حسین علایی
دولت امارات عربی متحده هر از چند گاهی و به بهانه های مختلف موضوع جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک را مطرح می کند و مدعی می شود که این جزایر اشغالی است. بلافاصله پس از هر ادعایی ، شورای همکاری خلیج فارس نیز از مواضع این دولت حمایت می کند. حال این سوال مطرح است که چرا به طور مرتب این مسئله از سوی دولت این امیرنشین مطرح می گردد و هدف از اصرار بر آن چیست؟
پس از پایان جنگ اول جهانی، امپراطوری عثمانی فروپاشید و انگلیس بر بخشی از جهان عرب مسلط شد و کشتی های جنگی انگلیس با تعداد بیشتری به خلیج فارس اعزام شدند. از این هنگام نیروهای نظامی انگلیس در بعضی از جزایر ایرانی از جمله بحرین،ابوموسی،تنب بزرگ و تنب کوچک مستقر شدند. در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی وقتی که دولت انگلیس تصمیم گرفت نظامیان خود را از خلیج فارس خارج کند،نیروهای ایران اجازه یافتند تا در سه جزیرة ایرانی ابوموسی،تنب بزرگ و تنب کوچک وارد شده و حاکمیت ایران را به این سه جزیره بازگردانند. البته طبق توافقی که با شاه ایران صورت گرفت، بحرین که استان چهاردهم ایران بود هم با حمایت دولت انگلیس به عنوان امیرنشینی مستقل از ایران جدا شد. از این زمان بود که مسئلة ابو موسی به عنوان موضوعی اختلافی بین امیر نشین شارجه و ایران درآمد.در آن هنگام دولتی به اسم امارات وجود نداشت و کشوری که اکنون به نام امارات عربی متحده خوانده می شود در قالب هفت امیرنشین مستقل با دولت های جداگانه و تحت الحمایة انگلیس شناخته می شد. بنابراین فقط اختلاف بین شارجه و ایران آن هم بر سر چگونگی ادارة ساکنین عرب ابوموسی به وجود آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موضوع این سه جزیره به عنوان بهانه ای برای فشار آوردن به ایران مورد استفاده بعضی از کشورهای عربی قرار گرفت و یکی از بهانه های صدام حسین برای جنگ با ایران نیز عدم واگذاری این جزایر به اعراب بود. در سال های گذشته هرگاه که روابط آمریکا با ایران به مرحلة خصمانه تری رسیده است کشور امارات که سیاست های آمریکا در خلیج فارس را دنبال می کند ادعای مربوط به جزایر را مطرح کرده است. به هر حال طبق تفاهم نامه ای که در دسامبر ۱۹۷۱ بین ایران و آقای محمد القاسمی حاکم شارجه منعقد گردیده است،امنیت ابوموسی بر عهدة ایران است و مالکیت ایران بر این سه جزیره طبق اسناد تاریخی محرز است. از سوی دیگر هیچگاه در طول تاریخ شارجه و کشور امارات بر این جزایر حاکمیتی نداشته اند.
به دلیل روابط نامطلوب کشورهای غربی به ویژه آمریکا با جمهوری اسلامی ایران،هیچگاه این کشورها موضع مناسبی در رابطه با مسئلة جزایر ایرانی نداشته اند. آنها یا در برابر ادعای امارات سکوت کرده اند و یا مواضعی را اتخاذ کرده اند که تلویحا حمایت از امارات تلقی شده است. معمولا کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و نیز اتحادیة عرب از ادعای امارات حمایت می کنند و در گذشته و در دوران جنگ تحمیلی شدیدترین حمایت از ادعای امارات را صدام حسین انجام می داد. البته پس از جنجال اخیر امارات،مقامات آمریکایی و انگلیسی با وضوح بیشتری از امارات حمایت کرده اند که جای تأمل دارد. به نظر می رسد تا زمانی که رابطة ایران با کشورهای غربی و آمریکا حالت خصمانه داشته باشد،امارات آن را فرصتی مناسب برای طرح ادعای خود ارزیابی می کند و به حرف های خود ادامه خواهد داد. اختلاف بین ایران و عربستان بر سر مسائل منطقه ای هم به این مسئله دامن زده است. طبیعی است که ایران برای خاتمه دادن به این ادعا می تواند فعال تر عمل کند. دولت می تواند چند اقدام را به صورت هم زمان انجام دهد تا دولت امارات نتواند به طرح ادعای خود علیه این جزایر ادامه دهد. اولین و مهم ترین اقدام استفاده از روش ها و ابزارهای حقوقی است. ایران می تواند اسناد تاریخی خود در این باره را در سطح جهان و برای افکار عمومی منتشر نماید و یک پایگاه اطلاع رسانی اختصاصی برای این کار راه اندازی نماید. همچنین دانشگاه های کشور می توانند کرسی هایی علمی متعددی را برای دفاع از مالکیت ایرانی این جزایر و نیز اسم خلیج فارس راه اندازی نمایند و تدوین رساله های دانشجویی در بارة این موضوعات را تشویق نمایند.
اقدام دیگری که دولت می تواند انجام دهد شکل دادن به یک دیپلماسی فعال در این حوزه است. علاوه بر مذاکره با امارات ، این موضوع می تواند محور مذاکرات ایران با بعضی از کشورهای ذی نفوذ باشد تا آنها به دولت امارات در این زمینه فشار آورند و مانع از بروز نا امنی در خلیج فارس شوند.
اقدام سوم کاهش یا قطع روابط تجاری گسترده با امارات است. هم اکنون ایران یکی از منابع درآمدی پر فایده برای کشور امارات است. این کشور حدود یک سوم صادرات مجدد خود را به ایران انجام می دهد و از این طریق سود سرشاری می برد. از سوی دیگر امارات یکی از منابع جذب سرمایة ایرانیان است به طوری که گفته می شود بیش از سیصد میلیارد دلار سرمایة ایرانی در امارات وجود دارد. دولت می تواند به گونه ای سیاستگذاری کند که این سرمایه ها برای پیشرفت ایران و توسعة جزایر و بنادر ایرانی در خلیج فارس به کار گیری شوند. هم اکنون بسیاری از شرکت ها و دستگاه های دولتی ایران در امارات دفتر نمایندگی دارند و سرمایه های ایران را در این کشور هزینه می کنند و به پیشرفت این کشور کمک می کنند که می توانند با برنامه ریزی از ادامة آن خودداری کنند.
از سوی دیگر ایران می تواند با تدوین قوانین و مقرراتی این سه جزیره را به سه قطب تجاری،گردشگری و تفریحی دریایی در خلیج فارس تبدیل کند و همانگونه که از سالها پیش بارها و به طور مرتب مطرح کرده ام سه شهر زیبای فردوسی،حافظ و سعدی را در این سه جزیره احداث نماید به طوری که حداقل پنجاه هزار ایرانی در در این سه جزیره در برج های بلندی که احداث می شوند ساکن شوند تا عملا ادامة ادعای امارات بی معنی و غیر عملی گردد. لازم به ذکر است که در چند سال اخیر امارات با خرید خاک از ایران و جذب سرمایه گذاران ایرانی توانسته است جزیره ای مصنوعی به اسم نخل را در خلیج فارس احداث نماید که تعدادی از ایرانی ها هم در آنجا منزل خریداری کرده و به آن رفت و آمد می کنند که گفته می شود ساخت این جزیرة مصنوعی به ضرر محیط زیست خلیج فارس است.
همچنین مردم ایران باید تا زمانی که دولت امارات این مسئله را مطرح می کند همکاری با این دولت را تحریم کنند. برای تفریح و تجارت به این کشور سفر نکنند و از هواپیماها و فرودگاه های این کشور برای رفت و آمد به سایر نقاط جهان استفاده نکنند. باید عِرق ملی ایرانیان برای مقابله با این ادعا برانگیخته شود تا دولت امارات به ناچار رفتار و شیوة خود را تغییر دهد. البته ایرانیان با مردم امارات و کشورهای حاشیة خلیج فارس مشکلی ندارند و با آنها برادر و دوست و همسایه هستند. بدیهی است که ایران در هر وضعیتی از تمامیت ارضی خود دفاع خواهد کرد.اما بهترین شیوة دفاع از جزایر،دفاع مردمی از آنهاست که آن هم با حضور گستردة مردم در این جزایر امکان پذیر است و راه حضور مردم هم ساکن شدن تعدادی زیادی از آنها برای زندگی دائمی در این جزایر است.در حال حاضر امارات به دنبال کشاندن این مسئله به دادگاه لاهه است تا به کمک حامیان بین المللی خود،ایران را دچار چالش کند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران بایستی ضمن ممانعت از این اقدام،خود را برای این احتمال آماده کند.
*کارشناس خاورمیانه
رحمت الله بیگدلی، از روحانیون اصلاح طلب، در یادداشتی در صفحه فیس بوک خود از آنچه “نسبت دروغ سیداحمد خاتمی٬ امام جمعه موقت تهران به همه ائمه شیعه(ع)” خواند به شدت انتقاد کرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به ادعای اخیر سیداحمد خاتمی که گفته بود “ائمه به دشمنان خود «سگ باران خورده» میگفتند” این سخن را کذب محض دانست و تصریح کرد: “بر سیداحمد خاتمی واجب است که از این نسبت دروغ به ائمه شیعه(ع) توبه کند!”
متن یادداشت حجتالاسلام بیگدلی بدین شرح است:
سیداحمد خاتمی٬ امام جمعه موقت تهران در سخنانی گفت که جمهوری اسلامی باید در باره آدمهای «منحرف» افشاگری کرده و نام آن ها را اعلام کند؛ چرا که امامان شیعه نیز همین کار را میکردند. به گزارش «خبرگزاری دانشجو»، خاتمی این مطلب را در سومین شب مراسم عزاداری دخت گرامی پیامبر اسلام(ص) در «حسینیه امام خمینی»٬ بیان کرده است. وی گفته است: «امامان شیعه نیز در زمان خود دست به افشاگری میزده و به دشمنان خود «سگهای باران خورده میگفتند که بوی تعفن دارند.»!
این سخن سیداحمد خاتمی کذب محض است و با توجه به سمت امامت موقت جمعه وی آن هم در پایتخت جمهوری اسلامی در تعارض قطعی با عدالت وی می باشد که از ارکان اصلی امامت جمعه است!
امامان شیعه هرگز به مخالفان خود توهین نمی کردند و نسبت ناروا نمی دادند! عنوان «کلاب ممطوره؛ سگان باران دیده» هم توسط ائمه بزرگوار شیعه به کسی اطلاق نشده است!
عنوان «کلاب ممطوره؛ سگان باران دیده»، عنوانی است که توسط یکی از شیعیان در یک مناظره علمی بر یکی از فرق غالی به نام «واقفیه» که معتقد به عدم مرگ امام موسی بن جعفر(ع) بودند، اطلاق شده است و ربطی به ائمه شیعه(ع) ندارد!
ماحرای اطلاق «کلاب ممطوره؛ سگان باران دیده» توسط علی بن اسماعیل میثمی یکی از شیعیان به فرقه واقفیه به شرح ذیل است:
ماجرای فرقه غالی و منحرف واقفیه و اطلاق عنوان «کلاب ممطوره؛ سگان باران دیده» بر آنان
پس از شهادت حضرت موسى بن جعفر(ع) امام هفتم شیعیان، با توجه به شرایط و موقعیّت خاصّ حاکم بر این دوره، شیعیان و اصحاب آن حضرت در مسأله امامت و جانشینى آن حضرت به دو دسته تقسیم شدند:
یک گروه که بخش اعظم شیعیان را شامل مى شد با توجه به وصیّت امام موسى بن جعفر(ع) و دلایل و شواهد کافى، امامت فرزند ایشان، على بن موسى الرضا(ع) را پذیرفتند و وى را به عنوان امام هشتم تأییدکردند. این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم(ع) را هم شامل مى شد به نام «قطعیه» مشهور شدند.
امّا گروه دیگرى از اصحاب امام هفتم(ع) بنا به دلایلى که بیش تر جنبه مالی داشت، از اعتراف به امامت على بن موسى الرضا(ع) و یا هر کس دیگرى سر باز زدند و در امامت حضرت موسى بن جعفر(ع) توقف کردند.
آنان اظهار مى داشتند که موسى بن جعفر(ع) آخرین امام است و کسى را به امامت تعیین نکرده و یا دست کم ما از آن آگاه نیستیم. این گروه که به سبب طرح عقاید مختلفى به چند شاخه قابل تقسیم هستند «واقفیه و واقفه» نامیده شدند.
این عنوان گرچه بر فرقه هاى دیگرى با عقاید مشابه آنان نیز اطلاق شده است، ولى به نظر مى رسد با توجه به گسترش کار این فرقه و تداوم آن تا مدت قریب به یک قرن به عنوان مطلق «واقفیه» هر گاه بدون قیدى خاص ذکر شده، اختصاص به این فرقه یعنى متوقفان بر امام موسى بن جعفر(ع) داشته است.
واقفیان با نام دیگرى هم شناخته مى شوند: «ممطوره»؛ این عنوان در اصل از ترکیب اضافى «کلاب ممطوره؛ سگان باران خورده» گرفته شده است که حاکى از پلیدى و پستى سران این طایفه است.
سبب نامیده شدن آن ها به این لقب، ابن است که در مناظرهاى بین سران واقفیه و برخى از بزرگان شیعه، زمانى که بحث به نتیجه نرسید و واقفیان از پذیرش دلایل و براهین علمای شیعه سرباز زدند یکى از شیعیان خطاب به آن ها گفت: «شما همچون سگان باران خورده (کلاب ممطوره) هستید»!
از این رو در بین «شیعیان قطعیه»، این گروه به نام «ممطوره» شهرت یافتند، امّا عنوان واقفیه بر آن چیرگى یافت و شهرت آنان به این نام بیش تر گردید.
در کتاب «رجال الخاقانی» سبب این نامگذاری به شرح ذیل آمده است:
«سبب این نامگذاری آن بود که روزی علی بن اسماعیل میثمی و یونس بن عبدالرحمن، با برخی از فرقه واقفه مناظره میکردند و چون سخن آنان به درازا کشید، و گفت وگو از نرمی به درشتی کشید، علی بن اسماعیل، رو به آنان کرد و گفت: «ما انتم الاّ کلاب ممطوره؛ یعنی شما جز سگان باران خورده نیستید.»!
[رجال الخاقانی؛ الشیخ علی الخاقانی، تحقیق : السید محمد صادق بحر العلوم، ص ۲۵۱ قم، مکتب الاعلام الاسلامی، الطبعة الثانیة ۱۴۰۴ ه.]
نکته: پس همان طوری که ملاحظه شد اطلاق عنوان «کلاب ممطوره؛ سگان باران دیده» بر فرقه منحرف و غالی واقفیه، هیچ ربطی به ائمه بزرگوار شیعه(ع) ندارد و سیداحمد خاتمی این مطلب را به دروغ به آن بزرگواران نسبت داده است! از این رو انتظار می رود که سیداحمد خاتمی سریعا به این خطای بزرگ خود اعتراف و از ساحت ائمه بزرگوار شیعه عذرخواهی و توبه کند!
شایان ذکر است که اگر سیداحمد خاتمی در ماه مبارک رمضان این نسبت دروغ را به ائمه بزرگوار شیعه(ع) می داد بر اساس مبانی فقه شیعه، روزه او باطل و بر او کفاره جمع واجب می شد!
شهید بهشتی پیش از اینکه به عنوان یکی از رهبران انقلابی و معماران نظام جمهوری اسلامی شناخته شود، همواره به عنوان یک معلم و مربی بزرگ شناخته میشد. برای بهشتی مهم این بود که این انقلاب بتواند به اهداف عالی و جهتهای تعیین شده اخلاقی سیاسی خود برسد و نمونه کوچکی از یک جامعه سالم، هدفدار و منظم و سازنده به مخاطبان درون و بیرون خود نشان دهد.
وی از این رو اهتمام خود را بر توجه به رسالت و فعالیت معلمان و مربیانی گذاشته بود که ساختن نسل آینده را در ید آنان میدید. بهشتی میکوشید این مربیان را از دو رسالت جدی و سرنوشت ساز آگاه کند تا نسل انقلاب با بینش روشنی رشد کند و از انسانهای سالمی تغزیه نماید. او با رهاسازی و بی تفاوتی صرف و با اجبار و محدودیت بی قاعده و سلیقهای و محدودیت آزادی مخالف بود و این هشدارها را به صراحت به دوستان خود منتقل کرد.
دکتر بهشتی در این سخنرانی که به تاریخ ۱۹/۶/۵۹ در محل سمینار معلمین ایراد شده به شدت با روشهای فاشیستی و محدودیت انتخاب آزاد افراد در جامعه و مدرسه مخالفت میکند و بکارگیری این روشها را از جمله راههای غلط و ناروای تربیتی سیاسی در نظام انقلابی جدید میداند. به عقیده بهشتی جمهوری اسلامی باید همواره و با آغوش باز از میزگرد و پرسش و پاسخ برای پاسخگویی به پرسشها و درگیریهای فکری مخالفین و منتقدین و نیز ایجاد تریبون برای اعلام نظرات و سخنان مخالفان خود استقبال کند و اجرای آن را در زمره وظایف خود بداند.
توجه به زمان این سخنرانی و رجوع به مطبوعات سالهای صدر انقلاب برای درک شرایط تاریخی نشان میدهد که نظام در شرایط استقرار نیست. با اینهمه دکتر بهشتی نسبت به بازگشت استبداد و زنده شدن فاشیسم هشدار میدهد. این سخنرانی در زمانی انجام شده که هنوز کار جدی در جهت انقلاب فرهنگی صورت نگرفته و فضای دانشگاهها هم اصلا فضای علمی و درسی نبوده است. احزاب و گروهها و جریانات سیاسی به وسیله پوستر و اسلحه و وجود اتاقهای بسیار عملا دانشگاهها را پر کرده و در اختیار خود گرفته بودند و خود دانشگاهها ساعت به ساعت با اعتصابات گروهها و احزاب عمدتا چپ و مجاهدین بسته میشد. اساسا نظمی در دانشگاهها وجود نداشت. برای جلوگیری از فعالیت این گروهها انقلاب فرهنگی آغاز شد و تعطیلی دانشگاهها رخ داد. ستاد انقلاب فرهنگی نیز مدتها پس از شهادت دکتر بهشتی برای بازگشایی دانشگاهها تشکیل شد.
متن کامل این سخنرانی درسآموز و تاریخی به نقل از وبسایت بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیتالله دکتر بهشتی در اختیار خوانندگان گرامی قرار میگیرد:
بسمالله الرحمن الرحیم. سلام بر امام و امت، سلام بر شهیدان، سلام بر طالقانی رزمنده و معلم عزیز جامعه انقلابیمان. سلام بر شما برادرها و خواهرهایی که معلمان و مربیان و سازندگان امیدها، اندیشهها و احساسها و وجدانها و گرمیها و نظام انقلابی اسلامیمان هستید.
نقش اصلی شما در تأمین جهت آینده جامعهمان آنقدر مهم است که ما در دیدارهایی که خودمان داریم با دوستانی که بیشتر کار میکنیم، مکرر به یاد این بودهایم که؛ دور افتادهایم. ما از شما دور افتادهایم و احساس خطری میکنیم. این اشتغال ما به صورت تقریباً تمام وقت، وظایفی که بر عهدهمان بوده ما را از یک سنگر عزیز و عظیمی که سالها در آن تلاش میکردیم، دور کرده است. باور کنید در همین هفته گذشته، نه به این مناسبت که سمینار بوده، در همین بحثهای کلی که میکردیم، با برادرمان آقای دکتر باهنر، و آقای خامنهای و آقای هاشمی بحث میکردیم، میگفتیم که: سهم ما در این وظیفه چه شد؟ از دست دارد میرود. دلخوشی ما این است که ما هم یکی از شما هستیم. و گویی کار را میان خودمان تقسیم کردهایم. یک جاهایی باید شماها باشید، وظیفه را بر عهده ما گذاشتید، یک جاهایی هم باید ما باشیم و ما آن وظیفه را بر عهده گرفتیم. وقتی که میآمدیم توفیق این را داشتم که برای اولین بار با این برادرمان آقای دکتر صادقی آشنا بشویم. به ایشان گفتم که قبول این مسئولیت آموزشی ضمن خدمت، از طرف یک برادر مشتاقی مثل ایشان، آرامش میدهد چون این نهادها، نهادهای مهمی هستند.
آموزش ضمن خدمت معنی واقعیش این است که، این همه نیروی انسانی عظیم را که در خدمات ضروری جامعه مشغول کار هستند، اینها را که نمیشود به حال خود رها کرد. طبیعی است که مکتب انقلاب بیش از هر مکتب دیگر به همگان آموخته است. و خود انقلاب بیش از هر عامل دیگر همگان را ساخته است. این درست. این مسئله کلی است. اما وقتی به مسئله فنی رسیدیم، دیگر نمیشود این کار را کرد. آنجا باید تلاشهای منظم داشت، با آهنگ جدید. بسیاری از آنچه از نظر فنی قبلاً آموختهایم، دیگر این روزها کارآیی ندارد. باید یک سلسله شیوههای فنی جدید، متناسب با خط نو جامعهمان جانشین آن شیوههای قدیمی فرهنگی بکنیم. همهمان میدانیم بسیاری از شیوههای تربیت و تعلیم و تدریس و حتی شیوههای آزمایش که در طول این سالها، به عنوان درسهای علوم تربیتی در دانشکده یا در دانشسرا، به ما یاد داده شده بود، اینها متناسب با ایدئولوژیهای دیگر بود و از آنها مایه گرفته بود، چون ما مصرفکننده بودیم دیگر! همه جا ما مصرف میکردیم. در تمام این نوشتههای اساتید و گروههای تحقیقی در زمینه مسائل تربیتی ببینید، چند درصد مطلب خودمانی که از مغز خود ما و در رابطه با نیازهای خود ما برآمده باشد پیدا میکنید؟ تازه همانهایی هم که از مغز خود ما و در رابطه با نیازهای خود ما برآمده است ثمره یک شجره به تمام معنا، طبیه نبوده است. ثمره یک شجره پیوند خورده بوده. اگر خیلی بخواهیم با تکریم و تقدیس از او یاد کنیم، باید بگوئیم یک درخت بومی که از ده جا به جای دیگر پیوندش کرده بودند. میوهاش چی میشود؟ خیلی خوشبینانه اگر بخواهیم تعبیر کنیم. بنابراین بیشک ما به یک انقلاب فرهنگی عمیق نیاز داریم. محال است یک جامعهای بگوید من بدون انقلاب فرهنگی مستقل شدهام. محال است. همانطور که اصل این انقلاب اجتماعی بود، یعنی اول جامعه ما انقلاب فرهنگی کرد بعد انقلاب اجتماعی و سیاسی، همینطور هم در تداوم انقلاب است. خوب ملاحظه میفرمائید. فرهنگ در یک جامعه بار اصلیش به دوش شماهاست، نه به دوش دانشگاه. بچهها تا وقتی میآیند دانشگاه خیلی شکل گرفتهاند. رادیو و تلویزیون، مطبوعات، مهدکودکها، دبستانها، دبیرستانها، اینها سازندههای اصلی فرهنگ جامعه هستند. دانشگاه جای تحقیق و ساختن محققان است. جای ساختن کارهای فنی است. البته آنجا هم خیلی میشود کار کرد و خیلی میشود شکل داد.
امواج فکری و اجتماعی در دانشگاهها، در جامعه ما و بخصوص، در مقطع و مرحلهای که ما در آن زندگی میکنیم، بسیار پرنقش هستند. اما نقشی روی نقش، نه نقشی روی بینقشی. در حالیکه نقشهای قبلی، عموماً نقشی روی بینقشی است و آن خیلی بیشتر میتواند تعیینکننده باشد. این است که نهادهایی از سازمانهای آموزشی که مسئولیت مستقیم هدایت و فراهم کردن ابزار و زمینه برای این تغییرهای بنیادی را بر عهده دارند بار مسئولیتشان این روزها خیلی سنگین است. آقای صادقی و همکاران، برادرها و خواهرها! سعی کنید کادری در حدود ۳۰۰ نفر، به صورت پراکنده در سطح کشور که عدهای از آنها در حد نیاز، در تهران در واحد مرکزی باشند و بقیه پراکنده در استانها و شهرها، به صورت یک شبکه نیرومند موم خالص بوجود بیاورید، فداکار و فعال و مجاهد. ما آن را میخواهیم. یک دانه غیرفعال را به اینجا نپذیرید. ما اصلاً خسته شدیم از دست این ادارهنشینها! ظهر شده، وقت ناهار است میخواهم بروم. و صبح هم، تا آن آخرین لحظات نمیآید. ما امروز احتیاج داریم به برادران و خواهرانی که صبح بلند میشود، بگوید برویم دنبال کار، شب نیمه جان به رختخواب بیفتد، تازه اگر رختخوابی باشد و الا همین روی زمین، روی فرش. امروز جامعه ما نیاز دارد به این تیپ افراد و الحمدالله فراوانند. خدا را شکر. از برکات این انقلاب اینگونه انسانها هستند بخصوص در نسل عزیز جوان ما و امید همه به اینهاست. تکیه هم روی اینهاست، سرمایههای خدایی آنها هستند. و ما بر خدا توکل داریم و بر این نیروهای خدادادی. این است که امیدوارم این نقش بسیار موثر آموزش ضمن خدمت با همکاری برادر و خواهرهای اینطوری دنبال شود و اگر زوجهای اینطوری باشد بهتر است. زن و شوهرهایی باشند که حتی بروند، دنبال این کارها که دیگر از هم گله نکنند و به فکر خانه و این حرفها حالا حالاها نباشند. اگر بچهای داشته باشند، خوب برای بچه باید یک فکری کرد.
حرکت زیربنایی انقلاب فرهنگی از راههای اصلی، از جمله راه آموزش ضمن خدمت باید دنبال شود و با سرعت برود جلو و ای کاش! اینکه میگویم ای کاش از ته قلبم میگویم، ای کاش! فراغتی بود و فرصتی بود تا اگر ماها، چیزی، اندوختهای و تجربهای داریم که میتوانیم در خدمت این حرکت قرار دهیم، اینجا هم سهیم در این حرکت بودیم. و اگر فراغتی برای یک هفته دست میداد من آنچه در حافظه دارم به روی نوار میگویم و در اختیار خواهم گذاشت. من به عنوان نمک آشی، در این سرمایهگذاری عظیم و خداپسندانه شرکت کرده باشم.
مسئله تربیت، برادرها! و خواهرها! مسئلهای نیست که با آن شوخی بکنیم. جامعه ما الان در یک مقطعی است که خیلی باید مواظب باشیم. در عین فرصت کوتاهی که دارم، چون ممکن است احیاناً سؤالاتی هم داشته باشید، یک مقدار روی این نکته مطالبی را عرض میکنم بعد هم بحث را میبرم روی سؤالات.
ما یک نکته حساس الان داریم، بنده این نکته را خدمتتان مطرح میکنم، به عنوان آغاز. اگر قبلاً مطرح نشده باشد و ادامهاش به عهده شماست.
ما الان در یک مقطعی هستیم، نه میشود خیلی شل بگذاری، و نه صحیح است به سمت خیلی سفت گرفتن و حرکت را از مسیر اصلیش منحرف کردن. تکرار میکنم:
در این مقطعی که هستیم، نه میشود خیلی شل داد و نه میشود حرکت را به سوی سفت گرفتن هدایت کرد. اول معنای دومی را عرض کنم و بعد معنای اولی.
در این روش دوم، اگر قرار شود حرکت انقلاب صرفاً به سوی سفت گرفتن هدایت شود، این خطرناک است. خطری که در آن نهفته این است که انقلاب ما به زودی به یک فاشیسم ضد اسلامی تبدیل میشود. به یک استالینیسمی که خود نوعی از فاشیسم است با ویژگیهای خاصش تبدیل میشود. ما نمیخواهیم اینطوری شود. نمیخواهیم چون نظامتان نمیخواهد. اسلام هم نمیخواهد. اسلام اساسش بر این است که انسان باید آزادانه و آگاهانه شکفته شود و تربیت معنایش همین است. اساس اسلام این است که انسان باید آزادانه و آگاهانه شکفته شود. کی گفته که ما باید اجازه دهیم در جریان انقلاب و حرکتهای پس از آن، زمینههای سنگرهایی آزادانه و آگاهانه رو به نابودی برود. این خطر دوم. من به عنوان یک برادر و فرد متعهدانه میگویم که تا آخرین حد حضور و توان بر سر این اصل، دهها سال است که از آن سخن گفتهایم و دربارهاش نوشتهایم، ایستادهایم. منطق اصلی اسلام همان منطق «لا اکراه فی الدین قدتبین الرشد من القی. و من یکفر بالطاغوت و یومن بالله. فقداستمسک باالعروه الوثقی لانفصام لها» است.
منطق: انا هدینا السبیل اما شاکراً و اما کفوراً.
منطق: و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر. هر که میخواهد ایمان بیاورد و هر که نمیخواهد کفر کند. منطق قرآن انتخاب است میان الرشد من القی و هدایت، انا هدینا السبیل، حق در برابر دیدگان و ضمیر و وجدان آدمیان است، بعدش دیگر انتخاب است. انتخاب افراد خط قرآن ، حرف اسلام است. مگر میشود ما در اینها سهلانگاری کنیم! به هیچ قیمت سهلانگاری در اینجا روا نیست. و روا نخواهیم داشت. این راجع به این دومی؛ سفت گرفتنها، حدش باید مشخص شود. هر وقت دیدی «جامعه به سمت نفی امکانات انتخاب، انتخاب آگاهانه و آزادانه کشانده میشود محکم بایست».
و اما آن اولی! شل دادن. یعنی چی شل بدهیم؟ نمیشود شل داد. امروز انواع فاشیسم بر ما حملهور شده است. انواع فاشیسم و همه بازیچههای فرهنگ بیگانه است و یکی از آنها هم بازیچه فرهنگ ایرانی ۲۵۰۰ ساله است. آن هم از اسلام بیگانه است ولی از این آب و خاک بیگانه نیست. آن یک دانه بومی است و ریشه ۲۵۰۰ ساله دارد که روشن است. شاه رفت و مرد ولی روحیه و شیوه او در رفتار بسیاری از کسان همچنان متجلی است. خوششان میآید با همان روحیه بروند و بیایند. با همان تشریفات زندگی کنند، یا همانگونه با مردم برخورد کنند. با همان کلمات و تعبیرات بگویند و بنویسند. فراوان است.
حالا حالا ما باید نیرو صرف کنیم تا این بقایای روحیه شاهنشاهی را از این کشور شاهنشاهی زده ریشهکن کنیم. بخصوص در نهادهای نظامی و انتظامی که آنجا با خود پیچیدگیها دارند. آنچا چه کنیم که انضباط نظامی و انضباط پلیسی و اطاعت فوری را حفظ کنیم و این روحیه را هم از بین ببریم؟ آنجا خب، مسئله پیچیده است. در نهادهای غیررسمی چطور؟ معلم سر کلاس، مدیر در مدرسه، رئیس اداره آموزش و پرورش در رابطه با معلمین و کارمندان، آیا میشود از آن اطاق و میز فاصله گرفت و مدیر خوبی بود؟
آیا میشود ساده آمد و ساده رفت و رئیس آموزش و پرورش یا مدیر یا معلم خوبی بود؟ آیا میشود توی کلاس، میدان به بچهها داد، کلاس هم شلوغ نباشد؟ خودتان پیچیدگی و دشواری این اصل را لمس کردهاید. این را هم عرض کنم که همه این تلاشهای مذبوحانهای که در شرق و غرب و شمال و جنوب و مرکز کشور به وسیله بازماندههای رژیم صورت میگیرد، همه در همان خط فاشیستی است. انواع شیوههای فاشیستی هست، دروغ، تهمت، شایعهسازی تو تاکسیها. گزارش دادهاند که ۲۰۰۰ راننده تاکسی ساواکی الان هست. کارشان این است. مساله فقط برایشان این نیست که صرف بکند یا نکند. آن حقوق را میگیرد، پول میگیرد دروغپراکنی میکند. یکی از برادران میگفت، چند وقت پیش سوار تاکسی شدم، راننده تاکسی گفت کمیته جایی دستور داده خشکشوییها را ببندند، برای اینکه مبادا لباسهایشان در ماشینها نجس شود. دید نگرفت این شایعه، و اگر میگرفت یک شایعه دیگر. کارشان این است که به عنوان اینکه «خبرداری خبرداری، مسافر تاکسی همچنین میگفت» دروغ بسازند. آخر این را کسی گفته؟ همه آن از مغز علیل و فاسد آن راننده برمیخیزد که مثلا میگوید: جلوتر که شما سوار شدید، یک آقایی سوار شد خیلی اهل اطلاعات بود، از خبرهای پشت پرده مطلع بود!
خوب اینها همه شیوههای فاشیستی است. همین نامهها، تو این قحطی کاغذ، اینها از همان ایادی باقیماندهشان کاغذ هم گیر میآورند.
چند ماه قبل این مطلب به وزیر بازرگانی گفته شد. در جایی به من گفتند، و من به او گفتم که باید کاغذ به صورت فوقالعاده وارد کنیم که اگر احیاناً بچهها لوازمالتحریر میخواهند باید در همین تابستان آماده شود. گفتند حتماً این کار را کردیم و میکنیم و در اختیار میگذاریم ولی به هر حال باید قبول کنیم که حتی برای مصارف ضروری بچهها هم کاغذ کم است ولی برای آن نامهها کاغذ فراوان است! نامههایی که سراپا دروغ و حرفهای بیربط است برای ایجاد جو ناسالم اجتماعی و جنگ اعصاب. اینها هم از شیوههای فاشیستی است. ترور شیوه فاشیستی است، ترور شخصیت شیوه فاشیستی است. تخم یاس و نومیدی و بدبینی در دلها کاشتن شیوه فاشیستی است و این باقیماندههای نهاد طاغوتی از همه این شیوههای فاشیستی استفاده میکنند. غیر از این ما چند نوع فاشیسم با بو و رنگ و آهنگ بیگانه داریم که آنها هم دستبردار نیستند و روزبروز حملاتشان را شدیدتر میکنند؛ الحادی ماتریالیستی، لیبرالیستی، غربی، سوسیالیست – مارکسیستی، بلوک شرق، فاشیست التقاطی، اینها همه با تمام نیرو حملهورند. مادر برابر این انواع فاشیست چه کنیم؟ شل باید بدهیم؟ آزادمنشیمان را از دست ندهیم؟ به روی بزرگواری خودمان نیاوریم. میشود همچنین چیزی؟
ما هیچوقت تحت تأثیر تهدید دیگری نبودهایم، بخصوص تهدیدهای پیاپی که برای ماها میکنند، تدارکات ترور، سه – چهار سال قبل گفتند که حدود یک کیلومتری خانه ما، یک بمبی کار گذاشتهاند.
حالا من نمیدانم تا چه اندازه حقیقت دارد، ممکن است دروغ گفته باشند. حدود ۱ بعد از نیمه شب بود که ما صدای انفجار شنیدیم.
خوب اینها هست، باید با آنها تعارف رفتار آزادمنشانه کرد؟ سئوال: چه باید کرد، آیا در برابر این انواع فاشیسم، میشود شل و ول برخورد کرد؟ یا اینجا باید محکم بود؟ یک جا کار به دست اینها بیفتد، تمام عناصر مذهبی متدین خط امام را بیرون میریزند، یک جا کار دستشان بیفتد! اینها تجربههای این ۱۸، ۱۹ ماهه هست، مربوطه به جلوتر نیست، مال همین حالاست. جلوتر که به جای خود! همه اینها مال تجربههای نظام جمهوری اسلامی است، یک گوشه دست یکی از آن آقایان بیفتد، استاندار بشوند. فرماندار بشوند رئیس آموزش و پرورش بشوند، چشم باز میکنی بعد از یک هفته میبینی که جارو کردند ریختند بیرون. تصفیه کردند، عناصر باایمان خط امام را پاکسازی کردند. خوب حالا کاری به کارشان نداشته باشیم دیگر؟ آزادمنشی اسلامی؟ میشود یک همچنین چیزی؟
همه ما با تجربه دنیایی میدانیم که چه فاشیسم و استالینیسمی، بر رویه حکومت و اداره آنها در تجربههای گوناگون که در قارههای مختلف دارند، حاکم است. گمان نمیکنم که احتیاج به سند معین داشته باشد. شوروی چنین نیست؟ کوبا نیست؟ کامبوج نیست؟ حبشه، اپتوپی نیست؟ کجا نیست؟ آنها انواع و اقسام فاشیسم است. فکر میکنید ما در برابر این فاشیسمهای وارداتی، عصر ما هم متکی به مکتبهای بیگانه هست، چه بکنیم؟ میتوانیم شل و ول بدهیم؟ میشود؟ یا که باید محکم ایستاد؟
تو کلاس و تو مدرسه توطئه میکنند، فردا مدارس باز نمیشود تا ده، دوازده روز دیگر. فکر میکنید که اینها به جو سالم و سازنده برخورد آراء و عقاید قانعند؟ دو هفته قبل یک گروه از دانشآموزان آمدند، گفتند میخواهیم با تو صحبت کنیم. با همه تنگنای وقت گفتیم آمادهایم. آمدند نشستیم و صحبت کردیم، گفتند که تکلیف چیست؟
اینها روی همان اصل متعالی انسانی به آن خط کشانده شدند، خیلی وظیفه ما سنگین است. چه کار میخواهید بکنید با این چهرههای پاک و معصوم؟ آنها سئوال کردند که بالاخره این کانونها و مراکزی که ما داریم، کی اجازه میدهند درش باز باشد و آزادانه بیایند و بروند؟
گفتم مدتها آزاد بودید، چرا سوءاستفاده میکردید؟ چه کار کردید که اینطوری شد؟ چرا اینقدر دوز و کلک درآوردید تا مردم را عصبانی کنید؟! آنهایی که عصبانی شدند پدر و مادرهای خود شما هستند. چرا آنها را عصبانی کردید؟ چرا اینقدر دروغ گفتید؟ چرا اینقدر تهمت زدید؟ چرا اینقدر خطشکنی کردید؟ چرا اینقدر در برابر مسائل حیاتی امام و امت، بیتفاوتی نشان دادید؟ هر جا جای کارچان بازی بود، گفتید بروند و نشستید. مثل اینکه این نظام مال شما نیست؟! این جمهوری به شما تعلق ندارد؟ حتی در مورد قانون اساسی هم گفتید که رأی ندهید. چرا همچین کردید، چرا این امام مهربان رئوف دلسوز را اینقدر به درد آوردید تا به فریاد آمد؟ خوب حالا علاج چیست؟ علاج این است که یک مقدار تاوان پس بدهید. تاوان پس دادن این است که روشی انتخاب کنید که از ناحیه شماها در مدارس، دوز و کلک و تشنج و ناآرامی به وجود نیاید. میتوانید تعهد کنید؟ گفت آن وقت چی؟ آن وقت اجازه میدهند که کانونهای ما باز باشند؟ به ما گفتهاند در مدارس هیچ نوع فعالیت گروهی نباید کرد. ما حتی حق آوردن کتابهای دیگر را توی مدرسه نداریم و الا ما را از مدرسه اخراج میکنند و از اولیاء ما تعهد میگیرند که اگر موافقت بکنند، اخراج میکنند. گفتیم خوب همه اینها به خاطر تندرویهای شماست. همین شماها، توی همین مدارس عرصه را بر بچههای مسلمان مذهبی خط امام تنگ کردید. اینها را ناراحت کردید، هو کردید آنها را. هو کردن فاشیسم نیست؟ اگر قرار است محیط آزاد باشد، چرا آنها را هو کردید؟ اگر آزادی خوب است؟ ده تا شدید به صورت یک گروه، یک مدرسه دو هزار نفری را به هم زدید. چه حقی داشتید؟ شما در مدارس خوب حرفی نداشتید بزنید. گفتم حالا راهش این است که شما یک قدری کوتاه بیائید تا مدتی تاوان آن بلند پروازیها را بدهید. ولی وظیفه این نکته به آقایان مربوط میشود و به خواهرها. یعنی وظیفه دستگاه آموزش و پروش این است که با رعایت ظرفیت هر مدرسه و امکانات موجود، از نظر نیروی انسانی رسماً جلسات بحث آزاد با شرکت یک مربی را در مدرسهها آغاز کنند. این یک پیشنهاد است راجع به بخشهای تربیتی که بخصوص بیش از همه این مسئولیت را دارد و سازمان ایدئولوژیک سیاسی آموزش و پرورش. آموزش ضمن خدمت همراه با اینها زمینه به وجود آمدن مربیانی این چنین را فراهم کند. مربیان ما باید سرمایه غنی از فرهنگ اسلامی و فرهنگ سیاسی و نظام اجتماعی موجود داشته باشند آن هم به صورت ایمان، نه به صورت حرفهای. تمنا میکنیم، تمنا میکنم، تمنا میکنم، در این کارها حرفهایها را به بازی نگیرید، عاشقان را، شیفتگان را میدان عمل بدهید. این حرفهایها کارهایشان ریاکارانه است. اصلاً به کل اسلام را از بین میبرد. نباید آنهایی را که گرما و نورانیت عشق از سیماشان، سخنشان، عملشان متجلی است، طرد کرد. یکی از این دلسوختگان با یکی از بچههای فرقان توی زندان صحبت داشت. از آن دلسوختهها، از آنهایی که شاید، نمیدانم ۱۵ بار، ۲۰ بار به زندان افتاد، آمد بیرون دو مرتبه کارش را ادامه داد. از برادرهای شورای مرکزی هیئتهای موتلفه. این یک عاشق است.
از اینها کم داریم؟ نمیگویم زیاد داریم ولی خیلی کم نداریم. بحمدالله از این جوانها عدهشان خوب است ولی باید سامان بدهیم. در سازمان ایدئولوژیک سیاسی آموزش و پرورش باید این افراد دلسوخته عاشق به وجود بیایند.
اینها واقعاً حقپرستانه جلسات را هدایت کنند، حقپرستانه! برای اینکه وقتی بحث به جدال و جدل تبدیل شود، دیگر اثر ندارد. دیگر سازنده نیست و ویرانگر است. فکر میکنم وظیفه آموزش و پرورش این است که در مدارس جلساتی بگذارد و شماها رسماً شرکت کنید، آن بچهها هم شرکت کنند، از گروههای مختلف هم شرکت کنند، ۶-۷-۸ نفر، موضوع بحث هم قبلاً تعیین شده باشد. بروید مطالعه کنید، مربی هم مطالعه کرده باشد تا جلسه سودمند باشد. بقیه هم در سالن، ببینند آنها که بحث میکنند، به چه نتیجهای میرسند. برای عموم هم میشود، عین آن برنامهها را در رادیو و تلویزیون و در زمینهای ورزشی و در مساجد و حسینیهها و تکایا و هر جای دیگر اجرا کرد.
از اینجا باید جلو رفت نه اینکه اینجا توقف کنید. این آغاز است، این تازه میرسد به آنجایی که اگر شما دفتر باز کردید، دیگران از دفترت سوءاستفاده نکنند و آن مسلمان دلسوخته برافروختهای که بعد از قرنها از شر یک یک نظام ضد انسانی خلاص شده، آن هم تحریک نشود، بیاید دفتر تو را ببندد و بسوزاند و برای جلوگیری او پلیس بخواهی و نه برای جلوگیری از تو! بدیهی است که این مرحله باید با یک حرکت تنظیم شده سازنده انجام گیرد.
خب برادران و خواهران مربی! اگر این نکته تربیتی را میپسندید، خودتان و دیگران را برای شروع هر چه سریعتر از مهر ماه آماده کنید. متاسفانه فرصت نکردم نظرم را به سوال درباره آموزش و پرورش عرض کنم. همین جا از برادرمان، آقای صادقی و یا از برادران دیگری که مسئولیتی دارند، میخواهیم آنها را به مسئولان آموزش و پرورش بگویند. فرصت کنم، یادم باشد خودم هم خواهم گفت. به یاری خدا بتوانیم مهر ماه را با محکم گرفتن در برابر توطئهها آغاز کنیم. تعارف هم نداریم.
جلوگیری از اینکه جامعه اسلامی ما به سمت فاشیسم برده شود، یعنی عکسالعمل ما در برابر فاشیسم، نمیتواند یک فاشیسم اسلامی باشد. محال است. نمیتواند، چون دیگر ما فاشیسم اسلامی نداریم ولی انضباط خواهیم داشت، نظم خواهیم داشت، در برابر عوامل بینظمی مضر محکم خواهیم ایستاد. همان وقت باید راه را به یاری خداوند، برای حرکت به سمت انتخاب افراد باز نگه داریم و جلو بزنیم. حرکت ما به سوی نفی انتخاب آزادانه و آگاهانه، که یک پایه اصلی است، از پایههای انسان و اصلاً تنها پایه اصلی از پایههای انسان در اسلام و جهانبینی اسلام در رابطه با انسان است منحرف نشود.
شیوه برخورد مقامات اوکراینی با یولیا تیموشنکو، رهبر مخالفان سیاسی، انتقاد اروپا را برانگیخته است. یواخیم گاوک، رئیس جمهور آلمان، در اعتراض به فشار بر تیموشنکو، سفر خود به اوکراین را لغو کرد.
به گزارش دویچهوله، دفتر رئیس جمهور آلمان فدرال به سفارت اوکراین در برلین اطلاع داده است که یواخیم گاوک دعوت رئیس جمهور اوکراین مبنی بر دیدار از آن کشور را رد میکند. گاوک قرار بود که نیمه ماه مه آینده به یالتا در جزیره کریمه در اوکراین سفر کند. تصمیم رئیس جمهور در هماهنگی با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، اتخاذ شده است.
انگیزه رئیس جمهور آلمان نگرانی عمیق از سرنوشت خانم یولیا تیموشنکو، نخستوزیر پیشین اوکراین است که به شدت بیمار است و از جمعه گذشته (۲۰ آوریل) در زندان دست به اعتصاب غذا زده است. تیموشنکو مقامات دولت اوکراین را متهم میکند که او را با توسل به زور از زندان به یک کلینیک منتقل کردهاند.
یولیا تیموشنکو در بیانیهای که توسط وکیل او منتشر شد، اطلاع داده است که به خاطر دردهای شدید در کمر، شامگاه جمعه از بازداشتگاه به بیمارستان منتقل شده است. از آنجا که او با شرایط و شیوهی درمان مخالفت کرده است، مأموران او را روز یکشنبه به زندان بازگرداندهاند.
انتقاد از رفتار مقامات اوکراین
به اعتقاد صاحبنظران در امور اوکراین، یولیا تیموشنکو به خاطر مخالفت سیاسی خشم و انتقام ویکتور یانوکویچ، رئیس جمهور کشور را برانگیخته است. تیموشنکو در سال ۲۰۰۴ رهبری انقلاب نارنجی را علیه یانوکویچ بر عهده داشت. در ماه اکتبر گذشته تیموشنکو به ۷ سال زندان محکوم شد. اتهام او این بود که در زمان تصدی پست نخست وزیری اوکراین، از مقام خود سوءاستفاده کرده است. گفته میشود که او با امضای قرارداد یک معاملۀ گاز با مسکو، میلیونها دلار به اوکراین زیان زده است.
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، نسبت به سلامتی تیموشنکو ابراز نگرانی کرد. اشتفن زایبرت، سخنگوی دولت آلمان روز چهارشنبه (۲۵ آوریل) در برلین گفت، در صورتی که گزارشهای مربوط به انتقال اجباری نخست وزیر پیشین اوکراین به بیمارستان درست باشد رفتار مقامات جزائی اوکراین کاملا ناپسند و غیرقابل قبول است. گفته میشود که تیموشنکو موقع انتقال از زندان مورد آزار فیزیکی قرار گرفته است.
تیموشنکو در بیانیهای که از سوی او منتشر شده است، میگوید که مأموران با زور و فشار، او را از سلول زندان بیرون بردهاند و چون مقاومت نشان داده، او را کتک زدهاند. او از شدت ضربات بیهوش شده و چند ساعت بعد در بیمارستان به هوش آمده است. او تقاضا کرده است که با وکیل خود ملاقات کند، و از آنجا که این خواست عملی نشده، دست به اعتصاب غذا زده است. تیموشنکو در ادامه بیانیه خود میگوید که از پزشکان اوکراینی هیچ شکایتی ندارد، اما معتقد است که دستگاه حکومتی یانوکویچ، رئیس جمهور، قصد نابودی او را دارد.
بازتاب بینالمللی
مقامات جزائی اوکراین مفاد بیانیهی تیموشنکو را رد کردهاند، اما یک مقام دادستانی آن را تائید کرده و قابل اعتماد دانسته است. این امر در سطح بینالمللی بازتابی وسیع پیدا کرد. نمایندگی اتحادیه اروپا در کییف، بیدرنگ از مقامات اوکراین تقاضا کرد که در این باره موضعگیری کنند. افزون بر این، اتحادیه اروپا از دولت اوکراین تقاضا کرد که شرایط ملاقات وکلای تیموشنکو و همچنین ناظران مستقل و بیطرف را با او فراهم کند. اتحادیه اروپا از نبود اطلاعات موثق و قابلاعتماد در این باره انتقاد کرد.
اشتفن فوله، سرپرست دایره توسعه و همسایگی در اتحادیه اروپا، اعلام کرد که شیوه برخورد با تیموشنکو با موازین اتحادیه اروپا مغایرت دارد. ژان کلود مینیون، رئیس اجلاس شورای پارلمانی اتحادیه اروپا نیز در این باره ابراز نگرانی کرد. او گفت که دیپلماتهای بینالمللی باید بتوانند با تیموشنکو ملاقات کنند. وزارت خارجه روسیه نیز دولت اوکراین را به رعایت حقوق مدنی تیموشنکو فرا خواند.
برخی از محافل مدافع حقوق بشر در اوکراین، پس از دیدار با تیموشنکو، تائید کردهاند که او در زندان مورد آزار بدنی قرار گرفته است. آنها از دادستانی خواستند که بیدرنگ هیئتی را برای تحقیق در این باره تعیین کند.
اینک بیش از یک سال است که رهبران اوکراین به پیگرد حقوقی یولیا تیموشنکو ادامه میدهند. در کشورهای غربی محافل سیاسی و رسانههای جمعی از آغاز نسبت به منصفانه بودن این پرونده تردید داشتند و بارها به دولت اوکراین هشدار دادند که شیوه برخورد آن با تیموشنکو در شأن مناسبات اروپای امروز نیست، اما دولت اوکراین به انحراف از حقوق انسانی و شیوههای قانونی ادامه داده است.
در میان صاحبنظران این اعتقاد رواج دارد که پرونده حقوقی برای یولیا تیموشنکو دلایل سیاسی دارد. او به خاطر انتقاد مداوم از سیاستهای دولت اوکراین، خشم مقامات این کشور را برانگیخته است. تیموشنکو در انتخابات سال ۲۰۱۰ رقیب اصلی ویکتور یانوکویچ، رئیس جمهور کشور بود.
به مسابقات جام فوتبال اروپا تنها یک ماه و نیم مانده است. دولت اوکراین قصد داشت در جریان این مسابقات، در سطح بینالمللی سیمایی شایسته و متمدن از خود نشان دهد. با توجه به نزدیکی مسابقات فوتبال جام اروپا، دولتمردان آلمان میکوشند موضعی مناسب در قبال نقض حقوق بشر در اوکراین اتخاذ کنند. تیم ملی آلمان قرار است سومین بازی خود را در اوکراین انجام دهد. نمایندگان دولتی آلمان در صورت سفر به اوکراین، قصد دارند تماسهای دولتی با مقامات اوکراینی را به حداقل کاهش دهند.
رئیس شورای اسلامی کار کارخانجات نساجی فرنخ و مه نخ و نازنخ گفت: بیش از ۲۶ ماه است که مطالبات معوقه ۵۵۷ این کارگران پرداخت نشده است.
سعید نعمتنیا در گفت و گو با ایلنا افزود: با گذشت دو ماه از آخرین دیدار نمایندگان این کارگران در افتتاحیه بیمارستان ولایت قزوین با رئیس دولت و همچنین مصوبات هیئت دولت در خصوص این واحدهای تولیدی متاسفانه وعدههای دولت و سایر مسئولان اجرایی نشده است.
او با اشاره به اینکه با حمایت و همکاری مدیران داخلی کارخانه و اعضای شورای کارگری و کارگران، قراردادهایی با عرضه کنندگان پنبه جهت خرید مواد اولیه منعقد شد که باعث فعالیت مجدد کارخانه شد، افزود: تمامی کارگرانی که بیرون از کارخانه هستند و دعوت بکار نشدهاند همچنان بلاتکلیف هستند.
او با بیان اینکه تا کنون کارگران فرنخ، مه نخ و نازنخ بیش از ۴۰ بار تجمع در ارگانهای مختلف از جمله مجلس، وزارت کار، وزارت صنایع و استانداری و غیره برای حل مشکلاتشان داشتهاند گفت: ۱۶۲ مرتبه نیز نمایندگان این شرکتها با پیگیریهای خود در ارگانهای مختلف دولتی به گفت و گو نشستهاند که متاسفانه هنوز به نتیجه نرسیدهاند.
نعمتنیا همچنین یادآور شد که کارخانه ناز نخ همچنان تعطیل است.
خبرگزاری رویترز در گزارشی نوشته است که با وجود اینکه روسیه از خروج ارتش سوریه از مناطق شهری حمایت می کند، همچنان به تحویل گازوئیل به این کشور، که از جمله برای سوخت تانک به کار می رود، ادامه می دهد و ایران نیز از جمله تامین کنندگان مواد نفتی سوریه است.
کشورهای غربی معاملات نفتی با سوریه را تحریم کرده اند اما اقدام سوریه و ایران، که از معدود حامیان حکومت سوریه محسوب می شوند، غیرقانونی نیست زیرا این دو کشور به تحریم خارجی سوریه نپیوسته اند و از معدود حامیان حکومت این کشور هستند.
هفتاد کشته در انفجار شهر حماه سوریه
فعالان مخالف دولت سوریه میگویند نزدیک به هفتاد نفر در حمله روز چهارشنبه (۲۵ آوریل) به یک خانه در شهر حماة که از پایگاههای اصلی مخالفان دولت بشار اسد بوده، کشته شدهاند. این افراد میگویند چندین خانه در منطقه مشاع طیران در جنوب حماة در یک انفجار بزرگ تخریب شده است.
تصاویر ویدئویی که توسط مخالفان منتشر شده اجسادی را نشان میدهد که از زیر آوار بیرون کشیده شدهاند. در این فیلمهای ویدئویی، مردی دیده میشود که جسد کودکی را در دست دارد و سایر مردم حاضر، “الله اکبر” میگویند.
فعالان مخالف دولت سوریه همچنین تصاویری را منتشر کردهاند که به نظر میرسد نیروهای امنیتی را در حین زنده به گور کردن یک مرد نشان میدهد. در این فیلم ویدئویی، مردی که گفته شده از فعالان رسانهای مخالفان است، در حال التماس برای نجات جان خود است. نیروهای امنیتی نیز در این تصاویر، در حال ریختن خاک بر سر او و دادن دشنام به خاطر دریافت پول برای ارسال مطالب به شبکههای ماهوارهای عربی هستند.
خشونتهای اخیر در حالی روی داده که آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه، گفته است که طرح صلح مورد حمایت سازمان ملل به طور جدی متزلزل شده و در صورتی که خشونتهای سوریه متوقف نشود، شورای امنیت سازمان ملل باید از اقدام همراه با نیروی نظامی حمایت کند.
طرح صلح کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل شامل خروج نیروها و سلاحهای سنگین از شهرهاست که مخالفان و منابع خبری میگویند دولت سوریه آن را به طور کامل رعایت نکرده است.
دیدار ناظران صلح از دوما
گروهی از ناظران سازمان ملل که برای نظارت بر صلح در سوریه هستند، از دوما در نزدیکی دمشق دیدن کردند. نفوذ نیروهای اپوزیسیون سوریه در این شهر چشمگیر است. خبرگزاری دولتی سوریه (سانا) این خبر را تایید کرده است. از سوی دیگر ناظران حقوقبشر سوریه در لندن گزارش دادند که تکتیراندازان ارتش سوریه، دو تن را در دوما کشتهاند. هنوز معلوم نیست که آیا این دو تن در جریان دیدار ناظران سازمان ملل از این شهر کشته شدهاند یا پس از آن.
هلال احمر سوریه اعلام کرد که یکی از همکاران داوطلب این سازمان هدف گلوله قرار گرفته و جان باخته است. به گزارش این سازمان ۲۱ تن دیگر از داوطلبان کمکرسانی روز چهارشنبه هنوز “در محاصره”بودهاند. این سازمان از همه طرفهای درگیر خواست از تیمهای پزشکی محافظت کنند و امکان خروج آنها از شهر ۱۰۰ هزار نفری دوما را فراهم سازند.
به گزارش ناظران حقوق بشر سوریه، روز چهارشنبه در سراسر کشور ۱۴ تن و از جمله کودکی ده ساله کشته شدهاند. همچنین در درگیری میان متمردان ارتش سوریه و نظامیان این کشور سه سرباز جان باختهاند.
افزایش تردیدها نسبت به طرح صلح
در حال حاضر یک گروه ۱۵ نفره از ناظران سازمان ملل در سوریه بسر میبرد تا بر آتشبس در این کشور نظارت کند. کوفی عنان خواستار استقرار هر چه سریعتر ۳۰۰ ناظر سازمان ملل در سوریه شده است. شورای امنیت روز شنبه اعزام این گروه ۳۰۰ نفره به سوریه را تصویب کرده بود.
با این همه تردیدها دربارهی موفقیت طرح صلح کوفی عنان روز به روز بیشتر میشود. نیروهای اپوزیسیون روز چهارشنبه گزارش دادند که در پی دیدار ناظران سازمان ملل از هر شهر یا روستایی، ارتش سوریه بلافاصله به اقدامات تنبیهی در آن شهر یا روستا دست میزند. این گزارشها حاکی از آن است که نیروهای امنیتی رژیم بشار اسد در مواردی حتا به کشتار دست زدهاند. کوفی عنان نیز اخیرا اعلام کرده بود که آتشبس در سوریه بسیار شکننده و اوضاع این کشور “یاسآور” است.
با گذشت ماه ها از اختلاس بزرگ و خروج و استعفای مدیرعامل بانک ملی هنوز لوح تقدیر از محمود رضا خاوری روی سایت این بانک و در قسمت دستاوردها قرار دارد.
خاوری این تقدیر نامه را به خاطر تلاش برای ارتقاء امر به معروف و نهی از منکر لسانی دریافت کرده است. البته خود وی همزمان ریاست هیات امر به معروف و نهی از منکر بانک ملی را بر عهده داشته است.
متن این تقدیر نامه به شرح زیر است:
جناب آقای محمود رضا خاوری
احتراما با آرزوی توفیق روزافزون برای حضرتعالی در راستای حاکمیت بخشیدن به ارزشهای دینی در پرتو عمل به فرضیه الهی امر به معروف و نهی از منکر و کسب تقوای الهی نظر به اینکه حضرتعالی در جهت احیای فریضتین و ترویج و گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و تذکر لسانی در بانک ملی ایران اهتمام ورزیده و تلاش نمودهاید، لذا جا دارد از خدمات ارزنده و همکاری حضرتعالی با ستاد احیاء تشکر نموده و این لوح تقدیر به رسم یاد بود به حضرتعالی اعطاء میگردد.
از خداوند سبحان موفقیت روزافزون حضرتعالی را در ارتقاء فضائل اخلاقی و نیل به ارزشها و آرمانهای ارزشمند نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مسئلت داریم.
معاونت ادارات و کارخانجات
سایت تابناک نزدیک به محسن رضایی، با انتشار این تقدیر نامه نوشته است: البته اکنون این گزارش در این باره قضاوت نخواهد کرد که مدیر عامل بانک ملی عامل به انجام فریضههای امر به معروف و نهی از منکر لسانی بوده است یا نه؛ چرا که از این موضوع اطلاعی ندارد. با این وجود آنچه عملا در در دوران ریاست وی در بانک ملی و در جریان اختلاس بزرگ اقتصادی رخ دهد، نشان میدهد که وی حداقل در مقام عمل اینگونه نبوده است.
اما نکته مهمتر آن است که تقریبا مثل روال مرسوم در اغلب ادارات ایرانی نخستین لوح تقدیر هر عمل مطلوب و خواستنی به رئیس آن اداره میرسد. تقدیر نامهای که نه با امضای مثلا رئیس شورای امر به معروف، بلکه به امضای یکی از معاونهای خود آقای خاوری رسیده است. یعنی معاون آقای خاوری از رئیسش برای امر به معروف تقدیر کرده است و در سایت بانک ملی در زمره دستاوردهای بانک ملی هم محسوب شده است!
میرحسین موسوی: مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم. مسئولیت انقلابی ماست که اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی تنزل پیدا کند و مستهلک شود.
کلمه: در حالی که زندان ها بیش از ظرفیت خود زندانی دارند، معاون عمرانی استاندار مازندران به اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری این استان فرصت یک هفته ای داده تا زمین مورد نیاز برای ساخت زندان جدید را واگذار کند.
در همین حال، مدیر کل زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی مازندران، وجود ۸۵۰ زندانی در زندان قدیمی آمل را نامطلوب و بحرانی خواند و گفت: زندان قدیمی آمل اکنون پنج برابر ظرفیت زتدانی دارد.
پیش از این، معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان زندانها از افزایش ۳۵ درصدی آمار کل زندانیان خبر داده بود.
در دنیا متوسط زندانی به ازای هر یکصد هزار نفر، ۱۴۸ نفر است که این میزان در ایران به ازای هر یکصد هزار نفر، ۲۷۱ نفر است که این میزان تقریبأ دو برابر متوسط جهانی است.
خبرگزاری مهر سال گذشته در گزارشی از زندانیان جرایم عادی در ایران نوشته بود آمار زندانیان نسبت به دهههای گذشته رشدی ۱۷ برابری داشته است.
بنا به این گزارش بر پایه آمارها تعداد زندانیان در سال که منجر به انقلاب شد، با توجه به جمعیت ۳۶ میلیون نفری نزدیک به ۱۰ هزار نفر بود. با در نظر گرفتن آمار رشد زندانیان بر اساس جمعیت کشور، باید میزان زندانیان ایران نسبت به دو برابر شدن جمعیت به حدود ۲۰ هزار نفر میرسید. در حالی که تعداد زندانیان نزدیک به ۱۷۰ هزار نفر شده است.
علی اکبر غفاریان در گفتگو با مهر اظهار داشت: ظرفیت اسمی زندان آمل که ۳۰ سال قدمت دارد، برای ۱۵۰ نفر ساخته شده اما متاسفانه اکنون ۸۰۰ تا ۸۵۰ نفر در آن دوران کیفر و حبس خود را تحمل می کنند.
وی، مساحت کلی زندان آمل را حدود دو هزار و ۷۰۰متر مربع اعلام کرد و افزود: به دلیل کمبود فضای زندان آمل از فضای انبار، آشپزخانه و نانوایی این زندان به بند برای زندانیان تبدیل شده تا کمی فضا برای زندانیان به نوعی جبران شود.
مدیرکل زندانهای مازندران با بیان اینکه زندان آمل با شرایط موجود، زندانیانی از شهرهای همجوار از جمله محمود آباد، چمستان و لاریجان را پذیرش دارد، اضافه کرد: اداره کل زندانهای مازندران از وضعیت موجود زندان آمل راضی نیست و خواهان اختصاص زمین مورد نظر برای ساخت زندان جدید با گنجایش بیشتر و انتقال آن به بیرون از شهر است.
وی با بیان اینکه اداره کل زندانهای مازندران پس از واگذاری کامل زمین زندان آمل از سوی اداره کل منابع طبیعی استان بلافاصله کار ساخت زندان جدید آمل را آغاز خواهد کرد، گفت: سازمان زندانها و اقدمات تامینی و تربیتی کشور، امسال حدود ۲۰ میلیارد ریال اعتبار برای ساخت زندان آمل اختصاص داده و پیش بینی می شود با آغاز ساخت آن دو ساله به پایان برسد.
در همین حال، سید عیسی هاشمی حیدری شامگاه پنجشنبه در جلسه بررسی موانع انتقال زندان و دانشکده دامپزشکی آمل اظهار داشت: زمین حدود ۱۷هکتاری که فرمانداری آمل در منطقه سرخ کاج از توابع بخش امامزاده عبدالله این شهرستان واقع شده و برای انتقال زندان آمل از فضای شهری به خارج از شهر و ساختمان آموزشی دانشکده دامپزشکی در کوتاه ترین زمان موانع واگذاری آن برطرف شود.
وی افزود: اداره کل زندانهای مازندران، ازهفته آینده این حق را دارد، تا مقدمات ساخت زندان جدید آمل را در زمین قابل واگذاری درمنطقه سرخ کاج که حدود پنج هکتار بوده، اقدام کند.
معاون عمرانی استانداری مازندران با اشاره به اینکه فضای ساختمانی و کمبود ظرفیت زندان آمل به واقع تاسف بار است، اضافه کرد: مسئولان با دیدن فضای زندان آمل باید نسبت به تسریع در این بخش اقدام کنند.
فرماندارآمل دراین جلسه با اشاره به اینکه این شهرستان سهم خود را تاکنون با برگزاری دهها جلسه هماهنگی با مدیران مربوط در خصوص تهیه زمین و مراحل اداری برای واگذاری آن به ساخت زندان جدید در بیرون ازشهر انجام داده است، گفت: انتظاری که فرمانداری شهرستان از مدیران استانی برای گرفتن تصمیم نهایی داشت، متاسفانه کم کاری از سوی آنان بود.
یدالله اکبرزاده با اشاره به اینکه مکان فعلی زندان آمل به لحاظ توسعه شهری در مرکز شهر قرار گرفته و وجود چهار مدرسه در مجاورت آن به لحاظ مسائل اجتماعی زیبنده نیست، اضافه کرد: آمل خواهان اجرای هرچه سریعتر انتقال زندان آمل به خارج از شهر در منطقه سرخ کاج است.
وی اضافه کرد: آمل حدود ۱۷هکتار زمین را در منطقه سرخ کاج شناسایی و تهیه کرده و مقرر شد حدود پنج هکتار آن برای ساخت زندان جدید و ۵٫۶ هکتار برای ساخت دانشکده دامپزشکی آمل اختصاص یابد.
فرماندار آمل، از مسئولان اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران خواست، بهترین تصمیم را برای دامدارانی که سالهای طولانی در منطقه سکونت داشتند، با آنان تعامل کند.
نرخ فروش ارز مسافرتی به هریک از مسافران هوایی (به استثناء سوریه، عراق، آذربایجان، ارمنستان، پاکستان، افغانستان ، امارات ، عربستان ، ترکیه، لبنان، تایلند، گرجستان، قبرس، تاجیکستان، ترکمنستان، مالدیو، اندونزی، مالزی، فیلیپین ،سنگاپور و چین) یک بار در سال و به میزان یکهزار دلار و یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ رسمی است.
به گزارش ایلنا، فروش ارز مسافرتی به هریک از مسافران هوایی به مقصد کشورهای آذربایجان، ارمنستان، پاکستان، افغانستان، امارات متحده عربی، ترکیه، لبنان، تایلند، گرجستان، قبرس، تاجیکستان، ترکمنستان، مالدیو، اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور و چین یک بار در سال و به میزان ۴٠٠ دلار و یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ رسمی است.
فروش ارز مسافرتی برای مسافران زمینی، ریلی و دریایی یک بار در سال به مبلغ ۴٠٠ دلار و یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ رسمی است.
فروش ارز مسافرتی به مقصد عراق (عتبات عالیات) به مبلغ ٢٠٠ دلار و یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ رسمی است.
براساس این گزارش، فروش ارز مسافرتی به مقصد عراق (عتبات عالیات) صرفًا به زائرانی که از طریق کاروانهای تحت پوشش سازمان حج و زیارت اعزام میشوند امکان پذیر خواهد بود.
فروش ارز مسافرتی به مسافرین هوایی، زمینی، ریلی و دریایی کشورهای سوریه و عربستان (بابت عمره مفرده) به میزان ۴٠٠ دلار یا معادل آن به سایر ارزها به نرخ رسمی است.
مسافرانی که قبلا از ارز مسافرتی هوایی استفاده نمودهاند، می توانند در ‘دو نوبت’ از ارز مسافرتی بابت سفر به سوریه، عراق و یا عربستان (بابت عمره مفرده) استفاده کنند.
براساس این گزارش، فروش ارز مسافرتی هوایی به مسافرانی که دو نوبت از ارز مسافرتی مربوط به سوریه، عراق و عمره مفرده استفاده نمودهاند، نیز مجاز خواهد بود.
درادامه تصریح شده است: فروش ارز مسافرتی به مسافرین با سن قانونی کمتر از ٢سال امکانپذیر نبوده و برای سنین ٢ تا ١٢ سال به میزان ۵۰ درصد در هریک از حالات فوق خواهدبود.
تغییرات در ارز مسافرتی، از روز ۳۱ فرودین ماه سال جاری اجرایی شده است.
فعالان حقوق بشر در چین می گویند که چن گوانگچنگ، حقوقدان سرشناس منتقد حکومت کمونیستی این کشور که از زمان خاتمه دوره محکومیت زندان در دو سال پیش تا کنون در خانه خود در شهر شاندونگ زیر نظر قرار داشته، توانسته است از بازداشت خانگی بگریزد.
به گزارش بی بی سی، یکی از دوستان آقای چن که در آمریکا سکونت دارد گفته است که همسر و مادر آقای چن همچنان در خانه مسکونی خود هستند اما از محل آقای چن خبری ندارد.
چن گوانگچنگ، که نابیناست، به دلیل مخالفت با سیاست دولت چین در سال ۲۰۰۵ بازداشت و پس از یک محاکمه کوتاه در سال ۲۰۰۶، به چهار سال زندان محکوم شد اما با وجود انتقاد سازمان های مدافع حقوق بشر و دولت ای غربی، پس از خاتمه دوره محکومیت نیز آزادی عمل نداشته است.
همزمان با افزایش قیمت مسکن و مصالح ساختمانی یکی از دست اندرکاران انبوه سازی معتقد است که این از آثار منفی قانون هدفمندسازی یارانهها است، به تدریج نمایان میشود.
عضو انجمن انبوهسازان استان تهران با بیان اینکه واحدهای مسکونی مهر با هدف تامین مسکن اقشار کم درآمد جامعه احداث شده است، گفت: دستمزد کارگر فنی در سال جاری نسبت به سال گذشته حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد افزایش داشته است.
محمد علی ربانی در گفتوگو با ایلنا درباره مقایسه نرخ دستمزد کارگر در سال ۸۸، ۹۰ و ۹۱ افزود: کارگر ساده در سالهای ۸۸ و انتهای سال گذشته ۲۰ هزار تومان بود این درحالی است که این نرخ در سال ۹۱ به ۳۵ هزار تومان افزایش یافت.
وی با بیان اینکه ۳۰ درصد از یک پروژه را نیروی کار تشکیل میدهد، تصریح کرد: نرخ مصالح ساختمانی هر روز در حال افزایش است.
عضو انجمن انبوه سازان استان تهران خاطرنشان کرد: مصالح ساختمانی وارداتی نیز به دلیل عدم ثبات در نرخ ارز افزایش بسیار زیادی داشته است.
ربانی با بیان اینکه قیمت میلگرد ۲ برابر شده است، ادامه داد: در سال ۸۸ هر کیلوگرم میلگرد ۶۰۰ تومان بود که در نیمه دوم سال ۹۰ این رقم به ۱۲۰۰ تومان در هر کیلوگرم رسید.
وی اظهارداشت: در حال حاضر هر کیلوگرم میلگرد با قیمت ۱۴۰۰ تومان به فروش میرسد.
عضو انجمن انبوهسازان استان تهران با اشاره به اینکه میلگرد و بتن دو عنصر اساسی و تاثیرگذار در قیمت مسکن هستند، گفت: افزایش قیمت این عناصر باعث افزایش سایر قیمتها در بخش مسکن میشود.
وی تصریح کرد: آثار منفی قانون هدفمندسازی یارانهها به تدریج نمایان میشود.
ربانی افزود: قیمت مصالح در بخش آهنآلات دو برابر شده است و در بخش غیر آهنآلات ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش یافته است.
عضو انجمن انبوهسازان استان تهران گفت: درهای HDF در سال گذشته لنگهای ۲۸ هزار تومان بود در حالی که به ۴۵ هزار تومان در سال جاری افزایش یافته است.
ربانی در پایان خاطرنشان کرد: اگر میخواهیم از قشر آسیبپذیر جامعه حمایت کنیم باید دولت و سازمان حمایت از مصرفکننده و تولیدکننده بازار را به گونهای کنترل کنند که اشخاص اجازه افزایش قیمت را نداشته باشند اما در حال حاضر کنترل بر قیمتها رها شده است.
کلمه_ گروه اجتماعی: در حالی که مسوولین دولت احمدی نژاد در حوزه فرهنگی و سینمایی در یک پروژه هماهنگ با خبرگزاری های وابسته سعی در القای وجود فساد در سینمای کشور دارند، طی روزهای گذشته باران کوثری و پگاه آهنگرانی؛ دو هنرپیشه مطرح و محبوب سینمای کشور با انتشار دونامه جداگانه به انتقاد از این مواضع پرداخته اند.
طی روزهای گذشته آهنگرانی و کوثری دو هنرپیشه زن سینمای کشور، با انتشار نامه هایی انتقادی به مسوولین دولت در حوزه فرهنگ، القائات جدید دولتی ها و طیف نزدیک به آنها از جمله فرج الله سلحشور،کارگردان، در خصوص وجود فساد در سینمای کشور اعتراض کرده اند.
طی ماه های گذشته برخی مسوولین وزارت ارشاد بارها ادعاهایی مبنی بر وجود فسادهای اخلاقی در سینما مطرح کردند و آن را وسیله ای برای پیشگیری سیاست های محدود کننده ی فرهنگی قرار دادند. در همین راستا بود که شمقدری، معاون سینمایی وزارت ارشاد گفته بود بخش فاسد سینما در اقلیت است و نمی تواند در برابر موج رو به آرمان های انقلاب مقاومت کند. این سیاست ها و اعلام مواضع توسط برخی از سایت های دولتی همچون فارس نیوز نیز در یک پروژه ی هماهنگ مورد توجه و انتشار قرار گرفت، طوری که این خبرگزاری با طرح سوالهای جهت گیرانه از مسوولین در برنامه های مختلف در باره این موضوع و انجام چند مصاحبه با بازیگران کمتر مطرح سعی کرد این ادعاهای دولتی را جامه ی مشروعیت بپوشاند.
آغاز این ادعاها آنجا بود که سلحشور درباره حضور آنجولینا جولی در ایران گفت «آمدن آنجلینا جولی به ایران اتفاق خوبی است. سینمایی که فاحشه خانه است باید برای ادامه فعالیت خود نیز فاحشه بین المللی بیاورد. وقتی زن های ما افتخارشان این است که عکس های خود را به صورت نیمه عریان در اینترنت بگذارند، یعنی خودشان یک پا آنجلینا جولی هستند. خانواده سینما صهیونیستی و هالیوودی است و باید اذعان کرد که سینمای ایران برای ایران نیست، سینمای ایران اگر علاقه نشان دهد که یک بازیگر بین المللی به ایران بیاید طبیعی است چون عضوی از جامعه بین المللی هالیوود است».
این سخنان گزنده و غیرمتعارف که از سوی کارگردان نزدیک به دولت که چندی پیش نیز متهم به دزدی هنری شده بود، واکنش و ناراحتی بسیاری از سینماگران را به دنبال داشت.
پکاه آهنگرانی؛ خدا رحم کرد در سینما دیپلماسی استخری نداشتیم
در راستای همین اعتراضات به این ادعاهای مسوولان دولتی و سینماگران و هنرمندان نزدیک به دولت، پکاه آهنگرانی روز پنجم اردیبهشت با انتشار نامه ای انتقادات گسترده ای را مطرح کرد. وی در بخشی از نامه ی خود آورده است؛ چندی پیش شایعه شده بود که یکی از مقامات سفارت ایران در برزیل دست به عملی زده که کلی باعث سرشکستگی اخلاقی و فرهنگی کشور شده است. البته وزارت امور خارجه ایران سریعا قضایا را تکذیب و رفع و رجوع کرد و آن را سوءتفاهم فرهنگی دانست. بحمدالله از این وصلهها به ما نمیچسبد. در اصل موضوع و تکذیبیه اظهارنظری نمیتوان کرد، چون یکی خبری میدهد و یکی تکذیب میکند و اطلاعات ناقص ما هم که مثل همیشه امکان قضاوت را از ما سلب میکند. اما با خود فکر کردم اگر این ماجرا حتی در حد شایعه در حوزه سینما و هنر رخ میداد، دوستان غیور چگونه خاک آنجا را به توبره میکشیدند و یکشبه سینما و سینماگر را با هم تعطیل میکردند.
این هنرپیشه سینمای کشور که در جریان انتخابات ریاست جمهوری گذشته از میرحسین موسوی حمایت کرده بود و به همین خاطر چند روزی را نیز در بازداشت به سر برد، سپس در بخش دیگری ازنامه اش با تحلیل واقعه برزیل در چارچوب کلی سیاستهای دولت احمدی نژاد می نویسد«این فقط به تفاوت عملکرد دو وزارتخانه و دو وزیر مربوط نمیشود، بلکه از نگاه دوگانه سیاستمداران ما است که یکی شایعه عمل خلاف شئونات اخلاقی یک دیپلمات در استخر عمومی در برزیل را سوءتفاهم فرهنگی قلمداد میکند، آن هم درباره سفارتخانهیی که ویترین بینالمللی ما است و آن یکی، فقط کافی است موقع رانندگی باد روسریاش را کمی عقب بزند، مرتکب خطای نابخشودنی میشود و جامعهیی را به فساد میکشاند.»
وی اضافه می کند: «آیا حساسیت وزارت خارجه کمتر از وزارت ارشاد است؟ آیا غیرت وزارت خارجه کمتر از وزارت ارشاد است؟ آیا جنسیت فرد در میزان جرم موثر است؟ آیا اگر محل جرم در آب یا خشکی باشد، قضایا فرق میکند؟ و آیا مگر وزارت خارجه آقای سلحشور ندارد؟ شاید هم به خاطر این است که هنرمند حق ندارد دچار سوءتفاهمهای فرهنگی شود و این فقط از امتیازات ویژه دیپلماتهاست. ما که از این قضایا سر درنیاوردیم، از این دست به قول معروف معیارهای دوگانه تا دلتان بخواهد پیدا میشود و این یکی نوبر امسال بود.»
آهنگرانی هنرپیشه و مستندساز ایرانی است. پگاه، فرزند منیژه حکمت از کارگردانان ایرانی و جمشید آهنگرانی، کارگردان سینماست. از جمله فیلم های آهنگرانی می توان به دختری با کفشهای کتانی، راه آبی ابریشم، زندان زنان، ورود آقایان ممنوع و مکس اشاره کرد. وی همچنین در جشنواره ۲۷ فیلم فجر در سال ۱۳۸۷ کاندیدای نقش دوم زن برای فیلم زادبوم به کارگردانی ابوالحسن داوودی شد.
از دیگر آثار مورد استقبال آهنگرانی، مستندی است که این هنرپیشه درباره مسعود ده نمکی ساخت، مستند «ده نمکی ها» درباره کارگردان فیلم اخراجیها و از رهبران سابق انصار حزب الله است و در برنامه آپارات شبکه فارسی بیبیسی پخش شد.
به دنبال دعوت دویچه وله، پگاه آهنگرانی قرار بود از ۱۳ تا ۲۱ تیرماه ۱۳۹۰ برای پوشش وبلاگی جام جهانی فوتبال زنان ۲۰۱۱ به آلمان برود که مقامات ایرانی از خروج او از کشور امتناع ورزیدند و در ۱۹ تیر ماه ۱۳۹۰ توسط پنج نفر از اعضای حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی در منزل شخصیاش دستگیر شده و تحت بازجویی قرار گرفت. پگاه آهنگرانی به همراه مهناز محمدی مستندساز، در تاربخ ۵ مرداد ۱۳۹۰ پس از ۱۷ روز حبس انفرادی در زندان اوین با سپردن وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
باران کوثری؛ بروید وستارههاى قلاده بر گردنتان راهم ببرید
باران کوثری دیگر بازیگر سینمای ایران است که با انتشار یادداشتی در صفحه فیس بوکش، استقبال بسیاری از مردم و کاربران فضای مجازی را در برابر انتقاداتش جلب کرد.
وی در انتقاد به بستن خانه سینما و بیان اتهاماتی درخصوص وجود فساد در سینمای ایران از جانب افراد معلوم الحال، خطاب به آنها گفته است« خندهام مىگیرد. دلم برایتان مىسوزد.
شبیه آدمهاى بىآبرویى هستید که چیزى براى از دست دادن ندارند پس به هر بهانهاى شلنگ تخته مىاندازند و به بقیه تهمت مىزنند. آقایان! شما حرف از فساد نزنید که غش مىکنم از خنده! مىخواهید از فساد مالى و بخوربخورهاى پشت صحنههایتان حرف بزنیم یا فساد کلامتان که بوى تعفنش همه رسانههایتان را برداشته؟ خندهام مىگیرد، که مأموریتتان تعطیل کردن سینما بود و به نتیجه نرسید. انصافاً هر چه توانستید کردید: از بستن خانه ما، خانه سینما گرفته تا لغو پروانههاى ساخت و نمایش. هر چه کردید راهى پیدا شد، هر درى را بستید درى باز شد و فقط ننگ و بدنامىاش به شما ماند (که فرقى هم برایتان نمىکند، کارتان از این حرفها گذشته)»
باران کوثری در ادامه یادداشت خود با لحنی صریح اظهار داشته است« آنچه امروز این طور آتشتان مىزند همین است که هر چه کردید به هیچ جا نرسید و حالا در دنیا به جاى شما و افتضاحات مکررتان ایران را به نام سینماى نجیبش مىشناسند. دلم برایتان مىسوزد آقایان که در حال غرق شدنید و به هوا چنگ مىزنید که شاید همه چیز را با خودتان پایین بکشید. او ادامه ضمن اظهار تاسف خطاب به آن دسته از بازیگرانی که با وعده های مختلف حاضر شدند تا شرافتشان را بفروشند چنین آورده است که: اما بیش از شما دلم براى کسانى مىسوزد که دیروز همکار ما بودند و امروز با هر وعدهاى – از پول و موقعیت تا بخشش و گذشتن از سر خلافهایشان – شرافتشان را چنین ارزان به شما فروختند. دلم برایشان مىسوزد که یک شبه ره صد ساله رفتند و چنان نفرت و کینهاى به جان خریدند که حتى شما و قدرت و رسانههایتان هم توان جبرانش را ندارید.»
این هنرپیشه که نیز از منتقدین سیاستهای فرهنگی دولت احمدی نژاد است، در پایان نوشته خود با تاکید بر امید و استقامت می گوید: ما، هستیم آقایان! سینما مىماند چون مردم مىخواهند که بماند. شما از سینما بروید! بروید و ستارههاى قلاده به گردنتان را هم با خود ببرید. تأیید نجابت ما و سینمایمان همین عدم تأیید شماست. خیر پیش…
باران کوثری (زاده ۲۵ مهر ۱۳۶۴ در تهران)، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، فرزند رخشان بنیاعتماد (کارگردان سینما) و جهانگیر کوثری (تهیه کننده سینما و بازیکن فوتبال) است.دانشآموخته رشته نمایش از هنرستان سوره است. بهترین باباهای دنیا (۱۳۷۰) ساخته داریوش فرهنگ، نخستین تجربه بازیگری اوست. نقشآفرینیهای بعدی وی تا سال ۱۳۸۰ به تمامی در فیلمهای مادرش رخشان بنی اعتماد است.کوثری همچنین با بازی در تئاتر آن سوی آینه به کارگردانی آزیتا حاجیان (۱۳۷۶) تواناییهایش را به عنوان بازیگر صحنه نیز به ثبت رساندهاست.
باران ابتدا با بازی چشمگیرش در مجموعه صاحب دلان (محمدحسین لطیفی) همه را به تحسین واداشت، سپس از جانب خوانندگان هفتهنامه چلچراغ برای دریافت نشان محبوبیت این نشریه انتخاب شد و سرانجام در بهمن ماه همین سال با کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای دو فیلم خون بازی و روز سوم و دیپلم افتخار بخش بینالملل برای فیلم خون بازی، آلبوم افتخارات یک سالش را ورق زد.
او در سال ۱۳۸۶ در جایزه تصویر آسیا پاسیفیک توانست برای فیلم خون بازی یکی از کاندیداهای بهترین بازیگری شود و در سال ۱۳۸۷ در بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم حیران کاندیدای بهترین بازیگر نقش اول زن شد. در دوازدهمین جشن خانه سینما در سال ۱۳۸۷ باران به همراه پدرش، جهانگیر کوثری جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را به بابک یزدانی اهدا کرد. همچنین در سال ۱۳۸۹ و در چهاردهمین جشن خانه سینما، نگار جواهریان تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن را از باران و همایون سعدیان دریافت کرد.
انتقادات سایر بازیگران
واکنش و انتقاد به سخنان گزنده ی سلحشور و مسوولان دولتی در خصوص فاسد خواند سینمای ایران محدود به این دو بازیگر سینمای کشور نبوده است. پیش از این نیز، ماهایا پطروسیان دیگر بازیگر زن سینما در صفحه ی فیس بوک خود متنی منتشر کرد و به سلحشور گفت« جناب آقای سلحشور دوستان شما درهای ایستادگی و شرف و عزت انسانی و صداقت و صراحت را بر روی ما میبندند و بعد شما توقع مدینه فاضله دارید؟ مولا علی (ع) فرمودند دیده را ندیده انگارید. شنیدههایتان را باور نکنید، دیدههایتان را باور کنید. گویا شما ندیدهها را دیده میانگارید و تابع شنیدههای خود هستید تا دیدهها».
علاوه بر پطروسیان، بهرام رادان نیز با انتقاد از این ادعاها گفته بود کسانی که از این وضعیت صحبت می کنند ربطی به سینما ندارند و اگر ناراحت هستند می توانن سینما را ترک کنند.
شایان ذکر است شمقدری، معاون سینمایی وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد چندی پیش با انتشار یادداشتی درباره این موضوع، گروه ها و افراد فاسد در سینمای ایران را البته در اقلیت دانسته و می گوید: قادر نیستند سینمای ایران را که اکنون در تلاش است نقش مهم و استراتژیک و ارزشمندی را در راستای اهداف و آرمانهای نظام و انقلاب بر عهده بگیرد، دچار تزلزل و ضعف سازد. مقصد ما رسیدن به سینمای ارزشی و متعهدانه است و اگر سخن از سینمای ایران به زبان میآوریم ناظر به همه سینماگران و هنرمندان شریف سینمای ایران اعم از کارگردانان، بازیگران، عوامل صحنه، تهیهکننده و فیلمنامهنویس و دیگر صنوف آن است.
به نظر می رسد انتقادات به سیاستهای وزارت ارشاد در برخورد با آنچه «فساد در سینما» نامیده می شود محدود نبوده و ادامه خواهد داشت. این ها در حالی است که علاوه بر این وزارت ارشاد برخوردهایی را نیز با تشکلهای مستقل سینمایی در پیش گرفته که در قالب آن چندی پیش نسبه به بستن خانه سینما اقدام کرد.
دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با بیان اینکه قانون اساسی به بخشهای مختلفی تقسیم میشود، خاطرنشان کرد: تا کنون تنها بخشهایی از قانون اساسی در کشور عملی شده است.
سید حسین موسوی تبریزی در گفتوگو با ایلنا تاکید کرد: مهمترین و ابتداییترین بخش قانون اساسی در رابطه با حقوق مردم است و بیان شده که مدیریت کشور جز با تکیه بر آرای عمومی میسر نیست.
وی ادامه داد: با این حال معتقدم قانون اساسی در اوایل انقلاب و در مقایسه با زمان شاه بسیار جلو رفت و با برگزاری انتخابات آزاد در رابطه با تصویب قانون اساسی و انتخاب رئیس جمهور و… کار خود را ادامه داد.
دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در خصوص راهکارهای اجرای هرچه بهتر قانون اساسی در کشور تصریح کرد: متاسفانه در قانون اساسی ما هیچ ضمانت اجرایی برای قانون پیش بینی نشده است. بنابراین تصور من این است که برای اجرای بهتر قانون اساسی باید قوه قضاییه مستقل از هر نهادی داشته باشیم.
موسوی تبریزی در بخش دیگری از سخنان خود یاداور شد: هیئت نظارت بر قانون اساسی تنها بیان میکند که در کجا نسبت به قانون اهمال صورت گرفته بنابراین علاوه بر این نیز میتوان با بازنگری در قانون اساسی دادگاهی مستقل از قوه قضاییه برای رسیدگی به تخلفات قانون اساسی ایجاد کرد به گونهای که در راس آن عدهای از قاضی عادل با انتخاب سایر قضات کشور قرار گیرند.
قضات ویژه سیرالئون در دادگاه لاهه، روز پنجشنبه ۷ اردیبهشت، چارلز تیلور، رییس جمهور سابق لیبریا را محکوم کرده اند. اتهام چارلز تیلور، رئیس جمهوری سابق لیبریا، ارتکاب «جنایتهای جنگی» و «جنایت علیه بشریت» بود.
بر اساس حکم دادگاه چارلز تیلور در جریان جنگ داخلی سیرالئون به شورشیان این کشور کمک مالی و تسلیحاتی کرده است. قاضی دادگاه اما اعلام کرد که چارلز تیلور در زمینه دستور دادن به شورشیان مجرم نیست. اتهامات تیلور شامل بکارگیری کودکان و نوجوانان به عنوان سربازان در جنگ، تجاوز جنسی، و قتل می شود.
تیلور که متهم به حمایت از شورشیان سیرالئونی در طول یک دهه جنگ داخلی در این کشور آفریقایی در سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۲ بوده، در طول پنج سال گذشته در دادگاه ویژه سیرالئون در لاهه تحت محاکمه بود. او یازده مورد اتهام ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت را رد کرده بود اما قضات بر اساس مدارک دادستانان و اظهارات شهود او را مجرم تشخیص دادند.
دادستانان این دادگاه ویژه و مخالفان چارلز تیلور گفته اند که او برای تامین هزینه های شورشیان جبهه متحد انقلابی سیرالئون الماسهای معادن آن منطقه را در بازارهای جهانی میفروخته است. از دیگر اتهامات او مسلح کردن و استفاده از نوجوانان به عنوان سرباز در جبهه متحد انقلابی است. در جریان جنگ داخلی این کشور ده ها هزار نفر را کشتند.
شورشیان دست و پای مخالفان خود را با قمه و تبر قطع می کردند. این قربانیان می گویند تیلور که آن زمان رییس جمهور لیبریا، کشور همسایه سیرالئون بود، شعله های جنگ داخلی را در آن کشور برافروخت.
دادستانان گفته اند که اقدامات شورشیان به دستور و حمایت تیلور بوده است. چارلز تیلور که از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳ رییس جمهور لیبریا بود، در ۲۰۰۳ به تبعید در نیجریه رفت و از آنجا نهایتا برای محاکمه به لاهه فرستاده شد. با توجه به این که دولت هلند فقط برگزاری دادگاه را تقبل کرده بود، آقای تیلور باید دوره محکومیت خود را در بریتانیا بگذراند. یک سخنگوی وزارت خارجه بریتانیا گفته است که نوع زندان به مدت حبس آقای تیلور بستگی خواهد داشت.
این دادگاه ویژه تا کنون هشت نفر از رهبران شورشیان را در ارتباط با جنگ داخلی سیرالئون محکوم کرده است. چارلز تیلور اولین رئیس دولتی است که پس از دادگاه های مربوط به جنگ جهانی دوم، در یک دادگاه بین المللی محکوم می شود.
کلمه _ گروه اجتماعی: در حالی که آمار و استنادات مرجع نشان از آن دارد که سانسور و فیلترینگ در ایران در یکی از بدترین جایگاه ها در جهان قرار دارد، روح الله مومن نسب ،مدیر واحد اینترنت مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه¬ های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادعا کرده است که فیلترینگ در ایران دموکراتیک است.
روح الله مومن نسب، مدیر واحد اینترنت مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه¬ های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مطلبی که به صورت گسترده در سایتهای متعلق به دستگاه ها و نهادهای حکومتی کشور از جمله ندای انقلاب منتشر شده، ادعا می کند فیلترینگ و کنترل اینترنتی در کشورهایی چون آمریکا به صورت دیکتاتوری اعمال می شود، در حالی که ما در ایران این امر را با خواست و نظر مردم انجام می دهیم و این امر در ایران مردمی ترین در جهان است. مومن نسب می نویسد«نظارت بر اینترنت در ایران بر اساس قانون جرایم رایانه ای، مصوب ۱۱ بهمن ماه سال ۱۳۸۸ مجلس شورای اسلامی صورت می گیرد که فرایند تصویب، تایید و اجرای این قانون و دیگر قوانین مصوب مجلس در جمهوری اسلامی ایران کاملا دموکراتیک است».
در بخش دیگری از این مطلب که سعی شده با رجوع به قوانین مکتوب و اسناد رسمی کشور و بدون اشاره به روال اجرایی واقعی، روند کنترل دولت بر سایتها و سد کردن ارتباطات برخلاف کشورهای غربی دموکراتیک خوانده شود. در همین نوشته ادعاهای دیگری نیز مطرح شده که در نوع خود برای نخستین بار منتشر می شود و اساسا با آمارهای بین المللی و واقعیاتی که مردم در استفاده روزانه اینترنت با آن رو به رو هستند کاملا متناقض می نماید.
یکی از گزارش های بین المللی که در سال ۲۰۰۹ توسط موسسه «Open Net Initiative» منتشر شده ایران را از جمله کشورهایی در جهان دانسته که از بیشترین امکانات خود برای فیلترینگ سایتها استفاده می کند و نهادهای امنیتی و نظامی در آن بر ارائه دهندگاه سرویس اینترنت کنترل مطلق دارند. بر خلاف ادعاهای مقام مسوول وزارت ارشاد که آزادی بیان را نیز در ایران مورد توجه دانسته، تحقیقات همین موسسه بین المللی ایران را از جمله کشورهایی دانسته که در آن آزادی بیان و حاکمیت قانون بسیار محدود است. قابل ذکر است که این موسسه، تشکیل شده از سه شرکت معتبر جهانی است که به صورت تخصصی کشورهای جهان را در بحث فیلترینگ، دسترسی به اینترنت و مباحث مربوط به آن مورد مطالعه علمی قرار می دهند و گزارشهای سالانه پیرامون آن منتشر می کنند.
در گزارشی که نشریه گاردین در همین رابطه در ۳۰ جون ۲۰۰۹ منتشر کرد، نوشته است در ایران تمام شرکت های ارائه کننده سرویس اینترنت تحت نظارت و از کانال شرکت ارتباطات راه دور به ارائه خدمات با ترافیک پایین می پردازند، امری که به شدت کنترل بر ترافیک را تسهیل کرده و از طریق نرم افزارهایی این امکان را به دولت می دهد که IP استفاده کنندگان را نیز مورد تعقیب قرار دهد.
در مطلب دیگری که سال ۲۰۰۹ در وبسایت شرکت «Circle ID» منتشر شده با رجوع به گزارش چند مرجع معتبر بین المللی، این طور بیان شده که به خصوص پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، اینترنت در ایران و عملکرد دولت در کنترل آن به امر بسیار پیچیده ای تبدیل شده است.
این در حالی است که بر طبق همین گزارشات بین المللی از جمله بنا بر آنچه سایت «Cosmic Log» منتشر کرده، در هشت سال اخیر در ایران سالانه تعداد کاربران اینترنت ۵۰ درصد رشد داشته که این بالاترین رقم در خاورمیانه است و همینطور تاثیر این کاربران بر سیاست در این کشور بسیار مورد توجه است، این همان نکته ایست که جان کلی، تحلیل گر مرکز مطالعاتی-تحقیقاتی برکمن بر آن تاکید می گذارد. وی یکی از نویسندگان گزارش این مرکز پیرامون اینترنت در ایران است.
به نظر می رسد همین تاثیر بالای شبکه جهانی اینترنت بر سیاست و سازماندهی مردم به خصوص در سالهای پس از انتخابات است که مسوولان مخابرات و فناوری اطلاعات در ایران را این روزها به کارگزار نهادهای امنیتی در کنترل اینترنت تبدیل کرده؛ امری که در سخنان وزیر ارتباطات دولت احمدی نژاد در نخستین روزهای پس از انتخابات نیز واضح می نمود، آنجا که وی گفت: قطع شبکه موبایل و اینترنت تحت کنترل مخابرات نیست.
حال سوال اینجاست که گزارشات و ادعاهای متناقض افرادی چون مومن نسب در میان سیل عظیمی از گزارشات بین المللی و ادعای این که فیلترینگ در ایران بر اساس «خواست ، نظر و انتخاب مردم» است، چه چیزی را می خواهد ثابت کند.
سازمان عفو بینالملل گفته است مسلمانانی که در اروپا آشکارا باورهای مذهبیشان را ابراز میکنند با تبعیضهای گستردهای مواجه میشوند.
این سازمان در گزارشی تازه از دولتهای اروپایی خواسته که با پیشداوریها و کلیشههای منفی علیه مسلمانان برخورد جدیتری داشته باشند.
به ویژه گفته شده است که مسلمانان به دلیل استفاده از پوشش سنتی خود دچار محرومیتهایی در زمینه کار و تحصیل میشوند.
به گزارش بی بی سی، همچنین ممنوعیت برخی از انواع سنتی حجاب زنان مسلمان مورد انتقاد این گزارش قرار گرفته است.
مارکو پرولینی، از سازمان عفو بین الملل میگوید: “گاه شغلی را به زنان مسلمان نمیدهند و یا دختران مسلمان از رفتن به سر کلاسهایشان باز میمانند، تنها به خاطر این که از پوشش سنتیشان، نظیر روسری، استفاده میکنند. ممکن است مردان هم به خاطر گذاشتن ریشی که یادآور اسلام است اخراج شوند”.
“مقامات دولتی و احزاب سیاسی هم به جای این که به مقابله با این تعصبات بروند، گاهی به دنبال کسب رای به آنها تن میدهند”.
مسلمانان ۷.۲ درصد از جمعیت اروپا را تشکیل میدهند.
بسیاری از مسلمانان اروپا تنها از نظر فرهنگی خود را مسلمان میدانند.
عفو بینالملل میگوید که ایمان به اسلام و اجرای دستورات مذهبی آن تنها یکی از اجزای فرهنگ مسلمانان است. برخی افراد پیشزمینه فرهنگی اسلامی دارند بدون آن که تکالیف مذهبی آن را به جا بیاورند.
به عنوان نمونه در یک نظرسنجی از مسلمانان فرانسه تنها ۴۱درصد آنان گفتهاند که به شعائر دینی عمل میکنند، و ۲۲درصد آنان نیز خود را تنها “اصالتا مسلمان” خواندهاند.
با این حال افکار عمومی اروپا هنوز مسلمانان را بیش از آن که در خود بپذیرد، وابسته به اصالتشان میداند.
در یک پژوهش، ۶۸ درصد فرانسویها و ۷۵ درصد آلمانیها گفتهاند که از نظرشان مسلمانان ساکن اروپا با جوامع اروپایی ادغام نشدهاند، چرا که خودشان این طور نمیخواهند.
در دو دهه گذشته احزابی که سیاستهایی ضد مسلمانان را تبلیغ میکنند اقبال انتخاباتی گستردهای به دست آوردهاند.
این گزارش به ممنوعیتی که برای استفاده از روبنده و نقاب در بلژیک، فرانسه، هلند و اسپانیا تصویب شده است و ممنوعیت بنای مناره در سوییس از سال ۲۰۰۹ اشاره میکند.
همچنین قوانینی که سر کردن روسری یا استفاده از دیگر پوششهای مذهبی و سنتی را برای دانشآموزان منع کردهاند مورد انتقاد سازمان عفو بین الملل قرار گرفته اند.
آقای پرولینی گفته است: “استفاده از عناصر و نشانههای مذهبی و متعلق به فرهنگ اسلامی، بخشی از حق آزادی ابراز عقیده است. این بخشی از حق آزادی مذهبی است و همه مذاهب باید به تساوی از این حق بهرهمند شوند”.
به گفته گروههای حقوق بشری، ممنوعیت نقاب یا روبنده را نمیتوان به بهانههای امنیتی توجیه کرد، مگر در بازرسیهایی که در مناطقی با مخاطره بالای امنیتی صورت میگیرند.
آنان میگویند اگرچه از عدم اجبار زنان به استفاده از چنین پوششهایی استقبال میکنند، اما این امر از راه ممنوعیت استفاده از پوششهایی خاص حاصل نمیشود.
عفو بینالملل همچنین بلژیک، فرانسه و هلند را به عدم اجرای کامل قانون منع تبعیض در شرایط استخدامی متهم میکند.
این گزارش ضمن استناد به آماری که حاکی از استخدام پایین زنان مهاجر از کشورهای مسلمان است، میگوید بنا به یک نظرسنجی از زنان مسلمان، آنان این امر را ناشی از سیاستهای تبعیضآمیز میدانند.
عفو بینالملل پیشنهاد میکند که نهادهای ملی برای مقابله با تبعیض شکل بگیرند و تلاشهای بیشتری برای نظارت بر تبعیض مذهبی صورت بپذیرند.
همزمان با رشد کودکان کار و افت شدید اقتصادی، یک پژوهشگر مسائل اجتماعی می گوید: فساد در بازار کار یکی از مهمترین عوامل استفاده از کودکان به عنوان نیروی کار است.
بر اساس قانون کارکردن کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است، اما در حال حاضر یک و نیم میلیون کودک کار در ایران مشغول به کار هستند
به گزارش ایلنا، پیام روشنفکر که در نشست انجمن حمایت از حقوق کودکان به مناسبت نزدیک شدن به روز جهانی کارگر سخن میگفت، با اشاره به نقش کودکان کار در اقتصاد زیرزمینی، اظهار کرد: اقتصاد زیرزمینی بخش قابل توجهی از اقتصاد تمامی کشورها را تشکیل میدهد، اما سهم اشتغال سیاه در ایران به دلیل پنهان بودن آمارها، به صورت رسمی قابل بررسی نیست.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی سهم اشتغال کودکان در اقتصاد زیرزمینی تهران را طبق آمارهای غیر رسمی ۳۶ درصد اعلام کرد و گفت: این کودکان با ساعات کاری زیاد و دستمزد کم از حمایتهای قانونی بیبهرهاند و مجبور به کار کردن در محیطهایی هستند که بلحاظ انسانی مناسب حضور کودکان نیست و برای سلامت جسمی و روحی آنان مضر است.
روشنفکر ادامه داد: تشکلهای کارگری میتوانند بزرگترین مانع به کارگیری کودکان در اینگونه مشاغل باشند.
او در پایان تصریح کرد: اگر فساد و بیکاری زیاد شود استفاده از نیروی کار کودکان نیز افزایش مییابد و در بخش غیر رسمی چرخه اقتصادی، از تولید تا توزیع کار کودک گسترش مییابد.
از زبان کودکان کار
به مناسبت نزدیک شدن به ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر، انجمن حمایت از حقوق کودکان نشستی در خصوص بررسی وضعیت کودکان کار در سال ۹۰ برگزار کرد.
به گزارش ایلنا، در این نشست که با حضور جمعی از کودکان افغان و ایرانی در محل انجمن حمایت از حقوق کودک برگزار شد، کودکان کار از زندگی خود سخن گفتند و کارشناسان مسائل اجتماعی به آسیبشناسی و بررسی پدیده اشتغال کودکان پرداختند.
در ابتدای این نشست جواد عظیمی، نوجوان ۱۴ ساله و دانش آموز چهارم دبستان به حاضرین شرح داد که از ساعت ۷ تا ۹ صبح در خانه کودک ناصر خسرو به تحصیل میپردازد و بعد از ۹ صبح تا ساعات پایانی شب مشغول به کار است.
افسانه غلامی، نوجوان ۱۵ ساله نیز که در یکی از گارگاههای خیاطی مشغول به کار است شرایط کاری خود را برای حاضرین تشریح کرد.
در ادامه این نشست یکی از کودکان کار تبعه افغانستان داشتن کارت اقامت در ایران را در زندگی خود بیتاثیر خواند و گفت: داشتن یا نداشتن کارت اقامت تاثیری در برخورد کارفرمایان با من ندارد چرا که اهل افغانستان هستم.
او گفت: بعضی از ما کودکان افغان، تمام مبلغی که بابت انجام کار سنگین دریافت میکنیم را برای خانوادههایمان در افغانستان ارسال میکنیم هیچوقت پول کارمان به دست خودمان نمیرسد.
در بخش دیگری از این نشست که به مناسبت نزدیک شدن به روز کارگر برگزار شد، دکتر شیوا دولتآبادی عضو هیئت رئیسه انجمن حمایت از حقوق کودکان برای حاضرین توضیح داد که به مناسبت روز کارگر با دعوت از کودکان کار و کارشناسان مسائل اجتماعی، در این نشست از نزدیک نگاهی به مشکلات کودکان کار میاندازیم و شرایط آنان را بلحاظ آموزشی و شرایط کار مورد بررسی قرار میدهیم.
فرشید یزدانی، عضو هیئت رئیسه انجمن حمایت از حقوق کودکان، به عنوان اولین سخنران این نشست با بیان اینکه نیازهای اقتصادی والدین، کودکان را مجبور به ورود به مشاغل خیابانی میکند، افزود: ورود زودهنگام کودکان به بازار کار سبب پدید آمدن حس ناامنی در میان این کودکان میشود و اثرات سوئی را در حوزههای فردی و اجتماعی آنان به همراه دارد.
یزدانی ضمن اشاره به گسترش زمینههای آسیبپذیری اجتماعی در میان این کودکان، افزود: قوانین ویژهای که در خیابانها حاکم است، این کودکان را مستعد اعتیاد و خشونتورزی میکند.
این فعال حقوق کودکان عرضه کار کودکان را وابسته به میزان دستمزد بزرگسالان اعلام کرد و افزود: تفاوت دستمزد یک نیروی کار بزرگسال و دستمزد اندکی که یک کودک بابت انجام همان کار دریافت میکند موجب تمایل کارفرمایان و سودجویان به استمرار استفاده از نیروی کار کودکان میشود.
یزدانی عوامل مؤثر بر تقاضای نیروی کار کودک در بازار را مازاد ارزش تولید و کاهش هزینههای مبادله شده نیروی کار دانست و اظهار کرد: به دلیل آنکه کار کودکان ارزش افزوده کمتری دارد، اثر منفی این نوع کار بر درآمد ملی حدود ۳ درصد برآورد میشود.
این فعال حقوق کودکان در پایان به مقایسه نرخ اشتغال کودکان پرداخت و اعلام کرد: بالاترین نرخ اشتغال کودکان در استان خراسان جنوبی با ۲۰ درصد، گلستان ۱۷٫۴ درصد و کمترین نرخ در خراسان شمالی با ۲٫۱۷ درصد است.
در حالی که هنوز حداد عادل امیدوار است که سعید مرتضوی استعفا دهد، احمد توکلی ادعا کرده است: بنده و چهار پنج نفر از نمایندگان مجلس شکایتی را تنظیم کرده و به دیوان عدالت اداری ارائه دادیم و در آن نصب مرتضوی را غیرقانونی خواندیم.
به گزارش فارس، احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نشست "در جستجوی اصلح" که از سوی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در دفتر مرکزی این اتحادیه دانشجویی برگزار شد، طی سخنانی در مورد انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی گفت: ما در این زمینه از طرق غیررسمی و رسمی غیراستیضاحی جلو میرویم.
وی اضافه کرد: بنده و چهار پنج نفر از نمایندگان مجلس شکایتی را تنظیم کرده و به دیوان عدالت اداری ارائه دادیم و در آن نصب مرتضوی را غیرقانونی خواندیم.
توکلی همچنین تصریح کرد: اطلاعات ما نشان میدهد مرتضوی به طور کامل سر کار نمیرود، بلکه صرفا جهت امضاء چکهای حقوقی و این قبیل اقدامات به امور تامین اجتماعی رسیدگی میکند.
هر چند نمایندگان مجلس از قول شرف مرتضوی برای ترک این صندلی سخن گفته بودند، اما احمدی نژاد و نزدیکان وی گفته بودند هیچ تعهدی برای قبول استعفای سعید مرتضوی نداده اند. ولی احمد توکلی مدعی شد سعید مرتضوی از خانه خارج نشده است و استعفای خود را تقدیم وزیر کرده و منتظر نظر وی است. نظری که اعلام نشد و درس اخلاق جوانفکر، مشاور رسانه ای را برای توکلی و دوستانش به همراه داشت: "یک درس پندآموز برای کسانی که خود را فراتر از قانون میپندارند. زمان اندکی باقی است تا از رهگذر بازیهای پرسرو صدایی مانند حکمیت، بتوان کرسیهای سبز بهارستان را برای چهارسال دیگر تصاحب کرد."
در همین حال مرتضوی ادعا کرد که هیچ دیداری با احمد توکلی نداشته است. این در حالی است که حداد عادل در گفت و گوی تلویزیونی خود مدعی شده بود ۱۳ ساعت مذاکره بین احمد توکلی و سعید مرتضوی طی چهار جلسه انجام شده است.
از سوی دیگر، رهبر نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با باین اینکه مرتضوی با زیرپا گذاشتن قول شرفش به نمایندگان یک جرم به دیگر جرم های خود افزود، گفته بود استیضاح کنندگان بخاطر شخصیت آقای شیخ الاسلام سعی کردند این موضوع با مذاکره پایان یابد بنابراین ماجرای حکمیت شکل گرفت. در این مذاکرات مرتضوی به نمایندگان قول شرف داد که استعفا دهد لذا از آقای حدادعادل تقاضا کرد که استیضاح کنندگان را منصرف کند و ایشان نیز که دلسوز نظام بودند از نمایندگان خواستند که امضاهای خود را پس بگیرند.
اما سعید مرتضوی در گفت و گویی اعلام کرده بود که نمایندگان مجلس دروغ می گویند! و هم منکر دیدار شده بود و هم منکر قول شرف.
بدنبال بازگرداندن موجودی یک میلیارد تومانی یک کیف به صاحبش از سوی یک رفتگر بجنوردی، عضو کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران با اشاره به بازگرداندن یک میلیارد وجه نقد توسط رفتگری در شهر بجنورد گفت: این اتفاق چیزی از داستان دهقان فداکار کم نداشت و جا دارد از این رفتگر تقدیر شود.
به گزارش مهر، احمد مسجدجامعی در جلسه شورا با بیان اینکه رفتگری ساعت یک و نیم شب با کیف پر از پول و جواهرات برخورد می کند، گفت: به گفته رفتگر انگشتر جواهر کیف ذهن رفتگر را مشغول کرده بود که شبانه در زیر باران برای آنکه صاحب کیف از نگرانی سکته نکند آن را پیدا و پول را به وی بازگردانده است.
وی ادامه داد: تنها خواسته این رفتگر سفر زیارتی برای همسرش بوده که جا دارد از چنین اقدام سمبلیک و زیبایی همچون دهقان فداکار که در کتابهای درسی آمد، تجلیل شود.
مسجدجامعی از شورای عالی استانها و شورای شهر بجنورد خواست حرکت زیبای این رفتگر را فراموش نکنند و در یک اقدام نمادین از او تشکر کنند.
همایش ملی بزرگداشت سیدجعفر شهیدی برگزار میشود.
به گزارش ایسنا ، همایش ملی بزرگداشت علامه سید جعفر شهیدی اول شهریورماه امسال با همکاری دانشگاه تربیت مدرس تهران، دانشگاه امام صادق (ع)، دانشگاه آزاد اسلامی، بنیاد نهجالبلاغه، بنیاد غدیر، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان در مجتمع دانشگاهی امام خمینی (ره) بروجرد برگزار میشود.
این همایش در محورهای: روششناسی ترجمه نهجالبلاغه دکتر شهیدی، روششناسی تاریخ تحلیلی اسلام، بررسی آثار علامه شهیدی، مروری بر فعالیت علامه شهیدی، مروری بر دوران زندگی علمی دکتر شهیدی از مقطع زندگی در نجف اشرف تا پایان عمر، نقش دکتر شهیدی در مجامع علمی کشورهای مسلمان و نقش وی در تقریب بین مذاهب برگزار میشود.
بنا بر اعلام، همایش یادشده به بررسی ابعاد شخصیتی دکتر سیدجعفر شهیدی، از مفاخر جهان اسلام و انتخاب کتاب سال با موضوع قرآن، نهجالبلاغه و امام علی (ع) خواهد پرداخت.
همچنین موضوعات بخش ادبی این همایش، خاطرات شاگردان دکتر شهیدی، آرایههای لفظی و معنوی در ترجمه نهجالبلاغه دکتر شهیدی، بحث در شیوههای فنی ترجمه نهجالبلاغه، نکتهپردازیهای منحصر به فرد دکتر شهیدی در زمینه شرح مثنوی، نقدی بر نقدهای آثار دکتر شهیدی، دکتر شهیدی و انقلاب اسلامی، دکتر شهیدی و دفاع مقدس، دکتر شهیدی و حماسه حسینی، دکتر شهیدی و لغتنامه دهخدا، رویکرد انتقادی در تاریخنگاری دکتر شهیدی و مقایسه ترجمه نهجالبلاغه دکتر شهیدی با ترجمه دیگران است.
محمدرضا ملکیان
فرد خودشیفته دچار نوعی بیمار روانی است که اعمال اش تنها براساس ارضای خویش و بدست آوردن لذت درونی صورت می گیرد. شاید در برهه هایی از زمان، رفتار خودمان چنین باشد و یا در زمان هایی استیلا آن را احساس کنیم. از منظر تاریخی، وجود انسانهای خودشیفته را باید یکی از ستونهای جوامع بشری دانست. هر انسانی در هر لحظه از عمر توانایی خودشیفتگی دارد. به همین علت معصومین از خدا می خواستند یک لحظه آنها را به خودشان نسپارد. در نتیجه، بروز و ظهور خودمداری و لجاجت در انسان ها، ربطی به هویت دینی و جایگاه اجتماعی فرد ندارد. شاید فرد خودشیفته، یک استاد دانشگاه، یا یک بی سواد، یا یک مدیر و یا …. باشد. فصل مشترک تمامی انسان های که تکبر و خودشیفتگی در آنها تبدیل به یک عادت شده باشد: “پرورش دوران کودکی آنها در محیطی با عصبیت، استبداد و یا هویت پرستی همراه بود”. به عبارتی دوران کودکی مطلوبی نداشته اند. و مهمتر از همه بعد از بلوغ تا سن چهل سالگی قدمی برای پالایش درون خویش و رهایی از زندان ظاهربینی و خودمداری، برنداشته اند. حتی اگر او مجهز به علم و دین هم بشود، از فهم حقیقت و شکوه معنوی محروم خواهد ماند
چون نبیند مغز، قانع شد به پوست بنـدِ عَـزَّ مَـنْ قَنَـع زنـدانِ اوست
«دفتر پنجم بیت: ۱۹۴۴»
معمولا افکار خودشیفته تنها در گذشته غوطه ور است و به امور روزینه مشغول می شود که سبب برانگیختن مدح و ثنای دیگران به او گردد. چون نیازی به شناخت آینده ندارد، با برنامه ریزی ناسازگار است. نابهنجاری اخلاقی خودشیفتگی به دو شکل فردی و اجتماعی بروز و ظهور می یابد. در هر صورت، این خودخواهی و محبت مفرط به نفس، سبب می شود که از نقایص و عیوب خود محجوب شود، و بدیهای خود را نبیند؛ بلکه گاهی بدی هایش درنظرش خوبی جلوه کند، و فضایل و خوبی هایی که دارد در نظرش مضاعف گردد و به همین نسبت، دیگران در نظرش کوچک و بدی های آنان دوچندان نماید. چون فرد خودشیفته در توهم کمال بسر می برد، در باطن، خو یش را بر دیگران ترفیع می داند. حال اگر فرد خودشیفته آراسته به هویت علمی و دینی باشد، شیطان با همین زینت هویت نمی گذارد از توهم کمال خارج شود «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ »۱٫ اگر تکبر فرد خودشیفته به سبب پاسداشت فقاهت باشد، دفاع از نظرگاه نفسانی خویش را غیرت و حمیّت دین فرض داشته و آنگاه است که با هزاران تزویر گوهر حقیقت دین را خرج پوسته بی ارزش آن خواهد نمود.
خویشْ بین، چون از کسی جُرمی بدید آتشی در وَی، ز دوزخ شـد پـدید
حَمْیتِ دین خوانـد او آن کِبر را ننـگرد در خـویـش نفسِ کِبْریا
حَمْیتِ دین را نـشـانی دیـگـرسـت که از آن آتش، جهانی اَخْضَر۲ ست
«دفتر اول بیت:۳۳۴۷ الی ۳۳۴۹»
معمولا خود شیفتگی همراه با ظهور چاپلوسی است. وجود انسانهای چاپلوس همانند افراد خودشیفته در همه جوامع بشری امری است طبیعی. مداحی چاپلوسان تنها بر انسانهایی که روانی بیمار و دل های مریض دارند، موثر خواهد بود. این مداحان و ثنا گویان از ابزار های اصلی شیطان در القای توهم کمال در فرد خودشیفته می باشند. نخوت و غرور حاصل از مداحی سبب می شود فرد خودشیفته در مقابل در هر قضا و قدر نا موافق، با بی تدبیری تمام، به داد و فریاد و واکنش غیر معقول نسبت به وابستگان متوسل گشته در نتیجه انسانهای مرتبط با او در ترس و سکون خواهند بود.
از وفـور مـدح هـا، فـرعـون شـد کُـنْ ذَلیـلَ النَّـفْشِ هَـوْنـاً لا تَسُد
«دفتر اول بیت: ۱۸۶۷»
۱- سورهانفال، آیه۴۸
۲- اَخْضَر: سبز
نبود حداقل استانداردها در محل کار سالانه جان صدها تن از کارکنان کارخانه ها را می گیرد.
کارگران معتقدند که وزارت کار نظارت جامعی در خصوص وضعیت ایمنی و مشکلات حقوقی کارگران ندارد.
در خصوص تعداد مجروحان و قربانیان حوادث ناشی از نبود ایمنی در کارخانجات و محل های کار هنوز آماری در دست نیست.
در نبود نهادهای مستقل صنفی در کارخانجات، کارگران از حداقل حقوق و مزایای شغلی بی بهره اند و حتی تعداد زیادی از آنان بیمه هم نیستند.
آتش سوزی، سقوط از بلندی، عدم استفاده از لباس و کلاه ایمنی و عوامل متعدد دیگری موجب شده که همه ساله تعدادی از کارگران در محل کار خود آسیب ببینند و تاکنون اقدامی برای پیشگیری موثر انجام نشده است، هرچند که دولت معتقد است تعداد قربانیان طی سال گذشته ۱۵ درصد کاهش یافته است.
چهاردهم مهرماه سال گذشته کمیل ملکی که یکی از مهندسین خبره و مسئول پست فشار قوی کارخانه ذوب آهن فولاد زاگرس کردستان بود در یکی از ماموریتهای کاری بر اثر تماس با تابلوی فشار قوی حاوی ۳۲۰ ولت برق دچار سانحه شغلی شد و جان سپرد و این در حالی بود که مسئولان ایمنی به کمیل اطمینان خاطر داده بودند برق تابلو قطع شده است.
محمد ملکی، پدر کمیل ملکی به ایلنا میگوید: فرزندم دارای مدرک مهندسی برق بود و با توجه به شرایط محیطی برای تحصیلاتش بسیار زحمت کشیده بود.
او در تشریح علت مرگ فرزندش میگوید: ماموریتی از طرف کارخانه به کمیل محول شده بود و او بدون همراه و با اطمینان خاطری که مسئولان از قطع بودن برق به او داده بودند دست خود را جهت تعمیرات به داخل تابلو برق وارد کرد که متاسفانه بر اثر برقگرفتگی جان خود را از دست داد.
او با تاکید بر اینکه فرزندش در کار خود مهارت زیادی داشت، میافزاید: مسئولان کارخانه علت مرگ فرزندم را بی احتیاطی و عدم توجه به مسائل ایمنی عنوان میکنند که این موضوع بیشتر قلب ما را جریحه دار میکند.
او با بیان اینکه مسلما هنگام کار با تابلو برق فشار قوی باید برق را قطع میکردند، ادامه داد: اطمینانی که به پسرم از قطع بودن برق داده شده بود اشتباه بود، در غیر اینصورت یک مهندس برق ماهر میدانست نباید دستش را به تابلو داخل کند.
محمد ملکی با بیان اینکه در هنگام حادثه هیچ امکانات پزشکی و حتی آمبولانسی در محوطه کارخانه وجود نداشت، میگوید: فرزندم بی دلیل و به سادگی مرد و کسی هم پاسخگو نشد. دریغ از یک پزشک عمومی و یا یک بهیار که در محل وقوع حادثه حضور داشته باشد. شاید اگر فرزندم به موقع خدمات پزشکی دریافت میکرد، امروز زنده بود.
پدر کمیل ملکی میگوید پس از مرگ فرزندش خوشبختانه مدیران کارخانه به فکر افتادند یک آمبولانس در محل کارخانه مستقر کردند.
او مدعی میشود: اداره کار و آتش نشانی شهرستان قروه با اعزام ۸ نفر از کارشناسان خود، کارفرما را ۹۰ درصد مقصر در این حادثه تشخیص دادند و کارگر را تنها ۱۰ درصد مقصر دانستند، همچنین پزشکی قانونی هم دلیل مرگ را برق گرفتگی شدید اعلام کرده است.
محمد ملکی ادامه میدهد: طی بخشنامههای داخلی کارخانه فولاد زاگرس هر نوع فعالیت تاسیساتی (در قسمت برق) حتما باید با یک نفر همراه و نیروی کمکی صورت بگیرد اما در هنگام این حادثه فرزند من تنها بوده و حتی زمان برق گرفتگی هم کسی نبود که بخواهد کمکش کند.
او با اشاره به اینکه با از دست دادن فرزندش بیاهمیتترین موضوع مسائل مالی است، جهت نشان دادن توجه مسئولان به خانواده کارگری که در هنگام کار جاناش را از دست داده توضیح میدهد: فرزندم به علت مدیریت غیر مسئولانه کارخانه فوت کرد و در این موقعیت برای من و خانواده صحبت از مسائل مالی سخت است اما لازم است بدانید که در ابتدا مسئولان این واحد بزرگ صنعتی از پرداخت هر گونه وجهی اعم از حقوق، عیدی، سنوات و سایر مطالباتی که به دلیل حوادث شغلی به خانواده متوفی تعلق میگیرد ممانعت میکردند و حتی یک تسلیت به خانواده ما نگفتند و من برای آنکه حقی از همسر و فرزند پسرم ضایع نشود پس از چهار ماه دوندگی توانستم حقوق ماهانه آنان را به جریان بیاندازم.
او ادامه داد: اداره کار قروه با ارسال پنج نامه از مدیریت کارخانه فولاد زاگرس در خصوص قراردادکاری متوفی و شرح حادثه توضیحاتی درخواست کرده است اما تا کنون مدیران کارخانه از جواب دادن طفره رفتهاند.
او در خاتمه سخنان خود با بیان اینکه به دلیل عدم رعایت ایمنی کار حوادث شغلی بسیاری در این واحد تولیدی به وقوع پیوسته است، عنوان کرد: شکایتی در خصوص این پرونده در مراجع قانونی مطرح شده که هم اکنون توسط وکیل در دست پی گیری است.
طبق ماده ۱۴۷ قانون کار دولت موظف است خدمات بهداشتی و درمانی را برای کارگران و کشاورزان مشمول این قانون و خانواده های آنها فراهم سازد. همچنین ماده ۱۴۸ این قانون می گوید کارفرمایان و کارگاه های مشمول این قانون نیز موظف به بیمه تامین اجتماعی کارگران هستند.
سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت: اگر فاز دوم اجرای هدفمندی یارانهها اجرایی شود کنترل تورم از دست دولت خارج و نارضایتی اقتصادی افزایش مییابد و سیستم اقتصادی مختل میشود.
سید جواد زمانی نماینده مردم هرسین، کنگاور، صحنه و دینور در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با ایلنا گفت: مرحله اول اجرای هدفمندی یارانهها بخوبی اجرا نشده است.
وی در ادامه بیان کرد: اگر فاز دوم هدفمندی یارانهها با روش فاز اول بخواهد اجرا شود قطعا جو بازار و اقتصاد کشور بهم خواهد خورد.
زمانی با بیان اینکه قانون هدفمندی یارانهها میبایست مرحله به مرحله اجرایی شود،تصریح کرد: وقتی مرحله اول قانون هدفمندی یارانهها صحیح و سالم اجرا نشده است دولت چگونه و با چه پشتیبانی میخواهد فاز دوم هدفمندی یارانهها را اجرایی کند.
سخنگوی کمسیون اجتماعی گفت: در صورت اجرای فاز دوم اجرای هدفمندی یارانهها کنترل تورم از دست دولت خارج و نارضایتی اقتصادی افزایش مییابد و سیستم اقتصادی مختل میشود.
وی در ادامه بیان کرد: یارانههای واریزی به حساب مردم بغیر از حساب درآمدی هدفمندی یارانهها و ذخیره ارزی از هیچ کجای دیگر و افراد خاصی تامین نمیشود.
جمعی از زنان اصلاحطلب با صدور بیانیه ای نسبت به اجرای حکم نرگس محمدی اعتراض کردند.
به گزارش نوروز، زنان اصلاح طلب در این بیانیه ضمن محکوم نمودن اجرای حکم این فعال حقوق بشر، دلیل صدور چنین حکمی را اقدامات بشردوستانه و نوع دوستانه نرگس محمدی دانسته اند.
در بخشی از این بیانیه آمده است:”روزگار عجیبی است! مردان را به بند می کشند و زنانشان را به اسارت می گیرند و فرزندان معصومشان را به گناه نکرده مجازات می کنند. شرم بر ما باد که با سکوتمان مهر تأیید بر این اعمال سفاکانه می زنیم و نفرین بر قلب هایی که چون سنگ سخت شده و نفرین بر دست ها و قدم هایی که واسطه عمل سوء و شنیع جدا کردن خردسالان بی گناه از مادران و پدرانشان هستند.”
متن کامل این بیانیه در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ممتحنة امتحنک الذی خلقک، فوجدک لماامتحنک صابرة
سلام بر تو ای آزمایش شده توسط خدایی که تو را آفرید و در آن چه تو را آزمود،صابر و بردبار یافت!
سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، ای کوثر! ما مقام شامخت را تصدیق می کنیم. خدا نخواهد که از جرگه آزار دهندگان تو باشیم. همان آزار دهندگانی که تا همین امروز هم چنان حق را زیرپای می گذارند و باطل را بر سریر قدرت می نشانند.
خدا ما را از کسانی قرار دهد که موجب خوشنودی تو هستند. همان کسانی که روزشان به شب نمی رسد مگر این که خدمت به خلق در سرلوحه اعمالشان قرار گیرد و اهتمام به امور مسلمین را به دست فراموشی نسپارند.
خدا ما را از زمره دوستان فاطمه (س) قرار دهد که دوستان خود اویند و ما را از صف دشمنان فاطمه که دشمنان خدای و پیامبر عالی شأن اویند، دور سازد. همان کسانی که به نام اسلام، مسیری جز اسلام می پویند و انحراف از دین مبین برایشان عادت شده است. همان ها که مقام شامخ «مادر» برایشان بی ارج و قرب است و به همین دلیل به خود جرأت می دهند که زندان را جایگاه مادران بی گناه قرار دهند و مجرمان را رها کنند تا میزان جرم و جنایتشان افزون شود و شومی اعمالشان دامن خودشان و خانواده و دایره همکارانشان را بلکه حکومت اسلامی را بگیرد.
و اف بر ستم و ستم گر خاصه که این ستم بر زنی که « مادر» است روا داشته شود! زن اصلاح طلب باشیم یا نباشیم مادرانگی وجه ممیزه ماست و ارجمندی این مقام را نه در قول بلکه در فعل و عمل تجربه کرده ایم. آموخته ایم که زن بالقوه مادر است و تا این سرشت به مرتبه فعلیت درنیاید انگار گم شده ای دارد و این «مادری» نه امری اکتسابی بلکه فطری و ذاتی است و بانو «نرگس محمدی» یک مادر است! مادری که بیماری فلج عضلانی یادگار زندانی بودنش در بازداشت گاه اطلاعات این کشور اسلامی است و نامه دادخواهی اش به دادستان پس از یورش مهاجمین به حریم خصوصی اش و خانه و خواب گاهش و دستگیری همسرش جلوی چشمان او که مجال داشتن پوشش مناسب را نیافته بود و نیز در مقابل دیدگان دو طفل خردسالش که به فیلم هایی شبیه بود که اندر تقبیح فرهنگ خشن و مروج بداخلاقی های استکباری از رسانه ملی پخش می شود، متأسفانه به عنوان مدرک جنایتی از جنایات این دوره حکومت بی اخلاقی و هرج و مرج و رواج منکر در کشور اسلامی مان باقی ماند.
بانو «نرگس محمدی» یک زن است که داستان وفاداری به شوهرش را در روزهای سخت حبس و زجر و آزار ملی- مذهبی ها در بازداشت گاه سپاه در یک دهه پبش باید جستجو کرد هم گام با دیگر زنان مقاوم این جریان سیاسی از جمله همسر شهید «هدی صابر»!
بانو «نرگس محمدی» یک فعال حقوق بشر، حقوق زن و حقوق کودک است. اینک حکم ظالمانه ای که برای او صرفا به دلیل اقدامات بشردوستانه و نوع دوستانه در چارچوب وظایف شهروندی اعطا شده بود، به مرحله اجرا درآمده است. آن هم درست در ایام وفات شهادت گونه الگوی انسانیت حضرت فاطمه زهرا (س) که مظلومیتش سوژه مرثیه های مرثیه خوانان این شب و روزهاست و بی عدالتی ها در حق خودش و شویش و بی حرمتی ها و جفایی که بر او توسط مدعیان پیروی پدرش، نبی مکرم اسلام رفت، مانند سرب مذاب، قلب ها را می گذارد و مظلومیت اهل بیت ، دل ها را مانند موم نرم می کند. روزگار عجیبی است! مردان را به بند می کشند و زنانشان را به اسارت می گیرند و فرزندان معصومشان را به گناه نکرده مجازات می کنند. شرم بر ما باد که با سکوتمان مهر تأیید بر این اعمال سفاکانه می زنیم و نفرین بر قلب هایی که چون سنگ سخت شده و نفرین بر دست ها و قدم هایی که واسطه عمل سوء و شنیع جدا کردن خردسالان بی گناه از مادران و پدرانشان هستند.
چه می توان کرد این روزها جز شکوه و شکایت بر دل دریایی فاطمه (س) بردن و آتش دل را به بی کرانه دریای محبتشان فرونشاندن؟ اما این همه، دل های دردمند را شفا نمی بخشد وقتی که در مکتب انسان ساز اسلام آموخته ایم گناه کسی که به ظلم تن در می دهد از گناه ظالم افزون تر است. ما جمعی از زنان اصلاح طلب، در این ایام عزای دردانه رسول الله(ص) همراه با زندانیان سیاسی و خانواده های ارجمندشان، ستمی را که در روزگار فقدان نبی و غیبت ولی الله بر شهروندان حق گویِ حق مرامِ باطل ستیزمان می رود، از حصر بانو رهنورد و همسر ارجمندش و جناب کروبی تا حبس ظالمانه کلیه آزادگان دربند به ویژه زنان و مادران زندانی را محکوم می کنیم و امید آن داریم که این سوگ بزرگ دل های شقی را نرم گرداند و اعمال سفیهانه را به منطق و خرد متمایل نماید و زندان های ستم را از حتی یک زندانی بی گناه چه رسد به چون «نرگس محمدی» مادری، خالی کند. باشد که مدل حکومت اسلامی که بر پایه رحم و مروت و وفا مدیریت خواهد شد، مدلی مطلوب برای همه کشورهای منطقه بلکه جهان، قرار گیرد.
انشاء الله
جمعی از زنان اصلاح طلب
ششم اردیبهشت ۱۳۹۱
رئیسجمهور سابق ایران، حضرت فاطمه (س) را پرتوی از حقیقت عظیم «محمدیه» خواند و به بیان برخی از شاخصههای شیعه زهرا (س)بودن و رسیدن به فضایی که خواست آن حضرت بود، پرداخت، از جمله اینکه حاکمانش پاس حق و حقیقت و حرمت و حقوق مردم را بدارند و مردمانش در عین برخورداری از مزایای زندگی، اخلاق، ادب، آزادی و آزادگی را پاس دارند.
همزمان با سالروز شهادت جانسوز دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه زهرا(س)مراسم عزاداری آن بانوی بزرگوار با حضور جمع کثیری از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و ادبی طبق سنوات گذشته در دفتر حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خاتمی، رئیسجمهور سابق کشورمان با دشوار خواندن سخن گفتن در جمعی که با حضور آقایان و خانمهای بامعرفت و بزرگوار حضور دارند، گفت:« نفس گرم هنرمندان و آوای شورانگیز آقای حسام الدین سراج و آقای قاسم رفعتی و شعر پر معنای شاعران عزیز و مطالب پرنکته آقای مسجد جامعی و نیز نکته های نغزی که استاد عزیز آقای ساعد باقری بیان کردند، فضا پر از شو و شوق و شیدایی و شناخت نسبت به حضرت زهرا(س)شد و سخن گفتن من کار را دشوارتر نیز ساخته است.»
رئیس بنیاد باران افزود:« ما تجلی زیبایی را در این جمع دیدیم و حضرت زهرا(س) بزرگتر از آن است که متصف به صفت زیبایی شود، بلکه ایشان خود زیبایی است. من هم به عنوان ادای وظیفه به ایشان، چند نکته ای را خدمت خواهران و برادران عزیز عرض می کنم.»
وی با تاکید بر اینکه «حضرت زهرا(س)در چشم و دل همه مسلمانان از هر فرقه و مذهبی و همه انسانهایی که نسبت به ایشان شناخت دارند، بزرگ و والاقدر است»، تصریح کرد:« ایشان تنها یک شخص نیست که عمر کوتاهی داشته و این عمر، سراسر رنج و ناراحتی بوده است، بلکه حضرت زهرا(س)شخصیتی بی نظیر در تاریخ اسلام و انسان بوده است »
رئیسجهور سابق کشورمان یادآور شد:« عظمت حضرت زهرا(س)را در نحوه برخورد پیامبر عظیم الشان(ص) می توان درک کرد. همچنین از طریق گفتار حضرت زهرا(س)که بسیار کوتاه است و به ما رسیده و نیز با مشاهده رفتار آن حضرت، می توانیم این بزرگی را درک کنیم.»
خاتمی، علاقه و دلبستگی متقابل پیامبر اکرم(ص)و حضرت زهرا(س) با یکدیگر را در خور توجه خواند و اظهار داشت:« مورد اتفاق همه مسلمانان-شیعه و سنی- است که علاقه پیامبر به ایشان ، قابل مقایسه با هیچ کدام از بستگان و اطرافیان نبوده و همچنین محبت و مهربانی حضرت زهرا(س) به نبی اکرم(ص) به حد شیدایی میرسد مطمئنا این علاقه بیش از عاطفه یک پدر نسبت به فرزند ، یا علاقه یک فرزند به پدر است، چرا که این نسبت میان پیامبر با دیگران نیز بوده است.»
رئیس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها، تصریح کرد:« درست است که پیامبر در عقل و حکمت، نسبت به دیگران در اوج بودهاند، اما ایشان به لحاظ عاطفه هم ممتازند و طبیعتا این عاطفه نسبت به فرزندان از جمله حضرت زهرا(س) هم بوده است. اما از یاد نبریم که عاطفه پیامبر تحت تاثیر شخصیت عقلانی و حکمی و معنوی آن بزرگوار بود. این عاطفه چنان است که خداوند درباره پیامبر میفرماید: “فلعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین “: تو از اینکه مردم به تو ایمان می آورند و این عشق و علاقهای که داری و می خواهی مومن باشند و احیانا سستی می کنند، جانبازی میکنی و با خودت اینگونه نکن”.»
وی با طرح این پرسش که «چرا این عاطفه در اوج است؟»، توضیح داد:« پیامبر(س) می خواهد انسانها به کمال برسند و از اینکه به کمال نمی رسند رنجیده و وملول می شود. پس این علاقه متفاوت صرفا یک عاطفه معمولی نیست، بلکه ناشی از معرفتی است که این دو بزرگوار نسبت به همدیگر دارند. پیامبر میفرمایند “فاطمه بضعه منی”: فاطمه پاره تن من است. منظور، بعد جسمانی نیست، زیرا فرزندان دیگر هم اینگونه بودهاند. منظور از بضعه به جنبه معنوی پیامبر(ص) برمی گردد. یعنی همان “حقیقت محمدیه” که از ازل تا ابد گسترده است و اولین آفریده خداست.»
رئیس دولت اصلاحات ادامه داد:« فاطمه(س) پرتوی از آن حقیقت و بضعهای از آن وجود مبارک است. خود قرآن می فرماید که پیامبر(ص) الگو و اسوه است؛ یعنی خداوند این همه عظمت را که آفریده است؛ ملک و ملکوت و لاهوت و ناسوت و… برای این است که از متن آن انسان برآید؛ این برترین آفریده خدا و انسانیت در وجود پیامبر(ص) به کمال می رسد: لو لاک لما خلقت الافلاک.»
خاتمی با بیان اینکه « این پیامبر با این شخصیت والا الگو و اسوه است و حضرت زهرا(س) پرتویی از آن حقیقت است و خودش نیز الگو و اسوه است»، اظهار داشت:« راه ما این است که شخصیت خود را با الگوی آنان بسازیم و شخصیتمان را به شخصیت آنها نزدیک کنیم؛ البته هدف نهایی قرب به خداست.»
وی افزود:« دسترسی به خدا نامیسر است اما حرکت به سمت او همچنان باید ادامه یابد” و ان الربک المنتهی”. اما انسان بی نهایت است و باید همچنان به سمت خدا حرکت کند و هرچه منش و رفتار خدایی را در خود تقویت کند این قرب بیشتر می شود. »
رئیس بنیاد باران با مشکل خواندن دسترسی به شخصیت پیامبر(ص) و زهرا(س)، گفت:« این حرکت در عین حال از حرکت به سمت خدا و قرب الهی آسان تر است؛ دسترسی به شخصیت زهرا(س) نه فقط برای زنان که برای همه انسانها لازم است. یعنی الگویی که خداوند امکان او را با آفرینش این بزرگواران در همین زمین اثبات کرد. »
رئیسجمهور سابق کشورمان در ادامه سخنان خود اظهار داشت:« گذشتهها بر امت اسلامی گذشته است؛ گذشتههای تلخ و آن کسی که بیش از همه رنج دید حضرت زهرا(س) بود که با آزرده خاطری از دنیا رفت. البته آزردگی او هم جنبه شخصی نداشت، بلکه چون آینده انسان را سیاه می دید و با مشکلات ایجاد شده رنج می کشید. »
خاتمی تاکید کرد:« اما آنچه مهم است اینکه در گذشته نمانیم و به امروز و فردایمان بیاندیشیم و از این بزرگواران و بخصوص روش و منش حضرت زهرا(س) ، با شناخت آن بزرگوار و پیروی از راه و روش و منش او، برای اصلاح حالمان و حرکت به سمت آینده ای بهتر مدد بگیریم.»
وی همچنین توصیه کرد:« از لحاظ فردی میبایست، ایمان را در خودمان تقویت کنیم، آثار شرک اعتقادی و اجتماعی را از خودمان بزداییم، فضیلتهایی که در آن بزرگواران بخصوص حضرت زهرا(س) در اوج خود بود را در خودمان تقویت کنیم.»
سیدمحمد خاتمی خاطر نشان کرد:«در عرصه اجتماعی باید به سوی فضایی حرکت کنیم که زهرا(س) میخواست؛ فضایی که در آن راستی و تعهد و عدالت و پاکی و خیرخواهی آکنده باشد، فضایی که حاکمانش پاس حق و حقیقت و حرمت و حقوق مردم را بدارند و مردمانش در عین برخورداری از مزایای زندگی، اخلاق، ادب، آزادی و آزادگی را پاس دارند. اگر ما چنین بهره ای از وجود مبارک حضرت زهرا(س) بگیریم به راستی پیرو او و شیعه اوییم.»
رئیس دولت اصلاحات سخنان خود را با این سلام به حضرت فاطمه زهرا(س) به پایان برد:«السلام علی فاطمه و ابیها وبعلها و بنیها و السر المستودع فیها.»
دلیل فاصله حضرت زهرا(س) میان خود و نظام حاکم
پیش از سخنان سید محمد خاتمی، احمد مسجد جامعی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات و عضو شورای اسلامی شهر تهران نیز در سخنانی با اشاره به اینکه در مورد عاطفه پیامبر(ص) به حضرت زهرا و اینکه ایشان با نارضایتی از اوضاع زمانه دنیا را ترک کردند میان همه فرق اسلامی اجماع وجود دارد، گفت:«دلیل فاصلهای که حضرت زهرا(س) میان خود و نظام حاکم ایجاد کردند این بود که این جدایی از “قدرت” سبب شد تا اصل اسلام متمایزاز آن نگاهی شود که در آن دوره به قدرت رسید.»
در این مراسم که ساعد باقری اجرای آن را بر عهده داشت، پس از قرائت زیارت حضرت فاطمه زهرا(س) و تلاوت سوره یس به سنت هر ساله توسط قاری ممتاز قرآن کریم آقای سید حسین موسوی، جمعی از شاعران جوان کشور و برگزیدگان کنگره شعر فاطمی ،آقایان حسین جنتی، محمدرضا طاهری و خانم فاطمه سالاروند ، خانم فاطمه راکعی ، به قرائت اشعار خود در مدح و منقبت حضرت زهرا(س) پرداختند که این سرودهها با استقبال و تحسین حاضران روبرو شد.
این مراسم با حضور پررنگ نخبگان و چهرههای سیاسی، فرهنگی، مذهبی و جوانان در حالی برگزار شد که به دلیل کمبود جا، بسیاری از حاضران در محوطه بیرونی دفتر به صورت ایستاده و نشسته از مطالب بیان شده در این مراسم استفاده میکردند. جالب آنکه بارش باران نیز مانع از پراکنده شدن این جمع نیز نشد تا یادآور خاطرات برگزاری این مراسم در سالهای گذشته موزه قرآن باشد که در سه سال اخیر در فضایی محدودتر برگزار میشود.
در مراسم عزاداری حضرت فاطمه(س) از اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه ، اعضای دولت اصلاحات، نمایندگان ادوار مجلس، اعضای بنیاد باران و اعضای مجمع روحانیون مبارز همچون سید محمود دعایی، ساعد باقری، معصومه ابتکار، سید محمدرضا خاتمی، زهرا اشراقی، محمدرضا تابش، محمدعلی سبحانی، محمد جواد اطاعت ، احمد خرم، هادی خانیکی، حجت الاسلام محمد شریعتی، احمد مسجد جامعی ،مرتضی حاجی،ناصر خالقی ، حجت الاسلام مجید انصاری، حجت الاسلام علی یونسی، مرتضی مبلغ، حسن یونس سینکی، جواد امام، نصرالله جهانگرد، محمدحسین رضایی، غلامعلی خوشرو، محمدجواد حق شناس و… حضور داشتند.
فاطمه سالاروند شاعر فاطمی هنگامی که خواست سرودههایش را در رثای حضرت زهرا (س) قرائت کند، از حضار خواست برای شادی روح هاله سحابی صلوات بفرستند.
احمد مسجدجامعی که با توجه به ازدحام جمعیت و باران، کوتاه سخن گفت، سخنان خود را با گرامی داشت یاد و خاطره برخی درگذشتگان از جمله یاد آیت الله توسلی، احمد بورقانی، سیف الله داد، کیوان سپهرو قیصر امین پور که سالهای قبل در این مجلس حضور می یافتند را گرامی داشت و خواستار قرائت فاتحهای از سوی جمع برای این درگذشتگان شد.
سید حسام الدین سراج، خواننده برجسته کشورمان نیز در این مراسم با صدای ملکوتی و سوزناک به مرثیه خوانی پرداخت که موجب حکم فرما شدن حزن و اندوهی خاص بر این مجلس شد تا جایی که اشکهایی که استاد سراج همراه با حاضران در عزای فاطمه زهرا(س) میریخت، خواندن را برای این خواننده برجسته کشورمان سخت میکرد.
قاسم رفعتی نیز از دیگر هنرمندانی بود که در این جمع به مرثیه خوانی برای دخت گرامی نبی مکرم اسلام(ص) پرداخت.
ساعد باقری که اجرای این مراسم را برعهده داشت، با اشاره به اینکه سالهای پیش همواره سهیل محمودی، اجرای این برنامه را بر عهده داشت، گفت:« روز گذشته در حالی که تنها یک روز از عمل جراحی سهیل محمودی میگذشت او در کنگره شعر فاطمی حاضر شد تا عشق و ارادت خود را به بانوی دو عالم نشان دهد و البته کسالت مانع از حضور او در مراسم امروز شد.» باقری در ادامه خواست تا حاضران برای بهبودی هرچه سریعتر سهیل محمودی دعا کنند.
در پایان این مراسم سوگواری، نماز ظهر و عصر به امامت حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی اقامه شد.
دکتر محمد ملکی در نامه به دادستان دادگاه انقلاب با انتقاد شدید از بازداشت نرگس محمدی، فعال حقوق بشری، نوشته است: آقای «داد»ستان به راستی نرگس محمدیها چه کردهاند که سزاوار این چنین رفتار وحشیانه مامورین شما باشند؟
وی افزوده است: به زعم شما نرگس محمدی یک چریک مسلح بود یا یک مدافع حقوق بشر که بارها مخالفت خود را با هرگونه مبارزه ی خشونت آمیز اعلام کرده بود؟ شما و همپالکی های تان در قوه قضائیه و وزارت اطلاعات و دیگر ارگانهای اطلاعاتی نشان داده اید که دشمن آزادی هستید و هیچ گونه نقد و مخالفتی را از سوی هیچ کس برنمیتابید و در اتهام زنی به هر دگر اندیشی از هیچ دروغ و پرونده سازی ابا ندارید . فکر میکنید شما و اربابان تان و دیگر استبدادیان تا کی می توانید به این اعمال جنایت کارانه ادامه دهید؟
دکتر ملکی در ادامه با اشاره به مجموعه مظالمی که طی این مدت به مردم روا شده می افزاید: آقای دادستان دادگاههای انقلاب اسلامی تهران ، شما دو ماه پس از نوشتن این یادداشت نه تنها کاری انجام ندادید که نرگس محمدی را به زندان فرستادید. همسرش تقی رحمانی را وادار به مهاجرت کردید. بچههای بی گناه این زن و شوهر را ویلان نمودید. حکم های سنگین برای وکلای دادگستری از جمله جناب سلطانی صادر کردید و احضاریه برای به زندان کشیدن پیرمردی۸۱ ساله و مریض (دکتر ابراهیم یزدی) فرستادید و ده ها عمل خلاف و مخالف عدالت و آزادی دیگر.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
بسم الحق
سخنی دوباره با «داد»ستان دادگاه انقلاب اسلامی تهران
آقایان ، از خشم مردم بترسید
نمیدانم وقتی آقای «داد»ستان دادگاههای انقلاب اسلامی تهران خبر دستگیری خانم نرگس محمدی را در شهر زنجان و در خانه پدری بوسیله مامورین اطلاعات شنید یا خواند چه احساسی داشت . طبیعی است هر انسانی که یک جو از انسانیت بو برده باشد وقتی خبردار می شود که به خانه یک مادر بیمار رفته و او را در حضور مادر پیر و دو فرزند خردسالش دستگیر کردهاند دچار چه حالتی میشود . راستی آقای دادستان به شما چه احساسی دست داد ؟ حتما احساس پیروزی! که حکومت توانسته درچنین فتح المبینی پیروز گردد!
یک لحظه از خود سئوال کردهاید که این پیروزی است یا منتهای جبن و وحشت. شما مدعی هستید در یک نظام قدرتمند! انجام وظیفه میکنید پس چگونه است که از یک مادر بیمار که شوهرش برخلاف میلش مجبور شده برای فرار از ظلم و شقاوت نظام ولایی زن و بچه ها را رها کرده و به یک کشور بیگانه «هجرت» کند، آن قدر میترسید که اورا در زنجان دستگیر میکنید و بلافاصله به زندان اوین منتقل می نمائید؟
آقای «داد»ستان به راستی نرگس محمدیها چه کردهاند که سزاوار این چنین رفتار وحشیانه مامورین شما باشند؟ به زعم شما نرگس محمدی یک چریک مسلح بود یا یک مدافع حقوق بشر که بارها مخالفت خود را با هرگونه مبارزه ی خشونت آمیز اعلام کرده بود؟ شما و همپالکی های تان در قوه قضائیه و وزارت اطلاعات و دیگر ارگانهای اطلاعاتی نشان داده اید که دشمن آزادی هستید و هیچ گونه نقد و مخالفتی را از سوی هیچ کس برنمیتابید و در اتهام زنی به هر دگر اندیشی از هیچ دروغ و پرونده سازی ابا ندارید . فکر میکنید شما و اربابان تان و دیگر استبدادیان تا کی می توانید به این اعمال جنایت کارانه ادامه دهید؟
در یادداشت قبلی (اسفند۹۰) خطاب به شما نوشتم "پرسش من این است که به عقیده ی شما در یک جامعه مدنی و در قرن بیست و یکم وظیفه ی یک دادستان چیست ؟ جز اینکه "داد"مردم را از "بی داد" گران بستاند ؟ شما هنگامی به این سمت منتصب شدید که اتفاقا مصادف با بی دادهای بسیار از سوی حاکمیت بود، از جمله کشتار ده ها نفر در تظاهرات اعتراضی به کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و ۲۵ بهمن ۸۹ و زندانی و شکنجه شدن صدها نفر بعد از این حوادث، کشتار در زندانها ، شهادت مظلومانه ی هاله سحابی و هدی صابر و… . راستی بگوئید آقای"داد"ستان، داد کدام خانواده دادخواه را از بیدادگران ستاندهاید ؟
شما می دانید نداها و سهراب ها و مختاریها به دست چه کسانی شهید شدند . شما می دانید مامورین وزارت اطلاعات چگونه هاله را در تشیع پیکر پدرش مهندس سحابی کشتند و شما میدانید در زندان اوین چه کسانی هدی صابر را شهید کردند؟ شما می دانید در زندانهای کهریزک و قرچک ورامین چه گذشت، بنابراین وظیفه شما "داد"ستانی است از بیدادیان نه تهدید مردم به خاطر اظهارنظر و تبلیغ عقیده" .
آقای دادستان دادگاههای انقلاب اسلامی تهران ، شما دو ماه پس از نوشتن این یادداشت نه تنها کاری انجام ندادید که نرگس محمدی را به زندان فرستادید. همسرش تقی رحمانی را وادار به مهاجرت کردید. بچههای بی گناه این زن و شوهر را ویلان نمودید. حکم های سنگین برای وکلای دادگستری از جمله جناب سلطانی صادر کردید و احضاریه برای به زندان کشیدن پیرمردی۸۱ ساله و مریض (دکتر ابراهیم یزدی) فرستادید و ده ها عمل خلاف و مخالف عدالت و آزادی دیگر.
عضو هیئت مدیره کانون عالی انجمنهای صنفی کارگری ایران از افزایش بیش از ۱۰ درصدی نرخ بیکاری در سال جاری خبر داد.
ابوالفضل فتح اللهی در گفتگو با ایلنا با اشاره به سیاستهای اقتصادی دولت در سال گذشته که منجر به اشتغالزایی معکوس (نابودی مشاغل) در سال گذشته شده است، اظهار کرد: اعمال سیاستهای اشتغال زایی از سوی دولت طی سال گذشته نه تنها منجر به ایجاد اشتغال نشد بلکه نرخ بیکاری را نیز در کشور افزایش داد.
این فعال کارگری از بیکاری صدها هزار کارگر طی ماههای گذشته در واحدهای تولیدی استان تهران خبرداد و گفت: در صورت اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها نرخ بیکاری بیش از پیش در کشور افزایش خواهد یافت.
به گفته این فعال کارگری، سیاستهای اقتصادی دولت باعث شده است واحدهای تولیدی استان قزوین که جزو بزرگترین استانهای صنعتی کشور محسوب میشود، هم اکنون در آستانه تعطیلی قرار گرفته باشند.
فتح اللهی با بیان اینکه آمار اشتغالزایی وزارت کار مبنای کارشناسی ندارد یاد آور شد: طبق آمار وزارت کار افرادی که یک هفته در ماه کار کنند شاغل محسوب میشوند. اما شرایط بحرانی واحدهای تولیدی با این ادعا متناقض است.
او با انتقاد از سیاستهای متناقض دولت در زمینه اشتغالزایی یاد آور شد: دولت از یک سو مدعی ایجاد شغل در واحدهای تولیدی کشور است اما از سوی دیگر با واردات بیرویه کالاهای چینی محصولات تولید داخل را از عرصه رقابت خارج کرده است.
کلمه: امروز روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود و امشب شام غریبان اوست. شبی که در سراسر تاریخ، آن را با دفن شبانه می شناسند و این ماجرا به عنوان نمادی از مظلومیت اهل بیت به تکرار یادآوری می شود. اما یک سال پیش از این، حادثه ای رخ داد که این مظلومیت را در زمانه ما و پیش چشممان برای ما زنده کرد.
رهروان راه سبز امید که رنگ نمادشان را به نوعی تداعی کننده حرمت و ارادت به اهل بیت می دانستند، در بهار ۱۳۹۰ شاهد واقعه ای بودند که مظلومیت تاریخی حضرت زهرا (س) و پیروان واقعی او در ظلم ستیزی و حق طلبی را بیش از پیش درک کردند. دفن شبانه هاله سحابی، به اجبار ماموران حکومتی که متولیانش مدعی جانشینی پیامبر و نمایندگی خدا بر زمین هستند، در اولین نگاه ماجرای دفن مظلومانه دختر پیامبر(ص) را تداعی می کرد و دل های سوخته و جان های جراحت دیده از حادثه ۱۱ خرداد ۹۰ را به چهارده قرن قبل تر، به مدینه و کنج بقیع سوق می داد.
امشب بهترین زمان برای یادآوری آن اتفاق تلخ در جمهوری اسلامی است؛ آن مظلومیت غمناک که هاله را با عزت در یاد و خاطره ایرانیان ماندنی کرد، آن شباهت شرم آور که بین رفتار ظالمان دیروز و امروز تاریخ دیده می شد و آن ننگ که با هیچ رنگ و لعابی از دامن حاکمیت فعلی فراموش نشده و نخواهد شد.
عکس های زیر از دفن شبانه ی مرحوم هاله سحابی که به سختی و در شرایطی به شدت امنیتی و تحت کنترل گرفته شده، بهترین روضه است برای آنها که سحر فریبنده ی قدرت، دینشان را ذیل سیاست قرار نداده و به تعبیر قرآنی، ایمانشان را به ظلم نیالوده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر