-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

Latest News from 30Mail for 04/17/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/1/28

 

ناصر کرمی

ابتدا: احمدی نژاد به ساری رفته است ظاهرا برای کلنگ زنی مراسم آغاز اجرای طرح احداث کانال خزر- خلیج فارس. این طرح ماجرای جالبی است كه مثل ستاره دنباله دار هالی در دوره های زمانی مشخصی (تقریبا هر هشت سال یك بار) در آسمان ایران ظهور می كند. خلاصه اینكه هر ازچندگاهی مقام بلند پایه ای مدعی می شود به زودی پرونده اجرای این طرح را به جریان می اندازد و زمینه ساز عمران و آبادی میلیونها هكتار بیابانهای تفتیده و لم یزرع ایران می شود. هر بار هم كارشناسان یا زبان ساده علمی توضیح می دهند این طرح نه شدنی است و نه به فرض اجرا سود و فایده ای در بر دارد. دلایل آنقدر واضح و متقن هستند كه البته هیاهوی خبری مرتبط و خوشخیالی برآمده از آن را به سرعت فرو می خواباند. تا چند سال بعد كه دوباره در چم و خم روزگار مقامی دیگر موضوع را دستمایه جالبی برای جلب توجه مردم ببیند. و انگار هر بار كه طرح توی كشو می رود و دوباره بیرون می آید هرگز دلایلی را كه مكررا در رد آن اعلام شده ضمیمه نمی كنند چون همیشه به نظر می رسد مدعیان طرح اطلاعی از دلایلی كه قبلا موجب تعلیق آن شده ندارند.

بعد: البته طرحی خیال انگیز و جالب است. می گویند می خواهیم كانالی بكشیم مابین خزر و خلیج فارس و این دو پهناب شمال و جنوب ایران را به هم متصل كنیم. به این ترتیب هم امكان كشتی رانی بین این دو فراهم می شود و هم آب سرازیر می شود به بیابانهای مركزی و هم اقلیم ایران مرطوبتر و پربارانتر می شود. گاه مدعی می شوند با این طرح میتوان میلیونها هكتار كویر را به زیر كشت برد و با تعدیل خشكی اقلیم ایران گستره های وسیعی از بیابانهای موجود را به جنگل تبدیل كرد. خلاصه اینكه اگر بشود، عجب دوغی می شود. اما واكنش كارشناسان و به ویژه جغرافیدانان در این باره به شدت ناامید كننده است: در نردیكترین مسیر، فاصله خزر و خلیج فارس هزارو پانصد كیلومتر است. از سویی ایران یك فلات است و حتی با صرف نظر از وجود رشته كوه البرز، متوسط ارتفاع در این مسیر بین پانصد تا هزار و دویست متر است. یعنی ما می خواهیم كانالی حفر كنیم به طول حداقل هزارو پانصد كیلومتر و عمق حداقل پانصد متر. آیا دو میلیون لودر می توانند این كانال را در كمتر از صد سال حفر كنند؟ اما فرض كنیم آنها حفر كردند و شد. بعد قرار است این کانال به درد چه كاری بخورد؟ كشتیرانی؟ كانال پاناما به طول فقط ۷۷ كیلومتر و عمق بیست متر امروزه به عنوان یك معبر كشتیرانی نیمه تعطیل است چون به خاطر هزینه های لایروبی و مشكلات فنی عبور بسیاری ازكشتی ها از آن صرفه اقتصادی ندارد. تازه آن کانال دو سوی یک قاره را به هم وصل میکند و کانال ما قرار است معبری باشد برای تسهیل رفت و آمد بین قرقیزستان و عمان. با آب این كانال كشاورزی هم نمی شود كرد چون شور است و به خاطر عبور از بیابانهای داغ ایران شورتر هم شده. بخار آب آن هم تاثیری در تعدیل اقلیم ایران ندارد چون به خاطر جریانهای خشك و قوی پرفشار جنب حاره به سرعت از ایران خارج می شود، قبل از آنكه بتواند حتی یك كف دست ابر درست كند. و اگر فرض هم بر احداث یك كانال سرراست باشد موضوع مضحكتر می شود چون خزر سی متر از سطح آبهای آزاد پایینتر است و این مقدار بالا آمدن آن كل استانهای گیلان و مازندران و گلستان را غرق خواهد كرد.قبل از آن هم لابد كوسه های خلیج فارس دمار از روزگار ماهیان خاویاری خزر در خواهند آورد.

سرانجام: همه این حرفها قبلا گفته شده است. اما باز هم مدعی اجرای كانال خزر-خلیج فارس می شوند. تهرانی های قدیم برای طرحها و حرفهای نشدنی اصطلاحی داشتند تحت این عنوان كه این هم لوله كشیه! معادل عبارت "خالی بندی" كه امروزیها به كار می برند. ظاهرا طرح لوله كشی آب آشامیدنی تهران سالهای متمادی وعده داده می شده و اجرا نمی شده است و تهرانی های شوخ طبع از این ماجرا تمثیلی درست كرده اند برای همه وعده های غیر قابل اجرا. ظاهرا كانال خزر-خلیج فارس كم كم دارد جای لوله كشی تهران قدیم را می گیرد. با این فرق كه آن طرح در نهایت شدنی بود و لازم و این طرح ناشدنی و نالازم و حتی زیانبار. پس خدا می داند كه شوخی برآمده از این طرح چه خواهد بود. به هر حال كسی باید به همه آبزیان خزر اطلاع دهد كه نگران نباشند چون این هم لوله كشیه!


 
 

1391/1/28

 

علیرضا مجیدی
یک پزشک

سناریویی آشنا برای همه ما: کودکی به تصادف، گم می‌شود و بعد از سال‌ها، به ناگاه مادرش را پیدا می‌کند!

مطابق خبری که سایت cnet منتشر کرده است، این داستان آشنا فیلم‌های هندی، بار دیگر رخ داده است، این بار واسطه به هم رسیدن مادر و کودک گم‌شده -که حالا برای خود مردی شده- گوگل ارث بوده است.

«سارو بریرلی»، در سال ۱۹۸۶، پنج سال بیشتر نداشت، او در این زمان با برادر بزرگ‌ترش با قطار مشغول سفر بود، در طی سفر او به خواب رفت و وقتی بیدار شد، متوجه شد که ۱۴ ساعت از زمان آغاز سفرش گذشته، برادرش در کنارش نیست و او در حومه شهر کلکته است، کسی نیست کمکش کند و نام و نشانی از محل اقامتش نمی‌داند.

او زندگی در خیابان‌ها را شروع کرد و در میان انبوهی از بچه‌های مشابه خود با گدایی، روزگار گذراند تا اینکه یتیم‌خانه‌ای او را پذیرفت و بعد از مدتی زوجی استرالیایی او را به فرزندی قبول کردند.

اما وقتی او که بزرگ شد، سودای دانستن اینکه او از کجا آمده و اشتیاق پیدا کردن خانواده‌اش رهایش نمی‌کرد. برای همین به فکرش رسید که از اینترنت استفاده کند.

او به هیچ عنوان نام جایی را که در آن زندگی می‌کرد به یاد نمی‌آورد، به همین خاطر کارش خیلی سخت بود.

سرانجام سارو تصمیم گرفت که از اینترنت استفاده کند: او سرعت متوسط قطارهای هندی را می‌دانست و می‌دانست که چند ساعت در راه بوده است، پس می‌توانست حساب کند که حدودا منطقه محل سکونت او چقدر با کلکته فاصله داشته است.

پس در گوگل ارث، به مرکز کلکته و به شعاعی که حساب کرده بود، شروع به جستجو کرد و سرانجام شهر مورد نظر را که «خاندوا» بود پیدا کرد.

او در گوگل ارث زوم کرد و از خاطراتی که برایش باقی مانده بود، آبشاری را که در کودکی در کنار ان بازی می‌کرد، به یاد آورد.

سارو سرانجام به خاندوا رفت تا در محل شروع به جستجو کند، سرانجام خانه‌ای با ظاهری آشنا یافت که ساکنان آن نقل مکان کرده بودند، او نام این خانواده را می‌دانست، با کمک ساکنان منطقه او سرانجام خانه محل اقامت مادرش را پیدا کرد.

در ابتدا او مادرش را نشناخت، مادری که با دیدن او بعد از این دو دهه و نیم، ماتش برده بود، بعد از مدتی، مادر، دست فرزندش را گرفت و او را به درون خانه برد.

آخرین باری که پیش از این، سارو مادرش را دیده بود، او یک زن زیبای ۳۴ ساله بود، اما حالا قیافه‌اش خیلی فرق کرده بود.

اما در این داستان عجیب مدرن، نباید برادر بزرگ سارو را مقصر بدانید، چرا که سارو دریافت او در جریان آن سفر، مرده بود و پیکرش بعد از چند ماه در کنار خط آهن پیدا شده بود.

راستی، دستمال کاغذی دارید؟!

* تیتر از سی‌میل


 
 

1391/1/28

 

ساناز
خجسته

لابد یک دوره‌ای هم بوده که بچه‌تهران بودن پز محسوب می‌شده، من که به یاد ندارم. من تا یادم هست باید مراقب می‌بودم هیچ اشاره‌ای به محل تولدم نکنم، نکند که کسی فکر کند می‌خواهم فخر بفروشم. کمی بعدش را هم یادم هست که فحش و ناسزا دادن به تهران شد مد روز و نشانه روشن‌فکری. همه حق داشتند به زادگاه من فحش بدهند من اما باید مراقب می‌بودم به هیچ شهری کم‌تر از گل نگویم. راستش؟ راستش اما هرکس تا حالا جلوی من از تهران بد گفته دلم را لکه‎دار کرده. 

من تجربه زندگی کردن در هیچ شهری به جز تهران را ندارم. و هیچ تصوری هم ندارم که بخواهم روزی شهر دیگری را برای زندگی انتخاب کنم. تهران بزرگ عزیز من برایم مثل تنم آشنا است. برایم راه پیدا کردن، دنبال چیزی گشتن، حتی خوشی کردن در تهران ساده‌تر از هرجای دیگری است که تا حالا دیده‌ام. ترافیک دارد؟ داشته باشد. در عوض تنها جای دنیا است که نقشه‌اش توی سر من همیشه پررنگ است.

هوای تهران آلوده است؟ در عوض تنها جای دنیاست که هم شروع باران برای من آخیش دارد. و اولین روز آفتابی بعد از باران هم آخیش دارد. نه تنها چهار فصلش را می‌شناسم که حتی هوای دوازده ماهش هم آشناست. هرجای دنیا که باشم اگر از من بپرسند الان هوا چطور است می‌توانم با یک ماه تهران هوا را توضیح بدهم. مثلن هوا عالی است مثل اردیبهشت تهران. یا سرد است و سوز دارد مثل آذر ماه. 

تهران تنها جای دنیاست که من خودم هستم با تمام توانایی‌ها و ضعف‌هایم با تمام اعتماد به نفس و ترس‌هایم.

من عاشق این شهرم. و روزهایی که هوا پاک است و توچال زیبا نزدیک است عاشق‌ترم. معشوق من اگر روزهایی ترافیک دارد من شکیبایی می‌کنم تا لذت روزهای خلوت‌تر و سعی می‌کنم از زنده بودن روزهای شلوغش لذت ببرم که هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت.

* تیتر از سی‌میل


 
 

1391/1/28

 

رضا ساکی
عبید شاکی

وقتی با یک باران شدید مرکز مدیریت بحران تهران اطلاعیه صادر می‌کند و آب وارد خط چهار مترو می‌شود و جوی‌ها طغیان می‌کنند و خیابان‌ها بند می‌آیند و ملت بدبخت می‌شوند یقین بدانید اگر در تهران زلزله بیاید همه به فنا خواهیم رفت و رستگاران آنهایی خواهند بود که در دم بمیرند. امروز تهران وضعیتی داشت که امیدوارم نصیب دشمنان‌مان در پنج به اضافه‌ی یک هم نشود.

همین امروز بود که در برنامه‌ی رادیویی «صبح تهران» از قول یک آقایی گفتیم: شهرداری بابت بارش شب گذشته و امروز غافلگیر نشد. حالا یکی نیست بگوید خوب‌تان شد؟ یا دوست دارید باز هم ببارد؟

* تیتر از سی‌میل


 
 

1391/1/28
  •  

    آرمان امیری
    مجمع دیوانگان

    سفراستانی احمدی‌نژاد به جزیره ابوموسی واکنش غیرمترقبه‌ای از جانب دولت امارات به همراه داشته است. پیش از این هم گاه و بی‌گاه ادعاهای دولت امارات مبنی بر مالکیت جزایر سه‌گانه جنجال‌های خبری و چالش‌های دیپلماتیکی به همراه داشت، اما اینکه امارات بخواهد به دلیل سفر رییس دولت ایران به یکی از این جزایر سفیر خود را از تهران فرا بخواند و حتی مسابقه فوتبال خود با تیم ملی ایران را لغو کند (+) قطعا واکنش جدیدی است. پرسش من این است: چه چیز سبب این تغییر شدت مواضع امارات در مسئله ادعاهای قدیمی شده است؟

    مسئله را دیپلماتیک ببینیم

    حدود چهار سال پیش گفت و گوی مفصلی داشتم با «دکتر داوود هرمیداس باوند». (اینجا+) موضوع گفت و گو حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه و همچنین ماجرای جدا شدن بحرین از خاک ایران بود. دکتر باوند علاوه بر جایگاه مسلم علمی در زمینه «حقوق و روابط بین‌الملل»، در سال 1971 و در جریان طرح مساله استقلال بحرين و جزاير سه گانه، يکي از نمايندگان حقوقي ايران در سازمان ملل بودند. به گمانم مطالعه دقیق شیوه استدلال دکتر باوند می‌تواند تاثیر چشم‌گیری بر فضای احساسی جامعه خبری ما نسبت به ادعاهای گاه و بی‌گاه امارات داشته باشد. مسئله این نیست که ما بخواهیم از حقوق خود در برابر ادعاهای دیگران عقب‌نشینی کنیم، بحث بر سر این است که شیوه برخورد ما می‌تواند شکلی تاثیرگزارتر و مفیدتر از کمپین‌هایی باشد که راستای حرکت‌شان دامن زدن به ناسیونالیسم کور و گاه حتی گرایشان نژادپرستانه است.

    باید بپذیریم که امارات متحده عربی نیز برای طرح ادعاهای خود اسناد و دست‌مایه‌هایی دارد. هرچند به باور من، هیچ یک از این اسناد بی‌پاسخ نیست و در برابر کشور ما در هر دادگاهی می‌تواند با انبانی به مراتب انباشته‌تر از شواهد و مدارک تاریخی حاضر شده و از حاکمیت ارضی کشور دفاع کند. افزایش آگاهی ما حتی نگرش خودمان را هم به مواضع تغییر می‌دهد. برای مثال می‌توانیم دریابیم که هرچند تامین امنیت این جزایر بر عهده ایران است (یعنی هیچ کس جز ایران حق ارسال نیروی نظامی به آن‌ها را ندارد) اما توافقات رسمی حق استفاده بخشی از حاشیه جنوبی جزیره ابوموسی را نیز به امارات داده است. بدین ترتیب دولت‌های ایران و امارات به صورت مداوم باید برای تفسیر این حق استفاده با یکدیگر در حال گفت و گو باشند و این به هیچ وجه به معنای «وطن فروشی» و یا «کوتاه آمدن از حق حاکمیت ارضی» نیست.

    چرا امارات اینچنین تهاجمی برخورد می‌کند؟

    چه جدال بر سر حریم ساحلی دریای خزر باشد، چه نام خلیج فارس و یا مالکیت جزایر سه‌گانه، واقعیت این است که در نهایت این اسناد و مدارک نیستند که نتیجه کار را مشخص خواهند کرد. نمونه مشابه را می‌توان به وضوح در ماجرای جنگ گرجستان با روسیه مشاهده کرد که در نهایت به جدایی «اوستیای جنوبی» و اعلام استقلال آن از گرجستان انجامید. اگر اشتباه نکنم در حال حاضر تنها کشورهای معدودی نظیر روسیه و بلاروس هستند که استقلال اوستیا از گرجستان را به رسمیت شناخته‌اند. با این حال یک منطق ساده سبب شده است حاکمیت گرجستان بر این منطقه کاملا قطع شود و دولت اوستیا به صورت یک کشور مستقل عمل کند. این منطق ساده و جهان شمول همان «منطق زور» است! ارتش روسیه آنچنان خشم‌گین و قدرتمند وارد گرجستان شد که نیروهای ناتو ترجیح دادند در این مورد ابدا دخالت نکنند و فقط توانستند روسیه را راضی کنند که فراتر از مرزهای اوستیا در خاک گرجستان پیش‌روی نکند.

    در ماجرای جزایر سه‌گانه نیز کشور ما با وضعیت مشابهی مواجه است. قطعا هیچ یک از کشورهای حاشیه خلیج فارس از نظر نظامی توان تعرض به خاک ایران را ندارند. با این‌ حال آن‌ها همواره می‌توانند به یک عنصر دیگر متوصل شوند: اجماع جهانی علیه ایران! بدین ترتیب امارات تلاش می‌کند تا از هر فرصتی برای محکومیت ایران به دلیل آنچه «اشغال جزایر» می‌خواند استفاده کند. اما این «فرصت‌«ها را هیچ کس بجز خود ایران نمی‌تواند ایجاد کند و یا از بین ببرد.

    هرگاه دستگاه دیپلماسی ما توانسته است به صورت فعال و از موضع قدرت در عرصه روابط بین‌الملل ایفای نقش کند، صدای اماراتی‌ها فروکش کرده است چرا که خوب می‌دانند حتی کشورهای بزرگ و قدرتمند عربی نظیر عربستان نیز حاضر نیستند روابط خود با یک ایران قدرتمند را به دلیل ادعاهای امارات مخدوش کنند. در نقطه مقابل، وقتی ایران در اسف‌بارترین وضعیت تاریخی خود از نظر جایگاه بین‌المللی قرار دارد، محکومیت‌های پیاپی در شورای امنیت را دریافت کرده، سخت‌ترین و گسترده‌ترین تحریم‌های جهانی را تحمل می‌کند و به سیمای تمامی دوستان منطقه‌ای خود پنجه می‌کشد، طبیعتا امارات نیز تهاجمی‌ترین واکنش خود در مسئله ادعای مالکیت بر جزایر سه‌گانه را بروز می‌دهد. جای تعجب نیست که ضعف و حقارت دیپلماتیک دولت ما به حدی رسیده که وقتی طرف مقابل گستاخانه ادعا می‌کند و پیش‌دستانه سفیرش را از ایران خارج می‌کند ما نه تنها با احضار سفیر خود مقابله به مثل نمی‌کنیم، بلکه خواستار «تحکیم روابط دو کشور» می‌شویم!

    اول یک سوزن به خودمان بزنیم

    هرگاه ادعایی مرزی علیه کشور ما مطرح می‌شود و یا نامی از «خلیج عربی» ذکر می‌شود، واکنش‌های جامعه خبری و حتی واکنش‌های عمومی جامعه ما قابل پیش‌بینی است. گویی اتحادی نانوشته شکل می‌گیرد که همه بسیج شویم و از مصیبت این «هتک حرمت» جامه بدریم و برای عالم و آدم خط و نشان بکشیم. «فرزندان کوروش» و «جوانان آریایی» مثل مور و ملخ از هر سوراخی بیرون می‌ریزنند و به «باد کردن رگ گردنشان» افتخار می‌کنند و «اجنبی جماعت»، به ویژه «اعراب» را مورد تحقیر و حمله قرار می‌دهند تا کی دوباره جنجالی به پا شود و بسیج عمومی دیگری شکل بگیرد. با این حال من به یاد دارم که سه سال پیش در جریان یک مناظره انتخاباتی مردی در برابر رییس دولت قرار گرفت و سیاست‌های نسنجیده او را در عرصه روابط بین‌الملل انتقاد قرار داد. میرحسین موسوی ترجیح داد به جای زدن جوال‌دوز به «بیگانگان»، یک سوزن به حاکمیت داخلی بزند. به مواردی همچون جنجال‌سازی بی‌دلیل بر سر هولوکاست، ادعای عجیب و غریب تلاش برای ترور احمدی‌نژاد در عراق، پیام‌های پنهانی به رئیس جمهور آمریکا، درخواست تضرع‌آمیز برای دعوت احمدی‌نژاد به عربستان و البته شوی مضحک آزادسازی ملوانان انگلیسی اشاره کرد.

    تا زمانی که ما بخواهیم با شیوه جدال‌های چاله‌میدانی سیاست‌ورزی کنیم و روابط بین‌المللی را هم با پارامترهای منحصر به فرد خودمان در تعریف «ناموس» و «غیرت» و «شرف» بسنجیم، قطعا از مسیرهای یک‌سویه به سمت حقارت روزافزون بین‌المللی خارج نخواهیم شد. این حقیقتی ساده و حتی بدیهی است که تمامی کشورهای جهان به دنبال افزایش و توسعه منافع خود باشند. اگر امروز ما احساس می‌کنیم کسی پایش را از گلیم‌اش درازتر کرده، باید بدانیم مشکل صرفا در درازی پای دیگران نیست، احتمالا اینجا کسی پای ما را کوتاه کرده است!


     
     

    دهها نفر از اساتید دانشگاه، فعالان سیاسی و مدنی:
    1391/1/28

     

     
    بیش از ۱۵۰ نفر از اساتید دانشگاه و فعالان سیاسی و مدنی با صدور بیانیه‌ای ضمن اعتراض به «تبعیض‌های اخیر حکومت جمهوری اسلامی بر علیه شهروندان افغانی در ایران» این اقدامات را «غیرقابل قبول» خوانده و خواستار پایان بخشیدن به آن شده‌اند.
     
    در این بیانیه که نسخه‌ای از آن در اختیار سی‌میل قرار گرفته، به ممنوعیت ورود افاغنه به کوه صفه در روز سیزده به در اشاره شده و به گفته امضا کنندگان بیانیه، موضع‌گیری «تاسف برانگیز» مسئولین نیروی انتظامی، «اسباب شرمندگی» را فراهم کرده است.
     
    روز سیزدهم فرودین‌ماه امسال، احمدرضا شفیعی، مسئول کمیته انتظامی ستاد تسهیلات سفر شهر اصفهان از ممانعت حضور اتباع افاغنه در پارک کوهستانی صفه خبر داد. 
     
    او دلیل جلوگیری از ورود افاغنه به پارک کوهستانی صفه را «حفظ رفاه شهروندان» عنوان کرد.
     
    این اقدام با واکنش منفی ایرانیان در وب فارسی مواجه شد و گروهی از ایرانیان نیز در اعتراض به این‌کار صفحه‌ای به نام «ما همه افغانیم» در فیس‌بوک راه‌اندازی کردند.
     
    اکنون در این بیانیه، فعالان سیاسی و مدنی تاکید کرده‌اند که به اعتقاد آنها این رویداد «معضل بزرگ تر برخورد های تبعیض آمیز  با مهاجران و گروه های قومیتی را منعکس می سازد.»
     
    امضا کنندگان این بیانیه معتقدند: «متاسفانه تعصبات نژادی،کلیشه ها و تبعیضات فقط مختص حکومت و نیرو های وابسته به آن نیست. بخش قابل توجهی از مردم معمولی ایران نیز حامل نگاهی تبعیض آمیز و توام با تعصبات گروهی و برتری طلبی قومی  هستند.»
     
    در ادامه این بیانیه آمده است: «از نظر ما یکی  از وظایف  و مسئولیت های  اصلی دولت، آموزش شهروندان برای جلوگیری از رفتار های نژاد پرستانه  و نفی هر گونه تعصب و پیش داوری بر اساس نژاد، زبان، جنسیت، مذهب، قومیت، گرایش جنسی، و طبقه اقتصادی است. تمامی اقشار و دسته های مختلف اجتماعی و فرهنگی باید از احترام  و حقوق یکسان در جامعه برخوردار باشند.»
     
    امضا کنندگان این بیانیه در پایان از مسئولان خواسته‌اند «تا به شکل رسمی از  اتفاق نا خوشایند رخ داده عذر خواهی کنند.» 
     
    آسیه امینی، داریوش آشوری، رامین جهانبگلو، نیما راشدان، احمد رافت، محمود صدری، علی اکبر موسوی خوئینی، مجید محمدی و محمدرضا نیکفر برخی از امضا کنندگان این بیانیه هستند.
     
    متن کامل این بیانیه و اسامی امضا کنندگان آن را از اینجا بخوانید.

     
     

    1391/1/28

    مدیرعامل آب منطقه‌ای مازندران اعلام کرد که پروژه ۱۷۰ میلیارد تومانی سد هراز در شهرستان آمل، بدون برگزاری مناقصه به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه واگذار شده است.

    رمضان طهماسبی، که با فارس گفت‌و‌گو می‌کرد، افزود قرارداد این پروژه پیش‌تر با یک شرکت چینی منعقد شده بود اما به دلیل «شرایط ایجاد شده در یک ماه اخیر» این پروژه به قرارگاه خاتم واگذار شد.

    آقای طهماسبی درباره شرایط ایجاد شده توضیحی ارائه نکرد.

    وی همچنین ادامه که «اگر این شرکت خارجی وارد پروژه شود برای احداث جاده جایگزین نیروگاه می‌شود.» 

    قرارگاه خاتم‌الانبیا که از زیرمجموعه‌های سپاه پاسداران است، از زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد فعالیت‌های خود را گسترش داده و طی ۴ سال اخیر، نزدیک به ۱۵۰۰ پروژه مهم دولتی ایران را در اختیار گرفته است.

    دارایی‌های این مجموعه اقتصادی از بودجه دولتی جداست و مشمول هیچ گونه نظارت دولتی نمی‌شود.

    منبع: فارس

    مرتبط:

    پارس جنوبی؛ پیشرفت نیم درصدی به جای ۲۵ درصد
     


     
     

    1391/1/28

    نایب رئیس انجمن برنج ایران می‌گوید افزایش دستمزد کارگران سبب شده که کشاورزان نتوانند هزینه‌های کارگران را تامین کنند و این موضوع سبب افزایش بیکاری در این بخش شده است.

    پرویز حسین نتاج، که با ایلنا گفت‌و‌گو می‌کرد، دلیل افزایش دستمزد کارگران را اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها عنوان کرده است.

    وی افزوده که در بخش کشاورزی، هزینه‌های کارگری بیش از هفتاد درصد مجموع هزینه‌ها را شامل می‌شود و این موضوع سبب افزایش سه برابری هزینه شالیکاران در سال جاری شده است.

    آقای حسین نتاج همچنین با انتقاد از سیاست‌های دولت ایران در واردات برنج افزود: «دولت سالیانه به طور میانگین یک میلیون تن برنج داخل کشور می‌کند که در بد‌ترین شرایط نیاز کشور به واردات برنج ۴۰۰ هزار تن می‌باشد.»

    آقای حسین نتاج ادامه داد که «به دلیل عدم حمایت‌های دولت سال گذشته بخش زیادی از شالیزار‌ها تبدیل به باغ شده است.» 

    منبع: ایلنا


     
     

    1391/1/28

    معاون عمران استاندار تهران می‌گوید به خط چهار متروی تهران در بارندگی‌های دیروز «خسارت‌های سنگینی» وارد شده و آب‌های جمع شده در داخل خط هنوز تخلیه نشده است.

    محمدرضا محمودی، که با ایسنا گفت‌و‌گو می‌کرد، افزود که این خط همچنان غیر فعال است و احتمال ریزش وجود دارد.

    این مقام مسئول با اشاره به شکسته شدن یکی از دیوارهای کانال مترو در منطقه کن، تصریح کرد که خسارت ناشی از بارندگی روز گذشته تهران، بیش از صد‌ها میلیارد تومان است.

    حسن عباسی، مدیر روابط عمومی اورژانس تهران نیز گفته که آبگرفتگی روز گذشته خط چهار متروی این شهر، شش مصدوم برجای گذاشته که این افراد به صورت سرپایی درمان شدند.

    معاون شهردار تهران دیروز به نقل از اداره هوا‌شناسی گفته بود که بارش روز گذشته تهران در پنجاه سال اخیر بی‌سابقه بوده است. 

    منابع: ایسنا و مهر

    مرتبط:

    بارش سنگین بهاری و بروز مشکلات رفت و آمد در تهران
     


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته