مصاحبه اخیرخانم شيرين عبادي با راديو فردا -در ارتباط با موضوع حرکت بين المللي در اعتراض به حکم سنگسار خانم سکينه محمدي- براي کسي که با نوع حقوق بشر ايراني آشنائي نداشته باشد انصافا ميتواند تکان دهنده، غير قابل باور و گيج کننده به نظر برسد.
براي درک موضوع کافيست مفروضات مساله را پيش هم قراردهيم:
1- جمهوري اسلامي در طول سي و يکسال استقرار خود- جدا از همه ستم هاي خود به همه مردم ايران، بيشترين مصيبت ها را براي زنان ايراني ببار آورده است. حجاب اجباري، بي حقوقي زنان در امر ازدواج ، طلاق و حق نگهداري بچه و همچنين تبعيض در امر کار و تحصيل، به علاوه مجاز داشتن چند همسري مردان و فشار فيزيکي و عاطفي که در حق برخي زنان در امر زندگي خانوادگي اشان وارد ميشود را در کنار هم قرار دهيد تا عمق فاجعه کمي آشکار شود.
2- خانم سکينه محمدي از قربانيان اين سيستم غير انساني است که بدليل آنچه که ادعا ميشود ارتباط خارج از ازدواج بوده به مجازاتي محکوم شده که حتي تصور آن نيز مو به تن انسان راست ميکند. از اين مساله نيز ميگذريم که خانم سکينه محمدي زبان فارسي را بطور کامل نميداند و قادر نبوده که موضوعاتي را که در دادگاه اسلامي ميگذشته بدرستي درک و تحليل کند.
3- در آستانه اجراي حکم وحشتناک سنگسار، ناگهان به همت وکيل شجاع و فداکار وي وجدان جامعه جهاني بيدار ميشود، حرکت اعتراضي در تمام نقاط دنيا به جريان ميافتد و شخصيت هاي سياسي، نويسندگان و هنرمندان نام آوري در سراسر جهان بر عليه اين شيوه مجازات نفرت انگيز و ماقبل قرون وسطي به صدا در ميايند. کمپپن حرکت صد شهر جهان عليه سنگسار درست ميشود و جرياني بوجود ميايد که ميتواند براي هيمشه نقطه پاياني به حکم سنگسار و اساسا مجازات تحميلي در مورد علاقه زن به مرد در خارج از تعاريف متداول اسلامي، بگذارد.
4- رژيم پس از يک قدرت نمائي از زبان چند عامل دست دوم خود (که اتفاقا يکي از آنها خود را مسئول مدافعه از حقوق بشر اسلامي معرفي ميکند) در مقابل اين موج اعتراض جهاني عقب مينشيند. اما خطر هنوز بر طرف نشده، زنان نگون بخت ديگري نيز در صف سنگسار قرار دارند که موضوعات آنان هنوز براي جهان ناشناخته است. از آن گذشته موضوع سکينه محمدي يک نمونه است که پيگيري آن تا لغو اين نوع مجازات ضروري مينمايد.
با اين مفروضات انتظار طبيعي از مدافعان حقوق بشر در ايران اين خواهد بود که نه تنها آنان نيز به اين موج حرکت جهاني به پيوندند بلکه خود مشوق و فعال جدي اين حرکت نيز باشند. مگر نه اينست که پرداختن به ريشه ستم و برجسته کردن ماهيت حکومتي که اينک زير نظر جامعه جهانی قرار گرفته خود تيشه اي است که بر ريشه ايدئولوژيکي اين حکومت تاريخ گذشته وارد ميشود و بنيان آن را بي اعتبار ميکند؟. اگر داستان جاه طلبي هاي اتمي رژيم فقط اسرائيل و بعضي محافل آمريکائي را قلقلک ميدهد اما تصوير سنگسار يک زن ايراني به جرم رابطه خارج از ازدواج، وجدان همه انسانها را به درد مياورد. جائيکه از آن با تعبير مجازات وحشيانه عشق ياد ميکنند. آيا ميتوان فرصتي طلائي تر از اين براي افشا ماهيت نفير اين هيولائي که بر سر مردم ايران فرو افتاده فراهم شود؟ آيا غير از اينست که از زماني که مساله خانم سکينه محمدي در مدياي جهاني مطرح شده ماهيت وحشي و ضد انساني حکومت ايران بيشتر و شفاف تر از گذشته در برابر چشم حتي انسان هاي معمو لي در سراسر جهان قرار گرفته است؟.
اما باهمه اين تفاصيل، خانم شيرين عبادي به عنوان يکي از شخصيت هاي شناخته شده مدافع حقوق بشر در ايران از اين موضو ع راضي نيست. وي در مصاحبه با راديو فردا ميگويد که:
"17 زندانى سياسى اعتصاب غذا كردند و تا پاى مرگ ايستادند، اما متاسفانه نه در سطح ملى و نه در سطح بين المللى آن گونه كه بايد به اين مسئله توجه نشد چون داستان سكينه محمدى را وزارت اطلاعات به نحوى جلو انداخت كه توجه همگان به آن جلب شود و مسئله بزرگتر يعنى زندانيان سياسى اعتصاب كننده را فراموش كنيم. "
در ادامه ايشان ميگويند : "به جاى آن همه داد و قال و جنجالى كه براى خانم سكينه محمدى به پا كرديم، آيا جا نداشت كه براى ۱۷ زندانى سياسى كه بدون گناه و فقط به جرم آزادى خواهى در زندان بودند و اعتصاب غذا كردند و تا پاى مرگ رفتند، حداقل به همان ميزان حساسيت نشان مى داديم."
همان طور که در اول اين نوشته گفتم اين اظهارات براي کسي که با نوع حقوق بشر ايراني آشنائي نداشته باشند تکان دهنده مينمايد. اما واقعيت اينست که حقوق بشر ايراني نشان داده که با ريشه ها کاري ندارد، با نفس وحشيانه بودن مجازات کاري ندارد، با سيستمي که به زنان ستم ميکند کاري ندارد. براي حقوق بشر ايراني مساله "چه کسي" و " در خدمت چه سياستي " مطرح است و ديگر هيچ. اينکه سکينه محمدي يک انسان معمولي است که حتي فارسي هم نميداند، اينکه سکينه محمدي نشاني از همين زنان ستم ديده اي است که زندگي روزمره اشان در درون يک سيستم مردسالار تباه ميشود و اينکه وي از شخصيت هاي اصلاح طلب و برجستگان و نخبگان مطرح نيست و اینکه حل مساله سنگسار و لغو مجازات برای رابطه انسانها، مغایر سیاست سیاسیون مورد حمایت خانم شیرین عبادی است، کافيست که سکينه محمدي را بصورت اتوماتيک از دايره توجه حقوق بشر ايراني خارج سازد و باعث شود که خانم شيرين عبادي از علاقه جهاني به اين مساله ابرو بالا بکشد.
نارضايتي خانم عبادي از توجه جامعه جهاني به موضوع سنگسار در ايران بار ديگر ثابت ميکند که حقوق بشر نوع ايراني، سياسي کار است. براي مقاصد سياسي خود ميتواند سياه را سفيد جلوه دهد و شناعت سيستماتيک دولتي را با ادعاي اينکه مخالفت با اين شناعت خود ترفند حکومتي است از نگاه عمومي مخفي کند. با سياسي کاري طوري وانمود ميکند که به جد مدافع آزادي و دموکراسي در ايران است اما اعتراض جهاني و حرکت صد شهر بر عليه ريشه جنايات اسلامي در ايران را داد و قال و جنجال مينامد، رو شدن ماهيت ضد انساني جمهوري اسلامي و سيستم قضائي آنرا در منظر دنيا کار خود حکومت اسلامي ميداند که گويا ميخواسته توجه جهان را از اعتصاب چند فعال سياسي منحرف کند .
راستي بد نيست اين سوال از خانم شيرين عبادي پرسيده شود که آيا نوع آزادي خواهي که اين 17 نفرزندان سياسي بدنبال آن هستند شامل آزادي رابطه انسانها و محکوميت مجازات وحشيانه سنگسار نيز ميشود؟ اگر جواب مثبت است پس اين جريان اعتراض به سنگسار نيز بايستي بخشي از مبارزات همين 17 نفر به حساب آيد و ديگر چه جاي شکايت است و اگر جواب منفي است و آزادي خواهي اين 17 نفر زنداني سياسي از جنسي نيست که محکوميت سنگسار يک زن قرباني ستم جنسي در آن جاي گيرد، چرا خانم شيرين عبادي انتظار دارد که وجدان جهاني نيز از همان نگاه وي به ماهيت حقوق بشر به نگرد؟
رئیس سازمان لیگ فوتبال برتر ایران در فرایند افزوده شدن قیمت بلیتها، توپ را به زمین فیفا انداخت.
گاهی در فدراسیون فوتبال اتفاقاتی می افتد که انسان با شنیدن ان خنده اش می گیرد، سردار عزیز محمدی رئیس سازمان لیگ در توجیه گران شدن بلیت های مسابقات می گوید:
"فیفا اعلام کرده است بلیت های ما ارزان است"
حقیقتا این سردار عزیز محمدی یا نمی داند و یا نمی خواهد بداند که فیفا خیلی از مناسبات و اتفاقات فوتبال ما را نمی پسندد و به ان انتقاد دارد.
فدراسیون جهانی فوتبال(فیفا) در بسیاری از موارد با همتای ایرانی اش دچار چالش است. ازوجود پرونده های بسیاری از شکایت بازیکنان خارجی شاغل در ایران گرفته تا قوانین من در اوردی که در فوتبال ایران ساری و جاری است، همه و همه از موارد مورد انتقاد فیفا از فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران است.
جالب اینجاست؛ وقتی یکی از خواسته های فیفا با منافع ملی و یا مذهبی ما منافات دارد آنچنان در بوق و کرنا می کنیم که بیا و ببین ؛ اما همینکه پای نفع شخصی بعضی ها که به عنوان مثال از فروش گران تر بلیت منتفع می شوند وسط می آید این بار از خواست فیفا می گوییم و اینکه فدراسیون جهانی چنین خواسته ای دارد.
در اینکه به نسبت قیمت های جهانی، بلیت مسابقات در ایران ارزان است هیچ تردیدی نیست؛ اما سازمان لیگ نگاهی هم به سرانه ی درآمد کشورمان با کشورهایی که از آنها شاهد می آورند بیندازد و آنگاه با بررسی دقیق و کارشناسی قیمت ها را تعیین کند.
به نظر می رسد بعد از بی موقع و بد موقع برگزار کردن بازیها، این نیز ترفند بعدی برای فراری دادن تماشاگران از استادیومها باشد. این سالها کلا رد پای تفکری در تصمیمات دیده می شود تا تماشاگران را از ورزشگاهها فراری بدهند اگرچه تا کنون کسی چنین موردی را نپذیرفته است؛ اما با نگاهی سطحی به نوع برنامه ریزی و تعطیلات بی موقع میان بازیها به خوبی پی به این مورد خواهیم برد.
در تمام دنیا بازیها را در روزهای تعطیل برگزار می کنند تا علاقه مندان اوقات فراغت خود را به تماشای ورزش مورد علاقه شان بنشینند؛ اما اینجا به دلایلی که به هیچ عنوان کارشناسی نیست با توجیه درپیش بودن بازیهای رسمی و تدارکاتی تیم ملی بازیها را در روزهای میان هفته و سه روز یک بار برگزار می کنیم.
باعث تاسف است، ورزشی که می تواند و باید منشا همبستگی ملی باشد با کج اندیشی و ساده انگاری تعداد معدودی در حال نابودی است.
امروز: قاضی شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب، رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی را به پنج سال حبس تعزیری و پرداخت یک میلیون ریال جریمه‌ی نقدی محکوم کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه، بر اساس حکم دادگاه بدوی دکتر قربان بهزادیان نژاد، وی به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است.
همچنین بر اساس این حکم غیرعادلانه که روز سه شنبه به این استاد دانشگاه زندانی ابلاغ شد، وی به اتهام توهین به آقای احمدی‌نژاد به صد هزار تومان جزای نقدی محکوم شده است.
جلسه دادگاه دکتر بهزادیان نژاد پس از گذشت هشت ماه از بازداشت موقت وی، و پس از آنکه یک بار هم به بهانه‌ی دیر رسیدن نماینده‌ی دادستان به تعویق افتاد، روز سی‌ام مرداد ماه برگزار شد.
آقای بهزادیان نژاد که از زمان اعلام نامزدی مهندس میرحسین موسوی به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی وی معرفی شد، رئیس موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی و نیز رئیس موسسه مطالعات فرهنگ و تمدن ایران زمین است. وی همچنین تا فروردین ماه گذشته که به همراه علیرضا بهشتی ، دیگر مشاور مهندس موسوی، از عضویت در هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس محروم شد، در این دانشگاه به فعالیت علمی و تربیت دانشجو اشتغال داشت.
محرومیت این استاد دانشگاه که به تازگی توسط دیوان عدالت اداری نیز تایید شده است، اعتراض گروه کثیری از استادان دانشگاه تربیت مدرس را به دنبال داشت که به صدور حکم تعلیق برای استادان دانشگاه، قطع حقوق ایشان و ایجاد مشکل معیشتی برای خانواده‌ی آنها اعتراض داشتند.
سید علیرضا حسینی بهشتی ادعاهای اخیر مشاور احمدی نژاد را تکذیب کرد و با ارائه‌ی توضیحاتی مشخص کرد که مهدی کلهر واقعیت‌های جلسه‌ی خود با مشاور مهندس موسوی را به کلی تحریف کرده است. آقای کلهر دو روز قبل در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر ادعا کرد که با آقای حسینی بهشتی به عنوان نماینده‌ی میرحسین موسوی مذاکره کرده و ایشان نیز مرتبا مباحث را به مهندس موسوی گزارش می‌داده است!
به گزارش کلمه، متن کامل توضیحات آقای حسینی بهشتی در این باره به شرح زیر است:
در جراید روز پنجشنبه ۴/۶/۸۹ به نقل از خبرگزاری مهر در مصاحبه‌ای از آقای مهدی کلهر مطالبی به اینجانب نسبت داده شده که با حقیقت فاصله‌ای بسیار دارد و لازم می‌دانم روایت واقعی آن را به آگاهی برسانم:
در آذرماه ۱۳۸۸ (نزدیک به سه هفته پیش از بازداشت من)، یکی از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات به نام آقای سعید صادقی که پس از آزادی‌اش سعی فراوان در تماس با مسئولین نظام و انتقال اخبار مربوط به رفتار غیرانسانی که به او روا داشته شده بود داشت، با من تماس گرفت و از تمایل آقای کلهر برای دیدار با من خبر داد. من تا آن زمان ایشان را ندیده بودم و به دو دلیل تمایلی برای این ملاقات نداشتم: نخست به خاطر سمت رسمی که ایشان داشتند، و دیگر به خاطر وضعیت خود آقای کلهر که در آن زمان دستخوش بحران خانوادگی بودند و علی‌القاعده در وضعیت مناسبی نبودند. از همین رو به آقای صادقی گفتم اگر آقای کلهر مطلبی دارند، به شما بگویند تا منتقل کنید. اما اصرار برای ملاقات به طور پیگیر مطرح می شد. پرسیدم آیا از طرف کسی نمایندگی دارند؟ پاسخ این بود که انگیزة ملاقات، علاقة شخصی است. بالاخره گفته شد که ایشان به دفتر بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید آیت‌الله دکتر بهشتی خواهند آمد. هنگامی که ایشان به دفتر آمدند، نزدیک به دو ساعت از خاطراتشان با شهید بهشتی، سوابق کاری خود و مسائل خانوادگی که اخیراً برایشان اتفاق افتاده بود، سخن گفتند و در آخر، نظراتشان را دربارة حوادث پس از انتخابات مطرح کردند. من در پاسخ گفتم که هیچ‌گونه نمایندگی از کسی برای صحبت در این باره ندارم و ایشان را هم به نمایندگی از کسی به رسمیت نمی‌شناسم. بعد از آن ملاقات هم، علیرغم تماس‌های مکرر ایشان، ضرورتی برای تجدید دیدار ندیدم.
بنابراین، ادعاهای ایشان دربارة اینکه برادرم با ایشان تماس گرفته، اینکه گفته‌ام من تنها ایشان را قبول دارم، اینکه هر ۴۰ دقیقه به آقای مهندس موسوی گزارش می‌دادم و ایشان هم می‌گفتند ادامه بده، و اینکه برادرم محمدرضا در آن جلسه حضور داشته و صحبتی دربارة بازدید به میان آمده، سراپا کذب بوده و ساختة قوة تخیل آقای کلهر است. اینکه انتشار این‌گونه اخبار با چه اهدافی صورت می‌گیرد، از چشمان تیزبین مردم ما پنهان نیست. اما با این همه، در صورت اقتضا، تمامی آنچه را که در آن جلسه گفته شده، گرچه حائز اهمیت چندانی هم نیست، به اطلاع خواهم رساند.
سید علیرضا حسینی بهشتی
۴/۶/۸۹
امروز: علیرغم اتهاماتی که رسانه های دروغ پرداز دولتی و تمامیت خواه به جنبش اصیل سبز می زنند٬ هماهنگی و تقسیم کار رسانه ای آنها و نیز رسانه های منافقین برای شایعه سازی و نشر اکاذیب در هفته های اخیر قابل توجه است.
در همین راستا روزنامه رسالت به مدیر مسوولی مرتضی نبوی از مدعیان اخلاق اسلامی و اصولگرایی با تولید و نشر خبری با منبع مبهم مدعی شده است موسوی با بنی صدر مکاتبه داشته و نامه نگاری می کند.
جدا از کذب محض بودن این خبر که یا ناشی از دروغ طرف مقابل است و یا سناریویی جدید برای اتهام پراکنی از سوی رسانه های تمامیت خواه داخلی٬ هماهنگی و رقابت این رسانه ها در نشر این گونه اکاذیب قابل توجه است. سایت جهان با مدیریت زاکانی ( ایشان هم متاسفانه تظاهر به اخلاق و اصول دارند) نیز که در هفته های گذشته گوی تهمت و افترا را از دیگر رسانه های هم کیش خود ربوده است با انتشار این گونه اخبار دروغ سعی در مشوش نمودن اذهان مخاطبان دارد.
کلمه ضمن تکذیب هر گونه نامه نگاری ادعا شده از سوی روزنامه رسالت و سایت جهان ایشان را به تمرین راستگویی در ماه مبارک رمضان دعوت می نماید.
گفتنی است یکی از شدید ترین موارد اختلاف بنی صدر با شهید رجایی بر سر انتخاب میرحسین موسوی به عنوان وزیر امور خارجه توسط رجایی بود و وی همواره با موسوی در تضاد و اختلاف به سر می برد. از مخالفان مشی انقلابی موسوی٬غیر از بنی صدر می توان از مرتضی نبوی نام برد که به دلیل سنگ اندازی های بی اساس در روزنامه ی خود علیه دولت میرحسین موسوی مورد اعتراض حضرت امام(ره) قرار گرفته بود به گونه ای که ایشان خواستند تا روزنامه رسالت در جبهه ها توزیع نشود.
از سوابق زاکانی در انقلاب و جنگ اطلاعی در دست نیست.
امروز: ظهر امروز تعدادی از نیروهای لباس شخصی در شیراز با تجمع در برابر مسجد آیت‌الله سید محمدعلی دستغیب، علیه وی شعار دادند.
به گزارش کلمه به نقل از سایت «حدیث سرو» تجمع‌کنندگان که جمعیت آنها بین ۲۰ تا ۳۰ نفر بود، اکثرا در سن نوجوانی و جوانی قرار داشتند و در تجمع خود شعارهایی "مرگ بر آخوند آمریکایی" ، "مرگ بر آشوبگر" ، "مرگ بر ضد ولایت فقیه"، " منافق حیا کن شهر ما را رها کن" سر دادند.
بر اساس این گزارش، همزمان با این تجمع غیرقانونی که پس از برگزاری نمارجمعه صورت گرفت، پلیس ضد شورش نیز در محل حضور داشت و کوچه‌ی منتهی به مسجد را مسدود کرده بود.
در این گزارش همچنین با اشاره به سابقه‌ی سنگ‌پرانی‌های لباس شخصی‌ها به سمت مسجد قبا و با انتشار فیلم و عکس‌هایی در این باره، اشاره شده که فردی که مسئول جوانان معترض بوده، با هدف انکار سنگ‌پرانی‌های قبلی و نسبت دادن آن به نمازگزاران مسجد و دوستداران آیت‌الله دستغیب، از لباس شخصی‌های حاضر در محل خواسته است که "خویشتنداری به خرج دهند و وارد کوچه‌های مسجد نشوند که مبادا بچه‌های مسجد قبا آنها را هدف سنگ قرار دهند."
امروز: در پی بازگردانده شدن شماری از زندانیان سیاسی آزاد شده به زندان و بی خبری از وضعیت شماری از آنها، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با انتشار بیانیه ای ضمن تقبیح این رفتار غیرقانونی، از مسئولان قوه قضائیه خواست به ستم مضاعف علیه آقایان تاجزاده و نوری زاد پایان دهند.
متن این بیانیه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
طی هفته های گذشته و در پی انتشار شکوائیه هفت تن از زندانیان سیاسی علیه اظهارات سردار مشفق و در اثبات طرح کودتا، آقای سید مصطفی تاجزاده به زندان فراخوانده شد. به فاصله چند روز پس از آن آقای محمد نوری زاد نیز بلافاصله پس از انتشار نامه ای خطاب به مقام رهبری به زندان بازگردانده شد. پیش از ایشان نیز آقایان محسن امین زاده و محسن صفایی فراهانی به دلیل امضای شکوائیه علیه سردار مشفق به زندان برگشتند. براساس اطلاعات موجود آقایان تاجزاده و نوری زاد در حال حاضر در سلول انفرادی و در شرایط نامعلومی نگهداری می شوند و خانواده های ایشان کمترین اطلاعی از وضعیت ایشان ندارند. بازگرداندن محکومان سیاسی به زندان اگر هر توجیهی داشته باشد، نگهداری آنان در سلول انفرادی و شرایط نامتعارف به رغم مشخص بودن محکومیتشان و در حالی که دوران محکومیت خود را می گذرانند هیچ توجیهی جز اعمال مجازات مضاعف و غیر قانونی علیه ایشان ندارد. این دو زندانی سیاسی به جرم شکایت علیه ظلمی که بر ایشان روا داشته شده و انتقاد محترمانه به مسئولان نظام مشمول مجازات مضاعف شده اند، مجازاتی که هیچ مبنای قانونی و شرعی برای آن نمی توان یافت.
به طوری که اکنون در کنار تمامی محدودیت ها و فشارهای غیر قانونی نظیر انواع فشارهای جسمی و روحی بر متهمان، عدم برخورداری ایشان از حق ملاقات با وکیل، دادگاه های غیرقانونی، نگهداری محکومان سیاسی در کنار زندانیان عادی، قطع تلفن و امکان ملاقات زندانیان سیاسی با خانواده... ، باید رفتار غیر قانونی دیگری را به فهرست قانون شکنی های مذکور افزود و آن مجازات مضاعف زندانیان سیاسی به بهانه استفاده از بدیهی ترین حقوق شهروندی است.
به این ترتیب امروز شاهد واقعیتی تأسف بار هستیم که خود آشکار ترین دلیل برفقدان آزادی در این کشور به شمار می رود.
می گویند جرمشان این است که اسرار هویدا کرده و شکایت را علنی کرده اند. آزادی و برخورداری از حقوق شهروندی در تعریف آقایان این است که امام جمعه ای که موظف به دعوت به تقوی و حفظ آبروی مؤمنان است می تواند از تریبون نماز جمعه سنگین ترین و سخیف ترین تهمت ها را که در هیچ دادگاهی ثابت نشده است علیه منتقدان مطرح کند و دولت مجاز است در نمایشگاهی که به نام قرآن برگزار می شود برخلاف بدیهی ترین آموزه های قرآنی این افتراء ها و نسبت های سوء را علیه منتقدان خود در مرئی و منظر همگان به نمایش بگذارد و سردار سپاه می تواند هر نسبت دروغ و بی اساسی را متوجه مخالفان کند و نوار سخنرانی او در رسانه های وابسته به محافل قدرت منعکس شود، اما مظلومانی که آماج این اتهامات بی پایه، غیرقانونی و نامشروع قرار گرفته اند حق ندارند شکایت خود را آشکار کنند.
آقایان به رغم تجربه سال های اخیر و ناکار آمدی روش زندان درمانی برای یکدست سازی عرصه سیاسی و ساکت کردن معترضان، هنوز حاضر به پذیرش این واقعیت نیستند که این روش جز هزینه های هنگفت بر کشور و گسترش نارضایتی و سست کردن هرچه بیشتر پایه های مشروعیت نظام دست آورد دیگری نداشته و نخواهد داشت. اگر زندان درمانی و مجازات های غیر قانونی می توانست مشکل وجود معترضان و منتقدان را حل کند امروز شاهد گسترش اعتراض به سطح نیروهای وفادار پیشین نبودند و برای ساکت کردن زندانیان سیاسی مجبور به اعمال مجازات های مضاعف علیه آنان نمی شدند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن محکوم کردن رفتارهای غیر قانونی علیه زندانیان سیاسی، از مسئولان قوه قضائیه می خواهد به ستم مضاعف علیه آقایان تاجزاده و نوری زاد پایان دهند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
89/5/5
امروز: سید محمد خاتمی رییس دولت اصلاحات با محمدرضا جلایی پور که پس از ۶۶ روز بازداشت در انفرادی آزاد شده است، دیدار کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه در این دیدار که جمعی از جوانان نیز حضور داشتند، رییس جمهور سابق کشورمان از وضعیت پیش آمده برای جوانان نخبه ایرانی در یکسال گذشته از جمله محمدرضا جلایی پور ابراز تاسف و آزادی سایر زندانیان سیاسی را از درگاه خداوند مسالت نمود.
محمدرضا جلائی‌پور، دارنده مدال طلای المپیاد ادبی و رتبه یک کنکور سراسری سال ۸۰ و دانشجوی ممتاز دانشگاه های تهران، لندن و آکسفورد تابستان سال گذشته نیز ۸۸ روز را در سلول‌های انفرادی زندان اوین گذرانده بود و بعد از آن یک بار دیگر نیز در مراسم دعای کمیل معروف بازداشت شده بود.
جلایی پور برای بار سوم نیز شصت و شش روز در انفرادی نگهداری شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر