-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

Latest News from 30Mail for 04/30/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/2/10

 

خیاط‌باشی

نمی‌دونم کی اولین‌بار این پیشنهاد مسخره رو داد که ماهیانه مهمونی برگزار کنیم فامیل همدیگه‌رو ببینیم. مطمئنم الان خودش هم پشیمون‌ئه از این رسمی که راه انداخته. امروز یکی‌شون زنگ زد با صدای لرزون برای پنج‌شنبه شام دعوتم کرد. می‌گم ما قراره بریم کاشان اگر برنامه‌مون به هم بخوره میایم. هم اون سرد تعارف می‌کنه هم من سر جواب می‌دم. می‌گه به هرکی زنگ می‌زنم می‌گه “حالا ببینم و… کلاس می‌ذارن. خب هفته دیگه برید کاشان.” ساکتم. با یه لحن تحقیرآمیزی می‌پرسه ” اصن مگه شوهر تو مرخصی هم داره؟” می‌گم بله داره، پنج‌شنبه جمعه‌ها.( که شما می‌خواین برینید توش). می‌‌پرسه “کی خبر می‌دی ؟زودتر بگو، ببینم اصن کسی میاد. دیگه چه‌جوری باید دعوتتون کنم که بیاید. بقیه اسمس می‌دن عیبی نداره من که زنگ می‌زنم…” می‌دونم که هرکدوم از این جمله‌ها اشاره به شخص و ماجرای خاصی داره. حوصله ندارم فکر کنم به کی داره کنایه می‌زنه. می‌گم “واقعن می‌خواین بیایم یا مجبورید؟” آخه لحنش بیشتر شبیه دعواست تا دعوت به شام. صداشو می‌بره بالا ”واقعن دوست دارم همه‌تون بیاید.” می‌‌خوام بگم ولی هزار بار دلت می‌خواست نوبتت نشه. می‌گم خب من سه‌شنبه خبر می‌دم به‌تون. این از دعوت‌. مهمونی یه تراژدی‌ جداست.

وارد مهمونی می‌شی از ریخت و قیافه‌ی همه معلومه که مجبورن. یکی از ترس مادرشوهرش اومده، اون یکی رو باباش به زور آورده. یکی اومده فقط برای حاضری زدن چون تابستون عروسی بچه‌شه می‌ترسه کسی نیاد. بعد اون‌جا صحنه نمایش‌ئه. هیشکی خارج از نقشش حرف نمی‌زنه. همه از خونه نقششون رو حفظ کردن اومدن تو صحنه. حتا بچه‌ها. همه حرف‌ها تو همه‌ی مهمونی‌ها تکرار می‌شه. همه جک‌ها و تیکه‌ها. احوالپرسی‌ها کلیشه. دو سال پیش من یه‌بار گفتم پام میخچه درآورده هنوز حال همون میخچه رو می‌پرسن. آدرس کرست‌فروشی توی پاساژ پروانه‌ها، قیمت دلار و سکه، شبکه منوتو، حرف‌هایی‌‌ان که هر جلسه ردوبدل می‌شه. یه جو احتیاط و ترسی هست توی مهمونی، شبیه حکومت نظامی. همه مواظبن کنار فلانی نشینن، یا با اون یکی که مغضوب همه‌س هروکر راه نندازن. اجتماع بیش از دونفر ممنوعه. همین‌که می‌ری کنار دونفر وایمیستی پراکنده می‌شن. سفره می‌ندازن همه عین خر کار می‌کنن. هیشکی جرات نداره یه گوشه بشینه. تعارفای زورکی، خودشیرینی‌های خرکی. همه از هم می‌ترسن. از حرفایی که ممکنه پشت سرشون بزنن. از نیش و کنایه‌هایی که ممکنه بشنون. یکی آدم بده‌ست، یکی خنثاست ،از اونا که همه زنگ می‌زنن به‌ش بد همو می‌گن. یکی فرشته مهربون… یه نفرتی هست توی دل‌شون که با مهمونی پاک نمی‌شه. از اون‌طرف با این‌که روزی صدبار می‌گن دوست از فامیل خیرش بیشتره ولی باز تنهان. نمی‌دونن چی‌کار کنن. مهمونی می‌دن، حالشون بیشتر از هم به هم می‌خوره، تنهاتر می‌شن… افتادن تو یه دور باطل که هیشکی جرات نمی‌کنه خودشو بندازه بیرون.

منم یکی‌شون. می‌ترسم برم کاشان.
 


 
 

1391/2/10

 

مازیار ناظمی

اینکه چرا یه دفعه پخش مسابقات بوکس در تلویزیون ممنون شد خیلی معلوم نیست ولی آقای احمد ناطق نوری رئیس همیشگی !؟ این فدراسیون معتقده این اتفاق به خاطر کج سلیقگی یک مدیر ورزشی تلویزیون در همان دهه شصت بود ( ظاهرا اشاره به جواد متقی دارد ) در برنامه ورزش بدون ویرایش رادیو گفت و گو میزبان او بودیم در همین مورد سوال کردم می گفت به من گفتن پخش بوکس خشونت را در جامعه رواج میده ولی من  معتقدم خشونتش بیشتر از این ورزشهای رزمی و بعضی فیلمهای سینمایی نیست ضمن اینکه ما نظر آیت الله اراکی را برای بلامانع بودن این ورزش داریم ولی در هرصورت با مدیران شبکه تلویزیونی ورزش صحبت کردم و قول دادن مسابقات بوکس برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب ( البته یکبار هم مبارزه مظاهری در فینال بازیهای آسیایی از شبکه سه پخش شده ) از سیما کامل پخش شود.بدون تردید فعالیت امروز بوکس مدیون حضور و نفوذ سیاسی و قوی ناطق نوری هاست امیدوارم این روزها که حاج آقا بعد از سالها ! به مجلس راه نیافتند فرصت بیشتر و بهتری برای بوکس و مدال آوری آن داشته باشد

* تیتر از سی‌میل


 
 

1391/2/10
  •  

    زیتون

    ۱- سالهای ساله که جلسات شعرخونی و داستان‌خونی تو سالن آمفی‌تأتر کتابخونه‌های معتبر ایران برگزار می‌شه. فکر کن تازگی‌ها از ارشاد دستورالعمل اومده که از سال ۹۱ هیچ جلسه‌ای در کتابخونه‌ها نباید مختلط برگزار بشه! (فکر کردن اینجا هم مثل استخر‌های برزیل دیپلمات توش هست) حالا آقا و خانومایی که دهها ساله دارن برای هم شعر می‌خونن، به هم عادت کردن با هم دوست شدن، بعضی‌ها تو همین جلسات با هم آشنا شدن و ازدواج کردن و بعضی شاعرها پنهایی خطاب به بعضی‌های دیگه شعر می‌گن و اصولا مختلط نباشه شعر زیادی در اذهان تولید نمی‌شه! چیکار باید بکنن؟ یه راهی به نظر بچه‌های کرج رسیده، شما هم امتحان کنید! خیلی راحت گفتن خیلی خوب، ما اصلا سالن کتابخونه رو نخواستیم یه جا دیگه برگزار می‌کنیم. متاسفانه جاشو به خاطر مسائل امنیتی نمی‌تونم بگم:)

    ۲- من از اون کسایی که به عرب‌ها می‌گن سوسمار‌خوار حالم به‌هم می‌خوره.... درسته که کلاً از سوسمار خوردن عربا حالم به‌هم می‌خوره، همونطور که از سگ‌خوردن کره‌ای‌ها و قورباغه خوردن ژاپنی‌ها و موش خوردن بعضی هندی‌ها و پشه و کرم خوردن آفریقایی‌ها حالم‌به‌هم می‌خوره... لابد اونا هم از گوسفند و مرغ و گاو خوردن ما حالشون به‌هم می‌خوره... کلاً تو طبیعت هر کشوری یه سری حیوون زیادن که منبع پروتئینن و غذای مردم... که حال مردم بقیه کشورها رو به‌هم می‌زنن... ... اصلا یادم رفت می‌خواستم چه نتیجه‌ای بگیرم... آهان... دیگه نشنوم اسم غذای مردم کشورهای دیگه رو مسخره کنید! عرض دیگه‌ای ندارم... البته تا اطلاع ثانوی!

    ۳- سی‌با یه نامه نوشته با آهنربا وصل کرده به یخچال. زیرش هم نوشته: ب.ب - ج. ف تموم طول روز نشستم فکر کردم خدایا این حروف چی‌ین. یه بار فکر کردم اسم اختلاس کنندگان اون سه‌هزارمیلیارد تومنن. یه بار فکر کردم نکنه حرف بد باشن... یا مثلا بمیر بابا، جوراب فندقی تموم روز فکرم مشغول بود. برای تمرین مغز تلفن هم نزدم بپرسم. شب که اومد گفتم اون حروف چی بود زیر نامه‌ت. می‌گه نفهمیدی؟ می‌گم نه. می‌گه خنگه، یعنی: باقی بقایت جانم فدایت... نباید با مشت می‌زدم تو شکمش؟

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/2/10
  •  

    زهرا اچ‌بی

    * چند روز پیش داشتم از یکی از میدانهای تهران رد میشدم. میدان یکجایی که بالای شهر مینامیم قرار گرفته بود. من خیلی تشنه ام بود و دنبال جای پارک بودم که ماشین رو بذارم که برم آب معدنی خنک بخرم که دیدم دست مردم از این لیوانهای یکبار مصرف آب طالبی خنک هست. طبعا وقتی اون تعداد مردم دستشون هست، آدم حدس میزنه که یکی نذری چیزی داده. پیاده که شدم دیدم نذری نیست. سمت راست میدون یه چادر (حالا شایدم پارچه) مشکی زدن و توش دارن قرآن و نوحه پخش میکنن و چند نفر آقا و خانم با ظاهر مذهبی اونجا نشستن و آب طالبی هم مقرش اونجا بود.

    * من دیدم اکثرا اینطوریه که مثلا دوست دختر، پسرها در حالیکه دست همو گرفتن و با همون ظاهر قرتیانه وارد چادره میشن و آب طالبیه رو میگیرن و بیرون میان. اولش گفتم خدایا میدونم ماه محرم که نیست، شهادت کدوم امام هست که اینقدر مراسم گرفتن؟ آب طالبی رو که گرفتم یواشکی از خانمی که اونجا بود پرسیدم و اونم خیلی با مهربونی انگار که میخواد به من اموزش بده برگشت گفت: دخترم فاطمیه هست، شهادت حضرت زهرا. راستش من اصلا یادم نمی اومد که قبلا در تهران (یا شهر دیگه ای) اینقدر عزاداری برای فاطمیه دیده باشم.

    * داشتم میگفتم که وقتی خانمه برام تعریف میکرد وسط حرفش گفتم اوکی اوکی و یادم اومد تو فرندفید قبلا سرش دعوا بود و یه سری میگفتن باید زودتر عزاداری رو شروع کنیم و این حرفا. منظورم این بود که میدونستم خانمه میخواد چی بگه (ولی اون شاید فکر کرد منم خبر ندارم حالا بر اساس هر فاکتوری در ظاهر یا شایدم سوالم). اصلا اینها رو برای چی تعریف کردم؟ بخاطر این عکس مهر که حذف شد و من راستش بخاطر دلایلی که دارم با حذفش مخالف بودم.

    مهر

    * ما هیچوقت ایام فاطمیه رو نمیتونیم مثل محرم برگزار کنیم، چون اولا محرم یک ماه هست و خیلی از مردم از قبل درباره اش خبر دارن و آماده میشن در ثانی اغلب مردم ایران حالا از هر قشری و طیفی برای این ماه احترام قائلن ولی در مورد فاطمیه هیچوقت نمیتونه اونطوری بشه. ثانیا فاطمیه تا جایی که من میدونم حدود یک هفته هست و این یک هفته یه جورایی بسته به ماه قمری متحرک هست و جای ثابتی توی تقویم نداره. یعنی خیلی ها ازش خبر ندارن و براش آماده نمیشن، مثل خود من که تازه ادعا دارم مذهبی هم هستم.

    * ثالثا و مهمتر: ما کشوری هستیم که واقعا از نظر قومیت و مذهب و سلایق متفاوت هستیم. منظورم اینه که برای این دخترهایی که تو این عکس هستن و یه جورایی بولد شدن چند حالت میشه متصور بود. ممکنه یکی باشن مثل من که خیلی خبردار نشدن که اصلا عزاداری ای چیزی هست و شاید فکر کردن مراسم ختم یکی هست یا اینکه نه اصلا خبر دارن ولی عزادار نشدن و یا نخواستن بشن. هیچ کدوم از اینها واقعیت اغراق آمیزی از فضای کشور نیست و هردوتاش به نظر من یه واقعیت ساده هستن. مگه ما چقدر معرفی از الگوهای دینی مون داریم و چقدر تونستیم برای جوان امروز بازنماییش کنیم که اونها رو بشناسه و برای تولد و شهادتشون احترام قائل باشه؟ واقعا صدا و سیما و نهادهای فرهنگی ما چقدر در مورد این ایام اطلاع رسانی کردن؟

    * رابعا، فرضا همه اینها به کنار، آیا با حذف این عکس این واقعیت از جامعه محو میشه؟ یا صرفا برای یک کسانی محو میشه؟ تو این عکس یک سری دارن عزاداری میکنن و ۲ نفر بدون توجه به عزاداری (حالا عمدی یا غیرعمدی) دارن بحث میکنن، واقعیتی که ممکنه در ماه محرم کمتر در جامعه ببینیم اما برای ایام فاطمیه یا اصلا ایام شهادت/وفات بقیه امامان به نظر یک عکس کاملا معمولی هست و من به شخصه روی دلایل حساسیتی افرادی که موافق حذف این عکس بودن، قانع نشدم.

    * خامسا، ما واقعا تنبلیم. اگه همین ۲ تا خانم با همین ظاهر، در حالیکه تو فکر بودن یا اشک میریختن، شاید جز عکسهایی بود که ما بعنوان تاثیرگذاری ایام زیاد تو شبکه ها پخش میکردیم، ولی الان فکر میکنیم باید حذف بشه. چرا؟ چون ما الگوها رو درست معرفی نکردیم. ما درست اطلاعرسانی نکردیم. ما در زمینه آموزش دینی مون تنبل هستیم و در عین تنبلی میخوایم همه جنبه داشتن باشن و مثل ما فکر کن و با دلایل ما قانع بشن که مثل ما رفتار کنن، خوب این اتفاق اینطوری نمی افته. این آدم در معرض محتوای مخالف زیادی هست و شما برای اینکه روش تاثیر بذاری عمل کمتری انجام دادی. نباید چنین انتظاری ازش داشته باشی. صرف زندگی کردن در یک جامعه اسلامی، از فرد یک دیندار نمیسازه.

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/2/10

    عباس عبدی
    آینده

    بازداشت خانم نرگس محمدی، چرا؟
    کسانی که وضعیت جسمی خانم نرگس محمدی را از نزدیک دیده‌اند، از اتفاق اخیر و بازداشت ایشان برای اجرای حکم شوکه شده‌اند. من دو بار از نزدیک خانم محمدی را وقتی که در تهران بود دیدم که در هر دو بار کمابیش مثل یک جسم نیمه جان بود و دو کودک خردسالش نیز در میان جمع اگر چه بازیگوشی می‌کردند ولی معلوم بود که متوجه و نگران مادر هستند. در این‌جا قصد بحث قانونی و این‌جور مسائل را ندارم. فقط چند پرسش را مطرح می‌کنم شاید به طرح بهتر مساله کمک کند. پیش از آن توضیح دهم که به هر دلیل و علتی، جامعه فعلی ما به گونه‌ای است که کنش سیاسی برحسب سطحی که دارد با هزینه‌های جدی مواجه می‌شود، ازاین‌رو کنش‌‌گران سیاسی به طور عادی پیه چنین هزینه‌ای را پیشاپیش به تن خودمالیده‌اند، ولی این مساله تابع نوعی ملاحظات عمومی نیز هست، و هنگامی که برخلاف این ملاحظات عمومی باشد، پرسش برانگیز است.

    چرا خانم محمدی بازداشت و زندان شد؟ اولین پاسخ این‌است که ایشان حکم دارد. دراین‌صورت باید گفت که خیلی افراد دیگر هم هستند که چنین احکامی دارند و نه زن هستند و نه بچه کوچک دارند و نه مثل ایشان بیماری حادی دارند، ولی به هر دلیل(که اتفاقاً دلائلی که درست هم هست) فعلا آزاد هستند. پس صرف داشتن حکم توجیه ضرورت زندان کردن ایشان نیست. شاید گفته شود که وی فعالیت سیاسی داشته است. اگر واقعا چنین است، به دقت و درستی مصادیق آن اعلام شود. به‌علاوه این امکان وجود داشت که در این موارد تذکر داده‌شود که مثلا قصد زندان کردن نداریم ولی به عدم انجام فلان فعالیت سیاسی مشروط است. گمان نمی‌‌کنم که این دلیل هم در این بازداشت صادق باشد، زیرا کسی که تهران را ترک کرده و یا بیماری حاد اورا تهدید می‌کند و دو کودک خردسال دارد، منطقا نمی‌تواند فعالیت سیاسی درحدی که نیازمند تذکر یا بازداشت باشد انجام دهد. به‌ویژه آن‌که همسرش نیز کشور را ترک کرده باشد و طبعا احتیاط بیشتری خواهد کرد، بنابراین تنها موضوعی که می‌تواند علت این بازداشت باشد خروج همسرشان یعنی آقای تقی رحمانی به خارج از کشور است.

    ولی در این‌جا چند نکته وجود دارد که باید به آن پرداخت. اگر مسئولین ذیربط آقای رحمانی را آزاد کردند تا فعالیت سیاسی را طلاق دهد و به زندگی‌اش بپردازد، (آن‌هم در شرایطی که راه‌ها برای پرداختن به زندگی برای این افراد معمولا بسته است) روشن است که برداشت اشتباهی داشته‌اند، و اگر نمی‌دانسته‌اند که وقتی که وی در کشور نتواند حضوری نسبی داشته باشد، از کشور خارج می‌شود، بازهم مرتکب اشتباه دیگری شده‌اند. به‌ویژه آن‌ که چندتن دیگر از دوستانشان نیز قبلا کشور را ترک کرده‌بودند. بنابراین مسئولیت خارج‌شدن آقای رحمانی ناشی از خطاهای فوق است و نباید آن‌را به خانم محمدی تحمیل کرد، و به نوعی رفع مسئولیت از این خطاها نمود. این نحوه واکنش حتی اگر درباره یک مرد سالم و بدون فرزند هم انجام می‌شد، از منظر اخلاقی و سیاسی قابل فهم نبود. چه رسد به این‌که درباره یک مادر بیمار انجام شده‌باشد.

    شاید گفته شود که این اقدام ربطی به خارج شدن آقای رحمانی از کشور ندارد، این عجیب‌ترین پاسخی است که می‌توان داد، که خانمی بیمار که مادر دو کودک است و هیچ فعالیتی هم نمی‌کند، به صرف داشتن حکم (که افراد زیادی که دارای حکم هستند آزادند) با آن وضع بازداشت و به زندان برده شود. به گمان من بسیار غیرمحتمل است که چنین تصمیمی ناشی از یک مشورت جمعی و مبتنی بر مصلحت حکومت اتخاذ شده‌باشد. اگر گفته‌شود که این اقدام تندترین کاری بوده که در سال‌های اخیر علیه یک فرد انجام شده‌است، گزاف نخواهد بود. اگر کسانی هستند که قصد دفاع از امنیت و اعتبار حکومت را دارند، باید بدانند، خانم محمدی هر کاری که کرده باشد، بیشتر از رفتار فعلی که با ایشان شده امنیت و اعتبار مذکور را مخدوش نمی‌کند. و بالاتر از آن وقتی که رفتار یک دیپلمات این اعتبار را درجهان با چالش کامل مواجه می‌کند، و حداکثر قولی که داده‌می‌شود برخورد انضباطی با وی است، چرا باید با دیگران و برای مواردی بسیار جزیی تا این حد خشن وغیرقابل توجیه رفتار کرد؟ امیدوارم که این اقدام بازنگری شود و خانم محمدی فارغ از همه مسایل سیاسی جاری به وضعیت پیشین و نزد فرزندان خود بازگردند.


     
     

    1391/2/10

    ئیس مرکز فرماندهی سامانه ۱۲۵ سازمان آتش‌نشانی می‌گوید که تنها دو درصد از پنج هزار تماس روزانه با این سازمان عملیاتی می‌شوند و ۹۸ درصد دیگر از تماس‌ها «غیر مرتبط با فعالیت آتش‌نشانی» ست.

    پیمان نیکبخت، در گفت‌و‌گو با ایسنا افزود که عمده تماس‌ها با سامانه ۱۲۵ مزاحمتی است و میانگین سنی مزاحمان تلفنی سازمان آتش‌نشانی گروه سنی نوجوانان و جوانان هستند.

    به گفته آقای نیکبخت، بیشتر تماس‌های مزاحمان تلفنی از ساعت ۱۷ که عمدتا زمان تعطیلی مدارس است، تا ساعت ۲۲ ثبت شده است.

    دیروز نیز مدیر روابط عمومی اورزانس تهران اعلام کرده بود که حدود نیمی از تماس‌های برقرار شده با اورژانس تهران در سال گذشته مزاحمت تلفنی بوده است. 

    منبع: ایسنا


     
     

    1391/2/10

    خبرگزاری مهر گزارش داد که «بسیاری» از گاومیش‌داران اهوازی در روزهای کنونی، گاومیش‌های خود را برای فروش به کشور عراق قاچاق می‌کنند.

    عبدالرضا نیسی، مدیر جهاد کشاورزی اهواز، به خبرگزاری مهر گفته که «گران شدن علوفه، سختی‌های پرورش گاومیش و محدودیتهایی که برای گاومیش‌داران در شهر ایجاد شده، منجر به تمایل آنان به فروش دام شده است.»

    آقای نیسی افزوده که در راستای حمایت از گاومیش‌داران تسهیلاتی برای آن‌ها در نظر گرفته شده اما «تا کنون از ۲۱۷ گاومیش‌دار اهوازی، تنها ۱۲ نفر توانستند از این تسهیلات استفاده کنند.»

    بر اساس این گزارش، قیمت یک گاومیش در عراق دو تا سه برابر قیمت آن در ایران است.

    ایران بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۸ دارای ۴۵۹ هزار راس گاومیش بوده است. 

    منبع: مهر


     
     

    1391/2/10

    رئیس اتحادیه صیادان بوشهر می‌گوید که در پی اجرای قانون هدفمندی یارانه‌های، ۴۰ درصد از صیادان بوشهری طی یکسال گذشته بیکار شده‌اند.

    محمد کارگر، در گفت‌و‌گویی با خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، افزود که افزایش هزینه سفرهای دریایی به تبع افزایش نرخ سوخت پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها و کاهش ذخایر دریایی» از مهم‌ترین دلایل افزایش بیکاری صیادان بوشهری بوده است.

    آقای کارگر ادامه داد که «در حال حاضر با توجه به متوقف شدن صیادی این نگرانی وجود دارد که صیادان به جای صید ماهی به واردات ماهی روی بیاورند.»

    به گفته آقای کارگر در شرایط فعلی صیادان می‌گویند اگر به جای سید ماهی به واردات ماهی و فروش آن روی بیاورند برای آن‌ها به صرفه‌تر است.

    حدود یکماه پیش، عسگر جلاليان، نماينده مردم دير و کنگان نیز گفته بود که به دنبال افزايش قيمت سوخت قايق‌هاي صيادي و لنج‌ها پس از اجرای طرح هدفمندي يارانه‌ها، صيادي در بوشهر تعطيل شده و بيش از 100 هزار نفر بيکار شده‌اند.

    منبع: ایلنا


     
     

    1391/2/10

    خبرگزاری ایسنا گزارش داد که شب گذشته یک هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی هما در مسیر دوبی-تهران به دلیل برخورد با یک پرنده، مجبور به فرود در فرودگاه بندر عباس شده است.

    بر اساس این گزارش، یکی از مسافران پرواز گفته که خلبان هواپیما دلیل فرودآمدن را ترک حوردن شیشه کابین خلبان بر اثر برخورد با پرنده اعلام کرده است.

    این گزارش افزوده که پس از فرود این هواپیما، مسافران این پرواز تا پیش از ادامه پرواز به مقصد تهران در هتلی در بندرعباس ساکن شدند.

    یکی از مسئولان روابط عمومی شرکت هواپیمایی هما گفته که مسافران این پرواز با هواپیمایی دیگر و ساعت ۵:۳۰ دقیقه صبح امروز به مقصد تهران حرکت کردند. 

    منبع: ایسنا


     
     

    1391/2/10

    معاون داروی سازمان غذا و دارو از بدهکاری ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومانی داروخانه‌های بیمارستان‌های دولتی و عمومی به شرکت‌های دارویی از خبر داد.

    دکتر محمدرضا شانه ساز، که با خبرگزاری مهر گفت‌و‌گو می‌کرد، دلیل تاخیر بیمارستان‌های دولتی و عمومی در پرداخت مطالبات شرکت‌های دارویی را "بالابودن هزینه‌های بیمارستان‌ها و هزینه کردن پول دارو‌ها در قسمتی دیگر" عنوان کرد.

    آقای شانه ساز افزود که «خوشبختانه داروخانه‌های خصوصی در این زمینه مشکلی ندارند.» 

    منبع: مهر

    مرتبط:

    تعطیلی داروخانه‌های خصوصی در نتیجه کارشکنی بیمه‌گذاران و نهادهای دولتی

    ۱۰ هزار داروخانه در مرز ورشکستگی قرار دارند


     
     

    1391/2/10

     

    مجتبی شفیعی، دبیر شورای عالی ترافیک ایران می‌گوید که جاری شدن سیلاب در مترو تهران دست‌کم ۲۱ میلیارد تومان خسارت به دنبال داشته است.
     
    آقای شفیعی در گفتگو با خبرگزاری ایرنا با انتقاد از مدیران شهرداری گفته «همه كسانی كه یك بار از محل حادثه بازدید كرده اند از جمله شهردار تهران، می دانند كه علت ورود آب از كانال به تونل خط 4 مترو، شكستگی دیواره كانال در محل مجاور ایستگاه (اكباتان) بوده و صرفا فعالیت های عمرانی غلط متروی تهران باعث بروز این خسارت چند صد میلیاردی بوده است.»
     
    او با اشاره به این که شهرداری تهران حجم خسارات ناشی از جاری شدن سیلاب در مترو را ۲۱ میلیارد تومان اعلام کرده، افزوده است که «برآورد ما (در دولت) چندین برابر این عدد است.»
     
    روز ۲۷ فروردین امسال، بارندگی شدید در تهران که سازمان هواشناسی ایران آن را در ۵۰ سال اخیر بی‌سابقه توصیف کرد، باعث شکسته شدن دیواره کانال رود کن در کنار خط متروی تهران به کرج در غرب تهران شد. این حادثه آب‌گرفتگی شدید بخش‌هایی از شبکه متروی تهران را به دنبال داشت.
     
    با این حال، دبیر شورای عالی ترافیک ایران گفته است که بارندگی اخیر در تهران بی‌سابقه نبود و "حتی در پنج سال اخیر هم بارش‌های مشابهی ثبت شده است."
     
     
     
     
     

     
     

    1391/2/10

     

     
    بیش از ۱۶۰ نویسنده، شاعر، مترجم و روزنامه نگار در نامه‌ ای سرگشاده به محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، خواستار بر طرف کردن تعلیق نشر چند ناشر و حضور همه آنها در نمایشگاه کتاب شدند.
     
    در این نامه آمده است: «چندی است که اخباری ناراحت‌کننده از وضعیت نشر کشور شنیده می‌شود؛ نخست حرف و حدیث درباره‌ی تعلیق ناشرانی چون نشر چشمه و ثالث که از ناشران پرسابقه‌اند و دوم ممانعت از شرکت نشر چشمه در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران.»
     
    این نویسندگان در ادامه افزوده‌اند: «ما امضا‏کنندگان این متن، اعم از نویسنده، شاعر و مترجم، از آن وزارتخانه‌ی محترم و دستگاه‌های آمر و عامل دیگر می‏‌خواهیم در این وضعیت که صنعت نشر کشور هر روز ضعیف‌تر شده و تیراژ کتاب‌ها به پایین‌ترین حد خود در این سال‌ها رسیده است، ترتیبی اتخاذ کنند تا تعلیق‌ها برداشته شود و ناشران با همان روال سابق به کارشان ادامه دهند.» 
     
    در میان امضاکنندگان نامه نام نویسندگان، شاعران، و مترجمانی چون ژاله آموزگار، احمد پوری، عبدالله کوثری، لیلی گلستان، فرزانه طاهری، مژده دقیقی، امیرحسن چهلتن، حسین مرتضاییان آبکنار، کیومرث پوراحمد، مجید قیصری و مصطفی مستور به چشم می خورد.
     
    در سال های اخیر، تعداد ناشران محروم از شرکت در نمایشگاه کتاب تهران بیشتر شده است.  مدتی پیش، فعالیت‌های چند ناشر از جمله نشر ثالث و نشر چشمه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد ایران به حال "تعلیق" در آمد.
     
    بیست و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران از ۱۲ اردیبهشت تا ۲۳ اردیبهشت در مصلای تهران برگزار می شود.
     

     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته