اردشیر امیر ارجمند سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید و مشاور ارشد میرحسین موسوی با اشاره به موضوعات رخ داده درباره جزایر سه گانه با تاکید براینکه دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور مورد اتفاق نظر همه ایرانیان است و یکی از اصول بنیادین و خدشه ناپذیر جنبش سبز به شمار میآید خاطرنشان کرد:مقامات حکومتی توانایی دفاع مناسب از منافع ملی ایران در عرصهی بین المللی را ندارند.
وی همچنین درباره کنفرانسی که در تونس با شرکت نمایندگانی از احزاب و سازمان های دموکراسی خواه کشورهای مختلف منطقه و نیز نمایندگانی از احزاب سوسیالیست اروپائی برگزار شد نیز توضیحاتی ارائه کرد.
در بخش دستور کار این کنفرانس در مورد ایران با حمایت از حرکت های آزادیخواهانه آمده است: سرکوب مداوم جنبش های دموکراسی خواهی در ایران باید متوقف شود. ما خواهان برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در ایران هستیم ما فریاد می زنیم که خواهان آزادی رهبران مخالفان سیاسی از جمله موسوی، کروبی، رهنورد و دیگر زندانیانی هستیم که به خاطر اعتقادات سیاسی در زندان هستند.
جرس درباره این کنفرانس و دستاوردهای آن و همچنین رویدادهای پیشآمده درباره جزایر سهگانه و ادعای کشورهای عربی درباره مالکیت این جزایر با اردشیر امیرارجمند، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید و مشاور ارشد میرحسین موسوی گفتگویی انجام داده که در پی میآید:
آقای امیرارجمند، شما به تازگی به عنوان نمایندهای از جنبش دموکراسیخواهانه مردم ایران در کنفرانس تونس حضور یافتید، شرکت کنندگان و قالب این کنفرانس چهگونه بود و چه هدفی را پی گیری میکرد؟
این دومین کنفرانسی بود که در رابطه با بهار عربی در تونس تشکیل میشد و هدفش بررسی وضعیت حال و تحولات نهضتهای اخیر در منطقه و چالشهای فراروی آنها برای تحقق اهداف اصلی یعنی استقرار نظامهای دمکراتیک و پیشبرد عدالت اجتماعی بود. شرکت کنندگان نظرات و تحلیل خود را در خصوص فرصتها، خطرات و چالشها و همچنین نقش جامعه جهانی به اشتراک گذاشتند. شرکتکنندگان هم نمایندگانی بودند از جنبشها و جریانات سیاسی کشورهای حوزهی مدیترانه و سایر کشورهای عربی که در شرایط حاضر شاهد تغییر در شرایط سیاسی و اجتماعی انها هستیم.از کشورهای حوزه خلیج فارس هم شرکت داشتند. نمایندگانی از فلسطین، تونس، مصر، مراکش، لیبی، بحرین، یمن، مالی، اردن، عراق، سوریه، ترکیه و همچنین احزاب سوسیال دموکرات غالب کشورهای اروپایی و حزب سوسیالیست اروپا و برخی نمایندگان پارلمان اروپا حضور داشتند.
بنابراین در این کنفرانس نمایندگانی از احزاب و سازمان های دموکراسی خواه کشورهای مختلف منطقه حضور داشتنند. شباهتها و تفاوتها بین جنبش دموکراسیخواهی در ایران با سایر جنبشهای دموکراسیخواهانه کشورهای منطقه را پس از شرکت در این کنفرانس چطور میبینید؟
آنچه به نظر من بسیار جالب بود اتفاق نظر تقریبا همه شرکت کنندگان، چه آنهایی که در مرحله اول موفق شدهاند و چه جنبشهایی که همچنان در حال مبارزه با دیکتاتوری هستند، بر اجتناب از مدل سازی و الگوی واحد بود و اینکه علی رغم مطالبات نسبتا مشترک جنبشها، شرایط داخلی و همچنین بینالمللی برای هر کدام از آنها متفاوت است و لذا مردم هر کشوری باید تاکتیکها و استراتژیهای مناسب با شرایط خودشان را انتخاب کنند. واقعبینی و ارزیابی دقیق از شرایط هر کشوری اهمیت اساسی دارد و نباید ویژگیهای ملی در سایه تحلیلهای کلی و برخی کلیشههای رایج به فراموشی سپرده شود. اما موضوعی که میتوان نقطه مشترک این مجموعه دانست این است که غالب نهضتهای آنان حول دو محور شکل گرفته بودند. یکی بحثهای مربوط به آزادی و حقوق شهروندی و حاکمیت ملی و دموکراسیخواهی بود. مورد دوم که بسیار حایز اهمیت است و نباید مورد بیتوجهی قرار بگیرد بحث فساد اقتصادی و مدیریت ناکارآمد اقتصادی کشورها بود و این به هر حال این کشورها غالبشان علاوه بر بحرانهای سیاسی دچار بحرانهای اقتصادی و اجتماعی هم هستند و نیروهایی که بعدا در این کشورها به قدرت میرسند در صورتی میتوانند وضعیت را به خوبی تغییر دهند که بتوانند این بحرانهای اجتماعی و اقتصادی را مهار کنند. این نقطهی اشتراکی بود که وجود داشت. همچنین نحوه استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی از جانب فعالان و در نقطه مقابل روشهای سرکوب مورد استفاده از جانب نیروهای سرکوبگر.
نظر نمایندگان احزاب و سازمانهای شرکت کننده دیگر کشورها در مورد وضعیت فعلی ایران چه بود؟
همدلی با مردم ایران برای دستیابی به آزادی و عدالت و تغییر وضعیت. همانطور که بیانیهی نهایی هم نشان میدهد، برخی موارد تاکید بر مطالبات مشترک همه جنبشها بود. که یکی از مهمتربن آنها که با وضعیت کنونی ما به ویژه انتخابات نمایشی اسفند ماه در ایران منطبق بود ضرورت برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه بود و این که نظارت بر انتخابات باید کاملا بیطرفانه باشد. در واقع آنچه که در وهلهی اول مهم میدانستند این بود که باید مساله مشترک همهی ما در حوزهی آزادیخواهی بحث انتخابات آزاد باشد. این که باید تلاش شود انتخابات آزاد به عنوان یکی از حقوق اساسی شهروندی همهی ملل کاملا به رسمیت شناخته شود و جامعه بینالملل و همه کشورها سعی کنند که این حق اساسی به مرحلهی عملیاتی و اجرایی برسد. برخی دیگر از موارد مربوط به هر کشور خاص بود مثلا در مورد بحرین محکومیت مداخله قدر تهای خارجی و عربستان مورد تاکید قرار گرفت و در مورد ایران در کنار حمایت از جنش دموکراسی خواهی در ایران درخواست آزادی زندانیان سیاسی و همچنین میرحسین موسوی و مهدی کروبی و خانم رهنورد صورت گرفت. که به عنوان یکی از مطالبات مردم ایران همچنان پابرجاست و حمایت گسترده بینالمللی هم از آن وجود دارد. میدانید که حمایتها محدود به کشورهای حوزهی عربی نبوده و فراتر و گستردهتر و در حوزهی بینالمللی از این خواسته حمایت شده است. به هر حال آنچه مهم است این است که حاکمان خودسر باید بدانند زندانی کردن این افراد بدون محاکمه یا طی مراحل قضایی و در وهله دوم محروم کردن آنها از حقوق اولیه و معمولی زندانیان چیزی جز ننگ برای آنها و افشای فریادهای فریبکارانه آنها در حمایت از آزادی ندارد. هر انسان اگاهی از خود میپرسد چرا این افراد را زندانی کردهاید؟ اگرشما از مطالبات مردم دیگر کشورها دفاع میکنید چرا مردم خودتان را سرکوب میکنید؟ یا چرا از سرکوب مردم سوریه دفاع میکنید؟ علی رغم همه تبلیغات زشت حاکمان، علاقه مردم روز به روز به رهبران زندانی جنبش سبز بیشتر میشود. مردم به روشنی میبینند چگونه نگرانیها و هشدارهای انها چه در حوزه مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و چه در حوزه بینالمللی صادقانه، منصفانه و واقعی بود. ناکارامدی و بیاخلاقی و دروغگویی طرف مقابل را هم در همه عرصهها میبنند.
آقای امیرارجمند، در مورد مساله جزایر سهگانه و مشکلی که این روزها درباره آن پیش آمده چه نظری دارید؟
این جزایر جزء لاینفک سرزمین ایران است. هر گونه تردید در این خصوص از جانب هر کشور و قدرتی نیز تهدید بر علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی مردم ایران تلقی میشود. دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور مورد اتفاق نظر همه ایرانیان است و یکی از اصول بنیادین و خدشه ناپذیر جنبش سبز به شمار میآید. اما متاسفانه شاهد هستیم که مقامات حکومتی توانایی دفاع مناسب از منافع ملی ایران در عرصهی بین المللی را ندارند. بخشی از این نا کارامدی ناشی از سیاستهای ماجراجویانه آنها است که موجب میشود کشور در عرصه بینالمللی در تگناهای بیجهت و ناموجه و قابل اجتناب قرار گیرد و امکان دفاع از منافع حقیقی کشور دشوار شود. بخش دیگری متاسفانه مربوط میشود به ترجیح منافع باندی و جناحی به منافع ملی کشور از طرف جریانات سیاسی اقتدارگرای رقیب. آنهایی که تا دیروز در کودتای انتخاباتی باهم همدست بودند امروز از قربانی کردن منافع ملی برای تامین منافع باندی خود ابایی ندارند. اما وظیفه همه ما این است که ضمن دفاع قاطعانه از آزادی و حق حاکمیت مردم منافع ملی را بر منافع سیاسی کوتاه مدت ترجیح دهیم و از آن قاطعانه حمایت کنیم.
به آقای هاشمی در همان مجلس و به همان مناسبت گفتم آقای هاشمی نکنید! مار در آستین پرورش میدهید! گفت سرنخ دست خودم است. گفتم شما اشتباه میکنید. شما فرانکنشتاین میسازید و آن شما را نابود خواهد کرد..... آقای هاشمی فرانکشتاینها تربیت کرده است و حالا آنها نافرمانی میکنند. در حضور مردم در خیابان به دخترش زشتترین حرفها را میزنند اما او توان مقابله و برخورد را ندارد. اکنون آقای خامنهای اشتباه آقای هاشمی را تکرار میکند. فرانکنشتاینهای خلق شده همه را نابود خواهند کرد و همه چیز را بر باد خواهند داد. فرانکنشتاین کیمیاگر داستانی با جواسیس رنگارنگ مکار همه فن حریف سر و کار نداشت، اطراف فرانکنشتاینهای کیمیاگران کشورمان، انواع جاسوسانی هستند که یوسوس فی صدور الناس میکنند. در دور اول که احمدینژاد انتخاب شد، در تحلیل انتخابات، در یک بند به " پروژهی تنهاسازی رهبر" اشاره کرده بودم. در انتخابات اخیر ( خرداد ۸۸ ) در تحلیل آن، که در اعتماد ملی چاپ شد، نوشتم پروژهی تنهاسازی رهبر کامل شد. اما ننوشتم که " علی مانده و حوضش " و تاریخ مملو است از نمونههایی که در یک بزنگاه، سر ایشان را زیر آب میکنند. به خدا پناه میبرم از آنچه ممکن است اتفاق بیافتد....
این بخشی از پاسخ ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران به یادداشت محمدجواد حجتی کرمانی است که آنگونه که آقای یزدی نوشته است، یادداشت حجتی کرمانی تحت عنوان "سال ۹۰، دقیقهی ۹۰، آشتی ملی" برای او ارسال شده است. تاریخ نامه یزدی نشان می دهد که یادداشت حجتی کرمانی و پاسخ یزدی در پاییز سال گذشته میان این دو تبادل شده است اما این نامه، اکنون منتشر شده است.
آقای یزدی در این نامه ضمن شرح اتفاقاتی که در زندان و پس از آن در خانه امن وزارت اطلاعات برایش افتاده نوشته است که شرح کامل گفت و گوهای او با بازجویان وزارت اطلاعات، جایی محفوظ است و بعدا منتشر خواهد شد.
او در ادامه این نامه با استقبال از پیشنهاد حجتی کرمانی برای آشتی ملی، پیامی را برای رهبر جمهوری اسلامی می فرستد و به آیت الله خامنه ای هشدار می دهد که اشتباه هاشمی رفسنجانی را تکرار نکند و مار در آستین نپروراند.
لازم به ذکر است که از محتوای نامه حجتی کرمانی تا کنون خبری منتشر نشده است.
متن این نامه تاریخی که نسخه ای از آن در اختیار "ندای سبز آزادی" قرار گرفته به شرح ذیل است:
بسمهتعالی
برادر بزرگوار جناب آقای محمد جواد حجتی کرمانی
با سلام و با آرزوی توفیق جلب رضای حق سبحانه و تعالی و خدمت به ایران و اسلام
یادداشت مورخهی ۱۱ آبانماه ۱۳۹۰ جنابعالی چند روز پیش عز وصول بخشید. از ابراز لطف و محبتهایتان صمیمانه تشکر میکنم. شما مرد موفقی بودهاید و من برایتان آرزوی سلامتی و موفقیتهای بیشتر را از خداوند خواهانم.
مقالات ارسالی را خواندم. مقالهی " سال ۹۰ – دقیقهی ۹۰، آشتی ملی " اگرچه بسیار جالب و امیدوارکننده اما متاثرکننده بود. امیدوارکننده بود از این جهت که هنوز هم در این مجموعه، صدای منطق، عقلانیت، عشق و لطافت به گوش میرسد. هنوز هم کسانی هستند که حقایق را میبینند و با درک مسوولیت از امکانات استفاده میکنند و حقایق را به گوش رهبر انقلاب میرسانند. این خود بروز و ظهور " حجت " است که نگویند، ادعا نکنند، بهانه نیاورند که "نمیدانستم" کسی به ما نگفت.
میگویند بعضی نامها از آسمان نازل میشود. شما حجتی هستید، نه نامتان که منش شما، رفتار شما حجت است. خوشا به حالتان. اما نامه شما مرا متاثر کرد. تاثرم از باب آن چیزی است که بر این ملک و ملت میگذرد و من یکی از شاهدان آن هستم. نامهی شما تاریخ ۱۱ آبان را داشت، روزی که به دادگاه رفته بودم. شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست آقای صلواتی. دادگاهی غیرعلنی با حضور رییس دادگاه، نمایندهی دادستان آقای نوریانی هم کسوت شما و یک خانم جوان، منشی، دو وکیل من و من متهم.
تاثر من از دو نکته بود. نکتهی اول را که در دادگاه بیان کردم. دو کیفرخواست علیه من صادر شده است. کیفرخواست اول، اقدام علیه امنیت کشور. اما در طول مدت بازداشت نه سندی ارائه دادند که من چه کار کردهام که آنها آن را اقدام علیه امنیت تشخیص دادند و نه از من توضیحی خواستند. کیفرخواست دوم تشکیل و ادارهی جمعیت غیرقانونی و ضد امنیتی نهضت آزادی ایران. اما دربارهی کیفرخواست دوم به گردشکار توجه کنید:
در ساعت سه بعد از نیمهشب، در عاشورا شب، یعنی شام غریبان – ۷ دیماه ۱۳۸۸ – یک گروه هفت نفری به منزل ما ریختند. من تنها بودم. مرا بردند. منزل را زیر و رو کردند. هرچه خواستند از اسناد و اوراق و پول بردند. شصت روز در سلول انفرادی در ۲۰۹ اوین و سپس بیمارستان و عمل جراحی قلب باز و آزادی با وثیقه برای گذراندن دوران نقاهت.
سپس در ۹ مهر ماه ۱۳۸۹ که برای شرکت در ختم یک دختر جوان دوستی به اصفهان رفته بودم، به اتهام "شرکت در نماز جمعهی غیرقانونی" با طرز بسیار زنندهای بازداشت شدم و این بار سه ماه در سلول انفرادی و سه ماه در خانهی امن و سپس آزادی با وثیقه در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹. در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۹۰ که روز تعطیل هم هست تلفنی به شعبهی ۲ بازپرسی اوین احضار شدم.
از من خواسته شد روز دوشنبه ۱۶ خرداد به بازپرسی بروم. اما چون به علت مراجعه به پزشک معالجم، رفتن به دادسرا در آن روز میسر نبود. به روز سهشنبه ۱۷/۳/۱۳۹۰ موکول شد. روز سهشنبه باز زنگ زدند و خواستند که با کفیل بروم. اما چون پیدا و آماده کردن کفیل به آن سرعت میسر نبود، قرار به روز چهارشنبه ۱۸ خرداد موکول شد. در آن روز مراجعه کردم. بازپرس محترم، آقای فراهانی نامهی مورخ ۱۷/۳/۹۰ توجه کنید یک روز قبل از بازپرسی وزارت اطلاعات را به من داد که بخوانم. در این نامه که کیفرخواست دوم بود. اتهام من تشکیل و ادارهی جمعیت نهضت آزادی ذکر شده بود. این یعنی ۴۲۶ روز بعد از بازداشت در ۷ دیماه ۱۳۸۸ وزارت اطلاعات تازه متوجه شده است، یا تازه به هر دلیلی خواستهان اتهام نهضت را در پرونده اضافه کنند !! در حالی که بعد از بازداشت اول در ۷/۱۰/۸۸ در دو نوبت از من کتبی پرسیدند که آیامسئولیت بیانیه های نهضت آزادی رامی گذیرم؟ و جواب من مثبت بود. در کیفر خواست دوم ، به سه بیانیه نهضت آزادی استناد شده بود. اما در دوره اسارت، وقتی از من پرسیدنددربارهی اسناد نهضت نوشتم که به شرط اثبات صدور آنها از جانب نهضت میپذیرم. اما آنها تنها دو مورد را به من ارائه دادند و خواندم. یک مورد آن نامهای بود به تاریخ ۵/۵/۸۸ خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی. در بازجویی کتبی نوشتم که این نامه اصالت ندارد.
در ۵/۵/۸۸ اکثریت اعضای دفتر سیاسی زندان بودند ومانامهای در ان تاریخ ننوشتهایم.اما آنها اصرار داشتند آن را اصیل تلقی کنند. در کیفرخواست این سند نیامده بود. اما سه سند دیگر بود که هرگز آنها را به من ارائه ندادند و از من توضیحات نخواستند. در دادگاه نمایندهی دادستان با درخواست من برای کپی این سه بیانیه موافقت کرد اما قاضی اجازه نداد کپی داده شود. نه به من کپی دادند و نه دربارهی مطالب آن توضیح خواستند. به قاضی گفتم رویهی قضایی این است که سند را به متهم ارائه می دهند و بعد از او میخواهند که اصالت آن را تایید کند یا نکند. اگر تایید کرد درباره مطالب آن بازجویی میشود اما این رویه انجام نشد.
بعد از بازداشت در ۹/۷/۱۳۸۹ چندین بار به بازداشت غیرقانونیام کتباً اعتراض کردم و در نهایت بازپرس شعبهی ۴ آقای حاج محمدی در سلول انفرادی بودم که جواب کتبی ایشان را به رویت من رساندند. او اطلاع داده بود که پرونده همراه کیفرخواست به دادگاه ارسال شده است.
چند روز بعد روز دادگاه ۱۶ آذر ۸۸ تعیین و کتباً به منزل مسکونی ابلاغ شد. من سپس طی نامهای درخواست کردم اولاً یک نسخه از کیفرخواست به من داده شود. ثانیاً ترتیب دیدار و گفتگو با وکیلم را بدهند. وکیل آمد اما کیفرخواست را ندادند. وقتی کیفرخواست صادره به دادگاه ارسال میشود یعنی پرونده کامل است. مگر در این فاصله جرم و خلاف جدیدی کشف شود، کیفرخواست جدید صادر شود. اما عضویت و دبیرکلی من در نهضت یک امر پوشیده نبود.
دادگاه در ۱۶ آذر تشکیل نشد. به روز ۲۹ دیماه به تعویق افتاد و سپس به ۲۳ اسفند ۸۹. اما وزارت اطلاعات در ۱۷ خرداد۸۹ تصمیم میگیرد که فعالیتهای مرا در نهضت جرم بداند و اعلام جرم کند و کیفرخواست دوم را صادر نماید!!
در جلسهی دادگاه خطاب به دادرس دادگاه و نمایندهی دادستان گفتم به هوش باشید این دومین محاکمهی نهضت آزادی در طی ۵۰ سال عمر فعالیتهایش میباشد. در طی این ۵۰ سال، نهضت هم در دوران ستمشاهی و هم در جمهوری اسلامی ولایت فقیه، تحت فشار و سرکوب بوده و هست. و اکنون هم محاکمهی دوم. دادگاه اول نهضت در محکمهی نظامی بود،اما دادگاه علنی بود. خانوادهها و دوستان باوفا و باجرات شرکت میکردند. کیفرخواست را به متهمین میدادند. در دوران زندان هیچیک از متهمین در سلولهای انفرادی، محروم از قلم، کاغذ، کتاب، هواخوری، تماس با خانواده نبودند. همه با هم بودند. کتاب میخواندند و مینوشتند و آثار گرانقدری چون پرتوی از قرآن و سیر تحول قرآن را پدید آوردند. دبیرکل حزب نیز به ۱۰ سال محکوم شد. این محاکمهی دوم است و من دومین دبیرکل آن.
با این تفاوت که نهضت آزادی در تاسیس نظام سلطنتی هیچ نقشی نداشت اما ما در تاسیس جمهوری اسلامی خود را سهیم میدانیم و اگر نقش اصلی نداشتیم، نقش تعیینکننده داشتهایم. شما در این جمهوری، نهضت را و دبیرکلاش را در یک دادگاه غیرعلنی با این وضعیت محاکمه میکنید. اعضای بازداشت شدهی نهضت، از جمله دبیرکل، ماهها در سلولهای انفرادی بوده و هستند.
به آنها یادآور شدم، در بازجویی کتبی به عنوان اعتراص نوشتم که بر طبق نظر رییس پیشین قوهی قضاییه آقای شاهرودی، یک مجتهد مسلم و منصوب مقام رهبری، سلول انفرادی مصداق شکنجه است. خصوصاً وقتی نه کتاب، نه قلم، نه کاغذ و نه حق تلفن به خانواده را نداشته باشیم و دو نورافکن قوی نصب شده بر سقف سلول و روشن در تمام ۲۴ ساعت، مانع خواب شما بشود.
من نه از زندان میترسم و نه از مرگ، اما شما چه بخواهید و چه نخواهید، این دو محاکمه را با هم مقایسه میکنند و جمهوری اسلامی در این مقایسه زیان میبیند. من به نظام جمهوری اسلامی رای دادهام و به رای خود وفادارم. شما با این ظلمها وستمها، مقدمات سقوط نظام را فراهم میکنید. حیف است نکنید!
در لایحهی دفاعیهی خود در اولین جلسهی دادگاه – در ۱۱/۸/۹۰ – یعنی همان روز که شما یادداشت برای من نوشتهاید در رد صلاحیت دادگاه نوشتم که کار شما ظلم است و پیامبر خدا فرمود: الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم. شما براندازان آرام و خاموش این نظام هستید. اما این همهی داستان نیست. علاوه بر چند جملهی بازجویی کتبی، بارها بازجویی شفاهی شدم، در این بازجوییهای شفاهی کسانی که خود را یار غار سعید امامی می دانستند و از او به عنوان یک قدیس و یک شهید نام میبردند از من میخواستند تا دربارهی نحوهی هزینهی وجوه شرعی که از جانب آقای خمینی دریافت میکردم توضیح بدهم.
به آنها گفتم: آقای خمینی هرگز از من نخواست و نپرسید که من چگونه آن وجوهات را هزینه میکنم شما چهکاره هستید که میپرسید! وقتی به کارشناس پرونده نظر نیازی را دربارهی سعید امامی گفتم، که مامور موساد بوده است، به او فحشهای رکیک داد. در بازجوییهای شفاهی از من میخواست که بگویم به دستور کارتر به همراه آقای خمینی به پاریس رفتهام!! به تندی جواب دادم این ادعای پهلویطلبهاست که آمریکاییها آقای خمینی را به پاریس بردند و شاه را ساقط کردند. مگر شما پهلویطلب هستید!! در بازجوییهای کتبی و شفاهی از من خواستند تا دربارهی نقش خودم در اعدام تیمسار رحیمی بنویسم! نوشتم و گفتم اینها سخنان و ادعاهای سلطنتطلبان است، که شما آن را تکرار میکنید!! من در اعدام رحیمی هیچ نقشی نداشتم، دستور مستقیم رهبر انقلاب بود. به قول عربها: یا للهول، اعدام تیمسار رحیمی و سفر من به پاریس چه ربطی به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دارد!!
جناب آقای حجتی عزیز، قصد من از نوشتن این نامه شرح ماجراهای این دورهی زندان و خانهی امن نیست. آنها را به تفصیل نوشتهام و در جایی محفوظ است و در فرصتی دیگر برای شما خواهم فرستاد.
اما نکتهی دوم من برای شما این است که آقای خمینی در پاریس و در موارد متعدد گفتند که در نظام جمهوری اسلامی، حتی مارکسیستها هم حق ابراز نظر و فعالیت دارند. اکنون کار جمهوری اسلامی به جایی رسیده است که فردی مثل من حق حیات ندارد، آرامش از من و خانوادهام به کلی سلب شده است. در این سن وسال که بیش از هر زمان نیاز به آرامش داریم، من و همسرم را آزار میدهند. اما من در این سن وسال آزاد باشم یا در زندان، برایم فرقی نمیکند. طالب رضای حق هستم. اگر با زندان رفتن من مشکلات آقایان حل میشود، باشد، زندانیام سازند.
اما نکتهی سوم – وزارت اطلاعات زیرمجموعهی قوهی مجریه است. اما در جریان برکناری آقای مصلحی و بازگشت او به سر کار بر اثر مخالفت مقام رهبری با برکناریاش، اکنون هر آنچه در وزارت اطلاعات میگذرد، به پای مقام رهبری نوشته میشود، هم در محضر الهی، و هم در محضر مردم ناظر و آگاه به مسائل. آنچه من اشاره کردهام، رفتار با خود من بوده است اما شاهد رفتار ماموران اطلاعات با جوانان و زنان بودهام. اینها را برای شما نوشتم، تا بر شما حجت باشد و شما خود دانید که چگونه عمل کنید.
نکتهی چهارم- من با یادداشت شما، "سال ۹۰، دقیقهی ۹۰، آشتی ملی" موافقم. کاملاً موافقم. بارها گفته و نوشتهام که با تغییر در ساختار حقوقی ( حذف اصل ۱۱۰ ) موافق نیستم. مشکل تاریخی ایران با تغییر در ساختارهای حقوقی حل نمی شود. رضا شاه و پسرش، ساختار حقوقی قانون اساسی را تغییر ندادند ( جز در مواردی خاص ). اما آنها در عمل قانون را زیر پا گذاشتند. مشکل ما ساختار حقیقی است. ما باید فکری برای تغییر در ساختار حقیقی بکنیم. در طول عمر مشروطه، تنها در یک دوره بود که پادشاه نتوانست هر کاری را که میخواهد انجام دهد و آن دورهی ۱۲ ساله از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ بود. نیروی مردمی طیف وسیعی از گروههای سیاسی فعال و حاضر در صحنه بودند. شاه جرات نمیکرد قدمی فراتر از قانون بردارد. راه حل مشکل تاریخی ما، تغییر در ساختار حقیقی است. یعنی همین که شما پیشنهاد دادهاید. در سال ۱۳۸۱، که بعد از درمان سرطانم به ایران برگشتم، نهضت طی بیانیهای، با شرح و بسط فراوان، ضرورت وفاق ملی را مطرح ساخت. هر خیرخواه ملک و ملت همین را میگوید و میخواهد.
با شما هم کاملاً موافقم که کلید این کار در دست مقام رهبری است. این بر عهدهی شما و یاران و همراهان شماست که ایشان را قانع کنید که برای نجات کشور و نظام باید این کار را انجام بدهند. به دلیل آنچه در انتظار ماست و قابل پیشبینی، بسیار وحشتناک است.
در روزهایی که در خانهی امن بودم و آقایان اطلاعاتی، پنج – شش نفر بعد از شام یا ناهار مینشستند و از من میخواستند که نظرات سیاسیام را توضیح بدهم به آنها گفتم که من سالها با برادران روحانی، هاشمی، مطهری، بهشتی و ..... محشور بودهام و با هم همکاری میکردیم. بهشتی و هاشمی و شبستری، غفوری، آیت الله خرازی، دکتراحمدی، بنابیو...ینها همه وقتی آمریکا آمدند بر من وارد شدند. ما با همه دوست بودیم همکاری میکردیم. بعد از انقلاب، حرفها و مواضع متفاوت شنیدیم. آقای خمینی هم از اینها حمایت میکردند و ما هم به قول هاشمی « نجیبانه کنار رفتیم ». اما من میدانم هاشمی کیست؟ از کجا آمده، چه کار کرده و میکند. اما نمیدانم احمدینژاد کیست. و یک رییس جمهور یهودی تبار چگونه میخواهد کار کند. برخلاف مسلمانان زرتشتیتبار، مسلمانان یهودیتبار کارنامهی خوبی ندارند. وزارت اطلاعات کتابی دارد دربارهی رجال سیاسی ایران، که موسسهی اطلاعات آن را چاپ کرده است. نقش سیاستمداران یهودیتبار ایران را بخوانید. من از مسلمانان یهودیتبار صدر اسلام سخن نمیگویم. از همین عصر و همین دوران خودمان صحبت میکنم. اگر قرار باشد مسیر تحولات و تغییرات به جایی برسد که منجر به تغییر در ساختار حقوقی بشود در این شرایط من آن را به ضرر ایران میدانم.
شما میدانید ما با اصل ولایت مطلقهی ولایت فقیه موافق نیستیم در دیماه ۶۶ یا ۶۷، که آقای خمینی آن را مطرح کردند در واکنش به آن، طی بیانهای اعتراض کردیم. آقای خمینی در نامهای به آقای خامنهای در بهمن همان سال نوشتند که بعضیها ایراد گرفتهاند، انتقاد کردهاند، این خوب است، حتی اگر تخطئه هم کرده باشند خوب است و باید استقبال کرد(نقل به مضمون). اما ما تابع قانون هستیم. به هر حال این اصل در قانون اساسی آمده است، اما حذف آن کارساز نیست. ما با عملکردها و سیاستها مخالفیم، ما خواهان تغییر در ساختار حقیقی هستیم. شرایط کشور، چینش نیروها، مناسبات نیروها، شرایط بحرانی خاورمیانه و همسایگان، همه و همه به گونهای است که تغییر در ساختار حقوقی موجب بر هم خوردن نظم و تعادلی میشود که پیامد سرنوشت بسیار نامعلوم و نگرانکننده برای کشورمان خواهد بود.
اما ادامهی وضعیت کنونی، سرانجام این تغییر را بر کشور و نظام تحمیل خواهد کرد. اما کلید این کار در دست مقام رهبری است. در دقیقهی ۹۰ هستیم. باید کاری کرد، قبل از آن که از دست شما و مقام رهبری و من دیگر کاری بر نیاید. اما چه کسانی باید این جام را به دست مقام رهبری بدهند. شما و تمامی کسانی که با شما همسو و همفکر هستند و با ایشان نزدیک، این وظیفه و تکلیف تاریخی را بر عهده دارند.
من نمیدانم شما آگاهانه و یا بر حسب ترادف، سال ۹۰، دقیقهی ۹۰ را انتخاب کرده و به کار بردهاید. در مسابقات فوتبال دقیقهی ۹۰، یعنی پایان و یا نزدیک به پایان مسابقه. گاهی یک بازیکن خوب، در دقیقهی ۹۰، با یک گل نتیجهی مسابقه را عوض میکند. اگر آقای خامنهای پیشنهاد شما را نپذیرد و در دقیقهی ۹۰ مسیر و نتیجهی بازی را به نفع ملت و نظام عوض نکنند، آینده بسیار وحشتناک خواهد بود.
اما نکتهی آخر، شما در جایی گفته بودید که آقای هاشمی جزای رفتارش را با مهندس بازرگان در مجلس اول میدهد. شما این داستان را از من نشنیدهاید. به آقای هاشمی در همان مجلس و به همان مناسبت گفتم آقای هاشمی نکنید! مار در آستین پرورش میدهید! گفت سرنخ دست خودم است. گفتم شما اشتباه میکنید. شما فرانکنشتاین میسازید و آن شما را نابود خواهد کرد. با تعجب پرسید منظورت چیست؟ داستان فرانکنشتاین را به اختصار گفتم و به او توصیه کردم که از داداش محمد بخواهد فیلم ویدئویی فرانکشتاین را برایش ببرد و ببیند. من نمیدانم شما این داستان علمی تخیلی را دیدهاید یا خیر؟ خلاصهاش این است که یک شیمیست ( کیمیاگر ) انگلیسی به دنبال کشف مادهای بود که به یک مرد عادی بدهد و او به یک غول تبدیل شود و سپس دارویی بدهد که به حال عادی برگردد. او در این کار خود موفق شد. دارویی ساخت که به همراه مستخدم آزمایشگاه به بانک میرفت و آن را به او میداد و او میخورد و به یک غول فرمانبر و مطیع ارباب تبدیل میشد و به دستور ارباب بانک را میچاپید، رقبا را میکشت و هرکار لازم بود انجام میداد و سپس قرص دوم را میداد و میخورد و غول به شکل عادی بر میگشت. اسکاتلندیارد مبهوت که این چه پدیدهای است که در وسط شهر لندن غولی پیدا میشود و جنایت میکند. دزدی و قتل و سپس ناپدید میشود. کیمیاگر توانست رقبا و حریفان را از سر راه بردارد. ثروت خوبی به چنگ آورد. اما در یک نوبت غول حاضر نشد قرص دوم را بخورد و به حال عادی برگردد. کیمیاگر را کشت، آزمایشگاه را آتش زد و خود در میان آتش سوخت.
آقای هاشمی فرانکشتاینها تربیت کرده است و حالا آنها نافرمانی میکنند. در حضور مردم در خیابان به دخترش زشتترین حرفها را میزنند اما او توان مقابله و برخورد را ندارد. اکنون آقای خامنهای اشتباه آقای هاشمی را تکرار میکند. فرانکنشتاینهای خلق شده همه را نابود خواهند کرد و همه چیز را بر باد خواهند داد. فرانکنشتاین کیمیاگر داستانی با جواسیس رنگارنگ مکار همه فن حریف سر و کار نداشت، اطراف فرانکنشتاینهای کیمیاگران کشورمان، انواع جاسوسانی هستند که یوسوس فی صدور الناس میکنند.
در دور اول که احمدینژاد انتخاب شد، در تحلیل انتخابات، در یک بند به " پروژهی تنهاسازی رهبر" اشاره کرده بودم. در انتخابات اخیر ( خرداد ۸۸ ) در تحلیل آن، که در اعتماد ملی چاپ شد، نوشتم پروژهی تنهاسازی رهبر کامل شد. اما ننوشتم که " علی مانده و حوضش " و تاریخ مملو است از نمونههایی که در یک بزنگاه، سر ایشان را زیر آب میکنند. به خدا پناه میبرم از آنچه ممکن است اتفاق بیافتد. اکنون شما و دوستانتان از نزدیکان ایشان افرادی نظیر مهدوی کنی، ناطق نوری، هاشمی، خاتمی، موسوی اردبیلی و ....... میتوانید با ایشان صحبت کنید.
همین پیشنهاد خود شما، ایشان را قانع کنید که اگر انعطاف به خرج ندهند، اگر در دقیقهی ۹۰ این بازی را انجام ندهند، کشورمان آسیبهای فراوان خواهد دید.
از طولانی شدن نامهام پوزش میطلبم. ناگزیر این داستان را میگویم و ختم میکنم: میگویند پیامبری یا عارفی از خدا خواسست که به جناب عزراییل دستور دهد هر زمان نوبت سفر او رسید، او را از قبل آگاه سازد. خداوند درخواستش را اجابت کرد و به عزراییل دستورات لازم را ابلاغ فرمود. روزی جناب عزراییل آمد و به آن شخص دستور سفر داد. او اعتراض کرد و گفت قرار ما با خدا این بود که از قبل به من خبر بدهی. جناب عزراییل گفت خبر دادم اما تو نگرفتی! گفت کی؟ گفت پدرت رفت خبر بود، مادرت رفت خبر بود، و ... همه خبر بود. اما آنها را نخواندی. حال جناب حجتی عزیز شاه رفت خبر بود. صدام آن را نگرفت. صدام رفت، مبارک و بنعلی نگرفتند. بنعلی و مبارک رفتند، قذافی گفت آنها بلد نبودند من میدانم چهکار کنم. قذافی رفت، اسد خبر را نمیپذیرد؟ علی صالح عبدالله و حاکم بحرین و سایر امیران خاورمیانه نمیپذیرند که وقت رحیل فرا رسیده است.
عصر حکومتهای تک نفرهی مادامالعنری تمام شده است.
بله من با شما موافقم که گاهی در دقیقهی ۹۰ میشود سرنوشت بازی را عوض کرد. اما به شرطها و شروطها و این بار بر دوش شما و امثال شماست. خداوند یار و نگهبان شما باد.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم و خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال. زنده و سالم باشید. ارادتمند.
ابراهیم یزدی ۱۱/ آذر۱۳۹۰
این نامه خصوصی است و فقط برای خود شماست.با تشکر.
نتایج اولیه انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه حاکی است، فرانسوا اولاند با کسب ۲۷.۴ درصد آرا به همراه نیکلا سارکوزی که ۲۵.۷ درصد آرا را به دست آورده به دور دوم خواهند رفت.
به گزارش بی بی سی، مقامات در فرانسه از مشارکت بیش از ۷۰ درصد واجدان شرایط در انتخابات ریاست جمهوری این کشور خبر داده اند که در شهرهای بزرگ تا ساعت هشت شب به وقت محلی ادامه خواهد داشت.
گفته شده این میزان اندکی کمتر از نتایج ثبت شده در انتخابات سال ۲۰۰۷ میلادی است.
این انتخابات در حالی برگزار می شود که نگرانی ها در مورد بحران در منطقه یورو و بیکاری گسترده افزایش یافته است.
نیکولا سارکوزی، کاندیدای راست میانه در تلاش است تا برای یک دوره دیگر پست ریاست جمهوری را در اختیار بگیرد.
آقای سارکوزی گفته است که تنها کسی است که می تواند فرانسه را "مقتدر نگه دارد."
رقیب جدی آقای سارکوزی در این دوره فرانسوا اولاند، کاندیدای سوسیالیست ها است که گفته است "حال نوبت چپگراهاست که کشور را اداره کنند."
در این دوره از انتخابات ده کاندیدا حضور دارند، در صورتی که هیچ یک از آنها بیش از ۵۰ درصد آرا را بدست نیاورند، انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد.
دور دوم انتخابات در ششم ماه می برگزار خواهد شد.
باران کوثری بازگیر سینمای ایران در مطلبی که در فیس بوک منتشر شده در واکنش به مطالب مطرح شده پیرامون فساد درسینمای ایران نوشته است:ما، هستيم آقايان! سينما مىماند چون مردم مىخواهند كه بماند. شما از سينما برويد! برويد و ستارههاى قلاده به گردنتان را هم با خود ببريد. تأييد نجابت ما و سينمايمان همين عدم تأييد شماست. خير پيش...
متن کامل نوشته باران کوثری
خندهام مىگيرد. دلم برايتان مىسوزد. شبيه آدمهاى بىآبرويى هستيد كه چيزى براى از دست دادن ندارند پس به هر بهانهاى شلنگ تخته مىاندازند و به بقيه تهمت مىزنند. آقايان! شما حرف از فساد نزنيد كه غش مىكنم از خنده! مىخواهيد از فساد مالى و بخوربخورهاى پشت صحنههايتان حرف بزنيم يا فساد كلامتان كه بوى تعفنش همه رسانههايتان را برداشته؟
خندهام مىگيرد، كه مأموريتتان تعطيل كردن سينما بود و به نتيجه نرسيد. انصافاً هر چه توانستيد كرديد: از بستن خانه ما، خانه سينما گرفته تا لغو پروانههاى ساخت و نمايش. هر چه كرديد راهى پيدا شد، هر درى را بستيد درى باز شد و فقط ننگ و بدنامىاش به شما ماند (كه فرقى هم برايتان نمىكند، كارتان از اين حرفها گذشته).
آنچه امروز اين طور آتشتان مىزند همين است كه هر چه كرديد به هيچ جا نرسيد و حالا در دنيا به جاى شما و افتضاحات مكررتان ايران را به نام سينماى نجيبش مىشناسند.
دلم برايتان مىسوزد آقايان كه در حال غرق شدنيد و به هوا چنگ مىزنيد كه شايد همه چيز را با خودتان پايين بكشيد. اما بيش از شما دلم براى كسانى مىسوزد كه ديروز همكار ما بودند و امروز با هر وعدهاى - از پول و موقعيت تا بخشش و گذشتن از سر خلافهايشان - شرافتشان را چنين ارزان به شما فروختند. دلم برايشان مىسوزد كه يك شبه ره صد ساله رفتند و چنان نفرت و كينهاى به جان خريدند كه حتى شما و قدرت و رسانههايتان هم توان جبرانش را نداريد.
ما، هستيم آقايان! سينما مىماند چون مردم مىخواهند كه بماند. شما از سينما برويد! برويد و ستارههاى قلاده به گردنتان را هم با خود ببريد. تأييد نجابت ما و سينمايمان همين عدم تأييد شماست. خير پيش...
علی اکبر کسائیان، دبیر هیات منصفه مطبوعات، شرایط کشور را "جنگی" توصیف کرد و مصوبه اخیر دولت احمدی نژاد برای محدود کردن فعالیت خبرگزاری ها را اقدامی در این راستا خواند.
آقای کسائیان که با خبرگزاری "مهر" گفت و گو کرده تصریح کرد: اگر در شرایط تهدید و تحریم نبودیم و مملکت در شرایط عادی به سر میبرد، دولت لازم بود فقط مجری قوانین مجلس باشد و در مورد رسانهها میبایست مو به مو قانون مطبوعات را اجرا میکرد، ولی امروز در شرایطی هستیم که تحریمها و تهدید به جنگ ما را محاصره کرده است.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی میتوان این را پذیرفت که دولت برای دفاع از خودش در برابر جنگ دیجیتالی مصوبهای را تصویب و اجرا کند.
دولت روز گذشته مصوبه ای را ابلاغ کرد که بر اساس آن، خبرگزاری ها موظف شده اند منبع اخبار خود را اعلام کنند و همچنین نقل آن قسمت از اخبار، مطالب یا تصاویر نشریات و خبرگزاری ها که موجب توقیف، لغو پروانه یا فیلتر شده، توسط خبرگزاری ممنوع شده است.
کسائیان دراین باره با تاکید بر شرایط ویژه کشور گفت: سازمان اطلاعات امنیت آمریکا با مدیریت ژنرالی پنج ستاره مسئول جنگ سایبری با مخالفان آمریکا به ویژه مسلمانان و ایرانیان است در چنین شرایطی ما نباید اجازه دهیم هر کسی یک سایت یا وبلاگ راهاندازی کرده و هرچه میخواهد علیه نظام بنویسد و وقتی از او بپرسی این خبرها را از کجا آوردهای بگوید نمیدانم.
دبیر هیئت منصفه مطبوعات افزود: باز هم میگویم در چنین شرایط اضطراری دولت میتواند چنین مصوبهای را ابلاغ کند، ولی در شرایط عادی باید صبر کند تا قانون جامع رسانهها در مجلس تصویب شود.
وی اضافه کرد: عدهای از همکاران مطبوعاتی منبع را ذکر نمیکنند و از عباراتی چون «میگویند و شنیدهها حاکی از آن است» استفاده میکنند که با این شیوه نمیشود اطلاعرسانی کرد. خبرنگار میتواند خودش منبع خبر باشد و باید شهامت داشته باشد و بگوید خودم دیدهام و شنیدهام و یا این نگاه من به یک قضیه است. منبع خبر باید قابل تایید باشد. برخی رسانهها ذیل عنوان یک مقام آگاه عقاید خود را ارائه میدهند که باید با این رویه مقابله کرد.
بنا به اخبار دریافتی توسط سایت ملی – مذهبی سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران طی تماسی تلفنی با خانواده تقی رحمانی از دستگیری نرگس محمدی ابراز تاسف کرده است.
نرگس محمدی پس از خروج اجباری تقی رحمانی از کشور ، به صورت تبعیدی در زنجان همراه پدر و مادرش زندگی می کرد و به نگهداری از دوفرزند دو قلوی اش مشغول بود.
پس از دستگیری نرگس محمدی ، علی و کیانا ، که شش سال بیشتر ندارند ، تحت فشار روانی شدید دوری از هر دو والدین خود قرار گرفته اند. این دو کودک خردسال برای چندمین بار شاهد دستگیری والدین خود بوده اند.
آیت الله بیات زنجانی نیز در دستگیری قبلی نرگس محمدی ( که با ورود ناگهانی ماموران به حریم خصوصی این خانواده همراه بود ) ، طی تماسی تلفنی شدیدا از این وضعیت ابراز تاسف کرده بود
حمله سایبری به سامانه اصلی اینترنت و مخابرات وزارت نفت و شرکت ملی نفت اختلالاتی در سطح این وزارتخانه ایجاد کرده است.
بر این اساس از بعد از ظهر امروز تاکنون شبکه اینترنتی تمامی کارکنان و مدیران ساختمان های اصلی وزارت نفت، شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی، شرکت ملی گاز، شرکت نفت فلات قاره، نفت و گاز پارس و چندین شرکت زیر مجموعه شرکت ملی نفت به طور کامل قطع شده است.
به گزارش مهر پس از حمله سایبری به شبکه اصلی اینترنت و مخابراتی شرکت ملی نفت ایران، به دلیل جلوگیری از نفوذ ویروس، اینترنت سایر شرکتها قطع شده است.
تاکنون وزارت نفت گزارشی درباره نوع حمله داخلی و یا خارجی هکرها یا انتشار ویروس ناشناخته اینترنتی به شبکه و سامانه مخابرات و اینترنتی این مجموعه منتشر نکرده است.
یک مقام مسئول در وزارت نفت د با بیان اینکه با اقدامات انجام شده حمله سایبری به شبکه اینترنتی وزارت نفت ناکام مانده است، گفت: قطع اینترنت سایر شرکتهای نفتی هم با هماهنگی انجام شده است.
به گفته وی این حمله سایبری هیچ گونه خسارتی به همراه نداشته است و حمله کنندگان موفق به دستیابی به اهداف خود نشده اند.
در حال حاضر با حضور مدیران ارشد فنآوری و اطلاعات شرکت ملی نفت و وزارت نفت با تشکیل جلساتی وضعیت این حمله سایبری در حال بحث و بررسی است.
مدیرکل محیط زیست استان تهران با اعلام اینکه از عصر روز گذشته هوای تهران از نظر ریزگردها در شرایط هشدار قرار گرفته است، گفت: متاسفانه به دلیل سهل انگاری و اهمال سازمان هواشناسی مسئولان همزمان با مردم و از طریق رسانه ها در جریان بالا رفتن میزان ریزگردها قرار گرفتند.
به گزارش خبرگزاری مهر، رسول علی اشرفی پور مدیرکل محیط زیست استان تهران در کمیته کاهش آلودگی هوای تهران که عصر یکشنبه در محل اداره محیط زیست استان تهران برگزار شد گفت: از عصر روز گذشته میزان ذرات معلق کمتر از دو و نیم میکرون به حدود یکصد و هشتاد پی اس آی رسیده است و هوای تهران را از این نظر در شرایط هشدار قرار داده است.
وی با انتقاد از سازمان هواشناسی مبنی بر عدم اعلام و پیش بینی ورود ریزگردها به پایتخت گفت: کانون ریزگردها در کشور عراق بوده و سازمان هواشناسی با توجه به امکانات و کارشناسان خود از روی تصاویر ماهواره ای می توانستند این ریزگردها را تشخیص دهند. همچنین بر اساس مصوبات قبلی این جلسه مقرر شده بود که سازمان هواشناسی بیست و چهار تا چهل و هشت ساعت زودتر به صورت رسمی و مکتوب اطلاعات مربوط به ریزگردها را به کارگروه کاهش آلودگی هوای تهران ارائه دهد.
وی با بیان اینکه این ریزگردها از عصر روز گذشته وارد تهران شده اند اظهار داشت: ذرات معلق با غلظت بالا یک روز هم در پایتخت تداوم داشتند اما متاسفانه مسئولان در رسانه ها همزمان با آحاد مردم در جریان بالا رفتن میزان ریزگردها قرار گرفتند.
مدیرکل محیط زیست استان تهران با اشاره به اینکه بر اساس پیش بینی سازمان هواشناسی مبنی بر رشد ابر و بارش پراکنده در استان تهران پیش بینی می شود که غلظت آلاینده ها ظرف بیست و چهار ساعت آینده روند کاهشی داشته باشند تصریح کرد: اینکه ما در غروب روزی که در شرایط هشدار بوده ایم اعلام کنیم که سالمندان ، کودکان و بیماران قلبی و تنفسی در سطح شهر تردد نکنند فایده ای ندارد زیرا حتی پنج دقیقه قرار گرفتن در معرض آلودگی هوا برای این افراد می تواند خطرناک بوده و مشکلات جدی به بار آورد.
اشرفی پور اظهار داشت: در حال حاضر هوای تهران همچنان در شرایط هشدار است و بر اساس مصوبات کمیته کاهش آلودگی هوا بایستی از هرگونه فعالیت که منجر به افزایش آلودگی هوامی شود از جمله روشن کردن آتش در معابر، سوزاندن لاستیک ، عملیات قیر کاری و عمرانی خودداری شود.
به گفته وی بیماران قلبی ، ریوی و مبتلا به آسم فعالیتهای بدنی خود را در فضای باز بایستی کاهش دهند وهمه افراد از خروج غیر ضروری از منزل خودداری کنند.
مدیرکل محیط زیست استان تهران تاکید کرد: استفاده از ماسک استاندارد مورد تایید وزارت بهداشت برای افرادی که بیشترین زمان مواجهه با آلودگی هوا را دارند و همچنین برای کودکان و افراد سالخورده در این شرایط ضروری است.
به گفته وی، رعایت الگوی مصرف سوخت و دقت لازم در استفاده از وسایل حرارتی مانند آبگرمکن و تاسیسات گرمایشی به منظور جلوگیری از افزایش بی رویه درجه حرارت در فضاهای مسکونی، تجاری و اداری لازم است.
اشرفی پور کاهش استفاده از وسایل نقلیه شخصی و استفاده از وسایل همگانی و هم پیمایی را در این شرایط ضروری دانست و افزود: انجام معاینه فنی و رفع نواقص کارکردی خودروها همچنین دقت در هنگام سوخت گیری در جاده ها و جلوگیری از سرریز شدن بنزین و سایر سوخت ها را در این شرایط ضروری عنوان کرد.
وی یادآور شد: براساس مصوبات جلسه امروز سازمان هواشناسی بعد از این بایستی با ارتقاء سامانه های اطلاع رسانی خود مسئولان و اعضای کمیته کاهش آلودگی هوا را پیش از قرار گرفتن در شرایط هشدار در جریان میزان آلاینده ها قرار دهد که این امر فقط از طریق ارتباط تلفنی کفایت نمی کند و بایستی به صورت مطلوب و مستمر آمار به کمیته کاهش آلودگی ارائه شود.
به گفته وی، همچنین با توجه به اثرات پدیده ریزگردها بر سلامت شهروندان و همچنین گستردگی پهنه های استان تهران و محدودیت های اورژانس لازم است اورژانس تهران نیازمندی های خود را در خصوص تکمیل امکانات و تجهیز نیروهای اورژانس برای استقرار پایگاههای نیمه ثابت اورژانس در شرایط هشدار و اضطرار در اقصی نقاط شهر استان تهران به کارگروه ارائه دهد.
به گفته وی، دانشگاههای علوم پزشکی در وزارت بهداشت ، مراکز اورژانس و هلال احمر و استانداری بایستی کمک های لازم در جهت تامین اعتبار برای استقرار مراکز نیمه سیار اورژانس را ارائه دهند.
مرتضی کاظمیان
دکتر ابراهیم یزدی با ۸۱ سال سن و در حالی که با بیماریهای سخت در ستیز است، برای اجرای حکم زندان احضار میشود؛ نرگس محمدی با وجود بیماری جسمی خطرخیز و داشتن دوقلوهای پنج ساله برای گذراندن دوران محکومیت بازداشت میگردد؛ مهندس محمد توسلی با ۷۴ سال سن و وضع جسمی نامساعد همچنان زیر فشار شرایط ویژهی ۲۰۹ اوین است؛ ده تن از دراویش گنابادی به محاربه و افساد در زمین متهم شدهاند؛ و...
جمهوری اسلامی با این وضع حقوقی و قضایی به کجا میرود؟
روزی نیست که شاهدی در نقض حقوق بشر از نظام اقتدارگرا فرانرسد. و این همه در زمانهای رخ میدهد که رسانههای داخل کشور از امکان پرداختن انتقادی و مستقل به اخبار حقوق بشری ممنوعاند، و تحت سانسور و تهدید غریب بسر میبرند. با همهی اینها، رییس دستگاه قضایی جمهوری اسلامی باز هم به رسانهها حمله میبرد و تهدید مجدد و مضاعف میکند که دست از پا خطا نکنند.
هیچ ملاحظهای برای سرکوب مخالفان و دگراندیشان وجود ندارد. صاحبان قدرت نامشروع، هراسان از بیپشتوانگی دموکراتیک خود، تلاش میکنند همزمان با حل و فصل بحرانهای خود با غرب (با هر حیله و هزینه)، با تعمیق انسداد سیاسی در داخل، مانع از بروز و ظهور هرگونه کنش انتقادی شوند.
اینکه توفیق اقتدارگرایان وطنی در توافق با غرب (بخوانید ایالات متحده) چقدر خواهد بود، به صبوری چندانی نیاز ندارد. ماهی دیگر، نشست بغداد و رویدادهای مترتب بر آن، نشان خواهد داد که خوشبینیها چقدر واقعبینانه بوده است. تا آن هنگام، تمامیتخواهان ضدملی میکوشند آرامش گورستانی را عمق دهند؛ هر صدای مخالف و نقاد و کارشناسی ملی را خاموش کنند؛ تصور هرگونه آلترناتیو یا امکان سیاسی جایگزین در ایران را برای طرفهای مذاکره، منتفی توصیف نمایند؛ و پیشاپیش هر امکان اختلال در سیاست تکساحتی داخل کشور را منتفی کنند.
در چنین وضعی، رخدادهایی نظیر آنچه در ابتدای یادداشت ذکر شد، قابل پیشبینی خواهد شد. بهویژه آنکه خودکامگان بخواهند به مخالفان اعلام کنند هیچ مرزی برای تشدید سرکوب و تداوم خفقان قائل نیستند. نه به سن و سال و وضع جسمی متهم نگاهی میافکنند (آنگونه که وزیر خارجه دولت موقت مهندس مهدی بازرگان را در ۸۰ سالگی به زندان فرامیخوانند)؛ نه پروای فرزندان خردسال مادری بیمار را دارند (آنسان که بر علی و کیانای ۵ سالهی نرگس محمدی رحم نمیکنند)؛ و نه از ایجاد بدترین شرایط برای زندانی یا صدور شدید و غلاظترین احکام قضایی پرهیز میکنند (چنانکه در بهداری اوین به صراحت به مهندس توسلی گفته شده که «تو را خواهیم کشت، این بار مانند سال ۸۰ نیست و مرگ تدریجی را تجربه خواهی کرد.»؛ یا برای دگراندیشان دینی، دراویش مخالف، حکم «محاربه» صادر میشود.)
ظاهرا صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی چنان به توافق و مصالحه با غرب (بخوانید واشنگتن) دل بستهاند که هیچ حریم و حد یقفی برای اقدامات مغایر حقوق بشر خود قائل نیستند. آنچه در محاسبهی ابزاری و کوتاهبینانهی تشنگان قدرت مفقود است، نقش «افکار عمومی» است. این «افکار عمومی» شکل گرفته از دل گفتوگو و سامان یافته از درون تبادل اطلاعات و آگاهی و دیدگاهها، چه در داخل کشور و چه در خارج، واجد چنان فشار و امکان تغییری است که خوابهای خوش را -هرچند به شراب نفت تکیه زده باشد- آشفته خواهد کرد.
رفتارهای ضدحقوق بشری حاکمیت سیاسی در جمهوری اسلامی، بهویژه پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸، نظام سیاسی را در ایران دچار چنان سطحی از «بحران مشروعیت اخلاقی» کرده که وقتی در کنار «بحران مشروعیت» رژیم مینشیند، بنیانهای قدرت مسلح به نفت و دروغ و سرکوب را با تزلزلهای حتمی همراه میکند. اگر زمانی سرکوبگران بی هیچ واهمه از انعکاس فاجعه، مخالفان زندانی را در پشت دیوارهای بلند، روانهی چوبههای دار و جوخههای اعدام میکردند؛ دیرزمانی است که به برکت عصر ارتباطات و تکنولوژی ارتباطات، مردمان در گوشه گوشهی ایران و جهان، از کردارهای ضدبشری اینان آگاه میشوند. این «آگاهی» پاشنه آشیل حاکمانی را که به «تحریف حقیقت» و «تقدیس خشونت» همت گماردهاند، هدف گرفته است.
در جهانی که «حقوق بشر» کلیدواژهی غیرقابل گریز و اغماضاش شده، جمهوری اسلامی از کدام حقوق بشر میگوید و دلخوش به نفت، به کدام سو میرود؟
شاخص بورس تهران برای نهمین روز پیاپی همچنان منفی است.
به گزارش فارس، فعالان بازارسهام در بیستمین روز کاری بورس طی سال جدید شاهد معامله ۲۸ میلیارد تومانی بیش از ۹۵ میلیون سهم بودند تا یکی از کم حجم ترین روزهای بازار سهام در نهمین روز منفی شاخص رقم بخورد.
بررسی آمار خرید و فروش روزانه سهام شرکت ها و مجموع بازار سهام در کنار روند شاخص، یکی از نشانه های اصلی در کم و کیف بازار های سهام بشمار می رود و حجم بالا یا پایین می تواند گویای تفکرات غالب سرمایه گذاران باشد.
براساس این گزارش، این متغیر مهم (حجم روزانه معاملات) در شرایطی طی روزهای گذشته حداقل ۴۵ و حداکثر بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان بود که طی سال های اخیر کارگزاران بورس ثبت معاملات روزانه حدود ۳۰ میلیارد تومانی را کمتر به یاد دارند، اما امروز به دلیل تداوم مسائل موثر و مبهم مانند زمان اجرایی شدن مرحله دوم هدفمند سازی یارانه ها، نرخ دلار در بودجه ۹۱ و وضعیت نرخ تسعیر ارز در شرکت های صادر کننده محصولات و سایر موارد، فقط ۲۸ میلیارد تومان دست به دست شد که شاید در سه سال اخیر رکورد جدیدی محسوب شود.
این درحالی است که پر حجم ترین سهام معامله شده هم فقط ۵.۶ میلیون سهم آن هم مربوط به سرمایه گذاری توکا فولاد بود و خبری از معامله ۱۰ تا ۲۰ میلیون سهمی شرکت های بزرگ و مطرح نبود.
این آمار نشان دهنده این نکته است که بسیاری از سرمایه گذاران حقوقی و حقیقی نمی دانند و یا نمی توانند برای آینده کوتاه خود به علت نامعلوم بودن مسائل مهم خصوصا" زمان و ابعاد اجرای مرحله دوم هدفمند سازی یارانه ها، تصمیم گیری کنند. بر همین اساس ترجیح دادهاند در این شرایط مبهم خریدی انجام ندهند و منتظر روشن شدن قضایا در روزها یا شاید هفته های آینده باشند.
برپایه این گزارش، با این اوصاف و با در نظر گرفتن حجم اندک معاملات ، هیچ دلیلی برای روند صعودی شاخص بورس نمی تواند وجود داشته باشد . این متغیر با اهمیت بازار در سایه کاهش قیمت سهام و اثر منفی ۲۱ تا ۳ واحدی شرکت های فولاد مبارکه، توسعه معادن و فلزات، چادرملو، ملی مس، سرمایه گذاری امید و بانک پاسارگاد، برای سومین مرتبه در سال جدید شاهد تغییر ارقام مثبت به منفی بود.
به این ترتیب افزایش ۳ واحدی اول وقت معاملات امروز در پایان به ۴۸ واحد منفی تبدیل شد تا دماسنج بازار در عدد ۲۷ هزار و ۱۶۹ واحدی جا خوش کند.
با این رویداد بود که فعالان بازار سهام در بیستمین روز کاری بورس طی سال جدید شاهد ثبت نهمین روز منفی شاخص در سال۹۱ شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر