-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ اردیبهشت ۸, جمعه

Latest News from Norooz for 04/27/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در همه عرصه های حیات و زندگی انسانها تخریب بسیار آسانتراز سازندگی و آبادانی است . ساختمانی رفیع را در عرض چند ثانیه می توان با دینامیت منفجر ساخت اما ساختن همین بنا وقت و هزینه و فکر و...بسیاری را بخود اختصاص داده است . شکل گیری « سرمایه اجتماعی » در یک جامعه نیز همانند ساختن یک بناست که وقت و هزینه و فکر و...بسیار می طلبد و در سایه خشت های « اعتماد»ی که در گذر زمان در هرجامعه بر روی هم نهاده می شود ساخته می شود و ارتقاع می یابد. و این انباشت « سرمایه اجتماعی » است که راه رشد و توسعه را بروی هرجامعه باز می کند و در عرصه رقابت نفس گیر جهانی جایگاه هر واحد ملی را در رده بندی توسعه انسانی تعیین می کند . طبعا برای ساخت و انباشت « سرمایه اجتماعی » تک تک شهروندان هر جامعه ای مسئولیت دارند اما آنانی که به نمایندگی از مردم مسئولیت اداره جامعه را در قواو نهادهای حاکم بدست می آورند در این عرصه مسئولیتی بس فراتر دارند و باید با اتخاذ سیاستهای مناسب بسترهمواری را برای سرعت گیری انباشت « سرمایه اجتماعی » فراهم آورند و چشم اندازی روشن و افقی گسترده وامیدوار کننده و فردایی بهتر را بروی زندگی شهروندان به نمایش گذارند و امید به آینده را در آنها مشتعل سازند و انگیزه کار و تلاش و خلاقیت و...را در آنان دامن زنند ...
یکی از بهترین شاخص های اندازه گیری میزان « سرمایه اجتماعی » در یک جامعه تعداد نهادهای مدنی و صنفی ( نهادهای مردمی و غیر دولتی ) فعال در آن جامعه است چراکه شگل گیری و کار در این نهادها کاملا داوطلبانه و با انگیزه های غالبا معنوی و کمک به غیر است . افرادی که بطور داوطلبانه و از سر مسئولیت دینی و اجتماعی در قالب این نهادها برای حل مشکلی اجتماعی گردهم می آیند علاوه بر تمرین کار تیمی و استفاده از خرد جمعی ، در پیوند تنگاتنگ با حوزه فعالیت خود باری را از دوش جامعه و حاکمیت برمی دارند و با ایفای نقشی واسط وپلی بین جامعه و دولت به نوعی تعادل بخشی در حوزه عمومی یاری رسانده و از طریق تعامل و مذاکره و همکاری با نهادهای حکومتی از عمیق شدن شکاف بین دولت و مردم جلوگیری می کنند و مسیر حرکت جامعه و نظام سیاسی را از فرورفتن در آشوب های اجتماعی و سیاسی مصون می دارند و به آن نوعی ثبات و پایداری می بخشند که شرط لازم پیمودن هرگونه راه توسعه ای است . به همین دلیل است که در جوامع توسعه یافته هزاران هزاران نهاد مدنی و صنفی با قدمت بالا وجود دارد و هر روز بر تعداد آنها افزوده می شود و جریان انباشت « سرمایه اجتماعی » شان رو به ارتقا و رشد است .
درکشومان به جز نهادهای خیریه و مذهبی که از قدمتی طولانی برخورداراست و کارکردهای اثربخشی در ساخت اجتماعی داشته اند تجربه نهادهای مدنی و صنفی بدلیل ساخت سیاسی استبدادی حاکم فرصت بروز و ظهور چندانی نداشته است و در ایام کوتاهی هم که بدلیل فضای باز سیاسی و اجتماعی فرصت فعالیت یافته اند با تغییر شرایط جوانمرگ شده اند چراکه از سوی نظام سیاسی و حاکمان با نوعی بدبینی مفرط نسبت به فعالیت این نهاد های مدنی و صنفی نگاه شده و عملا فضای تنفسی را بروی آنها بسته و راه انحلال را بروی آنها گشوده اند! در سایه این روند به جرئت می توان گفت کمتر نهاد مدنی و صنفی را در ایران می توان یافت که عمرش طولانی و بیش از دوسه دهه باشد و متاسفانه بدلیل همین عدم انباشت تجربه و « سرمایه اجتماعی » است که بیش از صد سال است ما ایرانیان در جا می زنیم و هر تجربه ای را از نقطه صفر شروع می کنیم و به تعبیری چرخ را هراز گاه از نو اختراع می کنیم و...و جالب اینکه در تداوم این چرخه باطل قوا و نهادهای حاکم که باید بیشترین نقش و سهم را در جریان انباشت « سرمایه اجتماعی » داشته باشند و خود بیشترین بهره را از آن ببرند متاسفانه بیشترین نقش و سهم را در « تخریب سرمایه اجتماعی » با مانع تراشی و تعطیلی و ...نهادهای مدنی و صنفی دارند چراکه در تصور آنان این نهادها فقط به عنوان زائده ای از دولت قابل قبول اند و اگر غیر از این باشد حیات و فعالیت آنها تحمل نمی شود .
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به لحاظ نظری و مبنایی شگل گیری و فعالیت نهادهای مدنی پذیرفته شده است . به ویژه در اصل بیست و ششم این قانون آمده است :" احزاب ، جمعیت ها ، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده آزادند ، مشروط باینکه استقلال ، آزادی ، وحدت ملی ، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند . هیچکس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت ." هر چند در سال های پس از جنگ و به ویژه در دوران دولت اصلاحات فضای نسبتا مساعدی برای اجرای این اصل فراهم آمد و جامعه ما شاهد رشد کمی و کیفی نهادهای مدنی و صنفی در جامعه بود اما از آنجا که برخی نهادهای حاکم اجرای همه جانبه این اصل و مقتضات آنرا نپذیرفته و با دولت اصلاحات در قانونمند ساختن و نهادینه کردن این رخداد همراهی نکردند پس از روی کارآمدن دولت نهم و یکدست شدن حاکمیت اقتدارگرا بلافاصله تلاش برای از کار انداختن نهادهای مدنی و صنفی شروع و شعار " تسخیر جامعه مدنی " راهنمای عمل حاکمیت شد. نمونه بارزعملکرد این دولت در رابطه با نهادهای مدنی و صنفی را می توان در نوع مواجهه دو ورازتخانه کاروامور اجتماعی و فرهنگ و ارشاد اسلامی با « انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران » مشاهده کرد که در پی انحلال این نهاد صنفی برآمدند. انجمنی که از بدو تاسیس در چارچوب این اصل قانون اساسی فعالیت کرده و کوچکترین تخلفی از قوانین و مقررات جاری در جمهوری اسلامی ایران نداشته و با ارائه خدمات صنفی در حد و وسع امکاناتش توانسته بود اعتماد دو سوم روزنامه نگاران ایران را جلب کند بگونه ای که بطور متوسط در طول عمر فعالیت یازده ساله اش هر روز یک نفر به اعضایش اضافه شده بود، و البته اینها چون نتوانستند به شکل قانونی انحلال انجمن را عملی سازند سرانجام به شکلی کاملاغیرقانونی و پس از کودتای انتخاباتی خرداد 88 با حکم قاضی مرتضوی قاتل مطبوعات و دشمن روزنامه نگاران درب دفتر انجمن را پلمب کردند، و مشابه همین عمل را در مورد دیگر نهادهای مدنی و صنفی و احزاب سیاسی به اجرا درآوردند.
آیا اینگونه عملکرد راجز تکرار همان تجربه تاریخی « تخریب سرمایه اجتماعی » چه نام دیگری می توان نهاد ؟ و تا کی باید مردم ایران از شگل گیری انباشت « سرمایه اجتماعی » در قالب نهادهای مدنی و صنفی محروم بمانند؟ در کشورهای توسعه یافته نهادهای مدنی و صنفی و احزاب سیاسی شان قدمتی حداقل بیش از صد سال دارند اما در کشور ما عمر این نهادها حتی به سه یا چهار دهه نمی رسد و جوانمرگ می شوند ! راز عقب افتادگی ما همین است که حاکمان ما فقط به حال می نگرند و آینده نگری ندارند و به همین دلیل براحتی به « تخریب سرمایه اجتماعی » دست می زنند و برای حاکمیت کوتاه مدت خود بر سرشاخ نشسته و بن می برند. در کشوری که انباشت تجربه و دانش به شکل نهادمند و پیوسته و در قالب نهادهای مدنی و صنفی و احزاب سیاسی صورت نگیرد شکل گیری « سرمایه اجتماعی » و توسعه درونزا ممتنع است، چه برسد به اینکه حاکمان دائم در پی « تخریب سرمایه اجتماعی » و تکرار تلخ تجربه های تاریخی گذشته باشند!
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته