-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

Latest News from Koocheh for 08/28/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شیرین دهقان / دفتر آمریکا / رادیو کوچه

وقتی من در مورد ایران و ایرانی حرف می‌زنم و از درد مشترک می‌گویم سعی می‌کنم بین زن‌ها و مردها جدایی نیاندازم.معتقد بودم در جامعه‌ای که زنان و مردانش نمی‌تونند با آزادی آن‌طور که خودشون دوست دارند لباس بپوشند و آون‌طور که خودشان می‌خواهند فرهنگ‌های خودشون را به جا بیاورند مردهای آن جامعه هم خوشحال نخواهند بود. صحبت‌های او در پی می‌آید:

یعنی در چنین جامعه‌ای کاملن طبیعی است که مردها هم آسیب می‌بینند  و جامعه دچار یک‌سری نا‌آرامی‌ها و نابسامانی‌ها می‌شود. من وقتی در مورد ایرانی و ایران صحبت می‌کنم این‌ها رو از نظر دردی که متحمل می‌شوند  و مسایلی که روی دوش خودشان دارند  از هم جدا نمی‌کنند.

ولی طبیعی است که به عنوان یک ایرانی وقتی ایران رو ترک کردم  تقریبن نزدیک بیست سال پیش بود  و در دورران نوجوانی بودم تقریبن زمان جمهوری اسلامی بود  و حتا مسایل جنگ رو هم لمس کردم  و درست زمانی‌که جنگ خاتمه پیدا کرد به فرانسه اومدم برای ادامه تحصیل  و این طبیعی که اولین بار بود که من پامو از ایران بیرون می‌گذاشتم از یک فضای دیگه ای اومدنم  و حتا یک‌سری پوشش‌های دیگه بود و بعد من وارد فضایی شدم که کاملن متفاوت بود  و جور دیگه‌ای تفکر می‌کردند  و من درست زمانی ایران رو ترک کرده بودم  و حتا روابط و چیزهایی‌که برای جوان‌ها وجود داره  به این راحتی نبود  و من وقتی وارد فضای فرانسه و اروپا شدم کاملن متفاوت بود  و تا مدت خیلی زیادی تحت شوک  بودم از این‌ همه اختلاف فرهنگی که وجود داشت و این نیاز به زمان داشت  که بتونیم ببینیم چه کار خواهم کرد.

من چون رشته تحصیلیم ریاضی بود  و برای ادامه تحصیل اومده بودم و نمی‌تونستم به این سرعت مطالعاتم رو ادمه بدم، بدون این‌که جامعه رو بشناسم و چون کار نقاشی رو در کودکی می‌کردم متوجه شدم که چه‌قدر از این سرمایه وجود داره  و چه چیزهایی برای  دیدن هست  از نظر هنرهای تجسمی  که این‌ها رو باید دید و نمی‌شه از کنارش رد شد  و بگویید می‌خوام علمی رو بخونم ومدرکی رو بگیرم  و تیتر دکتری هم دنبالم باشه برای من احساس کردم چیزهایی هست که من در جامعه خودم نداشتم  و آن‌ها رو در این جامعه یافتم  و ارزش‌هایی رو که در مملکت خودم نمی‌تونستم بهشون برسم رو این‌جا دنبال کنم.

شخصیت و ترکیب کاری ونشا از کجا برگرفته شده؟

در فرانسه برای من فرق زیادی وجود نداشت  یعنی من فکر می‌کنم اگر در ایران بودم  اون زنی که امروز هستم شاید نبودم  و اون موجودی که الان شکل پیدا کرده  نبودم به این ترتیب آزادی رو که داشتم آن‌جا نداشتم  و این طبیعی که من با اون دید نمی‌‌تونستم نگاه کنم.  برای من داده‌های جدیدی وجود نداشت  و این شخصیتی که من امروز هستم برآیند تجربه، گذشته، سفرها‌، اطرافیان و محیط پیرامونم است و این بدیهی است که اگر از کشور خارج نمی‌شدم شاید جور دیگری  عمل می‌کردم. ولی برای من مسلم است که آن‌چه امروز هستم بخش قابل توجه‌ای ثمره خارج بودن و دیدن بقیه این هنرهای تجسمی  کوناگون بود که من امروز می‌تونم ببینم. جامعه‌ای رو می‌بینم که اگر در ایران بودم آن‌را هرگز نمی‌دیدم و خیلی خوشحالم  دریچه‌ای بیش‌تر و بزرگ‌تری رو به دنیا داشته باشم که بعد هر کدوم رو که باز می‌کنم  از اون زاویه تسلط بیش‌تری دارم.

جنایی‌تر از این من کم‌تر دیدم آن‌چه در ایران و بیش‌تر کشورهای مشابه اتفاق می‌افتد این‌که بشر تا چه حد پیش می‌ره و به خودش اجازه می‌ده  حصارها رو تنگ کنه  و برای خودش آزادی‌هایی را مسلم بدونه  و برای دیگران نه

البته این صحبت من به هیچ وجه این نیست که آن‌هایی که در ایران هستند توان کم‌تری دارند اما منظورم این است اگر آزادی عمل نداشتند خیلی توانایی‌های درخشان‌تری داشتند و می‌توانستند از پیش بروند و امروز می‌بینم که به واسطه اینترنت  رشد خوبی کردند  و به عقیده من نسل جوان در مسیری قرار گرفته‌اند که داند یک‌سری پیشرفت‌ها در هنرهای تجسمی داشته باشند.  اگر چه این نوع کارها مقاومت می‌خواهد  و از خودگذشتگی و بهای سنگینی رو باید بپردازی درسته که استعدادها هست و ما می‌بینیم کاملن قابل شناسایی هستند.

ونشا، سنگ‌سار و آینده زن ایرانی

جنایی‌تر از این من کم‌تر دیدم آن‌چه در ایران و بیش‌تر کشورهای مشابه اتفاق می‌افتد این‌که بشر تا چه حد پیش می‌ره و به خودش اجازه می‌ده  حصارها رو تنگ کنه  و برای خودش آزادی‌هایی را مسلم بدونه  و برای دیگران نه  و این‌که چه‌طور می‌شه به‌واسطه دین حکم کرد  و بگویی من حق دارم  که این کار رو انجام بدم  و نه تنها این رو باید بپذیری که آن‌چه من تعیین می‌کنم و می‌گم وگرنه باید سنگسار بشی  یعنی شما ببینید انسان رو  مخصوصن زن رو در جامعه نیم قارا می‌دهند  که البته اثراتش دامن‌گیر مردها هم هست.  و اون رو در شرایطی قرار می‌دن که از خودش شخصیتی نداره در واقع به شکار شخصیت می‌رن و یک قالبی رو قرار می‌دن.  مثل خیلی از کشور‌های دیکتاتوری قالبی هست به اسم دین و کسی هم نمی‌تواند حرفی بزند برای من شکنجه شخصیت و من واژه‌ای  وحشتناک‌تر از این نمی‌شناسم  و این هر چی که کرده باشند حکمی صادر می‌کنند و زجر می‌دن  و اون‌قدر سنگ بهش می‌زنن تا بمیره یک حیوان هرگز نمی‌خواد شکارش زجر بکشه که حتا طبیعتش این هست و کسانی که می‌توانند به این موضوع فکر کنم آدم‌های خطرناکی هستند.

من فکر می‌کنم که زن ایرانی رو به رشد هست منتهی موضوعی که من دوست دارم راجع به اون صحبت کنم اینه ‌که آینده زن ایرانی برای من روشن است و یک موضوع زمان می‌ماند. این زمان چه‌قدر طول بکشه یک سال ده سال تصور من بر این است که به هر حال زن ایرانی موفق است چون به دنبال حقش هست  پس موفق خواهد بود.  و ما نباید چون می‌خواهیم با بی‌عدالتی‌ها مبارزه کنیم، ارزش‌ها رو از بین ببیریم. ما داری یک کشور با ارزش‌های چند هزار ساله هستیم. در تمام دنیا ارزش‌های جوامع جای خودشون رو دارند اما من ناراحتیم از اینه که ارزش‌ها جای خودشان را به ضد ارزش‌ها ندهند.


 


آویده مطمئن‌فر / رادیو کوچه

avideh@avideh.net

چه چیزی را خنده می‌نامیم؟ چه مکانیزمی خنده را به وجود می‌آورد؟ منافع و اشکالات خنده چیست؟ این‌ها سوالاتی است که ما سعی می‌کنیم در این کوچه سلامتی به آن جواب بدهیم. مطالعه‌ی خنده و اثرات فیزیولوژیک و روانی آن بر بدن انسان، ژلوتولوژی نامیده می‌شود که ریشه‌ی آن کلمه‌ی یونانی «ژلو» یا «ژلوتو» به معنی خنده است.

http://radiokoocheh.com/wp-content/files/20100828_Avideh_KoocheSalamati_Khandeh_Avideh_Farsi.mp3

در گذار زمان خنده بیش‌تر اوقات بیان‌گر لذت و شادی است، ولی در بعضی موارد نیز بیانی از عصبی بودن است. خنده از نظر آناتومی، توسط حرکات حنجره و نای و انقباضات دیافراگم ایجاد می‌شود و معمولن احساس بسیار دل‌پذیری ایجاد می‌کند. ما انسان‌ها اغلب با توانایی خندیدن به دنیا می‌آییم، اما در شرایطی بسیار نادر، افرادی هستند که به دلیل نقص در ساختمان اعصاب، توانایی خندیدن با صدای بلند را ندارند که این وضعیت را افونوگلیا (Aphonogelia) می‌نامند.

خنده مسری است صدای خنده مسری است به مراتب بیش‌تر از هر سرفه یا عطسه؛ بنابراین بخندید تا دنیا به شما بخندد

خنده بخشی از رفتار بشر است و توسط مغز تنظیم می‌شود. نوروفیزیولوژی[۲] (Neurophysiology) مدرن به ما نشان می‌دهد که خنده با فعال شدن قشر میانی کورتکس پریفرونتا (Prefrontal) ایجاد می‌شود. این بخش از کورتکس، پس از یک عمل شادی‌آور، باعث ترشح اندورفین (Endorphin) می‌شود. تحقیقات نشان داده است که بخش‌هایی از سیستم لمبیک (limbic) هم در مکانیسم خنده درگیر هستند. و البته سیستم لمبیک بخش ابتدایی مغز است که در احساسات دخالت دارد و به ما در مورد مسایل پایه‌ای مورد نیاز برای زنده ماندن کمک می‌کند.  برای نخستین بار در سال ۲۰۰۵ محققان مرکز پژشکی دانشگاه مریلند در مورد ارتباط مستقیمی که بین سلامتی و خنده وجود دارد گزارشی تهیه کردند. خنده باعث می‌شود که دیواره‌ی داخلی رگ‌های خونی، یعنی: اندوتلیم (Endothelium) باز شود تا جریان خون افزایش یابد.

دکتر «مایکل میلر» (Michael Miller) از دانشگاه مریلند و دکتر «ویلیام فرای» (William Fry) از دانشگاه استنفورد فرضییه‌ای را مطرح می‌کنند که بنابرآن: ترکیباتی مثل بتااندورفین (Beta-Endorphin) توسط هیپوتالاموس ترشح می‌شود که گیرنده‌های اندوتلیالی (Endothelial) را به انتشار اکسیدنیتریک وادار می‌کند و منجر به اتساع عروق می‌شود. اکسیدنیتریک هم‌چنین باعث کاهش التهاب و تجمع پلاکتی است. ارتباط خنده و اتساع اندوتلیال، به تازگی توسط محققان دیگر نیز تایید شده است.

خنده برای اولین بار در سه تا چهار ماهگی، مدت‌ها قبل از این‌که نوزاد قادر به صحبت باشد، ظاهر می‌شود. هم‌چون گریه، نوزاد خنده را برای ایجاد ارتباط به کار می‌برد. کودکان خردسال در حدود سن پنج تا شش سالگی، احتمالن بیش‌تر از همه می‌خندند، به این دلیل که در واقع خنده، در ارتباط با یک خواست بازیگوشی هم‌راه است و بچه‌ها در این سنین بیش‌تر از همه بازی می‌کنند.

خنده باعث ارتباط نزدیک افراد درون یک گروه می‌شود. بر خلاف آن‌چه که فکر می‌کنیم، خنده فقط به خاطر ایجاد شعف با عکس‌العمل در مورد یک پدیده‌ی شادی‌آور نیست، بلکه به خاطر ارتباط ایجاد کردن است. خنده به عنوان یک سیگنال در یک گروه استفاده می‌شود. به عنوان یک سیگنال پذیرش و تعاملات مثبت با دیگران. خنده باعث کاهش تنش عضلانی و فشار خون، سطح هورمون‌های استرس مانند کورتیزول (Cortisol) و کاتکولامین‌ها (Catecholamines) می‌شود. هم‌چنین بالا بردن جریان خون عروقی باعث افزایش اکسیژن در بافت‌های بدن می‌شود. در سطوح تنفسی (Respiratory)، یک خنده‌ی خوب و عمیق، موجب تهویه خلط و هوا رسانی بهتر به شش‌ها می‌شود.

خنده به عنوان یک سیگنال در یک گروه استفاده می‌شود به عنوان یک سیگنال پذیرش و تعاملات مثبت با دیگران

البته اثرات خنده سبب تقویت سیستم ایمنی بدن هم می‌شود. دانش‌مندان تخمین میزنند که ۱۰۰ بار خندیدن معادل ۱۰ دقیقه ورزش روی دستگاه قایق‌رانی و یا ۱۵ دقیقه ورزش روی دوچرخه ثابت است و عمل خندیدن، ماهیچه‌های دیافراگم، صورت، پا و پشت را ورزش داده و هم‌چنین تنفس شکمی را افزایش می‌دهد.

«جان مورآل» (John Morreall)، بنیان‌گذار انجمن بین‌المللی مطالعات طنز (International Society for Humour Studies)، بر این باور است که خنده در انسان زمانی شکل می‌گیرد که احساس خطر یا شرایط نامطلوب از بین برود، در حالی‌که فیلسوف آلمانی، «فریدریش نیچه» (Friedrich Nietzsche)، خنده را واکنشی به احساس تنهایی وجود و مرگ‌ و میر انسان‌ها می‌داند. یک فرضییه‌ی کلی دیگر که خنده را توضیح می‌دهد، فرضییه‌ی امدادی نام دارد. «زیگموند فروید» (Zigmond Freud) خنده را به این عنوان که انرژی روانی را آزاد می‌کند، خلاصه کرده است. این نظرییه، توجیه این اعتقاد است که خنده برای سلامتی مفید است و توضیح می‌دهد که چرا خنده می‌تواند یک مکانیزم برای مقابله با شرایط دشوار باشد. در واقع خنده تمرکز انسان را از شرایط دشوار منحرف و ذهن او را باز می‌کند. مطالعات نشان می‌دهد که اگر ما به یک واقعه مضطرب‌کننده، به عنوان عامل «تهدیدآمیز» (Threat) یا به عنوان یک «درگیری» (Challenge) نگاه کنیم، پاسخ ما به آن، می‌تواند متفاوت باشد. طنز می‌تواند به ما چشم‌انداز سبک‌بال‌تری بدهد و به ما کمک کند که وقایع را به عنوان «درگیری» نگاه کنیم؛ در این صورت وقایع را کم‌تر «تهدیدآمیز» و مثبت‌تر خواهیم دید.

خنده مسری است. صدای خنده مسری است به مراتب بیش‌تر از هر سرفه یا عطسه؛ بنابراین بخندید تا دنیا به شما بخندد.


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته های این بخش دارید می توانید برای ما ارسال کنید.

منبع : مدرسه فمینیستی

به بهانه سال‌گرد کمپین یک میلیون امضا، با مهرانگیز کار، حقوق‌دان و فعال جنبش زنان انجام داده‌ایم که در زیر می‌خوانید:

از ۵ شهریور ۱۳۸۵ که پس از گفت‌وگو و جلسات بسیار، کمپین یک میلیون امضا در برابر سالن رعد اعلام موجودیت کرد، ۴ سال گذشته است. خانم مهرانگیز کار، شما به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین فعالان جنبش زنان در ایران که اساسن بحث حقوق زنان و نقد قوانین تبعیض‌آمیز را پس از انقلاب در نشریات آغاز کردید این حرکت جمعی و مسالمت‌آمیز را که بر پایه اعتراض به همین قوانین تبعیض‌آمیز است، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهرانگیز کار: طبعن از نقاط مثبت به‌وجود آمدن کمپین یک میلیون امضا می‌توان به دو اتفاق اشاره کرد : اول این که گفتمان رفع تبعیض از زنان در جامعه توسعه پیدا کرد و به سطوح جهانی رسید و جامعه جهانی نسبت به این تبعیض‌ها و وضعیت زنان در ایران آگاه شد و دوم این‌که حساسیت نظام جمهوری اسلامی و بازوهای امنیتی این نظام و همچنین این بخش رادیکال انقلابی، اسلامی و ارزشی درون و بیرون نظام هم به مسائل زنان حساس شدند. این‌ها باعث شد که یک محیط ترس و ارعاب برای زنان فعال در حوزه حقوق زنان ایجاد شود هرچند که این ترس و ارعاب از پیش از آغاز به کار کمپین یک میلیون امضا به‌وجود آمده بود و فعالان حقوق زن تحت تاثیرش بودند ولی از بعد از آغاز به کار کمپین این نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بودند که در مقابل فعالان حقوق زنان که به نظر می رسید با کمپین یک میلیون امضا نوعی سازماندهی را در امر حقوق زن آغاز کرده بودند به شدت موضع‌گیری کردند. ولی نمی‌شود گفت که با وجود تاسیس کمپین یک میلیون امضا در وضعیت حقوق زنان تغییرات مهمی اتفاق افتاد و نهادهای قانون‌گذاری کشور متقاعد شدند به این‌که به بازنگری و اصلاح قوانین تبعیض‌آمیز نسبت به زنان اقدام کنند.

جنبش زنان بلافاصله بعد از اعلام حجاب اجباری در سال ۱۳۵۷ نخستین مرحله شکل‌گیری خود را در دوران بعد از انقلاب آغاز کرد

اما نقطه ضعفی هم که می‌شود در مورد کمپین یک میلیون امضا اشاره کرد این است که چون بحث رفع کلیه موارد تبعیض آمیز قانونی نسبت به زنان مورد مطالبه قرار گرفت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی متعلق به تندروها به تدریج در صدد برآمدند تا این شکل از مطالبات را هم‌سوی براندازی و تغییر در نظام سیاسی کشور تلقی کنند و برای از نظر انداختن آن به صورت مرحله‌ای برخوردهای خود را تشدید کنند. مخصوصن این‌که کمپین یک میلیون امضا برای نخستین بار بحث حقوق زن و برابری را به عرصه عمومی کشانده بود و فعالان این کمپین با هدف اخذ امضا از زنان یا حتا از مردان ناگزیر بودند در عرصه عمومی با مردم باب گفتگو را بگشایند و برای آن‌ها از محدودیت‌های قانونی و نابرابری‌ها سخن بگویند و در نهایت ارتباط چهره به چهره را تقویت کنند برپایه هدف‌هایی که کمپین در نظر گرفته بود اعزام برخی از نیروهای داوطلب به شهرستآن‌ها و مناطق محروم هم زمان دو منظور را دنبال می‌کرد یکی این‌که بر تعداد امضاها بیفزاید و دوم این‌که به این بهانه آموزش و گفت‌وگو در مورد موارد تبعیض‌آمیز قانونی را در آن مناطق به عهده گرفته و توسعه دهد بنابراین اعتراض فعالان حقوق زن در این کمپین منجر به رویارویی مستقیم و سازمان یافته آنان با نیروهای امنیتی شد و اقدام بخشی از فعالان حقوق زن مرتبط با این کمپین که آموزش زنان را در سطح کشور توسعه داده و بر سطح آگاهی آنان از نابرابری‌ها می‌افزودند حامیان و پاسداران ارزش‌های انقلابی را که مرتبط با حوزه‌های تندروی بودند نگران کرد تا جایی که با پیگرد فعالان حقوق زن که به تدریج وسیع تر شد تصمیم گرفتند این جریان را مهار کنند اما پیگرد و بازداشت‌ها و تحمل وثیقه‌ها تا جایی ممکن بود که بحران انتخابات و جنبش اعتراضی ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ موسوم به جنبش سبز اتفاق نیفتاده بود. آن‌چه پس از جنبش اعتراضی اتفاق افتاد بر شدت عمل نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی نسبت به زنان افزود. شیوه بازداشت‌ها، شرایط زندآن‌ها و خشونت در بازجویی‌ها و در مجموع نگه‌داری فعالان حقوق زن در شرایط بسیار نامطلوب در زندآن‌ها و محروم کردن آن‌ها از حقوق انسانی‌شان یکی از ویژگی های دوران پس از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ است. خشونت هایی که گزارش شده است و آن‌چه خانواده‌های این زندانیان گفته و می‌گویند، هم‌چنان شرح وضعیت نامطلوب آنان از حیث عدم دست‌رسی به وکیل مدافع که اغلب توسط وکلای مدافع و خانواده‌ها گزارش شده است با آن‌چه پیش از جنبش اعتراضی برای زنان فعال در کمپین اتفاق می‌ا‌‌فتاد قابل مقایسه نیست.

به عبارت دیگر باید گفت فعالان حقوق زن در چهار یا پنج سال اخیر به اتهام مطالبات قانونی و مبتنی بر برابری در دو مرحله سرکوب شده‌اند . نخست در مرحله‌ای که مطالبات زنان را به عرصه خیابان‌ها و پارک‌ها کشاندند و گفتگوی چهره به چهره را آغاز کردند و دوم همزمان با جنبش اعتراضی که فعالان حقوق زن در این جنبش نقش‌های چشم‌گیر و کاملن مسالمت‌آمیز به عهده گرفتند. این برخورد که توانسته است بخش بزرگی از نیروهای فعال حقوق زن را سرکوب کند هم‌چنان ادامه دارد.

جنبش زنان طی پنج سال گذشته پیوسته حرکت‌های ائتلافی متعددی را از جمله «کمپین یک میلیون امضا»، «ائتلاف جنبش زنان علیه لایحه حمایت ازخانواده» و «هم‌گرایی زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» سازمان داده است. به نظر شما این کمپین‌ها و ائتلاف‌ها چگونه بر جنبش دموکراسی‌خواهی مردم و برآمد این جنبش عمومی تاثیر گذاشته‌اند؟

مهرانگیز کار: به نظر من جنبش زنان بلافاصله بعد از اعلام حجاب اجباری در سال ۱۳۵۷ نخستین مرحله شکل‌گیری خود را در دوران بعد از انقلاب آغاز کرد. در تمام این سال‌ها یعنی از سال ۱۳۵۷ تاکنون زنان ایرانی با پلیس یا انواع گشت‌ها و دادگاه‌های سیار و ثابت که حجاب اجباری را کنترل کرده و می‌کند درگیر بوده‌اند و مبارزات آن‌ها به صورت فردی و تن به تن سه دهه از تاریخ معاصر ایران را در بر می‌گیرد. بنابراین زنان ایرانی مبارزات مدنی را با اعتراض نسبت به حجاب اجباری در دوران پس از انقلاب آغاز کردند و در این عرصه با تجربه شدند تجربه‌های آنان بعدها در دوران شکل‌گیری جنبش دانشجویی و پس از آن شکل گیری کمپین‌ها به‌کار آمد و به‌صورت سازمان‌یافته تکامل یافت و وارد عرصه عمومی شد. در جنبش دانشجویی که آغاز زمانی آن به ۱۸ تیر ۷۸ می‌رسد دختران دانشجو همپای پسران دانشجو خارج از فضای دانشگاه وارد عرصه مبارزات مدنی شدند و مطالبات صنفی و مطالبات دموکراتیک را با صدای بلند به گوش حاکمیت رساندند. مطالبات آن‌ها برای کسب آزادی‌های دانشگاهی در تمام دوران اصلاحات و پس از آن تا ۲۲ خرداد۱۳۸۸ بی‌وقفه ادامه داشت. هم‌چنین حضور زنان در تشکل‌های مدنی که موجبات تاسیس آن پس از سال ۱۳۷۶ ایجاد شد، حضور تاثیرگذاری بود که باعث شد زنان به تدریج در حوزه تشکل‌های مدنی تجربه‌های تازه‌ای بیاموزند و به این نتیجه برسند که مبارزات مسالمت‌امیز تنها راه و بهترین شیوه ایست که در نظام‌های بسته سیاسی می‌تواند مفید واقع شود. آن‌ها مبارزات فردی و پراکنده و هم‌چنین مبارزات نوشتاری وسیعی را پشت سر گذاشتند که در ماهنامه زنان و دیگر نشریات و در کتاب‌های گوناگون انعکاس یافته بود و دوران ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد منجر به ایجاد کمپین‌هایی شد که کمپین یک میلیون امضا و سپس ائتلاف علیه لایحه خانواده و هم‌گرایی زنان از جمله پیامدهای آن بود و یا شاید شکل‌های تکامل یافته آن را می توان در سال ۱۳۸۷ در زمان تدوین لایحه حمایت از خانواده در دوران ریاست جمهوری دوران احمدی‌نژاد دید که بستری شد برای هم‌گرایی زنان ناراضی و وفادار به اصول نظام جمهوری اسلامی با زنان دگراندیش، به گونه ای که می‌شود گفت آن ائتلاف و آن هم‌گرایی نشانه ایست از یک جهش تاریخی در مبارزات زنان ایرانی. زنانی که سلیقه‌های متفاوت سیاسی دارند اما به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌توانند بدون ائتلاف با یک‌دیگر به صورت جدی وارد عرصه‌های حق‌خواهی و رفع تبعیض از خود شوند.

فعالان حقوق زنان تلاش می‌کنند ضمن ادامه اعتراض خود نسبت به این لایحه، تا جایی که می‌توانند حساسیت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی را بیش از پیش تحریک نکنند، شاید بتوانند در یک حاشیه امن درصدی از انرژی مبارزاتی خود را به کار گرفته و به اعتراض خود ادامه دهند

لایحه حمایت از خانواده جرقه‌ای بود که زنان را از دو طیف گوناگون سیاسی (در هم‌آمیختگی دین و دولت) و (طرف‌داران جدایی دین از دولت) به یک‌دیگر نزدیک ساخت. بحث بی‌نیازی از اجازه زن اول برای ازدواج‌های بعدی موضوعی بود که به عواطف و کرامت انسانی زنان با هر نگرش سیاسی صدمه زد و آن‌ها را بر انگیخت تا چاره‌جویی کنند و هم‌گام با یک‌دیگر راهی مجلس شورای اسلامی بشوند. متاسفانه بی‌تدبیری سیاسی کار خود را کرد و نسبت به خواسته اسلامی و انسانی آنان از سوی نمایندگان مجلس بی‌‌‌اعتنایی و بی‌احترامی شد و در نتیجه بر تیرگی روابط زنان با حکومت افزود. زنان در یافتند در وضع موجود از کمترین شانس و فرصت برای ایجاد فضای گفتگو با مدیران تصمیم گیرنده در حکومت محروم بوده و چاره ای ندارند جز آن‌که در فرصت مناسب به این وضعیت اعتراض کنند. با این وصف در آستانه انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری خردمندانه بر آن شدند تا با این انتخابات به صورت مطالباتی برخورد کنند و با این ویژگی وارد عرصه تبلیغاتی شده و تلاش کردند با چهار نامزد انتخاباتی که از صافی‌های شورای نگهبان گذشته بودند به گفتگو نشسته و بحث مطالبات خود را با آن‌ها در میان بگذارند و از آن‌ها بپرسند در صورت موفقیت در انتخابات با وضعیت نامطلوب حقوقی و اجتماعی زنان در جایگاه رییس‌جمهور و رییس قوه مجریه چگونه برخورد خواهند کرد. پس از اعلام نتایج انتخابات که مردم از همه سطوح اجتماعی پرسش هایی را در ارتباط با صحت انتخابات با حاکمیت در میان نهادند، زنان نقش تاثیرگذاری را ایفا کردند که به این جنبش که دیگر جنبش اعتراضی و دموکراسی خواهی بود پیوستند و نیروی جنبش زنان به این جنبش تزریق شد .

- همان‌طور که گفتید در شهریور سال ۸۷ گروهی از فعالان جنبش زنان ائتلاف بزرگی تحت عنوان «ائتلاف جنبش زنان علیه لایحه حمایت از خانواده» را شکل دادند و نمایندگانی از گروه‌های مختلف زنان (از جمله مدرسه فمینیستی، کانون زنان ایرانی، تغییر برای برابری، میدان زنان و…) در اعتراض به لایحه خانواده وارد مجلس شدند بعد از آن تا امسال این لایحه به نحوی متوقف مانده بود. و می‌دانید که پیش از آن نیز کمپین یک میلیون امضا از سال ۸۵ به بحث تعدد زوجات و مسایلی که درلایحه خانواده بود نیز اعتراض داشت اما این روزها خبر از به جریان افتادن دوباره این قانون و طرح آن از سوی کمیسیون قضایی و تقریبن تصویب آن در صحن مجلس است البته این که به هرحال قوانین ضد زن و دستگاه‌های قانون‌گذار به حملات خود ادامه می‌دهند در این جریان تاثیر گذار بوده اما از سوی دیگر نشانه‌های زیادی هم از پایداری و مبارزات زنان هم در این مدت بوده یعنی هر دوطرف به رویارویی و چالش ادامه دادند اما در انتها و در عمل تصویب این لایحه تهدیدی جدی است حال دلیل این اتفاق به جز فشار وسرکوب‌های رایج بیرونی، ازدرون جنبش معلول چه کاستی‌هایی است؟

مهرانگیز کار: بسیار طبیعی است که جنبش زنان زیر فشار و سرکوب‌های گسترده که مخصوصن از ۲۲ خرداد ۸۸ تاکنون ادامه داشته بسیار صدمه خورده و نیرو از دست داده باشد. بنابراین فعالیت‌ها کاهش یافته یا بسیار محافظه کارانه انجام می‌شود. فعالان حقوق زنان تلاش می‌کنند ضمن ادامه اعتراض خود نسبت به این لایحه، تا جایی که می‌توانند حساسیت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی را بیش از پیش تحریک نکنند، شاید بتوانند در یک حاشیه امن درصدی از انرژی مبارزاتی خود را به کار گرفته و به اعتراض خود ادامه دهند. اگر این لایحه تا این لحظه به همان صورت که مورد اعتراض زنان بود از تصویب گذشته باشد و در شور دوم به خواسته‌های زنان برای تجدید نظر در مواردی از آن، اعتنا نکرده باشند، زنان به شدت احساس نگرانی کرده و همین اقدام را نشانه‌ای از بی‌اعتنایی دولت نسبت به کرامت انسانی خود تلقی می‌کنند. واضح است این احساس در دراز مدت دیگر بار به رویارویی وسیع زنان و حاکمیت منجر می‌شود. زنان حق خود می‌دانند تا در جای یک جمعیت آگاه که بخش قابل توجهی از آن دارای تحصیلات دانشگاهی است از رفع تبعیض و برابری هم‌چنان سخن بگویند و تلاش کنند تا قوانین کشور با واقعیات اجتماعی در انطباق قرار بگیرد. در هر صورت ممکن است در کوتاه مدت این قوانین که منطبق با اسناد بین‌المللی که دولت امضاء کرده مثل بیانیه حقوق بشر نیست و نیز مهم‌تر از آن با آگاهی جامعه زنان ایرانی و جایگاه‌شان انطباقی ندارد تصویب شود اما در درازمدت زنان با شیوه‌های مختلف در دراز مدت و با پی‌گیری اعتراضات‌شان می‌توانند به خواسته‌های خود برسند.

خوش‌بختانه یا بدبختانه تعداد زیادی از زنان فعال و روزنامه‌نگار ایرانی در این یک‌سال از کشور خارج شدند و این خوب ضایعه‌ایست از نظر فعالیت درون کشور اما از طرفی هم می‌توان گفت خوش‌بختانه برای این‌که این نیرو در داخل ایران از بین نرفته و توانسته خودش را نجات دهد و یک نیروی حاضری هست که تغذیه می‌کند رسانه‌ها را

- کمپین یک میلیون امضا با روش گفتگوی چهره به چهره و باهدف ارتباط دو سویه با لایه‌های مختلف جامعه و زنان طیف‌های مختلف و آگاه‌سازی و نهایتن جمع‌آوری یک میلیون امضا کار خود را آغاز کرد و گستره جغرافیایی آن خارج از ایران را نیز پوشش داد و البته بیش‌تر نقش تبلیغی و معرفی جهانی کمپین را به عهده داشت هرچند که این حرکت و در واقع آگاه‌سازی و ارتباط چهره به چهره و…. بیش‌تر بومی بود و در داخل معنا پیدا می‌کرد اما از نظر تبلیغی و معرفی جهانی در خارج کشور بسیار موثر بود. حال سوال این‌جاست که این انعکاس و ترویج و تبلیغ جهانی تا چه حد در حل معضلات و چالش‌های داخلی موثر واقع می‌شود برای مثال همین الان که بعد از چهارسال تلاش کمپین و ائتلاف لایحه و … بازهم دستگاه‌های قانون‌گذار به تصویب قوانین ضدزن مشغول هستند نقش‌هایی که به عهده هم‌راهان درخارج از کشور است چیست و چگونه تعریف می‌شود؟

مهرانگیز کار: ببینید آن‌چه که مسلم است این است که وقتی یک جنبشی حالا جنبش حقوق زن یا هر نوع دیگری از جنبش‌های اجتماعی در یک کشوری آغاز به کار می‌کند و شناخته می‌شود در همان کشور یا حتی در سطح جهان ، تاثیر گذاری و ادامه راه حتما با کسانی است که در داخل آن کشور کار می‌کنند ولی در یک وقایعی که مثل وقایع بعد از انتخابات که جنبش زنان گرفتار مشکلات بیش‌تری شد آن وقت است که بحث حمایت زنان خارج کشور اهمیت بسیار زیادی پیدا می‌کند یعنی اهمیتی بیش از حمایت پیدا می‌کند. تا پیش از آنکه آن اتفاق بیفتد، همه این اجماع و هم‌فکری را داشتند که به عهده ایرانیان و زنان خارج از کشور است که در دو زاویه جنبش حقوق زن را در کشور مورد حمایت قرار بدهند یکی از جنبه حقوق بشری که پشتیبانی کنند از زنانی که گرفتار و قربانی می‌شوند مثلا به اتهام این‌که وارد فعالیت های مدنی شده‌اند و پیاپی بازداشت می شوند مورد تهدید قرار می‌گیرند. در واقع زنان خارج از کشور این وظیفه را برعهده گرفتند که این فعالان زن را مورد حمایت قرار دهند و مسایل و گرفتاری‌های این فعالان حقوق زن را با نهاد های بین‌المللی حقوق بشر بیش‌تر در میان بگذارند یعنی بهتر خبر رسانی کنند تا بلکه با فشارهای بین‌المللی در وضعیت زنانی که در بازداشت هستند یا مورد تهدید قرار می‌گیرند بهبودی حاصل شود اما بعد از این‌که هم‌سویی زنان به طور کلی و نیز جنبش زنان با جنبش اعتراضی پس از انتخابات شروع شد و اتهامات بسیار خطرناکی به آن‌ها وارد شد مانند انقلاب یا براندازی نرم، همسویی با دشمن در جهت منافع امریکا و غرب، درجه و نرخ خطر را برای فعالان حقوق زن بالا برد.

در هر صورت وقایع پس از انتخابات ۱۳۸۸ قطعن تاثیر گذار بوده بر فعالیت‌های همه کمپین‌های مربوط به زنان که در ایران شکل گرفته بودند. برای همین در خارج از کشور بین فعالان حقوق زنان این بحث پیش آمد که حالا با توجه به وضعیت موجود آیا زنان ایرانی خارج از کشور _ که آن‌ها هم از تبعیض های قانونی بر ضد زنان در ایران رنج می برند_ نقش دیگری هم باید بر عهده بگیرند؟ یا باید فقط به عنوان حمایت از ضوابط جهانی حقوق بشر از فعالان حقوق زن در ایران حمایت کنند؟ طبعن بحث و گفت‌وگوها زیاد شده و هنوز هم هست اما به نظر من هنوز زنان ایرانی خارج از کشور نمی‌توانند ادعا بکنند که یک راه حل جایگزین و خیلی موثری پیدا کرده باشند برای جبران این خلایی که تا حدودی در جنبش زنان در داخل به وجود آمده. یعنی کم کاری جنبش زنان که به علت سرکوب اتفاق افتاده هنوز نمی‌شود گفت که با پر کارتر شدن زنان ایرانی خارج از کشور جبران شده باشد. بحث بسیار زیاد است اما به نظر می‌رسد گفت‌وگوی چهره به چهره یا بحث آموزش حقوق زنان به زنان مناطق محروم بحثی است که فعلن نمی‌تواند در درون ایران خیلی به صورت گسترده انجام شود البته ممکن است همین فردا هم یک اتفاقی بیفتد یا در سیاست‌های همین حکومت تغییراتی به‌وجود بیاید به هر دلیلی یا این‌که تحول سیاسی به وجود بیاید که باعث شود مقدار زیادی از این محدودیت ها رفع شود اما مادامی که این وقایع اتفاق نیفتاده است یعنی نه حاکمیت در سیاست‌اش تجدید نظر کرده نه تحول سیاسی خاصی اتفاق افتاده معلوم است که آن سیاست یا خط مشی یا برنامه، به صورت گذشته‌اش را نمی‌تواند داشته باشد. اما زنان ایرانی خارج از کشور از امکاناتی بهره‌مند هستند که بهشون این اجازه را می‌دهد که این امکانات را در اختیار زنان فعال داخل کشور قرار بدهند .

زنان دو طیف یعنی طیف زنانی که کاملن طرف‌دار این دولت (اصول‌گرایان) و از طرفی زنانی که نمی‌توانند طرف‌داران این دولت باشند و از طرفی زنان معترض که تا حدودی در نقش رهبری قرار گرفته‌اند مثل خانم زهرا رهنورد و برخی خانم‌های اصلاح طلب این‌ها به انگیزه نقد لایحه حمایت از خانواده به هم نزدیک شده‌اند

حالا این امکانات چیست؟ می‌شود این‌طور گفت که این امکانات بیش‌تر در رابطه با ارتباطات اینترنتی یا همان فضای مجازی است . یعنی حالا که آن شیوه گفت‌وگوی چهره به چهره به عنوان شیوه‌ای مبارزاتی یا آموزش دهنده محدود شده است این زنان برنامه‌هایی را بر روی صفحات اینترنتی بگذارند تا بر تعداد فعالان حقوق زن مخصون از سنین جوانی افزوده شود یعنی دختران جوان ایرانی از طریق اینترنت آموزش رایگان ببینند. در حال حاضر متون مدونی وجود دارد که می‌تواند برای تربیت دختران جوان ایرانی استفاده شود تا یاد بگیرند که چگونه می‌شود در حوزه‌های فعالیت کوچک مدنی خودشان به تدریج الفبای رهبری را در جهان مدرن را فرا بگیرند. این یکی از کارهایی است که زنان ایرانی خارج از کشور می‌توانند انجام دهند اما من تا حالا ندیده‌ام که به صورت وسیع به این امکان و به این فرصت پرداخته باشند. کار دیگری که می توانند بکنند این است که حالا که شاید لایه‌ای از زنان فعال در داخل کشور مرعوب شده‌اند یا ترجیح داده اند فعلا سکوت کنند یا زیر وثیقه‌های سنگین هستند یا اصلن در زندان هستند و تعدادی از فعالان ازکشور دور شده‌اند و فاصله گرفته‌اند از خطرات، زنان ایرانی در خارج به جبران این مسایل این‌ها به صورت پیاپی موارد تبعیض‌آمیز حقوقی زنان را به اطلاع نهادهای جهانی مرتبط با سازمان ملل متحد و هم‌چنین نهادهای فمینیستی جهان برسانند و نگذارند که این صدای حق طلبی زنان که در ایران تا یک حدودی ضعیف شده در جامعه جهانی خاموش شود. یعنی آن‌ها حتمن خواهند توانست با امنیت خاطر و امکاناتی که در خارج از کشور دارند صدای ضعیف شده فعالان زن در ایران باشند و بمانند و البته می‌دانیم که این فضای مجازی است که در حال حاضر کمک می‌کند مثل همین فرض کنید لایحه حمایت از خانواده که هرچند ممکن است که نتواند در داخل کشور خیلی طنین داشته باشد اما در خارج از کشور طنین داشته باشد. ما سالها پیش فقط از امکانات مطبوعات انتشاراتی آنهم در مقیاس چند مجله می‌توانستیم بهره‌مند شویم. اما امروزه مسایل زنان راحت تر قابل طرح شدن در دنیا هست طرح هم شده اما به نظر من با همه این‌ها هنوز نتوانسته آن خلایی که به علت سرکوب ایجاد شده را جبران کند و بهتر است که متمرکز باشد بر تربیت نیروی جوان زنان درون کشور.

خوش‌بختانه یا بدبختانه تعداد زیادی از زنان فعال و روزنامه‌نگار ایرانی در این یک‌سال از کشور خارج شدند و این خوب ضایعه‌ایست از نظر فعالیت درون کشور اما از طرفی هم می‌توان گفت خوش‌بختانه برای این‌که این نیرو در داخل ایران از بین نرفته و توانسته خودش را نجات دهد و یک نیروی حاضری هست که تغذیه می‌کند رسانه‌ها را. حضور این زنان جوان روزنامه‌نگار در خارج از کشور و خروج‌شان از کشور هرچند که ضایعه‌ایست برای فعالیت حقوق زنان در داخل کشور اما می‌تواند فرصتی باشد برای این‌که زنان را از خارج تغذیه کنند با شیوه‌های جدید مبارزاتی و شیوه‌های جدید مدیریتی و رهبری و فعالیت در یک فضایی مانند ایران که از هر سو خطر آن‌ها را تهدید می‌کند.باز هم تاکید می‌کنم بهترین راه را همین آموزش می‌بینم اما بیش‌تر کاری که می‌بینم هم در حقیقت خبری و یا حقوق بشری هستش یعنی هنوز ندیده‌ام که به صورت گسترده به این موضوع نگاه بکنند و تاکید داشته باشند بر آموزش دختران جوان در داخل کشور.

- زنان فعالی که از ایران خارج شده‌اند و در محیط اروپا و امریکا با سیستم‌های جدید حقوقی آشنا می‌شوند آیا این زندگی جدید و تجربه‌های جدید برای آینده جنبش زنان مفید هست؟ اگر فرض بگیریم این‌ها روزی برگردند و دوباره فعالیتشان را داخل ادامه دهند.

مهرانگیز کار: همیشه ارتباط با خارج مخصوصن جوامعی که مسایل حقوقی زن در آن قدیمی است و شکل پیدا کرده و سازمان یافته است مانند مدرسه می‌ماند. فعالانی که خارج شده‌اند چه بخواهند و چه نخواهند در این جوامع دارند آموزش می‌بینند با نهادهای مختلف فمینیستی و بنیادهای مختلف آشنا می شوند و طبعن نیروی کارامدتری می‌شوند در آینده. البته تا جوانی و پرشوری برای ادامه مبارزات مدنی را دارند باید فرصت برگشت به کشور را داشته باشند.

- با توجه به موضع گیری‌ها و اعتراض‌های فعالان جنبش زنان از جمله نشست‌هایی که طی این چند روزه اخیر به ویژه در مورد لایحه حمایت از خانواده انجام شد و مجموعه فعالیت‌ها و مقالاتی که نوشته شد و نیز اعتراض‌ها و اطلاعیه‌هایی که از سوی فعالان حقوق زن در جنبش سبز مثل خانم رهنورد و یا زنان ادوار مجلس و نیز ائتلاف اسلامی زنان منتشر شد، وضعیت جنبش زنان در داخل کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟

مهرانگیز کار: من تصور می‌کنم تمام اخبار چند روز اخیر با محوریت نقد لایحه حمایت از خانواده و مخصوصن تاکید بر اصلاح برخی از مواد آن که اتفاق افتاده و مخابره شده نشان‌دهنده این است که هر چند که جنبش زنان از یک زاویه سرکوب شده و راه را بر فعالان حقوق زن بسته‌اند که بتوانند در عرصه عمومی تظاهرات اعتراضی داشته باشند یا حتا بتوانند امضا جمع بکنند و یا گفتگوی چهره به چهره را ادامه بدهند و یا زنانی فعال را در زندان‌ها نگه دارند یا زیر تیغ وثیقه اما بحث حقوق زن به صورتی که در نشست ها، بحث‌ها و در اطلاعیه‌ها مطرح شد نشان داد که مسئله زنان هنوز یک بحث زنده‌ای در جامعه ماست حتا به رغم این همه سرکوب‌ها. این نشان می‌دهد این بحث جدی است و دیگر نمی‌شود خیلی تفکیک کرد و حاکمیت دیگر این قدرت را نخواهد داشت که بگوید بحث رفع تبعیض از زن یک بحث کاملن غربی است و بحثی است که دشمن آن را گسترده می‌کند در کشور و باید این بحث را مسدود کرد. معلوم می‌شود که حاکمیت یا متقاعد شده به این‌که اساسن زورش نمی‌رسد به این‌که به یک چنین برخوردی با زنان کشور و یا این‌که شاید عقلایی در همین سیستم به این نتیجه رسیده‌اند که بهتر است به جای این‌که بیش‌تر تندروی بکنند و خشونت‌ورزی بکنند، به مشکلات زنان هم کمی توجه کنند. از طرفی هم می‌بینیم که زنان دو طیف یعنی طیف زنانی که کاملن طرف‌دار این دولت (اصول‌گرایان) و از طرفی زنانی که نمی‌توانند طرف‌داران این دولت باشند و از طرفی زنان معترض که تا حدودی در نقش رهبری قرار گرفته‌اند مثل خانم زهرا رهنورد و برخی خانم‌های اصلاح طلب این‌ها به انگیزه نقد لایحه حمایت از خانواده به هم نزدیک شده‌اند و این خود نشان می‌دهد که باز مهم‌ترین مشکل و مسئله کنونی همین قوانینی است که به شدت از لحاظ روحی به همه آن‌ها صدمه می‌زند و عواطف‌شان را جریحه‌دار می‌کند. و نشان می‌دهد که این ها مسایلی است که در خانواده‌های ایرانی اتفاق می افتد بر ضد زنان ایرانی و متاسفانه قوانین از این ستم هایی که بر زنان ایرانی در خانواده‌ها می گذرد حمایت می‌کند که یکی از مسایل عمده اش چند همسری است، چه با اجازه همسر اول و چه بدون اجازه زن اول اهانتی است به کرامت انسانی زنان و در هر حال و خشونت ورزیست نسبت به عواطف و احساسات آن‌ها. بنابراین به نظر می رسد زنان از همه طیف ها به هم نزدیک شده‌اند در نقد لایحه حمایت از خانواده و اراده کرده اند که زورآزمایی خودشان را فعلن بر مدار این قانون ادامه دهند هرچند که خانم رهنورد موضوع را به صورت رادیکال تری مطرح کرده اند و زنان دیگری آن‌را به صورت معتدل‌تری مطرح کرده‌اند و فقط قانع به این هستند که شروط مربوط به تعدد زوجات نسبت به مردان سخت‌گیرانه‌تر باشد. اما به‌هر حال همه معترضان به این نتیجه رسیده‌اند که سرکوب بالای سرشان است و وقتی که شنیده می‌شود بسیاری از زنان زیر سرکوب با زنان اصول‌گرا می‌نشینند و می‌بینند که همه درد مشترک دارند و از آن‌ها می‌خواهند که آن‌ها بروند و وارد مذاکره بشوند با حکومت اصولگرایان. اینها همه نشان‌دهنده این است که ما با یک مجموعه دیگر و جدیدی از فعالیت در ایران برای احقاق حقوق زنان مواجه شده‌ایم.

مجموعه فعالیت‌هایی که دیگر زنان را مرزبندی نمی‌کند و حاکمیت بیش از این نمی‌تواند زنان مدافع برابری و رفع تبعیض از خود را دایمن متهم کند به جاسوسی و روابط با بیگانگان، هم‌دستی با دشمنان و شاید اساسن درک این موضوع که به بهانه نقد لایحه حمایت از خانواده دارد خودش را تبیین می‌کند یک آغاز جدیدی است برای جنبش حقوقی زنان که هرچند کمپین‌هایش تعطیل شده یا کم کار شده اما نتیجه ای که می بینیم از درون این همه تلاش بیرون می‌آید یعنی ورود زنان اصول‌گرا به بحث حقوق زن و رفع تبعیض از زن یک آغاز دیگریست که حتما پیامدهای مثبتی دارد که یا حاکمیت قبول می‌کند که بر خواسته‌های زنان تامل کند و یا این‌که ترتیب اثری نخواهد داد که اگر ترتیب اثر ندهد بر تعداد ناراضیان از خود، این‌بار از طیف اصول‌گرا و زنان مخاطب آنان خواهد افزود و حاکمیت بار دیگر مرتکب خطای دیگری خواهد شد.


 


حمید جعفری / رادیو کوچه

hamid@koochehmail.com

به تازگی کتاب «حافظ و مذهب عشق» ویراسته‌ی لئوناردو لویزن در نیویورک و به زبان انگلیسی منتشر شده که شامل یک مقدمه و یک پیش‌گفتار از ویراستار کتاب و چهار فصل اصلی است. مقدمه‌ی این کتاب که به قلم پیتر آوری نگاشته شده درباره‌ی معرفی حافظ، زندگی‌نامه، شعر و هنر اوست. یکی دیگر از نشست‌های هفتگی مرکز فرنگی شهر کتاب به نقد و بررسی این کتاب اختصاص داشت که لئوناردو لویزن استاد دانشگاه اکستر انگلستان و مترجم انگلیسی غزل‌های حافظ به همراه دکتر مجدالدین کیوانی در آن به ایراد سخن پرداختند. در فرهنگستان امروز گزارشی از این نشست خواهید شنید.

«حافظ در شعرش بین عاشق و رند و بین عاشقی و رندی هم‌زیستی برقرار کرده و این هم‌زیستی در دیوان‌ و اشعار سنایی، مولانا، عراقی، خواجو، سلمان، کمال خجندی و… نیز دیده می‌شود. رند کسی است که عشق را به عنوان مذهب و جمال مطلق را به عنوان معشوق پذیرفته و این عاشق عارف که من آن را «رمانتیک افراطی» می‌نامم، مظاهر الهی را در شاهدهای جسمانی می‌پرستد و می‌‌بیند و از همین‌رو کیش عشق را بر اساس جمال‌پرستی معنی می‌کند. مقوله‌ی مذکور در بسیاری از بیت‌های حافظ دیده می‌شود.» جملات بالا پایان‌بخش سخنرانی لئوناردو لوئیزن، ویراستار کتاب «حافظ و مذهب عشق»، بود. کتاب یادشده مجموعه‌ی مقاله‌هایی است که به تازگی در نیویورک و به زبان انگلیسی به چاپ رسیده و لوئیزن علاوه بر ویراستاری، مقدمه‌ای نیز بر آن نوشته است.

ویراستار کتاب «حافظ و مذهب عشق» که پیش‌تر با هم‌کارانش در برگزاری همایشی به همین نام در لندن نقشی اساسی داشته، به‌هم‌راه مجد‌الدین کیوانی، مترجم فارسی برخی از آثارش، در نشست هفتگی مرکز فرهنگی شهر کتاب حاضر شده بود تا درباره‌ی پژوهش‌های حافظ‌شناسی‌اش با علاقه‌مندان و دوست‌داران شعر حافظ و ادبیات کلاسیک ایرانی سخن بگوید. در برنامه‌ی یادشده پس از سخن‌رانی این‌دو، حسین الهی‌قمشه‌ای و بهاالدین خرمشاهی نیز به بیان دیدگاه‌های‌شان درباره‌ی مذهب عشق پرداختند.

استاد دانشگاه اکستر انگلستان در رشته‌ی مطالعات عربی که حین بیان قسمتی از دیدگاه‌هایش با استناد به کتاب‌های حافظ‌پژوهی بهاالدین خرم شاهی سخن می‌گفت، درخصوص اصطلاحات مربوط به تفکر «ملامتی» در شعر حافظ یادآور شد: «ملامتی بودن جزو سنت‌های مذهب عشق حافظ بوده و بایستی به این اصول توجه کرد. تن به ملامت سپردن یعنی از بدگویی اهل ظاهر نهراسیدن، پرهیز از دنیا و صلاح‌اندیشی و مصلحت‌طلبی، دوری از زهد؛ به‌ویژه زهد ریایی، داشتن دید انتقادی نسبت به نهادهای رسمی، پوشاندن عیوب و اجتناب از ادعای کشف و کرامت، ستیز با نفس و تجاهر به فسق و جستن رستگاری در عشق. صوفیان در همه‌ی طرق و سلسله‌ها، اصول ملامتی را به‌طور کلی رعایت می‌کردند و همین امر باعث شد مفاهیمی مثل رند و قلندر که ابتدا دارای بار معنایی منفی اجتماعی بودند، در شعر عرفانی فارسی به مفاهیمی با ارزش‌های مثبت تغییر یابند. زبان سمبلیک عطار، مولوی و سعدی، در غزل‌های حافظ هم بازتاب یافته است. بدنامی در عشق یکی از اصول ملامتی‌هاست که حافظ نیز به آن پرداخته. زندگی عاشق همواره با خطر توام است. حافظ در غزلی می‌گوید که باید عیب‌های خود را آشکار سازید و راستی‌های‌تان را پنهان کنید که این دیدگاه نیز در رده باورهای ملامتی‌ طبقه‌بندی می‌شود. قلندارن در قرن ۱۳ میلادی و ‌صد سال قبل از حافظ ظهور کردند و خانقاه‌های بسیاری هم در خاورمیانه، از مصر و لیبی تا ایران و ترکیه داشتند. حافظ توضیح داده که قلندر در بلندترین مرحله از مراحل معنوی قرار دارد.»

ویراستار کتاب «میراث تصوف» به دو مقوله‌ی «رندی» و «شاهدبازی» به‌عنوان اصطلاحاتی عرفانی اشاره کرد و افزود: «رند در اصطلاح عام فردی است که از همه چیز فرار می‌کند و در عین حال از همه چیز هم بهره‌برداری می‌کند و در ضمن این واژه به معنای آدم لاابالی هم به کار می‌رود، اما در اصطلاح عرفانی، با تبعیت از داریوش شایگان، در انگلیسی ما معادل «آزادمرد با الهام» را قرار می‌دهیم. رند در مذهب عشق هنرهایی دارد که او را از رند بازاری جدا می‌کند. او دارای هنر شاهدبازی است؛ یعنی می‌تواند لاهوت را در آینه‌ی ناسوت یا خدا را در آینه‌‌ی صنع ببیند. صور خیال شاهدبازی تقریبا همه‌ی غزل‌های فارسی را فراگرفته است. عین‌القضات همدانی حدود ۲۵۰ سال قبل از حافظ این موضوع را به روشنی بیان کرده. موسس مکتب شاهدبازی در شعر فارسی، اوحدالدین کرمانی است و عبدالرحمن جامی هم از این مکتب دفاع کرده. شاهدبازی امری است ذهنی، نه عینی. هنر مهم  دیگر حافظ نظربازی است که این تعبیر از اصطلاحات مهم مربوط به هنر رندی است.»

مترجم انگلیسی غزل‌های حافظ که این کار را با هم‌راهی رابرت بلای، شاعر معاصر آمریکایی، انجام داده، با اشاره به تعابیری مثل دارالعلم و برج‌الاولیا که پیشینیان درباره‌ی شهر شیراز به‌کار برده‌اند گفت: «شیراز با دانشمندان و شاعران و خطاطانش معروف بوده و افرادی چون سعدی، روزبهان بقلی و حافظ که هر سه از این شهر برخاسته‌اند، ستون‌های فرهنگ ایرانی و تمدن اسلامی محسوب می‌شوند. ابن‌بطوطه که در زمان حافظ به شیراز سفر کرده بوده می‌گوید تلاوت قرآن در این شهر زیباتر از هر جای دیگر جهان اسلام بوده و حکایت می‌کند در آن‌جا هزاران زن دیده که به آن تعداد زن را در هیچ کجای دیگر دنیای اسلام ندیده است. شیراز شهر عشق بوده است. به این شهر حتا در آثار شعرای اروپایی هم اشاره شده. حافظ ۱۱ بار به شیراز اشاره می‌کند و کلمات کلیدی این اشاره‌ها عبارت‌اند از: حسن و عشق. شیراز برای او معدن و بهشت عشق است. از طرف دیگر شعر حافظ مستغرق در سنتی است که به آن سنت هم‌بستگی متون به یک‌دیگر می‌گوییم. تقریبن نمی‌شود بیتی از حافظ یافت که رنگ‌وبو و خلق‌وخوی شعرای پیشین مثل خاقانی، خیام، سنایی، مولانا، اوحدی، کمال‌الدین اسماعیل و… را نداشته باشد. خواجوی کرمانی، به یک حساب مهم‌ترین شاعر ‌هم‌عصر حافظ، بیشتر اوقات در شیراز زندگی می‌کرده و مرید امین‌الدین بود که راه‌بر طریقت کازرونی است. حافظ یک‌بار از او تمجید کرده و من پنج نکته را پیدا کرده‌ام که حافظ دقیقن از گفته‌های او پیروی کرده است. مهم‌تر از این‌ها موضوع عشق‌بازی خواجوست. مخلوط کردن عشق مجازی به عشق حقیقی و عشق حسی به عشق آسمانی که در آثار خواجو دیده می‌شود در شعر حافظ هم انعکاس یافته. یکی از چیزهایی که حافظ به آن توجه داشته این است که عاشقان نباید به راه و رسم معمول جامعه بروند و باید بدنام باشند و طریق ملامت در پیش بگیرند.»

لوئیزن در ادامه‌ی سخنانش متذکر شد: «یکی از بزرگ‌ترین شاعران هم‌عصر حافظ، سلمان بود که او هم از مذهب عشق سخن به میان آورده است. سلمان خودش را به‌عنوان کافر راه عشق می‌ستاید و خود را ملامتی‌ای می‌نامد که دنبال بدنامی است. شاعر دیگر معروف دوره‌ی حافظ که تقریبا دو برابر تعداد غزلیات حافظ غزل نوشته و خیلی از شعرهایش نظیره‌ای برای اشعار حافظ هستند و حافظ هم از شعرهای او استقبال کرده، کمال خجندی است. خجندی هم از شریعت عشق سخن گفته و معتقد است عاشقان حق نگاه کردن به خوب‌رویان را دارند. عماد کرمانی هم که خانقاهی در شیراز داشته، بر محیط ادبی و عرفانی آن مقطع نفوذ داشته است.»

فضای شهر عشق آکنده از وصف معشوق است

«دلبر تجسم و نماد عشق است، پس شهر عشق می‌تواند دل‌پذیرترین و دل‌نشین‌ترین شهرها باشد. در شهر عشق همه سخن از عشق می‌گویند و فضای آن آکنده از وصف معشوق است.» مجدالدین کیوانی، پژوهش‌گر مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی با بیان مطلب فوق افزود: «ادبیات عرفانی ما به سبب مبانی فکری و نظری‌ای که دارد، عملا از مفاهیم عشقی غیرقابل تفکیک است. عشق، به اندازه‌ای فضای روحی و فکری نسل‌های پی‌درپی عارف‌مشربان ایرانی را پر کرده و آنقدر اعتبار و اهمیت حیاتی یافته که رفته‌رفته از آن به مذهب عشق یا کیش عشق تعبیر کرده‌اند. سالکان طریقت عشق، آن اندازه این گوهر گران‌بها را نه در عالم انسانی که در عالم خلقت موثر یافته‌اند که آن را برای قرن‌ها به مهم‌ترین و اصلی‌ترین دل‌مشغولی خود بدل ساخته‌اند. اینان چنان در عشق فرورفته‌اند که تدریجن آن را پدیده‌ای فراتجربی و به تعبیر مولانا آن‌سری تشخیص داده‌اند؛ پدیده‌ای که منشا آن نه تجربی بلکه الهی است؛ یعنی در آن نقطه‌ی آغازش خود خداوند است و با خداست و برای خدا. این نظریه بر اساس این حدیث قدسی بنا شده که می‌فرماید: گنجی بودم پنهان؛ دوست داشتم شناخته شوم، پس خلق را آفریدم؛ باشد که شناخته شوم.»

مترجم کتاب «میراث تصوف» در ادامه‌ی سخن‌رانی خود درحالی‌که «محبت» را نخستین ثمره‌ی «معرفت» معرفی می‌کرد، یادآور شد: «خداوند گوهر محبت را در وجود انسان‌ها قرار داده تا امر شناخت خودش را استمرار دهد. پس می‌شود گفت عشق امری اکتسابی نیست و از سرچشمه‌ی فطرت برمی‌خیزد. انسان با عشق زاده می‌شود، زیرا این گوهر گران‌بها را از جایی که فطرت نام دارد به ارث برده و با خود به‌دنیا آورده است. با این حساب می‌شود گفت معشوق، خدا است و خلق، عاشق او. شرط چنان عشق و عاشقی‌ای، بندگی و تسلیم بی‌قید و شرط در برابر محبوب است. حال معشوق که خداوند است باید در این مهم تضمینی داشته باشد؛ چراکه در غیر این‌صورت معرفت معطل خواهد ماند. پس برآن‌می‌شود از آنان تعهد بگیرد. عارفان عشق‌‌گرا تحقق چنین تضمینی را به آیه‌ای از قرآن مستند می‌کنند که به موجب این میثاق، میان پروردگار و فرزندان آدم که هنوز تجسم و تجسد انسانی پیدا نکرده‌ بودند، قراردادی عاشقانه امضا شده و بدین ترتیب عشق در روز الست با گل ٱدم سرشته شده است.»

مترجم کتاب «فراسوی ایمان و کفر؛ اشعار و تعالیم محمود شبستری» تصریح کرد: «بعضی از اهل طریقت تا آن‌جا پیش می‌روند که عشق را هم‌سنگ و مرادف خداوند در نظر می‌گیرند و در واقع در نگاه اینان عشق همان خدا و خدا همان عشق می‌شود. با چنین پایه‌ای و با توجه به این‌که اهل طریقت پرستش خدا را پرستش محبوبی می‌دانند که همه شرایط محبوبیت را دارد، جای شگفتی نیست که عشق را تا حد مذهب ارتقا بدهند. مذهب عشق، یعنی عشق به خدا. چنین مذهبی با جوهره‌ی اصلی شرع یا دین رسمی مغایرتی ندارد. عشق دینی است که در پی وحدت، زیبایی و خوبی است و همه‌ی این‌ها در خداوند جمع‌ شده. کار چنین عشقی وصل است نه فصل و جذب است، نه دفع.»

متن سخن‌رانی‌ها از سایت مرکز فرهنگی شهر کتاب تهران برداشته شده است.


 


خبر / رادیو کوچه

مریم بیدگلی و فاطمه مسجدی از فعالان کمپین یک میلیون امضا در قم، روز چهارشنبه بر اساس رای دادگاه بدوی هر کدام به یک سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم شدند.

به گزارش هرانا، مطابق رای شعبه دوم دادگاه انقلاب قم به ریاست آقای موسوی، این دو فعال کمپین به دلیل «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به نفع گروه فمینیستی (کمپین) مخالف نظام از طریق انتشار و جمع آوری امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز در مورد زنان» مطابق ماده ۵۰۰ مجازات اسلامی محکوم شدند.

فاطمه مسجدی با رد این اتهام در بخشی از دفاعیات خود بیان کرده است که جمع آوری یک میلیون امضا را حرکتی اجتماعی و خود جوش می‌داند و فعالیتش در ساختار قوانین جمهوری اسلامی قرار دارد و در مورد قوانینی که طبق فقه پویا ممکن است قابل تغییر باشد فعالیت می‌کند.

مریم بیدگلی نیز در دفاعیات خود ضمن رد اتهامات، عنوان کرده است در کمپین که هدف آن جمع‌آوری امضا جهت ارایه پیشنهاد به نهاد قانون‌گذار است، به صورت داوطلبانه و به عنوان یک شهروند فعالیت داشته و امضا جمع کرده است. وی درآخرین دفاعیات خود نیز تاکید کرده است که تا کنون هیچ مرجع قضایی، کمپین را غیرقانونی اعلام نکرده است.

لازم به ذکر است فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی روز پنج‌شنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ توسط ماموران امنیتی در قم دستگیر و پس از ۱۳ روز با صدور قرار وثیقه ۲۰ میلیونی برای هر یک از این دو آزاد شدند. روز ۱۳ مرداد ماه ۱۳۸۹ نیز جلسه رسیدگی به اتهامات این دو عضو جنبش زنان در شعبه ۲ دادگاه انقلاب قم برگزار شد.


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

به من چه که پیرمرد هنوز زنده‌ست.

از پشت پنجره نگاه می‌کردم. مادرم اما پایین بود و داشت با مادر رضا حرف می‌زد. باربرا آخرین چیزا رو هم بار کامیون کردن. مادرم با گوشه‌ی شالش، اشکای مادر رضا رو پاک کرد و بوسیدش. رضا و خواهرش با بدبختی پیرمرد رو نشسته رو ویلچر از پله‌ها پایین آوردن و  رو صندلی عقب تاکسی نشوندن و رفتن. قبل از اون که تاکسی راه بیافته رضا برگشت و چند ثانیه‌ای به سمت پنجره‌ی خونمون خیره به من نگاه  کرد.

مگه من مقصرم که پیرمرد هنوز نفس می‌کشه؟

وارد آرایش‌گاه که شدم، حسین آقا داشت موهای مشتری رو کوتاه می‌کرد، یه نفر دیگر هم منتظر بود. سلام کردم با احترام جواب داد، بهتر از همیشه، علتش رو می دونستم. همین‌طور که کار می‌کرد گفت: «اله اکبر به کار خدا، دو تا جوون سر تیر بمیرن و این پیرمرد زنده بمونه و بعد بیست روز از کما بیاد بیرون، کی فکر می‌کرد؟ خدا به خونواده و زن و بچه‌هاش رحم کرد.»

اگه اون نمرده من باید جواب پس بدم؟

بابام اومد تو اصلن حالش خوش نبود. رفته بود عیادت پیرمرد. مادرم جوری نگاش کرد که یعنی حرف بزن. چی بگم والا؟ بدجوری درب و داغونه، یه طرف صورتش به کل از ریخت افتاده بنده خدا، خانومش می‌گفت دکترا گفتن امید هست بیناییش برگرده، اما من بعید می‌دونم. تا کمر تو گچه، با بدبختی تکونش می‌دن. دختر و پسرش جابجاش می‌کنن. درشتم هست ماشاله، سخته براشون. برگشت رو به من‌، موقعی که می‌اومدم زنشو بچه‌هاش خیلی بهت سلام رسوندن.

چرا باید زنده بودنش زجر هر روزه‌ی من باشه؟

امروز دخترشو تو اتوبوس دیدم باهام هم مسیر بود. گفتم شما مگه دانشگاه نمی‌رین؟ گفت نه، این ترم واسه وضعیت بابا مرخصی گرفتم هزینه‌ی پرستار خیلی بالاست، بعدشم دیدم هیچ‌کی خود آدم نمی‌شه، رضا هم دیگه سرکار نمی‌ره دو نفری مراقبشیم. مادرم بلند تعریف می‌کرد که منم تو اتاق بشنوم. درسته همسایه روبرو بودیم ولی با رضا زیاد رفیق نبودم، چون وقتی باباش تصادف کرد، تازه همش یک ماه بود اومده بودن تو این محل، ولی خبر داشتم که تازگی یه کار پاره وقت پیدا کرده بود. مادرم ادامه داد، کلی داروهای جور و واجور تو کیسه دستش بود. ازش  پرسیدم، داروهاشون راحت گیر می‌یاد؟ بغضشو خورد و گفت: «ای گیر می‌یاریم، هلال احمر نداشته باشه می‌ریم بازار سیاه، دو تا قرصش خیلی کمیابه دونه‌ای پونزده هزار تومان می‌خریم. پونزده هزار تومن مثل پتک تو سرم صدا کرد.»

من چه کاره ام  که اون هنوز زنده‌ست؟

امروز بالاخره بعد سه ماه با کلی اصرار خونواده راضی شدم برم عیادتش، دوست نداشتم با اون حال و روز ببینمش. وارد که شدم مهمون داشتن. پیرمرد نظامی بود، یکی از دوستای قدیمش اومده بود دیدنش. نشستم روی یک صندلی سمت چپش که اون طرف صورتشو نبینم. بیچاره عین مجسمه چسبیده بود به مبل. می‌گفتند یه جایی از مغزش آسیب دیده که باعث شده مفاصلش استخون اضافی دربیاره، بدبخت کم کم داشت می‌شد مثل ابولهول. زنش منو معرفی کرد. حافظه‌ی کوتاه مدتش رو از دست داده بود. برگشت رو به دوستش گفت: «این پسر سه سال تو مدرسه نظام شاگرد من بوده.» داشت چرت و پرت می‌گفت. اون دوستش هم بنده خدا داشت با دقت گوش می‌کرد، انگار نه انگار، به رو نمی‌آورد. یهو بوی بدی بلند شد، همه فهمیدن چی شده، دوستش طفلکی پیش‌دستی کرد و گفت می‌خواین برین دستشویی؟ سرخ شد پیرمرد از خجالت. رضا نبود، دوستش، زنش و دخترش سه نفری بلندش کردند، رفتم کمک، نذاشتن، دم دستشویی گیر داده بود که این دختره کیه؟ دخترشو می‌گفت، داد می‌زد که نباید با من بیاد تو دستشویی، دخترشم زد زیر گریه که بابا جون منم. دیگه نتونستم طاقت بیارم بی خداحافظی زدم بیرون.

به من چه که پیرمرد هنوز زنده‌ست؟

پدرم اومد تو، چیزایی که خریده بود گذاشت رو میز. سلام کردم. داشتم درس می‌خوندم. جواب داد و رفت تو آشپزخونه، مادرم اون‌جا بود. راستی حمید هنوز تو بانکه؟ کدوم حمید؟ حمید دایی علی. نه بابا اون یک‌ساله اومده بیرون، چرا؟ تو مغازه‌ی حبیب آقا که بودم می‌گفت دکترها گفتن مغز پیرمرد آب آورده باید توش «شنت» بزارن، شیش میلیونم قیمتشه، زنش بنده خدا گفته تو این چهار ماه بیست میلیون خرجش کردن، نداشتن، قرض کردن‌، بیمه هم که نبوده، ظاهرن از اونایی که اول انقلاب تسویه شده، حالا واسه شنت شیش میلیون لازم دارن. می‌گفت کسی نبوده بهش رو نندازن، گفتم اگه حمید هنوز تو بانکه واسشون وام بگیره. مادرم آهی کشید، عمر که دست خداست ولی این بنده خدا مرده بود بهتر نبود؟ این چه زندگیه که داره؟ هزار بار از مرگ بدتره، هم خودش راحت شده بود، هم زنو بچه‌هاش.

اگه اون زنده‌ست من باید جواب همه رو بدم؟

آگهی فروش خونه‌ی پیرمرد تو تموم بنگاه‌های محل بود. کم آورده بودن و مجبور بودن خونرو بفروشن. بالاخرم مشتری پیدا شد و فروختن. پس فردا هم باید خونه‌ رو تخلیه کنن. زنش به مادرم گفته بود یه خونه‌ی ارزون تو جنوب شهر اجاره کردن و با بقیه‌ی پول هم پیرمرد رو می‌خوان بزارن تو این مراکز شبانه روزی که از این جور بیمارا نگه داری می‌کنن. می‌گفت رضا مهره‌های کمرش عیب پیدا کرده از بس تو این چند ماهه هی سه طبقه باباشو بالا پایین کرده‌، بعدشم باید بره سرکار، خواهرشم باید برگرده دانشگاه.

مادرم با گوشه‌ی شالش، اشکای مادر رضا رو پاک کرد و بوسیدش رضا و خواهرش با بدبختی پیرمرد رو نشسته رو ویلچر از پله‌ها پایین آوردن و  رو صندلی عقب تاکسی نشوندن و رفتن

گناه من این وسط چیه؟

حدود ساعت ده شب بود که بچه‌ها اومدن دم خونه دنبالم که بریم بیرون شهر یه چرخی بزنیم و شامی بخوریم. لباس که می‌پوشیدم بابام گفت نرو، دیر وقته. قبول نکردم و گفتم زود برمی‌گردیم. شام که خوردیم و داشتیم برمی‌گشتیم ساعت دیگه تقریبن شده بود یک نیمه شب. جاده خلوت بود و نور کم. من جلو نشسته بودم کنار دوستم که داشت رانندگی می‌کرد که از دور دیدم یا خدا یه تصادف وحشتناک، دو تا ماشین شاخ به شاخ خورده بودن به هم، یکیش وانت بود ولی اون یکی چیزی ازش معلوم نبود، اولین ماشینی بودیم که رسیدیم به صحنه، صحرای محشر بود، خون همه جارو گرفته بود.

یکی از بچه‌ها که صورتش رو برگردوند و نگاه نکرد، ای کاش منم ندیده بودم. دو تا که همون سر تیر تموم کرده بودند. راننده‌ی وانت هم همین‌طور، گیر کرده بود لای در و فکر کنم نفس نمی‌کشید، که یهو چشم خورد به صورت پیرمرد، شک کردم، نه خودش بود، مگه می‌تونستم نشناسمش، یه ماه بیش‌تر نبود اومده بودند تو محل ما، ولی هر روز صبح که واسه ورزش می‌رفتم پارک، اونم می‌اومد. از اون پیرمردا نبود بشینن شطرنج بازی کنن. می‌دوید، شصت سالی داشت، ولی قبراق بود و روپا، سینشو می‌داد جلو و می‌دوید، خوبم می‌دوید، هر بارم از روبروی من رد می‌شد، لبخند می‌زد. یه برقی تو چشاش داشت که نمی‌شد فراموش کنی، نمی‌شد نشناسمش. به بچه‌ها گفتم نگه‌دارن و رسوندمش بیمارستان.

از پشت پنجره نگاه می‌کردم. مادرم اما پایین بود و داشت با مادر رضا حرف می‌زد. باربرا آخرین چیزا رو هم بار کامیون کردن. مادرم با گوشه‌ی شالش، اشکای مادر رضا رو پاک کرد و بوسیدش. رضا و خواهرش با بدبختی پیرمرد رو نشسته رو ویلچر از پله‌ها پایین آوردن و  رو صندلی عقب تاکسی نشوندن و رفتن. قبل از اون که تاکسی راه بیافته رضا برگشت و چند ثانیه‌ای به سمت پنجره‌ی خونمون خیره به من نگاه  کرد.


 


خبر / رادیو کوچه

ماموران امنیتی روز جمعه مانع برگزاری مراسم بیست و دومین سال‌گرد کشتار جمعی سال ۶۷ شده و در همین راستا تعدادی را نیز بازداشت کرده‌اند.

به گزارش هرانا، صبح روز پنجم شهریور ماه، خانواده‌های زندانیان سیاسی حادثه سال ۶۷ بر اساس رسمی هر ساله، قصد داشتند که برای گرامی‌داشت یاد کشته شدگانشان در گورستان خاوران گرد هم آیند.

گفته می‌شود نیروهای امنیتی با افراد عازم به سوی خاوران برخوردی نامناسب داشته و علاوه بر بازداشت برخی جوانان، در برخی موارد به ضبط وسایل شخصی نیز روی آورده‌اند.

از جزییات دیگر برگزاری این مراسم و یا اسامی بازداشت‌شدگان، اطلاعی در دست نیست.


 


خبر / رادیو کوچه

میرحسین موسوی نامزد معترض به نتایج انتخابات سال گذشته ایران روزجمعه در جمع برخی شرکت‌کنندگان در جنگ ایران و عراق لفاظی‌ها و ماجرا‌جویی‌های دولت را فراهم آوردنده بهانه برای تبلیغات اسراییل علیه ایران و تجاوز به این کشور دانسته است.

نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران گفت: «سیاست‌های ماجراجویانه سال‌های گذشته‌، گزافه‌گویی‌ها و رجز‌خوانی‌ها کشور را در موقعیت خطیری قرار داده است. امروز در سطح جهان بدخواهان ملت ایران بر طبل خشونت و تجاوز می‌کوبند و مشخص است که در پیش‌برد این دغدغه شوم اسراییل نقش بارزی دارد.

وی با اشاره به این نکته که اسراییلی‌ها برای عملی‌کردن تصمیم‌های شوم خود احتیاج به برانگیختن افکارعمومی در جهان دارند‌، افزود: «متاسفانه لفاظی‌های داخلی که در آن تمام کره زمین مورد تهدید قرار می‌گیرد بهانه لازم را برای تبلیغات لازم در این زمینه فراهم می‌سازد.»

او شرایط امروز جامعه ایران را در بخش دیگری از سخنان خود «نا امن» توصیف کرد و دلیل این نا‌امنی را وجود ترس از سرکوب‌، بی‌کاری و فساد سازمان یافته و بی‌عدالتی دانست.

میرحسین موسوی در ادامه افزود: «سوال مهم این است که چرا امروز که صبح تا شب از همه جا صدای مناجات، دعا و مداحی بلند است و همه شبکه‌های تلویزیون تمام وقت تبلیغات دینی و مذهبی پخش می‌کند، در جامعه احساس امنیت وجود ندارد؟ دلیلش خیلی روشن است، ایمان وجود دارد ولی با لباس ظلم و جور پوشانده شده است.»

لازم به ذکر است سخنان آقای موسوی مربوط به سخنرانی اخیر محمود احمدی‌نژاد بوده که عنوان کرده با دست‌یابی به فناوری‌های جدید دیگر پاسخ نظامی ایران به منطقه ختم نمی‌شود که به کل دنیا ارتباط دارد. هم‌چنین آیت‌اله خامنه‌ای نیز در تایید این ادعا عنوان کرد که پاسخ ایران بین‌المللی خواهد بود.

بیشتر بخوانید:

«جنگ با ایران منطقه‌ی وسیعی را در بر می‌گیرد»


 


خبر / کوچه

«هشام‌الدین حسین» وزیر کشور مالزی روز گذشته جمعه اعلام کرد در پی اتفاقات اخیر و هم‌چنین حمله به سفارت مالزی در «جاکارتا» پایتخت اندونزی روابط سیاسی این کشور هم‌چنان خوب ارزیابی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری رسمی اندونزی (آنتارا)، «هشام الدین حسین» وزیر کشور مالزی گفت هر چند که این حوادث بر روابط اندونزی و مالزی تاکنون تاثیر نداشته اما نباید چشم خود را بر این حوادث ببندیم زیرا تکرار این حوادث چالش آفرین خواهد بود.

وی در ادامه افزود روابط صمیمی دو کشور باید به عنوان راه حل مسایل پیش آمده در بین دو کشور باشد.

گفتنی است که در پی دستگیری ماهی‌گیران اندونزی که دولت مالزی آن‌ها را آزاد کرد تعدادی از طرف‌داران حزب «بندارا» (گروه دفاع دموکراتیک) اندونزی دوشنبه هفته جاری در مقابل سفارت مالزی در جاکارتا تجمع کرده و با پایین کشیدن پرچم این کشور آن را لگدکوب کردند.

بیشتر بخوانید:

«ادامه چالش مرزهای آبی اندونزی و مالزی»


 


مصاحبه اخیرخانم شیرین عبادی با رادیو فردا -در ارتباط با موضوع حرکت بین‌المللی در اعتراض به حکم سنگ‌سار خانم سکینه محمدی- برای کسی که با نوع حقوق بشر ایرانی آشنایی نداشته باشد انصافن می‌تواند تکان دهنده، غیرقابل باور و گیج‌کننده به نظر برسد.

منبع : رادیو فردا / یاشار گولشن

برای درک موضوع کافیست مفروضات مسئله را پیش هم قرار دهیم:

۱- جمهوری اسلامی در طول سی و یک‌سال استقرار خود- جدا از همه ستم‌های خود به همه مردم ایران، بیش‌ترین مصیبت‌ها را برای زنان ایرانی به‌بار آورده است. حجاب اجباری، بی‌حقوقی زنان در امر ازدواج، طلاق و حق نگه‌داری بچه و  هم‌چنین تبعیض در امر کار و تحصیل، به‌علاوه  مجاز داشتن چند همسری مردان و فشار فیزیکی و عاطفی که در حق برخی زنان در امر زندگی خانوادگی‌اشان وارد می‌شود را در کنار هم قرار دهید تا عمق فاجعه کمی آشکار شود.

۲- خانم سکینه محمدی از قربانیان این سیستم غیرانسانی است که به‌دلیل آن‌چه که ادعا می‌شود ارتباط خارج از ازدواج بوده به مجازاتی محکوم شده که حتا تصور آن نیز مو به تن انسان راست می‌کند. از این مسئله نیز می‌گذریم که خانم سکینه محمدی زبان فارسی را به‌طور کامل نمی‌داند و قادر نبوده که موضوعاتی را که در دادگاه اسلامی می‌گذشته به‌درستی درک و تحلیل کند.

۳-  در آستانه اجرای حکم وحشتناک سنگ‌سار، ناگهان به همت وکیل شجاع و فداکار وی وجدان جامعه جهانی بیدار می‌شود، حرکت اعتراضی در تمام نقاط دنیا به جریان می‌افتد و شخصیت‌های سیاسی، نویسندگان و هنرمندان نام‌آوری در سراسر جهان بر علیه این شیوه مجازات نفرت‌انگیز و ماقبل قرون وسطی به صدا در می‌آیند. کمپپن حرکت صد شهر جهان علیه سنگ‌سار درست می‌شود و جریانی بوجود می‌آید که می‌تواند برای هیمشه نقطه پایانی به حکم سنگ‌سار و اساسن مجازات تحمیلی در مورد علاقه زن به مرد در خارج از تعاریف متداول اسلامی، بگذارد.

۴- رژیم پس از یک قدرت‌نمایی از زبان چند عامل دست دوم خود (که اتفاقن یکی از آن‌ها خود را مسئول مدافعه از حقوق بشر اسلامی معرفی می‌کند) در مقابل این موج اعتراض جهانی عقب می‌نشیند. اما خطر هنوز برطرف نشده، زنان نگون بخت دیگری نیز در صف سنگ‌سار قرار دارند که موضوعات آنان هنوز برای جهان ناشناخته است. از آن گذشته موضوع سکینه محمدی یک نمونه است که پیگیری آن تا لغو این نوع مجازات ضروری می‌نماید.

نارضایتی خانم عبادی از توجه جامعه جهانی به موضوع سنگ‌سار در ایران بار دیگر ثابت می‌کند که حقوق بشر نوع ایرانی، سیاسی کار است

با این مفروضات انتظار طبیعی از مدافعان حقوق بشر در ایران این خواهد بود که نه تنها آنان نیز به این موج حرکت جهانی به پیوندند بلکه خود مشوق و فعال جدی این حرکت نیز باشند. مگر نه اینست که پرداختن به ریشه ستم و برجسته کردن ماهیت حکومتی که اینک زیر نظر جامعه جهانی قرار گرفته خود تیشه‌ای است که بر ریشه ایدئولوژیکی این حکومت تاریخ گذشته وارد می‌شود و بنیان آن را بی‌اعتبار می‌کند؟. اگر داستان جاه طلبی‌های اتمی رژیم فقط اسراییل و بعضی محافل آمریکایی را قلقلک می‌دهد اما تصویر سنگ‌سار یک زن ایرانی به جرم رابطه خارج از ازدواج، وجدان همه انسان‌ها را به درد می‌آورد. جایی‌که از آن با تعبیر مجازات وحشیانه عشق یاد می‌کنند. آیا می‌توان فرصتی طلایی‌تر از این برای افشا ماهیت نفیر این هیولایی که بر سر مردم ایران فرو افتاده فراهم شود؟ آیا غیر از اینست که از زمانی که مسئله خانم سکینه محمدی در مدیای جهانی مطرح شده ماهیت وحشی و ضد انسانی حکومت ایران بیش‌تر و شفاف‌تر از گذشته در برابر چشم حتا انسان‌های معمولی در سراسر جهان قرار گرفته است؟

اما با همه این تفاصیل، خانم شیرین عبادی به‌عنوان یکی از شخصیت‌های شناخته شده مدافع حقوق بشر در ایران از این موضو ع راضی نیست. وی در مصاحبه با رادیو فردا می‌گوید که:

«۱۷ زندانى سیاسى اعتصاب غذا کردند و تا پاى مرگ ایستادند، اما متاسفانه نه در سطح ملى و نه در سطح بین‌المللى آن‌گونه که باید به این مسئله توجه نشد چون داستان سکینه محمدى را وزارت اطلاعات به نحوى جلو انداخت که توجه همگان به آن جلب شود و مسئله بزرگ‌تر یعنى زندانیان سیاسى اعتصاب کننده را فراموش کنیم.»

در ادامه ایشان می گویند : «به جاى آن همه داد و قال و جنجالى که براى خانم سکینه محمدى به پا کردیم، آیا جا نداشت که براى ۱۷ زندانى سیاسى که بدون گناه و فقط به جرم آزادى خواهى در زندان بودند و اعتصاب غذا کردند و تا پاى مرگ رفتند، حداقل به همان میزان حساسیت نشان مى دادیم.»

همان‌طور که در اول این نوشته گفتم این اظهارات برای کسی که با نوع حقوق بشر ایرانی آشنایی نداشته باشند تکان دهنده می‌نماید. اما واقعیت اینست که حقوق بشر ایرانی نشان داده که با ریشه‌ها کاری ندارد، با نفس وحشیانه بودن مجازات کاری ندارد، با سیستمی که به زنان ستم می‌کند کاری ندارد. برای حقوق بشر ایرانی مسئله «چه کسی» و «در خدمت چه سیاستی» مطرح است و دیگر هیچ. این‌که سکینه محمدی یک انسان معمولی است که حتا فارسی هم نمی‌داند، این‌که سکینه محمدی نشانی از همین زنان ستم دیده‌ای است که زندگی روزمره‌اشان در درون یک سیستم مردسالار تباه می‌شود و این‌که وی از شخصیت‌های اصلاح‌طلب و برجستگان و نخبگان مطرح نیست و این‌که حل مسئله سنگ‌سار و لغو مجازات برای رابطه انسان‌ها، مغایر سیاست سیاسیون مورد حمایت خانم شیرین عبادی است، کافیست که سکینه محمدی را به‌صورت اتوماتیک از دایره توجه حقوق بشر ایرانی خارج سازد و باعث شود که خانم شیرین عبادی از علاقه  جهانی به این مسئله ابرو بالا بکشد.

نارضایتی خانم عبادی از توجه جامعه جهانی به موضوع سنگ‌سار در ایران بار دیگر ثابت می‌کند که حقوق بشر نوع ایرانی، سیاسی کار است. برای مقاصد سیاسی خود می‌تواند سیاه را سفید جلوه دهد و شناعت سیستماتیک دولتی را با ادعای این‌که مخالفت با این شناعت خود ترفند حکومتی است از نگاه عمومی مخفی کند. با سیاسی کاری طوری وانمود می‌کند که به جد مدافع آزادی و دموکراسی در ایران است اما اعتراض جهانی و حرکت صد شهر بر علیه ریشه جنایات اسلامی در ایران را داد و قال و جنجال می‌نامد، رو شدن ماهیت ضد انسانی جمهوری اسلامی و سیستم قضایی آن‌را در منظر دنیا کار خود حکومت اسلامی می‌داند که گویا می‌خواسته توجه جهان را از اعتصاب  چند فعال سیاسی منحرف کند.

راستی بد نیست این سوال از خانم شیرین عبادی پرسیده شود که آیا نوع آزادی‌خواهی که این ۱۷ نفر زندان سیاسی به‌دنبال آن هستند شامل آزادی رابطه انسان‌ها و محکومیت مجازات وحشیانه سنگ‌سار نیز می‌شود؟ اگر جواب مثبت است پس این جریان اعتراض به سنگ‌سار نیز بایستی بخشی از مبارزات همین ۱۷ نفر به‌حساب آید و دیگر چه جای شکایت است و اگر جواب منفی است و آزادی‌خواهی این ۱۷ نفر زندانی سیاسی از جنسی نیست که محکومیت سنگ‌سار یک زن قربانی ستم جنسی در آن جای گیرد، چرا خانم شیرین عبادی انتظار دارد که وجدان جهانی نیز از همان نگاه وی به ماهیت حقوق بشر بنگرد؟


 


رادیو کوچه

مدیرکل تحقیق و توسعه شرکت فناوری اطلاعات ایران صبح روز شنبه از آغاز فاز مطالعاتی پروژه موتور جستجوگر ملی خبر داد و ضمن تشریح جزییات آن گفت طبق اظهارات وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات به‌نظر می‌رسد این موتور جستجوگر با نام «یا حق» فعالیت خود را آغاز کند.

هادی ملک پرست در تشریح جزییات موتور جستجوگر ملی با تاکید بر این‌که این پروژه جهت فراهم کردن نیازهای داخل کشور کاربران ایرانی تعریف شده است عنوان کرد موتورهای جستجوی بین‌المللی گوگل و یاهو در استفاده از نیاز داخلی و خارجی کاربران کاربرد دارد اما موتور جستجوگر ملی صرفن در مورد کاربران ایرانی داخل کشور و فقط برای ارایه خدمات دستگاه‌های دولتی و اجرایی به کار می‌رود.

راه‌اندازی این سیستم در حالی صورت می‌گیرد که در ایران تعداد کاربران اینترنتی در این کشور به نقل از رسانه‌های داخلی حدود سی درصد از جمعیت کل کشور را تشکیل می‌دهند.


 


شنبه ۶ شهریورماه ۱۳۸۹- ۲۱ آگوست ۲۰۱۰

شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران

note3اجرا:  اعظم

note3استودیو: مارال

note3 تقویم تاریخ – مریم

note3گزیده اخبار مطبوعات شنبه ایران

note3روزنگاشت – «نخست‌وزیر برجسته» - مریم

note3بخش اول اخبار

note3پس‌نشینی تند – «برای یک‌روز عصر رضا» – اکبر ترشیزاد

note3فرهنگستان – «حافظ و مذهب عشق» – حمید جعفری

note3بخش دوم اخبار

note3کوچه سلامتی – «خنده‌های ما، از ته دل یا نه» – آویده مطمئن‌فر

note3بوم‌رنگ – «وانشا از درد مشترک می‌گوید» –  شیرین دهقان

note3بخش سوم اخبار


 


عکس‌ها : وانشا رودبارکی


 


خبر / رادیو کوچه

روز گذشته جمعه، فرانسه  از بیست و هفت کشور عضو اتحادیه‌ اروپا خواسته است که برای نجات جان سکینه محمدی‌آشتیانی به طور مشترک دولت ایران را مورد خطاب قرار بدهند و در صورت لزوم نیز از ابزار مجازات‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی استفاده کنند.

به گزارش رویترز، برنار کوشنر وزیر امور خارجه فرانسه در نامه‌ای که به همین منظور برای نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خانم کاترین آشتون، نوشته تصریح کرده است‌: «اعتقاد دارم که اگر بخواهیم جان این زن جوان، سکینه محمدی‌آشتیانی، را نجات بدهیم، نامه مشترک همه اعضای اتحادیه اروپا خطاب به مقامات ایران ضروری است.»

در این نامه وزیر خارجه فرانسه خواستار بررسی تدابیر لازم برای واداشتن ایران به توقف نقض حقوق بشر در این کشور شده است.

وزیر خارجه فرانسه در نامه خود پیشنهاد کرده است که «اجلاس وزرای امور خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در دهم و یازدهم سپتامبر آینده فرصتی برای مباحثه فراگیر درباره اقدامات اروپا در دفاع از حقوق بشر در ایران باشد.»

محکومیت سکینه محمدی‌آشتیانی به سنگ‌سار از سوی یک محکمه اسلامی در ایران موجی از واکنش‌ها علیه نقض حقوق بشر در ایران را در بسیاری از کشورهای غربی برانگیخت. چهارشنبه گذشته رییس جمهوری فرانسه، نیکلا سرکوزی، گفت که کشورش مسوولیت حمایت از جان سکینه محمدی‌آشتیانی را برعهده دارد.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اثر طوفان و جاری شدن سیل در سیرجان روز گذشته جمعه بیش از ۲ میلیارد ریال خسارت به این شهرستان وارد شده است.

به گزارش خبرآنلاین، بخش‌دار مرکزی سیرجان گفت ‌سیلاب در برخی از مناطق سیرجان از جمله بلورد‌، ملک‌آباد و اسطور به ۵۰ درصد از باغ‌های پسته‌، ۲۰۰ کیلومتر راه روستایی و عشایری و دیوار برخی از منازل روستایی خسارت زده است.

خادمی افزود‌ سیل به ۱۲ خانه روستای دارستان نیز بین ۲۰ تا ۵۰ درصد خسارت وارد کرد.

او گفت هفت نفر از ساکنان این روستاها نیز براثر صاعقه دچار برق گرفتگی شدند.


 


مریم / رادیو کوچه

maryam.m@koochehmail.com

ششم شهریورماه برابر است با درگذشت «میرزاحسن آشتیانی» معروف به مستوفی‌الممالک سیاست‌مرد ایرانی و چند دوره نخست‌وزیر ایران در دوره قاجار و دوره رضاخان که در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در تهران درگذشت.

میرزاحسن فرزند میرزایوسف در حدود سال ۱۲۵۰ خورشیدی در آشتیان به‌دنیا آمد. پدرش میرزا یوسف صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار بود و چون درگذشت، به فرمان شاه، تمام مشاغل و امتیازات او به حسن دوازده ساله داده شد و از آن پس لقب مستوفی‌الممالک گرفت. کارهای وی را در این دوران، نایبی انجام می‏داد که از طرف شاه تعیین شده بود. او تحصیلاتش را در خانه و توسط معلم خصوصی انجام می‌داد. بنا به سنت شاهان قاجار او را «آقا» می‌خواندند.

او در سال۱۲۸۰ خورشیدی در ۳۰ سالگی به اروپا رفت و در پاریس اقامت داشت. پس از چند سال به دعوت میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان، نخست‌وزیر محمد‌علی شاه به ایران بازگشت و در کارهای دولت ترقی کرد.

در سال ۱۲۸۶ خورشیدی به وزارت جنگ منصوب شد. پس از قتل اتابک در چند کابینه دیگر نیز همین سمت را داشت. پانزده روز پیش از به توپ بستن مجلس شورای ملی از وزارت جنگ استعفا داد. بعد از مدتی مجددن وزیر جنگ و مدتی وزیر دربار بود. سپس در سال ۱۲۸۸ در نخستین کابینه «محمد ولی‌خان تنکابنی» به وزارت «مالیه» منصوب شد.

مستوفی‌الممالک نخستین بار در مردادماه سال ۱۲۸۹ خورشیدی رییس‌الوزرای ایران شد و تا دی‌ماه همین سال سه کابینه تشکیل داد.

پنجمین و آخرین دوره نخست‌وزیری او در دوران قاجاریه، از ۲۵ بهمن‌ماه سال ۱۳۰۱، در حدود دو سال بعد از کودتای ۱۲۹۹ آغاز شد. رضاخان که در کابینه‌های بعد از کودتا وزیر جنگ بود در دولت مستوفی‌الممالک نیز همین سمت را داشت.

با قدرت یافتن رضاخان که خود داوطلب مقام نخست‌وزیری بود مستوفی‌الممالک در خردادماه سال ۱۳۰۲ استیضاح مدرس را از وزیرخارجه (محمدعلی فروغی) بهانه کرد و استعفا داد. بخشی از سخن‌رانی او در پاسخ مدرس مشهور است:

…می‌دانم فترت در پیش است و ایام فترت دوره بره‌کشی است و داوطلب صدارت زیاد. آقایان می‌دانند معده ضعیف من تحمل خوردن گوشت ندارد. وانگهی در این ایام کسی باید سرکار بیاید که آجیل بگیرد و آجیل بدهد. من که آجیل‌گیر نیستم ناچار به کسی آجیل نمی‌دهم…

مستوفی‌الممالک یکی از سرشناس‌ترین نخست‌وزیران ایران پس از انقلاب مشروطه بود.

مستوفی پس از آن در انتخابات مجلس ششم نماینده مجلس شد ولی با شروع جریان تغییر سلطنت قاجار در مجلس حاضر نمی‌شد. رضاشاه کمی بعد از تاج‌گذاری در اردیبهشت سال ۱۳۰۵ مستوفی‌الممالک را به نخست‌وزیری انتخاب کرد. مستوفی‌الممالک روز ۲۲ خرداد ۱۳۰۵ اعضای کابینه خود را به رضاشاه معرفی کرد.

ششمین و آخرین دوره نخست‌وزیری مستوفی‌الممالک قریب یک‌سال به‌طول انجامید. ایجاد تشکیلات نوین دادگستری، الغای کاپیتولاسیون و مقدمات احداث راه‌آهن سرتاسری ایران در دوران زمام‌داری او انجام گرفت.

اشغال ایران توسط متفقان در طی جنگ جهانی اول، خلع محمدعلی شاه قاجار و تخلیه نیروهای متفق پس از جنگ از جمله مهم‏ترین حوادث دوران زمام‌داری مستوفی‌الممالک هستند.

وی مردی به تمام معنی اعیان و اشرافی بود و علی‌رغم داشتن فرزند زیاد از همسران متعدد، هیچ کدام از فرزندانش رشد سیاسی و علمی پیدا نکردند.

وی سرانجام در ششم شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی در تهران درگذشت و در مقبره خانوادگی‌اش در ونک به خاک سپرده شد.

منبع :

ویکی پدیا

راسخون


 


خبر / رادیو کوچه

یک تاجر تایوانی روز جمعه به جرم انتقال قطعات قابل استفاده در برنامه‌های موشکی و اتمی به ایران به سه سال و نیم زندان در آمریکا محکوم شده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، ییلان چن موسوم به کوین که ۴۰ سال دارد ممکن بود به ۲۰ سال زندان محکوم شود، اما آدالبرتو جوردن قاضی دادگاه آمریکا ابراز ندامت، عدم سابق کیفری و اعتراف سریع او به گناه را علل حکم پایین او دانست.

چن در فوریه گذشته در هنگام معامله برای انتقال اتصالات فلز و شیشه و سایر قطعاتی که قابلیت استفاده نظامی دارد دستگیر شد.

به گفته بازرسان وزارت بازرگانی آمریکا او از سال ۲۰۰۷ کالاهای زیادی را از آمریکا به ایران فرستاد اما همواره مدعی شده بود مقصد آن کالاها هنگ کنگ یا تایوان است.

چن که به زبان چینی و از طریق یک مترجم صحبت می‌کرد گفت به‌دلیل «غفلت» قوانین آمریکا را نقض کرده و از این بابت «بسیار بسیار متاسف» است.

اما ایمیل‌هایی که بازرسان آمریکایی از چن بدست آورده‌اند نشان می‌دهد که او کاملن از تحریم‌های آمریکا علیه ایران آگاه بوده و کوشش زیادی برای دور زدن آن‌ها کرده است.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس وی در سال ۲۰۰۹ در ایمیلی به یک مشتری در تهران گفت که نمی‌تواند به آمریکایی‌ها بگوید این قطعات به ایران فرستاده خواهد شد و مجبور است به «دروغ» بگوید مقصد آن هنگ‌کنگ است.

ژاکلین آرانگو یکی از وکلای دادستانی گفت اقدامات چن «به سیاست خارجی و امنیت ملی» آمریکا صدمه زده است.

گفتنی است آمریکا با متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم و تلاش برای دست‌یابی به سلاح اتمی تحریم‌های یک‌جانبه زیادی علیه این کشور وضع کرده است.


 


خبر/ رادیو کوچه

صبح امروز شنبه افراد مسلح وابسته به گروه طالبان به دو پایگاه نظامیان آمریکایی و پیمان ناتو در ولایت خوست واقع در جنوب شرق افغانستان حمله کرده‌اند.

منابع پیمان ناتو در خوست گفته‌اند که مهاجمان طالبان حدود ساعت چهار بامداد شنبه، ۶ شهریور به وقت محلی به این پایگاه‌ها حمله کردند و درگیری تا حدود ساعت هشت بامداد ادامه داشته است.

یکی از این پایگاه «سالرنو» نام دارد که متعلق به نیروهای تحت فرمان پیمان ناتو است و در نزدیکی شهر خوست موقعیت دارد. پایگاه دومی با نام «کمپ چپمن» مربوط به نظامیان آمریکایی و واقع در فرودگاه خوست است.

نیروهای ناتو در افغانستان در یک اطلاعیه گفته‌اند که «سربازان نیروهای بین‌المللی یاری امنیتی، آیساف، دو حمله ناکام شورشیان در خوست را پس زده‌اند.»

در این بیانیه گفته شده که نیروهای زمینی آیساف با حمایت هوایی دست کم ۱۰ شورشی را کشته و چندین تن دیگر را بازداشت کرده‌اند.

در همین حال منابع ناتو در جنوب شرق افغانستان گفته‌اند که نیروهای مستقر در این پایگاه‌ها در این درگیری دست‌کم ۱۱ مهاجم مسلح را کشته و پنج تن دیگر را بازداشت کرده‌اند.

یک سخن‌گوی گروه طالبان به رسانه‌ها گفته است که در این حمله ۲۸ تن از اعضای این گروه شرکت داشتند که برخی از آن‌ها بمب‌گذار انتحاری هستند. هر چند این ادعا از سوی منابع دیگر تایید نشده است.

از سوی دیگر ناتو گروه حقانی را مسوول این عملیات اعلام کرده است.


 


مریم / رادیو کوچه

maryam.m@koochehmail.com

  • 378 میلادی – «شاپور دوم» (ذوالاکتاف) شاه وقت ایران از دودمان ساسانی در کاخ تیسفون در جمع مقامات کشور به پیشنهاد تنی چند از ژنرال‌های ایران که قبلن به او اطلاع داده بودند که «والنس» امپراتور روم در جنگ با ویزیگوت‌ها در منطقه ادریانوپل کشته شده است و خواسته بودند که از فرصت استفاده کند و تا رومی‌ها کمر راست نکرده‌اند آنان را به آن سوی دانوب عقب زند پاسخ داد و گفت که این پیشنهاد به این جهت پذیرفتنی نیست که دلیلی برای جنگ وجود ندارد. شاپور در آن جلسه تاکید کرده بود که داشتن قدرت و به‌دست آوردن فرصت نمی‌تواند تعرض به دیگران را توجیه کند.
  • ۱۸۳۵ میلادی – به دستور محمدشاه قاجار، «میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام» صدراعظم وقت ایران را که خود او بارها گفته بود که سلطنتش را مدیون کاردانی وی می‌داند تنها به این سبب که در‌صدد تغییر فرمانده گارد سلطنتی برآمده بود در باغ نگارستان خفه کردند، زیرا شاه سوگند خورده بود که خونش را نریزد. محمد شاه در آن روز از ترس بیماری وبا که شیوع یافته بود و گرمای بی‌سابقه تهران، قصد رفتن به لواسان را داشت. ولی پیش از این نقل مکان، به‌دلیل بدگمانی و ترس از نافرمانی قائم‌مقام دستور بی‌جان ساختن وی را داده و سپس معلم سابق خود، عباس ایروانی معروف به حاجی میرزا آقاسی را جانشینش کرده بود.
  • ۱۹۶۳ میلادی – بیش از دویست هزار سیاه‌پوست آمریکایی در شهر واشنگتن برای به‌دست آوردن حقوق مدنی تظاهرات و راه‌پیمایی کردند.
  • ۲۵۶ قبل از میلاد – بنیان‏گذاری سلسله اشکانیان توسط «ارشک» در پارت. با سقوط سلسله هخامنشی و تاسیس سلسله سلوکیان، یکی از سرکردگان قبایل پارتی در خراسان قدیم به‌نام ارشک، بر فرمان‏روای سلوکی شورید و پس از شکست دادن وی، پادشاهی اشکانیان را تاسیس کرد. با این حال، جنگ بین دو طرف ادامه داشت تا این‌که ارشک در سال ۲۴۷ قبل از میلاد کشته شد و پس از وی، برادرش تیرداد اول به تخت سلطنت نشست. همه پادشاهان اشکانی به‌عنوان احترام به اشک اول، موسس این سلسله، لقب اشک را به ترتیب در عنوان خود قرار می‏دادند. دوران حکومت اشکانیان با قیام اردشیر بابکان و سرنگونی فرمان‏روایی اشک‏ها سرآمد و دوره پادشاهی سلسله ساسانیان بر ایران آغاز شد.
  • ۱۹۹۰ میلادی – عراق کشور کویت را استان نوزدهم خود اعلام کرد و پایتخت آن را «الکاظمه» نامید.
  • ۱۸۳۳ میلادی – توسط پارلمان بریتانیا، برده‌داری در سراسر مناطق متعلق به پادشاهی این کشور، ممنوع شد.
  • ۱۳۳۵ خورشیدی – زادروز «حسین پناهی» شاعر و بازیگر ایرانی.

 


رادیو کوچه

روز گذشته جمعه در ادامه رقابت‌های لیگ برتر فوتبال ایران استقلال تهران در دیداری جذاب و پرگل سپاهان اصفهان را ۴ بر ۳ در ورزشگاه آزادی شکست داده است.

استقلال با این پیروزی ۱۲ امتیازی شد و موقتن به رده سوم جدول لیگ صعود کرد. سپاهان ۹ امتیازی و در مکان هشتم باقی ماند.

در دیگر دیدار انجام شده شب گذشته  تیم‌های نفت تهران و مس کرمان به تساوی ۱-۱ رسیدند.

مس کرمان و نفت تهران هر دو با ۸ امتیاز در رده‌های یازدهم و دوازدهم قرار دارند.

سایر بازی‌های این هفته امروز شنبه برگزار خواهد شد. دیدار استیل آذین با تراکتورسازی و فولاد خوزستان با پرسپولیس حساس‌ترین دیدارهای روز پایانی هفته هفتم هستند.


 


مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه


 


خبر / رادیو کوچه

دادگاه انقلاب تهران قربان بهزادیان‌نژاد رییس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران را به ۵ سال حبس تعزیری محکوم کرده است.

این در حالی است که جلسه دادگاه بهزادیان‌نژاد پس از گذشت هشت ماه از بازداشت موقت او و پس از آنکه یک بار هم به بهانه‌ دیر رسیدن نماینده‌ی دادستان به تعویق افتاد، روز ۲۱ آگوست در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران جاری برگزار شد.

بهزادیان‌نژاد که از زمان اعلام نامزدی میرحسین موسوی به عنوان رییس ستاد انتخاباتی وی معرفی شد، رییس موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی و نیز رییس موسسه مطالعات فرهنگ و تمدن ایران زمین است.

لازم به ذکر است محرومیت این استاد دانشگاه که به تازگی توسط دیوان عدالت اداری نیز تایید شده است، اعتراض گروه کثیری از استادان دانشگاه تربیت مدرس را به دنبال داشت که به آن چه صدور حکم تعلیق برای استادان دانشگاه، قطع حقوق ایشان و ایجاد مشکل معیشتی برای خانواده‌ی آن‌ها می‌خواندند، اعتراض داشتند.

بیشتر بخوانید:

«ممنوع‌التدریس شدن دو مشاور میرحسین موسوی»


 


محمدرضا / رادیو کوچه

mohamadreza@koochehmail.com

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

ایران

http://www.iran-newspaper.com/

1) پیشنهاد تامین سوخت هسته‌ای نیروگاه‌های آینده ایران.

صالحی: «مسکو در حال بررسی پیشنهاد تهران مبنی بر تشکیل کنسرسیوم سوخت هسته‌ای برای تامین سوخت نیروگاه بوشهر و نیروگاه‌های آینده است. ما قصد نداریم سوخت تمام نیروگاه‌هایمان را در داخل تولید کنیم اما باید توانمندی‌های بالقوه و بالفعل خود را در تولید اورانیوم و تبدیل آن به مجتمع سوخت هسته‌ای نشان دهیم.»

۲) دیدار اعضای هیت دولت با مردم تهران.

در چهارمین روز هفته‌ دولت، تعدادی از وزرا و معاونان رییس‌‌جمهوری با حضور در دانشگاه تهران به مشکلات مردم رسیدگی کردند. در ملاقات اعضای هیت دولت و استان‌دار تهران به مسایل و مشکلات هزار و ۸۰۰ نفر از مردم تهران رسیدگی شد.

جام جم

۱) وقوع زلزله در استان سمنان.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100884225161

در آخرین دقایق روز جمعه ۵ شهریور ۱۳۸۹ زلزله‌ای با قدرت پنج و هفت دهم درجه در مقیاس ریشتر حوالی سمنان را لرزاند. تعدادی از شهروندان در شهرهای اطراف و هم‌چنین در تهران وقوع این زمین‌لرزه را احساس کردند.

۲) افول ستاره اوباما.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100884227679

هم‌زمان با نزدیک شدن تاریخ برگزاری انتخابات کنگره در نوامبر سال جاری، از محبوبیت باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا نیز کاسته شده است. برخی از کاندیداها حتا از پشتیبانی اوباما در رقابت انتخاباتی‌ خود صرف‌نظر کرده‌اند.

تهران امروز

۱) رابطه گرگ و میش با آمریکا را نمی‌خواهیم.

http://www.tehrooz.com/1389/6/6/TehranEmrooz/359/Page/3/

دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: «درک رهبر معظم انقلاب در صعود حق که مظهر آن جمهوری اسلامی بوده و سقوط نظام سلطه که مظهر آن آمریکاست را باید درک کنیم، زیرا در غیر این‌صورت نمی‌توانیم برنامه‌ریزی درستی داشته باشیم.» حبیب‌اله عسگراولادی افزود: «ما با آمریکایی که دست مخملین اما پولادین دارد مذاکره نمی‌کنیم، با آمریکایی که با تهدید و تحریم بخواهد مذاکره کند، مذاکره نمی‌کنیم.»

۲) بحث دولت معیار، ربطی به انتخابات یازدهم ندارد.

http://www.tehrooz.com/1389/6/6/TehranEmrooz/359/Page/3/

«مجتبی ثمره‌هاشمی» از سوی برخی به‌عنوان مغز متفکر دولت احمدی‌نژاد شناخته می‌شود و از جمله افرادی است که بسیار کم سخن می‌گوید اما آن‌چه هراز چندگاهی بیان می‌کند، پیامی برای تغییرات آینده است. او اخیرن بحث دولت معیار را مطرح کرده است که البته توضیحات زیادی هم در مورد آن نداد. هم‌زمانی طرح دولت معیار از سوی ثمره‌هاشمی با بحث دولت حق از سوی علی لاریجانی این شائبه را ایجاد کرد که رقابت‌های سیاسی برای دور یازدهم ریاست‌جمهوری از هم اکنون آغاز شده است.

همشهری

۱) درخواست آلمان از اروپا برای به رسمیت شناختن کوزوو.

http://www.hamshahrionline.ir/news-114862.aspx

آلمان می‌خواهد به کوزوو، استان اعلام استقلال کرده از صربستان، کمک کند تا هر چه سریع‌تر در جامعه بین‌المللی به‌عنوان یک کشور شناخته شود.

۲) اروپا به دنبال برق هسته‌ای.

http://www.hamshahrionline.ir/news-114856.aspx

بیش‌تر کشورهای اروپایی عزم خود را برای استفاده از برق هسته‌ای جزم کرده‌اند و در این میان انرژی‌های تجدیدپذیر نقش فرعی را ایفا می‌کنند.

رسالت

۱) جنگ نرم را باید جدی گرفت و آماده دفاع بود.

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=37494

دکتر حداد عادل رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی  به فعالیت میلیون‌ها سایت اینترنتی برای مقابله با انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: «جنگ نرم دشمن در مقابل انقلاب را باید جدی گرفت و آماده دفاع بود.»

۲) دو میلیون ایرانی در دام هولناک شرکت‌های هرمی.

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=37546

یک مقام امنیتی در گفت‌وگو با خبرنگار مشرق ابعاد جدیدی از فعالیت‌های هولناک و مخرب شرکت‌های هرمی را بیان کرد. به گزارش مشرق، این مقام مسوول تعداد افرادی که به صورت مستقیم به عضویت شرکت‌های هرمی در آمده‌اند را بیش از دو میلیون نفر ذکر کرد و افزود: «در حال حاضر این افراد به صورت کامل شناسایی شده‌اند و اسناد و مدارک هویتی آنان در اختیار دستگاه‌های ذیربط قرار گرفته است.»

آفرینش

۱) مظفر: «اختلافات جزیی باعث زدن برچسب ضدولایت فقیه به افراد نشود.»

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=68867

یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اعلام این‌که نباید دایره اصول‌گرایی را تنگ کنیم، خاطرنشان کرد: «وحدت باید در مبانی و اصول انجام شود، اما درجزییات هرکس ممکن است نظرات مختلفی داشته باشد و اختلاف نظر در جزییات نباید باعث زدن برچسب و انگ‌های ضدانقلابی یا ضدولایت فقیه به افراد شود.»

۲) تکرار ادعاهای سارکوزی علیه ایران.

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=12528#68861

رییس‌جمهوری فرانسه با این ادعا که کشورهای حوزه خلیج فارس نگران برنامه هسته‌ای ایران هستند، از آمادگی غرب برای حمایت از این کشورها خبر داد.

خراسان

۱) رییس‌ کل بانک مرکزی: منابع بانک‌های ایرانی از اروپا خارج شده است.

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=6&day=6&id=261548

رییس کل بانک مرکزی از خروج منابع بانک‌های ایرانی در اروپا خبر داد و ضمن این‌که بلوکه کردن منابع برخی از بانک‌ها را توسط اتحادیه اروپا بی‌تاثیر دانست، گفت: «بانک مرکزی از شش ماه قبل تمام این اتفاقات را پیش‌بینی کرده و اقدامات لازم برای مقابله با آن‌ها را به اجرا گذاشته بود.»

۲) اخبار ضد و نقیض از هلاکت سرکرده گروهک منافقین.

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=6&day=6&id=261501

طی چند روز گذشته اخبار متناقضی درباره هلاکت «مسعود رجوی» سرکرده گروهک منافقان منتشر شده است این در حالی است که یک منبع عراقی در گفت‌وگو با خراسان تاکید کرد به‌نظر نمی‌رسد این خبر درست باشد.

دنیای اقتصاد

۱) وزیر بازرگانی در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» مطرح کرد.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=221492

موانع و چالش‌های مدیریت واردات.

نمی‌خواهیم به سمت درهای بسته برویم، پروژه اصلاح نرخ ارز و ارزش‌گذاری پول ملی بعد از اجرای قانون هدفمند شدن یارانه‌ها دنبال می‌شود.

۲) سخنگوی وزارت خارجه در «دنیای اقتصاد»

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=221516

«رامین مهمانپرست»، سخنگوی وزارت‌خارجه در بازدید از دنیای اقتصاد خواستار نقش فعال رسانه‌ها در دیپلماسی کشور شد. مهمانپرست گفت: «درست است که برخی رسانه‌های خارجی با روی‌کرد خصمانه علیه ‌ایران مطالبی را منتشر می‌کنند، ولی در سراسر جهان رسانه‌های دیگری وجود دارند که روی‌کردی دوستانه به‌ ایران دارند یا ‌این‌که بی‌طرف هستند.»


 


By Rima Marrouch/CPJ Middle East and North Africa Research Associate

CPJ Blog

Goudarzi (CHRR)

The National Press Club has announced the recipients of the 2010 John Aubuchon Freedom of the Press Award, which is given each year to individuals who have contributed to the cause of press freedom and open government. This year, the international recipient is Iranian blogger Kouhyar Goudarzi, who is being held in Tehran’s Evin Prison–notorious for its torture of detainees.

CPJ wrote earlier this month about a hunger strike in Evin in which several political prisoners, including at least five journalists, protested their inhumane treatment. Goudarzi was one of the protesters. Arrested in December 2009, Goudzari, a former editor of Committee of Human Rights Reporters, has been charged with heresy, propagating against the regime, and participating in illegal gatherings.


 


مهم‌ترین عنوان‌های رسانه‌های امروز مالزی:

خبرگزاری برناما

  • دولت برای ساخت پرورشگاهی در پوچونگ ۱٫۷ میلیون رینگیت کمک هزینه می‌پردازد.
  • ۲۰۰ نفر در مراسم افطار تامان پولای شرکت کردند.
  • مسوولان آموزشی می‌گویند که علایم نژادپرستی در مدارس چیز جدیدی نیست.
  • معاون وزیر کشور: «اعطای تابعیت به خارجی‌ها یک امتیاز برای آنان است و هیچ حقی نیست.»
  • سر یلندی رونی لیو بر سر ماجرای فساد شغلی.
  • انجمن هندی‌تباران صباح از هوملیاتینگ انتقاد کرد.
  • زمان سرمایه‌گذاری نیوزیلندی‌ها در مالزی فرا رسیده است.
  • مکسیس یک قرار داد را به شرکت چینی Huawei بخشید.
  • دوره جدیدی برای نویسندگی در راه است.
  • سود پیش از مالیات شرکت UEM 361.2 درصد در نیمه دوم سال جاری رشد داشته است.
  • پاکستان برای آزادی یک ملوان ربوده شده از سازمان ملل درخواست کمک کرد.
  • اداره حیات‌وحش کرالا برای حفظ جان پلنگ‌ها پروژه‌های زیست گردشگری را به تعویق در آورد.
  • گروه‌های نظارت بر امور هسته‌ای خواستار توقف همیشگی آزمایش‌های هسته‌ای شدند.
  • بسیاری از برندگان جایزه صلح نوبل به اهداف بنیادین خود دست یافته‌اند.

روزنامه استار

  • نخست‌وزیر: «نشانه‌های نژادپرستی به هیچ‌وجه تحمل نخواهد شد.»
  • عیسا بکار، بازیکن سابق فوتبال در سن ۵۸ سالگی درگذشت.
  • یک قاچاق‌چی بین‌المللی حیوانات در فرودگاه بازداشت شد.
  • کنگره هندی‌تباران مسلمان (کیما) به عضویت جناح راست درآمد.
  • رهبران سیاسی از موضع نخست‌وزیر بر ضد نژادپرستی حمایت کردند.
  • به مناسبت روز مردکا ۴،۰۰۰ پرچم مالزی در حومه شهر پخش شد.
  • سیاست‌مداران فلسطینی خواستار ایفای نقش تون ماهاتیر محمد به‌عنوان بانی صلح شدند.
  • نخست‌وزیر: «به دام مفسدان ضد مالزی در جاکارتا نیفتید.»
  • استفاده از حجاب اسلامی در مدارس لابوآن اجباری شد.
  • یک کامیون حاوی مواد قابل اشتغال در حوالی جاسین منفجر شد.
  • دادگاه اسلامی سلانگور به نماینده سردانگ اخطار داد.
  • آمریکا تعداد بالگرد‌ها را برای کمک به سیل‌زدگان پاکستان به دو برابر می‌رساند.
  • چین: «باوجود کشمکش بر سر اعطای ویزا با هند، هم‌چنان روابط نظامی با آن کشور دنبال می‌شود.»
  • چاوز خواستار ثبات قیمت نفت شد.

روزنامه نیو استریت تایمز

  • نخست‌وزیر: «اقدام عده معدودی نباید بر روابط کوالالامپور- جاکارتا تاثیر بگذارد.»
  • نظر حزب اسلام‌گرا در مورد اجرای حدود اسلامی تغییرناپذیر است.

روزنامه مالایی میل

  • بیش از ۲۷،۰۰۰ رای‌دهنده جدید هندی، ثبت‌نام کردند.
  • سیاست‌مداران اندونزیایی خواستار راه حلی شفاف برای امور مرزی شدند.
  • بس از انفجار بمب در بانکوک، نخست‌وزیر شرایط امنیتی را سخت‌تر کرد.

 


خبر / رادیو کوچه

زمین‌لرزه ۵٫۹ ریشتری جمعه شب استان سمنان به گفته مدیر کل مدیریت بحران استان، تاکنون سه کشته و ۳۹ مجروح برجای گذاشته است.

آقای طاهری با اشاره به وقوع این زمین‌لرزه در ساعت ۲۳:۵۳ در توابع شهرستان دامغان استان سمنان درباره جزییات این حادثه اظهار کرد زمین‌لرزه‌ای به وسعت ۵٫۹ ریشتری در ساعت ۲۳:۵۴ شب گذشته جنوب شهر دامغان را لرزاند که این حادثه تاکنون سه کشته و ۳۹ مجروح بر جای گذاشته است.

وی با اشاره به این که بر اثر این حادثه دو دختر بچه دو و چهار ساله و یک پیرزن جان باخته‌اند، افزود این حادثه به ۱۵ روستا خسارت وارد کرده که کارشناسان در حال برآورد خسارات احتمالی این زمین لرزه هستند.

به گفته مدیر کل اداره مدیریت بحران استان سمنان گروه‌های امدادی در حال حاضر در مناطق حادثه دیده حضور دارند و اقلام امدادی هم در بین زلزله‌زدگان توزیع شده است، اما هنوز میزان دقیق خسارات مشخص نیست.

گفته می‌شود در شرق تهران نیز این زلزله محسوس بوده است.

مرکز این زلزله ۷۶ کیلومتری دامغان، ۹۸ کیلومتری شهر سمنان و ۲۷۸ کیلومتری تهران اعلام شد.

هم‌چنین روز گذشته نیز در شهرستان قاین نیز زلزله‌ای با قدرت ۳٫۶ ریشتر رخ داده است.

بیشتر بخوانید:

«زمین‌لرزه قاین را لرزاند»


 


خبر / رادیو کوچه

روز گذشته جمعه «باشگاه ملی مطبوعات» که مقر آن در واشینگتن است، جایزه سالیانه «آزادی مطبوعات» خود را به کوهیار گودرزی، وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر اعطا کرده است.

کوهیار گودرزی، وبلاگ‌نویس و عضو کمیته گزارش‌گران حقوق بشر ایران است که هم‌اکنون در زندان به سر می‌برد؛ وی یکی از ۱۷ زندانی سیاسی است که به تازگی در اعتراض به شرایط زندان دست به اعتصاب غذا زده بود.

جایزه «آزادی مطبوعات جان اوبوچون» هر ساله به یک آمریکایی و یک غیر آمریکایی تعلق می‌گیرد.

در اطلاعیه «باشگاه ملی مطبوعات» آمده است  هیت مدیره این سازمان امسال کوهیار گودرزی، وبلاگ‌نویس ایرانی و چارلز دیویس استادیار مدرسه روزنامه‌گاری میسوری، را شایسته دریافت جایزه «آزادی مطبوعات جان اوبوچون» می‌داند.

بنا بر اطلاعیه «باشگاه ملی مطبوعات» چارلز  دیویس به خاطر تلاشش برای روشن‌گری در حوزه رسانه‌های ایالات متحده و این‌که چطور سیاست‌مداران خواهان پنهان ماندن از چشم رسانه‌ها هستند، موفق به دریافت این جایزه شده است.

«باشگاه ملی مطبوعات» در بیانیه خود اعلام کرده است که برای این سازمان «مایه افتخار است که به سهم الهام‌بخش این دو در روزنامه‌نگاری اذعان کند.»

آلن بیرگا، رییس «باشگاه ملی مطبوعات» در این بیانیه تصریح کرده است: «در زمانه‌ای که شفافیت در دولت در ایالات متحده مورد تهدید است و حقوق گزارش‌گران خارجی پایمال می‌شود، دیویس و گودرزی اهمیت تلاش برای یک رسانه آزاد در ایالات متحده و خارج را  برای ما یادآور می‌شوند.»

«باشگاه ملی مطبوعات» تاکید کرده است که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، ایران، کشور چین را در داشتن روزنامه‌نگاران زندانی پشت سر گذاشته است.

کمیته گزارشگران حقوق بشر در اسفند ماه سال گذشته اعلام کرد، کوهیار گودرزی به محاربه، تبلیغ علیه نظام و حضور در تجمع های غیرقانونی متهم شده است.

اتهام محاربه در جمهوری اسلامی، مجازات مرگ را به همراه دارد؛ این در حالی است که کوهیار گودرزی هیچ‌گاه این اتهام را نپذیرفته است.

کوهیار گودرزی،  روز  ۲۹ آذر سال ۱۳۸۸ هنگامی که عازم قم برای شرکت در مراسم بزرگ‌داشت آیت‌اله منتظری بود، به هم‌راه شیوا نظر آهاری، عضو دیگر کمیته گزارش‌گران حقوق بشر، بازداشت شد.

گفتنی است اکبر گنجی،  روزنامه‌نگار ایرانی ، نیز جایزه آزادی مطبوعات «باشگاه ملی مطبوعات» را در سال ۲۰۰۶ دریافت کرده بود.

بیشتر بخوانید:

«محکومیت کوهیار گودرزی»

«کوهیار گودرزی باز هم دست به اعتصاب غذا زد»

«اکبر گنجی‌، برنده جایزه پانصد‌هزار‌دلاری پیش‌برد آزادی»


 


شامگاه چهارشنبه ۲۵ آگوست اردوان روز مهمان برنامه تفسیر خبر در صدای آمریکا بوده است که از طریق ویدئوهای زیر می‌توانید این برنامه را مشاهده ‌کنید.

قسمت اول

Click here to view the embedded video.

قسمت دوم

Click here to view the embedded video.

قسمت سوم

Click here to view the embedded video.

قسمت چهارم

Click here to view the embedded video.

قسمت پنجم

Click here to view the embedded video.

قسمت ششم

Click here to view the embedded video.

قسمت هفتم

Click here to view the embedded video.

قسمت هشتم

Click here to view the embedded video.


 


خبر / رادیو کوچه

روز گذشته جمعه سناتور ارشد آمریکایی از «باراک اوباما» رییس جمهوری این کشور خواست نماینده جدید آمریکا در منطقه آ.سه.آن را هرچه زودتر معرفی کند.

به گزارش شبکه خبری آسیا، «ریچارد لوگار» سناتور ارشد حزب جمهوری‌خواه در کمتیه روابط خارجی آمریکا خواستار معرفی نماینده آمریکا در منطقه آ.سه.آن شد و گفت نیاز است تا قبل از برگزاری نشست آ.سه.آن، آمریکا که در ماه آینده برگزار می‌شود نماینده این کشور در این منطقه معرفی شود.

«اسکات مارسیل» در سال ۲۰۰۸ به عنوان اولین نماینده امریکا در منطقه آ.سه.آن توسط «جرج بوش» رییس جمهوری پیشین آمریکا انتخاب شد.

گفتنی است که پیش از این اسکات مارسیل توسط باراک اوباما به عنوان سفیر آمریکا در اندونزی انتخاب شد.

قابل ذکر است که این سناتور ارشد آمریکایی در نامه‌ای که به اوباما، نوشته است با وجود داشتن اولین نماینده آمریکا در منطقه است جای تاسف است تا کنون در جای‌گزینی وی تاخیر کرده‌اید.

وی در نامه خود به اهمیت ۱۰ عضو اتحادیه آ.سه.آن اشاره کرد و گفته که این منطقه چهارمین بازار بزرگ صادرات کالاهای آمریکایی است.


 


آن‌چه در این بخش می‌آیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است

منبع : سایت ریپورتر

رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران

شیوا نظرآهاری، وبلاگ‌نویس و عضو کمیته گزارش‌گران حقوق بشر است که در سال گذشته برای دومین بار در تاریخ  ٢٩ آذر ١٣٨٨ بازداشت شده و تا کنون در زندان به‌سر می‌برد.

شیوا نظرآهاری از سوی دستگاه قضایی با  اتهاماتی چون «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم، تبلیغ علیه نظام و  محاربه» (که در قانون مجازات اسلامی اتهامی سنگین است) مواجه می‌باشد.

حال آن‌که این اتهامات بی‌اساس بوده و نام‌برده تنها از حق خود برای آزادی بیان و تشکیل انجمن استفاده کرده است. بهره‌گیری از این حقوق به هیچ‌وجه غیرقانونی و مغایر با تعالیم قرآن نیستند.

ما امضاکنندگان این طومار خواهان آزادی فوری و بدون  قید و شرط شیوا نظرآهاری هستیم.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته