادبی زیبایی خوانده شد و جعفر به بهانه روز اول سال ترانهای از فرهاد خواند:
بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی …
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم …
رسول بداقی هم که همیشه در اینگونه مراسمها پای کار است با کمک بعضی از کردها یک ترانه لری را اجرا کرد. خودش ترانه را با صدای بلند میخواند و گروهش تنها ترجیعبند شعر را زمزمه میکردند: “نرخ بوس دختران، نرخ زعفران است”
حاضرین با دست زدن او را همکاری میکردند و من هم با صدای بلند گفتم که رسول در همه مراسمها این ترانه را اجرا میکند. انگار این ترانه به سرود ملی زندان رجاییشهر تبدیل تبدیل شده است.
صندلی داغ در زندان رجایی شهر
صندلی داغ قسمتی دیگر از برنامه بود و قرار شد من در آن آقای محمد بنازاده امیرخیزی را سوال پیچ کنم اما مجری مراسم سعی کرد در اول کار خودم را سوال پیچ کند. او پرسید که من با نوروز باستانی چه نسبتی دارم؟ در جوابش گفتم: نوروز برادرم است.
در اول صحبتهایم از آقایان هدی صابر و محسن دکمهچی یاد کردم، زندانیان سیاسی که در طول سال گذشته در زندانهای اوین و رجاییشهر از جمع ما رفته بودند و حالا جایشان خالی بود.
راز سیبیلهای سفید
آقای امیرخیزی که سال پیش از بند ۲۰۹ به رجاییشهر منتقل شده و اتهامش در ارتباط با سازمان است روی صندلی داغ نشست و گفت که در سالهای گذشته خواهر و برادرش همینجا زندانی بودهاند و او به ملاقات آنها میآمده است. او گفت که تا کنون خانواده ما مجموعا به ۴۵ سال زندان محکوم شدهاند. امیرخیزی از محله مادریاش در تبریز که زادگاه ستارخان بوده تعریف کرد و بدین ترتیب راز سیبیلهای سفیدش که شبیه ستارخان آراسته بود برملا شد.
ایوب قنبرپوریان هم به صندلی داغ دعوت شد. ایوب از اینکه اخیرا برخی رسانهها از او به عنوان جوانترین زندانی سیاسی نام بردهاند، خوشحال بود و اعتراف کرد که علیرغم دستگیری در حوادث پس از انتخابات در روز رایگیری به هیچکدام از کاندیداها رای نداده است. او گفت که پس از آزادی به شهرستان برمیگردد تا سرپرستی مادرش را برعهده بگیرد. ایوب از آقای عفیف نعیمی و بقیه که در طول سال گذشته او را تشویق کرده بودند تا سیگار را ترک کند، تشکر کرد.
آوازخوانی حشمت خان طبرزدی
آوازخوانی حشمت خان طبرزدی هم برنامه بعدی بود، او غزلی از حافظ را به همراه کامران رحیمیان که با سطل زباله تنبکی درست کرده بود، اجرا کرد. کامران از زندانیانیست که به صورت حرفهای تنک مینوازد و کتابی هم درباره ارتباط بدون خشونت ترجمه کرده است.
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
احمد زیدآبادی هم چند جوک خوشمزه با لهجه کرمانی تعریف کرد. ماجراهای خندهداری که شاید خاطرات شیرین او از اهالی سیرجان و زادگاهش زیدآباد بود. مهدی محمودیان در وسط مراسم لباس مبدل میپوشید و آجیل و تخمه تعارف میکرد. تیپهای عجیب و غریبی میزد که بمب خنده بود.
مسابقه متارمه یا ترانه خوانی؟!
“متارمه” اسم مسابقهای بود که بچهها بر اساس مشاعره ترتیب داده بودند. در “متارمه” مانند مشاعره شرکتکنندگان باید ترانه بخوانند و نفر بعدی بایستی با حرف آخر مصرع ترانه قبلی ترانهاش را شروع کند. مسابقه شروع شد:
هوار هوار یا هوار، یارم میآید…
دوستت دارم میدونی، تا وقتی مهربونی…
یه دونه انار، دو دونه انار، سیصد دونه مردوارید….
مسابقه با دست زدن و ترانه خواندن بچهها همراه بود و حسابی همه را به وجد آورد. آقای بادوام که به خاطر موسسه آموزشی به زندان محکوم شده است، شعر طنزی خواند که در آن از همه بچههای سالن نام برده بود. جعفر اقدامی میان پرده خندهداری اجرا کرد، او در نمایشنامهاش ادای حالات مختلف بچهها را درمیاورد. از بداقی که به صدای بلند تلویزیون اعتراض میکرد تا اسکندری که علیه نگهبانها شعار میداد و احمد آقا که میگفت اینجا همهچیز خوب است حتی برای امار هم بیدارمان نمیکنند.
رقص کردی و مسابقه ماستخوری تقریبا آخرین بخش مراسم بود. زانیار و لقمان مرادی به همراه تعدادی از بچههای کرد خواندند و محلی رقصیدند و جایزه مسابقه ماست خوری تنها یک هویج تازه بزرگ از جیره خشک غذایی بود.
دید و بازدید نوروزی و آرزوی آزادی در زندان
آن شب همه سرحال بودند و از فردای آن روز دید و بازدیدهای نوروزی شروع شد. دید و بازدیدهایی که در آنها علاوه بر آرزوی سلامتی، آرزوی آزادی زندانیان و آزادی میهن نیز به چاشنی تعارفات اضافه شده بود.
در پی پخش شایعه کودتا در چین، دولت این کشور دهها وبسایت خبری را تعطیل و حداقل شش کاربر اینترنت را بازداشت کرده است. دو شبکه اجتماعی پرطرفدار چینی نیز اعلام کردهاند محتوای مطالب خود را پاکسازی میکنند.
به گزارش خبرگزاری آلمان، این اقدامات در پی گسترش شایعه کودتای نظامی در چین، از سوی دولت انجام شده است.
روز۱۹ مارس و پس از اعلام برکناری یک عضو بلندپایه حزب کمونیست چین، برخی کاربران فضای مجازی از حضور خودروهای نظامی و شنیدن صدای تیر اندازی در خیابانهای پکن خبردادند.
این شایعه به سرعت در میان کاربران اینترنت چین منتشر شد و چند سایت خبری بینالمللی نیز به انعکاس آن پرداختند. در پی این اتفاق دولت کمونیستی ۱۶ وبسایت خبری را که در انتشار این شایعه نقش داشتهاند، تعطیل کرد.
دو شبکه اجتماعی چینی که توسط کمپانی Sina و شرکت خدماتی Tencent اداره میشوند و خدماتی مشابه توئیتر را ارائه میکنند اعلامی کردند که برای سه روز بخش نظرات خود را برای «پاکسازی هماهنگشده» غیرفعال میکنند. هر کدام از این وبسایت ها در حدود ۳۰۰ میلیون کاربر دارند.
دولت چین در یک بیانیه رسمی اعلام کرد که بو شیلای، “رییس پوپولیست” حزب کمونیست در چونگکینگ از مقام خود برکنار شده است. وی این امکان را داشت که در جریان تغییرات کادر رهبری حزب کمونیست به مسوولیتهای مهمتری دست یابد. پیش از این نخستوزیر چین با انتقاد از بو شیلای، هشدار داد: «فجایعی چون انقلاب فرهنگی ممکن است بار دیگر به وقوع بپیوندد.»
مائو در سال ۱۹۶۶میلادی، انقلاب فرهنگی چین را که بزرگترین چالش در درون حزب کمونیست این کشور بود آغاز کرد. در ان زمان چهرههای میانه رو حزب اخراج شدند و مائو قدرت را در دستان خود متمرکز ساخت.
گفتنی است، انقلاب فرهنگی چین که در سه مرحله انجام شد و تا مرگ مائو در سال ۱۹۷۶ ادامه یافت، حدود ۳۹ میلیون کشته بر جای گذاشت. رهبران کنونی چینی، انقلاب فرهنگی را یک اشتباه استراتژیک قلمداد میکنند.
با این حال به نظر میرسد، جنگ قدرت در حزب کمونیست چین و کشمکشهایی که این روزها در صحنهی سیاسی این کشور در جریان است، موجب شده که برخی از کاربران اینترنت “کودتایی در فضای مجازی” رقم بزنند که خشم دولت این کشور را در پی داشته است.
وضعیت اینترنت در چین
بر اساس این گزارش، استفاده از شبکههای اجتماعی در چین که محدودیتهای گستردهای برای فضای سایبری ایجاد میکند، به سرعت رو به افزایش است. نیمی از کاربران اینترنت چین کاربر فعال شبکههای اجتماعیاند و این موضوع دولت را بهشدت نگران کرده است.
بهرهگیری از شبکههای اجتماعی و ابزارهای مایکروبلاگینگ در چین، در سال ۲۰۱۱نسبت به سال پیش از آن تا ۴ برابر افزایش یافته است. نزدیک به نیمی از کاربران اینترنت در چین حالا به سیستم مایکروبلاگینگ «وایبو» پیوستهاند که معادل چینی توییتر محسوب میشود و همانند نمونه پیشتاز آمریکایی، پستهای کاربران در آن محدودیت ۱۴۰ کاراکتری دارند.
توییتر که محبوبترین پلتفرم مایکروبلاگینگ در جهان است و بیش از ۲۵۰ میلیون کاربر فعال دارد، در چین فیلتر شده و کاربران این کشور چارهای جز بهرهگیری از معادلهای بومی ندارند.
کمپانی Sina که تحت نظارت شدید و سختگیرانه دولت کمونیست چین این شبکه اجتماعی را اداره میکند، اعلام کرده است که وایبو حالا بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر دارد.
چین پس از سرنگونی زنجیرهای دیکتاتورها در خاورمیانه و شمال آفریقا، دامنه اقدامات سرکوبگرانه در فضای مجازی را بهطور محسوسی گسترش داده است.
قدرت بینظیر شبکههای اجتماعی در سازماندهی سیاسی معترضان و مخالفان و سرعت باورنکردنی توزیع و انتشار اطلاعات در این محیطهای مجازی، که حتی در کشوری نظیر روسیه هم بخشی از تواناییهایش مجال بروز یافته، رژیمهای سرکوبگری نظیر چین را هراسانتر از گذشته کرده است.
تقی رحمانی، فعال سیاسی در یادداشتی کوتاه در صفحه فیس بوک خود درباره ی نوروز و سیزده به در، خاطره ای از سال های پیش خود در زندان نقل و تاکید کرده است: برای ایران بهتر اول باید فضایی میان دوستان و یاران بدون کینه باشد. فضای میان زن و مرد، دوستان با یکدیگر و همکاران و حتی مخالفان.
وی با یادآوری این نکته که در دهه های گذشته می خواستند ایران را نجات دهند بدون آنکه در خود تغییری ایجاد کنند اما برای تغییر ایران تغییر در خود نیز لازم است، گفته است: باید میان کل و جزء، جزء و کل رابطه بر قرار کنیم. پس سیزده را به در کنیم به امید اینکه در جامعه و هر شهروند ایرانی بتواند مهربانتر با هم باشد حتی اندکی سیزده به در خوش بگذرد.
متن این یادداشت کوتاه به شرح زیر است:
راستی فردا سیزده بدر است خاطره ای از زندان اوین در سال ۱۳۶۵دارم اون سال در اتاق در بسته در تدارک هفت سین نوروز بودیم. خواستیم سبزه سبز کنیم عدس پخته شده را که در عدس پلو بود جدا کردیم. صد ها بار شستیم در امید و نا امیدی در بشقابی پهن کردیم و آبش دادیم. بعد از سه روز، صبحی نزدیک نوروز که برای وضو گرفتن و دستشویی رفتن می رفتیم نا گاه دیدیم که عدس جوانه زده است. اتاق در بسته ما از امید منفجر شد.
اما به خاطر این خوشحالی جریمه ای سخت شدیم. نگهبان سالن یک آموزشگاه اوین ما را به خاطر این سر و صدا از هوا خوری یکساعته در روز محروم کرد چون بلند خندیده بودیم.
اما آن سبزه آرام آرام سبز شد تا لحظه سال تحویل وقتی که در اتاق ۲۴سالن یک یکدیگر بوسیدیم و سال را تبریک گفتیم سبزه به ما امید داد دو روز بعد به بهانه کوچکی نگهبان سبزه را از ما گرفت و در سطل آشغال انداخت. با این وضع ما در روز سیزده در حیات زندان سیزده را بدر کردیم به امید اینکه در رفت و آمد سال ها بتوانیم آزادی رفاه و هوای تازه فهم یکدیگر را در جامعه خود داشته باشیم.
من همچنان به این امید زنده ام و تلاش می کنم، اما ما همه باید تلاش کینم یکدیگر را فهم کنیم، نفرت ها را به در کنیم تا با دلی عاری از کینه در سپهر ایران زیست کنیم.
اما نکته ای کوچک را باید یاد آور شد. برای ایران بهتر اول باید فضایی میان دوستان و یاران بدون کینه باشد. فضای میان زن و مرد، دوستان با یکدیگر و همکاران و حتی مخالفان.
در دهه های گذشته می خواستند ایران را نجات دهند بدون آنکه در خود تغییری ایجاد کنند اما برای تغییر ایران تغییر در خود نیز لازم است. باید میان کل و جزء، جزء و کل رابطه بر قرار کنیم
پس سیزده را به در کنیم به امید اینکه در جامعه و هر شهروند ایرانی بتواند مهربانتر با هم باشد حتی اندکی سیزده به در خوش بگذرد.
دادستان سالهای ابتدایی انقلاب و دبیر مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم معتقد است “قانون اساسی ما میتواند مانند برخی از کشورهای مترقی مانند فرانسه که هر ۱۰ یا ۱۵ سال یک بار تغییر میکند، تغییر کند، چرا که حتی در خود قانون اساسی ما در بخشهای مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی رفراندومهایی پیشنهاد شده و حتی تغییر قانون اساسی نیز در خود قانون اساسی فعلی هم آمده است. این معنایش این است ممکن است چیزی ۵ یا ۱۰ سال یا یک مدت زمانی خوب باشد، اما بعد از مدت زمانی آن چیزی که قبلا خوب بود، خوب نباشد و جواب ندهد، همانطور که در احکام اسلامی ما هم این گونه است.”
به گزارش ایلنا، سیدحسین موسوی تبریزی میگوید: “گرامیداشت روز ۱۲فروردین به اندازه مردم ایران و انسانیت انسان اهمیت دارد، چون انسانیت ما به این است که آزادیم و در سرنوشت خودمان دخالت کنیم. مردم هستند که سرنوشت خودشان را باید رقم بزنند و آینده خودشان را انتخاب کنند؛ لذا ما مسئله جمهوریت نظام را باید خیلی بزرگ بداریم و بدانیم هر کسی که میخواهد نفس جمهوریت نظام را در نظام ما کمرنگ کند، میخواهد به انسانیت انسانها توهین کند و این افراد، افرادی مغرور، خودخواه و مستبد هستند که میخواهند خود را بر مردم تحمیل کنند. در حالی که آنچه را که خدا آفریده و به آن تأکید کرده، همین آزادی مردم است. ۱۲فروردین، روز جمهوریت است، چرا که تمام مردم به انتخاب خودشان آمدند و این نظام را برگزیدند و از این جهت بسیار اهمیت دارد و هرکس به آرای مردم و به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته باشد، باید بداند این روز، روزی بسیار بزرگ است، اگرچه در چند سال اخیر، بزرگداشتهای این روز کمرنگ شده است.”
موسوی تبریزی پیرامون رفراندم تایید جمهوری اسلامی گفت: “اوایل انقلاب مردم رأی خودشان را در خیابانها و با شعارهایشان نشان داده بودند و حتی ماهها قبل از پیروزی انقلاب وفاداری خود را به امام وبه نظام جمهوری اسلامی اثبات کرده بودند و نیازی هم نبود که رفراندومی باشد، تا معلوم شود که مردم نظام جمهوری اسلامی را میخواهند یا نمیخواهند، اما از نظر حقوقی و کیفیت برقراری یک نظام بعد از سقوط یک نظام قبلی، یک مسئلهای بود، که در این زمینه امام معتقد بودند مردم باید سرنوشت خود و کیفیت آن و حتی اسم نظام را تعیین کنند و لذا خود امام راحل هم در بعضی سخنرانیهایشان دارند که مردم در راهپیماییها آمده و حرفشان را گفتهاند اما ما باید در عین حال، هم به خاطر اینکه در برابر دیگران اطمینان پیدا کنیم، تا نیایند و بگویند ما بدون رأی این کار را انجام دادیم و هم از نظر مشروعیت، مردم بیایند و بگویند ما چه میخواهیم و این مردم هستند که همه کاره هستند. لذا امام راحل تأکید داشتند که هر چه زودتر این کار انجام شود. در حکم مرحوم آقای بازرگان که امام خمینی (ره) ایشان را به عنوان سرپرست دولت موقت انتخاب کرده بودند هم، چندین تکلیف وجود داشت که خوب انجام هم دادند و یکی از مهمترین آن تکلیفها همین تعیین کیفیت نظام، اسم نظام واینکه نظام ما چه نظامی میخواهد باشد و این مسئلهای بود که در ۱۲فروردین۵۸ انجام شد.”
وی افزود: “مسئله بعدی قانونمند شدن کشور بر اساس تعیین قانون اساسی بود که با انتخاب خبرگان انجام گرفت؛ خبرگان هم قانون اساسی را تصویب و دوباره این قانون اساسی به رفراندوم عمومی گذاشته شد. همه اینها در دولت آقای بازرگان انجام گرفت و بعد هم انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری بود که باز اینها هم انجام گرفت؛ البته انتخابات مجلس و ریاست جمهوری زمانی انجام گرفت که دولت آقای بزرگان استعفا کرده بود و شورای انقلاب و دولت موقت بدون رئیس این دو انتخابات را انجام دادند. جالب است که همه اینها، حدود یک سال طول کشید؛ یعنی از ۲۲بهمن ۵۷ تا آخر سال ۵۸ این انتخاباتهای مکرر رفراندوم۱۲فروردین، خبرگان قانون اساسی، رفراندوم قانون اساسی، ریاست جمهوری و در نهایت مجلس شورای اسلامی انجام گرفت.”
موسوی تبریزی اظهار عقیده کرد: “امام بارها مصاحبه کرده بود که ما جمهوریت میخواهیم و آراء مردم تعیین کننده چگونگی حکومت ماست و به همین جهت روز جمهوری اسلامی را هم روز بزرگی نامیدند و گفتند رفراندوم سرنوشت ملت ما را تعیین میکند واین رفراندوم است که مردم را به آزادی و استقلال میرساند و امثال اینها تعبیراتی است که امام خمینی در چنین روزهایی به کار بردند؛ همچنین امام خمینی مطلب دیگری در مورد روز جمهوری اسلامی و رفراندوم سال ۵۸ دارند که در صحیفه نور نیز آمده است و در آن فرمودهاند، «من توقع دارم کمک کنید به اسلام، کمک کنید به کشور، به ملت خودتان، به جمهوری اسلامی رأی دهید، آزادید لکن با آزادی سرنوشت خود را تعیین کنید، همه قشرها باید شرکت کنند و رأی دهند و همه قشرها آزادند در رأی دادن، تمام قشرها به حقوق خود خواهند رسید، برادرهای سنی ما مثل خود ما هستند و با ما هیچ فرقی ندارند، حقوق همه آنها داده خواهد شد» در مورد اقلیتهای مذهبی نیز فرمودهاند، «همه اقشار ملت شریکند در حقوق، اقلیتهای مذهبی در اسلام احترام دارند و حقوق دارند، حقوق آنها داده خواهد شد» و امثال این عبارات زیاد است و بعد از اینکه مردم به جمهوری اسلامی، رأی هم دادند، باز هم، بارها و بارها، این گونه مطالب را تأکید کردند. ”
وی در پاسخ به اینکه “برخی معتقدند، امام تنها برای اسکات مخالفان انقلاب و جلوگیری از بهانههای آنها اصرار به رفراندوم داشت؛ نظر شما در این باره چیست؟”، گفت: “وی جملهای در دوماه آخر عمرش دارد و آن زمانی است که آیت الله مشگینی نامه به ایشان مینویسد که آیا مرجعیت برای رهبری شرط است یا نه؟، چرا که در قانون اساسی قبلی مرجعیت شرط رهبری بود؛ که امام فرمود اگر مردم رأی دهند به خبرگان و خبرگان منتخب مردم اگر مجتهد عادلی را انتخاب کنند آن شخص رهبر مردم خواهد بود و حکمش نافذ است؛ باید دقت کرد که امام این جمله را با دو بار کلمه «اگر» بیان کردند؛ یعنی دو بار «اگر» باعث میشود که یک مجتهد عادل، حکمش نافذ باشد. معنای فقهی این موضوع، این است که هر مجتهد عادل ولو هر قدر هم که عالم و اعلم باشد بدون رأی مردم، حکمش اصلا نافذ نیست، یعنی رأی مردم که یا به صورت مستقیم یا به صورت غیر مستقیم داده میشود. آنچه که امام در این آخرین نامههاشان که یک یا دوماه آخر عمرشان است، شرط میکند با دو تا «اگر»، یک مجتهد عادل حتی رهبر نمیشود و حکمش نافذ نمیشود ولو اعلم باشد مگر اینکه مردم رأی دهند، یعنی اینکه امام خمینی (نه رأی مردم را زینتی میدانست، نه اینکه به خاطر ساکت کردن صحبتهای اجانب و بهانههای بیگانگان این کارها را میکرد؛ امام رأی مردم را شرط لازم نفوذ حکم مجتهد عادل، برای رهبری میداند.”
وی تاکید کرد: “همچنین یکی از شرایط لازم نظام جمهوری اسلامی آراء مردم است و این امری شرعی است و در این مورد از شرع استفاده شده و بنابراین هیچ ربطی به اجانب، اسکات بیگانگان و جلوگیری از بهانههای دشمنان ندارد. اصلا خود امام هم بارها فرمود که برای جلوگیری از بهانههای دشمنان خدا را فراموش نمیکنیم. از روی اعتقاد به اسلام بود که امام میفرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، چرا که میدانست اسلام بدون جمهوری، اسلام نخواهد بود؛ یعنی اسلام حکومتش توأم با جمهوری و شوراء و با رأی مردم است و این عین قرآن است که میفرماید «وءأمرهم شوراء بینهم»، یعنی امور مردم با شورا انجام شود و شوراء هم اظهار نظر در مسائلش با انتخابات است، حالا با انتخاباتهای مختلف. «امرهم» ضمیرش به مؤمنین بر میگردد، امور مؤمنین و از این رو آنهایی که جزء متقین هستند، در امور مهم جامعه و نظام حکومتی خودشان با شوراء عمل کنند. چون در هیچ جامعهای هم اجماع امکان ندارد، بنابراین عقل هم حکم میکند که با اکثریت، باید جامعه را اداره کرد.”
وی در شرح شرایط روز جامعه ایران در اوایل پیروزی انقلاب و مقایسه با جامعه امروز ایران گفت: “آن موقع هم نمیشود گفت که وحدت بود، اکثریت جامعه با اقلیت آن روز جامعه ایران که واقعا آزاد هم بودند و با هم زندگی میکردند؛ در اوایل انقلاب، گروههای مختلف اعلام موجودیت کردند و حتی به گونهای هم شده بود که دیگر اجازهای هم نمیخواست؛ روزنامههای مختلف، مجلههای مختلف و… چاپ میشد، و هر کدام نامهای مختلفی را برای نظام از جمهوری دموکراتیک گرفته تا جمهوریهای دیگر با قیدهای مختلف، پیشنهاد میکردند. امام هم فرمود من به جمهوری اسلامی رأی میدهم اما هر کس به هرچه رأی بدهد آزاد است. در جلد۶ صحیفه امام صفحه ۴۳۵، عنوان شده است که امام در تاریخ ۹فروردین ماه ۵۸ فرمود، «من تقاضا دارم که رأی دهید به جمهوری اسلامی، البته آزاد هستید هرچه خواستید رأی بدهید و اینکه در این ورقهها آری و نه هست شما میتوانید هر فرم و مدلی از حکومت را که خواستید در آن بگنجانید، لازم نیست که همان نباشد، شما حق دارید در همان ورقه بنویسید جمهوری دموکراتیک یا بنویسید رژیم سلطنتی، اصلا هر چه خواستید بنویسید، مختار هستید، لکن رفراندوم به معنای آری و نه هست، لکن شما مختار هستید که انتخاب کنید» ببینید با اینکه همه میدانستند که نظر امام مدل حکومتی جمهوری اسلامی بود، اما باز هم ایشان میفرمود هر چه دوست دارید بنویسید. و حتی قبل از انتخابات رفراندوم گروههای مختلف از تودهایها، تا مجاهدین خلق تبلیغات خودشان را میکردند و آزاد بودند اما اکثریت مردم چون امام را قبول داشتند در نهایت جمهوری اسلامی برگزیده شد. البته این را هم باید در نظر گرفت که مردم باید عملا درک کنند که چه چیزی در آینده میتواند برایشان خوب باشد یا نه؛ آن روز انتخابها بیشتر روی بحث جمهوری یا اسلامی بود و اکثریت قریب به اتفاق مردم حتی آنهایی که با جمهوری اسلامی مخالف هم بودند، جمهوری را میخواستند، پس در جمهوریت شبههای نبود، فقط سلطنت طلب موافق جمهوری نمیشد که شاید نیم درصد هم نبودند، اما شبهه عدهای از جمله تودهایها، اقلیتهای دینی، و… و شاید عدهای از افراد ملی گرا، در مورد اسلامیت بود. ”
این فعال اصلاح طلب در شرح اینکه “امام به چه ترتیب جمهوریت را با اسلامیت جمع میکرد”، گفت: “امام به اصل رأی مردم معتقد بود و همان رأی مردم را عمل کرد، چون آن را اسلامی و شرعی میدانست. امام اعتقاد داشت با اسلامی بودن نظام، در عین حال رأی اکثریت مردم بدست آمده و از سوی دیگر چون جمهوریت یک فکر پذیرفته شده در دنیا و تاریخ بود و چون در این سیستم خود مردم سرنوشتشان را انتخاب میکنند، و از سوی دیگر، چون مردم ایران از سلطنت و حکومت فردی خسته شده بودند، با مشورت افراد بسیاری، به این نتیجه رسیدند که مدل حکومتی ما، جمهوری اسلامی باشد، یعنی اکثریت مردم نظر دهند واحکام اسلامی هم حکمفرما باشد، پس این مسلم است. این ظاهر قضیه است، اما عملا ممکن است بعضیها کیفیت کار را از جمله اینکه جمهوریت نظام و اینکه آراء مردم چگونه بدست بیاید و چگونه باشد بهتر است با هم اختلاف نظرهایی داشته باشند که این دیگر مربوط به قوانین عادی است و به مرور در تجربه بدست میآید؛ برای مثال اینکه قدرت رئیس جمهور در نبود نخست وزیر، بیشتر باشد یا اینکه نخست وزیر مسئول دولت باشد؟، آیا شورای رهبری بهتر است یا اینکه یک رهبر باشد بهتر است؟، و…؛ در عمل آنی که بهتر است و مردم میخواهند میتوانند با آراء خودشان تمدید یا عوض کنند. آن چیزی که مسلم است، آن روز در سال ۵۸، چون مردم از سلطنت خسته شده بودند یک حکومت جمهوری را میخواستند و از سوی دیگر چون اکثریت مسلمان بودند قوانین اسلامی را هم میخواستند و در نهایت حکومت جمهوری اسلامی شد. ”
وی در خصوص اینکه “اگر مردم بعد از مدتی به نتیجهای رسیدند که باید تغییراتی برای مثال در قانون اساسی ایجاد شود، آیا نباید این کار صورت پذیرد؟”، تاکید کرد: “در سال۶۱ یکی از آقایان شورای عالی قضایی گفت که ما در قوه قضائیه اسلام را پیاده کردیم و به اهداف رسیدیم. امام گفتند این حرف را نگویید چون ما هنوز به هدف خودمان نرسیدیم و به اهداف والای اسلامی به این زودیها نخواهیم رسید وا گر تنها در مسیر اهداف باشیم باید خوشحال باشیم. عدالت و اینکه جمهوریت و اینکه مردم سرنوشت خودشان را به دست بگیرند و خوشبختی مردم و مسائلی از این دست، چیزهایی است که نهایت ندارد کما اینکه «کمال» نهایت ندارد، انسان به کمال رسیدنش نهایت ندارد، هر روز انسان میتواند پیشرفت کند. آن روز در سال۵۸ بهترین پیشنهاد این بود که به جمهوری اسلامی رأی دهیم اما آیا باید همیشه توقف کنیم و قانون اساسی ما به هیچ وجه عوض نشود؟؛ مگر ندیدیم که ۱۰سال پس از پیروزی انقلاب، اصول قانون اساسی، آن هم اصول مهم آن، به دستور شخص خود امام تغییر کرد؟؛ دیدیم که دوباره بعد از اینکه قانون اساسی ۱۰سال بعد از پیروزی انقلاب تغییر کرد دوباره رفراندوم شد و مردم آن قانون اساسی جدید را تأیید کردند. لذا قانون اساسی ما میتواند مانند برخی از کشورهای مترقی مانند فرانسه که هر ۱۰ یا ۱۵ سال یک بار تغییر میکند، تغییر کند. حتی در خود قانون اساسی ما در بخشهای مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی رفراندومهایی پیشنهاد شده و حتی تغییر قانون اساسی نیز در خود قانون اساسی فعلی هم آمده است. این معنایش این است ممکن است چیزی ۵ یا ۱۰ سال یا یک مدت زمانی خوب باشد، اما بعد از مدت زمانی آن چیزی که قبلا خوب بود، خوب نباشد و جواب ندهد، همانطور که در احکام اسلامی ما هم این گونه است. احکام اسلامی ما تابع مفسده است و اگر مفسدهای داشته باشد نباید اجراء شود. اصلا امام مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای همین که اگر چیزی به مصلحت نبود اجرا نشود، ایجاد کرد.”
موسوی تبریزی خطاب به حکومت گفت: “اصلا هبچ اشکالی هم ندارد که دوباره رفراندوم برگزار شود و مردم آن چیزی را که میخواهند دوباره ابراز کنند؛ مثل اینکه ما قانون اساسی را دوبار به رفراندوم گذاشتیم، و دومین بار آن مربوط به اصلاح قانون اساسی در سال ۶۸ بود، که وقتی به رأی گذاشته شد رأی خوبی آورد. همچنین نباید از اینکه بعضی رفراندوم را مطرح میکنند، وحشت کنیم و یا اینکه بگوئیم کسانی که رفراندوم را مطرح میکنند، خائن و یا ظالمند، و به نظر من، حتی آنهایی که دلسوز هم هستند میتوانند رفراندم را مطرح کنند؛ معتقدم هنوز هم مردم ایران نظام جمهوری اسلامی را میخواهند، اگر امروزه هم دوباره رفراندوم برگزار شود و بالای ۵۰درصد هم رأی بیاورد، یک مشروعیت بسیار محکم، چه در جامعه و چه در دنیای امروز است که مورد قبول هم خواهد بود. ”
وی تاکید کرد که “۱۲فروردین، روز جمهوریت است، چرا که تمام مردم به انتخاب خودشان آمدند و این نظام را برگزیدند و از این جهت بسیار اهمیت دارد و هرکس به آرای مردم و به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته باشد، باید بداند این روز، روزی بسیار بزرگ است، اگرچه در چند سال اخیر، بزرگداشتهای این روز کمرنگ شده است. “
بهاره هدایت و مهدیه گلرو سومین نوروز خود را در زندان اوین سپری می کنند. این دو دانشجوی زندانی از پائیز سال ۱۳۸۸ در زندان به سر می برند.
به گزارش ندای سبز آزادی، بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، در رویدادهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در دیماه سال ۱۳۸۸بازداشت شد.
وی در دادگاه به اتهام “اجتماع و تبانی علیه نظام” به پنج سال حبس، به اتهام “توهین به رهبری” به دو سال و به اتهام “توهین به رئیسجمهوری” و “تبلیغ علیه نظام” به شش ماه حبس محکوم شده بود.
در همین حال حکم دو سال حبس تعلیقی وی به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی از طریق برگزاری تجمع ۲۲خرداد سال ۸۵” نیز از حالت تعلیق خارج و به این حکم اضافه شد.
وی در مجموع به ده سال زندان محکوم شده است و اکنون در بند زنان زندان اوین بهسر میبرد.
وی چندی پیش جایزه هرالد ادلستام سوئد را به دلیل “شجاعت فوق العاده و تعهد به عدالت فعالانه در برابر نقض حقوق بشر در ایران” دریافت کرد.
جایزه ادلستام به کسانی تعلق می گیرد که “شجاعت و فعالیت برجسته ای را در دفاع از حقوق بشر از خود نشان داده اند.”
مهدیه گلرو دانشجوی زندانی تاریخ ١١ آذر ٨٨ بازداشت شد. همراه با وی همسرش وحید لعلی پور که فاقد هر نوع فعالیت سیاسی است تنها برای ایجاد فشار روانی بر روی مهدیه بازداشت شد.
وی پس از ماه ها انفرادی و بازجویی های سنگین به دو سال و چهار ماه زندان محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر به دو سال کاهش یافت.همچنین وی به دلیل پیامی که از داخل زندان به مناسبت ١۶آذر ٨٩ انتشار داد به همراه مجید توکلی و بهاره هدایت به ۶ماه حبس دیگر نیز محکوم شد و البته به همین بهانه متناوب ٣ ماه و نامتناوب ۵ماه از ملاقات کابینی محروم بود.
مهدیه گلرو متولد دوم شهریورماه ١٣۶۴و دانشجوی رشته اقتصاد صنعتی دانشگاه علامه طباطبایی به بهانه نقدهایی که در قالب برگزاری تجمعات دانشجویی، انتشار نشریه، برگزاری نشست ها به عملکرد دولت احمدی نژاد صورت گرفت و همچنین به دلیل تلاش هایش برای جلوگیری از انحلال انجمن دانشگاه علامه توسط رییس انتصابی دانشگاه علامه (صدر الدین شریعتی)، در سال ٨۵در حالی که تنها یک ترم تا فارغ التحصیلی فاصله داشت از تحصیل محروم شد و این محرومیت تا سال ٨٨ به صورت پی در پی تمدید شد.
در پرونده تحصیلی وی ٨ ترم تعلیق از تحصیل با احتساب سنوات درج شده است. وی در دوران انتخابات دهم ریاست جمهوری در ستاد مهدی کروبی فعالیت داشت. مهدیه گلرو به همراه دیگر دانشجویان محروم از تحصیل شورایی تشکیل دادند با عنوان “شورای دفاع از حق تحصیل” که پیش از انتخابات با برگزاری تجمعاتی اعتراضی مقابل وزارت علوم و صدا و سیما نقش بزرگی در افشای ادعای محمود احمدی نژاد که منکر وجود دانشجویان ستاره دار( محروم از تحصیل) شده بود، داشتند.
حسین زرینی زندانی سیاسی بند ۳۵۰عضو ستاد ایثارگران میرحسین موسوی و از رزمندگان دوران جنگ دومین نوروز خود را در زندان می گذراند.
حسین زرینی دردادگاه بدوی به ریاست قاضی صلواتی دلیل اتهاماتی چون تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و رئیس جمهور و اجتماع و تبانی به ۴سال حبس محکوم و این حکم توسط دادگاه تجدید نظر تائید شده است.
وی پیش از این به دلیل بلاتکلیفی ۱۷ماهه خود دست به اعتصاب غذا زده بود.
جمعی از فرماندهان، ایثارگران و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، با صدور بیانیهای از ادامه حبس زرینی، انتقاد کردند و خواستار آزادی وی شده بودند.
این رزمنده سالهای دفاع مقدس مبتلا به بیماری صرع است و در طول دوران زندان بارها دچار حملات شدید صرع شده و به بهداری زندان اوین و بیمارستان منتقل شده است.
پزشکان بهداری و بیمارستان با تاکید بر وضعیت نامناسب جسمانی او شرایط زندان را برای حال وی نامناسب دانسته اند اما دادستان تهران تاکنون با مرخصی درمانی وی موافقت نکرده است.
پنجاه و دومین حمله دزدان دریایی در دریای سرخ و تنگه باب المندب به ناوگان نفتکش ایران در این منطقه در ایام نوروز ناکام مانده است.
به گزارش مهر، روز سوم فروردین ماه نوروز سالجاری ساعت ۸:۳۵ دقیقه صبح یک فروند قایق تندرو متعلق به دزدان دریایی به نفتکش هنگام ایران در محدوده دریای عرب حمله می کند.
در نهایت به دنبال تعقیب و گریز چند ساعته ۶ دزد دریایی با نفتکش ایران، کشتی هنگام با انجام اقداماتی همچون افزایش سرعت، به صدا درآوردن آژیر خطر و انجام حرکات زیگزاگی موفق به ناکام گذاشتن دزدان دریایی این منطقه می شوند.
کشتی نفتکش ۳۲۰ هزار تنی هنگام ایران پیش از این حمله دزدان دریایی محموله نفت خام صادراتی خود را در بنادر مدیترانه تخلیه کرده بود و برای انجام بارگیری مجدد عازم پایانه نفتی خارگ در خلیج فارس بوده است.
امیر دریادار حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با اشاره به اسکورت نفتکشهای ایرانی در آبهای آزاد در برابر حملات دزدان دریایی، تاکتیک این نیرو برای مقابله با حملات دزدان دریایی به کشتی های تجاری و نفتکشها را تشریح کرده است.
دزدان دریایی در منطقه شاخ آفریقا تا مناطق ساحل شرقی کشور سومالی و کنیا، تا حوزه دریایی شمال جزیره ماداگاسکار را تا عمق ۴۵۰ مایلی دریا تحت نفوذ دارند.
از سوی دیگر مقصد نهایی دزدان دریایی پس از گروگانگیری کشتیها، سواحل و بنادر کشور سومالی برای پناه گرفتن است که بعد از هر گروگان گیری، اقدام به دریافت باج گیری و دریافت مبالغ بسیار بالایی میکنند.
دزدی دریایی در سومالی یک تهدید جدی علیه کشتیرانی بینالمللی است که از زمان فاز دوم جنگ داخلی سومالی در دههٔ ۱۹۹۰ بوجودآمده است.
در حال حاضر انتقال حدود ۱۲ میلیون بشکه نفت خام کشورهای اوپک و غیر اوپک از مسیر تنگه باب المندب و سواحل کشور سومالی به طرف قاره اروپا و امریکا، تردد بیش از ۴۰ درصد صادرات گاز مایع (LNG) قاره آسیا در منطقه نا امن تنگه باب المندب انجام می گیرد.
همچنین تردد سالانه بیش از ۶۵ هزار کشتی که عمدتا حامل کالاهای صادراتی و وارداتی هستند از مسیر مذکور مهمترین دلایل اهمیت امن بودن تنگه راهبردی باب المندب است. منطقه تهدید و خطر، حدود ۱٫۲ میلیون مایع مربع وسعت را دارد.
این درحالی است که در شرایط فعلی ظرفیت ناوگان کشتی های نفتکش ایران حدود ۱۰ میلیون و۷۰۰ هزار تن بوده که با این تعداد کشتی امکان جابه جایی سالانه بیش از ۱۰۰ میلیون تن نفت خام و انواع فرآورده های نفتی وجود دارد.
کلمه- زهرا امیری:
آمریکا ۱۱ کشور را از تحریم نفتی ایران معاف کرد. این خبر شاید مهمترین خبر هفته گذشته بود خبرگزاری فارس با بزرگ نمایی، این خبر را اینگونه اعلام کرد: عقب نشینی آمریکا در برابر اراده ایران هستهای.
اما اصل خبر واقعیتی دیگر در خود پنهان داشت. در واقع هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که یازده کشور جهان میزان خرید نفت خام از ایران را به مقدار قابل توجهی کاهش داده اند و در نتیجه، موسسات مالی مستقر در آنها مشمول تحریمهای مصوب کنگره آمریکا نخواهند شد. وزیر امور خارجه آمریکا در بیانیه ای که منتشر کرد، نوشته بود که اقدام این کشورها، با توجه به نیازشان به انرژی در این دوران دشوار در اقتصاد جهان، کار آسانی نبوده است.
تنها ۱۵۰ سال از حضور نفت در اقتصاد جهان می گذرد اما این منبع طبیعی در همین زمان کوتاه تبدیل به ابزاری قدرتمند در دنیای سیاست شده است. تا به امروز دنیا چهار شوک نفتی بزرگ را پشت سر گذاشته است که در همگی آنها بحرانی سیاسی عامل وقوع چنین شوک هایی بودند. شوک هایی که از بحران زاده می شوند و بحران آفرین نیز هستند.
استفاده از نفت به عنوان سلاح به یکی از تاکتیک های جنگ تبدیل شده است که قطعا به هر دو طرف زیان وارد می کند. در حالی که اقتصاد جهان همچنان درگیر بحرانی است که از سال ۲۰۰۸ آغاز شده و تا امروز ادامه داشته است. بروز یک شوک نفتی دیگر می تواند ابعاد بحران اقتصادی را بسیار گسترده تر سازد. اولین نشانه های بروز بحران اقتصادی بالا رفتن قیمت نفت در سال های قبل بود. افزایش بهای نفت به ۱۴۷ دلار در هر بشکه درآمد زیادی را برای کشور های تولید کننده به ارمغان آورد. در همان زمان بسیاری از تحلیلگران از ناپایدار بودن قیمت نفت، افت قیمت و بروز بحران اقتصادی سخن گفته بودند. پس از مدت کوتاهی سقوط ناگهانی قیمت نفت از ۱۴۷ دلار به ۳۵ دلار حتی برای تحلیل گران نیز قابل پیش بینی نبود.
سال ۸۸ بود که میرحسین موسوی در نخستین سخنرانی خود، پیش از انتخابات از این موضوع سخن گفت و توصیه کرد که پول باد آورده این قیمت بالای نفت می باید ذخیره شود و نه اینکه صرف واردات بی رویه محصولات چینی شود.
معافیت تحریم ۱۱ کشور دنیا و یا اجازه اتحادیه اروپا به تعدادی از شرکت های بیمه برای بیمه کردن محمولههای نفت خام ایران نه به دلیل شکست غرب، بلکه نشان دهنده این است که آمریکا کاملا حساب شده وارد برنامه تحریم ایران شده و می خواهد خود و کشور های دیگر کمترین آسیب را از این اتفاق ببینند. اهمیت حضور نفت ایران در بازار جهانی به عنوان یکی از مهمترین صادر کنندگان نفت برکسی پوشیده نیست و مطمئنا آمریکا قبل از تحریم ایران به این موضوع واقف بوده است در حال حاضر نیز به دنبال تصویب تحریمهای نفتی اتحادیه اروپا و دولت آمریکا علیه ایران، گفته شد که حذف احتمالی نفت ایران از بازار جهانی، میتواند زمینهساز افزایش شدید قیمتهای جهانی نفت شود.
با آن که آژانس بینالمللی انرژی اعلام کرد که تحریمهای نفتی ایران، بازار جهانی نفت را مختل نمیکند، انتشار خبر کاهش صادرات نفت ایران در ماه مارس، افزایش قیمتهای جهانی را در معاملات اخیر، به دنبال داشت. تغییر سیاست ها و یا نرمش آنها در برابر کشورمان حساب شده بودن برنامه های آنها را اثبات می کند و زنگ های خطر بیشتری را برای آینده کشور به صدا در می آورد.
چهار دهه از شوک نفتی سال ۱۹۷۳ می گذرد. شوکی که مرکز لرزه های آن در دنیای سیاست بود. لرزه هایی که آثار آن هنوز هم در سیاست و اقتصاد قابل مشاهده است و اکنون بار دیگر از نفت به عنوان سلاح استفاده می شود.
شوک اول نفتی
شوک نفتی اول با جنگ اعراب و اسرائیل، تحریم نفت اعراب که با حمله سوریه و مصر به اسرائیل در ۵ اکتبر سال ۱۹۷۳ آغازشد. همزمان با شروع جنگ، ایالات متحده و بسیاری از کشورهای غربی از اسرائیل حمایت کردند و چندین کشور عرب صادر کننده نفت، حامیان اسرائیل را تحریم نفتی کردند. کشورهای عربی تولید نفت خود را پنج میلیون بشکه نفت در روز کاهش دادند، اما در حدود یک میلیون بشکه از این کاهش از طریق افزایش تولید سایر کشورها جبران شد. منشأ بحران اقتصادی سال ۱۹۷۴ شوک نفتی بود. کمبود چهار میلیون بشکه نفت در روز، تا مارس سال ۱۹۷۴ ادامه یافت. آثار و تبعات این شوک چنان قابل توجه بوده است که هنوز بعد از سال ها ، کنفرانس هایی به مناسبت سالگرد این شوک در کشورهای صنعتی برگزار می شود و عوامل وقوع و آثار و تبعات آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
شوک دوم نفتی
شوک دوم نتیجه تحولات ایران بود. در نیمه اول سال ۱۹۷۸ ایران روزانه ۶میلیون بشکه نفت تولید میکرد. قیمت نفت خام کشورهای عضو اوپک تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حدود ۷۰/۱۲ دلار برای هر بشکه ثابت بود. در ۱۳ اکتبر ۱۹۷۸ (۲۱ مهرماه ۱۳۵۷) نارضایتی عمومی در ایران به صورت کم کاری و اعتصاب بزرگ کارکنان صنعت نفت ایران به تدریج اوج گرفت. همزمان تولید و صادرات نفت ایران کاهش یافت به طوری که در ماه اکتبر به ۵/۵ میلیون بشکه در روز و در ماه نوامبر به ۵/۳ میلیون بشکه در روز رسید و با پیروزی انقلاب صادرات نفت متوقف گردید. کاهش شدید و قطع صادرات ایران، جهان صنعتی را با بحرانی پیش بینی نشده مواجه کرد. با آنکه خلاء صادرات نفت ایران تا حدود زیادی به وسیله عربستان، عراق و کشورهای غیراوپک مثل انگلستان، لندن، نروژ و مکزیک جبران شد ولی در ژانویه ۱۹۷۹(۱۳۵۸ش) بیش از دو میلیون بشکه در روز در بازار کمبود وجود داشت. کمبود عرضه نفت همراه با نگرانی مربوط به عدم امکان تأمین نفت در آینده قیمتهای نفت خام را در بازار آزاد به سرعت افزایش داد. که منجر به شوک دوم نفتی شد. به طوری که در کنفرانس فوق العاده مارس ۱۹۷۹ یعنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قیمت نفت خام به ۵۶/۱۴ دلار برای هر بشکه و در پایان ژوئن ۱۹۷۹ بنابر تصمیم کنفرانس وزرای کشورهای عضو، یکباره با توجه به نوع مرغوبیت نفت خام به ۵۰/۲۳ دلار در هر بشکه افزایش یافت و در کنفرانس دسامبر ۱۹۸۰ که در اندونزی برگزار شد قیمت نفت خام متوسط ۳۶ دلار تعیین شد. پس از این کنفرانس ایران قیمت نفت خام خود را از اوایل ژانویه ۱۹۸۱ در سطح ۳۷ دلار برای هر بشکه تعیین کرد.
سومین شوک، وارونه
شوک سوم نفتی در سال ۱۹۸۶ رخ داد و برعکس دو شوک نفتی اول و دوم، قیمت نفت کاهش یافت. افزایش شدید قیمتهای نفت خام در سال ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰، موجب شد که کشورهای صنعتی صرفه جویی بیشتر در مصرف نفت را در پیش گیرند و با جایگزین ساختن سایر منابع انرژی به جای نفت اقدامات موثری به عمل آورند. همزمان با کاهش تقاضای جهانی برای نفت، به ویژه نفت اوپک و رقابت تولیدکنندگان غیر اوپک در بازار و استفاده از منابع دیگر انرژی، بازار نفت اشباع شد. به همین دلیل قیمتهای نفت خام به علت وجود اضافه عرضه در بازارهای جهانی از سال ۱۹۸۳ به بعد رو به کاهش نهاد. تا این که در سال ۱۹۸۶ به حداقل قیمت یعنی کمتر از ۱۰ دلار رسید که منجر به شوک سوم نفتی شد.
چهارمین شوک، حملهای دیگر
سال ۱۹۹۱، عراق که به تازگی از جنگ هشت ساله با ایران بیرون آمده بود کویت را به تصرف خود درآورد. قیمت نفت در اثر این اتفاق بالا رفت و به سرعت تا سقف ۴۰دلار را پر کرد اما دوام این قیمت چندان بالا نبود. قیمتها به سرعت رو به کاهش گذاشت در طول یک سال حدود ۲۰ دلار شد.
اما این بار شرایط بسیار متفاوت است پس از تهدیدهای غرب در مورد تحریم نفتی ایران، ایران نیز واکنش نشان داد و اعلام کرد در صورت تحریم نفتی، تنگه هرمز که یکی شاهراه های نفت جهان است بسته خواهد شد، حدود ۴۰ درصد کل نفت حملشده توسط نفتکشها و حدود ۲۵ درصد کل نفت جهان از این تنگه عبور می کند. روزانه حدود ۱۶ تا ۱۷ میلیون بشکه نفت از این تنگه به خارج از خلیج فارس منتقل میشود. تنها پس از مطرح شدن این تهدید قیمت نفت صعود کرد و به بیشتر از ۱۰۰ دلار در هر بشکه رسید. تنها چند روز پس از تهدیدات ایران، ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن آمریکا، همراه با پنج کشتی جنگی دیگر از جمله یک ناوچه بریتانیایی و شناوری فرانسوی بدون مواجهه با حادثه ای از تنگه هرمز گذشتند، وارد خلیج فارس شدند و اعلام کردند که این اقدامی نمادین بود «تا بر تعهد خلل ناپذیر جامعه بین الملل برای حفظ حق دسترسی کشورها به این آبراه بر اساس قوانین بین الملل صحه گذاشته شود» و ایران در مقابل هیچ واکنشی نشان نداد.
این روزها مقامات ما به راحت تهدید می کنند که هر گونه واکنش غرب را بدون پاسخ نمی گذارند اما غرب همچنان قدم به قدم عمل می کند و مسئولان نظام همچنان در فضای تهدید و دادن خوراک خبری به داخل هستند. اما اگر در میان مقامات هنوز کسی دلسوز و دل نگران ایران و ایرانیان باشد، باید بداند که تهدید های بی ثمر فقط وجهه بین المللی کشور را خراب می کند و در نهایت این غرب است که می تواند با توجه به بی تدبیری ها و بی برنامگی ها برای مواجهه با مشکلات با تحریم هایش به ایران ضربه بزند.
غوغا سالاران غافلند و آزادگان خردمند و دلسوز در بند. ای کاش خرمندی آزاد در این میان پیدا شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر