رسول بداقی، عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان که نزدیک به سه سال است که در زندان رجایی شهر محبوس است تاکنون از حق مرخصی محروم بوده است. این در حالی است که مسئولین وعده مرخصی وی را از یک ماه قبل به خانواده او داده اند. همسر و فرزندان وی همچنان چشم انتظار به در دوخته اند تا مسئولین به وعده خود عمل کنند و این معلم در بند به مرخصی بیاید.
شبنم بداقی دختر این فعال صنفی معلمان در خصوص آخرین وضعیت پدرش به سایت ملی مذهبی می گوید: "برای پدر وثیقه گذاشته ایم اما هنوز به مرخصی نیامده اند و ما همچنان منتظر هستیم. از مسئولین گفتند که تماس می گیرند و خبر می دهند اما تاکنون خبری نشده است! ما ، به خصوص خواهرهای دو قلویم ، خیلی منتظر بودیم پدر برای عید پیش ما باشند اما متاسفانه همینطور عقب می اندازند. اگر مرخصی دهند این اولین بار است که در طی این مدت پدر از زندان بیرون می آیند."
او می افزاید: "خواهرهای دو قلویم خیلی دلتنگ پدر هستند و همیشه منتظر و چشم براه هستند. با همان لحن کودکانه خود می گویند بابا بیاید تا پارک برویم، یا هر وقت جایی می خواهیم برویم می گویند به بابا هم زنگ بزنیم او هم بیاید. حتی اوایل عید وقتی خبر دادند که پدرم به مرخصی می آید ما اصلا فکر می کردیم در ایام عید پدر خانه باشد. بچه ها هم چشم انتظار بودند زیرا همیشه در این حسرت هستند که یک بار پدر در خانه باشد. زیرا زمانی که دو سال شان بود پدر به زندان رفت و وقتی شنیدند که پدر به مرخصی می آید، خیلی ذوق کردند که پدر به خانه می آید اما متاسفانه گویا این روزهای انتظار پایان ندارد و ما همچنان چشم به در دوخته ایم.
بداقی در دهم شهریور ماه ۸۸ پس از احضار به اداره آموزش و پرورش اسلامشهر بازداشت و بعدتر در دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی و به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و "تبانی و تجمع به قصد برهم زدن امنیت ملی" به شش سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از فعالیتهای اجتماعی محکوم شد.
دختر این خدمتگزار دلسوز کشور با تاکید بر روحیه عالی پدرش تصریح می کند: "هر هفته یک در میان ملاقات کابینی داریم و فقط بمناسبت ۲۲ بهمن یک ملاقات حضوری داشتیم. البته پدر در زندان رجایی شهر کرج است و مسافت هم برای ما طولانی است بخصوص که فقط بیست دقیقه فرصت ملاقات است. لحظه خداحافظی و جدا شدن هم بخصوص برای خواهرهایم سخت است و پدر هم به آنها امید می دهد که بزودی آزاد می شود و از نزدیک همدیگر را بغل می کنند و من و خواهرهایم به این امید خداحافظی می کنیم تا ملاقات بعدی…"
شایان ذکر است، حکم اخراج رسول بداقی از آموزش و پرورش در مرداد ماه سال گذشته به وی ابلاغ شد. در این حکم علت اخراج این عضو هیات مدیرهٔ کانون صنفی معلمان ایران، غیبت، حضور در گردهماییهای اعتراضی فرهنگیان، فعالیت علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی اعلام شده است.
رسول بداقی در واکنش به این حکم در نامه ای نوشته است: "در طول ۲۱ سالی که از پیشینه من در کارمعلمی گذشته است، از دورترین روستاهای کشور گرفته تا پایتخت ایران در سالهای نخست کارم پی برده ام که این سیستم راه به ویرانه دارد و روح و روان و جسم و جان جوانان این مرز و بوم را به نابودی بیشتر خواهد کشاند از این رو از همان آغاز کار معلمی، کمر به بدیهیات بستم و مبارزه با گردانندگان این سیستم را پیشه خود ساختم از طرفی حاکمیت زورگویان و بی خِردان جز سرکوبی و کشتار و شکنجه و زندانی کردن، راه دیگری را نمی دانند و در پیش نمی گیرند. متاسفانه کینه حاکمان بی خرد و زورگو در همه بخش های اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، بین المللی و… رایج است و همه این بخش ها، رو به نابودی هستند. لذا راهی جز مبارزه تا از میان برداشتن این بی خردان زورگو و مستبد در پیش نیست…"
و اینک شبنم با اشاره به ابلاغ حکم اخراج پدرش از آموزش و پرورش خاطرنشان می کند: "پدر را اخراج کردند. البته پدر من بیشتر از بیست سال سابقه خدمت دارد و معلم بالای بیست سال سابقه کار، باید بازنشسته شود اما اینها این حق را هم ضایع کرده اند و ایشان را کاملا اخراج کردند. متاسفانه وقتی ما این خبر را شنیدیم متوجه شدیم که حق ما برای اینها مهم نیست و متاسفانه به خدمات معلم به هیچوجه ارج گذاشته نمی شود. صحبت از قانون می کنند اما حتی پایبند قانونی که خود گذاشته اند نیستند. واقعا تاسف آور است! بعد از سه ماه هم که پدر به زندان رفتند حقوق او را قطع کردند."
رسول بداقی، معلمی است که داوطلبانه در جبهه های جنگ تحمیلی جنگید و خالصانه از تمامیت ارضی کشور دفاع نمود. وی معلمی را در کنار دانش آموزان روستاهای دوردست لرستان آغاز نمود و برای ایرانی آباد و آزاد، الفبای علم و معرفت را به کودکان این مرز و بوم آموخت. روش و اخلاق وی همواره سرمشقی برای شاگردانش بود. این معلم شریف دغدغه ها و آرمان هایی داشت. آرمان او بالا بردن سطح کیفی تعلیم و تربیت در مدارس کشور و دغدغه اش وضعیت نامطلوب زندگی معلمان کشور بود.
از همین روست که رسول بداقی معتقد است: "یک معلم،نباید دغدغه و فکری غیر از درس دادن داشته باشد. زیرا این آموزش و پرورش است که آینده یک کشور را می سازد ومهندسین،پزشکان، قضات و اساتید و … همگی از دامن معلم و آموزش و پرورش رشد می یابند، پس نباید این مهم(آموزش و پرورش و معلم)را نادیده گرفت زیرا کشوری سربلند و موفق خواهد بود که دانش آموزانی آگاه و در نهایت دانشمندانی عالم برای آینده تربیت نماید. و این مهم محقق نمی گردد مگر با داشتن سیستم مدیریت آموزشی صحیح که آن هم فقط از طریق آموزش و پرورش میسر است."
شبنم بداقی با تبریک روز معلم به پدر و همه معلمان عزیز کشور می گوید: "به داشتن چنین پدری بخود می بالم و هیچگاه فراموش نمی کنم که چگونه صادقانه و پر تلاش برای دانش آموزان و کشور خدمت کرد. از وجود چنین پدری خوشحالم اما از اینکه از او با زندان تجلیل می کنند متاسفم. او را خیلی دوست دارم و باز روز معلم را به او تبریک می گویم و به او افتخار می کنم. همچنان هم امیدوارم که پدر در روز معلم آزاد شوند و این جشن را در کنار او برگزار کنیم."
فرزند این فرهنگی دلسوز کشورمان در پایان خطاب به مسئولین تاکید می کند: "تنها چیزی که می توانم به مسئولین بگوییم این است که این اقداماتی که انجام می دهند خیلی "ناعادلانه" است و قطعا روزی باید پاسخگوی اعمال خود باشند."
گفتنی است، رسول بداقی مولف دو اثر مهم بوده که یکی از آنها مجموعه اشعار وی است که در کتابی تحت عنوان"سراب آرزوها" و با تخلص شاعرانه ی "اشکان" در بهار ۱۳۷۸ به چاپ رسید،دیگری کتابی است دربارهی ضربالمثلهای لری،همراه با شرح و ترجمه فارسی،که در سال ۸۳ به چاپ رسیده است.
کلمه – گروه اجتماعی: در آستانه روز جهانی کارگر و در حالی که دولت هنوز درخواست مجوز خانه کارگر برای راهپیمایی در این روز پاسخ نداده است، گزارش های رسیده به کلمه حاکی از افزایش فشارهای امنیتی بر فعالان کارگری است.
بر اساس این گزارش ها، با نزدیک شدن به یازدهم اردیبهشت – روز جهانی کارگر – نهادهای امنیتی شماری از فعالان کارگری را احضار و تهدید کرده اند که در آن روز هیچ فعالیتی نداشته باشند.
به گزارش کلمه، گروهی از فعالان کارگری نیز از تماس های تهدیدآمیز ماموران امنیتی خبر داده اند و می گویند حاکمیت نگران است که گسترش اعتراضات کارگری در روزهای آینده به نوعی تقابل با حاکمیت در روز جهانی کارگر منتهی شود.
در همین راستا، امروز وزیر کشور دولت احمدی نژاد از درخواست کارگران برای تجمع در روز جهانی کارگر ابراز بی اطلاعی کرد، و این در حالی بود که در یک هفته گذشته نه تنها تیتر بسیاری از مطبوعات و سایتهای خبری به تلاش برای اخذ مجوز راهپیمایی روز جهانی کارگر اختصاص یافت، بلکه تعدادی از نمایندگان مجلس نیز از دولت خواستند به درخواست مجوز کارگران پاسخ مثبت بدهد؛ درخواستی که اکنون وزیر کشور از اصل وجود آن ابراز بی اطلاعی کرده است!
روز اول ماه مه که به یاد اعتراضات کارگران آمریکایی در ۱۸۸۶ به نام روز جهانی کارگر نامگذاری شده است، همه ساله در سراسر جهان گرامی داشته می شود. اما در ایران، چند سال است که کارگران از امکان تجمع و راهپیمایی گسترده محروم اند و دولت احمدی نژاد مانع از عرض اندام کارگران در این روز می شوند.
نگرانی نهادهای امنیتی از احتمال تبدیل بزرگداشت روز جهانی کارگر به یک حرکت گسترده علیه عملکرد دولت در حالی است که تنها در سه هفته ای که از پایان تعطیلات نوروزی می گذرد، دهها گزارش از اعتراضات صنفی کارگران در شهرهای مختلف منتشر شده است.
این در حالی است که امسال از سوی رهبری به صفت حمایت از کار و تولید نامگذاری شده بود، اما ناآرامی های کارگری و گرانی ها و مشکلات فزاینده اقتصادی در همین یک ماه اخیر نشان داد که سرنوشت نامگذاری امسال هم بهتر از سال قبل نخواهد بود که به نام جهاد اقتصادی معرفی شد اما مردم در آن شاهد بزرگترین اختلاس تاریخ ایران بودند.
انتصاب فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء به عنوان وزیر نفت، همچنان برکات گستردهای برای بازوی اصلی اقتصادی سپاه دارد و در آخرین نمونه، مسئولان وزارت نفت میگویند پروژهای را با هدف «ایجاد مخازن زیرزمینی استراتژیک برای نفت» به این قرارگاه واگذار کردهاند.
به گزارش کلمه، هزینه انجام این پروژه هنوز مشخص نیست اما رقمی که تنها برای مطالعهی این پروژه به قرارگاه خاتم سپاه پاسداران پرداخت شده، «دو میلیارد تومان» بوده و آنگونه که امروز در گزارش روزنامه شرق از نمایشگاه بینالمللی نفت اشاره شده، این پروژه در چارچوب طرح های پدافند غیر عامل تعریف شده است؛ طرح هایی که ارقام بودجه های اختصاص یافته به آن، نجومی است.
چند روز پیش هم احمدی نژاد طرح شیرین سازی و انتقال آب دریای خزر به استان سمنان را با پیمانکاری قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران کلنگ زد. مشخص نیست اینگونه پروژهها با کدام تشریفات مناقصه و چگونه واگذار میشوند، اما در ماههای اخیر چندین پروژه از این دست به قرارگاه خاتمالانبیاء واگذار شده که درباره نحوه واگذاری آنها ابهامات زیادی وجود دارد و دستکم در این تردیدی نیست که سلب امکان رقابت از بخش خصوصی، کمترین تاوان روند فعلی محول کردن پروژههای نجومی به سپاه است.
قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه، تنها در یک سال اخیر چندین پروژه بزرگ ملی را از آن خود کرده و به گفته کارشناسان، به کمک موقعیت خاص سپاه و نیز تسهیلات ویژهی دولتی از جمله ترک تشریفات مناقصه و واگذاریهای خارج از روال، امکان رقابت را از بخش خصوصی نیز سلب کرده است.
بسیاری از دلسوزان نظام در سالهای اخیر هشدار دادهاند که آلوده شدن سپاه به فعالیتهای پرسود اقتصادی، به انحرافات بزرگ در این نهاد انقلابی خواهد انجامید. اما این هشدارها شنیده نشده است.
آیت الله جوادی آملی با انتقاد از مشکلات اقتصادی کشور، از اینکه در «سال جهاد اقتصادی» اختلاس اقتصادی انجام میشود، انتقاد کرد و گفت: با این که همه چیز در اختیار داریم، ولی متاسفانه گرانی، تورم، کاستی معیشتی و دیگر مشکلات هم داریم.
ایشان همچنین با اشاره به ضرورت کار به موقع و به اندازه، گفت: هر کدام از ما باید کار خود را انجام دهیم و بدانیم که چند روزی توان انجام کار را داریم و به زودی بیماری و فرسودگی به سراغ انسان میآید و انسانها را از کار میاندازد.
آیت الله جوادی آملی که در دیدار رئیس و اعضای شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی کشور سخن میگفت، همچنین با تأکید بر این که زمانی مسلمان خواهیم که اسلامی باشیم و اسلامی رفتار کنیم، افزود: این گونه نیست که خانهای بسازیم و تخریب شود و تعدادی کارگر نیز در آن بمیرند؛ این مسئله در پرونده نظام مهندسی کشور وجود دارد.
ایشان خاطرنشان کرد: این نظام، دقیق و حسابشده است و این طور نیست که کسی خانهای بسازد و با ویران شدن آن، عدهای جان خود را از دست بدهند و کسی به او کاری نداشته باشد. مسئول این اتفاق، مهندسی است که چنین ساختمانی را ساخته است.
آیتالله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود، با بیان این که در ایران استعدادهای زیادی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد، به توانایی تکنسینهای ایرانی در خاموش کردن چاههای نفتی کشور در دوران جنگ اشاره کرد و اظهار داشت: به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امروز به شرایطی رسیدهایم که جوانان توانمند در جنگ عراق و کویت، آتشسوزی چاههای نفتی کویت را خاموش کردند.
وی ادامه داد: با این که همه چیز در اختیار داریم، ولی متاسفانه گرانی،تورم، کاستی معیشتی و دیگر مشکلات هم داریم. از سویی سال جهاد اقتصادی است، ولی متاسفانه از سوی دیگر اختلاس اقتصادی انجام میشود.
صدیقه ملوندی، مادر امیر خسرو دلیرثانی در نامه ای خطاب به مراجع تقلید، از اینکه فرزندش «برای جرمی نامعلوم و ناکرده تنها برای داشتن عقیدهای مستقل و تنها به جرم اندیشیدن» به چهار سال حبس محکم شده و «هم اکنون بیش از نیمی از محکومیت او سپری شده و مطابق قانون باید از آزادی مشروط برخوردار شود»، از ادامه حبس او و دیگر زندانیان سیاسی انتقاد کرد و نوشت: «تعجب میکنم از جمهوری اسلامی که به جای اینکه به چنین جوانانی یاری دهد تا در راه ساختن ایرانی بهتر گام بردارند، آنها را بی خانمان کرده است، البته تعجب من که در ابتدا با ناباوری همراه بود اینک به یقین بدل شده، که آری متأسفانه چنین است و چنین ظلمی به نام اسلام در جمهوری اسلامی بر جوانان مسلمان روا می شود.»
وی در بخش دیگری از نامه خود به مراجع نوشت: «شرح شکایت خود را به نزد شما آوردهایم تا شاید شما بتوانید گوش شنوایی بیابید و به رویه ای که صلاح میدانید این ظلم و جوری که بر ما و بر خانوادههای بسیاری چون ما میرود را به گوش هر کدام از مسولین که صلاح می دانید برسانید تا شاید در رفتار و حکم خود در مورد این زندانیان بی گناه تجدید نظر کنند. همانطور که میدانید امروز خانوادههای بسیاری مستقیم یا غیر مستقیم با این مساله دست به گریبان شدهاند ؛ مردم جامعه ما از دور یا نزدیک از آنچه بر زندانیان سیاسی چون فرزند من میرود آگاهند و رفتار مراجع محترم را نیز که در طول تاریخ در زیر علم مولا علی (ع) از عدالت دفاع کرده و در برابر بیداد ایستادهاند، زیر نظر دارند ؛ نگذارید که رفتار ناعادلانه عدهای دین به دنیا فروخته با فرزندان مسلمان و مخلص این سرزمین منجر به این شود که مردم جمهوری اسلامی را متهم به رفتارهای غیر انسانی با منتقدان نمایند و نگذارید که سکوت شما بر این ظلم، دامان مرجعیت شیعه و اسلام (که اینک شما متولی آن هستید) را نیز به گناه شراکت در این بیعدالتی و ستم آلوده کند.»
مادر این زندانی در نامه خود تصریح میکند: «در ملاقات هایی که در این مدت با خانواده سایر زندانیان داشته ام به چشم خود دیده ام که مانند فرزند من بسیارند؛ انسان هایی شریف که فقط به جرم اندیشیدن در حبس اند و اتفاقا از انسان های مومن و معتقد روزگارند ؛ این از سویی خانواده ها را دلگرم می کند که تنها نیستند اما از سویی این سوال را مطرح می کند که کدام دادگاه و کدام قانونی چنین انسان های شریفی را به بند کرده است؟»
امیر خسرو دلیرثانی، از فعالان ملی-مذهبی و عضو جنبش مسلمانان مبارز که در دی ماه سال ۸۸ بازداشت شده بود، به اتهام "اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور" به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده است. او هم اکنون با گذراندن بیش از نیمی از دوران محکومیت می تواند از حق آزادی مشروط برخوردار شود، اما نه تنها از آزادی وی ممانعت به عمل می آید بلکه از حقوق ابتدایی یک زندانی سیاسی نیز محروم است. شیوا فلاح، همسر این زندانی سیاسی، چندی پیش در مصاحبهای گفته بود که مسئولان امنیتی و قضایی علت محروم ماندن آقای دلیرثانی از حقوق خود را «راضی نبودن» از وی ذکر کردهاند.
متن کامل نامه مادر این زندانی سیاسی که در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور مراجع عالیقدر
با سلام و احترام
اکنون ۲۷ ماه از بازداشت فرزند من امیر خسرو دلیرثانی می گذرد؛ به شما که شنونده اید حق میدهم که برایتان ۲۷ ماه تنها عدد و رقمی باشد برای شمارش ایام ! تنها تقاضا دارم که وقت کوتاهی را برای خواندن این سطور که با امید به یافتن پاسخی یا راه حلی نگاشته شده است، اختصاص دهید.
برای من در آغاز، بازداشت فرزندم باورکردنی نبود، فکر میکردم حتماً اشتباه شده است؛ نامه نوشتیم، پیگیر شدیم و به هر مقامی که فکر کردیم شاید با آگاه شدن از موضوع بتواند مانع بیعدالتی که زیردستانش روا میدارند شود، مراجعه کردیم تا فردا کسی نگوید که ما ندانستیم و نشنیدیم و زیردستان سرخود کاری کردند که مورد تأیید ما نبود، اما دریغ و صد افسوس! گویی ما خیلی خوش خیال بودیم و تمام این بیعدالتیها و جور و جفاها با تأیید مقامات محترم و متأسفانه تحت بیرق اسلام و با نام دستگاه قضای جمهوری اسلامی صورت میگیرد (اگر چه به نظر میرسد که مقامات امنیتی و اطلاعاتی هم در صدور این احکام دخیلند!).
حتی گله و شکایت خود را نزد مراجع محترم آوردیم، اما به جز چند نفری که در این چند وقت از مصائب زندانیان سیاسی و خانواده هایشان بسیار سخن گفته اند، پاسخی جز سکوت از دیگران نگرفتیم، لذا بار دیگر شرح آنچه را که بر ما می رود، با شما در میان می گذاریم، شاید آنها که نشنیده اند بشنوند و چاره ای جز سکوت بیاندیشند.
آری بیش از دو سال از بازداشت فرزند من امیر می گذرد؛ برای مادر، پدر، همسر، فرزند و خانوادهای که هر روز (بیش از ۷۵۰ روز) را به انتظار نشستهاند و راهی را برای التیام آلامشان و آزادی عزیز بیگناه در بندشان جستجو کردهاند، هر روزش معنا دار است ؛ هر روزش طاقت فرسا بوده و هست.
جالب است آقایانی که به راحتی حکم ۴ سال حبس را برای جرمی نامعلوم و ناکرده تنها برای داشتن عقیدهای مستقل و تنها به جرم اندیشیدن، به جوانی نسبت دادهاند، ۴ سال برایشان عددی است که از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر است! و ادعا میکنند که ما زندانی سیاسی و عقیدتی در ایران نداریم و در مجامع حقوق بشری حتی وجود فرزندان ما را انکار می کنند !
گله و شکایت من این است که تنها پسرم امیر را که جوانی مومن، اهل نماز و روزه، درستکار، با وجدان و نوع دوست است، شبانه در ۱۴ دی ماه ۱۳۸۸ به خانه اش ریخته اند و بعد از بهم ریختن و جستجوی خانه اش، بازداشت کرده اند ؛ در مملکتی که مسئولین مدام دم از عدالت و آزادی بیان و عقیده می زنند، آیا فرزند من جز داشتن عقیدهای مستقل و دفاع از حقیقت جرمی مرتکب شده است؟
من و همسرم هردو آموزگار بازنشسته ایم که تا این سن هیچ کدام از ما کلانتری و دادگاه و از این دست مسایل را ندیده ایم ؛ ما همانگونه که در جهت آموزش و پرورش فرزندان این مرز و بوم تلاش می کردیم، سعی می کردیم فرزندان خودمان را هم افرادی مفید به جامعه تحویل دهیم ؛ خدا را شکر و سپاس که زحماتمان به ثمر رسید و فرزندانی صالح، صادق، پاک، با ایمان و با وجدان تحویل جامعه داده ایم، بطوریکه همیشه به فرزندانم می بالیدم و می گفتم اگر همه جوانها مانند فرزندان ما باشند، مملکت نیاز به نیروی انتظامی ندارد!
آیا باور می کنید که فرزند من که مدت ۱۰ سال در سازمان آب تهران به عنوان یک مهندس متعهد، خدمت می کرده است و در طرح مطالعاتی چندین و چند پروژه عمرانی که اکنون به بهره برداری رسیده، شرکت داشته، حتی از پذیرش یک سکه طلا که بعنوان هدیه از طرف سازمان به او داده اند، خودداری کرده و پاسخ داده که این متعلق به بیت المال است و این در شرایطی بود که او در شرایط مالی مناسبی نیز قرار نداشت! آیا باور کردنی است که در این زمانه جوانی بر سر سفره ای در یک مهمانی بنشیند و علیرغم وجود چند نوع غذا، فقط از یک غذا استفاده کند و حتی محض امتحان نیز به سایر غذاها لب نزند؟!
من به جزئیات زندگی فرزند خود آگاهم؛ در ملاقات هایی که در این مدت با خانواده سایر زندانیان داشته ام به چشم خود دیده ام که مانند فرزند من بسیارند؛ انسان هایی شریف که فقط به جرم اندیشیدن در حبس اند و اتفاقا از انسان های مومن و معتقد روزگارند ؛ این از سویی خانواده ها را دلگرم می کند که تنها نیستند اما از سویی این سوال را مطرح می کند که کدام دادگاه و کدام قانونی چنین انسان های شریفی را به بند کرده است؟
مراجع محترم،
فرزند من و دوستان او که امروز در زندان جمهوری اسلامی محبوس اند هیچ کدام از جرایمی را که دین مبین اسلام آنها را محکوم کرده و برایشان مجازات تعیین کرده، مرتکب نشده اند، فرزند من مسلمانی است که همواره به پیروی از مولایمان علی (ع)، رفتار کرده و در میان آشنایان جز به نیکی شناخته شده نیست ؛ آیا به حبس محکوم کردن چنین جوانی، عین بیعدالتی و جور نیست؟ از شما میپرسم آیا رواست که از بیگناهی مسلمانی در بند آگاه باشیم و ساکت بنشینیم ؟ که پیامبر اکرم فرمود:
” من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم”
“هرکه بشنود مردی فریاد می زند ای مسلمانها (و کمک می طلبد ) و پاسخ ندهد مسلمان نیست”.
تعجب میکنم از جمهوری اسلامی که به جای اینکه به چنین جوانانی یاری دهد تا در راه ساختن ایرانی بهتر گام بردارند، آنها را بی خانمان کرده است، البته تعجب من که در ابتدا با ناباوری همراه بود اینک به یقین بدل شده، که آری متأسفانه چنین است و چنین ظلمی به نام اسلام در جمهوری اسلامی بر جوانان مسلمان روا می شود.
اکنون بیش از دو سال از بازداشت امیر می گذرد ؛ همسر و فرزند پنج سالهاش ماه هاست که از خانه خود دورند و مهمان پدر همسرش شده اند ؛ مطابق حکمی که آقایان نوشتهاند و به آن رنگ اسلامی می زنند، من و پدرش در این دوران بازنشستگی باید چشم به راه آزادی او باشیم که اگر خدا بخواهد و از فراق او و مشکلاتی که بر سر راهمان می گذارند، سکته نکنیم، بجای اینکه فرزندمان در این دوران پیری سری به ما بزند و عصای دست ما باشد، گاه گداری از شهرستان، با زحمت فراوان به تهران بیاییم و او را از پشت شیشه ها ملاقات کنیم.
هم اکنون بیش از نیمی از محکومیت او سپری شده و مطابق قانون باید از آزادی مشروط برخوردار شود ؛ نه تنها چنین نشده که از نوروز ۸۹ – یعنی قریب دو سال پیش – حتی امکان مرخصی هم نداشته است، حدود ۹ ماه هم هست که به او اجازه ملاقات حضوری نمی دهند و فرزند خردسالش به شدت از نظر روحی آسیب دیده و مدام بهانه جویی می کند، تماس تلفنی هم بطور مرتب مقدور نیست، البته اخیرا ماهی یکبار اجازه تماس تلفنی به ایشان داده می شود که آن هم بسته به خوشایند آقایان همیشگی نیست ؛ آیا این با موازین اسلامی و انسانی سازگاری دارد که مادر و پدر و همسر و فرزندی را حتی از شنیدن صدای عزیز خود محروم کنند ؛ حال آنکه حتی مجرمان خطرناک سایر بند های زندان این حق را دارند که با خانواده خود تماس بگیرند !
اکنون ماه هاست برغم تلاشهای همسرش برای گرفتن یک مرخصی چند روزه این حق قانونی از او سلب شده است، عدم موافقت با مرخصی وی باعث شده که تمام فعالیت هایش در یک شرکت کوچک که چندین سال برایش زحمت کشیده بود و چندین خانواده از آن امرار معاش می کردند، تقریبا نابود شود! آقایان چنان کرده اند، که فرزندان در بند ما – که اکثرا دلیل بازداشتشان اعتراض به عدم اجرای صحیح قانون بوده است – به کلی از اجرای قانون در مورد خودشان ناامید شده اند و دیگر حتی فرم مرخصی را هم پر نمی کنند.
ما تاکنون بارها و بارها شرح شکایت خود را برای مسولان در قالب نامه و ملاقات حضوری گفته ایم، اما به نظر می رسد که هیچ توجهی به نامه های ما نمی کنند، انگار آنهایی که امروز دست در کار قضاوت دارند عدالت را قربانی منافع شخصی و گروهی خود میکنند و آخرت خود را به دنیای خویش فروخته اند. انگار فراموش کردهاند که :
“فویل للذین ظلموا من عذاب الیم؛ ”
پس وای بر ستمکاران از عذاب دردناک (انعام، آیه ۲۱)
این بار شرح شکایت خود را به نزد شما آوردهایم تا شاید شما بتوانید گوش شنوایی بیابید و به رویه ای که صلاح میدانید این ظلم و جوری که بر ما و بر خانوادههای بسیاری چون ما میرود را به گوش هر کدام از مسولین که صلاح می دانید برسانید تا شاید در رفتار و حکم خود در مورد این زندانیان بی گناه تجدید نظر کنند.
همانطور که میدانید امروز خانوادههای بسیاری مستقیم یا غیر مستقیم با این مساله دست به گریبان شدهاند ؛ مردم جامعه ما از دور یا نزدیک از آنچه بر زندانیان سیاسی چون فرزند من میرود آگاهند و رفتار مراجع محترم را نیز که در طول تاریخ در زیر علم مولا علی (ع) از عدالت دفاع کرده و در برابر بیداد ایستادهاند، زیر نظر دارند ؛ نگذارید که رفتار ناعادلانه عدهای دین به دنیا فروخته با فرزندان مسلمان و مخلص این سرزمین منجر به این شود که مردم جمهوری اسلامی را متهم به رفتارهای غیر انسانی با منتقدان نمایند و نگذارید که سکوت شما بر این ظلم، دامان مرجعیت شیعه و اسلام (که اینک شما متولی آن هستید) را نیز به گناه شراکت در این بیعدالتی و ستم آلوده کند که حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:
العامل بالظلم والمعین علیه والراضی به شرکاء ثلاثتهم.
آنکه ستم می کند و آنکه او را کمک می کند و آنکه به ستم راضی است هر سه شریکند. (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۲۸)
و من الله التوفیق
صدیقه ملوندی، مادر امیر خسرو دلیرثانی
کلمه – گروه بین الملل: قطار بهار عربی مدتی است که در دو ایستگاه شرق و غرب خاورمیانه متوقف شده است: بحرین و سوریه. هرچند تعارض منافع قدرتهای منطقهای و جهانی در این دو جبهه، هنوز اجازه نداده مبارزات ضد دیکتاتوری در این دو کشور به سرانجامی برسد، اما تلاشهای مردم در این کشورها نیز متوقف نشده است.
هم در سوریه و هم در بحرین، مبارزت سیاسی در خیابانها همچنان ادامه دارد؛ هرچند در سوریه به شکلی خونین و مسلحانه و با خواست سقوط حکومت و کنار رفتن بشار اسد، و در بحرین هنوز به شکلی نه چندان خشونتآمیز و با خواست آزادی زندانیان سیاسی، تضمین عدالت و آزادیهای سیاسی و تسلیم پادشاه به قانون و رای اکثریت.
این دو کشور در حالی دستخوش درگیریهای سنگین سیاسی در عرصه خیابانها هستند که در مصر و یمن نیز تنشهای سیاسی پس از سقوط دیکتاتورها ادامه دارد و معترضان در دیگر کشورها نیز به نوعی نگران شرایط سیاسی آینده و چشم انتظار تعیین تکلیف اعتراضات ضد حکومتی در سوریه و بحرین هستند؛ دو کشوری که این روزها پرخبرترین دوران تاریخ جدید خود را طی میکنند.
گسترش اعتراضات در بحرین، همزمان با برگزاری مسابقات اتومبیلرانی
روز پنجشنبه ۳۱ فروردین مخالفان دولت بحرین برای سومین روز تظاهرات اعتراضی بر پا کردند. این تظاهراتها در اعتراض به سیاستهای نظام آل خلیفه و تلاش این نظام برای مساعد جلوه دادن وضعیت بحرین با برگزاری مسابقات اتومبیلرانی صورت میگیرد. تظاهرکنندگان تصاویری از کشتهشدگان در جریان اعتراضات در این کشور را در دست داشتند.
نبیل رجب، دبیرکل مرکز حقوق بشر بحرین تاکید کرده است که در دهها تظاهراتی که در بحرین علیه رژیم آل خلیفه برگزار شد، شماری بازداشت و شکنجه شدند؛ همچنین با شلیک گلولههای ساچمهای نیروهای امنیتی به سوی معترضان، چندین تن مجروح شدند.
او به شبکه خبری العالم گفت، مردم بحرین در سراسر این کشور در اعتراض به برگزاری مسابقات فرمول یک، و با درخواست آزادی عبدالهادی خواجه فعال حقوقی و سایر زندانیان سیاسی، اقدام به برگزاری تظاهرات بسیار گستردهای کردند که در جریان آن، دهها تن از مردم از جمله دو فعال سیاسی به نامهای “هشام صباغ” و “منصور جمری” دستگیر شدند؛ نیروهای امنیتی همچنین اقدام به شکنجه دستگیرشدگان کردند که شماری از آنها برای مداوا به بیمارستان منتقل شدند.
دستگیری ۸۰ فعال حقوق بشر
دولت بحرین در آستانه برگزاری مسابقات فرمول یک در بحرین با دستگیری بیش از ۸۰ فعال حقوق بشری، موجی از بازداشت را در این کشور به راه انداخته است. محمد مسقطی، رئیس انجمن حقوق بشر جوانان بحرین اعلام کرد که از روز ۱۴ آوریل تاکنون بیش از ۸۰ تن از فعالان حقوقی در روستاهای نزدیک به منامه پایتخت این کشور بازداشت شدهاند. رئیس انجمن حقوق بشر جوانان بحرین تصریح کرد که آل خلیفه تلاش دارد تا با این بازداشتها از شدت اعتراضات به برگزاری مسابقات فرمول یک بکاهد. مسقطی گفت: بیشتر بازداشتشدگان رهبران و سازماندهندگان اعتراضات روازنه ضد دولتی علیه آل خلیفه بودهاند.
انتشار اخبار دستگیریهای جدید با صدور بیانیه سازمان عفو بین الملل درباره شکنجه معترضان بازداشتی در زندانهای بحرین با وجود وعده اصلاحات از سوی مقامهای مسئول، همزمان شده است. حسیبه حاج صحراوی، معاون مدیر خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان عفو بین الملل در بیانیهای اظهار داشته است: «مقامهای بحرینی میخواهند تصویری از کشوری قرار گرفته در مسیر اصلاحات منعکس کنند. اما همچنان گزارشهایی درباره شکنجه زندانیان و به کارگیری خشونت مفرط در برخورد با اعتراضها به دست میآید.» او همچنین یادآور شده است: «اصلاحات پیاده شده تنها با بخشی از مشکلات تعامل دارد.»
نمایش آرامش و اصلاحات در بحرین
مقامهای بحرینی امیدوارند با برگزاری مسابقات، چهره بین المللی خود را بازسازی کنند و حرکت کشور در مسیر اصلاحات را نشان دهند. آنها همچنین به شکل ویژهای میخواهند نشان دهند که حاکمان سنی مذهب بحرین رابطه خود را با اکثریت شیعه مذهب پس از اعتراضهای سال گذشته بهبود بخشیدند.
به اعتراضهای خیابانی سال گذشته شیعیان بحرین با مداخله نیروهای امنیتی پایان داده شد. بحرین به منظور آرام کردن اوضاع از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس کمک خواست. به همین منظور عربستان سعودی، امارات عربی متحد و کویت نیروهای خود را به بحرین گسیل کردند. این نیروها در مرزها و مقابل ساختمانهای مهم حکومتی مستقر شدند.
شیعیان بحرین میگویند که مورد تبعیض قرار میگیرند و خدمات ارائه شده به آنها از جمله در اشتغال و مسکن، کمتر از سنیها است. خبرگزاری رویترز به نقل از فعالان بحرینی گزارش داده است که رابطه میان دو طایفه شیعه و سنی همچنان پر تنش است و نیروهای امنیتی برای متفرق کردن اعتراضها از زور استفاده میکنند. دولت بحرین اتهام تبعیض علیه شیعیان را نمیپذیرد و ادعای دخالت خارجی و تحریک شیعیان از سوی جمهوری اسلامی ایران را مطرح میکند.
فعالان بحرینی میگویند در ناآرامیهای سال گذشته این کشور، دستکم ۳۵ نفر کشته شدهاند اما از زمان پایان وضعیت فوق العاده و در درگیریهای پراکنده، شمار کشته شدگان به حدود ۷۰ نفر رسیده است. آنها یکی از دلایل افزایش شمار قربانیان را استفاده گسترده پلیس از گاز اشکآور میدانند. دولت اما در کشته شدن کسی در اثر اشتنشاق گاز اشکاور تشکیک میکند.
* * *
همزمان با بحرین، در سوریه نیز قطار بهار عربی هنوز متوقف است و روند اعتراضات ضد حکومتی در این کشور هنوز به سرانجامی نرسیده است. دولت بشار اسد و مخالفان، یکدیگر را به نپذیرفتن مصالحه و نقض آتش بس متهم می کنند و کوفی عنان نیز از مشکلات استقرار آرامش در این کشور گلهمند است.
در حالی که ادامه خشونتها در سوریه با وجود حضور ناظران حافظ صلح سازمان ملل متحد در این کشور، باعث بروز تردیدهایی در خصوص موفقیت طرح صلح کوفی عنان و توانایی آن برای برقراری آتش بس میان دولت و مخالفان شده است هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، گفت که خشونت در سوریه باید متوقف شود، در غیر این صورت واشینگتن راههایی برای افزایش فشار بر نظام بشار اسد خواهد یافت.
درخواست از همسر بشار اسد برای توقف خونریزی ها
این روزها ظاهرا آخرین تلاش ها برای توقف مسالمت آمیز خشونت در سوریه در حال انجام است. همسران سفیران آلمان و بریتانیا در سازمان ملل با تهیه یک نوار ویدیویی چهار دقیقه ای که در یوتیوب منتشر شده، از اسما اسد، همسر رئیس جمهوری سوریه خواسته اند تا برای پایان دادن به کشتار در کشورش تلاش کند.
خانم فن فوس همسر نماینده آلمان در سازمان ملل گفته است: ما فکر می کنیم که او به راحتی می تواند در عموم صحبت کند و بگوید که خونریزی باید متوقف و صلح برقرار شود. ما چیز زیادی نمی خواهیم. ممکن است که این کار او را به دردسر بیاندازد اما هزاران زن سوری هر روز زندگیشان را به خطر می اندازند.
در این نوار ویدیویی، تصاویری از نحوه زندگی تجملاتی اسما اسد در کنار تصاویر کودکان کشته و زخمی شده توسط نیروهای دولتی نشان می دهد و از خانم اسد درخواست شده است تا مانع از آن شود که همسرش به سرکوب خشونت آمیز معترضان ادامه دهد.
آخرین فرصت های بشار اسد
هیلاری کلینتون نیز در کنفرانسی خبری در خاتمه نشست وزرای امور خارجه کشورهای عضو پیمان ناتو در بروکسل، در پاسخ به سوالی در خصوص تلاشهای آمریکا برای متوقف کردن حمام خون در سوریه اظهار داشت: «ما در یک دو راهی هستیم، یا به کمک ناظران در اجرای طرح کوفی عنان موفق میشویم یا اینکه اسد آخربن فرصت خود را از دست میدهد و یافتن راههای دیگری برای افزایش فشار بر او ضروری میشود.» هیلاری کلینتون ادامه داد که با همتایان خود در نشست درباره ضرورت تشدید تحریمها و افزایش فشار بر نظام سوریه و کسانی که از او پشتیبانی میکنند سخن گفته است.
درگیری در حضور ناظران
بر اساس گزارش ها در حالی که ناظران سازمان ملل براساس طرح کوفی عنان به سوریه رفتنهاند تا بر آتشبس میان دولت و مخالفان حکومت سوریه نظارت کنند. هم رسانههای دولتی سوریه و هم مخالفان از درگیری و شلیک آتش در جریان حضور ناظران سازمان ملل متحد در منطقه عربین در حومه دمشق خبر دادهاند.
یک فیلم ویدویی منتشر شده که گفته میشود از عربین هست؛ در این ویدیو دو خودرو با آرم سازمان ملل متحد را نشان میدهد در حالی که جمع زیادی از معترضان به نظام بشار اسد رئیس جمهور سوریه گرداگرد آنها تجمع کردهاند. ناگهان صدای انفجار شنیده میشود و پس از آن تجمعکنندگان پا به فرار میگذارند. دوربین فیلمبرداری برخاستن گرد و خاک را روبروی خودوری اول نشان میدهد و پس از آن صدای آژیر به گوش میرسد و دو خودروی سازمان ملل به سرعت محل را ترک میکنند.
تلویزیون دولتی سوریه در این باره گزارش داد که گروههای تروریستی اقدام به بمبگذاری در یک ایست بازرسی کردهاند و یکی از نیروهای امنیتی در انفجار این بمب زخمی شده است. مخالفان اما فیلمی ویدیویی منتشر کردهاند که در آن به سمت تظاهر کنندگان معترض در عربین تیراندازی میشود.
گروه ناظران به منطقه جوبر در شهر حمص رفت. حضور ناظران در حالی صورت گرفت که صدای تیراندازی و گلوله باران مناطقی در شهر به گوش میرسید. ناظران به شهر درعا هم رفتهاند. در حال حاضر ۶ ناظر در سوریه حضور دارند که سرهنگ مغربی احمد حمیش آنها را رهبری میکند. قرار است در روزهای آینده تعداد آنها به ۳۰ نفر برسد. در صورت توافق بر سر نحوه عملکرد ناظران و برنامه آنها در سوریه، شورای امنیت سازمان ملل متحد برای افزایش شمار آنها به ۲۵۰ نفر رای گیری خواهد کرد. این شورا روز شنبه در قطعنامهای طرح کوفی عنان و اعزام ۳۰ ناظر به سوریه را به تصویب رساند.
صحنه سازی برای ناظران
شورای امنیت سازمان ملل هم خواستار دسترسی آزادانه ناظران اعزامی خود به سوریه شده اما دولت سوریه گفته که نمی تواند امنیت این افراد را تضمین کند مگر اینکه ماموریت آنان با هماهنگی کامل با دستگاه های دولتی انجام شود. مخالفان حکومت سوریه گفته اند که هدف دولت سوریه از طرح این موضوع این است که ناظران سازمان ملل مجبور شوند پیش از حرکت به مناطق مختلف برای نظارت بر آتش بس، مقصد و مسیر خود را به آگاهی ماموران دولتی برسانند تا آنان بتوانند پیشاپیش با صحنه سازی ناظران را فریب دهند. اما دولت بشار اسد می گوید که تنها در صورتی حملات خود را متوقف می کند که مخالفان هم به حملات خود پایان دهند.
خشنودی از موضع پکن
گفتنی است، «ولید المعلم» وزیر خارجه سوریه در جریان دیدار با «یانگ جیهچی» همتای چینی خود گفت که موضع محکم و اصولی پکن مبنی بر حمایت از سوریه درمحافل بینالمللی، باعث بازگشت امید و توازن به سیاستهای بینالمللی شده است.
یانگ نیز در این دیدار بر «اهمیت زیاد» دیدار معلم از پکن تاکید کرد و گفت که امروز میتوانیم درباره آخرین تحولات سوریه تبادل نظر کنیم. وزیر خارجه چین تاکید کرد که کشورش بر احترام به تمامیت ارضی، حاکمیت و امنیت در سوریه تاکید دارد. او همچنین برای تبادل نظر با ولید معلم در ارتباط با مسائل اصلی منطقهای و بینالمللی ابراز امیداری کرد. یانگ افزود: «معتقدم که دیدار ولید المعلم نتایج مثبتی به دنبال خواهد داشت.»
اتهام لاوروف به اپوزیسیون سوریه
وزیر خارجه روسیه اعلام کرد که گروههای مسلح اپوزیسیون سوریه با دست زدن به اقدامهای تحریکآمیز به دنبال شکست طرح «کوفی عنان» نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور این کشور و بازگرداندن خشونت هستند. «سرگئی لاوروف» در کنفرانس خبری مشترکی با «سعدالدین عثمان» وزیر خارجه مراکش گفت که پیشداوری درباره طرح عنان را محکوم کرده و از تمامی کشورهایی که روی اپوزیسیون سوریه به ویژه گروههای مخالف مسلح نفوذ دارند، میخواهیم برای متوقف کردن اقدامهای خشونتآمیز این گروهها تلاش کنند.
او همچنین گفت که روسیه خواستار حل تمامی مسائل با در پیش گرفتن رویکردهای مسالمتآمیز مبتنی بر مذاکره، بدون دخالت خارجی، در چارچوب قوانین بینالمللی و با احترام به تمامیت ارضی کشورها است. لاوروف همچنین گفت که شورای امنیت سازمان ملل متحد طرح کوفی عنان را تصویب کرده است و تنها این نهاد است که صلاحیت ارزیابی این طرح بر مبنای اطلاعاتی که توسط گروه ناظرانش دریافت میکند را دارد.
رضاشهابی فعال کارگری و عضو سندیکای شرکت واحد و اتوبوس رانی تهران و حومه پس از چند روز اعتصاب غذا و در پی وخامت حالش با درخواست سایر زندانیان به اعتصاب خود پایان داد.
این فعال کارگری در آستانه روز کارگر در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و تحقق نیافتن وعده های مقامات قضایی از روز شنبه ٢۶ فروردین دست به اعتصاب غذا زده بود.
به گزارش خبرنگار کلمه، از آنجا که این زندانی سیاسی در شرایط جسمی نامساعد بود، ادامه اعتصاب وی را با مشکلات بحرانی و جدی جسمی رو به رو کرده و هم بندانش از وی درخواست کردند تا با انصراف از اعتصاب غذا، از راه های دیگری خواسته های خود را دنبال کند. رضا شهابی نیز با این درخواست موافقت کرد.
این زندانی سیاسی همزمان با دومین روز سال نو مادر خود را از دست داد و مسئولان زندان از دادن مرخصی برای شرکت وی در مراسم عزاداری نیز خودداری کردند.
وی هفته گذشته از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
به گفته ربابه رضایی همسر رضا شهابی، در گفتگو با کلمه، وی بر اساس حکم صادره به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس و هم چنین به اتهام تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی نیز به پنج سال حبس محکوم شده است. همچنین بر اساس این حکم، رضا شهابی به ۵ سال ممنوعیت از فعالیت محکوم شده است.
ربابه رضایی همچنین خاطر نشان کرد این حکم در حالی برای همسرش صادر میشود که وی تا به حال۲۲ ماه در بازداشت غیر قانونی و به صورت بلاتکلیف در زندان بوده است.
این عضو هیات مدیره و مسؤل امور مالی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی ٢٢خرداد ٨٩ بازداشت شد و در حین انتقال به بند ٢٠٩ به دلیل ضرب و شتم شدید از ناحیه گردن به شدت آسیب دید.
١٩ ماه نگهداری رضا شهابی در بند٢۴٠ و ٢٠٩ زندان اوین و بازجویی ها تحت فشار و شکنجه و تهدید به اعدام موجب شد، این زندانی برای رسیدگی به وضعیت حقوقی و قضایی دست به یک اعتصاب غذای طولانی بزند.
یک هفته اعتصاب خشک و ۴۵ روز اعتصاب غذای تر به همراه درمان نشدن آسیب های نخاعی موجب ضعیف شدن بنیه این زندانی سیاسی شده و شرایط بهداشت و تغذیه نامناسب زندان، وضعیت بیماری وی را تشدید کرده است. کم خونی حاد، فشارخون نامنظم، ضربان بی ثبات قلب، درد در ناحیه گردن و ستون فقرات و بی حسی در اندام های یک طرف بدن تنها بخش هایی از آسیب های دوران بازداشت است که این فعال کارگری با آن دست به گریبان است.
انفجار پنج خودروی بمبگذاری شده در بغداد ۳۲ کشته و دهها زخمی بر جای گذاشت.
به گزارش ایسنا، یک منبع در وزارت بهداشت عراق اعلام کرد دستکم ۳۲ تن در انفجار پنج خودروی بمبگذاری شده در مناطق مختلف بغداد که امروز (پنجشنبه) روی داد، کشته و دهها تن دیگر زخمی شدند.
دو خودرو در خیابان فلسطین در شرق بغداد و منطقه المهندسین روی داد. انفجار سوم نیز تجمع کارگران در منطقه العامل در جنوب بغداد را هدف قرار داد.
خودوری بمبگذاری شده چهارم نیز هتل التمار را که زائران ایرانی در آن اقامت داشتند، در منطقه کاظمین در شمال بغداد هدف قرار داد و خودوری پنجم نیز در منطقه التاجی در شمال بغداد منفجر شد.
گفته میشود، مجید محمد امین، وزیر بهداشت عراق از تروری که با استفاده از خودروی بمبگذاری شده در مرکز بغداد انجام شد، جان سالم به در برد اما پنج تن از محافظان وی زخمی شدند.
در همین حال ضیاء الوکیل، سخنگوی رسمی فرماندهی عملیات بغداد این انفجارها را تلاش ناکام برای آشفته ساختن اوضاع امنیتی عراق از سوی بقایای تشکیلات القاعده دانست.
وی همچنین بعید دانست که این انفجارها نشان از ضعف امنیتی در عراق داشته باشد و تاکید کرد، نیروهای امنیتی این کشور به اجرای طرحهای خود برای تحقق امنیت ادامه خواهند داد.
بی.بی.سی از کشته شدن ۳۲ و زخمی شدن ۱۱۶ تن در این انفجارها خبر داد.
به دنبال بازداشت دو شهروند روسیه در ایران و آزادی آنان، سفیر ایران در مسکو به وزارت خارجه فرا خوانده شد.
رادیو صدای روسیه گزارش داد که وضعیت جسمانی دو شهروند روس که چندی پیش در ایران دستگیر شده بودند و بعدا آزاد شدند، بهبود نیافته است.
الکسی کایسین و الکساندر روماننکو، دو شهروند روس که با شرکت قزاقستانی – ایرانی «زرکوه» همکاری داشتند همراه با سایر کارکنان این شرکت بازدداشت شدند. این شرکت به استخراج طلا در خاک ایران مشغول است.
با گذشت دو هفته از دستگیری این افراد، هنوز دلایل این اقدام بیان نشده است.
وزارت خارجه روسیه در اطلاعیه ای اظهار داشته است که “ایگور مارگولوف” معاون وزیر خارجه روز چهارشنبه در رابطه با بازداشت شهروندان روسیه بدون توضیح دلایل به سید “محمود رضا سجادی” سفیر ایران در روسیه اعتراض کرد.
در سند وزارت خارجه آمده است “شهروندان روسیه در حال حاضر آزاد شده اند اما با این وجود مقامات ایران اسناد و اشیای شخصی آنها را در نزد خود نگه داشته اند. ایگور مارکولوف اعلام کرد ما امیدوار دریافت توضیحات قانع کننده طرف ایرانی درباره این رویداد و جلوگیر از تکرار چنین اوضاعی در آینده هستیم”.
محمدرضا معتمدنیا زندانی سیاسی که این روزها در اعتصاب غذا به سر می برد طی نامه ای به رهبری با انتقاد از عملکرد وی سوالهایی را مطرح می کند که این روزها از زبان بسیاری در خلوت و جلوت شنیده می شود. از مردم عادی در کوچه و خیابان و اتوبوس و تاکسی تا فعالان و روزنامه نگاران دربند و رها. سوال هایی که هر بار پاسخش یا دشنام ها و اتهام هایی بوده از جانب افراد یا رسانه های وابسته با جناح حاکم و یا احضار و بازجویی و شکنجه و تنبیه و صدور حکم و افزایش حکم برای آنان که دربندند.
به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی در نامه ی خود تاکید کرده است: اینک شما بر سر یک دوراهی تاریخی قرار دارید، یک راه همسویی با اراده ملت و احترام به حق انتهاب آزادانه آنان بر سرنوشتشان است و انتخاب دیگر تقابل با ملتی است که طی ۱۵۰ سال گذشته خیزش و انقلاب را در مقابل حاکمیت فردی و تحمیل اراده سلطانی سامان داده و به سرانجام رسانده است؛ فرصت را دریابید چه بسا که در آینده با الزام ها روبرو شوید نه با انتخاب ها.
محمدرضا معتمدنیا که تا چندی پیش به عنوان زندانی گمنام از او یاد می شد امروز در نامه اش به معرفی خود پرداخته و هر روز روشنتر از قبل می شود ماهیت انقلابی و میهن دوستی و جهادگر آنان که فتنه گر نامیده شدند.
مشاور شهیدان باهنر و رجایی و همراه سبز مردم میرحسین موسوی که این روزها در اعتراض به حبس میرحسین و کروبی و خانم رهنورد در اعتصاب غذا به سر می برد در پایان نامه ی خود تصریح کرده است: آنچه که امروز نجات بخش شما خواهد بود «شجاعت» است. شجاعت در پذیرش اشتباه، شجاعت در پذیرش خواست و اراده ملت و از همه مهمتر شجاعت در مقابل هوس قدرت و مقام. شاید برای کوتاه مدت بتوان بر پاره ای از امور سرپوش گذاشت اما به زودی همه واقعیت ها آشکار و در معرض داوری افکار عمومی، تاریخ و در مرحله بالاتر ذات اقدس الهی قرار خواهد گرفت که هیچ چیز نزد او پوشیده و مستور نیست برای شما بدنامی دارد که بگویند در برابر آنها که دشمنان خارجی و استکبار بین المللی می نامید پس از مدتی فشار تحریم و تهدید تن به گفتگو و مصالحه می دهید و اما در برابر ملت خود حاضر به خضوع و گفتگو با نمایندگان واقعی آنها نیستید و در سرکوب آنها بی پروا عمل می کنید.
معتمد نیا، هفته ی گذشته در پیامی از زندان اوین، اعلام کرده بود تا رفع کامل حصر خانگی نخست وزیر امام اعتصاب غذای تر خواهد کرد، از دوشنبه شب وارد اعتصاب خشک شده است.
معتمدنیا که بعد از ظهر یکشنبه با دستور مسئولان زندان اوین به سلول انفرادی بند٢۴٠ منتقل شده بود ظهر روز گذشته به دلیل بدحالی و افت شدید فشار به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شده و پس از ساعاتی به انفرادی بند ۲۴۰ بازگردانده شد.
متن کامل این نامه سرگشاده که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب آیت الله خامنه ای
فریادی که امروز از درون زندان بر می آورم هر چند برای شما تکراری و ملال آور است لیکن نزد من رنج نامه ای است از آرزوها و آرمان های برباد رفته ای که مشاهده بازیچه قرار گرفتن آنها محنت و عذاب حبس را بر من صد چندان می کند.
این روزها به حکم تجربه و تامل در اوضاع و احوال جنابعالی، امید بستن به کارگر افتادن هر نوع پند و اندرز و یا انتقادی به امری ناممکن شبیه شده است. اما چه کند فردی چون من که یک عمر عمل به تکلیف را سرلوحه خود قرار داده و حق گویی را همچون سر مشقی وام گرفته از اولیا الله پیش روی خود می داند پس من آن می کنم که بایسته است و باز هم امید آنکه شما آن کنید که شایسته.
از آنجا که می دانم در مرام حضرتعالی نظر به «ما قال» جایی ندارد در ابتدا خالی از فایده نمی دانم که قدری از «محمدرضا معتمد نیا» که امروز چیزی بیشتر از یک زندانی سیاسی و همراهی کوچک در جنبش سبز نیست و البته افتخاری بالاتر از این نیز سراغ ندارد با شما سخن بگویم شاید کمکی برای توجیه سینه چاکان و دل سپردگان به «تئوری فتنه» جنابعالی؛ گرچه خود به خوبی واقفید که این بله قربان گویان دست به سینه را تنها با توسل به دلارهای نفتی و بذل و بخشش هایی ملوکانه می توان در رکاب نگاه داشته؛ و الا این عده تا خیالشان از بابت مواجب و مزایا راحت نباشد شما را تا روضه رضوان هم همراهی نمی کنند.
باری اول کسی که به من درس مقاومت و آزادگی به من آموخت کسی نبود جز شهید بزرگوار محمدعلی رجایی، ۵ سال شاگردی این آموزگار حق و عدالت در دبیرستان پهلوی تهران دریچه ای رو به من گشود که به حول و قوه الهی تا امروز آن را به روی خود نبسته ام. آشنایی با آن معلم و توجه ویژه ای که ایشان به من داشت سبب شد تا چندی بعد و با پایان یافتن دوره مبارزه علیه رژیم ستم شاهی و آغاز فصل نظام مقدس جمهوری اسلامی وعده داده شده، طی قریب به ۳ دهه که فعالیت در چارچوب نظام حمهوری اسلامی را – بهترین راه خدمت رسانی به معلمم می دانستم اخلاص و قناعت و بی توقعی را به عنوان مهمترین آموزه های شهید رجایی سعی کردم نصب العین خویش سازم. از همین رو با خواهش از آن شهید در سال ۵۹ به جبهه های جنگ اعزام شدم و پس از مدتی حضور در سنگر دفاع از میهن به عنوان مشاور و نماینده و بازرسی ویژه شهید رجایی معرفی و در پی نخست وزیری شهید باهنر در حکمی که از سوی ایشان دریافت کردم با اختیار حل و فصل امور محوله به عنوان مشاور و نماینده و بازرس ویژه ایشان منصوب شدم. اندکی پس از ضایعه شهادت آن دو بزرگوار دغدغه ای نداشتیم جز تلاش برای پیروزی جنابعالی در انتخابات ریاست جمهوری و برای یادآوری بد نیست که اشاره کنیم به ماجرای تهیه تصاویری از شما با پیراهن یقه دار و انتشار آن در قالب پوسترهای تبلیغاتی که توسط اینجانب و با هزینه شخصی در سطح کشور پخش شد.
در همان ایام به خوبی به یاد دارم که چه گفتگو هایی میان شما و جناب آقای مهدوی کنی در جریان بود و البته چه قرارهایی گذارده شد که پس از پیروزی در آن انتخابات هیچ گاه اجرایی نشد. چندی بعد بنا به اعتماد مهندس موسوی به عنوان مشاور و نماینده و بازرسی ویژه ایشان مشغول به کار شدم و از همین رو نیک می دانم که کینه و حقدی که امروز در درون شما نسبت به نخست وزیر محبوب امام ریشه دوانده از کجا ناشی می شود؛ وقتی در جلسه آخر هیئت دولت در پایان اولین دور ریاست جمهوریتان که در دفتر ریاست جمهوری برگزار شد در روی پله ها جناب مهندس میرحسین را تهدید به تعویض کردید من آنجا بودم و از نگاه خصمانه آن روزتان هراسی نگران کننده در دلم افتاد.
در سال ۶۵ به عنوان مسئول بازسازی صنایع مناطق جنگی و نماینده وزارت صنایع در جنگ معرفی شدم و خدمت در فاو و کارخانه یخ سازی در مناطق جنگی و واحد های سنگ سازی در غرب و جنوب از افتخارات من است که مشاور اجرایی قرارگاه مهندسی رزمی خاتم هم بودم.
اکنون که هویت و کارنامه به تعبیر حضرتعالی این «فتنه گر» روشن شد بگذارید به عنوان مسلمانی و شیعه ای که پس از رحلت حضرت امام خمینی روزی تصور می کرد همزمان با نصب رهبر جدید مرجعی نیر برای تقلید امور شرعی یافته که عادل و آگاه است لختی با شما سخن بگویم و صد البته نه از موضع یک مقلد که باید عرض کنم هیچ گاه به «بقای بر میت» اعتقادی نداشته و ندارم، آری فاش می گویم آن تصور از آیت الله خامنه ای که من برای خویش ساخته بودم، حالا قریب به سه سال است که به کام مرگ فرو رفته است.
جناب آقای خامنه ای
عدالت از جمله اوصافی است که در تمامی ایام و اعصار صفتی پسندیده و گویا به قولی شرط انسانیت بوده است؛ در اینجا قصد ندارم به عنوان رهبر یا مرجعی که از عدل، عدول کرده خطابتان کنم بلکه تنها به مثابه فردی که باید برای متصف به صفت انسان بودن حداقلی از انصاف را رعایت کند، عتابتان می کنم و انذار می دهم.
طی مدت قریب به یکسالی که در بندهای مختلف زندان اوین از سلول های انفرادی و بازداشتگاه های امنیتی تا بند ۳۵۰ در حبس به سر برده ام با صحنه هایی مواجه شدم که پذیرش رخداد آن در سایه نظامی که با عنوان صدها هزار شهید و جانباز شکل گرفته برایم تلخ و باور ناپذیر است. با خود می گویم چگونه ممکن است میراث خوار آن همه فداکاری و ایثار که جنابعالی باشید، به خود اجازه می دهد که جوانی ۲۰ ساله را صرفا به اتهام پیامکی انتقادی علیه حکومت یا شخص رهبر آن مقدار در سلول انفرادی و زندان نگاه دارد که خود در دوره مبارزه علیه طاغوت پهلوی حتی یک دهم آن را هم به عنوان یکی از رهبران نهضت تجربه و چه بسا تصور هم نکرده است. والله که پشیزی انصاف هم بد نیست.
واقعیت آن است که اینجانب هنوز به این باور نرسیده ام که حضرت عالی میزان و ملاک ایمان افراد را اعتقاد به شخص خودتان تلقی می کنید و نعوذبالله همچون فرعون ادعای خدایی در سر دارید. لیکن با این همه در پاسخ به این پرسش در مانده ام که با چه توجیهی سیل میلیون ها مخالف خود را که البته بارها در خیابان های تهران و شهرستان ها جاری شده است یکسره فتنه گر و میکروب می خوانید و آیا احتمال نمی دهید که در میان آنها مومنانی نیز باشند که تنها با سیاست های شما مخالفند و آیا حضرت آیت الله تاکنون این حدیث شریف را نشنیده اند که حضرت صادق فرمود «حرمت مومن از شان حرمت کعبه است»
گرچه هنگامی که جان و حرمت خون مخالفان خود را در خطبه های نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ به هیچ انگاشته و با اردو کشی نامیدن تظاهرات قانونی و مشروع مردم زمینه را فراهم ساختید که فردای آن روز به یکی از تلخ ترین و خونبار ترین سرکوب های پس از انتخابات بدل شود، بحث از آبرو و حیثیت مومنان مخالف شما امری عبث می نماید. و مگر در ادامه همان سیاستگذاری علنی نبود که عده ای از ماموران و قضات دست نشانده که پیش از این موارد مکرر تبعیت خویش از ولایت جنابعالی را اثبات کرده بودند برای تقویت هرچه بیشتر سطح شکنجه ها در بازداشتگاه های مختلف از جمله کهریزک را بدان پایه رساندند که از شدت قساوت آن دستکم ۴ جوان کشته شدند و بر عده فراوان دیگری چنان آسیب های جسمی و روحی وارد آمد که معلوم نیست چه زمانی آثار آن مرتفع شود. و شما بدانید که نمونه های قتل حاصل از شکنجه در دنیا به استثنای مواردی چون حکومت های بشار اسد و قذافی و هیتلر امری نادر و کمیاب است.
جناب آقای خامنه ای
وضع معیشتی مردم امری نیست که با تبلیغات تلویزیونی و وارونه نمایی حقایق و ارائه آمار های دروغین از تورم و بیکاری بتوان آن را پوشاند. دستاورد عمده دولت منصوب و محبوب شما طی قریب به ۷ سال گذشته چیزی نیست جز به راه انداختن موجی که هر روز گروه های بیشتری از مردم را در بر می گیرد و بی محابا در جریان است و نامی بر آن جز «موج فلاکت» نمی توان گذاشت. طی این مدت نه تنها نفت بر سر سفره مردم نیامد بلکه امید به تهیه اندک نان و نمکی هم رو به زوال رفته است، حضرتعالی عادت دارید که عموم مشکلات را به گردن عوامل خارجی و در یک کلام «دشمن» می اندازید ولی هم اینجانب و هم شما و هم بخش های وسیعی از مردم وضعیت معیشتی دوره جنگ و دفاع مقدس را به خوبی به خاطر دارند، شرایطی که دشمن متجاوز بخش هایی از خاک مقدس میهنمان را اشغال کرده و در مقاطعی شهرهای بزرگ نیز از اصابت موشک ها در امان نبودند، اما نخست وزیر حضرت امام و دولتش توانسته بود با نازل ترین سطح در آمد و تحت تحریم های جدی وضع معیشتی مردم را سر و سامان دهد و در عین حال کلیه منابع کشور را در خدمت دفاع از مرزها قرار دهد امری که عامل عمده آن را فارغ از کاری و لیاقت دولت ایشان می توان در پاک دستی و روحیه خدمت وی جستحو کرد و البته که باور به همین صفات بود که مردم را نیز با ایشان همدل ساخته و خاطره ای نیک را از دولت جناب آقای مهندس موسوی در خاطره ها به جای گذاشت.
اما امروزه در شرایطی که تنها در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد مجموع درآمد های نفتی برابر با تمامی تاریخ فروش نفت ایران بوده است و در آمدهای حاصل از آزادسازی قیمت ها و حذف یارانه ها فروش شرکت ها و املاک دولتی به طور بی سابقه ای افزایش یافته است مردم با چنان وضع نابسامانی مواجهند که هیچ کس اطمینانی نسبت به فردای خویش ندارد، با وجود سرکوب های وسیع، روزی نیست که از اقصی نقاط کشور خبر نرسد که صدها کارگر به دلیل عدم دریافت حقوق و یا اخراج دست به تجمع نزده باشند. وضعیت واحدهای تولیدی کوچک و بزرک نیز که اظهر من الشمس است و آمارهای رسمی منتشر شده نیز حکایت از توقف فعالیت درصد قابل توجهی از آنها دارد. بی انضباطی مالی و فساد دستگاه اداری تا بدان جاست که تنها در یک روز ارزش پول ملی بیش از۲۰٪ نزول می کند و مردم هراسان همچون جنگ زدگان در مقابل بانک ها و صرافی ها صف های شبانه روزی جهت خرید ارز تشکیل می دهند. این همان رونق و جهاد اقتصادی بود که وعده داده بودند؟ و آیا در چنین شرایطی سردادن شعار «تولید ملی» حکایت از توسل به سیاست فریب و فرافکنی ندارد؟
به همین گذشته نه چندان دور گاهی بیاندازید، در سال «جهاد اقتصادی» مهمترین رویداد در خود توجه چیزی نبود جز اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی که هوش از سر جامعه دزدان در سراسر دنیا ربود و صد البته که این تنها گوشه ای از فساد عظیمی است که تحت زعامت حضرتعالی در حال وقوع است؛ گرچه فرموده اید: که حرف و حدیث در این مورد «کش» پیدا نکند اما باور کنید اگر دزدی با این ابعاد در عصر ایران باستان هم روی داده بود خبر آن تا به امروز از خاطره ها محو نشده و همچو برگی از تاریخ محفوظ می ماند شما طی سالهای گذشته با کنایه و یا گاه به صراحت از دولت های قبلی به دلیل اشرافی گری و ریخت و پاش از منبع بیت المال انتقاد کرده اید اگر چه حتما انتقادهای به دولت های گذشته واد است اما برای من جالب است که چگونه با آنکه هیچ گاه ردپایی از چنین پرونده ی فسادی افشا نشده جنابعالی در خصوص فساد مالی دولتی که با اذعان صریح نمایندگان مجلس، معاون اول آن متهم به سوء استفاده کلان در پرونده مفتضح بیمه ایران است و رییس بانک ملی آن یعنی خزانه دار دولت به دلیل دست داشتن در اختلاس بزرگ اکنون در جزایر گمنام فراری است هیچ گاه سخن نمی گویید و دم فرو بسته اید.
و محبوبیت حضرت عالی در میان عموم مردم؟ اگر در چنین رویای شیرینی هستیدباید بگویم که خیر، این نمایشی که برگزار کردید نه تنها حماسه ای غرور آفرین نبود بلکه تراژدی غم باری بود در رثای جمهوریت برباد رفته نظام مقدس جمهوری اسلامی. آیا برگزاری انتخابات در شرایطی که بخش عمده ای از منتقدان جریان حاکم با در زندان هستند و یا با احکام حبس روبرو هستند و احزاب مستقل منحل و توقیف شده، هیچ روزنامه و رسانه آزادی حق اظهار نظر و انتقاد ندارد، امری افتخار آفرین است؟ اینکه حضرت عالی چند روز مانده به انتخابات داد سخن سر دهید و میزان مشارکت را پیش بینی بفرمایید و همان شود که باید، مایه مباهات است؟ خیر؛ اگر چنین بود و در دنیا بابت برگزاری چنین انتخابات هایی نشان افتخار به رهبران می دادند که بایستی بیشترین مدال افتخار را بر روی سینه صدام معدوم و حسنی مبارک مخلوع جستجو کرد. برگزاری چنین انتخابات هایی اگر مشروعیت آفرین بود که هیچ گاه بهار عربی به راه نمی افتاد و لرزه بر تن دیکتاتورهای خاورمیانه نمی انداخت.
جناب آقای خامنه ای
امروز که در حبسم و ضعف ناشی از اعتصاب غذا را تحمل می کنم یکی از عمده ترین دردهایی که قلبم را می فشارد حبس و حصر رهبران جنبش سبز و وضعیت جناب مهندس موسوی و همسر دانشمند و گرانقدرش سرکار خانم زهرا رهنورد و همچنین حجت الاسلام مهدی کروبی است. به صراحت عرض می کنم که آنچه با این بزرگواران کردید لکه ننگی است که تا ابد از دامان شما و مجموعه حلقه به گوشتان پاک نمی شود. من می دانم که هنوز به جهت حفظ ظاهر هم شده در محل کار و بیت خود تصویری از حضرت امام راحل بر روی دیوار نگاه می دارید اما نمی دانم که چگونه شرم نمی کنید وقتی به این تصویر نگاه می کنید در حالی که نزدیکترین و محبوب ترین یاران حضرت امام را یا چون آقایان موسوی و کروبی در حصر و حبس کرده اید یا چون سید مظلوم خاتمی و یا روحانی شجاع و انقلابی جناب آقای هاشمی رفسنجانی آماج تهمت ها و حملات اعوان و انصارتان قرار می دهید کسانی که به شک به مراتب نسبت به شما در شکل گیری و پیروزی انقلاب و در دوره مبارزه علیه استبداد پیشگام تر بودند.
و فی الحال نیز دلبستگی بیشتری نسبت به جنابعالی به آرمان های اولیه انقلاب و امام و خواست و اراده ملی دارند. دائما دم از خط امام می زنید اما عملکردتان چیزی جز عقده گشایی نسبت حضرت امام و نزدیکان آن رهبر مردمی نیست. آیا فراموش کردید همین آقای هاشمی که امروز در زمره خواص بی بصیرت است نقشی عمده و بی بدیلی در انتخاب شما به رهبری داشت؟ بر شاخه نشسته و بن می برید؟ اکنون آقایان جنتی، احمد خاتمی و مصباح یزدی خواص با بصیرت شما شده اند؟ چرا نظر حضرت امام را در خصوص برخی از این خواص بیان نمی فرمایید تا معلوم شود ادعای در خط حضرت امام بودن حضرت عالی تا چه پایه واقعی و جدی است؟
من به شما مشفقانه توصیه می کنم که کینه و حسادتی که نسبت به جناب میرحسین موسوی در دل داشتید و در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر و با مشاهده میزان محبوبیت ایشان در دل توده های مردم آن هم پس از بیست سال سکوت، صد چندان شد از قلب خود بیرون کنید و باور بفرمایید که شاید بتوان نام «میرحسین موسوی» را از روی برگه های رای میلیون ها ایرانی بیرون کشید اما علاقه ای را که نسبت به این خدمتگذار صدیق و قهرمان مبارزه با استبداد و دروغ در قلوب ملت رسوخ کرده نمی توان با سرکوب و تهمت و یاوه گویی از دل ها زدود.
جناب آقای خامنه ای
در پایان این نامه سرگشاده می خواهم بگویم آنچه که امروز نجات بخش شما خواهد بود «شجاعت» است. شجاعت در پذیرش اشتباه، شجاعت در پذیرش خواست و اراده ملت و از همه مهمتر شجاعت در مقابل هوس قدرت و مقام. شاید برای کوتاه مدت بتوان بر پاره ای از امور سرپوش گذاشت اما به زودی همه واقعیت ها آشکار و در معرض داوری افکار عمومی، تاریخ و در مرحله بالاتر ذات اقدس الهی قرار خواهد گرفت که هیچ چیز نزد او پوشیده و مستور نیست برای شما بدنامی دارد که بگویند در برابر آنها که دشمنان خارجی و استکبار بین المللی می نامید پس از مدتی فشار تحریم و تهدید تن به گفتگو و مصالحه می دهید و اما در برابر ملت خود حاضر به خضوع و گفتگو با نمایندگان واقعی آنها نیستید و در سرکوب آنها بی پروا عمل می کنید.
اینک شما بر سر یک دوراهی تاریخی قرار دارید، یک راه همسویی با اراده ملت و احترام به حق انتهاب آزادانه آنان بر سرنوشتشان است و انتخاب دیگر تقابل با ملتی است که طی ۱۵۰ سال گذشته خیزش و انقلاب را در مقابل حاکمیت فردی و تحمیل اراده سلطانی سامان داده و به سرانجام رسانده است؛ فرصت را دریابید چه بسا که در آینده با الزام ها روبرو شوید نه با انتخاب ها.
وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (در متن نامه ذکر نشده اما مربوط به سوره بقره آیه ۲۰۴ است)
سوخته نظام و انقلاب
محمدرضا معتمد نیا
اعتصاب کننده غذا
زندان اوین
روزشمار اعتصاب:
اعتصاب غذای خشک محمدرضا معتمدنیا و انتقال چند ساعته وی به بیمارستان
انتقال محمدرضا معتمدنیا به سلول انفرادی در میان شعار "یا حسین میرحسین" زندانیان
طرح سبز/ تا رفع حصر نخست وزیر امام به اعتصاب غذا ادامه خواهم داد
محمدرضا معتمدنیا به روایت هم بند سابقش؛ صدای نمازهای شبانه اش را از کانال کولر می شنیدم
همسر معتمدنیا: هرگز چنین روزهایی را تصور نمی کردم
اعلام اعتصاب غذای محمدرضا معتمدنیا؛ از امروز تا روزی که نخست وزیر امام آزاد شود
خانواده های زندانیان سیاسی و امنیتی بند ۳۵۰ اوین روز دوشنبه ۲۷/۱/۹۱ چند ساعت در سالن ملاقان زندان اوین معطل شدند.
به گزارش خبرنگار کلمه، روز دوشنبه وزارت اطلاعات بر خلاف آیین نامه سازمان زندان ها و با استفاده از نفوذ خود، دو نوبت از زمان ملاقات زندانیان سیاسی و امنیتی بند ۳۵۰ را لغو و به خود اختصاص داده بود. که در پی این اقدام بسیاری از خانواده های زندانیان برای مدتی در سالن ملاقات زندان اوین معطل شده اند و دو نوبت لغو شده برای ملاقات متهمان فساد بزرگ بانکی (اختلاس) اختصاص داده شده است.
این اقدام وزارت اطلاعات که با مخالفت مسئولان زندان اوین مواجه شده در حالی صورت گرفته که تمامی نوبت های ملاقات روزهای پنج شنبه در دست این نهاد می باشد. پیش از این وزارت اطلاعات برای کنترل ملاقات زندانیان بند ۳۵۰ ماموران خود را به عنوان بازرس و مامور مراقبت در سالن ملاقان زندان اوین مستقر کرده بود.
با نزدیک شدن به زمان تحریم های اتحادیه اروپا، وزیر نفت از توقف فروش نفت خام ایران به شرکت انگلیسی هلندی شل خبر داد و اعلام کرد: در حال حاضر ایران از این شرکت اروپایی بابت فروش نفت طلب دارد.
رستم قاسمی امروز در گفتگو با مهر درباره آخرین وضعیت فروش نفت ایران به شرکت شل وبدهی یک میلیارد دلاری این شرکت انگلیسی – هلندی به ایران مدعی شد: شرکت ملی نفت ایران فروش نفت به شرکت شل را متوقف کرده است .
وزیر نفت با بیان اینکه هم اکنون از این شرکت اروپایی بابت فروش نفت طلب داریم، تصریح کرد: این شرکت در تلاش است هر چه سریعتر بدهی نفتی خود را به ایران پرداخت کند.
شرکت انگلیسی- هلندی شل یکی از بزرگترین خریداران نفت خام ایران است به طوری که تا پیش از افزایش تحریمها به طور متوسط روزانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار بشکه نفت ایران به این شرکت چند ملیتی فروخته شده است.
همزمان با افزایش تحریمهای اتحادیه اروپا علیه صنعت نفت ایران، فروش روزانه نفت خام به این شرکت انگلیسی – اروپایی با مشکلاتی همراه شد به طوریکه با تحریم “سوییفت” شرکت نفتی رویال داچ شل برای عمل به قراردادهای نفتی خود با ایران دچار مشکلات متعددی شده بود. میزان صادرات نفت ایران به شرکت شل به حدود یکصد هزار بشکه در روز رسیده بود.
همزمان با اوج اختلافات مجلس و دولت دبیر کمیسیون اصل ۹۰ در مجلس شورای اسلامی از شکایت ۲۱ نماینده از احمدی نژاد و ارجاع نامه آن به لاریجانی خبر داد و به این ترتیب مقدمات ارسال شکایت به قوه قضاییه و استیضاح رییس هیات دولت کلید خورد.
سید فاضل موسوی نماینده خدابنده در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با اشاره به شکایت ۲۱ نماینده از احمدی نژاد گفت: نامه این شکایت بعد از اتمام جلسه علنی روز گذشته به لاریجانی، ریاست مجلس تقدیم شد.
وی افزود: این شکایت بر اساس ماده ۲۳۳ آییننامه مجلس با چهار محور« توهین به نمایندگان»،«بیان مطالب خلاف واقع در پاسخ به برخی سوالات نمایندگان»،«در راس امور ندانستن مجلس» و «استنکاف از اجرای قوانین مطرح شده در سوال و قانون ندانستن بعضی از قوانین» تنظیم شده است.
نمایندگانی که نامه شکایت خود از احمدی نژاد را برای بررسی به لاریجانی تقدیم کرده اند با تذکری خواستار بررسی آن شده و اعلام کردند درصورت تعلل هیئت رئیسه در این امر، در جلسه روز یکشنبه نارضایتی خود را رسما اعلام می کنند.
در همین حال ولیا از ارائه شکایت نمایندگان علیه احمدینژاد به شخص رئیس مجلس شورای اسلامی خبر داد و گفت: امیدواریم گزارش کمیسیون مربوطه ظرف ۱۰ روز در صحن علنی قرائت و به رأی گذاشته شود.
وی موارد شکایت از احمدی نژاد را منطقی و اصولی دانست و تصریح کرد: اگر این شکایت مورد تأیید نمایندگان مجلس قرار بگیرد و به قوه قضائیه ارجاع داده شود، احمدینژاد سومین کارت زرد را از مجلس دریافت میکند و این به معنای مقدمه اولیه برای استیضاح خواهد بود.
عضو کمیسیون عمران مجلس با بیان اینکه شکایت از احمدی نژاد در چند بند مختلف طراحی شده است، پیش بینی کرد حداقل ۲ یا ۳ بند از این شکایت در صورت ارائه در صحن علنی مجلس رأی بیاورد.
شکایت از پاسخهای احمدینژاد به سوال نمایندگان در چهار محور تدوین شده؛ در بخش نخست از آنچه «توهین» به نمایندگان خوانده شده شکایت شده است. نمایندگان در بخش دوم ازپاسخ وی به دلیل «بیان مطالب خلاف واقع» شکایت کردهاند و برخی از این مطالب خلاف واقع را مثال زدهاند. از اظهار بیاطلاعی احمدینژاد از سفر «منوچهر متکی» به عنوان وزیر امور خارجه به سنگال تا «صفر» اعلام کردن موجودی حساب ذخیره ارزی. قسمت سوم سوال هم به داستان در «راس امور ندانستن» مجلس باز میگردد. در بخش پایانی هم از «استنکاف از اجرای قوانین مطرح شده در سوال» و «قانون ندانستن بعضی از قوانین» شکایت شده است.
طبق ماده ۲۳۳ آیین نامه داخلی مجلس که علی اکبر اولیا و سایر امضاکنندگان شکایت به آن استناد میکنند، هرگاه حداقل ۱۰ نفر از نمایندگان و یا هرکدام از کمیسیونها، عدم رعایت شؤونات و نقض یا استنکاف از اجراء قانون یا اجراء ناقص قانون توسط رئیس جمهور و یا وزیر و یا مسؤولین دستگاههای زیرمجموعه آنان را اعلام نمایند، موضوع بلافاصله از طریق هیأت رئیسه جهت رسیدگی به کمیسیون ذیربط ارجاع میشود. کمیسیون حداکثر ظرف مدت ۱۰ روز موضوع را رسیدگی و درصورت وارد بودن با اظهارنظر صریح، گزارش خود را از طریق هیأترئیسه به مجلس ارائه میدهد.
در تبصره یک این ماده آمده است: چنانچه نظر مجلس بر تأیید گزارش باشد موضوع جهت رسیدگی به قوه قضائیه و سایر مراجع ذیصلاح ارسال میشود تا خارج از نوبت و بدون تشریفات دادرسی رسیدگی کند.
امیر احسان تهرانی سخاوت خواننده ترانه های اعتراضی و حقوق بشری که به اتهام عضویت در گروه های حقوق بشری و تبلیغ عیله نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود در بند ۳۵۰ زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند.
به گزارش خبرنگار کلمه، این خواننده معترض که مدیر کمیته فرهنگی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بود در ۱۷ اسفند ۸۸، بعد از حوادث انتخابات، در پی بازداشت گسترده فعالین حقوق بشر توسط اطلاعات سپاه بازداشت و حدود ۲ هفته در سلول های انفرادی بند ۲-الف سپاه پاسداران گذراند.
این فعال حقوق بشر مدیر گروه موسیقی زیر زمینی آزادی بوده و با نام مستعار آریا ترانه های رپ اعتراضی و حقوق بشری اجرا می کرد. وی در زمان بازداشت دانشحوی مهندسی کشاورزی در دانشگاه رودهن و در در طول مدت بازداشت و بازجویی برای اعتراف گیری علیه خود و دیگران شدیدا از طرف بازجویان اطلاعات سپاه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود.
امیر احسان تهرانی ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی به اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و عضویت در گروه غیر قانونی مجموعه فعالن حقوق بشر در ایران محاکمه و به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود. وی هم اکنون بدون داشتن ملاقات حضوری و مرخصی دوران محکومیت خود را در بند ۳۵۰ زندان اوین می گذراند.
منابع بارزگانی و صنعتی در ژاپن می گویند، این کشور ورادات نفت خود از ایران را به بصورت ناگهانی تا ۷۷ درصد کاهش داده است .همچنین دیگر گزارش ها حاکی است که تایوان و کشور های اروپایی واردات نفت از ایران را کاهش داده اند.
به گزارش رادیو فردا، یک منبع بازرگانی روز چهارشنبه، ۱۸ آوریل، به خبرگزاری رویترز گفته است که ژاپن خرید نفت ایران را بخاطر رعایت تحریمهای غرب علیه این کشور، در ماه جاری، نسبت به دو ماه گذشته تا نزدیک به ۸۰ درصد هم کاهش خواهد داد. این میزان کاهش واردات نفت ژاپن از ایران، معادل روزانه ۲۵۰ هزار بشکه است.
به گزارش رویترز، اقدام ژاپن، کشوری که در لیست چهار مشتری عمده نفت ایران در آسیا است، درحالی انجام شده که تحریمهای روزافزون غرب مشکلات پرداخت پول، بارگیری، حمل و بیمه نفت ایران را پیچیده تر کرده است.
این منبع بازرگانی که نخواسته نامی از وی برده شود به خبرگزاری رویترز گفته است که ژاپن برای ماه جاری تنها خرید روزانه ۷۵ هزار بشکه نفت از ایران را در برنامه دارد، درحالی که تا دو ماه پیش روزانه تا سقف ۳۲۳ هزار بشکه نفت خام از ایران وارد می کرد.
ژاپن در ماه ژانویه مجموعا ۱۲۲ میلیون بشکه نفت خام وارد کرده است، ۴۱ میلیون بشکه نفت از عربستان و ۲۶ میلیون از امارات. ایران، سومین تامین کننده عمده نفت این کشور در ماه ژانویه ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت به ژاپن فروخته است. این درحالی است که طبق گزارش رویترز، شرکتهای عمده نفتی ژاپن در ماه آوریل، فقط خرید ۲ میلیون و ۲۵۰ هزار بشکه نفت از ایران را در نظر دارند که طی این ماه و ماه آینده تحویل خواهند گرفت.
رییس شرکت نفت دولتی تایوان، سی پی سی، نیز روز چهارشنبه گفته است: این شرکت واردات نفت از ایران را کاهش داده و در راستای پیروی از برنامه تحریم های امریکا علیه ایران در خصوص زمان قطع کامل واردات تصمیم گیری خواهد کرد.
اخیرا خبرگزاری رویترز با استناد به آمار گمرکی ژاپن، چین و کره جنوبی گزارش داده بود که این سه کشور تا اول ماه آوریل خرید نفت از ایران را مجموعا ۲۲ درصد کاهش داده اند.
گروه تحقیقات انرژی «جی پی مورگان» اوایل ماه آوریل در گزارشی اعلام کرد که احتمالا تولید نفت ایران به خاطر کاهش حجم واردات نفت ایران توسط مشتریان این کشور، در اوائل تابستان با کاهش یک میلیون بشکهای در روز روبرو خواهد شد.
اتحادیه اورپا نیز که سال گذشته مشتری ۱۸ درصد از نفت صادراتی ایران بود، قرار است از اول ماه ژوئیه خرید نفت از ایران را متوقف کند. هم اکنون اسپانیا، یونان، فرانسه، بریتانیا و آلمان معاملات نفتی با ایران را قطع کرده اند.
در همین زمینه، یک تاجر معاملات نفتی در اروپا به رویترز گفته است: کشورهای در حال متنوع کردن منابع تامین نفت خود هستند و خود را برای اول ژوئیه و قطع واردات نفت از ایران آماده می کنند.
افریقای جنوبی که سال گذشته مشتری ۴ درصد از نفت صادراتی ایران بود نیز از اول ماه مارس خرید نفت ایران را متوقف کرده است. ترکیه نیز ابتدای ماه آوریل اعلام کرد که خرید نفت ایران را برای سال جاری تا سقف یک میلیون تن، ۱۰ درصد، کاهش خواهد داد.
در پی فراخوان بازاریان تهران به اداره مالیات برای افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده، برخی از اصناف بازار تهران اعلام کرده اند که از اوایل اردیبهشت ماه دست به اعتصاب خواهند زد.
به گزارش خبرنگار کلمه، اداره مالیات با اعلام افزایش درصد مالیات بر ارزش افزوده در سال جدید، بار دیگر نگرانی و اعتراض بازاریان را برانگیخت.
فعالان بازار تهران که سال قبل هم مدتها در کش و قوس بودند تا به دولت ثابت کنند که افزایش مالیات ها بدون توجه به شرایط اقتصادی کشور و مشکلات موجود در مسیر تولید، معنایی جز ورشکسته شدن فعالان اقتصادی ندارد، این روزها در تدارک یک حرکت اعتراضی جدید علیه تلاش دولت برای اخذ مالیات بیشتر هستند.
اعتصاب مهمترین پیشنهادی است که کسبه و بازاریان تهران پیگیر آن هستند؛ اقدامی که به گفتهی افراد مطلع در بازار تهران، شاید از از اوایل اردیبهشت ماه آغاز شود.
سازمان امور مالیاتی تهران با شروع سال جدید، از بسیاری از اصناف بازار تهران خواسته است از اعضای صنف خود دعوت کنند تا برای اجرای طرح مالیات بر ارزش افزوده در سامانه مالیاتی اینترنتی این سازمان ثبت نام کنند. به علاوه، شایعاتی در خصوص احتمال اخذ مبالغ بیشتری تحت عنوان مالیات سالهای گذشته نیز مطرح شده است.
اعلام این موضوع به کسبه، موجب ایجاد فضایی پر از التهاب در بسیاری از اصناف بازار تهران شده و فعالان بازار پیشبینی میکنند با توجه به مخالفت اکثریت بازاریان با اجرای این طرح، بسیاری از اصناف همانند تابستان سال گذشته دست به اعتصاب بزنند.
بر اساس این گزارش، اعضای برخی از اصناف در حال رایزنی برای شروع اعتصاب هستند و برخی زمان شروع اعتصاب خود را نیز اوایل اردیبهشت ماه اعلام کردهاند.
مطلعان پیشبینی میکنند که با توجه به رکود بازار، افزایش شدید نرخ تورم و فشار بر تولیدکنندگان و عرضهکنندگان کالا، اعتصاب امسال بازاریان به مراتب گستردهتر از سال قبل باشد.
فعالان اقتصادی معتقدند دولت به جای فشار بر بازاریان و افزایش مالیات ایشان، باید به فکر تقویت بخش تولید، حل مشکلات اقتصادی کشور و نیز جلوگیری از ورود کالاهای قاچاق باشد که بسیاری از اصناف را به سمت ورشکستگی برده است.
تولیدکنندگان در یک سال گذشته به شدت تحت فشارهای ناشی از حذف یارانه ها بوده اند و آنطور که مراجع رسمی به تازگی گزارش داده اند، هزینه های تمام شده ی تولید در بخشهای مختلف در یک سال اخیر به طور متوسط حدود ۵۰ درصد افزایش یافته است. این در حالی است که دولت مانع از افزایش قیمت ها می شود و به اعتقاد دست اندرکاران تولید و توزیع کالا، بیشترین فشار به آنها وارد می شود.
بازار تهران تابستان سال پیش هم شاهد اعتصاب گسترده کسبه و بازاریان صنف پارچه و قماش بود که بیش از دو ماه به طول انجامید و در مواردی با همراهی یا حمایت اصناف دیگر نیز همراه بود.
فروشندگان و بنکداران پارچه، با وجود فضای سنگین امنیتی و بازداشت های متعدد، بارها در محوطه ی بازار تجمع کردند و یک بار هم به سمت ورودی بازار راهپیمایی کردند.
محمد سروش محلاتی
فرمانروایان، شهروندانی «حرف شنو» می خواهند که در پیروی کردن و اطاعت نمودن، «چون و چرا» نمی کنند. البته یکی از حقوق فرمانروای مشروع، همین حق اطاعت است که بر عهده رعیّت قرار دارد: «و اما حقی علیکم فالطاعة حین آمرکم» (نهج البلاغه، خطبه ۳۴) ولی این «حق حاکم» از یک سو ذاتاً محدود و مقیّد است و از سوی دیگر «حق مردم» را برای «حرف زدن» نفی نمی کند. از این رو حاکم نمی تواند حق خود را بهانه ای برای سلب حق مردم قرار داده و به دلیل آنکه از مردم حرف شنوی می خواهد، به آنها اجازه «حرف زدن» ندهد.
حاکم اسلامی اگر در رتبه ی شامخ امیر المؤمنین (علیه افضل السلام) هم باشد که دارای مقام علم و عصمت الهی است، باز هم، حقِ عبدالله بن عباس برای اظهارنظر کردن و رأی مخالف دادن، محفوظ است و حضرت به او که درباره ی موضوعی نظر مخالف داشت، فرمود: تو حق نظر دادن داری: «لک أن تشیر علیّ» و سپس اضافه فرمود: من فکر می کنم و اگر با تو مخالفت کردم، از من اطاعت کن: «و أری، فان عصیتک فأطعنی» (نهج البلاغه، قصار، ۳۲۱) بر این اساس:
۱ـ تفاوت حکومت ها در اصل «حرف شنوی شهروندان» نیست، زیرا در همه نظام های سیاسی، تبعیّت از قانون و اطاعت از حکمران یک اصل پذیرفته شده است و اگر این اصل نفی شود، نظام اجتماعی، فرو می پاشد، بلکه تفاوت حکومت ها ـ به جز قلمرو اطاعت ـ به مسأله مهم «حرف زدن شهروندان» مربوط می شود و از این نظر حکومت ها دو دسته اند: حکومت هایی که اجازه حرف زدن به شهروندان میدهند و حکومت هایی که اجازه حرف زدن به شهروندان نمی دهند.
در نظام های استبدادی، «حق اطاعت» بدون حق اظهار نظر مطرح می شود و فضای جامعه پر است از حرف هایی که دولتمردان می گویند و مردم باید بپذیرند و قبول کنند و فضا برای حرف هایی که مردم می گویند بسیار تنگ و محدود است مگر برای شهروندانی که همان حرفهای دولتمردان را واگو کنند.
۲ـ حق حرف زدن در نظام های سیاسی، گاه به شکل حداقلی و گاه به شکل حداکثری وجود دارد. در فضائی که شهروندان از حداقلِ این حق برخوردار باشند:
الف) فقط می توانند در مسائل جزئی و غیر مهم حرف بزنند.
ب) فقط می توانند به شکل غیر مستقیم ـ مثل نامه ـ حرف خود را ارائه کرده و یا با مقامات دون پایه صحبت کنند.
و… .
ولی در فضائی که شهروندان از حداکثر این حق برخوردارند:
الف) می توانند در مسائل مهم و اساسی و سرنوشت ساز حرف بزنند و خط قرمزی برای اظهار نظر وجود ندارد.
ب) می توانند به شکل مستقیم و حضوری، مطالب خود را با عالیترین مقامات مطرح کنند.
۳ـ در منابع اسلامی، آموزه هایی وجود دارد که نشان می دهد، در نظام اسلامی، حداکثر فرصت برای حرف زدن مردم و حرف شنیدن حاکمان فراهم می شود زیرا در این نظام حاکم موظف می شود:
الف) شخصاً شهروندان را به حضور پذیرفته و ب) آنها را برای اظهار نظر در مسائل مختلف آزادی و امنیت دهد.
«شرط لازم» برای ایجاد چنین فضائی، کنارزدن حاجبان، محافظان، و اطرافیان است که در نظام علوی، این «دستور العمل» برای تحقق آن صادر شده است. امام علی (ع) به فرمانروای مکه می نویسد: با مردم بدون واسطه سخن بگو و پیکی جز زبانت قرار مده و مردم را بدون واسطه بپذیر تا حاجبی جز صورتت، بین تو و آنها وجود نداشته باشد و هرگز مانع از ملاقات هیچ یک از ارباب رجوع نشو:
«ولا یکن لک الی الناس سفیر الا لسانک و لاحاجب الا وجهک و لا تحجبنّ ذاحاجة عن لقائک بها.» (نهج البلاغه، نامه ۶۷)
۴ـ امکان ارتباط مستقیم با حکام، صرفا برای آن نیست که فقیران و محتاجان و گرفتاران، با «عرض حاجت» و دراز کردن دست، ذلت سؤال و خفت درخواست را به نمایش گذارند و به لقمه نانی برسند، چه اینکه فلسفه این «بار عام» دادن، فراهم آمدن مجال دست بوسی نیست، بلکه این ارتباط برای آن است که فرمانروایان، از واقعیت های زندگی مردم اطلاع پیدا کنند، و بجای آنکه به اتکای گزارشهای مکتوب کارگزاران خود و یا به استناد نظرات دولتمردان، درباره ی وضع جامعه داوری نمایند، بر مبنای «مشاهدات» خود از «متن مردم» و «عموم شهروندان»، قضاوت کنند. پس وقتی که حکام این راه را مسدود می کنند، یعنی چشم خود را بر واقعیت ها می بندند و آنگاه موضوعات جزئی و کوچک را مهم و بزرگ تلقی می کنند و موضوعات مهم و اساسی را کوچک می شمارند. سخن امیر المؤمنین این است که در این صورت «والی» نمی تواند حق را از باطل تشخیص دهد. چون والی هم مثل دیگران «بشر» است و از آنچه که مردم به او نرسانند ، «بی خبر» می ماند! یعنی واقعیت هائی که در زبان مردم مطرح می شود، نه در گزارش های نیروهایش وجود دارد، و نه حاکم با کشف و شهود می تواند مدعی اطلاع از آن باشد:
«فان احتجاب الولاة عن الرعیّة شعبة من الضیق و قلة علم بالامور و الاحتجاب منهم یقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه فیصغر عندهم الکبیر و یعظم الصغیر و یقبح الحسن و یحسن القبیح و یشاب الحق بالباطل و انما الوالی بشر لایعرف ماتواری عنه الناس به من الامور» (نهج البلاغه، نامه۵۳)
یعنی در پرده ماندن حاکم از مردم گونه ای محدودیت است، و سبب بی خبری از امور باشد. پنهان ماندن زمامداران از مردم موجب ناآگاهی زمامداران از اموری که برآنان پوشیده است، می گردد و در نتیجه، امر بزرگ در نظر آنان کوچک، و کار کوچک در دیده ی ایشان بزرگ جلوه می کند، و نیکو زشت، و زشت نیکو می گردد، و حق و باطل درهم می آمیزد. زمامدار هم انسان است و آنچه را مردم از او مخفی بدارند نخواهد دانست .
۵ـ آیا با توجه به اقتضائات این عصر و مشغله های فراوان والی و کثرت درخواست ملاقات ارباب رجوع، «امکان» عملی شدن این دستور اسلامی بازهم هم وجود دارد؟ اگر به فرموده امام علی (ع) عدم دسترسی عامه مردم و از آن جمله فرهیختگان جامعه به والیان باعث مخفی ماندن واقعیت ها و مکتوم ماندن حقیقت ها و بی اعتنائی به دردها و تثبیت گزارشهای دروغ می شود، پس در هیچ شرایطی، و با هیچ بهانه ای، حاکمان نمی توانند و نباید جلوی این ارتباط آزاد را بگیرند. البته به اقتضاء شرایط زمان، راهکارهای خاصی می توان برای این ارتباط اندیشید. مثلاً علاوه بر اختصاص یک وقت خاص برای مراجعان مستقیم به خصوص برای کسانی که در صدد مطرح کردن نیازهای مادی و شخصی نیستند، از این شیوه ها می توان استفاده کرد:
الف) امکان مصاحبه آزاد نمایندگان رسانه های گروهی مختلف با والی تا خبرنگاران غیر حکومتی که با اقشار مختلف سر و کار دارند، مسائل مردم را منعکس نمایند و از وی جواب بخواهند.
ب) حضور والی در برنامه های زنده تلویزیونی که امکان تماس مستقیم مردم در آن وجود دارد.
ج) حضور نمایندگان اقشار مختلف و با گرایش متفاوت در نزد والی برای طرح مسائل خاص گروه مربوطه
۶ـ در همه نظام های استبدادی، برنامه خاص برای تشرف افراد خاص وجود دارد. ولی در همه ی این موارد، «ملاقات» و «حرف ها» از قبل «طراحی» می شود و هیچ کس نباید از همان مهندسی که توسط «حاجب» و پرده دار صورت می گیرد، تخطی کند . بین ملاقات های مهندسی شده و ارائه حرف های کلیشه ای با ملاقات آزاد مردم و حرف های جدی و واقعی آنان، فرق است. این فرق از کلام امیر المؤمنین استنباط می شود که الگوی ملاقات آزاد برای مطرح شدن دردهای صریح مردم را به مالک اشتر ارائه کرد:
الف) جلسه باید عمومی بوده و امکان حضور اقشار مختلف وجود داشته باشد. نه آنکه افراد خاصی برای حضور و سخن گزینش شده باشند، ب) در جلسه شخصاً حضور پیدا کن و آن را به معاونان و مشاوران مسپار، ج) در جلسه باید ابهت حکومتداری و ریاست را کنار بگذاری و با تواضع بنشینی، نه آنکه جایگاه ویژه ای برای خودت قرار داده و مردم را فرو دست خود قرار دهی، د) محافظان و نیروهای امنیتی را به جلسه راه مده، ه) شرایط را برای سخن گفتن بدون بیم و هراس مردم فراهم ساز تا کسی از بیان مطالب خود نترسد و خطری بر آینده ی خویش احساس نکند، و) در برابر درشت گوئی و نارواگوئی حاضران، تحمل داشته باش و عکس العملی از خود نشان نده:
«و اجعل لذوی الحاجات منک قسماً تفرّغ لهم فیه «شخصک» و تجلس لهم «مجلساً عاماً»، فتتواضع فیه لله الذی خلقک و تقعد عنهم جندک و اعوانک حتی یکلّمک متکلّمهم غیر متتعتع ثم احتمل الخرق منهم و العّی… .» (نهج البلاغه، نامه ۵۳)
آیا با این شیوه، بازهم جایی برای ملاقات های تشریفاتی یا مهندسی شده یا مطرح شدن مطالب کلیشه ای باقی می ماند؟
۷ـ حق شهروندان برای حرف زدن آزادانه و به دور از حاجب در برابر حاکم، در فتاوای فقها، به صراحت مطرح شده است. آنها حاجب را در حدّ دفترداری که ملاقات ها را تنظیم می کند و از ورود افراد ولگرد و مزاحم جلوگیری می کند تأیید می کنند (میرزای قمی، رسائل، ج۲، ص۶۲) ولی با حاجب به عنوان فردی که از سوی حاکم تعیین می شود تا جلوی ملاقات افراد منتقد و معترض را بگیرد یا از مطرح کردن برخی مطالب توسط آن ها جلوگیری کند، مخالف اند.
برخی فقها، «حاجب» را ناپسند و مکروه شمرده اند. مثلاً علامه حلی در کتاب القضا می گوید: «و یکره الحاجب وقت القضا» ( ارشاد الاذان، ج۲، ص۱۴۰) و فرزندش فخرالمحققین توضیح می دهد که مستند این مسأله روایتی از پیامبر اکرم است که فرمود کسی که عهدهدار امور مردم شود و خود را دور از دسترس مردم و رفع نیازهای آنان قرار دهد، خداوند هم در قیامت به فقر و حاجتش رسیدگی نخواهد کرد، وی سپس اضافه می کند که برخی فقها، وجود حاجب را که مانع مراجعه برخی ارباب رجوع به حاکم می شود «حرام» شمرده و برخی «مکروه» می دانند، و بنظر من اگر حاجب، مانع از حضور افراد در مواقع خاص ضروری شود مانعی ندارد و اگر به طور کامل جلوی برخی از افراد را می گیرد و آن ها را حذف می کند، حرام است (ایضاح الفوائد، ج۴، ص۳۱۰).
محقق اردبیلی پس از نقل کلام فخرالمحققین می گوید: ظاهراً در حرام بودن حاجب اگر مانع کلی ایجاد می کند، اختلاف نظر وجود ندارد، بلکه اگر در برخی از اوقات هم جلوی افراد را می گیرد بازهم، حرام است، چون حاکم باید در دسترس مردم بوده و برای احقاق حقوق آن ها مهیا باشد و برای اینکه از ظلم و ستم جلوگیری کند،باید حاجب را کنار بگذارد تا مظلومان به راحتی بتوانند خود را به او برسانند(مجمع الفائده، ج۱۲، ص۴۲) و همین استدلال است که مورد تأیید اکثر فقها از آن جمله شهید ثانی و صاحب ریاض قرار می گیرد و آن ها را وادار به فتوای به “حرمت” می کند. چرا که اگر حاجب اجازه ورود و سخن گفتن به برخی افراد نمی دهد، این کار موجب ضایع شدن حقوق آنان می شود، وگماردن چنین شخصی «حرام» است، (ریاض المسائل، ج۲، ص۳۸۹، مسالک الافهام، ج۱۳، ص۳۷۷)
..بهرحال چه زیبا و منطقی نظر داده است محقق سبزواری که: حاجبی که با ممانعت از دسترسی به حاکم موجب استمرار ظلم و تفویت حقوق و تأخیر در بازگشت حق به صاحب آن می شود را نمی توان مکروه دانست، بلکه حرام است:
«و انما الکراهة عند عدم العلم بکون ذلک موجب استمرار الظلم و تفویت بعض الحقوق و تأخیر ردّ الحق الی مستحقه » (کفایة الاحکام، ج۲، ص۶۶۹)
در اینجا میرزای قمی به نکته جالبی اشاره کرده و وجه کراهت را در صورتی که حتی به «تعطیل حقوق مردم» نیانجامد چنین توضیح داده است:
مراجعه کردن به حاجب برای وقت گرفتن و در خواست ملاقات کردن از وی، چه بسا برای برخی از مردم سخت است و شرم و حیا و یا عزت نفس به آنها چنین اجازه ای نمی دهد. از این رو به دلیل آنکه حاجب وجود دارد، به ناچار از پیگیری حق خود صرف نظر نموده و از مراجعه به حاکم منصرف می شوند، وجه دیگر کراهت آن است که حاجب ممکن است برخی ارباب رجوع را نپذیرد و با درخواست آنها موافقت نکند، در حالی که خواسته آن ها واقعاً به حق باشد. (رسائل میرزای قمی، ج۲، ص۲۶۰)
۸ـ رواج پدیده ی حضور حاجبان در دستگاه های حکومتی در طی قرون متمادی، موجب آن شده که این پدیده برای مسلمانان «عرف پسندیده» به حساب آمده و موضوعی «متعارف» تلقی شود، غافل از آنکه در عصر پیامبر از سوی حضرت منع شده و در نزد مسلمانان صدر اسلام، مذموم بوده است، و نه تنها امیر المؤمنین در دوره ی خلافت خود آن را ممنوع اعلام کرد، بلکه خلفای راشدین هم به تبعیت از همان سنت نبوی، با آن مخالفت می کردند. ولی با به قدرت رسیدن معاویه، او برای اولین بار حاجبان و محافظان برای خود گمارد و جلوی حضور آزادانه مردم را گرفت. عبارت تاریخ یعقوبی این است که:
«کان معاویه اول من اقام الحرس و الشرط و البوابّین فی الاسلام.» (ج۲، ص۲۳۲)
ابن خلدون هم در مقدمه ی خود توضیح می دهد که در صدر اسلام، راه ندادن ارباب رجوع و جلوی آنها را گرفتن، شرعاً جایز شمرده نمی شد و از زمانی که “خلافت اسلامی” به “سلطنت” تبدیل شد، آداب و رسوم پادشاهی به آن سرایت کرد و خلفا با گماشتن حاجب، و برای جلوگیری از ازدحام مردم و حفظ جان خود، درها را به روی ارباب رجوع بستند، (ص۲۳۸) ابن خلدون نیز تصریح میکند که این کار توسط “معاویه ” آغاز شد . (ص۲۹۱) پس از آن هرچند در دربار خلفای اموی و عباسی، «حجاب» بین حاکم و رعیت، شیوع یافت، ولی هم چنان در ذهنیت جامعه اسلامی، پدیده ای منفور تلقی می شد که نمونه ای از این نفرت را در رسالة الحجاب جاحظ که به جمع و تدوین اشعار و آثار در این موضوع اختصاص دارد، دیده می شود. (ر.ک: رسائل جاحظ، الرسائل السیاسیّه)
همان گونه که اشاره شد، فقهای شیعه در طول تاریخ فقاهت، خوشبختانه در برابر این موضوع مقاومت کرده و آن را حرام یا مکروه دانسته اند تا مبادا به این وسیله حقی از مردم تضییع شود، ولی آیا همین مقدار کافی است؟
* استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم
منبع : بازتاب
قیمت طلا پس از افزایش نسبی در پی بالارفتن قیمت دلار دوباره اندکی کاهش یافت.
به گزارش ایسنا، امروز قیمت هر دلار آمریکا به ۱۸۵۰ تومان رسید که با کاهش دوباره در حال حاضر ۱۸۱۰ تومان معامله میشود. هر یورو نیز با نرخ ۲۴۱۰ تومان در بازار آزاد معامله میشود.
با راه افتادن سامانه بانک مرکزی، شعب بانکهای ملی دیروز تحویل سکههای پیشفروش شده را آغاز کردند. با این حال تا قبل از ظهر دیروز سکه ۲۰ هزار تومان گران شد و به ۷۲۰ هزار تومان رسید.
اطمینان بازار از دریافت سکه موجب کاهش تدریجی قیمت شد و تا بعدازظهر این میزان ابتدا تا ۷۰۸ و سپس تا ۷۰۵ هزار تومان در ساعت ۳ بعداز ظهر افت کرد. در همین حد هم البته نسبت به نرخ غروب سهشنبه حداقل ۴ هزار تومان بالاتر رفته بود..
همچنین نیمسکه با کاهش ۱۲ هزار تومانی نسبت به صبح اکنون به قیمت ۳۵۸ هزار تومان، ربع سکه با کاهش ۸۰۰۰ تومانی به قیمت ۱۸۲ هزار تومان و سکه یک گرمی به قیمت ۹۸ هزار تومان در بازار آزاد عرضه میشود.
هر گرم طلای ۱۸ عیار نیز با دو هزار تومان کاهش اکنون با ۷۱ هزار و ۵۰۰ تومان معامله میشود و علیرغم انتظار کاهش قیمتها با عرضه سکههای پیشفروش شده از روز گذشته، مشاهده میشود که قیمت طلا اندکی افزایش یافته است که دلیل آن میتواند افزایش تقاضا برای خرید سکه باشد.
رییس مجمع عالی واردات از مصوب شدن قانونی برای واردات خودروهای خارجی دست دوم و همچنین آغاز دستورالعمل اجرایی آن از اواخر اسفند سال گذشته خبر داد.
به گزارش فارس، محمدحسین برخوردار اظهار داشت: دولت مصوب کرده است تا خودروهای دست دوم که تا سه سال از تاریخ تولید و مصرف آنها گذشته باشد، میتوانند وارد کشور شوند.
وی در واکنش به این سوال که تعرفههای خودروهای دست دوم به چه صورتی است، اظهار داشت: به ازای هر یک سال، سهدرصد از تعرفه آنها کاهش مییابد. رییس مجمع عالی واردات گفت: دستورالعمل اجرایی این مصوبه دولت به گمرکات کشور ابلاغ شده است.
وی افزود: پیش از این نیز خودروهای دست دوم وارد میشد اما فقط در گروه خودروهای سنگین بود و هیچگاه مجوزی برای خودروهای سواری دست دوم داده نشده بود. مصوبه اخیر دولت برای هر دو گروه سواری و سنگین است.
البته در خبر دیگری محمدحسین برخوردار این قانون را شامل خودروهای سنگین میداند و از سوی دیگر مسوول ثبت سفارش سازمان توسعه تجارت نیز اعلام میکند واردات خودروهای سواری کارکرده ممنوع است.
باران بند آمده، تبعاتش در حال رفع و رجوع است اما باران اظهارات و واکنشهای مسوولان کماکان میبارد. آخرین اتفاق، شکایت مسوولان استانداری تهران علیه شهرداری تهران در دادستانی است.
البته شهرداری هم میگوید از کسانی که علیه شهرداری مصاحبههای تخریبی میکند طرح شکایت خواهد کرد. با این حال در چند روز اخیر نه تنها کسی پیدا نشده تا تقصیرها را گردن بگیرد بلکه مسوولان علیه یکدیگر مشغول به دوئل شدهاند و شهرداری، دولت را و دولت، شهرداری را در این کشاکش مقصر اعلام میکند.
سخنگوی شهرداری تهران روز گذشته دولت را مقصر خواند: «مدیریت رودخانهها بر عهده دولت است و مشکل ایجاد شده در این رودخانه نیز مسوولیتش بر عهده دولت بود.»این جوابی به اظهار نظر اخیر مسوولان استانداری است که مدیران خدمات شهری شهردای تهران را در بروز بحران و واردآمدن خسارت به بیتالمال متهم میکنند اما چند ساعت بعد جواب دیگری از راه رسید. «صبح شکایتمان به دست دادستان تهران میرسد.» با این اعلان اختلاف شهرداری و دولت در مقصر دانستن وارد آمدن خسارت به تاسیسات مترو وارد فاز جدیدی شد.
مسوولان استانداری تهران روز گذشته خبر از تنظیم شکایت و ارسال شکواییهای به دادستانی تهران دادند که بر اساس آن مسوولان شهرداری تهران متهم اول و آخر خسارتهای درونشهری و به ویژه مترو هستند. فراتر از این معاون عمرانی استانداری تهران در گفتوگو با «شرق» حتی از زدوخورد فیزیکی میان مسوولان مدیریت بحران وزارت کشور و برخی از افراد مسوول در شهرداری و مترو خبر داد که در پی آن تنش بالا گرفت و منجر به اقدام برای طرح شکایت در نهادهای قضایی شد.
به گزارش شرق، محمدرضا محمودی با اشاره به موارد ذکر شده در متن شکایت تنظیمشده علیه شهرداری میگوید: «سومدیریت مدیران شهری که منجر به خسارت سنگین به اموال عمومی از جمله مترو تهران شد، حیف و میل اموال عمومی، شکستگی سیل برگردان و عدم لایروبی انهار مهمترین موضوعات شکواییه ماست که بر اساس آن جبران خسارت وارده نه بر عهده دولت است و نه شهرداری بلکه بر عهده کسانی است که در این زمینه سهلانگاری کردهاند و باید خسارت را از جیب خود پرداخت کنند.»
به گفته او چهار قطار به طور کامل زیر آب است و به بسیاری از تاسیسات از جمله تجهیرات الکترونیکی، کنترلی، ریلها، کامپیوترها و سیستمهای صوتی خسارت وارد شده است: «دو شب بعد از حادثه که به محل متروی اکباتان رفته بودم برخی از مسوولان شهرداری و مترو به من اجازه ورود به محل را ندادند و همین افراد هم با مدیرکل مدیریت بحران ما وارد زدوخورد فیزیکی شدند. با این حال از محل، دیدن کردیم و شاهد خسارتهای فراوان بودیم که به مترو وارد شده است.»
به گفته او نه تنها مسوولان استانداری بلکه خبرنگاران باید این حق را داشته باشند و از ایستگاههای زیر آب رفته دیدن کنند و ببینند که چه اتفاقی افتاده است.
محمودی درباره اظهارات مسوولان شهردای تهران که خروج آب رودخانه و مدیریت آن را متوجه مسوولان دولتی میدانند، میگوید: «رودخانهها در بیرون هستند و سیلبرگردانها در درون شهر، اتفاقی که افتاده این است سیلبرگردانها به دلیل سستبودن و جمعشدن گل و لای و شن و خاک نتوانستهاند آب وارد شده را نگه دارند و در نهایت پس از شکستهشدن سیل برگردان آب به درون مترو وارد شده است. اینجا دیگر رودخانهها مشکل نداشتهاند بلکه مشکل سیل برگردانهایی بودند که طی سالیان متمادی لایروبی نشده بودند.»
او با اشاره به ماده ۵۵ قانون شهرداریها در زمینه تعیین تکلیف برای نگهداشت تاسیسات شهری ادامه میدهد: به نظر من تهران بیپناه باقی مانده، فقط به دلیل سوءمدیریت مدیرانش، مردم چه گناهی کردهاند که زندگیشان دست کسانی افتاده که تخصصی در کارشان ندارند و فقط سیاسی فکر میکنند. هرکس باید در جایگاه خود باشد.» به اعتقاد او وقوع حوادث اخیر ناشی از عیب دست ساختههای بشر بود: « باران در سالهای اخیر همیشه باریده و در آینده هم خواهد بارید. این ما هستیم که با سوءمدیریت و عدم توانایی لازم ایجاد بحران میکنیم و خسارت میزنیم، پس باید تاوان خسارت را هم بپردازیم.»جمله «باران در ۵۰ سال اخیر بیسابقه بوده» همیشه تکرار میشود.مسوولان شهرداری تهران هنوز هم اصرار دارند بارندگی عصر شنبه ۲۶ فروردین در ۵۰ سال اخیر بیسابقه است.
بر این اساس معاون اجتماعی شهرداری تهران هم با تایید دوباره این موضوع به «شرق» میگوید «شخصا از مسوولان هواشناسی که در صداوسیما اظهارنظر کرده بودند، شنیدم.» این همان بارانی است که مسوولان هواشناسی در گفتوگو با «شرق» بیسابقه بودن آن را رد کردهاند. او همچنین با اشاره به برپایی توری برای بازدید خبرنگاران از ایستگاههایی که به زیر آب رفته بودند گفت: «هفته آینده مقدمات بازدید خبرنگاران از مترو آماده میشود.» به گفته معاون اجتماعی شهردار، سرریزشدن آب در مترو تهران به عنوان یک پدافند غیرعامل بود که جان مردم را نجات داد.
جمله «بارش باران در ۵۰ سال اخیر بیسابقه بوده» هر سال تکرار میشود. مشکوکبودن این نظریه با اظهارنظر رییس کمیسیون توسعه و عمران شورای اسلامی شهر تهران پررنگتر میشود. آن طور که حمزه شکیب به «فارس» گفته گودبرداری کنار یک ساختمان میتواند باعث تخریب آن شود بنابراین گودبرداری کنار یک کانال نیز باید با ملاحظه باشد؛ نمیتوان علت اصلی این اتفاق را شدت باران عنوان کرد و گفت این باران در ۵۰ سال اخیر بیسابقه بوده است.
او معتقد است: «بنده سه سال پیش درباره آبگرفتگی معابر تهران به شهرداری تذکری دادم ولی باز هم گفتند بارش باران در ۵۰ سال اخیر بیسابقه بوده است. ما انتظار داریم مدیریت شهری به گونهای مسایل را مدیریت کند که پیشبینیهای لازم صورت پذیرد تا چنین اتفاقهایی رخ ندهد.»به گفته او در آغاز دوره سوم شورا اعتبارات مربوط به این بخش از ۲۰ میلیارد به صدمیلیارد تومان افزایش داده شد. «براین اساس مقرر شد طرح جامع جمعآوری آبهای سطحی مجددا بازنگری شود و در دستور کار قرار گیرد اما متاسفانه شرایطی ایجاد شده که شرکت خاکریز آب فعالیت قابل توجهی ندارد و شهرداری نیز این امر را در اولویت کارهای خود قرار نداده است.»
منتقد چند وقت اخیر شهرداری در شورای شهر تهران به کمتوانی اعضای شورا در پیگیری بازخواستکردن شهرداری اعتراف میکند: «اعتراف میکنم که توان شورا در همین حد است یا تعداد اندکی از اعضای شورا صرفا مشکلات را بیان میکنند و شهرداری نیز خود را موظف به پاسخگویی نمیداند؛ اگر هم جایی به منافع شهرداری لطمه وارد شود از شورا شکایت میکند که نمونه آن را شاهد بودهام.»
در روزهای گذشته مسوولان مترو تهران مشغول تخلیهکردن آبهای وارد شده به مترو بودهاند و سخنگوی شهرداری تهران هم اعلام کرده تا هفته آینده چهار ایستگاه خارج شده از سرویس دوباره راهاندازی میشوند اما به نظر میرسد این اتفاقات که در مسیر پیداشدن مقصر برای حوادث اخیر میافتد بر ختمشدن غایله تاثیری نداشته و تاکنون هیچ رده دولتی یا شهری حاضر به پذیرفتن تقصیر از جانب خود نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر