-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 08/29/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در حالی که جهانیان ایران را به خاطر گسترش سلاح های هسته ای، به درستی تحت تحریم قرار داده تاکنون کمتر کسی زبان به انتقاد از نقض وحشتناک حقوق بشر در جمهوری اسلامی گشوده است.

سکینه محمدی آشتیانی، مادر ۴۳ ساله دو کودکی است که با هیجان و نگرانی در انتظار حکم سنگسارِ «در تعلیقِ» وی اند. حکومت تهران اعلام کرده است که اعدام جعفر کاظمی قریب الوقوع و حتمی است. جرم وی؟ خودداری از حضور در تلویزیون دولتی برای محکوم کردن فعالیت های پسر نوجوانش که به عنوان مخالف دولت به سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق، قرارگاه اشرف پیوسته است. ماه گذشته، حکومت دستان شش مرد متهم به دزدی را برید. چنین وحشیگری در ایران که تا به امروز بیش از ۱۲۰ هزار زندانی سیاسی را اعدام کرده است چندان غیر معمول نیست. در تابستان سال ۱۹۸۸ به نقل از بازماندگان (معروف به کشتار ۱۳۶۷) پس از اکراه امضای آتش بس در جنگ ایران و عراق، آیت الله روح الله خمینی دستور قتل عام ۳۰ هزار مرد و زن ایرانی را داد که همچنان به حمایت از جنبش مخالفان دولت پرداخته بودند.

هیات ویژه ای که در میان زندانیان به «کمیته مرگ» معروف بود مامور اجرای فتوای خمینی شد. در «شِبه دادگاه» های (کمتر از) ۵ دقیقه ای از زندانیان درباره مواضع سیاسی-عقیدتی آنان سوال پرسیده شد. آنان که کوچک ترین همدردی با مجاهدین از خود نشان می دادند در گروه های ۵ یا ۶ نفری در یک زمان اعدام می شدند.

مقاماتی که رهبری کشتار سال ۱۹۸۸ (برابر ۱۳۶۷) را به عهده داشتند مقام خود را در رده های بالای حکومت حفظ کردند و چندین تن از آنان قاضی بازنشسته اند.

رهبر ایران، علی خامنه ای، رئیس جمهوری پیشین، علی اكبر هاشمى رفسنجانى، نامزد انتخابات ریاست جمهوری اخیر میر حسین موسوی و رئیس سابق دیوان عالی عبدالکریم موسوی اردبیلی اکنون در شمار مقامات رده بالای حکومت ایران هستند.

زندانیان سیاسی پیشین می گویند که رئیس جمهور کنونی ایران، محمود احمدی نژاد یکی از مقامات زندان بود که در دهه ۸۰ از سوی سپاه پاسداران به این منصب رسیده بود. وی به نام «مرد هزار تیر» شهرت یافته بود و این نام ننگ مستعار را به خاطر چکاندن ماشهء قتلِ شمار زیادی از زندانیان به وی داده بودند.

به دنبال انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری تابستان گذشته و موج تظاهرات عمومی پس از آن، دولت آقای احمدی نژاد هزاران تن از مخالفان سیاسی را بازداشت کرد. با شدت گرفتن تظاهرات و تندروتر شدن جریانی که دیگر خواستار تغییر حکومت بود، وضعیت حقوق بشر بار دیگر رو به وخامت نهاد.

رژیم به شدت به بازداشت خودسرانهء مخالفان خود پرداخت و خیل عظیمی از دانشجویان، زنان، فعالان حقوق بشر و دموکراسی و قومی و اقلیت های مذهبی را زندانی کرد. دفاتر سازمان ملل و سازمان های بین المللی حقوق بشری گزارش داده اند که شکنجه های سیستماتیکی از جمله سوزاندن، شلاق، قطع عضو، تجاوز گروهی و اعدام های سیاسی در زندان های ایران معمول است.

برای توجیه اعدام های سیاسی که در اسلام نیز ممنوع شده است، حکومت ایران اتهاماتی چون «محاربه» و یا جنگنده با خدا را به مخالفان خود نسبت می دهد و به سازمان مجاهدین خلق به عنوان سازمان تروریستی خارجی اشاره می کند که از سوی وزارت امور خارجه امریکا سازماندهی می شود. آقای کاظمی یکی از قربانیان همین مخمصه است که هفته گذشته از طرف سازمان عفو بین الملل در کانون توجه قرار گرفت.

این سازمان ادعا می کند که حداقل ۶ خانواده دیگر از اعضای اپوزیسیون به همان بهانه در فهرست اعدام قرار دارند. این ماجرا که وزیر امور خارجه (امریکا)، هیلاری رودهام کلینتون در اوایل ماه این موارد را مورد تاکید قرار داد کمی باعث دلگرمی بود. وی از ایران خواست اعدام ها را متوقف کند. پس از لغو حکم دادگاه استیناف ایالات متحده در ماه گذشته که تروریست بودن سازمان مجاهدین خلق را زیر سوال برد، وی باید عنوان تروریسم را از کنار اسم سازمان مجاهدین خلق بردارد.

ماه گذشته مریم رجوی، رهبر مخالفان رژیم ایران شورای امنیت سازمان ملل را وادار به تشکیل دادگاه ویژه ای برای رسیدگی به جرم عاملان قتل عام سال ۱۹۸۸ (برابر ۱۳۷۶) کرد؛ زیرا امروز که آنان در مناصب ارشد سیاسی و قضایی ایران جای گرفته اند به رفتار خونین و جنایتکارانه خود همچنان ادامه می دهند.

ایالات متحده و بریتانیا به عنوان اعضای دائم شورای امنیت موظفند که اصول دموکراسی را رعایت کنند و زمانی که یک کشورِ عضو سازمان ملل متحد جنایتی علیه بشریت انجام می دهد زبان به سخن بگشایند.

ما اکنون وظیفه داریم که از درخواست مخالفان دولت ایران برای تشکیل یک دادگاه بین المللی پشتیبانی کنیم. شبیه به جریانی که برای رسیدگی به جنایات جنگی رئيس جمهور سابق لیبریا شکل گرفت و باید برای اثر بخشی این ماجرا به طور رسمی قطعنامه ای را به شورای امنیت ارائه کنیم. وقتی که زنان بیگناهی چون خانم آشتیانی در انتظار حکم سنگسارند و مردانی چون آقای کاظمی در انتظار اعدام، قطعاً دولت های غربی باید از ارتباطات دو طرفهء بازرگانی و وابستگی های سیاسی با دولت ایران دست بشویند تا سوء استفاده از (نام) حقوق بشر در ایران پایان پذیرد.

* از: دیوید آمِس / در: واشنگتن تایمز

دیوید اَمِس عضو محافظه کار پارلمان بریتانیا و عضو کمیته پارلمانی بریتانیا برای آزادی ایران است.


 


اولیورهاینونن کوتاه زمانی بعد از استعفایش بعنوان معاون دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی بار دیگر به روشنی دربارۀ برنامۀ اتمی ایران اظهارنظر کرده است: هاینوننِ فنلاندی به روزنامۀ فرانسوی «لوموند» گفته طبق اطلاعات او ایران به اندازۀ کافی اورانیومِ کم غنی شده برای ساخت دو بمب اتمی در اختیار دارد.

به گفتۀ وی البته برای حکومت ایران در حال حاضر چندان منطقی نیست که آخرین گام ها را برای رسیدن به سلاح هسته ای بردارد. هاینونن بر این باور است که همین مقدار هم تهدید کننده است. وی ارزیابی های آمریکا را تأیید می کند که ایران هنوز یک سال زمان می خواهد تا از سه تن اورانیوم کم غنی شدۀ موجود مادۀ لازم را برای استفاده در سلاح هسته ای بدست آورد.

استعفای غافلگیر کننده

هاینونن به یکباره در ژوئن استعفای خود را اعلام کرده بود. وی نسبت به صلح آمیز بودن برنامۀ اتمی ایران تردید داشت، در دو سال پیش گفته بود نشانه هایی از اهداف نظامی و ساخت بمب اتمی در دست است. اما دیپلمات ها در مقر آژانس اصرار داشتند او به دلایل سیاسی استعفا نکرده است.

مصاحبه با لوموند وقتی انجام شد که وی هنوز در مقامش بود. هاینونن مسئول بخشی بود که وظیفۀ آن نظارت بر برنامۀ اتمیِ کشورهاست تا از این برنامه ها برای ساخت سلاح هسته ای سوءاستفاده نشود. این فنلاندی نام «کارآگاهِ اتمی» را در جریان کشف حلقۀ قاچاق اتمیِ عبدالقدیرخان پاکستانی و به دنبال آن برنامۀ اتمی مخفیِ دیکتاتور لیبی قذافی برای خود دست و پا کرد. در بررسی برنامۀ اتمیِ ایران و در یک جلسۀ غیرعلنی در سال ۲۰۰۸ اتهام های زیادی به ایران زد و نتیجه گرفت برخی از فعالیت های ایران به احتمال زیاد تنها در جهت ساخت بمی اتمی است.

برنامۀ هسته ای بی وقفه ادامه دارد

حدود یک هفتۀ پیش ایران نخستین نیروگاه اتمی خود را در بوشهر راه اندازی کرد. این کشور برای خود زیرساخت هسته ای ایجاد کرده است، از جمله رآکتورهای پژوهشی و تأسیسات غنی سازی اورانیوم. در شهر اراک رآکتوری ساخته می شود که با اورانیوم غنی نشده کار می کند. در نتیجه مقادیر زیادی پلوتونیوم بوجود می آید. کارشناسان خاطر نشان می کنند که پلوتونیوم خالص در بمب پلوتونیومی بعنوان مادۀ شکاف پذیر بکار می آید.

بعلاوه بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید می کنند ایران اولین بخش از اورانیوم را تا ۲۰ درصد غنی کرده است. غنی سازی تا ۲۰ درصد و بیشتر نشان از این است که ایران به احتمال در حال ساخت بمب اتمی است.

در آوریل نمایندگان وزارت دفاع آمریکا در کنگره گفتند ایران ممکن است ظرف یک سال به اندازۀ کافی اورانیوم برای ساخت بمبِ اتمی غنی سازی کند. به گفتۀ آنها بعد سه تا پنج سال طول می کشد تا بمب ساخته و آزمایش و آمادۀ برای استفاده شود. ایران اتهام را رد می کند و توضیح می دهد برنامۀ اتمی این کشور تنها اهداف صلح جویانه دارد. حکومت با وجود تحریم های بین المللی خواستۀ شورای امنیت را برای توقف غنی سازی نپذیرفته است.

اسرائیل پیوسته عصبی تر می شود

آمریکا و اسرائیل حمله به تأسیسات اتمی ایران را منتفی نداسته اند. در گزارشی در شمارۀ سپتامبر مجلۀ «آتلانتیک»، روزنامه نگار آمریکایی جفری گولدبرگ گفته بود اسرائیل به احتمال بیش از ۵۰ درصد ظرف دوازده ما آینده به تنهایی به ایران حمله می کند و ممکن است از «چراغ سبز» دولت آمریکا چشم بپوشد.

دان شوفتان معاون سابق مرکز تحقیقات امنیت ملی در حیفا و مشاور دولت اسرائیل می گوید اسرائیل حمله به تأسیسات اتمی ایران را گرچه می تواند به تأخیر بیندازد اما نمی تواند مانع شود. به گفتۀ او در مصاحبه با فوکوس آنلاین آمریکا و اروپا و اسرائیل در این ارزیابی هم نظرند که ایران دنبال بمب است و پیامدهای دسترسی ایران به بمب فاجعه آمیزاست: «اگر باراک اوباما تا چند ماه آینده کاری نکند برای اسرائیل راهی نمی ماند جز اینکه به اقدام نظامی دست بزند.»

* در: فوکوس آنلاین


 


تناقض آشکار واشنگتن در اعلام مذاکرات دوم سپتامبر (۱۱ شهریور) میان فلسطین و اسراییل، گشایش پایگاه اتمی بوشهر و همزمانی آن با ستیزهء این دو بر سر پرونده اتمی ایران و بازگشت ایاد علاوی و نوری المالکی به اوضاع عادی در قالب یک ائتلاف و پیمان آن ها بر سر شکل دهی یک دولت تازه در بغداد و با وجود تمام درگیری هایی که با کیفرخواست دانیل بلمیر بر سر قتل نخست وزیر رفیق الحریری پیش آمد صلحی که در لبنان با موافقت همگان همچنان پایدار باقی مانده است (ماجراهای اخیر را تشکیل می دهند).

آیا این تنها همزمانی تصادفی وقایع است و یا بحران منطقه به یک اقدام دیپلماتیک نیاز دارد که گره کورِ اعلان جنگ را از افق سیاست خاورمیانه بگشاید؟ با توجه به بحران تازهء خاورمیانه و مجموعه اتفاقات اخیر، خوش بینیِ بیش از اندازه، ساده لوحانه است. به ویژه هفته های پیش از این سلسله وقایع، که از صدای طبل جنگ آکنده بود. آهنگی که هنوز نیز شنیده می شود و گویی با خط سیاست مخربی که رفته رفته پدیدار می شود هماهنگی کاملی دارد. ولی با این همه شواهدی که همیشه بر لفظ جنگ دلالت می کردند این بار مسیر تلفظ واژگان دیگری را در پیش گرفتند.

چند روز پیش لبنان منتظر تحریکات دیگری بود که بی تردید با مسئله کیفر خواست قتل «الحریری» در ارتباط است؛ ماجرایی که انگشت اتهام را به سوی حزب الله برای دست داشتن در این اتهام نشانه می رود.... با این همه، آشوب با اقدامات مقامات سه کشور لبنان، عربستان سعودی و سوریه پایان یافت. چند وقت پیش جزییات کیفرخواست اعلام شد ولی چیزی که تازگی داشت گفته های دبیر کل حزب، سید حسن نصراله بود که «رسماً» طی ادعانامه ای که به وسیله حزب تنظیم شده بود اسراییل را مقصر اعلام کرد. به سهم خود، دادستان بین المللی یک کپی از این «ادعا نامه» را خواست و گویی ناگهان پرونده «شواهد نادرست» به وزارت دادگستری منتقل شد و مقام مربوطه آن را پس از یک سال آشوب مورد بررسی قرار داد.

همین طور، تنها چند روز پیش منازعات مرزی میان نیروهای لبنان و اسراییل بالا گرفت و نزدیک بود آرزوی کسانی که رویای جنگ را در سر می پرورانند به حقیقت بپیوندد. هرچند، نه رقیبانی که «جبهه مقاومت» را به تشکیل «سپاه پیشرفتهء پاسداران انقلاب اسلامی ایران» متهم می کنند گامی به سوی جنگ برداشتند و نه اسراییل که یک افسر ارشد را از دست داده و هنوز لبنان را با یک جنگ تمام عیار تهدید می کند از این فرصت برای آغاز جنگ بهره جست.

اسراییل حتا در کمالِ تعجبِ ارتش لبنان به یک کشور عرب اعلام کرد که به دنبال جنگ در بخش شمالی نیست! در پایان، بحرانی که از این برخورد میان همگان پیش آمده بود طوری ورق خورد که انگار چنین برخوردی هر چند جزیی از ابتدا نیز ضرورتی نداشته است.

چند روز پیش یک مقام فلسطینی قسم خورده بود تا پذیرفتن شرایط گفتگو وارد مذاکرات مستقیم نمی شود. پایان شهرک سازی اسراییل و اقدامات خودسرانه اش و پایان دستگیری ها و همین طور پیشرفت مذاکرات تا درجهء امنیت، حل و فصل مسئله مرز و به رسمیت شناختن مرزهای سال ۱۹۷۶ در شمار شروط مطرح شده از سوی وی بودند. در همین حین، بنیامین نتانیاهو، برای مرحله پایان شهرک سازی تا ماه آینده آماده می شود و تمام مذاکرات را بدون اعلام شروط از پیش تعیین شده رد می کند. گویی که در گفتگوهای اُسلو تا کمپ دیوید سال ۲۰۰۰ و تا همین اواخر دوران ایهود اولمرت، مسائل عمیقاً مورد بحث قرار نگرفته بودند! با این حال دو روز پیش با توافق طرفین قرار شد که مواضع پیشین از اعتبار ساقط شود و هفتهء آینده طی بزرگداشتی رئیس جمهور حسنی مبارک و ملک عبدالله دوم، پای میز مذاکره بنشینند.

همچنین، چند روز پیش جان بولتون، سفیر پیشین ایالات متحده در سازمان ملل متحد در آستانه افتتاح روز شنبه و اعلام راه اندازی نیروگاه بوشهر اعلام کرد که اسرائیل چند روز برای از بین بردن برنامه هسته ای ایران زمان دارد و یا دیگر بسیار دیر خواهد بود... با این همه، نیروگاه، تولید سوخت هسته ای را آغاز کرد و با وجود همه افشاگری هایی که هنوز هم مانور مشترک آمریکا و اسرائیل را چون جنگی احتمالی در تاریخ جمهوری اسلامی شبیه سازی می کند، انفجاری از جنگ صورت نگرفت. علاوه بر این ، ایالات متحده درباره راه اندازی عملیات نیروگاه اظهارات آرام تری داشت؛ درست مثل آرامش پیش از طوفانی که هنگام مذاکرهء مستقیم یا غیر مستقیم فلسطین با اسرائیل که هر لحظه می تواند از هم بپاشد. در نتیجه، انگار تنها همین مانده بود که به استقبال قدم های مبارک تهران بیایند و برایش آرزوی موفقیت کنند. علی خامنه ای، رهبر عظیم الشان جمهوری اسلامی چند روز پیش اعلام کرد که قرار نبوده است با «تغییر شرایط» مسیر گفتگوی کشورش با امریکا باز شود؛ زیرا می دید که آن شرایطی که همگان انتظار رسیدنش را داشتند با افتتاح نیروگاه بوشهر از راه می رسد. در واقع حکومت وی از به راه افتادن نیروگاهی که مدتها یعنی در واقع از زمان شاه تاکنون انتظار عملیاتی شدن آن را داشتند احساس غرور می کند و این گونه با در هم شکستن محاصرهء شدید اقتصادی و غلبه بر حریفان میانه روی منطقه احساس پیروزی وی تکمیل شده است.

چند روز پیش، در حالی که ایالات متحده نیروهای رزمی خود را پیش از تاریخ برنامه ریزی شده در پایان این ماه از عراق خارج می کند به نظر می رسید مذاکرات میان دو قطب بزرگ پارلمان بغداد بر سر تشکیل دولت جدید رو به خاموشی می گراید. با این همه، ناگهان ایاد علاوی و نوری المالکی دوباره به پای میز مذاکره بازگشتند که کابینه جدید را پس از ماه ها انتظار تاسیس کنند. همه می دانند که واشنگتن تمام تلاش خود را برای تفاهم میان دو رهبر به خرج داده است و اگر واشنگتن از پس مسئله ای برآید که رقیب این کشور، ایران و همسایگان دیگر عراق در آن ناکام مانده اند برتری، تاثیر و نفوذ بی قید و شرط خود را اثبات کرده است.

علاوه بر این درک متقابل را می توان چون «ضرورت تطابق» در میان تمام کسانی که نگران پرونده عراق اند به شمار آورد. در واقع ، رهبر عراق پشتیبانی های روشنی از سوی اعراب و غرب دریافت می کند در حالی که ائتلاف وی طیفی گوناگون را در بر می گیرد و بیشترین کرسی ها را به خود اختصاص داده است. به عنوان رهبر حقوقی ائتلاف، نزدیکی او به تهران و تفاوتش با برخی اعراب او را واقعا از واشنگتن دور نمی کند.

آیا این تنها همزمانیِ ماجراهاست و یا سیاست در بن بست متروکی راه گم کرده است؟ بن بستی که تمام طرف ها را در خاورمیانه مجبور می کند که برای حفظ ثبات و بازار داد و ستد به گونه ای به «ضرورت مصالحه» تن در دهند بی آن که به فکر راه حل های ریشه ای باشند. روشن است که با اجرای دور چهارم تحریم های شورای امنیت سازمان ملل در برابر ایران، با وجود ماتمی که به نظر می رسید رابطه میان رییس جمهور احمدی نژاد و این کشور را تیره و تار کرده باشد با بر آوردن وعده اتمام نیروگاه بوشهر و تغییر مواضع روسیه، شرایط به گونه دیگری رقم خورد.

آیا مسکو خواهد توانست ایران و ابرقدرتها را پای میز مذاکره ای جدی بنشاند؟ آیا در این میان کسانی که درگیر بحران خاورمیانه اند خواهند توانست از آخرین دستاوردهای توسعه برای پیشبرد مواضع خود بهره بگیرند؟در حالی که رئيس جمهور باراک اوباما با محبوبیتی در حال نابودی با مبارزات شدید محافظه کاران روبروست، می تواند برای انتخابات میاندوره ای کنگره با تقویت «فضل و کمالات»، رهبری را در دست داشته باشد.

در واقع، او اول مسبب آغاز گفتگوی مستقیم میان تشکیلات خودگردان فلسطین و نتانیاهو شد، بدون رعایت شرایطی که فلسطین و برخی از اعراب بر آن اصرار می ورزیدند؛ حتا اگر به گفته حزب لیکود این مذاکرات ثمربخش نباشد. و دوم این که وی وعدهء بیرون آوردن نیروهای ایالات متحده از عراق را عملی ساخت و شاید حتا به عراق برای تشکیل دولت جدید فشار آورد. علاوه بر این، با برگزاری مذاکرات بر سر پیشرفت پرونده هسته ای ایران در وین، اوباما می تواند دستاورد با ارزش انتخابات را تکمیل کند و اثبات کند که «دیپلماسی» و «قدرت نرم» می تواند زمان شکست سیاست های جنگ طلبانه رییس جمهور پیشین، جورج بوش موثر واقع شود. اما درست مثل اوباما، جمهوری اسلامی نیز در عرصه داخلی نیاز دارد که بر رقیبان خود پیروز شود، و این پیروزی را بار دیگر با رهبری مذاکرات زیر پرچم نیروگاه بوشهر تقدیس کند. این کار ممکن است از تاثیر تحریم ها بکاهد و همچنین ترس از دخالت در امور داخلی جمهوری اسلامی را کم کند. و البته با وجود تهدید احمدینژاد برای به آتش کشیدن زمین، جنگی که او قطعا به دنبالش نیست را دور براند.

از طرف دیگر لازم به یادآوری این واقعیت نیست که تشکیلات خودگردان فلسطین پس از خدشه دار شدن اختیاراتش و تاریک شدن افق سیاسی نیازمند گفتگوست. با توجه به برحق شناخته شدن جناح راست، نتانیاهو در جبهه دولت نیازمند آرامش است: جناحی که در برابر دولت، محافظه کارتر از لیکود است. عراق باید پیش از آن که خشونت تمام راه های خروج را ببندد از تونل دولت به بیرون گام بگذارد. تمام طرف های لبنان در پرتو اعتقاد راسخ به ثبات نیاز دارند؛ در این باره هر چقدر هم موازنه قدرت ناقص باشد، هیچ فرقه ای نمی تواند به تنهایی کشور را اداره نماید و هیچ یک از طرفین نمی تواند به جنگ دیگری دل داشته باشد. هدف این همزمانی ها تنها شاید گذر زمان و بازآراییِ مهره های بازی باشد، به جای آن که بگذارند آهنگ جنگ آنان را درگیر ماجرایی کند که اکنون قصد آن را ندارند.

* از: جرج سمان / در: الحیات


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته