ندای سبز آزادی- رضا ماندگار: از روزی که جمهوری اسلامی در رفراندوم 1358 با اکثریت غریبی رای موافق گرفت، ارزیابی ها در مورد ضرورت تداوم آن یکسان نبوده است.
حکومت دینی که جمهوری اسلامی آن را توصیف می کرد، البته با نظرات موافق بسیاری از روحانیون همسو با حکومت، همراه و توجیه شده است.
هرچند برخی از عالی ترین مراجع وقت مانند آیت الله قمی (که خود زمانی همچون آیت الله خمینی طعم تبعید نظام شاهنشاهی را چشید) و آیت الله شریعتمداری، که هر دو از جمله نامداران حوزه در جنبش انقلابی بودند، قرائتی متفاوت با رهبر انقلاب اسلامی داشتند. برداشت متفاوت آنان نسبت به حکومت دینی، منجر به انزوای زودرس و محصور شدن آنان شد.
از طیف مراجعی که «سیاسی» توصیف نمی شوند و قائل به نسبت مستقیم دین و حکومت نیستند، یکی آیت الله وحید خراسانی است. دیروز رسانه های همسو با حاکمیت، نقل قولی مهم از این مرجع را –که در روزهای پس از کودتای انتخاباتی، بیت ایشان ازجمله محل های رجوع دردمندان و ابراز شکایت از ستم حاکمان بوده- منتشر کردند.
آیة الله وحید خراسانی در نقل قول جدید تاکید کرده که «حفظ نظام از اوجب واجبات است نه برای امروز که ما هستیم، برای همیشه تا روزی که این پرچم به دست امام زمان ارواحنا فداه برسد و ما همه در قبال اهل بیت علیهم السلام مسئولیم.»
آیتالله وحید خراسانی، اسفند 1389 نیز گفته بود: «حفظ این نظام از اوجب واجبات است.»
اوجب واجبات رهبر فقید جمهوری اسلامی
از آیت الله خمینی، در مورد ضرورت حراست از نظام جمهوری اسلامی، نقل قول کم نیست. یکی از مهمترین سخنان رهبر فقید جمهوری اسلامی در فروردین 1363 بیان شده: «مسأله حفظ نظام جمهوری اسلامی در این عصر و با وضعی كه در دنیا مشاهده میشود و با این نشانهگیریهایی كه از چپ و راست و دور و نزدیك نسبت به این مولود شریف میشود از اهم واجبات عقلی و شرعی است كه هیچ چیز به آن مزاحمت نمیكند و از اموری است كه احتمال خلل در آن عقلاً منجز است.»
بزرگترین روحانی پیگیر نظریه ولایت فقیه، معتقد بود: «اگر این جمهوری اسلامی از بین برود اسلام آنچنان منزوی خواهد شد كه تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند كند.»
آیت الله خمینی تصریح کرده که «حفظ نظام از اوجب اجبات است.»
رهبر فقید جمهوری اسلامی البته نظام را در پیوندی وثیق با مقوله ولایت فقیه می دید؛ هنوز این سخن آیت الله خمینی بر در و دیوار بسیاری از شهرهای کشور خودنمایی می کند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.»
اوجب واجبات رهبر دوم جمهوری اسلامی
آیت الله خمینی که درگذشت، حکایت جمهوری اسلامی و ولایت فقیه پا به دورانی جدید گذاشت. کسی رهبر کشور شد که دست کم از نظر مراتب فقهی و علوم حوزوی، واجد صلاحیت لازم نبود. اعتراض و انتقاد مشهور آیت الله منتظری به همین امر، سالها حصر و حبس خانگی برای «قائم مقام رهبر فقید» به همراه آورد.
حجت الاسلام خامنه ای که رهبر شد و آیت الله خامنه ای نام گرفت، «ولایت مطلقه فقیه» هر روز پررنگ تر و برجسته تر شد. مصداق موضوع هم البته روشن بود: شخص رهبر.
رهبر جمهوری اسلامی در مورد موضوع ولایت فقیه تاکیدات متعددی داشته؛ ازجمله این که «مسئله ی ولایت فقیه، اساس نظام و ستون فقرات نظام است»؛ «ولایت فقیه مترقی ترین چیزی است که می توان به جامعه بشری پیشنهاد کرد»؛ و این که «حکومت ما مترقی ترین حکومت هاست؛ یعنی حکومتی که با نظام ولایت فقیه معرفی می شود».
روحانیونی چون آیت الله مصباح یزدی که «اساس نظام» را «ولایت فقیه» و «رمز بقا»ی آن را «رهبری حکیمانه ولی مطلق فقیه» می دانند و «حفظ نظام» را «واجب» و «وظیفه عقلی و شرعی همگان» می خوانند کم نیستند. ازجمله، محمدرضا مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری که سال گذشته در دیدار با مسئولان حزب مؤتلفه، گفت: «هدف اصلی ما حفظ انقلاب و نظام است که امام فرمود حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ و حفظ نظام وابسته به حفظ ستون آن است، و ستون آن ولایتفقیه و ولی فقیه زمان است.»
اما اصل سخن، از آن خود رهبر جمهوری اسلامی است. مردادماه 1389 و در اوج سرکوب های خونین پس از کودتای انتخاباتی، آیت الله خامنه ای در دیدار با جمعی از دانشجویان، تکلیف خود را با آنچه آیت الله خمینی «از اوجب واجبات» توصیف کرده بود، معلوم کرد: «مسئلهى حفظ نظام مطرح شد. به نظر ما، حفظ نظام واجب است و اوجب از همهى امور است. نظام هم یك مرزهاى مشخصى دارد كه یكى از این مرزها، مرزهاى اخلاقى و فرهنگى است و شكى نیست كه باید حفظ شود.»
نظامی که نه جمهوری است و نه اسلامی
آیت الله منتظری، برجسته ترین فقیهی که در عمر جمهوری اسلامی جز آیت الله خمینی، نظریه ولایت فقیه را تئوریزه و تبیین کرده، شهریورماه 1388 و در هنگامه ای که اعتراض های خیابانی سبزها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری همچنان ادامه داشت و سرکوب های خشن و ضدانسانی اقتداگرایان، شهروندان بی گناه را بی پروا هدف گرفته بود، در پاسخ به نامه ده ها کنشگر مدنی و فعال سیاسی نوشت: «حضرات براى رسیدن به مقاصد دنیوى خویش چنان چشم و گوش و دل بر حقایق بسته اند كه نه می بینند و نه می شنوند... امیدوارم تا كاملا دیر نشده مسئولین امر به خود آیند و بیش از این وجهه نظام جمهورى اسلامى را در بین توده هاى زجر كشیده و سیلى خورده ایران و در سطح جهانى خدشه دار نكنند و موجب سقوط خود و نظام نگردند.»
آیت الله منتظری که دکتر بشیریه او را «پدر معنوی جنبش سبز» توصیف کرده، همچنین در این نامه مهم نوشته بود: «بزرگترین ستم و ظلم به اسلام عزیز رفتار مستبدانه با مردم تحت عنوان حكومت دینى و اسلامى است... امیدوارم مسئولین امر از این راه انحرافى كه در پیش گرفته اند دست برداشته و حقوق از دست رفته مردم را استیفا نمایند، خسارات را جبران نموده و بى گناهان را بیش از این در زندان نگه ندارند، و با پایان دادن به سناریوهاى نمایشى دادگاه ها و پخش اعترافات آنچنانى بیش از این قضای اسلامى را مسخره نكنند؛ و یا لااقل شجاعت این را داشته باشند كه اعلام كنند این حكومت نه جمهورى است و نه اسلامى و هیچ كس هم حق اعتراض و اظهارنظر و انتقاد ندارد.»
این تاکید فقیه برجسته، بعدتر و در تیرماه 1389 به زبانی دیگر توسط یکی از رهبران جنبش سبز، شیخ مهدی کروبی ابراز شد. آن که از همراهان برجسته رهبر فقید انقلاب اسلامی و ازجمله روحانیون انقلابی و موافق نظریه ولایت فقیه بوده، در سخنی مهم تصریح کرد: «متاسفانه امروز نه از جمهوریت نظام چیزی باقی مانده است و نه از اسلامیت آن؛ و این موضوع زنگ خطری است برای تمام آنانی که دلشان برای کشور و نظام و این مرز و بوم می تپد.»
همراهان دیروز ، مخالفان امروز
محمد نوری زاد و ابوالفضل قدیانی، دو تن از برجسته ترین مخالفان امروز حاکمان تمامیت خواه و معترضان به وضع موجودند. این دو که ازجمله همراهان حاکمیت سیاسی تا پیش از انتخابات 1388 بوده اند، پس از کودتای انتخاباتی و سرکوب های متعاقب آن، به صف معترضان و منتقدان پیوستند. نوری زاد و قدیانی البته طعم زندان استبداد دینی را چشیدند و زیر تیغ ستم و تهدید به اعتراض خود ادامه می دهند.
پنوری زاد پیشنهاد رفراندوم در مورد ماهیت نظام و اصل ولایت فقیه داده است. وی در جدیدترین اظهارنظر خود گفته: «اگر روزی برسد که مسئولین ما به یک همه پرسی تن بدهند، بسیاری از منازل و کوره راه ها طی می شود. اینکه مردم در جایگاهی قرار بگیرند که بگویند ما حاکمیت روحانیان را در مصادر امور می خواهیم یا نمی خواهیم؟ هزازگاهی مابین هر ده سال یا هر بیست سال و هر ۳۰ سالی یک جامعه برای اینکه خودش را به روز کند، باید به آراء عمومی مراجعه کند. منتها ما تمام درها را برای حضور مردم و آراء مردم بسته ایم، طبیعی است که این حاکمیت، حاکمیت مطلوب مردم نیست. حاکمیتی است که مستقل از مردم دارد راه خودش را طی می کند.»
نویسنده و فیلمساز حامی جنبش سبز افزوده که «این شکل حکومت یک گونه ای از استبداد است... مسئولین نظام جمهوری اسلامی این پیشنهاد ما (رفراندوم) را نخواهند پذیرفت. چون پذیرش چنین چیزی یعنی کنار رفتن از قدرت و پاسخ دادن به فجایعی که طی این سالها در این سرزمین اتفاق افتاده است .»
ابوالفضل قدیانی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز در جدیدترین اظهارنظرش –که در مرخصی کوتاه مدت بیان کرده- تصریح نموده که «بعد از انتخابات خرداد هشتاد و هشت، روندی چندین ساله بروز تام و تمام پیدا کرد و آن براندازی جمهوری اسلامی بدست نهادهای انتصابی و نظامی منصوب آقای خامنهای بود. الان مدتهاست که جمهوری اسلامی براندازی شده است. نظامی که برای استقرار و تثبیتش هزاران شهید و جانباز دادهایم و زندانهای رژیم و شاه را تحمل کردهایم. متأسفانه نظام فعلی نه جمهوری است و نه اسلامی. قرار نبود که جمهوری اسلامی نظامی استبدادی و خودکامه باشد. ولی متأسفانه قانون اساسی کاملاَ زیر پا گذاشته شد و استبداد دیرینه در این مملکت این بار لباس دین پوشید.»
به عقیده این فعال سیاسی محبوس در بند 350 اوین: «صاحبان قدرت الان دیگر حتی پرده پوشی هم نمیکنند و علناً اعلام میکنند که خواست یک فرد به جای قانون فصل الخطاب است. آیا این مسئله اعلام علنی استبداد نیست؟ در این وضعیت استبدادی ما شاهدیم که برای بالا رفتن از پلههای ترقی، تملق گفتن آن شخص از الزامات است. الان به مناسبتهای مختلف، دستگاههای دولتی و شبه دولتی با هم مسابقه میگذراند که تصاویر بزرگتر و بیشتری از آقای خامنهای با هزینههای سرسام آور چاپ کنند درست مثل کشورهای زیر سلطهی دیکتاتوری مثل کرهی شمالی و سوریه و شوروی سابق.»
نظامی که آیت الله خامنه ای حفظ آن را «اوجب واجبات» میخواند و برخی از مراجع و علمای حوزوی نیز ضرورت تداوم آن را «از اوجب واجبات» توصیف میکنند، مدتهاست که با پرسش های جدی روبرو شده. از آیت الله منتظری تا مهدی کروبی و ابوالفضل قدیانی، فهرست مطول و شاخصی از صاحبنظران دینی و سیاسی، مدتهاست که دیگر نظام جمهوری اسلامی را بیگانه با جمهوریت و اسلامیت میدانند.
محمد علی ولایتی در حالی سی و ششمین روز اعتصاب غذای خود را در اعتراض به تعطیلی قانون اساسی و صدور احکام ظالمانه پشت سر می گذارد که تاکنون پاسخی به درخواست وی برای اعاده دادرسی و ملاقات با دادستان داده نشده است. این در حالی است که این زندانی سیاسی مبتلا به تالاسمی است و تداوم اعتصاب غذا سلامتی وی را به مخاطره خواهد انداخت.
منصوره پورصالح همسر محمد علی ولایتی با ابراز نگرانی از وضعیت همسرش به "جرس" می گوید: "روز دوشنبه ایشان را ملاقات کردم که خیلی وزن کم کرده بودند، حدود یازده کیلو لاغر شده اند. آقای ولایتی از 24 اسفند ماه سال گذشته اعتصابشان را شروع کردند و الان نزدیک به 36 روز است که در اعتصاب هستند و بسیار ضعیف شده اند. یکی دو بار هم حالشان بد شده و فشارشان پایین افتاده بود. بعد او را به بهداری منتقل کرده و سرم به ایشان وصل کرده اند. آقای ولایتی کم خونی دارند و این اعتصاب غذا بشدت برای سلامتی اشان خطر دارد و خیلی به ایشان اصرار کردم که اعتصابشان را بشکنند اما گفتند تا دادستان را نبینم و به پرونده رسیدگی نکنند اعتصابم را ادامه خواهم داد حتی اگر جانم را از دست دهم."
محمدعلی ولایتی از روز چهارشنبه 24 اسفند در اعتراض به «تعطیلی قانون اساسی و جایگزینی منویات و خواستهها و سلیقههای شخصی که نتیجه آن صدور احکام غیرواقعی و ظالمانه» برای بسیاری از زندانیان سیاسی بوده است، اعتصاب غذای تر خود را آغاز کرده است. او درخواست اعاده دادرسی و ملاقات با دادستان کل کشور را دارد.
همسر این زندانی سیاسی در ادامه تصریح می کند: "همسرم می خواهد آقای دادستان را ببیند و با ایشان در خصوص حکمی که برایش صادر شده، صحبت کند. آقای ولایتی به این حکم اعتراض دارند و می گویند که من جرمی مرتکب نشده ام که چنین حکمی صادر کنند، الان هم اعاده دادرسی داده اند. آقای ولایتی همان روزیکه به دادسرای اوین احضار شده بودند قاضی که در آنجا بود از ایشان خواست درخواست عفو بنویسد تا به زندان نرود اما آقای ولایتی قبول نکردند و گفتند من کاری نکردم که بخواهم درخواست عفو کنم. در زندان هم یکی دو بار به ایشان گفتند بیا درخواست عفو بنویس تا آزاد شوی اما باز حاضر به نوشتن چنین نامه ای نشدند. بیست روز هم در انفرادی نگهشان داشتند و در آنجا از او خواستند اعتصابش را بشکند و روزه بگیرد اما باز آقای ولایتی قبول نکردند. "
خانم پور صالح به حکم صادره برای همسرش اشاره می کند و ادامه می دهد: "در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه، همسرم را به اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام به دو سال حبس تعزیری محکوم کردند. بعد در دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی موحد این حکم تایید شد. خلاصه یکسری غرض ورزی ها باعث شده که چنین حکمی برای او صادر شود. در حقیقت حکم از قبل برای ایشان نوشته شده بود و در دادگاه هیئت منصفه هم حضور نداشت. واقعا چنین احکامی تاسف آور است زیرا اینها افرادی هستند که خیلی برای این نظام زحمت کشیدند، تمام زندگیشان را در این مسیر گذاشتند و هر کار خیری که تصور کنید انجام می دهند. وقتی از این حکم باخبر شدم خیلی برایم سنگین بود و جا خوردم و حتی فکر کردم در تجدید نظر این حکم لغو می شود."
محمد علی ولایتی معاون امور استانهای ستاد مردمی مهندس میر حسین موسوی در انتخابات سال 88 بود. وی همچنین بهمدت سیسال در پستهایی از جمله بخشداری فیروزکوه، معاونت اداری و مالی دانشکده وزارت اطلاعات، و دبیر پشتیبانی دانشگاه شاهد، معاونت بازرسی وزارت کشور در هشت سال دولت اصلاحات فعالیت داشت و در حال حاضر دبیر اجرایی خانه احزاب و بازرسی آن است.
همسر ولایتی خاطرنشان می کند: "این حکم واقعا "غیر"عادلانه است زیرا آقای ولایتی یکی از دلسوزان نظام و کشور است. او در ابتدا در جهاد سازندگی فعالیت داشت و پس از آن به جبهه می رود، یعنی فعالیت هایش همیشه فی سبیل الله بوده است. در جهاد سازندگی اصلا حقوق دریافت نمی کرد و هر مبلغی هم که به حسابش واریز می کردند به حساب 100 امام می ریخت که کمکی برای مملکت باشد. در این سالها هم که بازنشسته شده بود از طریق ارتباطاتی که داشت برای روستاها تلاش می کرد. برای جاده سازی روستاها فعالیت می کرد و از زمانیکه ایشان را به زندان انداختند فعالیت هایشان ناتمام مانده است."
منصوره پورصالح خطاب به دادستان می گوید: "من از دادستان درخواست می کنم بروند و ایشان را ببینند و به صحبت هایشان گوش دهند. می گویند آقای دادستان روزهای یکشنبه و سه شنبه به اوین می رود، یک لطفی کنند و با آقای ولایتی ملاقات کنند و به حرفهایشان گوش دهند شاید تصمیم مسئولین تغییر کند و مجددا به پرونده رسیدگی کنند. من خودم در دفتر دادستانی خواستم آقای دادستان را ملاقات کنم اما گفتند شما نمی توانید آقای دادستان را ببینید. من فکر می کنم آقای دادستان اگر بخواهند کاری انجام دهند، حتما می توانند زیرا زمانیکه آقای ولایتی را به انفرادی منتقل کرده بودند من به آقای دادستان نامه نوشتم و درخواست ملاقات حضوری کردم و ایشان با این درخواست موافقت کردند. در صورتیکه می گویند زندانیان بند انفرادی نمی توانند ملاقات داشته باشند. بخاطر همین من فکر می کنم آقای دادستان الان هم تا دیر نشده می توانند کاری انجام دهند."
همسر محمد علی ولایتی با اشاره به وضعیت روحی نامناسب اعضای خانواده بیان می کند: "خودم از نظر روحی وضعیت خوبی ندارم و خیلی نگران وضعیت همسرم هستم، الان قرص اعصاب مصرف می کنم و واقعا حالم مناسب نیست. وقتی می روم و وضعیت نامناسب آقای ولایتی را می بینم دچار افسردگی می شوم و بهم می ریزم. دخترهایم هم خیلی نگران هستند بخصوص دختر کوچکم که دوازده سال دارد و بسیار دلتنگ پدرش است . برای عید منتظر مرخصی پدرش بود اما با وجودیکه درخواست مرخصی هم داده بودم اجازه ندادند به مرخصی بیاید."
همسر ولایتی به روحیه قوی خانواده های زندانیان سیاسی اشاره می کند و سخنان خود را با اشک و آه اینگونه به پایان می برد: "البته وقتی در سالن ملاقات خانواده های زندانیان سیاسی را می بینم که اینقدر مقاوم و صبور هستند واقعا حسرت می خورم و می گویم خوش به سعادتشان که اینقدر پایدار و مقاوم هستند. افسوس می خورم که نمی توانم روحیه قوی آنها را داشته باشم. دوشنبه که زندان می روم وقتی این جوانها را می بینم دعا می کنم که یک شرایطی ایجاد شود و اتفاق خاصی بیافتد و همه عزیزان آزاد شوند و به آغوش خانواده هایشان بازگردند. خیلی سعی می کنم روحیه آنها را داشته باشم اما وقتی وضعیت همسرم و حالش را می بینم خودم را می بازم و می ترسم که اتفاقی برایش بیافتد. انشالله خداوند صبری هم به من بدهد تا این دشواری ها را پشت سر بگذارم البته سعی می کنم وقتی ملاقات آقای ولایتی می روم روحیه ام را حفظ کنم باز وقتی حال و روزش را می بینم حالم بد می شود و احساس می کنم نمی توانم روزهای آزادیش را ببینم...."
محمد علی ولایتی، پس از اعلام اعتصاب غذا از بند عمومی به انفرادی زندان اوین منتقل شد و بیست روز در انفرادی نگه داشته شد.
محمد نوری زاد روزنامه نگار و کارگردان منتقد حکومت ايران با انتقاد از حضور روحانيون در تمامی مراکز تخصصی کشور از سکوت بعضی ازمراجع و فقها نسبت به حوادث جاری در جامعه ايران که بر اساس مصلحت انديشی صورت می گيرد ، گلايه گرد.
محمد نوری زاد در گفتگو با راديو فردا درباره دلايلش در انتقاد از عملکرد روحانيون و لزوم برگزاری رفراندوم در مورد اصل ولايت فقيه می گويد:حضور و نقش روحانيان در اين نظام بسيار بسيار پر رنگ است. روحانيانی که عمدتا تخصصی ندارند. و وقتی در يک جايگاه تخصصی قرار می گيرند به دليل تخصصی که ندارند، آن جا را گاه از مدار تخصص خارج می کنند.
اجازه رشد و برآمدن نخبگی در آن حوزه را نمی دهند. علت هم دارد. مثلا فرض کنيد که يه روحانی در علوم اسلامی تحصيل کرده است. خوب! اين فرد وارد وزارت کشاورزی يا وزارت امور خارجه می شود، طبعا تخصصی در آن حوزه ندارد و به دليل دخالت های فراوانی که معمولا اين افراد در آن حوزه های تخصصی می کنند، آن مجموعه روند مطلوب و معقول خودش را از دست می دهد.ما نتايج اين اتفاقات را در اين سالها ديده ايم. ما شاهد بر آمدن نخبگان و شخصيت های برجسته ای بوده ايم که ديگر تکرار نمی شوند.
روحانی تعريفی دارد. اين لباس منبر و تريبون می خواهد. بايد محل مراجعه مردم باشد. منعکس کننده آلام و آرزوها و دردهای مردم باشد. وقتی بر تمام منبرها قفل بسته می شود طبيعی است که يک روحانی آزاد و مستقل ديگر فرصتی برای ابراز وجود پيدا نمی کند.
من تعجب می کنم که جمعيت فراوانی از روحانيان مستقل ما هنوز هم در اين لباس مانده اند، بدون اينکه بتوانند هويت اين لباس را احراز کنند.
وی درپاسخ به این پرسش که ، آيا پذيرش اصل ولايت فقيه در يک همه پرسی می تواند به معنای پذيرش اصل نظام جمهوری اسلامی به معنای فعلی باشد؟گفت:بله. اگر جامعه به فهمی برسد که يک همه پرسی برگزار کند، در آن صورت است که پله های فراوانی از فهم و بالندگی را طی کرده است.و پای بر جای پايی می گذارد تا بر مختصات برتر دسترسی داشته باشد.
تصور من اين است که اگر روزی برسد که مسئولين ما به يک همه پرسی تن بدهند، بسياری از منازل و کوره راهها طی می شود.
اينکه مردم در جايگاهی قرار بگيرند که بگويند ما حاکميت روحانيان را در مصادر امور می خواهيم يا نمی خواهيم؟ اگر واقعا نتيجه و خروجی رای عمومی بر اين اصل باشد که ما هنوز هم علاقمند به حاکميت روحانيان بر جامعه هستيم، دستيابی به آن طبيعی است که بخشی از دموکراسی است.
منتها من به عنوان يک مسلمان شيعه، معنای آزادی را در اين می بينم که خودم را برای آزادی يک بهايی يا يک کمونيست سرزمينم فدا می کنم.
اگر در اين همه پرسی يک چنين خصلتی احراز شود، طبيعی است که ما بسياری از منازل را طی کرده ايم.
ممکن است خروجی اين همه پرسی اين باشد که ما اصل ولايت فقيه را قبول داريم يا اينکه مثلا قبول نداريم.
هزازگاهی مابين هر ده سال يا هر بيست سال و هر ۳۰ سالی يک جامعه برای اينکه خودش را به روز کند، بايد به آراء عمومی مراجعه کند.
منتها ما تمام درها را برای حضور مردم و آراء مردم بسته ايم، طبيعی است که اين حاکميت، حاکميت مطلوب مردم نيست. حاکميتی است که مستقل از مردم دارد راه خودش را طی می کند.
طبيعی است که اين شکل حکومت يک گونه ای از استبداد است. يعنی شخص بنده به عنوان يک مسلمان اين جور مسلمانی را درک می کنم که آقا من از رنج بهائيان سرزمين خودم، از رنج کمونيست های سرزمين خودم، از رنج سنی مذهب ها و ارامنه و مسيحيان سرزمين خودم و حتی از رنج مسلمانان سرزمين خودم رنج می برم.
می خواهم بگويم تعريف مسلمانی يک تعريف بسيار بسيار وسيعی است که اينجا يک بخش کوچکی از مسلمانی با اختراعات و ابداعاتی که بر آن اعمال می شود، دارد ابراز می شود.
اين حرفها نوعی براندازی نيست، بلکه خيرخواهی است. همين چيزی که امروز بشار اسد با التماس به مردمی که تا ديروز تحويلشان نمی گرفت ، می گويد که بياييد يک همه پرسی بگذاريم.
نوری زاد درپاسخ به این پرسش که شما فکر می کنيد که مقامات جمهوری اسلامی روزی برسد که همه پرسی برای اصل ولايت فقيه را بپذيرند؟خاطرنشان کرد:من فکر می کنم نه خير. نخواهند پذيرفت. ولی می خواهم بگويم همين بشار اسد هم يک روزی اين همه پرسی را نمی پذيرفت. ولی الان دارد به مردمش التماس می کند.شاه هم يک روزی نمی پذيرفت. ولی روز ديگری گفت که من صدای انقلاب شما را شنيدم.روزی که ديگر دير شده بود....
من باورم بر اين است که مسئولين نظام جمهوری اسلامی اين پيشنهاد ما را نخواهند پذيرفت. چون پذيرش چنين چيزی يعنی کنار رفتن از قدرت و پاسخ دادن به فجايعی که طی اين سالها در اين سرزمين اتفاق افتاده است.طبيعی است که تن به يک چنين همه پرسی نخواهند داد.
ندای سبز آزادی:جعفر گنجی از جوانان علاقهمند نهضت آزادی ایران ظهر امروز ۲۹ فروردین ۱۳۹۱ توسط پلیس امنیت تهران بازداشت و برای اجرای حکم پنج سال زندان به اوین منتقل شد.
به گزارش ندای سبز آزادی جعفر گنجی با حکم قاضی صلواتی رئیس شعبه ۱۵دادگاه انقلاب، ، به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
اتهام او اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت از طریق تشکیل و راه اندازی گروه مطالعه تاریخ، حضور در تجمعات غیر قانونی و فعالیت تبلیغی علیه نظام عنوان شده بود.
جعفر گنجی که مشغول به کار طراحی و گرافیک در تهران بود،در زمان بازداشت خود نیز ۶۲روز را در زندان اوین گذرانده بود.
علی هنری
مقدمه ای بر روان شناسی اجتماعی کنش های جمعی (1)
مقدمه: کنش جمعی یکی از مکانیزم های اساسی تغییرات اجتماعی است، و از این رو از اهمیت عمده ای میان دانشمندان علوم انسانی و سیاست گذاران برخوردار است. نشریه معتبر مسائل اجتماعی# در شماره ای ویژه در پایان سال 2009 میلادی تعدادی از آخرین مقالات در این حوزه را جمع آوری و منتشر کرده است. این مقالات حاوی به روزترین پژوهش ها در زمینه روان شناسیِ اجتماعی کنش های جمعی، اعتراضات سیاسی و جنبش های اجتماعی است. نوشته زیرترجمه و تلخیص مقدمه# آن مجموعه است که امیدواریم برای مجموعه متنوعی از مخاطب فارسی زبان قابل فهم باشد. در این مقدمه نویسندگان پس از مروری کوتاه ولی جامع بر نظرگاه های عمده روان شناختی در کنش های جمعی (نظریه های هویت اجتماعی، محرومیت نسبی و بسیج منابع) به ارائه بحثی در تنوع قابل توجه پژوهش های کنش های جمعی از نظر زمینه پژوهش، روش ها و شیوه های عملیاتی کردن می پردازند. این مقدمه می تواند در فهم پرسش چه کسانی در جنبش های اجتماعی مشارکت می کنند، کمک رسان باشد. روان شناسی اجتماعی در سطح خرد یا افراد جامعه به خدمتِ فهمِ جنبش های اجتماعی می آید. پاسخِ اینکه چه انگیزه هایی فرد را به سمت مشارکت در کنش های جمعی یا جنبش های اجتماعی سوق می دهد یا مانع از مشارکت در آن می شوند را در حوزه روان شناسی اجتماعی باید جستجو کرد.
-------
نمونه هایی از نابرابریها و بی عدالتیهای اجتماعی در سراسر جهان ثبت شده است. بخشی از این بی عدالتی ها از اختلاف وضعیت نهادینه بین گروه های اجتماعی (بر مبنای دسته بندی هایی از قبیل جنسیت، نژاد/قوم، و گرایش جنسی) منتج شده، که نابرابری های نظام مندی در ثروت، بهداشت و فرصت های تحصیلی پدید آورده است. بعلاوه، بخشی دیگر از زیاده خواهی های گروه یا افراد دیگر ریشه گرفته است. در سراسر تاریخ گروه هایی بوده اند که جنایت ها و بی عدالتی هایی در حق دیگران مرتکب شده اند (یعنی یک کشور شاید به دیگری هجوم آورده و آن را اشغال کرده، یا یک شرکت شاید شرایط سختِ کاری بر کارمندانش تحمیل کرده است). اما افراد زیاندیده همیشه این شرایط موجودِ نابرابرانه را نپذیرفته اند و بلکه درعوض، تاریخ نشان می دهد تحت شرایط خاصی آن ها به مبارزه با این نابرابری ها و بی عدالتی های اجتماعی از طریق کنشِ جمعی اقدام کرده اند.
کنش جمعی بطور سنتی به کنشی گفته می شود که هدفش بهبود وضعیت، قدرت، یا نفوذ کل گروه باشد نه یک یا تعداد اندکی از افراد آن گروه: برای مثال، افراد اقدام به کنش جمعی می کنند تا تبعیض نظام مند براساس قومیت، جنسیت، یا گرایش جنسی را به چالش بکشند. کنش جمعی می تواند حتی بدنبال توقف یا جلوگیری از بی عدالتی در قبال یک گروهِ دیگر باشد، مثلا تظاهرات چندروزه در مخالفت با اشغال عراق توسط ارتش آمریکا برای نفوذ در نشست جی 8 در سال 2007 این را نشان داد که گاهی گروه هایی بدون آنکه خودشان متضرر یا منتفع از سیاستی باشند برای جلوگیری از بی عدالتی نسبت به گروه های دیگر کنش های جمعی صورت می دهند. توجه کنید که کنش های جمعی لزوماً نیاز به جمع های فراگیر واقعی ندارند. موضوع بیشتر بر سرِ هدف آن کنش ها –تغییر وضعیت گروه- است تا تعداد افرادی که مشارکت می کنند. بنابراین مفهوم کنش جمعی نه تنها شامل کنش های سیاسی توده ای از قبیل مشارکت در تظاهرات می شود، بلکه کنشهای فردی از قبیل امضا و رای دادن را نیز دربر میگیرد. بعلاوه، ممکن است مردم سازمانی را برای جنبشی اجتماعی سامان و تشکیل دهند که هدفش تنها خلق تغییر اجتماعی از طریق سازماندهی کنش های جمعی و بخدمت گرفتن دیگران به منظور ملحق شدن به آن هااست.
عوامل اجتماعی و روان شناختی که مردم را به سمت کنش های جمعی سوق می دهند چیستند؟ پژوهشگران از دیرباز به این پرسش علاقمندند چرا که پیامدهای اجتماعی کنش های جمعی می تواند عظیم باشد؛ یعنی زیاندیدگان به قدرت برسند، درحالیکه گروه های منتفع موقعیت بالامرتبه شان را از دست دهند؛ هرچند شاید آن ها به موقع برای دوباره پس گرفتن آن سازماندهی کنند. چنین مبارزاتی شامل کنش های قهرآمیز و غیرخشونت آمیز نیز می شود. پژوهش ها روی این موضوع می تواند برای آن هایی که به دنبال سوق دادن مردم به کنش های جمعی هستند (برای نمونه رهبران اتحادیه ها و سیاستمداران)، و همینطور برای کسانی که آرزو دارند از انجام آن ها جلوگیری کنند (برای نمونه اولیای امور) استراتژی های عملی ارزانی کند.
در توجه به مطالعات نابرابری های اجتماعی در میان روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی در ده سال گذشته تجدید حیاتی به چشم می خورد. این پژوهش ها در ابتدا تنها کنش های جمعی بوسیله زیاندیدگان یا گروه های پایینمرتبه را بررسی کرده اند، یعنی بر این پایه بودند که تنها گروه های محروم و آسیب دیده دست به کنش های جمعی، اعتراضات، انقلاب ها و شورش ها می زنند. ولی اخیرا کنش های جمعی بوسیله گروه های منتفع یا بالامرتبه و همچنین گروه هایی که اساسا برمبنای وضعیت شان تعریف نمی شوند بررسی شان آغاز شده است (برای نمونه گروه های برمبنای عقیده). هدف اصلی ما شناسایی عوامل اجتماعی، روان شناختی است که کنش های جمعی درمیان نه تنها اعضای گروه های پایینمرتبه، بلکه افراد گروه های بالامرتبه یا جمع های برساخته حول ابعاد دیگری بجز مرتبه اجتماعی (برای نمونه عقاید سیاسی) را موجب می شوند. در این مقدمه، ما نظریه ها و پژوهش های حوزه کنش جمعی را مرور می کنیم.
بررسی اجمالی نظریه ها و پژوهش های کنش جمعی
از آنجایی که کار روی این عنوان در رشته های مختلف شامل جامعه شناسی، سیاست، تاریخ، و روان شناسی صورت گرفته است، مقالات درباره کنش های جمعی پرتعداد و متنوع هستند. از همین رو کار نظری و پژوهش بر سطوح مختلفی از تحلیل شامل سطح کلان (اشاره به نیروهای استراتژیک و سیاسی ای که کنش جمعی را تسهیل می کنند یا مانع می شوند)، بین سطوح (اشاره به شرایط عمومی ای که گروه ها و اعضایشان را در میان جامعه تحت تاثیر قرار می دهند)، و سطح خرد (اشاره به پاسخ روان شناسی اعضای گروه ها به محرومیت ها و زیان دیدگی های عمومی است) بچشم می آید. مطالعات تجربی نیز روش های پژوهشی مختلفی را دربرمی گیرند، مانند تجربه های آزمایشگاهی با گروه هایی که توسط پژوهشگران شکل داده می شوند، نظرسنجی ها درمیان مشارکت کنندگان در دنیای واقعی جنبش های اجتماعی، مصاحبه رودررو با مشارکت کنندگان در جنبشهای اجتماعی، پژوهش های جمعیت شناسی جنبش های سیاسی و سازمان های جنبش های اجتماعی، و تحلیل پوشش خبری حوادث اعتراضی. علاوه بر این پژوهشگران، کنش های اجتماعی را از طرق مختلف عملیاتی کرده اند. در ادامه به شکل اجمالی به ریشه های تاریخیِ نظریه ها و پژوهش های کنش های اجتماعی می پردازیم.
توصیف اجتماعی و روان شناسی کنش های اجتماعی
پژوهش های اولیه بر روی کنش های جمعی، متغیر وضعیت عینی را به عنوان پیشبینی کننده کنش های اجتماعی برجسته می کنند. یعنی اگر وضعیت عینی گروهی ناعادلانه، نابرابر، زیان دیده و غیره باشد پیش بینی می شود این گروه به کنش جمعی اعتراضی دست می زند. چنین چارچوبی دلالت بر این دارد که اختلاف وضعیت (یا مرتبه) ساختاری میان گروه ها است که مشارکت گروه های پایینمرتبه در کنش های اجتماعی را برای دست یابی به برابری اجتماعی توضیح می دهد. در چنین رویکردهایی به نقش ادراک ذهنی افراد و احساسات در تحریک به اقدامات برای تغییر اجتماعی کمتر توجه نشان داده می شود. یعنی به این توجه نمی شد که هر فرد چه ارزیابی ای از وضعیت خود دارد و چه احساسی نسبت به این وضعیت دارد.
اما همانطور که مارکس و انگلس (1848/2002) پیشنهاد کرده اند شرایط انتزاعی تاریخی و ساختارهای اجتماعی به خودی خود تغییرات اجتماعی را به وجود نمیآورند. درواقع پژوهش های کلاسیکی که در سربازان آمریکایی# گزارش شده اند نشان می دهند که اعضای گروه های زیاندیده لزوما بدنبال بهبود شرایط گروهشان نیستند. پرسش این است چرا برخی موردهای نابرابری اجتماعی چالشبرانگیزند و برخی نه؟ به عبارت دیگر چرا همه گروه های محروم علیه عامل محرومیت بر نمی خیزند و حتی مدت های طولانی آن را تحمل می کنند. برای پاسخ به این پرسش، چارچوب های مختلف که به انگیزه های روانی افراد برای کمک به دستیابی به برابری اجتماعی و عدالت اجتماعی تمرکز دارند توضیحات ذهنی گرای مشارکتِ کنش های اجتماعی را پیشنهاد کرده اند. بدین صورت که نحوه تصور افراد از جهان اجتماعی شان عمیقا بر نحوه پاسخشان به آن اثر میگذارد. یعنی مثلا اگر فردی این نابرابری را در ذهنش مشروع بداند هیچگاه دست به کنش جمعی اعتراضی نمی زند. این ذهنیت فرد است که وضعیت فرد را نسبت به گروه ها و افراد دیگر ارزیابی می کند.
نظریه محرومیتِ نسبی برای نمونه فرض می کند که فقط زمانی که تصور افراد از وضعیتشان به مثابه محرومِ نسبی باشد آن ها خشم و عصبانیت را تجربه می کنند، و بدنبال استیفای سهم خودشان می روند. نظریه مجرومیت نسبی حداقل دو چشم انداز کلیدی را در راستای اینکه چرا افراد در کنش های جمعی مشارکت می کنند شکل داده است. نخست، محرومیت باید به مثابه یک امر گروهی برای این تجربه تصور شود تا کنش جمعی را پیش بینی کند. نتایج یک فراتحلیل توضیح می دهد هنگامی که محرومیت به مثابه یک امر فردی و بی انصافی فردی تصور شود، حس ناشی از محرومیت، کنش جمعی را پیش بینی نمی کند. هرچند، هنگامی که همان محرومیت به مثابه امر گروهی و بی انصافی اجتماعی تصور شود، محرومیت نسبی یک پیش بینی کننده قوی کنش های اجتماعی است.
دومین چشم انداز از نظریه محرومیت نسبی دلالت بر آن دارد که افراد فقط بی عدالتی یا نابرابری اجتماعی را تصور نمی کنند بلکه اغلب احساسی هم برانگیخته می شوند. نظریه های محرومیت نسبی استدلال می کنند که پاسخ عاطفی است که برای مشارکت در کنش جمعی ایجاد انگیزه می کند. بدین تریب تجربه های مربوط به کنش بنظر می رسد بیشتر با اجزای احساسی و عاطفی محرومیت نسبی بدست می آیند. این فکر راه کاربرد احساس گروه-محور در پژوهش های کنش جمعی را هموار می کند. برای نمونه احساس عصبانیت و خشم گروه-محور، افراد را برای درگیر شدن در کنش جمعی برمی انگیزد. مشابه همین، احساس عصبانیت و شرم شهروندان آمریکا و انگلیس درباره اشغال عراق توسط کشورهایشان آن ها را برای اعتراض به اشغال برانگیخت. به عبارت دیگر همواره حس نابرابری نیست که مردم را به کنش های اجتماعی سوق می دهد بلکه احساسات بویژه زمانی ه نسبت به یک گروه که فرد به آن تعلق دارد باشد کنش جمعی را پدید می آورد.
----------
خلاصه: تا اینجا مرور نظریه ها در کنش های اجتماعی نشان از آن دارد در ابتدای امر تصور بر آن بوده است هر فردِ محروم و تنها افرادِ محروم به کنش های جمعی دست می زنند. اما به مرور روشن شد نه تنها محرومیت تنها عامل اعتراض نیست (چه بسا بسیاری از افراد محروم هیچ گاه در اعتراض جمعی مشارکت نکنند)، بلکه تنها محرومان نیز نیستند که در اعتراضات جمعی مشارکت می کنند. در این رویکرد جدید عامل ذهنیت فرد و احساسات او نسبت به وضعیتش مورد توجه قرار گرفت. اینکه فرد چگونه وضعیتش را ارزیابی می کند و چه احساسی نسبت به آن وضعیت دارد موضوع بااهمیتی است که مشارکت یا عدم مشارکت او را در جنبش اجتماعی تعیین می کند. در ادامه به عوامل دیگر تسهیل کننده مشارکت در کنش های جمعی و جنبش های اجتماعی چون هویت های اجتماعی خواهیم پرداخت.
ادامه دارد
پینوشت:
۱- Journal of Social Issues
۲- مقدمه ای بر پویایی اجتماعی و روان شناختی کنش های جمعی نوشته مارتین فن زومِرِن و آرتی یِر
Journal of Social Issues, Vol. 65, No. 4, 2009, pp. 645-660
۳- سربازان آمریکایی نام پژوهشی با رویکرد روان شناسی اجتماعی است که در جنگ جهانی دوم با استفاده از مصاحبه و پرسش نامه و روش های دیگر برروی نیم میلیون سرباز آمریکایی انجام شده است. داده های آن پژوهش گسترده که توسط تیمی تحت نظارت جامعه شناس برجسته ساموئل استوفر انجام شده است از آن تاریخ تاکنون مورد مطالعه در بیش از صد پژوهش قرار گرفته اند. کارهای صورت گرفته روی این پژوهش بویژه موجب پیشرفت مفهوم محرومیت نسبی شده است. (مترجم)
مدیر روابط عمومی مرکز اورژانس تهران اعلام کرد: بر اثر حوادث ناشی از وزش باد شدید عصر سه شنبه در شهر تهران ۱۵ نفر مصدوم شدند.
'حسن عباسی' عصر سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود : بیشترین حوادث ناشی از وزش باد در غرب و جنوب تهران رخ داده است.
وی گفت: بیشترین حوادث باد شدید عصر امروز تهران، به علت سقوط درختان، پرت شدن شهروندان از پشت بام و ضربه های شدید ناشی از پرتاب اجسام به افراد بود.
در پی وزش بادهای شدید در تهران تاکنون تعدادی از پنجرههای منازل و ساختمانها در سطح شهر شکسته و تعدادی از درختان چنار به دلیل شدت وزش باد از جا کنده شده است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، سرعت وزش باد به حدی است که امکان تردد آسان برای عابران پیاده و نیز خودروها وجود ندارد.
مدیر روابط عمومی مرکز اورژانس با اعلام خبر سقوط یک درخت در خیابان سعدی گفت: شهروندان باید مراقب خطرات ناشی از سقوط درخت در خیابان های تهران باشند.
گفتگوی تلویزیونی امشب احمدی نژاد لغو شده است.
قرار بود محمود احمدی نژاد رئیس دولت، امشب پس از خبر شبکه اول سیما، در یک برنامه زنده تلویزیونی شرکت کند اما خبرگزاری های ایران گزارش داده اند که این برنامه منتفی و به زمان دیگری موکول شد.
به نظر می رسد دلیل لغو این برنامه تصمیم احمدی نژاد برای اعلام آغاز فاز دوم حذف یارانه ها باشد که دارای مخالفان بسیاری خصوصا در مجلس است.
صبح امروز، محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد گفته بود که رئیس دولت امشب دستور اجرای رسمی فاز دوم هدفمندی یارانهها صادر خواهد کرد.
اظهارات معاون اول رئیس دولت بلافاصله موجی از مخالفت ها را برانگیخت و خصوصا نمایندگان مجلس ضمن مصاحبه با خبرگزاری ها، این تصمیم را غیر قانونی دانستند.
همچنین پیش از این گفته شد که علی لاریجانی در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی خواستار توقف اجرای این طرح شده و نامه او نیز به شورای حل اختلاف قوا ارجاع داده شده است.
شرکت کنندگان در کنفرانس تونس با تاکید بر لزوم برگزاری یک انتخابات آزاد در ایران بر آزادی رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی تاکید کردند.
کنفرانس تونس با هدف بررسی چالش های ایجاد تغییر در نظام سیاسی جهان عرب و کشور های خاورمیانه با حضور نمایندگان جنبشها، تشکلات و احزاب دمکراسی خواه کشورهای عربی مانند فلسطین، مصر، تونس، سوریه، یمن، لیبی، بحرین، الجزایر، مراکش، لبنان ،اردن و همچنین نمایندگان حزب سوسیالیست اروپا و احزاب سوسیال دموکرات کشورهای اروپایی برگزار شد.
در این کنفرانس اردشیر امیر ارجمند سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید و مشاور ارشد میر حسین موسوی نیز حضور داشت. وی با نمایندگان جنبشهای مختلف در مورد تحولات منطقه و همچنین وضعیت جنبش سبز کفتگو تبادل نظر کرد.
به گزارش کلمه، در بخش دستور کار این کنفرانس در مورد ایران با حمایت از حرکت های آزادیخواهانه آمده است: سرکوب مداوم جنبش های دموکراسی خواهی در ایران باید متوقف شود. ما خواهان برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در ایران هستیم ما فریاد می زنیم که خواهان آزادی رهبران مخالفان سیاسی از جمله موسوی، کروبی، رهنورد و دیگر زندانیانی هستیم که به خاطر اعتقادات سیاسی در زندان هستند
در این کنفرانس با اشاره به حوادث تاریخی یک سال گذشته جهان عرب که باعث تغییرات عمیقی در منطقه و جهان شده است آمده است کسی نمی تواند پیشبینی کند که این حوادث چگونه به پایان خواهد رسید اما این اتفاقات را مردان و زنان جوانی آغاز کردند که برای ابراز خشم و نا امیدی خود نسبت به وضع موجود به خیابان ها آمدند آنها برای مطالبه دموکراسی، آزادی، شغل، زندگی با عزت و حقوق بشر در کشور های خود این تلاش را آغاز کردند که تا به امروز ادامه داشته است.
شرکت کنندگان در این کنفرانس همچنین با حمایت از جنبش بحرین مداخله عربستان سعودی در بحرین را محکوم کردند.
در این کنفرانس همچنین تصریح شد: رژیم های سرگوبگر چندین دهه در این کشور ها حکومت می کردند و تغییر زمانی اتفاق افتاد که مردم موفق به سرنگون کردن دیکتاتورها در چهار کشور تونس، مصر، لیبی و یمن شدند. خواست و فشار مردم در کشور های مراکش و اردن منجر به وقوع اصلاحات شد و در سوریه و کشورهای حاشیه خلیج فارس به خصوص در بحرین نیز مردم مشغول مبارزه هستند همانگونه که مردم فلسطین هنوز پس از سالها در برابر اشغال سرکوبگرانه سرزمین خود ایستاده اند.
در خصوص چالش های تغییر در کشورهایی که برای دمکراسی مبارزه می کنند در این کنفرانس بر انتقال دموکراتیک قدرت، ایجاد حاکمیت قانون، تقویت و توسعه اجتماعی، مدرنیزه کردن اقتصاد و اصلاحات قانون اساسی تاکید شده است.
در این کنفرانس در خصوص چالش های سازمان دهی انتخابات آزاد و تضمین انتقال دموکراتیک قدرت هشدار داده شده است:همیشه خطر بازگشت حکومت های استبدادی وجود دارد و نهادهای دموکراتیک ابزاری برای جلوگیری از این امر هستند هدف ما این است که قوانین دموکراتیک در جوامع اجرا شود به حاکمیت قانون احترام گذاشته شود و اراده مردم تعیین کننده سرنوشت آنان باشد.این دموکراسی های نوظهور باید تبدیل به جوامع کثرت گرا با سمت و سوی دموکراتیک گردند و تمامی سطوح جامعه اعم از زنان، جوانان و اقلیت را در بر گیرند.
گروهی از هکرهای هوادار رژیم سوریه که خود را " ارتش سایبری سوریه " می نامند همزمان با انتشار اظهارات امیر قطر در مورد ضرورت مسلح کردن مخالفان در سوریه صفحه وبسایت العربیه را هک کرد و خبری علیه امیر قطر منتشر کرد.
هوادران رژیم اسد به نقل از العربیه خبری منتشر کردند که در آن ادعا شد تعدادی از فرماندهان نظامی این کشور علیه امیر قطر دست به کودتا زدند و امیر قطر نیز مجبور به فرار شده است. در حالی که همزمان با انتشار این خبر، امیر قطر در حال سخنرانی در کنفرانس خبری با نخست وزیر ایتالیا بود که به صورت مستقیم از تلویزیون پخش شد. او در سخنان خود خواستار ارسال سلاح برای مردم سوریه و کمک به مبارزه آنان با رژیم اسد شد.
گروه موسوم به "ارتش سایبری سوریه" پس از تشکیل گروه مشابهی در ایران توسط سپاه پاسداران تشکیل شده است که تحت عنوان "ارتش سایبری ایران" فعالیت می کند.
گفته می شود که سپاه پاسداران با کمک به رژیم اسد، ارتش سایبری سوریه را تجهیز کرده و آموزش داده است. هرچند این خبر از سوی منابع رسمی تایید نشده است.
گروه موسوم به ارتش سایبری سوریه پیش از این نیز صفحه انگلیسی سایت العربیه بر روی فیسبوک را هک کرده بود.
امیر قطر امروز در سخنانی که همزمان با انتشار این خبر ایراد شد، تاکید کرد مردم سوریه به سلاح احتیاج دارند و پشتیبانی مسالمت آمیز از آنها در این مرحله کافی نیست.
شیخ حمد بن خلیفه امیر قطر افزود " شورای امنیت در مقابل مردم سوریه که به جای پشتیبانی مسالمت آمیز به سلاح احتیاج دارند با یک چالش اخلاقی روبه رو است."
امیر قطر تاکید کرد مردم سوریه حتی اگر دهها هزار کشته بدهند از خواسته های خود دست نخواهند کشید.
او ضمن قدردانی از موضع اخیر روسیه تاکید کرد قطر از آغاز برای پایان دادن به مسئله خواستار اقدام نظامی توسط کشورهای عربی شده بود اما همان دلایلی که باعث تاخیر در اجرای این طرح شده بود اکنون شورای امنیت را با مشکل مواجه کرده است.
وی تاکید کرد احتمال موفقیت طرح کوفی عنان فرستاده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب سه درصد بیشتر نیست.
اعضای کمیته اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه قرار است با کوفی عنان دیدار کنند تا نتایج تلاش های وی برای پایان دادن به بحران این کشور را بررسی کند.
این دیدار دو روز پس از آغاز ماموریت ناظران بین الملل در سوریه انجام می شود.
ناظران قرار است امروز از حومه دمشق بازدید کنند اما از شیوه انجام ماموریت آنها گزارشی منتشر نشده است.
از سوی دیگر سوزان رایس نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل تاکید کرد در صورت ادامه گلوله باران مناطق مسکونی در سوریه ناظران بین الملل ممکن است به ماموریت خود پایان دهند و در قطعنامه شورای امنیت بازنگری شود.
در همین حال شورای ملی سوریه در بیانیه ای ادامه کشتار غیرنظامیان و مخالفان را محکوم کرد.
این شورا رژیم سوریه را به زیرپاگذاشتن تعهد خود به آتش بس متهم کرد و از ناظران خواست فورا به حمص و ادلب بروند تا از نزدیک ببینند نیروهای دولتی چگونه به کشتار مردم می پردازند.
کمیته مردمی انقلاب سوریه روز سه شنبه اعلام کرد گلوله باران منطقه خالدیه در حمص را از سر گرفت.
مخالفان رژیم اعلام کردند روز گذشته دست کم پنجاه و پنج تن از غیرنظامیان در حمص و بویژه ادلب بر اثر گلوله باران نیروهای ارتش جان خود را از دست دادند.
همچنین گزارش شده است سیصد تن از نیروهای ارتش از نظام جدا شدند و به مخالفان پیوستند.
خبرگزاری ایلنا با انتشار گزارشی نسبت به تخریب پاسارگاد هشدار داده خواستار توجه به وضعیت این منطقه باستانی شده است.
این خبرگزاری نوشته است، درحالیکه ازجنجال آب گرفتگی تخت جمشید و بیتوجهی مسوولان نسبت به رفع مشكل، زمان زیادی نمیگذرد، اما باز هم نوروز امسال براثر بارشهای بهاری این اتفاق درمکانی دیگر و اين بار در پاسارگاد تکرار شد.
در فروردین ماه سال گذشته و با فرا رسیدن نوروز باستانی بارشهای بهاری سبب آب گرفتگی تخت جمشید شد و خطر تخریب آثار باستانی را افزایش داد. اما مسوولان این اتفاق را جدی نگرفته و از سر آن به راحتی گذشتند، این درحالیست که نوروز امسال نیز این اتفاق در پاسارگاد دوباره تکرارشده است.
مازیارکاظمی مدیرسابق پایگاه داخلی تخت جمشید در این باره گفته است، باران بهاری، امسال برای آثار باستانی استان فارس نه تنها سبب مسرت نشد بلکه آثار مخربی بر جای گذاشت.
مدیرپیشین پایگاه داخلی تخت جمشید درباره آثار مخرب بارندگیها برآثار باستانی گفت: آغاز بارندگی از ابتدا به آثار مجموعه پارسه و پاسارگاد آسیب میرساند، بارانی که روی سنگ جاری میشود شروع یک آسیبرسانی جدی است.
وی افزود: اگر با آغاز بارندگی بر روی سطوح سنگی گازهای آلاینده محیطی مثل so۲ و co۲ بر روی سطوح سنگ وجود داشته باشد، با توجه به ترکیبش با آب باران تبدیل به اسید میشود و خردگی ایجاد میکند.
کاظمی در ادامه گفت: برخی از این آلایندهها ممکن است در مجموعه تخت جمشید باشد اما در پاسارگاد به علت آنکه مجموعه هنوز صنعتی نشده، وجود ندارد.
وی افزود: زمانی که هیچ آلایندهای در محیط وجود ندارد، آب باران به تنهایی نیزبه دلیل خالص بودن استعداد زیادی برای حل کردن سنگهای آهکی در خود دارد.
وی در ادامه به مرحله دوم تخریب آثار باستانی توسط باران اشاره کرد وافزود: در مرحله دوم با آب گرفتگی سطح و نفوذ آن در خلل و فرج سنگها، بارندگی به صورت بالفعل نمیتواند آسیبی به سنگها برساند، یعنی اگر سنگ آهکی در رطوبت قرار گیرد، این رطوبت به صورت فوری اثر تخریبی روی سنگ ندارد، اما اگر رطوبت در سنگ بماند و سپس در اثر یخ زدگی دچار تراکم شود، خود باعث مرحله جدید آسیب برای مجموعه میشود.
کاظمی اظهار داشت: بارندگیهای بهاری، بيشترين اثر تخريبي را بر روی آثار تاریخی دارند، اما به علت نبودن یخزدگی در این فصل از سال، اثر تخریبی مشهود و سریع نبوده اما در درازمدت و فصول سرما طبیعتاً بارندگیها اثر مخرب بیشتری بر آثار تاریخی میگذارند.
مازیار کاظمی افزود: درمحوطههای تاریخی، شناسایی مشکل در اولویت قرار دارد، چرا که تغییرات اساسی و مهمی اخیرا در اين محوطهها رخ داده است واین مشکل از زمانی مشهود شد که سیستم دفع آب که در کاخهای تخت جمشید وپاسارگاد وجود داشت، بدون هیچ حفاظتی رها شد.
كاظمي درپایان به نیاز براي تجهیزات مکانیکی و مکانیزه کردن مجموعههای تاریخی اشاره کرد تا بتوان به وسيله آن در زمان تداوم تجمع آب براثربارندگی بسیارشدید، همچون نوروز امسال، این مشکلات به حداقل برسد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر